احسان نوروزی
در سال ۱۹۹۴ نخستین رسانه تعاملی جهان مجازی متولد شد. وبلاگ و وبلاگنویسی چنان تاثیری بر دنیای ارتباطات آنلاین داشت که روزی به نام آن در تقویمهای جهانی ثبت شد. ۳۱ آگوست امسال، پنجمین سالگرد انتخاب “روز وبلاگ” است.
۱۶ سال از تولد وبلاگ، و نزدیک به یک دهه از تولد وبلاگستان فارسی میگذرد. رسانهای که در بحبوحه انقلاب عظیم اینترنت متولد شد، اولین تجربههای “تعاملی” فضای مجازی را رقم زد، با شتابی کمنظیر به اوج رسید و اکنون با ظهور امکانات نوین ارتباطی، شبکههای اجتماعی و رسانههای شهروندی، برخی میگویند ستارهاش رو به افول نهاده و بعضی آن را رسانهای رو به زوال میدانند.
بسیاری از متخصصان فناوری اطلاعات، وبلاگ را بزرگترین گام جهان مجازی به سوی دموکراتیزاسیون اطلاعات میدانند. شاید بتوان وبلاگ را به نوعی نیای رسانههای نوین کنونی دانست. وبلاگ نخستین رسانه اجتماعی بود که به همه کاربران وب، فرصتی برابر برای ابراز و انعکاس نظر و جذب مخاطب در جهان داد.
با برآمدن و گسترش وبلاگ و وبلاگنویسی بود که کاربران معنی ارتباط تعاملی در فضای مجازی را درک کردند. صداهای جهانی در قالب وبلاگ با رنگها و طرحهای مختلف آراسته شدند، تا شکل نوینی از ارتباطات اجتماعی در فضای مجازی تجربه شود؛ بهخصوص در کشورهایی که سانسور و نقض گسترده و سیستماتیک آزادی بیان و اندیشه، امکان ابراز عقیده در سپهر عمومی جامعه را سلب میکرد و میکند.
روزی برای اتحاد وبلاگنویسان جهان
از سال ۲۰۰۵ سیویکمین روز هشتمین ماه میلادی (آگوست) هر سال، بهعنوان روز جهانی وبلاگ انتخاب شد. فلسفه خاصی در پس انتخاب این روز خاص نمیتوان یافت. با افزایش گرایش به وبلاگها و سیر صعودی تعداد وبلاگنویسان در جهان، انتخاب روزی خاص برای ثبت وبلاگنویسی در تقویمهای جهانی امری بود که توافقی عمومی بر سر آن حاصل شده بود و این که شکل ظاهری 3108 (۳۱ اوت) تداعیکننده کلمه “بلاگ” (Blog) است، دلیل ساده اما خلاقانه انتخاب این روز از سال بود.
وبلاگنویسان دنیا علاوه بر برگزاری مراسمی برای دیدار در نقاط گوناگون جهان، نوشتههای ویژهای برای گرامیداشت این روز در وبلاگهای خود منتشر میکنند. وبلاگستان فارسی نیز در آستانه روز جهانی وبلاگ به جنب و جوش افتاده و همسو با این جریان جهانی، تصمیم به انتشار پستهای ویژهای به مناسبت این روز گرفته است. وبلاگستان در این روزها دوباره به تکاپو افتاده و به روزهای اوج خود بازگشته است.
“این که شکل ظاهری 3108 (۳۱ اوت) تداعیکننده کلمه “بلاگ” (Blog) است، دلیل ساده اما خلاقانه انتخاب این روز از سال بود”
با فراخوان “بلاگنوشت” که برگرفته از وبسایت رسمی “Blog Day“ است، قرار است وبلاگنویسان ایرانی نیز در پستهای ویژه این روز، ۵ وبلاگ محبوب خود را معرفی کنند، با قرار دادن لینک، توضیح کوتاهی در مورد آن وبلاگها بنویسند و به نویسندگان آن وبلاگها خبر بدهند که قرار است وبلاگشان در پست ویژه روز جهانی وبلاگ معرفی شود. این پستها با برچسب BlogDay2010 منتشر میشود و از طریق سایت “تکنوراتی” که از مشهورترین موتورهای جستجوی وبلاگ است، در دسترس همه کاربران جهان قرار خواهد گرفت.
افول وبلاگ، ظهور شبکههای اجتماعی
اقدام هماهنگ وبلاگنویسان یادآور روزهای اوج وبلاگستان است. روزهایی که بازیهای وبلاگی و واکنشهای متفاوت اما هماهنگ بلاگرها به موضوعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پیشروی جوامع خود، از جمله اقداماتی بود که در روزهای تولید انبوه محتوای خواندنی در این رسانه، چشمها را خیره میکرد.
وبلاگ در سیر تکاملی خود از شکل اولیه “متن در کنار عکس” خارج شد؛ رسانهای چندرسانهای شد. پادکستها، وودکستها و گزارشهای مالتیمدیا در وبلاگها منتشر شدند و لایوبلاگینگ در بسیاری از روزنامهها و وبسایتهای معتبر دنیا تجربه شد، اگرچه بلاگرهایی که در کشورهایی همچون ایران و در سایه محدودیتهای شدید روی اینترنت و کمبود چشمگیر و آزارنده پهنای باند فعالیت میکردند، از بسیاری از این مواهب مجازی بیبهره ماندند و جز در موارد معدود، تنها شکلهای ساده وبلاگنویسی را تجربه کردند.
دامنه تاثیرگذاری وبلاگ چنان گسترده بوده که زندگی بسیاری از بلاگرها را دگرگون کرد. کاربران بسیاری به واسطه وبلاگ خود در سطوح مختلف منطقهای، ملی و جهانی شناخته شدند، به حوزههای حرفهای دنیای نشر مکتوب و آنلاین، همچون دنیای روزنامهنگاری راه یافتند و یا با برقراری ارتباط نزدیک با مخاطبان خود، به دیگر نقاط دنیا کوچیدند تا از امکانات بیشتری برای ادامه حیات آنلاین و آفلاین خود بهره ببرند. وبلاگنویسی حتی برای بسیاری از بلاگرها تبدیل به یک شغل و منبع درآمد شد.
“اکنون به نظر میرسد شتاب بینظیر تحولات در فضای سایبر، وبلاگ را تا حدودی به حاشیه رانده است”
اما اکنون به نظر میرسد شتاب بینظیر تحولات در فضای سایبر، وبلاگ را تا حدودی به حاشیه رانده است. ظهور وب ۲ که اساس شکلگیری بسیاری از وبسایتهای کاربرساخته و شبکههای اجتماعی و رسانههای نوین بود، شکلهای بزرگ، پیچیده، اما کاربرپسندی از ارتباط در فضای آنلاین را پدید آورد که منجر به افول ستاره وبلاگ، کاهش چشمگیر تولید محتوا و کمرنگتر شدن نقش وبلاگنویسی شده است.
امروز، بسیاری از شهروندان جهان مجازی بخش عمدهای از وقت خود را در شبکههای اجتماعی سپری میکنند و اگرچه در این شبکهها کاربر مخاطبان محدود و گزیدهای دارد و همه امکانات وبلاگ در اختیارش نیست، اما ماهیت متفاوت و تعامل آسانتر در محیط کاربرپسند آن موجب افزایش شگفتآور گرایش به این رسانههای نوین شده است.
در کشورهایی نظیر ایران که حاکمیت میخواهد همه رسانهها را در کنترل خود داشته باشد، عوامل دیگری هم در افول وبلاگنویسی موثر بوده است. وبلاگستان ایرانی همچون آتشی در خرمن اقتدارگرایان و انحصارگرایان حاکم بر این کشور بود. حاکمانی که رسانهها را در انحصار خود میخواستند، از اینکه هیچگونه ابزار کنترل و نظارتی بر محتوای تولیدی نداشتند میهراسیدند و از همان روزهای نخست تلاش کردند تا با برخورد قهری با بلاگرها، از شیوع و گسترش آن جلوگیری کنند.
پروندهسازی برای وبلاگنویسان و مجازات آنها، اعمال محدودیتهای رسمی در دسترسی به اینترنت پرسرعت، تعمیم مصادیق محتوای مجرمانه به نظرات و عقاید کاربران “غیرخودی” در فضای مجازی، در کنار فیلترینگ گسترده، از جمله عوامل موثری بودند که اگرچه تاثیر غیر قابل انکاری در افول وبلاگستان داشتند، اما تنها سبک زندگی آنلاین ایرانیان را تغییر دادند.
حالا ایرانیها همانطور که در روزهای اوج وبلاگنویسی و وبلاگخوانی از برترینهای دنیا بودند، از فعالترین کاربران شبکههای اجتماعیاند و همچنان حضوری فعال در جهان مجازی دارند. تجربه نشان داده است که سرکوب این گرایش در جامعه جوان ایران ممکن نیست و تنها از حالتی به حالت دیگر تبدیل میشود؛ همگام با تحولات جهانی.
منبع: دویچهوله
احسان نوروزی
Tor پروژهای است که با بهرهگیری از مجموعهای از تونلهای مجازی، به شیوهای خاص به کاربران کشورهایی که با محدودیتهای سختگیرانه دولتی در فضای مجازی مواجهاند، امکان گشت و گذار ناشناس عبور از سد سانسور آنلاین را میدهد. با مدیر این پروژه گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید. اما او بهخاطر حساسیت دولتهایی همچون ایران، چین و کوبا، به فعالیتهای مجموعه تحت مدیریتاش، خواسته است هویتش مخفی بماند.
امنیت کاربران، محافظت از حریم خصوصی یا ارائه خدمات برای تسهیل عبور از سد فیلترینگ؛ کدامیک از این موارد در اولیت برنامههای شماست؟
گشت و گذار ناشناس و غیر قابل ردیابی کاربران در اینترنت و حفظ حریم خصوصی آنان از اهداف اصلی پروژه بوده و هست. پروژه بر مبنای این ایده شکل گرفته و در سیر تکامل خود اقداماتی هم برای عبور از سد سانسور انجام داده است.
کدام کشورها را بهعنوان کشورهای هدف خود در نظر گرفتهاید؟
ما کشور مشخصی را هدف قرار ندادهایم. ممکن است کسی در کشوری زندگی کند که حتی قوانینی برای تامین آزادی بیان و اندیشه وجود دارد، اما میخواهد بهصورت ناشناس ایدههایش را در جهان مجازی منتشر کند. یا ممکن است کاربری در شهری کوچک زندگی کند که اکثریت مردم عقاید سیاسی مشخصی دارند و در چنین اجتماعی اگر او ساز مخالف بزند و با عقاید دیگران مخالفت کند، ممکن است شغلاش را از دست بدهد. ما میخواهیم شرایط ناشناس ماندن برای همه فراهم باشد. همه کسانی که به هر دلیلی مایل به افشای هویت واقعی خود نیستند و نمیخواهند کسی از جزئیات فعالیتهای آنلاین آنها باخبر باشد.
آیا آمار دقیقی از تعداد کاربرانی که از کشورهایی همچون ایران یا چین از این نرمافزار استفاده میکنند دارید؟
همه آمارهای مرتبط با استفاده از Tor در این وبسایت در دسترس کاربران و متخصصان قرار میگیرد. اما باید به این نکته بسیار مهم اشاره کنم که کل سیستم به گونهای طراحی شده که ما به هیچیک از اطلاعاتی که به شناسایی کاربران یاری می رساند، دسترسی نداریم. بنابراین، حفظ حریم خصوصی کاربران، در طراحی این سیستم لحاظ شده، نه در سیاستهای ما. حتی اگر کسی بخواهد به زور هم چنین اطلاعاتی از پروژه به دست آورد، که مثلا دقیقا چه کسانی از ایران از این نرمافزار استفاده میکنند، اساسا ما چنین اطلاعاتی در اختیار نداریم که بخواهیم با آنها به اشتراک بگذاریم.
به عنوان یک متخصص، چه شباهتها و تفاوتهایی را در سیستم فیلترینگ ایران و کشورهای دیگری نظیر چین میبینید؟
دلایل سیاسی اعمال فیلترینگ تقریبا در همهجا یکسان است، برخی از تکنولوژیهای به کار گرفته شده نیز شباهتهایی دارند؛ بهخصوص تجهیزاتی که توسط کمپانیهای غربی مانند نوکیا زیمنس در اختیار ایران قرار گرفت. اما شباهت خاص دیگری وجود ندارد. حتی بسیاری از کشورهای غربی هم برای کنترل کاربران در مواقع حساس، قوانینی دارند که به آنها اجازه میدهد روی نرمافزارهای خاصی ابزار کنترلی (Backdoor) نصب کنند و فعالیتهای کاربری را مانیتور کنند. این کار در کشوری توسعهیافته فرایند مشخصی دارد که پیش از هرچیز باید مخرب بودن فعالیتهای کاربر برای دادگاه اثبات شده باشد، اما کشورهای دیگر چنین ملاحظاتی ندارند. کمپانیهای غربی تولیدکننده تجهیزات باید بدانند اگر رژیمی همچون ایران یا چین چنین امکاناتی در اختیار داشته باشد، تا چه اندازه فاجعهبار است. کشورهایی همچون چین و ایران قطعا تجربیات خود در زمینه فیلترینگ را با یکدیگر به اشتراک هم میگذارند. آنها جز خودشان در دنیا کس دیگری را ندارند.
آیا دولتهای غربی میتوانند اقدامی در جهت ممانعت از انجام این معاملات صورت دهند؟ آیا راهحلی وجود دارد؟
در کشورهای غربی بخش عمدهای از فشار برای مانیتور کردن فعالیتهای کاربران اینترنت، از جانب کمپانیهای فعال در صنعت فیلم و پخش موسیقی وارد میشود. آنها برای حفظ حقوق مولف، میخواهند اطمینان حاصل کنند که کسی از نسخههای غیرمجاز یا کپیشده تولیداتشان استفاده نمیکند. این اقدامات همان چیزی است که دولتهای اقتدارگرا تلاش میکنند با اشاره به آن بگویند در دیگر کشورها هم چنین اقداماتی صورت میگیرد. اما نوع نگاه آنها کاملا متفاوت و ویرانگر است.
آیا راه قانونی برای مجازات کمپانیهایی که چنین معاملاتی با دولتی نظیر ایران انجام دادهاند وجود دارد؟ آنها ضمن تایید چنین معاملهای، میگویند دیگر ارتباطاتی از این دست با دولتی همچون ایران نخواهند داشت، اما مساله این است که این تجهیزات در اختیار یک دولت اقتدارگرا قرار گرفته که دارد از این امکانات برای شنود و رهگیری مخالفان بهره میگیرد. زندگی هزاران شهروند به همین ترتیب در معرض خطرات و تهدیدات جدی قرار گرفته است.
این چالشی جدی است که دولتهای متعددی با آن مواجه شدهاند. سازمانهای غیردولتی و برخی از نمایندگان کنگره و سنا به این مشکلات واقفاند و تلاش کردهاند تا موازنهای میان نوآوری، گسترش ظرفیتهای فناوریهای نوین ارتباطی و اقداماتی که ممکن است به نقض آزادی بیان بینجامد، به وجود آورند. بسیاری از امکانات طراحی شده برای فیلترینگ، با این هدف به وجود آمده که به والدین امکان کنترل و محدود کردن فعالیت فرزندانشان را بدهد، اما جهان بدون مرز این عیب را هم دارد که این برنامهها از طریق اینترنت میتوانند در اختیار کسانی قرار بگیرند که لزوما چنین هدفی در سر ندارند. کاری که در شرایط کنونی میتوان کرد، آموزش شیوههای عبور از سانسور به کاربران کشورهایی است که سانسور سختگیرانهای بر اینترنت و ابزارهای ارتباطی اعمال میکنند.
چه برنامههایی برای گسترش فعالیتهای خود در آینده دارید؟
کل شبکه Tor توسط گروهی از داوطلبان اداره میشود، یعنی کسانی که با در اختیار گذاشتن پهنای باند لازم به ما کمک میکنند تا فعالیتهای خود را انجام دهیم. بسیاری از حامیان ما در کشورهایی همچون آلمان، سوئد و آمریکا قرار دارند. ما به داوطلبان بیشتری هم نیاز داریم تا فعالیتهای خود را گسترش دهیم. وقتی برنامه Tor را باز میکنید، گزینهای پیش روی شماست که با کلیک بر روی آن میتوانید بگویید “من میخواهم به کاربرانی که در کشورهای تحت سانسور زندگی میکنند کمک کنم.”
از آنجایی که برنامه ما متنباز است و به صورت رایگان در دسترس همه کاربران قرار گرفته، ما نیاز به نظارت دقیق برنامهنویسان داوطلب داریم و از همین طریق اشکالات احتمالی را برطرف میکنیم. به مترجمهای بیشتری هم نیاز داریم تا هم برنامه و هم دستورالعملهای استفاده از آن را ترجمه کنند و در اختیار کاربران همزبان خود قرار دهند. ما پرتالی روی وبسایت خود داریم که نشان میدهد چند درصد از کار ترجمه مربوط به هر زبان انجام شده است، اما همچنان نیاز شدیدی به همکاری کاربران فارسیزبان داریم.
منبع: دویچه وله
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر