-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ شهریور ۱۲, جمعه

Latest New from Green Correspondents for 09/03/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

منگشا کبده، نماینده کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در پاکستان، معتقد است که تعداد افراد بی‌خانمان شده در این استان نزدیک به یک میلیون نفر است و نبود کمک می‌تواند آنها را ترغیب کند که به سوی ایران سرازیر شوند.
خبرنگاران سبز/ بین‌الملل:
آژانس پناهندگان سازمان ملل  روز پنجشنبه هشدار داد که که شرایط بد مناطق سیل‌زده در جنوب غربی پاکستان امکان دارد هزاران پناه‌جوی پاکستانی و افغانی را مجبور به عبور از مرز و ورود به ایران کند.

به گزارش رویترز، استان بلوچستان که از اولین استانی بود که بدترین سیل تاریخ پاکستان را تجربه کرد در ابتدا ناچار به جابجایی  ۲۰۰،۰۰۰  نفر شد. اما پس از آنکه مناطق دیگر نیز زیر هجوم سیل قرار گرفت این منطقه به فراموشی سپرده شد.

ده‌هاست که جدایی طلبان بلوچی در این استان که بزرگترین و فقیرترین استان پاکستان است فعالیت‌های خفیفی داشته‌اند. آن‌ها خواستار استقلال بیشتر و بدست داشتن منابع غنی گاز و معدنی منطقه هستند. آن ها بر این باورند که مورد استثمار منافع مناطق دیگر پاکستان قرار گرفته‌اند.  برای همین، هر گونه چشم پوشی از مشکلات این منطقه می‌تواند باعث تقویت این احساسات شود.

منگشا کبده، نماینده کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در پاکستان، معتقد است که تعداد افراد بی‌خانمان شده در این استان نزدیک به یک میلیون نفر است و نبود کمک می‌تواند آنها را ترغیب کند که به سوی ایران سرازیر شوند. وی می‌افزاید: «این مسئله هنوز اتفاق نیافتاده ... ولی همه قطعا از حرکت‌های عمده‌ای که در حال شکل گیری است باخبرند.» وی از انجام برخی اقدامات ضروری احتمالی در این زمینه اشاره کرد.

وی در که در یک نفرانس خبری صحبت می‌کرد افزود: «اگر ما به نیازهای انسانی آنها توجه نکنیم، امکان دارد که از یک منطقه به منطقه دیگری بروند و حتی امکان دارد وارد ایران بشوند»

خبرنگاران سبز:‌ بی‌گمان با توجه به تنش‌های موجود بین دولت ایران و گروه‌های وابسته به عبدالمالک ریگی که اخیرا به چوبه دار سپرده شد اگر چنین اتفاقی بیافتد عوارض امنیتی آن همانقدر برای دولت ایران ناخوشایند و احتمالا جدی خواهد بود که عوارض انسانی، مالی و لجستیکی آن. 

 
 

از من می‌پرسند آیا حکومت دینی می‌خواهی؟ من می‌گویم: من طرفدار حکومت دینی و جمهوری اسلامی هستم ولی اینی که الان هست نه اسلام دارد و نه جمهوریت. آن جمهوری اسلامی که مردم برای آن در سال 57 انقلاب کردند این نیست. اگر آن ج. اسلامی محقق می‌شد بسیاری از مشکلات مردم حل می‌شد. مردم مسلمانند و با اسلام و جمهوریت سر جنگ ندارند. آنچه که ما داریم نه جمهوری است و نه اسلامی.
خبرنگاران سبز/ رهبران سبز:
پس از اینکه برای پنجمین بار خانه مهدی کروبی از رهبران جنبش مردمی ایران مورد حمله اجیرشدگان حکومت اسلامی قرار گرفت وی در گفت‌وگویی با خبرنگار جرس این حرکات و تهدیدها را به دلیل صراحت لهجه وی در  انتقاد از حکومت دانست. وی در این مصاحبه نکات مهم دیگری را نیز مطرح کرد که متن آن در زیر می‌آید.

بعد از انتخابات حوادثی رخ داد که همه از آن باخبرند و تا حال ادامه یافته است. ما هم صریح و روشن و دلسوزانه همچنان مواضعمان را بیان می‌کنیم. احساس من این است که چون من مواضعم را در باره مسایل مختلف از قبیل مسایل هسته‌ای، تحریم و انتخابات و دیگر مسایل عمومی کشور صریح و روشن می‌گویم آن‌ها ناراضی هستند.

آن‌ها ادعا می‌کنند که شما تهمت به ما می‌زنید و تقلبی در کار نبوده است ولی ما می‌گوییم مسئله این است که انتخابات مهندسی شده بود و نتیجه انتخابات از قبل تعیین شده بود و ما اشتباه کردیم که از اول وارد انتخابات شدیم البته با توجه به عوارضی که پیش آمده از هرگز از این کار پیشمان نیستیم ولی ما خوش‌بینانه فکر می‌کردیم انتخابات داریم بعد فهمیدیم که انتخاباتی در کار نیست. آن‌ها مدرک می‌خواهند ما می‌گوییم بیایید مناظره کنیم.

هنگامی که در باره مسایل تحریم و تحریک برای جنگ که بحث می‌شود صحبت ما این است که بخشی از سپاه اساسا خواهان این وضع است که بحران درست کند و حتی تحریم هم بشویم تا براحتی پول‌های مردم را غارت کند. این دولت هم که از لحاظ سیاسی و فرهنگی و اقتصادی ناتوان است  و حیاتش را فقط در بحران می‌بیند.

از من می‌پرسند آیا حکومت دینی می‌خواهی؟ من می‌گویم: من طرفدار حکومت دینی و جمهوری اسلامی هستم ولی اینی که الان هست نه اسلام دارد و نه جمهوریت. آن جمهوری اسلامی که مردم برای آن در سال 57 انقلاب کردند این نیست. اگر آن ج. اسلامی محقق می‌شد بسیاری از مشکلات مردم حل می‌شد. مردم مسلمانند و با اسلام و جمهوریت سر جنگ ندارند. آنچه که ما داریم نه جمهوری است و نه  اسلامی.

در باره روز قدس ما تاکید داریم که یک وظیفه است و کسی نمی‌تواند آن را مصادره کند بعد این باعث می‌شود که پنج شب است که اینجا معرکه برپا کرده‌اند؛ شعار دادن و شیشه شکستن کارشان شده و امشب دیگر به اوج رساندن که باعث شرمندگی من در نزد همسایگان شده است. پیش از این همسایه‌های ما خوشحال بودن که همسایگی ما باعث امنیت آن‌ها می‌شود حالا شرمنده‌ام که حضور ما باعث آزار و عدم امنیت آن‌ها شده است.

هم اکنون که ساعت از نیمه شب گذشته {و وقت استراحت مردم است} این‌ها در خیابان شعار می‌دهند و غم انگیز اینکه بعد از این همه رسوایی و افتضاحی که بار آوردند و آسیبی که به خانه‌های مردم وارد کرده‌اند و فحاشی کردن بعد می‌نیشنند کف خیابان قران خواندن و بعدش هم مصیبت امام حسین خواندن! انگار بنایشان این است که آبروی اسلام را کاملا ببرند.


حرف بنده اما این است که بر حرف خودم مانده‌ام و جایی هم نمی‌روم و در خانه‌ام می‌مانم و برنامه‌هایم را هم ادامه می‌دهم و آماده هر گونه هزینه‌دهی هم هستم. اما این‌ها صحبت‌های من است، خانواده من چه گناهی کرده است؟ کجای دنیا خانواده یک مخالف سیاسی را با کمک اراذل و اوباش و چند نوجوان فریب خورده مورد آزار و فحاشی قرار می‌دهند؟

وضع چنان شده است که حتی در مجلس تحریم دوستان و آشنایان نیز نمی‌توانیم شرکت کنیم. همان‌طور که برای همکار مجلسی‌‌امان {اسماییل تتری} که همکار خانم کدیور نیز بود نتوانستیم فاتحه بگیریم. یا یکی از دوستان قدیممان فوت کرده بود نگذاشتند فاتحه بگیریم.

با تمام این‌ها ما به وظیفه عمل می‌کنیم و تا آخر ایستاده‌ایم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
در زیر متن این گفت‌وگو را گوش کنید

 
 

اینکه اینان در شب قدر این رفتار را می‌کنند شگفت انگیز است. همان کاری که یزید با اهل‌بیت امام حسین کرد اینها دارند با اهل بیت آقای کروبی می‌کنند. این که روش حکومت داری نیست. بعد خود را نیز با علی مقایسه می‌کنند.
خبرنگاران سبز/ سیاست/ رهبران سبز:
در پی و درحین پنجمین حمله لباس شخصی‌های اجیر شده حکومت اسلامی به خانه مهدی کروبی، کسی که همراه مردم ایستاده و جنایات کهریزک را برملا کرد، حسین کروبی در گفت‌وگو با خبرنگار جرس جزییاتی از این حادثه را شرح می‌دهد.

وی توضیح می‌دهد که این حمله‌های وحشیانه که با آتش زدن درب مجتمع و شکستن شیشه‌ها و شلیک مستقیم تیر همراه بوده است با رمز «لبیک یا خامنه‌ای» شروع شده است. پس از نزدیک شدن آن‌ها به خانه محافظان اقدام به شلیک تیر مستقیم می‌کنند که منجر به مجروح شدن حمله کنندگان می‌شود که با آمبولانس از محل دور می‌شوند. ساختمان در محاصره این نیروها قرار دارد و برق منطقه را هم با شلیک به تیرهای برق محله قطع کرده‌اند.

اینکه اینان در شب قدر این رفتار را می‌کنند شگفت انگیز است. همان کاری که یزید با اهل‌بیت امام حسین کرد اینها دارند با اهل بیت آقای کروبی می‌کنند. این که روش حکومت داری نیست. بعد خود را نیز با علی مقایسه می‌کنند.

زمان شاه هم این رفتار را با مردم نمی‌کردند. امام خمینی مستقیم به شاه گفت: آقا شاه من شما را از این مملکت بیرون می‌کنم. شاه محترمانه یک ماشین فرستاد و امام را تبعید کرد: کجا به زن و بچه امام کار داشتند؟ کجا به خانه مسکونی امام کار داشتند؟ آقای کروبی که ادعا نداشته کسی را از این کشور بیرون کند. ایشان یک اعتراض کردند که این انتخابات نبوده، انتصابات بوده.
در زیر می‌توانید این گفت‌وگو را بشنوید.


 
 

اکنون خبر می‌رسد که همسر و دختر وی نیز توانسته‌اند از ایران خارج شوند و به او بپیوندند. همسر وی در اولین گفت‌وگو از عشقش به ا یران سخن می‌گوید و از اینکه وطن را ترک کرده ناخرسند است.
خبرنگاران سبز/ حقوق بشر:
 محمد مصطفایی وکیل پایه یک دادگستری که وکالت سکینه آشتیانی (محکوم به سنگسار) و هفتاد نفر دیگر را تاکنون به عهده داشته و جان چندین نفر را از مرگ نجات داده است پس از آنکه جانش را در تهدید دید مخفی شد.  در پاسخ دولت ایران همسر، بردار همسر و پدر همسر وی را حدود دو هفته دز رندان به گروگان نگاه داشت تا اینکه خبر رسید که محمد مصطفایی موفق شده است  از ایران خارج و در ترکیه از سازمان ملل تقاضای پنهاندگی کند.
اکنون خبر می‌رسد که همسر و دختر وی نیز توانسته‌اند از ایران خراج شوند و به او بپیوندند. همسر وی در اولین گفت‌وگو از عشقش به ا یران سخن می‌گوید و از اینکه وطن را ترک کرده ناخرسند است.



وی می‌‌گوید که سعی کرده است بدون سر و صدا وسایل خانه را بفروشد و حتی بدون خداحافظی  از عده‌ای از ایران بگریزد.

گروه خبر فاکس نیوز که مصطفایی را همراهی می‌کرده از قول مصطفایی که مسیر حرکت آن‌ها را با تلفن همراه دنبال می‌کرده می‌گوید: «اگر آن‌ها نتوانند سوار هواپیما شوند من سکته می‌کنم.»

عکس‌های ضمیمه انتظار پر تشویش مصطفایی در فردودگاه و بعد ملحق شدن افراد خانواده به یکدیگر در اسلو پایتخت نروژ را نشان می‌دهد.

 
 

پس از تاکيد سبزها بر شعار "نه غزه نه لبنان جانم فدای ايران" که به نوعی نشان‌دهنده سیاست خارجی معترضان و توجه آن‌ها به منافع ملی ايران است، حاميان حکومت همچنان بر مواضع غير ملی و غير مردمی خود پافشاری می کنند و سعی در تحت الشعاع قرار دادن شعارهای مردمی دارند. 
خبرنگاران سبز/ سیاست:
محسن رضایی در گفت‌وگو با پایگاه اطلاع رسانی خودش  در آستانه روز قدس اظهار اميدواری کرد که شعار "امروز غزه ، فردا فلسطين" توسط خيل عظيم راهپيمايان در سراسر ايران طنين انداز شود.

وی همچنين تصريح کرد: "بی تفاوتی به مسئله فلسطين نه تنها با اعتقادات ما جور در نمی آيد، بلکه با عقلانيت و منافع ملی ايران نيز سازگاری ندارد."

پس از اعلام حضور در راهپيمايی توسط سبزها در پی دعوت مهدی کروبی و تاکيد سبزها بر شعار "نه غزه نه لبنان جانم فدای ايران" که به نوعی نشان‌دهنده سیاست خارجی معترضان و توجه آن‌ها به منافع ملی ايران است، حاميان حکومت همچنان بر مواضع غير ملی و غير مردمی خود پافشاری می کنند و سعی در تحت الشعاع قرار دادن شعارهای مردمی دارند.

محسن رضایی که از ابتدا به نتیجه انتخابات اعتراض داشت پس از مدتی برای همراهی با علی خامنه‌ای رهبر حکومت اسلامی ایران از اعتراض خود چشم پوشید.
(+)
آرمان ایرانی

 
 

خبرنگاران سبز/ سیاست/ رهبران سبز:
سحام نیوز خبر می‌دهد که برای پنجمین شب متوالی نیروهای لباس شخصی با استفاده از سلاح سرد به خانه مهدی کروبی حمله کرده‌اند و درب را شکسته‌اند.

بر اساس این گزارش محافظان مجبور به شلیک تیر هوایی شده‌اند. جزییات بیشتری از این حمله مخابره نشده است.
گفتنی است که پیش از این هم در چهار نوبت نیروهای لباس شخصی وابسته به نظام با دادن شعارهایی در حمایت از علی خامنه‌ای به خانه کروبی حمله کرده بودند که منجر به نوشتن نامه‌ای اعتراضی از سوی فاطمه کروبی به علی خامنه‌ای شد. (+)

 
 

به نظرتان طاقت‌ اين پذيرش را داريم که يک ميليون نفر توی شهر تهران تظاهرات راه بيندازند و ما ماليات بدهيم که پليس از تظاهرات‌شان که کاملن بر خلاف نظر سياسی‌مان است محافظت کند؟ يعنی خودمان نمی‌رويم دست به دامن يک ديکتاتور ديگر نمی‌شويم که بيا و همه مخالفان را ساکت کن که دنيا بشود گلستان؟ بعد تشويقش نمی‌کنيم که هر کسی با ما نيست خيلی محترمانه به او بگويد يا با ما هستی يا "هرررری"؟
خبرنگاران سبز/ نقد و نظر:

همایون خیری، روزنامه‌نگار ایرانی ساکن استرالیا که با صدا و سیمای ایران نیز زمان اقامتش در ایران همکاری داشته در وبلاگ شخصی‌اش به انتقاد از برخی برخوردهای صورت گرفته با علیرضا افتخاری و قصد وی برای خروج از کشور پرداخته و از سبزها خواسته تا تمرین دمکراسی را جدی گرفته و همیشه در حال نمره دادن به خود باشند تا پس از رفتن کودتاچیان یکبار دیگر گرفتار استبدادی تازه نشویم. در زیر این نوشته را بخوانید.

فرض کنيم همين فردا دار و دسته کودتاچی‌ها بار و بنه‌شان را ببندند و يک جايی در عالم هم پيدا بشود که بهشان امکان زندگی کردن بدهد و در نتيجه از ايران خارج بشوند. بعد از رفتن‌شان هم همه توی خيابان شروع کنند به شيرينی پخش کردن و بزن و برقص. طبيعی‌ست که آن اوايل کار برای هر دولتی که بر سر کار بيايد هزار جور گرفتاری هست که بايد به سامان‌شان برساند. يعنی از روز دوم که آب‌ها از آسياب افتاد آنوقت تازه بايد خرابی‌های دوران کودتاچی‌ها را آباد کرد. اگر در همين فرضی که داريم مبنا را بر دموکراسی هم بگذاريم طبيعی‌ست که يک عده‌ای،‌ دست کم به اندازه يک ميليون نفر، از اوضاع و دولت ناراضی باشند و به هر دليلی که خودشان می‌دانند از همين دار و دسته کودتاچی‌ها طرفداری کنند. خوب با اين‌ها بايد چه کار کرد؟

دولت در دست اين يک ميليون نفر نيست. سلاح هم ندارند. توی‌شان هم همه جور آدمی، از باسواد و دانشگاهی تا بيسواد، هست. می‌خواهند بيايند توی خيابان‌های شهر و بدون حمل سلاح شعار بدهند و عکس چهار تا از همين کودتاچی‌ها، فرض کنيد احمدی‌نژاد، را بالای دست‌شان بگيرند. اجازه می‌دهيم بهشان؟

اگر همين گروه بخواهند نشريه داشته باشند که افکارشان را منتشر کنند يا تقاضای راه‌اندازی شبکه راديو و تلويزيونی خصوصی داشته باشند. بخواهند از همين کتاب‌های امام زمانی منتشر کنند که توی‌شان درباره مار غاشيه و گرزهای آتشين جهنم نوشته شده. فالگيری اسلامی راه بيندازند برای خانم‌ و آقايان معتقد به اين چيزها. مراسم دعا و نيايش برگزار کنند و زار زار گريه کنند برای موعودشان. زنان‌شان روبنده بپوشند و مردهای‌شان ريش‌های بلند بگذارند. بهشان اجازه می‌دهيم؟

فرض کنيم همين گروهی که ازشان حرف می‌زنم خواننده هم داشته باشند، اسمش هم به جای عليرضا افتخاری مثلن يوسف اسلام يا مثلن مرضيه باشد. همين خواننده هم بخواهد کنسرت برگزار کند وسط شهر. پول هم داشته باشند که بدهند يک جای حسابی را اجاره کنند. باهاشان مماشات می‌کنيم؟

فرض کنيد توی همين جمعيت، فيلمساز هم داشته باشند و بخواهند جشنواره فيلم‌های دينی برگزار کنند و پولش را هم بدهند که يک سينما را اجاره کنند. تبليغات هم داشته باشند که همه شهر را پر کند. جايزه اسکار اسلامی هم بخواهند بدهند مثل يک نهاد خصوصی. مجوز چنين کاری را بهشان می‌دهيم؟

اين‌هايی که نوشتم همين الان در مورد خود ما که با کودتاچی‌ها و اصولن با جمهوری اسلامی موافق نيستيم مصداق دارند. در دوران شاه هم همين گرفتاری‌ها وجود داشت. يعنی نه می‌شد و نه می‌شود تظاهرات مسالمت آميز داشت. نه نشريه‌ای در کار است و نه دم و دستگاه رسانه‌ای مخالف. نه تحمل دراويش را می‌کنند و نه شاه تحمل مراسم‌ مخالفانش را داشت. خوانندگی هم که همين الان داريم می‌بينيم چه اوضاعی دارد. فيلمسازی و جشنواره و جوايز کتاب هم که نيازی به گفتن ندارند.

توی اين واکنش‌هايی که بعد از حرف‌های عليرضا افتخاری می‌خواندم يکی هم در جواب افتخاری که گفته بود دارم می‌روم فرانسه نوشته بود "هرررری". شاه بعد از داستان حزب رستاخيز و اين که همه بايد عضو حزب بشوند گفته بود هر کسی که نمی‌خواهد عضو بشود برود گذرنامه بگيرد و برود خارج. يعنی همين "هرررری".

اگر همين بهانه‌ای که سال‌هاست دار و دسته جمهوری اسلامی دارند برای مخالفت با ملی‌گرايان که دکتر مصدق هم نخست‌وزير شاه بوده و دست شاه و فرح را بوسيده، همين را ملاک بگيريم آنوقت فرقی ميان همين احمدی‌نژاد که دست خامنه‌ای را می‌بوسد و دکتر مصدق که دست شاه و فرح را بوسيده بود پيدا نمی‌کنيم. دو سال پيش دکتر موسی غنی‌نژاد در يک مصاحبه‌ای گفته بود "اگر فضای عمومی به هيجان نمی‌آمد می‌شد در اين باره هم حرف زد که ملی شدن صنعتی نفت آنقدرها هم که حالا معلوم شده اقدام مفيدی نبوده و چه بسا اگر از شرکت‌های خارجی خلع يد نمی‌شد ممکن بود مزايای اقتصادی نفت را بيشتر از اين چيزی که به دست آمد افزايش داد". خوب اين هم هست.

منظورم از نوشتن اين چيزها اين است که لوازم دموکراسی يعنی همين چيزها. يعنی پذيرش تفاوت‌های شخصی و سياسی. مرز اين پذيرش هم اين است که حقوق ديگران پايمال نشود منتها حق‌تان است که به هر چيزی که دوست داريد برسيد يا هر مسلکی که داريد از نظر حکومت محترم شمرده بشود.

به نظرتان طاقت‌ اين پذيرش را داريم که يک ميليون نفر توی شهر تهران تظاهرات راه بيندازند و ما ماليات بدهيم که پليس از تظاهرات‌شان که کاملن بر خلاف نظر سياسی‌مان است محافظت کند؟ يعنی خودمان نمی‌رويم دست به دامن يک ديکتاتور ديگر نمی‌شويم که بيا و همه مخالفان را ساکت کن که دنيا بشود گلستان؟ بعد تشويقش نمی‌کنيم که هر کسی با ما نيست خيلی محترمانه به او بگويد يا با ما هستی يا "هرررری"؟

اگر تمرين دموکراسی ما از همينجا شروع شده باشد که به اينجور سؤالات جواب بدهيم انصافن به خودمان چه نمره‌ای می‌دهيم؟ ما مجبوريم از اين به بعد مدام به خودمان نمره بدهيم و قبول بشويم. اگر بنا به رد شدن باشد همين دار و دسته کودتاچی‌ها را بايد نگهشان داريم چون خيلی خنده‌دار می‌شود که دوباره سی سال ديگر به همينجايی برسيم که الان رسيده‌ايم.
(+)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خبرنگاران سبز آمادگی دارد مقاله شما در موافقت یا مخالفت با این نوشته را منتشر کند.

 
 

رییس جمهور مصر، حسنی مبارک، و شاه عبدالله دوم حاکم اردن که از این گفت‌وگوها پشتیبانی می‌کنند هم‌اکنون در واشنگتن به سر می‌برند تا در این گفت‌وگوها شرکت کنند. 
خبرنگاران سبز/ بین‌الملل:
امروز دولت مصر با احضار سرپرست حافظ منافع ایران در مصر ضمن توضیح خواستن نسبت به گفته‌های منوچهر متکی از به تاخیر انداختن گفت‌وگوهای سه جانبه مصر، ایران و کوبا از کشورهای غیر متعهد خبر داد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه متکی در این اظهارات به انتقاد از «شرکت برخی سران عرب در برقراری مذاکرات صلح بین فلسطین و اسراییل در واشنگتن» پرداخته است.

رییس جمهور مصر، حسنی مبارک، و شاه عبدالله دوم حاکم اردن که از این گفت‌وگوها پشتیبانی می‌کنند هم‌اکنون در واشنگتن به سر می‌برند تا در این گفت‌وگوها شرکت کنند.

انتقادات متکی از سران عربی که مذاکرات صلح را باعث شده‌اند پیش از این در خبرگزاری فارس منتشر شده بود. بر طبق این گزارش متکی گفته بود: «برخی رهبران فلسطینی، که خواستار سازشند، این روزها دنباله رو دستور آمریکا شده اند و می‌خواهند با رژیم صهیونیستی به مذاکره بنشینند. آن ها باید بدانند که خائنان به ملت فلسطین هستند و این مذاکره میخی بر تابوت سازش‌طلبان است.»

احمدی‌نژاد نیز در مصاحبه با تلویزیون العالم خواستار مشارکت حماس در هر نوع مذاکره صلح خاورمیانه شد. وی حماس را رسمی ترین نماینده فلسطین خواند.

پس از انقلاب سال 57 روابط میان قاهره و مصر قطع شد و هر دو کشور تنها یک دفتر حافظ منافع در پایتخت‌های یکدیگر دارند. 

 
 

سايت‌های وابسته به كودتا در خبری هماهنگ اعلام كردند كه خواهر سردار مشفق در تصادف يك دستگاه سمند در جاده مشهد كشته شده است.
خبرنگاران سبز/ از وبلاگ‌ها:

 پاسخ به اين سوال دشوار نيست. خودکشی شدن  سعيد امامی  را که يادمان نرفته است. چه کسانی از خودکشی شدن سعيد امامی بيشترين سود را بردند؟ اصولا درآدم کشی‌ها يکی از گزينه هايی که معما را پيش می برد و به حل آن کمک می کند انگيزه است . قاتل برای قتل بايد انگيزه ای داشته باشد. اين  بسيار ساده است.

تعجب نکنيد. سردار مشفق هنوز زنده است. خودکشی هم نشده است. اما سايت های کودتا در خبری هماهنگ اعلام کردند که خواهر سردار مشفق در تصادف  يک دستگاه سمند در جاده ی مشهد کشته شده است(+). گويا اين تصادف هم نيمه ی شعبان يعنی ۲۷ جولای يا همان پنجم مرداد اتفاق افتاده است. اين که چرا اين خبر الان منتشر شده است بماند . اما آنچه در متن خبر اين رسانه ها آمده است جالب است.

متن خبر به گونه ای تنظيم شده است که گويا شاکيان اين پرونده  يا همان هفت دلاور اصلاح طلب خواسته اند به خيال اين که سردار مشفق در اين خود رو است او را به قتل برسانند . تا شواهد و مدارک !!! کودتا را از بين ببرند .جالب است . نه ؟ اين ها واقعا همين اندازه می فهمند؟
منبع :(+)

 
 

آنها سوگمندانه می پرســـــــند و می پرســـــــند کجا رفت آن حقوق شهروندی فارغ از هرگونه باور دینی و پیروی از هر مرام و مسلک در حالی که چوب تکفیر و تفسیق از سوی محافل قدرت به بهانه دگراندیشی علیه همه متفکران و فرهیختگان بلندشده است؛ تا آنجا که وزیر دولت دانشگاه را به «باخاک یکسان کردن» تهدید می کند و نجوای عاشقانه ربنای یک هنرمند به علت کرنش نکردن در مقابل یال و کوپال داران از سر سفره افطار مومنان قطع می شود.
خبرنگاران سبز/ رهبران سبز:
ميرحسين موسوى از پرسشهاى دل مردمى سخن ميگويد كه فهيم و آزاديخواه، حق شهروندى خود را مطالبه ميكنند در برابر حكومتى كه با تكيه بر زور و زر و تزوير، در مقابل هر وجدان باشرفى ايستاده است و دست و پا ميزند براى توجيه كمبودها و نقص ها بى بازگشت به مردم و به خواست شهروندان.

متن کامل یادداشت «آخرین نخست وزیر» به نقل از سايت كلمه پیش روی شماست:

این روزها مردم ما در با شکوه ترین و زیباترین میهمانی های هستی و نورانی ترین ماه سال حضور دارند. ماهی که نزول آیات و برکات آسمانی در آن صورت گرفته و می گیرد. شبهایی که انوار تجلیات شب قدر آن بر جان و دل یکایک بندگان خالق بی همتا نور افشانی می کند. شبهائی که درآن به مرور کارنامه خود فراخوانده شده ایم. هنگامه ای برای پرسش از آنچه کرده ایم. رستاخیزی کوچک و معاصر در محشر بزرگ قلبهایمان و در پیشگاه عدالت وجدان هایمان. دامنه این پرسشها نه تنهاگشوده به عرصه خصوصی و زندگی فردی که به عرصه حیات اجتماعی فرامی رود. مگرنه آنکه ما عضوی از جامعه و کنشگری در عرصه عمومی هستیم؟

امروز در جامعه ایرانی به تیغ آنچه در بیش از یکسال گذشته اتفاق افتاده مردم بیشتر از هر زمانی باپرسشهای تعیین کننده و حساس و درباره خود و جامعه ای که بدان تعلق دارند روبروهستند.

در این شبهای قدر
مردم از خود می پرســـــــند قیام آنان به عنوان شهروندان، برای برپایی جامعه ای که در آن کرامت انسانی پاس داشته شود و زمینه رشد و شکوفائی استعدادهای خدادادشان فراهم آید و قدمهای روشن برای بهروزی آنان وجامعه برداشته شود به کجا رسید. به راستی آنها تاچه اندازه به خواستهای بر حقشان یعنی استقلال آزادی عدالت و پیشرفت نزدیک گشته اند.
مردم ما از خود می پرســـــــند که استقلال سیاسی که ارمغان قیام و نثار خونهای بسیار بوده است تا چه اندازه به عزت و اقتدار و سرفرازی و استقلال اقتصادی کشورمان در جهان ومنطقه انجامیده است؟
می پرســـــــند آیا ما امید تحقق آنچه در بند یک سند چشم انداز بیست ساله آمده است را به باد نداده ایم و آیا مدیریت غلط و ماجراجوئی های نابخردانه و دشمن تراشی های بیهوده در عرصه روابط خارجی میراث گذشته پر افتخار ما را به باد نداده است؟ چه مانعی باعث شده که نظام نتوانسته است از دستاوردهای سترگ مدیران فداکار و دانشمندان و متخصصان و مدافعان منافع ملی استفاده کند. و آیا می توان از سیاست خارجی که تنها در صدا و سیما و رسانه های مشخص دولتی پر هیبت و با اقتدارجلوه می کند و چهره ترحم انگیز آن را حتی درهای بسته گفتگوهای بی ثمر و ذلت بار نمی تواند پنهان کنند جز این انتظاری داشت؟ مردم ما به حق نگران حرکات خام دولتمردانی فاقد حمایت مردمی هستند یعنی بی بهره از گرانبهاترین سرمایه و پشتوانه ما در تعاملات خارجی در طول دو دهه گذشته. و نگران از آنکه بی بهرگان از اعتماد ملی در پشت سر ملت چوب حراج بر منافع ملی بزنند و سرزمینی سوخته در پشت سر خود بر جای گذارند.
مردم از خود می پرســـــــند چه میزان از آزادی هائی که در پس قرنها اختناق و استبداد با نثار فداکاری ها و تحمل مشقتهای بی شمار به دست آمد و پاسداشت آنها در جای جای قانون اساسی مورد تاکید قرار گرفته باقیمانده است.
و باز مردم می پرسند تا چه اندازه در جامعه ای که در آن قلم ها شکسته و دهانها بسته و روزنامه نگاران و فرهیختگان و استادان و معلمان و کارگران و زنان و مردان در پشت میله های زندان هستند و هرگونه انتقاد و اعتراض توطئه همداستانی با دشمنهای خود ساخته وهرگامی برای احقاق حق فتنه نامیده می شود بحث از حقوق ملت و کرامت انسانی و آزادی ها موضوعیت دارد. با چمن کاری میدان آزادی و اینکه بگوئیم مردم ایران از بیشترین آزادی ها برخوردار هستند طعم تلخ دیکتاتوری در دهان شیرین نمی شود. مردم سوال می کنند که بدون ترس از زندانی شدن تا کجا می توانند از صاحبان قدرت سوال کنند.

مردم در شبهای شهادت حضرت علی علیه السلام از خو می پرســـــــند تا چه اندازه در زندگی اشان از عدالت اجتماعی و اقتصادی وعدالت قضائی و حقوقی وعدالت اداری و استخدامی برخوردار شده اند؟ آیا در محاکم و دعاوی در پناه قانون هستند یا قربانی اعمال نفوذ مراکز قدرتی می شوند که پایبندی به هیچ قانونی را بر نمی تابند؟ آیا بسیج و نیروهای نظامی و امنیتی و انتظامی از مال و جان و آبرو و حقوق آنان دفاع می کنند یا از مکانت و مکنت و قدرت زور مداران؟

مـــــــردم می پرســـــــند آیا سفره آنان امروز رنگین تر از دیروز است و یاحاصل وعده دروغین آوردن نفت بر سر سفره هاشان کوچکتر شدن این سفره ها و تحلیل رفتن لوازم رفاه لازم در زندگی انان بوده است؟

آنها سوگمندانه می پرســـــــند و می پرســـــــند کجا رفت آن حقوق شهروندی فارغ از هرگونه باور دینی و پیروی از هر مرام و مسلک در حالی که چوب تکفیر و تفسیق از سوی محافل قدرت به بهانه دگراندیشی علیه همه متفکران و فرهیختگان بلندشده است؛ تا آنجا که وزیر دولت دانشگاه را به «باخاک یکسان کردن» تهدید می کند و نجوای عاشقانه ربنای یک هنرمند به علت کرنش نکردن در مقابل یال و کوپال داران از سر سفره افطار مومنان قطع می شود.

مردم ما از خود می پرســـــــند تا چه اندازه به آرزوهای دیرینه اشان برای نیل به به پیشرفت ایران نزدیک شده اند. آیا سرمایه های تجدید ناپذیر در راه گسترش و تقویت زیر ساختهای یک اقتصاد مولد و شکوفا هزینه شده است؟ واین پرسش مدام تکرار می شود کجا رفت بیش از چهارصد میلیارد دلار نفتی در سالیان اخیر…
آنها می پرســـــــند حاصل نظامی گری در عرصه تولید، توزیع و خدمات کشور آیا جز پدید آمدن قطب های اقتصادی انحصارگر، ناکارآمد و زیان ده و نیز نحیف شدن روزافزون بخش خصوصی و تعاونی بوده؟ آیا خصوصی سازی های نمایشی جز به اختصاصی سازی بنگاه ها و فعالیت های اقتصادی انجامیده است؟ آیا سیاست هایی که در دانشگاه ها، به ویژه در قبال علوم انسانی، اتخاذ شده است جز به پادگانی سازی مراکز علم آموزی منتهی شده است؟
و باز هم این مردم هستند که می پرســـــــند آیا آنچه با آموزگاران، دبیران و مدیران باتجربه ای که تنها گناهشان مخالفت با سیاست های نسنجیده دولت در حوزه تعلیم و تربیت است انجام می شود ما را به توسعه علمی پایدار می رساند؟ آیا واردات بی رویه کالا، کمر صنعت ملی را نشکسته است؟ چه کسانی وباندهائی از این سیاستها آن هم زیر لوای مبارزه با فساد دولتیان سود می برند؟ مگر سیاستگزاری های بی برنامه دولت در حوزه کشاورزی، باغداری، دامداری و شیلات، روستائیان ما را در دل نگرانی مستمر نسبت به آینده خود قرار نداده است؟ آیا اگر اکثریت مردم ایران مواجب بگیر کمیته امداد یا مراکز مشابه شوند، به آرمان جامعه پیشرفته دست یافته ایم؟
این پرسش ها و صدها پرسش مانند آن، دغدغه آحاد مردمان ایران عزیز شده است و تبلیغات دروغین در پائین آمدن نرخ تورم، نمایش های پرهزینه برای نشان دادن حمایت مردم از دولت، سخنرانی های پرهیاهو برای موفق نشان دادن سیاست های دولتمردان، اصرار مکرر در نشان دادن خاموشی صدای اعتراض و انتقاد مردم، آنچنان نخ نما و بی فایده شده که گویی استفاده پرتکرار از این ابزارها تنها برای تسلی دل حاکمان است که صورت می پذیرد. و باید هم همین باشد چراکه چشمهای مست از قدرت و تفرعن نمی توانند پوستر دروغ ممنوع را ببینند چه رسد اثرات آن را در هدف گزاری ها وسیاستها و اجرا.

در این شبها ای کاش حاکمان بیش از هر چیز به شکاف عمیق بی اعتمادی بین خود و مردم می اندیشیدند و عمق فاجعه ای که اتفاق افتاده را درک می کردند. اگر چنین بود، فرصت باقیمانده را غنیمت می شمردند و در این ماه توبه و مغفرت، از ظلمی که بر مردم روا داشته اند به درگاه پروردگار و مردم دست طلب آمرزش بلند می کردند.
کاش به جای درخواست های مکرر از بازیگران صحنه بین المللی، یکبار هم که شده از مردم خویش می خواستند که فرصت جبران تمامی ستم ها و جفاهایی که بر مردم روا دشته اند به آنها بدهند.
کاش درهای زندان هایی که آزادزنان و آزاد مردان دلسوز این آب و خاک را در آن به بند کشیده باز می کردند و از آنان درخواست می کردند که آنهارا در نجات یافتن از وضعیت مخاطره آمیزی که در آن قرار دارند یاری دهند. مردم با زبان حال و قال می گویند اینقدر در هرمناسبتی که به بن بست بر می خورید دشمن دشمن نکنید و همه مصیبت ها را به دشمنان خود ساخته و موهوم نسبت ندهید. دشمن واقعی در درون شماست وگرنه وقتی به فریاد آزادی خواهی ومطالبه حاکمیت مردم بر سرنوشت خود در دانشگاهها بر می خوردید نمی گفتید که دانشگاهای مخالف تفرعن را با خاک یکسان می کنید. گیرم دانشگاههارا ویران کردید با ملتی تشنه ازادی و فضیلت و عدالت چه می کنید؟
مردم می گویند کاش به جای مهندسی فرهنگ و دانشگاهها بار دیگر پشتوانه عظیم مردمی را که روزگاری دولتمردان ما به هنگام نشستن پشت میزمذاکره همراه خود داشتند را به دست می آوردید تا می توانستید با عزت و اقتدار، از منافع ملی و بین المللی این سرزمین جانانه دفاع کنید.
ای کاش به جای دست و پا زدن برای توجیه مهاجرت بی سابقه سرمایه های انسانی، دست از مهندسی های بی فرجام نیروی علمی و کار کشور بر می داشتید و از این بزرگترین و ماندگارترین سرمایه کشور بهترین بهره ها را برای پیشرفت و توسعه این سرزمین محنت زده می گرفتید. شاید هنوز هم راه بازگشت باز باشد. انتخاباتی آزاد برگزار کنید و حق مردم در تعیین سرنوشت خود را به راستی به رسمیت بشناسید. و بدانید که حق تعیین سرنوشت تجلی کرامت انسانی است. شرکت در انتخابات یک حق است و بر گزاری انتخابات آزاد و غیر گزینشی تکلیف حکومت است.
از مردم بپرسید آنها به شما خواهند گفت زندانیان حوادث پس از انتخابات را آزاد و به جای آن، عاملان و آمران فجایع شوم را مجازات کنید و با بازکردن درهای زندان، خود را از چرخه پایان ناپذیر و مضمحل کننده بکارگیری خشونت و ستم بیشتر آزاد نمایید. راه و رسم سخن گفتنتان با مردم را دگرگون و صداقت و شفافیت را جایگزین دروغ و تزویر کنید. با مردم خود آشتی کنید و از پشتوانه آنها عزت کسب کنید تا مجبور نشوید در مناسبات خارجی خود تن به ذلت دهید.
اسلام رحمانی را بجای اسلام متحجرین تشنه قدرت بنشانید همکاری و همدلی و اتحاد مبتنی بر اجماع ملی را بر استفاده از زر و زور و تزویر ترجیح دهید، آنگاه خواهید دید که همین مردم ستم دیده از شما، آماده بخشش شما خواهد بود و با بزرگمنشی که از ویژگی های تاریخی ایرانیان است، به شما فرصت جبران همه جفاهایی که در حق آنها کردید را خواهند داد. در غیر این صورت، مردم شما را تنها خواهند گذاشت و سرانجام همه حکومت های خودکامه ای که ملتشان آنها را تنها گذاشت، در انتظارتان خواهد بود.

و سخن آخر این همراه کوچک جنبش سبز، با دیگر همراهان پایدار و مقاوم در سراسر ایران عزیز است. دوستان همراه، نوجوانان، جوانان و سالمندان، زنان و مردان حق طلب، روستائیان و شهرنشینان غیور، در هر کجای این سرزمین پرعظمت که زندگی می کنیم چاره ای جز صبر واستقامت در راه احقاق حق نداریم و باید شعله های آگاهی را در ظلمت ناپایداری که این روزها بر میهنمان سایه افکنده است زنده نگه داریم و به یاد داشته باشیم که در شرایط کنونی، بسیاری از هموطنان ما با چهره های زشت و توانفرسای فقر و تنگدستی در زندگی مواجه هستند. بسیاری از همسایگان ما شب را با دل نگرانی نسبت به فردا سپری می کنند. چه بسیار که در پرداخت هزینه های درمانی فرزندانشان درمانده اند. چه بسیار که خود فروشی و اعتیاد، خانمانشان را برباد داده است. و بی شک وظیفه همه ماست که دست درماندگان را بگیریم، در سفره هایمان با آنها شریک شویم، سنت دیرینه ایرانی در اطعام و نذورات و انفاق را زنده نگه داریم، جلوه های زیبای اسلام رحمانی را به نمایش بگذاریم و از حال و روز یکدیگر با خبر شویم. مگر نه این است که پیشوای پنجم ما به جابر فرمود که شیعیان ما شناخته نمی شوند مگر به تواضع، خشوع در برابر خداوند، امانت و درستکاری، به یاد خدا بودن، روزه و نماز، نیکوکاری نسبت به پدر و مادر، رسیدگی به همسایگان فقیر و بیچاره و ورشکسته و یتیم، راستگویی، قرآن خواندن، بدگویی نکردن به مردم، و درباره مردم سخن نگفتن مگر به نیکی؟ و مگر نه این است که اینها پایه ها و مغز دینداری در همه ادیان الهی است؟ از بزرگداشت خانواده های شهدای انقلاب، جنگ و حوادث پس از انتخابات غفلت نورزیم، و به یاد داشته باشیم که تعیین کننده سرنوشت این ملت، نه بازیگران منفعت جوی سیاست ورزی رسمی، که ظهور ملتی است که مدنیت پاینده و عزم راسخ خود را برای حق خواهی و تحول برای آینده ای بهتر در راهپیمایی عظیم مردمی ۲۵ خرداد سال گذشته، به نمایش گذاشت. اعتماد به مدنیت، همچون لنگری است که این ملت را در طول بحران ها و توفان های سهمگین، پابرجا نگه داشته است و به اتکای آن، پرچم هویت دینی – ملی خویش را از گزند تندبادهای حوادث، مصون و پراهتزاز نگه داشته است.

 
 

آقای موسوی همچنين اعلام کردند که طولانی شدن مسير اصلاح اگرچه هزينه سنگينی بر جامعه ما تحميل کرده است اما طرح مسائل و مباحث مختلف از سوی اشخاص حقيقی و حقوقی موجب پختگی و پويايی اين حرکت شده و توانسته است عليرغم فضای بسيار سنگين امنيتی لايه های مختلف اجتماعی را در بر گيرد و روز به روز نفوذ آن در جامعه بيشتر شود.
خبرنگاران سبز/ رهبران سبز/ دیدارها:
سحام نیوز وبگاه بازتاب دهنده اخبار مربوط به مهدی کروبی یکی از رهبران سبز گزارش می‌دهد که روز گذشته آقای کروبی به ديدار مهندس موسوی رفت.  در اين ديدار  که به مدت ۲ ساعت بطول انجاميد مسائل مختلف و مبتلا به جامعه و کشور مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در ابتدای اين ديدار طرفين شهادت مولای متقيان امام علی (ع) را به همه مسلمانان بويژه شيعيان تسليت گفتند و به اهميت ليالی قدر در اين ماه مبارک اشاره کردند.

در اين ديدار آقای کروبی ضمن اظهار تاسف از وضعيت اقتصادی و معيشتی مردم اظهار کردند که حذف نيروهای مجرب و کارشناس از يکسو و عدم توجه دولت به برنامه ها و سند چشم انداز موجب عدم توانايی در استفاده از منابع غنی  کشور بطور عام و استفاده صحيح از انرژی بطور خاص شده است. آقای کروبی اضافه کردند که در حال حاضر قطر در ميدان گازی مشترک بطور جدی فعال و از منافع آن بهره مند است در حاليکه کمترين توجه به اين مهم از طرف دولت ايران در موضوع اکتشاف و بهر برداری از اين ميدان تاکنون صورت گرفته است. ايشان همچنين اظهار داشتند  اگر برنامه چهارم بدرستی اجرا می شد امروزه ما بايد بيش از ۶ ميليون بشکه نفت روزانه استخراج می کرديم در حاليکه برداشت ما کمتر از۵/۳ ميليون بشکه در روز است.

همچنين کروبی از وضعيت ميدان مشترک ميان ايران و عراق هم اظهار تاسف کرد و گفت طرف عراقی با وجود مشکلات بسيار از جمله مسايل امنيتی توانسته است در اين مدت فاز مطالعاتی خود را به پايان ببرد و مقدمات کار در آن حوزه را مهيا کند اما مقامات ما بدون توجه به منافع ملی و آينده کشور حتی مطالعات مربوطه را نيز آغاز نکرده اند. کروبی تصريح کرد آنچه در اين ميان اهميت ندارد مردم ايران و منافع ملی آنان است.

در ادامه اين ديدار مهندس موسوی به پويايی جنبش سبز در لايه های مختلف جامعه اشاره کردند. ايشان در اين ارتباط تصريح کردند که جنبش سبز مردم ايران بر اساس مطالباتی حق محور شکل گرفته است و در اين حرکت  انديشه ها و گرايش های مختلفی ديده می شود، در اين جنبش ارتقای سطح آگاهی عمومی و زدودن جهل نقش اساسی  دارد. احيای حقوق اساسی و بنيادين از طريق حرکت های مسالمت آميز هدف مشترک همه افرادی است که در اين حرکت حضور دارند.  مهندس موسوی ضمن محکوم کردن سياست لا يتغير در اعمال خشونت، بازداشت های غير قانونی، صدور احکام سياسی و ناديده گرفتن حقوق اوليه زندانيان بر اين واقعيت تصريح کردند که تجربه يک ساله گذشته نشان از شکست سياست توسل به خشونت و دستگيری های کور و ايجاد فضای امنيتی و پليسی است.

آقای موسوی همچنين اعلام کردند که طولانی شدن  مسير اصلاح اگرچه هزينه سنگينی بر جامعه ما تحميل کرده است  اما طرح مسائل و مباحث مختلف از سوی اشخاص حقيقی و حقوقی موجب پختگی  و پويايی اين حرکت شده و توانسته است عليرغم فضای بسيار سنگين امنيتی لايه های مختلف اجتماعی را در بر گيرد و روز به روز نفوذ آن در جامعه بيشتر شود.

 در ادامه اين ديدار آقايان موسوی و کروبی در ارتباط با روز قدس، مبارزه با فرهنگ دروغ و وضعيت تاسف بار اقتصادی و معيشتی مردم بطور مشترک بر موارد زير تاکيد کردند:

روز قدس
حمايت از مسلمانان و ملت های مظلوم بويژه ملت فلسطين همواره مورد توجه ملت بزرگ ايران و امام خمينی بوده است. روز قدس تبلور حمايت مردم آزاده از ملتی مظلوم است که از سرزمين مادری خود رانده شدند و در خلال اين مدت رنج ها و مشقت های بسياری را متحمل گرديدند ملت مظلوم فلسطين عليرغم تصويب قطعنمامه های متعدد از سوی سازمان ملل متحد و عدم تمکين رژيم اشغالگر هنوز نتوانسته حق طبيعی خود را کسب نمايد. قانون اساسی در اصل ۱۵۴ استقلال و آزادی را حق همه مردم جهان ميداند و در عين خودداری از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت های ديگر، از  مبارزات حق طلبانه ملت های مظلوم حمايت می کند.

پرواضح است وضعيت های ايجاد شده در اثر تجاوز در دنيای امروز به رسميت شناخته نشده و نخواهد شد. همانطور که مجمع عمومی سازمان ملل مطابق اصول اساسی حقوق بين الملل مکررا  اعلام کرده است کسب اراضی با استفاده از  زور مشروع نيست.  لذا با تاکيد بر اصل حق تعين سرنوشت از مبارزه حق طلبانه فلسطينيان  و تمام تلاش های صادقانه ای که در جهت دستيابی و احيای حقوق اين ملت صورت گيرد حمايت می کنيم و بر اين باوريم که با ايجاد بستری مناسب و با مشارکت همه مردم فلسطين اعم از مسلمان، يهودی و مسيحی (حق رای برابر) در يک پروسه سالم و عادلانه می توان آينده اين سرزمين کهن و تاريخی را تعين کنند و پيروان اديان الهی در کنار يکديگر زندگی مسالمت آميزی داشته باشند.
 
مبارزه با فرهنگ دروغ که کليد همه ناپاکی هاست
در فرهنگ و آموزه‌های اسلامی دروغ از بزرگ ترين معصيت ها و کليد همه ناپاکی ها تلقی گريده است "حطت الخبائث فی بيت و جعل مفتاجه الکذب". امير المومنين به آفت دروغ و آثار مخرب آن توجه ويژه ای کردند و فرمودند هيچ کار ناپسندی به زشتی دروغ نيست " لا سوء اسوء من الکذب". از معضلات امروز کشور  نهادينه شدن دروغ و توسل مقامات به دروغ در حوزه های مختلف از جمله اقتصاد، مديريت، آمار، مسائل اعتقادی و سياسی است.  آنقدر در دروغ گرفتار شدند که يافتن کلامی راست در اين دولت همچون دری گرانبهاست.

در همين راستا بايد سخنان وزير اطلاعات در دريافت کمک ميليارد دلاری از بيگانگان، بدون ارائه هيچ سند و مدرکی، که صد البته خود نيز می داند وجود خارجی ندارد را توهينی ديگر به حرکت خودجوش و اصلاح طالبانه مردم بزرگ و شريف ايران تلقی کرد. ضمن محکوم کردن اين رفتارهای غير شرعی، حقوقی و اخلاقی از آقايان که برای متاع ناچيز دو روز دنيا و حفظ قدرت هر منکری را مشروع ميدانند می خواهيم هر چه زودتر اسناد خود ولو تقلبی آن را را منتشر کنند تا سيه روز شود آنکه در او غش باشد.

فساد و وضعيت تاسف بار اقتصادی
وضعيت اقتصادی کشور و معيشتی مردم  با وجود اينکه ايران سرزمينی غنی هم به لحاظ مادی و هم به لحاظ معنوی است در شرائط بسيار نگران کننده ای قرار دارد. منابع کم نظير خدادادی در بستر و اعماق زمين و نيز نيروی انسانی و تحصيکرده، سرمايه بسيار گران بهايی است که بدلائل مختلف از جمله علم زدايی، سوء مديريت، عدم برسميت شناختن حقوق و آزادی های مردم و عدم درک و شناخت در روابط بين المللی در جهت منافع ملی و آبادانی کشور تاکنون بکار گرفته نشده است.

عليرغم درآمد های نجومی نفتی که در تاريخ ايران سابقه نداشته است، اقشار مختلف مردم امروزه در شرائط بسيار نابسامانی قرار دارند.  طرح ها و پروژه های عمرانی ملی يکی پس از ديگری کنار گذاشته می شود و در اين آشفته بازار معلوم نيست چند صد ميليارد دلار درآمدهای نفتی چگونه و کجا هزينه گرديده است. اين در حالی است که وضعيت اقتصادی و معيشتی مردم اين صاحبان اصلی کشور روز به روز وخيم تر می گردد و نرخ بيکاری همچون  فساد و رانت حکومتی بشدت افزايش پيدا کرده است.  در حاليکه مردم شريف ايران برای تامين نياز های اوليه و اساسی دست و پنجه نرم می کنند، از خزانه بيت المال دهها ميليارد برای همايشی نمايشی هزينه می گردد.

پرونده ها فساد اقتصادی مديران و مقامات پيش از به جريان افتادن مراحل قضايی بيکباره مختومه می گردد تا مدعيان مبارزه با فساد به غارت سرمايه های ملی بدون دغدغه ادامه دهند. با نظامی کردن اقتصاد و اختصاصی سازی بجای خصوصی سازی، حضور و نقش مردم در حوزه اقتصاد به حداقل رسيده است و بخش خصوصی کشور که سهم ناچيزی در اقتصاد کشور دارد، در آستانه فروپاشی قرار گرفته است. رشد و توسعه اقتصادی کشور مبتی بر عدالت اجتماعی مستلزم اموری از قبيل تغيير نقش دولت از مالکيت و مديريت به سياست گذاری و نظارت، واگذاری امور به بخش خصوصی در پرتو رقابت سالم و شفاف و افزايش رقابت پذيری در اقتصاد ملی است.

 
 

رهنورد در پاسخ به سوالاتی که اغلب با توهين همراه بود، گفت « اگر آزادی خواهی، دفاع از حقوق مردم و دفاع از حقوق زن جرم است، آری! من مجرم هستم. شما می‌توانيد هرجرم ديگری را هم که دولت می‌پسندد به آن اضافه کنيد.»
 خبرنگاران سبز/ رهبران سبز:
 زهرا رهنورد ، نويسنده و استاد دانشگاه تهران چند روز پيش، پس از خروج از منزل مسکونی اش و تنها چند متر آنسوتر از محل زندگی اش مورد هجوم و بازجويی لباس شخصی ها قرار گرفت.

به گزارش کلمه به نقل از شاهدان حاضر در صحنه، هنگامی که رهنورد در هنگام غروب و نزديکی افطاربه تنهايی و پياده از خانه خود در يکی از کوچه‌های فرعی خيابان پاستور خارج شد، ناگهان با جمع کوچکی از لباس شخصی ها مواجه شد که او را در حلقه محاصر خود قرار داده بودند.

فردی از ميان جمع آنها فرياد زد: « آهای ! رهنورد ! چرا صورتت را پوشاندی ؟»
رهنورد در حالی که تلاش می کرد به راه خود ادامه بدهد، گفت: «آيا حجابم را به معنای پوشاندن صورت می دانيد؟ اگر صورتم را پوشانده بودم که مرا نمی شناختيد!»

يکی از آنها به دنبال رهنورد دويد و شانه به شانه او بازجويی خود راشروع کرد: « به من بگو، تو در زمان انقلاب کجا بودی؟ آيا دين داشتی؟ مخالف بودی يا موافق؟ با چه کسی يا کسانی همکاری می کردی؟»

در ادامه، يکی ديگراز لباس شخصی‌ها شانه به شانه رهنورد که بی اعتنا سعی می کرد از محل دور شود، قرار گرفت و بازجويی خيابانی را ادامه داد.

رهنورد در پاسخ به سوالاتی که اغلب با توهين همراه بود، گفت « اگر آزادی خواهی، دفاع از حقوق مردم و دفاع از حقوق زن جرم است، آری! من مجرم هستم. شما می‌توانيد هرجرم ديگری را هم که دولت می‌پسندد به آن اضافه کنيد.»

بازجوهايی که مشخص نيست از سوی چه نهاد يا سازمانی رهنورد را در خيابان مورد بازجويی قرار داده بودند، اين بار فرياد زدند: «طفره نرو! تو دروغ می‌گويی، جواب سوال‌های ما را بده که زمان انقلاب کجا بودی و چکار می‌کردی؟»

رهنورد پاسخ داد: « من به بازجويی خيابانی جواب نمی دهم ، من يک زن مبارز و آزادی طلب هستم ، اگر واقعا علاقمند به شنيدن پاسخ های من هستيد ،به جای بازجويی در خيابان ، يک روز به دفترم بياييد و لااقل من را در دفترم بازجويی کنيد و نه در خيابان .»

زهرا رهنورد، يکی از همراهان جنبش سبز است که در يکسال گذشته بارها مورد تهاجم نيروهای لباس شخصی و حتی گارد ويژه پليس در خيابان قرار گرفته است.

به گزارش رسانه های مختلف، دکتر زهرا رهنورد‌، استاد دانشکده هنرهای زيبای دانشگاه تهران يک بار در محوطه اين دانشکده در حالی که برای بزرگداشت روز دانشجو آماده می‌شده مورد تهاجم لباس شخصی های زن قرار گرفت.اين افراد با تعقيب رهنورد در خارج از دانشگاه در ميانه خيابان وصال در حالی که او سوار ماشين بود گاز فلفل را از فاصله بسيار نرديک به صورت وی پاشيدند که منجر به آسيب‌ديدگی شديدش شد.همان موقع وضعيت ريوی و بينايی رهنورد به دليل پاشيدن گاز فلفل از فاصله نزديک دچار آسيب ديدگی جدی شد.

يکبار ديگر نيز يک گروه ۱۲ الی ۱۳ نفره از زنان لباس شخصی با حضور در دانشکده هنرهای زيبای دانشگاه تهران قصد حمله به رهنورد را داشتند که با اقدام به موقع حراست دانشگاه موفق به اين کار نشدند.

زهرا رهنورد بار ديگر هنگامی که از ميدان صادقيه تهران قصد شرکت در راهپيمايی ۲۲ بهمن را داشت با محاصره و حمله نيروهای لباس شخصی مواجه شد. لباس شخصی‌ها با باتوم و مشت به رهنورد حمله کرده و سر و کمر او را مورد اصابت قرار دادند.

تهاجم به رهنورد تنها به صورت فيزيکی عليه او اعمال نشده است و بارها نيز رسانه های اقتدارگرايان و حامی دولت او را در رسانه های خود مورد اتهام و ترور شخصيت قرار داده اند.

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته