ابتدا این دو ببر معصوم و بی گناه را به شمال ایران بردند و در هوای دم کرده و شرجی شمال نگه داشتند . وقتی هم که دیدند آن طفلکی ها رو به مرگ هستند ، به تهران منتقلشان کردند و در هوای خفه کنندهء تهران و در قفس ، زندانشان کردند . امروز یکی از آنها مرد و اگر اوضاع به همین منوال پیش برود ، ببر دومی هم قطعا" خواهد مرد . من نمی دانم این دو ببر بیچاره و بی پناه چه گناهی کرده بودند که می بایست تبدیل به وسیلهء تبلیغاتی یک عده آدم بی سواد و بی لیاقت در کشور ما شوند و آخرش هم به این شکل رقت بار و مظلومانه در قفس بمیرند؟ حالا مانده ایم که با این افتضاح چه باید کرد؟ با ۱۷۵ امتیاز و ۳۵ نظر فرستاده شده در بخش علم و تکنولوژی نظرات هزاران 9 دی بسازید، تاریخ 6 دی ساخته شد. با ۱۴۶ امتیاز و ۱۸ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات اين ويدئو اثبات مي کند که امويان دروغگويند. دروغگويان کاسه ليس گفتند سبزها در عاشورا به حسين بي احترامي کردند. دروغ گفتند و به قول خود نهم دي ماه را آفريدند ولي يزيد نيز با دروغ کوفيان را که سينه چاک حسين بودند عليه خود حسين شوراند. حکومت بر پايه دروغ فرجامي چون امويان را دارد هر چند که عده اي را بکشند و حبس کنند. با ۱۲۲ امتیاز و ۶۳ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات 1. میروی توی فیس بوک عکس پروفایلت را عوض میکنی به اخبار مربوطه هم لایک میدهی ؟ 2. میروی توی بالاترین اعلام قیام میکنی چهارصد و شصتتا نمره مثبت میگیری ؟ 3. به همه توضیح میدهی که جنبش وارد فاز جدیدی شده و در این مرحله که احتمالاً چهل سال طول میکشد فقط باید سکوت کرد ؟ 4. دستگیری موسوی و کروبی را نشانه سقوط جمهوری اسلامی طی دو هفتهی آینده میدانی و خوشحالی میکنی ؟ 5. یکماه اطلاع رسانی میکنی که آخر ماه در یک حرکت یکپارچه بهمراه بیست نفر دیگر در تمام کشور ساعت ده شب سه دقیقه لامپ خاموش بکنی ؟ 6. به جبران این کار یک فیلم از آخرین سوتی احمدی نژاد در سفر ترکیه میگذاری آقا یک هفته میخندیم ها ؟ 7. خامنهای دوباره میرود قم یکماه با خبرهای مربوط به مرگش و قطع امید کردن پزشکان سرگرم میشوی ؟ 8. یا اصلاً خامنهای چرا ؟ دوباره خبر میرسد که جمیله مـُرده میروی به نیت "یادش بخیر" و "روح بزرگ این بانوی هنرمند شاد" رقص عربیاش را تماشا میکنی بعد خبر تکذیب میشود میگوئی برو بابا زنیکه رقاص ؟ 9. کم کم آماده میشوی که دومین سالگرد با ۱۱۵ امتیاز و ۷۰ نظر فرستاده شده در بخش سرگرمی نظرات شهرام امیری که پس از بازگشت به ایران مورد استقبال مقامات عالی رتبه وزارت خانه های خارجه و دفاع کشور قرار گرفته بود پس از ورود به ایران در رسانه های دولتی جمهوری اسلامی از آن به عنوان قهرمان ملی یاد شد بر اساس اطلاعات دریافتی ازمنابع آگاه ، شهرام امیری پژوهشگر و متخصص رادیو ایزوتوپهای پزشکی در دانشگاه صنعتی مالک اشتر (وابسته به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح) که در سفر عمره به عربستان در خرداد ۱۳۸۸ ناپدید شد و حدود ۱۳ ماه بعد، در ۲۲ تیر ۱۳۸۹ به دفتر حافظ منافع ایران در آمریکا مراجعت کرده و دو روز بعد به ایران بازگشت . هم اکنون در زندان نظامی حشمتیه تهران بیش از دو ماه است که در بازداشت بسر می برد با ۱۱۵ امتیاز و ۲۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات ما پای این حرفمون واسادیم - کروبی دستگیر بشه چی میشه بچه ها؟ اگر موسوی دستگیر بشه چی میشه بچه ها؟ ایران قیامت میشه سید علی خونخوار میتونی امتحان کنی. با ۱۱۱ امتیاز و ۲۸ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات نوری زاد و روح الامینی هر دو حامی حکومت بودند. فرزندان آنها نیز هر دو منتقد حکومت بودند. باز هم مثل هم حکومت با فرزند هر دوی آنها مثل هزاران جوان دیگر برخورد کرد. اما این دو مسیرشان از این به بعد جدا شد. فرزند محمد نوریزاد را در روزهای اول کودتای انتخاباتی در ایران گرفتند. پدرش که حامی حکومت بود زمانی که دریافت ماموران جمهوری اسلامی چه رفتاری با مخالفان دارند از حکومت و شخص حاکم بر آن انتقاد کرد و خواستار اصلاح شد. اما مشت آهنین رهبر پاسخ انتقاد او بود. نوریزاد دست از درخواست خود بر نداشت. نوریزاد نماد یک ایرانی با غیرت و آزاد اندیش است که رفاه را رها کرد و وجدان خود را معیار قرار داد. از سوی دیگر عبدالحسین روح الامینی را داریم. فرزند رشیدش در اعتراض به سرقت رایی که به میرحسین موسوی داده بود، به خیابان رفت. او و چند تن دیگر را بازداشت کردند و به کهریزک بردند. رفتار ماموران حکومت خامنه ای چنان حیوانی بود که او جان سپرد. اما پدرش که خوب قاتل پسرش را می شناسد بر خلاف نوریزاد حاضر نشد از رفاه و امنیتش ذره ای کاسته شود. خون پسرش برایش ارزشی نداشت. او نماد یک ایرانی بی غیرت است با ۱۱۱ امتیاز و ۱۳ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات بخشنامه ای که شب قبل از راهپیمایی توسط پرسنل وزارت صنایع فاش و توسط سایت جرس بر روی اینترنت قرار گرفت با ۱۰۹ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات مستند جنجالی صدا و سیما که دو شب است در تمام بخش های خبری پخش میشود ، مدام تصاویر موسوی و کروبی و خاتمی را به نمایش میگذارد . اگر نشان دادن این تصاویر جرم است چرا جلوی صدا و سیما را نمیگیرید ؟؟ با ۱۰۴ امتیاز و ۳۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات امروز صبح یکی از ببرهایی که از روسیه آمده بود، در باغ وحش ارم مرد. آنهایی که از نزدیک شاهد مرگ ببر بودند میگفتند که ببر بیچاره از چند روز قبل بر اثر بیماری تنفسی حال خوشی نداشت. اردیبهشت ماه که دو ببر سیبری با حضور جمع زیاد خبرنگاران وارد باغ وحش ارم تهران شد، شاید سوال خیلی از متخصصان این بود که آیا سازمان حفاظت محیط زیست قصد دارد با دو ببر «سیبری» نسل ببر مازندران را احیا کند؟ حالا بعد از گذشت بیشتر از هفت ماه، ببر نر (که جوانتر از ببر ماده بود) مرده است و ببر سیبری ماده تنها مانده است. خوب به یاد دارم روزی را که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در چشمهای من نگاه کرد و گفت «روسها هر دو ببر را از طبیعت زندهگیری کردهاند و هیچ کدام باغ وحشی نیستند.» او حتی گفت: «ببر ماده چهار ماهه آبستن است و تا کمتر از یک ماه دیگر توله ببر خواهیم داشت»؛ و البته این هم بماند که طول مدت آبستنی ببرها فقط 100 روز است! اما همان روز رفتار ببر نر نشان میداد که با حضور انسان در نزدیکیاش چندان بیگانه نیست. چرا که به محض ورود به قفس و با وجود جمع زیادی از عکاسانی که با فلاشهای متعدد از آن عکس میگرفتند، هیچ واکنشی نشان نداد. به محض ورود، کاملا ساکت و بی سروصدا، چهار گوشه قفس را بو کرد، نگاهی گذرا به عکاسانی که لنزهایشان را به قفسش چسبانده بودند انداخت و برای خودش چرخی زد. هیچ حالتی از عصبی بودن در چهرهاش دیده نمیشد و همان موقع میشد مطمئن بود که حداقل، ببر نر باغ وحشی است. از ببر ماده هم خبری نشد. گویا سرکار علیه تمایلی به خودنمایی به عکاسان نداشت! البته چند روز بعد هم مهندس هوشنگ ضیایی که به عنوان مسئول پروژه احیای ببر مازندران معرفی شده بود به خبرنگار خبرگزاری فارس گفت که ببر ماده آبستن نیست و فقط «آماده جفتگیری است» که البته با اطلاعاتی که در اینترنت و سایتهای تخصصی حیات وحش خواندم، دریافتم که زمان تقریبی فحلی ببرهای ماده (زمان آمادگی برای جفتگیری) با توجه به شرایط اقلیمی ایران، حدود ماههای آذر و دی است. و البته «منابع آگاه» خبر دادند که ببر نر (که دو ساله بود) در باغ وحش به دنیا آمده و ببر ماده (که چهار ساله بود) گویا در طبیعت به دنیا آمده ولی مدتی را در باغ وحش زندگی کرده است. همان شب، رئیس سازمان محیط زیست در یک برنامه تلویزیونی حاضر شد و با کمال افتخار گفت که «در دنیا تنها 13 کشور ببر دارند و حالا امروز ما چهاردهمین کشور دارای ببر هستیم. البته هیچ کس هم در بین دست اندرکاران این برنامه نبود که بپرسد چگونه چنین ادعایی میکنید وقتی که تقریبا تمام باغ وحش های مطرح اروپایی ببر نگه میدارند و خودشان جزء کشورهای دارای ببر به حساب نمیآورند؛ و یا اینکه چرا آمریکا با وجود تعداد بیش از سه هزار ببری که توسط مردمش در خانهها نگه داری میشود هیچ وقت جزء کشورهای صاحب ببر به حساب نمیآید. هیچ کس به او نگفت که ببرهای در اسارت جزء جمعیت ببر به حساب نمیآیند و اگر این طور بود، جمعیت ببر در ایالات متحده بیشتر از تعداد کل ببرهای آزاد جهان است! چند روز بعد در یک برنامه تلویزیونی حاضر شدم و درباره ماجرای تبادل ببرهای روسی و پلنگهای ایرانی گفت و گوی مفصلی انجام دادم. در همان برنامه از بیبرنامگی سازمان حفاظت محیط زیست انتقاد کردم و گفتم که این پروژه حتی یک برگ مستندات و برنامه ندارد و هنوز هیچ کس به طور رسمی به عنوان مدیر این پروژه معرفی نشده است. حرفهایم برخی را ناراحت کرد و البته از جانب همان آقایان متهم به بدبینی و جو سازی و این حرفها شدم. «یک دوست عزیز» به من زنگ زد و گفت «چرا اینقدر بدبین هستی؟ از همان روز اولی که این خبر را شنیدی داری جوسازی میکنی؟ ما میخواهیم ببر را احیا کنیم، این کجایش بد است که داری این چیزها را مینویسی؟!» گفتم: «بی برنامگیاش بد است!» آنهایی که از نزدیک این ببرها را میدیدند میگفتند که دامپزشکان سازمان محیط زیست هیچ یک جرأت نمیکردند تا برای درمان ببر اقدام کنند و حتی از وسایل دامپزشکی و داروهایی که با هزینه بسیار زیاد برای این ببرها خریداری شده بود، استفاده نمیکردند و به همان روشهای سنتی و نادرست خودشان عمل میکردند. نر بیچاره را در زمانی که ماده تمایل به جفتگیری ندارد در قفس ببر ماده انداختهاند و ببر ماده آن را زخمی کرده بود. یکبار که حال خوشی نداشته به ببر نر «کورتون» تزریق کردهاند و سیستم دفاعی بدن حیوان به کلی به هم ریخته و حالا هم که نتوانسته در برابر بیماری تاب بیاورد و مرده است. حالا ببر نر را از دست دادهایم، بدون اینکه پروژه احیای ببر، قدم موثری را برداشته باشد. حتی پناهگاه حیات وحش میانکاله که (به ادعای رئیس سازمان) قرار بود یکماهه برای انتقال ببرها آماده شود، فرقی نکرده و از محل نگهدای ببرها هم خبری نیست. در تفاهمنامهای که سازمان با روسها امضا کرد آمده بود که بعد از اولین مبادله ببر، چهار ببر دیگر هم در برابر چهار پلنگ ایرانی مبادله خواهند شد. البته هنوز خبری از سری دوم ببرها نیست ولی اگر قرار باشد که ببرهای سری دوم هم به سرنوشت ببرهای سری اول دچار شوند همان بهتر که ما ببری نداشته باشیم! ما که هر چه در رسانهها و اخبار و مصاحبهها، مستقیم و غیرمستقیم درباره برنامه داشتن پروژهها صحبت کردیم و البته نتیجه این شد! حالا خدا میداند بعد از اینکه آقایان خیالشان راحت شد که با یک ببر ماده نمیتوانند نسل ببر مازندران احیا کنند، چه بلایی بر سر این ببر ماده زبان بسته خواهد آمد! کاش آن روزی که ببرها را وارد کردند، کمی به ابعاد اخلاقی قضیه هم فکر کرده بودند. تا آنجا که میدانم، آزار و اذیت حیوانات در هیچ دین و مکتب اخلاقی مجاز نیست. در مورد احکام اسلامی که کاملا مطمئن هستم. ولی نمیدانم چرا بعضیها فراموش میکنند چیزی که با آن سروکار دارند، موجود زنده است، تنفس میکند، وابسته میشود، درد میکشد و اگر بمیرد، دیگر زنده نمیشود. فقط نمیتواند به زبان ما حرف بزند. کاش یادشان نمیرفت... با ۹۰ امتیاز و ۳ نظر فرستاده شده در بخش علم و تکنولوژی نظرات سال ۸۸ : رای من کجاست ؟ سال ۸۹ : نان من کجاست ؟ سال ۹۰ : قبر من کجاست ؟ با ۸۷ امتیاز و ۶ نظر فرستاده شده در بخش سرگرمی نظرات «جلالالدین فارسی» یا همان کسی که مهدی کروبی «جلال الدین افغانی قاتل» خطابش میکند،(اینجا) نخستین نامزد حزب جمهوری اسلامی در نخستین انتخابات ریاست جمهوری ایران بود، اما پس از آنکه مشخص شد ملیت ایرانی ندارد از حضور در انتخابات باز ماند. جناب فارسی بعدها در یک نزاع شخصی با اسلحه شکاری یک نفر را به قتل رساند. قتلی که منجر به مجازات وی نشد اما برای مدتها او را از عرصه سیاست کشور حذف کرد. حالا به نظر میرسد جناب فارسی هم با گذشت دو دهه بار دیگر احساس کردهاند که شهر آنقدر شلوغ شده است که فرصتی هم برای افاضات ایشان فراهم شود. پس به زبان آمده و فرموده اند: «(موسوی و کروبی) نزدیک به ١۵ میلیون ایرانی را فریب دادند و دروغ گفتند لذا بنابه پافشاری که بر مواضع باطل و دروغ خود دارند به واقع از منافقین پستتر هستند». (از اینجا بخوانید) خدمت این نماد شرافت و انسانیت یادآور میشوم یکی از آنانی که به ادعای جنابعالی فریب موسوی و کروبی را خوردند و اتفاقا آنقدر هم فریب خوردند که سر از زندان درآوردند «آرمان رضاخانی» است. یعنی نوجوانی که حضرت عالی 18 سال پیش پدرش را به ضرب گلوله به قتل رساندید و از هرگونه مجازات هم در امان ماندید.(از اینجا بخوانید) برای امثال آرمان رضاخانی، هرقدر هم که سخنان موسوی و کروبی دروغ و بیپایه باشد، زجر و ظلمی که در تمامی این سالها تحمل کردهاند حقیقتی تلخ و غیرقابل کتمان است. پس اگر هنوز در این توهم هستید که با حذف و یا بدنام کردن موسوی و کروبی بار دیگر به حاشیه امنی خواهید یافت و سر سلامت به در خواهید برد جسارتا عرض میشود که کور خوانده اید. این بار با نسل متفاوتی روبه رو هستید که برای برپایی دادگاههای فراموش شدهی بسیاری عزم خود را جزم کرده است. پی نوشت: آرمان رضاخانی را یک روز پس از آزادی از زندان دیدم. کاش میدانستم چقدر اجازه دارم از وضعیت روحیاش بنویسم، از بلایی که در طول بازداشت و زندان بر سر او آوردند. فعلا فقط به همان نامه سرگشاده آقای نوریزاد اکتفا میکنم که در آن به خوبی به وضعیت رضاخانی اشاره شده است. با ۸۷ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات وزيرمسكن گفته:بحمدالله مشكل مسكن جوانان حل شده، امروزبيش ازصدجوان به دخترمن گفتندخونه خالی داریم با ۸۴ امتیاز و ۱۲ نظر فرستاده شده در بخش سرگرمی نظرات در این تصویر به وضوح می بینید که در خودروی خامنه ای،در پایین نورافکن و بالای سر یک آینه قرار داده شده است تا به صورتش نور بتاباند. حکومت جمهوری اسلامی سراسر عوام فریبی است. با ۸۴ امتیاز و ۱۳ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات ((((( اون دونفری که در تصویر بالا دیدید که جلوی ماشین خ.ر خودشون رو دارن میکشن و تو سر خودشون میزنن،همونایی هستند که روز عاشورا از بالای پل کالج مردم رو با تیر میزدن….)))))) نیاز به رمز گشایی از تصاویر حضور ولایتی های مخلص و چاکر و جان فدایان در حضور خ.ر نیست; اونقدری احمق هستند که با 1 نگاه میشه فهمید که این همه سگ و لاشخوری که توی سفرهای خ.ر دورش جمع میشن ، یه عده جیره خور تعیین شده هستند که عوام مردم گول جمعیت رو میخورن… /بنده به شخصه آمار کاملا موثق دارم که حدود 2000الی2200 سرباز زیر پرچم ،هر سفر، فقط از تهران با جناب ان همسفر میشن و کارشون اینه که دور ماشینش بدودند و در مراسم سخنرانیشون حضور پیدا کنند ولی در ازاشون،3هفته کسری بگیرند/بیچاره سربازان صفر !! / با ۸۳ امتیاز و ۱۸ نظر فرستاده شده در بخش سرگرمی نظرات فردا شب در اعتراض به گستاخی های کودتاچیان ساعت 10 شب طنین الله اكبر و مرگ بر دیکتاتور را بار دیگر محکمتر سر خواهیم داد با ۸۳ امتیاز و ۱۸ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات ما هنوز هم بیشــــــــماریم با ۸۳ امتیاز و ۱۴ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات مهمترین کاری که در اجلاسیه اسفند انجام خواهد شد انتخابات هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری است. تا کنون هر دو سال یک بار این انتخابات تجدید می شد. با توجه به قانون ولائی تجمیع انتخابات، طول دوران این دوره هیأت رئیسه بجای دو سال، سه سال و نه ماه است. لذا رئیس آینده مجلس خبرگان در زمان انتخابات انتخابات مجلس، ریاست جمهوری و انتخابات شوراها نقش تعیین کننده ای خواهد داشت هاشمی رفسنجانی تا کنون توانسته است علیرغم فشار فراوان فراکسیون تندروهای خبرگان با اختلاف 30 درصد،54 رأی از 80 رأی، کرسی ریاست مجلس خبرگان را مستقل از اراده رهبر جمهوری اسلامی نگاه دارد. اسفند امسال آزمون دیگری برای هاشمی است تا در مصافی دیگر با پیروان تندرو ولایت مطلقه موقعیت خود راحفظ کند. سفر ده روزه آقای خامنه ای به قم و چند دیدار با جامعه مدرسین، شیخ محمد یزدی رئیس شورای عالی جامعه مدرسین را برای خیزبرداشتن برای ریاست مجلس خبرگان تقویت کرد شیخ محمد یزدی ساعاتی قبل در آخرین اطلاعیه یک نفره خود به عنوان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به مناسبت سالروز راه پیمائی حکومتی 9 دی متذکر شد: "اين حوادث در حالي شكل ميگرفت كه عدهاي فريب خورده در داخل از سر بيتقوايي و يا بيبصيرتي، دشمن را در رسيدن به اهدافش ياري ميكردند. با سكوت يا حتي مواضع عجولانه و غير منطقي، دشمن را در طراحي خود در ضربه زدن به انقلاب اسلامي ياري مينمودند." یافتن مرجع ضمیر مورد نظر یزدی چندان دشوار نیست آقای خامنه ای طی دو سال اخیر بارها نارضایتی خود را از عملکرد هاشمی رفسنجانی به صراحت اعلام داشته است. در انتخابات قبلی هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری که مثلث یزدی، مصباح و جنتی فعالیت چشمگیری برای کنار زدن هاشمی کردند، نتوانستند به بیش از سی و چند رای دست پیدا کنند. اکنون در آزمونی دیگر یزدی برای فتح آخرین سنگر به میدان خواهد رفت. در حالی که از سید محمود هاشمی شاهرودی نیز به عنوان کاندیدای فرماندهان سپاه برای ریاست خبرگان یاد می شود با ۸۲ امتیاز و ۳ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات سایت شفاف امروز: *سران فتنه مقوله ولایت فقیه را به هیچ عنوان برنمیتابند و با اصل آن مخالف هستند و پس از رحلت حضرت امام(ره) به دنبال سانسور و از میان برداشتن این اصل مهم اسلامی بوده و هستند. * هرگاه فتنه از پشتوانه هرچند اندک مردمی برخوردار باشد مهار آن را دشوارتر خواهد کرد . با ۸۱ امتیاز و ۶ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات اگر آقای وزیر اطلاعات واقعاً چنین فنآوریای را داشت که میتوانست ایمیل افراد را بخواند، آن را قطعاً نباید از طریق تریبون عمومی اعلام میکرد. همین که از تریبون عمومی اعلام کرده است، یک مقدار به آن شائبهی بلوف امنیتیـ سیاسی و جنگ روانی میدهد. حتی اگر سرویسهای اطلاعاتی به چنین امکاناتی دسترسی داشته باشند، قطعا نمیآیند آنها را در تریبون عمومی اعلام کنند، بلکه آن را نگه میدارند و برای سالهای سال استفاده میکنند؛ آنهم برای جمعآوری اطلاعات و کمک به تحلیل اطلاعاتی که جمعآوری کردهاند. یعنی حتی اگر آقای وزیر اطلاعات واقعاً چنین فنآوریای را داشت که میتوانست ایمیل افراد را بخواند، آن را قطعاً نباید از طریق تریبون عمومی اعلام میکرد. همین که از تریبون عمومی اعلام کرده است، یک مقدار به آن شائبهی بلوف امنیتیـ سیاسی و جنگ روانی میدهد. ثانیاً براساس دادههایی که ما داریم، بههرحال این آقایانی را که زندانی شدهاند، در زندان ساعتها تحت فشار قرار دادهاند و گاه دهها روز آنها را به سلول انفرادی انداختهاند که پسورد ایمیلشان را بگیرند و بعد بروند مطالب ایمیل آنها را چاپ کنند. اگر بازجویان تیمهای امنیتی جمهوری اسلامی واقعاً دسترسی به ایمیل افراد داشتند، دیگر لازم نبود کسی را شکنجه کنند و در انفرادی نگه دارند، تا پسوردش را بگیرند که بتوانند وارد ایمیلش شوند. من در عین حال نفی هم نمیکنم. چون نه تنها جمهوری اسلامی، بلکه یک کاربر بسیار سادهی اینترنتی با کمی آشنایی مختصر با وضعیت تبادل دادهها و دانش انتقال اطلاعات و صرف یک هزینهی مختصر میتواند به ایمیل فرد مورد نظرش دسترسی پیدا کند. شانس زیادی دارد و علیرغم همهی این تدابیر امنیتی که ارائهدهندگان سرویسهای ایمیل و سایر سرویسهای کامپیوتری اعمال میکنند، بازهم شما میدانید که میشود وارد میل باکس دیگران شد. برای نمونه همین رادیو زمانهی شما که فردی آمد و وارد ایمیل مسئول فنی سایت شد و در عین حال که وارد ایمیل شده بود، حتی با برخی از کارمندان شما، اگر خاطرتان باشد، چت هم میکرد. یعنی میخواهم بگویم که این کار، کار ناممکنی نیست. با این هزینهی گزافی که وزارت اطلاعات و دستگاه امنیتی ایران میکند و دسترسی به هزینهی باز دارد، قطعا استخدام چند نفر هکر برایشان کار سختی نیست. منتهی حرف ما این است که اولاً فرق دامنهی اعتراضها در ایران در سال گذشته با اعتراضهایی که در دو دههی اول وجود داشت این است که دستگاه امنیتی ضد تشکیلات ایران که قبلاً با یکسری افراد اپوزیسیون، با یکسری افراد واقعاً کم تعدادی سروکار داشت، الان با یک جمعیت میلیونی سروکار دارد؛ یک جمعیت میلیونی ناراضی و فعال و حامی جریان سبز. من میتوانم این را بگویم که دستگاه امنیتی ایران، به لحاظ دانش فنی در چنین ابعادی و حتی ابعاد بسیار کمتر از این هم، توان فنی کنترل تمام دادهها و ارتباطات را ندارد. اگر این ادعای وزیر اطلاعات صحت داشته باشد، آیا ورود به ایمیل مخالفان توسط یک فنآوری خریداری شده توسط سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی انجام میشود، یا به نوعی ابتکار و هوشمندی نیروهای انسانی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی برمیگردد؟ اول اینکه وزیر اطلاعات ایران به این دلیل داستان سایبری را پیش کشیده است که هم سپاه و هم وزارت اطلاعات، ناتوانی و ناکارآمدی خودشان را در پیشبینی و جلوگیری از آن اتفاق یعنی حضور چند میلیونی مردم بپوشاند؛ مردم معترضی که شعار «مرگ بر دیکتاتور» میدادند. میگوید ما با یک هیولای جدید، ما با یک سیستم بسیار جدید و پیچیدهای سروکار داریم و به همین خاطر است که وزارت اطلاعات و یا سپاه آماده نبود برای این که بتواند جلوی این داستان را بگیرد. بنابراین این داستان حمله یا کودتای سایبری یا جنگ نرم و یا حالا هرچه که اسمش را میگذارند، به آنها کمک میکند. دوم اینکه وزارت اطلاعات و بهخصوص سپاه به شدت خواهان افزایش چند برابرشدن بودجهی خودشان هستند. در شرایطی که دولت، یعنی نظام جمهوری اسلامی ایران، به خاطر مسائل اقتصادی و احتمالاً روند تحریمها در یک روند بسیار بد اقتصادی به سر میبرد و جلوی استخدام افراد در تمام دستگاهها گرفته شده است و تخصیص بودجه دستگاهها کنترل شده است، سپاه و وزارت اطلاعات به شدت دارند نظام را تحت فشار قرار میدهند برای این که فرض کنید کارمند جدید استخدام کنند. در عین حال ورود این سختافزار و حتی نرمافزار در انحصار شرکتهای وزارت اطلاعات است. شما نگاه کنید، از یکطرف تمام سامانههای ورود اینها در مالزی و دوبی قرار دارد. از طرف دیگر حکومت را دارند میترسانند که ما با یک جنگ سایبری تمام عیار روبهرو هستیم. پس پاسخ حکومت هم این خواهد بود که آقا وارد کنید، تکنولوژی بیاورید، سختافزار بیاورید و نرمافزار تولید کنید. این پولها دوباره از بودجهی عمومی دولت میرود در حساب وزارت اطلاعات و در حساب سپاه و به صورت دست دوم واریز میشود به حساب آن افرادی که مدیریت واردات را دارند یا مدیریت شرکتهای الکترونیکی و مخابراتی را دارند. شما نگاه کنید که سپاه چقدر هوشمندانه حرکت کرد و تقریباً شرکتهای مخابراتی ایران و مخابرات اینترنتی را کاملا به صورت مونوپول قبضه کرده است. جالبی ورود تکنولوژی سختافزار کامپیوتر از ۲۰ سال گذشته تا امروز، همین است که وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران، قاچاق و تولید آن را در حد توانی که داشتند و دارند، در انحصار خودشان نگه داشتهاند. بنابراین هر نوع بودجهای، این بودجهی عظیمی که اینها خواستارش هستند، بودجهی محرمانه و غیر شفافی که حتی از مجلس هم فراتر قرار دارد، دوباره وارد مجموعهی وزارت اطلاعات و سپاه میشود و بدون این که آنجا مصرف و چیزی ارائه شود، در حسابهای شخصی این آقایان که شرکتهای کامپیوتری و سایبری را تشکیل دادهاند وارد میشود. پس به طور مشخص شما معتقدید که دانش ورود به ایمیل مخالفان متکی بر فنآوری وارداتی است تا اینکه بر اساس ابتکار و خلاقیت نیروی انسانی باشد؟ من میخواهم بگویم که اصلا در پس این داستان، من چندان عزم جدی یا قضیهی جدیای نمیبینم. یکنوع بازی تبلیغاتی است. هدف این بازی، مخاطب این بازی در درجهی اول رهبران جمهوری اسلامی هستند و به صورت خیلی مشخص آقای خامنهای. آقای خامنهای، اگر نگاه کنید، از سالیان گذشته، سالهای سال پیش بسیار مجذوب این دانش فنآوری الکترونیک، اینترنت، چیزهای کامپیوتری، سایت و این حرفها بود. اگر خاطرتان باشد جزو اولین کارهایی که آن سالها انجام شد، این بود که یک مؤسسه در قم راه انداختند و آقای خامنهای بودجهی واقعاً کلانی را به بخش سایبری در حوزهی علمیهی قم داد. صحبت ۱۰،۱۵ سال پیش است. میخواهم این را بگویم که یک، این سناریوی سایبری و تقویت سایبری برای شرکتهای خصوصی وابسته به سران سپاه و وزارت اطلاعات پول تولید میکند. دو، ناکارآمدی آنها را میپوشاند، به خاطر این که در عمل در جریان داستان انتخابات منفعل منفعل بودند. نه توانستند پیشبینی کنند و نه توانستند برای نه ماه جلوی آن را بگیرند. سه، به آنها اجازهی استخدام یک حجم عظیم از نیرو را میدهد؛ آنهم در شرایطی که کشور در شرایط تقلیل نیروی انسانی است و به قول معروف هیچ دستگاهی اجازهی استخدام ندارد. پس برای اینها یک بازی چند جانبه است و در عین حال هم کنترل ایمیل یا فرض کنید اثرگذاری در عرصهی اینترنت یا دفاع سایبری چیزهایی نیست که پس فردا آقای وزیر اطلاعات را بشود خواست و او را در مجلس بازخواست کرد که آقا شما چقدر موفق بودید تا جلوی شبیخون فرهنگی را بگیرید؟ اینها یکسری مسائل کلی است و دستگاهها و خصوصاً دستگاههای امنیتی فاسد بسیار علاقه دارند که به کارهای این چنینی بپردازند. مثلاً به رواج عفت عمومی بپردازند! چیزی که شما واقعا نمیتوانید دربارهی آن آمار دهید و مستندات خاصی ارائه کنید که واقعاً این بودجه کجا هزینه شده است. اگر فرض بگیریم که سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی از نظر فنی هم توانسته است با یک دانش وارداتی یا ابتکار و هوشمندی نیروی انسانی وارد ایمیل مخالفان شود، چه کارهایی میتواند انجام دهد؟ آیا به طور کلی وارد شدن به یک ایمیل به معنای لو رفتن تمام محتویات آن ایمیل است، یا نه. صرفاً ممکن است یک نگاه کلی کنند و بعد خارج شوند و با تعویض کلمهی عبور و رمز توسط کاربر اصلی دیگر نمیتوانند وارد آن شوند؟ وارد ایمیل افراد شدن که کاری ندارد. یعنی یک سازمان اطلاعاتی عظیم و پیچیده لازم ندارد. همین کاربرهای سادهای که در این چتخانههای اینترنتی هم هستند، به راحتی میتوانند وارد بسیاری از این سیستمهای وب شوند. مخالفان جمهوری اسلامی ایران، آقای میرحسین موسوی، آقای کروبی و دیگران و اصلا نیروهای مختلفی از ملی ـ مذهبیها یا هرکس دیگری، به باور من چیزی فراتر از آن چیزی که در بیانیهها، گفتارهایشان و نشستهایشان میگویند ندارند. یعنی من اگر بهجای حکومت بودم، یک ریال هزینه در این زمینه نمیکردم که مثلا پسورد ایمیل یک فعال سیاسی را پیدا کنم. چون معمولا حتی مطالبی که در این ایمیلها رد و بدل میشود، لااقل آن بخش را که میبینیم، بسیار کمتر از آن مواضع عمومی و به قول معروف علنیشان است. مردم و فعالان سیاسی در ایران خیلی دیدگاه عقلانی نسبت به وضعیت دارند و در ثانی، شما نگاه کنید. الان بسیاری از اینها وارد شبکههای اجتماعی مثل فیس بوک شدهاند. در این شبکهی باز اجتماعی، احتمالاً در بین دوستان خود من در فیس بوک تعداد بسیار زیادی از افراد مرتبط با دستگاه امنیتی آمدهاند و تقاضای عضویت کردهاند و مطالب را میبینند. یعنی من میخواهم بگویم که چیز خیلی مشکوک و مبهم و به قول معروف خاصی وجود ندارد. از خلال بازجوییهایی هم که در سالهای گذشته صورت گرفته، چیزی از ایمیل افراد درنیامده است. رفتند و فرض کنید چندتا کنفرانس خارجی را که حالا جایی برگزار شده است را گرفتهاند، پیرینت کردند و دادند به خود زندانی برای ترجمه. یعنی این قدر آدم ندارند که ترجمه کنند. دادهاند به خود زندانی در سلول تا ترجمه کند تا از آن استفاده کنند. برای این که آن دادخواست یا کیفرخواست بسیار مضحک را علیه خودشان بنویسند. در واقع میخواهم بگویم که بله، جمهوری اسلامی ایران خیلی علاقه دارد ادعا کند که ما تمام تحرکات مخالفانمان را تحت نظر داریم و فلان و بهمان. من شاهد بودم که افراد به خاطر ایمیلشان یا گفتوگوهای صوتیشان یا یکسری عکس که بیرون آمده یا به دلیل مطالب این چنینی تحت فشار قرار میگیرند. بیشتر نیز اشتباه خود این افراد بوده است. مثلا پسورد خیلی سادهای انتخاب کردند و کامپیوترشان را باز گذاشتهاند. توصیهتان به کاربران اینترنتی برای افزایش امنیت ایمیلها و مکاتبات الکترونیکیشان چیست؟ به باور من یک توصیه بیشتر وجود ندارد و آن توصیهی پیشگیری از انتشار و رد و بدل کردن اطلاعاتی است که میتواند برای افراد در ایران ایجاد مشکل کند. شما زمانی که در ایران زندگی میکنید، حتی اگر فعالیت سیاسی نداشته باشید، باید بتوانید به صورت واقعگرایانه به خودتان بقبولانید که در ایران زندگی میکنید. یعنی مراقب تصاویر یا فیلم میهمانی، جشن تولد، پارتی و مسائل دیگر باشید. اینها چیزهایی است که قطعا بازجوها از آن استفاده خواهند کرد، برای این که شما را تحت فشار قرار دهند. در همهی دنیا مردم از ایمیل و اس ام اس برای رد و بدل کردن مسائل عاطفیشان استفاده میکنند. به باور من در ایران این کار را نباید کرد. حتی، میخواهم این را بگویم که وزارت اطلاعات ایران اگر نتواند وارد دستگاه کامپیوتر شما شود، یک راه بسیار سادهتری دارد. در صورتی که شما را بگیرند، آنقدر شما را در انفرادی نگه میدارند که شما خودتان بیایید توضیح دهید که این کامپیوتر رمز ورودش چیست و خودتان به آنها کمک کنید تا بتوانند وارد آن شوند. به خاطر همین به نظر من باید پیشگیری کرد. افراد میتوانند رمز کامپیوترشان را، یعنی اجازهی تغییر رمز کامپیوترشان را، به برخی از دوستانشان بدهند، به یکی دو نفر و به آنها بگویند آقا به محض این که من را گرفتند، فردی از دوستان من که حالا بهتر هم هست در ایران نباشد، رمز کامپیوتر من را عوض کند. چون خود او رمز را نمیداند، هر چقدر هم شکنجهاش کنند، نمیتواند بگوید. بنابراین با یک ترفندهای بسیار راحتی مثل این میشود جلوی این مسائل را گرفت. با ۸۱ امتیاز و ۱۶ نظر فرستاده شده در بخش علم و تکنولوژی نظرات مظلوم ترین سبز, نه شبنم سهرابی است, نه ترانه, نه سهراب, نه نازنین, و نه خیلی های دیگر. مظلوم ترین سبز محسن روح الامینی است,... و دلم برای غربت این برادر سبزم میسوزد. چه دیگران, شیر همسران و مادران و خواهران و پدران و فرزندانی دارند که اگر نبودند قلبشان برایش بتپد, اما محسن تنهاترین شهید این جنبش است. چه آن ساعات مخوف و وحشتناک که در سلول های کهریزک نیمه جان بر روی زمین کشیده میشد و زیر انبوه کتک ها و فحش های بازجو ها نفس نفس میزد, آخرین نفس هایش را, و چه این روزها, که در چهره آن سنگ پدر, نه غمی است و نه زخمی,... بیش از هرچیز نگران چهره آقا است, و خوشحالی اش, برق چشم های آقا در نه دی!! چه تنها بوده این پسر,... از خودم میپرسم آخرین لحظه ها به چه فکر میکرده, در آن لحظه های پر از درد, نفس های منقطع و کوتاه, آن دقیقه های خدا خدا زیر لب گفتنش,...آن آخرین اندیشه ها, نجواهایی که هیچ کس نشنید,...فریاد های امیر جوادی فر را که میگفت چشم هایم چشم هایم را یک نفر شنید, و برادری بود تا بشنود و پدری که خون بگرید...اما محسن چی؟ چند دقیقه قبل از فرود آخرین ضربه؟ چه تلخ بوده,... نه چهره نگران مادری, نه چشمان خیس پدری,... میدانسته تنها خواهد بود... میدانسته پیوند عجب و جهل مهر پدری را هم از میان خواهد برد, و شاید قبل از فرود آخرین ضربه, چشم هایش خیس بوده, نه از ترس, از تنهایی,... آخرین اندیشه هایش بغضی تلخ بوده و پلک هایی تر و امیدی سبز .... پدری که خون فرزند را قربانی مصلحت نظام خواهد کرد...و غریبه هایی که به یادش خواهند گریست... چقدر تنها بوده این رفیق سبز... چقدر تنها... این نوشته در راستای مصاحبه پدر محسن روح الامینی است که در آن گفته بود: طمانینه و آرامشی که در چهره رهبری بود با توجه به حوادث و التهاب کشور از وقایع عاشورا بسیار آرامش بخش بود با ۸۰ امتیاز و ۵ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات در تصویری که از استقبال از خامنه ای انتشار یافته، نکته دیگری نیز وجود دارد: دو نفر استقبال کننده ای که جلوی خودرو به ابراز احساسات مشغولند، همان دو لباس شخصی معروفند که قبلا تصویر آنها انتشار یافته بود و در مورد ملیت آنها و اینکه لبنانی هستند یا ایرانی حرف و حدیثهایی وجود داشت. خوب دیگه. وقتی حامی نداشته باشی مجبوری در جاهای مختلف از همون افراد استفاده کنی. هی روزگار!!! با ۷۸ امتیاز و ۱۲ نظر فرستاده شده در بخش سرگرمی نظرات جمهوری اسلامی ورود روزنامه اسپانیایی "El Pais" که خبر سیلی خوردن احمدی نژاد از علی جعفری را از قول ویکی لیکس منتشر کرده بود را ممنوع کرد . همچنین سایتهایی که این خبر را پوشش دادند نیز بلوک شده اند . لینک اصلی در بخش نظرات با ۷۸ امتیاز و ۱۴ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات اول از همه بگم اون حسین بزنه تو وسط کمرت که به اسم اسلام و حسین، خیلی راحت دروغ میگی. آقای ضرغامی : تو خیلی کثیفی که ظلم و جنایت رو دیدی و بازم اصرار به دروغگویی داری. تو نه تنها به خون صدها انسان بیگناه که توسط کودتاگران بعد از انتخابات ریخته شد، خیانت کردی بلکه به خون پسرشهین میهن فر، همکار باسابقه خودت در رسانه میلی نیز رحم نکردی. برای تظاهرات ساندیسی، خودجوش و دوهزار نفری 9 دی، مستند میسازی تا چهره رهبران جنبش سبز و طرفدارانش را، خراب کنی اما باور کن به بیراهه میروی به دنبال چه هستی هدف گم کرده ای، نمیدانی. ممنونیم ازت که خیلی مفصل، روز به روزهِ، تقویم و شعارهای جنبش سبز را، در رسانت، تبلیغ کردی. یادم می آید سال گذشته، از ترس مردم بعد از 30 سال، پخش تصاویر اتفاقات دوران انقلاب را در رسانت ممنوع کردی تا آموزشی برای مردم نشود، اما خودت تصاویر معترضین را در رسانت به اسم فتنه گران یاد آوری کردی . مگه قرار نبود اونها ممنوع التصویر، ممنوع الخبر، اصلا ممنوع زندگی باشند؟ یک ساله که دارید میگید جنبش سبز مرده واکسینه شده ! اما نمیدونم چرا هر دم، به فکر تخریب جنبش سبز و رهبران نمادین اون هستید و هرجا میشینید، ناجوانمردانه فقط بدو بیراه به آتش زیر خاکستری میگید . تو نماز جمعه، تو هیت های مذهبی، تو برنامه های مختلف رسانه میلی . ما که یک سال و نیم دنبال همچنین فرصتی بودیم تا سراسر ایران با کیفیت بالا، از کودتای انتخاباتی و وقایع بعد از آن باخبر بشند که شما زحمتشو کشیدی و به همه نشون دادی که جنبش سبز چقدر جهانی شده و چقدرطرفدار داره. راستی جناب ج.ا : یه خواسته هم ازت داریم اینکه تو قسمت بعدی این مستند حتما شعار " مرگ بر اصل ولایت فقیه " رو هم پخش کنی یا میتونی زیر نویس کنی تا همه خوب یاد بگیرند. با ۷۷ امتیاز و ۴ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات این دونفردرصورت دستیابی به كرسی ریاست جمهوری رژیم استالینی تشكیل میدادند جلالالدین فارسی درباره وقایع سال گذشته ادعا کرد "این دو نفر(موسوی و كروبی) نزدیك به ١۵ میلیون ایرانی را فریب دادند و دروغ گفتند لذا بنا به پافشاری كه بر مواضع باطل و دروغ خود دارند به واقع از منافقین پستتر هستند چرا كه هنوز هم سعی در فریب مردم دارند." روزنامه ایران در ویژه نامه موسوم به "نهم دی ماه"، طی گفتگویی با جلال الدین فارسی، از چهره های اصولگرا و کاندیدای اولین دوره ریاست جمهوری (که به دلیل تابعیت افغانیش از دور خارج شد)، از قول وی آورده است "میرحسین موسوی اصلاً حیات سیاسی خود را مدیون رهبری هستند، ایشان را آقای خامنهای به حزب جمهوری معرفی كردند، اما بر همگان روشن بود كه خیلی از سیاسیون دلسوز و از جمله رئیسجمهور وقت با استمرار نخستوزیری میرحسین مخالف بودند، لذا ٩٩ نفر از نمایندگان با میرحسین مخالفت میكنند در همان ماجرا هم امام فرمودند مجلس اختیار دارد. امام با توجه به اینكه فرمودند رای با مجلس هست حكمی ندادند البته من و مرحوم فردوسیپور در آن روز در مجلس حضور نیافتیم." جلال الدین فارسی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر این كه "موسوی خوئینیها یكی از افرادی است كه به عنوان لیدر اصلی جریان های اخیر از وی نام میبرند"، ادعا کرد "خوئینیها اصلا عددی نیست وی نه عالم است و نه فقیه، دادستان شدن ایشان هم جالب است. رهبری، هاشمی رفسنجانی و بنده دقیقا در جریان ماجرا هستیم. یكی از نزدیكان امام به ایشان میگوید خوئینیها عالم و فقیه است و شاگرد آقای منتظری است، هنگامی كه منتظری به محضر امام میرسد در خیل صحبتهای مختلف، امام بیمقدمه میپرسند موسوی خوئینیها پیش شما درس خواندهاند، امام فكر میكنند بنا به سخنان اطرافیان و تایید آقای منتظری وی فقیه است و حكم را صادر میكند. بعد از صدور حكم وقتی آقایان سراغ آیتالله منتظری رفته و به وی میگویند این حكم به تایید و اظهارنظر شما صادر شده، او با رد این سخن میگوید من اصلا نگفتم خوئینیها چقدر درس خوانده است." وی در پاسخ به این پرسش كه آیت و دیالمه نسبت به میر حسین بسیار موضع داشتند ریشه این مواضع چه بود اینگونه پاسخ داد "بیشتر بر سر مصدقی بودن موسوی بود.كارهای ایشان آنقدر روشن و علنی است كه نیاز به طرح شهادت آیت نیست." فارسی که چند سال پیش به دلیل قتل عمد یک نگهبان محیط زیست، تحت تعقیب بود و به جهت نفوذش پرونده را مختومه ساخت، در باره این كه اگر رهبر فقید نظام زنده میماند حیات سیاسی میر حسین چه میشد؟ مدعی گردید "امام دیگر به وی مسئولیت نمیداد. بعد از تایید قطعنامه از سوی امام، میرحسین موسوی خودش را پنهان كرده و از انجام وظایف سر باز میزد. امام میخواست استعفای وی را قبول كند حتی در جلسهای با حضور افراد شاخص كشور از جمله هاشمی، موسوی اردبیلی و … این تصمیم گرفته میشود. در آن جلسه رئیسجمهور وقت كه دیرتر به جلسه رسید، امام به محض ورود وی میگوید ما برای تعیین نخستوزیر بعدی در حال مذاكره هستیم و نظر شما چیست، رهبری میفرماید شما نباید استعفایش را بپذیرید، چرا كه وی با استعفا میخواهد وجههای برای خود مهیا كند و بگوید من طرفدار ادامه جنگ بودم و خود را تبدیل به قهرمان ملی كند؛ باید به او فرمان دهید كه وی به مسئولیت خود بازگردد؛ امام نیز با اشاره دست به سمت آقای خامنهای میفرماید این درست است. بعد هم كه امام (خطاب به میرحسین) فرمودند اگر خدمات شما نبود، شما را به عنوان ضد انقلاب معرفی میكردم. به نظر من رهبری نباید ایشان را وارد مجمع تشخیص مصلحت نظام میكردد اما ایشان به طور كلی بسیار به افراد فرصتهای مختلف میدهند. لذا ایشان با این حركت بلوای آنها را به تاخیر انداخت." این شخصیت حامی دولت در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر این كه "اگر در زمان امام این فتنه رخ میداد واكنش ایشان چه بود؟" اظهار عقیده کرد "دقیقا همان میكردند كه رهبری كردند. وی با موضعگیریهای دقیق و ظریف خود باعث ریزش اهالی فتنه شدند و اكنون اكثریت مطلق مردم فهمیدند كه رژیم صهیونیستی و آمریكا برای كشور چه طرحهایی دارند." جلال الدین در ادامه و در پاسخ به این پرسش كه "اقدامات موسوی در بعد عقیده شخصی ایشان چگونه قابل تفسیر است؟ آیا وی هنوز در توهم به سر میبرد؟" مدعی شد "اجازه بدهید كه صراحتا بگویم كه به نظر من میرحسین اصولا به زندگی پس از مرگ اعتقادی ندارد، چرا كه بخوبی میداند كه اقدامات وی موجب تضعیف قدرتهای حق و نظام برخاسته از خون شهدا است، اینها اگر به مرگ معتقد بودند اگر به انقلاب معتقد بودند لحظهای به این رفتار خود ادامه نمیدادند. " وی در همین زمینه افزود: من با یقین كامل میگویم كه نه كروبی و نه میرحسین اصلا با قرآن و اسلام آشنایی ندارند. حتی با وجود احترام بسیار زیادی كه برای شخص خاتمی قائل هستم و تا به حال كوچكترین اظهارنظری درباره ایشان نكردم اما باید به محضر ملت بزرگوار ایران بگویم كه خاتمی هم با محتوای قرآن آشنا نیست." جلال الدین فارسی با ادعای این كه "حیف است كه خاتمی و فرزند شهید بهشتی به دنبال این دو حركت كنند"، گفت "من آنها را نصیحت میكنم كه از مسیر باطل فاصله بگیرند. به فرزند بهشتی كه چندی پیش آخرین كتاب خود را به من هدیه كرد میگویم این مسیر راهی نیست كه پدر شهید تو آن را طی میكرد.به نظر من هركس باعث آمدن میرحسین به عرصه شده، كاملاً اشتباه كرده و وی با توجه به سابقهاش در دوره نخستوزیری به هیچوجه نباید تایید صلاحیت میشد." وی در پاسخ به این كه به نظرتان اگر موسوی و كروبی با دستیابی به كرسی ریاست جمهوری به قدرت میرسیدند چه اتفاقاتی ممكن بود رخ دهد؟ ادعایی عجیب کرد و گفت "بدانیم كه آنها كاری میكردند به مراتب بدتر از رژیم سلطنت، آنان رژیم استالینی تشكیل میدادند." فارسی در باره اختلافات رهبری و موسوی در دوره ریاست جمهوری گفت: "وی به اجبار موسوی را به عنوان نخستوزیر معرفی كرد، امام بعد از اظهارنظر خود فرمود كه مجلس خودش مختار است اما عدهای كه به دنبال منافع شخصی خود بودند با این پیشنهاد به نمایندگان مخالف تاختند در حالی كه اگر امام حكم میداد اصلاً دیگر نیازی به رای مجلس نبود. جالب آن كه همان اوباش سیاسی امروز در فتنه فعالند و حتی روزنامههایی را نیز در اختیار دارند." با ۷۷ امتیاز و ۵ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات کلمه – گروه اقتصادی: در پنج سال گذشته، یعنی دورهای که احمدی نژاد رئیس دولت بوده، حجم پول چاپشده، چهار برابر کل تاریخ ریال (تا سال ۸۳) بوده، پایه پولی کشور نیز از ۸۴ تا ۸۸ سه برابر شده و نقدینگی هم در این مدت ۱۷۰ درصد افزایش داشته است! این واقعیتها را گزارشهای آماری بانک مرکزی ارائه میدهند. این آمارها را سایت آینده منتشر کرده و در گزارشی پرسیده است: حجم باورنکردنی پول چاپ شده در ۵ سال گذشته موجب شده است تا این پرسش به وجود آید که این همه پول برای چه چاپ شده است؟ به گزارش کلمه، پیشبینی میشود که در سال ۸۹ نیز میزان چاپ پول با همین شتاب وبلکه بیشتر رشد داشته باشد؛ چرا که برخی کارشناسان معتقدند دولت در فرایند توزیع یارانههای نقدی از اجرای قانون هدفمندی تخلف کرده و پرداخت یارانههای نقدی پیش از حذف یارانهها را میتوان ناشی از چاپ پول دانست؛ اتفاقی که تبعات تورمی ناگواری خواهد داشت. بر اساس گزارشهای بانک مرکزی که در آینده منعکس شده، حجم اسکناس چاپ شده از آغاز تاریخ شکل گیری ریال به عنوان واحد رسمی پول کشور، تا سال ۱۳۸۴ تنها ۵ هزار میلیارد تومان بوده است. اما در طول ۴ سال گذشته، این رقم به عدد باورنکردنی ۲۳ هزار میلیارد تومان رسیده و این به معنای آن است که در طول ۴ سال از ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸، ۴ برابر کل تاریخ ریال پول چاپ شده است. میزان اسکناس و مسکوک منتشرشده در سال ۸۲ نیز ۳۸۰۰ و میزان آن در سال ۸۳ نیز ۴۴۰۰ میلیارد تومان بوده است. اما نکته جالب این که در همین ۴ سال هم بیشترین شتاب مربوط به سال ۸۷ است که ناگهان پول چاپ شده در کشور ۱۳۲ درصد افزایش یافته و بیش از ۲ برابر شده است.(لازم به ذکر است اعداد داخل پرانتز در گزارش رسمی بانک مرکزی، میزان رشد نسبت به سال قبل را نشان می دهد.)پایه پولی کشور نیز از رقم ۲۲۰ هزار میلیارد ریال در سال ۱۳۸۴ به رقم ۶۰۳ هزار میلیارد ریال در سال ۱۳۸۸ رسیده که تقریبا ۳ برابر شده است. همین افزایش را در نقدینگی نیز مشاهده می کنیم، به نحوی که نقدینگی از ۹۱ هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۸۴ به رقم ۲۴۶ هزار میلیارد تومان در ۳ ماهه اول سال ۱۳۸۹ می رسد. یعنی نقدینگی نیز افزایش ۱۷۰ درصدی را تنها ظرف ۴ سال شاهد بوده است. با ۷۵ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش اقتصاد نظرات 9(دی) روزجهانی ساندیس بر تمام ساندیس فروشان زحمت کش مبارک با ۷۱ امتیاز و ۵ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات رئیس جمهور ترکیه عبدالله گل در پاسخ به درخواست کردها مبنی بر به رسمیت شناخته شدن زبان کردی و اجازه تدریس زبان مادری کردها در مناطق کردنیشن گفت: تنها زبان رسمی ترکیه ترکی است. او در جریان سفر به مناطق جنوب شرق ترکیه(مناطق کردنشن) گفت: تنها زبان رسمی کشور که اجازه تدریس در مدارس و دانشگاه ها را دارد زبان ترکی است. سفر عبدالله گل به دیاربکیر بزرگترین شهر ترکیه که اکثریت جمعیت آن کرد هستند بعد از آن صورت گرفت که در هفته گذشته بحث پیرامون حق کردها برای داشتن خودمختاری در مناطق اکثرا کرد نشین و به رسمیت شناخته شدن زبان کردی به عنوان دومین زبان رسمی کشور(که به کردها اجازه تدریس آن را در مدارس و دانشگا ها می دهد) در این مناطق داغ شده بود. در ابتدای این ماه, حزب " دفاع از حق کردها برای دموکراسی و صلح" خواستار اجازه تحصیل به زبان مادری در مناطق اکثرا کردنشین ترکیه شده بود. کردها که حدود 20 درصد جمعیت ترکیه را تشکیل می دهند سالهاست علیه تبعیض و سرکوب فرهنگ قومیشان در ترکیه مبارزه می کنند با ۶۷ امتیاز و ۲۰ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات حقیقت را باید پذیرفت، فضای کنونی ایران برای حضور خیابانی ما مناسب نیست. در شرایط فعلی کم هزینه ترین و اثر بخش ترین واکنش ما نسبت به تهدید بازداشت "میر حسین موسوی و مهدی کروبی" فریاد شبانه مرگ بر دیکتاتور ماست. // وعده ما شنبه 11 دی ساعت 10 شب // رسانه شمایید با ۵۹ امتیاز و ۴ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی و بچه هایی که همان روزها بازداشت شده بودندو محاکمه عاملان و آمران کشتارها، خواسته های ما بودند. ما همه در خیابان ها شاهد بودیم که خشونت از طرف مردم نیست؛ از طرف گروههای پلیس و بسیج و لباس شخصی ها بود و بچه ها برای دفاع از خودشان به حرکت هایی دست می زدند. در تمام مدتی که همه در راهپیمایی بودند و می خواستند رایشان را پس بگیرند ما می رفتیم که حایل باشیم بین مردم و نیروهای نظامی. می رفتیم و صحبت میکردیم و می گفتیم که این بچه ها، بچه های شما هستند نزنید، شلیک نکنید. دائما در خیابان ها با نیروهای نظامی در حال صحبت بودیم حتی با لباس شخصی ها هم حرف میزدیم. یادم است به یکی از ماموران نیروی انتظامی که سن بالایی داشت گفتم ببین برادر، دختر و پسرت هم در این جمع هستند چطور دلت می آید بزنی؟ گفت من نمی زنم و... در اصل میخواهم بگویم تشکیل گروه مادران عزادار در ادامه همین تلاش ما برای جلوگیری از خشونت بود؛ خواسته ما در ابتدا آزادی بچه ها و محاکمه آمران و عاملان بود و معتقد بودیم که عاملان براساس دستوری که داده شده اقدام می کنند و تنها محاکمه آنها کمکی نمیکند و باید آمران محاکمه شوند. خود من در همین اعتراضات و درگیری ها، پلیسی را دیدم که داشت گریه می کرد و واقعا اشک می ریخت. با ۵۴ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات | |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر