-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ شهریور ۱۲, جمعه

Posts from Khodnevis for 09/03/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



مشکلات فنی سایت؛ کارگران مشغولند
 


مهدی موعود: جنتی‌جان این امریکایی‌ها واسرائیلی‌ها می‌خوان منو درجا بکشند


 مهدی موعود: جنتی جان این امریکایی ها واسرائیلی ها می‌خواهد مرا درجا بکشند!


چندی پیش آقای جنتی گفت:  «من بایک واسطه بنام " میرجهانی " با مهدی موعود درارتباط هستم»


و همین چندروز پیش هم آقای ذولنور گفت : «صهونیست ها مراقب ظهورامام دوازدهم شیعیان هستند وقصددارند به محض مشاهده اورا بکشند»


احمدی  نژاد هم گفت : «آمریکایی‌ها می‌دانستند که مهدی موعود قراربوده از عراق ظهورکند وبهمین دلیل به عراق حمله کردند".»


اگر این سه خبر رادرکنارهم بگذاریم چنین می‌توانیم نتیجه بگیریم که آقای مهدی موعود که درعراق است توسط یک واسط به نام میرجهانی به آقای جنتی خبرداده که صهیونیست‌ها می‌خواهند اورا بکشند و آقای جنتی هم این نامه را برای آقای ذولنور ( نماینده آقای خامنه ای ) فرستاده تا ایشان بگونه ای سربسته این خبررابه گوش طرفداران مهدی موعود برساند.....


من داشتم فکر می‌کردم  نامه هشدار دهنده‌ای‌ که آقای مهدی موعود به آقای جنتی  چطورنامه‌ای می‌تواند باشد؟


واینجوری شد......


از مهدی موعود  به آقای جنتی رئیس مادام العمرشورای نگهبان..


جنتی جان به دادم برس _ این امریکایی ها واسرائیلی ها دربه دردنبال من می گردند و می خواهند مرا به محض دیدن بکشند _ من خیلی می ترسم _ مدتی که هی از این چاه به اون چاه می‌روم ولی این نامردا مثل اینکه آدرس همه چاه‌ها را پیدا کرده‌اند _ البته نمی‌دانم چطوری ولی مدتی است آقای میرجهانی گم شده ومن فکر می‌کنم امریکایی ها اونو دستگیرکرده و به امریکا برده اند و در زیرفشار آدرس همه چاه‌های مسکونی مرا به دست آورده‌اند...


جنتی جان _ دستم به دامنت آخه من با این  لشگر۳۱۳ نفره که  همگی  هم سن  و سال تو هستند و اسلحه شون هم  شمشیر و سپره چطوری می‌توانم با این نیروهای امریکایی _صهیونیستی  که مجهز به این همه سلاح سبک وسنگین هستند بجنگم؟


جنتی جان _ من از تو خواهش می‌کنم به دفتر مقام رهبری نامه بنویسی و موقعیت منو قرمز اعلام کنی  تا ایشان هم از جان برکفان پایگاه خاتم‌الانبیا بخواهد پروژه اتصال چاه سامره _ جمکران رابه دست بگیره وهرچی زودتر تونلی  بین این دوچاه بزنه تا من بتونم از چاه سامره با این ۳۱۳ نفر پیروپاتال به چاه جمکران اسباب‌کشی کنم


جنتی جان _ جون من واین بچه ها درخطراست‌ها...... هرچی زودتر اینکار را بکنی بهتره تا اون موقع هم من با نسخه های بدلی خودم این صهیونیست‌ها وامریکایی‌ها را گول می‌زنم تا منو نشناسن..


قربانت مهدی موعود..... چاه گمنام....... شهریور ۸۹


 


 


من فردا در خیابان‌های تهران سبز می‌شوم...

نمی‌دونم فردا سبز ها میان یا نه؟! نمی‌‌دونم بعد از یک سال و خورده‌ای که از انتخابات می‌گذره می‌تونیم بازم یه خودی نشون بدیم که دیگه کسی نتونه به ناموس جنبش سبز که امثال شیوا نظر آهاری و زهرا رهنورد و فاطمه کروبی و ... هستند بی‌احترامی کنه ؟!

نمی‌دونم می‌تونیم دوباره میرحسین موسوی رو روسفید کنیم؟!

نمی‌دونم فردا می‌تونیم دوباره برای ندا و سهراب ترانه بسازیم؟! نمی‌دونم می‌تونیم صدامون رو به گوش مصطفی تاج‌زاده تو زندان اوین برسونیم؟! مصطفی از اوین برای کودتاچیا کری می‌خونه، یعنی ما که بیرون زندانیم و در یه زندان بزرگتر به نام ایران هستیم نمی‌تونیم ازش یاد کنیم و صدامون رو به گوشش برسونیم ؟!

اصلا چرا میگم ما؟!

از دیگرون مایه نذارم...من... من می‌تونم حر جنبش سبز رو فراموش کنم؟! وای بر من اگه نخوام قدم کوچیکی برای محمد نوری‌زاد برندارم ...نوری‌زاد برای ایران رفت تو دل سیاهی حالا من خودمو بزنم کوچه علی چپ؟!

وای بر من...مگه من می تونم شیخ مهدی کروبی رو فراموش کنم و دعوتش رو لبیک نگم؟! خیلی باید نامرد باشم که تنهاش بذارم... از دستگیری و سرکوب و از کشته شدن می‌ترسم ولی با وجدانم چه کنم؟! با یاد محمد نوری‌زاد با تاجزاده با کروبی با شیوا نظر آهاری با زهرا رهنورد و اسیران سبز چه کنم؟!

نمی‌دونم فردا چی میشه ولی دوستان سبز اندیشم چه سکولار چه با دین چه بی دین چه اصلاح‌طلب و چه اصول‌گرا من فردا تو خیابونای تهران می‌بینمتون...

یا حسین...میرحسین...


 


و اما بحث شیرین کامنت!

 کامنت‌های تبلیغاتی، کامنت‌هایی که ناقض کپی‌رایت باشد، کامنت‌هایی که تهمت و اهانت به دیگران محسوب شود نباید جایی برای انتشار پیدا کند.

بر اساس همین نگاه، کامنت‌های نژادپرستانه، تبعیض‌آمیز و نفرت پراکن را نمی‌توان منتشر کرد.

اگر کامنتی به مطلب ربطی نداشت، نباید منتشرش کرد. به عبارت دیگر، از خوانندگان درخواست می‌شود که بر اساس مطلبی که خوانده‌اند کامنت بگذارند. حمله شخصی به نویسنده مطلب هم خارج از قاعده است.

از سوی دیگر، از کامنت‌گذاران خواسته می‌شود که با لحنی مناسب پیام بگذارند چون ممکن است طنز آمیز کردن بیش از حد کامنت، پیام مخاطب را دچار خدشه کند.

اما چرا گذاشتن قاعده برای کامنت اهمیت دارد؟  گذاشتن محلی برای ثبت نظر خوانندگان به این دلیل است که هر مطلب می‌تواند محل برخورد نظرها باشد و در طی همین درگیری دوستانه، می‌توان ایده‌ها را کامل‌تر کرد و نقاط ضعف مطلب یا حتی کامنت را بهتر درک کرد. اگر فضای سالم گفتگو تبدیل به محل زد و خورد غیر مسوولانه شود، نهایتش هرج و مرجی است که تندترین مخالفان هم تحملش را ندارند.

حفظ سلامت این فضا به نظر من بسیار واجب است.

اما، حفظ سلامت به معنی سانسور نیست. به هیچ وجه چنین اشتباهی نکنید. اگر بر فرض با نگاه من مشکل دارید، انتقادتان را بنویسید، نه اینکه مرا متهم کنید که از اینتلجنس سرویس و نوری‌زاده و رضا پهلوی و سارا پیلین و جان مک‌کین و نیلکلاس سارکوزی و کارلا برونی پول گرفته‌ام تا تفرقه بیاندازم! دوستی به عنوان مثال نویسنده‌ای را متهم به دست داشتن در جنایت‌های بیشماری کرده بود. این دوست که با هویتی پنهان شده، بدون ارائه سند چنین کرده بود، چقدر قابل اطمینان است؟ فکر می‌کنم می‌توانیم کمی منطقی‌تر هم باشیم.

 

چرا فاز دوم؟

 این سوال را گروهی از دوستان طرح کرده‌اند که چرا سایت وارد فاز دوم می‌شود؟ ساده‌ترن جواب این است که نمی‌خواهیم درجا بزنیم. فضای بهتری باید برای اعضا فراهم کرد. اگر امکان مشارکت بهتر و بیشتر اعضا فراهم شود، می‌توان در آینده امور سایت را به اعضا سپرد. به نظر من اداره محتوای سایت نهایتا باید بر عهده اعضای فعال باشد نه دو سه نفر بنیان‌گذار سایت. موسسین سایت نهایتا مسوول حفظ آن خواهند بود و نقش نظارتی خواهند داشت.

خودنویس سایتی مشارکتی است که آزادی بیان بر پایه قواعد رسانه‌ای را دنبال می‌کند. در مسیر رشد حتما اشتباهاتی داشته و خواهد داشت، اما ترجیح می‌دهیم با نگاهی مسوولانه این رسانه را پیش ببریم.

حالا که خودنویس ۹ ماهه می‌شود، ممنون می‌شویم نظرهای‌تان را برای‌مان بنویسید تا در فاز دوم، سایت را مشارکتی‌تر کنیم و مناسب‌تر برای اعضا. البته مشکلات فنی‌مان را داریم آرام آرام حل می‌کنیم...

-----------

 

۱-10 guidelines which we expect all participants in guardian.co.uk's community areas to abide by


 


بیانیه جمعي از دانشجویان و زندانیان سیاسی سابق در خصوص وضعيت ارژنگ داودی در زندان

  دراین بیانیه  با اشاره به دو نفر از زندانیان سیاسی که پیش‌تر به دلیل اعتصاب غذا جان خود را از دست داده‌اند، آمده است: «اکبر محمدی و ولی الله فیض مهدوی تنها دو نمونه از این دست هستند که به دلیل اعتصاب غذا و فرو رفتن در کما با سهل انگاری عمدی مسولین در بهداری زندان به قتل رسیده‌اند. در حال حاضر ارژنگ داودی با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند؛ باید صدای این زندانی مبارز و مقاوم به گوش محافل حقوق بشری و مجامع جهانی رسانیده و از طریق تریبون‌های بین المللی به رژیم هشدار داده شود که مسوليت مستقیم جان ارژنگ داودی بر عهده شخص خامنه‌ای است.»


 متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

 

همانطوریکه همگان آگاهند زندانی سیاسی ارژنگ داودی در اعتراض به پایمال شدن حقوق اولیه خود و دیگر زندانیان سیاسی به ویژه عدم مراقبتهای پزشکی مجبور گردیده است به تنها حربه زندانی در این گونه مواقع یعنی اعتصاب غذا روی آورد .

 

 هنگامی که رژیم استبدادی ولایت فقیه به هیچ اصول انسانی پایبند نیست چه راهی بجز بر گزیدن اعتصاب غذا برای زندانی باقی می‌ماند؟

 

ما دانشجویان و زندانیان سیاسی سابق به شدت نگران وضيت ارژنگ داودی در پنجاهمین روز اعتصاب غذای وی هستیم. نگرانی ما زمانی صد چندان می‌شود که به خوبی آگاهیم کمتر زندانی سیاسی که در دو دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد به دلیل اعتصاب غذا به کما فرو رفته جان سالم به در برده است. اکبر محمدی و ولی الله فیض مهدوی تنها دو نمونه از این دست هستند که به دلیل اعتصاب غذا و فرو رفتن در کما با سهل انگاری عمدی مسولین در بهداری زندان به قتل رسیده اند .در حال حاضر ارژنگ داودی با مرگ دست و پنجه نرم میکند باید صدای این زندانی مبارز و مقاوم به گوش محافل حقوق بشری و مجامع جهانی رسانیده و از طریق تریبونهای بین المللی به رژیم هشدار داده شود که مسوليت مستقیم جان ارژنگ داودی بر عهده شخص خامنه ایی میباشد.

 

 هر چند رژيم اسلامی به اعتراضات جهانی اهمیت چندانی نمیدهد ولی همانگونه که حجم گسترده اعتراضات جهانی در مورد سکینه آشتیانی رژیم را به عقب نشینی هر چند خفیف و موقت مجبور نمود" جهانی ساختن وضعيت ارژنگ داودی و رساندن صدای مظلومیت این زندانی میتواند جان وی را از داس مرگ رژیم استبدادی ولایت فقیه در این مرحله نجات دهد .

 

 جمعي ازدانشجویان و زندانیان سیاسی سابق ساکن آمريکا

 

 اسامي امضا کنندگان به ترتيب حروف الفبا:

 

۱- رضا اشرف پور

 

۲- علي افشاري

 

۳- پارسا جعفري

 

۴- فرزاد حميدي

 

۵- درويش رنجبر

 

۶- کيانوش سنجري

 

۷- رضا شاهيني

 

۸- کوروش صحتي

 

۹- اکبر عطري

 

۱۰- حميد عليزاده

 

۱۱- روزبه فراهاني پور

 

۱۲- مهرداد ماجدي

 

۱۳- رضا محمدي

 

۱۴- منوچهر محمدي

 

۱۵- امين موحدي

 

۱۶- آرش مهاجري‌نژاد


 


جشن تولد زیدآبادی در ایتالیا

 

در این مراسم «ریکاردو نوری» سخن‌گوی سازمان عفو بین الملل، «مارکو کوراتولو» و «کریستینا انونزیاتا» از روزنامه‌نگاران  ایتالیایی و «مصطفی خسروی» از اعضای سازمان دانش‌اموختگان در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران و به خصوص انچه در ۱۵ ماه گذشته بر احمد زیدابادی رفته است صحبت کردند.

 

سخنگوی سازمان عفو بین‌الملل در قسمتی از صحبت‌های خود  به وضعیت نامناسب زندانیان سیاسی در ایران پرداخت و برگزاری مراسم های این چنینی را باعث روحیه بخشیدن به زندانیان و حمایت معنوی از  آنان دانست.

 

مصطفی خسروی نیز با اشاره به سوابق فعالیت احمد زید آبادی و دستگیری های وی در سال های ۱۳۷۹ و ۱۳۸۲ و ۱۳۸۸ زیدآبادی را مبارز آزادی خواهی دانست که هیچگاه در مقابل خواست حاکمان از خود انعطاف نشان نداده و حاضر نشده تا  اعتقادات و اندیشه های خود را فدای مصالح شخصی نماید.

 

در پایان این گردهم‌آیی پیامی نیز از جمعی از فعالان سیاسی و حقوق بشر و روزنامه‌نگاران خطاب به زیدآبادی صادر شد. در این پیام آمده است: «۴۴۳ روز است دیواری به بلندای جهالت حاکمان این دیار ما از دیدار تو فرزند خلف ایران، محروم ساخته. ماه‌هاست که جلادان بشریت در بند آزادگی و شرافت شریف‌ترین اهل قلم گرفتار گشته‌اند، می‌پندارند که می‌شود بزرگ مردی چون تو را به بند کشید، و زهی خیال باطل که اوازه مقاومت تو از درون همان دیوارهای نمور کابوسی گشته، بر روح و جان انان که هراسناک سبز ترین طلوع خورشیدند. پایداری و شجاعت تو و یاران هم رزمت را می‌ستاییم و بی‌صبرانه بازگشت تو به اغوش گرم خانواده‌ات را انتظار می‌کشیم.»

 

گفتنی است احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار و دبیرکل دربند سازمان دانش‌آموختگان ایران (ادوارتحکیم وحدت)، در تاریخ ۲۳ خرداد ماه در اولین موج  بازداشت‌های بعد از انتخابات، دستگیر و به بند «۲ الف» زندان اوین منتقل شد. وی بعد از نزدیک به دو ماه با همسر خود ملاقات کرد که در این دیدار، وی به همسرش گفت ۱۷ روز اول بازداشت را در جایی شبیه به قبر زندانی بوده است.  بار دیگر بعد از روزها بی‌خبری به احمدزید آبادی در تاریخ ۹ شهریور ماه (روز تولدش) ملاقات داده شد. در این مدت برای زیدآبادی قرار وثیقه ی ۲۵۰ ملیونی صادر شده بود و در حالی که خانواده‌اش وثیقه را تامین و به دادگاه تودیع کرده بودند، به دستور دادستان از آزادی وی ممانعت به عمل آمد و  مسئولان زندان نیز از ملاقات احمد زیدآبادی با خانواده‌ی خود در زندان اوین جلوگیری کردند. پس از چند هفته بی‌خبری احمد زیدآبادی با همسر خود تماس گرفته و اعلام کرد که همچنان در سلول انفرادی به سر می‌برد.

 

زیدآبادی در دادگاه ۶ سال حبس، ۵ سال تبعید در گناباد و محرومیت مادام العمر از فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی به وی ابلاغ شد و تلاش برای کاندیداتوری عبدالله نوری در انتخابات یکی از موراد اتهامی این روزنامه‌نگار عنوان شد. حکم زیدآبادی در دادگاه تجدیدنظر نیز عینا تایید شد. زیدآبادی بهمن ماه سال گذشته به دلایلی نامشخص به زندان رجایی شهر منتقل شد. وی در این زندان، همراه با دو قاتل، در یک سلول به سر می‌برد.

 

وی از زمان بازداشت تاکنون از هرگونه مرخصی محروم بوده است. 

 

 


 


حمله به منزل کروبی، در سایه حمایت نیروی انتظامی

این حملات پس از آن اتفاق افتاد که فاطمه کروبی، همسر مهدی کروبی، روز سه‌شنبه نامه‌ای سرگشاده خطاب به ایت‌الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، منتشر کرد و تجمع کنندگان را با مزدوران مقایسه کرده بود.

فاطمه کروبی در نامه خود نوشته بود:« اختلاف همسرم با جنابعالی در مسائلی که همگان بر آن واقفند چه ارتباطی با حق زیستن خانواده ما دارد؟»

 

پس از انتشار این نامه، شب گذشته، عده‌ای از بسیجیان با تجمع در مقابل منزل مهدی کروبی، اقدام به سر دادن شعار علیه وی کردند. منابع نزدیک به کروبی این تجمع را «اقدامی هماهنگ و از قبل برنامه ریزی شده» نامیدند و هدف آن را جلوگیری از حضور کروبی در تجمع روز قدس دانستند.

 

گزارش‌ها حاکی از آن است که این افراد به سلاح‌های سرد و گرم مجهز بودند و اقدام به ایجاد رعب و وحشت در منطقه و مزاحمت برای عبور و مرور مردم کردند. تجمع‌کنندگان که وابسته به قرارگاه «شهید محلاتی» بودند، با سر دادن شعارهایی همچون «وای ا اگر خامنه ای حکم جهادم دهد»، «امریکا- کروبی- پیوندتان مبارک»، «کروبی بی‌سواد، عامل دست موساد» و پرتاب سنگ و اشیا مختلف به سمت ساختمان مسکونی، به منزل کروبی خسارت‌هایی وارد کردند.

 

همچنین برخی گزارش‌های غیررسمی حاکی از آن است که این افراد با سردادن شعارهایی بر علیه مهدی کروبی و در حمایت از رهبری اقدام به پرتاب سنگ و پاشیدن رنگ بر روی ساختمان محل سکونت مهدی کروبی کردند. اقدام این افراد موجب وارد آمدن خسارت‌های  به ساختمان شد. این افراد  علاوه بر شکستن شیشه‌های ساختمان اقدام به پاشیدن رنگ و دزدیدن دوربین های امنیتی ساختمان نمودند. همچنین عده‌ای از این افراد موفق به ورود به منزل کروبی شدند و در آن جا اقدام به خراب‌کاری کردند.

 

یکی از منابع نزدیک به کروبی اعلام کرده است که در این مدت، نیروی انتظامی، هیچ‌گونه اقدامی برای مقابله با تجمع‌کنندگان انجام نداده، ونهایت همکاری را با آن‌ها کرده است.

 

این تجمع، چهارمین شب پیاپی بود که اتفاق می‌افتاد. در سه شب گذشته نیز تجمعات این چنینی در مقابل منزل مهدی کروبی انجام شده بود.

 


 


اختلال در اینترنت با نزدیک شدن به روز قدس


آن‌گونه که بسیاری از کاربران اینترنت در داخل ایران گفته‌اند، در حال حاضر دسترسی به سرویس‌های خدماتی هم چون Gmail و Yahoo به کاری تقریبا غیرممکن تبدیل شده است. همچنین گزارش‌های مختلف از ایران حاکی از آن است که بیاری از فیلترشکن‌ها و VPNها نیز، غیرقابل استفاده شده‌اند.


مخالفان دولت محدودیت در دسترسی به اینترنت و افت سرعت محسوس آن را ناشی از نزدیک شدن به روز قدس و هراس دولت از اطلاع‌رسانی برای حضور مخالفان در راه‌پیمایی این روز می‌دانند. این در حالی است که مقمات دولتی تاکنون هیچ موضعی درباره این مساله اتخاذ نکرده‌اند.


البته این نخستین بار نیست که دسترسی به سایت‌های اینترنتی، در ایران با محدودیت مواجه می‌شود. پس از حوادثی که سال گذشته و به دنبال اعتراضات به نتایج انتخابات دهم ریاست جمهوری رخ داد، محدودیت‌های بسیاری برای کاربران ایرانی ایتنترنت رخ داد. علاوه بر فیلترینگ گسترده سایت‌ها و وبلاگ‌ها، سرعت دسترسی به اینترنت در بسیاری از نقاط ایران افت شدیدی را شاهد بود.


این اتفاق باعث شده بود که در بسیاری از تقاط ایران  دسترسی به اینترنت عملا ناممکن شود. اما اتفاق جدیدی که در روزهای خیر افتاده است، این است که دسترسی به فیلترشکن‌ها نیز ناممکن شده است. کارشناسان شبکه، معتقدند شرکت مخابرات، با بستن پورت‌های شبکه‌های VPN، امکان استفاده از آن‌ها را ناممکن کرده است.


این در حالی است که در یک سال و نیم گذشته، مقامات شرکت مخابرات، اختلال در شبکه اینترنت داخل کشور را، به دلیل قطع شدن فیبر نوری فجیره واقع در خلیج‌فارس اعلام کرده بودند و هرگونه قصدی در قطعی اینترنت را تکذیب کرده بودند.



 


گنجی با حمله به بنی‌صدر تنها عرض خود می‌برد

دکتر محمود دلخواسته با انتشار مجموعه مقالاتی در مورد کودتای خرداد شصت، سعی در واکاوی حوادث سال‌های اول انقلاب دارد که منجر به بر قراری استبداد دینی در کشور شد. او معتقد است که برکناری ابوالحسن بنی صدر از ریاست جمهوری یک کودتا است. این واقعیت تاریخی توسط بیشتر نیروهای سیاسی تا امروز مسکوت مانده است. نوشته حاضر پاسخی است به مقاله اخیر اکبر گنجی، نویسنده و روزنامه نگار اصلاح طلب.

آقای گنجی را واداشته که بعد از سالها همکاری فعال در مورد اولین رئیس جمهور، در اینمورد سخن بگویند.

. ولی از آنجا که هنوز قدرت و نه آزادی برایشان اصل است و بنا بر این هدف، برایشان وسیله را توجیه می‌کند، از طریق سعی در ترور شخصیت او سعی کرده‌اند که نوع دیگری از سانسور شدن را بر ایشان تحمیل کنند.

 

به نظر می‌رسد که انتشار تحقیق اینجانب، در مورد کودتای خرداد شصت، در کنار دیگر مسائل، آقای گنجی را واداشته که بعد از سال‌ها همکاری فعال در مورد سانسور اولین رئیس جمهور، در اینمورد سخن بگویند.

 ولی از آنجا که هنوز قدرت و نه آزادی برای‌شان اصل است و بنا بر این هدف، برایشان وسیله را توجیه می‌کند، از طریق سعی در ترور شخصیت او سعی کرده‌اند که نوع دیگری از سانسور شدن را بر ایشان تحمیل کنند. توضیح اینکه ترور را در فرم تحقیقی ناشیانه ولی هدفدار ادامه داده‌اند:

(+)

نمی‌شود گفت که ایشان تنها از روشهای تحقیق است که اطلاع ندارند و فکر می‌کنند که اگر این نقل قول را بغل آن یکی بگذارند و فلان نتیجه را بگیرند، از ایشان پژوهش‌گر استخراج می‌شود.

اینهم درست است که ایشان برای مثال، در نقد شریعتی  (همانگونه که قبلا در تحقیق خود نشان داده‌ام):

(+) (+)

به روش جعل دست زده بودند تا نتیجه دلخواه خود را بگیرند.  ولی در نقد بنی صدر، ایشان روش جعل را با روش دیگری دنبال کرده‌اند و آن اینکه در نقاط کلیدی، راست را گفته‌اند ولی تنها نیمه‌ای از آن که بکار ایشان می‌آید و نیم دیگر را سانسور کرده‌اند تا دوباره نتیجه دلخواه خود را بگیرند. 

برای مثال، ایشان بدرستی از آقای مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق، نقل قول می‌کنند، که گفته‌اند که که اکثرهم لایعقلون.  ولی نمی‌گویند که بنی‌صدر در پاسخ به آقای رجوی گفته که شما اصلا معنای آیه را نفهمیده‌اید و این آیه در مورد کفاری آمده است که به جنگ با محمد بر خواسته بودند و خداوند در مقام بخشش به محمد می‌گوید که آنها نمی‌فهمند و اصلا حکمی کلی نبوده و نیست.

بعد ایشان می‌گویند که بنی‌صدر با وجود این باور بدنبال رجوی رفت و با خط درشت از بنی‌صدر به درستی نقل قول می‌کنند که: «اگر چه شما به سراغ من آمدید ولی اگر نمی‌آمدید، من سراغ شما می‌آمدم».  البته ایشان اصلا لازم نمی‌بینند که به خواننده بگویند که به چه علت بنی‌صدر این سخن را به آقای رجوی گفته است ( وقتی که هدف قدرت شد، البته فریب دادن مردم از طریق تزریق اطلاعات ناقص، واجب می‌شود). نمی‌گویند که بنی‌صدر به رجوی گفت که من به خمینی صد در صد اعتماد داشتم و اینگونه از آب در آمد، ولی به شما صد در صد بی‌اعتمادم. ولی شما را به ابتلا دعوت می‌کنم، یا تغییر می‌کنید و به خدمت کشورتان در می‌آیید، یا از ابتلا شکست خورده بیرون می‌آیید، و مردم از دست شما خلاص خواهند شد. 

خواننده می‌تواند ببیند که ایشان سانسور را دقیقا در جایی انجام داده، تا  نتیجه‌ای که ایشان می‌خواهند بگیرند از اعتبار ساقط نشود و با عرضه کردن کانتکست سخن، انتقاد ایشان بی‌جا نشود.

یا اینکه اصرار دارند این را به بنی صدر بچسبانند که بنی صدر می‌دانسته که انفجار محل حزب جمهوری اسلامی، کار مجاهدین است و نظر بنی صدر را که می‌گوید که انفجار حزب، کار سپاه بوده و در نتیجه خود رژیم، «مقدمات کاذبی» از بنی صدر می‌داند و هیچ لازم نمی‌بیند که توضیح دهد که دلایل ایشان که بنی صدر کذب گفته چیست.  آیا ایشان واقعا نمی‌دانند که آقای رفسنجانی از دلایل اعدام مهدی هاشمی را دست داشتن ایشان در انفجار حزب جمهوری دانسته‌اند؟ آیا ایشان و تحقیق گران‌شان واقعا نمی‌دانند که حزب توده هم یکی از اتهاماتش همین بود؟ ایشان و بچه‌هایی که برای ایشان تحقیق انجام می‌دهند نمی‌توانند از اینها بی اطلاع باشند. با وجود این، با دروغ گفتن خود بنی‌صدر را به دروغگو بودن متهم می‌کند.

و بسیار دیگر نقل قول‌ها و نتیجه گیری‌ها نیز به همین روش انجام شده که حرف درستی را نقل کرده ولی فقظ نیمی از آن را، که البته بدترین نوع دروغ‌ها می‌باشد. این روش نقل و «تحقیق» من را به یاد روحانیون ضد شریعتی می‌اندازد که از او نقل کرده بودند که: «حکومت ابوبکر و عمر عادلانه‌ترین حکومت‌های تاریخ بودند» و نتیجه گرفته بودند که شریعتی سنی می‌باشد ( انگار که سنی بودن گناه کبیره‌ای می‌باشد!). البته نقل قول صحیح بود و شریعتی چنین حرفی را زده بود، ولی مانند روش تحقیق آقای گنجی، نقل قول را دقیقا از حذفی شروع کرده بودند که به عبارت شریعتی معنی می‌داد و آن اینکه شریعتی گفته بود: «اگر حکومت علی نبود...»

متاسفانه آقای گنجی با اندیشه راهنمای قدرت‌مدار خود، بی‌اخلاقی بر بی اخلاقی می‌افزایند. البته باید گفت که همین که ایشان مجبور شده‌اند سانسور را بشکنند، اتفاق مبارکی می‌باشد و این از آنجا می‌باشد در کنار این اطلاعات دروغ، مجبور شده‌اند که حقیقت‌هایی را که بیش از سی سال در مورد اولین رئیس جمهور، به همراه دیگران سانسور کرده بودند، بیان کنند. از جمله اینکه بنی‌صدر هیچ حقی بخود نمی‌داده است که در مورد پوشش و یا باور همسر و دخترانش تصمیم بگیرد. آزادی آنها را در نوع پوشش و باور ارج می‌نهاد و حتی تحت عنوان مصلحت سیاسی، روا ندید که از آنها بخواهد پوششی را در بر کنند که به آن باور ندارند.

البته علت اینکه آقای گنجی لازم می‌بیند که اینگونه به ترور شخصیت دست بزنند و بطور همزمان مجاهدین خلق، بنی‌صدر را متهم می‌کنند که دست در دست رژیم دارد و با آنها ساخت و پاخت و اصول‌گرایان که به گونه‌ای سیستماتیک به بنی‌صدر می‌تازند، نشان از آن دارند که اینها همه، فهمیده‌اند که جو در حال تغییر است. و این واقعیت که  کم کم جنبش، از درون رژیم خارج می‌شود و به طرفی حرکت می‌کند که در آن جهت، سخنگوی طبیعی خود، که بیانگر وجدان تاریخی ایرانیان می‌باشد، را بیابد.  البته این خود نکته ای مبارک می‌باشد. البته آقای گنجی و رجا نیوز و مجاهدین و شریعتمداری و...و می‌توانند که این روش را تا می‌توانند ادامه دهند، ولی علائم روز افزون موجود به اهل فن می‌گوید که با این کارها تنها عرض خود می‌برند و زحمت ما می‌دارند.

محمود دلخواسته


 


بیانیه دیده‌بان حقوق‌بشر برای شیوا نظرآهاری

 

در این بیانیه که روز چهارشنبه، دهم شهریور در وبسایت رسمی  دیدبان حقوق بشر منتشر شده است، این سازمان از قوه قضائیه ایران خواسته است تا مراتب عدل و انصاف را در محاکمه شیوا نظر آهاری رعایت کند و در این زمینه به امکان دسترسی کامل نظر‌آهاری به وکیل، اختصاص دادن زمان مناسب به متهم برای آماده‌سازی دفاعیات و دادن امکان دفاع به خانم نظر‌آهاری در مقابل اتهامات وارده اعلام شده است.

 

این سازمان مدافع حقوق بشر که مقرش در نیویورک است، همچنین اعلام کرده است که زندانی کردن شیوا نظر‌آهاری پیش از محاکمه رسمی مصداق نقض قانون اساسی جمهوری اسلامی و قوانین بین‌المللی است و از قوه قضائیه خواسته است تا شیوا نظر آهاری را از زندان آزاد کنند

 

گفتنی است شیوا نظرآهاری دبیر کمیته گزارش‌گران حقوق‌بشر، روز ۲۹ آذر و هنگامی که برای شرکت در مراسم تشییع آیت‌الله منتظری عازم قم بود، بازداشت شد. وی  از آن زمان تاکنون در بازداشت به سر می‌برد. بهمن ماه سال گذشته، عباس جعفری دولت آبادی – دادستان تهران -  در دیدار با خانواده نظرآهاری گفته بود:«بنابر گزارش کارشناسان پرونده، سایت کمیته گزارشگران حقوق بشر وابسته به منافقین [سازمان مجاهدین خلق] است و هرگونه همکاری با [این] سایت جرم محسوب می‌شود».

 

این اتهام توسط برخی از رسانه‌های نزدیک به اصول‌گرایان – از جمله روزنامه کیهان و سایت رجانیوز – نیز بارها تکرار شده است. این در حالی است که شیوا نظرآهاری و دیگر اعضای کمیته گزارشگران حقوق‌بشر، قویا چنین رابطه‌ای را انکار کرده‌اند و حتی نامه‌ای نیز از درون زندان در این باره منتشر کردند.

 

نظرآهاری به غیر از اتهام محاربه، به «تشویش اذهان عمومی از طریق نوشتن در وبسایت کمیته گزارشگران حقوق بشر و سایر وب سایت‌ها» و «اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در اعتراضات ضد دولتی ۱۳ آبان و ۱۶ آذر ۱۳۸۸» متهم شده است.

 

وی همچنین در نخستین روزهای پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری – بیست و چهارم خردادماه – نیز در محل کار خود بازداشت و پس از تفتیش منزل، به زندان اوین منتقل شد. نظرآهاری روز اول مهر با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی به طور موقت از زندان آزاد شده بود. 

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته