-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 09/01/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



باراک اوباما در جریان سخنرانی اش با مردم آمریکا در مورد استراتژی عراق، خروج سربازان آمریکایی از عراق را اعلام می کند که از قدم های مهمی است که او در برنامه اش اعلام کرده بود. اما توجه او بر مسائل گسترده تری خواهد بود.

این هفته و مسئله عراق برای آقای اوباما یادآور یک سال پیش است که گفت روابط با روسیه را تجدید می کند و به سراغ مسائل مهم آمریکا در منطقه یعنی عراق و افغانستان، مسئله صلح اسراییل و فلسطینی ها و مناقشه ایران خواهد رفت.

مقامات دولت آمریکا باور دارند که شانس کمی در موفقیت در این زمینه ها دارند در حالی که خاورمیانه نشان داده همواره می تواند نسبت به برنامه ریزی ها و پیش بینی ها، غیرقابل انتظار باشد.

هرقدر هم شانس پیروزی در این زمینه ها وجود داشته باشد، یک موضوع هست که در عراق، افغانستان و بخش های فلسطینی مسئله ساز است. در همه این حوزه ها، مسئله اصلی پاک کردن ایران و اسلامگرایان افراطی و تندرو است.

دولت بوش در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کرد چرا که به این نتیجه رسیده بود که نباید اجازه داد امنیت آمریکا به خاطر یک ترکیب خطرناک به هم بریزد. ترکیب افراطی ها با یک نظام سرکش که در حال دستیابی به سلاح های کشتار جمعی بود. از آن زمان مسئله تهدیدها علیه امنیت آمریکا سمت و سوی دیگری گرفته است. القاعده در حال حاضر خطرناک است نه به خاطر این که از حمایت یک نظام برخوردار است، که به این دلیل که به گروه های مختلف تقسیم شده و به طور مخفی در پاکستان، افغانستان، یمن و سومالی که دولت های ضعیف و نامطمئن سرکار هستند، فعالیت می کند.

در حال حاضر، مسئله یک نظام خطرناک دیگر مطرح است که تلاش دارد به سلاح کشتار جمعی مجهز شود. اما مشکل از عراق نیست و در کشور همسایه، یعنی ایران است. حاکمان تندرویی که در ایران با حزب الله لبنان و تندروهای حماس در غزه دوستی دارند.

تلاش های سیاست خارجی آمریکا در سال آخر دولت بوش و دو سال دولت اوباما، نشان از تغییرات در واقعیت های جدید در منطقه دارد. تلاش برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق، در ظاهر کاهش حضور نظامی آمریکا در منطقه و کمک به دولت سکولار و باثباتی است که بتواند با نیروهای غیردموکراتیک و تندرو مقابله کند. تلاش برای افزایش نیروها در افغانستان هم برای مقابله با نیروهای شورشی و رسیدن به اهدافی مشابه عراق است تا دولت همسو با غرب در افغانستان بتواند وظایف خود را خوب انجام دهد.

شروع دوباره گفت وگوهای مستقیم میان اسراییل و فلسطینی ها که با میزبانی آقای اوباما از بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل و محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان فلسطینی شروع می شود، تلاشی است برای نجات سرزمین های فلسطینی از لغزیدن به سمت تندروی که به ویژه منطقه بدون دولت آن را هدف گرفته است.

و دست آخر، تلاش دولت آمریکا برای افزایش فشارها بر ایران که با قطعنامه چهارم تحریم های شورای امنیت شروع شد تا فشار اقتصادی را بر ایران بیشتر کند و این فشارها برای عقب کشیدن جمهوری اسلامی از راه هسته ای، موثر واقع شود.

اما هرگونه حرکت مستقیم در سیاست های منطقه وابسته به ایران است. در عراق باید تلاش های تهران عقب نشانده شده و دولت ائتلافی تشکیل شود. مقابله با تندروها در افغانستان هم بستگی با همسایه غربی این کشور، یعنی ایران دارد.

مسئله فلسطینی ها و اسراییل هم باید تمرکز نه فقط بر روی رسیدن به صلح، که حل مشکل سیاسی همسویی دولت های عربی برای مقابله با خطر اتمی ایران باشد. موفقیت در این سیاست کمک می کند تا حتی نفوذ ایران بر روی حماس که مخالفت دولت محمود عباس است، بی اثر شود.

البته این امکان هم هست که همه چیز به هم بریزد. با خروج نیروهای آمریکایی از عراق، دولت ضعیف و چند پاره عراق به دام ایرانی های دردسر ساز می افتد. هرگونه مذاکرات اسراییل و فلسطینی ها در صورت استمرار شهرک سازی معلق می شود و تندروهای حزب الله لبنان و حماس را جری می کند.

پس در بازبینی سیاست خارجی اوباما، همانقدر که فرصت هست، دردسر هم هست. خبر خوب این است که او در حوزه ای فعالیت می کند که هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در آن همراه و هم پایه هستند.

* از: جرالد اف سیب (Gerald F. Seib) / در: وال استریت جورنال

شرح عکس: همکاری نیروهای آمریکایی و نیروهای امنیتی محلی در عراق، عکس از کوربیس.


 


تهران - ایران در آخرین تلاش خود برای رویارویی با اثرات تحریم ها، دارایی خود را از بانک های اروپایی بیرون می آورد. این اقدام بخشی از پاسخی است که مقامات ایرانی آن را «جنگ اقتصادیِ» ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی در برابر ایران می نامند.

خبرگزاری نیمه رسمی فارس روز شنبه اعلام کرد که به گفته رییس کل بانک مرکزی ایران، محمود بهمنی، این سازمان پیش تر فهرستی از ذخایر بانکی خود در اروپا اعلام کرده بود و اکنون (مطابق این فهرست) انتقال دارایی داده است.

آقای بهمنی در همایش بانکداری اسلامی در روز شنبه گفت: «امروز کشور در حال تجربه یک جنگ تمام عیار اقتصادی است و ما باید برای چنین شرایطی آماگی کامل داشته باشیم.»

این ماه رییس یکی از بزرگ ترین بانک های ایران، بانک صادرات در بخش نظرات وب سایت بانک گفت: «۴۳۲ میلیون دلار از دارایی های اروپا به وسیله کشورهایی که آن را در اختیار گرفته اند مسدود شده است.» بانک صادرات به خاطر فعالیت های مشکوکش در رساندن نقدینگی به برنامه های اتمی ایران، یکی از چندین بانک ایرانی است که در فهرست تحریم های ایالات متحده قرار گرفته است.

دور چهارم تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد با محدودیت های جداگانه ای توسط ایالات متحده و اتحادیه اروپا تشدید شده است، و این امر داد و ستد بین المللی را بیش از پیش برای ایران دشوار ساخته است. در هفته های اخیر کره جنوبی و ژاپن، شرکای عمده بازرگانی ایران نیز برای همسویی با تحریم ایران قدم پیش نهادند.

بانک هایی که به داد و ستد با بانک های ایران بپردازند با مجازات های شدید روبرو می شوند. این ماه(آگوست) وزارت دادگستری امریکا بانک «بارکلیز» را به خاطر داد و ستد با کشورهای تحت تحریم امریکا، از جمله ایران، به مبلغ ۲۹۸ میلیون دلار جریمه کرد. تحلیلگران می گویند وقتی منابع سنتی داد و ستد ایران درهای خود را به روی این کشور می بندند، جمهوری اسلامی وادار به پیدا کردن جایگزین در میان کشورهای آسیایی و خاورمیانه می شود.

«آنها احتمالا دارایی های خود را به بانک های دیگری در سطح جهان منتقل می کنند.» تحلیلگری که نخواست نامش فاش شود با گفتن این نکته افزود: «اجبار پیدا کردن مسیرهای بانکی دیگر، زندگی را سخت دشوار می کند ولی این به مفهوم ناممکن شدن زندگی نیست.»

با این همه شکی نیست که سال ها تحریم های بین المللی ایران باعث به وجود آمدن آمار بالای بیکاری، تورم و رکود در بخش های مهمی از اقتصاد این کشور شده است. در خلال ۱۲ ماه گذشته آمار رو به رشدی از اخراج دسته جمعی کارگران و کارمندان، عدم پرداخت حقوق و بسته شدن کارخانه ها به دلیل حجم بالای بدهی دولت گزارش شده است.

دولت محمود احمدی نژاد تمایلی به فاش کردن ارقام جاری رشد اقتصادی ندارد، با این همه منتقدان دولت می گویند کشور در سال جاری تنها ۰/۵ درصد رشد اقتصادی داشته است. مشاوری که در ارتباط با داد و ستدهای کلانی در ایران و بین الملل فعالیت می کند می گوید: «وقتی با مردم گفتگو می کنید می بینید که رنج می برند.»

ارقام رسمی، ارزش واردات ایران را در حدود ۵۵ میلیارد دلار بر آورد می کنند. ولی رقم واقعی به دلیل قاچاق و تجارت بازار سیاه می تواند بسیار بالاتر از میزان یاد شده باشد.

بسیاری از اقتصاد دانان سیاست های توسعه طلبانه آقای احمدی نژاد برای افزایش ناگهانی حجم واردات طی ۵ سال گذشته را مقصر این امر می دانند. هجوم واردات ارزان، تولید داخلی را از ارزش انداخته و آن را با پریشانی روبرو ساخته است.

پس از فراخوان آقای بهمنی برای محدود کردن واردات به «کالاهای ضروری»، هفته گذشته نمایندگان مجلس لایحه کاهش واردات غیر ضروری و تقویت تولید داخلی را با قید دو فوریت تقدیم مجلس کردند.

«کاهش مصرف کالاهای وارداتی به معنی مقابله با تحریم هاست». آقای بهمنی این ماه با گفتن این نکته تاکید کرد: «هیچ راه دیگری وجود ندارد و این تنها راه است.»

* از: ویلیام یانگ / در: نیویورک تایمز


 


سکینۀ آشتیانی را سنگسار تهدید می کند زیرا به شوهرش خیانت کرده است. چهره های سرشناس از سراسر جهان می خواهند جلوی مرگ بی رحمانۀ او را بگیرند.

«سکینۀ نازنین، محکوم شده ای که زنده در خاکت بگذارند و سنگسارت کنند! صورت زیبایت مثله می شود! چشمانت، پراز غم، با وقار؛ پیشانیت، روحت – همه آماجِ سنگ اندازان: متلاشی، خرد، لِه !» این تصویری است که همسر رئیس جمهور فرانسه کارلا برونی سارکوزی از سرنوشت سکینۀ محمدی آشتیانی، محکوم به مرگ با سنگسار، در ذهن خود ترسیم می کند.

آنچه طبق حکم دادگاه در انتظارِ زن ایرانی است در بی رحمانه بودن کمتر نظیر دارد: تا سینه در خاک قرارش می دهند و چهره اش را با پارچه می پوشانند. بعد «مردم» آنقدر سنگ به او می اندازند که بمیرد. برای اندازۀ سنگ ها هم دستور دقیقی وجود دارد: باید آنقدر بزرگ باشند که خانم آشتیانی را مجروح کنند اما نه آنقدر بزرگ که یک سنگِ تنها او را بکشد.

شکنجه قرار است یک تا دو ساعت طول بکشد تا محکوم سرانجام به دلیل زخم ها با درد وحشتناکی بمیرد. شریعت اسلام این مجازات سخت را برای مردان و زنانی مقرر کرده که رابطۀ نامشروع دارند.

فرزندان آشتیانی، پسر ۲۲ ساله اش سجاد و دختر ۱۷ ساله اش فریده، بودند که افکار عمومی را از سرنوشتی که در انتظار مادرشان است با خبر کردند. فعال حقوق بشر مینا احدی به یاد می آورد: «جوانی با صدای آهسته از ایران به من زنگ زد. وقتی برایم گفت که قرار است مادرش را سنگسار کنند بسیار هیجان زده و دستپاچه می نمود.» این فعال حقوق بشر که در آلمان زندگی می کند و از دین اسلام برگشته است سهم زیادی داشت که امروز شخصیت های مهم از سراسر جهان با زنِ محکوم به سنگسار ابراز همبستگی می کنند: از بیانکا جاگِر گرفته تا برنارد- هنری لِوی و کارلا برونی که قول حمایت همسرش، رئیس جمهورِ فرانسه سارکوزی را هم داده است.

شاید دلیل اینکه سجاد و فریده به هر وسیله ای برای زنده ماندن سکینۀ آشتیانی تلاش می کنند – و در تلاش مأیوسانۀ خود به نفوذ سیاستمداران غربی هم امید دارند که در ایران کمتر مورد توجه اند – این هم باشد که خودشان نقش فاجعه باری در سرنوشت غم انگیز مادرشان داشته اند. زیرا آنها بودند که ناخواسته سنگ اول را با کشیدن پای دستگاه قضایی به ماجرا به مادرشان پرت کردند.

نگاهی به گذشته: پدر و مادرِ سجاد و فریده زندگی زناشویی خوبی نداشتند. اگر از محمد مصطفایی وکیل آشتیانی که در این فاصله به نروژ پناه برده است در این مورد بپرسیم موکلش را زنی می داند که با او «همچون برده» رفتار شده است. به گفتۀ مصطفایی به علت قانون ضد زنِ طلاق در ایران جدایی از شوهر برای سکینه ممکن نبوده است: زیرا تنها اعتیاد مرد به مواد مخدر و خودداری از پرداخت نفقه و محکومیت به زندان به زنان امکان جدایی از شوهر را می دهد. اما مردان می توانند هر زمان که خواستند همسر خود را طلاق بدهند.

بنابراین زنِ ناراضی از زندگی زناشویی به آغوش مرد دیگری پناه می برد: ناصر که از اقوام است او را تسلی می دهد. اما شوهرِ آشتیانی نیروی انتظامی را خبر می کند. و واقعاٌ هم سکینه را در ملاقات با ناصر و مرد دیگری دستگیر می کنند. هر سه را به شلاق محکوم می کنند: ۴۰ ضربه برای ناصر، ۲۰ ضربه برای مرد دیگر و ۹۰ ضربه برای آشتیانی، زیرا وی متأهل بود. با توجه به اوضاع ایران می توان گفت حکمِ به نسبت «سبکی» بوده است.

اینکه ابتدا آشتیانی با وجود داشتن شوهر فقط به شلاق محکوم شد به این علت بوده که قضات ملاقات سکینه را با دو مرد نه بعنوان «زنا» که فقط بعنوان «رابطۀ ممنوع» دیده اند. ساده بگوییم، تفاوت در اینجاست که آیا عمل جنسی انجام شده است یا نه. سجاد ناظر شلاق خوردن مادر بود: «مقام های زندان از من پرسیدند آیا می خواهم بیرون منتظر بمانم. اما من نپذیرفتم.»

وقتی پدرش پنج سال پیش به صورت مرموزی درگذشت سجاد که آن موقع نوجوان بود بدگمان شد. به ناصر شک داشت که پدرش را کشته باشد. وی و خواهرش از نیروی انتظامی خواستند مورد را به دقت بررسی کند. بنابراین هیچ کس جز فرزندان آشتیانی که اکنون نگران جان او هستند مأموران حکومت را به جانش نینداخت.

نتیجۀ تحقیقات کابوس بود. زیرا نه فقط معلوم شد ناصر قاتل است بلکه گفته شد سکینه هم معاونت داشته است: از قرار به شوهرش داروی خواب داده بوده است. وکیل از کشور گریختۀ آشتیانی می گوید بعد ناصر شوهر سکینه را با آمپول سمی کشته است.

معمولاٌ مجازات قتل در ایران اعدام با طناب دار است. البته شرع اسلام امکان گذشت خانوادۀ قربانی را هم داده است. به دیگر سخن: اینکه آشتیانی و همدستش هنوز زنده اند به این دلیل است که اولیای دم یعنی سجاد و فریده از قصاص آنها گذشته اند و این دو از جنبۀ عمومیِ جرم به ده سال زندان محکوم شده اند.

وضع زندان بسیار بد بود، در هر سلول بیش از ۶۰ زن زندگی می کردند. شهنازغلامی که در این فاصله از فرانسه پناهندگی گرفته به یاد می آورد که چگونه همبندش آشتیانی در جریان یک بازجویی شکنجه شده است. درگفتگویی که بعدها با مجلۀ «پاری ماچ» انجام داد تعریف می کند: «صورتش را با کمربند و بعد با کابل زده بودند. کبود شده بود. خونریزی داشت، همه جایش تاول زده بود که تازه بعد از چند ماه خوب شد.»

بعد از چندین جلسۀ بازجویی دوسال پیش قضات به این «نظر» رسیدند که باید به رابطۀ بین آشتیانی و ناصر از نو رسیدگی شود: گفتند اکنون به این نتیجه رسیده اند که هر دو آن موقع، قبل از قتل در سال ۲۰۰۵، مرتکبِ «زنا» شده اند و اینکه مجازات شلاقی که آشتیانی به این سبب تحمل کرده کافی نبوده است، در نتیجه: سنگسار مجازات مناسب است.

آیا تلاش بین المللی می تواند او را نجات دهد؟ فعال حقوق بشر محمود امیری مقدم که در اسلو زندگی می کند و ایران را در دهۀ هشتاد ترک کرده است می گوید که «نشدنی نیست». وی در ادامه می گوید: «ایران کشوری است تا حدود زیاد پیشرفته. حتی مردم روستا مجازات های شرع اسلام را بی رحمانه می دانند و احساس می کنند دیگر با روزگار ما تطبیق ندارد.»

چنین می نماید که حتی آیت الله ها به این موضوع پی برده اند. در بین روحانیون در حال حاضر این بحث در گرفته است که آیا می توان سنگسار را شرعی دانست. زیرا تنها مجازات قرآنی است که اصلاً در قرآن نامی از آن برده نشده است. حامیان آن بیشتر به احادیث استناد می کنند. اینان معتقدند پیامبر در مورد روابط جنسی خارج از ازدواج گفته است: «اگر دو نفر که ازدواج نکرده اند رابطۀ جنسی داشتند باید به هر کدام صد ضربه شلاق زد و یک سال تبعیدشان کرد! اگر دو نفر ازدواج کرده باشند صد ضربه شلاق و سنگسار!» از آنجا که اکثریت قضات ایران نیز مخالف سنگسار هستند این مجازات به ندرت به اجرا در می آید. قوۀ قضایی حتی در سال ۲۰۰۸ از مجلس خواست سنگسار را از قانون جزا خارج کند. در سال های گذشته در عمل مجازات های سنگسار به مجازات شلاق یا زندان بدل شده است. فقط نشانه هایی در دست است که شش مرد و یک زن سنگسار شده اند. معلوم نیست در حال حاضر چند نفر در زندان ها به مجازات سنگسار محکوم شده اند؛ فعالان حقوق بشر این تعداد را بیش از دوازده نفر می دانند.

اکنون سکینۀ آشتیانیِ ۴۳ ساله را که اهل تبریز است فقط رهبر مذهبی آیت الله خامنه ای می تواند نجات دهد. سجاد و فریده از وی تقاضای عفو مادرشان را کرده اند. هرچه باشد بعد از این در خواست اجرای حکم به مدت دو هفته متوقف شد.

اما آشتیانی نمی تواند نفسی به راحتی بکشد زیرا حکم مرگ شکسته نشده است. سجاد که هرهفته به ملاقات مادرش در زندان می رود می گوید: «حالش بسیار بد است. بویژه از نظر روحی.» آخرین باری که سجاد به زندان رفته سکینه قرص های آرام بخش خورده بوده است: «این جابجاییِ تردید و امید خیلی به او فشار می آورد.»

مانند مورد بررسی ماجرای قتل پدرشان، فعالیت برای نجان جان مادر نیز از اختیارشان خارج شده است. زیرا مدتهاست که در خارج مسئله دیگر یک زن یا یک حکم نیست: قانونِ غیرانسانی و مجازات های بی رحمانه در ایران متهم هستند و آشتیانی نمود این اتهام شده است.

کارلا برونی به امید اینکه کار خوبی برای سکینۀ آشتیانی انجام دهد به او می نویسد: «چرا خون شما را می ریزند، چرا مادری را از بچه هایش می گیرند؟ فقط چون شما زندگی کرده اید و عشق ورزیده اید، زیرا یک زنید؟ یک زن ایرانی؟» اما حاکمان در ایران خوش ندارند که در خارج جلوی چهرۀ آنها آینه گرفته شود.

* از: آندرئا کلاودیا هوفمان / در: فوکوس


 


هفت رهبر بهایی در ایران که نزدیک به دوسال است دستگیر شده و به زندان افتادند، ماه گذشته به اتهام جاسوسی، تبلیغ و فساد فی الارض به ۲۰ سال حبس محکوم شدند.

گناه اصلی آنها، اعتقاد و گرایش دینی آنهاست که یکی از بزرگ ترین اقلیت های غیرمسلمان در ایران هستند. وکلای هفت رهبر بهایی تقاضای تجدید نظر کرده اند و با توجه به سن و سال فریبا کمال آبادی، جمال الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، مهوش ثابت، بهروز توکلی و وحید تیزفهم، مجازاتی که برای آنها صادر شده به مثابه حبس ابد است.

بیش از سه دهه است که بهاییان در ایران در سرکوب محض به سر می برند. سازمان های مدافع حقوق ادیان و اقلیت ها می گویند هیچ مدرکی مبنی بر اتهامی که دولت جمهوری اسلامی علیه این افراد اقامه کرده در دست نیست. این گروه به همراه دیگر طرفدارانشان در اسراییل، از کابوس های خطرناک روحانیون حاکم بر ایران معرفی شده اند.

در دسامبر سال ۱۹۸۵ در همین روزنامه اخبار مربوط به اعدام ۲۰۰ تن از رهروان آیین بهایی پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران منتشر شد و حالا جمهوری اسلامی رهبران آیین بهایی را هدف گرفته است. نظام اسلامی قبلا زندگی را برای بهایی ها سخت کرده بود و مشکلاتی برای استخدام و تحصیل آنها به وجود آورده بود اما حالا به قصد خفه کردن، رهبران آنها را دستگیر کرده است.

تلاش ایران برای دستیابی به بمب اتمی، خواست تهران برای حاکم کردن نوعی اسلام مرگبار و خطرناک شیعی است همانگونه که حزب الله و حماس را همین گونه تربیت کرده است و از شورشیان در عراق حمایت می کند و کمپین های مختلفی برای سرکوب مسیحیان، عرب ها، آذری ها و بلوچ ها، کردها، یهودیان، سنی ها و همجنس گرایان راه انداخته است. اما هدف غایی روحانیون حاکم بر ایران، پاکسازی بهاییان بوده است.

خیلی از سیاستمداران غربی باور دارند که با کمک جنبش مدنی ایران، می توان مسئله اتمی را حل کرد. این سیاست شکست خورده است. تهران، جنگی در چند جبهه علیه پلورالیسم دینی راه انداخته است و باید به این حرکات جواب داد. نشان دادن این مسئله که تعقیب و آزار بهاییان بدون هزینه نخواهد بود، می تواند شروع خوبی باشد.

* سرمقاله روزنامه وال استریت جورنال

شرح عکس: یکی از اماکن مقدس بهاییان در شهر حیفا، عکس از کوربیس.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته