دکتر ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران به همراه هاشم صباغیان، عضو شورای مرکزی، علیاصغر غروی، مسئول شاخه اصفهان، دکتر غفار فرزدی و احد رضایی اعضای شورای مرکزی و چند تن دیگر از اعضای این حزب بعد از ظهر روز گذشته بازداشت شدند.
خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) خبر داد این فعالان سیاسی بههنگام دستگیری «در نماز جمعه غیرقانونی یکی از عناصر سابقهدار وهابی در اصفهان» شرکت کرده بودند.
«ایرنا» نوشته است: «نماز جمعه مزبور پیش از این تعطیل شده بود اما یزدی و صباغیان با حضور خود، عناصر وهابی را برای برگزاری نماز جمعه تشجیع کردهاند.»
تارنمای میزان خبر، نزدیک به نهضت آزادی ایران، نیز خبر داد آقایان ورپایی و مصلحی از اعضای دیگر نهضت آزادی نیز جزو بازداشتشدگان هستند.
«میزان خبر» گزارش میدهد که دستگیری این اعضای بلند پایه نهضت آزادی ایران در پی آن رخ داد که تعدادی از اعضا و علاقمندان نهضت آزادی پس از شرکت در مراسم ختمی در این شهر برای اقامه نماز گردهم آمده بودند.
این تارنمای خبری میافزاید «مأموران لباس شخصی که بدون ارائه حکم قضایی وارد محل شده و خود را نیروهای امنیتی و اعضای بسیج معرفی مینمودند با این توجیه که دکتر علیاصغر غروی در این محل بهصورت غیر قانونی نماز جمعه اقامه نموده است این گروه را بازداشت کردهاند.»
مأموران پس از بازداشت این چند تن نسبت به ارعاب و تهدید سایر حاضرین و فیلمبرداری و ثبت مشخصات آنها اقدام نموده و سپس محل حادثه را ترک کردهاند.
«میزان خبر» در خبر نخست خود نوشته بود «بازداشت بعضی از افراد همراه با ضرب و شتم بوده است.»
دکتر ابراهیم یزدی پیش از این در تاریخ ۷ دیماه ۱۳۸۸ پس از حوادث روز عاشورا، در منزل خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
وی به دلیل کهولت سن و بیماری برای انجام عمل قلب باز از زندان اوین به بیمارستان منتقل گردید و سپس با قرار وثیقه آزاد شد.
«ایرنا» مدعی شده است که دکتر یزدی «تعهد مبنی بر عدم فعالیت سیاسی» داده بود اما به این تعهد عمل نکرده است.
هنوز از محل بازداشت این فعالان سیاسی خبری منتشر نشده است.
سخنگوی وزارت امور خارجه اسرائیل روز جمعه گفت:سفر محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری ایران، به لبنان « بسیار نگران کننده» است. به گزارش خبرگزاری فرانسه، محمود احمدی نژاد قرار است روز بیست و یکم مهر ماه ، سیزدهم اکتبر، سفر دو روزه ای به لبنان داشته باشد.
ایگال پالمور، سخنگوی وزارت امورخارجه اسرائیل، درباره سفر محمود احمدی نژاد به لینان گفته است:« شنیده ایم که (محمود) احمدی نژاد در حال تدارک یک بازدید مفصل (از لبنان) است. (مانند) یک ملاک بزرگ که قصد سرکشی به اراضی خود را دارد.»
ایگال پالمور اضافه کرده است:« او (محمود احمدی نژاد) پیشتر به بشار اسد، رییس جمهوری سوریه، گفته بود که جنوب لبنان مرز ایران با اسرائیل است».
سخنگوی وزارت امور خارجه اسرائیل می گوید: سفر محمود احمد نژاد برای همه کسانی که به ثبات لبنان و خارومیانه علاقه مند هستند، «بسیار نگران» کننده است.
در جریان سفر دو روزه محمود احمدی نژاد قرار است که وی علاوه بر دیدار با میشل سلیمان، رییس جمهوری لبنان با حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله نیز ملاقات کند.
در همین حال رسانه های عربی طی روز های اخیر گمانه زنی هایی درباره جزییات سفر محمود احمدی نژاد به جنوب لبنان منتشر کرده اند.
در برخی از این رسانه های عربی آمده است که محمود احمدی نژاد در جریان سفر به لبنان به جنوب این کشور سفر کرده و در دروازه «فاطمه» به سوی خاک اسرائیل «سنگ پرانی» خواهد کرد.
ایران درمنطقه مرزی لبنان با اسرائیل یک پارک عظیم ساخته که نام آن را «بوستان ایران» نهاده است. این پارک خیابان هایی دارد که به نام استان های ایران: اردبیل، اصفهان و غیره نامگذاری شده است.
مقامات ایرانی همواره از این پارک دیدار کرده و با دوربین خاک اسرائیل را نگاه کرده اند. درسفر اخیر علی اکبر ولایتی، وزیر سابق امور خارجه و مشاور امور بین المللی آیت الله خامنه ای به این منطقه، رسانه های ایران نوشتند: با این پارک، ایران با اسرائیل هم مرز شده است.
در همین حال، ائتلاف «چهارده مارس» (۴ آذر) به رهبری سعد حریری، نخست وزیر لبنان در بیانیه ای نسبت به پیامدهای سفر محمود احمدی نژاد به لبنان ابراز نگرانی کرد، و گفته است: محمود احمدی نژاد یک مهره ضد صلح است.
فارس سوئید، یک هماهنگ کننده ائتلاف چهارده مارس نیز به خبرگزاری فرانسه گفته است: پیام سفر محمود احمدی نژاد به لبنان این است که «بیروت زیر نفوذ ایرانیان است و لبنان پایگاه جمهوری اسلامی در مدیترانه است».
رسانه های عربی می گویند : کمک نظامی ایران به ارتش لبنان مهمترین محور مذاکرات محمود احمدی نژاد با مقامات لبنانی در جریان سفر دوروزه اش خواهد بود.
در جریان سفر میشل سلیمان به تهران در سال گذشته، ایران آمادگی خود را برای مجهز کردن ارتش لبنان به تسلیحات بویژه پدافند ضد هوایی، اعلام کرد. حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله، از این پیشنهاد حمایت کرد، اما در آن مقطع، ملی گرایان لبنان با آن مخالفت کردند.
When in Tehran you stand just some minutes by the newsstand, you can see that most young people buy 'Hamshahri', probably not for the news but for the 'Hamshahri Requirements', which is the biggest and the most prevalent newspaper for employment ads. 'Employment Advertise' is a title that most graduates are searching for in newspapers. Some of them are repeatedly sending a résumé to many companies during one or two years, and they went for an employment interview several times. For a graduate who is looking for a job, going for an employment interview has become part of his or her daily schedule. At last if they are lucky, they can find a job that has no relation whatsoever to their education and interests, with a payment that just can cover their basic costs. In Iran it is not important in which university you have studied or what your GPA is or not even how skillful you are. Graduates who get employed immediately after graduation usually work in one of their families' company.
Most of the advertisements are for private companies. Being employed in governmental offices is something like a dream for young people. It is a guaranteed job. Getting a job in such companies is so hard but after the employment process, working there is so easy because indeed almost nothing is being done in these offices. My uncle works in one of our ministries, and he told me that all of the employees are at work at 8 o'clock, almost all of them snooze until 9 o'clock, then they gather in one of the rooms and eat breakfast, then they come back to their offices at about 10, and they play with the papers and files on their desks and talk with their roommates, then they go for lunch and pray from 12 to 1, and after coming back from lunch they say that they are tired and they can't do anything beneficial, and they go back home at 4 in the afternoon. This is the daily schedule of a government employee. None of them will get fired because this is the usual method in government offices. To me, this method of working is close to being dead!
I was talking to one of my friends who has graduated as a Master of Science, and still she is searching for a job. She told me that last week she saw an employment ad from the oil ministry, and they asked retired people of the Oil Company to cooperate with them. Indeed: with all of this young graduated potential in Iran they want to re-employ their retired. Unemployment makes young people and their family nervous and it seems that statesmen have no idea or program for this dilemma except giving wrong statistics. Ahmadinejad said that by the year 2012 we will have no unemployed in Iran, and people answered yes, of course, after these two years all of the unemployed will die and in this way we won't have any unemployed anymore.
A cynical joke, of which we have many in Iran.
The long-running fiery debates surrounding Iran's attainment of nuclear power (which is theoretically one step away from acquiring nuclear weapons) and the possibility of an American and/or Israeli attack against Iran's nuclear facilities reached a historic turn this September, when Jeffrey Goldberg from The Atlantic wrote a controversial article (based on interviews with a host of top Israeli and American officials) which ushered the discourse on this issue to an utterly new path, the path of action. It did that in two ways: a) the self-explanatory title of the article ('Point of No Return') tacitly assumes that we are in fact at the point of no return, hence, the need for prompt action; and b) the question, pregnant with connotations, that pops up right after you are led to make this tacit assumption, is (and the whole article is an attempt to answer it): 'who, if anyone, will stop Iran before it goes nuclear and how?' This quote is, if you will, four-dimensional: 1. The who 2. The how 3. The when 4. And the if-clause. Let me address them in the reverse order. The rhetorical If-clause is just meant to show the gravity of the situation in a world where Iran goes nuclear, and is meant to alarm the reader and incite action! Goldberg, quoting Netanyahu, goes all Huntington by arguing that it would endanger not only Israel ('s very existence) but the whole Western civilization. The when-question is already answered; the action should take place 'before Iran goes nuclear.' He even sets the date: 'one day next spring'. That's that. The how-question entails the use of Israeli (and possibly American) air force and advanced technologies such as bunker-busters, etc. We'll get back to this. The who-question is indispensable to the article; Israel would do it anyway. But it would be really kind of the U.S. to either conduct the attack, or at least give Israel a green light to do so. A yellow light would not go unappreciated. But a red light would be out of the question. That's the bottom line of the article.
I would like here to sidestep the implicit assumption(s) of the article and address two basic questions: the should-question and the will-question, from a purely geopolitical standpoint, setting aside all ethical and moral aspects of the issue for the purposes of this inquiry. The first and foremost question is whether Israel or the U.S. should attack Iran. My answer, from a geopolitical perspective, would be an unequivocal "No," and that for the following reasons:
1. In line with Chomsky's comments on the issue, I would like to argue that even if we assume, for argument's sake, that Iran comes to acquire nuclear weapons someday, the Iranian administration would not be insane enough to launch any atomic attack against anyone in the world, knowing that they would be 'vaporized' (by the U.S.) the moment they kick off the most dangerous game. However, they would use their nuclear card as a bargaining chip in the international political arena. That's unavoidable, but containable.
2. After all, no nuclear power or threat would ever outstrip (in scale and proportion) the atomic threat the Soviet Union once posed to the West and Israel, and the West managed to contain it. Why lose one's composure over Iran?Kaplan and some other Obama officials have already argued that it would be less costly to contain Iran than to fight it.
3. The how-question is not that easy to answer; it conditions the possibilities of the should- and the will- questions. Israeli jets have to fly over either Iraq, Saudi Arabia, Turkey or Syria to reach Iran. Turkey would not allow its airspace to be used, not certainly after the recent serious diplomatic conflicts with Israel. Syria would never allow it for known historical reasons. The Iraq option would involve the U.S. as it controls the airspace there, and the Saudi option would escalate the ever tense relations between Iran and Saudis and can cause another war. The jets should refuel on the way to Iran and the way back. This means a total and direct American or Saudi involvement in the whole process, and a new chapter to the war.
4. Brzezinski, foreign policy advisor to several American presidents, has noted that an Israeli attack would inevitably drag America into the war. The public and media pressure for any administration would be too unbearable to stay calm and not get entangled. The Iranian government would automatically see Israel incapable of committing such an act without an American involvement or blessing. It will hold America accountable in its own peculiar ways.
5. America has overstretched itself militarily in two warfronts and would be absolutely disinclined to enter a new battlefield, whose complexity would pale Iraq and Afghanistan into insignificance. To join an unpredictable war or even not to do so for America in the Israeli war scenario would be a lose-lose situation.
6. The unsuccessful wars in Iraq and Afghanistan have emboldened and convinced the Iranian government, among others, that the U.S. is not invincible, and is already too strained. Europeans wouldn't be dragged that easily to another American or Israeli war. The American public would not want another war. The U.S. economy cannot afford a new war that readily. If the U.S. got involved in a war in Iran and it turned out to be another Afghanistan or something worse and they had to leave (and there's a good chance they would), it would be the end of the already tainted image of America as the superpower controlling the region, and would further embolden its enemies.
7. The largest and most consistent population in the region in terms of being favorable to the U.S. are in fact average Iranians inside and outside Iran. There are around two million Iranian-Americans in the U.S. alone. A war with Iran should address these people too. There's an open and universal hatred towards the U.S. and a closeted hatred towards Israel in the region, especially among Arabs. You wouldn't want to stir those baleful compound emotions. It could turn too dangerous and unstable. It has already shown itself negatively in Iraq and Afghanistan in different ways.
8. A failed attack against Iran would give the current Iranian regime the full-blown legitimacy it is losing bit by bit nowadays, especially since the last presidential election, and the post-election protests which shook the foundation of the regime to its core. In the event of a war, they would throw themselves on the scene as the only true defenders of the nation, and could mobilize all the forces willing to get on board, and crush (maybe permanently) all civil opposition inside the country, and turn it into a North Korea.
9. It is universally acknowledged that Israel can carry out the attacks technically and militarily. Its military is simply too good. BUT, could it handle the consequences of such an attack on its own? Brzezinski, among many others, thinks not, especially in a case where the US having got involved would have to withdraw. He asks 'how long do you think Israel would be able to survive the consequences of such an action in the region on its own?' A very legitimate question to address. He predicts five up to ten years.
10. Israel has successfully carried out such attacks in Iraq (1981) and in Syria (2007). But the problem (again the how-question) would be that Iranian nuclear plants are too dispersed around the large country and too buried and hidden, not to mention that there could be too many plants not yet known to the outside world. An attack has to simultaneously target different parts of Iran and many bunker-like structures. The outcome would be very tricky to determine. It's not clear how even an apparently successful attack against Iran can really deter them in the short or long run. In Syria and Iraq, the nuclear plants were on the ground and concentrated on one identifiable spot, hence, susceptible to air strikes.
11. As many analysts have already pointed out, Iran can take significant retaliatory measures against Israel and Israelis, if not by direct confrontations, via its proxies, Hezbollah and Hamas. It can also intensify the wars in Iraq and Afghanistan by covertly helping American enemies (Taliban, Al Qaeda, etc.) in the region. Goldberg mentions that oil prices could reach cataclysmic highs and that the Iranian government would target Jews and the Jewish diaspora, again via its proxies, all over the world. This would make Israel, Goldberg further argues, which is now a safe haven for a persecuted people, a very unsafe and unattractive place to be.
12. Iran is a major supplier of crude oil to China (whose huge economy depends on it) and a big business partner of Russia. These two powerful countries wouldn't be particularly happy if their interests were threatened by a war and would act covertly in any way possible to fish in troubled waters and contribute to another potential American failure, as they are doing in Afghanistan and Iraq right now.
13. Even in the case of a full-scale war involving the US (which Iran would not at first want), an Iranian defeat is not a foregone conclusion. Iran can turn the Persian Gulf into a mess, which would introduce chaos to the oil industry, enough for the oil-dependent world to panic once more. The plethora of Iranian speedboats can swarm and damage (even destroy) gigantic American warships in the region. The 2000 case of USS Cole which was seriously damaged by small boats laden with explosives in a suicide attack has proved the vulnerability of big warships. Iran has produced and bought far too many speedboats in recent years and is prepared for such a turn of events. The Iraq-Iran war (1980-1988) has proved that Iran is nowhere short of suicide attackers in the event of a war. The incident with American warships in January 2008, initiated boldly by some Iranian military speedboats, is testimony to how the Iranian regime counts on suchlike strategies.
14. etc.!
The preceding was just a partial snapshot of a situation too complex to fully cover in the scope available here. Still geopolitically speaking, I reckon open and backdoor diplomacy and international pressure, along with covert intelligence actions (e.g., the disappearance of Iranian nuclear scientists and the recent highly sophisticated virus attacking Iranian nuclear systems) could do the job in a less costly and more fathomable fashion. But let's not forget the will-question. Will there be a military attack? There's simply no one who can answer this question definitively. My hunch is 'no', in large part because of the reasons mentioned earlier. But again, that's only a guess. Not always reason reigns in politics. There were so many such reasons against the invasion of Iraq and it did come to happen.
وزارت خارجه جمهوری اسلامی در اعتراض به تحریم هشت مقام حکومتی و دولتی ایران از سوی آمریکا، سفیر سوییس، حافظ منافع آمریکا در تهران را احضار کرد.
به گزارش رادیو فردا، عصر روز پنجشنبه خانم «لئو آگوستی»، سفیر سوییس به عنوان حافظ منافع آمریکا به وزارت خارجه احضار و مراتب اعتراض تهران به وی ابلاغ شده است.
ایالات متحده آمریکا روز چهارشنبه هشت مقام دولتی ایران از جمله فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و چند وزیر دولت را به دلیل نقض حقوق بشر در جریان اعتراض ها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران در فهرست تحریم ها قرار داد.
وزارت خزانه داری آمریکا اعلام کرد در این فرمان تحریم که به امضای باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا رسید، مقامات یاد شده در فهرست تحریم ها قرار دارند و تمامی روابط این افراد با نهادها و موسسات آمریکایی ممنوع شده است.
در بیانیه وزارت خزانه داری آمریکا آمده است:« این هشت تن در نقض فاحش حقوق بشر در جریان سرکوب اعتراض های پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران مسئول هستند و تمامی دارایی های آنها در ایالات متحده، مسدود می شود.»
در همین حال، مدیرکل آمریکای شمالی وزارت خارجه جمهوری اسلامی، روز پنجشنبه اقدام اخیر دولت آمریکا را «نقض صریح بند اول بیانیه الجزایر و اخلال در نظم بین المللی» خوانده است.
این مقام وزارت خارجه که اشاره ای به نام او نشده، دولت آمریکا را به سوءاستفاده سیاسی از مفهوم حقوق بشر متهم کرده است.
محمد علی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، صادق محصولی، وزیر رفاه دولت دهم و وزیر کشور دولت نهم، غلامحسین محسنی اژه ای، دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضاییه فعلی و وزیر سابق اطلاعات دولت نهم، سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران، حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات دولت دهم، مصطفی محمد نجار، وزیر دفاع دولت نهم و وزیر کشور دولت دهم، احمد رضا رادان، فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ، حسین طائب معاون اطلاعات سپاه پاسداران و فرمانده نیروی مقاومت بسیج از سوی آمریکا تحریم شده اند.
سفیر سوئیس در این دیدار گفته که پیام اعتراض دولت جمهوری اسلامی ایران را به دولت آمریکا اطلاع خواهد داد.
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا هم روز چهارشنبه و در یک کنفرانس خبری روز گفت که این نخستین باری است که ایالات متحده به دلیل نقض حقوق بشر، علیه ایران تحریم هایی را اعمال می کند.
هیلاری کلینتون اضافه کرده است: «زیر نظر یا فرماندهی این مقامات، شهروندان ایرانی به طور خودسرانه بازداشت شدند، کتک خوردند، شکنجه و مورد تجاوز قرار گرفتند، تهدید و به قتل رسیدند.»
به دنبال آغاز اعتراضات مردم ایران به نتیجه انتخابات که محمود احمدینژاد پیروز آن اعلام شد، نیروهای امنیتی و انتظامی جمهوری اسلامی بهویژه پس از سخنرانی آیتالله خامنهای در اولین نماز جمعه پس از انتخابات دست به سرکوب خشونتآمیز مردم زدند.
در نتیجه این سرکوبها، بهویژه در ماههای نخست پس از انتخابات، دهها نفر جان خود را از دست دادند و به گفته مقامات قضایی و انتظامی ایران هزاران نفر در جریان این اعتراضات بازداشت شدند.
تعدادی از دستگیر شدگان حوادث پس از انتخابات نیز جان خود را در بازداشتگاههای ایران از دست دادند. پرونده قربانیان بازداشتگاه کهریزک هنوز در قو قضاییه ایران در جریان است.
وزارت امور خارجه آمریکا کمپانی نفتیران را که در سوئیس مستقر و جزء موسسات اقماری شرکت ملی نفت ایران است تحریم کرده و چهار شرکت اروپایی را به دلیل توقف سرمایه گذاری در ایران از مجازات معاف کرده است.
به گزارش بیبیسی، جیمز استاینبرگ، یکی از معاونان وزیر امور خارجه آمریکا روز پنجشنبه با اعلام این خبر، از همکاری شرکت های نفتی اروپا علیه صنایع انرژی ایران ابراز خرسندی کرد.
آمریکا ایران را به داشتن برنامه مخفیانه سلاح اتمی متهم کرده است و تحریم های شدیدی را علیه این کشور اعمال می کند.
ایران این اتهام ها را رد می کند و می گوید که تحریم های جهانی تاثیری در روند برنامه “صلح آمیز” هسته ای اش نخواهد داشت.
جیمز استاینبرگ گفت که آمریکا چهار شرکت اروپایی را به دلیل تعهد آنها به توقف سرمایه گذاری در ایران، از مجازات معاف کرده است.
این شرکت ها عبارتند از: شرکت فرانسوی توتال، شرکت نروژی استات اویل، شرکت ایتالیایی انی و شرکت هلندی-بریتانیایی رویال داچ شل.
دولت آمریکا اذعان کرد که فشار بر شرکت نفتیران که فعالیتی در آمریکا ندارد، ممکن است تبعات سریعی به همراه نداشته باشد، اما افزود این تحریم ها مانع از همکاری کمپانی های خارجی با این شرکت خواهد شد.
معاون وزارت خارجه آمریکا گفت: “این اقدامات هزینه عدم همکاری ایران با جامعه جهانی را بالا می برد.”
وی افزود شرکت نفتیران یکی از مجراهای انتقال پول به شرکت ملی نفت ایران است صدها میلیون دلار هزینه پروژه های توسعه صنایع نفتی این کشور را تامین می کند.
او گفت چهار شرکت اروپایی یاد شده اگر به تعهد خود عمل کنند و در ایران فعالیت نکنند، تحت تحریم های آمریکا قرار نخواهند گرفت.
در همین حال دفتر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اسامی چند شرکت دیگر را که به همکاری های خود با ایران خاتمه داده اند منتشر کرده است.
شرکت ترکی توپراس به دولت آمریکا گفته است در اوت قرارداد فروش بنزین به ایران را لغو کرده، گروه ایندیپندنت پترولیوم کویت و شرکت ریلاینس هند به واشنگتن اعلام کرده اند که دیگر فرآورده نفتی به ایران نمی فروشند و لوک اویل روسیه نیز در 2 سپتامبر گفته است به عدم فروش بنزین به ایران که در آوریل گذشته اعلام شد همچنان پایبند است.
بر اساس این بیانیه بی پی و شل گفته اند به هواپیماهای ایران ار دیگر سوخت نمی دهند و چند شرکت دیگر از جمله لویدز لندن اعلام کرده اند شرکت های حامل بنزین به ایران را بیمه نمی کنند.
این خبر در حالی اعلام می شود که یک شرکت نفتی ژاپنی هم خروج از طرح اکتشاف و توسعه یک حوزه بزرگ نفتی ایران را در دست بررسی دارد.
خبرگزاری ژاپنی کیودو به نقل از منابع دولتی این کشور گزارش داد که شرکت اینپکس (Inpex) که بزرگترین شرکت ژاپنی فعال در زمینه اکتشاف نفت است، در نظر دارد در واکنش به تحریم های یکجانبه دولت آمریکا، از مشارکت در طرح اکتشاف و توسعه میدان نفتی آزادگان در ایران خارج شود.
قوانین آمریکا در مورد تحریم یکجانبه ایران مشخصا سرمایه گذاری شهروندان و شرکت های آمریکایی در بخش انرژی ایران را ممنوع و برای چنین اقداماتی مجازات هایی را تعیین کرده است؛ شرکت های خارجی نیز در صورت نادیده گرفتن این قانون، با محدودیت هایی در دسترسی به بازارها و امکانات مالی ایالات متحده روبرو می شوند.
با ادامه خروج شرکت های خارجی، دولت ایران اخیرا اعلام کرد که طرح های اکتشاف و بهره برداری از منابع نفت و گاز را در اختیار شرکت های داخلی قرار می دهد، اما مشخص نیست که آیا این شرکت ها توانایی مالی و فنی اجرای موفقیت آمیز چنین طرح هایی را داشته باشند.
به گزارش جرس، مصباح یزدی در ادامه دروس هفتگی خود که چهارشنبه (هفتم مهرماه) در دفتر رهبری در قم برگزار شد، خاطرنشان کرد “آنها که فکر میکنند دشمنان جمهوری اسلامی فقط دنبال نفت و تأمین منافع مادی خود هستند در اشتباه هستند و این ناشی از عافیت طلبی و روحیه سازش کارانه این افراد است. ”
وی با توصیه به گریز از تنبلی و اقدام با طرح و نقشه افزود: این افراد دارای روح عافیتطلبی و دنبال جایی برای فرار از خطرها هستند.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مقاومت در برابر دشمنان در جبهههای جنگ را صبر خواند و گفت: اگر از آتش گلولههای دشمن فرار کرده و به سنگر بگریزیم، این فرار از صبر است و انسان اگر شجاع باشد به تیر و تفنگها اعتنایی نمیکند.
مصباحیزدی در ادامه گفت: درست است که امروزه جنگ نظامی تمام شده و ما نمیتوانیم به این امر بپردازیم، اما امروزه در برابر ما دشمنانی قرار گرفتهاند که به هر نحو، قصد آزار ما را دارند.
وی بیان داشت: بعضیها فکر میکنند، اینها فقط دنبال نفت و تأمین منافع مادی خود هستند که این عقیده بر گرفته از عافیت طلبی و روحیه سازشکارانه آنها است و باید بدانیم که طبق آیات قران آنها دشمنان دین و ارزشهای ما هستند.
مصباح یزدی با غلط دانستن اقدام بدون طرح و نقشه تصریح کرد: ما باید تابع دستورات ولی امر مسلمین باشیم و هنگامی که وی دستور حرکت داد به پیش برویم و از “حرکتهای خود سرانه” بپرهیزیم.
وی افزود: صاحب نظران و متخصصین باید طرح بدهند و ما عمل کنیم، اما هنگامی که تکلیفی ثابت شد دیگر جای عذر و بهانه نیست، البته طبق آیات قرآن بعضی از عذرها مقبول هستند، اما بیشتر افراد عذر تراشی میکنند که ناشی از روحیه عافیت طلبی است.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اظهار داشت: مردم فلسطین، لبنان و… با درک و عمل به رهنمودهای امام خمینی دریافتند که تنها راه رهایی و پیروزیشان مقاومت است و این فرهنگ جدیدی به نام مقاومت را بهوجود آورد که شعارحزب الله لبنان نیز همین است.
وی با اشاره به لزوم تحمل سختیها برای جلوگیری از پایمال شدن حق گفت: در روایت آمده است که خداوند دوست ندارد انسان در مقابل ظلم منفعل باشد و اگر به کسی ظلم شود و او در مقام دفاع بر آید و در این راه کشته شود، حکم شهید را دارد.
مصباح یزدی افزود: اسلام دوست ندارد انسان پست و زبون باشد و توصیه به مقاومت در برابر ظلم میکند، اما افراد تنبل و عافیت طلب نه خود اقدامی میکنند و نه به دیگران این اجازه را میدهند و با بیان اینکه خداوند جزا میدهد مانع ایستادگی در برابر ظلم میشوند، این درست است اما ما نیز باید به تکلیف عمل کنیم و دادن جزا توسط خداوند مانع برداشته شدن تکلیف از دوش ما نمیشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر