در پی انتشار اخباری مبنی بر ديدارهای دکتر تابنده قطب دراويش گنابادی با فعالین نهضت آزادی و ملی مذهبی و همچنين جوسازی های این رسانه ها در مورد حمایت دراويش گنابادی از جنبش سبز و رهبران ان پایگاه اطلاع رسانی دروایش گنابادی توضيحاتی برای خبرگزاری ها منتشر نمود.
این جوابیه به شرح زیر است:
آلزایمر سیاسی
بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی برد
چندی قبل محفل های خبری و زنجیره ای وابسته به مراکز قدرت که وظیفه بسترسازی سرکوب را برعهده دارند و با جوسازی، افکار عمومی را آماده پذیرش فاجعه می سازند در راستای سیاست ایجاد وخلق بحران، اقدام به انتشار اخباری نمودند که در پاسخ به هدایتگران این لمپن های رسانه ای ، باید گفت :
در حکومتهای مردمی و مبتنی بر اصول دمکراسی و مردمسالار، رقابت افراد و گروهها و جناحهای مختلف سیاسی ، قانونمند و تابع ضوابط و معیارهایی است که برآیند جابجایی عناصر سیاسی در حاکمیت و تحولات ناشی از آن، نهایتا در جهت اراده مردم و در راستای منافع ملی می باشد .
دلایل این امر نیز بسیار روشن است زیرا زیربنای فکری و رفتاری همه فعالان سیاسی با هر روش و منشی تابع اصولی مشترک و حیاتی همچون احترام به قانون وخواست ملت ،استقلال کشور، وحدت ملی و.....می باشد و در صورتیکه احیاناً فرد یا گروهی از این اصول تخطی کند، قانون وخصوصاً افکار عمومی جامعه با آن برخورد نموده و مانع می شوند.
امروز متاسفانه به دلیل بایکوت خبری و سانسور وکنترل وکانالیزه نمودن اخبار و حاکمیت جو پلیسی بر کشور، بر عملکرد یک جریان سیاسی که دولت را تشکیل داده است ، افکار عمومی نظارتی ندارد و قانون نیز بر پاشنه قدرت می چرخد و همچون موم در دست مجریان امور بوده ، جهت گیری آن را مشخص و معین می کنند و کلیه مراکز تصمیم گیرنده متحد و متفق ازدولت حمایت کرده و از خود واکنشی یکسان نشان می دهند و البته گاهی نیز اختلافات و تضادهایی خود نمایی می کند که بی اثر ومصنوعی و برای خالی نبودن عریضه است.
شوربختانه در این کشمکشها ضمن آنکه حقوق ملت ایران بیش از پیش لگد مال می شود داشته ها و سرمایه های تاریخی ،اقتصادی ، فرهنگی و...نیز نابود شده واثرات و تبعات این مالباختگی ملی، کشور را به فاجعه ای بزرگ سوق می دهد.
وقتی تلاش، فعالیت و از خود گذشتگی نیروهای صدیق جنبش مردمی در سال 1357 نادیده گرفته می شود ومقامات عالی رتبه نظام در اوایل انقلاب را که خود سهم بسزایی در پیروزی آن داشته اند محارب ،مرتد، و ضد انقلاب می خوانند وجماعتی سعی می کنند با نفی دیگران ، خویش را اثبات کنند ،آیا این زیر سئوال بردن ماهیت و اساس انقلاب نیست؟
هر چند حافظه تاریخی ملت ایران متاسفانه ضعیف است، اما ملت ما و خصوصاً نسل دوم و سوم انقلاب از خود نمی پرسند، چگونه است که عده ای ضد انقلاب ، رهبران انقلاب بوده اند ؟!
امروز صاحبان قدرت دم از انقلابی می زنند که در آن هیچ نقشی نداشته اند و مغز متفکرو ایدئولوگهای پشت پرده آنها نیز حتی با اساس انقلاب مخالف بودند.
امروز کسانی دم از خون شهداء و دفاع مقدس می زنند که در جبهه ها حضور نداشتند!؟ و...
گویا برنامه ریزان و هوچی گران دچارآلزایمر سیاسی شده اند . در خبر منتشر شده معلوم نیست دراویش گنابادی از رهبران جنبش سبز پول دریافت نموده اند یا به آنها پول داده اند. وحشت از دست دادن قدرت و حفظ آن برنامه ریزان سیاست حاکم را مبتلا به بیماری توهم توطئه کرده است تا آنجا که یک دید و بازدید دوستانه که به مناسبت عید نوروز انجام گرفته است را تأویل به براندازی می کند.
جناب آقای دکتر نورعلی تابنده قطب معزز دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی شخصیتی سیاسی بوده اند و هیچگاه دیده و شنیده نشده است که ایشان این موضوع را انکار نموده باشند و پس از قطبیت نیز به دلیل مسئولیت امری الهی در تربیت سالکان طریق معرفت از دخالت در امور کناره گرفته و برای ایشان فرصتی باقی نمی ماند که یک فعال سیاسی باشند اما ایشان در مقام یک رجل دینی هنوز هم اصرار بر اجرای قانون و تحقق عدالت واحترام به آزادی و اصرار بر مطالبات مردمی نسبت به حکومت را دارند و عملکرد ایشان نیز در طی سالیان متمادی مبارزه علیه ستم و ظلم نشان می دهد که آموزه های عرفانی و درویشی را در عمل بکار بسته اند و دوستان ایشان نیز انسانهای فرهیخته و وارسته ای هستند که تاریخ مبارزات ملت ایران به وجود آنها افتخار می کند.
آنروز که جناب آقای دکتر تابنده در دفاع از نهضت ملی مردم ایران و محکومیت کودتای 28 مرداد به رئیس جمهور آمریکا ژنرال آیزنهاور در سال 1336 با جمعی از دوستانشان نامه می نویسند، مدعیان امروز و استادان نوحه خوان آنها، در همان سالها عدالت طلبی و مبارزه با استبداد را به استناد احادیث کعب الاحباری و ابوهریره ای حرام مطلق اعلان می کردند و ارتباط با ساواک و همکاری با آن را واجب و کمک به ظهور امام زمان(عج) می دانستند و امروز همانها و شاگردان آنها رهروان مصدق را ضد انقلاب، مرتد و ضد دین می نامند.
آقایان با افترا وانتساب مفاخر سیاسی کشور به اجانب و تهمت ارتداد به جبهه ملی وضد دین خواندن عارفانی متقی و پرهیزگار که تجسم عینی دیانت هستند، سعی بر آن دارند که شان و آبرویی برای خود دست و پا کنند و با به خدمت گرفتن واژگانی که در حوزه دینی و اعتقادی کاربرد دارد عوامفریبی نموده دین را به خدمت سیاست سرکوب گرفته با کشیدن نقاب تقدس بر خویش توجیه گر خشونت باشند .
باید دید تعزیه گردانان و سناریو نویسان سیاست، از انتشار اینگونه اخبار چه اهدافی را دنبال می کنند!! سرکوب و درگیری با دراویش گنابادی یا توطئه ای جدید علیه فعالان ملی – مذهبی و سرکوبی جنبش سبز ملت ایران ؟ !
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران که به استان کرمان در جنوب ایران سفر کرده است، گفت: "امروز توضیح دادن رفتار آقای مدودف به ملت ایران برای ما خیلی مشکل شده است."
رئیس جمهوری ایران روز چهارشنبه پنجم خرداد (۲۶ مه) در شهر کرمان گفت: "ایران و روسیه دو همسایه هستند. ما به طور تاریخی و طبیعی باهم دوست هستیم و دو همسایه نمی توانند باهم دوست نباشند اما این دوستی لوازمی دارد و لازمه آن احترام به حقوق متقابل است."
آقای احمدی نژاد با انتقاد از حمایت روسیه از پیش نویس قطعنامه وضع تحریم های جدید علیه برنامه های هسته ای ایران گفت: "ما نباید ببینیم که همسایه ما (روسیه) در مواقع حساس در کنار کسانی قرار می گیرد که سی سال است با همه توان علیه ملت ما دشمنی کرده اند. این قابل توجیه و قابل قبول ملت ایران نیست."
رئیس جمهوری ایران یکشنبه گذشته (سوم خرداد) هم از روسیه به دلیل عدم حمایت از بیانیه اخیر تهران برای مبادله سوخت اتمی انتقاد کرده بود.
توافق تهران روز ۱۷ مه (۲۷ اردیبهشت) در پی مذاکرات رهبران ایران، برزیل و ترکیه در تهران حاصل شد و بر اساس آن، موافقت شده است ایران حدود ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده با غلظت پایین خود را به ترکیه بفرستد و در ازای آن، سوخت هسته ای برای راکتور تحقیقاتی تهران دریافت کند.
اما واکنش روسیه به این توافق، محتاطانه بود، به علاوه مسکو از پیش نویس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران که یک روز پس از صدور آن بیانیه میان اعضای شورای امنیت توزیع شد حمایت کرد. این پیش نویس تحریم های شدیدتری را علیه ایران در نظر می گیرد.
دمیتری مدودف، رئیس جمهوری روسیه در واکنش به توافقنامه ۱۷ مه تهران، ضمن استقبال از آن گفته بود این سوال مطرح است که آیا این توافقنامه به تنهایی "کافی" است یا خیر.
اظهار نظر رئیس جمهور روسیه درباره توافقنامه تهران در حالی مطرح شده است که این کشور در رایزنی های خود در اوایل ماه مه (اردیبهشت) با مقامات ایران، پیشنهاد مشابهی برای مبادله اورانیوم غنی شده با سوخت هسته ای ارایه کرده بود.
روسیه پیشنهاد کرده بود که ایران یک هزار و دویست کیلو از اورانیوم خلوص کمتر را که در تاسیسات غنی سازی خود تولید کرده برای افزایش خلوص آن به روسیه ارسال کند و محصول این فرآیند، برای تبدیل به سوخت مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی تهران، به فرانسه فرستاده شود.
پیشنهادی که به نظر می رسد مفاد اصلی آن در توافقنامه تهران لحاظ شده است و در توافقنامه جدید تنها برزیل و ترکیه جایگزین روسیه و فرانسه شده اند و سایر موارد از جمله میزان اورانیوم مبادله شده (۱۲۰۰ کیلوگرم) و استقرار اورانیوم در خارج از خاک ایران محقق شده است.
براساس توافقنامه تهران که با حضور لولا داسیلوا و محمود احمدی نژاد، رئیسان جمهوری ایران و برزیل، و رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه در جریان اجلاس سران در تهران حاصل شد، ایران برای ارسال هزار و دویست کیلوگرم اورانیوم کمتر غنی شده به ترکیه در قبال دریافت سوخت مصرفی راکتور هسته ای تحقیقاتی تهران، ابراز آمادگی کرد.
'بیانیه تهران؛ فرصت تاریخی باراک اوباما'
محمود احمدی نژاد در سخنرانی امروز (پنجم خرداد) خود در کرمان که بلافاصله پس از سفر او به خوزستان (دیگر استان جنوبی ایران) صورت گرفته است، با "شاخص و معیار" خواندن بیانیه تهران به رئیس جمهور آمریکا خاطر نشان کرده است که این "فرصت تاریخی" را از دست ندهد.
آقای احمدی نژاد که بخش مهمی از سخنان امروز خود را به توضیح برنامه های رآکتور هسته ای تهران و اهمیت توافقنامه مبادله اورانیوم و سوخت هسته ای اختصاص داده بود، خطاب به رئیس جمهور آمریکا گفت: "آقای اوباما باید بداند این بیانیه یک فرصت تاریخی برای دولت اوست که نشان دهد که می خواهد تغییر ایجاد کند و اگر از این فرصت استفاده نکند، من بعید می دانم که ملت ایران در آینده به خودش اجازه بدهد که فرصت جدیدی در اختیار این آقا قرار بدهد."
پیش تر و در آستانه تشکیل جلسه شورای امنیت درباره وضع تحریم های جدید علیه برنامه هسته ای ایران، آمریکا و کشورهای اروپایی متحدش گفتند که با وجود موافقت ایران با مبادله سوخت هسته ای، هنوز به طور جدی نگران برنامه اتمی این کشورند.
رابرت گیبز (۱۷ مه - ۲۷ اردیبهشت) در کنفرانس خبری کاخ سفید گفت: "اهمیت این طرح (توافقنامه تهران) کمتر از طرحی است که ایران در ماه اکتبر گذشته در وین با آن موافقت کرد. سخنان و اعمال مقام های ارشد ایران به ندرت با هم تطابق دارد."
سخنگوی کاخ سفید همچنین تاکید کرده بود که توافق حاصل شده، خط مشی آمریکا در برابر ایران از جمله تلاش برای تحریم این کشور را تغییر نداده است.
اما رئیس جمهور ایران معتقد است که جناح های سیاسی در غرب تلاش می کنند که باراک اوباما را در "برابر ملت ایران قرار دهند".
آقای احمدی نژاد در سخنرانی خود در کرمان گفته است که "عده ای هستند در دنیا و در آمریکا که اصرار دارند آقای اوباما را به سرعت در برابر ملت ایران قرار دهند و او را به نقطه غیرقابل برگشت برسانند و وادار کنند، اقدامی کند که دیگر برای همیشه راه دوستی او با ملت ایران بسته بشود."
ایران همواره بر صلح آمیز بودن برنامه های هسته ای خود تأکید کرده است اما آمریکا و متحدان غربی اش آن را "تردید آمیز" می دانند و خواستار توقف این برنامه ها هستند.
منبع:بی بی سی
انتقال زندانيان سياسى وعقيدتى به زندانهاى شهرهاى ديگر به اعتقاد برخى تحليلگران سياسى به ابزارى براى تنبيه و انتقام گيرى از اين زندانيان تبديل شده كه به اعتقاد حقوقدانان رفتارى برخلاف قوانين موجود است.
پس از انتقال احمدزيدآبادى و مسعود باستانى دو زندانى سياسى و عقيدتى پس از انتخابات به زندان رجايى شهر، حال نوبت به عماد بهاور، مسئول شاخه جوانان نهضت آزادى ايران و از بازداشت شده هاى پس از انتخابات رسيده تا از زندان اوين به زندان رجايى شهر منتقل شود كه در ايران زندانى مخوف ناميده مى شود؛ زندانى كه سال هاست منصور اسانلو از رهبران سنديكاى كارگران شركت واحد اتوبوسرانى تهران و حومه را در خود جاى داده است.
طاهره طاهريان، مادرعماد بهاور، در گفت و گو با رادیو فردا از آخرين وضعيت اين فعال سياسى پس از انتقالش به زندان رجايى شهر می گوید:
طاهره طاهريان: ما امروز شنيديم كه ايشان را به زندان رجايى شهر منتقل كرده اند. بدون خبر ما بود. روز پنجشنبه (روز ملاقاتش) رفتيم زندان اوين. متاسفانه به ما ملاقات ندادند. بسيار عصبى و ناراحت شدم. دليلش را خواستم كه چرا ملاقات ندادند. به من دليل خاصى نگفتند. حال روحى ام كاملا به هم ريخت. هر چه سئوال مى كردم، جواب مرا نمى دادند. به هر صورت خانم آقاى پناهى كه آن روز قرار داشت با دادستان، خبر ناراحتى مرا به ايشان گفتند. ايشان پيغام داده بودند كه شنبه صبح خانم بهاور بيايند دفتر من و من با آنها صحبت مى كنم و ملاقاتى مى دهم. ما صبح شنبه مراجعه كرديم به دفتر آقاى دادستان. آنجا جوابى نشنيديم. اين پيغام به آنها نرسيده بود و به من جوابى ندادند. مجددا روز يكشنبه كه روز تلفن و نوبت تلفنش بود ما هرچه منتظر شديم با ما تماس نگرفت. خيلى نگران بوديم از اول هفته كه چه شده. خبرى ازش نشده. امروز صبح خودش تماس گرفت كه انتقالش داده اند به زندان رجايى شهر.
خانم طاهريان، آقاى بهاور درباره دليل اين انتقال چيزى نگفتند؟
دليلش مى گفت اين سه چهار روز اخير خيلى به من فشار آوردند كه مصاحبه تلويزيونى داشته باش. حتى همان روز پنجشنبه كه رفته بوديم براى ملاقات و ملاقات ندادند، كارشناس پيش او بود و همان جا گفته بود كه ما يك هفته است خانم ات را دستگير كرده ايم و مادرت هم الان حالش به هم خورده و سكته كرده و برده اند بيمارستان. تو براى اينكه آزاد شوى يك مصاحبه تلويزيونى داشته باش. او هم به هر صورت انجام نداده بود. و فكر مى كنم به همين دليل انتقالش دادند (زندان) رجايى شهر.
آیا وكيل آقاى بهاور توانسته بعد از اين انتقال صحبتى با مسئولان زندان و يا مقامات قضايى داشته باشند يا ديدارى؟
نه خير. من امروز به وكيل شان خبر دادم. حتی بلافاصله به دادگاه انقلاب خبر دادم كه به چه دليل ايشان رفته. آنها خبر نداشتند. و بعد كه وكيل شان تماس گرفتند با آنجا، آنها به او گفتند كه انتقال داده اند به رجايى شهر و فعلا هم هنوز در حد اطلاع است.
اشاره كرديد كه آقاى بهاور بعد از انتقال به زندان رجايى شهر با شما تماس گرفتند. توى اين تماس در باره وضعيت نگهداري خود در اين زندان صحبتى كردند و يا اشاره اى داشتند؟
نه. فقط تلفنى در حد سه چهار دقيقه بود و گفت مرا تازه آورده اند و احتمال مى دهيم كه امروز صبح رفته باشد. چون بلافاصله بعد از رسيدنش بوده و از قرار معلوم نمى دانم يك صحبتى در باره قرنطينه كرد و گفت كه بعدش مى آورند زندان عمومى و سه چهار روز فعلا قرنطينه هستم. ولى قول داد كه احتمالا مى تواند تماس بگيرد.
شما چه برنامه اى داريد و چه اقداماتى خواهيد كرد در اعتراض به اين انتقال؟
من فقط با وكيلش صحبت كردم كه ايشان قرار است فردا به دادگاه انقلاب مراجعه كنند و ما هم طبق معمول كه از اول پيگيرى مى كرديم بايد يك پای مان دادگاه انقلاب باشد و يك پای مان دفتر دادستان كه ببينيم از آقاى دادستان مى توانيم وقت بگيريم.
چون از آن روز هرچه تماس گرفتيم وقتى به ما ندادند و فقط از مسئولان خواستند كه به ما جوابى بدهند. انتظار همين است چون خود آقاى دادستان كه گفته من شنبه مى بينمشان ما از آن روز همينطور داريم مراجعه مى كنيم و مى گوييم كه ايشان خودشان گفته اند. ولى هيچ كس جواب ما را نمى دهد. يك ساعت خاص هم نمى گويند كه ايشان آنجا هستند يا شما بياييد ملاقات كنيد. انتظار ما اين است كه يك جواب درست بدهند.
منبع:رادیو فردا/آرش حسن نیا
خانواده های گروهی از زندانیان سیاسیِ حوادث پس از انتخابات که اخیرا به زندان گوهردشت منتقل شده اند، با صدور بیانیه ای خاطرنشان ساخته اند "انتقال زندانیان سیاسی از بند ۳۵۰ اوین به دیگر زندان ها، تنها با هدف افزایش فشار بر اسرای جنبش سبز رخ داده، تا بلکه در خرداد ماه سناریویی دیگر ساخته شود."
در این نامه آمده است:
خانواده های زندانیان سیاسی تبعید شده به زندان گوهردشت کرج، خطاب به مسئولین خاطرنشان کرده اند: "اکنون به جای آن که زندانیان بی گناه ما را آزاد کنند، در شرایطی ویژه احکام سنگین آنها را یک به یک تایید می کنند، به مرخصی رفته ها را به زندان باز می گردانند، آزاد شدگان را احضار می کنند و چه معامله ای بدتر از این با فرزندان ایران زمین که در سکوت آنها را به بدترین و مخوف ترین زندان ها منتقل می کنند. گویی بس نیست درد دوری و هجران و زندان که باید این درد به غایت خود نیز برسد.
یک سال از ۲۲ خرداد ۸۸ در حالی می گذرد که نتیجه آن برای ما خانواده جمعی از زندانیان سیاسی که تمام این روزها و ماه ها را پشت درب های این بازدشتگاه و آن زندان گذرانده ایم، چیزی جز دوری از عزیزانمان و اندوه و هجران گسترده و ژرف بدون مرهم نیست.نزدیک به یک سال می گذرد و ما هنوز نمی دانیم که عزیزان ما تاوان چه چیز را پس می دهند، حرف زدن و نوشتن را، ابراز عقیده و چاره جویی را یا عشق به ایران و باورمندی به قانون را؟
در تمامی این مدت همواره می اندیشیدیم که پاسخ آن چه این زندانیان عزیز ملت ایران کرده اند، جز برخورداری از عدالت و حقوق مصرح ان ها در قانون اساسی و آن چه رافت اسلامی می خوانند، نیست و هر روز امید داشتیم که بی گناهی و خیرخواهی آن ها به اثبات برسد و به خانه بازگردند اما متاسفانه هر روز فشار تازه ای بر پیکره مجروح و سخت آزرده خانواده بزرگ زندانیان سیاسی وارد می شود.
پیش از این مسعود باستانی و احمد زیدآبادی را در فرایندی پر از ابهام، قانون شکنانه و بی دلیل روشنی از زندان اوین که خود نماد جفا به فرهیختگان این ملک بوده و است، جابه جا کرده و به زندان رجایی شهر انتقال داده اند و اکنون می بینیم که این بدعت تبدیل به روالی غیرقانونی شده و زندان پردیس کرج و زندان بدنام رجایی شهر اخیرا پذیرای داود سلیمانی، مهدی محمودیان، عیسی سحرخیز، رسول بداغی، رضا رفیعی فروشانی و حشمت الله طبرزدی بودند.
انتقال آنان درحالی رخ داد که برخی حتی بدون برگزاری دادگاه، ماههاست که در بازداشت موقت بی پایان به سر می برند.
ما اعلام می کنیم که انتقال زندانیان سیاسی از بند ۳۵۰ اوین به دیگر زندان ها تنها با هدف افزایش فشار بر اسرای جنبش سبز رخ داده تا بلکه در خرداد ماه سناریو دیگری ساخته شود. این انتقال ها بر خلاف تمامی موازین قانونی و حقوقی است و بدیهی ترین مسایل آیین نامه زندان ها که تاکید بر تفکیک زندانیان بر اساس جرائم دارد را هم رعایت نکرده است.
هنگامی این مسایل بسیار بدیهی و ساده زیرپا گذاشته شده است، ما خانواده های زندانیان سیاسی از خود می پرسیم که مسوول حفظ جان عزیزان ما که بر اساس یک تصمیم فراقانونی به میان مجرمان خطرناک فرستاده شده اند، با کیست؟
امیدواریم سنگینی مسئولیت حفاظت از جان بهترین فرزندان این آب و خاک، مسئولان این نهادها را از خواب سنگین بیدار کند."
این نامه به امضای خانواده های باستانی، زیدآبادی، سحرخیز، سلیمانی، بداغی، محمودیان، طبرزدی و رفیعی فروشانی رسیده است.
لازم به ذکر است مسئولین بند ۳۵۰ اوین، بعد از اعتراضات صورت گرفته توسط زندانیان و همچنین موضع گیرهای آنان نسبت به اعدام ناگهانی گروهی از مخالفان سیاسی، سعی در تبعید، انتقال و تنبیه زندانیان معترض را داشته و گروهی را به زندان های گوهردشت و پردیس کرج اعزام کرده اند.
در راستای شبکه سازی و حمایت از جنبش سبز، دست اندرکاران و گردانندگان سایت سبز فوتو که طی ماههای اخیر عکس های مرتبط با جنبش را جمع آوری کرده و در اختیار عموم قرار می دادند، به تازگی سایتی عمومی تحت عنوان سبزلینک راه اندازی کرده اند تا کاربرانی که قصد دارند لینکِ مطلبی را در اختیار عموم بگذارند، از این سرویس استفاده کنند.
سایت سبز فوتو طی دوران فعالیت خود، تاکنون موفق به جمع آوری ده هزار عکس شده و بیش از ۵۰۰ هزار کلیکِ بازدید داشته است.
گردانندگان سبزلینک، در معرفی خود خاطرنشان کرده اند "به عنوان یک حلقه ارتباطی میان شبکه اجتماعی گسترده ای عمل کنند" و رنگ سبز را نیز به نشان اعتراض و حق طلبی برای خویش برگزیده اند.
این گروه از حامیان جنبش از عموم کاربران دعوت کرده اند با پیوستن به سبز لینک و ابراز نظر و عقیده خود، راه ساخت ایرانی آباد و آزاد بر اساس حقوق شهروندی و حقوق بشر را هموار سازند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر