سام شریف/رادیو کوچه
sam@koochehmail.com
انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری ایران در ۲ خرداد ۱۳۷۶ برگزار شد. این انتخابات که به پیروزی غیرمنتظره «سید محمد خاتمی» انجامید آغازگر دورانی بود که به اصلاحات معروف شد.
در روز دوم خرداد ۱۳۷۶ هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران برگزار شد. در این انتخابات چهار کاندیدا با وجود نظارت استصوابی شورای نگهبان تایید صلاحیت شدند و با هم به رقابت پرداختند: «سید محمد خاتمی»، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد، «محمد محمدی ری شهری»، وزیر پیشین اطلاعات و نماینده ولی فقیه و سرپرست حجاج، «رضا زوارهای» رییس وقت سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و عضو حقوقدان شورای نگهبان، «علی اکبر ناطق نوری»، رییس وقت مجلس شورای اسلامی و وزیر پیشین کشور.
فردای روز انتخابات نتایج اولیه از پیروزی قاطع سید محمد خاتمی حکایت میکرد. نتایج نهایی ساعت ۱۴ شنبه سوم خرداد در حالی از سوی ستاد انتخابات وزارت کشور اعلام شد که علی اکبر ناطق نوری رقیب اصلی خاتمی ساعتی پیش از آن در پیامی پیروزی خاتمی را در انتخابات تبریک گفته بود. نتایج به شرح زیر بود:
سید محمد خاتمی؛ ۲۰۰۷۸۱۷۸ رای (۶۹ درصد آرای ماخوذه)
محمد محمدی ری شهری،۶۷۸۳۱ رای
رضا زوارهای ۷۷۱۴۶۰ رای
علی اکبر ناطق نوری ۷۲۴۲۸۵۹ رای
پس از روشن شدن پیروزی اصلاح طلبان، برخی گروههای تندرو در تلاش بودند تا به جای اعلام نتایج انتخابات، چهرههای شاخص اصلاح طلب را دستگیر و وضعیت فوقالعاده در کشور اعلام کنند. «بهزاد نبوی» نایب رییس مجلس ششم بعدها چنین گفت: «شب دوم خرداد زمانی که نتایج انتخابات معلوم ولی هنوز اعلام نشده بود، جماعتی از مخالفان اصلاحات پیشنهاد میکردند که همان شب حدود دو هزار نفر دستگیر شوند و نتایج آرا هم به گونهای دیگر اعلام شود.»
پیامدهای داخلی
پیروزی خاتمی عملن فصل جدیدی از تاریخ جمهوری اسلامی را رقم زد. فصل جدیدی که نشانه اصلی آن پویایی فضای سیاسی بود. و البته امید به تغییر و بهبود وضعیت کشور برای اکثریت ایرانیان نوجو. این دوره اصطلاحات سیاسی خاص خود را بر سر زبانها انداخت. طیف طرفداران خاتمی یا همان جناح چپ به نام «دوم خردادیها» یا «اصلاح طلبان» شناخته شدند. اصلاح طلبان معتقد به لزوم تغییرات اساسی در ادارهی امور کشور البته در چهار چوب قانون اساسی کشور بودند.
با باز شدن نسبی فضای سیاسی، احزاب جدید با سرعتی شگفتآور تولد یافتند. اصلاحطلبان موفق به کسب اکثریت قابل توجهی در مجلس ششم شدند. فعالیتهای مطبوعاتی هم شدت گرفت و رکود پیشین عرصهی مطبوعات به یکباره رنگ باخت. با توقیف هر روزنامه و تعطیلی آن، روزنامهای جدیدی جای آن را میگرفت که جز در نام و جزییات تفاوت چندانی با روزنامهی تعطیل شده نداشت. از این پدیده به عنوان روزنامههای زنجیرهای یاد میکنند. در کنار اینها فعالیتهای دانشجویی هم از حیاتی دوباره بهرهمند شد و دانشجویان باز هم به عنوان یک نیروی موثر به حساب آمدند.
اصلاحطلبان که به پیروزی بزرگی در انتخابات مجلس ششم دست یافته بودند، امید داشتند که طی روزهای بعد با اصلاح قانون مطبوعات (که در ماههای پایانی عمر مجلس پنجم تغییر و محدودیتهای بیشتری را برای مطبوعات وضع کرده بود.) دوباره فضای رسانهای کشور را به آزادی نسبی ایجاد شده پس از دوم خرداد باز گردانند، اما «آیتاله خامنهای» رهبر ایران با صدور فرمانی به نمایندگان (که رسانههای حکومتی از آن به عنوان حکم حکومتی یاد میکنند) دوباره مانع از اصلاح قانون مطبوعات شد.
بدین ترتیب فضای مطبوعاتی ایران، روزانه شاهد توقیف مکرر روزنامهها و دستگیری بیش از پیش روزنامهنگاران شد که تاکنون نیز ادامه دارد. توقیف مطبوعات از روزنامه پرتیراژ جامعه آغاز شد. گرچه نشریات نیز دوباره با دریافت مجوز تازه فعالیت خود را از سر میگرفتند. مجلس پنجم در روزهای آخر فعالیت خود با اصلاح قانون مطبوعات اختیارات تازهای به دستگاه قضایی برای برخورد با مطبوعات داد. از جمله به جز مدیر مسوول روزنامه، نویسنده مقاله هم میبایست در برابر محتوای آن در دادگاه مطبوعات پاسخگو باشد. همچنین انتشار نشریهای همانند به نشریه توقیف شده ممنوع بود. به این ترتیب نشریات توقیف شده با دریافت مجوز تازه هم امکان انتشار نداشتند. پس از روی کار آمدن مجلس ششم و تلاش برای افزایش آزادیهای مطبوعاتی و لغو محدودیتها، آیتاله خامنهای طی دستوری که «حکم حکومتی» نامیده شد مجلس را از تغییر قانون منع کرد.
آیتاله خامنهای که پیش از این نیز بارها سخنرانیهایی علیه وزیر وقت ارشاد (مهاجرانی) انجام داده و مطبوعات و احزاب اصلاحطلب را نیز نواخته بود در شدیدترین اظهارات خود مطبوعات را به وابستگی به دشمن متهم کرد، اتهامی که هیچگاه دلیلی برای آن یافت نشد:
«بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاههای دشمنند؛ همان کاری را میکنند که رادیو و تلویزیونهای بی.بی.سی و آمریکا و رژیم صهیونیستی میخواهند بکنند. من نه با آزادی مطبوعات مخالفم و نه با تنوع مطبوعات. اگر به جای بیست روزنامه، دویست روزنامه هم دربیاید، بنده خوشحالتر هم خواهد شد و از زیادی روزنامهها احساس بدی ندارم. اگر مطبوعات آن هر چه بیشتر باشند بهتر است، اما وقتی مطبوعاتی پیدا میشوند که همه همتشان تشویش افکار عمومی، ایجاد بدبینی مردم به نظام است ۱۰ تا ۱۵ روزنامه گویا از یک مرکز هدایت میشوند، تیترهایی میزنند که هر کس نگاه کند، فکر میکند همه چیز در کشور از دست رفته است، امید را در جوانان میمیرانند، روح اعتماد به مسوولان را در مردم ضعیف میکنند، نهادهای رسمی را تضعیف میکنند، مدل اینها کیست؟ مطبوعات غربی هم این گونه نیستند، این یک شارلاتانیزم مطبوعاتی است.»
بعد از اظهارات آیتاله خامنهای روند توقیف فلهای مطبوعات شدت بیشتری گرفت و سرانجام در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ یکی از این جنبشهای دانشجویی در دانشگاه تهران با اعتراض به توقیف روزنامه سلام دست به تظاهرات زدند که بعد از چند ساعت این اعتراض کوچک دانشجویی جای خود را به شورشی داد که اساس نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار داده بود.
اما هرچه زمان سپری شد، انتظارات فزونی گرفت و خطوط قرمز بیشتر به چشم آمد. اصلاحطلبان با تکیه به سه رکن اجرایی خود (مردم و نمایندگان آنها در مجلس، مطبوعات و دانشجویان و نخبگان) در فکر اهداف خود بودند و پیش میآمدند. طبیعتن در چنین وضعیتی میتوان عکسالعمل طرف مقابل را انتظار داشت. و این چیزی بود که سران اصلاحات آمادگی لازم برای مقابله با آن را نداشتند. مشکلات و بحرانها، دامنگیر جنبش اصلاحات شد و حتا خاتمی را وادار به افشاگری کرد. وی اعلام کرد مراکزی در کشور به بحران سازی مشغولند و رییس جمهوری به طور متوسط در هر ۹ روز با یک بحران جدی دست به گریبان است.
قوه قضاییه همچنین به دستگیری اصلاحطلبان پیشرو و فعالان سیاسی دگراندیش پرداخت. آنها حتا نمایندگان مجلس را هم بینصیب نگذاشتند و آنها را برخلاف قانون اساسی به محکمه بردند. در اصول هشتاد و چهار و هشتاد و ششم قانون اساسی نمایندگان حق اظهار نظر در همهی مسایل را دارا هستند و نمیتوان آنها را به سبب آرایی که در مقام ایفای نمایندگی به زبان آوردهاند تعقیب یا توقیف کرد.
اما اوج این رویارویی در هنگامه انتخابات مجلس هفتم به اوج رسید. شورای نگهبان با اعمال آنچه که نظارت استصوابی میخواند، حدود نیمی از کاندیدها را به بهانه آنکه التزام عملی به اسلام نداشتهاند یا التزام آنان، برای مجلس شورای نگهبان اثبات نشده است، رد صلاحیت کرد. در میان رد صلاحیت شدگان، عدهی زیادی از نمایندگان اصلاحطلبان مجلس ششم قرار داشتند. ۱۳۹ نماینده در اعتراض به رد صلاحیتها در مجلس شورای اسلامی تحصن کرد و در نهایت، با بیاثر ماندن اعتراضات و برگزاری انتخابات مجلس هفتم، استعفا دادند.
آیتاله خامنهای ۳ سال بعد در دیدار با نمایندگان مجلس هفتم، دیدگاه خود را پیرامون مسایل مجلس ششم چنین بیان داشت:
«شرایطی که قبل از پدید آمدن این مجلس به وسیلهی بعضی اشخاصی که از روی غفلت، کارهایی انجام میدادند به وجود آمده بود، رفتن به سمت تحریم انتخابات، رفتن به سمت استعفای نمایندگان، اعتصاب در مجلس، مقابلهی مجلس، چیزهای بد و عجیبی بود و صدای عمومی مجلس، با خیلی از مبانی و اصول نظام مغایرت داشت. در یک چنین فضایی، این مجلس رویید.»
تمام این کش و واکنشها تا پایان ۲ دوره ریاست جمهوری خاتمی ادامه یافت و سرانجام اصلاحطلبان در دوره نهم انتخابات ریاست جمهوری قافله را واگذار به یکی از افراطیترین جریان اصولگرایی کردند.
با به قدرت رسیدن «محمود احمدینژاد» از یک سو و همراهی مجلس و رهبری از سویی دیگر عرصه بر اصلاحطلبان تنگ شد و در انزوای بیشتری فرو رفتند. اما همزمان با نتخابات دوره دهم ریاست جمهوری اصلاحطلبان با قوای بیشتری وارد کارزار شدند. آنها با حمایت از کاندیداتوری «میرحسین موسوی» با اقبال گستردهای از سوی مردم شدند. اما این شادمانی دیری نپایید که در ۲۲ خرداد ۸۹ اصلاحطلبان با کودتا خواندن انتخابات ریاست جمهوری دهم در رویارویی مستقیم با حاکمیت قرار گرفتند. اکثر اصلاحطلبان بعد از دستگیری گسترده با اعتراف به براندازی و «کودتای نرم» در دادگاه به حبسهای سنگین محکوم شدند.
اصلاحطلبان که خود روزی از انقلابیون دو آتشه بودند و حضور در تمام بزنگاههای سیاسی ایران از تسخیر سفارت آمریکا تا نخست وزیری دوران «آیتاله خمینی» را در کارنامه داشتند حذف شدند که شاید بار دیگر صدق این جمله «فرانتس فانون»؛ «انقلاب فرزندان خود را میبلعد» تایید شود.
رادیو کوچه
تیم فوتبال پرسپولیس تهران با غلبه بر تیم گسترش فولاد تبریز قهرمان برای چهارمین بار جام حذفی فوتبال باشگاههای ایران شد.
عصر امروز (دوشنبه) در ورزشگاه آزادی تهران دیدار برگشت فینال جام حذفی فوتبال باشگاههای ایران در حضور یکصد هزار تماشاگر میان تیمهای پرسپولیس و فولاد گستر تبریز انجام شد و در پایان تیم پرسپولیس موفق شد با نتیجه سه بر یک از سد فولاد تبریز عبور کند و به مقام قهرمانی این دوره از رقابتها دست یابد.
دیدار رفت این دو تیم یک بر صفر به سود تیم پرسپولیس خاتمه یافته بود.
تیاگو، علیعسگر و محسن خلیلی برای پرسپولیس و رسول خطیبی از روی نقطه پنالتی زننده گل های این دیدار بودند.
قضاوت این مسابقه نیز بر عهده مسعود مرادی بود. وی در دقیقه شصت با نشان دادن کارت قرمز به ترکمن دروازه بان دوم فولاد تبریز او را از بازی اخراج کرد.
رادیو کوچه
مهدی کروبی و میرحسین موسوی رهبران مخالف دولت ایران روز یکشنبه در آستانه نخستین سالگرد انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری دیدار و گفتگو کردند.
در این دیدار که در دفتر کار میرحسین موسوی انجام شد این دو رهبر اصلاحطلب اعلام کردند که در صورت دادن مجوز راهپیمایی،در سطح ملی مردم به شرکت در این راهپیمایی دعوت شوند و در غیر این صورت برای اطلاع رسانی و آگاهی بخشی با تنوع و تکثری که شبکههای اجتماعی دارند به صورت مسالمت آمیز جریان اطلاع رسانی صورت گیرد.
موسوی و کروبی در این دیدار همچنین خواستار روشن شدن وقایع یکساله گذشته در ایران به منظور «پیشرفت جنبش سبز» شدند.
آنها گفتند که تبیین این وقایع، میتواند در «مسیر حقجویی و حقطلبی ملت» ایران تاثیر بسیار مهمی داشته باشد.
این دو نامزد معترض به نتایج انتخابات سال گذشته در ادامه ضمن تاکید بر بیهودگی مقابله خشونت آمیز با جنبش سبز و گسترش امواج سبز اگاهی علیرغم همه محدودیتها، اتفاقات یک هفته اخیر در دانشگاهها را نشانهای از بیاثر بودن ضرب و زور در برابر مطالبات به حق مردم دانسته و تصریح کردند مردم به دنبال حقوق تصریح شده انسانی در قانون اساسی و خواهان انتخاباتی غیر گزینشی و آزاد و نیز خواهان ازادی رسانه ها و آزادی زندانیان سیاسی هستند.
این رهبران جنبش سبز در خصوص حمله لباس شخصیها به برخی افراد و ضرب و شتم محمد نوریزاد در زندان نیز تبادل نظر کردند و گفتند: «همه این اتفاقات ناشی از سکوت در مقابل مظالم» است.
به گفته آنها، برای «جلوگیری و ختم این روشهای غیر قانونی و غیر شرعی باید بدون توجه به عقاید و اتهامات افراد و گروههای مختلف از حقوق آنها دفاع شود.»
رهبران اصلاحطلب همچنین با ابراز نگرانی نسبت به گسترش «دروغگویی» هشدار دادند: «شیوع دروغ ضمن ویران کردن اوضاع اقتصادی و سیاسی و فرهنگی به بنیانهای فکری جامعه نیز لطمه خواهد زد.»
آنها در پایان با اشاره به در پیش بودن سالگرد درگذشت آیتاله خمینی اذعان داشتند: «متاسفانه برای وارونه نمایی آنچه در دهه اول انقلاب گذشته است صداهای بیگانه و صدای حاکمان هماهنگ عمل می کند که ضرورت دارد با توجه به در پیش بودن مناسبت ۱۴ و ۱۵خرداد اگاهی بخشی صادقانه و بدون تعصب از آن دوران صورت گیرد
امیر و کاملیا/ رادیو کوچه
اینک که من از دنیا میروم بیستوپنج کشور جز امپراتوری ایران است. و در تمام این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان در آن کشورها دارای احترام هستند و مردم کشورها در ایران نیز دارای احترام هستند.
جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها بکوشد و راه نگهداری این کشور ها، آن است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنان را محترم بشمارد. اکنون که من از این دنیا میروم تو دوازده کرور در یک زر در خزانه سلطنتی داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو است. زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست.
البته به خاطر داشته باش تو باید به این ذخیره بیفزایی نه اینکه از آن بکاهی. من نمیگویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن، زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند، اما در اولین فرصت آنچه برداشتی به خزانه برگردان. مادرت آتوسا برمن حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن .
ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبارها را که از سنگ ساخته میشود و به شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون انبارها پیوسته تخلیه میشود حشرات در آن به وجود نمیآیند و غله در این انبارها چند سال میماند بدون اینکه فاسد شود و تو باید بعد از من به ساختن انبارهای غله ادامه بدهی تا اینکه همواره آذوقه دو و یا سه سال کشور در آن انبارها موجود باشد.
و هر ساله بعد از اینکه غله جدید به دست آمد از غله موجود در انبارها برای تامین کسری خواروبار از آن استفاده کن و غله جدید را بعد از اینکه بو جاری شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو هرگز برای آذوغه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشکسالی شود .
هرگز دوستان و ندیمان خود را به کار های مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است. چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع کنند نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری رعایت دوستی کنی .
کانالی که من میخواستم بین شط نیل و دریای سرخ به وجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد تو باید آن کانال را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتیها از آن کانال نباید آنقدر سنگین باشد که ناخدایان کشتیها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند. اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا اینکه در این قلمرو، نظم و امنیت برقرار کند، ولی فرصت نکردم سپاهی به طرف یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی. با یک ارتش قدرتمند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند .
توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده، چون هردوی آنها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغگو را از خود دور نما. هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط نکن، و برای اینکه عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند، قانون مالیات وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ کنی عمال حکومت با مردم زیاد تماس نخواهند داشت .
افسران وسربازان ارتش را راضی نگهدار و با آنها بدرفتاری نکن. اگر با آنها بد رفتاری کنی آنها نخواهند توانست معامله متقابل کنند. اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد اگرچه به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آنها اینطور خواهد بود که دست روی دست میگذارند و تسلیم میشوند تا اینکه وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند .
امر آموزش را که من شروع کردم، ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا اینکه فهم وعقل آنها بیشتر شود و هر چه فهم و عقل آنها بیشتر شود، تو با اطمینان بیشتری میتوانی سلطنت کنی. همواره حامی کیش یزدان پرستی باش. اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هرکس باید آزاد باشد و از هر کیش که میل دارد پیروی نماید .
بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم. بدن من را بشو ی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کردهام بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار. اما قبرم را که موجود است مسدود نکن تا هرزمانی که میتوانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی مرا در آنجا ببینی و بفهمی، که من پدر تو پادشاهی مقتدر بودم و بر بیستوپنج کشور سلطنت میکردم، مردم و تو نیز مثل من خواهی مرد.
زیرا سرنوشت آدمی این است که بمیرد، خواه پادشاه بیست وپنج کشور باشد خواه یک خارکن و هیچ کس در آن جهان باقی نخواهد ماند. اگر تو هر زمان که فرصت به دست میآوری وارد قبر من بشوی و تابوت را ببینی، غرور و خود خواهی بر تو غلبه نخواهد کرد، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی، بگو قبر مرا مسدود کنند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا اینکه بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند. زنهار زنهار، هرگز هم مدعی وهم قاضی نشو اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد. و رای صادر کند. زیرا کسی که مدعی است اگر قاضی هم باشد ظلم خواهد کرد .
هرگز از آباد کردن دست برندار. زیرا که اگر از آباد کردن دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت زیرا این قاعده است که وقتی کشوری آباد نمیشود به طرف ویرانی میرود. در آباد کردن، حفر قنات و احداث جاده وشهر سازی را در درجه اول قرار بده .
عفو وسخاوت را فراموش نکن و بدان بعد از عدالت برجستهترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت، ولی عفو باید فقط موقعی به کار بیافتد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو خطا را عفو کنی ظلم کردهای زیرا حق دیگری را پایمال کردهای. بیش از این چیزی نمیگویم این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو در اینجا حاضر هستند، کردم. تا اینکه بدانند قبل از مرگ من این توصیهها را کردهام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس میکنم مرگم نزدیک شده است. پس از دقایقی داریوش بیصدا و آرام بر بستر مرگ جای گرفت و بدرود حیات گفت.
منابع:
ایران باستان – استاد پیرنیا
تاریخ هرودوت – اوانس – ترجمه وحید مازندرانی
ایران از آغاز تا اسلام – پرفسور گیریشمن
سرزمین جاوید – پرفسور هرتزفلد – ماریژان موله
آرمانهای شهریاران ایران باستان – دلفگانگ گنادت – ترجمه سیفالدین دولتشاه
کتاب سرزمین جاوید- ترجمه زنده یاد ذبیح اله منصوری
محمدرضا / رادیوکوچه
mohammadreza@koochehmail.com
بعداز متوقفشدن تیم استقلال تهران در برابر پیکان قزوین اتفاقات عجیبی در کادر فنی این باشگاه به وجود آمده که موجب سردرگمی مسوولان و بازیکنان این تیم شده.
تیم فوتبال استقلال با نتیجه یک بر یک برابر پیکان قزوین متوقف شد و نایب قهرمانی را از دست داد.
با این تساوی استقلال ۵۹ امتیازی شد و نایب قهرمانی لیگ را از دست داد. سومشدن استقلال در شرایطی رخ داد که صمد مرفاوی چند روز قبل از این دیدار قرارداد خود را تمدید کرده بود.
اما صمد مرفاوی در پی کسب رتبه سومی استقلال در لیگ برتر در رختکن از بازیکنان این تیم خداحافظی کرد.
پس از آنکه باشگاه استقلال قرارداد مرفاوی را برای یک فصل دیگر تمدید کرده بود این مسئله با انتقاد برخی از پیشکسوتان استقلال نظیر ناصر حجازی روبرو شده بود و پس از توقف این تیم در برابر پیکان و از دست رفتن مقام نایب قهرمانی برای استقلال، صمد مرفاوی در رختکن با بازیکنان این تیم خداحافظی کرده و استعفای خود را اعلام کرد.
واعظ آشتیانی مدیرعامل باشگاه استقلال در این رابطه در گفتوگویی کوتاه با خبرنگار ایسنا گفت: «پیش از بازی مرفاوی به من گفت که میخواهد این کار را انجام دهد که ما این مسئله را چندان جدی نگرفتیم اما ظاهرن او پس از بازی چنین کاری را انجام داده است.»
سرمربی تیم فوتبال استقلال پس از استعفای خود گفت: «نمیخواهم ژنرال، سلطان یا امپراطور باشم.»
صمد مرفاوی پس از تساوی یک بر یک برابر پیکان و از دست رفتن نایب قهرمانی لیگ برتر در جمع خبرنگاران اظهار داشت: «میتوانستیم برنده این بازی باشیم و گلهای زیادتری به حریف بزنیم. چنین اتفاقهایی در هر بازی رخ میدهد. با این حال خوشحالم که با مقام سومی لیگ را بهپایان رساندیم. هرچند خیلیها علیه من موضع داشتند.»
وی گفت: «خوشحالم که مانند فصل گذشته استقلال در آسیا تحقیر نشد و توانستیم به جمع ۱۶ تیم برتر قاره راه پیدا کنیم. درحالیکه فقط ۳ روز از تمدید قراردادم میگذشت برخی به من حمله کردند. با این حال من مورد عنایت مدیرعامل محترم استقلال بودم اما بسیاری از تمدید قراردادم ناراحت بودند چون من به کسی باج نمیدهم و سلامت کار میکنم.»
مرفاوی گفت: «کارشناسانی در تلویزیون علیه من موضع گرفتند که مشاور تیمهای دیگر بودند. همه میخواستند من را خراب کنند و چون با من مشکل داشتند علیه استقلال موضع میگرفتند اما بهعنوان یک خدمتگزار میگویم که دیگر سرمربی استقلال نیستم و استعفا میدهم. با این حال برای هر کسی که بعد از من هدایت استقلال را بهعهده میگیرد آرزوی موفقیت میکنم و چوب لای چرخش نمیگذارم چون دلم با استقلال است.»
مرفاوی که این مطالب را از روی برگه میخواند گفت: «آنها با من مشکل داشتند ولی کسانی را که من را اذیت کردند به خدا واگذار میکنم و برای استقلال همواره آرزوی موفقیت دارم.»
در هر حال استعفای صمد مرفاوی بعد از بازی پیکان برای مدیران این باشگاه خیلی غیرمنتظره نبود. مرفاوی در یک جلسه طولانی با مدیرعامل استقلال سرانجام وی را مجاب کرد که با استعفایش موافقت کند.
او که قبل از بازی پیکان این تصمیم را گرفته بود، حتا به اطرافیان گفته بود که قرارداد کذایی هفته گذشته با واعظ را در رودربایسی امضا کرده است و علاقهای به این کار نداشته، با این وصف و در شرایطی که استقلال سکوی دوم را از دست داد تا سهمیه آسیایی به شدت مورد مخاطره قرار بگیرد، این احتمال نیز وجود دارد که واعظ آشتیانی نیز استعفای خود را به هیات مدیره تسلیم کند و میدان را به دیگران بسپارد.
واعظ که نشان داده چندان اهل چسبیدن به میز نیست، با اتفاقاتی که بهوجود آمده به پایان پروژهای رسیده که قرار بود مایه مباهاتش باشد. اما در شرایطی که سپاهان با امیرقلعهنویی جشن قهرمانی خود را در تهران برگزار کرده تساوی مقابل پیکان روی اشتباه عجیب طالبلو بازی را به سمتی برد که بهنظر بازگشتناپذیر میرسد. حالا همه در انتظار دومین خبر مهم در استقلال هستند. آیا واعظ میماند، آیا واعظ میرود، آیا فتحالهزاده یا غریب بازمیگردند، آیا قلعهنویی دوباره استقلالی میشود، همه این سوالات فقط یک پاسخ دارد، پاسخی که کلمات آن تا اکنون در ذهن مدیرعامل استقلال حبس شده است.
اما امیررضا واعظیآشتیانی نسبت به ایجاد تردید در میان بازیکنان استقلال در آستانه فصل نقل و انتقالات هشدار داد و گفت: «میخواهند استقلال را تخریب کنند.»
مدیر عامل باشگاه استقلال اظهار کرد: «گروهی از افراد که منافعشان طی دو سال گذشته در استقلال قطع شده است و نتوانستند استفاده لازم را از استقلال ببرند، در قالب گروهی و با اهداف نخنمای ژورنالیستی بهدنبال تخریب مجموعه استقلال هستند و هر روز این گونه وانمود میکنند که هیتمدیره و مدیرعامل استقلال تغییر خواهد کرد.»
وی ادامه داد: «این رفتار نیز در راستای پروژههای از قبل تعریف شده از ابتدای فصل است و این گروه تلاش میکنند تا با اقدامات ژورنالیستی خبر از تغییر هیت مدیره بدهند.»
مدیرعامل استقلال با تاکید بر اینکه این گروه به دنبال ایجاد تردید و دو دلی در میان بازیکنان استقلال هستند، گفت: «با توجه به اینکه به فصل نقل و انتقالات بازیکنان نزدیک میشویم این گروه به دنبال ایجاد تزلزل در مجموعه استقلال هستند تا استقلال نتواند در این فصل با موفقیت ظاهر شود.»
آشتیانی ادامه داد: هیت مدیره باشگاه استقلال قاطعانه و با قدرت به کارش ادامه خواهد داد و تمام خبرهای منتشر شده در این رابطه کذب محض است.
آشتیانی به گفتوگوی تلفنی خود با علی سعیدلو اشاره کرد و گفت: «رییس سازمان تربیتبدنی همانند گذشته بر وحدت و انسجام استقلال تاکید داشت و خواهان جدیت مدیرعامل و هیات مدیره استقلال در انجام فعالیتهای باشگاه بود.»
در همین راستا صبح دیروز یکشنبه نشستی بین صمد مرفاوی و امیررضا واعظیآشتیانی در محل باشگاه استقلال برگزار شد که در پایان آن خبری مبنی بر ماندن یا رفتن صمد مرفاوی در استقلال منتشر نشد.
با این حال برخی نزدیکان باشگاه استقلال احتمال جدایی صمد مرفاوی از این تیم را بیش از ماندنش عنوان کردند و معتقد بودند مرفاوی با وجود تمدید قراردادش و اصرار مسوولان باشگاه برای ماندنش در این تیم، تمایل چندانی برای ادامه همکاری با استقلال ندارد.
به گفته برخی نزدیکان باشگاه استقلال، برخی بازیکنان تیم فوتبال این باشگاه نیز منتظر انجام تغییرات احتمالی در مدیریت و کادر فنی این تیم هستند تا تکلیفشان را برای فصل آینده مشخص کنند.
در مورد سرمربی تیم فوتبال استقلال آخرین گمانه زنی این است که به دنبال قوت گرفتن احتمال جدایی مرفاوی، گزینههایی از جمله مجید نامجومطلق، منصور ابراهیمزاده و یک گزینه همیشگی برای سالهای اخیر به نام پرویز مظلومی برای هدایت آبیپوشان در فصل آینده مطرح شده است.
آگاهان مسایل استقلال اعتقاد دارند تا اوایل هفته آینده تغییراتی در این باشگاه صورت خواهد گرفت که تکلیف تمدید قرارداد بازیکنان را مشخص خواهد کرد. برخی بازیکنان استقلال که سالها در این تیم حضور داشتهاند منتظر مشخص شدن تکلیف کادرفنی اینتیم هستند تا قراردادشان را برای فصل آینده مشخص کنند.
شکوفه/دفتر ترکیه/رادیو کوچه
shokufeh@koochehmail.com
امروزه در کشورهای جهان سوم، با وجود پیشرفتهایی که در زمینهی احقاق حقوق زنان، صورت گرفته است، هنوز هم بسیاری از زنان چه در سطح جامعه و چه در خانوادههایشان، جنس دوم محسوب میشوند.
مشکلات و محدودیتهای زندگی اجتماعی زنان از جمله کسب درجات عالی علمی و رفتن به دانشگاه، ممنوعیت اشتغال از سوی خانواده، ازدواج اجباری و امثال این موارد، هنوز هم در فرهنگ بسیاری از خانوادههای سنتگرا رواج دارد.
در ادامهی گزارش دفعهی قبل، در مورد پیدا کردن کار در کشوری غریب، بازهم میشنوید از همان خانم، و تجربیاتشان. خانم «ف.ع» با توجه به اینکه در ایران تحصیلات آکادمیک دانشگاهی داشته و شاغل بوده است و در اینجا هم شغلی، هرچند غیرمرتبط با رشتهی تحصیلیاش انتخاب کرده، از محدودیتها، مشکلات و فرهنگ اشتغال زن در ایران و در ترکیه میگوید:
«کار کردن عالیه، من واقعن دوست داشتم که توی ایران کار کنم. وقتی زنهای شاغل رو در اطرافم میدیدم واقعن احساس خوبی بهم دست میداد. وقتی میدیدم توی زندگیشون موفق هستند و میتوانند دوشادوش شوهراشون زندگی راحتتری بسازند، خیلی دوست داشتم این فرصتها برای من هم پیش بیاد و بتونم خودم رو محک بزنم. میدونستم که میتونم به پیشرفت خودم، همسرم و زندگیم کمک کنم.»
“همسرم، مثل همسر خیلی از زنهای ایرانی دیگه به من میگفت که من اجازهی کار کردن در بیرون را ندارم چون معتقد بود کار در محیط بیرون خوب نیست و زن و مرد نباید در کنار هم کار کنند. این طرز فکری است که مانع پیشرفت زنها میشه.»
«من یک زنم، حقی دارم، حقوقی دارم، من از حقوق انسانی خودم این حق رو دارم که بتونم کار کنم بتونم استقلال مالی داشته باشم. حتا این طور میتونم به زندگی دو نفرمون هم کمک کنم. من اینها رو به همسرم میگفتم اما اون میگفت من به تو اطمینان دارم اما از مردهای دور و برت مطمئن نیستم. تو اگر هم بخواهی کار کنی باید در محیط زنانه کار کنی که همکار مرد نداشته باشی.»
«همیشه به این معتقدم تا وقتی که زن حرمت خودش رو نگه داره و حصار بیرونیاش رو حفظ کنه، هرچند دور و برش هم پر از گرگ باشه، گرگ جرات حمله کردن به اون زن رو نخواهد داشت.»
رادیو کوچه
یک نماینده مسلمان پارلمان مالزی به جرم چند همسری به زندان محکوم شد.
گفته میشود که ازدواج مجدد در مالزی نیاز به اجازه دادگاه دارد اما چون بونگ مختار رادین نماینده ۵۰ ساله و مسلمان مجلس مالزی که یکی از شخصیتهای برجسته در ائتلاف ملی باریسان نیز است، این مجوز را نداشت، هم اکنون به جرم تعدد زوجین بدون رضایت دادگاه محاکمه و زندانی شد.
به نقل از روزنامه انگلیسی زبان استار چاپ مالزی «بونگ مختار رادین» ماه پیش در دادگاه گمبک به ارتکاب چند همسری بدون اجازه دادگاه اعتراف کرد و هم اکنون از سوی همان دادگاه به یک ماه زندان محکوم شد.
زی زی عزت صمد همسر دوم مختار نیز به جرم ثبت ازدواج مجدد بدون رضایت اعتراف کرده بود.
آنها طی یک ماه گذشته با قرار وثیقه ۵۰۰ رینگیتی که هر کدام برای یکدیگر گذاشتند آزاد بودند.
پنج نفر دیگر از جمله سه برادر زی زی نیز در دادگاه به علت سرپوش گذاشتن ماجرا به عنوان معاونت در جرم متهم شدند.
زی زی و مختار در ۱۶ دسامبر سال گذشته در تامان ملاتی ازدواج کرده بودند.آنها توسط املی امبونگ با هم آشنا شدند.
مردان مسلمان در مالزی اجازه دارند تا چهار همسر اختیار کنند اما این ازدواجها باید با اجازه کتبی دادگاه انجام شود، در غیر اینصورت این افراد به جریمه نقدی و یا زندان محکوم میشوند.
بیش از ۶۰ درصد از ۲۷ میلیون جمعیت مالزی را مسلمانان تشکیل میدهند و چند همسری برای غیرمسلمانان در این کشور ممنوع است.
ابن مطلب از سایت هشت صبح افغانستان برداشت شده است.
جعفر رضایی هروی
تاریخ کشورهای جهان سوم و افغانستان موارد فراوانی از سرسپردگی نخبگان سیاسی را به یاد دارد. شاه شجاع با زبونی به دست دلیران این سرزمین به خاک افتاد، نادرخان با شلیک گلولههای از جان گذشتهای به زانو در آمد، به زندگی خفت بار ترهکی، حفیظاله امین پایان داد و او نیز به دست چتربازان «کا جی بی» کشته شد. ببرک کارمل در پی سالها سرگردانی در میان مرز شوروی و افغانستان در زبونی جان داد و سر انجام طالبان جسدش را از گور کشیدند و استخوانهایش را به گرگان بیابان دادند. در این سالهای گریز و ننگ و میدانداری کوتولهها چه بسیار که فرو مایگی جای فضیلت را گرفته است و سرسپردگی به بیگانه و تاراج میهن به کمک ایدیولوژی و جادو جنبل توجیه و تشریع میشوند. ریزهخواران تهماندههای خوان بیهودگی و خونپرستی که قرنهاست دانش را تا سطح قواعد برای تنظیم رویکردهای غریزهای تقلیل دادهاند، هنوز هم میدانداری میکنند.
در آن سوی خانه ما، سرزمینی با پیشینهای بزرگ تاریخی و سنتهای بزرگ روشنفکری و مقاومت، به دست کسانی افتاده است که به جز از کشتار و تجاوز، هنر دیگری را نمیشناسند و با اعمال بیرحمانهترین سیاستها موجب شدهاند تا هزاران جوان در آن جا، از سر ناامیدی و یاس به مخدرات پناه برند، به این توهم که دمی از این همه سیاهی و تباهی بیاسایند.
در ایران سی سال اخیر، بیشتر از شمار درختان خیابانها، دارها برافراشتند و جوانان دلیر را دستهدسته در چارسوها به دار آویختند. آزادیخواهان جسور این کشور را یکییکی چیدند و نابود کردند. روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان به شماری راهی غربت شدند. یکی از آخرین کسانی که از این برزخ آزادگی پا به فرار گذاشت، داکتر شفیعی کدکنی، شاعر، پژوهشگر و ادیب نامدار ایران بود که پیرانهسر، آواره شد. نوجوانان این کشور بسان پرستوهای مهاجر، دستهدسته از این بیدادگاه فرار میکنند. همگان صحنههای تظاهرات خیابانی «جنبش سبز» را به یاد دارند، که چه دختران و پسران دلیری به دست حزبالهیها و بسیجیها سلاخی شدند.
رژیم حاکم بر این سرزمین، بسان اژدهای وحشت، حتا فرزندان و تیوریسنهای خودش را در کام میکشد. عبدالکریم سروش، متفکر و فیلسوف اصلاحطلب اسلامی، که روزی خود از نظریهپردازان این نظام بود، در غربت آواره می گردد. ده ها تن از کسانی که در پی سال ها بر سر عقل آمدند، خود زیر تیغ این رژیم قرار دارند، حتا آخوند سختگیری مانند رفسنجانی که روزگاری مانند خلفهای کنونیاش «افاغنه» را به «نمکنشناسی» متهم میکرد، نیز از گزند ولایت فقیه که به بیان سرسپردگان و فتواپردازان سرزمین ما، پیروی از آنها «واجب دینی» است، در امان نمانده است. چه شکنجه گرانی که خود و خانوادههایشان به دلیل شک در حقانیت ولایت فقیه مورد تجاوز قرار نگرفتند. ماجرای سعید امامی که خود زمانی از مهرههای نظام بود و در پی افشای «قتلهای زنجیرهای» قربانی شد را همه به یاد دارند. وی در پی موجی از کشتارها علیه مخالفان رژیم، وقتی که اسناد این قتلها افشا شد، دستگیر گردید. رژیم ایران مانند محاکمههای دوران استالین، تمام گناه را به گردن سعید امامی، مهره نیرومند وزارت اطلاعات آن کشور انداخت. مجریان «عدالتی» که پیروی از آن، به سخن وابستگان ایران در سرزمین ما، از «واجب»های دینی تلقی میشود، حتا به همسر وی که او نیز از شیفتگان ولایت فقیه بود، رحم نکردند و با غیر انسانیترین شیوهها او را وادار به اعترافهای ننگینی کردند که هیچ ربطی به امنیت ملی ایران نداشت. در فرجام نیز سعید امامی، شاید برای رهایی از عذاب و شکنجهای که توسط همرزمان سابقش اعمال میشد، مواد موی بر را سرکشید و یا به وی خوراندند و رعایت «واجب»های ولایت فقیه، جان وی را نجات نداد.
آیتاله منتظری، آیتاله شریعتمداری، طباطبایی، صادق قطبزاده، ابوالحسن بنیصدر و اخیرن نیز میر حسین موسوی، کروبی، سید محمد خاتمی و بسیاری از سیاستمداران و علمای ایران از شر این رژیم در امان نماندهاند. وقتی وابستگان و سرسپردگان ایران در سرزمین افغانها، شهروندان افغان را تهدید میکنند و بغض و کینه خود را به نام ملت افغانستان ابراز میدارند، تصور کنید که شهروندان ایران و آوارگان افغان در آن کشور چه حالی دارند؟
اصطلاح «افاغنه» را که نخبگان سیاسی و رسانههای دارالخلافه و به باور شما «امالقرای اسلامی» تهران به کار میبرند، یک مفهوم مجرد و صرفن جمع معرب، افغان نیست. در این جا یک شگرد دستوری در گفتمان دگرستیزی ایرانی، مضمون و محتوای پر از تبعیض را در خود پنهان نموده است. این مفهوم، برخلاف حالتهای جمع، ارامنه و یا اکراد، از محتوای اصلیاش تهی ساخته شده است و به مفهومی برای بیان و بازتاب تصویر افغانها که گویا همه قاچاقچی، قانونگریز، آدمکش و مدنیت ستیزاند کاربرد یافته است. این کاربرد سیاسی مفهوم و یا واژه «افاغنه» به مثابه مفهومی برای بیان دگرستیزی تنها از زرادخانه ملایان ایرانی برون نیامده است.
شاه ایران در کتاب «ماموریت برای وطنم»، سال ها پیش زمانی که از سقوط اصفهان به دست افغان ها بحث میکند، چنین میگوید: «یک مشت افاغنه دزد و قافله بند» …. شاهپور بختیار، آخرین نخست وزیر در دوران شاه، زمانی که مردم ایران در میدان توپخانه علیه حکومت شاه شوریدند، در گفتوگوی خبری خود میگفت که «اینها، (تظاهرکنندگان) یک مشت، افاغنهاند». «افاغنه» در فرهنگ سیاسی نژادپرستان ایرانی، چه مذهبی و چه سکولار، هر روز بیشتر از روز دیگر، به مفهومی خاص برای نشانی گرفتن کارگران آواره افغانستان مورد استفاده ابزاری قرار میگیرد. این مفهوم در دوران حکومت ولایت فقیه بیش از پیش، از یک سو به یک مفهوم کاربرد سیستماتیک نژادپرستانه در دیسکورس های رسانهای و سیاسی یافته است و از جانب دیگر به ابزاری برای بسیج افراد عقب مانده ایرانی به خصوص حزبالهیها و بسیجیها علیه افغانها مبدل شده است.
بیخود نیست و قتی که مقامهای ایرانی چه رسانهای و چه سیاسی، سخن از وابستگان افغانی خود میزنند، از کلماتی مانند، «برادران افغانی» و یا «ملت مظلوم افغان» استفاده میکنند.
از دید حاکمیت ایران، «برادران افغانی»، اقلیت ناچیزی از افغانهای مهاجراند که با استفاده از احساسات مذهبی افغانها، صدها جوان افغان را در شرایطی که کشور خود ما در آتش تجاوز کمونیستان میسوخت، به جبهههای جنگ ایران و عراق فرستادند و موجب نابودی آنها شدند.
عدهای از این «برادران مظلوم افغانی» خودشان و یا این که خانوادههایشان هنوز هم در ایران زندگی میکنند و از سهمیه شهدا و غیره، فرزندانشان وارد دانشگاههای ایران، در مواردی بدون امتحان کنکور، میشوند. برخی از این «برادران مظلوم افغانی» در حوزههای علمیه با حقوق و معاش و امتیازات معینی، یک نوع اشرافیت مهاجران را تشکیل میدهند و بدون شک منافعشان ایجاب میکند تا در همه شرایط در صحنه دفاع از نظام ایران حضور داشته باشند. جمعی از اعضای این اشرافیت مهاجران که به افغانستان برگشتهاند، با به راهانداختن دستگاهها و نهادهای رسانهای و یا نهادهای سیاسی به تبلیغ و ترویج خوانشهای حاکم ایرانی از دین و فلسفه زندگی مشغولاند. اینان به این هم اکتفا نمیکنند، بلکه با استفاده از احساسات مردم و ضعف نهادهای ملی و امنیتی کشور، به تهدید و تکفیر شهروندان افغانستان میپردازند. بدینگونه شهروندان افغانستان در سرزمین خودشان، توسط اینها به «افاغنه» تقلیل مییابند.
در سه دهه مهاجرت در ایران، بیشترین تحقیرها را مردم هزاره افغانستان دیدهاند. در شرایطی که منسبان به سایر ملیتهای افغانستان با تغییر لهجه و یا سکوت، دست کم در خیابانهای ایران از گزند تحقیرهای روزمره، تا زمانی که با ایرانیان وارد مراوده نمیشدند، در امان بودند. هزارهها به دلیل سیمایشان، همواره در معرض توهین و تحقیر قرار داشتند. همه تلاشهای «افغانستانی» کردن مهاجران هزاره افغانستان، سودی نداشت و اینان، همچنان از دید نژادپرستان ایرانی «افاغنه» ماندند.
دغدغه میهندوستان افغانستان، با آنچه که نمایندگان افغانیالاصل ایران در افغانستان میخواهند، کاملا متفاوت است. اشرافیت به وطن برگشته مهاجران افغان از ایران، میخواهد تا وابستگی را عبای مذهبی بپوشاند، در حالی که وطندوستان کشور ما در پیدفاع از عدالت و آزادگی به کمک خرد می باشند. از این رو است که خواجهسرایان دالرهای پترولی در غم سرا پرده ولی نعمت اند و میهندوستان افغان، در غم زندگی فرزندان مهاجر و آواره خود. یکی از رعایت آن «واجب» به آب و نان میرسد ودیگری جانش را از دست میدهد.
آن جا که مسایل میهنی مطرح باشند، «واجب» میهندوستان، عشق پرشور به افغانستان عزیز است. عاشقان این آب و خاک در همین خاک و برای آزادی همین خاک جانبازی میکنند. عشق وطندوستان افغانستان به پکتیا، جلال آباد، بامیان، غزنه و قندهار و هری و بلخ، عشقی است جنون آور و از همین رو هم است که مهر دیگری به دلهای اینان نمیشیند. شرط وطندوستی، آزادگی است، بیزاری از مزدوری تهران، و بیزاری از سر سپردگی به واشنگتن، لندن و اسلام آباد است. شرط وطندوستی داشتن داغ تندیسهای بودا و نسلکشیهای یکاولنگ و باغستانهای سوخته شمالی بر دل است. شرط وطندوستی باور به آزادی همه انسانهاست، چه در کابل، چه در تهران و چه در بغداد. فرزندان راستین این کشور و این آب و خاک، غریب و آواره میشوند اما سر بر آستان دیگران نمیگذارند. به سخن واصف باختری،
روی او در صف مردان جهان گلگون باد
هرکه به گذشته ز خویش و بتو پرداخته است
شرط آزادگی و از خود گذشتگی این است که با رقص جسدهای ورم کرده «افاغنه» و یا نوجوانان دلیر ایرانی در دارستانهای اوین، تربت و مشهد آدم به وجد نیاید. به هر اندازه که آدم سرسپرده باشد، چگونه میتواند از کنار جسدهای سوخته «افاغنه» در یزد بگذرد و هموطنان خودش را تهدید به حسابرسی کند؟ اگر هم «دانشی» را که آدم فرا گرفته است، محدود شده باشد به مسایل مربوط به نیمه پایین بدن مردان و زنان، با آن هم، چگونه ممکن است حالش از شنیدن و دیدن افرادی که با جنون شهوت، با دیدن تن سپید جوانان دلیر در زنجیر و یا دختران باکره که بر آن ها تجاوز میکنند، برهم نخورد؟ هر کسی که از منادیان نفرت و کین، ترسی به دل راه دهد، نباید قدم به کوچه عاشقان بگذارد.
آزادگی همین است که از بیشمارانی که به خیابانهای تهران میریزند و فریاد «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر ولایت فقیه» را سر میدهند، با سربلندی و عزت دفاع شود.
فردای سپید که با دستان توانای آزادی خواهان کابل و تهران رقم خورد، برادری و خواهری، همدلی و همزبانی را برای این سرزمینها به ارمغان خواهد آورد. در آن سپیدهدم، نه جایی برای عربده نژادپرستان این سو و نه هم نژادپرستان آن سو باقی خواهد ماند. انسانهای رها شده از دام افسونگران تاریخ، بنیاد زندگی خود را، بر خرد و انساندوستی بنا خواهند کرد و در آن فردا، دارها برچیده خواهند شد، دیوانگان تالانهای مرگآور برخواهند افتاد و فتوای تجاوز نیز گفتمان بشری نخواهد بود. قانون نیز، اجازه نخواهد داد تا انسانها به دلیل دگراندیشی و نه هم به هیچ دلیل دیگری بر دار شوند. در آن فردای افسون زدایی انسان با خرد خود فکر خواهد کرد و به قیم و ولی و وصی نیازی نخواهد داشت. اگر چه باید این نگرانی بر حق را با خود داشت که نجات بعضیها از صغارت علاجناپذیرشان دشوار خواهد بود.
مریم / رادیو کوچه
maryam.m@koochehmail.com
- 1361 خورشیدی – نیروهای مسلح ایران در سوم خرداد ماه، ۲۱ ماه پس از آغاز جنگ عراق و ایران، توانستند طی عملیاتی شهر خرمشهر را از نیروهای عراقی پس بگیرند و مسیر جنگ را تغییر دهند. در همان روز پس گرفتن خرمشهر، اشاره شده بود باز پسگیری خرمشهر کار آسانی نیست.
- ۱۹۰۸ میلادی – «مایکل رابرتز» تاریخدان آمریکایی زاده شد. رابرتز تاکید بر اهمیت استفاده از تجربه گذشتگان داشت. وی گفته بود: وقوف بر تجربه بشر در زمان گذشته بهقدری اهمیت دارد که اگر قدرت داشت شرط نامزد شدن برای مقامهای انتخابی و داوطلب شدن برای پستهای انتصابی را قبول شدن در تست تاریخ قرار میداد. رابرتز گفته بود: فارابی اندیشمند ایرانی قرون وسطا شرط دولتمرد شدن را ترسیدن از خدا، معتقد بودن به روز جزا و کیفر الهی (معاد) قرار داده و من ترسیدن از قضاوت تاریخ را بر آن اضافه میکنم.
- ۱۷۴۳ میلادی – «ژان پل مارا» انقلابی رادیکال فرانسه بهدنیا آمد و ۵۰ سال عمر کرد. وی یک پزشک بود که با نوشتههایش مردم فرانسه را ترغیب به تغییرات کلی در وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور خود کرد. او کتابهای متعددی نوشت که یکی از آنها «زنجیرهای بردگی» است.
- ۱۸۴۶ میلادی – نیروهای مکزیک در کالیفرنیا ۲۴ می در جنگ با واحدهای نظامی ایالات متحده شکست خوردند و «مونتری» پایتخت خود در این ایالت را ازدست دادند و طولی نکشید که همه کالیفرنیا به تصرف دولت واشنگتن درآمد و بعدن ضمیمه ایالات متحده شد که اینک از حیث جمعیت بزرگترین ایالت عضو اتحادیه است. کالیفرنیا قبلن متعلق به مکزیک بود. ژنرال «زاخاری تایلر» فرمانده نیروهای آمریکا در جنگ مونتری بود که بعدن به ریاستجمهوری برگزیده شد.
- ۱۸۴۴ میلادی – نخستین پیغام تلگرافی توسط ابداعکننده آن «ساموئل مورس» از شهر واشنگتن دیسی به بالتیمور مخابره شد.
- ۱۸۸۳ میلادی – پل «بروکلین» یکی از کارهای برجسته مهندسی سده نوزدهم میلادی که بروکلین را به منهتن در ایالات متحده پیوند میدهد، گشایش یافت.
- ۱۹۰۵ میلادی – «میخائیل شولوخوف» نویسنده روس و برنده جایزه ادبیات نوبل سال ۱۹۶۵، متولد شد. کتاب «دن آرام» رمانی چهار جلدی است که بزرگترین اثر میخائیل شولوخوف محسوب میشود و نوشتن آن از سال ١٩٢٨ تا ١٩۴٠ طول کشید و جایزه نوبل ادبیات را برایش بهارمغان آورد. از این رمان تاکنون دو ترجمه به فارسی منتشر شده است. ترجمه اول را محمود اعتمادزادهبهآذین انجام داد و در سالهای اخیر نیز ترجمه دیگری توسط احمد شاملو صورت گرفت.
- ۱۹۱۱ میلادی – کتابخانه عمومی نیویورک که از کتابخانههای بزرگ جهان است گشایش یافت.
- ۱۹۴۱ میلادی – «نبردناو بیسمارک» آلمان در نخستین ماموریت جنگی خود، رزمناو انگلیسی «هود» را با شلیک نخستین توپ خود به انبار مهمات آن، غرق کرد.
- ۱۵۴۳ میلادی – «نیکولاکوپرنیک» منجم معروف لهستانی بعد از ۷۰ سال زندگی درگذشت. وی روز ۱۹ فوریه ۱۴۷۳ میلادی در لهستان متولد شده و تحصیلات خود را در نجوم و طب به پایان رسانیده بود .وی در نجوم کشفیاتی کرد که به دلایلی ۴۰ سال در انتشار آنها صبر کرد و سرانجام نیز یکی از شاگردان او آنها را چاپ کرد .تنها اثر معروف او درباره «دوران اجسام آسمانی» نام داشت.
دوشنبه ۳ خردادماه – ۲۴ می
شروع پخش زنده از ساعت ۴/۰۰ بعداز ظهر – به وقت تهران
اجرا: اعظم
استودیو: مارال
تقویم تاریخ – مریم
«گزیده اخبار مطبوعات دوشنبه ایران»
روزنگاشت – بنیانگذار نهضت آزادی ایران - به بهانه زادروز «احمد صدر حاجسیدجوادی»- محبوبه
سوت - -«بلاتکلیفی در کادر فنی تیم فوتبال استقلال تهران» – محمدرضا
بخش – اول اخبار
گزارش روز – «فرهنگ اشتغال زنان در جامعه ی ایرانی و ترک» – شکوفه
پارسنامه – «وصیت نامهی داریوش بزرگ» – امیر و کاملیا
گزارش روز – «اصلاحطلبان از ۲ خرداد ۷۶ تا کنون» – سام
بخش دوم اخبار
تیم ملی تکواندوی ایران با مدال طلای حسین تاجیک به چهارمین طلای خود در رقابتهای قهرمانی آسیا دست یافت و برای دومین سال پیاپی عنوان قهرمانی آسیا را از آن خود کرد.
به گزارش ایلنا، در سومین و آخرین روز این رقابتها روز یکشنبه حسین تاجیک در وزن هشتم موفق شد در مسابقه پایانی حریف قزاق خود را شکست دهد و قهرمان شود.
آقای تاجیک در دور نخست استراحت داشت و سپس بر حریفان ازبک و قطری پیروز شد و به مسابقه پایانی رسید.
تیم مردان ایران در این رقابتها ۴ مدال طلا، یک نقره و یک برنز را برای کاروان تکواندوی ایران به دست آورد.
تکواندوکاران ایران سال گذشته و در کشور چین با اولین قهرمانی خود در آسیا به سلطه طولانی مدت کره جنوبی بر آسیا پایان دادند و امسال نیز در قزاقستان مقام قهرمان را از آن خود کردند.
دانشمندان موفق به ابداع یک خودرو برگ مانند شدهاند که دیاکسیدکربن جذب میکند و از اگزوز آن اکسیژن خارج میشود.
به گزارش ایسنا، مهندسان شرکت صنایع خودروسازی شانگهای در چین با الهام از توانایی فتوسنتز در گیاهان نوعی خودرو جدید طراحی کردهاند که میتواند دیاکسیدکربن دریافت کرده و اکسیژن تولید کند.
این خودرو که خودروی مفهومی «یی ــ زی» نام دارد به تازگی در نمایشگاه Expo 2010 در شانگهای چین به نمایش گذاشته شده است.
به گزارش سایت دیسکاوری، جزییات فنی خودروی «یی ــ زی» که دارای سقفی سبز رنگ به شکل برگ است، اعلام نشده است.
«ما زنگ کان»، طراح این خودرو دوباره طرح ابداعی خود میگوید: «یی ــ زی» از طریق سقف، انرژی خورشید را جذب کرده و در حضور آب و دیاکسیدکربن آن را به جریان برق مبدل میکند. این فرایند شبیه به فرایند فتوسنتز اکسیژن است.
رادیو کوچه
رییس مجلس شورای اسلامی ضمن حمایت از بیانیه تهران هشدار داد: « در صورتیکه آمریکا دست به ماجراجویی بزند، مجلس در مورد نحوه همکاری ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی تصمیمات دیگری خواهد گرفت.»
علی لاریجانی روز یکشنبه در آغاز صحن علنی مجلس اظهار داشت: «آمریکایىها به طور کتبی از ترکیه تقاضا کردند که با ایران وارد مذاکره شود و وساطت نماید و ترکیه و برزیل براى باز کردن مسیرى در بحث هستهاى وارد صحنه شدند.»
وی با بیان اینکه «آمریکاییها به یکباره دست به فریبکارى زدند و با هیاهوى زیاد، دوباره به سوى قطعنامه روى آوردند» تصریح کرد: «باید به آمریکاییها گفت که اگر شما واقعن خواهان پیمودن چنین مسیری بودید، چرا دو دولت مهم برزیل و ترکیه را دچار تمسخر کردید؟»
آقای لاریجانی در ادامه افزود: «ایران از ابتدا به دوستان ترکیه و برزیل گفته بود که به آمریکایىها اعتماد نداریم و به همین دلیل با سپردن اورانیوم غنى شده در ترکیه موافق نیستیم.»
به گفتهی رییس مجلس «حمایت مجلس از بیانیه تهران منوط به رعایت همه شروط آن است.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «چنانچه آمریکا چه در سطح شورایعالی امنیت ملی سازمان ملل متحد و چه در کنگره این کشور، دست به ماجراجویی بزند، همه تلاشهای کشورهای ترکیه و برزیل را مخدوش کرده است و به طور کلی این مسیر به کنار خواهد رفت که در آن شرایط مجلس شورای اسلامی در مورد نحوه همکاری ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی تصمیمات دیگری خواهد گرفت.»
رادیو کوچه
هیت منصفه مطبوعات استان تهران، مدیرمسوول نشریه «اندیشهنو» را در مورد شکایت نماینده مدعیالعموم مبنی بر توهین به دولت جمهوری اسلامی ایران به اتفاق آرا مجرم دانست.
به گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر جلسه رسیدگی به کیفرخواستهای مطروحه علیه مدیران مسوول نشریات اندیشه نو و فرهنگ آشتی روز یکشنبه در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان به ریاست قاضی مدیر خراسانی و با حضور اعضای هیت منصفه مطبوعات برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی دادگستری کل استان تهران، هیت منصفه مطبوعات استان تهران، مدیرمسوول نشریه اندیشه نو را در مورد شکایت نماینده مدعیالعموم مبنی بر «توهین به دولت جمهوری اسلامی ایران» به اتفاق آرا «مجرم» دانست و به اتفاق آرا متهم را مستحق تخفیف در مجازات نشناخت.
نشریه «اندیشه نو» که در دوران انتخابات ریاست جمهورى به عنوان ارگان ستاد انتخاباتى میرحسین موسوى فعالیت مى کرد وابسته به «حزب اسلامى کار» از گروههاى اصلاحطلب بود.
همچنین هیت منصفه مطبوعات مدیر مسوول نشریه فرهنگ آشتی را در مورد شکایت وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی با اتفاق آرا مجرم تشخیص نداد.
قاضی دادگاه هنوز حکمی برای مدیر مسوول روزنامه اندیشه نو اعلام نکرده است.
دادستان مشهد از جریمه «بانوان بدحجاب» تا سقف یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان خبر داد.
به گزارش فارس، محمود ذوقی روز یکشنبه در نشستی خبری تصریح کرد: «بدحجابی به موجب قانون جرم است و مقابله با آن ظرافت خاصی را میطلبد.»
وی با اشاره به «اهمیت حجاب در اماکن عمومی» افزود: «در برخی داروخانهها به چشم میخورد که در قسمت فروش لوازم آرایش بانوانی هستند که حجاب مناسبی نداشته و گویا با آرایش نابهجا به نوعی تبلیغات آن لوازم را میکنند که به دلیل رعایت حرمت جامعه داروخانهداران به نظام پزشکی اطلاع داده شد و قرار شد که نماینده صنف داروخانهداران، این مستندات را ببینند و به آن افراد تذکر دهند تا اگر رعایت نکردند ضابطین آنها را دستگیر کنند.»
به گفتهی آقای ذوقی شعبه ویژهای در یکی از مجتمعهای قضایی ما برای این منظور ایجاد شده که پروندههای بدحجابی به آن ارجاع داده میشود.
این مقام قضایی در ادامه تاکید کرد: «در گذشته مجازات بدحجابی ۵۰ هزار تومان جریمه نقدی و دو ماه حبس بوده که میتوانستند با مبلغ کمی حبس را به جریمه نقدی مبدل کنند، اما از ابتدای امسال بر اساس تعرفههای ماده ۳ وصول برخی درآمدهای دولت این رقم به یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان افزایش یافت.»
آقای ذوقی گفت: «طی دو هفته گذشته ما چندین مورد جریمه ۵۰۰ هزار تومانی و دو مورد جریمه یک میلیون تومانی را در زمینه بدحجابی شاهد بودیم.»
سینا / رادیو کوچه
sina.magazine@koochehmail.com
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
روزنامه دولتی ایران تیتر اول خود را به سخنان رییس دولت اختصاص داد. احمدینژاد در پایان جلسه هیت دولت گفت: «انتظار داریم روسیه قاطع در کنار ایران بایستد».
«قیمتها در فروشگاه شهروند ۱٫۵ برابر است» تیتر دیگر این روزنامه است که به نقل از سخنگوی شورای شهر تهران عنوان شده است.
روزنامه اطلاعات از «تدوین قانون جامع مبارزه با قاچاق کالا و ارز» خبر داد.
این روزنامه همچنین عنوان دیگر خود را به خبر «تسهیلات جدید برای اسقاط خودروهای فرسوده» اختصاص داد.
«آغاز مرحله جدید طرح امنیت اجتماعی» تیتر برجسته روزنامه تهران امروز است. این روزنامه گزارشی نیز از «رشد ۱٫۶ درصدی جمعیت ایران» منتشر کرده است.
روزنامه جام جم با اشاره به حمایت مجلس از بیانیه تهران به نقل از علی لاریجانی رییس مجلس هشدار داد: «آمریکا ماجراجویی کند توافق تهران را کنار میگذاریم».
این روزنامه خبری هم در مورد تکواندوی ایران داد و نوشت: «تکواندوی ایران بالاتر از کره جنوبی بر بام آسیا ایستاد».
«آغاز برخورد با مزاحمین نوامیس» تیتر اول روزنامه دنیای اقتصاد است.
روزنامه سیاست روز نیز از اجماع فراکسیونهای مجلس بر ریاست لاریجانی خبر داد.
روزنامه جمهوری اسلامی مهمترین عنوان خود را «گزارش تکاندهنده الجزیره از پیامدهای محاصره غزه» منتشر کرده است. این روزنامه از انتصاب معاون ستاد کل نیروهای مسلح در امور بسیج با حکم رهبر ایران نیز خبر داده است.
«فراکسیون اصولگرایان رای نداد، باهنر با اصلاحطلبان تنها ماند» تیتر اصلی روزنامه شرق است.
«دیدار دادستان تهران با عمادالدین باقی» نیز خبر دیگر این روزنامه است.
روزنامه کیهان عنوان «تجلیل مجلس از رسانههای افشاکننده جریان فتنه» را در صدر اخبار خود آورده است.
«قطع ماهوارهای گاز مشترکان پرمصرف با استفاده از کنتورهای هوشمند» تیتر دیگر این روزنامه است.
و در پایان روزنامه همشهری از «قول وزیر بازرگانی برای اصلاح واردات بیرویه محصولات کشاورزی» اطلاع داده و همچنین «تداوم ساخت و ساز غیرمجاز در پارک ملی سرخهحصار» گزارش دیگری از این روزنامه است.
رادیو کوچه
ژولیت بینوش، بازیگر فرانسوی، به خاطر بازی در فیلم «کپی برابر اصل» عباس کیارستمی جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را از شصت و سومین جشنواره بینالمللی فیلم کن دریافت کرد.
شامگاه یکشنبه شبکه فرانس ۲۴ اسامی برندگان جوایز شصت و سومین دوره فستیوال فیلم کن را اعلام کرد که بر اساس آن ژولیت پینوش به عنوان بهترین بازیگر نقش اول زن برای بازی در فیلم عباس کیارستمی کارگردان ایرانی برگزیده شد.
وی هنگام دریافت جایزهاش با اشاره به زندانی بودن جعفر پناهی کارگردان مطرح ایرانی، خواستار آزادی این فیلمساز ایرانی شد و گفت که امیدوار است آقای پناهی سال آینده خود شخصن در این جشنواره حضور داشته باشد.
گفتنی است خاویر باردم نیز برای بازی در فیلم «زیبا» جایزه بهترین بازیگر مرد را بدست آورد. نخل طلای فیلم کن نیز به فیلم تایلندی «عمو بونمی» رسید.
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
رییس ستاد کل نیروهای مسلح در بخشنامه ای خطاب به کلیه نیروهای مسلح خواستار قرار دادن شعار مرگ بر انگلیس در تکبیرها در برنامه مختلف این نیروها شد.
به گزارش تحول سبز، فیروزآبادی در این بخشنامه به دلیل آنچه وی دخالت اشکار دولت بریتانیا در فتنه سال گذشته مینامد خواستار تاکید بر شعار مرگ بر انگلیس در تکبیرهای نیروهای مسلح شده است.
منبع
رادیو کوچه
روزنامهنگاری حرفهای آنلاین، فرصتها و تهدیدهای بیشماری پیشرو دارد بر همین اساس عدهایی روزنامهنگار آسیایی و اروپایی میخواهند آگوست آینده در مالزی گرد هم بیایند تا فکری برای از دست رفتن فرصتها کنند.
همایش روزنامهنگاری آنلاین تحت عنوان «روزنامهنگاری حرفهای آنلاین: فرصتها و تهدیدها» هفدهم تا بیستم آگوست سال جاری در مالزی برگزار میشود.
در طول چند سال گذشته، رسانههای اجتماعی، وبلاگها و روزنامههای آنلاین بسیار افزایش یافتند و به شدت برای جذب مخاطب در حال رقابت هستند.
اینترنت موانع ورود ناشران جدید به بازار را کاهش و تقریبن به صفر میرساند.
با این حال ، یک چیز تغییر نکرده است، تمام ناشران به سود دهی نیاز دارند تا کار کیفی ارایه دهند.
متاسفانه، سود دهی تغییر زیادی نداشته است عمومن رسانهها تلاش میکنند تا به مخاطبان دسترسی پیدا کنند و برای اینکار هزینه نیز میپردازند.
ناشران- بدون توجه به شکل سنتی، جریان غالب، مستقل یا اجتماعی- ارتباط بین تبلیغکنندگان و مشتریانشان را تسهیل میکنند.
بنابراین، مخاطب هنوز هم بسیار مهم است هر لحظه جذب آن سختتر هم میشود.
علاوه بر این مجریان تبلیغات هنوز هم تمایلی به پرداخت هزینههای آن برای مخاطبان آنلاین ندارند.
بنابراین این کارگاه آموزشی میتواند روزنامهنگاران اینترنتی را از چند کشور آسیایی و اروپایی جمع کند تا چارهاندیشی برای این موضوع داشته باشند.
رادیو کوچه
۸۵ کارگردان و فیلمساز ایرانی با امضای نامهای، خواستار رسیدگی به وضعیت جعفر پناهی فیلمساز مطرح زندانی شدند.
امضا کنندگان این نامه که اکثر آنها را فیلمسازان جوان سینمای ایران تشکیل میدهند، از مسوولان تقاضا کردند تا به وضعیت جعفر پناهی رسیدگی شود.
در این نامه آمده است: «ما امضاکنندگان این نامه، جمعی از فیلمسازان مستقل سینمای داستانی، مستند و فیلم کوتاه سینمای ایران هستیم که باتوجه به شرایط بوجود آمده برای فیلمساز سینمای ایران «جعفر پناهی»، تنها به دلایل انسانی و صنفی، خواستار آزادی و رسیدگی هرچه سریعتر به وضعیت و خواستههای او در زندان هستیم. »
گفتنی است جعفر پناهی کارگردان و فیلمساز ایرانی از اسفند ماه گذشته در زندان به اتهام «تصمیم به ساخت فیلمی بر ضد نظام» در زندان به سر میبرد. وی در اعتراض به وضعیت نامساعد خود در زندان و همچنین تداوم بلاتکلیفی از هفتهی گذشته دست به اعتصاب غذا زد.
محبوبه / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
سوم خرداد برابر با بیست و چهارم می مصادف با زادروز «احمد صدر حاجسیدجوادی» است که در سال ۱۲۹۶ زاده شد و با ۹۳ سال سن، کهنسالترین فعال سیاسی ایران است. وی از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران و از اعضای فعال نهضت مقاومت ملی بوده است. بیش از ۷۰ سال فعالیت و مبارزه سیاسی در چهارچوب قانون، انجمن دفاع از آزادی مطبوعات را برآن داشت که در سال ۱۳۸۸ جایزه قلم طلایی را به او اهدا کنند.
«احمد صدر حاجسیدجوادی» در سوم خرداد سال ۱۲۹۶ خورشیدی در قزوین در منزل جد خود زاده شد. احمد سالهای ابتدایی و سه ساله متوسطه را در قزوین گذراند و به علت فقدان دوره دوم دبیرستان به تهران عزیمت نموده و در دبیرستان «ثروت» رشته علمی به دریافت دیپلم علمی و سال بعد به دریافت دیپلم ادبی توفیق یافت.
پس از آن دانشکده حقوق رشته قضایی و سیاسی را در تهران سپری کرده و دو لیسانس گرفت و بعد مکاتباتش را با یک دانشگاه در پاریس آغاز کرد که پس از مدتی آن دانشگاه از او دعوت کرد و در آزمونی شرکت کرد و پذیرفته شد و در رشته حقوق دکترای خود را در پاریس گرفت و به ایران بازگشت.
بعد از گذراندن خدمت سربازی در اسفند ۱۳۲۲ وارد خدمت قضایی دادگستری شد، که ابتدا به دادیاری دادسرای شهرستان رشت و بعد بازپرسی آن منصوب شد، و بعد در سمت بازپرسی دیوان در غالب استانهای کشور مانند تبریز، اصفهان و سیستان ماموریت رسیدگی به جرائم کارکنان دولت و شهرداریها و به علاوه سمت بازرسی کل کشور را داشته است. در استان خراسان حدود ۱۰ ماه توقف داشته و به شکایات واصحه و اتهامات منتسبه بالاخص در آستان قدس رضوی رسیدگی کرده است.
فعالیت سیاسی صدر از هنگام ورود به تهران در دوران حکومت «دکتر محمد مصدق» شروع شد و پس از کودتای ۲۸ مرداد و حکومت علی مصدق و تشکیل نهضت مقاومت ملی ایران به رهبری «آیهاله زنجانی» به آن نهضت پیوسته و کمیته ادارات آن نهضت را با عضویت «نیکومنش»، «اقلیدی»، «ذوالنصر» و «امیرحسین پولادی» تشکیل داده و در فعالیت مبارزاتی از قبیل حضور در اجتماعات و تظاهرات و اعتصابات و همکاری در نشر راه مصدق و اعلامیه دیگر و پخش آنها و تهیه متنهای سیاسی با کمک برادرش «علی اصغر حاج سید جوادی» فعالیت مداوم و متمادی داشته است.
در اوایل سال ۱۳۴۰ با تشکیل کنگره جبهه ملی دوم و اختلاف نظر فیمابین اعضا استقلال، منجر به کنارهگیری آنان از کنگره جبهه ملی ایران گردید و موضوع تجمع دوستان همفکر که علاوه بر فعالیت ملی میهن جنبههای مذهبی نیز ضروری است، مطرح و تشکیل جمعیت جدیدی ضروری و لازم به نظر رسید، که نام آن «نهضتآزادی ایران» شد.
وی پیش از انقلاب اسلامی، وکالت چند تن از مخالفان سرشناس حکومت پهلوی را نیزعهدهدار بود کسانی چون «علی شریعتی»، «سیدعلی خامنهای» و «حسینعلی منتظری».
احمدصدر حاجسیدجوادی در دولت موقت «مهدی بازرگان» وزیر کشور بود. او بیش از ۷۰ سال فعالیت و مبارزه سیاسی در چهارچوب قانون، داشته است که این فعالیتها باعث شد تا انجمن دفاع از آزادی مطبوعات در سال ۱۳۸۸ درست در همین روزها جایزه قلم طلایی را به او اهدا کنند. او مسنترین فعال سیاسی در ایران است.
منبعها ویکیپدیا
سایت سرمایه
رادیو کوچه
رییس کل دادگستری سیستان و بلوچستان از اجرای حکم اعدام عبدالحمید ریگی برادر عبدالمالک سرکرده گروه جنداله در زاهدان خبر داد.
به گزارش خبرگزاری نیمه رسمی فارس، ابراهیم حمیدی با اعلام این خبر اظهار داشت: «عبدالحمید ریگی برادر عبدالمالک به اتهام محاربه وافساد فی الارض از طریق عضویت، هواداری و تلاش موثر در شاخه نظامی گروه جند شیطان به سرکردگی عبدالمالک ریگی به اعدام محکوم که حکم صادره پس از تایید توسط مراجع عالی قضایی صبحگاه امروز دوشنبه سوم خردادماه در محوطه زندان زاهدان به اجرا درآمد.»
عبدالحمید ریگی نفر دوم گروه جنداله بود که در شاخه نظامی آن فعالیت میکرد. وی در خرداد ماه سال ۸۷، در شهر کویته پاکستان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و در دادگاه به اتهام محاربه محاکمه و به اعدام محکوم شد که این حکم روز دوشنبه به اجرا درآمد.
مهمترین عنوانهای رسانههای امروز مالزی:
خبرگزاری برناما
- ۱۲،۳۷۲ خانوار از لیست خط فقر خارج شدند.
- اسناد مربوط به انتصاب حاکمنگری سمیلیان برای جهانیان منتشر میشود.
- عزیز مشاور اجرایی جوهور، پس از عمل جراحی در وضعیت ثابتی به سر میبرد.
- نجیب میهمان ضیافت شام نخست وزیر سنگاپور بود.
- هیچ بحرانی شدیدی در انجمن هندیتباران وجود ندارد و حزب مقاومتتر میشود.
- وزیر ارشد کاپار شایعه خارج شدنش را تکذیب کرد.
- مالزی موفقیتهایش را تقسیم میکند و در WCIT 2010 به سوی همکاریهای جدید پیش میرود.
- آمریکا میگوید که باید تحریم نفتی را آغاز کرد، ایران کمکهایی پیشنهاد داده است.
- شاتل آتلانتیس از ایستگاه فضایی بینالمللی فاصله گرفت.
- کرهجنوبی پرونده کشتی را به سازمان ملل میبرد.
روزنامه استار
- دولت در مورد کاهش یارانهها به مردم رجوع میکند.
- از ملاقات نجیب با لی انتظار میرود که بتواند مسئله زمینههای KTM را حل کند.
- دولت میخواهد ارزش داراییهای فدرال را روشن کند.
- مصرف سوخت مالزیاییها بالاتر میرود.
- هیچ اسمی برای ترمیم کابینه پیشنهاد نشده است.
- هواپیمایی مالزی و ایریشیا در بین گیرندگان جوایز جهانی هواپیمایی رتبههایشان بالاتر رفت.
- دو نوجوان در تصادف رانندگی در شاه علم کشته شدند.
- حزب اسلامگرا در مورد رای دادن اعضای غیرمسلمان تصمیم میگیرد.
- یک کنسرت سلطنتی در دانشگاه UKM برگزار شد.
- وزارت بهداشت: «۳۱ مورد H1N1 در ۲۴ ساعت گذشته به ثبت رسیده است.»
- استرالیا یک دیپلمات اسراییلی را بهخاطر واقعه دبی اخراج کرد.
- سازمانها خواستار احقاق حقوق نهنگها و دلفینها شدند.
- ایران گفته که سه شهروند آمریکایی جاسوس بودهاند و برای آنها تقاضای زندان کرده است.
روزنامه نیو استریت تایمز
- درخواست همسر سلطان کلانتان از سوی دادگاه عالی رد شد.
- به شرکتهای حمل و نقل بینالمللی در مورد بیماری آنفلوانزا هشدار داده شد.
- چوا: «زنان اتحادیه چینیتباران در دولت نادیده گرفته نمیشوند.»
سپهر عاطفی / عکس / رادیو کوچه
نام قونیه در منابع کهن به صورت ایکونیون(Iconıon)، کونیوم (Conıum)و استانکونا (Stancona) آمدهاست. ایکونیون ازکلمه ایکون (Icon) به معنی شمایل گرفته شدهاست. در اساطیر یونان آمده که بر این شهر اژدهایی چیره شده بود و گهگاه به شهر حمله میکرد و گروهی از زنان ودختران را میبلعید.
قونیه ابتدا تحت سلطه هیتیها بود، بعد به تصرف فریکیه درآمد و مدتی هم تحت حاکمیت لیدیه بود. در قرن ششم قبل از میلاد هخامنشیان ساتراپهایی داشتند. قونیه در آسیای صغیر جزو ساتراپهای هخامنشی بود که تا حدی استقلال داشت.
قونیه را «دارالمعرفه»، «دارالارشاد» و «دارالموحدین» میخواندند. در زمان سلطنت سلطان علاالدین کیقباد اول قونیه مطاف عارفان و مجمع اهل معرفت بودهاست. در این عهد سلطانالعلما بهاالدین، مولانا جلالالدین رومی، سید برهانالدین محقق ترمذی، اوحدالدین کرمانی، شمسالدین تبریزی، شیخ محیالدینابنعربی، شیخ سعدالدین جندی، شیخ سراجالدین قیصری، فخرالدین عراقی، شیخ شهابالدین سهروردی، شیخ سعدالدین حموی، شیخ بغوی، شیخ نجمالدین رازی از کسانی بودند که از اطراف و اکناف کشورها و شهرهای اسلامی (برخی از آنان بارها) رنج سفر به قونیه را تحمل کرده بودند.
دکتر عبدالکریم سروش با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به علما و مراجع تقلید ضمن انتقاد از وضعیت موجود در جامعه ایران از آن ها خواست تا در برابر حاکمیت ساکت نباشند.آقای سروش با اشاره به فرا رسیدن سالروز شکلگیری جنبش سبز و اعتراضات مردمی اظهار داشت: «کار از اعوذ و لاحول نمیرود و خواهش و سفارش از اثر افتاده است و سکوت در مقابل جباران صدای آنها را بلندتر کرده است. و حال که نه رای موافقت دارید نه یارای مخالفت، مصلحت در مهاجرت است. جهاد اصغر کنید»
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
دقٌ الباب
(فلاح خلق و صلاح علما)
واعظ ما بوی حق نشنید، بشنو کاین سخن در حضورش نیز می گویم نه غیبت می کنم
چون صبا افتان و خیزان می روم تا کوی دوست وز رفیقان ره استمداد همت می کنم
به مشایخ و مراجع کرام درود می گویم و از آنان اذن ورود می طلبم.
سالروز قیامت صغرای خلق و نهضت کبرای سبز نزدیکتر میشود و انتظار مردم از روحانیان راستین بیشتر. زندانیان این جنبش و شهیدان این شورش پیامی برای شهسواران عرصه دین و دانش دارند:
می دانیم که شما اقطاب و ارکان دین خود از مظلومان مظالم جمهوری اسلامی هستید و از این که معاصی و مفاسد این حکومت جائر نام نیک شما و دامان پاک شریعت را آلوده کرده ظاهری دژم و باطنی نژند دارید و سینه پر آتش خود را به آب صبوری ساکن میکنید و “زبان بریده به کنجی نشسته” زیر لب لاحول میگویید و ربٌ یسٌر میخوانید و از نگاهها و پرسشهای سرزنش آلود مریدان و محارم میگریزید که چرا وعده عسل دادید و اکنون سرکه میفروشید و چون به خلوت میروید با خدا شکوه میکنید که خدایا مرجعیت و قطبیت دادی. صد شکر. اما چرا در این عصر و در این احوال؟ که نه مجال انتقاد هست نه نشاط اجتهاد. حتی در نوشتن رساله عملیه هم آزادی نیست و فتوا و فرمان حکومت مقدم است. نه حرمت و اعتباری برای فقه مانده، نه قداست و استقلالی برای حوزه. حجتها آیت و آیتها آلت قدرت گشته اند.
و چرا خونین دل و خسته جگر نباشید که مغلوب و مرعوب، در گذرگاه تنگ عافیت و بر مسند خطیر مسئولیت نشستهاید و نظاره میکنید که استبداد دینی چوب حراج بر اخلاق و ایمان خلایق زده است و شریعت را به خدمت سیاست گرفته است و کمر عدالت را شکسته است. شکم اقتصاد فربه از حرام است و چهره دین عبوس و جویبار فرهنگ گل آلود و هوای سیاست مرگ زا و آسمان آزادی تیره و چشم هنر گریان و دل دانش بریان و جان و آبرو ارزان است و ریاکاری و رشوه خواری و دروغ زنی و مداحی و دهان دوزی و قلم سوزی و آبروریزی و عالم ستیزی و جاهل پروری و خرافه گستری و قانون شکنی و وحشت افکنی و تهمت پراکنی و تملق و تزویر و تقلب و تبعیض، سکه دارالضرب ولایت و قوت غالب حکومت است.
دیگر نه در قضا انصاف و عدالتی مانده است، نه در مجلس تدبیر و شجاعتی، نه در دولت توان و لیاقتی. و به تعبیر فصیح پیشوای پارسایان: “بارض عالمها ملجم و جاهلها مکرٌم: جاهلان قدر می بینند و بر صدر می نشینند و عالمان لجام به دهن دارند”(نهج البلاغه).
جاهلان سرور شدستند و ز بیم عاقلان سرها کشیده در گلیم
میدانیم که شما هم بر این مردم نیک سیرت رحمت میآورید که همچنان در چنگال دیو استبداد اسیرند، نه لبخند بر لب دارند نه شادی در دل نه نان در سفره نه دانش در دفتر نه نشاط عیشی نه درمان دلی. به جز قلبی غمناک و چشمی نمناک برایشان چه مانده است؟ محتسبان لبخندشان را ربودهاند و واعظان شحنه شناس ایمانشان را. مفسدان نانشان را بریدهاند و جاهلان دفتر معرفتشان را دریدهاند. نه رنگ دادگری می بینند نه چهره عدالت. گران از تکالیف و تهی از حقوق. رهبرانشان شب و روز ارجوزه عدالت میخوانند و به دنیا درس مهر و مدیریت می دهند اما خود زندانها را از شقاوت و قساوت انباشته اند و جامعه را به عفونت دروغ و ریا آغشته اند. قاتلان بی باک حقیقت اند و سارقان چالاک حریت. هر بانگ نصیحتی را صدای دشمن و هر ندای مخالفتی را ندای اهریمن میشمارند. گویی خود طاووسان عالم غیبند و دیگران جاسوسان عالم غرب. منکر معروفند و معروف به منکر. شما روحانیان راستین با رفتار ستم ستیزانه خود میتوانید چهره متبسم اسلام باشید و پیام روح نواز دیانت را به خلقی خسته از خشونت برسانید تا بدانند که همواره در کنار مردمید و بنام اسلام نه چاهی برای کسی می کنید نه جاهی برای خود طلب میکنید.
رطب خوردگان ولایت و ثناگویان قدرت نه منزلتی نزد خالق دارند نه محبوبیتی نزد خلق، اما شما حاملان امانت دین و وارثان سنت سید المرسلین بر سر پیمان خود با خلق و خالق بمانید که از شما همین انتظار میرود و بس. مطمئن باشد که نه اسلامیت این سرزمین نه استقلالش، هیچکدام در گروی بقاء مشتی طراران حاکم نیست و پشتیبانی از این “طالبان نامطلوب” نه خشنودی ملت را در پی دارد نه آبروی روحانیت را.
انسداد و استبداد کم بود، سپاهیان گستاخ و دراز دست، مرجع تراشی و مرجع کوبی هم میکنند. “هیچ ندانی” را که رسما خبط دماغ دارد، مسند مرجعیت دادهاند تا در ثنای رهبر مدیحه بخواند و سینه بزند واو را “کوثر” بنامد واز آن طرف در فجر تصدٌی ولایت که مقام رهبری دماغ مرجعیت میپخت، فقیه نزیهی را که بر او دلیری و خردهگیری کرد و او را از “افتاء بغیر علم” بر حذر داشت به عذاب الیمی دچار کردند که همه سرها در گلیم کشیدید و بر حرمت ضایع شده فقاهت و مرجعیت خون خوردید و خاموش نشستید. نگذارید بیش ازین نام و ناموستان فدای هوسهای سیاه سپاهیان شود و ناخواسته در زمره حامیان استبداد دینی به قلم روید.
دلیران عرصه جهاد اکبر، تیغ زبان آختند وبر دولت غاصب تاختند. ارادتی بخلق نمودند و سعادتی بردند. اکنون نوبت شما خاموشان نا خرسند است. توقع محرومان و مظلومان از شما بسی بیش از آن است که افسرده دل وپریشان حال بنشینید و در عیان از ملامت جباران تن زنید و در نهان شکوه به درگاه قاصم الجبارین برید، یا مخفیانه “بر در ارباب بی مروت دنیا” پیامی بفرستید و جوابی نشنوید. کار از اعوذ و لاحول نمیرود و خواهش و سفارش از اثر افتاده است و سکوت در مقابل جباران صدای آنها را بلندتر کرده است. و حال که نه رای موافقت دارید نه یارای مخالفت، مصلحت در مهاجرت است. جهاد اصغر کنید. “خاطر بدست تفرقه دادن نه زیرکی ست.” اگر دهانها را بستهاند پای ها را که نشکستهاند. الفرار مما لایطاق من سنن المرسلین. “باید برون کشید ازین ورطه رخت خویش” .
گرچه راهیست پر از بیم زما تا بر دوست رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
بلی کاری پرهزینه و راهی پر مخاطره است اما شما یسر پس از عسر را ببینید و به فرج بعد از حرج بیندیشید وفلاح وصلاح خلق را که نگاهش به رفتار شماست پاس دارید وعتاب فرشتگان با ستم پذیران مستضعف را دوباره در قرآن بخوانید که: ” چون فرشتگان جان ظالمانی را می ستانند که بر خود ستم کرده اند، ازآنان می پرسند درچه حال بودید؟ می گویند مستضعف ودرمانده بودیم و در دیار خود رخصت انجام وظیفه نداشتیم. فرشتگان درپاسخ می گویند: زمین خدا که فراخ بودومهاجرت که ممکن بود”. (ان الذین توفاهم الملائکة ظالمی انفسهم….نساء۹۷ )
و مباد که حضرت ربٌ الارباب در روز جزا با فقیهان مستضعف خطاب قهر کند و راه عذر را بر آنان ببندد و به سوء عاقبت محکوم شوند.
راهی به سوی عاقبت خیر می رود راهی به سوی عاقبت، اکنون مخیری
مهاجرت چون یک رهنمود دینی و قرآنی و یک شیوه اعتراض مدنی و انسانی و به منزله جستن راهی برای رستن از زندان و رسوا کردن زندانبانان، در سیره عالمان دین ثبت افتاده است و مهاجرت عالمان از ایران به عراق و از عراق به ایران در دوران مشروطه و معاصر سنت نیکو و آزادیخواهانه ای بوده ست. “سرهنگان شاه” که بر سر شما نشسته اند سکوت مظلومانه تان را به مسالمت و حمایت تفسیر می کنند. بانگ بلند مهاجرت قفل این سکوت شبهه ناک را خواهد شکست و توهٌم تسلیم ننگین را خواهد زدود.
حوزه فقهی شیعی نجف پس از رکود و توقف کوتاه، اینک به سابقه هزار ساله خود رجوع می کند و در اندیشه بالندگی دوباره است. نجف اکنون می تواند قم را آزاد کند و نفس فروبردگان و ترس خوردگان قم و مشهد را به فراخنای حوزه فقاهت خود راه دهد تا رسالت دینی و تاریخی شان را با شجاعت بگزارند و
به بانگ چنگ بگویند آن حکایتها که از نهفتن آن دیگ سینه می زد جوش
و بی واهمه از جنود حرامیان و آدمی خواران و تبه کاران و ظلمه و قتله و عمله استبداد دینی و”سربازان بد نام امام زمان”، داستان یوسفان افتاده در چنگال گرگان را باز گویند. هم از قبح استبداد بگویند هم از حسن آزادی؛ و دین ورزی را در هوایی آزاد و پر رقیب تجربه کنند و اجتهادات نوین خود را با تشنگان معنویت در میان بگذارند. والبته “عراق ونجف” نام هرجاست که آزادگان در آن امن و آزاد وگشاده دست و گشاده زبان باشند که “این وطن مصروعراق و شام نیست”.
لیمیز الله الخبیث من الطیٌب و یجعل الخبیث بعضه علی بعض … (انفال ۳۷): “اینگونه خداوند پاک را از ناپاک جدا می کند و ناپاکیها را بر هم مینهد و یکجا به آتش جهنم میسپارد.”
آنگاه رطب خوردگان ولایت می مانند و وعٌاظ السلاطین و خدٌام الشیاطین و “مشایخ بی نشان از عشق” و سفلگانی که هرصبح و شام بر در سرای سلطنت سجده می برند و پشت بر قبله نماز می کنند و با غاصبان می نشینند و دست در خون مغصوبان می برند و عهد خالق را می شکنند که “بر سیری ظالم و گرسنگی مظلوم آرام ننشینند” (نهج البلاغه خطبه شقشقیه: و ما اخذ الله علی العلماء الا یقارٌوا علی کظٌة ظالم و لا سغب مظلوم)
مردم هم، غربال بصیرت بدست، می مانند تا خادمان را از خائنان باز شناسند و نگین سلیمان را از دست اهریمنان بیرون کنند و دیوان را از مسند خدیوان فرو کشند.
«آنروز ستم گران انگشت ندامت به دندان میگزند که چرا با رسول همراهمی نکردند و چرا فلان کس را به دوستی بر گرفتند.» (و یوم یعضٌ الظالم علی یدیه یقول یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا … فرقان: ۲۷ و ۲۸ ).
می دانیم که مشاطگان قدرت و فراشان ولایت و پندارپروران بنگاه بانگ و رنگ و عمله استبداد دینی، گوشها را پر و دلها را خالی کردهاند که اگر خیمه خواجگی خودکامکان فرود آید معاصی و مفاسد از یک سو و اعادی و اجانب از سوی دیگر خاک ایران را فتح خواهند کرد و تنها دولت شیعی جهان را بر خواهند افکند. اما این فریبی فرسوده و دروغی کهنه بیش نیست. نظام شقاوت بنیاد استبداد خود بدترین مفسدت و معصیت است و شجره خبیثهای است که بر آن اصناف حشرات رذائل جمع می آیند و فقط بهار فرخنده مردم سالاریست که بر خزان خشک خشونت و رذیلت مهر خاتمت خواهد زد.
بلی مزاج دهر تبه شده است و راهزنان و حرامیان در کمینند اما علمای اسلام دل قوی دارند و آسوده خاطر باشند که عرق ملی و غیرت دینی و همت مصلحانه و تعهد وطن دوستانه زنان و مردان و دانایان و روشنفکران این دیار هرگز این عزیز نگین را به دست اهریمنان نخواهند سپرد وایران را برای ایرانیان نگاه خواهد داشت.
حدیث حکومت شیعی و خطر زوال آن هم بهانهای و افسانهای بیش نیست. این حکومت چه شباهتی به سیره و سنت و شیوه و شریعت سردار عدالت ،علی(ع) دارد تا لاف از شیعی و علوی بودن زند؟ علی کجا و اکرام جاهلان و الجام عالمان کجا؟ علی خود از پیامبر اکرم می آورد که بارها فرمود “جامعه ای که در آن ضعیفان نتوانند حق خود را بی لکنت زبان از قدرتمندان بگیرند جامعه ای ناپاک است” (نهج البلاغه، نامه به مالک اشتر) و حقا که نظام ولایت مطلقه جز این جامعه ناپاک دست پختی نداشته است که در آن قوه قضائیه پاک هیچ کاره است و قصابان همه کاره. امروز جانی تاوان انتقادی است. نقادان غدر می بینند و مداحان قدر. و
سرتاسر دشت خاوران سنگی نیست کز خون دل و دیده بر او رنگی
و باری مگر مشروعیت حکومت وابسته به عنوان شیعی و سنی است؟ مشروعیت یک قائمه بیشتر ندارد و آن عدالت است و بقیه هر چه هست فرع آن است. جمهوری اسلامی ایران به گفته آن فقیه فقید(آیت الله منتظری رضوان الله علیه) اینک نه جمهوری است نه اسلامی. دینی و شیعی انگاشتنش عین قلب حقیقت و جفا بر طریقت است.
و اگر چه نظام ولایت مطلقه واسلام عبوسش، قاطبه دینداران را شرمنده از مسلمانی کرده است، چهره متبسم و انسان نواز و حق مدار و خرافه گریز و خرد پذیر روشنفکری دیندار وعالمان پارسا چندان دلرباست که کسی از آن نگریزد و کفر را بر ایمان نگزیند. و “برغم مدعیانی که منع عشق کنند” اینجا هم سخن آن فقیه فقید حجت موجه ماست که در غیبت استبداد دینی، ایران از آن همه ایرانیان و شهروندان متساوی الحقوق خواهد بود و هر کس و هر قوم به اندازه قدر خود بر صدر می نشیند و اقبال می بیند.
از “هجمه کفر” هم باک ندارید. دینداران برهانهای قاطع دارند. فطرت و تاریخ با آنهاست. دلیل و علت در خدمت آنان است. چهار قرن است که در مغرب زمین گزنده ترین و کوبنده ترین حمله ها را به دین کرده و می کنند اما چراغ کلیسا هنوز روشن است و “رونق این کارخانه کم نشده است” و دینداری معرفت اندیش در بالندگی است و کتابهای محققانه در تاریخ و فلسفه و تفسیر دین بسی بهتر و بیشتر از کشورما به بازار می آیند. بلی روحانیان دیگر سروری نمی کنند و سقف حکومت را بر ستون شریعت نمی زنند. دین در جای خود نشسته است. نه در راس امور است نه در ذیل امور. و مردم به قدری که علم و هنر و فلسفه و نقد جدید رخصت می دهد پای اعتقاد را در گلیم دیانت دراز می کنند. کافران کفر می ورزند و مومنان ایمان. “مومنان ز اقرار مست و منکران ز انکار مست” و نهایتا ماندنی ها می مانند و رفتنی ها چون کفی بر آب می روند.
دشمنان با انبیا بر می تنند پس ملائک ربٌ سلٌم می زنند
کاین چراغی را که هست او نور دار از دم و پف های دزدان دوردار
بهار مردم سالاری و خزان خودکامگی حوالت تاریخی ماست و فردا که قیامت صغرای خلق قائم شود و فرٌ دولت فرادینی فرا رسد و آفتاب مردم سالاری طلوع کند وافسر فرومایگان فروافتد و جشن زوال استبداد دینی برپا شود و داغ دیدگان انسداد و استبداد، زنجیر بر پای زنجیربافان نهند و تبانی نهانی خرقه پوشان و ولایت فروشان و مثلث تیغ و طلا و تسبیح را آشکار کنند، روز شرمساری خودکامگان و دریوزگان آنها خواهد بود.
سخنی هم با عابدان و صالحان :
غاصبان حاکم، خود آب و خاک میهن را از عفونت استبداد (که اکبر گناهان کبیره است) انباشته اند و سلسله جور بر دست و پای خلایق نهاده اند، آنگاه خطیبان خناس، وسوسه و غلغله در افکنده اند که زلزله در پیش است و “پیراهن چاک ماهرویان” دامن زمین را چاک خواهد کرد. خرقه پوشان هم دام تزویر نهاده اند و سر حقه باز کرده اند و خواب و خرافه می پراکنند و دعا و تعویذ تعلیم می کنند و بر رونق بازار شیادی می افزایند. زلزله ای را که در ارکان ولایت افتاده می بینند و می پوشند و در عوض برای زلزله طبیعت و گناهان موهوم مردم می جوشند و می خروشند.
تاریخ اما نشان نمیدهد که پیامبر علیه السلام مردم را از زلزله ترسانده باشد یا دعای ویژه زمین لرزه به آنان آموزنده باشد! در عوض به گواهی روایات و ماثورات، آنچه پیامبر از آن می هراسید و پیروان خود را از آن می هراساند “چیرگی حاکمان بی رحم” بود و کمتر می شد که از مجلسی برخیزد و این دعا را نخواند: اللهم اقسم لنا من خشیتک ما یحول بیننا و بین معصیتک … ولا تسلط علینا من لا یرحمنا :”خدایا از خشیتت چندان نصیب ما کن که گناه نکنیم … و کسانی را که به ما رحم نمی کنند بر ما چیره مکن”( جامع الاحادیث، جلال الدین سیوطی).یعنی از نگاه باطن بین آن آموزگار بزرگ تقوا و توحید، سلطه ظالمین صد بار از لرزیدن زمین هراس آورتر بود. و به حقیقت اگر به دعا از خدا چیزی را باید خواست همانا برافتادن حاکمان بی رحم است، حاکمانی که از قتل و غصب و نهب و تجاوز و تطاول و چپاول و تقلب و تزویر و افترا و شکنجه و اعدام، مغولان و طالبان را شرمنده کرده اند.
نیکوست که همه نمازگزاران و خداخوانان از هر کرانه تیر دعا روان کنند و به پیروی افتخار آمیز از رسول اکرم این کلمات را بر لوح جان و صفحه زبان نقش کنند و در عیان و نهان، در شب و روز، در خانه و خیابان، در صلوات و مناجات و در سجده و قنوت، به هر لهجه و هر زبان، از صمیم جان بخوانند و از خدای رحیم رحمان بخواهند تا سایه سلطه سفلگان بی رحم را از سر امت مرحومه کم کند و چشم نمناک و دل غمناکشان را روشن و خرم کند.
شاعران و هنرمندان و خوش نویسان نیز وام هنرمندی را بگزارند و این کلمات پر برکات را بر الواح و صحائف، بر دیوان و ایوان و بر رسانه ها و رایانه ها رقم زنند و به شهد عبارت و سحر بلاغت بیامیزند و دل مظلومان را مسرور و چشم ظالمان را کور کنند.
چو غنچه گرچه فروبستگی است کار جهان تو همچو باد بهاری گره گشا می باش
چو پیر سالک عشقت به می حواله کند بنوش و منتظر رحمت خدا می باش
خرداد ۱۳۸۹
عبدالکریم سروش
سیمین/ رادیو کوچه
simin@koochehmail.com
جشنواره «رنگهای مالزی»، امسال با موضوع «یک مالزی واحد» در روز ۲۲ می به صورت رسمی، از ساعت ۸ شب در مقابل ساختمان سلطان عبدالصمد واقع در میدان «استقلال» شهر کوالالامپور برگزار شد.
در این جشنواره که با همت وزارت توریسم این کشور و با هدف معرفی جاذبههای گردشگری مالزی در قالب اجرای موسیقی، رقص و رژههای فرهنگی برگزار شده است، مسوولان دولتی این کشور در کنار گردشگران و مردم حضور داشتند.
6 هزار نفر از استانهای مختلف مالزی در برگزاری این جشنواره همکاری داشتند و از نکات قابل توجه این جشنواره حضور چشمگیر دانشآموزان باعنوان گروههای برگزارکننده مراسم بود که به نظر میسد با برنامهریزی که دولت مالزی در ایجاد زمینههای مشارکت برای قشر جوان و نوجوان این کشور در برگزاری چنین برنامههایی دارد، تلاش دارد تا ضمن آشناساختن آنان با فعالیتهای گروهی و حضور جدیتر در جامعه، آنان را در ساختن بخشی از آینده کشورشان از طریق تلاش برای معرفی زیبایی ها و دیدنیهای این کشور و نمایش هرچه بهتر آنان سهیم سازد.
Click here to view the embedded video.
پیش از این وزیرتوریسم مالزی اعلام کرده بود که جشنواره امسال بزرگتر و مفصلتر از سالهای گذشته برگزار میشود.
آنچه این جشنواره را به جشنوارهای برای رنگها مبدل ساختهاست، حضور افراد از نژادها و قومیتهای گوناگون با لباسها و رنگهای متفاوت در رژهها و نمایشهای فرهنگی است.
مالزیاییها، اقوام اصلی این کشور(اورنگ اصلیها)، چینیها و هندیها این مراسم حضور یافتند و هرکدام تنوع فرهنگی این کشور را که یکی از جذابترین دیدنیهای مالزی در نظر گردشگران است در قالب آواز، رقص و موسیقی به رخ جهانیان بکشانند.
Click here to view the embedded video.
به گفته مدیر بخش ارتباطات وزارت توریسم مالزی از بیش از ۱۰۰ خبرنگار و عکاس داخلی و خارجی برای حضور در این جشنواره دعوت بعملآمده تا این تصنیف فرهنگی زیبا را که در عین گوناگونی رنگها در اقوام و نژادها، همه با یک هدف به سوی «یک مالزی» پیش میروند به تصویر کشند.
بنا به گفته مسوولان وزارت گردشگری مالزی، برگزاری رقصها و نمایشهای این جشنواره را مردم مالزی از استانهای مختلف برعهده داشتند و یکی از برنامههای این جشن، اجرای رقصی با شرکت بیش از ۵ هزار نفر بود که در کتاب رکوردهای مالزی به ثبت رسید.
جالب است بدانید که پیش از این نیز مالزیاییها تجربه ثبت رکورد بیشترین تعداد در رقصهای گروهی را در کتاب رکوردهای خود را داشتهاند.
وزیر توریسم مالزی، در سخنرانی که به مناسبت افتتاح این جشنواره انجام داد با اشاره به این که «رنگهای مالزی» یکی از رخدادهای ثبت شده در تقویم کشور است که از سال ۱۹۹۹ برگزار شده است افزود که مالزی اکنون در رتبه نهم کشورهای گردشگرپذیر دنیا در سال ۲۰۰۹ قرار دارد و این سال، سال خوبی برای گردشگری مالزی بوده چراکه رشد ۷٫۶ % با ۲۳٫۶۵ میلیون گردشگر داشته آنهم در سالی که برای گردشگری جهانی سال بسیار سختی بودهاست.
او میافزاید: «صنعت گردشگری مالزی در سال ۲۰۰۹ در هر هفته یک بیلیون رینگیت به اقتصاد ما کمک کرده و بیش از یک میلیون شغل ایجاد کردهاست. این تعهدی از سوی دولت است که اطمینان دهد که صنعت توریسم مالزی به رشد و شکوفایی و ایجاد بهترین تجربههای گردشگری برای تمامی گردشگران از سراسر دنیا ادامه میدهد.
او در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به نشان جهانی گردشگری مالزی «مالزی یک آسیای واقعی»، افزود: امشب لبخند، شادی و مهمان نوازی گرم ۶ هزار مالزیایی از سراسر کشور به اینجا آمده تا به شما و سراسر جهان «یک آسیای واقعی» رانشان دهد.»
او در ادامه هدف از برگزاری «رنگهای یک مالزی در سال ۲۰۱۰ » را نمایش محصولات گردشگری این کشور از قبیل برنامه اقامت خانگی (homestay)، ارایه تعدادی از محصولات در زمینه اکو توریسم به ویژه در جزایر و سواحل همچنین معرفی «خرید» به عنوان یکی از جاذبههای اصلی مالزی که هر ساله سه حراج بزرگ سالیانه برگزار میکند و بیان اینکه مالزی بهشتی از نظر غذا برای گردشگران است عنوان کرد.
دکتر ین ین، با تاکید بر این که وزارت گردشگری مالزی باور دارد که تمامی مردم مالزی باید با یکدیگر تلاش کنند تا «گردشگری فکر کنند و گردشگری عمل کنند» افزود که این مساله باید هم چون یک مسوولیت و نقش مهم میان بخش خصوصی و بخش مردمی تقسیم شود.
در مراسم «رنگهای مالزی ۲۰۱۰» که به صورت زنده در بیش از ۲۰ کشور جهان از جمله چین، برونئی، ویتنام، اندونزی، هنگ کنگ،ماکائو، ژاپن، آمریکای شمالی و نیو زیلند پخش شده است، ۲۰۰ میهمان ویژه از ۲۰ کشور جهان حضور داشتند.
از دیگر نکات قابل توجه این جشنواره حضور وزیران و مقامات دولتی در میان مردم و شرکت آنان در انجام رقصهای گروهی بود.
همچنین اشاره به حضور گروههایی از اتحادیههای نژادهای مختلف ساکن مالزی در برگزاری برنامه، تلاش برنامهریزان را در نشان دادن پیوستگی و اتحاد اقوام گوناگون در مالزی نشان میداد.
حضور گردشگران خارجی به ویژه گردشگران ایرانی در مراسم و شرکت فعالانه آنان در اجرای رقصهای گروهی نیزاز دیگر نکات جالب توجه در این مراسم بود که مجریان برنامه را برآن داشت تا در پایان برنامه به نام «ایران» نیز اشاره کنند و با زبان فارسی از شرکتکنندگان قدردانی کنند.
در این جشنواره به طور مشخص ۵ جاذبه گردشگری مالزی معرفی شد: در منطقه شرقی برنامه اقامت خانگی
Click here to view the embedded video.
(Homestay)، نمایشگاه مواد غذایی و میوه در منطقه شمال مالزی، منطقه غرب به عنوان بهشتی برای خرید، سواحل و جزایر طلای در جنوب مالزی و اکوتوریسم در استانهای صباح و ساراواک .
این جشنواره با اجرای رقص ویژهای به نام «چوتی چوتی وان مالزیا» که توسط وزارت گردشگری مالزی طراحی و برای نخستین بار در سفر نخست وزیر این کشور به امریکا در آپریل گذشته در واشنگتن به نمایش درآمده، پایان یافت.
Click here to view the embedded video.
عکس های بیشتری از این جشنواره رنگارنگ از این جا ببینید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر