-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۲, دوشنبه

Latest News from Mizan Khabar for 05/02/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



 

bazargan_abdolali_01
«همه این شایعات از همان جنگ قدرت در اول انقلاب ناشی می شود، از همان اول رقابت برای تصاحب ساواک وجود داشت، ساواک قلب آن رژیم بود و همه می خواستند آنجا رادراختیارجریان خود داشته باشد.» این عبارات گوشه هایی از اظهارات عبدالعلی بازرگان با جرس پیرامون مصاحبه اخیر سید محمد خامنه ای است که در بخشهایی از این مصاحبه اتهاماتی را به دولت موقت وارد کرده است.
چندی پیش سید محمد خامنه ای برادر بزرگتر رهبر جمهوری اسلامی  و رییس بنیاد حکمت صدرا،  در گفتگویی مفصل با همشهری ماه،  بعد از مدتها سکوت پیرامون مباحث سیاسی،با بزرگنمایی نقش خود در تحولات پیش و پس از انقلاب، به موضوعات متنوع و متعددی اشاره کرد. از جمله این موضوعات، اتهامی ا ست که به  دولت موقت در رابطه با دزدی اسناد ساواک وارد کرده و می گوید: "مچ آنها (دولت موقت) را در لحظه خیانت گرفتم. داشتند اسناد ساواک را می‌دزدیدند که من رسیدم . تو صحنه عبدالعلی بازرگان هم بود... "
در رابطه با این گفت وگو، جرس مصاحبه ای با عبدالعلی بازرگان فرزند مهندس مهدی بازرگان انجام داد.
عبدالعلی بازرگان در بخشی از این گفت وگوی صمیمی با اشاره به اهمیت اسناد موجود در ساواک می گوید:" ... در آن رقابت خیلی ها به قم می رفتند و می خواستند آقا را راضی کنند حکمی برای سرپرستی ساواک به آنها بدهند.حالا یا خودشان پرونده داشتند که می خواستند نابود کنند یا می خواستند پرونده دیگران را دراختیار داشته باشند..."
در گوشه ای دیگر از این گفتگو، بازرگان می افزاید:"در زمان دولت موقت نام ساواک را "مرکز اسناد" گذاشته بودند و همه هم و غم دولت حفظ و نگهداری آن مرکز از نظر ساختمان و اسناد موجود در آن بود تا پس از آرام شدن اوضاع سر فرصت از آن بهره برداری شود. در هجوم مردم انقلابی شیشه ها شکسته، برخی لوله ها ترکیده و کف اطاق ها اسناد و مدارک پخش و پلا شده، چمن ها و درختان در حال خشک شدن بودند. خلاصه همه چیز در معرض خرابی بود."
گفت و گوی جرس با عبدالعلی بازرگان در پی می آید:
آیت الله سید محمد خامنه ای ( برادر بزرگتر رهبر جمهوری اسلامی ) در مصاحبه ای با همشهری ماه در نقل خاطراتشان از سالهای اول انقلاب، با حمله به دولت موقت، آن را متهم به "دزدیدن اسناد ساواک" کرده است. به نظر شما چرا چنین مطلبی پس از ۳۲ سال، آنهم توسط ایشان مطرح می شود؟
حرف های ایشان را نباید خیلی جدی گرفت. هرکسی یکبار این مصاحبه متشتت را که از هر چمن درآن ترانه ای است، بخواند، به بی پایگی ادعاها و در خواب و خیال بودن گوینده اش به راحتی پی می برد. ببینید آدم گاهی دچار توهم می شود و در دنیای اوهام، یا احساس خود بزرگ بینی می کند، یا احساس دیگر کوچک بینی. یا خود را مطلق می بیند، یا دیگران را دزد و خائن و جاسوس و... البته همه خواب می بینند، اما اگر کسی خوابش را جدی و تاویل یافته تلقی و تبلیغ کند، خنده آور می شود.
منظورتان از خود بزرگ بینی چیست؟ از نظر شما که در اوائل انقلاب بیشتر در جریان حوادث و اتفاقات بودید، کدام بخش از این گفت و گو اغراق آمیز است؟
خیلی از  قسمت هایش! به خصوص بخش هائی که ادعا می کند گوئی همه کاره انقلاب، نه تنها در جریان آن، بلکه در پیش بینی، زمینه سازی، بررسی حقوقی رژیم آینده از سال۱۳۵۴ بوده است! حتی ادعا می کند قبل از آقای خمینی شروع و زمینه سازی کرده، در حالی که حداقل از نظر سنی جای پسر ایشان بوده است! بگذارید عینا برخی از فرمایشات ایشان را بخوانم:
" خیلی زود شروع کردم، حتی قبل از امام زمینه سازی کردم و بعد که امام کارش را آغاز کرد، من جزء ۱۰ نفر اول بودم ... برای خود من (البته فقط برای خود ایشان) روشن است که ما پای این مبارزات بودیم تا رسیدن به انقلاب. من اولین کسی بودم که قبل از انقلاب گفتم این انقلاب پیروز می شود در حالی که هیچ علامتی نبود .... قبل از سال ۵۷، یعنی حول و حوش سال ۵۴.... قرار شد قوانین آینده برای کشور آماده کنیم.... هفته اول انقلاب مدرسه رفاه ( کانون انقلاب) دست من بود، با تمام تشکیلات، بعد دادسرای انقلاب، و بعد مجلس خبره گان. البته احزاب و دسته جات از من خواستند که وارد عرصه شوم و من حس کردم عرصه کار است و شروع به فعالیت کردم ...پیش نویس طرح آزادسازی گروگان ها را... من نوشتم، ما قانون اساسی را نوشتیم.... این دولت(موقت) به من حکم داد و رئیس ساواک شدم به طوری که اطلاعات و امنیت دست من بود" و....
در این رابطه به اشاره به ساواک کردید، پس در زمان دولت موقت هم سازمان امنیت شکل گرفته و آقای محمد خامنه ای را در راسش بوده است! چگونه بیش از سه دهه این قضیه  مخفی مانده و کسی آنرا مطرح نکرده بود؟
سازمان امنیت و اطلاعات که دبستان نیست تا تصمیم گرفتید فردا دائرش کنید. انواع آموزش ها و تخصص ها لازم دارد که کار یکی دو روز، بلکه یکسال و دو سال هم نیست. تاسیس یک چنین تشکیلاتی کمتر از ساختن نیروگاه اتمی یا پالایشگاه و مشابه آن نیست. هزار جورتعلیم و تربیت می خواهد که در میان انقلاب کرده ها هیچکس الفبایش را هم نمی دانست. دولت موقت فقط ضرورت داشتن دستگاهی امنیتی و اطلاعاتی را، که هیچ کشوری فاقد آن نیست، احساس کرده و به شورای انقلاب پیشنهاد کرده بود و شورای انقلاب هم سه نفر را برای بررسی این کار انتخاب کرده بود.
ممکن است بیشتر در مورد سه نفر توضیح دهید ؟ این سه نفر چه کسانی بودند؟
دو نفر ارتشی از افسران مبارز و شرافتمند بودند که هر دو به رحمت حق پیوسته اند؛ تیمسار مسعودی و سرهنگ قنبری، یک نفر هم روحانی،  همین جناب محمد خامنه ای.
پس صحبتهای ایشان درست است که مدتی رئیس ساواک بوده ؟چه مدتی این مسئولیت را داشتند و چه کارها کردند؟
آن سه نفری که گفتم کاندیدا شدند، هیچکدام با هم تماس نداشتند، قرار شد اول یک سری به ساواک سابق بزنند و حداقل با دیدن ساختمانها (که برای خود شهری بود) کم و کیف کار دستشان بیاید. (گفتم که اول انقلاب الفبای این کارها را هیچکس نمی دانست). نفر اول که اصلا نیامد و عذر خواست، نفر دوم بعد از بازدید، محترمانه عذرخواست و نفر سوم هم ، یعنی همین آقای خامنه ای بعد از بازدیدی یکی دو ساعته قهرکرد و رفت. در واقع ریاست ایشان بر دستگاه اطلاعات همین تور دیدن از ساختمان ها بود!
فرمودید قهر کردند؟ از چه کسی و سر چه چیزی؟ اتفاقا در مصاحبه شان هم اشاره کرده اند که : "دکتر یزدی گفت آقای خامنه ای با شما باید صحبت کنم، من هم گفتم حرفی برای گفتن ندارم و بالاخره با دعوا قهر کردم و دیگر نرفتم". دعوا سر چه بود؟
سر هیچی! گفتم که ایشان گاهی دچار توهم و سوء تفاهم می شوند؛ قهر ایشان به این دلیل بود که پاسداران دروازه ورودی ساواک، که به دلیل حساسیت اوضاع، هرکسی را که می رفت یا می آمد بازرسی بدنی می کردند، تا اسلحه ای به داخل و اسنادی خارج نشود، به دلیل جوانی و این باور خام که گویا انقلاب شده تا استثنائی درکار نباشد. می خواستند ایشان را بازرسی بدنی کنند که ناگهان غوغائی بپا شد و داد و فریاد ایشان بالاگرفت.
خوب این موضوع چه ربطی به قهر با دکتر یزدی دارد و شما چه نقشی داشتید که گفته شد عبدالعلی بازرگان هم در صحنه بود؟
دکتر یزدی که معاون نخست وزیر در امورانقلاب بود و مراقبت از ساختمان ها و اسناد ساواک هم زیر مجموعه وظایف او محسوب می شد، خواسته بود در روز بازدید، بنده به احترام ایشان، استقبال کننده و توضیح دهنده باشم. حقیقت این که من هم در حال و هوای ابتدای انقلاب نه حواسم به این آداب و تشریفات بود و نه تجربه ای درمناسبات با این قوم پر توقع و انتظاراتشان داشتم که به دم در توصیه کنم ایشان را بدون بازرسی با سلام و صلوات وارد کنند.
شما چگونه از این برخورد مطلع شدید و چه کاری انجام دادید؟
برخوردی نبود، شنیدم نگهبانان می گفته اند ما وظیفه مان را انجام می دهیم ، کسی به ما نگفته شما استثنا هستید! قرار هم نیست پس از انقلاب کسی استثنا باشد! ایشان هم با عصبانیت می گفته این حرفها را ما خودمان به شما یاد داده ایم ، لازم نیست به خودمان پس بدهید. بالاخره نگهبانان از ابهت ایشان تسلیم شدند. شاید هم ترسیدند دردسری برایشان پیدا شود. اما من که بی صبرانه منتظرنزول اجلال این شخصیت نادیده و نشناخته بودم و می خواستم زودتر سر کارم بروم، ناگهان روحانی عصبانی و برآشفته ای را در محوطه دیدم که هنوز نرسیده و سلام علیک نکرده، بنای اعتراض و داد و بیداد را گذاشت که همه اینها توطئه دولت موقت، به خصوص دکتر یزدی بوده که پای مرا به اینجا بکشند و مورد توهین قرار دهند.
وایشان هم قهر کردند و رفتند، یا ماندند و ریاست کردند؟
خیر، ولی خیلی طول کشید که آتش خشمش را خاموش کنم و اطمینان بدهم روح دکتر یزدی هم از این ماجرا مطلع نیست و خواهش کردم به بزرگی خودشان از این بچه ها بگذرند. بعد هم حدود دو ساعتی ایشان را توردادم و توضیحاتی را با مختصرآشنائی هائی که از محیط پیداکرده بودم به سمع مبارکشان رساندم. بعد هم که خدا حافظی کردند و رفتند.... این بود کل ماجرای ریاست ایشان برسازمان امنیت واطلاعات دولت موقت من البته فکر می کردم آن روز ایشان را از این توهم و سوء تفاهم خارج کرده ام، ولی می بینم با گذشت۳۲ سال هنوزهم ایشان در چنان سوء تفاهمی است.
از آن سه نفر که هیچکدام باقی نماندند، آیا دولت موقت و شورای انقلاب دنبال اشخاص دیگری برای سرپرستی این مرکز بودند یا نه؟ و اصلا تشکیلات اطلاعات از چه زمانی احیاء و آماده به کارشد؟
شما که می دانید دولت موقت عمرش پس از نه ماه به سرآمد و و واقعا موقت بود! شورای انقلاب هم دوام زیادی نیافت و دولت های بعدی به تدریج با این قبیل کارها آشنا شدند و پله پله آنرا بازسازی کردند. در زمان دولت موقت نام ساواک را "مرکز اسناد" گذاشته بودند و همه هم و غم دولت حفظ و نگهداری آن مرکز از نظر ساختمان و اسناد موجود در آن بود تا پس از آرام شدن اوضاع سر فرصت از آن بهره برداری شود. در هجوم مردم انقلابی شیشه ها شکسته، برخی لوله ها ترکیده و کف اطاق ها اسناد و مدارک پخش و پلا شده، چمن ها و درختان در حال خشک شدن بودند. خلاصه همه چیز در معرض خرابی بود.
در آن ایام شایع بود که سعادتی (عضو سازمان مجاهدین) توسط گشت ساواک دستگیر شده است، آیا واقعا چنین شایعه ای درست بود؟
نمی دانم شما چقدر از تشکیلات ساواک اطلاع دارید؟ ساواک دارای ۱۱ اداره کل و هراداره کل شامل ادارت فرعی و دوائر دیگری بود. هرچند همه کسانی که در آن سازمان تلاش می کردند مسئول بودند، اما از این میان فقط اداره کل سوم با حدود ۵۰۰ کارمند در تهران و شهرستانها مسئول امنیت داخلی و برخورد با مبارزان و سرکوب مخالفین بود. اداره هفتم که یکی از روسایش از رفسنجانی ها و تحصیلکرده بود، اصلا کارشان بررسی های برون مرزی از نظر سیاسی و اقتصادی بود و اداره هشتم که به ضد جاسوسی معروف بود، تخصصش مراقبت از روس ها در بیمارستانی که در تهران داشتند، مراکز اقتصادی و سایر فعالیت هایشان بود. بعد از انقلاب با فروپاشی ساواک و اداره هشتم می گفتند افسران اطلاعاتی "کا گ ب" روز روشن و در کافه رستوران ها با کسانی قرار می گذارند و هرچه بخواهند رد و بدل می کنند. اگر یادتان باشد حزب توده هم دیوارهای شهر را از این شعار پرکرده بود که " ساواکی ها را افشا کنید". و مردم هم نمی دانستند هدف از این تبلیغات چیزی جز شناسائی ماموران ضدجاسوسی نیست. دکتر چمران که معاونت امور انقلاب را به عهده داشت، برای جلوگیری از فعالیت آنان، از تعدادی ماموران تعقیب و مراقبت این اداره که ماموران روسی را خوب می شناختند خواسته بود به کارشان ادامه دهند و این طور که شنیدم همانها بودند که سر یکی از قرارها آن دستگیری جنجال برانگیز را انجام دادند. بعد هم که جنگ پیش آمد و دکتر مسئول جنگ های نامنظم شد و به جبهه رفت، این کار هم متوقف شد.
این قضیه "دزدیدن اسناد" توسط دولت موقت که آقای محمد خامنه ای پس از ۳۲ سال مطرح کرده چیست؟ طرح این مسئله در این دوران به نظر شما چه هدفی را دنبال می کند؟ ایا نگرانی از جریاناتی دارند؟
گمان نمی کنم. گفتم که توهمات را نباید جدی گرفت. همه این شایعات از همان جنگ قدرت در اول انقلاب ناشی می شود، از همان اول رقابت برای تصاحب ساواک وجود داشت، ساواک قلب آن رژیم بود و همه می خواستند آنجا رادراختیارجریان خود داشته باشد؛ شورای انقلاب مدعی ومعارض دولت بود و آقای سیدعلی خامنه ای ( عضو شورای انقلاب و رهبر فعلی) دو نفر جوان را به عنوان بازرس و نماینده مقیم به آنجا فرستاده بود، دادستانی مدعی بود مرکز اسناد باید دست قوه قضائیه باشد و به قم هم رفته بودند تا حکمی هم از آقای خمینی بگیرند. نماینده تام الاختیارشان هم آقای سنابرق زاهدی، که عضو سازمان حقوقدانان مسلمان بود و بعد معلوم شد نفوذی مجاهدین در دادستانی است. تلاش زیادی در این زمینه می کرد. گروه های چپ هم که دروازه جنوبی را یک ماهی پس از انقلاب در دست داشتند و حتی ساواکیها هم برای خارج کردن پرونده هایشان سعی می کردند دستی درآنجا داشته باشند. پاسداری آنجا را یک گروه حدود ۱۵۰ نفره که می گفتند از اصفهان برای کمک به تهران آمده اند و هیچکس هم آنها را به درستی نمی شناخت، به عهده داشتند، همه کاره آنها جوانی به نام آقا بیژن بود که خیلی ادعا و اعتماد به نفس داشت، البته بعدا شنیدم (خدا می داند) که خودش منبع ساواک در سال سوم پزشکی اصفهان بوده و توسط سپاه بازداشت شده است، در آن بلبشوی اول انقلاب ظاهرا خیلی اسناد جابه جا شده بود.
این ها چه ربطی به دولت موقت داشته که حالا آقای محمد خامنه ای می خواهد گناهش را به گردن این جریان بیندازد؟
اشاره کردم که در آن رقابت خیلی ها به قم می رفتند و می خواستند آقا را راضی کنند حکمی برای سرپرستی ساواک به آنها بدهند.حالا یا خودشان پرونده داشتند که می خواستند نابود کنند یا می خواستند پرونده دیگران را دراختیار داشته باشند. یادم می آید روزی در بایگانی های اداره کل سوم، دو پرونده قطوراز روحانیون مواجب بگیرپیدا کردیم ، بلافاصله آنها را به دکتر یزدی، که معاون نخست وزیر در امور انقلاب بود رساندیم و ایشان هم بلادرنگ آنها را نزد رهبر انقلاب بردند. آقای خمینی هم با خونسردی و لابد مصلحت، آنها را زیر تشک خود گذاشتند و گفتند بعدا رسیدگی می کنیم. بعدش هم نمی دانم با آنها چه کردند. حتما مصلحت هم سکوت بود. ببین ما چه ساده و خوش بین بودیم که حتی یک کپی هم از مدارک تهیه نکرده بودیم. واقعا در ابتدای انقلاب، به جز آنها که نقشه کشیده بودند، همه به هم خوش بین بودند و کسی به فکر خط و خط بازی نبود.
همان آقا بیژن که گفتم، با ۱۵۰ نگهبان مسلحش همه کاره ساواک بود و نمی خواست احدی از دولت موقت برکارشان نظارت کند و نگران بود که به زودی عذرشان خواسته شود، یکبار برای جلب اعتماد رفته بود قم و چنین ادعا کرده بود که دولت موقت اسناد را از ساواک خارج می کند ومصلحت این است که آنها برای مراقبت درآنجا بمانند. چند روز بعد آقای حسین خمینی که در آن موقع جوان ۱۹ ساله پرشورو بسیار فعالی بود، برای بررسی آمد و همین را مطرح کرد و با احتیاط و احترام گفت: آیا بهتر نیست اسناد در همین جا بماند و خارج نشود؟... و وقتی گفتیم دولت همه اسناد اداره نخست وزیری و اسناد خیابان میرعماد را هم به ساواک آورده و نه دلیلی دارد و نه محلی که این کوه اسناد را به آنجا منتقل کند، قانع شد و گفت حالا معلوم می شود ماجرا چیست.
پس ریشه این شایعه از آنجا ست!   آقای محمد خامنه ای چه دلیلی برای این ادعایش اقامه کرده که پس از ۳۲ سال عنوان می کند؟
این آقایان نیازی به دلیل ندارند، خودشان دلیل اند! حتما حرفشان حجت است! اتفاقا در همان مصاحبه گفته بود، بگذارید عینا برایتان بخوانم : " من اولین و آخرین نفری بودم که بازرگان از او شکایت کرد .... در دفاعیه گفتم مرده نمی تواند حرف بزند و شکایت کند، چون دولت موقت مرده، پس مرده نمی تواند شکایت کند و من تبرئه شدم". ملاحظه می کنید ایشان هر چه دلش می خواست در روزنامه کیهان علیه دولت موقت گفته بود، توجیه اش هم این بود که دولت موقت که استعفا داده و مرده، پس دروغگوئی پشت سر مرده اشکال شرعی ندارد. خوب حالا در دنیا که قوه قضائیه در مشت آنهاست و با این ادعای مسخره تبرئه اش می کنند، فکر نمی کند روزی در پیشگاه پروردگار باید پاسخگوی این اتهامات باشد؟ خدا رحمت کند مرحوم طالقانی را، اوایل انقلاب بود، فکر می کنم روز تعطیلی در کرج بود که از ایشان خواستیم به امامتشان نماز ظهر را بخوانیم، امتناع می کرد و می گفت خودتان بخوانید، بعد با شوخی گفت: " اگر آخوندی پیدا کردید که به آخرت اعتقاد داشت، پشت سرش نماز بخوانید"! من در آن روز تعجب کردم ، مگر آخوندی هم وجود دارد که منکرآخرت باشد؟ حالا می فهمم معنای اعتقاد به آخرت و التزام عملی به این باورو ترس از حساب و کتاب در روز داوری که مرده و زنده نمی شناسد چیست و سخن آن پیر فرزانه چه پندی داشت!
سرپرست این مرکز اسناد در آن موقع چه کسی بود و چقدر کارمند داشت و چه کاری این مرکز انجام می داد؟
ساواک که قبلا به باغ مهران شناخته می شد، برای خود شهری بود. هنگام انقلاب دروازه غربی و جنوبی هرکدام در اختیار یک گروه بود، دکتر یزدی ابتدا شخصی اصفهانی به نام شادنوش را به عنوان سرپرست انتخاب کرده بود که ایشان هم درمسجدی از شهر خود اعلام کرده و تعدادی داوطلب برای پاسداری آمده بودند. آقای شادنوش بعد از یکی دو ماهی رفت و دکتر یزدی حکمی به نام۵ نفر صادر کرد تا از آن مجموعه که همچون خانه ای در معرض خرابی بود مراقبت کنند.
آیا به خاطر می آورید چه کسانی عهده دار این سرپرستی بودند؟ چند ماه بعد که دولت موقت استعفا داد چه بر سر این مجموعه آمد؟
حکم ایشان به نام آقایان انتصاری( که نیامد)، هادی نژاد حسینیان، مجید حداد عادل( که بعدا شهید شد)، باقر ذهبیون و بنده بود که بعد از چند ماه، با انتقال پست معاونت امور انقلاب به شهید چمران، برادر ایشان آقای مهندس چمران، که سمت ریاست دفتر دکترچمران را به عهده داشت، آقائی به نام مروج (واقعی یا مستعار) را که گویا از اعضای حجتیه بود، به سرپرستی آن مرکز گمارد و بنده نمی دانم چه نقل و انتقالاتی پس از آن به وقوع پیوست. البته در همان ایام هم افراد فوق آدم های مطمئنی را به همکاری دعوت کرده بودند ، کسانی مثل مهندس شافعی، شوهر خواهر آقای حداد عادل که بعدا وزیر صنایع شد و بسیارجوان معقول و متینی بود. در ضمن همه در آن موقع داوطلبانه کار می کردند و کسی توقع حقوق نداشت، اصلا بودجه ای هم وجود نداشت.
پاسخ های شما انسان را به حال و هوای اول انقلاب می برد و سئوالات زیادی به ذهن متبادر می کند، اما نمی خواهیم بیش از این وقت شما را بگیریم. امیدوارم در آینده نکات تاریک و ناگفته سالهای نخست انقلاب را بیشتر واکاوی نماییم.از این که فرصت خود را در اختیار جرس قرار دادید، از شما سپاسگزارم.
من نیز از شما تشکر می کنم که موقعیتی فراهم آوردید برخی نکات احتمالا مبهم آن دوران را توضیح دهم. خدا نگهدارتان

 


 


bayat

حضرت آیت الله بیات زنجانی با انتشار بیانیه ای، به رخدادهای جاری در منطقه پرداخته و شیوۀ برخورد حکومت ها با مردمشان را به شدت محکوم نمودند.

متن بیانیه ایشان  به شرح زیر است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

"أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ انَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ" سوره مبارکۀ حج – آیۀ ۳۹

رخدادها و اتفاقات جاری در منطقۀ خاورمیانه و برخی کشورهای اسلامی، به نحوی پیش می‌رود که هر روز بر هجمۀ نیروهای حکومتی این کشورها به مردم عادی و بیگناه افزوده می‌شود در حالی که فصل مشترک این اتفاقات، نقد جدی مردم این سرزمین ها به عملکرد حاکمانانی است که آنها را غیرقابل اصلاح یافته‌ و خواستار کنار رفتن آنها شده‌اند و در عین حال این حاکمان، با تکیه بر استعدادها و اموال عمومی همین مردم، به بدترین شکل ممکن آنها را سرکوب می‌کنند و خواستۀ آنان را پس می‌زنند.

این وقایع از جوانب گوناگونی قابل تحلیل و درس آموزی است؛ از جمله اینکه هنگامی که حاکمی به حکومت رسید، اولاً باید به دنبال کنترل او و مهار خودکامگی‌اش بود و ثانیاً در جستجوی روند و مکانیسمی برای عزل مردمی وی در هنگام خودکامگی و زورگویی بود. وجه مشترک حاکمان سفّاک این کشورها این است که به نحو توهّم آمیزی می‌پندارند که حاکم یک کشور اسلامی‌اند و هرگونه خروج در برابر آنان به منزلۀ خروج در برابر رسول‌الله(ص) است.

درد کنونی ما دو چیز است؛ یکی اسلام عزیز و دیگری مسلمین ساکن در این کشورها. اسلامی که نام و نشان آن، بازیچۀ دست حاکمان نامشروع و مستبد این کشورها شده، و مسلمانانی که گرفتار خودخواهی و خودمداری این حاکمان شده‌اند.

در داخل و خارج از کشور ما هم هر کس با هر تحلیلی که به قیام‌های مردمی منطقه از لیبی و تونس و سوریه گرفته تا بحرین و عربستان بنگرد و آنها را مطالعه کند، نمی‌تواند منکر شود که در این قضایا، خون‌های مسلمین است که دارد ریخته می‌شود و نوامیس مسلمین است که مورد هتک قرار می گیرد.

اینجانب قبلاً هم بارها تذکّر داده‌ام که اجماع نسبی مسلمین علیه حاکم مستقر در یک منطقه، پایه‌های مشروعیت آن حاکم را متزلزل می‌سازد؛ چه رسد به اینکه آن حاکمان با فرایندهای انتخابی و عُقلایی امروز بر سرکار نیامده باشند. با مطالعۀ وقایع این کشورها، هم چنین تزلزل و فقدان مشروعیتی را به وضوح می‌بینم و در این جهت هم فرقی میان لیبی و تونس و بحرین و سوریه و عربستان نیست.

اگر‌چه شدت حوادث در این مناطق مختلف است، اما قیام‌های این مناطق، عمدتاً مردمی است و خونهای ریخته شده بر زمین هم خون مسلمین است. در این خونریزی هم حکّام منطقه یا عامل بالفعلند، یا عامل مشوّق و در هر دو حال هم فاقد مشروعیت‌اند؛ لذا مردم این مناطق، هم از دید عقلایی و سیاسی، و هم از دید دینی و فقهی، شایستۀ خروج‌اند و کشته شدگان خروج بر چنین حاکمانی هم در حکم شهیدند.

جای بسی شرمساری است که مردمی در یک منطقه راه را برای اصلاح حاکمان خویش بسته ببینند و جز با توسّل به حرکتهای جمعی و انقلابی مفرّی نداشته باشند؛ جای تأسف و ترحّم است که ملّتی آنقدر درمانده و وامانده از جور حاکمان و فضای بستۀ کشور خود شود که انقلاب را اصلح بر اصلاح ببیند و وعده‌ها و بشارت‌های بشّار خود را هم نپذیرد.

در اینجا پای خون و آبرو و ناموس مسلمین در میان است و جای هیچ گونه مسامحه‌ای نیست. بنده به سهم خود و به قدر بضاعتم، ضمن هشدار به حاکمان و زورمندان منطقه برای تن دادن به خواسته‌های مردمی و عبرت گرفتن از عواقب حاکمان ساقط شدۀ پیشین، از خداوند متعال آزادی همۀ اسرای سیاسی و فکری را خواهانم و برای رهایی مسلمانان از سلطۀ حاکمان جائر دعا می‌کنم و مسلمین و مؤمنین معزّز را به روشنگری در این باره و حمایت‌های فکری و عملی در این زمینه دعوت می‌کنم.

والسلام علیکم و رحمة الله

اسدالله بیات زنجانی

قم المقدسة

دهم اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ مطابق با ۲۶ جمادی الاول ۱۴۳۲


 


 

هاله سحابی فرزند مهندس عزت الله سحابی از چهره‌های مبارز در نیم قرن اخیر و رییس شورای فعالان ملی مذهبی است. او که قرآن پژوه و عضو شورای مادران صلح است سال گذشته و زمانی که برای اعتراض به تحلیف محمود احمدی‌نژاد در مجلس شورا در میدان بهارستان حاضر شده بود، توسط نیروهای امنیتی و با ضرب و شتم بازداشت شد و مدتی را در بازداشت به سر برد. وی در شعبهٔ ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به دو سال حبس تعزیری و پرداخت جریمه نقدی محکوم و این حکم در دادگاه تجدید نظر تایید شد و وی در حال گذراندن محکومیت خود می باشد.
گفتنی است، پس از تشدید بیماری و بستری شدن عزت الله سحابی و تقاضاهای مکرر خانواده هاله سحابی برای گرفتن ملاقات برای هاله جهت عیادت از پدر، این درخواستها  بدون پاسخ ماند.
دختر هاله سحابی در این خصوص می گوید: "با توجه به حال نامناسب پدر بزرگم ما خیلی اقدام کردیم تا مادرم بتواند پدرش را ملاقات کند اما تاکنون پاسخی به خواسته ما در این زمینه داده نشده است. ظاهرا روز دوشنبه آقای دادستان با مادرم ملاقات کرده و ایشان به مادرم گفته که "حال پدرشان بد است و خانواده برای مرخصی او اقدام کرده اند" اما مادرم شکایت هایی را مطرح کرده و خلاصه حرف هایی نزده که آنها را راضی کند و بهمین خاطرنتایج صحبت هایشان طوری نبود که به مادرم مرخصی بدهند."
متن کامل گفتگوی "جرس" با دختر هاله سحابی در پی می آید:
لطفا در خصوص آخرین وضعیت مادرتان صحبت بفرمایید.
حکمی که در دادگاه تجدید نظر برای ایشان داده شد دو سال حبس است که با توجه به اجرایی شدن حکم الان سه ماه است که مادرم در زندان بسر می برد.
وضعیت جسمانی ایشان چطور است؟
شکر خدا حال جسمانی ایشان خوب است و در کل ناراحتی جسمی خاصی ندارند.
ملاقات حضوری دارید؟
هر هفته ملاقات کابینی داریم بجز هفته اول عید که نتوانستیم ایشان را ببینیم. اما ملاقات حضوری و تلفن نداریم.
وضعیت روحی ایشان در این ملاقات ها چطور است؟
خدا را شکر از نظر روحی بسیار "مقاوم" و "خوب" هستند.
با توجه به بستری بودن مهندس سحابی در بیمارستان، پیگیری هایتان برای مرخصی مادرتان تا بتواند پدرشان را ببیند به نتیجه ای رسیده است؟
با توجه به حال نامناسب پدر بزرگم ما خیلی اقدام کردیم تا مادرم بتواند پدرش را ملاقات کند اما تاکنون پاسخی به خواسته ما در این زمینه داده نشده است.
می توانید در خصوص ملاقات دادستان با مادرتان در زندان بگویید؟
روز دوشنبه آقای دادستان با مادرم ملاقات کرده و ایشان به مادرم گفته که حال پدرشان بد است و خانواده برای مرخصی او اقدام کرده اند اما مادرم شکایت هایی از شرایطی که دارد کرده و حرف هایی نزده که آنها را راضی کند و بهمین خاطرنتایج صحبت هایشان طوری نبود که به مادرم مرخصی بدهند.
الان حال و وضعیت جسمانی مهندس سحابی چطور است؟
بعد از عمل جراحی اولشان، حالشان خیلی بهتر شده بود و قرار بود تا روز سه شنبه در بیمارستان بستری باشند و بعد مرخص شوند. ولی با توجه به شرایط جدید و جراحی جدید باید منتظر ماند.
قطعا جای خالی مادرتان در منزل و دوری او برای همه اعضای خانواده بویژه برای شما که بیست و دو سال همیشه در کنار او بوده اید خیلی سخت است. کمی از دلتنگی ها و فشارها ی زندگی در این دوران برایمان بگویید؟
خوب این شرایط هم برای او که یک مادر است و هم برای ما بسیار سخت است. کلا هاله یک وجود خاصی دارد و همه آنهایی که مادرم را می شناسند تایید می کنند که او یک مهربانی خاصی دارد. قطعا الان هم که در کنار ما نیست جای خالی اش را حس می کنیم و قدرش را بیشتر می دانیم. تا آنجایی هم که شنیدم الان در زندان حضور پر رنگ و مفیدی دارد و اگرچه وجودش از ما دریغ شده اما عده ای دیگر از وجود موثر ایشان بهره می برند. اما در هر حال هم ما و هم مادرم ایمان داریم که قطعا یک خیریتی در این قضیه است و مطمئن هستیم که یک نتیجه و اتفاق خوبی در آخر رخ خواهد داد.
در پایان هر صحبتی د ارید بفرمایید.
صحبت خاصی ندارم فقط مهمترین چیز برای ما که در این مسیر یک آرمان و هدفی داشتیم و داریم این است که "امیدمان" را حفظ کنیم و باور داشته باشیم که همه چیز درست خواهد شد.

 


 


میزان: مهندس عزت الله سحابی در شرایط وخیم جشمانی به سر می برد.

او از هفته ی گذشته به دنبال شکستگی در لگن پا در بیمارستان بستری شد و مورد عمل جراحی قرار گرفت.

از روز گذشته سحابی دچار عارضه سکته مغزی شده است و مورد عمل جراحی دوباره قرار گرفته است.

وضعیت وی وخیم گزارش شده است و خواهان دعای خیر هموطنان برای سلامتی او هستیم.

 


 


 

 

ahmadi_nejad
همزمان با گزارش خبرگزاری های ایران از تشکیل جلسه هیات دولت به ریاست محمود احمدی نژاد، سایت خبرآنلاین از غیبت حیدر مصلحی در این جلسه خبر داده است.
آقای احمدی نژاد در حالی در جلسه امروز ۱۱ اردیبهشت (اول مه) دولت شرکت کرده که با غیبت در دو جلسه قبلی هیات وزیران و عدم حضور در محل کار خود در دفتر ریاست جمهوری در حدود ده روز گذشته، انتقاد بسیاری را در میان سایر مسئولان حکومتی ایران بر انگیخته بود.
بر خلاف دیگر رسانه های ایران که خبر شرکت رئیس دولت در جلسه هیات دولت را با تیترهایی مرتبط با همین موضوع منتشر کرده اند، خبرگزاری دولتی ایرنا، این خبر را با تیتر "دانش آموزان به رييس جمهوري گل اهدا كردند" به چاپ رسانده است.
خبرگزاری رسمی دولت ایران، در انتهای خبر خود در مورد اهدای گل از سوی تعدادی از دانش آموزان به مناسبت "هفته معلم" به محمود احمدي نژاد و اعضاي هيات دولت، نوشته آقای احمدي نژاد "دقايقي با دانش آموزان گفت و گو و سپس در جلسه هيات دولت شركت كرده است".
همزمان، سایت خبرآنلاین نزدیک به علی لاریجانی رئیس مجلس هشتم، از غیبت حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در این جلسه خبر داده و در مورد علت این غیبت ابراز بی اطلاعی کرده است.
دو هفته پیش و در پی انتشار خبر پذیرش استعفای حیدر مصلحی وزیر اطلاعات توسط محمود احمدی‌نژاد، رسانه‌ها از مخالفت آیت الله خامنه‌ای با این استعفا خبر دادند و دلیل کناره گیری آقای مصلحی را اختلاف میان او و محمود احمدی‌نژاد دانستند.
آقای احمدی‌نژاد سه روز بعد از ابقای آقای مصلحی، در سفر استانی هیات دولت به کردستان حضور یافته و چهار روز بعد از آن هم، با هیاتی از نمایندگان کنگره خلق چین دیدار کرده؛ اما در هیچ مناسبت دولتی دیگری حضور نیافته است.
دو نوبت غیبت در جلسات هیات دولت، عدم حضور در نشست شورای عالی انقلاب فرهنگی، شرکت نکردن در جلسات حساس مجلس در مورد بودجه سال جاری و لغو سفر استانی به قم، از جمله مواردی بوده که در رسانه‌های ایران، نشانه عدم تمایل محمود احمدی‌نژاد به انجام فعالیت‌های عادی خود تلقی شده است.
دیدار امروز صبح ضرغامی و احمدی نژاد
ساعاتی پیش از تشکیل جلسه هیات دولت ایران، عزت الله ضرغامی رئیس رادیو – تلویزیون حکومتی ایران اعلام کرد که محمود احمدی‌نژاد به وی گفته است در این جلسه شرکت خواهد کرد.
آقای ضرغامی در مصاحبه با واحد مرکزی خبر اظهار داشت که صبح امروز با رئیس دولت ملاقات کرده و آقای احمدی‌نژاد گفته است که "در سخنان امروز خود در هیات وزیران تمام نقشه‌های دشمنان اسلام و انقلاب را نقش بر آب خواهد کرد و نشان خواهد داد که دشمنان ملت ایران از درک رابطه پدر و فرزندی رهبر انقلاب و رئیس جمهوری عاجز و ناتوانند".
از سوی دیگر، خبرگزاری فارس از قول محمد حسن صالحی مرام معاون ارتباطات واطلاع‌رسانی دفتر رئیس جمهوری از تشکیل جلسه یکشنبه هیات دولت به ریاست محمود احمدی‌نژاد سخن گفت، و خبرگزاری ایرنا همین خبر را به نقل از "یک مقام آگاه" منتشر کرد.
به گفته عزت الله ضرغامی، وی در دیدار صبح امروز با رئیس قوه مجریه "مطالب مستندی" را درباره "خرسندی دشمنان و سناریوهای خباثت آمیز رسانه‌های بیگانه و جریان‌های معاند و ضدانقلاب راجع به حضور نیافتن رئیس جمهوری در چند جلسه هیات وزیران" به اطلاع او رسانده است.
اظهارات آقای ضرغامی در شرایطی عنوان می‌شود که برخی سایت‌های محافظه کار، در روزهای گذشته از تصمیم محمود احمدی‌نژاد برای سخن گفتن مستقیم با مردم از طریق تلویزیون خبر داده بودند.
"احتمال طرح عدم کفایت رئیس جمهوری در مجلس"
همزمان با سخنان رئیس رادیو – تلویزیون حکومتی ایران، موسی غضنفر‌آبادی نماینده بم در مجلس هشتم گفته که شب گذشته تعدادی از اعضای فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس (فراکسیون اکثریت قوه مقننه ایران) با محمود احمدی‌نژاد دیدار کرده‌اند.
به نوشته سایت خبرآنلاین، آقای غضنفر‌آبادی در گزارش خود از مذاکرات نمایندگان در منزل رئیس دولت در خیابان پاستور، از صحبت‌های مطرح شده در مورد "احتمال طرح عدم کفایت رئیس جمهوری در مجلس" خبر داده است.
موسی غضنفر‌آبادی بدون توضیح در مورد آنچه در همین ارتباط از سوی نمایندگان به رئیس جمهوری گفته شده، به نقل پاسخ آقای احمدی‌نژاد بسنده کرده که گفته است: "عدم کفایت دلیل می‌خواهد. مگر بنده چه کار کرده‌ام؟"
به نوشته خبرآنلاین، نماینده بم همچنین در پاسخ به سوال خبرنگاری در مورد "اضافه شدن دو بند به درخواست های رئیس جمهوری" گفته است که محمود احمدی‌نژاد منکر طرح چنین درخواست‌هایی شده است.سایت خبرآنلاین در مورد "اضافه شدن دو بند به درخواست‌های رئیس جمهوری" توضیح بیشتری نداده، اما به نظر می‌رسد که اشاره خبر مندرج در آن، به شایعاتی باشد که طی هفته گذشته، در برخی سایت‌ها در مورد "سه شرط" محمود احمدی‌نژاد برای بازگشت به کار انتشار یافته است.
مطابق این شایعات، او بازگشت خود به نهاد ریاست جمهوری را مشروط به انتصاب رحیم‌مشایی به عنوان معاون اول، برکناری سعید جلیلی از سمت ریاست شورای عالی امنیت ملی و کنار رفتن حیدر مصلحی از وزارت اطلاعات کرده بود.
به گفته نماینده بم، آقای احمدی نژاد در بخشی از صحبت‌های دیشب خود با تاکید بر اینکه اختلافات اخیر به زودی "با انجام یک گفتگو" خاتمه خواهد یافت، اظهار داشته: "این موضوعی است که بین من و آقا است و انشاءالله حل می‌شود."
با این حال آقای غضنفر آبادی در پاسخ به این سوال خبرنگاران که "رئیس جمهوری چه زمانی سر کار خود حاضر خواهد شد"، به ذکر این پاسخ کلی بسنده کرده که "ان شاء الله به زودی سر کار می‌آیند."
آقای غضنفر‌آبادی همچنین از سخنان رئیس قوه مجریه در مورد "وجود رگه‌های انحرافی در برخی بخشهای نظام" خبر داده و از قول وی آورده است: "من جانم را برای ولایت گذاشته‌ام و اعتقاداتم به ولایت فقیه قوی‌تر از گذشته شده است."
خبر غیبت امروز وزیر اطلاعات در جلسه هیات دولت در شرایطی منتشر شده که غیبت های قبلی احمدی نژاد در جلسات دولت، در فضای سیاسی و رسانه‌ای ایران نوعی واکنش به ابقای حیدر مصلحی وزیر اطلاعات از سوی آیت الله خامنه‌ای تلقی شده بود.
منبع:بی بی سی

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به mizankhabar-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به mizankhabar@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته