-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۲۸, جمعه

Latest News from Emrooz for 11/18/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



امروز: محمد نوری زاد، زندانی سیاسی ای که بدلیل نگارش نامه های انتقادی به رهبر جمهوری اسلامی ایران به زندان محکوم شده است، اخیرادر نامه ای خطاب به رییس قوه قضاییه از جفای به مقدسات با نام دین، اسلام و امام زمان ولی به روشهای هیولاگونه ماموران وزارت اطلاعات شکایت کرده است.

نوری زاد نوشته است: «من، محمد نوری‌زاد، زندانی شما در زندان اوین، نه به حوزه‌ی رفتار هیولاگون عده‌ای از ماموران وزارت اطلاعات، که به ربودن نام سربازی امام زمان توسط اینان، اعتراض و شکایت دارم. اینان مرا زده‌اند. و به ناموسم ناسزا گفته‌اند.». به گزارش پایگاه اطلاع رسانی محمد نوری زاد، متن این نامه در پی می آید.

جناب آیت‌الله صادق لاریجانی

ریاست محترم قوه‌ی قضائیه‌ی نظام جمهوری اسلامی ایران

با سلام. چندی پیش طی یک سخنرانی، به نحوه‌ی برخورد خشن پلیس انگلستان با دانشجویان معترض به افزایش شهریه‌ی دانشگاه‌ها، کنایه زدید که: "در کشوری که مدعی حقوق بشر است، با درخواست معقول عده‌ای جوان دانشجو به‌صورتی خشن برخورد و حقوق اولیه‌ی این افراد نقض می‌شود."‌‌ ‌‌ این سخن شما گرچه مبتدای درستی اختیار کرده، اما به منتهای نامربوطی منجر شده است. حاکمان انگلیس اگر مدعی حقوق بشرند، هرگز ادعای خدا و قرآن و پیامبر و ائمه‌ی معصومین(ع) ندارند. در کشور اسلامی ما، اتفاقاتی رخ داده و می‌دهد که حظ بهره‌مندی از آن را نمی‌چشید، مگر این‌که در متن آن قرار گیرید؛ نمی‌دانم آیا کسی سر عزیزانتان را در چاه مستراح فرو کرده است یا خیر؟ که اگر فرو کرده بود و شما و عزیزتان طعم ناگزیر تنفس و فرو بردن ماکولات موجود در کاسه‌ی مستراح را چشیده بودید، ذره‌ای از مراتب آیت‌اللهی خود را متوجه این‌سوی سرزمین قضایی کشورتان می‌فرمودید. اما چرا سر ما را در مستراح سلول انفرادی فرو کرده اند؟ تا از ما اقراری بگیرند که بر حقانیت اعتراض ما خط بکشد و پایه های لرزان قدرت حاکمیت را مستحکم کند. پیشنهاد می‌کنم هروقت جلوی آینه، به زلف مبارکتان شانه زدید و بر خود عطر افشاندید، به سرهای فروشده‌ی عده‌ای از زندانیان سیاسی کشورتان در مستراح سلولشان بیندیشید. نمی‌دانم آیا کسی به زیر گوش حضرت شما سیلی پی در پی نواخته است؟ و با کفش به سینه و پشت نازنین شما کوفته است؟ و با پا به صورت شما لگد زده است؟ و به میان ابروان و چشمان شما تف کرده است؟ با اطمینان می‌گویم اگر ذره‌ای از این‌همه درنده‌خویی [برخی از] ماموران وزارت اطلاعات خودمان را باور می کردید، عطای اعتراض به پلیس انگلستان را به لقایش می‌بخشیدید. نمی‌دانم آیا در ورطه‌ی بی‌کسی و زیر بارش ضربات مشت و لگد، عده‌ای به همسر گرامی شما فحش رکیک و ناسزا گفته‌اند؟ و دختران عفیف شما را به آغوش هرزگی پرتاب کرده‌اند؟ و مادر و خواهر و خویشاوندان پاکدامن شما را به لجن جنسی آلوده‌اند؟ بعید می‌دانم! اما عده‌ای از ماموران وزارت اطلاعات، که نقابی از سربازی امام زمان به صورت بسته‌اند، با ما این کرده‌اند. پیشنهاد می‌کنم نه نامه‌ی افشاگرانه‌ی حمزه کرمی، و نه نامه‌ی دردمندانه‌ی عبدالله مومنی، که نامه ی حجت‌الاسلام دکتر منتظرقائم را به رهبرمان، مطالعه بفرمائید تا بدانید در فراسوی دستگاه پوک قضایی ما و شما، ماموران وزارت اطلاعات، با چه شیوه‌ها و با چه الفاظی، لباس پیامبر را معنا می‌کنند، و حق مسلمانی و خانواده شهدا را به‌جا می‌آورند، و کرامت انسانی را فهم می‌کنند. پیشنهاد می‌کنم از این پس، هرگاه اراده فرمودید به زندان ابوغریب و گوانتانامو و رفتار خشن پلیس انگلستان بپردازید تا در سایه‌ی این توسل طنز، بر جنایات جاری خود سرپوش گذارید، نگاهی به صورت خود در آینه، و نگاهی به صورت همسر و دختران و مادر و خواهران خود بیندازید تا بدانید پرتاب یک سخن سست به آن‌سوی مرزها، هرگز بساط لرزان حاکمیت ما را ترمیم نخواهد کرد.

بدینوسیله، من، محمد نوری‌زاد، زندانی شما در زندان اوین، نه به حوزه‌ی رفتار هیولاگون عده‌ای از ماموران وزارت اطلاعات، که به ربودن نام سربازی امام زمان توسط اینان، اعتراض و شکایت دارم. اینان مرا زده‌اند. و به ناموسم ناسزا گفته‌اند. و این‌همه را من در متن پاسخ به پرسش‌های یاوه‌ی بازجویان خود، آورده و ثبت و ضبط کرده‌ام. اگر ذره‌ای انصاف در قله‌ی بلند آیت‌اللهی خود سراغ دارید، به شکایت من، و به شکایت قربانیان خاموش وزارت اطلاعات رسیدگی فرمایید.

در پایان یادآور می‌شوم که؛ راز این که امام علی(ع) از ربوده شدن خلخال از پای آن زن یهودی آنچنان می‌گدازد، هیچ نیست الا تجسم این که حرامیان، خلخال از پای ناموس خودش ربوده‌اند.هرگاه جنایتی را که بر این مردم رفته است باور کردید، قطعا همانند علی(ع)برخواهد خروشید.

بااحترام و ادب

محمد نوری‌زاد


 


احمدی‌نژاد گفت: ملت ایران برای دفاع از خود نیاز به بمب اتمی ندارد چرا که بمب اتمی ایران، شجاعت و غیرت ملت آن است.


به گزارش ایرنا، محمود احمدی‌نژاد چهارشنبه شب در جمع ایرانیان مقیم جمهوری آذربایجان در باکو، بدون اشاره به تلاشهای دولتش برای دستیابی به سلاح هسته ای تاکید کرد: بمب اتمی متعلق به کشورهای عقب افتاده به لحاظ تاریخی است و ملت ایران نیازی به آن ندارد.

وی در بخشی از سخنان خود به مذاکرات هسته‌ای ایران در گذشته اشاره کرد و افزود: زمانی در این مذاکرات به گروه مذاکره کننده ایران می‌گفتند به شما حتی اجازه داشتن یک راکتور تحقیقاتی را هم نمی‌دهیم، اما امروز 6 هزار سانتیفیوژ کار غنی‌سازی را در کشور انجام می‌دهند.

احمدی‌نژاد تصریح کرد: آنان بارها و بارها قطعنامه صادر کردند و ملت ایران نیز در مقابل قله‌های ترقی و پیشرفت را یکی پس از دیگری طی کرد.


وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به رونمایی منشور کوروش در ایران،گفت: برخی از کشورها برای رونمای منشور کوروش در ایران مخالفت کردند و حتی این اقدام ایران را حرکتی ارتجاعی دانستند.

احمدی‌نژاد با بیان اینکه منشور کوروش یک نشانه و پیام است، افزود: تاریخچه منشور کوروش در خواست مردم بابل از وی برای نجات‌شان از جور یک حاکم ظالم بود و کوروش در آن زمان با تدبیر خود اجازه نداد کوچک‌ترین خونی در سرزمین بابل ریخته شود.

وی ادامه داد: حال شما باید در اینجا مدیریت انسانی کوروش را با نوع مدیریت آمریکا در عراق،‌ همان سرزمینی که کوروش وارد آن شد و اعلام کرد که نباید در این خطه به کسی ظلم شود، مقایسه کنید.


 


حاج منصور ارضی در خلال مراسم دعای عرفه در صنف لباس فروش ها، گفت : دو ماه پیش من اعلام کردم که سران فتنه نقشه کشیده اند که هیئتی ها را بر هم بزنند و نفاق و دشمنی را در بین هئیتی ها بوجود بیاورند، چون این هیئتی ها بودند که در مقابل فتنه گران ایستادند و آنها را در هم کوبیدند، لذا نقشه کشیدند از کانال هئیت وارد شوند و متاسفانه در این میان یک عده هم گول خوردند.


به گزارش مشرق، حاج منصور ارضی به سخنان رهبری اشاره کرده و گفت: در سفر حضرت آقا به قم ایشان صحبتهایی ایراد فرمودند که بسیارمهم است که همه باید در مطالبات رهبری دقت داشته باشند. حوزه های ما نسبت به تربیت شاگردان با سواد باید قوی تر عمل کند و خدایی ناکرده افراد بی سواد از حوزه ها بیرون نیاید.

وی در واکنش به بخشنامه مرکز امور مساجد مبنی بر جلوگیری از برهنه شدن در مساجد برای عزاداری گفت : بعضی افراد در این یکی دو روزه حرفهایی زدند که ما پیگیر شدیم و ثابت شد که این مسئولی که آن بخشنامه را تنظیم کرده اصلا حوزه نرفته است و نتیجه این می شود که به امام حسین (ع) و نوکر و دستگاه امام حسین(ع) اهانت می شود. این افراد دلهایشان برگشته و به این نکته که دین خدا بر همین عزاداریها پاربرجاست توجه ندارند.

حاج منصور ارضی تصریح کرد: حضرت امام (ره) وقتی پا به ایران گذاشتند فرمودند همه دین به همین عزاداریهای حضرت سید الشهدا (س) پابرجاست.

این مداح مشهور نسبت به هوشیاری در مورد ماجرای فتنه سال گذشته گفت: عزیزان بدانید هنوز آتش فتنه خاموش نشده است و سران فتنه هنوز آزاد هستند.

وی افزود: امور مساجد در دوران فتنه تا به حال یک اطلاعیه بر علیه فتنه گران صادر نکرده است که اعلام کند ما مخالف سران فتنه هستیم و کار به جایی رسید که مقام معظم رهبری به تنهایی جلو آمدند و الحمدالله حتی مداحان چه در روز عاشورا و چه دیگر ایام برای یک لحظه از صحنه عقب نشینی نکردند.

منصور ارضی در ادامه گفت: چرا حضرت آقا فرمودند ایرانی ها باید 9 دی و عاشورا را بزرگ بدارند و از آن مواظبت کنند؟ برای اینکه دشمنان بدانند ما حسینی هستیم و باید مجالس حضرت اباعبدالله (ع) را بهتر و محکمتر از گذشته با اشعار خوب با مضامین ارزشمند و مقتل خوانی صحیح گرم و حفظ کرد و دور از چشم نامحرمان باید لخت شوید و سینه بزنید تا چشم دشمنان اسلام و انقلاب کور شود.

وی خاطرنشان کرد: در پایان عرض می کنم باید محرم را با بهترین وجه آغاز کنید و باید مجالس عزاداری محل بیداری مردم باشد اگر دسته عزاداری راه می اندازید مواظب باشید محرم و نامحرم جدا باشند از ورود افراد مشکل دار و بی حجاب خودداری کنید و با آنها با لسان امر به معروف و نهی از منکر برخورد کنید.


 


یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: از آنجا که خود کفائی نظامی گام موثری در رسیدن به سند چشم انداز بیست ساله محسوب می شود لذا افزایش بودجه این بخش امری ضروری است.

اسماعیل کوثری نماینده تهران در گفت‌و‌گو با باشگاه خبرنگاران جوان، با اشاره به اینکه در برنامه پنجم توسعه راهکارهای لازم برای افزایش توانمندی نظامی جمهوری اسلامی اتخاذ شده است، گفت:‌ امیدواریم در برنامه ۵ ساله پنجم مجلس بتواند نسبت به افزایش توانمندی نظامی گامهای موثری بردارد.

وی بودجه اختصاصی به بخش نظامی را ناکافی دانست و افزود:‌ امیدواریم بودجه کافی به بخش نظامی اختصاص داده می شود چرا که کشور ما نشان داده که ظرفیت و توانایی تولید نیازهای نظامی و دفاعی خود را دارد و افزایش بودجه این بخش امکان خودکفایی نظامی کشور را بالا می برد.

نماینده مردم تهران افزود:خودکفایی کشور در زمینه نظامی گام مهمی در راستای رسیدن به سندچشم انداز ۲۰ ساله کشور خواهد بود، لذا افزایش توانمندی نظامی، کشور را به منویات مقام معظم رهبری نزدیک خواهد کرد.


 


حمدرضا جلائی‌پور در گفت‌گو با روزنامه شرق از شکاف نسل‌ها و نشانه‌های آن در جامعه ایران سخن گفته است.

به گزارش کلمه، جلائی‌پور که دانشجوی دکتری دانشگاه آکسفورد است، در انتخابات دهم ریاست جمهوری به عنوان مسئول پویش حمایت از موسوی و خاتمی (موج سوم) فعال بود. او یک مرحله در روزهای پس از انتخابات، و یک مرحله در چند ماه گذشته، بازداشت شد، اما با وجود آنکه دادگاه برای او قرار منع تعقیب صادر کرده، وزارت اطلاعات برخلاف قانون هنوز پاسپورت‌اش را به او باز نگردانده تا بتواند برای ادامه تحصیل به آکسفورد برگردد.

محمدرضا جلائی‌پور در گفت‌وگو با روزنامه شرق که توسط مریم بابایی صورت گرفته، می‌گوید: میزان تفاوت موجود میان نسل‌ها در ایران طبیعی و «غیرحاد» است و اتفاقا می‌تواند مطلوب و سودمند و نشانة حیات و نشاط و پویایی جامعه باشد. البته سرعت و میزان پاره‌ای تحولات کلی جامعه شاید «غیربهداشتی» و «حاد» باشد، اما چنان‌که عرض کردم این تغییرات بیشتر «فرانسلی» و «درون‌نسلی» است تا «میان‌نسلی».

مشروح این گفت‌وگو را به نقل از صفحه جلائی‌پور در سایت فیس‌بوک، در ادامه می‌خوانید:

آقای جلائی‌پور شما چند سال دارید؟ لطفا یک بیوگرافی کوتاه از خودتان بگویید. نوجوانی و جوانی‌تان چه‌طور گذشت؟

اولاً باید به خوانندگان شما یادآوری کنم که برای این مصاحبه اصلاً فرد مناسبی نیستم و تنها به رسم ادب و در پاسخ به دعوت مجدانه تحریریه محترم شرق اجابت امر کردم. ۲۸ سال دارم. در ۱۰ مدرسه از جمله مدرسة نیکان تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستانم را گذراندم. به مطالعه در حوزة «دین‌پژوهی» و «جامعه‌شناسی» بیشتر علاقه داشته‌ام. مدرک کارشناسی جامعه‌شناسی را از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد را از کالج ال.‌اس‌.ای دانشگاه لندن گرفتم و اکنون هم اگر اجازة خروج از کشور را پیدا کنم سال آخر دوره دکتری «جامعه‌شناسی دین» در دانشگاه آکسفورد را می‌گذرانم. در ۲۱‌سالگی ازدواج کردم و بخشی از جوانی‌ام هم صرف ورزش، علایق مذهبی، سفر و فعالیت به عنوان دبیر انجمن اسلامی در دوران دانشجویی در دانشگاه تهران و لندن و مدیر «پویش موج سوم» در انتخابات سال ۸۸ شد.

- در زمینة فعالیت‌های علمی‌تان توضیح بیشتری‌ می‌دهید؟

من صرفا یک دانشجوی علاقمند به جامعه‌شناسی و دین‌پژوهی هستم و متاسفانه هنوز در هیچ زمینه‌ای از جمله «شکاف نسل»ها متخصص نیستم. به عنوان یک علاقمند، دبیر چند سمینار از جمله سمینارهای «دین و مدرنیته» و «آسیب‌شناسی روشنفکری دینی» بوده‌ام و جز مقالات پراکنده و یک ترجمه جامعه‌شناختی‌ام که انتشارات «طرح نو» منتشر کرده، ۷ کتاب که مولف یا گردآورندة آن‌ها بوده‌ام نیز در نوبت چاپ‌اند که همگی دین‌پژوهانه یا «جامعه‌شناختی» هستند.

- عضو خانواده شهید، نفر اول کنکور سراسری، مدال طلای المپیاد ادبی،‌ دانشجوی نمونه کشور،‌ مولف، مترجم، قاری قرآن، شاعر، مدیر پویش موج سوم، دانشجوی دکتر جامعه‌شناسی آکسفورد، زندانی سیاسی و... همه با هم چه امتیازاتی به محمدرضا جلائی‌پور داده است؟

امتیاز خاصی نداده. ضمنا من شاعر نیستم؛ گرچه به شعر و ادبیات علاقه زیادی دارم. رتبه ۱ کنکور و مدال طلای المپیاد هم نه نشانگر توان علمی من که شاهدی بر کارآمد و کیفی نبودن نظام ارزشیابی در آموزش کشور است و اگرنه بسیاری بوده‌اند که دانش و هوش بیشتری از من داشتند و متاسفانه در این آزمون‌های ناکارآمد رتبه پایین‌تری گرفته‌اند و لذا رتبه کنکور نباید مبنای قضاوت قرار گیرد. زندانی سیاسی شدن جوان یک‌لاقبایی چون من هم بیشتر ناشی از سوء تفاهم بوده. سیاست‌ورزی را اگر برای کاستن درد و رنج دیگران و تامین بیشتر «خیر و مصلحت عمومی» یک ملت انجام شود «ادامه اخلاق» و از شریف‌ترین کارها می‌دانم، اما با توجه به لزوم انتخاب حیطة کاری حرفه‌ای و تخصص در تقسیم‌ کار پیچیده و تخصصی روزافزون جوامع کنونی، برای آینده‌ام از پیش راه دیگری جز سیاست‌ورزی حرفه‌ای را انتخاب کرده‌ بودم و همچنان بر همان نظرم. فعالیت‌های ۴۰گانه «پویش موج سوم» نیز همه با التزام به موازین قانونی و اخلاقی و نسبتاً میانه‌روانه بود، چنان‌که بعداً هم به خاطر همة اتهامات مرتبط با پویش موج سوم تبرئه شدم و برای این اتهامات قرار منع تعقیب صادر شد. بعد از انتخابات هم از پیش قرار بود که به ادامه تحصیل بپردازم و بنای سیاست‌ورزی حرفه‌ای نداشتم.

- شما در طول دو نوبت بازداشتتان بیشترین مدت بازداشت انفرادی را در میان زندانیان پس از انتخابات گذراندید - بیش از ۵ ماه. این تجربه چطور بود؟

تجربه‌اش بسیار سودمندتر، بابرکت‌تر و ناب‌تر از چیزی بود که پیش‌بینی می‌کردم، تا جایی که به لطف خدای مهربان این ۵ ماه انفرادی شاید غنی‌ترین روزهای زندگی‌ام بوده باشد. البته این‌که خودم را بی‌گناه می‌دانستم در تحمل‌پذیر شدنش موثر بود.

- تا به حال شده در زندگی‌تان به طور ملموس شکاف نسلی را حس کنید؟ مثلا موقعی که نوجوان بودید پیش آمده بود که با پدر و مادرتان سر خواسته‌هایتان اختلاف داشته باشید و فکر کنید که خواسته‌ها و حرفتان با پدر و مادرتان فرق دارد؟

بله، ولی فکر می‌کنم کمتر از میانگین‌ هم‌نسلانم. چون هم خودم به ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی نسل قبل نزدیک‌تر از هم‌نسلانم بودم و هم والدینم بازتر از هم‌نسلانشان بودند. با این حال حتماً تفاوت‌هایی وجود داشته و در زندگی روزانه با آن مواجه شده‌ام. البته تفاوت‌های میان‌ هم‌نسلان خودم را هم چندان کمتر از تفاوت‌هایشان با نسل قبلی نمی‌بینم. اما اساساً من با استفاده از مفهوم «شکاف نسلی» برای توصیف ارتباط نسل ما و پدرانمان مخالفم. به نظرم بهتر است از تعابیری چون «تفاوت نسلی» یا «فاصله نسلی» استفاده کنیم.

- چرا؟

ورود به بحث تخصصی جامعه‌شناختی و تعریف دقیق مفاهیم مرتبط با این بحث از حوصله این مصاحبه روزنامه‌ای و صلاحیت من خارج است. در پاسخ به پرسش شما ضرورتاً در این حد توضیح می‌دهم که در ادبیات تخصصی جامعه‌شناسی معمولاً به وضعیتی «شکاف نسل‌ها» می‌گویند که دو نسل (معمولا با فاصلة ۲۵ سال) امکان ارتباط و تعامل را از دست می‌دهند و «شکاف و تعارض ارزشی» عمیقی میان آن‌ها ایجاد می‌شود که در صورت تداوم به وضعیت حادتر «گسست نسلی» می‌انجامد. در وضعیت «شکاف نسلی» تفاوت‏های رفتاری، ارزشی، دانشی و گرایشی شدیدی بین دو نسل وجود دارد. اما اغلب مطالعات روشمند و معتبر موجود نشان می‌دهد که ما با وضعیت متعادل‌تری در ایران مواجهیم که تعبیر «تفاوت نسلی» برای توصیف آن مناسب‌تر است. وضعیت کنونی ایران را مثلا در مقایسه با شکاف نسلی دهة ۱۹۶۰ اروپا و آمریکا یا دهه‌های ۸۰- ۱۹۷۰ چین یا دهه‌های ۹۰-۱۹۸۰ هند نباید «شکاف نسلی» بنامیم. «شکاف نسلی شدید» در ایران معاصر بیشتر افسانه‌ای است که رسانه‌ها ترویجش می‌کنند و تحلیل ثانوی داده‌های آماری پژوهش‌های نسبتاً معتبری که در دسترس داریم نشان می‌دهد اتفاقاً توافق و قرابت ارزشی نسبتاً خوبی میان نسل‌های کنونی جامعة ایران قابل مشاهده است و تفاوت‌های کمی بین نسل والدین و فرزندان در بسیاری از حیطه‌ها دیده می‌شود. البته تفاوت‌های مهمی وجود دارد اما اولاً از زمان سریع‌تر شدن تحولات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بعد از مشروطیت در ایران همیشه شاهد «تفاوت‌های نسلی» بوده‌ایم و ثانیا در دنیای کنونی بقیه جوامع نیز این میزان «تفاوت نسلی» و بلکه بیشتر را تجربه می‌کنند و چنین تغییرات بین‌نسلی‌ای از اختصاصات ایران معاصر نیست. به تعبیری دیگر میزان تفاوت نسلی‌ای که در ایران با آن مواجهیم در مقایسه با چند نسل قبل و جوامع دیگر پدیدة ویژه‌ای نیست. تفاوت‌ نسل ما با نسل پدرانمان چندان بیشتر از تفاوت نسل پدرانمان با پدربزرگ‌هایمان نیست. همین تفاوت‌های موجود هم تا حدی ناشی از تفاوت سن‌‌ یا روند تحول جوامع است. نسل ما و پدرانمان با وجود همه اختلافاتی که داریم به هر حال با میزان قابل توجهی توافق در کنار هم زندگی می‌کنیم و هنوز با «بحران شکاف نسلی» مواجه نیستیم. خانوادة‌ ایرانی به عنوان کانون همزیستی نسل‌های کنونی هم در مقایسه با جوامع هم‌تراز هنوز «گرم» محسوب می‌شود.

- یعنی معتقدید در همة حوزه‌های اصلی صرفاً شاهد «تفاوت» نسلی هستیم، نه «شکاف»؟

بله. اکثر مطالعات نشان می‌دهد که اشتراکات نسلی در ایران بیش از چیزی است که معمولاً تصور می‌شود. اشتباه قائلان به «بحران شکاف نسلی» در ایران این است که تفاوت‌های نسلی کنونی را با دوره‌ی پیشین و جوامع دیگر مقایسه نمی‌کنند و در مورد آن خارج از یک چارچوب مقایسه‌ای قضاوت می‌کنند. داده‌های موج‌های مختلف «پیمایش نگرش‌ها و ارزش‌های ایرانیان» نشان می‌دهد حتی در زمینه باورهای سیاسی هم تفاوت عمده‌ای بین گروه‌های سنی مختلف وجود ندارد. اما این بدان معنا نیست که جامعة ایران تغییر نکرده است. اتفاقاً به نظر می‌رسد سرعت و میزان تغییرات در ایرانِ جنبش‌خیز معاصر در مقایسه با جوامع دیگر بسیار زیاد بوده‌است، اما بیشتر این تغییرات «فرانسلی» و «درون‌نسلی» بوده‌اند. مثلاً کل جامعه صنعتی‌تر شده، دموکراسی‌خواه‌تر شده و به ارزش‌ها و فرهنگ و تمدن مدرن متمایل‌تر شده و همة نسل‌ها در معرض این تغییرات بوده‌اند. مخصوصا به نظر می‌رسد تغییراتی که نسل پدران ما تجربه کرده‌اند بیشتر از تغییرات بین نسل آن‌ها و ما بوده است. به نظر می‌رسد شکاف اصلی در ایران بیشتر میان «دولت» و «همة نسل‌ها/ملت/جامعه» بوده و نه میان نسل‌ها. درصد قابل توجهی از رفتارهای جوانان، میان‌سالان و کهن‌سالان ایرانی شبیه هم است و بسیاری از تغییرات همزمان روی بیشتر نسل‌ها تاثیر می‌گذارد. شواهد نشان می‌دهد بیشتر مردم ایران از نسل‌های گوناگون اهل «خانواده‌ی هسته‌ای» و «دیانت»‌اند (به سبک‌های مختلف)، در بسیاری از ارزش‌های سنتی و تمایلات مدرن مشترکند و دولتی کارآمد/مقتدر و دموکراتیک را می‌پسندند.

- پس به نظر شما هنوز شکاف و فاصله نسلی در جامعه ما به مرحله حاد نرسیده.

بله. بر اساس مطالعات موجود می‌توان گفت میزان تفاوت موجود میان نسل‌ها در ایران طبیعی و «غیرحاد» است و اتفاقا می‌تواند مطلوب و سودمند و نشانة حیات و نشاط و پویایی جامعه باشد. البته سرعت و میزان پاره‌ای تحولات کلی جامعه شاید «غیربهداشتی» و «حاد» باشد، اما چنان‌که عرض کردم این تغییرات بیشتر «فرانسلی» و «درون‌نسلی» است تا «میان‌نسلی». مثلاً به نظر می‌رسد وجوه سخت‌افزاری مدرنیته (تمدن مدرن) سریع‌تر از وجوه نرم‌افزاری آن (فرهنگ مدرن) در ایران رشد کرده‌ و عوارض فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی متعددی به بار آورده است، اما به هر حال هم فرهنگ و هم تمدن مدرن کل جامعه و همة نسل‌های فعلی را در معرض تغییر قرار داده است و نه صرفا یک نسل را. تحولات سیاسی مثل انقلاب و جنگ و اصلاحات و انتخابات اخیر نیز فقط روی یک نسل تاثیر نداشته. در جنبش‌های اجتماعی ایران همة نسل‌های زنده حضور دشته‌اند. اصلاحات را نسل پدران ما هم تجربه کردند. چنین تجربه‌هایی از تجربه‌های مشترک این دو نسل است و ما و پدرانمان هر دو کارگزار و تحت تاثیر این تجربه‌ها بوده‌ایم. به تعبیر دیگر تجربه‌های ملی اخیر به نسل من اختصاص نداشته است که عامل شکاف جدی میان آن‌ها و نسل قبل شود.

- حالا اگر از مفهوم «شکاف» نسلی هم استفاده نکنیم،‌ مهم‌‌ترین «تفاوت‌«های نسل خود و نسل بعدی‌تان با نسل پدر و مادرتان را چه می‌بینید؟

تا جایی که من با چشم غیرمسلح می‌بینم به نظرم می‌رسد که بیشتر تفاوت‌ها و نه شکاف‌های نسل من با نسل پدرم و نسل بعدی با نسل من در «حوزة خصوصی» و «خانه» خود را نشان می‌دهد و در «حوزة عمومی» گرایش‌ها و ارزش‌های نسل‌های مختلف شباهت زیادی با هم دارد. کنترل‌های دولتی و جلوگیری از بروز آزاد تفاوت‌ها در عرصة عمومی هم شاید در کاهش تفاوت‌های مرتبط با «امر عمومی» مؤثر بوده. هر چه سرعت تحولات بیشتر و جوامع و دولت‌ها دموکراتیک‌تر شوند، تفاوت‌های نسلی هم بیشتر می‌شود. به قول آلکسی دوتوکویل "در میان ملت‌های دموکراتیک هر نسلی، مردمی جدیدند". ویژگی‌های غیردموکراتیک جوامع جلوی ظهور و بروز پاره‌ای تفاوت‌ها را می‌گیرد. به هر حال مطالعات هم نشان می‌دهد ارزش‌ها و گرایش‌های مرتبط با «حوزة‌ عمومی» و سیاسی بین نسل‌های مختلف ایرانیان تا حد زیادی مشترک است. کاریکاتورهای «خانواده درگیر» مانا نیستانی به خوبی اشتراکات زیاد و تفاوت‌های جزئی نسلی در حوزه باورهای سیاسی خانوادة ایرانی را نمایش می‌دهد. در مقابل، تفاوت‌های نسلی در «حوزة خصوصی» و «خانه» مجال ظهور بیشتری داشته است. تفاوت‌ها در سبک زندگی، زبان و اصطلاحات رایج، ذائقة موسیقی، نوع پوشش، نوع ارتباط با جنس مخالف و نسل قبل و به‌طور کلی سلیقه‌ها از این مواردند. به نظرم شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان و غیرفارسی‌زبان و تماس و تعامل بیشتر با جهان مجازی از عوامل فرهنگ‌سازی خواهند بود که نسل من و بعد از من را با نسل پدرانمان متفاوت‌تر خواهند کرد. الگوهای متکثرتر پیش روی نسل من موجب شده «تکثر» را بیشتر از نسل قبل بپذیرد و روادارتر شود. هویت نسل ما ‌»چهل‌تکه»تر، «موزاییکی»تر و «کلاژی‌«تر شده‌است. نسل جدید کمتر مطلق‌گرا است، «فردانیت» قوی‌تری دارد و بیشتر اهل «زندگی» و «لذت» است تا «آرمان» و «ایثار» و «ایدئولوژی». نسل پدران ما اگر کتاب می‌خواند بیشتر برای «آموزش» و «آموختن» بود،‌ ولی نسل ما اگر کتاب بخواند بیشتر با آن «زندگی» می‌کند و «سرگرم» می‌شود. نسل من استاد کنار هم نشاندن تکه‌های ظاهراً ناهمساز است. در همه چیز «تلفیق‌‌گرا»تر و «غیرناب‌گرا»تر و در اهداف «متواضع‌تر» است. نسل یکپارچه‌ای نیست. نسل «تلفیقی‌ها» است: نسل «موسیقی تلفیقی»، «مد تلفیقی»، «رفتارها و باورهای مذهبی تلفیقی»، «ارزش‌های تلفیقی»،‌ »روشنفکری دینی» و «مردم‌سالاری سازگار با دین» است. نسل ما «من‌محورتر» است در مقایسه با نسل پدرانمان که «مامحورتر» بودند. پدرانمان خودشان را نسل سوخته می‌خوانند که جوانی‌شان در انقلاب و جنگ و «ویران کردن» و «ساختن» گذشت و کمتر توانستند «زندگی» کنند. اگر آن‌ها نسل سوخته باشند نسل ما نسل «پدرسوخته» است و ناکامی‌های پدران در وضعیت نسل فرزندان تاثیر چشمگیری داشته است. نسل ما تدین‌اش را کمتر بروز می‌دهد و گویی از دین‌داری‌اش شرمنده است. اگر دقت کرده باشید یکی از مضامین اصلی سینمای اجتماعی ایران همین «تفاوت‌های نسلی» ما و پدرانمان است. فیلم‌هایی همچون «دختران» قاسم جعفری و «مادر» علی حاتمی و «موج مرده»، «به رنگ ارغوان» و «به نام پدر» ابراهیم حاتمی‌کیا و بیشتر سریال‌های موفق تلویزیونی به نحوی به همین مضمون پرداخته‌اند. به این نکته هم باید توجه داشت که میزان تفاوت‌های نسلی در اقشار/طبقات/لایه‌های مختلف ایران به یک اندازه نیست.

- مثلا در چه بخش‌هایی این تفاوت نسلی بیشتر است؟

من در این زمینه مطالعه روشمند معتبری ندیده‌ام و نمی‌توانم قضاوت محققانه کنم. ولی همه ما در محدودة مشاهدات روزانه‌مان این تفاوت‌‌ها را می‌بینیم. مثلا در حوزة باورهای سیاسی به نظر می‌رسد تفاوت نسلی در میان اقشار سنتی‌تر و محافظه‌کاران بیشتر است. یعنی مثلاً پدران محافظه‌کار تفاوت نسلی بیشتری با فرزندانشان دارند به نسبت پدران اصلاح‌طلب و فرزندانشان. یکی از مدارسی که در آن تحصیل کرده‌ام مدرسة نیکان است که بسیاری از فرزندان مقامات سیاسی در آن تحصیل می‌کنند. یک‌بار چند ماه پیش در ذهنم مرور کردم دیدم از میان حدوداً ۴۰ چهرة سیاسی اصولگرا که فرزندانشان را از دوران مدرسه می‌شناسم تنها ۳ نفر مواضعی مشابه پدر داشتند. یعنی اکثریت مطلق فرزندان محافظه‌کاران مثل پدرانشان نمی‌اندیشند. و در مقابل هیچ اصلاح‌طلبی را نمی‌شناسم که فرزندش اصولگرا باشد. پدیده‌های همچون علی جنتی، مهدی خزعلی و نرگس کلهر در میان اصلاح‌طلبان کمتر دیده می‌شود. البته هیچ قضاوت ارزشی در مورد مواضع سیاسی پدران و فرزندان نمی‌کنم؛ تنها مثال زدم که مثلا در میان خانواده‌های اصولگرا/سنتی تفاوت نسلی شدیدتر است.

- مهم‌ترین تفاوت‌های دینی نسل فعلی و قبلی چیست؟

در حد دانش کمی که دارم و با اتکا به نتایج چند پیمایش‌ نسبتاً معتبر موجود می‌توان گفت که اتفاقا «باورها و رفتارها»ی دینی نسل جدید از نسل قبلی چندان ضعیف‌تر نشده است، ولی شاهد «تغییرات» مهمی در «سبک دینداری» نسل جدید بوده‌ایم. درصد باورمندان به خدا کاسته نشده ولی تغییرات قابل توجهی در باور و رفتار دینی نسل من ایجاد شده است. برای مثال به نظر می‌رسد محبوبیت اسلام سیاسی و ابعاد جمعی دینداری همچون میزان شرکت در نماز جماعت و جمعه کاهش چشمگیری داشته و البته حضور در آیین‌های مناسبتی دینی تغییر ملموسی نکرده است. تقلید از مراجع عظام و میزان اعتقاد به باورهای مادون توحید و نبوت هم کاهش پیدا کرده. در نسل جدید «اظهار تدین» و «افتخار به آن» و «باور به مذهبی بودن جامعه و هم‌نسلان» هم کمتر شده و تکثر گونه‌ها و سبک‌های دین‌ورزی افزایش یافته‌است. به‌طور کلی «افراد» نسل جدید برای تعیین باور و رفتارهای دینی و سبک دینداری‌شان دست به گزینش و چینش مبتنی بر تشخیص شخصی می‌زنند. در میان نسل جدید زیاد می‌بینید افرادی که مثلاً غیبت نمی‌کنند و روزه می‌گیرند و دعا می‌کنند ولی به طور منظم نماز نمی‌خوانند و حجاب ندارند. در گذشته هم عموم دینداران به پاره‌ای دستورات دینی پایبند نبودند ولی از روی «سهل‌انگاری» و نه «بی‌اعتقادی» و اتفاقا آنچه بر خلاف دستورات دین رسمی انجام می‌دادند را «گناه» می‌دانستند. اما نسل جدید خیلی از رفتارهای ظاهراً منافی با دین رسمی را «گناه» نمی‌داند. به نظر می‌رسد گرانیگاه از «نهاد دین» به سوی «فرد دیندار» در حال حرکت است و «افراد» نقش پررنگ‌تری در تعیین سبک‌ دینداری و رفتارها و باورهای دینی خود دارند. همچنین به نظر می‌سد به تدریج «اسلام عارفانه/اخلاقی‌/عاقلانه/رحمانی»، «معنویت» و «اخلاق مستقل از دین» در میان نسل جدید محبوب‌تر از نسل‌های قبل می‌شود.

- مهمترین عامل «تفاوت‌های نسلی» موجود را چه می‌دانید؟

نفس اختلاف سنی و اقتضائات مراحل مختلف چرخه زندگی تفاوت‌های ارزشی مهمی به همراه می‌آورد. این‌ جمله مشهور که «اگر در جوانی «چپ» نباشی قلب و احساس نداری و اگر در میان‌سالی «محافظه‌کار» نشوی عقل نداری» به وجود همین تفاوت‌های ارزشی ناظر به سن و سال اشاره دارد، حتی اگر محتوای این جمله درست نباشد. مثلاً بسیاری از رفتارهای نسل پدران ما در دهه اول انقلاب و تغییرات بعدی‌شان و یا رفتارهای نسل ما در دوم خرداد ۷۶ و ۲۲ خرداد ۸۸ تا حدی تحت تاثیر سن‌ و سال هم بوده است. اما گذشته از این عامل، این‌که نسل ما در معرض امواج «فراملی» و «جهانی» بیشتری است و همچنین «رسانه‌ها و ارتباطات نوین» و پاره‌ای از عوامل جمعیت‌شناختی و سیاسی به نظرم نقش مهمی ایفا کرده‌اند. به طور کلی برای تبیین «تفاوت‌ها و تضادهای نسلی» دو رهیافت اصلی در علوم اجتماعی مشهورترند که اولی متاثر از مانهایم و دومی متاثر از بوردیو است. به اختصار و سادگی می‌توان گفت رهیافت نخست تفاوت نسل‌ها را نتیجه اجتناب‌ناپذیر تجارب خاص نسل‌های مختلف می‌‌بیند و رهیافت دوم عامل اصلی تفاوت و تضاد نسلی را توزیع نامتوازن منابع قدرت و ثروت و سرمایه‌ها در میان نسل‌ها می‌داند. به نظر می‌رسد هر یک از این دو رهیافت نیز گوشه‌هایی از «تفاوت نسلی» در ایران را تببین می‌کنند، اما رهیافت دوم (بوردیو) از قدرت تبیین‌کنندگی بیشتری برای توضیح چرایی تفاوت/تضاد نسلی در ایران معاصر برخوردار است. نسل میانی (نسل پدران ما)، نسل «حاکم» بر ایران است و نسل قبل و بعد از خود را از منابع قدرت و ثروت و دیگر انواع سرمایه نسبتاً محروم کرده و عامل بروز پاره‌ای کشمکش‌ها، تضادها و تفاوت‌های رو به رشد بین نسلی شده است.

- فکر می‌کنید مهم‌ترین وجوه افتراقی که محمدرضا جلائی‌پور را از هم‌نسلی‌های خودش متمایز می‌کند چیست؟

سوال سختی است ولی جوابش هر چه باشد اساساً مهم نیست و برای مخاطبان شما نیز سودی ندارد! اگر مجبور باشم به یک فرق اشاره کنم این است که احساس می‌کنم نسبت به میانگین هم‌نسلانم زندگی‌ام بیشتر «معنادار» است و از «بحران بی‌معنایی» که حضورش را در زندگی بسیاری از دوستان و هم‌نسلی‌هایم به طور روزافزونی لمس می‌کنم، بیشتر مصون مانده‌ام. به نظر‌ می‌رسد «غایتمندی» مهمترین عامل معنادار شدن زندگی است. این هدف نهایی و غایت نیز باید هم «ارزشمند» باشد و هم «قابل دستیابی». متاسفانه در جامعة کنونی ما هم «بحران ارزش» داریم که تشخیص «ارزش‌های عینی» را دشوار می‌کند و هم به دلیل مشکلات و موانع گوناگون زیرساختی جوانان نمی‌توانند «غایت ارزشمند»شان را قابل دستیابی بدانند و آزادانه اهداف مطلوبشان را انتخاب کنند و لذا بعضا‍ً دچار «بحران بی‌معنایی» و نتیجتاً ناامیدی و افسردگی می‌شوند. «امید اجتماعی» که به قول رورتی موتور پیشرفت جوامع است هم گاهی در اثر تحولات سیاسی کاهش می‌یابد و مزید بر علت می‌شود. فکر می‌کنم با وجود همة ضعف‌ها و نواقصم و دوری‌ام از فضل و فضیلت‌، تعلق خاطری که به دین دارم مرا در معنادارتر، امیدوارانه‌تر و شورمندانه‌تر شدن زندگی‌ام - حتی در سلول انفرادی - یاری داده و نسبت به «حیات باطنی و اخروی‌ام» و «خیر عمومی ایرانیان» حساس‌تر کرده است.


 


با گذشت حدود ۱۵۰ روز سلول انفرادی، حسین سرشومی، فعال دانشجویی دانشگاه اصفهان، همچنان در بند «الف-ط» حفاظت اطلاعات در زندان مرکزی اصفهان، و در سلول انفرادی نگهداری می‌شود.


حسین سرشومی، فعال دانشجویی طیف چپ، ۳۱ خرداد توسط ماموران اداره کل حفاظت اطلاعات استان اصفهان بازداشت شد و از آن تاریخ در زندان مرکزی اصفهان به سر می‌برد.


به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، برای این فعال دانشجویی، در ابتدا وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی صادر شد و سپس این مبلغ به ۶۵ میلیون تومان کاهش پیدا کرد؛ که خانواده وی توانایی پرداخت این مبلغ و تامین وثیقه معادل را نداشته اند.


یکی از فعالان دانشجویی که پیش از این در زندان مرکزی اصفهان و در بند «الف-ط» محبوس بوده به کمیته گزارشگران حقوق بشر گفت: "وضعیت این زندان بسیار نامناسب است و به همین دلیل به کهریزک معروف شده است."


این گزارش افزود "به دلیل وضعیت نامناسب بازداشتگاه امنیتی «الف-ط» واقع در زندان مرکزی اصفهان (دستگرد)، در مورد سلامتی جسمی و روحی این فعال دانشجویی نگرانی جدی وجود دارد."


گفتنی است سرشومی دوبار دیگر نیز در شهریور‌ماه و اسفند‌ماه ۸۷ توسط اطلاعات اصفهان بازداشت و نهایتا با قرار وثیقه‌ موقتا آزاد شده بود.


هم اکنون تعداد زیادی از فعالان دانشجویی در بازداشت نهادهای امنیتی، یا در زندان و گذارندن حبس های تعزیری صادره از سوی دادگاه انقلاب هستند.


 


یکی از هنرمندان موسیقی شهر شیروان فاش کرد که چون از موسیقی در شهرستان‌ها حمایت نمی‌شود، بیشتر هنرمندان به دنبال کارگری یا درآمدهای دیگر می‌روند.

به گزارش ایسنا، موسی‌الرضا ولی‌نژاد گفت: در میان سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۰ حدود ۱۵ گروه موسیقی محلی در شیروان فعال بودند، اما حالا فقط سه گروه موسیقی محلی وجود دارد.

او که برادر کوچکتر حسین بخشی است که در جشن خانه‌ی موسیقی از زحمات او تجلیل شد، خاطرنشان کرد: در شیروان فقط پنج بخشی‌ باقی مانده است که ما چهار برادر و یک پسرعمو هستیم.

این هنرمند یادآور شد: تا پیش از سال ۸۳ در سال ۲ یا ۳ جشنواره در شیروان برگزار می‌شد و ما در آن جشنواره‌ها موسیقی‌مان را اجرا می‌کردیم. ولی از آن سال به بعد دیگر هیچ جشنواره‌ای در شیروان برگزار نشده است و این باعث بیکاری گروه‌های موسیقی شد.

ولی‌نژاد عنوان کرد: در شیروان سازهای بادی محلی مانند « زرنا»، « قوشمه» هستند که متاسفانه نوازندگان کمی برای آنها هستند و این وضعیت برای سازهای «فلوت»، «نی»، «کمانچه» نیز وجود دارد و بسیاری از نوازندگان آنها برای امرار معاش به کارگری روی آورده‌اند.


 


روز گذشته دو تن از دانشجویان بازداشتی دفتر تحکیم وحدت، علی قلی زاده و علیرضا کیانی، از زندان اوین با خانواده هایشان تماس گرفتند.

به گزارش دانشجو نیوز، این دو دانشجوی بازداشت شده با بیان اینکه در بند ۲۰۹ زندان اوین و در سلول انفرادی به سر می برند، از اتهامات انتسابی به خود و ارتباط آن به دفتر تحکیم وحدت خبر دادند.

علی قلی زاده در این تماس تلفنی و در گفت‌و‌گو با مادرش با بیان اینکه اتهامم مربوط به فعالیت در دفتر تحکیم وحدت است، از "حال بد خود" در زندان مشهد خبر داده است.

قلی زاده که ۱۲ روز پیش در مشهد بازداشت شده بود خبر داد که " در بازداشتگاه مشهد دو بار حالم بد شد که مجبور به انتقالم به بهداری زندان شدند."

آقای قلی زاده شرایط جسمی بدش در زندان مشهد را بی ارتباط با "بیماری معده اش" عنوان کرد و گفت در زندان اوین شرایطش "مساعد" است.

علیرضا کیانی نیز در گفتگو با مادرش با تایید نگهداری اش در بند ۲۰۹ زندان اوین از سلامت خود خبر داد و به خانواده اش اطمینان داد که در اوین بر عکس بازداشتگاه اطلاعات مازندران قرص های اعصابش را به طور مرتب در اختیارش قرار می دهند.

با وجود تاکید این دو نفر به خانواده های شان اعلام کرده اند که بنا به گفته بازجویان هر هفته می توانند با مادران خود تماس بگیرند، اما هنوز محسن برزگر و محمد حیدرزاده دو دانشجوی دیگری که ۲ هفته قبل بازداشت شدند، تماسی با خانواده های شان نداشته اند.


 


رئیس مجلس شورای اسلامی تصویب‌نامه هیات دولت در خصوص تعیین ضرایب حقوق سال ١٣٨٩ را مغایر قوانین کشور اعلام کرد و این موضوع را طی ابلاغیه ای خطاب به رئیس دولت گوشزد کرد.


به گزارش فارس، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی طی نامه‌ای خطاب به محمود احمدی‌نژاد، دو ایراد هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین با تصویب‌نامه هیات دولت در خصوص تعیین ضرایب حقوق سال ١٣٨٩ را جهت انجام اقدامات لازم برای رفع این ایرادات، به وی ابلاغ کرد.


متن نامه لاریجانی به رئیس‌ دولت که در پایگاه اطلاع رسانی خانه ملت درج شده، به شرح ذیل است:

بازگشت به رونوشت تصویب‌نامه هیأت محترم وزیران به شماره 54017/44585 مورخ 9/3/1389، موضوع "تعیین ضرایب حقوق سال 1389 "، ذیلاً متعاقب بررسی‌ها و اعلام نظر مقدماتی هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین و مستنداً به صدر ماده واحده و تبصره 4 الحاقی به قانون نحوة اجراء اصول هشتاد و پنجم 85 و یکصد و سی و هـشتم 138 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و اصلاحات بعـدی و ماده 10 آیین‌نامه اجرایی آن، مراتب متضمّن اعلام نظر قطعی جهت اقدام لازم در مهلت مقرّر قانونی و اعلام نتیجه به این جانب، ابلاغ می‌گردد. بدیهی است پس از انقضای یک هفته مهلت مقرّر در قانون، آن بخش از مصوّبه که مورد ایراد قرار گرفته است ملغی‌الاثر خواهد بود.
1ـ با قطع نظر از مستثنیات مندرج در بند 9 ماده 68 قانون مدیریت خدمات کشوری مصوّب 1386 به موجب پاراگراف میانی همین بند، "مجموع مبالغ قابل پرداخت تحت‌عنوان اضافه‌کار به هر یک از کارمندان نباید از حداکثر 50 درصد حقوق ثابت و فوق‌العاده‌های وی تجاوز نماید "، علی‌هذا بند 11 تصویب‌نامه مبنی بر «تجویز پرداخت فوق‌العاده اضافه‌کار ساعتی... حداکثر به میزان عملکرد سال 1387 دستگاه مشروط به عدم تجاوز از سقف اعتبار منظورشده در موافقت‌نامه همان سال» چون اطلاق عبارت، متضمّن تجاوز از حداکثر سقف تعیین‌شده برای هر کارمند خواهدبود مغایر با قانون است.
2ـ با عنایت به جزء ب از بند 11 قانون بودجه سال 1388 کل کشور، مبنی بر لازم‌الاجراء بودن
فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری از جمله ماده 68 قانون مذکور، از تاریخ 1/1/1388، بنابراین با وجود قانون مصوّب لازم‌الاجراء ، بند 11 تصویب‌نامه از حیث استناد به رویّه‌ای که قبل از تاریخ لازم‌الاجراء شدن قانون مدیریت خدمات کشوری، جاری و متعارف بوده است، مغایر با قانون است.
رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علی لاریجانی


ابلاغ نشدن قوانین مصوب مجلس به دستگاههای اجرایی و عدم تطبیق برخی مصوبات دولت با قوانین جاری کشور، تابستان امسال نیز منجر به تذکراتی از سوی رئیس مجلس به رئیس دولت شده بود.

شایان ذکر است عدم ابلاغ قوانین در موعد مقرر در دولت نهم نیز سابقه دارد. آنجا که محمود احمدی نژاد مصوبه مجلس هفتم در مورد تخصیص بودجه برای گاز رسانی به روستاها را ابلاغ نکرده بود و غلامعلی حدادعادل رئیس مجلس وقت با بدعت خواندن این رویکرد دولت طی نامه‎ای به رهبری خواستار حل و فصل موضوع شده بود. دفتر رهبری نیز در پاسخ به این نامه اعلام کرد که مصوبات مجلس که روال قانونی را طی کرده است لازم الاجراست.


 


به مناسبت عید قربان، جمعی از فعالان دانشجویی، اعضای ادوار تحکیم وحدت و جبهه مشارکت مشهد، به دیدار خانواده علی قلی زاده، فعال دانشجویی بازداشتی - که هم اکنون در بند ٢٠٩ زندان اوین به سر می برد - رفتند و از این خانواده دلجویی نمودند.


به گزارش منابع خبری جرس، در این دیدار که حدود دو ساعت به طول انجامید، خانواده علی قلی زاده ضمن ابراز بی اطلاعی از اتهامات فرزندشان، از اینکه حتی وکیل قلی زاده هنوز موفق به دیدار وی نشده و به پرونده دسترسی نداشته، انتقاد کردند.


در این جلسه حاضرین همراه با خانواده قلی زاده برای آزادی وی و تمامی زندانیان عقیدتی و سیاسی دعا نموده و خواستار رهایی هرچه سریع تر آنان شدند.


خانواده قلی زاده در این دیدار بر بی گناهی فرزند خود تاکید داشته و از دستگاه قضایی خواستار رسیدگی هر چه سریعتر به پرونده فرزندشان و آزادی او شدند.


گفتنی است علی قلی زاده، دانشجوی ستاره دار و محروم از تحصیل، که روز ١۴ آبان ماه امسال بازداشت گردیده، پس از فارغ التحصیلی در رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه شاهرود، با شرکت در آزمون کارشناسی ارشد موفق به کسب رتبه ٢٣ شده بود که با وجود قبولی در دانشگاه تهران، از ادامه تحصیل محروم و ستاره دار شده بود.


طی هفته های اخیر، چهار فعال دانشجویی، بنامهای علی قلی زاده، محسن برزگر، علیرضا کیانی و محمد حیدرزاده، توسط ماموران امنیتی دستگیر و به بازداشتگاههای اداره اطلاعات شهرهای مختلف منتقل شده بودند، که روز دوشنبه ١٧ آبان ماه، به زندان اوین منتقل گردیدند.


 


رهبر جمهوری اسلامی با انتقاد شدید از افرادی که به زعم وی "در گوشه و کنار با منفی بافی و ایجاد بدبینی و یأس و تفرقه، نظام را به مسائل دلخواه بیگانگان متهم می کنند"، گفت "اینها در واقع به نیابت از دشمنان ملت عمل می کنند و درصددند ناکامی تبلیغاتی صهیونیستها و امریکاییها را جبران کنند اما اینگونه اقدامات یک خیانت واضح است."


به گزارش مهر، آقای خامنه ای در دیدار گروهی از مردم اصفهان که در تهران انجام شد، با بیان اینکه "هر فرد و ملتی که از وادی امتحان و محنت و شدت عبور کند، یک گام به مقصد متعالی خود نزدیکتر می شود"، "عبور از فتنه ٨٨" را، مصداق مشخصی در فلسفه امتحانات الهی دانست.


رهبر جمهوری اسلامی در این زمینه اظهار عقیده کرد: "معنای توفیق در عبور از این فتنه، در آشکار شدن قدرت ملت خلاصه نمی شود بلکه معنای اصلی عبور قدرتمندانه مردم از امتحان و محنت سال گذشته، این است که ملت با تکیه بر ایمان، بصیرت، موقع شناسی، درک ضروریات زمان و انجام دادن اقدامات لازم، به مرحله جدیدی از حیات خود رسید و برای رسیدن به مقصود نهایی، توان تازه ای یافت."


آقای خامنه ای، جهاد را در مفهوم گسترده آن، "باعث رشد و طراوت و امید ملت" دانست و گفت "جهاد یعنی حضور و حرکت توأم با وظیفه شناسی و مبارزه مستمر با موانع رشد و پیشرفت، این حضور گاه با ایثار جان و مال همراه می شود و گاه با شرکت در میدانهای مختلف اجتماعی و سیاسی و حتی حضور در عرصه های فکری و عقلی معنا می یابد."


رهبر جمهوری اسلامی با بیان "ناکامیهای پی در پی دشمن"، مبارزه با ایران را "ناممکن دانست" و تأکید کردند: جبهه دشمنان "اسلام و انقلاب و ایران" با جنگ و تهدید نظامی حریف این مردم نشد و اکنون نیز کسانی که با تحریم به فکر به زانو درآوردن این ملت هستند، آب در هاون می کوبند.

آقای خامنه ای "ایجاد شکاف میان ملت"، "فاصله انداختن میان مردم و مسئولان" و "ایجاد سوءظن و بگومگو بر سر مسائل هیچ و پوچ" را، روزنه امید دشمن ذکر کرد و هشدار داد "همه باید مراقب این حرکات دشمنان باشند."

رهبر جمهوری اسلامی بدون اشاره به مشکلات گریبانگیر مردم، با انتقاد شدید از کسانی که به زعم وی در گوشه و کنار، با منفی بافی و ایجاد بدبینی و یأس و تفرقه، نظام اسلامی را به مسائل دلخواه بیگانگان متهم می کنند افزود: اینها در واقع به نیابت از دشمنان ملت عمل می کنند و درصددند ناکامی تبلیغاتی صهیونیستها و امریکایی ها را جبران کنند اما ملت می داند که اینگونه اقدامات یک خیانت واضح است.


آقای خامنه ای ترویج فساد اخلاقی و مواد مخدر را، ابزاری در خدمت اهداف سیاسی دشمنان دانست و ملت، مسئولان و بویژه جوانان را به مراقبت در این زمینه فراخواند.


 


ک عضو جامعه روحانیت مبارز در پاسخ به انتقادات مطرح شده از سوی یکی از اعضای مجمع روحانیون مبنی بر "تک صدایی بودن جامعه" اظهار عقیده کرد "اجرای طرح چندصدایی با عاملان فتنه ٨٨ و افرادی که از چارچوب نظام خارج شده‌اند بی‌معنا ست."


اشاره این فعال اصولگرا، سخنان مجید انصاری عضو مجمع روحانیون مبارز بود که چندی پیش طی مصاحبه با جماران نیوز، در بازخوانی منشور برادری رهبر فقید جمهوری اسلامی گفته بود "منشور برادری به رسمیت شناختن چند صدایی در جامعه است و امام معتقد به چند صدایی بود."


حسین ابراهیمی، عضو جامعه روحانیت در گفت‌وگو با فارس، با ادعای اینکه "جریان فتنه‌گر از مقوله چندصدایی در جامعه سوءاستفاده می‌کند"، اظهارداشت: چندصدایی در چارچوب نظام اسلامی، مورد تأکید امام خمینی، رهبری و همه عقلای قم است که این چندصدایی، مطلوب و بیانگر اختلاف سلیقه طبیعی افراد جامعه است.


این عضو جامعه روحانیت مبارز اظهار داشت: چندصدایی زمانی ارزشمند است که افراد به اسلام معتقد بوده و اختلاف آن‌ها برای رسیدن سریع‌تر به آرمان‌های انقلاب اسلامی باشد و چندصدایی خارج از چارچوب‌ها در هیچ کشوری قابل پذیرش نیست.


وی مدعی گردید در انتخابات سال گذشته کاندیداهای متفاوتی شرکت کردند و به تبلیغات انتخاباتی پرداختند ولی سرانجام برخی از آن‌ها، به مقابله با نظام انجامید. برخی افراد نیز تلاش کردند با زیر سوال بردن انتخابات عظیم و با شکوه سال گذشته و غبارآلود کردن فضا اعتبار دولت را مخدوش کنند.


این فعال اصولگرا پیرامون انتقادات مجید انصاری یکی از اعضای مجمع روحانیون مبنی بر "عدم وجود چند صدایی در جامعه"، گفت "این گفته نادرست است. اعلام راهپیمایی غیر قانونی مجمع روحانیون مبارز در سال گذشته نشان از همراهی و همکاری آن‌ها با جریان فتنه است. بعد از سخنان رهبری در نمازجمعه ٢٩خرداد سال گذشته راه روشن شد ولی فتنه‌گران تا روز عاشورا به اعمال ساختار شکنانه خود ادامه دادند."

عضو جامعه روحانیت مبارز بدون اشاره به سرکوب گسترده مردم و رخدادهای بعد از انتخابات گفت "مردم در مقابل حرکت زشت فتنه‌گران حماسه نهم دی را آفریدند و در ٢٢ بهمن سال گذشته آن را تکرار کردند و با استفاده از رهنمودهای رهبری راه درست را پیدا کردند و گمراه نشدند."


این فعال اصولگرا مدعی شد "چندصدایی در مورد افرادی که به گمراهی رفتند بی‌معنی بوده و باید با حراست از حق، باطل از بین برود."


 


كی از مراجع تقلید در خطبه های نماز عید قربان خطاب به مسئولین كشور گفت: مردم در حال حاضر از دو چیز ناراحت هستند، نخستین موضوع مسایل فرهنگی و مفاسد است كه وضع بدی را به وجود آورده، دین و ایمان جوانان را تهدید می‌كند و طلاق هم زیاد شد؛ علاوه بر این، مسایل اقتصادی و گرانی نیز برای مردم دردسر ایجاد كرده و فشار را بر روی مردم افزایش داده است.


این مرجع تقلید مقیم قم، همچنین با اشاره به تشكیل حكومت در كشور عراق گفت: امروز استكبار جهانی از استقلال یافتن كشورهای منطقه كه الهام گرفته از ایران است، ناراحت و نگران هستند.


به گزارش فارس، ناصر مكارم شیرازی صبح روز چهارشنبه در خطبه‌های نماز عید قربان که در شبستان امام خمینی، واقع در آرامگاه حضرت معصومه برگزار شد، با تاكید بر اینكه در اسلام تقوا از اهمیت بالایی برخوردار است، گفت: تقوا در اعضای بدن انسان، كسب و كار، معاشرت با همسر، رسانه‌ها كه نباید شایعات را پخش كرده و دروغ بگویند، مسئولین كه باید منافع مردم را بر منافع خود مقدم بدارند، سیاست و دیگر عرصه‌هاست.


مكارم شیرازی بیان داشت: دعوای ما با غربی‌های مستكبر بر سر انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای و یا حقوق بشر نیست و خود آنها هم می‌دانند كه همه این‌ها بهانه است.
جمهوری‌ اسلامی سدی مستحكم در برابر منافع نامشروع غربی‌ها در منطقه است و غربی‌ها که سال‌ها در منطقه خاورمیانه خورده و برده‌اند، با آمدن جمهوری‌ اسلامی و سرایت شعار "نه غربی و نه شرقی" به كشورهای همسایه، باعث مخالفت غربی ها شده است.


كسانی كه می‌خواهند با استكبار جهانی كنار بیایند، ساده‌اندیشند
استاد حوزه علمیه قم خاطرنشان كرد: لبنان كه روزی محل استقرار استكبار بود شاخ اسرائیل و استكبار را شكست و غربی‌ها از این ناراحت و نگران هستند.
وی با تاكید بر اینكه استكبار غربی‌ها به معنای تسلیم دیگران در برابر زیاده‌خواهی‌های آنان است، اظهار داشت: تا تسلیم غربی‌ها نشویم، آنها دست بردار نیستند و هر روز بهانه‌ای درست می‌كنند.


مكارم شیرازی افزود: اینكه بعضی می‌گویند با غربی‌ها در مورد انرژی هسته‌ای كنار بیاییم، انسان‌های ساده‌اندیشی هستند.


وی با اشاره به تشكیل حكومت در عراق، گفت: بالاخره اكثریت شیعیان توانستند نقش خود را داشته و اهل سنت هم نقش خود را حفظ كنند، اما ایادی استكبار نتوانستند در این حكومت نقش مهمی داشته باشند و اینها هم الهام‌گرفته از جمهوری اسلامی است.


این مرجع تقلید با بیان اینكه منطقه در حال استقلال یافتن است، گفت: این استقلال برای آنها قابل قبول نیست و بقیه حرف‌های آنها بهانه است.


مسئولان مشكل گرانی را هرچه سریعتر برطرف سازند
مكارم شیرازی بدون اشاره به نبود آزادی ها و تبعات ماجراجویی ها در سیاست خارجی و همچنین مواردی دیگر، خطاب به مسئولین كشور گفت: مردم در حال حاضر از دو چیز ناراحت هستند، نخستین موضوع مسایل فرهنگی و مفاسد است كه وضع بدی را به وجود آورده، دین و ایمان جوانان را تهدید می‌كند و طلاق هم در كنار این مسئله زیاد شده است.


استاد حوزه علمیه قم با تاكید بر اینكه مسایل اقتصادی و گرانی برای مردم دردسر ایجاد كرده است، افزود: كالاهایی كه كنترل نهادهای نظارتی بر آنها كمتر است امروز فشار را بر روی مردم افزایش داده است.


وی با تاكید بر اینكه طبقات ضعیف جامعه با مشكل روبه‌رو شده‌اند، اظهار داشت: مسئولان باید این مسایل را حل كنند، در این صورت مردم در كنار آنها و همراهشان خواهند بود.


 


پرونده زینب بحرینی، رییس جوانان ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در فارس دیروز به دادگاه انقلاب ارسال شد.


به گزارش جرس، پرونده زینب بحرنی که 23 آبان ماه سال جاری توسط ماموران امنیتی بازداشت شده بود، تحویل شعبه ده بازپرسی دادگاه نقلاب شیراز شد.


اتهام این دانشجوی دانشگاه شیراز اقدام علیه امنیت ملی عنوان شده است.

بیشتر فعالیتهای زینب بحرینی به دوران تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری سال گذشته باز می گردد.


 


آزادى معنوى آن است که انسان قوا و غریزه هاى خود را مهار کند و در بند غضب، حرص، طمع، جاه طلبى و افزون خواهى نباشد. و آزادی اجتماعی آن است که در بیرون بتواند به دنبال خواسته های منطقی و بروز دادن اندیشه های خود باشد. انسانى آزاد است که بتواند بر قواى خود مسلط باشد و اسیر بتهاى درونى و هواهای نفسانی خود نباشد. همانطور که در بیرون قدرت های سیاسی و اقتصادی و مذهبی نتوانند او را محدود کنند. انسان همان طور که از نظر اجتماعى ممکن است اسیر قدرتمندان و زورگویان باشد و در زندان مستبدان نتواند اندیشه خود را شکوفا کند، یا سخن خود را بگوید یا اراده خود را اعمال نماید، ممکن است اسیر شهوت، خشم، آز و کینه هم باشد.

یکى از نقاط متمایز آزادى در آموزه های اسلامى، تأکید بر آزادى معنوى و آزادى درونى در کنار آزادى اجتماعى است. حتى آزادى معنوى در شیوه تلقى و رفتار مسلمانان در باب آزادى اجتماعى و اهداف انسانى در رسیدن به کمال و تحفظ به حقوق جامعه ها و پایمال نشدن آن حقوق تأثیر خواهد داشت. به همین جهت باید نسبت میان آزادى معنوى و آزادى اجتماعى را آشکار کرد و جایگاه هر کدام را شرح داد.

در حالى که آزادیهاى اجتماعى انسان را از ناحیه دیگران رهایى مى بخشد و سلب اختیار و موانع رشد و تکامل بیرونى را برطرف مى کند، آزادى درونى نیز موانع درونى او را برطرف مى کند. انسان ممکن است از درون به بند کشیده شود و ممکن است از بیرون. آنجایی که از درون به بند کشیده می شود، هرچند که آشکار نیست، اما شکننده تر است. مانند خودسانسوری در برابر سانسور.

فیلسوفان و متفکران اجتماعى عموماً به آزادى اجتماعى و آزادى بیرونى اهمیت داده اند و از آزادى انسان از قوا و قدرتهاى درونى کمتر سخن گفته اند. در حالى که اگر آزادى درونى نباشد، آزادى بیرونى هم به معناى صحیح و کامل آن هیچ گاه تحقق پیدا نخواهد کرد و اگر هم به طور نسبى تحقق پیدا کند در سایه منفعت طلبی هاى اندیشه ملیت و جغرافیا و مذهب محدود خواهد شد، بگذریم از اینکه در این حالت رشد معنوى و روحى انسانیت مورد توجه قرار نخواهد گرفت. شهید مطهرى در این باره مى نویسد:

«آزادى اجتماعى بدون آزادى معنوى میسر و عملى نیست. درد امروز جامعه بشرى از آن جهت است که بدون آزادى معنوى به سراغ آزادى اجتماعى مى رود. تا آزادى معنوى را در جامعه کمال ندهیم، آزادى اجتماعى تضمین بخش نیست. آزادى معنوى تنها از طریق نبوت انبیا، دین، ایمان و ارزشهاى اخلاقى حاصل مى گردد. انبیا معتقد به هر دو آزادى بوده اند. این جمله قرآن شریف در سوره آل عمران آیه ۶۴ که مى فرماید: «تَعالَوْا إِلى‏ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ». بگو اى اهل کتاب بیایید بر سخنى که میان ما و شما یکسان است بایستیم که جز خدا را نپرستیم و چیزى را شریک او نگردانیم و برخى از ما برخى دیگر را به جاى خدا به خدایى نگیرد. ناظر به هر دو جهت {آزادی معنوی یعنی پرستش تنها خدا و آزادی اجتماعی یعنی برخی را به جای خدا به خدایی نگیریم} است. زیرا اولا پرستش خداى یگانه را مطرح مى سازد و ثانیاً، قبول نکردن اربابى و آقایى هر کس جز خدا را تأکید مى کند»(گفتارهاى معنوى، صص ۱۰ـ۱۷).

آیا ممکن است بشر آزادى اجتماعى داشته باشد ولى آزادى معنوى نداشته باشد؟ بشرى که اسیر شهوت، خشم، غضب، حرص و آز است، چگونه مى تواند حقوق دیگران را محترم بشمارد؟ ممکن است قوانین او را نسبت به احترام به افراد ملت محکوم کند، اما تجربه نشان داده که صاحبان قدرت که خود را پاسخگوی مردم خود نمی دانند، نمى توانند حامى و مدافع حقوق مردم باشند و شأن انسانی دیگران را محترم بشمارند. بشر برده حرص و آز و شهوت و خشم، چگونه مى تواند آزادى اجتماعى را پاس بدارد و به حریم دیگران تجاوز نکند و چگونه مى توان تضمین کرد که بلطائف الحیل حقوق مردم را پایمال نکند. گاهى در لباس دین، و گاهى در لباس علم و حقوق بشر مردم را اسیر خود مى سازد و اسم آن را دفاع از آزادى مى گذارد. جامعه هایى که بردگى را لغو کردند، آیا واقعاً بردگى از این جامعه ها رخت بربست یا چون دیگر بردگى براى آنها منافع گذشته را نداشت و آنها مى توانستند با شکل دیگرى استثمار کنند، ظاهراً بردگى را تغییر دادند. بشر چون سودطلب است، از هر وسیله اى براى نفع خود استفاده مى کند. اگر نتواند از راهى سود به دست آورد، در جستجوى راه دیگر و شیوه جدیدترى مى رود.

به این دلیل است که در ادیان الهى به هر دو جنبه اشاره شده و اتفاقاً بر آزادى معنوى و درونى بیشتر تأکید شده است. در این راستا در مرحله نخست در تعبیرات مختلف آمده که انسان باید شخصیت خود را درک کند و موقعیت خود را بشناسد و بداند که هیچ گاه برده و اسیر دیگران آفریده نشده است. امیر مؤمنان در سخنی مى فرماید: «لاتکن عبد غیرک جعلک اللّه حرا»(بحارالانوار، ج۷۴، ص۲۱۴). بنده دیگران مباش که خدا تو را آزاد قرار داده است. و یا در سخنی امام صادق (ع) فرموده است: « إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَى الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ کُلَّهَا وَ لَمْ یُفَوِّضْ إِلَیْهِ أَنْ یَکُونَ ذَلِیلًا أَمَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ فَالْمُؤْمِنُ یَکُونُ عَزِیزاً وَ لَا یَکُونُ ذَلِیلًا»( بحارالانوار، ج۶۴، ص۷۴).خداوند اختیار تمام کارهاى مؤمن را به خودش واگذار کرده مگر اختیار خوارى خویش که چنین اختیارى به او نداده است. آیا نشنیده ای که خداوند فرموده عزت برای خدا و پیامبر و برای مؤمن است. پس مؤمن عزیز است و نمی تواند ذلیل باشد.

امام على(ع) نیز در این زمینه مى فرماید: «وَ أَکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْ کُلِّ دَنِیَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْکَ إِلَى الرَّغَائِبِ فَإِنَّکَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِکَ عِوَضاً وَ لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّا»(نهج البلاغه، نامه۳۱). از کرامت نفس خود نگه داری نما و از هر زبونى و پستى بپرهیز، هر چند آن پستى وسیله رسیدن به خواسته های تو باشد، زیرا در برابر آنچه از سرمایه شرافت و کرامت نفس خود مى دهى چیزى به دست نخواهى آورد. بنده دیگران مباش که خداوند تو را آزاد قرار داده است.

از جنبه دیگر، در این تعالیم احاطه بر نفس و کنترل بر غریزه ها، آزادى و رهایى از بند عبودیت شهوات شمرده شده است. در جمله اى آمده است: «مَن ترک الشهوات کان حُراً»(بحارالانوار، ج ۷۴، ص۲۳۷). کسى که خود را از شهوات باز دارد، آزاد است.

یا در جایى دیگر آمده است: «رهایى و کنار زدن شهوات مایه آزادى است»( همان، ج۲، ص۵۳). قرآن کسى را که خود را اسیر هوا و هوسها کند، بنده مى شمارد و در آیه ۲۳ سوره جاثیه مى فرماید: «أرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ »آیا دیدى آن کس را که هوا و هوسهاى خود را خداى خود گرفت.

اهمیت این آزادى درونی آن چنان است که قرآن کریم یکى از هدفهاى بعثت پیامبران را رهایى انسان از بند و زنجیرهایى مى داند که بر وجود او سنگینى مى کند و لذا در آیه ۱۵۷ سوره اعراف مى فرماید: «َ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ». پیامبر کسی است که بارهاى سنگین وزنجیرهایى را که بر گردن آنهاست برمى دارد.

بنابراین نمى توان این آزادى را دست کم گرفت و اهمیت آن را در سلامت فرد و جامعه و تضمین اهداف اجتماعى اسلام، کوچک شمرد. این اهداف آن چنان مهم بوده است که بسیارى از متفکران مسلمان را از آزادى اندیشه و بیان غفلت زده کرده و اصالت آزادى اجتماعى را نادیده گرفته یا به فراموشى واداشته است. به تعبیر یکى از متفکران معاصر که مى نویسد: «ما هم به آزادى درونى محتاجیم و هم به آزادى بیرونى و گذشتگان ما، عارفان ما بیش از آنکه پرواى آزادى بیرونى داشته باشند به فکر آزادى درونى بوده اند. مولوى گفت:

اى شهان کشتیم ما خصم برون ماند خصمى زو بتر در اندرون

کشتن این کار عقل و هوش نیست شیر باطن سخره خرگوش نیست

سهل شیرى دان که صفها بشکند شیر آن است آن که خود را بشکند

(مثنوى، دفتر اول، ابیات ۱۳۷۲ ـ ۱۳۷۴ و ۱۳۸۹)

راست مى گفت ولى آن تکه سخن که مى گفت کشتیم ما خصم برون، درست نبود. خصم بیرون را نکشته بودند، آنها اصلا دربند خصم بیرونى نبودند، فرق نمى کرد که مغولان بر آنها حکومت کند یا خلفاى عباسى یا سلجوقیان. توجه آن بزرگ و بسیارى از بزرگان دیگر نظیر او فقط به خصم درون بود. این بسیار نیکو بود، ولى نارسا و نا تمام بود»(سروش، عبدالکریم، فربه تر از ایدئولوژى، ص ۲۶۶)

البته منظور مولانا سخن پیامبر است که پس از جهاد اصغر یعنى جنگ با کفار، آنهایی که به مخالف خود اجازه بیرون آمدن از شرک را نمی دادند و مسلمانان را در اذیت و آزار قرار می دادند و پیامبر مجبور می شد که با آنان بجنگد، فرمود: «اکنون وقت آن رسیده که به سراغ جهاد اکبر برویم و با دشمن نفس اماره به جنگ آییم.» پیامبرى که از مبارزه اجتماعى و رهایى مردم هرگز غافل نبود. اما این سخن در جاى خود نسبت به مولانا و دیگران، سخن درستى است; زیرا در متون واقوال مسلمانان بیشتر به جهاداکبر یا مبارزه با نفس و آزادى درونى پرداخته شده و اهمیت آزادى اجتماعى کمتر بازگو شده است و در حقیقت آنها پرواى آزادى بیرونى را نداشته اند و این اشکال به مانند آن اشکالى است که به دیگران مى شود که به آزادى درونى توجه نکرده اند. جمع میان آن دو به این است که هم آزادى درونى و هم آزادى بیرونى مورد توجه قرار گیرد و توجه به یکى از آنها باعث کم شدن اهمیت دیگرى نگردد.

* سید محمدعلی ایازی: استاد حوزه علمیه قم و عضو مجمع مدرسین و محققین


 


به گزارش آینده نیوز، در حالی طرح موضوع تفكیك "ری" از "تهران" به دغدغه اصلی برخی تبدیل شده كه اكثر نمایندگان مردم پایتخت در شورای شهر تهران با این طرح مخالف هستند و تنها حامیان جدی این اتفاق، پروین احمدی نژاد و شیبانی و لیدر اصلی این جریان در شورای شهر نیز شخص خواهر رئیس جمهور تلقی می‏شود. گوشه‏هایی از آخرین اظهارنظرهای ابتكار، چمران، طلایی، شیبانی، احمدی نژاد و مسجدجامعی در آخرین جلسه شورای شهر پیرامون این موضوع، برای قضاوت بهتر در ادامه می‏آید.

ابتكار: ما می‌رویم ولی نتایج این تصمیمات خلق‌الساعه مشكلاتی را سالیان سال برای مردم ایجاد می‌كند
رییس كمیته محیط زیست شورای شهر تهران در اعتراض به موضوع تفكیك ری از تهران گفت: ما می‌رویم ولی نتایج این تصمیمات خلق الساعه مشكلات زیادی را برای مردم ایجاد می‌كند.

به گزارش ایسنا، موضوع نگرانی از تفكیك شهر ری از تهران، موضوعی بود كه معصومه ابتكار، رییس كمیته محیط زیست شورای شهر تهران در سیصد و سی امین جلسه شورا به عنوان تذكر و یادآوری مطرح كرد و گفت: مرتب نامه‌ها و پیامك‌هایی با عنوان پیگیری و كار كارشناسی از این طرح و پیگیری‌های آن در مجلس و وزارت كشور می‌آید و ما نگران هستیم و بهتر است شورای شهر موضع مشخصی را در این مورد داشته باشد.

وی خاطرنشان كرد: شهر ری هیچ انقطایی از تهران ندارد و كلیه مسیرها و شریانهای اصلی شهر و خدمات آن در پیوستگی كامل با شهرری است.

وی پیشنهاد داد كه شهردار منطقه 20 و فرماندار تهران و سایر مسوولان استانی به جلسه شورا آمده و گزارشی از میزان رضایت مردم و نیز میزان درآمدها و هزینه‌ها ارائه دهند و گفت: در عین حال آقای خادم هم گزارش همزمانی را ارائه دهد.

وی خاطرنشان كرد: در مورد سرانه فضای سبز كه من به خوبی اطلاع دارم ظرف مدت یكسال سرانه فضای سبز 5/1 مترمربع افزایش داشته است و در سایر سرانه‌ها هم افزایش داشته است.

ابتكار تصریح كرد: به نظر می‌رسد این تصمیمات خلق الساعه و سیاسی تصمیمات سالهای سال مشكلات زیادی را برای مردم به وجود می‌آورد.

وی گفت: متاسفانه در جریان چنین تغییر و تحولات و تصمیماتی بیشتر از هر چیزی منابع طبیعی و زمین‌ها از بین می‌رود چرا كه در این فضای هر كی - هركی عده‌ای می‌آیند و می‌روند و از این فضا سوء استفاده می‌كنند و اتفاقا این مساله در مورد شهر ری هم مطرح است.

چمران: تفكیك شهر ری از تهران آغاز یك فاجعه است
اگر قرار است شهر را جدا كنند، باید نمایندگان مجلس آن را هم جدا كنند
رییس شورای شهر تهران تفكیك شهر ری از تهران را آغاز یك فاجعه خواند و گفت: می‌خواهند همان كاری كه در مورد زمین‌های "گرمدره" و "چهاردانگه" در زمان تفكیك از تهران كردند، درباره شهرری هم انجام دهند.

مهدی چمران روز سه شنبه در سیصد و سی امین جلسه شورای شهر تهران در پاسخ به اعتراض معصومه ابتكار در مورد موضع رسمی شورا نسبت به تفكیك شهرری از تهران گفت: نمایندگان استان تهران برای این تفكیك موافق بوده و نامه‌ داده‌اند و ما هم بارها گفته‌ایم كه این تصمیم آغاز یك فاجعه و هرگونه جدایی از شهر تهران همانند جدایی یكی از استان‌ها از كشور است.

وی با بیان این كه این تفكیك‌ها خطوطی كاملا فرضی است و خدمات رسانی را مختل می‌كند، تصریح كرد: با این تفكیك شركت واحد اتوبوسرانی، نیرو و آب و فاضلاب و سایر خدمات شهری را چطور برای مردم تهران مدیریت كنیم؟.

چمران اظهار كرد: بعد از این تفكیك حتما مناطقی همچون "مهرآباد" و "شمیرانات" و یا "دولاب" به دنبال جدایی از تهران می‌روند؛ قطعا چنین تصمیمی بر خلاف اصول شهرسازی و مدیریت شهر است و در نهایت مردم شهرری آسیب می‌بینند.

وی با بیان این كه چنین مسائلی تاكنون سابقه نداشته است، اظهار كرد: نمی‌دانم چه كسی تصمیم می‌گیرد، اما امیدوارم وزیر یا استاندار یا فرد دیگر تصمیم‌گیر به خاطر چند نماینده و یا دوستان دیگر، این كار را انجام ندهند.

رییس شورای شهر تهران با تاكید بر اینكه شهرری مبنای شهر تهران است، عنوان كرد: اگر كسی می‌خواهد اصل شهر را جدا كند و فرع آن را بچسبد، مسئله دیگری است.

وی خطاب به نمایندگان مجلس نیز گفت: اگر قرار است، شهر را جدا كنند، باید نمایندگان مجلس آن را هم جدا كنند.

چمران تصریح كرد: ما هشدارهایمان را با اخلاق و سوز دل گفته‌ایم و هیچ مسئله دیگری را در نظر نداریم و همه این مسئله را می‌دانند.

وی تصریح كرد: می‌روند، برای مردم صحبت می‌كنند و می‌گویند مثلا شهر ری پالایشگاه و پول دارد، اما پول آن برای شهر ری خرج نمی‌شود و مردم شهر ری هم فكر می‌كنند، این جدایی به نفعشان است؛ اگر قرار بود كارخانه‌های حاشیه شهر ری پولی داشته باشد، تاكنون داشت. یادمان نرود كه نظیر این كارخانه‌ها را در سایر مناطق همچون 21 هم داریم.

وی اضافه كرد: بافت فرسوده منطقه 20 را در سایر مناطق هم داریم و علیرغم تصور عام و برخی از مسوولان بهشت زهرا(س)، نه تنها درآمدی ندارد، بلكه شهرداری به این سازمان كمك هم می‌كند.

چمران كه به نوعی پاسخ اظهارات پروین احمدی نژاد كه موافق تفكیك ری بود را می‌داد، گفت: این مطالب در مورد درآمدهای شهر ری به مردم گفته می‌شود، در حالی كه حقایق نیست و باید واقعیات را جلوی مردم گذاشت.

چمران با تاكید بر اینكه اگر در این مورد كار اساسی انجام شود، شهر ری هم همانند "چهاردانگه" و "گرم دره" شاهد تجربه تلخ و مشابهی خواهد بود و فقط در این میان زمین‌هایش فروخته می‌شود، اظهار كرد: عده‌ای در این میان به منافع خودشان در فروش زمین‌ها می‌اندیشند و حالا آمده‌اند می‌گویند این دو محل را به تهران اضافه كنید.

وی افزود: حالا هم تا زیر گوش زباله‌های تهران، سوله ساخته‌اند و منتظرند شهرری تفكیك شود تا در این شرایط زمین‌های شهرری را هم بگیرند.

رییس شورای شهر تهران در توضیحی افزود: اقدامات شهرداری در مناطق جنوبی تهران به خصوص منطقه 20 بسیار زیاد و در مقایسه با سایر مناطق مناسب بوده است.

طلایی: تفكیك شهر ری از تهران از زیر باران به زیر ناودان رفتن است
شیبانی: خودتان را خسته نكنید، جوابی نمی‌گیرید
رییس كمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران گفت: تفكیك شهر ری از تهران در واقع از زیر باران به زیر ناودان رفتن است.

مرتضی طلایی در سیصد و سی امین جلسه شورای شهر تهران و در ادامه اعتراض اعضای شورای شهر تهران نسبت به تفكیك شهر ری از تهران تصریح كرد: درآمد شهرداری تهران 30 میلیارد تومان است، در حالی كه اعتبار شهرداری برای منطقه 20، 150 میلیارد تومان است كه با محاسبه اعتبارات غیرنقدی به 300 میلیارد تومان می‌رسد و در واقع مدیریت شهری حساب خاصی را برای منطقه 20 و سایر مناطق جنوبی باز كرده است.

وی با تاكید بر اینكه شهرری همین حالا هم نوعی شهرستان است و سازمان‌های مجزایی دارد، گفت:‌ در حال حاضر تنها شهرداری این منطقه برای ارائه خدمات با شهر تهران همراه است، چرا كه شهرداری تهران نمی‌خواهد مردم تهران فقط اموات و زباله‌هایشان را به شهر ری ببرند و این خدمات حق آنها است.

طلایی اضافه كرد: این كم لطفی است كه شهرداری منطقه 20 را از شهر تهران جدا كنیم، چرا كه جدا كردن شهر ری از زیر باران به زیر ناودان بردن است.

وی خطاب به پروین احمدی نژاد كه موافق تفكیك شهر ری بود، گفت: من هم با این تفكیك موافقم، اما به شرطی كه دولت از همین حالا برنامه و زمان بدهد كه چه زمانی مشكلات مردم شهر ری پس از این تفكیك حل می‌شود كه پروین احمدی نژاد هم خطاب به طلایی گفت: دولت نباید به ما تعهد بدهد!

عباس شیبانی - عضو شورای شهر تهران - هم تاكید كرد: مردم شهرری روی درآمدها حساب باز كرده‌اند و می‌خواهند درآمدشان را خودشان خرج كنند، شما هم خودتان را خسته نكنید، جوابی نمی‌گیرید!

احمدی نژاد در حمایت از تفكیك شهر ری از تهران:
شهرری كارخانه‌هایی دارد كه عوارض میلیاردی به شهرداری می‌دهند
مردم شهر ری از این تفكیك استقبال می‌كنند
عضو كمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران در حمایت از طرح تفكیك شهر ری از تهران گفت: نباید موضوع كمبود درآمد منطقه 20 را به عنوان ضعف مطرح كنید، چرا كه شهر ری انبوهی از كارخانجات صنعتی دارد كه همه آنها به شهرداری عوارض می‌دهند.

پروین احمدی نژاد در سیصد و سی امین جلسه شورای شهر تهران در حالی كه تقریبا همه اعضا اعتراض خود را نسبت به طرح تفكیك شهر ری از تهران اعلام می‌كردند، تاكید كرد: اگر بررسی‌ها همه جانبه و نزدیك به انصاف باشد، متوجه می‌شویم كه خود مردم شهر ری از این تفكیك استقبال می‌كنند و ما نباید از جانب آنها حرف بزنیم.

وی به اظهارات برخی از اعضا در مورد درآمد محدود شهرداری منطقه 20 اشاره كرد و گفت: نباید مرتب درآمد و هزینه این منطقه را به عنوان عامل نگرانی مطرح كنیم، چرا كه بخش عظیمی از كارخانه‌های شهر تهران كه پرسود و درآمد هستند، در حاشیه شهر ری قرار دارند و عوارض‌های میلیاردی خود را به شهرداری پرداخت می‌كنند.

وی همچنین به فروش قبرهای 20 میلیونی در بهشت زهرا (س) و درآمدهای قابل توجه این سازمان اشاره كرد و گفت: من هم با جدا شدن شهر ری از تهران موافق هستم، اما به شرط اینكه درآمدهای این شهر برای خودش هزینه شود و این همان مسئله‌ای است كه من معتقدم رخ نداده و اگر تاكنون پول شهر ری در این شهر خرج شده بود، شهر ری این شرایط را نداشت.

وی در ادامه به محرومیت و شرایط ناگوار بافت‌های فرسوده این منطقه اشاره و تصریح كرد: من به برخی از این محلات و خانه‌ها رفته‌ام و می‌دانم كه سقف و دیوار این خانه‌ها در حال فرو ریختن است.

این عضو شورای شهر تهران در ادامه از رییس شورای شهر و برخی از اعضا گلایه كرد و گفت: اینكه گفته می‌شود، در جریان كار كارشناسی كذب و یا مواردی غیر از حقایق به مردم گفته می‌شود و یا فضای این طرح سیاسی بوده، درست نیست.

وی عنوان كرد: اگر می‌خواهید بنا را بر كار كارشناسی بگذارید، آن را قبول كنید و دیگر نگویید كه طرح سیاسی یا خلق‌الساعه و یا با اهداف خاص است.


مسجد جامعی: تفكیك شهر ری از تهران كاملا اشتباه است
عضو كمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران گفت: جمعیت شهر ری همواره با پول شمیرانات پیوستگی تاریخی داشته است.

احمد مسجد جامعی در سیصد و سی امین جلسه شورای شهر تهران تاكید كرد كه در طول تاریخ تهران همواره تهران و ری در كنار هم و در پیوستگی كامل بوده‌اند و تفكیك آنها از هم كاملا اشتباه است.

وی با بیان اینكه ما موافق بررسی كارشناسی هستیم، اما به شرطی كه واقعا كارشناسی باشد، اظهار كرد: تصور من این است كه این مسئله به شهرری ختم نمی‌شود و حتما بعدها می‌گویند، چرا پول منطقه یك و دو در شهر تهران خرج می‌شود؟

مسجد جامعی اضافه كرد: به این ترتیب یك رو در رویی بین گروه‌های مختلف را دامن می‌زنیم كه به هیچ وجه به صلاح شهر نیست، چرا كه همین حالا هم خشونت زیاد شده و از یك طرف چاقوكشی در فوتبال از یك طرف و قتل در میدان شهر و از سوی دیگر برخوردهایی را در حوزه تئاتر كه مسابقاتی هنری دارد و روحشان لطیف است را می‌بینیم.


 


در پی تداوم بازداشت ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران، و وضعیت وخیم جسمانی این فعال ملی- مذهبی، خانواده وی طی نامه ای خطاب به مسلمانان جهان، خواستار تلاش برای آزادی این کنشگر و فعال سیاسی- مذهبی شدند.

خانواده دبیرکل نهضت آزادی که مهر ماه امسال در جریان برپایی نماز جماعت - بدون مجوز حکومت- در اصفهان همراه با گروهی از اعضای آن تشکل ملی- مذهبی دستگیر شده و هم اکنون در زندان اوین نگهداری می شود، از مسلمانان جهان خواستند تا "صدای اعتراض" آنان شده و همزمان نامه ای کوتاه خطاب به سران جمهوری اسلامی نوشته و با داوری و ارائه نظر خود، درخواست آزادی یزدی را به آنان انتقال دهند.

در بخشی از این نامه که در سایت جرس منتشر شده، آمده است: دکتر ابراهیم یزدی ٧٩ساله، سالگی مسن ترین زندانی زندان بدنام اوین است و بار سومی است که در یک سال اخیر زندانی می شود؛ این بار اول اکتبر ٢٠١٠(برابر با نهم مهر ٨٩) به همراه نمازگزارانی که به عبادت ایستاده بودند، پلیس بر نماز آنان تاخت و نمازشان را شکست و تمام آنان را بازداشت نمود. مقامات ایران که وانمود می کنند به باورهای اسلامی تعهد دارند، با "غیر قانونی" و "بدون مجوز" خواندن این نماز، سعی در توجیه این حرکت داشته اند. دو بار پیش از این نیز، دستگیری دکتر ابراهیم یزدی هیچ دلیلی به جز گفتن و نوشتن حقیقت نداشت. اکنون نیز سردمداران حکومت ایران با تکیه بر این قانون تلاش می کنند که یک نماز ساده را جرم بینگارند و عبادت را جنایت.

در این نامه همچنین آمده است: ابراهیم یزدی در تمام طول زندگی اش به وظایف و باورهای دین عمل کرده است و در صدد احقاق حقوق کسانی بر آمده است که قدرت مدارن از پایمال کردن این حقوق واهمه ای ندارند. حکومت ایران برای منحل کردن یکی از قدیمی ترین جناح های سیاسی -جنبش آزادی ایران- او را تحت فشار مضاعف قرار داده اند، تا دست از مخالفت در برابر سیاست های سرکوبگر حاکم بردارد. وی با کردار و گفتار خویش به سکوت تن نداده است، چرا که نقض حقوق بشر و کرامت انسانی به بدنامی دین می انجامد. وی صدای استوار مطالبه حقوق اقلیت های قومی و نژادی، و اقلیت های مذهبی چون پیروان تصوف و اهل تسنن بوده است.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته