خبرنگاران سبز/ سیاست/ سپاه پاسداران: روزنامه خبر در گفتوگويی تا حدودی چالشی با سردار همدانی (فرمانده سپاه محمد رسولالله) نظرات وی را در باره حوادث سال گذشته و احتمال حمله به ايران جويا شده است. وی در اين گفتوگو تهديد نرم و بعد حمله نظامی را از تهديدهای اصلی برمیشمارد و تدبيرش در برابر حمله نظامی را بسيجی کردن تمام جمعيت ۸ ميليون و نيمی تهران اعلام میکند.
وی ضمن اينکه اعلام میکند انتظار حوادث سال گذشته را داشته پيشبينی میکند که حوادث سختتری در پيش باشد. در باره حوادث سال گذشته، سردار همدانی وارد آمدن خسارت به اعتبار و چهره بينالمللی ايران را مهمترين نقطه منفی میبيند. او همچنين از عملکرد سپاه در سال گذشته قويا دفاع میکند و وقتی با اين سئوال مواجه میشود که مقابله بسيج و سپاه با مردم باعث خراب شدن وجهه آنها شد پاسخ وی اين است که: «ما میخواهيم بسيج را چه کارش کنيم؟ بگذاريم در قوطی کبريت بماند؟»
سردار همدانی نقطه تهديد بعدی را اجرايی شدن اصل ۴۴ يا به عبارتی هدفمند شدن يارانهها میداند و نگران است که عدهای بخواهند «بر اين موج سوار شوند و مردم را بر عليه نظام بشورانند.» وی در برابر پرسش جذب حداکثری ادعا میکند که آنها تلاش خود را کردهاند و اينکه ايشان شخصا «دو سه ساعت» با فرزند يک شهيد صحبت کرده تا او را با خود همراه کند.
در باره حمله به خانه کروبی او ضمن اعتراف به نوعی بازی خوردن از طرف مقابل میگويد که شايد نبايد آنها بيانيه میدادند. وی میگويد چون طرف مقابل اطلاعات ندارد میگويد بسيج بوده تا بسيج بگويد ما نبوديم بعد آنها بگويند: پس کی بوده است؟ وی همچنين کار حملهکنندگان را محکوم میکند ولی وقتی از او پرسيده میشود که چرا اين افراد محاکمه نشدند پاسخ میدهد که اين وظيفه نيروی انتظامی است و به سپاه ربطی ندارد.
سردار همدانی به شدت از سياسی بودن سپاه دفاع میکند و حتی اعلام میکند که خود وی برای رياست جمهوری بنیصدر تبليغ میکرده است. همچنين بر اعلام ايشان دعوتهای سپاه از آقای خاتمی خيلی بيشتر از دعوتها از آقايان رفسنجانی يا احمدینژاد بوده است.
وی سپس به مخالفت آشکار خود با منشور کورش میپردازد ولی اعلام میکند که به اين دليل که اوضاع مملکت بحرانی است و خطر جنگ وجود دارد با احمدینژاد مقابله نمیکند. وی با مقايسه بنیصدر و احمدینژاد میگويد در اين شرايط اگر بنیصدر هم میبود اقدامی صورت نمیدادند. در باره حمله نظامی نيز او همينقدر صريح است و اعلام میکند که دستور حمله به ايران بر روی ميز اوباماست و اين حمله هوايی خواهد بود. وی اين خبر را بر اساس اطلاعات و تحولات و نقل و انتقالات نظامی در منطقه میداند و از اينکه احمدینژاد هميشه حمله را انکار میکند ابراز نارضايتی میکند.
فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول الله، معاون مرکز راهبردی سپاه، مشاور عالی فرمانده کل سپاه و نيز جانشينی فرمانده نيروی مقاومت بسيج مسئوليت هايی بوده که همدانی پيش از اين تجربه کرده است. آبان ۱۳۸۷ و به دنبال تغييرات ايجاد شده در ساختار سپاه و تشکيل سپاههای استانی، لشکر ۲۷ محمد رسولالله و منطقه مقاومت بسيج تهران بزرگ در يکديگر ادغام و به سپاه محمد رسولالله تهران بزرگ تغيير نام يافت.
متن کامل اين گفتوگو را به نقل از روزنامه خبر آورده شده در وبگاه سحام نيوز در زير بخوانيد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سردار! به نظر شما اصلی ترين مساله ای که در شرايط حاضر کشور را تهديد می کند چيست؟
از ابتدای انقلاب اسلامی ما يک تهديد بيشتر نداشتيم که تا الان هم همان باقی است و آن موضوع ارزش ها و باورها است. دستاورد وقوع انقلاب اسلامی بيداری ملتها بود، چيزی که آنها به شدت با آن مخالف بودند. برای همين بعد از پيروزی انقلاب دنبال ايجاد شکاف بودند؛ بعدا به اين نتيجه رسيدند که با جنگ تحميلی ضربه شست و پتک آهنی را وارد کنند و انقلاب تازه شکل گرفته را از بين ببرند.
وقتی در جنگ به هدف خود نرسيدند دنبال تهی کردن و خالی کردن «باورها» رفتند؛ باورهايی که در ميادين جنگ نتوانستند آن را تغيير دهند. آنها الان دهها مرکز تحقيقاتی و راهبری و مطالعاتی ايجاد کردهاند تا بفهمند چطور ايرانی ها ۸ سال از جان خود گذشتند. لذا میبينيد از دوران بعد از دفاع مقدس میآيند به باورهای مذهبی ما حمله میکنند.
بنابراين تهديد امروز نظام جنگ نرم است و تهديد نظامی اولويت دوم است. برنامه های شما برای مقابله با اين تهديد ها چه بوده است؟ ما در دو بخش شکلی و محتوايی کار کرديم. امروز بر اساس همين تدبير و نسخه
به دنبال اين هستيم که جمعيت ۸ ميليون و۵۰۰ هزار نفری تهران همگی بسيجی شوند. در اين صورت ما ديگر مشکلی نخواهيم داشت. اين ايدهای واقعی است سردار؟ واقعی است. از اين منظر که اسلام می گويد ايده آل نگاه کنيد. ما بايد برای خودمان مدينه فاضله تعريف کنيم تا به آن برسيم. اگر قصدمان اين باشد که ايرانی آباد داشته باشيم نبايد به کشور خودمان محدود شويم.
صحبت های شما از جنبه مديريت استراتژيک درست است، منتها ما بايد بستر واقعيت ها را هم ببينم. فکر می کنيد نگاه به بسيج در شرايط حاضرهمان نگاه قبل از انتخابات سال ۸۸ است؟ نه، قطع و يقين نيست. ما سال گذشته احساس کرديم که بيش از اين بايد عمق بخشی داشته باشيم. ببين! تا قبل از اين بد تفهيم شده است. ما می گويم همه مردم بسيجی هستند. ما بسيجی را بد تعريف کرديم. ما می گويم هر کس که دلش برای نظام و اسلام و ايران می ثپد، بسيجی است ولو اينکه مسلمان نباشد. ما اگر بسيجی را از آن محدوده تنگ پايگاه خارج کنيم و بگويم که بسيج انديشه و فکر است، آن زمان دايره شمول ما فراتر از تعدادی از افراد است. آن وقت خانمی که در خانه فرزندانش را بزرگ می کند بسيجی است. معلمی که خوب درس می دهد، بسيجی است. هر راننده ای که خوب خدمت می کند اين می شود بسيجی.
ولی می پذيريد که اين تعريف هيچ گاه طی سالهای گذشته عام نشده است. بله، شما اگر مريض شويد و به نسخه پزشک عمل نکنيد، اين موجب تشديد بيماری می شود. امام راحل برای ما نسخه پيچيده و دائم راهنمايی کرده است. امام دائم از ملت تشکر کرده است. در سالهای جنگ از جمعيت حدود ۵۰ ميليونی ما يک ميليون در جبهه ها حضور يافتند.
يک ميليونی از ۳۶ ميليون جمعيت آغاز جنگ؟ يک ميليون از ۳۶ ميليونی که بعدا به ۵۰ ميليون رسيد. ما ۵۰ ميليون آخر جنگ جمعيت داشتيم. آن زمان يک ميليون نفر از مردم ما در جبهه ها حضور يافتند. پس بقيه چه می کردند؟ ما می گويم بقيه نقش پشتيبانی داشتند؛ ما اين گونه تعريف می کنيم. ما می گويم کسانی که با جنگ هم موافق نبودند و حتی کمک مالی نکردند، اما مخالفت نداشتند و رزمندهها را تضعيف نمیکردند، آنها هم در دفاع مقدس ما – ولو کم- سهم دارند. ما می گويم مردمی که ۹ دی سال قبل آمدند در دفاع از ولايت، اينها بسيجی هستند. اينهاچند نفر هستند؟ شما میگويد با اين تعريف آرمان ما درباره بسيج تحقق پيدا نمیکند؟! تفکيک ما تا پيش از اين غلط بوده است؛ ما نسخه امام را عمل نکرديم.
اشاره داشتيد به واقعه۹ دی. تجربه سال گذشته چه نقاط مثبت و منفی برای کشور داشت؟ من از يک منظر ديگری به حوادث سال ۸۸ نگاه می کنم. تاريخ انقلاب ها نشان داده هر انقلابی که خود را در مسير حوادث صيقل ندهد، شکست میخورد. انسان هم همين طور است. بچههایی که در ناز و نعمت بزرگ میشوند در مقابل يک سختی به بن بست میرسند. لذا من رخدادهای سال ۸۸ را يکی از کمينها میدانم که بحمدالله کاروان انقلاب از آن عبور کرد.
پيش بينی من اين است که کمينهای سختتری در پيش داريم. انقلاب ما اگر میخواهد نامش انقلاب بماند حتما بايد حوادث اين چنينی را در مسير خودش انتظار بکشد. من جواب سوالم را نگرفتم. تجربه های سال قبل نقاط مثبت و منفی اش چه بود؟ درباره نقاط منفی سال گذشته ما اين انتظار را داشتيم اما انتظار از برخیها که ادعای انقلابی بودن را داشتند نداشتيم.
منظوتان اين است که انتظار حوادث سال گذشته را داشتيد؟ بله، انتظار حوادث فتنه را داشتيم، آن هم بر اساس برآورد اطلاعاتی نه تحليل و تفسير. برآورد اطلاعاتی ما میگفت که شبکه های جاسوسی دشمن و با توجه به اختصاص بودجه برای مقابله با انقلاب در کنگره آمريکا برنامههایی دارند. ما انتظار داشتيم که حوادثی داشته باشيم. يکی از آنها بهانه انتخابات بود. بنابراين انتظار رخ دادن حوادثی را داشتيم، اما انتظار نداشتيم برخیها خودشان را به اردوگاه مخالفين ببرند و بر عليه مردم حرکتی انجام دهند.
منظورتان آقايانی است که در انتخابات کانديدا بودند؟ تنها بحث آنها نيست؛ ما بيشتر به عناصر پنهان میپردازيم. کسانی که تا ديروز ادعای دوستی و خط امامی بودن داشتند و در کاروان انقلاب بودند. ما خلاصه نمیکنیم اينها را در دو يا سه نفر کانديدا. درست است که آنها نمايان شدند اما آنهايی که پشت صحنه مديريت کردند آنها مهم هستند. ما انتظار اين را نداشتيم.
تلخی سال گذشته اين بود که خيلی خسارت به مردم وارد شد. خيلی خسارت به اعتبار بين المللی ما وارد شد. ما ادعا داريم امنيت ما در بين کشور های منطقه از همه بيشتر است. ادعا داريم که مردم ما يکپارچه و علاقمند به انقلاب هستند. با حوادث سال گذشته چهره بدی در عرصه بين المللی از ايران ثبت شد. اين سوال را از اين جهت پرسيدم که برخی معتقدند شايد در مقاطعی نيروهايی که در حوزه امنيت مسئوليت داشتند دچار غفلتهای در برخورد با فتنه شدند؛ يا اينکه بد عمل کردند و تصويری مخدوش از بسيج ارائه شد. برخی می گويند چرا سپاه و بسيج ما سال قبل بدعمل کرد؛ ما اين چنين نمیبينيم. ما بايد عميق تر نگاه کنيم. اولا
ما بسيج را برای چه زمانی میخواهيم؟ بسيج را برای بسيج می خواهيم يا انقلاب؟ اگر قرار باشد که نظام آسيب ببيند و بسيج آسيب نبيند، ما چنين بسيجی را نمیخواهيم. آيا میپذيريم که نظام ما مورد حمله واقع شد؟ آيا میپذيريم که به مردم ما حمله وارد شد؟ امنيت از آنها گرفته شد؟ اگر اين را بپذيريم بسيج فدايی است. يک جا در دفاع مقدس جانش را میدهد و يک جا از آبرويش هزينه میکند. سال گذشته خيلی ها اين سوال شما را از من میپرسيدند، سوال جديدی نيست.
میگفتند چرا بسيج را میآوريد در عرصه؟ ما میخواهيم بسيج را چه کارش کنيم؟ بگذاريم در قوطی کبريت بماند؟ شما ببينيد سال قبل چقدر ويرانی درست کردند؛ تخريب را به حد اعلای خودشان رساندند که نمونه اش روز عاشورا است. بسيجیهای در هيات داشتند سينه میزدند. گفتيم چه داريد سينه میزنيد برای امام حسين، در ميدان وليعصر جسارت شده به تکيه امام؛ شما اينجا سينه میزنيد؟ همين که گفتيم مسئول هيات، گفت عزاداری بس است. ما باور نمیکرديم که روز عاشورا جسارت را به حد اعلای خودش برسانند. فکر میکرديم اينها با دولت مخالفند، با برخی بخشهای نظام مخالفند اما با امام حسين نبايد اينها مخالف باشند. وقتی روز عاشورا چنين جسارتی میکنند بسيج سالم بماند؟ ما چنين بسيجی را نمیخواهيم. ما بسيجی میخواهيم در زمان خطر آبرو، جان و همه سرمايه اش را به ميدان بياورد. ما از ۲۲ بهمن سال قبل جانباز ۷۰ درصدی داريم. ما با هيچکس درگير نشديم اما در شهرک غرب و ميدان کاج از بالای ساختمان وسيلهای را پرتاب کردند که الان اين برادر ما چهار، پنج عمل مغر انجام داده، اما بهبود پيدا نکرده است. سرش دچار آسيب بسيار جدی شده است. اخيرا که من از پزشک اش سوال کردم پزشکان خيلی اميدوار نيستند. ما گل را به کسی میدهيم که آمده اعتراض کرده، اما در مقابل کسی که قمه کشيده و دست بسيجی ما را قطع کرده ما نبايد گل بدهيم.
پيش بينی تان از رفتارهای آتی کانديدا های شکت خورده انتخابات چيست؟ بنده تحليل خودم اين است که پرونده سران فتنه بسته شده است اما فتنه جديد در دستور کار است و به دنبال اين هستند که کسانی را با بهانه های ديگری وارد کنند. با توجه به اينکه مواردی از قانون اساسی – مثل اصل ۴۴ – اجرايی نشده آنها به دنبال پياده شدن اين اصل دنبال ايجاد نارضايتی در مردم هستند و می خواهند بر اين موج سوار شوند و مردم را بر عليه نظام بشورانند. اين تحليل است يا برآورد اطلاعاتی؟ تحليل. سياست جذب حداکثری موضوعی بوده که در يک سال اخير رهبر انقلاب بر آن تاکيد کردند. اخيرا هم در ديدار اعضای مجلس خبرگان به اين موضوع اشاره کردند. برخی سياسيون معتقدند منظور ايشان اصلاح طلبان بودند. تحيلل شما از سياست جذب حداکثری چيست؟ ما در سال گذشته بعد از فرمايشات رهبر انقلاب درباره جذب حداکثری به دنبال روشنگری بوديم. به افرادی که در زندان ها بازداشت بودند مراجعه می کرديم؛ در مواجه با برخی از اينها می ديدم اتاق اينها پر از عکس شهدای انقلاب بود. لذا فهم ما از جذب حداکثری اين بود که روشنگری کنيم. يک نهضت روشنگری راه انداختيم با چهار هزار نفر از اساتيد، محققيين و روحانيون و برخی دانشجويان بسيجی که در تمام مدارس، مساجد و دانشگاه ها کار روشنگری انجام دادند. کار سختی بود. در جلسات اول با همين سوالات تند مواجه می شديم که چرا با مردم برخورد شد. وقتی بر اساس منابع اطلاعاتی و با اسناد و مدارک توضيح داده شد با زمينه ای که جوانان ما داشتند آنقدر ريزش از آن طرف انجام شد که ما فکر هم نمی کرديم و شما ديديد در ۲۲ بهمن کمترين تنش را داشتيم. حتی در سال ۸۹ در سالگرد انتخابات رياست جمهوری و روزهايی که رسانه های بيگانه اعلام کردند که مردم بيايند در خيابانها، ديگر اين حوادث را نداشتيم.
حتی شبکههای اينها اخيرا آن قدر فعال شدند و مردم را به تکبير گفتن دعوت کردند. در همين امسال در هفته گذشته گسترده تبليغ کردند، اما شما ديديد که به جز دو سه نقطه مشخص در شهر تهران چيزی ديگری نداشتيم. شعار نويسی که سال گذشته بود الان ديگر خبری نيست. بعضی در بازداشتگاه بودند بعد که بيرون آمدند با رفتاری که ما با اينها داشتيم الان جزو کسانی هستند که آمدند در بسيج و به ما کمک میکنند. سوال من درباره سياست جذب حداکثری ناظر به اصلاح طلبانی بود که در عرصه سياسی حضور دارند. ما اعتقاد داريم بر اساس تحليلی که رهبری دادند جذب حداکثری يعنی هيچ کس ازدايره ما خارج نمیشود، مگر اينکه خودش از اردوگاه خارج شود. در سپاه تهران در بخش افرادی که در راس هستند، مسئوليتی نداريم. آن بخش به جای ديگری واگذار شده است، اما در بخش ديگر کسانی که ليدر بودند اينها کسانی بودند که در نهضت روشنگری با ما همکاری کردند.
يک کسی که چهره بسيار شاخص ستاد آقای ميرحسين بوده بعدا آمد به همکاری ما و رفت در مدارس بالا شهر سخنرانی کرد و بسيار هم اثر گذار بود. می شود نام ببريد؟ نه! خودش گفته من را رسانه ای نکنيد و بگذاريد کارم را بکنم.
يا فرزند شهيدی در ستاد آنها بوده که وقتی من دو سه ساعت با او صحبت کردم ايشان اظهار ندامت میکرد و برای جبران کار خودش با ما می گفت من چه کاری می توانم انجام بدهم؟ الان دارد در حوزه جنگ سايبری ما کمک می کند و يک متخصص است. ما هيچ کس را از دايره خارج نمی کنيم. چون آموزه های دينی اين را به ما می گويد. من اگر مجاز بودم می رفتم با برخی از اين سران فتنه می نشستم و حرف می زدم. چون تکليف دارم اين کار را هم کردم. من با برخی که بازداشت بودند ومی شناختم رفتم نشستم صحبت کردم و ديدم که چه چيزی های در ذهنشان است.
دو سه شب بعد از اينکه از مسجد الهادی سلاح کشف شد وقتی آقای غفاری را ديديم ايشان گفت که «بازهم کار خودتان را کرديد. رفتيد اسلحه را گذاشتيد در مسجد و بعد هم خودتان رفتيد گرفتيد»؟! من چون آقای غفاری را از قبل میشناسم، می دانم روحيه تندی دارد و اين حرکت های ايشان طبيعی است. به همين خاطر قوه قضائيه خيلی برخورد تندی با ايشان نکرد. آقايی بعدا به اين موضوع اعتراض میکرد، وقتی توضيح دادم گفتم: «شما مطمئن باشد کار ما نبوده چون ۷ سال در آن مسجد پايگاه بسيج نداشتيم» باز هم قبول نکرد و بعد از حرف من هم تحقيق کرد ديد حرف ما درست است.
يک اتفاقی که اخيرا بسيار جنجال به پا کرد تجمعات مقابل منزل آقای کروبی بود که سپاه محمد رسول الله(ص) در بيانيه ای آن را کار افراد «خودسر» اعلام کرد، اما با اين حال اين بيانيه هم نتوانست کسی را اقناع کند و موضوع همچنان محل ابهام است. شما فکر می کنيد با اين گونه افراد چگونه بايد مواجه شد؟ اين مظلوميت بسيج است که هر اتفاقی میافتد و سازمانهای رسمی مسئوليت نمیپذيرند، به بسيج و سپاه برمیگردانند. مردمی که فداکاری میکنند ،اين قدر به آنها تهمت میزنند. يک ماه قبل بی بی سی فارسی ميزگرد گذاشت – من خودم نگاه میکردم- میگفت «ما بايد برای سپاه و بسيج فکری بکنيم. آنها از موانع بزرگ سر راه ما هستند» احساس کردند اين بسيج و اين مردم مانع آنها هستند. بنابراين ممکن است هر اتفاقی را که به بسيج آسيب میرساند به نام آن انجام دهند.
شايد ما نبايد آن بيانيه را درباره عدم دخالت در مقابل منزل آقای کروبی می داديم. اصلا نبايد بيانيه می داديم. کار ما نبود و هيچ بحثی هم درباره آن نيست ولی وقتی می بينيم آنها شروع می کنند مجبور می شويم اعلام کنيم. خود آنها هم بهتر از ما می دانند که سپاه و بسيج آن قدر شجاعت دارد که هر کاری که انجام می دهد اعلام کند و بگويد ما انجام داديم. اما آقای کروبی در عين حال باز هم اعتراض کرد. ما نماينده فرستاديم آنجا.
منزل آقای کروبی؟ بله،
آقايان هم متوجه شدند اينها از طرف سپاه و بسيج نيستند. منتها برخی مواقع میبينند که به قول معروف تيغشان برنده نيست برای مشخص شدن میگويند بگويم بسيج تا بعدا خود آنها اعلام کند اينها چه کسانی هستند. لذا ما چنين حرکتی را خلاف تدبير رهبری میدانيم. ما معتقديم اگر قرار است هر کسی را محاکمه کنند بايد بر اساس قانون باشد. ما پارسال هم اعلام کرديم که هر بسيجی ما که بدون مجوز اقدامیبکند ما درخواست اشد مجازات را میکنيم. ممکن است يک برادری يا خواهری با بسيج بوده اما حالا سالها است که با ما نيست، بعد حرکتی انجام داده است اينکه به حساب ما نمیشود. بسيج همه مردم هستند.
ما میگويم آن بخش از مردمی که سازماندهی کرديم و برای انجام ماموريت وارد میکنيم همه مسئوليتشان را میپذيريم. چه جلوی منزل آقای کروبی باشد و چه جای ديگر. چرا پس با اين افراد هنوزبرخورد نشده است؟ اين را من نبايد پاسخ بدهم. ما که متولی همه کارها نيستيم. مسئول امنيت نيروی انتظامی است و آنها بايد پاسخ بدهند. سردار! فکر میکنيد استمرار اين حرکت ها ممکن است چه هزينه ها و تبعاتی برای کشور داشته باشد؟ قاعدتا تبعات منفی دارد و ما برخی از آسيبهايش را داريم میببينيم. به ناچار بايد اطلاعيه بدهيم و از خودمان دفاع کنيم. ما از مراجع قانونی پيگيری کرديم و يک دورهای را مشخص کرديم که اگر چنين حرکتهايی که انجام میشود و به بسيج تهمت میزنند اگراز مسير قانونی به نتيجه نرسيد افشا خواهيم کرد.
برخی سياسيون اصلاح طلب معتقدند دولت نهم و دهم وامدار سپاه است. به نظر می رسد دولت نهم به آرمانهای سپاه نزديک بوده است. در دولت دهم برخی موضع گيری های اطرافيان رئيس جمهور و خودشان ظاهرا اصولگرايان را نگران کرده است… اولا سپاه و بسيج در همه دولتها -هر انتخاباتی انجام شده- برای مشارکت عمومی ايفای نقش کردهاند.
بالاخره اين واضح است که گرايش به اين دولت در سپاه بيشتر است. اجازه دهيد! اينکه بگوييم همه بسيجيان ما به فردی رای بدهند-اگر ما هم چنين حرفی را بزنيم- مردم تابع ما نيستند. کار ما روشنگری است و بس.
ولی قابل انکار نيست که در مقايسه دو دولت رابطه شما با آقای خاتمی صميمی نبود. صميمی بودنش را بعدا میخواهم بگويم. سوال شما چيز ديگری بود. ما در هر انتخاباتی برای افزايش مشارکت کار کرديم.
سپاه در دورانی که آقای بنی صدر کانديدا شد نقش مهمی داشت. من خودم جزو کسانی بودم که تبليغ میکردم. برای بنی صدر؟ بله، برای ايشان هم تبليغ کرديم. سپاه همدان واقعا کانديدايش آقای بنی صدر بود. از اين حرف می خواهم به شرايط زمانی اشاره کنم. اينکه می گويند سپاه سياسی شده درست نيست. اصلا سپاه از روز اول که تشکيل شد، سياسی بوده است. سپاه اگر وارد عرصه سياسی نشود اصلا سپاه نيست؛ بسيج نيست. مگر می شود يک بسيجی، فهم و بينش سياسی نداشته باشد. در آن صورت می شود سربازان امام حسن مجتبی(ع) که به جای اينکه با معاويه بجنگد با امام معصوم جنگ می کند. بنابراين در همه دورههای گذشته جزو وظايف ما بوده که برای مشارکت مردم تلاش کنيم. اين رسالت ما است. انجام داده و انجام میدهيم، اما هر رئيس جمهوری را مردم انتخاب کردند ما موظف هستيم که حمايت کنيم. تا چه مرزی؟ چه آقای هاشمی باشد چه آقای خاتمی و چه احمدی نژاد يک خط قرمز داريم. آن خط قرمز چيست؟ ارزشها. ما ارزيابی میکنيم که دولت کجا نقاط قوت دارد و کجا نقاط ضعف. کجا بايد اعتراض کنيم و کجا عبور کنيم. شما نگاه کنيد! اين بی انصافی نسبت به سپاه است.
ما در دوره آقای خاتمی بيشترين دعوت را از ايشان برای شرکت در برنامههای سپاه داشتيم که نسبت به دوره آقای هاشمی بيشتر بوده است. نسبت به آقای احمدی نژاد هم بيشتر بوده است. اينها مشخص است. دائم تمام برنامههای ما را میآمدند. حتی آقای خاتمی در برنامههای هفته بسيج ما صحبت کرده است. برنامههای اردوهای ما را آمدند صحبت کردند. چون اعتقاد داشتيم مردم رای داند ولو اينکه ما مخالف بوديم.
در دولت فعلی هم اشکالاتی میبينيم و همه دلسوران نظام توصيه، تذکر میدهند.
ما با هيچ کس نه آقای احمدی نژاد نه هاشمی معامله نکرديم و معامله هم نخواهيم کرد. تعهدی که بين ما و آنها هست اين است که به قسمی که ياد کردند که از نظام و ارزش ها پاسداری کنند وفادار باشند. اين خط قرمز ما است.
ما هر جا احساس کنيم لازم است اعتراض کنيم اعتراض میکنيم. ما با منشورکوروش به شدت مخالفيم و اين را مخالف سيره امام و آقا می دانيم؛ حالا هر کس می خواهد از منشور کورش بگويد. منتها ما نبايد وقتی دولتمردی يک جايی اشتباه کرد همه بر عليه او بسيج شويم. دستور دينی ما می گويد که به طور جمعی نصيحت کنيم. اما آنچه مهم است اين است که ما الان در معرض يک تهديد نظامی جدی قرار گرفتيم. البته اعتقادمان است که هنوز اولويت دوم است. وقتی می بينيم دشمنان ما شاخ و شانه می کشند و بعد هم شاهد تحولاتی مثل نقل و انتقالات نظامی و تخليه کردن برخی قوای آنها و مانور های مشترک هستيم، خوب اينها نشانه است. لذا امروز عقل سليم حکم می کند ولو اينکه شما مطالبه از دولت داريد به خاطر آن خطر از اين موضوع ها عبور کنيم. ولو اينکه اگر به جای آقای احمدی نژاد بنی صدر هم بود حکم می کرد که ما شرايط را بررسی کنيم و به نفع منافع ملی و مردم فعلا درگيری داخلی خود را متوقف کنيم. لذا می بينيد که بعد از حوادث سال گذشته ما تنش داخلی نداريم. شايد عبارت «کم شده است» واژه دقيق تری باشد. نداريم! نگوييد کم شد. در هر کشوری در بهترين شرايط هم اختلاف نظر هست. شما کدام کشور را می شناسيد که مردمش همه موافق باشند. اعتراض نکنند. سردار رشيد چندی پيش در اظهار نظری اعلام کردند در آستانه يک جنگ محتمل هستيم آيا اين نبرد جدی است؟ دستور حمله نظامی روی ميز اوباما موجود است اما آنها شرايط را می بينند. اگر دشمن احساس کند وحدت بين ما نيست، حمله نظامی قطعی است. اما اينکه مثل عراق از زمين هجوم بياورند نيست. اينها حمله های هوايی خواهند داشت. به خاطر اينکه مردم ما را بترسانند که بحمدالله پيش بينی همه اينها هم شده است. يکی از اشکالات که ما به دولت داشتيم همين بود. دولت می گفت حمله نظامی نيست. در حالی که فرماندهان نظامی ما بر اساس اطلاعات و براوردها می گويند حمله جدی است. لذا نياز به وحدت داريم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر