-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ تیر ۲۹, چهارشنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 07/20/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



در حالی که عوام فریبی و سخنان رئیس جمهور ایران - محمود احمدی نژاد - در مورد زیر سوال بردن هولوکاست در صحنه جهانی، باعث شده که مورد تشبیه های غیرواقعی هراس آور با آدولف هیتلر قرار بگیرد، اما تنزل اخیر جایگاهش آشکار می کند که رئیس جمهور ایران واقعا چیست: شمشیر تاریخ مصرف دار آیت الله علی خامنه ای رهبر عظمای ایران.

پیوند خامنه ای و احمدی نژاد باید با توجه به سابقه رقابت های داخلی ایران درک شود. از زمان در گذشت پدر انقلاب - آیت الله روح الله خمینی که با طبیعت تلخ و ضد آمریکایی اش، رویه ای را برای ایران بعد از حکومت پادشاهی تعیین کرد - روشنفکران سیاسی تهران به طور گسترده ای به دو گروه فکری تقسیم شدند.

اصلاح طلبان و عملگراها بحث می کردند که برای تضمین بقای جمهوری اسلامی باید آزادی سیاسی، کاهش محدودیت های اجتماعی و مسائل اقتصادی بر ایدئولوژی اولویت داشته باشد. تندروها - به رهبری خامنه ای - اعتقاد داشتند که مصالحه بر سر ارزش های انقلابی، به فروپاشی سیستم منتهی می شود، مانند فرجامی که پرسترویکا در اتحاد جماهیر شوروری داشت. (اصطلاح پرستروکا برای برنامه تغییرات اجتماعی و سیاسی صورت گرفته در اواخر دهه ۱۹۸۰ در اتحاد جماهیر شوروی سابق اطلاق می شود. توضیح مترجم)

به نظر می رسید خامنه ای با توجه به خواسته های جوان گرایانه جامعه برای تغییرات، در اوایل سال ۲۰۰۰ در جنگ ارزش ها شکست خورده است.

هیچکس انتظار نداشت که رهایی بخش وی از این شکست شخصی به نام محمود احمدی نژاد باشد؛ شهردار تهران که تا پیش از آن ناشناخته و گمنام بود.

عوام گرایی مذهبی و معنوی احمدی نژاد در بین طبقه کارگر ایران طنین انداز شد و شور انقلابی و تمایلش به حمله به دشمنان خامنه ای او را در نزد رهبر عظما عزیز کرد؛ رهبری که حمایت قاطعش از احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۵ ثابت شد. موازنه قدرت بین این دو در مراسم تنفیذ احمدی نژاد در معرض نمایش گذاشته شد؛ جایی که رئیس جمهور جدید در برابر خامنه ای تعظیم کرد و دستش را بوسید.

تحت نگاه های تائیدگر رهبر عظما، دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد به غلبه با زور بر مخالفان داخلی خامنه ای، تندوری در مساله هسته ای و طعنه زدن به آمریکا گذشت. ولیکن با شهرت جهانی احمدی نژاد نوظهور، درک جایگاه واقعی او در داخل کشور هم پیچیده تر شد.

چیزی که خامنه ای نتوانست تشخیص دهد، این بود که در حقیقت جاه طلبی های احمدی نژاد و گروهش بیشتر از اینها بود که فقط سوگلی خامنه ای باشند.

آنها در تلاشی برای منسوخ کردن روحانیت، از ارتباط مستقیم خود با امام غائب سخن می گفتند. در دیدارهای «خصوصی»- که توسط نیروهای اطلاعاتی وفادار به خامنه ای استقراق سمع شده بود - نزدیک ترین مشاور احمدی نژاد، رحیم مشائی - علنا از نقشه هایی برای ریشه کنی روحانیت صحبت کرده بود. آخرین دلخوری وقتی پیش آمد که احمدی نژاد تلاش کرد تا وزیر اطلاعات را برکنار کند - وزارتخانه ای که پرونده سازی های گسترده شان در مورد فساد اخلاقی و مالی نخبگان سیاسی ایران از ابزارهای قوی برای اخاذی و متقاعدسازی آنان از لحاظ سیاسی است.

انتخاب مجدد مشکوک احمدی نژاد - که میلون ها نفر را تحریک کرد تا به خیاباها بیایند - از سوی خامنه ای به عنوان «حکم الهی» و خواست مردم اعلام شد. دوسال بعد، احمدی نژاد و دوستان صمیمی اش از سوی طرفداران سابق متهم به «فرقه انحرافی صهیونیست» و «تسخیرشده از سوی شیطان» متهم شدند.

احتمالا به دلیل خواسته خامنه ای برای به تصویر کشیدن یک جبهه متحد در برابر دنیا، احمدی نژاد تا پایان دوره ریاست جمهوری اش در سال ۲۰۱۳ در این سمت باقی می ماند. خامنه ای در تلاش است تا قدرت را بدون جوابگویی اداره کند؛ این امر مستلزم رئیس جمهوری است که جوابگو باشد بدون این که قدرتی داشته باشد. یک احمدی نژاد تحقیرشده رسوا، می تواند به راحتی کلیه سرزنش ها و انتقادها در مورد نارضایتی سیاسی، اجتماعی و اقتصاد بیمار را متوجه خود کند.

رهبر عظما در صحنه علنی، سرپیچی احمدی نژاد را مورد مسامحه قرار داد؛ اما به صورت محرمانه، زیردستانش را که مدتها بود تمایل شدید به توبیخ رئیس جمهور داشتند، آزاد گذاشت. سپاه پاسداران قدرتمند - که به مهندسی انتخاب مجدد و اعتراض برانگیز احمدی نژاد در سال ۲۰۰۹ کمک کرد - به سرعت طرفداری خود از خامنه ای را اعلام و چندین نفر از مشاوران احمدی نژاد را دستگیر کرد.

هفته گذشته محمد کرمی راد - عضو سابق سپاه و نماینده فعلی مجلس - در قالب یک ضرب المثل خوف انگیز فارسی، پیغامی برای احمدی نژاد فرستاد: «اگر خامنه ای از ما بخواهد برایش کلاه بیاوریم، می دانیم چه چیزی برایش بیاوریم. سر شخصی که آن کلاه را پوشیده است.»

علاوه بر این، ظهور و سقوط احمدی نژاد برای اثبات برتری رهبری عظما، نمونه ای است که حقارت حکومت تهران در برابر زیرکی شهروندانش را نشان می دهد.

انتخاب مجدد مشکوک احمدی نژاد - که میلون ها نفر را تحریک کرد تا به خیاباها بیایند - از سوی خامنه ای به عنوان «حکم الهی» و خواست مردم اعلام شد. دوسال بعد، احمدی نژاد و دوستان صمیمی اش از سوی طرفداران سابق متهم به «فرقه انحرافی صهیونیست» و «تسخیرشده از سوی شیطان» متهم شدند.

احتمالا به دلیل خواسته خامنه ای برای به تصویر کشیدن یک جبهه متحد در برابر دنیا، احمدی نژاد تا پایان دوره ریاست جمهوری اش در سال ۲۰۱۳ در این سمت باقی می ماند. خامنه ای در تلاش است تا قدرت را بدون جوابگویی اداره کند؛ این امر مستلزم رئیس جمهوری است که جوابگو باشد بدون این که قدرتی داشته باشد. یک احمدی نژاد تحقیرشده رسوا، می تواند به راحتی کلیه سرزنش ها و انتقادها در مورد نارضایتی سیاسی، اجتماعی و اقتصاد بیمار را متوجه خود کند.

بهترین کار برای این که واشینگتن در مورد ایران محافظه کار برادرکش به نتیجه برسد، این است که فقط به نبرد ادامه دهد. سقوط مستبدان قدرت طلب، اغلب احتیاج به سه پیش نیاز دارد: اعتراض های مردمی، شکاف بین نخبگان حکومتی و فقدان تمایل و اراده رژیم برای استفاده از وحشیگری ثابت برای حفظ قدرت. در حالی که ایران این دوتای اولی را دارد، رژیم کاملا راضی است تا با ایجاد ترس و وحشت همچنان بر کشور حکومت کند.

و در حالی که رژیم ضعیف شده است، اپوزیسیون ایران هم بعید است که به زودی دمکراسی ایجاد کند. برخلاف جنبش اپوزیسیون اعراب که دارای هدف مشترک (سرنگونی رژیم های مربوطه) است ولی رهبر مشخصی ندارد، اپوزیسیون ایرانی عاجز مانده خسته از انقلاب، دارای رهبر سمولیک (میرحسین موسوی و مهدی کروبی که هر دو تحت بازداشت خانگی قرار دارند) است، اما توافق شفاف و مشخصی در مورد اهدافش ندارد.

ایالات متحده به جای این که بیهوده منتظر نرم شدن رژیم و یا شکل گیری دوباره اپوزیسیون بماند، می تواند با تمرکز بر متلاشی کردن موانع اطلاعاتی و ارتباطاتی که رژیم ایجاد کرده است، از موجبات دمکراسی و جامعه آزاد در ایران حمایت کند. حمایت های تکنولوژیکی و زیربنایی برای ارتباطات بهتر اینترنتی و ماهواره ای به فعالان دمکراسی خواه ایران اجازه می دهد تا با یکدیگر در ارتباط باشند و به دنیای خارج نشان دهد که چه اتفاق هایی در کشورشان در حال رخ دادن است.

احمدی نژاد با برجسته کردن شکاف های داخلی کشور و شکستن تابوهایی که قبلا مقدس بودند - مثل چالش با رهبر عظما- به صورت غیرعمدی به متحد غیرواقعی جنبش دمکراسی تبدیل ایران شده است. قبلا گمان می شد او رهبر خیزش و ترقی جمهوری اسلامی باشد، اما حالا بیشتر احتمال دارد از جانب مورخان به عنوان مردی به خاطر آورده شود که سقوط جمهوری اسلامی را تسریع کرد.

* از: کریم سجادپور/ در: واشینگتن پست

*کریم سجادپور عضو بنیاد صلح بین المللی کارنگی است.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته