-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبه

Latest news from Jaras for 09/01/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



جرس: بیاری خداوند و درشب های گرانقدر قدر که تقدیر انسانها و ملت هارقم می خورد و با آرزوی اینکه تقدیر ملت ما درروزهای پیش رو، آزادی و رهایی از ستم و استبداد باشد، رسانه سبز ایران از سه شنبه شب 9 شهریور 1389 (برابر با 20 ماه مبارک رمضان 1431 و 31 آگوست 2010) پخش ماهواره ای خود را آغاز کرد. ضمن تشکر از استقبال و تشویق همراهان و نیز سپاس از انتقادات دریافتی یادآوری نکات ذیل را در آغاز کار ضروری می دانیم:  

 

 

اول، رسا برپایه یک وظیفه ملی و یکی از مبانی جنبش سبز "هرشهروند یک رسانه"، توسط بخشی از همراهان جنبش درجهت عملیاتی کردن راهبرد بنیادی آگاهی بخشی شکل گرفته است . دراین مسیر رسا تمام تلاش خود را برای بارتاب دادن مطالبات مردم و پیام رهبران جنبش بکارخواهد بست. لازم به ذکر است که رسا سخنگوی جنبش سبز نیست. بعلاوه رسا خود را تنها رسانه تصویری جنبش نمی داند و امیدوار است که رسانه های دیگر سبز هم به میدان آیند و شاهد تنوع رسانه ای همچون تکثر موجود در جنبش باشیم. منشور ده ماده ای رسا راهنمای عمل ما در اداره این رسانه خواهد بود.

 

دوم، رسا با امکانات اندک و محدود ایرانی و در حد یک ساعت در روزراه اندازی شده است. اما دریافته ایم که انتظارات هموطنان از این رسانه بالاتر از توان فعلی ماست، از این رو از همین ابتدا از اینکه نمی توانیم پاسخگوی انتظارات متعالی شما باشیم عذر تقصیر داریم، اما چشم به دیده خطا پوش و همت والای شما سبزاندیشان بسته ایم، و انتظار داریم با کمک های مادی و معنوی شما این وظیفه را به وجه بهتری به انجام برسانیم. توسعه کمی و کیفی رسا مشروط به همراهی و کمک شماست و ما بعد از خدای متعال چشم به دست و دل ایرانیانی داریم که دل در گرو فردای بهتر و ایرانی آزاد، آباد و مستقل دارند . قطره های اندک کمک شما به این رسانه دریایی از اگاهی برای رهایی ایران از دام استبداد و خود کامگی می سازد و نوید رهایی می دهد.  هرچقدر بیشتر در هزینه های سنگین این رسانه تصویری بیشتر کمک کنید برنامه های رسا به لحاظ کمی افزایش و به لحاظ کیفی ارتقا خواهد یافت. کمک های مردمی

 

سوم، وب سایت رسا – رسانه سبز ایران  همزمان با اعلام موجودیت و ازابتدای راه اندازی، اقدام به پخش اینترنتی برنامه های روزانه شامل دوبخش خبری، گزارش، تفسیر، گزارش تصویری و مصاحبه با کارشناسان همراه با نماهنگهای متنوع تولید شده توسط هموطنان هنرمند نمود. در همین مدت کوتاه بسیاری از هموطنان عزیز تولیدات و نظرات خود را از طریق ایمیل ها و صفحه فیس بوک شبکه برای ما ارسال داشته اند که قطعا پشتوانه ای قوی برای تولیدات رسا خواهد بود. در چند روز اخیر نیز تیم فنی رسا امکان دانلود و مشاهده برنامه ها با اینترنت سرعت پایین را فراهم آورده است که در صفحه آرشیو برنامه ها در اختیار هموطنان عزیز، بویژه هموطنان داخل کشور قرار گرفته است.

 

چهارم، مطابق وعده ای که در بیانیه اعلام موجودیت ذکر شده بود (و با تاخیری چند روزه به دلایل فنی خارج از کنترل شبکه) اعلام می کنیم که تمامی هموطنان عزیز در ایران، خاورمیانه، اروپا و شمال آفریقا می توانند برنامه های تلویزیون رسا را در اولین قدم از روی ماهواره تل استار ۱۲Telstar 12)) مشاهده نمایند.

 

Telstar 12

Transponder 6, 15.0°W

Polarisation: Vertical

Frequency: 11527 MHz

Symbol Rate: 1630 MHz

FEC: 2/3

 

همچنین همزمان با آغاز به کار تلویزیون ماهواره ای، برنامه های این تلویزیون جهت دریافت هموطنان عزیز با سرعت های مختلف اینترنت و همچنین از طریق موبایل در وب سایت رسا در دسترس قرار خواهد گرفت.

 

قدم بعدی رسا ارائه برنامه ها بر روی سایر ماهواره ها خواهد بود که بی شک بدون حمایت مادی و معنوی هموطنان عزیز ممکن نخواهد بود.

 

لطفا ما را از پیشنهادات و انتقادات خود بهره مند فرمائید.

 

رسانه سبز ایران (رسا)

چهار شنبه شهریور 1389

 


 


جرس: برنارد والرو سخنگوی وزارت خارجه فرانسه اعلام کرد که این کشور به مقامات مسئول ایران خواهد فهماند که ناسزا گوئی های نشریه کیهان و تکرار آنها در چندین سایت اینترنتی خطاب به شخصیت های فرانسوی از جمله  کارلا برونی سرکوزی از نظر فرانسه غیر قابل قبول است.

 

پس ازفحاشی کیهان خطاب به همسررئیس جمهوری فرانسه ، رامین مهمان پرست سخنگوی وزارت خارجه درپاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران در این زمینه ، توضیح داد که " توهین به مقامات سایر کشورها مورد تایید وزارت خارجه نیست."

به گزارش رادیو فرانسه، سخنگوی وزارت خارجه که البته هیچ کوششی در محکوم کردن این فحاشی های توهین آمیز از خود نشان نداد، در عین حال به رسانه ها توصیه کرد که مسائل اخلاقی را رعایت کنند . او خطاب به مطبوعات گفت " سیاست های نادرست کشور ها را می توان نقد کرد . اما کلمات نادرست درباره مقامات آنها نباید بکار بسته شود."

واکنش های تند نسبت به خانم کارلا برونی همسر رئیس جمهوری فرانسه از آنجا آغاز شد که وی روز 23 ماه اوت در یک نامه سرگشاده اعلام کرد که کشورش سکینه محمدی آشتیانی را تنها نخواهد گذاشت.

 

خانم سارکوزی هفته گذشته در پاسخ به فراخوان هفده تن از روشنفکران و اهل قلم فرانسه و جهان با انتشارنامه ای خطاب به خانم آشتیانی درزندان تبریز، در مطبوعات فرانسه، حکم سنگسار علیه وی را "غیرانسانی" و "غیرقابل قبول" توصیف کرده و به عنوان یک زن فرانسوی با وی ابراز همدری کرده بود.

به دنبال انتشار این نامه برخی از نشریات نزدیک به حکومت و دولت در ایران با حملات قلمی شدید به خانم سارکوزی وی را "بدکاره" نامیدند که در افکار عمومی فرانسه با شگفتی رو به رو شد.

روزنامه "کیهان" چاپ تهران حتی خانم کارلا برونی را "سزاوارمرگ" دانست و شبکه خبر وابسته به دولت تهران وی را سمبل "خیانت به شوهر" توصیف کرد .

در پی اوج گیری این حملات غیرمرسوم در مطبوعات ایران ، خانم "شیرین عبادی" برنده جایزه نوبل صلح سال دو هزارو سه میلادی در گفت و گوئی با رادیو بین المللی فرانسه به عنوان یک ایرانی و برنده مدال "لژیون دو انور" نشان عالی افتخار ملت فرانسه از خانم رئیس جمهوری و ملت فرانسه پوزش خواست.
 


 


ابن سینا بر وجوب اطاعت از ولایت فقیه تأکید داشت

جرس: سرپرست دانشگاه قم تصریح کرد: اگر نگوئیم 100 درصد اعضای خبرگان این مطلب را قبول دارند، مطمئنا 99 درصد آنها این عقیده را دارند که رهبری از نظر علمی، سیاسی، تدبیر و مدیریت خیرالموجودین است.


سرپرست دانشگاه قم به دیدگاه فلسفی ابن سینا در مورد ولایت فقیه اشاره کرد و گفت: این عالم شیعه بر واجب بودن اطاعت از ولی فقیه و جانشین پیامبر تأکید داشته است.

به گزارش مهر، حجتالاسلام احمد بهشتی شامگاه دوشنبه در مراسم اختتامیه مرحله اول طرح ضیافت اندیشه که در دانشگاه قم برگزار شد به دیدگاه برخی علمای مشهور قرون گذشته در مورد ولایت فقیه اشاره کرد و افزود: ابن سینا در کتاب ارزشمند الهیات شفا به طور مفصل بحث جانشینی پیغمبر و واجب بودن اطاعت از او را مطرح کرد و حتی به این نکته اشاره کرده بود که ممکن است همه افراد اشتباه کنند اما هیچ خطای عمدی و سهوی از هیچ حجتی صورت نمیگیرد.

وی تصریح کرد: ابن سینا از دید فلسفی به مسئله ولایت پرداخت و همان نتیجهای را به دست آورد که بسیاری از علمای ما به ویژه امام خمینی(ره) بحث ولایت فقیه را پیگیری و احیا کردند.


بهشتی خاطرنشان کرد: مردم، خبرگان رهبری را انتخاب کردند برای اینکه نظارتی بر امور داشته باشند که اگر خدای ناکرده روزی اتفاق افتد که نیاز به انتخاب شخص دیگری باشد، این کار را انجام دهند.

عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به ویژگیهای رهبری گفت: امروز کسی بر مسند ولایت و زعامت نشسته که اگر ممکن است خودشان ادعای اعلمیت نداشته باشند اما اعلم هستند.

سرپرست دانشگاه قم تصریح کرد: اگر نگوئیم 100 درصد اعضای خبرگان این مطلب را قبول دارند، مطمئنا 99 درصد آنها این عقیده را دارند که مقام معظم رهبری از نظر علمی، سیاسی، تدبیر و مدیریت خیرالموجودین است.


 


فتنه ها آزمون ولايت پذيري افراد است

جرس: نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي فتنه سال گذشته را موجب واكسينه شدن انقلاب دانست و خاطرنشان كرد: به نظر من اين فتنه يك نعمت براي انقلاب ما بود و در فتنه سال گذشته نيز دو نوع مديريت اشرافي و انقلابي در برابر هم قرار گرفتند. 


به گزارش  ايرنا حميد رسايي با حضور در بخش بصيرت قرآني هجدهمين نمايشگاه قرآن تهران به تبيين ريزش ها و رويش ها در جامعه اسلامي پرداخت.
نماينده تهران در مجلس شوراي اسلامي با تبيين وقايع پس از انتخابات رياست جمهوري ادامه داد: سال گذشته ،سال 'اكبر الفتن'جمهوري اسلامي بود. پيش از اين فتنه هاي مختلفي را تجربه كرده بوديم اما در هيچ كدام از آنها ،دشمن با تابلوي خود به ميدان نمي آمد؛ اما در فتنه سال گذشته دشمن خيلي صريح به حمايت از فتنه گران داخلي پرداخت. 

رسايي با اشاره به آيه 54 سوره مائده ريزش ها و رويش ها در نظام اسلامي را داراي مستند قرآني دانست و خاطر نشان كرد: در اين آيه خداوند خطاب به ايمان آورندگان مي‌گويد كه اگر اين انسان‌هاي با سابقه خوب ريزش كردند مردم نبايد ذره‌اي به دل خود نگراني دهند چرا كه قوم ديگري جاي اين مردمان را مي‌گيرند و دين را نگه مي‌دارند و شما ديديد كه در جريان فتنه كه بسياري سكوت كردند و به سخنان مقام معظم رهبري گوش ندادند به چه سرنوشتي دچار شدند و مردم در راهپيمايي 9 دي چگونه به ميدان دفاع از انقلاب آمدند. 


وي سال 88 را سال ريزش ها و رويش هاي انقلاب دانست و افزود: تعداد خواص مردود نسبت به دوره هاي قبل بيشتر شد اما نسبت رويش هاي انقلاب در اين سال نسبت به ريزش ها بسيار بيشتر بوده است لذا از ريزش ها نبايد ترسيد.

عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس با اشاره به رشادت هاي طلحه و زبير در جبهه اسلام و سر انجام آن دو در رويارويي با اميرالمومنين (عليه السلام) افزود: طلحه و زبير به خاطر دنياطلبي در مقابل علي (عليه السلام) ايستادند اما با رفتن آنها رويش هاي تازه اي در جبهه ولايت صورت گرفت كه مالك اشتر و ميثم از جمله آنها بودند.در فتنه سال گذشته نيز دو نوع مديريت اشرافي و انقلابي در برابر هم قرار گرفتند. 

رسايي ريزش و رويش را نشانه سلامت يك انقلاب دانست و افزود: البته اگر فقط ريزش يا فقط رويش وجود داشته باشد آن جامعه، جامعه سالمي نخواهد بود. يك انقلاب بايد هم جاذبه و هم دافعه داشته باشد. انقلابي كه پايه‌هاي آن پايه‌هاي درستي باشد هم ريزش دارد و هم رويش. انقلاب ديني بدون ريزش و رويش غير ممكن است. حضور 40 ميليوني مردم در راهپيمايي 9 دي در دهه چهارم انقلاب و نيز انتخاب گزينه اي كه با صداي بلند از ارزش ها دفاع مي كند از سوي مردم خود شاهدي بر زنده بودن انقلاب ماست.
وي ادامه داد اگر فتنه سال گذشته اتفاق نمي افتاد چهره بسياري از افراد تا صد سال ديگر هم پنهان مي‌ماند. اين جريان براي ما بصيرتي را ايجاد كرد كه مي‌تواند دستاوردهاي مهمي براي ما داشته باشد. 

رسايي با بيان هشدار امامان معصوم درباره خطر انحراف خواص اظهار داشت : 11 معصوم ما توسط كساني شهيد شدند كه همگي مسلمان بودند و اين يعني اينكه دشمنان بيروني به ما لطمه نمي زنند و ما بايد تمام حواس خود را به درون معطوف كنيم و بدانيم كه دشمن به دنبال نقطه ضعف ماست. ضرباتي كه از نيرو هاي به ظاهر موجه و انقلابي به نظام وارد مي شود بسيار خطرناك تر از ضربات دشمنان خارجي است.


رسايي در ادامه گفت: همانگونه كه غيبت كبري به يكباره اتفاق نيفتاد و غيبت صغري مقدمه آن بود، ظهور هم يكباره اتفاق نخواهد افتاد بلكه ظهور صغرايي هم وجود خواهد داشت كه مقدمه ظهور كبري محسوب مي شود.
عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس، انقلاب اسلامي را دوره ظهور صغري و دوره تمرين ولايت پذيري افراد دانست و فتنه هايي از اين دست را آزموني از جانب خداوند ارزيابي كرد تا مشخص شود كه افراد از بين ولي خدا يا عده اي از خواص كدام يك را بر مي گزينند.
وي افزود: اگر جامعه از اين مرحله به سلامت گذر كند ظهور كبري اتفاق خواهد افتاد. 


عضو مجمع نمايندگان روحاني مجلس در بخش نهايي سخنان خود با هشدار نسبت به ايجاد فتنه هايي در آينده گفت: هرجا ديديد خطي در برابر ولايت فقيه درست شد و امام زماني تبليغ شد كه ولايت فقيه در آن كمرنگ است و رسانه‌هاي بيگانه هم از آن حمايت كردند، بدانيد كه اين نشانه ظهور فتنه ديگري است.

 


 


سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در آستانه روز قدس
جرس: در آستانه روز جهانی قدس، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با انتشار بیانیه ای ضمن بزرگداشت این روز، دفاع از آزادی فلسطین و شعار آزادی خواهی در داخل کشور را در یک راستا ارزیابی کرده، نسبت به ایجاد دوقطبی های ساختگي و كاذبي همچون تضاد ايرانيت/ اسلاميت، منافع ملي/ همبستگي بين المللي با ملل مظلوم و تحت استبداد و اشغال و ستم، ناسيوناليسم ايراني/ انترناسيوناليسم انساني و ... هشدار داد.



متن این بیانیه به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سازمان به شرح زیر است: 
 

بسم الله الرحمن الرحيم

روز قدس روز همبستگي با ملت مظلوم فلسطين گرامي باد 
 


پايان جنگ جهاني دوم، آغاز دوران جديدي در تاريخ جهان بود كه در كنار ويژگي هاي گوناگون آن يكي هم اين بودكه سيستم استعماري پيشين ديگر قابل دوام نبود و نظام سرمايه داري ناگزير نيازمند رابطه اي تازه با ملت هاي عقب نگه داشته شده بود، رابطه اي كه منجر به جايگزيني استعمار نو و نفوذ اقتصادي و سياسي در كشورهاي آسيايي، آفريقايي و آمريكاي لاتين شد، به ويژه آن كه آگاهي ملت ها به حقوق ملي و ضرورت حاكميت و به دست گرفتن سرنوشت خود در چارچوب آن واحد ملي از يك سو و سر برآوردن اردوگاه شرق سوسياليستي و آغاز جنگ سرد از سوي ديگر تداوم سياست هاي انضمام و اشغالگري سرزميني و سلطة استعماري كهن را ناممكن مي ساخت. به همين سبب از جمله نام هايي كه به عصر پس از جنگ داده شد عصر استعمار زدايي و كسب يا اعطا استقلال به سرزمين- ملت هايي بود كه پيش از آن ملت- سرزمين هاي بي دولت بودند. طي چند دهه پس از جنگ، ده ها كشور يكي پس از ديگري به طرق مختلف يا به وسيله فرآيند استعمار زدايي از بالا و يا از طريق جنبش هاي آزادي بخش‌، انقلابي و استقلال طلبانه از پايين در بخش اعظم جهان پا به عرصة ظهور گذاشتند و به عنوان ملت در كشورهاي مستقل نمايندگان خود را به سازمان ملل متحد اعزام كردند. 


اما درست در چنين چرخش تاريخي اي ، سرنوشت ملت- سرزمين فلسطين واژگونه رقم خورد. در عصري كه ملت ها از زير سلطه اشغالگران آزاد و به كسب استقلال و تشكيل دولت سرزميني و ملي خود نايل مي شدند، سرزمين- ملت فلسطين به زير اشغال رفت و اكنون پس از گذشت بيش از شصت سال همچنان با اشغال، تجاوز، آوارگي و درد و رنج دست به گريبان است. تاريخ شصت سال اخير ملت فلسطين،‌ دو چهره دارد: از يك سو، جنگ، تجاوز، قتل عام، شكنجه، وحشيگري،‌ تخريب مزارع و خانه هاي مردم بر سر آنان و آوارگي ميليون ها انسان در ديگر كشورهاي جهان توسط رژيم اشغال گر و صهيونيستي (اسراييل) و از سوي ديگر مقاومت و مبارزه براي باز پس گيري سرزمين و حق تعيين سرنوشت و نيل به آزادي، استقلال و عدالت توسط ملت فلسطين است. 


براستي كدام وجدان انساني و آزاد را مي توان يافت كه با چنين ملتي احساس همدردي و همبستگي نكند آن هم در برابر رژيمي كه در كنار اشغال گري ها و بيدادگري هايي كه طي جنگ ها و قتل عام هاي صبرا و شتيلا و تل زعتر دركارنامه خود دارد. يكي از تازه ترين ددمنشی هاي آن حمله به "كشتي آزادي" و كشتار فعالان مدني و حقوق بشري است كه قصد رساندن كمك هاي بشر دوستانه و غذا و دارو به زنان و كودكان و مردم تحت محاصره غزه را داشتند.
روز قدس بنا نهاده شده توسط حضرت امام(ره)، روز اعلام همدردي و همبستگي با چنين ملتي است. روز قدس نماد صف بندي در كنار مظلوم و در مقابل ظالم است. روز قدس، در مضمون، روز فرياد اعتراض آزادي، استقلال، عدالت و صلح عليه استبداد، وابستگي و اشغال، ستم و جنگ است. در اين ميان مدافعان و حاميان راستين و اصيل ملت فلسطين، تنها ملت ها، دولت ها، گروه ها و افرادي بوده و هستند كه عملاً در چنين صف بندي اي، مدافع و حامي صادق و واقعي آزادي و استقلال و عدالت و صلح باشند. 


در طول شصت سال گذشته كم نبوده و نيستند دولت هايي كه در سرزمين خود آزادي ملت هاي خويش را در زندان كرده و با تداوم حاكميت استبدادي و سركوبگر، به واقع ملت و كشور خويش را در اشغال گرفته اند و در همان حال عوامفريبانه و به گونه اي ابزاري دم از آزادي قدس و دفاع از دولت مستقل، ملي و دموكراتيك فلسطينيان مي زنند. دولتي كه خود منتخب ملت خويش نباشد و با اتكا به زور و زندان ها و شكنجه و كاربرد نيروي نظامي، پليسي و امنيتي و با اتخاذ سياست ارعاب و وحشت افكني به سلطه بر مردم خود ادامه دهد و ابتدايي ترين حقوق انساني، شهروندي و سياسي ملت خودرا پايمال كند، چگونه مي تواند مدافع و حامي ملت فلسطين يا هر ملت تحت ستم استبداد و سركوب ديگري باشد؟ و درست به اين دليل كه جوهر اصلاح طلبي و جنبش سبز ايران، آرمان آزادي و عدالت و استقلال و صلح و نفي هرگونه ستم در مناسبات انساني؛ چه درعرصه ملي و چه در عرصه بين المللي است، با ملت مظلوم، مقاوم و آزاديخواه فلسطين احساس همدردي و همبستگي مي كند. 


متأسفانه ديده مي شود كه برخي در حركتي انفعالي و واكنشي در برابر برخورد ابزاري دولت ها با مسئله فلسطين به خطا افتاده و سرنوشت ايران و غزه را نه در كنار هم در برابر يكديگر مي بينند و با سردادن شعارهايي كه حاكي از دو قطبي هاي تصنعي و كاذب در جنبش سبز است، عملاً به توهم استبداد خواسته دامن مي زنند. ما نسبت به تضادهاي ساختگي و كاذبي همچون تضاد ايرانيت- اسلاميت، منافع ملي- همبستگي بين المللي با ملل مظلوم و تحت استبداد و اشغال و ستم، ناسيوناليسم ايراني- انترناسيوناليسم انساني و ... هشدار مي دهيم. اينگونه دو قطبي سازي ها افزون بر اينكه در نظريه بي بنياد است، در عمل نيز هزينه هايي ناموجه بر ملت ايران براي نيل به آرمان هاي بزرگ و تاريخي خود تحميل كرده و آنها را از مسير سازنده و درست خويش منحرف مي كند و خواسته و يا خواسته زمينه سركوب جنبش را فراهم مي سازد. 


جنبش سبز همانگونه كه براي ملت بزرگ ايران خواهان آزادي، عدالت و دست يابي به حق تعيين سرنوشت و تشكيل دولتي دموكراتيك است، اين حقوق را براي ملت فلسطين نيز مي خواهد و در راه نيل به چنين حقوقي از آنان و همه ملت هاي هم سرنوشت حمايت مي كند، همچنانكه از آنان نيز انتظار حمايت معنوي و سياسي دارد. منطق اصلاح طلبي و جنبش سبز منطقي منسجم است و همه آنچه را براي خود مي پسندد براي ملت هاي ديگر نيز مي پسندد و بالعكس. اما اين منطق استبداد و تماميت خواهان است كه دچار تناقض لاينحل است. آنان شعار رفراندم در فلسطين را سر مي دهند اما طرح چنين شعاري را در ايران جرم مي دانند. براي زندانيان فلسطيني اشك تمساح مي ريزند اما به زندان انداختن معترضان حق طلب و آزادي خواه در ايران را حق مي دانند، انتفاضه فلسطين و مقاومت سنگ در برابر سلاح آتشين را تجليل مي كنند اما معترض آرام و مسالمت جوي ايراني را به اتهام محارب متهم و محكوم مي كنند. به راستي كدام منطق شايسته حمايت از ملت مظلوم فلسطين و محكوم كردن رژيم ظالم اسراييل است؟ درست بر پايه همان منطق آزادي خواه و عدالت طلب بود كه ملت ايران در انقلاب ضد استبدادي و اسلامي خود در سال 57 شعار مي داد "امروز ايران، فردا فلسطين" و همين منطق است كه امروز نيز حكم مي كند به جاي شعار "نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران" ، شعار "هم غزه و هم لبنان و هم ايران" سر داده و خواهان آزادي، عدالت، ‌استقلال و صلح براي ايران و همه ملت هاي تحت ستم جهان شود. 
 

سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران
89/6/9

 


 


 


مصطفی تاج زاده در تحلیل شعارهای روز قدس
جرس: در آستانه روز قدس، پاسخهای مصطفی تاج زاده به پرسشهایی در مورد شعارهای سال گذشته مردم در روز قدس پاسخ گفت و تاکید کرد که سبزها خود را همچون فلسطيني‌ها تحت محاصره جرياني مي بيند كه از دل آن برخوردهاي اوين- كهريزكي بيرون آمده است لذا روش‌هاي سركوبگر را در هر جا محكوم مي‌كنند.



 

وی در خصوص شعار " نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران که واکنشهای زیادی بهمراه داشت خاطر نشان کرد:  بين شعارهاي زيبا و مشتركي كه در روز سبز قدس سال 88 طنين افكن شد، شعار "نه غزه، نه لبنان- جانم فداي ايران" برجسته‌تر شد و مورد توجه دو گروه و دو رسانه متضاد داخلي و خارجي قرار گرفت كه هر يك از آن ها با توجه به كمبود امكانات رسانه‌اي جنبش سبز و بر مبناي انگيزه‌هاي متفاوت، استفاده خاص خود را از آن شعار نمودند كه در اغلب موارد بر خلاف خواست شعاردهندگان بود. به نظر من طرح آن شعار از يك جنبه به دليل نوعي واكنشي بودن آن در برابر سوءاستفاده حزب پادگاني از صهیونیزم ستیزی غیردموکراتیک درخور تأمل است، اگرچه خود به دلایلی بين سبزها موجد اختلاف نظر شده است. من دليل واقعي طرح اين شعار را افشاي اين نكته مي‌دانم كه حزب پادگاني با سر دادن شعارهای رادیکال ضداسرائیلی و در پوشش دفاع از مردم غزه و لبنان می کوشد نقض آشكار حقوق مسلم ايرانيان را پنهان كرده و به فراموشي بسپارد. روش فوق نه تنها حقوق هم‌وطنان ما را نقض می کند، بلکه به استقلال، تماميت ارضي ومنافع ملي هم آسیب مي‌رساند. طرح شعار مزبور واكنش به معيارهاي دوگانه تندروكه اسرائیل‌ستیزی آن هم صورتي غیردموکراتیک دارد و هدف اصلی‌اش اسرائیلي نمایاندن منتقدان يكه سالاري حزب پادگاني به منظور سركوب آنان و ساكت و مرعوب كردن ملت ایران است. به همين دليل بعيد مي‌دانم حتي يك نفر از ايرانياني كه خواهان به رسميت شناخته شدن "حق تعيين سرنوشت" خود هستند و "ايران را براي همه ايرانيان" مي خواهند، فلسطيني‌ها را حاكم بر سرنوشت خويش ندانند يا "لبنان را براي همه لبناني ها" نخواهند و طرفدار توسعه طلبی رژیم اسرائیل و روش های سرکوبگر آن عليه مردم منطقه باشند. در واقع ميتوان چنين برداشت كرد كه اکثر قریب به اتفاق کسانی که اين شعار سر داده‌اند، قطعاً مخالف محاصره غير انساني مردم ستمديده "غزه" هم هستند، اما خواسته اند با اين شعار سوءاستفاده حزب پادگاني را از دفاع ابزاري از مردم غزه محكوم کنند، چرا كه آثار سوء ديپلماسي ماجراجويانه حزب پادگاني را متوجه ايران و ايرانيان می دانند.
 

تاج زاده معتقد است: تفاوت نگرش مردمی و نگاه حزب پادگانی درباره فلسطین را می توان در روز قدس سال گذشته مشاهده كرد. شعار"فلسطین،فلسطین-ماهم مثل توهستیم" همچون شعارهاي «چه تهران چه غزه -كشتن مردم بسه» و «ايران شده فلسطين» به نحو خودجوش در آن روز در خيابان تهران سرداده شد. يكي از فعالان سبز نقل مي‌كند هنگامي كه موج اين شعار در جايي دور از مبداء خود به حوالي خيابان شادمان رسيد، دختري دبيرستاني فرياد زد: «فلسطين، فلسطين -ما بدتر از تو هستيم»! همين شعار ساده وصریح و صميمي به سرعت توسط مردم تكرار شد و موج‌وار پيش رفت. بنابراین درهمان روز قدس نشان داده شدكه سبزها خود را همچون فلسطيني‌ها تحت محاصره جرياني مي بيند كه از دل آن برخوردهاي اوين- كهريزكي بيرون آمده است لذا روش‌هاي سركوبگر را در هر جا محكوم مي‌كنند. در واقع همسان‌بيني وضعيت كنوني كشور با ظلمي كه بر ملت فلسطين مي‌رود همدلي مردم را نيز برمي‌انگيزد. به همين دليل معتقدم وجه غالب همه شعارها، در دفاع از حقوق ملت ایران و محکوم کردن سیاست ها و عملکرد حزب پادگانی بود، هر چند آن شعار خاص موجب اختلاف نظر در بخش هايي از سبزها شده باشد. به تعبير مهندس عبدالعلي بازرگان اگر مردم ما از رفتار حاكميت دل چركين نبودند، «به اختيار و انتخاب خودشان پيشاپيش كاروان‌هاي دريايي كه به غزه رفتند، دريا دلي خودشان را بيش و پيش از همه در حمايت از مردم مظلوم غزه براي جهانيان به نمايش مي‌گذاشتند». 


به گزارش امروز، وی با اشاره به شعارهای حمایتی مردم در انقلاب اسلامی تصریح کرد: جالب آن كه در دوران قبل از انقلاب اسلامي، شعار آزاديخواهي ايرانيان براي مردم فلسطين در طول شعار رهايي بخش ملي جا داشت و نه در عرض یا حتی در مقابل آن. نسل انقلاب روزهايي را به خاطر مي‌آورد كه سخنراني‌هاي مرحوم فخرالدين حجازي به دليل مضمون فلسطيني ،ضد صهیونیستی و آزاديخواهانه آن جاذبه خاصي برايش داشت. شعارهای ضداسرائیلی در شرايط خفقان و ديكتاتوري فضاي جديدي مي‌گشود و ما در لحظه حمايت از فلسطين احساس مي‌كرديم خودمان آزاد مي‌شويم. درواقع در دوراني كه انسداد مطلق سياسي كمترين تظاهرات آزاد را به يك روياي دست نايافتني تبديل كرده بود، سخنراني‌هاي وی كه با عناوين «متينگ عاشورا» و «ميتينگ اسلامي» اشتهار يافت ،در حكم تحقق آن ردپاي بزرگ آزادي بود، استاد حجازي در آغاز دهه پنجاه خورشیدی يعني در اوج ديكتاتوري و جشن‌هاي دو هزار و پانصد ساله اعلام کرد: «اين ازدحام كبير، اين "ميتينگ اسلامي" نمايانگر آن است كه بر خلاف نقشه بيگانگان كه تصور مي كنند ملت‌هاي اسلامي ضعيف و ناتوان هستند، ما داراي مكتب زنده اي هستيم» . به اين ترتيب براي لحظاتي هر چند كوتاه اما به ياد ماندني ابرهاي اختناق از آسمان شهر ما كنار مي رفت و به بركت عاشوراي حسيني حال وهوايي آزاديخواهانه و عدالت‌طلبانه به خود مي گرفت.در اين قبيل سخنراني ها بين عاشورا و مبارزه با ظلم و ديكتاتوري اتصال تاريخي برقرار مي شد و مهارت هاي گفتاري سخنران نیز بي آن‌كه نامي از شاه ببرد افشاگر پيوند ارتجاع عرب و ديكتاتوري بومي بود؛«اين يك نوع ارتجاع سياسي است كه پس از حكومت الهي پيغمبر به وجود آمده است، و اين دودمان ننگین كوشيدند دوباره پرده تاريكي بر اردوگاه مترقي جامعه اسلامي بپوشانند و خود به فساد وتجاوز و ديكتاتوري و گناه بپردازند.»(سخنرانی در بازار کفاش ها ،عاشورای 1350 خورشیدی) 
 

 وی بر این باور است که هيچ سبزي خود را در جایگاه و هم موضع با رژیم اسرائیل نمی بیند و اعمال ضد حقوق بشري آن رژيم را عليه مردم فلسطين تأیید نمی کند. همچنان كه دیدار كسي كه خود را وابسته به يكي از شهداي جنبش سبز می خواند با مقامات اسرائيلي، با محکومیت قاطع سبزها مواجه شد. در حال حاضر مسأله آن است كه هر جرياني به واقع ضد اسرائيلي است همان روش های سرکوب گر و غير انساني را كه صهیونیست ها علیه شهروندان عرب اعمال می کنند، خود علیه هم وطنان ایرانی‌اش به کار نگيرد. ایرانیان از آنجا كه در موارد بسياري مانند فلسطینی ها با نقض آشكار حقوق مسلم خود مواجه‌اند در برابر اين روش ها واكنش دارند. این وضعيت فقط با تأمین و رعایت حقوق ایرانیان و منافع ملي تغيير خواهد يافت، نه با سرکوب بیشتر.


تاج زاده به دنبال شکایت از سردار مشفق به زندان فراخوانده شد. وی در اولین ملاقات کابینی با همسرش بار دیگر تیم کودتا را به مناظره دعوت کرد.

 


 


زهرا ربانی املشی

 

علی)ع)  را به این می‌شناسیم که حقش را غصب کردند،  25 سال خانه‌نشین شد و آنقدر بی‌کس که حتی کسی برای درد دل کردن نداشت و  سر در چاه می‌برد. ولی علی مظلوم است به معنای واقعی کلمه یعنی کسی که جامعه حق او را ادا نکرد، نه در زمان خودش و نه هیچ زمانی دیگر. آموزه‌های علی در نهج‌البلاغه با زبانهای مختلف و شکل های گوناگون در حد بسیار وسیعی توزیع می‌شود ولی آیا از این آموزه‌ها سرمشق می‌گیریم و آنها را به کار می‌بندیم؟ آموزه‌های علی همه را در بر می گیرد از سلطان تا رعیت. سفارش‌های او از همه چیز می‌گوید و حقوق همه افراد را فریاد می‌زند او می‌گوید:

 

الله الله فی القرآن ..... خدا را خدا را در قرآن مبادا دیگران در عمل به آن بر شما پیشی گیرند.

 

او می‌گوید: روزگاری می‌آید که از قرآن جز رسمی نماند و از اسلام جز اسمی.

 

او خطاب به والی می‌گوید:  مردم در آینده نسبت به تو خواهند گفت آنچه اکنون تو نسبت به گذشتگان می‌گویی. بدان مردم دو دسته‌اند یا برادر دینی تو و مسلمان و یا اینکه مسلمان نیستند اما مثل تو مخلوق خدا هستند، در هر صورت باید رفتار متقابل انسانها، انسانی باشد. و به همان اندازه که دوست داری خدا با تو گذشت کند تو باید نسبت به آنان که زیردست تو هستند گذشت داشته باشی.

 

به والی سفارش می‌کند مبادا خودت را در جبروت و بلندمقامی شبیه به خدا کنی. چیزی باید پیش تو محبوب‌تر باشد که رضایت مردم را بیشتر تأمین کند.

 

او می‌گوید: خداوند متعال امر به معروف را برای صلاح و مصلحت‌جامعه و نهی از منکر را برای ترک گناه واجب کرد و قوام و پایداری شریعت را به امر به معروف و نهی از منکر می‌داند.

 

او می‌گوید: عدالت و دادگری، مایه پایداری مردم و عدالت، فضیلت سلطان است و هیچ عدالتی سودمندتر از برآوردن خواسته‌های به‌حق مردم نیست.

 

او می‌گوید: ستم کردن بر ناتوان، بدترین ستم است و برای هر ستمگری کیفری است که از او نگذرد و هلاکتی است که او را رها نکند. می‌فرماید ایمان به قیامت ندارد آن که از ستم کردن به بندگان خدا باک ندارد.

 

او می‌گوید: زکات قدرت، انصاف و برابری است و انسان شریف کسی است که با ناتوان به عدل و انصاف عمل کند.

 

او می‌گوید: الله الله فی الصلوه که عمود دین شماست و صابون گناهان است و دژ محکم خدا و وسیله راندن شیطان است.

 

او می‌گوید: خطاب به والی، با پارسایان و راستگویان باش و آنها را طوری تربیت کن که تو را تملق نگویند و بیهوده تمجید ننمایند، زیرا مدح بسیار، خودپسندی آورد و انسان را به غرور کشاند.

 

او می‌گوید: ای والی، بندگی، اخلاص در عمل است و مومن‌ترین، مخلص‌ترین است و اخلاق پیشگان، سروران اهل بهشتند.

 

او می‌گوید الله الله فی الایتام ..... به یتیم و فقیر و ناتوان کمک کنید، تفاخر را کنار بگذارید و تکبر را فروریزید و به یاد قبر باشید.

 

او از همه‌چیز می‌گوید نه فقط برای خواندن بلکه برای باور کردن و ایمان آوردن و عمل کردن.

 

سیره علی، روشی است که برای اصلاح فرد و جامعه باید فرا گیریم و به‌کار بندیم. که اگر فرامینش را عمل می‌کردیم امروز ظلم و تعدی در جامعه کمرنگ‌تر، تظلم‌خواهی بیشتر، مردم آگاه‌تر و پرتلاش‌تر برای سازندگی، و مشکلات اخلاقی و اقتصادی جامعه کمتر می‌بود.

 

در شب شهادت علی(ع) بر این بی توجهی و مخالفت عملی خود نسبت به اماممان برای خود بگرییم، نه برای علی(ع).

 

  *نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 


 


ویلیام کوک- الاهرام

 

هفته گذشته روزنامه ها به شکلی یکصدا به وخامت بحران خاورمیانه پرداختند. در تاریخ ۲۷ ژوئن، هارتص نسبت به اظهارات گروه هشت کشور در انتاریو به نقل از سیلویو برلوسکونی، نخست وزیر ایتالیا، نوشت: "رهبران جهان براین باورند که ممکن است اسراییل تصمیم به حمله نظامی علیه ایران گرفته باشد تا از دستیابی آن به تسلیحات هسته ای جلوگیری کند."

 

برلوسکونی در ادامه گفته بود: "اسراییل احتمالاً به منظور کاهش توان نظامی ایران به این حمله اقدام خواهد کرد." نمایندگان گروه هشت کشور در نهایت "از دولتمردان جمهوری اسلامی خواستند که به قوانین احترام گذارند و گفتگوی شفافی را درخصوص جاه طلبی های هسته ای این کشور ازسر گیرند". اظهارات آنان تا بدانجا پیش رفت که از دولت جمهوری اسلامی خواسته شد "به رعایت قوانین بین المللی تن دهد".

 

نیوزماکس در تاریخ ۷ ژوئیه در مقاله ای تحت عنوان "لیبرمن: ایالات متحده آماده  حمله علیه ایران برای توقف تولید جنگ افزارهای اتمی" نوشت: "در صورتی که تلاش های دیپلماتیک و تحریم های اقتصادی نتیجه ندهد، ممکن است ایالات متحده به اجبار به تأسیسات تسلیحات اتمی جمهوری اسلامی حمله کند. این اظهارات سناتور جوزف لیبرمن است که روز چهارشنبه پس از نشست با مسؤولان اسراییلی در اورشلیم بیان کرد.

 

روز ۱۱ ژوئیه علی اصغر سلطانیه به پرس تی وی گفت که "بیش از ۱۰۰ کشور در کنفرانس عمومی آژانس بین المللی انرژی اتمی اسراییل را به دلیل عدم همکاری با آژانس محکوم کردند. حکومت صهیونیستی پیمان منع گسترش اتمی را امضاء نکرده و همگان براین باورند که این حکومت در حدود ۲۰۰ کلاهک هسته ای دارد که هریک امکان قرار گرفتن روی موشک های دوربرد و دیگر تسلیحات شیمیایی و بیولوژیکی را دارد."

 

این داستان ها چگونه به یکدیگر مربوط می شوند؟

 

اول اینکه "رهبران جهانی" گروه هشت کشور (به عنوان هشت کشور ثروتمند جهان) براین باورند که اسراییل بنابه دلایل بازدارنده می تواند به ایران حمله کند. بی شک این حمله پیامدهای نامشخصی را برای منافع و اقتصاد دیگر کشورهای جهان به دنبال خواهد داشت. پرس تی وی می افزاید ۱۰۰ کشور که ظاهراً در میان کشورهای ثروتمند نیز طبقه بندی نمی شوند، نسبت به عدم همکاری اسراییل با آژانس اتمی معترض اند. این همکاری می تواند یک خاورمیانه امن را که در آن هیچ کشوری جنگ افزار هسته ای دراختیار ندارد به ارمغان آورد. و در نهایت، سناتور لیبرمن می گوید که احتمالاً ایالات متحده در یک حمله بازدارنده به اسراییل ملحق خواهد شد.

 

دوم اینکه سازمان ملل در چگونگی تأثیرگذاری عملیات اسراییلی یا آمریکایی بر رویدادهای جهان می تواند با اختیارات مشروع خود به عنوان یک نهاد عملگرا ظاهر شود. نباید فراموش کنیم که "رهبران جهان" از جمهوری اسلامی خواسته اند تا به "قانون احترام گذارد"، "گفتگوی شفافی داشته باشد" و "به اجرای حقوق و قوانین بین المللی پایبند باشد". همان طور که در منشور سازمان ملل، بیانیه سازمان ملل و کنوانسیونهای ژنو آمده، قوانین بین المللی در اختیار سازمان ملل و دادگاه قضایی بین المللی قرار دارد. نیازی نیست خاطرنشان سازیم آژانس اتمی یک عامل عملگرا در نزد سازمان ملل است که مسؤولیت نظارت بر توافق های مربوط به تسلیحات هسته ای، از جمله توافق های منع گسترش اتمی درخاورمیانه را برعهده دارد.

 

سوم اینکه علی رغم اختیارات سازمان ملل، واقعیت حاکی از آن دارد که اسراییل در توافقات یا مسایل تسلیحاتی چندان شفاف نیست و خود را موظف به رعایت قانون نمی داند. تنها ایران باید به عنوان یک تهدید برای صلح جهانی و کشوری که سیاست ها و قطعنامه های سازمان ملل را به چالش کشیده محکوم شناخته شود. درحقیقت، همان طور که نظر لیبرمن در مورد تهدید ایران مثبت است، "در کنگره نیز اجماع براین است که حمله نظامی می تواند برای توقف ایران در دستیابی به تسلیحات اتمی به کار گرفته شود". این طور به نظر می رسد که سازمان ملل در مورد اینکه آیا ایران، به عنوان کشور عضو، براساس سیاست های این سازمان عمل می کند یا خیر، تصمیم گیرنده نیست و این کنگره آمریکاست که به نفع کشور متحدش، اسراییل، عمل می کند.

 

دو مسأله مهم از این مشاهدات حاصل می شود: نه اسراییل، نه ایالات متحده و نه هیچ کشور عضو سازمان ملل از استانداردهای یکسان برخوردار نیستند. این اسراییل و ایالات متحده هستند که برای اعضای سازمان ملل تعیین می کنند چه اقدامی باید در مورد آنها صورت گیرد. اینها مشاهداتی متفاوت ولی مرتبط با یکدیگرند. زیرا ایالات متحده در شورای امنیت حق وتو دارد و با هر اقدامی که قرار است از سوی دیگر اعضا علیه تل آویو یا واشنگتن صورت پذیرد به مخالفت می پردازد. این یک مشکل ساختاری است که در مورد پنج قدرت بزرگ با کرسی ثابت در شورای امنیت دیده می شود. با توجه به روندی که در این خصوص قابل مشاهده است، تعداد کشورهایی که می توانند در حمایت ایالات متحده از اسراییل مانع تراشی کنند بسیار کم اند.

 

با توجه به اینکه مجمع عمومی سازمان ملل در بیش از ۱۶۰ قطعنامه نسبت به اقدامات اسراییل سخن به میان آورده و تلاش کرده تا مواضع این کشور را با سیاست های مندرج در اعلامیه ها و منشور این سازمان تطبیق دهد، و از زمانی که شورای امنیت سازمان ملل در حدود ۳۰ بار برای اجابت خواسته هایش از سوی اسراییل تلاش کرده، کاملاً مبرهن است جامعه بین المللی به این نتیجه رسیده که اسراییل در اجابت سیاست ها و توافق نامه های سازمان ملل چندان رضایت بخش عمل نمی کند. بنابراین می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که سازمان ملل تلاش خود را کرده تا اسراییل را به مواضع دیگر کشورهای عضو نزدیک کند، ولی اقداماتش همواره به دلیل حق وتوی امریکا بی ثمر مانده است.

 

تقریباً طی شش دهه اخیر، اسراییل و ایالات متحده در برابر خواسته های اعضای سازمان ملل مواضعی همسو داشته اند و همواره نسبت به اقدامات مربوط به فلسطین، ترکیه، ایران، یا اخیراً عراق، در اتخاذ رویکرد به مانند یک کشور واحد عمل کرده اند. امروز اسراییل می خواهد جاه طلبی های هسته ای ایران را ازبین ببرد؛ جاه طلبی هایی که از سوی یک کشور امضاء کننده پیمان منع گسترش دنبال می شود، درحالی که خود اسراییل این پیمان را امضاء نکرده...!  آنچه اسراییل می خواهد این است که علیه یکی از اعضای مشروع سازمان ملل که تاکنون هیچ اقدام خصمانه ای نسبت به اسراییل یا ایالات متحده انجام نداده، حمله نظامی کند.

 

این درحالی است که اسراییل طی ۶۰ سال اخیر به مصر، اردن، عراق، سوریه، لبنان و فلسطین حمله نظامی کرده و همچنان نیز بخش هایی از لبنان، سوریه و تقریباً کل فلسطین را تحت اشغال خود دارد. واقعاً عجیب است که در تمام این مدت ایالات متحده در کمال شرمندگی خود را به عنوان برهم زننده صلح در خاورمیانه نشان داده است. حقیقت چیزی فراتر از اینها نیست. کنگره امریکا و کنست اسراییل دوقلوهای به هم چسبیده ای هستند که همکاری های نزدیکی با یکدیگر دارند.

 

تمامی این مشاهدات ما را به یک نتیجه گیری ساده می رساند: اسراییل و ایالات متحده، دو کشوری که مخالف ایجاد صلح در خاورمیانه اند، باید از روند تصمیم گیری صلح در این منطقه کنار گذاشته شوند. باید حقیقت را در نظر گرفت، نه خیالات باطل را. باید حقیقت را از چشم قربانیان واقعی مشاهده کرد، نه از طریق لنزهای شکسته رسانه های تحت کنترل که نمی توانند چیزی غیر از آنچه از سوی کنگره آمریکا و رسانه های بین المللی اسراییل دیکته می شود منتشر کنند. اسراییل حق دفاع از خود را دارد و بنابراین باید از مرزهای خود محافظت کند؛ این حق را دارد که به لبنان حمله کند تا مطمئن شود که دیگر موشک، راکت یا تروریستی نتواند وارد اسراییل شود؛ باید راه های آبی غرب کشور را ببندد تا مطمئن شود که دیگر هیچ گونه سلاحی از آب های بین المللی وارد کشور نشود؛ باید مرزهای شرقی را از شمال تا جنوب قبضه کند تا مطمئن شود که علی رغم توافق های انجام شده با اردن، دیگر هیچ سلاح یا تروریستی از اردن وارد اسراییل نمی شود. در جنوب نیز باید مرزهای خود با مصر را علی رغم روابط دوستانه با این کشور تحت نظارت داشته باشد. 

 

منطق می گوید که این نیاز اسراییل به مراقبت و نظارت بوده که در نهایت به دزدیدن و اشغال خاک دیگر کشورها، نقض قوانین بین المللی و ایجاد دشمنی در منطقه و در میان همسایگان منتهی شده. با این حال، این اسراییل است که سلاح های کشتارجمعی دراختیار دارد، ولی این واقعیت را به طور شفاف بیان نمی کند؛ این کشور سالیان سال است که به همسایگان خود حمله می کند و به اشغال و سرکوب مردم لبنان، سوریه و فلسطین ادامه می دهد. تجسم کنید چه اتفاقی خواهد افتاد اگر کشورهای دیگر مانند ایران، سوریه، اردن یا مصر نیز به شیوه اسراییل اقدام به تقویت و نظارت بر مرزهای خود کنند. لبنان به شمال اسراییل حمله خواهد کرد، مصر در جنوب با اسراییل همکاری نخواهد کرد، اردن اسراییل را به دادگاه بین المللی خواهد کشاند تا نسبت به اشغال حاصلخیزترین سرزمین فلسطین که ازسوی اردن به فلسطین واگذار شده بود دادخواهی کند، و سوریه نیز اسراییل را مجبور به رعایت قطعنامه های سازمان ملل می کرد که در آنها از تل آویو خواسته شده ارتفاعات جولان را به سوریه بازگرداند.

 

مجدداً به این دوقلوهای به هم چسبیده فکر کنید که طی ۶۰ سال اخیر با روی کارآمدن رؤسای جمهور جدید و قوانین جدید کنگره نتوانسته اند در منطقه خاورمیانه صلح ایجاد کنند. چرا نتوانسته اند؟ به کتاب جف هاپر تحت عنوان "مخمصه فلسطینی ها: یک تاریخچه طولانی نابودی" مراجعه کنید که اخیراً توسط مک میلان منتشر شده. ایالات متحده آنچه را انجام می دهد که اسراییل می خواهد. جنگ بی انتها برای چرخه اقتصاد یا حداقل برای نخبگانی که آن را کنترل می کنند خوب است؛ رنج کسانی که به وسیله جنگ های به راه افتاده توسط آنان ازبین می روند، به هیچ وجه برای آنها مهم نیست.

 

تنها کافی است گسترش تأسیسات و پایگاه های نظامی امریکایی در کشورهای خاورمیانه را مشاهده کنیم تا ببینیم تسلط آمریکا بر خاورمیانه تا چه حد افزایش یافته است. درواقع ایران با سلاح های کشتارجمعی محاصره شده؛ سلاح هایی که می توانند به نفع اسراییل و در گسترش مرزهای آن فراتر از آنچه براساس قطعنامه ۱۸۱ سازمان ملل تعیین شده (نوامبر ۱۹۴۷) به کار گرفته شوند. این ایالات متحده و اسراییل هستند که نسبت به همسایگان شان خارج از نت می نوازند و کینه و خشم را در جهان گسترش می دهند.

 

پس چه باید کرد؟ در نوامبر ۱۹۴۷ مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه ۱۸۱ را به تصویب رساند که دو بخش داشت: یک بخش برای دولت اسراییل و دیگری برای فلسطینیان. علی رغم واقعیت اجرایی سازمان ملل، این قطعنامه بدون درنظر گرفتن بخش سیاست گذاری سازمان ملل، یعنی شورای امنیت، به اجرا رسید. از آنجا که اسراییل در این جریان ذینفع بوده، امروز هیچ اعتراضی به این مسأله نمی کند.

 

اسراییل در صورت تصویب این قطعنامه پس از سال ۱۹۴۸، می بایست تقریباً ۳۱ درصد از خاک فعلی خود را که به صورت غیرقانونی  به دست آورده، به همسایگانش بازگرداند. این میزان درواقع ۸۶ درصد از آن چیزی است که در قطعنامه ۱۸۱ برای دولت اسراییل درنظر گرفته شده بود. این مسأله می تواند در ایجاد یک دولت فلسطینی کمک کند و بدین ترتیب اسراییل و فلسطینیان می توانند به صورت دولتی واحد و با حقوق شهروندی یکسان در یک سرزمین زندگی کنند. از سوی دیگر، اگر دولت اسراییل این پیشنهاد را نمی پذیرفت، می بایست در جهان منزوی می شد و متحمل تحریم های سازمان ملل می گشت. 

 

مطمئناً تمامی قطعنامه های سازمان ملل که از سال ۱۹۴۸ تصویب شده اند به نفع فلسطینیان نیستند. آنان نیز دستخوش تصمیم هایی می شوند که در کمیته جدید رسیدگی به بحران اسراییل-فلسطین اتخاذ می گردد. به بیان ساده تر، مردم جهان باید واقعیت خاورمیانه را از نگاه کسانی ببینند که از قدرت نابودگر ایالات متحده و اسراییل رنج می برند.

 

تمامی اصولی که ایالات متحده برپایه آنها بنا شده، از بیانیه استقلال گرفته تا قانون اساسی امریکا، با اقدامات ایالات متحده و اسراییل در تضاد اند؛ این اقدامات به صورت یک سری حمله های نظامی و جنگ های بی رحمانه علیه مردم افغانستان، عراق، پاکستان، فلسطین و اکنون ترکیه و ایران، ظاهر شده است. هیچ کس نمی تواند منکر کنترل اسراییل برروی کنگره آمریکا شود: در حدود ۴۰۰ نماینده و ۱۰۰ سناتور به اجماع به نفع حملات نابودگر اسراییل علیه لبنان، حمله به غزه و کشتار شهروندان ترک رأی دادند. مردم امریکا دیگر کنترلی بر دولت خود ندارند.

 

اکنون وقت آن رسیده که امریکا از دولت خود بخواهد به تساوی و برابری احترام بگذارد و آن را با راه انداختن جنگ و حمایت از اسراییل ازبین نبرد. مطمئناً کلیه اعضای سازمان ملل به این مسأله واقف اند. هرچه می گذرد بیشتر مشخص می شود که اسراییل و کنگره امریکا هیچ توجهی به حقوق دیگر کشورها ندارند. بنابراین سازمان ملل باید مسؤولیت کلیه کشورهای عضو را بار دیگر گوشزد کند و به این درگیری که طی ۶۰ سال گذشته جهان را در شرایط بحرانی قرار داده خاتمه دهد. اکنون وقت آن رسیده که تخیلات جای خود را به واقعیات دهند.

 

ویلیام کوک: استاد زبان انگلیسی در دانشگاه لاورن در جنوب ایالت کالیفرنیا.

 

مترجم: شاهین بشردوست

منبع: الاهرام


 


جرس در آستانه شب های قدرو جهت جلوگیری از هر گونه برنامه احیا وعزاداری توسط حامیان جنبش سبز، حضور گسترده نیروهای امنیتی وانتظامی دراطراف منزل عبدالله نوری، خیابان ها و کوچه های منتهی به منزل عبدالله نوری را به پادگانی از نیروهای امنیتی ، انتظامی و لباس شخصی تبدیل کرد.


گفتنی ست که پس از حوادث سال گذشته در 22 خرداد 88 و اتفاقات پس از آن و نیزبعدازبرگزاری افطار سبز توسط عبدالله نوری که تحلیل گران سیاسی درایران آن را گردهمائی بزرگ وحدت وانسجام رهبران و فعالان سیاسی جنبش سبز در دفاع از حقوق مردم نامیدند ، با توجه به نقش وحدت بخش و موثر عبدالله نوری میان نخبگان دانشگاهی ،احزاب و گروه های سیاسی ،ارتباط نزدیک وی با علما ، مراجع وبیوت آیت الله خمینی و آیت الله منتظری،ارتباط و همفکری منسجم و منظم وی با فعالان و رهبران جنبش سبز، حاکمیت  تمام رفت و آمد ها و دیدارهای عبدالله نوری را زیر نظر گرفته است.

 


 


عبدالعلی بازرگان

 

در بخش قبلى درباره معناى "اجابت دعا"، كه چيزى جز برداشتن موانع و حجاب منيـّت‌ها و هواهاى نفسانى در طريق بندگى و عشق‌ورزى به سوى محبوب نيست، سخن گفتيم و نشان داديم برخلاف تصور بسيارى از مردم، اجابت دعا فعل و انفعالى درونى و قلبى است كه توسط دعاكننده تحت تأثيرجاذبه ربوبى انجام مى‌شود، نه اقدامى بيرونى كه توسط پروردگار و مستقل از بنده صورت گيرد.

 

مصداقى از اين ارتباط دو سويه را در قسمت قبلى در اشاره به دعاى حضرت موسى و هارون (عليهماالسلام) براى نجات بنى‌اسرائيل از ظلم و ستم فرعونيان بيان كرديم كه اجابت آن دعاها به شرط استقامت بنى‌اسرائيل و احتراز از پيروى ناآگاهان تحقق يافت.

 

نمونه و مصداق ديگر، دعاى مجاهدان بَدْر هنگام روياروئى با سپاه مجهز مشركين است كه مجاهدت مخلصانه آنها در اوج طلب و تمناى نجات و پيروزى، به استغاثه و استمداد از پروردگار رسيد و در آن كارزار سرنوشت‌ساز، "اجابت ربوبى" از طريق امدادهاى غيبى تحقق يافت، اما نه از بيرون، بلكه از درون آنها، از طريق تقويت روحيه، واحساس امنيت و آرامش روان.

 

اما بهترين نمونه و مصداق، و مُدل روشن براى شناخت مكانيسم "اجابت دعا" را درمناجات پرسوز و گداز خردمندان (اولواالالباب)، كه عميق‌ترين و جامع‌ترين دعاى انسان‌هاى رشد يافته را با پنج بار نداى "ربنا" نشان مى‌دهد، مى‌يابيم (آيات ۱۹۱ تا ۱۹۵ سوره آل عمران):

 

 

رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ

رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ ۖ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ

َربَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا

رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ

َربَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَىٰ رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ.

 

پروردگارا آسمان‌ها و زمين را بيهوده نيافريده‏اى منزهى تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار

پروردگارا هر كه را تو در آتش درآورى يقينا رسوايش كرده‏اى و براى ستمكاران ياورانى نيست

پروردگارا ما شنيديم كه دعوتگرى به ايمان فرا مى‏خواند كه به پروردگار خود ايمان آوريد پس ايمان آورديم

پروردگارا گناهان ما را بيامرز و بديهاى ما را بزداى و ما را در زمره نيكان بميران

پروردگارا و آنچه را كه به وسيله فرستادگانت به ما وعده داده‏اى به ما عطا كن و ما را روز رستاخيز رسوا مگردان زيرا تو وعده‏ات را خلاف نمى‏كنى

 

پاسخ پروردگار به چنين پرواپيشگانى البته "اجابت" بود: فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ ......

 

اما مشروط به "عملى" كه بايد پشتوانه چنين دعائى قرار گيرد!  بنابراين وعده داده مى‌شود اگر عمل كنيد، مسلماً خداوند عمل هيچ زن و مردى را ضايع نمى‌سازد:

 

 

.....أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ ۖ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ ۖ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا .....

 

... من عمل هيچ صاحب عملى از شما را از مرد يا زن كه همه از يكديگريد تباه نمى‏كنم پس كسانى كه هجرت كرده و از خانه‏هاى خود رانده شده و در راه من آزار ديده و جنگيده و كشته شده‏اند...

 

عملى كه در زمان نزول اين آيات انتظارمى‌رفت ومورد نياز مؤمنين ِ در معرض شكنجه و اعدام بود، هجرت ازمدينه، آمادگى اخراج از شهر و ديار، تحمل آزار و اذيت دشمنان و پيكار تا سرحد جان در راه حق و دفاع از موجوديت مجتمع ايمانى بوده است. تنها در اين صورت خواسته آنها در پاك شدن از گناهان و بدى‌هاى گذشته اجابت مى‌گرديد.

 

 

..... لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ

 

... بديهايشان را از آنان مى‏زدايم و آنان را در باغهايى كه از زير آن نهرها روان است درمى‏آورم اين پاداشى است از جانب خدا و پاداش نيكو نزد خداست

 

كلمه "ثواب" نيز در اين آيه قابل توجه است، در تصور عاميانه ، ثواب جايزه‌اى است بيرون از وجود ما كه در ازاى اعمالمان توسط خدا پرداخت مى‌شود، اما در آيه فوق ثواب را همان بازتاب و نتيجه طبيعى عمل هركس مى‌شمارد.

 

شرط توحيد در اجابت دعا

 

مؤمنين معمولا انتظار دارند آنچه دعا مى‌كنند برآورده گردد، هرچند بنده پناهگاهى در گرفتارى جز دامان رحمت ربوبى ندارد، و در هرحال توصيه شده است همواره او را دعا كنند تا مگرتقربى حاصل شود؛ اما تنها اجابت دعاهائى در قرآن تضمين شده است كه خالص از حوائج مادى بوده و فقط خدا خوانده شود. خدا خواندن توحيدى نيزهمان طلب كردن اسماء نيكوى اوست يا خواهشى كه خالص ازمنيـّت‌هاى فردى و اجتماعى باشد. نگاه كنيد:

 

(بقره ۱۸۶) وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَني فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ

و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند بگو من نزديكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مى‏كنم پس آنان بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند باشد كه راه يابند

 

(غافر ۶۰) وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ

و پروردگارتان فرمود مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم در حقيقت كسانى كه از پرستش من كبر مى‏ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى‏آيند

 

(نمل ۶۲) أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ ۗ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ

يا كيست آن كس كه درمانده را چون وى را بخواند اجابت مى‏كند و گرفتارى را برطرف مى‏گرداند و شما را جانشينان اين زمين قرار مى‏دهد آيا معبودى با خداست چه كم پند مى‏پذيريد

 

بسيارى از مردم نگاهشان به "اجابت دعا"، شبيه رسيدن به اهداف و مقاصد مادى دنيائي است كه بعضاً از طريق واسطه‌تراشى ، پارتى بازى و زَد و بند انجام مى‌شود. اما اجابت دعا، همانطور كه گفته شد، درونى است، نه بيرونى و با واسطه، كسب كردنى است نه توصيه‌اى وسفارش دادنى. در نگاه توحيدى به دعا، تا از درون تحولى صورت نگيرد، اجابتى حاصل نمى‌گردد.

 

اگر در سه چهار مورد قرآن تأكيد كرده است كه براى اجابت دعا فقط بايد خدا را خواند، در عوض در موارد بسيارى، از خواندن غير خدا يا واسطه و شفيع قرار دادن به شدت نهى شده است. دليل آن روشن است؛ كسى كه خورشيد را منبع نور و گرما مى‌داند، درشيفته شدن به ماه، كه فقط نور خورشيد را انعكاس مى‌دهد، به بيراهه رفته است. از بودا نقل شده است كه:" پيامبران با انگشتان خود آسمان را به مردم نشان مى‌دهند، اما مردم به انگشتان آنان خيره مى‌شوند"!

 

قرآن تأكيد مى‌كند دعاى حق، يعنى خواسته و حاجتى كه تحقق مى‌يابد، منحصراً مخصوص خداست، چرا كه فقط حكم و فرمان و قضا و قدر او در جهان حاكم است و هيچيك از فرشتگان، پيامبران و... نقش مستقلى ندارند.

 

(رعد ۱۴) لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ ۖ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْءٍ إِلَّا كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ ۚ وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ

 

دعوت حق براى اوست و كسانى كه مشركان جز او مى‏خوانند هيچ جوابى به آنان نمى‏دهند مگر مانند كسى كه دو دستش را به سوى آب بگشايد تا آب به دهانش برسد در حالى كه آب به دهان او نخواهد رسيد و دعاى كافران جز بر هدر نباشد

 

در طول تاريخ ِ مذاهب و شرايع گوناگون، اكثريت انسان‌ها چنين پنداشته‌اند كه فرشتگان و پيامبران و پيشوايان دينى، يا حاكمان قدرت‌مدار مى‌توانند در اين ميان نقش واسطه و شفيع را ايفا كنند ، اما قرآن بارها تاكيد كرده است آنها نه تنها دعاى درخواست كننده را نمى‌شنوند، بلكه از اجابت آنها نيز عاجز بوده و در روز محشر نيز نه تنها از خوانندگان خود نمى‌توانند كوچكترين حمايت و دستگيرى نمايند، بلكه معترض و منكر چنين واسطه تراشى‌هاى شرك آميزى خواهند شد:

 

(فاطر ۱۴) إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ ۚ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ

اگر آنها را بخوانيد دعاى شما را نمى‏شنوند و اگر فرضا بشنوند اجابتتان نمى‏كنند و روز قيامت‏شرك شما را انكار مى‏كنند و هيچ كس چون خداى آگاه تو را خبردار نمى‏كند

 

(احقاف ۵ و ۶) وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لَا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ

و كيست گمراه‏تر از آن كس كه به جاى خدا كسى را مى‏خواند كه تا روز قيامت او را پاسخ نمى‏دهد و آنها از دعايشان بى‏خبرند. و چون مردم محشور گردند دشمنان آنان باشند و به عبادتشان انكار ورزند

 

 (اعراف ۱۹۴) إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ ۖ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

در حقيقت كسانى را كه به جاى خدا مى‏خوانيد بندگانى امثال شما هستند پس آنها را در گرفتاريها بخوانيد اگر راست مى‏گوييد بايد شما را اجابت كنند

 

به نظر مى‌رسد غفلت ازمعناى عميق واژه "اجابت" كه مرهون دو عامل تشنگى، عشق و دلدادگى به يك هدف و تلاش براى برداشتن فاصله ميان خود و مقصود است، باعث اين بد فهمى‌ها  شده است.

 

 

دعا و دعوت چند سويه است

 

نكته ديگرى كه معمولا مغفول واقع مى‌شود، چند جانبه بودن دعا و اجابت است! تنها ما نيستيم كه دعا مى‌كنيم و انتظار اجابت از خدا داريم، خدا و رسولش نيز دعا مى‌كنند (ما را فرا مى‌خوانند و صدا مى‌كنند) و ازما انتظار اجابت دارند! و اين به ظاهر شگفت مى‌آيد، چرا كه خواندن ما از سر ِنقص است و نياز، خدا كه كمال مطلق است چرا ما را مى‌خواند و طلب اجابت مى‌كند؟

 

عارفان مى‌گويند او معشوقى است كه در جلوه‌گرى و دلربائى‌اش، بدون آن كه نيازى به عاشق داشته باشد، از روى لطف و رحمت، او را به كانون زيبائى‌ها فرا مى‌خواند تا در نزديك شدن به آن، حس زيبائى‌طلبى عاشق تقويت شود و به كمال و حيات واقعى نائل شود.

 

آنها بيشترين تأكيد خود را روى "عشق" متمركز كرده‌اند و آن را عامل "اجابت" دعا شمرده‌اند، اما قرآن در بسترى عملى (نه احساسى) اجابت خدا را وابسته به اجابت بنده ( نسبت به دعا و دعوت خدا و رسول) كرده است واصولا سعادت و نجات انسان در گرو همين اجابت دعوت رسولان است كه پايه اصلى بازخواست خدا از بندگان و پرسش از رسولان است.

 

(قصص ۶۵) وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ

و روزى را كه خدا آنان را ندا درمى‏دهد و مى‏فرمايد فرستادگان ما را چه پاسخ داديد

 

(شورا ۴۷) اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ ۚ مَا لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَكِيرٍ

پيش از آنكه روزى فرا رسد كه آن را از جانب خدا برگشتى نباشد پروردگارتان را اجابت كنيد آن روز نه براى شما پناهى و نه برايتان مجال انكارى هست

 

(آل عمران ۱۷۲) الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ ۚ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا اجر عظيم

كسانى كه در نبرد پس از آنكه زخم برداشته بودند دعوت خدا و پيامبر او را اجابت كردند براى كسانى از آنان كه نيكى و پرهيزگارى كردند پاداشى بزرگ است

 

(شورا ۳۸) وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ

و كسانى كه نداى پروردگارشان را پاسخ داده و نماز برپا كرده‏اند و كارشان در ميانشان مشورت است و از آنچه روزيشان داده‏ايم انفاق مى‏كنند

 

استجابت دعا، كه مفهوم آن (در باب استفعال) طلب كردن و تمايل داشتن به رفع مانع و حاجب ميان خود و خداست، تنها از طريق بندگى ممكن مى‌گردد:

 

قرآن مهلت عمر را فرصتى براى اجابت دعاى پروردگار(پاسخگوئى به نداى دعوت او) شمرده كه بندگان بايد قبل از فرا رسيدن مرگ، يا قيامتى كه امكان بازگشت به زندگى و اجابت دعوت را سلب مى‌كند، پاسخ گويند:

 

(شورا ۴۷) اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ ۚ مَا لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَكِيرٍ

پيش از آنكه روزى فرا رسد كه آن را از جانب خدا برگشتى نباشد پروردگارتان را اجابت كنيد آن روز نه براى شما پناهى و نه برايتان مجال انكارى هست

 

اين بانگ جرس و نداى ربوبى را، همان طور كه ذكر گرديد، خردمندان (اولواالالباب) به جان مى‌شنوند و به مقتضايش عمل مى‌كنند. علاوه برآن، به تصريح قرآن، مهمترين پرسش خداوند از بندگان در روز قيامت همين است كه چگونه پيامبران را "اجابت" كرده اند و از پيامبران نيز سئوال مى‌شود كه مردم چگونه دعوت آنان را "اجابت" كردند:

 

(مائده  ۱۰۹) يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ ۖ قَالُوا لَا عِلْمَ لَنَا ۖ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ

ياد كن روزى را كه خدا پيامبران را گرد مى‏آورد پس مى‏فرمايد چه پاسخى به شما داده شد مى‏گويند ما را هيچ دانشى نيست تويى كه داناى رازهاى نهانى

 

(قصص ۶۵) وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ

و روزى را كه خدا آنان را ندا درمى‏دهد و مى‏فرمايد فرستادگان ما را چه پاسخ داديد

 

از قضا، شيطان نيز ما را دعا (دعوت) مى‌كند و به سوى خويش فرامى‌خواند و انتظار "اجابت " دارد!؟

 

(ابراهيم ۲۲) وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ ۖ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي ۖ فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ ...

و چون كار از كار گذشت و داورى صورت گرفت شيطان مى‏گويد در حقيقت‏خدا به شما وعده داد وعده راست و من به شما وعده دادم و با شما خلاف كردم و مرا بر شما هيچ تسلطى نبود جز اينكه شما را دعوت كردم و اجابتم نموديد پس مرا ملامت نكنيد و خود را ملامت كنيد...

 

به اين ترتيب در جهان غوغائى است از دعا و دعوت و فراخوان! نه تنها ما دعا مى‌كنيم و پاسخ مى‌طلبيم، ما را نيز دائماً از چپ و راست به سوى خود دعوت مى‌كنند، تا كدامين را اجابت كنيم!

 

 

هشتم شهريور۱۳۸۹

۳۰ آگوست ۲۰۱۰


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به jaras-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به jaras@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته