-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۱۱, سه‌شنبه

Posts from Khodnevis for 11/02/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



گنجی دعوای سبز-غیر سبز را به صدای آمریکا می‌کشاند

اکبر گنجی، محقق و روزنامه‌نگار ایرانی که ۱۰ ماه پیش عضو «اتاق فکر جنبش سبز» بود و بعدها به  دایره مغضوبین وارد شد، این روزها از رسانه‌های مختلف مشغول حمله به گروهی از سران جنبش سبز است.

اگر مطالب گنجی در بعضی از سایت‌های سیاسی مورد توجه قرار گرفت، اما دسترسی به طیف گسترده‌تری از مخااطبان بدون استفاده از امکانات صدای آمریکا و بی‌بی‌سی میسر نمی‌شد. این روزها گنجی بدون بردن نام، به افراد دیگر «اتاق فکر» مجازی می‌تازد و با واکنش‌های تند برخی «وام‌داران» سبزها روبرو می‌شود.

ممکن است گنجی بحث در باره درست یا نادرست بودن  جریان انتخابات را و تحلیل‌های داغ اخیرش را باز از طریق این شبکه به گوش مخاطبان برساند.

 


 


پاسخ احمد صدری به منتقدین

۱.احمد صدری به نامه‌ی نوشته شده توسط دو زندانی(اصلانی و مصداقی) دهه شصت پاسخ داد.

 

۲. او در اول این نامه گفته است که انتظار چنین پاسخی همراه با اتهامات دروغ و ترور شخصيت نداشته است .

 

۳.در بند سوم این نامه آقای صدری دچار یک اشتباه شده است که سریعا مورد توجه دنیای مجازی قرار گرفت. او در این قسمت می‌گوید«که ديگر اينکه آقای گنجی در نامه‌ای به دوست‌دار يادآور مي‌شوند که هابرماس ساکت نبوده و در واقع نامه‌ای را عليه حوادث پانزده خرداد و سرکوبی آن قيام مردمی امضا کرده است». او به جای ۲۵ خرداد تاریخ ۱۵خرداد را نشانه می‌رود .

 

۴.در بند پنج به گفته‌ی خود به مهم‌ترین بخش نامه می‌رسد که به دیدار او با مصباح یزدی می‌باشد و اینکه آن دو تن(اصلانی و مصداقی) گفته‌اند: «...بر ما دانسته نيست زمانی که دکتر احمد صدری در جلسه معارفه، و ديد و بوس با استاد مصباح يزدی زمانی که با ايشان دست مي‌داد کمی، فقط کمی به اين فکر نکرد که همين دستان فرمان قتل دو جامعه شناس با شرافت را که مي‌توانستند همکاران دانشگاهی و علمی دکتر احمد صدری باشند را صادر کرد؟ لمس کردن دستان آلوده و تبه کارانه ای که فرمان قتل محمد جعفر پوينده و مجيد شريف دو جامعه شناس سرشناس کشورمان داد چه حسی به آدمی مي‌دهد. اگر بتوان پس از ديد و بوس با مصباح يزدی سر به آسايش بالين نهاد ما از چنين آدمی بيزاری ميجوئيم. و هان! ای شرم سرخی‌ات پيدا نيست.»او این دیدار  را مربوط به هجده سال پیش می‌داند (سال۱۳۷۱)و می‌گوید مربوط به زمانی می‌شود که «که مادرم را به قم برای زيارت برده بودم و يک سخنرانی هم برای سازمان "حوزه و دانشگاه" که بسياری از اساتيد دانشگاه در آن شرکت مي‌کردند داشتم، دعوت آقای مصباح را برای ديدار از موسسه جديد التاسيس او (باقر العلوم)قبول کردم.»  و اضافه می‌کند که: «در آنجا از من خواستند سخنرانی کنم ولی من آمادگی نداشتم و قرار بر اين شد که يک مناظره ای با آقای مصباح و دانشجويان مرکز داشته باشيم. بعدها متوجه شدم که متن اين گفتگو پياده شده بدون تصحيح در نشريه مرکز چاپ شده است. البته در آن اشتباهات فراوانی هست (بطوری که در بعضی جاها اصلا معلوم نيست موضوع چيست) ولی از همين مقدار هم بر آنان که متن را بخوانند مشخص است که آنجا بحث از چه بوده است.»

 

در قسمتی از نامه می‌گوید که: «واقعاً ايندو بزرگوار با چه روئی يک مناظره عمومی با آقای مصباح يزدی را که هجده سال پيش ( يعنی در ۱۴ آبان ۱۳۷۱) اتفاق افتاده به دو ماه قبل يعنی به ۱۱ شهريور ۱۳۸۹ منتقل کرده‌اند؟» مشکل ایندو بزرگوار این بود که برای پیدا کردن مدرک علیه احمد صدری تنها به یک منبع رسیدند و آن هم شرکت در جلسه‌ای با مصباح یزدی بود و به استناد ماهنامه معرفت . اما نکته را که ندیده‌اند و یا اینکه مورد توجه قرار نداده اند این است که برای تاریخ ۱۱شهریور۱۳۸۹نوشته شده است تاریخ نشر* یعنی تاریخ چاپ در ماهنامه یا تاریخ چاپ خود ماهنامه.  

 

*نگارنده در مطلبی با عنوان « به جرس: فعل بد برای همه بد است » به موضوع دیدار احمد صدری با مصباح یزدی پرداخنه بود و از مسئولین جرس می‌خواست که پاسخی قانع کننده به این اتهام بدهند. البته من در شماره دو آن مطلب نوشته بودم «در این سایت تاریخ نشر ماهنامه را۳/۶/۱۳۸۹ نوشته‌اند. دوباره تکرار می‌کنم تاریخ نشر مربوط به ۳/۶/۱۳۸۹ می‌باشد» ویا اینکه «و یا این که تاریخ این دیدار صحیح نمی‌باشد؟»  و به علت درج کردن تاریخ نشر در آن مقاله، بر روی تاریخ نشر تاکید داشتم.                                                                                                    

 


 


اعلام کالاهای ممنوعه توسط دولت

بنابر این گزارش شکل‌گیری انتظار تورمی در مقطع زمانی قبل از اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها موجب خواهد شد که هر فرد به تبعیت از دیگری قیمت‌ها را افزایش دهد و در نتیجه اجرای این طرح مستلزم جلوگیری از افزایش قیمت‌ها  در این بازه زمانی است.


ردیف



گروه کالایی



اقلام مورد نیاز



ردیف



گروه کالایی



اقلام مورد نیاز



1



برنج



-



12



خرما



-



2



روغن نباتی



-



13



سیب‌زمینی



-



3



قند و شکر



-



14



پیاز



-



4



گوشت قرمز



-



15



گوجه‌فرنگی ورب گوجه‌فرنگی



-



5



گوشت مرغ



-



16



میوه و مرکبات



سیب، موز، نارنگی و پرتقال



6



تخم‎مرغ



-



17



نهاده‌های دامی



جو، ذرت، کنجاله سویا



7



نان



-



18



پودر شوینده



دستی،ماشینی



8



لبنیات



شیر، ماست، کره، پنیر 



19



فولاد



فولاد خام، تیرآهن، میلگرد و ورق 



9



ماکارونی



-



20



سیمان خاکستری



-



10



حبوبات



عدس، انواع لوبیا، لپه نخو



21



کاغذ



روزنامه، چاپ و تحریر



11



چای



-



22



لاستیک خودرو



سواری، باری و اتوبوس


اجرای هدفمند سازی یارانه‏ها در شرایطی  آغاز شده است که از دید بسیاری از تحلیل‎گران دولت اطلاع‌رسانی کافی  در خصوص جزییات این طرح نکرده‌است واین مساله باعث ایجاد نگرانی در میان مردم گشته‎است، در این راستا دولت عدم اعلام زمان دقیق اجرای این طرح را که قرار بود از فروردین سال ۱۳۸۹ عملی شود، تعمدی و به منظور جلوگیری از فضاسازی و سودجویی برخی افراد عنوان کرده‎است. همچنین  با این استدلال که اطلاعات آماری باید محرک باشد نه رکودآفرین، انتشار آمارها و گزارشهای اقتصادی درباره عواقب این طرح را ممنوع اعلام کرده است. آقای احمدی‎نژاد در گفتگوی تلویزیونی شنبه شب خود  از خانواده‏ها خواست که پول واریز شده به حساب سرپرستان خانوارها را صرف خرید کالاهای مصرفی و غیر ضروری ننمایند و اجازه دهند بازار با حفظ آرامش، تعادل و روند معمول خود را حفظ نماید.

 

این امکان می‌رود که پرداخت نقدی یارانه‌ها و افزایش نقدینگی در دست مردم موجبات تحریک تقاضا و در نتیجه افزایش قیمتها  را فراهم نماید.

 

 

 

 


 


اقدام انقلابی سوپرمن - بازدید موسوی بعد از دیدار دیروز!
 


دو سال بازداشت بدون آزادی موقت حسین درخشان سپری شد

اثبات اخبار درست و نادرست در باره علل بازگشت حسین درخشان به سادگی میسر نیست، اما هر چه هست، حسین بدون گرفتن تاییدیه به ایران بازنگشت. گفته می‌شود مقام‌های امنیتی سفارت ایران در فرانسه گفته بودند که وزارت اطلاعات نسبت به شایعات و اتهامات جاسوسی علیه درخشان معترض بوده و این وبلاگ‌نویس را از برچسب جاسوسی و فعالیت برای دشمن مبرا دانسته بود. شبکه بین‌المللی «پرس تی‌وی» نیز قرار بود در تهران کاری به حسین بدهد. حسین درخشان هم به جمع کارشناسان طرفدار احمدی‌نژاد اضافه می‌شد که زبان انگلیسی را بسیار خوب صحبت می‌کرد. این فرصتی بود برای نظام جمهوری اسلامی که نشان می‌داد بازگشت به کشور برای منتقدان بی‌خطر است و یک وکیل مدافع هم در عرصه رسانه‌ای برای خود دست و پا می‌کرد.

اما گویی بخش امنیتی سپاه پاسداران ایده دیگری داشت. این تحلیل وجود دارد که حسین درخشان با توجه به اعترافاتش، پازل گم‌شده سپاه برای سرکوب‌های بعد از انتخابات بود. از یک طرف، به دلیل همکاری درخشان با بسیاری از سایت‌های منتقد در خارج از کشور، اطلاعات بسیاری از ایمیل‌ها و نشانی‌های افراد در «سرور» مورد استفاده‌اش برای سایت‌های مختلف در دسترس دستگاه امنیتی سپاه قرار می‌گرفت. از سوی دیگر، به‌واسطه رفت و آمد درخشان با گروه زیادی از خبرنگاران ایرانی رسانه‌های خارج از کشور و اطلاع از ساختار این رسانه‌ها، امکان برنامه‌ریزی برای شناسایی بهتر این افراد و در شرایطی، متمرکز شدن روی کسانی که نقطه ضعفی از نظر حاکمیت داشتند وجود داشت.

اما مهم‌ترین جای بحث، استفاده از اطلاعات و همچنین محتوای وبلاگ و اعترافات حسین درخشان علیه فعالان سیاسی می‌توانست باشد. همانی که در دادگاه ۱۰۰ نفر از بازداشت‌شدگان بعد از انتخابات توسط نماینده دادستان تهران خوانده شد. مازیار بهاری که در آن دادگاه حاضر بود، می‌گوید که با شنیدن کیفرخواست، حس کرده دارند مطالب را از وبلاگ حسین درخشان می‌خوانند.

برنامه‌ریزی برای حذف رقبای سیاسی با استفاده از افرادی مثل حسین درخشان ممکن است در حد تئوری مطرح باشد، اما با عنایت به متن کیفرخواست از تک طرف، و عدم آزادی وی حتی به مدت چند ساعت، با وجود آمادگی پرداخت وثیقه از سوی خانواده درخشان، می‌تواند نشان دهد که حبس کنندگان این فعال اینترنتی و رسانه‌ای، از آشکار شدن واقعیت می‌ترسند. به عبارتی اگر درخشان در خارج از زندان سخنی بگوید که به ضرر منافع حبس کنندگانش باشد، ممکن است بسیاری به این نتیجه برسند که تئوری وجود سناریو برای بازگرداندن درخشان به ایران چندان بی‌ربط نیست.

امید معماریان، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر ایرانی مقیم آمریکا در نوشته اخیرش در خبرگزاری آی‌پی‌اس، نوشته است که حکم سنگین حسین درخشان، توضیحی است برای وجود توطئه نظام ایران پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری برای سرکوب منتقدان سیاسی‌اش. معماریان توضیح می‌دهد که ماندگاری درخشان در زندان قبل از انتخابات ۱۳۸۸ این ایده را که حسین بخشی از برنامه نظام برای کودتای انتخاباتی بعد از ۲۲ خرداد بوده را تقویت می‌کند.

بنا به گفته دو نفر از هم‌سلولی‌های درخشان که بعد از وقایع انتخابات در بند ۲-الف محبوس بودند، حسین در ۸ ماه نخست بازداشتش تحت فشار و بازجویی‌های سنگینی بوده است. یکی از زندانیان آزاد شده نیز گفته است که حسین درخشان به حتم تحت شکنجه جسمی و روحی بوده است.

از سوی دیگر، این ایده وجود دارد که به درخشان گفته شده بود که در صورت همکاری و کمک به تهیه کیفرخواست و مستند سازی اتهامات علیه فعالین سیاسی، پرونده‌اش سبک‌تر خواهد شد و پس از مدتی او را رها خواهند کرد.

یک منبع به خودنویس گفت که در ماه‌های اول به خانواده درخشان گفته شد که اگر وثیقه لازم را حاضر کنند، حسین برای مدتی آزاد می‌شود. حتی بعد از توصیه محمود احمدی‌نژاد به رسیدگی به مشکل حسین درخشان و رکسانا صابری در بهار ۱۳۸۸، خانواده درخشان امیدوار بودند که حسین را بار دیگر آزاد ببینند.

بنا به گفته یکی از زندانیان آزاد شده از بند ۲-الف که به تازگی از ایران فرار کرده، حسین درخشان در شرایط بسیار بد روحی به‌سر می‌برد.

حسین درخشان به دلیل داشتن تابعیت کانادا امیدوار بود به زهرا کاظمی دوم تبدیل نشود. دولت کانادا تا همین چند هفته پیش هیچ فعالیت مشخصی برای آزاد کردن درخشان نکرده بود، اما با فعال شدن نمایندگانی در پارلمان برای تمرکز روی وضعیت درخشان، به نظر می‌رسد دولت محافظه‌کار هارپر مجبور است ماجرا را جدی بگیرد.

دو هفته پیش نیز وزرای خارجه کانادا و فرانسه در بیانیه‌ای مشترک خواستار آزادی درخشان شدند.

به نظر می‌رسد افرادی منطقی‌تر در دستگاه دیپلماسی نظام اسلامی متوجه اهمیت تغییر فاز دولت کانادا شده‌اند. با این همه گفته می‌شود افزایش سطح همکاری‌های امنیتی کانادا با ایران و شناسایی تهدید کنندگان منافع جمهوری اسلامی و معرفی به مقام‌های امنیتی ایران در هفته‌های اخیر نشانه بسیار خوبی نیست، اگر منتهی به آزادی درخشان نشود. باید دید که آیا حکم زندان یک «کانادایی» از ۱۹ و نیم سال به کمتر از آن کاهش خواهد یافت نه؟

 


 


موسوی در یک اقدام «انقلابی» (؟؟؟) ..... بامزه بود!

دو انقلابی ضد انقلاب بطور انقلابی پائین‌تر از انقلاب با هم دیدار کردند و سایت‌ها نوشتند که موسوی در «یک اقدام انقلابی» سوار ماشین شخصی‌اش شد ، ناگهان از خانه بیرون زد و ..... و خلاصه طی این حرکت «انقلابی» موسوی حصر خانگی کلاً شکسته شد. اینکه چرا موسوی اقدام نمی‌کند نمی‌کند وقتی اقدام بکند همچنان «انقلابی» عمل می‌کند البته مسئله‌ای‌است مشخص. ولی اینجا این سوال پیش می‌آید که چرا اینهمه روحیه و اقدامات انقلابی موسوی فقط اینجور جاها فوران می‌کند؟

سه جواب احتمالی:


   ۱. موسوی در حالت معمول پسر خوبی است. انقلابی هم هست. کاریش نداشته باشی نهایتاً همان می‌نشیند ماهی یک بیانیه می‌نویسد با کسی هم کاری ندارد. ولی همچی که عکس زنش را نشان بدهی یا مهمان را از دم در خانه‌اش راه ندهی یا به هر شکلی ماجرا شخصی بشود همین پسر خوب ناگهان «در یک اقدام انقلابی» یک کارهائی می‌کند که همه کف لمه می‌کنند. در مجموع برای اینکه موسوی یک تکانی به خودش و جنبش بدهد کافی است یک کاری بکنید که یک ماجرائی برای شخص خودش پیش بیاید. الباقی را ماشالا خودش انقلابی است و استاد!

   ۲. تا جائی که ما بلدیم حصر خانگی به یک چیزی می‌گویند که طرف نتواند با کسی رفت و آمد داشته باشد. اگر کروبی که خودش حصر خانگی است می‌تواند لااقل تا دم خانه موسوی برود چرا موسوی که اقدامات انقلابی هم بلد است نمی‌تواند برود دم خانه کروبی؟ البته کتک خور موسوی مثل کروبی ملس نیست ولی آنروزی که ریختند دیوار خانه کروبی را آوردند پائین، عالم و آدم رفتند منزل کروبی همین موسوی همینجائی که الآن نشسته همچنان نشست و طبق روال طی یک بیانیه‌ی کوبنده این اقدام را مثل بقیه‌ی اقدامات محکوم کرد. در هر حال فرقی نمی‌کند، روزی که ندا را کشتند هم تهش باز همین کار را کرد، ماجرا شخصی نبود که!

   ۳. در مجموع اگر یکنفر به موسوی یادآوری بکند که رهبر یک جنبش اعتراضی است نه یک اعتراض به هر ماجرای شخصی من خیلی ممنون می‌شوم. کروبی کاپیتان این جنبش است. حرکت بدون توپ می‌کند، پاس گل می‌دهد، از تله آفساید به راحتی فرار می‌کند، هزارتا کار دیگر بلد است بکند ولی کسی نیست که ضربه تمام کننده را بزند. در حال حاضر اگر موسوی را از وسط زمین برداری ببری وسط تماشاچی‌ها یا حتی بیرون استادیوم بنشانی هم باز احوال بازی توفیر زیادی نمی‌کند چه بسا که بازی روان‌تر هم بشود. آقای موسوی! بغیر از مسائل مربوط به دم خانه و توی خانه‌ات چه راهی برای پیش بردن جنبش داری؟ بقول کروبی دوتاشو بگو!


و اینکه آقایان سایت‌های سبز! شما سایت خبری-تحلیلی-سیاسی هستید، نشریه طنز نیستید که. وقتی می‌نویسید موسوی «در یک اقدام انقلابی» سوار ماشینش شد رفت سر کوچه آدم خنده‌اش می‌گیرد. به خدا خبر را جور دیگری هم می‌شود بولد کرد، نخندانید ما را!


 


آیا با «امام عزیز» می‌توان به آزادی و دموکراسی رسید؟

 

تمام صحبت‌های موسوی و کروبی دردیداراخیرشان به کنار، فقط یک عبارت و تنها یک عبارت همه چیز را مشخص می‌کند و آن «امام عزیز» است که آقایان می‌گویند: «۱۵ سال برای نظامی که قرار است مردم درآن بر سرنوشت خودشان حاکم باشند مبارزه کرد.»

این امام عزیز تا پیش از رسیدن به قدرت خیلی ادای آزادی خواهی درمی‌آورد ولی به محض جلوس بر تخت قدرت به گواه تاریخ رنگ عوض کرد...به گواه دوست و دشمن خمینی فردی مستبد و خودرای بود و به جز خودش و آنچه می‌پسندید تحمل هیچ تفکر دیگری را نداشت و بی‌رحمانه مخالفان را حذف می‌کرد.

 

آقایان موسوی و کروبی دلشان برای دوران صدارتشان دردوران طلایی امام راحل تنگ شده است. اصلا هم بد نیست. هر سیاستمدار محروم از قدرتی می‌خواهد به قدرت بازگردد ولی بهتر است این عزیزان دیگر از مردم مایه نگذارند یا لااقل مردم را درحد همان طرفداران خودشان تقلیل دهند. چرا که «امام عزیز» خودش دشمن آزادی و حاکمیت مردم بر خودشان بود که اگر جز این بود ولایت فقیه را پایه نمی‌گذاشت.

 

طرفداران آقایان موسوی و کروبی نیز آزادند از ایشان حمایت کنند. این حق شهروندی ایشان است که از هرکه بخواهند طرفداری کنند ولی بدانند با پیروی از اندیشه‌های امام عزیز نهایتا به همان دهه سیاه شصت خواهند رسید. زمانی که آقایان موسوی و کروبی گوش به فرمان امام راحل‌شان بودند و حرف حرف خمینی بود. طرفداران آقایان موسوی و کروبی بهتر است بدانند با پیروی از این دو و بازگشت به دوران طلایی «امام عزیز» خبری از آزادی و دموکراسی نخواهد بود. چرا که عقل سلیم می‌گوید: با «امام عزیز» نمی‌توان به آزادی و دموکراسی رسید!

 

 


 


خواب شيرين ما با آهنگ اخبار

ساعت ۹ صبح است و پيچ راديوي تاكسي باز است و گوينده در حال گزارش اخبار معمول است كه گوش به آنها عادت دارد و مغز را خيلي در گير نمي‌كند.

خبرهايي است ايراني كه از اين گوش مي‌آيد و از آن گوش مي‌رود.

ما هم در تاكسي نشسته‌ايم و همين طور كه به خيابان و يا ديگر ماشين‌ها خيره شده‌ايم، با صداي لالايي وار اخبار گو ثانيه‌ها را مي‌زنيم و عمر را به جوي روان ترافيك اتوبان مي‌سپاريم.

گاهي هم مثل آن روز هوا كمي ابري مي‌شود- و بعد از چند ماه- دل گرفته آسمان تصويري شاعرانه به اتوبان مي‌دهد و صداي زمينه اخبار گو يك جور كرختي و خمار آلودگي را هم به صحنه اضافه مي‌كند.

و آدم انگاري كه در ميانه اين صحنه و آن حركت شاعرانه خوابش مي‌گيرد و اتفاقا دوست دارد كه اخبار گو اخبارش را با آهنگي آهنگين‌تر هم بگويد كه نيم چرت شيرين‌مان در تاكسي بيشتر بچسبد.

هم قطاران را هم زير چشمي نگاه مي‌كني... آنها هم كمابيش به خلسه اين حال و هواي شاعرانه دل داده‌اند و كيفورند...

و در اين ميانه، لالايي اخبارگو به قصه منحل شدن دانشگاهي به عظمت دانشگاه ايران مي‌رسد.. لحن همان لحن است و اخبار گو همان، اما قصه شيريني لالايي هاي خبري را ندارد...

كمي جا به جا مي‌شوي و آماده مي‌شوي تا كم كم، كمي فكر كني...

به هم قطاران نگاهي مي‌كني.. خبري نيست.. همه خوابند.. مي‌فهمي كه الكي جريان را جدي گرفتي يك لالايي بود كه گوش تو به آن عادت نداشته! همين... و دوباره به خواب مي‌روي و چه شيرين و شاعرانه...


 


اجرای آرش سبحانی در دانشگاه مریلند
 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته