-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آذر ۱۷, چهارشنبه

Latest News from Kaleme for 12/08/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



مژگان جمشیدی، روزنامه نگار، در وبلاگ خود، دیده بان محیط زیست ایران، نوشت:

اینکه عده ای مقام مسئول تصمیم می گیرند بعد از گذشت بیش از ۲۷ روز از بحران آلودگی هوای تهران، حالا کلانشهر تهران را از ارتفاعات شمیران تا شهر ری ، با ۵ تا هواپیمای آب پاش، آب پاشی کنند تا مشکل هوای آلوده را حل کنند ، واقعا خنده دار و البته تاسف آور است .

خنده دار از این جهت که آقایان انگار هنوز وسعت تهران ۱۰ تا ۱۲ میلیونی را باورندارند و انگار اصلا تا حالا رنگ و روی پایتخت را نه دیده اند و نه حتی شنیده اند ! و تاسف آور اینکه سلامت من و تو و ۱۰ میلیون شهروند دیگر امروز در دست چنین مدیرانی قرار داده شده است!

جالب است که همیشه از گذشته تا امروز کارشناسان متخصص آلودگی هوا بارها اعلام کرده اند که تهران در چنین شرایطی که مواقع بحران تجمع آلاینده ها درهوا است، بیش از هر چیز به جارو (باد )نیاز دارد تا آب (باران ). اما باز هم عده ای می پندارند حالا که باران نمی بارد پس خودمان به شیوه ایرانی باران به سر ملت می بارانیم تا آلودگی ۲۷ روزه را در محدوده ای به وسعت ۸۰۰ کیلومتر مربع از بین ببریم!

راستی ما اگه اینقدر هواپیمای آب پاش داریم که به سر تهران و ۱۰ میلیون تهرانی آب پاشیم و توهم بارش باران مصنوعی را القا کنیم، چرا از این هواپیما برای خاموش کردن برگ های کف جنگل های استان گلستان که الان ۲۳ روز است در آتش می سوزند استفاده نمی کنیم ؟!

مگه نه اینکه مسئولان محترم متولی و غیر متولی اذعان میدارند که آنچه می سوزد فقط مشتی برگ است ؟ آخه یک مشت برگ خشک اون هم در محدوده ای به وسعت چند ده هکتار که این همه دست دست کردن نداره ؟!!

وااسفا که همه هست و نیست ما ایرانیان و بخشی از موزه زنده تنوع زیستی ایران در استان گلستان ۲۳ روز است که در آتش دارد می سوزد و هنوز هم مهار نشده آنوقت مسئولان محترم به جای چاره اندیشی برای حل مشکل حریق در گلستان که راهکار عملی و اجرایی دارد ، به فکر آب پاشی تهران و تهویه هوای آسمان دانشگاه تهران هستند!!

هفته گذشته که برای بازدید از جنگل های گلستان به علی آباد رفته بودم ، دلم می خواست فریاد بزنم . فریاد بزنم از این همه ساده انگاری و ساده بینی مسئولان که آتش ۲۳ روزه گلستان را سطحی و کم براورد می کنند در حالیکه از بهشهر به سمت گرگان که می روی دیگر دود و غبار همه جا را فرا گرفته ! انگار کل استان گلستان در دود و غبار گم شده. آسمان گرگان و علی آباد درست مثل آسمان تهران در غبار و دود گم شده بود و سه هلی کوپتری هم که در کمپ اطفای حریق علی آباد بودند به دلیل نبود میدان دید ، قادر به پرواز نبودند.

اونروز داشتم با خودم فکر می کردم کاش می شد ۲۰ تا هواپیما و بالگرد فراهم کرد تا بر سر جنگل های گلستان آب بپاشند تا اونهایی که دارند می سوزند قدری خاموش شوند و آونهایی هم که روزهاست در انتظار باران به سر می برند و خشک شدند ، خیس شوند تالاقل دیگر آتش نتواند به آنها آسیب برساند . بعد با خودم فکر کردم چه فکر کودکانه ای دارم!

کاش واقعا می شد رویاهای احمقانه من به حقیقت تبدیل بشه و جنگل های گلستان را نجات بده! اما نمیدونستم وقتی به تهران بر می گردم مشابه رویای توخالی و کوته فکرانه من می شود مصوبه کمیته اضطرار! اون هم نه برای خاموش کردن جنگل گلستان بلکه برای تمیز کردن هوای تهران ، آلوده ترین شهر جهان!!


 


جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران روز سه شنبه در اقدامی ابتکاری همزمان با روز دانشجو هدایایی تأمل‌برانگیز را به دفتر فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران، ارسال کردند.

به گزارش کلمه، این هدایا شامل تابلویی از عکسهای حمله به دانشگاه تهران و کوی دانشگاه در خرداد ۱۳۸۸ و تجمع های دانشجویی در ایام پس از انتخابات است.

دانشجویان همچنین در ذیل این عکس ها از معاون اسبق وزارت اطلاعات و رئیس فعلی دانشگاه تهران پرسیده‌اند: “جناب آقای رهبر! در برابر حرمت‌شکنی کوی و دانشگاه چه کردید؟”

تصاویری از این هدایای ویژه‌ی دانشجویی را در زیر می‌بینید:


 


” در تاریخ معاصر ما جنبش دانشجویی همواره نوعی پرچم و گواه برای حرکت مردم بوده است. در روزهای تلخ بعد از کودتا و در تاریک‌ترین برهه از تاریخ ملت ما، زمانی که همه آرزوها برباد رفته به نظر می‌رسید آنچه در شانزدهم آذر ۱۳۳۲ روی داد شاهدی بود که معلوم می‌کرد روح مردم و خواسته‌های تاریخی‌شان هنوز زنده است. آن «سه قطره خون» و آن «سه آذر اهورایی» که روز دانشجو را پایه گذاشتند، اگر پس از نیم قرن هنوز از تازگی، درخشندگی و اهمیت برخوردارند، به خاطر آن است که نسبت به وجود و حیات واقعیتی عظیم‌تر در جان مردم شهادت ‌دادند. این گواهی در سال‌ها و نسل‌های پس از آن نیز از سوی جنبش دانشجویی ادامه داشت و هنوز ادامه دارد. ”

این فرازی از بیانیه شانزدهم میر حسین موسوی است. بیانیه ای که در آستانه ی شانزدهم آذر هشتاد و هشت صادر شد و میر حسین در آن حاکمان را فراخوانده بود که با درایت در جنبش دانشجویی، «دقیق ترین گزارش ها را از شکل گیری جریان های سیاسی و اجتماعی» ببینند و در خواسته ها وشعارهای دانشجویی «مظهری از واقعیت های اجتماعی» را مشاهده کنند و از هم اکنون « گردانندگان ِ فردای جامعه» را بشناسند.

یکسال از آن بیانیه گذشته است و آنچه در این سال بر جنبش دانشجویی و فعالان جنبش و نهادهای دانشجویی رفت گواه است که حاکمان و دولتمردان نه تنها این توصیه ی میرحسین را جدی نگرفته اند، بلکه آن چنان چشم و گوش خود را بر خواسته های دانشجویان بسته اند که به بیان  مجید دری، دانشجوی دربند ، جرات یک حضور واقعی در میان دانشجویان را از دست داده اند.

یکسال از آن بیانیه گذشته است، اما در این یکسال نه تنها خواسته های دانشجویی شنیده نشده است، بلکه برخورد مکانیکی و سرکوب گرانه با اصناف دانشجویی، این خواسته ها را تعمیق و عزم دانشجویان را برای رسیدن به آن ها تشدید کرده است و باز هم بعید است دولتمردان آنچه را دیروز – پانزدهم آذر هشتاد نه – در دانشگاه تهران هم رفت، ببینند و بشنوند؟ گویی کوران و کرانند و نمی دانند و نمی خواهند بدانند ..

یکسال از آن بیانیه گذشته است و جنبش دانشجویی، هنوز خواسته هایش را زندگی می کند.  در پیروزی جنبش دانشجویی و حضور زنده ی آن در جنبش سبز تردید نیست و کیست که تردیدی داشته باشد پس به مناسبت شانزدهم آذر، باز هم بیانیه ی شانزدهم میر حسین را باز خوانی می کنیم:

—–

بسم الله الرحمن الرحیم

عید سعید غدیر را به ملت مسلمان ایران تبریک می‌گویم و از خداوند متعال نزدیک شدن به آرمان‌های صاحب غدیر را برای آنان و تمامی مسلمانان جهان مسئلت می‌کنم. در این عید شیعیان برای هم برکت و بهروزی آرزو می‌کنند و از یکدیگر تحفه‌هایی را می‌طلبند که به تحقق چنین آرزوهایی کمک کند و متضمن سرانجامی نیکو برای ملت و کشور خصوصا در شرایط بحران‌زده کنونی باشد. چنین انتظاری از ما نیز هست و حتی اگر این انتظار وجود نداشت برآورده کردن آن وظیفه‌ای بر عهده ما بود. برای این منظور کاری که از ما برمی‌آید صمیمیت در خیرخواهی است، حتی اگر آن را نپذیرند، و پایداری در دوراندیشی است، حتی اگر چنین نامی بر آن نگذارند. خطرهایی بزرگ‌تر از آن در پیش است که چه ما و چه دیگران از خویشتن یاد کنیم و واقعیت‌هایی سترگ‌تر از آن در برابر قرار دارند که با نادیدن ناپدید شوند. با استمداد از لطافتی که فضای عید ایجاد کرده است و با استفاده از فرصتی که روز شانزدهم آذر به وجود می‌آورد چه چیز بهتر از پرداختن به آنچه می‌تواند داروی درد امروز باشد؛ دارویی که الزاما تلخ نیست، اگر پیشداوری‌ها را کنار بگذاریم.

روز دانشجو در پیش است. در تاریخ معاصر ما جنبش دانشجویی همواره نوعی پرچم و گواه برای حرکت مردم بوده است. در روزهای تلخ بعد از کودتا و در تاریک‌ترین برهه از تاریخ ملت ما، زمانی که همه آرزوها برباد رفته به نظر می‌رسید آنچه در شانزدهم آذر ۱۳۳۲ روی داد شاهدی بود که معلوم می‌کرد روح مردم و خواسته‌های تاریخی‌شان هنوز زنده است. آن «سه قطره خون» و آن «سه آذر اهورایی» که روز دانشجو را پایه گذاشتند، اگر پس از نیم قرن هنوز از تازگی، درخشندگی و اهمیت برخوردارند، به خاطر آن است که نسبت به وجود و حیات واقعیتی عظیم‌تر در جان مردم شهادت ‌دادند. این گواهی در سال‌ها و نسل‌های پس از آن نیز از سوی جنبش دانشجویی ادامه داشت و هنوز ادامه دارد. جامعه به دلایل بسیار گرایش‌های در حال تکوین در بطن خویش را پیش چشم کسانی که تنها به ظاهر آن می‌نگرند نمایان نمی‌کند. دگرگونی‌های بزرگ معمولا متهمند که یک‌باره روی می‌دهند و از بازیگران سیاسی فرصت هماهنگ شدن با خود را دریغ می‌کنند. البته در حقیقت هیچ تحولی دفعتا تحقق نیافته است؛ تنها بروز و ظهور تغییرهاست که شکلی دفعی دارد. در چنین شرایط گواهانی که از اعماق ناپیدای جامعه خبر می‌دهند به راستی ارزشمندند.

جنبش دانشجویی در تاریخ معاصر ما همواره حاوی ‌گزارش‌هایی از شکل‌گیری جریان‌های عمیق سیاسی و اجتماعی در متن جامعه بوده است. این نقشی است که اگر حاکمان با درایت برخورد می‌کردند می‌توانست و می‌تواند برای عبور کم‌هزینه به سمت توسعه و پیشرفت بیشترین بهره‌ها را برساند، اما آنان خشمگینانه این نشانگر ذی‌قیمت را می‌شکنند؛ آنان دوست دارند به خود تسلی دهند که حرکت‌های دانشجویی جز غوغای چند جوان پرسروصدا نیستند که اگر خاموش شوند صورت مسئله از اساس پاک خواهد شد؛ داستانی تکراری از انکار واقعیت‌ها و تلاش برای تولید و تفسیر اطلاعات مطابق میل دولتمردان که تقریبا هیچ عهد تاریخی بدون شمه‌ای از آن پایان نیافته است. ان هولاء لشرذمه قلیلون، (گفتند که) اینها گروهی ناچیزند (به قول امروزی‌ها خس و خاشاکی بیش نیستند)، و انهم لنا لغائظون، و آنها ما را به خشم می‌آورند، و انا لجمیع حاذرون، و ما همگی در آماده‌باش به سر می‌بریم، فاخرجناهم من جنات و عیون، پس خداوند آنان را از باغ‌ها و چشمه‌سارها بیرون کرد، و کنوز و مقام کریم، و از گنج‌ها و از جایگاه دلپسند.

چه تلخ است اگر پس از این همه عبرت‌های دور و نزدیک مشابه این خطا هنوز در رفتار کسانی دیده ‌‌شود؛ آنهایی که اصرار دارند بگویند مردم دیگر ساکت شده‌اند و فقط دانشجویان مانده‌اند؛ در دانشگاه‌ها هم فقط تهران ناآرام است، از تهران هم فقط دانشگاه‌های مادر هیاهو می‌کنند، آنجا هم کانون جنبش و جوشش، چند نفر جوان غریبند که اگر آنها را به اخراج از خوابگاه و محرومیت از تحصیل تهدید و محکوم کنیم داستان تمام می‌شود. خوب! تمام این کارها را کردید، پس چرا داستان تمام نشد؟ زیرا حرکت دانشجویی گواه بر واقعیت‌هایی بزرگتر از خویش است. ای کاش قدر آن را می‌دانستند، از پیش‌آگهی‌هایی که درباره تحولات دور و نزدیک می‌دهد درس‌ می‌گرفتند و خود را با این تغییرات هماهنگ می‌کردند، خصوصا اینک که دانشجویان نه مستوره‌ای کوچک از مردم، که یکی از وسیع‌ترین و فعال‌ترین قشرها را تشکیل می‌دهند. درحال حاضر از هر بیست ایرانی یک نفر دانشجوست. متصدیان امور اگر پیش از این به نقش آنان به عنوان گواه فردا توجه کرده بودند اینک در چنین بحرانی قرار نداشتند.

البته این یک قاعده دوسویه است. حرکات دانشجویی هم به اندازه‌ای که از تمایلات واقعی جامعه خبر بدهند نیرومند و ریشه‌دارند، زیرا قدرت نهادهای اجتماعی در گرو پایبندی به ضرورتی است که آنها را ایجاد و ایجاب می‌کند. نسل ما آن زمان که در حرکات دانشجویی شرکت داشتیم به روشنی می‌دید که پیوند با متن جامعه تا چه حد در توانایی‌هایش موثر است. در آن زمان گرایش‌های بسیاری میان دانشجویان به چشم می‌خورد. اگر انجمن‌های اسلامی از همه قوی‌تر بودند به خاطر آن بود که از واقعیت‌‌های اجتماعی بیشتر نمایندگی می‌کردند.

بسیاری از فعالان دانشجویی امروز، گردانندگان فردای جامعه خواهند بود و این دلیلی مضاعف است تا مظهریت از واقعیت‌های اجتماعی را از دست ندهند . قدرت و سرزندگی آنها در گرو این رمز است. راز موفقیت سیاستمداران نیز همین است. آنها تا اندازه‌ای که بتوانند خواست‌ها و تمایلات جامعه را بشناسند و با آنها منطبق شوند، بلکه تجلی و گواه آنها قرار بگیرند، قادرند به کشور خود خدمت کنند، یا لااقل قدرتمند باقی بمانند. و این تصور که کسی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند به رغم گرایش‌های مردم بر آنان حکومت کند بیشتر از یک توهم نیست. حتی زمانی که یک دولت موفق می‌شود با تکیه بر نیروی سرکوب موجودیتش را حفظ ‌کند فی‌الواقع از انطباق خود با آمادگی جامعه برای تمکین در برابر زور ارتزاق کرده است، گرچه این تمکین هم تا ابد نمی‌پاید.

جامعه ما اینک شگرف‌ترین تحولات را تجربه می‌‌کند؛ بعد از حوادثی که چند ماه گذشته به خود دید کیست که بتواند این حقیقت را انکار کند؟ ماهیت دقیق این دگرگونی چیست؟ این بزرگترین سوال برای ما و برای مخالفان ماست. آنان نیز اگر بدانند که چه رویداد عظیم و مبارکی در راه است، کلاه‌خودها و چوب‌دستی‌هایشان را کنار می‌گذارند و به دنبال ابزارهایی برای پرستاری از این گیاه پاک که در خاک ما جوانه زده است می‌روند.

در میان زیبایی‌های بسیاری که روزهای پیش از انتخابات را نورانی می‌کرد زیباترین پدیده جمع شدن مردمی از سلیقه‌های گوناگون گرداگرد هم بود. آنها برای آن که به این کار موفق شوند تفاوت‌ها و تنوع‌هایشان را کنار نمی‌گذاشتند، بلکه به رسمیت می‌شناختند. کسی لازم نمی‌دید که برای شرکت در این یکرنگی هویت خویش را از دست بدهد و دیگری شود. در آن یگانه‌شدن‌ها حظی وجود داشت که فطرت‌هایمان می‌پسندید. آن زنجیره‌های سبز انسانی که شهرهای ما را فرا گرفت نمایشی تهی از حقیقت نبود. قرار نبود بعد از آن که از پل گذشتیم به سرنوشت یکدیگر اهمیت ندهیم و جان‌‌هایمان نمی‌خواست که پس از چشیدن طعم آن یگانگی از نو پراکنده شویم. چنین چیزی بدون تردید نشانه‌ای از طلوع بزرگی و رشد در حیات یک ملت است.

بزرگی یک ملت در ثروتمند بودن یا قدرتمند شدن نیست؛ اینها فقط بخش کوچکی از آثار آن است. بزرگی یک ملت در عظمت جان اوست. بزرگی به آن است که بتوانیم امور ظاهرا ناسازگار را با هم داشته باشیم. خانه کوچک مکانی است فقط برای «من»، اما در خانه بزرگ برای دیگران هم جا وجود دارد. کارفرمایی که جانش کوچک بود فکر می‌کرد جز با تجاوز به حقوق کارگران نمی‌تواند مالی بیندوزد، حال آن که کارآفرین بزرگ تنها راه سود بردن را سود رساندن می‌بیند. همین‌گونه است تفاوت کارگر کوچک و کارگر بزرگ. به هزار دلیل تنها راه بهره‌مند شدن این است که همه با هم بهره‌مند شوند، اما کسانی که کوچکند ظرفی ندارند که در آن دیگری هم بگنجد. همچنین است تفاوت دینداری که بزرگ است و دینداری که کوچک است. دیندار بزرگ امام صادق (ع) است که در خانه خدا می‌نشیند و با منکر خدا حکیمانه گفتگو می‌کند. حقیقت خانه خدا همان قلب اوست که برای همگان جا دارد و برای همه حق قائل است؛ حق زیستن، حق شنیدن، حق برگزیدن، حق اشتباه کردن، حق بزرگ بودن. آری بزرگ بودن، و الا بزرگ به کوچک چه کار دارد؟ غیردیندار را در جایگاهی می‌بیند که می‌تواند به زیبایی‌های دین رو کند، اگر نتوانسته‌ است حقیقتی را بیابد احتمال درک آن را از سوی دیگری نادیده نگیرد، یا می‌تواند کوچک باشد و هر چیزی را که نچشیده است انکار کند؛ هر چیزی را که درک نمی‌کند ترک کند و بی‌آن‌که بنشیند و برای فهمیدن گوش بدهد، عقاید دیگران را بی‌اساس بخواند.

ملت ما اینک دارد نشانه‌های بزرگی خود را به نمایش می‌گذارد؛ آن تحول شگرفی که جامعه ما در تکاپوی تجربه آن است این است. البته چیزی که اهمیت دارد خود این بزرگی است و نه نشانه‌های آن. نشانه‌هایش را باز می‌گوییم تا خود آن را باور کنیم که چونان بهار از راه می‌رسد و حیات ما را دیگرگون می‌کند؛ تا به مبارکی آن ایمان بیاوریم و از تغییراتی که ایجاد می‌کند نترسیم. این همان رشدی است که انقلاب ما به امید آن بنا نهاده شد. چندی گذشت و از آن غافل شدیم، ولی پروردگارمان غافل نشد. بذری را که سی سال پیش از این با هزار امید در خاک خود کاشته بودیم پرورش داد تا اینک که جوانه‌هایش را پیش‌رویمان قرار داده است.

نشانه‌های بزرگی یک ملت شبیه به صفاتی است که از یک انسان رشید انتظار می‌رود. کسی که آرمان ندارد هیچ نمی ارزد، اما کیست که بتواند در عین آرمان‌گرایی ارتباط خود را با واقعیت‌ها از دست ندهد؟ یک انسان رشید؛ و یک ملت بزرگ. اگر مردم علیرغم تمامی صحنه‌های تلخی که در این چند ماهه دیده‌اند همچنان اجرای بدون تنازل قانون اساسی را شعار محوری خود می‌دانند به آن خاطر نیست که اگر چیز دیگری بخواهند به آنها داده نمی‌شود. تنها و تنها حکمت و واقع‌بینی مردم بود که اجازه نداد رفتار زشت حاکمان به واکنش‌های عصبی و لجام‌گسیخته بیانجامد.

به عنوان مثالی دیگر صفت شجاعت را در نظر آورید. شهامتی که یک انسان رشید (مثلا یک پدر در دفاع از فرزندش) نشان می‌دهد همراه با هیاهو نیست، مانع از دوراندیشی و مستلزم قبول هزینه‌های بی‌دلیل نیست، اما هول‌انگیزتر و اثرگذارتر از زور بازوی دیگران است. آیا مشابه این کیفیت‌ را در شجاعتی که مردم ما به نمایش می‌گذارند مشاهده نمی‌کنید؟

به عنوان مثالی دیگر انعطاف یک انسان رشید به معنای وادادگی نیست، بلکه بدان معناست که او برای رسیدن به مقصود خود پر از راه‌حل‌های گره‌گشاست. در طول شش ماه گذشته هر روز روزنه‌هایی که مردم می‌گشودند بسته می‌شد و آنان هربار بدون آن که به رودررویی کشیده شوند یا آرمانشان را کنار بگذارند راه‌‌‌‌حل‌های جدید خلق می‌کردند.

به عنوان مثالی دیگر به صبر و متانتی که در حرکت مردم وجود دارد نگاه کنید؛ خواسته‌هایشان را چنان با حوصله‌ای زندگی می‌کنند که گویی می‌توانند صد سال آنها را زندگی کنند؛ حوصله‌ای که مخالفانشان را خسته کرده است، حوصله‌ای که از رشد حکایت می‌کند.

و به عنوان مثالی دیگر انسان رشید کسی است که اعتماد به نفس دارد؛ یعنی نسبت به ارزش‌های وجودی خود آگاه است. برای زمانی طولانی ما این‌گونه نبودیم. سرهای ما فروافتاده بود. دو قرن وابستگی خودباوری را از ملت ما گرفته بود، تا این که انقلاب ترمیم این باروی فروریخته را آغاز کرد. ولی آیا بلافاصله به این هدف رسیدیم و عمق روح خود را از آن لطمه‌های تاریخی پاک کردیم؟ پس چرا وقتی هنرمندانمان در جهان مورد تحسین قرار می‌گرفتند متعجب می‌شدیم؟ انگاری احتمال هم نمی‌دادیم که از ایرانی هنری سر بزند، یا اگر بدبین بودیم بی‌باور به آن که ممکن است کمترین نکته قابل‌ستایشی در ما وجود داشته باشد به دنبال ردپای توطئه می‌گشتیم. آیا اگر یک انسان رشید هم مورد تحسین قرار گیرد این‌گونه واکنش‌ نشان می‌دهد؟ یا او از فضائل خویش آگاه است، به قدری که تمجید‌ها نه جانش را ذوق‌زده می‌کند و نه مسیرش را تغییر می‌دهد. در چند ماه گذشته ملت‌ها ایرانیان را بسیار ستودند، اما واکنش مردم ما را در مقابل این تحسین‌ها با گذشته مقایسه کنید تا ایمان بیاورید که جان جامعه ما دارد نشانه‌های عظمت را تجربه می‌کند.

در سند چشم‌انداز بیست ‌ساله آمده است که ایران باید در سال ۱۴۰۴ قدرت اول منطقه باشد. آیا قرار است در آن سال ما به منطقه و جهان راست بگوییم که قدرت بزرگی هستیم یا دروغ بگوییم؟ ‌آیا قرار است در حالی که هنوز بزرگ نشده‌ایم لباس‌های بزرگ بپوشیم تا عظیم به نظر برسیم؟ آیا قرار است در سطح کشورهای منطقه طرح‌های عمرانی نیمه‌کاره افتتاح کنیم، یا سفرهای شکست‌خورده‌مان را با امدادهای رسانه‌ای پیروزی بنامیم، یا خود را کانون دائمی جنجال‌ها قرار دهیم، یا با تحقیر دیگران و توهین به آنان ادعای عظمت کنیم؟ یا قرار است واقعا قدرتمند باشیم؟ این سوال را از آنجا می‌پرسم که یک کشور تنها زمانی بزرگ است که ملتی بزرگ داشته باشد.

دعایمان مستجاب شد و ملت با تکیه بر زانوان خود به بلوغ و رشدی که شایسته او بود رسید، منتهی مشکل آن است که یک ملت بزرگ نمی‌نشیند تا در روز روشن رایش را ببرند و هیچ نگوید. یک ملت بزرگ انتخابات درجه دو انتصابی را تحمل نمی‌کند. وقتی که یک ملت بزرگ می‌شود دیگر خدمتگزارانش اجازه ندارند به او بگویند چه باید بخورد و کجا باید برود و چه کسی را برگزیند و به چه چیز و چه کس اعتماد کند. یک ملت بزرگ از شورای نگهبان انتظار دارد آنها را قانع کند که تقلبی در انتخابات روی نداده است، نه آن که تنها یک ادعا پیش رویشان بگذارد و ادعای خود را باطل کننده انبوهی از مشاهدات و مستندات بداند.

از ما می‌خواهند که مسئله انتخابات را فراموش کنیم، گویی مسئله مردم انتخابات است. چگونه توضیح دهیم که چنین نیست؟ مسئله مردم قطعا این نیست که فلانی باشد و فلانی نباشد؛ مسئله‌ آنها این است که به یک ملت بزرگ بزرگی فروخته می‌‌شود. آن چیزی که مردم را عصبانی می‌کند و به واکنش وا می‌دارد آن است که به صریح‌ترین لهجه بزرگی آنان انکار می‌شود.

مگر نمی‌خواهید که ما نباشیم و شما باشید؟ راهش توجه به این واقعیت است؛ مردم با زید و عمرو عهد اخوت ندارند و آن کسی را بیشتر می‌پسندند که حق بزرگی آنان را کامل‌تر ادا کند. این مسئله‌ای است که توجه به آن نه فقط گره انتخابات، که هزار گره دیگر را نیز می‌گشاید. و اگر بنا باشد حل نشود آرزو کنید که دامنه‌های مشکل در یک انتخابات، محدود بماند.

برادران ما! اگر از هزینه‌های سنگین و عملیات عظیم خود نتیجه نمی‌گیرید شاید صحنه درگیری را اشتباه گرفته‌اید؛ در خیابان با سایه‌ها می‌جنگید حال آن که در میدان وجدان‌های مردم خاکریزهایتان پی در پی در حال سقوط است. ۱۶ آذر دانشگاه را تحمل نمی‌کنید. ۱۷ آذر چه می‌کنید؟ ۱۸ آذر چه می‌کنید؟ چشمانی را که در صحن دانشگاه به رزمایش‌های بی‌فایده افتاده و آنها را نشانه ترس یافته چگونه تسخیر می‌کنید؟ اصلا همه دانشجویان را ساکت کردید؛ با واقعیت جامعه چه خواهید کرد؟

اینها سخنانی است که ما از روی خیرخواهی می‌گوییم و شنیده نمی‌شود. اگر می‌شنیدند راه پیروزی خیلی نزدیک می‌شد؛ آن پیروزی را می‌گویم که عبارت از غلبه یک حزب نیست، بلکه فراگیر شدن بلوغ یک ملت است؛ آن پیروزی که انسان‌ها را همچون جوانه‌های یک مزرعه یکی یکی و گروه گروه بزرگ می‌کند و بی آن که لازم باشد هویت خود را از دست بدهند سبز می‌کند، تا جایی که خود زندانبان از کارهایی که می‌کند خجالت بکشد.

اخیرا شنیدم بسیج دانشجویی یکی از دانشگاه‌ها در مراسم خود برای مخالفان هم فرصت سخن گفتن قرار داده است؛ این یک شروع خوب است. یا شنیدم که در عید غدیر مخالفان مردم به یکدیگر شال سبز هدیه می‌دهند. از دیدگاهی که این همراه شما می‌نگرد این را بزرگترین عیدی است. زیرا این ما نبودیم که سبز را انتخاب کردیم، بلکه سبز بود که ما را برگزید. آیا ممکن است که این رنگ، برادران ما را نیز برگزیند؟ آری ممکن است، زیرا ذی‌جود کسی است که به حیله حیله‌زننده نگاه نمی‌کند، و راه سبز شدن بر هیچ کس بسته نیست.

میر حسین موسوی

۱۳۸۸/۰۹/۱۵


 


السلام علیک یا ابا عبدالله

هنوز آسمان را تا این که به رنگ سرخ بنشیند، فاصله ای هست . در هیچ کجای زمین اینچنین خاکی نیست که توان تحمل میخ های خیمه های تو را داشته باشد . عمودهای زمین ، زیر سقف آسمان برپا شده اند و چادرهای سیاه تنها سرپناهی است که کودکان تشنه را از چشم های تیز آفتاب می گیرد. گرم است ، آنچنان که لب ها را با آب نسبتی بیش از گذشته باید ! تا ترک های عمیق بر نازکی پوست کودکان متولد نشوند. اینجا آخر زمین است که عمودهای زمین را زیر سقف آسمان فرو کرده اند.

خیمه ها بر پا شده و خورشید از پوست صورت دختران معصوم رو میگیرد تا نیایش نوران اش را در زمینی خشک به باران بنشیند . اینجا قلب تپنده کارزار است و کودکان تشنه عباس مانده اند که علقمه را در خشکی بگنجاند و همه اقیانوس ها را سیراب کند .
کودکان عموی خود را تشنه اند.

مشک روی شانه ، زره پوش ، سوار است ، عباس سعی اش را از خیمه ها آغاز کرد . رو به سوی رودی که همه یقین داشتند سراب نیست در مقابل دیدگان دریایی اش! نه یک بار که هفت مرتبه آغاز خویش را به انتهایی دوباره رساند و باز تکرار ….

مرتبه اول دست راست ، مرتبه دوم دست چپ ، چشم ها ، پشت و پناه حسین و تیرها ، عمود آهنین و در آخرین مرتبه ، بر بلندای مشکی سوراخ شده به سجده افتاد. تاریخ این هروله را فراموش نخواهد کرد!

بند بند شد و تکه تکه !
آیه آیه شد. کوچکی از مصحفی کبیر!
اعوذبالله را نمی دانم ولی شاید بسم الله همین گرمای صحرا باشد و ناله کودکان تشنه

آیه اول …قسم به فواد…. به دل …به تپیدن های بی قرار
قسم به درد …به بغض …به فریاد بی امان.
آیه دوم … مشکی سوراخ ، دلی شکسته ، رنگی پریده .
آیه سوم …نگاه هراسان بچه ها ، صدای العطش خیمه ها !
کسی صدا میزند برادر ! مردی بی تاب و قرار ، صحرا را به زیارت دو دست می دود !
پرچمی بر زمین می افتد ، عمود خیمه ای پایین می آید . آسمان روی سر زمین خراب می شود
.
آیه چهارم … و چیزی درون صحرا جریان دارد. شاید دم ! شاید غم !
آیه پنجم … پشت خمیده حسین ، علم روی زمین ، نبرد تمام شد!

آیه آخر … گوشواره های دخترکانم را در آورید . پیراهن کهنه من را بیاورید !
آیه ، آیه می شوم !


 


علی شکوری راد

از سال ۳۲ که ۱۶ آذر خلق شد و در تاریخ این مرز و بوم ثبت شد، سالروزش. همواره داستان‌هایی داشته است و هنوز هم دارد. این روز اولین اعلام موجودیت (مبارزه) علیه رژیم دست‌نشانده شاه پس از کودتای امریکایی ۲۸ مرداد بود که توسط دانشجویان دانشگاه تهران رقم خورد. در یک سوی این روز امریکا و رژیم دیکتاتوری پهلوی بودند و در سوی دیگر دانشجویان مبارز که از آن زمان تاکنون بر سر هویت آنان بحث و گفت‌وگو است. حزب توده مدعی بودند دو نفر از آن سه آذر اهورایی، بزرگ‌نیا و قندچی هوادار آن حزب بوده‌اند و شریعت‌رضوی یعنی برادرخانم معلم شهید دکتر شریعتی را برای مذهبی‌ها باقی گذاشتند.

از قرائن برمی‌آید همین هویت ایدئولوژیک را باید برای این سه شهید پذیرفت. پیش از انقلاب اسلامی اگرچه این روز توسط همه دانشجویان، بزرگ داشته می‌شد اما چپ‌ها (مارکسیست‌ها) بیش از همه خود را صاحب این روز می‌دانستند. پس از پیروزی انقلاب به‌رغم اینکه این روز در تقویم رسمی کشور روز دانشجو نامیده شد اما چون در دل خود، هم مبارزه با امریکا را داشت هم مبارزه با نظام حاکم، چپ‌ها بیش از گذشته به بزرگداشت آن همت می‌‌کردند چرا که با نظام اسلامی حاکم نیز سر سازگاری نداشتند.

۱۶ آذر به خصوص پس از تسخیر لانه جاسوسی امریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و خلق ۱۳ آبان که جهت‌گیری مبارزاتی دانشجویان به سمت امریکا را بیش از ۱۶ آذر نمایش می‌داد، به محاق رفت و تا سال‌ها دوقطبی ۱۳ آبان- ۱۶ آذر دارای وجه مشترک مبارزه با امریکا در سطح بین‌الملل بودند اما دارای دو تفاوت اساسی نیز بودند؛ یکی در هویت ایدئولوژیک قهرمانان و دیگری در وجه مبارزه داخلی. ۱۳ آبان برخلاف ۱۶ آذر دارای پیام مبارزاتی با قدرت حاکم در داخل نبود بلکه در جهت تقویت و تثبیت آن بود.

تا پایان جنگ گفتمان ۱۳ آبان گفتمان غالب در جهت‌گیری‌های دانشجویان بود اما پس از پایان جنگ و رحلت حضرت امام الهام‌بخش دانشجویان پیرو خط امام در جهت‌گیری‌ ضدامریکایی آنان بودند و بی‌مهری‌هایی که نسبت به این دانشجویان آغاز شد و به دنبال آن، ۱۳ آبان هر سال کمرنگ و کمرنگ‌تر شد، ۱۶ آذر دوباره رنگ گرفت و از محاق بیرون آمد. به یاد دارم آن زمان ما در دفتر تحکیم وحدت هر سال شاهد محدودیت‌های بیشتری از سوی سازمان تبلیغات اسلامی که برگزارکننده مناسبت‌ها در کشور بود، بودیم به طوری که چند سال بین دفتر تحکیم وحدت و شورای هماهنگی تبلیغات بر سر اینکه چه کسی مراسم این روز را برگزار کند، دعوا و چالش جدی وجود داشت. البته هر بار دفتر تحکیم وحدت غلبه می‌کرد، چون جمعیت دانشجویان با آنها بود. اما شورای هماهنگی تبلیغات نیز با گسیل دانشجویان مراسم دیگری برگزار می‌کرد تا آنکه حتی یک بار سخنران دعوت شده از سوی این شورا در مراسم ۱۳ آبان اعلام کرد دانشجویان مسلمان پیرو خط امام اکثراً شهید شده‌اند و دیگر وجود خارجی ندارند.

به هر حال بزرگداشت ۱۳ آبان پس از چند سال دولتی شد و دانشجویان نیز از آن کنار گذاشته شدند. و بیشتر دانش‌آموزی شد. به همین دلیل ۱۶ آذر بار دیگر مورد توجه دانشجویان انجمن‌های اسلامی که عمده‌ترین تشکل رسمی در دانشگاه‌ها بودند قرار گرفت. اینک که دانشجویان مورد بی‌مهری قرار گرفته بودند، ۱۶ آذر علاوه بر نماد مبارزه با امریکا برای آنان، نماد انتقادهای داخلی نیز بود. در این برهه تلاش شد سالروز شهدای هویزه در جنگ تحمیلی را که شهید حسین علم‌الهدی و تعداد دیگری از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بودند، جایگزین ۱۶ آذر کنند اما این تلاش نیز به جایی نرسید و ۱۶ آذر به همت انجمن‌های اسلامی دانشجویان زنده ماند. تلاش‌هایی نیز توسط برخی از جریانات دانشجویی صورت گرفت تا وجه ضدامریکایی این روز را تحـت‌الشعاع وجه دیگری قرار دهند که این تلاش نیز حاصل چندانی نداشت.

دردسر رسانه‌های رسمی این است که از سویی می‌خواهند در مبارزه‌ای که با امریکا دارند، از این روز استفاده کنند ولی قهرمانان این روزها نسبتی با آنها ندارند. شهدای روز ۱۶ آذر از نظر اعتقادی با آنها همساز نیستند. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام نیز که ۱۳ آبان را خلق کردند، عمدتاً در زمره منتقدین وضع موجود هستند. به همین دلیل در تبلیغات رسمی صدا و سیما یاد و نامی از قهرمانان این دو روز مشاهده نمی‌کنیم.

۱۶ آذر در این میان بیش از ۱۳ آبان این دوگانگی را به منصه ظهور می‌رساند. به همین دلیل در سال‌های اخیر برخی تشکل‌های دانشجویی، سعی کرده‌اند پیشتاز گرامیداشت این روز باشند و برنامه‌هایی را برای آن تدارک ببینند. هویت دوگانه این روز موجب شده هر جناحی از منظر خود آن را گرامی بدارد و کسی با آن مخالفت نکند. به هر حال ۱۶ آذر را گرامی می‌داریم.

منبع: شرق


 


حجت شریفی

هوا آلوده شده است . دیگر نه هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و نه چو بر می آید مفرح ذات . آخر مگر دی اکسید و مونوکسید کربن با بوی بنزن هم می تواند ممد حیات و مفرح ذات باشد؟ درجه آلودگی هوا از حد بحران هم خارج شده ، نه اینکه روزهای پیش و سالهای پیش هوا خیلی تمیز بود نه ولی الان دیگر از حد بحران هم خارج شده ، همه مانده اند معطل که چه کنند با این هوای آلوده آذر ماه ۸۹؟ و از من در این ۱۶ آذر آلوده هوا، خواسته اند که از ۱۶ آذر بنویسم ، روز دانشجو!

۵ سال حضور مداوم در بطن جنبش دانشجویی و ۵ سال ارتباط مستقیم و نزدیک با این جنبش و ۵ سال ارتباط دورادور با آن ، قلقلکت می دهد خودبه خود که روز دانشجو باز فیلت هوای هندوستان کند وبلند بلند مرور کنی خاطراتت را ، هرچند تصمیم گرفته ای در این هوای آلوده کاری نکنی ، چیزی ننویسی و گزک ندهی به دست این و آن که سیم جیمت کنند . ولی نمی گذارد این ۱۶ آذر ، وادارت می کند که به یاد بیاوری ۱۶ آذرهایت را در این ۱۵ سال!

و آن روز واقعا روز دانشجو بود ، و دانشجو ، دانشجو بود . برای اولین بار هم انگار تریبونهای رسمی ( نمی دانم چرا؟ ) به رسمیت شناخته بودند دانشجو را ! هرچند فردای آن روز پشیمان شدند از این کار و شروع شد فحاشی ها ولی آن روز واقعا روز دانشجو بود . حتی تلویزیون هم پخش کرد این روز دانشجو را !

۱۶ آذر سال ۷۹ ، آمده بودیم اما ، اما چه قدر زرد و پژمرده ،اما نه اینکه دل سپرده باشیم به پائیز، به گمانم هوا سرد شده بود ، آخر بس که کتک خورده بودیم ، بس که کتک زده بودند دانشجو را در ۱۸ تیر ۷۸ ، در تابستان داغ الاشتر . پاسخ سوالهای ۱۶ آذر ۷۷ امان را گرفته بودیم . با حمله شبانه به خوابگاههایمان ،رمقی نمانده بود دیگر ، سخنران هم دیگر رمقی نداشت ، از خم طره او هم گشایشی نشده بود ، نه که رو نشده باشد قتلهای زنجیره ای ، نه اینکه عامل و آمر قتلها رسوا نشده باشند که کوس رسوایی قاتلین گوش فلک را هم کر کرده بود ، اما دانشجو تحقیر شده بود . آن همه کتک خورده بود بعد دعوا را برایش رسانده بودند سر یک ریش تراش . هوا پر بود از تهدید ، توهین ، تحقیر. آن روز هم روز دانشجو بود اما هوا سرد بود.

۱۶ آذر ۸۱، دیگر از سرما تیریک تیریک می کردی ، سرما پشت سرما ، دیگر برای روز دانشجو هم دانشجو محرم نبود ، سرمای آن روز بد جوری آدم را یاد سرمای انفرادی ۳۸۰ روزه علی می انداخت . همین دو هفته قبلش بود که استادمان را به اعدام محکوم کرده بودند تا دیگر هوس ۱۶ آذر و روز دانشجو نکنیم . همین هفته قبلش بود که بزن بهادر ها ریخته بودند در دانشگاهمان که بزنندمان و زدند، یادش به خیر چه کتکی خوردیم . روز دانشجو هم کتک خوردیم ، این بار تریبون را روی سرمان شکستند . چه می شد کرد روز دانشجو بود دیگر ، پذیرفته بودیم که زیاد سوسول نباشیم ، دیگر دانشجو و خاتمی هر کدام راه خود را می رفتند ، یکی این طرف و دیگری آن طرف . نمی دانم نمی شداگر می خواستیم هر کدام راه خودمان را برویم لا اقل دو راه موازی یا حداقل متنافر را می رفتیم ؟ افسوس که هر دو کم حوصله بودیم وکم طاقت ، بیشتر از آنکه بشنویم و عمل کنیم، حرف می زدیم و حرف . شاید راه حیاتمان را اینگونه یافته بودیم در آن شلوغی و صدا . آن روز هم ولی روز دانشجو بود ولی همهمه بود و شلوغی . دیگر صدا به صدا نمی رسید . اگر هم می رسید گوشهامان شنوایی اش کم شده بود .

۱۶ آذر ۸۳، امروز را دیگر نمی دانم چه روزی بود ؟ دیگر همه کر بودیم . همه حرف می زدند برای ثبت در تاریخ و فقط برای ثبت در تاریخ !! کسی برای درد آن روزش حرفی نمی زد ، هر کس ساز خود را میزد هم دانشجو و هم خاتمی . آنهم سازهای ناکوک و هر آهنگی هم که می شنیدی بد آهنگ بود . ولی نه ! نه ! آن روز هم روز دانشجو بود . روز دانشجو بود که می شد جلو خاتمی ایستاد ، حالا درست یا غلطش مهم نبود میشد هنوز به رییس جمهور بد و بیراه هم گفت اما به خاطرش زندان نرفت ( هر چند تهدید هم شدند دانشجویان به اینکه بیرونشان می کنند از سالن ) اما آن روز روز دانشجو بود و کسی از دانشگاه بیرون نشد. ولی افسوس که همه آن روز تعادل عصبی اشان را از دست داده بودند ، هم سخنران عصبانی بود و هم دانشجو ولی باز میشد در هوای آن روز نفس کشید ، می شد فریاد زد ، می شد سرود خواند ، هر چند بی لبخند اما هنوز آزادی سرودی می خواند .

۱۶ آذر ۸۸ ، امروز هم جمع بچه ها جمع است انگار ! دسته دسته صدای بچه ها را می شنوم که می آورندشان به انفرادی های اوین . گوشم را تیز می کنم تا بلکه صدای آشنایی می شنوم؟ این صدا را که خوب می شناسم . صدای میلاد است . آن یکی هم که صدای همشهری امان مجید است .صدای سعید هم قابل تشخیص است . بقیه را نمی توانم تشخیص بدهم . البته همه اشان را که نمی شناسم ولی چون امروز آورده اندشان به میهمانی اوین ، حتما دانشجو هستند .چه شوری به پا کرده اند در راهرو سوت و کور انفرادی های ۲۴۰ !می دانم دارند تاوان شعارهای صبح را میدهند که صدایشان با آن همه فاصله می آمد داخل سلولهامان . امروزهوای سرد پائیزی پرشده بود ازالله اکبر با بوی گاز اشک آور و دود که حتی داخل سلول هم این گاز اشک آور قلقلک می داد چشمانت را.امروز هم روز دانشجو است.

۱۶ آذر ۸۹ ، همه در شش و بش اینکه تعطیلشان کنند بروند خانه بشینند پای ماهواره، فارسی وان ببینند یا چه می دانم فوقش، من و تو وان شروع بشود، شو آکادمی گوگوش را تماشا کنند ، چه می شود کرد دیگر هوا آلوده است . دیگر آلودگی هوا جایی نه برای سوال باقی می گذارد و نه برای هوای تازه ، هواشناسی هم اعلام کرده به این زودی ها خبری از بارانی ، یا حتی نسیمی هم نیست دیگر ، هوا آلوده است . نمی دانم ! شاید امروز دیگر روز دانشجو نیست!؟

گفتم در این روز که برای من و برای همه آنها که همراهمان بودند در این سالها نوستالژیک بود ، باز خوانی کنم نقاط قوت و ضعف جنبش دانشجویی را ، آسیب شناسی کنم اشتباهات جنبش دانشجویی را از دیدگاه خودم. گفتم اشتباهات نسل خودمان را بگویم تا نسلهای بعد دیگر تکرار نکنند آن اشتباهات را ، گفتم بنشینم به یاد قدیم راهکار پیشنهاد بدهم برای جنبش دانشجویی امان به واسطه تجربه اندوخته ام در این ۱۵ سال و گفتم …. . اما آخر مگر می شود صدای پر سوز گیتار و حنجره پر فریاد پارسا را شنید که برای پدرش می خواند وبعد احمد آقا را که ۱٫۵ سال است در زندان رجایی شهر اسیر مانده را به نقد کشید؟ مگر می شود عبداله را الان با آنهمه رنجی که برده نقد کرد در میانه دربندی ؟ بهاره را با چه رویی نقد کنم در حالی که ۹ سال حبسش را در اوین روز به روز شماره می کند ؟ اصلا برای که بنویسم ؟ برای میلاد که هنوز هم نمی دانم تاوان چه را می دهد در کنج اوین با آن جثه نحیف؟ برای سیاوش ؟ برای علی ؟ برای مجید؟ برای ضیا ؟ برای مهدیه ؟ برای حسن ؟ برای ….؟برای که بنویسم ؟ و چه بنویسم ؟

نه! نه! امروز نقدشان نمی کنم و عملکردشان را زیر سوال نمی برم و تا اطلاع ثانوی تا آزادی همه این عزیزان راهکار هم نمی نویسم و تحلیل هم نمی کنم اما یادشان را مدام مرور می کنم و روزشان را باز هم یادآوری می کنم .آری! امروزهم روز دانشجو است . روز دانشجو گرامی باد

به یاد زلف نگون سار شاهدان چمن
ببین در آینه جویبار گریه بید

منبع: روزنامه شرق، شانزدهم آذرماه


 


کلمه – گروه اقتصادی: در حالی که دست و پنجه نرم کردن مردم تهران و شهرهای بزرگ کشور با آلودگی هوا وارد دومین هفته شده است، دولت همچنان به دنبال اجرای طرحهایی است که مورد تمسخر کارشناسان قرار گرفته است، اما دو نماینده مجلس فاش کردند که یکی از مهمترین عوامل آلودگی اخیر و کم‌سابقه هوای تهران، تولید و عرضه بنزین غیر استاندارد بوده است.

به گزارش کلمه، چندی پیش که دولت احمدی نژاد ادعای خودکفایی در تولید بنزین را مطرح کرد، بسیاری از کارشناسان، و به تبع آنها افکار عمومی، این ادعا را مورد تمسخر قرار دادند و پیامک‌های جوک درباره آن بین مردم دست به دست شد. اما چیزی نگذشت که اظهارات گوشه و کنار برخی نمایندگان و کارشناسان نشان داد در پشت این ظاهر کمیک و خنده‌دار، واقعیت تراژیک و اسف‌باری به نام بنزین سرطان‌زا وجود دارد که در هیاهوی تبلیغات دولت برای مقابله ادعایی با تحریم‌های بین‌المللی، پنهان می‌شود.

در آن زمان، فاش شد که بنزین تولید داخل که مقامات دولتی پیش از بلند شدن صدای منتقدان و افشای پشت پرده آن، ادعای خود را تا صادرات این بنزین تولیدی هم پیش برده بودند، در واقع نه تنها به بهای تعطیلی صنایع پتروشیمی و عوارض آن تمام می‌شود، بلکه محصول آن هم بیماری‌زا و خطرناک است و تولید سرطان می‌کند.

اما اکنون مشخص شده که ماجرای آلودگی هوای تهران و دیگر شهرهای بزرگ نیز همانند ماجرای تولید بنزین، ظاهری خنده‌دار دارد اما واقعیتی تکان‌دهنده در پس آن نهفته است. این واقعیت چیزی نیست جز نقش آنچه دولت و نمایندگان متحدش، «مایه افتخار ملی» می‌نامیدند در آلودگی هوای تهران که ظاهری‌ترین پیامدهای آن را می‌توان در بالا رفتن آمار مرگ و میر و پر شدن تخت‌ها در بخش‌های سی‌سی‌یو بیمارستان‌ها دید.

بنزین غیر استانداردی که دولت احمدی نژاد برای مصرف تبلیغاتی و مقابله ادعایی در داخل کشور تولید کرده، علاوه بر سرطان‌زا بودن، عامل اصلی آلودگی هوای تهران هم معرفی شده است.

محسن نریمان، نماینده بابل، در گفت‌وگو با خانه ملت در این باره فاش می‌کند که: “آلودگی هوای تهران به صورت یه روال غیر عادی در حال افزایش است و بنزین های غیر استانداردی که در تهران استفاده می شود موجب افزایش این آلودگی هوا شده است.” او همچنین به پرداخت نشدن بودجه دو میلیارد دلاری مترو توسط دولت به خاطر اهداف سیاسی اشاره و تاکید می‌کند که: “منشا بخش زیادی از این آلودگی های به وجود آمده در هوا دولت است.”

انوشیروان محسنی بندپی، نماینده نوشهر و چالوس، هم به خانه ملت می‌گوید: “در سال ۷۴ قانونگذار قانون مبارزه با آلودگی هوا را تصویب کرد، در برنامه چهارم توسعه نیز بر این موضوع تاکید شد و دولت و وزارت نفت مکلف به ارائه سوخت استاندارد شدند، اما متاسفانه وزارت نفت تاکنون نتوانسته است سوخت استاندار را تحویل دهد و وزیر نفت اعلام کرده است که تا سال ۹۱ نمی تواند یک سوخت استاندارد را تولید کند.” وی همچنین با لحنی تمسخرآمیز می‌افزاید: “عجز و ناتوانی دولت برای مبارزه با آلودگی هوا در شان مردم ما نیست، کشوری که به دنبال دست‌یابی به دانش هسته‌ای است چگونه نمی‌تواند تضمین کننده سلامت مردم خود باشد؟”

این دو نماینده در حالی به صراحت به نقش سیاستهای غلط دولت احمدی نژاد و به طور مشخص، بنزین غیر استاندارد تولید داخل در آلودگی هوای تهران اشاره می‌کنند که مسئولان دولتی به دنبال طرح های عجیب و ابداعی برای کاهش آلودگی هوای تهران هستند؛ طرح هایی که به زعم کارشناسان، تخیلی و غیر علمی به نظر می‌رسند.

مقامات دولتی یکشنبه شب در جلسه اضطراری که برای موضوع آلودگی هوا تشکیل دادند، از تعطیل کردن دوباره مدارس و ادارات صرف نظر کردند و در عوض، دو طرح عجیب را مطرح و اعلام کردند: استقرار چند دستگاه جت فن برای ایجاد باد مصنوعی در تهران، و پاشیدن آب بر آسمان تهران با هواپیمای آبپاش!

اما این طرحها مایه تمسخر کارشناسان و صاحبنظران شد؛ به طوری که مجید عباسپور رئیس دانشکده محیط‌ زیست دانشگاه علوم تحقیقات تهران، این طرحها را دارای جنبه تخیلی و غیر علمی توصیف کرد و گفت: “هواپیمایی که در اختیار جهاد کشاورزی است، هواپیماهای کوچک سمپاشی است که برای سمپاشی یک مزرعه ۱۲ – ۱۰ هکتاری و نهایتاً ۱۰۰ هکتار کاربرد دارد. برای ایجاد باد مصنوعی همکه بتواند هوای شهری مانند تهران را جا به جا کند به چنان قدرت عظیمی نیاز است، که عملاً اجرایی نیست.”

علاوه بر این کارشناسان محیط زیست، یوسف رشیدی مدیرکل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران نیز به مهر گفت: “کسی که چنین طرحی را پیشنهاد داده چیزی از انتقال جرم و مکانیک سیالات نمی داند.”

این در حالی است که شاعری قائم مقام سازمان حفاظت محیط زیست کشور، از آماده‌باش هلیکوپترها در پادگان قلعه مرغی و آبگیری پنج هلیکوپتر برای پاشیدن آب بر مناطق به شدت آلوده تهران خبر داده است!

اما شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، هم با بیان اینکه “این راهکارها جواب نمی‌دهد”، به تمسخرکنندگان طرحهای تخیلی دولت می‌پردازد و می‌گوید: “البته راهکاری مثل باران مصنوعی می تواند موثر باشد، در یک نوبت هم اجرا شد ولی متاسفانه باران مصنوعی سر از ارمنستان در آورد و یک نوبت هم در کویر باریدن گرفت!”

بدین ترتیب دولت در حالی مشغول اینگونه طرحهای خیالی و بی‌اثر است که منتقدان هشدار می‌دهند این آلودگی اخیر، به خاطر طرحهای تبلیغاتی قبلی است و مشخص نیست طرحهای تبلیغاتی جدید که تخیلی‌تر از قبلی‌ها نیز هستند، چه نتایجی را در آینده به بار خواهند آورد.


 


صبح امروز، همزمان با دیگر دانشگاههای سراسر کشور، در دانشگاه علم و صنعت نیز جمعی از دانشجویان سبز با تجمع در پارک شهید کیانوش آسا در محوطه ی این دانشگاه، یاد و خاطره ی این دانشجوی شهید دانشگاه علم و صنعت را گرامی داشتند و برای او فاتحه خواندند. در حاشیه این مراسم که با حضور پرتعداد ماموران حراست و افراد لباس شخصی همراه بود، و همچنین پس از آن، تعدادی از دانشجویان به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار شدند و تعداد دیگری نیز برای چند ساعت بازداشت و بازجویی شدند.

به گزارش کلمه، ظهر امروز سه شنبه ۱۶ آذرماه، در روزی که به پیشنهاد برادر شهید کیانوش آسا “روز عزای عمومی علم و صنعت” نامیده شده بود و در پارکی در محوطه ی دانشگاه که از سوی دانشجویان به نام این شهید نامگذاری شده، جمعی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با پوشیدن لباس مشکی گرد هم آمدند تا با سکوت خود، خاطره ها و آرمان های یار دبستانی خود را فریاد بزنند.

حدود ۲۰۰ نفر از دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت ساعت ۱۲ ظهر امروز سه شنبه ۱۶ آذر به مناسبت بزرگداشت روز دانشجو، تحت شدیدترین تدابیر امنیتی و به رغم حضور گسترده ی نیروهای حراست، بسیج و لباس شخصی ها، در پارک شهید آسا گرد هم آمدند و یاد و خاطره ی شهید سبز دانشگاه علم و صنعت، مهندس کیانوش آسا را به عنوان نماد جنبش دانشجویی این دانشگاه گرامی داشتند.

بر اساس این گزارش، از اولین ساعات صبح امروز نیروهای یگان ویژه ی نیروی انتظامی در اطراف دانشگاه علم و صنعت مستقر شده بودند و ورود و خروج دانشجویان به دانشگاه نیز به شدت کنترل می شد. همچنین از صبح امروز ده ها نفر از نیروهای لباس شخصی و امنیتی که از بیرون دانشگاه برای کنترل و سرکوب دانشجویان آمده بودند، با گشت زنی های پیاپی در دانشگاه به خصوص در محدوده پارک شهید آسا و حد فاصل دانشکده های مهندسی شیمی و راه آهن، فضای پلیسی سنگینی را به وجود آورده بودند. رفتارهای این افراد نشان می داد که برنامه ی منسجمی برای ایجاد اغتشاش و درگیری با دانشجویان دارند، اما با هوشیاری و برخورد شایسته ی دانشجویان از رسیدن به هدف خود، ناکام ماندند.

گزارش کلمه حاکی است، طبق وعده ی قبلی و با نزدیک شدن به ساعت ۱۲ دانشجویان در دسته های چند نفری در پارک شهید آسا حضور پیدا کرده بودند و در حالی که ده ها نفر از نیروها لباس شخصی و حراست در محل حضور داشتند، رفته رفته به جمعیت دانشجویان افزوده شد و دانشجویان با حلقه زدن در پارک و سکوت، به نشانه ی پایبندی به مبارزه ی مسالمت آمیز، تا ساعت ۱۲:۴۵ بعد از ظهر به تجمع خود ادامه دادند.

این در حالی بود که برخی نیروهای افراطی و اعضای بسیج دانشگاه علم و صنعت که سابقه ی ضرب و شتم دانشجویان در ۸ دی ۸۸ با چاقو و باتون را داشتند، با حضور گسترده به همراه ده ها تن از نیروهای حراست، با فیلم برداری و عکس برداری از چهره ی دانشجویان، قصد تحریک آن ها و ایجاد درگیری را داشتند.

همچنین در اواخر تجمع که یکی از دانشجویان سخنانی را در گرامی‌داشت شهید کیانوش آسا و جنبش دانشجویی بیان کرد، تعدادی از نیروهای بسیج و حراست وی را دور کرده و با صدای بلند شروع به اهانت به شهید کیانوش آسا کردند تا بتواند تجمع کنندگان را به واکنش وادارند، اما واکنش قاطبه دانشجویان به توهین کنندگان، دعوت به سکوت و آرامش بود و در خاتمه نیز دانشجویان با ذکر صلوات و فاتحه برای روح پاک شهید کیانوش آسا و تمامی شهدای راه آزادی، به تجمع خود پایان دادند.

لازم به ذکر است که پس از اتمام مراسم و متفرق شدن دانشجویان، نیروهای حراست و ماموران لباس شخصی با رفتارهایی توهین آمیز با دانشجویان برخورد کرده و اقدام به ضبط کارت های دانشجویی آن ها کردند و در چند مورد در اماکن خلوت داخل و بیرون دانشگاه، به تعقیب دانشجویان پرداخته و تعدادی را موقتا دستگیر کرده و مورد بازجویی قرار دادند. با این حال طبق آخرین اخبار رسیده، این دانشجویان پس از ساعاتی بازجویی و ضبط مدارک شخصی شان، آزاد شده اند.

همچنین شایان ذکر است که پیش از آغاز مراسم و پس از برگزاری آن، تعدادی از دانشجویان به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار شده اند که از سرنوشت آن ها خبری در دست نیست.


 


ساعتی پیش سه تن از اعضای تحریریه روزنامه شرق توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند..

به گزارش منابع خبری، احمد غلامی، دبیر تحریریه، کیوان مهرگان، دبیر سرویس سیاسی و فرزانه روستایی، دبیر سرویس بین الملل روزنامه شرق، ساعتی پیش توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند.

بر اساس این گزارش، نیروهای امنیتی با مراجعه به روزنامه شرق و با وجود اعتراض سایر خبرنگاران، این سه نفر را دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل کردند.


 


جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز، در روز دانشجو با حضور در استاق دکتر سپهر از استادان اصلاح طلب این دانشگاه، از تلاش‌های وی برای رشد آگاهی دانشجویان تقدیر کردند.

به گزارش کلمه، صبح امروز، شانزدهم آذرماه، دانشجویان دانشگاه آزاد شیراز با حضور در اتاق دکتر سپهر، استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد، که اخیرا جلسات سخنرانی‌های علمی وی در دانشگاه آزاد بدون اطلاع قبلی لغو شده است، با تقدیم گل از تلاش‌های او در جهت رشد اندیشه و ارتقای آگاهی در دانشگاه قدردانی کردند.

دکتر سپهر، از چهره‌های شاخص اصلاح طلبان استان فارس و مسئول شاخه استان فارس سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است که در انتخابات دهم ریاست جمهوری، از مسئولان ارشد ستاد میرحسین موسوی در این استان بوده است.

بر اساس این گزارش، در این دیدار یکی از دانشجویان به نمایندگی از سایر ایشان دانشجویان، دلیل برگزاری این برنامه در روز دانشجو را ادای دین دانشجویان در آموختن دانش و بینش صحیح به دکتر سپهر بیان کرد.

نماینده دانشجویان، سخنان خود را با این جمله به پایان برد که اگر برخی از افراد در دانشگاه و نهادهای دیگر به دنبال حذف سخنرانی‌ها، جلسات و صدای شما در دانشگاه هستند، اما علاقه به شما و منش و اندیشه‌های شما، از ذهن دانشجویان حذف‌شدنی نیست.

در ادامه، دکتر سپهر نیز با تشکر از حساسیت دانشجویان در قبال مسائل جامعه و دانشگاه، اظهار داشت: من خوشحالم که چراغ جنبش دانشجویی همچنان در دانشگاه روشن است.

وی ادامه داد: مهمترین ضرورت برای علم‌آموزی و یافتن دانش، آزادی بیان است و اساس دانشجویی، بر آزادی است.

این استاد دانشگاه همچنین در پایان متذکر شد که عده‌ای قصد دارند دانشجویان را به چیزهای حقیر و پست مشغول نگه دارند و آگاهی را از او بگیرند، اما همانطور که می‌بینید، موفق نشده‌اند.

این گردهمایی در نهایت با عکس یادگاری دانشجویان با استاد سپهر پایان پذیرفت.


 


دانشگاه آزاد تبریز، امروز شانزدهم آذر شاهد امنیتی ترین وضعیت در طول حیات خود بود. اما دو تشکل دانشجویی انجمن اسلامی و کانون وحدت دانشجویان به صدور بیانیه‌های جداگانه، به شرایط خفقان حاکم بر کشور و بخصوص دانشگاه ها و عدم صدور مجوز برای بزرگداشت روز دانشجو توسط تشکل های مستقل و منتخب دانشجویی اعتراض کردند.

بر اساس گزارش رسیده به کلمه، جو امنیتی امروز که از چند روز پیش با گسیل نیروهای حراستی و انتظامی به دانشکده های این دانشگاه بخصوص دانشکده فنی و بازرسی و کنترل دانشجویان در دربهای ورودی دانشگاه آغاز شده بود ، صبح امروز به اوج خود رسید ، بنحوی که تعداد زیادی از نیروهای اطلاعاتی – امنیتی با حضور در محوطه دانشگاه و همچنین دفاتر تشکل های مستقل دانشجویی اقدام به ارعاب و تهدید علنی دانشجویان می کردند.

اما علیرغم این جو شدید امنیتی و تهدیدهای صورت گرفته دو تشکل دانشجویی «کانون وحدت دانشجویان» و «انجمن اسلامی دانشجویان» امروز بیانیه هایی جداگانه در گرامیداشت روز دانشجو و در اعتراض به شرایط خفقان حاکم بر کشور و بخصوص دانشگاه ها و عدم صدور مجوز برای بزرگداشت روز دانشجو توسط تشکل های مستقل و منتخب دانشجویی منتشر و در سطح دانشگاه بصورت وسیعی توزیع کردند که البته در مواردی باعث درگیری نیروهای امنیتی با اعضای این تشکل ها شد..

پیش از این نیز فعالان دانشجویی دانشگاه آزاد تبریز بهمراه فعالان دانشجویی دیگر دانشگاه های تبریز با صدور بیانیه ای نسبت به جو خفقان حاکم بر دانشگاه های کشور اعتراض کرده بودند. پیشتر نیز هیئت نظارت بر تشکل های دانشجویی این دانشگاه مانع از برگزاری مراسم بزرگداشت روز دانشجو توسط تشکل های دانشجویی این دانشگاه شده و «نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه» را مسئول برگزاری مراسم بزرگداشت روز دانشجو اعلام کرده بود.

بیانیه‌ی کانون وحدت دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز

کانون وحدت دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز به مناسبت شانزدهم آذر، روز دانشجو، بیانیه ای را صادر و اقدام به پخش آن در سطح دانشگاه کردند. متن کامل این بیانیه بدین شرح است:

شانزده آذر روز دانشجو است و تاریخی مشخص پشت این نامیدن قرار دارد، از ۱۶ آذر ۱۳۳۲ تا ۱۶ آذر ۱۳۸۹ که همین امروز است. این روز نمادی است برای مقاومت نهادی مدرن به نام دانشگاه که همواره از تن دادن به استبداد گریخته است. روز دانشجو نشانی است برای مقاومت دانشجویانی که در طی این سال‌ها خواب از سر استبداد ربوده‌اند و فصلی از تاریخ مبارزه برای آزادی و برابری را رقم زده‌اند. از خون‌هایی که در سال ۳۲ بر در دانشکده‌ی فنی دانشگاه تهران ریخت، از دانشجویانی که در جنبش چریکی دهه‌ی پنجاه جان خود را برای مبارزه فدا کردند، از سرهایی که در ۱۸ و ۲۰ تیر ۷۸ در تهران و تبریز شکست، از سرکوب گسترده‌ای که دانشگاه در سال ۸۶ از سر گذراند، و از تداوم مبارزه در سال‌های اخیر تا آن‌هایی که همینک در زندان هستند، همه تاریخ جنبش دانشجویی را شکل داده‌اند.

جنبش دانشجویی در طی این سال‌ها نشان داده است که همچون خاری بر چشم استبداد، مستقل مانده و تمامی تلاش‌ها برای در اختیار گرفتن دانشگاه و یکدست کردن آن با سایر نهادهای رسمی ناممکن شده است. دانشگاه سنگری ویژه برای مبارزه بوده است و صدای اعتراض و مبارزه‌ی مهمترین جریان‌های اجتماعی همیشه از درون جنبش دانشجویی به گوش می‌رسد. دانشگاه بارِ تمامی فشار سنگین موجود در جامعه را به دوش کشیده‌ و مکانی بوده است که صدای مبارزات اجتماعی سرکوب شده از درون آن بر می‌خیزد. بدین ترتیب جنبش دانشجویی جنبشی جدا از مبارزات اجتماعی نیست بلکه قالبی است که مبارزات اجتماعی حضور خود را در آن اعلام می‌کنند. تا وقتی جنبش دانشجویی زنده است، یعنی مبارزه ادامه دارد و این مبارزه، پیکاری است معطوف به خارج از نرده‌های دانشگاه. روز دانشجو سمبلِ مبارزاتِ دانشجویی است و روزی است که می‌باید هر سال از نو آنرا آغازید و به کل پروسه‌ی مبارزه برای آزادی وفادار ماند. از همین روست که تمام تلاش‌ها را می‌کنند تا این روز را در انحصار خود بگیرند و نگذارند ماهیتِ ضدِ استبدادی این روز به متن جامعه کشیده شود. این تلاش‌ها تا به امروز بی‌نتیجه بوده و بی نتیجه خواهد ماند و جنبش دانشجویی حتی پس از بدترین سرکوب‌ها دوباره برخاسته و پرچمدار مبارزه باقی مانده است و خواهد ماند. جنبش دانشجویی چند وجهی و سیال است و در درون خود یکدست نیست. این عدم یکدستی البته به عقبه‌ی اجتماعی و به تبع آن به رویکردهایی بر می‌گردد که هر بخش از جنبش دانشجویی می‌تواند نمایندگی کند. فضای بسته‌ی جامعه می‌تواند بر این مسئله دامن زند که کلِ جنبش دانشجویی در حول مبارزه برای رهایی از این فضای بسته محوریت یابد، اما تاکید ما بر این است که باید از این مسئله فراتر رفت و دست بر روی وضعیت‌های خاص گذاشت تا مبارزات اجتماعی در قالب جنبش دانشجویی پایه‌ای عینی‌تر داشته باشد، حتی اگر این تاکید بر چند دستگی جنبش دانشجویی دامن بزند.

ما در یک لحظه‌ی تاریخی خاص قرار داریم. پس از آنچه که در یک و نیم سال اخیر اتفاق افتاد فصلی نوین در تاریخ ما گشوده شده است. همه دیدند که چگونه و با چه اقتدار میلیتاریستی نظم قدرت به هم ریخت و فصلی نوین مبتنی بر انحصارِ کاملِ یک جریان، بواسطه‌ی سرکوبِ مردمی صورت گرفت که به خیابان آمده بودند. و اینک همه چیز به سمتی می‌رود تا هدف از پیش تعیین شده‌ای را در یکدستی کامل به سرانجام برساند. جنبش دانشجویی در این برهه‌ی خاص باید بر این مسئله تمرکز کند، طرحی موسوم به «هدفمند کردن یارانه‌ها» که نام درست‌تر آن البته «حذف یارانه‌ها» است. این طرح که تمامی مقدمات برای اجرای آن فراهم شده است در اصل ادامه‌ی همان روندی است که از سال‌ها پیش با خصوصی‌سازی بهداشت و درمان، خصوصی سازی آموزش و… کلید زده شد و اکنون دارد به نقطه‌ی اصلیش می‌رسد. طرحی که سراسر در جهت فقیرتر کردن فقرا و غنی‌تر کردن اغنیا است و تریبون‌های رسمی هم به کار افتاده‌اند تا دقیقا مسئله را معکوس نشان دهند و با ترفند‌های خاصِ فقیر‌پروری همچون صحبت از دادن پول به مردم، اصل ماجرا را پوشیده نگه دارند. بی‌‌جهت نیست آن سرمایه‌دارانی که اینک از چرخه‌ی قدرت و تسلط بر منابع اصلی اقتصادی بیرون رانده شده‌اند هم با نفسِ این طرح موافقند و «صرفا» مجریان طرح را ناتوان از این کار می‌دانند. این طرح در اصل می‌خواهد بار تامین اجتماعی را از دوش دولت سرمایه‌دار بردارد و دولتی غیرپاسخگو بدون هرگونه کارویژه‌های تامین اجتماعی به دست دهد و دولتی باشد که تماما حافظ منافع چرخه‌ی سرمایه‌داریِ حاکم است، و نیرویِ کاری که فاقد هرگونه حمایت اجتماعی است ارزان‌تر از قبل وارد بازار کار شود. تصمیم هم بر «یک شبه» و اجرای ضربتی آن است تا هرگونه مقاومت مردمی را بتوان با همان ضربت خاموش کرد. اما برای اجرای ضربتیِ آن مقدمه‌ای آهسته و معنادار اتخاذ شده است. جنبش دانشجویی اگر بخواهد بر رسالت تاریخی خود وفادار بماند باید این مسئله را در دستور کار خود قرار دهد و این برهه‌ای است که می توان تکلیف را با کل پروسه‌ی مبارزه برای آزادی و برابری مشخص کرد و نشان داد که اتخاذ چه رویکردی در جنبش دانشجویی با منافع مردم به عنوان نیروی کار همسو است و چه رویکردی در جهت عکس آن است، حتی اگر این مسئله به آسانی قابل تشخیص نباشد. صحبت از ابعاد مختلف این مسئله نیاز به بحث‌های بسیار دارد اما همین اعلام هم فرصتی است برای تاکید بر اهمیت بسیارِ آن.(در بیانیه‌ای تحلیلی مفصلا به این موضوع خواهیم پرداخت)

جنبش دانشجویی زیر شدیدترین فشارهاست. از بستنِ درِ تشکل‌های دانشجویی در دانشگاه‌ها تا زندانی کردن دانشجویان و احکام محرومیت از تحصیل. سهم ما هم از این فشارها، به عنوان بخشی از بدنه‌ی جنبش دانشجویی، صدور احکام تعلیق تحصیلی در سال گذشته، سنگ‌اندازی و جلوگیری از برگزاری مراسم ۱۶ آذر امسال، و در اقدامی ناشایست سواستفاده از نام تشکل‌های دانشگاه برای برگزاری یک برنامه‌ی «فرمایشی» برای روز دانشجو بوده‌است. ما اما کماکان ایستاده‌ایم و قدمی به پس نخواهیم گذاشت و در برابر این فشارها تسلیم نخواهیم شد و صدایی هستیم در دل کل جنبش دانشجویی. که جنبش دانشجویی در مقابل همه‌ی این فشارها خواهد ایستاد و خاری خواهد بود در چشم تمامی آن‌هایی که از وحشتِ دانشگاه خواب از سرشان پریده‌است.

به سانِ رود
که در نشیب دره سر به سنگ می‌زند،
رونده باش
امیدِ هیچ معجزه‌ای ز مرده نیست
زنده باش.

کانون وحدت دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز


 


همزمان با دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور، در سه دانشگاه گیلان، خواجه نصیر تهران و هنر تهران نیز تجمعاتی در روز ۱۶ آذر برگزار شد که سایت دانشجونیوز گزارش‌هایی از آنها را منتشر کرده است.

بر اساس این گزارش، دانشجویان دانشگاه گیلان، امروز با تشکیل تجمع اعتراضی در محل این دانشگاه نسبت به شرایط موجود در کشور و فضای خفقان و سرکوب اعتراض کردند. بیش از ۳۰۰ نفر از دانشجویان با حضور در محوطه دانشگاه، به سر دادن شعارهایی از قبیل ”دانشجو می میرد، ذلت نمی پذیرد” و همخوانی” یار دبستانی” پرداختند و این در حالی بود که حضور نیروهای حراست و لباس شخصی در اطراف این تجمع چشمگیر بود.

دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان نیز در روز ۱۶ آذر دست به تجمع اعتراضی آرام در مقابل سلف غذا خوری این دانشگاه زده اند. دانشجویان در این تجمع که با سکوت برگزار شده، با در دست داشتن شمع یاد و خاطره دانشجویان شهید راه آزادی و همچنین دانشجویان در زندان را گرامی داشته اند.

دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان نیز علی رغم محدودیت های فراوان که پیش رویشان بود، گرد هم آمدند و به تکریم روز دانشجو پرداختند. در حالی که نیروهای حراستی هم با دوربین های در دستشان سعی در ایجاد رعب و وحشت در دانشجویان داشتند و با بستن درهای ورودی دانشکده علوم این دانشگاه مانع پیوستن دانشجویان داخل دانشکده و بیرون دانشکده شدند؛ با این حال دانشجویان در جلوی درهای بسته شده به سردادن “یار دبستانی” و نیز سرود “به لاله در خون خفته” پرداختند.

در دانشگاه امیرکبیر تهران هم تجمع روز ۱۶ آذر دانشجویان در پی حضور همزمان اعضای بسیج دانشجویی در محل، به درگیری کشیده شد و گزارش‌هایی مبنی بر بازداشت چند تن از دانشجویان منتشر شده است.

دانشجو نیوز گزارش داده که در تجمع امروز در دانشگاه امیرکبیر دانشجویان قصد نمایش دادن عکس مجید توکلی را داشتند که با حمله نیروهای بسیجی همراه شد. به نوشته این سایت، درهای دانشگاه توسط نیروهای امنیتی و پلیس محاصره شده و رفت و آمد دانشجویان توسط این نیروها نیز کنترل می شد. همچنین برای قطع ارتباط فعالین دانشجویی با خارج از دانشگاه، اینترنت دانشگاه هم کاملا قطع شده بود.

سایت آینده هم گزارش داده که همزمان تجمع سکوت دانشجویان معترض در محوطه پارک مقابل دانشکده پلیمر، بسیج دانشجویی این دانشگاه نیز با برنامه دمامه‌زنی (طبل‌زنی جنوبی) تحت عنوان استقبال از ماه محرم، از ساعت ۱۱ صبح شماری از دانشجویان مقابل مسجد دانشگاه جمع شده و با مرثیه‌سرایی و سینه‌زنی و نیز در دست گرفتن پرچم و تراکت‌ها و نوشته‌هایی با شعار مرگ بر آمریکا و… به سمت تجمع‌کنندگان مزبور به راه افتادند. بر اساس این گزارش، طیف معترضین شروع به سر دادن شعارهایی چون “یا حسین، میر حسین” دادند و در مقابل دانشجویان بسیجی شعار “لبیک یا حسین” دادند.

همچنین صدها نفر از دانشجویان دانشگاه هنر تهران نیز امروز تجمع اعتراضی برپا کردند. علی رغم فضای امنیتی بسیار شدید حاکم بر دانشگاه ها، در حدود ۳۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه هنر تهران تجمع اعتراضی برگزار کردند. این دانشجویان در تجمعات خود به نشان همبستگی با دانشجویان زندانی سرود “یار دبستانی” سر دادند. تجمع این دانشجویان معترض پس از یک ساعت بدون خشونت به پایان رسید.

دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر هم با برپایی تجمع اعتراضی و پخش پوسترهایی از میرحسین موسوی و میلاد اسدی، روز دانشجو را پاس داشتتند. دانشجویان این دانشگاه امروز حدود ساعت ۱۴ در دانشکده مکانیک دست به تحصن و تجمع اعتراضی زدند در این تحصن که با سر دادن فریاد مرگ بر دیکتاتور همراه بود دانشجویان ضمن خواندن سرود یار دبستانی پوستر های میرحسین موسوی را پخش میکردند. این در حالی است که جو دانشگاه خواجه نصیر از روز ۹ آذر به شدت امنیتی شده است (به دلیل تحصن برای سالروز میلاد اسدی) و نیروهای حراست امروز از ورود برخی دانشجویان به دانشگاه جلوگیری کردند. نیروهای حراست و لباس شخصی از تجمع حتی گروه های ۲ نفره دانشجویان در صحن دانشکده برق جلوگیری می کردند. همچنین حضور افراد لباس شخصی نیز در کل دانشکده های این دانشگاه به ویژه دانشکده برق مشهود بود.

در دانشگاه شیراز هم مراسم بزرگداشت ۱۶ آذر روز دانشجو با عنوان «آینده، دانشگاه و نقش دانشجو» و با مناظره صادق زیبا کلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و ابراهیم فیاض استاد علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.

به گزارش ایسنا صادق زیباکلام در این مراسم با اشاره به موضوع این مناظره گفت: برگزاری این مناظره در حالی که مراسم‏های ۱۶ آذر با محدودیت‌هایی مواجه است، جای تقدیر دارد و باید گفت مدیریت دانشگاه خوب دل و جراتی داشته تا این برنامه را برگزار کند.

وی با اشاره به نقش دانشجو و دانشگاه و نحوه تاسیس دانشگاه در ایران، تصریح کرد: از سال ۱۳۱۳ که دانشگاه توسط رضاشاه در ایران تاسیس می‏شود تا سال ۱۳۲۰ جنبش دانشجویی به آن معنایی که باید وجود داشته باشد وجود ندارد؛ زیرا رضاشاه معتقد است هر کاری که انجام می‏دهم صحیح بوده و هرکس انتقاد هم کند به بیگانگان وابسته است.

وی ادامه داد: پس از به سلطنت رسیدن محمدرضا شاه او که ابهت پدر را نداشت فضا خود به خود باز شد و آن زمان حزب توده ایران، آثار اسلام مدرن و جنبش دانشجویی شکل گرفت و این در حالی بود که ادبیات حزب توده بعد از گذشت چندین سال هنوز بین برخی تندروها رایج است و به آن اعتقاد دارند.

این استاد دانشگاه افزود: جنبش دانشجویی به عنوان یک جنبش سیاسی و اجتماعی نیز همچون روشنفکران، هنرمندان، نویسندگان و روزنامه‏نگاران دهه ۲۰ تحت تاثیر حزب توده به ادبیات مارکسیستی رو آوردند و این ادبیات تا کودتای ۲۸ مرداد رایج بود. بعد از کودتای ۲۸ مرداد فضای بسته خفقان در کشور ترویج یافت و شاه همه جا را به جز دانشگاه و حوزه علمیه توانست متعلق به خود کند، اما از اواسط دهه ۴۰ شمسی به این نتیجه رسید که از طریق اعتراضات مدنی نمی‏توان به پیروزی رسید و به سمت مبارزه مسلحانه پیش رفت و سرکوب ۱۵ خرداد مهمترین عامل بود که جنبش دانشجویی را به مبارزه مسلحانه هل داد.

وی ادامه داد: در جریان مبارزه مسلحانه جنبش دانشجویی دو تکه شد که یکی مارکسیستی و چریک‏های فدائی خلق نام گرفت و دیگری نیز قسمت اسلامی جنبش بود که سازمان مجاهدین خلق ایران نامگذاری شد و این دو بعضا با هم همکاری می‏کردند و رژیم هم غافلگیر شده بود که مبارزه مسلحانه علیه او شکل گرفته باشد، زیرا مخالفان رژیم بعضا این روحانی و آن روشنفکر بود و به شدت این جنبش مسلحانه را سرکوب کرد. جنبش دانشجویی نتوانست در مبارزه مسلحانه علیه شاه به جایی برسد و نهایتا مبارزه از جایی دیگر آغاز شد و به پیروزی رسید.

وی گفت: ادبیاتی که توسط حزب توده وارد جامعه ایران شد، مبانی اسلامی را مورد خطاب خود قرار نمی‏داد و بیشتر راجع به اقتصاد، عدالت و مبازه با امپریالسیم صحبت ‏کرد و این ادبیات میان مبارزان مسلمان نیز متدوال شده بود و در بین سازمان مجاهدین خلق نیز آموزش‏های مارکسیستی از همان سال ۴۴ جزو آموزش‏های سازمان بود. اما چیزی که کسی فکر آن را نمی‏کرد تمایل شماری از فعالان سازمان مجاهدین که بچه مسلمان بودند به سمت مارکسیست بود و نهایتا آن‌قدر مارکسیست رشد کرد که آن‌ها اعلام کردند مارکسیست شده‏ایم.

زیباکلام معتقد است: جنبش دانشجویی پس از انقلاب آرام آرام به دو دسته تقسیم شد که گروهی ابتدا با انتقاد و سپس کاملا مقابل انقلاب ایستاد و گروهی هم در انقلاب حل شد و پست‏های اجرایی دهه ۶۰ را در دست گرفت و عملا جنبش دانشجویی ناپدید شد. در دوره اول ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی نطفه‏های اولیه جنبش دانشجویی باز شکل گرفت و بخشی از جنبش دانشجویی پیشین خود را مقابل سیاست‏هایی از جمله سیاست اقتصاد باز می‏دید و به ناچار آن‌ها را از قطار مدیریتی پیاده کردند، اما سرکوب نکردند و به همه آن‌ها یک شغل دادند تا در نهادهای دیگر مشغول به کار باشند.

وی با اشاره به وضعیت جنبش دانشجویی در دوران ریاست جمهوری خاتمی نیز تصریح کرد: جنبش دانشجویی ابتدا خود را حامی بی‌چون و چرای خاتمی می‏دانست اما اتفاقات ۱۸ تیر ۷۸ سیلی بود به جنبش دانشجویی تا از خواب بپرد و این سوال پیش بیاید که باید از خاتمی همچنان حمایت کرد و کتک خورد یا منتقدانه با دولتش برخورد کرد.

وی ادامه داد: در دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی جنبش دانشجویی به یک سردی رسید که کار سیاسی را در احزاب دنبال کند و دیگر شاید دغدغه‏ای نباشد که جنبش بخواهد برای آن تلاش کند، اما پس از تیر ۸۴ به نظر می‏رسد که باز داریم برمی‌گردیم به جای اول و جنبش دانشجویی دوباره در حال شکل‌گیری است.

این استاد دانشگاه با تاکید بر این‌که «جنبش دانشجویی اجتناب‌ناپذیر است» از ممانعت در تاسیس رشته‏های جدید علوم انسانی انتقاد کرد و گفت: تغییر در علوم انسانی یکبار در دهه ۶۰ تجربه شد، ولی جوابگو نبود و باز هم این نکته را باید گفت، همین دانشکده حقوق و علوم سیاسی چند ده شهید در سال‏های دفاع مقدس داشت و همین شهدا خروجی دانشگاه محمدرضا پهلوی بودند و همه نشان می‏دهد که استاد و محتوای درس نمی‏تواند جلوگیر آرمان‏های فرد باشد.

ابراهیم فیاض نیز با اشاره به تحولات جهانی، افزود: تحولات جهانی در حال رخ دادن بوده و هر کشوری نیز به دنبال سهم خود است و چه خوب اگر تاریخ ادوار گذشته را درک می‏کردیم و دانشجویان نقش خود را بهتر پیدا می‏کردند وضعیت بهتری داشتیم، اما متاسفانه در خواب غفلت هستیم.

وی خاطرنشان کرد: شیرازی‏ها دو دوره حکومتی داشتند که یکی در زمان هخامنشیان و دیگری در زمان زندیه بود و هر دوی این حکومت دموکرات بوده و ای کاش دانشگاه شیراز این دوره‏ها را بازتولید می‏کرد و به این نتیجه می‏رسید که دلایل این نوع حکومت‏ها چیست در حالی که در دوره قبل از انقلاب دانشگاه شیراز بازتولید فرهنگی بالایی داشت و حال باید پرسید که بازتولید فرهنگی او چقدر است و آیا می‌تواند نیازهای فرهنگی خاورمیانه و حوزه خلیج فارس که روزی قرار بوده مرتفع کند را برآورده سازد؟

وی افزود: ابتدا باید بیاییم برای خود مشخص کنیم آیا به جنبش دانشجویی نیاز داریم یا خیر؟ یا به طور مثال وقتی از دکتر شریعتی در این مراسم سخن به میان می‏آید باید این نکته را بررسی کرد که آیا شریعتی سخنش تنها به آن دوره‏ای که زندگی می‏کرده و شرایط خاصی وجود داشته باز می‏گردد یا امروز هم می‏توان از آن استفاده کرد و به نظر من دانشجو ابتدا باید خواسته خود را مشخص کند بعد ببیند با این چیزهایی که در دست دارد می‏تواند کاری انجام دهد یا خیر؟

این استاد دانشگاه با بیان این‌که «دانشگاه در ایران نیز همچون دانشگاه در کشورهای دیگر با پشتیبانی فلسفه شکل گرفت» گفت: فیلسوفان نیاز فکری دانشگاه را تامین می‌کردند، اما جنبش دانشجویی از همان ابتدا مخالفت با نهاد دانشگاه را در برنامه خود قرار داد و جریان چپ دانشگاه به صورت روشن در مخالفت جریان فلسفه‏ای شاهنشاهی و سازمان دانشگاه قرار گرفت.

این استاد دانشگاه ادامه داد: بارها از مجاهدین خلق شنیدم که اگر فدائیان اسلام نبودند چنین جریان‏هایی به وجود نمی‏آمد و فدائیان اسلام نهضت را شروع کردند و پس از آن نیز جریان‏های مبارزاتی کشور رادیکال‌تر شد و انقلاب را پیش بردند.

وی با بیان این‌که «متاسفانه از لحاظ تئوری با مشکل روبرو هستیم» تاکید کرد: اگر دانشجو بخواهد جنبش داشته باشد باید نقش خود را به خوبی بفهمد و بداند که به دنبال چه چیزی خواهد بود.


 


معصومه ابتکار، عضو شورای شهر تهران، در نشست بزرگداشت روز دانشجو که به همت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعت آب و برق شهید عباسپور برگزار شده بود، در پاسخ به گلایه نائب دبیراین انجمن اسلامی که گفته بود “رییس دانشگاه بدون هیچ هماهنگی با ما، میهمان نشست را به دفتر خود بردند”، گفت: “شاید آنها نگران ارزش ها و چهارچوب ها بودند.”

به گزارش پارلمان نیوز، معاون رییس جمهوری در دولت سید محمد خاتمی با ابراز تاسف از لغو برنامه ی مناظره ی خود با نماینده بسیج دانشجویی دانشگاه صنعت آب و برق شهید عباسپور افزود: باید این امید باشد که همه ی تشکلها چه بسیج و چه انجمن اسلامی بتوانند فعالیت کنند و فعالیت خود را در راستای عقایدشان بیان کنند.

وی ادامه داد: با اینکه این فرصت از بسیاری دانشگاه ها گرفته شده، در این دانشگاه وجود داشت. در دانشگاه های دیگر از طرف بسیج از بنده دعوت می کردند و من می پرسیدم که آیا تشکل دیگری هم هست؟

عضو شورای شهر تهران تصریح کرد: خود دانشجویان بسیجی هم با این امر مخالفند که تشکل دیگری جز آنها در دانشگاهها فعالیت نداشته باشد. دانشگاه کانونی برای تعالی و توسعه ی انسانی و اجتماعی است و ما موظفیم فضا را به گونه ای فراهم کنیم که سوالات دانشجویان طرح شود و فضای بیان دیدگاه ها باشد.

ابتکار که خود از دانشجویان پیرو خط امام بوده است، افزود: ۱۶ آذر به عنوان نقطه ی عطف جریان دانشجویی است و اگر بخواهیم تحلیل تاریخی داشته باشیم، باید بگویم که بعد از کودتای ۲۸ مرداد فضا بسیار تیره و غبار آلود بود در آن دوران که امکان طرح دیدگاه نبود مخالفت با سیاست های دولت شاه ممنوع بود و در همان موقع نیکسون وارد ایران می شود و دانشجویان تصمیم به مخالفت می گیرند که در یک اعتراض ساده ۳ دانشجو شهید می شوند که قلب تپنده ی جنبش دانشجویی است.

ابتکار افزود: این دو مولفه در تمام سیر تاریخ و انقلاب ۵۷ هم وجود دارد و درسال ۵۶ اوج اعتصابات و فعالیت های دانشجویی بود. در بسیاری از فرازهای تاریخ ما جنبش دانشجویی اثر گذار بوده مثل انقلاب ۵۷٫انقلاب از داخل داتشگاه شروع شد.جریان دانشجویی با صبغه ی دینی توسط دکتر شریعتی توانسته اثر گذار باشد.

وی با اشاره به محوری ترین بخش مبارزه دانشجویان در پیش از انقلاب گفت: محوری که در مبارزه دانشجویان در آن سالها اثر داشت مبارزه با خرافات بود و دین را برای مقابله با ظلم و استبداد و برای آگاهی می دانست.

ابتکار افزود: از فرازهای دیگر جنبش دانشجویی ایران، حادثه ۱۳ آبان بود که از وقوع یک کودتا جلوگیری کرد و بر این نکته تاکید گذاشت که دانشجو باید در امور کشور دخالت کند.

عضو شورای شهر تهران تصریح کرد که روند عامدانه ای وجود دارد برای اینکه تاریخ تحریف شود و جالب تر اینکه عده ای از تحریف تاریخ بهره می برند. یکی از این تلاش ها در زمینه ی ۱۳ آبان است.

وی افزود: بسیاری از چهره هایی که ۱۳ آبان را خلق کردند، مثل میردامادی و امین زاده، متاسفانه در زندان هستند و به اتهاماتی مثل ارتباط با بیگانگان متهم شده اند. این افراد که یک حرکت ضد امپرالیستی را رهبری می کردند حالا چطور ممکن است بشوند وابسته به بیگانه؟ این همان تحریف تاریخ است.

معاون رییس جمهور پیشین کشورمان پرسید: چرا اکنون باید چنین افرادی به اتهام مبارزه علیه نظام در زندان باشند؟ در صورتی که افرادی که با آنها آن زمان مخالفت می کردند اکنون در راس قدرتند. کسی مثل آیت الله موسوی خوئینی ها چرا باید زیر سوال برود که در آن زمان رابط امام خمینی بودند؟

ابتکار در ادامه گفت: دو دیدگاه اصلی که به دو گروه اصلاح طلب و اصولگرا تفکیک شدند از همان موقع ۱۳ آبان از هم جدا شدند؛ گروهی فکر می کردند که گرفتن سفارت تنها راه است و گروهی مثل احمدی نژاد مخالف با این کار بودند و از جنبش دانشجویی جدا شدند و با مبارزین مخالفت کردند و این موضوع باعث شکاف بین دانشجویان مسلمان شد.

عضو شورای شهر تهران با اشاره به اینکه دیدگاهی که امروز در راس قدرتند بنا دارند تا به ذن خود از بنیاد دانشگاه را عوض و اسلامی کنند، ادامه داد: افرادی که حماسه سازان ۱۳ آبان بودند، پس از جریان دوم خرداد روی کار آمدند تا حرکتی عظیم برای دفاع از هویت ملی و تمامیت ارضی کشور را رقم زنند.

وی افزود: دوران اصلاحات به دلیل تحولات بسیاری که رخ داد، فرازی بود که در آن شخص اول اجرایی کشور اعتقاد به گفتمان منطقی و آزادی بیان داشت و می گفت باید حقوق فردی افراد را محترم بشماریم اما وقایع ۱۸ تیر سال ۷۸ که هیچ وقت آنطور که باید و شاید به آن رسیدگی نشد، به عنوان زخمی در بدنه ی جنبش دانشجویی ماند و همه هم آن را نقد کردند و رهبر فرمودند که یک جنایت رخ داده و یک تعرض به آستان مقدس علم رخ داده است. اما با وجود استعفای وزیر علوم، دستگاه هایی که در این زمینه مسئولیت داشتند رسیدگی کافی انجام ندادند.

ابتکار افزود: بعد از دوره ی اصلاحات، در طی سالهای دولت نهم و بعد از آن، شاهد یک تغییر رویکرد جدی بودیم. منطقا دولت باید مسیری را طی می کرد که دنباله ی مسیرهای قبلی بود که چشم انداز ۲۰ ساله چنین اقتضایی داشت ولی متاسفانه انقطاعی پیش آمد که آثارش بر دانشگاه ،اساتید و دانشجویان وارد شد.

وی گفت: اوج این فشارها و فضای امنیتی بر دانشجویان در دوره اخیر پیش آمد اما با همه ی فشار هایی که از هر طرف وارد می شود قلب تپنده ی ۱۶ آذر باز هم می تپد. ماهیت جنبش، ضد استبدادی و آزادی خواهانه است. دانشجو چیزی را از دست نمی دهد و فقط خواهان عزت و سر افرازی کشور و در نهایت مسیری است که جامعه را به سمت پیشرفت می برد .

دکتر ابتکار خاطرنشان ساخت: این جنبش یک بستر دینی دارد که دین مداری با فهم و شجاعت در مقابل خرافات است و اینکه امروز ما می بینیم بیشتر حرف از ظاهر دین است ولی در عمل فاصله ی بسیار زیادی با آن وجود دارد، نگرانی را برای همه ی پایبندان به انقلاب و جنبش دانشجویی که صداقت را می خواهند، ایجاد می کند.

عضو شورای شهر تهران تصریح کرد: مهم این است که در این شرایط امید را از دست ندهیم و یقین داشته باشیم که خون هایی که در ۱۶ آذر و چه در سال های قبل ریخته شد، باعث می شود که با ایمانی راسخ به سمت آینده پیش برویم و این آسیب ها باعث تحکیم جنبش دانشجویی می شود.

وی افزود: وقتی از عدالت صحبت می کنیم، صرفا” پخش پول بین فقرا نیست. بلکه دسترسی به آموزش و آموزش عالی به صورت حق است. اما متاسفانه بعضی ها به علت اعتقاداتشان در تحصیلات خود دچار مشکل می شوند و شاهد آنیم که دانشجویان به خاطر فعالیت ها ستاره دار می شوند و از آن سو مزیت هایی برای دیگران پیش می آید که شاید شایسته ی آن نبوده اند.

ابتکار گفت: نوع برخورد و نوع نگاه به دانشجو در حال حاضر نیازمند بازنگری است. امسال شانزده آذر با محرم تقارن پیدا کرده است. امام حسین (ع) می گوید من جز اصلاح چیزی نمی خواهم. بنابراین کسانی که اصلاحات را صرفا” با تحلیل های غربی مقارن می دانند و آن را با انقلاب مخملی نسبت می دهند بدانند که نگاه اصلاح طلبانه جایگاه ویژه ای در شیعه دارد. امام حسین قیام کردند تا جلوی انحرافات را بگیرند.

وی با تاکید بر اینکه شعار امام حسین (ع) هیهات من الذله بود، افزود: سیدالشهدا ملاک اصلی انسانیت را در آزادگی و عزت می دانند و این آزادگی و عزت به حق طلبی ست. و بر این مبنا چنانچه حق را ببینند و آن را نفی کنند، ابتدا عزت و سپس شرافت خود را زیر پا گذاشته اند. اگر ابن زیاد با میثم تمار و مسلم بن عقیل آن کارها را کرد، آن زمان پایدار نماند. و اکنون نام نیک از آن امام و یارانش است.

در ادامه این نشست، ویدیوکلیپی با موضوع شهدای جنبش سبز، از سوی انجمن اسلامی پخش شد و سپس نشست وارد پرسش و پاسخ شد.

اولین دانشجو پرسید: پس از خیر مقدم و تبریک روز دانشجو و گرامی داشت یاد دانشجویان شهید و دوستان دربندمان و به امید این که ۱۶ آذر سال آینده همه در کنار هم باشیم ، همان طور که مستحضرید جامعه ی ما با حضور افرادی مواجه است که به لباس شخصی یا گروه فشار موسوم اند. مقام معظم رهبری آنها را نیروهای خودسر نامیده و جامعه آنها را با شعبان بی مخ و لباس قهوه ای های آلمان نازی مقایسه می کند. نیروهای امنیتی و انتظامی جلوی آنها را نمی گیرند. به همین دلیل خیلی ها معتقدند که شاید این افراد به حکومت وابستگی دارند. کسانی که حریم دانشگاه را می شکنند و حوادثی مانند کوی دانشگاه سال ۷۸ و حمله به مجتمع های مسکونی و حمله به حسینیه جماران را پدید می آورند. شما و همکارانتان در شورای شهر در این مورد چه پیگیری هایی انجام داده و از مسئولان چه توضیحی خواسته اید؟

دکتر ابتکار در پاسخ گفت: مسئله ی نیروهای خودسر سالهاست که گریبانگیر ماست. جوامع دیگر نیز چنین پدیده هایی را دارند. ولی در آنها این نیرو ها بوسیله ی قانون در چارچوب قرار می گیرند و یا عضوی از نیروهای رسمی می شوند. حتی پیش از انقلاب، گروه هایی مانند فدائیان اسلام و نواب صفوی سعی داشتند تا از امام برای فعالیت های خود فتوا بگیرند. اما امام با کارهای خشونت آمیز موافقت نکردند و با اعلام اینکه جامعه ی ما جامعه ای فرهنگی است، تاکید کردند که خشونت ما را به سرانجام نمی رساند و یقینا” با دین نیز سازگار نیست.

عضو شورای شهر ادامه داد: امام علی هم که نماد حاکم اسلامی است در زمان حکومت خود نیروهای خودسر نداشت. و اینهاست که باید الگوهای ما قرار بگیرد. در حال حاضر حتی اصولگرایان هم معتقدند که این گروه یک معضل است. در جنبش دانشجویی و طیف تحصیل کرده تلاش برای خردورزی و سیاست ورزی بدون خشونت یک الگوی موثر است که بسیار راه گشا بود و ما نیز باید با صبوری و تحمل رنج ها و جراحت ها فضا را به خشونت نکشیم.

ابتکار افزود: این افراد که کارهای خلاف شرع انجام داده و اخلاق آنها امنیت را سلب می کنند روزی باید پاسخگو باشند. اقدامات ما در شورای شهر ابتدا رسیدگی به آسیب دیدگان پس از انتخابات و دوم درخواست گزارش از فرمانده ی نیروی انتظامی بود که هنوز استجابت نکرده اند.

عضو شورای شهر تشریح کرد: در مورد حمله به خانه ی آقای کروبی پیشنهاد کردیم که بیایند گزارش بدهند و دعوت کردیم، ولی نیامدند. ولی حیطه ی اختیارات ما در یک چهارچوب هایی است. امیدواریم که نیروی انتظامی گزارش را به ما بدهند. در مورد زندان ها هم چند کار کردیم یکی از آنها در مورد بخش زنان بوده که خواستیم امکاناتی در اختیارشان قرار دهند. و دعوت کردیم از رئیس سازمان زندان ها ی تهران. سازمان زندان ها گزارش را برای ما فرستاده و درخواست ما رعایت شرایط ابتدائی که حق هر زندانی است می باشد.

دانشجوی دیگری پرسید: شما در مصاحبه ای گفته اید که از تسخیر سفارت پشیمان نیستید. آیا می شود هزینه های آن را برشمرید؟ نظرتان در مورد جنبش سبز و میرحسین چیست؟

دکتر ابتکار پاسخ داد: نه من و نه هیچ کسی دیگر در قالب فضای آن موقع پشیمان نیستیم. در فضای انقلاب، کشور از نظر امنیتی آشفته است و تحلیل این است که تغییری دارد رخ می دهد و دانشجویان احتمال کودتا را می دهند و اگر الان گامی جدی برداشته نشود و اقدامی برای کنترل فضا انجام نگیرد ممکن است انقلاب شکست بخورد. مثل انقلاب شیلی که شکست خورد.

وی پرسید: آیا رخداد۱۳ آبان باعث ایزوله شدن ایران شد؟ اینها همه جای نقد دارد. دکتر محسن میردامادی از دانشجویان فعال در تسخیر لانه جاسوسی پارسال برای ۱۳ آبان بیانیه دادند و اصلا پشیمان نبودند ولی ابراز تاسف شدید کردند از اینکه اینقدر از اهداف دور شده ایم. وی در بخشی از بیانیه شان گفت که آزادی انسانها را به بهانه ی بحث انقلاب از مردم ایران گرفتند.

ابتکار همچنین گفت: من ترجیح می دهم که در بحث انتخابات در این جلسه وارد نشویم با وجود اینکه همه با من آشنایید ولی بگذارید بحث را باز نکنیم.

دانشجوی دیگری گفت: نقش و جایگاه دانشجو در مسیر تحولات کشور است و بحث اصلی حرمت دانشجو است که سالها می بینیم که با امنیتی کردن فضا در آستانه ی ۱۶ آذر شکسته می شود. حدود ۵ نفر از کاندیداهای دفتر تحکیم را دستگیر کرده اند، که انجمن اسلامی حاضر نشد در مورد این بحث کند و آن را بر روی بورد بزند. بحث در مورد عواقب این اتفاقات است که اگر انجمن بخواهد با این شرایط پیش برود به مشکل می خورد. خانم مددزاده پارسال در اسفند دستگیر شد و ایشان به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین ۶ سال حبس خورد و دانشجویان تربیت مدرس حاضر نشدند از ایشان طرفداری کنند. شما که در حوزه اجتماعی دم از حمایت می زنید چرا حمایت نکردید؟ انجمن اسلامی بیانیه را در ۱۵ آذر داد که باید زودتر می داد. شما در کتابتان به نام “تسخیر” اشاره کردید در مورد آزادی گروگانها بعد از چند ماه. شما آنجا گلایه می کنید که از ما نظر نخواستند که این حرکت شروع شد و اخرین روز بود که بهزاد نبوی شما را جمع می کند که نظرتان را بگویید وقتی شما از این موضوع ناراحت می شوید که تحکیم وحدتی که در سال ۷۶ از شما حمایت کرد و آقای افشاری که رئیس امور دانشجویی شما بود شما در سال ۷۸ از ایشان به راحتی گذشتید. شما از عزت ابراهیم نژاد حمایت نکردید. بیایید فکر کنیم اگر اصلاحات به فرض محال دوباره به روی کار بیاید، آیا شما حاضرید از جنبش دانشجویی حمایت کنید یا نه؟

معصومه ابتکار در پاسخ به این پرسش گفت: این نقدها خیلی ارزشمند است. ما هم از همه ی فشارهایی که وارد می شود ناراحتیم، حتی بسیاری افراد در طیف رقیب هم ناراحتند و این شرایط را شرایط مطلوبی نمی دانند. خیلی از دانشجویان در زندان اند نه فقط تحکیمی ها. سعی می کنیم همدلی و فعالیت های مشترکمان را تقویت کنیم. در این مدت ۲۶-۲۷ تا از دانشجویان را آزاد کردند. ولی خیلی ها را نیز گرفتند. آقای خاتمی تندترین نقدهای دانشجویی را داشتند اما اعتقاد به “زنده باد مخالف من” داشتند. علی رغم اینکه خیلی ها با ایشان موافق نبودند، اما ایشان تلاششان را برای بسط این نگاه و منش کردند.

در ادامه یک دانشجوی بسیجی نیز پرسید: از تحریف تاریخ صحبت کردید و گفتید که کسانی که قبلا افتخاراتی داشته اند الان به عنوان ضد نظام اند و این تحریف بوده. فقط ۱۰ -۱۲ نفر از تسخیر کنندگان در دولت اصلاحات کار داشتند. تحریف اینست که ۹۰% از افراد را حذف کنیم و ۱۰% را ازشون بپرسیم که انقلاب چه بود! مثلا به دروغ می گویند مصباح جزء یاران امام نبوده! (ابتکار: نبوده) مصباح از شاگردان امام بود. در مجلس ششم آقایان گفتند تقلب شده که همین را هم درسال ۸۸ دیدیم. کسی که حداقل ۲۰-۳۰ سال ادعای نخست وزیری دارد نمی شود از او انتظار داشت که بگوید یا من یا تقلب! نمی شود مثل آقای شکوری راد بگویند ما جنگیده ایم پس انتقاد نکنید! اگر اینطور باشد فرماندهان سپاه را اصلا نباید ازشان انتقاد کرد. همه جنگیده اند! اگر نظام بد بوده، ۲۵ سال در دست شما بوده. حالا ۵ سالش دست ما بد بود، بقیه چی؟ آیا امید دارید که کار به دست اصلاح طلبان بیفتد؟ چه نگرشی به آینده دارید؟

دکتر ابتکار پاسخ داد: بله امید همیشه هست و من در این مورد شکی ندارم. دوره ی سختی است در جامعه ی ایران همه باید با هم زندگی کنیم. اصلاحات جریان قابل حذفی نیست و با همه ی این محدودیت ها روز به روز قوی تر جلوه می کند. بعید می دانم که الان (اصلاحات) بیاید در سیاست قرار بگیرد با این جراحاتی که به آن وارد شده. حتی چند بندی که آقای هاشمی در نماز جمعه گفت هنوز محقق نشده. ما به آینده امیدواریم و مطمئنیم که در دل هر ایرانی حقیقت جویی امیدی به آینده و امید به گذار از این شرایط است.

این دانشجو مجددا پرسید: هنوز قائل به اصلاحاتید؟

ابتکار پاسخ داد: هزینه ی انقلاب بسیار بالاست. ما یا انقلاب داریم یا اصلاح. ما به اصلاح سیستم قضایی علاقه داریم و حداقل حقوقی که در قانون اساسی است باید اجرا شود. من نگران مقاومتی هستم که در مقابل اصلاحات وجود دارد.

ابتکار افزود: احمدی نژاد ۱۶ سال گذشته را زیر سوال برد. این تفکر کشور را به این سمت می برد که امکان پاسخگویی و اصلاح نیست و وقتی به اینجا برسیم، دغدغه پیدا می کنیم. باید به اصلاحات تن بدهیم. ما باید به نقطه ای برسیم که اصلاحات انجام شود. شاید هم خیلی بنیادین و اساسی باشد و این مفهومش این نیست که اصلاحات نداریم، باید داشته باشیم.

دانشجویی پرسید: درود می فرستیم بر کسانی که برای آزادی تلاش کردند از طالقانی تا صانعی، از امیر کبیر تا میرحسین. امروز به ناچار در کنار اصلاح طلبان حکومتی قرار گرفتیم. احمدی نژاد در سال ۷۴ گفت سیاست های هاشمی خیلی خوب است و این عباس عبدی بود که اعتراض کرد. از آن روزی یاد کنیم که گفتند زنده باد مخالف من. در ماجرای سندیکای شرکت واحد و ۱۸ تیر و … حق کسی است که از حق خودش دفاع کند. در زمان خاتمی کیهان بسته نشده بود، ولی امروز ما روزنامه نداریم. آن موقع به اصول گرایان خیلی حق ها دادند که حقششان نبود. در مورد مجلس ششم. آن کسانی که با میلگرد امام جمعه را زدند، آن کسانی که انگشت وزیر را شکستند، خجالت می کشیدند اعتراض کنند! شما در گفته هایتان تعریف هایی کردید از جنبش دانشجویی. لطفا بگذارید ما خودمان جنبش خودمان را ترسیم کنیم. بگویید چه برنامه ای برای مجلس آینده دارید، اگر می تونید برگردید چه می کنید و اگر نمی توانید چه کاری می خواهید انجام دهید؟

ابتکار پاسخ داد: من برای جنبش جریانی تعریف و پیشنهاد نمی کنم. آینده متعلق به شماست. در اردوگاه اصلاح طلبان هیچ خبری نیست. اتاق فکری هم نداریم. اصلاح طلبان در زندان اند. چه کسی برنامه ریزی کند؟ اگر دیگران می خواهند اصلاح طلبان بیایند، باید اقدام کنند. باید برای اصلاح طلبان فضای اعتدالی باشد تا بتوانند فعالیت کنند. در شورای شهر رئیس شورا به ما اجازه حرف زدن نمی دهد. تا فضای دولت عوض نشود نمی توان کار کرد. آقای هاشمی یک شرایط حداقلی را بیان کرد تا به یک نقطه ی صفر برسیم. ما تلاش می کنیم تا به آن نقطه برسیم و یقین داریم که می رسیم. هنوز آن فضا نیست. باید با صبر و تلاش و استقامت و آگاهی رسانی کار کنیم. جریان اصلاحات از غرب گرفته نشده، در ویکی لیکس هم نبود! این فضای ناامن فضایی نیست که ما کار کنیم. فضا باید مهیا شود که اصلاح طلبان کار کنند.

دانشجویی پرسید: دغدغه های شورای شهر برای زندان را گفتید، وضعیت آب زندان و اماکن ورزشی چیز مهمی نبود. آیا مشکل اصلی بد رفتاری با زندانیان سیاسی نیست. شما و دوستانتان اصلا هیچ سوالی مطرح نکردید؟ این باعث تاسف است که شما هیچ کاری نمی کنید. چطور به شرایط هموار و متعادل می رسیم؟

ابتکار گفت: ما تقاضای بررسی شرایط زندان را داریم که ربطی به شورای شهر نداشته است. و این اولین اقدامی بوده که انجام شده است. شورای شهر در حدّ مقررات خودش تلاش می کند، ما هم دعوت کردیم از رئیس سازمان زندانها که این غیر متعارف است. حد اختیارات شورای شهر این است.

وی افزود: دو بار مصوبه ی ما برای رسیدگی به آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات توسط فرمانداری رد شد. در این شورا فقط سه نفر اصلاح طلب است. در آنجا وقت صحبت به ما داده نمی شود و کاری بیش از این از دستمان بر نمی آید. اگر گزارشی به ما بدهند ما بررسی می کنیم. در محدوده ی اختیارات و توانمان از ما انتظار داشته باشید.

این گزارش حاکی است در انتهای این برنامه، دانشجویان در سالن آمفی تئاتر یار دبستانی را خواندند.


 


رئیس کمیسیون انرژی مجلس گفت: مجلس نگران است که شرکت های دخیل در پروژه پارس جنوبی علی رغم دریافت مبالغ زیاد مالی در موعد مقرر ۳۵ ماه این پروژه ها را به پایان نرسانند.

به گزارش مهر، حمیدرضا کاتوزیان، رئیس کمیسیون انرژی مجلس با اشاره به پروژه پارس جنوبی اظهارداشت: در این پروژه وعده داده شد که طی ۳۵ ماه پروژه پارس جنوبی به اتمام برسد.

وی افزود: پروژه پارس جنوبی از ابتدای امسال آغاز شده است و مجلس به دلیل نگرانی هایی که نسبت به انجام شدن پروژه در زمان تعیین شده دارد، بطور دائم روند اجرای کارها را رصد می کند.

نماینده مردم تهران دلیل نگرانی مجلس نسبت به اتمام زمان این پروژه را هزینه های مالی بالایی که برای این پروژه ها به شرکت های مجری پرداخت می شود عنوان کرد و یادآورشد: مجلس نگران است این هزینه ها پرداخت شود اما در پایان ۳۵ ماه شرکت ها به وعده های خود عمل نکنند و پروژها تنها به نصف رسیده باشد.

کاتوزیان با اعلام اینکه متاسفانه تا پایان آذر ۹ ماه از آغاز این پروژه ها می گذرد و هزینه مالی نیز به صورت منظم پرداخت شده است، اما پیشرفت کار در برخی پروژه ها متاسفانه تنها نیم درصد بوده است، گفت: درحالی که باید این میزان پیشرفت ۲۵ درصد می بود.

رئیس کمیسیون انرژی مجلس اظهار داشت: مجلس روند اجرایی این کار را پیشگیری می کند چرا که شرکت های مجری پول زیادی در این مسیر هزینه می کنند و گزارشات خود را به مردم و هیئت رئیسه مجلس اعلام می کند.

وی در گفت وگو با مهر،با بیان اینکه وزیر نفت خوش نیز این پروژه ها را برای اتمام به موقع دنبال می کند، گفت: اما برداشت مجلس این است که این پروژه ها در پایان ۳۵ ماه به پایان نمی رسد و از طرفی پولی که باید هزینه شود نیز پرداخت می شود.

کاتوزیان تاکید کرد: مجلس نگران این پول است به همین دلیل به طور دائم این پروژه ها را رصد می کند.


 


دانشجویان دانشگاه بین المللی قزوین همگام با دیگر دانشگاه های کشور مراسم روز ۱۶ آذر را  علی رغم وجود جو بی سابقه ی امنیتی برگزار نمودند .

به گزارش دانشجو نیوز، در حالی که از هفته گذشته  و روزهای پیش از ۱۶ آذر  شرایطی کاملا امنیتی در دانشگاه بین المللی قزوین حاکم بود و فعالین این دانشگاه زیر ذره بین نیرو های  امنیتی قرار داشتند، دانشجویان سبز این دانشگاه با پخش هزاران نسخه از نشریات ” کلمه ” و ” دانشجو ” و نیز صدور بیانیه ای در فراخوان برگزاری تجمع در روز ۱۶ آذر و سر دادن شعار های اعتراضی در خوابگاه های این دانشگاه به استقبال روز دانشجو رفتند .

گزارش ها حاکی از آن است که در روز ۱۵ آذر و صبح ۱۶ آذر شرایط بی سابقه ی امنیتی در دانشگاه حاکم بوده است و نیرو های لباس شخصی در درب اصلی  دانشگاه و صحن اصلی آن حضوری پر رنگ داشتند . در عصر روز ۱۵ آذر سه تن از دانشجویان این دانشگاه در داخل شهر قزوین توسط نیروهای امنیتی برای مدت کوتاه بازداشت شده و مورد بازجویی و تهدید قرار گرفته اند . همچنین در صبح ۱۶ آذر ستاد خبری وزارت اطلاعات به صورت تلفنی حداقل سه تن از دانشجویان این دانشگاه را احضار نموده و این دانشجویان خود را به این نهاد امنیتی معرفی نموده که تا همینک اطلاعی از وضعیت آنان در دست نیست . با این وجود، گزارش های رسیده گویای آن است که فشار های موجود بر دانشجویان کوچکترین تاثیری نداشته، چرا که در صبح ۱۶ آذر چند صد تن از دانشجویان معترض این دانشگاه طبق فراخوانی که در روزهای گذشته منتشر شده بود با تجمع آرام  در صحن اصلی دانشگاه و با همراه داشتن نماد های سبز اعتراض خویش را به روند حاکم نشان دادند و خواستار ملغی شدن احکام اخراج و تعلیق ۱۵ تن از دانشجویان این دانشگاه شدند .

بر اساس بیانیه دانشجویان این دانشگاه ، پیام جحیدر قزوینی، حامد هنر خواه، فرهاد فتحی، سعید سکاکیان، نگین آرامش ، زینب رحیمی، ملیکا امین توکلی، مریم شفیع پور، فرهاد کیاشمشکی، فرزام معینی، مرجان کاظمی، فرشید آذر نیوش ، محمدرضا آقایاری و دانیال کرانیان دانشجویان اخراج و تعلیق شده این دانشگاه هستند و ارسلان ابدی دانشجوی زندانی این دانشگاه است که از عاشورای گذشته در بند ۳۵۰ زندان اوین زندانی است و محکومیت ۶ ساله ی خویش را می گذراند .

در صورت کسب اطلاعی از وضعیت سه تن دانشجوی احضار شده به ستاد خبری وزارت اطلاعات گزارش های تکمیلی متعاقبا اعلام می گردد.


 


تجمع اعتراضی شانزدهم آذر، امروز در دانشگاه آزاد قزوین با حضور بیش از یک هزار نفر از ساعت ۱۰ و از میدان قلم این دانشگاه آغاز شد. این حضور اعتراضی با شعار “یاحسین میرحسین” دانشجویان آغاز و در حالی بود که حضور نیروهای امنیتی و بسیج هر لحظه گسترده تر میشد و آنها اقدام به تهدید و فیلمبرداری از دانشجویان نمودند.

به گزارش دانشجو نیوز، دانشجویان با خواندن سرود “یار دبستانی” و دادن شعارهای “اشکان ما نمرده” و “امیر ما نمرده” یاد و خاطره این دو شهید را گرامی داشتند و نسبت به عدم محاکمه آمرین و عاملین این جنایت اعتراض کردند.

از صبح امروز نیروهای امنیتی و بسیج سعی داشتند با تهدید جلوی شکل گیری این تجمع را بگیرند که در نهایت دانشجویان با تعطیل کردن کلاس های نوبت دوم وبا سر دادن شعارِ ” این آزاد ِ قزوینه، ذلت نمیپذیره”  به این تهدیدات جواب ِ درخوری دادند.

پس از شروع تجمع از کنار دانشکده صنایع و مکانیک در هنگام عبور از دانشکده های برق و کامپیوتر دانشجویان این دانشکده نیز به جمع دانشحویان معترض پیوستند و این روند در هنگام عبور از دانشکده های عمران و معماری و همینطور دانشکده مدیریت ادامه یافت. دانشجویان معترض با شعار “دانشجوی باغیرت، حمایت، حمایت” همکلاسی های خود را به حضور دعوت میکردند. در ادامه دانشجویان با شعار”دانشجوی زندانی، آزاد باید گردد” خواستار آزادی دانشجویان و همکلاسی های دربند خود شدند.

پیش از این نیز پس انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ و در پی به شهادت رسیدن دو تن از دانشجویان این دانشگاه “اشکان سهرابی” و “امیرجوادیفر” تجمعات اعتراضی گسترده و باشکوهی در دانشگاه آزاد قزوین برگزار شده بود و این دانشگاه از دانشگاه های پیشرو در تجمعات اعتراضی بوده است.


 


جنگل ابر در شهرستان شاهرود در ادامه آتش سوزی های جنگل های کشور طعمه حریق شد.

به گزارش مهر، آتش سوزی جنگل ابر از شامگاه دوشنبه آغاز شده است که یگان های مختلف از دستگاه های اجرایی برای اطفای حریق در منطقه حاضر شدند.

معاون اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان شاهرود با اشاره به اینکه گزارش میزان وسعت آتش سوزی در دست بررسی است، گفت: یگان های مختلفی از منابع طبیعی، هلال احمر، بسیج، ارتش و محیط زیست و جهاد کشاورزی برای اطفای حریق در منطقه هستند.

به گفته وی، علت حادثه دردست بررسی است و میزان خسارتهای وارده به منطقه نیز توسط کارشناسان در دست بررسی است.

سید حسن میرعماد مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان سمنان نیز میزان وسعت حریق در این منطقه و علت حادثه را نیازمند بررسی بیشتر دانست و گفت: به محض بررسی و جمع آوری اطلاعات بیشتر، ابعاد این حادثه به اطلاع مردم رسانده می شود.

جنگل ابر در شمال شهرستان شاهرود قدیمی‌ترین و زیباترین جنگل های ایران است که با گونه‌های گیاهی و جانوری نادر، یکی از منحصر به فردترین زیست ‌بوم‌های ایران محسوب می‌شود.

این جنگل در حدود ۵۰ کیلومتری شمال شرق شهر شاهرود در استان سمنان و در مسیر جاده شاهرود به آزاد شهرو در استان گلستان در کنار روستای ابر شاهرود قرار دارد.به دلیل این که در اغلب مواقع فضای این جنگل را اقیانوسی از ابر فراگرفته به این نام مشهور است.

در این جنگل ابرها آنقدر به درخت‌ها نزدیکند که به ‌نظر می‌رسد جنگل بر روی ابرها سوار است و می‌توان در میان ابرها گشت و گذار کرد و به باور بسیاری از گردشگران یکی از زیباترین چشم‌اندازهای طبیعت ایران محسوب می‌شود.


 


نماینده آبادان با انتقاد از تبلیغات گسترده در مورد آبرسانی به آبادان از غیرقابل شرب بودن آب این شهر خبر داد و گفت: برخلاف تبلیغات هنوز آب آبادانی شور و غیرقابل شرب است.

به گزارش خانه ملت، سیدحسین دهدشتی، نماینده مردم آبادان در جلسه علنی امروز مجلس بعد از قرائت تذکرات کتبی نمایندگان به مسئولان اجرایی کشور، تذکر شفاهی خود را خطاب به احمدی نژاد و مسئولان اجرایی دولت بیان کرد.

نماینده آبادان در تذکر خود با بیان اینکه سه ماه از افتتاح طرح آبرسانی غدیر به آبادان می گذرد، گفت: با وجود اینکه به واسطه تبلیغات گسترده و با حضور شخص رئیس جمهور در مورد آبرسانی به آبادان امیدواری بسیاری در مردم بوجود آمده بود اما هنوز که هنوز است آب آبادان شور و غیر قابل شرب است.

دهدشتی با انتقاد از مسئولینی که حاضر به پاسخگویی به مردم در این زمینه نیستند گفت: متاسفانه مسئولان یا اظهار بی اطلاعی می کنند یا پاسخگو نیستند.

نماینده آبادان به ادعای احمدی نژاد مبنی بر بی اطلاعی از این مشکل اشاره کرد و گفت: آخرین بار در نشست مشترک مجلس با دولت با حضور رئیس مجلس در مورد این موضوع صحبت کردیم که رئیس جمهور ضمن ابراز بی اطلاعی قول دادند در مورد این موضوع مساعدت کنند تا مشکل آب آبادان حل شود، اما این مشکل همچنان ادامه دارد.

وی در پایان تذکر خود بر گلایه از مسئولان اجرایی پرداخت و گفت: تنها خواسته ما از مسئولان این است که با مردم شفاف برخورد کنند و واقعیت ها را با آنها در میان بگذارند.


 


انجمن اسلامی دانشگاه علوم و فنون بابل به مناسبت ۱۶ آذر بیانیه ای صادر کرده است. در بخشی از بیانیه آمده است: ” دولت کودتا با ایجاد فضای به شدت امنیتی در دانشگاه های کشور که محل بحث و اندیشه و تفکر است، خود در صدد اعلان این مطلب است که قشر تحصیل کرده و مترقی جامعه، مجموعه ی حاکم  را به رسمیت نمی شناسد و عوام فریبی مسئولین را تزویری تکراری در تاریخ می داند. بیش از پیش ضعف دستگاه حاکم زمانی مشخص می گردد که متفکرین و اندیشمندان و دانشجویان نخبه ای که هدفی جز بهبود وضعیت اجتماع ندارند را محروم از تحصیل و تدریس، کاملا تحت نظر  و یا در زندان و انفرادی می بینیم و  از آن سو در سطح شهر شاهد ترور اساتید، قتل و حتی مضحکه ی دزدی مجسمه ها از میادین شهر بوده ایم ، مشخص است  کسانی که به نام امنیت حقوق می گیرند هزینه های کلان خویش را در جایی صرف می کنند که صدای معترضین به وضع موجود را خفه کنند.”

به گزارش دانشجونیوز، متن این بیانیه به شرح زیر است:

سیصد گل سرخ یک گل نصرانی ما را زسر بریده میترسانی !؟

۵۷ سال از۱۶ آذر سال ۳۲ , روزی که سه دانشجوی دانشگاه تهران خون خویش رادر راه مبارزه آزادیخواهانه ملت ایران در برابر استبداد نثار کرده اند می  گذرد و همچنان ۱۶  آذر مظهر و نماد  دانشجویان ایرانی در برابر استبداد وخودکامگی و جباریت  خودکامگان  می باشد. دانشجویان ایرانی که قبل از انقلاب اسلامی با حرکت حق طلبانه و با ایثار و ازخودگذشتگی در برابر استبداد شاهنشاهی   ایستادگی کردند، در سالهای اخیر و بالاخص بعد از کودتای انتخاباتی سال ۸۸ با از خودگذشتی دانشجویان سبزقامتی همچون کیانوش آسا  مصطفی غنیان  محسن روح الامینی و…  به ایستادگی دربرابر استبداد  دینی  پرداخته  و با وجود سرکوب شدید حاکمیت تمامیت خواه و دریافت احکام سنگین انضباطی برای صدها نفر و نیز احکام سنگین حبس  برای بیش از۸۰ نفر ازستاره های جنبش دانشجویی مانند مجید توکلی، عماد بهاور، سید ضیا نبوی، مهدیه گلرو، شیوا نظر آهاری، محمد پور عبدالله، آرش صادقی، نیما نحوی، محسن برزگر و علیرضا کیانی و اخراج دانشجویان مبارزی چون اشکان ذهابیان، ایمان صدیقی، کاوه دانشور و… یک لحظه نیز از تلاش برای احقاق حقوق از دست رفته ملت خویش پا پس نکشیده و هر روز که می گذرد با عزم راسخ  در آن راه قدم بر می دارند. دراین میان  برخی مسئولین منفعت طلب دانشگاه علوم وفنون مازندران نیز  باصدور  احکام سنگین انضباطی برای تعدادی از فعالین دانشجویی دانشگاه، انحلال  انجمن اسلامی  منتخب دانشجویان، تعلیق فعالیت های تشکل های فرهنگی واجتماعی چون ایکار ، رویش و… و  لغو  اردوهای دانشجویی  درصدد برقراری فضای حکومتی در دانشگاه بر آمده اند. رفت و آمدهای اشخاص وابسته به سپاه  طی چند روز اخیر ,حاکی از آن است که دانشگاه علوم فنون مازندران  بدلیل فشارهای دستگاه های اطلاعاتی و  بسیج قصد برگزاری نمایشی  مضحک از روز دانشجو بوسیله تشکل حکومتی بسیج و با حمایت نیروهای امنیتی دارند تا احتمالا با  این کرنش وتعظیم در برابر حاکمیت حمایت مالی و مساعدت دولت کودتا را برای حفظ مقام و منصب خویش  بدست آورده و روزی رابیشتر  برصندلی مدیریت دانشگاه تکیه بزنند و آن طور که مشاهده می شود موقعیت مالی خود و خانواده ی خود را بهبود بخشند. مشابه این مراسم ساختگی و حکومتی را در کل دانشگاه های کشور نیز شاهد خواهیم بود. جالب آنجاست که اصلاح طلبانی چون دکتر  صفاریان عضو ارشد ستاد مهدی کروبی از اعضای هیأت موءسس و مهندس نریمان نماینده ی اصلاح طلب بابل و  مصطفی حاجی وزیر دوره ی خاتمی نیز از اعضای هیأت امنای این دانشگاه می باشند.

دولت کودتا با ایجاد فضای به شدت امنیتی در دانشگاه های کشور که محل بحث و اندیشه و تفکر است، خود در صدد اعلان این مطلب است که قشر تحصیل کرده و مترقی جامعه، مجموعه ی حاکم  را به رسمیت نمی شناسد و عوام فریبی مسئولین را تزویری تکراری در تاریخ می داند. بیش از پیش ضعف دستگاه حاکم زمانی مشخص می گردد که متفکرین و اندیشمندان و دانشجویان نخبه ای که هدفی جز بهبود وضعیت اجتماع ندارند را محروم از تحصیل و تدریس، کاملا تحت نظر  و یا در زندان و انفرادی می بینیم و  از آن سو در سطح شهر شاهد ترور اساتید، قتل و حتی مضحکه ی دزدی مجسمه ها از میادین شهر بوده ایم ، مشخص است  کسانی که به نام امنیت حقوق می گیرند هزینه های کلان خویش را در جایی صرف می کنند که صدای معترضین به وضع موجود را خفه کنند. هزینه هایی که از جیب همین مردم  نه به نفع بلکه بر ضدشان مصرف می شود، درست بر خلاف همان عقاید دینی که به اعتبار آن خود را محق می دانند. اما منفعت طلبان بدانند که دانشجویان علوم و فنون مازندران مانند دیگر دانشجویان ایرانی دیگر هرگز اجازه ی مصادره ی روز دانشجو و تحقیر و تهدید دانشجو  را نخواهد داد و در برابر این فشارها و سرکوب به طرق مختلف حتی به قیمت تبدیل زندانها به دانشگاه ها خواهندایستاد.

“انجمن اسلامی دانشجویان علوم وفنون مازندران”

احکام انضباطی فعالین دانشجویی که  توسط  کمیته انضباطی دانشگاه به ریاست عبدالرضا شیخ الاسلام ( ریاست دانشگاه دانشگاه) و معاونت علی تاجدین (معاونت دانشگاه) در شهریور امسال صادر شده به شرح زیر می باشد:

سارا عدنانی، آرمان نجاتی ،معین غمین ، صبا مطمئن (یک ترم تعلیق  بااحتساب سنوات)

محمد حاج بابایی، مصطفی حسین زاده، امیر رمضانی، موسی جلالی خواه، هادی قریشی  (یک ترم تعلیق معلق)

سهند غلامی، معین مقدسی، مهدی هاشمی، زاوش محمدی، یاسمن محمودی، نیلوفر کلانتری (توبیخ کتبی)


 


دانشگاه آزاد اراک در روز دانشجو، از سوی مسئولان این دانشگاه بدون اطلاع قبلی دانشجویان تعطیل شد.

به گزارش جرس، دانشگاه آزاد اراک در ایام پس از انتخابات شاهد چندین تجمع بزرگ بود، امروز همزمان با روز دانشجو به دلیل سفر احمدی نژاد به این شهر، تعطیل شد.

تعداد زیادی از دانشجویان این دانشگاه امروز با درهای بسته دانشگاه مواجه شدند و در اعتراض به این مسئله در جلوی در دانشگاه تجمعی ترتیب دادند که با برخورد نیروهای امنیتی مواجه شد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به kaleme-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به kaleme@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته