حکم شش سال زندان و بيست سال محروميت از حقوق اجتماعی چون فعاليت های فيلم سازی، مصاحبه با رسانه ها و سفر به خارج از ايران، برای جعفرپناهی از فيلم سازان مطرح سينمای ايران، واکنش های بين المللی بسياری را به دنبال داشته است. از فيلم سازانی چون مارتين اسکورسيزی تا روشنفکران و اهالی فرهنگ فرانسوی، اين حکم را محکوم کردند. محمد رسول اف ديگر فيلم ساز سينمای متفاوت ايران نيز به شش سال زندان محکوم شده است.حکم شش سال زندان و بيست سال محروميت از حقوق اجتماعی چون فعاليت های فيلم سازی، مصاحبه با رسانه ها و سفر به خارج از ايران، برای جعفرپناهی از فيلم سازان مطرح سينمای ايران، واکنش های بين المللی بسياری را به دنبال داشته است. از فيلم سازانی چون مارتين اسکورسيزی تا روشنفکران و اهالی فرهنگ فرانسوی، اين حکم را محکوم کردند. محمد رسول اف ديگر فيلم ساز سينمای متفاوت ايران نيز به شش سال زندان محکوم شده است. مانيا منصور از رادیو فردا، در این باره با محسن مخملباف، فيلمساز ايرانی مقيم پاريس، گفت وگو کرده است. چرا چنين احکام سنگينی برای اين دو فيلمساز ايرانی صادر شده است؟ مخملباف: اولا بسيارمتاسفم . آن شبی که اين حکم را شنيدم تا صبح خوابم نبرد. حيرت می کنم از چنين حکمی. اين حکم در واقع نشان می دهد که رژيم ايران بنای سرکوب هنر را دارد. برای اينکه نمی شود فرمان داد که يک شاعر، شعر نگويد. شما شايد بتوانيد جلوی انتشار شعر يک شاعر را بگيريد، اگر سانسورچی هم باشيد. ولی اينکه جعفر پناهی حتی فيلمنامه هم ننويسد، حيرت انگيز است. چنين حکمی قطعا به دليل شهرت جعفر پناهی با دستور يا مشورت يا اگاهی و اجازه شخص خامنه ای داده شده است. در اين شکی نيست. حالا بايد اين را پرسيد که چطور ممکن است خامنه ای با اين که می داند چنين حکمی واکنش جهانی را در پی خواهد داشت، می گذارد که صادر شود؟ می شود اين طور نتيجه گرفت که خامنه ای به دنبال يک سری مقاصدی است، در نظر من اول، ترساندن هنرمندان است که بدانند اگر بخواهند نافرمانی کنند به چنين سرنوشتی دچار می شوند. دوم اينکه می خواهند با صدور چنين احکامی حواس ها را از ايران پرت کنند. ايران الان دچار فشارهای زيادی است. تحريم ها برای مسئله اتمی وجود دارد. و آنها می توانند با دستگاری يکی دو موضوع داخلی، حواس ها را برای دو سه هفته هم که شده پرت کنند. به نظرم ترکيبی از اين انگيزه ها منجر به صدور چنين حکمی شده است. ما بايد همچنان که درباره هنرمند بزرگی چون پناهی صحبت می کنيم، ديگران را هم يعنی چند هزار زندانی ديگر را هم فراموش نکنيم. آقای مخملباف، بعد از اعلام اين حکم، واکنش های بين المللی زيادی برانگيخته شد. فيلمسازانی همچون مارتين اسکورسيزی و ديگران در جشنواره های معتبری همچون برلين و کن واکنش نشان دادند. از سوی ديگر هنرمندان و سينماگران داخلی سکوت کرده اند. فکر می کنيد دليل اين سکوت چه بود؟ اين حکم را فقط برای آقای پناهی صادر نشد. در واقع برای همه هنرمندان صادر کردند. هنرمندان داخلی در شرايطی هستند که بسيار تحت فشارند. طبيعتا ما که بيرون از ايران هستيم راحت تر از آنها می توانيم حرف بزنيم و فعاليت بيشتری داشته باشيم. کسانی که خارجی هستند و نامی دارند مثل آقای اسکورسيزی که اصلا خطری تهديدشان نمی کند اگر از کسی دفاع کنند يا موضع بگيرند. البته اين کافی نيست. برای اينکه مردم ايران به فرياد آمده اند و طبيعتا از هنرمندان هم انتظار می رود که تا اين اندازه ساکت نباشند. يک چيزی که من نمی دانم و شايد چند درصد، شجاعت بيشتری از مردم را توقع می کند اين است که آدم متوقع است که لااقل سينمای ايران يا حداقل خانه سينما يه علامت سوال در مقابل چنين حکمی بگذارد و چنين حکمی را زير سوال ببرد. آقای مخملباف فکر می کنيد چنين حکمی آيا باعث می شود فيلم سازی همچون جعفر پناهی سکوت اختيار کند و يا به هر حال از عرصه و ميدان فيلمسازی و يا کلا از ميان هنرمندان به شکلی کنار برود؟ کسانی مثل آقای پناهی از اول اصلا مخالف بودند که بايد کشور را ترک کرد. او همواره انتقاد می کرد و با صدای بلند می گفت که چرا امثال ما ازايران رفته ايم؟ چرا آقای امير نادری از ايران رفت؟ چرا من ايران را ترک کردم وچرا بعدها بهمن قبادی از ايران رفت؟ ما به او می گفتيم که هيچ چيزی را نبايد مطلق کرد. نه ماندن را و نه رفتن را. بايستی ديد که شرايط چه جور به ما اجازه می دهد؟ بالاخره يک هنرمند با هنرش زنده است، اگر من نتوانم تا وقتی زنده ام، به عنوان يک هنرمند کار هنری ام را ادامه بدهم، آن زندگی معمول به مفهومی که از هنرم تهی است- برای هر کسی هنرش می تواند يک چيزی باشد- ديگر معنايی ندارد. آقای پناهی ماند. آنها نگذاشتند فيلم بسازد و بعد هم که خواست در خانه اش فيلم بسازد، محکومش کردند. اما اين قضايا به همين جا ختم نمی شود. اين فشارها نام جعفر پناهی را بلندتر می کند. حمايت ها را از او بيشتر می کند. او ممکن است مدتی محروم بماند، مثل پاراجانف که يکی دو سال هم در زندان بود. ولی بعدها هنر شوروری سابق تنها افتخارش امثال پاراجانف شد. من تصورم بر اين است که آقای پناهی با اين اتفاقاتی که افتاد در تاريخ ماندگارتر می شود. و حتما روزی که چندان دورنيست در شرايط بهتری فيلم می سازد.
وزير نفت عراق اعلام کرد برای نخستين بار در طول بيست سال گذشته، توليد نفت اين کشور از ۲ ميليون و ۶۰۰ هزار بشکه در روز تجاوز کرد. عبدالکريم لعيبی، وزير نفت جديد عراق، روز يکشنبه ضمن اعلام اين خبر گفت که ميزان توليد نفت عراق روزانه ۱۰۰ هزار بشکه افزايش پيدا کرده است. عراق از سال ۲۰۰۸ تاکنون ۱۵ قرارداد نفت و گاز با شرکت های خارجی امضا کرده که اين ميزان سرمايه گذاری در بخش نفت در طول سی سال گذشته بی سابقه بوده است. عراق در نظر دارد تا سال ۲۰۱۷ ميلادی، ميزان نفت خام خود را به ۱۲ ميليون بشکه در روز برساند.
رضا زينالی، دانشجوی دانشگاه تهران و دبير سياسی انجمن اسلامی دانشکده مديريت دانشگاه تهران، به پنج سال حبس تعليقی محکوم شد. منابع دانشجويی گزارش داده اند که آقای زينالی در بهمن سال ۸۸ در منزل خود توسط نيروهای لباس شخصی بازداشت شده بود. اتهام او تبليغ عليه نظام، اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنيت کشور عنوان شده است.
شمار امضاکنندگان بيانيه کمپين آزادی فريبرز رييس دانا به حدود ۳۵۰ نفر رسيد. فعالان مدنی و سياسی، روزنامه نگاران و پژوهشگران اقتصادی ايرانی و خارجی که اين بيانيه را امضا کرده اند، خواستار آزادی فريبرز رئيس دانا، اقتصاددان منتقد دولت، شده اند. آقای رئيس دانا روز ۲۸ آذر ماه در منزل خود در تهران توسط تعدادی از ماموران امنيتی بازداشت شد و اکنون در بازداشت موقت در زندان اوين به سر می برد. وی تاکنون دوبار به مدت کوتاهی با خانواده خود تماس گرفته و از خوب بودن حال خود خبر داده است.
بارش برف سنگين در مسکو موجب شد پروازها در فرودگاه اصلی اين شهر با مشکل رو به رو شوند. بارش برف، صدها مسافر را که قصد پرواز از فرودگاه مسکو داشتند، سرگردان کرده است. خبرگزاری اينترفاکس گزارش داد که تعداد زيادی از مسافران از هفته پيش در فرودگاه مسکو مانده اند و پروازها لغو شده است. پروازهای بريتيش ايرويز کار خود را از سر گرفته اند، اما به دليل ازدحام جمعيت، مسافران برای رسيدن به گيت های فرودگاه با مشکل رو به رو هستند. بارش برف سنگين در روسيه، اروپا و آمريکا موجب شده است که مسافران زيادی برای رسيدن به مقصد ساعت ها در فرودگاه ها باقی بمانند.
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ايران از توقيف دو فروند کشتی حامل سوخت قاچاق در حوالی جزيره قشم خبر داد. روابط عمومی اداره کل اطلاعات استان هرمزگان با اعلام اين خبر افزود که اين دو فروند کشتی، نزديک به ۴۵۰ هزار ليتر سوخت قاچاق کرده بودند و در اين زمينه، ۱۰ نفر دستگير و روانه زندان شدند. در اطلاعيه وزارت اطلاعات آمده است: يکی از اين کشتی ها متعلق به کشتيرانی جمهوری اسلامی بوده که موظف به تامين سوخت مصرفی کشتی هايی بوده است که از سوی کشتيرانی جمهوری اسلامی برای آنها حواله صادر شده بود. کشتی ديگر هم متعلق به بخش خصوصی است که از امارات به ايران خودروهای ترانزيتی حمل می کرده است. خبرگزاری های داخلی ايران گزارش داده اند که اين کشتی، از شناورهای مختلف در دريا، سوخت قاچاق تهيه و به خارج از ايران انتقال می داده است.
دادگاه رسيدگی به دومين پرونده نسرين ستوده، وکيل زندانی و فعال حقوق زنان، روز دوشنبه به دليل اعتراض وکلايش نسبت به صلاحيت دادگاه تشکيل نشد. اتهام خانم ستوده در پرونده دومش، عدم رعايت حجاب اسلامی در يک فيلم ويديويی از سخنرانی اش عنوان شده است و وکلای مدافع او گفتند که دادگاه را برای رسيدگی به نوع اين اتهام دارای صلاحيت نمی دانند و اساسا رسيدگی به چنين اتهامی در صلاحيت دادگاه انقلاب نيست. بر اساس گزارش ها، نسرين ستوده در دادگاه خود به بيرون کردن يکی از همکارانش از دادگاه اعتراض کرد. رضا خندان، همسر نسرين ستوده، به سايت « مدرسه فمينيستی» گفت: يک دوربين کاملا حرفه ای از ابتدای ورود آنها به دادگاه، مشغول فيلمبرداری بوده است. قاضی پيرعباسی به دليل اخلال در نظم دادگاه، حکم ۵ روز زندان برای نسرين ستوده صادر کرد و رسيدگی به پرونده اين وکيل زندانی به تصميم دادگاه تجديد نظر درباره اعتراض وکلای مدافع خانم ستوده موکول شد.
وبسايت کلمه، نزديک به مير حسين موسوی، گزارش داد که بهاره هدايت، فعال دانشجوی زندانی، که همراه با مهديه گلرو، از يک هفته پيش در اعتراض به ممنوعالملاقات شدن دست به اعتصاب غذا زده بود، در پی اوضاع نامساعد جسمی به بهداری زندان اوين منتقل شده است. وبسايت کلمه، نزديک به مير حسين موسوی، گزارش داد که بهاره هدايت، فعال دانشجوی زندانی، که همراه با مهديه گلرو، از يک هفته پيش در اعتراض به ممنوعالملاقات شدن دست به اعتصاب غذا زده بود، در پی اوضاع نامساعد جسمی به بهداری زندان اوين منتقل شده است. بر اساس اين گزارشها، با توجه به قطع بودن تلفنهای زندانيان سياسی و ممنوعالملاقات بودن وی، هيچگونه اخبار موثقی در مورد وضعيتش در دست نيست. بهاره هدايت که يک سال است در زندان به سر میبرد، تاکنون حق استفاده از مرخصی را نداشتهاست و از چند ماه پيش، از ملاقات حضوری با خانواده خود محروم هستند. امين احمديان، همسر خانم هدايت، درباره گزارش های منتشر شده در خصوص وی، به راديو فردا می گويد: متاسفانه از همان روز سه شنبه که نتوانستيم با او ملاقات کنيم و جسته گريخته خبرهايی از هم بندی هايش شنيديم، تا به حال، در بی خبری مطلق به سر می بريم. البته اخباری از سوی زندانی های عادی که به صورت تلفنی به ما يا به دوستانش می رسد، ولی از درستی اين خبرها مطمئن نيستيم و نمی توانيم آن را تاييد يا رد کنيم. ما در اين مدت به دادستانی هم برای کسب خبر از سلامتی او و پيگيری وضعيتش مراجعه کرديم، اما متاسفانه هيچ پاسخی نگرفتيم و منتظريم ببينيم دفعه بعد با ملاقات ما موافقت می شود و حداقل خبری از وضعيت سلامتی او می توانيم به دست بياوريم يا نه. وقتی شنيديم اينها در اعتصاب غذا هستند، سعی کرديم به هر طريقی به گوششان برسانيم که اعتصاب غذای خود را بشکنند و اميدواريم اين پيغام ما به آنها رسيده باشد و اعتصاب خود را شکسته باشند تا بتوانيم از خارج زندان دليل ممنوع الملاقات شدن بچه ها را پيگيری کنيم و کاری انجام دهيم. گويا شما اجازه ملاقات با خانم هدايت را پيدا نکرده ايد. چه مدتی است که امکان ملاقات برای شما وجود ندارد؟ متاسفانه در مورد ملاقات حضوری اکنون بيش از هشت ماه است که ما از ملاقات حضوری با او محروم هستيم، اما در ملاقات های کابينی، هفته ای يک بار مدت ۲۰ دقيقه می توانستيم او را ملاقات کنيم که از هفته پيش به دلايل نامعلومی قطع شده است. الان حدود سه ماه است که تلفن های اين بچه ها نيز قطع شده است و آنها در جايی نگهداری می شوند که حتی با زندانی های ديگر هم ارتباط ندارند و کاملا ايزوله هستند. به همين دليل ما هيچ خبری از اينها نداريم. در خبرها آمده بود که خانم هدايت در زندان به بيماری سنگ کيسه صفرا مبتلا شده است و طبق نظر پزشکان زندان نياز به عمل جراحی دارد. آيا در اين رابطه اقدامی از سوی سازمان زندان ها و يا دستگاه قضايی صورت گرفته است؟ گويا خانم هدايت چند ماهی است به دل دردهای شديد مبتلا شده است که يک بار وضعيت حاد می شود و به بهداری مراجعه می کند و آنجا سونوگرافی انجام می دهند و پزشک می گويد سنگ کيسه صفرا است. همان طور که می دانيد، درمان قطعی اين بيماری، جراحی است که هم خود خانم هدايت از داخل زندان برای معالجه درخواست مرخصی استعلاجی داده است و هم من به دادستانی مراجعه کردم و درخواست دادم، ولی تا اين لحظه که با شما صحبت می کنم، هيچ جوابی نگرفته ايم و از وضعيت سلامتی او خبری نداريم. از مقامات قضايی جمهوری اسلامی ايران چه درخواستی داريد؟ اکنون به جز احکام ناعادلانه ای که برای بچه ها صادر می شود، وضعيت نگهداری در زندان به اين صورت و محروميت از ملاقات حضوری و کابينی و حتی تماس تلفنی و دسترسی به امکانات اوليه پزشکی ظلم مضاعفی در حق اين افراد است. جدا کردن آنها از خانواده هايشان و دنيای بيرون، در واقع، يک جور زنده به گور کردن اين بچه ها است که از انسانيت به دور است. ما اميدواريم هر چه زودتر با به کار بردن عقلانيت و انسانيت، به اين وضعيت خاتمه دهند.
جولين آسانژ، بنيانگذار و مدير وب سايت افشاگر «ويکی ليکس» روز يکشنبه اين هفته در گفت وگويی اعلام کرد که قراردادی به ارزش يک و نيم ميليون دلار برای چاپ زندگی نامه خود امضا کرده است. آقای آسانژ به روزنامه بريتانيايی «ساندی تايمز» گفت اين پول به او کمک خواهد کرد تا عليه اعلام جرم دستگاه قضايی سوئد به خاطر اتهامات جنسی از خود دفاع کند.جولين آسانژ، بنيانگذار و مدير وب سايت افشاگر «ويکی ليکس» روز يکشنبه اين هفته در گفت وگويی اعلام کرد که قراردادی به ارزش يک و نيم ميليون دلار برای چاپ زندگی نامه خود امضا کرده است. آقای آسانژ به روزنامه بريتانيايی «ساندی تايمز» گفت اين پول به او کمک خواهد کرد تا عليه اعلام جرم دستگاه قضايی سوئد به خاطر اتهامات جنسی از خود دفاع کند. آقای آسانژ در بخشی از مصاحبه خود می گويد: «من نمی خواهم اين کتاب را بنويسم ولی مجبورم. تا اين لحظه من حدود دويست هزار پوند خرج موارد قضايی کرده ام. من بايد بتوانم از خود دفاع کنم و ادامه فعاليت «ويکی ليکس» را نيز تامين کنم. به گفته مدير ويکی ليکس، قرارداد مربوط به کتاب خاطرات وی حدود ۸۰۰ هزار دلار از يک ناشر آمريکايی و حدود ۵۰۰ هزار دلار نيز از يک ناشر بريتانيايی دريافت خواهد کرد. آقای آسانژ افزود که به احتمال زياد انتشار اين کتاب به زبان های ديگر و يا چاپ بخش هايی از آن در رسانه ها نيز يک ميليون و صد هزار پوند ديگر درآمد ايجاد خواهد کرد. آخرين پروژه وب سايت افشاگر ويکی ليکس، انتشار تدريجی ده ها هزار سند و يادداشت ديپلماتيک دولت آمريکا است که از ماه پيش آغاز شد. از زمان آغاز اين پروژه جولين آسانژ و وب سايت «ويکی ليکس» با مشکلات مالی جدی روبرو شده اند. آقای آسانژ که به خاطر اعلام جرم دستگاه قضايی سوئد عليه وی چندی پيش در لندن بازداشت شد، در حال حاضر به قيد ضمانت آزاد است. در هفته های اخير دو شرکت بزرگ کارت های اعتباری يعنی «ويزا» و «مستر کارد» و همين طور «پی پل» که يکی از گسترده ترين روش های انتقال پول از طريق اينترنت را مديريت می کند پرداخت کمک مالی به وب سايت « ويکی ليکس» را مسدود کردند. بزرگترين بانکهای آمريکا نيز تمام نقل و انتقال های مالی وب سايت « ويکی ليکس» را مسدود کرده اند. جولين آسانژ در واکنش اين موسسات را «آلت دست سياست خارجی آمريکا» معرفی کرد. دولت آمريکا از افشای اسناد ديپلماتيک خود توسط « ويکی ليکس» به شدت خشمگين است و گفته می شود که در حال بررسی راه های قانونی برای اعلام جرم عليه جولين آسانژ و محاکمه اوست. جولين آسانژ از روز شانزدهم دسامبر که به قيد ضمانت مالی از زندان آزاد شد در منزل يکی از دوستان خود در شرق انگليس ساکن است. در اين مدت او ملزم است که هر روز خود را به پليس بريتانيا معرفی کرده و يک وسيله ردياب الکترونيکی را با خود حمل کند تا پليس از محل وی مطلع باشد. به گزارش روزنامه «وال استريت جورنال» بنيادی به نام «واو هلند» که مرکز آن در آلمان است طی سال ۲۰۱۰ مبلغی حدود يک ميليون و سيصد هزار دلار کمک مالی به نيابت از سوی «ويکی ليکس» جمع آوری کرده است. براساس همين گزارش طی سال جاری حقوق جولين آسانژ مدير وب سايت «ويکی ليکس» حدود ۸۶ هزار دلار بوده که معادل تقريبا دو سوم از کل بودجه صد و سی هزار دلاری اين وب سايت برای پرداخت حقوق کارکنان است. آقای آسانژ که براساس شکايت دو زن سوئدی از سوی دستگاه قضايی آن کشور به ارتکاب جرائم جنسی متهم شده، در گفت وگوی خود با روزنامه «ساندی تايمز» می گويد که او قربانی حملات گروه های چپ افراطی شده است. او می افزايد:« سوئد مثل عربستان سعودی فمينيست ها است و من در لانه زنبور فمينيست های انقلابی افتاده ام.» آقای آسانژ مدعی است يکی از زنانی که در سوئد عليه وی شکايت کرده است در ماه اوت و به هنگام سفر وی به استکهلم، او را به خانه خود دعوت کرده و می خواسته به نشان يادگاری از او يک عکس برهنه بگيرد. طبق ادعای آقای آسانژ اين زن او را به تختخواب خود دعوت کرده است. اين زن در شواهد خود به دستگاه قضايی سوئد می گويد که آقای آسانژ در عين برقراری رابطه جنسی به تصميم خود کاندوم را کنار گذاشته است. طبق قوانين سوئد برقرار کردن رابطه جنسی بدون استفاده از کاندوم در صورت مخالفت يکی از دو طرف، جرم تلقی می شود. قرار است دادگاه بررسی اتهامات دستگاه قضايی سوئد به آقای آسانژ روز هفتم فوريه (حدود شش هفته دیگر) آغاز شود.
«کوان هريس» از پژوهشگران دانشگاه جان هاپکينز که به تازگی از يک سفر يک ساله به ايران بازگشته است در مطلبی در ماهنامه « مانتلی رويو» به پيامدهای اجرای طرح حذف يارانه ها درايران پرادخته و در همين حال می کوشد تصويری دقيق تر از ميزان و نحوه بروز نارضايتی مردم از پيامدهای اين تغيير ارائه دهد.«کوان هريس» از پژوهشگران دانشگاه جان هاپکينز که به تازگی از يک سفر يک ساله به ايران بازگشته است در مطلبی در ماهنامه « مانتلی رويو» به پيامدهای اجرای طرح حذف يارانه ها درايران پرادخته و در همين حال می کوشد تصويری دقيق تر از ميزان و نحوه بروز نارضايتی مردم از پيامدهای اين تغيير ارائه دهد. نويسنده «مانتلی رويو» ابتدا به جزييات افزايش بهای سوخت و بنزين اشاره کرده و سپس توضيح می دهد که دولت در نظر دارد به بخش هايی از حمل و نقل عمومی مثل رانندگان تاکسی و يا کاميونداران سوخت ارزان قيمت بدهد. و صاحبان اتومبيل های شخصی نيز هنوز تا مدتی مقدار ناچيزی بنزين به نرخ ارزان قيمت دريافت خواهند کرد. به نوشته کوان هريس، مردم ايران برای دهه های متمادی به مصرف بنزين، گازوييل و ساير فرآورده های نفتی ارزان قيمت عادت کرده اند. اکنون انطباق با قيمت های جديد برای آنها بسيار دشوار خواهد بود. دولت قرار است به خانوارهای کم درآمد ماهانه حدود ۴۰ دلار کمک نقدی بپردازد. برخی از اظهار نظرهای مقامات دولتی حاکی است که حدود ۸۰ درصد از مردم شامل دريافت کمک نقدی خواهند شد ولی بايد منتظر شد و ديد که اين ارقام تا چه حد دقيق هستند. مردم ايران ، شايد به نوعی مثل مردم آمريکا، بنزين و سوخت ارزان قيمت را حق طبيعی و لايزال شهروندان کشور می دانند اما نکته در اين است که اين حق شهروند چگونه تفسير می شود. چون معمولا حقوق شهروندی نتيجه و محصول سياست است و نه مشيت الهی و تقدير. کوان هريس در ادامه مطلب خود در «مانتلی رويو» خاطر نشان می کند که افزايش بهای سوخت مسلما به افزايش نرخ تورم خواهد انجاميد اما نکته اصلی در اين است که اين پيامدهای تورم زا در چه حدی خواهد بود و در کدام عرصه ها بيش از همه بروز پيدا خواهند کرد؟ يک نکته اين است که قدرت خريد ۴۰ دلار کمک نقدی ماهانه براساس نرخ افزايش تورم و قيمت ها در ايران طی يک دوره سه تا چهار ساله به صفر خواهد رسيد. دولت متعهد شده که بخشی از درآمد ناشی از فروش سوخت به قيمت غير سوبسيدی را صرف بهبود وضعيت شبکه بهداشت و درمان کند. بايد اميدوار بود که نمايندگان مجلس اين تعهد دولت را به آن گوشزد کرده و دولت به اجرای آن ملزم شود. کوان هريس در ادامه مطلب خود به اين بحث اقتصادی می پردازد که «ارزش گذاری کالايی بر خدمات و سرويس هايی که قبلا بهای آنها به نرخ واقعی بازار نبوده اند می تواند به واکنش های دوگانه ای منجر شود.» نکته مهم در اين است که سهم اصلی فشار ناشی از قيمت گذاری به نرخ واقعی در بازار بر دوش چه اقشاری و يا چه کسانی خواهد افتاد؟ پاسخ به اين پرسش را نمی توان از ابتدا و به طور مشخص تعيين کرد چون در درجه اول به نحوه توزيع قدرت در جامعه بستگی دارد. نويسنده «مانتلی رويو» براساس مشاهدات خود و شاهدان عينی در ايران می نويسد که پس از اجرای طرح موسوم به «اصلاح يارانه ها» اوضاع بسيار عادی به نظر می رسد. او گزارش های رسانه های خارجی حاکی از بروز ناآرامی را رد کرده و می افزايد اولا ايرانی ها در مطالبه حق خود و يافتن راههای جديد برای انطباق با اوضاع استعداد فراوانی دارند و ثانيا رسانه های غربی که در ايران فعال هستند اکثرا به شيوه ای سطحی و حتی نابخردانه گزارش تهيه می کنند. کوان هريس به عنوان نمونه ای از گزارش دهی نادرست برخی رسانه های غربی به موردی از اظهار نظر يک گزارشگر شبکه بی بی سی اشاره می کند. اين گزارشگر گفته بود که سوبسيد يا يارانه های دولتی در ايران از دهه ۱۹۸۰ آغاز شده اند در حاليکه حقيقت اين است که اجرای اين سيستم در سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ ميلادی توسط حکومت شاه آغاز شد. اشتباه ديگر در تحليل خبرنگار بی بی سی اين بود که گويا طرح موسوم به «اصلاح يارانه ها» از زمان پايان جيره بندی های مربوط به دوران جنگ ايران و عراق در دستور کار دولت قرار گرفته است. چنين برداشتی نشان دهنده بی اطلاعی از تحولات سی ساله اخير در ايران است. به خصوص سياست های اجتماعی حکومت اسلامی که بخش مهمی از آنها از دوره جنگ طولانی با عراق تاثير گرفته بود. نويسنده «مانتلی رويو» سپس تاکيد می کند که يکی از نگرانی های مهم مربوط به پيامدهای اجرای اين طرح عميق تر شدن نابرابری اقتصادی در ميان لايه های متوسط جامعه خواهد بود. لايه های متوسط جامعه ايران هم اکنون نيز به شدت دو قطبی شده اند. بخشی از اين لايه ها درآمد و وضعيت مالی خوبی دارند ولی در مقابل طيف گسترده ای از لايه های متوسط فقيرتر می شوند. سعيد ليلاز، کارشناس اقتصادی ايرانی در مصاحبه ای به « لس آنجلس تايمز» گفت که از حجم ترافيک در سطح شهر تهران به شدت کاسته خواهد شد. اما اگر هدف اصلی اين طرح «تنظيم و تعيين قيمت حقيقی اين کالاها» و ايجاد جهشی در مسير رشد اقتصادی است، مسلما دولت به يک چنين اهدافی نخواهد رسيد. نکته ديگر اين است که هرگونه اختلال و کاستی در نحوه اجرای اين طرح باعث خواهد شد که يک فضای گسترده و شديد نارضايتی عمومی در ميان تمام لايه های جامعه ايران ايجاد شود. کوان هريس در پايان اين تحليل می نويسد که متاسفانه بخش گسترده ای از تحليل ها و ارزيابی های کارشناسان غربی از توانی ها و ظرفيت های حکومت ايران تحت تاثير يک نوع دشمنی کورکورانه قرار دارد بنابراين از اين گونه تحليل ها نمی توان انتظار داشت که تصويری دقيق يا ارزيابی بی طرفانه ارائه دهند.
وزیر نفت جدید عراق، اعلام کرد برای نخستین بار در طول ۲۰ سال گذشته تولید نفت این کشور از ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه در روز تجاوز کرد.عراق در نظر دارد تا سال ۲۰۱۷ تولید نفت خود را به ۱۲ میلیون برساند.وزیر نفت عراق اعلام کرد برای نخستین بار در طول ۲۰ سال گذشته تولید نفت این کشور از ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه در روز تجاوز کرد. عبد الكريم لعيبی، وزیر نفت جدید عراق، روز یکشنبه ضمن اعلام این خبر گفت میزان تولید نفت عراق روزانه ۱۰۰ هزار بشکه افزایش پیدا کرده است و تولید نفت این کشور زودتر از انتظار به سقف مورد نظر خواهد رسید. عبد الكريم لعيبی، در مراسم معارفه خود به خبرنگاران گفت: «امروز تولید ما از ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه تجاوز کرد.» عراق از سال ۲۰۰۸ تاکنون ۱۵ قرارداد نفت و گاز با شرکتهای خارجی منعقد کرده است که این میزان سرمایهگذاری در این بخش در طول ۳۰ سال گذشته بیسابقه بوده است. مطابق برنامه، عراق در نظر دارد تا سال ۲۰۱۷ میلادی میزان تولید نفت خام خود را به ۱۲ میلیون بشکه در روز برساند. عراق نزدیک به ۹۵ درصد از بودجه سالانه خود را از راه صادرات نفت تامین میکند. پس از سقوط دولت صدام حسین عراق که چهارمین ذخایر نفتی شناخته شده در جهان را در اختیار دارد، در تلاش است، تولید خود را به سقف سه میلیون بشکه در روز برساند یعنی میزانی که پیش از این در دهه ۱۹۸۰ تولید میکرد. در همین حال بهای نفت روز دوشنبه در بازارهای آسیایی برای تحویل در ماه فوریه با افزایش روبرو بود و به بشکهای ۹۱ دلار و ۷۸ سنت رسید. روز پنجشنبه و پیش از تعطیلات کریسمس، در بازار نیویورک بهای نفت نزدیک به یک دلار در هر بشکه افزایش یافت. به گفته کارشناسان بازار نفت، افزایش بهای نفت به این دلیل بوده که در نشست کشورهای عربی عضو اوپک در قاهره گفته شده که اوپک احتمالا تا ماه ژوئن سال آینده نشستی نخواهد داشت؛ این به معنای این است که اوپک تمایلی به افزایش تولید ندارد. اوپک که نزدیک به ۴۰ درصد از نفت دنیا را تامین میکند در ماه جاری میلادی، تصمیمی درباره افزایش سهمیه تولیدکنندگان اتخاذ نکرد. بهای نفت از ماه سپتامبر تاکنون نزدیک به ۳۰ درصد افزایش داشته است.
با اعلام نام هومن افاضلی، مربی پيشين تيم ملی فوتبال در دوران «برانکو ايوانکوويچ» و «علی دايی»، به عنوان سرمربی موقت تيم ملی اميد تا گزينش يک مربی خارجی، هياهويی ميان اهالی فوتبال رخ داد که به کناره گيری و يا اعتراض اعضای کميته فنی تيم های ملی انجاميد و ماجراهای دنباله داری در پی داشت.با اعلام نام هومن افاضلی، مربی پيشين تيم ملی فوتبال در دوران «برانکو ايوانکوويچ» و «علی دايی»، به عنوان سرمربی موقت تيم ملی اميد تا گزينش يک مربی خارجی، هياهويی ميان اهالی فوتبال رخ داد که به کناره گيری و يا اعتراض اعضای کميته فنی تيم های ملی انجاميد و ماجراهای دنباله داری در پی داشت. در حالی که نمايش و نتايج ناموفق تيم ملی اميد در بازی های آسيايی گوآنگجو به رفتن غلامحسين پيروانی از سرمربيگری تيم ملی اميد منجر شد، در فاصله ای اندک - ۲۳ فوريه - تا نخستين بازی ايران با قرقيزستان در راه المپيک ۲۰۱۲ لندن، به رای علی کفاشيان، رييس فدراسيون فوتبال، هومن افاضلی عهده دار مسئوليت و به قول کفاشيان، «جمع کردن تيم ملی» با دستياران پيشين شد. رييس فدراسيون فوتبال در مورد نااميدی از شکستن طلسم ۳۶ ساله راهيابی به المپيک با شرايط پيش آمده به خبرگزاری دانشجویان ایران، ايسنا گفت: «چرا منفی فکر می کنيد؟ ما هنوز مرحله مقدماتی را هم آغاز نکرده ايم. از يک سال و نيم پيش تيم ما شکل گرفته و تمرين کرده است. برای انتخابی المپيک هم تقريبا همان تيم گوانگجو را اعزام خواهيم کرد. بنابراين بايد اميدوار باشيم.» فريدون معينی، به عنوان رييس کميته فوتبال پايه و مسئول چنين گزينش هايی، به سيمای جمهوری اسلامی گفت که هر انتخابی در فوتبال ايران با اعتراض هايی همراه است و به عنوان مثال منصور ابراهيم زاده (عضو معترض کميته فنی تيم های ملی) همان اعتراضی را می کند که در زمان انتخاب خودش برای گزينش او در سرمربيگری تيم ملی عنوان شد. دوران سرمربی گری ابراهيم زاده در تيم ملی در شروع رقابت های انتخابی جام جهانی ۲۰۱۰ بود که با تساوی بدون گل تيم ملی با سوريه در تهران، او به همراه افشين پيروانی بدون حکم برکنار شدند و بعدها اعلام شد که به دستور محمود احمدی نژاد، علی دايی سرمربی شد و دايی هم پس از شکست ايران از عربستان سعودی در تهران به دستور احمدی نژاد برکنار شد. «نه مربی، نه سرمربی و فقط وظیفه جمع کردن تیم» کفاشيان در پاسخ به معترضان در کميته تيم های ملی به خبرگزاری ايسنا گفت: «آقای افاضلی تنها وظيفه جمع کردن تيم را دارد و سرمربی اميد نيست. ولی کميته فنی هم تنها بايد کار سرمربی را ارزيابی کند و به او مشورت دهد.» اميرقلعه نويی سرمربی تيم سپاهان و يکی از اعضای کميته فنی تيم های ملی پيش از گفته رييس فدراسيون با اعلام اين که کميته فنی تصميم گير است و نه مشورت دهنده، از عضويت در اين کميته به طور شفاهی کناره گيری کرده بود. کفاشيان افزود که افاضلی نه مربی و نه سرمربی است و تنها وظيفه جمع کردن تيم را دارد، و در تاييد وضعيت بلاتکليف تيم ملی اميد گفت: «برای ما گزينه داخلی يا خارجی چندان تفاوتی ندارد و فقط می خواهيم هرچه زودتر نام سرمربی بعدی را اعلام کنيم تا وضعيت تيم از بلاتکليفی خارج شود. ما تمام کارها را با هماهنگی کميته ملی المپيک انجام می دهيم و اصلا به دليل اختلاف با کميته ملی المپيک بود که نتوانستيم با غلامحسين پيروانی ادامه دهيم.» در پی اعلام نام هومن افاضلی به عنوان سرمربی موقت تيم ملی اميد، مهدی تاج به عنوان نايب رييس فدراسيون فوتبال اعلام کرد که از اين تصميم بی اطلاع است. کفاشيان در اين مورد هم گفت: «زمانی که جلسه کميته تيمهای ملی تشکيل شد، آقای تاج در مسافرت بودند و به همين دليل از جريان اين انتخاب اطلاعی نداشتند.» «استخدام مربی فضايی» به گزارش ايسنا، «کفاشيان از پاسخ به سوال خبرنگاران درباره نام مربيان خارجی طفره رفت و گفت: با مربيانی از يکی از کشورهای دنيا مذاکره کردهايم. از يکی از قارههای کره زمين برای سرمربيگری تيم ملی مذاکره کردهايم و اگر قرار باشد خبرنگاران را راضی کنيم شايد از فضا هم مربی بياوريم.» در حالی که فريدون معينی مدعی شده است که مساله گزينش سرمربيان تيم های ملی پايه از جمله تيم ملی اميد در کميته فنی تيم های ملی مطرح شده، اما تصميم گيری با اين کميته نيست، امير قلعه نويی اعلام کرد که اگر چنين است او ديگر عضويت اين کميته را ندارد زيرا در ابتدای اين کميته صحبت های ديگری شده بود. منصور ابراهيم زاده هم به ايسنا اعلام کرد که درباره انتخاب سرمربی جديد برای تيمهای ملی بزرگسالان، اميد و جوانان مشورتی با اعضای کميته فنی نشده است و اگر قرار باشد تصميم ها بدون مشاوره با اعضا باشد، بهتر است اعضا در جلسات شرکت نکنند. او همچنين گفت که از نقش اين کميته در فدراسيون فوتبال بی خبر است و تصميمهای اخير در جای ديگری گرفته شده است. سرمربی تيم ذوب آهن، نايب قهرمان آسيا و پيشتاز ليگ برتر ايران، همچنين گفت: «در تصميمهای فدراسيون که قطع همکاری با «اکبر محمدی»، سرمربی تيم ملی نوجوانان و انتقال «علی دوستی مهر» به تيم نوجوانان بود، هيچ دخالتی نداشتيم. اين تصميمها در کميته فنی گرفته نشد و کميته تنها نظراتش را درباره اين مربيان بيان کرد. درباره غلامحسين پيروانی هم به اين نتيجه رسيده بوديم که او خود با اشرافی که نسبت به فوتبال کشور و شناختی که از مسير تيم اميد دارد، ابتدا نظرش را درباره ماندن يا رفتن بگيرد و سپس کميته نظر نهايی را اعلام کند.» ابراهيم زاده در مورد نقش مشورتی و نه تصميم گيری کميته فنی هم تاکيد کرد: «بدون شک، مشورت کردن با انتخاب کردن فرق می کند و بايد ديد طبق آييننامه فدراسيون چه مسئوليتی برعهده کميته فنی است. اگر قرار باشد، بدون اطلاع و مشورت با اعضا، تصميمهای فنی گرفته شود، بهتر است در جلسات شرکت نکنيم.»
وزارت خارجه ایران از فراهم شدن امکان دیدار خانوادههای دو شهروند آلمانی زندانی در ایران با بستگان زندانی خود در تبریز خبر داد ولی به گفته سفارت ایران در برلین و وزارت خارجه آلمان، این دیدار هنوز انجام نشدهاست.بنا به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، وزارت خارجه ایران اعلام کرد امکان دیدار خانوادههای دو شهروند آلمانی زندانی در ایران با بستگان زندانی خود در تبریز را فراهم شده است. از سوی دیگر به گزارش خبرگزاری ایرنا، سفارت جمهوری اسلامی ایران در برلین میگوید که «محل این دیدار از تهران به تبریز منتقل شدهاست و دو تن از افراد خانوادههای این زندانیان که به تهران سفر کردهاند، تاکنون از سفر به تبریز خودداری کردهاند.» در همین روز به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، یک سخنگوی وزارت خارجه آلمان نیز خبری از خبرگزاری نیمهرسمی مهر که از «انجام این ملاقات» خبر دادهبود را رد کرد و گفت: «تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که هنوز دیداری انجام نشدهاست.» واحد مرکزی خبر ایران روز دوشنبه دلایل فراهم شدن امکان ملاقات بستگان با زندانیان را «درخواست وزیر امور خارجه آلمان از سرپرست وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و پیگیری صالحی و برخورد مثبت قوه قضائیه بدلیل مسائل انساندوستانه و نزدیکی سال نو میلادی» عنوان کرد. به نوشته خبرگزاری ایرنا، «این موضوع به مقامات وزارت خارجه آلمان و نیز سفارت آلمان در تهران منعکس شدهاست.» این خبر پس از آن منتشر میشود که در همین روز، آلمان از احضار سفیر جمهوری اسلامی ایران در برلین به وزارت امور خارجه آلمان در اعتراض به عدم دادن اجازه دیدار این خانوادهها با بستگان زندانیشان، خبر داد. اما به گزارش خبرگزاری ایرنا، سفارت جمهوری اسلامی ایران در برلین میگوید «ملاقات امروز سفیر ایران در آلمان در وزارت خارجه این کشور از قبل برنامهریزی شده بود و بحث احضار مطرح نبودهاست.» روز یکشنبه نیز یک مقام آلمانی در برلین به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت که «با وجود قولهای مکرر از سوی مقامهای ایرانی»، به خواهر گزارشگر زندانی و مادر عکاس زندانی در ایران اجازه دیدار با بستگانشان داده نشدهاست . دو خبرنگار آلمانی زندانی در ایران که برای نشریه آلمانی «بیلد آم زونتاگ» کار میکردند، روز ۱۸ مهرماه سال جاری، هنگامی که در تبریز در حال مصاحبه با پسر سکینه محمدی آشتیانی، زن ایرانی محکوم به سنگسار، بودند از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدند. در جریان اقدام نیروهای امنیتی، سجاد قادرزاده، پسر خانم آشتیانی و هوتن کیان، وکیل وی، نیز دستگیر شدند. ایران دلیل دستگیری این دو خبرنگار را اقدام به کار خبرنگاری بدون کسب مجوز لازم عنوان میکند و تاکنون در خواست مقامهای آلمان برای آزادی این دو شهروند آلمانی راه به جایی نبرده است. نام این دو خبرنگار هنوز اعلام نشدهاست. اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر محمود احمدی نژاد، و رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، اواسط آذرماه اعلام کردند که درخواست ملاقات دو شهروند آلمانی با خانوادههایشان «با توجه به فرارسیدن سال نو میلادی» در دست بررسی است .
دفتر رياست جمهوری ايران روز دوشنبه خبر يک سايت نزديک به اصولگرايان درباره تاکيد محمود احمدی نژاد بر رسيدگی به پرونده محمدرضا رحيمی، معاون اول رييس جمهور، را تکذيب کرد و آن را غير واقعی و ناشی از جوسازی رسانه ها دانست. سايت « رجانيوز»، که از حاميان رسانه ای محمود احمدی نژاد است، چهارشنبه گذشته نوشته بود محمود احمدی نژاد، برگزاری دادگاه را منطقی ترين راه برای روشن شدن حقيقت دانسته است. محمدرضا رحيمی از سوی برخی از نمايندگان مجلس به فساد مالی و جعل مدرک تحصيلی دکترا متهم شده است و الياس نادران، نماينده تهران در مجلس، در اين زمينه گفته که آقای رحيمی، رييس حلقه فساد در خيابان فاطمی است که مربوط به پرونده اختلاس بيمه می شود.
مصطفی پورمحمدی، رييس سازمان بازرسی کل کشور اعلام کرد متهمان جديدی در پرونده اختلاس بيمه احضار خواهند شد. وی همچنين گفت: نزديک به ۱۴ ماه است که اين پرونده به دادسرا رفته و توسط مرجع قضايی در حال تعقيب است و بر اين اساس، تعدادی در بازداشت هستند، تعدادی محکوم شده اند و تعدادی هم در انتظار محاکمه به سر می برند. رييس سازمان بازرسی کشور افزود: در اين پرونده، اقداماتی مانند جعل اسناد، تغيير گزارش ها در اسناد مالی بيمه و تصرف در وجوه و اموالی که از طريق بيمه به عنوان خسارت اخذ می شد، صورت گرفته است. غلامحسين محسنی اژه ای، سخنگوی قوه قضاييه، هفته گذشته گفته بود: محمدرضا رحيمی، معاون اول رييس جمهور، نيز از متهمان اين پرونده است و به اتهامات او رسيدگی خواهد شد. محمدرضا رحيمی هم گفته بود تا زمانی که محمود احمدی نژاد رييس جمهوری است، او معاون اولش خواهد بود.
برف و توفان شديد در شمال شرق آمريکا موجب اختلال در سيستم حمل و نقل هوايی و زمينی شد. بارش ۷۴ سانتی متر برف در اين منطقه موجب شد تعداد زيادی از مسافران آمريکايی که در پی تعطيلات کريسمس به مسافرت رفته بودند، برای برگشتن به خانه های خود با مشکل مواجه شوند. سه فرودگاه اصلی نيويورک همچنان بسته هستند، ولی تعدادی از پروازها در بوستون و فيلادلفيا انجام شدند. روز شنبه به دليل توفان و برف شديد، برق ايالت ماساچوست قطع شد و برای اولين بار پس از ۱۲۸ سال در ايالت های آلاباما، می سی سی پی، کارولينای شمالی، آتلانتا و جورجيا، تعطيلات کريسمس با برف همراه بود.
نامههای زندانیان سیاسی به علی خامنهای به عنوان رهبر کشور (و دیگر مقامات نظام) و بیان آنچه بر آنها در زمان بازداشت و زندان گذشته بخشی مهم از ادبیات سیاسی معاصر ایران است. این نامهها برای آنان که میخواهند بدانند چرا زندانی سیاسی در ایران دست به اعتصاب غذا زده و جان و سلامت خود را به خطر میاندازد دریچههای تازهای را گشوده و نیز به فهم دنیای ذهنی و عینی زندانیان سیاسی جمهوری اسلامی یاری میرسانند.نامههای زندانیان سیاسی به علی خامنهای به عنوان رهبر کشور (و دیگر مقامات نظام) و بیان آنچه بر آنها در زمان بازداشت و زندان گذشته بخشی مهم از ادبیات سیاسی معاصر ایران است. این نامهها برای آنان که میخواهند بدانند چرا زندانی سیاسی در ایران دست به اعتصاب غذا زده و جان و سلامت خود را به خطر میاندازد دریچههای تازهای را گشوده و نیز به فهم دنیای ذهنی و عینی زندانیان سیاسی جمهوری اسلامی یاری میرسانند. این نامهها که علیرغم فراتر نشستن خامنهای از مسئولیت و پاسخگویی وی را مستقیماً به عنوان مسئول آنچه بر نویسندگان آنها رفته مورد خطاب قرار میدهند به خوبی نگرش حکومت به حقوق افراد و بالاخص رفتار آن با زندانیان سیاسی را بازتاب میدهند. همچنین نامههای اخیر نمایانگر تغییر نگرش مخالفان مذهبی حکومت از تلقی خود به عنوان اسلامگرایان باورمند به ابدی و عادل و آرمانی بودن جمهوری اسلامی به عنوان مخالفان و منتقدان حکومتی استبدادی و جائر هستند. بخشهایی از چهار نامه انتخاب شده از افرادی با گرایشهای مختلف سیاسی- مذهبی (کارگزاران، ادوار تحکیم، مجمع اسلامی بانوان و حزب توده) الگوی واحدی از رفتار حکومتی پلیسی و غلبه نیروهای امنیتی و نظامی بر دستگاه قضایی را در برابر منتقدان نظام به نمایش میگذارند. نامه کیانوری که وقایع سال ۱۳۶۱ را توضیح میدهد از این جهت انتخاب شد که نشان داده شود رفتارهای ناشایست مذکور (بازداشت شب هنگام، فحاشی، شکنجه، گروگانگیری و کشاندن پای اعضای خانواده، غارت خانه و لوازم شخصی، و صحنهسازی) بخشی از یک الگوی واحد و جزئی از جوهره جمهوری اسلامیاند و اصولاً این نظام با تمسک به این روشها قوام و تداوم یافته است. دغدغههای منعکس شده در این نامهها نیز حقوق بشر «انسان بما هو انسان» است و نه حقوق مسلمان یا شیعه یا فردی کمونیست. مدعاهای این نامهها به تواتر در نامهها و یاداشتهای زندانیان دیگر سیاسی مورد اشاره واقع شده و از این جهت در وثاقت آنها تردیدی نیست: «ماموران وزارت اطلاعات در روزهای بازداشت، هم مرا کتک زدهاند و هم به ناموس و خانوادهام فحش دادهاند. این رفتار هیولاگون مأموران وزارت اطلاعات، در مورد آقایان سید مصطفی تاجزاده، عبدالله مومنی، حمزه کرمی، محمدرضا رجبی، و بسیاری دیگر نیز صورت پذیرفته است. هم کتک زدهاند، هم فحشهای ناموسی دادهاند، و هم کله بعضی را در کاسه مستراح فرو بردهاند.» (محمد نوریزاد، ادوار نیوز، ۱۹ آبان ۱۳۸۹) با توجه به تحت فشار بودن این افراد امکان توافق آنها بر ادعای دروغ صفر است. نوشتن نامه برای بیان مظالمی که بر یک فرد رفته است روش بیان غالب در دوران مشروطه بوده است، زمانی که مخالفان و مردم عادی از یک رسانه برای ابراز نظر محروم بودند. اینکه امروز فعالان سیاسی و مدنی که امکان اداره انواع رسانهها را دارند به این رسانه رو میکنند بیانگر بسته شدن همه منافذ ابراز نظر تحت حکومت ولی فقیه است. همه نویسندگان این نامهها که از فرط غیر انسانی بودن رفتار بازجویان سوررئال مینمایند میدانند که خامنهای نه این نامهها را خواهد خواند و نه به آنها توجهی خواهد کرد. آنها این نامهها را برای آگاهیرسانی به عموم مینویسند اما چون حکومت این گونه اعمال را انکار میکند خامنهای به عنوان صادرکننده دستور حمله و بازداشت و شکنجه مورد خطاب قرار میگیرد. حمزه کرمی به علی خامنهای «اینجانب [را] در تاریخ ۲۷ خرداد ۸۸ در حالی که در منزل دخترم در حال استراحت بوده نزدیک ساعت یک نصف شب به طور فجیعی با محاصره کل منطقه از سوی نیروهای امنیتی و شکستن درب ورودی ساختمان و وارد شدن به آپارتمان دخترم با کفش و بدون ارائه حکم و بد اخلاقی و فحاشی به دختر و داماد و همسرم دستگیر نموده و به بند ۲۰۹ و سپس به بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل نمودند. ۱۳۸ روز یعنی چهارماه و نیم در انفرادی به سر بردم . بازجوییها از همان ابتدا با کتک و سیلی و مشت و لگد آغاز شد... در طول مدت بازجویی ۱۵ بار در حین بازجویی یا پس از آن بیهوش شدم... از جمله فشارهای روحی تهدید بنده به اعدام و مرگ بود که هر روز بازجوی بنده مرا به خاطر همکاری با هاشمیها مستحق مرگ میدانست و نوید آن را میداد. مسئله دیگر تهدید به تجاوز و همچنین تهدید به استعمال بطری توسط بازجوها بود. یا تهدید به ارسال و اعزام بنده به بندهای عمومی مخوف که افراد خلاف در آن سپری میکنند و ظاهراً حسب گفته بازجوها در آن بندها به افراد جدیدالورود تجاوز جنسی مینمایند... یک روز صدای خانمی از فاصله چند سلول آن طرفتر حین بازجویی میآمد که در حال گریه و زاری بود و بازجویم اعلام کرد که این صدای دختر شما زینب است که دارد شکنجه میشود و من با شنیدن این خبر دنیا بر سرم خراب شد. زیرا دخترم فرزندی خردسال دارد و تا یک ماه به لحاظ روحی و روانی به هم ریخته بودم. زیرا وقتی بنده را تهدید به تجاوز و … مینمودند با دختری جوان چه میکردند؟ از طرفی نگران فرزند دخترم بودم که بدون مادر چگونه سپری مینماید. تا اینها پس از یک ماه تماس تلفنی با منزلم داشتم و متوجه شدم بازجویم دروغ میگفته و دخترم دستگیر نشده است... اصرار بازجویم با فحش و کتککاری مخصوص خود مبنی بر اینکه اعتراف کنم با کلیه خانمهایی که ایام انتخابات با بنده تماس داشتهاند رابطه داشتهام ، از جمله خانم... که بابت پیگیری صحت مدرک... با من تماس داشت و یا خانمها فائزه و فاطمه هاشمی و ... تفتیش مسائل شخصی و خصوصی همراه با فشار و شکنجه، آنها هر از گاهی اعلام میکردند فلان خانم خبرنگار که دستگیر شده است اعتراف کرده که با تو رابطه داشته است و بدین صورت مرا شکنجه روحی میکردند... آنها اعلام کردند اگر روز دادگاه من متن مورد نظر بازجوها را نخوانم خانمی در جلسه علنی دادگاه بلند خواهد شد و علیه تو در دادگاه افشاگری خواهد کرد که تو با او رابطه داشتهای... بازجوها...از اینجانب علیه دیگران تکنویسی میخواستند و وقتی من نمینوشتم کتکم میزدند. مینوشتم باز هم کتکم میزدند که تو نوشتهای ولی همهاش را ننوشته ای... از جمله کارهایی که بازجوها میکردند نگهداری اینجانب در کنار دیوار به صورت ایستاده تا ساعتهای متمادی بود. کتککاری، زدن با سیلی، پس گردنی، لگد و مشت به شکم و سایر اعضای بدنم به طوری که بنده در دو مرحله دچار خونریزی شدم و چندین روز خونریزی ادامه داشت. در آن ایام هر چه اصرار میکردم مرا به پزشک و دکتر نشان بدهند تا معاینه کنند آنها به بهانه اینکه بند ۲۴۰ پزشک ندارد (آن موقع بند ۲۴۰ فاقد پزشک و بهداری بود و بیماران را برای معاینه به بند ۲۰۹ میبردند) از رسیدگی پزشکی طفره میرفتند... فرو کردن سرم در چاه توالت و آزار جنسی و روحی در این زمینه... یکی از بازجویان بارها گلوی مرا میفشرد، در حدی که بیهوش میشدم و با کتک و لگد مرا شکنجه مینمود... فرو کردن سرم در چاه توالت و آزار جنسی و روحی در این زمینه... توهین و تحقیر بنده نزد همبندان و دوستانم که در سلولهای دیگر بودند و توهین و تحقیر آنها نزد بنده و شکستن و خرد کردن شخصیت و غرور بنده و سایرین... توهین و تحقیر و اتهام بستن به همسرم و دخترانم... نگهداری طولانی مدت بنده در انفرادی ۱۳۸ روز در ۲۴۰ و در مرحله دوم نگهداری بنده به مدت ۱۰۰ روز به اتفاق یکی دیگر از متهمان بدون هر گرونه بازجویی... فحاشیهای بسیاری که از بیان آنها شرم دارم... بیش از ۱۵ بار در مدت زندان در حین بازجوییها و پس از آن بیهوش شدم.» (سایت ایرانیان انگلیس، دوم شهریور ۱۳۸۹) عبدالله مومنی به علی خامنهای «در جریان دستگیری درحالی که گاز اشکآور که تا پیش از آن در خیابانها استفاده میشد در فضای بسته مرا به حالت خفگی انداخته و امکان هرگونه تحرکی را از من سلب کرده بود مأموران دست بردار نبوده و با کینه و دشمنی چنان مرا به زیر مشت و لگد گرفتند که با بینی، دهان و دندانهایی خونین و دستان و پاهایی زنجیرشده به مسئولانشان در زندان اوین تحویل شدم؛ و جالب آنکه وقتی به مأموران که حدود ۲۰ نفر بودند در برابر فحاشی و ضرب و شتم میگفتم که از شما به قاضی شکایت میکنم، با فحشهای رکیک آنها و الفاظ وقیحانه به خودم و قاضی مواجه میشدم. این البته دستگرمی آغاز کار بازجویان بر روی جسم و روح من بود. از همان ابتدای بازداشت درحالی که مدام در گوشم میخواندند که «نظام ترک برداشته» با این وعده مواجه بودم که «شماها اعدام خواهید شد». انتظار تحقق این وعده تا مدتها، بارها وقتی در طی شبانه و روز بدون هیچ توضیحی مرا از سلولی به سلولی دیگر و از بندی به بندی دیگر منتقل میکردند، مرا در بیم و هراس نسبت به ادامه حیات خویش قرار میداد. طی ۸۶ روز انفرادی هیچ وقت آسمان را ندیدم و طی هفت ماه بازداشت در بندهای امنیتی ۲۰۹ و ۲۴۰ تنها شش بار از «حق هواخوری» برخوردار شدم و پس از دوران انفرادی و حتی پایان بازجویی و برگزاری دادگاه هر دو هفته تنها یک بار اجازه تماس تلفنی کوتاهی آن هم با حضور بازجو با خانواده را داشتم... پس از بازداشت به شرح فوق، روانه انفرادی در سلول ۱۰۱ بند ۲۰۹ اوین شدم و در بدو ورود متوجه وجود مدفوع در زیر موکت سلول شده و اعتراض کردم، پاسخم این بود که «شایسته بیشتر از این نیستی»... هر سلول انفرادی [بند ۲۴۰] را تقسیم به دو سلول کرده بودند با ابعاد ۱.۶ در ۲.۲ متر (به شکلی که عرض سلول از قد من کوتاهتر بوده و تنها در یک وضعیت امکان درازکشیدن داشتم). یک سطل فلزی که بر سر چاه توالت جهت اجابت مزاج گزارده بودند و یک شیرآب در بالای آن نیز داخل سلولی به همین اندازه بود تا زندانی برای نیازهای اولیه نیز از سلول بیرون آورده نشود. در فضای قبر مانند سلول و سکوت گورستانی بند، متأسفانه وضعیت سلول نیز به شکلی بود که جهت قبله به سمت سطل فلزی مذکور بوده و فاصله سجدهگاه زندانی با آن حدود یک وجب بود و نورافکنی هم ۲۴ ساعته روشن بود تا مبادا زندانی هوس خواب در سر بپرورد... درکنار انفرادی، بیخوابیهای مکرر در نتیجه جلسات بازجویی چند ساعته و ایستادن بر روی یک پا و ضرب و شتم و سیلیهای پیاپی نیز ترجیعبند این روزها بود. فشارها و آزار ناشی از عدم اطاعت از خواست بازجویان آنقدر بود که گاهی باعث میشد در حین بازجویی از هوش بروم. گاهی نیز که گویی باید مشت آهنین از آستین بازجو بیرون میآمد، چنین میشد و چندین بار آنچنان بازجوی پرونده، گلویم را تا حد خفگی میفشرد که بیهوش برزمین میافتادم و تا روزها از شدت درد در ناحیه گلو، خوردن آب و غذا برایم زجرآور میشد... بازجویان حتی از فریاد و نالههای من نیز در هنگام ضرب و شتم علیه دیگر زندانیان استفاده میکردند به طوری که بعدها از برخی زندانیان شنیدم که با ترتیب دادن جلسات بازجویی همزمان ضجههای من را به گوش سایر زندانیان میرساندهاند تا آنها را نیز بدین وسیله تحت فشار و شکنجه روحی و روانی قرار دهند... مرتباً میخواستند به روابط و مسائل اخلاقی ناکرده خود نیز اعتراف کنم و وقتی میگفتم این سخنان درست نیست و من نمیتوانم علیه خود به دروغ اعتراف کنم با فحشهای رکیک و ضرب و شتم و این پاسخ آنها روبهرو میشدم که فاحشهای را در دادگاه میآوریم تا علیه تو اعتراف کند و بگوید که رابطه نامشروع با تو داشته است... بازجویان در تمام طول بازجویی بارها به مادر مرحومهام که زنی مؤمنه و مادر شهید است ، با بدترین وجه ممکنه، مورد فحش وناسزا و الفاظ رکیک قرار میدادند، همسر فداکارم، بارها به رغم آنکه زنی مسلمان و مؤمنه و همسر شهید است (و با آنکه میدانستند من با همسر برادر شهیدم ازدواج نمودهام) به عنوان... مینامیدند و خواهرن و نوامیس مرا به فجیعترین وجه ممکن با لقب... مورد دشنام و توهین قرار میدادند. این ابراز مکرر الفاظ ناشایست از مدافعین نظام اسلامی شامل حال برادر شهیدم نیز میشد... پس از ساعتی بازگشتند و پرسیدند که آیا آنچه باید را نوشتهای یا نه؟ و من نیز بیان داشتم همان را که به شما قبلاً هم گفته بودم نوشتم. کاغذ را از من گرفتند و خواندند. پس از خواندن کاغذ بازجویی، به من هجوم آورده و با مشت و لگد و سیلی به جان من افتادند و به خود و خانوادهام تا جای ممکن فحاشی کردند و پس از کتککاری مفصل و تحقیر و توهین گفتند «به تو اثبات میکنیم که حرامزاده و ولد زنا هستی». این سخنان عصبانیت مرا نیز برانگیخت و به درگیر شدن من با آنان نیز منجر شد که البته نتیجه آن فرو کردن سر من در چاه توالت بود، آن چنان که کثافتهای درون توالت به دهان و حلق من وارد و به مرحله خفگی رسیدم.» (تاریخ نامه مرداد ۱۳۸۹، جرس، ۱۸ شهریور ۱۳۸۹) فاطمه کروبی به علی خامنهای «علی به جرم نانوشته شرکت و کمک به حفاظت از پدر دستگیر و به مسجد امیرالمومنین (ع) برده شد و در خانه خدا این محل امن الهی در کنار سایر بازداشتشدگان کتک خورد و ناسزا شنید. هنگامی که اسامی بازداشتشدگان را یادداشت میکردند، اوباشهایی که امروز در لباس ضابطان قرار گرفتهاند به هویت علی پی بردند و پس از ۱۰ دقیقه و کسب اجازه از مسئولان ارشد خود، او را از جمع جدا کرده و به شدت مورد ضرب و جرح قرار دادند... آنان در کنار ضرب و جرح شدید فیزیکی علی با به کارگیری سخیفترین و زشتترین الفاظ نسبت به فاطمه و مهدی کروبی او را تحت فشار روحی قرار دادند و در قبال اعتراض علی نسبت به آن اهانتها و شکستن حرمت مسجد، نه تنها خشونت فیزیکی و زبانی را افزایش دادند بلکه این مرد ۳۷ ساله را در خانه خدا تهدید به … کردند- مجازات ارتکاب آن فعل در قانون مجازات اسلامی مرگ است. خدا میداند این جماعت وقیح با دست بازی که دارند بر سر جوانان کم سن و سال این کشور چه آورده و میآورند... ...در هنگام انتقال بازداشتشدگان آنان علی را از جمع جدا کرده و به گارد ویژه به سرکردگی افراد فاسدی میسپارند که دور جدید شکنجه او آغاز میگردد. در هنگام شکنجه از او فیلم گرفته و با افتخار از اینکه فرزند مهدی کروبی در اسارت آنان است با زشتترین الفاظ به مهدی کروبی و خانواده او توهین میکنند. هنگامی که دستور انتقال و آزادی علی به پایگاه خیابان شهید مطهری میرسد، مأمور شکنجه ضمن اظهار تأسف میگوید اگر ۲۴ ساعت دیگر اینجا بودی جنازهات را تحویل میدادم.» (۲۴ بهمن ۱۳۸۹) نورالدین کیانوری به خامنهای «صبحدم روز ۱۷ بهمن ماه ۱۳۶۱ ساعت ۳:۳۰ تا ۴ پس از نیمه شب گروهی از پاسداران با بازکردن در خانه به اطاق خواب ما در منزل دخترمان ریختند و دستور دادند که من فوراً لباس بپوشم. این آقایان تنها حکم بازداشت مرا در دست داشتند. اما نه تنها مرا، بلکه همسرم را هم بدون داشتن حکم بازداشت کردند. به آن هم بسنده نکرده دخترمان را هم که در کارهای سیاسی ما نه سر پیاز بود و نه ته پیاز، او را هم بدون حکم، بازداشت کردند. تصور نفرمایید که به اینهم بسنده کردند، نه! فرزند ۱۱ ساله افسانه دخترمان و نوه ما را هم بازداشت کردند و همه ما را به بازداشتگاه ۳۰۰۰، یعنی کمیته مشترک دوران شاه که من در آنجا مدتها (پیش از کودتای ۲۸ مرداد) بازداشت و محاکمه و زندانی شده بودم بردند. پس از آزاد شدن افسانه دخترمان (که پس از شکنجه و یک سال و نیم زندانی بدون محکومیت آزاد شد) معلوم شد که آقایان بازداشتکنندگان در غیاب ما خانه را «غارت» کردند. هر چیز گرانبها را از سکههای طلای متعلق به افسانه (سکههایی که طی سالها بمناسبت اعیاد و روز تولد خود از بستگانش دریافت کرده بود) گرفته، تا مقداری اشیای قیمتی که من در سفرهای خود به عنوان هدیه دریافت کرده بودم، تا حتی مدارک تحصیلی من (از تصدیق ششم ابتدایی گرفته تا تا بالاترین سند علمی من که حکم پروفسوری آکادمی شهرسازی و معماری جمهوری دمکراتیک آلمان بود) به غارت بردند و تاکنون که هفت سال از آن زمان میگذرد، با وجود دهها بار درخواست افسانه و من، اصلاً کوچکترین اثری هم از آنها پیدا نشده است. ظاهراً آقایان بازداشتکننده ما، این اشیای گران بها را به عنوان غنائم جنگی در جنگ مسلمانان علیه کفار برای خود به غنیمت برداشتهاند. در مورد اکثر بازداشتشدگان از همان روز اول بازداشت و در مورد من چند روز پس از بازداشت، شکنجه به معنای کامل خود با نام نوین «تعزیر» آغاز گردید. شکنجه عبارت بود از شلاق با لوله لاستیکی تا حد آش و لاش کردن کف پا. در مورد شخص من در همان اولین روز شکنجه آن قدر شلاق زدند که نه تنها پوست کف دو پا، بلکه بخش قابل توجهی از عضلات از بین رفت و معالجه آن تا دوباره پوست بیاورد، درست سه ماه طول کشید و در این مدت هر روز پانسمان آن نو میشد و تنها پس از 3 ماه من توانستم از هفتهای یکبار حمام رفتن بهرهگیری کنم. نوع دوم شکنجه که به مراتب از شلاق وحشتناکتر است دستبند قپانی است. تنها کسی که دستبند قپانی خورده میتواند درک کند که دستبند قپانی آن هم ۸ تا ۱۰ ساعت متوالی در هر شب، یعنی چه؟ در مورد من، پس از این که شلاق اولیه که با فحش و توهین و توسری و کشیده تکمیل میشد سودی نداد، یعنی آقایان نتوانستند در مورد دروغ شاخدار ساخته شده که در زیر آن را شرح خواهم داد از من تأیـیدی بگیرند، مرا به دستبند قپانی بردند. ۱۸ شب پشت سر هم مرا ساعت ۸ بعدازظهر به اطاقی واقع در اشکوب دوم میبرند و دستبند قپانی میزدند و این جریان تا ساعت ۵ تا ۶ صبح یعنی ۹ تا ۱۰ ساعت طول میکشید. تنها هر ساعت مأمور مربوطه میآمد و دستها را عوض میکرد. چون ممکن است شما ندانید که دستبند قپانی چگونه است، آن را توضیح میدهم. این شکنجه عبارت از اینست که یک دست از بالای شانه و دست دیگر را از پشت به هم نزدیک میکنند و بین مچ دو دست یک دستبند فلزی زده و با کلید آن را تن میکنند. درد این شکنجه وحشتناک است. طی ۱۸ شب که من زیر این شکنجه قرار داشتم و دو بار هم در تعویض ساعت به ساعت آن «غفلت» شد و از ساعت ۱۲ نیمه شب تا پنج صبح به همان حال باقی ماندم. علت اینکه چرا این قدر طول کشید این بود که من به آنچه میخواستند به «زور» اعتراف کنم، تسلیم نشدم. من ۱۸ کیلوگرم از وزن خود را از دست دادم و تنها پوست و استخوان از من باقی ماند، تا آن حد که بدون کمک یک نفر حتی یک پله هم نمیتوانستم بالا بروم و برای رفتن به دستشویی هم محتاج به کمک نگهبان بودم. پیامد این شکنجه وحشتناک که هنوز هم باقی است، این است که دست چپ من نیمه فلج است و دو انگشت کوچک هر دو دستم که در آغاز کاملاً بیحس شده بود، هنوز نیمه بیحس هستند. یادآوری میکنم که من در آن زمان ۶۸ ساله بودم. همسرم مریم را آن قدر شلاق زدند که هنوز پس از هفت سال، شب هنگام خوابیدن کف پاهایش درد میکند. البته این تنها شکنجه «قانونی» بود که به انواع توهین و با رکیکترین ناسزاگوییها تکمیل میشد (فاحشه، رئـیس فاحشهها و...) آنقدر سیلی و توسری به او زدهاند که گوش چپ او شنواییاش را از دست داده است. یادآور میشوم که او در آن زمان پیر زنی ۷۰ ساله بود. خواهش میکنم عجله نفرمایید و نیاندیشید که بدترین نوع شکنجه (تعزیر) همین بود. نه، از این بدتر هم دو نوع دیگر بود. نوع اول شکنجه جسمی بود و آن این جور بود که فرد را دستبند قپانی میزدند و با طنابی به حلقهای که در سقف شکنجهخانه کار گذاشته شده بود آویزان میکردند و او را به بالا میکشیدند، تا تمام وزن بدنش روی شانهها و سینه و دستهایش فشار غیر قابل تحمل وارد آورد. درد این شکنجه نسبت به دستبند قپانی ساده شاید ۱۰ برابر باشد. حتی افراد ورزیدهای مانند دوست عزیز ما آقای عباس حجری که ۲۵ سال در زندانهای مخوف شاه مردانه پایداری کرد، چندین بار از هوش رفت. آقایان به این هم بسنده نکرده و او را مانند تاب تلو تلو میدادند. دوست هنوز زنده ما آقای محمدعلی عمویی که با آقای حجری و پنج جوانمرد دیگر از سازمان افسری حزب توده ایران پس از کودتای امریکایی - انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به زندان افتاده و مانند یارانش ۲۵ سال در همه زندانهای مخوف شاه معدوم مردانه پایداری کرد، شاهد زنده این شکنجههاست. البته نه شاهد دیدار، بلکه خود او زیر این شکنجهها قرار گرفته است. آقای عباس حجری که مردی ورزیده بود در اثر این شکنجه وحشتناک، دست راستش تا حد سه چهارم فلج شده بود تا آنجا که نمیتوانست با آن غذا بخورد. مرا مسلماً به علت آنکه دیگر جانی برایم باقی نمانده بود از این شکنجه معاف داشتند. نوع دوم، شکنجه روحی بود. این نوع شکنجه که در مورد من عملی شد، از همه شکنجههای دیگر دردناکتر بود. این شکنجه چگونه بود؟ پس از اینکه آقایان از تحمیل اعترافات به من با شکنجهها و باهدفی که در بالا شرحش را دادم، ناامید شدند، سه بار مرا زیر این «آزمایش» قرار دادند. بار اول مرا به اطاق شکنجه بردند. مریم همسرم را که چشمش را بسته و دهانش را با دستمالی که در آن فرو کرده بودند، بسته بودند روی تخت شلاق خوابانده و دهان مرا هم گرفتند و در برابر چشم من به پای لخت او شلاق زدن را آغاز کردند. این جریان پیش از شلاقزدنهای شدید مریم که در بالا یادآور شدم بود. آقایان برای اینکه دست خود را به یک چنین کار ننگینی که بدون تردید قابل دفاع نبود، آلوده نکرده باشند، یکی از افراد تودهای، به نام حسن قائمپناه را که برای فرار از فشار تن به پستی داده بود مأمور شلاق زدن کردند. پس از نشان دادن این منظره، مرا به پشت در سلول شکنجهگاه بردند و به زمین نشاندند و از من اعتراف میخواستند تا شلاق زدن به پای همسرم را که من صدای ضربات شلاق و ناله همسرم را میشنیدم، پایان دهند. پس از چند دقیقه چون من حاضر به پذیرش آنچه از من میخواستند، نشدم (قبول طرح کودتا) مرا به سلول خودم برگرداندند... ... چون من باز هم تسلیم نظریات آقایان نشدم، بار دوم - باز هم مرا به اطاق شکنجه بردند. این بار دخترم افسانه را خوابانده بودند و همان فرد پست در برابر چشم "آقایان" مشغول به شلاق زدن به پای برهنه او بود. باز هم مرا پشت در نشاندند و به گوش کردن نالههای دخترم مجبور کردند و از من خواستند که خواسته آنان را بپذیرم و چون حاضر نشدم بار سوم باز هم مرا شبی به اطاق شکنجه بردند. این بار همسرم مریم را دستبند قپانی زده و به سقف آویزان کرده بودند. او پاهایش هنوز روی زمین بود. مرا به پشت در شکنجهگاه آوردند و گفتند اگر اعتراف نکنی، مریم را بالا خواهیم کشید. چون من حاضر به اعتراف نشدم دستور دادند که مریم را به بالا بکشند. من تنها صدای نالههای مریم را که چون دهانش با دستمال بسته بود، به طور مبهم شنیدم. پس از مدتی آقای «یاسر» که در درون شکنجهگاه بود فریاد زد متهم از حال رفته، دکتر را بیآورید و مرا به سلول خود برگرداندند. ... پس از چند هفته که بازپرسیها به طور کلی در بخش عمومیاش پایان یافته بود، بازپرس مستقیم من آقای «مجتبی» به من گفت که این جریان سوم یک صحنهسازی بود و نالهها را هم «یاسر» با صدای زنانه و مبهم میکرده است. پس از دیدار کوتاهی که با همسرم مریم داشتم او هم این حقیقت را تأیید کرد و گفت او را بالا نکشیدند، تنها پنچ دقیقه نگه داشتند.» (نوشته شده در ۱۶ بهمن ۱۳۶۸) ------------------------------------------------------------- نظرات مطرح در این مقاله الزاما دیدگاه رادیوفردا نیست.
حامد کرزی رییس جمهور افغانستان، با تشکیل دادگاهی ویژه برای رسیدگی به اتهاماتی در زمینه ی تقلب در انتخابات پارلمانی این کشور موافقت کرد. یک مقام دادگاه عالی افغانستان درباره ی این دادگاه ویژه گفته است که ۵ کارشناس ِ امور حقوقی در آن فعالیت می کنند و کار خود را از این هفته آغاز خواهند کرد. پارلمان تازه انتخاب شده ی افغانستان، باید از بیستم ژانویه، کمتر از یک ماه دیگر، کار خود را آغاز کند. این در حالیست که هنوز برخی از کاندیداهای مغلوب انتخابات پارلمانی، به نتایج آن معترض هستند.
آلمان روز دوشنبه سفير جمهوری اسلامی ايران را به وزارت امور خارجه احضار و نسبت به عدم اجازه مقام های تهران برای ديدار دو روزنامه نگار زندانی آلمانی با خانواده های خود اعتراض کرد.آلمان روز دوشنبه سفير جمهوری اسلامی ايران را به وزارت امور خارجه احضار و نسبت به عدم اجازه مقام های تهران برای ديدار دو روزنامه نگار زندانی آلمانی با خانواده های خود اعتراض کرد. استفان بردول، سخنگوی وزارت امور خارجه آلمان، می گويد: «خانواده های اين دو روزنامه نگار پس از آنکه مقام های ايران بارها وعده دادند که مقدمات ديدار آنها را فراهم می کنند به تهران سفر کردند.» وی گفته است که سفير آلمان در روزهای تعطيلات سال نو مسيحی در تهران ماند تا مقدمات ديدار اين خانواده ها با دو روزنامه نگار را فراهم کند. سخنگوی وزارت امور خارجه آلمان افزود: «از آنجايی که تاکنون اين ملاقات صورت نگرفته است، سفير ايران امروز صبح به وزارت امور خارجه احضار و مراتب ناخشنودی دولت آلمان به وی ابلاغ شد.» روز ۱۸ مهرماه سال جاری دو خبرنگار آلمانی که برای نشريه آلمانی «بيلد آم زونتاگ» کار میکردند، هنگامی که در تبريز در حال مصاحبه با پسر سکينه محمدیآشتيانی، زن ايرانی محکوم به سنگسار، بودند از سوی نيروهای امنيتی بازداشت شدند. در جريان اقدام نيروهای امنيتی، سجاد قادرزاده، پسر خانم آشتيانی و هوتن کيان، وکيل وی، نيز دستگير شدند. اسفنديار رحيم مشايی، رييس دفتر محمود احمدی نژاد، و رامين مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ايران، اواسط آذرماه اعلام کردند که درخواست ملاقات دو شهروند آلمانی با خانوادههايشان «با توجه به فرا رسيدن سال نو ميلادی» در دست بررسی است. پيشتر هورست کوهلر، رومن هرتزوگ، ريشارد ون وايستزکر و والتر شل، چهار رئيس جمهور پيشين آلمان از مقام های جمهوری اسلامی ايران خواسته بودند تا اين دو روزنامه نگار را آزاد کنند. گيدو وستروله، وزير امور خارجه آلمان، نيز در مصاحبه ای که روز يکشنبه در آلمان منتشر شد، بار ديگر از مقامات جمهوری اسلامی خواست تا در ايام کريسمس، امکان ديدار دو شهروند آلمانی زندانی در ايران با خانوادههايشان را فراهم کنند. غلامحسين محسنیاژهای، سخنگوی قوه قضائيه جمهوری اسلامی در باره بازداشت اين دو شهروند آلمانی گفته بود: «اين دو تبعه که با رواديد توريستی در تبريز حضور يافته بودند، بدون مدرک از نام خبرنگار سوءاستفاده کرده و با خانواده سکينه آشتيانی ارتباط برقرار کرده بودند.» مقام های قضايی ايران در روزهای اوليه بازداشت اين دو تبعه آلمانی، جرم آنها را اقدام عليه امنيت ملی اعلام کردند و روز ۲۵ آبان ماه نيز رييس کل دادگستری آذربايجان شرقی گفت که جرم جاسوسی دو تبعه آلمانی محرز و ثابت شده است. نشريه «بيلد ام زونتاگ» پيشتر با مضحک خواندن اتهام جاسوسی به دو خبرنگارش که در ايران در بازداشت به سر میبرند، اين اتهام را رد کرده و از عدم دسترسی آن دو به وکيل نيز انتقاد کرده است.
دادگاهی در آمریکا به تازگی اعلام کرد که یکی از نسخههای اصلی «فهرست شیندلر» که حاوی اسامی شماری از یهودیان نجات یافته در طول جنگ جهانی دوم و در زمان کشتار یهودیان است، میتواند به حراج گذاشته شود.دادگاهی در آمریکا به تازگی اعلام کرد که یکی از نسخههای اصلی «فهرست شیندلر» که حاوی اسامی شماری از یهودیان نجات یافته در طول جنگ جهانی دوم و در زمان کشتار یهودیان است، میتواند به حراج گذاشته شود. روزنامه بریتانیایی دیلی تلگراف روز دوشنبه، ۶ دیماه، گزارش کرد که پیش از این گاری زمیت، یک کلکسیونر آمریکایی که سیزده برگ از اسناد شیندلر را در اختیار دارد از این دادگاه درخواست کرده بود تا با صدور حکمی، اجازه فروش این اسناد را به آقای زمیت بدهد که این دادگاه در نهایت با این درخواست موافقت کرد. این حکم در حالی صادر شده است که مارتا روزنبرگ، شخصی که از سوی همسر بیوه اسکار شیندلر به عنوان وارث وی تعیین شده بود، ماه گذشته و هنگامی که از قصد آقای زمیت برای فروش این اسناد آگاه شد، خواهان مداخله قوه قضائیه آمریکا برای جلوگیری از فروش این اسناد شد. خانم روزنبرگ تأکید داشت که تمامی حقوق اسناد شیندلر باید برای وارث خاندان شیندلر محفوظ بماند. در همین زمینه، لوئیس یورک، قاضی پرونده اعلام کرده است که صدور این حکم به معنای آن است که این اوراق میتوانند به حراج گذشته شوند و این امر خللی به حقوق خانم روزنبرگ به عنوان وارث اصلی این اسناد وارد نخواهد کرد. بر اساس ارزیابیها گفته میشود که اگر این اسناد به حراج گذاشته شوند، تا حدود دو میلیون دلار برای آن قیمت تعیین خواهد شد. آقای زیمت که اکنون این اسناد را در اختیار دارد میگوید که این اوراق تنها یکی از چند نسخه اولیهای است که از سوی اسکار شیندلر برای نجات شماری از یهودیان در جنگ جهانی دوم تهیه شده بود. نسخههای دیگر سند «فهرست شیندلر» در موزه «ید و شم»، موزه بزرگ هولوکاست در اورشلیم/ بیتالمقدس، و همچنین در برخی از موزههای آمریکا نگهداری میشود. اسکار شیندلر که یک کارخانهدار بزرگ مسیحی آلمانی بود، در زمان جنگ جهانی دوم، تعدادی از یهودیان اروپا، به ویژه لهستان را به عنوان کارگران کارخانه خود به خدمت گرفته بود تا ضمن تولید محصولاتی که به مصرف نازیهای آلمان میرسید، با ثبت نام این افراد در فهرست کارمندان خود، از کشتهشدن آنان جلوگیری کند. توماس کنیلی، نویسنده کتاب «کشتی شیندلر» بر اساس پژوهشهای صورت گرفته در شش دهه اخیر، اسکار شیندلر جان حدود هزار و دویست نفر از یهودیان ساکن اروپا را نجات داده است. آقای شیندلر در سال ۱۹۰۸ در منطقه «موراویا» که در آن زمان بخشی از امپراتوری اتریش به حساب میآمد و اکنون در جمهوری چک قرار دارد، در خانوادهای مذهبی و متمول به دنیا آمد. یهودیان میگویند که اسکار شیندلر علیرغم مناسبات بسیار نزدیکش با سران نازی و فرماندهان منطقهای نازیها، برای نجات جان یهودیان مبالغ کلانی را به عنوان رشوه به فرماندهان حزب نازی میداد. گفته میشود وی یک بار توانست حدود ۱۱۰۰ نفر از یهودیانی را که به اردوگاه کار اجباری «پلاشوف»، در جنوب لهستان، فرستاده شده بودند را به عنوان کارگر به یکی از کارخانههایش در «برونلیتس» منتقل کند. در یک مورد دیگر نیز وی حدود ۱۰۰ یهودی را که با قطار به سمت اردوگاه کار اجباری در حرکت بودند، به کارخانه خود منتقل کرد. اسکار شیندلر پس از جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۹ به آرژانتین رفت و به کار کشاورزی مشغول شد. وی در آن زمان نیز بخشی از درآمد خود را برای کمک به سازمانهای یهودیان اختصاص داده بود. او در سال ۱۹۶۰ به آلمان بازگشت و در سال ۱۹۶۷ نیز به اسرائیل سفر کرد. آقای شیندلر که اسرائیل به وی نشان «خادم بزرگ بشریت» را اعطا کرده است در سال ۱۹۷۴ در فرانکفورت درگذشت و بر اساس وصیت نامه آقای شیندلر، جسد وی در تپه صهیون به خاک سپرده شد. بعدها، توماس کنیلی،نویسنده استرالیایی زندگینامه اسکار شیندلر را به رشته تحریر در آورد و نام آن را به اقتباس از کشتی نوح، «کشتی شیندلر» گذاشت. این کتاب در سال ۱۹۸۲ برنده جایزه ادبی بوکر شد. در سال ۱۹۹۳ نیز، استیون اسپیلبرگ، کارگردان یهودی آمریکایی، فیلم «فهرست شیندلر» را بر اساس این کتاب ساخت که این فیلم برنده هفت اسکار شد. فیلم «فهرست شیندلر» در نخستین سال اکران دستکم ۳۲۰ میلیون دلار فروش کرد که تمام این مبلغ از سوی آقای اسپیلبرگ به مؤسسات یهودی اعطا شد و بخشی از آن نیز برای ساخت موزه هولوکاست واشینگتن به مصرف درآمد. اسرائیل افزون بر اسکار شیندلر، تا کنون به صدها نفر دیگر نیز که در طول دوره نازیها، جان یهودیان را نجات داده و آنها را مخفی کردهبودند، نشان عالی «خادم بزرگ» بشریت را اعطا کرده است. یهودیان ایرانی سراسر جهان نیز در همین رابطه از سالها پیش در تلاشند تا کشور اسرائیل، یک دیپلمات مسلمان ایرانی به نام عبدالحسین سرداری را به عنوان «شیندلر ایرانی» به رسمیت بشناسد. به گفته این یهودیان، آقای سرداری، که دیپلمات سفارت ایران در فرانسه در زمان رضا شاه پهلوی بود، با استناد به پیمان حقوق شهروندی که میان دولت وقت ایران و آلمان نازی منعقد شده بود، به یهودیان اروپایی مقیم فرانسه گذرنامه ایرانی میداد تا بتوانند به ایران سفر کرده و از مرگ نجات یابند. آقای سرداری که دایی امیرعباس هویدا، نخست وزیر ایران در زمان محمد رضا شاه پهلوی بود، در سال ۱۹۸۱ در گذشت.
به گزارش وبسایت های نزدیک به اصلاح طلبان، مجید توکلی و بهاره هدایت، دو فعال دانشجویی زندانی، به شعبه چهار دادسرای اوین احضار و با اتهامات جدیدی روبرو شده اند. این گزارش ها می افزاید، که اتهامهای « تبلیغ علیه نظام » و « اقدام علیه امنیت از طریق تبانی علیه نظام » به این دو فعال دانشجویی تفهیم شده است. بهاره هدایت و مجید توکلی در روز دانشجو، ۱۶ آذر، پیامی مشترک از زندان فرستادند. مجید توکلی پارسال در سالگرد روز دانشجو بازداشت شد و به ۸ سال حبس تعزیری محکوم شده است. بهاره هدایت نیزکه یک هفته است در اعتصاب غذا به سر می برد، به نه سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده است. امروز همچنین خبرها حاکی از آن بود که بهاره هدایت به دلیل وخامت وضعیت جسمانی، به بهداری زندان منتقل شده است.
گزارش ها از تهران حاکی از آنست که هادی حیدری، کاریکاتوریست به همراه محمد شفیعی و علیرضا طاهری، از اعضای شاخه جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی، روز دوشنبه از زندان اوین آزاد شده اند. این گزارش ها می افزاید که آنان با تودیع وثیقه آزاد شده اند. این درحالیست که فاطمه عرب سرخی، که در روز ۲۸ آذر با این سه تن بازداشت شده بود، همچنان در بازداشت به سر می برد. ادامه ی بازداشت فرزند فیض الله عرب سرخی از فعالان سیاسی زندانی، در حالی صورت می گیرد که پیشتر، خانواده ی او از بیماری او و نگرانی در اینباره خبر داده بودند.
سايت حزب اعتماد ملی روز دوشنبه اعلام کرد که اموال و وسايل دفتر کار مهدی کروبی، که در يک ساختمان تحت تدابير شديد امنيتی قرار داشت، ربوده شده و خواستار پاسخ وزارت اطلاعات درباره اين سرقت شد. اين سايت خبر داده که دو هفته قبل، سارقين از سوی پليس امنيت تحويل وزارت اطلاعات شده اند اما ، به گفته سایت اعتماد ملی،از آن روز تاکنون، وزارت اطلاعات پاسخی در خصوص ماهيت اين اقدام و هويت سارقين و نيز محل انتقال اين وسايل ارائه نکرده است. بر اساس گزارش سحام نيوز، دفترِ مورد سرقت، روز ۱۷ شهريور سال ۱۳۸۸ توسط نهادهای امنيتی پلمب شده بود .بر اساس این گزارش «حتی به آقای کروبی و مسئول دفتر وی اجازه داده نشد که مدارک و وسائل شخصی چون شناسنامه، کارت ملی و دسته چک را از ساختمان خارج کنند».
آلمان سفیر ایران در برلین را احضار کرد. در پی عدم موافقت تهران با ملاقات خانواده های دو روزنامه نگار آلمانی که در ایران در بازداشت به سر می برند، سخنگوی وزارت خارجه آلمان گفت: خانواده ی این دو روزنامه نگار،به امید دیدار با آنان در ایام عید کریسمس به تهران رفتند، اما به آنان اجازه ملاقات داده نشد. سخنگوی وزارت خارجه آلمان گفت:در همین زمینه سفیر ایران در برلین احضار و نارضایتی آلمان به او ابلاغ شد. روز یکشنبه نیز گیدو وستروله، وزیر خارجه آلمان از ایران خواسته بود تا مجوز دیدار این دو روزنامه نگار را با خانواده هایشان صادر کند. دو روزنامه نگار نشریه ی بیلد آم زونتاگ در ۱۸ مهرماه، در هنگام مصاحبه با فرزند و وکیل سکینه محمدی آشتیانی، زن محکوم به سنگسار، در تبریز بازداشت شدند.
مقام های امنیتی پاکستان می گویند، حملات موشکی جنگنده های آمریکایی، در منطقه ی مرزی این کشور با پاکستان، ۱۵ کشته بر جای گذاشته است. بنا بر گزارش ها پرتاب شش موشک، یک خودرو و چند ساختمان را در روستایی در وزیرستان شمالی ویران کرده است. در طول سال جاری میلادی، دستکم ۱۰۰ بار چنین حملات موشکی ای در این منطقه انجام شده است که در مقایسه با سال پیش دو برابر شده است. وزیرستان شمالی، از جمله مناطقی در پاکستان است که از جمله پناهگاه های ستیزه جویان محسوب می شود.
پلیس ایتالیا امروز در سفارتخانه های یونان، ونزوئلا، دانمارک و موناکو در رم، بسته های مشکوکی کشف کرد. کشف این بسته ها در حالی رخ می دهد که پنجشنبه گذشته، یک بستۀ حاوی بمب، در سفارت های سوییس و شیلی در رم منفجر شد که به مجروح شدن ۲ تن انجامید. یگ گروه آنارشیست ایتالیایی مسئولیت ارسال بسته های انفجاری هفته ی گذشته را بر عهده گرفته است.
پلیس بریتانیا ۹ نفر را در ارتباط با طراحی عملیات تروریستی در این کشور، بازداشت کرده است. بیانیۀ پلیس دراینباره می افزاید، این افراد طی دو ماه گذشته، در حال طرح ریزی عملیاتی بوده اند که در صورت موفقیت با انفجار های متعدد، می توانسته اند سراسر بریتانیا را هدف قرار دهند.
علیرغم صدور اجازه عبور تدریجی تعدادی از تانکرهای حامل سوخت توسط جمهوری اسلامی، از میسر هرات به مقصد افغانستان، پس از دو هفته بسته نگاه داشتن گلوگاههای ورودی به خاک آن کشور، دولت کابل و نیروهای ناتو همچنان با مشکل امنیت انرژی در میان مدت روبهرو بوده و مجبور به بررسی امکانات تأمین کامل سوخت مصرفی خود بدون استفاده از مسیر ترانزیت ایران خواهند شد.علیرغم صدور اجازه عبور تدریجی تعدادی از تانکرهای حامل سوخت توسط جمهوری اسلامی، از میسر هرات به مقصد افغانستان، پس از دو هفته بسته نگاه داشتن گلوگاههای ورودی به خاک آن کشور، دولت کابل و نیروهای ناتو همچنان با مشکل امنیت انرژی در میان مدت روبهرو بوده و مجبور به بررسی امکانات تأمین کامل سوخت مصرفی خود بدون استفاده از مسیر ترانزیت ایران خواهند شد. تأمین سوخت مصرفی در افغانستان با استفاده از سه مسیر شمال (کشورهای آسیای مرکزی)، غرب (مسیر ترانزیت ایران و سوخت ارسالی از ترکمستان و عراق) و جنوب (مسیر پاکستان و سوخت ارسالی به بندر کراچی) صورت میگیرد. ایران با وجود عدم فروش مستقیم محصولات پالایش شده نفتی خود به افغانستان، مسیر تأمین ۳۰ در صد از نیازهای سوختی افغانستان است. این محصولات را نمایندگان وارد کننده افغانی از ترکمنستان و عراق خریداری و از راه هرات به کشور خود حمل میکنند. علاوه بر این درصد نامعلومی سوخت پالایش شده در ایران نیز به صورت قاچاق، همراه سوخت ترانزیت، به افغانستان ارسال میشود. ایران هر زمان که شرایط را موافق مصالح خود تشخیص دهد، قادر خواهد بود به قطع این مسیر ترانزیت مبادرت ورزیده و افغانستان را با مشکل جدی تأمین سوخت روبهرو سازد. امنیت انرژی افغانستان اهمیت و حساسیت این مسئله برای افغانستان را میتوان با آسیب پذیری ایران در مقابل تحریم کامل سوخت وارداتی، و یا نگرانی هند در برابر مشکلات امنیتی ناشی از مشارکت در لوله گاز وارداتی ایران، از مسیر پاکستان، مقایسه کرد. ایران برای چیره شده بر مشکلات ناشی از کاهش فروش بنزین خارجی، در کوتاه مدت مجبور به ذخیرهسازی سوخت و در میان مدت ناگزیر از افزایش قیمت سوخت، با هدف کاهش مصرف آن، و همزمان، افزایش تولید بنزین داخلی با استفاده از ظرفیتهای واحدهای پتروشیمی شد. هند نیز عطای خرید گاز از ایران و استفاده از مسیر انتقال انرژی پاکستان را به لقای آن بخشید. افغانستان نیز تا زمانی که نیروهای ناتو در آن کشور حضور دارند و یا دولت ایران مناسبات خود را با غرب تغییر اساسی نداده، با تهدید امنیت مشابهی روبهرو بوده و در نتیجه ناگزیر است که در میان مدت از مسیر ترانزیت ایران منصرف شود. کمک به جنگجویان طالبان اخلال ایران در مسیر انتقال انرژی به افغانستان، تنها محدود به ممانعت از استفاده از مسیر انتقال انرژی به آن کشور نیست. ایران از سوی ناتو متهم به کمک به شورشیان مسلح در پاکستان و کمک به بمبگذاریهای کنار راه و انهدام ذخایر سوخت در داخل خاک آن کشور است. از دو ماه پیش، و قبل از تکمیل اعزام ۳۰ هزار نیروی تازه نفس ناتو به افغانستان، نیروهای مسلح طالبان در مناطق مرزی پاکستان، کاروانهای تدارکاتی و به خصوص کامیونهای حامل سوخت عازم افغانستان را هدف قرار داده و از راه نصب و انفجار بمبهای کنار جاده ای و شبیخون، دهها تانکر سوخت را منهدم ساختهاند. طی ماههای اخیر گسترش استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین توسط آمریکا در مناطق مرزی پاکستان و افغانستان، تلفات چشمگیری به نیروهای طالبان وارد ساخته و مسیر جنگ در افغانستان را به زیان شورشیان تغییر داده است. دلایل تغییر استراتژی نیروهای طالبان، در عوض رویارویی مستقیم با نیروهای ناتو که از قدرت آتش و نیروی تحرک بسیار بیشتری بر خوردارند، بخشی از قابلیتهای خود را متوجه تخریب خطوط تدارکاتی آنها ساختهاند. شورشیان طالبان استراتژی حمله علیه مسیرهای تدارکاتی، بهخصوص وسایل سوخترسانی به نیروهای ناتو را، به این منظور در پیش گرفتهاند که از راه کاهش سرعت و حجم نقل و انتقال نیروها، مانع از افزایش عملیات نظامی آنها در جبههها بشوند. چندی قبل در نتیجه یکی از این حملات در منطقه قبیلهنشین «خیبر» پاکستان، نزدیک به پایانه مرزی «الفیصل» در پیشاور، ۱۵۰ دستگاه تانکر حمل سوخت و کامیون تدارکاتی و حاوی مواد غذایی ناتو به آتش کشیده شد. در منطقه یاد شده و بهخصوص دو شهر لندی کوتال و جارمود، ارتش پاکستان با هدایت و پشتیبانی نیروهای ناتو، در تدارک اجرای هجوم گستردهای علیه طالبان شورشیان محلی است. در صورت ادامه تأمین نیازهای تدارکاتی نیروهای ناتو در منطقه، بهخصوص مواد سوختی، و تداوم روند کنونی جنگ،عقبنشینی نیروهای طالبان در جبهههای جنگ سرعت بیشتری گرفته و تحقق هدف خروج نظامی آمریکا از افغانستان تا سال ۲۰۱۴ آسانتر خواهد شد. کمک به طالبان ایران گرچه به رغم تمایل به خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، موافق بازگشت طالبان به آن کشور نیست، خواستار آن است که خروج نیروهای ناتو از منطقه همراه با شکست و از راه اجبار صورت بگیرد و نه با اختیار و همراه با اعلام پیروزی در جنگ. از این لحاظ، در اجرای استراتژی مشابهای که در عراق اتخاذ کرده بود، ایران ضمن همکاری با دولت مرکزی افغانستان، متهم به حمایت از شورشیان محلی طالبان در جنگ افغانستان است. در شرایطی که جنگ در افغانستان به نفع نیروهای ناتو و به زیان طالبان در حال تغییر به نظر میرسد، ایران میتواند در حد توانایی، سوخترسانی به نیروهای ناتو را تحت فشار قرار دهد. نیازهای افغانستان محمد محمد شریفی، معاون وزیر تجارت افغانستان چند روز پیش مدعی شد که ایران ۱۶۰۰ دستگاه کامیون حمل سوخت را در مرزهای هرات متوقف کرده است. از جمله مهمترین گلوگاههای مسدود شده مرزی، «اسلام قلعه» در هرات است که تاکنون ظاهراً باز گشایی نشده است. ایران بدون ارائه توضیحات رسمی، متقابلاً مدعی شد که سوختهای متوقف شده شکل قاچاق داشتهاند، ولی در باطن، جمهوری اسلامی معتقد است که این سوختها توسط نیروهای ناتو مورد استفاده قرار میگیرند. اعمال محدودیتهای تازه از سوی ایران، وضعیت معیشتی مردم را در افغانستان دشوارتر از پیش ساخته است. طی یک ماه گذشته قیمت مواد سوختی در افغانستان تا حدود ۳۰ درصد و قیمت بنزین تا صد در صد افزایش یافته است. افزایش قیمت بنزین در ایران قاچاق بنزین به افغانستان را نیز کاهش داده و مشکلات تأمین سوخت را در آن کشور بیشتر از پیش خواهد ساخت. از این جهت افغانستان در کوتاه مدت، ناگیز از دادن ضمانت عدم تحویل سوخت دریافتی از مسیر ترانزیت ایران به نیروهای ناتو، و در میان مدت، یافتن منابعی جدا از مسیر غربی و خاک ایران خواهد بود. بیتردید ایران نیز در نتیجه از دست دادن این مسیر ترانزیت، نا گزیر است از درآمدهای ترانزیتی این خط و کاهش حجم تجارت با افغانستان چشم پوشیده و حتی شاهد کاهش اهمیت استراتژی و مفوذ خود در قبال همسایه شرقی بشود.
سايت حزب اعتماد ملی روز دوشنبه اعلام کرد که اموال و وسايل دفتر کار مهدی کروبی، از رهبران مخالفان دولت، که در يک ساختمان تحت تدابير شديد امنيتی قرار داشت ربوده شده و خواستار پاسخ وزارت اطلاعات درباره اين سرقت شد.سايت حزب اعتماد ملی روز دوشنبه اعلام کرد که اموال و وسايل دفتر کار مهدی کروبی که در يک ساختمان تحت تدابير شديد امنيتی قرار داشت ربوده شده و خواستار پاسخ وزارت اطلاعات درباره اين سرقت شد. بر اساس گزارش سحام نيوز، دفتر مهدی کروبی و حزب اعتماد ملی روز ۱۷ شهريور سال ۱۳۸۸ توسط نهادهای امنيتی پلمب شد و «حتی به آقای کروبی و مسئول دفتر وی اجازه ندادند که مدارک و وسائل شخصی ايشان همچون شناسنامه، کارت ملی و دسته چک را با خود بردارند و از ساختمان خارج کنند.» اين سايت خبر داده که دو هفته قبل در ساعات اوليه صبح، گشت انتظامی به طور اتفاقی متوجه توقف دو وانت بار مقابل اين دفتر گرديد که افرادی در حال تخليه اين ساختمان پلمب شده بودند. بر اساس اين گزارش، «ماموران به اين افراد مشکوک شده و از آنان توضيح می خواهند. يکی از سارقين خود را نماينده آقای کروبی معرفی می کند و با بيرون آوردن شناسنامه و کارت ملی آقای کروبی از جيب خود و نشان دادن آن به مامور نيروی انتظامی قصد تاييد ادعای خود را داشته است.» سحام نيوز می افزايد که ماموران پليس با توجه به پلمب بودن ساختمان، توجيه اين افراد را نپذيرفته و آن را به پليس امنيت منطقه شميران منتقل می کنند. بعد با آقای کروبی تماس گرفته تا صحت ماجرا را جويا شوند که وی «با اظهار تعجب» از اين موضوع ابراز بی اطلاعی می کند. اين گزارش حاکی است زمانی که نماينده آقای کروبی در پليس امنيتی حضور می يابد «سارقين بدون ذره ای نگرانی و ترس و با اعتماد به نفس کامل با وی روبرو می شوند!» سايت حزب اعتماد ملی خبر داده که سارقين از سوی پليس امنيت تحويل وزارت اطلاعات می شوند ولی «از آن روز تاکنون اين نهاد امنيتی پاسخی در خصوص ماهيت اين اقدام و هويت سارقين و نيز محل انتقال اين وسايل سرقتی ارائه نکرده اند.» سحام نيوز وسايل اين دفتر را «شش تن برنج و روغن نذری برای ماه رمضان» و «ميزان قابل توجهی وسائل دفتری چون ميز، مبل، يخچال، فرش و دوربين فيلمبرداری» عنوان کرده و افزوده است: «تمامی اين اموال ريز و درشت توسط اين افراد به سرقت رفته است.» اين سايت از وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی خواسته است تا پاسخ دهد «چگونه می شود تمام وسایل ساختمانی با اين درجه از اهميت که تحت شديدترين تدابير امنيتی بوده است توسط افرادی به ظاهر عادی مورد دستبرد قرار گيرد؟» حزب اعتماد ملی همچنين از سکوت وزارت اطلاعات ظرف دو هفته گذشته انتقاد کرده و پرسيده است «چرا وزارت اطلاعات و نهادهای امنيتی توضيحی در مورد سارقين و اهداف آنان ارائه نمی دهند؟» به نوشته سحام نيوز، از شهريورماه سال گذشته تا کنون دفتر استيجاری حزب اعتماد ملی پلمب بوده و به رغم پايان يافتن مدت اجاره اين ساختمان در ارديبهشت ماه سال جاری، هنوز از سوی نهادهای قضايی به صاحبش تحويل نگرديده است. مهدی کروبی که از نامزدهای انتخابات دهم رياست جمهوری بود پس از معرفی محمود احمدی نژاد به عنوان رييس جمهور ايران، نتيجه انتخابات را ناشی از «تقلب گسترده آراء» عنوان کرد و از آن زمان به عنوان يکی از رهبران مخالفان دولت به انتقاد شديد از عملکرد دولت پرداخته است. روزنامه اعتماد ملی که زير نظر وی فعاليت می کرد سال گذشته تعطيل شد و فعاليت های حزب اعتماد ملی نيز به حال تعليق در آمده است.
دادگاهی در روسیه، روز دوشنبه، میخاییل خودوروفسکی، سرمایه دار بزرگ روسی و همکار او پلاتون لبدف را به اتهام اختلاس و پولشویی محکوم شناخت. این دو از سال ۲۰۰۳ میلادی در زندان هستند و در صورت رای دادگاه، ۱۴ سال دیگر، تا سال ۲۰۱۷ باید در زندان بمانند. در زمان اعلام محکومیت این دو، قاضی دستور داد تا خبرنگاران از دادگاه خارج شوند. خودوروفسکی و لبدف این پرونده ی تازه علیه خود را سیاسی خوانده و امروز با بی توجهی به قاضی، در جلسه ی دادگاه به کتاب و روزنامه خواندن مشغول شدند. روز گذشته نیز ولادیمیر پوتین نخست وزیر روسیه، درباره ی این دو گفته بود:« جای دزد در زندان است». گزارش ها همچنین حاکی از آنست که از میان صدها طرفدار خودوروفسکی که بیرون دادگاه منتظر و خواستار آزادی او بودند، چندین نفر بازداشت شدند.
انفجار یک خودروی بمبگذاری شده در شهر قندهار در جنوب افغانستان، دستکم سه کشته و بیش از ده مجروح بر جای گذاشت. بنا بر اعلام پلیس، این خودروی بمبگذاری شده،حوالی ظهر، در نزدیکی یک بانک منفجر شده است.
وبسایت کلمه، نزدیک به میر حسین موسوی، گزارش داد که اوضاع جسمانی بهاره هدایت که یک هفته است در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده، نامناسب است. این گزارش می افزاید که این فعال دانشجویی ِ زندانی، در پی وخامت حالش به بهداری زندان منتقل شده است. پیشتر، همسر بهاره هدایت اعلام کرده بود که او در زندان به بیماری سنگ کیسۀ صفرا مبتلا شده و احتیاج به عمل جراحی دارد. هفته ی گذشته دو فعال دانشجویی، بهاره هدایت و مهدیه گلرو، در پی ممنوعیت ملاقات، دست به اعتصاب غذا زدند. این دو از یکسال پیش زندانی هستند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، انفجار دو خودروی بمبگذاری شده در شهر رمادی ِ عراق، دستکم ۷ کشته و ۳۰ مجروح بر جای گذاشته است. این گزارش به نقل از یک مقام پلیس می افزاید که هدف این بمبگذاری ها دو ساختمان دولتی بوده است. بیشتر کشته شدگان از نیروهای پلیس بوده اند. هنوز هیچ گروهی مسئولیت این بمبگذاری ها را بر عهده نگرفته است. همین ساختمان های دولتی در سال ۲۰۰۹ نیز هدف بمبگذاری قرار گرفتند. در آن زمان گروه «دولت اسلامی عراق»، مرتبط با القاعده، مسئولیت این اقدام را بر عهده گرفته بود. شهر رمادی در ۱۰۰ کیلومتری غرب بغداد واقع است.
میخائیل خودورکوفسکی، سهامدار پیشین شرکت نفتی منحل شده روسی یوکوس که در سال ۲۰۰۳ به اتهام تخلفات مالیاتی به هشت سال زندان محکوم شده بود، روز دوشنبه به اختلاس متهم شد.میخائیل خودورکوفسکی، مدیر و سهامدار پیشین شرکت نفتی منحل شده روسی یوکوس که در سال ۲۰۰۳ به اتهام تخلفات مالیاتی به هشت سال زندان محکوم شده بود، روز دوشنبه در دادگاهی در مسکو حاضر و این بار به اختلاس متهم شد. میخائیل خودورکوفسکی که به باور برخی محکومیت پیشین وی در زمان ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین، به دلیل انتقاد او از فساد مالی دولت پوتین بود، روز دوشنبه، ۶ دیماه همراه شریک تجاری خود، پلاتون لِبِدِف، در دادگاهی در مسکو به اختلاس ۲۷ میلیارد دلاری و پولشویی متهم شد. وکلای شاکیان این پرونده خواستار صدور حکم حبس شش ساله برای این دو نفر شدهاند. خبرگزاری رویترز گزارش داده است: آقای خودورکوفسکی ۴۷ ساله که زمانی ثروتمندترین فرد روسیه و صاحب بزرگترین شرکت نفتی این کشور به شمار میرفت، در زمان قرائت رأی دادگاه به همراه آقای لِبِدِف در اتاقک شیشهای دادگاه حضور داشت و به مطالعه کتاب و اسناد و همچنین گفتوگو با همکار خود مشغول بود. میخائیل خودورکوفسکی در اکتبر سال ۲۰۰۳ به اتهام تقلب و تخلفات مالیاتی در روسیه بازداشت شد و پس از صدور حکم حبس هشت ساله برای وی، به اردوگاه کار اجباری در سیبری فرستاده شد. گفته میشود که دلیل اصلی بازداشت خودورکوفسکی در زمان ریاست جمهوری پوتین، انتقاد وی از فساد مالی دولت آقای پوتین و حمایت مالی از گروههای مخالف در روسیه بود. پس از دستگیری خودورکوفسکی و متهم شدن وی، شرکت یوکوس ورشکسته و بخش اعظم آن به دولت واگذار شد. با پایان یافتن دوران حبس این سرمایه دار روسی در دوران ریاست جمهوری دمیتری مدودیف، بسیاری امیدوار بودند که غلبه ولادیمیر پوتین، نخست وزیر فعلی روسیه، بر دستگاه قضائی روسیه از میان برود. با این حال، به رغم تأکید آقای مدودیف بر حاکمیت قانون، برخی بر این باورند که همچنان آقای پوتین در حوزه قضائی روسیه نفوذ دارد. ولادیمیر پوتین روز ۱۶ دسامبر در مصاحبه تلویزیونی خود و پیش از اعلام رأی دادگاه، با اعلام اینکه آقای خودورکوفسکی متهم به دست داشتن در چندین قتل بوده است، افزوده بود که جرائم اقتصادی وی در دادگاه ثابت شده است و او باید در زندان بماند. وی بعدها اعلام کرد که اظهارات وی در مورد اتهامات پیشین آقای خودوروکوفسکی بوده است، با این حال وکلای مالک سابق یوکوس آقای پوتین را به اعمال نفوذ در پرونده موکل خود متهم کردهاند. دمیتری مدودیف نیز روز جمعه در یک مصاحبه تلویزیونی، با اظهار اینکه هیچ مقام دولتی پیش از قرائت حکم آقای خودورکوفسکی از سوی دادگاه، حق اظهار نظر در مورد وی را ندارد، ناخشنودی خود را از اظهارات آقای پوتین ابراز کرد. در صورتی که اینبار دادگاه حکم حبس شش ساله برای خودورکوفسکی صادر کند، وی تا سال ۲۰۱۷ و اواخر دوران ریاست جمهوری آقای مدودیف در زندان خواهد ماند.
دفتر رياست جمهوری ايران روز دوشنبه خبر يک سايت نزديک به اصولگرايان درباره «تاکيد احمدی نژاد بر رسيدگی به پرونده رحيمی» را تکذيب کرد و آن را «غير واقعی» و ناشی از «جوسازی» رسانه ها دانست.دفتر رياست جمهوری ايران روز دوشنبه خبر يک سايت نزديک به اصولگرايان درباره «تاکيد احمدی نژاد بر رسيدگی به پرونده رحيمی» را تکذيب کرد و آن را «غير واقعی» و ناشی از «جوسازی» رسانه ها دانست. سايت رجا نيوز که از حاميان رسانه ای محمود احمدی نژاد، رييس جمهور اسلامی ايران، است روز چهارشنبه؛ اول دی ماه، در مطلبی نوشته بود: «رييس جمهور اخيرا با اشاره به سخنان مسئولين دستگاه قضايی مبنی بر اتهام فساد مالی محمدرضا رحيمی، معاون اول رييس جمهور، از رسيدگی به پرونده وی استقبال و مانور تبيلغاتی کم سابقه بر روی اين موضوع را غير عادی قلمداد کرده.» بیشتر بخوانید: اتهام فساد علیه معاون اول احمدینژاد بالا گرفتن اختلاف دولت و قوه قضاییه بر سر اتهام های معاون اول رییس جمهور اين سايت افزوده بود که آقای احمدی نژاد «برگزاری دادگاه را منطقی ترين راه برای روشن شدن حقيقت دانسته است.» به نوشته رجا نيوز، «تاکيد رييس جمهور بر رسيدگی دقيق و غير جانبدارانه، نشان از آمادگی او برای برخورد متناسب با معاون اول خود در صورت اثبات مدعيات فوق نيز هست.» پايگاه اطلاع رسانی رياست جمهوری ايران در واکنش به اين خبر آن را «فاقد صحت و برخاسته از ذهن نويسندگان مطلب مذکور» دانسته و گفته که «طرح چنين مسئله ای از سوی رييس جمهور به طور کامل تکذيب می شود.» اين پايگاه از رسانه ها خواسته است تا به گفته آن، «در نقل مطالب از انتشار اخبار غير واقعی و جوسازی رسانه ای بر پايه اطلاعات نادرست و ساختگی پرهيز نمايند.» جنجال بر سر اتهام فساد مالی محمدرضا رحيمی از يکسال پيش که وی به عنوان معاون اول رييس جمهور ايران انتخاب شد بالا گرفته است و دوشنبه هفته گذشته، غلامحسين محسنی اژه ای، سخنگوی قوه قضاييه اعلام کرد که معاون اول رييس جمهور ايران در باره يک پرونده فساد مالی متهم است و بايد در دادگاه حضور يابد. اظهارات سخنگوی قوه قضاييه ايران واکنش مقام های دولت محمود احمدی نژاد را برانگيخت و محمدرضا رحيمی روز سه شنبه اعلام کرد که برای پاسخ به اين سخنان کنفرانس خبری برگزار می کند ولی روز بعد گفت که برای جلوگيری از «تکدر خاطر رهبر فرزانه انقلاب و دغدغه مردم شريف ايران» نشست خبری اش را لغو کرده است. آقای رحيمی از سوی برخی از نمايندگان مجلس به فساد مالی و جعل مدرک تحصيلی دکترا متهم شده و الياس نادران، نماينده تهران، در اين زمينه گفته است: «آقای رحيمی رئيس حلقه فساد در خيابان فاطمی است که نسبت به جمع آوری منابع از محل منابع فاسد و توزيع آن تصميم گيری می کرده است و اکنون تقريبا همه اعضای اين شبکه فاسد اقتصادی در خيابان فاطمی دستگير شده اند الا معاون اول فعلی رئيس جمهور.» ايراد اين سخنان همراه با اتهام جعل مدرک تحصيلی از سوی معاون اول رييس جمهور ايران شکايت دفتر رياست جمهوری را از آقای نادران، احمد توکلی و علی مطهری به دنبال داشته است. پايگاه اطلاع رسانی رياست جمهوری ايران در اطلاعيه روز دوشنبه خود از قوه قضاييه خواسته است تا به «شکايت معاون اول رييس جمهور درباره افترائات» اين چند نفر «به سرعت رسيدگی کند» و افزوده است: «معاون اول رييس جمهور از عده ای که او را متهم کرده اند شکايت کرده و خيلی خوب است که به اين شکايت فورا رسيدگی شود تا آحاد جامعه احساس امنيت کنند.» معاون اول رييس جمهوری ايران در حالی به فساد متهم شده است که محمود احمدی نژاد «مبارزه با فساد دولتی» را محور اصلی مبارزات انتخابات رياست جمهوری خود در سال ۱۳۸۸ قرار داده بود. محمدرضا رحيمی روز پنجشنبه اعلام کرد تا زمانی که محمود احمدی نژاد رييس جمهور است من در سمت معاون اولی باقی خواهم ماند. اسفنديار رحيم مشايی، رييس دفتر رييس جمهور ايران نيز روز شنبه، چهارم دی، اعلام کرد که تغييری در دولت صورت نخواهد گرفت و با اشاره سخنان سخنگوی قوه قضاييه در باره محمدرضا رحيمی گفت: «من فکر می کنم آقای رئيس جمهور خيلی سفت تر شدند که ايشان در اين کار (معاون اولی) باشند.»
روزنامههای دوشنبه ایران از «اختلال یک هفتهای در اینترنت مناطق مختلف کشور» و عدم پاسخگویی مقامهای مسئول به کاربران ناراضی، «ادعای دادستان تهران علیه روزنامه نگاران، فعالان کارگری و یک اقتصاددان» بازداشت شده، و نیز «درخواست اعضای اصلاحطلب مجلس برای دیدار با آیتالله علی خامنهای» خبر دادهاند. روزنامهها همچنین گزارشهایی درباره آمار تازه پزشکی قانونی از «کشته شدن ۱۷ هزار و ۲۱۹ نفر در ۷ ماه نخست سال ۸۹ بر اثر تصادف رانندگی»، و «اجرای محدودیتهای تبلیغی برای پزشکان از ابتدای سال ۱۳۹۰» گزارشهایی منتشر کردهاند. قرار گرفتن کارمندان زن وزارت اقتصاد در «اولویت طرح دور کاری» و «طراحی یونیفورم حجاب و عفاف برای خبرنگاران زن در مجلس» از جمله دیگر عناوین روزنامههای ۶ دی ماه ایران است. «کشته شدن ۱۷ هزار و ۲۱۹ نفر در ۷ ماه نخست سال ۸۹ بر اثر تصادف رانندگی» روزنامه خراسان آمارهای تازه پزشکی قانونی از شمار کشته شدگان و مجروحان تصادفات رانندگی در ۷ ماه نخست سال ۸۹ را منتشر کرده و نوشته «در ۷ماهه امسال ۱۷ هزار و ۲۱۹ نفر در تصادفات جان باختند.» به نوشته این روزنامه جابر قرهداغی رئیس مرکز تحقیقات پزشکی قانونی گفته که از جان باختگان بر اثر تصادف رانندگی در ۷ ماه نخست سال ۸۹ تعداد ۱۳ هزار و ۶۲۴ نفر مرد و ۳ هزار و ۵۹۵ نفر زن بودهاند. رئیس مرکز تحقیقات پزشکی قانونی همچنین تأکید کرده که «در ۷ ماه نخست سال ۸۹ علاوه بر کشته شده ۱۷ هزار و ۲۱۹ نفر، براساس آمارهای پزشکی قانونی ۲۲۸ هزار و ۲۳۳ نفر نیز در تصادفات مجروح شدهاند.» به گفته جابر قرهداغی در آبان ماه ۸۹ نیز ۲هزار و ۱۳۶ نفر در تصادفات رانندگی جان خود را از دست دادندکه از این تعداد یکهزار و ۷۳۲ نفر مرد و مابقی زن بودند و به این ترتیب در آبان ماه «آمار مرگ و میر ناشی از حوادث رانندگی» نسبت به مدت مشابه سال قبل ۹. ۵ درصد افزایش داشته است. رئیس مرکز تحقیقات پزشکی قانونی تأکید کرده که «از کل افراد کشته شده در حوادث رانندگی آبان امسال محل فوت ۶۲۶ نفر محورهای درون شهری، یکهزار و ۲۹۳ نفر محورهای برون شهری، ۲۰۰ نفر جادههای روستایی و ۱۷ نفر نیز نامعلوم گزارش شده است.» فرماندهان نیروی انتظامی همواره از کاهش خسارات جانی تصادفات رانندگی و کاهش مرگ و میر تصادفات سخن میگویند اما آمار ارائه شده از سوی سازمان پشکی قانونی عکس ادعای نیروی انتظامی را اثبات میکند. «درخواست اعضای اصلاحطلب مجلس برای دیدار با آیتالله علی خامنهای» روزنامههای آرمان و ابتکار از «درخواست اعضای اصلاحطلب مجلس برای دیدار با آیتالله علی خامنهای» خبر دادهاند. به نوشته روزنامه ابتکار، مجید نصیرپور از اعضای فراکسیون خط امام مجلس هشتم فراکسیون نزدیک به اصلاحطلبان، ضمن تأیید «تقاضای اعضای این فراکسیون با رهبر جمهوری اسلامی» گفته «تصور میکنیم که این دیدارها کمک میکند تا فراکسیون اقلیت مجلس با توجه به مجموعه شرایط و اقتضائات کشور راه خود را بهتر ادامه دهد.» نصیرپور که نمایندهسراب در مجلس شورای اسلامی است درباره دیدار احتمالی با آیتالله خامنهای گفته «در صورت دیدار اعضای فراکسیون خط امام مجلس با مقام رهبری تصور ما این است که میتوانیم گزارشی از فعالیتهایمان در مجلس را در راستای تعدیل جهتگیرییها به ایشان ارائه دهیم و از رهنمودهای ایشان برای اعتلای مسائل روز کشور و بررسی راههای اداره صحیح و کمهزینه جامعه استفاده کنیم.» این عضو فراکسیون اصلاح طلبان مجلس هشتم تأکید کرده که «ما معتقدیم میتوانیم در بعضی مواضع دولت راهکارهای بهتری را به عنوان پیشنهاد ارایه کنیم، و یکی از اهداف مهم فراکسیون خط امام مجلس از دیدار با بزرگان نظام این است که از آنها بخواهیم نقش بیشتری را برای ایجاد تعادل و میانهروی امور ایفا کنند.» روزنامه ابتکار همچنین از قول مجید نصیرپور نوشته فراکسیون اصلاحطلبان مجلس قصد دارد با «مهدی مهدوی کنی و علیاکبر ناطق نوری» نیز دیدار کند. «کسی پاسخ گوی دلایل اختلال در اینترنت نیست» روزنامه دنیای اقتصاد گزارش داده که به رغم گذشت هشت روز از آغاز دور تاره اختلال در اینترنت، هیچ مقام و نهاد دولتی تاکنون حاضر به پاسخ گویی و ارائه توضیح به کاربران ایرانی درباره «دلایل اختلال در اینترنت» نشده است. به گزارش این روزنامه «بیش از یک هفته است که اختلالات اینترنت در کشور باعث بروز نارضایتیهای بسیاری برای کاربران این شبکه شده و عدم پاسخگویی مسئولان وزارت ارتباطات باعث شده کاربران ندانند مشکلات از طرف سرویسدهندگانشان است یا مربوط به بخشهای زیرساختی کشور.» دنیای اقتصاد نوشته که «از اواسط روز دوشنبه هفته گذشته کیفیت پهنای باند اغلب شهرهای کشور دستخوش افت و خیزهای متعدد شده» و «همچنین این اختلالات از ظهر چهارشنبه پیش به اوج خود رسیده، بهنحوی که امکان خدماترسانی به کاربران مخصوصاً در آن روز تقریباً غیرممکن بود.» این روزنامه با اشاره به اینکه «طی چند شب گذشته نیز کاربران اینترنت با حداقل سه نوبت قطعی در بخشهایی از شبکه اینترنت تهران مواجه بودند که هنگام تماس با مسئولان پشتیبانی فنی شرکت زیر ساخت، علت این امر را مشکلات فنی و اختلالات دستگاه سوئیچ در رینگ تهران دانستند» به نقل از علیرضا علمی، نایب رییس و دبیر صنفی انجمن شرکتهای اینترنتی ایران نوشته «بخشهای فنی» از جمله «شرکت زیرساخت» وابسته به وزارت ارتباطات «به هیچوجه پاسخگوی شرکتهای اینترنتی نیستند.» دبیر صنفی انجمن شرکتهای اینترنتی ایران گفته بهرغم اینکه مقامهای مسئول ادعا میکنند که «چهار مسیر پشتیبان برای ارتباط اینترنتی کشور فراهم شده، اما باز هم به راحتی شاهد افت سرعت اینترنتی در بخشهای قابلتوجهی از کشور هستیم.» روزنامه دنیای اقتصاد با اشاره به اینکه «وعدههای مربوط به پهنای باند از افزایش ظرفیت پهنای باند اینترنت کشور گرفته تا رسیدن به ظرفیت ۴۷۰ گیگابیتی پهنای باند تا سال ۹۵ همواره در خبرها دیده میشود» نوشته این وعدهها «گویا در حد همان خبر باقی مانده» و «در حال حاضر نه تنها کاربران این افزایش پهنای باند را حس نمیکنند، بلکه روز به روز نیز با کاهش و اختلالات اینترنتی روبهرو میشوند.» این روزنامه تأکید کرده «در حالیکه انواع مدارک چه از نوع داخلی و چه از نوع خارجی نشان میدهد که ایران در زمینه اینترنت و خصوصا پهنای باند دچار مشکل جدی است، اما باز مسئولان همچنان بر اظهارات خود پافشاری میکنند و بر این باور هستند که پهنایباند کشور در وضعیت کاملاً مطلوبی است، اما شرایط شبکه اینترنت و کندی سرعت در آن، اتفاق دیگری را ثابت میکند.» اظهارات دادستان تهران علیه روزنامهنگاران، فعالان کارگری و اقتصاددان بازداشت شده اظهارات روز یک شنبه دادستان تهران در اغلب روزنامههای دوشنبه بازتاب داشته و روزنامههای جام جم و مردم سالاری اظهارات عباس جعفری دولت آبادی علیه شماری از روزنامهنگاران، فعالان کارگری و فریبرز رئیسدانا اقتصاددان بازداشت شده را منعکس کردهاند. به نوشته روزنامه مردمسالاری، دادستان تهران درباره وضعیت و دلایل بازداشت روزنامهنگاران «شرق» بار دیگر اتهام آنها را «امنیتی» عنوان کرده و البته این بار مدعی شده که روزنامهنگاران و ناشر بازداشت شده روزنامه شرق «به دنبال اقداماتی بودهاند که با کار روزنامهنگاری آنها ارتباطی نداشته از جمله اینکه اقدام به نوشتن اطلاعیه علیه نظام و تدارکات مالی میکردند.» در حالی که چند هفته از بازداشت احمد غلامی سردبیر، کیوان مهرگان دبیر سیاسی، فرزانه روستایی دبیر گروه بینالملل، مهران فرجی و ریحانه طباطبایی خبرنگاران روزنامه شرق و علی خدابخش ناشر این روزنامه گذشته، دادستان تهران روز یک شنبه گفت که بازداشت این روزنامه نگاران از سوی دو نهاد مختلف اطلاعاتی صورت گرفته اما اسامی این نهادها را اعلام نکرد. عباس جعفری دولت آبادی همچنین با گذشت نزدیک به دو ماه از بازداشت نازنین خسروانی این روزنامهنگار را به «تبلیغ علیه نظام» متهم کرده و گفته که «پرونده نازنین خسروانی به زودی به دادگاه ارسال میشود.» روزنامه جام جم نیز همزمان از قول دادستان تهران نوشته که «فریبرز رئیسدانا به اتهام مصاحبه با رسانههای بیگانه و اخلال در هدفمند کردن یارانهها بازداشت شده است.» به نوشته این روزنامه جعفری دولت آبادی ادعا کرده که فربیز رئیس دانا «پروندهاش در دستور کار نیروهای اطلاعاتی و قضایی بود که مصاحبهاش با رسانههای بیگانه، دستگیری وی را تسریع کرد، چون وقتی در آستانه اجرای طرح بزرگی هستیم حق نداریم در آن اخلال ایجاد کنیم.» جام جم نوشته که دادستان تهران حتی اتهام اعضای بازداشت شده «سندیکای کارگران شرکت واحد» را هم «اتهام امنیتی» اعلام کرده است. محدودیتهای تازه تبلیغی برای پزشکان و «ساماندهی تابلو مطبهای پزشکی» روزنامه جمهوری اسلامی از قول معاون سازمان نظام پزشکی از محدودیتهای تازه برای تبلیغات پزشکان و نیز «ساماندهی تابلوهای مطب پزشکان» از ابتدای سال ۱۳۹۰ خبر داده است. علیرضا زالی معاون سازمان نظامپزشکی وضعیت فعلی «طراحی و محتوای تابلوهای مطب پزشکان: را «نابسامان» توصیف کرده و گفته «ساماندهی شکل ظاهری تابلوها از ابتدای سال آینده به صورت آزمایشی در شهر تهران آغاز خواهد شد.» وی گفته که «شکل ظاهری، ابعاد و اندازه، جنبههای بصری، زیبایی و رنگ و نیز محتوای درج شده بر روی این تابلوها با هدف تطبیق آنها با آییننامه تبلیغات مصوب شورای عالی نظام پزشکی و توسط سازمان نظام پزشکی، وزارت بهداشت و شهرداری ها از ابتدای سال ۱۳۹۰ به صورت آزمایشی در شهر تهران آغاز میشود.» علاوه براین، معاون سازمان نظامپزشکی از محدودیتهای تازه برای انتشار تبلیغات پزشکان سخن گفته و تأکید کرده که «به زودی و پس از ابلاغ آیین نامه کشوری تبلیغات توسط وزارت ارشاد اسلامی، درج تبلیغات جامعه پزشکی در رسانهها تنها پس از اخذ مجوز کتبی سازمان نظام پزشکی مشروط امکانپذیر است.» علیرضا زالی همچنین درباره بازنگری در آییننامه تبلیغات مصوب شورایعالی نظام پزشکی گفته «با توجه به ظهور و بروز مصادیق جدید تبلیغاتی و گسترش رسانهها و سامانههای تبلیغاتی، آیین نامه فعلی تبلیغات که مصوب سال ۱۳۸۵ شورای عالی نظام پزشکی است نیاز به بازنگری دارد.» افزایش محدودیت برای اشتغال و فعالیت اجتماعی زنان دو روزنامه تهران امروز و دنیای اقصاد با اخبار مختلفی درباره تلاشهای نهادهای حکومتی برای افزایش محدودیتها برای فعالیتهای شغلی و اجاتماعی زنان را در شماره دوشنبه منتشر کردهاند. روزنامه تهران امروز، گزارش داده که وزارت اقتصاد ودارایی دستکم ۲۰ درصد از کارمندانش را مشمول «طرح کار در خانه» کرده و زنان شاغل در این وزارتخانه نیز در اولویت این طرح قرار دارند. مقامهای دولتی از «طرح کار در خانه» با عنوان «طرح دور کاری» نام میبرند و براساس مصوبه اخیر هیات دولت علاوه براینکه همه کارمندان دولت در تهران مشمول یک ساعت دور کاری روزانه شدهاند، برای تبدیل وضعیت استخدامی به «دورکاری دائمی» کارمندان زن در همه وزارتخانهها در اولویت قرار گرفتهاند. روزنامه تهران امروز نیز خبر داده که خبرنگاران زن که حوزه فعالیتشان مجلس شورای اسلامی است از این پس باید یونیفورم متناسب با طرح حجاب و عفاف به تن کنند. به نوشته این روزنامه، طیبه صفایی یکی از نمایندگان حامی دولت در مجلس شورای اسلامی روز یک شنبه «از طراحی یونیفورم متناسب با حجاب و عفاف برای خبرنگاران زن» خبر داده و «با اشاره بهطرح فراکسیون زنان برای گسترش فرهنگ عفاف و حجاب» اعلام کرده که «هدف مجلس و جمیع افرادی که در آن بهخدمت مشغول هستند گسترش فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه است و از این پس خبرنگاران دختر با لباس فرم بهمجلس وارد میشوند.» وی طراحی یونیفورم برای خبرنگاران زن را اقدامی از سوی «فراکسیون زنان مجلس» و با هدف «پیشقدم شدن در اجرای طرح حجاب و عفاف» توصیف کرده و گفته علاوه بر خبرنگاران زن که برای ورود به مجلس باید این یونیفورم را بپوشند «خود اعضای فراکسیون نیز این یونیفورم را بهتن خواهند کرد.»
گزارشها حاکی است پس از آنکه حکم اعدام حبیبالله لطیفی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، روز یکشنبه اجرا نشد، در شامگاه همان روز، نیروهای امنیتی سنندج، هشت تن از اعضای خانواده حبیبالله لطیفی را بازداشت کردند.گزارشهای رسیده از ایران حاکی است پس از آنکه حکم اعدام حبیبالله لطیفی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، روز یکشنبه طبق قرار قبلی به اجرا در نیامد، در شامگاه همان روز، نیروهای امنیتی سنندج، هشت تن از اعضای خانواده حبیبالله لطیفی را بازداشت کردند. وبسایتهای خبری ایران روز دوشنبه گزارش کردند که نیروهای امنیتی در سنندج، شامگاه یکشنبه، ۵ دیماه، به منزل پدری حبیبالله لطیفی یورش برده و ضمن تفتیش منزل، پدر، سه برادر، سه خواهر و همسر برادر آقای لطیفی را بازداشت کردهاند که هنوز خبری از آنها به دست نیامده است. دروری دایک، مسئول بخش خاورمیانه سازمان عفو بینالملل نیز در گفتوگو با رادیو فردا با اعلام خبر دستگیری اعضای خانواده آقای لطیفی، نسبت به این اقدام ابراز نگرانی کرده است. همچنین فرشاد دوستیپور، فعال دانشجویی که اکنون به کردستان عراق پناهنده شده است، به رادیو فردا گفته است در تماسی که با عدهای از افراد در سنندج داشته، مطلع شده است که این هشت نفر روز یکشنبه دستگیر شدهاند. این دستگیری در حالی صورت میگیرد که روز یکشنبه و به دنبال تحصن تعدادی از مردم سنندج در مقابل زندان این شهر به منظور اعتراض به اجرای حکم اعدام آقای لطیفی، حکم اعدام وی در روز یکشنبه به اجرا در نیامد و رئیس زندان مرکزی سنندج با حضور در مقابل زندان این خبر را اعلام کرد. بهار لطیفی، یکی از خواهران حبیبالله لطیفی، روز یکشنبه در گفتوگو با رادیو فردا ضمن تأیید توقف موقت اجرای حکم برادرش اعلام کرد که تعدادی از اعضای خانواده آقای لطیفی صبح روز یکشنبه در زندان سنندج با وی دیدار کرده و حال عمومی وی را مناسب گزارش کردهاند. اجرای حکم اعدام این فعال سیاسی در حالی به طور موقت متوقف شده است که وکلای وی در تلاش هستند تا دادستان را متقاعد به قبول درخواست اعاده دادرسی کرده و پرونده را برای بررسی دوباره و صدور حکم تازه به دیوان عالی کشور ارجاع دهند. حبیبالله لطیفی که از اول آبان سال ۸۶ در زندان سنندج به سر میبرد، از سوی دادگاه به دخالت در چند بمبگذاری در کردستان و در نتیجه «محاربه» متهم و به اعدام محکوم شده است. آقای لطیفی همواره این اتهام را رد کرده است و خانواده وی نیز اعلام کردهاند که وی، تنها فعالیت فرهنگی و حقوق بشری داشته است. در روزهای گذشته، سازمان عفو بینالملل و کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران، ضمن اعتراض به حکم اعدام حبیبالله لطیفی، خواستار توقف این حکم شدهاند.
دروری دایک، Drewery Dyke، مسئول بخش خاورمیانه سازمان عفو بین الملل در گفتگو با رادیو فردا از دستگیری اعضای خانوادۀ حبیبالله لطیفی ابراز نگرانی کرد. طبق گزارش های رسیده از ایران، نیروهای امنیتی یکشنبه شب با یورش به منزل حبیب الله لطیفی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، چندین تن از اعضای خانواده وی را بازداشت کردند. حبیبالله لطیفی که از جمله به دخالت در چند بمب گذاری متهم شده، قرار بود، بامداد دیروز (یکشنبه) اعدام شود، اما در پی اعتراض های بین المللی و تحصن خانواده وی در مقابل زندان سنندج، این حکم اجرا نشد.
مقام های اطلاعاتی پاکستان می گویند، بر اثر اصابت یک فروند موشک، که احتمالا از سوی نیروهای آمریکایی پرتاب شده، چهار نفر در یک منطقۀ قبیله ای نشین در مرز افغانستان کشته شدند. این موشک به یک خودرو در منطقه ای واقع در وزیرستان شمالی اصابت کرد. وزیرستان شمالی یکی از مراکز تجمع جنگجویان القاعده و طالبان است.
یک کسوف جزیی چهاردهم دى ماه در مناطق وسيعى از کره زمين از جمله ايران قابل مشاهده است. به گزارش خبرگزارى دانشجويان ايران (ايسنا)، اين خورشيدگرفتگى جزیی در تهران در ساعت ۱۱ و ۲۱ دقيقه آغاز و در ساعت ۱۲ و ۵۱ دقيقه به اوج مى رسد و تا ساعت ۱۴ و ۱۵ دقيقه ادامه خواهد داشت. در تهران، ماه حداكثر ۳۹ درصد از قرص خورشيد را مىپوشاند. دانشمندان می گویند، برای تماشای پدیده کسوف باید از فيلترهاى خورشيدى يا عينكهاى جوشكارى استفاده شود تا به چشم آسیبی وارد نشود.
لی می یونگ باک Myung-bak، رییس جمهوری کرۀ جنوبی، می گوید، اگر کرۀ شمالی بار دیگر مرتکب عملی تحریک آمیز شود، با اقدامی تلافی جویانه مواجه خواهد شد. وی دوشنبه در یک سخنرانی رادیویی گفت، کشورش از بروز جنگ با کرۀ شمالی هراسی ندارد. رییس جمهوری کرۀ جنوبی افزود، ارتش این کشور باید به هر گونه حمله از سوی کرۀ شمالی «پاسخی بی رحمانه» بدهد. تنش میان دو کره پس از حملۀ ماه گذشتۀ کرۀ شمالی به یک جزیرۀ کرۀ جنوبی که چهار کشته برجای گذاشت، افزایش یافت. هریک از دو کشور، دیگری را به آغاز درگیری متهم می کند.
اویگدور لیبرمن Avigdor Lieberman وزیر خارجۀ اسراییل درخواست ترکیه را برای عذرخواهی به دلیل حملۀ اسراییل به کشتی های حامل کمک های انسانی به مردم غزه رد کرد. ۸ تبعۀ ترکیه و یک آمریکایی ترک تبار در این حادثه که خردادماه گذشته رخ داد، کشته شدند و در پی آن روابط آنکارا و تل آویو به تیرگی گرایید. ترکیه خواهان عذرخواهی اسراییل برای عادی سازی روابط بین دو کشور است، ولی وزیر خارجۀ اسراییل گفت، این ترکیه است که باید برای «حمایت از ترور» عذرخواهی کند. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل، در واکنشی سریع با رد این گفته ها تاکید کرد که این گونه مواضع، نظرات شخصی آقای لیبرمن است.
در پی یخ زدن خیابان ها و بارش شدید باران در پایتخت روسیه، ولادیمیر پوتین نخست وزیر این کشور دیروز (یکشنبه) به وزرای حوادث غیر مترقبه، راه و ترابری و انرژی دستور داد اقدامات لازم را برای بازگرداندن وضعیت عادی به فرودگاه ها و خیابان های مسکو به کار گیرند. كاهش شديد دما و بارش باران علاوه بر ایجاد اختلال در ترافیک شهری سبب شده بود تا روز شنبه برق فرودگاه مسكو به مدت ۱۲ ساعت قطع و پروازها متوقف شود. همچنین تا كنون دستكم ۲۰ نفر به دليل افتادن درختان بر اثر بار سنگين يخ زخمى شده اند.
عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، روز یکشنبه اعلام کرد، فریبرز رییس دانا، اقتصاد دان مشهور ایرانی، به دلیل مصاحبه با رسانه های بیگانه و (به گفته او) "اخلال در هدفمند کردن یارانه ها" بازداشت شده است. فریبرز رییس دانا در نخستین ساعات بامداد يكشنبه ۲۸ آذر، پس از اعلام خبر آغاز اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها توسط محمود احمدی نژاد، در تهران بازداشت شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر