-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ تیر ۱۲, یکشنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 07/03/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



هر چند رییس جمهور ایران، محمود احمدی نژاد از شورش عمومی جان به در بُرد ولی بیم آن می رود که با نفوذ فساد به حلقه یارانش کار وی به انتها نزدیک شود.

احتمال آن می رود که محمود احمدی نژاد، رییس جمهور زود خشم، غیر قابل پیش بینی ولی متدین ایران در هفته های آینده در یک بحران سیاسی وادار به کناره گیری شود. این بحران سیاسی که به مراتب بزرگ تر از خشونت های گسترده خیابانی پس از انتخاب دوباره وی به ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۹ خواهد بود وی و نورچشمی های وفادارش را در دولت در معرض تهدید قرار می دهد.

با خودرایی های رفیق شفیق و محرم اسرار وی، اسفندیار رحیم مشایی رییس دفتر احمدی نژاد که اخراج دو وزیر اطلاعات به پای وی نوشته می شود و حتا خشم رهبر-آیت اله خامنه ای را هم برانگیخته، انتظار آن می رود که احمدی نژاد در تماشایی ترین جایگاه ضربه پذیر در تاریخ جمهوری اسلامی قرار گیرد.

مقامات سیاسی ایران حساب و کتاب می کنند که چه کسی به ریاست جمهوری دست خواهد یافت: علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه عهده دار ۴ سال ریاست سازمان انرژی اتمی، یکی از نورچشمی هاست. درحالی که سه تن از همدستان نزدیک رحیم مشایی ظرف سه روز در هفته گذشته پاکسازی و به وسیله ارگان های امنیتی دستگیر شده اند، احمدی نژاد به گونه ای غیر عادی سکوت اختیار کرده است.

کسانی که این داستان حماسی را از سری اول انتخابات ریاست جمهوری احمدی نژاد از سال ۲۰۰۵ (برابر ۱۳۸۴) تاکنون پی گرفتند می گویند که وی تنها تا دور دوم رای آورد و هرگز انتظار نمی رفت که ریاست جمهوری را در دست بگیرد. روحانیون محافظه کار و بنیانگذاران انقلابی که خود را «اصول گرا» می خوانند بر این باورند که احمدی نژاد هرگز در قد و اندازه نقشی چون ریاست سیاسی ایران نبوده است.

ولی رییس جمهورِ جدید مراقب پشتیبانی مردمی از خود بود و صدها بار به دهکده ها و شهرهای کوچک سفر کرد. از اصفهان و مشهد گرفته تا تبریز را پیمود تا به جای تمثال پدرانه و دوردست یک سردمدار سیاسی، تصویری نزدیک به «نماینده مردم» از خود بسازد. یکی از هوادارانش به من گفت که مثل این می ماند که رییس جمهور امریکا هر هفته به سالن برگزاری اجتماعات (ایالت دورافتاده ای چون) نیوهمپشایر برود.

محمد شریف ملک زاده که مدت کوتاهی وزیر امور خارجه احمدی نژاد بوده، علی اصغر پرهیزکار، مدير عامل منطقه آزاد بازرگانی اروند در جنوب ایران و همچنین نقطه مقابل این منطقه در شمال، علی رضا مقیمی مدیر عامل منطقه آزاد بازرگانی ارس که هر سه تن آنان به اتهام فساد مالی بازداشت شده اند؛ اتهامی خطرناک در جمهوری اسلامی، هنگامی که «فساد فی الارض» به اندازه مویی با «محاربه- دشمنی با خدا» فاصله دارد.

گمان می رود که پیرامون رحیم مشایی حلقه تاریکی پیوسته تنگ تر شود تا مردی را در بر بگیرد که گفته می شود رحیم مشایی وی را طلسم کرده است. رحیم مشایی نزدیک ترین کسی است که در دولت ایران آمار و چهره دولت را برای رسانه ها ماست مالی می کند و می گویند که وی احمدی نژاد را جادو کرده است.

سقوط احتمالی احمدی نژاد داستانی است ارزنده تر از هر افسانه پارسی: بالماسکه ای است از توجه های ویژه به حلقه خواص و نورچشمی ها و اخراج کردن های ناگهانیِ وزرای وفاداری که با کمی تفاوت، بی قید و شرط عمل نکرده اند. نمایش با چالش های آشکار برای میراث اسلامی ایران و اعتماد به نفسِ بحران ساز رییس جمهور در عرصه سیاست زیر سایه پهناور آیت اله خامنه ای ادامه می یابد؛ وی نیز نقشی نیمه الهی را بازی می کند که بنیانگذار جمهوری اسلامی آیت اله خمینی طراحی کرده بود.

برخی مخمصه احمدی نژاد را با وضعیت آیت اله حسین علی منتظری مقایسه می کنند: شخصی که خمینی به عنوان جانشین رهبری خود برگزید و سپس هنگامی که دید داماد وی قدرت گرفته منتظری را به طور ناگهانی از این جایگاه به زیر کشید. در ماجرای احمدی نژاد، خطر از سوی رحیم مشایی احساس می شود. مهندس عمرانی از اهالی شمال ایران -کاسپین- که دخترش با پسر احمدی نژاد ازدواج کرده و دفتر رییس جمهور را با هوادارنش از همان منطقه شمال رو به راه می کند. در یک برهه زمانی احمدی نژاد می خواست وی را معاون اول رییس جمهور کند؛ منصبی معادل نخست وزیر در دیگر ملیت ها، که البته رقبای وی این تلاش را خنثی کردند.

کسانی که این داستان حماسی را از سری اول انتخابات ریاست جمهوری احمدی نژاد از سال ۲۰۰۵ (برابر ۱۳۸۴) تاکنون پی گرفتند می گویند که وی تنها تا دور دوم رای آورد و هرگز انتظار نمی رفت که ریاست جمهوری را در دست بگیرد. روحانیون محافظه کار و بنیانگذاران انقلابی که خود را «اصول گرا» می خوانند بر این باورند که احمدی نژاد هرگز در قد و اندازه نقشی چون ریاست سیاسی ایران نبوده است.

ولی رییس جمهورِ جدید مراقب پشتیبانی مردمی از خود بود و صدها بار به دهکده ها و شهرهای کوچک سفر کرد. از اصفهان و مشهد گرفته تا تبریز را پیمود تا به جای تمثال پدرانه و دوردست یک سردمدار سیاسی، تصویری نزدیک به «نماینده مردم» از خود بسازد. یکی از هوادارانش به من گفت که مثل این می ماند که رییس جمهور امریکا هر هفته به سالن برگزاری اجتماعات (ایالت دورافتاده ای چون) نیوهمپشایر برود.

وی ادامه داد که وقتی میرحسین موسوی در انتخابات ۲۰۰۹ (برابر ۱۳۸۸) رو در روی احمدی نژاد ایستاد بر این باور بود که اگر آرا با عدل و انصاف شمرده شوند در انتخابات برنده است و در خیابان های تهران با تحصیلکرده ها و مردان تی شرت پوش و زنان حجاب نیم-بند در پیاده روها ظاهر می شود، این در حالی است که مردان ریشو و زنان چادری او را از پیاده روی آن سوی خیابان نفرین می کنند.

یکی دیگر از هواداران رییس جمهور گفت: «من به احمدی نژاد رای دادم زیرا احمدی نژاد بر خلاف رفیقِ موسوی یعنی خاتمی، برای کمک به پایین ترین طبقه مردم به پا خواسته بود. خاتمی -که مدت ۸ سال پیش از احمدی نژاد رییس جمهور بود- به نظر می رسید با جک استراو چای انگلیسی می نوشد (سر یک سفره می نشیند).»

رحیم مشایی در دوره هشت ساله پس از انقلاب در سپاه پاسداران بوده و سپس مدیریت شبکه پخش رادیو دولتی ایران را عهده دار شده بود. شایعاتی هم هست که وی با وزارت اطلاعات نیز همکاری کرده است. یکی از بدگویان احمدی نژاد می گوید «ولی با پایان دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد، رحیم مشایی تمام مدت در دفتر ریاست جمهوری مشغول بوده است.»

گمان می رود که پیرامون رحیم مشایی حلقه تاریکی پیوسته تنگ تر شود تا مردی را در بر بگیرد که گفته می شود رحیم مشایی وی را طلسم کرده است. رحیم مشایی نزدیک ترین کسی است که در دولت ایران آمار و چهره دولت را برای رسانه ها ماست مالی می کند و می گویند که وی احمدی نژاد را جادو کرده است.

سقوط احتمالی احمدی نژاد داستانی است ارزنده تر از هر افسانه پارسی: بالماسکه ای است از توجه های ویژه به حلقه خواص و نورچشمی ها و اخراج کردن های ناگهانیِ وزرای وفاداری که با کمی تفاوت، بی قید و شرط عمل نکرده اند. نمایش با چالش های آشکار برای میراث اسلامی ایران و اعتماد به نفسِ بحران ساز رییس جمهور در عرصه سیاست زیر سایه پهناور آیت اله خامنه ای ادامه می یابد؛ وی نیز نقشی نیمه الهی را بازی می کند که بنیانگذار جمهوری اسلامی آیت اله خمینی طراحی کرده بود.

وی ادامه می دهد: «مشایی چیزهایی می گفت که محافظه کاران و اصولگرایان خوششان نمی آمد. می گفت ایران با اسراییل می ستیزد نه با مردم اسراییل. ولی محافظه کاران می گویند که همین «مردم» زمین های فلسطین را اشغال کرده اند. وقتی که به نظر رسید او میراث ایران را در برابر میراث اسلامی قرار می دهد روحانیون قم برانگیختند. وی سخنرانی هایی کرد به درازای سخنرانی های فیدل کاسترو. من خودم در آن ها شرکت داشته ام. او در پروژه های میراث فرهنگی مراقب خرج و مخارج نبود. اتهام هایی درباره سوء مدیریت مالی وی بر سر زبان هاست و می گویند که ثبت (مخارج) را به گونه قابل قبولی انجام نداده است.»

وقتی احمدی نژاد در انتخابات ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) برنده شد، آیت اله خامنه ای اعلام کرد که رای گیری و شمارش آن ها صحیح و بی طرفانه انجام شده ولی وقتی احمدی نژاد حتا پیش از معرفی کابینه اش اعلام کرد که می خواهد رحیم مشایی معاون رییس جمهور باشد به او اعلام شد که بهتر است از خیر چنین ایده ای بگذرد.

در طول دوره اول ریاست جمهوری، وی غلامحسین محسنی اژه ای را به عنوان وزیر اطلاعات منصوب کرد که تقریبا برای تمام طول چهار ساله اول، وی عهده دارِ این سِمت بود ولی او نیز دائم از نفوذ رحیم مشایی بر رییس جمهور انتقاد می کرد. سپس دو هفته مانده به انتخابات دور دوم در سال ۲۰۰۹ (برابر ۸۸) احمدی نژاد وی را اخراج کرد. چنین توهینی عمدی بود: احمدی نژاد می توانست دوهفته بیشتر صبر کند و سپس وی را (طبق روال) برکنار کند.

یکی دیگر از مخالفان می گوید: «مردم کم کم از احمدی نژاد می خواستند که از دست رحیم مشایی خلاص شود. حتا برخی مراجع -بالاترین مقام مذهبی شیعه- از او چنین درخواستی کردند. گمان می کردیم احمدی نژاد ترتیب اثر می دهد ولی نداد. هر کس دیگری که در کابینه از رحیم مشایی انتقاد کرد نیز اخراج شد. هر کسی از وی انتقاد می کرد فردا از کار برکنار می شد. اینچنین است که برخی امروز در ایران می گویند که رحیم مشایی به گونه ای احمدی نژاد را جادو کرده و کنترل اراده و اختیار وی را به دست گرفته است. طبیعی نیست که کسی بتواند در برابر این همه فشار مقاومت کند. »

در ایران از رییس دولت انتظار می رود که قدرت را تقسیم کند. چنین تقسیم قدرتی بر این اساس انجام می شود که اگر رییس جمهوری این کار را نکند دشمنانش زیاد می شوند. این درست همان اتفاقی است که برای احمدی نژاد افتاد. آیت اله خامنه ای تا جایی پیش رفت که نامه ای با دستخط خودش برای رییس جمهور نوشت که «انتصاب رحیم مشایی به عنوان معاون ریاست جمهوری بسیاری از طرفدارانت را ناراحت می کند و به رییس جمهور خاطر نشان می کند که این به صلاح شماست.» وی با بی میلی پذیرفت که مسند معاونت رییس جمهوری از دست برود ولی پس از آن رحیم مشایی را به سِمت رییس دفتری خود منصوب کرد و به طور موثری وی را (به گونه ای) به سومین مرد قدرتمند جمهوری اسلامی پس از خامنه ای و خودش ارتقا داد.

خامنه ای به پشتیبانی از وی در انظار عمومی ادامه داد ولی گفته می شود که رفتار احمدی نژاد خشم وی را برانگیخته است. مشکل زمانی بالا گرفت که احمدی نژاد تصمیم گرفت وزیر اطلاعات، حیدر مصلحی را که کمتر از دو ماه پیش به این سمت برگزیده شده بود را اخراج کند. وی نیز از رحیم مشایی انتقاد کرده بود. آیت اله خامنه ای با خشم تمام نامه دیگری این بار مستقیما به خود مصلحی نوشت و گفت که «باید در سِمت خود باقی بماند.» از آن جایی که اخراج وی رسما علنی نشده بود مصلحی در جای خود باقی ماند.

احمدی نژاد تحقیر شده با قهر خانه رفت و از شرکت در جلسات کابینه خودداری کرد. وی به مدت یک هفته به دلایل شخصی وظایف ریاست جمهوری خود را تحریم کرد. سپس ناگهان دوباره به سر کار خود بازگشت و پر از تمجید از رهبر و نظام ولایت فقیه که خامنه ای در آن بر مسند خود تکیه زده، اعلام کرد که در تمام تصمیم گیری های خود از «مقام معظم رهبری پیروی می کند.» دیگر سخنی از رحیم مشایی نبود و اطرافیان و همراهان مشایی به سرعت دستگیر می شدند.

در ایران می گویند احمدی نژاد که بر اساس قانون اساسی ایران نمی تواند دوباره در سال ۲۰۱۳ رییس جمهور باشد، دست کم اوضاع فرو مانده خود را دریافته است. در تهران هر روز رحیم مشایی با عنوان «جریان انحرافی» متهم می شود؛ اصطلاح خطرناک دیگری در قاموس جمهوری اسلامی. و رییس جمهور آماده است که با فدا کردن مشاور ارشدش کلاه و گردن خود را نجات دهد. این واقعیت که یک مقام ارشد دولت این هفته به صورت خصوصی پیش بینی افول احتمالی خود را برای من بازگو می کرد نشان می دهد که شاید خیلی دیر شده باشد.

جانشینان احتمالی رییس جمهور

علی اکبر صالحی:

باور بر این است وزیر امور خارجه ایران و فرستاده پیشین ایران به دیده بان هسته ای سازمان ملل، از جمله خواص است که می تواند جای رییس جمهور احمدی نژاد را بگیرد.

محمد شریف ملک زاده:

پیش از این یکی از نزدیک ترین متحدان احمدی نژاد بود. معاون پیشین وزیر امور خارجه ایران که تنها چند روز پس از برگزیده شدن به این عنوان قبل از این که در جریان های هفته پیش دچار اتهام فساد شود وادار شد که از کار خود کناره گیری کند.

اسفندیار رحیم مشایی:

رییس دفتر احمدی نژاد که نه تنها یکی از نزدیک ترین مشاوران سیاسی رییس جمهور است، که دخترش نیز با پسر رییس جمهور ازدواج کرده است. اطلاعاتی که در ماه آوریل به جامعه امریکا درز کرده به این گمان دامن می زند که احمدی نژاد از رییس جمهور شدن مشایی طرفداری می کند.

علی اصغر پرهیزکار:

مدیر منطقه آزاد بازرگانی اروند در جنوب ایران که هفته پیش به اتهام فساد دستگیر شد.

علیرضا مقیمی:

مدیر منطقه آزاد بازرگانی ارس که به وی نیز هفته گذشته به اتهام فساد توقیف شد.

* از: رابرت فیسک / در: ایندیپیندنت


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته