-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۲۷, پنجشنبه

Best of Balatarin for 11/18/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.




روحانی مصری ماجرای مرد مسلمانی را بازگو می کند که همسایه ای یهودی داشته است. او یهودی را به اسلام فرا می خواند، یهودی بهانه می آورد که من شراب خوردن را دوست دارم و به همین دلیل نمی توانم مسلمان شوم. مرد مسلمان به او قول می دهد که نوشیدن الکل در اسلام مجاز است. خلاصه یهودی شهادتین را می گوید. بلافاصله مرد مسلمان به یهودی سابق می گوید که تو هم اکنون مسلمان شدی و اگر الکل بنوشی حد خمر بر تو جاری می شود. اگر هم از اسلام برگردی و دوباره یهودی شوی به عنوان مرتد خونت حلال است و کشته خواهی شد! یهودی به ناچار مسلمان می ماند و هرگز الکل نمی نوشد.
با ۱۵۹ امتیاز و ۲۴ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


نتيجه معكوس سايت صهيونيستي بالاترين از هجمه و اهانت به ارزش هاي اسلامي ملت ايران باعث شد گردانندگان اين سايت اعلام كنند از اين پس از انتشار مطالب اهانت آميز عليه اسلام جلوگيري مي كنند. «بالاترين» به ويژه پس از آشوب هاي سال گذشته و به خيال پيروزي جريان ضد دين، هتاكي به ارزش هاي اسلامي را شدت بخشيده بود اما علني شدن شكست جريان آشوب طلب ضد دين و ريزش گسترده كاربران اين سايت ضدانقلابي باعث شد تا گردانندگان اين سايت مجدداً نفاق پيشه كنند و اعلام نمايند كه بعد از اين از اهانت هاي علني به اسلام ممانعت مي كنند. مهدي يحيي نژاد يكي از گردانندگان اين سايت صهيونيستي در گفت وگو با دويچه وله اظهار داشت: بخشي از جامعه ايران آدم هاي مذهبي هستند. لينك هاي توهين آميز كم كم باعث شده بود ما اين آدم ها را از دست بدهيم. ما صرفاً تغييرات كوچكي خواهيم داد و لينك هايي را كه مستقيماً توهين آميز، و تمسخرآميز هستند به صفحه اول راه نمي دهيم اما قرار نيست لينك هاي ضدمذهب فيلتر شود. وي اضافه كرد: در چند ماه گذشته اين لينك ها بيشتر و بيشتر شدند و اين باعث شد خيلي از كاربران مذهبي بالاترين كم كم بروند. آنها گفتند اصلاً اين فضا براي ما قابل تحمل نيست. هر كسي مي رفت، مي گفتيم در فكر هستيم كه چه كار مي توانيم بكنيم. يادآور مي شود در اوج آشوب هاي خياباني، سايت صهيونيستي مذكور با انتشار انواع دروغ ها و تحريك عناصر ساده دل تلاش داشت به اغتشاش دامن بزند و برخي از شعارهاي ضدانقلابي نظير نه غزه نه لبنان و جمهوري ايراني (با حذف اسلامي) از سوي شبكه هايي نظير بالاترين به عناصر ميداني القا شد. اما با مرور زمان شبكه هاي اينترنتي وابسته به آمريكا و رژيم صهيونيستي، موضوعيت و اثرگذاري خود را از دست دادند و خود تبديل به مصيبتي براي طراحان آشوب و سامان دهندگان فتنه شدند. ضمن اينكه فرصت خوبي براي شناسايي شبكه آشوب فراهم كردند
با ۱۲۴ امتیاز و ۱۰۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


پس از علیرضا نصرآزادانی، یوسف کرمی هم مدال طلا گرفت. تکواندوکار وزن هفتم ایران در شانزدهمین دوره بازی‌های آسیایی دومین مدال طلای کاروان ایران را به ارمغان آورد. یوسف کرمی که دور اول را استراحت داشت در گروهی 11 نفره ابتدا به مصاف عدالکریم موسی دانار از بحرین روبه رو شد و با نتیجه 7 بر 2 به برتری دست یافت و به دور دوم رسید. او در مرحله نیمه نهایی به مصاف ژمین یانگ از چین رفت و در دو راند اول فقط یک امتیاز از حریف گرفت؛ اما در راند سوم 2 امتیاز دیگر کسب کرد تا در نهایت 3 بر صفر گام به دور آخر بگذارد. در دور آخر دارنده مدال برنز المپیک آتن به مصاف پارک از کره جنوبی رفت. در همان آغاز این مبارزه سرمربی کره به ضربه تکواندوکارش به سر کرمی اعتراض کرد؛ اما بعد از دقایقی بررسی فیلم مبارزه از سوی مسئولان که پولادگر، رئیس ایران نیز ناظر آن بود، رد شد. تلاش دو تکواندوکار در راند اول به جایی نرسید و صفر بر صفر به کار خود خاتمه دادند. در راند دوم این کره بود که اولین امتیاز را به دست آورد؛ اما خیلی زود کرمی جبران کرد و 3 امتیاز را گرفت. در راند سوم کرمی با گرفتن یک امتیاز دیگر کار خود را شروع کرد؛ اما با گرفتن دو اخطار یک امتیاز به کره واگذار کرد. در نهایت این یوسف کرمی بود که با نتیجه 4 بر یک به برتری رسید و دومین طلای کاروان ایران را به ارمغان آورد. حریف کره ای در مرحله نیمه نهایی نماینده ویتنام را 17 بر 2 برده بود. کرمی تک مدال طلای تکواندو ایران را در دوره گذشته به دست آورده بود.
با ۱۲۲ امتیاز و ۶ نظر فرستاده شده در بخش ورزش
نظرات

 


اقدام مقامات زندان در جداسازی زنان سياسی از ساير زندانيان و محبوس کردن آنان در يک سالن دربسته، نشان از اين دارد که مقامات امنيتی در صدد ساختن " بند سياسی زنان" هستند. به گزارش خبرنگار کلمه، از سال‌های ابتدايی دهه ۷۰ تاکنون، از آنجا که شمار زندانيان سياسی زن کم تعداد بوده است، اين زندانيان همواره در بندهای عمومی زندان اوين تحمل کيفر مي‌کرده‌اند. پيش از آن فقط در سال‌های دهه ۶۰ و همچنين سال‌های پيش از انقلاب به دليل کثرت تعداد زندانيان سياسی زن، مقامات زندان ناچار شدند، بند جداگانه‌ای را به آنان اختصاص دهند. هم‌اکنون و پس از گذشت نزديک به ۲۰ سال، بارديگر در نظام جمهوری اسلامي، تعداد زندانيان سياسی زن آنقدر زياد شده که نياز به ايجاد يک بند با عنوان " بند سياسی" به ضرورتی برای مقامات زندان تبديل شده است و اين نشانگر آن است که برخلاف ادعاهای قضايی و رويه سال‌های گذشته‌ی دادگاه‌های انقلاب و مسئولان امنيتی مبنی بر زندانی نکردن فعالان سياسی زن، اکنون زنان نيز در کنار مردان می بايست هزينه سنگينی برای اعتراض شان بپردازند. هم اکنون حدود ۱۸ زن سياسی در بند عمومی زندان اوين به سر مي‌برند که در مجموع بيش از ۷۰سال حکم زندان دريافت کرده‌اند. اين در حالی است که بسياری از فعالان سياسي، روزنامه‌نگاران و زنان بازداشت‌شده در اعتراضات پس از انتخابات، با دريافت احکام حبس تعزيری از سوی دادگاه انقلاب، در انتظار اجرای حکم خود به سر مي‌برند و به نظر مي‌رسد در ماه‌های آينده شاهد افزايش شمار زنان در بند سياسی زندان اوين باشيم. وجود بند سياسی برای زنان، در ابتدای امر، اتفاق خوشايندی است. بحث تفکيک جرايم يکی از مهمترين مسائل و مشکلاتی بوده که در اين مدت مورد اعتراض زندانيان قرار گرفته است. با اين وجود، اقدام مقامات زندان برای جداسازی زنان سياسی از زندانيان عادي، نه در جهت ايجاد شرايطی مطلوبتر برای آنان که در جهت اعمال فشار و کنترل‌های امنيتی بيشتر صورت گرفته است. زنان در دو هفته گذشته از تمامی حقوق خود به عنوان يک زندانی محروم شده‌اند. تمام روز آنان در يک سالن دربسته مي‌گذرد و از شرکت در کليه کلاس‌های فرهنگی زندان که بخشی از وقت زندانيان در آانجا مي‌گذرد، منع شده‌اند. منع استفاده از کتابخانه و هواخوری از جمله محدوديت‌های ديگری است که زنان سياسی اين روزها تجربه مي‌کنند. اما بزرگترين مشکل زنان زنداني، قطع تماس‌های تلفنی آنان با خارج از زندان است. در حالی که پيش از اين مسئولان زندان تمامی تماس‌های تلفنی بند سياسی مردان را قطع کرده بودند، هم‌اکنون اين وضعيت در مورد زنان نيز به اجرا در آمده است. قطع تماس‌های تلفنی به همراه شرايط نامطلوب زندگی روزمره‌ی زندانيان، شرايط نامساعدی را برای زنان بوجود آورده است. خانواده زنان زندانی که در طی هفته در بي‌خبری مطلق از وضعيت عزيزان خود به سر مي‌برند، تنها به مدت ۲۰ دقيقه در هفته حق ملاقات با زندانيان را دارند. اين در حالی است که برخی از زنان از جمله بهاره هدايت، ماه‌هاست که از داشتن ملاقات حضوری با خانواده خود محروم بوده‌اند. هفته‌ی گذشته يکی از مقامات مسئول در زندان به خانواده‌های نگران زنان زنداني، قول داده بود که مشکلات آنان به زودی برطرف شده و شرايط بهتری را داشته باشند. با اين وجود، پس از گذشت دو هفته، زنان سياسی همچنان در "بند متادون" نگه‌داری مي‌شوند . هم‌چنين از وضعيت عاليه اقدام دوست، فعال حقوق زنان، که پس از اعتراض به اين شرايط، به سلول انفرادی منتقل شده بود، اطلاعی در دست نيست. به نظر می رسد پس از سال‌ها، "اولين بند سياسی زنان" در زندان اوين در حال راه‌اندازی است . بندی که بدون شک خاطرات مبارزات زنان را در خود ثبت خواهد کرد. اسامی زندانيان زن و احکامشان: ۱- بهاره هدايت( ۹ سال و نيم حبس قطعی) ۲- مهديه گلرو( ۲ سال حبس قطعی) ۳- عاطفه نبوی( ۳ سال حبس قطعی) ۴-صهبا رضوانی( ۳ سال حبس قطعی) ۵- منيژه نصراللهی( ۳ سال و ۴ ماه حبس قطعی) ۶- سوسن تبيانيان( يک سال و نيم حبس قطعی) ۷-فرح واضحان( اعدام و دو سال حبس تعزيری) ۸- معصومه ياوری( ۷ سال حبس قطعی) ۹- نازيلا دشتی( ۳ سال حبس قطعی) ۱۰- عاليه اقدام دوست( ۳ سال حبس قطعی) ۱۱-زهرا جباری( ۴ سال حبس قطعی) ۱۲- کفايت ملک محمدی( ۵ سال حبس قطعی) ۱۳- ريحانه حاج ابراهيم دباغ( ۱۵ سال حبس قطعی) ۱۴-عذراسادات قاضی ميرسعيد( ۲ سال حبس قطعی) ۱۵- پروين جواد زاده( ۲ سال و ۲ ماه حبس قطعی) ۱۶- فاطمه خرم جو( ۵ سال حبس تعزيری) ۱۷- هنگامه شهيدی ( ۶ سال حبس قطعی) ۱۸- مهسا رحمتی ( ۴ ماه حبس قطعی)
با ۱۲۰ امتیاز و ۸ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


خدیجه آزاد پور موفق شد با شکست دادن حریف هندی خودش در وزن 60 کیلوگرم مدال طلای این وزن در رشته ووشو را بر گردن بیاویزد. در این مسابقه که بعد از ظهر امروز برگزار شد آزاد پور توانست نام خودش را به عنوان اولین دارنده طلای بانوان در تاریخ بازی‌های آسیایی ثبت کند. آزادپور در دیدار اول خود نماینده کره جنوبی را شکست داده بود و در مبارزه دوم از سد تان هی لی از ویتنام گذشته و راهی مرحله نیمه‌نهایی شده بود. او در دیدار سوم ووژوتی از تایوان را نیز 2 بر صفر مغلوب کرد و گام به دور آخر گذاشت. آزادپور در دور آخر به مصاف ساندهیارا وانگ خم از هند و توانست مدال طلا را بر گردن بیاویزد.این برای اولین بار است که یک ووشوکار زن به مدال طلا دست می یابد. تا کنون زنان ایرانی در المپیک آسیایی نیز به مدالی بهتر از نقره دست نیافته بود. آزادپور قهرمان جهان در سال 2009 است.
با ۱۰۵ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش ورزش
نظرات

 


فرانسه با احضار سفير ايران در اين کشور مراتب اعتراض خود نسبت به اقدامات خشونت‌بار «نيروهای امنيتی ناشناس» در محل اقامت سفير فرانسه در تهران را اعلام کرد. به گزارش خبرگزاری فرانسه، برنار والرو، سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه گفت روز يک‌شنبه ۲۳ آبان‌ماه برابر با ۱۴ نوامبر، «حوادث جدی‌ای» در مقابل محل اقامت سفير اين کشور در تهران به‌وقوع پيوست که طی آن «نيروهای امنيتی ناشناس» گروهی از مهمانان سفير را بازداشت کرده و دست به «خشونت غيرقابل قبولی» زدند. سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه اعلام کرد که روز سه‌شنبه سفير ايران در پاريس احضار شد و به وی تأکيد گرديد که «اين اقدام خشونت‌بار، نقض جدی کنوانسيون ۱۸ آوريل ۱۹۶۱ وين است.»
با ۱۰۴ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


آقاي يحيي نژاد در بخشي از كامنتش در مورد تصميم بالاترين راجع به نظارت بالادارها بر محتواي لينكهاي ضد مذهبي اينگونه مي نويسد : "بالاترین الان همان میدان بهارستان زمان مشروطیت است. توش داره خیلی بحثهای مهمی میشود. بجای اینکه این جامعه شناسها صدسال دیگر بشینند آرشیوهای بالاترین را بخوانند باید بیان و آستینها را بالا بزنند و بیایند تو بحثهای اینجا شرکت کنند " اين نظر خود مي تواند گوياي خيلي از مسائل در مورد تصميم اخير مهدي يحيي نژاد و تيمش باشد. به نظر ميرسد ايشان گمان مي كنند كه با حذف لينكهاي هجو آلود و طنز آميز راجع به مذهب ، بر محتواي اجتماعي سايت افزوده مي شودو كلاس سايت به اصطلاح خودمان بالاتر ميرود ، در نتيجه جامعه شناسان ، روزنامه نگاران و سياسيون معروف با رغبت و بدون معذب بودن با اسمهاي واقعي خود حاضر به فعاليت در بالاترين مي شوند. به هر حال مهدي براي بالاترين زحمت زيادي كشيده است و طبيعتا دوست دارد كه با جذب افراد معروف و سرشناس بر معروفيت آن افزوده شود و از يحيي نژاد همواره به عنوان موسس وبسايتي ياد شود كه مهمترين و پربارترين بحث هاي سياسي و اجتماعي معاصر ايران در آن رونق گرفت . به نظر مي رسد كه مهدي رويايي چون مناظره ي نيكفر با دوستدار را در سايت خود مي پروراند ، اما آيا واقعا چنين رويايي شدني و امكان پذير است ؟! پاسخ من خير است به دو دليل : اول اينكه وقتي نويسنده اي مطلبش را در اختيار سايتهايي مثل راديو فردا يا راديو زمانه قرار ميدهد در واقع يك كار حرفه اي ، ژورناليستي و معمول را انجام داده و نه مستقيما، بلكه از طريق يك سايت خبري مطلب خود را در اختيار خواننده ها گذاشته است ، اما قرار دادن مطلب در يك سايت اشتراك لينك نوعي درخواست مستقيم و متواضعانه از خواننده براي خواندن و توجه به نوشته مي باشد واين گاها در فرهنگ ايراني ها يك جور كسر شان محسوب مي شود و افراد گمان مي كنند كه هرقدر خود را بيشتر بگيرند به همان اندازه معروفتر و مهمتر مي شوند ،پس در اينجاست كه تغيير سيستم بالاترين هم نمي تواند تغييري در اين فرهنگ و باور رايج به وجود آورد. دليل دوم به تنوع كاربران و مطالب ارسالي برمي گردد. اگر هدف بالاترين غني و پربار كردن سايت باشد اين كار نيازمند نظارت بيشتر بر مطالب و حتي حذف بخشهاي سرگرمي و لينكهاي سكسي هم مي گردد و محدود كردن لينكهاي ضد مذهبي به تنهايي دردي را درمان نمي كند . از طرف ديگردر صورت اعمال تغيير هاي گسترده تر هم ديگر بالاترين مثل اكنون پرمخاطب و متنوع نخواهد بود و قطعا همين امر به شانس كمتر آن براي جذب افراد مد نظر آقاي يحيي نژاد مي انجامد. به هر حال نمي توان با قطعيت در اين مورد نتيجه گيري كرد ، چرا كه شايد بالاترين سياستهاي پشت پرده اي هم داشته باشد كه ما از آن غافل باشيم، شايد آقاي يحيي نژاد قصد داشته باشند كه در كنار تغييرات در حوزه ي لينكهاي مذهبي براي جذب نويسندگان و افراد سرشناس امتيازهايي را نيز به آنها اعطا كنند ، اين امتياز مي تواند يا مالي باشد و يا يك امتياز نمادين شبيه به همان طرح ثبت و تاييد هويت كردن اين افراد باشد ، طرحي كه سال قبل هم جنجال زيادي را در بالاترين به پا كرد و تقريبا به تنش هايي مشابه روند فعلي بين تيم مديريت و كاربران سايت منجر شد.
با ۱۰۲ امتیاز و ۵۳ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


چه چیزی مقدس است و برای چه کسی‌؟ اگر نقل داستان و سرگذشت امام‌ها و پیغمبر مسلمانان به نظر عده‌ای توهین به حساب میاید، چرا همین عده، رهبر شیعیان دنیا که حضرت امام خامنه‌ای باشد را خر خطاب میکنند؟ اگر محمد و امام‌ها برای یک عده از مسلمین مقدس هستند، برای یک عده دیگر از مسلمین خامنه‌ای مقدس است. مگر ندیده اید که یک عده بر کف زمینی‌ که او راه میرود سجده میکنند تا موفق به بوسیدن آن شوند. فرق شما با آنها چیست؟ چرا شما به خود اجازه می‌دهید که به مقدسات دیگران مستقیم توهین کنید ولی‌ اجازه نمیدهید که دیگران داستانهای دینی را که آخوند‌‌ها می‌گویند نقل کنند یا سوره هایی از قرآن را مطرح کنند و نقد کنند؟ واقعا چرا ما باید بین مقدسات افراد تبعیض قائل شویم. در باره شیطان پرستان چه فکر می‌کنید؟ راجع به عمر چه فکر می‌کنید؟ راجع به گاو که برای عدّه‌ای مقدس است چه فکر می‌کنید؟ آیا اصلا فکر می‌کنید؟
با ۹۹ امتیاز و ۵۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


ایوب قنبرپوریان یکی از زندانیان حوادث پس از انتخابات ،وضعیت جسمانی و روحی بسیار نامناسبی دارد اما با این حال دادستان تهران و مسوولان زندان با مرخصی او مخالفت می کنند . به گزارش کلمه، او که بیش از یک سال در زندان است تنها چند بار توانسته با خانواده و بستگان خود ملاقات کند، چرا که خانواده اش در شهرستان زندگی می کنند و به سختی امکان سفر به تهران را پیدا می کنند. او پس از ماه ها بلاتکلیفی و زندانی بودن در بند ۳۵۰ و ۲۰۹ به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد . ایوب قنبرپوریان ، ۲۰ ساله و اهل یکی از روستاهای کوه دشت لرستان است که در تهران به عنوان کارگر ساختمان مشغول به کار بوده است . او در تظاهرات های مسالمت آمیز مردم در اعتراض به نتیجه انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ شرکت داشته و به همین دلیل بازداشت و روانه زندان شده است . قنبرپوریان به دلیل از دست دادن پدرش، سرپرست خانواده بوده و در تمام ماههای گذشته ،خانواده او با مشکلات مالی فراوان دست به گریبان بوده اند. وی هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به همراه بسیاری دیگر زندانیان سیاسی به سر می برد. خانواده قنبر پوریان و هم بندی های او نسبت به وضعیت جسمی و روحی او به شدت اظهار نگرانی می کنند تا جایی که هر روز چند نفر از زندانیان سیاسی این بند مسئولیت مراقبت از او را در زندان به عهده می گیرند.
با ۹۵ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


شب چله بود. ته دریا ماهی پیر دوازده هزار تا از بچه ها و نوه هایش را دور خودش جمع کرده بود و برای آنها قصه می گفت: «یکی بود یکی نبود. یک ماهی سیاه کوچولو بود كه با مادرش در جویباری زندگی می کرد.این جویبار از دیواره های سنگی کوه بیرون می زد و در ته دره روان می شد. خانه ی ماهی کوچولو و مادرش پشت سنگ سیاهی بود؛ زیر سقفی از خزه. شب ها ، دوتایی زیر خزه ها می خوابیدند. ماهی کوچولو حسرت به دلش مانده بود که یک دفعه هم که شده، مهتاب را توی خانه شان ببیند! مادر و بچه ، صبح تا شام دنبال همدیگر می افتادند و گاهی هم قاطی ماهی های دیگر می شدند و تند تند ، توی یک تکه جا ، می رفتند وبر می گشتند. این بچه یکی یک دانه بود - چون از ده هزار تخمی که مادر گذاشته بود - تنها همین یک بچه سالم در آمده بود. چند روزی بود که ماهی کوچولو تو فکر بود و خیلی کم حرف می زد. با تنبلی و بی میلی از این طرف به آن طرف می رفت و بر می گشت و بیشتر وقت ها هم از مادرش عقب می افتاد. مادر خیال میکرد بچه اش کسالتی دارد که به زودی برطرف خواهد شد ، اما نگو که درد ماهی سیاه از چیز دیگری است! ..........................................................ماهی ریزه گفت:« پس خودت چی؟» ماهی کوچولو گفت:« فکر مرا نکن. من تا این بدجنس را نکشم ، بیرون نمی آیم.» ماهی سیاه این را گفت و شروع کرد به وول خوردن و اینور و آنور رفتن و شکم ماهیخوار را قلقلک دادن. ماهی ریزه دم در معده ی ماهیخوار حاضر ایستاده بود. تا ماهیخوار دهانش را باز کرد و شروع کرد به قاه قاه خندیدن ، ماهی ریزه از دهان ماهیخوار بیرون پرید و در رفت و کمی بعد در آب افتاد ، اما هر چه منتظر ماند از ماهی سیاه خبری نشد. ناگهان دید ماهیخوار همینطور پیچ و تاب می خورد و فریاد می کشد ، تا اینکه شروع کرد به دست و پا زدن و پایین آمدن و بعد شلپی افتاد توی آب و باز دست و پا زد تا از جنب و جوش افتاد ، اما از ماهی سیاه کوچولو هیچ خبری نشد و تا به حال هم هیچ خبری نشده... ماهی پیر قصه اش را تمام کرد و به دوازده هزار بچه و نوه اش گفت:« دیگر وقت خواب ست بچه ها ، بروید بخوابید.» بچه ها و نوه ها گفتند:« مادربزرگ! نگفتی آن ماهی ریزه چطور شد.» ماهی پیر گفت:« آن هم بماند برای فردا شب. حالا وقت خواب ست ، شب به خیر!» یازده هزار و نهصد و نود و نه ماهی کوچولو«شب به خیر» گفتند و رفتند خوابیدند. مادربزرگ هم خوابش برد ، اما ماهی سرخ کوچولوئی هر چقدر کرد ، خوابش نبرد، شب تا صبح همه اش در فکر دریا بود ....... زمستان 46
با ۹۱ امتیاز و ۲۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


جرس: ایوب قنبرپوریان یکی از زندانیان حوادث پس از انتخابات ،وضعیت جسمانی و روحی بسیار نامناسبی دارد اما با این حال دادستان تهران و مسوولان زندان با مرخصی او مخالفت می کنند . به گزارش کلمه، او که بیش از یک سال در زندان است تنها چند بار توانسته با خانواده و بستگان خود ملاقات کند، چرا که خانواده اش در شهرستان زندگی می کنند و به سختی امکان سفر به تهران را پیدا می کنند. او پس از ماه ها بلاتکلیفی و زندانی بودن در بند ۳۵۰ و ۲۰۹ به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد . ایوب قنبرپوریان ، ۲۰ ساله و اهل یکی از روستاهای کوه دشت لرستان است که در تهران به عنوان کارگر ساختمان مشغول به کار بوده است . او در تظاهرات های مسالمت آمیز مردم در اعتراض به نتیجه انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ شرکت داشته و به همین دلیل بازداشت و روانه زندان شده است . قنبرپوریان به دلیل از دست دادن پدرش، سرپرست خانواده بوده و در تمام ماههای گذشته ،خانواده او با مشکلات مالی فراوان دست به گریبان بوده اند. وی هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به همراه بسیاری دیگر زندانیان سیاسی به سر می برد. خانواده قنبر پوریان و هم بندی های او نسبت به وضعیت جسمی و روحی او به شدت اظهار نگرانی می کنند تا جایی که هر روز چند نفر از زندانیان سیاسی این بند مسئولیت مراقبت از او را در زندان به عهده می گیرند.
با ۸۶ امتیاز و ۴ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


بالاترین پیش از هر چیزی، یک جامعه ی مجازی بوده است؛ با ساختارها، الگوهای کنش متقابل و هر آنچه که می شود در رهیافتی جامعه شناختی تعیین کرد. برای من که همواره با حساسیت هایی جامعه شناختی، بالاترین را کاویده ام و کوشیده ام تبیین روشنی از وضعیت اجتماعی آن به دست دهم، مساله ی «بالاترین»، به ارسال لینک یا نظر محدود نمی شود. ساختار اجتماعی بالاترین با پیشینه ی تاریخی و روند تحولات معنادارش در همه ی این سالها ارتباط تنگاتنگی دارد. در بررسی جامعه شناختی «بالاترین»، می شود سه شیوه ی متفاوت را آزمود. نخست به رهیافتی ساختارگرایانه روی آورد و شهروندان مجازی جامعه ی بالاترین را در نسبتی انفعالی با ساختار حاکم بر آن مورد ارزیابی قرار داد؛ دیگر آنکه الگوهای کنش متقابل را فارغ از هرگونه ساختار از پیش متعینی تحلیل نمود. اما شاید راه سومی نیز باشد که به الگوی اجتماعی بالاترین نزدیک تر است؛ آنچه که آنتونی گیدنز آن را در نظریه ی معروف «ساختاربندی» تشریح کرده است. وقتی مهدی یحیی نژاد بالاترین را در سال 1385 بنیان نهاد، شهروندان این جامعه ی نوبنیاد را در تاثری یکسویه نسبت به ساختارهای اعمال شده از سوی بنیانگذاران آن جامعه نمی دید. بالاترین قرار بود جامعه ای باشد با ساختاری سیال که مرزهای آن در دیالکتیک میان «ساخت اجتماعی واقعیت» و الگوهای کنشی آزاد و بی واسطه از جانب شهروندان آن جامعه ی مجازی تعیین گردد. در چنین جامعه ای، «ساختار اجتماعی قاهر و الزام آور» جای خود را به ساختاری می دهد که به تعبیر گیدنز، هم میانجی و هم پیامد الگوهای کنش متقابل و بی واسطه است. بالاترین قرار نبود جامعه ای فاقد ساختار باشد، از سویی نیز قرار نبود جامعه ای با ساختار قهری و الزام آور باشد. گاه می گفتند و می شنیدیم که بالاترین سایتی شخصی است که بنابه تصمیم مدیرانش عمل می کند. این اشاره به ساختار الزام آور و جبری یک جامعه ی مجازی بود که با اهداف اولیه ی آن که مبتنی بر پدید آوردن جامعه ای که در آن خود کنش گران در نظارتی مستمر بر ساختار اجتماعی باشند و این حق در قبال ارزش های عام بشری تخفیف و تقلیل نیابد، ناساز می نمود. قرار بود تمرین شود تا جامعه ای الگو فارق از قراردادهای الزام آور سیاسی و ایدئولوژیک جهان واقعی برپا شود. البته شکل گرفتن خرده ساختارها در درون این جامعه ی مجازی پیشبینی پذیر بود. خرده ساختارهایی که خود را در آنچه بدان باور داشتند محق می دانستند و گاه با بی پروایی تمام می خواستند تا خرده ساختارهای رقیب تنها بخاطر شیوه ی اندیشیدن شان (بی آنکه رفتار ناسازی از خود بروز داده باشند) حذف شوند. شعب کوچکتری از ساختارهای الزام آور سیاسی و ایدئولوژیک در بالاترین نیز به تدریج شکل گرفتند که دیالکتیک ساختاری در بالاترین را برنمی تافتند. خرده ساختارهایی که اغلب با پاسخ مایوس کننده ی بنیان گذاران بالاترین روبرو می شدند و نومید از بسط الزام های سیاسی و ایدئولوژیک خود، به کشاکش هایی تند با خرده ساختارهای رقیب روی می آوردند. من حضور کاربران در این خرده ساختارها را طبیعی می دانم و معتقدم هر شهروند این جامعه ی مجازی نیز نسبت هایی از این الزام های سیاسی و ایدئولوژیک را با خود حمل می کند. مساله ی مهم در ساختار دیالکتیکی بالاترین این بود که خود را فراتر از این الزام های گوناگون می دید، چرا که این ساختار به مثابه میانجی و الهام گرفته از الگوهای کنشی گاه همسو و گاه متعارض، بایستی بستری سیال باقی می ماند. اما علائم تلخی در بالاترین دیده می شود که نشان دهنده ی فروپاشی این ساختار دیالکتیکی است. ورود مبتنی بر «قضاوت ارزشی» به منازعه ی همواره پیوسته ی خرده ساختارهای موجود در سپهر عمومی بالاترین، شاید نامناسب ترین شیوه ای می توانست باشد که بنیان گذاران این جامعه ی مجازی می توانستند در پیش گیرند. شاید جمعی چنین استدلال کنند که این یک استثنا بر قاعده ای است که قرار نیست دیگر با قیود مضاعفی روبرو شود. اما این استدلال را نمی توان پذیرفت، چرا که ورود آمرانه به منازعه ی خرده ساختارهای موجود در بالاترین، جنبه ی های مثبت و سازنده ی این منازعه را از میان خواهد برد. آنچه که جامعه شناسان از آن به سویه های برسازنده ی کشمکش اجتماعی یاد می کنند، با اقدام اخیر فروخواهد پاشید و منازعات خرده ساختارها در سپهر عمومی بالاترین، دیگر شکلی از یک کشمکش طبیعی نخواهد بود. کشمکش میان این خرده ساختارها، یکی از دلایل برپایی و مانایی این ساختار دیالکتیکی پویا بوده است، در حالی که ورود به منازعه ی این خرده ساختارها (منازعه ای که شاید چندان هم اخلاقی نباشد) با هدف تخفیف این کشمکش ها برای استحکام بیشتر آن ساختار عام اجتماعی، یک رویه ی نادرست است که می تواند به فروپاشی کلیت آن سپهر عام اجتماعی بیانجامد. این کشمکش های حتی ناگوار میان خرده ساختارهای موجود در جامعه ی بالاترین، شاید به مذاق من یا دیگری خوش نیاید، اما برای بقا و پویایی آن ضروری است و ورود بنیانگذاران بالاترین (ولو موضعی) به این منازعه، تنها به فروپاشی آن یاری خواهد رساند.
با ۸۵ امتیاز و ۴۱ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


در برخی از کشورها ، توهین به مقدسات جرم نیست. در ایالات متحده امریکا ، برای مثال تعقیب بواسطه توهین به مقدسات باقانون اساسی مطابقت ندارد. بریتانیا قوانین خود را در انگلستان و ویلز در برابر توهین به مقدسات در سال 2008 لغو کرد. در اروپا ، مجمع پارلمانی شورای اروپا پیشنهاد کرده است که کشورهای عضو قوانینی که از آزادی بیان محافظت مکند تصویب کنند. برخی از کشورها ، به خصوص کشورهایی که اسلام به عنوان دین رسمی کشور ، مورد توهین به مقدسات به عنوان یک جرم جدی است. پاکستان ، به عنوان مثال ، قانون است که باعث اعدام مجازات برای توهین به مقدسات. به جای ممنوعیت توهین به مقدسات ، و یا علاوه بر ممنوعیت توهین به مقدسات، برخی از کشورها قوانینی دارند که به جبران خسارت به هر کسی که احساس می کند به خاطر مذهبش به او توهین شده می‍ردازند. در این قوانین سخنرانی نفرت آمیز، فحاشی در مورد مذهب ، و یا "توهین مذهبی" ممنوع است. در این لینک قوانین کشورهای مختلف بررسی شده است
با ۸۵ امتیاز و ۳۱ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


این تصمیم جدید بالاترین در مورد حذف لینکهای توهین آمیز به مذهب هم از اون تصمیم هاست! ما ایرانیها سادیسم کنترل داریم و همیشه هم برای کنترل و اعمال قدرتمون دلیلهای اخلاقی داریم. آخه بالاترین عزیز اگه فیس بوک بعضی صفحه های توهین آمیز به اسلام رو حذف می کنه دلیل میشه شما هم این کار رو بکنید؟ پیشنهای من در مورد این داستان اینه که بالاترین به جای حذف کردن ملت به کاربران اجازه بده انتخاب کنند که محتوای فیلتر شده و متعادل شده رو ببینند یا محتوای کامل رو. کاری که گوگل می کنه در دنیای آزاد نه کاری که گوگل در چین می کنه! امیدوارم که شنیده بشه چون بالاترین سایت مورد علاقه منه و دوست ندارم از کیفیتش کاسته شه بهتره به شعور مخاطب احترام بگذاریم و به جال اجبار کردن مخاطبان به زندگی به سبکی ما فکر می کنیم براشون بهتره هرجه قدرت داریم بهشون حق انتخاب بدیم بدون دخالت در رفتارشون.
با ۸۱ امتیاز و ۱۱ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


آقای بالاترین! به عنوان یک کاربر مذهبی که توسط بسیاری شناخته شده است (هرچند مدتی دیگر آنچنان فعالیتی ندارم) عرض میکنم. اگر از عدم هماهنگی جامعه ی بالاترین با اکثریت جامعه ی ایران نگرانید و شما هم (البته نسبتا بسیار دیر) به این نتیجه رسیدید که بالاترین نماینده و نمایشگر واقعی افکار ایرانیان نیست؛ راهش حذف کردن لینک های توهین آمیز نسبت به مذهب از صفحه ی اول نیست! راهش عمومی کردن عضویت و بدون نیاز به دعوتنامه کردن آنست. این طور هم میتوانید بالاترین را با جامعه ی واقعی ایران یک دست کنید (همان طور که همه ی وب یک دست است و فقط همین یک سایت بنا به همین دلیل نیست) و هم میتوانید به امثال بنده و خیلی های دیگر که فکر میکنند این تصمیم اخیرتان یک پز توخالیست ثابت کنید که سعی در اصلاح روند رو به سقوط بالاترین را دارید. به امید روزی که در صفحه ی اول هم لینک های طرفدار مذهب را ببینیم و هم مخالفش را.
با ۷۹ امتیاز و ۳۸ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


علیرضا نصرآزادانی تکواندوکار وزن 74 کیلو اولین مدال طلای کاروان ایران را گرفت. سرانجام کاروان ایران به یک مدال طلا رسید. علیرضا نصرآزادانی تکواندوکار وزن 74 کیلو ایران در مسابقه فینال حریف ازبکستانی را شکست داد و به مدال طلا رسید. نکته جالب توجه این بود که نصرآزادانی مسابقه فینال را مقتدرانه و با نتیجه 11 بر 2 برد.
با ۷۸ امتیاز و ۳ نظر فرستاده شده در بخش ورزش
نظرات

 


ابتدایی ترین انتخاب انسان این اینست که : بی اندیشم یا نی اندیشم! آیا باید بگذارم که دیگران به جای من تفکر کنند، و به من بگویند که باید چه بیاندیشم ؟ حتا، اگراین مدعیان تفکربشری ، امر بر زشتی کنند؟ فلسفه تقلید، نفی قدرت تفکرو تمیز انسان است. فلسفه ای که اندیشدن را ممنوع میکند، انسانیت انسان را به بند میکشد تا آن را در قربانگاه ایمان و تعصب قربانی کند. برداران مقلد ما، تصمیم گرفته اند که زندگی خویش را قربانی ایمانشان کنند. من به انتخاب ایشان احترام میگذارم. ایکاش، که مقلدین مسلمان نیز، مقابله به مثل میکردند و جواب "احترام به انتخاب" را با "احترام به انتخاب" میدادند. اگر، چنین میکردند، هرگز، هیچیک، از آزاد اندیشانی که آزادی را ارج می نهند، حرمت انتخاب این مؤمنین به دین را نمی شکستند.
با ۷۶ امتیاز و ۱۸ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


وضعیت بالاترین از «بحرانی» گذشته است و عملا به گل نشسته است. متاسفانه تصمیم های حیرت انگیز و غیر قابل توجیه مسئولان بالاترین بالاخره کاربران فعال و دلسوز را به آن روز غم انگیزی رسانده است که همه از آن میترسیدیم، یعنی روزی که محیط بالاترین در قرق کرمهای بسیجی و خفاشهای امنیتی در آمده است و به قول معروف دیگر نه راه پس دارد و نه پیش. طبعا جای تبریک طعنه آلودی هست به جناب یحیی نژاد، یا به هرکسی که توانسته ایشان را توجیه کند تا کشتی خودش را به دست خودش به گل بنشاند و ما مسافرانش را اینطور آواره کند. اما چه فایده که مشت بعد از جنگ را فقط بر سر خود میتوان زد. حتی قصد نوشتن زیادی هم ندارم. فقط میخواهم تنها روزنه ای که برای نجات بالاترین از این ساحل کثیفی که بر آن به گل نشسته است به ذهنم میرسد را ذکر کنم تا لااقل خیال خودم را راحت کرده باشم که «گفتم»، گرچه گمان نمیکنم به جائی برسد این گفتنها، که اگر قرار بود برسد این یک سال و اندی فریاد استغاثه هایمان به جائی رسیده بود. تنها راهی که برای «پاک» کردن بالاترین از اینهمه آلودگی و فنای کاملش میبینم، این است که مدیریت بالاترین هر چه سریعتر: 1. دخالت و دستکاری خود در روند نصف و نیمه کاربر-سالارانه ای که بالاترین دارد را متوقف کند، 2. عضو گیری را کاملا باز و شفاف کنند تا تمام کسانی که علاقه مند هستند بتوانند با آزادی عضو شوند تا شاید موج عضویت مردمی بتواند موشها و موریانه ها را بشوید و با خودش ببرد. به هر حال به قول معروف، از ما گفتن بود.
با ۷۴ امتیاز و ۲۷ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


شرایط روحی و جسمی ایوب قنبرپوریان، زندانی جوان بند ۳۵۰ اوین، که در جریان اعتراضات مردمی سال گذشته بازداشت شده بود، نگران کننده است. ایوب قنبرپوریان یکی از زندانیان حوادث پس از انتخابات، وضعیت جسمانی و روحی بسیار نامناسبی دارد اما با این حال دادستان تهران و مسوولان زندان با مرخصی او مخالفت می کنند. به گزارش کلمه، او که بیش از یک سال در زندان است تنها چند بار توانسته با خانواده و بستگان خود ملاقات کند، چرا که خانواده‌اش در شهرستان زندگی می‌کنند و به سختی امکان سفر به تهران را پیدا می‌کنند. او پس از ماه‌ها بلاتکلیفی و زندانی بودن در بند ۳۵۰ و ۲۰۹ به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد. ایوب قنبرپوریان ، ۲۰ ساله و اهل یکی از روستاهای کوه دشت لرستان است که در تهران به عنوان کارگر ساختمان مشغول به کار بوده است . او در تظاهرات مسالمت آمیز مردم در اعتراض به نتیجه انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ شرکت داشته و به همین دلیل بازداشت و روانه زندان شده است. قنبرپوریان به دلیل از دست دادن پدرش، سرپرست خانواده بوده و در تمام ماه‌های گذشته، خانواده او با مشکلات مالی فراوان دست به گریبان بوده‌اند. وی هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به همراه بسیاری دیگر زندانیان سیاسی به سر می‌برد. خانواده قنبر پوریان و هم‌بندی های او نسبت به وضعیت جسمی و روحی او به شدت اظهار نگرانی می‌کنند تا جایی که هر روز چند نفر از زندانیان سیاسی این بند مسئولیت مراقبت از او را در زندان به عهده می‌گیرند.
با ۷۴ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


هم‌اکنون و پس از گذشت نزدیک به ۲۰ سال، باردیگر در نظام جمهوری اسلامی، تعداد زندانیان سیاسی زن آنقدر زیاد شده که نیاز به ایجاد یک بند با عنوان " بند سیاسی" به ضرورتی برای مقامات زندان تبدیل شده است و این نشانگر آن است که برخلاف ادعاهای قضایی و رویه سال‌های گذشته‌ی دادگاه‌های انقلاب و مسئولان امنیتی مبنی بر زندانی نکردن فعالان سیاسی زن، اکنون زنان نیز در کنار مردان می بایست هزینه سنگینی برای اعتراض شان بپردازند. هم اکنون حدود ۱۸ زن سیاسی در بند عمومی زندان اوین به سر می‌برند که در مجموع بیش از ۷۰سال حکم زندان دریافت کرده‌اند. این در حالی است که بسیاری از فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران و زنان بازداشت‌شده در اعتراضات پس از انتخابات، با دریافت احکام حبس تعزیری از سوی دادگاه انقلاب، در انتظار اجرای حکم خود به سر می‌برند و به نظر می‌رسد در ماه‌های آینده شاهد افزایش شمار زنان در بند سیاسی زندان اوین باشیم.
با ۷۳ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


خبرگزاری هرانا - ایوب قنبرپوریان یکی از زندانیان حوادث پس از انتخابات ،وضعیت جسمانی و روحی بسیار نامناسبی دارد اما با این حال دادستان تهران و مسوولان زندان با مرخصی او مخالفت می کنند . به گزارش کلمه، او که بیش از یک سال در زندان است تنها چند بار توانسته با خانواده و بستگان خود ملاقات کند، چرا که خانواده اش در شهرستان زندگی می کنند و به سختی امکان سفر به تهران را پیدا می کنند. او پس از ماه ها بلاتکلیفی و زندانی بودن در بند ۳۵۰ و ۲۰۹ به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد . ایوب قنبرپوریان ، ۲۰ ساله و اهل یکی از روستاهای کوه دشت لرستان است که در تهران به عنوان کارگر ساختمان مشغول به کار بوده است . او در تظاهرات های مسالمت آمیز مردم در اعتراض به نتیجه انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ شرکت داشته و به همین دلیل بازداشت و روانه زندان شده است . قنبرپوریان به دلیل از دست دادن پدرش، سرپرست خانواده بوده و در تمام ماههای گذشته ،خانواده او با مشکلات مالی فراوان دست به گریبان بوده اند. وی هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به همراه بسیاری دیگر زندانیان سیاسی به سر می برد. خانواده قنبر پوریان و هم بندی های او نسبت به وضعیت جسمی و روحی او به شدت اظهار نگرانی می کنند تا جایی که هر روز چند نفر از زندانیان سیاسی این بند مسئولیت مراقبت از او را در زندان به عهده می گیرند.
با ۷۲ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


اقدام مقامات زندان در جداسازی زنان سیاسی از سایر زندانیان و محبوس کردن آنان در یک سالن دربسته، نشان از این دارد که مقامات امنیتی در صدد ساختن " بند سیاسی زنان" هستند.از سال‌های ابتدایی دهه ۷۰ تاکنون، از آنجا که شمار زندانیان سیاسی زن کم تعداد بوده است، این زندانیان همواره در بندهای عمومی زندان اوین تحمل کیفر می‌کرده‌اند. پیش از آن فقط در سال‌های دهه ۶۰ و همچنین سال‌های پیش از انقلاب به دلیل کثرت تعداد زندانیان سیاسی زن، مقامات زندان ناچار شدند، بند جداگانه‌ای را به آنان اختصاص دهند.هم‌اکنون و پس از گذشت نزدیک به ۲۰ سال، باردیگر در نظام جمهوری اسلامی، تعداد زندانیان سیاسی زن آنقدر زیاد شده که نیاز به ایجاد یک بند با عنوان " بند سیاسی" به ضرورتی برای مقامات زندان تبدیل شده است و این نشانگر آن است که برخلاف ادعاهای قضایی و رویه سال‌های گذشته‌ی دادگاه‌های انقلاب و مسئولان امنیتی مبنی بر زندانی نکردن فعالان سیاسی زن، اکنون زنان نیز در کنار مردان می بایست هزینه سنگینی برای اعتراض شان بپردازند.هم اکنون حدود ۱۸ زن سیاسی در بند عمومی زندان اوین به سر می‌برند که در مجموع بیش از ۷۰سال حکم زندان دریافت کرده‌اند. این در حالی است که بسیاری از فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران و زنان بازداشت‌شده در اعتراضات پس از انتخابات، با دریافت احکام حبس تعزیری از سوی دادگاه انقلاب، در انتظار اجرای حکم خود به سر می‌برند و به نظر می‌رسد در ماه‌های آینده شاهد افزایش شمار زنان در بند سیاسی زندان اوین باشیم.وجود بند سیاسی برای زنان، در ابتدای امر، اتفاق خوشایندی است. بحث تفکیک جرایم یکی از مهمترین مسائل و مشکلاتی بوده که در این مدت مورد اعتراض زندانیان قرار گرفته است. با این وجود، اقدام مقامات زندان برای جداسازی زنان سیاسی از زندانیان عادی، نه در جهت ایجاد شرایطی مطلوبتر برای آنان که در جهت اعمال فشار و کنترل‌های امنیتی بیشتر صورت گرفته است.زنان در دو هفته گذشته از تمامی حقوق خود به عنوان یک زندانی محروم شده‌اند. تمام روز آنان در یک سالن دربسته می‌گذرد و از شرکت در کلیه کلاس‌های فرهنگی زندان که بخشی از وقت زندانیان در آانجا می‌گذرد، منع شده‌اند.منع استفاده از کتابخانه و هواخوری از جمله محدودیت‌های دیگری است که زنان سیاسی این روزها تجربه می‌کنند.اما بزرگترین مشکل زنان زندانی، قطع تماس‌های تلفنی آنان با خارج از زندان است. در حالی که پیش از این مسئولان زندان تمامی تماس‌های تلفنی بند سیاسی مردان را قطع کرده بودند، هم‌اکنون این وضعیت در مورد زنان نیز به اجرا در آمده است. قطع تماس‌های تلفنی به همراه شرایط نامطلوب زندگی روزمره‌ی زندانیان، شرایط نامساعدی را برای زنان بوجود آورده است.خانواده زنان زندانی که در طی هفته در بی‌خبری مطلق از وضعیت عزیزان خود به سر می‌برند، تنها به مدت ۲۰ دقیقه در هفته حق ملاقات با زندانیان را دارند. این در حالی است که برخی از زنان از جمله بهاره هدایت، ماه‌هاست که از داشتن ملاقات حضوری با خانواده خود محروم بوده‌اند.هفته‌ی گذشته یکی از مقامات مسئول در زندان به خانواده‌های نگران زنان زندانی، قول داده بود که مشکلات آنان به زودی برطرف شده و شرایط بهتری را داشته باشند. با این وجود، پس از گذشت دو هفته، زنان سیاسی همچنان در "بند متادون" نگه‌داری می‌شوند .هم‌چنین از وضعیت عالیه اقدام دوست، فعال حقوق زنان، که پس از اعتراض به این شرایط، به سلول انفرادی منتقل شده بود، اطلاعی در دست نیست.به نظر می رسد پس از سال‌ها، "اولین بند سیاسی زنان" در زندان اوین در حال راه‌اندازی است . بندی که بدون شک خاطرات مبارزات زنان را در خود ثبت خواهد کرد.اسامی زندانیان زن و احکامشان:۱- بهاره هدایت( ۹ سال و نیم حبس قطعی)۲- مهدیه گلرو( ۲ سال حبس قطعی)۳- عاطفه نبوی( ۳ سال حبس قطعی)۴-صهبا رضوانی( ۳ سال حبس قطعی)۵- منیژه نصراللهی( ۳ سال و ۴ ماه حبس قطعی)۶- سوسن تبیانیان( یک سال و نیم حبس قطعی)۷-فرح واضحان( اعدام و دو سال حبس تعزیری)۸- معصومه یاوری( ۷ سال حبس قطعی)۹- نازیلا دشتی( ۳ سال حبس قطعی)۱۰- عالیه اقدام دوست( ۳ سال حبس قطعی)۱۱-زهرا جباری( ۴ سال حبس قطعی)۱۲- کفایت ملک محمدی( ۵ سال حبس قطعی) ۱۳- ریحانه حاج ابراهیم دباغ( ۱۵ سال حبس قطعی)۱۴-عذراسادات قاضی میرسعید( ۲ سال حبس قطعی)۱۵- پروین جواد زاده( ۲ سال و ۲ ماه حبس قطعی)۱۶- فاطمه خرم جو( ۵ سال حبس تعزیری)۱۷- هنگامه شهیدی ( ۶ سال حبس قطعی)۱۸- مهسا رحمتی ( ۴ ماه حبس قطعی)
با ۷۲ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: «چون عذاب و شكنجه فرعون بر بني اسرائيل طول كشيد به ضجه درآمدند و گريه كردند، چهل روز به خداوند زاري كردند، پس خداوند به موسي و هارون وحي فرمود: كه ايشان را از چنگال فرعون خلاصي دهد پس صد و هفتاد سال از ايشان برداشت. سپس فرمود: همچنين اگر شما هم چنين كنيد خداوند به ما فرج دهد،‌ پس اگر چنين نكنيد امر به منتهاي خود خواهد رسيد».(1) و حضرت صاحب (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در جواب مسائل اسحاق بن يعقوب فرمود: «بسيار كنيد دعا را بر تعجيل فرج كه فرج شما در اين است».(2) عبدالله بن سنان گفت: من و پدرم بر حضرت صادق (عليه السلام) وارد شديم حضرت فرمود: «چگونه خواهيد بود وقتي كه در زماني واقع شويد كه نه امام هدائي باشد و نه عَلَمي ديده شود (يعني كسي كه از طرف او منصوب باشد) پس نجات نخواهد يافت از آن حيرت مگر آن كس كه دعا كند به دعاي حريق (آتش گرفته). پدرم عرض كرد: به خدا كه اين است بلاء، پس در آن وقت چه كنيم؟. فرمود: هرگاه چنين شد و تو درك نخواهي كرد آن زمان را، پس به آنچه در دست شما است متمسك باشيد تا امر براي شما روشن شود».(3) و نيز عبدالله بن سنان از آن حضرت فرمود: «زود است كه برسد به شما شبهه اي، پس بمانيد بدون عَلَمي كه ديده شود و بدون امام هُدي. نجات نيابد از آن شبهه مگر كسي كه دعا كند به دعاي غريق. عرض كرد: دعاي غريق كدام است؟. فرمود: بگو: «يا الله يا رحمن يا رحيم و يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينك» ابن سنان گفت: «يا مقلب القلوب و الابصار».
با ۷۱ امتیاز و ۴ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


اتحادیه خبرنگاران آلمان روز سه شنبه در بیانیه ای هرگونه اتهام جاسوسی به دو خبرنگار آلمانی که در ایران بازداشت شده اند را رد کرد و به پخش برنامه ای از تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی که در آن این دو، به اشتباه خود اعتراف کرده اند، به شدت اعتراض کرد. به گزارش آسوشیتد پرس، اتحادیه خبرنگاران آلمان خواهان آزادی بدون قید و شرط و فوری این دو خبرنگار شده است. پیشتر، گیدو وسته وله، وزیرخارجه آلمان هم آزادی این دو خبرنگار را درخواست کرده بود. اولریک کایزر، معاون رییس اتحادیه خبرنگاران آلمان در واکنش اتهام جاسوسی که به این دو خبرنگار مطرح شده، گفت:« پوشش نقض حقوق بشر را نمی توان جاسوسی نامید چون فقط بحث خبر مهم است (و نه اطلاعات محرمانه و مخفی).» گزارش منابع مستقل حاکی است اين دو شهروند آلمانی از سوی ماموران امنیتی و در حال مصاحبه با سجاد قادرزاده، فرزند سکينه محمدی آشتيانی که در آستانه اعدام قرار دارد، بازداشت شدند. در جريان يورش ماموران، آقای قادرزاده و هوتن کيان، وکيل خانم آشتيانی، نيز بازداشت شدند. دیدار مقامات کنسولی با دو خبرنگار بازداشت شده وزارت خارجه آلمان روز سه شنبه گفت که مقامات کنسولی سفارت در تهران توانسته اند برای دومین بار در ماه جاری، با دو خبرنگار آلمانی بازداشت شده دیدار کنند و رایزنی ها برای حل این مسئله ادامه دارد. تهران روز دوشنبه این دو خبرنگارا را به «جاسوسی» متهم کرده است. این دو خبرنگار در حالی که مشغول مصاحبه مطبوعاتی با پسر سکینه محمدی آشتیانی بودند، دستگیر شدند. به گزارش خبرگزاری فرانسه، وزارت خارجه آلمان طی بیانیه ای اعلام کرد که نماینده کنسولی سفارت در تهران توانسته دیداری کوتاه در زندان تبریز با این دو خبرنگار، داشته باشد. دولت آلمان در این بیانیه گفته که به تلاش مستمر و جدی برای حق این مسئله، ادامه خواهد داد. رييس کل دادگستری آذربايجان شرقی گفته که جرم جاسوسی دو تبعه آلمانی محرز و ثابت شده است و همزمان يکی از دو متهم آلمانی در تلويزيون دولتی ايران «اعتراف» کرده که «اغفال» شده است. مالک اژدر شريفی، رييس دادگستری آذربايجان شرقی به خبرنگاران در تبريز گفته است: «اين دو تبعه آلمانی به ادعای توريست بودن به ايران آماده اند ولی عملکرد اين دو توريست در ايران و تبريز و خبردهی و جريان سازی در تبريز نشان می دهد که اين افراد برای جاسوسی آمده اند.» اين مقام قضايی افزوده است: «جريان دستگيری اين دو فرد با اطلاع دهی افراد ساده و عادی بوده است و مدرک جرم جاسوسی آنان در دست بوده و هدف آنها التهاب آفرينی عليه جمهوری اسلامی ايران است.»
با ۶۹ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


۱۶آذر امسال اول محرمه یعنی‌ ۱۰روز بعدش عاشوراست.پارسال از دهه ی محرم برای الله و اکبر‌ها استفاده کردیم و تاسوعا و عاشورا و یک روز بعدش هم تظاهرات داشتیم.امسال هم کم نداشتیم الله و اکبر.از شب سال تحویل تا ۱۳به در تا ۳-۴شب قبل از ۲۲خرداد و تا حمایت از موسوی و کروبی.پس امسال هم میتونیم روی شعار‌های شبانه ی دهه ی محرم حساب کنیم.چه اینکه اول محرم ۱۶آذر هست و میشه حتی یک شب قبلش شعار‌های شبانه رو شروع کرد. از طرفی‌ ۱۶آذر روز دانشجوست،دانشجو‌ها هم به عنوان نیروی پیشتاز جامعه شناخته میشوند و از اینرو هیچ بعید نیست که بخواهند در اینروز تظاهرات در دانشگاه یا حتی خیابان داشته باشند.پس باید از طرف همه ی اقشار جامعه حمایت بشن و در اینروز تنها گذاشته نشوند که تنها گذاشتن دانشجو‌ها جز ضرر چیز دیگری ندارد.و اگر در ۱۶آذر بتوانیم تظاهرات نسبتا خوبی‌ داشته باشیم،این خود یک فراخوان بزرگ برای تاسوعا و عاشوراست و آن دو روز حتما خیلی‌ بهتر برگزار میشود. اگر بتوانیم این تظاهرات‌ها را تشکیل بدیم،امید و نشاط و پویایی عجیبی‌ دوباره به جامعه برمیگردد و به همه و همه ثابت می‌کند که جنبش آزدیخواهی مردم شکست نخورده و هیچوقت شکست نمیخورد و قطعاً ما پیروزیم. همراه شو عزیز کین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی‌شود
با ۶۹ امتیاز و ۱۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


اقدام مقامات زندان در جداسازی زنان سیاسی از سایر زندانیان و محبوس کردن آنان در یک سالن دربسته، نشان از این دارد که مقامات امنیتی در صدد ساختن " بند سیاسی زنان" هستند. پس از گذشت نزدیک به ۲۰ سال، باردیگر در نظام جمهوری اسلامی، تعداد زندانیان سیاسی زن آنقدر زیاد شده که نیاز به ایجاد یک بند با عنوان " بند سیاسی" به ضرورتی برای مقامات زندان تبدیل شده است و این نشانگر آن است که برخلاف ادعاهای قضایی و رویه سال‌های گذشته‌ی دادگاه‌های انقلاب و مسئولان امنیتی مبنی بر زندانی نکردن فعالان سیاسی زن، اکنون زنان نیز در کنار مردان می بایست هزینه سنگینی برای اعتراض شان بپردازند. هم اکنون حدود ۱۸ زن سیاسی در بند عمومی زندان اوین به سر می‌برند که در مجموع بیش از ۷۰سال حکم زندان دریافت کرده‌اند. این در حالی است که بسیاری از فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران و زنان بازداشت‌شده در اعتراضات پس از انتخابات، با دریافت احکام حبس تعزیری از سوی دادگاه انقلاب، در انتظار اجرای حکم خود به سر می‌برند و به نظر می‌رسد در ماه‌های آینده شاهد افزایش شمار زنان در بند سیاسی زندان اوین باشیم. وجود بند سیاسی برای زنان، در ابتدای امر، اتفاق خوشایندی است. بحث تفکیک جرایم یکی از مهمترین مسائل و مشکلاتی بوده که در این مدت مورد اعتراض زندانیان قرار گرفته است. با این وجود، اقدام مقامات زندان برای جداسازی زنان سیاسی از زندانیان عادی، نه در جهت ایجاد شرایطی مطلوبتر برای آنان که در جهت اعمال فشار و کنترل‌های امنیتی بیشتر صورت گرفته است. زنان در دو هفته گذشته از تمامی حقوق خود به عنوان یک زندانی محروم شده‌اند. تمام روز آنان در یک سالن دربسته می‌گذرد و از شرکت در کلیه کلاس‌های فرهنگی زندان که بخشی از وقت زندانیان در آانجا می‌گذرد، منع شده‌اند. منع استفاده از کتابخانه و هواخوری از جمله محدودیت‌های دیگری است که زنان سیاسی این روزها تجربه می‌کنند. اما بزرگترین مشکل زنان زندانی، قطع تماس‌های تلفنی آنان با خارج از زندان است. در حالی که پیش از این مسئولان زندان تمامی تماس‌های تلفنی بند سیاسی مردان را قطع کرده بودند، هم‌اکنون این وضعیت در مورد زنان نیز به اجرا در آمده است. قطع تماس‌های تلفنی به همراه شرایط نامطلوب زندگی روزمره‌ی زندانیان، شرایط نامساعدی را برای زنان بوجود آورده است. خانواده زنان زندانی که در طی هفته در بی‌خبری مطلق از وضعیت عزیزان خود به سر می‌برند، تنها به مدت ۲۰ دقیقه در هفته حق ملاقات با زندانیان را دارند. این در حالی است که برخی از زنان از جمله بهاره هدایت، ماه‌هاست که از داشتن ملاقات حضوری با خانواده خود محروم بوده‌اند. هفته‌ی گذشته یکی از مقامات مسئول در زندان به خانواده‌های نگران زنان زندانی، قول داده بود که مشکلات آنان به زودی برطرف شده و شرایط بهتری را داشته باشند. با این وجود، پس از گذشت دو هفته، زنان سیاسی همچنان در "بند متادون" نگه‌داری می‌شوند . هم‌چنین از وضعیت عالیه اقدام دوست، فعال حقوق زنان، که پس از اعتراض به این شرایط، به سلول انفرادی منتقل شده بود، اطلاعی در دست نیست.
با ۶۸ امتیاز و ۵ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


هم اکنون حدود ۱۸ زن سیاسی در بند عمومی زندان اوین به سر می‌برند که در مجموع بیش از ۷۰سال حکم زندان دریافت کرده‌اند. این در حالی است که بسیاری از فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران و زنان بازداشت‌شده در اعتراضات پس از انتخابات، با دریافت احکام حبس تعزیری از سوی دادگاه انقلاب، در انتظار اجرای حکم خود به سر می‌برند و به نظر می‌رسد در ماه‌های آینده شاهد افزایش شمار زنان در بند سیاسی زندان اوین باشیم. اقدام مقامات زندان در جداسازی زنان سیاسی از سایر زندانیان و محبوس کردن آنان در یک سالن دربسته، نشان از این دارد که مقامات امنیتی در صدد ساختن " بند سیاسی زنان" هستند. به گزارش خبرنگار کلمه، از سال‌های ابتدایی دهه ۷۰ تاکنون، از آنجا که شمار زندانیان سیاسی زن کم تعداد بوده است، این زندانیان همواره در بندهای عمومی زندان اوین تحمل کیفر می‌کرده‌اند. پیش از آن فقط در سال‌های دهه ۶۰ و همچنین سال‌های پیش از انقلاب به دلیل کثرت تعداد زندانیان سیاسی زن، مقامات زندان ناچار شدند، بند جداگانه‌ای را به آنان اختصاص دهند. هم‌اکنون و پس از گذشت نزدیک به ۲۰ سال، باردیگر در نظام جمهوری اسلامی، تعداد زندانیان سیاسی زن آنقدر زیاد شده که نیاز به ایجاد یک بند با عنوان " بند سیاسی" به ضرورتی برای مقامات زندان تبدیل شده است و این نشانگر آن است که برخلاف ادعاهای قضایی و رویه سال‌های گذشته‌ی دادگاه‌های انقلاب و مسئولان امنیتی مبنی بر زندانی نکردن فعالان سیاسی زن، اکنون زنان نیز در کنار مردان می بایست هزینه سنگینی برای اعتراض شان بپردازند. هم اکنون حدود ۱۸ زن سیاسی در بند عمومی زندان اوین به سر می‌برند که در مجموع بیش از ۷۰سال حکم زندان دریافت کرده‌اند. این در حالی است که بسیاری از فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران و زنان بازداشت‌شده در اعتراضات پس از انتخابات، با دریافت احکام حبس تعزیری از سوی دادگاه انقلاب، در انتظار اجرای حکم خود به سر می‌برند و به نظر می‌رسد در ماه‌های آینده شاهد افزایش شمار زنان در بند سیاسی زندان اوین باشیم. وجود بند سیاسی برای زنان، در ابتدای امر، اتفاق خوشایندی است. بحث تفکیک جرایم یکی از مهمترین مسائل و مشکلاتی بوده که در این مدت مورد اعتراض زندانیان قرار گرفته است. با این وجود، اقدام مقامات زندان برای جداسازی زنان سیاسی از زندانیان عادی، نه در جهت ایجاد شرایطی مطلوبتر برای آنان که در جهت اعمال فشار و کنترل‌های امنیتی بیشتر صورت گرفته است. زنان در دو هفته گذشته از تمامی حقوق خود به عنوان یک زندانی محروم شده‌اند. تمام روز آنان در یک سالن دربسته می‌گذرد و از شرکت در کلیه کلاس‌های فرهنگی زندان که بخشی از وقت زندانیان در آانجا می‌گذرد، منع شده‌اند. منع استفاده از کتابخانه و هواخوری از جمله محدودیت‌های دیگری است که زنان سیاسی این روزها تجربه می‌کنند. اما بزرگترین مشکل زنان زندانی، قطع تماس‌های تلفنی آنان با خارج از زندان است. در حالی که پیش از این مسئولان زندان تمامی تماس‌های تلفنی بند سیاسی مردان را قطع کرده بودند، هم‌اکنون این وضعیت در مورد زنان نیز به اجرا در آمده است. قطع تماس‌های تلفنی به همراه شرایط نامطلوب زندگی روزمره‌ی زندانیان، شرایط نامساعدی را برای زنان بوجود آورده است. خانواده زنان زندانی که در طی هفته در بی‌خبری مطلق از وضعیت عزیزان خود به سر می‌برند، تنها به مدت ۲۰ دقیقه در هفته حق ملاقات با زندانیان را دارند. این در حالی است که برخی از زنان از جمله بهاره هدایت، ماه‌هاست که از داشتن ملاقات حضوری با خانواده خود محروم بوده‌اند. هفته‌ی گذشته یکی از مقامات مسئول در زندان به خانواده‌های نگران زنان زندانی، قول داده بود که مشکلات آنان به زودی برطرف شده و شرایط بهتری را داشته باشند. با این وجود، پس از گذشت دو هفته، زنان سیاسی همچنان در "بند متادون" نگه‌داری می‌شوند . هم‌چنین از وضعیت عالیه اقدام دوست، فعال حقوق زنان، که پس از اعتراض به این شرایط، به سلول انفرادی منتقل شده بود، اطلاعی در دست نیست. به نظر می رسد پس از سال‌ها، "اولین بند سیاسی زنان" در زندان اوین در حال راه‌اندازی است . بندی که بدون شک خاطرات مبارزات زنان را در خود ثبت خواهد کرد. اسامی زندانیان زن و احکامشان: ۱- بهاره هدایت( ۹ سال و نیم حبس قطعی) ۲- مهدیه گلرو( ۲ سال حبس قطعی) ۳- عاطفه نبوی( ۳ سال حبس قطعی) ۴-صهبا رضوانی( ۳ سال حبس قطعی) ۵- منیژه نصراللهی( ۳ سال و ۴ ماه حبس قطعی) ۶- سوسن تبیانیان( یک سال و نیم حبس قطعی) ۷-فرح واضحان( اعدام و دو سال حبس تعزیری) ۸- معصومه یاوری( ۷ سال حبس قطعی) ۹- نازیلا دشتی( ۳ سال حبس قطعی) ۱۰- عالیه اقدام دوست( ۳ سال حبس قطعی) ۱۱-زهرا جباری( ۴ سال حبس قطعی) ۱۲- کفایت ملک محمدی( ۵ سال حبس قطعی) ۱۳- ریحانه حاج ابراهیم دباغ( ۱۵ سال حبس قطعی) ۱۴-عذراسادات قاضی میرسعید( ۲ سال حبس قطعی) ۱۵- پروین جواد زاده( ۲ سال و ۲ ماه حبس قطعی) ۱۶- فاطمه خرم جو( ۵ سال حبس تعزیری) ۱۷- هنگامه شهیدی ( ۶ سال حبس قطعی) ۱۸- مهسا رحمتی ( ۴ ماه حبس قطعی) کلمه ـ 26 آبان 1389
با ۶۸ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


به گزارش خبرنگار کلمه، از سال‌های ابتدايی دهه ۷۰ تاکنون، از آنجا که شمار زندانيان سياسی زن کم تعداد بوده است، اين زندانيان همواره در بندهای عمومی زندان اوين تحمل کيفر می‌کرده‌اند. پيش از آن فقط در سال‌های دهه ۶۰ و همچنين سال‌های پيش از انقلاب به دليل کثرت تعداد زندانيان سياسی زن، مقامات زندان ناچار شدند، بند جداگانه‌ای را به آنان اختصاص دهند
با ۶۷ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


...از سال‌های ابتدايی دهه ۷۰ تاکنون، از آنجا که شمار زندانيان سياسی زن کم تعداد بوده است، اين زندانيان همواره در بندهای عمومی زندان اوين تحمل کيفر می‌کرده‌اند. پيش از آن فقط در سال‌های دهه ۶۰ و همچنين سال‌های پيش از انقلاب به دليل کثرت تعداد زندانيان سياسی زن، مقامات زندان ناچار شدند، بند جداگانه‌ای را به آنان اختصاص دهند... اسامی زندانيان زن و احکامشان: ۱- بهاره هدايت( ۹ سال و نيم حبس قطعی) ۲- مهديه گلرو( ۲ سال حبس قطعی) ۳- عاطفه نبوی( ۳ سال حبس قطعی) ۴-صهبا رضوانی( ۳ سال حبس قطعی) ۵- منيژه نصراللهی( ۳ سال و ۴ ماه حبس قطعی) ۶- سوسن تبيانيان( يک سال و نيم حبس قطعی) ۷-فرح واضحان( اعدام و دو سال حبس تعزيری) ۸- معصومه ياوری( ۷ سال حبس قطعی) ۹- نازيلا دشتی( ۳ سال حبس قطعی) ۱۰- عاليه اقدام دوست( ۳ سال حبس قطعی) ۱۱-زهرا جباری( ۴ سال حبس قطعی) ۱۲- کفايت ملک محمدی( ۵ سال حبس قطعی) ۱۳- ريحانه حاج ابراهيم دباغ( ۱۵ سال حبس قطعی) ۱۴-عذراسادات قاضی ميرسعيد( ۲ سال حبس قطعی) ۱۵- پروين جواد زاده( ۲ سال و ۲ ماه حبس قطعی) ۱۶- فاطمه خرم جو( ۵ سال حبس تعزيری) ۱۷- هنگامه شهيدی ( ۶ سال حبس قطعی) ۱۸- مهسا رحمتی ( ۴ ماه حبس قطعی)
با ۶۴ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


چرا که آزادی بیان و دفاع از اون نقشی بسیار مهمتر در رشد شعور جمعی و نهادینه شده ارزش های دمکراتیک داره تا محدود کردن آن به این دلیل گاه موجه که توهین به نظرات دیگران کار درستی نیست. عدم تحمل نظرات مخالف ریشه در فرهنگ استبدادی و تک صدایی داره. با تحمل بیشتر نظرات مخالف میتوانیم در جهت ریشه کردن این فرهنگ تلاش کنیم
با ۶۴ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به unsubscribe@balatarin.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به subscribe@balatarin.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته