شماری از معلمان و فرهنگیان که قصد داشتند به مناسب روز معلم در مزار "دکتر ابوالحسن خانعلی" گرد آیند از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، صبح امروز برخی از معلمان و فرهنگیان که قصد بزرگداشت روز معلم را داشتند از سوی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی در ابن بابویه و بر سر مزار " دکتر ابوالحسن خانعلی "، بازداشت شدند.
تا کنون از بازداشت محمد تقی فلاحی، ایرج جوادی، فرقانی، محمدی، رئیس زاده، خانم باد پر، زینال زاده، سوری، شیورانی، ایمان زاده، منتجبی اطمینان حاصل شده و از اسامی سایر بازداشت شدگان و تعداد آنها اطلاعی در دست نیست.
لازم به یادآوریست کانون صنفی معلمان به دلیل صدور فراخوان برای بزرگداشت روز معلم از سوی وزارت اطلاعات تحت فشار قرار گرفته و در هفته گذشته دست کم 8 تن از معلمان در شهرهای مختلف بازداشت شدند.
مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد ، صبح امروز با حضور در محل استراحت مصطفی تاجزاده از وی عیادت کردند.
به گزارش تحول سبز ، مهندس موسوی و دکتر رهنورد در این دیدار ضمن دعا برای شفای عاجل این آزاده سرافراز در جریان آخرین وضعیت درمانی وی نیز قرار گرفتند .
گفتنی است سید مصطفی تاجزاده که از اولین روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری در زندان بسر می برد ، در واپسین روزهای سال گذشته بدون هیچ وثیقه ای از زندان به مرخصی آمد ، اما پس از مدتی بعلت بیماری های ناشی از دوران اسارت ، تحت مداوا و عمل جراحی قرار گرفت .
ساعاتی بعد از این اظهارنظر رییس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه که « در حال حاضر آرامش در کشور حاکم است، ولی حضور آیتالله هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه مساله دیگری است که باید در مورد آن تصمیم گرفت و صحبت کرد»، جمعی از نمایندگان مجلس خواستار حضور دوباره رئیس مجلس خبرگان رهبری در جایگاه خطیب جمعه تهران شدند.
به گزارش «پارلماننیوز»، در جریان دیدار امروز هیات رئیسه فراکسیون دانشگاهیان مجلس با آیتالله هاشمی رفسنجانی، دکتر مصطفی کوکبیان رئیس فراکسیون دانشگاهیان مجلس و عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس به همراه تعدادی دیگر از اعضای هیات رئیسه این فراکسیون گزارشی از فعالیتها و عملکرد این فراکسیون در بخشهای آموزش عالی، پژوهش و منزلت دانشگاه و دانشگاهان ارائه و به نمایندگی از جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی خواستار حضور مجدد آیتالله هاشمی رفسنجانی در جایگاه خطیب نماز جمعه و استفاده از بیانات و دیدگاههای این یار امام و انقلاب برای آحاد جامعه شدند.
آخرین بار که آیتالله هاشمی رفسنجانی در نماز جمعهای که به «نماز جمعه سبز»، مشهور شد حاضر و به ایراد خطبه پرداخت ۲۶ تیرماه سال گذشته بود، او در این نمازجمعه که با حضور گسترده حامیان جنبش سبز همراه شده بود به ارائه چند پیشنهاد برای حل مشکل پیش آمده پرداخت که به سبب ارائه این پیشنهادات بارها از سوی افراطیون مورد حمله و انتقاد شدید قرار گرفت، هرچند که هاشمی رفسنجانی از این پیشنهادات خود کوتاه نیامد و اخیرا هم اعلام کرد که همچنان راه بازگشت آرامش به کشور را عمل به همان پیشنهادات میداند.
رییس مجلس خبرگان در آخرین نمازجمعهای که به عنوان خطیب جمعه حضور یافت با اشاره به انتخابات اخیر ریاست جمهوری تصریح کرد: این انتخابات اگر مشکلاتی در آن پیش نمیآمد ما در ۳۰ سالگی انقلاب بهترین گام را در جهت تحقق جمهوری اسلامی برمیداشتیم. من نمیگویم که این اتفاق نیفتاده است، اما ما از اواخر دوران تبلیغات دچار تردید شدیم. افرادی تردید کردند، تبلیغات نادرست و عمل نادرست صداوسیما باعث شد، بذل تردید در دل مردم به وجود بیاید که مثل خوره به جان ما افتاده است. ما تردید را بدترین مصیبت میدانیم.
در خلال صحبتهای هاشمی رفسنجانی نمازگزاران شعارهایی سر میدادند که وی نیز با بیان اینکه ” تایید شما با این شعارها کافی است، بگذارید من بهتر از شما بگویم” ادامه داد: البته دو گروه هستند؛ عدهای تردیدی ندارند، قاطع ایستادهاند و کار خودشان را میکنند، اما عدهای هستند که کم نیستند و بخش زیادی از مردم فهیم و عالم کشورمان هستند که میگویند ما تردید داریم. ما باید برای رفع تردید آنها کار کنیم. شرایط و دوران تلخی است. هیچکس از همه جریانات دلش نمیخواست که اینطور شود. همه ضرر کردیم. چرا باید اینطور شود؟ ما امروز بیش از همیشه نیاز به وحدت داریم. کشور ما باید در برابر خطرهایی که ما را تهدید میکنند و امروز باجخواهیشان بیشتر شده متحد شود. آنها دارند جلو میآیند که این زحمت طولانی ما را در به دست آوردن تکنولوژی برتر و به خصوص هستهیی از دست ما بگیرند. البته خداوند به آنها مهلت نمیدهد اما آنها به هوس افتادهاند.
امام جمعه موقت تهران خطاب به نمازگزاران، گفت: برادران و خواهران من و همه جریانها! شما من را میشناسید و میدانید که هیچوقت از این تریبون نخواستم جناحی استفاده کنم و همیشه فراجناحی حرف میزنم، اکنون هم همینطور میگویم و من نظر به هیچ طرفی ندارم، اما نظرم این است که همه ما باید فکر کنیم و راهی پیدا کنیم که متحد کشورمان را به پیش ببریم و از آثار بد و خطرناک کینههایی که بروز پیدا میکند، نجات پیدا کنیم و هم دشمنانمان را مایوس کنیم که چشم طمع به ما نبندند.
وی در بیان پیشنهادات خود اظهار داشت: من این پیشنهادات را با جمعی از خبرگان و اعضای مجمع تشخیص مصلحت که به فکرشان اعتماد دارم، مطرح کردم و به اینجا رسیدم. من اینها را به عنوان راهحل عرض میکنم. شاید دیگران هم بپذیرند و عمل کنند. مساله مهم ما این است؛ اعتمادی که مردم را با آن وسعت وارد میدان کرد، امروز قدری مخدوش شده است. ما این اعتماد را برگردانیم و این باید هدف مقدس ما باشد؛ اما این اعتماد چگونه باید برگردد؟
وی افزود: همه ما نظام، حکومت، دولت، مجلس، نیروهای امنیتی، نظامی و انتظامی و مردم یعنی به اصطلاح معترضان همه باید در چارچوب قانون حرکت کنیم. اگر از قانون تجاوز کنیم دیگر هیچ مرزی نداریم. باید با قانون مسائلمان را حل کنیم و همه به این قانع باشیم. اگر کسانی با بعضی از قوانین دلخوشی ندارند باید سعی کنند این قوانین اصلاح شود و هر وقت لازم است این اشکالات روزی حل شود؛ اما چارچوبمان را قانون قرار دهیم.
هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه ” این اتفاقات در یک روز و یک شب انجام نمیشود و جریانی طولانی است” گفت: ما باید به گونهای عمل کنیم و فضایی به وجود آوریم که همه اطراف بتوانند آنجا حرفشان را بزنند. هر طرف منطقی، بدون دعوا و بدون مشاجره حرف بزنند. البته کار عمده در این زمینه مربوط به صدا و سیماست که باید انجام دهد. زیرا مستمعین زیادتری دارد و سایر رسانهها هم باید این کار را بکنند. بحثها منطقی باشد، برادرانه و خواهرانه بنشینند و حرفشان را بزنند و دلایلشان را هم بگویند. بالاخره مردم در این بین خودشان میفهمند. طوری باشد که ما این اعتماد را برگردانیم.
وی با اشاره به فرصت پنج روزه مقام معظم رهبری به شورای نگهبان برای رسیدگی به اعتراضات کاندیداهای معترض انتخابات ریاست جمهوری، تاکید کرد: متاسفانه از این فرصت که رهبری به شورای نگهبان دادند و گفتند بروید عقلا و موجهین را بیاورید تا بررسی کنند و اعتماد مردم را جلب کنیم، استفاده خوبی نشد و من نمیخواهم بگویم تقصیر چه کسی بود که نشد، اما نشد. به هر حال آن گذشت و ما از این مرحله گذشتهایم و مرحله دیگری است. من فکر میکنم برای آینده، برای اتحاد و برای جلوگیری از خطر نظام و حفظ ارزشهایی که انقلاب خلق کرده و برای بنای باشکوهی که امام(ره) آن را با خون شهدا و مجاهدات مردم و رزمندگان و برای اینکه این نظام برای نسلهای بعد بماند، میتوانیم در این مقطع حرکاتی انجام دهیم.
وی با بیان اینکه ” اگر این دو کار را بپذیریم که قانونی باشد و راه برای مناظره و مذاکره مباحثه و استدلال باز باشد، شاید در مدت کوتاهی به قناعت برسیم” خاطرنشان کرد: در این فاصله باید کارهای دیگری هم بکنیم؛ لازم نیست در این شرایط ما افرادی را به این نامی که الان است در زندان داشته باشیم. اجازه بدهیم اینها بیایند و به خانوادههایشان برسند. نگذاریم به خاطر زندانی بودن یک عده دشمنان ما، ما را سرزنش و شماتت کنند. برای ما بخندند و برای ما نقشه بکشند. ما باید اینقدر رشادت، حلم و صبر داشته باشیم که همدیگر را تحمل کنیم.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: مساله بعد این است که با آسیبدیدگان حوادثی که اتفاق افتاده همدردی و دلجویی شود، آنهایی که عزادارند هم به آنها تسلیت بدهیم و هم دل آنها را دوباره به نظام نزدیک کنیم، این کار شدنی است. کسانی که وفادار به انقلاب باشند و ببینند نظام به سراغشان میرود، آنها زود با دل و جانشان با ما همراهی میکنند. باید این کار را انجام دهیم و از آنها دلجویی کنیم. باید سعه صدر داشته باشیم.
وی خاطرنشان کرد: اینجا لازم نیست ما عجله داشته باشیم و لازم نیست ما خود را گرفتار کنیم. بگذارید رسانههایمان اگر با معیارهای قانونی اجازه گرفتند، محدودشان نکنیم البته در حد قانون. ملاک باید قانون باشد، نه رسانهها انتظار داشته باشند بیش از اجازه قانونی عمل کنند و نه نظام از آنها توقع داشته باشد که حق قانونیشان را ندیده بگیرند. همه با هم بگذاریم فضایی آرام و آزاد انتقادی یا تاییدی هر دو به وجود بیاید.
هاشمی رفسنجانی، گفت: من فکر میکنم اگر مسوولان، نیروهای انتظامی، نظامی و امنیتی رعایت کنند همه ما عضو یک خانواده هستیم. همه آسیب دیده در راه انقلاب هستیم. همه جزء کسانی هستیم که در جهاد طولانی دفاع مقدس سرمایهگذاری کردیم. همه در گلزارهای شهدا شهید داریم و همه در خانههایمان جانباز داریم. چرا باید دیگران از راههای دور برای ما نسخه بپیچند؟ ما خودمان هستیم. ما اینقدر عاقل نیستیم؟ ما این مبانی را نداریم؟ ما تجربه ۳۰ سال اداره کشور را نداریم؟ ما علما را نداریم؟ مراجع ما که همیشه پشتیبان و حقیقتا بدون توقع در حوزههای علمیه در خدمت بودند، چرا باید بعضی از آنها برنجند؟ باید آنها را کنار خودمان حفظ کنیم. باید به آنها متکی باشیم.
امام جمعه موقت تهران تاکید کرد: اگر انشاءالله بتوانیم این یکپارچگی را فراهم کنیم امیدوارم این خطبه نمازجمعه شروع تحولی در آینده باشد و بتوانیم از این مشکلی که میشود متاسفانه اسم بحران روی آن گذاشت، به خوبی عبور کنیم و دوباره شاهد همدلی، همرزمی و همراهی و رقابت سالم، و هرکس را مردم خواستند، باشیم.
زهرا عرب مازار دختر ۷ ساله دکتر علی عرب مازار که پدرش بیش از چهار ماه در زندان در بازداشت بسر می برد، با دست خط کودکانه روز معلم را به پدر دربند خود تبریک گفت.دکتر عرب مازار از مشاوران میر حسین موسوی است که از ۷ دی ماه در بازداشت بسر می برد.
ظهر امروز حدود دو هزار نفر از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس در اعتراض به طرح دانشگاه مبنی بر حذف یارانه غذای دانشجویی دست به اعتراض و تحصن زدند.
بنا به گزارش های رسیده به کلمه، بر اساس این طرح قرار است با حذف یارانه غذای دانشجویی مبلغی تحت عنوان یارانه نقدی به دانشجویان پرداخت شود که این موضوع مورد تردید ،ابهام و اعتراض دانشجویان است چرا که آنها معتقدند مبلغ پرداختی درصورتیکه پرداخت شود! قطعا هزینه غذای آنها را تامین نخواهد کرد.
دانشگاه تربیت مدرس نخستین دانشگاهی است که این طرح در آن اجرا می شود که در روز ابتدایی اجرای این طرح مسئولان دانشگاه با اعتراض گسترده دانشجویان روبرو شدند.
تحصن دانشجویان از ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه در سلف دانشجویی آغاز شد و دانشجویان با سر دادن شعارهای«تا حذف یارانه اعتصاب اعتصاب» ، «دانشجوی با غیرت حمایت حمایت» اعتراض خود را به تصمیم روسای دانشگاه اعلام کردند.
این اعتراض با افزایش تعداد دانشجویان رنگ و بوی دیگری به خود گرفت.شعارهای « تا حذف یارانه همش همین بساطه»،«دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد» و سرود یار دبستانی به شکلی با شکوه از سوی دانشجویان سر داده شد.
در ادامه همه دانشجویان با گرفتن غذا و چیدن آن از مقابل سلف تا کنار درب اتاق فرهاد دانشجو رئیس دانشگاه صحنه هایی از اعتراض را به نمایش گذاشتند.اعتراض های دانشجویان اما به مسئله حذف یارانه غذا محدود نماند و به اختناق در دانشگاه و رفتار های نامناسب حراست مخصوصا با دانشجویان دختر کشیده شد. تحصن دانشجویان حوالی ساعت ۱و ۳۰ دقیقه با شعار :فردا فردا ۱۱و نیم همین جا! خاتمه یافت.
این روزها در هفته معلم قرار داریم و علی القاعده دستگاههای علمی – آموزشی و نیز نظام آموزش عالی و دانشگاههای کشور ، در تکاپوی انتخاب ومعرفی اساتید ومعلمین نمونه خود قرار دارند . با خود می اندیشم اگر اصل تعیین روز معلم و تقدیر از اساتید وبرجستگان عرصه تعلیم وتربیت کشور امری مبارک ومیمون است آیا به راستی مجموعه عملکرد ها واقدامات نهادها وموسسات رسمی جامعه ما چقدر با این امر مبارک ، سازگار و همنوا است .
این روزها با اخبار جسته وگریخته اما مستمر ومتواتری از برخورد با اساتید و بازداشت ، اخراج ، بازنشست کردن های حذفی ، صدور احکام تعلیق ، عدم تبدیل وضعیت استخدامی ، عدم تمدید قرارداد و… اساتید در نظام دانشگاهی کشور مواجه هستیم . برخورد هایی که ظاهرا ریشه در انتقادها و مخالفت این اساتید با پاره ای ازمواضع وعملکرد های بعضی از مسئولین دارد.
بدون آنکه بخواهم در خصوص همه موارد ومصادیق این برخورد ها اظهار نظری تعمیم یافته داشته باشم ، ترجیح می دهم در خصوص چند نفر از اساتید که آشنایی وشناخت طولانی مدت وبی واسطه ای از آنها دارم سخن بگویم وتاسف عمیق خود را از نحوه مواجهه با آنها ابراز دارم . آقایان دکتر علیرضا بهشتی استادگروه علوم سیاسی ودکتر قربان بهزادیان نژاد ، استاد میکروبیولوژی دانشگاه تربیت مدرس ، دکتر داوود سلیمانی استاد الهیات ومعارف اسلامی دانشگاه تهران و دکتر علی عرب مازار استاد اقتصاد دانشکاه علامه طباطبایی از جمله اساتیدی هستند که مشمول این گونه برخورد ها و تضییقات بوده اند . در عین حال با شناختی که از آنها دارم بی تردید آنها را نمونه های اعلای اساتید برجسته و الگو در نظام جمهوری اسلامی ایران به حساب می آورم. این ادعای خود را بر اساس ملاک های زیر مطرح می نمایم .
۱- این عزیزان نوعا در رشته علمی وتخصص خود چهره ای برجسته ومعتبر و خالق آثار علمی ارزشمند شناخته می شوند و در حلقه همکاران دانشگاهی خود از چهره های موفق و ممتاز به حساب می آیند و بعضا حتی درجات ورتبه های علمی نظام دانشگاهی را با سرعتی بیشتر از حد معمول طی نموده اند .
۲- این اساتید تماما از نظر اخلاق علمی وارتباطی اساتیدی منضبط ، متخلق و متواضع می باشند که روابط کاملا مطلوبی با همکاران و دانشجویان خود داشته اند و علاوه بر اشتهار علمی و تخصصی ، از اعتبار و محبوبیت اجتماعی مطلوبی نیز برخوردار هستند .
۳- این بزرگان علاوه بر دو معیار علمی – اخلاقی عام فوق که تقریبا در همه نظامهای ارزشی وفرهنگی و مجامع علمی معتبر شناخته می شوند ، بر اساس ارزشهای ویژه جامعه اسلامی – انقلابی خودمان نیز مطلوبیت های چشمگیری دارند. همه آنان که با این عزیزان از نزدیک آشنایی دارند گواهی خواهند داد اینان مسلمانانی کاملا ملتزم و مقید به احکام شریعت به حساب می آیند و به جرات می توان گفت شرط عدالت در خصوص آنها به نحو اطمینان بخشی محرز است . همچنین این عزیزان به تناسب شرایط سنی ، سوابق بسیار ارزشمندی در مسئولیت شناسی ، تعهد اجتماعی و خدمات انقلابی و ایثار گرایانه دارند که نوعا گرفتاری های فعلی آنها نیز ریشه در همین ویژگی آنها دارد. سوابق جبهه و جنگ ، فعالیت در نهادهای انقلابی و حضور در صحنه های سیاسی و جبهه گیری های اعتقادی – سیاسی و پرهیز از فرصت طلبی ها و منفعت جویی های مرسوم ، در پیشینه زندگی و عملکرد آنها کاملا نمایان است .
این پیشینه ها وخصوصیات رادر حالی مرور کردیم که علیرغم داشتن مواضع انتقادی نسبت به پاره ای از رخدادها و عملکردها بویژه در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم و حوادث پس از آن ، این عزیزان در اتخاذ همین مواضع انتقادی نیز آنچنان معقول و معتدل عمل کرده اند که تا لحظه نگارش این سطور هنوز هیچ مرجع حقوقی و قضایی نیز هیچ گونه حکمی در اثبات تخلف یا مجرمیت این عزیزان صادر نکرده است ( صرف نظر از این که متاسفانه در شرایط فعلی لااقل در محکمه افکار عمومی بخش مهمی ازحامعه ، صدور چنین احکامی نیز لزوما اثبات گر مجرمیت آنها نیست )
به این ترتیب این بزرگان که بر اساس ملاکهای فوق می توانستیم انتظار داشته باشیم در ایام پیش رو هر یک به فراخور موقعیت خاص خود دریافت کنندگان مدالهای افتخار وتکریم در روز بزرگداشت معلم باشند ، اینک در حال تحمل گرفتاری ها و مجازات های غیر قابل باوری هستند که تا کنون چیزی جز طرح اتها م های اثبات نشده پشتوانه معتبردیگری نداشته است .تحمل حدود ۱۰ ماه زندان مستمر که بخش مهمی از آن نیز در سلول های انفرادی بوده است از سوی دکتر سلیمانی ، تداوم بازداشت ۴ماهه آقایا ن دکتر علی عرب مازار ودکتر بهزادیان نژاد و نیز بازداشت های مکرر دکتر علیرضا بهشتی و صدور احکام تعلیق خدمت برای دو نفر اخیر در دانشگاه تربیت مدرس ، نمادی از این گرفتاری ها و مضایق است
بی گمان همه می دانند که کسی چون دکتر علیرضابهشتی اگر از موضع دردمندی ومسئولیت شناسی ، منتقد وضع موجود نبود واگر کمترین تمایل ورغبتی به کسب مقا م و موقعیت به هر قیمت داشت ، امروز در جایگاهی به مراتب بالاتر از موقعیت اتهام زنندگان و محاکمه کنندکان وی قرار می داشت . به نظر حقیر ، چنین شکاف وفاصله ای بین وضعیت قابل انتظار و وضعیت محقق امثال بهشتی ها ، زیبنده نظام جمهوری اسلامی ایران نیست وعلاوه بر نارسایی های فعلی، تاریخ قضاوتی نازیبا از نظام بدست خواهدداد و این امر مسئولیت همه دوستداران نظام را در مسیر اصلاح وضعیت موجود دو چندان می کند .
یک مرجع تقلید با بیان اینکه «استاد شهید آیت الله مطهری(ره) را فقیهی متاله و انسانی خدوم و خودساخته میدانسته و میدانم که جای خالی او پر نشده و نخواهد شد»، گفت:«آیت الله شهید مطهری و مرحوم آیت الله العظمی منتظری(ره)، دو چهرهای بودند که بیش از دیگران در حوزه برای مرجعیت حضرت امام(ره) تلاش کردند و انصافاً بیش از دیگران در این موضوع سهیم بودند.»
به گزارش«پارلماننیوز»، آیتالله بیات زنجانی صبح امروز، پس از اتمام درس خارج فقه، با گرامیداشت سالروز شهادت استاد شهید آیت الله مطهری (ره) و روز معلم، با تجلیل از مقام شامخ این شهید بزرگوار، با بیان خاطرهای از دوران طلبگی خود گفت:« بنده یک دوره اسفار را محضر استاد مرحوم آیت الله علامه طباطبائی(ره) گذراندم و مجدداً جلد سوم اسفار را محضر استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری(ره) تلمذ نموده و این مسئله آغاز آشنائی من با ایشان بود.»
وی با اشاره به اینکه یقیناً دو چهره روحانی در حوزههای علمیه، بیش از دیگران در مطرحتر شدن حضرت امام خمینی(ره) موثر بودند، اظهار داشت:« آیت الله شهید مطهری و مرحوم آیت الله العظمی منتظری(ره)، دو چهرهای بودند که بیش از دیگران در حوزه برای مرجعیت حضرت امام(ره) تلاش کردند و انصافاً بیش از دیگران در این موضوع سهیم بودند.»
بیات زنجانی ادامه داد:« مرحوم آیت الله العظمی منتظری(ره) مطلبی از استاد شهید و مربوط به دوران طلبگی شان نقل می کردند که ایشان، هر شب در مدرسه فیضیه برای نماز شب از خواب بیدار می شدند و فردای یکی از شب ها که از قضا ایشان در خواب مانده بودند، تا شب گریه می کردند و این عبارت را زمزمه که “من چه گناهی را مرتکب شده ام که خداوند توفیق نماز شب را از من سلب نموده است”.»
این مرجع تقلید با اشاره به اینکه امروز خلا حضور چهرههای بزرگی قابل لمس است، تصریح کرد:« انقلاب اسلامی شهدای ارزشمندی داشته است ولی در میان آنها آیت الله شهید مطهری(ره) و آیت الله شهید دکتر بهشتی(ره) دو چهره برجسته هستند که اگر امروز آنها حضور داشتند، خیلی از مشکلات پیش نمیآمد.»
وی خاطر نشان کرد:«من استاد شهید آیت الله مطهری(ره) را فقیهی متاله و انسانی خدوم و خودساخته میدانسته و می دانم که جای خالی او پر نشده و نخواهد شد.»
برخی رفتارهای سایتهای وابسته به کودتاگران گاهی آدم را به یاد آن داستان معروف ملانصرالدین میاندازد که مردم را به جایی روانه میکرد با این دروغ که در انتهای فلان کوچه غذایی مجانی میدهند، چندی که گذشت و وقتی ملا دید که مردم به آنجایی که آدرسش را داده بودند هجوم میبرند یک آن برای خودش نیز دروغش باور پذیر آمد و هراسان به همان سمت دوید تا از غذای مجانی بی نصیب نماند!
حال حکایت دوستان کودتاگر ما نیز این چنین است، ابتدا خودشان دروغی را پخش می کنند و بعد از آنکه مشخص شد شایعه شان دروغ است، آنچنان از موضع بالا و بدون نگاه کردن به سابقه خبرشان با آن برخورد میکنند که گویی اصلا نقشی در انتشار آن نداشته اند و این دیگران بوده که به خبر دروغ دامن میزده اند.
در این باب پخش خبر بیماری مهدی کروبی قابل تامل است، سایتهایی مانند الف، جهان نیوز، تابناک و شبکه ایران در ابتدا با پخش این شایعه اینگونه القا کردند که مهدی کروبی دارای بیماریای لاعلاج است و احتیاج به داروهای خارجی دارد و غیره و ذالک ، پس از آن فرزند مهدی کروبی اعلام کرد پدرش در سلامت کامل است و اگر قرار باشد پدرش به بیماریای مبتلا شود تنها در اثر پاشیدن گاز به صورت وی در 22 بهمن بوده و همسر مهدی کروبی نیز خبر از سلامت کامل وی داد و هشدار داد که حاکمیت با طرح این شایعهها قصد دارد زمینه ساز اتفاقی برای وی باشد.
اما اینبار که رسانههای دروغگو کودتاچی پروژه خود را شکسته خورده دیدهاند از فاز دیگری به ماجرا وارد شدهاند و با ژستی طلبکارانه مدعی شدهاند که اساسا این خانواده کروبی بوده اند که خبر از بیماری وی دادهاند و نشان به این نشان که پسر کروبی گفته پدرم در اثر پاشیدن گاز مریض شده (!!) و برایش داروی " سرطانزای روسی" آوردهاند.
این رسانههای وابسته به امپراتوری دروغ در ادامه برای این خبر ساختگیشان تیتر هم زدهاند "کروبی ادعای همسر و پسرش را تکذیب کرد"(!).
فرهنگ دروغ و دروغ پردازی و دروغ پراکنی این روزها آنچنان در این امپراتوری دروغ گسترش و بسط یافته که انسان جز تاسف و گاهی لبخند زدن به این دروغ های شاخدار نمیداند به کجا پناه ببرد.
این نوع رفتارهای این رسانه های یادآور این بیت شعر است که: خود گویی و خود خندی ....
دوازدهم اردیبهشت، روز بزرگداشت مقام معلم است. تاریخ نام گذاری این روز، به رویدادى بازمى گردد که در نخستین بهار پس از به بار نشستن انقلاب اسلامى به وقوع پیوست؛ شهادت معلم بزرگ، استاد مرتضى مطهرى. دو سال پس از این حادثه، وزیر آموزش و پرورش وقت، روز شهادت استاد مطهرى را روز معلم و هفته دوازده تا نوزده اردیبهشت را به عنوان هفته معلم، به جامعه معرفى کرد.
اما آیا امروز بعد از گذشت سالها از نام گذاری این روز ، حقوق اجتماعی معلمان در جامعه رعایت می شود؟ آّیا منزلت اجتماعی برای شغل معلمی ،شغلی که در باورهای دینی ما از آن به عنوان شغل انبیا یاد شده است ، وجود دارد؟ آیا معلمی که وظیفه خطیر و بزرگ تربیت فرزندان این مرز بوم را دارد از امنیت شغلی و دور بودن از دغدغه های اقتصادی برخوردار است و آنقدر احساس امنیت و آرامش می کند که با علم روز دنیا پیش برود و فرزندانی شایسته و آگاه برای کشور تربیت کند؟ آیا صرفا نام گذاری یک روز به عنوان روز معلم ،تمامی مشکلات معلمان را حل می کند؟
با نگاهی گذرا به وضعیت امروز معلمان کشور می توان فهمید که شرایط برای معلمان مساعد نبوده و نیست.مشکلات معلمان پيچيده و چند بعدي است، از يک سو تأمين هزينههاي معيشتي و رفاهي و از سوي ديگر کاهش منزلت اجتماعي، رضايت از حرفه معلمي را کاهش داده است.
یکی از بزرگ ترین مشکلات آموزش و پرورش ما نظام گزینشی است که سخت گیرانه و تنگ نظرانه به صورت سلیقه ای راه ورود بسیاری از افراد اندیشمند وعلمی را به نظام آموزشی موجود بسته است و روز بروز برتضعیف علمی آموزش و پرورش دامن می زند ، از سوی دیگر گسترش و سیطره فضای امنیتی امکان هرگونه آزاداندیشی را از معلمان گرفته است ، در سایه چنین وضعیتی است که هرگونه تلاش از سوی معلمان برای تشکل یابی و بازگویی مسائل و مشکلاتشان با تهدید از سوی حاکمیت پاسخ یافته است ، با وجود چنین فضایی نمیتوان از معلمان انتظار داشت تا با تمام انرژی خود و با صداقت از حقیقت دفاع و آنچه حقیقت های جامعه است را به دانش آموزان منتقل کنند.
این نگاه تنگ نظرانه نظام آموزش و پرورش ما را که روزی دولتمرد می ساخت ، به روزگاری انداخته است که قادر به تولید وزیر از درون خود نیز نیست و باید دولتمردی ردای معلمی به تن کند و درجایگاه وزیری بنشیند که باید بیش از یک میلیون نفر معلم و میلیونها دانش آموز را بدون داشتن تجربه معلمی مدیریت کند و از اینروست که نظام آموزشی ما به رغم همه حرفها و شعارهایی که شبانه و روز در این باره داده می شود رو به نازایی و ابتر بودن نهاده و بر مسائل و مشکلاتش افزوده شده است .
در حالی که مشکلات معیشتی معلمان، دغدغه های اقتصادی آنان و ناتوانی مسئولان آموزش و پرورش در ارائه تسهیلات رفاهی و معیشتی برای این قشر هر ساله فشار ها را بر این قشر زحمت کش جامعه افزون میکند ، هنوز مشخص نیست که برنامه های وزارت آموزش و پرورش برای بهبود وضعیت معیشتی معلمان چه خواهد بود.
مشکلات معیشتی معلمان یکی از مهمترین مسائل فعلی آنهاست ، می توان گفت معلم ها جزو گروهی هستند که اغلب یا دو شیفت درمدارس کار می کنند و یا اینکه دارای شغل دوم دیگری هستند.
در این حال فرهنگیان بازنشسته نیز از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند. حقوق پایین بازنشستگی و به تعویق افتادن همین حقوق اندک از مشکلات همیشگی فرهنگیان بازنشسته است. بایدپذیرفت، مدیریت منابع انسانی و سامان دهی نیروها در آموزش وپرورش بگونه ای است که حتی آنان که از دور هم دستی بر آتش ندارند اذعان می کنند در ورای استخدام ها و سیاستهای آموزش وپرورش یک فکر روشن و سیاست مبتنی بر نیاز سنجی و برنامه و کار کارشناسی وجود ندارد.
با وجود تنگ نظری های حکومتی و بی توجهی دولت به نظام آموزشی و تشدید هر روزه فشار ها بر این قشر تاثیرگذار جامعه نمیتوان امیدوار بود که با ادامه پیدا کردن روند موجود بهبودی در وضعیت این قشر زحمت کش به وجود بیاید،حل مشکلات معلمان نیز همانند تمامی اقشار جامعه به حل مشکلات موجود کشور وابستگی دارد، معلمان زمانی میتوانند به احقاق حقوق خود امیدوار باشند که تشکلات خود را داشته باشند و نمایندگان حقیقی شان بتوانند آنها را نمایندگی کنند، زمانی میتوان به پیشرفت نظام آموزش و پرورش کشور امیدوار بود که این وزارت خانه به دست خود فرهنگیان اداره شود.
خبرنگار پارلمانی روزنامه فرهیختگانی دقایقی پیش آزاد شد.
به گزارش«پارلماننیوز»، احسان مهرابی ۱۸ بهمن سال گذشته بازداشت و علیرغم آنکه پنجم اسفند ماه وثیقه ۳۰ میلیون تومانی برای او تعیین و بلافاصله توسط خانواده او تهیه شده بود تاکنون در زندان اوین در بازداشت به سر میبرد.
علی ملیحی عضو شورای سیاستگذاری سازمان دانش آموختگان ایران که قریب به سه ماه در بازداشت است، صبح امروز یکشنبه جهت محاکمه از زندان اوین به دادگاه انقلاب منتقل شد.
به گزارش ادوار نیوز درحالی که پیش از این از سوی دادگاه انقلاب اسلامی تاریخ برگزاری دادگاه آقای ملیحی نامشخص و حدود دو ماه دیگر عنوان شده بود، شب گذشته برگزاری جلسه دادگاه در تاریخ ۱۲ اردیبهشت در زندان به وی ابلاغ شد. درحالی که مطابق قانون آیین دادرسی کیفری وقت دادرسی حداقل سه روز پیش از برگزاری جلسه دادگاه بایستی به متهم ابلاغ شود.
بر این اساس صبح امروز یکشنبه وکلای علی ملیحی با حضور در دادگاه انقلاب اسلامی، تقاضای استمهال نموده و ضمن ثبت وکالتنامه انجام تشریفات قانونی خواستار تعویق چند روزه دادگاه شدند که با موافقت شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی، وقت جدید جلسه محاکمه علی ملیحی ده روز آینده یعنی ۲۲ اردیبهشت تعیین شد.
گفتنی است، مطابق کیفرخواست صادره از سوی دادسرای انقلاب تهران، علی ملیحی به “اجتماع و تبانی علیه امنیت نظام”، “نشر اکاذیب”، “تبلیغ علیه نظام” و “توهین به رییس جمهور” متهم شده است.
قائم مقام دبیركل حزب اعتماد ملی گفت: باید با كسانی كه میخواهند با استفاده از نفوذ خود مانع مبارزه با مفاسد اقتصادی شوند، قانونی برخورد شود.
حجتالاسلام والمسلمین رسول منتجبنیا با اشاره به سالروز صدور فرمان هشت مادهای مقام معظم رهبری و تاكیدات ایشان مبنی بر ضرورت مبارزه با مفاسد اقتصادی، در گفتگو با ایسنا، اظهار داشت: به طوركلی دستورهای كارآمد و كارساز مقامات عالیه نظام بارها برای حل مشكلات صادر شده و صادر میشود. چه در زمان حضرت امام(ره) و چه در زمان مقام معظم رهبری، قطعا این پیامها، پیامهای سنجیده، مفید و ارزشمندی بوده است، البته اگر به مرحله اجرا و تحقق برسد.به مجرد اینكه این پیامها صادر میشود، از ناحیه خیلی از دستگاهها و مقامات مورد استقبال قرار میگیرد و حمایت میشود، اما دیری نمیگذرد كه تمام مطالب آن پیامها به دست فراموشی سپرده میشود.
وی افزود: اگر به مرحله اجرا نگاه كنیم كه تا چه اندازه این پیامها اجرا شده، میبینیم بسیار اندك است و این ضعف ماست كه همیشه درعمل كردن ضعیف هستیم یا نمیخواهیم عمل كنیم.
وی با بیان اینكه " مبارزه با مفاسد شعار دهن پركنی است و جاذبه دارد" گفت: اما باید ببینیم اولا مفاسد كجاست و از كجا نشات میگیرد و اولویت در مفاسد كدام موارد هستند و مبارزه را چگونه باید شروع كنیم. گاهی شعار مبارزه با مفاسد داده میشود و همین شعار را وسیله تسویه حساب با رقبای سیاسی قرار میدهند، فرض كنید میخواهند با یك مسوول برخورد كنند، شعار مبارزه با مفاسد داده میشود و این شعار را به آن فرد تطبیق میدهند و آن فرد را از گردونه خارج میكنند. به مجرد اینكه این قضیه تمام میشود پیگیری مفاسد هم تمام میشود، انگار كه هیچ صحبتی نبوده است!
وی ادامه داد: برای نمونه در دوران وزارت ارشاد آقای خاتمی كه در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی بود. بحث تهاجم فرهنگی مطرح شد كه البته یك واقعیت بود. روی این بحث تاكید شد و مخالفان و منتقدان آقای خاتمی یا رقبای سیاسی ایشان تهاجم فرهنگی را به آقای خاتمی و وزارت ارشادی كه وزیر آن آقای خاتمی بود تطبیق میدادند تا آقای خاتمی استعفا كرد و شخص دیگری روی كار آمد. شاید هیچگونه تغییر محسوسی در وزارت ارشاد مشاهده نشد و شاید در بعضی زمینهها هم تنزل داشت، اما این شعارها كه تمام شد انگار كه تهاجم فرهنگی پایان پذیرفت. در واقع این نوع برخورد كردنهای گزینشی و سیاسی با مفاهیم اجتماعی درست نیست و باعث میشود مفاهیم و ارزشها را برای رسیدن به مقاصد سیاسی ابزار قرار دهیم.
قائم مقام دبیركل حزب اعتماد ملی، افزود: بنابراین باید از این پیامهاوشعارها درعمل استفاده كنیم. اولا ببینیم كسانی كه درمفاسد اقتصادی بودند در هر سمتی، چه مسوولیتی داشتند و چه مسوولیتی دارند. اگر بدون شائبه جناحبندی و خطبازی برخورد شود مردم اطمینان پیدا میكنند كه مسوولان راست میگویند و میخواهند واقعا عدالت را اجرا كنند، ولی اگر مفاسد اقتصادی یك جریان را ببینند و بزرگنمایی كنند اما هر چه مفاسد اقتصادی مشابه آن در جریان خودشان باشد یا نادیده بگیرند یا اگر هم اعلام شد آن را پوشش بگذارند بیاعتمادی مردم بیشتر میشود و مطمئن میشوند اینها شعار است و واقعیت ندارد. بنابراین باید در عمل تلاش كنیم كه این پیامها و شعارها را پیاده كنیم.
وی درباره چگونگی برخورد با كسانی كه میخواهند با استفاده از نفوذ خود مانع مبارزه با مفاسد اقتصادی شوند، گفت: ما قانون داریم و همه برخوردها باید قانونی و شرعی باشد. ما نسبت به حتی متخلفان هم نباید خارج از چارچوب برخورد كنیم. قانون مشخص كرده هر كس مانع اجرای عدالت و تحقق قانون میشود، چگونه باید با او برخورد كرد. این امر در قانون تعریف شده و همه باید خود را مقید به قانون بدانند، نه فراتر از قانون حركت كنند و نه قانون را زیر پا بگذارند و بخواهند قانون را دور بزنند.
منتجبنیا درباره بند سه این فرمان كه در آن آمده است كسانی كه عامل اجرا هستند باید در سلامت كامل باشند، گفت: كسی میتواند با مفاسد مقابله كند كه خودش شبهه و سبقه مفسدهجویی یا حركتهای انحرافی در مسائل اقتصادی و غیراقتصادی نداشته باشد. متاسفانه گاهی مشاهده میشود برخی كه خود دارای پروندههای متعددی هستند بیشتر از دیگران شعار مبارزه با مفاسد میدهند. افرادی را داشتیم كه پروندههای زیادی در دادسرای انتظامی قضات یا در جای دیگر داشتند، ولی برای پوشش گذاشتن روی پرونده خودشان و برای اینكه كسی به آنها اعتراض نكند، شعارهای تندتری میدادند و در حقیقت زیر پوشش این شعارها و این برخوردهای تند خود را مخفی كردند. آنها تصور میكردند كه مسوولان از آن شعارها خوششان میآید و از لغزشهای آنها و پروندههای سیاه آنها چشمپوشی میكنند، بنابراین كسانی كه میخواهند عدالت را اجرا كنند، خودشان باید در همه شئونات و مسائل سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و خانوادگی و فردی و اجتماعی مبرا باشند. این دستور حضرت علی (ع) و پیامبر (ص) است كه شما قبل از آنی كه دیگران را دعوت كنید خودتان را باید اصلاح كنید و قرآن كریم هم میفرماید «چرا چیزی میگویید كه خودتان عمل نمیكنید»، در واقع آن كسی كه عمل نمیكند و خودش آلوده است چگونه میتواند با آلودگی و فساد مقابله كند؟
وی با اشاره به بند چهار فرمان هشت مادهای كه در آن گفته میشود نباید مدیران كشور را در معرض سوءظن قرار داد، اظهار كرد: متاسفانه وقتی كشور سیاستزده شود از همه چیز بهرهگیری سیاسی و باندی میشود. این درست است كه مسوولان باید امنیت داشته باشند اما باید كاملا مراقب باشند و مسوولان بالاتر هم اگر دیدند مسوولی لغزشی دارد و قبل از آنی كه این امر گسترش پیدا كند و به جامعه كشیده شود با تذكر و یادآوری از آن پیشگیری كنند، مشكلی كه در كشورمان داشته و داریم این است كه نظارتها و ارزیابیها و ارزشسنجیها دقیق نیست و لذا یك مسوول در ردههای مختلف سالهای سال كار میكند و یك مرتبه پرونده قطوری از او بدست میآید كه ظرف این مدت چه كارهایی را انجام داده است. این هم باعث سوءظن مردم به مسوولان میشود و هم مسوولان دیگر احساس امنیت نمیكنند و میگویند برای ما پروندهسازی میكنند و یك روز این را به رخ ما میكشند درحالی كه نباید اینطور باشد بلكه باید از ابتدا مسوولان نظارت كنند و به موقع تذكر دهند و اجازه ندهند كه اشتباهات انباشته شده و كار به جایی برسد كه ناچار شوند جراحی كنند، در صورتی كه این امر از قبل باید درمان شود.
قائم مقام دبیر كل حزب اعتماد ملی، درباره ارائه گزارش كار ازسوی وزارت اطلاعات و نهادهای امنیتی كه در بند شش این فرمان آمده است، اظهار كرد: متاسفانه سیاستزدگی بلای جان همه شده است. پیگیری این مساله به این شرط است كه مسوولان مستقل باشند و خودشان را وابسته به یك جناح نبینند بلكه وابسته به كل ملت ببینند و برای آنها این جناح یا آن جناح مطرح نباشد. اگر این استقلال به وجود بیاید قوهی قضاییه، وزارت اطلاعات، بسیج، نیروی انتظامی، سپاه و نهادهای دیگر میتوانند مردم را در جریان بگذارند، مردم هم از آنها استقبال میكنند و اعتمادشان بیشتر میشود. البته مسائل قانونی در جای خودش است. وزارت اطلاعات و همینطور نیروی انتظامی مجری و ضابط هستند و زمینه را فراهم میكنند و وقتی هم كه دادگاه فرد متهم را محكوم كرد و اجازه داد وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی میتوانند به تفصیل اگر لازم شد مردم و افكار عمومی را روشن كنند.
وی همچنین درباره بند هشت این فرمان كه میگوید «با این امر مهم و حیاتی نباید به گونه شعاری و تبلیغاتی و تظاهرگونه رفتار شود. به جای تبلیغات باید آثار و بركات عمل، مشهود شود. به دستاندركاران این مهم تاكید كنید كه به جای پرداختن به ریشهها و امالفسادها به سراغ ضعف و خطاهای كوچك نروند و نقاط اصلی را رها نكنند. هر گونه اطلاعرسانی به افكار عمومی كه البته در جای خود لازم است، باید به دور از اظهارات نسنجیده و تبلیغاتگونه بوده و حفظ آرامش و اطمینان افكار عمومی را در نظر داشته باشد»، گفت: این امر بسیار اندك عملیاتی شده و برخورد مسوولان ما با پیامها، تذكرات و رهنمودها برخوردهای شعاری و تظاهرگونه است و برخورد اجرایی و تحققی بسیار اندك است، اگر برخورد صحیح بود بسیاری از مشكلات ما حل شده بود و بنابراین باید این امر عملیاتی شود.
حجتالاسلام منتجبنیا افزود: در واقع مبارزه با مفاسد اقتصادی اگر در چارچوب باندبازی باشد خود آن بزرگترین مفسده است و بزرگترین زیان اقتصادی و اجتماعی آن است كه به نام مبارزه با مفاسد و با شعار عدالت عدهای را منكوب و عدهای را سربلند كنند كه این خود بزرگترین مفسده اقتصادی و اجتماعی است.
یک نماینده اصولگرای مجلس اظهار کرد: نظام مدیریتی ما در کل نظام سالمی است، اما زیرمجموعهها بعضا سوءاستفادههایی هم دارند.
جواد آرینمنش در گفتوگو با ایسنا، با بیان این مطلب افزود: وضعیت مبارزه با مفاسد اقتصادی در کشور ما هرگز خواستهها و مطالبات مردم را پاسخگو نبوده و اعتماد مردم را نسبت به نظام اداری و اجرایی در این موضوع مشخص جلب نکرده است.
وی ادامه داد: دلیل این امر هم فقدان یک عزم جدی در مقابله با مفاسد اقتصادی و عدم گزارش نتایج اظهارات و اقدامات از سوی مسئولان بلندپایه اجرایی کشور بوده است.
به عنوان مثال رییس دولت تاکنون چندین بار صحبت از وجود مفاسد اقتصادی و لزوم افشای مفسدان اقتصادی، برخورد با دانه درشتها و مسائلی از این دست را مطرح کرده و صحبت از لیستی کرده که اسامی این افراد در آن وجود دارد.
بهگفتهآرینمنش، اخیرا نیز باز موضوعی مطرح شد که به برخی از مسئولان رده بالا ارتباط پیدا میکرد و شبههای در ذهن مردم ایجاد شد، بدون اینکه در این مورد پاسخ روشنی ارائه شود.
وی ادامه داد: اینگونه امور اگر شفافسازی نشود، قطعا باعث بیاعتمادی مردم نسبت به دستگاه اجرایی و دستگاههای نظارتی خواهد شد.
آرینمنش، شفافکردن حساب و کتابها و برخورد با متخلفان را مورد تاکید قرار داد و آنها را جزء چالشهایی دانست که دراین زمینه وجود دارد.
الیاس نادران، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، با بیان اینکه “فساد اقتصادی زمانی پیچیده خواهد شد که به صورت سازمان یافته و متصل به نهادهای حکومت شکل بگیرد”، خاطرنشان کرد “متأسفانه امروز شکلگیری این گونه فساد را، در کشور شاهد هستیم.”
به گزارش جرس این نماینده منتقد دولت، طی چند ماه گذشته موارد متعددی از فساد اقتصادی- مالیِ مدیران ارشد دولت و مرتبطین آنها را افشا کرده و مصداق سخنان اسفندماه گذشتۀ رئیس دستگاه قضایی مبنی بر “حضور یک مقام بلندپایه دولت در باندهای فساد مالی” را، محمدرضا رحیمی و مرتبطین و حامیان وی اعلام کرده بود.
ناگهان پرده برانداختهای یعنی چه؟!
این نماینده منتقد دولت در مجلس هشتم، روز شنبه یازدهم اردیبهشت ماه ۸۹، در نشستی با موضوع بررسی مفاسد اقتصادی و تحت عنوان «ناگهان پرده برانداختهای یعنی چه» که به همت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهد و در آمفیتئاتر دانشکده علوم انسانی آن دانشگاه برگزار شد، مبارزه با مفاسد اقتصادی را یک مبارزه همه جانبه دانست و برگزاری چنین نشستهایی را برای مبارزه ناکافی اعلام کرد.
وی در آغاز سخنان خود تاکید کرد “فساد اقتصادی زمانی پیچیده خواهد شد که به صورت سازمان یافته و متصل به نهادهای حکومت شکل بگیرد و متأسفانه امروز شاهد شکلگیری این گونه فساد در کشور هستیم یعنی افرادی توانستهاند خارج از حکومت با مدیران داخل حکومت شبکه فساد تشکیل دهند. ”
افراد وامدار رحیمی به من تهمت بی تقوایی زدند
نادران همچنین یادآور شد: زمانی که بحث رحیمی معاون اول محمود احمدی نژاد مطرح شد، یکی از نمایندگان به بنده گفت که طرح این مبحث بیتقوایی بود. البته بعضی از نمایندگان به بنده گفتند که چرا پاسخ این نماینده را نمیدهید؟ من اعلام کردم که این نماینده یکی از رابطین رحیمی با نمایندگان مجلس به شمار میآید، با این وضعیت بنده به وی چه بگویم؟
لازم به ذکر است بعد از افشاگری نادران پیرامونِ نقش و جایگاه معاون اول و سخنگوی دولت در چندین پروندۀ فساد اقتصادی (از جمله باند فساد در بیمه و فاسدانِ اقتصادیِ موسوم به خیابان فاطمی)، بدنۀ دولت و بخشی از حامیان دولت در مجلس، نادران را متهم به بی تقوایی کرده بودند و خواستار پیگرد وی شدند.
نماینده منتقد دولت، در بخش دیگری از سخنان خود به یکی از پروندههای مربوط به مبارزه با مفاسد اقتصادی اشاره کرد و با رویکردی به نقش سعید مرتضوی (دادستان پیشین تهران و نماینده ویژه رئیس دولت و ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز) در یکی از این پروندههای بزرگ فساد که فردی در خارج از کشور بنزهای دزدیده شده را از طریق شبکههایش از دوبی وارد کشور میکرد گفت:
“این فرد شاکی خصوصی پیدا کرد و بازداشت شد و شاکی اعلام کرده بود که که وی چهار میلیارد از پول بنده را برداشت کرده است و دیوان محاسبات نیز وارد این دعوا شد.
اما دادستان وقت تهران (سعید مرتضوی) همان زمان به قاضی اعلام کرد که متهم را آزاد کند و قاضی در پاسخ به این درخواست دادستان اعلام کرد که این اقدام بدون وثیقه امکانپذیر نیست و دادستان در پاسخ خواستار صدور قرار کفالت شد و قاضی زیر بار این مسئله نرفت اما دادستان با دستخط خود قرار کفالت را نوشت و این فرد آزاد شد و بعد از آزادی نیز بلافاصله از کشور فرار کرد.”
دلیل اعتصاب در بازار اصفهان
این نماینده اصولگرای منتقد دولت در بخش دیگری دیگر از سخنان خود در جمع دانشجویان، با بیان اینکه یکی از اتهامات به ایران توسط نهادهای بینالمللی، نبود قانون مبارزه با پولشویی در کشور می باشد، خاطرنشان کرد: “نهادهای بینالمللی اعلام کرده اند که ایران مهد پولشویی به شمار میرود، که با قوانینی که مجلس تصویب کرده، این اتهام مبرا می شود؛ زیرا با تصویب این قانون افراد مکلف شدند که معاملات بالای ۱۵۰ میلیون تومان خود را با سیستم بانکی انجام دهند.
نادران خاطرنشان کرد: “زمانی که قرار بود این قانون عملیاتی شود بازار طلای اصفهان اعتصاب کرد؛ دلیل این اعتصاب چه بود؟ زیرا پیش از این در حدود یکصد تن طلا به صورت قاچاق وارد اصفهان میشد و پس از ورود به اصفهان در کشور توزیع میشد و این قانون افشاکننده این قاچاق بود و به همین دلیل اعتصاب صورت گرفت. البته دولت به هر دلیلی عقبنشینی کرد اما تصویب این قانون آنقدر مؤثر بود که آنها واکنش نشان دادند. ”
یک فعال اصلاح طلب خواستار مبارزه جدی شد
همزمان رسول منتجبنیا قائم مقام دبیرکل حزب اعتماد ملی تاکید کرد: باید با کسانی که میخواهند با استفاده از نفوذ خود مانع مبارزه با مفاسد اقتصادی شوند، قانونی برخورد شود.
به گزارش آفتاب نیوز، وی با بیان اینکه ” مبارزه با مفاسد شعار دهن پرکنی است و جاذبه دارد” خاطرنشان کرد “اما باید ببینیم اولا مفاسد کجاست و از کجا نشات میگیرد و اولویت در مفاسد کدام موارد هستند و مبارزه را چگونه باید شروع کنیم. گاهی شعار مبارزه با مفاسد داده میشود و همین شعار را وسیله تسویه حساب با رقبای سیاسی قرار میدهند، فرض کنید میخواهند با یک مسئول برخورد کنند، شعار مبارزه با مفاسد داده میشود و این شعار را به آن فرد تطبیق میدهند و آن فرد را از گردونه خارج میکنند. به مجرد اینکه این قضیه تمام میشود پیگیری مفاسد هم تمام میشود، انگار که هیچ صحبتی نبوده است! “
عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس اعلام کرد:«روند فعلی واگذاری واحدهای تولیدی به بخش خصوصی، خصوصی سازی واقعی نیست.»
نصرالله ترابی در گفتگو با خانه ملت، در پاسخ به سوالی درخصوص نحوه واگذاری واحدها و شرکت های دولتی در راستای اجرای قانون اصل ۴۴ قانون اساسی که اخیرا مقام معظم رهبری در دیدار با کارگران از نحوه اجرای این قانون ابراز گلایه کرده بودند، اظهار داشت:«اخیرا در برخی واگذاری ها ما شاهد هستیم افرادی با نفوذ در دولت سعی می کنند با استفاده از رانت به جای خصوص سازی واقعی، کارگران را اخراج کرده و زمین و تاسیسات آنرا بفروشند.»
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی با اشاره به نقش نظارتی مجلس، تصریح کرد:«مجلس باید برای جلوگیری از این اقدام که منجر به دور زدن قانون می شود از اهرم نظارتی خود استفاده کند.»
نماینده اصلاحطلب مردم شهرکرد با اعلام اینکه خصوصی سازی واقعی الان در کشور انجام نمیشود، خاطرنشان کرد:«عمدتا خصوصی سازی های انجام شده، شبه دولتی است و آنطور که باید و شاید، انجام نمی شود.»
وی با بیان اینکه در خصوصیسازی باید مدیریت به بخش خصوصی واگذار شود تا رقابت صورت گیرد، تصریح کرد:«متاسفانه الان به جای واگذاری مدیریت دولتی امکانات واگذار میشود و مدیریت آن همچنان دولتی باقی میماند.»
ترابی خاطر نشان کرد:« به همین دلیل چون مدیریت دولتی و امکانات غیردولتی است، امکان نظارت مجلس به شکل مطلوب به روند واگذاریها وجود ندارد.»
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: گسترش اقدامات فراقانونی لطمه جدی به وحدت اعتماد عمومی وارد میکند.
به گزارش ایلنا، آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی در دیدار اعضای هیات رئیسه فراکسیون دانشگاهیان مجلس با اشاره به اهمیت امر پژوهش در توسعه و پیشرفت کشور، جایگاه دانش و پژوهش را در سیاستهای کلی تدوین شده توسط مجمع و نیز سند چشمانداز ۲۰ ساله کشور بسیار با اهمیت دانست و گفت: ما برای رسیدن به توسعه و پیشرفت مطلوب چارهای جز این نداریم که دانش و پژوهش را به صورت واقعی و نه تبلیغاتی جدی بگیریم.
رئیس مجلس خبرگان رهبری با گرامیداشت سالگرد شهادت دکتر مرتضی مطهری و روز معلم، به منزلت معلمان و دانشگاهیان در کشور اشاره کرد و گفت: انسانهای باسواد و دانش چه معلم و چه دانشگاهی شان و منزلت بالایی نزد مردم دارند و این منزلت را نیز به واسطه طرفداری از حق و حقیقت کسب کردهاند.
هاشمی رفسنجانی جایگاه مجلس و بهخصوص فراکسیون دانشگاهیان را در تدوین و پیگیری قوانین دانشمحور، با اهمیت و اساسی خواند و گفت: برنامه پنجم توسعه کشور بستر بسیار مناسبی است که مجلس میتواند دانش و پژوهشهای کاربردی را نهادینه کند و وظیفه این نهاد مقدس است که در این امر مهم با جدیت و بدون اغماض وارد شود.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، تفکیک و جداسازی حدود وظایف نهادهای مرتبط با قانونگذاری در کشور نظیر، مجلس، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت را امری اساسی برای پیشرفت قانون و پایبندی به قانونمداری در کشور دانست و گفت: مجلس درامر قانونگذاری در راس امور کشور قرار دارد و مداخله سایر نهادها میتواند به شان و منزلت مجلس لطمه جدی وارد کند.
رئیس مجلس خبرگان رهبری تمکین به قانون و برنامههای توسعه کشور را رمز پیشرفت و توسعه کشور خواند و گفت: گسترش اقدامات فراقانونی و یا خارج از قانون از سوی هر شخص، گروه و نهادی که باشد لطمه جدی به وحدت و یکپارچگی و اعتماد عمومی وارد میکند.
در ابتدای این دیدار دکتر مصطفی کواکبیان رئیس فراکسیون دانشگاهیان مجلس به همراه تعدادی دیگر از اعضای هیات رئیسه این فراکسیون گزارشی از فعالیتها و عملکرد این فراکسیون در بخشهای آموزش عالی، پژوهش و منزلت دانشگاه و دانشگاهان ارائه و به نمایندگی از جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی خواستار حضور مجدد آیتالله هاشمی رفسنجانی در جایگاه خطیب نماز جمعه و استفاده از بیانات و دیدگاههای ایشان برای آحاد جامعه شدند.
شاگردان دکتر علی عرب مازار استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی همزمان با روز معلم یاد استاد اسیر خود را گرامی داشتند.
به گزارش خبرنگار کلمه، تعدادی از دانشجویان عرب مازار امروز در اقدامی هماهنگ باچسباندن گل و نوشتن یادداشت بر روی درب اتاق استاد خود این روز را به او تبریک گفتند و خواستار آزادی اش شدند.آنها در اتاق استاد خود جمع شدند و یاد او را گرامی داشتند.
نکته جالب توجه در این یادداشت ها نام بردن دانشجویان از استاد خود با عنوان «استاد صبر و استقامت» بود.
دانشجویان دکتر عرب مازار بعد از پایان کلاس های دانشگاه برای عرض تبریک این روز به خانواده استاد خود به سوی خانه دکتر عرب مازار راهی شدند .
عرب مازار از مشاوران میرحسین موسوی در تاریخ ۷ دی ماه سال گذشته بازداشت شد و سه ماه در انفرادی بود. وی اخیرا به بند عمومی منتقل شده است.
عرب مازار در جوانی در دفتر نخست وزیر همراه و همگام میرحسین موسوی بود و در بیست سال سکوت مهندس موسوی مشاور و یار نزدیک او به حساب می آمد . وی عمر علمی خود را در ۲۰ سال اخیردراتاق های کوچک اعضای هیات علمی دانشگاه علامه اختصاص داده است و در طول دوران تدریس خود تلاش کرد اندیشه اقتصادی را با رویکردی علمی و همه جانبه در فضای دانشگاهی بسط دهد .
مهدی خزعلی فرزند آیت الله خزعلی با ارسال نامه ای سرگشاده به آیت الله آملی لاریجانی رییس قوه قضاییه مدعی شد که بازداشتگاه کهریزک با نام سروش 111 مجددا راه اندازی شده و به فعالیت خود ادامه می دهد.
وی در این نامه که در وبسایت شخصی اش هم منتشر شد با یادآوری تعطیلی این بازداشتگاه به دستور رهبری خواستار پیگیری ماجرا و صحت و سقم موضوع شد .
خزعلی خطاب به رییس قوه قضاییه خاطرنشان کرد: جناب آقای لاریجانی؛ هنوز پرونده متهمان جنایت کهریزک مفتوح و بلاتکلیف است، عجیب است حکم اعدام نوجوانی سنگ به دست چه زود صادر می شود و پرونده قاتلین کهریزک چه دیر بررسی می شود! هنوز خاطر مردم از جنایت کهریزک آزرده است، هنوز سئوال نمایندگان مردم بی پاسخ است، امید است رسیدگی به این موضوع موجب اصلاح و تسکین آلام مردم باشد.
فاطمه کمالی همسر باقی خواستار رسیدگی رئیس قوه قضائیه به وضعیت عمادالدین باقی شد. وی در گفت و گو با جرس، با اشاره به خبر روزنامه کیهان و برخی خبرگزاری های نزدیک به دولت گفت:"انتظار کیهان این است که دنیا و افکار عمومی ایران و جهان بر همه مسایلی که اتفاق می افتد چشم فرو بندند تا آنان بتوانند هرگونه که می خواهند با مخالفان خود رفتار کنند."
همسر باقی در پاسخ به سوال خبرنگار جرس در مورد نوشته کیهان که باقی کاملا سالم است و سند بیماری او ادعاهای محافل حقوق بشری است که غربی ها ساخته اند، اظهار داشت:" ما تا امروز فکر می کردیم که تنها پرونده بازجویی افراد در اختیار امثال آقای شریعتمداری قرار می گیرد اما اخیرا متوجه شدیم که وی ادعای ورود به پرونده های پزشکی بازداشت شدگان را هم دارد و حتی از ملاقات های کابینی افراد هم ادعای با خبری دارد. این در حالی است که در چهار ماه و اندی که گذشته به طور متوسط هر روز 10-15 عدد قرص به باقی داده شده و تاکنون جمعا حدود 1700 قرص توسط پزشکان زندان به ایشان داده شده. اگر به ادعای کیهان این قرص ها بی حساب و کتاب داده شده دلیل آن چیست؟ آیا بدون بیماری خاصی به باقی این تعداد قرص داده می شود؟"
کمالی افزود:"اگر این ادعا درست است چرا باقی را شب عید به بیمارستان قمر بنی هاشم وزارت اطلاعات منتقل کرده اند؟ و چرا در دوره قبلی زندان باقی پزشکان مورد اعتماد وزارت اطلاعات تجویز کردند او نباید در محیط استرس زا قرار بگیرد و حمله های تنفسی برای سلامت او ب شدت خطرناک است."
همسر باقی به دیسک کمر و گرفتگی عصب سیاتیک باقی اشاره کرد و گفت:"وی دو بار دارای گرفتگی شدید شده به طوری که به صورت خوابیده در سلول خود نماز می خوانده و مدتی در زندان این درد بر او مسلط بوده و بازجوی او هم در این حالت او را در سلول ملاقات کرده است. باید از آقای شریعتمداری پرسید چرا وقتی کمر باقی مشکلی ندارد او را برای MRI به بیمارستان منتقل می کرده اند.
وی افزود:" خطاب ما آقای شریعتمداری نیست بلکه از رئیس قوه قضائیه می خواهیم برای رفع نگرانی از وضعیت سلامت باقی پرونده پزشکی وی از جمله نظر پزشکان زندان و بیمارستان قمربنی هاشم که متعلق به خود وزارت است ، حملات تنفسی او و نیز قرص هایی که به وی داده می شود مورد بررسی قرار گیرد."
همسر باقی تاکید کرد:"او قبل از دوره پیشین زندان در سلامت کامل بوده و چند روز قبل از آن چکاب کامل او نشان از سلامتش داشت اما در یکی از سلول های 209 دچار این عارضه شد و اگر نمایندگان مجلس که به دنبال دریافت چگونگی بیمار شدن افراد در زند ان هستند، بخواهند توضیح می دهیم که او در چه وضعیتی قرار داشته است."
همسر باقی با ابراز انزجار از ادعای تکراری کیهان مبنی بر مهره تبلیغاتی باقی برای غرب علیه جمهوری اسلامی گفت:" این هم از موارد دیگری است که جای شکایت علیه کیهان را دارد.تمام تلاش باقی برای حمایت از حقوق انسان ها بوده و نیز برای ارائه روایتی سازگار از نسبت اسلام و حقوق بشر کوشیده است و این تحققیقات و فعالیت های او کاملا مستقل از هر گروه و دولتی بوده است و برعکس کیهان که چهره مشوه از اسلام نشان می دهد او اسلام رحمانی را معرفی می کند.
"
کمالی افزود:" در یافت جوایز بین المللی نه تنها عمل خلاف نیست بلکه یک نرم بین المللی است اما باقی چند سال است که ممنوع الخروج شده و باقی هر دفعه برای دریافت جایزه به نهادهای مسوول اطلاع داده و به ممنوع الخروجی خود اعتراض کرده است اما برای به او اجازه خروج داده نشده است و مدال و تندیس او نزد دوستانی به امانت مانده است و تنها مدال حقوق بشر فرانسه به دست او رسیده بود که آن هم در تفتیش خانه توسط مامورین وزارت اطلاعات برده شد."
همسر باقی گفت:" در این دوره از زندان هم نیمی از بازجویی های باقی به فعالیت های حقوق بشری او ، بحث های مربوط به حق حیات و انتشار کتاب باقی در این زمینه در کشورهای عربی اختصاص داشت . این گونه اقدامات او نیاز به تقدیر دارد نه بازجویی ."
کمالی با اشاره به ادعاهای قبلی کیهان در مورد آقای باقی و فعالیت های انجمن دفاع از حقوق زندانیان گفت:تا زمانی که باقی در دادگاه کیهان حاضر می شد آقای شریعتمداری از حضور استنکاف می کرد و در زمانی که او زندانی است با آزادی کامل ادعاهای دیگری مطرح می کند. اگر آقای شریعتمداری اندکی انصاف داشته باشد در حضور باقی در یک محکمه اتهامات خود را طرح می کند نه اینکه در روزنامه ای که از پول بیت المال اداره می شود به نشر اکاذیب بپردازد.
گفتنی است عمادالدین باقی پژوهشگر و روزنامه نگار سومین باری است که راهی زندان اوین می شود. پیش از این یک بار به مدت سه سال و باردیگر به مدت یک سال تحمل حبس کرده و نزدیک به 80 بار احضار و بازجویی داشته است.
باقی در روز هفتم دی ماه، فردای عاشورای خونین تهران برای بار سوم بازداشت شد. به گفته همسر وی، عمادالدین باقی بوسیله حکمی که به امضای دادستان وقت تهران رسیده بود ( به تاریخ روز فوت آیت الله منتظری ) و با عنوان پيشگيري از حوادث پس از فوت آيت الله منتظري ، بازداشت شده است.
وضعیت سلامت او بسیار نگران کننده است.
رئیس دفتر پرستاری وزارت بهداشت گفت: قطعاً امکان استخدام یکباره ۲۳ هزار پرستار طی یکسال وجود ندارد، وزارت بهداشت حداکثر میتواند سالی ۶هزار نیروی جدید استخدام کند که اگر همه این ظرفیت به پرستاران داده شود، استخدام ۲۳ هزار پرستار حداقل ۴ سال طول میکشد.
به گزارش فارس ، اعظم گیوری افزود: اجرای قانون کاهش ساعت کاری و ارتقای بهرهوری خدمات پرستاری بعد از ابلاغ رئیس دولت آغاز میشود، اما این مسلم است که در یک سال نمیشود ۲۳ هزار پرستار که برای اجرای کامل این قانون لازم است را در وزارت بهداشت استخدام کنیم.
وی ادامه داد: بر اساس این قانون قرار بر این است که ۲۳ هزار نیروی مورد نیاز برای اجرای این قانون در وزارت بهداشت استخدام شوند، مطابق قانون برنامه توسعه، وزارت بهداشت میتواند سالانه ۶ هزار نیروی جدید استخدام کند که با توجه به دستور رئیس دولت و وزیر بهداشت اگر همه این ظرفیت به استخدام پرستاران اختصاص داده شود، باز هم حداقل ۴ سال طول میکشد تا نیروی مورد نیاز برای اجرای کامل قانون کاهش ساعت کاری پرستاران یا همان قانون ارتقای بهرهوری خدمات پرسنل بالینی برای پرستاران اجرا شود.
گیوری ادامه داد: درست است که استخدام کل نیروهای مورد نیاز اجرای این قانون به یکباره امکانپذیر نیست و حدود ۴ سال طول میکشد اما مهم شروع اجرایی شدن این قانون است که گام بزرگی برای بهبود شرایط کاری و حرفهای پرستاران محسوب میشود.
گیوری در پاسخ به این پرسش که آیا هم اکنون ۲۳ هزار پرستار بیکار در کشور داریم نیز گفت: نه، الان ۲۳ هزار پرستار بیکار در کشور نداریم اما چون اجرای این قانون به تدریج طی چند سال انجام میشود و هر سال تعدادی پرستار جدید از دانشگاهها فارغ التحصیل میشوند،پرستار لازم برای استخدام در وزارت بهداشت در هر سال وجود خواهد داشت.
پیش از این در مراسم روز پرستار که در تالار وزارت کشور برگزار شد، وزیر بهداشت اعلام کرد که برای اجرای کامل قانون ارتقای بهرهوری خدمات پرستاری به جذب ۲۳ هزار پرستار جدید نیاز است که رئیس دولت حاضر در همان مراسم دستور استخدام این تعداد پرستار را صادر کرد.
بعد از آن برخی از نمایندگان مجلس اعلام کردند که استخدام یکباره ۲۳ هزار پرستار در وزارت بهداشت بر خلاف قانون برنامه توسعه چهارم است زیرا مطابق آن وزارت بهداشت میتواند سالانه ۶ هزار نیروی جدید استخدام کند.
بنا به گزارش های رسیده از داخل زندان اوضاع زندانیان سیاسی بند ویژه روحانیت ، در وضعیت نابسامانی قراردارد. گزارش ها حاکی از ان است که مرخصی های تمام افراد این بند از جمله حجت الاسلام لطفی ، حجت الاسلام احمد پور و حجت الاسلام کاظمی و دیگر زندانیان سیاسی این بند به طور کامل لغو شده است .
همچنین وضعیت درمانی نامناسبی در زندان حکم فرماست از آنجایی که حجت الاسلام احمد پور حدود 10 روز پیش در طی یک حادثه که منجر به شکستگی دست ایشان شده بود با مراجعت به پزشک بهداری و تشخیص دکتر بر این اساس که آسیب به دست و ستون فقرات و لگن شدید بوده ونیاز به معاینه توسط متخصص ارتوپد بوده است و در برگه ی پزشکی ایشان در تاریخ دوم اردیبهشت 89 دستور اعزام به بیمارستان جهت معالجه صادر شده است ولی تاکنون هیچ اقدامی ازسمت مسئولان زندان لنگرود قم و دادسرای ویژه روحانیت شکل نگرفته است و کماکان در انتظار تایید مرخصی بسر می برد .
با وجود مشکل بیماری، ایشان توان انجام کارهای شخصی و بهداشتی خود را ندارند ،همچنین لازم به ذکر است که حجت الاسلام کاظمی که به دلیل سرودن 800 بیت شعر در مورد انقلاب و حوادث بعد از انتخابات چندی پیش محکوم به زندان شده بود با لغو مرخصی مواجه شده و در حالت روحی بدی بسر میبرد .
برخی از گزارش ها حاکی از آن است که مسئولان زندان مانع ملاقات زندانیان با یکدیگردر فضاهای عمومی زندان شده و در صورت عدم رعایت دستور، آنها را تهدید به لغو ورود به فضای باز زندان جهت هواخوری کرده است .
مشاور فرهنگي و امور ايثارگران سازمان هواشناسي معتقد است پديدههايي مانند قحطي، خشكسالي، زلزله، سيل، بارش باران و برف فراوان در زماني غير از موقع طبيعي كه موجبات ضرر و زيان را فراهم ميكند از آثار گناه در جامعه است.
حجت الاسلام ابراهيم بهاري در گفتوگو با خبرنگار ايلنا، گفت: وزارت كشور، همه سازمانهاي مستقل را ملزم كرده كه كميته صيانت از حريم شهروندي تشكيل دهند كه در راستاي همين دستور چنين كميتهاي در سازمان هواشناسي نيز تشكيل شده است.
مشاور فرهنگي و امور ايثارگران سازمان هواشناسي ادامه داد: بر اساس ابلاغ وزارت كشور، مديران سازمانها، بايد در رابطه با راهكارهاي فرهنگي ترويج فرهنگ حجاب و عفاف و برخوردهاي فرهنگي با انحرافات احتمالي تصميمگيري كنند.
او تصريح كرد: البته بايد به اين نكته توجه داشت كه فقط زنان نيستند كه بايد عفاف و حجاب را رعايت كنند، بلكه كميته صيانت از حقوق شهروندي كه در سازمانها راهاندازي ميشود. وظيفهاش دفاع از حقوق همه پرسنل است و تذكرات و تشويقهاي مربوط به حجاب و عفاف هم زنان و هم مردان را شامل ميشود.
بهاري اظهار كرد: از آنجايي كه سازمان هواشناسي ارباب رجوع خاصي ندارد، ما فقط در رابطه با اشاعه فرهنگ حجاب و عفاف در بين پرسنل خود وظيفه داريم.
او همچنين اعلام كرد: طرح حجاب و عفاف اگر به درستي در جامعه عملياتي شود و فقط در حد تئوري باقي نماند مي تواند در راستاي كاهش گناه در كشور تاثير گذار باشد.
مشاور فرهنگي و امور ايثارگران سازمان هواشناسي در پاسخ به اين سئوال كه آيا گسترش بدحجابي و گناه در كشور ميتواند به افزايش بلاياي طبيعي مانند سيل و زلزله كمك كند يا خير؟، گفت: همانگونه كه رئيسجمهوري نيز در اين رابطه گفتهاند، افزايش گناه با افزايش بلاياي طبيعي ارتباط مستقيم دارد.
او ادامه داد: همانگونه كه در روايات متعدد ديني نيز آمده است، هر كجا كه بستر گناه فراهم شود، مردم آن جامعه بايد آماده نزول بلاياي طبيعي باشند.
بهاري گفت: پديدههايي مانند قحطي، خشكسالي، زلزله، سيل، بارش باران و برف فراوان در زماني غير از موقع طبيعي كه موجبات ضرر و زيان را فراهم ميكند از آثار گناه در جامعه است.
مشاور فرهنگي و امور ايثارگران سازمان هواشناسي اظهار كرد: چند سال پيش كه زلزله مهيبي در تركيه اتفاق افتاد به دليل افزايش گناه در اين كشور بود.
مشاور فرهنگي و امور ايثارگران سازمان هواشناسي تصريح كرد: البته نبايد مردم به دليل ترس از وقوع بلاياي طبيعي از گناه پرهيز كنند زيرا اين ظلم به خداوند است. خداوند انسان را آفريده تا در مسير رشد و تعالي حركت كند و وارد دايره گناه نشود، بنابراين مردم بايد به خاطر ارتباطي كه با خداوند دارند از گناه پرهيز كنند.
رییس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه از پیگیری مسوولان استان یزد در مورد اتفاقات اخیر این استان مبنی بر هتک حرمت مقبرههای آیتالله خاتمی و آیتالله صدوقی خبر داد.
حجتالاسلام و المسملین سیدرضا تقوی در گفتگو با ایسنا، با بیان اینکه ” شورای سیاستگذاری ائمه جمعه خود نمیتواند در این ارتباط اقدامی انجام دهد” خاطرنشان کرد: نهادهای امنیتی و انتظامی باید پیگیر این موضوع باشند. ما دستگاه امنیتی و انتظامی نیستیم که بتوانیم این موضوع را پیگیری کنیم. ولی تا آنجایی که اطلاع دارم مسوولان استان در حال پیگیری موضوع هستند.
وی درباره هدف حرمتشکنان از این اقدامات نیز گفت: اطلاعی از این موضوع ندارم، باید از کسانی که این اقدامات را انجام میدهند پرسید.
وی بار دیگر خاطرنشان کرد: ما مسوولیتی در حوزه پیگیری این موضوع نداریم، دستگاههای اجرایی هستند که باید این موضوع را پیگیری کنند.
رییس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه همچنین درباره احتمال حضور آیتالله هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه با توجه به حاکم شدن آرامش در جامعه اظهار کرد: در حال حاضر آرامش در کشور حاکم است، ولی این مساله دیگری است که باید در مورد آن تصمیم گرفت و صحبت کرد.
وی در عین حال گفت: نمیخواهم در این مورد اظهارنظر کنم.
در صورت بهرهگیری از ظرفیت تولید ۵ فاز از پارس جنوبی در نیمه سال ۱۳۹۱ تولید ایران با قطر مجددا برابر خواهد شد.
مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس ضمن اعلام مطلب فوق در گفتوگو با ایلنا افزود: طبق برنامهریزیهای صورت گرفته فازهای ۱۵،۱۶،۱۷ و ۱۸ باید تا پایان سال ۹۰ به بهرهبرداری برسند و اواسط سال ۱۳۹۱ نیز فاز ۱۲ به بهرهبرداری خواهد رسید.
علی وکیلی گفت: با بهرهبرداری از این فازها تولید ایران و قطر با هم برابر خواهد شد.
او درباره میزان تولید فاز ۱۲ نیز گفت: فاز ۱۲به اندازه سه فاز تولید گاز خواهد داشت.
او گفت: تولید ایران سال گذشته با قطر برابر شد، اما سرمایهگذاریهای جدید آنها در سال گذشته باعث شد آنها در حوزه تولید دوباره از ما پیشی بگیرند.
وکیلی در جواب این سئوال که تا چه زمانی تمام فازهای پارس جنوبی به تولید خواهد رسید، گفت: قرارداد تمام فازهای پارس جنوبی در سال جاری منعقد خواهد شد. به این ترتیب تکلیف همه فازها مشخص خواهد شد. تمام تلاشمان این است که تا پایان برنامه پنجم توسعه همه فازها به تولید برسد، اما قول نمیدهم که تا پایان سال ۹۳ این اتفاق رخ دهد.
او ادامه داد: ما همه تلاشمان را در این حوزه به کار میگیریم، اما قول نمیدهیم که حتما این طرح اجرایی شود، ولی به هر حال در پایان برنامه پنجم یا یک سال بعد از آن همه فازهای پارس جنوبی به تولید برسند.
محبوبه كرمي روز پنجشنبه 9 ارديبهشت طي تماس با منزل از آخرين تفهيم اتهام خود در دادسراي امنيتي شعبه اوين خبر داد. اتهامات "عضويت در كمپين يك ميليون امضا، عضويت در مجموعه فعالان حقوق بشر و شركت در تجمع هاي غير قانوني" به عنوان آخرين بار به محبوبه تفهيم شد در حالي كه محبوبه هنوز موفق به ملاقات وكيل خود نشده است.
به گزارش «تغییر برای برابری» همچنين در هفته گذشته با وجود فشار زياد بر محبوبه طي يك جلسه مشترك چهل و پنج دقيقه از او و چند بازداشت شده ديگر مصاحبه تصويري گرفته شده است. محبوبه پيش از زندان تحت درمان براي بيماري افسردگي خود بود و طبق گفته هاي زندانيان كه محبوبه را ملاقات كردند از وخيم شدن حال او خبر ميدهند. همچنين بعد از مصاحبه تماس تلفني محبوبه حاكي از اين بود كه پريشاني و نگراني محبوبه چند برابر شده است.
اين اتهام ها در حالي به محبوبه تفهيم شده است كه اتهام مشابه عضويت در كمپين تا به حال به چند نفر ديگر از اعضاي كمپين نيز تفهيم شده بود، اما همگي از اين اتهام تبرئه شده اند و در حكم آنها كمپين يك ميليون امضا مغاير با قانون قلمداد نشده است.
محبوبه كرمي روز 11 اسفند در منزل خود بازداشت شده است و طي اين مدت بيش از 45 روز را در انفرادي سپري كرده است.
ندای سبز آزادی: سایت محافظه کار الف در مطلبی تحلیلی با ارائه دلایلی در ناکارآمدی صداوسیمای جمهوری اسلامی آن را دلیل گرایش مردم به شبکه های ماهواره ای خارج از کشور اعلام کرد.
این سایت حامی کودتاچیان که قاعدتا با رئیسان سازمان صداوسیما از نظر فکری و سیاسی در یک تقسیم بندی قرار گرفته در این تحلیل ضعف اخبار صداوسیما، ارضا نشدن مخاطبان از این رسانه ملی، عدم اعتماد به تحلیل های صداوسیما را از جمله دلایل گرایش به رسانه های خارجی فارسی زبان دانست.
متن کامل این مقاله تحلیلی به شرح زیر است:
دکتر یاسر سبحانی فرد
شبکه های ماهواره ای مسئله ای است که نمی توان اثر آن را در وضعیت کشور نادیده گرفت.بر کسی پوشیده نیست که این تکنولوژی دنیای سیاست ، دین و فرهنگ حال حاضر کشور ما را تحت تاثیر قرار داده است.نوشتار پیش رو کنکاشی در مورد علل جذب مردم به ماهواره می باشد.سوال اساسی این نوشتار این است.چرا مردم جذب ماهواره می شوند؟
اگر خود را به جای افرادی که ماهواره نگاه می کنند بگذاریم و اگر دلیل جذاب بودن آن را از دوستان ، آشنایان و اقوامی که از ماهواره استفاده می کنند بپرسیم ، می توانیم برخی از دلایل گرایش به ماهواره را در موارد زیر فهرست کنیم:
1- ارضاء نشدن نیاز آنها از سوی صدا و سیما
یکی از دلایلی که افراد جذب ماهواره شده و می شوند این است که بیان می کنند از شبکه های تلویزیونی صدا و سیما چیزی بیرون نمی آید و برنامه ها جذابیت لازم را ندارند.انتقادات وارده در این زمینه اگر بهانه ای بیش نباشد چندان هم بی مورد به نظر نمی رسد.بسیار می شود که می بینیم اطرافیانی که وقتی اضافه دارند و به دنبال برنامه های آنچنانی هم نیستند اما هنگامی که می خواهند خود را با تلویزیون صدا و سیما سرگرم کنند چیزی نمی یابند.در چنین اوقاتی به نظر می رسد صدا و سیما در حال بستن آب به ظرف زمان بوده و تنها می خواهد عریضه تلویزیون خالی نمانده باشد.صدا و سیما اگر به درستی نمی تواند با هر روشی برنامه های جذاب تولید کند لااقل در مواردی که قوانین و مذهب به او اجازه می دهد می بایست تمام تلاش خود را مصروف دارد.کاری که تا حدی در زمینه فیلمها ، سریالها صورت گرفته می بایست با شدت و کیفیت هرچه بیشتر در تمامی زمینه های فیلم ، سریال ، مستند ، موسیقی و غیره ادامه یابد.
2- گرایش به تنوع هر چه بیشتر برنامه های تلویزیونی
گاهی افراد مشکل برنامه های غیر جذاب صدا و سیما را ندارند.انسان ذاتا تنوع طلب است.اگر بتواند 500 کانال تلویزیونی را تماشا کند باید دلایل محکمی داشته باشد که خود را تنها به 7 یا 8 کانال محدود کند.بسیاری از مردم در هنگام تماشای ماهواره نیز به خاطر همین تنوع طلبی بیشتر زمان خود را صرف تعویض کانالهای بی شمار می کنند که چنین رفتاری نشان از تنوع طلبی آنها دارد.چنین رفتاری اگر چه می تواند در کوتاه مدت دلیلی برای گرایش به ماهواره باشد ولی در بلند مدت و با عادی شدن و ارضاء میل تنوع طلبی دلیل محکمی برای امتداد رفتار ماهواره بینی نیست.
3- عدم اعتماد به اخبار و مطالب ارائه شده از سوی صدا و سیما
در موارد سیاسی برخی از مردم هستند که به خاطر عدم اعتماد به اخبار صدا و سیما می خواهند از نگاهی دیگر نیز اخبار را جویا باشند.این افراد غالبا یا با حاکمیت جمهوری اسلامی مشکل دارند که به اخبار آن اعتماد ندارند و یا افرادی هستند که به دلیل این اعتقاد درست یا غلط که اخبار صدا و سیما یک طرفه است آن را قابل اطمینان نمی دانند.در ایجاد چنین تصویری گاهی رفتارهای خبری اشتباه صدا و سیما و گاهی تبلیغات غرب و گروههای سیاسی اصلاح طلب نقش مهمی را ایفا می کنند.در این مورد جمهوری اسلامی می بایست ترتیبی اتخاذ کند تا نظرات مخالف و اخبار متفاوت نیز برای مردم پخش شود.اگر صدا و سیما معتقد است چنین اخباری دروغ هستند می تواند علت دروغ یا اشتباه بودن آن را نیز در پس خبر بیان کند.حتی می توان برنامه ای ساخت تا مردم تماس گرفته و هر حرفی را بزنند و دیگران نیز تماس گرفته و به دروغها یا نظرات آنها پاسخ دهند.کاری که بسیاری از سایتهای خبری از جمله الف در حال انجام آن هستند می تواند طرح اولیه خوبی برای جذب همه افراد باشد.
4- گرایش به برنامه های نامتعارف
در مورد بسیاری از مردم حتی اگر صدا و سیما به موارد مطرح شده بندهای قبلی نیز توجه کرده و به بهترین نحو عمل کند باز هم رضایتی مشمول حالشان نخواهد شد.عده زیادی از این افراد طالب برنامه هایی هستند که صدا سیما به خاطر ماهیت اسلامی نظام قادر به پخش آنها نیست.چنین مردمانی به دنبال دیدن شوهای موسیقی و رقص ، برنامه های غیر اخلاقی و فیلمهای غیر قابل پخش هستند. به جرات می توان گفت علت اصلی کشش اکثریت این افراد به سوی ماهواره ها دیدن چنین برنامه هایی است و اگر هم افرادی به این دلیل جذب ماهواره ها نشوند در مراحل بعد و پس از اندک زمانی ، اکثر وقت خود را به دیدن چنین برنامه هایی خواهند گذراند.این دلیل که اتفاقا مخرب ترین دلایل نیز هست علتی است که علاج کوتاه مدتی برای آن وجود ندارد.
5- محدودیتهای رفتاری و اخلاقی در طول زندگی
نوع برخورد فرهنگی در دنیایی که جمهوری اسلامی برای مردم ساخته از یک سو و تبلیغات و شایعات و داستانهای نصفه و نیمه ای که از سوی دنیای زیبا و جذاب غرب به سوی اذهان ایرانیان می رسد دست به دست هم داده تا ماهواره ها دریچه ای به جهان ناشناخته ها و جذابیتها برای بسیاری از مردم باشند.بسیاری از مردم غیر مذهبی که رفتار در محیط رسمی را بر نمی تابند وقتی ببینند می توانند لااقل در داخل جهار دیواری خود دنیای دیگری برای خود ایجاد کنند از این کار دریغ نخواهند کرد.جمهوری اسلامی با این افراد نیز کار چندانی نمی تواند صورت دهد.
چرا نباید ماهواره دید؟
دلایل این امر را می توان در دو دسته مطرح نمود:
1- دلایل فرهنگی
مسئله استفاده از شبکه های ماهواره ای آنجا نمود بیشتری پیدا می کند که خانواده های تازه تشکیل شده بیش از خانواده های با سابقه تر به آن گرایش نشان می دهند.این امر از آن جهت برای فرهنگ آینده کشور خطرناک تر است که خانواده های تازه تشکیل شده هنوز فرزندی ندارند و یا فرزندان آنها در دوره کودکی به سر می برند.از لحاظ فرهنگی هر کودکی خوب و بد ، زشت و زیبا و تمامی ارزشها را از والدین خود می آموزد.هر آنچه که پدر و مادر ان را مناسب بدانند او هم خواهد دانست و این ارزشها اگر در کودکی بر روح او تثبیت شوند تا انتهای زندگی همراه او خواهند بود.کودکی را در نظر بگیرید که والدینش با اشتهای تمام در حال دیدن برنامه های ماهواره هستند.آیا کودک چنین برنامه ها و رفتارهای انها را مطابق ارزش نخواهد دانست؟بسیار ی از کودکان جدید به جای دانستن ارزش علم ، راستگویی و درستی و به جای شناخت خدا و پیامبر و قهرمانهای ملی ، رقاصه ها و خوانندگان غربی و ایرانی را می شناسند و رفتار آنها را الگوی خود قرار می دهند چرا که اگر اینها بد باشند پدر و مادر با چشمانی باز و در بهترین اوقات خود آنها را به تماشا نمی نشینند.اگر به فرهنگ فعلی خود علاقه داریم ، آیا نباید نگران باشیم که آینده کشورمان در دست چنین کودکانی خواهد بود؟
2- دلایل مذهبی
بسیاری از مردم دیدن شبکه های ماهواره ای را در تعارض با مذهب و فرهنگ اسلامی و ایرانی نمی دانند که دلیل این امر را می بایست در کم کاری علمای حوزه و اندیشمندان مذهبی در دانشگاها جستجو کرد. اگر بسیاری از افراد بدانند که طبق نص صریح آیات 30 و 31 سوره نور آنها از دیدن اندام نامحرمان بر حذر داشته شده اند و دیدن اکثر برنامه های ماهواره نیز مصداق همین آیه هستند آنگاه کمی هوشیارانه تر عمل نمی کنند؟در این حالت فرد یا مومن به قرآن است یا نیست.اگر نباشد که حرفی نیست اما اگر ایمان دارد چگونه این تناقض را حل می کند؟آیا اینکه این تناقض رفتاری برای بسیاری از مردم مشهود نیست ، نتیجه کم کاری صدا و سیما ، حوزویان و دانشگاهیان مذهبی نبوده است؟
مردم مسلمان و مومن به قرآن چگونه به خبرهای شبکه های ماهواره ای اعتماد می کنند و آنها را اصل می شمارند درحالی که مطابق آیه 6 سوره حجرات نباید به خبر فاسقان اعتماد کرد ؟مگر معنی فاسق کسی نیست که آشکارا گناه کرده و به آن افتخار می کند؟مگر ماهواره ها آشکارا گناه را تبلیغ نکرده و نشان نمی دهند؟آیا مجریان آنها به غیر مذهبی بودن خود افتخار نداشته و آن را تبلیغ نمی کنند؟ چگونه می شود چنین افرادی 100 در 100 راستگو باشد که بتوان کامل به آنها اعتماد کرده و مطابق خواسته آن عمل نمود؟آیا هدف یک مروج بی دینی می تواند خیر و راستی برای یک مسلمان باشد که رفتارهای آن مانند خبرهایش در این جهت باشند؟
نتیجه: بدیهی است تمام کسانی که جذب ماهواره شده اند افراد غیر مذهبی و سکولار نیستند.بدیهی است بسیاری از این افراد به دلیل کم کاری صدا و سیما ، حوزویان و دانشگاهیان مذهبی جذب ماهواره شده و می شوند.می توان به گونه ای عمل کرد تا افراد یا کمتر جذب ماهواره شوند و یا در صورت جذب و به صورت آگاهانه از برنامه های سازنده آن استفاده کنند.برخوردهای فیزیکی جهت پاک کردن صورت مسئله هیچ گاه جواب نداده و نمی دهد.اگر باز هم دست روی دست گذاشته و یا به راههای فیزیکی مانند جهت جمع آوری دیش ها فکر شود فرهنگ و دیانت مردم این سرزمین به مرور و تدریجا به زوال رفته و دچار استهلاک خواهد شد.حتی مردمی هم که از ماهواره استفاده نمی کنند به خاطر هم زیستی با مردم تغییر یافته به وسیله ماهواره در لایه بعدی دچار استهلاک خواهند شد.اگر کوتاهی کنیم ممکن است بلایی که بر سر آندلس (اسپانیا ) مسلمان آمد روزی بر سر دین و فرهنگ ایرانی بیاید.
جبهه مشارکت ایران اسلامی به مناسبت دوازدهم اردیبهشت ماه سالروز شهادت آیت الله مطهری و بزرگداشت مقام معلم بیانیه ای صادر کرده است.
به گزارش نوروز متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
روز 12 اردیبهشت ماه ، که روز شهادت اندیشمند بزرگ آیت الله مطهری در سال 58 است ، در جمهوری اسلامی ایران بنام « روز معلم » نامگذاری شده است . در اینروز از مقام همه آنانی که همچون پیامبران الهی به تعلیم و تعلم و تزکیه خلق اشتغال دارند و راه کمال و زندگی بهتر را بروی انسانها هموار می کنند ، تجلیل و قدردانی می شود ، و طبعا در این میان از مقام این استاد شهید که عمر خویش را در راه اندیشه ورزی و نظریه پردازی دینی مصروف کرد نیز قدردانی و یاد می شود .
معلمان پایه های علم و اخلاق و فضلیت را در هرجامعه ای بنیان و استوار می سازند و نظام آموزشی اصلی ترین نقش را در ساختن هرکشور و آینده آن دارد . روشن است که ایفای نقش معلمی در گرو وجود شرایط مقتضی و رفع موانعی است که فقدان آنها دست و پای معلمان را می بندد و آنها را از انجام بهینه وظیفه شان باز می دارد و متاسفانه باید گفت در شرایط امروز ایران نظام آموزشی ما اینگونه شده است . امروز شغل معلمی بجز برخوردای از منزلت اجتماعی ، که ناشی از نگرش و باور عامه مردم است و برپایه نظرسنجی ملی معلمان را در صدر گروههای مرجع قرار می دهد ، بگونه ای شده که نه تنها هیچگونه رجحان و مزیتی بر دیگر شغل ها را به نمایش نمی گذارد بلکه به لحاظ محیط کار و معیشت دلخوشی چندانی برای این قشر وسیع و تاثیرگذار جامعه باقی نگذاشته است .
از یکسو نظام گزینش سخت گیرانه و تنگ نظرانه و سلیقه ای راه ورود بسیاری از افراد اندیشمند و واجد صلاحیت علمی را به نظام آموزشی موجود بسته است و روز بروز برتضعیف علمی این نهاد دامن می زند ، و از دیگر سو با گسترش و سیطره فضای امنیتی بر مکان های آموزشی امکان هرگونه آزاداندیشی را از معلمان سلب کرده است ، و در سایه چنین وضعیتی هرگونه تلاش از سوی معلمان برای تشکل یابی و بازگویی مسائل و مشکلاتشان با تهدید و تحدید و داغ و درفش از سوی حاکمیت پاسخ یافته است. حاصل آنکه نظام آموزش و پرورش ما که روزی دولتمرد می ساخت و دولتمردان افتخارشان معلمی بود به روزگاری افتاده است که قادر به تولید وزیر از درون خود نیست و باید دولتمردی ردای معلمی به تن کند و درجایگاه وزیری بنشیند که باید بیش از یک میلیون نفر معلم و میلیونها دانش آموز را بدون داشتن تجربه معلمی مدیریت کند و از اینروست که نظام آموزشی ما به رغم همه حرفها و شعارهایی که شبانه و روز در این باره داده می شود رو به نازایی و ابتر بودن نهاده و بر مسائل و مشکلاتش افزوده شده است . تا زمانی که فضای آزاد اندیشی ، همانگونه که استاد شهید مطهری آرزوی آنرا داشت ، برنظام آموزشی ما غالب نشود و معلمان به مفهوم واقعی از طریق تشکل یابی آزادانه در نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری مشارکت داده نشوند امید به اصلاح و بهبود در نظام آموزشی موجود ممتنع می نماید .
بزرگترین و ارزشمند ترین تجلیل و قدردانی از معلمان گشودن اینراه بروی آنان است . جبهه مشارکت با تبریک اینروزبه همه معلمان و تجلیل و قدردانی از زحمات طاقت فرسای آنان ، در سایه نگاهی که آمد ، براین نظر است که حل مسائل و مشکلات مرتبط با نظام آموزشی و معلمان ما در گرو حل مسائل و مشکلات ملی ای است که امروزه در قالب جنبش سبز تعریف و دنبال می شود و پیوند وثیق معلمان با این جنبش می تواند راه بسوی آینده ای بهتر و نطام آموزشی بالنده و مولد را هموار نماید و معلمان را در جایگاه شایسته و بایسته خود بنشاند .
اما یادبود و پاسداشت مقام شهید اندیشه و علامه بزرگوار مطهری که حضرت امام خمینی در سوگ ایشان پیام داد :"تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کج رویها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود ... مطهری که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود، رفت و به ملاء اعلی پیوست، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفی اش نمی رود ... من به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعهد توصیه می کنم که کتاب های این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه های غیر اسلامی فراموش شود. " اقتضای بحث مبسوطی را می کند که در حوصله این بیانیه نیست .
از نظرما ارزشمندترین تجلیل و قدردانی از این اندیشمند و نظریه پرداز کم نظیر اسلامی بازخوانی آثار قلمی و میراث ماندگار فکری اوست ، و اینکه چقدر نظریات او در عرصه عمل اجتماعی و تجربه جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی به منصه ظهور رسیده است ؟ به ضرس قاطع می توان گقت قرائتی از اسلام که امروز از سوی جریان حاکم اقتدارگرا ارائه و در سیاست های اجرایی اعمال می شود هیچگونه قرابتی با اندیشه و نظریات استاد شهید مطهری به عنوان نظریه پرداز انقلاب اسلامی ندارد و برای اثبات این موضوع فقط کافی است سه کتاب استاد با عناوین « پیرامون انقلاب اسلامی » ، « پیرامون جمهوری اسلامی » و « علل گرایش به مادیگری » مطالعه و در آنها غور شود .
آنچه تحت عنوان " شاخصه های مهم نظام جمهوری اسلامی از دیدگاه استاد شهید آیت الله مطهری " توسط " مجمع روحانیون مبارز " در پایگاه اطلاع رسانی این نهاد انتشار یافته است بخوبی تفاوت آنچه را امروز بنام اسلام در جامعه ما جریان دارد با آنچه استاد مطهری بیان و ترسیم می کرد ، نشان می دهد و فقط به مقتضای « روز معلم » به بازخوانی فرازی از نگاه این شهید راه اندیشه در باره آزادی و آزاد اندیشی می پردازیم :
« هر مکتبی که به ایدئولوژی خود ایمان و اعتقاد و اعتماد داشته باشد، ناچار باید طرفدار آزادی اندیشه و آزادی تفکر باشد. و به عکس هر مکتبی که ایمان و اعتمادی به خود ندارد جلوی آزادی اندیشه و آزادی تفکر را می گیرد. اینگونه مکاتب ناچارند مردم را در یک محدوده خاص فکری نگه دارند و از رشد افکارشان جلوگیری کنند. این همان وضعی است که ما امروز در کشورهای کمونیستی می بینیم. در این کشورها، به دلیل وحشتی که از آسیب پذیر بودن ایدئولوژی رسمی وجود دارد، حتی رادیو ها طوری ساخته می شود که مردم نتوانند صدای کشورهای دیگر را بشنوند و در نتیجه یک بعدی و قالبی، آنچنان که زمامداران می خواهند، بار بیایند. من اعلام می کنم که در رژیم جمهوری اسلامی هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد و از باصطلاح کانالیزه کردن اندیشه ها خبر و اثر نخواهد بود. همه باید آزاد باشند که حاصل تفکرات و اندیشه های اصیلشان را عرضه کنند. البته تذکر می دهم که این امر سوای توطئه و ریاکاری است. توطئه ممنوع است اما عرضه اندیشه اصیل آزاد.... همانطور که رهبر و امام ما مکرر گفته اند در حکومت اسلامی احزاب آزادند، هر حزبی اگر عقیده غیر اسلامی هم دارد، آزاد است. اما اجازه توطئه و فریب کاری نمی دهیم. احزاب و افراد در حدی که عقیده خودشان را صریحاً می گویند و با منطق خود به جنگ منطق ما می آیند، آنها را می پذیریم. اما اگر بخواهند در زیر لوای اسلام، افکار و عقاید خودشان را بگویند ما حق داریم که از اسلام خودمان دفاع کنیم و بگوییم که اسلام چنیین چیزی را نمی گوید. حق داریم بگوییم بنام اسلام اینکار را نکنید.همچنین آزادی بحث و گفتگویی را گمان نمی کنم در جایی دیگر نظیری بتوان برایش پیدا کرد.» (پیرامون انقلاب اسلامی، صص 11- 17)
جبهه مشارکت ایران اسلامی با پاسداشت مقام این شهید والامقام و اعلام وفاداری به اندیشه های او همه علاقمندان به انقلاب اسلامی را به بازخوانی و غور در آثار و میراث فکری اش در انطباق با اوضاع و احوال امروز دعوت می کند ، و اینکه ارج نهادن به مقام آن استاد اقتضا می کند که درعمل به اندیشه ها و نظریات او ارج نهیم و بها دهیم و به اصلاح انحرافات حادث بپردازیم . و این همان راهی است که جنبش سبز در پیش گرفته است و همگان و به ویژه حاکمیت را به بازگشت به آرمان های اصلی انقلاب اسلامی و اجرای بدون تنازل قانون اساسی دعوت می کند و باید امیدوار بود که بازخوانی و کالبد شکافی دوباره اندیشه ها و نظریات شهید مطهری بمناسبت سالگرد شهادتش همه ما را بخود آورد و راه را بروی اصلاح امور و پاسداری درست از جمهوری اسلامی بگشاید .
جبهه مشارکت ایران اسلامی
11/2/89
در نیمه های این ماه بهشتی و در اوج شکوهمندی طبیعت و شکوفایی بهار واعتدال روزگاران بار دیگر به روزهای سربلند بزرگداشت مقام معلم رسیده ایم . این ایام را به حضور جمع کثیر و بزرگوار فرهنگیان شاغل وباز نشسته تبریک عرض مینماییم . به روان تابناک معلم شهید استاد مرتضی مطهری و همه شهیدان شاهد درود میفرستیم و در راستای میثاق مشترکی که همه ما را به شوکت این منزلت والای اجتماعی سوق داده مروری گذرا به مسایل آموزش و پرورش که دغدعه فردای هر مقطعی از تاریخ است می نماییم.
آموزش و پرورش عرصه ای فرا زمانی و فرا مکانی و فرا سلیقه ای است . مهری است که به روزگاران بر دل می نشیند وبه همین اعتبار روزگارانی طولانی نیز میابد . چراغی که شاهد رشد و شکفتن نسلها و گذر سرافرازانه آنان در معابر تاریخ و پلکان سعادت است .
لازمه تحقق یک تعلیم وتربیت نیکو و بایسته، حرکات متین و پایدار و هدف دار است . برنامه ها و رفتارهایی که بالغ تر از بحران های سیاسی و سلیقه ای آرمان های هر جامعه را نشانه می گیرد و بدان سمت پیش تازانه راه می پوید و واحدهای به هم پیوسته جامعه را بدان جهت هدایت می کند .
معلم مانند هر انسان دیگری دغدغه معیشت دارد ولی رسالت اصلی او دغدغه معرفت و کیفیت پرورش نسل هاست و اگر نقصان های معیشتی او را از دغدغه اصلی اش دورساخته باید این درد را جبران کرد .
منزلت معلم یک شعار نیست بلکه ضرورتی اجتناب نا پذیر و ناگزیر است .معلم ، مظهرآزادی ، آزاد اندیشی ،آزادگی ، ایمان ، تقوی ، اخلاص و مصدر اصلاحات اخلاقی واجتماعی جامعه است. نباید هر روز او را به مساله ای سرگرم کرد و برنامه ریزی معرفتی اورا به برنامه ریزی معیشتی مبدل ساخت . هر خدمتی از سوی نظام و جامعه به معلم وظیفه ای قطعی و بی منت است و هرکس چنین کرده، بخشی برعمارت شکوهمند منزلت معلم افزوده است. اما معلم تا به فرازین قله های مقام والایش نرسد و رود زلال و جانبخش آزادگی و هدایت در وجودش به جریان در نیاید به حقوق حقیقی خود نرسیده، آن چنان که جامعه نیز از نیل به چنین توفیقی محروم شده است.
در سال های اخیر سه وزیر زمام امور آموزش و پرورش را عهده دار شدند و راهبرسیاست هایی گردیدندکه درموارد زیادی متناقض یکدیگر بود. فرصت های گرانقدری ازدست رفت که هرگز قابل جبران نیست. آموزش و پرورش در این سال ها بخش بزرگی ازتوان علمی و مدیریتی خود رادر گرداب سیاست زدگی از دست داد .درزمان وزیرقبلی با اجرای قانون بازنشستگی پیش از موعد ظرفیت عظیمی ازنیروهای مجرب و توانمندش را به جرگه بازنشستگی پیش از موعد و بوته فراموشی سپرد. بر اساس آمار های رسمی بیش از 90% از مشمولان این طرح را نیروهای توان مند دستگاه تعلیم وتربیت تشکیل دادند. به عنوان مثال در استان اصفهان اگر متوسط خروجی سالیانه بازنشستگان را حدود دوهزار نفر برآورد کنیم، در عرض دوسال با بازنشسته شدن حدود دوازده هزارنفر در واقع، آموزش و پرورش به اندازه شش سال نیرو از دست داده است. موردی که وزیر فعلی نیز ازآن به عنوان خسارت بزرگ یاد کرده است . ولی به راستی چه کسی پاسخ گوی این خسارت بزرگ است ؟ .
بخاطر داریم که سال ها مطالعه وهزینه شد تا طرح نظام نوین آموزشی شناخته و اجرا گردد. لکن از میانه راه تفکری متفاوت بنیاد آن را دگرگون ساخت . تغییری که هیچ کس نمی تواند تضمین دهد که شیوه کنونی مزیت های بیشتر وبهتری برطریق گذشته دارد . اما بدون تردید در این میان فرصتهای گرانقدر است که از دست می رود و هزینه های گزافی است که بر آموزش و پرورش تحمیل می گردد .تاسف بارتر این که چنین طرح هایی ، سهل الوصول پنداشته می شود و بدون بررسی های جامع و با تحلیل های غیرفراگیر و با استفاده از نظرات کارشناسانی که از تجربه کافی برخوردار نیستند با شتاب به میدان عمل می آید. مدیریت نظام تعلیم و تربیت به لحاظ نظری و اجرایی دچار آشفتگی و پراکندگی شده تا هربخشی از مراکز فرهنگی سایر دستگاه ها به سلیقه خود برنامه هایی را به اجرا در آورند و از این طریق تضاد و ناهماهنگی ببار آورند و موجب اتلاف منابع ملی گردند . نظارت مستمر و دقیق و کارشناسانه بر فرایند های آموزشی و پرورشی و دیده بانی کیفی بر فعالیت ها به دلیل افراط در پرداختن به مسائل غیر حرفه ای روز به روز ضعیف تر شده است .امتحانات فراگیر و سراسری که ملاکی برای هماهنگ سازی کیفی آموزش¬ها در دوره¬ی عمومی بود مطلقا تعطیل می¬شود. به قسمی که باید نگران افت تحصیلی خزنده ای بود که به سمت دوره¬ی متوسطه پیشروی می¬کند.تغییرات جناحی به لایه کارشناسان نیز سرایت کرده و به تدریج بزرگترین دستگاه فرهنگی کشور از سرمایه توان علمی و ظرفیتش کاسته می¬گردد. نظام مردم سالارانه انتخاب مدیران مدارس توسط معلمان در واحدهای آموزشی بار دیگر جای خود را به مدیریت انتصابی می¬دهد و شتاب زدگی در تغییر ، فرصت و امکان هر گونه مطالعه و تدبیری را سلب می¬کند. جریان استیفای حقوق بانوان در آموزش و پرورش با توجه به نقش ممتاز آنان و رشد سمت های مدیریتی و خطیر آنان در سطوح ستادی تضعیف شده و به عقب بر می¬گردد. بسیاری از فرایندهای گذشته متوقف شده است و در غیاب طرح های وزین و هدفمند، جریان تعلیم و تربیت با کندی و رکود مواجه می شود. از جمله حدود پنج سال است که شعار احیای امور تربیتی سر داده می شود اما حاصل این شعار زدگی و بی برنامگی و انفعال چیزی جز این نبود که بسیاری از مسوولان زیربط حوزه تعلیم و تربیت و از جمله رییس کمسیون آموزش و تحقیقات مجلس اعتراف نمایند که اکنون امور تربیتی مرده است. تشکل های فرهنگی و صنفی معلمان با محدودیت های فراوانی مواجه شده است. حتی جریان اصیل و با سابقه انجمن اسلامی معلمان اجازه و امکان نمی یابد تا بسیاری از برنامه های خود را به اجرا در آورد. میراث تلاش سال های گذشته نه تنها محافظت نمی شود که از بین می رود تا جریان حاضر در غیبت رقبا خود را پیروز مطلق میدان بداند.
در حوزه آموزش و پرورش استان اصفهان نیز فعالیت های پژوهشی همچنین " طرح تشویق دانش آموزان ممتاز فرزند فرهنگی، توسعه مراکز تحقیقات معلمان در مناطق مختلف استان، تهیه و ارایه مقالات و پژوهش های معلمان در مراسم بزرگداشت مقام معلم با حضور فرهیختگان ممتاز کشوری، انتشار نشریات و کتاب های تخصصی و وزین فرهنگی مانند آیین فرزانگی و آموزه، مراسم بزرگداشت فرهنگیان اهل قلم، برگزاری ده ها مراسم نکو داشت شخصیت های طراز اول علمی و فرهنگی کشور، گردهمایی های تخصصی و مشترک آموزش و پرورش با مراکز مختلف علمی و فرهنگی و کلیه فعالیت هایی که نتیجه آن رشد چشم گیر شاخص های آموزش و پرورش در حد نرم های کشوری و حتی جهانی بود "، همه و همه در محاق تعطیلی و فراموشی قرار می گیرد و نشاط و پویایی از فضای فرهنگی استان رخت بر می بندد. استقلال و اقتدار مدیریتی آموزش و پرورش تضعیف می شود و با حذف سامانه های کارشناسی، تصمیم سازی ها، شکلی احساسی و شعاری به خود می گیرد. جریان وسیع و فراگیر دانش افزایی و آموزش های ضمن خدمت فرهنگیان بعضاً تا یک دهم گذشته محدود می شود و رشد شتاب آلود توسعه فناوری و بهره مندی از مزایای فضای مجازی در فرایند تعلیم و تربیت حرکتی کند به خود می گیرد. بدون تردید تحلیل هر یک از سرفصل های مورد اشاره در این فرصت ممکن نیست ولی اگر زمینه ای برای نقد و بررسی عالمانه آن چه گذشت و می گذرد فراهم گردد ابعاد خساراتی را که بر آموزش و پرورش روا می شود بیشتر مشخص خواهد شد و به اثبات خواهد رسید. بی ثباتی در مدیریت و رقابت های جناحی تا جایی پیش رفته که در سطح استان اصفهان طی پنج سال سه رییس سازمان عوض می شود و با نادیده گرفتن اصول و ارزش های اخلاقی و عرف اداری جریان حذف، رفتارهای غیر قابل قبولی را به نمایش می گذارد. اما زمان برای انجام رسالت هایی که آموزش و پرورش در قبال هر نسل و از جمله نسل کنونی دارد قابل تجدید نیست و هیچ فرصتی برای جبران آن ممکن نمی شود.
از سویی دیگر باید دانست که ارتقای منزلت معلم و حل مسایل و مشکلات و برآورده شدن مطالبات او بیش و پیش از آن که به دیگران مربوط شود به خود معلمان بستگی دارد. معلم باید برای خویش ، خواسته ها و آرمان هایش یک نظام فکری منسجم داشته باشد تا در سرفصل های تصمیم گیری هشیارانه حضور یابد و اندیشه های تصمیم سازان و تصمیم گیران را متاثر از نظرات خویش نماید، جایگاه حقیقی خود را به عنوان یک مرجع اجتماعی بشناسد و بپذیرد و مسئولیت های فرهنگی و اجتماعی خویش را محدود و محصور به کلاس درس و مدرسه نداند و ننماید. به راستی حق معلم نیست که در افکار عمومی و فرازهای بلوغ جامعه حضوری سرزنده و شاداب داشته باشد؟ این نقش با تلقی های سیاسی متفاوت است و آن چه رواست ظهور معلم در نقش های پویای فرهنگی و اجتماعی است و این که بتواند آزادانه والاترین خواسته هایش را طرح کند و در جهت تحقق آن تلاش نماید. معلمان باید در مقاطعی نیز به محاسبه خویش بپردازند که تا چه حد توانسته اند در فرایندهای تاثیرگذار جامعه سهم و نقش خود را ایفا نمایند و ساختن سرنوشت خود وسایر هم وطنان را تدبیر کنند و در قبال آن مسئولیت پذیر باشند.
انجمن اسلامی معلمان استان اصفهان در شرایط کنونی به جهت هدایت آموزش و پرورش به مسیر بالنده رشد و توسعه توجه به راه کارهای زیر را خاطر نشان می سازد :
الف) با توجه به نقش مهم آموزش و پرورش در توسعه، انتظار است که این رسالت برای دستگاه تعلیم و تربیت بازتعریف شود و از افق های بالاتری به مسئولیت های خطیر سامانه های فرهنگی نگریسته شود.
ب) اهداف آموزش و پرورش به دور از سلیقه های فردی و در قالب سیاست های کلان کشور تعریف و پیگیری گردد. به طوری که همه عوامل دست اندرکار این مجموعه بزرگ از آن آگاهی یابند و در جهت تحقق آن حرکت کنند. فرهنگیان نباید در انجام وظایف و فعالیت های خود احساس سر در گمی و روزمرگی داشته باشند.
ج) سیاست های اجرایی آموزش و پرورش باید نشأت گرفته از فعالیت های هدف دار مراکز علمی، آکادمیک و مصادر دینی جامعه باشد. فضای نقد و بررسی برنامه ها و طرح ها در مجامع علمی آموزش و پرورش و دانشگاه ها باید توسعه یابد و پژوهش و تحقیقات به جایگاه پر رونق خود بازگشت نماید.
د) همکاران ارجمند به خوبی می دانند که عدم حضور آگاهانه معلم در جامعه مساوی است با پیدایش و نشر خرافات و باورهای بی بنیاد و مبتنی بر توهم و جهل. معلم است که با روشن بینی و تدبیر افق های ایمان، معرفت ، دانایی و خردورزی را نشان می دهد و مردم را از تباهی و خرافه دور می سازد و اگر نقشی در جهت رسالت پیامبران برای او قایل باشیم در چنین کارکردهایی مصداق می یابد. بنابراین انتظار است که معلمان بیش از گذشته به نقش مرجع بودن خود در جامعه واقف بوده، تمامی همّ خود را در انجام این رسالت مبذول نمایند.
ه) رسانه ها و خصوصا صدا و سیما به مسئولیت خود در قبال حفظ حرمت و توجه به منزلت معلم عمل کنند و از تولید و پخش برنامه های خام، سطحی و نسنجیده که در شخصیت پردازی آن ها به طرق مختلف به معلمان اهانت می شود خودداری نمایند.
در پایان سرفرازی روزافزون همکاران عزیز و ارجمند را آرزومندیم و امیدواریم که معلمان همواره در کانون اعتماد و آرمان های جامعه در قامتی به بلندای آفتاب حضور داشته باشند.
انجمن اسلامی معلمان استان اصفهان
1389/2/12
به مناسبت روز ملی خلیج فارس، پایگاه خبری خلیج فارس به آدرس www.persigulf.com رونمایی شد.
این پایگاه خبری حاصل تلاش گروهی از روزنامه نگاران ایرانی است که برای دفاع از یکپارچگی سرزمینی ایران به خصوص در زمینه صیانت از خلیج فارس، صیانت و حفاظت از میراث فرهنگی و محیط زیست ایران و سایر موضوعات اجتماعی فعالیت می کند.
این پایگاه خبری هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشته و ارگان هیچ حزب و جناح سیاسی نیست و خود را مقید به رعایت قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران و حرکت در این چهارچوب می داند.
مجید توکلی دانشجوی دربند و عضو انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر در بهمن ماه گذشته و هنگامی که در سلول انفرادی نگهداری میشد، در اعتراض به رأی صادر شده در دادگاه اولیه، دفاعیه ای خطاب به قاضی دادگاه نوشته است.
به گزارش دانشجونیوز، این لایحه دفاعیه پس از صدور حکم 8.5 سال حبس برای مجید توکلی توسط این دانشجو در 5 بهمن ماه و در دوران اوج فشارها در سلول انفرادی زندان اوین نوشته شده است.
مجید توکلی، دانشجوی کشتی سازی دانشگاه امیرکبیر، در این متن که چندی پس از تشکیل دادگاه اولیه نوشته شده توضیحاتی نسبت به اتهامات وارد شده به خویش ارائه داده است. توکلی در زمان نگارش این دفاعیه خواستار پایان دادن به حبس در سلول انفرادی و پایان دادن به فشارهای وارده و دیدار با وکلایش شده بوده است کما آنکه در بخشی از لایحه دفاعیه به محرومیت خویش از ابتدایی ترین حق متهم که همانا داشتن وکیل است، اشاره می کند.
متن زیر در بهمن ماه به دست دوستان نزدیک مجید توکلی رسیده بود، اما به دلایل برخی مسائل، این نوشته منتشر نشد. هم اینک دانشجونیوز به درخواست دوستان و نزدیکان مجید توکلی اقدام به انتشار این دفاعیه می کند. شرح کامل این دفاعیه به همراه تصاویری از دست خط مجید توکلی در زیر می آید:
متن کامل لایحه دفاعیه مجید توکلی
ارسال شده از زندان اوین
ریاست محترم دادگاههای تجدیدنظر استان تهران
احتراماً، پیرو حکم شماره 88/16193/ط د که در تاریخ 29/10/88 به اینجانب (مجید توکلی فرزند فیض اله به شماره شناسنامه 3617 صادره از شیراز که از تاریخ 16 آذر 1388 به قرار بازداشت موقت در زندان میباشم) در شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی ابلاغ گردیده توضیحات زیر را جهت پیوست در اعتراض به حکم آن شعبه و در دفاع از خویش به عرض میرسانم.
در حکم صادره شعبه 15 دادگاه انقلاب که در روندی بسیار سریع در کمتر از یک ماه به تشکیل دادگاه و دو هفته پس از آن به ابلاغ حکم رسیده، آمده است که به استناد ماده 610 قانون مجازات اسلامی به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی به 5 سال حبس تعزیری و به استناد ماده 500 قانون مجازات اسلامی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به تحمل 1 سال حبس تعزیری و به استناد ماده 514 قانون مجازات اسلامی به اتهام توهین به رهبری به 2 سال حبس تعزیری و به استناد ماده 609 قانون مجازات اسلامی به اتهام توهین به رییسجمهور به تحمل 6 ماه حبس تعزیری محکوم شدهام و به استناد ماده 19 قانون مجازات اسلامی 5 سال محروم از فعالیتهای سیاسی و 5 سال ممنوعالخروج از کشور گردیدهام.
آنچه که در ابلاغ حکم آن هم در شرایطی غیرعادی و در حالی که من اصرار به ابلاغ رای به وکلایم داشتم و از ان خودداری شده است، این بود که اقاریر اینجانب و شواهد و مدارک و گزارشات موجود دلیل صدور رأی بوده است. بنابراین توضیحاتی که در ادامه میآید و علیرغم بیان در مراحل مختلف از بازجویی و بازپرسی و دادگاه انقلاب نیز بیان شده و از سوی مقام ذیصلاح قضایی به آن توجه لازم صورت نگرفته است را بیان کرده و امید که معروض مقام رسیدگیکننده گردد.
پیرامون 5 سال حبس تعزیری به اتهام اجتماع و تبانی ذیل ماده 609 قانون مجازات اسلامی؛ الف) آنچه مورد استناد در شعبه 15 دادگاه انقلاب بود؛ به حضور در تجمع دانشجوی 16 آذر در دانشگاه امیرکبیر مربوط میشود که این تجمع به روال هر ساله از سال 32 به بعد (به مدت 56 سال) همیشه در دانشگاههای کشور در اعتراض به تلخیهای موجود در جامعه و با تأکیداتی بر استبدادستیزی و آزادیخواهی برقرار و پابرجا بوده است. سالهای گذشته نیز آنچه دیدههای خود من بوده است، انتقادات جدی دانشجویان در تجمعات و تریبونهای آزاد و دیگر مراسمهای روز دانشجو بوده است که از جنبش انتقادی دانشجویی نیز چنین انتظار میرفته است.
آنچه اثبات آن به آسانی محقق خواهد گشت نیز حضور چندین ساله اینجانب در جنبش دانشجویی و شناخته شدن من به عنوان فعال دانشجویی است که بهترین حجت بر تنقیح حضورم در این تجمع میباشد که اگر حجتی بر حضور عدهای بتوان نشاند در اولویت نخست حق به جانب فعالین دانشجویی خواهد بود و حضور من در پلی تکنیک که دانشجوی این دانشگاه هستم در روز دانشجو (که روز حضور فعالین دانشجویی در تریبونهای انتقادی هر ساله دانشگاه امیرکبیر است) موجه و عادی است.
ب) دادگاه انقلاب در روند بررسی، صرف حضور من در دانشگاهی که دانشجوی آن هستم را مصداقی بر برنامهریزی قبلی و اجتماع و تبانی دانست و به حضور چندهفتگی قبل از آن در واحد بندرعباس دانشگاه امیرکبیر که برای گذراندن واحدهایی خاص از رشته تحصیلیام (مهندسی کشتیسازی) بودهام، اشاره داشته و بر این اساس حضور من در واحد مرکزی دانشگاه در تهران را غیرمعمول دانسته است، در حالی که حضور من در بندرعباس موقت بوده و من دانشجوی واحد تهران بودهام و حتی برای کارهای اداری در طول همان چند هفته حضور در بندرعباس هم میبایست به تهران مراجعه میکردم که میتوانم به مراجعه روز 9 آذر به اداره آموزش کل که مؤید این مطلب است اشاره کنم (نامه درخواست من برای صدور گواهی اشتغال به تحصیل هم باید در دانشگاه موجود باشد) و سرانجام کلام اینکه حضور من در دانشگاه امیرکبیر در روز 16 آذر امری عادی بوده است چراکه دانشگاه امیرکبیر دانشگاه محل تحصیل من است و حضور چند هفتهای در بندرعباس برای گذراندن واحدهایی خاص و مرتبط با رشتهام نمیتواند استنادی صحیح برای ادعاهای دادستان و رأی دادگاه انقلاب مبنی بر اجتماع و تبانی باشد.
ج) مدرکی دیگر که دادستانی در کیفرخواست به آن اشاره داشت و قاضی صلواتی نیز مورد سؤال قرار دادند، اشاره به فردی به نام محمد یوسفی بود، که گویا مدعی شده است (!) پوسترهایی را برای توزیغ در برنامه 16 آذر تهیه و تدارک دیده و این مسئله را چندروز قبل از 16 آذر به اطلاع من رسانده است دادستانی حضور ایشان در دانشگاه را به دعوت من و حجتی بر اجتماع و تبانی ذکر کردهاند. در این رابطه چند نکته را میتوان بیان کرد. 1) ایشان در تجمع 16 آذر حضور نداشتهاند و به دانشگاه امیرکبیر وارد نشده بودند. 2) در تجمع روز دانشجو حضور دانشجویان آن دانشگاه امری عادی است و -در صورت حضور هم- حضورش در دانشگاه اساساً نمیتوانسته محل سؤال باشد. بسا اینکه در دانشگاه حضور هم نیافته است. 3) شنیدن دعوت از سوی من برای حضور در تجمع در طول بازجوییها و بازپرسی و دادگاه حتی مورد سؤال نبوده است تا من که اساساً وجود چنین دعوتی را کذب میدانم، بر آن اصلاع یافته و دفاع نمایم. و باز هم در اینجا این مطلب را میافزایم که دعوتی از ایشان نداشتهام و حضور و عدم حضور ایشان -به طور خاص- برای من اهمیتی نداشته است. هرچند (شاید) سالهای قبل در مقالات و مطالب و یا نشست و تریبونی از دانشجویان برای ادامه مشی انتقادی، -حفظ- روحیه آزادیخواهانه و استبدادستیزانه درخواست و شعف بر تحقق نیز داشتهام.
4) در مورد پوسترهای مورد ادعای دادستانی نیز چنانکه در مرحله بازجویی پاسخ دادم و (آنگونه که از برخورد ایشان برمیآمد) مورد پذیرش کارشناسان وزارت اطلاعات نیز قرار گرفت، هیچگونه اطلاعی از وجود چنین پوسترهایی نداشتهام.
بنابراین استناد به اعترافات مجهول یک دانشجوی دانشگاه امیرکبیر که در تجمع 16 آذر حضور نداشته و به صرف دوستی با من چندباری سخنانی از من شنیده و سرهم کردن داستان پوسترهایی که وجود نداشته است، نمیتواند حجتی بر اجتماع و تبانی باشد. جالب آنکه این دانشجو هیچ سابقه فعالیت و حضوری در جنبش دانشجویی ندارد. سابقه آشناییاش با من به چندهفته میرسد که آنهم آشنایی به دلیل تحصیلی و علمی بوده و نه فعالیت دانشجویی. حال اگر دادستانی همچنان بر این مصداق دانی اجتماع و تبانی اصرار دارد، انصاف این است که این شاهد به دادگاه احضار شود تا صحت ادعاهای دادستانی و وزارت اطلاعات و حتی خود این فرد نزد قاضی سنجیده شود. (که ملاک اقرار عندالقاضی است)
د) نکتهای دیگر که قابل ذکر است، اینکه شروع تجمع نیم ساعت قبل از حضور من در جمع دانشجویان بوده است و جمعی 2000 نفره شعارها و سرودهایی که پس از حضور من نیز بیان کردهاند، از همان ابتدای تجمع سرمیدادند و دانشجویان پلیتکنیک از حضور من در دانشگاه مطلع نبودهاند و این مسئله را در گزارشهای وزارت نیز میتوان یافت. بنابراین انتساب شکلگیری تجمع به اینجانب که حتی مورد ادعای کارشناسان وزارت اطلاعات نبوده، در دادگاه انقلاب جای تعجب دارد. این تجمع به روال همیشه در دانشگاه شکل گرفته بود و بدون حضور من نیز چنین تجمعی برقرار میشده است. گزارش صادقانه حضور اعتراضی و پرجمعیت دانشجویان در برابر اندک حامیان وضع موجود در آن روز و شناختی از نگرش فعلی دانشجویان، بیتردید یارای تصمیم و داوری صحیح خواهد بود.
هـ) مسئله دیگر به اشارات موردی پیرامون تحریک و خطدهی من در آن تجمع مربوط است. ابتدا نباید فراموش کرد که سالها فعالیت دانشجویی در پلیتکنیک و مسائل دیگر موجب شده است که «مجید توکلی» اعتباری چنان داشته باشد که جمعی 2000 نفره نیز سکوت در هنگام سخن وی را بر خود واجب بدانند و ادعای فعال دانشجویی بودن نیز، سخنرانی را از سوی من موجب میگردد. حال این دو در کنار هم (سخنرانی من و گوش فرا دادن دانشجویان) و درک مناسب از مطالبات دانشجویان یک همراهی و پیروی را حاصل میآورد که در ادعای دادستانی خطدهی و تحریک و تهییج اعلام شده است. حال آنکه حضور شناخته شدههای جنبش دانشجویی در کنترل و مدیریت جمعهای دانشجویی و جلوگیری از هر گونه انحراف و تحرکات هیجانی و احساسی که میتواند آثار سوئی داشته باشد، مؤثر است. در تجمع 16 آذر دانشگاه امیرکبیر نیز همانگونه که پیشتر هم در بازجوییها گفته شد حضور من در تلاش عدهای برای درگیری در مقابل ساختمان ابوریحان دانشگاه امیرکبیر مانع از درگیری و آرامکننده جمع بوده است. همچنین هنگام خروج دانشجویان پس از شکسته شدن درب ولیعصر مانع خروج دانشجویان شدم و دانشجویان را به داخل دانشگاه فراخواندم و از ایشان خواستم که با نگه داشتن تجمع در داخل دانشگاه و حفظ ماهیت و هویت دانشجویی تجمع مانع از بروز اتفاقات تلخ شوند بنابراین اساس ادعای تحریک و تهییج مردود میباشد و حضور من راه در مسیری مقابل میپیموده است و عاملی بر کنترل و مانع از هرگونه اتفاق غیرمنطقی در فضای دانشجویی دانشگاه امیرکبیر بوده است.
و) ادعای دیگری که برای اجتماع و تبانی در پرونده وجود دارد، خروج من از دانشگاه با پوشی مبدل (چادر) بوده است. باید در نظر داشت که عصر روز 16 آذر در اطراف دانشگاهها فضایی هیجانی و غیرمنطقی حاکم بود و این برخلاف فضای اعتراضی داخل دانشگاه بود که اجازه بسیاری از کارهای غیرمنطقی و احساسی در آن داده نمیشد. همچنین از روزها قبل نیز رسانههایی چون فارس، رجا و جهان از احتمال وقوع پروژهای به نام کشته شدن فعالان شناخته شده دانشجویی در روز 16 آذر خبر داده بودند و سوم هم اینکه در خلال برگزاری تجمع خودجوش و دانشجویی عدهای که هویت آنها بر من پوشیده بود (و در میان جمع 200نفرهای که به مدیریت عدهای از بسیجیان دانشگاه تجمعی مخالف در برابر تجمع 2000نفره دانشجویان برگزار کرده بودند، حضور داشتند) به صورتی روشن و با عباراتی چون «اگر جرأت داری پایت را از دانشگاه بیرون بگذار، امروز که میخواهی از دانشگاه بیرون بروی، آخرین صحبتهایت را هم بگو و ...» به تهدید میپرداختند. بنابراین با توجه به همه تهدیدات و با توجه به به فضای هیجانی اطراف دانشگاه با لباس مبدل از دانشگا خارج شدم تا بتوانم از آنجا دور شوم. اما باید در نظر داشت که پیشتر نیز بارها ثابت کردهام که در صورت احضار هر مرجع قضایی و حتی اطلاعاتی برای ارائه توضیح مراجعه مینمایم و اگر پیرامون تجمع آن روز نیز احضار میشدم خودم را معرفی میکردم و استفاده از لباس مبدل نه فرار از مسئولیت سخنرانی صورت گرفته بلکه صرفاً احتیاط در مواجهه با فضای هیجانی اطراف دانشگاه بود که وقوع اتفاقات تلخ در آن گریبانگیر همگان میشد. حتی در مسیر تحقیق از بازجویی تا دادگاه نیز برنامهریزی و قصد قبلی برای تهیه چادر و همکاری دیگران نیز اساساً مردود شده است تا هرگونه شاهد و مصداقی بر اجتماع و تبانی در اینباره نیز وارد نباشد.
در پایان دفاع از اتهام اجتماع و تبانی تکرار مینمایم که آنچه در دادگاه به عنوان مصادیق و استناداتی برای اثبات اجتماع و تبانی بیان شد نمیتوانست دلیلی برای اثبات عنوان اتهامی ماده 610 قانون مجازات اسلامی باشد آنهم بر اساس حضور در یک برنامه اعتراضی و تجمع خودجوش دانشجویی که به روال سالانه خویش برگزار گردیده است.
پیرامون اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام نیز به سخنرانی در جمع دانشجویان در همان تجمع دانشجویی و خودجوش 16 آذر در دانشگاه امیرکبیر استناد شده است در حالی که کلیه صحبتهای بیان شده در آن تجمع دانشجویی انتقادات عادی و همیشگی جنبش دانشجویی به علاوه انتقادات جدی به فضای ایجاد شده پس از انتخابات 22 خرداد 88 و تلخیها و سختیهای فراوان رفته بر مردم در این چندماه بوده است. باید در نظر داشت که برگزاری تجمع در روز دانشجو و سخنرانی یک فعال دانشجویی امری عادی و حتی الزامی منطقی است که اگر کسی بخواهد در تجمعی دانشجویی سخن بگوید، آن فرد بای دیکی از فعالین دانشجویی آن دانشگاه باشد. حال اگر بر خود سخنرانی کردن ایراد باشد که اساساً ردیهای بر فضای مورد تأیید نقادی دانشجویی است که خود قضاوتی غلط است و حتی طرحش در دادگاه ره خطا پوییدن است. اما اگر بر متن سخنرانی ایراد است و گفتهای را ملاک فعالیت تبلیغی قرار دادهاید، مطالعه دوباره سخنان گفته شده را به محضر دادگاه توصیه میکنم و اگر در انفرادی نبودم و حداقل دسترسی به وکیل داشتم و یا امکانی برای تماس و دسترسی به بیرون داشتم تلاشی میکردم تا فیلم سخنرانی را به عنوان مدرکی ارائه دهم. با این وجود از آنجا که "البینه علی المدعی" و این دادستانی است که باید بر ادعای آمده از کیفرخواست مبنی بر انتساب اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام، مدرکی بیاورد، ایشان فیلم سخنرانیها را ارائه نماید و مصداقی از آنچه تبلیع علیه نظام دانسته را بیان کند تا من به دفاع از آن بپردازم و نه اینکه اتهامی باشد که من حتی مصداق آن را نمیدانم. آنچه که در صحبتهای من بوده، اعتراض و انتقاد به رویه فعلی برخورد با مردم و اتفاقات تلخ بازداشتگاههایی چون کهریزک و بازداشت دانشجویان و روزنامهناران و فعالان سیاسی و توقیف روزنامهها و سانسور اخبار و برخوردهای خشن پلیسی در سطح شهرها به ویژه تهران بود که منجر به قتل چندین نفر از هموطنانمان و مجروح شدن عدیهای دیگر هم شده است (که مدارک آنچنان مستند و واقعی است که در آن تردیدی نیست) و انتقاد از این تلخیها که خاطر همه ایرانیان و همچنین سایر انسانهای آزاده جهان را آزرده است، که نه ناپسند بلکه بسیار نیکو انتقادی انسانی و اخلاقی است و نمیتواند ملاکی برای انتساب اتهام باشد. بیان این انتقادات پس از ماهها اصرار مردم بر تردیدهای جدی بر پایمال شدن حقشان و ایستادگی آرام و پرصلابتشان به نظر من بسیار حقمدارانه است و برخوردهای امنیتی با چنین انتقاداتی ستم بر حق و حقیقت و جفای بر آیندهی ملتی است که درپی برگزیدن نمایندگانی نیک برای نمایشی مجدد از عزت ایرانی در سراسر جهان بودهاند. بنابراین با تأیید فراوان بر این نکته که هیچ فعالیت تبلیغی در تجمع 16 آذر توسط من وجود نداشته است این اتهام را وارد نمیدانم و خواهان تبرئه از این اتهام میباشم.
پیرامون توهین به رهبری به چند جمله از صحبتهای من در جمع دانشجویان در تجمع 16 آذر دانشگاه امیرکبیر اشاره شده است. اما اساساً آنچه مربوط به رهبری بوده است در بازجوییها و بازپرسی و دادرسی در دادگاه انقلاب هم به صراحت بیان شد؛ یکی شعار دانشجویان در خلال و ساعتی پس از سخنرانی من بوده است و دیگر چند عبارت روشن با ذکر نام آقای خامنهای. در مورد شعارها باید گفت که هیچ یک از شعارهای توهین به رهبری، ارتباط و پیوستگی مستقیم با صحبتهای من نداشته است و نمیتواند شعار جمعی دیگر که من هیچ مشارکتی در آن نداشتهام ملاکی برای انتساب این اتهام باشد. اما در مورد سخنرانی من آنچه که در سخنان من وجود داشته تنها جملهای بوده است که بافراخواندن دیکتاتورها و مستبدان به شنیدن صدای دانشجویان (به نمایندگی از مردم ایران) از آقای خامنهای خواستهام که این صدای آزادیخواهی دانشگاه را بشنود. جمله مورد استناد دادستانی عبارت بود از اینکه «همه دیکتاتورها و مستبدین به خصوص آقای خامنهای بشنوند» و اما آنچه که من در دفاع از خود برای تبری از اتهام مورد اشاره دادستانی و رأی دادگاه انقلاب ذیل ماده 514 قانون مجازات اسلامی به اتهام توهین به رهبری بیان میکنم این است که اساساً لفظ «دیکتاتور» لفظی توهینآمیز نیست. بسا اینکه بسیاری از نحلهها و جریانهای سیاسی و فلسفی به ستایش از اقسامی از دیکتاتوری پرداختهاند. چنانکه در آثار افلاطون (و افلاطونیها) به ستایش از حکومتهای دیکتاتوری (استبدادی) فلاسفه و طبقه کارگر (دیکتاتوری پرولتاریا) برمیخوریم و حتی در اندیشه اسلامی با اندیشه فارابی درباره رییس اول در مدینه فاضله مواجه میشویم که مه این جریانها شخصی دیکتاتور صالح را بهترین حاکم و حاکم واقعیِ خیر ِ جامعه و جمعیت آن جامعه میدانند که این اندیشه در حکومتهای دیگر نیز یافت میشود و مخلص کلام اینکه دیکتاتوری لفظی خالی از توهین است. اما در مورد انتساب دیکتاتوری که در واقع همتراز کردن رهبری با دیکتاتوری در سخنرانیام بوده است این مطلب را باید گفت که آنچه دیکتاتوری است جمع انحصارطلبی (مطلق بودن) و اقتدارگرایی است که نمیتوان هردو را نیک دانست و دیکتاتوری را بد. نمیتوان فصلالخطاب بودن به این معنا که دیگر پس از آن سخنی نباشد و هرچه گفته شد، فقط پاسخ چشم آید، را پذیرفت و دیکتاتوری را نه. که خود کلمه فصل الخطاب معنایی از دیکتاتوری است و اساساً نمیشود کسی اوامر را دیکته و دیگران تقریر نمایند و گفت دیکتاتوری نیست که در واقع پذیرش امر دیکتاتوری در ساختار فعلی محقق است و نمیتوان ذکر کلامی را ناپسند دانست و وصف حالش را نه. اگر به زعم ضابطین قضایی تحت امر حاکمیت و مدعیالعموم (دادستانی) و دستگاه قضا (که به امر قانون اساسی منفک از سایر قوا و – تنها و تنها – حافظ و مجری عدالت است) دیکتاتوری بد و توهین است، باید اوصاف دیکتاتوری و اعمال دیکتاتورمآبانه نیز بد و توهینآمیز تلقی شود که چنین به نظر نمیآید. پس آنچه که در مقام دفاع در برابر اتهام توهین به رهبری لازم به ذکر میدانم این است که توهینی صورت نگرفته است که این بند را وارد بدانید و آنچه که من نیز در سخنانم بیان کردهام مدخلی تخصصی در باب شناخت از اوصاف دیکتاتوری و فارغ از ارزشگذاری و داوری بلکه فقط مشابهتی در حیطه معرفتشناسی زبانی و عرصه تحققی عمل مخاطب بوده است. و دیگر سخن مدعیالعموم نیز مخاطب بودن رهبری در سخنرانی بوده است که دیگر سخنانی را نیز متوجه ایشان مینماید که من در دفاع در برابر این ادعای دادستانی اضافه مینمایم که آنجا که رهبری در سخنرانی من مخاطب بودهاند از ایشان نام بردهام و در جاهای دیگر نامی نرفته است و اگر ایراد بر خطاب کردن است باید گفت؛ اگر ایشان را به عنوان شخص اول حاکمیت ایران فرض بدانیم و مشکلات عدیدهای در عرصه کلان مملکت به وضوح دیده شود، نگفتن و انتقاد نکردن جنایت و خیانت است که گفتن نه تنها اتهام و جرم نیست بلکه خدمتی بزرگ، اخلاقی و انسانی به مردم و آیندهی کشور میباشد. حال آنکه در ادامه سخن اینجانب فقط مخاطب بودن ایشان مدنظر بوده است و نه پاسخگویی؛ هرچند پسندیده است ایشان در مقام رهبر و شخص اول حاکمیت ایران پاسخگو، مدیر و مدبری نیک نیز باشند.
بنابراین در جمعبندی ادعاهای دادستانی و شرح دفاع و پرسش در روند دادرسی، اتهام توهین به رهبری را نمیپذیرم و خواهان نگاهی خالی از احساس و قضاوت پیشینی بر اساس متن دقیق سخنرانی من و دفاعیات و ادله ارائه شده میباشم.
پیرامون توهین به رییسجمهوری، من در تمام طول روند بازجویی و بازپرسی تا دادرسی در شعبه 15 دادگاه انقلاب بارها تکرار کردهام که من در روز 16 آذر در طول سخنرانی هیچ مطلبی در مورد آقای احمدینژاد به زبان نیاوردهام. در بازجوییها سوالی از سوی بازجو مطرح شد که در عبارتی من آقای احمدینژاد را «خیرهسر» خطاب کردهام که باز از محضر دادگاه میخواهم که اگر چنین خطابی بوده است بگوید در کجای سخنرانی بوده است و چرا وزارت اطلاعات و دادستانی سندی در این رابطه به دادگاه ارائه ندادهاند و از سوی دیگر اینکه شعبه 15 دادگاه انقلاب بر چه اساسی رأی به وقوع چنین اتهامی داده است. در شعبه 15 دادگاه انقلاب هم گفتم که من اساساً به آقای احمدینژاد فکر نمیکنم چه رسد به اینکه صحبتی و توهینی کرده باشم که آقای صلواتی ریاست شعبه 15 از این جمله چنان برافروختند که من را دچار اشتباهی ساخت که مبادا ایشان مدعیالعموم هستند و نه قاضی و داوری بیطرف در دادگاه. اما باز تکرار سخن میکنم که من در مورد آقای احمدینژاد صحبتی در برنامه 16 آذر نداشتهام. با وجود اینکه بیان هر سخنی در مورد آقای احمدینژاد را مردود میدانم، با توجه به ادعای وزارت اطلاعات در مورد کلمه «خیرهسر» توضیح زیر را میافزایم که اساساً عباراتی مثل خیره سر و حتی ماجراجو که بیشتر معطوف به سیاست خارجی دولت نهم بود، صفت و اوصافی فارغ از داوری است. خیرهسر و ماجراجو صفت معطوف به عمل است و در فرهگ عامه نیز توهین دانسته نمیشود. بنابراین توهین به رییسجمهوری بر اساس چنین مصداقی (اگر باشد که نیست) کاملاً مردود میباشد و بنابراین خواهان بررسی دقیق و اعلام برائت از این رأی اصداری بر اساس ماده 609 قانون مجازات اسلامی میباشم.
توضیحی دیگر اینکه مقام قضایی باید توجه داشته باشد همه اتهامات وارده و حکم 8.5 سال حبس تعزیری همه بر اساس حضور در یک تجمع دانشجویی و سخنرانی کوتاهی بوده و واقعاً جای سؤال است که چگونه حضوری چندساعته میتواند به 8.5 سال حبس تعزیری منجر شود و نهتنها این مدت حبس که درخواست ماده 19 (تشدید مجازات) از سوی مدعیالعموم و اعمال آن در حکم اصداری شعبه 15 و محکومیت به 5 سال محرومیت از کلیه فعالیتهای سیاسی و 5 سال ممنوعالخروج شدن از کشور، مسئله را بسیار سختتر نموده است.
استناد به محکومیتهای پیشین در جای جای روند امنیتی-قضایی از بازجویی تا صدور حکم در حالی صورت میگرفت که باید در نظر داشت که 2 بازداشت قبلی من یکی مربوط به پروندهای میشد که روند قضایی آن بسیار پرحاشیه بوده است و در گیر و داری قضایی حتی تقابلهای مجموعههای قضایی و امنیتی را موجب شد و در مرحلهای و در حالی که شعبه 6 دادگاه انقلاب رأی به محکومیت داده بود، شعبه 1043 دادگاه عمومی بر اساس نقصان مدارک و عجز دادستانی در ارائه برخی مدارک و شواهد و بر اساس اقاریر در دادگاه که اقرار عندالقاضی است و نه اعترافات در شرایط مورد سؤال اتاق بازجویی که در آن پرونده با فشار و شکنجههای فراوان بوده است. رأی به برائت از اصل اتهام و دلیل بازداشت دادند و اگر فشارهای دادستانی (و معاونت امنیت دادستانی) و وزارت اطلاعات نبود، بیتردید آن پرونده در مرحله تجدیدنظر هم به برائت میرسید که باز برای اطلاع دقیق، شما را به مطالعه کامل آن پرونده و یا حداقل رأی چندین صفحهای شعبه 1043 دعوت مینمایم. در مورد بازداشت دوم هم که حتی پرونده به دفاع آخر در مرحله بازپرسی نیز نرسیده است و من با قرار آزاد میباشم و قضاوت را باید به پس از صدور رأی موکول کرد. نگاه به سوابق گذشته من از سوی مقام قضایی و یا حداقل مشورت با مقامات قضایی دادگستری استان تهران میتواند نقطه مقابل آنچه در اینجا مورد استفاده قرار گرفته و سندی بر اجحافهای امنیتی قضایی صورت گرفته و مؤیدی بر وقوع ظلم مورد انتقاد و اعتراض اینجانب باشد و خود شاهدی است بر مظلومیت متهمانی که گاه (چنان که اینجا و در این پرونده نیز بوده است) به یکباره ربایش امنیتی و قضایی میشوند و تا ماهها اجازه تماس و ملاقات با هیچ فردی را ندارند و نمیتوانند چند دقیقهای با خانواده خود نیز سخن بگویند و از حق داشتن وکیل محروم هستند و در دادگاه نیز بدون اینکه دسترسی به اسناد و مدارکی داشته باشند، -در جایگاه متهم- قرارمیگیرند و نهتنها تا قبل از دادگاه که تا روزهای پس از آن نیز همچنان در انفرادی خواهند بود. حال همهی این شرایط نامطلوب را اضافه نمایید به این روند بسیار پرعجله و شتابان رسیدگی به این پرونده که تأمل و تحقیق قضایی را بسیار مورد تردید قرار داده است.
این برخوردهای چکشی، غیرمعمول و غیرمعقول چنان است که مرا وامیدارد که محکمه قضا را به تأملی درخور دعوت نمایم که شاهد را از این لایحه دفاع (از سوی متهمی که همچنان در انفرادی است و دسترسی به وکیل ندارد) بیابند که بیتردید اگر لایحه دفاع را وکلای اینجانب پس از مشورت و صحبت با من ارائه میدادند با ادبیاتی مصالحهجویانه و استنادات حقوقی (حقوق قضا و حقوق شهروندی) و به دور از تندیها و تلخیهای این متن تنظیم میشد که وصف حال دیگر و حتی شاید سرانجامی دیگر مییافت. حال با توجه به اندک آشنایی خویش همچنان خواهان رسیدگی دقیقتر و توجه به اقاریر اینجانب ( و توجه به اصل "اقرار عندالقاضی") و همه مدارک و شواهد و حجتخواهی و صحت طلبی از ادعاها و گزارشات وزارت اطلاعات میباشم و در حالی که اعمال ماده 19 را ناعادلانه میدانم، خواهان در نظر گرفتن مواد 22 و حتی 18 قانون مجازات اسلامی میباشم و همچنان خواهان خروج از وضعیت فعلی (انفرادی و محرومیت از تلفن و ملاقات) و ملاقات با وکلایم میباشم.
امید است که رفتار این جایگاه در ادامه روند شتابان و نمایشی چندهفته قبل مؤیدی بر شائبه فرمایشی و نمایشی بودن و نشاندن "بی" بر مقام داد و دادگاه نباشد که گذر زمان نیک دادستانی است که به قضاوتی سخت در دادگاهی بزرگ همهی قضاوت و عمل را به داوری دقیق خواهد نشست.
با احترام
مجید توکلی
5/11/88
مرجعیت شیعه در طول تاریخ شاهد فرازها و فرودهای بسیاری بوده است. فرازها عمدتا حاصل تلاش علمی، تقوا، زهد، تربیت شاگردان و مردم داری خود آن بزرگواران بوده است. اما فرودها بیشتر حاصل حسادت حاسدان و دشمنی حاکمان بوده است. آن چه که برای مرجعیت و حوزه های علمیه شیعه همواره در درجه اهمیت قرارداشته این که مرجع و ملجاء(پناهگاه) مردم و ناصح و واعظ حاکمان بوده باشند. بهمین جهت هرگاه حاکمان از نصیحت و موعظه مراجع و بزرگان حوزه های علمیه خوششان نیامده است، کوشیده اند که نفوذ معنوی و شوکت مراجع را بشکنند و به نحوی در حوزه ها دست اندازی کنند، و افرادی را به سوی خود بکشانند. این واقعیت تلخ را در دوران حکومت دو پهلوی کاملا می توان مشاهده کرد. امام(ره) در بیاناتشان از آخوند های درباری همواره شکوه داشتند که آبروی روحانیت را برده اند! و بر حوزه های علمیه و روحانیت لطمه های جبران ناپذیری وارد کرده اند.
در این رابطه لازم است به چند نکته توجه کنیم:
1- نفوذ یک مرجع تقلید گاه آن چنان گسترده و فراگیر بوده که سبب کم آوازه شدن سایر مراجع تقلید هم زمان خود گردیده است. از باب نمونه می توان به مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی، مرحوم حاج آقا حسین بروجردی و مرحوم امام خمینی اشاره کرد؛ که در زمان خود ازچنان آوازه ای برخوردار بودند که سایر مراجع بزرگ تقلید در فروغ مرجعیت این بزرگان نتوانستند خوش بدرخشند. البته، قطعا خود آن بزرگواران که از هوای نفس به دور و از موقعیت اجتماعی و آوازه دار شدن گریزان بودند؛ چنین شرایطی را برای خود مناسب تر می دانستند و هیچ گاه قدمی به سوی مقام و منزلت دنیایی بر نداشته اند، که این سیره عالمان دینی و مراجع تقلید بوده است. اما گاه برای پیروان، شاگردان، و همشهریانشان این امر ناگوار بوده و تلاشی برای طرح مرجع خود داشته اند.
درخشش و پر آوازه شدن یک مرجع تقلید در آسمان تشیع و حوزه های علمیه گاه تا سالیان درازی پس از وفاتش هم ادامه داشته است. این آوازه و تداوم آن پس از مرگ یک عالم و مرجع دینی از چند عامل سرچشمه می گیرد:
1-1: تحول آفرینی در عرصه علوم حوزوی اعم از فقه، اصول، حدیث، کلام، تفسیر، فلسفه و....
2-1: تربیت شاگردان بسیاری که به درجه اجتهاد رسیده و صاحب کرسی تدریس دروس عالی حوزه باشند.
3-1: آثار علمی به جای مانده که مورد توجه حوزه های علمیه و سایر مراکز علمی و پژوهشی باشد.
4-1: نحوه رفتار با مردم و دستگاه حاکمه که همواره به عنوان الگو از آن یاد می شود.
5-1: دشمنانی که با سعی و کوششان در جهت کوچک کردن یک مرجع در زمان حیات و به فراموشی سپردن او پس از وفاتش، داشته اند.
بدون شک با بررسی دقیق زندگی ستارگان پر فروغ مرجعیت درعالم تشیع، عوامل پیش گفته را در مورد آن ها چه به صورت مجموع و یا چند مورد، مشاهده خواهیم کرد.
2- همواره در سیره علما و مراجع بزرگوار تقلید این امر بوده که، یا در زمان حیات خود به فردی پس از خود( به عنوان فالاعلم) تصریح کرده و یا فردی را مشخص نمی کنند و امر را به تشخیص مقلدان واگذار می کنند. در صورتی که فردی را پس از خود تعیین کنند، نوعا مقلدان به او مراجعه می کنند. در هرصورت گاه دستگاه مرجع متوفا پس از فوتش بلافاصله توسط بازماندگان تحویل مرجع معین شده می شود، گاه دفتر و دستگاه مرجعیت تا یکی دوسال باز می ماند تا پاسخ گوی مسایل شرعی مقلدان باشد، و گاه از سوی مرجع و یا مراجع بعدی به بازماندگان تکلیف می شود بخاطر پاسداشت و تکریم آن مرجع درگذشته تا زمانی دفترش را باز نگهدارند و شهریه هم بدهند. در این رابطه نمونه های فراوانی را می توان نام برد.
3- پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و در فضای آشفته سیاسی کشور، نغمه های تصفیه حساب های سیاسی و جناحی از گوشه و کنار بلند شد، که متاسفانه دامن حوزه های علمیه و مراجع تقلید اعم از مراجع در قید حیات و یا مراجع درگذشته را فراگرفت!
نماینده ای راه یافته به مجلس شورای اسلامی، از لانه کردن منافقین، ضد انقلاب و معاندین نظام در دفتر و موسسه احیای آثار امام (ره) و حتی منسوبین امام (ره)، داد سخن داد و خواستار تصفیه آن شد!!
به دنبال آن عده ای مبادرت به تهیه طرحی برای اداره موسسه امام تحت نام «موسسه احیای آثار امام و رهبری» تحت نظارت دولت و نماینده ای از سوی رهبری کردند؛ که درپی فرصت مناسب برای عملیاتی ساختن آن طرح هستند!
عده ای دیگر در حوزه علمیه قم در اندیشه بستن دفتر امام(ره)، که از زمان در گذشتش تا کنون محل مراجعه مردم برای مسایل شرعی و یا وجوهات شرعیه بوده است، افتادند!
اما این اقدام را چون مستقیم و با صراحت نمی توانستند انجام دهند( زیرا از واکنش مردم و خانواده های شهدای علاقمند به امام هراس دارند)؛ با استفاده از سخن یکی از مراجع تقلید که گفته است:« دفاتر مراجع تقلید پس از فوتشان باید بسته شود» دور خیز کرده ابتدا فشار را بر دفتر مرحوم آیت الله العظمی منتظری گذاشته اند، تا بعد به سراغ دفاتر مراجع درگذشته دیگر( حضرات آیات عظام، میرزا جواد تبریزی، فاضل لنکرانی، محمد تقی بهجت و...) بروند و نهایتا زمینه را برای جمع کردن دفتر امام خمینی(ره) فراهم سازند!
زیرا به باور این آقایان معنا ندارد که با وجود مراجع زنده و رهبری، دفاتر مراجع درگذشته از جمله مرحوم امام باز باشند! مسایل شرعی را برای مقلدان باقیمانده بر تقلیدشان بیان کنند! وجوهات شرعیه را ولو با اجازه مراجع زنده بگیرند!
چرا؟!
چون در سایه نام بلند و پر آوازه امام (ره)، فاضل لنکرانی، بهجت ، منتظری و... دیگران رشد نمی کنند و به چشم نمی آیند! پس باید امام زدایی کرد! و لازمه امام زدایی از بین بردن نام و آوازه مراجع دیگری است که فوت کرده اند!
4- حال سوال این است که، چرا بیشترین فشار را بر دفتر آیت الله منتظری(قدس سره) وارد می کنند؟! در حالیکه مراجع دیگری که پیش از ایشان به رحمت خدارفته اند چند سال است که دفاترشان باز است! چرا ابتدا به سراغ آن ها نمی روند؟! مگر سخن آن مرجع به صورت عام نبود؟! اگر قرار باشد که دفتری بسته شود ابتدا باید به سراغ دفاتر مراجعی بروند که از وفاتشان چند سال می گذرد و دفترشان باز است. آیت الله منتظری که هنوز سالگردشان هم نرسیده است و فقط چند ماه است که به رحمت خدا رفته اند؟!
واقعیت این است که مرحوم آیت الله منتظری واجد هرپنج عامل ذکر شده در بند اول بوده اند. یعنی ایشان هم در علوم حوزوی مثل فقه، اصول، حدیث، کلام و ... تحول آفرینی و نوآوری داشته است، هم شاگردان برجسته و مجتهد بسیاری تربیت کرده است، و هم رفتارش با مردم و حاکمان زمانش نشانه ای از رفتار پیشوایان دینی و الگو بوده است، و هم آثار علمی فراوانی برای حوزه های علمیه به جای گذاشته است، که پژوهشگران و صاحب نظران نمی توانند به نظریات ایشان توجه نکنند، و هم مخالفان و دشمنانی دارد که در زمان حیات و اینک پس از وفاتشان تلاش می کنند که نامش را محو کنند! بهمین جهت گمان می کنند که با بستن دفتر و برداشتن تابلوی آن، نامش به فراموشی سپرده خواهد شد! در حالی که نتیجه آن بر عکس خواهد بود! مگر در زمان حیاتشان تمامی رسانه های عمومی و خصوصی، تریبون ها و منابر به کوبیدن و کوچک کردن ایشان نپرداختند؟! حاصلش چه بود؟! آیا او کوچک شد؟!
تشییع جنازه و پیام های تسلیت و مقالات در سوگ و شخصیت آن نادره دوران گویای این واقعیت است که آن همه تلاش مخالفانش نتیجه معکوس داشته است؟!
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه تو است عرض خود می بری و زحمت ما می داری
5- اکنون که دفتر مرجع و فقیه عالیقدر شیعه مرحوم آیت الله العظمی منتظری(قدس سره) بنا بر توصیه شفاهی و کتبی جمعی از مراجع بزرگوار تقلید برای پاسخ گویی مراجعان و مقلدان باز است، بر اساس کدام ملاک شرعی، قانونی، عرفی و اخلاقی آقایان خواستار بسته شدن آن هستند؟! جز آن که بگوییم جریانی که می خواهند امام زدایی کنند، برای رسیدن به خیز بلندشان ( که بستن دفتر امام- ره- است) ناگزیر از عبور از چند مانع دیگرند!! این موانع دیگر همان دفاتر مراجعی است که رحلت کرده اند و پشت و پناهی ندارند!!
متاسفانه این خیز بلند را به استناد سخن همان مرجع تقلید برداشته اند! اما کسی نیست که بپرسد بر فرض که دفتر مرجع و یا مراجعی باید بسته شوند، آیا خود مراجع بزرگوار حوزه باید اقدام کنند؟ یا یک حزب سیاسی و یک نهاد دولتی؟! چه ارتباطی بین امور مربوط به حوزه ( که مراجع معظم تقلید در طول تاریخ متولی آن بوده اند) و اقدامات یک حزب سیاسی و یک نهاد دولتی است؟! مگر مراجع بزرگوار حوزه خدای ناخواسته، از اداره حوزه و امور مربوط به روحانیت ناتوانند که دولت دامن همت به کمر زده است؟! اگر دولت توانی دارد، بنا بر توصیه مراجع تقلید بهتر است برای رفع مشکلات مردم توان خود را صرف کند و امور حوزه را به مراجع واگذارد و حرمت حوزه و مراجع را پاس بدارد!!
به امید آن که استقلال حوزه های علمیه و مرجعیت شیعه در پناه الطاف حضرت حق (عز وجل) وعنایات خاصه حضرت بقیه الله(عج) محفوظ بماند و دستخوش حب وبغض و سیاست بازی های جناحی قرار نگیرد. انشاء الله.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر