-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ مهر ۱, پنجشنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 09/23/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



پیشنهاد بسیاری از مردم آمریکا این بوده که این مسلمان معتدل و میانه رو هستند که باید جلوی مسلمانان افراط گرا را بگیرند و از مدارا با آنها سخن بگویند و خواستار استغفار آنها از گناهان شوند. این پیشنهاد میانه و خوبی است و من همین پیشنهاد را به خودم می کنم. (کمی سینه را صاف کرده و ادامه می دهم) من در این جا از تمامی مسلمانان بابت موجی که بر سر بی احترامی به کتاب آسمانی آنها در آمریکا برپا شد، عذرخواهی می کنم و پوزش می خواهم.

یک عذرخواهی حرفه ای روزنامه نگاری هم بدهکارم. پورتلند پرس در مین در آمریکا، گزارشی را در صفحه اول منتشر کرد که درباره مسلمان افراطی بود در حالی که عکس این مطلب از حدود سه هزار مسلمان در حال برگزاری نماز عید فطر هستند. خوانندگان این روزنامه خیلی برآشفته شدند و این گزارش در روزهایی همزمان با سالگرد حملات تروریستی یازدهم سپتامبر، چاپ شد.

این روزنامه این گزارش را چاپ کرده تا از مسلمانان پوزش خواسته و به آنها احترام بگذارد. ریچارد کانر، سردبیر این روزنامه نوشت: «ما عمیقا عذرخواهی کرده و از این که به وظیفه منصفانه و حرفه ای روزنامه نگاری خود عمل نکردیم، پوزش می خواهیم.» جیمز پونیوزیک هم در یک پست بلاگ نوشت: «ببخشید که مسلمانان را چون انسان به تصویر کشیدیم.»

من به آقای کانر زنگ زدم. آدم معقولی به نظر می رسید. طبیعتا چنین مطلبی در صفحه یک روزنامه باعث نمی شود تمامی آن داستان ها و گزارش ها درباره مسلمانان بد به فراموشی سپرده شود. آیا می توان داستان مسلمانان بد را به وسیله گزارشی از مسلمانان خوب بالانس کرد؟ البته بالانس خیلی مهم است اما آیا گزارش های سفر پاپ به بریتانیا را می شود با گزارش هایی از تروریست های کاتولیک در ایرلند بالانس و متعادل کرد؟

به یک دلیل دیگر هم از مسلمانان عذر می خواهم. البته این درباره مسلمانان نیست و به خودمان (آمریکا) بازمی گردد. من می خواهم از مسلمانان بابت این که مدارا ندارند، دفاع کنم اما در همین حال می خواهم از آمریکا در مقابله با اسلامگرایان افراطی و کسانی که تخم نفرت دینی می کارند هم دفاع کنم.

دلیل این همه تنفر را نمی توان درک کرد. اسلامگرایان افراطی مجبورند به نفرت و وحشت متوسل شوند و اسلام را به این شکل نشان دهند. همین چند وقت پیش یک کارتونیست در سیاتل به نام مولی نوریس کاریکاتوری از محمد کشید که با واکنش های تندی روبرو شد.

و البته مسئله یازدهم سپتامبر هم هست که مسئله را برای فهم سخت می کند. من به تازه گی در مطلبی سابقه تاریخی تعصب در ادیانی چون اسلام و کلیسای کاتولیک و کلیسای مورمون ها و یهودیان و آسیایی های مقیم آمریکا نوشته بودم که واکنش های تندی داشت و خیلی ها گفتند این ها موازی هم نیستند. یکی از خوانندگان به نام کارلا در وبلاگم این طور پاسخ داد: «یهودیان و کاتولیک ها نریختند یک جا و این همه آدم را بکشند.»

البته این درست است اما ژاپنی ها هم که به پرل هاربر حمله کردند آنقدر آمریکایی کشتند که القاعده هنوز نکشته است. ما آمریکایی ها هم احساساتی شده و هر ژاپنی را که دیدیم در یک اردوگاه جمع کردیم چرا که از وحشت به بزرگنمایی در واکنش روی آورده بودیم.

رادیکال ها هستند که به دیگر رادیکال ها قدرت می دهند و با عمیق کردن دریایی از تنفر و سوءتفاهم و خشم دو جانبه به هم نیرو می دهند. خیلی از آمریکایی ها فکر می کنند اسامه بن لادن نماینده جهان اسلام است و خیلی از افغانی ها هم فکر می کنند تری جونز (کشیش کلیسای کوچکی در فلوریدا که می خواست قرآن آتش بزند) نماینده مسیحیان است.

خیلی از آمریکایی ها فکر می کنند مسلمانان طرفدار خشونت هستند اما طبع مردم متفاوت است و نمی توان این طور همه را دسته بندی کرد. ما از تاریخ خود درباره سیاهان و یهودیان می دانیم که اقلیتی که تحت تبعیض قرار می گیرد به چه مسائلی دچار می شود اما هنوز فکر می کنیم مشکلی ندارد که درباره مسلمانان چنین اظهارنظرهایی داشته باشیم.

من در سفرهایم شاهد بدترین نوع از اسلام بوده ام. همان نظام حکومتی و روحانی حاکم بر ایران که مردم را سرکوب می کند و یا در افغانستان به نام دین، به دختران اجازه تحصیل در مدرسه نمی دهد و در آفریقا به نام اسلام، دختران ختنه می شوند.

اما در مواردی هم برعکس آن را دیده و شاهد بودم: امدادگران مسلمان در افغانستان که زندگی خود را به خطر می اندازد تا به دختران آموزش دهند، یک روحانی در پاکستان که پناهگاهی برای دخترانی که به آنها تجاوز شده درست کرده است، رهبران مذهبی که کمپینی برای توقف ختنه دختران به راه انداخته اند و می گویند این کار وحشتناک هیچ ربطی به اسلام ندارد، مسلمانان پاکستانی که از حقوق اقلیت های مسیحی و هندو در کشورشان دفاع می کنند و از همه بیشتر، مسلمانانی که در دارفور، کنگو و بنگلادش از قرآن کمک می گیرند تا با خطر انداختن جان خود، به دیگر همنوعان خود کمک کنند. این ها همه به راه مثبت دین فکر می کنند و خواهان حذف خشونت و تندروی هستند.

خیلی ناراحت می شوم وقتی می بینم چنین افرادی نامشان با گروه القاعده گره می خورد و یا دینی که آنها به آن احترام می گذارند، مورد تمسخر و توهین قرار می گیرد. از آنها و دیگرانی که دینشان مورد تحقیر واقع شده، پوزش می خواهم.

* از: نیکولاس دی. کریستف (NICHOLAS D. KRISTOF) / در: اینترنشنال هرالد تریبیون

شرح عکس: تظاهرات مسلمانان در پیشاور پاکستان در اعتراض به هرگونه بی احترامی به قرآن، کتاب مقدس مسلمانان، عکس از کوربیس.


 


کشورهای عرب حاشیۀ خلیج فارس بشدت مشغول افزایش توان تسلیحاتی خود هستند. این کشورها می خواهند حدود 123 میلیارد دلار اسلحه به آمریکا سفارش دهند تا برای خود درمقابل ایران سپر دفاعی ایجاد کنند. تنها عربستان 67 میلیارد دلار اسلحه سفارش داده است. امارات متحدۀ عربی به گفتۀ «فاینشنال تایمز» قراردادی به ارزش 35 تا 40 میلیارد دلار امضا کرده است. و عمان و کویت درچهارسال آینده به ترتیب 12 و 7 میلیارد دلار برای قطعات یدکی نیروی هوایی خود خرج خواهد کرد. نعمتی برای صنایع تسلیحاتی درآمریکا.

«فاینشنال تایمز» ازیک کارشناسِ «مرکز مطالعات راهبردی و بین المللی» در واشینگتن نقل قول می کند: «ایالات متحده می خواهد ساختار امنیتی جدیدی بعد ازجنگِ عراق ایجاد کند که قرار است صادرات انرژی را برای اقتصاد جهانی تضمین کند.» به گفتۀ این کارشناس فروش تسلیحات «امکانات بازدارندگی منطقه ای را افزایش خواهد داد و کمک خواهد کرد تعداد سربازان آمریکایی در منطقه کاهش یابد.»

هیلاری کلینتون از بکار بردن سلاح هسته ای هم حمایت می کند

خریدهای تسلیحاتی در زمانی انجام می شوند که کشورهای زیادی درمنطقۀ خاورمیانه و خلیج فارس با نگرانی جاه طلبی های هسته ای ایران را نظاره می کنند. امکان حملۀ نظامی اسرائیل به تأسیسات هسته ای ایران نیز این دولت ها را نگران کرده است چرا که احتمال می دهند ایران به متحدان نظامی آمریکا در منطقه هم حملۀ انتقامی کند یا دست کم مانع عبور نفت از تنگۀ هرمز شود. چنین کاری به هرحال دست کم 40 درصد نفت خام جهان را که با کشتی حمل می شود در بر می گیرد.

خرید انبوه تسلیحاتی، اکنون که هیلاری کلینتون در آمریکا وزیر خارجه است موضوعی تصادفی نیست. در جریان مبارزات مقدماتی انتخابات ریاست جمهوری درحزب دمکرات در سال 2008، کلینتون در شبکۀ تلویزیونی اِی بی سی گفت که وی برای دفاع ازعربستان و امارات متحدۀ عربی و کویت درمقابل ایران استفاده از سلاح هسته ای را هم منتفی نمی داند: «باید سپر بازدارنده ای ایجاد کنیم که از اسرائیل هم فراتر رود.» به گفتۀ او ایالات متحده باید برای ایران روشن سازد که حمله علیه اسرائیل اقدامات تلافی جویانۀ سختی را برای این کشور به دنبال خواهد داشت، و نیز حمله به دیگر کشورهای منطقه.

«هیلاریِ جنگ افروز»

هیلاری کلینتون در مبارزات انتخاباتی سال 2008 گفته بود نمی توان برای عربستان و کویت و مردم امارات متحدۀ عربی که همه نگرانی موجه از ایران دارند قدغن کرد که اسلحه بخرند مگر اینکه آماده باشیم مجموعۀ دفاعی بزرگی در اختیار آنها بگذاریم. حرفی که امروز که قرار است آمریکا از نیروهای خود درمنطقه بکاهد تازه تر از همیشه است.

در آن زمان دیک موریس یکی از مشاوران سابق بیل کلینتون در «نیویورک پست» نوشت دکترین دفاعی جدید هیلاری کلینتون «تحت تأثیر 15 میلیون دلار از دوبی و 10 میلیون دلار از عربستان سعودی است که بنیاد همسرش دریافت کرده است.» و در ادامه: «اگر این انتخابات یک جنگ افروز داشته باشد هیلاری کلینتون است که اکنون آماده است شهرهای ما را درمعرض این خطر قرار دهد تا چند حکومت سرکوبگر را درمنطقه نجات دهد.»

واقعاً هم آمریکا کشورهایی را در خلیج فارس مسلح می کند که هرچیزی هستند جز مدافع حقوق بشر. به علاوه دراین کشورها چندین حامی ثروتمندِ مسلمانانِ بنیادگرا نفوذ زیادی دارند. اگر موضوع سرِ ایران باشد آمریکا آماده است بدتر را جایگزین بد کند.

از: مونیکا فامی

در: بازلِرتسایتونگ


 


آژانس بین المللی انرژی اتمی بعد از کنار رفتن البرادعی برخورد تندتری با ایران می کند و برعکس این مطلب هم صادق است، درعین حال در آژانس بر اسرائیل فشار بیشتری می آید که وضعیت امور هسته ای خود را مشخص کند. درهرحال در خاورمیانه اینگونه نگاه می شود، جایی که مردم انتقاد می کنند که اسرائیل بعنوان کشوری که احتمالاٌ سلاح اتمی دارد مورد سؤال قرار نمی گیرد در حالیکه ایران برای بسیار کمتر از اینها مجازات می شود.

البته از نظرحقوقی تفاوت دراین است که ایران بعنوان امضا کنندۀ پیمان جلوگیری از گسترش سلاح هسته ای تعهداتی را پذیرفته است که اسرائیل بعنوان کشوری که این پیمان را امضا نکرده این تعهدات را ندارد. بنابراین موضع رسمی اعراب این است که اسرائیل را به پذیرفتن پیمان فراخوانند بدون اینکه به طور مستقیم به سلاح های اسرائیل – این کشور بنابرسیاستِ «دوپهلویی هسته ای» هیچگاه داشتن اینگونه سلاح ها را اعلام نکرده است – اشاره کنند. اعراب درعین حال ایجاد منطقۀ خالی از سلاح هسته ای (یا خالی از سلاح های کشتار جمعی) را در خاورمیانه می خواهند.

دوراهۀ ناخوشایند اعراب در این است که از ظرفیت هسته ای ایران برای ساخت سلاح اتمی نگرانند و از جامعۀ بین المللی که از ایران خواستار شفافیت و تضمین است حمایت می کنند. به همین شکل هم دولت های عربی نگران این اتهام هستند که با آمریکا – و اسرائیل – علیه ایران همکاری می کنند.

در کنفرانس قبلی بررسی پیمان جلوگیری از گسترش سلاح اتمی در نیویورک آمریکا به قیمت پذیرفتن خواستۀ منطقۀ خالی از سلاخ اتمی در خاورمیانه در بیانیۀ نهایی، توانست اصولاٌ این بیانیه را به مرحلۀ صدور رساند و «مؤفقیتی» بدست آورد. در کنفرانس عمومی آژانس بین الملی انرژی اتمی هم کشورهای عربی همین خواسته را در صورت امکان به شکل قطعنامه دنبال می کنند – و خود را با مقاومت آمریکا روبرو می بینند. موضع واشینگتن این است که اگراسرائیل «اینگونه علنی مورد انتقاد قرارگیرد» باعث می شود که این کشور کنفرانس خلع سلاح خاورمیانه را که برای سال 2010 برنامه ریزی شده (و به همین شکل در پیمان آمده) است تحریم کند.

آمانو فرصتی ندارد

این هردو فریبی بیش نیست: قطعنامه ها و بیانیه هایی از این دست چیز تازه ای نیست و ادعای دولت آمریکا مبنی بر اینکه با کنار گذاشتن چنین خواست هایی بهتر می توان اسرائیل را به تغییر موضع واداشت نیز واقع بینانه نیست. مدیرکل جدید آژانس بین المللی انرژی اتمی یوکیا آمانو که دراسرائیل بسیار محبوب تر از سلف خود است اخیرآٌ حتی از سوی نخست وزیر این کشور بنیامین ناتانیاهو به حضورپذیرفته نشد، نشانه ای برای اینکه اسرائیل آژانس را در مورد برنامۀ اتمی خود تا چه میزان بی اهمیت می داند. اگرهم اسرائیل به این خواسته تن دهد تنها بعد از بستن پیمان صلحی جامع – و برای مدت طولانی آزمایش شده – با همۀ همسایگان نزدیک و دوردست به خلع سلاح خواهد زد.

امروز اغلب دربارۀ درستی یا نادرستی سیاست دو پهلوی هسته ای اسرائیل که بین نخست وزیر این کشور گولدا مایر و رئیس جمهور آمریکا ریچارد نیکسون درسال 1969 ،آن گاه که اسرائیل برای آمریکا فاش ساخت که سلاح اتمی دارد، هماهنگ شده بود بحث می شود. ازطرفی نیروهای نه چندان زیادی دراسرائیل بر این باورند سیاست دو پهلوی موجود درخور یک کشور دمکراتیک امروزی نیست که حتی مردم خود را هم در ناآگاهی بگذارد. اما مهم تر صداهایی هستند که معتقدند اسرائیل باید به سنت بازدارندگی اعلام کند سلاح های اتمی در اختیار دارد که ایران را نشانه رفته اند. از: گودرون هارِر

در: دِر اشتاندارد


 


بی معنا تر از این کمتر ممکن است: یونسکو از بین همۀ کشورها میزبانی روز جهانی فلسفه را که قرار است در نوامبر برگزار شود درست به ایران داده است. یعنی کشوری که که در حال حاضر همۀ متفکران را مجازات می کند. یعنی کشوری که رهبر مذهبیش علی خامنه ای همین تازگی گفت فلسفه خطرناک است – و با این کار زنگِ کنار گذاشتن همۀ فیلسوفان غربی را از برنامۀ درسی دانشگاه ها در چهارچوب یک انقلاب فرهنگی دیگر به صدا درآورد. کشوری که در آن سعید حجاریان که عوامل حکومت قبلاٌ با شلیک گلوله فلجش کرده بودند سال گذشته مجبور شد در محاکمه ای نمایشی عذر تقصیر بخواهد که با دانشجویانش فلسفۀ غربی خوانده اند. کشوری که به بزرگ ترین فیلسوفان خود اتهام می زند طرح انقلاب مخملی ریخته و جوانان را اغفال کرده اند. اغفال به چه منظور؟ فکرکردن.

هیچکدام از اینها اجازه ندارند در کنگرۀ روز جهانی فلسفه سخنرانی کنند: محمد شبستریِ گادامِر و ویتگِن اشتاین شناس را از دانشگاه بازنشسته کردند. محسن کدیور که در حال حاضر در آمریکا زندگی می کند مرتد اعلام شده و دیگر نمی تواند به ایران برگردد. عبدالکریم سروش نیز در صورت بازگشت جانش در خطر است، و رامین جهانبگلو اگر برگردد به احتمال از نو خواهد دید سلول انفرادی در زندان اوین چگونه جایی است. در سال ۲۰۰۶ و در جریان اولین بازداشتش به او اتهام تماس با فیلسوفان غربی زدند. وی یورگن هابرماس و ریچارد رورتی و آنتونیو نِگری را به ایران برده بود.

به جای شناخته ترین ترین فیلسوفان ایران قرار است در روز جهانی فلسفه غلامعلی حداد عادل صحبت کند که برگزار کنددۀ این کنگره هم هست. حدادعادل بعنوان کانت شناس مشهور است. اما معلوم است که آثار سیاسی کانت تأثیر کمی بر او گذاشته است. یا این، یا برای موضع سیاسی شخصیش مهم تر این است که دخترش همسر پسرخامنه ای است. حداد عادل تنها این وظیفۀ پرافتخار را ندارد که روز جهانی فلسفه را سازماندهی کند. وی برای این کار هم در نظر گرفته شده که انقلاب فرهنگی جدید را انجام دهد. کیست که هنوز شک داشته باشد که ایران میزبان مناسبی برای برگزاری روز جهانی فلسفه است؟

احمد زیدآبادیِ روزنامه نگار که بعد از اعتراض های تابستان ۲۰۰۹ بار دیگر به زندان افتاد مقالۀ اوتفرید هوفۀ فیلسوف را که در آن توضیح داده چرا در تهران صحبت نخواهد کرد در صفحۀ خود در فیس بوک منتشر کرده است. خلاصۀ انگلیسی این مقاله را می توان در آنجا با امتنان خواند، امتنان برای همبستگی که هوفه با این مقاله نشان داده است. یونسکو نمی خواهد اعلام همبستگی کند؟ برای نمونه با دانشجویانی که علیه حداد عادلِ نمایندۀ مجلس و استاد فلسفه شعار دادند، مانند: «وکیل ضد ملت، خجالت خجالت!» و برای ان کار تهدید شدند به زندان مخوف کهریزک بیفتند؟

عده ای دیگر از فیلسوفان و روشنفکران اعلام همبستگی کرده اند. از جمله یورگن هابرماس و سیلا بن حبیب. رامین جهانبگلو همراه با بنیاد گفتگوهای تمدن ها وابسته به انتشارات ریست نامۀ اعتراضی به یونسکو نوشته است. اینان همراه با دیگر روشنفکران ایرانی که حکومت به تبعیدشان فرستاده است هفتۀ آینده در نیویورک مصاحبۀ مطبوعاتی خواهند داشت تا بار دیگر بپرسند: چیز بی معناتری از برگزاری روز جهانی فلسفه در تهران وجود دارد؟

البته خامنه ای از یک نظر حق دارد: فلسفه خطرناک است. و اگرنه برای ایران، پس برای او و حکومتش. فلسفه، غربی، اما بویژه تصوف اسلامی امروز در بین جوانان ایرانی محبوبیت دارد، آن را نوعی مقاومت در برابر ایدئولوژی سیاسی و تحجّر مذهبی حکومت می بینند. تهران امروز هم هنوز جایی است که در آن هابرماس و هانا آرنت می خوانند. فقط اینکه احتمالاٌ در زندان اوین فیلسوفان بیشتری وجود خواهد داشت تا در کنگرۀ روز جهانی فلسفه در نوامبر.

* از: کتایون امیرپور / در: دی تاگس تسایتونگ


 


ایران می خواهد رئیس جمهور جنجالی ونزوئلا هوگو چاوز را در گفتگوهای مربوط به برنامۀ اتمی خود دخالت دهد. طبق اطلاعات فاینشنال تایمزِ آلمان نمایندگان حکومت ایران بارها در صحبت با نمایندگان دولت های غربی در این جهت اظهار نظر گرده اند. مذاکره کنندۀ ایرانی سعید جلیلی در نامه ای به مسئول سیاست خارجی اتحادیۀ اروپا کاترین اشتون نوشت: «حضور دولت های دیگر (...) در مذاکرات می تواند این گفتگوهای سازنده را مشخص تر کند.» نامه در اختیار روزنامه است. چندین دیپلمات می گویند ونزوئلا و برزیل و ترکیه از زمرۀ این دولت های مورد نظر ایران هستند.

این پیشنهاد برای جامعۀ بین المللی تحریک آمیز است. بدین ترتیب ایران تهدید می کند که بدون حضور این دولت ها نمی تواند گفتگویی آغاز شود. از آنجایی که بویژه چاوز نه برای آمریکا و نه برای اتحادیۀ اروپا پذیرفتنی نیست دیپلمات های غربی این پیشنهاد را تلاشی هم از ناحیۀ ایران می دانند تا برای ادامۀ برنامۀ اتمی خود زمان بدست آورد. برزیل و ترکیه نیز بعنوان کشورهای دوست ایران محسوب می شوند.

تاکنون اعضای پیوستۀ شورای امنیت – آمریکا، فرانسه، انگلیس، روسیه، چین – همراه با آلمان کوشیده اند ایران را به توقف غنی سازی اورانیوم وادارند. در حالیکه ایران مدعی است برنامۀ اتمی این کشور فقط ماهیتی صلح جویانه دارد غرب نگران است ایران دنبال ساخت سلاح اتمی باشد. از اینرو شورای امنیت تحریم های جدید برقرار کرده است.

از تقریباٌ یکسال پیش نیز گفتگویی انجام نمی شود. اشتون تازه در ژوئیه بود که درخواست ملاقات کرد اما جواب مشخصی نگرفت – جز نامه ای که در بالا از آن نقل قول شد.

بعد نمایندۀ ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی به دبیرکل این نهاد یوکیا آماتو نامه نوشت. در این نامه آورده دولت متبوعش از حضور ترکیه و برزیل «در تمامی گفتگوهای آینده» استقبال می کند. بدین ترتیب تهدید می شود در صورتیکه این سه کشور به گروه شش نپیوندند گفتگوها به شکست می انجامد.

گرچه در نامه مشخصاٌ به حضور ونزوئلا اشاره نشده اما چندین دیپلمات بلند پایه وجود این خواست ایران را تأیید می کنند و در عین حال توضیح می دهند که چنین خواسته ای پذیرفتنی نیست. چاوز با توجه به تلاش هایش برای ایجاد ائتلافی ضد آمریکایی، در صحنۀ بین المللی عنصری نامطلوب تلقی می شود. وی تازگی حتی رئیس جمهور ایران محمود احمدی نژاد را «برادر» خواند. به برزیل و ترکیه نیز دست کم در مسئلۀ ایران با دیدی منفی نگریسته می شود. این دو کشور در ماهِ مه با ایران و بدون توجه به شورای امنیت به اصطلاح بیانیۀ تهران را به امضا رساندند. در این بیانیه شرایطی برای معاوضۀ مادۀ سوختی برای راکتور پژوهشی تهران آمده است. از آنجا که شورای امنیت این معامله را نپذیرفت ترکیه بعداٌ به قطعنامۀ تحریم رأی نداد.

پیشنهاد ایران در اروپا با مخالفت روبرو شده است. وزیرخارجۀ یک کشور عضو اتحادیۀ اروپا گفت: «یک دلم می گوید که این ترفند معمول ایران است. دل دیگرم می گوید شاید جدی است.» وزیرخارجۀ دیگری می گوید: «یعنی چه؟ هفتۀ آینده قذافی را بعنوان مذاکره کننده پیشنهاد می کنند؟»

* از: فیدِلیوس اشمید / در: فاینشنال تایمز آلمان


 


سراسر از قهرمانان و خصم، دیو و دد و اژدها، این کتاب شاهنامه است که یک اثر ادبی حماسی است. ده ها هزار بیت و مصرع، تاریخ و افسانه و قهرمانان را ورق می زند و در تاریخ شاهان پارسی غور می کند. فردوسی این کتاب را در قرن یازدهم نوشت که به یکی از آثار قدر در ادبیات فارسی تبدیل شده است. این کتاب جدال میان خیر و شر و خوب و بد را به تصویر می کشد هرچند خدا خیلی دقیق تصویر نشده و به عهده خواننده است که بفهمد خدا کجاست و چقدر نقش دارد. این کتاب ورق به ورق تاریخ ایران و شاهان پارسی است که در مرکز ادبیات ایران قرار دارد.

نمایشگاه جدیدی از صفحات شاهنامه در موزه فیتزویلیام کمبریج برگزار شده که تاریخی است از یک هزار سال گذشتن از زمان نگارش شاهنامه و کاری که فردوسی به سرانجام رساند. همه این نسخه ها از کلکسیون بریتانیایی است که برخی از آنها حتی کامل هم نیستند. روسیه و بریتانیا بر سر صفحات این نسخه سرشاخ شدند و دست آخر پاره شده و نیمی از آن به یک سمت و نیمی دیگر به یک سمت رفت. بقیه صفحات هم سر از ایران، دوبلین و نیویورک در آورده است.

در نسخه های اولیه، تصاویر درست کشیده شده و در میان خطوط قرار گرفته است اما با گذشت زمان صفحات هم به سوی زوال رفته است. دهان اژدها باز شده تا رستم قهرمان را ببلعد. با توجه به خرابی صفحات، واژه ها هم به درستی قابل دیدن نیست.

این نمایشگاه بر تاریخ شاهنامه و قدمت ایران و ادبیات آن تاکید دارد و نمایشگاهی با ارزش است و نسخه های متفاوتی از نقاشی و نوشته ها و شرح آنها را نشان می دهد. آثاری که پر از نمادگرایی تصویری و ادبی است. متاسفانه ترجمه محدودی از این اثر وجود دارد که بر اساس نسخی است که در دست موزه است. فردوسی بسیار تلاش کرد تا در نگارش این اثر از هیچ واژه عربی استفاده نکند. بی خود نیست که بسیاری از ایرانیان او را منجی زبان پارسی می نامند.

خطوط پایانی شاهنامه برای بازدیدکنندگان ورودی به نمایش درآمده است که نشان از تلاش فردوسی دارد و این که می گوید شاید بمیرد ولی مرگ پایان او نیست و آنچه کاشته است باعث فزونی هوشمندی مردم می شود و هرچند او مرده باشد، اما بزرگی و شهرت او به جا خواهد ماند. این اثر در زمان سلطان محمود غزنی تمام شد. ایرانیان در مدرسه شاهنامه می آموزند و همه آن ها بخش هایی از شاهنامه را از حفظ دارند.

این نمایشگاه به قصد البته، از بازخوانی سیاسی مدرن خود را دور نگه می دارد. شاهنامه پر از حکایت های اخلاقی و سرنوشت حاکمان ناکارآمد است برای کسانی که امروز از آن درس بگیرند. این نمایشگاه همچنین تاریخ شعر فارسی را هم نشان می دهد.

* در: مجله اکونومیست

 شرح عکس: نقش اهورا مزدا بر فراز مقبره فردوسی، عکس از کوربیس.


 


استوارت لِوی، معاون وزارت خزانه داری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی، از سال ها پیش در پایتخت کشورهای مهم اقتصادی مهمان همیشگی است. اگر در گذشته بیشتر تلاش می کرد که ریشۀ منابع مالی گروه های تروریستی همچون القاعده را بخشکاند مدتی است توجه اصلی خود را معطوف ایران کرده است. بعد از اینکه در سال گذشته تلاش رئیس جمهورآمریکا اوباما برای گفتگوی مستقیم با حکومت ایران ناکام ماند ایالات متحده اکنون می کوشد این کشور را از نظر اقتصادی صعیف کند تا در منتاقشۀ اتمی وادار به سازش شود.

موقعیت تازه

لوی که این هفته برای گفتگو در برن و زوریخ بود در مقایسه با دیدارهای گذشته در موقعیت بهتری قرار دارد. سیاست تحریم آمریکا که مدتها ماهیتی یکجانبه داشت امروز همراهان خیلی بیشتری دارد. از یک سو شورای امنیت در ژوئن قطعنامۀ دیگری علیه ایران تصویب کرد و برای اولین بار تحریم هایی را برقرار کرد که تنها جنبۀ نمادین نداشتند. برای نمونه شورای امنیت اجازۀ توقیف کالاهای فرستاده شده به مقصد ایران و جلوگیری از جابجایی پول را در صورتی که احتمال داده شود با برنامۀ هسته ای ایران مرتبط هستند داد. از سوی دیگر نه تنها ایالات متحده که اتحادیۀ اروپا و ژاپن و استرالیا نیز تحریم های خاص خود را برقرار کردند که بعضاٌ فراتر از تحریم های شورای امنیت هستند.

با توجه به این پیش زمینه، گفتگوهای معاون وزارت خزانه داری آمریکا با نمایندگان اتحادیۀ بانک های سوئیس اهمیت خاصی یافته است. برای سوئیس این سؤال مطرح است که در تحریم تا کجا می خواهد پیش برود. در برن تأکید می شود سوئیس کاملاٌ از تحریم های شورای امنیت پشتیبانی می کند اما قطعنامۀ تازه تصویب شدۀ ۱۹۲۹ در عمل جا برای انعطاف گذاشته است. در معاونت امورمالی بین المللی در وزارت اقتصاد سوئیس گفته می شود این کشور نمی خواهد تحریم های سخت اتحادیۀ اروپا و آمریکا را بپذیرد. گفته شد این مطلب را به آمریکا اطلاع و در عین حال اطمینان داده اند سوئیس به مرکزی برای دور زدن تحریم های مالی ایران تبدیل نخواهد شد.

لوی در گفتگوها اذعان کرد که مسئلۀ مهمی است. اما صرف نظر از ادب دیپلماتیک می توان از گفته های او فهمید که آمریکا از خودداری نسبی سوئیس خشنود نیست. برعکسِ سال های پیش که لوی اقدام های سوئیس را علیه فعالیت های مالی تروریست ها ستوده بود این بار این ستایش در مورد ایران از او شنیده نشد. لوی در عوض از تحریم های وضع شده در اتحادیۀ اروپا بسیار تمجید کرد.

شرکت های خارجی زیرِ نظر

در حال حاضر این احتمال وجود دارد که ایالات متحده راساٌ شرکت های خارجی را که با ایران مناسبات بازرگانی دارند تحریم کند. قانون تصویب شده در اول ژوئیه در کنگره به دولت آمریکا اختیار این کار را می دهد. اما به گفتۀ لوی معلوم نیست آمریکا کی از این امکان استفاده خواهد کرد.

* در: نویه تسورشر تسایتونگ


 


فن آوری مربوط به یک پروژه مهم ایالات متحده که برای کمک به ایرانیان، در گریز از سد سانسورِ اینترنت طراحی شده بود از کار افتاده و این هفته پس از آن که مهندس توسعه این پروژه نرم افزاری این ماجرا را یک مورد «عدم موفقیت امنیت نامعمول- امنیت هایپ» خواند موجی از اتهامات و رد اتهامات متقابل را در پی داشت.

این طرح که هِیستَک نام دارد بخشی از موج گسترده تری است که ایالات متحده با پشتیبانی فعال وزارت امور خارجه این کشور برای ترویج آزادی بیانِ اینترنت در برابر رژیم های سرکوبگر آن را به راه انداخته است.

اما در ایمیل استعفا نامه ای که دانیل کولاسیونه مهندس توسعه پروژه سه شنبه نوشت اعلام کرد که منتشر کردن یک نرم افزار تست نشده و نا امن «فاجعه آمیز» است.

اِوگنی موروزف، وبلاگ نویس و پژوهشگر اینترنتی که همه پرسی اینترنتیِ وی درباره هِیستک موشکافی را درباره این نرم افزار برانگیخت و به از کار افتادن آن منجر شد اعلام می کند: «کسی نمی گوید که حق آزمایش این نرم افزار را ندارند ولی بدون اینکه جان مردم را در معرض خطر قرار دهند باید آن را آزمایش کنند.»

هیلاری کلینتون در مصاحبه ای در سال جاری بدون ذکر نام این نرم افزار، به عنوان بخشی از فناوری که «به جریان آزادانه اطلاعات به داخل و خارج ایران و همچنین در میان ایرانیان کمک می کند» به آن اشاره کرده بود.

این برنامه را یک توسعه دهنده نرم افزار ۲۶ ساله، اهل سان فرانسیسکو به نام آستین هیپ برای پشتیبانی از آزادی اینترنت در طول انتخابات مورد مناقشه سال گذشتهء ایران، به صورت اولیه طراحی کرده بود.

آقای هیپ در گفتگوی این هفته خود گفت که او از دستمزد «شش رقمی» خود به خاطر دنبال کردن این پروژه به صورت تمام وقت چشم پوشیده است و افزود: «همه حق دارند بدون ترس از مجازات سخن بگویند.»

جیکوب اَپل باوم، مسئول توسعه و بازبینی هِیستک می گوید: «استفاده از این نرم افزار بسیار خطرناک است، باورنکردنی است؛ اولین کاری که می کند این است که به همه می گوید که شما در حال استفاده از نرم افزار هِیستک هستید.» و ادامه می دهد: «و این باعث می شود که فرد، هدف قابل تشخیصی برای مقامات ایران شود.» آقای هیپ می گوید هِیستک در دوبی آزمایش شده بود و قرار بود به بسیاری از کشورهای دیگر نیز عرضه شود.

آقای کولاسیونه روز سه شنبه از طرح کناره گیری کرد و ادعا کرد که در این مدت موجب گمراهی اش شده بودند و در ایمیل استعفا نامه اش قید کرد که «این نرم افزار به اندازه ای که اپل باوم می خواهد پرگزند (مخاطره انگیز) است.»

وی (کولاسیونه) درباره نسخه ای که برای ایرانیان تنظیم شده است ادعا می کند که این یک ابزار تشخیصی است و هرگز قرار نبوده است که منتشر شود، چه رسد به انجام عملیات نامعمول- هایپ. وی می افزاید: «یک بار استفاده از آن در محیط های تحت کنترل خطرناک است و به شمار دفعات و چگونگی استفاده کاربر، خطر آن چندین برابر می شود که این فاجعه بار است.»

آقای هیپ، پیش از اعتراف آقای کولاسیونه گفته بود که در توسعه هِیستک دچار چند اشتباه شده بود. وی این موارد را به پای سن و سال کم خود گذاشت و نبودِ الگوهایی که پروژه را بر آن پایه ریزی کند. می گوید: «ای کاش یک نفر به من دستورالعملی می داد.»

یکی از حامیان سابق آقای هیپ می گوید: «آقای هیپ خوش قلب است ولی با توجه رسانه ها دست و پایش را گم کرده است.» آقای هیپ می گوید تنها «چند ده نفر» در ایران از نسخه آزمایشی هِیستک استفاده کرده اند و به تمام آن ها درباره خطر امنیتی بالقوه این نرم افزار هشدار داده شده است.

ولی پاتکین آذرمهر، دگراندیش ایرانی مقیم لندن می گوید که آقای هیپ در ماه مارس (۶ ماه پیش) به او گفته بود که بیش از ۵ هزار نفر از شبکه هِیستک بهره می برند. وی می افزاید که درباره خطر بالقوه این نرم افزار و یا این که تنها به صورت نسخه آزمایشی موجود است هیچ هشداری دریافت نکرده و خود او نیز به پنج نفر در ایران آن را ارسال کرده است؛ هرچند که هیچ یک از این پنج نفر نتوانسته بودند آن را راه اندازی کنند.

* از: ریچارد واترز از سانفرانسیسکو / در: فایننشال تایمز

عکس منتشر شده در روزنامه گاردین


 


آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی در سخنانی آتشین نسبت به علمیات سازماندهی شده برای بی احترامی به قرآن توسط عده ای مسیحی تندرو در آمریکا هشدار داد. این سخنرانی بخش از موج خشم سران کشورهای اسلامی نسبت به پاره کردن قرآن و آتش زدن آن بود. تری جونز، کشیش کلیسایی در فلوریدا ولی بعد از خواسته خود دست کشید و گفت برنامه سوزاندن قرآن در سالگرد یازدهم سپتامبر را دنبال نخواهد کرد.

در تهران هم حدود یکهزار تن با شعارهای مرگ برآمریکا و کشیش آمریکایی باید کشته شود، به خیابان آمدند و در مقابل سفارت سوییس، حافظ منابع آمریکا در ایران با پرتاب سنگ مراتب اعتراض خود را نشان دادند. پس از این که شبکه تلویزیونی انگلیسی زبان جمهوری اسلامی، پرس تی وی تصاویری بدون هویت از یک مراسم آتش زدن قرآن را پخش کرد، در کشمیر درگیری شد و حتی چند تن در جریان اعتراض های ضد آمریکایی کشته شدند.

آقای خامنه ای در سخنرانی خود گفت: «رهبران مغرور و ناآگاه جهان – که واژه ای است که برای رهبران آمریکا به کار می رود – نقشه ای را برای بی حرمتی قرآن طراحی کرده اند. اتاق فکرهای صهیونیست در آمریکا که بر روی سیاست های ایالات متحده تاثیر می گذارند و نیز سازمان های اطلاعاتی و نظامی هم در این کار دست دارند.»

آیت الله خامنه ای به مردم هشدار داد که مبادا فکر کنند که این کار یک جناح تندروی مسیحی است و گفت که این ها همه عروسک هایی هستند که نخ آنها در دست دولت است. وی گفت: «این قضیه و موارد مشابه که پیشتر روی داده، بنیان و اساس اسلام و قرآن را هدف گرفته است.»

گفتنی است به گزارش خبرگزاری فارس، روز دوشنبه هفته پیش، قوه قضاییه اعلام کرد پرونده ای برای سران معترضان یعنی آقای میرحسین موسوی و آقای مهدی کروبی به جریان افتاده است.

به گزارش فارس، ناصر سراج که به عنوان یک مقام رسمی از او یاد شده، هیچ جزییات بیشتری نداده است. تندروهای ایرانی پیشتر هم خواهان محاکمه میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی رییس جمهوری سابق ایران شده بودند. این سه تن از چهره های شاخص اعتراض ها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران هستند.

هرچند تظاهرات و اعتراض های خیابانی دیگر تمام شده اما آقایان موسوی و کروبی به اعتراض های خود علیه دولت محمود احمدی نژاد ادامه داده اند و بر انتقادها و اعتراض های خود اصرار دارند. هر دو در روزهای اخیر با فشارهای و محدودیت های شدید مواجه شده اند. عده ای با پرتاب سنگ، محل سکونت مهدی کروبی را هدف قرار داده اند و فشارها بر دفتر میرحسین موسوی هم افزایش یافته است.

* از: رابرت ورث / در نیویورک تایمز

شرح عکس: آیت الله علی خامنه ای، عکس از کوربیس.


 


شرکت خودروسازی کره ایِ کیا دیگر به ایران صادرات نمی کند. بدین ترتیب یکی از مؤفق ترین همکاری های اقتصادی ایران به پایان می رسد. کیا درایران نام بسیارشناخته شده ای است. خودروی پراید که از نظر قیمت مناسب است بیش از ۳۰ تا ۴۰ درصد بازار را در اختیار دارد.

تصمیم کیا نمونه ای است که نشان می دهد تحریم ها در این فاصله چه دشواری های زیادی برای ایران ایجاد کرده اند. بر اثر تحریم های وضع شده از سوی جامعۀ بین المللی، در حال حاضر بیشتر بخش بانکی و حمل و نقل با مشکل مواجه است. وضع ایران از این جهت پیچیده تر می شود که ایالات متحده و اتحادیۀ اروپا در ژوئیه برخی اقدام های تنبیهی را برقرار کردند که بسیار فراتر از قطعنامه های سازمان ملل است.

تصمیم کیا را باید به افزایش تشنج بین ایران و متحد آمریکا کرۀ جنوبی مربوط دانست. سئول هفتۀ گذشته تحریم هایی را بعلت برنامۀ اتمی ایران علیه این کشور وضع کرد. کیا در آمریکا بسیار فعال است و ظاهراٌ می کوشد با خروج از بازار ایران از منافع خود در بازار آمریکا حمایت کند.

انتقاد تند معاون اول ریاست جمهوری ایران محمد رضا رحیمی هم مانع برقراری تحریم های کرۀ جنوبی نشد. از وی نقل قول شده که کرۀ جنوبی مستحق خوردن سیلی است.

کیا اطلاع داد این شرکت تمام صادرات خود را به ایران در ماه اوت متوقف کرده و بدین ترتیب فروش خودروهای ساخته شده و قطعه و لوازم یدکی را پایان داده است. در ادامه آمده که مدیریت شرکت صرفنظر از مسائل حقوقی به این نتیجه رسیده که مناسبات با ایران جذابیت خود را از دست داده است. سایپا که دومین خودروسازِ بزرگ ایران است تا سال ۲۰۰۵ جواز تولید پراید را داشت. صدها هزار پراید را که قیمت آن حدود ۶ تا ۷ هزار یورو است می توان در خیابان های ایران دید. با توجه به میزان بالای بیکاری دهها هزار ایرانی می کوشند با مسافرکشی به درآمد خود اضافه کنند. از این جهت بسیاری پراید را انتخاب می کنند. با مسافرکشی می توان تا ۱۱۰۰ یورو در ماه درآمد داشت، بیشتر از درآمدی که در برخی شغل ها با آموزش بالا می توان داشت.

بنابر ارزیابی کارشناسان، قیمت تولید خودرو در ایران به دلیل تحریم ها حدود ۳۰ درصد افزابش یافته است. بازرگانان ایران می گویند ممکن است باز هم گران تر شود چرا که دور زدن تحریم بانکی و حمل و نقل پیوسته دشوار تر می شود.

نه تنها صنعت خودروسازی که بخش انرژی هم از تحریم ها لطمه دیده است. این درست که تحریم ها بصورت هدفمند معاملۀ نفت را که برای ایران بسیار مهم است نشانه نرفته اند. اما به گفتۀ معامله گران نفتی این تحریم ها هم اکنون آثار خود را نشان می دهند. ایران هرچه بیشتر برای فروش نفت خام خود دچار مشکل می شود. این کشور چهارمین صادرکنندۀ بزرگ نفت جهان است. مهمترین خریدارانِ نفت ایران ژاپن و چین و هند و کرۀ جنوبی هستند. در اروپا از جمله مهمترین خریداران نفت ایران ایتالیا و اسپانیا هستند.

هنوز مشکلات ایران را نمی توان به کاهش صادرات نفت نسبت داد، اما معامله گران هشدار می دهند ممکن است در ماههای آینده، اگر که بحران بین ایران و جامعۀ جهانی حل نشود، اینگونه شود.

هفتۀ گذشته آژانس بین المللی انرژی گفت ایران احتمالاٌ باید نفت را در تانکر ها نگه دارد: «تحریم های جدید بدون اینکه عمدی در کار باشد این تأثیر جانبی را دارند که خریداران نفتِ خام را زیرفشار می گذارند.» معامله گرایان و کارکنان شرکت های نفتی برآنند که بانک های اروپا و خاورمیانه عملاٌ دیگر به ایران اعتبار نخواهند داد. در نتیجه خیلی پیچیده تر می شود که بتوان معامله های نفتی را انجام داد.

* از: کریستیان اولیور، نجمه بزرگمهر، خاویر بلاس / در: فاینشنال تایمز آلمان


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته