-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه

Latest News from Koocheh for 09/27/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



امیروکاملیا / رادیوکوچه

«اردشیر دوم» پادشاه هخامنشی، پسر بزرگ «داریوش دوم» بود که پس از مرگ پدر در سن چهل سالگی به سلطنت رسید. چنان‌که می‌نویسند حافظه‌ای فوق‌العاده داشته‌ است. سلطنت او در عین آن‌که آکنده از توطئه و طغیان بود، به سبب اوضاع و احوال مساعد، در آن‌چه به روابط با دنیای غرب مربوط می‌شد، روی‌‌‌هم‌رفته، سلطنتی موفق بود.

سلطنت اردشیر دوم، درست از روز تاج‌گذاری با سو‌قصدی که برادرش، «کورو‌ش کوچک» در معبد آناهیتا نسبت به جان وی کرد، بی‌نتیجه ماند. فقط حمایت مادر اردشیر پریزاتس سبب شد که سو‌قصدکننده، از حکم اعدام برهد و حتا به اصرار مادر و البته بعد از قول و قراری که جهت اطمینان شاه داده شد، اردشیر به کوروش اجازه داد به آسیای صغیر (بخش‌های غربی ترکیه‌ی امروزی) و مقر حکومت خویش برگردد. کورو‌ش هم که بلافاصله حرکت کرد، در لیدیه بدون تعمل سیزده هزار نفر از سربازان یونانی را تازه با پایان‌یافتن جنگ «پلو‌پونزوس» بی‌کار شده بودند، استخدام کرد و برای حمله به ایران مجهز شد.

در سال ۴۰۱ پیش از میلاد، تلاقی بین اردشیر دوم و برادرش کورو‌ش کوچک در کنار دجله و در فاصله‌ی هفتاد کیلومتری از بابل در محلی که بعدها «خان اسکندریه» خوانده شد، رخ داد. جنگی سخت درگرفت. یونانیان روایت کرده‌اند که توفیق با سپاه کوروش بوده‌است ولی خود او در برخوردی متهورانه، که در معرکه‌ی جنگ با اردشیر کرد، هم‌راه با هشت تن از محا‌‌فظانش کشته شد و اردشیر دوم هم در جنگ زخمی شد. با کشته‌شدن کورو‌‌‌ش سپاهیان او متفرق شدند. در دوران سلطنت اردشیر دوم، دربار، در میان یک سلسله، توطئه‌های پایان‌ناپذیر سیاسی و حرم‌سرایی، آکنده از حسادت‌ها و اغراض، فرو رفته بود. آن‌گونه که «پلوتارک» بر‌می‌آید. رفتار شاه در نظر پارسی‌ها غالبن آمیخته با نوعی نجابت به‌نظر می‌رسید.

امور داخلی ایران، سلطنت اردشیر دوم چیزی جز ضعف و سستی نشان نمی‌دهد و در مصر و آسیای صغیر و جزیره‌ی قبرس اغتشاشاتی روی داد که به‌خاطر ضعف حکومت مرکزی بود. بعضی با سیاست و تدبیر رفع و برخی به پیش‌رفت شورشیان تمام شد و دولت ایران قبول کرد که باجی به ایران داده شود و در امو‌ر داخلی خود مختار باشند مثلن قبرس پادشاهی انتخاب کرد و دربار ایران او را به رسمیت شناخت.

با کمکی که دولت اسپارت به کوروش کوچک کرد، روابط دربار ایران نسبت به دولت مذکور کدر شد و آتنی‌ها به ایران نزدیک شدند. پادشاه اسپارت از ده هزار یونانی که تازه از ایران مراجعت کرده بودند، استفاده کرده و به‌طرف آسیای صغیر (غرب ترکیه) روانه شده و قصد تسخیر ایران را کرد. اما به زودی دولت ایران نقشه‌ی او را عقیم کرد. به این ترتیب که پول وافری را به یونان برای برانگیختن دول یونانی، بر ضد اسپارت فرستاد و طولی نکشید که جنگ مابین دول یونان و اسپارت در گرفت و سپاه اسپارتی مجبور شد، برای شرکت در جنگ داخلی به یونان بازگردد. پادشاه اسپارت هنگام بازگشت گفته بود «من را سی هزار تیرانداز ایرانی بیرون می‌کند.» اشاره‌ی او به سکه‌های طلای ایران موسوم به دریک است که در یک‌طرف آن صورت تیرانداز ایرانی نقش بسته‌است.

جنگ داخلی یونان شش سال طول کشید، بدون این‌که غالب و مغلوب معلوم شود، سرانجام دولت آتن به کمک ایران شکست فاحشی به نیروی دریایی اسپارت داده مجددن در دریا برتری یافت. بدین ترتیب جنگ خاتمه یافت. دولت اسپارت هم متعهد شد که هیچ‌گونه رابطه‌ای با شهرهای یونانی در آسیای‌صغیر (غرب ترکیه) نداشته باشد و جزیره‌ی قبرس نیز مجددن به ایران برگشت.

آن‌گونه که «پلوتارک» می‌نویسد: «کادوسیان که عمدتن در گیلان و آذربایجان‌شرقی سکنا داشتند، در روزگار اردشیر دوم سر به شورش گذاشتند. در نتیجه شاهنشاه خود برای فرونشاندن آن بدان سرزمین شتافت. ارتش در آن سرزمین کوهستانی دچار کمبود شد و سرانجام اردشیر با دادن امتیازهایی، کادوسیان را به فرمان درآورد.» پس از استواری جای‌گاه اردشیر دوم، گرچه وی نگران مصر بود، ولی چندین سال از آن پرهیز کرد، چرا که درگیری‌هایی در آسیای صغیر و جزیره‌های دریای مدیترانه رخ داد که مهم‌ترین آن‌ها در قبرس بود که در آن زمان یک ایالت ایران محسوب می‌شد.

آزادی‌های مذهبی در ولایات ایران

نوشته شده‌است که در ولایات ایرانی در آسیای صغیر، ذکر اسم «بعل» رب‌النوع فینیقیه و اسم« آپولون» رب‌النوع یونانی‌ها، در روی سکه‌ها معمول بوده‌است. در مملکت‌های دیگر ایران هم کسی معترض عقاید مذهبی اهالی نبوده‌است. یعنی سیاست کوروش بزرگ که بر تساهل مذهبی بود، تا آن زمان، پیروی می‌شده‌است. اظهار تسامح نسبت به عقاید دیگران، در پادشاهان هخامنشی هم‌چون یک اصل کشورداری نزد آن‌ها معمول بود.

اردشیر آپادانایی در اکباتان ساخته، هم‌چنین آپادانای داریوش در شوش را که در روزگار اردشیر یکم، بر اثر آتش‌سوزی از‌میان‌ رفته بود، بازسازی کرد. اردشیر دوم در نبشته‌های خود در کنار نام اهورامزدا دو فرشته را نام می‌برد. نبشته‌ای که بازسازی آپادانای داریو‌‌ش را یاد کرده چنین می‌گوید: «به یاری اهورامزدا، آناهیتا و میترا (ناهید و مهر) فرمان دادم، این آپادانا ساخته شود.» ذکر نام آناهیتا و میترا، در کنار نام اهورامزدا، بدون شک تازگی دارد اما ارادت و ارتباط شخصی اردشیر، نسبت به آناهیتا و میترا، مسئله‌ای است که باید در نظر گرفته شود. اردشیر در معبد آناهیتا از سوی قصدی که به جانش شد، نجات پیدا کرده و نسبت به آناهیتا احساس قدردانی داشت. هم‌چنین شکست کورش کوچک را در نتیجه‌ی انتقام میترا که خدای عهد و پیمان بود می‌دانست.

اردشیر دوم پس از ۴۵ سال شاهنشاهی در سال ۳۵۸ پیش از میلاد، در سن ۸۷ سالگی درگذشت.

منابع:

رضایی، دکتر عبدالعظیم، تاریخ ده هزار ساله ایران، تهران:اقبال، ۱۳۸۴، جلداول

پیرنیا، حسن ( مشیرالدوله). تاریخ باستانی ایران. تهران: انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۶۲

زرین‌کوب، عبدالحسین . تاریخ مردم ایران قبل از اسلام. تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۴

فرهنگ‌نامه کلید دانش، ج۱،

فرهنگ‌نامه مفید،

وکی‌پدیا


 


آن‌چه در این بخش می‌آید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

یک شاخه در سیاهی جنگل به سوی نور فریاد می‌کشد.

تنها مردی که گورش را به دوش می‌کشد معنای سبزه در بیابان را می‌فهمد

هیچ قهرمانی نیست، تنها مردانی هستند که عمری می‌جویند و می‌جنگند و چراغ خانه را روشن می‌کنند و می‌میرند.

همه تنها مانده‌ایم و بی‌قرار، در زندان اهوازی و زمان می‌گذرد. آن‌که از بند نمی‌هراسد همه تاریخ زندگان است، چه در زندان چه در گورستان چه در تهران و چه در اهواز. در شهر نسیم خنکی است می‌وزد، ابتدای پاییز است، پاییز فصل زرد و سرخ، فصل آغاز و انجام، فصل خش‌خش برگ‌ها در زیر پای عابری تنها، فصل زندان ضیا، فصلی که دختران دل‌باختند به آن‌که در اهواز در زیر مشت سربازان گم‌نام شکنجه می‌شد از آن‌رو که بازجوی بابلی از ‍ژرفنای هیچ وجود خویش تو را سرکش خواند. آری آنان که در زمستان مرگ سلاخی میمون زندگانند، سرکشانند، سرکش از سرنوشت مقدر خویش. ارانی زنده ماند، فروهر زنده ماند، شریعت رضوی زنده ماند و آن‌که مرد رضاخانی بود که در روزی که باده در دست در قصر خلافت خویش جام شوکران به دست گرفت به ناگه بر روی دیوار با قطره‌هایی از خون نگاشته شد: آه بالتازار خونین دست، زمان تو نیز رو به پایان است. و ارانی تکثیر شد، فروهر تکثیر شد، شریعت رضوی تکثیر شد و ضیا نبوی تکثیر می‌شود تا از هر ضیا در فصل برگ‌ریزان پاییز، بر هر برگ زرد خیابان، هر شاخه خالی، بهار سبز ضیاها‌ زاده شود و بر هر شاخه درختی بلبلی و بر هر برگ زرد عاشقی.

آه چه  زیباست سرود دخترکان سبز در فصل زرد بهار.

و ما این‌جا یارانت را می‌گویم: همه دلتنگ بارانیم – بارانی به یاد همه روزهای با هم بودن بارانی به معنای شستن همه ناپاکی‌ها و نازیبایی‌ها، باران زیبای پاییزی.

راستی می دانی در دانشگاه چه خبر است؟ دوربین ها چند برابر شده است و دیگر ضیا نبوی نیست تا با خطی خوش بر پشت پنجره اتاق انجمن اسلامی منتخب دانش‌جویان بنویسد: «جلسه بحث حول فلان موضوع ساعت ۱۱:۴۵ دقیقه چمن روبه‌روی انجمن اسلامی…»

دیگر ضیا نبوی نیست تا ساعت ۱۱ بیاید و صندلی‌های کانون و شعر و ادب را بچیند. دیگر ضیا نبوی نیست تا نزدیکی‌های عید نوروز بیل به دست هنگامی که پاچه شلوارش را بالا داده مشغول آماده کردن سفره هفت سین برای دانش‌جویان شود، دیگر ضیا نبوی نیست تا زمانی که بچه‌های انجمن اسلامی اختلافاشان بالا می‌گیرد و بیاید و به احترام او همه اختلاف‌ها به پایان برسد، دیگر ضیایی نیست تا با چشمان مهربان صورت سبزه و آن هیکل کوچکش بیاید در جلسه بحثی و بگوید: «سراسر جهان یعنی یک امکان»

و دیگر ضیا نبوی نیست که پای درد و دل‌های بچه‌های انجمن که خسته از شهراند و بیزار از زور بنشینند و با لبخندی همه دردها را از تن این دردمندان یک دانش‌گاه بزداید، دیگر ضیایی نیست تا پای درد و دل‌های محسن برزگر بنشیند.

اصلن این‌جا دیگر انجمنی نیست، کانون شعر و ادبی نیست، کتاب و اندیشه را دارند می کنند کانون نااندیشی و شعر و ادب می‌شود ادبیات جنگ و فراخوان‌ها از همه دیوارها کنده می‌شوند و هیچ دختری حق صحبت با هیچ پسری را ندارد و آن گند چاله دهان که مانلی را جانلی می‌خواند رییس دانش‌گاه است و دانش‌جو یعنی منحرف و دانش‌گاه یعنی خانه فساد و اعتراض یعنی تعلیق، یعنی زندان، یعنی اخراج یعنی مرگ و نمره ۲۰ یعنی سکوت، یعنی تف به شرافت یکی دانش‌جو.

از کدامین درد بگویم که درد ما بی‌بارانی است، بارانی که نمی‌بارد اما واقعیت همه این نیست:

اگر دستان سبز را قطع می‌کنند، سبزی در دل‌هامان است.

اگر اندیشه را علامت ممنوع می‌زنند، اندیشه همه در سرهامان هست.

اگر نام ضیا را می‌کشند، ضیا همه در قلب‌هامان است و ما زنده می‌شویم ،تکثیر می‌شویم، سکوت می‌کنیم تا همه فریاد بزنیم، روزی بیدار می‌شویم و یک صدا می‌خوانیم:

«ما همه یک ضیا نبوی دیگریم»

محسن برزگر

دبیر فرهنگی سابق انجمن اسلامی دانش‌جویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل و از دانش‌جویان دربند حوادث بعد از انتخابات

۵/۷/۸۹


 


رادیو کوچه

روز شنبه، در مراسمی در شهر نورنبرگ آلمان، بیش از سی و چهار هزار یورو کمک مالی برای فعالان حقوق بشر در ایران جمع‌آوری شد. اما مشکل مبتکران جمع‌آوری کمک ‌مالی این است که چگونه این پول‌ها را به دست فعالان ایرانی برسانند.

به گزارش دویچه‌وله، مراسم «ضیافت صلح» با اهداف حقوق بشری شش سال است که به‌طور پیاپی در شهر نورنبرگ در جنوب آلمان برگزار می‌شود. در این مراسم هر دوسال یک‌بار جایزه حقوق بشر شهر نورنبرگ اعطا می‌شود و یک‌بار نیز اقدام به جمع‌آوری کمک‌های مالی می‌شود. شیرین عبادی و عبدالفتاح سلطانی از جمله‌ی برندگان جایزه حقوق بشر نورنبرگ در سال‌های گذشته بوده‌اند.

در مراسم امسال «ضیافت صلح» که روز شنبه ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۰ در تالار تاریخی شهرداری نورنبرگ برگزار شد، بیش از ۱۸۰ نفر شرکت داشتند. این مراسم ۱۰۰ یورو ورودیه داشت و علاوه ‌بر آن از شرکت‌کنندگان خواسته شده بود داوطلبانه نیز به اهدا کمک مالی اقدام کنند.

غذا و نوشیدنی‌های مراسم نیز مثل سال‌های قبل به‌طور رایگان و به عنوان کمک به هدف‌های مراسم تامین شده بود. امسال «آرونا پارک هتل» (Arvena-Park-Hotel) نورنبرگ تامین غذای مهمانان را بر عهده داشت.

بنابر پیش‌بینی قرار بوده درآمد حاصل از «ضیافت صلح» در اختیار عبدالفتاح سلطانی، وکیل دادگستری در ایران و برنده‌ی سال ۲۰۰۹ جایزه حقوق بشر شهر نورنبرگ قرار گیرد. آقای سلطانی از اعضای بنیان‌گذار کانون مدافعان حقوق بشر است و در سال‌های گذشته وکالت و دفاع از حقوق بسیاری از زندانیان سیاسی و خانواده‌های آن‌ها را بر عهده داشته است، کاری که به گفته‌ی شهردار نورنبرگ، در «نظامی ناعالانه و فاقد آزادی‌ها و حقوق مدنی مثل ایران»، بسیار پرخطر است.


 


شکوفه / دفتر ترکیه / رادیو کوچه

shokufeh@koochehmail.com

پناهندگانی که در شهر‌های مختلف ترکیه زندگی می‌کنند، برای استفاده از خدمات درمانی ملزم به پرداخت هزینه‌های زیادی هستند. نرخ انجام خدمات درمانی در کشور ترکیه، به نسبت ایران، بسیار بیش‌تر است. تا ماه گذشته، افرادی که شناس‌نامه‌ی اقامت یک‌ساله را دریافت می‌کردند، می‌توانستند با پرداخت پول خاک، از خدمات بیمه استفاده کنند.

اما گویا حدود یک ماه است که پول خاک بخشیده شده و پناهندگان، صرفن با پرداخت ۱۳۷ لیر، هزینه‌ی صدور دفترچه، دارای شناس‌نامه‌ی اقامت می‌شوند و هیچ بیمه‌ای دیگر به آن‌ها تعلق نمی‌گیرد.

در تاریخ ۲۵ و ۲۶ سپتامبر، ۸ نفر از پزشکان متخصص، که پنج ایرانی و سه ترک‌زبان را شامل می‌شوند به شهر «کایسری» آمده‌اند تا با معاینه و درمان رایگان، کمک حال پناهندگان کایسری باشند.

برگزاری این دوره و هماهنگی آن از طرف محفل ملی بهاییان ترکیه صورت گرفته و آسام (نمایندگی امور پناهندگان کایسری) و بلدیه‌ی این شهر، هم‌کاری‌های لازم را با محفل ملی انجام داده‌اند.

این خدمات، اگرچه به وسیله‌ی بهاییان راه‌اندازی شده است، اما همه‌ی پناهندگان می‌توانند با مراجعه به کمپی که در پارک مولانا، در مولانا محل، دایر شده از خدمات‌درمانی استفاده کنند.

برگزار‌کنندگان این کمپ امیدوار هستند که در ماه‌های آینده بازهم از این خدمات  به پناهندگان ارایه دهند.


 


اکبر ترشیزاد / رادیوکوچه

یکی از خیابان‌های مشهور امروز تهران برای جوانان تهرانی، خیابان جردن است. جایی برای تفریحی که شاید اساسن تفریح نیست، گشت‌و‌گذار با ماشین و ‌یا به‌اصطلاح همان جوانان، بالا پایین‌ کردن. اما آیا تاکنون فکر کرده‌اید علت نام‌گذاری این خیابان به جردن چه بوده است؟

دکتر «ساموئل‌مارتین‌جردن»   Samuel M. Jordanاز سال ۱۸۹۹ تا سال ۱۹۴۰ ریاست کالج آمریکایی تهران  یا همان «دبیرستان‌البرز» را به‌عهده داشت. او بانی و سازنده‌ی نوین دبیرستان البرز و مدرسه دخترانه‌ی آمریکایی‌ تهران است. در‌واقع دبیرستان البرز در سال ۱۸۷۳ میلادی، توسط آقای «باست»Bassett  و گروهی از مبلغان مذهبی آمریکایی در تهران به‌عنوان یک مدرسه‌ی ابتدایی در حوالی دروازه‌ قزوین تاسیس شد. دکتر‌جردن در سال ۱۲۷۷ شمسى، ۱۸۹۸ میلادى به ایران آمد، ریاست دبستانى شش‏کلاسه را که هیتى آمریکایى بنیاد نهاده‌بود بر‌عهده گرفت و آن‌را به‌حد دبیرستان توسعه داد. با قرار گرفتن او به‌عنوان مدیر، مدرسه شاهد تحولی شگرف بود. در سال ۱۳۰۸ این مدرسه به‌سطح کالج ارتقا یافت. در سال ۱۳۱۹ دولت ایران کالج را از آمریکایی‌ها خرید، آن‌را دبیرستان البرز، نام‌نهاد و معلم‌های خارجى آن ایران را ترک کردند. ساموئل‌ام‌جردن، در سال ۱۳۱۹ خورشیدی از ایران به آمریکا بازگشت.

جردن در سال ۱۸۷۱ میلادی در نزدیکی شهر «یورک» در «پنسیلوانیا» به‌دنیا آمد. پس‌از تحصیل در دبستان و دبیرستان در سال ۱۸۹۵ میلادی از کالج «لافایت» با درجه‌ی B.A لیسانس گرفت. در سال ۱۸۹۸ درجه‌ی استادی علوم الهی از دانش‌گاه «پرینستون» را دریافت کرد. در سال ۱۹۱۶ کالج لافایت او را با درجه «D.D» دکتر در حکمت و فلسفه شناخت و در سال ۱۹۳۵ میلادی از کالج «واشنگتن» و «جفرسون» به‌درجه‌ی دکترای حقوق نایل شد.  دکتر جردن در سال ۱۸۹۸ میلادی، ۱۲۷۸ خورشیدی  به ایران آمد و یک‌سال بعد ریاست مدرسه را به‌عهده گرفت. در سال ۱۹۱۳ میلادی،  ۱۲۹۲ خورشیدی  با راه‌اندازی کلاس‌های باقی‌مانده دوره‌ی دوازده‌ساله‌ی دبیرستان تکمیل شد. در سال ۱۹۱۸ میلادی،  ۱۲۹۷ خورشیدی  اولین ساختمان شبانه‌روزی که در آن زمان،  سالن «مک‌کورمیک» McCormick Hall نامیده می‌شد و یک ساختمان دیگر پایان یافت.

خاندان پهلوی، بزرگ‌راه آفریقا در شمال تهران، را به‌ یادبود وی خیابان جردن نام‌گذاری کردند، نامی که هنوز هم به‌طور غیر‌رسمی کاربرد دارد و به‌پاس خدمات فرهنگی وی در ساخت دبیرستان البرز، دو مدال و نشان به او عطا کردند:

- در سال ۱۳۰۰ هجری خورشیدی،  وی یک‌قطعه نشان و مدال درجه‌ی دوم علمی کسب کرد.

- بار دیگر در سال ۱۳۱۹ هجری خورشیدی،  وی و خانمش به دریافت نشان درجه‌ی یک علمی دیگر مفتخر شدند.

دکتر جردن پس‌از بازگشت به آمریکا، در سال ۱۳۲۳ هجری خورشیدی، دوباره به ایران آمد و مورد استقبال شاگردان و مریدانش قرار گرفت. او ایران را وطن دوم خود می‌نامید و همواره از آن به نیکی یاد می‌کرد. وی در سال ۱۳۳۳ هجری خورشیدی، در ۸۱ سالگی در آمریکا در‌گذشت. در سال ۱۳۲۶ هجری خورشیدی، مراسمی به‌یاد او و برای بزرگ‌داشت او در تالار دبیرستان البرز برگزار شد و نیم‌تنه‌ی سنگی وی‌را که استاد «ابوالحسن‌صدیقی» تراشیده بود، در کنار در ورودی آن نصب کردند. این پیکره بعدن به کتاب‌خانه‌ی دانش‌گاه صنعتی امیرکبیر منتقل شد.

«احمد‌دشتی‌عبدی‌زاده»، قاضی بازنشسته‌ی دادگسترى و یکی از شاگردان دکتر جردن درباره‌ی او خاطرات جالبی نقل می‌کند:[۱] « به‌راستى دکتر جردن گویى براى تعلیم و تربیت ساخته شده بود. تمامى هم‌وغمش تربیت و تعلیم شاگردان کالج بود. اگر شاگردى را مى‏دید که وقت راه‏رفتن سرش پایین است، به‌او هشدار مى‏داد: «مگر مرغى و مى‏خواهى دانه جمع کنى؟ سرت را بالا بگیر و با بدن راست راه برو.»

بعدها که افتخار شاگردى او را در درس جغرافیاى تاریخى پیدا کردم، مى‏دیدم پیش از آن‌که ما شاگردان به‌کلاس برویم، کلاهش را روى میز گذاشته است، اخطارى به‌ما که بدانیم حتمن خواهد آمد. چون به تمامى مدرسه سرکشى مى‏کرد ببیند معلم‌ها آمده‏اند و کلاس‌ها برقرار است، بعد ‏سر وقت کلاس خودش مى‏رفت. سخنان او همه آموزنده بود. اگر شاگردى سر کلاس سرش را پایین مى‏انداخت و به درس معلم توجه نداشت، بالاى سر او مى‏رفت و با مهربانى مى‏گفت: «هى چرتى‏خان. معلم دارد درس مى‏دهد. سرت را بالا بگیر و به درس توجه کن.» دکتر جردن قبل از شروع کلاس‌ها و پیش‌از همه در مدرسه حاضر بود و اگر شاگردى دیر به مدرسه مى‏رسید از او بازخواست مى‏کرد که چرا دیر سر کلاس‏ حاضر مى‏شود. بسیار مراقب بود که شاگردان اهل سیگارکشیدن نشوند. به ‏کسانى که مشکوک مى‏شد دست در جیبشان مى‏برد و بررسى مى‏کرد. یا انگشتانش را ته جیب‌ها مى‏کرد و بو مى‏کشید. مى‏گفت: «سیگار لوله‌ی بى‏مصرفى است که یک‌سر آن آتش است و سر دیگرش احمقى است.»

از عجایب این‌که دکتر جردن بیش‌تر شعرهاى آموزند‌ه‌ی شعراى پارسى را حفظ بود و موقع صحبت به‌کار مى‏برد:

آن‌کس که نداند و نداند که نداند

بیدارش نمایید که تا خفته نماند

آن‏ کس که نداند و بداند که نداند

آن‏‌هم خرک لنگ به منزل برساند

آن‌کس که نداند و نخواهد که بداند

در جهل مرکب ابدالدهر بماند

آن‌کس که بداند و بداند که بداند

اسب شرف از گنبد گردون بجهاند

یا آن مصرع سعدى که مى‏گوید: «چو میدان به‏‌دست است گویى بزن.»  اگر از دانش‏آموزى سوالى مى‏کرد و او بلد نبود، مى‏گفت: «کله به‌‏کار، کدو کنار» گفتنى‏ و نوشتنى دربار‌ه‌ی دکتر جردن بسیار است. مى‏گفت: «بچه‏ها مملکت شما سابقه‌ی درخشانى داشته است. بازگشت به‌آن روزگار درخشش بستگى به همت و شجاعت و کوشش شما دارد. امیدوارم حرف من در گوش و قلب شما باشد و براى ملت و کشورتان مفید واقع شوید.» ملک‏الشعراى بهار دربار‌ی او سروده است:

تا کشور ما جای‌گه جردن شد                  بس خارستان کز مددش گلشن شد

این باغ هنر که دور از او بود، کنون‏             چشمش به‌جمال باغبان روشن شد

و نیز:

نادانى چیست جز به غفلت مردن              باید به‌علاج از این مرض جان بردن‏

گفتم که طبیب درد نادانى کیست                پیر خردم گفت که جردن جردن ‏

منبع تاریخ‌ها: ویکی‌پدیا

۱٫      از کتاب روش دکتر جردن، نوشته‌ی شکراله ناصر، تهران، ۱۳۲۳


 


خبر / رادیو کوچه

روز دوشنبه، پنجم مهرماه، دادگاه مرتضی کاظمیان، روزنامه‌نگار و عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، برگزار شده است.

به گزارش میزان خبر، کاظمیان به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب، به ریاست قاضی مقیسه، محاکمه شد.

رسیدگی به اتهامات مطبوعاتی و فعالیت‌های حرفه‌ای این روزنامه‌نگار، برخلاف تصریح اصل ۱۶۸ قانون اساسی، به‌صورت غیرعلنی، بدون حضور هیت منصفه و تنها با حضور یکی از وکلای مدافع وی (محمد سیف‌زاده) برگزار شد. دیگر وکیل کاظمیان، نسرین ستوده، خود از نیمه‌ی شهریورماه گذشته در بازداشت به‌سر می‌برد.

این فعال ملی _مذهبی که دانش‌آموخته‌ی دکترای علوم سیاسی است، هشتم دی‌ماه ۱۳۸۸ (فردای عاشورا) در منزل مسکونی خود بازداشت شد، ۶۳ روز  را در سلول‌های انفرادی بند ۲۴۰ اوین در حبس بسر برد، و درنهایت دهم اسفندماه گذشته با قرار وثیقه آزاد شد.

کاظمیان تا پیش از بازداشت، از یادداشت‌نویسان دو سایت اینترنتی روز و جرس بود. دیدگاه‌های وی در قالب یادداشت‌ و مصاحبه‌ با رسانه‌های خارجی، مستندات کیفرخواست وی شدند. تحلیل‌های سیاسی او هم‌چنین در روزنامه‌های اعتماد و اعتماد ملی منتشر می‌شد.

کاظمیان به‌عنوان تحلیل‌گر سیاسی و یادداشت‌نویس، سابقه‌ی هم‌کاری با سرویس سیاسی بسیاری از روزنامه‌ها و ماه‌نامه‌های اصلاح‌طلب (ازجمله جامعه، توس، حیات نو، یاس‌نو، وقایع اتفاقیه، نامه، شرق، سرمایه) را در کارنامه دارد، لازم به ذکر است این نشریات جملگی توقیف شدند.

وی هم‌چنین دبیر سرویس سیاسی روزنامه‌های توقیف شده‌ی خرداد (به مدیر مسوولی عبداله نوری) و فتح، و نیز عضو شورای سردبیری ماه‌نامه‌ی توقیف شده‌ی آفتاب (به مدیر مسوولی عیسا سحرخیز) بوده است.


 


محمدرضا / رادیوکوچه

mohamadreza@koochehmail.com

پیروزی مقابل بحرین سریال موفقیت‌های افشین قطبی پس از پیروزی مقابل چین و کره‌جنوبی را کامل کرد، قربانی کردن «گربه‌سیاه» فوتبال ایران در بازی‌های رسمی به ویژه دیدارهای آسیایی اتفاق خوش‌آیندی برای فوتبال‌دوستان ایرانی بود.

سرمربی تیم ملی ایران با بهره گرفتن از پتانسیل بازی‌کنان ایران در این بازی سه امتیاز ارزش‌مند را به مجموع امتیازات خود در این دوره از رقابت‌ها واریز کرد تا بتواند مسیر پیش روی خود برای کسب عنوان قهرمانی را هموار کند. شاید همین عامل بود که او وقتی روبه‌روی خبرنگاران نشست بدون مقدمه گفت: «من راضی‌ترین مربی فوتبال آسیا هستم.»

افشین قطبی که در کنفرانس مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی پس از مسابقه شرکت کرده بود، درباره این دیدار گفت: «ابتدا بسیار خوش‌حالم که این مسابقات را با قدرت و با کسب یک نتیجه خوب آغاز کردیم و به بازیکنانم افتخار می‌کنم که این‌گونه با قدرت و شهامت برابر حریف بازی کردند و به هفتمین برد پیاپی خود در دیدارهای بین‌المللی دست یافتند. ما درحال ساختن تیمی هستیم که هدف آن قهرمانی در جام ملت‌های آسیا است و این بازیکنان نشان دادند که تا چه اندازه استعداد و قدرت یادگیری دارند.»

قطبی درپاسخ به سوال دیگری درباره آینده تیم ایران در جام ملت‌های آسیا و تاثیر این مسابقات بر تیم‌ملی گفت: «از آن‌جا که جام ملت‌های آسیا در یک کشور عربی برگزار می‌شود، حضور تیم ما در مسابقات غرب آسیا در اردن و این‌که تمام حریفان ما در این مسابقات از کشورهای عربی هستند، می‌تواند کمک زیادی به ما کند.»

سرمربی تیم‌ملی فوتبال ایران در پاسخ سوال خبرنگار دیگری که درباره غیبت تنی چند از بازیکنان تیم بحرین از وی سوال کرد، با چهره‌ای جدی می‌گوید: «این مسابقات بین‌المللی است و همه ما مسوولیت داریم که با تمام قوا در آن شرکت کنیم و این اصلن مهم نیست که چند بازیکن آن‌ها نبودند. اگر این‌گونه باشد تیم ما هم درغیاب چند بازیکن خود از تیم‌های پرسپولیس و ذوب‌آهن و هم‌چنین چند بازیکن آسیب‌دیده گام به این مسابقات گذاشته اما ما هیچ‌گاه این مسئله را بهانه نمی‌کنیم زیرا مسوولیت داریم. از سوی دیگر تیم ایران نشان داد که درغیاب چند بازیکن خود نیز خوب و زیبا بازی می‌کند و این مسئله نشان‌دهنده ساختار تیم و حضور بازیکنانی است که همه در یک سطح هستند.»

قطبی با ابراز رضایت از ادامه روند پیروزی‌های پیاپی تیمش نیز توضیح می‌دهد: «با پیروزی مقابل بحرین به روند بردهای خود ادامه دادیم و اکنون هفت بازی پشت سرهم را با پیروزی به پایان برده‌ایم و این آمار قابل توجه است. خوشبختانه تیم هم درون زمین و هم خارج از شرایط مسابقه ذهنیت بسیار خوبی پیدا کرده و من مطمئنم می‌تواند خوب کار کند و علاوه بر قهرمانی در رقابت‌های غرب آسیا در جام ملت‌ها هم موفق ظاهر شود.»

قطبی در پایان در خصوص بازیکنانش نیز گفت: «کاملن بازی را کنترل کردیم و چهره یک تیم قهرمان را داشتیم. با این سبک بازی، استاندارد فوتبال ایران را در زمین نشان دادیم. امیدوارم هر بازی نسبت به گذشته قوی‌تر ظاهر شویم.»

اما تحقیر بحرینی‌های همیشه مزاحم در رقابت‌های غرب آسیا را باید یک پیروزی ویژه برای قطبی و مردانش به شمار آورد، تیم‌ملی برای آن‌که صاحب هویت و شخصیت ممتازی باشد به چنین پیروزی‌هایی نیاز داشت و فارغ از ابعاد فنی پیروزی ایران برابر کره جنوبی و بحرین باید به اهمیت این نتایج در روند بازگشت تیم ملی به شرایط روحی، روانی، آرمانی اشاره کرد. چنین پیروزی‌هایی نیرویی را در ساق‌ها و ذهن بازیکنان بیدار می‌کند که ده‌ها جلسه تمرین در بهترین شرایط ممکن قادر به ایجاد آن نخواهد بود.

حالا ملی پوشان ایران پس از مدتها به این خود باوری رسیده‌اند که دگر بار می‌توانند بر اریکه فوتبال آسیا تکیه زنند و حیثیت از دست رفته را دوباره بازیابند. قطبی با هر ترفندی که بوده حالا تیمی با انگیزه و مصمم ساخته که مقابل هر حریفی برنامه‌ای خاص دارد و به گل‌های پرشمار می‌اندیشد.

این البته مهم است که ما تیمی داشته باشیم سیری‌ناپذیر. تیمی داشته باشیم که عاشق پیروزی‌های پرگل باشد و با یک گل ارضا نشود. از پیروزی مقال ارمنستان تا پیروزی برابر چین و کره و بحرین سیری صعودی در تیم ملی به چشم آمد. ناهماهنگی دفاعی در خط دفاعی مقابل چین در بازی با کره جنوبی برطرف شد و مقابل بحرین به چشم نیامد.

عقب‌نشینی ناخواسته برابر کره‌جنوبی را برابر بحرینی‌ها ندیدیم و استفاده از ضربات ایستگاهی برای رسیدن به گل را که مدت‌ها در تیم‌ملی گم شده بود را مقابل عرب‌ها به شکلی تمرین شده و تاکتیکی لمس کردیم.

قطبی دارد در تیم‌ملی کار می کند. همین که نقاط ضعف را پوشش داده و نقاط مثبت جدید را هویدا کرده نشان می‌دهد تیم آنالیزوری‌اش موشکافانه بوده.

این‌که او نود دقیقه از مبعلی در ترکیب تیم‌ملی استفاده می‌کند و از اولادی به شکلی که دوست دارد بازی می‌گیرد ثابت می‌کند دایره اطلاعات و بینایی او نسبت به داشته‌هایش قطر بیش‌تری پیدا کرده است. ضمن این‌که او شور پیروزی طلبی‌اش را که نمونه‌ای از آن را مقابل سنگاپور با آن شادی منحصر به فرد به نمایش گذاشت به کالبد تیمش هم دمیده است.

در حالی‌که نقدها پس از ناکام ماندن قطبی در عملی کردن وعده‌اش در رساندن تیم ملی به جام‌جهانی با وجود شناخت نسبت به دو کره اوج گرفت و انتخاب‌های بحث‌برانگیز به‌هم‌راه جدایی پر سر و صدای برخی چهره‌های شاخص از تیم‌ملی فشارها را به روی قطبی افزایش داد، بردهای خارج از خانه‌ای که یکی پس از دیگری صید شد منتقدان را در موضعی منفعل قرار داده است. قطبی حالا به یک رکوردشکن تبدیل شده که طلسم‌هایی مثل بردن کره در خاک خودش یا عبور از دیوار چین را می‌شکند و بحرینی‌هایی که اغلب مو دماغ بوده‌ا‌ند را تحقیر می‌کند.

تیم او دهان منتقدان را بست. او حالا در موضع قدرت قرار گرفته و حاشیه امنی را که مدت‌ها بود با هیچ کدام از حواس پنج‌گانه‌اش تجربه نمی‌کرد، احساس می‌کند.


 


رادیو کوچه

علی‌اکبر جوان‌فکر مشاور مطبوعاتی محمود احمدی‌نژاد و مدیرعامل خبرگزاری رسمی دولت که احمدی‌نژاد را در سفر نیویورک هم‌راهی می‌کرد، روز یک‌شنبه در اظهار‌نظری عنوان کرد امنیتی‌شدن شهر نیویورک نشان‌گر افزایش ناامنی در این شهر است و باید مکان امن دیگری برای مجمع سازمان ملل پیدا کرد.

به گزارش ایرنا، آقای جوان‌فکر با حضور در برنامه گفت‌وگوی خبری اخبار ۲۲:۳۰ شبکه دو از تلویزیون جمهوری اسلامی اظهار داشت امنیت، مهم‌ترین نیاز برای مکانی است که در آن مدیریت دنیا برنامه‌ریزی و اداره می‌شود و امنیتی شدن فضای موجود حاکی از آن است که نیویورک شرایط لازم امنیتی را برای میزبانی سازمان ملل از دست داده است.

وی در ادامه افزود: «فضای امنیتی سازمان ملل و شهر نیویورک به گونه‌ای بود که مانع از ارتباط مطلوب نمایندگان کشور‌های مختلف شده بود.»

وی هم‌چنین با انتقاد از اظهارات برخی از افراد در داخل ایران در زمینه زیان‌بار بودن تحریم‌های اقتصادی گفت: «بهتر است این افراد خوراک تبلیغاتی برای بیگانگان فراهم نکنند زیرا همگان می‌دانند تحریم‌های اقتصادی بر اراده مردم ایران کم‌ترین اثری نخواهد داشت.»


 


آن‌چه در این بخش می‌آید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

حسین شریعت‌مداری / روزنامه کیهان

نگارنده آرزو می‌کرد که هرگز ناچار به نوشتن این نوشته نباشد، اما، امام راحل ما- رضوان‌اله تعالاعلیه- می‌فرمود؛ مسوولیت اهل قلم، فقط در مقابل آن‌چه می‌نویسند، نیست بلکه به‌خاطر آن‌چه باید بنویسند و نمی‌نویسند نیز مسوولند و فردای قیامت در محضر خدا بازخواست می‌شوند. این وجیزه لبیک به همان توصیه پیامبرانه حضرت امام(ره) است. نوشته‌ای با استناد به شواهد و دلایل غیرقابل تردید، در دفاع از ساحت مقدس دو سردار شهید. باشد خدا بپذیرد و همت و باکری نیز گره از ابرو بگشایند و شاهد باشند یاران از قافله جامانده، رسم وفا از یاد نبرده و در مقابل- با عرض پوزش- «خون فروشی» آگاهانه یا ناخودآگاه کسانی که با آن دو شهید بزرگوار فقط «پیوند سببی» داشته‌اند، ساکت و بی‌تفاوت ننشسته‌اند. نگارنده می‌داند در پی این نوشته، شماری اندک و کم شمار و به ناحق میراث‌خوار زبان به ناسزا می‌گشایند و قلم به توهم می‌دوانند که چرا حرمت همسران دو سردار شهید را پاس نداشته‌ای؟ پاسخ هر چند در متن این نوشته خواهد آمد، اما به اختصار آن است که همسران این دو سردار شهید اگر قرب و منزلتی دارند- که داشتند و می‌توانستند کماکان داشته باشند- به خاطر «پیوند سببی» با آن بزرگواران بوده است، بنابراین، در صورتی که معلوم شود نه فقط سر هم‌سویی با همسران شهید خود ندارند بلکه خون پاک آنان را خواسته یا ناخواسته- و انشااله ناخواسته- برای دشمنان اسلام و انقلاب و قاتلان تابلودار همسران شهید خویش «هدیه» می‌برند، دیگر همسر شهید به معنای «هم‌سو با شهید» نیستند، هر چند که نام شهید را در شناس‌نامه خود داشته باشند آیا غیر از این است؟ کاش این‌گونه نبود، ولی متاسفانه هست… بخوانید؛

دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آن‌ها نباید انتظار فریب آنان را داشته باشند و مثلن سران فتنه و رسانه‌های بیگانه نباید و نمی‌توانند با استناد به هم‌سویی همسران شهید همت و شهید باکری با سران فتنه، خیال سواستفاده از نام آن دو شهید بزرگوار را در سر بپرورانند.

۱- آیا سران فتنه ۸۸ و عوامل میدانی آن‌ها، به ساحت مقدس حضرت اباعبداله الحسین(ع) اهانت نکردند؟ وجود مبارک حضرت بقیه اله الاعظم ارواحنا له الفدا را انکار نکردند؟ روز قدس به نفع اسراییل شعار ندادند؟ روز ۳۱ آبان به حمایت از آمریکا عربده نکشیدند؟ به ساحت ملکوتی امام راحل(ره) اهانت نکردند؟ و تصویر مبارک ایشان را پاره‌پاره و لگدمال نکردند؟ آشکارا از فرمول دیکته شده مثلث آمریکا، اسراییل و انگلیس برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران پیروی نکردند؟ آیا با منافقین، بهایی ها، سلطنت طلب‌ها، گروهک‌های کومله، دموکرات، پژاک، عبدالمالک ریگی دست به ائتلاف آشکار و بی پرده نزدند؟ فلان خانم چادری را به جرم این که چادر بر سر دارد و حامی اسلام و انقلاب است، با اسلحه سرد و گرم مورد حمله قرار ندادند و پیکرش را با قمه و قداره و در حالی که شعار مرگ بر … سر داده بودند، از هم ندریدند؟ فریاد مرگ بر بسیجی سر ندادند؟ مسجد را به آتش نکشیدند؟ فلان بسیجی موتورسوار را با قمه تکه‌پاره نکردند؟ فلان مرد دارای محاسن را وادار به سردادن شعار مرگ بر … نکردند؟ و هنگامی که از این شعار خودداری کرد، آیا او را در مقابل چشمان نگران و اشک‌بار همسر و فرزند خردسالش به قتل نرساندند؟ آیا نتانیاهو با افتخار و آشکارا از فتنه گران به عنوان «بزرگ‌ترین سرمایه اسراییل در ایران» یاد نکرد؟ آیا اوباما، حمایت مالی و سیاسی از آشوب‌گران را یک هدف استراتژیک برای مقابله با ایران اسلامی معرفی نکرد؟ جرج بوش آن‌ها را پیاده نظام آمریکا در ایران معرفی نمی‌کرد؟ آیا تمامی دشمنان اسلام و انقلاب و امام و ایران در حمایت آشکار از سران فتنه به میدان نیآمدند؟

اکنون سوال این است و پرسش بسیار ساده ای نیز هست که پاسخ آن کم‌ترین نیازی به ذهن‌های پیچیده ندارد. آیا دو سردار شهید ما – نستجیرباله و با پوزش از روح بلند و ملکوتی آن‌ها- دشمنان امام حسین(ع) و امام زمان(عج) بودند؟ از اهانت به حضرت امام(ره) و پاره کردن و لگدمال کردن تصویر مبارک ایشان خشنود می‌شدند؟ از منافقین و بهایی‌ها و سلطنت طلب‌ها و پژاک و کومله و سایر اراذل و اوباش حمایت می‌کردند؟ به نفع اسراییل و آمریکا شعار می‌دادند؟ مسجد آتش می‌زدند، به هم‌راهی و پیروی از آمریکا و اسراییل و انگلیس افتخار می‌کردند؟ و…

انجام این جنایات و زشتی‌ها و پلشتی‌ها، از سوی سران فتنه و عوامل میدانی آن‌ها که قابل انکار نیست. تمامی این اقدامات و مواضع ضداسلامی و ضدانسانی آنان به قلم و زبان خودشان و تصاویری که خود از صحنه برداشته‌اند ثبت و ضبط است، اعتراف بازداشت‌شدگان که جای خود دارد. بنابراین باید پرسید آیا کودن‌ترین و دیرفهم‌ترین افراد نیز می‌توانند در دورترین افق‌های ذهن خویش تصور کنند که همت و باکری با این جرثومه‌های فساد و پلیدی و دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب و امام و ایران سر آشتی داشته‌اند؟ آن دو شهید بزرگوار که جان و جوانی و هستی خویش را برای مقابله با این زشتی‌ها و مبارزه با آمریکا و اسراییل و دنباله‌های داخلی آن‌ها نظیر منافقین و بهایی‌ها و سلطنت طلب‌ها و تروریست‌های مارکسیست به میدان آورده و خالصانه به خدای منان تقدیم کرده بودند.

۲- وقتی هم‌سران شهید همت و باکری به حمایت از فتنه برمی‌خیزند و برای ابراز ارادت، سر بر آستان سران فتنه می‌سایند، بدیهی است که نه فقط پا بر خون به ناحق ریخته آن دو شهید بزرگوار نهاده‌اند بلکه با تاسف باید گفت خون پاک هم‌سران شهید خود را برای «فروش» به دشمنان خدا و قاتلان همت و باکری عرضه کرده‌اند و صد البته چه بدانند و چه فریب خورده باشند و ندانند، خیال باطلی در سر پروریده‌اند چرا که خون آن دو شهید، پیش از این و در آوردگاه مقدس جنگ ۸ ساله به خدا فروخته شده است. مگر نه این که در کلام خدا آمده است «ان‌اله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بأن لهم الجنه خدا، جان و مال مومنان را- در قتال و جهاد با دشمنان خدا- به بهای بهشت خریداری کرده است و چه کسی وفادارتر از خدا، بر عهدی که بسته است؟» بنابراین، همسران آن دو شهید بزرگوار با پشت کردن به بینش و منش آن سرداران شهید، فقط «پیوند سببی» خود با آن‌ها را شکسته‌اند، بی آن که از این گسست طرفی بسته باشند و یا بتوانند در ارادت مردم به سرداران سرافراز دفاع مقدس کمترین آسیب و خللی وارد کنند. مردم ایران و همه مسلمانان پاک‌باخته جهان باکری و همت را بخشی جدانشدنی از هویت اسلامی و انقلابی خود می‌دانند و دیگران را، در صورت ناهم‌خوانی با راه و رسم آنان، نه فقط از خود نمی دانند که به تلخی می‌رانند. انتظار آن بود و هنوز هم دیر نشده و راه بازگشت هست، که همسران این دو شهید بزرگوار به خیل عظیم خانواده‌های شهدا بپیوندند و اگر در جریان فتنه ۸۸ توفیق آن‌را نداشته‌اند که در کنار مردم و هم‌راه و هم‌گام با روح مطهر همت و باکری و خانواده‌های معظم شهدا به مقابله با سران فتنه و دشمنان امام و انقلاب برخیزند، لااقل، از میانه راه توبه کنند که خدای مهربان توبه‌پذیر است و همت و باکری هم بعد از رضایت خدا، از گناه آن‌ها چشم‌پوشی خواهند کرد.

فلان خانم چادری را به جرم این که چادر بر سر دارد و حامی اسلام و انقلاب است، با اسلحه سرد و گرم مورد حمله قرار ندادند و پیکرش را با قمه و قداره و در حالی که شعار مرگ بر … سر داده بودند، از هم ندریدند

۳- مردم این مرز و بوم در دامان اسلام عزیز پرورش یافته و با هوش‌یاری مثال ‌دنی از ترفندهای پیچیده دشمنان به سلامت عبور کرده‌اند، از این روی دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آن‌ها نباید انتظار فریب آنان را داشته باشند و مثلن سران فتنه و رسانه‌های بیگانه نباید و نمی‌توانند با استناد به هم‌سویی همسران شهید همت و شهید باکری با سران فتنه، خیال سواستفاده از نام آن دو شهید بزرگوار را در سر بپرورانند.

در این بخش از یادداشت پیش‌روی، بی آن‌که سخن از مقایسه مثل به مثل و جزبه‌جز در میان باشد، اشاره به رهنمودی جاودانه و حکیمانه از کلام خدا ضروری به نظر می‌رسد. خداوند تبارک و تعالا در آیه نهم از سوره مبارکه تحریم داستان هم‌سران نوح(ع) و لوط(ع) را به عبرت آورده و می فرماید «… آن دو تن همسر بندگان صالح ما نوح و لوط بودند ولی از آن‌جا که خیانت ورزیدند در آتش قهر خدا سوختند» باز هم تاکید می شود که خدای نخواسته، قصد مقایسه در میان نیست ولی هشداردهنده و عبرت انگیز است و دستکم آن که نشان می‌دهد پرورش یافتگان مکتب اسلام، اگرچه با مشاهده خروج هم‌سران دو شهید بزرگوار خویش از حلقه بینش و منش آن شهیدان تاسف می خورند و آرزو می کنند که به راه بازگردند، ولی هرگز جایگاه آن‌ها را با جایگاه شهدا اشتباه نمی‌گیرند و شهدای خویش را با هم‌سران راه گم کرده آنان به ارزیابی نمی‌نشینند، بلکه به قول حضرت امیر علیه‌السلام، افراد را با معیار حق می‌سنجند، نه حق را با افراد و «حق» همیشه با شهداست.

۴- و بالاخره اگر این نوشته با برخی از «تلخی»ها هم‌راه است امید آن که هم‌سران گرامی آن دو شهید بر این برادر خویش خرده نگیرند و عذرش را بپذیرند که آن‌چه در این نوشته آمده است به خیرخواهی برای خود آنان بر کاغذ دویده و نگارنده اگرچه لیاقت هم‌راهی با آن دو شهید بزرگوار را نداشته است ولی بر این باور است که آنان را بهتر از هم‌سرانشان می‌شناسد و با مشاهده برخی از «نباید»ها دیدگان آن دو شهید را می‌بیند که با نگرانی و شاید ملامت به او می‌نگرند و زبان حال به ملامت گشوده‌اند که چرا زبان به کام و قلم به نیام کشیده‌ای؟ مگر ما را نمی‌شناسی؟ و یا، مگر هم‌سران ما، خواهران تو نیستند؟


 


خبر / رادیو کوچه

با صدور حکمی، مریم اکبری‌منفرد فعال مدنی و زندانی سیاسی صبح روز دوشنبه از زندان اوین به زندان گوهردشت کرج منتقل شده است.

به گزارش فعالان حقوق بشر و دموکراسی، مریم اکبری‌منفرد یکی از بازداشت‌شدگان روز عاشورا روز دوشنبه ۵ مهر ماه از بند زنان زندان اوین به زندان رجایی‌شهر کرج تبعید شد.

خانم اکبری منفرد پس از اعتراضات روز عاشورا با یورش ماموران وزارت اطلاعات در ۱۰ دی ماه به منزلش دستگیر و به سلول‌ انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.

گفته می‌شود او تا روز ۲۲ بهمن در بند ۲۰۹ تحت بازجویی ماموران وزارت اطلاعات قرار داشته است.

بازجویان وزارت اطلاعات در بند ۲۰۹ وی را با اتهام ارتباط با یک سازمان سیاسی مخالف نظام به محاربه متهم کرده‌اند.

نام‌برده‌ در روز ۱۶ اردیبهشت ماه ۸۸ توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی مورد محاکمه قرار گرفت و به ۱۵ سال زندان محکوم شد.


 


Ardavan Roozbeh/ Radio Koocheh

ardavan@koochehmail.com

These days, although world is observing Iranian fugitives and social activists trying to show barriers and the reasons which made Iranians to migrate to other countries who most of them are religious or national minorities or social activists and journalists, but they were just focused on some special areas like Turkey and some other European nations. It is important to know that some Iranians are waiting to face their real fate in the independent part of Kurdistan. Because of not experiencing the fugitive situations before, the way of connecting to Iran and lack of U.N office impressments for studding these fugitive cases, has made them to live in very hard situation and it is reported that some of them do begging for their lives.

Morteza Yaghoubi is an ecclesiastic who went to a far destination after escaping out of Iran. Mr. Yaghoubi described the Iranian Fugitives' mood as very hard, especially those who are from Persian nations and said: "Social and human rights activists must come and see these areas and observe wretched way of fugitives' living." This fugitive pointed to hard lives of fugitives in Kurdistan especially Persian speakers who suffer harder because of cultural differences.

Here is Ardavan Roozbeh's Interview with Morteza Yaghoubi, Iranian ecclesiastic and fugitive in Iraq-Kurdistan about their life situation:

Mr. Yaghoubi! You are an Iranian fugitive in Iraq-Kurdistan. What is your reason for escaping out of Iran?

When I abandon from Iran, I had too much problems with Islamic Republic Regime. I have been imprisoned for many years. I traveled to Europe and at the time of arriving to Mehrabad Airport they nabbed me and I could not prove anything and not having a lawyer and imprisoned for 3 years. After I freed they exiled me to Kashan's villages. I suffered there for 3 month but I could not bear any more and escaped.

What were your problems with Islamic republic government? And what were the fields for the problem that they ruled that warrant for you?

Someone reported about my carriers and activities from abroad like Germany and Netherland to Islamic Republic. They said that you have relations to a group that I could not name it now and I do not want to do so. I am monarchist and not related to who they announce and they could not prove that. I know after 10 years if I finish my expultion, still they won't give up. They could not prove that otherwise I had been executed or faced with life time imprisonment.

Explain about Iranian fugitives after you escape out of Iran and stay in Iraq- Kurdistan. How many Iranian fugitives are living there? And how is the Iranian refuge processing in Iraq-Kurdistan?

We could divide Iranian fugitives in Iraq-Kurdistan in two groups: the first one is those who are Persian speakers and came from some cities like Qom, Tehran, and Mashhad. They do not know Kurdish language. They are minorities and suffer torments. But the majorities of fugitives are Kurdish Iranians who are in various parties, like Kurdistan Democratic Party, Komala Party, Khabbat and the other ones.

The ones who got a party, they are distinct and have monthly salary and supported. We want just your moral support

The Persians who live here believes against the Islamic Republic. Also we got some mullahs that escaped from The Priest Especial Court and turned into Christianity.

Me and my family are Persians and from Tehran. The problems are just for these Persians because Kurds do not hire Persians and we do not know their language and we are bereaved from social services. The U.N considers us as ones who need to be resettled not fugitives. The U.N is like a décor and just nominate. As I understand, not a refuge has left here since 1998.

The Kurds who are dependent on parties could go to Iran because Iran-Kurdistan is at the neighborhood. They can go there via human traffickers and meet their families but we could not do that.

What will happen to you? Now how will be your refuge process in Iraq and in independent Kurdistan?

The only thing that Kurdistan government done for us was giving us a notebook that we must nominate ourselves every 3 months and allowed us to live here as gusts. They did not give us perpetual residency; ours is inhabitancy that extended for every 3 month. The Kurds who came from Iran got a federal request from local government. Due to the need to raise population and establish a unique Kurdistan from these 4 countries: Turkey, Iran, Syria and Iraq, they give them every utility they want.

How many Iranian fugitives are in Iraq-Kurdistan?

I am the priest of "Rahe Zendigi" church and the establisher of first Iranian church in whole Iraq. Because we help these fugitives I have some statistics. Around 3000 Iranian families are dwelling here but only 15-16 families are Persian.

You said these families are discriminated. Is that right?

Yes, because they do not know the language.

Someone reported about my carriers and activities from abroad like Germany and Netherland to Islamic Republic

Has an organization done something for this? Or have you ever called somewhere in independent Kurdistan for discrimination obviating?

We are negotiating with human right organization and the local government. The government said you are U.N dependent but the U.N says you are not dependent to us till you be interviewed and you are "refugee seeker" not a refugee. We are in badly dichotomy mood.

The ones who got a party, they are distinct and have monthly salary and supported. We want just your moral support.

In our new year, poor guys came to our home. They heard me and my daughter's voice. I go out to pay them some money but found that they are Persian and beggars. I would rather die to not see a Persian go for begging.  I don't want to say anything else about it.

Respectfully; I say that some like Mina Ahadi and Shirin Ebadi are just ordering from long distance and do not know about our situation. You have to come here and see these. A Persian goes to a Kurds house for begging to buy some clothes for his/her child. Ms. Ebadi! Is this your social justices and human rights?! These are pains that I see here but I could not do anything and be tortured.


 


این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمی‌کند.

منبع : سایت تغییر

طبق اخبار موثق رسیده به خبرنگار سایت تغییر، در میان حمله‌کنندگان به منزل «مهدی کروبی» برخی از چهره‌های دولتی از جمله فرمان‌دار شمیرانات نیز دیده شده‌اند. شب‌های قدر و طی پنج‌شب پیاپی افرادی اجیر شده در اقدامی سازمان‌دهی شده به منزل مهدی کروبی حمله کردند. این حمله که در نوع خودش به نوعی بی‌سابقه هم می‌نمود، واکنش گروه‌ها، افراد و فعالان سیاسی را در پی داشت تا حدی که تا روزها پس از پایان یافتن این اقدام وحشیانه، افراد، مراجع و گروه‌های سیاسی از هر دو جناح موضع‌گیری خود را در برابر این اقدام اعلام کردند. برخی رسانه‌ها و گروه‌های وابسته به جریان حاکم در همان روزهای اول این اقدام را به نیروهای مردمی و خود‌ جوش نسبت دادند و بعد از مدتی این ماجرا را ساخته و پرداخته نیروهای اصلاح‌طلب و مهدی کروبی برای ایجاد بحران و سیاه‌نمایی دانستند. پس از مدت کوتاهی سپاه پاسداران در بیانیه‌ای این اقدام را محکوم و از وابستگی و ارتباط این افراد با نهادهای زیر مجموعه خود اعلام تبری کرد. هم‌چنین نیروی انتظامی طی گرازشی اعلام کرد افراد حمله کننده به منزل مهدی کروبی شناسایی و لیستی از آن‌ها تهیه شده است. اما  متاسفانه گزارش واضح دیگری از این اقدام منتشر نشد.

به‌دلیل عدم انتشار گزارشی واقعی و صریح از سوی نهاد‌های امنیتی و مسوول تاکنون، اخبار موثقی در اختیار سایت تغییر قرار گرفته است تا به عنوان نمونه بخشی از ماجرای حمله سازماندهی شده‌ی حمله به منزل مهدی کروبی و معرفی برخی عاملان آن را جهت روشن‌شدن اذهان مردم و نیز آگاهی مراجع قانونی، شفاف سازی شده و چهره از نقاب برخی برداشته شود.

طی اخبار و گزارش رسیده شاهدان عینی، شاهد حضور و رهبری نیروهای دولتی و افرادی که بر مسند قدرت نشسته‌اند که وظیفه‌اش حفظ حقوق شهروندان می‌باشد و در این اقدام نافرجام دست داشته‌اند.

به گزارش تغییر، بررسی عکس‌ها و گزارش‌ها از روز حمله به خانه مهدی کروبی حکایت از آن دارد که «محمد لاریجانی» فرمان‌دار شمیرانات در طول حملات نیروهای لباس شخصی و شکستن درها و شیشه‌ها و تیر‌اندازی و پرتاب گاز اشک‌آور به خانه نه تنها در محل حملات حضور داشته که به نوعی رهبری نیروهای لباس شخصی را نیز عهده‌دار و خود شخصن در اقدامات صورت گرفته در آن شب علیه مهدی کروبی پیش‌تاز بوده است.

هم‌چنین جالب توجه آن است که وی در همان حال به صورت تلفنی و مرتبا به آقای «تمدن» استاندار تهران نیز گزارش حملات و تهاجمات نیروهای تحت کنترل خود را می‌داده است. لازم به توضیح است که آقای تمدن نیز در فاصله‌ای نه چندان دور از منزل مهدی کروبی مستقر شده بود و ماجرا را زیر نظر داشت.

نکته جالب اما آن است که به گفته نزدیکان مهدی کروبی، ساعت سه نیمه شب که چند تن به نمایندگی از سپاه و پلیس امنیت تهران برای مذاکره نزد مهدی کروبی آمدند، آقای لاریجانی نیز در لباسی مبدل و در پوشش پلیس امنیت و نیروهای سپاه وارد خانه شده و در جلسه شرکت کرده بود. این درحالیست که یک روز بعد، پس از روشن شدن ماجرا و شناختن هویت آقای لاریجانی، نیروهای سپاه که در معرض این پرسش قرار گرفتند که آیا فرماندار شمیرانات در جلسه حضور داشته ، ماجرا را تکذیب کردند و مدعی شدند که تنها نیروهای سپاهی و پلیس امنیت در جلسه حضور داشته‌اند.

در ابتدای آن جلسه شبانه نیز که آقای کروبی خواستار معرفی حاضران شده بود هیچ یک از حاضران خود را با هویت فرمانداری شمیرانات معرفی نکرده و همگی خود را به نمایندگی از سپاه و پلیس امنیت معرفی کرده بودند.

در این جلسه که  نیمه شب برگزار گردیده بود، نماینده سپاه به آقای کروبی گفته بود: «ما فقط از شما می‌خواهیم که فردا از خانه خارج نشوید و در راه‌پیمایی شرکت نکنید چرا که خبر درگیری را داریم و احتمال می‌دهیم که در این‌صورت چند نفر کشته شوند.» در پی این اظهار نظر نماینده سپاه آقای «زمانی» معاون پلیس امنیت که در این جلسه حاضر بود ابتدا بسیار بی‌ادبانه و گستاخانه با آقای کروبی صحبت کرده و گفته بود که شما پنج شب است نظم این محله را به هم ریخته‌اید و این بازتاب مواضع شماست که کار را به این‌جا رسانده» و سپس در واکنش به موضع نماینده سپاه گفته بود خیر. بحث ما راه پیمایی فردا نیست. بحث ما حضور شما در این محله است. وی سپس تلویحن گفته بود که باید از این خانه و محله بروید. این سخنان معاون پلیس امنیت تهران که با لحنی بسیار بی‌ادبانه ابراز می‌شد با واکنش محکم آقای کروبی مواجه شد.

مهدی کروبی در پاسخ ابراز کرد: «من این دولت را به رسمیت نمی‌شناسم. این دولت منتخب ملت نیست بلکه دولتی منتصب شده است . این‌جا خانه من است و شما وظیفه‌تان این است که با نیروهای آشوب‌گر برخورد کنید و حتی اگر من یک شهروند کافر هم باشم از حقوق اولیه‌ای برخوردارم و برعهده شماست که امنیت مرا تامین کنید و تنها در صورتی از این خانه خارج می‌شوم که حکم دستگیری مرا صادر کنند.»

به گفته‌ی شاهدان عینی، لاریجانی فرماندار شمیرانات، بدلیل آن‌که پس از یورش و تخریب منزل کروبی و تشکیل جلسه در لباس مبدل نیروهای پلیس امنیت به خواسته و مراد طراحی شده (بیرون کردن کروبی از منزل خویش) نرسیدند، فردای همان روز نیز مجددن یورش کرده و به تخریب منزل دست زدند.

مطابق برخی گزارشات و اخبار رسیده به سایت تغییر، فرمانداری شمیرانات به محل سازماندهی و تجمیع نیروهای لباس شخصی تبدیل شده و آقای لاریجانی در مقام فرماندار به سازماندهی و حمایت این نیروها در داخل ساختمان دولتی مشغول است و مزایا و امکانات کافی را در اختیار نیروهای آشوب‌گر و لباس شخصی قرار می‌دهد.


 


خبر / رادیو کوچه

روز دوشنبه زلزله‌ای به قدرت ۶٫۱ در مقیاس ریشتر مرکز استان فارس و بخشی از استان بوشهر را لرزانده است.

به گزارش مرکز لرزه‌نگاری کشوری موسسه ژئوفیزیک، دانشگاه تهران بعدازظهر روز دوشنبه زلزله‌ای نقاط مختلف شهر شیراز از جمله مرکز شهر و تا شهر جدید صدرا را لرزانده است.

این زلزله به بیش از ۱۰ ثانیه طول کشید.

نماینده کازرون در مجلس اعلام کرد زلزله کنارتخته کازرون تلفات مالی و جانی نداشته است.

غلام‌رضا دهقان اعلام کرد: «خوشبختانه در زلزله بعدازظهر امروز در منطقه کنار تخته کازرون کسی کشته و زخمی نشده است و این زلزله خسارت مالی نیز نداشته است.»

ساعت  ۱۴ و ۵۲ دقیقه بعد‌از‌ظهر امروز زمین لرزه‌ای به بزرگی حدود ۶٫۱ در مقیاس ریشتر حوالی منطقه کنارتخته  شهرستان کازرون در استان فارس را لرزاند‌. هم‌چنین هم‌زمان با این اتفاق، شیراز نیز در پی وقوع  این زلزله به لرزه درآمد.  کنارتخته در فاصله ۱۷۵ کیلومتری شیرازقرار دارد.

به گفته شاهدان عینی، این زمین‌لرزه در استان بوشهر نیز قابل احساس بوده است.


 


رادیو کوچه

نماینده دسته ۱۰۵+ کیلوگرم تیم ملی وزنه‌برداری ایران در رقابت‌های جهانی ۲۰۱۰ آنتالیا‌، موفق شد با کسب دو مدال نقره در حرکت یک‌ضرب و دو ضرب و هم‌چنین مدال طلای مجموع به کار خود خاتمه دهد.

بنا بر این گزارش بهداد سلیمی در حرکت یک‌ضرب وزنه ۲۰۸ کیلوگرمی را بالای سر برد و بعد از حریف روس خود به مدال نقره رسید. وی در حرکت دو ضرب نیز توانست وزنه ۲۴۵ کیلوگرم را مهار کند تا بعد از حریف آلمانی خود به یک نقره دیگر دست یابد.

Click here to view the embedded video.

اما وضعیت بهداد سلیمی در مجموع این دسته موفقیت‌آمیز بود و با رسیدن به حد نصاب ۴۵۳ کیلوگرم در مجموع بر سکوی نخست جهان ایستاد.

بهداد سلیمی پیش از این مدال نقره جوانان ۲۰۰۸ آسیا‌، مدال نقره قهرمانی بزرگ‌سالان ۲۰۰۹ آسیا، مدال طلای قهرمانی جوانان ۲۰۰۹ جهان در رومانی و مدال نقره قهرمانی باشگاه‌های ۲۰۰۹ آسیا در قزاقستان را در کلکسیون افتخاراتش داشت.


 


گفت‌وگو از: مادح احمدی

مقدمه: طی سه دهه‌ی گذشته حاشیه یا پیرامون در ایران کانون مبارزه علیه جمهوری اسلامی بوده است. در این راستا کردستان به‌عنوان کانون اصلی این مبارزات هزینه‌های هنگفتی را پرداخت نموده و احزاب و سازمآن‌های سیاسی کردستان جهت رفع هرگونه تبعیضی از متدها و روش‌های گوناگونی سود جسته‌اند. با این حال هم، هنوز مشکل پابرجاست و هنوز هم مرکز نزد حاشیه یا پیرامون جذابیت چندانی ندارد. به گمان بعضى­ها ریشه‌ی این مشکل به این برمى­گردد که قدرتهای حاکم بر ایران طی دهه‌های گذشته همیشه سعی در انکار تنوعات ملی درون ایران داشته اند و ایران را به عنوان کشوری که دارای هویت واحدی است تعریف کرده‌اند. به همین سبب تحت عنوان بهانه‌های چون تجزیه طلبی درصدد نقض حقوق و مطالبات این ملیت‌ها برآمده اند. به هر حال معضلات فراوانی سر راه گذار به دمکراسی در ایران قرار دارد. جهت بررسی عمده‌ترین این معضلات خالد عزیزی، دبیرکل حزب دمکرات کردستان و از رهبران جنبش ملی ـ دمکراتیک کردستان در یک گفت‌وگوی ویژه با کرد کانال به تشریح دیدگاه‌های حزب دمکرات در این‌باره پرداخت. بنا به اهمیت این موضوع، لازم دانستیم که متن گفت‌وگوی کرد کانال با دبیرکل حزب دمکرات را منتشر نمایم.

مادح احمدی: آقای عزیزی، سپاس‌گزاریم از این‌که این فرصت را در اختیار ما قرار دادید که در ارتباط با مسئله ملیت‌ها و آینده ایران سوالاتی را با شما در میان بگذاریم. اگر ما نگاهی گذرا به تاریخ معاصر ایران بیندازیم، مى­بینیم که همیشه یک نوع مرکزگریزی وجود دارد. یعنی مرکز و حاشیه در ایران با هم اختلافاتی داشته‌اند. یا به عبارت دیگر مرکز جذابیت چندانی نزد حاشیه نشینان نداشته است. کردستان نمونه بارز این مسئله است. مثلن آن روابطی که باید میان کردستان و تهران وجود داشته باشد، نیست، به گونه ای تهران نزد کردستان جذابیتی ندارد. شما دلیل این امر را در چه مى­بینید؟

خالد عزیزی: به لحاظ اصولی، در کشورهای که دمکراسی نهادینه شده است، دولت مرکزی در مقابل مردم پاسخ‌گو است. این سوال باید متوجه دولت مرکزی شود و آن‌ها هم پاسخ خودشان را در این ارتباط دارند. منتها در ایران که دولت مرکزی پاسخگو نیست و متأسفانه قانون اساسی ایران به صورتی که در آن به حقوق ملیت‌های مختلف اعتراف شده باشد، تدوین و تصویب نشده است. در نتیجه دولت به لحاظ قانونی به یک دولت متمرکز تبدیل می‌شود. ما نمونه‌های گوناگونی را در جهان داریم. برای مثال کشور فرانسه که کشوری چند ملیتی هم نیست، طبیعتن چون مبنای استقرار قانون و دمکراسی، حقوق مردم است و دولت در مقابل مردم صرف‌نظر از این‌که آن‌ها در پاریس زندگی مى­کنند یا در جای دیگر پاسخ‌گو است. یا این‌که کشورهای آمریکا و سویس که بصورت فدرال اداره می‌شود، یا حتا دولت‌هایی که دارای تنوعات ملی هستند، مرکز جذابیت دارد. بنابراین در ایران مسئله این‌که مرکز جذاب نیست، باید دولت مرکزی پاسخ‌گو باشد. سیاست‌های دولت مرکزی در ایران طی دههای گذشته در ارتباط با تنوعات درون ایران و حقوق ملیت‌ها به گونه‌ای بوده که این ملیت‌ها خودشان را در امور اداره کشور سهیم نبینند. دلیل این امر هم این نبوده که ملیت‌های درون ایران آن‌را نخواسته باشند، بلکه برعکس خود دولت مرکزی سعی کرده با تمرکز قدرت در تهران، براساس عدم حضور و عدم مشارکت ملیت‌های مختلف شکل حکومت خود را در آن‌جا تثبیت کند. اگر ما به عنوان مثال به کردستان ایران اشاره نمایم، مى­بینیم مردم کرد در کردستان ایران بعد از انقلاب به اشکال مختلف (از طریق گفت‌وگو) سعی کرده اند دولت را در تهران متوجه این واقعیت کنند که ملت کرد در امور اداره ایران هم در مرکز و هم در مناطق خودشان سهیم باشند. بعد از انقلاب متأسفانه آیت ا.. خمینی جواب صلح آمیز و دمکراتیکی را برای خواسته‌های ملت کرد در کردستان ایران نداشت. به همین دلیل به این نتیجه میرسیم که در ایران این دولت مرکزی بوده که سیاست گریز از مرکز را تزریق کرده است. به جای این‌که مرکز برای همه جذاب باشد، مرکز به جای تبدیل شده که جذابیتی ندارد. به طور مشخص برای ملت کرد.

مادح احمدی: آقای عزیزی علی‌رغم این مسئله که شما به آن اشاره نمودید (عدم مشارکت دادن پیرامون در امور اداره ایران، یا فراهم نمودن زمینه‌ای برای مشارکت ملیت‌های مختلف در امور اداره ایران) مسئله‌ی دیگری نیز وجود دارد که شما در اکثر مصاحبه‌ها و سخنرانی‌ها از آن بحث به میدان آورده‌اید، آن هم دیدگاه امنیتی حاکمیت است نسبت به پیرامون (نمونه بارز آن هم میتوان به کردستان اشاره کرد). این نگرش امنیتی تا چه حد باعث شده که مرکز نزد حاشیه یا پیرامون جذابیت نداشته باشد؟

خالد عزیزی: معمولن در کشورهای چند ملیتی که مسئله ملیت‌ها حل نشده و به حقوق آن‌ها اعتراف نکرده اند و اصولن این ملیت‌ها در اداره امور کشور به صورت مساوی سهیم نیستند و مشارکت ندارند، نگرش امنیتی از طرف مرکز به جامعه تزریق میشود و حقوق و مطالبات ملیت‌های مختلف یا حاشیه نشینان در بعد امنیتی به آن می‌نگرند. اگر ما به جنبش مردم کردستان بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ نگاه کنیم، همان‌طور که اشاره نمودم سعی ما بر این بود که مشکلات ما با مرکز از طریق گفت‌وگو حل شود. حال که جمهوری اسلامی این پیام ملت کرد را قبول نکرد و به حقوق و مطالبات ملی مردم کرد در کردستان ایران اعتراف نکرد، در نتیجه سیاست جنگ طلبانه‌ای را در پیش گرفت و جنگ را به مردم کردستان تحمیل کرد. در چنین سناریویی مقاومت مردم کردستان دربرابر تهاجم جمهوری اسلامی در بعد امنیتی جا گرفت و جمهوری اسلامی سعی کرد که تصویری را از مردم کردستان در مناطق دیگر ایران ترسیم بکند که خواسته ها و مبارزات ملت کرد در راستای تجزیه ایران است. بنابراین این نگرش امنیتی را دولت مرکزی در تهران به تناسب شرایط زمانی و مکانی، در راستای ضرورت منافع خود در مراحل مختلف ترسیم کرده و سعی کرده این سیاست‌ها را نهادینه کند. اگر ما در این اواخر چگونگی سیاست امنیتی جمهوری اسلامی را مدنظر قرار دهیم این سیاست تعمیم یافته (تعدیل پیدا نکرده). شاید بعضی مواقع به تناسب موقعیت خودشان خواسته باشند با مسایل حاشیه برخورد کنند، سعی کرده اند مبارزات ملیت‌های مختلف را نادیدە بگیرند. به مردم ایران بگویند که همه چیز آرام است و ایران هیچ مشکلی ندارد، در چنین شرایطی این سیاست امنیتی را تعدیل دادەاند. منتها بعد از انتخابات دور دهم ریاست جمهوری ایران، حاکمیت این نگرش را تعمیم دادە است.

مادح احمدی: یعنی اعتراضات وسیع خیابانی که بعد از انتخابات صورت گرفت باعث شده که حاکمیت این نگرش (به قول شما) امنیتی را تعمیم دهد؟

خالد عزیزی: دقیقن بعد از انتخابات ریاست جمهوری و به پا خواستن جنبش وسیع مردم ایران (به‌طور مشخص در تهران) حتا کسانی که قبلن در جمهوری اسلامی مسوولیت داشته‌اند و پست‌های کلیدی را عهده‌دار بودند، حالا آن‌ها هم در حیطه‌ی همین سیاست امنیتی جمهوری اسلامی قرار گرفته‌اند. تعمیم این نگرش امنیتی که این جنبش و رهبرانش یک خطر جدی برای ایران هستند، در حال حاضر از ضرورت‌های است که جمهوری اسلامی بر آن تاکید می‌کند. می‌خواستم این را بگویم که با قدرت گرفتن بیش‌تر احمدی‌نژاد و سپاه پاسداران این نگرش و سیاست امنیتی بیش از پیش هم نهادینه شده.

مادح احمدی: یعنی این نگرش امنیتی در درون حاکمیت نهادینه شده است؟

خالد عزیزی: بله، در درون حاکمیت نهادینه شده است. اگر قبلن در رابطه با کردستان بیش‌تر بر این نگرش امنیتی تاکید می‌کردند، حالا دیگر این قضیه تغییر کرده. آن دایره ای که ما به آن میگویم خود و غیره خودی کاملا محدودتر شده است. خودى­ها در داخل سیستم جمهوری اسلامی روز به روز در اقلیت قرار میگیرند، بنابراین سیاست متمرکز احمد‌ی‌نژاد و سپاه پاسداران به این بعد امنیتی برخورد با مشکلات جامعه ایران روز به روز بیش‌تر توسعه می‌دهند و سعی می‌کنند از چنین زاویهجای با مبارزات مردم ایران برخورد کنند. ما در گفتار ولی فقیه، احمد‌ی‌نژاد، سران سپاه پاسداران و نهادهای امنیتی شاهد آن هستیم که مبارزات مردم ایران را همسو با خواسته‌ها و سیاست‌ها غرب (آمریکا و کشورهای اروپایی) میدانند. سعی می‌کنند که از افکار عمومی جامعه ایران، در بعد امنیتی از آن بهره‌برداری کنند و آن را به کل جامعه ایران و مبارزات مردم ایرات تعمیم دهند.

مادح احمدی: آقای عزیزی در سخنانتان در ارتباط با مسئله‌ی حاشیه‌ و مرکز به‌ مسئله‌ی تجزیه‌طلبی که ‌همیشه‌ قدرت‌های حاکم سعی کرده‌اند این انگ را به‌ ملیت‌های مختلف بزنند، اشاره‌ نمودید. به‌ خصوص جنبش کردستان را همیشه‌ متهم به‌ تجزیه‌ طلبی کرده‌اند. همیشه‌ از منظر مرکزگرایان خطر تجزیه‌ طلبی ایران را تهدید می‌کند. میشه‌ گفت این خطر تجزیه‌ طلبی یا این ترس از تجزیه‌ی ایران ریشه‌اش به‌ کجا برمی‌گردد؟

خالد عزیزی: ریشه‌ی ترس از تجزیه‌طلبی در یک کشور چند ملیتی، اگر‌ به‌ طور مشخص به‌ ایران اشاره‌ کنیم که‌ بیش‌تر یک هویت ارضی است، ما ایران را با همین هویت ارضی می شناسیم. ما زبانی نداریم که‌ اسم آن زبان ایرانی باشد. منتها زبان فارسی در ایران به‌ عنوان زبان رسمی تدریس می‌شود و مورد استفاده‌ قرار می گیرد. حالا که‌ ما معتقد هستیم که‌ ایران یک کشور چند ملیتی است و این عنوان ایران نمایندگی هویت ارضی ایران را میکند، در داخل ایران ملیت‌های مختلفی وجود دارند. تا زمانی که‌ این ملیت‌ها به‌ صورت داوطلبانه‌ خودشان را در چگونگی اداره‌ی ایران ذینفع و خودشان را در امور اداره‌ی کشور سهیم ندانند، طبیعتن خواست‌ها و مطالباتی دارند، جهت احقاق مطالبات خودشان مبارزه‌ می‌کنند و دولت هم سعی می‌کند که‌ همان‌طور که‌ قبلن به آن اشاره‌ کردم این خواست‌ها و مطالبات مردم را دربعد تجزیه‌طلبی یا در بعد این‌که‌ این‌ها  می‌خواهند  ایران تجزیه‌ شود به‌ آن بنگرد و به‌ آن هویت بدهدو هم‌چون تصویری از آن ارائه نماید. ‌ما گفتیم ایران بر اساس این هویت ارضی تاسیس شده‌ و قانون اساسی هم متأسفانه‌ به‌ حقوق ملیت‌های ایران اعتراف نکرده‌، چه‌ آن قانون اساسی که‌ بعد از مشروطیت در ایران تدوین و تصویب شد و چه‌ این قانون اساسی که‌ بعداز انقلاب سال ۱۳۵۷ دوباره‌ تصویب شد. در هیچ‌کدام از مفاد این قوانین به‌ طور صریح و شفاف به‌ حقوق ملیت‌های ایران اشاره‌ نشده‌. بنابراین وقتی که‌ به‌ این حقوق اشاره‌ نشده است‌، هر عکس‌العملی که‌ در حاشیه‌ از طرف ملیت‌های مختلف علیه‌ حکومت مرکزی دیده‌ شده‌، جمهوری اسلامی سعی کرده‌ که‌ بگوید‌‌ این جنبش یک جنبش تجزیه‌طلبی است، حتا در زمان رژیم‌های قبلی هم این نگرش وجود داشته‌ است. من می‌خواهم در این‌جا به‌ یک واقعیت اشاره‌ نمایم آن هم این آست که‌ حالا خوش‌بختانه‌ در داخل ایران، در میان ملیت‌های مختلف، درمیان مردم ایران، حتا در رسانه‌های عمومی، در میان سازمان‌ها و احزاب سیاسی، این واژه‌ی تجزیه‌طلبی در مقایسه‌ با ۱۰ یا ۲۰ سال قبل بدان صورت از آن  استفاده‌ نمی‌شود. در واقع من در این ارتباط بیش‌تر به‌ واژه‌ی تجزیه هراسی معتقدام.

مادح احمدی: اتفاقن من هم می‌خواستم این را بپرسم. چون قبل از این‌که‌ بیایم استودیو، شما گفتید در این ارتباط به‌ اصطلاح تجزیه هراسی معتقدام. ببخشید صحبت شما را قطع کردم. بفرمایید.

خالد عزیزی: در ایران مسئله‌ی اصلی تجزیه‌ هراسی است. قبلن هم اشاره‌ کردم جمهوری اسلامی سعی میکند‌ به‌ تناسب منافع خودش یک تصویر مناسب استراتژی خودش از جنبش مردم کردستان ترسیم بکند، بنابراین سعی میکند مردم را در بقیه‌ی نقاط ایران بترساند که‌‌ کردها که‌ حالا مبارزه‌ می‌کنند برای فدرالیسم، اگر این حق را بگیرند‌، اگهر ملیت‌های مختلف در یک چارچوب فدرال در داخل ایران سهیم باشند، مشارکت داشته‌ باشند، در ادامه‌، این روند منجر به‌ تجزیه‌ایران می‌شود. دقیقن  قضیه عکس این ‌ است. این سیاست تجزیه‌ هراسی که‌ جمهوری اسلامی به‌ شیوه‌ی مختلف آن را به‌ جامعه‌ تزریق میکند، ما امیدواریم که‌ مردم ایران متوجه‌ این واقعیت باشند. اصولن خواست‌ها‌ی ملیت‌های مختلف را در چارچوب حق و حقوق خودشان ببینند و سیاست تجزیه‌ هراسی که‌ جمهوری اسلامی آن‌را ترویج می‌کند، کاملن نادیده‌ بگیرند. دراین رابطه‌ اشاره‌ به‌ دو راه‌ حل یا دو گزینه‌ را من مناسب می‌بینم، گزینه‌ی نخست که‌ تابحال تجربه‌ شده‌، در کشورهای چند ملیتی که‌ ملیت‌های مختلف با هم زندگی کرده‌اند و در اداره مملکت حقوق ملیت‌ها نادیده گرفته شده است‌، سرنوشت این کشورها، اغلب فروپاشی و تجزیه‌ بوده‌. اتحاد جماهیر شوروی سابق که‌ کاملن متمرکز بود، به‌ عنوان مثال یوگوسلاوی سابق متمرکز بودند، موقعی که‌ به‌ لحاظ دموکراتیک بر مبنای مشارکت داوطلبانه‌ی ملیت‌های مختلف نتوانستند مرکز را جذابتر بکنند، در نتیجه‌ ملیت‌های این کشورها دنبال راه‌حل خودشان رفتند و این کشورها که‌ واحد ارضی بودند، تجزیه‌ شدند. در مقابل این گزینه، ما راه‌حل دمکراتیک و عادلانه‌ داریم. اگر به‌ تجربه‌ی اتحادیه‌ی اروپا توجه‌ داشته‌ باشیم. اتحادیه‌ی اروپا حالا در دورانی هست اگر‌ بگویم از صد سال قبل و حتا چند سال بعدش هم جنگ ملیت‌ها در آنجا وجود داشت ملتهای اروپایی باهم در جنگ بوده‌اند، دوران جنگ سپری شد، اروپا را باهم ساختند، کشورها طبق ملیت‌های مختلف کشور ملی خودشان را تجربه‌ کردند. حالا اتحادیه‌ی اروپا وارد مرحله‌ای شده‌ که‌ به‌ تدریج این هویت ملی در چارچوب کشور واحد روزبه‌روز کم‌رنگ‌تر می‌شود و هویت اتحادیه‌ی اروپا روزبه‌روز اهمیت بیش‌تری را پیدا میکند. کشورها حالا در آن‌جا از ویزای شنگن استفاده‌ می‌کنند، هویت کشوری ندارد. حالا در آن‌جا به‌تدریج یک واحد پولی مشخص و مشترک به‌ نام یورو دارد تثبیت می‌شود. شاید در آینده‌ یک پاسپورت واحد هم داشته‌ باشند. شاید در آینده‌ ضرورت کاربرد زبآن‌های محلی در بعضی از مراجع رسمی و سیاست کلان هم لازم نباشد و روی یک زبان واحد با هم به‌ توافق برسند. منظور من این است اگر‌ قرار باشد‌ ملیت‌های مختلف باهم یک کشور که‌ هویت آن یک واحد ارضی است اداره‌ بکنند، آن زمان این کشور در چارچوب اتحاد داوطلبان‌های می‌تواند‌، فضای مناسبی ‌برای همه باشد‌. بر این اساس جمهوری اسلامی تابحال گزینه‌ی اول را انتخاب کرده است‌. استبداد، دیکتاتوری، تمرکزگرایی، به‌قیمت نادیده‌ گرفتن حقوق ملیت‌های مختلف، دقیقن مدل شوروی سابق است  و مدل شوروی سابق و این مدل‌ها نهایتن از هم فروپاشیدند. بنابراین اگر قرار باشد که‌ ایران تجزیه‌ شود‌، این کردها و ملیت‌های مختلف ایران نیستند که‌ ایران را تجزیه‌ می‌کنند، این سیاست تمرکزگرایی و سیاست انکار و سیاست نادیده‌ گرفتن ملیت‌های دیگر است که‌ دولت جمهوری اسلامی از آن استفاده‌ می‌کند‌ این سیاست است که‌ زمینه‌ی تجزیه‌ ایران فراهم می‌کند‌.

مادح احمدی: خوب بر اساس نمونه‌ای که‌ شما به‌ آن اشاره‌ کردید (اتحاد جماهیر شوروی سابق) و این سیاستی که‌ الان قدرت حاکم بر ایران داره‌ پیش می‌بره‌، ممکن است‌ در آینده‌ ایران هم تجزیه ‌شود؟

خالد عزیزی: اگر ایران تجزیه‌ شود مقصر دولت مرکزی، جریان‌ها و سازمان‌ها یا این طرز تفکری ا‌ست که‌ حاضر نیستند که ایران را به‌ عنوان یک کشور چند ملیتی قبول بکند. نسخه‌ی عملی چگونگی اتحاد داوطلبانه‌ی ملیت‌های مختلف را در چارچوب فدرالیسم یا هر شکل عملی را به‌ عنوان نسخه‌ا‌ی برای ایران آینده‌ قبول بکنند‌‌. اگر ما بطور مشخص به‌ تجربه‌ی خود ملت کرد در کردستان ایران و خواست‌ها و مطالبات ملت کرد اشاره کنیم، اگر‌ واقعن تهران جذاب باشد‌ که‌ کردها در امور اداره‌ی ایران سهیم باشند، مثل بقیه،‌ پستهای کلیدی داشته‌ باشیم، با دید امنیتی به‌ کردستان نگاه‌ نکنند، کردستان را در حیطه‌ی محاصره‌ی نظامی قرار ندهند، توجهات اقتصادی بدون این‌که‌ تبعیض در ایران وجود داشته‌ به‌ این منطقه‌ توجه‌ شود‌، مردم کرد در داخل ایران احساس بکنند که‌ حوق ملیشان کاملن رعایت شده‌، در پستهای کلیدی حضور دارند، قانون به‌ حقوقشان اعتراف میکند‌، چه‌ لزومی دارد از مرکز بگریزند، چه‌ لزومی دارد که‌ کردها دنبال تجزیه‌‌طلبی باشند؟

در ایران مسئله‌ی اصلی تجزیه‌ هراسی است. قبلن هم اشاره‌ کردم جمهوری اسلامی سعی می کند‌ به‌ تناسب منافع خودش یک تصویر مناسب استراتژی خودش از جنبش مردم کردستان ترسیم بکند، بنابراین سعی میکند مردم را در بقیه‌ی نقاط ایران بترساند که‌‌ کردها که‌ حالا مبارزه‌ می‌کنند برای فدرالیسم، اگر این حق را بگیرند‌، اگهر ملیت‌های مختلف در یک چارچوب فدرال در داخل ایران سهیم باشند، مشارکت داشته‌ باشند

مادح احمدی: یعنی بر اساس صحبت‌های شما اگر‌ ایران تجزیه‌ شود‌، مرکزگرایان و قدرت حاکم بر ایران بانی این مسئله‌ هستند؟

خالد عزیزی: تجربه‌ی تاریخی دقیقن  این را نشان داده‌ است. مرکزگرایان و دولت مرکزی به‌ علت این‌که‌ به‌حقوق مردم و حقوق ملیت‌ها اعتراف نمی‌کنند، آن‌ها مسئول تجزیه‌ی ایران هستند.

مادح احمدی: قبلاً هم به‌ آن اشاره‌ کردید. به‌ قول شما این تجزیه‌ هراسی که‌ در در نزد مرکزگرایان ایران وجود دارد‌، آیا صرفاً بهآن‌های نیست که‌ حقوق و مطالبات ملیت‌های دیگر‌ را نادیده‌ بگیرند. ما نمونه‌های بسیاری داریم که‌ خیلی از نمایندگان مجلس آمده‌اند از اجرای مواد قانونی که‌ خودشان تصویب کردند سخن گفته اند، متهم به‌ تجزیه طلبی شدند. آیا این امر صرفاً به‌ این معنا نیست که‌ حقوق و مطالبات این ملیت‌های  دیگر را انکار کنند؟

خالد عزیزی: اگر‌ به‌ تاریخ معاصر ایران در صد سال گذشته‌ نگاه‌ کنیم، متأسفانه‌ بعداز جنگ جهانی اول که‌ دوباره‌ ایران را بازسازی کردند، بازسازی ایران بر اساس تمرکزگرایی و انکار بقیه‌ بود. حتا بعد از مشروطیت دوباره‌ به‌ این موضوع هیچ توجهی نشد. درجریان جنگ جهانی دوم که‌ مسئله‌ی کردستان مطرح شد و مردم کردستان میخواستند به‌ صورت دمکراتیک و از طریق گفت‌وگو مشکلات خودشان را حل کنند، به آن‌ها توجهی نکردند. در جریان کودتا علیه‌ مصدق، دقیقن  آن موقع هم به‌خواست‌ها ی مردم توجه‌ نکردند. بعداز انقلاب این سناریو به ‌شیوه‌ی جدی‌تر و کاملن خشن‌تر تکرار شد. منظور من این است همه‌ی این‌ها از طرف آن‌هایی که‌ اصولن می‌خواهند مرکز را با اقتدار بیش‌تر در مقابل حاشیه‌ و ملیت‌های مختلف قرار بدهند، کاملن مهندسی شده‌ است، یعنی کاملن یک برنامه‌ی آگاهانه‌ بوده‌. به‌ خاطر همین است میخواهم روی این مسئله‌ تاکید کنم که‌ این‌ها  عامل تجزیه‌ی ایران هستند، این‌ها  عامل درست کردن سوء تفاهم بین ملیت‌های مختلف هستند. وگرنه‌ ملیت‌های درون ایران دنبال این نیستند. ملیت‌های مختلف می‌خواهند در داخل ایران باهم زندگی کنند.

مادح احمدی: آقای عزیزی چند سالی است‌ احزاب عمده‌ و تعیین کننده‌ی کردستان بر این باورند که‌ ایران آینده‌ باید به‌ صورت فدرال اداره‌ شود‌، این هم در این راستا قلم‌داد می‌شود که‌ همه‌ی ملیت‌های درون ایران به‌ حق و حقوق خودشان برسند. به‌هرحال فدرالیسم اشکال گوناگونی دارد، میتوان‌ گفت فدرالیسمی که‌ در کردستان از آن بحث می‌شود چگونه‌ است و اساسن ارائه‌ دادن و یا پیشنهاد این مدل حکومتی در کردستان، محصول چه‌ نوع تفکرو نگرشی است؟

خالد عزیزی: ما که‌ روی این مسئله‌ تاکید می‌کنیم که‌ ایران یک کشور چند ملیتی است، توجیه‌ و تفسیرات قانونی، حقوقی، جغرافیایی و هویتی خود را دارد. حالا ایران که‌ یک کشور چند ملیتی است راه‌ حلی را که‌ ما پیشنهاد کردیم فدرالیسم است‌. فدرالیسم در دنیا تابحال به‌ شیوه‌های مختلف تجربه‌ شده‌ و در کشورهایی که‌ تنوعات ملی، مذهبی، یا حتا تنوعات جغرافیایی یا اقتصادی دارد کاملن موفق هم بوده. فدرالیسم آلمان جنبه‌ی ملی ندارد‌، بر اساس اعتراف به‌ حقوق ملیت‌های مختلف نبوده‌، بیش‌تر اداری و اقتصادی است. فدرالیسم آمریکایی هم اصولن ضرورتی است که‌ دولت مرکزی برای این‌که‌ حاشیه‌ را در اداره‌ی امور کشور پهناور آمریکا سهیم بدانند، کاملن موفق بوده است‌. فدرالیسم نوع سوئیس را داریم که‌ بر اساس اعتراف به‌ حقوق ملیت‌های آنجا تثبیت شده‌ است. نوع بلژیک هم دقیقن  از همین دیدگاه‌ میتوان‌ آن را تحلیل کرد. فدرالیسمی را که‌ ما برای ایران پیشنهاد می‌کنیم و برنامه‌ی حزب دمکرات کردستان است، دقیقن  در راستای اعتراف به‌ حقوق ملیت‌های مختلف است. ما فکر می‌کنیم که‌ در آینده‌ ایران بر اساس این واقعیت که‌ عدم تمرکز در تهران نهادینه‌ شود‌، قدرت در تهران متمرکز نشود‌، بر اساس اعتراف به‌ حقوق ملیت‌های مختلف قانون اساسی تدوین شود. آن موقع این اتحاد داوطلبانه‌ یک موقعیت مناسبی را برای‌ همه‌ی ملیت‌های درون ایران فراهم‌ می کند که همه‌ باهم بتوانند در اداره‌ امور ایران سهیم باشند و مشارکت داشته‌ باشند. پس فدرالیسمی را که‌ ما پیشنهاد می‌کنیم، دقیقن  بر اساس حقوق ملیت‌های مختلف است.

مادح احمدی: آقای عزیزی ملیت‌های دیگر در درون ایران مثلن خود فارس‌ها و آذری‌ها و… نظرشان چیست و به‌ این این فدرالیسمی که‌ حالا شما به‌ آن اشاره‌ کردید وتوضیح دادید به‌ چه‌ شیوه‌ای نگاه‌ می‌کنند؟

خالد عزیزی: حالا که‌ ما از فدرالیسم به‌ عنوان حل مناسبی برای کشور چند ملیتی ایران بحث می‌کنیم و فکر می‌کنیم این نسخه‌ی مناسب و عملی برای آینده‌ی ایران است، در اینجا باید به‌ این سناریو توجه‌ کنیم که‌ فدرالیسمی که‌ من به‌ آن اشاره‌ کردم، فدرالیسمی است که‌ باید بر اساس اعتراف به‌ حقوق ملیت‌های مختلف تعریف شود. فارس، آذری، کرد، عرب، بلوچ، ترکمن ملیت‌های داخل ایران هستند، به‌ لحاظ حقوقی همه‌ ملیت‌ها با هم مساوی هستند. اگر بگویم هر فردی صرف نظر از تعلقات گروهی، مذهبی و ملی، حقوق فردی خود را دارد و‌ این را ما به‌ تمام جامعه‌ی ایران تعمیم دهیم. اگر‌ بخواهیم فدرالیسم در ایران موفق شود‌، باید نهادینه‌ شود‌، ملتی که‌ در داخل ایران بیش‌ترین جمعیت را دارد، ملتی که‌ در داخل ایران در تاریخ معاصر ایران، زبان آن زبان رسمی ایران بوده‌‌(یعنی زبان فارسی) و در اداره‌ی امور ایران سهیم بوده‌ و قدرت را در دست داشته است‌.

حتمال این‌که‌ در تغییر و تحولی در آینده‌ دوباره‌ یک سیستم اقتدارگرا در ایران بتواند‌ قدرت را‌ قبضه‌ کند، زیاد است. به‌ همان اندازه‌ که‌ مردم ایران برای استقرار دمکراسی، حقوق خودشان، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی احزاب سیاسی، حکومت قانون، تشکیل یک دولتی که‌ در برابر مردم مسئول باشد،‌ مبارزه‌ می‌کنند، باید به‌ همان اندازه‌ هم در فکر آن باشند که‌ برای اداره‌ی آینده‌ی ایران چه‌ نسخه‌ی مناسب و لازم است

مادح احمدی: البته‌ آقای عزیزی فکر نکنم جمعیت فارس‌ها از جمعیت آذری‌ها بیش‌تر باشد.

خالد عزیزی: نه خیر، جمعیت فارس‌ها از آذری‌ها بیش‌تر است‌. حالا منظور من این است که‌ هم ملت فارس، هم ملت آذری باید در چگونگی توجیه‌ و تفهیم دمکراسی و فدرالیسم، کاملن پیشتاز این قضیه‌ باشند. اگر‌ می‌خواهیم ایران را با هم اداره‌ بکنیم، به‌ نفع ملت فارس است که‌ پیشتاز استقرار و تثیت فدرالیسم باشد. این فدرالیسمی را که‌ ما می‌خواهیم در ایران تثبیت شود‌، اصولن بدون مشارکت فعال ملت فارس و ملت آذری به‌ این آسانی عملی نیست.

مادح احمدی: تابه‌حال به‌ چه‌ شیوه‌ای از این مسئله‌ استقبال کردند؟

خالد عزیزی: تا ۱۰ سال قبل به‌ علت این‌که‌ زیاد مشخص و معلوم نبود و همانطور که‌ قبلاً اشاره‌ کردم اصولن تجزیه‌ هراسی هم یک مانع شده‌ بود. حالا این قضیه‌ اینطوری نیست. با ترویج و گسترش دمکراسی در جهان سیستمهای متمرکز و استبداد و دیکتاتوری از بین میروند. پدیده‌‌ جهانی شدن، دسترسی مردم ایران به‌ اینترنت و تکنولوژیهای مدرن ارتباطات سبب شده‌ که‌ در داخل ایران هم شعور سیاسی مردم رشد بیش‌تری پیدا کند. وقتی که‌ شعور سیاسی توسعه‌ یابد، در درون جامعه‌ هم سوالاتی طرح خواهند شد‌. در درون روشنفکران و نخبگان ایران و آن‌هایی که‌ در فکر آینده‌ی ایران هستند، من فکر می‌کنم در مقایسه‌ با گذشته، اصولن با راحتا میتوان‌ از فدرالیسم صحبت کرد.

مادح احمدی: در درون جریان‌های سیاسی هم این نگرش وجود دارد‌؟

خالد عزیزی: بله‌، این نگرش وجود دارد‌. حالا در رسانه‌های عمومی، در سمینارها و کنفرانس‌ها به‌ راحتا با بقیه‌ی هموطنان ایرانی ملیت‌ها و سازمآن‌ها و احزاب ایرانی درباره‌ی فدرالیسم صحبت می‌کنیم. در رابطه‌ با صحنه‌ی سیاسی ایران، فدرالیسم حالا در مرحله‌ی  ‌تفهیم و توجیه‌ و تعریف قرار دارد‌. مرحله‌ی عملی یا این‌که‌ فدرالیسم در ایران چگونه‌ باید کاربرد عملی داشته‌ باشد،‌ هنوز ما به‌ این مرحله‌ نرسیده‌ایم.

مادح احمدی: این روند توجیه‌ و تفهیم چگونه‌ پیش می‌رود؟

خالد عزیزی: من فکر می‌کنم در طول چند سال گذشته‌، به‌ویژه‌ در عرض یکسال گذشته‌ (بعداز انتخابات دور دهم ریاست جمهوری ایران) بر سر این موضوعات بیش‌تر بحث می‌شود. حتا اگر ما به‌‌ بیانیه ها و سخنرانی های آقایان کروبی و موسوی‌ در این اواخر نگاه‌ کنیم، آن‌ها هم به‌ مسئله‌ی ملیت‌ها و تنوعات درون ایران اشاره‌ می‌کنند. ۱۰ سال قبل برای اشخاصی مثل کروبی و موسوی‌ هم راحت نبود که‌ به‌ مسئله‌ی ملیت‌ها اشاره‌ بکنند. من فکر می‌کنم به‌ تدریج در آینده‌ بحث از فدرالیسم به‌‌عنوان یک راه‌ حل سیاسی مناسب در مقایسه‌ با راه‌‌حل‌های دیگر برای مردم ایران و احزاب و سازمآن‌های ایران کاملن عادی می‌شود.

مادح احمدی: یعنی به‌ یک گفتمان عمده‌ تبدیل می‌شود؟

خالد عزیزی: در حال تبدیل شدن به یک گفتمان عمومی است. همانطور که‌ اشاره‌ نمودم، هنوز ما در مرحله‌ی توجیه‌ و تفهیم و تعریف فدرالیسم هستیم، برای این‌که‌ این توجیه‌، تعریف و تفهیم در جامعه‌ی ایران به‌ لحاظ سیاسی نهادینه‌ شود‌. این وظیفه‌ی ملیت‌های مختلف و احزاب سیاسی است در راستای پیدا کردن نسخه‌ی مناسب برای آینده‌ ایران، بیشر بر سر این مسئله‌ گفت‌وگو کنند.

مادح احمدی: آقای عزیزی به‌ عنوان آخرین سوال با توجه‌ به‌ مشکلاتی که‌ شما به‌ آن‌ها اشاره‌ کردید و وضعیتی که‌ اکنون در ایران شاهد آن هستیم و یا تجربه‌ای که‌ ملیت‌های مختلف در مبارزه‌ جهت رفع هرگونه‌ تبعیضی به‌دست آوردند، این وضعیت را اگر‌ مدنظر قرار دهیم، آیا این احتمال وجود دارد که‌ در آینده‌ هم یک سیستم تمرکزگرا در ایران حاکم شود‌؟

خالد عزیزی: ببینید احتمال این‌که‌ سیستمی تمرکزگرا دوباره‌ در ایران حاکم شود‌، همیشه‌ وجود دارد. در سال ۱۳۵۷ وقتی که‌ مردم ایران همه‌ با هم انقلاب کردند، با توجه‌ به‌ این‌که‌ اقشار مختلف جامعه‌ در این انقلاب شرکت کردند، خواست‌ها  و مطالبات و منافع گروهی، قشری، منطقه‌ای و ملی خودشان را داشتند. تنوعات سیاسی درون ایران دنبال خواست‌ها ی خودشان بودند. میتوان  گفت به‌ طور نسبی همه‌ متفق القول بودیم که‌ در ایران بعد از انقلاب باید دمکراسی(که‌ در دوران شاه‌ وجود نداشت) وجود داشته‌ باشد‌. تقریباً اکثریت مردم ایران بعد از انقلاب دنبال حقوق دمکراتیک خودشان، دنبال یک قانون اساسی که‌ به‌ حقوق دمکراتیک مردم اعتراف کند. مردم در اداره‌ی کشور سهیم باشند، دولت جوابگوی مردم باشد، در قابل مردم متعهد باشد، این حداقل مطالباتی بود که‌ مردم به‌ طور عام صرف نظر از ملیت‌های مختلف دنبالش بودند . باوجود این، بعد از مدتی ما شاهد یک دولت اقتدارگرا و متمرکز بودیم. بنابراین در انقلابی که‌ اکثریت مردم شرکت داشتند و خواست‌ها ی خودشان را دنبال میکردند، حالا ما میبینیم که‌ دولت کاملن متمرکز شده ‌است. اصولن تا زمانی که‌ دمکراسی و اعتراف به‌ حقوق مردم نهادینه‌ نشود‌، بستر فرهنگی آن فرا‌هم نباشد‌، مردم در بین خودشان از آن بحث نمی‌کنند، در میان خودشان تمرین این دمکراسی را نمی‌کنند، به‌ حقوق خودشان آگاه‌ نیستند و در راستای این آگاهی موسسات مناسب را برای آن درست نمی‌کنند. احتمال این‌که‌ در تغییر و تحولی در آینده‌ دوباره‌ یک سیستم اقتدارگرا در ایران بتواند‌ قدرت را‌ قبضه‌ کند، زیاد است. به‌ همان اندازه‌ که‌ مردم ایران برای استقرار دمکراسی، حقوق خودشان، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی احزاب سیاسی، حکومت قانون، تشکیل یک دولتی که‌ در برابر مردم مسئول باشد،‌ مبارزه‌ می‌کنند، باید به‌ همان اندازه‌ هم در فکر آن باشند که‌ برای اداره‌ی آینده‌ی ایران چه‌ نسخه‌ی مناسب و لازم است. شاید انقلاب کردن یا فروپاشی یک دولت در مقایسه‌ با چگونگی بازسازی آن یا توجیه‌ و تفسیر از قانون اساسی کار آسانی باشد، به‌ همین علت من فکر می‌کنم در مرحله‌ی فعلی به‌ موازات مبارزات وسیعی که‌ مردم ایران، ملت کرد و ملیت‌های دیگر‌ ایران علیه‌ جمهوری اسلامی دارند، به‌ موازات فعالیتهای وسیع و فراوانی که‌ سازمآن‌ها و احزاب سیاسی در داخل و خارج ایران دارند، ما باید در فکر نسخه‌ی مناسبی باشیم که‌ بتوانیم در فردای انقلاب ایران، در فردای تغییر و تحولات در صحنه‌ی سیاسی ایران، در فردای بعد از‌ جمهوری اسلامی‌، با آن ایران را اداره‌ کنیم. اگر‌ ما به‌ عنوان ملیت‌های مختلف، سازمآن‌ها و احزاب سیاسی مختلف، بتوانیم یک توافق نسبی داشته‌ باشیم، قطعاً در آینده‌ شاهد یک سیستم اقتدارگرا نخواهیم بود. تجربه‌ی تاریخی این را ثابت کرده،‌ انقلابها این را ثابت کرده‌، مبارزه‌ی دراز مدت ملتها این را ثابت کرده‌، مبارزه‌ی احزاب سیاسی مختلف این را ثابت کرده‌، اصولن تاریخ صد سال گذشته‌ ایران هم به‌ کرات این تجربه‌ را به‌ ما نشان داده‌ است‌ که‌ نباید تغییر حکومت، انقلاب در ایران، آینده‌ی ایران را در یک خلأ قرار دهد‌. راه‌ حل این مسله‌ هم این است که‌ تنوعات ملی درون ایران، تنوعات سیاسی ایران به‌ شیوه‌ی جدی وارد این بحث شود‌ و در اداره‌ی ایران سهیم باشند. انتقاد از جمهوری اسلامی، تحلیل جمهوری اسلامی و این‌که‌ جمهوری اسلامی چطور با مردم ایران برخورد میکند‌، برای همه کاملن روشن و مشخص است. حالا وظیفه‌ی ما این است که‌ چکار باید بکنیم؟ چه‌ برنامه‌ی مشترکی بین سازمآن‌های سیاسی مختلف و ملیت‌های مختلف وجود داشته‌ باشد‌ که‌ مردم ایران خوشبین باشند که یک آلترناتیو مناسب و دمکراتیک و متنوع دارد در مقابل جمهوری اسلامی بعنوان بدیل شکل میگیرد‌. اگر‌ ما بر سر این بخش قضیه‌ کار بکنیم، می‌توان گفت که‌ تضمینی برای آینده‌ ایران وجود دارد که‌ یک سیستم متمرکز و اقتدارگرا در تهران دوباره‌ قدرت را در دست نگیرد.

مادح احمدی: سپاسگزاریم آقای عزیزی.

خالد عزیزی: خیلی ممنون. موفق باشید.


 


نجیب امیری / دفتر کابل / رادیوکوچه

در یک عملیات مشترک نیروهای افغان و آیساف در ولایت پکتیکا یک فرمانده مشهور طالبان کشته شد و در یک عملیات جداگانه دیگر یک فرمانده این گروه در کندهار دستگیر شد.

آیساف در یک اعلامیه گفته است فرمانده طالبان که در استان پکتیکا کشته شد عزیزاله نام داشت و در اختطاف و قتل دو سرباز آمریکایی که در ماه جولای در استان لوگر کشته شدند دست داشته است.

هم‌چنان طبق یک خبر دیگر از استان کندهار در جنوب افغانستان یک فرمانده طالبان دستگیر و شماری از افراد وی زخمی شده‌اند.

آیساف گفته است این فرمانده طالبان عملیات ماین‌گذاری و انفجارات در استان کندهار رهبری می‌کرد.

طالبان تا کنون در مورد این دو روی‌داد ابراز نظر نکرده‌اند.

در حال حاضر عملیات نظامی از سه روز به این سو در روستای ارغنداب کندهار جریان دارد و این عملیات از سوی نیروهای افغان و آیساف به گونه مشترک اجرا می‌شود.

این عملیات دومین عملیات به منظور پاک‌سازی کندهار از وجود طالبان می‌باشد، قبل از این یک عملیات در داخل شهر کندهار نیز راه‌اندازی شده بود.

کندهار زادگاه ملاعمر رهبر طالبان است و این استان پس از سقوط این گروه تا هنوز نا امن می‌باشد.

مسوولان نهادهای امنیتی افغانستان و قوای ایتلاف در افغانستان از چندی به این سو از عملیات غیر نظامی به منظور به‌دست آوردن اعتماد مردم در استان کندهار خبر می‌دادند.

این در حالی‌ست که در کندهار بر علاوه نیروهای افغان هزاران سرباز آمریکایی و کانادایی نیز برای تامین امنیت این استان مستقر می‌باشند.


 


دو‌شنبه ۵ مهرماه ۱۳۸۹- ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۰

شروع پخش زنده از ساعت ۴/۰۰ بعداز ظهر – به وقت تهران

note3اجرا:  دامون، زهره

note3استودیو: دامون

note3 تقویم تاریخ – مریم

note3گزیده اخبار مطبوعات دوشنبه ایران

note3سوت – «قطبی:هدف اصلی قهرمانی در آسیاست» – محمدرضا

note3بخش اول اخبار

note3پس‌نشینی تند – «در احترام به نامی نا‌آشنا» – اکبر ترشیزاد

note3میکروفن – «خدمات پزشکی رایگان پزشکان بهایی‌» –  شکوفه

note3مجله‌ی خبری کابل - نجیب امیری

note3روزنگاشت – «عمر کوتاه خالق هنر» – محبوبه

note3بخش دوم اخبار

note3پارس نامه – «ارشک یا اردشیر دوم» – امیر و کاملیا

note3دایره‌ی شکسته – «عینک بزرگ  قاب سیاه» – مه‌شب تاجیک

note3بخش سوم اخبار


 


خبر / رادیو کوچه

صبح روز دوشنبه، کشتی کمک‌رسان یهودی که شامل افرادی با ملیت‌های اسراییلی، آمریکایی و اروپایی است از ترکیه و مسیر شمال قبرس به سمت غزه در حال حرکت است.

به گزارش الجزیره، این کشتی به نام ایرنه که شامل ۸ فعال حقوق بشر است روز یک‌شنبه از بندر فاماگوستا به سمت غزه در حال حرکت است.

این فعالان با پیام کمک به فلسطین و صلح دست به این اقدام زده‌اند.

در بین افراد این کشتی ۸ فعال حقوق بشر، خدمه کشتی و دو خبرنگار موجود است و این کمک‌رسانی در حالی صورت گرفته که اسراییل به کشورها و افرادی که برای شکستن حلقه محاصره غزه به سوی آن در حرکت هستند هشدار داده در صورت ورود به مناطق تحت محاصره این کشور مسوولیت عواقب آن به عهده‌ی خود افراد است.

پیش از این نیز اسراییل با ارسال نامه‌ای از سازمان ملل خواسته است تا به کشورها در خصوص طرح شکست حصر غزه هشدار دهد.


 


اعتصاب بازار طلافروش‌ها ایستادگی در برابر خواست‌های دولت ایران بوده است. بازار طلافروش‌ها که روز گذشته با اعتصاب فراگیر و همگانی طلافروش‌ها آغاز شد، روز یک شنبه وارد دومین روز متوالی شده است. طلافروش‌ها در اعتراض به سیاست‌های مالیاتی دولت ایران برای دومین بار در سال جاری و در ماه‌های اخیر دست به اعتصاب گسترده زده‌اند.

Click here to view the embedded video.


 


رادیو کوچه

عباس کیارستمی کار‌گردان مطرح سینمای ایران نیز روز دوشنبه در گفت‌وگویی با مینا اکبری که در روز‌نامه شرق منتشر شد به توقف فیلم اصغر فرهادی واکنش نشان داده و از این عمل انتقاد کرده است‌.

آقای کیارستمی به این روزنامه گفته است که در واکنش به اتفاقات اخیر سینمای ایران بار دیگر در ایران فیلم نمی‌سازد‌.

اشاره این کار گردان مشهور ایرانی به لغو شدن مجوز ساخت فیلم جدید فرهادی با عنوان «جدایی نادر از سیمین» است که هفته گذشته توسط معاونت سینمایی لغو شد‌. آقای شمقدری در گفت‌و‌گویی علت این لغو مجوز را سخنان نامناسب اصغر فرهادی در جشن خانه سینما عنوان کرده است‌.

کیارستمی در مصاحبه خود گفته قرار بود فیلم بعدی‌ام پدر و پسر را در ایران بسازم ولی تصمیم‌های فردی و مجموعه اتفاقاتی که این روزها درسینمای ایران اتفاق می‌افتد باعث شد که به این نتیجه برسم که فیلم بعدی‌ام را هم در خارج از ایران کار کنم‌.

کیارستمی درباره حرف‌های اصغر فرهادی در جشن سینما که از سوی شمقدری دلیل لغو مجوز فیلم او اعلام شد می‌گوید‌: «این حرف‌ها آرزوی یک فیلم‌ساز بوده برای دیگر هم‌کارانش که در ایران نیستند تا فیلم در کشور مادری‌شان بسازند‌. ممکن است این حرف آرزوی یک نفر نباشد‌، اما طبیعتن نباید با فردی که آرزویش شبیه او نیست به شکل تادیبی برخورد کنیم‌. مثل این می‌ماند که ما برای همه بیماران شفای عاجل طلب کنیم و میان این انسان‌های بیمار‌، فرد گناه‌کاری هم باشد‌، پس باید برای کسی که چنین دعایی کرده مجازات هم در نظز بگیریم‌.»


 


و ما می گوییم که ما سخت در حال کار کردن هستیم.


 


خبر / رادیو کوچه

یک دانشجوی دکتری دانشگاه تورنتو در کانادا یک کپی از نخستین هواپیمایی که لئوناردو داوینچی طراحی کرده بود را ساخت و با آن ۱۴۵ متر پرواز کرده است.

براساس گزارش دیلی میل، تاد ریچرت دانشجوی دکتری در مهندسی دانشگاه تورنتو با ساخت هواپیمایی که بال‌های آن حول محور نوسان کرده اما دوران نمی‌کنند رویای لئوناردو داوینچی، نقاش و نابغه بزرگ عصر رنسانس را به واقیعت تبدیل کرد.

بال‌های این هواپیما شبیه به بال‌های یک پرنده است و تنها با نیروی انسان و از طریق پدال زدن پرواز می‌کند.

این مهندس کانادایی جوان موفق شد با این هواپیما به مدت ۱۹٫۳ ثانیه و مسافت ۱۴۵٫۳ متر با سرعت ۲۵٫۶ کیلومتر بر ساعت پرواز کند.

اولین هواپیمای مدرنی که برادران رایت ساختند تنها ۱۲ ثانیه پرواز کرد. این نشان می‌دهد هواپیمایی که لئوناردو در قرن ۱۵ میلیادی طراحی کرده بود می‌توانسته از اولین هواپیمای مدرن مقاوم‌تر باشد.

این هواپیما که «اسنوبرد» (پرنده برفی) نام‌گذاری شده بال‌هایی به طول ۳۲ متر به اندازه بال‌های «بویینگ ۷۳۷» دارد اما وزن آن تنها ۴۳ کیلوگرم است.


 


محبوبه / رادیوکوچه

mahboobeh@koochehmail.com

چهارم مهر مصادف است با سال‌روز درگذشت «رضا مافی» خوشنویس صاحب‌نام و از هنرمندان تاثیرگذار در هنر معاصر ایران. او زاده سال ۱۳۲۲ خورشیدی و در سال ۱۳۶۱ در سن ۳۹ سالگی درگذشت. مافی را نخستین هنرمندی می‌دانند که به خلق «نقاشی‌خط» پرداخت و در ترویج این شیوه موثر بود.

«رضا مافی» در پنجم آذر سال ۱۳۲۲ در مشهد و در خانواده‌ای اهل هنر متولد شد. برادر بزرگ‌ترش نقاش می‌کرد و به هنرهای تجسمی می‌پرداخت و پدرش زرگر و حکاک بود. او از کودکی قلم به دست گرفت و سرگرمیش خوشنویسی و بازی با حروف و کلمات بود.

در کودکی به تشویق پدر نزد «جلال‌الدین اعتضادی» ملقب به «صدرالکتاب» آموختن خوشنویسی را شروع کرد. اعتضادی از خوشنویسان مشهور مشهد بود که در موزه «آستان قدس رضوی» کتاب‌ها و قطعات خطی قدیمی را مرمت می‌کرد.

رضا مافی در پانزده سالگی به تهران رفت تا از اساتید بزرگ بهره گیرد. او در کنار درس به تمرین خوش‌نویسی و نقاشی پرداخت. سرانجام در سال ۱۳۴۳ در انجمن خوش‌نویسان ایران در کلاس درس «حسین میرخانی» استاد ارشد آن انجمن، حاضر شد.

او از اولین کسانی بود که دوره چهار ساله خوش‌نویسی را سه ساله طی کرد. حسین میرخانی دریافته بود که مافی این استعداد را دارد که در آینده، نام‌ور این هنر شود. سپس او به تمرین از خطوط «میرزا غلامرضا اصفهانی» خوش‌نویس صاحب‌نام عهد ناصرالدین شاه پرداخت.

برخی او را اولین هنرمند خوش‌نویسی می‌دانند که بر بوم نقاشی، خط نوشته است. او از نخستین کسانی بود که به هنر «نقاشی‌خط» روی آورد و  در این هنر پیش‌گام بود و در این زمینه به موفقیت بزرگی نایل آمد.

مافی نمایشگاهی از آثار نقاشی آمیخته با خط در «گالری سیحون» برگزار کرد که بسیار مورد توجه هنرمندان و هنرشناسان قرار گرفت. این نمایش‌گاه سر و صدای زیادی را به‌دنبال داشت، چرا که نخستین‌بار بود خوش‌نویسی سنتی را به‌صورت نقاشی مدرن درآورده و عرضه کرده بود.

البته قبل از مافی افرادی که فقط نقاش بودند از خط در نقاشی‌های خود استفاده کرده بودند ولی مافی که هم خوشنویس بود و هم نقاش از ترکیب این دو هنر راهی نو و شیوه‌ای جدید در هنر معاصر ایران پدید آورد که تا به امروز ادامه پیدا کرده است.

مافی در کارش شیوه‌ای ویژه داشت و تابلوهای او را بین صدها تابلوی دیگر به سادگی می‌توان تشخیص داد. رنگ تابلوهای او بیش‌تر قهوه‌ای است با متن و نوشته‌هایی به همین رنگ که متمایل به سیاه است. این رنگ که وقار ویژه‌ای دارد به تابلو حالتی کهنه و قدیمی می‌دهد.

سیاه مشق‌های مافی نمایش‌گر قدرت و نوآوری در هنر خوش‌نویسی سنتی است. او بدون استفاده از قلم‌مو، با قلم‌نی و مرکب بر بوم می‌نوشت و به شیوه‌های مختلف خوش‌نویسی مانند نستعلیق، شکسته، ثلث، تعلیق و رقاع مسلط بود.

رضا مافی در کنار کار هنری خود به اسب سواری توجه خاصی داشت. و سرانجام او در اول مهرماه ۱۳۶۱ در سن ۳۹ سالگی و در اوج موفقیت هنری به‌هنگام اسب‌سواری از اسب سقوط کرد و دچار خونریزی مغزی شد و در روز چهارم مهرماه ۱۳۶۱ درگذشت.

او هنرمندی پرکار بود. طی ۳۹ سال زندگی بیش از ۸۰۰ تا بلو از خود به یادگار گذاشت و در حدود ۵۰ نمایشگاه از آثار او در داخل و خارج از کشور از جمله در کشورهای فرانسه و پاکستان و بلژیک و ترکیه و یوگسلاوی و انگلستان و سوئیس و ایتالیا عرضه و مورد توجه علاقه‌مندان قرار گرفت.

آخرین نمایش‌گاه آثارش در سال ۱۳۵۸ در تهران برای بزرگ‌داشت «شهیدان راه آزادی» بر پاشد. در این نمایش‌گاه در پوستری تحت عنوان «آزادی اگر می‌طلبی غرقه به خون باش» نوشت: «نقدینه‌ای که از فروش تابلوها به دست آمده، خرج سنگ‌نبشته‌های انقلاب اسلامی شود.»

منبع‌ها:

گوگل

ویکی‌پدیا


 


خبر / رادیو کوچه

روز گذشته یک‌شنبه، بیش از ۶۰۰ نفر از معلمان خرید خدمتی آموزش و پرورش در اعتراض به تمدید کردن قراردادهایشان از سوی آموزش و پرورش، مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کرده‌اند.

به گزارش ایلنا، این معلمان در اعتراض به سیاست‌های جدید وزارت آموزش و پرورش در بحث استعلام و مدیریت نیروی انسانی در آموزش و پرورش اقدام به تجمع کردند.

نماینده نیروهای تجمع‌کننده با اشاره به این‌که هیچ‌کدام از مسوولان آموزش و پرورش پاسخی به اعتراضات و مطالبات ما نداده‌اند، اظهار داشت: «اکثر نیروهایی که دست به تجمع زده‌اند با سه تا چهار سال سابقه برای آموزش و پرورش و سیستم آموزشی این کشور زحمت کشیده‌اند و با مدارک بالا هم‌چون لیسانس و فوق‌لیسانس تدریس می‌کنند اما مسوولان آموزش و پرورش تمامی سهمیه‌های خود را برای استخدام به نیروهایی داده‌اند که در آزمون استخدامی قبول شده‌اند.»

وی در ادامه افزود: «ما با درخواست خود این وزارت‌خانه به مدارس رفتیم و حالا در اوایل راه و پس از گذشت سه سال دیگر می‌گویند نیازی به حضور شما نیست. نیروهای خرید خدمتی زمانی به داد آموزش و پرورش رسیده‌اند که این وزارت‌خانه با کمبود نیرو مواجه بود و با کم‌ترین حقوق کار کردیم.»

گفتنی است این چندمین تجمع معلمان برابر مجلس شورای اسلامی در دو ماه اخیر است که تاکنون به مشکلات آن‌ها رسیدگی نشده است.


 


رادیو کوچه

ملی‌پوشان فوتبال ایران در دیداری تدارکاتی ۱۵ مهرماه در ابوظبی امارات به مصاف تیم ملی برزیل می‌روند که بر اساس قرارداد منعقد شده بین فدراسیون‌های فوتبال دو کشور در این دیدار برزیل با ستارگانی چون پاتو، روبینیو، دنی آلوز، آدریانو، آلکس به میدان می‌آید.

به گزارش مهر، عباس ترابیان، رییس کمیته روابط بین‌الملل فدراسیون فوتبال ضمن بیان این مطلب افزود: «مذاکرات برای برگزاری دیدار دوستانه بین تیم‌های ملی ایران و برزیل را از چندی پیش به واسطه یکی از نمایندگان معتبر فیفا آغاز کردیم.»

وی در ادامه افزود: «مذاکرات روند خوبی داشت تا این‌که در نهایت به توافق رسیدیم تیم‌های ملی فوتبال ایران و برزیل در تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۱۰ (۱۵ مهرماه ۱۳۸۹) در ورزشگاه محمد بن زاید شهر ابوظبی به مصاف هم بروند.

رییس کمیته روابط بین‌الملل فدراسیون فوتبال تاکید کرد: «تیم ملی فوتبال برزیل با ستارگان خود به مصاف تیم ملی ایران خواهد آمد و این در قرارداد بازی دو تیم ذکر شده است. براساس توافق حاصل شده در تیم ملی برزیل بازیکنانی چون تیاگو سیلوا، پاتو و روبینیو از میلان، دنی آلوز و آدریانو از بارسلونا، آلکس و رامیرز از چلسی، دی لوکاس از لیورپول به میدان خواهند رفت.»

این برای نخستین بار است که تیم‌های ملی فوتبال ایران و برزیل در یک دیدار دوستانه به مصاف هم خواهند رفت. تیم ملی فوتبال ایران پس از انقلاب تنها دو دیدار دوستانه با تیم‌های مطرح دنیا داشته است که یکی از آن‌ها با تیم ملی آلمان در تهران و دیگر با تیم ملی کرواسی در این کشور اروپایی بوده است.


 


مریم/ رادیوکوچه

maryam.m@koochehmail.com

  • ۱۹۷۲ میلادی – «گوئینت پالترو» هنرپیشه آمریکایی و برنده جایزه اسکار و گلدن گلاب برای بازی در فیلم «شکسپیر عاشق» در لس‌آنجلس به‌دنیا آمد.
  • ۱۹۹۶ میلادی – طالبان با تصرف کابل پایتخت افغانستان، ایجاد یک «دولت اسلامی» در آن کشور را اعلام کردند و «نجیب‌اله» رییس دولت سابق افغانستان، توسط آنان به دار آویخته شد.
  • ۱۵۸۳ میلادی – دایره‌المعارف شعر و شاعران (به زبان انگلیسی)، سال‌روز درگذشت «وحشی بافق» شاعر ایرانی را در چنین روزی در سپتامبر ذکر کرده است.
  • ۱۳۱۶ خورشیدی – مجموعه کارخانه‌های دولتی سیگار‌سازی، توتون چپق و تنباکو (دخانیات) پنجم مهر‌ماه در محل فعلی که در آن زمان خارج از تهران و آن سوی دروازه قزوین بود گشایش یافت.
  • ۱۹۴۱ میلادی – «رضا‌ شاه» یک‌ماه و دو روز پس از تجاوز نیروهای انگلستان و شوروی به ایران به هم‌راه خانواده‌اش در بندرعباس بر کشتی انگلیسی نشست و دوران تبعید خود را آغاز کرد. این کشتی ۲۳ روز بعد در جزیره موریس (موریشس) از متعلقات انگلستان در اقیانوس هند پهلو گرفت و به رضا شاه گفته شد که تبعیدگاه او همین جزیره است و زندانی دولت انگلستان است.
  • ۱۳۳۳ خورشیدی – فرمانداری نظامی تهران در این‌روز خبرنگاران روزنامه‌ها را برای بازدید از چاپ‌خانه مخفی حزب توده که چهارم مهرماه در شمیران کشف شده بود دعوت کرده بود. در کشف این چاپ‌خانه «مهدی رحیمی» آخرین فرماندار نظامی تهران (ریس شهربانی ایران) کمک کرده بود و از همان زمان مورد توجه قرار گرفته بود که در دهه بعد نخست، رییس راهنمایی و رانندگی و سپس پلیس تهران شده بود. این چاپ‌خانه و ماشین‌آلات آن که نشریات زیرزمینی حزب توده را به چاپ می‌رساند بعدها به وزارت فرهنگ داده شد و به چاپ‌خانه فرهنگ معروف شد.
  • ۱۳۴۵ خورشیدی – کنفرانس بین‌المجالس پنجاه‌و‌پنجم در تهران درکاخ «سنا» آغاز به‌کار کرد. در دومین روز برگزاری، این نشست اعمال زور در روابط میان کشورها را مردود اعلام و زورگویی‌های سابق را محکوم کرد. به موازات همین اجلاس که در آن نمایندگان پارلمان‌های ۶۳ کشور شرکت کرده بودند، محمدرضا شاه ملقب به «آریا مهر» شد.
  • ۳۷۶ میلادی – امپراتور وقت روم که از توقعات مردم شهر رم و بی‌نظمی آن‌ها به تنگ آمده بود و شهر دارای نفوسی بیش از حد شده بود، به گونه‌یی که کار تغذیه آن‌ها و رفع نیازمندی‌هایشان دشوار شده بود تصمیم گرفت پایتخت را به میلان منتقل کند.
  • ۱۹۹۰ میلادی – روابط سیاسی ایران و انگلستان که بر سر انتشار کتاب «سلمان رشدی» (آیه‌های شیطانی) قطع شده بود پس از ۱۸ ماه از سر گرفته شد.
  • ۱۸۷۱ میلادی – «گراتزیا دلددا» نویسنده ایتالیایی اهل ساردنی و برنده جایزه نوبل ادبیات (۱۹۲۶) زاده شد.
  • ۱۹۰۵ میلادی – فرمول «هم‌ارزی جرم و انرژی» یکی از مشهورترین معادله‌ها در علم فیزیک، توسط «آلبرت اینشتین» انتشار یافت.

 


خبر / رادیو کوچه

روز دوشنبه و دقایقی پس از پایان تعلیق ده ماهه گسترش شهرک‌های یهودی‌نشین در کرانه باختری رود اردن، بنیامین نتانیاهو با صدور بیانیه‌ای از فلسطینی‌ها خواست به مذاکرات صلح ادامه دهند.

نخست وزیر اسراییل با صدور این بیانیه از محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان فلسطینی خواست به کوشش‌های خود برای رسیدن یک توافق تاریخی ادامه دهد.

به گزارش بی‌بی‌سی، محمود عباس پیش‌تر هشدار داده بود که گفت‌وگوهای صلح را تنها به شرط آن‌که تعلیق احداث شهرک‌های کرانه باختری تمدید شود ادامه خواهد داد.

این در حالی است که او هیچ اظهار‌نظر رسمی در واکنش به پایان این تعلیق نکرده است.

از سویی دیگر برخی مقامات اسراییل اعلام کرده‌اند این شهرک‌ها مانعی بر سر راه مذاکرات صلح نیستند.

لازم به ذکر است آمریکا از دولت اسراییل خواسته است برای ادامه روند گفت‌وگوها از گسترش این شهرک‌ها که جامعه جهانی غیرقانونی می‌داند خودداری کند.

بیشتر بخوانید:

«یک‌شنبه سرنوشت‌ساز برای فلسطین و اسراییل»


 


مرتضا خسروی(هیچ) / رادیو کوچه


 


خبر / رادیوکوچه

وزیران امورخارجه ایران و آلمان روز گذشته یک‌شنبه در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک با هم دیدار و بر تعامل سازنده ۱+۵ برای حل مسایل تاکید کرده‌اند.

به گزارش خبرگزاری مهر، منوچهر متکی در این دیدار که بنا به درخواست طرف آلمانی انجام شده است، دیدگاه‌های ایران در خصوص موضوعات مختلف مرتبط با  هم‌کاری‌های صلح‌آمیز از جمله تبادل سوخت و راه‌کار خروج ۱+۵ از بن‌بستی که به‌واسطه روی‌کرد نادرست آنان ایجاد شده است را برای همتای آلمانی خود بیان کرده است.

متکی با اشاره به پیش‌رفت حاصله در سایه بیانیه تهران به‌عنوان یک چهارچوب فراگیر که با حضور برزیل و ترکیه در زمینه تامین سوخت راکتور تحقیقاتی تهران انجام شده، به پاسخ غیرمتناسب در صدور قطع‌نامه۱۹۲۹ اشاره و افزود: «به‌رغم صدور این قطع‌نامه و اقدامات فرا قطع‌نامه‌ای که تکرار سیاست شکست خورده ۵ سال گذشته است، ایران هم‌چنان آمادگی خود را برای اجرای توافقات این بیانیه اعلام کرده، البته بطور همزمان به هدف تامین سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران، غنی‌سازی۲۰ درصدی را آغاز کرده  و در خصوص  مذاکرات با۱+۵ نیز آمادگی خود را اعلام کرده است.»

وی با انتقاد از سیاست دو سویه مبنی بر تحریم و صدور قطع‌نامه و دعوت به گفت‌وگو و مذاکره را تنها راه پیش روی۱+۵ را تعامل و گفت‌و‌گوی سازنده با جمهوری اسلامی در این زمینه اعلام کرده است.

وی اقدام جمهوری اسلامی در برگزاری کنفرانس خلع سلاح و مواضع شفاف ایران در بحث سلاح هسته‌ای را کمک‌کننده قلم‌داد کرد و افزود: «اینک همه اعضای ۱+۵ بر حق استفاده صلح‌آمیز هسته‌ای ایران تاکید دارند.»

لازم به ذکر است وی مذاکرات سازنده را تنها راه‌ حل‌و‌فصل مسایل فیمابین اعلام کرده است.


 


محمدرضا / رادیوکوچه

mohamadreza@koochehmail.com

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

ایران

http://www.iran-newspaper.com/

1) انهدام شبکه تروریستی در عملیات غافل‌گیرانه غرب کشور.

بررسی‌ها نشان می‌دهد موتور محرکه اقدام تروریستی مهاباد، سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) بوده که با هم‌کاری آمریکایی‌ها و برخی عناصر حزب بعث در عراق، مبادرت به اعزام این تیم تروریستی به داخل کشور و اجرای این جنایت فجیع کرده است.

۲) ناگفته‌های سفر رییس جمهوری به نیویورک.

مجلس شورای اسلامی طی بیانیه‌ای که به امضای ۱۹۵ نماینده رسیده است، از اظهارات و موضع‌گیری‌های اصولی و کارشناسانه رییس جمهوری اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل تقدیر کردند. به گزارش خبرنگار پارلمانی «ایران»، در این بیانیه بار دیگر رییس جمهوری کشورمان با حضور عزت‌مندانه و هوش‌مندانه در مجمع عمومی سازمان ملل و مصاحبه‌ با رسانه‌های عمومی در آمریکا، گوشه‌هایی از عظمت و مظلومیت انقلاب اسلامی را به نمایش گذاشت و موجی از شادی و غرور را در میان ملت بزرگوار ایران و بلکه امت اسلامی و ملت‌های آزاده سراسر جهان گستراند.

جام جم

۱) «آمانو» نباید مشروعیتش را از دست بدهد.

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100886785820

«علی‌اکبر صالحی» ضمن انتقاد از روی‌کرد «یوکیا آمانو» تاکید کرد که مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نباید مشروعیتش را با جانبداری از برخی سیاست‌ها از دست بدهد.

۲) «بهداد سلیمی» قوی‌ترین مرد جهان شد.

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100886793562

بهداد سلیمی وزنه بردار دسته ۱۰۵+ کیلوگرم ایران در هفتاد و هشتمین دوره رقابت‌های وزنه‌برداری قهرمانی جهان در «آنتالیای» ترکیه عنوان قهرمانی دسته فوق سنگین و مدال طلا را برای کشورمان به ارمغان آورد. سلیمی با کسب این عنوان توانست جای خالی «حسین رضازاده» پهلوان کشورمان را در این وزن پر کند.

کیهان

۱) مردم انگلیس با ارایه ۳۵ هزار دادخواست خواستار تحریم شرکت‌های حامی اسراییل شدند.

http://www.kayhannews.ir/890705/16.htm#other1607

صدها تن از مردم لندن با برپایی راه‌پیمایی اعتراض‌آمیز، خواستار قطع حمایت مالی شرکت‌های انگلیسی از رژیم صهیونیستی شدند.

۲) ایران تخلف روسیه از قرارداد «اس ۳۰۰» را پی‌گیری حقوقی می‌کند.

http://www.kayhannews.ir/890705/3.htm#other301

رییس کمیسیون امنیت ملی گفت اگر روسیه از تحویل «اس ۳۰۰» به ایران خودداری کند، این موضوع قابل پی‌گیری حقوقی خواهد بود.

رسالت

۱) لاریجانی: «اوباما یک شرور بین‌المللی است.»

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=40527

رییس مجلس شورای اسلامی با اشاره به سخنان اخیر اوباما درباره ایران گفت: «اوباما با چه رویی این سخن را مطرح می‌کند که به دنبال کمک به ملت ایران است، او بداند یک شرور بین‌المللی است و هیچ وقت با ملت ایران نبوده است.»

۲) امارات جرات بازرسی کشتی‌های ایرانی را ندارد.

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=40520

فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوریی اسلامی ایران درباره ادعای یک سفیر اماراتی اعلام کرد که این نیرو هیچ گاه اجازه بازرسی کشتی‌های ایرانی را به اماراتی‌ها نخواهد داد و اساسن امارات جرات بازرسی کشتی‌های ایرانی را ندارد.

تهران امروز

۱) رای منفی مجلس به طرح «نظارت بر نظارت».

http://www.tehrooz.com/1389/7/5/TehranEmrooz/382/Page/2/

در جلسه علنی روز گذشته مجلس یک فوریت طرح نظارت مجلس بر امور نمایندگان در دستور کار قرار گرفت ولی برخلاف پیش‌بینی‌های صورت گرفته، با رای منفی نمایندگان مجلس مواجه شد.

۲) انتشار ویرایش جدید رساله‌ «اجوبه‌‌الاستفتائات» رهبر معظم انقلاب.

http://www.tehrooz.com/1389/7/5/TehranEmrooz/382/Page/2/

ویرایش جدید رساله‌ «اجوبه‌‌الاستفتائات» مرجع عالی‌قدر جهان تشیع آیت‌اله خامنه‌ای منتشر شد. به گزارش پای‌گاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب اسلامی، این کتاب شامل پاسخ‌های آیت‌اله خامنه‌ای به سوالات شرعی مقلدین در موضوعات متعددی از جمله احکام تقلید، و… است.

همشهری

۱) عقب‌نشینی دولت هند در مقابل معترضان کشمیر.

http://www.hamshahrionline.ir/news-116973.aspx

گروهی از رهبران معترضان منطقه مسلمان‌نشین کشمیر هند روز گذشته طرح پیش‌نهادی دولت این کشور را برای کاهش ناآرامی‌ها رد کردند تا امیدهای دولت «مان‌موهان سینگ» برای عادی‌سازی وضعیت در این منطقه کم‌رنگ شود.

۲) وزیر دفاع پاکستان ارتش را متهم به قتل و کشتار کرد و استعفا داد.

http://www.hamshahrionline.ir/news-116935.aspx

«عبدالقیم جاتویی» به خبرنگاران گفته است که ارتش پاکستان پول و بودجه می‌گیرد تا از کشور دفاع کند نه این که به ترور و قتل‌های سیاسی دست بزند. انتقاد او از نیروی نظامی این کشور بارها از شبکه‌های مختلف تلویزیونی در پاکستان پخش شد. نخست‌وزیر پاکستان، «یوسف رضا گیلانی» او را احظار کرد تا حرف‌ها و نظرهایش را توضیح دهد و کمی بعد او استعفا داد.

آفرینش

۱) ابوترابی فرد: «به فرموده امام همه قوا باید تابع مجلس باشند.»

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=70220

نایب رییس مجلس شورای اسلامی با اشاره به سخنان بنیان‌گذار جمهوریی اسلامی ایران گفت: «امام راحل فرموده‌اند همه قوا باید تابع مجلس باشند و ما نیز باید تلاش کنیم تا مجلس را در جای‌گاه واقعی‌اش حفظ کنیم.»

۲) باهنر: «۵۰ درصد از اهداف برنامه چهارم محقق شد.»

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=12753#70222

دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین، قوا را مکمل هم دانست و با اعلام این‌که حدود ۵۰ درصد از اهداف برنامه چهارم توسعه محقق شده است، گفت: «دولت‌ها و مجلس‌ها مکلف هستند چارچوب سیاست کلی نظام را رعایت کنند.»

خراسان

۱) آزادسازی قیمت بنزین امسال منتفی است.

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=7&day=5&id=407236

عضو کمیسیون انرژی مجلس گفت: «قیمت بنزین در سال اول اجرایی شدن قانون هدف‌مند کردن یارانه‌ها آزاد نمی‌شود.»

دنیای اقتصاد

۱ (توافق مالیاتی با طلا فروشان.

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=225482

رییس اتحادیه کشوری طلا و جواهر از توافق صنف طلا و جواهر با سازمان امور مالیاتی درباره چگونگی اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده خبر داد و گفت: «براساس توافق صورت گرفته با سازمان مالیاتی قرار شد با توجه به جدید بودن قانون، سخت‌گیری در اجرا نباشد و به جای آن، تعامل و آموزش صورت گیرد.»

۲) طرح خروج اصناف از شهر تهران.

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=225477

«محمد فروزنده» معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس‌جمهوری از خارج کردن اصناف از تهران به‌عنوان طرح تازه دولت برای خلوت‌سازی پایتخت خبر داد و گفت: «آغاز اجرای این طرح، همانند طرح خروج کارمندان از پایتخت اختیاری خواهد بود.» فروزنده گفت که دولت قصد دارد تا پایان برنامه پنجم توسعه تا پنج میلیون نفر از جمعیت پایتخت را کاهش دهد. طرح خلوت‌سازی پایتخت از ابتدای امسال در دولت کلید خورده است.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته