-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/
اولین تصاویری که از سازهای شبیه سنتور به دست آمده متعلق به حجاریهای دورهی آشوریان و بابلیان در ۶۶۹ قبل از میلاد است که نشان از آن دارد که این ساز را به وسیلهی بند به گردن میآویختند.
از آنجا که ایران در مسیر جاده ابریشم بین شرق و غرب بوده و به دلیل تغییر دایمی مرزها تحت کشورگشاییهای متعدد، فرهنگها نیز مرتب دستخوش تحول شده و این تحولات، آلات موسیقی را بینصیب نگذاشته است؛ به طوریکه به درستی معلوم نیست سنتور ابتدا در کدام کشور مورد استفاده بوده؛ ولی با اطمینان میتوان گفت که ایرانیها قبل از ظهور اسلام با این ساز آشنا بودند و آن را «کونار» مینامیدند.
با در نظر گرفتن قدمت آثار کشف شده تا به اکنون گمان بر این است که این ساز از قلمرو ایران به کشورهای دیگر راه یافته و نامهای مختلفی پیدا کرده است؛ تا آنجا که سنتور با اندک تفاوتی در شکل ظاهر و با نامهای مختلف در شرق و غرب عالم وجود دارد.
این ساز را در کشور چین «یانکین»، در اروپای شرقی «دالسیمر»، در انگلستان «باترفلایها»، در آلمان و اتریش «مکپر»،در هندوستان «سنتور»، در کامبوج «فی» و در آمریکا «زیتر» مینامند که هر کدام دارای وجه تشابهاتی هستند.
ساز سنتور در تعدادی از کشورهای جمهوری سابق شوروی همچون ارمنستان و گرجستان نیز رایج است. همچنین سنتورهایی رایج است در عراق، هند، مصر و ترکیه که بعضی از آنها حتا تا ۳۶۰ سیم نیز دارند.
«عبدالقادر مراغهای» نیز سازی را به نام ساز یا طوفان معرفی کرد که شبیه سنتور امروزی بود، با این تفاوت که برای هر صدا فقط یک تار میبست و با جابهجایی خرکها قابل کوک بود.
سازشناسان سنتور را سازی کاملن ایرانی میدانند که ساخت آن توسط ابونصر فارابی صورت گرفته و بعدها مانند بربط، ساز دیگر ایرانی، به خارج برده شده؛ سنتور سازی جعبهای به شکل ذوزنقه است که به روی سطح آن دو ردیف خرک تعبیه شده و از روی هر خرک چهار رشته سیم هم کوک عبور داده شده است.
سنتورهای معمولی دارای نه خرک میباشند و وسعت صدایشان اندکی بیشتر از سه اکتاو است و نوازنده در اجرای دستگاههای مختلف موسیقی سنتی کوک ساز را تغییر میدهد و یا محل خرکها را پس و پیش میکند.
سنتور یا شاهان تور از جمله سازهای کاملن شرقی است. شکل سنتور اقتباسی از کشتی است و سیمهای آن برگرفته از تور ماهیگیری و صدا، صدای برخورد امواج دریا به صخرههاست.
سنتور در زمانهای گذشته به ابعاد مختلف ساخته میشد که تا امروز به شکلهای استاندارد سل کوک و لا کوک درآمده است.
سنتور در طی سالیان و در پی مهاجرتها و رفت و آمدهای فرهنگی به کشورهای دیگر برده شد. از آن جهت گروهی بر این عقیدهاند که سازهایی چون ارگ و پیانو که از نظر صدادهی صدایی چون سنتور دارند الگوهایی کامل شده از این سازسنتی ایرانی هستند و در طی سالیان و قرون متمادی دوره تکامل خود را پیموده و امروزه خود به سازهای مستقلی تبدیل گشتهاند اما برخلاف این سازها که در مسیر تکامل گام برداشته بودند، سنتور سیر قهقرایی پیموده و تا اوایل قرن گذشته به سازی کاملن محجور بدل گشته بود.
ساز سنتور پیشتر با ۱۲ وتر سیم بم و ۱۲ وتر سیم زیر ساخته میشد و سنتور ۱۲ خرکی نامیده میشد؛ امروزه سنتور ۱۰ خرک و سنتور ۱۱ خرکی و سنتور «لا کوک» نیز ساخته میشود.
سنتور ۱۱ خرک سنتور چپ کوک نامیده میشود در واقع هر خرکی که به سنتور اضافه میشود، صدای ساز یک پرده بمتر میشود.
سنتور ۹ خرک رایج ترین نوع سنتور است که سنتور «سل کوک» نامیده میشود و نتهای ردیف براساس آن نوشته شده است. در سنتور ۹ خرک سیمها از پایین بر مبنای می-فا- سل کوک میشوند و مناسب برای گروهی و ارکستر است.
ساز سنتور برای ردیف موسیقی سنتی و نیز برای استفاده در ارکستر دارای نقصهایی است که برای رفع آنها چندی است دو نوع سنتور یکی کروماتیک با افزایش ۷ خرک به خرکهای معمولی و دیگری سنتور باس با صدای بم ساخته شده است.
معادل نصف عمر تمرین سنتور نوازان به کوک کردن آن میگذرد چون ضربههای مداوم مضراب روی سیمها و تاثیر گذاری رطوبت و حرارت روی چوب و سیم ها کوک را به هم میزند و ۷۲ سیم باید مرتب کوک یا همخوان شود از این رو سنتور سازی شناخته میشود که در عین زیبایی بسیاری از عوارض طبیعی میتواند روی صدا و کوک آن تاثیر بگذارد و حتا نوازندههای باتجربه را برای یک کوک دلخواه ناکام میگذارد.
امروز قصد دارم تا پرسهای در گوشه و کنار جهان بزنم و خبرهایی از دنیای گردشگری، فرهنگ و جامعه بگیرم.
راستی تا یادم نرفته امروز را که در ایران روز معلم نام گرفته به تمامی معلمهای زحمتکش که سالها عمرشون را در راه آموزش و پرورش فرزندان این مرزو بوم صرف کردند تبریک میگم و یادی میکنم از تمامی معلمان دورههای مختلف تحصیلی خودم که تکتکشان را به ذهن دارم و از هرکدام خاطرهای.
اما گفتم معلم و یاد خبری افتادم که به نوعی به آموزش و معلمی ربط پیدا میکنه: ایلنا خبرداده که مسوول بسیج خواهران کشور گفته است که بسیج موفق شده در طول ۲ سال گذشته ۵۰ هزار مربی برای ترویج فرهنگ حجاب و عفاف تربیت کند که این مربیان وظیفه دارند با برگزاری کارگاهها، همایشها و نشستها و دعوت از جوانان برای شرکت در این جلسات به اشاعه فرهنگ عفاف و حجاب بپردازند.
البته تاکید شده که مربیانی که بسیج به آنها در رابطه با گسترش فرهنگ حجاب و عفاف آموزش داده اجازه ندارند در خیابانها به دختران بیحجاب تذکر دهند و فقط میتوانند در کارگاههای آموزشی به شبهات جوانان در رابطه با حجاب پاسخ دهند.
خوب این هم یک نوعی از معلم و معلمبازی در راستای طرح جنجالبرانگیز حجاب و عفاف. حالا باید دید آمار قبولی و ردی و تجدیدی کلاسهای این معلمان در چه حدی است.
اما اسم طرح حجاب آمد و خبری از فرانسه:
درخبرها آمده بود که هفته گذشته، نیکولا سارکوزی، رئیسجمهوری فرانسه از اقدام دولت خود مبنی بر ارایه طرحی به مجلس برای تصویب قانونی در خصوص منع حجاب بانوان خبر داد، که در صورت اجرا، مانع از ورود صدها هزار گردشگر با حجاب به این کشور میشود.
اما در رابطه با این طرح صاحبان آژانسهای مسافرتی فرانسه اعلام کردند که فرانسه دومین مقصد گردشگری برای گردشگران حوزه خاورمیانه است و زنان با حجاب این منطقه بخش قابل توجهی از گردشگران را تشکیل میدهند، این اقدام که نوعی بیاحترامی به آنان تلقی میشود، درآیندهای نزدیک از جمعیت آنان خواهد کاست.
به گزارش میراث آریا، بنا به نظر کارشناسان و موسسات گردشگری منطقه خاورمیانه اجبار در منع حجاب و پوشش کامل برای بانوان مسلمان، موجب تغییر ذائقه آنها و در نتیجه زیان کشور فرانسه از کاهش ورود گردشگر میشود و به این ترتیب هشدار دادند که قانون منع حجاب، گردشگری فرانسه را متزلزل میکند.
البته میشود به این کارشناسان توصیه کرد که اندکی تسهیلات در امر سفر گردشگران ایرانی به فرانسه به وجود بیاورند تا هم مشکل آقای سارکوزی با حجاب حل شود هم لطمهای به صنعت گردشگری فرانسه نخورد و هم گردشگران ایرانی آن قسمت از عفاف و حجابشان را که میخواهند بر باددهند به جای ایران، در کشور فرانسه برباد دهند در این صورت مشکلات چند کشور حل میشود ضمن اینکه گردشگران مسلمان حوزه خاورمیانه هم پولهای خود را به جای خیابا ن شانزهلیزه در کشور دیگری خرج میکنند و سبب خیر در رونق اقتصادی و صنعت گردشگری آن کشور میشوند.
اما صحبت گردشگری شد، خبری هم بشنویم از وزیر گردشگری مالزی.
تا به حال شاهد برگزاری تورهایی شامل کشورهای مالزی، اندونزی، تایلند و سنگاپور بودیم. یعنی گردشگران با پرداخت مبلغی بیشتر و طی نهایتن یک سفر دو هفتهای، به جای یک کشور از این چند کشور شرق آسیا دیدن میکردند البته این دیدارهای کوتاه مدت با توقفهای کوتاه در هر کشور تا چه حد شناخت واقعی از این کشورها به گردشگر میداد، بماند.
اما وزیر گردشگری مالزی پیشنهاد جدیدی کرده مبنی بر اینکه یک تور گردشگری مشترک میان کشورهای عضو آ سه آن به منظور معرفی میراث تاریخی این منطقه برگزار شود.
به گزارش (chtn)، به گفته وزیر گردشگری مالزی، این تور مسافرتی از منطقه تاریخی سیم ریپ کامبوج، آغاز و سراسر مناطق تاریخی کشورهای عضو این سازمان را شامل خواهد شد و به این ترتیب گردشگران میتوانند تنها با شرکت در یک تور مسافرتی موفق به بازدید از مجموعه عظیمی از مناطق تاریخی منطقه جنوب شرق آسیا شوند.
گردشگران میتوانند تنها با شرکت در یک تور مسافرتی موفق به بازدید از مجموعه عظیمی از مناطق تاریخی منطقه جنوب شرق آسیا شوند
هرچندکه دکتر ین ین، معتقد است که این اقدام تاثیر فراوانی در توسعه همکاریها میان کشورهای منطقه داشته و مانع از رقابت و درگیری میان آنها خواهد شد اما دور از انتظار نیست که در نوروز آینده شاهد تبلیغات دفاتر مسافرتی ایران برای تور کشورهای آسهآن باشیم و مسافران ایرانی هم که همواره به دنبال یک تیر وچند نشان هستند این بار لابد در یک تور بیست و یک روزه از تمامی این کشورها دیدن میکنند.
کشورهای آسه آن شامل مالزی، برونئی، اندونزی، فیلیپین، لائوس، تایلند، ویتنام و سنگاپور است.
اما «عبدالمالک ریگی » را که یادتون هست. همان رهبر گروه جندا… که میگفتند هر اتفاقی در منطقه سیستان و بلوچستان میافتد زیر سر اوست و بالاخره دستگیر شد. در خبرها آمده بود که دستگیری ریگی، موجب رشد گردشگری سیستان و بلوچستان شدهاست.
دستگیری عبدالمالک ریگی، موجب بالا رفتن ضریب امنیت و رشد ۲۲۳ درصدی گردشگری در سیستان و بلوچستان شده است
خبرگزاری میراث فرهنگی در گفتو گویی که با مدیرکل گردشگری این استان انجام داده گزارش داده است که دستگیری عبدالمالک ریگی، موجب بالا رفتن ضریب امنیت و رشد ۲۲۳ درصدی گردشگری در سیستان و بلوچستان شده است. تا آنجا که تعداد گردشگران نوروز ۸۹ سه برابر سالهای قبل شد.
بنا به این گزارش این دستگیری آنقدر تاثیرگذار بوده که حتا نظارت بر تاسیسات گردشگری هم از رشد ۸۵ درصدی برخوردارشده ضمن این که بازدید از مراکز تاریخی شاخص استان ۷۱ درصد رشد، بازدید از مراکز طبیعی شاخص استان ۸۲ درصد رشد و بازدید از موزههای استان ۱۶۱ درصد رشد داشته است.
حالا شما تصور کنید اگر تمام اشرار از استانهای سراسر کشور جمعآوری و دستگیر شوند چه آیندهی درخشانی در انتظار صنعت گردشگری کشور است.
اما خبری هم بشنوید از نیروگاه اتمی بوشهر البته این بار هیچ ربطی به انرژی هستهای حق مسلم ماست و غنیسازی اورانیوم نداره.
برپایی یک نمایشگاه صنایع دستی از هنرمندان و صنعتگران نمونه در نیروگاه اتمی بوشهر
قرار است از ۲۸ اردیبهشت ماه تا اول خرداد یک نمایشگاه صنایع دستی از هنرمندان و صنعتگران نمونه در این نیروگاه برپا شود.
معاون صنایع دستی استان بوشهر نمایشگاه صنایعدستی نیروگاه اتمی بوشهر را فرصت بسیار مناسبی برای صنعتگران دانسته تا تولیدات خود را در معرض دید مهندسان روس و خانوادههایشان قرار دهند و افزوده است که در نزدیکی فضای برپایی این نمایشگاه به طور تقریبی ۴ هزار خانواده روس زندگی میکنند که میتوانند با مراجعه به این نمایشگاه رونق بخش بازار فروش تولیدات هنرمندان باشند.
حالا دیدید چه مقاصد صلح طلبانهای در این نیروگاه اتمی هست.
و اما آخرین خبر این که خانم آلیا، نماینده مجلس شورای اسلامی در راستای طرح لایحه تعدد زوجات گفته است که خانمهای ایرانی نگران بحث تعدد زوجات در لایحه حمایت از خانواده نباشند چرا که در این لایحه محدودیتهای زیادی برای مردانی که قصد سوء استفاده دارند دیده شدهاست.
به گزارش مهر، این عضو فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه لایحه حمایت از خانواده دارای ۵۳ ماده است گفتهاست: «نقطه برجسته در این لایحه در مورد مجازاتهای کیفری برای مردانی است که به حقوق زنان تجاوز میکنند.»
وی گفتهاست اگر دادگاه تشخیص دهد که مرد به دلیل ناباروری، بیماری صعب العلاج، حبس یا مفقود شدن زن زندگی دچار مشکل است حکم ازدواج مجدد را صادر میکند که البته این موارد به صورت کامل در لایحه دیده شدهاست.
خوب این هم یک مژده برای بانوان ایرانی. حالا که خیالتون راحت شد برید بشینید سر خونه زندگیتون و کاری هم به کار امورات بیرونی نداشته باشید که دچار حبس یا مفقود شدن یا ناباروری یا بیماری صعبالعلاج نشوید و این قانون شامل حالتون بشه…
بنا به گزارشهای رسیده به رادیو کوچه وضعیت زندانیان سیاسی بند ویژه روحانیت زندان لنگرود قم نامناسب اعلام شده است.
این گزارشها حاکی از لغو کامل مرخصی تمام افراد این بند از جمله حجتالاسلام لطفی، احمدپور و کاظمی از حامیان آیتاله منتظری و دیگر زندانیان سیاسی این بند است.
وضعیت جسمانی حجتالاسلام احمدپور نیز وخیم گزارش شده است. وی بر اثر آسیبهای وارده به دست و ستون فقرات و لگن، نیاز به معاینه توسط متخصص ارتوپد و انتقال به بیمارستان دارد، ولی گفتهها حاکی از آن است که تاکنون هیچ اقدامی از سمت مسوولان زندان لنگرود قم و دادسرای ویژه روحانیت شکل نگرفته است و کماکان در انتظار تایید مرخصی بهسر میبرد.
همچنین پیش از این حجتالاسلام کاظمی به دلیل سرودن شعر در مورد انقلاب و حوادث بعد از انتخابات محکوم به زندان شده بود.
در انتهای این گزارش آمده است که مسوولان زندان مانع ملاقات زندانیان با یکدیگر در فضاهای عمومی زندان شده و در صورت عدم رعایت دستور، آنها را تهدید به لغو ورود به فضای باز زندان جهت هواخوری کرده است .
1896 میلادی – امروز روزی است که «ناصرالدین شاه» از طایفه مغولتبار قاجار در حرم شاه عبدالعظیم در شهرری توسط «میرزارضا کرمانی» کشته شد. ناصرالدینشاه هنگام مرگ ۶۵ ساله بود و ۴۸ سال سلطنت کرده بود. میرزارضا تپانچه را در زیر عریضه خود پنهان کرده بود. ناصرالدین شاه نخستین شاه ایران بود که به اروپای غربی سفر کرد، آن هم سه بار متوالی و بهفاصله نسبتن کوتاهی از هم و تنها برای تماشای فرنگ. او که به باور تاریخنگاران، فاقد دورنگری لازم و توان قضاوت بود، ندانسته امتیازهای متعدد به خارجیان داد.
۵۱۴ پیش از میلاد – «بوغابیش» (بگابیش) ژنرال پارسی که در نیمه فروردین ماه با ۸۱ هزار سرباز از دریای مرمره گذشته بود تا در اروپای جنوبشرقی اقوام غیرمتمدن را از نزدیکی مرزهای ایران براند دوم ماه می این سال (۱۲ اردیبهشت) نیروهای خود را دو دسته کرد، دستهای را روانه مقدونیه ساخت و دسته دیگری را مامور کرد تا منطقه تراس (جنوب بلغارستان امروز) را تصرف کنند. این لشکرکشی بهتصمیم داریوش بزرگ انجام شده بود. داریوش نیز بهمانند کوروش بزرگ نمیخواست که با نزدیکشدن اقوامی با تمدن و فرهنگ عقبمانده به مرزهای ایرانزمین، به منش ایرانیان، رفتار و کردار و فرهنگ پیشرفته آنان آسیب وارد شود.
۱۳۱۱ خورشیدی – برغم کشتار بیرحمانه زرتشتیان ایران (پارسیان خالص) در دوران صفویه و بویژه در قرن هفدهم و کاستهشدن شمار آنان از چند میلیون به چندصدهراز، در اینروز «دینشاه ایرانی» رییس وقت انجمن پارسیان هند در پنجمین روز اقامت خود در تهران ضمن تمجید از برانگیختهشدن مجدد احساسات میهندوستانه ایرانیان و توجه آنان به گذشته باعظمت ایران و اخلاقیات اصیل ایرانی، از دولت وقت خواست تا پارسیانی را که در قرون هفتم و هشتم میلادی (پس از تعرض عرب و سقوط ساسانیان) اجبارن ترک ایران کرده و عمدتن در هند اقامت گزیده ولی خود را همچنان ایرانی میدانند و به ایران وفادار مانده و به ترویج منش ویژه و تمدن ایرانیان پرداختهاند، از مزایای اتباع ایران برخوردار سازد تا بتوانند با استفاده از این مزایا، به آبادانی و توسعه دیار نیاکان با تاسیس مدارس و بیمارستانها و نیز سرمایهگذاری در صنعت و کشاورزی کمک کنند.
۱۳۲۴ خورشیدی – «محمدصادق طباطبایی» رییس وقت مجلس در آغاز جلسه خطاب به نمایندگان گفت: «جنگ جهانی دوم در اروپا پایان یافت، ولی در ایران، ما هنوز پس از دو هفته نتوانستهایم برای کشورمان نخستوزیر تعیین کنیم و به نااطمینانی و شایعات که به گسترش ناامنی و گردنکشی کمک میکند پایان دهیم. مجلس ۲۸ فروردین ۱۳۲۴ با رای عدم اعتماد خود «مرتضی قلیبیات» نخستوزیر وقت را که نتوانسته بود به گرانی روزافزون پایان دهد برکنار کرده بود و کشور را بدون رییس دولت گذارده بود. بیات در اواخر آبانماه پس از اینکه دکتر مصدق پیشنهاد نخستوزیر شدن را رد کرده بود بهاین سمت تعیین شده بود. بنابراین تنها پنج ماه رییس دولت بود. در جلسه ۱۲ اردیبهشت پس از ایراد چند نطق دیگر و طرح دو ـ سه پیشنهاد، به نخستوزیر شدن «ابراهیم حکیمی» (حکیمالملک) رای گرفته شد که بهتصویب رسید و بحران دولت پایان یافت.
۱۵۱۹ میلادی – امروز سالروز درگذشت «لئوناردو داوینچی» معمار، نقاش، مجسمهساز، شاعر، ریاضیدان، موسیقیدان، زیستشناس و مخترع فلورانسی است. با اینکه در قرن پانزدهم دایره معلومات بشر آنچنان وسعت نداشت که یک فرد نتواند بر همه آنها مسلط شود، ولی داوینچی یک نابغه بود و مرد رنسانس (تجدید حیات اندیشه، ادبیات و علوم). ابنسینای ما هم بر همه دانش زمان خود مسلط بود.
۱۷۲۹ میلادی – «کاترین دوم» پادشاه آلمانیتبار روسیه که از ۱۷۶۲ بهمدت ۳۴ سال بر روسیه حکومت کرد دوم ماه می بهدنیا آمده بود. در زمان پادشاهی کاترین بود که روسیه عملن در صدد توسعه به جنوب افتاد و در قفقاز و بعدن آسیای مرکزی با منافع ایران درگیر شد و در پی دو جنگ بزرگ در قفقاز و درگیریهای دیگر در آسیای میانه، ایران را پس از هزاران سال از این مناطق خود دور ساخت.
۱۹۷۷ میلادی – نخستین کنفرانس جهانی اقتصاد و تجارت با شرکت نمایندگان ۵۲ کشور آغاز به کار کرد.
۱۹۶۹ میلادی – «فرانتس پاپن» صدراعظم پیشین آلمان در ۸۹ سالگی درگذشت.
۱۹۹۴ میلادی – «نلسون ماندلا» پس از برگزاری اولین انتخابات ریاستجمهوری چندنژادی در آفریقای جنوبی، اعلام پیروزی کرد.
۱۹۵۲ میلادی – برقراری نخستین خط هوایی با استفاده از هواپیماهای جت بین «لندن و ژوهانسبورگ».
۱۹۳۳ میلادی – «آدولف هیتلر» صدراعظم آلمان فعالیت اتحادیههای کارگری این کشور را غیر قانونی اعلام کرد.
به گزارش بخش سیاسی شبکه اطلاعرسانی افغانستان «afghanpaper»، تیم ملی کرکیت افغانستان در نخستین حضورش در جام جهانی کریکت، میدان را به حریف هندی واگذار کرد.
قرار است روز چهارشنبه، تیم افغانستان مقابل آفریقای جنوبی بازی کند. بردن آفریقای جنوبی تنها بختی است که افغانستان برای ماندن در ادامه بازیهای جام جهانی و صعود به مراحل بعدی دارد.
اگر افغانستان در مقابل آفریقای جنوبی نیز مغلوب شود، از صعود به مراحل بعدی بازیها محروم خواهد شد.
با اینکه کریکت در افغانستان عمر طولانی ندارد و اکثر اعضای تیم کریکت کشور، در سالهای مهاجرت در پاکستان با این بازی آشنا شدهاند، اما این تیم در مدت کوتاهی موفقیتهای چشمگیری داشته که ورود به مسابقات جهانی کریکت یکی از آنها است.
در مسابقات مقدماتی که برای راه یافتن به جام جهانی در آرژانتین، امارات متحده عربی برگزار شده بود، تیم افغانستان نتایجی خوبی به دست آورد و در بازیهای آرژانتین قهرمان این دور از بازیها شد.
تقریبن همه ایرانیان این سوال را که علم بهتر است یا ثروت؟ پاسخ گفتهاند واگر هم در انشای دوم و سوم و چهارم دبستان هم به آن بر نخوردهاند و با آن ترس و لرز و خجالت یک دبستانی ماخوذ به حیا درجلوی آن تخته سیاهی که معمولن هم سبز بود (احتمالن این حکومت آنها را هم از فرط ترس، سیاه سیاه کرده است) با عرق شرم و در زیر نگاه معلم و شاگردان جواب آن را نخوانده باشند که: «آقا اجازه، معلوم است که علم بهتر است و معلوم است که ثروت به تنهایی بد است و معلوم است که…..» و هیچوقت هم معلوم نشد که واقعن چه معلوم است.
دیگر آنقدر این موضوع نخ نما در رسانهها مطرح شده که میتوان حدس زد همه ما پاسخ نخنماتر از سوال آن را چگونه از فرط تکرار یاد داریم و با حاضر جوابی میگوییم و به سنت تاریخی ایرانیان در جلوت از خوبی علم سخن میگوییم و درخلوت، پیاپی به دنبال ثروت میگردیم.
نمیدانم در همه این سالها چرا کمتر به این فکر میکردم که حالا که علم بهتر است، پس لابد حتمن عالمی باید باشد که آن را به ما یاد دهد و معلمی در میان و چرا این سوال این گونه طرح نشده است که عالمان پرارجترند یا ثروتمندان؟
این روزها که به سنت هر سال به روز معلم نزدیک میشویم و حاکمان جمهوری اسلامی و به تعبیر تکان دهنده اشپیگل: «جمهوری وحشت» که گرتهبرداری معناداری از رژیم صدام است ـ بنابر فریضه ملالآور خودشان، مدام به تجلیل وپاسداشت معلمان میپردازند و در خلوت و جلوت از خوبی و تاثیرگذاری این قشر سخن میگویند، البته این سوال به ذهن میرسد که آیا نزد مقامات معظم و غیرمعظم،( که خود همین صفت از جمله تباهیهای اندیشهسیاسی در ایران است) معلمان نیز به مانند همه شهروندان ایران بر دوگونهاند و درجه اول و دوم تقسیم میشوند و خودی و غیر خودی دارند یا خیر؟
البته من هنوز نشنیدم و ندیدم که زعمای قوم چنین تقسیم بندی را روا داشته باشند، اما چه سود که زندانها و شکنجهگاهها و تعلیقها و اخراجها خود البته به زبانی فصیحتر از دروغپردازیهای ناصواب، حدیث مکرر همین تقسیم بندی ناعادلانهاند.
البته باید از نظامی که انسان مطیع و زبان درکام گرفته برای حقوق مردم و زبان فراخ برای توجیه استبدادی، چون جناب «حداد عادل» که دانشآموخته فلسفه است، به هیبت مورخ ظاهر شود و به تالیف کتاب تاریخ دبیرستان اقدام ورزد، انتظار داشت که انسان شریفی چون «احمد زیدآبادی» با آن تحصیلات متناسب آکادمیک و «عمادالدین باقی» با آن همه پژوهش در تاریخ در کنج عزلت زندان، روزگار بگذرانند و معلم پر شوری چون «عبداله مومنی» با آن مسوولیتشناسی و آگاهی به جرم راه دادن «مهندس موسوی» در منزل به زندان بازگردانده شود تا شاید بازجویان امنیت جمهوری معلومالحال، اقتدار خود را اثبات کنند.
البته باید در زندان مشهد، معلم دردمندی چون «هاشم خواستار» با فشار خون بالا و بیماری قلب و چشم، همبند «احمد قابلی» باشد که ظاهرن سالها پیش مقام رهبری در دیداری با خانواده ایشان از مراتب فضل پدر اخوان قابل تعریف و تمجید کردهاند و مراتب دانش پسران را ستایش نمودهاند ومعلوم نیست چرا این پسر دانشمند مشهدی که از قضا در علمالحدیث ـ که از علوم مورد اقبال مقام رهبری است ـ از مشاهیر ایران است، اکنون بالغ بر چهار ماه است که در کنج بند، ایام سپری میکند؟ شاید تا بداند که هر نامهای را نباید نوشت.
البته در نظامی که مشروعیت خود را از فقاهت میگیرد و بزرگان فقها را سالها محبوس میکنند، دیگر نباید بازداشت فعالان صنفی و فرهنگی را خرق عادتی تصور کرد که اتفاقن عادتی متناسب و مناسب حال نظام فقاهتی است روزگاری نه چندان دور استالین سعی کرد که علوم طبیعی و انسانی را دوباره از نو بنا نهد، شاید که به خیال خام خود این بار و در زایش دوباره به مراد مطلوب رسد و سیستم استبدادی خود را منزه جلوه دهد، اما نشد که نشد.
نکند که این بار، باد آن خیال خام، زمامداران کنونی را در نوردیده باشد که عالمانی دروغین بیافرینند و معلمان راستین را به کنج زندان گرفتار کنند تا شاید علوم انسانی اسلامی شود و سکولارها منهدم گردند و انوار ولایت منتشر شود و همه بگویند که پادشاه پیراهن به تن دارد؟ اما از بخت نامراد مستبدین، علم و عالمان واقعی کار خود را میکنند و سخن خود را میگویند و سنت تاریخی نیزراه خود را میرود. به هوش باشیم که آنگونه مبتذل حکومت نکنیم که زنهار عریان بودنمان را حتا کودکان فریاد زنند.
رهبر جمهوری اسلامی با دفاع از اجرای طرح «عفاف و حجاب» تاکید کرده است که «در اسلام هم امر به معروف وجود دارد و هم مجازات.»
خبرگزاری فارس ۳۱ فروردین به نقل از «حسن ملک محمدی»، نماینده دامغان نوشت که آیت اله خامنهای این موضوع را در جریان دیدار روز گذشته با نمایندگان روحانی مجلس مطرح کرده است.
همزمان با انتشار دیدگاه رهبر جمهوری اسلامی در مورد طرح عفاف و حجاب، اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس در جلسهای، دلایل «کوتاهی دولت» در اجرای این طرح را مورد بررسی قرار داده اند. این در حالی است که «مصطفا محمدنجار» وزیر کشور، دیروز با اعلام خبر تصویب طرح عفاف و حجاب در جلسه شورای اجتماعی وزارت کشور، گفته بود که اجرای این طرح از اولویتهای کاری این وزارتخانه در سال جاری خواهد بود.
در ایران از اردیبهشت سال ۱۳۸۶ مجموعه برنامههایی در حوزههای مختلف اجتماعی و امنیتی به اجرا گذاشته شد که از آنها با عنوان «طرح ارتقای امنیت اجتماعی» نام برده میشود. هدف از اجرای این طرح بالا بردن «احساس امنیت» در میان شهروندان عنوان شده بود.
مقامات نیروی انتظامی گفتهاند که این طرح بخشی از «طرح جامع عفاف» است که توسط عالیترین مراجع قانونی از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده و بهوسیله رییسجمهوری ایران، محمود احمدی نژاد به نیروی انتظامی ابلاغ شدهاست.
در اینجا قصد ما پیدا کردن بانی اصلی طرح نیست. بلکه میخواهیم ابعاد مختلف این طرح و نتایج آن را در سالهای گذشته بررسی کنیم.
مجریان طرح :
اجرای این طرح که دادستانی تهران آن را تدوین کرده بنا بر اخبار و اظهارنظرهای موجود، بر عهده چهار مرجع زیر است:
۱_نیروی انتظامی
۲_وزارت اطلاعات
۳_سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
۴_نیروی مقاومت بسیج
مراحل مختلف اجرای طرح
پلیس ایران در یک سال برگزاری این طرح، طرح کلی موسوم به «ارتقای امنیت اجتماعی» را ذیل چند طرح جزیی با عناوین «مبارزه با بدحجابی»، «جمعآوری معتادان پرخطر» «برخورد با اراذل و اوباش» و «نظارت بر فعالیت شرکتهای خصوصی» و… در سطح کشور اجرایی کرد.
نخستین مرحله طرح ارتقای امنیت اجتماعی با هدف مبارزه با آنچه از سوی مجریان آن بدحجابی نامیده میشد از روز اول اردیبهشت ماه سال ۸۶ آغاز شد. طی این مرحله، ماموران نیروی انتظامی به همراهی ماموران زن با حضور در اماکن و معابر عمومی اقدام به تذکر به زنان و دختران در خصوص نوع پوشش آنان کردند. بر این اساس افرادی که بنا به نظر ماموران مشمول برخورد قضایی بودند دستگیر و در تهران به بازداشتگاه اداره مبارزه با مفاسد اجتماعی معروف به بازداشتگاه خیابان وزرا منتقل شدند.
در این مرحله تعدادی از بازداشت شدگان با اخذ تعهد آزاد و سایرین جهت تشکیل پرونده به مراجع قضایی معرفی شدند. طبق آمار اعلام شده در دو روز اول طرح مبارزه با بدحجابی ۲۹۶ نفر دستگیر و به ۳۵۷۲ تن تذکر داده شد. ماموران نیروی انتظامی همچنین با حضور در واحدهای صنفی اقدام به تذکر به فروشندگان این واحدها میکردند. تنها در روز دوم اجرای طرح ۲۸۳۸ باب مغازه مورد بازرسی و بازدید ماموران ناجا قرار گرفته، به ۶۱۷ مغازه دار تذکر داده شد و ۴۵ باب مغازه فروش لباس هم در راستای اجرای این طرح پلمپ شد.
در بخش دوم این مرحله از طرح ماموران نیروی انتظامی، اقدام به ارشاد پسران دارای پوشش نامناسب و با آرایش موی مدل غربی کرده و پس از آن با گرفتن نشانی آرایشگران از این افراد به پلمب واحد صنفی و معرفی آرایشگر مزبور به دستگاه قضایی مبادرت میورزیدند. مجازات پسران دستگیر شده، کوتاه کردن موی سر و دادن آدرس سلمانی متخلف به نیروی انتظامی بود. اما در مورد زنان بدحجاب گفته شد چنانچه این افراد به تذکرات توجه نکنند مطابق ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی، به شهرستان زادگاهشان تبعید خواهند شد. گفتنی است که میزان تبعید در قانون پنج سال ذکر شده است.
در مراحل بعدی ابتدا جمع آوری معتادان و سپس جمع آوری افرادی که از آنان با لفظ اراذل و اوباش یاد میشد، در دستور کار نیروی انتظامی قرار گرفت. در مرحله برخورد با اراذل و اوباش ماموران ویژه انتظامی در حالی که نقاب بر چهره داشتند به صورت شبانه اقدام به شکستن در منازل اشخاص نموده و با ورود به منزل و ضرب و شتم شدید متهمین را دستگیر میکردند. به منظور از بین بردن ابهت اراذل و اوباش، ماموران ویژه نیروی انتظامی بر گردن ۳۰ تن از آنها آفتابه آویزان کردند و این افراد را در محل گرداندند. همچنین ماموران در اماکن پرجمعیت اقدام به ضرب و شتم دستگیرشدگان کردند.
طرح ارتقای امنیت اجتماعی با دستگیری تولیدکنندگان و دستفروشان سی دیهای غیرمجاز ادامه پیدا کرد. در این بین بسیاری از فروشگاههای عرضه محصولات فرهنگی و چندین انتشارات و کافه کتاب نیز در پی بازرسی ماموران نیروی انتظامی پلمپ شدند.
چندی بعد و در بخش دیگری از این طرح نیروی انتظامی به جمعآوری گیرندههای ماهواره در تهران و برخی دیگر از شهرهای کشور پرداخت. همزمان اکیپهای نیروی انتظامی به بازرسی از مجتمع های مسکونی پرداخته و هزاران آنتن و گیرنده ماهوارهای را از منازل شخصی شهروندان جمعآوری کردند.
طرح مبارزه با بدحجابی در زمستان نیز ادامه یافت. در این فصل پلیس اعلام نمود که با مانتوهای تنگ و چسبان و نیز چکمههای بلند به عنوان مصادیق بدننمایی برخورد خواهد کرد. از ابتدای سال ۸۷ طرح امنیت اخلاقی و اجتماعی ویژه بانوان با هدف ارتقا و توسعه احساس امنیت برای بانوان در سطح استان تهران به اجرا درآمد.
مصادیق بدحجابی
مصادیق بدحجابی در ابتدای اجرای این طرح اینگونه اعلام شد:۱_شلوار کوتاه ۲- مانتوهای کوتاه ۳- مانتو یا لباسهای چسبان و در نهایت روسری یا شالهای کوتاه و کوچک که موها را نمیپوشاند.
بحران جرایم و مجازاتهای غیرقانونی
عدم رعایت اصل «قانونی بودن جرم و مجازات» که به موجب قانون اساسی، قانون مجازات اسلامی، اصول عقلی و شرعی در نظام حقوقی ایران به رسمیت شناخته شده است، یکی از بحرانهای جدی است که زمینه ساز چنین طرحهایی و در نهایت تضییع حقوق قانونی شهروندان است.
به موجب این اصل جرم و مجازات بایستی براساس قانون تعیین شود، حدود و تغور هر جرم و تعریف آن تنها به واسطه قانون مشخص میشود و تعیین نوع، میزان و نحوه اجرای مجازات برای مرتکبان و مجرمان نیز باید به موجب قانون باشد.
دو عنوان مجرمانه که بهطور دایم در چارچوب اجرای این طرح از آنها یاد میشود «بدحجابی» و «شرارت» است. بهطور مشخص در نظام حقوق کیفری جاری تنها در تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی زنان بدون حجاب مستحق مجازات حبس از ده روز تا دو ماه و یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی شناخته شدهاند. با این حال، عدم تعریف مشخص از «حجاب شرعی» و حدود و مصادیق آن عملن این ماده از قانون مجازات اسلامی را فاقد مصداق مشخص و واضح کرده است. چنان که در متون فقهی و آرا فقها نیز اجماع کاملی بر سر مصادیق این واژه موجود نیست. بنا به گفته برخی از وکلا در ایران، نیروی انتظامی با برشمردن مصادیق بیحجابی به موجب یک دستورالعمل داخلی خود، امری خلاف قانون انجام داده است و با خارج شدن از صلاحیت ذاتی خود به حیطه «قانونگذاری» و «تفسیر قانون» که هر دو این امور متصدیان خاص خود را دارد، وارد شده است. این عده از وکلا تاکید میکنند که بیشک، دستورالعمل و بخشنامههای نیروی انتظامی در زمره منابع فقهی و شرعی نیست تا شهروندان به موجب صدور این فرماننامهها با حدود «حجاب شرعی» آشنا شده و عدم رعایت آنها «عدم رعایت حجاب شرعی» قلمداد شده و مستوجب تحمل کیفر شود.
آغاز دوباره طرح، ترسها و بیمها
با اظهار نظر چندی پیش آیتاله خامنهای در جلسه با نمایندگان روحانی مجلس در مورد «طرح عفاف و حجاب»، ناظران پیشبینی میکنند که اجرای این طرح توسط دستگاههای اجرایی، در آینده با جدیت بیشتری پیگیری شود. اما سوالی که در پایان مطرح میشود این است که بعد از انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ و نارضایتی بخشی از مردم و برخورد خشن نیروی انتظامی با معترضین، آیا افزایش فشار اجتماعی شرایط را برای جمهوری اسلامی بحرانیتر نمیکند؟
سرپرست کمیته روابط بینالملل فدراسیون فوتبال از موافقت فیفا برای حضور تیم فوتبال دختران ایران در بازیهای المپیک نوجوانان سنگاپور خبر داد.
عباس ترابیان، ضمن بیان این مطلب افزود: «به دنبال کنار گذاشتن تیم فوتبال نوجوانان دختر ایران از مسابقات فوتبال بازیهای المپیک نوجوانان سنگاپور مکاتبات و رایزنیهایی از سوی فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک با فدراسیون جهانی فوتبال انجام شد.»
وی با اشاره به اینکه فیفا با نوع پوشش دختران ایران در بازیهای المپیک نوجوانان مخالفت کرده و رای به کنار گذاشتن این تیم از مسابقات داده بود، افزود: «ما مدارک خود را برای فدراسیون جهانی فوتبال ارسال کرده و در عین حال یک نمونه از پوشش جدیدی که دختران فوتبالیست ایرانی در سنگاپور از آن استفاده خواهند کرد را برای فیفا فرستادیم که خوشبختانه این پوشش مورد موافقت فدراسیون جهانی فوتبال قرار گرفته است.»
به نقل از مهر، سرپرست کمیته روابط بینالملل فدراسیون فوتبال خاطر نشان کرد: «فدراسیون جهانی فوتبال در نامهای که برای آقای کفاشیان ارسال کرده، تاکید داشته است تیم فوتبال نوجوانان ایران تنها با پوششی که مورد تایید مقامات فیفاست میتواند در بازیهای المپیک سنگاپور حضور یابد».
دوم می برابر با سالروز درگذشت «لئوناردو داوینچی» از دانشمندان و هنرمندان ایتالیایی دورهی رنسانس است که در رشتههای ریاضی، معماری، موسیقی، کالبدشناسی، تندیسگری، نقاشی و هندسه شخصی برجسته بود. داوینچی را کهن الگوی (فرد رنسانسی) دانستهاند.
او بینهایت خلاق و کنجکاو بود و بیشتر معروفیت او به خاطر نگارگری نقاشیهای «شام آخر» و «مونالیزا» است، وی در سال ۱۴۵۲ متولد و ۱۵۱۹ درگذشت. با این که در قرن پانزدهم دایره معلومات بشر آن چنان وسعت نداشت که یک فرد نتواند بر همه آنها مسلط شود، اما داوینچی یک نابغه بود.
«لئوناردو داوینچی» در پانزدهم آوریل سال ۱۴۵۲ در «وینچی» نزدیک فلورانس به دنیا آمد. پدرش مرد ثروتمندی بود، و چون از لحاظ مالی قدرت کافی داشت لئوناردو را در پانزده سالگی نزد پیکرتراش معروف «آندرئادی ورگیو» در فلورانس برای تعلیم فرستاد.
در آتلیهای ورگیو، لئوناردوی جوان میتوانست چیزهای زیادی بیاموزد. او در آنجا با رموز فنی کارهای ریختهگری و کارهای فلزی آشنا شد و آموخت که چگونه با مطالعه و مشاهده دقیق مدلهای برهنه و پوشیده، تابلوها و تندیسهایی را پدید آورد. او همچنین به پژوهش درباره گیاهان و جانوران مختلف پرداخت تا بتواند از آنها در تابلوهایش استفاده کند، او همچنین توانست دانش گستردهای درباره نورشناسی، ژرفانمایی و استفاده از رنگها کسب کند. چنین آموزشیهایی کافی بود که از هر نوجوان با استعداد دیگری هنرمندی برجسته بسازد، و در واقع شمار زیادی از نقاشان و پیکر تراشان خوب از هنر آموزان آتلیه موفق ورگیو بودند.
ولی لئوناردو بالاتر از یک نوجوان با استعداد بود. نابغهای بود که ذهن توانایش تا زمان باقی است آدمیان فانی را به اعجاب و ستایش وا خواهد داشت.
در سال ۱۴۸۳ داوینچی به میلان رفت و در آنجا سرپرستی بسیاری از امور «دوک اسفورزا» را بر عهده گرفت. وی در سال۱۵۰۲ به خدمت سزار «بورژویا» رفت و از طرف او به عنوان مهندس و معمار به بسیاری از شهرهای ایتالیا سفر کرد و در بازگشت به فلورانس چهار سال از وقت خود را صرف یکی از بهترین اثر ارزندهاش کرد.
این اثر تصویر «مونالیزا» است که «لبخند ژوکوند» معروف است و به جرات میتوان آن را با ارزشترین تابلوی نقاشی جهان دانست. این اثر استثنایی در طول تاریخ چندین بار ربوده شده، و با اینکه ۵۰۰ سال از زمان خلقش میگذرد اما آسیب چندانی ندیده است. تابلوی مشهور لبخند ژوکوند به دلیل لبخند بسیار مرموز مونالیزا و همچنین سبک نوین نقاشی لئوناردو داوینچی در آن زمان، به شهرت جهانی رسید.
گفته شده است که داوینچی سفارش نقاشی این اثر را بین سالهای ۱۵۰۳ تا ۱۵۰۶ دریافت کرد، اما آن را به موقع تحویل نداد و چند بار آن را عوض کرد. هم اینک اصل تابلو در موزه «لوور» در فرانسه نگهداری میشود.
لئوناردو مردی همه فن حریف بود و در نقاشی، تراشگر، معماری، مهندسی، نویسندگی و موسیقی هنر خود را به عرصه ظهور رساند. او همچنین مدتها در فکر آن بود ماشینی بسازد که بتوان با آن پرواز کرد.
یکی از ارزندهترین آثار او «شامآخر» است که بر دیوار صومعهی «سانتاماریا» در سال ۱۴۹۸ ترسیم شده است. روایت است که لئوناردو داوینچی موقع کشیدن تابلو شام آخر دچار مشکل بزرگی شد، او میبایست نیکی را به شکل «عیسی» و بدی را به شکل «یهودا» یکی از یاران عیسی که هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند، تصویر می کرد. کار را نیمه تمام رها کرد تا مدل های آرمانیاش را پیدا کند.
روزی دریک مراسم، تصویر کامل مسیح را در چهره یکی از جوانان یافت.
جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهره اش اتودها و طرحهایی برداشت. سه سال گذشت.
تابلو شام آخر نزدیک به اتمام بود، اما داوینچی هنوز برای یهودا مدل مناسبی پیدا نکرده بود «کاردینال» مسوول کلیسا کمکم به او فشار میآورد که نقاشی دیواری را زودتر تمام کند.
او پس از روزها جست و جو جوان شکسته و ژندهپوش مستی را در جوی آبی یافت. به زحمت از دستیارانش خواست او را تا کلیسا بیاورند، چون دیگر فرصتی بری طرح برداشتن از او نداشت.
گدا را که درست نمیفهمید چه خبر است به کلیسا آوردند، دستیاران سرپا نگهاش داشتند و در همان وضع داوینچی از خطوط بیتقوایی، گناه و خودپرستی که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه برداری کرد.
وقتی کارش تمام شد گدا، که دیگر مستی کمی از سرش پریده بود، چشمهایش را باز کرد و نقاشی پیش رویش را دید، و با آمیزهای از شگفتی و اندوه گفت: «من این تابلو را قبلن دیده ام.»
داوینچی شگفتزده پرسید: «کی؟»
گدا گفت: «سه سال قبل، پیش از آنکه همه چیزم را از دست بدهم. موقعی که در یک گروه همسرایی آواز میخواندم زندگی پراز رویایی داشتم، هنرمندی از من دعوت کرد تا مدل نقاشی چهره عیسی بشوم.»
پس میتوان گفت: «نیکی و بدی یک چهره دارند، همه چیز به این بسته است که هر کدام کی سر راه انسان قرار بگیرند».
وی عاشق دانش و هنر بود، همراه با این دو یعنی دانش و هنر زندگی میکرد، همیشه بین شاگردان خود بود و به آنان الفت داشت، همسری هم انتخاب نکرد، کسانی هم بودند که به او رشک میورزیدند و سعی در بد نام کردن او داشتند. اما دوره آرامش او هم پایدار نبود، و در دوم ماه می ۱۵۱۹ دردامان شاگرد خود چشم از جهان فرو بست.
باز هم داریم به تابستان نزدیک میشویم و زمزمه اجرای طرح امنیت اجتماعی یا به عبارتی طرح «عفاف و حجاب» به گوش میرسد. البته این مسئله تازهای نیست وما ایرانیها به نوعی به آن عادت کردیم. اگر خارج از ایران باشیم اخبارش را میشنویم و وقتی داریم برمیگردیم در فرودگاه منتظریم ببینم چه برخوردی با خانمها میشود (آخه میدونید به طور معمول از همه این قانون فقط قسمت مربوط به خانمها حسابی اجرا میشه) و اگر هم در ایران زندگی کنیم شاهد ظهور گشتهای مختلف با نامهای مختلف و برخوردهای گوناگون هستیم.
گذشته از آنکه تاکنون در بخشهایی از این طرح که به پوشش بانوان مربوط میشود به وضوح و پس از گذشت سالها از اجرای این طرح شاهد هیچگونه پیشرفت یا به قولی نتیجه قابل توجهی نبودیم و اجرای این طرح شاید بتوان گفت علاوه بر آنکه به ایجاد تنشهای اجتماعی بیشتری منجر شده، سبب نوعی نوآوری و آفرینش مدلهای جدید در نوع پوشش تن و مو و همچنین رونق هرچه بیشتر استفاده از محصولات وارداتی کشورهای دوست و برادر از ترکیه گرفته تا چین، که برای بازار ایران طراحی ویژه لباس انجام میدهد، شدهاست.
البته این که سال به سال از میزان پارچه مصرفی برای مانتوها و روسریها کم میشود و مدلهایی در آرایش مو و صورت دیده میشود که در عطاری هیچ طراح لباسی در دنیا ایران یافت نمیشود، خود از رهآوردهای این طرح به شمار میرود و موقعیت ویژهای به کشور ایران در دنیا دادهاست.
البته نیاز به یادآوری نیست که با وجود اینکه در بسیاری از بندهای این طرح تاکید بر فرهنگسازی و اجرای برنامههای فرهنگی مدون در رسیدن به اهداف این طرح شدهاست تاکنون بیشترین رویکرد اجرایی این طرح به فعالیت نیروی انتظامی و برخورد از نوع مجرمانه با این موضوع منتهی شدهاست.
در این برنامه پرسه قصد دارم به بندهایی دیگر از این طرح نیز اشاره کنم که شاید تاکنون کمتر به آن اشاره شدهاست.
در تاریخ سیزدهم دیماه سال ۱۳۸۴ و در چهارصدو بیستو هفتمین جلسه شورای فرهنگ عمومی کشور که زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت میکند، طرحی با عنوان راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب تصویب شد که به موجب آن بسیاری از نهادها، وزارتخانهها و سازمانها اعم از دولتی و غیردولتی موظف شدند تا اقداماتی را در جهت تحقق این طرح انجام دهند.
در این طرح آمده است بدیهی است که در کنار شرایط مساعد اجتماعی برای ارزش تلقیکردن و الگوپذیری این فرهنگ، این طرح نیازمند به درونی و نهادینهشدن آن در وجود افراد است و بدون شک رسیدن به این هدف نیازمند مشارکت و توجه جدی همه نهادها و دستگاهها به صورت مستمر و هدفمند است.
سیاستها و راهکارها این طرح در ۱۶ بند به تصویب رسیده که مهمترین آن در اولویت قرارگرفتن موضوع حجاب و عفاف در برنامههای دستگاههای اجرایی کشور برای مقابله با روند فزاینده بدحجابی است.
اما در این میان گردشگران خارجی نیز از این طرح مصون نمانده و قانون این گروه را نیز در نظر داشته است.
در یکی از بندهای این طرح سازمان میراث فرهنگی موظف به اطلاعرسانی با محوریت حجاب در بین گردشگران است. همچنین این سازمان موظف به تهیه و تدوین دستورالعمل اجرایی توسط دفتر تدوین استانداردهای فنی و نظارت سازمان درخصوص دفاتر خدمات سیاحتی و گردشگری، اماکن اقامتی و پذیرایی وابسته، موزهها و بناهای تاریخی به منظور تعمیم فرهنگ عفاف در اماکن تحت نظارت بر حفظ حجاب اسلامی توسط کارکنان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و عدم ارایه خدمات به مراجعین متخلف شده است.
از سوی دیگر وزارت امورخارجه نیز موظف به نظارت بر پوشش گردشگران خارجی شدهاست.
نظارت بر ارتباطات و عملکرد سفارتخانهها و مراکز فرهنگی خارجی، از نظرترویج فرهنگ و پوشش نامناسب و رفتارهای غیراخلاقی در جامعه و همچنین معرفی خانوادهها و دانشجویان ایرانی مقیم خارج از کشور که برای گسترش و اعتلای فرهنگ و سنت اصیل اسلامی و ملی تلاش کردهاند و اعطای جوایز به این گونه افراد از طریق رسانههای گروهی به منظور الگوسازی آنان از جمله وظایف این وزاتخانه عنوان شدهاست.
این وزارتخانه همچنین موظف به تکریم و تشویق بانوان و خانوادههای با حجاب که با حفظ شوون اسلامی به سفارتخانههای ایران در خارج از کشور مراجعه میکنند و در کنار آن توجه، نظارت و کنترل ویژه بر جشنها، میهمانیهای سفارتخانهها و وابستگان خارجی و ایرانی که در آن شرکت میکنند است. (در زمینه موارد تشویقی این طرح که من تا به حال به موردی برنخوردم)
البته در زمینه برخورد با گردشگران در کشور تاکنون اظهار نظرهای متفاوتی از سوی مسوولان ارایه شدهاست.
گفتو گوی جنجالی اسفندیار رحیم مشایی در سال ۱۳۸۵، در زمان ریاست بر سازمان میراث فرهنگی، با خبرنگار روزنامه «صباح» ترکیه که در آن گفته بود«استفاده از حجاب در ایران آزاد است» هنوز در اذهان باقی است. مشایی در پاسخ به سوال «الیف کورپا» خبرنگار زن روزنامه صباح، که «آیا میتوانم روسریام را بردارم؟»، گفته است: «بله! اینجا ایران آزاد است.» او در ادامه گفته بود: «در ایران استفاده از حجاب بدون اجبار است و هیچ فشاری از طرف حکومت در استفاده از حجاب اعمال نمیشود. این یک انتخاب کاملن شخصی است. اگر شما در ایران از روسری و حجاب استفاده نکنید هیچ مقام دولتی به شما تذکری نخواهد داد. البته شاید به شما بگویند که این کار برخلاف عرف و عادات ملی ماست و اگر استفاده کنید بهتر است. ولی باز تاکید میکنم که هیچ اجباری در کار نیست.»
مشایی : در ایران استفاده از حجاب بدون اجبار است و هیچ فشاری از طرف حکومت در استفاده از حجاب اعمال نمیشود. این یک انتخاب کاملن شخصی است. اگر شما در ایران از روسری و حجاب استفاده نکنید هیچ مقام دولتی به شما تذکری نخواهد داد. البته شاید به شما بگویند که این کار برخلاف عرف و عادات ملی ماست و اگر استفاده کنید بهتر است. ولی باز تاکید میکنم که هیچ اجباری در کار نیست
خبرنگار در ادامه میپرسد: «ایرانیهایی که به قصد تفریح به ترکیه میآیند، یعنی توریستهای ایرانی در ترکیه، مشروبات الکلی استفاده میکنند و حجابی هم ندارند و در آب، خانمها با مایو میروند. این شما را ناراحت نمیکند؟» مشایی با خنده میگوید: «این مسایل شخصیشان هست و اگر دوست دارند میتوانند هم مشروبات الکلی استفاده کنند و هم بیحجاب باشند و هم با مایو بگردند! درایران بخاطر دستورات دینی استفاده از مشروبات الکلی ممنوع است، به همین علت ایرانیها میتوانند در خارج از ایران از این نوشیدنیها استفاده کنند. این یک ترجیح شخصی است، الگوی ما در صنعت توریسم، کشور ترکیه است!» وی در ادامه گفته بود: «دوره اسلام گرایی به پایان رسیده است، بشر سرعتش بالا رفته است، فهمش تیز شده و به یک حقایقی میرسد که آن را لازم نیست دیگر از دور پوسته اسلام طی کند.»
خبرنگار ترک در پایان مصاحبه نوشتهبود: «تاکید آقای مشایی مبنی بر این که اگر در محافل عمومی ایران بیحجاب باشید کسی حق برخورد و بازداشت شما را ندارد، برایم بسیار عجیب بود»
هرچندکه این مصاحبه بعدها تکذیب شد و خبرنگار ترک هم ادعا کرد که صدای آن را در دست دارد اما به هرحال پس از انتشار این مصاحبه، موج واکنشها آغاز شد.
اما «مهدی کلهر» مشاور مطبوعاتی محمود احمدینژاد نیز در سال ۸۴ در مناظره انتخاباتی که بین او و مرعشی از طرف دو کاندیدای ریاست جمهوری، احمدینژاد و هاشمی، در شبکه دوی سیما صورت گرفت، به صراحت از رویکرد حمله به توریستهای خارجی و اتوبوسشان دفاع کرده و گفته بود: «چفیه هویت است نه تختجمشید».
البته رییس شورای شهر تهران در مصاحبهای که در دوران انتخابات به نفع احمدینژاد، شهردار وقت تهران، انجام داد وقتی از وی در برابر این سوال که چرا «کلهر» در مناظره خبری خود، با زیر سوال بردن هویت ایرانی، چفیه را به عنوان نماد ملی ایران بر شمرده و سمبلهای تاریخی از جمله تخت جمشید را فاقد ارزش دانسته؟، این موضوع را تکذیب و بر حفظ ارزشهای کهن ایرانی تاکید کرد.
این حامی احمدینژاد در این نشست مطبوعاتی در برابر سوال خبرنگاران نسبت به موضعگیری شدید طرفداران این نامزد نسبت به ممنوعیت ورود توریست خارجی به ایران به دلیل نشر فساد در جامعه اسلامی گفت: «ارزشهای اسلامی برای احمدینژاد از درجه اهمیت بالایی برخوردار است، با این وجود نمیتوان ضرورت حضور گردشگران خارجی را در رونق صنعت گردشگری نادیده گرفت و حضور فراوان توریستهای مسلمان در ایران، دلیلی بر این ادعاست.»
خبرنگاران در این مصاحبه نحوه برخورد اصولگرایان و نوع مواضع آنها در برابر توریست خارجی غیرمسلمان را سوال بر انگیزعنوان کرده بودند و چمران گفتهبود: «به هر حال توریست چه مسلمان و چه غیر مسلمان قابل احترام بوده البته به شرطی که موازین دینی وشرعی را رعایت کنند و ما باید برای رونق صنعت گردشگری از توریست استقبال کنیم.»
به هرحال با وجود اظهارنظرهای ضد و نقیض در دولت نهم و دهم، به نظر میرسد اگر عزمی ملی در مورد رونق صنعت گردشگری در کشور وجود دارد در زمینه اجرای طرح عفاف و حجاب در مورد گردشگران نکتههای بسیار ظریف و قابل توجهی باید رعایت شود.
گردشگران به طور معمول تابع قوانین کشور مقصد هستند و موظف به احترام به آن. اما این بدان معنا نیست که گردشگر آزادی به حق خویش را با ورود به یک کشور ازدست بدهد. طبیعتن اگر قانونی در جامعه مقصد به خوبی اجرا شود هر تازه واردی خود را ملزم به پیروی از آن خواهد کرد اما خوب اجرا شدن این قانون به ویژه در زمینه حجاب به اجبار در پوشش باز نمیگردد. این که با چه اندیشمندی بتوان انواع پوششهای ایرانی را با عنوان نمایههایی از فرهنگ و تمدن ایرانی به گردشگران نمایاند که آنان به عنوان تجربهای دلنشین از آن استفاده کنند و اینکه این برخورد با چه شکلی صورت میگیرد، همه و همه نیازمند درایت و طراحی اندیشمندانه ای است که تاکنون نه تنها در برخورد با گردشگران خارجی بلکه در سطح جامعه صورت نگرفته است.
از سوی دیگر وقتی هنوز تعریف درستی از پوشش زنان و دختران ایرانی در محافل بینالمللی رسمی وجود ندارد و با وجود ذخیرههای غنی فرهنگی و تمدنی در زمینه انواع پوشش سنتی از یک سو و طراحان لباسی که توانستهاند به خوبی به نمونههایی از پوشش سنتی ایرانی با نگاه نو بپردازند، از سوی دیگر، هنوز اقدام چشمگیری در این زمینه انجام نشده، چگونه میتوان افرادی را که تازه آمدهاند تا با یک فرهنگ جدید آشنا شوند ترغیب کرد تا از قانون حجاب پیروی کنند؟
یک گردش گر خارجی هیچ ذهنیتی در مورد نوع پوششی که در خیابانهای ایران مجاز شناخته میشود، ندارد چراکه برای وی هیچ نوع اطلاعرسانی در این زمینه صورت نگرفته است
بهطور معمول یک بانوی گردشگر خارجی با ورود به ایران اولین دغدغهاش خرید و تهیه یک پوشش مناسب منطبق با قوانین ایران است. (البته پس از آن که از مبادی ورودی کشور به خوبی و خوشی عبور میکند) این در شرایطی است که هیچ ذهنیتی در مورد نوع پوششی که در خیابانهای ایران مجاز شناخته میشود، ندارد چراکه برای وی به عنوان یک گردشگر هیچ نوع اطلاعرسانی در این زمینه صورت نگرفته است.
در نهایت پس از ورود باید سری به مراکز تجاری ایران و فروشگاههای بزرگ برای خرید مانتو مناسب بزند تا لباسی را مطابق قوانین ایران جایگزین پوشش خود بکند. اما در صورت خرید هم باز به طور معمول سراغ مانتوهایی میرود که شاید از نگاه ماموران انتظامی و مجریان طرح عفاف مناسب نیستند. برای مثال مانتوهایی کوتاه و تنگ که پوشیدنشان در خیابانهای ایران جرم است اما به طور گستردهای در تمام فروشگاهها عرضه میشود و گردشگر بدون اطلاع قبلی از این نوع قوانین «نانوشته» شروع به خرید لباسهایی میکند که ممکن است در اولین پوشیدن در خیابان او را با مشکل مواجه سازد. قوانینی مثل رنگهای نامناسب یا اندازه و مدل لباسها و نمونههایی ازاین قبیل که گاهی اوقات برای مردم عادی که در ایران هم زندگی میکنند ناشناخته و نامشخص است و سلیقهای با آن برخورد میشود.
گردشگر بدون اطلاع قبلی از قوانین «نانوشته» شروع به خرید لباسهایی میکند که ممکن است در اولین پوشیدن در خیابان او را با مشکل مواجه سازد
اساسن برای این گردشگر مشخص نمیشود که معنای حجاب چیست و حد و حدود آن چقدر است. مانتو تا چه اندازهای نشانگر باحجابی است و در چه اندازهای نماد بدحجابی یا چه رنگهایی از نظر این قانون نانوشته مذموم است و پوشیدن آن جرم محسوب میشود.
در این زمینه مهم این است که گردشگر با قوانین کشور مقصد آشنا باشد و به آن احترام بگذارد تا به مشکل کمتری بر بخورد و از سفر خویش بیشترین لذت را ببرد.
البته زمانی میشود این احترام گذاشتن به قانون را از او درخواست کرد که قانون برای او تعریف شده باشد و بداند که چگونه آن را رعایت کند.
اما به طور معمول گردشگران در نخستین ورود به کشور و در خصوص حجاب در نوعی سردر گمی گرفتار میشوند که نمیدانند حجاب چه معنی میدهد و چه طور باید طبق عرف کشور حجاب داشت.
از سوی دیگر، هرچندکه گفته میشود که به گردشگرها زیاد سخت نمیگیرند اما سوال اساسی این هست که آیا به ماموارن ارشاد آموزش داده میشود که باید با یک گردشگر چطور برخوردکنند؟
البته در شرایطی که شواهد و قراین نشان میدهند که در زمینه رفتار با مردم عادی هم آموزش خاصی به ماموران داده نشده است آیا باید انتظار داشتهباشیم ماموران ارشاد درمورد نحوه برخورد با گردشگران آموزش دیده باشند؟
طرح واگن مخصوص بانوان که توسط مرکز حمل ونقل ریلی مالزی انجام شد، مورد استقبال بانوان این کشور قرار گرفت.
به نقل از خبرگزاری غیرمتعهدها، هدف از این طرح که با برچسب «در تمام ایام مخصوص بانوان» بر روی واگنها آغاز شدهاست بهمنظور رعایت حال بانوان، جلوگیری از آزارهای جنسی، سرقت و مسایل امنیتی عنوان شدهاست.
در این طرح بانوان میتوانند از واگن میانی قطار استفاده کنند و مردان حق سوار شدن در این واگنها را ندارند.
«حیدر یوسف» مدیر عامل حملونقل ریلی مالزی (کی.تی.ام) گفت: «این برنامه تنها به منظور ایجاد محیطی امن و راحت برای بانوان اجرا میشود و ربطی به اسلامی بودن مالزی ندارد و استفاده از این خدمات برای بانوان اجباری نیست.»
در همین حال برخی از مردان نیز این طرح را تبعیض جنسی دانسته و معتقدند این طرح بازگشتی به دو تا سه قرن پیش است.
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
«حمید شانس» هنرمند مجسمهساز معتقد است دزدیدن مجسمههای شهری به خاطر شرایط مجسمهها و مکان آنها کار سادهای نیست و احتمالن دزدها امکانات خاصی برای این کار داشتند.
به گزارش خبرآنلاین، حمید شانس که مجسمه «صنیع خاتم» در پارک ملت و مجسمه «شریعتی» در پارک دکتر شریعتی از آثار به سرقت رفته اوست درباره این سرقتها و چگونگی رخدادنشان اظهار تعجب میکند و میگوید: «برای من هم دزدیده شدن این همه مجسمه آن هم از فضاهای شهری عجیب است. البته پایه مجسمه شریعتی مدتی بود که لق شده بود اما بر اساس پیگیریهای من قرار بر این شده بود که مسوولان این عیب را برطرف کنند. با این حال دزدیده شدن این همه مجسمه و آن هم با این شرایط کار سادهای نبوده و باید چگونگی آن بررسی شود.»
چون این مجسمهها در فضاهای عمومی قرار دارند و سرقتشان آنقدر آسان نیست که به فروش برنز مجسمهها بیارزد
او درباره احتمال طمع دزدان به برنز این مجسمهها گفت: «این احتمال وجود دارد که سارقان به خاطر برنز این مجسمهها را دزدیده باشند، چرا که خبرهایی در مورد دزدیده شدن کابلهای برنزی برق، پلاکهای برنجی و مواردی از این دست را شنیده بودیم. اما در مورد مجسمه این مسئله کمی عجیب است. چون این مجسمهها در فضاهای عمومی قرار دارند و سرقتشان آنقدر آسان نیست که به فروش برنز مجسمهها بیارزد.»
به گفته شانس، سرقت این مجسمهها با توجه به وزن آنها و مکان و شرایطی که در آن قرار دارند، نیاز به زمان کافی، برنامهریزی دقیق، امکانات مناسب و … داشته و بنابراین نمیتوان گفت سارقان این مجسمهها همانهایی هستند که سیمهای برق را میدزدیدهاند.
شانس درمورد دلایل دیگر سرقت این مجسمهها میگوید: «ممکن است هر دلیلی در پس سرقت این مجسمهها وجود داشته باشد، اما عجیب اینجاست که نیروی انتظامی با همه کنترل و اقتدار جدی در امنیت شهر، چطور تا به حال با این سارقان مواجه نشده است. بهجز این، همه این مجسمهها در مکانهایی کنترل شده قرار دارند، مثلن مجسمه «مادر و فرزند» در شهرک غرب به فاصله کمی از خیابان قرار داشت و چیزی حدود ۴۵۰ کیلو وزن آن بود. دزدیدن چنین مجسمهای نیاز به امکاناتی چون جرثقیل دارد و دست کم ۴۵ دقیقه زمان میبرد. بنابراین فقط در یک صورت ممکن است نگهبانان و ماموران نیروی انتظامی متوجه به سرقت رفتن آنها نشده باشند و آن هم اینکه سارقان لباس و تجهیزات مربوط به شهرداری، نیروی انتظامی و یا دیگر نهادهای رسمی را در اختیار داشته یا به هر دلیل دیگر احساس امنیت کرده باشند.»
این هنرمند مجسمه در مورد مجسمهاش در پارک ملت تهران میگوید: «این مجسه با نگهبانی پارک کمتر از صدمتر فاصله داشت و چون خودم آن را نصب کرده بودم میدانم که برای برداشتن آن یا باید با برق و فرز مجسمه را بریده باشند و یا به کمک یک وسیله نقلیه سنگین آن را از داخل سنگ بیرون کشیده باشند که هر دو این موارد به این سادگیها میسر نیست.»
«محمدبهمنبیگی»، نویسنده و از بنیانگذاران آموزش عشایری ایران، روز (شنبه) در ۹۰ سالگی در شیراز درگذشت.
به گزارش مهر، تلاشهای محمدبهمنبیگی در دههی ۱۳۴۰ خورشیدی به تصویب برنامه سوادآموزی عشایر منجر شد و در سال ۱۹۷۳ میلادی جایزهای از طرف یونسکو، سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد، را برای او به ارمغان آورد.
کتابهای «بخارای من، ایل من» و «عرف و عادت در میان عشایر» از جمله کتابهایی است که به قلم این پژوهشگر عشایری منتشر شده است.
بنا به این گزارش، محمد بهمنبیگی روز شنبه در پی چند ماه بیماری در بیمارستانی در شیراز درگذشت.
محمد بهمن بیگی، (تولد ۱۲۹۹ – وفات ۱۳۸۹) در ایل قشقایی به دنیا آمد. پس از پایان دورهی کارشناسی حقوق در دانشگاه تهران،کوشش خود را برای بر پایی مدرسههای سیار برای بچههای ایل آغاز کرد و با پیگیریهای خود توانست برنامهی سوادآموزی عشایر را به تصویب برساند.
او همچنین توانست دختران عشایری را به مدرسههای سیار جلب کند و نخستین مرکز تربیت معلم عشایری را بنیان نهاد.
«محمد اولیاییفرد»، وکیل تعدادی از فعالان سیاسی و دانشجویی، بازداشت شد.
این دومین بار است که این حقوقدان که پیش از این نیز به مدت شش روز بازداشت شده بود، توسط بخش اجرای احکام دادگاه انقلاب تهران برای گذراندن محکومیت یکساله، بازداشت میشود.
وی وکالت بهنود شجاعی را به عهده داشت که چندی پیش به جرم قتل در نوجوانی، اعدام شد و در ارتباط با این پرونده به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با یکی از رسانههای خارجی متهم و به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
رییس انجمن دندانپزشکان عمومی گفت: «مصرف مواد خوراکی ترش که حاوی اسیدسیتریک هستند بر روی کلسیم دندانها اثر تخریبی دارد و مسواک زدن بلافاصله پس از مصرف مواد ترش موجب ساییدگی دندانها میشود.»
به گزارش ایسنا، دکتر باقر شهنی با بیان این که مواد خوراکی ترش دارای اسیدیته بالا هستند و مصرف بیش از حد مواد با اسیدیته بالا بر روی بافت کلسیمی دندانها تاثیر تخریبی دارد، افزود: «مصرف بیش از حد موادخوراکی ترش بر ترکیبات آلی و معدنی دندانها تاثیر سو دارد و موجب حل شدن مواد آلی و معدنی دندانها میشود.»
این دندانپزشک تصریح کرد: «در صورتی که بلافاصله پس از مصرف مواد خوراکی ترش از مسواک استفاده شود، میزان سایش دندانها افزیش مییابد. بهتر است مسواک زدن ۲ تا ۳ ساعت پس از مصرف مواد خوراکی ترش انجام شود.»
وی ادامه داد: «افرادی که بلافاصله پس از صرف غذا عادت دارند، آبلیمو مصرف کنند و یا لیموترش را بر روی دندانهای خود میمالند معمولن دارای دندانهای کوچکتر هستند، زیرا مصرف بیش از حد موادخوراکی ترش موجب سایش و کوتاهی دندانها میشود.»
رییس انجمن دندان پزشکان عمومی اظهار کرد: «برخی میوهها مانند پرتقال و گوجه سبز نیز اسیدیته بالایی دارند و مسواک زدن بلافاصله پس از مصرف میوههای ترش توصیه نمیشود.» وی تاکید کرد: «مصرف بیش از حد ترشی همراه با خوراک نیز موجب از بین رفتن ترکیبات معدنی سطح دندان و ساییدگی دندانها میشود.»
شهنی توصیه کرد: «پس از مصرف موادخوراکی ترش نباید بلافاصله مسواک زد بلکه باید اجازه داد به مرور زمان بزاق دهان، شرایط اسیدی دندانها را کاهش داده و پس از آن از مسواک استفاده شود.»
«هو جینتائو» رییسجمهوری چین، در مراسم افتتاح اکسپوی ۲۰۱۰، شانگهای را میزبان «فراموشنشدنی» برای اکسپوی جهانی معرفی کرد که میتواند پل ارتباطی بین چین و جهان باشد.
به نقل از خبرگزاری رسمی چین (شینهوا)، «وان چی شان» معاون نخستوزیر چین و عضو کمیته تدارکاتی اکسپوی شانگهای نیز در سخنانی از ۲۴۶ کشور و سازمان بینالمللی و موسسات چینی و خارجی برای شرکت فعالانه در این اکسپو تشکر کرد.
معاون نخست وزیر چین گفت: «اکسپوی شانگهای که برای نخستین بار «شهر» را به عنوان موضوع اصلی خود تعیین کرده، سکویی برای مردم کشورهای مختلف جهان برای نوآوری، همکاری و مبادلات است.»
وی خاطر نشان کرد: «اکسپوی شانگهای به افزایش هماهنگی بین انسان، شهر و طبیعت، پیشبرد ساخت شهرهای ایمن و پیشرفته و توسعه همه جانبه زندگی انسانها کمک خواهد کرد.»
این نمایشگاه از روز اول ماه می به طور رسمی پذیرای بازدیدکنندگان شدهاست.
دکتر «محمدحسن یوسفپورسیفی»، از تهیهکنندگان و کارگردانان حوزهی رادیو و تلویزیون، به دلیل فعالیتهای حقوق بشری، از کار در صدا و سیما منع شده است.
به گزارش هرانا، دکتر محمدحسن یوسفپور سیفی، که پیشتر نیز پس از بازداشتهای گسترده فعالان حقوق بشر توسط اطلاعات سپاه پاسداران احضار و تهدید شده بود، از کار در صدا و سیما اخراج شد.
مسوولین امنیتی نهاد مربوطه شب گذشته طی تماسی با محمدحسن یوسفپور سیفی، فعال حقوق بشر، اطلاع دادند که وی ممنوعالکار است و حق فعالیت در هیچ حوزهی رسانهای را ندارد.
بنا به این گزارش، محمدحسن یوسف پورسیفی، دارای مدرک دکترای فلسفه علوم رسانه، سالهاست که به کار تهیهکنندگی و کارگردانی در حوزهی رادیو و تلوزیون میپردازد.
آنچه بسیاری از افراد را به پارک تفریحی میکشاند وجود وسیلهی تفریحی دلهرهآوری است که امروزه به نام «ترنهوایی» خوانده میشود. بسیاری از افراد برای ایجاد هیجان و تخلیهی انرژی خود، مسافر این ترنهای هوایی میشوند.
اولین نیاکان ترن هوایی امروز، در سالهای ۱۶۰۰، در روسیه ساخته شدند و هیچ شباهتی به آنچه امروز roller coaster نامیده میشود نداشتند. اینها سرسرههایی از یخ بودند که با سورتمههایی از چوب یا یخ بر روی آن سر میخوردند و در پایین، توسط شنهای پاشیده شده بر یخ، متوقف میشدند. هدایت این سورتمهها بر روی این تیغه یخی به مهارت نیاز داشت و حوادث متعدد و مکرر در این بازی بسیار عادی بود.
یک فرانسوی به قصد بهرهبرداری از این سرسره یخی، نمونهای از آن را در فرانسه ساخت، اما آب و هوای گرم به سرعت یخها را آب کرده و کوششهای اولیه او را بینتیجه گذاشت. او به جای یخ از سرسره چوبی صیقلی استفاده کرد که با سورتمههای چرخدار بسیار قابل استفاده از کار درآمد. در اینجا هم اگر شخص سوار بر سورتمه مهارتی در هدایت آن نداشت، حوادث متعددی به وجود میآمد. به همین دلیل، شیارهایی بر روی سطح چوب ایجاد شد تا چرخها را در مسیر مشخص نگهدارد.
در دهه ۱۸۵۰، اولین نمونه از حلقه کامل عمودی در فرانسه ساخته شد. در این مسیر یک خودرو بدون موتور بود که تنها با نیروی گریز از مرکز در درون حلقه میچرخید و از آن عبور میکرد. اما پس از بروز یک حادثه، مقامات رسمی به سرعت آن را تعطیل کردند.
در اواخر قرن ۱۹، ترنهای هوایی در آمریکا ساخته شدند. در این زمان شرکتهای حمل و نقل راه آهن برای افزایش مشتری در روزهای تعطیل، پارکهای تفریحی متعددی در انتهای مسیرهای خطوط راه آهن ایجاد کرده بودند که بیشتر شامل چرخ و فلک بود. در سال ۱۸۸۴، اولین ترن هوایی واقعی در آمریکا ساخته شد. یک ترن با مسیری پر پیچ و خم که با نیروی جاذبه کار میکرد.
مسافرهای این ترن باید از تعدادی پله بالا میرفتند تا سوار ترن شوند. که توسط کارگران به بالای تپه هل داده شده بود، سپس این ترن از بالا به پایین هل داده میشد، سرعت میگرفت و از چند تپه ماهور عبور میکرد تا به پایین برسد، در اینجا مسافران باز از تعدادی پله بالا میرفتند و در این میان ترن دوباره توسط کارگران بالا برده میشد و مسافران در این ایستگاه سوار شده، با طی کردن مسیری جدید به ایستگاه اول بازمیگشتند.
کوشش دیگر در زمینه مسیر حلقهای به سال ۱۸۹۸ انجام شد و Flip-Flap (پشتک و وارو) نام گرفت. البته حلقه در این مسیر یک دایره کامل بود و با مسیرهای حلقهای امروزی که مسیری منحنی و بیضی شکل دارند، متفاوت بود. این مسیر مشکل عمدهای داشت. نیروهای ایجاد شده توسط حلقه دایرهای به قدری زیاد بود که گردن مسافران صدمه میدید.
آغاز قرن بیستم شاهد گامهای بزرگی در جهت ایمین ترن هوایی بود. در سال ۱۹۱۲ اولین ترن هوایی ساخته شد که ترنها را به چرخهای اصطحکاکی نگهدارنده مجهز کرده و به جای حرکت بر روی ریل، ریلها را در میان میگرفت. این گام بزرگ در صنعت ترن هوایی موجب شد که امکان ساختن مسیرهایی با تپههای بلندتر و سرعت بالاتر میسر شود.
در سال ۱۹۵۵، دیسنی لند (Disneyland) اولین پارک تفریحی آمریکا افتتاح شد و عصر جدیدی در پارکهای تفریحی را آغاز کرد. دیسنی اولین ترنهای هوایی با ریل لولهای را در سال ۱۹۵۹ به وجود آورد. قبل از این، ریل ترنهای هوایی همه از چوب بود و مسیر فلزی پیشرفت بزرگی در این حیطه به شمار میآمد و نه تنها استواری و استحکام بیشتری داشت، بلکه راه را برای ابداع حلقهها و مسیرهای پیچشی باز کرده بود.
در سال ۱۹۹۲، اولین ترن هوایی وارونه با موفقیت افتتاح شد و اکنون ترنهای هوایی متعددی وجود دارند که از بالا به ریل متصل است و پای سرنشینان در پایین آزاد است.
در حال حاضر، ترن هوایی ریل فلزی کینگ داکا (Kingda Ka) واقع در پارک تفریحی Six Flags در نیوجرسی، بلندترین و سریعترین ترن هوایی جهان محسوب میشود. این ترن هوایی که در سال ۲۰۰۵ افتتاح شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر