-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ مهر ۹, جمعه

Latest News from Mizan Khabar for 10/01/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



islamic_republic_of_iran

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان این که "کسی نمی‌تواند ادعا کند در این دوره نسبت به قبل یک انقباض یا انسدادی در حوزه فرهنگ ایجاد شده است" گفت: چند سال قبل انجمنی بود به نام انجمن صنفی روزنامه‌نگاران که به جای کار صنفی کار سیاسی می‌کرد و دیدیدم که چه بر سرش آمد.

به گزارش مهر، سیدمحمد حسینی صبح امروز پنجشنبه 8 مهر در حاشیه نشست خبری نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال که در محل این وزارتخانه برگزار می‌شد در پاسخ به سوالی درباره لغو پروانه ساخت فیلم "جدایی نادر از سیمین" به کارگردانی اصغر فرهادی و واکنش معاون سینمایی ارشاد به اظهارات این کارگردان در جشن خانه سینما گفت: ما هیچگونه مقابله‌ای با اهالی سینما نداریم و از ابتدا هم بنا بر تعامل و همکاری بوده است. وی افزود: الان کسی نمی‌تواند ادعا کند در این دوره نسبت به قبل یک انقباض یا انسدادی در حوزه فرهنگ ایجاد شده است. سال گذشته دیدید که از فیلمهایی که قبلاً توقیف شده بودند رفع توقیف شد.

سیدمحمد حسینی در عین حال اهالی فرهنگ و هنر و به ویژه سینما را از ورود به مباحث سیاسی برحذر داشت و با بیان اینکه "دیده می‌شود بعضی‌ها به نام گروههای صنفی فعالیت‌های حزبی می‌کنند" گفت: اینکه بعد از گذشت یکسال و خُرده‌ای از داستان انتخابات یکی بیاید و با دستبند سبز برود بالای سن درست نیست.

وی ادامه داد: سال گذشته که این اتفاقات در مورد بعضی از هنرمندان افتاد گفتیم اینها به هر حال روح لطیفی دارند و شاید به طور عمیق وارد مباحث سیاسی نشده‌اند اما الان دیگر اگر کسی بخواهد جنبش مُرده سبز را زنده کند معنی ندارد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه افزود: البته خود آقای فرهادی هم متوجه شده که حرفهایش در جشن خانه سینما نامناسب بوده است. اینکه کسی آرزو کند که فردی ضد انقلاب مثل محسن مخملباف و خانواده‌اش برگردد به ایران و انتظار هم داشته باشد که ما برایش فرش قرمز پهن کنیم نشان می‌دهد که مسئله دیگر صنفی و سینمایی نیست.

حسینی گفت: اینکه عده‌ای هم بیایند در آن فضا برای این حرفها سوت و کف بزنند از نظر ما محکوم است و قابل قبول نیست و به جد انتظار داریم که این روند را اصلاح کنند.

وی با بیان اینکه "ما کاری به سابقه افراد نداریم" ادامه داد: بعضی از کسانی که سر سفره این نظام نشسته‌اند حالا ادعا می‌کنند که "ما الان در یک محاصره اقتصادی هستیم". ما فعلاً سکوت کرده‌ایم اما اگر لازم باشد تمام موارد و مستندات را در این زمینه بیان می‌کنیم.

وزیر ارشاد گفت: ما با هیچ شخصی از جمله آقای فرهادی و یا دیگرانی که تحت تاثیر هیجانات حرفهایی زده‌اند بحثی نداریم حرف ما با حلقه گردانان این محافل است. قضیه ایشان (فرهادی) مسئله ما نیست مسئله ما کسانی است که به صورت سازماندهی شده دارند ارزشهای اسلامی را زیر پا می‌گذارند.

حسینی ادامه داد: در شرایطی که ما رویاروی آمریکا ایستاده‌ایم اگر کسی در داخل بخواهد سنگ‌ آنها را به سینه بزند این پذیرفتنی نیست. می‌بینیم نشریه‌ای که قبلاً لغو مجوز شده بود و الان دوباره انتشار پیدا کرده دوباره دارد همان کارهای قبلی‌ را تکرار می‌کند و بیانیه‌ها و اطلاعیه‌های سران فتنه را منتشر می‌کند. خُب این چه معنی دارد؟! یا خواننده‌ای که در خارج از کشور هر چیزی علیه نظام خواسته گفته است الان آمده می‌خواهد از تلویزیون مجوز بگیرد که برنامه‌اش پخش شود.

وی با تاکید بر برخورد قاطع با آنچه "جریان سازماندهی شده در حوزه فرهنگ و هنر" نامید گفت: چند سال قبل انجمنی بود به نام انجمن صنفی روزنامه‌نگاران که به جای کار صنفی کار سیاسی می‌کرد و دیدیدم که چه بر سرش آمد. کسانی که در دوره اصلاحات سر کار بودند و به اصطلاح گفتمان ایجاد می‌کردند به جای کار به گفتاردرمانی مردم مشغول بودند حالا رفته‌اند در حوزه فرهنگ و می‌خواهند تحت عنوان فعالیتهای صنفی موضع گیری کنند.

 


karoubi

چندی پیش مهدی کروبی، دبیرکل حزب اعتماد ملی با ارسال نامه ای به اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان، خواهان اعمال نظارت بر نهادهای زیر مجموعه ی رهبری انقلاب شد. در این نامه که یک روز قبل از تشکیل مجلس خبرگان به تاریخ ٢٢ شهریور ماه ۸۹ نوشته شد، آقای کروبی از عدم استقلال قوه قضائیه، فرمایشی بودن احکام دادگاه های سیاسی و مطبوعاتی و دخالت سپاه در مسائل سیاسی و اقتصادی انتقاد کرد. اما چیزی از انتشار این نامه نگذشت که رسانه های مدعی اصولگرایی با فحاشی و توهین به استقبال نامه مهدی کروبی رفتند.

سایت تغییر در گفت‌وگویی با مهدی کروبی، به ارزیابی این واکنش‌های تند و توهین‌آمیز و علت آن پرداخته است. آقای کروبی در این گفت‌وگو تاکید می‌کند که چنین واکنش هایی صرفا در جوامع استبدادی به وجود می آید، و می‌پرسد: آیا مسئولیت بدون پرسش معنا دارد؟

وی همچنین تصریح می‌کند: مجلس خبرگان برای تعیین، نظارت و همچنین عزل رهبری شکل گرفته است. اما اینها می گویند صراحت قانون اساسی را بیان نکنید، حتی تلفظ هم نکن! در حالی که امام به فقهای مجلس خبرگان فرمود: "مسئولیت تان در راس همه مسئولیت ها است. زیرا بالاترین انحراف که منجر به انحراف تمام ارگان ها می شود، انحراف رهبری است."

متن کامل اظهارات کروبی در گفت‌وگو با سایت تغییر را در ادامه می‌خوانید:

پس از ارسال و انتشار نامه حضرتعالی به رئیس محترم مجلس خبرگان، آیت الله هاشمی رفسنجانی، واکنش های متعدد و بعضا افراطی در موافقت و مخالفت با جنابعالی صورت گرفت. و این واکنش ها در برخی از جراید اصول گرا حتی با توهین و ناسزاگویی همراه بود. به نظر جنابعالی چرا چنین واکنش هایی له یا علیه شما به دلیل نگارش نامه شما شکل گرفته است؟

معتقدم سوال بسیار خوب و به جایی نمودید اما توضیحاتی در حد مصلحت و مقدوراتی که وجود دارد، بیان می نمایم.

نامه ای مستند به قانون اساسی و بر طبق سیره نظام جمهوری اسلامی برای رئیس یک نهاد مردمی و نظارتی نوشته شده است که در آن خواستار عمل نمودن به وظایف قانونی مجلس خبرگان گردیدم .

نامه ای طبیعی که متوجه نظارت بر نهادهای زیرمجموعه ی رهبری است. از جمله ارتکاب اعمال خلاف قانون و برخورد غیرقانونی و غیر شرعی با مردم مظلوم و یا دخالت سپاه پاسداران در سیاست و اقتصاد کشور.

آیا نباید چنین مواردی، مورد سوال و تحقیق و تفحص و نظارت قرار گیرند.

اما همانطور که شما نیز اشاره کردید، شاهد واکنش های افراطی متعدد و متضاد بودیم.

اینکه چرا اینچنین واکنش هایی نسبت به یک نامه ی کاملا قانونی و طبیعی، شکل می گیرد را باید در وضعیت آشفته ی حال حاضر کشور ریشه یابی نمود. اگر کشور از ثبات لازم برخوردار بود، هر کسی به فراخور تخصص و تعهد در جای حقیقی خود قرار داشته و به مسوولیت خود عمل می نمود، این همه فشارهای گزاف سیاسی و اقتصادی بر مردم تحمیل نمی گردید، حاشیه سازی ها بر واقعیت ها پیشی نمی گرفت، بحران سازی در عرصه ی بین المللی جایگزین روابط حرفه ای دیپلماتیک نمی شد و دهها دلیل دیگر که جامعه ی ما را غیرعادی نموده است، نبود، آنوقت این همه واکنش های شتاب زده و بعضا افراطی و متضاد نسبت به یک نامه ی طبیعی که کاملا در چارچوب قانون نوشته شده است، شکل نمی گرفت.

می خواهم بگویم اینچنین واکنش هایی در جوامع غیرعادی، استبدادی و در فضای خفقان و خودسانسوری و انحصارطلبی بوجود می آید نه در یک جامعه ی پایدار و باثبات.

جمهوری اسلامی دارای نهادهای مختلفی همچون مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان، قوه اجرایی و مجلس خبرگان و دیگر نهادهای نظام که با رای مستقیم یا غیر مستقیم مردم شکل می گیرند، می باشد.

سوال اینجاست که آیا اصلا می توان این نهادها را مورد پرسش قرار داد؟!

آیا مسوولیت بدون پرسش و پاسخگویی معنا و مفهوم دارد؟!

مجلسی که به تشکیل کابینه ی دولت رای اعتماد داده است، آیا حق سوال از دولت و وزرا را دارد؟!

آیا می تواند (به هر دلیلی) از وزراء سوال یا آنان را استیضاح کند؟!

آیا مجلس که منتخب ملت است و نقش قانون گذاری و نظارتی دارد، می تواند عدم کفایت سیاسی رئیس جمهوری را مطرح سازد؟!

همه ی این موارد در نص صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی وجود دارد. ولی متاسفانه کار را به جایی رسانده اند که اگر نماینده ای سوالی بکند با بدترین هجمه های سیاسی مواجه می شود که چرا سوال کردی!

اگر مجلس در مساله ای مستقل وارد شود و بخواهد کند و کاوی کند چنان پتکی بر سر مجلس می کوبند که اصلا مجلس در راس امور نیست و امام هم در زمان خود یک حرفی زده !!

در باب مجلس خبرگان هم که شما پرسیدید، اوضاع همین است.

ببینید!

مجلس خبرگان برای تعیین رهبری و نظارت بر عملکرد وی شکل گرفته است. در قانون صراحتا آمده است که مجلس خبرگان در مواردی حق عزل رهبری را دارد. مثلا اگر رهبری فاقد شرایط لازم باشد، یا به دلیل عارضه ی کهولت سنی، مثل دچار شدن به فراموشی، شرایط رهبری را از دست بدهد، و یا فقهای شورای خبرگان متوجه بشوند که از ابتدا انتخابشان اشتباه بوده است، در چنین مواردی، فقهای خبرگان حق برکناری و عزل رهبری را دارند. تمام این مواردی که عرض کردم نص صریح قانون اساسی است.

اما اینها می گویند اصلا صراحت قانون اساسی را بیان نکن، اشاره نکن! حتی تلفظ هم نکن!

اگر اینچنین است! پس اصلا چرا قانون اساسی نوشته شده است؟!!

نکته ی مهم اینست که این قوانین زمانی تهیه و تدوین شده اند که انقلاب به پیروزی رسیده و عالی ترین و بارزترین چهره های جمهوری اسلامی اعم از روحانی و غیر روحانی در مجلس خبرگان رهبری (نیمه اول سال ۵۸) حضور داشتند و با وجود اینکه بنیانگذار نظام در قید حیات و در سلامت کامل هستند، قوانین را تهیه و تدوین و مصوب می کنند.

دقت کنید!

حال همین فقهای شاخص و برجسته، می خواهند برای آینده کشور، رهبری تعیین کنند و بر عملکرد وی نظارت دائمی داشته باشند. فقهایی که در سطح مرجعیت بودند از جمله آیات عظام موسوی اردبیلی، صانعی، فاضل لنکرانی، طباطبایی، شیخ جلال طاهری گلپایگانی، خادمی، آذری، میانه جی، روحانی، مشکینی، خاتمی، نجفی خوانساری، راستی، مومن، امینی، شیخ عباس ایزدی و بسیاری دیگر که از چهره های برجسته و بارز روحانیت بودند.

این اشخاص می خواهند در زمان امام که خود حی و حاضر و زنده است، بنیانگذار انقلاب است، دوست و دشمن بر رهبری و مدیریت قوی وی، اذعان دارند، مرجع تقلید است و در جهان به عنوان یک کاریزمای سیاسی، مذهبی مطرح است، مجلس خبرگان تشکیل دهند.

به قدری ایشان جایگاه مقدسی داشتند و از نفوذ رهبری معنوی و سیاسی برخوردار بودند که برخی حتی حاضر نبودند مجلس خبرگان شکل بگیرد چرا که آنرا بی حرمتی نسبت به امام می دانستند و اصلا زیر بار شکل گیری خبرگان رهبری نمی رفتند.

حال شما شخصیت والای امام را بنگرید. امام به محض متوجه شدن از این موضوع، شخصا وارد عمل شده و می فرمایند: " الان یک دسته … دور افتاده اند که این مجلس خبرگان نباید باشد. برای اینکه تضعیف رهبری است. مجلس خبرگان تقویت رهبری است… این یک تکلیف است … مجلسی که برای ادامه نظام جمهوری اسلامی و مشروعیت بخشیدن به آن نقش اساسی دارد، مجلسی که علاقه مندان به اسلام وجمهوری اسلامی دل بدان بسته و مخالفان و دشمنان چشم به آن دوخته اند "

پس از تاکید و اصرار امام، حجت السلام والمسلمین ناطق نوری که آن زمان وزیر کشور بودند طی نامه ای به امام برای اجرای قانون انتخابات مجلس خبرکان کسب تکلیف می کنند و امام در جواب می گوید:"موافقت می شود. ان شاء الله مبارک باشد"

بالاخره با پیگیری و حمایت و تاکید حضرت امام مبنی بر ضرورت تشکیل خبرگان، انتخابات باشکوهی برای خبرگان برگزار و بیش از ۷۵درصد مردم در این انتخابات شرکت نموده و بدین ترتیب مجلس خبرگان تشکیل شد که از جمله اسامی فوق ذکر شده همه عضو خبرگان بودند. اما حتی بعد از انتخابات نیز بیش از ۸ماه طول کشید تا مجلس خبرگان تشکیل جلسه بدهد، یعنی در سال ۶۱ انتخابات خبرگان انجام شد اما اولین جلسه ی این مجلس در مردادماه سال ۶۲ تشکیل گردید. (مساله ای که به هیچ وجه در سایر انتخابات مسبوق به سابقه نبود و تمام انتخابات ها به فاصله حداکثر یکماه تا ۴۰ روز تشکیل جلسه می دادند)

ولی در نهایت با اصرار و تاکید و پیکیری امام، خبرگان افتتاح گردید و امام جهت تقویت و حمایت بیش از پیش از خبرگان، پیامی را برای این مجلس صادر نمودند، اما در بخشی از این پیام فرمودند: "اکنون شما ای فقهای شورای خبرگان و ای برگزیدگان ملت ستمدیده در طول تاریخ شاهنشاهی و ستمشاهی، مسئولیتی را قبول فرمودید که در راس همه مسئولیتها است … بالاترین انحراف که منجر به انحراف تمام ارگانها می شود انحراف رهبری است،که امروز شما نقش اول آن را دارید."

در نگاه و اندیشه امام، خبرگان رهبری نقش مهم تعیین رهبری و مسوولیت سنگین مراقبت بر حفظ شرایط رهبری را دارد. امام چنان عمل نمود که خبرگانی با جرات و آزادی عمل تشکیل گردد. چنانچه اشخاص برجسته مجلس خبرگان بر نظارت همه جانبه و دقیق بر عملکرد رهبری نطق می کنند و تاکید می ورزند.

آیت الله مشکینی در ضرورت تصویب قانون قوی نظارت بر رهبری در اجرای اصل ۱۱۱ فرمودند: "اگر می خواهید قانون وضع کنید شهامت دارید قانونی وضع کنید که همیشه بدرد می خورد و با هر رهبری و هر خبرگانی بسازد و اگر واقعا دوستان، این شهامت را ندارند چیزی وضع نکنند بگذارید برای آینده بماند که خبرگان دیگر وضع کنند."

آیت الله خامنه ای که آن زمان عضو خبرگان رهبری بودند می فرمایند : " آن امری که تشخیص آن را اصل۱۱۱بعهده خبرگان گذاشته امری نیست که بدون مراقبت و نظارت و تحقیق فهمیده بشود… این قابل قبول نیست که خبرگان امت که با آن همه رأی انتخاب شده اند بنشینند منتظر، در افواه مردم یک چیزی شایع بشود بعد این ها بروند تحقیق بکنند ببینند راست است یا دورغ! این را کسی از شما قبول نمی کند؛ خودتان باید نظارت کنید…"

آیت الله جوادی آملی نیز در این همین باب، فرمود: "خبرگان باید همیشه ناظر بر شئون کشور که در تحت رهبری، رهبر اداره می شود باشد…"

می بینید که امام با آینده نگری، پیگیری و حمایت، فضایی را بوجود آوردند که مشارکت حداکثری و بی نظیری در مجلس اول خبرگان رقم می خورد و در چنین فضایی است که آزادی اندیشه و عمل برای فقهای خبرگان و دیگر اشخاص و نهاد ها فراهم آمد.

آقای کروبی! پس چرا اکنون ما شاهد مجلس خبرگانی که شما آنرا توصیف می کنید، نیستیم؟ چه اتفاقاتی رخ داده که امروز شاهد تضعیف این نهاد مهم و اساسی هستیم؟

بله. متاسفانه همینطور است که می گویید.

ببینید! متاسفانه در تمام بخش ها چنین فضایی پیش آمده است. البته در خبرگان رهبری این مساله بسیار شدیدتر است.

متاسفانه گویا مفاهیم و ارزشها تغییر کرده اند.

جرم شده شجاعت؛ شجاعت شده جرم !

صداقت شده دروغگویی؛ دروغگویی شده صداقت!

امروز عملا کار به جایی رسیده است که دیگر انتخابات واقعی نداریم. بلکه شبهه انتخابات داریم که در فرصتی مغتنم به این مقوله مهم خواهم پرداخت.

البته در مورد حوادث خبرگان فعلا مصلحت نیست من وارد بحث تفصیلی شوم. همین قدر بگویم که در سال ۶۹ و پس از رحلت امام در ماه های آخر عمر دوره اول مجلس خبرگان ، یک دو فوریتی تشکیل دادند تا هر چه سریع تر و با شتاب بیشتری جلسه را تشکیل دهند. اینکه در چه فصلی از سال و در چه مکانی این جلسه تشکیل شد و چه مباحثی شکل گرفت و چه اشخاصی از رفتن به جلسه خودداری کردند، مورد بحث جدی است که بنده توضیح و تفضیل آنرا در صورت نیاز بازگو خواهم نمود.

طبق اصل ۱۰۸ قانون اساسی، شورای نگهبان موظف بود با همکاری وزارت کشور، فقط و فقط برای اولین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری همکاری نموده تا انتخابات برگزار و مجلس تشکیل گردد. اشخاص کاندیدا هم باید برای ورود به انتخابات خبرگان، از حوزه های علمیه قم، گواهی اجتهاد آورده و یا از سوی مدرسین نسبتا معروف گواهی قریب الاجتهادی می آوردند.

اما در همین ایام (سال ۶۹)، در حالی که طبق قانون، شورای نگهبان ماهیت اجرایی و نظارتی خود را بر نهاد خبرگان از دست داده بود و لذا حتی برگزاری و چگونگی برگزاری و کم و کیف آن به عهده ی خود خبرگان بود، اولین انحراف در همین جا رقم خورد. پس از تشکیل دوفوریتی جلسه در ماه های انتهایی عمر خبرگان که امام نیز در قید حیات نیستند، مصوب کردند که اختیارات را از حوزه های علمیه گرفته و به شورای نگهبان واگذار کنند، مساله ای که کاملا خلاف قانون بود و اولین انحراف را رقم زد!

اینچنین بود که سرنوشت خبرگان را زیر ساطور شورای نگهبان و برخوردهای سلیقه ای آنان قرار دادند. مساله ای که همان زمان نیز مورد نزاع و درگیری قرار گرفت.

شورای نگهبان نیز با گذاشتن شرط امتحان دادن برای احراز اجتهاد اشخاص، توانست بصورت سلیقه ای بسیاری را حذف و بر مجلس خبرگان مسلط شود.

به نحوی که بسیاری از آیات و فقهای برجسته از جمله احسان بخش، سیدمحمد علی و سید علی اصغر دستغیب و جمی که عضو منتخب مردم در خبرگان اول بودند، حذف شدند و برخی از فقها و آیات عظام با توجه به اینکه متوجه اتفاقات بودند، به این روند اعتراض نموده و آنرا در شان فقها ندانستند و کنار کشیدند و برخی نیز برای اثبات این رویه ی غلط، اعضای شورای نگهبان را به دادن امتحان مشترک در حوزه علمیه قم فراخواندند تا سطح معلومات اشخاص مشخص گردد.

بدین ترتیب و با ساطور شورای نگهبان خبرگان دوم شکل گرفت.

فلذا ما شاهدیم که سبک ترین و مبتذلترین انتخابات انجام شد به طوری که حضور مردم نیز بسیار کم رنگ بود ولی مدافعان این انتخابات مدعی بودند: "انتخابات مجلس خبرگان به دلیل عدم تاثیرگذاری مستقیم در امور جاری و روزمره مردم، با استقبال زیادی مواجه نشده است"

در حیات بنیانگذار جمهوری اسلامی با اصرار و تاکید ایشان، مجلس خبرگان قدرتمند و آزادانه ای تشکیل گردید چنانچه در نحوه اجرای اصل ۱۱۱ که یک اصل حساس و نظارتی است در اوج آزادی اندیشه و عمل، بررسی و تصویب نمودند. یکی از مواد آن این بود که در کمیته های نظارتی مجلس خبرگان بر رهبری دو گروه نمی توانند عضویت داشته باشند یکی بستگان اعم از نسبی و سببی رهبری و دوم، کسانی که از ناحیه رهبری حکم، سمت و مسولیت دارند.

اما در ادامه همان انحرافی که عرض کردم، همین ماده در سال ۷۱ یعنی در اولین سال دوره دوم خبرگان رهبری که بعد از رحلت امام با آن کم و کیفی که توضیح دادم تشکیل گردید و شرط نداشتن سمت و مسئولیت از جانب رهبری که اساسی ترین و موثرترین شرط نظارتی است، حذف گردید! و مابقی شروط باقی ماند.

لذا، متاسفانه نتیجه اش همین می شود که امروز می بینیم. تشکیل جلسه می دهند و نطق های بی خاصیت انجام می دهند. اگر در این میان کسی هم باشد تا حرفی بزند، فوری وی را بایکوت و تخطئه می کنند و حتی می گویند هر کسی که حرفی بزند، اخراجش می کنیم!! جمعیتهای فرمایشی راه می اندازند تا به جان یک عده عالم محترم و موجه در مناطق خویش، بیافتند و البته همزمان توپخانه های تهمت و افترا از طریق جراید اصول گرا برای جریان سازی علیه کسی که بخواهد نقدی بکند یا سوالی بپرسد، براه می افتد تا او را حذف و یا از صحنه خارج کنند!

تاکید همیشه بنده به قانون در همین موضوع نهفته است. به گفته امیرالمومنین(ع)، زمانیکه لشکر معاویه قرآن ها را بر سرنیزه ها کردند، فرمودند : "قرآن کاغذ است و مرکب، قرآن ناطق منم" لذا قانون در حد کاغذ و مرکب تا به مرحله ی اجرایی و عملی نرسد که اهمیت نمی یابد.

نتیجه ی چنین سیاستهایی همین می شود که یک نامه مستدل، حقوقی و مبتنی بر سیره انقلاب و قانون اساسی که از سر دلسوزی و نگرانی برای انقلاب و آینده کشور نوشته شده است، با این همه هجمه های مختلف سیاسی مواجه می گردد. بطوری که بعضی از جراید در پناه بی قانونی فحاشی می کنند و برخی از آقایان هم می گویند، اتاق جنایتکار لندن فلانی را هدایت کرده تا نامه بنویسد.


 


khaneye_cinema

میزان:خانه ی سینما در پاسخ به بیانیه معاونت سینمایی دولت با صدور جوابیه ای، ادعای این معاونت را کذب خواند و استفاده شمقدری از ادبیات هیجانی را برای تغییر واقعیت دانست.

به گزارش روزنامه های نزدیک دولت پوشش سبز دو تن از سینماگران ایرانی در شب جشن خانه ی سینما که به شدت مورد استقبال هواداران جنبش سبز قرار گرفت، باعث برانگیختن اعتراضاتی در بین چهره  های نزدیک به دولت شده است و معاونت سینمایی برای کاستن از فشار این اعتراضات بیانیه صادر کرده است که جوابیه خانه ی سینما را در پی داشته است.

به گزارش روابط عمومي معاونت سينمايي وزارت ارشاد در اين بيانيه كه با «انالله و انا اليه راجعون» آغاز مي‌شود آمده است:«من از خانواده شهدا عذر مي‌خواهم، من از شهداي عزيز كه خون مقدسشان براي رويش و نهال انقلاب اسلامي ريخته شد تا به درخت تناور و پر بركتي تبديل شود عذر مي‌خواهم... من از ملت بزرگ و قهرمان ايران كه با بزرگواري زخم زبان جاهلان را كه به اسلام و انقلاب طعنه مي‌زنند و آن را نشنيده مي‌گيرند عذر مي‌خواهم.

من از محضر رهبر بزرگ انقلاب اسلامي عذر مي‌خواهم. من در درگاه الهي و در پيشگاه امام حاضر مهدي موعود طلب عفو و بخشش مي‌نمايم.اينكه در مراسمي بنام جشن خانه سينما با هلهله و شادي بي‌خبران و غافلان پايان نظام جمهوري اسلامي ايران را آرزو مي‌كنند چه بايد كرد! كسي كه از روي غرور جاهلانه و شايد هم غفلت چنين سخناني بر زبان مي‌راند چه پاسخي دارد؟!

كساني كه شنيدند و سكوت كردند، كساني كه تشويق كردند و هلهله سر دادند، براستي مي‌دانند كجا ايستاده‌اند مي‌دانند پاگذاشتن برروي ميراث بزرگ امام و رهبر كبير انقلاب اسلامي و پايمال كردن خون ده‌ها هزار شهيد چه جفاي بزرگي است؟ حتماً نمي‌دانند. و الا فرزندان اين آب و خاك مثل همه آحاد ملت بزرگ و قهرمان ايران در هر شرايطي حاضر نيستند از انقلاب و نظام خود فاصله بگيرند. اين آفت شاه نشينان در سينماست كه گاهي گرفتار هيجان و گاهي لجبازي و گاهي غفلت و سرخوشي مي‌شوند. اميدوارم خداوند از اين لغزشها بگذرد.و بر بيچارگي ما اين خطاها را ببخشايد و رحم نمايد. مباد كه در روز جزا در پيشگاه صالحان و اولياء و شهدا سرافكنده باشيم. جواد شمقدري 7/ 7/ 89»

خانه سينما نيز بلافاصله اتهامات مطرح شده را رد كرد واطلاعيه اي چنين واكنش نشان داد:

«بيانيه سراسر کذب معاونت سينمايي درباره جشن سينماي ايران مايه شگفتي است. با تاسف و تلخي بايد گفت شرايط جاري جامعه به گونه‌اي است که غلبه رفتارها و گفتارهاي هيجاني، فارغ از اغراض و نيات نهفته در پس پشت آن تبديل به سکه رايج شده است.گذشته از آن که رفتار و گفتار هيجاني و احساساتي از جانب فيلمساز يا مدير فرهنگي باشد بايد گفت که نياز کشور، جامعه و فرهنگ به تدبير و عقل و انصاف ضرورتي انکار ناپذير است. آنچه در جشن سينماي ايران گذشت به استناد وقايع ثبت شده در حافظه دوربين‌ها و حضور دهها خبرنگار و صدها تن از اهالي فرهيخته سينماي ايران به هيچ وجه با اتهاماتي که در بيانيه معاونت سينمايي آمده همخواني و مطابقت نداشته و ندارد.

قطعا اگر بپذيريم فصل الخطاب تفاسير از هر گفته و نوشته‌اي قوانين حقوقي کشور باشد آنگاه است که مي‌توان با خيالي آرام و بي‌تشويش مهار امور را به مجراي عقلانيت سپرد.

خانه سينما بر مدار آن چه تاکنون عمل نموده است نياز امروز جامعه سينمايي کشور را در عقلانيت و آرامش مي‌داند. لذا با رد هر نوع رفتار مبتني بر احساسات بالاخص از ناحيه مديران فرهنگي، ضرورت امروز سينماي ايران را کار مضاعف مديران براي نجات سينماي گرفتار بحران مي‌داند.»


 


1-tahrim-3

رسانه‌های ژاپن روز پنجشنبه اعلام کردند که امکان دارد شرکت نفتی اینپکس ژاپن برای جلوگیری از قرار گرفتن در فهرست شرکت‌های تحریمی از سوی ایالات متحدها، از پروژه توسعه میدان نفتی آزادگان کنار بکشد. 

به نوشته خبرگزاری رویترز، رسانه‌های ژاپن روز پنجشنبه،‌ به نقل از منابع دولتی اعلام کردند که شرکت توسعه نفتی اینپکس که دولت ژاپن بزرگترین سهامدار آن است، برای جلوگیری از قرار گرفتن در فهرست تحریم‌های ایالات متحده تصمیم گرفته است از فعالیت در حوزه نفتی جمهوری اسلامی کنار کشیده و از پروژه توسعه میدان نفتی آزادگان در غرب اهواز انصراف دهد.

این خبرگزاری می‌افزاید که سخنگوی شرکت اینپکس گفته است که این شرکت هنوز تصمیم قطعی در این مورد نگرفته است و تصمیم دارد در این زمینه با دولت ژاپن مشورت کند و این در حالی است که خبرگزاری ژاپنی کیودو به نقل از آکیهیرو اوهاتا، وزیر بازرگانی ژاپن اعلام کرده است که اینپکس در صدد است از ادامه این پروژه انصراف دهد.

شرکت توسعه نفتی اینپکس که از سال ۲۰۰۱ پروژه توسعه میدان نفتی آزادگان را در دست گرفته، اعلام کرده است که تا کنون در حدود ۱۴۸ میلیون دلار برای پروژه آزادگان هزینه کرده است و این در حالی است که گفته شده است توسعه کامل این میدان ۲ میلیارد دلار هزینه در بر خواهد داشت.

میدان نفتی آزادگان بزرگترین میدان نفتی کشف شده توسط  ایران در سی سال گذشته است که  ذخیره آن حدود ۲۶ میلیارد بشکه نفتی تخمین زده می شود.

این میدان در سال ۲۰۰۸ تولید خود را آغاز کرده است و به گفته شرکت اینپکس در حال حاضر حدود ۴۵ هزار بشکه نفتی از آن استخراج می‌شود و این در حالی است که این میدان روزانه ظرفیت استخراج ۲۶۰ هزار بشکه نفتی را دارد.

دولت ژاپن که در اواسط شهریورماه در همراهی با چهارمین دور تحریم‌های بین‌المللی علیه جمهوری اسلامی، تحریم‌های اقتصادی تازه‌ای را علیه ایران به تصویب رساند، در حدود ۱۸.۷ درصد از سهام اینپکس را در اختیار دارد.

به دنبال به اجراء در‌آمدن تحریم‌های مضاعف ایالات متحده علیه ایران که به موجب آن شرکت‌هایی که کالا و خدمات لازم برای تولید بنزین در ایران را در اختیار جمهوری اسلامی قرار دهند، از سوی آمریکا تحریم خواهند شد، وزیر بازرگانی وقت ژاپن، اعلام کرد که تغییرات چندانی در سرمایه‌گذاری‌های نفتی شرکت اینپکس در ایران به وجود نخواهد آمد، اما اکنون به نظر می‌رسد که این شرکت تصمیم دارد تا برای جلوگیری از قرار گرفتن در فهرست شرکت‌های تحریم‌شده توسط ایالات متحده از ادامه پروژه توسعه میدان نفتی آزادگان دست بکشد.

دولت ژاپن در اواسط شهریور ماه در همراهی با چهارمین دور از تحریم‌های شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی، تحریم‌های اقتصادی تازه‌ای را علیه ایران به تصویب رساند که هدف آن‌ها عمدتاً، افراد، بانک‌ها و شرکت‌هایی است که به باور اعضای شورای امنیت سازمان ملل با برنامه‌های اتمی ایران مرتبط هستند.

 

منبع:رادیو فردا


 


ahmadinejad09h

دولت ایران می گوید که یک دوره از نظارت بر ترویج فرهنگ حجاب در ادارات انجام شده و از ماه دیگر نیز دوره جدید نظارت بر عفاف و حجاب در ادارات آغاز می شود.

محمد نجار، وزیر کشور که روز پنج شنبه ۸ مهر (۳۰ سپتامبر) در بیست و یکمین گردهمایی ائمه جمعه سراسر ایران شرکت کرده بود با بیان این مطلب، در مورد برخورد با هنجارشکنان گفت: "آئین نامه ای ابلاغ شده و نیروی انتظامی باید به عنوان ضابط نسبت به اجرایی کردن آن اقدام کند، ولی این کار همراه با تبلیغات و سر و صدا نیست."

وزیر کشور به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی که با نظر آیت الله خامنه ای برای اجرا ابلاغ شده است اشاره کرد و گفت: "هفت سر فصل آموزش در مدارس، کارهای رسانه ای در صدا و سیما، اقدامات فرهنگی توسط سینما، روزنامه ها و کتاب، نظارت بر ترویج فرهنگ عفاف در ادارت و سازمان ها، حمایت از تولیدکنندگان البسه مناسب، استفاده از توانمندی های حوزه علمیه، هم اندیشی با نخبگان و همچنین برخورد با هنجارشکنان و مانکن ها در حال اجرایی شدن است."

آقای نجار از ائمه جمعه کشور خواست که در خطبه هایشان به موضوعاتی مانند طلاق، اعتیاد، بدپوشی، کسب حلال و بحث ازدواج بپردازند و توجه به مساجد، جوانان، زنان و رفتار آنها در خانواده ها را مورد توجه قرار دهند.

اجرای طرح موسوم به "عفاف و حجاب" در ایران، طی سالهای گذشته، محل مناقشه در بین جناح های سیاسی ایران بوده است.

پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران، برخی منابع محافظه کار از بی میلی رئیس جمهوری ایران به اجرای طرح جامع گسترش فرهنگ حجاب و عفاف و نارضایتی رهبر جمهوری اسلامی از عدم اجرای این طرح خبر داده بودند.

این در حالی است که اجرای طرح "توسعه فرهنگ عفاف و حجاب"، که در سال ۱۳۸۲ با وجود نظر نامساعد دولت محمد خاتمی به تصویب "شورای عالی انقلاب فرهنگی" رسیده بود، با روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد دوباره در دستور کار قرار گرفت.

مطابق قانون مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، طرح جامع گسترش فرهنگ حجاب و عفاف شامل محورهای مختلفی می شود که از برخورد نیروی انتظامی با افراد "بدحجاب" گرفته تا تلاش برای "بالا بردن فرهنگ عفاف" توسط سازمان ها و وزارتخانه های مختلف را در بر می گیرد.

منبع:بی بی سی


 


sadr_ahmad

میزان:دکتر احمد صدرحاج سیدجوادی، در نامه ای خطاب به چهره های سرشناس بین المللی خواستار موضع گیری ایشان علیه ظلم به زندانیان سیاسی ایران و پیگرد حقوقی عاملان و آمران فجایع بعد از انتخابات شد.

به گزارش «میزان خبر» متن این نامه به شرح زیر است:

 

 

به نام خداوند جان و خرد                                 كزين برتر انديشه بر نگذرد

 

دبير كل محترم سازمان ملل متحد

جناب پاپ محترم، بنديكت شانزدهم

رييس محترم اتحاديه اروپا

با سلام و احترام؛

علت آن كه اينجانب خود را محق دانستم تا مراتبي را خدمت آن بزرگواران متذكر شوم، سابقه‌ي حدود هفتاد ساله‌اي است كه به عنوان دادستان، قاضي دادگستري، وكيل دعاوي، وزير دادگستري، عضويت در شوراي انقلاب و همچنين عضو موسس و فعال در جمعيت ايراني دفاع از آزادی و حقوق بشر پيش از انقلاب اسلامي 1979 و پس از آن به عنوان فعال سیاسی و حقوق بشر در ایران داشته‌ام. لازم به یادآوری است که جمعیت یاد شده عضو وابسته به اتحادیه‌ی بین‌المللی حقوق بشر و از جمله توابع سازمان ملل متحد محسوب می‌شود. در آن روزگار نيز نويسنده‌ي اين متن به اتفاق جمعي از دوستان در چند نوبت، از طریق نماینده‌ی این جمعیت در آمریکا – آقای دکتر ابراهیم یزدی - گزارشات مفصلي از نقض حقوق بشر در ايران و فشارهاي مادي و رواني بر ملت كه از ناحيه‌ي دولت وقت تحميل مي‌شد به سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی حقوق بشری ارسال مي‌داشت كه در مواردي نيز پيگيري مقامات، شخصيت‌ها و نهادهاي بين‌المللي از شدت فشارها كاسته و به بهبود شرايط زندانی كمك مي‌كرد. از جمله اقدامات صورت گرفته،ارسال شکواییه‌ي زندانیان سیاسی و خانواده‌های آنان بود که به طور ویژه می‌توان به شکواییه‌ی آیت الله سید علی خامنه‌ای رهبر کنونی نظام جمهوری اسلامی ایران از تبعیدگاه ایران‌شهر اشاره داشت.

اگرچه سازمان‌هاي تحت امر آن مقامات محترم متشكل از نمايندگان دولت‌هاست اما بر هيچ كس پوشيده نيست كه فلسفه و شان اصلي ايجاد نهادهاي حقوقي بين‌المللي، طرح مطالبات ملت‌ها و تاثيرگذاري بر اقدامات يك سويه‌ي دولت‌ها بوده و در همين راستا، ارتقاي فرآيند دمكراسي و حقوق بشر در اولويت دستور بحث‌هاي هميشگي قرار داشته است. بر همين اساس و دلایل بوده است كه اعلاميه‌‌ي جهاني حقوق بشر از جمله نخستين اسناد بين‌المللي است كه در نخستين فرصت پيش آمده‌ي پس از جنگ جهاني دوم و سقوط ديكتاتوري فاشيستي و نظامي هيتلر، مجمع عمومي سازمان ملل متحد آن را تصویب نمود. نياز به فضايي كه فرياد ملت‌هاي ستم‌ديده و گرفتار به بندهاي استبداد در آن‌جا شنيده شود و محدود ساختن حق حاكميت دولت‌ها به قواعد حقوقي يكسان كه پايه‌هاي اخلاق عمومي جهان محسوب مي‌شود، تنها دليلي بود كه مردم جهان را به انديشه‌ي تاسيس نهادهاي فراملي وادشت. امكان طرح دادخواهي از اقدامات دولت‌هايي كه حقوق طبيعي ملت‌ها را ناديده مي‌گيرند نيز از جمله اصول مسلمي است كه در اعلاميه جهاني حقوق بشر وجود داشته و كسي نمي تواند آن را انكار كند.

دبیر کل پیشین سازمان ملل متحد در سخن‌رانی خود به مناسبت دریافت جایزه‌ی صلح نوبل، خطاب به اعضای سازمان ملل که به بهانه‌ی حق حاکمیت ملی، منشور سازمان و معاهدات جهانی حقوق بشر را زیر پا می‌گذارند، از ضرورت و نیاز به ایجاد یک نهاد بین‌المللی به منظور رصد کردن وضعیت حقوق بشر در کشورهای مختلف  و بازخواست از دولت های ناقض حقوق بشر سخن گفت. این ضرورت موجب پیدایش شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و نیز دادگاه بین‌المللی کیفری شد.

تجربه‌ي سده‌‌‌‌‌‌‌‌ي اخير و ظهور ديوانه‌ها و ديكتاتورهايي كه امنيت جهان را به مخاطره افكندند: هيتلر، موسوليني، صدام حسين، فرانكو، پينوشه، بن‌لادن و بسياري ديگر مانند ايشان، گواه اين حقيقت است كه فقدان دمكراسي و نقض اصول مندرج در اعلاميه‌ي جهاني حقوق بشر، مقدمه‌اي لازم و حتمي براي وقوع فجايع انساني در سطحي فراتر از يك كشور و سرزمين خواهد بود و از همين رو شکی نیست كه بي‌توجهي به وقايعي از اين دست، مي‌تواند امنيت جهاني را تهديد كند.

وقايعي كه پس از دهمين انتخابات رياست جمهوري در ايران رخ داد از جمله حوادثي بود كه متاسفانه با اقدام شايسته جهاني روبرو نشد و بيم آن مي‌رود كه بار ديگر هزينه‌هاي مادي و معنوي سنگيني به مردم جهان تحميل شود كه در صورت ابراز واكنش‌هاي به‌موقع، قابل احتراز مي‌بود. تقلب گسترده در آراي مردم و روي كار آوردن شخصي كه به هيچ‌وجه مورد تاييد اكثريت ملت ايران قرار نداشت، فردي كه نه تنها در عرصه‌ي سياست‌ورزي منافع ملت ايران را در نظر ندارد كه در حوزه‌ي كلام نيز هرگز در شان مقام رسمي خود رفتار نكرده و با به كارگرفتن ادبياتي كه همواره از آن بوي تهديد و خودكامگي به گوش مي‌رسد و با طرح مباحث بي‌فايده و فاقد مباني تاريخي و حتي ديني مانند انكار كلي هولوكاست و يا مديريت جهاني، صرفاً در پي طرح نام و چهره‌‌ي خود در افكار عمومي جهان مي‌باشد، موضوعاتي كه افزون بر نادرست بودن، عزت و شان ملتي با تاريخ هفت‌هزار ساله را ناديده مي‌گيرد.

پرسش بنيادين آن است كه انگيزه‌‌ي رييس دولت دهم در ایران از طرح چنين مسايلي چه مي‌تواند باشد؟

پاسخ آن است كه اعتراضاتي كه از ابتدا نسبت به تصميم‌سازي‌هاي سياسي و اقتصادي دولت نهم و سپس دهم از سوي فعالان سياسي، مطبوعاتي، دانشجويي، حقوق بشر، كارگري و همچنين جنبش زنان ايران مطرح مي‌شد و در نتيجه‌ي اعتراض فراگير ملت به تقلب صورت گرفته در انتخابات گذشته ايران و روي كار آمدن دولت كودتا به اوج خود رسيد، به گونه‌اي بود كه جهان را به انديشه و اعتراض واداشت و وجهه‌اي نو از خواسته‌هاي مترقي ملت ايران را به نمايش گذاشت. از همين رو آقاي احمدي‌نژاد، حامیان و همراهانش به منظور تداوم حاكميت خود، بر آن شدند كه تا حد ممكن، با فروكاستن از موقعيت نوين پيش آمده براي ملت، جنبش ملي سبز ايران را از تعاملات بين‌المللي و همراهي ساير ملت‌ها دور كنند و از همين رو بر طبل مسايلي كوفتند كه وجهه‌ي ايرانيان معترض و حتي تمامي ملت ايران را مخدوش سازند. متاسفانه در اين راستا هم‌سويي عجيبي ميان مواضع و منافع دولت ايران با منافع ساير دولت‌هاي ناقض حقوق بشر و حتي جنايت‌كار عليه بشريت مانند صهيونيست‌ها به چشم مي‌خورد و به همين دليل، هر دو طرف مانند تيغه‌هاي قيچي كه اگرچه در ظاهر به نظر مي‌رسد در خلاف يكديگر قرار دارند اما در عمل منافع مشتركي را دنبال كردند.

از يك سو اصرار مقامات حاكم بر اجراي حكم سنگسار زني كه ابعاد پرونده‌ي قضايي‌اش در ابهام کامل قرار دارد با نفوذ فوق‌ تصوری كه امروزه قوه مجريه در دادگاه‌هاي دادگستري ايران به دست آورده‌ و از اصول تفكيك قوا و استقلال نهادهاي قضايي در ايران، افسانه‌اي بيش بر جاي نگذاشته‌ و از سوي ديگر، تبليغات گسترده‌ي سازمان‌هاي بين‌المللي‌ و شخصيت‌هاي معتبر جهاني بر سر اين امر، در حالي كه روزانه ده‌ها مورد مشابه آن در ايران وجود دارد، هيچ حاصلي جز انحراف افكار عمومي جهان از مطالبات اصلي ملت ايران و تنزل جايگاه و شان ايرانيان ندارد و حال آن كه فرهنگ و تمدن اسلامي و ایرانی هرگز تناسبي با چنين اعمال موحشي نداشته و ندارد.

در اين‌جا، روي سخنم با جناب پاپ، رهبر  كليساي كاتوليك جهان است، با كمال ادب به آن مقام روحاني عرض مي‌كنم كه حكم سنگسار نه در قرآن مجيد وجود دارد و نه سابقه‌اي در سنت و روش‌هاي اعلام شده از سوي پيامبر اسلام (ص) داشته و بلكه حتي شرايط سختي كه به عنوان ادله اثباتي گناه كبيره زنا ياد شده است، حكايت از عدم تمايل بزرگان دين اسلام به اثبات و طرح عمومي چنين عمل شنيعي دارد.  حال این سوال مطرح است که جنابعالی که امروز نماد دیانت و پیامبری هستید که بشارت رحمت، مهر و صلح محسوب می شود از چه رو نسبت به فجایع انسانی بی مانندی که این روزها در ایران و غزه جریان دارد، سکوت پیشه کرده اید؟ ممانعت مقامات اسراییلی از رسیدن آذوقه و کمک های دارویی به غزه و جان دادن تدریجی هزاران زن و کودک فلسطینی و کشتار و حبس ده ها ایرانی به جرم اعتراض به سیاست های دولت آقای احمدی نژاد و درخواست انتخابات آزاد، سالم و عادلانه با کدام وجهه از تعالیم حضرت عیسی مسیح (ع) تطابق دارد؟

مقامات محترم كه مورد خطاب اين نامه قرار گرفته‌ايد!

علت آن كه شما عالي‌جنابان را مورد خطاب قرار دادم، از باب مواضع انساني و مشفقانه‌اي بود كه در خصوص حكم سنگسار خانم سكينه آشتياني ابراز داشته و البته موجبات تقدیر و سپاس‌گذاری اکثریت قاطع ملت ایران را فراهم آورده بودید،اما بايد خدمتتان عرض كنم كه طی یک سال و نیم گذشته، افراد زيادي در نتيجه ی سركوب دولت و در فضاي امنيتي پس از انتخابات گذشته احكام كيفري سنگيني دريافت داشته‌اند. تحميل اتهام محاربه و صدور چندين مورد حكم اعدام در خصوص كساني كه از حقوق دفاعي ضروري حتي بر اساس قوانين اساسي و عادي جمهوري اسلامي ايران محروم بوده‌اند، نياز به فضاي هم‌دردي گسترده‌تر از سوي جهانيان و اقدامات موثر‌تري را از سوي دولت‌ها ضروري مي‌سازد. تا كنون بارها و بارها مقامات محترم مورد خطاب اين نامه در مواردي مانند اعدام افرادي كه در نوجواني مرتكب قتل عمد شده‌اند و يا ساير مرتكبان جرايم عمومي كه احكام سنگيني دريافت داشته‌اند، بيانيه‌هاي رسمي اعتراضي صادر كرده و يا به اعمال فشارهاي سياسي و حقوقي به دولت ايران متوسل شده‌اند اما متاسفانه در خصوص متهمان سياسي به ويژه يك سال اخير چنين امري به چشم نمي‌خورد. شوراي حقوق بشر سازمان ملل متحد و دادگاه بين‌المللي كيفري ( I.C.C )، امروزه مسووليت غبرقابل انكاري در بهبود شرايط و پيگرد كيفري عاملان و آمران فجايع پيش آمده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي پس از انتخابات ايران دارند.

امروزه صدها نفر از مردم اين كشور با احكام سنگين كيفري روبرو بوده و از محدويت‌هاي فراوان در رنج و تعب هستند. از آن‌جا كه باوري به ماندگاري دولت آقاي احمدي‌نژاد وجود ندارد، اميد است كه اين احكام توسط اعتراضات فراگير داخلي ملت ايران سرانجامي ديگر يابند، اما در خصوص محكومان به اعدام و يا برخي زندانيان سياسي كه سلامت جسماني ايشان در معرض تهديد جدي قرار دارد، وضع به گونه‌اي ديگر است و به جهت غيرقابل جبران بودن و برگشت‌ناپذيري پيامدهاي اجراي چنين احكامي، اقدامات فوري و موثرتر، بيش از پيش ضروری و ایجاب می‌نماید.

آقاي عبدالرضا قنبري فاقد هرگونه عضويت در احزاب سياسي بوده لیکن، از جمله افرادي است كه حكم اعدام دريافت داشته و اين حكم به تاييد دادگاه تجديد نظر نيز رسيده است و بنا بر اطلاعاتي كه به اينجانب رسيده است، ايشان هرگز حتي بر اساس قوانين جاري ايران نمي‌بايست چنين حكمي دريافت مي‌كرد. اين فرد دبير نمونه‌ي وزارت آموزش و پرورش ايران است و جز خبررساني محدود در حد چند دقيقه از تظاهرات روز عاشورا هيچ جرم ديگري نداشته و در اثر فشار بازجويي‌ها حاضر شده مواردي را عليه خود اقرار كند كه البته آن موارد نيز هرگز واقعیتی نداشته و مبنایی برای صدور حکم اعدام نیست.

خانم شيوا نظرآهاري خبرنگار و گزارش‌گر حقوق بشر به شش سال حبس در تبعيد در منطقه‌اي بد آب و هوا و دور از خانه‌ي خود محكوم شده است. آقاي عيسي سحرخيز، خبرنگار شهير بين‌المللي در اثر فشارهاي داخل زندان و فقدان امكانات پزشكي نيمه فلج شده و هيچ امدادي نسبت به وي صورت نمي‌گيرد و آقاي مهندس محسن صفايي فراهاني از مديران برجسته و متخصص با عارضه‌ي شديد قلبي محبوس زندان است و گزارش‌ها حکایت از آن دارند که ماموران امنیتی زندان اوین، وی را مورد ضرب و شتم قرار داده و با غل و زنجیر بر دست و پا برای معاینات پزشکی به بیمارستان برده‌اند. خانم هنگامه شهیدی نیز از جمله روزنامه نگارانی است که به شش سال حبس محکوم شده و خانم بهاره هدایت از فعالان دانشجویی به نه و نیم سال حبس در حالی محکوم شده است که چند پرونده ی کیفری مطروح نیز در حال رسیدگی دارد و آقای عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر نیز در حالی برای سومین بار بازداشت موقت شده است که شکایتی علیه مسوولان زندان و ماموران امنیتی طرح کرده و به همین جهت در وضعیتی نامعلوم و تحت فشار مضاعف به سر می برد. آقای مهندس عماد بهاور ریس شاخه جوانان نهضت آزادی ایران نیز یکی دیگر از جوانان اندیشمندی است که به جرم اعتراض به مشی سیاسی دولت و به رغم مخالفت اولیه ی بازپرس پرونده، بنا بر اصرار صریح مقامات امنیتی وزارت اطلاعات، چهار بار ظرف یک سال بازداشت شده و در حال حاضر نیز بدون صدور حکم قضایی محبوس است. به نظر عالي‌جنابان اين افراد و ده‌ها فرهيخته‌ي ديگري كه اين روزها محبوس زندان‌های وزارت اطلاعات دولت احمدي‌ن‍‍‍‍ژاد هستند، سزاوار همدردي‌ نیستند؟ اعطاي تابعيت افتخاري كشور فرانسه به عنوان مهد دمكراسي و حقوق بشر و ابراز حمايت‌هاي جهاني سزاوار چه كساني است. مجرمان عادی یا معترضان سیاسی؟ سكوت در برابر چنين فجايعي چه معنايي مي‌تواند داشته باشد؟ من اگر بخواهم اسامی تمامی زندانیان سیاسی و زندانی‌های وجدان را بیاورم، مثنوی هفتاد من خواهد شد.

اما به پیوست گزارشی حاوی نام و مشخصات بیش از 200 نفر از آنها را که به صدها سال زندان محکوم شهد اند و یا بلاتکلیف در زندان محبوسند ارسال می نمایم

 

مقامات محترم!

قرآن مجيد مقرر مي‌دارد كه كشته شدن ناحق حتی یک انسان اعم از زن و مرد، فارغ از دین، مذهب و نژاد به منزله‌ي نابودي تمامي بشريت است و چه عملي ناحق‌تر از كشتن و سلب آزادی فردي كه در اثر اعتراض به سياست‌هاي دولت و در نتيجه‌‌ي فشارهاي غيرقابل تحمل مجبور به اقرار عليه خود شده است. نامه‌هاي سرگشاده‌ي آقايان عبدالله مومني و حمزه كرمي از فعالان دانشجويي و سياسي ايران كه امروز گرفتار و دربند هستند، حكايت از درستي اين ادعا و عمق فجايعي دارد كه امروزه در دستگاه‌هاي قضايي و زندان‌هاي ايران جاري است. بنابراين خواهشمند است تا با استفاده از تمامي امكانات خود از يك سو در جهت توقف فوري و جلوگيري از اجراي احكام ناعادلانه‌ي صادره در خصوص فعالان سياسي ايران، به ويژه محكومان به اعدام و از سوي ديگر با ارسال گزارش به نهادهاي حقوقي بين‌المللي، نسبت به پيگرد كيفري و محكوميت اشخاص و نهادهاي شبه‌ نظامي / امنيتي و در راس آنان شخص رييس دولت ايران اقدام لازم مبذول فرماييد. در غير اين صورت اقدامات و اعلام مواضع بشردوستانه‌ آن مقامات در خصوص ساير متهمان جرايم عمومي توجيه مناسبي نزد افكار عمومي جهان نخواهد داشت و چه بسا به گونه ديگري تعبير شود.

به اميد تحقق آزادي و عدالت براي تمامي بشريت؛

 

احمد صدر حاج سيد جوادي

حقوق‌دان و وزير اسبق دادگستري


 


sadr_ahmad

میزان:دکتر احمد صدرحاج سیدجوادی، در نامه ای خطاب به چهره های سرشناس بین المللی خواستار موضع گیری ایشان علیه ظلم به زندانیان سیاسی ایران و پیگرد حقوقی عاملان و آمران فجایع بعد از انتخابات شد.

به گزارش «میزان خبر» متن این نامه به شرح زیر است:

 

 

به نام خداوند جان و خرد                                 كزين برتر انديشه بر نگذرد

 

دبير كل محترم سازمان ملل متحد

جناب پاپ محترم، بنديكت شانزدهم

رييس محترم اتحاديه اروپا

با سلام و احترام؛

علت آن كه اينجانب خود را محق دانستم تا مراتبي را خدمت آن بزرگواران متذكر شوم، سابقه‌ي حدود هفتاد ساله‌اي است كه به عنوان دادستان، قاضي دادگستري، وكيل دعاوي، وزير دادگستري، عضويت در شوراي انقلاب و همچنين عضو موسس و فعال در جمعيت ايراني دفاع از آزادی و حقوق بشر پيش از انقلاب اسلامي 1979 و پس از آن به عنوان فعال سیاسی و حقوق بشر در ایران داشته‌ام. لازم به یادآوری است که جمعیت یاد شده عضو وابسته به اتحادیه‌ی بین‌المللی حقوق بشر و از جمله توابع سازمان ملل متحد محسوب می‌شود. در آن روزگار نيز نويسنده‌ي اين متن به اتفاق جمعي از دوستان در چند نوبت، از طریق نماینده‌ی این جمعیت در آمریکا – آقای دکتر ابراهیم یزدی - گزارشات مفصلي از نقض حقوق بشر در ايران و فشارهاي مادي و رواني بر ملت كه از ناحيه‌ي دولت وقت تحميل مي‌شد به سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی حقوق بشری ارسال مي‌داشت كه در مواردي نيز پيگيري مقامات، شخصيت‌ها و نهادهاي بين‌المللي از شدت فشارها كاسته و به بهبود شرايط زندانی كمك مي‌كرد. از جمله اقدامات صورت گرفته،ارسال شکواییه‌ي زندانیان سیاسی و خانواده‌های آنان بود که به طور ویژه می‌توان به شکواییه‌ی آیت الله سید علی خامنه‌ای رهبر کنونی نظام جمهوری اسلامی ایران از تبعیدگاه ایران‌شهر اشاره داشت.

اگرچه سازمان‌هاي تحت امر آن مقامات محترم متشكل از نمايندگان دولت‌هاست اما بر هيچ كس پوشيده نيست كه فلسفه و شان اصلي ايجاد نهادهاي حقوقي بين‌المللي، طرح مطالبات ملت‌ها و تاثيرگذاري بر اقدامات يك سويه‌ي دولت‌ها بوده و در همين راستا، ارتقاي فرآيند دمكراسي و حقوق بشر در اولويت دستور بحث‌هاي هميشگي قرار داشته است. بر همين اساس و دلایل بوده است كه اعلاميه‌‌ي جهاني حقوق بشر از جمله نخستين اسناد بين‌المللي است كه در نخستين فرصت پيش آمده‌ي پس از جنگ جهاني دوم و سقوط ديكتاتوري فاشيستي و نظامي هيتلر، مجمع عمومي سازمان ملل متحد آن را تصویب نمود. نياز به فضايي كه فرياد ملت‌هاي ستم‌ديده و گرفتار به بندهاي استبداد در آن‌جا شنيده شود و محدود ساختن حق حاكميت دولت‌ها به قواعد حقوقي يكسان كه پايه‌هاي اخلاق عمومي جهان محسوب مي‌شود، تنها دليلي بود كه مردم جهان را به انديشه‌ي تاسيس نهادهاي فراملي وادشت. امكان طرح دادخواهي از اقدامات دولت‌هايي كه حقوق طبيعي ملت‌ها را ناديده مي‌گيرند نيز از جمله اصول مسلمي است كه در اعلاميه جهاني حقوق بشر وجود داشته و كسي نمي تواند آن را انكار كند.

دبیر کل پیشین سازمان ملل متحد در سخن‌رانی خود به مناسبت دریافت جایزه‌ی صلح نوبل، خطاب به اعضای سازمان ملل که به بهانه‌ی حق حاکمیت ملی، منشور سازمان و معاهدات جهانی حقوق بشر را زیر پا می‌گذارند، از ضرورت و نیاز به ایجاد یک نهاد بین‌المللی به منظور رصد کردن وضعیت حقوق بشر در کشورهای مختلف  و بازخواست از دولت های ناقض حقوق بشر سخن گفت. این ضرورت موجب پیدایش شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و نیز دادگاه بین‌المللی کیفری شد.

تجربه‌ي سده‌‌‌‌‌‌‌‌ي اخير و ظهور ديوانه‌ها و ديكتاتورهايي كه امنيت جهان را به مخاطره افكندند: هيتلر، موسوليني، صدام حسين، فرانكو، پينوشه، بن‌لادن و بسياري ديگر مانند ايشان، گواه اين حقيقت است كه فقدان دمكراسي و نقض اصول مندرج در اعلاميه‌ي جهاني حقوق بشر، مقدمه‌اي لازم و حتمي براي وقوع فجايع انساني در سطحي فراتر از يك كشور و سرزمين خواهد بود و از همين رو شکی نیست كه بي‌توجهي به وقايعي از اين دست، مي‌تواند امنيت جهاني را تهديد كند.

وقايعي كه پس از دهمين انتخابات رياست جمهوري در ايران رخ داد از جمله حوادثي بود كه متاسفانه با اقدام شايسته جهاني روبرو نشد و بيم آن مي‌رود كه بار ديگر هزينه‌هاي مادي و معنوي سنگيني به مردم جهان تحميل شود كه در صورت ابراز واكنش‌هاي به‌موقع، قابل احتراز مي‌بود. تقلب گسترده در آراي مردم و روي كار آوردن شخصي كه به هيچ‌وجه مورد تاييد اكثريت ملت ايران قرار نداشت، فردي كه نه تنها در عرصه‌ي سياست‌ورزي منافع ملت ايران را در نظر ندارد كه در حوزه‌ي كلام نيز هرگز در شان مقام رسمي خود رفتار نكرده و با به كارگرفتن ادبياتي كه همواره از آن بوي تهديد و خودكامگي به گوش مي‌رسد و با طرح مباحث بي‌فايده و فاقد مباني تاريخي و حتي ديني مانند انكار كلي هولوكاست و يا مديريت جهاني، صرفاً در پي طرح نام و چهره‌‌ي خود در افكار عمومي جهان مي‌باشد، موضوعاتي كه افزون بر نادرست بودن، عزت و شان ملتي با تاريخ هفت‌هزار ساله را ناديده مي‌گيرد.

پرسش بنيادين آن است كه انگيزه‌‌ي رييس دولت دهم در ایران از طرح چنين مسايلي چه مي‌تواند باشد؟

پاسخ آن است كه اعتراضاتي كه از ابتدا نسبت به تصميم‌سازي‌هاي سياسي و اقتصادي دولت نهم و سپس دهم از سوي فعالان سياسي، مطبوعاتي، دانشجويي، حقوق بشر، كارگري و همچنين جنبش زنان ايران مطرح مي‌شد و در نتيجه‌ي اعتراض فراگير ملت به تقلب صورت گرفته در انتخابات گذشته ايران و روي كار آمدن دولت كودتا به اوج خود رسيد، به گونه‌اي بود كه جهان را به انديشه و اعتراض واداشت و وجهه‌اي نو از خواسته‌هاي مترقي ملت ايران را به نمايش گذاشت. از همين رو آقاي احمدي‌نژاد، حامیان و همراهانش به منظور تداوم حاكميت خود، بر آن شدند كه تا حد ممكن، با فروكاستن از موقعيت نوين پيش آمده براي ملت، جنبش ملي سبز ايران را از تعاملات بين‌المللي و همراهي ساير ملت‌ها دور كنند و از همين رو بر طبل مسايلي كوفتند كه وجهه‌ي ايرانيان معترض و حتي تمامي ملت ايران را مخدوش سازند. متاسفانه در اين راستا هم‌سويي عجيبي ميان مواضع و منافع دولت ايران با منافع ساير دولت‌هاي ناقض حقوق بشر و حتي جنايت‌كار عليه بشريت مانند صهيونيست‌ها به چشم مي‌خورد و به همين دليل، هر دو طرف مانند تيغه‌هاي قيچي كه اگرچه در ظاهر به نظر مي‌رسد در خلاف يكديگر قرار دارند اما در عمل منافع مشتركي را دنبال كردند.

از يك سو اصرار مقامات حاكم بر اجراي حكم سنگسار زني كه ابعاد پرونده‌ي قضايي‌اش در ابهام کامل قرار دارد با نفوذ فوق‌ تصوری كه امروزه قوه مجريه در دادگاه‌هاي دادگستري ايران به دست آورده‌ و از اصول تفكيك قوا و استقلال نهادهاي قضايي در ايران، افسانه‌اي بيش بر جاي نگذاشته‌ و از سوي ديگر، تبليغات گسترده‌ي سازمان‌هاي بين‌المللي‌ و شخصيت‌هاي معتبر جهاني بر سر اين امر، در حالي كه روزانه ده‌ها مورد مشابه آن در ايران وجود دارد، هيچ حاصلي جز انحراف افكار عمومي جهان از مطالبات اصلي ملت ايران و تنزل جايگاه و شان ايرانيان ندارد و حال آن كه فرهنگ و تمدن اسلامي و ایرانی هرگز تناسبي با چنين اعمال موحشي نداشته و ندارد.

در اين‌جا، روي سخنم با جناب پاپ، رهبر  كليساي كاتوليك جهان است، با كمال ادب به آن مقام روحاني عرض مي‌كنم كه حكم سنگسار نه در قرآن مجيد وجود دارد و نه سابقه‌اي در سنت و روش‌هاي اعلام شده از سوي پيامبر اسلام (ص) داشته و بلكه حتي شرايط سختي كه به عنوان ادله اثباتي گناه كبيره زنا ياد شده است، حكايت از عدم تمايل بزرگان دين اسلام به اثبات و طرح عمومي چنين عمل شنيعي دارد.  حال این سوال مطرح است که جنابعالی که امروز نماد دیانت و پیامبری هستید که بشارت رحمت، مهر و صلح محسوب می شود از چه رو نسبت به فجایع انسانی بی مانندی که این روزها در ایران و غزه جریان دارد، سکوت پیشه کرده اید؟ ممانعت مقامات اسراییلی از رسیدن آذوقه و کمک های دارویی به غزه و جان دادن تدریجی هزاران زن و کودک فلسطینی و کشتار و حبس ده ها ایرانی به جرم اعتراض به سیاست های دولت آقای احمدی نژاد و درخواست انتخابات آزاد، سالم و عادلانه با کدام وجهه از تعالیم حضرت عیسی مسیح (ع) تطابق دارد؟

مقامات محترم كه مورد خطاب اين نامه قرار گرفته‌ايد!

علت آن كه شما عالي‌جنابان را مورد خطاب قرار دادم، از باب مواضع انساني و مشفقانه‌اي بود كه در خصوص حكم سنگسار خانم سكينه آشتياني ابراز داشته و البته موجبات تقدیر و سپاس‌گذاری اکثریت قاطع ملت ایران را فراهم آورده بودید،اما بايد خدمتتان عرض كنم كه طی یک سال و نیم گذشته، افراد زيادي در نتيجه ی سركوب دولت و در فضاي امنيتي پس از انتخابات گذشته احكام كيفري سنگيني دريافت داشته‌اند. تحميل اتهام محاربه و صدور چندين مورد حكم اعدام در خصوص كساني كه از حقوق دفاعي ضروري حتي بر اساس قوانين اساسي و عادي جمهوري اسلامي ايران محروم بوده‌اند، نياز به فضاي هم‌دردي گسترده‌تر از سوي جهانيان و اقدامات موثر‌تري را از سوي دولت‌ها ضروري مي‌سازد. تا كنون بارها و بارها مقامات محترم مورد خطاب اين نامه در مواردي مانند اعدام افرادي كه در نوجواني مرتكب قتل عمد شده‌اند و يا ساير مرتكبان جرايم عمومي كه احكام سنگيني دريافت داشته‌اند، بيانيه‌هاي رسمي اعتراضي صادر كرده و يا به اعمال فشارهاي سياسي و حقوقي به دولت ايران متوسل شده‌اند اما متاسفانه در خصوص متهمان سياسي به ويژه يك سال اخير چنين امري به چشم نمي‌خورد. شوراي حقوق بشر سازمان ملل متحد و دادگاه بين‌المللي كيفري ( I.C.C )، امروزه مسووليت غبرقابل انكاري در بهبود شرايط و پيگرد كيفري عاملان و آمران فجايع پيش آمده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي پس از انتخابات ايران دارند.

امروزه صدها نفر از مردم اين كشور با احكام سنگين كيفري روبرو بوده و از محدويت‌هاي فراوان در رنج و تعب هستند. از آن‌جا كه باوري به ماندگاري دولت آقاي احمدي‌نژاد وجود ندارد، اميد است كه اين احكام توسط اعتراضات فراگير داخلي ملت ايران سرانجامي ديگر يابند، اما در خصوص محكومان به اعدام و يا برخي زندانيان سياسي كه سلامت جسماني ايشان در معرض تهديد جدي قرار دارد، وضع به گونه‌اي ديگر است و به جهت غيرقابل جبران بودن و برگشت‌ناپذيري پيامدهاي اجراي چنين احكامي، اقدامات فوري و موثرتر، بيش از پيش ضروری و ایجاب می‌نماید

آقاي عبدالرضا قنبري فاقد هرگونه عضويت در احزاب سياسي بوده لیکن، از جمله افرادي است كه حكم اعدام دريافت داشته و اين حكم به تاييد دادگاه تجديد نظر نيز رسيده است و بنا بر اطلاعاتي كه به اينجانب رسيده است، ايشان هرگز حتي بر اساس قوانين جاري ايران نمي‌بايست چنين حكمي دريافت مي‌كرد. اين فرد دبير نمونه‌ي وزارت آموزش و پرورش ايران است و جز خبررساني محدود در حد چند دقيقه از تظاهرات روز عاشورا هيچ جرم ديگري نداشته و در اثر فشار بازجويي‌ها حاضر شده مواردي را عليه خود اقرار كند كه البته آن موارد نيز هرگز واقعیتی نداشته و مبنایی برای صدور حکم اعدام نیست.

خانم شيوا نظرآهاري خبرنگار و گزارش‌گر حقوق بشر به شش سال حبس در تبعيد در منطقه‌اي بد آب و هوا و دور از خانه‌ي خود محكوم شده است. آقاي عيسي سحرخيز، خبرنگار شهير بين‌المللي در اثر فشارهاي داخل زندان و فقدان امكانات پزشكي نيمه فلج شده و هيچ امدادي نسبت به وي صورت نمي‌گيرد و آقاي مهندس محسن صفايي فراهاني از مديران برجسته و متخصص با عارضه‌ي شديد قلبي محبوس زندان است و گزارش‌ها حکایت از آن دارند که ماموران امنیتی زندان اوین، وی را مورد ضرب و شتم قرار داده و با غل و زنجیر بر دست و پا برای معاینات پزشکی به بیمارستان برده‌اند. خانم هنگامه شهیدی نیز از جمله روزنامه نگارانی است که به شش سال حبس محکوم شده و خانم بهاره هدایت از فعالان دانشجویی به نه و نیم سال حبس در حالی محکوم شده است که چند پرونده ی کیفری مطروح نیز در حال رسیدگی دارد و آقای عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر نیز در حالی برای سومین بار بازداشت موقت شده است که شکایتی علیه مسوولان زندان و ماموران امنیتی طرح کرده و به همین جهت در وضعیتی نامعلوم و تحت فشار مضاعف به سر می برد. آقای مهندس عماد بهاور ریس شاخه جوانان نهضت آزادی ایران نیز یکی دیگر از جوانان اندیشمندی است که به جرم اعتراض به مشی سیاسی دولت و به رغم مخالفت اولیه ی بازپرس پرونده، بنا بر اصرار صریح مقامات امنیتی وزارت اطلاعات، چهار بار ظرف یک سال بازداشت شده و در حال حاضر نیز بدون صدور حکم قضایی محبوس است. به نظر عالي‌جنابان اين افراد و ده‌ها فرهيخته‌ي ديگري كه اين روزها محبوس زندان‌های وزارت اطلاعات دولت احمدي‌ن‍‍‍‍ژاد هستند، سزاوار همدردي‌ نیستند؟ اعطاي تابعيت افتخاري كشور فرانسه به عنوان مهد دمكراسي و حقوق بشر و ابراز حمايت‌هاي جهاني سزاوار چه كساني است. مجرمان عادی یا معترضان سیاسی؟ سكوت در برابر چنين فجايعي چه معنايي مي‌تواند داشته باشد؟ من اگر بخواهم اسامی تمامی زندانیان سیاسی و زندانی‌های وجدان را بیاورم، مثنوی هفتاد من خواهد شد.

اما به پیوست گزارشی حاوی نام و مشخصات بیش از 200 نفر از آنها را که به صدها سال زندان محکوم شهد اند و یا بلاتکلیف در زندان محبوسند ارسال می نمایم

 

مقامات محترم!

قرآن مجيد مقرر مي‌دارد كه كشته شدن ناحق حتی یک انسان اعم از زن و مرد، فارغ از دین، مذهب و نژاد به منزله‌ي نابودي تمامي بشريت است و چه عملي ناحق‌تر از كشتن و سلب آزادی فردي كه در اثر اعتراض به سياست‌هاي دولت و در نتيجه‌‌ي فشارهاي غيرقابل تحمل مجبور به اقرار عليه خود شده است. نامه‌هاي سرگشاده‌ي آقايان عبدالله مومني و حمزه كرمي از فعالان دانشجويي و سياسي ايران كه امروز گرفتار و دربند هستند، حكايت از درستي اين ادعا و عمق فجايعي دارد كه امروزه در دستگاه‌هاي قضايي و زندان‌هاي ايران جاري است. بنابراين خواهشمند است تا با استفاده از تمامي امكانات خود از يك سو در جهت توقف فوري و جلوگيري از اجراي احكام ناعادلانه‌ي صادره در خصوص فعالان سياسي ايران، به ويژه محكومان به اعدام و از سوي ديگر با ارسال گزارش به نهادهاي حقوقي بين‌المللي، نسبت به پيگرد كيفري و محكوميت اشخاص و نهادهاي شبه‌ نظامي / امنيتي و در راس آنان شخص رييس دولت ايران اقدام لازم مبذول فرماييد. در غير اين صورت اقدامات و اعلام مواضع بشردوستانه‌ آن مقامات در خصوص ساير متهمان جرايم عمومي توجيه مناسبي نزد افكار عمومي جهان نخواهد داشت و چه بسا به گونه ديگري تعبير شود.

به اميد تحقق آزادي و عدالت براي تمامي بشريت؛

 

احمد صدر حاج سيد جوادي

حقوق‌دان و وزير اسبق دادگستري


 


safi

آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی، از مراجع تقلید شیعه با تاکید بر آنچه "ضرورت استقلال مجلس" می خواند، مخالفت خود را با طرح "نظارت مجلس بر نمایندگان" اعلام کرد. مخالفت آیت الله صافی گلپایگانی با این طرح در شرایطی عنوان می شود که آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، پیش از این خواستار تصویب طرحی در این خصوص شده بود.

آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی که از او به عنوان یکی از مراجع مورد وثوق جناح راست سنتی ایران نام می برند، در دیدار با علی لاریجانی، نماینده قم و رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به عدم همخواني طرح نظارت بر عملکرد نمايندگان با استقلال آنان، گفت: "نماينده بايد آزاد و مستقل باشد تا بتواند با آزادي کامل به وظايف خود عمل نمايد و اين گونه طرح ها موجب نظارت اکثريت بر اقليت مي شود که اين امر نيز با فلسفه استقلال نمايندگان مجلس در تضاد کامل است."

آیت الله صافی گلپایگانی همچنین وجود "مجلس مستقل" را نشانه ای از "رشد حکومت و جامعه" دانست و خواستار "قانونمداری افراد و جریانات سیاسی" شد.

وی در عین حال طی سخنانی خطاب به لاریجانی که به نظر می آید در واکنش به اظهارات اخیر محمود احمدی نژاد درباره جایگاه مجلس بیان شده باشد، اظهار داشت: "مجلس در مملکت حرف آخر را مي‌زند و همه بايد قانون را رعايت نمايند."

پایگاه اطلاع رسانی این مرجع تقلید شیعه گزارش داده که در ابتدای دیدار لاریجانی با وی، رئیس مجلس "گزارش مبسوطي از اوضاع داخل و خارج کشور، برنامه هاي مجلس شوراي اسلامي و عملکرد خود در مقام نمايندگي مردم شريف استان قم" ارائه داده اما ادامه این دیدار به شکل "محرمانه و خصوصی" برگزار شده است.

 

فرمان بر زمین مانده آقای خامنه ای

مخالفت آیت الله صافی گلپایگانی با طرح نظارت مجلس بر نمایندگان در شرایطی عنوان می شود که آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، روز 18 خردادماه سال جاری در دیدار با هیات رئیسه و نمایندگان مجلس هشتم، خواستار تصویب طرحی در این خصوص شده بود.

آقای خامنه ای در آن دیدار خطاب به نمایندگان گفته بود: "بينيد، مجلس نسبت به دستگاه‌هاى اجرائى كشور شأن نظارتى دارد - كه خوب، چيز بسيار بااهميتى هم هست - يك شأن نظارتى هم براى خود مجلس و براى آحاد نمايندگان تعريف كنيد. من معتقدم كه شما دو سال ديگر توى مجلسيد، معلوم نيست بعد از اين توى مجلس باشيد يا نباشيد؛ ممكن است ديگر هرگز گذارتان به مجلس نيفتد؛ اما صدها و صدها نفر در طول زمان از اينجا عبور خواهند كرد؛ كسانى خواهند آمد و روى  اين صندلى‌ها خواهند نشست. اگر شما امروز توانستيد يك سازوكار كنترلىِ متقن و محكم براى نظارت بر كار نماينده پايه‌گذارى كنيد، تا هر وقتى كه اين دستگاه خوب كار كند، اجرش مال شماست؛ مزد الهى‌اش مال شماست. آن طرف قضيه هم متأسفانه همين جور است. اگر امروز با قدرتى كه خدا به شما داده - توان نمايندگى - ميتوانيد اين ابزار كنترلى را كار بگذاريد، ولى كار نگذاريد، از شما سؤال خواهد شد. روز قيامت خدا سؤال ميكند. همه‌اش اينجور نيست كه ما فكر كنيم حرف دادگاه‌پسند داريم يا نه. اين دادگاه‌ها كه چيزى نيست، دادگاه‌هاى بشرى كه اهميتى ندارد؛ دادگاه الهى اهميت دارد."

اما با وجود تاکید آیت الله خامنه ای بر ضرورت تصویب طرحی که به موجب آن امکان "نظارت نمایندگان بر نمایندگان" فراهم شود، نمایندگان مجلس هشتم روز یکشنبه هفته جاری حتی با یک فوریت آن نیز مخالفت کردند.

یك فوريت اين طرح با 79 راي موافق، 81 راي مخالف و 16 راي ممتنع از مجموع آراي 210 نماينده حاضر به تصویب نرسید.

رای مخالف نمایندگان مجلس هشتم به فوریت طرح نظارت بر عملکرد خودشان در شرایطی صورت گرفت که به دنبال سخنان آیت الله خامنه ای، 150 نفر از نمایندگان مجلس به نشانه تایید، طرح مذکور را امضا و به هیات رئیسه مجلس ارائه کرده بودند.

مسئله ای که اعتراض سایت خبری رجانیوز (ارگان کمیته ویژه رسانه ای دولت احمدی نژاد) را برانگیخت.

 

انتقاد حامیان احمدی نژاد

این سایت با انتقاد از رای منفی نمایندگان مجلس به طرح نظارت بر خودشان، نوشت: "پیش از این نیز نمانیدگان مجلس هشتم در اقدامی مشابه و سئوال برانگیز نظر رهبر انقلاب پیرامون عدم امکان ورود مجلس به موضوعات مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی را به رای گذاشته و به آن رای منفی داده بودند! که این اقدام مجلس با اعتراضات شدیدی مواجه شده و منجر به تجمع اعتراض آمیز پنج تشکل دانشجویی در مقابل مجلس شده بود."

رجانیوز سپس رئیس مجلس را به عنوان یکی از مقصران این مسئله قلمداد کرد و افزود: "علی لاریجانی رئیس مجلس نیز که همواره در تصویب طرح‏های مهم شخصا اداره جلسه را بر عهده می‏گیرد، با وجود حضور در ابتدای جلسه علنی، اداره جلسه را درهنگام بررسی فوریت مذکور به ابوترابی سپرده و تلاش ویژه‎ای برای به تصویب رسیدن فوریت این مطالبه رهبری در مجلس ننمود."

این سایت حامی دولت همچنین، رای منفی نمایندگان مجلس هشتم به طرح نظارت مجلس بر نمایندگان را "تصمیم سئوال برانگیز" و بر خلاف "تصریح رهبر انقلاب" عنوان کرد.

همین سایت هم بود که دیروز در گزارشی به انتقاد تلویحی از آیت الله صافی گلپایگانی بابت اظهاراتش در دیدار با لاریجانی پرداخت.

رجانیوز با اشاره به انتقاد این مرجع تقلید شیعه از طرح نظارت مجلس بر نمایندگان، به انتقاد مجدد از رئیس مجلس پرداخت و نوشت: "مشخص نيست موضع وي در قبال اين طرح چه بوده و پس از بيان انتقاد به اين طرح ضروري از سوي حضرت آيت‌الله صافي، آيا آقاي لاريجاني از طرح دفاع كرده است يا خير؟"

این سایت خبری حامی دولت احمدی نژاد، تلویحا صافی گلپایگانی را به بی خبری از شرایط روز جامعه متهم کرد و افزود: "به‌نظر مي‌رسد با توجه به تأكيد ويژه‌اي كه رهبر معظم انقلاب بر تدوين و تصويب طرح نظارت بر نمايندگان و مجلس دارند، وظيفه رئيس مجلس بوده است كه توضيحات كافي را در زمينه تبيين ضرورت اين طرح و خلأهاي تأسف‌بار در نتيجه نبود چنين قانوني به اين مرجع بزرگوار تقليد ارائه مي‌كرد."

 

ناخدا بهتر از خامنه ای؟

مخالفت این مرجع تقلید بلندپایه شیعه با طرح پیشنهادی آقای خامنه ای در شرایطی عنوان شد که پایگاه خبری حوزه علمیه خراسان رضوی، در خبری که روز 18 شهریور سال جاری منتشر کرده بود، از قول آیت الله صافی گلپایگانی نوشته بود  وی در دیدار با آیت الله مهدوی کنی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز، رهبر جمهوری اسلامی را "ناخدای خوبی در دریای طوفان زده" توصیف کرده است.

به گزارش این سایت، صافی گلپایگانی، تقویت آقای خامنه ای را "تقویت نظام و انقلاب" دانسته و افزوده بود: "در نظامي كه آقاي خامنه‌اي هست چه كسي را سراغ داريد كه از ايشان مومن‌تر و دلسوزتر باشد؟ ما نظرمان همين است و شماها هم بايد تقويت كنيد."

وی همچنین افزوده بود: "شما خيال نكنيد اگر ما اعتراض داريم، مخالف روند نظام و انقلاب هستيم، نه بلكه از روي دلسوزي براي نظام و تقويت رهبري حرف مي‌زنيم و در تمام مراحل، پشتيبان هستيم."

لطف الله صافی گلپایگانی، نماد سنت گرایی در بین مراجع تقلید و روحانیون حوزه علمیه قم محسوب می شود.

 

دیدار با احمدی نژاد حرام است

این مرجع تقلید شیعه در سال 1359 توسط آیت الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی به عضویت شورای نگهبان درآمد و به مدت هشت سال دبیر این شورا بود اما به خاطر باور عمیقش به سنت و در اعتراض به سیاست های دولت و مجلس چپگرای دهه 60 از عضویت در شورای نگهبان استعفا داد.

اوج اعلام پایبندی این مرجع تقلید شیعه به فقه سنتی شیعه اما آنجا بود که وی در رفراندوم بازنگری قانون اساسی در تابستان ۶۸ شرکت نکرد و به قانون اساسی کنونی رأی نداد تا اعتراض خود را به ابداع نهاد سنت زدای "مجمع تشخیص مصلحت نظام" نشان دهد.

همین باور به سنت و محافظه کاری هم بوده که صافی گلپایگانی را به یکی از مراجع مورد وثوق جناح راست سنتی ایران و طبقه اجتماعی آن تبدیل کرده است.

جامعه روحانیت مبارز تهران (به دبیرکلی آیت الله محمدرضا مهدوی کنی) و حزبی مانند موتلفه اسلامی، از طرفداران این مرجع تقلید شیعه در ساختار قدرت سیاسی و دینی جمهوری اسلامی هستند.

با وجود این آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی، یکی از منتقدان جدی سیاست های دولت احمدی نژاد در میان مراجع تقلید و روحانیون بلندپایه است و بارها اعتراضات خود را نسبت به عملکرد رئیس دولت و همراهانش به ویژه اسفندیار رحیم مشایی به صورت علنی ابراز داشته است.

این مرجع تقلید شیعه از جمله مراجع پرشماری بود که در اقدامی کم سابقه حاضر نشدند پیروزی احمدی نژاد در جریان انتخابات مناقشه برانگیز دوره دهم ریاست جمهوری را به او تبریک بگویند و تاکنون نیز از پذیرفتن رئیس دولت یا نمایندگان او به حضور خود امتناع کرده اند.

او همچنین پس از سرکوب خشونت بار معترضان به نتایج انتخابات دهم ریاست جمهوری از منتقدان برخورد با مردم بود و خواستار پایان دادن به مناقشات شد. صافی گلپایگانی در این راستا حتی با آیت الله یوسف صانعی، مرجع تقلید منتقد حکومت ایران هم دیدار دوستانه ای برگزار کرد که اعتراض محافل تندروی جریان حاکم را برانگیخت.

سایت خبری جرس، در فروردین ماه سال جاری خبر از آن داده بود که صافی گلپایگانی، درخواست محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر آیت الله خامنه ای برای دیدار با احمدی نژاد را رد کرده و گفته: "دیدار با احمدی نژاد به لحاظ شرعی حرام است."

مخالفت این مرجع تقلید بلندپایه شیعه با دستور صریح رهبر جمهوری اسلامی درباره تصویب طرحی با هدف نظارت مجلس بر نمایندگان در شرایطی علنی می شود که پیش از این، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، یکی دیگر از مراجع تقلید شیعه، در پاسخ به استفتایی درباره اینکه "آیا تبعیت از حکم حکومتی ولی فقیه بر مراجع تقلید واجب است یا نه؟" گفته بود: "آری واجب است."

منبع:روزآنلاین/محمدرضا یزدان پناه


 


ahmad_ghabel

احمد قابل  23 شهریور ماه به دلیل برملا کردن کشتار زندانیان وکیل آباد مشهد دوباره به زندان افتاد.این روحانی منتقد حاکمیت فاش کرده بود که در زندان وکیل آباد، کشتار مخفی زندانیان متهم به قاچاق مواد مخدر به گونه ای وسیع و بی هیچ محاکمه عادلانه ای در جریان است؛ اعدامهایی که هر هفته و در دسته های شصت، هفتاد نفره صورت می گیرد و به اعتقاد قابل، به دلیل پنهانی بودن نشانگر ظالمانه بودن احکام صادره است. قابل پیش از بازگشت دوباره به زندان، متنی را به دوستانش سپرد تا به عنوان وصیت نامه او وخطاب به ملت ایران منتشر کنند. قابل در این وصیت نامه جمهوری اسلامی را در تمام سی سال گذشته متهم به ظلم می کند و معتقد است حاکمیت امروز ایران "معتاد به ستمگری" شده است.

 

بازداشت کنندگان مسئول جانم هستند

قابل که سابقه انتقاد به آیت الله خامنه ای و نگارش نامه ای سرگشاده به او رادارد و والبته به همین دلیل هم یکسال زندان راتحمل کرده است، مسوولیت جانش را بر عهده کسانی دانسته که او را بازداشت کرده اند و از آنجا که وصیت نامه او بار دیگر به انتقاد صریح از رهبر نظام اختصاص یافته، تاکید کرده ممکن است حکومت در صدد قتل اش برآید: "با توجه به اظهار نظرهایی که در دو دهه ی اخیر زندگی، در سخنرانی ها، مصاحبه ها و نوشته هایم داشته ام، و با توجه به نامه ها یا نوشته هایی که خصوصا در سال های 83 تا 87 به رهبری کشور و سایر افراد و نهادهای حکومتی، در باره ی رفتارهای نامشروع و غیر قانونی رهبری و دستگاه حاکمه ی ایشان منتشر کرده ام، و یا نامه هایی که به برخی مسئولان و نهادهای حقوق بشری نوشته و منتشر کرده ام، هرلحظه امکان بازداشت مجدد خود را داده و می دهم. هرچند این حاکمیت با تجارب دیگری از نوع؛ قتل و ترور مخالفان نیز آشنا است و امثال مرا گریزی از تصمیمات پیدا و پنهان آنان نیست."

احمد قابل که سال گذشته با پا بند و پس از یک دوره زندان انفرادی به دادگاه برده شد، در ادامه  نوشته اهل اعتصاب غذا نیست و خبری در اینباره از او صحت ندارد و تاکید کرده، تحمل زندان انفرادی را دارد.

 

جمهوری اسلامی؛ پیروزی تحجر بر روشنفکری

قابل که در آستانه پنجاه سالگی است ، در نوشتار خود تاریخ سی ساله جمهوری اسلامی رابازخوانی کرده؛تاریخی که به گفته قابل به جز در سالهای نرسیده به سال شصت رنگی از دموکراسی نداشته و تنها در همان یکسال و نیم ابتدایی مخالفان تحمل شدند و توانستند از آزادی نسبی بیان برخوردار باشند . آزادی ای که به سرعت با آغاز دهه شصت قلع و قمع شد ،قابل می گوید امروز از شعارهای اولیه انقلاب و استقلال و آزادی تنها نامی مانده است. اوهمچنین انقلابیون را متهم می کند که پس از به حکومت رسیدن همان راهی را رفتند که شاه می رفت و استبدادی جوان را به تاریخ 2500ساله گره زدند: "آنچه امروزه شاهد آنیم، حقیقتا نه «جمهوری» است و نه «اسلامی». گویا به جای شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» شعار «نه جمهوری نه اسلامی» را نشانده اند و شدیدا به آن پایبند اند."

قابل بنیانگذاران جمهوری اسلامی را متهم می کند که پیش از انقلاب وعده حکومتی را می دادند که به روشنفکری و نو اندیشی اسلامی می مانست اما به محض قدرت یافتن، حکومتی را برپا کردند که کسی انتظارش را نداشت. قابل معتقد است پس از انقلاب تحجر بر روشنفکری پیروز شد: "آنچه امروز بر فرهنگ عمومی نشر یافته از رادیو و تلویزیون و مراکز علمی و فرهنگی وابسته به حکومت، سیطره ی جدی یافته است، افکار متحجرانه و رویکردهای خرافی و بی اساس، به نام مذهب و شریعت است. تک مضراب های باقی مانده از رویکردهای علمی و اصلاح گرایانه در مراکز فرهنگی و علمی حکومت، در زیر سایه ی سنگین فرهنگ رایج حکومتیان، متاسفانه نفس های آخر خود را می کشند و از تأثیر گذاری جدّی بازمانده اند."

 

تاریخچه آیت الله خامنه ای

قابل که می گوید از همان ابتدای رهبری آیت الله خامنه ای به او خوش بین نبوده، رهبر نظام را به نسل سوم بالیده در نظام اسلامی به عنوان کسی معرفی می کند که به آرمانهای انقلاب وفادار نماند.قابل روزهایی را به یاد آورده که حجت الاسلام خامنه ای از دوستان علی شریعتی به حساب می آمد و از این جمله قرآن که «مستضعفین زمین را به ارث خواهند برد» تحلیل مارکسیستی داشت و بر خلاف همه روحانیون، طاهره صفار زاده را برای عضویت در شورای انقلاب معرفی می کرد. قابل با روایت سیر زندگی رهبر کنونی جمهوری اسلامی می پرسد: "امروز ایشان در کجا و با چه تفکر و چه کسانی محشور است و چه کسانی را طرد کرده و دوستی های زمان «قبل از فتح» آنان را فراموش کرده و با چه دوستان سابقی برای چه انگیزه ی قابل دفاعی، دشمنی می ورزد؟"

این روحانی منتقد رهبرجمهوری اسلامی همچنین معتقد است آیت الله خامنه ای کینه مخالفانش در مجلس سوم و همچنین میر حسین موسوی را با خود تا سمت رهبری هم حفظ کرد و از همان آغاز رهبری روزنامه ها و صدا و سیما را واداشت تا همواره او را در صدر اخبار قرار دهند. به گمان قابل خامنه ای در حال حاضر همان دسته بندی حزب جمهوری را گسترش داده و انتخابات را به نمایشی از دموکراسی بدل کرده است: "امروز نیز بر این باورم که آقای خامنه ای و جناح راست حزب جمهوری اسلامی، در تشکلی که نام و نشان حزبی آن را معرفی نمی کنند و نام مستعار «نظام جمهوری اسلامی» را بر حزب خود گذاشته اند، بر ارکان قدرت، مسلط شده اند و با معرفی افراد درون حزبی خود به تعداد چند برابر مورد نیاز، در صحنه های انتخاباتی حاضر می شوند و با رد صلاحیت نامزدهای سایر احزاب منتقد قدرت (به اتهام مخالفت با نظام) یا تأیید صلاحیت معدودی از نامزدهای برخی احزاب فاقد پایگاه اجتماعی، سعی در برگزاری نمایشی دموکراتیک و مردم سالارانه می کنند و مکررا تأکید می کنند که انتخابات، آزاد و با حضور همه ی گروه ها و گرایش های سیاسی، برگزار شده است!!"

 

نظامیگری علاقه مشترک شاه و رهبر

قابل در تحلیل روحیات آیت االله خامنه ای ، نظامیگری را وجه مشترکی بین رهبر جمهوری اسلامی و محمد رضاه شاه پهلوی عنوان می کند و می نویسد سید علی خامنه ای از همان آغاز انقلاب علاقه وافری به نظامی گری داشته است . به گفته قابل پس از پیروزی انقلاب شعار ارتش از جانسپاری برای شاه به جانم فدای ملت تغییر کرد اما دیری نپا یید که دوباره همان روحیه ارتش شا هنشاهی بازگشت و حالا در مراسم سر دوشی فریاد جانم فدای رهبر شنیده می شود: "بازگرداندن نیروهای مسلح به شعار «جان نثاری برای شاه و رهبر» نشانگر علاقه ی سردمداران حکومت و نظامیان وابسته، به دیکتاتوری و دیکتاتورها است و نباید این رویکرد فرد گرایانه ی نیروهای مسلح را دست کم گرفت. این نیروها از ملت ایران حقوق می گیرند و باید همیشه و همه جا، تنها و تنها «جان نثار ملت ایران» باشند و نه جان نثار افراد خاص و عمدتا دیکتاتورها."

قابل آنگاه مسوولیت وضعیت نا بسامان ایران را بنابر اختیارات گسترده رهبری بر دوش آیت الله خامنه ای می گذارد و می نویسد: "نقش رهبری فعلی کشور در پدید آمدن این اوضاع ننگین، غیر قابل انکار است و با توجه به مقام فرماندهی کل قوا، ایشان باید مسئولیت این فرهنگ سازی منحط را بر عهده گرفته و پاسخگو باشد."

 

سکوت اصلاح طلبان و اعدامهای سال 67

قابل که  از شاگردان آیت الله منتظری است و در زمستان سال 88 و درست وقتی که در راه قم بود تا در تشییع جنازه استادش شرکت کند به بازداشتی شش ماهه رفت، در بخش دیگری از وصیت نامه اش تاکید می کند که ولایت فقیه را به سبب نداشتن پایه های علمی و فقهی قبول ندارد و بنابراین حق خاصی برای حکومت کردن روحانیون قائل نیست. قابل اما عزل آیت الله منتظری را از نقطه های تاریک در تاریخ جمهوری اسلامی می داند و با بیان اینکه دوستداران آیت الله خمینی نباید بنیانگذار جمهوری اسلامی را عاری از خطا بدانند، روایت مفصلی از قتلهای سال 67 و کشتار اعضای سازمان مجاهدین خلق به دست می دهد . به نوشته او سید احمد خمینی اطلاعات غلطی به پدرش می داده و در نهایت آیت الله خمینی دستور اعدامهایی را صادر کرده است که در وسعتی بسیار بیشتر از آنچه آیت الله خواسته بود، شکل گرفت. قابل در ادامه از اصلاح طلبانی مانند موسوی ، کروبی ، خاتمی و موسوی اردبیلی انتقاد می کند که در قبال این اعدامهای گسترده سکوت کردند و می نویسد:" به گمان من، موضعگیری آیة الله منتظری در مورد اعدام های سال 1367 نه تنها دفاع جدی از حیثیت نظام و رهبری کشور بود که تنها اقدام جدی برای جلوگیری از «سقوط کشور و نظام در دام خشونت طلبی و خون ریزی های نامشروع و غیر منطقی» بود و همه ی کسانی که در آن فجایع دست داشتند یا از آن دفاع کردند، در پیشگاه خدا و ملت ایران و داغدیدگان آن فاجعه، مسئول اند."

 

جنگ ایران و جمهوری اسلامی را نابود می کند

این روحانی منتقد جمهوری اسلامی پیش از آنکه در دعا های پا یانی ناامیدی خود را از جمهوری اسلامی اعلام کند ، هشدار می دهد که آیت الله خامنه ای ایران را در آستانه جنگی فاجعه بار قرار داده است و تنها خداوند باید مردم ایران را از چنین بلایی حفظ کند . قابل به آیت الله خامنه ای پند می دهد که فریب فرماندهان سپاه رانخورد چرا که همین فرماندهان در سالهای جنگ بارها اعلام کردند فتح بصره قریب الوقوع است . قابل می نویسد: "من تردیدی ندارم که اگر کار ایران و غرب به مصاف کشیده شود، علاوه بر هلاکت بسیاری از بی گناهان، حتی نشانی از نظام جمهوری اسلامی نیز باقی نخواهد ماند و برای پیشگیری از انهدام این نظام، تنها راه را در «پرهیز جدی از جنگ، به هرقیمتی که منافع و منابع انسانی و اقتصادی و فرهنگی ملت ایران کمترین خسارت را ببیند» می دانم."

منبع:روزآنلاین/محمد رهبر

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به mizankhabar-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به mizankhabar@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته