-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ دی ۶, دوشنبه

Latest News from 30Mail for 12/27/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



گزارش واشنگتن پست از تهران:
1389/10/5

گزارش خبری ایران در جهان
بر اساس ترجمه ای از واشنکتن پست

تقریبا یک هفته پس از اجرای طرح رئیس جمهور محمود احمدی نژاد برای حذف سیستم طولانی مدت یارانه های دولتی، ایرانی ها از افزایش شدید نرخ های تعیین شده دولت برای کالاهای اساسی همچون سوخت و نان گیج شده اند و نشانه هایی از افزایش سرخوردگی و عصبانیت مشاهده می شود.

رانندگان کامیون، دارندگان تاکسی و نانواها از اولین افرادی هستند که فشار اقتصادی طرح حساس سیاسی افزایش قیمتها را احساس می کنند؛ طرحی که از روز یکشنبه شروع شد. و به نظر می رسد که بسیاری از آنان در اعتراض به این وضعیت دست از کار کشیده اند. در خیانهای پایتخت، در ادارات و در وسایل حمل و نقل عمومی، ابراز نگرانی، عصبانیت و هشدار در هر جایی شنیده می شود. در گذشته، افزایش قیمتها به آشوب و ناآرامی در ایران منجر شده بود.

دولت استدلال می کند که این تغییرات برای رشد اقتصاد ایران ضروری است. ولی مجلس مخالفتهای خود با شیوه افزایش قیمتها را که در حال اجرا است، اظهار داشته است و از این امر شکایت دارند که دولت، جزئیات این طرح پیچیده اقتصادی را در اختیار آنها نگذاشته است. یک قانونگذار بانفوذ، حمیدرضا کاتوزیان، افزایش قیمتها را «شوکه کننده» نامیده است.

دولت می گوید افزایش قیمتهای جدید را تثبیت کرده است تا از تورم افسارگسیخته پیشگیری کند. فرماندهان بسیج هفته قبل گفتند که دولت اعضای شبه نظامی بسیج را استخدام کرده است تا با تاجرانی که قیمتها را زیاد حساب می کنند، برخورد کنند. اما افرادی که افزایش قیمتها، بیشترین تاثیر را بر آنان داشته است، شکایت می کنند که در حال از دست دادن سرمایه و پولشان هستند چون قیمتهای تثبیت شده از سوی دولت به کلی به آنان اجازه نمی دهد تا هزینه های جدید را روی نرخ تولیدات و خدمات شان حساب کنند.

در ایستگاه راه آهن شهر، یک ساندویچ فروش که اسمش را فقط علی معرفی می کند، از این امر شکایت می کند که بعد از افزایش قیمت نان های سنتی که از 15سنت به 40سنت رسیده است، دچار خسارت مالی بدی شده است.

او در بین مسافرانی که با عجله در سالن بزرگ ایستگاه راه آهن متعلق به سال 1920 در حال رفت و آمد هستند، گفت: «من اجازه ندارم قیمتها را افزایش بدهم ولی دولت می تواند». «همه ما داریم پولمان را از دست می دهیم. مردم بی نهایت آشفته و داغان هستند».

در جنوب پایتخت، در ترمینال وسیع کامیون نزدیک اکبرآباد، راننده کامیونی وجود نداشت تا محموله کالاهایی از گوجه فرنگی های تازه گرفته تا سیگار را بارگیری کند و آنها را به 31شهرستان ایران برساند. بعد از افزایش رسمی قیمت سوخت دیزلی از قیمت 6 سنت برای هر گالن که دارای سوبسید زیادی بود، به یک دلار و 32سنت در هر گالن، هزاران راننده سرتاسر کشور به سادگی کارشان را متوقف کرده اند.

فرهاد قلیزاده، از کمپانی حمل و نقل تک ترابر گفت که هیچ وقت این ترمینال را که در حالت عادی شلوغ و پرهیاهو است، این گونه خالی ندیده است. او گفت: «دولت سهمیه کمی از سوخت را با توجه به نوع کامیون به آنها ارزان تر داده است ولی این سهمیه خیلی زود تمام می شود». «بیشتر رانندگان دست از کار کشیده اند و کارکردن را متوقف کرده اند تا زمانی که به آنها اجازه داده شود که قیمتها را افزایش دهند».

یک همکارش هم وارد بحث شد و شکایت کرد که خود دولت قیمتها را ده برابر افزایش می دهد اما خیلی های دیگر را از انجام این کار ممنوع می کند. او گفت: «این دیوانگی است».

دولت، نرخ تاکسیها، اتوبوس ها و قایق ها را هم تثبیت کرده است. خبرگزاری مهر روز سه شنبه گزارش داد بعضی سرویس های حمل و نقل، همانند اتوبوس های درون شهری، پروازهای داخلی و مترو اجازه ندارند به هیچ وجه قمیتها را افزایش دهند در حالی که اتوبوس های بین شهری و برخی تاکسی ها می توانند کرایه ها را تا 18 درصد افزایش دهند. گفته می شود پلیس های مخفی در حال نظارت بر قیمت ها هستند ولی بسیاری از مردم با آنها روبرو نشده اند.

یک راننده تاکسی تهرانی که نمی خواست نامش مشخص شود، گفت: «قیمت بنزین 60درصد گران تر شده است و من باید 8درصد نرخ کرایه را افزایش دهم».« حالا این کجا منطقی است»؟

ایران، سابقه آشوب بعد از افزایش قیمتها را دارد. در سال 1996 با هیلکوپتر تیراندازی شد تا شورش ها بعد از افزایش قیمت نان در اسلامشهر، همسایه فقیر تهران، فرونشانده شود. در سال 2007، وقتی که دولت قیمت سوخت را افزایش داد و برای وسائل نقلیه شخصی سهمیه سوخت وضع کرد، جمعیت عصبانی پمپ بنزین ها و سوپرمارکت ها را به آتش کشیدند.

اما از روز یکشنبه که تازه ترین دور افزایش قیمتها به اجرا درآمد، تاکنون هیچ رویدادی گزارش نشده است.

دولت و حامیانش ماه هاست که هشدار داده اند که مخالفان طرح حذف یارانه ها به عنوان «اغتشاش طلب» شناخته خواهند شد؛ اسمی که دولتی ها به معترضان مخالف سیاسی نسبت می دهند که انتخاب مجدد احمدی نژاد در ژوئن 2009 را نپذیرفتند و توسط نیروهای امنیتی در خیابانها درو شدند. نیروهای پلیس بعدازظهر روز پنجشنبه با موتورسیکلت در مرکز تهران درحال گشت زنی بودند.

مجتبی ثمره هاشمی، مشاور ارشد رئیس جمهور در مصاحبه اخیر خود گفت:« این طرح، اقتصاد را شفاف می کند و انحصار را از بین می برد و به دولت اجازه می دهد تا در بخش تولید سرمایه گذاری کند». «ما احتیاج دارم تا این کار را انجام دهیم تا کشورمان را رقابتی کنیم».

بیشتر از 60 میلیون ایرانی برای دو ماه آینده حدود 80 دلار از سوی دولت به عنوان کمک هزینه اقتصادی برای قیمت های جدید انرژی، آب و دوجین دیگر از تولیداتی که به تدریج اعلام شدند، دریافت کرده اند. دولت برای سوخت، نرخ های گوناگونی را در نظر گرفته است، شامل قیمت های خیلی پایین برای سهمیه های محدود.

راننده یک کامیون ماک نارنجی اوراقی گفت: «من اصلا نشنیدم که دولت پولی به مردم داده باشد. پدر و پدربزرگم هم چنین چیزی ندیدند». «وقتی آنها (دولت) چنین پولی را می بخشند به این معناست که ما در رنج و دشواری هستیم. من می ترسم افزایش قیمت سوخت فقط برای شروع باشد».

علی حسینی، 22ساله که پیک موتوری است با مادرش نشسته و حساب کرده که حتی با یارانه های دولتی هم که دریافت کرده اند، تغییر یارانه ها خبر بدی است. او گفت:«یک ماه و یا کمتر از آن طول می کشد که هدیه های دولتی به آخر می رسد». « بعد از آن مردم با قیمت های واقعی مواجه می شوند. من واقعا نمی دانم بعد از آن چه اتفاقی می افتد».

از: توماس اردبرینک و کاترین آرمین سرجوئی


 


گزاره‌های گفتگو با نماینده تهران
1389/10/5

احمد توکلی از شاخص ترین منتقدان دولت احمدی نژاد است. بعد از اینکه غلامحسین محسنی‎اژه‎ای، دادستان كل كشور و سخنگوی قوه قضاییه، در آخرین مصاحبه اش از محمدرضا رحیمی، معاون اول احمدی نژاد به‎عنوان فردی نام برد که باید در رابطه با پرونده فساد در بیمه ایران به اتهامش رسیدگی شود، سایت آفتاب گفتگویی با احمد توکلی نماینده تهران منتشر کرده است. گزاره هایی از این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:

- عدالت وقتی معنا پیدا می‎كند كه قانون بدون تبعیض نسبت به همه اجرا شود. در جمهوری اسلامی و اوایل انقلاب مثلا آیت‌الله گیلانی پسر خودش را به‎خاطر جرائمی كه مرتكب شده بود، محكوم به اعدام كرد. اوایل انقلاب این حوادث زیاد اتفاق می‎افتاد.

- در پرونده استفاده از شركت بیمه، اتهاماتی متوجه معاون اول رییس‎جمهوری است كه قوه قضاییه پس از تكمیل پرونده می‎خواهد سراغش برود. این وظیفه قوه قضاییه است و اگر غیر از این اقدام كند در واقع به خدا و خلق خدا مدیون است. ما فكر می‎كنیم همان‎طور كه دادگاه برخی كارمندان دون پایه زیر دست آقای رحیمی را تعقیب كرد باید آقای رحیمی را هم تعقیب كند.

- من برای سکوت در این رابطه تحت فشار نبودم اما قوه قضاییه تحت فشار بود كه به وظیفه‌اش عمل نكند ولی قوه قضاییه به وظیفه خود عمل می‎كند.

- ماجرای دكترای آقای رحیمی دروغ است، در خلاف‌گویی آقای رحیمی كه شكی نیست، درسایت الف متهمش كردیم و آقای نادران هم اسنادش را به دادگاه داد، ما هم تعقیب شدیم ولی محكوم نشدیم و قرار منع تعقیب برای ما صادر شد. مستندات ارائه دادیم كه خودش اسناد را با عنوان دكتر امضا كرده است.

- آقای رحیمی وقتی رییس واحد جنوب دانشگاه آزاد بود و هنگامی كه رییس دیوان محاسبات بود به‎عنوان دكتر محمدرضا رحیمی امضا می‎كرد. در حالی‌كه مدرک دكترا نداشته است. اسناد را ارائه دادم اما وی نتوانست دكترایی ارائه كند. قاضی نیز قرار منع تعقیب صادر كرد.

- در قضیه استیضاح مرحوم كردان بود كه به بهانه كمک به مساجد مبالغی را به نمایندگان پرداخت می‎كردند و اصرار داشتند كه نمایندگان امضای خود را پس بگیرند. این مسأله رو شد و آقای حیدرپور یكی از نمایندگان مجلس این موضوع را فاش كرد. در قبال آن، رییس مجلس، مدیركلی كه دست به این اقدام زده بود را از مجلس اخراج كرد و رییس‎جمهوری هم این مدیر را عزل كرد اما مدیر مذكور از طرف خودش این كار را نكرده بود و می‎بایست آقای رحیمی كه رییس این مدیر بود عزل می‎شد نه این‎كه به او ارتقا مقام بدهند.

- اگر آقای رییس‎جمهوری از عدالت می‎گوید، معاون اول هم باید به دادگاه برود و از خود دفاع كند، ممكن است دلایلش كافی باشد، در نتیجه مبرا خواهد شد، این موضوع باعث قدرت نظام و تقویت قدرت دولت خواهد شد. اگر معلوم شد اتهامات به ایشان وارد است و ایشان مجرم است، باید عزل و مجازات شود، از این منظر هم موضوع، باعث تقویت نظام خواهد شد؛ زیرا معلوم می‎شود در نظام اسلامی ضعیف و قوی در برابر قانون یكسان هستند.

منبع: آفتاب
 


 


1389/10/5

اسفندیار رحیم مشائی در اولین نشست تخصصی بررسی دستاوردهای دومین همایش ایرانیان خارج از کشور گفت: «ما فرار نسل‌ها نداریم، بلکه مهاجرت است که یک عادت دیرینه ایرانیان است و مهاجران ایرانی به هر جا که رفته‌اند آثاری از خود بر جای گذاشته‌اند که همان نام نیک ایرانی و ایرانیان است.»

جانشین رئیس جمهور در شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور با بیان این که «در عقب ماندگی علمی به وجود آمده باید میانبر زد و سریعا مسیر را طی کرد» گفت: «ما هیچ راهی را نداشته و نداریم و باید خود را به مدارج علمی بالا گره بزنیم که راه آن مهاجرت است و دولت باید این فرصت را فراهم کند.»

مشایی در حاشیه این نشست در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران مبنی بر اظهار بی‌اطلاعی منوچهر متکی از برکناری خود و واکنش اخیر احمدی‌نژاد به آن گفت: «بنا بود آقای احمدی نژاد شنبه شب با آقای متکی صحبت کند که وقتی بنده یکشنبه از سفر آمدم و پرسیدم که صحبت کرده است رئیس جمهور به من گفت که صحبت کرده و موضوع را به منوچهر متکی گفته است سپس پرسیدم که چرا حکم وی را صادر نکرده اید؟ گفت که متکی گفته است قرار است فردا به سنگال برود و بدین ترتیب روز دوشنبه دستور برکناری وی را بر روی سایت قرار دادیم.»

مشایی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه برخی پای شما را در تغییرات به میان می کشند، پاسخ داد: «با این اظهارات می‌خواهند احمدی نژاد که هم چون صد رئیس جمهور است را تضعیف کنند. اساسا اگر احمدی نژاد بخواهد کاری کند کسی جلودارش نیست؛ هم شجاعت، هم جسارت و هم از تشخیص عالی برخوردار است.»

وی افزود: « اگر امروز ایشان به بنده بگوید شما نباش این خیلی عادی است البته بنده یکبار نیز امتحان پس داده ام. بنا نیست که همواره ما در مسند کار باشیم و هیچ کسی تغییر نکند.

مشایی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه آیا با اعلام رسمی نام معاون اول رئیس جمهور از سوی سخنگوی قوه قضاییه احتمال تغییر وی وجود دارد یا خیر اظهار داشت: «برداشت من این است که رئیس جمهور در اینکه آقای رحیمی در آنجا بماند مصمم‌تر نیز شده است.»

منبع: مردمسالاری
 


 


1389/10/5

معاون هنری وزارت ارشاد خبر حذف موسیقی پاپ را مورد تایید قرارداد اما تاكید كرد كه موسیقی پاپ تنها از بخش رقابتی جشنواره موسیقی فجر حذف شده است.

حمید شاه‌آبادی در مراسم افتتاح نمایشگاه عكس مجموعه مختارنامه درباره چرایی حذف موسیقی پاپ از بخش مسابقه جشنواره موسیقی فجر گفت: «دلیلی كه درباره این حذف مطرح شده، این نیست كه موسیقی پاپ ضعیف است بلكه ما باید بدانیم كه كانون توجه ما در موسیقی باید به كجا برود و چگونه باشد.»

شاه‌آبادی با اشاره به اینكه موسیقی پاپ فقط از بخش رقابتی حذف شده است و در بخش جنبی حضور دارد، گفت: «ما بنا را بر این گذاشتیم كه رویكرد و نگاه ما به موسیقی جدی باشد. البته در بخش جنبی از موسیقی پاپ استفاده می‌كنیم تا نشان دهیم كه ما با موسیقی پاپ فی‌النفسه مخالفتی نداریم و اصولا مخالفت ما با موسیقی ارتباطی به گونه و ژانر آن ندارد.»

وی در ادامه با ادعای آن که «هجمه‌ی موسیقی پاپ از نوع و سبك‌هایی است كه بخشی از آن با هنجارهای ما سازگار نیست و به یك نوع؛ به خوراك شنیداری كشور آسیب می‌زند» گفت: «باید از موسیقی ملی خودمان بیشتر صیانت كنیم. حذف پاپ از بخش رقابتی نه تنها با این هدف بود بلكه در راستای حمایت از موسیقی‌های كلاسیك غربی است و این نشان می‌دهد كه ما فقط به موسیقی سنتی و مقامی توجه نكرده‌ایم.»

منبع: ایلنا

پیشینه:

شاه‌آبادی: وزارت ارشاد با موسیقی پاپ برخورد قاطع می‌کند

وزارت ارشاد: از موسیقی پاپ حمایت نمی‌کنیم
 


 


تفسیر یک دقیقه ای:
1389/10/5

امروز پنجم دي ماه است. سالروز زلزله ويرانگر بم، روزي که ايران سرشار از غم شد، روزي تلخ که ۴۰ هزار ايراني در زير آوارهاي يک شهر تاريخي جان دادند و بيش از ۳۰ هزار نفر ديگر زخم اين بلاي طبيعي را چشيدند، روزي که تلخي خاطرات کودکي کودکان يتيم بم را رقم زد، پنجم دي ماه سال ۸۲، آن گاه که بم فرو ريخت و ويران شد و مردان و زنان زيادي از فرزندان اين سرزمين در خاک مدفون شدند.

هفت سال از آن روز تلخ گذشت. اما هر بار که به بم مي نگري داغي که زلزله بر دل ها گذاشت، تازه مي گردد. بم اگر چه حالا دوباره قد کشيده است، اما خاطرات آن بم ويران و پيامدهاي آن هرگز فراموش نمي شود و براي فراموش نشدن چنين روزي و ايمني بيشتر در برابر زلزله هاي ويرانگر، پژوهشگاه بين المللي زلزله شناسي پس از فاجعه بم پيشنهاد داد تا پنجم دي ماه، به عنوان روز ملي ايمني در برابر زلزله در تقويم رسمي کشور نامگذاري و ثبت شود تا شايد بهانه اي باشد براي آگاهي رساندن بيشتر و توجه به ايمني و نجات جان هم وطنان از زلزله. اما در پنجم مهرماه امسال اين روز از تقويم رسمي کشور حذف شد و رئيس جمهور در ابلاغيه اي دستور حذف چند مناسبت از جمله روز ملي ايمني در برابر زلزله در کنار روزهايي مثل روز گل و گياه، گفت وگوي تمدن ها و ... را از تقويم رسمي داد.

هر ساله به مناسبت و يا بهتر بگوييم به بهانه اين روز سمينارهاي علمي، فعاليت هاي آموزشي و ترويجي، بحث هاي تخصصي و علمي در خصوص زلزله مي شود و در کنار آن توجه ويژه اي به آيين نامه هاي مربوط به ايمني و استانداردسازي ساختمان ها و تقويت زيرساخت ها مي شود. اما امسال با حذف اين مناسبت زمينه فراموشي توجه ويژه به زلزله در کشور زلزله خيزي مانند ايران فراهم شد. روز ۵ دي ماه و روز ملي ايمني در برابر زلزله بدون مشورت و درخواست نظر کارشناسان و متخصصان امور زلزله و پژوهشگاه زلزله شناسي از تقويم رسمي حذف شد و خود انتقادات فراواني را از جانب متخصصان موجب شد.

در شرايطي که ۹۰ درصد خاک ايران در معرض تهديد زلزله قرار دارد و به قول رئيس پژوهشگاه زلزله شناسي تمامي گسل هاي ايران فعال است به گونه اي که از ابتداي سال جاري تاکنون ۵۸۳ زلزله بالاي 2.5 ريشتر در کشور رخ داده است آيا توجه به زلزله و انديشيدن و آگاهي دادن و نشست هاي تخصصي درباره آن در قالب روزي به نام ايمني در برابر زلزله ضروري نيست؟ آيا همين روز خود باعث آن نمي شود که کارشناسان امر نتايج تحقيقات علمي خود را در نشست هاي تخصصي براي يکديگر تشريح کنند تا جامعه در برابر وقوع زمين لرزه از آمادگي لازم برخوردار باشد؟

به جرات مي توان گفت حذف اين روز مي تواند زمينه ساز فراموشي تفکر مقاوم سازي ساختمان ها بشود همچنين روشنگري مردم، سمينارهاي علمي، فعاليت هاي آموزشي و ترويجي اگر نگوييم ممکن است متوقف شود با حذف اين روز کاهش چشمگيري خواهند يافت.

در شرايطي که مدام بحث زلزله تهران و انتقال کارکنان دولت به ساير شهرهاي کشور مطرح مي شود و در شرايطي که تجارب تلخي از زلزله در سراسر کشور داريم و تاکنون ميلياردها تومان از بابت زلزله خسارت ديده ايم حذف روز ملي ايمني در برابر زلزله که حداقل مي تواند بهانه اي براي تبادل اطلاعات و آگاهي بخشي افکار عمومي باشد، اقدامي است که خود جاي سوال جدي دارد.

 

حمید رضا ناسخ (روزنامه خراسان)

 

با اندک تلخیص. عکس روی جلد از وجودی دات کام


 


شاخه زنان جبهه مشارکت:
1389/10/5

شاخه زنان جبهه مشارکت ایران اسلامی در بیانیه‌ای با اعتراض به بازداشت‌های اخیر جوانان که برخی از آنها عضو شاخه جوانان جبهه مشارکت بودند نوشته: «هفته گذشته بازهم تنی چند از جوانان اصلاح‌طلب و برخی اعضای جوان جبهه مشارکت ایران اسلامی برای ادای پاره‌ای توضیحات توسط دستگاه امنیتی فراخوانده شده اما در کمال ناباوری روانه زندان شدند که متأسفانه این گونه برخوردها که با احضار تعدادی دیگر از جوانان و تفتیش منازلشان ادامه دارد، نشان از استمرار نابخردی‌ها در مدیریت کشور و عدم هیچ گونه عزمی برای به آرامش و صلاح آوردن جامعه است.»

نویسندگان این بیانیه در ادامه با بیان این که «همه عالمان دین استنباطشان از آیات و روایات این است که تا جرم متهمی احراز نشده باشد قاضی حق داوری در مورد او ندارد و تا حکمی داده نشده حق زندانی کردن آن هم در سلول انفرادی برای مأمورین امنیتی و اطلاعاتی و دیگر نهادهای موازی وجود ندارد» نوشته‌اند: «بهترین و پاک ترین جوانان کشورمان را از کاشانه هایشان دور و از زندگی و درس و شغلشان بازمی مانند و فاجعه آمیزتر آن که فرزندان خردسال این عزیزان باید دوری از پدر و مادر را در رنج و عسرتی جانکاه تحمل کنند و خانواده هایشان در معرض مزاحمت های گاه و بی گاه قرار گیرند. به راستی یک کودک دو ساله یا هفت ساله چگونه باید این همه درد را در دل کوچکش تاب بیاورد و اطرافیان چگونه می توانند جای مادر یا پدر را برای او پر کنند؟»

کمیسیون و شاخه زنان جبهه مشارکت در پایان این بیانیه با اظهار تأسف شدید از «درگیر کردن بیش از پیش خانواده‌ها در اقدامات شبهه ناک نظام اطلاعاتی و امنیتی و فاصله گرفتن سیستم قضایی از استقلال پیش بینی شده در قانون اساسی» ابراز امیدواری کرده که « در اسرع وقت این جوانان به خانه‌هایشان بازگردند و بیش از این بذر کینه و نفرت در دل کودکان و دیگر اعضای خانواده‌های آنان پاشیده نشود که خشنودی خدا در خشنودی خلق اوست.»

منبع: کلمه


 


1389/10/5

بهاره هدایت، دانشجوی زندانی که از یک هفته پیش در اعتراض به ممنوع‌الملاقات شدن خود دست به اعتصاب غذا زده بود، در پی اوضاع نامساعد جسمی به بهداری منتقل شده است.

به گزارش کلمه، وی در روزهای گذشته بارها در بهداری زندان اوین مشاهده شده. با این حال با توجه به قطع بودن تلفن‌های زندانیان سیاسی و ممنوع‌الملاقات بودن وی، هیچ‌گونه اخبار موثق و تأیید‌شده‌ای در مورد وضعیت سلامتی او در دست نیست.

طبق اعلام همسر این فعال دانشجویی، وی در زندان به بیماری سنگ کیسه صفرا مبتلا شده و طبق نظریه پزشکان حاضر در زندان نیاز به عمل جراحی دارد.

هفته گذشته خانواده‌های بهاره هدایت و مهدیه گلرو به زندان اوین مراجعه کردند که مسئولان زندان اعلام کردند این دو تا اطلاع ثانوی ممنوع‌الملاقات خواهند بود. مقامات دادستانی نیز به پرسش خانواده‌ها در این باره هیچ‌گونه پاسخ روشنی به آنان نداده‌اند.

گفته می‌شود بهاره هدایت پس از اطلاع از این موضوع، از شنبه هفته گذشته دست به اعتصاب غذا زده است.

به نظر می‌رسد پیام‌های این دو فعال دانشجویی به مناسبت ۱۶ آذر که بازتاب گسترده‌ای در میان محافل دانشجویی داخل و خارج از کشور داشت، دلیل ممنوع‌الملاقات شدن آنها باشد.
بهاره هدایت و مهدیه گلرو که یک سال است در زندان به سر می‌برند، تاکنون حق استفاده از مرخصی را نداشته‌اند.

منبع: کلمه


 


نقدی بر مقاله اکبر گنجی در بی بی سی:
1389/10/3

فرید مدرسی
آذر

مقاله‌ای با عنوان «مرجعیت و نفوذ از دست‌ رفته» در سایت «بی‌بی‌سی فارسی» منتشر شده که نویسنده آن آقای «اکبر گنجی» با پسوند «پژوهشگر» است. مقاله‌ای که برعکس پسوند نویسنده هیچ نمایی از پژوهش و تحقیق را به نمایش نمی‌گذارد. جمله‌بندی‌های ناقص و بی‌ارتباط با یکدیگر و تیتر و عکس آیت‌الله وحید خراسانی کلاژی از واژگان و آیتم‌های نوشتاری است که فقط نویسنده یک چیز را می‌خواهد بگوید و آن جدایی مرجعیت و ایرانیان و غیرنافذ بودن این نهاد؛ آن هم بدون اندکی زحمت برای استفاده از آمار، اطلاعات یا کدهای تاریخی. همچنین از تعاریف و پیش‌فرض‌هایی استفاده شده است که تک  تک آن، بدون ارجاع به منابع و قابل مناقشه است. 

مقاله بیشتر به یک شب‌نامه و بیانیه‌های سیاسی احزاب چپگرا در دهه 30 می‌ماند که فضای آن روزها را تداعی می‌کند. نویسنده در ابتدا به صورت ناقص، ماجرای اعتراض آیت‌الله وحید خراسانی به نمایش چهره حضرت عباس(س) را روایت می‌کند. سپس آنچنان می‌نویسد که مخاطب متوجه نمی‌شود که چگونه نویسنده برای برخی از مراجع اشک می‌ریزد و از سوی دیگر به تخریب نهادی به نام مرجعیت می‌پردازد و آن را به تمسخر می‌گیرد. بارها از این دوگانگی‌های متناقض در این نوشته استفاده شده است که بیشتر هویت چندگانه نویسنده را نشان می‌دهد. در ادامه اسلام فقاهتی را مترادف با اجرای «حدود و قصاص» قلمداد می‌کند که گویی او یا خود را به ناآگاهی می‌زند یا واقعا نمی‌داند اسلام چیست؟ فقه چیست؟ یا حد و قصاص چیست؟ اسلام فقاهتی در کدام دائره المعارف اسلامی به معنای «اجرای حدود و قصاص» آورده شده است؟

او سعی می‌کند که ضدیت خود را مرجعیت با تمسک به هر گزاره ای؛ درست یا غلط به نمایش بگذارد و به آن فخر بفروشد. نویسنده حتی ادعایی درباره یکی از مراجع می‌کند که هیچگاه این دیدگاه از سوی آن مرجع بیان نشده است. به نظر می‌رسد که او برای استناداتش از خبرها، نوشته‌ها و گزارش‌های مخالفان آن مرجع سود برده است. واژه به واژه فرض‌ها آنچنان بدون برهان آمده است که مخاطب با انباشتی از فرض‌های اثبات نشده روبرو می‌شود و اگر بخواهد پاسخی به آن دهد، فقط باید نویسنده را به کتابخانه‌ای بفرستد و او را به خواندن در این باره مجبور کند.

مقاله مذکور آنچنان است که گویی نویسنده کاملا ذهنش از اطلاعات در این عرصه خالی است. او تعریف وظایف فقها را آنچنان ساده تشریح می کند که بیشتر نه برای اطلاع رسانی، بلکه برای تخریب ارائه می‌شود. نویسنده آ، ب است و ب، ث است را آنچنان به سرعت پشت هم می‌آورد و می‌گوید آ، ث است که گویی اصلا نباید توضیح دهد بر چه مبنایی اینچنین نتیجه‌گیری کرده است؟! چرا آ، ب است یا چرا ب، ث است؟! از این رو، نوشته نه تنها یک مقاله پژوهشی یا ژورنالیستی نیست، بلکه همچون دیوارنویسی‌های پنهانی در مکان‌های عمومی می‌ماند.

گنجی برای اینکه همچنان تک‌محور باشد و با این ویژگی شناخته شود، همه را به سوءاستفاده از مرجعیت متهم می کند؛ باز نمی‌گوید کدام شخص یا گروه و بر اساس کدام رفتار یا کنش اینگونه بوده‌اند؟ آیا حمایت از یک فرد و کمک گرفتن از او به معنای سوءاستفاده است؟ آیا در مسائل شرعی تقلید کردن و همچنین برای مرجع خود خواسته ای را مطرح کردن، فرصت‌طلبی است؟ 

بی‌مبناترین بخش این مقاله آنجاست که نویسنده برای رد اعتقاد ایرانیان به سنت، با یک آمار جمعیتی که 70 درصد جمعیت ایرانیان زیر 35 سال هستند، نتیجه‌گیری می‌کند که اکثریت 70 درصدی ایرانیان به باورهای سنتی معتقد نیستند. او نمی‌گوید، بر چه اساسی آنانی که سن‌شان زیر 35 سال است، اینگونه‌اند؟ آیا او اصلا اجرای مناسک توسط جوانان را ندیده است؟! آیا خودش وقتی در ایران بود، فقط در محافل غیرمذهبی جوانان حضور می یافته که همه را این طور می بیند؟ و سئوالاتی از این جنس که در پی هم تکرار می‌شود.

او به گونه‌ای از سنت یاد می‌کند که گویی وفاداری به آن نوعی ناسزا است و افراد تحصیل کرده به آداب شریعت عمل نمی‌کنند! نویسنده که خود ادعایی متفاوت با حقیقت مطرح کرده است، به راحتی و بدون اندکی تامل از مخالفان نظرش می خواهد که برای ادعای خود دلیل بیاورند. نوشته آنچنان در تخیل غوطه‌ور شده که گویی نویسنده آن خود را «گالیله» فرض کرده است و نظری بزرگ را کشف کرده و دیگران یا نمی فهمند یا برای منافع خود اینگونه می‌اندیشند. او می‌نویسد: «آنان که بر سنتی بودن جامعه ایران تاکید می‌کنند، باید با آمار و ارقام نشان دهند سنتی‌ها چند درصد افراد جامعه را تشکیل می‌دهند؟» او تنها به رد وفاداری ایرانیان به سنت بسنده نمی‌کند و جامعه ایران را مسلمانانی فرض می‌کند که «برای دین شعائری، مناسکی و فقهی فقیهان اهمیت چندانی قائل نیستند»! او در پی این ادعا نمی گوید: بر چه اساسی به این گزاره رسیده است؟ کدام پیمایش و نظرسنجی مبنای ادعایش است؟ و چگونه می توان مسلمان بود، اما به «هیچ مطلق» معتقد بود.

نویسنده مقاله «مرجعیت و نفوذ از دست رفته» دومین ادعا برای تایید فرض اولیه خود را جایگزینی هنرپیشگان، خوانندگان و ورزشکاران به جای مراجع تقلید به عنوان گروه مرجع می‌داند. باز هم نمی‌گوید چگونه جامعه ایرانی را اینگونه شناخته است و چه زمانی نظرسنجی‌ای لااقل محدود انجام داده است؟ و اگر دیگران انجام داده اند، در کجا آمده است؟ از سوی دیگر، اگر فردی به هنرپیشه‌ای علاقه داشت یا کنسرت فلان خواننده با جمعیت کثیری از جوانان برگزار شد، چگونه می توان به کل جامعه تعمیم داد؟ و آیا علاقه‌مندی در حوزه سینما به هنرپیشه‌ای به معنای گروه مرجع شدن آن هنرپیشه است؟ یعنی اگر آن هنرپیشه از هوادارانش بخواهند فلان رفتار سیاسی یا اجتماعی یا اعتقادی را انجام دهند، همه هودارانش بی‌هیچ درنگی اطاعت می‌کنند؟ اگر هم بر فرض محال اینگونه باشد، این جامعه جامعه مدرن است و اگر متدینین از مرجع تقلید خود تبعیت کردند، می شود جامعه سنتی؟! اولی روشنفکری است و دومی تحجر؟!

جالب اینجاست که خود نویسنده هم با شک و تردید به ادعایش می‌نگرد و می‌نویسد: «اگر این مدعا صادق باشد، نشان دهنده این است که مراجع تقلید جزو گروه های مرجع نیستند...» اما با این حال مجموعه اسامی مراجع را بدون استفاده از پسوندی محترمانه همچون «آقایان» در پی هم می‌آورد و همه را یک گونه می‌بیند و ادعای تردیدآمیز خود را درباره مراجع بار دیگر مطرح می‌کند: « نقشی در زندگی جمعیت 50 تا 55 میلیونی زیر 35 سال ندارند تا نیازی به یاری آنها باشد...» سپس بار دیگر فرضی بدون استناد همراه با نگاهی نژادپرستانه و بدوی طرح می‌کند: «اینها همچنان مشغول عرف و برساخته‌های اعراب (قصاص، سنگسار، قطع دست، قطع معکوس دست و پا، تازیانه و...) زمان پیامبر گرامی اسلام هستند...»! این گزاره آنچنان با بغض و کینه نوشته شده است که جز در رقبای متعصب برخی ادیان دیگر نسبت به اسلام دیده نمی‌شود. حواشی و استثنائات را جای متن دین می‌گذارد تا وجهه رحمانی اسلام دیده نشود و تمامی رفتار و کردار مرجعیت را با رنگی سیاه نقاشی کند؛ بدون پاسخ به این سوال که چگونه و بر چه اساسی معتقد به این ادعاست؟! این شائبه در ذهن شکل می‌گیرد که شاید مخالفت با برخی از نواندیشان و روشنفکران دینی یا اقامت در ایالات متحده امریکا و نشست و برخاست با دوستان جدیدش، او را اینگونه کرده است؟! چگونه مدافع سرسخت آیت الله مطهری ناخودآگاه ضد اسلام، قرآن، مهدویت و مرجعیت می شود؟ این سیر وسلوک چگونه رخ داده است؟

اگر نویسنده معتقد به نقش مرجعیت در قصاص و حدود است، چگونه معتقد به برخورد مظلومانه با برخی مراجع است؟ اگر آنان فقط به مسئله‌های مورد ادعای نویسنده پرداخته‌اند که نباید با آنان برخورد می‌شد. همچنین ناگهان در سیر نوشته خود که تمام دین و مذهب را سیاه به تصویر می‌کشد، به روایتی از امام محمدباقر(ع) استناد می‌کند که مخاطب متوجه نمی‌شود که بالاخره نویسنده به متون و کلام قدسی معتقد است یا نه؟ بنابراین هرج و مرجی نوشتاری در مقاله موج می‌زند.

در پایان نوشتار هم بار دیگر فرضی اثبات نشده، بیان می‌شود که «اظهارنظر مراجع در قلمرو سیاسی برای مردم سودی ندارد»! نویسنده ابدا از خود نمی‌پرسد چرا؟! با چه دلیلی این ادعا مطرح می‌شود؟ همچنین گنجی که گویی تئورسین دموکراسی است، اعلام می‌کند نقش سیاسی مرجعیت مخل فرآیند دموکراسی‌خواهی است! حضور نهادی به نام مرجعیت که تنها نهاد مدنی قدرتمند و مستقل در جامعه ایران است، چرا به «سود فرآیند گذار به دموکراسی» نیست؟ باز هم نویسنده بی‌پاسخ به ادعایش از آن می‌گذرد و همچنین ادعایی بزرگتر می‌کند: «دموکراسی» به «فرد خود آیین» نیاز دارد. معلوم نیست که چگونه انجام مناسک دینی که در حوزه اجتماعی میان فرد و مرجع‌تقلید مطرح است را آفتی برای دموکراسی که نوعی از نظام سیاسی و به رابطه شهروند و حکومت اشاره دارد، می‌داند؟ نویسنده مشخص نیست که دنبال ارائه دینی جدید است یا نقدی بر مرجعیت دارد یا اسلام را نفی می‌کند یا کنشگری سیاسی است که سرناسازگاری با نظام ایران دارد یا محلل و محققی اجتماعی است؟ بنابراین بستر نوشتاری و عقبه فکری مقاله و نویسنده آن مشخص نیست و همچنان که گفته شد: مقاله را می توان نوعی دیوارنویسی در برخی اماکن شهری دانست و در آن محدوده ارزیابی کرد.

*با اندک تلخیص


 


مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوا:
1389/10/5

یوسف رشیدی، مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوا می‌گوید بر ميزان غلظت آلاينده‌هاي ذرات معلق نسبت به روز گذشته افزوده شده و شاخص کیفیت هوا هم‌اکنون در شرایط «ناسالم» قرار دارد.

به گفته آقای رشیدی «هنگامی که هوا ناسالم است، شاخص هوای بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ است که این نشان دهنده هوای در وضعیت هشدار است، شاخص ۲۰۰ تا ۳۰۰ هم شرایط اضطرار را نشان می‌دهد وشاخص هوای ۳۰۰ به بالاتر، هوا بحرانی است.»

رشیدی در ادامه گفت: «اطلاق شاخص کیفیت هشدار و یا اضطرار به هوای تهران به عهده کمیته مواقع اضطرار است، ولی در واقع در حال حاضر هوای ناسالم تهران در وضعیت هشدار است.»

آلودگی هوای تهران با توجه به پیامدهای زیانبارش به یکی از ملموس‌ترین معضلات زیست محیطی در چند ماه گذشته تبدیل شده ‌است. آلودگی هوا در تهران به طور متوسط موجب کاهش ۵ سال از عمر تهرانی‌ها شده‌است.

منبع: ایلنا

پیشینه:
احتمال تکرار فاجعه ۱۹۵۲ لندن در تهران به دلیل آلودگی هوا
آلودگی هوای تهران، ششصد هزار نفر را به علائم جانبازان شیمیایی دچار کرده است
عمده بیماری‌های ناشی از آلودگی هوا بازگشت پذیر نیست
آلودگی هوای تهران جان چهار هزار نفر را گرفت


 


1389/10/5

دو هفته پس از برکناری بحث‌برانگیز منوچهر متکی از سمت وزارت خارجه ایران، 260 نماینده از مجموع 290 مجلس شورای اسلامی در بیانیه‌ای که روز یکشنبه در صحن علنی مجلس قرائت شد از خدمات آقای متکی در زمان تصدی وزارت خارجه تقدیر کردند.

این نمایندگان با تقدیر از شخصیت و اقدامات آقای متکی در طول دوران فعالیت خود، تصدی وزارت خارجه در دولت‌های نهم و دهم توسط وی را نشانگر «توامندی وی در عرصه سیاست خارجی» ارزیابی کرده‌اند.

امضاکنندگان بدون اشاره به موضوع بحث‌برانگیز برکناری آقای متکی، ابراز امیدواری کرده‌اند که از توان وی در «خدمت به نظام اسلامی» بهره لازم برده شود.

پس از برکناری منوچهر متکی از وزارت خارجه شماری از نمایندگان مجلس با انتقاد از اعلام برکناری آقای متکی در حین سفر کاری، شیوه برکناری وی را نادرست، به دور از تدبیر و خلاف عرف خواندند.

آقای متکی نیز ضمن سر باز زدن از حضور در مراسم تودیع خود، در مصاحبه‌ای اعلام کرد که از پیش در جریان برکناری‌اش قرار نگرفته و از مراسم تودیع و معارفه نیز بی‌اطلاع بوده است و علاوه بر این برکناری‌اش در حین انجام مأموریت را «غیر اسلامی و توهین آمیز» خواند.

وزیر خارجه برکنار شده جمهوری اسلامی روز جمعه نیز در پاسخ به اظهارات محمود احمدی‌نژاد در مورد برکناری خود، تصریح کرد که موضوع برکناری خود را نه از زبان رئیس‌جمهور ایران و مقام‌های ایرانی، بلکه در جریان ملاقات با مقام‌های سنگالی و از زبان آنها شنیده است.

منبع: خانه ملت

مرتبط:
واکنش متکی به سخنان احمدی‌نژاد: این بد اخلاقی‌ها را متوقف کنید

منوچهر متکی از وزارت امور خارجه برکنار شد

عزل متکی؛ احمدی نژاد سنگربندی می کند

منوچهر متکی در مراسم تودیع خود شرکت نکرد

منوچهر متکی: مسئولان صداقت داشته باشند


 


1389/10/5

گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان بار دیگر از مقامات جمهوری اسلامی خواست تا در ایام کریسمس، امکان دیدار دو شهروند آلمانی زندانی در ایران با خانواده‌هایشان را فراهم کنند.

آقای وستروله در گفتگو با نشریه آلمانی «بیلد آم زونتاگ» که دو تن از کارکنانش از مهرماه سال جاری در ایران و در بازداشت به سر می‌برند، با اشاره به سفر خانواده‌های این دو نفر به تهران، از جمهوری اسلامی خواست تا در ایام کریسمس دو شهروند آلمانی زندانی در ایران با خانواده‌های خود دیدار داشته باشند.

وزیر امور خارجه آلمان هفته گذشته نیز به همراه هفت تن از رهبران مسیحی آلمان از مسئولین جمهوری اسلامی خواسته بود تا اجازه دهند در آستانه ایام کریسمس این دو نفر خانواده‌های خود را ملاقات کنند.

اعضای خانواده این دو روزنامه نگار آلمانی به دنبال اظهارات برخی از مقامات جمهوری اسلامی مبنی بر احتمال موافقت با درخواست ملاقات خانواده‌ها با این دو خبرنگار، روز جمعه به تهران سفر کردند، اما این دیدار تا کنون صورت نگرفته است.

مقام‌های قضائی ایران این دو خبرنگار را به «جاسوسی» متهم کرده‌اند. آنها در حالی که مشغول مصاحبه با پسر سکینه محمدی آشتیانی بودند، دستگیر شدند.

منبع: رادیو فردا

پیشینه:
اتحادیه خبرنگاران آلمان:
دو خبرنگار آلمانی بازداشتی در ایران جاسوسی نکرده‌اند

دادگستری آذربایجان شرقی:
«جرم جاسوسی دو تبعه آلمانی ثابت شده است»
 


 


1389/10/5

پس از این که سامان طهماسبی دارنده دو مدال برنز کشتی فرنگی جهان، در مسابقات جهانی مسکو برای کشور آذربایجان کشتی گرفت، گزارش می‌شود که یک ایرانی دیگر نیز به تیم ملی کشتی آذربایجان پیوسته است.

محمدرضا آذرشکیب دارنده دو مدال نقره جوانان جهان در وزن 120 کیلوگرم، کشتی‌گیری است که برای تیم ملی آذربایجان کشتی گرفته است.

خبرگزاری ایسنا گزارش کرده که آذرشکیب در این مسابقات با شکست الکسیس رودریگز قهرمان نامدار کوبایی که او هم قصد حضور در تیم ملی آذربایجان را دارد، به مدال طلا رسید.

دو ماه پیش از این سامان طهماسبی فرنگی کار وزن 84 کیلوگرم ایران به دلیل مشکلات مالی به تیم جمهوری آذربایجان پیوست.

محمدرضا یزدانی‌خرم رئیس فدراسیون کشتی در واکنش به این تصمیم طهماسبی گفته بود: «او جایی در تیم ما نداشت. حالا رفته در کشور همسایه‌مان کشتی می‌گیرد و پول هم می‌گیرد. اینکه مسئله مهمی نیست.»

منبع: ایسنا

پیشینه
کشتی‌گیر ایرانی به تیم آذربایجان پیوست


 


وزیر کشور:
1389/10/5

مصطفی محمدنجار وزیر کشور می‌گوید که ایران اطلاع دقیقی از سرنوشت جانشین عبد‌المالک ریگی ندارد.

اظهارات آقای محمد‌نجار در حالی مطرح می‌شود که خبرگزاری ایرنا پنجشنبه گذشته ادعا کرده بود عبدالرئوف ریگی رهبر کنونی جند‌الله دستگیر شده است.

خبر دستگیری ریگی از سوی منابع پاکستانی تائید نشده، اما بسیاری از سایت‌های محافظه‌کار در روز‌های اخیر به نقل از «منابع آگاه» همچنان بر دستگیری وی پافشاری می‌کنند.

گروه جند‌الله در منطقه بلوچستان، واقع در مرز ایران و پاکستان فعالیت می‌کند و تاکنون حملاتی را علیه تاسیسات نظامی و مقامات ایران انجام داده است.

گروه مسلح جندالله مدعی است «که در راستای حقوق اقلیت سنی در ایران می‌جنگد»، اما تهران، جندالله‌ را گروهی تروریستی می‌داند «که از سوی آمریکا و اسرائیل حمایت» می‌شود.

منبع: ایسنا

پیشینه
دستگيری عبدالرئوف ريگی تایید نشده است


 


حمید رسایی:
1389/10/5

حمید رسایی نماینده مجلس با انتقاد از نحوه برکناری منوچهر متکی از احتمال کنار گذاشته شدن حیدر مصلحی، صادق محصولی، مسعود میرکاظمی، احمد وحیدی و مرضیه وحید دستجردی از کابینه دهم خبر داد.

آقای رسایی که از مهمترین حامیان محمود احمدی‌نژاد به شمار می‌رود در یادداشتی که در هفته‌نامه «9 دی» منتشر کرده از نحوه برخورد احمدی‌نژاد با منوچهر متکی و مهرداد بذرپاش انتقاد کرده است.

این نماینده مجلس نوشته که «دیر یا زود باید منتظر چند برکناری دیگر باشیم مثلاً برکناری آقایان مصلحی، محصولی، میرکاظمی، سردار وحیدی، خانم وحید دستجردی و حتی آقای زریبافان.»

رسایی علت برکناری احتمالی این افراد را چنین برشمرده است: «حلقه‌ای که برای اثبات خود حرف پرمایه‌ای ندارد و توانسته خود را به همجواری بالاترین مقام اجرایی کشور بکشاند مجبور است برای دوام خود دیگران را نفی کرده و مدام یک دشمن فرضی بتراشد.»

وی در بخش دیگری از یادداشت خود نوشته که علی‌اکبر صالحی خبر انتصاب خود به عنوان سرپرست وزارت خارجه را از طریق «پیامک» دریافت کرده است.

رسایی در پایان نوشته که «احمدی‌نژاد، متکی را علیرغم میل باطنی و به دلیل مناسبات سیاسی از جمله امکان رأی‌آوری از مجلس و توان تعامل با سایر نهادهای حکومتی انتخاب کرده بود.»

منبع: عصر ایران


 


1389/10/5

رئیس مرکز تحقیقات پزشکی قانونی از مرگ دو هزار و ۱۳۶ نفر در تصادفات رانندگی در آبان ماه امسال خبر داد.

به گزارش وب‌سایت آفتاب جابر قره‌داغی با بیان این مطلب افزود: «تعداد مرگ و میر ناشی از حوادث رانندگی در آبان امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل ۹.۵ درصد افزایش یافته است.»

آقای قره‌داغی اظهار داشت: «از کل افراد فوت شده در حوادث رانندگی آبان امسال محل فوت ۶۲۶ نفر محورهای درون شهری، هزار و ۲۹۳ نفر محورهای برون شهری، ۲۰۰ نفر جاده‌های روستایی و ۱۷ نفر نامعلوم گزارش شده است.»

قره‌داغی همچنین با اشاره به مصدومین حوادث رانندگی آبان امسال خاطر نشان کرد: «در این مدت ۲۷ هزار و ۹۹۱ نفر در حوادث رانندگی مجروح شدند که از این تعداد ۲۰ هزار و ۶۱۲ نفر مرد و ۷ هزار و ۳۷۹ نفر زن بودند.»

در هفت ماهه امسال ۱۷ هزار و ۲۱۹ نفر در تصادفات جان باختند که ۱۳ هزار و ۶۲۴ نفر آنان مرد و ۳ هزار و ۵۹۵ نفر آنان زن بودند.

منبع: آفتاب

پیشینه
تنها در دو روز اخیر ۱۰۸ نفر در اثر تصادف کشته و ۱۱۰۴ نفر مجروح شدند
۶۱ کشته و ۲۸۷ مجروح در تصادفات جاده‌ای هفته گذشته


 


1389/10/5

مهدی کروبی یکی از رهبران جنبش سبز جهت عیادت و دلجویی از فاطمه ملکی همسر محمد نوری‌زاد، به دیدار وی رفت.

بنابر گزارش وب‌‌سایت سحام نیوز، آقای کروبی در این دیدار از برخوردهای صورت گرفته با جامعه هنری ایران و بویژه آقای محمد نوری‌زاد و خانواده ی وی ابراز تاسف کرده است.

آقای کروبی همچنین ضمن ابراز نگرانی نسبت به وضعیت زندانیان ابراز امیدواری کرد شرایط و رفتارها به گونه‌ای تغییر یابد که زندانیان سیاسی از روی اجبار دست به اعتصاب غذا و این نوع شیوه‌های اعتراضی نزنند.

در ادامه این دیدار فاطمه ملکی همسر محمد نوری‌زاد ابراز امیدواری کرد در آینده‌ای نزدیک تمامی زندانیان سیاسی آزاد شوند.

نوری‌زاد به دلیل نوشتن نامه‌های انتقادی به علی خامنه‌ای در زندان اوین تهران به سر می‌برد.

فاطمه ملکی در روز عاشورا به همراه خانواده‌اش برای پیگیری وضعیت نوری‌زاد مقابل زندان اوین رفته بود که با هجوم نیرو‌های امنیتی دچار حمله قلبی شده و راهی بیمارستان شد.

منبع: سحام‌نیوز

پیشینه
خانواده نوری‌زاد خطاب به خامنه‌ای: ظهر عاشورا حجاب از سر ما کشیدند
خانواده نوری‌زاد و همسر تاج‌زاده بازداشت شدند


 


1389/10/5

آخرین گزارش‌ها حاکی از اجرا نشدن حکم اعدام حبیب‌الله لطیفی، دانشجوی کرد ایرانی است.

آقای لطیفی قرار بود بامداد یکشنبه به اتهام «محاربه» اعدام شود.

یکی از وکلای آقای لطیفی در گفتگو با بی‌بی‌سی فارسی این خبر را تائید کرد.

حکم اعدام آقای لطیفی نخستین بار در تابستان سال ۱۳۸۷ اعلام شده بود که با اعتراض وکلای او برای دادگاه تجدیدنظر ارسال شده بود اما در زمستان همان سال، دادگاه تجدید نظر نیز حکم اعدام را تائید کرد.

بسیاری از سازمان مدافع حقوق بشر با انتقاد از نحوه برگزاری دادگاه لطیفی در روز‌های اخیر از مقام‌های جمهوری خواسته بودند حکم اعدام وی را لغو کنند.

منبع: بی‌بی‌سی

پیشینه
سازمان‌های عفو بین‌الملل و دیده‌بان حقوق بشر خواستار توقف اعدام حبیب‌الله لطیفی شدند
صالح نیکبخت: «حکم اعدام حبیب‌الله لطیفی، دانشجوی کرد، یکشنبه اجرا می‌شود»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته