-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۱۳, جمعه

Latest New from Green Correspondents for 06/03/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

«چرا يک سرباز بايد يک زندانی را بزند…. کسی حق ندارد شرعا و قانونا… بچه من را بزند.»جلوی من «يقه مسعود را گرفت و سر او را محکم به ديوار می‌کوبيد.»
خبرنگاران سبز/جامعه:
معصومه ملول، مادر مسعود باستانی روزنامه‌نگار زندانی در مصاحبه با راديو فردا از ضرب‌وشتم شديد فرزندنش در روز پنجشنبه در زندان رجايی شهر خبر داد.

به گزارش راديو فردا، معصومه ملول که به شدت گريان بود، به راديو فردا گفت سرباز زندان رجايی‌شهر در پی آن که مسعود باستانی خواستار چند کلمه صحبت بيشتر با مادر و همسرش و مادر زنش شده بود سر او را «به ديوار کوبيده» و هنگامی که وی نقش بر زمين شده بود با لگد بر «سر» او می‌کوفتند.

مادر اين روزنامه‌‌نگار ‌می‌گويد: «مسعود به سرباز زندان گفت بگذاريد چند دقيقه خداحافظی کنم، مادر زنم از رشت و مادرم از تهران آمده، بگذاريد خداحافظی کنم.» معصومه ملول در ادامه گفت مسعود باستانی تنها با دست، يک کمی، سرباز را پس زد که اين سرباز «يقه مسعود را گرفت و سر او را محکم به ديوار می‌کوبيد.»

معصومه ملول گفت: «بچه مرا پرت کرد به زمين و با لگد به سر او ميزد»

مادر اين روزنامه‌نگار زندانی در ادامه گفت: «چرا يک سرباز بايد يک زندانی را بزند…. کسی حق ندارد شرعا و قانونا… بچه من را بزند.»

پس از ضرب و شتم مسعود باستانی، مادر وی می‌گويد آنها در زندان ماندند و موفق شدند او را دوباره ببينند.

در اين ديدار کوتاه مسعود به مادرش گفته که «استفراغ» داشته و در پله‌ها «غش» کرده است.

مادر مسعود باستانی با ابراز نگرانی شديد از حال پسرش می‌گويد مسئولان گفته‌اند که از سر وی عکس‌برداری می‌کنند و به خانواده خبر می‌دهند اما تاکنون خبری از آنها نشده است.

فاطمه ملول می‌گويد: «بچه من را جلوی مادر زدند به خدا هيچ کافری اين کار را نمی‌کند … امروز جيگر مرا پاره کردند، می‌سپارمشان به خدا، بميرد ما چه کار کنيم. اين سرباز بدبخت هم جوان است. من از دادستان شکايت دارم…. من نمی‌دانم صدايم را به چه کسی برسانم…همه شاهد کتک خوردن بچه من بودند. »

مسعود باستانی پس از رويدادهای انتخابات ۱۳۸۸ بازداشت و هم‌اکنون دوره حبس شش ساله خود را می‌گذراند.

 

 
 

مسعود باستانی پس از آنکه صبح امروز توسط ماموران زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفت و به دليل ضربه ناشی از کوبيدن سر وی به ديوار، دچار سرگيجه های شديد و حالت تهوع از ضربه شديد به جمجمه شده و تا اين لحظه چندين بار از هوش رفته است.
خبرنگاران سبز/حقوق بشر
در پی برخورد خشونت آميز مامورين زندان با مسعود باستانی در جريان ملاقات با خانواده اش مسئولين بهداری زندان دستور به انتقال سريع وی را به بيمارستان داده اند.

بنا بر گزارش های رسيده، مسئولين امنيتی زندان بدون توجه به تاکيد بهداری زندان مبنی بر لزوم تحت مراقبت قرار گرفتن مسعود باستانی با توجه به ضربه وارد شده بر سرش از انتقال وی به بيمارستان خودداری کرده اند. اين در حالی است که مسئولين زندان علی رغم پيگيری های مکرر خانواده نه تنها از پاسخگويی در خصوص وضعيت جسمی ايشان امتناع کرده اند، بلکه با دادن پاسخ های ضد و نقيض باعث تشديد نگرانی های خانواده وی شده اند.

بر اساس اخبار رسيده به تحول سبز، مسعود باستانی پس از آنکه صبح امروز توسط ماموران زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفت و به دليل ضربه ناشی از کوبيدن سر وی به ديوار، دچار سرگيجه های شديد و حالت تهوع از ضربه شديد به جمجمه شده و تا اين لحظه چندين بار از هوش رفته است.

آخرين اخبار رسيده از زندان حاکيست، در پی تماس خانواده مسعود باستانی با مسئولين زندان آنها  ابتدا اظهار داشته اند که وی به بيمارستان منتقل شده است ولی در تماس بعدی خانواده، خبر از عدم انتقال ايشان داده اند.

به همين جهت با توجه به عدم پاسخگويی صحيح مسئولين زندان مشخص نيست که شرايط جسمی مسعود باستانی در چه وضعی هست و آيا ايشان به بيمارستان منتقل و تحت مراقبت ويژه قرار گرفته است يا نه؟

خانواده ايشان نيز اعلام داشته اند که تا تماسی از جانب فرزند شان گرفته نشود نسبت به صحت سلامتی ايشان نمی توانند به گفته های ضد و نقيض مسئولين زندان اعتماد داشته باشند.

لازم به ذکر است در پی مشورت خانواده ايشان و بيان شرح حال وی  يکی از متخصصين مغز و اعصاب معتمد خانواده علائم ذکر شده را نشان از خونريزی مغزی دانسته است.

 
 

ما «جوانان احزاب اصلاح‌طلب» از همه مردمی که عزادار اين فاجعه انسانی هستند می‌خواهيم روز شنبه ۱۴ خرداد از ساعت ۶ بعدازظهر با در دست داشتن شمع و برای پاسداشت سومين شب شهادت هاله سحابی مقابل حسينيه ارشاد تهران حاضر شوند.
تصویر نمادین
خبرنگاران سبز/سياست:
حسينيه ارشاد برای نسل جوان سالهای دور يادآور دکتر علی شريعتی و روشنفکران دينی جوان آن دوره و برای نسل کنونی يادآور خاطره تلخ سالروز هفتم تير ۸۸ و شهادت ترانه موسوی است که نام اين مسجد را در گذر تاريخ پرخاطره نگه خواهد داشت. اين بار نيز جوانان اصلاح طلب با فراخوانی از عموم مردم برای تجمع مقابل حسينيه ارشاد دعوت بعمل آورده اند تا اکنون که نيروهای امنيتی حکومت حتی اجازه يک مراسم عمومی را به خانواده مرحوم عزت الله و هاله سحابی نداده اند، اين مردم باشند که با حضور سبز خودشان عزت بدهند بر آنان که به دنبال اجرای قرائت حقيقی اسلام و تکريم انسانی بودند چرا که عزت و احترام از آن خداست.
به گزارش ندای سبز آزادی متن اين نامه بدين شرح است:

بای ذنب قتلت

آن چه در مراسم تشييع جنازه عزت‌الله سحابی، يکی از محترم‌ترين کنشگران سياسی ايران معاصر گذشت، ورای هر معيار انسانی و دينی است. تمسخر پيکر يک انسان تازه درگذشته از سوی کسانی که خود را مسلمان می‌نامند، در کدام دين و آيين مذموم نيست؟

اين‌ها کافی نبود، دست گرفتن يک عکس خندان از پدر را در دستان هاله سحابی طاقت نياوردند و به شهادت نوه آيت‌الله منتظری با مشت به بدن او کوبيدند و او را نقش زمين کردند. ضربه‌ای که باعث شد اين بانوی ۵۶ ساله که برای بودن بر بالين پدر در روزهای آخر عمر او، از زندان به مرخصی آمده بود خيلی زود به پدر مرحومش بپيوندد.

شوک اين خبر آن‌قدر سنگين بود که هنوز هم وجدان عمومی ايرانی‌ها از زير بار آن کمر صاف نکرده است. اما ماجرا به همين‌جا ختم نشد. ساعت‌ها خانواده عزادار و داغدار سحابی زير شديدترين فشارهای نيروهای امنيتی قرار گرفتند تا رضايت دهند هاله سحابی شبانه و در کنار پدرش در لواسان دفن شود.

داغداری پدر، پهلوی شکسته، و دفن شبانه. اين ماجرا برای بچه‌های انقلاب آشناست و مشابه آن را بارها در کتاب‌های دينی خود خوانده‌اند. ما فکر می‌کرديم اين اتفاق يک بار در صدر اسلام افتاده و قرار نيست ديگر تکرار شود، دست‌کم در کشوری که سرانش برای آن واقعه تاريخی چندين روز مراسم عزاداری برگزار می‌کنند.

اما برای اين‌که شباهت‌ها تکميل شود در مسجدی که خانواده و دوستان عزت‌الله سحابی برای برگزاری مراسم ترحيم اعلام کرده بودند بسته شد و به اين خانواده دغدار اجازه عزاداری هم داده نشد. مردمی که برای همدردی به طرف مسجد آمده بودند از ماموران انتظامی و لباس‌شخصی‌ها کتک خوردند و چندين نفر هم بازداشت شدند.

حالا که نجابت اين خانواده پاسخ درخوری از جانب حاکمان نگرفته، ما «جوانان احزاب اصلاح‌طلب» از همه مردمی که عزادار اين فاجعه انسانی هستند می‌خواهيم روز شنبه ۱۴ خرداد از ساعت ۶ بعدازظهر با در دست داشتن شمع و برای پاسداشت سومين شب شهادت هاله سحابی مقابل حسينيه ارشاد تهران حاضر شوند. ما ترجيح می‌داديم که حسينيه ارشاد که دهه‌هاست مامن نيروهای ملی-مذهبی است و بارها شاهد سخرانی عزت‌الله سحابی و دختر شهيدش در اين مکان بوده‌ايم ميزبان خيل جوانان عزادار باشد، اما حالا عزايمان را به خيابان شريعتی می‌اوريم و اين تجمع را در فاصله پل سيدخندان و خيابان ميرداماد برگزار خواهيم کرد.



 
 

اين گزارش می افزايد با توجه به اظهارات برخی خانواده ها و شاهدين، بيشتر بازداشت شدگان مراسم روز چهارشنبه (تشييع و خاکسپاری مهندس سحابی و همچنين تشييع و تدفين هاله، دختر وی) از جوانان تشکيل شده اند.
خبرنگاران سبز/حقوق بشر:
عکس از آرشیو
در حاليکه برخی شاهدان و حضار در مراسم تشييع و خاکسپاری مهندس عزت الله سحابی، از بازداشت حدود دوازده نفر از مردم توسط نيروهای امنيتی خبر داده بودند، به گزارش منابع خبری، شامگاه روز چهارشنبه و چندين ساعت بعد از مراسم، تعداد زيادی از مردم که فرزندان و بستگان آنها در جريان مراسم بازداشت يا ناپديد شده بودند، در مقابل زندان اوين تجمع کردند.

به گزارش جرس، يکی از شاهدان در اين زمينه خاطرنشان کرد "شامگاه چهارشنبه به زندان اوين نيز سر زديم … حوالی ساعت هشت تا نه شب بود و همان زمان جمعيت قابل توجهی آنجا تجمع کرده بودند."

گزارش واصله  همچنين حاکيست  ميزان دستگيری ها قابل توجه تر ازتعداد دوازده نفری باشد، که اعلام شده و بازداشت ها بيشتر در مورد افراد گمنام بوده و همين دليل انتشار آنها با وقفه مواجه شده است.

اين گزارش می افزايد با توجه به اظهارات برخی خانواده ها و شاهدين، بيشتر بازداشت شدگان مراسم روز چهارشنبه (تشييع و خاکسپاری مهندس سحابی و همچنين تشييع و تدفين هاله، دختر وی) از جوانان تشکيل شده اند.

گزارش خبرنگار جرس از شامگاه چهارشنبه (مراسم تدفين مرحوم هاله سحابی) نيز حاکی از آن بود که ماموران لباس شخصی برخی از حضار را از جمعيت جدا کرده و به محل های نامعلومی منتقل می کردند.

 
 

شما برنده روز چهار شنبه و مدير تمام صحنه ها بوديد با تمام بد اخلاقی ها و سختگيری ها در نسيم شبانه بر شما نماز خوانده شد و با تلاوت قرآن و فرياد يا زهرا يا مظلوم پيکر پاکتان در کنار پدر که هميشه همراه او بودی در سينه سرد خاک آرام گرفت . و دوستانی که شما را بخاطر ادب و انسانيتان دوست داشتند در اين سفر ابدی شما را با اشک چشمانشان بدرقه کردند.
خبرنگاران سبز/جامعه:
همسر گرامی شهيد باکری، در نوشته ای به شهيد « هاله سحابی »، از ديدارهای خود با اين شهيد فاطمی یاد کرده و او را شهيد روز چهارشنبه که يا زهرا کنان در نسيم شبانه بر وی نماز خوانده شه استد، از او تجليل کرده است.

انا لله و انا اليه راجعون

هاله خانم:

من شما را چند بار بيشتر نديده بودم . اولين بار در جشن عروسی احسان بعنوان ميهمان خانواده عروس تشريف آورده بوديد . چقدر از ديدن شما خوشحال شدم . نام سحابی برای دانشجويان قبل از انقلاب نام آشنايی است . مبارزات و افکار ،نشات گرفته از اسلام ، اين روشنفکران اسلامی ، ما را جذب تفکر انسان ساز اسلام کرد . اما چشم های شما در اندک زمانی تمام محبتی که شما به خانواده شهدا داشتيد به من انتقال داد و محبت هاله خانم سحابی به دل ما نشست . بعد ها عروس خود را از فرزندان شهيد دفاع مقدس انتخاب کرديد و شنيدم زينب چگونه از شما تعريف ميکرد که "من از وقتی وارد اين خانواده شده ام معنای مسلمانی را فهميده ام"

بار ديگر شما را با چهره بشاش ويک دسته گل در ميدان بهارستان ديدم . سعی ميکرديد نشان دهيد اعتراضتان از روی علاقه به اين مملکت است نه از روی بغض .متاسفانه همان روز ظاهرا بازداشت شده بوديد.

تا اين که دو سه هفته پيش با يکی از دوستان برای عيادت پدر گراميتان رفتيم و خوشبختانه شما د ر بيمارستان تشريف داشتيد . با ادبی که از شما سراغ داشتيم از ما استقبال کرديد . می خواستم از پدر شما بخاطر تمام تلاشی که قبل از انقلاب برای آزادی مردم ما کرده بود ، تشکر کنم وهم عذر خواهی کنم از اين که به اين آيه شريفه که "الَّذِينَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ (‏آن کسانی که به همه سخنان گوش فرا می‌دهند و از نيکوترين و زيباترين آنها پيروی می‌کنند . آنان کسانيند که خدا هدايتشان بخشيده است ، و ايشان واقعاً خردمندند ) عمل نکردم و سخنان ايشان را بعد ها نشنيدم . و فکر می کرديم تکثر افکار استقلال و امنيت را به خطر می اندازد . غافل از اين که رشد جامعه و تضمين امنيت در تبادل افکار است.

در ضمن از شما راجع به وضعيت زندان پرسيدم . فقط قسمت های مثبت را تعريف کرديد . از زنان هم بند خود به نيکی ياد کرديد و خبر خوب که يک زندان می خواهند بسازنند و وضع زنان زندانی بهتر می شود . تا چند روز به اين جمله شما فکر می کردم نمی دانستم از اين خبر خوشحال باشم و يا ناراحت . اما بی اختيار از چشم هايم اشک می آمد!!

اما ديروز

با عجله لواسان آمدم تا در تشيع پدر عزيز تان شرکت کنم ،متاسفانه دير رسيدم و فقط فاتحه ای خوانديم . که زينب را ديدم و اتفاقی که برای شما افتاده بود تعريف کرد و ما با اميد اين که بالاخره شما را در منزل پدری می بينيم ،به سوی خانه شما روان شديم .

گريه های زينب که شما را صدا می کرد خبر از عمق فاجعه می داد .من که باور نمی کردم به اين سادگی از همه ما قهر کنی وبروی ؟نگاه پر از مهر ت را به روی همه ببندی !! شمايی که به قول همسر بزرگوارتان هميشه به ديگران فکر می کرديد که چگونه می توانيد به بهتر زندگی کردن آنها کمک کنيد و مشکلات مردم گرفتاری که در حق آنها ظلم شده بود به گونه ای رفع کنيد. نمی دانم در آن دقايق تدفين پدر مبارزتان که بقول دوست مشترکمان مسلمان واقعی و وطن دوست بود و با تمام فشارها هيچوقت از اسلام و ايران جدا نشد ، به شما چه گذشت که خداوند رحمان و رحيم حکم آزادی هاله خانم را امضاء کرد.

شما برنده روز چهار شنبه و مدير تمام صحنه ها بوديد با تمام بد اخلاقی ها و سختگيری ها در نسيم شبانه بر شما نماز خوانده شد و با تلاوت قرآن و فرياد يا زهرا يا مظلوم پيکر پاکتان در کنار پدر که هميشه همراه او بودی در سينه سرد خاک آرام گرفت . و دوستانی که شما را بخاطر ادب و انسانيتان دوست داشتند در اين سفر ابدی شما را با اشک چشمانشان بدرقه کردند . وای بر حال کسانی که با بغض و نادانی و خودپرستی شما را ازار دادند . و خداوند فرصت ندامت را از آنها گرفت.

به اميد ديدار فاطمه اميرانی

 
 

اينجانب حامد منتظری به حکم صريح آيه قرآن کريم گواهی و شهادت می‌نمايم که در جريان تشييع پيکر مرحوم مهندس عزت الله سحابی شاهد ضربه‌ای به بالاتنه خانم هاله سحابی بودم
خبرنگاران سبز/جامعه:
با توجه به دروغ های تمام ناشدنی قوم الظالمين و همکاری عوامل فريب خورده اشان در رسانه ملی تزوير و ريا که بايد تنها راستی و عدالت را به تصوير بکشد، مبنی بر نحوه شهادت شهيد هاله سحابی که امشب در قالب برنامه بیست و سی پخش شد، يکی از شاهدين عينی در مراسم تشييع پيکر در لواسان، نوه مرحوم آيت االه منتظری بوده است که با نوشتن متنی کوتاه در صفحهٔ فيس بوک خود در پيشگاه عدل الهی به بصيرت و عدالت خداوند قسم ياد کرده است که تنها علت اصلی شهادت هاله سحابی، ضربه ماموران امنيتی جمهوری اسلامی بوده است. 

حامد منتظری که در روز تشییع پیکر بطور موقت بازداشت شده بود، مشاهدات خود را همراه با شهادت به آنچه که ديده اينگونه نگاشته است:

ولا تکتموا الشهادة ومن يکتم‌ها فإنه آثم قلبه و الله بما تعملون عليم

و گواهی را کتمان مکنيد، و هرکه آن را کتمان کند او بی‌گمان قلبش گناهکار است. و خدا به آنچه می‌کنيد داناست.

اينجانب حامد منتظری به حکم صريح آيه قرآن کريم گواهی و شهادت می‌نمايم که در جريان تشييع پيکر مرحوم مهندس عزت الله سحابی شاهد ضربه‌ای به بالاتنه خانم هاله سحابی بودم که پس از آن خانم هاله سحابی به حالت غش بر زمين افتاد و فرد ضارب بلافاصله خود را در ميان مامورين نيروی انتظامی و لباس شخصی که در پشت سر او بودند کشيده و از صحنه فرار نمود.

اينکه آيا خود ضربه باعث فوت ايشان شده باشد يا شوک حاصل از ضربه و اينکه در هريک از اين موارد چه نوع قتلی رخ داده است قابل تشخيص اينجانب نيست اما به طور حتم ضربه در فوت ايشان تاثير داشته است و لذا به صراحت می‌توان گفت که خانم هاله سحابی به قتل رسيده است.

اينجانب حاضر به تکرار شهادت فوق در هر دادگاه صالحه‌ای می‌باشم.



 
 

منصور اسانلو رهبر سنديکای کارگران شرکت واحد تهران در حالی که در حرکت جمعی زندانيان سياسی در زندان رجايی شهر در حال اعتصاب غذا بود به دستور قوه قضائيه با قرار وثيقه آزاد شد. خبرنگاران سبز/حقوق بشر:
خبرنگاران سبز/حقوق بشر: 
چهار سال همانند چهل سال با همه استرس ها، بی مهری ها و بد رفتاری های ماموران امنيتی و قضايی، برای منصور اسانلو و خانواده اش سپری شد .تبريک به خانواده منصور اسانلو و همسر صبور و فداکار ایشان . همين چند روز پيش خبر زديم که خانواده منصور اسانلو از رفتار دادستان تهران و عدم پاسخگويی و رعايت نکردن حقوق اوليه زندانيان شکايت داشت اما گويا به دليل بی آبرويی تازه حکومت برای به شهادت رساندن شهيد هاله سحابی وهمزمان با نشست سازمان جهانی کار صورت گرفته است که از روز دوشنبه اين هفته آغازمی شود.

 منصور اسانلو رهبر سنديکای کارگران شرکت واحد تهران که با اتمام محکوميت پنج ساله اش بايد مرداد ماه امسال از زندان آزاد می شد، امروز پس از حدود چهار سال زندان بر اثر فشار های بين المللی از زندان رجايی شهر کرج با سپردن وثيقه آزاد شد.

به گزارش کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی، منصور اسانلو رهبر سنديکای کارگران شرکت واحد تهران در حالی که در حرکت جمعی زندانيان سياسی در زندان رجايی شهر در حال اعتصاب غذا بود به دستور قوه قضائيه با قرار وثيقه آزاد شد.

منصور اسانلو حدود چهار سال زندان را تحمل کرد و بر اثر فشار های بين المللی پيش از اتمام دوره زندان با سپردن وثيقه آزاد شد.

منصور اسانلو رئيس هيئت مديره سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و فعال فعال کارگری که بارها بدليل مبارزات کارگری و تلاش برای احقاق حقوق کارگران شرکت واحد بازداشت و محاکمه گرديد، در تيرماه سال ۸۶ به اتهام های امنيتی به پنج سال زندان محکوم شد.

 
 


اختصاصی خبرنگاران سبز / کارشناسان ايران سبز: حماقت حکومت در تبديل ميلياردها دلار از درآمد های ملی به يوان چين و روبل روسيه طی دو سال گذشته ، اقتصاد ايران را در آستانه بحران بی سابقه ای قرار داده است.

به گزارش کارشناسان ايران سبز، در سال ۲۰۰۹ ميلادی ۶۴/۷ درصد از درآمدهای ارزی کشور ، در سال ۲۰۱۰ ميلادی ۷۱ درصد و از آغاز سال ۲۰۱۱ ميلادی تا پايان ماه آوريل ۸۰ درصد از درآمدهای ناشی از فروش نفت و گاز ايران به بانک های چين( ۷۰% ) و روسيه ( ۳۰% ) حواله شده و تبديل به يوان و روبل شده است. اين در حالی است که در چارچوب مبادلات بين المللی ، ارزهايی مانند يوان و روبل ارزشی ندارند و مورد قبول طرفهای تجاری قرار نمی گيرند.

اين تاوانی است که دولت ايران برای عضويت بی دليل و ناشی از سياست های غلط حاکميت ، در پيمان شانگهای می پردازد.

۱۰ سال پيش در سال ۲۰۰۱ ميلادی دولت چين به روسها پيشنهاد کرد تا "سازمان همکاری شانگهای " را پايه گذاری کنند. قزاقستان ، قرقيزستان ، تاجيکستان و ازبکستان نيز برای عضويت در اين پيمان دعوت شدند.

اين پيمان بر مبنای توافق محرمانه روسيه و چين در سال ۱۹۹۶ بنيان گذاری شد که " شکستن حاکميت دلار " را در بازارهای بين المللی مد نظر داشت. آنها قصد داشتند تا در حد توان نفوذ اقتصادی آمريکا و اروپا را در عرصه اقتصاد بين المللی کاهش دهند. پيمان شانگهای سودای تاسيس سازمانی را در سر داشت که بتواند در حوزه های نفتی هم مشابه اوپک فعاليت کند اما همسو با سياستهای چين و روسيه. دولت ايران در آگوست سال ۲۰۰۶ ميلادی به عنوان دولتی که ربطی به اين پيمان نداشت وبرای عضويت در آن نيز دعوت نشده بود ، تقاضای عضويت خود را مطرح کرد. چينی ها هم از فرصت پيش آمده استفاده کردند و از دولت ايران خواستند برای اثبات وفاداری خود به اين پيمان بايد بخش عمده درآمدهای نفتی خود را از دلار و يورو به يوان چين و روبل روسيه تبديل کند و در بانکهای آن کشورها نگهداری نمايد. در مقابل ، دولت های عضو پيمان شانگهای نيز قبول خواهند کرد که در تحريمهای بين المللی عليه دولت ايران ، تا زمانی که امکان داشته باشد مقاومت کنند !

در آوريل سال ۲۰۰۷ ميلادی حکوم ايران اين شرط را پذيرفت و مطابق قرارداد بخش عظيمی از درآمدهای ملی را از دلار و يورو به يوان و روبل تغيير داد و عملا استقلال اقتصاد ايران را خدشه دار کرد.

به گزارش کارشناسان ايران سبز از تهران پس از تلاطم بازارهای ارزی ايران ظرف هفته های گذشته و کمبود آشکار دلار و يورو در کشور ، هياتی از مقامهای سياسی و بانکی کشور به چين اعزام شدند و عاجرانه از آنها خواستند که ۲۰ ميليارد دلار از سرمايه های ملی تبديل شده به يوان را بصورت دلار يا يورو به ايران باز پس دهند اما چينی ها اين درخواست را مغاير با قرارداد های قبلی دانستند و آن را بهانه ای برای خروج ايران از پيمان شانگهای دانستند. هيات دولتی ايران تاکيد کردند که قصد خروج از پيمان را ندارند و صرفا در پی حل بحرانهای شديد ارزی در کشور هستند و به عنوان نمونه اعلام کردند حتی برای واردات محصولات گوشتی و غذايی از سوئد و نيوزيلند دچار مشکل شديد شده و اين کشورها حواله های ارزی بانک مرکزی چين را که به عنوان تضمين خريدهای ايران و با پشتوانه يوان ارائه شده است را قبول ندارند!

پس از رايزنی های فراوان ، ژو شووان رئيس بانک مرکزی چين موافقت کرد که حد اکثر معادل ۲ ميليارد يورو و ۲ ميليارد دلار ( مجموعا ۴ ميليارد ) از سرمايه های ايران را بصورت دلار و يورو به نمايندگان بانک مرکزی ايران بپردازد! پس از آن هيات ايرانی برای تامين بخشی ديگر از نيازهای ارزی کشور عازم مسکو شد و ضمن ديدار با آلکسی کودرين رييس بانک فدرال روسيه تقاضای مشابهی را مطرح ساخت . روسها در اين ديدار اعلام کردند که بدون هماهنگی با چينی ها اقدامی نخواهند کرد و چنين درخواستی ممکن است سبب نارضايتی بيشتر دولت های چين و روسيه از همراهی با ايران در بحرانهای مداوم بين المللی باشد! متقابلا نمايندگان ايران هم از چين و روسيه خواستند که در ماه آينده اجلاس مشترکی بين ۳ کشور برگزار شود تا به درخواست ايران رسيدگی کنند که اين درخواست فعلا در حال بررسی است.

در عين حال روسها پيشنهاد کردند چنانچه ايران مايل باشد می تواند معادل بخشی از دارايی های "روبل" شده ايران در روسيه از آنها دلار به قنرخ نا متعادل و آزاد خريداری کند! نرخی که ۱۸/۵ درصد گرانتر از نرخ رسمی و رايج در مبادلات بين المللی بود. بنابر اين هيات ايرانی بخشی از دلارهای مورد نياز خود را به اين قيمت گزاف بازخريد کردند!

به گزارش کارشناسان ايران سبز دولت ايران که همچنان با بحران ارزی شديد ناشی از اين خيانت ملی دست به گريبان است ، همزمان هيات هايی را به امارات متحده عربی و قطر اعزام کرده تا شايد بتواند وامهای ۳ ماهه ارزی از آنان دريافت نمايد. بهره وام بانکهای اماراتی به بانک مرکزی ايران ۹ درصد و بهره وام بانک های قطر به ايران ۶ درصد است. تا کنون ميزان وام درخواستی از اين دو کشور مشخص نيست.

در همين راستا هفته گذشته معاون ارزی بانک مرکزی ايران با ارسال نامه ای محرمانه به مديران ارزی بانکهای کشور از آنان خواسته است تا به هر نحو ممکن بصورت کجدار و مريز بحران ارزی پيش آمده را مديريت کنند ودر صورت امکان مردم و متقاضيان ارزی را به سوی بازار طلا هدايت نمايند. وی در اين نامه اعلام کرده تلاش برای دستيابی به دلار و يورو برای کنترل بازار حداقل تا دو ماه ديگر ادامه خواهد داشت. شواهد نشان می دهد که بحرانهای ارزی پيش آمده که بيش از پيش گسترش خواهد يافت ، هر روز بيش از گذشته اقتصاد ايران را در منجلاب تورم ، ورشکستگی و رکود فرو خواهد برد.

چندی پيش احمدی نژاد با ادعايی عجيب اعلام کرد بزودی نرخ دلار و يورو چنان کاهش می يابد که خريداران ارز از خريد و نگهداری آن متضرر خواهند شد. ادعايی که همه شواهد و مدارک خلاف آن را به اثبات می رسانند.

 
 

علاوه بر مجيد توکلی، گزارش های دريافتی حاکی از وضعيت نامناسب جسمانی سيد مهدی محموديان، عيسی سحرخيز، کيوان صميمی و همچنين انتقال رسول بداغی به بهداری اين زندان در اثر وخامت وضعيت جسمانی وی می باشد.
خبرنگاران سبز/حقوق بشر:
زندانيان سياسی زندان رجايی شهر کرج (گوهردشت) روز چهارشنبه يازدهم خرداد ماه، يازدهمين روز از دور ششم و نهايی اعتصاب غذای اعتراضی خود را در حالی سپری کردند، که وضعيت جسمانی دانشجوی دربند مجيد توکلی رو به وخامت گراييد.

به گزارش جرس، زندانيان سالن ۱٢ بند ۴ زندان رجايی شهر کرج، پيش از آغاز دور نهايی اعتصاب غذای اعتراضی خود که به صورت نامحدود و تا زمان رسيدن به خواسته های به حق ايشان دنبال خواهد شد، طی يک ماه و نيم گذشته بيست و يک روز را بصورت اعتصاب غذای محدود و هفتگی سپری کرده بودند.

زندانيان سياسی اين زندان پيش از اين و از اواخر فروردين ماه سال جاری در اعتراض به شرايط بد زندان از جمله محدوديت های اعمال شده بر عليه ايشان و خانواده هايشان مانند قطع تمامی ملاقات های حضوری و تماس های تلفنی و همچنين نقض سيستماتيک حقوق بشر از سوی حکومت جمهوری اسلامی اعتصاب غذای اعتراضی خود را به صورت هفتگی و محدود آغاز کردند.

به گفته مسئولان اين زندان دستور قطع تماس های تلفنی و ملاقات های حضوری زندانيان بند ويژه امنيتی اين زندان مستقيماً توسط عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران و کرج صادر گرديده است.

لازم به يادآوری است علاوه بر مجيد توکلی، گزارش های دريافتی حاکی از وضعيت نامناسب جسمانی سيد مهدی محموديان، عيسی سحرخيز، کيوان صميمی و همچنين انتقال رسول بداغی به بهداری اين زندان در اثر وخامت وضعيت جسمانی وی می باشد.

بنا بر آخرين گزارش های دريافتی در پی درخواست «محمد مردانی» رئيس زندان گوهر دشت از رسول بداقی برای شکستن اعتصاب غذا و رد اين درخواست از سوی بداغی، «مردانی» دستور به قطع سهميه آب و چای وی می دهد که در اثر اين اقدام، بداغی بيهوش و به بهداری اين زندان منتقل شده و پس از وصل سرم به انفرادی بازگردانده می شود.

همچنين بنا به گزارش های رسيده از سوی منابع خبری، روز پنجشنبه دوازدهم خرداد، در پی انتشار اخبار مربوط به حمله ماموران به مراسم تشييع مهندس سحابی و شهادت فرزند ايشان در سالن ملاقات زندان رجايی شهر و تاثر و ابراز خشم زندانيان سياسی، ماموران با هجوم به سالن ملاقات اقدام به توهين و هتاکی و بعضا ضرب و شتم زندانيان سياسی اين زندان نمودند."

بر اساس گزارش ها، در جريان ملاقات امروز پنجشنبۀ زندانيان سياسی زندان رجايی شهر با خانواده های خود، مسعود باستانی از سوی ماموران زندان در برابر چشمان همسر و مادرش مورد ضرب و شتم قرار گرفت و خانواده های زندانيان سياسی رجايی شهر از تشديد فضای امنيتی و برخوردهای خشن تر و زشت با خود و عزيزان دربندشان در جريان ملاقات خبر داده اند.

 
 

اين در حاليست که چند روز گذشته به طور چشمگيری سرعت اينترنت افت داشته است که نشان از زنده بودن جنبش سبز و ترس حاکمان خودکامه جمهوری اسلامی از آگاهی و اطلاع رسانی مردمی است.
خبرنگاران سبز:
در ادامه حملات سايبری نيروهای به خدمت گرفته شده حکومت برای اختلال در خبررسانی رسانه های سبز، گردباد حملات به سمت وب سايت خبرنگاران سبز راهی شد تا روند خبررسانی را با کندی همراه کند.

بر اساس تحلیل داده های رکورد شده از وضعيت سروهای سايت، اين وب‌سايت در ساعات گذشته برای دومين بار در طول يک ماه گذشته، تحت حملات سايبری قرار گرفته است که با توجه به ادامه محتمل اين حملات در آستانه تظاهرات سکوت در سالروز ۲۲ خرداد، مديران فنی سايت، سرورهای جايگزين را برای مقابله با اين حملات در نظر گرفته اند.

به نظر می‌رسد تشديد حملات در ساعتهای اخير، با هراس حاکميت از فراخوان ديشب شورای هماهنگی راه سبز اميد و نيز تشييع پیکر مهندس عزت‌الله سحابی که با فاجعه‌آفرينی ماموران امنيتی و مرگ دختر آن مرحوم، خانم هاله سحابی، همراه شد، بی‌ارتباط نباشد.

اين در حاليست که چند روز گذشته به طور چشمگيری سرعت اينترنت افت داشته است که نشان از زنده بودن جنبش سبز و ترس حاکمان خودکامه جمهوری اسلامی از آگاهی و اطلاع رسانی مردمی است.

در ديگر سو، از صبح ديروز حملات شديدی به بسياری سايت های سبز همچون « سحام نيوز، کلمه، جرس، ميزان خب» و برخی سايت های اشتراک گذاری صورت پذيرفته است که با حملات سايبری همچون Sql Injection و Denial of Service - DoS که هدف اصلی آنها ممانعت از دسترسی کاربران به سايت ها و منابع اطلاعاتی ، صورت پذيرفته است.

 
 

شوای هماهنگی راه سبز اميد ضمن عرض تسليت عميق به خانواده‌ی رنج‌کشيده و معظم سحابی، همفکران و ياران سحابی‌ها، و نيز يکايک مردم آزاده و حق‌طلب ايران، و با اعلام مراتب اعتراض شديد خود به جنايت جديد تماميت خواهان، خواهان تشکيل کميته‌ مستقل و قابل اعتماد حقيقت‌ياب برای پيگيری عاملان جنايت اخير، در هر سطح و مقام است
خبرنگاران سبز/سياست/بيانيه ها و مواضع: 
شورای هماهنگی راه سبز اميد به مناسبت شهادت هاله سحابی پيام تسليتی صادر کرد. اين شورا در بخشی از پيام خود آورده است: هاله سحابی شهيد جديد جنبش سبز، قربانی فرعونيت حاکم بر اقتدار گرايانی شد که هيچ حق و حقوقی برای شهروندان ايرانی قائل نيستد و ابتدايی‌ترين اصول اخلاقی و بديهی ترين سنت‌های جامعه را رعايت نمی‌کنند؛ حتی حق حضور امن در مراسم تشييع و تدفين پيکر پدر.

اين شورا مراتب اعتراض شديد خود به جنايت جديد تماميت خواهان را اعلام کرد و خواهان تشکيل کميته‌ مستقل و قابل اعتماد حقيقت‌ياب برای پيگيری عاملان جنايت اخير، در هر سطح و مقام شد.

متن اين پيام که در اختيار «کلمه» قرار گرفته به شرح زير است:

انا لله و انا اليه راجعون

آزادگان ايران در غم فقدان زنده‌ياد مهندس عزت‌الله سحابی، پير سياست‌ورزی اخلاقی و ملی سوگوار بودند که خبر شهادت مظلومانه هاله سحابی، فرزند آزاده‌ی مهندس سحابی، آنان را شوکه کرد.

هاله سحابی، کنشگر مدنی، قرآن‌پژوه، فعال برجسته‌ی حوزه زنان، عضو شورای فعالان ملی-مذهبی ايران، عضو شورای مادران صلح و ازجمله حاميان و همراهان خانواده‌های ستم‌ديده در حوادث پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ بود. آن بانوی آزاده، متدين، و صلح‌جو، بی‌ترديد ازجمله شاخص‌ترين زنان مداراپيشه، خشونت ستيز و انسان دوست ايران بود که تلاش‌های اجتماعی‌اش را بی‌هيچ اجر و مزد و منت، و با وجود همه‌ی مصائب و فشارها و تهديدها، تعقيب و متحقق می‌ساخت.

اين بانوی دموکراسی‌خواه که ازجمله معترضان به نتايج انتخابات دروغين و همراهان شجاع‌دل جنبش سبز مردم ايران بود، تهديد و خشونت و حبس نه چندان اندکی را در دو سال گذشته متحمل شد.

هاله سحابی شهيد جديد جنبش سبز، قربانی فرعونيت حاکم بر اقتدار گرايانی شد که هيچ حق و حقوقی برای شهروندان ايرانی قائل نيستد و ابتدايی‌ترين اصول اخلاقی و بديهی ترين سنت‌های جامعه را رعايت نمی‌کنند؛ حتی حق حضور امن در مراسم تشييع و تدفين پيکر پدر.

اين خودکامگان که تداوم بقاء خود را بر سلاح و سرکوب و ارعاب متکی ساخته اند، دچار چنان بحران مشروعيتی شده اند که حتی از برگزاری مراسم تشييع و تدفين نيز در هراس می باشند. و از آن فراتر، تا بدان حد از افشاء حقيقت وحشت دارند که پيکر شهيدان را _با تهديد و به اجبار_ شبانه به خاک می‌سپارند. اين‌گونه است که جباران برای ادامه‌ی سلطه نامشروع خويش، هر روز شهروندی را مظلومانه قربانی می‌کنند.

شوای هماهنگی راه سبز اميد ضمن عرض تسليت عميق به خانواده‌ی رنج‌کشيده و معظم سحابی، همفکران و ياران سحابی‌ها، و نيز يکايک مردم آزاده و حق‌طلب ايران، و با اعلام مراتب اعتراض شديد خود به جنايت جديد تماميت خواهان، خواهان تشکيل کميته‌ مستقل و قابل اعتماد حقيقت‌ياب برای پيگيری عاملان جنايت اخير، در هر سطح و مقام است. اقتدارگرايان حاکم با کوبيدن بر طبل خشونت و پراکندن تخم نفرت و کينه، بر تنور آتشی می‌دمند که در پايان، نه از تاک نشانی بجای خواهد گذاشت و نه از تاک‌نشان.

و سيعلم الذين ظلموا ای منقلب ينقلبون

شورای هماهنگی راه سبز اميد



 
 

لحظات سختی است وداع با تو به خصوص برای آن ها که با تو در اوين هم بند بودند و حالا به دست خاک می‌سپارنت. برای آن‌ها که شيرينی هم صحبتی و هم نشينی‌ات را چشيده‌اند. برای مادران عزاداری هم چون مادر سهراب اعرابی که در وداع با تو می‌خواهد سلامش را به فرزندش برسانی و بگويی ظلم هنوز پابرجاست. .... اين جا ديگر قبرستان نيست. پادگان است. پادگانی با سربازان گوش به فرمانی که با سپرهای خود برای جمعيت نه چندان زياد بسيج شدند و تا لحظه خروج هم اين دوربين‌های آن‌هاست که بدرقه‌مان می‌کند. بدرقه‌ای که پايانش هم چون شروع صبحگاهی‌اش که جان هاله را گرفت بدرقه يکی از همراهان می‌شود. پايی بر سينه يکی از ميزبانان هوار می‌شود و اين جمله نثار آن‌ها که يک قتل برای امروزتان کافی نبود.
خبرنگاران سبز/ نوشته مهمان/ مرجان طباطبایی:
به مجتمع دانش که می‌رسم همه نگاه‌ها بيرون ساختمان، ماشينی را دنبال می‌کنند که هاله سحابی را از خانه و سه فرزندش دور می‌کند. می‌گويند می‌خواهند دو ساعته هاله را تشييع کنند. روانه لواسان می‌شويم. سراغش را می‌گيريم ته قبرستانی که نام بهشت را دارد در گوشه‌ای کنار دری که نمی‌دانم راه به کجا دارد خانه جديد هاله را می‌يابيم. او اما نيست.

سه چهار نفری بيشتر آنجا نيستند. پرس و جو که می‌کنيم ساعت ۷ را وعده می‌کنند برای ديدار دختر و پدر. هر چه می‌گذرد  تعدادمان هم بيشتر می‌شود: ۱۵ تا ۱۶ نفر. اما از هاله خبر نيست. يکی خبر از کهريزک و کالبدشکافی می‌آورد و ديگری خبر از بهشت زهرا برای شست و سو. صدای بيل که خاک قبر منتظر را زير و رو می‌کند روی  سرم هوار می‌شود. حاضرين يا بر سر مزار مهندس سحابی حاضرند که حالا با هاله مشترک است، يا گوشه‌ای امروز را مرور می‌کنند تا به اين باور برسند که هاله ديگر نيست.

همه اتفاق نظر دارند بر سر شکل رفتنش. بعضی هم ناگفته‌های خود با هاله را با مهندس نجوا می‌کنند. هيچ کس خبر موثقی ندارد  که جنازه هاله کجاست. حتی خانواده اش. اين همه بی‌خبری از تو که گمان می‌بريم آزاد شدی را دوستانت تاب ندارند. تاب شنيدن دزديدن جنازه بعد از کشته شدنت اگر چه عجيب نيست اما سخت است که خانواده‌ات اختياری برای جنازه‌ات ندارند.

عصر را به غروب می‌رسانيم. ساعت ۸ شب خبر می‌آيد که تو را به خانه پدری بردند. رفت و آمد لباس شخصی‌ها بيشتر می‌شود. بعضی‌ها  گعده‌ای درست کردند و ضمن آن فيلم و عکس می‌گيرند و بعضی ديگر هم هر از گاهی  سری به قبر خالی می‌زنند و جمعيت را برانداز می‌کنند. ترديد ندارم که از قبر خالی تو هم واهمه دارند.

هوا تاريک شده و تا رسيدن هاله «اناانزلناه» را بلند زمزمه می‌کنيم. يک بار، دو بار، سه بار دعای فرج می‌خوانيم و صلوات را پيشواز آمدنت می‌کنيم. آمدنی که کاش اين گونه نبود. آقای شاه حسينی به جمع مان می‌آيد و با  «يا زهرا، يا زهرا»یی که زمزمه می‌کند می‌گوید: «غريبانه رفتی مثل حضرت زهرا؛ مثل او شبانه به خاک می سپاريمت. حضرت زهرا گفت مرا شبانه غسل بده و کفن کن و به خاک بسپار. اجازه نده اشخاصی که حقم را غصب کردند و اذيت و آزارم نمودند، بر من نماز بخوانند يا به تشييع جنازه ام حاضر شوند.»

خبر می رسد انگار از برپايی نمازبرايت خبری نيست و بعد هم می‌گويند آنها که می‌خواهند نماز بخوانند بروند ۱۰۰ متر آن سوتر از قبرستان.

زمانی ديگر را سپری می کنيم. ساعت ۹:۳۰ صدای يا مظلوم يا مظلوم، آمدنت را خبر می‌دهد. تو می‌رسی و ما دست‌هايمان خالی‌ست. تو می‌رسی و ما جز گلايل‌های سفيد  و شمع‌هايی با کورسوی کم، چيزی در دست نداريم. جز بغض و اشک و اندوه و فرياد. تو می‌رسی و اين جا حديث، حديث تاريکی است. ظلمتی که همراهان را مدد نمی‌کند که تو را زودتر به لقای پدر برسانند و ميزبانان خشن و برآشفته و نگران را به تکاپو می‌اندازد که پر‍ژکتوری را بر ديوار خانه جديدت نصب کنند.

لحظات سختی است وداع با تو به خصوص برای آن ها که با تو در اوين هم بند بودند و حالا به دست خاک می‌سپارنت. برای آن‌ها که شيرينی هم صحبتی و هم نشينی‌ات را چشيده‌اند. برای مادران عزاداری هم چون مادر سهراب اعرابی  که در وداع با تو می‌خواهد سلامش را به فرزندش برسانی و بگويی ظلم هنوز پابرجاست.

در ميان شيون و ضجه و فرياد يا زهرا يا مظلوم پيش پدر آرام می‌گيری. حال نوبت همسرت است تا هم از درد دل خود بگويد و هم درد دل فرزندانت. از دوقلوهايت؛ از يحيی که بعد از تحمل طولانی فراغت تازه به تو رسيده بود و امشب را برای با تو بودن لحظه شماری می‌کرد. از فرزندانی بگويد که خواست دلشان حتی بعد از کشته شدنش فراهم نشد تا يک شب را در کنار جنازه مادر مگوهايشان را بگويند. و از تو بگويد که در سی سال زندگی بيش از آنکه برای خود باشی برای ديگران بودی. به فکر ديگران بودی. از دل خود بگويد و بگويد بگويد تا حرف آخرش را بزند که برای رفتنت زود بود. برای پرپر شدنت زود بود. برای ...
حالا ديگر صدای فرياد و گريه قبرستانی را که گاردی‌ها محاصره کردند به لرزه درآورده است .از همراهانش تشکر می‌کند برای همراهی و عذرخواهی برای تنش‌های ...

حمد را برای خداحافظی با هاله زمزمه می‌کنيم و راه خروج را در پيش می‌گيريم راهی که گويی اشتباه طی می‌کنيم. اين جا ديگر قبرستان نيست. پادگان است. پادگانی با سربازان گوش به فرمانی که با سپرهای خود برای جمعيت نه چندان زياد بسيج شدند و  تا لحظه خروج هم اين دوربين‌های آن‌هاست که بدرقه‌مان می‌کند. بدرقه‌ای که پايانش هم چون شروع صبحگاهی‌اش که جان هاله را گرفت بدرقه يکی از همراهان می‌شود. پايی بر سينه يکی از ميزبانان هوار می‌شود و اين جمله نثار آن‌ها که يک قتل برای امروزتان کافی نبود.

 
 

آهای ای همه ی بزرگمردان ایران اسلامی، سرتان را بالا بگیرید که کاروان مرگ در راه است. ده سال دیگر، بیست سال دیگر بسیاری از ما نیستیم. مهم، هیاهوی بسیار و چراغانی ها و همایش ها و بلندگوهای رسانه های در اختیار نیست. مهم: خوب رفتن است. و خوب زیستن. و من، شرمنده ام که بزرگان این روزگار خود را، در نسبت با جنازه ی مهندس عزت الله سحابی، نامهربان یافتم. و این نامهربانی، حقی بود که ظاهرا این مرد دلشکسته، از او محروم مانده بود. و باید در این پایان عمر بدو دست می یافت.
خبرنگاران سبز/ جامعه:
محمد نوری زاد با انتشار يادداشتی در وبسايت خود روايت مراسم تشييع پيکر مهندس عزت الله سحابی را به قلم خود نوشته است.

متن کامل اين يادداشت به شرح زير می باشد:
----------

امروز چهارشنبه صبح به لواسان رفتم. برای شرکت در مجلس تدفين مهندس عزت الله سحابی. جای شما خالی. غوغايی بود آنجا. بطن در بطن. مراسمی با شکوه، که آوازه اش مگر در مراسم تدفين مردان صاحب نام تاريخ ايران سراغ آيد.

تا چشم کار می کرد، جمعيت بود و اشک های جاری و عزت و احترام به بازماندگان آن مرحوم. مراسم ابتدا با سخنان حجه الاسلام والمسلمين حاج آقای محمدی گلپايگانی شروع شد. که متن پيام رهبری را نکته به نکته وا شکافت و با حزنی به عمق فهم، بر سر حاضران بارانی از تقدير و سپاس باريد. مردم حاضر در مجلس، آنقدر فهيم و با خرد بودند که برای شنودن سخنان رييس جمهور در آن مجلس، از خدا حوصله و صبرو ادب تقاضا کنند. که رييس جمهور نيز از بزرگمردی سحابی گفت و براين نکته اصرار ورزيد: من و امثال من آن وقتی که در کوچه های سمنان گردوها را به هم می زديم و از شادمانی کودکانه ی خويش در پوست نمی گنجيديم، سحابی ها از آسمان خدا برای مردم خير و خوبی و رشد آرزو می کردند و از عمر و جوانی خود برای اين رشد هزينه کردند. هم در آن رژيم به زندان جفا در افتادند و هم (در اينجا رييس جمهور با شرمندگی سر به زير انداخت) وهم در اين رژيم.

اعجاب مراسم تدفين امروز صبح، حضور جناب آقای حسين شريعتمداری در آن محفل فهيمانه بود. شريعتمداری از شب تا به صبح، آنقدر با خود مبارزه کرده بود تا در قامت يک مسلمان ناب، هم در مراسم تدفين سحابی شرکت کند، و هم وقتی پشت ميکروفن قرار گرفت، بگويد: «من اين مرد بزرگ را با واژه هايی چون جاسوس و ستون پنجم سازمان سيا و مزدور صدام و وطن فروش و بی همه چيزو القابی چنين سخيف آلوده ام . و از همين روی ، هم از مردم ، هم از خود مرحوم، هم از خدا، هم از تاريخ، پوزش می خواهم .» آقای شريعتمداری در حال گفتن همين جملات شايسته بود که هلی کوپترهای ناجا، برفراز مزارستان کوچک لواسان چرخی زدند و بر سرمردم عزادار گل باريدند.

حضور شخصيت هايی چون حجه الاسلام و المسلمين سيد حسن خمينی (که قرار است وی بر بالين مهندس نماز بخواند)، و حضرات نام آشنايی چون آيت الله صادق آملی لاريجانی، و جناب آيت الله هاشمی رفسنجانی، و مراجعی چون حضرت آيت الله العظمی جوادی آملی، آيت الله موسوی اردبيلی، آيت الله مکارم شيرازی، و شخصيت های برجسته ای همچون دکتر علی لاريجانی، مخصوصا جناب آقای روح الله حسينيان، دکتراحمد توکلی، و ورزشکاران و روزنامه نگاران و نويسندگان و صاحبان اصناف و احزاب، مخصوصا برادران عسگراولادی در اين مجلس باشکوه، بسيار حيرت برانگيز و غرور آفرين بود.

من اما بيش از همه ی اين درخشندگی ها، از سعه ی صدر بزرگان نظام در برپايی اين مراسم غرق لذت شدم. احساس کردم بزرگان نظام، با حضور و حمايت از اين مجلس، به جهانيان اعلام کرده اند که: ما باهر اختلافی که با رقبای خود داريم، آنقدر صاحب رشد و فهم و بزرگواری هستيم که دل مشغولی های سياسی خود را بر حيثيات انسانی برتری ندهيم. من حتی از جناب عسگراولادی مسلمان شنيدم که به يک جوان سياهپوش می گفت: سحابی هرچه که نبود ، يک ايرانی اما بود. و يک ايرانی گم وگورهم حق دارد با احترام به خاک سپرده شود. و ما: بزرگان و فهيمان اين سرزمين فهم، با جنازه ی سحابی، همين کرديم.

شوخی اما به کنار، امروز، صبح زود، خيلی زود، جنازه ی عزت الله سحابی، به زور، و توسط «برادران» به خاک سپرده شد. با حضور صدها پليس مسلح و گارد و اتومبيل های مخصوص و نيروهای ضد شورش و راه بندان های تمام نشدنی و بلندگوهای فعالی که مرتب فضايی رعب آور را به رخ می کشيدند. مردمی که از هرکجا برای حضور در مراسم تدفين اين مرد نام آشنا آمده بودند، ناگهان با مراسمی که ديگر مراسم نبود، و با جنازه ای که در زير خاک خفته بود، مواجه شدند.

من امروز صبح، از موانع بسياری گذر کردم تا بتوانم در گوشه ی غربت قبرستان، برای مردی فاتحه تلاوت کنم که سالهاپيش به چشم خود، فاتحه ی بسياری از کرامات انسانی را خوانده شده ديده بود. سحابی، درست پيش چشمان ما به ابديت پيوست و دنيا را با همه چرب و شيرينش برای ما باقی گذارد.

آهای ای همه ی بزرگمردان ايران اسلامی، سرتان را بالا بگيريد که کاروان مرگ در راه است. ده سال ديگر، بيست سال ديگر بسياری از ما نيستيم . مهم ، هياهوی بسيار و چراغانی ها و همايش ها و بلندگوهای رسانه های در اختيار نيست. مهم: خوب رفتن است. و خوب زيستن. و من ، شرمنده ام که بزرگان اين روزگارخود را، در نسبت با جنازه ی مهندس عزت الله سحابی، نامهربان يافتم. و اين نامهربانی، حقی بود که ظاهرا اين مرد دلشکسته، از او محروم مانده بود. و بايد در اين پايان عمر بدو دست می يافت.

مهندس عزت الله سحابی، غريبانه مردو مظلومانه به خاک سپرده شد. وعده ی ما و شما، روزگاری در همين نزديکی ها. روزگاری که خود ما چگونه از اين دنيا برويم و چگونه در محضر خدا حاضر شويم.

=========

از لواسان به جماران رفتم. دوستان جهادگر من، با وزير جهاد کشاورزی و نماينده ی ولی فقيه در جهاد کشاورزی، به حسينيه جماران آمده بودند. و چه حضور خاطره انگيزی. از هرکجا با اتوبوس و ماشين های مخصوص مسئولين به ديدار بيت شريف و خاطرات مردی آمده بودند که بنيان گذار اين نظام و انقلاب است.

من کمی دير به جماران و اين مجلس و محفل رسيدم. زمانی رسيدم که همه ی آمدگان، در حال خروج از حسينيه جماران بودند. وزير جهاد کشاورزی را ديدم و صورتش را بوسيدم. و دوستان قديم جهادی ام را نيز. در صورت همه ی دوستانم، يک شرمندگی سايه گون مشاهده کردم. ديگر آن نشاط شوق آوری که ما را به دوردست های خدمت به محرومان شتاب می داد، در چهره ها مشاهده نمی شد. اين غبار شرمساری البته، نه آن چيزی است که با يک سخنرانی و با يک عتاب حکومتی و با يک مراسم اتوبوسی زدوده شود.

چهارشنبه يازدهم خرداد سال نود

 
 

خبرنگاران سبز/ جامعه/ فیلم:
شب گذشته با فشار ماموران امنيتی پيکر پاک شهيد هاله سحابی بطور شبانه به خاک سپرده شد که خانواده سحابی پيکر اين شهيد قرآن پژوه را همانند پيکر پدر بزرگوارش در مظلومانه ترين نوع، با فرياد يا حسين و الله اکبر دفن کردند.


 
 

خبرنگار ميزان خبر از ضرب و شتم وحشيانه مادران صلح و مادران عزادار که جلوی مسجد فرياد «يا زهرا» سر داده بودند خبر داده است.ا
خبرنگاران سبز/جامعه:
به گزارش خبرنگاران سبز، نيروهای لباس شخصی به جمعيت پراکنده ی شهروندانی که در اطراف خيابانهای منتهی به مسجد جمع شده بودند، حمله کردند و اقدام به ضرب و شتم و بازداشت سوگواران و علاقمندان مهندس سحابی کردند.ا

به علاوه « ميزان خبر » نیز گزارش داده است: " عروس مهندس عزت الله سحابی، سعيد مدنی ، هدايت غضنفری و تعدادی ديگر از فعالان سياسی در مراسم امروز بازداشت شدند.ا همچنين امين احمديان، همسر بهاره هدايت دانشجوی زندانی، و تعدادی ديگر از دانشجويان از جمله کسانی هستند که بازداشت شده و تا اين لحظه آزاد نشده اند." ا

خبرنگار ميزان خبر از ضرب و شتم وحشيانه مادران صلح و مادران عزادار که جلوی مسجد فرياد «يا زهرا» سر داده بودند خبر داده است.ا نيروهای لباس شخصی، شهروندانی که برای شرکت در مراسم به مسجد حجت بن الحسن آمده بودند را به شدت و وحشيانه مضروب می کردند.ا



 
 

نيروهای انتظامی با مسدود کردن راههای منتهی به مسجد حجت بن الحسن واقع در خيابان سهروردی از تردد در اين مراسم جلوگيریو تعدادی از شرکت کنندگان را بازداشت کرده اند.
خبرنگاران سبز/جامعه:
به گزارش خبرنگاران سبز در خيابان سهروردی ماموران امنيتی با موتورهای غول پيکر در حال مانور وحشت در خيابان‌های منتهی به مسجد حجت بن الحسن هستند. به گزارش خبرهای رسيده ماموران امنيتی با کمک نيروی انتظامی به هيچ رهگذری مجوز ورود به نزديکی های محل برگزاری مراسم عزت الله سحابی و دخترش هاله را نمی دهند و با برخورد بسيار بد حاضرين در مسجد را نيز وادار به خروج کرده و برای همسايگان و ساکنين اين منطقه نيز مشکل تردد ايجاد کرده اند. در همين ارتباط بنا بر مشاهده شاهدان عينی ماموران امنيتی تعدادی از حاضرين در مجلس ختم را بازداشت کرده اند که هدايت غضنفری از دوستان خانوادگی مرحوم سحابی و خواهر مهندس سحابی و عروس خانواده سحابی نیز از بازداشتی های شناخته شده امروز در مقابل مسجد حجت بن الحسن بوده اند.

آنچه از آشنايان هدايت غضنفری شنيده شده است، وی در حالی بازداشت شده است که دچار عارضه تومور مغزی می باشد و به تازگی مورد عمل جراحی قرار گرفته است.

همچنين سحام نيوزطبق خبر مشابهی آورده است: از حدود ساعت يک و نيم به بهانه انجام تعميرات در مسجد، اقدام به بيرون کردن نمازگزاران کردند. به گزارش خبرنگار سحام نيوز، نيروهای امنيتی سعی در متفرق کردن مردمی داشتند که برای مراسم عزاداری مهندس سحابی به مسجد حجت بن الحسن آمده بودند. شايان ذکر است که در زمان خروج مردم از مسجد، با صدای بلند سوره های حمد و ناس را می‌خواندند. بنا به اخبار رسيده نيروهای امنيتی با بستن در مسجد، به مردم حمله کرده و عده ای را بازداشت کردند.

همچنين به گزارش سايت ايران پرس نيوز بعدازظهر امروز حدود ساعت سه، سه و نيم زير پل سيدخندان حدود دو تا سه هزار نفر جمع بودند که می خواستند در مراسم يادبود عزت الله سحابی شرکت کنند که به درگيری با نيروهای انتظامی منجر شد. با اينکه از ساعات اوليه امروز اعلام شده بود که مراسم يادبود سحابی لغو شده با اينهمه تعداد زيادی در اطراف خيابان شريعتی-زير پل سيد خندان جمع شده بودند. نيروهای انتظامی هم با حمله با باتوم داشتند جمعيت را متفرق می کردند.

ای ديگر سو شاهدان عينی در گفتگو با «ميزان خبر» گفتنه اند نيروهای انتظامی با مسدود کردن راههای منتهی به مسجد حجت بن الحسن واقع در خيابان سهروردی از تردد در اين مراسم جلوگيری کردند.

همچنين نيروهای لباس شخصی به جمعيت پراکنده ی مردم که در اطراف خيابانهای منتهی به مسجد جمع شده بودند، حمله کردند و اقدام به ضرب و شتم و بازداشت سوگواران و علاقمندان مهندس سحابی کردند.

گفتنی است مهندس عزت الله سحابی دو روز پيش از اين و بعد از طی يک دوره بيماری درگذشتند و دختر ايشان هاله سحابی نيز در جريان حمله نيروی انتظامی به تشييع کنندگان مهندس سحابی درگذشت.


اخبار تکميلی متعاقبا ارسال خواهد شد  

 
 

پست خالی استانداری فارس و منابع مالی ناشی از آن، مدتی است که باعث درگیری‌های خیابانی طرفداران احمدی‌نژاد و طرفداران خامنه‌ای شده است. رسانه‌های حامی احمدی‌نژاد می‌گویند این عده ناچیز تا کنون مبالغ هنگفتی را از بیت‌المال دریافت نموده‌اند که با بروز اختلافات جدید این گروه‌ها با دولت احمدی‌نژاد، این دریافت‌ها قطع شده است.
 خبرنگاران سبز/ اقتصاد:


یک سایت حامی احمدی‌نژاد، لباس شخصی‌های حامی خامنه‌ای را کم تعداد و نامتجانس خواند. به گفته هفت صبح، لباس‌شخصی‌هایی که تحت عنوان «تشکل دانشجویی» فعالیت می‌کنند،  «هزينه های هنگفتی را برای برگزاری نشست های دانشجويی با جمعيت اندک دريافت می کردند»

به گفته این منبع  این لباس شخصی‌ها که «طيفی غير متجانس را تشکيل می دهند امروز بنا بر مصلحت همصدا شده و شعار سر می‌دهند.» از دیدگاه هفت صبح، دلیل اعتراض لباس شخصی‌های خامنه‌ای به احمدی‌نژاد این است که «سهم آنها از قدرت به هيچ انگاشته شده و معلوم نيست اگر در تقسيم قدرت سهمی می گرفتند،چه مواضعی داشتند» این سایت حامی دولت در ادامه قول داده تا به زودی جزئیاتی از منافع قطع شده یا در شرف قطع لباس شخصی‌ها را افشا کند.

گفتنی است پست خالی استانداری فارس و منابع مالی ناشی از آن، مدتی است که باعث درگیری‌های خیابانی طرفداران احمدی‌نژاد و طرفداران خامنه‌ای شده است. گروه اخیر که به تازگی مانند چماقداران تهران خود را «دانشجو» می‌نامد، قصد دارد تا استانداری فارس را از کنترل احمدی‌نژاد خارج کند. این گروه از تلفیق جامعه اسلامی دانشجویان و بسیج دانشجویی تشکیل شده که مجموع هواداران هر دو طیف را عده ناچیزی را تشکیل می‌دهند. بنا به اعتراف رسانه‌های حامی احمدی‌نژاد این عده ناچیز تا کنون مبالغ هنگفتی را از بیت‌المال  دریافت نموده‌اند که با بروز اختلافات جدید این گروه‌ها با دولت احمدی‌نژاد، این دریافت‌ها قطع شده است.

 
 

خبرنگاران سبز/فیلم: برخلاف خبرسازی‌های با عجله و ناراست رسانه‌های حکومتی که علت شهادت هاله سحابی را ايست قلبی عنوان کرده بودند، یک جراح که هنگام اعزام شهید هاله سحابی در بیمارستان حضور داشته است در گفت‌وگویی که در فضای مجازی انتشار یافته‌ است با توجه به معایناتی که از بدن هاله سحابی انجام داده است احتمال ایست قلبی را رد می‌کند و معتقد است که به احتمال فراوان وی بر اثر پارگی طحال که به دلیل وارد آمدن ضربه به پهلوی او اتفاق افتاده جان باخته و شهید شده است. وی بر مشهود بودن آثار ضربه، پارگی احتمالی طحال، خونريزی داخلی و افت شديد فشار تاکید می‌کند.


گفتنی است که هنوز منبع انتشار این فیلم مشخص نیست و تایید کامل آن برای خبرنگاران سبز میسر نیست ولی در مشورت با پزشکان دیگر اظهارات گوینده منطقی و مطابق با آموزه‌ها و تشخیص‌‌های پزشکی اعلام شده است. 

 
 

يک زن ديگر ايرانی قربانی خشونت حکومت اسلامی گرديد. من با چشمانی اشکبار و قلبی خونين اين جايزه را به هاله سحابی مبارز راه آزادی و همه جانباختگان اين راه تقديم می کنم.
خبرنگاران سبز/حقوق بشر:
جايزه جهانی کتاب حقوق بشر ديروز طی مراسمی در وين به هاله سحابی تقديم شد. اين جايزه که به کتاب" نامه هايی به شکنجه گرم" اهدا شده بود توسط هوشنگ اسدی نويسنده کتاب به خانواده سحابی وهاله سحابی که در مراسم تشييع جنازه پدرش توسط نيروهای امنيتی کشته شد تقديم گرديد.

به گزارش تحول سبز، هوشنگ اسدی در اين مراسم که در سالن شهرداری شهر وين برگزار شد ضمن سخنانی با اشاره به حادثه دردناک مرگ هاله سحابی در مراسم تشييع جنازه مهندس سحابی گفت:امروز صبح يک زن ديگر ايرانی قربانی خشونت حکومت اسلامی گرديد. من با چشمانی اشکبار و قلبی خونين اين جايزه را به هاله سحابی مبارز راه آزادی و همه جانباختگان اين راه تقديم می کنم.

در اين مراسم که با شرکت بيش از ۵۰۰ نفر و در حضور مقامات سياسی مطبوعاتی وهنرمندان وين برگزار شد، هوشنگ اسدی ضمن سخنانی تاکيد کرد که اين جايزه به همه کسانی تعلق دارد که نقض حقوق بشر را اصليترين معضل جامعه ايران می دانند و همه کوشش خود را برای احقاق حقوق مردم ايران به کاربسته اند.

اين جايزه بين المللی که دومين دوره آن برگزارشد، برای کتاب" نامه هائی به شکنجه گرم" به نويسنده و روزنامه نگار ايرانی تعلق گرفته است. اين کتاب شرح خاطرات هوشنگ اسدی در زندان های جمهوری اسلامی است و تابستان سال گذشته توسط انتشارات "يک دنيا"در اکسفورد منتشر شده و بر اساس مطالب مندرج در وبلاگ کتاب مورد استقبال گسترده مطبوعات برجسته جهان قرار گرفت هاست.

نويسنده ايرانی در اين مراسم اعلام کرد بنيادی عليه شکنجه تاسيس کرده است.

" جشن کتاب" اطريش ازسال ۲۰۰۶ به معرفی و تجليل از بهترين و پرخواننده ترين کتاب های سال اختصاص دارد. " جشن کتاب " ازسال گذشته، باهمکاری صاحبان "صنعت نشرکتاب و رسانه" و وزارت آموزش، فرهنگ وهنر اين کشور " جايزه جهانی بهترين کتاب حقوق بشر" را نيز اهدا می کند. هدف از ارائه اين جايزه تاکيد براهميت حقوق بشر بعنوان مقوله ايست که مطابق منشور سازمان ملل، بنيان "آزادی، عدالت وصلح " در جهان است.

منتخبين اين جشن، نويسندگان و روزنامه نگارانی هستند که خشونت و پايمالی حقوق بشر را بصورت خبر، گزارش و کتاب عرضه و جهانيان را از ناديده انگاشتن قوانين بين المللی مطلع کنند. برخی از اين نويسندگان و روزنامه نگاران خود درمعرض خشونت می گيرند وگاه جانشان هم بخطرمی افتد.

جايزه بين المللی" کتاب حقوق بشرسال" برای قدردانی و بزرگ داشت ارزنده ترين اين فعاليت ها که در قالب کتاب (چه مستند وچه داستانی) ارائه شده اند، اختصاص يافته است.برای انتخاب کتاب برگزيده حقوق بشر امسال ۲۰ کتاب که نويسنده يکی از آنها ماريا وارگاسيوسا برنده نوبل ادبيات است، در اختيارهيات داوران قرار گرفت.



 
 

اين تصاوير با دشواری زياد و در شرايطی که محوطه تحت کنترل صدها نيروی امنيتی قرار داشت و فضا نيز کاملا تاريک بود، گرفته شده است و از اين رو عکس گرفتن با کيفيت و کادر بهتر از اين در چنان شرايطی ممکن نبود.
خبرنگاران سبز/جامعه:
عکس‌های زير مربوط به مراسم خاکسپاری مظلومانه شهید هاله سحابی در بهشت فاطميه لواسان و در کنار مزار پدرش است.

اين تصاوير با دشواری زياد و در شرايطی که محوطه تحت کنترل صدها نيروی امنيتی قرار داشت و فضا نيز کاملا تاريک بود، گرفته شده است و از اين رو عکس گرفتن با کيفيت و کادر بهتر از اين در چنان شرايطی ممکن نبود.

آخرين تصوير، لحظات پس از خاکسپاری هاله سحابی را نشان می‌دهد که همراهان آخرين لحظه‌های او، به دور مزارش شمع گذاشته‌اند و روی مزار وی پرچم ايران را کشيده‌اند که سایت کلمه آن را منتشر کرده است.







 
 

مسعود باستانی تنها به دلیل یک دقیقه بیشتر ملاقات با خانواده اش مورد ضرب و شتم شدید آن هم در برابر دیدگان خانواده‌اش قرار گرفت.
خبرنگاران سبز/حقوق بشر:
مسعود باستانی، روزنامه نگار زندانی که در ۱۴ تيرماه ۱۳۸۸ در جريان وقايع پس از انتخابات رياست جمهوری دستگير شده بود، امروز در سالن ملاقات و به هنگام ملاقات با همسر و مادرش، در برابر چشم آنان مورد ضرب و شتم ماموران مستقر در زندان قرار گرفت.

بر اساس خبرهای رسيده به کلمه، صبح امروز پنجشنبه، که زمان ملاقات زندانيان رجايی شهر با خانواده‌هايشان است، در اواخر زمان ملاقات فقط به دليل اينکه مسعود باستانی يک دقيقه بعد از پايان زمان ملاقات مشغول خداحافظی با مادرش بود، مورد حمله ماموران زندان رجايی‌شهر قرار گرفت و ماموران او را هل دادند و سرش را به ديوار کوبيدند.

اين اقدام موجب نگرانی شديد خانواده وی و ديگر خانواده‌های زندانيان سياسی اين زندان شد به طوری که مادر باستانی در سالن ملاقات بيهوش و مهسا امرآبادی، همسرش، نيز دچار فشار شديد عصبی و افت فشار خون شد.

خانواده‌های زندانيان سياسی رجايی شهر با مشاهده حمله ماموران به باستانی، با کوبيدن پياپی مشت‌های خود به شيشه‌های سالن ملاقات، به اين اتفاق اعتراض کردند.

 
 

در يک محفل مهم سياسی گفته شده که مناسبات ميان خامنه ای و احمدی نژاد همچنان تيره است و حتی در روزهای اخير تيره تر نيز شده است. دليل ظهور يکباره خامنه‌ای در دانشگاه امام حسين سپاه را در همين تيرگی روابط و چاره انديشی های خامنه ای برای آماده سازی سپاه برای حذف احمدی نژاد جستجو کنيد. از طرف ديگر، احمدی نژاد خود را برنده برخوردهای کنونی می داند و گزارش هائی نيز بعنوان نظر سنجی دراختيارش قرار گرفته که در آن بر توجه بيشتر مردم نسبت به مشائی تاکيد شده است. در همين گزارش ها آمده که "ايستادگی او در مقابل علی خامنه ای و روحانيون موجب بالارفتن اعتبار وی در ميان مردم شده است."
خبرنگاران سبز/ سیاست:
گرچه رسانه‌های حکومتی کوشیده‌اند حرارت رسانه‌ای اختلافات میان علی‌خامنه‌ای و احمدی‌نژاد و تیم‌های وابسته‌اشان را کمتر کنند اما خبرهای غیررسمی گویای داستان دیگری است.  یکی از این خبرها غیبت چند روزه مشایی در محل کار و غیبت دو روزه احمدی‌نژاد از پاستور است. ظاهرا این غیبت‌ها در اعتراض به دستگیری حدود پنجاه نفر از نزدیکان مشایی و نیز بازجویی از آن‌ها  و البته اظهارات نمازی امام جمعه کاشان و عضو مجلس خبرگان مبنی بر دستور جدی علی خامنه‌ای مبنی بر برخورد محکم با گروه عملیاتی مشایی است. وبگاه پیک‌نت در همین زمینه گزارشی دارد  که در زیر می‌آید.

کسی بدرستی نمی داند پشت صحنه و بويژه در بيت رهبری، بار ديگر چه گذشته که احمدی نژاد، بار ديگر ستاد رياست جمهوری را ترک کرده است. در جلسه روز دوشنبه هيات دولت شرکت نکرد و کنفرانس خبری هفتگی خود را هم لغو کرد.

همزمان با او، رحيم مشائی نيز از روز دوشنبه گذشته در ستاد رياست جمهوری ديده نشده است.

از اطرافيان او ۵۰ نفر دستگير شده اند و شايع است که مشائی را نيز برای بازجوئی احضار کرده اند، اما بازداشت نکرده اند. از جمله دلائل قهر دوباره احمدی نژاد و نرفتن به ستاد رياست جمهوری اين دستگيری ها و بازجوئی از رحيم مشائی می تواند باشد و ظاهرا در واکنش به همين قهر دوباره است که سردار صفار هرندی مشاور فرهنگی (!) فرمانده کل سپاه اعلام کرد که نتيجه بازجوئی ها بصورت گزارش دراختيار احمدی نژاد قرار گرفته است.

درعين حال، کشاکش بر سر وزارت نفت همچنان ادامه دارد و احمدی نژاد حاضر نيست وزير نفت تعيين کند. می خواهد خودش بعنوان سرپرست اين وزارتخانه بماند. طرح ادغام ۳  وزارتخانه ها را نيز دنبال می کند و نظر مجلس و شورای نگهبان را قبول نکرده است.

در يک محفل مهم سياسی گفته شده که مناسبات ميان خامنه ای و احمدی نژاد همچنان تيره است و حتی در روزهای اخير تيره تر نيز شده است. دليل ظهور يکباره خامنه‌ای در دانشگاه امام حسين سپاه را در همين تيرگی روابط و چاره انديشی های خامنه ای برای آماده سازی سپاه برای حذف احمدی نژاد جستجو کنيد. از طرف ديگر، احمدی نژاد خود را برنده برخوردهای کنونی می داند و گزارش هائی نيز بعنوان نظر سنجی دراختيارش قرار گرفته که در آن بر توجه بيشتر مردم نسبت به مشائی تاکيد شده است. در همين گزارش ها آمده که "ايستادگی او در مقابل علی خامنه ای و روحانيون موجب بالارفتن اعتبار وی در ميان مردم شده است."

همچنين گفته می شود: "احمدی نژاد به نزديکترين يارانش گفته که بيت رهبری و شخص آقا، نظام در جمع بندی کلی به حذف من رسيده اند و به چند دليل فعلا نمی خواهند آن را کليد بزنند. شايد بعد از خرداد چالش بزرگی در پيش باشد و به همين دليل بايد آماده باشيم. او در باره باهنر و علی لاريجانی و اين طيف از مخالفانش گفته:  اينها از من باج می خواهند و چون نمی دهم، مشغول سازماندهی ذهنی آقا هستند. از طرف ديگر هم به من پيام ميدهند که حاضرند معامله کنند. سهم می خواهند و گفته اند که اگر ندهی مجوز حذفت را از آقا می گيريم و قالی باف را جايت می گذاريم. بلوف می زنند. هم خودشان و هم آقا ميدانند که برخورد حذفی با من، به معنای باخت همه شان است، زيرا به نفع موسوی تمام می شود."

از طرف ديگر گفته می شود که خامنه ای  از طرح همآهنگی قوه قضائيه و مجلس برای افشاگری و برخورد قانونی با دولت حمايت کرده است. (+)

 
 


 
 

خبرنگاران سبز/ جامعه: 
روز گذشته فارس‏نیوز در خبری کوتاه خبر ایست قلبی مهندس هاشم صباغيان (وزیر کشور دولت موقت مهندس بازرگان و از اعضای ارشد شورای فعالان ملی-مذهبی) را منتشر کرد.

این خبر بر همان اساس در رسانه‏های دیگر نیز منتشر شد. امروز اما خبرگزاری مهر در خبری دیگر مدعی درگذشت مهندس صباغیان شد که ایجاد کننده موج جدید خبری در باره فوت ایشان شد. اکنون اما این خبر تکذیب شده است.

 
 

سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا، با اشاره به گزارشهای رسانه ها مبنی بر دخيل بودن ماموران امنيتی جمهوری اسلامی ايران در مرگ هاله سحابی، خواستار روشن شدن ابعاد اين ماجرا شد.
خبرنگاران سبز/ایران در جهان:
آمريکا روز چهارشنبه خواستار تحقيق دولت ايران درباره جزئيات مرگ هاله سحابی شد.به گزارش راديو فردا، مارک تونر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا، با اشاره به گزارشهای رسانه ها مبنی بر دخيل بودن ماموران امنيتی جمهوری اسلامی ايران در مرگ هاله سحابی، خواستار روشن شدن ابعاد اين ماجرا شد.

همچنین روز چهارشنبه سازمان گزارشگران بدون مرز نیز با انتشار اطلاعيه ای مراتب تسليت خود را بابت دو مصيبت وارده به خانواده سحابی ابراز داشت. در اين بيانيه اين سازمان ضمن اشاره به درگيری نيروهای امنيتی با حاضرين، ضمن مسئول دانستن مقامات حکومت ايران خواهان روشن شدن جزئيات مرگ خانم سحابی و محاکمه مظنونان به قتل ايشان شد و از رفتار حکومت که نه تنها سعی در جلوگيری فعايت فعالين، بلکه سعی در زدودن آنها از ذهن جامعه دارد ابراز انزجار کرد

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته