آرش و آوا / دفتر آمریکا / رادیو کوچه
arash.ava@koochehmail.com
«صادق هدایت» در سال ۱۲۸۱ شمسی در تهران، در خانواده اعتضاد الملک هدایت، به دنیا آمد. دوره دبیرستان را در ۱۳۰۳ به پایان برد و یک سال بعد به قصد ادامه تحصیل به بلژیک رفت اما ذوق ادبی او را از ادامه تحصیل در رشته مهندسی بازداشت.
سال بعد به فرانسه رفت و تا ۱۳۰۸ در آنجا ماند. در همین سالهای جوانی به قصد خودکشی خود را به رود «سن» انداخت اما ماهیگیری نجاتش داد و هدایت بعدن شرح این واقعه را در داستان «زنده به گور» نوشت و آن را «یادداشتهای یک دیوانه» نام نهاد.
بخش اول
سال بعد از این رویداد به تهران بازگشت و به تالیف و تصنیف آثارش، که در فرانسه آغاز کرده بود، ادامه داد.
در ضمن نویسندگی، اگر چه علاقهای به شغل دولتی نداشت، به استخدام دولت در آمد. نخست در بانک ملی و بعد در اداره اقتصاد و مدتی بعد در اداره موسیقی کشور مشغول به کار شد. او در این سالها سفری هم به هند کرد و زبان «فارسی میانه» را آموخت. در ۱۳۱۸ به عضویت هیات تحریریه مجله موسیقی درآمد و سرانجام در سال ۱۳۲۰ با سمت مترجمی در هنرکده هنرهای زیبا مشغول شد و تا سال ۱۳۲۹ که به فرانسه رفت و دیگر باز نگشت، در این شغل باقی ماند.
در فرودین ۱۳۳۰ در پاریس، شیر گاز اتاقش را باز کرد و به حیات خود خاتمه داد: «فرجامی تلخ که زمینه ساز بحثهای مخالف و موافق درباره او بود و هست . . . »
ویژگیهای آثار
هنگامی که هدایت در سال ۱۳۰۸ از اروپا به ایران بازگشت در تهران دوستان فراوانی داشت اما با سه تن از آنان یعنی «بزرگ علوی» و «مسعود فرزاد» و «مجتبی مینوی» بیش از دیگران نشست و برخاست میکرد. این چهار تن «پاتوقی» داشتند و در دیدارهایشان در باب فرهنگ و اجتماع، به ویژه ادبیات فارسی، دیدگاههای تازهای را مطرح میکردند و نام گروه خود را «ربعه» نهادند.
گرچه فضیلت تقدم نگارش داستان کوتاه فارسی، به سبک جدید، از آن جمالزاده است اما تبلور هنری داستان نویسی معاصر ایران را در آثار صادق هدایت باید دید.
داستانهای هدایت، حتا داستانهایی که در زمینه رئالیسم اجتماعی نوشته شدهاند، از مرز انتقاد سطحی، که معمول زمانه بود، فراتر میروند و به لایههایی میرسند که به جای سخنوری و توصیف، به تجسم و تصویرسازی ناب ارتقا مییابند.
بخش دوم
مطالعات هدایت در زمینههای فرهنگ ایران باستان و اندیشههای آریایی و تفکر بودایی و مکتبهای جدید ادبی و روانشناسی غرب از یک سو و گرایش عمیق او به مکتب ادبی سورئالیسم از سوی دیگر، در شخصیتش چنان تاثیری نهاده بود که او را به یک نویسنده تاثیرگذار تبدیل کرد.
هدایت در بخشی از داستانهایش از دیدگاه راوی آشفته ذهن و حساسی، رنجها و نومیدیهای روشنفکران عصر خود را به شیوهای سمبلیک و هنرمندانه توصیف میکند.
«بوف کور» بهترین اثر حدیث نفس گونهی او، ستایش نویسندگان بزرگ جهان را برانگیخت و به شکلهای گوناگون مورد تقلید داستان نویسان ایرانی قرار گرفت، اما همتایی نیافت.
هدایت در دستهای دیگر از داستانهایش از دیدگاهی انتقادی زندگی مردم کوچه و بازار را شرح میدهد و آشنایی عمیق خود با لایههای پنهان زندگی و تیپهای متنوع ایرانی را به نمایش میگذارد.
آثار
آثار هدایت را به طور کلی میتوان در پنج موضوع طبقه بندی کرد: داستان، ترجمه، تحقیق، نمایشنامه و سفرنامه.
داستان
«زنده به گور» (۱۳۰۹): نخستین مجموعه داستان اوست؛ این کتاب را در پاریس نوشت و در تهران چاپ کرد
«بوف کور»: این کتاب را حدود ۱۳۰۹ در تهران به خط خویش به صورت پلی کپی در ۱۵۰ نسخه تکثیر کرد و فقط به دوستانش هدیه داد، اما چاپ اول آن در هند انجام گرفت. بوف کور مهمترین اثر هنری صادق هدایت شناخته شده و ابعاد جهانی یافته است.
آثار دیگر داستانی وی عبارتند از: «سه قطره خون» (۱۳۱۱)، «علویه خانم» (۱۳۱۲)، «سایه روشن» (۱۳۱۲)، «سگ ولگرد» (۱۳۲۲)، «ولنگاری» (۱۳۲۳) و «حاجی آقا» (۱۳۲۴)
ترجمه
صادق هدایت به دو زبان فرانسوی و فارسی میانه تسلط داشت؛ فارسی میانه را در هند آموخته بود و آثاری را از آن دو زبان به فارسی ترجمه کرده است:
«یادگار جاماسب»، «کارنامه اردشیر بابکان»، «گزارش گمان شکن»، «گجسته ابالش»، «شهرستانهای ایران و زند» و«هومن یسن» را از فارسی میانه ترجمه کرده است.
«مسخ» اثر «فرانتس کافکا» و «دیوار» اثر «ژان پل سارتر» را نیز از زبان فرانسه به فارسی برگردانده است.
تحقیق
«فواید گیاهخواری»، «ترانههای خیام»، «نیرنگستان»، «انسان و حیوان» و «فولکور یا فرهنگ توده» از نوشتههای تحقیقی هدایتاند.
نمایشنامه
«مازیار» (با مجتبی مینوی)، «پروین دخترساسان» و «افسانه آفرینش.»
سفرنامه
سفرنامه مهم هدایت عنوانش «اصفهان نصف جهان» است که در چاپهای بعدی با نمایشنامه «پروین دخترساسان» یک جا به چاپ رسیده است.
گفته میشود که صادق هدایت نوشتههای دیگری نیز داشته که پیش از اقدام به خودکشی در یک حالت بحرانی تمام آنها را سوزانده است.
یکی از این کتابها، کتابی بوده است به نام «روی جاده نمناک» که گفتهاند بعضی از دوستانش آن را جزو دست نوشتههای هدایت دیده بودند.
همچنین کتابی به نام «توپ مروارید» جزو آثار چاپ شده اوست که فقط یک بار در نسخههایی محدود و با تغییر نام نویسنده به «هادی هدایت» در تهران چاپ شده است.
علی انجیدنی / رادیو کوچه
یادم آمد یک آدم معروف تو دنیای خاکی میگفت «اگر کنار آب بودی و آب نخوردی مردی وگرنه تو بیابان که همه از مجبوری تشنه می مانند.» حالا شده بود حکایت ما و بهشت برین. آدمی که در محدودیت قرار میگیرد تازه متوجه اطرافش میشود و داشتهها و نداشتههایش برایش علنی میشود وگرنه موقعی که در ناز و نعمت است حواسش فقط در پی همان نعمت دم دستش است. انگار که تمام حوریهای بهشتی وظیفهشان این شده بود که روزی یکبار از جلوی من رژه برند.
با خودم گفتم قبلن هم اینها اینقدر زیاد و خوشگل بودند و یا نه اخیرن همچین اتفاقی افتاده است. این حوریهای عزیز یکی از یکی خوشگلتر کم بود که چشمم به جمال خوشگلهای کره خاکی هم روشن شد. به ما گفته بودند که اینها حتمن در عالم دیگر در جهنم است ولی از شانس ما یا به آنها هم سهمیه فوقالعاده تعلق گرفته و یا اصلن بهشتی بودهاند و ما از مرحله پرت بوده ایم.
خلاصه دردسرتان ندهم سرکار خانم جنیفر لوپز خرامان خرامان، انگار تمام نازهای بهشت را به ایشان دادهاند به سمت من میآمد. طراح لباس بهشت هم نامردی نکرده بود و یک لباس بالای ۱۸ سال برایش آماده کرده بود که به قول ابوسعید ابوالخیر «خون دل کافر و مسلمان میریخت.» من هاج و واج ایستاده بود و داشتم سیر آفاق و انفس میکردم که یک آن ضربه محکمی به پس سرم خورد. برگشتم دیدم همان غول بیابانی که مرا به داخل اتاق کشانده بود خود را برای زدن ضربه دوم آماده میکند.
گفتم: «اکس کیوز می سر. آی دونت دو انی تینگ یت .» یا به قول خودمان «من که هنوز کاری نکردهام داری میزنی» یارو با لهجه کرمونی گفت: «بیا بریم زنت کارت داره.» گفتم: «اه. مگه تو خارجی نبودی حاجی؟ چند ساعت پیش انگلیسی بلغور میکردیها» گفت: «عمهات بلغور میکرد. من سرکارت گذاشته بودم دکی.» گفتم: «خیلی منت گذاشتید سرمان جناب.حالا همسر محترم چه فرمایشی دارند. مزاحمشان نباشیم با دوستان مشغول خوشگذرانی هستند؟» غول بیابونی که فهمیدم اسمش «عباس شیره» است گفت: «بیا خودت رو لوس نکن جوجه دکی. میای یا ببرمت ؟» گفتم: «چشم عباس آقا. شما تشریف ببرید من الساعه در رکاب خواهم بود.»
تا عباس آقا پشتش رو به من کرد برگشتم تا ته مانده سیر آفاق را کرده باشم که دیدم ای بابا جناب جنیفر لوپز داره با استاد خونشناسیمان دل میدهند و قلوه میگیرند . گفتم ای دل غافل. ما اگه شانس داشتیم اسممان را میگذاشتند شانس علی. برگشتم به اتاق محاکمه و قبل از اینکه وارد شوم دیدم همسر گرامی دست در دست فرنگیس دارند از در خارج میشوند. گفتم: «ببخشید شما فرمایشی داشتید خانم؟» گفت: «بعله. شب شام خونه حوری جونت دعوتی. همه برو بچه ها جمع هستند. بیا خوش میگذرد.» گفتم: «قربون شما خیلی ممنون. ما که اجبارن توی ترک هستیم. ما رو بیخیال بشین.» گفت: «لوس نکن خودت رو. ما که نگفتیم بیا اونجا کاری بکن. گفتیم بیا مهمونی شام. دور هم باشیم یاد دوران گذشته.» دیگه بهانهای نداشتم و خداحافظی کردم و گفتم چشم میام خدمت تون. از دور داد زد: «آدرس رو هم که بلدی. شنیدم یکبار اونجا ناکام موندی جناب دکتر.» با فرنگیس زدند زیر خنده و رفتند.
با ترس و لرز یک فحش زیر لبی دادم و خودم را به محوطه پشت مجتمع جاییکه رفت و آمد کمتر بود رسوندم و مشغول فکر در مورد آینده خودم در بهشت شدم. به خودم گفتم: «هفتهای سه روز که اینجایی.علاف هم که هستی.کار و زندگی هم که نداری. محدودیت شدید هم که داری. پس این وقتها رو میخوای چه گهی بخوری؟ فکرهای جورواجوری به ذهنم خطور کرد. از انجام عمل خلاف برای اینکه از بهشت اخراج شوم بگیر تا پیدا کردن کار در بهشت. گفتم امشب از برو بچههای مستقر در بهشت که وارد هستند کمک میگیرم تا بتونم یک فکر بکر بکنم وگرنه این وضعیت از صدتا جهنم هم بدتره.
هوا تاریک شده بود و من آماده شدم تا به خانه حوری بروم. قبلش یک دوش حسابی گرفتم و از مرکز «تهیه لباس فوری در بهشت» درخواست کردم برایم یک دست لباس مهمانی رسمی و شیک بیاورند. نزدیک خانه حوری که شدم صدای خنده و سرو صدا از فاصله دور قابل شنیدن بود. گفتم حتمن رفتن به پارتی مختلط در بهشت باید دیدنی باشد و یک دفعه یاد محدودیت اعمال شده افتادم و بر شانس خودم لعنت فرستادم.
وارد خانه شدم در فضای بزرگ هال تمام دوستان قدیمی روی صندلیها نشسته بودند و حوریها هم داشتند ازشون پذیرایی میکردند. سلام باندی کردم و توجه همه را به سمت خودم جلب کردم. از یک طرف شروع به احوالپرسی کردم و با هرکی دست میدادم یک متلک نثارم میکرد. چند نفر که حاضر نشدند با من دست بدهند چون یا در عالم خاکی از دست من زجر زیادی کشیده بودند و یا اینکه من باعث مرگشان بودم. رفتم تا یک گوشه بنشینم که حوری عزیز من رو به سوی خودش فراخواند. همه نگاهها به سمت من برگشت تا عکسالعملهای من را ببینند. مثل اینکه همه از ماجرای محدودیت من خبر داشتند.
به سمت حوری که رفتم دیدم از روزهای قبل خوشگلتر به نظر میرسد و لباس حریر بسیار زیبا و خوش دوختی هم پوشیده است. سعی کردم چشمهایم را پایین بیاندازم و راه بروم تا چشمم به اندام زیبایش نیافتد ولی ناگهان سرم به لوستری که در وسط اتاق آویزان شده بود گیرکرد و نزدیک بود بلایی سر خودم و برق خانه بیاورم که بخیر گذشت. به حوری که رسیدم گفتم: «امری داشتید حوری خانم.» نامرد بلند گفت: «تا دیروز که حوری جونم صدام میکردی. عزیزم میگفتی.» آهسته گفتم: «جون من ضایعم نکن. بذار یک امشب به من هم خوش بگذرد.» گفت: «باشه. بیا میخواهم یک چیزی را نشانت بدهم .»
با هم به داخل اتاقی که دفعه پیش رفته بودم رفتیم و او به سمت کتابخانه رفت و با آلبوم عکسی به سمت من آمد. میگن آدم رو از چیزی منع کنند نسبت بهش حریص میشه راست گفتند. تا دیروز دنبال صحبت با حوری در مورد مرگ و زندگی بودم امروز همش در فکر کارهای دیگر. از خودم لجم گرفته بود. هی به خودم نهیب میزدم که ای بیظرفیت. ای بیجنبه. خجالت بکش. خدای نکرده دکتر هستی. ولی عمرن اگر یک ذره تاثیرداشت. انگار از قحطی صدساله خارج شدهام .
کلافه و عصبی شده بودم و اصلن حواسم به عکسهای که داشت به من نشان میداد نبود. طفلک با آبوتاب داشت از عکسها تعریف میکرد و من مثل بز فقط کلهام را تکان میدادم . حواسم به همه جا بود غیر از عکس. یک آن کنترلم را از دست دادم و بغلش کردم که با دیدن همسر محترم در چهارچوب در مثل برق گرفتهها از جا پریدم و گفتم: «به خدا هیچ کاری نکردم. فقط .. فقط.. .غلط کردم.» کلهاش را تکان داد و رفت.
منم چک و چانه آویزان از در اتاق خارج شدم و به سمت بالکن پشتی که دفعه پیش کلی در آنجا آواز خوانده بودم رفتم. دوست داشتم برم خودم را از جایی پرت کنم پایین. تا به بالکن رسیدم با دیدن چهره آشنای یکی از همکارهای قدیمیام در اون دنیا بر جای خشکم زد. گفتم: «حسن. تو اینجا گه کی رو میخوری؟….» (ادامه دارد)
محمدرضا / رادیوکوچه
mohammadreza@koochehmail.com
فصلی که با مدیریت انصاریفرد و مربیگری کرانچار شروع شد، ولی کاشانی در میانه راه به صندلی مدیریت رسید و ترجیح داد با جوابکردن مربی کروات، هدایت تیم را به دایی بسپارد.
این تغییرات زیاد که باید یارگیری بد ابتدای فصل را هم بهآن اضافه کرد، موجب شد تا این تیم نتواند در لیگ برتر در حد نامش بازی کند و در نهایت به رتبه چهارم رسید ولی جامحذفی حکایت دیگری داشت و پرسپولیس توانست به فینال برسد.
حریف فینال هم گسترش فولاد لیگ یکی بود که با وجود هوشیاری فرهاد کاظمی و تجربه خطیبی، انصاریان و آقایی حریف پرسپولیس و ۱۰۰ هزار هوادارش در بازی برگشت نشد. این دومین قهرمانی است که دایی در لباس مربیگری در فوتبال ایران بهدست میآورد. او در لیگ ششم هم توانست با سایپا به قهرمانی برسد.
علی دایی پس از قهرمانی در جامحذفی در نشست خبری خود در جمع خبرنگاران اظهار داشت: «بازی خوبی را در برابر گسترش فولاد برگزار کردیم و باید به تمام بازیکنانم خسته نباشید بگویم مخصوصن به هوادارانی که شرایط ایدهآل را برای ما مهیا کردند. تیم ما بهتر از حریف بود و به لطف خدا به حق خود رسیدیم.»
وی افزود: «میتوانستیم با اختلاف بیشتری بازی را ببریم خوشبختانه در نیمه اول ۲ گل به حریف زدیم اما در نیمه دوم فکر کردیم همه چیز تمام شده است البته ما ۸۰ درصد از راه قهرمانی را در تبریز طی کرده بودیم و با جوی که در آن شهرستان بود بازیکنانم غیرت خودشان را نشان دادند. بازیکنان پرسپولیس در تبریز حتا راهرفتنشان در زمین دچار مشکلاتی بود اما در آن بازی سخت توانستیم حریف را مغلوب کنیم.»
دایی ادامه داد: «در بازی امروز مطمئن بودم فولاد گسترش را شکست میدهیم در دقایق اول بسیار خوب و منطقی وارد بازی شدیم اما در نیمه دوم و پس از اینکه دروازهبان آنها مصدوم شد شرایط عوض شد انگیزه لازم در بین بازیکنان من نبود و همه فکر میکردند که همه چیز تمام شده است فرصتهای خوب گلزنی را به سادگی از دست میدادیم اما بعد از مدتی بازیکنانم دیدند که ماجرا اینطور نیست و امکان دارد با دستکم گرفتن حریف دچار مشکل شویم. روی هم رفته در نیمه دوم در دقایقی بازی را خراب کردیم اما خدا را شکر مزد زحمات یک سال خود را در پایان بازی گرفتیم و این کمترین هزینهای بود که در پایان جام حذفی نصیب ما شد چون لیاقت این جام را داشتیم.»
دایی در جواب سوالی مبنی بر اینکه بعد از روز تلخ مقابل عربستان در ورزشگاه آزادی امروز باعث شد با قهرمانی در جامحذفی گذشتهها را فراموش کنید، گفت: «نظری در این مورد ندارم من هرچه دارم فقط میگویم از مردم است. دایی بدون مردم معنایی نمیدهد. من از آنها از صمیم قلب تقدیر و تشکر میکنم. بازی با عربستان شرایط خودش را داشت در ورزشگاههای ما قشر جوان حضور دارد و هرگز دوست ندارم در پایان بازی بازنده لقب بگیرند، مخصوصن مقابل تیمی که عرب باشد. من از آن اتفاق خیلی ناراحت شدم و بههمین دلیل الان هم خوشحال نیستم.»
وی افزود: «اما فوتبال همین است یک روز میبریم و جشن میگیریم و یک روز میبازیم و ناراحت هستیم. اما باید سطح فرهنگی فوتبال خودمان را بالا ببریم کسانی را که زحمت کشیدهاند یک روز آنها را در راس هرم قرار ندهیم و وقتی که باختند آنها را از عرش به فرش بکشانیم این اتفاق اصلن خوب نیست.»
سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس همچنین در خصوص شرایط فصل آینده تیم خود نیز گفت: «تمام سعی خود را میکنیم تا تغییرات زیادی نداشته باشیم اما ما در چند پست بازیکن بزرگ نیاز داریم. از همین فردا سعی میکنیم نقاط ضعف خود را برطرف کنیم و بازیکنانی را جمع کنیم که به درد ما بخورند. من حتمن دنبال بازیکنی نمیروم که بزرگ باشد دنبال فردی میروم که از لحاظ فوتبالی به درد پرسپولیس بخورد و در لیگ خودش را بههمه ثابت کرده باشد این بازیکن باید شرایطی داشته باشد که به پرسپولیس کمک کند.»
وی درباره حضور حبیب کاشانی در پرسپولیس نیز گفت: «من با کاشانی به پرسپولیس آمدم و در این تیم احساس آرامش میکنم. باشگاهی که به نظر من بدون حاشیه است همین موضوع باعث میشود من بهغیر از مسایل فنی فوتبال به چیز دیگری فکر نکنم کار و تجربه کاشانی را قبول دارم و باید بگویم قهرمانی امروز از تلاشهای حبیب کاشانی تا زحمات تدارکات تیم بوده است که آنرا تقدیم به میلیونها هوادار پرسپولیس میکنم. من باز هم میگویم قبلن در تیم ملی احساس آرامش نمیکردم و تنها بودم اما در این باشگاه با حضور کاشانی احساس آرامش میکنم و با قدرتتر به کارم ادامه میدهم ما باید همه به هم همینطور کمک کنیم تا سال آینده موفقتر باشیم.»
سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس همچنین در جواب سوالی که چرا پرسپولیس مدتی است از فوتبال آسیا دور مانده تاکید کرد: «ابتدا تمام سعی و تلاش ما این بود که به آسیا برویم که خدا را شکر محقق شد اما حالا به همه قول میدهم که تیم خودم را برای قهرمانی در سه جام در سال دیگر ببندم ما باید در سه جام معتبر فصل آینده شرکت کنیم که خیلی دوست دارم هر سه جام را با هم بگیریم پرسپولیس با این پتانسیل میتواند حرفهای زیاد برای گفتن داشته باشد مخصوصن در آسیا واقعن برای فوتبال ایران بد است که از ۴ نمایندهای که به آسیا فرستاده است یکی از آنها را در مرحله بعدی ببیند مگر ما چه چیزی از کره کمتر داریم و یا چرا از آنها عقبتر هستیم که آنها ۴ نماینده در مرحله بعدی دارند و ما یک نماینده بههمین دلیل عزم خودم را جزم کردم تا سال آینده پرسپولیس را در آسیا به موفقیت برسانیم.»
دایی درباره برنامهاش برای فصل آینده گفت: «مطمئن باشید پرسپولیس سال آینده تیم قدرتمندتری نسبت به تیم امسال خواهد بود. ما از فردا کارمان را آغاز میکنیم تا تیم قدرتمندی را برای فصل بعد ببندیم. برنامهریزی مفصلی داریم و میخواهیم از روز اول جدی کار کنیم.»
«تمام اردوهای ما روی زمانبندی خاصی مشخص شده است و میخواهیم پرسپولیس بهتری را مقابل هوادارانمان به میدان بفرستیم.» او درباره تقویت تیم اضافه کرد: «درست است که پرسپولیس را برای فصل آینده تا حد امکان تقویت خواهیم کرد اما من در بازیهای این فصل و نیز این مسابقه دستم چندان هم خالی نبود. تیم ما بازیکنان خوبی دارد اما بههر حال تعداد نفرات مصدوم در بازیهای اخیر زیاد بود.»
«سعی میکنم تغییرات زیادی را در ترکیب بازیکنان ندهم اما بههر حال چارهای نداریم و باید تیم بهتری شویم. من تلاش میکنم از نیروهای جوان بیشتری در پرسپولیس استفاده کنم.» دایی اما از بازیکنی نام نبرد و گفت: «در این هفته با بازیکنانی مذاکره خواهیم کرد و با هر فردی که به توافق برسیم نامش از طریق باشگاه پرسپولیس منتشر خواهد شد.»
دایی در کنفرانس مطبوعاتی مصاحبه مفصلی داشت که بهجز بحث قهرمانی پرسپولیس، اختلاف با فدراسیون فوتبال و پاسخ به افشین قطبی را هم شامل میشد. او همچنین وعده قهرمانی در آسیا را داد: «این قهرمانی استارتی بود برای قهرمانی در فصل آینده لیگ قهرمانان آسیا.»
وی افزود: «فصل آینده برنامهریزی تاکتیکی ویژه خودش را دارد و مطمئن باشید در زمین با توجه به بازیکنانی که جذب میشود شرایط متفاوت است. من در فصل جاری بسیاری از بازیها را مورد آنالیز قرار دادم و مطمئن باشید برای فصل آینده از این تجربه با پتانسیلی که جذب میکنیم بهتر استفاده میکنم تا پرسپولیس پرقدرتی را روانه میدان کنم.»
دایی درباره اعضای کادر فنی خود نیز گفت: «تمام اعضای کادر فنی پرسپولیس که در حال حاضر در کنار من هستند سال بعد نیز در این تیم قطعن ماندگار خواهند بود چون زحمت کشیدند و به من برای رسیدن به هدفم کمک بزرگی کردند اما بهخاطر اینکه قدرت نیمکت ما بیشتر شود افرادی را به این کادر اضافه خواهیم کرد که متعاقبن اسامی آنها را اعلام میکنم.»
سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس درباره نقاط ضعف و قدرت تیم خود نیز گفت: «فوتبال فراز و نشیب دارد نقاط ضعف و قدرت زیادی داشتیم اما واقعن از چند اتفاق متعجب شدم مثلن ما در بازی با ابومسلم نباید ۳ گل از این حریف که از لیگ برتر سقوط کرده است میخوردیم یا در برابر شاهین بوشهر که در لیگ برتر احساس خطر میکرد نباید آنطور میباختیم. پس معلوم است نقاط ضعف زیادی داشتهایم اما این درست نیست که الان درباره این موضوع حرف بزنیم مطمئن باشید سال آینده از روز اول برنامهریزی خواهم کرد که این اتفاقات پیش نیاید.»
وی افزود: «درست است این حرفها را زدم اما واقعن باید از تکتک بازیکنان که مدیون آنها هستم چون زحمت کشیدند تشکر کنم و شما خیال نکنید با این حرفها خواستم بازیکنانم را زیر سوال ببرم متاسفانه نکته دیگر که در ابعاد منفی در فصل جاری به پرسپولیس ضربه زد این بود که ما مصدومان زیادی را داشتیم و نتوانستیم از اکثر نیروهای خود بهخوبی استفاده کنیم. در خیلی از بازیها مجبور بودم از بازیکنان اصلی خودم استفاده نکنم و طبیعی بود که دچار اتفاقات شویم اما انشااله با نیروی جوان و باتجربهای که به تیم میآید همه اینها جبران میشود.»
سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس در خصوص حضورش در جامجهانی برای جذب بازیکن خارجی نیز گفت: «متاسفانه این حرفها را فقط از رسانهها میشنوم من غیر از زمین تمرین و سالن کنفرانس با هیچ فرد دیگری مصاحبه نمیکنم اما در روزنامهها مجبورم هر روز نگاه کنم که چه حرفی از من نوشته شده است یعنی خودم حرف نمیزنم و دنبال حرفهایم در روزنامهها میگردم چون میدانم هر کسی هر حرفی دلش میخواهد مینویسد. باور کنید یکخورده بعضی موقعها بهخاطر اینکه از قول من به فردی بیاحترامی نشود روزنامهها را روزانه چک میکنم که از قول من به بنده خدایی حرفی نزده باشند. این است ماجرای مصاحبههایی که از من به تحریر درمیآورند.»
او شایعه حضور مهدویکیا در فهرست خرید تیم را هم تکذیب کرد: «مهدویکیا جزو افتخارات بزرگ فوتبال ایران است. من احترام بسیار زیادی برای مهدی قایل هستم. حفظ حرمت او برای همه ما واجب است اما مهدی با تیم استیل آذین قرارداد دارد، وقتی به استیلآذین آمد یک سال و نیم با این تیم قرارداد بست و من هم به بازیکنی که با تیمی قرارداد دارد بههیچوجه فکر نمیکنم.»
دایی در پاسخ به این سوال که هواداران پرسپولیس دیگر بازیهای زیبای این تیم در دوران مربیگری دنیزلی را نمیبینند گفت: «مگر با بازی زیبا به ما امتیازی میدهند؟ مطمئن باشید ۱۰ سال دیگر میگویند که در فلان سال مثلا تیم اینتر قهرمان لیگ اروپا شد و دیگر صحبتی از بازیهای زیبای بارسلونا نمیکنند. مطمئن باشید اگر الان تیم ما قهرمان لیگ برتر میشد کسی چندان ایرادهای فنی از آن نمیگرفت.»
سوال یکی از خبرنگاران درباره اظهارنظر قطبی باعث شد دایی واکنش شدیدی نشان دهد. قطبی گفته بود دایی در تیم ملی فرصتسوزی کرده. دایی اما بهجای پاسخ فنی ترجیح داد به شخصیت قطبی حمله کند و گفت: «قطبی نظرات خودش را گفته است و این نظرات قابل احترام است اما بداند علی دایی جوانی و همه عمرش را در این مملکت گذاشت و تلاش کرد. کسی مثل قطبی نمیتواند درباره من اظهارنظر کند.»
«من برای افتخار این مملکت تلاشهای زیادی کردهام. دردها را کشیدهام. زخمها دیدهام. به بیمارستان رفتهام و تمام فکرم سربلندی این کشور بود و نباید کسیکه معلوم نیست یک دفعه از کجا پیدایش شده درباره من نظر بدهد. قطبی را که نمیدانم اما حداقل کسانی باید در این موارد اظهارنظر کنند که در فوتبال سابقه روشنی داشته و واقعن کار کرده باشند.»
دایی درباره مشخص شدن وضعیت شکایتش از فدراسیون فوتبال تصریح کرد: «مجتبی شریفی رییس کمیته انضباطی فدراسیون که از دوستان من است به من گفت که علی کفاشیان رییس فدراسیون ۴۵ روز است که پرونده بنده را گرفته تا به وکلای مختلف بدهد. اما این یک موضوع ساده است که قبلن حکم دربارهاش صادر شده و دو سه برگ هم بیشتر نیست.»
«فکر میکنم اگر پروندهای ۲۰ صفحهای به اتاق مسوولان فدراسیون برود احتمالن ۳۰ سال بررسی آن طول میکشد. من کاری به بودار بودن یا نبودن این قضیه ندارم اما هر چه حقم باشد را میگیرم.»
این در حالی است که فدراسیون دیروز در بیانیهای در پاسخ به دایی نوشت: «علی دایی، فدراسیون و عموم مردم میدانند که وی قبل از بازی با عربستان وجه کار خود را تمامن دریافت کرد ولی درخصوص استمرار قرارداد در مرحله دوم و در چارچوب مقررات هم چنانچه رای به پرداخت وجه به دایی باشد، او و مردم شریف، خوب میدانند که آقای دایی وجهی را از بیتالمال مطالبه میکند که در قبال آن عملکردی نداشتهاند و اصرار بر این موضوع به مصلحت وی و جامعه قهرمانان نیست.»
Ardavan Taheri/ Radio Kouché
a.taheri@koochehmail.com
Traduit de persan par Avideh Motmaen-Far
avideh@avideh.net
Depuis le jour ou Arghavane Rezaii (Aravane Rezai), joueuse de tennis Franco- Iranienne a montré ses sentiments envers Monsieur Ahmadinejad les larmes aux yeux devant les cameras des producteurs du film électoral intitulé ”Mahmoud Ahmadinejad”, elle est devenue le centre d’intérêt des médias d’état Iranien.
Arghavane Rezaii est une joueuse de tennis Française, née en 1987 des parents Iraniens à Ste Etienne.
Elle est de plus en plus la cible des médias d’état Iraniens depuis qu’elle a récemment battu Venus Williams (Venus Ebone Starr Williams) lors de la finale Open de Madrid.
Comme tout autre joueuse de tennis de part le monde, elle s’exhibe en jupe courte et ne réponds pas particulièrement aux critères vestimentaires de la République Islamique d’Iran!
Lors d’une interview exclusive, sans photo avec le journaliste de l’Agence Mehr News, elle se présente comme ”Musulmane Iranienne” et dit:
” Je suis fière d’être musulmane Iranienne, je ne bois pas d’alcool et je ne mens pas.”
La popularité de Arghavane Rezaii est telle que le weblog officiel du Conseil Suprême des Iraniens a l’étranger, affilié a la fonction de Président, publie la nouvelle de sa victoire ainsi que ses photos et son interview exclusive avec l’Agence Mehr News.
Dans la mesure où Shirin Ebadi, Avocate et titulaire du Prix Nobel de la Paix, Golshifteh Farahani et d’autres actrices, artistes et personnalités culturelles féminines Iraniennes sont mal vues par la République Islamique a cause de leur non respect du code vestimentaire a l’étranger, pourquoi Arghavane Rezaii est l’objet de telle attention des médias d’état Iranien?
Click here to view the embedded video.
Ce qui est certain c’est qu’elle est apparue dans les dernières minutes du premier film promotionnel de Mahmoud Ahmadinejad aux dixième élections présidentiel, les larmes aux yeux, la gorge serre, émue de sa rencontre avec Ahmadinejad après lui avoir offert ses raquettes de tennis et a dit: ” Monsieur Ahmadinejad a démontre la puissance d’Iran au monde et j’en suis vraiment fière!”
Les images de cette joueuse de tennis furent tournées lors du premier congres des Iraniens résidants à l’étranger le mardi 14 Avril 2009, approximativement 2 mois avant le coup d’état du 12 Juin 2009. Monsieur Esfandiar Rahim Mashaii, alors vice-président et père de la belle-fille de Ahmadinejad avait organisé un séminaire pour traiter avec les Iraniens par le biais du Conseil Suprême des Iraniens a l’étranger. Il a dépensé alors 3 Millions de dollars.
Dans un film électoral intitulé ” Mahmoud Ahmadinejad ”, qui a été présenté sur la première chaine de la télévision de la République Islamique d’Iran, Arghavane Rezaii, Championne de Tennis, a joué le premier rôle féminin relatant le coup d’état du 12 Juin 2009.
On se demande si Monsieur Ahmad Almaohoda, Imam de la prière du vendredi à Mashhad qui entre autre considère les protestants contre les résultats des élections comme étant ”une poignée de kid bovine” et regrette qu’une femme athlète ait porté le drapeau d’Iran lors de la cérémonie d’ouverture des jeux d’Olympique de Pékin car il considère cela contre la doctrine Islamique et les valeurs révolutionnaire de la République Islamique, a bien vu le film électoral de Monsieur Ahmadinejad!
On se demande si ce monsieur a bien vu comment les valeurs de la Révolution Islamique ont été
piétinées par des conducteurs du coup d’état du 12 Juin 2009!
Doit-on croire qu’un Imam de la prière du vendredi de la République Islamique n’a pas regardé le film promotionnel pré-électoral de son Président préféré?
A ce propos, on se demande également si Monsieur Kazem Sadighi, Imam de la prière du vendredi a Téhéran aurait justifié les tremblements de terre en regardant le jeux de tennis entre Arghavane Rezaii et Venus Williams!
Arghavane Rezaii ou ”la reine du tennis Iranien” selon certains, après le coup d’état du 12 Juin 2009 a déclaré: ” Monsieur Ahmadinejad est très populaire dans les pays musulmans. Quand nous avons voyagé dans les pays comme le Maroc, le Koweït, l’Égypte et la Turquie, nous avons trouvé que les gens aimaient Monsieur Ahmadinejad et c’est la raison pour laquelle nous y avons été bien accueillis.
Personnellement je suis très heureuse d’avoir eu l’occasion de le rencontrer et de lui offrir mes raquettes. ”
Mademoiselle Rezaii comme tout autre individu est évidemment libre de soutenir le candidat présidentiel de son choix! Mais elle a déclaré que son soutien direct et surtout a l’approche de la date des élections présidentielles était un mouvement non politique. Elle a dit: ” Le don de ma raquette au président Ahmadinejad n’a nullement été une action politique.”
Le fait que Mademoiselle Rezaii insiste autant sur l’aspect non politique de son acte d’offrande de ces raquettes infirme ses intentions.
Avec tous les jeux politiques et de soutien qui peut séduire quelqu’un, j’ai quelques questions a demander a Mademoiselle Rezaii et j’espère qu’elle se considère responsable d’y répondre car aujourd’hui elle tire un profit certain de son nom Iranien et le pendentif qu’elle porte au cou.
Mademoiselle Rezaii, vous qui prétendez ne pas avoir posé un acte politique en offrant vos raquettes à Mr Ahmadinejad, n’avez vous jamais vu les yeux ouverts de Neda Agha Soltan quand elle perdait sa vie? Vous qui prétendez commémorer le persan et ne na pas parler Français a la maison, n’avez vous jamais lu les nouvelles après le coup d’état du 12 Juin? N’avez nous jamais lu ou entendu comment Taraneh Moussavi a été violée et brulée? N’avez vous jamais entendu parler du destin du Dr. Ramin Pourandarjani, témoin des atrocités de la prison de Kahrizak?
Mademoiselle Rezaii, cela aurait été bien si dans votre weblog officiel, en plus de vos photos personnelles, vous auriez montre les photos de votre rencontre avec Monsieur Ahmadinejad aussi ou au moins le film dans lequel vous apparaissez pour que le monde entier sache que vous aimez Ahmadinejad!
حسام میثاقی / دفتر ترکیه / رادیو کوچه
Hesam@koochehmail.com
«مجید توکلی»، فعال دانشجویی و عضو انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، از ۱۶ آذر سال گذشته در بازداشت به سر میبرد. وی، دوبار دیگر در سالهای ۸۶ و ۸۷ هم بازداشت شده و تاکنون دو سال و نیم در زندان بوده است. توکلی از روز یکشنبه، بازهم به سلول انفرادی منتقل شد و دست به اعتصاب غذا زد. دیروز باخبر شدیم که درپی اعتصاب غذای مجید توکلی، وضعیت جسمی او به شدت نگران کننده شده است. در این رابطه با علی توکلی، برادر او گفتوگو کردهایم:
حال مجید بسیار وخیم است و دچار سرفههای شدیدی شده است. اعتصاب غذای خشک کرده و حتا آب مصرف نمیکند. مجید بیمار بود و در طول هفته گذشته بارها به درمانگاه اوین مراجعه کرده بود و دارو مصرف میکرد. با توجه به اینکه به انفرادی منتقل شده، نه به پزشک دسترسی دارد و نه آب مصرف میکند. به همین دلیل هم دچار مشکل شده است.
الان سه روز است که مجید در انفرادی و در اعتصاب غذای خشک است. یکی از دوستانش امروز (سهشنبه) بعد از ظهر تماس گرفت و به ما اعلام کرد که شرایط مجید واقعن وخیم شده است. نگهبانها هرکاری کردهاند، از آب خوردن امتناع کرده است و سرفههای او تمامی ندارد. اگر این اعتصاب غذا ادامه پیدا کند و به روز چهارم یا پنجم برسد شاید شرایط او بدتر هم بشود.
چرا ایشان را دوباره به سلول انفرادی منتقل کردهاند؟
متاسفانه ما هم نمیدانیم و این برای ما سوال است. وی بعد از چهار ماه و نیم از انفرادی خارج شده و حداقل یک ماه نشده بود که از انفرادی خارج شده بود. این را باید از مسوولان قضایی پاسخ بدهند. شاید دلیل خاصی دارد و ما واقعن نمیدانیم دلیلش چیست و هیچکس در این مورد پاسخگو نیست. حتا وکیل ایشان نیز مراجعه کردند و تا به حال به ایشان پاسخی ندادند.
آیا خبری از دادگاه تجدیدنظر مجید هست؟
متاسفانه دادگاه تجدیدنظر، علیرغم اینکه او بهمن ماه دفاعیهاش را تنظیم و ارسال کرده هنوز برگزار نشده است. حتا وکیل ایشان نیز دفاعیهای را به صورت جداگانه تنظیم کردند و فرستادند اما هنوز به مجید اجازه ملاقات با وکیلش را ندادهاند. از بهمنماه تا الان دادگاه تشکیل نشده و دلیل تشکیل نشدن آن را نمیدانیم. یکی از دلایلی که دفاعیه مجید به صورت سرگشاده منتشر شد این بود که او میخواست بگوید این مطلب را نوشتهام و منتشر کردم و علیرغم اینکه قاضی نخواست دادگاه من تشکیل شود، قضاوت را به مردم میسپارم.
به عنوان خانواده مجید چه حرفی را با فعالان سیاسی و مدنی دارید؟
انتظار داریم که عدالت در مورد مجید اجرا شود. ما برای همه دنیا از آزادی بیان و عدالت اسلامی در جمهوری اسلامی صحبت میکنیم اما این عدالت را هیچوقت ندیدهام. به نظر من، عدالت مرده است زیرا اگر وجود داشت ذرهای شامل حال مادر بیمار مجید میشد. تنها دلخوشی مادر مجید این بود که هر روز صبح، در حد دو یا سه دقیقه صدای فرزندش را بشنود. بیشتر از آن چیزی نمیخواست. مادرم میگوید «دلم میخواهد دست کم مجید دوباره به بند عمومی برگردد. آزادیاش را هم از شما نخواستیم چون آزادی مجید و کشورم دست خداست. دلم میخواهد فقط صدای مجید را بشنوم.»
امیدوارم جامعه به این باور برسد که مجید، نه فرد ثروتمندی بود که ترس از دست دادن ثروتش را داشته باشد، نه فعال سیاسی بود، که به پشتوانه سیاستش، حزب یا گروهی داشته باشد. مجید، فردی از بطن جامعه است که هدفش گفتن مشکلات جامعه و انتقاد از سران کشور بود، چون نمیخواهند باور کنند مشکل و ضعف دارند.
سارا امت علی/ رادیو کوچه
وقتی محمدرضا شجریان همراه با گروه شهناز به صحنه کنسرت هال دانشگاه جرج میسن آمد، نورافکنها، نور سبز ملایمی به صحنه میتاباندند و حاضران، هنرمند محبوبشان را چند دقیقهای تشویق میکردند.
فضا نشات گرفته از رویدادهای یک سال اخیر ایران و مستند جنجالی شجریان که مدتی پیش از تلویزیون فارسی بی بی سی پخش شد، تصنیفهایی اجتماعی و سیاسی طلب میکرد، اما اولین تصنیف در دستگاه همایون، غزلی از سعدی بود با رنگ و بویی عاشقانه:
سعدیا دور نیک نامی رفت/ نوبت عاشقیست یک چندی
تمام شنوندگان صدای استاد آواز سنتی ایران، که در شب ۲۳ می ۲۰۱۰، حدود ۱۵۰۰ نفر را تشکیل میدادند، موسیقی اصیل ایرانی، انتخاب اول شان نبود. اما آنها هم آن شب، ۳ ساعت را برای شنیدن این موسیقی اختصاص دادند تا همراهی خودشان را با دیدگاههای شجریان نشان دهند.
«مهتاب» از جمله شنوندگانی بود که دلیل حضور در این برنامه را عرق ملی دانست: «من خیلی با موسیقی سنتی آشنا نیستم و آنقدر هم به این نوع موسیقی علاقه ندارم اما با این اتفاقات اخیر و حرفهای آقای شجریان، عرق ملی هم در آمدن به کنسرت بیتاثیر نبود.»
برای عده دیگری از ایرانیان مهاجر نیز، صدای شجریان، بازگشت به گذشتهای است که ساهاست از آن دور ماندهاند. استاد ادبیات دانشگاه کلمبیا، که سی سال پیش مهاجرت کرده، با صدای شجریان به سرزمین مادری پیوند میخورد: «برای برنامههای آقای شجریان در هرجای آمریکا باشم، خودم را میرسانم.»
تنها این ایرانی علاقهمند نیست که از کیلومترها دورتر از دانشگاه جرج میسن در شمال ویرجینیا، خود را به این محل رسانده است، عده دیگری از حاضران آن شب نیز، از راههای دور و نزدیک، به محل اجرا آمده بودند.
بخش نخست کنسرت شجریان، با تصنیف «رندان مست»، به پایان رسید در حالی که شنوندگانی که برای ارضای احساسات ملی و باورهای سیاسی شان به برنامه آمده بودند، هنوز راضی نشده بودند. رندان مست، اجرای مجدد بخشی از اثر منتشر شده شجریان در ایران بود که به دلیل همزمانی فروش آن با انتشار تصنیف «زبان آتش» و طرفداری این هنرمند از جنبش سبز، با استقبال بسیاری روبهرو شد.
قسمت دوم برنامه، با حال و هوای آنها که این اجرا را ادامه اظهار نظرهای اجتماعی شجریان میدانستند، نزدیکتر بود. وقتی مصرع معروف حافظ «رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند»، از حنجره شجریان خارج شد، تشویق یک صدای حاضران، نشان داد، کم نیستند طرفدارانی که منتظر چنین پیامهای سیاسی در این برنامه هنری بودند. با این حال، افرادی مانند استاد دانشگاه کلمبیا از یک هنرمند ملی، هنری فاخر طلب میکنند و اظهار نظرهای سیاسی، تاثیر چندانی بر نگاهشان به هنرمند ندارد: «من به شخصیت هنرمند خیلی اهمیت نمیدهم، اثر هنرمند برای من مهم است، صدای شجریان را یک صدای استثنایی میدانم و این صدا از هر حلقومی بیرون بیاید، دوستش دارم.»
فرهاد، جوانی که برای دیدار پدر و مادرش از لندن به واشنگتن آمده هم چنین عقیدهای دارد: «اینکه آقای شجریان از مردم و خواسته آنها حمایت کرد، برایم جالب بود اما فکر میکنم جایگاه هنر و هنرمند، بالاتر از سیاست و سیاستمدار است، به همین دلیل اظهار نظر سیاسی ایشان در علاقه من به او تاثیر نگذاشت.»
گروه شهناز در ادامه، تصنیف «بی همزبانی» را، بعد از ۱۵ سال، با اجرایی متفاوت از آن چه مرحوم «مشکاتیان» در آلبوم «بیداد» منتشر ساخته بود، عرضه کرد. تصنیفی که برای بسیاری از مهاجران، فضای تلخ دهه شصت ایران را تداعی میکرد.
در بخش دوم اجرای کنسرت، بارها صدای سازها و آواز شجریان، در میان تشویقهای شنوندگانی که قطعه شعری را متناسب با حال و هوای خودشان میدیدند، قطع شد تا جایی که در هنگام خواندن مصرع «امروز سرمست آمدم تا ضحاک را سر بشکنم»، بخشی از صدا در همهمه صدها تماشاچی، گم شد.
شاید به دلیل همین نکته سنجیها در انتخاب اشعار و اجرای مناسب آنهاست که افرادی مانند «مرتضا»، احساس نزدیکی بیشتری با این هنرمند میکنند. او درباره احساساش در مورد شجریان میگوید: «بعد از شنیدن اظهار نظرهای سیاسیاش، بیشتر از او خوشم آمد. به نظر من، مهم است که هنرمند همراه مردم باشد و از مردم و خواستههای آنها حمایت کند و یادش نرود هرقدر هم که هنر دارد، بدون حمایت مردم، نمیتوانست به جایگاهی که الان دارد، برسد.»
گرچه در لابلای تشویقهای مردم در پایان کنسرت، فریاد «تفنگت» شنیده میشد و عدهای خواستار شنیدن تصنیف «زبان آتش» بودند، اما «مرغ سحر» و «همراه شو عزیز» نیز با استقبال تماشاچیان مواجه شد.
شجریان که تا پیش از شرایط سیاسی قبل از انتخابات دهمین دور ریاست جمهوری در ایران، بیشتر به عنوان یک هنرمند مطرح بود و طیف طرفداران مشخصی داشت، به نظر میرسد در حال پیدا کردن شخصیتی متفاوت است که به او جنبهای ملی میدهد.
«هرمز حکمت»، حقوقدان، پژوهشگر و سردبیر نشریه ایرانشناسی، درباره این بخش از شخصیت شجریان معتقد است: «فکر میکنم هنرمندان در جریان وقایع سیاسی کشورشان، نقش مهمی ایفا میکنند. من قبل از این اظهار نظرها، به شجریان به عنوان یک هنرمند بزرگ نگاه میکردم و او همیشه برای من یک هنرمند ارزشمند بوده است. اما بعد از این ماجراها، شجریان به عنوان یک مرد وطنپرست در نظرم جلوه میکند.»
او ورود شجریان به عرصه سیاست را به دلیل طرفداران زیادی که دارد، بسیار موثر میداند.
با این حال نگرانی از اسطوره سازی، به عنوان یکی از بزرگترین معضلاتی که جامعه ایرانی با آن مواجه است، برای کسانی که همچنان هنر شجریان را به عنوان استاد آواز ایران، میستایند، نگرانی قابل درکی است.
اشکان، دیگر ایرانی حاضر در برنامه دانشگاه جرج میسن، در این باره اعتقاد دارد: «من با فرآیند اسطوره سازی و اینکه از افراد، بیش از توان آنها انتظار داشته باشیم، مخالفم. به نظر من ایشان یک هنرمند عزیز برای همه ماست، اما دلم نمیخواهد به یک هنرمند در این سطح، به چشم یک فعال سیاسی نگاه کنم.»
گروه شهناز، تور آمریکای خود را با اجرا در شهرهای هیوستون، سیاتل، برکلی و لسآنجلس پی خواهد گرفت و پس از آن عازم کانادا خواهد شد.
جعفر پناهی به دستور بازپرس و تایید دادستان عمومی و انقلاب تهران با تودیع وثیقه از زندان آزاد شد.
این کارگردان سینما با تودیع ۲۰۰ میلیون تومان وثیقه روز سهشنبه از زندان اوین آزاد شد. همچنین در پی تکمیل تحقیقات، پرونده اتهامی متهم یاد شده با صدور کیفرخواست به دادگاه انقلاب اسلامی تهران ارسال خواهد شد.
مرتضا خسروی (هیچ) / رادیو کوچه
تیم فوتبال ذوبآهن اصفهان تنها نماینده ایران در لیگ قهرمانان آسیا در مرحله یک چهارم نهایی این مسابقات به دیدار تیم پوهانگ کرهجنوبی خواهد رفت.
بر اساس قرعهکشی مرحله یکچهارم پایانی لیگ قهرمانان آسیا روز گذشته (سهشنبه) تیمهای حاضر در این مرحله حریفان خود را شناختند.
طبق اعلام برنامه تیم فوتبال ذوبآهن اصفهان در دو دیدار رفت و برگشت به مصاف تیم پوهانگ کرهجنوبی پر افتخارترین تیم آسیا با کسب سه عنوان قهرمانی و سه نایب قهرمانی خواهد رفت.
دیدار رفت این دو تیم بیست و چهارم شهریور ماه در ورزشگاه فولادشهر اصفهان برگزار خواهد شد و یک هفته بعد این دو تیم برای دیدار برگشت در کره جنوبی به مصاف هم خواهند رفت.
مسابقات فوتبال لیگ قهرمانان آسیا از روز چهارشنبه ۲۴ شهریورماه با برگزاری دیدارهای دور رفت مرحله یک چهارم نهایی آغاز میشود و روز شنبه ۲۲ آبانماه با رویارویی تیمهای فینالیست به اتمام میرسد.
رادیو کوچه
در پی حضور فاطمه معتمدآریا بازیگر زن ایرانی در جشنواره بینالمللی کن بدون حجاب اسلامی روز سهشنبه رییس مجمع روحانیون مجلس شورای اسلامی طی سخنانی خواستار ممنوعالتصویر شدن این بازیگر شد.
محمد تقی رهبر با بیان اینکه مجمع روحانیون مجلس در برابر این مسئله واکنش نشان خواهد داد تصریح کرد: «مجمع این مسئله را با رابط پارلمانی وزارت ارشاد و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در میان خواهد گذاشت.»
وی با بیان اینکه تصاویر افرادی که با ظاهری برخلاف عرف و شرع نظام مقدس اسلامی در مجامع بینالمللی ظاهر میشوند نباید از رسانه ملی پخش شود افزود: «حتا اگر از این افراد فیلمهای ضبط شدهای موجود است بعد از این مسئله نباید اجازه پخش این فیلمها از رسانه ملی و حتا سینما داده شود.»
به گفتهی آقای رهبر ممنوعالتصویر شدن این هنرپیشه کمترین خواسته نمایندگان روحانی مجلس است.
این عضو مجمع روحانیون مجلس در پایان خاطرنشان کرد: «مجمع روحانیون مجلس این مسئله را بررسی خواهد کرد و مسوولین امر را مورد بازخواست قرار خواهد داد.»
گفتنی است فاطمه معتمدآریا که پیش از این به دلایل قضایی خروجش از ایران منع شده بود، پس از تلاشهای برخی مسوولان مبنی بر اجازه خروجش از کشور، بلافاصله در فرانسه و در جشنواره کن، بدون حجاب اسلامی و با دستبند سبز حاضر شد.
رادیو کوچه
علی لاریجانی با کسب اکثریت آرای نمایندگان برای یکسال دیگر به عنوان رییس هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی انتخاب شد.
به گزارش تارنمای فراکسیون اقلیت مجلس- پارلماننیوز- علی اردشیر لاریجانی روز چهارشنبه در جلسه علنی مجلس توانست با کسب ۲۱۴ رای از مجموع ۲۵۸ رای ماخوذه، برای سومین سال پیاپی رییس مجلس شود. وی تنها نامزد ریاست مجلس بود.
گفتنی است در این انتخابات ۴۴ رای سفید نیز به صندوقها ریخته شد.
همچنین محمدحسن ابوترابیفرد نماینده قزوین و شهابالدین صدر نماینده تهران به عنوان جایگزین حسن غفوریفرد و محمدرضا باهنر نمایندگان تهران در هیت رییسه مجلس انتخاب شدند.
چهارشنبه ۵ خردادماه – ۲۶ می
شروع پخش زنده از ساعت ۴/۰۰ بعداز ظهر – به وقت تهران
اجرا: اعظم
استودیو: مارال
تقویم تاریخ – مریم
گزیده اخبار مطبوعات ایران
سوت – «قهرمانی تیم پرسپولیس در جام حذفی ایران» – محمدرضا
روزنگاشت – «همیشه متولد شهر حافظ و سعدی خواهم ماند» – به مناسبت زادروز «کریم امامی» - محبوبه
بخش اول اخبار
«نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند» – سارا امت علی
گفتوگوی روز – «تنها دلخوشی مادرم، شنیدن صدای مجید بود» – حسام میثاقی
بزرگان ایرانزمین- «نویسندهای با آثار میهنپرستی» – «صادق هدایت» – بخش اول – آرش و آوا
طنز در پزشکی – «سهشنبهها با حوری» – قسمت نهم – علی انجیدنی
پرسه فرهنگی – «رسانهها و گردشگری» – سیمین
گفتوگوی روز – «نخستین گفتوگوی رسانهای هفتمین احمدینژاد» – فرورتیش
بزرگان ایرانزمین- «نویسندهای با آثار میهنپرستی» – «صادق هدایت» – بخش دوم – آرش و آوا
بخش دوم اخبار
نتایج تحقیقات نورولوژیستهای ایتالیایی نشان میدهد که بخشیدن گناه دیگران به بهتر شدن و سرحال آمدن مغز کمک میکند.
به گزارش مهر، عبارت معروف «در عفو لذتی است که در انتقام نیست» تنها یک ضرب المثل نمادین نیست بلکه نتایج تحقیقات محققان دپارتمان پزشکی دانشگاه پیزا نشان میدهد که بخشش اشتباهات دیگران میتواند به بهتر ماندن مغز و بهبود شرایط روحی فرد کمک کند.
در این بررسیها، محققان از متد تصویربرداری با روزنانس مغناطیسی برای بررسی پایههای مغزی که مسوول انتخابهای اخلاقی هستند استفاده کردند.
این محققان با مطالعه بر روی اتصالات عملکردی مغز در موقعیتهای مختلف نشان دادند که شبکههای پیچیده فضاهای مغزی حاضر در فرایندهای تصمیم گیری برای اخذ تصمیمات به شدت با یکدیگر در تماس هستند.
براساس این گزارش، دانشمندان دریافتند که بخشیدن اجازه میدهد که فرد از یک موقعیت دشوار که اگر ادامه یابد میتواند تعادل بیوشیمیایی و روحی روانی شخص را تغییر دهند، به سلامت عبور کند.
در این حالت، مدارات مرتبط با همدلی فراخوانده میشوند این مدارات کمک میکنند که شخص دلایل کسی را که مرتکب خطا شده است بهتر درک کند و در نتیجه وی را ببخشد.
رادیو کوچه
گروهی از فعالان حقوق زنان با انتشار نامهای سرگشاده خطاب به آیتاله لاریجانی، ریاست قوه قضاییه ضمن اعتراض به عدم پاسخگویی نسبت به شرایط فعالان دربند خواستار آزادی همهی فعالان سیاسی و به خصوص محبوبه کرمی فعال حقوق زنان، شدند.
در ابتدای این نامه با اشاره به نحوه بازداشت محبوبه کرمی و عدم اطلاع از وضعیت وی آمده است: «از زمان بازداشت خانم کرمی در اسفند ماه گذشته تاکنون وکلای وی نه به پرونده دسترسی داشتهاند و نه اجازه ملاقات با موکلشان را داشتهاند. هیچ مرجع قانونی نیز توضیحی در مورد اتهامات وارده به وی ارایه نداده است. این درحالیست که بر طبق آیین دادرسی کیفری متهم باید ظرف ۲۴ ساعت اول پس از بازداشت تفهیم اتهام شود. همچنین افراد بازداشت شده باید از حق تماس و ملاقات با خانواده برخوردار باشند. محبوبه کرمی روز سهشنبه پس از حدود ۲۰ روز در تماس با خانوادهاش اعلام کرده که علیرغم وضعیت مبهم پرونده اش، وی را به بند عمومی نسوان زندان اوین منتقل کردهاند.»
جمعی از فعالان حقوق زن در کمپین یک میلیون امضا در این نامه ضمن تاکید بر اظهارات ریاست قوه قضاییه مبنی بر «لزوم قانونمندی دستگاه قضایی» و «تسهیل فرآیند دادرسی» نسبت به احکام سنگین فعالان زن ابراز نگرانی کردند.
این فعالان مدنی در پایان ضمن تاکید بر استقلال قوه قضاییه خواستار بازگشت روند قانونی به کلیه پروندههای فعالان کمپین یک میلیون امضا و دیگر فعالان اجتماعی و سیاسی و بهطور خاص روشن شدن وضعیت محبوبه کرمی شدند.
رادیو کوچه
نمایندگان مجلس شورای اسلامی با الحاق یک تبصره به قانون برنامه چهارم توسعه در اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، تاسیس بانک مشترک ایرانی و خارجی را مجاز دانستند.
بهروز علیشیری معاون وزیر اقتصاد با اعلام این خبر افزود: «با تصویب قانون ورود بانکهای خارجی به کشور، زنجیره اقدامات برای اعطای نقش توسعهای به بازیگران عرصه اقتصاد از بخش خصوصی داخلی و خارجی محکم تر شده است.»
وی با اشاره به مزایای حضور بانکهای خارجی در کشور،تصریح کرد: «با حضور این بانکها دسترسی بنگاههای اقتصادی کشور به منابع جدید و متنوعتر فراهم خواهد شد و قدرت گزینش و انتخاب آنها را افزایش خواهد داد»
به گفتهی آقای علیشیری ورود بانکهای خارجی با ایجاد محیط رقابتی ظرفیتهای مدیریتی و نهادی بانکها را افزایش میدهد.
گفتنی است بر اساس تبصره الحاقی مجلس این بانکها باید در چارچوب نظام بانکداری اسلامی فعالیت کنند.
رادیو کوچه
فرمانده انتظامی تهران بزرگ روز سهشنبه هشدار داد که پلیس با هرگونه تجمع «غیرقانونی» در ۲۲ خرداد برخورد خواهد کرد.
سردار حسین ساجدینیا اظهار داشت: «در تجمعات غیرقانونی چه در مواقع خاص و چه در دیگر روزهای سال با تجمع غیرقانونی برخورد میشود.»
وی افزود: «پلیس بیدار و هوشیار است و حافظ نظم و امنیت در جامعه؛ از این رو با تجمعات غیرقانونی برابر قانون برخورد صورت میگیرد.»
به گفتهی آقای ساجدینیا پلیس تنها در تجمعات قانونی همکاری میکند.
این هشدار در حالی صورت میگیرد که سه روز قبل میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو تن از رهبران مخالفین دولت از مردم خواستند آماده برگزاری راهپیمایی در ۲۲ خردادماه سالگرد انتخابات شوند.
آنها گفتند در صورتی که مجوز راهپیمایی در این روز صادر شود، به همراه مردم در خیابانها حضور خواهند یافت.
پیش از این نیز سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی دوم خرداد با انتشار بیانیهای، از مقامهای دولتی خواست برای راهپیمایی مخالفان در ۲۲ خرداد ماه مجوز صادر کنند.
تاکنون وزارت کشور که مرجع صدور مجوز برای برگزاری راهپیمایی است در این باره اظهارنظری نکرده است.
مریم / رادیو کوچه
maryam.m@koochehmail.com
- ۲۶ می – روز استقلال در گینه و گرجستان و روز مادر در لهستان
- ۸۰۰ میلادی – «هارونالرشید» خلیفه عباسی با پیشکش یک دستگاه بازی شطرنج به دربار شارلمانی یا کارل بزرگ، شطرنج را به جهان غرب معرفی کرد.
- ۱۹۶۸ میلادی – در پی سه هفته اعتصاب و تظاهرات خیابانی کارگران و دانشجویان فرانسه که مخالف برنامه اصلاحات «شارل دوگل» رییسجمهور آن کشور از جمله تضعیف و یا حذف سنای فرانسه بودند، وی اعلام کرد که نمیتواند اعتراض چند ده هزار تظاهرکننده را نظر همه مردم فرانسه نسبت به برنامههای خود بداند و تصمیم گرفته است که برای آگاه شدن از نظر اکثریت مردم، رفراندم برگذار کند.
- ۱۶۵۹ میلادی – «اورنگ زیب» عنوان و لقب شاهزاده محیالدین محمد٬ ششمین امپراتور گورکانی هند بین سالهای ۱۶۵۸تا ۱۷۰۷ میلادی و سومین پسر شاهجهان امپراتور دهلی بود که در این روز خود را امپراتور هند اعلام کرد. وی قبلن با انجام یک کودتا، پدرش «شاه جهان» را در حرمسرای سلطانی زندانی ساخته بود و برادران خود را نیز به بند کشیده بود.
- ۱۹۰۸ میلادی – برای نخستین بار در خاورمیانه، چاه نفت منطقه «نفتون» مسجدسلیمان در ایران، در عمق ۳۶۰ متری به نفت رسید و نام این شهر را در صدر فهرست شهرهای نفتی جهان قرار داد.
- ۱۹۲۶ میلادی – «مایلز دیویس» یکی از موسیقیدانان برجسته نیمه دوم قرن بیستم و نوازنده ترومپت آمریکایی و یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان موسیقی جاز بهدنیا آمد.
- ۱۹۸۱ میلادی – شورای همکاری خلیج فارس مرکب از شش کشور عربی تشکیل شد.
- ۱۳۶۹ خورشیدی – «علیاکبر سیاسی» در ۹۶ سالگی در تهران درگذشت. وی پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی، در روزگار احمدشاه قاجار، در امتحانات اعزام دانشجو به خارج، شاگرد اول شد و بعدها در فرانسه دکترای علوم تربیتی و روانشناسی گرفت. او تحت تاثیر جریانهای فکری و اجتماعی ناشی از زندگی در اروپا، با چند تن از دوستانش که در فرنگ تحصیل کرده بودند، حزب ایران جوان را تاسیس کرد. او پس از بازگشت از اروپا به تدریس در مدرسه دارالفنون، نظام و علوم سیاسی پرداخت و با تاسیس دانشگاه تهران به استادی این دانشگاه نائل آمد. وی بعدها که انجمن روانشناسی ایران تاسیس شد بهریاست آن انجمن برگزیده شد و ریاست موسسه روانشناسی دانشگاه تهران را برعهده گرفت. از دکتر سیاسی آثار متعددی بر جای مانده که اصول روانشناسی، روانشناسی پرورشی، روانشناسی جدید، منطق و فلسفه، هوش و خرد از آن جملهاند. وی اصول روانشناسی جدید را در ایران بنیاد نهاد و از این رو بهنام بنیانگذار و پدر روانشناسی جدید در ایران معروف است.
- ۱۸۸۰ میلادی – «شارل لویى آلفونس لاوران» پزشکی فرانسوی بود که پس از اخذ دکترای خود، به خدمت نظام درآمد و به الجزایر اعزام شد. وی در آنجا فرصت مناسبی داشت تا درمورد بیماری مالاریا که همه ساله در بسیاری از نقاط جهان، جان انسانهای زیادی را میگرفت، تحقیقات کافی و مطالعات لازم بهعمل آورد. در نتیجه در ۲۶ می ۱۸۸۰ به کشف عامل این بیماری موفق شد.
رادیو کوچه
گروهی از اعضای شورای مرکزی سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتمادملی روز گذشته (سهشنبه) با زهرا رهنورد و میرحسین موسوی دیدار و گفتوگو کردند.
به گزارش تارنمای کلمه، در این دیدار زهرا رهنورد با اشاره به روندبرگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری و ضربه هولناکی که به حیثیت قوانین، دموکراسی و آزادی ملت وارد آمد، مقاومت ملت در دوران جنبش سبز را به وکالت از همین حقوق ضایع شده و اهانت بزرگ به ملت دانست.
وی تصریح کرد: «این مطالبات از بطن شعارهای اصلی انقلاب اسلامی یعنی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بر آمده است و امروز به طور وسیعتر و پیچیدهتر در طی این یکسال تداوم پیدا کرده است.»
زهرا رهنورد آرمان و شعار زنان را در کنار آزادی، استقلال، دموکراسی و قانونخواهی، رفع تبعیض علیه زنان دانست و افزود: «متاسفانه به جای پاسخ به این مطالبات طبیعی، کشور را به یک زندان بزرگ تبدیل کردند و زنان در این زندان بزرگ باترور شخصیت و آزار و شکنجه و تلاش برای اقرار گرفتن و توبهنامه امضا کردن روبهرو شدند.»
به گفتهی خانم رهنورد سرکوب زنان در یکساله اخیر به واسطهی اینکه از پیشتازان «جنبش سبز» بودهاند بیسابقه بوده است.
این استاد دانشگاه در پایان با بیان اینکه مطالبات زنان دو رویه دارد تاکید کرد: «یک رویه آزادی، دموکراسی ، قانونگرایی و عدم دخالت در زندگی فردی و رویه دیگر رفع تبعیض و تحقق اهداف حقوقی زنان است که باید تامین شود چرا که آرمان آزادی بدون حضور نیمی از جمعیت یعنی بدون زنان تحققپذیر نخواهد بود.»
رادیو کوچه
سرپرست وزارت بهداشت افغانستان امید به زندگی هر افغان را حدود ۴۷ سال اعلام کرد و گفت که این رقم در سنجش با کشورهای درحال توسعه و پیشرفته صنعتی خیلی پایین است.
به گزارش ایرنا ، «ثریا دلیل» روز سه شنبه در گفتوگو با خبرنگاران تاکید کرد: «درحالی که متوسط طول عمر در برخی ممالک صنعتی به ۷۰سال می رسد در افغانستان به دلیل گسترش فقر، ناامنی، پایین بودن بسیاری از شاخصهای اقتصادی، بهداشتی، اجتماعی و فرهنگی متوسط عمر ۴۷ سال است».
وی با بیان اینکه به دلیل عوامل مزبور میزان مرگ و میر مادران و کودکان افغان نیز بسیار بالا است تاکید کرد که در هر ساعت ۱۵ کودک کمتر از یک سال و ۲۲ کودک زیر پنج سال جان خود را از دست میدهند.
سرپرست وزارت بهداشت افغانستان در همین حال از بالا بودن میزان مرگ و میر مادران باردار در کشور ابراز تاسف کرد و گفت: «به طور متوسط در هر سی دقیقه یک زن براثر زایمان و یا عوارض پس از وضع حمل جان خود را از دست میدهد.»
وی ادامه داد که وزارت بهداشت برای کاهش میزان مرگ و میر مادران و کودکان برنامههایی از جمله طرح واکسیناسیون در مقابل بیماری فلج اطفال و برخی بیماریها و ارتقای سطح آگاهی جامعه را در دست اجرا دارد.
گفتنی است در حال حاضر جمعیت افغانستان حدود ۲۴ تا ۳۴ میلیون نفر تخمین زده میشود.
سینا / رادیو کوچه
sina.magazine@koochehmail.com
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
روزنامه ایران در تیتر اول خود از «محرومیت بدهکاران بزرگ از خدمات بانکی» خبر داد.
«تحصیل ۳ هزار آقازاده در خارج کشور» عنوان دیگری است که این روزنامه دولتی به خود اختصاص داده است.
«هشدار ترکیه به اسرییل» عنوان برجسته روزنامه اطلاعات است.
این روزنامه همچنین خبری هم از «افزایش ۲۴ درصدی حجم نقدینگی» منتشر کرده است.
روزنامه تهران امروز به «موضع جدی آمریکا در برابر بیانیه تهران» پرداخته است.
«توقیف خودرو مزاحمان خیابانی» تیتر دیگر این روزنامه است.
«رفع کامل محدودیت حضور بانکهای خارجی در ایران» مهمترین عنوان روزنامه جامجم است.
این روزنامه با اشاره به فصل نقل و انتقالات فوتبال و گزارشی پیرامون آن از «سقف قرارداد بازیکنان پرسپولیس تا ۴۰۰ میلیون تومان» خبر داده است.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: «نیویورک تایمز فاش کرد: آمریکا عملیات نظامی سری خود را گسترش داده است»
این روزنامه به نقل از بانک مرکزی طی گزارشی اعلام کرد که ۲۳ هزار میلیارد تومان چک در سال گذشته برگشت خورد.
«چراغ سبز برای بانکهای خارجی» تیتر برگزیده روزنامه دنیای اقتصاد است که با اشاره به تصویب لایحه مجلس در خصوص فعالیت خارجیها در بانکداری ایران مطلبی را منتشر ساخته است.
این روزنامه در مطلب دیگری از «واکنش آمریکا به نامه اتمی ایران» خبر داد.
روزنامه اصلاحطلب شرق نیز همین خبر را به این صورت منتشر کرد: «به دنبال ارسال نامه ایران به آژانس؛ تهران توپ را در زمین گروه وین انداخت».
«آماده باش ارتش کره شمالی» عنوان دیگر روزنامه شرق است که در خصوص وقایع و درگیریهای اخیر میان دو کره آورده شده است.
روزنامه کیهان نیز در صدر اخبار خود گزارشی را در خصوص حمایت آمریکا از وقایع پس از انتخابات ایران منتشر کرد و نوشت: «به دستور سرفرماندهی نیروهای آمریکا در منطقه، جاسوسان پنتاگون موظف به حمایت از جریان فتنه شدند».
«ارایه خدمات بانکی به بدهکاران بزرگ ممنوع شد» تیتر برجسته دیگر این روزنامه است.
و در پایان روزنامه همشهری در خصوص ارسال بیانیه تهران به آژانس چنین نوشت: «رایزنی در شرق و غرب درباره بیانیه تهران بین اعضای دایم و غیردایم شورای امنیت ادامه دارد».
این روزنامه گزارشی هم درباره کالاهای چینی بیکیفیت منتشر کرد و نسبت به پیامدهای مصرف آنها هشدار داد.
محبوبه / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
پنجم خرداد برابر با زادروز «کریم امامی» مترجم، ویراستار، نویسنده، روزنامهنگار و کارشناس کتاب و نشر ایرانی بود که در سال ۱۳۰۹ خورشیدی بهدنیا آمد. ترجمه «گتسبی بزرگ»، اثر اف. اسکات فیتزجرالد همواره نامش را با ترجمه او به خاطر میآورد. دوستداران «شرلوک هولمز» در ایران او را به عنوان مترجم سنتی ماجراهای این کاراگاه مشهور در ایران میدانند، وی ۲۴ داستان از ماجراهای شرلوک هولمز را ترجمه کرد که از سوی انتشارات طرح نو در چهار مجلد به چاپ رسید.
«کریم امامی» در سال ۱۳۰۹ در شهر کلکته متولد شد و دو سال اول زندگی خود را در آنجا گذراند. البته محل تولد رسمی او شیراز است و به گفته خودش: «رسمن همیشه متولد شهر حافظ و سعدی خواهم ماند» پدراو، «محمدحسن امامی»، تاجر چای در هندوستان و فرزند «شیخ عبدالنبی امامی»، روحانی سرشناس در شیراز بوده است.
کریم گفته است: «نخستین واژههای انگلیسی را در کودکی از پدرم آموختم. خانواده ما به خاطر تجارت چای با هندوستان ارتباط داشتند و به آن کشور رفت و آمد میکردند. بعضی از افراد خانواده از جمله پدرم، دارای معلومات خوبی در زبان انگلیسی بودند و از عهده محاوره و مکاتبه با افراد انگلیسی زبان بر میآمدند.»
اولین تعلیمات جدی کریم در حوزه زبان انگلیسی مطالعه یک خودآموز تالیف فردی، به نام «رشید امانت» بود. اما از اولین سال دبیرستان آموزش انگلیسی را به طور جدیآغاز کرد، زیرا در شیراز در نیمه اول دهه ۱۳۲۰، کلاسهای آموزش زبان انگلیسی به راه افتاد که در آن کلاسها ثبت نام کرد.
او در رشته زیست شناسی و فیزیک و شیمی، دوره دوم دبیرستان را به اتمام رساند و در دانشکده ادبیات تهران تحصیل را ادامه داد.
امامی در اوایل دهه سی شمسی، از دانشگاه فارغالتحصیل شد و بلافاصله به عنوان مترجم روزنامهنگاران خارجی شروع به کار کرد. در آن دوران به دلیل جریانات مربوط به ملی شدن صنعت نفت، خبرنگاران و روزنامهنگاران خارجی به ایران هجوم آورده بودند.
پس از کودتا و فروکش کردن خیل خبرنگاران، کریم امامی خود را پشت میز تحریریه روزنامه کیهان یافت.
وی در سال ۱۳۴۵ و در زمانی که در موسسه کیهان کار میکرد با «گلرخ ادیب محمدی» که مترجم است در پاریس ازدواج کرد، و از او صاحب دو فرزند به نامهای هدیه و هستی شد.
در سال ۱۳۴۷ کریم امامی از موسسه کیهان به ویراستاری موسسه «فرانکلین» رفت. سهم او در بهبود وضع انتشارات فرانکلین که تا سال ۱۳۵۳ در آن کار میکرد، انکارنشدنی است.
در همین سالها بود که نشریهای به نام «کتاب امروز» به سردبیری وی منتشر شد که نشریه خاص اهل کتاب بود و مصاحبههای جالبی با اهل کتاب داشت و نشریهای خاص به حساب میآمد.
وی همزمان با خروج از فرانکلین به بخش انتشارات رادیو و تلویزیون رفت که نام آن را «سروش» نهاده بودند، اما با وقوع انقلاب سال ۱۳۵۷ وی به همراه عده زیادی از کارکنان سروش از کار برکنار شد.
در اوایل دهه ۶۰، وی انتشاراتی به نام «زمینه» را پایهگذاری کرد که انتشارات مطابق استانداردی بود و کتب با کیفیت مطلوب چاپ میکرد.
کریم امامی از بنیانگذاران نام «مکتب سقاخانه» برای سبکی از نقاشی بود. وی همچنین از نخستین مدافعان جدی تدوین شیوهنامه جامع برای نشر و ویرایش بود.
کریم امامی سابقه ترجمه شعر هم دارد از جمله شعر بلند «صدای پای آب» از سهراب، «تولدی دیگر» از فروغ و بیش از ۷۰ رباعی از خیام را میتوان نام برد که به انگلیسی برگردانده است.
در سالهای دهه ۷۰ وی به ترجمه داستانهای کوتاه «شرلوک هولمز» پرداخت، و ۲۴ داستان کوتاه از مجموعه داستانهای کوتاه شرلوک هولمز را در چهار جلد ترجمه و منتشر کرد.
امامی با نام مستعاری با عنوان «ک.تابنده» که بعدها به «کتابنده» تغییر یافت نیز مقالاتی مینوشت. او معتقد بود مطبوعات سالهای پس از شهریور ۱۳۲۰، بیشترین تاثیر را بر فارسینویسی او و تصوری که او از زبان ساده و در عین حال پرتحرک و کارساز دارد، گذاشتهاند.
او علاوه بر جنبه حرفهای از نظر اخلاقی نیز زبانزد بود و فردی اخلاقگرا و عارفمسلک به شمار میرفت. اکثر قریب به اتفاق کسانی که او را میشناختند خوی خوش و اخلاقمداری وی را میستودند.
و سرانجام کریم امامی در بامداد روز شنبه ۱۸ تیر ماه سال ۱۳۸۴ در شهر تهران بر اثر بیماری سرطان خون که سالها بود از آن رنج میبرد در ۷۴ سالگی درگذشت.
فهرست آثار کریم امامی:
۱٫ با خشم به یاد آر، نمایشنامه ای از جان آزبرن، آبان ۱۳۴۲
۲٫ گتسبی بزرگ، رمانی از اسکات فیتس جرالد، تهران، ۱۳۴۴
۳٫ آپارتهید، الکس لاگوما، خوارزمی، ۱۳۶۰
۴٫ ایرانیان در میان انگلیسی ها، نوشته دنیس رایت، نشر ۱۳۶۴
۵٫ از پست و بلند ترجمه ( مجموعهی هفت مقاله)
۶٫ گراهام گرین، دیوید لاج، ترجمهی کریم امامی
۷٫ ماجراهای شرلوک هلمز، کاراگاه خصوصی(چهار جلدی)، آرتور کانن دویل، طرح نو
۸٫ فرهنگ دوجلدی حییم، ویرایش نوین، فرهنگ معاصر، ۱۳۷۶
۹٫ عاشق همیشه تنهاست، گزیدهی شعر سهراب سپهری(ترجمه به انگلیسی)، انتشارات سخن، ۱۳۸۲
۱۰٫ تا شقایق هست، ترجمهی شعرهای سهراب سپهری به انگلیسی، در دست انتشار
۱۱٫ فرهنگ فارسی انگلیسی، در دست انتشار
۱۲٫ گرگی در کمین، ترجمهی سیصد شهر از عباس کیارستمی، در دست انتشار
۱۳٫ ترجمه رباعیات خیام
منبع:
ویکیپدیا
رادیو کوچه
پلیس اندونزی در استان«تنگارا نوسا» در غرب این کشور ۱۰ مهاجر غیرقانونی افغان را که قصد داشتند به استرالیا مهاجرت کنند دستگیر کرد.
به نقل از خبرگزاری رسمی اندونزی (آنتارا)، مقامهای پلیس اندونزی همچنین از دستگیری یک فرد اندونزیایی که قصد داشت این افراد را به صورت غیرقانونی راهی استرالیا کند خبر داد.
شایان ذکر است این افراد در حال حاضر در بازداشت به سر میبرند و سازمان بینالمللی مهاجرت اندونزی در حال بررسی این موضوع است.
گفتنی است که پیش از این نیز در اوایل ماه مارچ ۶۷ افغانی که قصد داشتند به صورت غیرقانونی از طریق اندونزی به استرالیا مهاجرت کنند توسط پلیس اندونزی دستگیر شدند.
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
مجید توکلی در انتهای هفته گذشته نامهای تفصیلی پیرامون وضعیت کنونی ایران نوشته است که این مساله باعث واکنش شدید ماموران امنیتی شد.
ماموران امنیتی پس از اطلاع از نوشته شدن این نامه ، مجید توکلی را تهدید به قتل کردهاند. همچنین در پی حضور نماینده دادستانی در زندان اوین در روز یکشنبه و بحث و جدل مجید توکلی با وی، دستور انتقال توکلی به سلول انفرادی صادر شده است.
مجید توکلی هم اینک در اعتصاب غذا بهسر میبرد. در پی ادامه یافتن وضعیت وخیم مجید توکلی بسیاری از فعالان دانشجویی، حقوق بشر و سیاسی اعلام کرده اند که امروز چهارشنبه ۵ خردادماه برابر با ۲۶ می در ایران و شهرهای کشورهای مختلف جهان در همبستگی با مجید توکلی دست به اعتصاب غذا میزنند.
رادیو کوچه
ایالت متحده آمریکا در قرارداد جدید تبادل دانشجو با چین طی ۴ سال آینده ۱۰۰ هزار دانشجوی آمریکا را روانه این کشور میکنند.
به نقل از خبرگزاری رسمی چین (شینهوا)، این قرارداد روز سه شنبه بین هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا و لیئو یاندونگ از چین در پکن منعقد شد.
هیلاری کلینتون گفت: «ارتباط بین این دو کشور در نوع شکلگیری قرن ۲۱ نقش اساسی دارد و ما میخواهیم این نقش مثبت، سازنده و کامل باشد.»
این قرارداد که بر اساس آن میزان دانشجویان آمریکایی حاضر در چین ۲۵ در صد افزایش مییابد همچنین ۱۰ هزار بورسیه تحصیلی برای دانشجویان آمریکایی که قصد دارند زبان چینی را فراگیرند مهیا میکند و از طرفی نیز واشنگتن متعهد شد که ۱۰ هزار دانشجوی چینی را برای تحصیل در آمریکا بورس کند.
رادیو کوچه
نخست وزیر سابق تایلند در ارتباط با اعتراضات مرگبار خیابانی اخیر در این کشور به فعالیتهای تروریستی متهم شد.
به نقل از شبکه خبری آسیا، دولت تایلند «تاکسین شینهاواترا» را به تحریک و حمایت مالی معترضان سرخ پوش تایلندی متهم کرده است.
«تاراس ساویستانان» معاونت ساختمان تحقیقات ویژه تایلند نیز در اینباره گفت مدارکی کافی وجود دارد که با استناد به آنها میتوان ثابت کرد که «تاکسین» دست به تحریک معترضان زده است و از آنها حمایت مالی کرده است.
گفتنی است بر اساس قانون تایلند متهمان به فعالیتهای تروریستی محکوم به مرگ هستند.
در همین حال «تاکسین» هفته گذشته اعلام کرد که در مذاکرات صلح بین نیروهای معترض و دولت تایلند دخالتی نداشته است و متهم کردن وی به فعالیتهای تروریستی بیاساس است.
این مطلب از وبلاگ آقااجازه برداشت شده است.
اشپیگل آنلاین در تاریخ ۲۴ می نوشتهای به نام «ندا در گور خود خواهد لرزید» درباره کاسپین ماکان منتشر کرده است و در آن از او به عنوان کسی که از نام ندا برای جاهطلبیهای خود سواستفاده میکند، نام برده است.
من از کاسپین ماکان به خاطر افشاگریهای او در باره جنایتی که رخ داد، حمایت کردم و در نوشته «سفر کاسپین ماکان به اسراییل و واکنش مبصرهای خودخوانده» از این مبصرها انتقاد. اشپیگل در این نوشته زاویههای تازهای بر کارهای کاسپین ماکان میگشاید که برای همه ما تجربهای است ارزنده. این نوشته را در زیر بازگرداندهام.
آب گل آلود است دیگر … داستان کاسپین ماکان و کارهایش را در اینجا و آنجا میشنیدم، همانگونه که درباره بسیاری دیگر، که در این روزها و ماهها از ایران خارج شدهاند و در پی چیزهای دیگری هستند که بیشتر در راه منافع خود آنهاست تا منافع جنبش سبز. اما ما نیز در این سالهای دراز از این چیزها بسیار دیدهایم. کاسپین ماکان نخستین نفر نیست و شاید نیز آخرین نفر نباشد.
آب گلآلود است دیگر …
اشپیگل آنلاین، دوشنبه، ۲۴ مه ۲۰۱۰
مرگ ندا آقاسلطان میلیونها نفر را تکان داد. یک سال پیش این زن جوان در تهران به قتل رسید و از آن روز او به نماد اپوزیسیون ایران تبدیل شده است. اما از سرنوشت او کس دیگری سود ویژهای میجوید: «مدعی نامزدی با او کاسپین ماکان.»
او در سراسر جهان خود را نامزد ندا معرفی کرد، دوست زن جوانی که یک سال پیش در تظاهرات اپوزیسیون ایران در تهران کشته شد. اما امروز کاسپین ماکان دشمنان زیادی نیز دارد.
پرده نخست این تراژدی ایرانی پیرامون ندا آقاسلطان، در روز ۲۰ ژوئن سال گذشته آغاز میشود. ده روز پیش از آن انتخابات ایران برگزار شده بود و رییسجمهوری وقت، محمود احمدینژاد با اکثریتی زیاد و مشکوک برنده شده بود. شمار کسانی که در روزهای پس از آن در اعتراض به به تقلب آشکار انتخاباتی به خیابانها میریزند، رو به افزایش است.
در این روز شنبه که دهها هزار نفر به خیابانها میریزند، چند نفر نیز کشته شدهاند و ندا یکی از آنها است. این که آیا این دانشجوی ۲۶ ساله برای شرکت در تظاهرات به مرکز شهر رفته بود و یا تاکسی او به گونه تصادفی در میان جمعیت گیر افتاده بود، دیگر روشن نمیشود. روشن این است که ندا و همراهش، معلم موسیقی او حمید پناهی پیاده میشوند و این که پس از آن او باید در تیررس یک تیرانداز قرار گرفته بوده باشد.
یکی از تظاهرکنندگان که از جمعیت فیلم میگیرد، صحنهای را که ندا پس از برخورد گلوله به سینهاش بر زمین میافتد را ثبت میکند و این که خون از دهان و بینی او فوران میکند و پیرامون او گرد میآید و مردانی که گرد او زانو زدهاند و ناامیدانه تلاش برای نجات او دارند: «ندا، بمون، ندا، بمون» ندا میمیرد و تصویرهای مرگ او به اینترنت راه مییابند. یک روز نیز نمیگذرد و او نماد انقلاب سبز در ایران میشود.
در هر مصاحبهای جزییات جدیدی اضافه میشوند
با همان شتابی که نام ندا در جهان بازتاب مییابد، ابهام نیز رشد میکند. با وجودی که ندا در کنار معلم موسیقی خود میمیرد و دوستان آنها میگویند که آنها دلداده بودهاند، شخصی دیگر خود را به میان میاندازد و خود را مرد زندگی ندا میداند: «کاسپین ماکان ۳۷ ساله میگوید که او و ندا یک سال پیش از آن در ترکیه با هم آشنا شده بودند و قرار ازدواج گذاشته بودند. گزارشگران غربی که در نخستین ساعتها پس از مرگ زن جوان با خانواده او در تماس بودهاند، از ناباوری و تعجب آنها پیرامون این نامزد ناشناخته میگویند که در سوگواری ندا سروکله اش پیدا شده است.»
این که نزدیکان ندا از عشق بزرگ او چیزی نمیدانستهاند، را کاسپین به سنتها و باورها پیوند میدهد: «روابط پیش از ازدواج در ایران امری است مشکلدار و این روابط همیشه پنهان نگاه داشته میشوند. اما منتقدان او میگویند که او معیارهای سنتی ایرانی را به سود خود به کار میگیرد: اطرافیان میگویند که پس از آن که او نامزدی خود با ندا را جار میزند، برای مادر ندا راهی بیش نمیماند جز آن که این نامزدی را تایید کند. هر چیز دیگری به آبروی ندا پس از مرگش لطمه وارد میساخت.»
این مهم نیست که آیا ماکان و ندا در زمان مرگ او نامزد بودند و یا این یک آشنایی کوتاه مدت در تفریحگاهی در ترکیه و پایان یافته بوده است: «ماکان عکاس از این موقعیت به دست آمده برای طرح نام خود در رسانهای جهانی سود میجوید. در هفتهها و ماههای پس از آن او با واژههای رنگینتر و گلگونتر از انگیزههای ندا برای رفتن به خیابان میگوید. در هر مصاحبهای جرییات تازهای کشف میگردند: گویا ندا از پیش احساسی گنگ داشته است که او مبارزه خواهد کرد و گلولهای به قلبش خواهد خورد و با وجودی که ماکان همواره به او هشدار میداده است، ندا اصرار به شرکت رد تظاهرات داشته است؟ مرگ برای ندا تنها قربانی کوچکی است در راه آزادی.»
مشاور رسانهای، درخواست پول برای مصاحبه و کاسبی بزرگ
این که ماکان این روزها با ادعای افکار سیاسی استوار ندا به گدایی میرود، خود کنایهای ویژه در بر دارد. آنگاه که اشپیگل آنلاین از ماکان میپرسد که چرا بسیاری از اصلاحطلبان در ایران و در خارج به او میتازند، میگوید: «مهمترین دلیل این که چرا اصلاحطلبان مرا رد میکنند، مصاحبهای است کوتاه از من که پس از مرگ او انجام دادهام.» در آن مصاحبه او گفته بود که ندا جزو جنبش سبز نبود و حتا در انتخابات نیز شرکت نکرده بود. و به گفته او جنبش سبز در این مصاحبه، تخریب نماد خود را دیده است و از آن زمان به بعد به ستیز با او برخاسته است.
ادعای ماکان که ندا بسیار سیاسی بوده است، در ماههای پس از آن خشم رژیم را نیز برمیانگیزد: «در پاییز سال گذشته ماکان ناپدید میشود و به گفته خودش گویا ۶۵ روز نیز در اوین به سر برده است. سپس از مرزهای کوهستانی ایران به ترکیه میگریزد. به لندن میرود و از آنجا نیز به کانادا.»
پس از رسیدن به غرب، او به مقابله میپردازد: «ماکان یک مشاور رسانهای استخدام میکند و خبرنگارها برای مصاحبه با ماکان میتوانند از او وقت بگیرند. در ماه نوامبر این مشاور رسانهای به اشپیگل آنلاین خبر میدهد که ماکان در سه هفته آینده وقت برای مصاحبه ندارد. و این که برای گفتوگو با او پول باید پرداخت شود نیز کاملن بدیهی است. حتا فعالان حقوق بشر نیز با علاقه او را دعوت میکنند و او از این سخنرانی به آن سخنرانی پرواز میکند. سازمان ملل متحد او را به همایشی در ژنو دعوت میکند و او اجازه دارد در کنار مخالفان سیاسی کره شمالی و کوبا حضور یابد.
در کنار حضور رسانهای ماکان، ناخشنودی و رنجش فعالان جنبش سبز در ایران نیز افزایش مییابد. در سایتهای اینترنتی نزدیک به اپوزیسیون که سبزها از آنها برای انتشار مواضع خود استفاده میکنند، ماکان به عنوان حقهباز و خالیبند مورد ناسزا قرار میگیرد. مسیح علینژاد در وبسایت اصلاحطلب «جرس» بر ماکان میتازد که: «این عکاس از ندا برای مطرحسازی خود سود میجوید. او میتواند با نام خود هر کاری که دوست دارد انجام دهد. اما بدبختی این است که او با نام ندا در جهان به گدایی میرود. خانواده ندا اجازه حرف زدن ندارد، اما او به این سو و آن سو میرود و مدعی نمایندگی ندا و ایران است. این را علینژاد در نوشتهای به نام «کاسپین نامزد ندا نبود» میگوید.»
ملت ایران کی این آقا را به عنوان سفیر خود انتخاب کرد؟
در ماه مارس ماکان به بزرگترین موفقیت رسانهای خود دست یافت. او با همکاری کانال دو تلویزیون اسراییل دیداری پر سروصدا با شیمون پرز رییسجمهوری اسراییل برگزار کرد. در برابر دوربینهای زنده کانال دو که تمام هزینههای سفر را پرداخته بود و امتیاز فیلم برداری و بازاریابی را خریده بود، این ایرانی وارد تلآویو شد. با چهرهای جدی و مسلط، در کت و شلواری خاکستری در دفتر پرز حاضر میشود. بر اساس گزارش اسراییلیها او خود را به رییس جمهوری سالخورده به عنوان «سفیر مردم ایران» معرفی میکند و اطمینان میدهد که «روح ندا گرما و لطافتی را حس میکند» که او به هنگام دیدار خود با پرز حس کرده است.
ماکان این گزارش را تکذیب میکند: «همهاش اتهام این آدمهاست.» او میگوید که تنها زمانی که پرز به او تندیس کبوتر صلح را هدیه داده است، او به نام همه ایرانیان تشکر کرده است.
در این میان مادر ندا در تهران تلاش دارد از ماکان فاصله گیرد و میگوید: «ماکان میتواند هر کاری میخواهد انجام دهد، اما نه به نام ندا.»
بسیاری از طرفداران جنبش سبز نیز برآشفتهاند. آنها نگرانند که این سفیر خودخوانده سبب شود که رژیم آنها را جاسوسان اسراییل بخواند. صدها نفر از اصلاحطلبان ایرانی با اعتراض در فیسبوک گرد میآیند و میگویند که ماکان حق ندارد خود را در صدر «سبزها» قرار دهد. بهمن قلیپور در وبلاگش مینویسد: «من نمیدانم که ملت ایران کی این آقا را به عنوان سفیر خود انتخاب کرده و به اسراییل فرستاده است.»
تحمل برخی از روزنامهنگاران که داستان ماکان را در گذشته گزارش کردهاند، نیز به سر آمده است. «یاسون آتاناسیادیس» گزارشگر پرسابقه «واشنگتنتایمز» در تهران در نوشتهای در وبلاگ خود آشفتگی خود را بازتاب میدهد: «هیچکس ما را در آغوش نمیگیرد، به ویژه زمانی که تصویری نادرست نیز به هزاران نفر ارایه دهیم.»
آتاناسیادیس از ملاقاتهای گوناگونی با ماکان گزارش میدهد که در آنها ماکان تصویرهای ماجراجویانه و متضادی از خود ارایه داده است. اومیگوید: «ماکان با ارایه این افسانههای حقیر آنچه را که میخواست، به دست آورده است: پناهندگی در کانادا و هدفی برای زندگیش: ندا در گور خود خواهد لرزید.»
مهمترین عنوانهای رسانههای امروز مالزی:
خبرگزاری برناما
- انیفاه ریاست هیت نمایندگی مالزی در هجدهمین نشست مشترک آ.سه.آن و اتحادیه اروپا را بر عهده خواهد داشت.
- شهریزت: «وزارتخانه قانون تساوی جنسیتی را مورد بررسی قرار خواهد داد.»
- موگیلان ادعای جناح راست در مورد حرکتهایی بر علیه سامی را رد کرد.
- کتابخوانی از سوی جنسیتهای مختلف باعث گسترش افکار میشود.
- MCMC توانایی و قدرت خاصی برای مبارزه با وبلاگهای مرتبط با مواد مخدر ندارد.
- اتحادیهچینی تباران آماده است تا برای دانشآموزانی که در امتحان SPM خوش درخشیدند کمکهایی را فراهم کند.
- عبداله: «جناح راست هیچوقت دخالتی در مشکلات اعضای احزاب نکرده است.»
- بهنظر میرسد کنگره حزب مردم در مورد عقبنشینیها به بحث بپردازد.
- شرکتهای سازنده قطعات خودرو خواستار داشتن همکاران بیشتری در سطح جهانی شدند.
- فرودگاههای مالزی در حال نهاییسازی قوانین بودجهریزی هستند.
- سود پیش از مالیات EON در هر سهم ۳۸٫۷ درصد بالا رفت.
- سود گروه Scomi در سهماهه اول سال بالا رفت و به ۱۳٫۶ میلیون رینگیت رسید.
- کرهشمالی تهدید به جنگ کرد و روابطش را با جنوب قطع کرد.
روزنامه استار
- مردم خواستار عاریسازی فوری مدارس از مواد مخدر شدند.
- امکان محاکمه راجا پترا در انگلیس وجود ندارد.
- ۳،۰۰۰ اتاق هتل امروز رایگان است.
- توریسم ۵ درصد از ماه ژانویه تا مارس نسبت به سال گذشته رشد داشته است.
- هکرها پرداخت ۱۸،۰۰۰ نفر را به تاخیر انداختند.
- باید بازی برد-برد در مورد رابطه ما و سنگاپور وجود داشته باشد.
- اتحادیه چینیتباران پیشنهاد کرد که حقوق پایهای برای بخشهای مختلف در نظر گرفته شود.
- موگیلان: «از سوی جناح راست حمایت نمیشوم.»
- یک افسر ارشد پلیس از سوی هیت مبارزه با فساد مالزی بخاطر دریافت رشوه دستگیر شد.
- کابینه با گسترش طرح «مالزی خانه دوم من» موافقت کرد.
- حسن نصراله در جنگ بعدی کشتیهای اسراییل را تهدید کرد.
- اوباما بهدنبال بودجهای ۵۰۰ میلیون دلاری برای تقویت نیروها در مرز با مکزیک.
روزنامه نیو استریت تایمز
- با خراب شدن کشتی، نفت به سواحل جوهور نشت کرد.
- سازمان پارکهای ملی و حیاتوحش، جلوی نمایش حیوانات در محلهای عمومی را میگیرد.
- گوش یک دانشآموز پس از تنبیهشدن کر شد.
اجرای طرح مبارزه با بدحجابی و مزاحمین به نوامیس مردم توسط نیروی انتظامی در تهران.
پلیس تهران بزرگ از روز شنبه طرح برخورد با مزاحمین نوامیس، مروجین فساد، مانکنهای سازمانیافته و هنجارشکنان داخل خودرو را در معابر و بزرگراههای تهران آغاز کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر