روزآنلاين- فرشته قاضی: مادر شبنم سهرابی، زن جوانی که ظهر عاشورا در زیر چرخ های ماشین نیروی انتظامی جان باخت، در مصاحبه با "روز" اعلام کرد که به او اجازه شکایت برای پی گیری شهادت فرزندش را نمی دهند. در میان مصاحبه، صدای نگین، دختر خردسال این جان باخته مرتب به گوش می رسد که فریاد می زند: "مامان منو تنها نمیذاره خودش قول داده میدونم زنگ میزنه و..."
شبنم سهرابی، زن 34 ساله ای است که ظهر روز عاشورا توسط خودرو نیروی انتظامی زیر گرفته شد و شاهدان عینی این صحنه را چنین بازگو کردند: "ماشین نیروی انتظامی با سرعت به شبنم برخورد کرد و بعد از چندین بار رد شدن از شکم شبنم، او را زیر چرخ هایش له کرد."
وقتی تلفن کردم، نگین دخترک 6 ساله شبنم سهرابی در همان زنگ اول گوشی را برمیدارد. او با هیجان داد میزند: "مامان بالاخره زنگ زدی؟ من میدونستم بهشت تلفن داره و تو منو یادت نمیره و..."
صدای من همه هیجان دخترک را فرو می نشاند. این سوی خط خبرنگاریست که سراغ مادر بزرگ نگین را می گیرد و نگین که همچنان منتظر تلفن مادرش است از من میخواهد تلفن را زیاد اشغال نکنم چون ممکن است مادرش زنگ بزند و تلفن اشغال باشد و...
اما مادر شبنم سهرابی که به شدت تحت فشار است تا از دختر شهیدش حرفی نزند، می گوید او را به دادسرای جنایی راه نمیدهند و حتی امکان شکایت را از او گرفته اند.
گفتگوی "روز" با مادر شبنم سهرابی را در ذیل بخوانید.
خانم سهرابی، شما از بی نتیجه ماندن پی گیری هایتان برای معرفی قاتل دخترتان سخن گفته اید ممکن است در این زمینه توضیح دهید؟ آیا شما شکایت کرده اید؟
نه شکایت نکرده ام. یعنی نگذاشتند شکایت کنم. رفتم دادسرای جنایی و گفتم میخواهم شکایت کنم و بدانم چه کسی دختر مرا زیر گرفته است. چگونه توانسته است چندین بار از روی دختر من رد شود و آیا اسم او را می توان انسان گذاشت؟ اما گفتند همین چیزهایی که میگویی که بچه ات اینگونه شده و.... شکایت است؛ تو برو ما پی گیری میکنیم. برگشتم اما بعد از آن بارها رفته ام دیگر اجازه ورود به دادسرا به من نمی دهند. هر بار می گویند شماره تلفنت را بده حاج آقا خودش به شما زنگ میزند. و من تا به حال بیش از ده بار شماره داده ام اما نه تماسی می گیرند و نه اجازه ورود به دادسرا را به من میدهند. تا به حال هم نه کسی به من سر زده و نه کسی در این مورد سئوالی کرده است.
شما چگونه متوجه شهادت دخترتان شدید؟
من 4 روز از دخترم بی خبر بودم. شبنم با دخترش، نگین زندگی میکرد و روز عاشورا از خانه خارج شده بود تا غذا بگیرد اما برنگشته بود. دوستانش که منزل او بودند نگران شده و دنبال او می روند که شاهدان شهادت دخترم به آنها قضیه را می گویند. آنها آدرس و شماره تلفن مرا نداشتند و نگین هم فقط خانه پدرش را بلد بود. نگین دوستان مادرش را به منزل پدرش می برد و از طریق او، خانه مرا پیدا کردند. به من گفتند تصادف کرده است. دوستان دخترم همه بیمارستان ها را زیر و رو و او را در بیمارستان رسول اکرم پیدا کرده بودند. رفتیم آنجا اما به ما گفتند که شبنم را فقط یک روز در این بیمارستان نگهداشتند و چون جا نداشتند او را به پزشکی قانونی کهریزک منتقل کردند.
برای تحویل پیکر شبنم، مشکلی پیش نیامد؟
رفتم پزشکی قانونی کهریزک و عکس شبنم را نشان دادم. گفتند باید نامه قانونی بیاورید تا تحویل دهیم. رفتم کلانتری محل و بیمارستان و 5 روز طول کشید تا روال اداری طی شود. نامه را گرفتیم و رفتیم پیکر بچه ام را تحویل گرفتیم.
وقتی پیکر شبنم را تحویل گرفتید چه وضعیتی داشت؟
22 روز از شهادت شبنم می گذشت و صورتش را که دیدم انگار زجر کش اش کرده بودند. خیلی غم انگیر بود اما فقط همین صورتش را دیدم یعنی فقط گذاشتند صورتش را ببینم. بقیه پیکر دخترم را ندیدم. حتی موقع خاکسپاری هم جز صورتش، چیزی ندیدم اما میدانم که له شده بود شکم دخترم له شده بود و.....
در برگه پزشکی قانونی، علت مرگ را چه چیزی نوشته اند؟
در برگه پزشکی قانونی نوشته اند مرگ بر اثر اصابت جسم سخت و عوارض ناشی از آن. من هم رفتم شکایت کنم اما نگذاشتند. در حالیکه دختر بیگناه من را زیر ماشین له کرده اند نمیگذارند من پی گیری کنم من میخواهم بگویند که اسم این جسم سختی که پزشکی قانونی نوشته چیست و چگونه توانستند چند بار از روی دخترم با ماشین رد شوند. خب به او خوردند چرا نگه نداشتند کمکش کنند چرا...
خانم سهرابی، نگین بعد از این با شما زندگی خواهد کرد؟
بله نگین پدر پیری دارد که دخترم به خاطراعتیاد او، از او جدا شد. او در شرایطی نیست که بتواند از دخترش نگهداری کند. از طرفی، نگین به من عادت دارد. شبنم که رفت، من نباشم نگین نیز از دست می رود.
نگین هنوز منتظر تلفن مادرش است و...
به او گفته ام که مادرش به بهشت رفته است میداند که دیگر مادرش بازنخواهد گشت اما او فقط 6 سال دارد مدام می گوید: "مادرم همیشه می گفت مرا تنها نمیگذارد برای همین میدانم که به من زنگ میزند و..." نمی توانم زیاد به او فشار بیاورم داد میزند و گریه میکند و دلم برایش می سوزد. سعی میکنم کم کم به او بفهمانم که مادرش شهید شده و دیگر نمی تواند تلفن هم بزند و صدایش را نیز نخواهد شنید و...
با توجه به اینکه به شما اجازه نمی دهند شکایت کنید چگونه می خواهید شهادت دخترتان را پی گیری کنید؟
دختر من شهید شده و شهدا پیش خدا روزی میخورند و در آرامش هستند. مطمئن هستم که دخترم پیش خدا در آرامش است اما ما آرامش نداریم؛ نه نگین و نه من هیچ آرامشی نداریم و تنها زمانی که قاتل دخترم را معرفی کنند و محاکمه او را ببینیم به ارامش می رسیم. حتی نمیدانم دخترم در کدام نقطه شهید شده و کجا ماشین او را زیر کرده است که بروم حداقل دو رکعت نماز آنجا بخوانم. زمینی که دخترم جان داد را ببوسم و گریه کنم. این مدت هم مرا خیلی تهدید کردند که حرف نزنم. من هم ساکت شدم؛اما الان هم بعد از این مصاحبه با شما معلوم نیست باز چکار کنند اما دیگر نمی توانم ساکت بمانم. جگرم می سوزد. مدام تصور میکنم چگونه توانستند از روی دخترم چند بار رد شوند. من پی گیری خواهم کرد. خدا نمی گذارد خون بی گناه زمین بماند و دامانشان را خواهد گرفت.
28 درصد مجلس از احمدی نژاد حمایت کرد
آیت الله خامنه ای به تهدیدات روزانه خود علیه نامزدهای رقیب دولت در انتخابات ادامه داده و به نوشته روزنامه کیهان گفت : " کاندیداها حرفی نزنند که برای دلخوشی دشمن باشد." همین جمله در تمام روزنامه ها تکرار شد. آفتاب یزد نوشت: " مسئولان و نامزدهای انتخاباتی هوشیار باشند تا مبادا برای دلخوشی دشمنان سخنی بر زبان بیاورند." ابتکار نوشت: " نامزدها برای دلخوشی دشمنان سخن نگویند." ایران نوشت: " نامزدهای انتخاباتی برای دلخوشی دشمنان سخنی بر زبان نیاورند." جمهوری اسلامی نیز اعلام کرد: " مبادا برای دلخوشی دشمن سخنی بر زبان بیاورند." و رسالت گفت: " نامزدهای انتخاباتی برای دلخوش دشمنان سخنی بر زبان نیاورند." این تنها نظر روشنی بود که آیت الله خامنه ای گفت.
اما، آرایش نیروهای سیاسی انتخابات بشدت در حال تغییر بود. برخی از اصولگرایان بطور جدی مطرح کردند که بهترین انتخاب میرحسین موسوی است. در مجلس تنها 28 درصد از وکلا از احمدی نژاد حمایت کردند. ثمره هاشمی گفت " روزنامه ها علیه ما هستند" او نگفت که هفت شبکه تلویزیونی در خدمت ستاد احمدی نژاد است. اما یکی از مهم ترین اتفاقات در حال افتادن بود، خانواده مردمانی که در جنگ میهنی شرکت کرده بودند داشتند تصمیم می گرفتند که به چه کسی رای بدهند، دو روز قبل تعداد زیادی از سرداران جنگ از موسوی حمایت کرده بودند. احمدی نژاد گفت " هر چه داریم از ایثار شهدا و خانواده های آنها، جانبازان و ایثارگران است." اما به نظر می رسید این گروه در کنار نخست وزیر آیت الله خمینی باقی مانده اند. نمایندگان مناطق جنگی به شعارهای دولت اعتراض کردند.
حمایت از فرماندهان جنگ، در حالی صورت می گرفت که احمدی نژاد قصد داشت کابینه دوران جنگ و نخست وزیر دوران جنگ را ناکارآمد نشان دهد. ایران نوشت: " برخی میخواهند کشور را به اقتصاد حوالهای ۲۰ سال قبل بازگردانند." روزنامه سرمایه در یک بررسی اقتصادی نوشت: " اشتغالزایی میرحسین ۱۷، احمدی نژاد ۵ نفر" مردمسالاری نیز نوشت: " ثبت کمترین شکاف طبقاتی در دولت موسوی." میرحسین موسوی از یک سو به جلب گروههای کم درآمد و نیروهای مذهبی سابقا حامی احمدی نژاد پرداخته بود و از سوی دیگر بخش وسیعی از طبقه متوسط و نیروهای مدرن اجتماعی از جمله هنرمندان و روزنامه نگاران بطور گسترده از وی و جنبش سبز حمایت می کردند. فرج الله سلحشور، بازیگر دست دوم فیلمهای اولیه مخملباف که با تجارت تولید فیلمهای دینی میلیاردر شده بود، علیه جنبش سبز هنرمندان در دفاع از موسوی گفت " " اگر برخی هنرمندان از احمدینژاد حمایت کنند باید به او شک کنیم."
اما در اردوگاه پر از افراد صاحب نام حامی کروبی، اوضاعی دیگر بود. مهدی کروبی تلاش کرد نیروهای سکولارتر و چپ تر را جمع کند. وی از دانشجویان شدیدا حمایت کرد. جمیله کدیور به عنوان معاونت زنان ستاد کروبی به رد صلاحیت گسترده زنان معترض شد. بخش هایی از کمپین یک میلیون امضا بطور داوطلبانه و مستقل همکاری با ستاد کروبی را جدی گرفتند. دراویش و گروهی از کردها از کروبی حمایت کردند. مهدی کروبی با شعار تغییر برای برابری سعی کرد تا همه نیروهای تندرو و کسانی که در حد فاصل اصلاح طلبان و تحریمی ها بودند گرد خودش بیاورد.
انتقاد کروبی از مدعیان رابطه با امام زمان
مهدی کروبی از افراد قدرتمندی که مدعی رابطه با امام دوازدهم شیعیان هستند، انتقاد کرد. آقای کروبی شب گذشته در اولین نطق انتخاباتی خود که از تلویزیون ایران پخش شد، گفت که در جمهوری اسلامی جمعی روی کار آمدهاند که " پشت سر امام زمان نماز میخواندند." با این حال، این نامزد ریاست جمهوری، اشارهای به نام افراد و جریانی که به گفته وی درباره امام دوازدهم شیعیان حرفهای نامربوط میزنند و خرافهگرایی را ترویج میکنند، نکرد. اما معلوم بود که شخص مورد نظر وی محمود احمدی نژاد است. کروبی در بخش دیگری از نطق تلویزیونی خود گفت که در حال حاضر معلمان، کارگران و دانشجویان در ایران امنیت ندارند.
آحمدی نژاد: تنها ایران میتواند ...
محمود احمدینژاد نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت که تنها ایران میتواند مسائل جهان را حل کند. به گزارش ایرنا، آقای احمدینژاد که امروز دوشنبه در جمع ۱۲۰ نماینده مجلس سخن میگفت، افزود که دولت نهم برای رفع ضعفها در جهان بسیج شده و " مهم این است که مسیر درست را انتخاب کردهایم." مهدی کروبی دیگر نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که در روزهای گذشته انتقادهای تندی متوجه عملکرد دولت نهم کرده است، سال گذشته خطاب به آقای احمدینژاد گفته بود: " نمیخواهیم شما جهان را مدیریت کنید. تو را به خدا به فکر گوجه فرنگی و مسکن مردم باشید."
اعتراض جمیله کدیور به رد صلاحیت زنان
گروه "همگرایی زنان" و "جمیله کدیور" در بیانیه های جداگانه ای، ضمن اعتراض به رد صلاحیت زنان کاندیدای نهمین دوره ریاست جمهوری، خواستار واکنش در این مورد شدند. گروه همگرایی زنان خواستار تغییر ماده 115 قانون اساسی و کدیور خواستار تفسیر شفاف آن شده است. گروه "همگرایی زنان"، با تاکید دوباره بر خواست زنان در تغییر ماده 115 قانون اساسی، تفسیر واژه رجل از این ماده را علت اصلی رد صلاحیت زنان دانسته و خواستار تغییر آن شده است. همچنین جمیله کدیور نیز با امضای "معاونت بانوان ستاد مهدی کروبی" روز گذشته با انتشار بیانیه ای دراین باره گفته است : آیا رد صلاحیت زنان به اعتبار جنسیت آنان بوده است و یا این که صلاحیت زنان کاندیدا از حیث توانایی و تدبیر برای اداره کشور احراز نشده است. به نظر میرسد وقت آن است که شورای نگهبان تقسیر خود را از اصل 115 و واژه رجل سیاسی مذهبی قانون اساسی شفاف و سریع بیان کند.
تشبیه هواداران موسوی به یاران هیتلر
همزمان با حضور هزاران نفر در ميتينگ انتخاباتی اصلاح طلبان طرفدار ميرحسين موسوی که با حضور محمد خاتمی روز شنبه در تهران برگزار شد، رسانه های حامی احمدی نژاد حملات خود به میرحسین موسوی را تشديد کردند. در شدیدترین حمله عبدالرضا داوری معاون خبرگزاری دولتی ايرنا، ضمن حضور در برنامه زنده تلويزيونی"رو در رو" در شبکه "خبر" انتخاب رنگ مشخص ـ سبز ـ توسط ستاد موسوی را با شگردهای تبلیغاتی هیتلر قیاس کرد. وی گفت: "امروز خیلی از کاندیداها از روشها و برنامههایی در تبلیغاتشان استفاده میکنند که جامعه را ملتهب، تیره و تار میکنند. مثلا از رنگهایی بهره میگیرند که برای نمونه میتوان به تبلیغات هیتلر در آلمان نازی اشاره کرد. او از طرفدارانش خواست که لباس قهوهای بپوشند و همین کار باعث چنددستگی در میان مردم کشور شد."
در واکنشی دیگر سايت رجا نيوز از حامیان سرسخت احمدی نژاد نيز گرهمايي طرفداران موسوی و خاتمی در دوم خرداد را "کلکسیون اهانت به رئیسجمهور" نامید و افزود: "برنامه عصر روز شنبه ورزشگاه آزادی تهران عملاً به کلکسیون فحاشی و اهانت به دکتر احمدینژاد تبدیل شد." سرانجام آنکه حسين شريعتمداری، نماينده ولی فقيه در روزنامه کيهان، طی سرمقاله روز يک شنبه خود، ميرحسين موسوی را به "سياه نمايي" عليه دولت احمدی نژاد متهم و ادعا کرد که آنچه ميرحسين موسوی در اولين برنامه تلويزيونیش در مورد تورم و گرانی و وضعيت خراب اقتصادی کشور بيان کرده "دقیقاً و بی کم و کاست همان جملاتی بوده که دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب طی چند سال اخیر علیه احمدینژاد بر زبان و قلم آورده و هنوز هم میآورند."
اویتا، میشل، زهرا رهنورد
نشریه ایتالیایی ایل جورناله از فیس بوک به عنوان یک قدرت بزرگ و از زهرا رهنورد به عنوان یک عامل ارزشمند در اردوگاه میرحسین موسوی نام برد. جان میکالسین نویسنده ایل جورناله نوشت " میر حسین موسوي، مي تواند امیدوار باشد که همسري که در کنارش ایستاده است از یک سو شبیه به اویتا است و بدون در نظر گرفتن قوانین سختگیرانه جمهوري اسلامي، جمعیت را به خروش در مي آورد و از سویي دیگر شبیه به میشل اوباماست که در روزنامه هاي اصلاح طلب مي نویسد و با همسرش در دیدار ها حاضر مي شود و یا در کارزار هاي تبلیغاتي از او حمایت مي کند."
حمله نشریات سپاه به اصلاحطلبان
یک روز پس از تکذیب موضعگیری انتخاباتی نماینده ولی فقیه در سپاه، نشریات وابسته به این نهاد نظامی موجی از حملات را علیه اصلاحطلبان سازماندهی کردند. نشریه "صبح صادق" به صراحت حامیان موسوی را به مخالفت با دستورات رهبری متهم کرد و بولتن داخلی اداره سیاسی سپاه هم نطق تلویزیونی کروبی را "بمبارانی از ادعاهای غیرمستند" خواند. هرچند روابط عمومی سپاه پاسداران نامه انتخاباتی منتسب به فرمانده نیروی زمینی سپاه و پاسخ نماینده رهبر به آن را تکذیب کرده، اما اداره سیاسی سپاه که زیر نظر نمایندگی ولی فقیه کار میکند و ظاهرا از افشای این نامه در سایتهای اصلاحطلب به شدت عصبانی شده، دیروز در دو نشریه رسمی و داخلی این اداره، نامزدهای اصلاحطلب را مورد حمله قرار داد و بدین ترتیب بیمحابا وارد گود مبارزات انتخاباتی شد.
همایش انتخاباتی بسیجیان
روز یکشنبه، در حالی که روابط عمومی سپاه در حال صدور اطلاعیهای در تکذیب دستخط منتسب به علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه بود، غلامحسین الهام سخنگوی دولت به نمایندگی از احمدینژاد در "همایش خواهران بسیجی" حضور یافت تا ضمن عذرخواهی از عدم حضور احمدی نژاد در این مراسم، این گروه از بسیجیان را به "شرکت حداکثری در انتخابات و رای به مخالفت با دشمنان" دعوت کند. خواهران بسیجی روز سوم خرداد در سالن 12 هزار نفری ورزشگاه آزادی جمع شده بودند تا یک روز پس از گردهمایی خبرساز حامیان موسوی با حضور خاتمی، به سخنان احمدینژاد گوش دهند. اما رئیس دولت اصولگرا به بهانه اجلاس سه جانبه با افغانستان و پاکستان که چند ساعت بعد قرار بود آغاز شود، به استادیوم 12 هزار نفری نیامد و ترجیح داد مرد چندشغله دولتش را برای توجیه بسیجیان به جمع آنها بفرستد. بدین ترتیب یکی از آشکارترین برنامههای سپاه برای کمک به ستاد احمدینژاد برگزار شد؛آن هم در حالیکه همایشهای بسیج ادارات و اصناف نیز در روزهای اخیر افزایش یافته است.
انتقاد هفتهنامه سپاه از موسوی
یدالله جوانی، رئیس اداره سیاسی سپاه پاسداران، هفته قبل در یادداشت مفصلی در هفته نامه صبح صادق ضمن تشبیه میرحسین موسوی به طلحه و زبیر، نوشته بود: "افرادی مانند طلحه و زبیر ممكن است كه در زمان پیامبر به گونهای باشند كه پیامبر با عباراتی چون «طلحه الخیر» و «سیف الاسلام» از آنان یاد كند و زمانی همین افراد كه روحیه اشرافیگری و دنیاگرایی پیدا میكنند در جنگ جمل در برابر حضرت امیرالمومنین میایستند و در نهایت امروز میلیونها بسیجی میدانند كه تنها امید دشمنان این است كه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی به دست كسانی شكست بخورد كه در خود این انقلاب نقش داشتند." صبح صادق در یادداشت دیگری ادعا کرده که خاتمی به شدت با موسوی اختلاف نظر دارد، این ادعا، درست دو روز پس از حمایت تمامعیار خاتمی از موسوی در همایش ورزشگاه آزادی مطرح شد.
فقط 28 درصد نمایندگان طرفدار احمدی نژادند
اعلام تصمیم فراکسیون اصولگرای مجلس برای صدور بیانیه انتخاباتی به نفع احمدینژاد که به نوشته سایت الف با "اکثریت ضعیف" تصویب شد، اعتراض دهها نماینده مخالف را در پی داشت که مخالفت خود را با شیوههایی همچون شرکت نکردن در رایگیری، حضور نیافتن در جلسه با رئیسجمهور و اعلام تمایل به نامزد رقیب احمدینژاد نشان دادند. در جلسه ای که توسط فاطمه آلیا و چند نماینده دیگر حامی احمدی نژاد برگزار شد، تنها 80 نماینده از مجموع 284 نماینده فعلی مجلس هشتم به حمایت از احمدینژاد پرداختهاند که این به معنای حمایت 28 درصدی مجلس از رئیس دولت نهم است.
ابراز وجود نمایندگان حامی موسوی
به نظر میرسد رسمیت یافتن جهتگیری فراکسیون اصولگرایان به نفع احمدینژاد، چندان به نفع این جناح تمام نشده؛ چرا که بلافاصله پس از رسانهای شدن این خبر، نمایندگان حامی موسوی نیز در هر دو جناح حاضر در مجلس، فضایی برای ابراز وجود پیدا کردند. دیروز سخنگوی فراکسیون اقلیت در مصاحبه با سایت این فراکسیون (پارلمان نیوز) اعلام کرد که این فراکسیون در دو روز آینده به معرفی نامزد انتخاباتی خود خواهد پرداخت؛ نامزدی که از دیگر مصاحبهها برمیآید کسی جز میرحسین موسوی نیست. یک نماینده اصولگرا نیز فاش کرد که: "تعداد زیادی از نمایندگان اصولگرای مجلس به برنامهها و چارچوبهای موسوی گرایش دارند اما فعلا زمان را برای اعلام عمومی مناسب نمیدانند."
دولت، شروع کننده اتهامزنی
سرمقاله روزنامه آفتاب یزد با عنوان " آقای رئیس جمهور، خیلی زود فراموش کردید!" در خصوص کنفرانس خبری محمود احمدینژاد نوشت " رئیس دولت نهم و کاندیدای دهـمـین دوره انتخابات ریاست جمهوری، دو روز قبل در گفتگو با خبرنگاران داخلی، ضمن هشدار به رقبا و منتقدان دولت و تاکید بر مـجـرمـانه بودن برخی اظهارات آنان، به منتقدان هشدار داد که پرونده آنها را افشا میکند." سرمقالهنویس آفتاب یزد افزود: " الـبته شاید حامیان این کاندیدای ریاست جمهوری بتوانند با استناد به برخی اظهارنظرها، به مظلومنمایی بپردازند و بخشی از آرای از دست رفته خود را بازیابی کنند، اما آیا با این کار، تغییری در واقعیات ایجاد میشود؟ آیا احمدی نژاد و دوستان او میتوانند تکذیب کنند که از نخستین روزهای فعالیت دولت نهم - و حتی قبل از آن - اتهام افکنیهای سخاوتمندانه علیه رقبای این دولت، آغاز شد؟"
این روزنامه افزوده است: " برخلاف ادعای رئیس جمهور، اولا شروع کننده و ادامه دهنده اهانت و اتهامافکنی، دولتیها بودهاند. ثانیاً حجم و محتوای اتهام افکنی دولتیها علیه رقبا، به هیچ وجه با ادعایی که رئیس جمهور در خصوص سخنان مجرمانه منتقدان دولت مطرح میکند، قابل مقایسه نیست!"
عماد بهاور پس از گذشت بیش از هفتاد روز بازداشت در سلولهای انفرادی و چندنفرة بند ۲۰۹ زندان اوین به زندان رجاییشهر منتقل شد.
به گزارش کلمه، وی که پس از ۵۱ روز انفرادی همسلولی جعفر پناهی شدهبود در تماس تلفنی امروز خود از بخش قرنطینة زندان رجاییشهر به خانواده خود اطلاع دادهاست که از دو هفته پیش که از جعفر پناهی جدا شده، دوباره به سلول انفرادی انتقال پیدا کرده و روز گذشته هم به زندان رجاییشهر منتقل شدهاست.
وی در این تماس تلفنی که بعد از دو هفته صورت گرفتهاست همچنین خبر داده است که در این مدت بیخبری برای فشار بیشتر به او گفتهاند که همسرت را هم بازداشت کردهایم و مادرت هم سکته کرده است و با این اخبار کذب او را بسیار نگران کرده و برای مصاحبة تلویزیونی تحت فشار قرار دادهاند که مورد پذیرش وی قرار نگرفتهاست. وی پیشبینی کردهاست که طی چند روز آینده از قرنطینه به بخش عمومی زندان رجاییشهر منتقل خواهد شد.
عماد بهاور رئیس شاخة جوانان نهضت آزادی ایران و عضو هسته مرکزی پویش موج سوم بوده و برای چندمین بار در اسفند ماه ۸۸ به دلایل نامعلوم بازداشت شده است و پس از بیش از ۷۰ روز هنوز در بازداشت موقت به سر میبرد.
رئیس مرکز امور زنان و خانواده از ارایه اطلاعاتی درباره هزینههای انجام شده در هفته زن خودداری کرد و گفت به درستی نمیداد چه مقدار هزینه شده است.
به گزارش ایلنا، مریم مجتهد زاده در نشستی با بیان این که در روز زن خبر خوشی را اعلام میکنیم، گفت: قرار است مجلس زنان جهان در ایران راه اندازی شود که این مجلس از تمام کشورهای جهان نماینده دارد. مجتهد زاده گفت اطلاعات بیشتر در رابطه با این مجلس را در روز زن اعلام میکند.
در مجموع پرونده ۳۲ نفر از متخلفان آزمون دستیاری بررسی شده، هفت نفر به زندان رفتهاند که سه نفر از آنها هنوز در زندان به سر میبرند و پروندههای جدیدی نیز از افرادی که سوالات را خریدهاند، روی کار آمده است.
وزیر بهداشت درباره روند برخورد با متخلفان آزمون دستیاری وکم کاری وزارت بهداشت در برخورد با متخلفان گفت: وزارت بهداشت نیز مدعی حقوق مردم است اما ما منتظر هستیم تا دستگاه قضایی کار خود را در این زمینه تمام کند. در مجموع رسیدگی به متخلفان آزمون دستیاری همچنان ادامه دارد.
وی تصریح کرد: علاوه بر پروندههای گذشته پروندههای جدیدی نیز در رابطه با تخلف در آزمون دستیاری مطرح شده است. در مجموع پرونده ۳۲ نفر از متخلفان آزمون دستیاری بررسی شده، هفت نفر به زندان رفتهاند که سه نفر از آنها هنوز در زندان به سر میبرند. اما پرونده های جدیدی از افرادی که سوالات را خریدهاند، نیز روی کار آمده است.
وزیر بهداشت در مورد اعلام وضعیت برنج های آلوده وارداتی هم گفت: نظر وزارت بهداشت همان تاکید بر سلامت برنجهای وارداتی بوده و تغییری نکرده است.
به گزارش ایلنا، مرضیه وحیددستجردی در حاشیه افتتاح هزارمین پایگاه اورژانس جادهای کشور در پاسخ به این سوال که کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در مورد آلودگی برنجهای وارداتی اظهاراتی داشته واینکه گفته شده مغایر با نظر وزرات بهداشت است، ادامه داد: معاونت غذا و داروی وزارت بهداشت در این زمینه گزارش اساسی را ارائه میدهد و این درحالی است که نظر ما نسبت به گذشته تغییری نکرده است.
علیرضا بهشتی شیرازی مشاور میرحسین موسوی می خواهد با دادستان تهران ملاقات کند.
به گزارش خبرنگار کلمه، وی از تاریخ ۷ دی ماه ۸۸ در بازداشت به سر می برد و هنوز در بند امنیتی نگهداری می شود. این در حالی است که بازداشت موقت وی پس از این همه مدت هیچ توجیه قانونی و شرعی ندارد.
طبق اخبار رسیده به کلمه بهشتی شیرازی به سه ماه انفرادی بودن خود، نحوه بازجویی، ادامه حضور در بازداشتگاه امنیتی و جلوگیری از انتقال وی به بند عمومی و نیز فشار های شدیدی که به وی وارد می کنند اعتراض دارد. باز جوها به خواسته وی بی توجهند و او می خواهد جعفری دولت آبادی را ملاقات کند تا مشکلاتش را با وی در میان بگذارد.
تاکنون هیچ دادگاهی برای این این آزاده دربند تشکیل نشده ضمن آنکه وی در این مدت تحت فشار شدید برای اعترافات دروغین قرار داشته است.
مذاکرات وزارت نفت و قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا برای نهایی کردن بیش از ۱۰ میلیارد دلار قرارداد طرحهای مختلفی همچون طرح توسعه سه فاز پارس جنوبی، ساخت خطوط انتقال نفت و گاز، توسعه پالایشگاه گاز ایلام و توسعه میدان بزرگ نفتی در حال انجام است.
به گزارش مهر، معطل نگذاشتن طرحهای در دست اجرای صنایع نفت، گاز و پتروشیمی به یکی از سیاستهای ماههای اخیر وزارت نفت تبدیل شده است و از این رو مسئولان صنعت نفت با در نظر گرفتن شرایط خاص سیاسی کشور، پروژه های مختلف را با اولویت قرار دادن مجموعه های داخلی یکی پس از دیگری واگذار می کنند.
بر اساس این سیاستهای جدید، مذاکرات وزارت نفت و قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا برای نهایی کردن بیش از ۱۰ میلیارد دلار قرارداد طرحهای مختلفی همچون طرح توسعه سه فاز پارس جنوبی، ساخت خطوط انتقال نفت و گاز، توسعه پالایشگاه گاز ایلام و توسعه یک میدان بزرگ نفتی در حال انجام است.
امضای قرارداد سه فاز پارس جنوبی تا شهریور
پس از کنارگذاشتن ترکیه از طرح توسعه فازهای ۲۲ تا ۲۴ میدان مشترک پارس جنوبی، مذاکرات با قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا برای واگذاری قرارداد این سه فاز گازی مراحل پایانی خود را پشت سر می گذارد.
از سوی دیگر اخیرا با موافقت نمایندگان ویژه رئیس دولت در امور نفت مجوزی برای برگزاری با روش ترک تشریفات مناقصه فازهای پارس جنوبی بدست آمده است که دست شرکت نفت را برای توسعه این میدان مشترک گازی باز گذاشته است.
در همین حال موسی سوری مدیرعامل سازمان منطقه ویژه اقتصادی پارس نیز با تایید واگذاری قرارداد فازهای ۲۲ تا ۲۴ پارس جنوبی به قرارگاه خاتم الانبیا، گفته است: پیش بینی می کنیم تا شهریورماه امسال مذاکرات این سه فاز پارس جنوبی نهایی و عملیات اجرایی این مگا پروژه گازی آغاز شود.
بر اساس برآوردهای جدید انجام گرفته در شرکت ملی نفت، ارزش تقریبی طرح توسعه فازهای ۲۲ تا ۲۴ پارس جنوبی حدود ۵ تا ۶ میلیارد دلار تعیین شده که در صورت توافق دو طرف برای اولین بار قرار است قرارداد این طرح گازی به روش EPPSC شامل طراحی، تدارک و تامین، ساخت و راهاندازی امضا شود.
هدف از طرح توسعه فازهای ۲۲، ۲۳ و ۲۴ پارس جنوبی تولید روزانه ۴۰ میلیون متر مکعب گاز، ۵۷ هزار بشکه مایعات گازی، ۳۰۰ تن گوگرد و سالانه ۷۵۰ هزار تن اتان، ۸۰۰ هزار تن گاز مایع است.
جزئیات تفاهم نامه جدید شرکت گاز و قرارگاه خاتم الانبیا
به گزارش مهر، شرکت ملی گاز و قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا هفته گذشته تفاهم نامه ای به ارزش تقریبی یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار برای ساخت قطعه سوم خط لوله ششم سراسری امضا کرده اند.
در صورت توافق نهایی دو طرف، ساخت این خط لوله ۶۰۰ کیلومتری (اهواز تا دهگلان کردستان) که از آن به عنوان خط لوله صادرات گاز ایران به اروپا یاد می کنند همچون خط لوله صلح، توسط قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا انجام می شود.
تاکنون مسئولان شرکت گاز و قرارگاه خاتم الانبیا بر روی مسائل فنی اجرای این طرح گازی به روش EPCF به توافق رسیده اند اما هنوز مذاکرات دو طرف برای حصول توافق مالی نهایی نشده است.
تاکنون قطعات اول و دوم خط لوله ششم سراسری به طول تقریبی ۶۱۱ کیلومتر از عسلویه تا اهواز به پایان رسیده است، ضمن آنکه در مسیر قطعه سوم این خط لوله گاز ساخت ۷ تاسیسات تقویت فشار پیش بینی شده که با تکمیل ساخت آن امکان انتقال روزانه ۱۱۰ میلیون متر مکعب گاز پارس جنوبی به شمالغرب کشور فراهم خواهد شد.
طرح توسعه فاز دوم پالایشگاه گاز ایلام هم از دیگر طرحهایی است که در شرایط فعلی مذاکرات شرکت گاز و قرارگاه خاتم الانبیا برای نهایی کردن قرارداد آن در حال انجام است.
ارزش تقریبی این پروژه گازی حدود ۱۲۰ میلیون دلار برآورد می شود که با اجرای آن ظرفیت تولید گاز پالایشگاه ایلام را به ۱۰ میلیون متر مکعب در روز افزایش می یابد.
گفته می شود قرار است بخشی از منابع مالی مورد نیاز ساخت فاز دوم پالایشگاه گاز ایلام و ادامه خط لوله ششم سراسری توسط بانک صادرات تامین شود.
پیش از این نیز ساخت خط لوله دهم سراسری (حدفاصل پتاوه – پل کله) به طول ۱۷۵ کیلومتر، خط لوله دوم خرم آباد به طول ۱۶۹ کیلومتر، خط لوله طرح توسعه میدان گازی کیش به طول ۹۲ کیلومتر، خط لوله زیردریایی کیش به طول ۱۷ کیلومتر و ساخت دو ایستگاه تقویت فشار گاز در مسیر قطعه دوم خط لوله ششم به قرارگاه خاتم الانبیا واگذار شده بود.
به گزارش مهر، طرح توسعه میدان نفتی سوسنگرد از دیگر پروژه هایی است که اخیرا تفاهم نامه آن بین شرکت ملی نفت و قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا امضا شده است.
سلبعلی کریمی مدیرعامل شرکت نفت گاز اروندان هم با اشاره به امضای تفاهم نامه توسعه میدان سوسنگرد با خاتم الانبیا، ارزش این پروژه نفتی را حدود ۵۰۰ میلیون دلار اعلام کرده و گفته بود: تاکنون ارزیابی اولیه توسعه این میدان توسط خاتم الانبیا انجام شده اما یکی از شروط واگذاری طرح توسعه این میدان نفتی تامین منابع مالی آن است.
میدان سوسنگرد با در اختیار داشتن بیش از ۸٫۸ میلیارد بشکه ذخیره نفت یکی از بزرگترین اکتشافات سالهای اخیر وزارت نفت بوده که پیش بینی می شود با توسعه آن حدود ۳۰ هزار بشکه به ظرفیت تولید نفت ایران اضافه شود.
خاتم الانبیا مشتری جدید خط لوله نکا – جاسک
اسفند ماه سال گذشته شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی و قرارگاه خاتم الانبیا تفاهم نامه ای به ارزش تقریبی ۸۵۰ میلیون دلار برای ساخت سه خط لوله نفتی در مجموع به طول یکهزار و ۸۱۰ کیلومتر امضا کردند.
اما اخیرا این مجموعه برای ساخت خط لوله یکهزار و ۶۸۰ کیلومتری نفت نکا به بندر جاسک نیز مذاکراتی را با وزارت نفت آغاز کرده است.
ارزش تقریبی این پروژه نفتی نیز بیش از سه میلیارد دلار برآورد می شود که با اجرای آن امکان انتقال روزانه یک میلیون بشکه نفت از کشورهای حاشیه دریای خزر به خلیج فارس فراهم خواهد شد.
عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس گفت: از نمایندگان میخواهم تمام تلاش و مساعی خود را در بالندگی قانون برنامه پنجم توسعه به کار بندند، چرا که آن چیزی که ارائه شده ماهیت برنامهای ندارد.
به گزارش ایسنا، محمدرضا خباز در نطق میان دستور مجلس شورای اسلامی با اشاره به برخی از ویژگیهای مومنان، گفت: فرد مومن صبح و شب به خود بدگمان است و به خود ایراد میگیرد. مومن هرگاه بخواهد سخن بگوید ابتدا میاندیشد، اگر خوب بود بیان میکند در غیر این صورت بیان نمیکند؛ ولی شخص منافق و دورو آنچه بر زبانش آمد بیان میکند.
نماینده مردم کاشمر در مجلس به اشاره به حدیثی از امام علی(ع) گفت: ایمان بندهای درست و کامل نمیشود تا قلبش درست نشود و هرگز قلبش درست نمیشود تا زبانش درست شود. زبان در سعادت و شقاوت مومن نقش اصلی را بر عهده دارد. آیا اخلاق در سیاست و کشورداری نقش دارد؟ آیا هرچه بر زبان و قلم سیاستمداران جاری شد، میتوانند ابراز کنند؟
عضو فراکسیون خط امام(ره) مجلس تاکید کرد: بدیهی است که سیاستمداران باید از بقیه مردم بیشتر مقید باشند تا این که بگویند ” هدف وسیله را توجیه میکند”. برای غلبه بر رقیب نمیتوان از هر ابزار درست و نادرستی استفاده کرد. انقلاب کردیم که سیاستمان را اخلاقی کنیم ولی عدهای اخلاقشان را سیاسی کردهاند. این روش مسموم در باور بسیاری از مردم اثر مخربی دارد.
سخنگوی کمیسیون اقتصادی از وزیر راه خواست تا نسبت به احداث راهآهن تربت حیدریه – کاشمر – خلیلآباد – بردسکن، دو بانده جاده شادمهر به انابد و احداث فرودگاه شهید مدرس سرعت عمل داشته باشد.
نماینده مردم کاشمر در مجلس از وزیر کار خواست تا جهت کاهش نرخ بیکاری در حوزه انتخابیهاش اقدام عاجل کند، سپس تاکید کرد: خانهای در کاشمر نیست که یک دو و یا سه فرد بیکار نداشته باشد.
وی در تذکری به وزیر کشور گفت: در جهت جبران خسارت سرمازدگی و خشکسالی به تولیدکنندگان و کشاورزان اقدام کنند. از وزیر رفاه نیز میخواهم نسبت به بیمه قالیبافان و کارگران ساختمانی هرچه زودتر اقدام کنند.
معاون اداری مالی وزارت علوم با اشاره به آغاز مکانیابی دانشگاهها توسط خود دانشگاهها، گفت: دانشگاه علامه طباطبایی یا خواجه نصیرالدین طوسی جزو دانشگاههایی هستند که از قبل جهت تمرکز واحدهایشان به دنبال مکان مناسب بودهاند، بنابراین در این مسائل هم وزارت علوم و هم دانشگاهها جهت انتخاب مکان مناسب نیاز به مکانیابی دارند.
به گزارش ایسنا، دکتر متکان در حاشیه مراسم تجلیل از خیرین آموزش عالی در جمع خبرنگاران در رابطه با اجرای مصوبه هیات دولت برای کاهش جمعیت دانشجویی شهر تهران اظهارکرد: مدیریت منابع به صورت فردی انجام نمیگیرد؛ بلکه بصورت بستهای است که به همراه معاونت آموزشی و سایر معاونتهای وزارت علوم یکپارچه عمل میکند.
وی افزود: این سیاستها از گذشته بوده است، ولی مسائلی همچون زلزله برای دانشگاههایی مانند شهید بهشتی، دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات یا سایر دانشگاههای شمال و جنوب شهرکه بر روی گسل قرار دارند و همچنین مسائل اجتماعی دیگر از جمله تهیه مسکن، ترافیک، بحثهای جمعیتی و فرهنگی همگی دست به دست هم داده تا ما در ارتباط با کاهش دانشجویان کلان شهرها اقداماتی انجام دهیم.
معاون اداری مالی وزارت علوم با اشاره به تخصصی شدن دانشگاههای بزرگ، عنوان کرد: در این راستا ما با کاهش دانشجویان کارشناسی در شهرستانها مواجه شدیم، به طوری که در این دانشگاهها ظرفیت از تقاضای موجود بیشتر است و نیاز داریم که این دانشگاهها در مقطع کارشناسی تقویت و تکمیل شود.
وی ادامه داد: از طرف دیگر در دانشگاههای بزرگ، ما با افزایش تقاضا و کاهش ظرفیت در سطح تحصیلات تکمیلی مواجه هستیم و علیرغم اینکه ظرفیتها در۴ سال گذشته سه برابر شده است باز هم همچنان با ا فزایش تقاضا روبرو هستیم، بنابراین باید دانشگاههای بزرگ را بیشتر به سمت توسعه تحصیلات تکمیلی سوق دهیم.
متکان در مورد سرنوشت مکان فعلی این دانشگاهها در تهران، عنوان کرد: فعلا بحث در این مورد بسیار زود است و هنوز در حال مطالعه بر روی آن هستیم.
نیلوفر زارع - جرس: درست است که ظهور و بروز جنبش های اجتماعی- سیاسی ، صاحب نظران همه حوزه ها را با خود درگیر می کند و هر ناظری از دریچه ذهنی و معرفتی خاص خود به آن واکنش نشان می دهد اما بهر حال نظریه پردازی و تحلیل این گونه جنبش ها بیش از همه در حیطه صلاحیت جامعه شناسان قرار دارد. ظهور جنبش سبز در فضای سیاسی ایران نیز مستثنی از این قاعده نبوده و جامعه شناسان بر پایه بنیادهای معرفتی و مشاهدات عینی خود آن را تحلیل کرده اند.
دکتر "حسین قاضیان" پژوهشگر مسایل اجتماعی یکی از جامعه شناسانی است که در تحلیل تحولات اجتماعی ایران طی یکسال گذشته به خصلت نقادانه جامعه شناسی وفادار مانده و از اضافه کردن چاشنی آرمان گرایی به تحلیل های خود به شدت پرهیز دارد. برای گفتگو با او ابتدا پرسشی را پیرامون پتانسیل جنبش سبز در حرکت های اعتراضی پس از انتخابات ریاست جمهوری مطرح کردیم اما چارچوب گفتگو به این حوزه محدود نماند و مسایلی مانند نقش طبقات در این جنبش، رادیکال شدن شعارهای جنبش،احتمال بروز سرخوردگی میان حامیان آن و پیش بینی تحولات آینده جنبش سبز نیزمورد بحث قرار گرفت. تحلیل های آسیب شناسانه دکتر قاضیان از این مسایل ممکن است برای برخی از هواداران جنبش سبز که دگرگونی سریع اوضاع را انتظار می کشند خوشایند نباشد اما قاضیان از آنها هم سوالی دارد. سوالی مبنی بر این که آیا برای استفاده از فرصتهای پیش رو آمادگی و مهارت کافی را کسب کرده ایم یا نه ؟
آقای دکتر، ظهور جنبش سبز در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته بسیاری از تحلیل گران مسایل اجتماعی را شگفت زده کرد،آیا شما هم جزء کسانی بودید که از بروز چنین موج اعتراضی قدرتمندی شگفت زده شدید یا این که وقوع چنین موجی را پیش بینی می کردید؟
جنبش سبز، جنبش اعتراضی گسترده و نیرومندی بود، ولی احتمالاً نه به آن نیرومندی و گستردگی که اغلب ناظران و حتی بسیاری از عاملان خود جنبش تصور میکنند. با این حال حتی همین میزان از نیرومندی اعتراضات هم تا هفته آخر منتهی به انتخابات قابل تصور نبود. اما روزهای آخر هفته منتهی به 22 خرداد، به ویژه در روز رأیگیری (دستکم در تهران)، میشد تصور کرد که اتفاقاتی در حال وقوع است. خاطرم هست دو روز مانده به انتخابات در میان دوستان همین حرف به میان آمد که از فضای سیاسی موجود بوهای ناخوشی مثل کودتا به مشام میرسد (بدون این که بخواهم بگویم اتفاقی که بعداً رخ داد «کودتا» بوده) البته در مورد کم و کیف این اتفاق محتمل درک روشنی نداشتیم. چون به نظر میآمد فضای به وجود آمده در آن روزها با خواستههای رژیم سیاسی مستقر کاملاً مغایر است و در نهایت تحمل نخواهد شد و به هر صورت باید پایان بگیرد، اما اینکه چگونه، معلوم نبود.
از طرف دیگر نمایش چشمگیر حضور مخالفان وضع موجود در خیابانها چنان بود که به نظر میآمد آنان هر نتیجهای غیر از پیروزی نامزدهای خود را به سادگی باور و یا تحمل نخواهند کرد. این احساس در روز جمعه، در شعبههای رایگیری در تهران، بسیار چشمگیر بود. من در همان روز جمعهی انتخابات 3 پست پی در پی در وبلاگم منتشر کردم. در یکی از آنها اشاره کرده بودم که با وضعیت فعلی هر نتیجهای که برای این انتخابات اعلام شود با اعتراض و عدم پذیرش روبرو خواهد شد. براین اساس میشد حدس زد که با توجه به موج ایجاد شده، عدم اعلام پیروزی آقای موسوی قطعاً با اعتراض روبرو خواهد شد. اما طرفه اینکه اگر آقای موسوی هم پیروز این انتخابات اعلام میشد به نظر من با شکلی دیگر از اعتراضات، و این بار از جانب هواداران آقای احمدینژاد روبرو میشدیم، که این موضوع به دلایل سیاسی چندان مورد توجه قرار نگرفته، در حالی که اهمیت اجتماعی آن بسی بیشتر است.
از حرفهای شما این طور برداشت میشود که انگار نیرومندی و گستردگی جنبش سبز را باور ندارید.
من دو ادعای مشخص دارم. اول اینکه این جنبش از گستردگی افقی و عمودی لازم برخوردار نیست.. (در پرانتز بگویم که منظورم از «لازم» یعنی آن میزانی از گستردگی که بتواند در موازنهی مادی قوای سیاسی تغییر اساسی ایجاد کند) از نظر افقی این جنبش به همهی مناطق مهم کشور سرایت نکرد. گستردگی این اعتراضات فقط در تهران کمتر تردید برانگیز است. جز تهران، در بقیه شهرهای مهم کشور صرفاً شاهد اعتراضاتی گسسته و نه چندان گسترده بودیم. در بسیاری از مناطق مهم کشور، و مهمترینش آذربایجان و به ویژه تبریز، اعتراضات شکل گستردهای پیدا نکرد. البته تردید نیست که شدت سرکوب در شهرهای کوچکتر هم در این زمینه نقش دارد. ولی این را مقایسه کنید با جنبش اعتراضی مردم که منجر به سرنگونی رژیم پیشین شد، و دورترین نقاط کشور را هم در بر گرفته بود. (و در حاشیه اضافه کنم که اگر به این تفاوت توجه شود، تفاوت ماهیت سرکوب در این دو رژیم و پیامدهایش برای عمل سیاسی بهتر فهمیده میشود). تازه در آن زمان سطح ارتباطات اجتماعی در مقایسه با روزگار ما بسیار نازلتر بود.
از نظر عمودی هم این جنبش نتوانست طبقات مفروض اقتصادی را قاچ دهد، در نتیجه، مثلا در تهران از نظر اجتماعی تا حد زیادی به مردم شمال خیابان انقلاب محدود ماند، و در سطح کشور نیز مناطق محرومتر کشور، به ویژه مردم مناطق حاشیهای را که از قابلیت اعتراضی دوچندانی برخوردار بودند، چندان متأثر نکرد. برای پرهیز از هر نوع بدفهمی اضافه کنم که با این توضیحات نمیخواهم وصف طبقاتی معینی بر دوش این جنبش بگذارم و نتایجی ارزشی یا سیاسی از آن استخراج کنم.
مدعای دومم، که با ادعای قبلی ارتباط دارد، این است که «نمایش اجتماعی» این موج چشمگیرتر از «اندازههای عینی»اش جلوه کرد. یعنی اگر بپذیریم که این جنبش از گستردگی افقی و عمودی لازم برخوردار نبوده، آن وقت این سؤال پیش میآید که چرا اغلب به شدت باور شده است که گویا «مردم ایران علیه رژیم --آن هم به صورت یکپارچه و نه یه ذره کمتر-- به پا خاستهاند». این موضوع البته بیشتر در بین ایرانیان خارج از کشور، در مقام ناظران این جنبش، شایع است تا در میان عاملان و بازیگران خود جنبش در داخل، مگر در ذهن کسانی که هنوز در دورهی «جنگ ممسنی» به سر میبرند. در اینجا مجال نیست که من بخواهم به همهی ابعاد و دلایل این موضوع مهم اشاره کنم. فقط به اشاره میگویم که در این میان، «زندگی در دنیای رسانهای شده» و در نظر نگرفتن پیامدهای آن برای شناختهای ما، و نیز «شدت نفرت از رژیم موجود»، و «آرزواندیشی به جای واقعنگری»، هر سه نقش مهمی در این تصویرپردازیهای دور از واقعیت اما خشنودکننده داشتهاند.
پس با این حساب شما میگویید که یعنی مردم راضی هستند و الحمدالله مشکلی هم در بین نیست؟
خوب ما داریم از «اعتراض» و جنبش اعتراضی حرف می زنیم نه از «نارضایتی». بین نارضایتی و اعتراض فاصله وجود دارد و تبدیل نارضایتی به اعتراض نیازمند عمل سیاسی مؤثر است. والا سطح نارضایتی در ایران بسیار بسیار گستردهتر از چیزی است که این جنبش اعتراضی نشان داد. یعنی کسانی هم که در این اعتراضها شرکت نداشتند، یا حتی کسانی هم که بعضاً به مقابله با آن پرداختند، به نحو نسبی از اوضاع رضایتی ندارند. مثلاً اگر شما مقامات ایرانی را نشناسید و پای صحبتهای خصوصیشان بنشینید آنچنان از وضع موجود و سیاستها و اقدامات انتقاد میکنند که شما تصور میکنید طرف خودش یکپا از مخالفان سرسخت رژیم است، در حالی که اتفاقا «حاجآقا» از گردانندگان دم و دستگاه سیاسی تشریف دارند. ما در جامعهای زندگی میکنیم که اگر کسی از کرهی دیگری ناظر زندگی ما باشد از خودش می پرسد این جامعهای که اغلب مردمش تا این حد ناراضی هستند، چطور به این وضعیت تن داده است و حرکتی نمیکند. و فکر میکنم اگر ما هم با همان جدیتِ آن ساکن مفروضِ کرهی دیگر از خودمان این سؤال را بپرسیم با لایههای مهمی از واقعیات اجتماعی ایران روبرو خواهیم شد که بیتردید برای عمل سیاسی مؤثری که باید این نارضایتیها را به اعتراض تبدیل کند، پیامدهای منطقی بسیار خواهد داشت.
دست کم در واپسین هفته های مانده به انتخابات ریاست جمهوری امید فراوانی میان مردم برای تغییر وضع موجود دیده می شد و به نظر می آمد که اگر اصلاح طلبان به هر دلیلی موفق به کسب قوه مجریه نشوند بار دیگر هواداران این جریان سرخورده می شوند.به عقیده شما چرا بدنه اجتماعی اصلاح طلب پس از انتخابات دچار سرخوردگی نشد؟
من واقعاً مطمئن نیستم که چنین سرخوردگی رخ نداده باشد، این ادعا بیشتر به نوعی امید و آرزو نزدیک است تا به واقعیت. البته طرح موضوع سرخوردگی در حال حاضر ممکن است به جای اینکه مرهمی بر جراحتهای فعالان جنبش باشد، نمکی بر زخم و درد آنان جلوه کند، اما در مقام تحلیل و بررسی باید مثل خود واقعیت بیرحم بود و امید و آرزو را به جای واقعیت ننشاند. شخصاً امیدوارم حاملان جنبش سبز با حضور مستمر خود در روزهای آینده مشت محکمی بر دهان این برداشت من بزنند و نشان بدهند این سرخوردگی واقعیت ندارد.
اما صرفنظر از ماجرای دهان بنده، این واقعیت را که عدهی کسانی که به اعتراضات خیابانی پیوستند بعد از 25 خرداد نزول کرد و بعد از 30 خرداد دیگر به پای هفتهی اول اعتراضات نرسید، نباید فقط به پای افزایش شدت سرکوب رژیم نوشت. سرکوب رژیم و شدت آن هم در هر حال یکی از متغیرهایی است که در هر حرکتی باید برایش جایی باز کرد و در این مورد هم یکی از عوامل مؤثر بود. اما بخشی از این ریزش میتواند ناشی از این موضوع باشد که معترضان احساس کردهاند خواستهی اولیهشان، یعنی ابطال انتخابات، به جایی نرسیده هیچ، دائماً هم دارد بر تعداد و عمق خواستهها افزوده میشود، بدون اینکه در عمل قدمی به پیش رفته باشیم. از طرف دیگر در نیروی سرکوبگر هم تزلزلی که لازمهی عقبنشینی باشد دیده نمیشود. شاید به این ترتیب معترضان احساس یأس کرده باشند از این که حتی بتوانند به هدف اولیهشان برسند. بعد از مدتی هم که موضوع اولیهی اعتراضات، یعنی غیرقانونی بودن دولت جدید، با استقرار دولت عملاً منتفی شده به نظر میرسید، چیزهای دیگری به میدان آمد و آرایش صحنه را تغییر داد و حالا همه باید بار دیگر با خودشان در بارهی حضور یا عدم حضور دوباره در میدان حرف میزدند.
وقتی به نتیجهی بیرونی کار نگاه میکنیم، اگر هم از یإس و دلخستگی حرفی نزنیم، نمیتوانیم انکار کنیم که دیگر آن شور و هیجان اولیه به چشم نمیآید. البته این فقدان شور و هیجان گرچه ممکن است موافقان وضع موجود را خوشحال کند و در نظر مخالفان یأسآور به نظر برسد، ولی رسوبهایش میماند و متراکم میشود و قدرت تخریبیاش، با تبدیل شدن به کینه، افزایش مییابد و به وقتش خواب از سر همهی ما، منجمله از سر قدرت سرکوبگری که ممکن است تصور کند «چشم فتنه» را درآورده، خواهد ربود.
گروه قابل توجهی از بدنه اجتماعی جنبش سبز انتظار داشتند که در یک بازه زمانی نه چندان طولانی تغییرات قابل توجهی در ساختار حکومت اتفاق بیافتد. با توجه به این که حکومت حاضر به مصالحه با مخالفان نیست و سیاست سرکوب هم کماکان ادامه دارد آیا امکان سرخوردگی و ناامیدی جامعه از وقوع تغییرات دلخواه وجود ندارد؟
خوب این انتظارات به معنای دقیق کلمه «نابجا» بود. یعنی بر چه اساسی واقعاً باید میپذیرفتیم که حکومت تن به «تغییرات قابل توجه» خواهد داد. اگر خیلی که واقعبین میبودیم باید فکر میکردیم کاری کنیم که فعلاً حکومت همین بازی نیمبندِ انتخابات را به هم نزند و نهاد انتخابات را ناکارکرد نکند، بقیهاش پیشکش.
نمیخواهم از حرفم اینطور برداشت بشود که گویی مخالفان باعث به هم خوردن بازی انتخابات در ایران شدند. نه، به نظرم حکومت در همان یک هفته تا ده روز آخر مانده به انتخابات عزمش را برای پایان دادن به روال نیم بند انتخابات گرفت و حاضر شد پای هزینههایش هم بایستد. چون حکومت خودش را -- درست یا نادرست-- در قوی ترین وضعیت موجود چه در داخل چه در سطح بینالمللی احساس میکرد، هزینههای زیادی برای این قدرتمندی پرداخته بود، و دلیلی نداشت که بخواهد از ثمراتش دست بکشد، و ورود کسی مثل آقای موسوی به قلعهی حکومت (یعنی کسی که حالا در چشم حکومت به مثابهی یک خاتمی دیگر جلوه میکرد) برنامههای آیندهی رژیم سیاسی را با اختلال مواجه میکرد و میتوانست کار را به همان نقطهی قبلی برگرداند که برای تغییرش این همه هزینه پرداخته بودند. در هر حال این «احساس» قدرتمندی به رژیم کمک میکرد تا در سرکوب مخالفان تزلزل به خرج ندهند. به عبارت دیگر بنا به فرمول لنینی انقلاب، حتی اگر پایینیها هم نمیخواستند، بالاییها هنوز میتوانستند. از طرف دیگر جنبش مخالف هم از نیروی مادی لازم برخوردار نبود که بتواند موازنهی سیاسی را در عمل بهگونهای تغییر دهد که رژیم سیاسی حاضر به قبول «تغییرات قابل توجه» شود. بماند که حتی در فرصتهای سیاسی پدید آمده در پی انتخابات هم، فقدان مهارت سیاسی بازیگران عمده، و نیز وجود پسزمینهی نیرومندی از یک فرهنگ سیاسی هنوز انقلابی، که امکان سازش و گفتوگو و مصالحه را از میان میبرد، حتی امکان تغییرات «غیر قابل توجه» را هم از بین برد.
بنابراین باید گفت که انگار باز هم معترضان سیاسی انتظاراتشان را در سطحی بالاتر از آنچه عملاً میشود به آن دست یافت تنظیم کرده بودند. متاسفانه این مشکل با اغلب حرکتهای سیاسی اعتراضی در ایران همراه بوده است که خواستهها نه بر مبنای امکانات و ظرفیتهای واقعاً موجود، بلکه بر اساس آرمانپردازیهای گاه تخیلی یا شدت نفرت از وضع موجود تنظیم میشده است. به این معنی که آرمانها چنان بلند و دوردست و بدون هر نوع مرحله بندی تعریف میشدهاند که گویا قرار است یک شبه جهنم ما به گلستان تبدیل شود. در فرجام کار البته همیشه دیوار صلب و سخت واقعیت جلوی راه ما سبز میشود که وقتی به آن اصابت میکنیم، جز ناامیدی نصیب مان نمیشود.
تجمع های خیابانی به عنوان تجلی گاه حرکت های اعتراضی جنبش سبز بیشتر در تهران و شهرهای بزرگ به وقوع پیوسته است آیا می توان با استناد به این مساله نتیجه گرفت که جنبش سبز یک جنبش برآمده از طبقه متوسط است؟
ببینید، من از کسانی هستم که نسبت به وجود طبقات اجتماعی ــ به معنای دقیق جامعهشناسانهی آن-- در ایران مشکوکم. (از نظر روششناختی هم وارد این بحث نمیشوم که آیا طبقه از فاعلیت برخوردار است و آیا میتواند در نقش یک کنشگر جمعی ظاهر شود یا خیر) با این حال، حتی اگر به وجود این طبقات قائل باشیم هم باید دید از نظر تحلیلی این مفهوم، به ویژه مفهوم طبقهی متوسط، تا چه اندازه به غنای تحلیلهای ما کمک میکند. چون اهمیت طبقهی متوسط را باید از نظر اهمیتی که سبک زندگی این طبقه برای عمل سیاسی و اجتماعی به بار میآورد سنجید. من از شما می پرسم کجاست آن زندگی طبقهی متوسط؟ آیا اگر طبقهی متوسط وجود دارد، سبک مورد انتظار زندگی این طبقه هم وجود دارد؟
برای اینکه حرفم روشن باشد، مثلاً نگاه کنید به زندگی اعضای طبقهی متوسطِ مفروض در زمان شاه. در آن زمان مثلا کارمندان و معلمان دو قشر مشخص از اعضای این طبقه محسوب میشدند. زندگیشان چطور بود؟ بعد از ظهر از سر کار برمیگشتند و غذایی و احتمالا چرتی و عصر و شبشان هم اختصاص به چیزی داشت که زندگی طبقهی متوسط را میسازد، یعنی مصرف فرهنگی: به سینما و پارک وکافه میرفتند، کتاب و مجله و روزنامه میخواندند، به مهمانی میرفتند یا به پیکنیک، پاتوق داشتند و دور هم جمع میشدند و ... حالا برای اینکه فقط یک قلم از دود شدن زندگی طبقهی متوسط را در جامعهی کنونی ایران ببینید، توجه کنید به تیراژ کتاب و عدهی تماشاگران سینما. تیراژ متوسط کتابهای جدی از 3000 تا در رژیم گذشته (که تازه «لعنتی» هم وصف میشد از بس که تکان نمیخورد) رسیده است به حدود 1100 تا. نزول تعداد تماشاگران سینما و ورشکستگی اقتصادی این سینما هم که اظهر منالشمس است. سایر مصارف فرهنگی هم که جای خود دارد. تازه دو برابر و اندی شدن جمعیت در این فاصله هم بماند. به عبارت دیگر این طبقه، به فرض وجود، آن زندگی خاص مورد انتظاری را که به خودشکوفایی بیشتر و در نتیجه به گسترش مطالباتش بیانجامد ندارد. مهمتر اینکه اصلا شیوهی زندگی پر از دستانداز و گرفتاریش اجازه نمیدهد به طور مستمر به جنبههای عامتر زندگی اجتماعی، یعنی چیزی فراتر از خود و حداکثر خانوادهی خودش، از جمله به سیاست توجه نشان دهد. سیاست، به منزلهی امر عمومی در حاشیههای کاملاً موقت این زندگی قرار دارد و جایی که خطری متوجه زندگی حقارتبار ما نکند. به همین دلیل هم اعضای این طبقه، اغلب ناپیگیرند و حضورشان در سیاست مستعجل است و زودگذر.
اگر این نکات را بیش و کم بپذیریم، پس دیگر این موضوع که پیوسته گفته میشود این جنبش، جنبش طبقهی متوسط است، چه معنایی خواهد داشت؟ این جنبش، جنبش طبقهی متوسط، خوب که چه؟ یعنی از این توصیف جز یک حظ ژورنالیستی نهایتاً چه چیزی به دست میآید؟ ما از مفاهیم در تحلیلهای علمی برای روشنتر شدن و قابل فهمتر شدن واقعیت کمک میگیریم نه برای الصاق صفات خوشگل و شیک به واقعیات. به نظر میرسد استفاده مستمر از تعبیر طبقهی متوسط در این روزها بیشتر نقش تزئینی دارد تا نقش تحلیلی.
شعارهای هوادران جنبش سبز در جریان تجمع های پس از انتخابات به طور قابل توجهی رادیکال شده است،رادیکال شدن شعارها محصول طبیعی جنبش سبز است یا این که صرفا واکنشی به سرکوبهای حکومتی است؟
به نظر می رسد این فرایند هم تحت تأثیر افزایش شدت سرکوبهاست، هم ناشی از ریزش نیروها. وقتی سرکوب شدت میگیرد، طبیعتاً کسانی که رادیکالترند بیشتر احتمال دارد که پای کار بمانند تا کسانی که در طیف میانه و محافظهکارتر جنبش قرار داردند. بنابراین سرکوب باعث میشود نیروهای متعادلتر (و البته با استفاده از این قبیل تعبیرات به هیچ وجه قصد ارزشگذاری ندارم) زودتر به خانه بروند و در نتیجه شعارهای جنبش عمدتاً به دست کسانی بیافتد که خواستههایی رادیکالتر دارند.
به علاوه، حاملان جنبش هم انساناند و برخوردار از قدرتِ نیرومند عاطفه. از دیدگاهِ عاطفی-هیجانی، وقتی سرکوب افزایش مییابد، رنج و حرمان هم بیشتر میشود و کسانی که متحمل این درد و رنج هستند، واکنشهای شدیدتر (و به تعبیر سیاسی رادیکالتر) را از نظر اخلاقی برای خود موجه میپندارند. حاصل کار میشود آن چیزی که شما از آن با عنوان رادیکال شدن شعارهای جنبش یاد میکنید.
رهبران جنبش سبز در هفته های اخیر بارها خواهان گسترش دامنه جنبش به میان اقشاری مانند کارگران،کشاورزان و معلمان شده اند. با توجه به ذات دموکراسی خواهانه جنبش سبز چگونه می توان میان تقاضاهای عمدتا سیاسی این جنبش با مطالبات عمدتا اقتصادی گروه های حاشیه ای جامعه پیوندی پایدار برقرار کرد؟
من فقط به این اکتفا میکنم که بگویم بد نیست این رهبران از خود بپرسند چرا این اقشار تا به حال به سمت جنبش نیامدهاند. آیا این رهبران و رهروانشان توانستهاند خواستههای خودشان را به زبان زندگی روزمرهی این مردم ترجمه کنند؟ آیا آنها توانستهاند نشان دهند که خواستههای این جنبش با منافع عینی این اقشار پیوند دارد؟ اگر به ترکیب و سهم آرایی که در این دوره و دورهی قبلی به آقای احمدینژاد داده شد توجه شود، شاید رگههایی از پاسخ به این پرسشها را بتوان در آن جست و یافت.
علی رغم تمام برنامه ریزی هایی که هواداران جنبش سبز برای برگزاری یک تجمع اعتراضی گسترده در روز بیست و دوم بهمن ماه سال گذشته ترتیب داده بودند،ماموران امنیتی مانع شکل گیری هرگونه تجمعی از سوی سبزها در این روز شدند و از آن زمان به بعد نیز تجمع خیابانی قابل توجهی از سوی سبزها برگزار نشده است. با علم به این که حکومت احتمالا در آینده نیز سیاست سرکوب را ادامه خواهد داد شما تا چه حد به استفاده هواداران این جنبش از خیابان ها خوشبین هستید؟
خیابان علیالاصول میدان مورد علاقهی رژیم سیاسی موجود است. این رژیم خود بر دوش انقلابی که در خیابانها جریان داشت به قدرت رسید و این شکل از حضور مردم را، حتی به شکل نمایشی برای حفظ قدرت خود محفوظ نگه داشته است. درست است که در هفتهی اول اعتراض به نتیجهی انتخابات، خیابان از دست رژیم درآمد و به دست مردم معترض افتاد، اما این حضور موقتی بود و برای همه از جمله رژیم سیاسی و حتی مخالفانش غافلگیر کننده بود. قدرت سیاسی موجود حتی اگر از امکان پیشین بسیج سیاسی مردم برخوردار نباشد، هنوز تا حدی قادر به نمایش آن هست، وهمین نمایش میتواند مرعوب کننده باشد و مانع حضور مخالفان در حد و اندازهی مناسب در خیابانها شود، و از نمایش تغییر موازنهی قوا جلوگیری کند. حضور معترضان در خیابان تنها در صورتی غیرقابل مقاومت خواهد بود که در همان حد و اندازهها، و نیز شکلِ روز 25 خرداد یا هفته اول اعتراضات باشد، که البته میدانیم با جمیع ملاحضات موجود احتمال تکرار اندکی دارد.
پس خیابان تنها یکی از عرصههای حضور جنبش سبز است، نه، تنها عرصه یا بهترین آن. اما مشکل اینجاست که در وضعیت کنونی ایران قدرت سیاسی مجال پاگیری محفلها و پاتوقهای محدود را هم از همه سلب کرده است چه رسد به استقرار شکلهای سازمانیافتهتری از حضور اجتماعی. بنابراین گویی خیابان به محلی تحمیلی برای حضور مخالفان تبدیل شده است؛ تحمیلی که میتواند عوارض ناخوشایندی برای جنبش داشته باشد.
چارچوب فکری رهبران جنبش سبز به طور واضحی متاثر از اندیشه روشنفکری دینی است ولی بسیاری از روشنفکران عرفی و بخشی از بدنه اجتماعی جنبش سبز معتقدند که نباید بر جنبه دینی در جنبش دموکراسی خواهی ایران تاکید زیادی صورت گیرد. به عقیده شما این اختلاف نظرها پیرامون نقش دین در جنبش سبز چه فرجامی پیدا خواهد کرد؟
صرفنظر از هر فرجام متصوَری که این اختلافها داشته باشد، چیزی که باید مهمتر قلمداد شود این است که رهبران و رهروان این جنبش چگونه با اینگونه اختلافها و تکثرهای فکری و سیاسی روبرو خواهند شد. این جا همان محلی است که قدرت و غنای دموکراسیخواهی نیروهای سیاسی و اجتماعی ما محک زده میشود. چون دموکراسی چیزی نیست که آن جا یا این جا افتاده باشد و ما میخواهیم برویم و به آن برسیم و فقط یک رژیم سرکوبگر وجود دارد که به ما اجازه نمیدهد به آن دست بیابیم. دموکراسی یعنی همین شیوهی رفتن و نزدیکتر شدن ما به هدفها و آرمانهای دموکراتیک. دموکراسی «سیمرغ»ی نیست که سر قلهی قاف باشد؛ دموکراسی تلاش و تقلای همان «سی» مرغ است برای رسیدن به مقصد، مقصدی که از جنس صیرورت و شدن است نه یک نقطه معین و ثابت. به عبارت دیگر دموکراسی از دل همین تلاشهای دموکراسیخواهانه است که میجوشد و بیرون میزند (یا نمیجوشد و بیرون نمیزند، چنانکه تا به حال نزده است). ما دست کم یک صد سالی هست که در تلاش و تقلای دموکراسی بودهایم، اما اگر به شیوهی عمل نیروهای دموکراسیخواهمان توجه کنیم میبینیم این اعمال عمدتاً فاقد مضمونهای دموکراتیک بوده است. البته همیشه هم بهانههایی مثل حضور دشمن (یعنی همان رژیمهای کذایی و مانند آن که خودشان هم با توسل به وجود دشمن مانعی بودهاند برای دموکراسی) وجود داشته که با توسل به آن از تن دادن به دموکراسی و قبول بازی دموکراتیک سرباز بزنیم و انحاء و اشکال متفاوتی از پدرسالاری و استبداد و قبیلهگرایی را، گرچه در بستهبندیهای شیک امروزین، ترویج کنیم.
وقتی به شیوهی گفتوگوها و بعضا زدوخوردهای سیاسی و فکری مخالفان نگاه میکنیم، از جمله به برخوردهای مذهبیها و غیر مذهبیها، چندان بویی از دموکراسی و غلبهی ارزشها وشیوههای دموکراتیک به مشام نمیرسد که هیچ، گاه بوی آزاردهندهی استبدادگری مشام را هم میآزارد. اگر میگفتیم بلد نیستیم و در اول راه هستیم و داریم تمرین میکنیم اشکالی نداشت. ولی به نظر میرسد همهی ماها خودمان را یک پا قهرمان دموکراسی میدانیم تا جایی که بنا به تعبیری که در یک سخنرانی به کار بردم، دموکراسیخواهان ما هم گاه در قد و قوارهی «دموکراتاللهی» ها ظاهر می شوند (یعنی چیزی در ردیف حزباللهی و شاهاللهی و سکولاراللهی و دیگر «اللهی»ها). به طوری که اگر پوستهی حرفهاشان را که کنار بگذاری مغزش چیزی از بازتولید گونههایی از استبداد کم ندارد.
به هر حال تا این جای کار که نه از جانب مذهبیها نه از جانب غیرمذهبیها آن میزان از به رسمیت شناختن طرف مقابل که لازمهی رعایت، تحمل و بردباری، و یافتن راهی برای کنار آمدن با این اختلافات است، بروز داده نشده. از این بابت، فرجام کار هر چه باشد به نظر نمیرسد از این شیوهی کار با همدیگر، مضمون دموکراتیک چندانی به بار بنشیند.
بدنه اجتماعی جنبش سبز عمدتا وضعیت حکومت کنونی را شکننده می دانند و اعتقاد دارند که زمان تغییر دیر یا زود فراخواهد رسید. اعتقاد عمومی به ناپایدار بودن وضع موجود چه تاثیرات اجتماعی کوتاه مدت و درازمدتی می تواند داشته باشد؟ آیا خود شما نیز به عنوان یک جامعه شناس معتقد به ناپایدار بودن وضعیت فعلی هستید؟آیا احتمال می دهید که در آینده نزدیک مناسبات موجود به نفع مطالبات هواداران جنبش سبز تغییر کند؟
ناپایداری در ایران یک خصیصهی عمومی است. همیشه بین آنچه هست و آنچه بعدا رخ میدهد (و پیشتر هم چندان محتمل شمرده نمیشده) فاصله نزدیکی وجود دارد، خیلی نزدیکتر از آن که بشود تصورش کرد. از لحاظ نظری دلیلش این است که ساختارهای نهادی در جامعهی ما از آن حد از استحکام برخوردار نیستند که کنشهای عاملان اجتماعی را محدود و بنابراین قابل پیشبینی کنند. به عبارت دیگر دست عاملان اجتماعی خیلی بازتر از جامعههای قوامیافته و ساختارمند است. این است که ناپایداری به یک ویژگی عمومی تبدیل میشود که سطوح خرد و کلان زندگی اجتماعی و سیاسی ما را تقریباً به یکسان در برمیگیرد. حال موضوع این ناپایداری میخواهد در سطح کلان برافتادن رژیمی باشد مثل رژیم شاه که تا چند ماه قبلش در اوج اقتدار به نظر میرسید یا در سطح خرد، کلاهبردار از کار درآمدن کسی که تا دیروز با گردن شکسته از مردم پول جمع میکرد و مردم او را آدم پاک و درستی میشناختند، یا به خاک سیاه نشستن آدمی که تا همین چندی پیش برای خودش موقعیت و منزلتی داشت. همهی اینها در جامعهی ما به طرفة العینی عملی میشود.
اما این موضوع در سطح سیاسی طرف دیگری هم دارد. یعنی ناپایداری اوضاع از نظر سیاسی جادهای دو طرفه است. مثلاً در همین موضوع مورد بحث، تزلزل رژیم، کم و بیش به همان اندازه احتمال دارد که ماندنش و به اضمحلال کشاندن جنبشی که علیهش شکل گرفته. چیزی که این احتمالها را تقویت یا تضعیف میکند، فرصتهای سیاسی و مهارت بازیگران سیاسی در استفاده از این فرصتهاست. چون در غیاب آن ساختارهای متصلب، عاملان و بازیهای آن هاست که خود به ایجاد ساختهای موقتی از فرصتها میانجامد و میتواند صحنه را تغییر دهد. فرصتهای سیاسی هم همیشه پیش میآید، حتی در بستهترین و سرکوبگرترین رژیمها، همچنان که در همین جمهوری اسلامی موجود هم پیش آمد. چیزی که هست ما باید از خودمان بپرسیم که آیا برای این فرصتها از آمادگی و مهارت کافی برخورداریم یا نه؟ و اگر نه، برای ظرفیتسازی در این موارد چهها میتوانیم کرد.
آرزو پویان - جرس:همسر احمد معتمدی وزیر سابق ارتباطات نسبت به عدم پیگیری وضعیت ترور همسرش اعتراض کرد و گفت: اگر وزیر علوم با همین بی اعتنایی و بی تفاوتی از کنار پرونده آقای معتمدی بگذرد، دور نیست که فردا شاهد حمله و حتی کشته شدن اساتید دیگر دانشگاه باشیم . خانم اژدری در گفتگو با خبرنگار جرس، تاکید کرد: بسیار متاسفم که آقای دانشجو به عنوان وزیر علوم به دیدار ما در بیمارستان می آید و وعده و وعید برای پیگیری پرونده حمله به یک استاد دانشگاه را حضوری مطرح می کند اما بعد از مدتی پرونده را با بی اعتنایی تمام به فراموشی می سپارند.
وی با اشاره به اینکه آقای معتمدی امروز بعد از نزدیک به یک ماه از بیمارستان مرخص شده است، یاد آورشد، زمانی که ایشان در بیمارستان بستری بود از صدا و سیما برای ساختن فیلم مورد نظر خودشان آمده بودند، از دفتر کمیسیون امنیت ملی نیز آمده بودند و در کنار همه اینها آقای کامران دانشجو نیز آمده بود و بسیار جدی وعده پیگیری در اولین فرصت را داده بود.
وی ادامه داد: خود آقای وزیر علوم گفته بود: من به شما مدیون هستم حالا باید به ایشان بگوییم اگر شما در مواجهه با کسانی که به آنها مدیون هستید، یک پرونده مهم و تهدید جان یک استاد دانشگاه را به این راحتی رها می کنید پس بدا به حال کسانی که شما خودتان را به آنها بدهکار نمی دانید.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا صدا و سیما پس از آنکه اعلام کرد ترور آقای معتمدی به دلایل شخصی بوده است و شما نیز به این مسله که ترور را در حد مسائل شخصی تقلیل داده اند، پاسخی به شما داده است، گفت: هرگز، به هیچ وجه به ما پاسخی نداده اند و حتی خودشان هم پیگیر نشده اند که اگر حمله به آقای معتمدی شخصی بوده است، این ضارب الان کجاست؟
وی ضمن ابراز ناراحتی از بلاتکلیفی پرونده ترور همسرش گفت: اینجا اصلا بحث فردی مطرح نیست، بحث شخص آقای معتمدی هم نیست، همه حرف ما این است که به ساحت دانشگاه توهین شده است، یک ضارب فرصت ورود به دانشگاه را یافته و به یک استاد دانشگاه حمله کرده است، بعد هم می گویند مشکل شخصی داشت، مگر می شود بعد از این همه مدت مشخص نشود که آقایان می خواهند این پرونده را بررسی کنند یا نه؟
وی با بیان اینکه ما حتی نمی دانیم که آیا ضارب یک استاد دانشگاه الان در اختیار محاکم قضایی قرار دارد یا آزاد است، گفت: بارها هم از دانشگاه سوال کرده ایم که ضارب کجاست و آیا آنها پیگیر این پرونده هستند یا نه اما به ما هیچ جوابی نداده اند.
خانم اژدری در پاسخ به پرسشی در خصوص واکنش اساتید دانشگاه به این موضوع گفت: تا آنجایی که ما شنیده ایم نزدیک به چهارصد استاد دانشگاه بیانیه داده اند و به این اقدام خطرناک و خشونت آمیز اعتراض کرده بودند، این بیانیه که به هیچ وجه سیاسی نبوده و در راستای دفاع از حریم دانشگاه نیز امضا شده بود، به نظر نمی رسد که فرصت انتشار یافته باشد و دلیل آن را هم نمی دانم.
همسر آقای معتمدی افزود: این بیانیه غیرسیاسی در اختیار رییس دانشکده برق امیرکبیر است و نشان می دهد که دانشگاه و اساتید دانشگاه به جز قلم سلاحی ندارند که همان را هم باید مسولین امر پاس بدارند نه آنکه هیچ تضمینی برای امنیت استادان دانشگاه وجود نداشته باشد.
وی با تاکید مجدد بر اینکه دانشگاه باید به عنوان شاکی ، در مورد حمله به آقای به مراجع قضایی شکایت کند، یادآور شد: نا امن بودن فضای دانشگاه یک خطر جدی است که تا تکلیف پرونده های حمله به یک استاد دانشگاه روشن نشود، کسی نمی تواند بگوید تکرار چنین وقایع تلخی را دگر باره شاهد نخواهیم بود.
گفتنی است: پس از ترور دکترمسعود علی محمدی یکی از استادان فیزیک نظری دانشگاه تهران، سید احمد معتمدی استاد برق دانشگاه امیرکبیر و وزیر مخابرات دولت سید محمد خاتمی نیز سیزدهم اردیبهشت ماه، مورد حمله قرارگرفت و پس از زخمی شدن راهی بیمارستان شد . علی رغم وعده مسوولان برای بررسی دلایل این ترورها تا کنون هیچ پاسخ رسمی از سوی نهادهای امنیتی و قضایی در مورد نحوه رسیدگی به این پرونده ها و یا نتایج آن منتشر نشده است..
در پی ادامه یافتن اعتصاب غذای مجید توکلی در زندان اوین نگرانی ها نسبت به وضعیت سلامت وی افزایش یافته است.
به گزارش دانشجونیوز مجید توکلی که از صبح روز یکشنبه به سلول انفرادی منتقل شده است، دست به اعتصاب غذای خشک زده و با گذشت زمان وضعیت سلامتی وی به شدت نگران کننده شده است.
دستور انتقال مجید توکلی به سلول انفرادی توسط داستانی تهران صادر شده است. بنابر اطلاع دریافتی مجید توکلی در انتهای هفته گذشته نامه ای تفصیلی پیرامون وضعیت کنونی ایران نوشته است که این مساله باعث واکنش شدید ماموران امنیتی شده است. ماموران وزارت پس از اطلاع از نوشته شدن این نامه مجید توکلی را تهدید به قتل کرده اند. همچنین در پی حضور نماینده دادستانی در زندان اوین در روز یکشنبه و بحث و جدل مجید توکلی با وی، دستور انتقال توکلی به سلول انفرادی صادر شده است.
مجید توکلی عضو انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر از ۱۶ آذر ماه گذشته و پس از سخنرانی در دانشگاه امیرکبیر به مناسبت روز دانشجو، بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. وی پیش از این نیز ۲ بار در سال های ۸۶ و ۸۷ بازداشت شده و تاکنون نزدیک به دو سال و نیم در زندان محبوس بوده است.
در پی ادامه یافتن وضعیت وخیم مجید توکلی بسیاری از فعالین دانشجویی، حقوق بشر و سیاسی اعلام کرده اند که فردا چهارشنبه ۵ خردادماه برابر با ۲۶ می در شهرهای و کشورهای مختلف جهان در همبستگی به مجید توکلی دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
سایت الف که امروز در خبری مدعی شده بود در جلسه هیات دولت مدرک دکتری معاون اول دولت دهم بررسی شده و آن را بی اعتبار اعلام کرده اند، در گزارش دیگری به دفاع خبرگزاری رسمی دولت از معاون اول پرداخته و نوشته است:
پس از انتشار خبر الف در مورد سخنان وزير علوم و رييس جمهور در هيات دولت مبني بر آشكار شدن دروغگويي محمدرضا رحيمي، خبرگزاري دولتي ايرنا به نقل از منبع آگاه خود خبر داد:
وزارت علوم ، تحقيقات و فن آوري صحت مدارک تحصيلي محمد رضا رحيمي معاون اول رييس جمهور تا عبور موفق از امتحان جامع دوره دکترا را مورد تاييد قرار داده است. پس از صدور دستور رئيس جمهور در دولت نهم مبني بر بررسي مدارک تحصيلي مقامات و مسوولان کشور ، آقاي رحيمي مدارک تحصيلي خود را تسليم وزارت علوم کرد که نتيجه بررسي هاي کارشناسي انجام شده در اين خصوص ، اخيرا طي گزارشي تسليم هيات دولت شده است. صحت مدرک تحصيلي آقاي رحيمي در مقطع کارشناسي ارشد در زمينه حقوق بين الملل و گذراندن امتحان جامع در مقطع دکترا در رشته روابط بين الملل مورد بررسي و تاييد قرار گرفته است . "روند تبديل ايدئولوژي سياسي انجمن اخوان المسلمين در ارتباط متقابل جهان اسلام و غرب" موضوع رساله دکتراي آقاي رحيمي بوده است. معاون اول رييس جمهور در حال حاضر در حال دفاع از پايان نامه خود مي باشد.
اين خبرگزاري افزود:
براساس روال جاري در کشور ، به کساني که امتحان جامع را در مقطع دکترا گذرانده باشند ، عنوان دکتر اتلاق مي شود.
با اين وجود ، آقاي محمد رضا رحيمي در پرونده استخدامي خود ، هيچگاه از مدارک اکتسابي استفاده نکرده است.
ايرنا يادآور شده است: ارائه اين گزارش در هيات دولت ، خط بطلاني بر تبليغات مسموم برخي از رسانه ها و جريانهاي سياسي عليه آقاي رحيمي خواهد بود.
ايرنا براي محكم كاري اضافه كرده است:
وي پيش از اين نيز در دوم مهرماه سال 1378 به دليل ارائه يک مقاله علمي به هيات علمي آکادمي بين المللي اکو – انرژي و برتر شناخته شدن آن با راي کميته داوران ، موفق به اخذ مدرک دکتراي افتخاري شده بود.
اين در حالي است كه:
1- انتظار مي رود رييس جمهور و وزير علوم سخنان خود در هيات دولت را تكذيب كنند و دروغ بودن خبر الف را اعلام كنند.
2- آقاي رحيمي كه به استناد خبر خبرگزاري دولت تاكنون يعني سال 1389 در حال گذراندن پايان نامه دكتري است، در ارديبهشت 1382 با عنوان دكتر رحيمي، به استناد امضاهاي خود، رييس دانشكده حقوق دانشگاه آزاد بوده است! انتظار مي رود ايشان محل تحصيل دوره دكتري خود قبل از سال 1382 و رسيدن به امتحان جامع دكتري (به گفته خبرگزاري دولت) در اين سال به همراه نام اساتيد و اسناد نمرات مربوطه را براي اطلاع عموم منتشر كند.
3- ايشان به استناد اسنادي كه در دست الف است، در همان سال ها با مراجعه به كانون وكلا درخواست خود به اين كانون را به همراه دانشنامه ليسانس خود ارايه داده است. ضروري است نحوه جهش عجيب و غريب از ليسانس و فوق ليسانس به پس از گذراندن امتحان جامع دكتري (به ادعاي ايرنا)- كه مستلزم گذراندن كلاس هاي مربوطه است - در سال 1382 را مشخص كنند.
4- الف جهت اطلاع منبع آگاه حاميان رسانه اي رحيمي يادآوري مي كند شوراي نگهبان كه متشكل از حقوقدانان خبره قانون اساسي است يكي از نامزدهاي ثبت نام كرده در انتخابات مجلس ششم را به دليل اينكه بدون پايان بردن پايان نامه و اخذ مدرك، خود را دكتر معرفي كرده بود رد صلاحيت كرد.
5- الف همچنين آمادگي خود براي انتشار و استعلام مدرك افتخاري آقاي رحيمي به دليل ارايه يك مقاله را نيز اعلام مي كند.
6- بنابر اطلاع الف، گذراندن امتحان جامع نيز كسي را دكتر نمي كند. در اصطلاح دانشجويي به چنين دانشجويي نامزد دكتري مي گويند كه البته واژه اي غير حقوقي است. اگر فردي در همين مرحله و يا در حال گذراندن پايان نامه ترك تحصيل كند ممكن است دانشوري به وي اعطا شود.
7- آقاي رحيمي نه تنها در اين مورد، كه بايد در مورد نوشتن نامه معرفي (لينك) به دانشگاه جعلي بلفورد و ماجراهاي پس از آن (لينك) نيز پاسخگو باشد.
گفتني ست ايرنا در زمان ماجراي مرحوم كردان نيز دروغ هاي تعجب آوري همانند ارسال نماينده به انگليس و دسترسي به سايت اصلي آكسفورد و ... منتشر كرده بود كه باعث شرمساري اين خبرگزاري و منبع اين خبر، كه آقاي رحيمي بود، شد.
تلاش هاي حاميان رسانه اي رحيمي در حالي است كه پرونده وي در ماجراهاي خانه فاطمي در دستور كار قضايي قرار دارد؛ پرونده اي كه بنابر اطلاع منابع الف، ماجراهاي مدرك نداشته يا جعلي آقاي رحيمي در مقابل عمق فساد مسايل مطرح در اين پرونده ناچيز خواهد بود.
کیهان و سپاه علیه موسوی
در حالی که پخش فیلم تبلیغاتی میرحسین موسوی تاثیر بسیار گسترده و روشنی بر عموم مردم داشت و بشکلی زودهنگام چهره برنده انتخابات را پیش چشم مردم آورد، خبرهای تبلیغاتی اصلاح طلبان بخش اعظم رسانه های بیطرف یا اصلاح طلب را تسخیر کرد و احمدی نژاد تقریبا جز توسط رسانه های حکومتی و تبلیغات خیابانی با هزینه دولتی حامی چندانی نداشت. ستاد کروبی تبلیغات خود را روی معاونت کرباسچی متمرکز کرد. عکس های کروبی و کرباسچی در پوسترهای انتخاباتی دیده می شد. کروبی گفت: " حضور گسترده داشته باشیم تا عده ای را به کما ببریم."
از سوی دیگر نیروهای حامی احمدی نژاد در سپاه متنی را منتشر می کردند که به نیروهای نظامی تکلیف می کرد به گفته خامنه ای به احمدی نژاد رای بدهند. روزنامه های حامی دولت در یک بمباران خبری از هفته قبل آمارهای اقتصادی جدیدی را بطور وسیع و یکپارچه منتشر کردند. ابتکار نوشت که قیمت مسکن 30 درصد کاهش یافته است. کیهان نوشت قیمت یک تن سیمان از 140 هزار تومان به 50 هزار تومان کاهش یافت. رسالت نوشت " سیزده شاخص اقتصاد ایران در دولت نهم ترقی کرد." احمدی نژاد نیز به پرستاران ماهانه 50 هزار تومان به آنان پرداخت تا به شعارهای سیب زمینی مخالفانش معنای تازه ای ببخشد.
اما وضع موسوی در این میان مبهم بود. در حالی که باهنر و اکرمی اصولگرا میرحسین را در دایره اصولگرایی تعریف می کردند، افروغ نیز اعلام کرد که موسوی موفق شده تا فضا را به نفع خود عوض کند. برخی از حامیان آیت الله کروبی که از حامیان موسوی می خواستند به کروبی حمله نکند، حملات سازمان یافته ای را به موسوی آغاز کردند. بدین ترتیب موسوی در فشار دو گروه حکومتی و انقلابی قرار گرفت، کروبی رادیکالیزه شدن را آغاز کردند. در بیت خبرهای بدی به گوش می رسید. گفته می شد آیت الله خامنه ای خبرهایی دریافت کرده است که میرحسین قطعا در مرحله اول پیروز انتخابات خواهد بود.
کیهان: باور بفرمائید که باور نمی کنیم
سرمقاله امروز روزنامه کیهان با عنوان " باور بفرمایید که باور نمىکنیم!"، به انتقاد از اظهارات میرحسین موسوی در نخستین نطق انتخاباتی در تلویزیون پرداخت. در این سرمقاله آمده است: " آقای مهندس موسوی به بهانه سیاهنمایی علیه احمدینژاد، بسیاری از آموزههای اسلامی و انقلابی را مورد هجوم قرار داد و به نظرات صریح و خالی از ابهام حضرت امام حمله کرد." نویسنده سرمقاله افزوده است: " درباره ممنوعالتصویر بودن ایشان در سیمای جمهوری اسلامی ایران، باید پرسید مهندس موسوی طی ۲۰ سال گذشته کدام اقدام قابل توجهی را انجام داده است که بایستی خبر آن در تلویزیون به تصویر کشیده میشد؟! سکوت ایشان در برابر آنهمه اهانت به امام و اسلام و انقلاب و مردم که قابلیت تصویربرداری و نمایش تلویزیونی نداشته است!!"
این روزنامه افزود: " از نظر آقای مهندس موسوی، ایران اسلامی باید از مواضع اسلامی و انقلابی خود در حمایت از آرمان فلسطین و مقابله با صهیونیستهای وحشی و کودککش دست بردارد! البته این اظهارنظر آقای موسوی خیلی عجیب نیست، دوستان مدعی اصلاحات ایشان که هماکنون همه کاره وی هستند نیز بارها همین مواضع ذلت بار را تکرار کرده و می کنند. عجیب آن است که آقای موسوی دم از خط امام هم میزند!"
اعتراض انجمن صنفی به توقیف مطبوعات
انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران درباره توقیف مطبوعات به مقامهای جمهوری اسلامی هشدار داد. این انجمن در اطلاعیهای که امروز یکشنبه منتشر کرده است، به مسئولان و دولتمردان جمهوری اسلامی هشدار داده که " خدشهدار" کردن امنیت شغلی و استقلال حرفهای روزنامهنگاران با توقیف و تعطیلی پی در پی به نفع هیچکس و به ویژه حاکمیت نیست. اطلاعیه انجمن صنفی یک هفته پس از توقیف مجدد روزنامه «یاس نو» از سوی هیئت نظارت بر مطبوعات صادر شده است.
روزنامه «یاس نو» شنبه هفته گذشته پس از شش سال توقیف منتشر شد، اما هیئت نظارت بر مطبوعات، براساس نامه دادستانی تهران مانع از ادامه انتشار آن شد. این انجمن از مقامهای قضایی خواسته است که " در جهت دفاع از آزادیهای قانونی و مشروع و حقوق شهروندی به بررسی و رسیدگی این موضوع بپردازند." در بخش دیگری از این اطلاعیه، به لغو امتیاز نشریه " مردم و جامعه" اعتراض شده است. نشریه " مردم و جامعه" نیز هفته گذشته لغو امتیاز شد.
رضایی از انتقادها علیه احمدینژاد دفاع کرد
محسن رضایی نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری باردیگر گفت که ادامه مسیر محمود احمدینژاد، ایران را به " پرتگاه" میبرد. محسن رضایی که به مناسبت سوم خرداد روز آزادسازی خرمشهر در جمع خبرنگاران سخن میگفت، با دفاع از انتقادهایی که طی روزهای گذشته متوجه دولت محمود احمدینژاد کرده است، افزود: " ادامه مسیر دکتر احمدینژاد ما را به پرتگاه میبرد." اظهارات این نامزد ریاست جمهوری در پاسخ به سئوال خبرنگاری که از وی پرسید " شما دیگر اعتقادی به این جمله ندارید؟" عنوان شد. آقای رضایی چندی پیش در جریان یک کنفرانس خبری با ابراز نگرانی از تداوم ریاست جمهوری محمود احمدینژاد هشدار داده بود که دولت نهم، جمهوری اسلامی را به " پرتگاه" میبرد.
آقای احمدینژاد که خود نیز برای دومین بار نامزد انتخابات ریاست جمهوری شده است، روز گذشته در واکنش به این انتقادها اظهار داشت که در مناظرههای تلویزیونی افشاگری خواهد کرد. رئیس جمهوری ایران، سه نامزد انتخابات را متهم کرد که در اظهارات خود، دولت را تخریب میکنند. آیتالله علی خامنهای نیز که از هفته گذشته اظهارات صریحی درباره انتخابات ریاست جمهوری ایراد میکند، امروز یکشنبه خطاب به نامزدهای انتخاباتی گفت حرفهایی نزنند که موجب " دلخوشی دشمنان" شود. آقای خامنهای پیشتر اظهار داشته بود که بسیاری از حرفهای نامزدهای انتخاباتی درباره وضعیت ایران " واقعیت" ندارد.
با این حال محسن رضایی در دفاع از آنچه که درباره دولت احمدینژاد گفته بود، امروز باردیگر تصریح کرد که اظهاراتش مبتنی بر " تحلیلی عمیق از وضعیت کشور" است و همچنان به آن اعتقاد دارد. وی در عین حال تاکید کرد که مخالف ورود نیروهای نظامی به مناقشههای سیاسی است.
حمایت رهبری از احمدی نژاد
ادعای حمایت انتخاباتی رهبر از احمدینژاد، انصار حزبالله و سپاه را در برابر هم قرار داد. نشریه انصار حزبالله (یالثارات) هفته گذشته دستخط نماینده ولی فقیه در سپاه منتشر کرد که در آن بر حمایت آیت الله خامنهای از انتخاب مجدد احمدی نژاد تاکید شده بود، اما روابط عمومی سپاه این دستخط را جعلی توصیف کرده و چاپ آن را "شیطنت تبلیغاتی" دانسته است. علی سعیدی که همزمان با نمایندگی رهبر در سپاه، در جامعه روحانیت مبارز نیز عضویت دارد، از جمله حامیان احمدینژاد در این تشکل محسوب میشود که موفق نشدند نظر خود را به تایید جامعه روحانیت برسانند.
هفته گذشته برخی سایتها خبر دادند که یک عضو جامعه روحانیت در جلسه این تشکل از تمایل رهبر به انتخاب مجدد احمدینژاد خبر داده و خواستار رای اعضا به حمایت از او شده، هر چند توضیح ندادند که آن فرد چه کسی بوده است. سعیدی در چند ماه اخیر از معدود اعضای جامعه روحانیت بوده که بارها در مصاحبهها از دولت نهم حمایت و به منتقدان آن تاخته است. او چند روز قبل هم در یک مصاحبه گفت: "از بنده میپرسند که از فرمایشات صریح رهبری تبعیت کنیم یا منویات معنادار ایشان را مورد توجه قرار دهیم؟ بنده میگویم باید پا جای پای رهبری گذاشت، جهتی که رهبری مشخص کرده مثل آفتاب روشن است ولی برخی از افراد آن را نمیبینند ... براندازی امنیتی، سیاسی، فرهنگی و نظامی موجب خروج انقلابها از مسیر و سقوط آن میشود. براندازی فرهنگی یعنی پایبند نبودن مردم و خواص به رهبری، استحاله مردم و ترویج تساهل و تسامح ... جریانی که تحت عنوان تساهل و تسامح تصمیم به ورود به قوه قضائیه یا مجریه را دارد در حقیقت دنبال استحاله مردم است."
نماینده ولی فقیه در سپاه، هفته قبل هم در مصاحبه با خبرگزاری مهر، موضعگیری تندی علیه سردار رشید مسئول کمیته ایثارگران ستاد موسوی و اعلام حضور گروهی از بسیجیان در جمع حامیان این کاندیدا انجام داد و آن را "جنگ روانی علیه بسیج و سپاه" نامید؛ البته این مصاحبه به سرعت از روی خروجی آن خبرگزاری حذف شد. اما این بار او نه از طرف خود، بلکه از جانب رهبر جمهوری اسلامی اعلام موضوع کرده است؛ چیزی که اصولگرایان منتقد احمدینژاد آن را برنمیتابند. روزنامه جمهوری اسلامی دو روز قبل (شنبه) از انتشار این دستخط پرده برداشت و خواستار توضیح نماینده ولی فقیه در سپاه شد، اما سعیدی سکوت کرد و به جای او روابط عمومی سپاه اطلاعیه داد و ضمن تکذیب خبر، آن را "شیطنت انتخاباتی" توصیف کرد.
تبلیغات انتخاباتی در مراسم صبحگاه
نخستین روایتگر داستان حمایت رهبر از یک کاندیدا، نشریه "یالثارات الحسین" ارگان رسمی انصار حزبالله بود که با انتشار متن نامه نماینده ولی فقیه که در آن بر حمایت رهبر از احمدینژاد تاکید میشد، خاطره مبارزات انتخاباتی دوازده سال قبل و انتشار میلیونی تراکتهای حاکی از تمایل رهبر به انتخاب ناطق نوری را تداعی کرد.
بر اساس این نامه که روز دوشنبه 28 اردیبهشت 88 در ویژهنامه انتخابات ریاستجمهوری نشریه انصار حزبالله منتشر شد، سردار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه خطاب به "حاج آقای سعیدی نمایندگی مقام عظمای ولایت در سپاه" نوشته: "همانگونه که در ملاقات حضوری عرض شد، متاسفانه موضوع انتخابات ریاست جمهوری بعضا به دو دستگی میان فرماندهان لشگرهای نیروی زمینی سپاه انجامیده است، استدعا دارم با توجه به مشکل مذکور رهنمودهای لازم را مبذول دارید."
سعیدی نیز در پاسخ به این درخواست، تصریح کرده: "برادر سردار پاکپور فرمانده محترم نیروی زمینی سپاه، نظر صریح مقام عظمای ولایت حضرت آیتالله خامنهای، انتخاب مجدد ریاست محترم جمهوری جناب آقای دکتر احمدینژاد میباشد. بر فرماندهان محترم نیروی زمینی سپاه واجب است در عمل به رهنمودهای مکرر معظم له، پرسنل تحت امر خود و خصوصا برادران وظیفه را توجیه نمایند. والسلام، التماس دعا."
در تصویر منتشر شده در هفتهنامه یالثارات که در سایتهای اینترنتی نیز منعکس شده، دستخط هر دو نفر کاملا خوانا و مشخص است و منابع مختلف خبر دادهاند که تصویر این نامه در مراسم صبحگاه مشترک نیروی زمینی، ستاد مشترک سپاه و ستاد کل نیروهای مسلح و نیز به طور گسترده بین سربازان وظیفه توزیع شده است.
اعتراض به دخالت سپاه در انتخابات
انتشار این دستخط اعتراض روزنامه "جمهوری اسلامی" را برانگیخت. این روزنامه اصولگرا که در انتخابات آتی از میرحسین موسوی حمایت میکند، نوشت: "اخیراً دستخطی به حجت الاسلام سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه نسبت داده شده كه وی در جواب سوالی درخصوص نظر رهبر انقلاب درباره اینكه به چه كسی باید رای داد؟ اسم یكی از چهار داوطلب مطرح ریاست جمهوری را برده و آن را به ایشان نسبت داده و افزوده که رای دادن به وی واجب است. باتوجه به اینكه رهبر معظم انقلاب تاكنون حداقل دو بار در سخنرانیهای خود فرمودهاند نظر خود را به هیچكس نخواهند گفت، قطعاً این انتساب كذب محض است. انتظار این است كه نماینده ولی فقیه در سپاه آن را تكذیب نماید."
ولی این انتظار برآورده نشد و سعیدی هیچ واکنشی به انتشار دستخط خود در ویژهنامه انتخاباتی انصار حزبالله نشان نداد. با این حال روابط عمومی سپاه پاسداران با ارسال یک پاسخ برای روزنامه جمهوری اسلامی، که در این روزنامه به چاپ رسیده، به تکذیب خبر مذکور پرداخت." سایت خبری "آینده" نیز این نامه را "جعل انتخاباتی" توصیف کرد و با انتقاد از موضعگیری علی سعیدی نوشت: "رهبر انقلاب بر رویکرد بیطرفانه خود تاکید کرده و منصوبین ایشان نیز طبعا باید چنین رویکردی داشته باشند." اما در مقابل، روزنامه جوان که به سپاه نزدیک است، عامل جعل و انتشار این دستخط را "سایتهای دوم خردادی" معرفی کرد.
دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت ایران، به مناسبت اولین سالگرد شهادت کیانوش آسا، دانشجوی کارشناسی ارشد شیمی آن دانشگاه که در جریان اعتراضات مسالمت آمیز ۲۵ خرداد ۸۸ به شهادت رسید، بیانیه ای صادر کردند.
صادر کنندگان بیانیه با گرامیداشت یاد و خاطرۀ کیانوش آسا و دیگر جانباختگان حوادث بعد از انتخابات و همچنین یادآوری حوادث سال گذشته، خاطرنشان کرده اند:"سالروز انتخابات ۲۲خرداد نزدیك میشود؛ سالگرد عروج كیانوشها، روزهایی كه یادآور خاطراتی است شیرین و تلخ. سالی پر حادثه با ۲۲، ۲۵ و ۳۰ خرداد، روز قدس، ۱۳ آبان، ۱۶ آذر، عاشورا و ... را پشت سر گذاشتیم. اکنون سال ۸۹، سال صبر و استقامت برای رسیدن به خواستهها و مطالبات است."
دانشجویان ســـبز دانشگاه علم و صنعت همچنین یادآور شدند "تا چه زمانی باید در مطالبات تاریخی ملت ما، این شعار و این خواسته از حلقوم ملت، گوشهای ناشنوا را به شنیدن وا دارد؛ در انقلاب مشروطه، در جنبش ضد استبدادی عهد رضاخانی، در خیزشهای سیاسی سال ۳۲ و ۴۲، در جریان ملی شدن صنعت نفت، در روند انقلاب اسلامی، در خرداد ۷۶ و خرداد ۸۸ و تا امروز و در تداوم همه روزهای مبارزه با استبداد، همچنان «آزادی» درخواست می شود."
این بیانیه اخراج اخیر چند تن از دانشجویان آن دانشگاه را نیز مورد انتقاد قرار داده و در ادامه خاطرنشان می سازد: "علم و صنعت هم این روزها با تمام وجود و در کنار باقی ملت، درد را حس میكند: اخراج چهار تن از یاران دبستانی (پویا شریفی، حمیدرضا صحرایی، علی اسدالهی و سجاد درویش)، بازداشت و زندانی كردن فعالین، احضار و تهدید دانشجویان و اخیرا فشار به اساتید دگراندیش. از یک طرف صحبت از کرسیهای آزاداندیشی میشود و از طرف دیگر شاهد عکس جریان آزاداندیشی در دانشگاهها هستیم. حمله اوباش به دانشجویان در علم و صنعت در ۸ دی ماه، کدام نشان از آزاداندیشی دارد؟ گفتهها با آنچه عمل میشود همخوانی ندارد و برنامهی حذف و کنار گذاشتن اساتید دگراندیش از سوی حاکمیت با دقت پیگیری میشود. انجمنهای اسلامی دانشگاهها تعطیل میشوند، دانشجویان دگراندیش اخراج و تسویه میشوند و هرگونه اظهار نظر خلاف میل حاکمیت، شدیدترین برخوردها را در پی دارد."
دانشجویان در پایان آورده اند "ما نه تنها در شهادت مظلومانه كیانوش آسا، كه در سوگ تمام خونهای ریخته شده عزاداریم. ما اعدامهای دسته جمعی و عدم شفافیت روند دادرسی و محاکمات را محکوم میکنیم و ریختن خون بیگناهان به منظور تسویه حسابهای سیاسی را تاسفبار میدانیم. چگونه شد که قوه قضاییه از عاملان جنایتهای کوی دانشگاه، کهریزک، سی خرداد و روز عاشورا و ... گذشت؟؟ این چه مصلحتی بود که پروندههای فساد گسترده و رانتخواری در سپاه و دولت به راحتی باز نشده، بسته شدند؟! وقتی قوه قضائیه از طرفداری مظلومان، به سمت طرفداری از صاحبان قدرت و مکنت بلغزد، مشکل است که بتوان جلوی داوری مردم را در مورد ظالمانه بودن احکام قضایی گرفت.
در این ما دانشجویان سبز دانشگاه علم وصنعت، یک بار دیگر در روز ۱۱ خرداد به یاد كیانوش آسا لباس سیاه به تن می كنیم و راس ساعت ۱۲ در برابر دانشكده مهندسی شیمی گرد هم میآییم و با حرکت به سمت پارک شهید آسا، زندگی کیانوشها را فریاد میزنیم. شعار مرگ نخواهیم داد و حضور سبز خود را به رخ آنها خواهیم كشید كه خون كیانوشها را خرج دوام خود كردند. این بار نیز مانند دفعات قبل، سبز بودنمان را فریاد میزنیم و با حذف حركات احساسی و شعارهای خشن، یاد میگیریم که گلوله را با گل پاسخ دهیم.
ما میدانیم تا روزی که زورمندان کم خرد، که دارای غرور و توهم هستند و قدرت خود را در محرومیت و تحقیر انسان میدانند و از سیاست، جز سرکوب، دخالت، تحمیل، تحقیر و تطمیع چیزی نمیدانند، باید جشن پیروزی کلمه بر شمشیر را به تأخیر انداخت؛ اما حرکت خرامان و شکوهمند تاریخ بشری به سوی آزادی و آزادگی است.
در ۱۱خرداد گرد هم میآییم تا بگوییم از تهدید و سرکوب بیزاریم، به اخراجها معترضیم و هرچه سد پیش رویمان بلندتر شود، استوارتر و سبزتر میشویم و با فزونی سختیها، تنها پیروزی را نزدیکتر میبینیم؛ که این سنت تاریخ است.
با خانواده داغدار آسا تجدید پیمان میكنیم تا هرگز نگذاریم خون كیانوشها پایمال شود و به مانند آن شهید در مسالمت و آرامش، حقوق پایمال شده خود را طلب میكنیم. بیشك این روز فرصتی دوباره برای اثبات اتحاد و ایستادگی دانشجویان و اساتید دانشگاه علم و صنعت خواهد بود."
دیدار با زندانیان و خانوادههای آنان از برنامههای کاری و مداوم دادستان تهران است.
عباس جعفری دولتآبادی در گفتگو با ایسنا، با اعلام این مطلب اظهار کرد: یکی از شیوههای کاری اینجانب از بدو تصدی سمت دادستانی تهران، برنامهریزی برای ملاقات مستمر با زندانیان و خانوادههای آنان بوده است که این دیدارها حداقل هفتهای یک الی دو بار صورت میگیرد و هدف از آن، شنیدن اظهارات زندانیان، بررسی مشکلات آنان و نظارت بر رعایت حقوق آنان است.
دادستان تهران افزود: در دیدارهای دادستان با خانوادهها نیز این امکان فراهم میشود تا اگر مشکلاتی وجود داشته باشد، جداگانه بررسی شود. تاکنون این ملاقاتها به طور هفتگی ادامه داشته و آثار بسیار خوبی هم برای زندانیان و هم خانوادههای آنان به دنبال داشته است. به عنوان مثال، روز یکشنبه مورخ ٢/ ٣/ ٨٩ با ١٢ نفر از زندانیان به طور جداگانه و انفرادی از جمله عمادالدین باقی در زندان اوین ملاقات شد که در این دیدار با درخواست نامبرده برای انتقال به بند عمومی موافقت و نامبرده از روز دوشنبه به بند عمومی زندان اوین منتقل شده است. همچنین به خانواده و پدر و مادر آقای نوریزاد اجازه داده شد با نامبرده در زندان ملاقات حضوری داشته باشند.
وی در پاسخ به سؤالی درباره آخرین وضعیت پرونده جعفر پناهی گفت: در دیداری که روز پنجشنبه هفته گذشته با نامبرده در زندان اوین صورت گرفت، درخواست وی برای آزادی قبل از محاکمه بررسی و با آن موافقت شد و مقرر شد که با تودیع وثیقه آزاد شود که تشریفات قضایی و اداری آن هماینک در جریان است. در عین حال پرونده اتهامی نامبرده هم با تکمیل تحقیقات و با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه انقلاب اسلامی تهران ارسال خواهد شد.
جعفری دولتآبادی همچنین افزود: همه دیدارها با زندانیان به صورت انفرادی صورت گرفته است تا متهمان و محکومان زندانی به راحتی فرصت ارائه مطالب خود را داشته باشند و این رویه کماکان ادامه خواهد یافت و از همینرو تاکنون هیچگونه دیدار دستهجمعی توسط دادستان با زندانیان صورت نگرفته است.
دادستان تهران درباره تقاضای عفو محکومان نیز گفت: محکومان قطعی جرایم امنیتی با توجه به قانون اساسی و مقررات مربوط به شرایط برخورداری از عفو و بهرهمندی از رأفت اسلامی، میتوانند درخواست خود را به دادستانی تهران ارسال دارند. تقاضاهای عفو بعد از بررسی و اظهارنظر برای اتخاذ تصمیم نهایی به قوه قضاییه ارسال خواهد شد.
وی با اعلام اینکه تعداد ٢۵٠ حکم از مجموع احکام صادرشده مربوط به محکومین حوادث بعد از انتخابات در مراجع تجدیدنظر قطعیت یافته است، افزود: در حال حاضر ۵٠ نفر از این محکومین در زندان ایام محکومیت خود را سپری میکنند و ١۵ نفر از آنان نیز در مرخصی به سر میبرند. سیاست دادستانی در اعطای مرخصی به محکومان از جمله راهکارهایی است که برخی از مشکلات زندانیان و خانواده آنان را مرتفع کرده است. از سوی دیگر تعدادی از محکومان هم با صدور احکام تعلیقی و آزادی مشروط از زندان آزاد شدهاند.
جعفری دولتآبادی در پایان تأکید کرد: سیاست دادستانی تهران درباره بررسی پرونده زندانیان، سرعت در تحقیقات و اتخاذ تصمیم در کوتاهترین زمان ممکن است.
رئیس كمیسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی مجلس شورای اسلامی، از عدم اجرای قانون مجلس مبنی بر معرفی مفسدان اقتصادی، از سوی قوه قضائیه انتقاد كرد و همزمان از در دست بررسی بودن پرونده اشخاصی مانند محمدرضا رحیمی در قوه قضاییه خبر داد.
به گزارش ایلنا، غلامرضا مصباحیمقدم نماینده تهران، در گفتوگو با خبرنگاران، ضمن اشاره به نامه یكی از تشكلهای دانشجویی در مورد عملكرد ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی و زیرسوال بردن عملكرد آن، اظهار داشت: این اعتراضات به دلیل عدم اطلاعرسانی صحیح از عملكرد ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی است. از این جهت به این تشكلها حق میدهم.
وی با اشاره به اینكه قانون مبارزه با جرم پولشویی در مجلس تصویب شده است و قانون الحاق به كنوانسیون مبارزه با فساد سازمان ملل نیز از قبل وجود داشت، ادامه داد: در مجلس هفتم نیز طرح ارائه دارایی مسوولان كشور اعم از نمایندگان مجلس، وزرا، مدیران كل، ائمه جمعه، استانداران و قضات تصویب شد اما شورای نگهبان آن را خلاف قانون دانست و بحث آن متوقف شد.
رئیس كمیسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی مجلس افزود: در مجموع فعالیتهای مجلس درباره مبارزه با فساد، "جدی" بوده است و البته دولت هم كارهای جدی در این زمینه انجام داده است.
این عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، در پاسخ به سوال یكی از خبرنگاران در خصوص اتهامات مطرح شده درباره محمدرضا رحیمی، معاون اول احمدی نژاد، كه از اعضای ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی نیز می باشد، گفت: اطلاع دقیقی ندارم، اما این مسائل مطرح شده و در قوه قضائیه در حال بررسی است.
این در حالیست که هفته هاست پرونده مفاسد اقتصادی محمدرضا رحیمی، معاون اول احمدی نژاد، بدلیل حکم رهبری، مورد رسیدگی قرار نگرفته و وی در جلسه دیروز ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، مجددا ادعای "ضرورت مبارزه با مفاسد اقتصادی" را، مطرح کرد.
لازم به ذکر است بدلیل حکم حکومتی ماهِ گذشتۀ رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر توقف پیگیری پرونده فساد مقامات ارشد دولت، هنوز از پیگیری نمایندگان مجلس و تاکید رئیس قوه قضاییه برای رسیدگی به پرونده مفاسد اقتصادی محمدرضا رحیمی، خبری در دست نیست.
محمدرضا رحیمی در مورد پرونده هایی چون بیمه ایران، باند فساد اقتصادی خیابان فاطمی، حلقه کرج و مواردی چون مدرک دکترای جعلی و ... مورد اتهام واقع است.
رای ما کجاست -شاید اسم علی صارمی را نشنیده باشید. اما بدانید او یکی از قدیمی ترین زندانی های سیاسی ایران است که بارها و بارها به زندان افتاده است . او نیز مثل همه ما انسانها حق حیات دارد ونمی تواند بی گناه به جوخه اعدام سپرده شود . علی صارمی اکنون در زندان رجایی شهر در بدترین شرایط انسانی به سر می برد و هر لحظه حکم مرگ تهدیدش می کند .اما جرم علی صارمی چیست؟او اواسط شهریورماه سال 86 برای چندمین بار توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد . جرم او حضور در مراسم یادبود کشته شدگان سال 67 در خاوران تهران است که به خاطر آن اکنون به اعدام محکوم شده است .
این زندانی 62 ساله که در دوران حکومت شاه ، نیز سالهای جوانی اش را برای استقرار عدل اسلامی در زندان به سر برده است .اکنون در همین نظام که برای به ثمر نشستن اش تلاش کرده به زندان افتاده و با سنگینی حکم مرگ روزها و شبهایش را می گذراند.
علی صارمی این عزیز دلبند ما شنبه ۸ دی ماه 88 پس از ۲۸ ماه بازداشت و بلاتکليفی تنها به دلیل شرکت در مراسم نوزدهمين سالگرد یادبود زندانيان سياسی سال ۱۳۶۷ و بعد از چندين بار به تعويق انداختن دادگاه بالاخره حکم اعدام گرفت .
ما خانواده علی صارمی برای نجات این زندانی بیگناه از تمامی آزادی خواهان جهان طلب یاری می کنیم .
درد موج میزد از چشمانش
گیر کرده بود نگاهش
در دوخت و دوز آزادی
تصاعد هندسی نفوسش
جان می باخت
به اضلاع شش ضلعی درد
سایت خبری جوان وابسته به سپاه پاسداران در گزارشی از اولین نشست هم اندیشی هسته ای سبز در مالزی مدعی شد که این نشست با همکاری و ساپورت تعدادی از آقا زاده ها برگزار شده است ، جوان که گزارش خود را با عکسی از کمپ اشرف منتشر کرده است مدعی شد که قرار است مالزی به پایگاهی برای جنبش سبز بدل شود ، جوان در ادامه روند دروغ پراکنی های خود نوشت: «براساس توافقات به عمل آمده میان عناصر پشت پرده کشور هدف مالزی تعریف شده و قرار است ،کمپ منافقین جدید در آن جا به فعالیت مشغول شوند»
این رسانه کودتاچی ادعا کرد که سران جنبش سبز به ادامه راه در داخل ایران نا امید شده اند و به همین خاطر قصد دارند از خارج از کشور این راه را ادامه دهند ، در حالی جوان این ادعا را طرح میکند که فعالین جنبش سبز بارها بر داخلی بودن این جنبش تاکید کرده اند.
رسانه های وابسته به کودتاچیان با انتشار این گزارش بار دیگر قصد دارند تا گروهک منافقین را به جنبش مردمی ایران بچسبانند تا بتوانند بهانه ای برای سرکوب این جنبش به دست آورند، زنده کردن این گروهک و بزرگ نمائی فعالیت های این عده از سوی رسانه های کودتا نمیتواند برای سرکوب مردم کمکی به آنها بکند.
این نشست در حالی که با حمله رسانه های کودتاچی مواجه بود کار خود را با پیامی از دکتر زهرا رهنورد آغاز کرد، این نشست با محوریت "برنامه ریزی استراتژیک در جنبش سبز" برگزار گردید، در این نشست هسته های دانشجویی و فعالان زنان در مالزی شرکت داشتند و در نخستین جلسه مشترک به بررسی عملکرد یک ساله گذشته و فعالیت های جنبش سبز مالزی پرداختند. سخنرانان در این نشست به تبیین نقش ایرانیان خارج از کشور در همراهی با مردم داخل کشور با تاکید بر در نظر گرفتن واقعیتهای موجود جامعه ی مذهبی ایران پرداختند و بر لزوم جذب حداکثری در موقعیت کنونی صحه گذاشتند.
این نشست با صدور بیانیه مشترکی از سوی هسته های سبز مالزی به پایان رسید. در این بیانیه آمده است که حماسه به یاد ماندنی دوم خرداد را میتوان نقطهی عطف جریانات اصلاح طلبی در ایرانِ پس از انقلاب پنجاه و هفت دانست. تلاش هشت ساله ی دولت و مجلس اصلاحات در راستای تقویت جامعه ی مدنی، مطبوعات آزاد، روند شفاف قانون گذاری و...، حضور چند باره مردم در انتخابات شورای اول شهر و روستا، مجلس ششم و هشتمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری در ادامه روند حضور در دوم خرداد، نسلی جدید از کنشگران و اصلاح طلبان را پدید آورد.
در انتهای بیانیه فعالان سبز مالزی، بر حقوق و خواسته های خویش آمده است: که نتایج اعلام شده در جریان انتخابات بیست و دوم خرداد چیزی جز تقلب آشکار نبوده، و مواضع رهبران جنبش سبز به عنوان کف مطالبات است. و درپایان بر همبستگی هر چه بیشتر ایرانیان خارج از کشور، بخصوص کشور مالزی، تاکید نموده و در این راه با احترام به قوانین کشور میزبان، در راستای نیل به اهداف فوق تمام تلاش خویش را مبذول خواهیم داشت.
جمعی از اعضای سازمان جوانان و دانشجویان حزب اعتماد ملی امروز با زهرا رهنورد و میرحسین موسوی دیدار کردند و به پرسش های آنان نیز پاسخ گفتند.
به گزارش خبرنگار “کلمه” در این دیدار زهرا رهنورد ضمن تشکر از حضور این جمع جوان با اشاره به روندبرگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری و ضربه هولناکی که به حیثیت قوانین، دموکراسی و آزادی ملت وارد آمد، مقاومت ملت در دوران جنبش سبز را به وکالت از همین حقوق ضایع شده و اهانت بزرگ به ملت دانست.
زهرا رهنورد تصریح کرد: این مطالبات از بطن شعارهای اصلی انقلاب اسلامی یعنی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بر آمده است و امروز به طور وسیع تر و پیچیده تر در طی این یک سال تداوم پیدا کرده است.
رهنورد در پاسخ به سوال یکی از جوانان حزب پیرامون وضعیت فعلی زنان و تبعیض های رایج در حق آنان گفت:
قرار نبود و نیست که این تبعیض ها در حق زنان روا داشته شود، امام خمینی پیوسته از هویت و حیثیت و بالندگی زنان سخن می گفتند. در میان سخنان ایشان دو جمله معروف تر است که می فرمایند “از دامن زن مرد به معراج می رود” و دیگری “شما زنان در این انقلاب پیشوا بوده اید”. این دو جمله معروف می توانست کلید واژه های اصلی پی ریزی قوانینی متعالی و برابری طلبانه و حیثیت بخش برای زنان باشداما متاسفانه در روند و گذشت زمان حقوق زنان مغفول مانده است به طوری که جز در سطح آموزش عالی که زنان موقعیت بزرگی به دست آوردند و نزدیک ۷۰درصد ورودی دانشگاه ها را تشکیل دادند در سایر موارد حقوقی و فرهنگی پیوسته عقب رانده شدند.
وی تاکید کرد در چند سال اخیر این روند تشدید شده است یعنی از انتخابات نهم و دهم به این سو نگرش ارتجاعی و خرافی و سرکوبگرانه نسبت به زنان اوج گرفته تااینکه می بینیم سرکوب زنان در یک ساله اخیر به واسطه ی اینکه از پیشتازان جنبش سبز بوده اند بی سابقه بوده است.
زهرا رهنورد آرمان و شعار زنان را در کنار آزادی، استقلال، دموکراسی و قانون خواهی، رفع تبعیض علیه زنان دانست که متاسفانه به جای پاسخ به این مطالبات طبیعی، کشور را به یک زندان بزرگ تبدیل کردند و زنان در این زندان بزرگ باترور شخصیت و آزار و شکنجه و تلاش برای اقرار گرفتن و توبه نامه امضا کردن روبرو شدند.
استاد دانشگاه الزهرا همچنین عقبه فکری این رفتار را در تصویب برخی قوانین نیز قابل ردیابی دانست و گفت: امروز برخی در قوانین تنظیم شده و لوایح هم انواع تبعیض ها را علیه زنان روا می دارند و اخیرا هم با قانون حمایت از خانواده در پی متلاشی کردن خانواده ها هستند که ضربه سخت را زنان و کودکان بی سر و سامان خواهند خورد.
وی با یادآوری مناظره تلوزیونی موسوی-احمدی نژاد گفت: نگاه سرکوبگرانه و تبعیض آمیز به زن را در همان مناظره هم می توانستیم مشاهده کنیم چنانکه آقای احمدی نژاد سعی کرد حیثیت علمی و تحقیقاتی مرا زیر سوال ببرد که البته این اقدام موجب ریشخند مردم شد و واژه های به اصطلاح تهدید آمیز آن مناظره مدت ها موجب مزاح ملت بود.
زهرا رهنورد تاکید کرد این دولت در حالی سرکوب زنان را و حاشیه نشین کردن آنان را کلید زد که پیامبر رحمت (ص) فرموده اند: از این دنیا زن، عطر و نماز مورد علاقه من است و بنده قرار گرفتن این مثلث عجیب در کنار هم را ناشی از اهمیت وصول زن، نماز و عطر در یک عرض و نماد نگرشی سرشار از احترام و قداست می دانم.
رهنورد در پایان تاکید کرد: مطالبات زنان دو رویه دارد که باید به هر دو رویه ی آن توجه کرد.
یک رویه آزادی ، دموکراسی ، قانون گرایی و عدم دخالت در زندگی فردی و رویه دیگر رفع تبعیض و تحقق اهداف حقوقی زنان است که باید تامین شود چرا که آرمان آزادی بدون حضور نیمی از جمعیت یعنی بدون زنان تحقق پذیر نخواهد بود.
بنابراین به همه سرکوب گران این عصر می گوئیم ما زنان برای تحقق مطالبات خود مقاومت خواهیم کرد.
همزمان با موج برخوردها با دانشجویان به بهانه نحوه پوشش در سطح کشور برای اولین بار در دانشگاه علوم پزشکی شیراز آیین نامه پوشش و رفتار در ۷ فصل و ۲۳ بند تنظیم و به دانشجویان ابلاغ گردید.
به گزارش تحول سبز، در این آیین نامه علاوه بر مواردی مانند الزام به پوشیدن لباسهای آستین بلند و گشاد و ممنوعیت استفاده از تی شرت برای آقایان و مانتو با رنگ تند برای خانمها به موارد توهین آمیز دیگری همچون بلند نبودن ناخنها، استحمام منظم کوتاه بودن موی آقایان و عدم استفاده از کفش با پاشنه بلندتر از ۳ سانتی متر و نوک تیز اشاره شده است.
همچنین در فصل ۶ این آیین نامه با عنوان ((رفتار))، مواردی ذکر شده که از جمله آن میتوان ممنوعیت بحث و شوخی و خندیدن با صدای بلند در آسانسور، کافی شاپ و … را نام برد.
در فصل پایانی آیین نامه دانشجویان تهدید شده اند در صورت تکرار تخلف به کمیته انظباطی ارجاع داده میشوند که به نظر میرسد این امر در راستای برخورد با دانشجویان منتقد میباشد.
متن کامل این آیین نامه به شرح زیر میباشد:
“آئین نامه اجرایی کد پوشش (Dress Code) و اخلاق حرفه ای دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز ”
(در محیط های آموزشی)
با توجه به اینکه محیط های علمی حرمت،شرایط و ضوابط خاص خود را دارد ، نحوه پوشش و ظاهر دانشجویان، فاکتورهای ارزشی مهمی هستند که مقام، مرتبه و شأن عقاید و اصول دانشجویی را منعکس می کند. بر این اساس رعایت موازین و ضوابط عرفی، شرعی و اجتماعی، موجب ایجاد تصویر مثبت از اخلاق حرفه ای می گردد. بدین منظور براساس صورتجلسه مصوبه ۷/۶/۸۷ هیأت رئیسه دانشگاه ، کد پوشش دانشجویان در ۷ فصل و ۲۳ بند بدین شرح اعلام می گردد.
منظور از محیط آموزشی در این آئین نامه ، دانشکده ها،آموزشکده ها و محیط های آموزشی (شامل کلاس درس،سالن کنفرانس،کتابخانه و محیط های عمومی دانشکده ها نظیر آسانسور،سلف سرویس وکافی شاپ) می باشد.
فصل اول: کلیات
۱- این آئین نامه در دانشکده ها و سایر محیط های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شیراز از اول اسفند ماه ۱۳۸۸ لازم الاجرا می باشد.
۲- تمامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز جهت ورود به دانشکده ها و سایر محیط های آموزشی ملزم به اجرای مفاد این آئین نامه می باشند.
فصل دوم: لباس
۳- لباس دانشجویی (آقایان) جهت ورود به دانشکده ها و سایر محیط های آموزشی باید ساده و متعارف بوده و شامل: پیراهن آستین بلند گشاد، شلوار گشاد و بلند، جوراب و کفش مناسب و جهت دانشجویان خانم شامل مانتو گشاد و بلند ( به طوریکه لباس زیر آن قابل رؤیت نباشد ) ، شلوار گشاد و بلند و مناسب – مقنعه بلند ، جوراب و کفش مناسب باشد.
بدیهی است که استفاده از مانتو و شلوار تنگ و چسبان و دارای رنگ تند و نا متعارف و عدم استفاده از جوراب ممنوع می باشد. همچنین مانتو باید بلند ( در حد زانو ) باشد.
۴- دکمه های مانتو ها باید در تمام مدت حضور در محیط های آموزشی بطور کامل بسته باشد.
۵- برای آقایان استفاده از تی شرت های حاوی تصاویر و یا کلمات نامناسب و ناهمخوان با عرف جامعه و لباس های ورزشی و برای خانم ها مانتوهای کوتاه و چسبان و دارای رنگ تند در محیط های آموزشی درمانی ممنوع می باشد.
فصل سوم: بهداشت فردی
۶- ناخن ها باید کوتاه ، تمیز ، بدون لاک باشد. استفاده از ناخن های مصنوعی و ناخن بلند ممنوع می باشد.
۷- رعایت بهداشت فردی اعم از بهداشت دهان، انجام استحمام منظم و … باید در تمامی زمان ها مدنظر باشد . همچنین لباس ها باید تمیز ،اطو کشیده و مرتب باشد.
۸- دانشجویان خانم باید نسبت به رعایت پوشش کامل موی خود و رعایت دستورات شرعی اهتمام جدی داشته باشند.
۹- موهای دانشجویان آقا باید تمیز ، آراسته و در حد متعارف باشد و موهای این افراد نباید بلند بوده یا روی چشم ها را بپوشاند.
فصل چهارم: زیور آلات و …
۱۰- استفاده از هر گونه وسایل آرایش و زیور آلات از جمله انگشتر طلا، النگو، دستبند ( به جز حلقه ازدواج) در محیط های آموزشی ممنوع می باشد.
۱۱- استفاده از هر گونه انگشتر طلا، دستبند، گردن بند و … ( به جز حلقه ازدواج) جهت دانشجویان آقا اکیداً ممنوع می باشد.
۱۲- استفاده از هر گونه لوازم آرایش، ادوکلن و عطرهای با بوی تند و حساسیت زا در محیط های آموزشی ممنوع می باشد.
فصل پنجم: کفش ها
۱۳- کفش ها باید راحت – تمیز ، قابل شستشو و در صورت نیاز واکس خورده، با ظاهر مناسب و با رنگ متعارف و ساده باشد.
بدیهی است استفاده از کفش هایی با رنگ تند ممنوع می باشد.
۱۴- کفش ها نباید پاشنه بلند و نوک تیز باشد و باید علاوه بر راحتی، دارای پاشنه مناسب (حداکثر ۳ سانتی متر)و پنجه پهن بوده و در هنگام راه رفتن تولید صدا نکنند.
۱۵- استفاده از دمپایی و صندل در محیط های آموزشی ممنوع می باشد.
فصل ششم: رفتار
۱۶- استعمال سیگار و سایر دخانیات در کلیه زمان های حضور فرد در دانشکده ها و محیط های آموزشی ممنوع می باشد.
۱۷- در زمان حضور در کلاس های درس،سالن های کنفرانس و کتابخانه ها، تلفن همراه باید خاموش بوده و در سایر زمان ها، استفاده از آن به حد ضرورت کاهش یابد.
۱۸- استفاده از آدامس و نظایر آن در کلاس های درس،سالن های کنفرانس و در حضور اساتید ممنوع می باشد.
۱۹- صحبت کردن در محیط های آموزشی باید به آرامی و با ادب همراه باشد.
۲۰- رعایت اصول اخلاق حرفه ای، تواضع و فروتنی در برخورد با اساتید و دانشجویان الزامی است.
۲۱- هرگز در محیط های عمومی دانشکده ها نظیر آسانسورها، کافی شاپ ها، سلف سرویس ها نباید با دیگر دانشجویان بحث و شوخی های نامناسب و خندیدن با صدای بلند صورت پذیرد.
فصل هفتم: نظارت بر اجرا و پی گیری موارد تخلف آئین نامه:
۲۲- نظارت بر رعایت اصول این آئین نامه جهت دانشجویان در دانشکده ها بر عهده رئیس و معاون آموزشی دانشکده مربوطه می باشد.
۲۳- افرادی که رعایت اخلاق حرفه ای و اصول آئین نامه را ننمایند ابتدا تذکر شفاهی سپس تذکر کتبی و در صورت اصرار بر انجام تخلف به کمیته انضباطی ارجاع داده می شوند.
رشد اقتصادی ایران در سال ۸۷؛ ۰٫۵ درصد بوده است، در حالی که این رقم بناست در پایان برنامه پنجم توسعه به ۸ درصد برسد. معاون اقتصادی بانک مرکزی در حالی این آمار را اعلام نموده است که سعی کرده تا با قیاس این آمار با کشورهای پیشرفته، آن را موجه جلوه دهد. حال آن که چنین قیاسی مبنای صحیحی ندارد.
به گزارش فرارو؛ رشد اقتصادی به تعبیر ساده عبارت است از افزایش تولید یک کشور در یک سال در مقایسه با سال گذشته. رشد اقتصادی شاخص مناسبی برای اندازهگیری وضعیت اقتصادی یک کشور به شمار میرود. شاخص رشد اقتصادی، تا حد زیادی نسبی است، یعنی نمیتوان شاخص رشد اقتصادی کشور توسعه یافتهای مثل آمریکا را با کشوری در حال توسعه مثل چین مقایسه کرد و حکم به بهتر بودن وضعیت چین کرد.
یک کشور در حال توسعه هنوز ظرفیتهای بالایی برای افزایش تولید خود دارد، در حالی که این کار در کشور توسعهیافته دشوارتر است، چرا که طبیعتاً فرصتهای تولیدی که در یک کشور در حال توسعه هنوز کاملاً اشباع نشده، در کشور توسعهیافته اشباع شده و در حال تولید است. به عبارتی وقتی شما از ۹۰ درصد ظرفیت تولید خود استفاده میکنید، رشد تولید برایتان سختتر است تا زمانی که از ۱۰ درصد آن بهره میبرید. این مسئله به قانون بازدهی نزولی هم ارتباط دارد. (درباره این قانون در اینجا بخوانید.)
مسئله رشد اقتصادی برای کشورهای در حال توسعهای مثل ایران بسیار حائز اهمیت است. ما نمیتوانیم با مقایسه شاخص رشد خود با کشورهای توسعهیافتهای نظیر آمریکا و انگلستان و آلمان، فکر کنیم که چندان هم عقب نیستیم. ایران باید خود را با کشورهای حوزه خلیج فارس، کشورهای جنوب شرق آسیا و از همه مهمتر با مدلهایی مثل ترکیه مقایسه کند. اما بر سر همین قضیه هم اختلافات جدی وجود دارد.
در ایران پس از انتشار پیشبینی رشد اقتصادی سال ۲۰۱۰ توسط صندوق بینالمللی پول، با افتخار بر سر آن تبلیغات فراوانی صورت گرفت. این پیشبینی برای ایران حدود سه درصد بود. این آمار را با کشورهای در حال توسعه دیگر مقایسه کنید: «متوسط رشد اقتصادی منطقه اروپای شرقی و مرکزی در سال ۲۰۱۰؛ ۲٫۸ درصد و این رقم برای کشورهای مستقل مشترک المنافع ۴ درصد، برای آسیای در حال توسعه ۸٫۷ درصد، برای خاورمیانه و شمال افریقا ۴٫۵ درصد، برای آفریقای زیر صحرا ۴٫۷ درصد و برای امریکای لاتین ۴ درصد پیش بینی شده است.»
دل بستن به پیشبینیهای اکونومیست و صندوق بینالمللی پول وقتی دشوارتر میشود که آمار ارائه شده توسط معاون بانک مرکزی را بخوانیم: «رشد اقتصادی سال ۸۷ با تلفیق آمارهای واقعی بخشهای نفت، کشاورزی و خدمات، بدون نفت ۰٫۸ درصد و با نفت ۰٫۵ درصد بوده است.» یک ماه پیش از این سخنگوی اقتصادی دولت، رشد اقتصادی بدون نقت دولت را ۲٫۷ درصد اعلام کرده بود!
حسین قضاوی در عین حال درباره آمار رشد اقتصادی کشورهای پیشرفته جهان گفته بود: « رشد اقتصادهای پیشرفته جهان در سال ۲۰۰۸ میلادی معادل ۰٫۵ درصد و در سال ۲۰۰۹ معادل منفی ۳٫۲ درصد بوده است.» صرف نظر از این که قیاس رشد اقتصادی با کشورهای پیشرفته، تا چه میزان فریبدهنده است، باید به وجود بحران اقتصادی در غرب اشاره کرد و پرسید، ایران که مدعی است اقتصادی جدای از اقتصاد غرب دارد و به آن بحران گرفتار نیامد، تا چه حد از این فرصت استفاده نمود؟
وی همچنین اعلام نموده است: «به نظر میرسد رشد اقتصادی در سال ۸۸ عملکرد بهتری داشته باشد و در سال ۸۹ با توجه به این که قیمت نفت روی ۶۰ دلار بسته شده است و پیشبینیها ۷۰ دلار میانگین هر بشکه را نشان میدهد وضع بهتری خواهیم داشت و میتوان انتظار داشت مازاد درآمد ارزی موجب رشد اقتصادی شود.»
در عین حال مسئله رکود اقتصادی در ایران به تورم گره خورده است. جمشید انصاری نماینده مردم زنجان در اینباره اعتقاد دارد: «با ایجاد رونق قادر خواهیم بود در میانمدت بر تورم غلبه کنیم. سیاست دولت، کنترل تورم بوده است و به همین دلیل به سمت ایجاد رونق در اقتصاد نرفته، واحدهای تولیدی با مشکل جدی مواجه هستند و در نتیجه نیروهای کاری از واحدهای تولیدی اخراج میشوند.»
وضعیت رشد اقتصادی ایران اصلا مناسب نیست، در عین این که رویاهای دور و درازی هم برای این رشد در سر پرورانده میشود. از جمله این که رشد ایران در پایان برنامه پنجم باید به هشت درصد برسد. در حالی که مسعود نیلی اعتقاد دارد: «با اقتصادی که نیم درصد رشد دارد، با کمبود انرژی مواجه میشویم چگونه میتوانیم برای رسیدن به رشد ۸درصدی،سوخت تامین کنیم؟»
جمعی از اعضای سازمان جوانان و دانشجویان حزب اعتماد ملی صبح امروز با میرحسین موسوی دیدار کردند.
به گزارش خبرنگار “کلمه” در این دیدار جوانان حزب، سوالات و دغدغه های خود را در حوزه های مختلف مطرح کردند و رهنورد وموسوی به این سوالات پاسخ دادند. متن سخنان رهنورد و موسوی به زودی منتشر می شود.
همچنین به اطلاع آن دسته از علاقمندانی که پیگیر مشروح سخنان میرحسین موسوی در جمع اصلاح طلبان مازندران بودند می رساند مشروح این سخنان حتما در موقعیت مقتضی منتشر خواهد شد.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران مطلع شده است که در ادامه صدور احکام برای معترضان پس از انتخابات و نیز دستگیر شدگانی که حتی درتجمعات صورت گرفته نیز حضور نداشته اند دو تن از زندانیان با اتهاماتی سنگین همچون براندازی و اجتماع و تبانی برعلیه نظام مواجه شده اند. ادله وشواهدی که بر علیه این دو تن یعنی سینا گلچین ۲۰ ساله و کیارش کامرانی ۲۶ ساله ارایه شده است آنچنان مضحک و غیرقابل باور است که هیچ جای تردیدی درخصوص سیاسی بودن برخورد با این دو تن باقی نمی گذارد.
سینا گلچین که یک هفته پس از عاشورا بازداشت شد در دادگاهی علنی به ریاست قاضی صلواتی محاکمه شد. او دردادگاه گفته بود که دستانش را به صورت علامه V نمایش داده بود و با « بوق زدن درماشین» قصدبراندازی نرم داشته است. اتهاماتی که دادگاه برای وی مطرح کرد درنهایت منجر به صدور حکم هشت ونیم سال زندان برای وی شد. با این وجود شرح موارد اتهامی وی نشان دهنده کیفیت ونحوه دادرسی در دادگاه های برگزار شده برای معترضان پس از انتخابات می باشد. قاضی صلواتی به همراه قاضی مقیسه دو تن از قاضیانی بوده اند که در دادگاه های نمایشی بعد از انتخابات علاوه براحکام مرگ، احکام سنگین زندان برای متهمین صادر کرده اند بدون آنکه مدارک و شواهد واتهامات مطرح شده هیچ تناسبی با حکم صادر شده داشته باشد و تنها نشان دهنده پرونده سازی و صدور احکام بی پایه به منظور ارعاب شهروندان و به علاوه ناآگاهی قضات مرتبط با این پرونده ها از مسایل مربوط به فن آوری های ارتباطی و به خصوص اینترنت است.
یک منبع مطلع به کمپین گفت که سینا گلچین، ۲۰ ساله، یک ماه را در سلول انفرادی گذرانده و در بازجویی ها بارها تهدید به اعدام شده است. اتهاماتی که درکیفرخواست علیه وی مطرح شده به نحوی که هشت سال و نیم زندان در دادگاه بدوی و چهار وسال ونیم زندان را در دادگاه تجدیدنظر برای وی به همراه آورده است به به شرح زیر است:
۱-عضویت در شبکه فیس بوک مصداق اتهام اجتماع و تبانی
۲- استفاده از سرویس اینترنتی گوگل ریدر و خواندن سرخط اخبار و پست های سایت بالاترین
۳- عضویت در خبرنامه اینترنتی محسن سازگارا و دریافت اخبار از طریق این گروه اینترنتی. مقامات دادگاه دریافت خبرها به صورت اینترنتی را مصداق اتهام تبلیغ علیه نظام دانسته اند.
۴- ارسال اس ام اس به این محتوا” عاشورای امسال را سبز می کنیم” وی به دلیل ارسال این اس ام اس در دادگاه محکوم شده است.
اتهام بعدی که در دادگاه مطرح شده امضای یک پتیشن اینترنتی در تابستان است که به صورت اینترنتی برای آن امضا جمع شده است و در آن از دادگاه لاهه خواسته شده است تا مقام رهبری را به محاکمه بکشد. بازپرس پرونده او را به دلیل وجود این ایمیل در جعبه ایمیل هایش به طراحی ، تنظیم و جمع آوری امضا این پتیشن متهم کرده و به دو سال زندان به اتهام تو هین به رهبری محکوم کرده است.
موردبعدی که منابع حقوق بشری در اختیارکمپین قرار داده انددرباره کیارش کامرانی، ۲۶ ساله و دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور تهران، متولد وساکن شهرالیگودرز در استان لرستان است که اخیرا برای تحصیل در دوره فوق لیسانس به تهران آمده است و خانواده وی در الیگودرز ساکن هستند.
کیارش کامرانی در روز عاشورا در حالی که در یک کوچه فرعی وبه دور از تجمعات در حال تردد بوده با دو متور سوار بسیجی مواجه می شود که شلوار یکی از آنها آغشته به خون بوده است، وی با مشاهده این صحنه به این ماموران کنایه ای می زند که در پی آن با واکنش شدید آن دو مامور بسیجی مواجه می شود و پس از ضرب و شتم شدید به نهادهای امنیتی تحویل داده می شود. این دو مامور بسیجی در گزارشی که از نحوه بازداشت وی تهیه می کنند واقعیت را واژگونه کرده و گزارشی سراسر کذب و حاوی اتهامات سنگین از جمله تخریب اموال عمومی، سنگ پرانی، درگیری با ماموران دولتی و توهین به رهبری و … با مقامات قضایی می دهند.
در ادامه وی به اوین منتقل می شود وپس از چند روز درحالی که خانواده وی بی خبر از او به پزشکی قانونی مراجعه کرده بودند، کیارش از اوین تماس می گیرد و می گوید که به زودی آزاد خواهد شد، این وضعیت و امکان تماس با خانواده تا چند روز ادامه می یابد اما به ناگاه تمامی تماس ها قطع شده و وی به انفرادی های ۲۴۰ منتقل می شود و سخت شدیدترین بازجویی ها توام با ضرب و شتم قرار می گیرد تا به اتهامات واهی اعتراف کند. سپس وی در دادگاه نمایشی “اغتشاشگران عاشورا” در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی حاضر می شود و درحالی که نه از سوی قاضی بلکه از سوی نماینده دادستان محاکمه می شود، نهایتا به ۶ سال حبس محکوم می شود و علیرغم پی گیری های مکرر خانواده هم اکنون این حکم (علیرغم برخی اخبار منتشر شده) عینا در دادگاه تجدید نظر تایید می شود. در حالی که در تمامی مراحل دادرسی وی فاقد وکیل (حتی تسخیری) بوده و معرفی وکیل از سوی خانواده نیز با مخالفت دادگاه مواجه شده است.
این دانشجو سابقه عضویت درهیچ گروهی را ندارد و به گفته خانواده اش در تهران بیش از سه یا چهار نفر از هم دانشگاهی هایش را نمی شناسد. با این وجود به دلیل گزارش یاد شده توسط بسیجیانی که او را دستگیر کردند ودرحالی که وی فرصت هیچ دفاعی از خود را نداشته اتهام « اجتماعی وتبانی علیه نظام وسردستگی گروه های اغتشاشگر» نسبت داده اند. جالب توجه آنکه کیارش کامرانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ از حامیان وفعالان ستاد انتخاباتی محموداحمدی نژاد بوده و در دوره کارشناسی نیز عضو بسیج دانشجویی دانشگاه لرستان بوده است. پی گیری های مکرر خانواده این زندانی گمنام سیاسی که همکنون در بند ۳۵۰ اوین محبوس است، تاکنون بی نتیجه مانده و وی حتی از حق مرخصی و تبدیل قرار نیز محروم مانده است.
کمپین بین المللی حقوق بشر همچنین خواستار آن است که قاضی صلواتی از ادامه کار تعلیق شده و پرونده هایی که توسط وی بررسی و حکم قضایی درمورد آنها صادر شده است مورد بررسی مجدد قرار گیرد. به گفته یکی از وکلای حقوق بشر که با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت وگو می کرد « هیچ قاضی شریفی درقوه قضاییه که تنها ملاحضات قضایی را بدون نفوذ دستگاه های اطلاعاتی وسیاسی درنظر می گیرد زیر پای احکامی که وی صادر می کند را امضانخواهد کرد.»
اتهامات مطرح شده برای آقایان گلچین و کامرانی تنها نشانه عجز و ناتوانی قوه قضاییه ایران دربرقراری عدالت و دادخواهی عادلانه متهمان است و بیش از پیش نشان دهنده آن است که چگونه دستگاه قضا بدون توجه به مدارک و شواهد پرونده متهمان به دلیل نفوذ دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی بر برخی قضات خاص به صدور احکام ناعادلانه اقدام می کند.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران ضمن محکوم کردن روند دادرسی پرونده هایی همچون پرونده سیناگلچین و کیارش کامرانی دردادگاه انقلاب که نمونه هایی از صدور احکام سنگین و بی منطق و بدون توجیه قوه قضاییه برای معترضان و دستگیر شدگان پس از انتخابات است، خواستار آزار و اذیت و ارعاب سیستماتیک شهروندان و نیز توقف دادرسی های غیرقانونی است.
جعفر پناهي به دستور بازپرس و تاييد دادستان عمومي و انقلاب تهران با توديع وثيقه از زندان آزاد شد.
به گزارش ايلنا،اين كارگردان سينما با توديع 200 ميليون تومان وثيقه روز سهشنبه از زندان اوين آزاد شد.
اين گزارش افزود: همچنين در پي تكميل تحقيقات، پرونده اتهامي متهم ياد شده با صدور كيفرخواست به دادگاه انقلاب اسلامي تهران ارسال خواهد شد.
فرمانده انتظامي تهران بزرگ در رابطه با اعلام برخي رسانهها مبني بر تجمع در 22 خرداد عنوان كرد، پليس با هر گونه تجمع غيرقانوني برخورد ميكند و ما حافظ نظم و امنيت در جامعه هستيم.
سردار حسين ساجدينيا در گفتوگو با خبرنگار ايلنا، تصريح كرد: هر تجمعي كه قانوني باشد پليس همكاري ميكند اما در تجمعات غيرقانوني چه در مواقع خاص و چه در ديگر روزهاي سال با تجمع غيرقانوني برخورد ميشود.
وي تاكيد كرد: پليس بيدار و هوشيار است و حافظ نظم و امنيت در جامعه؛ از اين رو با تجمعات غيرقانوني برابر قانون برخورد صورت ميگيرد.
با نزدیک شدن به سالگرد انتخابات مهندسی شده و اعلام آمادگی مردم برای شرکت در راهپیمایی، این اولین واکنش رسمی در برخورد با تجمعات مردمی است.
گفتنی است از سوی گروههای اصلاح طلب برای بیست و دو خرداد درخواست مجوز شده، ولی تاکنون پاسخی به این مجوز داده نشده است.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی روز گذشته در دیدارشان بر لزوم مشارکت گسترده مردم و لزوم اطلاع رسانی در سالگرد انتخابات تاکید کردند.
عضو فراکسیون خط امام (ره) مجلس خبر داد که در صورتی که محمد رضا باهنر برای نایب رئیسی مجلس کاندیدا نشود، مسعود پزشکیان کاندیدای این سمت از سوی نمایندگان اصلاح طلب مجلس خواهد بود.
محمد مهدی شهریاری با اعلام این خبر اظهار داشت: درخواستها از باهنر برای اعلام کاندیداتوری در هیأت رئیسه مجلس همچنان ادامه دارد و در صورتی که باهنر کاندیدای نایب رئیسی مجلس با احتمال بیش از 90 اکثریت آرا را کسب خواهد کرد .
به گزارش خبرگزاری مهر، شهریاری ادامه داد فراکسیون اقلیت مجلس احتمالا برای سمت های منشی و کارپرداز در هیأت رئیسه مجلس، دو کاندیدا معرفی خواهد کرد.
وی از محمدرضا خباز به عنوان یکی از این کاندیداها نام برد.
از صبح امروز در جلسه علنی مجلس رایزنی نمایندگان زیادی با محمدرضا باهنر برای کاندیداتوری در هیأت رئیسه مجلس جریان دارد و محمد مهدی شهریاری یکی از این نمایندگان بوده است.
محمدرضا باهنر نایب رئیس دوم در سال دوم با اختلاف 4 رای از شهابالدین صدر موفق نشد امکان کاندیداتوری برای نایب رئیسی مجلس را در سال سوم در رای گیری فراکسیون اصولگرایان به دست آورد.
براساس تعهد اعضای فراکسیون اصولگرایان، کاندیداهایی که برای عضویت در هیأت رئیسه مجلس درون این فراکسیون رای لازم را کسب نمیکنند اجازه کاندیدا شدن در صحن علنی و برای رایگیری قطعی را ندارند.
انتخابات هیأت رئیسه مجلس فردا چهارشنبه برگزار میشود.
عضو شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان گفت: اگر کاندیداهای هیئت رئیسه ای که در فراکسیون اصولگرایان رای لازم را کسب نکردند در صحن علنی مجلس کاندیدا شوند از فراکسیون اصولگرایان اخراج می شوند.
ولی اسماعیلی در گفتگو با مهر، با بیان این مطلب اظهار داشت: بر اساس رای گیری روز یکشنبه فراکسیون اصولگرایان مجلس در خصوص انتخاب اعضای هیئت رئیسه برای سال سوم، اگر کاندیداهایی که رای لازم را کسب نکردند در صحن علنی مجلس برای کسب این سمت کاندیدا شوند قطعا فراکسیون اصولگرایان اخراج خواهند شد.
وی گفت: ما بندی در اساسنامه فراکسیون گنجانده ایم که در موارد اینچنینی اعضای فراکسیون در صورتی که در مجمع عمومی رای لازم را کسب نکنند دیگر حق کاندیدا شدن در جلسه علنی را ندارند و همچنین افرادی که رای لازم را کسب کرده باشند مورد حمایت فراکسیون در صحن علنی قرار می گیرند.
اسماعیلی در پاسخ به این سئوال که اگر نماینده ای مستقل از فراکسیون کاندیدای عضویت در هیئت رئیسه شود چه برخوردی خواهید داشت گفت: چنین بحثی وجود ندارد اعضای فراکسیون نمی توانند به طور مستقل اعلام کاندیداتوری کنند زیرا زمانی که اساسنامه فراکسیون مورد قبول قرار گرفت نقشه راه مشخص شد نمی توان به صورت سلیقه ای عمل کرد.
وی گفت: بعید می دانم آقای باهنر که فردی سیاسی و پایبند به اصول پذیرفته شده است برای کاندیداتوری نایب رئیسی مجلس اقدام کند.
محمدرضا باهنر نایب رئیس فراکسیون اصولگرایان با اختلاف 4 رای از شهاب الدین صدر موفق نشد امکان کاندیداتوری برای نایب رئیسی مجلس را در سال سوم در رای گیری فراکسیون اصولگرایان به دست آورد و بر این اساس محمد حسن ابوترابی فرد و صدر انتخاب فراکسیون اصولگرایان برای کاندیداتوری در انتخابات روز چهارشنبه هیئت رئیسه مجلس هستند.
كامران دانشجو وزير علوم تحقيقات و فناوري گزارش تحقيقات خود درباره مدرك تحصيلي محمدرضا رحيمي را به هيات دولت ارايه كرد.
به گزارش "الف"، در جلسه اخير هيات دولت وزير علوم براساس تحقيقات خود اعلام كرد آقاي محمدرضا رحيمي، مدرك دكتري ندارد و مدرك ارايه شده از سوي ايشان فاقد صحت و اعتبار است.
در اين جلسه آقاي احمدي نژاد پس از استماع گزارش وزير علوم اعلام كرد آقاي رحيمي از مدرك دكتري استفاده نميكنند و ديگران هم نبايد ايشان را دكتر خطاب كنند.
يادآوري ميشود محمدرضا رحيمي در زمان رياست بر ديوان محاسبات نامههاي خود را با عنوان دكتر امضا ميكرد و در زمان حضور در دولت هم سايت رسمي سخنگوي دولت وي را «دكتر محمدرضا رحيمي» مي ناميد. وي در سال1382 با عنوان «دكتر محمد رضا رحيمي»، رياست دانشكده حقوق دانشگاه آزاد واحد تهران را به عهده داشته است. در جريان پيگيري هاي مدرك مرحوم كردان، محمدرضا رحيمي مدرك دكتر آن مرحوم را معتبر دانسته و رسانه ها را از پيگيري ماجرا محروم كرده بود.
الياس نادران، احمد توكلي و عليرضا زاكاني به دلايلي فراتر از دروغگويي عليه محمدرضا رحيمي به كميسيون اصل 90مجلس شكايت كرده و پيگير رسيدگي به پرونده ايشان در قوه قضائيه هستند.
پيگيري وزير محترم علوم و موضعگيري آقاي رئيس جمهور درباره مدرك دروغين رحيمي قابل تقدير است اما جاي اين سوال باقي ميماند كه كسي كه سالها به دروغ خود را داراي مدرك دكتري معرفي ميكرده و از مزاياي آن بهره برده، آيا صلاحيت مديريت در دولت جمهوري اسلامي ايران را دارد؟
در كشورهايي كه ادعاي دينداري و حكومت ديني هم ندارند، با افشاي دروغگويي سياستمداران، آنها را رسوا و از صحنه سياسي و دست درازي به اموال عمومي دور ميكنند.
روز گذشته مهندس عماد بهاور رئیس شاخه جوانان نهضت آزادی ایران پس گذشت بیش از هفتاد روز از چهارمین بازداشت به زندان رجایی شهر تبعید شد، همسر وی رنجنامه ای خطاب به او نوشت و از صبر و استقامت خود و همسرش در برابر بیـــدادهای موجود گفت.
بهاور طی حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری، در چهار نوبت بازداشت، گذرنامهاش توقیف، از محل کار اخراج و از ادامه تحصیل محروم گردید. وی مسئول شاخه جوانان نهضت آزادی ایران و عضو دفتر سیاسی آن و عضو هسته مرکزی «پویش حمایت از خاتمی و موسوی» (موج سوم) بود.
هفته گذشته مجدداً در یورش ماموران زندان به سلول جعفر پناهی و بهاور مجدداً وی به انفرادی انتقال پیدا کرده بود و ممنوالتماس و ممنوع الملاقات نیز شده بود تا اینکه صبح امروز در تماس با منزل از انتقالش به قرنطینه زندان زجایی شهر کرج خبر داد.
به گزارش میزان خبر، همسر عماد بهاور در نامه خود خطاب به همسر دربندش نوشته است:" دوم خرداد است و بیش از هفتاد روز از بازداشت اخیرت می گذرد، گرچه بیش از یک سال است که نیستی و هستی.
محکومی پشت دیوارهای بتنی بمانی مبادا که راجع به حقایق فکر کنی.
عماد جان؛
این اشکی که هر روز بر گونههای من جاری میشود از دوری تو نیست؛ اشک خوشحالی است از اینکه تو، زیر بار شکنجه کسانی که به آنها عشق میورزی در صلح زندگی میکنی و زیباترین تصاویر زندگیات را نقش کردهای.
خوشحالم از با تو زندگی کردن برای بهدست آوردن این تجربیات ناب.
خوشحالم که از ملاقاتهای هفتگی هم محروم شدم، مبادا که به آن عادت کنی و روزی من را پشت شیشه نبینی و آزرده شوی.
عماد عزیز در انتها، آرامشت دو چندان باد که تمام مسئولان از آنچه با تو و دوستانمان میکنند، سر در گریبان بردهاند و هیچ پاسخی ندارند، نه دادستانی هست که بگوید چه میکند نه قاضیه پروندهای و نه ...
اما ما سبز و استوار هستیم..."
عماد بهاور در مرحله آخر بازداشت خود در ۱۶ اسفند ۱۳۸۸، در حالی كه به دادگاه انقلاب برای آخرین دفاعیات احضار شده بود، بازداشت و به زندان اوین منتقل گردید.
یکی از طرح واره های مریم شفیعی همسر بهاور برای عماد
تعداد ی از زندانیان سیاسی بند نسوان زندان اوین در شرایط نامناسبی به سر می برند و از کوچکترین امکانات رفاهی و بهداشتی بی بهره اند.
به گزارش کلمه، خبرهای دقیق از زندان اوین درباره برخی از این زندانیان زن همچنین حاکی از آن است که آنها در شرایط کاملا بلاتکلیف با اتهام های سنگینی که هیچ ربطی به عملکردشان ندارد ماه هاست که زندانی هستند .
مریم اکبری منفرد یکی از این زندانیان است که ۱۰ دی ماه سال جاری در جریان حوادث عاشورا ی حسینی بازداشت و راهی زندان اوین شده است .
وی سه فرزند دارد که کوچکترین آنها پنج ساله است .اما مسولان بدون توجه به این موضوع از زمان عاشورا تاکنون وی را به اتهام محاربه از طریق عضویت در سازمان منافقین درشرایطی کاملا غیر قانونی در زندان نگه داشته اند .
منفرد با اینکه ماههاست زندانی است هرگز قرار بازداشت اش تمدید نشده است . این در حالی است که این زن بارها گفته است که هیچ وابستگی به سازمان منافقین ندارد و تنها نگران فرزندان اش است که اکنون دور از او به سختی روزگار می گذرانند .
پروین جوادزاده یکی دیگر از زنان زندانی بند نسوان اوین است .که در شرایط بسیار دشواری به سر می برد .
جواد زاده ۲۲ ساله نیز عصر عاشورا توسط نیروهای سپاه هنگام تردد در خیابان بازداشت واکنون در بلاتکلیفی کامل در زندان اوین به سر می برد .
وی که اکنون جوانترین زندانی سیاسی زن بند نسوان اوین است .سه ماه اول بازداشت خود را به صورت کامل در یکی از سلول های انفرادی بازداشتگاه اطلاعات سپاه محبوس بوده است که این موضوع موجب لطمه های شدید روحی و جسمی به او شده است .طبق اخباری که از بند نسوان زندان اوین می رسد اتهام این دختر جوان نیز محاربه است و به تازگی پرونده وی به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب ارسال شده است .
همچنین اخبار دیگری نیز حاکی از وضعیت نامناسب جسمی و روحی ۳ تن دیگر از زندانیان بند نسوان اوین است .
کبری زاغه دوست ، بدر السادات مفیدی ، دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران و فاطمه خرمجو نیزهر کدام ماه هاست که در بلاتکلیفی کامل در زندان اوین به سر می برند .بدون اینکه از نظر قانونی رویه های بازداشت یا قرار بازداشت موقت شان رعایت شده باشد .
سید حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران و از مدیران دولت اصلاحات، که اینک در زندان به سر می برد، طی دیدار دادستان تهران از زندان اوین، خطاب به این مقام ارشد قضایی خاطرنشان کرد "نه خواسته ای از شما دارم و نه طلب مرخصی دارم، بلکه کماکان بر مواضع خویش استوارم و تا پایان دوران محکومیت صبور خواهم بود."
به گزارش تحول سبز، عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، طی دیداری که طی روزهای اخیر از بازداشتگاه اوین داشت، علاوه بر جعفر پناهی و محمد نوری زاد، کارگردانان دربند، با سید حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران که دوران محکومیت خود را می گذراند نیز، دیدار و گفتگو کرد که مرعشی در این دیدار خطاب به دادستان متذکر شد: " تا پایان دوران محکومیت صبور خواهم بود .مواضع خود که به موجب آن محکوم به یک سال زندان شده ام را بر حق می دانم و تا پایان دوران محکومیت خود ( اسفند ماه سال جاری) از هیچ مرجعی، مطالبه ای نخواهم داشت ."
لازم به ذکر است چند روز مانده به تحویل سال نو امسال، مرعشی برای گذراندن محکومیت یک ساله عازم زندان شد و در آخرین روزهای سال، برای مرخصی با قید وثیقه ازاد شد. وی روز ۱۴ فروردین و همزمان با تولد نوه اش مجددا به زندان بازگشت .
وی در بند ۲۰۹ نگهداری می شود.
مرعشی رئیس سازمان میزاث فرهنگی و گردشگری در دولت دوم خاتمی و سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی بود.
او از زمان رقابتهای انتخاباتی سال ۸۴، همواره از منتقدان محمود احمدینژاد بود و از جمله افراد نزدیک به آیت الله هاشمی رفسنجانی است که در ماههای پس از انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه ۸۸ بازداشت گردید.
مرعشی علاوه بر یک سال زندان همچنین به شش سال "محرومیت از شرکت در هرگونه حزب و مؤسسه که به کارهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی بپردازد" محکوم شده است.
ندای سبز آزادی: امام جمعه خرمشهر، در اعتراض به حذف سخنراني وي در مراسم روز آزادي خرمشهر، ديروز در اين مراسم كه با حضور رئيسجمهور در اين شهر برگزار شد شركت نكرد.
آيتالله سيد ابوالحسن نوري، كه خود از رزمندگان و مدافعان خرمشهر و از جانبازان روز فتح خرمشهر است، از نارسائيهاي موجود در خرمشهر و هدر رفتن اعتبارات دولتي استان شكايت دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر