ندای سبز آزادی: بر اساس اطلاعات دریافتی تا نیمه شب دوشنبه ششم دیماه از سرنوشت منیره باقی، دختر عمادالدین باقی و همسر علی مقامی اطلاعی در دست نیست.احتمال می رود وی نیز به همراه همسرش بازداشت شده باشد.
گفتنیست این دونفر به همراه جمعی دیگر از جوانان اصلاح طلب برای دیدار با علیرضا طاهری عضو بازداشت شده جبهه مشارکت که روز دوشنبه با سپردن وثیقه آزاد شده بود به منزل وی رفته بودند که در بازگشت توسط ماموران لباس شخصی متوقف شدند. شاهدان بازداشت علی مقامی را تایید کرده اند اما تا کنون از سرنوشت دختر عمادالدین باقی اطلاع دقیقی در دست نیست.
ندای سبز آزادی: پرده ها یکی یکی فرو می ریزند و رسوایان رسواتر می شوند. یک روز خبر می رسد که " واگذاری هشت هزار میلیاردی سهام شرکت مخابرات غیرقانونی بوده است " و روز دیگر پرده از " اختصاصی سازی " های دولتی برداشته می شود که بن مایه های قدرتش جعل است و دروغ است و فریب. و عجبا که این پرده دریها را نه اصلاح طلبانی که چکمه پوشان استبداد، " فتنه " شان می خوانند که یاران گرمابه و گلستان دولت کودتا به کار می برند تا مگر بشود در برابر این " مار در آستین پرورش یافته " اندک مقاومتی کرد. که آن " مار در آستین پرورش یافته " حالا دیگر برای خودش هیولایی شده است خوفناک که دیگر هیچ خدایی را بنده نیست و سر آن دارد که حامیانش را هم درسته ببلعد.
مبارزی که فاسد بود
پرده ها یکی یکی فرو می ریزند و حقیقت نقاب از چهره می گیرد تا معلوممان شود که هضم آن دروغ 24 میلیونی آنقدرها هم که دیکتاتورهای بزرگ و کوچک گمان می کنند راحت نیست.
تا معلوممان شود که آنان که به دروغ مدعی مبارزه با مفاسد اقتصادی بوده اند خود از همه فاسدترند.
کافی است نگاهی مختصر به گزارشات هر روزه مجلسی داشته باشیم که اگر " در رأس امور " می بود، سرنوشتمان جز اینی بود که هست.
همین هفته گذشته بود که گزارش هیئت تحقیق و تفحص مجلس درباره نحوه اجرای اصل 44 قانون اساسی نشان از بروز تخلفات گسترده می داد و اینکه " 19.5درصد واگذاریها به شكل بلوكی بوده، 49 درصد در قالب سهام عدالت، 17.5درصد در قالب رد دیون دولت، فقط 13.5درصد به بخش خصوصی واگذار شده و مابقی به بخشهای شبه دولتی واگذار شده است. " و این تازه اول قصه است که " برخی واگذاریها به اشخاص حقیقی و حقوقی كه اهلیت لازم را نداشتهاند، سبب شده كه با این واگذاریها به جای افزایش اشتغال و تولید، به تغییركاربری برخی امكانات واگذار شده برسد. " و " یکی از معادن با قیمت ۱۸۰ میلیارد تومان فروخته شده بود ولی پس از ورود دیوان مشخص شد ارزش معدن ۱۲۰۰ میلیارد تومان است. " و در این میان البته حرفهای موسی الرضا ثروتی هم شنیدنی است که می گوید: " پس از آنکه شركتهای زیر مجموعه سایپا، سهام سایپا را خریداری کرده اند وزیر صنایع جلسه محرمانه می گذارد كه دوباره این سهام را برای دولت بخرند! كما اینكه سهام ایران خودرو و سایپا را خود دولت خریده است! "
و این تنها بخش کوچکی از واقعیات بزرگی است که به مدد دعواهای درونی، سر به برون گذاشته اند و چون پرده برافتد چه اسرار و حقایقی که در برابر چشمهای بهت زده خلق رو نگردد و بر ملا نشود.
حالا اما به مدد دعوای حیدری – نعمتی که برای نشستن در پشت میز مذاکره با آمریکا میان چکمه پوشان استبداد و استبدادیان در گرفته است هر روز شاهد برآمدن تارک نازکی از آفتاب حقیقت هستیم و سرعت این منازعات روز به روز بیشتر می شود و میزان حقایق برملا گشته نیز وسیع تر. چنانکه بعد از قریب یکسال از واگذاری غیرقانونی سهام شرکت مخابرات به سپاه پاسداران، تازه صدای آقایان در مجلس نشسته درآمده است که معامله دولت و سپاه برای واگذاری سهام شکرت مخابرات غیرقانونی بوده است و باید فسق گردد و در همان مجلس نیم بند کسی هم پیدا نمی شود که از دولت کودتا لااقل بپرسد این هشت هزار میلیارد تومان زبان بسته حالا کجاست و در جیب چه کسی است و اصلن سپاه پاسداران این پول ها را از کجا می آورد؟
و البته رئیس این دولت همان کسی است که لیست 20 نفره مفسدان گردن کلفت اقتصادی همیشه در جیبش بود و هنوز که هنوز است این لیست منتشر نمی شود که نمی شود. که مفسدان اصلی خود دولتیان هستند و پرونده سنگین " میدان فاطمی " هنوز بدون دستگیری سر دسته باند اختلاسهای چند صد میلیاردی در کشوی میز قصاوت این سرزمین مسکوت مانده است. آن هم در شرایطی که تنها در یک مورد از صدها مورد اختلاس ثبت شده در این پرونده اسماعیل مسعودی معاون استاندار تهران به اختلاس 6 میلیاردی اش اعتراف کرده و از برداشت دو میلیارد و 700 میلیون تومانی از حساب شخص محمدرضا رحیمی و پرداخت این پول به برخی از نمایندگان مجلس هشتم سخن گفته است.
اتهامات وارده به شخص رحیمی در این ماجرا چنان ریشه در حقیقت دارند که حتی رئیس دولت کودتا هم خبر منتسب به خودش را مبنی بر آنکه " دادگاه رحیمی باید زودتر برگزار شود! " که " رجا نیوز " سایت محبوب شخص احمدی نژاد، آن را منتشر کرده است را تکذیب می کند تا مبادا، حقایق بیشتری در این دادگاه مطرح شود و سرنخ های بیشتری به دست مردم بیافتد.
بازی پنهان قدرت
سکوت در برابر جنایات و خیانتهای رفیقان سیاسی و هیاهو درست کردن و بلوا به پا ساختن علیه رقیبان سیاسی با استفاده از دروغ و تهمت نیرنگ، شیوه شکیل و راه اصیل و اصول بدیع جماعتی است که در جغرافیای سیاست ایران نام اصولگرا را بر خود نهاده اند. و این بازی، دیگر این روزها در عالم بی بند و بار سیاست در ایران، بازی پنهانی است و همه می دانند که تا متکی وزیر امور خارجه بود و حرف، حرف " آقا " بود و دستور، دستور " ایشان " نیازی به علم شدن برخی از " نکات و مشکلات " بر علیه دولت نبود و اینگونه امور " فرع مسائل " قلمداد می شد و اصل مقابله با رقیبی بود که حتی از زندانی کردن و شکنجه و اذیت و آزارش هم طرفی بسته نمی شد.
با این همه برکناری وزیر امور خارجه " مورد تائید آقا "، آن هم به بدترین وجه ممکن و توهین آمیزترین شکلش، داغی بود که آه از نهاد کسانی برآورد که دولت کودتا را بارها و بارها حمایت کرده بودند و با گفتن جملاتی نظیر اینکه " این دولت بهترین دولتها در 100 سال گذشته است! " تلاش می کردند تا دولت کودتا را دولتی موجه و مشعشع جا بیاندازند و حالا که مار در آستین پرورش یافته، خود هیولایی شده است صعب که بدون اجازه " آقا " وزیر امورخارجه را برکنار می کند، وقت آن است که نیم بندی از پرده حقیقت کنار برود تا مگر " آقایان " به خود بیایند!
برای همین هم هست شاید که علی مطهری بار دیگر ماجرای سئوال از رئیس دولت کودتا در مجلس را در رسانه های گوناگون در بوق می کند و می گوید: " موضوع سئوال از رئیس دولت همچنان پابرجاست و در زمان مناسب مطرح می شود! "
به نظر می رسد که شکافها هر روز عمیق و عمیق تر می شود و منازعات سیاسی برای نشستن بر سر میز مذاکره با قدرتهای بزرگ و دادن امتیازهای خفت باربرای رهایی از این بن بست خود ساخته بیش از پیش شده است و این عاقبت کسانی است که چشم بر روی حقیقت بستند و رای و نظر واقعی مردم را قربانی منافع و مقاصد کوتاه مدت سیاسی خود کردند و حالا باید شاهد هیولا شدن ماری باشند که در آستین پرورانده اند و دریغا که غرور و خودبینی شان حتی اجازه اعتراف به اشتباه را نیز از آنها سلب کرده و روزی به خود خواهند آمد که خیلی دیر است و آن روز تازه خواهند فهمید که " چه زود دیر می شود! " چه زود!
ندای سبز آزادی: روزنامه نگاران شرق قصد داشتند علیه نظام بیانیه بنویسند، نازنین خسروانی خبرنگار سابق روزنامه کارگزاران جرم امنیتی دارد، فریبزر رئیس دانا، اقتصاد دان، هم در مصاحبه با شبکه های فارسی زبان خارجی در برنامه هدفمند کردن یارانه ها اخلال ایجاد کرده است.
این گفته فلان عضو انصار حزب الله یا وکیل الدوله مجلس هشتم و مشاوران و معاونان رئیس دولت کودتا نیست که از هر کاهی کوه می سازند تا رقیب را تخریب کنند و ادعاهایی مطرح می نمایند که خودشان هم باور ندارند. حتی این گفته ها را حسین شریتعمداری هم از روی نسخه های جین شارپ و مارک لدین و چه می دانم آن یکی دیگر، جورج سوروس، کپی برداری نکرده تا به نام اصلاح طلبان سند بزند و بگوید اینها منحرف بیگانه و مزد به گیر سیا و موساد هستند و قصد دارند علیه نظام موضع گیری کنند. نه خیر اشتباه نکنید، این گفته های دادستان تهران است که سخنانش باید از هر کسی حقوقی تر و اعتبارش از هر گفته ای بیشتر باشد. اما آقای دادستان روزنامه نگاران روزنامه شرق را به دلیل جرم مرتکب نشده متهم به این می کند که قصد داشتند علیه نظام بیانیه بنویسند، یک اقتصاد دان را مجرم می داند چون مصاحبه کرده و گفته است طرح هدفمند کردن یارانه ها خوب نیست و روزنامه نگاری را که در این خزان روزنامه نگاری بیکار بوده متهم نموده است که جرم امنیتی دارد.
آقای دادستان البته نمی گوید که بر فرض مثال این بیانیه روزنامه نگاران شرق علیه نظام کجاست و چه کسی در چه زمانی آن را نوشته است. از فحوای کلام دادستان بر می آيد که هنوز بیانیه ای نوشته نشده است. خب، آن وقت دادستان چگونه کسی را به جرم نکرده متهم می داند؟
مگر آنکه ایشان مدعی شود به طریقی به این نکته دست یافته است که آنها قصد بیانیه نویسی علیه نظام را داشته اند. در این صورت فارغ از آنکه بازهم چون عنصر مادی جرم اتفاق نیفتاده است بازداشت این افراد بی معناست آقای دادستان باید پاسخ دهد چگونه متوجه شده است که اینها قصد بیانیه نویسی علیه نظام را داشته اند.
یک فرض قابل طرح به خصوص در دولتی که امروز با رمالی حکومت داری می کند این است که دادستان محترم تهران پاسخ دهد که رمل و اسطرلاب انداخته است و گردش ستارگان و کواکب او را به این نتیجه رسانده اند و ایشان هم برای جلوگیری از جرم، دفع ضرر کرده که جلوی ضرر را هرجا بگیرید منفعت است. در این صورت که دیگر هیچ توجیح و منطقی بر ایشان مترتب نیست و فاتحه دادستانی تهران را هم در دوران جدید همانند همتای قبلی اش باید خواند.
شق دوم قضیه هم این است که کسی به دادستان خبر داده باشد و تنها فرضیه قابل طرح هم شنود برادران امنیتی و اطلاعاتی است که در این صورت این دادستان بیچاره خود در مظان اتهام است که چرا برخلاف قانون اساسی که شنود را جرم می داند به شنود استناد می کند و به جای آنکه شنودکنندگان را تحت تعقیب قرار دهد افرادی را متهم می کند که هنوز جرمی را مرتکب نشده اند.
مثل این می ماند که دو نفر با هم بحث کنند و پیشنهاد نمایند که برای انجام کار مشخصی برنامه ریزی نمایند. اما تا زمانیکه نه کاری انجام شده است و نه برنامه ریزی صورت گرفته است طرف را به چه اتهامی می خواهند دستگیر کنند از همین قضا و قدر امثال دادستان تهران برمی آيد.
دادستان تهران البته حق دارد تا این حد دور از عقل و انصاف و داد و بی داد باشد. او که در مناظره مکتوب با وزیر پیشین دادگستری، غلامحسین الهام، دم از حقوق شهروندی می زند وقتی بالاتر خود در دادستانی کل کشور را می بیند که برای انحلال احزاب اصلاح طلب خواب نما می شود و حکم صادر می کند و قاضی القضات را هم آینه کردار خویش می یابد که هنوز بعد از سی سالگی انقلاب تفاوت متهم و مجرم را نمی داند و کسی را که هنوز حتی در دادگاه نصف و نیمه و پر از خطا و اشتباه قوه قضای فعلی گناهکار شناخته نشده است مجرم معرفی می کند او هم باید گوی سبقت از بالادستی های خود برباید و دم فشانی کند و آسمان و ریسمان بهم ببافد. انچه باقی می ماند نیم بندی از عدل و دادگستری است که در حکم در گرانبهایی است که لااقل در این مدعیان شوخ و شنگ امروزی یافت می نشود.
ندای سبز آزادی: چقدر باید می گذشت تا خاطره تلخ حادثه ساعت 5و 26 دقیقه و 26 ثانیه روز پنجم دی ماه سال 82 فراموش شود؟ چند روز و چند سال باید سالگرد آن روز را به یاد می آوردیم تا بالاخره با دیدن افق روشن در مسیر آینده غبار فراموشی روی آن خاطرات بنشیند تا دیگر با دیدنش جز یادآوری کمرنگ غم و اندوه ناشی از وقوع آن چیزی باقی نماند؟ کودکان یتیم شده چند سال باید شب ها چشم به آسمان یا سقف پرورشگاه بدوزند و با مزمزه تجربه داشتن لذت پدر و مادر به خواب بروند؟ زن ها و مردان بی همسر شده چقدر خاطره خوب را باید بچشند تا برای غم از دست رفتن آن عشق مرهمی شود؟ مردم یک کشور چند روز روشن و شاد در آن شهر باید ببینند تا سیاهی آن شب ها را به فراموشی بسپارند؟ هرچقدرهم کم باشد این زمان برای فراموشی آنهمه خاطره تلخ، احمدی نژاد برای از یاد بردن غم و اندوه هموطنانش زمان کمتری لازم داشت که اگر این نبود تنها هفت سال پس از سالگرد زلزله بم آن را از تقویم رسمی کشور حذف نمی کرد.
احمدی نژاد روز زلزله بم را از تقویم رسمی کشور حذف کرد و به جای آن روز غزه، روز مبارزه با استعمار انگلیس، روز بسیج اساتید و روز مقاومت و پایداری را در آن گنجاند در حالی که هنوز آثار زلزله بم از این شهر حذف نشده بلکه روز به روز به سمت فساد ظاهری و معنوی می رود.
بم که روزی پیش از آن زلزله تنها 13 بیمار روانی داشت اکنون 300 بیمار روانی دارد که روزبروز به تعدادشان افزوده می شود. نزدیک به 500 سالمند دارد که خانواده شان را از دست داده اند و در بدترین و پایین ترین شرایط تحت پوشش بهزیستی هستند و سه هزار و چهارصد کودک بی سرپرست دارد که آنها هم زیر نظر بهزیستی هستند.
دو سال پس از زلزله، در اول مهر احمدی نژاد به این شهر رفت و زنگ مدرسه ای را نواخت و در جمع مردم محروم و زلزله زده این شهر قول بازسازی آن در کمترین زمان را داد اما نه تنها چنین نکرد بلکه پنج سال بعد از آن روز بم را از کتاب خاطرات ملت پاک کرد، بی آنکه بداند یا به یاد بیاورد که قبل از او دیکتاتورهایی بسیار بزرگتر از قد و قامت او سعی کردند تاریخ را به میل خود بنویسند اما آنچه ماند خاطرات ملت در ذهن های شان بود که هرگز هم پاک نشد. دیکتاتورها رفتند و آنچه کردند خوب و روشن به یاد مردمان ماند.
هنوز نوزادانی که آن شب یتیم شدند وقت مدرسه شان نشده است و روزها و شب های شان را بی سرپرست می گذرانند، پیرترها تنها و بی خانواده روزی هزار بار آرزوی مرگ می کنند، هنوز همه جنازه ها از زیر خاک و آوار بیرون نیامده است، درخانه های ویران شده کانتینرهایی که به جای شان گذاشته شده تا اهالی باقیمانده خانه در آن زندگی کنند هنوز خشت و گل جدید بنا نهاده نشده است که احمدی نژاد به این زودی بم را فراموش کرد.
احمدی نژاد در این پنج سال نه تنها هیچ از محرومیت این شهر نکاست که روزی در جمع مردم این شهر آنان را به ایمان دعوت کرد و برای اثبات مدعایش گفت:" زمین زیر پای مومن نمی لرزد."
از روزی که تنها یک ماه بعد از آغاز دولت نهم به بم رفت و رو به مردمش گفت:" آمدهام تا با ساماندهي به كارهاي باقي مانده، مشكل مردم بم را حل كنم." تا روزی که دستور حذف یاد و خاطره بم را از صفحات تقویم داد فقط پنج سال گذشت.
احمدی نژاد به خیال باطل خود خواست تا سالهای بعد بچه های ایران وقتی سالنامه را ورق می زنند غزه را بهتر از بم بشناسند اما فراموش کرد که جوان های امروز که او را دیدند و بدرفتاری هایش را با هموطنانش تجربه کردند مادران و پدران فردا خواهند بود که به جای حکایت غزه داستان غم انگیز شهر بم را برای کودکان ایران خواهند گفت.
بيش از پنجاه روز از بازداشت نازنين خسرواني ، روزنامه نگار زنداني مي گذرد . اما همچنان خانواده او از وي بي خبرند و موفق نشده اند با او ملاقات كنند . نازنين در طول مدت بازداشتش در سلول انفرادي بوده و هيچ تماسي با خانواده نداشته است . نازنين با روزنامه هاي اصلاح طلب نوروز ، شرق ، سرمايه و .. همكاري داشته است . سميرا خسرواني خواهر كوچك نازنين در پنجاه و ششمين روز بازداشت او از دلتنگي هايش مي نويسد :
سميرا خسرواني
حالمان خوب نیست نازنین اين روزها بدون تو . گفتی به این دنیا آمدی تا نگهبان من باشی و الان نزدیک به 2 ماه شد که من شب ها و روزها بدون تو و با فکر برگشتن و در آغوش کشیدن تو چشمانم را می بندم.
یادت که نرفته؟وقت هایی که توی خودت بودی و می رفتی به اتاق و در را می بستی روی تنهایی هایت و من می آمدم در را باز می کردم می آمدم توی اتاق و چیزی می گفتم وتو می زدی زیر خنده و همه ماجرا تمام می شد. در را می بستی ولی تو هیچ وقت هیچ دری را قفل نمی کردی... لابد می دانستی که حکمت درها گشودن آنهاست وگرنه جای همه درها، دیوار می ساختند... حالا رفته ای پشت هزار درِ آهنی و پاسخ نمی دهی به پاکوبیدن اشک آلود ما، پشت اینهمه دیوار... بغض که راه گلویت را نگرفته خواهرکم؟ یادت نرفته که من خواهر کوچک توهستم و تو صاحب خواهرانه ترین آغوش زمین؟ در را باز کن نازنین!
پنجاه و شش روز نبودنت، نبوسیدنت، به آغوش نکشیدنت را باور ندارم باید چند هزار سال تو را در آغوش بگیرم که جبران کند یک لحظه اش را؟؟؟ اصلا حساب این روزها و این شب ها را داری؟ خط می کشی روی دیوارهای سیمانی تا بدانی چند روز شده که نیستی؟ هیچ می دانی هر ثانیه این روزها، چند قرن گذشته بر ما؟؟ چه می خواهند از جان تو دیوارها، که رهایت نمی کنند؟؟؟
ما حالمان خوب نیست، اما سرمان را بالا می گیریم و بغضمان را فرو می دهیم و منتظر می مانیم تا بیایی و بیایم توی اتاق و چیزی بگویم و بزنی زیر خنده و همه چيز تمام شود... همه ماجراهاي پر از درد اين روزها نازنینم نگران گلدان هایت نباش... حواسمان به آنها هست.
شاید نام کشور ساحل عاج برای خیلی ها در ایران نا آشنا باشد و بسیاری هم ندانند که این کشورغرب آفریقا بزرگ ترین توليد کننده کاکائو درجهان است. اما امری که ساحل عاج را این روزها با ایران بیش از همیشه گره زده ، انتخابات ریاست جمهوری در آن کشور و نتیجه آن و به نوعی وجود قرابت در وضعيت آن کشور با اوضاع و احوال سالهای اخیر به ویژه از سال گذشته به این طرف و برگزاری انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری دوره دهم در ایران و انتخاب محمود احمدی نژاد به عنوان کارگزار بیت رهبری می باشد.
انتخابات ماه نوامبر گذشته با هدف ایجاد اتحاد ملی در کشور جنگ زده ساحل عاج برگزار شد. این کشور هشت سالی است که شاهد درگیری و جنگ داخلی میان مسلمانان شمال به رهبری الحسن واتارا و مسیحی های جنوب کشور به رهبری لوران گبابگوست. تا یادم نرفته يادآوری کنم که ساحل عاج از دوره استقلال اين کشور دردهه شصت ميلادی و با بر سرکار آمدن هوفوئت بوآنی يکی از کهن سال ترين رهبران آفريقایی از دوران استعماری فرانسه درمنطقه غرب آفريقا، به واسطه ثبات سیاسی و اقتصادی به وجود آمده در آن کشور به سوئيس آفرِیقا شهرت يافته بود. اما پس از مرگ هوفت بوآنی و جانشينی هانری کنان بدیه در اواخر سالهای دهه نود به این طرف، وضعيت اقتصادی و سیاسی باثبات ترین کشور غرب آفریقا دستخوش تغییراتی گشته که تا به امروز روی آرامش به خود ندیده است . شاید قیاس مع الفارغ باشد، ولی ایران هم که روزی جزیره ثبات درمنطقه مهم خاورمیانه بشمار می آمد، از سال 57 تا به امروز روی آرامش و خوشی را به خود نديده است!؟ البته نيازی به يادآوری نيست که ايران با اين همه ثروت خدادادی و نيروی انسانی اش کجا و ساحل عاج فاقد منابع ثروت آفرين کجا؟ اما هردو کشور در داشتن يک مهم با هم اشتراک دارند و آن دولتمردان بی لياقت و چپاول گرمی باشد!
اما بازگرديم به موضوع انتخابات ریاست جمهوری در ساحل عاج و آن قرابتی که پيش از آن سخن گفته شد. کمیسیون انتخاباتی ساحل عاج دوم دسامبر سالجاری الحسن واتارا رهبر مخالفان دولت را برنده انتخابات اعلام کرد. اما طرفداران رئیس جمهوری یعنی لوران گبابگو معتقدند که در نواحی شمالی درشمارش آراء تقلب شده و تلاش کردند که از اعلام رسمی نتیجه توسط کمیسیون انتخاباتی جلوگیری کنند ولی ناکام ماندند. اما دیوان عالی ساحل عاج معادل شورای نگهبان در جمهوری اسلامی ، که گفته می شود به رئیس جمهوری فعلی نزدیک است، نتیجه اعلام شده را فاقد اعتبار قانونی اعلام کرد. با نگاهی به وضعيت انتخابات در ساحل عاج و ايران ، متوجه خواهید شد که در آن کشور، در واقع عکس شرایط پيش آمده در ايران به وقوع پيوسته، به اين معنا که رأی شورای نگهبان ساحل عاج به نفع رقیب رئيس جمهورکنونی و همچنين صحت نتيجه اعلام شده، بوده است. درحالی که شورای نگهبان درجمهوری اسلامی ، پيروزی رقیب را تاب نياورد و رأی به صحت تقلب در انتخابات داد! درهمين راستا رهبران کشورهای ایالات متحده آمریکا، فرانسه، نیجریه و نیز دبیرکل سازمان ملل متحد از رئیس جمهوری خودخوانده ساحل عاج خواسته اند تا شکست در انتخابات را بپذیرد و از اریکه قدرت پائین آيد.
مشکل عمده کشورهای آفریقایی که از دهه شصت ميلادی استقلال خود را کسب کرده اند و تا به امروز درحال مشق دموکراسی می باشند، عدم وجود مکانيزم های اجرایی و نظارتی لازم و همچنين ضمانت های عملی برای واگذاری قدرت از سوی صاحبان قدرت به منتخبین مردم طی یک روند دموکراتیک می باشد. شرایطی که لوران گبابگو درساحل عاج به وجود آورده ، اولین مورد درقاره سیاه نبوده و به همين جهت ساختارهای سیاسی منطقه ای آفریقا ، از جمله جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا سالهاست که به دنبال ايجاد مکانيزمی مشترک و جمعی برای مقابله با چنين قدرت طلبانی درمجموعه ی کشورهای آفريقایی می باشد. جاناتان گودلاک رئیس جمهوری نیجریه که ریاست دوره ای سازمان جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا را برعهده دارد، خواهان اجرای رأی کمیسیون انتخاباتی ساحل عاج شده است. تبعات گردن کشی گبابگو و عدم تحویل مسالمت آمیز قدرت به منتخب مردم ، کشته شدن بیش از 170 نفر طی یک هفته در اثر درگیریها بوده است. ظاهراً دراين مورد هم می توان قرابتی میان دو کشور به دست آورد. تعداد قربانيان حوادث تلغ غصب قدرت در ایران و عدم احترام به اراده مردم ایران، رقمی معادل قربانیان ساحل عاجی بوده است. همچنين لوران گبابگو معتقد است که فرانسه و آمريکا توطئه کرده اند تا وی را از قدرت ساقط کنند. زمانی که مردم ايران برخلاف خواست حاکميت عمل کردند و آراء آنان برای سپردن مقدرات کشور به فردی غير از محمود احمدی نژاد تعلق گرفت ، اين توهم توطئه نيز از سوی رژيم جمهوری اسلامی به خوبی هویدا گشت و بروز حوادث خونین پس از اعلام نتایج انتخابات سال گذشته را طراحی شده از سوی دول غربی و دشمنان قسم خورده ایران قلمداد کرده و می کند!
امروز سئوالی که مردم بی گناه ساحل عاج، که با هزاران امید و آرزو به پای صندوق های تجلی دموکراسی حاضر شده اند و همچنين کشورهای منطقه و جامعه بین المللی از خود می پرسند ، اين است که آيا گبابگو آمادگی دارد تا با مقاومت خود درمقابل اراده مردم ، ساحل عاج و منطقه را دچار بليه ی جنگ داخلی حتی با ابعادی منطقه ای مواجه سازد؟ درهمين رابطه اعضای جامعه کشورهای غرب آفریقا به لوران گبابگو، رئیس جمهوری خودخوانده ساحل عاج اولتیماتوم داده و اعلام داشته اند چنانچه وی داوطلبانه از سمت خود کناره گیری نکند، ممکن است برای برکناری او به زور متوسل شوند. اما الحسن واتارا رئيس جمهوری منتخب مردم ساحل عاج ، که درحال حاضر تحت حمايت نيروهای صلح سازمان ملل متحد می باشد، به دنبال تحقق آرای مردم از طریق توسل به شیوه های مدنی و بدون خشونت است. درهمين رابطه آغاز اعتصابات عمومی در کشور را اعلام و معتقد است که اين اعتصاب تا کناره گيری لوران گبابگو ادامه خواهد يافت.
اما نکته پایانی ، جلب توجه خوانندگان به این موضوع قابل توجه درمقایسه دو مورد انتخاباتی ساحل عاج و ایران می باشد، که لوران گبابگو دير يا زود چاره ای جز تسليم شدن در برابر خواست اراده مردم ساحل عاج و همچنين جامعه جهانی نخواهد داشت. به اين معنا که اراده مردم ساحل عاج بارديگر به شکل جمعی و خردکننده در قالب اعتصابات عمومی تجلی و رئيس جمهور خودخوانده را وادار به ترک قدرت و فرار از کشور خواهند نمود و يا اينکه کشورهای منطقه ای در وهله ی اول و جامعه جهانی در مراحل بعدی قامت خميده ديکتاتور ساحل عاج را برای پذيرش اراده مردم از طرق مختلف تحت فشار قرار خواهند داد. نکته ای که درهمين رابطه ايرانيان نباید از ياد ببرند ، قدمت تاريخی ايران زمين و نيروی انسانی جوان، شاداب و فهيم ایران می باشد. پارامترهایی که به واسطه آن ، به طور قطع اراده جمعی ايرانيان را از تسليم به روزمره گی و برنامه های انحرافی دولت کودتا از آن جمله برنامه هدفمند شدن يارانه ها باز خواهد داشت. اگر اراده مردمی درغرب آفريقا برای تحقق دموکراسی ، با حمايت اراده جمعی جهانيان همراه گشته ، قطعاً خواست مردم ايران نيز برای رفع استبداد و ايجاد جامعه ای دموکراتيک و آزاد می تواند واجد چنين خصلتی درميان کشورهای منطقه با اهميت خاورميانه ارزيابی گردد.
ندای سبز آزادی: مصطفی کامرانی به دلیل شعارنویسی بر یکی از دیوارهای سالن ملاقات زندان اوین توسط ریاست شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب، قاضی مقیسه به سه سال حبس تعزیری محکوم شد .
به گزارش کلمه، مصطفی (مهدی )کامرانی چندی پیش در حالی که قصد داشت به ملاقات برادر زندانی اش برود به دلیل نوشتن شعار بر یکی از دیوارهای سالن ملاقات زندان اوین به همراه خواهر و پدرش بازداشت شد . خواهر و پدر او بعد از چند ساعت بازداشت از زندان آزاد شدند . اما وی چند روزی را در زندان گذراندو سپس به قید وثیقه آزاد شد . چند روز پیش اما حکم دادگاه برای ارتکاب شعار نویسی صادر و طبق آن مصطفی کامرانی به سه سال حبس تعزیری محکوم شد .
این در حالی است که اتهام کامرانی پیش از این تبلیغ علیه نظام تعریف شده بود که طبق قانون اساسی اشد مجازات آن یک سال است اما قاضی مقیسه وی را به سه سال حبس قطعی محکوم کرده است .
کیارش کامرانی برادر مصطفی کامرانی یکی از بازداشت شدگان حوادث عاشورای سال گذشته در تهران است که اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد .وی به شش سال حبس تعزیری محکوم شده است .
بازداشت مصطفی کامرانی ، خواهر و پدرش چند ماه قبل هنگامی اتفاق افتاد که روی دیوارهای سالن ملاقات این شعاررا با رنگ سبز نوشتند :”عاقبت روزی اینجا را موزه خواهیم کرد.”
هنگامی که آنها از ملاقات کابینی با کیارش بازمی گشتند و در حال خروج از در اصلی سالن ملاقات با زندانیان بند ۳۵۰ اوین در میدان درکه بودند ،با یورش نیروهای امنیتی و همراه با ضرب و شتم شدید به اتهام شعار نویسی روی دیوارهای سالن ملاقات بازداشت شدند.
بعد از این ماجرا منزل خانواده کامرانی تفتیش شد و اکنون دیگر فرزند این خانواده نیز به سه سال حبس محکوم شده است.
ندای سبز آزادی: زهرا رهنورد، نویسنده و استاد دانشگاه، با خانواده نازنین خسروانی، روزنامهنگار زندانی، دیدار و گفتوگو کرد.
به گزارش کلمه، در این دیدار خانوادهی نازنین از پیگیریهایی که در بیش از پنجاه روز بازداشت نازنین انجام دادهاند، سخن گفتند. آنها تاکید کردند که در تمام مدت بازداشت، نازنین تنها یک بار با خانوادهاش تماس تلفنی داشته و خانواده از هرگونه امکان ملاقات و یا تماس با او محروم بودهاند؛ حال آنکه او در همهی سالهای فعالیت روزنامهنگاریاش تنها به انجام وظایف حرفهای خود پرداخته است و هرگز از اصول حرفهی روزنامهنگاری تخطی نکرده است.
زهرا رهنورد نیز در این دیدار با ابراز تاسف از بازداشت روزنامهنگاری مثل نازنین خسروانی، گفت: پنجاه روز از دستگیری کسی میگذرد که همواره دل دردمندش را به دغدغههای زجردیدگان سپرد و به جای خوشگذرانی، با سنی کم اما روحی بزرگ، یکی از خیّران جوان کشورمان شد. کودکان سرطانی و مددجویان موسسهی محک هرگز رسیدگیهای مادی و معنوی او را فراموش نمیکنند. اما اکنون روزهاست که دست نوازشگر او از سر یتیمان و فقرا و بیماران کوتاه شده است.
به گفته وی، اکنون این دست خواهان عدالت، میلههای زندان را میفشارد تا از قفس تنگ اسارت به سوی آزادی و به سوی همنوعان ناتوانش پرواز کند؛ و سوال اینجاست که آیا جای کسی مثل نازنین خسروانی، پشت میلههای زندان است؛ یا حق اوست که چون گذشته برای حقوق از دست رفتهی انسانها تلاش کند؟
رهنورد همچنین ابراز امیدواری کرد که این روزنامهنگار و همهی دیگر زندانیان سیاسی، هرچه زودتر از زندان آزاد شوند.
نازنین خسروانی که بیش از پنجاه روز است در یکی از سلولهای انفرادی زندان اوین به سر میبرد، با روزنامههای اصلاح طلبی همچون شرق، کارگزاران، نوروز و … همکاری داشت؛ روزنامههایی که همهی آنها پس از مدت کوتاهی فعالیت، توقیف شدند.
ندای سبز آزادی: عبدالرضا ترابی، نماینده گرمسار، در ارزیابی سفرهای استانی دولت معتقد است که این سفرها، مصوبات پرثمری داشته که اجرا نمیشود! و یا ساخت و تکمیل آنها بیش از حد تصور زمان میبرد.
این نماینده در گفت و گویی با نشریه کویر که در خانه ملت منعکس شده، درباره درصد اجرایی شدن و به بهرهبرداری رسیدن مصوبات استانی دولت، گفته است: پروژههایی از دور اول و دوم سفرهای استانی هیأت دولت به استان سمنان و در شهرستان گرمسار داشتهایم که هنوز شروع نشدهاند که حتی اگر همین امروز هم بودجه آنها را پرداخت کنند اتفاق خاصی روی نخواهد داد و امسال به هیچ نتیجهای نخواهند رسید.
وی میافزاید: به عنوان مثال از سفر اول هیأت دولت به استان پروژههای راهآهن و جاده بادرود به کاشان را داریم که هنوز تکمیل نشدهاند. همچنین پروژه احداث دانشکده پیراپزشکی با وجود اختصاص ساختمان هنوز انجام نشده است، البته قول گرفتهایم که حداکثر تا بهمن ماه امسال پذیرش دانشجوی آن آغاز شود. غیر از این موارد پالایشگاه نفت گرمسار هم هنوز اجرایی نشده است.
این نماینده همچنین میگوید: نیروگاه ۵۰۰ مگاواتی با سرمایهگذاری بخش خصوصی را هم داریم که هنوز اجرایی نشده در صورتی که همین پروژه با بودجه دولتی در شهرهای دیگر استان مانند شاهرود و سمنان به انجام رسیده است. البته طرح آنها نیز مشابه پروژه گرمسار بوده است اما آنها این پروژه را از بخش خصوصی به دولتی انتقال دادند که در حال حاضر این پروژه در شهرستانهای یاد شده در حال اجراست. در گرمسار هم دولت میتواند این کار را انجام دهد و برای سفر سوم هم ما پیشنهاد جدی این موضوع را داریم که این نیروگاه توسط دولت انجام شود.
نماینده گرمسار همچنین ادامه میدهد: البته برخی از پروژهها هم آغاز شدهاند اما از آن رو که اعتبارات آنها پرداخت نشده از برنامه زمانبندی عقب هستند. البته ما هم تقریباً هر روز با سازمان مدیریت در تماس هستیم تا بتوانیم بودجهها را بگیریم. برخی از این موارد نیز پروژههایی هستند که از دوره هفتم مجلس در دست پیگیری داریم که نه تنها برای شهرستان بلکه در سطح ملی میتوانند مفید باشند.
این نماینده تصریح میکند: البته برخی از پروژههای مصوب را هم از سفر دوم هیأتدولت به استان داشتیم که باید اجرایی میشدند اما با وجود گذشت بیش از ۱۰ ماه از سال هنوز بودجه آنها پرداخت نشده و به همین دلیل اجرایی نشدهاند. برخی از پروژههای جادهای مانند جاده قصر بهرامگور از گرمسار به سیمین دشت و فیروزکوه یا پروژه مترو روباز تهران به گرمسار که جزو مصوبات دور اول سفر هیأت دولت است هنوز اجرایی نشدهاند. به عنوان مثال اعتبار مصوب برای پروژه مترو روباز تهران به گرمسار ۱۰۰ میلیارد تومان بوده است که در سالجاری حدود ۸ میلیارد آن پرداخت شده است. همین موضوع اجرا و بهرهبرداری از این پروژه را برای سالهای متمادی عقب خواهد انداخت. اینها پروژههای خاصی هستند که نیاز به اعتبارات خاص هم دارند.
ندای سبز آزادی: رضا زینالی، دانشجوی دانشگاه تهران، توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ۵ سال حبس تعلیقی محکوم شد.
به گزارش دانشجو نیوز، رضا زینالی دانشجوی رشته مدیریت دانشگاه تهران و دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، که در بهمن ماه سال ۸۸ توسط نیروهای لباس شخصی در منزل خویش بازداشت شده بود، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ۵ سال حبس تعلیقی محکوم شد.
گفتنی است که اتهامات این دانشجو تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور عنوان شده است.
ندای سبز آزادی: مینا رضایی فرخ، فعال فضای مجازی و دانشآموخته دانشکده مدیریت دانشگاه تهران در رشته مدیریت بازرگانی، برای گذراندن ۹۳ روز حبس به زندان اوین رفت.
به گزارش کلمه، مینا رضایی از جمله بازداشتشدگان حوادث سال ۸۸ است که در بهمن ماه بازداشت شد و به مدت ۱۲ روز زندانی بود. او در دادگاه انقلاب محاکمه و به یک سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ۱۰۵ روز کاهش یافت.
وی هفته پیش در پی احضار برای گذراندن ۹۳ روز باقیمانده از محکومیت حبس خود، به زندان اوین مراجعه کرد و بر اساس گزارشهای رسیده، تاکنون تماسی به خانوادهاش نداشته است
ندای سبز آزادی: یک عضو شورای مرکزی فراکسیون خط امام مجلس خاطرنشان ساخت: دولت ظرف ۹۰ روز از اجرای قانون یارانه ها تنها می تواند ۶۶۰۰ هزار میلیارد به دست آورد، نه ۲۰ هزار میلیارد تومان و مشخص نیست که ۱۳۴۰۰ میلیارد تومان باقی مانده را می خواهد از کجا بیاورد.
محمدرضا خباز در گفتوگو با پارلمان نیوز، در پاسخ به این سوال که آیا شیوه اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها مطابق با قانون مصوب مجلس است، گفت: قانونی که دولت در رابطه با حذف یارانه ها اجرا می کند با قانونی که مجلس مصوب کرد کاملا متفاوت است.
این نماینده اصلاح طلب افزود: مجلس به دنبال حذف تدریجی و پنج ساله یارانه بود در حالی که دولت می خواهد این طرح را طی ۳ ماه اجرا کند، ما می خواستیم فشار را بر زندگی مردم کم کنیم و دولت خلاف آن را انجام می دهد.
وی ادامه داد :ما می خواستیم استفاده از (سی ان جی) را برتری دهیم اما قیمت آن به حدی بالا رفت که با بنزین رقابت می کند و مردم دیگر به سمت استفاده از سوخت دوگانه نخواهند رفت.
خباز یادآور شد: به دلیل افزایش حامل های انرژی سوخت مرغ داری ها، سوخت کوره پز خانه ها، سوخت حمام های روستایی، سوخت تراکتورها و … دچار مشکلات زیادی شده اند.
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس با بیان اینکه دولت نمی تواند ظرف ۹۰ روز از اجرای قانون یارانه ها ۲۰ هزار میلیارد تومان به دست آورد، گفت: دولت هیچ پاسخی برای سوالی که در این مورد از او پرسیده شده است ندارد.
وی تصریح کرد: اگر دولت این طرح را از فروردین اجرا می کرد، می توانست ۲۰ هزار میلیارد تومان و هر ماه ۱۶۰۰ میلیارد از مردم بگیرد و اینگونه قیمت بنزین لیتری ۲۵۰ تومان می شد، اما متاسفانه دولت ۹ ماه زمان را هدر داد و حالا می خواهد طی سه ماه، ماهی ۶۶۰۰ میلیارد تومان از مردم بگیرد و این فشار را بر مردم زیاد می کند.
سایت آینده در یادداشتی به قلم سردبیر خود، به ضرورت تأسیس تلویزیون خصوصی در کشور اشاره کرد و نوشت:
مراجع رسمی و غیر رسمی از رشد شدید مخاطبان شبکه های ماهواره ای در تهران وسایر مناطق کشور طی یکسال اخیر خبرمی دهند به نحوی که کشفیات گیرنده ماهواره نطی امسال نسبت به سال گذشته دوبرابر شده است.
درحالیکه مطابق با نظرسنجی رسمی صداوسیما بیننده شبکه اول سیما در تهران ۳۷ درصد است ، مدیرکل خبرصداوسیما میزان بینندگان بیبیسی را که طبق نظر وی نسبت به سال گذشته ریزش نیز داشته است حدود ۲۵ درصد اعلام می کند واین به معنای آن است که تعداد بینندگان شبکه ملی کشور با بودجهای دست کم دوبرابر بی بی سی فارسی با بینندگان این شبکه با وجود ممنوعیت ماهواره و پارازیتها فاصله زیادی ندارد.
پس از رشد تصاعدی مخاطبین شبکه های فارسی در سال گذشته میلادی(۲۰۰۹)مدیران صداوسیما قصد دارند با بکارگیری یک نسخه قدیمی وتاسیس شبکه تلویزیونی فیلم وسریال با این پدیده رقابت کنند ، نسخه ای که حدود ۲۰ سال قبل با ورود ویدئو به منازل به تاسیس شبکه های سه، چهار وپنج تلویزیون ظرف سه سال انجامید اما نتوانست مشکل ویدئو را حل کند ودر شرایط فعلی نیز به نظر نمی رسد تاسیس این شبکه ها بتواند ماهواره های فارسی را از میدان بدر کند.
براساس نظرسنجی های رسمی شبکه های فارسی وان و MBC فارسی درکنار بی بی سی فارسی وصدای آمریکا در صدر تلویزیونهای ماهواره ای از نظر شمار بیننده در ایران قرار دارند. با توجه به نقاط ضعف مشهود شبکه های نظیر فارسی ۱ در دوبله، فقدان هویت شناخته شده و دارا نبودن استودیو های تلویزیونی و عدم تولید برنامه، تنها به دلیل استفاده فارسی ۱ از خلاء موجود در شبکه های تلویزیونی فارسی عملکرد این شبکه با موفقیت نسبی همراه بوده است.
اختصاص بخش عمده این شبکه به مجموعه ها و سریال های تلویزیونی با زبان فارسی و پخش تعدادی از محصولات روز جهان موجب شده است این مجموعه به سرعت MBC فارسی را از از نظر جذب مخاطب پشت سر بگذارد.
اکنون جای این پرسش وجود دارد چرا یک شبکه محدود تلویزیونی با تعداد پرسنل انگشت شمار می تواند در برابر شبکه های تلویزیونی سازمان عریض و طویل صدا و سیما با بیش از سی هزار پرسنل و بودجه سالیانه ۵۰۰ میلیارد تومانی عرض اندام کند.
چگونه می توان با پدیده MBC فارسی، فارسی ۱ و سایر شبکه های ماهواره ای در حال ظهور برخورد کرد آیا با صرف ارسال پارازیت موضوع قابل حل است که اگر این گونه بود شاهد رشد تصاعدی مخاطبان و اثرگذاری این شبکه ها نبودیم.
از سوی دیگر ظرفیت اجرایی، مالی و مدیریتی سازمان صدا و سیما نیز دارای محدودیت های طبیعی می باشد، اگرچه رفع تنگ نظری ها، با استفاده از هنرمندان و فیلمسازان توانا و بهبود شرایط مدیریت و فنی صدا و سیما بر توانمندی های این مجموعه عظیم قطعا خواهد افزود و فرصت بروز استعدادهای کارکنان این سازمان را فراهم می کند، اما نمی توان انتظار داشت، در دنیای متنوع و متکثر کنونی به ازای تاسیس دو شبکه بیگانه صدا و سیما شبکه تلویزیونی مشابهی را راه اندازی کند.
بنابر این به نظر می رشد تنها راه مقابله با موج جدید تهاجم تلویزیونی، شکستن انحصار در تلویزیون و گشودن مسیر حضور بخش خصوصی و مردمی در این عرصه است تا پتانسیل و ظرفیت نامحدودی به ظرفیت محدود صدا و سیما برای تولید و پخش برنامه ها اضافه شود.
طبیعی است سیاست گذاری، مدیریت و کنترل تلویزیون خصوصی در داخل کشور، مزیت فراوانی به فضای کنونی که نظام هیچ گونه کنترل محتوایی بر شبکه های تلویزیونی ماهواره ای ندارد و این شبکه ها به ترویج انواع و اقسام ناهنجاری های اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی و دینی می پردازند، دارد و در صورت ورود بخش خصوصی به این عرصه بازوی دیگری در کنار سازمان صداو سیما در عرصه جنگ نرم و مقابله با تهاجم فرهنگی ایجاد می شود که می تواند نیاز فزاینده و عطش فرهنگی جامعه به تنوع و تکثر در برنامه های تلویزیونی را بدون ایجاد بار مالی انسانی و ساختاری برطرف سازد.
در این راه با توجه به تصریح اصل ۴۴ قانون اساسی مبنی بر انحصار فعالیت سازمان صدا و سیما مستثنی شدن این سازمان از سیاست های کلی اصل ۴۴ که درخرداد سال ۱۳۸۴ توسط رهبر انقلاب ابلاغ شد و سایر انحصارات در بخش های اقتصادی را شکست اولین قدم در مسیر تاسیس رادیو تلویزیون خصوصی در کشور، تهیه سیاست های کلی اصل ۴۴ در این حوزه توسط مجمع تشخیص مصلح نظام و تایید و ابلاغ آن توسط رهبر انقلاب مشابه سایر سیاست های کلی می باشد.
گام دوم تدوین و تقویت قانون تاسیس رادیو تلویزیون خصوصی توسط مجلس شورای اسلامی است که بستر قانونی لازم برای فعالیت در این عرصه فراهم آورد که در این مسیر تجربیات سایر کشورها به ویژه کشورهای مشابه نظیر افغانستان، پاکستان، مالزی و ترکیه که طی دو دهه اخیر این مسیر را پیموده اند بسیار راهگشا خواهد بود.
در گام سوم پیشگام شدن نهاد عمومی نظیر جهاد دانشگاهی، سازمان تبلیغات اسلامی، خبرگزاری جمهوری اسلامی و سایر نهاد ها و بنیادهای مشابه در تاسیس شبکه های تلویزیونی خارج از صدا و سیما یا واگذاری برخی از شبکه های موجود به این نهادها است که انحصار موجود در میدیریت رادیو و تلویزیون به نحوی تدریجی رفع گردد، تجربه موفق خبرگزاریهای غیردولتی ایسنا، مهر وفارس که توسط نهادهای غیردولتی برای شکستن انحصار خبرگزاریهای دولتی ایرنا وواحدمرکزی خبر انجام شد می تواند الگوی تاسیس تلویزیون غیردولتی نیز باشد.
نکته مهم در این میان حفظ ابزارهای حاکمیتی برای مدیریت و کنترل شبکه های خصوصی است که در بخش پخش امواج و فرستنده های تلویزیونی می تواند کنترل حاکمیتی حفظ گردد تا زمینه نگرانی ها برای سوژه استفاده از تلویزیون خصوصی علیه امنیت ملی رفع گردد.
در این میان عدم مخالفت و مقاومت مدیران صدا و سیما در برابر ایجاد و فعالیت رادیو تلویزیون خصوصی یکی از ملزومات تسریع در پیمودن این مسیر است.
مدیران صدا و سیما نباید تاسیس تلویزیون خصوصی را تهدیدی برای خود و جایگاه این سازمان بدانند چرا که با توجه به پیشینه و امکانات مالی و فیزیکی صدا و سیما، این سازمان عملا غیر قابل جایگزینی برای شبکه های تلویزیونی خصوصی خو.اهد بود اما شکل گرفتن فضای رقابت و نوآوری می تواند موجب خلق فرصت ها، شناسایی نیروها و ایجاد نشاط در این عرصه شود که در بهبود عملکرد رسانه ملی نیز موثر خواهد بود.
در این شرایط، به نظر می رسد، پرداختن جدی به مقوله تاسیس تلویزیون خصوصی نه به عنوان یک ایده و آرزو بلکه به مثابه واقعیتی اجتناب ناپذیر در قرن ۲۱ که با حضور رسانه های نوین و دیجیتال نظیر تلویزیون اینترنتی و هزارن شبکه ماهواره ای تلویزیون عملا دوره انحصار در رسا نه ها را خاتمه داده است، یک نیاز ضروری جامعه است.
ندای سبز آزادی: عضو کمیته اقتصادی و بودجه فراکسیون خط امام(ره) مجلس معتقد است شیوه ای که دولت در اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها در پیش گرفته است، نه به نفع دولت و نه به نفع قشر فقیر جامعه است.
علیرضا محجوب در گفتوگو با پارلمان نیوز، در ارزیابی خود از آینده اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها گفت: این کار قابل دوام نیست چرا که هزینه های دولت روز به روز افزایش خواهد داشت.
نماینده اطلاح طلب تهران در مجلس افزود: مجلس مصوب کرده بود تا در یک شیب مناسب و طی ۵ سال اقدام به حذف یارانه ها کند اما آنچه اکنون اتفاق افتاد، خلاف قانون مصوب مجلس است.
وی با بیان اینکه برخی از خبرگزاری ها گزارش می کنند که قیمت ها نه تنها افرایش نداشته بلکه کاهش نیز یافته است، گفت: اما آنچه ما می بینیم بیانگر چیز دیگری است.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس تصریح کرد: با آنچه در حال رخ دادن است، مشکلات کسانی که در آمد های کوچک دارند، افزون تر می کند و من بارها این هشدار را داده ام.
محجوب خاطرنشان ساخت: دولت سعی می کند با پرداخت یارانه که یک سیاست جبرانی است دلسوزانه عمل کند اما گاهی پزشک ممکن است با دلسوزی حال بیمار را بدتر کند .
وی تصریح کرد: این دلسوزی قطعا حاصل مثبتی برای دولت و برای اکثریت فقیر جامعه نخواهد داشت.
ندای سبز آزادی: علی مقامی داماد ، عماد الدین باقی بازداشت شد.
شنیده ها حاکی از این است که وی پس از دیدار از علی رضا طاهری که ساعاتی پیش آزاد شده بود ، و در بازگشت از منزل وی توسط نیروهای ناشناس بازداشت شده است.
ندای سبز آزادی: آمارهای استخراج شده از معاملات صورت گرفته طی فصل پاییز نشان می دهد قیمت مسکن در مناطق شمالی و مرکزی پایتخت نسبت به فصل تابستان به طور متوسط حدود ۳ درصد رشد قیمت را تجربه کرده است. البته این افزایش نسبی قیمت، در مقایسه با رکود دو ساله گذشته، می تواند نشان از رونق دوباره معاملات مسکن در این مناطق باشد.
البته این رشد قیمت مربوط به ساختمانهای نوساز بوده است در حالی که طی نیمه اول سال جاری بشترین افزایش قیمت ها مربوط به ساختمانهای کلنگی بود که البته در فصل پاییز نیز ادامه پیدا کرده و در فصل پاییز رشد نسبی قیمت ساختمانهای نوساز نیز به آن افزوده شده است.
این روند می تواند به نوعی خبر از رونق ساخت وساز در نیمه اول سال و رونق معاملات از ابتدای نیمه دوم سال تلقی شود. پیش از این در مودر رونق بازار مسکن کلنگی نوشته بودیم. هر متر ساختمان و زمین کلنگی در مقایسه با فصل بهار ۰٫۵ درصد و در مقایسه با تابستان سال ۸۸ معادل ۲۲٫۴ درصد افزایش پیدا کرده است و بر اساس مبادلات به ثبت رسیده ارزان ترین معامله صورت گرفته معادل هر متر مربع ۲۱۹ هزار تومان بوده است و گران ترین ملک کلنگی معامله شده در تابستان به قیمت هر متر مربع ۵ میلیون و ۹۱۴ هزار تومان رسیده، البته متوسط قیمت معاملات صورت گرفته در این دوره به ازای هر متر مربع معادل یک میلیون و ۵۸۱ هزار تومان بوده است.
نکته جالب ان است که در حالی که در بازار املاک کلنگی قیمت ها رو به رشد بوده است قیمت مبادله مسکن غیر کلنگی و نوساز در فصل تابستان شاهد افزایش قیمت قابل توجهی نبوده است به طوری که قیمت هر متر واحد مسکونی در این دوره نسبت به فصل بهار معادل ۲٫۹ درصد کاهش پیدا کرده است و در مقایسه با تابستان سال ۸۸ معادل ۷ درصد رشد داشته است.
برآوردها نشان می دهد در بازار نوساز طی فصل پاییز بیشترین افزایش در مناطق« آجودانیه، ونک، اقدسیه، توانیر، جردن، پاسداران، دربند، قیطریه، وزرا، دیباجی جنوبی، شیخ بهایی، ملاصدرا، باغ فردوس، میرداماد» اتفاق افتاده است که نسبت به فصل تابستان معادل ۷۸/۷ درصد رشد پیدا کرده است. و کمترین افزایش در مناطق « الهیه،دروس،دیباجی شمالی، زعفرانیه، فرشته، فرمانیه، کامرانیه، محمودیه، ولنجک، نیاوران» با رشد ۱/۱ درصد اتفاق افتاده است. بر اساس برآوردهای انجام شده در مناطق مرکزی و شمالی تهران در پایان پاییز متوسط قیمت هر متر مربع واحد مسکونی حدود ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان است.
منبع: خبرآنلاین
شماره دوم هفته نامه گذر منتشر شد
برای دانلود این هفته نامه اینجا کلیک کنید
ندای سبز آزادی: آیت الله هاشمیرفسنجانی رئیس مجلس خبرگان به مناسبت هفتم دی ماه، سالروز تشکیل نهضت سوادآموزی در یادداشتی به بیان دیدگاههای خود در این زمینه پرداخت.
او در ابتدای این یادداشت نوشته است: یکی از ادعاهای رژیم پهلوی، یعنی گشودن دروازه تمدن بهروی ایران را با یکی از اولین اقدامات جمهوری اسلامی، یعنی تشکیل نهضت سوادآموزی در نخستین ماههای پس از پیروزی انقلاب، مقایسه کنید و ببینید چگونه استبداد و استعمار تلاش میکردند تا به استفاده از جهل مردم، به بقای نامشروع خویش بر قدرت ادامه دهند.
وی همچنین خاطرنشان کرده است: امام راحل در تمام طول سالهای مبارزه و تبعید، بر آگاهی مردم اصرار میورزیدند و خوب میدانستند که مردم بیسواد، حتی اگر نسبت به امور خویش آگاهتر شوند، عمیق نخواهد بود. لذا در همه اقدامات تبلیغی و توصیههای مبارزاتی به شاگردان خویش بر تعمیق سطح سواد جامعه تأکید میکردند.
متن این نوشتار به نقل از پایگاه اطلاعرسانی هاشمیرفسنجانی بدین شرح است:
یکی از ادعاهای رژیم پهلوی، یعنی گشودن دروازه تمدن بهروی ایران را با یکی از اولین اقدامات جمهوری اسلامی، یعنی تشکیل نهضت سوادآموزی در نخستین ماههای پس از پیروزی انقلاب، مقایسه کنید و ببینید چگونه استبداد و استعمار تلاش میکردند تا به استفاده از جهل مردم، به بقای نامشروع خویش بر قدرت ادامه دهند. در حالی که با هر اندیشه دینی، ملی، سیاسی، منطقهای و بینالمللی تلاش برای فراگیر کردن سواد در جامعه، باعث رشد آگاهی مردم و آشنایی آنان با تلاشهای مسئولان و در نتیجه افزایش محبوبیت حاکمان نزد آحاد مردم میباشد.
جدای از بشارتها و استدلالات خداوندی در پاسخ به ملائک معترض در آغاز آفرینش بشر که استحقاق سجده آدم را دانش بیشتر او معرفی کرد، در همه مکاتب الهی و غیرالهی و در تمام تمدنهای دنیای قدیم بر اهمیت علم برای جامعه انسانی تأکید شده و بهترین و بیشترین تأکیدات را در آیات و روایات دین مبین اسلام داریم، تا جایی که در اولین آیات نازله بر پیامبر دانش و استفاده از قلم را بعد از وصف آفرینش انسان مورد توجه قرار داده و مکرراً بر امتیاز دانایان بر نادانان در قرآن تصریح شده و ختمالمرسلین پس از اعلام نبوت خویش در حجازی که تعداد باسوادانش به اندازه انگشتان دو دست نبوده، «اطلبوا العلم» را با دو جمله «ولو در چین باشد» و «زگهواره تا گور» برای مسلمانان مهم دانستهاند و در دورههای بعد نیز برای ترغیب حکومتها بر تشویق مردم به سوادآموزی و آموختن علم، صراحتاً آمده است که حکومت بر مردم جاهل هنر نیست.
امام راحل که پس از حکومت ۱۳ ساله پیامبر(ص) در مدینه و حکومت ۵/۵ ساله امام علی(ع) در کوفه، معمار نظامی نوین با ساختارهای مبتنی بر تعالیم مکتب اهل بیت در بهترین منطقه جغرافیایی دنیای اسلام، یعنی ایران اسلامی هستند، خیلی خوب میدانستند طرح سپاهی دانش رژیم پهلوی مانند ادعاهای رأی زنان، اصلاحات اراضی و انجمنهای ایالتی و ولایتی، در بعد داخلی برای فریب مردم و در بعد خارجی در راستای خوشخدمتی به قدرتهای غربی آن روز برای جلوگیری از پیشبرد اندیشههای کمونیستی شرق میباشد. بههمین خاطر در تمام طول سالهای مبارزه و تبعید، بر آگاهی مردم اصرار میورزیدند و خوب میدانستند که مردم بیسواد، حتی اگر نسبت به امور خویش آگاهتر شوند، عمیق نخواهد بود. لذا در همه اقدامات تبلیغی و توصیههای مبارزاتی به شاگردان خویش بر تعمیق سطح سواد جامعه تأکید میکردند.
پس از پیروزی انقلاب، در حالی که هنوز توطئههای رنگارنگ داخلی و خارجی، امنیت جامعه را نشانه گرفته و در داخل و خارج از مرزها خواب انحراف انقلاب را با رخنه دادن عوامل خویش در حاکمیت میدیدند و فکر سقوط نظام را با تحریک و تحمیق حاکمان حزب بعث در سر داشتند، بر نقطهای انگشت گذاشتند که برای تداوم شوربختیهای جامعه علتالعلل و برای حرکت جامعه به سوی تعالی و پیشرفت، مسببالاسباب بود.
هوشیاری امام راحل در این مسأله فقط به برنامهریزی برای طرح اعزام آموزشیاران نهضت سوادآموزی خلاصه نمیشد، بلکه با نگاهی کلانتر، آموزش عالی کشور را که آن روز فقط با ۱۵۰ هزار دانشجو در حصار افکار افراطی و تفریطی دولتی کردن امور مانده بود، نجات دادند و با اهدای یک میلیون تومان از وجوهات شرعی مردم برای تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی، امروز و شاید آیندههای دور را میدیدند که سرافرازانه اعلام میکنیم هیچ جوان ایرانی برای ادامه تحصیل پشت دیوار بلند کنکور سرخورده و حقیر نمی شود.
همین اندیشه بلند امام بود که ما را در دوران سازندگی به سوی برنامهای رهنمون شد که با تأسیس مدارس شبانهروزی در دورترین روستاهای کشور، نگذاریم هیچ جوان و نوجوان ایرانی به دلیل نبود مدارس و یا به بهانه بُعد مسافت از تحصیل باز ماند.
خدای بزرگ را سپاس که آن هدایتهای پیامبرگونه امام و پیگیریهای پدرانه ایشان برای نهضت سوادآموزی، ما را در گذر از مقتضیات زمان و مکان و با همه موانع داخلی و خارجی، به درجهای از عقلانیت سیاسی و اجتماعی رسانده است که در چشمانداز ۲۰ ساله نظام، دانایی را محور همه برنامههای خویش قرار دادهایم.
آری آن روز اگر بر همگانی کردن نهضت سوادآموزی تأکید نمیشد، امروز به این مرحله از بالندگی نمیرسیدیم که بزرگترین دغدغه مسئولان، چگونگی همگانی کردن نهضت علمی، جنبش نرمافزاری و بالاتر از همه، باز کردن مسیر تحصیلات عالی در کشور است.
بگذارید در پایان شما مردم عزیز را در شیرینی اتفاقی سهیم کنم که چندی پیش تقاضای مصاحبه یکی از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد یکی از دانشگاههای کشور را داشتم و در اولین جلسه، وقتی از روند تحصیلی آن دانشجو پرسیدم، گفت: تا سال ۱۳۶۶ که ۱۵ ساله بودم، بیسواد و چوپان بودم، در این سال با تشویق معلم نهضت که شبها در مسجد روستا درس میگفت، شروع کردم و الان مشغول تدوین پایاننامه فوقلیسانس خویش در رشته علوم سیاسی هستم.
بر روح امام عزیز و بر همت همه مردان و زنان ایرانی درود میفرستم و امیدوارم در حیات خویش همراه با نظاره پیشرفتهای ایران بر قلل دانشهای روز، جشن باسوادی آخرین بیسواد ایرانی را نیز ببینم که مطمئناً ثواب ماتقدم و ماتأخر آن، زینت پرونده اعمال کسانی خواهد که در این راه صواب تلاش کردهاند و میکنند.
والسلام
ندای سبز آزادی: فخرالسادات محتشمی پور در بخشی از چهل و هفتمین عریضه خود به دادستان تهران نوشت:شنیده ام این آقایان که امنیت را از زندگی حقیقی ما دزدیده اند و با شنودها و جاسوسی های غیرقانونی و غیر اخلاقی و غیرشرعی که هر از چندی ارگان کودتا با استناد به آن اراجیفی برایمان می بافد، اخیرا به دین فروشان دنیاطلب مژده داده اند که زندگی های مجازی را هم زیرنظر دارند؟! ما چه باید بگوییم به ایشان و به سائلینی که می پرسند حکم شرعی سرک کشیدن به همه حوزه های خصوصی افراد در مملکت اسلامی چیست؟
متن این عریضه که نسخه ای از آن در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفت به شرح زیر است:
به : دادستان تهران
از : یکی از ستم دیدگان عصر عاشورای ۸۹،همسر سید مصطفی تاجزاده شاکی از کودتاگران انتخاباتی، آزاده ممنوع الملاقات در قرنطینه اوین
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم اجعلنی فی مقامی هذا ممن تناله منک صلواتٌ و رحمةٌ و مغفرةٌ اللهم اجعل محیای محیا محمدٍ و آل محمد و مماتی ممات محمدٍ و آل محمدٍ.
سلام آقای دادستان!
محرم ۸۹ هم وارد سومین دهه شد و ما هنوز سوگواریم. سوگوار فجایعی که تنها پس از شصت سال بر اولاد رسول الله(ص) توسط مدعیان مسلمانی گذشت. این سوگواری که هر ساله تکرار می شود، انسان را به تأمل وامی دارد. به اندیشه در همه آن چه در هزار و چهارصد سال پیش گذشت و حکایتی که باقی ماند در جریده ایام تا روزگار ما و خواهد ماند تا روزگاران پس از ما. از این روزها چه به یادگار می ماند آقای داستان؟ از روزگار ما که سال ها محرم را به یاد آوردیم و کربلا و عاشورا را و خطاب به سرور آزادگان و یارانش «فیا لیتنی کنت معکم و فافوز معکم» گفتیم و فراموش کردیم که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا». حکایت روزگار ما هم برای آیندگان خواندنی است و صف حق و باطل و ظالم و مظلوم در منظر چشمان جستجوگر فردائیان به خوبی قابل تشخیص است. این محرم هم می گذرد. سال های عمر ما می گذرد. ما به «انا لله و انا الیه راجعون» ایمان داریم آقا. شما چطور؟؟؟ ما هر شب کارنامه اعمال روز را می گذاریم جلویمان تا ببینیم مبادا خدای ناکرده حقی را ناحق کرده باشیم. غطی کرده باشیم، قصوری، خطایی. مبادا دلی شکسته باشیم و رنجشی بر انسانی روا داشته باشیم. و بی تابانه منتظر صبح می مانیم تا خطایمان را جبران کنیم و خدای را سپاس می گوییم که گناهانمان کبیره نیست و نسبتی با سپاه دروغ نداریم و با غیبت و تهمت بیگانه ایم و نفاق را در پس کوچه های شهر دغلبازان جا گذاشته و پا در جاده صداقت گذاشته ایم. ما در پنهان جز نیک اندیشی و نیک خواهی، نداریم و کردارمان جز در طریق صواب نبوده است. ما اصل را بر برائت گذاشته ایم اما نه برائت قاتل و شکنجه گر و دین فروش و لگد کوب کننده انسانیت و کرامت انسانی در لباس دین و با ادعای دین.
آقای دادستان!
شنیده ام این آقایان که امنیت را از زندگی حقیقی ما دزدیده اند و با شنودها و جاسوسی های غیرقانونی و غیر اخلاقی و غیرشرعی که هر از چندی ارگان کودتا با استناد به آن اراجیفی برایمان می بافد، اخیرا به دین فروشان دنیاطلب مژده داده اند که زندگی های مجازی را هم زیرنظر دارند؟! ما چه باید بگوییم به ایشان و به سائلینی که می پرسند حکم شرعی سرک کشیدن به همه حوزه های خصوصی افراد در مملکت اسلامی چیست؟ حکم شرعی را باید فقها بدهند و مردان دین، ما حکم انسانی اش را می دانیم. جوابی که بچه ها به پدر و مادرهایشان می دهند وقتی پابرهنه وارد عرصه خصوصی شان می شوند: ورود ممنوع! ورود ممنوع کلام مؤدبانه ای است در عوض فضولی موقوف! به بهانه حفظ امنیت این همه اخلال در امنیت حوزه خصوصی و عمومی شهروندان جرم نیست؟ این آقایان نمی دانند که با این مداخلات آن به آن خود بزرگترین مخلّ در امنیت ملی هستند؟ این چهره نظامی برای شهر این بگیرو ببندهای بی وقفه این همه مزاحمت برای شهروندان و بیش از همه برای خانواده های زندانیان سیاسی اخلال در امنیت نیست؟
آقای دادستان!
بازداشت غیرقانونی، اقدامات غیرقانونی، برخوردهای خشن و وحشیانه، دادگاه غیرقانونی، تضییع حقوق اولیه خود و خانواده، بازداشت مجدد به دلیل یک شکایت حقوقی، نگاه داشتن در قرنطینه و ممنوع التماس و ممنوع الملاقات کردن عضو سابق شورای امنیت عمومی کشور به نظر شما مخل امنیت ملی نیست؟ از شما می پرسم نه به عنوان دادستان بلکه از این منظر که دکترای حقوق را به تازگی در یکی از دانشگاه های معتبر کشور و تحت نظر یکی از اساتید خبره این رشته، که دست برقضا همکار سابق ما و مشاور برخی طرح های حقوقی ما در حوزه زنان نیز بوده است، گرفته اید. و تهدید گاه به گاه معتمدین مردم و کسانی که شما و بالادستی هایتان مقبولیتشان را نزد مردم خوب می دانید آیا مخلّ امنیت ملی نیست؟ کسانی که همین شأن و جایگاه اجتماعی شان و جایی که در دل مردم به دلیل خدمت و صداقت و بی ریایی بازکرده اند، دلیل محرومیت آنان از حقوق اولیه شان و بازداشته شدن از حقوق مصرح در قانون اساسی شده است. مقبولیت و جایگاهی که در سایه ضرب و زور و زر و تزویر و تبلیغات تهوع آور رسانه میلی فراچنگ نیامده است و هر تبلیغ سوء دولتی برعلیه آنان این اعتبار را بیشترمی کند و جایگاه مردمی شان را فراتر می برد.
آقای دکتر دولت آبادی! یک بار کلاهتان را در خلوتی که محضر پروردگارتان است، پیش خود قاضی کنید و مخلّ امنیت را بیابید لازم نیست معرفی اش کنید که پست و مقام را از دست بدهید که سخت شیرین است و جای دل و دین و شریعت و انسانیت را هم می گیرد گاهی! لازم نیست هیچ نامی را به زبان بیاورید فقط لطفا کمی خویشتنداری کنید و بیش از این فرزندان پاک ما را که جز سرفرازی وطن و پایبندی به آرمان های اولیه انقلاب اسلامی مان که از پدرانشان شنیده اند و نمی یابندش و اجرای بدون تنازل قانون اساسی، دغدغه ای ندارند و جوانی خود را به تأسی پدران نیک نهادشان بر این راه گذارده اند، به جرائم امنیتی متهم نکنید. و بیش از این خانواده هایی که سرشان به زندگیشان بوده و فرزندانی سلامت و فهیم و منزّه تربیت کرده اند و جز نیکی برای کشور و نظامشان نخواسته اند، برآشفته نکنید و تشویش اذهان عمومی نکنید. اذهان این عموم ادعاهای شما را که هنوز اثبات نشده برخلاف حکم شرع مقدس، متهمش را در سلول انفرادی می افکنید تا پس از پرونده سازی های لازم تازه به دادگاه برود، هرگز نخواهد پذیرفت. کاش این بازی را زودتر خاتمه دهید وقت برای جبران مافات سخت تنگ است.
لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
فخرالسادات محتشمی پور
بیست و یکم محرم الحرام ۱۴۳۲ برابر با ششم دی ماه ۱۳۸۹
ندای سبز آزادی: مادر فاطمه عربسرخی در واکنش به “خبر سیاه” سایت مشرق مبنی بر جلوگیری خانوادهی این زندانی سیاسی از ملاقات او با دختر خردسالش، گفت: واقعا انتظار دارند من کودک دوساله را در زندان به دست یک سرباز یونیفورمپوش بسپارم تا مادرش را به تنهایی، در لباس زندان و در شرایط خاص ببیند؟ این رفتار، انسانی است؟
به گزارش کلمه، سایت مشرق، که نزدیکی خود را با محافل امنیتی پنهان نمیکند، امروز علاوه بر اینکه چند ساعت زودتر از خروج هادی حیدری، محمد شفیعی و علیرضا طاهری از زندان، خبر از آزادی آنها داده بود! در خبری سیاه نوشته بود: “فاطمه عرب سرخی هنوز در بازداشت به سر می برد اما به وی اجازه داده شد که ساعاتی از روز را با فرزندش (محیا) دیدار کند اما خانواده فاطمه عرب سرخی از دیدار محیا با مادرش ممانعت کردند.”
اما مریم شربتدار قدس، مادر فاطمه عربسرخی، به این خبر واکنش نشان داد و در گفتوگو با خبرنگار کلمه، در مورد ملاقات برنامهریزی شده برای دخترش فاطمه عرب سرخی با فرزند کوچکش، گفت: متاسفانه در حالی خبرگزاریهای وابسته خبر از ممانعت خانواده نسبت به این ملاقات خبر میدهند که هیچ اشارهای به شرایط غیرانسانی که برای این خانواده فراهم آوردهاند، ندارند و به توقعاتی که برای ملاقات یک دختربچهی دوساله با مادر خود دارند، اشاره نمیکنند.
همسر فیضالله عربسرخی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، که وی نیز در حال حاضر در بازداشت به سر میبرد، گفت: ماموران دادستانی به هیچیک از اعضای خانوادهی ما اجازهی ملاقات ندادهاند و اعلام داشتهاند فقط فرزند دوسالهی فاطمه میتواند به ملاقات با مادرش برود! و سوال من این است که آقایان مسئولین قضایی که هرکدام فرزند و یا نوهی کوچکی دارند، حاضرند چنین رفتاری با فرزند و نوهی خودشان انجام شود؟ طبیعی است که ما هم به دلیل پیشگیری از بروز مشکلات روانی و عاطفی وحشتناکی که این مساله میتوانست برای نوه و دخترم در پی داشته باشد، از این ملاقات جلوگیری کردیم.
مادر فاطمه عربسرخی ضمن ابراز خوشحالی از آزادی حیدری، طاهری و شفیعی، سه عضو شاخهی جوانان مشارکت، اظهار داشت: با آزادی این سه عزیز دیگر، و اینکه حتی برای آزادی فاطمه وثیقه هم از ما نخواستند، نظر قبلی ما مبنی بر اینکه دخترم برای ایجاد فشار بر روی پدرش بازداشت شده است، برای همگان اثبات میشود.
وی افزود: واقعا تاسفبار است که بچههای بیگناه را بیهیچ دلیلی دستگیر کنند و بعد از چند روز با وثیقههای چند ده میلیونی آزاد کنند و آنها را مدیون و مرهون خودشان نگه دارند.
مریم شربتدار قدس در انتها افزود: در زندان اوین، تعداد زیادی از تحصیلکردگان رشتههای روانشناسی تحت عنوان مددکار حضور دارند. آیا یک نفر از آنها که کمی با مسائل سلامت روانی خانواده آشنایی دارد، این نحوهی ملاقات را که من کودک دو ساله را در زندان به دست یک سرباز یونیفورمپوش بسپارم تا مادرش را در لباس زندان و در شرایط خاص ببیند، تایید می کند؟
ندای سبز آزادی: هادی حیدری، محمد شفیعی و علیرضا طاهری دقایقی پیش از زندان آزاد شدند.
به گزارش کلمه، این سه فعال اصلاح طلب هفته پیش در پی احضار به دادسرای اوین بازداشت شده بودند. فاطمه عربسرخی نیز همزمان با این سه تن بازداشت شده بود، اما ظاهرا همچنان قرار نیست آزاد شود.
همزمان گزارشهای حاکی از بازداشت عادل محمدحسینی، دیگر جوان فعال اصلاح طلب است. او امروز به دادسرای اوین احضار شده بود.
سایت تغییر برای برابری در گزارشی از دادگاه امروز نسرین ستوده نوشت:
هرچند مقرر شده بود که امروز دوشنبه، ۶ دی ماه، قرار بود دادگاه نسرین ستوده به صورت علنی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب برگزار شود، اما جلسه دادگاه با توجه به ایراد شکلی نسرین ستوده و وکیلش به نحوه اداره جلسه مختل شد و قاضی پیرعباسی، رئیس دادگاه نسرین ستوده را به ۵ روز حبس تعزیری محکوم کرد.
به گفته وکیل نسرین ستوده، آوردن دوربین فیلم برداری به جلسه دادگاه بدون اینکه هویت نهاد فیلمبرداری کننده روشن باشد و و اخراج یکی از وکلای بنام که در جلسه دادگاه حاضر شده بود، موجب اعتراض خانم ستوده و وی شد. به گفته همسر نسرین ستوده، اعتراض نسرین باعث شد قاضی پیرعباس خانم ستوده را به ۵ روز حبس تعزیری محکوم کند.
مهنار پراکند، وکیل نسرین ستوده، درباره اتهام وارده به موکلش گفت: عنوانی اعلام نکردند ولی تبصره خاصی که به آن اشاره شده عنوان “تظاهر به بیحجابی” دارد و ما به دلیل نوع اتهام اعلام شده نظر به عدم صلاحیت دادگاه داشتیم که این موضوع را با ذکر دلایل اعلام کردیم .
لازم به ذکر است که پیش از این نسرین ستوده، در شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب، به ریاست قاضی پیرعباسی، به اتهامات «اقدام علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام» و «عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر» محاکمه شده بود و دادگاه روز ۶ ام دی ماه بر اساس اتهام جدید وی “تظاهر به بی حجابی” تشکیل شده است.
ندای سبز آزادی: نرخ دلار در بازار آزاد امروز دوشنبه در حالی به ۱۰۸۰ تومان افزایش یافت که صرافیها نرخ دلار را به صورت دلخواه بر روی تابلوهای خود بین ۱۰۴۱ تومان تا ۱۰۴۴ تومان درج کردهاند.
به گزارش مهر، صرافان بازار قیمت هر دلار آزاد را امروز (دوشنبه) ۱۰۸۰ تومان اعلام کردند، این در حالی است که نرخ دلار در بازار آزاد دیروز ۱۰۷۵ تومان بود.
در عین حال، امروز صرافی های بانکی هر دلار را به صرافی های مجاز با قیمت ۱۰۳۹ تومان و به مسافرانی که دارای مجوز خروج بوده و پاسپورت ارائه می کنند، با قیمت ۱۰۴۱ تومان می فروشند.
همچنین امروز برخی از صرافی ها نرخ فروش دلار را بر روی تابلوهای خود ۱۰۴۱ تومان تا ۱۰۴۴ تومان و نرخ خرید را ۱۰۳۹ تومان تا ۱۰۴۱ تومان درج کرده اند.
این در حالی است که طبق معمول امروز هم برخی از صرافی ها هیچگونه قیمتی را اعم از ارز و سکه بر روی تابلوهای خود حک نکرده اند.
امروز قیمت فروش هر یورو در بازار آزاد ۱۴۰۸ تومان و قیمت فروش ۱۴۰۲ تومان و قیمت فروش هر پوند نیز ۱۶۹۲ تومان و قیمت خرید ۱۶۸۲ تومان است.
ندای سبز آزادی: عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز گفت: ناطق نوری در مقابل درخواست آنان برای بازگشت به این تشکل روحانی جوابی نداده است.
حسین ابراهیمی نماینده بجنورد در پاسخ به سوالی در مورد دلایل کناره گیری علی اکبر ناطق نوری از فعالیتهای سیاسی، به ایلنا گفت: نظر ما بر کنار گذاشتن کسی نیست، بلکه اتفاقا کناره گرفتن از امور امری مذموم است، زیرا مقام معظم رهبری همواره فرموده اند که خواص باید اظهار نظر کرده و از سکوت خودداری کنند که این امر در مورد آقای ناطق نوری هم صدق می کند.
وی یادآور شد: ناطق نوری یک فرد با سابقه و دارای مسئولیت های گوناگون از جمله ریاست مجلس بوده است و همچنین در دوره ای برای وحدت اصولگرایان کار تشکیلاتی می کرد و از قبل انقلاب نیز در جامعه روحانیت مبارز فعالیت داشت.
عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز افزود : بنده یکی از اعضای کمیته این جامعه بودم که برای برگرداندن آقای ناطق نوری به منظور دیدار وی به جلسات جامعه روحانیت رفتیم، ولی او حاضر به بازگشت نشد و جوابی به ما نداد.
لازم به ذکر است که ناطق نوری، حسن روحانی و آیت الله امامی کاشانی بعد از انتخابات سال گذشته در جلسات جامعه روحانیت مبارز شرکت نمی کنند.
ندای سبز آزادی: پس از اعلام کمک بلاعوض دولت به کامیونداران و مرغداران برای جلوگیری از اعتراض آنها و نیز کنتزل قیمتها، اکنون به نانوایان نیز وعده داده شده که دولت برای هر واحد نانوایی، ۳۰ میلیون تومان تحت عنوان “اعتبار بهسازی در نظر گرفته است.
در این باره خبرآنلاین گزارش داد که دولت به منظور بهبود کیفیت نان در کشور، یک ردیف اعتباری ۳۰ میلیارد تومانی بمنظور تجهیز، بهسازی و بازسازی نانواییها در نظر گرفته که صاحبان واحدهای پخت نان میتوانند با مراجعه به شرکتهای غله از این خط اعتباری استفاده کنند.
حسین نظری رییس اتحادیه نانوایان کشور نیز گفت: هر واحد نانوایی به طور متوسط نیازمند ۳۰ میلیون تومان اعتبار برای بهسازی است. وی با تاکید بر اینکه بهسازی واحدهای نانوایی موجب ارتقاء کیفیت نان خواهد شد، گفت: هر واحد نانوایی به طور متوسط نیازمند ۳۰ میلیون تومان اعتبار برای بهسازی است.
نظری، با اشاره به ضرورت بهسازی و بازسازی اکثر نانواییهای کشور، ادامه داد: بهسازی نانواییها در بهبود کیفیت نان تاثیرگذار بوده و موجب افزایش سلامت نان تولیدی خواهد شد. وی، با تاکید بر اختصاص خط اعتباری ۳۰ میلیارد تومانی از سوی دولت برای بهسازی و ارتقاء فنی واحدهای پخت نان، افزود: با بهبود و ارتقای تجهیزات نانواییها ، مصرف انرژی در این واحدها به میزان قابل ملاحظهای کاهش خواهد یافت.
این کمکها در حالی اعلام میشود که کارشناسان به دولت هشدار دادهاند برای کنترل اعتراضات و مهار قیمتها، منابع حاصل از هدفمندی را پیشاپیش خرج نکند و اهداف این طرح را با این سیاست غلط زیر سؤال نبرد.
منبع: گروه اقتصادی کلمه
ندای سبز آزادی: مجید توکلی و بهاره هدایت، دو فعال دانشجویی زندانی، با انتقال به شعبه چهار دادسرای اوین، با تفهیم اتهامات جدید روبهرو شدهاند.
به گزارش کلمه، بازپرس شعبه ۴ دادسرای اوین، اتهامات “تبلیغ علیه نظام” و ” اقدام علیه امنیت از طریق تبانی علیه نظام” را به این دو دانشجوی زندانی تفهیم کرده است. بازپرس اعلام کرده که این دو زندانی به همراه یکدیگر و با همراهی رسانههای خارجی اقدام به تبانی علیه نظام کردهاند.
گفته می شود این اتهامات ظاهرا مربوط به نامهی منتسب به این دو فعال دانشجویی باشد که به مناسبت ۱۶ آذر (روز دانشجو) در رسانهها منتشر شد و در محافل دانشجویی داخل و خارج از کشور بازتاب گستردهای داشت.
بازپرس مستقر در دادسرای اوین از بهاره هدایت و مجید توکلی خواسته است، انتساب این نامه به خود را طی یک مصاحبه تلویزیونی تکذیب کنند، و گفته که در غیر اینصورت پروندهی جدیدی با اتهامات مذکور برای آنان تشکیل شده و به دادگاه ارسال خواهد شد.
بهاره هدایت و مجید توکلی که هماکنون یک سال است در زندان به سر میبرند، از سوی دادگاه، به ترتیب به ۹ سال و نیم و ۸ سال حبس تعزیری محکوم شدهاند.
بهاره هدایت از هفته گذشته و به دنبال ممنوع الملاقات شدن خود، دست به اعتصاب غذا زده است. گزارشهای رسیده از زندان اوین در روزهای گذشته، حاکی از وخامت حال این فعال دانشجویی زندانی دارد، به طوریکه او بارها به بهداری اوین انتقال یافته است.
ندای سبز آزادی: نائب رئیس کمیسیون طرح تحول اقتصادی با یادآوری اینکه با افزایش قیمت حاملهای انرژی دولت باید در طول یک سال منابعی در حدود ۶۰ هزار میلیارد تومان آزاد کند، تاکید کرد: در صورت جهش تورمی قیمت ها و موفق عمل نشدن آن اولین قربانی خود دولت است که مجبور است منابع جمع اوری شده را صرف هزینه های خود کند.
به گزارش افکارنیوز، محمد رضا تابش با بیان اینکه ۷۰۰ تومان برای قیمت بنزین آزاد مبلغ بالایی است گفت: در قوانین مصوب شده قرار بر این بود که در طول پنج سال به سطح قیمت های بین المللی برسد و به دلیل دیر اقدام کردن، دولت سعی بر جبران این امراز طریق افزایش بیش از حد قیمت را دارد.
وی با بیان اینکه “اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها را در بخش افزایش قیمت حاملها در دو بخش انجام خواهد گرفت” افزود: البته گام اول دولت بلند تر از گام دوم بوده و افزایش قیمت بعدی برای دولت با نگرانی های کمتری همراه خواهد بود. زیرا قیمت بنزین که حساس ترین حامل انرژی است در ابتدا با حداکثر ممکن برداشته شده است.
نائب رئیس کمیسیون طرح تحول اقتصادی تصریح کرد: گامهای بعدی که دولت در خصوص افزایش قیمت حامل های انرژی برابر با قیمت های جهانی خواهد برداشت از حساسیت کمتری بر خوردار خواهد بود و راحت تر است.
تابش با بیان اینکه با افزایش قیمت حاملهای انرژی دولت باید در طول یک سال منابعی در حدود ۶۰ هزار میلیارد تومان آزاد کند اظهارکرد: در صورت جهش تورمی قیمت ها و موفق عمل نشدن آن اولین قربانی خود دولت است که مجبور است منابع جمع اوری شده را صرف هزینه های خود کند.
وی تصریح کرد: دولت در اولین گام افزایش قیمت حاملهای انرژی ۷۰ درصد مسیر پیش بینی شده را طی کرده است و در صورتی که در طی یک سال در مهار قیمت ها موفق عمل کند برای گام های بعدی نگرانی نخواهد داشت.
نائب رئیس کمیسیون طرح تحول اقتصادی با اشاره به اینکه در قانون مالیات بر ارزش افزوده، بنزین چه تولید داخل باشد و چه وارداتی، مالیاتی حدود ۳۰ درصد بر آن تعلق میگیرد گفت: براساس این قانون قیمت تمام شده افزایش می یابد، بنابراین یا باید به این بخش معافیت داده شود تا قیمت را بالا نبرد یا این که چاره ای نیست و باید در محاسبات شرکت ملی نفت و شرکت ملی پالایش و پخش محاسبات قیمت تمام شده طبق قانون بایستی در نظر گرفته شود.
تابش در پایان خاطر نشان کرد: البته کلیه نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مصوبه خود، دولت را مکلف کرده اند تا قیمت فروش داخلی بنزین، نفت گاز، نفت کوره، نفت سفید و گاز مایع و سایر مشتقات نفت را بتدریج تا پایان برنامه پنجم توسعه افزایش دهد به طوری که در پایان اجرای آن، قیمت حامل های مذکور کمتر از نود درصد (۹۰%) قیمت تحویل روی کشتی (فوب) درخلیج فارس نباشد.
ندای سبز آزادی: مناظره مصطفی کواکبیان و ستار هدایتخواه، دو نماینده مجلس در دانشگاه شیراز، پرسروصداتر از خبری بوده که در خبرگزاریهای رسمی منتشر شده است. سایت صبح امید در گزارشی، به جزئیاتی از متن و حاشیه این مناظره پرداخته که در گزارشهای رسمی نیامده است. گزارش این سایت را بخوانید:
مناظره مصطفی کواکبیان و ستار هدایتخواه در جمع دانشجویان دانشگاه شیراز در حالی از جمعه گذشته در صدر خبرها قرار گرفت که متاسفانه رسانههایی همچون ایرنا، ایسنا، شبکه خبر دانشجو، تابناک و … حاشیه های پر رنگ تر از متن این خبر را ذبح کردند. حاشیههایی که نشان از زنده بودن دانشگاه دارند و روحیه سرکوب ناپذیر دانشجویی.
اما صبح امید در این مطلب با استناد به فایل صوتی که توسط یکی از دانشجویان در اختیار گرفته به گوشههایی از این مناظره پرداخته است.
مصطفی کواکبیان: انحصار طلبان اگر میخواهند دیگر اثری از اصلاح طلبی نباشد بروند با انجمن پادشاهی و جندالله رقابت کنند
توجه به مردمسالاری به عنوان یکی از مهمترین شاخصههای مکتب امام است
عدالت نیز اهمیت خاصی در نظر امام دارد و این عدالت به معنای سهام عدالت نیست
اصلاحات واقعی زندهتر از قبل ادامه حیات میدهد
ننگ است که هر منتقدی در زندان باشد
به دلیل پیروی از خط امام به شدت مخالف این دولت هستیم
اگر از مهندس موسوی سوالی دارید به تلوزیون دعوتش کنید تا پاسخ دهد
رخی میخواهند همانگونه که در دنیا ایرانهراسی راه افتاده، در ایران نیز اصلاحات هراسی ایجاد کنند
ستار هدایتخواه: اعتقاد نداریم به اندیشه امام تبعیضآمیز نگاه شود
امام راحل معصوم نیستند؛ بلکه اعتقاد داریم ایشان اسلامشناس هستند و تجلی عینی اسلام بودند
تفکیک جمهوریت و اسلامیت در اندیشه امام جایگاهی ندارد و تقابل جمهوریت و اسلامیت یک انحراف بوده که عدهای آن را ایجاد کردهاند
مجلس هشتمی که خودش میآید به طرحی که برای نظارت بر خودش است رای نمیدهد با رفتار خودش از جایگاه راس امور بودن پایین میآید
بیت امام صرفا به دلیل اینکه بیت امام هستند تقدسی ندارند؛ بلکه مادامی که پایبند به آرمانها و ارزشهای امام باشند قابل احترام هستند
بسیاری از ۱۴ میلیون مردمی که به جریان اصلاحات رای دادند از رای خود برگشته اند
پذیرش و امضاء مصوبات شورای عالی امنیت ملی در دوره اصلاحات و پرونده هستهای توسط رهبری همچون صلح امام حسن(ع) بود
میگویند اصلاحات فقط اکبر گنجی نیست، منم میگویم بله فقط او نیست اما نام میبرم اصلاحات کیست؟ خاتمی که با جورج سوروس برای براندازی برنامه ریزی میکند؟ مهاجرانی که جیره خوار انگلیس است؟ عبدالله نوری که مخالف مواضع امام راحل است؟
سوالات دانشجویان:
وقتی افراد پابرهنه و عامه مردم گرسنه و به دنبال یک لقمه نان هستند انرژی هستهای و تحریمها به چه کار آنها میآید؟
امام علی (ع) نقد حاکم و حکومت را بر مردم نه تنها جایز بلکه واجب میدانستند، آیا در شرایط فعلی اجازه کوچکترین صحبت به کسی داده میشود؟
در این مناظره نکته جالب این بود که هدایتخواه با وارد کردن خدشه به اعتقادات دانشجویان و حتی هوچی گر خوانده آنان را برآن داشت تا بار دیگر بر روحیه زنده بودن دانشگاه تاکید ورزند و با شعار درود بر خاتمی، یا حسین میر حسین، مرگ بر دیکتاتور و سرود یار دبستانی من صدای همیشه زنده خود را به گوش انحصار طلبان خواب زده برسانند.
فایل صوتی بخشی از این جلسه را از اینجا دریافت کنید.
ندای سبز آزادی: دکتر زهرا رهنورد، هنرمند و استاد دانشگاه، در یادداشتی با ابراز تعجب از حکم ناعادلانهی جعفر پناهی، کارگردان سرشناس کشور، تصریح کرد: آیا نمیدانند که هنر و هنرمندی با دیکته و فرمایش کنار نمیآید، زیرا مخاطب هنر مردماند که از کراهت دستور و باید فارغاند؟ و هنر آن پرنده رهایی است که با دیکته و فرمایش کنار نمیآید و به بند گرفتار نمی گردد؟ و هنرمندان هنرفروش، حتی اگر چند صباحی با پول و رانت و حمایت دولتهای خودکامه برای خود شهرتی دست و پا کنند، مدالی بگیرند و کسانی را سرگرم سازند، اما منفور و مطرود ملت شریف ایران خواند بود؟
به گزارش کلمه، متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
اکنون، سخن بر سر رفتار با هنرمندان است، اما کلا بخشی از حاکمیت فعلی حیا را خورده و آبرو را تف کرده و این آبروی ریخته، از آن انقلابی است که آزادی یکی از مهمترین ارکانش بوده است و خونبهای این آزادی، پیکر به خون خفتهی هزاران زن و مرد و جوان و پیری است که گلگونکفنی را به استبداد ترجیح دادهاند.
شاید آنها فراموش کردهاند که پایهی هر جمهوری، آزادی بوده است و نمیخواهند بپذیرند دستاوردهای این انقلاب جملگی پس از تحقق استقلال و آزادی ست.
اکنون سوال این است: آیا آقای جعفر پناهی و هنرمند دیگر آقای رسولف چه جرمی مرتکب شدهاند؟ الا اینکه به این ترتیب مهم، یعنی به اولویت حق آزادی انسان، وفادار بوده و مثل هر هنرمند واقعی، با تنفس اکسیژن آزادی با ذهن متعالی و حق طلب خود در تمامی آثار، احترام ایران و هویت ملی و عاطفه و اخلاق و شرف و پاکدامنی را حفظ کرده و واقعیات، بودها و بایدهای زندگی اجتماعی ایران را دلسوزانه ارائه داده و برای ورود سینمای کشورش به عرصه جهانی خون دل خوردهاند؟
آیا جعفر پناهی مجرم است و قلدرانی که او را با حکم عجیب و غریب شش سال زندان و بیست سال محرومیت از کار هنری محروم کردهاند، بیگناهاند؟ همانهایی که حتی تحمل سکوت را نیز نداشتند، میخواهند او را به سکوت وادار کنند! چرا که هر سکوتی سرشار از ناگفتههاست.
اگر در این جهان جعفر پناهی بیپناه است، آیا در روز بازپسین قاضی و حاکمیت در پناه خواهند بود؟ کدام پناه؟
آیا آنها نمی دانند که فکر و اندیشه و قلم در هیچ حصار و هیچ محکومیتی و تحت امر هیچ حاکمیتی از خلاقیت باز نمیماند؟ جای آن است که به این بیت توجه کنند:
گفتم (شما بخوانید گفتند) که بر خیالش راه نظر ببندم
گفتا که شبرو است او از راه دیگر آید
آیا نمیدانند که هنر و هنرمندی با دیکته و فرمایش کنار نمیآید، زیرا مخاطب هنر مردماند که از کراهت دستور و باید فارغاند؟ و هنر آن پرنده رهایی است که با دیکته و فرمایش کنار نمیآید و به بند گرفتار نمی گردد؟ و هنرمندان هنرفروش، حتی اگر چند صباحی با پول و رانت و حمایت دولتهای خودکامه برای خود شهرتی دست و پا کنند، مدالی بگیرند و کسانی را سرگرم سازند، اما منفور و مطرود ملت شریف ایران خواند بود؟
به یاد دارم زمانی که ساخت نهایی مجسمه مادر را به پایان رساندم، هنگام حرکت از آتلیه برنزریزی تا محل نصب در میدان مادر، در راه به عنوان قاچاقچی محمولهی طلا! دستگیر شدم. ماجرا این بود که ماموری دلسوز اما ناآشنا به هنر، با بیسیم به همهی پاسگاهها خبر داده بود یک زن همراه با محمولهی میراث ملی از جنس طلا و به ابعاد خیلی بزرگ، در حال خروج از شهر است! و البته این محمولهی طلا چیزی نبود جز مجسمهی برنزی نرگس عاشقان (مادر). آن روز تا نیمهشب در پاسگاهی بازداشت بودم و پس از مدتی با روشن شدن اصل قضیه، به دستور رئیسجمهوری وقت، من و نرگس عاشقان آزاد شدیم و مجسمه را به میدان محسنی (مادر کنونی) انتقال دادیم.
اگرچه در سرزمین ما، هنر آنچنان که باید قدر ندیده و بر صدر ننشسته و این حدیث مفصلی است از سرنوشت دردناک هنرمندان از زمان فردوسی بزرگ تا کنون؛ اما در عین حال، آن رفتار آزادکنندهی حاکمیت بیست سال یپش است و این رفتار کنونی.
امروز حاکمیت به کجا رسیده و به کجا میرود؟
ندای سبز آزادی: دبيركل خانه كارگر با اشاره به آغاز اجراي هدفمند كردن يارانهها و آزادسازي قيمتها، گفت: مطمئنا آنچه در حال حاضر اجرا ميشود قانوني مصوب است و چارهاي جز اجرا نيست، اما از دولت انتظار ميرفت تا در مورد قيمت كالاها حساس باشد و با احتياط بيشتري عمل كند.
به گزارش ایسنا، عليرضا محجوب يادآور شد: آنچه كه اتفاق افتاده اين است كه قيمت بنزين هفت بار بيشتر شده و نسبت به قيمت قبلي بيش از 80 درصد افزايش نشان ميدهد. گازوئيل هم كه يك شبه با افزايش قيمت مواجه بود، 10 برابر براي قيمت پايه و 20 برابر براي قيمت آزاد افزايش يافته كه اين بزرگترين تاثير را روي قيمت كالاهاي مختلف خواهد داشت.
وي اضافه كرد: اگر در مورد بنزين افزايش قيمت اين كالا به افزايش قيمت خدمات ميانجامد اما افزايش قيمت گازوئيل بيشتر معطوف به افزايش قيمت كالاها خواهد بود. همچنين ما بايد بدانيم كه در جهان امروز حمل و نقل زيرساخت نظام قيمت و پايه قيمتها را تشكيل ميدهد.
نماينده مردم تهران در خانه ملت ادامه داد: اگر عاملي باعث افزايش قيمت در حمل و نقل شود نه به نسبت خود بلكه بارها بزرگتر از سهم و نسبت خود مثلا به تصاعد هندسي روي قيمتها تاثير ميگذارد. اگر چه حتي قيمتها را به تصاعد عددي يا حسابي افزايش داده باشيم. پس نتيجه ميگيريم درآمد حاصل از اجراي اين قانون براي دولت كه منبع كمك و تامين اقشار آسيبپذير است به تصاعد عددي افزايش مييابد، در حالي كه هزينهها براي مردم به تصاعد هندسي افزايش پيدا ميكند.
اين عضو كميسيون اجتماعي مجلس شوراي اسلامي، با بيان اينكه افزايش قيمتها ميتواند به گونهاي باشد كه همه چيز را بر سر راه خود خراب كند، گفت: به نظر من آنچه اكنون اجرا ميشود قانوني مصوب است و چارهاي جز اجراي آن نيست، اما جهتگيري مجلس در تصويب اين قانون شيب ملايم بوده و از دولت هم انتظار ميرفت تا در مورد قيمت كالاها حساس باشد و راجع به قيمت گازوئيل كه مهمتر از قيمت بنزين است توجه خاص و جديتري داشته باشد.
محجوب در ادامه تصريح كرد: من باز هم توصيه ميكنم تا دولت قيمتهاي اعلامي را قطعي تلقي نكند تا امكان انعطاف وجود داشته باشد. در غير اين صورت قيمتها به صورت بهمنوار افزايش پيدا ميكند. پس اگر دولت ميخواهد با اين وضع روبهرو نشود بايد هيچ چيز را قطعي اعلام نكند چرا كه اعلام قطعي قيمت كه بدون بازگشت باشد ممكن است آسيبهاي جدياي به اقتصاد جامعه وارد كند.
اين عضو فراكسيون خط امام مجلس شوراي اسلامي، با تاكيد بر اينكه نميتوان نسبت به اجراي قانون انتقادي به دولت داشت، افزود: آنچه ما ميگوييم اين است كه چرا اين قانون را به اين تندي اجرا ميكنيد. اگر به ياد داشته باشيد دولت پيشنهاد شيب سه ساله را در اجراي اين قانون داشت اما مجلس آن را به شيب پنجساله تبديل كرد، تا فشار افزايش قيمتها بر مردم كمتر باشد.
دبيركل خانه كارگر در پايان، گفت: من فكر ميكنم تعيين قيمت 700 تومان براي بنزين در يك شيب پنجساله قيمت تندي است و اگر دولت بخواهد افزايش قيمتها را به همين روال ادامه دهد قاعدتا در پايان سال پنجم بايد قيمتها از قيمت بينالمللي بزرگتر ديده شود. به هر حال قرار بوده اين كالا به قيمت پايه خليج فارس فروخته شود در حالي كه قيمت 700 تومان كه در حال حاضر براي بنزين تعيين شده قيمت پنج سال بعد است و نه اكنون.
ندای سبز آزادی: خواهر کوچک حبیبالله لطیفی که توسط ماموران امنیتی با اسپری بیهوش شده است میگوید هیچ اطلاعی از وضعیت خانوادهاش ندارد.
شب گذشته نیروهای امنیتی با یورش به منزل حبیبالله لطیفی دانشجوی کرد محکوم به اعدام، هشت تن از اعضای خانواده وی را بازداشت کرده و آنها به مکان نامعلومی منتقل کردند.
به گزارش رهانا خواهر کوچک حبیبالله لطیفی که تنها عضو بازداشت نشده این خانواده است، با تأیید این گفت: نیروهای امنیتی که تعدادشان زیاد بود یک باره وارد منزل ما شدند و خانه را مورد بازرسی قرار دادند.
وی ادامه داد: آنها چهار کامپیوتر از خانه ما بردند و بعد به صورت من اسپری زدند که دو سه ساعت تنها در منزل بیهوش بودم.
تنها عضو بازداشت نشده خانواده لطیفی گفت: هیچ اطلاعی از علت بازداشت و محلی که خانوادهاش را به آنجا منتقل کردند ندارد و به شدت نگران وضعیت خانوادهاش است.
بازداشت این خانواده که در پی توقف اجرای حکم اعدام این زندانی در بامداد روز گذشته به وقع پیوسته باعث نگرانی فعالان حقوق بشر شده است.
اجرای حکم حبیبالله لطیفی دانشجوی کرد بامداد روز گذشته، یکشنبه پنجم دی ماه و پس از تحصن خانواده لطیفی و بسیاری از مردم در مقابل زندان متوقف شد.
گفتنی است رئیس زندان نیمه شب گذشته از عدم اجرای حکم سخن گفته بود و به خانواده این زندانیان سیاسی گفته شد که به محض شروع ساعت اداری میتوانند حبیبالله لطیفی را ملاقات کنند.
حبیبالله لطیفی در تاریخ یکم آبان ماه ۱۳۸۶ بازداشت شد و چهار ماه در زندان انفرادی تحت شکنجهی شدید بازجویان اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفت. لطیفی در تاریخ ۱۰ تیرماه ۱۳۸۷ در شعبه ی اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج از سوی قاضی حسن بابایی به جرم اقدام علیه امنیت ملی و نظام با استناد به آیه ۳۳ سوره مائده (قرآن کریم) و استناد به مسائل یکم، سوم و پنجم از فصل ششم (حد محارب) جلد چهارم کتاب تحریر الوسیله امام خمینی و مواد ۱۸۳، ۱۸۶، ۱۹۰، ۱۹۱ قانون مجازات اسلامی، محارب اعلام شده و به اعدام محکوم شد.
گفتنی است در پی اعتراض به این حکم غیرحقوقی، در ۱۰ بهمن ماه ۱۳۸۷ باردیگر لطیفی در دادگاه تجدید نظر به اعدام محکوم شد. پس از ارجاع پرونده به دیوان عالی کشور در تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۸۸ باز هم حکم اعدام وی تایید شد
ندای سبز آزادی: وزیر امور خارجه روسیه با ارسال پیام کتبی به منوچهر متکی از وی به عنوان دیپلماتی ماهر که سهم بزرگی در تعاملات دو کشور پیرامون مسائل منطقه ای و جهانی داشته است یاد کرد.
به گزارش مهر، در پیام سرگئی لاوروف آمده است: جنابعالی در این پست خود را به عنوان دیپلماتی ماهر و طرفدار توسعه پیگیرانه مناسبات مشارکتی و حسن همجواری بین روسیه و ایران نشان دادید. شما سهم بزرگی در افزایش روابط روسیه و ایران و تعاملات دو کشور پیرامون مسائل منطقه ای و جهانی ادا کردید.
پیش از این نیز وزیر خارجه ترکیه از متکی تقدیر کرده بود.
گفتنی است محمود احمدی نژاد، روز دوشنبه ٢٢ آذرماه ٨٩، درحالیکه منوچهر متکی، وزیر خارجه، در سفری آفریقایی برای اعطای نامه شخصِ رئیس دولت به مقامات کشور سنگال به سر می برد، طی حکمی وی را برکنار کرد و علی اکبر صالحی، معاون خود و رئیس سازمان انرژی اتمی را بعنوان سرپرست آن وزارتخانه منصوب کرد.
این برکناری ناگهانی و شیوه عزل وزیر مهم کابینه، شگفتی و انتقاد جمعی از شخصیت ها و نمایندگان مجلس را در پی داشته و اقدام رئیس دولت در نحوه برکناری وزیر در حال ماموریت ویژه را، "شگفت آور"، "سخیف کنندۀ جایگاه دستگاه دیپلماسی" و "مایه استهزاء جهانیان" می دانند.
ندای سبز آزادی: در پی انتشار مطالبی "کذب" پیرامون تاریخچه، تملک و فعالیت های «حسینیه ارشاد» توسط روزنامه کیهان، دو تن از مدیران موسسۀ حسینیه، با تدوین و انتشار نامه ای سرگشاده، به روزنامه کیهان پاسخ دادند.
به گزارش منابع خبری جرس، این نامه که تحت عنوان "متن نامه مدیران موسسه حسینیه ارشاد به مدعیات ناموجه و غیرقانونی روزنامه کیهان" منتشر شده، توسط مهدی هادوی و ناصر میناچی، دو تن از بانینان آن موسسه به امضا رسیده و خاطرنشان کرده اند که "انتظار داریم مسئولین كیهان مانند گذشته همان رشادت را به خرج دهند و این پاسخنامه را در اولین شماره كیهان چاپ و منتشر سازند."
همزمان با این نامه، روزنامه کیهان نیز در مقام پاسخگویی و ودفاع از خود بر آمده است.
بر اساس گزارش منابع خبری، متن نامه مدیران موسسه حسینیه ارشاد به مدعیات ناموجه و غیرقانونی روزنامه کیهان، به شرح زیر است:
مدیرمسئول روزنامه كیهان
موضوع: پاسخگویی به توضیحات ناموجه و غیرقانونی كیهان در ذیل مندرجات چاپ شده در متن جوابیه حسینیه ارشاد به شرح صفحه دوازدهم شماره ١٩۴٧٣ مورخ ٢٧ شهریور امسالِ روزنامه كیهان، كه برخلاف عرف و رویه روزنامه نگاری و مغایر با قانون مطبوعات، بجای مدعی اصلی «مؤسسه ناشناخته نشر و تحقیقات (ذكر)، وظیفه پاسخگویی آن مؤسسه را خود بعهده گرفته و درنتیجه مطالب خلاف واقعی را به چاپ رسانده است كه اگر اعمال چنین حقی را به خود مؤسسه «ذكر» واگذار می كرد، احتمالا از ذكر نود و نه درصد مطالب غیرقانونی القاءشده «كیهان» - به بهانه ادای «توضیح»، بمیان نمی آمد و شاید تمامی مطالب مندرج در جوابیه حسینیه ارشاد ازطرف آن مؤسسه مورد تایید و تصدیق قرارمی گرفت و دیگر نیازمند پاسخگویی نمی بود؛
توقیراً با اعلام تشكر از همین مقدار گذشتی كه روزنامه كیهان در چاپ و نشر جوابیه حسینیه ارشاد اعمال نموده است، اكنون ضروری می داند- ناخرسندی «حسینیه» را نسبت به توضیحات خلاف واقع و زائد بر اصل جوابیه، متذكر گردیده و بشرح زیر پاسخ موارد پنج گانه تحریف شده، در یكایك جملات مندرج در توضیحات كیهان را مورد استیضاح قرار داده و مراتب كذب آنها را نیز به اثبات برساند:
١- ادعای غیرموجه «اكتفانمودن» حسینیه ارشاد- تنها به یك سند درباب مؤسسین ارشاد كاملا غیرواقع و مردود و محكوم به بطلان است، حسینیه ارشاد در جوف لایحه جوابیه شماره ٣٩۶١ مورخ سوم مرداد امسال ارسالی به دبیرخانه روزنامه در همین تاریخ، اولا مدارك و اسناد مثبته قانونی و رسمی حسینیه ارشاد در باب مؤسسین سه نفری را در شش برگ بانضمام یك جلد تاریخچه حسینیه ارشاد- جهت ملاحظه كیهان پیوست نموده و در ثانی مداركی كه عبارت بوده است از: تصدیق ثبت مؤسسات غیرتجارتی تحت شماره ٩٣٣- ٢۶ دی ماه ۴۶ «تاریخ حسینیه در تصدیق»، شماره دفترثبت اظهارنامه ۶۶۶٨ مورخ ٢٠ تیر ماه ۴۶، روزنامه رسمی ١١ بهمن ماه همان سال، صفحه۴، صورتجلسه انتخاب اعضاء و علی البدل هیئت مدیره، كه دقیقا بر پذیرش سمت عضویت هیئت مدیره، آنهم بدون حق امضاء از ناحیه استاد مطهری به مدت چهارسال دلالت داشته و به امضای ایشان رسیده است كه تماما در بایگانی حسینیه ارشاد و در پرونده ثبت٩٩٣ به نام حسینیه ارشاد- مضبوط و انعكاس یافته است، مهمتر اینكه اگر اسنادی به ادعای «خاطره ذهنی» و به گفته كیهان مورد اشاره قرار می گرفت، قطعا استاد معظم ذیل صورتجلسه پذیرشی عضویت چهارساله هیئت مدیره را امضاء نمی كرد و بر ادعایی كه از ناحیه سه نفر مؤسسین حسینیه ارشاد پذیرفتنی نبود، همچنان باقی می ماند.
طبیعی است صرف همراه بودن درمعیت آقای همایون جهت انتخاب محل درخیابان آمل و سید خندان، ایجاد سمت مؤسس را تداعی نمی كند، خصوصاً آنكه محل مناسب كه همین مكان موجود در چاله هرز برگزیده شده است و با سرمایه دو نفر از مؤسسین، «همایون و میناچی»، با بهای گران خریداری و به ثبت رسیده و سند مالكیت آن در دست است، دیگر ادعای بازدید دو فقره زمین یاد شده در معیت آقای همایون، شرعاً و قانوناً حقی برای استاد در گفتگوهای بعدی باقی نگذارده و به امری مع الفارغ مبدل گردیده است.
ادعای تقاضای تأسیس موسسه خیریه تعلیماتی و تحقیقات علمی و دینی ارشاد ازشهربانی توسط سه نفر به اسامی شیخ مرتضی مطهری به اتفاق ناصر میناچی و محمد همایون، بهیچوجه محمل قانونی نداشته است و هیچ مرجعی دركشور چنین تقاضائی را به عنوان ثبت مؤسسه غیرتجاری یا غیر انتفاعی قبول نداشته و محل و منبع رجوع برای ثبت مؤسسه- تنها بخش غیر تجاری و غیر انتفاعی در اداره ثبت شركت های داخلی می باشد. بنابراین طبق مقررات حاكم، راهنمایی اداره ثبت شركت ها الزامی بوده است-تا قبل از اقدام به ثبت مؤسسه، گواهی عدم سوء پیشینه هریك از مؤسسین را به تنهائی از مرجع شهربانی اخذ و از لحاظ سابقه، به «سازمان امنیت كشور درآن زمان و وزارت اطلاعات فعلی» مراجعه و گواهی عدم سوء پیشینه «امنیتی» نیز اخذ و به مرجع اداره ثبت شركت ها ارائه و تسلیم نماید تا بتواند - اجازه ثبت در دفاتر رسمی و قانونی ثبت مؤسسات غیرتجاری و غیرانتفاعی را اخذ و سند رسمی صادره را امضاء نمایند؛ بنابراین جای تأسف است كه بارها چنین مطلب ساده ای درنامه ها و مصاحبه های آن چنانی علیه حسینیه ارشاد - عنوان گردیده و هیچكدام حاضر نبودند بخاطر كشف واقع وحقیقت امر، تأئیدیه ثبتی حسینیه ارشاد را از مرجع ذیصلاح، یعنی اداره ثبت شركت ها سؤال یا رونوشتی اخذ نمایند!! خداوند درایتی به آنان عطا فرماید-تا دیگر چنان سوء تفاهمی پدیدار نشود، انشاء الله.
٢ - مسئولان زمان گذشته و فعلی حسینیه ارشاد، هیچوقت مدیریت داخلی حسینیه را به استاد مطهری محول نكرده اند تا احیاناً مقدمه اختلافی فیمابین استاد و میناچی باشد، و از طرفی،اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد از ناحیه یك بازرگان و دیگری وكیل دادگستری، ذنب لایغفر نبوده- خاصه آنكه به گفته كیهان، عناصر معمم در بین مؤسسین وجود نداشته و به غیر از آقای دكتر عبدالحسین علی آبادی شخص دیگری در زمره مؤسسین نبوده است، تا ایراد حذف معمم ادعائی -عنوان گردد، چنانكه بنابه سوابق موجود درجامعه ما - اداره امور حسینیه ها و مساجد توسط افراد مكلا بهیچوجه منع شرعی و قانونی نداشته، كما اینكه تاكنون دیده نشده است یك روحانی معمم - مسجد یا حسینیه ای را بنا كند؛ مهم آنكه در آغاز فعالیت حسینیه ارشاد، چه درمحل موقت واقع درخیابان قبا و چه پس از انتقال به محل جدید، از وجود حضرات آیات، استاد مطهری و علامه تقی جعفری و حجه الاسلام سید علی شاه چراغی، بعنوان واعظ و امام جماعت استفاده می شده و با توجه به اینكه درچهل و پنج سال قبل هیچ كدام از آنان شهرت ممتاز فعلی را نداشته، كما اینكه استاد مطهری مدتها دررادیو سخنرانی می كرد و در برنامه پرسش و پاسخ رادیوئی شركت می كرد و آن را غیر مباح نمی دانست. بنابراین تمسك كیهان به وضع موجود و شهرت فعلی آنان نمی تواند ملاك ارجحیت هریك بر دیگری باشد. كه البته خود آنان چنین سمت هائی را پذیرفته بودند و در تقسیم امور حسینیه ارشاد- از ابتدا امر انتخاب و دعوت وعاظ بعهده استاد مطهری محول شده بود كه شخص ایشان و سایر مدعوین روحانی جهت ایراد خطابه و موعظه به تناوب امور منبر و محراب حسینیه را اداره می كردند، و بقیه امور اداری- ساختمانی و مالی بعهده میناچی در سمت مؤسس، خزانه دار و صاحب امضاء اصلی و مورد وثوق هیئت سه نفری مؤسسین طبق دفاتر پلمبه و رسمی حسینیه ارشاد، حق الزحمه وعاظ و حتی هزینه چاپ دو جلد نشریه محمد«ص» خاتم پیامبران و حق تألیف مقالات رسیده را در بالاترین قیمت در آن تاریخ، «۴٧»، حتی تا مبلغ پنجاه میلیون ریال بموقع پرداخت و دقیقا در دفاتر رسمی و پلمپه حسینیه ارشاد ثبت و ضبط می شد و ترازنامه و اظهارنامه آن نیز به اداره دارائی تسلیم می گردیده؛ بنابراین موجبی برای بروز اختلاف بزعم كیهان وجود نداشته تا باعث استعفای استاد مطهری گردد؛ استعفای استاد مطهری پس از تنظیم و تصویب مصوبه ضوابط صورت پذیرفته كه به علت ارتباط یك باره آن در برخورد با دكتر شریعتی با استفاده از ماده (عدم تجاهر سخنران به «فسخ»)، موجب اخراج دكتر شریعتی می گردید، لذا پیش بینی اعمال چنان تصمیمی درباره وی- مخالفت همایون و میناچی را برانگیخت و به جمع حاضرین اعلام كردند، با تمامی مواد مصوبه ضوابط پیشنهادی استاد مطهری كه به تصویب جمع حاضرین رسیده است موافقت حاصل است، مشروط بر اینكه دكتر شریعتی از این ضوابط سالم درآمده و بتواند به فعالیتش در حسینیه ارشاد- ادامه دهد؛ در این موقع بود كه داد و فریاد سایرین به آسمان رسید و با نسبت دادن امر دیكتاتوری به میناچی، استاد مطهری با عصبانیت از جلسه خارج و با قهر از حسینیه ارشاد، به مسجدالجواد نقل مكان نمودند، مشروح این موضوع در صفحات ١١٩ الی ١٢۵«غوغای ضوابط»، به ویژه صفحات ١٢٠ و ١٢١، «تاریخچه حسینیه ارشاد»- تقریر یافته است.
٣- .حضرت استاد مطهری یقینا اطلاع نداشتند كه حسینیه ارشاد بصورت شركت سهامی تأسیس نشده است كه در خاطرات خود ذكر كرده اند، سهم ایشان از سهم آقای همایون و از سهم میناچی تا چه رسد به دكتر علی آبادی بیشتر است، «سیری در زندگی استاد مطهری، ص٣٠٩» و تعجب بیشتر از این بابت است كه در نامه كیهان هم با دارا بودن مركز حقوقی قوی متوجه نشده اند كه اولا مطلبی مبنی بر طفره رفتن از قید نام استاد در سند رسمی «ثبت احوال» كه مبادا بعدها مدیریت كامل حسینیه به دست استاد مطهری بیفتد كاملا اشتباه و غیرقانونی و غیرعقلائی عنوان شده است، زیرا سازمان ثبت احوال برای هیچ حسینیه یا مسجدی مرجع ثبت نمی باشد و در ثانی حسینیه ارشاد در ثبت غیرانتفاعی و بر مبنای اساسنامه مصوبه اش، هیچكس را مالك و سهامدار نمی شناسد- یك متر از حسینیه ارشاد متعلق به شخص نیست، بلكه مؤسسین فقط خادمین امام حسین«ع» هستند كه به نیابت از مقام والای آن بزرگوار و به قول دكتر شریعتی آموزگار بزرگ شهادت، انجام وظیفه می نمایند. بنابراین تقسیم بندی استاد شهید بر مبنای سهام ادعای «مالكیت» وجهه شرعی و قانونی نداشته است، بخصوص درباره ارسال نامه از سوی استاد مطهری برای اطلاع آقای همایون كه از طریق آقای هاشمی رفسنجانی خواستار تعویض اعضای هیئت مؤسس و به طور خاص- نام میناچی به میان آمده بود كه با نهایت تأسف یادآور می گردد، در این مورد نیز اشتباهی برای استاد رخ داده بود كه به آن توجه نداشتند، شخص آقای همایون طبق قانون واساسنامه حسینیه حق نداشته هیئت مؤسس را تعویض یا اخراجشان نماید، ولو بطور خاص میناچی را كه صاحب امضاء اصلی مؤسسه و مورد وثوق بوده است؛ اصولا تعویض هر مؤسسی در مؤسسات ثبت شده غیرانتفاعی منوط به تصمیم و موافقت كلیه اعضاء و باتفاق آراء می باشد.
امید آنكه روح پرفتوح آن شهید بزرگوار در عالم برزخ- ناراحت نشده باشد، در موقعیتی كه برای ما مؤسسین اصلی و جانشینان، به هیچوجه ثمری جز زحمت و تحمل رنج های بسیار در زمینه اداره چنین مؤسسه عظیمی، بخصوص در مرحله ساخت توسعه كتابخانه دوازده هزار متری جدید حتی از یك ارزن هم كمتر ارزش مادی دارد و فقط یوم الفصل در انتظار قبولی خداوند ارحم الراحمین هستیم و به قول ظریفی كه می گفت «زندگی زنگ تفریحی كوتاه است- یادمان باشد زنگ بعد حساب داریم»؛
متأسفانه روزنامه كیهان كه همیشه به شیوه مطایبه مسائل سیاسی و اجتماعی و حتی اخلاقی را تحلیل می كند و در روزنامه هم انعكاس می دهد، در این توضیحات هم، همینطور تحلیل كرده، و در خصوص دستگیری مدیران حسینیه ارشاد همزمان با تعطیل كردن آن توسط ساواك- توضیح نویس كیهان با بهره گیری از شیوه مطایبه معمول خود دفاعیات میناچی را كه در چنگال ساواك و محبس كمیته مشترك ضدخرابكاری اسیر گردیده و توانسته بود با بهره گیری از اطلاعات حقوقی كه داشته و خوشبختانه هنوز هم از آن اطلاعات بی بهره نمانده است و مانند آقای همایون و استاد شهید مطهری به راحتی استعفانامه خود را به دست دشمن و دژخیمان ساواك نسپرده و با بكارگیری تاكتیك حقوقی و قانونی، خود و دكتر عبدالحسین علی آبادی را از سپردن تعهدنامه و استعفانامه مبری نگهداشته بود، متأسفانه یكایك مؤسسین حسینیه ارشاد را به سخره گرفته و در حالی كه حسینیه ارشاد علی الرغم تسخیر مساجد هدایت و نارمك و مسجدالجواد توسط ساواك- در عین تعطیلی هشت ساله اش همچنان مستقل و سرافراز و استوار مانده و امروز حسینیه ارشادی را كه مورد لطف و محبت صاحب البیت حسین ابن علی علیه السلام می باشد- پایدار و مقاوم و خوشنام و خدمتگذار مردم اندیشمند برای همیشه برقرار و باقی و تا ظهور امام عصر«عج» اهداف مصوب مؤسسه را ادامه خواهد داد، انشاءالله- كه بقول حافظ شیراز، «شكر خدای كه هر چه طلب كردیم از خدا- در منتهای همت خود كامران شدیم».
۴- درباره نامه دكتر علی شریعتی به مهندس عبدالعلی بازرگان كه توضیح نویس به آن استناد نموده- دائر بر اینكه، علت پذیرفتن دعوت حسینیه امتثال امر استاد مطهری است كه به ایشان سخت معتقدم، «مجموعه آثار شماره 43، ص 04»، لازم به یادآوری است كه اولا دكتر شریعتی با توجه به نامه ده صفحه ای مرقومه به آقای مهندس عبدالعلی بازرگان، «پیوست یك» چنین مطلبی را عنوان نكرده و استناد توضیح نویس كیهان مبتنی بر اشتباه بوده است و بالعكس آن متن عمدتا حكایت از گله مندی شدید از استاد مطهری داشته است!! در ثانی دكتر شریعتی به نامه های متعدد دیگری كه برای شخص میناچی مرقوم داشته خلاف مطلب معنونه توضیح نویس كیهان را باثبات می رساند و در نامه مرقومه صفحه ١٢۴ و ١٢۵ بعنوان برادرم جناب آقای میناچی عزیز از سطر ششم به بعد تصریح كرده اند، «... من نمی دانم چگونه به رفقا و مسئولان و یاران ارشاد بباورانم كه اگر واقعا مصلحت ارشاد چه بطور دائم و چه موقت ایجاب می كند كه من در كنار باشم آن را با تمام روح و ایمانم می پذیرم و فكر می كنم لااقل در راه عقیده ام و بخصوص در یك مصلحت اجتماعی آنقدر اهل فداكاری باشم كه بتوانم در این حد از خود بگذرم و...» و در ادامه، «اما همین را نمی دانم كه آیا واقعاً مصلحت ارشاد است كه من نباشم یا مصلحت فقط دشمنان ارشاد...» و در ادامه می نویسد «كاشكی رفقای صمیمی ارشاد كه مرا به همكاری دعوت كردند به خود من قبل از هر چیزی می گفتند كه واقعاً مصلحت ارشاد است و فعلا كنار باش تا وضع بهتر شود و ارشاد سلامت بماند...»، جهت استحضار توضیح نویس كیهان، تصویر آن را پیوست می نماید تا ملاحظه فرمایند چه كسی بیش از همه به دكتر شریعتی علاقمند بوده و با جان و دل از او حمایت و نگهداری كرده است؛
نمونه دیگری از اعمال خصومت و دشمنی آشكار و اثبات تناقض گوئی توضیح دهنده كیهان- جریان پس از شهادت دكتر شریعتی بود كه آن زنده یاد در قفس تنگ تابوت هوا كشیده- شاهد تقدیم نامه ای از طرف استاد شهید مطهری به خدمت امام راحل در نجف اشرف بوده دائر بر اینكه، «اگر یمكرون یمكرالله و الله خیرالماكرین نبود» و او زنده می ماند- چه بلائی به سر روحانیت و اسلام می آورد و چه خوب شد كه «مرد»، لطفاً نویسنده توضیح نویس درباره این تعارض- نظری بدهند كه مرضی خدا و رسول«ص» باشد!!!
۵-علی رغم توضیحات مرقومه از ناحیه توضیح نویس كیهان كه در فراز چهارم آن مرقوم داشته است، «مدیران حسینیه ارشاد خواسته یا ناخواسته درصددند تا از ماجرای اختلاف استاد مطهری با شریعتی بهره گیرند، در حالی كه واقعیت این است كه ارتباط استاد مطهری با دكتر شریعتی به دو دوره قابل تفكیك است كه دوره اول علاقمندی طرفینی برقرار بوده است، اما در مقطع دوم كه با استعفای استاد مطهری از حسینیه ارشاد همراه است، شریعتی دچار لغزش و انحراف نظری اساسی در حوزه تفسیر خود در دین می شود كه به تقدیم نامه یاد شده به خدمت امام راحل در نجف اشرف منجر گردیده است. چقدر مناسب و بجا بود كه استاد مطهری در طول سه دوره پنج ساله آخر حیات دكتر شریعتی، لااقل یك مورد از مطلب عنوان شده از ناحیه توضیح نویس را مبنی بر دچار لغزش شدن وی و انحراف نظری اساسی در حوزه تفسیر خود در دین را با خود دكتر شریعتی در میان می گذاشتند یا به حضور امام راحل عرضه می داشتند- تا همان یك مورد را به تمام افكار و نوشته های مندرج در مجلدات پنجاه گانه دكتر شریعتی- تسری داده و فرد زنده حاضر و ناظر «استاد محمدرضا حكیمی» را كه وصی منصوص دكتر شریعتی درباره سرنوشت افكار و نوشته های وی می باشند، و طبق وصیت نامه كتبی بسط ید دارد، در چنان موقعیتی مورد بازخواست قرار می دادند- نه آنكه در آن باره آنهم بعد از شهادتش، از امام راحل اجازه بگیرند كه به قول توضیح نویس كیهان، لغزش ها و انحراف نظری اساسی در حوزه تفسیر دكتر شریعتی از دین را برملا سازند- كه البته یك مورد آنهم به رشته تحریر یا ادای سخن در بالای منبر در نیامد، و دكتر شریعتی را همچنان مظلوم وار در خانه ابدی در داخل تابوت هوا كشیده به طور امانی نگهداشته اند.
در خاتمه به استحضار نویسنده توضیحات می رساند، مدیران حسینیه ارشاد، چه در دوره چهار ساله عضویت استاد مطهری در هیئت مدیره و چه پس از تسلیم استعفای مجدد در طول مدت ۴٢ ساعته محبس كمیته مشترك ضدخرابكاری، همواره یار و مددكار استاد محترم بوده و نامه های محبت آمیز استاد بهترین شاهد و گواه این ادعا است كه در صفحات ٣١٠-٣٢١ (تاریخچه حسینیه ارشاد» درج گردیده است كه نكاتی چند، ضمن پیوست نمودن تصویر آن بطور خلاصه به شرح زیر استخراج و ارائه می گردد:
«به تاریخ یازدهم اردیبهشت/ پنجم ربیع الاول/ ١٩- بسم الله الرحمن الرحیم؛ حضور محترم دوستان گرامی، برادران عزیز، آقایان هیئت مشورتی «حسینیه ارشاد» ادام الله عزهم و وفقهم لما یحب و یرضی.
نسخه ای رونویس شده از صورت جلسه ای كه به تصویب و امضای آن هیئت محترم و جناب آقای «میناچی» عضو محترم هیئت مؤسس و هیئت مدیره رسیده بود، توسط برادر عزیزم جناب آقای علاءالدینی برای اظهارنظر به اینجانب ابلاغ شد. الحق گام مفید و مؤثری در اصلاح و پیشبرد هدف های اصلی این مؤسسه به شمار می رود و از حسن نیت همه امضاكنندگان محترم حكایت می كند. شكرالله مساعیكم الجمیله، خدا یار و مددكار و راهنمای همه تان باد. پیشرفت و حسن نیتی كه در این مصوبه مشاهده می كنم مرا تشویق می كند كه نظریات خود را هرچه صریح تر و جامع تر به اطلاع دوستان برسانم و بدیهی است كه دوستان، این نظریات را به اطلاع همه آقایان هیئت مؤسس و فقهم الله خواهند رسانید...»؛
و مهمتر آنكه تا آخرین لحظه حیات پربار استاد معظم- رابطه دوستی وی با میناچی همچنان برقرار بوده و شاهد آن- معرفی میناچی به شخص امام بوده كه در مرحله دوم به معرفی آیت الله سیدمحمود طالقانی مفتخر گردیده است؛
انتظار داریم مسئولین كیهان مانند گذشته همان رشادت را به خرج دهند و این پاسخنامه را در اولین شماره كیهان چاپ و منتشر سازند.
با احترام
مدیران مؤسسه حسینیه ارشاد
مهدی هادوی- ناصر میناچی
گفتنی است روزنامه کیهان بلافاصله بعد از انتشار این نامه، در مقام پاسخگویی برآمده و مدعیات قبلی خود را تکرار نموده است.
ندای سبز آزادی: بنا به گزارش منابع خبری، گروهی از لباس شخصی ها، دو هفته پیش با ورود به دفتر مهدی کروبی، که از ١۵ ماه پیش پلمب شده است، تمامی وسایل آن دفتر را به سرقت برده و با وجود تحویل آن افراد به وزارت اطلاعات، تاکنون این نهاد امنیتی، پاسخی در خصوص ماهیت این اقدام و هویت سارقین و نیز محل انتقال وسایل سرقتی، ارائه نکرده است.
به گزارش سحام نیوز، در روز ۱۷شهریور ۱۳۸۸ دفتر کار مهدی کروبی و دفتر حزب اعتماد ملی توسط نهاد های امنیتی پلمپ شد. نیروهای امنیتی در حالی در این روز به این دفترحمله کردند که روز قبل از آن مذاکراتی میان آقای کروبی و نمایندگان قوه قضائیه در خصوص مدارک، اسناد و فیلم های تجاوزها و رسیدگی به این ادعا برقرار شده بود و اسناد در اختیار آن نمایندگان قرار گرفته بود.
به یکباره نیروهای امنیتی به این دفتر یورش برده و کارکنان و شخص آقای کروبی را از آنجا خارج می کنند. این درحالی بوده است که حتی به آقای کروبی و مسئول دفتر ایشان اجازه ندادند که مدارک و وسایل شخصی ایشان را همچون شناسنامه و کارت ملی و دسته چک و غیره را با خود بردارند و از ساختمان خارج کنند.
بر اساس گزارش سحام نیوز ، از آن روز تاکنون این دفتراستیجاری پلمپ بوده وعلیرغم پایان یافتن مدت اجاره این ساختمان در اردیبهشت ماه سال جاری، هنوز از سوی نهادهای قضایی به صاحبش تحویل نگردیده است. آقای کروبی بارها در مصاحبه ها گفته بودند که این ساختمان استیجاری است و باید به صاحبش بازگردانده شود و این رفتار نهادهای قضایی برخلاف شرع و اخلاق و قانون است.
اما ماجرای این دفتر به همین جا ختم نمی شود. دو هفته قبل در ساعات اولیه صبح، گشت انتظامی به طور اتفاقی متوجه توقف۲وانت بار مقابل این دفتر گردید که افرادی در حال تخلیه این ساختمان پلمپ شده بودند. ماموران انتظامی به این افراد مشکوک می شوند و از آنان توضیح می خواهند. یکی از سارقین خود را نماینده آقای کروبی معرفی می کند و با بیرون آوردن شناسنامه و کارت ملی آقای کروبی از جیب خود و نشان دادن آن به مامور نیروی انتظامی قصد تایید ادعای خود را داشته است.
اما نیروی انتظامی با اطلاع از پلمپ بودن ساختمان توجیه این افراد را نمی پذیرد و آنان را دستگیر و به پلیس امنیت منطقه شمیران منتقل می کند. بلافاصله پلیس امنیت جهت روشن شدن ماجرا در تماسی تلفنی، صحت ماجرا را از آقای کروبی جویا می شود که ایشان با اظهار تعجب، از وقوع چنین حادثه ای اظهار بی اطلاعی نمودند. نکته قابل توجه اینجاست که هنگاهی که نماینده ای از طرف آقای کروبی در پلیس امنیتی حضور می یابد، سارقین بدون ذره ای نگرانی و ترس و با اعتماد بنفس کامل با وی روبرو می شوند! نماینده آقای کروبی خواستار روشن شدن ماجرا می شود و پلیس امنیت این افراد را تحویل وزارت اطلاعات می دهد. لیکن از آن روز تاکنون این نهاد امنیتی پاسخی در خصوص ماهیت این اقدام و هویت سارقین و نیز محل انتقال این وسایل سرقتی، ارائه ننموده است.
لازم به توضیح است از جمله اقلام سرقتی از این ساختمان می توان به مقدار زیادی مواد غذایی که برای ماه رمضان آن سال تهیه شده بود و نیز میزان قابل توجهی وسایل دفتری همچون میز، مبل، یخچال،فرش و دوربین فیلم برداری وغیره که در آن زمان در دفتر موجود بوده است اشاره نمود که تمامی این اموال توسط این افراد به سرقت رفته است.
حال سوال اصلی اینجاست که چگونه می شود تمام وسایل ساختمانی با این درجه از اهمیت که تحت شدیدترین تدابیر امینتی بوده است توسط افرادی به ظاهرعادی مورد دستبرد قرار گیرد؟ و چرا اکنون پس از ۱۵ روز از وقوع این حادثه، وزارت اطلاعات و نهادهای امنیتی در این خصوص سکوت کرده اند و توضیحی در مورد سارقین و اهداف آنان ارائه نمی دهند؟
ندای سبز آزادی: در پی اظهارات رئیس دفتر محمود احمدی نژاد که پیرامون علت برکناری مهرداد بذرپاش از سازمان ملی جوانان، که مدعی شده بود "وی به درخواست خود برکنار شده"، بذرپاش در نامه امروز خود به احمدی نژاد، به این اظهارات پاسخ داد و تاکید کرد که به دستور شخص رئیس دولت برکنار شده است.
اسفندیار رحیم مشایی روز گذشته در حاشیه نشست تخصصی دستاوردهای همایش ایرانیان خارج از كشور درخصوص بركناری بذرپاش گفته بود: بذرپاش خود شاید بیش از ده بار از من خواسته كه با رئیسجمهور صحبت كنم تا برود و اساساً خود من نیز در ابتدا او را پیشنهاد داده بودم.
به گزارش الف، مهرداد بذرپاش در نامه ای به رئیس دولت، تلویحا به اظهارات اسفندیار رحیم مشایی پاسخ داد و در این نامه تاکید کرد که به دستور رئیس دولت برکنار شده است و به این ترتیب "به روش زیرکانه ای" به اظهارات مشایی پاسخ داد:" اكنون كه مسؤولیت را از دوش بنده برداشتهاید، خداوند را شاكر و سپاسگزارم و برای سركار خانم تركستانی در این مسؤولیت جدید آرزوی موفقیت و سربلندی دارم."
گفتنی است مراسم معارفه و تودیع رئیس سازمان ملی جوانان، به شکل سوال برانگیزی لغو شد و این درحالی بود که مهمانان در جلسه حاضر بودند و البته در میان مهمانان و مدیران از ترکستانی خبری نبود.
طی چند روز گذشته برکناری رئیس سازمان ملی جوانان به عنوان یک سوژه خبری پرسرو صدا در رسانه ها مطرح شد. پنهان کاری در برکناری یکی از نزدیکان رئیس دولت و ماجرای اختلافات وی با مشایی و از سوئی انتخاب ترکستانی و صدور حکم شتابزده برای وی از جمله موضوعات بحث برانگیز در روزهای اخیر بوده است.
در نامه بذرپاش به رئیس دولت همچنین آمده است: "معتقدم در برهه حساس كنونی كه انقلاب اقتصادی با اجرای طرح هدفمندی یارانهها آغاز شده است، باید از میل به حاشیه، مسالهسازی و تفرقه پرهیز كرد و به این اقدام بزرگ یاری رساند. طبیعی است هر سخن و اقدام غیرضرور كه نتیجه آن لطمه زدن به این طرح بزرگ باشد، جفا در حق ملت ایران و خدمت به فتنهگران و حاشیهزیستان است."
محمود احمدی نژاد در جلسه اوایل هفته هیات دولت، در پی انتقاد مهرداد بذرپاش از برخی دخالت های اسفندیار رحیم مشایی در امور سازمان ملی جوانان، دستور به برکناری وی داده بود.
تابناک به نقل از برخی منابع خبری افزوده بود "فرحناز تركستانی، معاون دانشجویی و فرهنگی وزارت بهداشت به عنوان یكی از گزینه های جایگزین بذرپاش معرفی شده است، که وی خواهر زن حمید بقایی مسئول سازمان میراث فرهنگی و گردشگری می باشد."
گفتنی است مشایی روز گذشته همچنین گفته بود "اساساً اگر احمدینژاد بخواهد كاری كند كسی جلودارش نیست هم شجاعت هم جسارت و هم از تشخیص عالی برخوردار است. "
ندای سبز آزادی: علی مطهری می گوید "حدود ۵۰ امضاء از اصول گرایان برای سوال از رئیس دولت در مجلس گرفته شده و با احتساب امضاهای اصلاح طلبان به حد نصاب رسیده است، ولی طبیعی است که تعداد امضاها هرچه بیشتر باشد بهتر است. این که برخی سران مجلس هنوز همکاری نکرده اند علل مختلف دارد؛ یکی این که نگران اند به نتیجه نرسد و برخی نیز مایلند از نظر رهبری مطمئن شوند، بعد امضاء کنند."
این نماینده اصولگرای منتقد دولت، چند روز پیش در همین زمینه گفته بود "در جریان جمعآوری امضا برای سؤال از رئیسجمهوری بسیاری از آنها میگویند ما این کار را قبول داریم و پشتیبان شما هستیم اما امضا نمیکنیم چون ما را از زندگی ساقط میکنند. من به آنها میگویم یک بار باید ایستادگی کنید تا مجلس اقتدار خود را به دست آورد."
به گزارش «الـــف»، هفته گذشته علی مطهری به برخی سوالات کاربران این سایت پاسخ داد، که مهمترین بخش های آن به شرح زیر است:
درباره شیوه برکناری متکی
شیوه ی برکناری آقای متکی بیشتر شبیه به یک انتقام گیری بود و موجب صدمه به جایگاه نظام جمهوری اسلامی در جهان و تحقیر آقای متکی شد. هم غیر معقول و هم غیر اخلاقی بود. سخنان آقای رحیمی هم قابل قبول نبود. فرضاً توافقی در کار بوده، قطعاً بر سر شیوه کار توافقی نبوده است. به علاوه اگر قبلاً توافقی شده بود، آقای متکی در مراسم معارفه و تودیع شرکت می کرد. به هر حال احمدی نژاد باید مردم را درباره ی این اقدام عجیب خود قانع کند. ما این سؤال را به موارد سؤال از رئیس جمهور اضافه می کنیم.
مشکل اصلی مجلس هشتم
مشکل اصلی مجلس هشتم نداشتن روحیه و داشتن ترس است. اگر نماینده ای در راستای وظیفه ی قانونی خود دست به برخورد جدی با دولت بزند بلافاصله از طرف استاندار و فرماندار حوزه ی انتخابیه تحت فشار قرار می گیرد و بودجه برخی پروژه های عمرانی که او قول آن ها را به مردم خود داده است قطع می شود و حتی گاهی دفتر کار او در حوزه ی انتخابیه اش مورد حمله قرار می گیرد. و الا نمایندگان مجلس هشتم از درک بالایی برخوردارند و همه ی مسائل را می فهمند. در جریان جمع آوری امضا برای سؤال از رئیس جمهور بسیاری از آن ها می گویند ما این کار را قبول داریم و پشتیبان شما هستیم اما امضا نمی کنیم چون ما را از زندگی ساقط می کنند. من به آن ها می گویم یک بار باید ایستادگی کنید تا مجلس اقتدار خود را به دست آورد. اگر استاندار و یا فرماندار بخواهد نماینده ای را به خاطر امضای سؤال از رئیس جمهور تحت فشار قرار دهد وزیر کشور را استیضاح می کنیم. البته عده ای هم فتنه ی اخیر را بهانه ای برای اعمال این فشارها قرار داده اند.
برداشت غلط نمایندگان از ولایت فقیه
برخی از نمایندگان حمایت رهبری از دولت یا دعوت ایشان به وحدت را بهانه می کنند برای فرار از زیر بار مسئولیت نمایندگی و نظارت مؤثر بر دولت . در حالی که ایشان فرمودند وحدت با حفظ اصول . برخی نیز مسئله ی فتنه را به صورت یک لولو در گوشه ای قرار داده اند و هر کس بخواهد یک اقدام اصلاحی انجام دهد این لولو را به او نشان می دهند. با این حال ما مسئله ی سؤال از احمدی نژاد را دنبال می کنیم.
نحوه انتقاد از آقای هاشمی
انتقاد از خانواده رفسنجانی باید در زمان خودش و در جای خودش انجام شود مثل آنچه من در سال ۷۹ انجام دادم نه مثل آنچه که آقای احمدی نژاد در مناظره ی انتخاباتی انجام داد و زمینه ی فتنه را فراهم کرد. در مجموع آقای هاشمی در فتنه ی اخیر مظلوم واقع شد. اگر کسی در تلویزیون در مقابل چشم پنجاه میلیون نفر بگوید خانواده ی شما بیت المال را غارت کرده و بعد شما درخواست چند دقیقه وقت از تلویزیون کنید تا از خود دفاع کنید و به شما وقت ندهند شما چه می کنید؟ این که همسر آقای هاشمی چه گفته است، تأثیر چندانی در فتنه نداشته. مگر چند نفر به حرف ایشان گوش می کنند؟
عمار چه کسی است؟
عمار مصداق بارز کسی است که بصیرت داشت و فریب فتنه را نخورد و به امام و مقتدای خود نیز ضربه نزد. بسیاری از افراد در فتنه ی اخیر فریب نخوردند، اما با رفتار غلط خود به رهبری لطمه زدند و مصداق عمار نیستند. کسانی که فجایع کهریزک، کوی دانشگاه و مجتمع سبحان را پدید آوردند یا در مقابل این فجایع و در قبال آن مناظره های کذایی سکوت و یا تأیید کردند، مصداق عمار نیستند. عمارها کسانی هستند که ادعای تقلب در انتخابات و دعوت حضور در خیابان ها را محکوم کردند و آن را ظلم بزرگ تر دانستند و تخلفات طرف مقابل و سوء مدیریت بحران را نیز محکوم کردند. بنابراین امثال خودم را به عمار نزدیک تر می دانم تا کسانی که ادعای عمار بودن دارند. آن ها را دوستان نادان رهبری می دانم که به نوبه خود به ایشان ضربه زدند.
گفتنی است اشارۀ مطهری، به اظهارات غلامحسین الهام، مشاور حقوقی رئیس دولت، در چالش با دادستان تهران پیرامون برخورد با منتقدین و معترضین می باشد.
احمدی نژاد و فتنه
درباره ی آقای احمدی نژاد گفته ام ایشان آگاهانه و یا نا آگاهانه زمینه ی فتنه را فراهم کرد. من به این مسئله که این فتنه از قبل طراحی شده بود نرسیده ام. فتنه را همه با عملکرد خود آفریدیم. البته نقش آقایان موسوی و کروبی بیش از دیگران بود. روشن است که غربیها از هر صدای مخالفی حمایت می کنند . طراحی آنها قابل انکار نیست اما اینکه بگوییم افرادی مانند آقایان هاشمی ، خاتمی ، کروبی و موسوی از قبل این فتنه را طراحی کرده بودند ، حرف درستی نیست. من قبل از انتخابات با آقایان هاشمی و خاتمی ملاقات کردم و مسئله کاندیداتوری آقای ولایتی را مطرح کردم ، هر دو نفر گفتند اگر اصول گرایان به طور جدی از ایشان حمایت کنند ما هم حمایت می کنیم . چنین افرادی نمی توانند طراح فتنه باشند.
تقسیم بندی اصولگرایان
به نظر من اصول گرایان معتدل و عقل گرا بیشترین پایگاه را در میان مردم دارند. اصلاح طلبان هم دارای پایگاه اجتماعی هستند. اما اصول گرایان احساس گرا و افراطی پایگاه قابل توجهی در میان مردم ندارند و اساساً اصول گرا نیستند؛ زیرا در اثر تعصب گروهی از برخی اصول مثل نظارت بر امور فرهنگی مانند حجاب دست کشیدند. اگر انتخاباتی با مشارکت بالا انجام شود، اصول گرایان منتقد دولت یعنی همان دسته ی اول پیروز این میدان خواهند بود. اگر امثال ما در میان اصول گرایان نباشند، اصول گرایی مساوی می شود با تملق و چاپلوسی. اتفاقاً مواضع کم تر کسی مانند مواضع من روشن و صریح بوده است.
تقلب در انتخابات
در شمارش آراء تقلبی صورت نگرفته اما در مبادی آراء آقای احمدی نژاد مانند توزیع سهام عدالت در آستانه انتخابات و نحوه مناظره ایشان خلل هایی وجود داشته است.
انتقاد از ولی فقیه
همان طور که خود رهبر گرانقدر فرمودند "مرز التزام به ولایت فقیه احکام حکومتی است" و در این جا همه باید تابع باشند. در سایر موارد ممکن است افراد نظری غیر از نظر رهبری داشته باشند و مطابق نظر خود عمل کنند. مثلاً در انتخابات ریاست جمهوری ممکن است نظر رهبری به آقای الف باشد و نظر فرد دیگری به آقای ب. در این جا آن فرد مجاز است که برای کاندیدای مورد نظر خود تلاش کند. حتی اگر آقای ب رأی بیاورد، هیچ شکستی برای رهبری محسوب نخواهد شد؛ زیرا ایشان فقط ارشاد کرده اند نه حکم حکومتی و مردم در انتخاب خود آزاد بوده اند و کسانی که به آقای ب رأی داده اند کاری بر خلاف نظر رهبری و ولایت فقیه انجام نداده اند. بنابراین در پاسخ به سؤال شما، طبق نظر من انتقاد از رهبری باید آزاد باشد مگر در احکام حکومتی. خود آیت الله خامنه ای نیز از انتقاد آن دانشجو استقبال کردند و با آرامش پاسخ دادند.
امیر المؤمنین علی علیه السلام در زمان حکومت خود به مردم می فرماید: از من در خفا و آشکار انتقاد کنید.
شهید آیت الله مطهری می گویند : هر مقام غیر معصومی اگر در جایگاه غیرقابل انتقاد قرار گیرد هم خودش فاسد می شود و هم جامعه را فاسد می کند.
اگر شهید مطهری زنده بود!
اگر شهید مطهری زنده بودند هم اصول گرا بودند و هم اصلاح طلب. این گونه شخصیت ها فوق این دسته بندی ها هستند و اساساً اگر ایشان در قید حیات بودند و البته الآن ۹۱ سال داشتند، به گفته ی رهبر عزیز انقلاب در اوایل دوره رهبری شان ( در دیدار با ما خانواده ی آن شهید ) ایشان قطعاً رهبر بودند.
اصرار احمدی نژاد بر نام من
اصطلاح «حامی دولت» در ابتدا را برخی برای من بافته اند. من همیشه حامی حق بوده ام. چون گروه رایحه ی خوش خدمت مرا کاندیدا کرد، بنده را در این جرگه به حساب آوردند و الا همان روزها و زمانی که من به رد صلاحیت های گسترده اعتراض کردم، آقایان محصولی و مصلحی از من انتقاد کردند. من گفتم من همین طور هستم و اگر به مجلس بروم نیز همین طور خواهم بود. اگر ناراضی هستید اسم مرا از لیست خارج کنید. گفتند آقای احمدی نژاد اصرار دارد که نام شما باشد. حتی افرادی به این ها گفته بودند که این، آدم شما نیست و حرف خودش را می زند. با این حال گفته بودند که نام ایشان باید باشد.
ماجرای حق تالیف آثار پدر
چون در قانون حمایت از مؤلفان و مصنفان و هنرمندان آمده بود که حقوق مادی اثر تا سی سال بعد از مرگ مؤلف به ورثه یا وصی او تعلق می گیرد، برخی این طور استنباط کرده بودند که پس ، از این به بعد ما می توانیم آثار ایشان را چاپ کنیم، در حالی که حقوق معنوی اثر مهم تر است خصوصاً به خاطر پیوند آثار آن شهید با اعتبار امام خمینی و رهبر انقلاب، بنابراین باز هم باید مانند آثار امام و رهبری در انحصار یک مرجع معین قرار می گرفت و نیازی به قانون جدید نبود. در عین حال برای محکم کاری طرحی تهیه کردیم که ماده ی ۱۲ آن قانون را اصلاح می کرد و ۳۰ سال را به ۵۰ سال افزایش می داد و مشکل بسیاری دیگر از ورثه مؤلفان و مصنفان را نیز حل می کرد. اما اگر نماینده نبودم این قانون خیلی سریع تر تصویب می شد چون برخی نمایندگان ( بلکه فقط یک نماینده که نمی خواهم نام ببرم ) آن را سیاسی کردند و به رسانه ها کشاندند و توهین های عجیبی به من شد.
شهید مطهری و مکتب ایرانی
آن چه که درباره ی ایرانیان در طول تاریخ قابل تقدیر و تحسین بوده است، تسلیم بودن آن ها در مقابل حقیقت است. نمونه ی آن پذیرش اسلام با آغوش باز و سپس خدمات فراوان به این مکتب الهی توسط ایرانیان است. اما اگر بخواهیم همین را به گونه ای مطرح کنیم که ماهیت نژادی و قومی پیدا کند و شخصیت های ایران باستان مانند کوروش و داریوش را الگو قرار دهیم، کاری که آقای مشایی با تز «مکتب ایران» به دنبال آن است، طبیعی است که با آن مخالفت می کنیم؛ زیرا با اسلام که یک مکتب جهانی است و برای ایجاد یکرنگی میان انسان ها آمده و با تعصبات قومی و نژادی مبارزه کرده و عامل برتری انسان ها را فقط علم و تقوا دانسته است، سازگار نیست.
انتقاد از مجلس و هیات رئیسه
رئيس مجلس مصون از اشتباه نبوده است. این طور نیست که در برابر عملکرد هیأت رئیسه ی مجلس موضع گیری نکرده باشم. در ماه های اول مجلس به نوع شمارش آراء آقای محصولی در جلسه ی رأی اعتماد به ایشان برای وزارت کشور که با نیم رأی اضافه بر نصف آراء راي اعتماد گرفتند، اعتراض کردم. زمانی که هیأت رئیسه سؤال از رئیس جمهور درباره ی اظهارات آقای مشایی در مورد دوستی با مردم اسرائیل و تأیید آن توسط رئیس جمهور را با ۸۲ امضاء برخلاف آیین نامه ی داخلی مجلس تحویل نگرفت، در رسانه ها اعتراض کردم. زمانی که رئیس مجلس مواد ۲۲ و ۲۳ قانون حمایت از خانواده را بر خلاف مقررات به کمیسیون قضایی بازگرداند، اعتراض کردم. در مورد تصویب دانشجوی پولی و نپذیرفتن اخطارهای قانون اساسی توسط رئیس وقت جلسه ی علنی، انتقاد خود را در قالب مقاله ای در سایت تابناک منتشر کردم.
اما درباره ی مسئله ی دانشگاه آزاد، مسئله برای مجلس چندان روشن نبود و مصوبه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی هم ملاک نیست؛ زیرا شورای عالی انقلاب فرهنگی حق قانون گذاری ندارد، بلکه وظیفه اش صرفاً سیاست گذاری است و به هر حال مجلس باید در اظهار نظر خود آزاد باشد. اگر مصوبه ی او اشکال شرعی داشته باشد، شورای نگهبان اعلام می کند و نیازی به تجمع علیه مجلس که توسط برخی نمایندگان سازمان دهی شده بود وجود نداشت. مسئله را سیاسی کردند و بیشتر می خواستند مجلس را تحقیر کنند و نمایندگان را بترسانند که شما همیشه باید مطابق نظر ما نظر بدهید.
در مورد واردات خودرو، مجلس باید نظرات کارشناسی خود را می داد. نظر رهبری نیز نظر ارشادی بود نه حکم حکومتی. نمایندگان آزاد بودند که با فوریت آن طرح موافقت کنند یا مخالفت. بنابراین اعتراض به هیأت رئیسه ضرورتی نداشت.
احمدی نژاد اصولگرا نیست
ایشان را اصول گرا نمی دانم به دلایلی مانند:
1- استفاده از ابزار نامقدس در مناظره ی انتخاباتی برای افزایش آرای خود.
۲- حمایت از تز «مکتب ایران» که با تعلیمات اسلام سازگار نیست.
۳- لیبرالیسم فرهنگی و عدم اعتقاد به نظارت بر امور فرهنگی توسط دولت اسلامی. نمونه ی آن نوع برخورد ایشان با قانون عفاف و حجاب بود که با علم به این که اگر در مصاحبه ی تلویزیونی آن گونه سخن بگوید، بدحجابی و بی حجابی رسمیت پیدا می کند و بدتر می شود، آمد و آن مطالب را اظهار کرد و از آن پس انحطاط وضعیت حجاب سرعت بیشتری پیدا کرد.
۴- رعايت نكردن اخلاق در سیاست. نمونه ی آن حمایت از معاون اول خود در برابر اتهامات وارده و دیگر نحوه ی عزل آقای متکی است.
سرنوشت سوال از احمدی نژاد
حدود ۵۰ امضاء از اصول گرایان گرفته شده و با احتساب امضاهای اصلاح طلبان به حد نصاب رسیده است، ولی طبیعی است که تعداد امضاها هرچه بیشتر باشد بهتر است. این که برخی سران مجلس هنوز همکاری نکرده اند علل مختلف دارد؛ یکی این که نگران اند به نتیجه نرسد، در حالی که این امر اولاً بستگی به اراده ی ما دارد، ثانیاً فرضاً به نتیجه نرسد، ما وظیفه ی خود را انجام داده ایم و در تاریخ ثبت خواهد شد که مجلس هشتم در برابر سرکشی از قانون و تمایل به استبداد بی تفاوت نبود. برخی نیز مایلند از نظر رهبری مطمئن شوند، بعد امضاء کنند. این هم قابل قبول نیست که برای هر اقدام قانونی اول برویم از رهبری کسب نظر کنیم. فرضاً ایشان اعلام مخالفت کنند، ما اطاعت خواهیم کرد و این، دو افتخار برای نمایندگان خواهد بود؛ یکی انجام وظیفه ی نمایندگی که در تاریخ ثبت می شود كه مجلس در مقابل عدم اجرای قانون و انحرافات فرهنگی سکوت نکرد و دیگر افتخار اطاعت از رهبری است.
درباره مهدی هاشمی
در مورد اتهاماتی که قبل از انتخابات به مهدی هاشمی وارد شده اطلاعات من کافی نیست. معتقدم زودتر باید تکلیف آن روشن شود. اما اعمال ایشان در انتخابات، بخشی از آن ناشی از متهم شدن خانواده ی آقای هاشمی در مناظره ی انتخاباتی به غارت بیت المال و سپس فرصت ندادن به آن ها برای دفاع از خود در تلویزیون بود و اگر به آن ها فرصت داده می شد مسئله به اين صورت حاد در نمی آمد. قرآن می گوید خداوند بدگویی به صورت آشکار را دوست ندارد، مگر در مورد کسی که به او ظلم شده است. اما این که اعمال ایشان در انتخابات در چه حد و چگونه بوده است و چه میزان از آن قبل از مناظره و چه میزان بعد از مناظره بوده که طبعاً حکم آن فرق می کند، اطلاعات من در این زمینه کافی نیست.
چرا به احمدی نژاد می پردازم
چون به طور کلی رئیس جمهور بیشترین تأثیر را در وضعیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور دارد، لذا پرداختن به مواضع ایشان که می تواند استقامت یا انحراف در کشور ایجاد کند اولویت دارد. معتقدم چهره، شخصیت و افکار یک رئیس جمهور باید آن چنان که هست برای مردم آشکار باشد. متأسفانه در رقابت ها و گفت و گوهای انتخاباتی بسیاری از آن ها برای مردم روشن نمی شود و گاهی مردم صرفاً برای این که رقیب او رأی نیاورد به او رأی می دهند. مثلاً نگاه فرهنگی آقای احمدی نژاد برای مردم روشن نبود و هنوز هم روشن نشده است. امثال ما باید آگاهی بخشی کنیم تا مردم راه را گم نکنند. مثلاً تیپ هفته نامه ی یالثارات در سال 84 فکر می کردند آقای احمدی نژاد از نظر فرهنگی تیپ خودشان است، بعد از گذشت چند سال فهمیدند که این طور نیست و یکی از آن ها به من گفت شما زودتر از همه این موضوع را فهمیدید. البته یک علت که من بیشتر به آقای احمدی نژاد می پردازم این است که كمتر افراد وارد این حوزه می شوند و من مجبورم کاری کنم که آن چه انحراف به نظرم می آید، با سکوت برگزار نشود. اگر دیگران به صراحت بیان کنند من وارد نمی شوم. به علاوه، به عنوان فرزند شهید آیت الله مطهری برای خود مسئولیت بیشتری نسبت به دیگران قائلم.
کرامت دیدن رئیس جمهور از مشائی
مشائي افکار و برداشت های ویژه ای از اسلام دارد که با برداشت های اسلام شناسان سازگار نیست. در دستگاه های دولتی مهره چینی می کند و ظاهراً برای آینده برنامه هایی دارد. آقای احمدی نژاد مرید ایشان است و قاعدتاً کراماتی از وی مشاهده کرده است. شاید گاهی نسبت به او بی اختیار باشد که این برای یک رئیس جمهور نقص است. من در نطقی در مجلس در حضور این دو گفتم آقای احمدی نژاد باید روشن کند که چگونه میان ولایت فقیه جامع الشرایط و ولایت آقای مشایی جمع می کند. در مورد اتهامات آقای رحیمی چون هنوز در دادگاه ثابت نشده نمی توان اظهار نظر کرد. آن چه من از مقامات قضایی شنیدم این است که اتهامات ایشان جدی است.
درباره کهریزک
برخی از مأموران امنیتی و حتی برخی از مردم فکر می کنند برای حفظ نظام مجاز به هر کاری هستیم. این نگاه باید تغییر کند و روشن شود که حتی یک مجرم حقوقی دارد که باید رعایت شود. تجربه ی بحران اخیر تجربه ی خوبی نبود و باید از آن برای آینده درس بگیریم. به نظر من چون انقلاب ما یک انقلاب کاملاً مردمی است و تا کنون با چنین بحرانی مواجه نشده بودیم مدیریت این بحران قدری خام عمل کرد. نباید یک اعتراض به یک انتخابات را که یک مسأله ی سیاسی است، تبدیل به یک مسأله ی امنیتی کرد یا لااقل خیلی زود وارد مرحله ی امنیتی شد. در آینده باید از اعتراض ها و انتقادها نهراسیم و فرصت اظهار نظر به معترضان بدهیم و همزمان پاسخ بدهیم تا معترضان ریزش پیدا کنند و در نهایت با آن ها که قصد آشوب و تخریب دارند برخورد انتظامی کنیم، نه این که از همان روزهای اول باتوم را بالا ببریم. باید حل این بحران را در درجه ی اول به دست سیاسیون می دادند نه نظامی ها. انقلاب ما در میان مردم بسیار ریشه دار است و نباید فکر کنیم با یک جریان اعتراضی پایه های آن متزلزل می شود.
2. برخورد با حادثه ی کهریزک جدی بوده و بررسی حادثه ی کوی دانشگاه هم به پایان خود و صدور احکام نزدیک می شود. البته نتیجه باید سریع تر مشخص و اعلام شود تا آثار وضعی خود را از نظر تسلی مظلومان و عبرت شروران داشته باشد. همیشه اصلاح از درون و انتقاد از خود در یک نهضت اجتماعی موجب ماندگاری آن نهضت می شود.
3. از این نظر گفتند به نظام ظلم شده است که او را متهم به دروغ گویی و تقلب کردند و دلایل قانع کننده ای هم ارائه نکردند. اگر منظورشان از تقلب، مبادی آرای آقای احمدی نژاد بود باز روشن بیان و پیگیری نکردند و بر ابطال انتخابات خارج از مسیر قانون پای فشردند.
معتقدم راه ماندن در ایران را انتخاب کنید و در ارزش ها تردید نکنید. برای ما حق معیار تشخیص و ارزیابی شخصیت هاست، نه شخصیت ها معیار تشخیص حق. كسي كه اصول فكري ثابت دارد هيچ گاه متزلزل نمي شود. بايد ماند و اصلاح كرد.
سهم موسوی و احمدی نژاد در فتنه
من همیشه گفته ام ظلم بزرگ تر را آقای موسوی انجام داد که ادعای تقلب کرد و مردم را دعوت به حضور در خیابان ها نمود. آقای احمدی نژاد با برخی روش های جلب آراء مانند توزیع سهام عدالت در آستانه انتخابات و مناظره خود زمینه فتنه را فراهم کرد. به عبارتی آقای احمدی نژاد هیزم فتنه را فراهم کرد و آقای موسوی آن را شعله ور ساخت.
فقط دنبال آدم مطیع هستند
متأسفانه روحیه ی همکاری و کار دسته جمعی در میان ما کم است. گاهی می خواهیم خدمت های بزرگ انجام شود ولی به وسیله ی ما و به نام ما تمام شود. این خلاف تقوا و نوعی نفس پرستی است. باید این روحیه در ما وجود داشته باشد که کار انجام شود، به نام هر کس که تمام شد. مثل دوره ی انقلاب و اوایل ِ بعد از پیروزی. من یادم است برخی از طرح هایی که در آستانه ی پیروزی انقلاب از طرف امام داده می شد، از طرف شهید مطهری ارائه شده بود، مثل طرح تأمین سوخت داخلی که شهید مطهری حتی هیأتی را که باید به خوزستان می رفت (آقایان مهندس بازرگان، مهندس کتیرایی و هاشمی رفسنجانی) به امام معرفی کرد. اما شهيد مطهري حتی یک بار نگفت که این طرح از طرف من ارائه شده است. ما باید آن روحیه و به طور کلی اخلاص را زنده کنیم. چه مانعی داشت که آقای احمدی نژاد در کابینه ی خود از آقایان رضایی، لاریجانی، قالیباف، ولایتی و حداد عادل و مانند این ها استفاده می کرد و همه با هم همکاری می کردند، نه این که فقط دنبال افراد مطیع و فرمانبر باشیم.
هاشمی کشور را جمع می کند
این که حملات گسترده علیه آقای هاشمی صورت می گیرد، حاکی از قوت شخصیت و تأثیرگذاری ایشان است. اما این که حذف آقای هاشمی خواست دشمن است حرف درستی است. اگر خدای ناکرده اتفاقی برای رهبری رخ دهد، تنها کسی که می تواند کشور را جمع وجور کند آقای هاشمی است.
در مورد قسمت دوم سؤال به نظر می رسد که قوه ی قضائیه در مورد محاکمه ی آقای مهدی هاشمی جدی است، همان طور که در مورد محاکمه ی آقای رحیمی معاون اول رئیس جمهور جدی است. خوب است تکلیف این دو نفر زودتر روشن شود تا بهانه ی تخریب از دو طرف گرفته شود.
ندای سبز آزادی: عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان و رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم معتقد است ارکان حکومت به خاطر ولی فقیه مشروعیت دارند و رئیسجمهور زمانی مقبول است که با اسلام همراه باشد و اگر ذرهای از اسلام فاصله بگیرد، قطعاً این رئیسجمهور مشروعیت نخواهد داشت، نظام ما این را میگوید که تمام سیستم باید به امضای ولی فقیه برسد و اگر تشخیص دهد، وی میتواند سیستم را نیز تغییر دهد."
رئیس اسبق قوه قضاییه همچنین تاکید کرد "اگر توطئهها و حوادثی که در کشور ما انجام گرفت، در هر نقطهای از جهان رخ داده بود، آن حکومت واژگون میشد."
به گزارش «مشرق نیوز»، محمد یزدی در گفتگویی اختصاصی با این سایت، ادعا کرده است "به نظر من انتخابات ریاست جمهوری و حضور بیش از چهل میلیون نفر در این انتخابات را باید «یوم الله» بنامیم. این حجم از حضور مردم، پس از اجتماع در رفراندوم اصل نظام، واقعا بی سابقه است ."
رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم افزود: همانگونه که رهبری در نماز جمعه (٢٩خرداد ٨٨) بیان فرمودند، ملت از آزمون انتخابات سربلند بیرون آمده است. مردم در این آزمایش به خوبی از صحنه خارج شدند و نمره بیست گرفتند و تاریخ، این حضور ملت را برای همیشه به ثبت خواهد رساند."
عضو مجلس خبرگان همچنین مدعی شد "انتخابات دهم یکی از سالمترین و پاکترین انتخاباتهای کشور، پس از انقلاب اسلامی بود و به همین دلیل دشمنان نظام سرمایهگذاری بسیاری کردند تا به سلامت و پاکی انتخابات ضربه بزنند و آنها در این ایام با همه توان، سلامت انتخابات را هدف قرار داده بودند. "
محمد یزدی اظهار عقیده کرد "هدف فتنه گران اصل اسلامیت بوده و دشمنان انقلاب با همین نکته اساسی مخالفت خود را اعلام کردند و با حاکمیت اسلام و ولایت فقیه مقابله کردند و هرروز یک توطئه انجام میدادند."
وی در ادامه ادعا کرد: شاید هنوز کسانی باشند که باور نکردهاند جریان فتنه چه بوده است، ولی به وضوح مشخص شده که این جریان برنامهریزی شده بود.در جریان فتنه، چه بسیار کسانی که از طرفداران، دلسوزان و خادمین انقلاب بودند، ولی گرفتار و در جاهایی دیده شده و حضور پیدا کردند که نباید حضور می داشتند. البته حوادثی چون حوادث پس از انتخابات باعث تحکیم پایههای نظام شد تا دوست و دشمن را دقیقتر بشناسیم و مطابق ضوابط با آنها عمل کنیم.
بنابراین، در رویدادهای کشور، اگر کسی سخن و عملش با خط امام و کلام و روش امام همراه بود، باید او را خودی دانست و باید به او کمک و همراهی کرد. اما اگر کسی از این خط خارج شد، دیگر تعارف نداریم، از این خط خارج شده و در خط خودش است که ممکن است به هر جایی برود، چنین شخصی از خط امام خارج شده است.
یزدی افزود "حادثه روز عاشورای سال گذشته نیز حلقهای از سلسله حوادثی است که دشمنان بعد از پیروزی انقلاب، همواره آن را دنبال کردهاند و این فتنه حادثهای جدید و ابتدایی نیست و به نظر من آخرین فتنه نیز نخواهد بود. در این واقعه جاهلان با امام حسین رو در رو شدند و با شکستن حرمت عزاداران حسینی و مراسم عزاداری در روز عاشورا، انجام اقداماتی جاهلانه و جسارت به عواطف مردم، چهره حقیقی خود را نشان دادند و معلوم شد که اینها با امام حسین و هدف ٱن حضرت مخالفند."
این عضو مجلس خبرگان ادامه داد "برخی معتقدند حفظ نظام از اوجب واجبات است؛ و بعد خود یا مقام خود را واجب تر از آن واجب می دانند و می گویند نظام باید حفظ شود و من هم باید حفظ شوم. این گونه افراد، حفظ نظام و حاکمیت اسلام را واجبی در کنار واجباتی دیگر می دانند؛ مانند حفظ خود و مقام خود و اطرافیان خود و ... . بنابراین، این نکته مهمی است که حفظ نظام اوجب واجبات است، زیرا وقتی اسلام حاکمیت داشته باشد، می توان احکام الهی و حدود الهی را اجرا کرد و با مفاسد برخورد نمود، اما با وجود روحانیت و نماز و روزه، نمی توان احکام اسلامی را در جامعه به پا داشت.با اشخاص نمی توان حق را شناخت. "
رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، سپس به رهبری آقای خامنه ای اشاره کرده و گفت:"بعد از آنکه امام خمینی از دنیا رفتند، جانشینی آمد و توانست که امام گونه جامعه را اداره کند، یک ذره هوا و هوس، ریاستطلبی در ایشان وجود ندارد و حاضر نیست یک لحظه مرجعیت خود را نشان دهد، من شهادت میدهم که هوای نفس در این شخص وجود ندارد، اما حاضر است برای دفاع از اسلام جان خود را هم بدهد. دشمن، اصل ولایت فقیه را هدف گرفته است."
یزدی تاکید کرد: اگر شخصی نظام را قبول ندارد، هرکس که میخواهد باشد، نمیشود با او کنار آمد و نباید کمکش کرد. امروز ولایت فقیه و شخص رهبری مورد هجمه دشمنان است و آنها در این راه از هر سعی و تلاشی، از جمله ایجاد شبهه، تضعیف مقام ولایت و هر کاری که در توانشان باشد دریغ نخواهند کرد. ما باید بصیرت خود را افزایش داده و پشت پرده ماجراها را درک کنیم و امیدواریم همه ما در هر موقعیتی که هستیم، جز رضایت الهی چیزی را مد نظر قرار ندهیم.امام به دنبال این بودند که مقدسات اسلامی حفظ شود، دشمنان به دنبال این هستند که اساس این نظام را بر چینند و از راههای گوناگون سعی در ضربه زدن به ولایت فقیه را دارند.
وی ادامه داد: همانگونه که امام خمینی فرمودند "پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد"، باید توجه کنیم که این جمله بسیار پرمعناست و معنای خاص آن این است که اگر ستون خیمه، مورد توجه و حمایت باشد، دشمن نمیتواند کاری از پیش ببرد. ارکان حکومت به خاطر ولی فقیه مشروعیت دارند و رئیسجمهور زمانی مقبول است که با اسلام همراه باشد و اگر ذرهای از اسلام فاصله بگیرد، قطعاً این رئیسجمهور مشروعیت نخواهد داشت، نظام ما این را میگوید که تمام سیستم باید به امضای ولی فقیه برسد و اگر تشخیص دهد، میتواند سیستم را تغییر دهد. امروز مغرضین میگویند نماز بخوان، روزه بگیر، حج برو و وجوه را نیز پرداخت کن ولی برو پیش آیتاللهی که اصلا حاکمیت اسلامی را قبول ندارد و میگویند که انشاءلله امام زمان خودش همه چیز را درست میکند.
رییس اسبق قوه قضاییه در پایان تصریح کرد: اگر توطئهها و حوادثی که در کشور ما انجام گرفت، در هر نقطهای از جهان رخ داده بود، آن حکومت واژگون میشد، ولی اقتدار و پشتوانه محکمی که در این مملکت و حکومت آن است، سبب شد که همواره دشمنان اسلام ناکام بمانند.
ندای سبز آزادی: سفیر پیشین ایران در فرانسه و معاون وزیر خارجه دوران اصلاحات، با بیان اینکه "مذاكرات فرسایشی اتمی با گروه ١+۵ به نفع هیچ كدام از طرفها نیست و هر دو طرف در مذاكرات فرسایشی ضرر میكنند"، تاکید کرد "چین و روسیه كشورهای غیرقابل اعتمادی هستند. اولویت آنها حل مساله ایران نیست؛ بلكه اولویت آنها حل مسایل خود با جامعه جهانی و توسعه همه جانبه مناسباتشان با آمریكا است. لذا هرگونه دلبستگی و وابستگی به روسیه و چین سادهانگاری سیاسی است."
سیدمحمدصادق خرازی، سفیر پیشین ایران در سازمان ملل و فرانسه، در عین حال در مورد رابطه ایران و آمریكا و تاثیر مذاكرات اتمی بر آن گفت "الزاما سینگنال مثبت از سوی دو طرف در مذاكرات منتج به رابطه نمیشود."
چین و روسیه برای ما حتی سردرد هم نمیگیرند، تب هم نمیكنند
خزاری طی گفتگکو با ایسنا، ادامه داد: روسیه و چین از حل مسالهی ایران با ١+۵ و آژانس بینالمللی انرژی اتمی استقبال میكنند اما اینگونه نیست كه بخواهند از ایران دفاع كنند. آنها خود را با جامعهی بینالمللی درگیر نمیكنند و شاید بعضا بخواهند امتیازاتی بگیرند. آنها برای ما حتی سردرد هم نمیگیرند، تب هم نمیكنند. اولویت آنها تامین منافع صددرصدی است و گهگاه با مقابله بر سر ایران هم مایلند منافع خود را به دست آورند.
رسیدن به توافق برای ادامه مذاكرات با ١+۵گامی مثبت است
خرازی درباره مذاكرات ایران ١+۵گفت: میتوان از اطلاعاتی كه از مجموع نشست اخیر ایران و ١+۵در ژنو منتشر شده این جمعبندی را به دست آورد كه جلسه مثبت بوده است. رسیدن به توافقی برای برگزاری نشست دیگر خود گام مثبتی است. از بررسی اظهارات مسوولان قبل از جلسه، درحین آن و پس از جلسه میتوان نتیجه نشست را مثبت ارزیابی كرد. روح حاكم بر جلسه و گفتمان نشست ژنو و نزدیك شدن دیدگاهها مثبت بوده است.
وی با بیان این كه آثار مثبت را میشود در اظهارات هیلاری كلینتون در پیش از نشست دیدكه موافقت مشروط با غنیسازی در ایران را مطرح میكند، خاطرنشان كرد: البته اولینبار نیست كه آمریكاییها چنین مطالبی را مطرح میكنند.
او توضیح داد: در دو سوی آتلانتیك توافق مشتركی است كه میتواند سرآغاز یك جریان باشد. احمدینژاد نیز اعلام كرد ما قائل به بازی برد ـ برد و تعامل و گفتوگو هستیم. دوره تقابل سپری شده و دوره تعامل آغاز شده است. اینها سیگنالهایی است كه میتواند نشان دهنده نزدیك شدن دو طرف باشد. اوباما هم در اظهاراتی اعلام كرد كه تمام كشورها باید رفتاری محافظهكارانه با ایران داشته باشند تا بتوانند موضوع ایران را به جمعبندی و راه حل برسانند. سخنان اوباما حاكی از نزدیك شدن گامها برای درك مشترك است. امیدواریم این درك همكاری مشترك به راه برون رفت از مشكل به صورت مشترك نیز منتج شود.
امیدوارم مذاكرات در چارچوب منافع ملی كشورمان دنبال شود
خرازی تاكید كرد: ایران غیر از مسالهی هستهیی موارد زیادی برای بحث دارد و مطالباتی دارد كه امیدوارم این مذاكرات در چارچوب منافع ملی كشورمان دنبال شود. نمیتوان پذیرفت كه در موضوع ایران بحران وجود دارد و از دیدگاه ایران موضع كسانی كه مساله ایران را به عنوان بحران در نظر میگیرند، پذیرفته شده نیست.
طراحی تحریمها توطئهای برای مخدوش كردن فضای مثبت مذاكرات است
معاون وزیر خارجه پیشین ایران ادامه داد: روح استكبار و نظام سلطه همواره خواهان ایجاد تحمیلهای زیادی است تا از آن طریق بتواند امتیاز بیشتری بگیرد. متاسفانه شاهدیم تحریمهای یكجانبه و دوجانبه میان آمریكا و اروپا علیه ایران تا پیش از مذاكرات استانبول در حال طراحی است. این یك توطئه است و این توطئه به منزله مخدوش كردن فضای مثبتی است كه در حال شكلگیری است. اگر سخنان اوباما، كلینتون، اشتون و مقامات اروپایی ایجابی است و بنایشان بر گفتوگو و تعامل با ایران و رسیدن به همكاری مشترك است، ضرورت ندارد سخن از تحریمها بگویند.
حسن نیت؛ حسن نیت میخواهد
خرازی تاكید كرد: هرگامی كه به سوی تحریم یكجانبه و یا دوجانبه میان اروپا و آمریكا پیش میرود نشان دهنده رفتار متناقص است. میخواهند تحریمهای بیشتری اعمال كنند و امتیازات بیشتری بگیرند. اما باید در نظر داشت با این اقدامات آنها به نتیجه نمیرسند زیرا حسن نیت؛ حسن نیت میخواهد. هر گام مثبتی نیاز به گام مثبت دارد، نمیتواند گام مثبت یكطرفه باشد. روابط سیاسی مانند یك جاده دو طرفه است.
این كارشناس مسائل سیاست خارجی توضیح داد: باید از منظر كلان امور را بررسی كرد و از این منظر تصور من این است كه در مذاكرات اخیر در ژنو یك درك مشتركی میان دو طرف ایجاد شده است. امیدوارم در نشست استانبول كسانی كه مسوولیت مذاكرات هستهیی را دارند بتوانند منافع ملی ایران را لحاظ كنند و در آن چارچوب و استراتژیهایی كه ترسیم شده حقوق مردم ایران را تثبیت كنند.
الزاما سیگنال مثبت ایران و آمریكا منتج به رابطه نمیشود
در ایران هیچ عامل و عنصر مزاحمی برای مذاكرات با آمریكا وجود ندارد
خرازی در عین حال در مورد رابطه ایران و آمریكا و تاثیر مذاكرات بر آن گفت: الزاما سینگنال مثبت از سوی دو طرف در مذاكرات منتج به رابطه نمیشود. سیگنالهای مثبت میتواند منتج به ایجاد فضای درك مشترك شود. باید در نظر داشت مناسبات ایران و آمریكا بسیار پیچیدهتر از آن است كه با این موارد به راهحلی برسد. دیوار بیاعتمادی میان دو كشور بسیار بلندتر از اینهاست و پیچیدگیهای كار سیاسی میان آمریكا و ایران و پیچیدگیهای كار اقتصادی مناسبات و روابط دو جانبه و امنیتی و نظامی بسیار زیاد است. در كنار این پیچیدگیها، عوامل مزاحم در به نتیجه رسیدن یا عادی كردن روابط و مناسبات زیاد داریم. این عوامل مزاحم اعم از لابی صهیونیستی، اعراب و ایرانیهای مخالف قابل توجه است و میتوان گفت این عوامل و عناصر مزاحم در خارج از ایران وجود دارد. اما در ایران هیچ عامل و عنصر مزاحمی در این زمینه وجود ندارد.
وی اضافه كرد: برخی از مخالفان مذاكره با آمریكا امروز در مقام عمل هستند و عقلانیت سیاسی در مخالفانشان وجود دارد كه منافع ملی را در نظر میگیرند. اگر این افراد بتوانند منافع ملی را تامین كنند با اعتمادی كه مقام معظم رهبری به آنها دارد شانس بیشتری برای حل و فصل مسائل دارند.
خرازی با بیان این كه تصور من این است كه با یك لبخند و یك سیگنال مناسب نمیتوان در مناسبات سیاسی عادیسازی كرد، یادآور شد: عادیسازی مناسبات مستلزم یك استراتژی، درك، فهم و منافع و تهدیدات مشترك است كه آنها را بر سر یك میز بنشاند تا دكترینی تنظیم كنند و بر اساس آن مذاكرات را پیش برند.
وی در پاسخ به این پرسش كه آیا مذاكره برای مذاكره یا مذاكره برای تعیین دستوركار به عنوان دستوری برای برگزاری نشست میتواند در نظر گرفته شود؟ خاطرنشان كرد: مذاكره برای مذاكره مفهوم ندارد. مذاكره برای رسیدن به هدفی قابل فهم، معنا دارد تا بتواند مسائل را حل و فصل كند. اگر آنها فقط بخواهند در یك نشست خودشان شنونده حرفهای خود باشند و دو طرف فقط حرفهای خود را بزنند، گوینده باشند و شنونده نباشند، مذاكرات موفق نخواهد بود؛ البته تا قبل از مذاكرات ژنو این گونه بود. هر دو طرف سخنگو بودند تا شنونده. با این روش به جایی نمیرسند و دامنه اختلافات و بیاعتمادی بیشتر میشود.
همواره از مذاكرات جامع برای حل و فصل مسائل ایران و غرب استقبال كردهایم
خرازی اضافه كرد: باید در نظر داشت در مذاكرات اخیر در ژنو كشورها و افراد نقش خوبی ایفا كردند تا بتوانند دستورالعملی برای مذاكرات طراحی كنند كه مذاكرات جامع باشد این گام مثبتی است. همواره از مذاكرات جامع برای حل و فصل مسائل ایران با غرب و مسائل غرب با ایران استقبال كردهایم. مذاكرات جامع بخشهای مختلفی دارد كه موضوع امنیت منطقه، اقتصاد، توسعه و كمك به كشورهای در حال توسعه و مسائل اطلاعاتی و امنیتی دنیا را شامل میشود. همه این موارد میتواند در آن بگنجد. اما متاسفانه در برخی اوقات طرفها بیشتر شنونده حرفهای خود بودند اما ظاهرا در نشست "ژنو سه" به توافقی رسیدند تا بتوانند در نشست استانبول تعهدات را انجام دهند.
او ادامه داد: امیدواریم تعهدات نشست استانبول در چارچوب منویاتی باشد كه مقام معظم رهبری ترسیم كرده است و گروه مذاكره كننده بتوانند با بینش و كلاننگری حقوق حقه ملت ایران را ترسیم كنند.
مذاكره كننده ایران باید این هنر را داشته باشد كه مذاكرات جامع را به طرف مقابل تحمیل كند
معاون وزیر امور خارجه دوران اصلاحات با بیان این كه كشورهای غرب دستورالعمل خود را دارند كه در چارچوب نگرانیها و اولویتهایشان است، افزود: اولویت ما این است كه با غربیها مذاكرات جامع داشته باشیم. هنر دستگاه دیپلماسی و مذاكره كننده ارشد ایران باید این باشد كه بتواند مذاكرات همجانبه و جامع را جا بیندازد و آن را به طرف مقابل تحمیل كند. در حال حاضر ما دو صدا میشنویم از یك سو صدای ایرانی و دیگری صدای غربی. هر دو طرف یك نگاه خاص دارند اما ما به این دلیل نگاه ملی خود ترجیح میدهیم شنونده نگاه طرف ایرانی باشیم.
تركیه در عمق منافع استراتژیك ایران قرار گرفته است
خرازی در تشریح رویكرد كشورها نسبت به مذاكرات ایران و ١+۵خاطرنشان كرد: به نظر میرسد احمدینژاد برای نقش بازی كردن تركیه و برزیل مشروعیت قائل است. البته باید گفت مقولهی تركیه با برزیل متفاوت است. تركیه كشوری اسلامی و همسایه است كه در عمق مناسبات استراتژیك ایران قرار گرفته است و به لحاظ تاریخی در خاورمیانه جزو قطبهای قدرت بوده است. ایران، تركیه و مصر سه قدرت اصلی خاورمیانه بودهاند. پایه تمدنی و سیاسی را این سه كشور ترسیم كردند.
حسننیت دولت تركیه با سالهای پیش قابل مقایسه نیست
او با بیان این كه ما و تركیه منافع و تهدیدات مشتركی داریم و این تركیه را از برزیل جدا میكند، اظهار كرد: حسننیتی كه دولت امروز تركیه دارد با سالهای پیش قابل مقایسه نیست. هیچ زمان در طول تاریخ مناسبتمان با تركیه، از دورهی عثمانی تاكنون، تا این میزان منافع و تهدیدات مشترك نداشتهایم. تركیه امروز در عمق منافع استراتژیك ایران قرارگرفته است.
تغییر تركیب ١+۵نمیتواند منافع ملی ایران را تحكیم بخشد
این كارشناس مسائل سیاست خارجی ادامه داد: تصور ایران این است كه دو كشور دیگر نیز در ١+۵حضور داشته باشند، اما معلوم نیست كه گسترش اعضای كشورهای مذاكره كننده تا چه اندازه به نفع ایران باشد. به هر حال وزنه آن سو بیشتر میشود. اما در مورد تركیه موضوع متفاوت است. تركیه میتواند ادبیات سیاسی ایران را به گونهای برای آنها شرح دهد و ادبیات آنها را برای طرف ایرانی قابل فهم كند و از همه مهمتر به دلیل هوشیاری و زیركی كه امروز در نهاد سیاست خارجی تركیه است، این كشور میتواند در تقسیم كار و دستور مذاكرات نقش بازی كند.
وی سیاست خارجی تركیه در شرایط فعلی را هوشمندترین سیاست خارجی تاریخ خود دانست و تصریح كرد: تركیه سیاست خارجی پویایی در منطقه دارد. آنها میتوانند نقش بازی كنند و سوء تفاهمات را تبدیل به فهم مشترك كنند. اما باید در نظر داشت كه مسائل با این مذاكرات پایان نمییابد؛ این ساده انگاری است. افزایش تعداد كشورها و تغییر تركیب 1+5 نمیتواند منافع ملی ایران را تحكیم بخشد و قدرت چانهزنی ایران را بیشتر كند.
مذاكرات فرسایشی به نفع هیچ كدام از طرفها نیست
خرازی در ادامه تاكید كرد: مذاكرات فرسایشی به نفع هیچ كدام از طرفها نیست. هر دو طرف در مذاكرات فرسایشی ضرر میكنند. ما باید مسائل را زودتر حل و فصل كنیم. دیالوگها را شتاب بخشیم و موانع ایجاد شده را برداریم. هرگونه فرسایش در جهت رفع موانع نیز چندان به نفع ما نیست. باید در این زمینه دقت كنیم و مراقب باشیم. نگاه فرسایشی به حل و فصل موضوعات ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل الزاما به نفع منافع ملی ایران تلقی نمیشود.
تحمیل تحریمهای بیشتر به ایران خدمتی به فهم مشترك ایران و ١+۵ نمیكند
معاون وزیر ا خارجه پیشین جمهوری اسلامی با بیان این كه درباره تعامل با ایران سه دیدگاه وجود دارد، توضیح داد: صاحبان دیدگاه اول معتقدند باید تحریمهای جدیدی وضع كنیم تا بتوانیم امتیازات بیشتری از ایران بگیریم. این دیدگاه مبتنی بر حسن نیت نیست و فاصلهها را بیشتر میكند. لابی اسراییل (صهیونیستها)، لابی اعراب و برخی كشورها كه مخالف دسترسی ایران و غرب به توافق دو جانبه هستند موانعی ایجاد میكنند. یكی از راههای ایجاد موانع تحمیل تحریمهای بیشتر به ایران است كه خدمتی به فهم مشترك ایران و ١+۵نمیكند. دیدگاه دیگر این است كه باید گفتوگوهای جامع با ایران داشته باشیم و مسائل را منطقی بینیم و حساسیتها و مسائل ایران را نیز درك كنیم. این دیدگاهی است كه مورد توجه ماست و ما از آن حمایت میكنیم. دیدگاه دیگر كاملا نظامی است و قائل به راه حل سیاسی نیست. این دیدگاه در اوج حضیض و اقلیت است و بیشتر یك بلوف سیاسی است كه میخواهد با تهدید و بلوف منافع خود را كسب كند.
باید در مذاكرات تاكید كنیم كه هر راهحل جامعی باید در برگیرنده رفع تحریمها نیز باشد
این كارشناس مسائل سیاست خارجی با بیان این كه موضوع تحریم و رفع آن از موضوعات اساسی كشورمان است، خاطرنشان كرد: از دیدگاه من ما باید از ابتدا روی این موضوع تاكید كنیم كه هر راهحل جامعی باید در برگیرنده رفع تحریمها نیز باشد. البته این به عهده مذاكرهكنندگان ایرانی است كه در چه زمان و شرایطی این مطلب را مطرح كنند ولی باید به طرف مقابل تفهیم شود كه از نظر ما هر راهحلی بدون لحاظ كردن این نكته قابل قبول نیست. دستگاه دیپلماسی ما برای این موضوع باید برنامه جامع داشته باشد و در لابیهای سیاسی آن را مطرح كند. الان این موضوع به نحوی مطرح میشود كه ادامه تحریمها برای ما اهمیت ندارد. در حالی كه باید در عین پافشاری بر حقوق هستهیی كشورمان خواستار رفع تحریمها شویم.
نظرات هیچ كشوری در بلوك غرب نمیتواند به اندازه فرانسه به نظرات ایران نزدیك باشد
سفیر پیشین ایران در فرانسه در ادامه در مورد مواضع كشورهای ١+۵ و طرف مذاكره كننده با ایران به ویژه مواضع تند برخی از مقامات فرانسوی نسبت به ایران نیز گفت: زمانی در میان كشورهای اروپایی فرانسه بیشترین مناسبات نزدیك را با ایران داشت. برخی اظهارات مقامات فرانسه بیشتر به مناسبات دو جانبه بر میگردد. ضمن این كه فرانسه در لبنان خاستگاهی دارد كه نیازمند نوعی همكاری با ایران است اما راهحل و جهتگیری مشتركی در این رابطه با ایران نمیبیند. در مورد مناسبات دو جانبه نیز گامهای مختلفی برداشت شد كه ایران و فرانسه در طول تاریخ به هم نزدیك نشوند، در حالی كه این دو كشور منافع مشترك و استراتژیك زیادی با هم میتوانند داشته باشند.
او با بیان این كه نظرات هیچ كشوری در بلوك غرب نمیتواند به اندازه فرانسه به نظرات خاورمیانهیی ایران نزدیكتر باشد، خاطرنشان كرد: متاسفانه این تلقی هم در دستگاه سیاست خارجی ایران و هم در فرانسه وجود دارد كه گهگاه مسایل فرعی سایه خود را براصل قضیه میاندازد.
چین و روسیه كشورهای غیرقابل اعتمادی هستند
وی افزود: چین و روسیه كشورهای غیرقابل اعتمادی هستند. اولویت آنها حل مساله ایران نیست؛ بلكه اولویت آنها حل مسایل خود با جامعه جهانی و توسعه همه جانبه مناسباتشان با آمریكا است. هیچگاه چین مناسبات اقتصادی30 میلیارد دلاری با ایران را به مبادلات اقتصادی بالای ٢٨٠ میلیارد دلاری با آمریكا ترجیح نمیدهد. مناسبات اقتصادی چین و اتحادیه اروپا بالای ٢٠٠ میلیارد دلار است. روسیه نیز چنین شرایطی دارد و الزاما اولویت و منافع ملی آنها در چارچوب منافع و اولویتهای ملی ایران تلقی و ترسیم نمیشود. هرگونه دلبستگی و وابستگی به روسیه و چین سادهانگاری سیاسی است.
چین و روسیه برای ما حتی سردرد هم نمیگیرند، تب هم نمیكنند
خزاری ادامه داد: روسیه و چین از حل مسالهی ایران با ١+۵ و آژانس بینالمللی انرژی اتمی استقبال میكنند اما اینگونه نیست كه بخواهند از ایران دفاع كنند. آنها خود را با جامعهی بینالمللی درگیر نمیكنند و شاید بعضا بخواهند امتیازاتی بگیرند. آنها برای ما حتی سردرد هم نمیگیرند، تب هم نمیكنند. اولویت آنها تامین منافع صددرصدی است و گهگاه با مقابله بر سر ایران هم مایلند منافع خود را به دست آورند.
اروپا نگران است كه از بستر حل مسائل میان ایران و آمریكا منافعاش تهدید شود
این كارشناس مسائل سیاست خارجی در مورد مواضع تند برخی كشورهای اروپایی در قبال ایران در مقایسه با آمریكا نیز گفت: زمانی اروپاییها به دنبال حل مساله با ایران بودند؛ اما امروز آمریكاییها آن را دنبال میكنند. اروپاییان نگران هستند كه از بستر حل مسائل میان ایران و آمریكا منافعشان تهدید شود.
او در ادامه این گفتوگو در مورد تغییر وزیر خارجه و تاثیر آن بر اقدامات دستگاه سیاست خارجی نیز با بیان این كه اصولا برنامه سیاست خارجی كشورمان فقط در وزارت خارجه ترسیم نمیشود، گفت: مساله هستهیی كشورمان نیز زیر نظر شورای امنیت است. گرچه دستگاه دیپلماسی باید مقدمات كار را فراهم و به تعبیری بسترسازی كند اما وزیر امور خارجه نقشی فرعی در مذاكرات دارد. بسترسازی نقشی است كه بدنه كارشناسی و سیستم سیاسی میتواند از عهده آن برآید.
معاون وزیر خارجه دولت اصلاحات، با بیان این كه تغییر عمدتا در سیستم سیاسی امری منفی نیست در عین حال تاكید كرد: تغییر نیز آداب خاص خود را دارد. آداب و روشی كه برخوردار از عقلانیت سیاسی باشد میتواند فضای مثبتی در مدیریت ایجاد كند. تغییر باید منجر به ایجاد انگیزه در سیستم شود نه این كه باعث فروپاشی انگیزهها و بیتفاوتی در افراد باشد.
سیاست خارجی ایران دارای ایدئولوژی است
خرازی در مورد تاثیر تغییر وزیر و تاثیر آن در مذاكرات پیش روی ایران در استانبول خاطرنشان كرد: اگر مسوولان سیاسی قدرت چانهزنی خوبی داشته باشند میتوانند منافع را تامین كنند، جای نگرانی ندارد. سیاست خارجی ایران مانند سیاست خارجی برخی كشورها دارای ایدئولوژی است و طبیعتا هر سیاست خارجی كه بتواند فرای مرزهای جغرافیایی سیاسی خود عمل كند با چالشهای خارجی روبهرو خواهد شد. البته در حال حاضر چندان شرایط را بحرانی نمیدانم؛ ایران مساله دارد و راه حل این مساله نیز در خاستگاه ملیاش تعریف شده است.
ندای سبز آزادی: فخرالسادات محتشمی پور در چهل و ششمین عریضه خود به دادستان تهران می نویسد: سفره سبزی داریم ما آقای دادستان و افطاری که در فضای پیرامونی اش عشق و امید موج می زند. ما گرسنگی را نمی فهیم در این روزهای کوتاه زمستانی اما هم بستگی را خوب می فهمیم و همراهی را و هم دردی را. خدایمان نخواهد که بی رگ شویم و بی درد که نیک می دانیم بی دردی از آن بندگان خوب خدا نیست.
متن کامل این عریضه که نسخه ای از آن در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته به شرح زیر است:
به: دادستان
از: ستم دیده عصر عاشورا و همسر آزاده دربند شاکی از کوتاگران انتخاباتی و زندانی ممنوع الملاقات قرنطینه اوین
بسم الله الرحمن الرحیم
یا من لایخاف الا عدله یا من لا یدوم الا ملکه یا من لا سلطان الا سلطانه یا من وسعت کل شیء رحمته
سلام آقای دادستان!
ما چه خوشبختیم که خدا را داریم و چه خوشبختیم که خدایمان بینا و شنواست و قادر به همه امورو چه خوشبختیم که عدل او ترساننده است و ملکش مدام و سلطنت واقعی از آن اوست و رحمتش همه چیز را در برگرفته است. ما چه خوشبختیم که خدا را داریم و ایمان به او داریم و بی نیازیش از خلق برای برآوردن حوائج آنان ما را تنها به او وابسته گردانده است. آری آقای دادستان ما خوشبختیم که خدا را داریم و از غیر او بی نیازیم.
آنان که با خدا بیگانه اند و جای خدا چیز دیگری گذاشته اند زندگیشان سخت است در عین راحت و ما که خدا را داریم از هر چیز دیگری جز او بی نیازیم زندگیمان راحت است در عین سختی.
آقای دادستان!
ما که خدا را داریم وقتی شب سر بر بالین می گذاریم همه غم های دلمان را که شماها بر آن تلنبار کزده اید با ذکر خدایمان شفا می دهیم و با لبخند رضایت برای تن ندادن به ستم که مرضیّ خالقمان نیست به خواب می رویم. ما که خدا را داریم در خواب با عزیزانمان نجواها داریم و صبح گاه که از خواب بیدار می شویم خدایمان را شکر می گوییم که دل های ما را مملوّ از ایمان به خودش کرده است و تمام روزمان حس مظلومی را داریم که مورد عنایت خداست و به یمن همین عنایت ها روز به روز پایداری مان بیشتر می شود و صبوری سبزمان. ما حال خوشی داریم آقای دادستان شما چطور؟ کاش شما هم از احوالاتتان برای ما می گفتید و می نوشتید. احساسات درونی هر کس نشان دهنده حال واقعی اوست. احساساتی که برآیند عملکرد روزانه انسان است و وجدان بهترین داور است برای نفس سرکش آدمی.
آقای دادستان!
من غروب جمعه در پیشگاه مادر مجید توکلی مانند شاگردی کوچک زانو زدم و دستش را بوسیدم و از تمنا کردم که به دلیل اعتقاداتش روی مرا که سیدم زمین نگذارد و برای مداوای تن بیمارش از خانه ای که یک سال است آن را به دلیل انتظار تماس پسرعزیزش ترک نمی کند، بیرون رود. و به پدر فهیم مجید عرض ادب و احترام کردم و از او خواستم که این زن بزرگ را برای این تکلیف مدد رساند و فرزندانش را که چشمانشان عاجزانه و ملتمسانه ما را به اصرار به مادر می خواند نوید دادیم به سلامت هرچه زودتر مادر که عزیزترین است و یک سال است که ازدیدار فرزند و میوه دلش محروم است به دلیل بیماری و عدم توان برای حضور در زندان و دیدار عزیزش همان طور که پدر محروم مانده است از این نیاز اولیه هر پدری! شما چه حسی دارید آقای دادستان وقتی می شنوید مادر و پدری از دیدار فرزند محروم می مانند و فرزندی از دیدار عزیزترین نعمت های خدادادی محروم گشته است؟ من تلخ ترین اشک ها را ریختم وقتی آن مادر دردمندانه می نالید که من اگر از خانه بیرون بروم دیگر نمی توانم صدای مجیدم را بشنوم. مجیدم را که چهار نوروز است که فقط برای این که خوب می فهمد و منتقد است، با ما نیست.
این زن دارد درد را شب و روز تحمل می کند و به درمان نمی اندیشد چون شماها درد بزرگتری به جانش انداخته اید درد هجران و فراق. زن بزرگی است آقای دادستان مادر مجید! آدم دلش می خواهد فرسنگ ها راه را بکوبد وبرود به محله ای که حالا به نام مجید می شناسندش و زنگ درب خانه کوچکی را بزند که با یک پله کان پیچ در پیچ می رسد به محل اقامت خانواده مجیدو آدم دلش می خواهد برود مقابل این زن بزرگ دو زانو بنشیند و گوش بدهد به حرف هایش که از دل برمی خیزد. این زن را کسی آموزش نداده آقای دادستان ولی درس نیاموخته معلمی است که می ارزد آدم فرسنگ ها راه را طی کند برای درک محضرش. این مادر و این پدر و این برادرها چقدر صاف و سلیم النفس و مهربانند. همه این مادرها و پدرها و خواهر برادرها و همسرها که ما این روزها می بینیمشان با دل هایی که از حجم دردهایی انسان ساز بزرگ و بزرگ تر می شود و جا باز می کند برای مهربانی هایی که سرازیر می شود به آن از دریای مهر مردمی که قدرشناسند.
آقای دادستان!
ما دلمان می خواهد برویم و زانو بزنیم در مقابل همه کسانی که شما دردشان را به فرموده افزون می کنید با منع تماس، منع ملاقات، با بی توجهی و بی احترامی و با کارهایی که هرگز قرار نبود قاضی و دادستان کشور اسلامی مرتکب شود. این مردان و زنان چقدر دوست داشتنی اند مظهر عشق خدایشان و مظهر مهر خلق. و این کودکان چه دوست داشتنی اند با آن نمه های اشک ته چشم که آماده فروریختن است چون سیلاب. و این فرزندان که انتظار را زندگی می کنند و بازتولید می کنند. تولید انبوه می کنند انتظار و امید را برای تاب آوردن همه برنامه هایی که به فرموده برایشان تدارک دیده اید و چشمه به چشمه نشانشان می دهید. آقای دادستان ما دلمان می خواهد روزه هایمان را در کنار یکدیگر افطار کنیم. در کنار هم که یک خانواده ایم و دردمان مشترک است و هم دردی هایمان رمز پایداری هایمان تا امروز. شما هم اگر به صبر و صلوة استعانت ورزید چه بسا به این خانواده با صفا راهی گشایید خدا را چه دیدید آقای دادستان!
ما سفره هایمان را در خانه هایی خالی از بهترین عزیزان می گسترانیم و بر سر آن نانی را می نهیم که نانوای محله با دعای آزادی عزیزانمان پخته و خرمایی را که آن کشتگر جنوبی با عشق آبادانی و سبزی میهنش کاشته و رشته آشش که رشته کار ما را می گشاید انشاء الله با مهر به فرزندان پاک وطن مهیا گشته. سفره سبزی داریم ما آقای دادستان و افطاری که در فضای پیرامونی اش عشق و امید موج می زند. ما گرسنگی را نمی فهیم در این روزهای کوتاه زمستانی اما هم بستگی را خوب می فهمیم و همراهی را و هم دردی را. خدایمان نخواهد که بی رگ شویم و بی درد که نیک می دانیم بی دردی از آن بندگان خوب خدا نیست.
پروردگارا توان تحمل همه دردهایی که داده توست به ما عنایت فرما و ما را شکرگزار این داده ها قرار ده که هر چه از تو به ما عطا شود جز خیر و برکت نیست ای مهربان.
فخرالسادات محتشمی پور
بیستم محرم الحرام ۱۴۳۲ برابر با پنجم دی ماه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر