-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ خرداد ۳, دوشنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 05/24/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



مسکو و پکن تشدید معتدل تحریم علیه ایران را به دلیل برنامۀ هسته ای این کشور پذیرفته اند. جالب است که این تصمیم همزمان با یک سالگرد شده است. در ۲۰ مه ۱۹۲۰ مسکو و تهران سندهایی را برای به رسمیت شناختن متقابل هم بعنوان کشور مبادله کردند.

اگر تاریخ مناسبات دو کشور را که در پی می آید با دقت بررسی کنیم به یک نتیجۀ عجیب می رسیم: از بعد از سال ۱۹۲۰ تقریباً هر تاریخ سرراستی، یعنی سال اولِ آغازِ یک دهه، همانند سالگرد کنونی به نظر می رسد. آدم احساس می کند ایران گویی امتحان الهی برای سیاست خارجی و جامعۀ روسیه است.

برگردیم به تبادل سندها: این مبادله انجام شد چون اتحاد جماهیر شوروی در آذربایجان جایگیر شده بود و بازرگانان ایرانی می خواستند بدون محدودیت به کار خود بپردازند. ایران در سال ۱۹۱۷ از مسکو هدیۀ بسیار زیبایی دریافت کرد: بعد از فروپاشی روسیۀ تزاری قرارداد تقسیم ایران "مانند آن که اصلاً وجود نداشت" اعلام شد. در ۲۸ فوریۀ ۱۹۲۱ قراردادی با ایران به امضا رسید که بر طبق آن روسیۀ جدید از میراث استعماری دورۀ تزاری چشم می پوشید. از جملۀ این میراث، بندرها و جاده ها و بانک ها و ... جز اینها بود. بعد از این حرکت تبلیغاتیِ ضد استعماری، انگلیس که مهمترین بازیگر در صحنۀ سیاست ایران بود علاقه اش را به لنین و تروتسکی از دست داد.

۲۰ سال بعد (تاریخ سرراست دیگر) تهران به حیطۀ نفوذ آلمان نازی وارد شد. در سال ۱۹۴۱ نیروهای آلمان در ایران خود را آمادۀ حمله به قفقاز می کردند. آلمانی ها اسلحه به ایران می بردند و خیابان ها پر از نیروهای مخفی آلمانی بود. در آواخر تابستان ۱۹۴۱ مسکو مجبور شد به اتفاق دشمن قسم خورده اش انگلیس، ایران را اشغال کند. از ۲۸ نوامبر تا اول دسامبر ۱۹۴۳ کنفرانس معروف تهران برگزار شد که از دلش اتحاد ضد هیتلر بیرون آمد.

ادعای گزافی است اگر گفته شود روسیه پس از این ماجرا بهترین دوست ایران شد. ظرف بیست سال بعد، مناسبات دو کشور کمتر سویِ مثبتی پیدا کرد. مسکو و تهران باز هم در هر مورد که ممکن بود در مقابل هم قرار داشتند. به جای بستن پیمان دوستی و عدم تعرض با اتحاد جماهیر شوروی، تهران پیمان مشابهی با ایالات متحدۀ آمریکا امضا کرد. سند مزبور فقط ماهیت نظامی داشت.

مناسبات با اتحاد شوروی تیره شد. خطر قطع آن وجود داشت. وقتی اوضاع به اوج حساسیت خود رسید (در ماجرای بحران کوبا در زمان خروشچف) تهران در پاییز ۱۹۶۲ با استقرار پایگاه های موشکی و استفاده از خاک این کشور برای حمله به اتحاد شوروی مخالفت کرد.

بعد از این بود که وضع بهتر شد. تاریخ سرراست دیگر سال ۱۹۸۰ است. ایران بعد از انقلاب اسلامیِ ۱۹۷۹ دچار تغییر شد. اتحاد جماهیر شوروی را "شیطان کوچک" خواندند. "شیطان بزرگ " آمریکا بود. این موضوع نشانه ای بود که جهان دو قطبی آن روزگار کم کم به گذشته تعلق دارد. اتحاد جماهیر شوروی مجبور شد مناسبات با ایران را از نو شکل دهد.

سالگرد بعدی ۱۹۹۰ بود. در تهران علیه نویسندۀ کتاب ضد اسلامی "آیات شیطانیِ" سلمان رشدی حکم مرگ صادر شد. ماجرای صدور حکم مرگ بعلت یک اثر ادبی که بخش هایی از آن در سال ۱۹۹۰ در شوروی چاپ شده بود در این کشور انتقاد شدیدی را در پی داشت.

ماجراهای سال ۲۰۰۰ جالب ترند. پنج سال پیش از آن معاون رئیس جمهور آمریکا ال گور و نخست وزیر روسیه ویکتور چرنومردین مؤافقتنامه ای امضا کرده بودند که طبق آن روسیه از فروش سلاح به ایران خودداری می کند. در سال ۱۹۹۹ جنگ یوگسلاوی آغاز شد. مسکو تغییر فکر داد. وزیر دفاع وقت روسیه ایگورسرگِیِف به ایران رفت تا در بارۀ از سرگیری معاملۀ اسلحه گفتگو کند.

در اینجا بی مناسبت نیست گفته ای از آرکادی گایدارِ نویسنده بیاورم: "چه کشوری، چه سرزمین زیبایی، که همه چیز در آن به هم ریخته است...".

مناسبات دوجانبۀ دو کشور همیشه هم آسان نبود. مسکو مدت ها از ایران در مقابل حملۀ آمریکا دفاع کرد. روسیه در این راه خطر بسیار کرد. برای روسیه (دست کم در دوران جورج بوش) جنگ بین ایران و آمریکا به لحاظ جغرافیای سیاسی فاجعه ای در دریای خزر و آسیای مرکزی بود. مشکلاتِ دیگر به حاشیه رانده شدند. اما در حال حاضر اوضاع به گونه ای دیگر است. تهران تقریباً به قصد می کوشد خود را در بحران های متعدد درگیر کند.

برگردیم به نقل قول نویسنده. شاید دلیل این است که این کشور واقعاً خارق العاده است. مناسبات سیاسی بین دبیران اول و رئیسان جمهور و شاه یک موضوع است. وقتی از ایران قدیم حرف می زنیم اما مطلب بگونه ای دیگر است. ایران واقعاً خارق العاده است. آیندۀ مؤفقیت آمیز مناسبات ما بستگی به این دارد که آیا ایرانی ها و روس ها با هم حرف خواهند زد بدون اینکه به مناسبات پیچیدۀ سیاسی فکر کنند یا نه. قرن ۲۱ چنین به نظر می رسد: ارتباط بین انسان ها و نه فقط بین دولت ها.

در این صورت جامعۀ روسیه چیزهای جالب زیادی کشف خواهد کرد. ایران در کنار هند و چین یکی از قدیمی ترین تمدن هاست. ایران از سه هزارسال قبل از میلاد مسیح وجود دارد. اروپا در آن زمان وجود نداشت. از اینرو سفر به ایران بسیار لذت بخش است. صحبت با از پس آمدگانِ تمدن های قدیم همیشه چیز جالبی است. ایرانی ها سهم خود را در شکل گیری مهمترین دین های جهانی ادا کرده اند.

در ایران بود که برای اولین بار دولت به عنوان مجموعه ای از نهادهای محلی و سراسری ایجاد شد. از این گذشته در کمتر کشوری این تعداد شاعران نابغه وجود داشته است – ترجمه های آنها را امروز هم می توان در کتاب فروشی ها پیدا کرد.


 


سرانجام، اینگونه می نماید، توجه جهانی و نامه های اعتراض آمیز شمار زیادی از کارگردانان و مدیریت جشنواره های برلین و کن دربارۀ کارگردان ایرانیِ در حبس جعفر پناهی نتیجه داده است. عباس کیارستمی نیز که ده ها سال است به او خرده می گیرند در مسائل سیاسی بی توجهی نشان می دهد، خواستار آزادی فوری دستیار سابق خود شده است.

اکنون حتی قرار است گروهی به نمایندگیِ وزیران فرهنگ و خارجۀ فرانسه فردریک کیتران و برنارد کوشنر درتهران در خواست آزادی فوری پناهی را، از مهمنرین کارگردانان مستقل در ایران، به دولت این کشور ارائه دهند.

بعد از آنکه پناهی که از ۸۰ روز پیش در زندان است در یکشنبۀ گذشته اعتصاب غذا کرد، در میانۀ هفته دیداری بین دادستان تهران عباس جعفری دولت آبادی و خانوادۀ پناهی و وکیل مدافع او فریدۀ غیرت انجام شد؛ گفته می شود پروندۀ او اکنون به دادگاه انقلاب فرستاده شده است.

بدین ترتیب این مضحکۀ حقوقی تقریباً شکل یک محاکمۀ رسمی به خود می گیرد. تقریباً: برندۀ جایزۀ صلح نوبل شیرین عبادی در گفتگویی با رادیو آلمان نکتۀ اصلی را بیان کرد: جرم پناهی، طرح نسبتِ داده شده به او برای ساختن فیلمی علیه جمهوری اسلامی است – چنین پیشگیری از جرم را تاکنون می توانستیم تنها در فیلم "گزارش اقلیت" از اشپیلبرگ ببینیم.

خطای اصلی پناهی که به سرسختی معروف است این است که حاضر نشده ایران را ترک کند. وی نمی خواهد به صف روشنفکرانی بپیوندد که از ژوئیۀ ۲۰۰۹ هر چه بیشتر از کشور خارج می شوند.

خود پناهی سه خواسته دارد: آسیب نرسیدن به خانواده اش و داشتن وکیل و آزادی فوری تا زمان محاکمۀ رسمی. خواستۀ دیگر مبنی بر تحویل جنازه اش به خانواده برای خاکسپاری، احتمالاً به ناپدید شدن شمار زیادی از قربانیان برمی گردد.

گفتۀ پناهی ۴۹ ساله مبنی بر نهراسیدن از مرگ به سنت قدیمی ایران در شهادت در راه عدالت باز می گردد. این امر به محبوبیت او خواهد افزود. میرحسین موسوی، نامزد انتخابات ریاست جمهوری که از پیروزی محروم شد، در جریان ناآرامی ها کفن خود را آورد و به تظاهرکنندگان اطمینان داد تا آخر در کنار آنها باشد.

هنوز اتفاق مثبتی نیفتاده است، در بهترین حالت ممکن است در امروز شنبه پناهی رسماً به محاکمه فرا خوانده شود. اینکه بر خلاف انتظار، وی زود آزاد نشد حکایت از تند تر شدن برخورد با مهمترین فرهنگ آفرینان کشور دارد، فیلم سازانی که از گذشته هم با سانسور به اندازۀ کافی جلوی بیان اندیشه اشان گرفته شده است.

غیراز پناهی موردهای دیگر هم وجود دارد – از جمله محمد نوری زاد: وی که بعلت انتشار نامه های انتقادی به رهبر انقلاب خامنه ای پنج ماه پیش بازداشت شد، با نوشتن نامۀ دیگری از زندان به "رهبر انقلاب" به سه سال و نیم زندان و پنجاه ضربۀ شلاق محکوم شد. در پنج شنبۀ گذشته پنج مأمور زندان بگونه ای نوری زاد را کتک زدند که وی بر اثر ضربۀ مغزی موقتاً نابینا شد. به دنبال این ماجرا دست به اعتصاب غذا زد.

عکس از:afp


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته