-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ تیر ۳۱, پنجشنبه

Latest News from Iran Green Voice for 07/22/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



عضو هیات رییسه مجلس خبرگان معتقد است "سپاه پاسداران باید لحظه به لحظه تحرکات را رصد و توطئه‌ها را در نطفه خفه کند؛ چراکه هر چند جریان فتنه دچار سکته سیاسی شده است، اما هر آن احتمال دارد مانند آتش زیر خاکستر دوباره شعله‌ور شود."

به گزارش ایسنا، احمد خاتمی همزمان با هفته پاسدار، در همایش سیاسی با حضور بسیجیان و پاسداران در آذربایجان شرقی گفت "اگر بصیرت همراه با معنویت سپاه نبود، الان معلوم نبود که در رویارویی با فتنه‌ها و توطئه‌های طراحی شده از طرف استکبار جهانی و صهیونیسم بین‌الملل به چه سرنوشتی دچار می‌شدیم."

عضو مجلس خبرگان با بیان این‌که "مباحث بصیرتی باید با هدف جلوگیری از ریزش‌ها و زمینه‌سازی برای رویش در برنامه‌های سپاه تداوم داشته باشد"، مدعی شد "پاسداران باید لحظه به لحظه دیده‌بانان بیدار انقلاب باشند و موانع و تحرکات دشمنان را رصد و توطئه‌های دشمنان را در نطفه خفه کنند؛ وگرنه فتنه‌ها تکرار شدنی است و ما باید مسلح به سلاح بصیرت باشیم؛ چراکه هر چند جریان فتنه دچار سکته سیاسی شده است، اما هر آن احتمال دارد مانند آتش زیر خاکستر دوباره شعله‌ور شود، البته آن‌ها آرزوی بازگشت دوباره به حکومت را به گور خواهند برد و ستاره بخت آن‌ها رو به افول نهاده و کور شده است ولی بر ماست که از حیله و کید و مکر دشمنان غفلت نورزیم."

امام جمعه موقت تهران، "ولایت‌مداری" را مبنای سپاه و روحانیت در حمایت ناصحانه از مسوولان نظام اسلامی دانست و گفت "حمایت ناصحانه یعنی تجلیل و تقدیر از نقاط قوت دولت و انتقاد سازنده و مشفقانه از نقاط ضعف آن و ما باید از سختکوشی و مواضع مقتدرانه دولت در قبال زورگویان جهانی تقدیر كنیم."

وی با بیان این‌که "ولایتمداری یعنی همگام بودن با ولایت" تاکید کرد: جلو افتادن از ولایت باعث گمراهی و عقب ماندن از ولایت عامل هلاکت است، شکل‌گیری سپاه با ولایتمداری بوده است و تداوم آن نیز با ولایتمداری خواهد بود. خط رهبری خط آرامش، روشنگری، نقد سازنده و تقویت قوای سه‌گانه است و کسانی که خلاف مشی رهبری حرکت می‌کنند؛ قهراً بدانند که در خط رهبری نبوده، نیستند و نخواهند بود.

گفتنی است روز گذشته رهبر جمهوری اسلامی، برای اولین بار، و صراحتا، در پاسخ به استفتائی که طراحان آن مجهول بود، خود را رسما یک "مجتهد جامع‌الشرایط"، "جانشین امام زمان در زمان غیبت" و همچنین "شعبه‌ای از ولایت ائمه‌ اطهار" و "ولایت رسول‌ خدا" نامید و خاطرنشان ساخت اطاعت از دستورات حکومتی وی، نشانگر "التزام کامل به ولایت فقیه" است.


 


دکتر زهرا رهنورد پس از نامه هایی که برای فاطمه شمس و ژیلا بنی یعقوب ، همسر دو زندانی مطلوم اما شجاع و مقاوم (محمد رضا جلایی پور و بهمن احمدی امویی ) در هفته های اخیر نوشته است ،این بار به دو خواهر که یکی همسر یک زندانی سیاسی صبور (فرید طاهری) است و خودش نیز محکوم به شش سال حبس شده است و آن دیگری شاهد عینی شهادت یکی از شهروندان در عاشورای تهران بوده ،نامه ای پر مهر نوشته است
به گزارش کلمه،متن کامل نامه زهرا رهنورد به سارا و لیلا توسلی به این شرح است :
سارا و لیلای عزیز
شما را ،تازه نشناخته ام .شجاعت تان ،پاکی و خلوص تان ،حضور اجتماعی تان را ،ایمان و اخلاق تان را ،هیچ یک برای من ناشناس نیست .حق طلبی ،آزادی خواهی ،کرامت انسانی و عزت نفس تان ،نه! هیچ کدام برای من اطلاعات تازه ای را در باره شما مطرح نمی کند.شما را نه در جنبش سبز و نه درعاشورای خونین نشناخته ام
حتی ،شما را ،نه در دوستی های خانوادگی مان از سی و اندی سال پپیش ،که در جلسات قرآن و نهج البلاغه و تحلیل های سیاسی ،در خانه پدرتان و سایردوستان که همچون پروانه می چرخیدید و گاه با صدای ظریف و کودکانه ،سوره کوچکی را تلاوت می کردید و از حاضران با آب و چای و قند و شیرینی پذیرایی می کردید و قندانها را زودتر از همه از مجلس بیرون می بردید!و در گوشه ای مشغول چشیدن شیرینی قندها می شدید.نه حتی از آن زمان که در پرتو قرآن ،می بالیدید و اوج می گرفتید ، که شناخت من از شما به هزاران سال پیش می رسد.
سارا و لیلای مهربان ،شما را ،نه از آن وقت که به دانشگاه رفتید و جزو ممتازان دانشگاهی بودید ،شما را نه به واسطه مادرتان که دوست مهربان و فرهیخته همه ما بود ، شما را نه بواسطه دایی گرامی تان آقای دکتر ابراهیم یزدی ،که روزی روزگاری ،نماینده امام خمینی در امریکا بودند و شما را نه به واسطه پدر شجاع و مبتکرتان شجاع تان شناختم،مهندس توسلی را می گویم که به عنوان نخستین شهردار تهران پس از انقلاب که هنوز جای جای این شهر سرشار از یادگارهای خلاق و چاره ساز ایشان است و این سخن البته زحمات و ابتکارات شهرداران بعدی را نفی نمی کند.
و به قول ما اهالی هنر ،شما را نه از نمای دور ،بلکه از نمای نزدیک می شناسیم.
سارا و لیلای عزیز ،شما در سراسر ایران پرعظمت حضور دارید.هرلحظه نفس کشیدن ساراها و لیلاها ،شیواها ،ژیلاها ،مهساها ،شیرین عبادی ها ،مفیدی ها ،منصوری ها ،بهاره ها ، پرستوها ،سمیه ها ،نرگس ها ، محبوبه کرمی ها ، مهدیه گلروها ،عاطفه نبوی ها و هنگامه ها و دیگر زنان شجاع را ،هریک به شکلی و اندیشه ای و فریادی و اعتراضی و ابتکاری در شکوه ایران هزارساله می بینم ،در صبر و مقاومت زنانی که فرزند یا همسر را تقدیم راه حق کرده اند و در غیاب آنها که یا به شهادت رسیده اند یا اسیر زندانهای ستم هستند . سرفرازانه ،زندگی را به اوج می رسانند .
آری !من شما را تجربه کرده ام .کنار شما و با شما و با دغدغه های همیشگی ام برای سرفرازی و پایداری ایران و چه نگرانی شکوهمندی ،همه ما یکدیگر را می شناسیم .
سارا و لیلای مقاوم ،من ،شما را در ایلام باستان سراغ گرفته ام ،در هگمتانه و پارس و بیستون که عاشقانه زیسته اید ،در کتیبه هایی با خط زیبای میخی ،نام شما حک شده است ،در خطوط زیبای کوفی و نستعلیق ،در مسجدها ،حسینیه ها ،در طبیعت زیبای ایران ، قرائت شکوه دوران عظیم و تمدن این سرزمین ،بر پیشانی تابناک شما ،بارها و بارها تکرار و تجربه کرده ام و هربار ،تازه و تازه تر و پرطراوت تر ،آن را حفظ کرده ام.
کیست که نداند؟در جنبش ضد استعماری تنباکو ،در آزادی خواهی ها و قانون گرایی ها ی انقلاب مشروطه ،در ملی شدن فوران نفت ،در جنبش ملی و در استقلال ،آزادی و جمهوری اسلامی،انقلاب اسلامی ،شما چه حضور پر برکتی داشته اید و در جنبش سبز ،حضور بالنده تان شاهد شهیدان و صدای آزادی و کرامت انسان بوده است.
سارا و لیلای سرفراز،اگر بانوان ایران ،هزاران سال تاریخ و تمدن را در وجود خود چون کوله باری عظیم و پرانتظار ،حمل نکنند ،چه مغبون خواهند بود و خدا را شکر که چنین نیست و نمونه اش شما دو خواهر هستید.
من به ملت ایران ،به ویژه زنان شجاع ایران پیشنهاد می کنم که یک صدا به قدرت طلبان بگویید :آیا حق زنان ایرانی که پیوسته در دامن اخلاق و ایمان پرورش یافته اند ،حق ساراها و لیلاها ، شیواها و بهاره ها و مهدیه ها و ژیلاها و بدری ها و محبوبه ها زندان و مجازات و تهدید است یا تحبیب و تقدیر؟آیا شاخه زیتونی بر تارک ماه ،بهتر است یا تازیانه ای بر پیکر تاریخ پر عظمت ایران.
زهرا رهنورد -تهران
۳۰ تیرماه ۱۳۸۹
 


 


ستایش نورانی نژاد: تمام روزنه های مابین پرده های کابین را تا انتهای رفتنت دنبال کردم. هنوز گرمای بوسه ات، از پشت شیشه های ضخیم را، در ملاقات آخر بر گونه ام احساس میکنم. چشمانت مثل همیشه مهربان بود و مطمئن. لاغر شده بودی ولی مدام این دروغ شیرین را تکرار میکردی که همه چیز خوب است. فقط نگران دوستان هم بندت بودی که در اثر دریافت نکردن ویتامین لازم غذایی و نخوردن بیش از یک ماه میوه دچار بیماری شده بودند. از آن روز انگار ماهها گذشته و من در خواب و بیداری، عبور تو را از لابلای پرده های پایین آمده ی کابین تصویر میکنم. اکنون هزاران فرسنگ از تو دورم؛ از کو هها و دشتها و آبها گذشتم و رسیده ام به زمستان و آغار فصلی دیگر. اینجا سلام تو را به باران و گلهای روئیده در زمستان رسانده ام؛ گلهایی که رویش را حتی در سرمای زمستان نوید میدهند. این روزها قدم میزنم بر کرانه ی اقیانوس که نهایتش آسمان است و تو را به یاد می آورم در حبس و در قفس. اینگونه اقیانوسی که تا پیش از این آکنده از حس رهایی بود و آزادی، بی آنکه بخواهم نماد حبس میشود و قفس.
روزهایم در شبهای تو جریان دارد و تنها سپیده دمان است که ما را به هم میرساند. کاش میشد شبانه بر ماه سوار شد، به روز رسید و تو را به گرمای خورشید در آغوش کشید.
نازنینم اینجا آکنده از رنگ است و رنگهای رقصنده، تو را به زندگی میخوانند. من میخواهم سوار بر رنگین کمان رنگها تا انتهای تنفسی عمیق بروم اما نگاهم به سوی شهرمان و آنهمه بیرنگی خیره مانده ست؛ شهری که سودای رنگ دارد اما سبزی اش به کسالتی خاکستری محکوم شده است.
گوشم علی رغم نواهای متلون این شهر، هنوز از سردی سکوتی پر از فریاد در شهرم آکنده است، چرا که ترنم نوای شاد شهر، بیش از آنکه روحم را بنوازد، حسرت به دلم می نشاند؛ حسرت برای مردم شهرم که نوایشان به تاراج سکوت رفته است.
اقیانوس در پرتو افق رقص نور برپا کرده ست و نورها ستون آسمان شده اند. پرستوی مهربان را به یادم میآورم که استوار، در تمام روزهای نبودنت، عاشقانه ایستاده است.
 


 


حجت الاسلام احمد پور گفته است تا برقرار شدن خواسته هایش اعتصاب غذا ادامه دارد و نا محدود است دلیل اصلی اعتراض آقای احمد پور به خاطر نقض حقوق زندانیان در زندان می باشد . یکی از این نقض ها ضرب وشتم بی مورد زندانیان و اهانت به آنها است و همچنین بی حرمتی هایی که در حین ورود به زندان با تفتیش های نامناسب باعث رنجش تمامی زندانیان شده است . اوضاع جسمی آقای احمد پور در شرایط وخیمی است و با وجود بیمارهای خود دست از عدالت خواهی خود برنداشته و تا عملی شدن خواسته هایش به این اعتصاب ادامه دارد . ایشان حتی اجازه ی زدن سرش را نیز به مامورین تا بدین لحظه نداده اند
در این شرایط او نامه ای به همراهان سبزش نوشته است :

به نام خداوندگار عدالت ها

من شرمنده ام که در حزب کسی نبودم و فرصتی مناسب برای فعالیت و خدمت به هم اندیش های حزبی ام نیافتم اما خوشحالم که به صرف عضویت در این حزب لرزشی بر اندام هیولای حزب ستیزی انداختم !
به من گفتند که از حزب کناره گیری کنم تا فرصتی باشد برای فرصتهای دنیوی که از دست داده ام !؟
و من اگر چه کسی نبودم و خدمتی نکردم اما چنان کردم که گویا کناره گیری از حزب بمثابه ی دست شستن از جان است و حزبی بودن بمنزله ی داشتن همه فرصتهای کمال است .
چنان از تحزّب پاسداری نمودم که گویا تحزّب حیات روان بخش من و احیاء بخش جامعه بزرگ من است . و بر موضع ماندم و اندک حبس ناچیز را بر جان خریدم تا بگویم :
حزبی بودن نه ننگ است نه خار! که افتخاری است بزرگ میان برگهای پائیزی زندگی ام . ... و تا بگویم که مشارکت ِ در سرنوشت کمترین کاریست برای سرنوشت ! و تحزّب و تکثرّ پیش قراول همان است که خدایمان آنرا کمال و سعادت بشر خوانده است .
دوستان اگر چه عرق شرم در برابر هم اندیشان بزرگم ، بر پیشانی ام روان است و در برابر رهبران و علمداران حزبی ام که بخاطر بزرگی شان به چندین بار بیشتر از اندک مشقتهای من ، گرفتار بند و محرومیت شده اند ، موجودی ناچیزم ، اما افتخار می کنم که در بین بزرگان و یلان پایداری چون کوچکی درویشم . بزرگان ، بزرگواران از ستمگران شِکوه نمی کنم و از جورشان ناله سر نمی دهم و دعایشان می کنم که با محبوس کردنم فرصتی ساختند برایم ، و برایمان ، تا لطف او را درک کنیم و پشت دیوارهای جدا کننده ما از دنیا ، خویش را بشناسیم ، شناخته شویم و با خود سازی آبدیده شویم برای آینده مان ،و برای کارزاری بس بزرگتر ، در پیش رویمان و تضمین کنیم نور رهایی بخش جنبش سبز راه آینده مان را . و البته دوستان ، هم قطاران و هم اندیشان ! صبر و پایداری را از پیر مرادمان ، کبیر مرد تاریخمان ، پارسای آسمان و زمینمان و پاسدار تکریم " انسانیت " و دینمان حضرت آیت الله العظمی منتظری (ره ) آموخته ایم و مفتخریم به رهپویی در راه او ، سروران و رهپویان سبز راه اندیشه و کمال ، در تحزّب همت را مضاعف و درستیز با ستم تلاش را مضاعف کنید که راه پیروزی از تحزّب و تکثر و تحمل می گذرد .
درود خدا بر شما و بر خون ریخته شده ی سبز پوشان سبز راهمان و درود خدا بر وارثین خون شهدایمان
زنده باد ایران برقرار باد پرچم سبز سوار ملت ایرانمان .
سید احمد رضا احمد پور
29 تیرماه سال 89
زندان مرکزی قم بند ویژه روحانیت


 


روابط عمومی مجمع روحانیون مبارز جوابیه‌ای را خطاب به روزنامه جوان در پی طرح برخی مسائل از سوی این روزنامه علیه آیت‌الله خوئینی، حجت الاسلام سیدمحمدخاتمی و مجمع منتشر کرد.

متن کامل این جوابیه که در سایت مجمع روحانیون مبارز منتشر شده در ادامه می‌آید:

کسانی که با فضای رسانه ای کشور آشنا هستند، ادبیات و رفتار سایت جوان آنلاین و روزنامه جوان را می شناسند و می دانند این رسانه از جمله رسانه های افراطی و ساختارشکنی است که ظرف یک سال گذشته گوی سبقت را از دیگر روزنامه ها و سایت ها همفکر و همراه خود در دروغ پردازی، اتهام افکنی و تخریب شخصیت های بزرگ انقلاب ربوده است.

دست اندرکاران این رسانه که خود را در مصونیت مطلق از مؤاخذه و پاسخگویی می بینند هر روز به بهانه ای یکی از پایگاه های اصیل انقلاب و استوانه های مورد اعتماد مردم را با شیوه های غیر اخلاقی و غیر شرعی نشانه رفته و به تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب برای بهره برداریهای حقیر باندی مشغول بوده اند. در این میان مجمع روحانیون مبارز که از یادگارهای حضرت امام خمینی(س) و از تشکل های مهم و اثر گذار روحانی و انقلابی در طی سه دهه گذشته بوده است و نیز شخصیت های برجسته آن از جمله حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای خاتمی و حضرت آیت الله سید محمد خوئینی دادستان و امیرالحاج منتخب حضرت امام کراراً مورد اهانت، اتهام و تعرض قرار گرفته اند. مجمع در عین حال به مقتضای تعالم عالیه قرآن کریم « و عباد الرحمن الذین یمشون علی الأرض هونا و إذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما » و آیه « ... واذا مروا باللغو مروا کراما » از کنار این ظلم ها و بد اخلاقی ها بزرگوارانه گذشت. اما موضع گیری دو هفته گذشته سایت و روزنامه جوان به جهتی که توضیح داده می شود در خور تأمل و پیگیری جدی است.

مجمع روحانیون مبارز در پی صدور قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران و تصویب تحریم های مضاعف از سوی آمریکا و جامعه اروپا علیه ملت ایران و متعاقب آن خارج ساختن نام سازمان منافقین از لیست سازمان های تروریستی و اجازه فعالیت به این سازمان در فرانسه و دیگر کشورهای غربی، طی موضع گیری انقلابی و در خور ستایش، مجموعه این اقدامات را محکوم و رفتار دو گانه کشورهای غربی با مقوله تروریسم را توطئه علیه ملت ایران و در راستای تقویت و تشویق تروریست های منافقی دانست که دستشان به خون هزاران نفر از هموطنان عزیز بویژه شخصیت های بزرگی همچون شهیدان بهشتی، رجائی و باهنر و... آغشته و پرونده آنان به ننگ جاسوسی، وطن فروشی و همدستی با صدام و حزب بعث عراق در اشغال خاک ایران و بمباران مناطق مسکونی و هزاران جنایت دیگر سیاه است. این تحلیل و موضع گیری برای تنویر افکار عمومی و هشدار به کشورهای غربی در سایت مجمع روحانیون مبارز قرار گرفت هر چند با کمال تأسف سایت مجمع فیلتر شده و دسترسی به آن برای کاربران با دشواری انجام می گیرد.

با کمال تعجب روزنامه جوان مورخ 89/4/16 در صفحه اول با عصبانیت و سراسیمگی خاصی به پریشان گویی افتاد و با تکرار اتهامات واهی و هتاکی علیه مجمع عملاً به دفاع از منافقین برخواست و به شیوه گفتاری و نوشتاری آنان مقاله ای با عنوان « پارادوکس های مجمع روحانیون مبارز در فاز جدید » منتشر نمود – از آنجا که فعالیت مجمع و تماس اعضاء آن با دیگر تشکل ها و شخصیت های اثر گذار سیاسی کشور برای اتخاذ مواضع مشابه و محکوم کردن سیاست جدید کشورهای غربی در قبال سازمان تروریستی منافقین ادامه داشت – سایت جوان آنلاین و روزنامه جوان مجدداً در روزنامه مورخ 89/4/28 در صفحه دوم مطلبی با عنوان « رؤیای ایجاد اپوزیسیون مؤثر » و نیز نوشته های سراسر کذب و اتهام آمیز علیه برخی دیگر از اعضاء مجمع را در سایت جوان آنلاین منشر نمود. نکته مهم و قابل تأمل این که سایت و روزنامه مذکور از این که مجمع و خصوصاً رئیس محترم شورای مرکزی مجمع حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای خاتمی دارای مواضع معتدل هستند و برای آرامش و اتحاد و همبستگی ملی تلاش می کنند به شدت برافروخته و عصبانی شده است گویا موجودیت و یا منافع دست اندرکاران این رسانه ها در تشدید اختلافات و تشنج در کشور است، همان راهی که دشمنان ملت ایران در انجام عملیات تروریستی زاهدان و کشتن صدها نفر از مردم مظلوم آن سامان برای ایجاد تفرقه و اختلافات قومی و مذهبی و نا امن کردن فضای عمومی جامعه تعقیب می کنند.

آنچه که موجب نگارش این نوشتار گردید، پیدایش این احتمال است که عوامل سازمان منافقین با سوء استفاده از تندروی و افراط گری به درون برخی نهادها و دستگاها و رسانه های نظام نفوذ کرده و در صدد انتقام از امام، یاران امام و انقلاب اسلامی بر آمده باشند! آنچه که این گمان را تقویت می کند رفتار کاملاً مشابه این رسانه ها با رفتار رسانه ای منافقین در سال 59 و 60، در تخریب و ترور شخصیت استوانه های انقلاب همچون آیت الله شهید بهشتی، آیت الله خامنه ای، آیت الله هاشمی رفسنجانی، شهید رجائی و... است. لذا ضمن هشدار نسبت به این خطر بزرگ امیدواریم قبل از این که این جریان مرموز ضربه های بزرگتری به نظام وارد کنند، شناسایی، افشاء ورسوا گردند تا از بروز فجایع احتمالی نظیر آنچه که در سال های آغازین انقلاب از رهگذر نفوذ منافقین بر کشور و ملت تحمیل گردید جلوگیری بعمل آید.

روابط عمومی مجمع روحانیون مبارز

30 تیر 1389


 


در پی عدم ابلاغ قانون اختصاص ۲ میلیارد دلار برای کمک به مترو از سوی رئیس دولت، این مسئله توسط رئیس مجلس شورای اسلامی صورت پذیرفت.

به گزارش مهر، محمدابراهیم نکونام، رئیس کمیسیون اصل نود در مجلس، با اعلام خبر فوق خاطرنشان کرد "در پی ابلاغ نکردن از سوی رئیس جمهور این قانون توسط رئیس مجلس ابلاغ شد و با اینکه من خود از مخالفان این موضوع بودم اما حالا که به عنوان قانون به تصویب رسیده است به آن معتقد هستم و به آن احترام می گذارم."

وی با اشاره به عدم تمکین رئیس دولت از قوانین، متذکر گردید "قانونی که تصویب شده است قانون است و کسی حق عدم اجرای آن را ندارد و رئیس جمهور مکلف به ابلاغ و اجرای قانون است و چون در مورد کمک به مترو، وی قانون مذکور را ابلاغ نکرد، رئیس مجلس آن را برای درج در روزنامه رسمی ابلاغ کرده که روال اجرایی آن در حال طی شدن است."

گفتنی است چند روز پیش جعفر ربیعی، مدیرعامل شرکت بهره برداری مترو تهران، در گفتگو با رسانه ها گفته بود "با گذشت حدود چهار ماه از شروع سال جاری، شرکت متروی تهران همچنان به دلیل عدم تخصیص بودجه از سوی دولت، نتوانسته است قطارهای مورد نیاز خطوط مختلف از جمله خط چهار را تامین کند."


 


خبرگزاری فارس به نقل از یک منبع اطلاعاتی مدعی شد "اطلاعات ارزشمندی از سازمان اطلاعات آمریكا توسط شهرام امیری به ایران منتقل شده" و "شماره پلاك متعلق به خودروهای سیا" نیز مشخص گردیده است.

به گزارش فارس، این منبع اطلاعاتی بازگرداندن شهرام امیری از آمریکا به ایران را "شكست مفتضحانه دستگاههای اطلاعاتی و رسانه‌ای آمریکا" دانسته و گفته است "این یك جنگ اطلاعاتی بین سازمان اطلاعات مركزی آمریكا و ما بود كه طراحی و مدیریت آن توسط ایران انجام شد. "

این منبع با اظهارات مسئولان امنیتی آمریكا كه گفته بودند "اطلاعات امیری نزد ماست و خود او در ایران"، خاطرنشان کرد "ما در هدف‌گذاری خود به دنبال این بودیم كه از درون سازمان اطلاعات مركزی آمریكا اطلاعات خوبی را به ‏دست بیاوریم و در مقطعی كه امیری در آمریكا بود، توانستیم ارتباطی را با وی در سال ۸۸ برقرار كنیم و اطلاعات بسیار ارزشمندی از این طریق به دست آمد و در عین حال ایشان مدیریت و راهنمایی نیز شدند. "
وی افزود " به دلیل آنكه اطلاعات شهرام امیری به خاطر فشردگی زمانی و ملاحظات خاص از طریق ارتباط از راه دور قابل دریافت نبود، در بازگشت به ایران، این اطلاعات منتقل شد و دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی هم اكنون جزئیات ارزشمندی از سازمان اطلاعات مركزی آمریكا در اختیار دارند كه پیروزی بسیار بزرگی است. "

راه‌های نفوذ و ضربه پذیری سازمان اطلاعات مركزی آمریكا را تكمیل كردیم
این منبع اطلاعاتی به خبرگزاری فارس گفت "ما همچنین راه‌های نفوذ و ضربه پذیری سازمان اطلاعات مركزی آمریكا را تكمیل كردیم و برخی مكان‌ها، افراد و مرتبطین آنها نیز شناسایی شد. علاوه بر آنكه شیوه‌ها و روش‌های فعالیت‌های آنها در صحنه مشخص شد، موضوعات جزئی‌تر مانند خودروهای آنها نیز مورد شناسایی قرار گرفت كه در صورت نیاز جزئیات بیشتر آن اعلام می شود. "

اعلام شماره‌های دو خودرو متعلق به سازمان اطلاعات مركزی امریكا
فارس به نقل از این فرد ناشناس افزود "برای تنویر افكار عمومی جهان و رسانه‌های علاقمند به پیگیری ربایش شهروند ایرانی، شماره پلاك دو خودروی متعلق به سازمان اطلاعاتی آمریكا را اعلام می‌كنیم تا خبرنگاران آزاد تمام دنیا بتوانند این موضوع را پیگیری كنند. دولت آمریكا نیز باید شرایط تحقیق را فراهم كند تا نتیجه این موضوع كاملا مشخص شود. "یكی از این خودروها تویوتا كرم‌رنگ به شماره XXE60006 و دیگری شورولت مدل SUV آبی تیره به شماره XUK6939 كه اسم رمز آن SPIT FIRE است؛ هر دوی این خودروها متعلق به ایالت ویرجینیا هستند."

این مقام اطلاعاتی اظهار نظر برخی مقامات آمریكایی در خصوص "تحت فشار گذاشتن امیری از طریق تهدید خانواده وی برای بازگشت به ایران" را شدیدا تکذیب کرد و گفت "فیلم ها نشان می دهد که امیری و همسرش در یك گفت‌وگوی صمیمانه با همدیگر در خصوص موضوعات مختلف سخن می‌گویند و همسر ایشان به وی اعلام می‌كند كه در سلامت و وضعیت خوبی به سر می‌برند و از وی می‌خواهد مقاومت كرده و با آرامش برای بازگشت به میهن تلاش كند."
 


 


پس از کشمکش های فراوان بر سر آلوده بودن یا نبودن آب آشامیدنی کلان شهر تهران، وزیر بهداشت سرانجام به صورت رسمی اعلام کرد که کودکان و زنان باردار از آب آشامیدنی تهران استفاده نکنند. مرضیه وحید دستجردی گفت که به علت وجود نیترات بالا در آب تهران ، "این آب بر دستگاه گردش خون کودکان تاثیر می گذارد و سلامت آنها را به خطر می اندازد". با این حال وزیر بهداشت استفاده از این آب را برای مردم عادی مشکل ساز نخوانده است و آن را "برای سلامت عمومی مضر نمی داند."

وزارت نیرو گزارشی در مورد آلودگی آب برخی از مناطق تهران تهیه کرده و خانم دستجردی می گوید: "بر اساس این گزارش، میزان نیترات در برخی مناطق تهران بالاتر از حد مجاز است."

این اظهار نظر رسمی در حالی صورت گرفت که مسوولان مربوطه در کشور هنوز بر سالم بودن آب آشامیدنی تهران تاکید دارند و استفاده از آن را مضر نمی دانند.

با اینکه سالها است مسئله آب آشامیدنی تهران خصوصا در فصل گرما مسئله آفرین بوده است با این حال این برای نخستین بار است که مقامی رسمی از سوی دولت این آلودگی را قبول می کند.

صرفه جویی یا نخوردن ؟

همراه با فرا رسیدن فصل گرما در ایران مانند هر سال سخن از صرفه جویی در آب به میان آمد. این بار این تذکرات در خصوص آب همراه با مسئله ای نگران کننده بود که شاید بسیاری را از مصرف روزانه آب در تهران منصرف می کرد.

در جلسه شورای شهر تهران علاوه بر آنکه از مردم خواسته شد تا در استفاده از آب آشامیدنی صرفه جویی کنند به دولت نیز تذکر داده شد تا در خصوص "سلامت آب" تمهیدی بیندیشد.

چه کسی آب را گل می کند؟

آب تهران از رودخانه ها، سدها و منابع زیر زمینی تامین می شود و برخی گزارش ها نشان می دهد که عمده آب های آلوده به نیترات مربوط به چاه هایی است که بخشی از آب آشامیدنی شهر تهران را تامین می کنند.

کارشناسان محیط زیست می گویند که افزایش شدید نتیرات آب های زیرزمینی مربوط به کودهای نیترات است. کودهای نیترات در زمین های کشاورزی استفاده می شود و بخشی از این نتیرات که جذب گیاهان نمی شود، وارد آب های زیر زمینی می شود.

فاضلاب های خانگی و شهری نیز مقادیر زیادی نیترات دارند و عمده این نیترات نیز وارد آب های زیر زمینی می شود.

در استانداردهای بین المللی میزان نیترات در آب حدود 50 میلی گرم در هر لیتر آب است اما به لحاظ بهداشتی همین مقدار نیترات نیز اگر برای مدت طولانی استفاده شود،عوارضی برای مصرف کننده دارد.

این مسئله ای است که بشیر خالقی عضو کمسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی نیز به آن اعتقاد دارد و بیشتر آلودگی آب را مربوط به قسمت های جنوبی شهر می داند که به دليل وجود چاه‌هاي متعدد، مقداري تركيبات نيترات وارد آب آن مناطق شده است.


این آب آلوده نیست

اما در خصوص آلودگی آب تهران در میان مسوولان مربوط وحدت کلمه وجود ندارد.

در حالیکه وزیر بهدشت صراحتا آبها را آلوده اعلام کرده است ، مدیر کل استانداری تهران در گفتگو با خبرگزاری ایسنا خبر از سلامت این آبها می دهد.

او معتقد است "آخرين نمونه‌برداري‌هاي انجام شده از آب تهران" نشان داده است كه آب اين شهر"هيچ‌گونه آلودگي شيميايي و ميكروبي ندارد".

مهدي پورهاشم می گوید در اين نمونه‌برداري‌ها ويژگي‌هاي مختلفي مانند مقدار نيترات، آرسنيك، مس و آهن موجود در آب اندازه‌گيري شد كه اندازه هيچ‌يك از اين فلزات در آب تهران مغايرتي را با استاندارد ملي نشان نداد.

بهترین آب را در منطقه داریم

مدیر عامل شرکت آب و فاضلاب استان تهران نیز اعتقادی به این آلودگی ها ندارد. او می گوید "80 درصد آب شهر تهران" به وسیله آب‌های سطحی سدهای تهران تامین می‌شود که این آب‌ها از" بهترین آب‌های منطقه" به شمار می‌رود.

داود ملایی برای اثبات حرف خود استانداری تهران را شاهد می آورد و می گوید که" حتی استاندار تهران" هم عدم مشکل آلودگی آب تهران را تائید کرده است.

در آب تهران فلزات سنگین نیست

مدیرعامل شرکت آبفای استان تهران نیز معتقد است در آب شرب شهر هیچ گونه فلزات سنگین وجود ندارد، البته او انکار نمی کند که استفاده از" سموم و کودهای شیمیایی" به صورت بی رویه، سفره های آب زیرزمینی را تحت تاثیر قرار می دهد.

محمد پرورش اعلام کرد در شهر تهران در هر ثانيه 37 مترمکعب آب توليد مي‌شود که از اين ميزان 25 مترمکعب از طريق آب هاي سطحي تامين مي‌شود که از کيفيت و استاندارد بالا برخوردار است.

آب آشامیدنی پارک ها سالم است

حسن علی غفاری مدیر عامل شرکت شهر سالم شهرداری تهران نیز اعلام کرد که تا کنون گزارشی مبنی بر آلوده بودن آب شرب‌ بوستانها گزارش نشده است.

این در حالی است که آب شرب بوستان ها از همان منبعی تهیه می شود که سایر آب های اشامیدنی تهران از آنجا می آید.

با این حال او معتقد است که آب های وارد شده به بوستان ها همواره مورد آزمایش قرار می گیرند و تا به حال موردی در آنها مشاهده نشده است.

بهترین آب شرب در سطح دنیا

پس از آنکه بحث کارشناسان بهداشتی در خصوص آلودگی آب تهران بالا گرفت و دانشگاه شهیدبهشتی نیز آزمایشاتی موردی بر روی آب تهران انجام داد و وجود نیترات در آن را تائید کرد، خرداد ماه وزارت نیرو جوابیه ای در این خصوص صادر کرد.

در این جوابیه آمده بود که با اطمینان اعلام می کنیم آب شرب شهر تهران هنوز هم یکی از بهترین و باکیفیت ترین آبهای شرب مورد استفاده نه تنها در سطح کشور بلکه در سطح دنیا است و تلاش مسئولان وزارت نیرو بر افزایش سطح کیفی آب شرب مورد استفاده تمامی شهرهای کشور به ویژه شهروندان عزیز تهرانی است.

وزارت نیرو از مردم خواسته بود تا از این منبع "استفاده بهینه" بکنند و "از عزیزانی که غیر مسئولانه و با اظهار نظرهای غیر کارشناسی" موجبات "تشویش افکار عمومی و نگرانی مردم" را فراهم می آورند تقاضا کرد با" ارایه پیشنهادها و ارایه راهکارهای کارشناسی" به این وزارت خانه امکان عرضه خدمات مطلوبتر و با کیفیت تر را اعطا کنند.

آبی که آلوده بود

اما آلودگی آب تهران آنقدر بود که این مسئله به مجلس شورای اسلامی کشیده شد. اکبر جبار زاده اعلام کرد: "بررسی آلودگی آب تهران در کمیسیون بهداشت در صورت حضور وزیر مطرح و بررسی خواهد شد."

سر انجام نیز پنج نفر از اعضاي كميسيون بهداشت و درمان مجلس براي عضويت در كميته بررسي‌كننده وضعيت آلودگي آب تهران معرفي شدند.

كميسيون بهداشت و درمان مجلس شوراي اسلامي به قطعیت آب "منطقه‌اي از جنوب شهر تهران" را آلوده اعلام كرد.

آب معدنی هایی که گران شد

به دنبال تائید مجلس شورای اسلامی و وزیر بهداشت بر آلوده بودن آب های تهران بازار آب های معدنی در این کلان شهر داغ تر شد.

با این حال کارشناسان بهداشتی معتقد هستند که مردم نمی توانند به آب موجود در قوطی های آب معدنی نیز اعتماد داشته باشند.

از میان 40 آب معدنی که درایران توزیع می شود 30 عدد از‌ آن مورد تاییدوزارت بهداشت نیست با این حال خبرگزاری های داخلی خبر از گران شدن آب معدنی در تهران می دهند و آب معدنی 300 تومانی در تهران در برخی مناطق قیمتش به 600 تومان نیز رسیده است.

این در حالی است که خانم وحید دستجردی اعلام کرده است که جوشاندن آب تاثیری بر نیترات موجود در آن ندارد و گروه های در خطر تنها باید از آب معدنی استفاده کنند.

منبع : جرس


 


فرازنه بذر پور: به عكس رهبري كه در سمت راست من روي ديوار بود اشاره كردم و گفتم اين آقا در خطبه هاي نماز جمعه و پيش چشم همه و من و شما بارها و بارها حكومت پر از ظلم و جورش را با حكومت سراسر عدل اميرمومنان مقايسه مي كند و به اين وسيله صراحتا به مولاي متقيان و پيامبر خدا اهانت مي كند. اين تصويري است از دادگاه احمد قابل كه هيچ گاه از صدا و سيما پخش نخواهد شد،نقد رهبري اينبار از دادگاههاي جمهوري اسلامي شروع شده است .دادگاه متهماني كه به همين دليل واضح و مقاومت در قبال اتهامات، غير علني پخش مي شود و از چهره هاي سر به زيرمتهمان و گردن افراشته قاضي صلواتي و دوربين هاي متعدد شبكه هاي يكنواخت تلويزيون حكومتي خبري نيست. احمد قابل با شرح مختصر آنچه در دادگاه رفته است خبر مي دهد كه حتي ضبط صوتي براي ثبت دفاعيات در دادگاه نبوده است.

متن قانون اساسي براي نظام براندازانه است

احمد قابل كه 170 روز زندان انفردادي را پس از انتخابات سال گذشته از سر گذرانده، در روايتش از دادگاه و بازجويي ، نشان مي دهد كه متهمان آنگونه كه دستگاه تبليغي حكومت در تير و مرداد 88 از صدا و سیما پخش کردند، دست و پا بسته عذر تقصير به قاضي نبرده اند. دفاع احمد قابل كه خود يك روحاني و مدرس حوزوي است از منظر اسلام و دادخواستي از بالاترين مقام جمهوري اسلامي است.

قابل مي گويد در بازجويي ها به متن قانون اساسي استناد مي كرده است و بازجوها مي گفتند كه با اين حرفها نمي توان مملكت داري كرد و گويي كه متن قانون اساسي براندازانه است. قابل در حضور قاضي به نقد رهبري مي پردازد و شخص آيت الله خامنه اي را به اقدام در جهت براندازي نظام جمهوری اسلامی متهم مي كند."در محكمه گفتم من در سال78متني نوشتم كه در آن رهبري كشور را به اقدامات مكرر عليه امنيت ملي و نهايتا براندازي سخت نظام متهم كردم ،اما هيچ محكمه اي پيدا نشد تا ايشان را به خاطر اين اتهامات و جرايم تحت تعقيب قرار دهد."

21 سال پيش و يك روز پس از درگذشت بنيانگذار جمهوري اسلامي و زماني كه در يك انتخاب سريع حجت الاسلام خامنه اي از مجلس خبرگان به عنوان آيت الله خامنه اي رهبر جمهوري اسلامي بيرون آمد، كسي تصور نمي كرد.مخالفين او از روحانيون حوزه علميه قم باشند و رهبري نظام را به براندازي نظام متهم كنند.

براي تبرئه نظام رهبر را مقصر اعلام كنيد

عيسي سحرخيز 27 تير ماه پس از يكسال بازداشت موقت بالاخره به دادگاهي رفت كه به دليل غير علني بودن هيچ خبري از آنچه در دادگاه گذشت نداريم ، اين روزنامه نگار كه سال گذشته با ضرب و جرح بازداشت شده بود، دفاعيه بلند بالایی تنظيم كرده بود كه در يك دادگاه علني و با حضور هيات منصفه بخواند ، اما هنوز نمي دانيم كه سحرخيز اين دفاعيه را كه در اصل دادنامه اي عليه آيت الله خامنه اي در دادگاه بوده خوانده است و اگر خوانده ريیس دادگاه ،اجازه ادامه دفاع را داده است يا نه و نمي دانيم كه آيا در يك دادگاه غير علني حكومت، اجازه بيان شكواييه اي عليه آيت الله خامنه اي داده شده است يا نه، عيسي سحر خيز از منظر شيوه زمامداري امام اول شيعيان ، نظام را مورد نقد قرار داده است و آنگاه به بيان اتهامات آيت الله خامنه اي مي پردازد كه بنابر خطابيه عيسي سحرخيز فهرست بلند بالايي از تقلب در انتخابات گرفته تا كشتار و سركوب و شكنجه و استبداد را شامل مي شود.

عيسي سحرخيز با صراحت رهبر جمهوري اسلامي را متهم مي كند كه همانند ديكتاتورهايي چون گاگامه در رواندا و ميليوشويچ در يوگسلاوي سابق ، ارتشي از خردسالان كم بضاعت تشكيل داده تا مخالفينش را سركوب كند. سحرخيز كه در تنها عكس منتشر شده اش در خارج زندان رجايي شهر بسيار نحيف و شكسته است هدف خود را نه ايراد يك دفاعيه بلكه ارائه راهكاري براي نجات جمهوري اسلامي بيان مي كند و آن هم مقصر اعلام شدن رهبر جمهوري اسلامي به عنوان كسي كه نظام را به انحراف برده است :"هدف اصلي مقاله اين بوده است كه مقصر اصلي فردي خاص معرفي شود تا حكم برائت نظام در خصوص كشتارهاي خياباني شكنجه ها و بازداشتها تبرئه شود"

سحر خيز خطاب به ريیس دادگاه مي گويد:"به خود حق مي دهم كه بگويم آيت الله خامنه اي قانون اساسي و حتي مفاد و اصول مربوط به ولايت فقيه را زير پا گذاشته است."

دستور جلسه اي براي خبرگان

مجلس خبرگان رهبري در تمام دوران زمامداراي آيت الله خامنه اي حتي يك گزارش كوتاه از عملكرد رهبري نداده است ، در تمام روزنامه هاي ايراني حتي در دوره اصلاحات يكبارهم مقاله و ياداشتي در نقد رهبري به چاپ نرسيده است و اين همه نقد ناشدگي گويا مي طلبيد تا محسن كديور كه تصريح می دارد به اهداف انقلاب 57 باورمند است، نامه اي مفصل در نقد عملكرد رهبر جمهوري اسلامي خطاب به تنها مقام در قدرت كه در يكسال اخير بحران را پذيرفته، بنویسد.

كديور نامه مفصل عملكرد رهبري را خطاب به هاشمي رفسنجاني ريیس مجلس خبرگان رهبري نوشته است ، مقام بلند پايه و تحت فشاري كه في الجمله كديور پذيرفته است كه به راي مردم و نقد رهبري معتقد است. "استيضاح نامه" رهبري را اين روحاني منتقد و معتقد به قرائت اسلام رحماني نه براي ثبت در تاريخ بلكه به اميد اندك بهبودي در وضع حاضر نوشته است و نوع نگارش و استدلالهاي حقوقي آن همه مستند است به حقوق اسلامي و حتي همان قرائت مصوب ولايت فقيه در قانون اساسي.

كديور نقد عملكرد 21 ساله اخير را به معناي مساعد بودن زمامداري در سالهاي بنيانگذار نمي داند و برخي از كاستي هاي امروز را در پي نوع حكومت داري آيت الله خميني مي داند. كديور معتقد است كه امروز سقف خواسته هاي مردم به بلنداي اسيضاح رهبري رسيده است و اين استيضاح نامه را به پيشگاه مردم و سپس به رياست مجلس خبرگان ارائه مي كند.

آيت الله خامنه اي متهم است به استبداد

اگر نامه ها به رهبر جمهوري اسلامي در يكسال اخير به صورتهاي خيرخواهانه و دوستانه و يا نقد هاي تند احساسي و يا التجا بردن از باقي نظام به اصل نظام بوده است ، نامه كديور در اصل استيضاحي است كه پس از 21 سال بيكارگي مجلس خبرگان و در جاي تمام نقد هاي نكرده خبرگان رهبري مي نشيند، نقد هايي كه اگر به موقع و لحظه اي عنوان مي شد شايد رهبري به استيضاح نمي رسيد. كديور سعي كرده است تا كلمات را در ظرف حقوقي به كار گيرد آنگونه كه بتواند روزي در صحن مجلس خبرگان رهبري به رياست هاشمي رفسنجاني قرائت شود: "من به عنوان يك شهروند ايراني رهبر جمهوري اسلامي را به استبداد، ظلم ،قانون شكني و براندازي جمهوري اسلامي و وهن اسلام متهم مي كنم"

.در فصلهاي ششگانه نامه تمام عناوين اتهامي به شرح و بسط آمده است و تنظيم كننده نامه سعي كرده است با استفاده از گفته های خود رهبر و عملكرد عيان آقاي خامنه اي تك تك اتهامات را اثبات كند. اما جالب اين است كه نقد رهبر جمهوري اسلامي در تماميت نظام تعريف شده است و يك نشانه كامل از اينكه مي توان رهبر جمهوري اسلامي را بي صلاحيت دانست اما برانداز جمهوري اسلامي نبود: "امروز بزرگترين مانع استقرار دموكراسي، عدالت و آزادي، روش و منش استبدادي آقاي خامنه اي است."

دو اشتباه بزرگ در جمهوري اسلامي

در مقدمه نامه، كديور به هاشمي رفسنجاني گوشزد مي كند كه در سي سال اخير دو اشتباه بزرگ صورت گرفت اولي گنجاندن ولايت فقيه در قانون اساسي كه به كوشش آيت الله منتظري انجام شد و ديگري گزينش ولي فقيه دوم و به رهبري رساندن آقاي خامنه اي با معماري هاشمي رفسنجاني ، كديور ادامه مي دهد كه آيت الله منتظري از آنچه كرده بود در پيشگاه مردم عذر خواست و تشيیع با شكوهش نشانه اي از بخشش مردم بود. اما خطاي هاشمي هنوز پابرجاست: "اين خطا به قدري سهمگين است كه اگر سريعا براي تداركش فكري نكنيد بر كليه خدمات شما سايه مي افكند."

كديور در شرحي از ماجراي به رهبري رسيدن آقاي خامنه اي مي گويد كه روايت شايسته بودن آقاي خامنه اي براي ولي فقيه بودن از سوي آيت الله خميني بر فرض صحت باز هم دليلي براي خبرگان نمي شود و اين در حالي بوده است ولايت فقيه انتصابي از سوي ولي فقيه پيشين به حساب نمي آمده است و راي عجولانه خبرگان به آقاي خامنه اي، تنها دليلش ترس از به هم ريختگي اوضاع سياسي در صورت تاخير در انتخاب رهبر بوده است و بس كه اين هم موجه به نظر نمي رسد.

رقابت آيت الله خامنه اي با شاه اسماعيل صفوي

كديور بزرگترين دليل استبداد را مادام العمر بودن قدرت آقاي خامنه اي عنوان مي كند و اين طول مدت زمامداري را با سلاطين پيشين ايران قياس مي كند:"جناب آقاي خامنه اي در پنج قرن ايران به لحاظ طول زمامداري در ميان 33زمامدار در رديف دهم و در حال رقابت با شاه اسماعيل اول است. و در دوران معاصر هم رقابت تنگا تنگي با محمد رضا پهلوي دارند ." كديور اين طول عمر زمامداري را محلي براي تولد استبداد مي داند آن هم در حالي كه عملا مجلس خبرگان رهبري از تمام نظارتها بر بنيادهاي تحت نظارت رهبر نهي شده است و بنابر گفته هاي خود هاشمي رفسنجاني ، مجلس خبرگان تحت الشعاع رهبري است.

خامنه اي نه حكيم است و نه عارف و نه فقيه

"استيضاح نامه" مفصل محسن كديور و انتشار اينترنتي نامه باعث شد كه بخش هاي صريحي از اين نامه طولاني ديده نشود ، بخش هايي كه يك روحاني آيت الله خامنه اي را به آبروبري از علماي ديني و وهن دين اسلام و نشان دادن چهره اي زشت از پيامبر و ائمه شيعه متهم مي كند. در فضايي كه نا كار آمدي جمهوري اسلامي و انحراف رهبري به زعم كديور اصل ديانت و دين ورزي را نزد بسيار ي زير سوال برده است ، شكواييه كديور گويا دادخواستي است از سوي بخشي از روحانيت كه اعتقادي به نظريه ولايت فقيه ندارد و آقاي خامنه اي را شايسته رهبري نمي دانند و سهم خاصي را براي حكومت فقيهان در نظر نمي گيرند: "جناب خامنه اي نه عارف است و نه حكيم و نه در فقاهت اجتهادي، صاحب نظر است،نه از آن نفوذ كاريزماتيك و اعتماد ملي برخوردار است... امروز در خوشبينانه ترين برداشت اكثريت ملت آقاي خامنه اي را مزاحم ملت و در مقابل اراده ملي ارزيابي مي كنند."

در ميان هجوم بسياري از منتقدان جمهوري اسلامي به اساس اسلام و باورهاي ديني به عنوان منشاء مشكلات ايران و ايراني ، صداي محسن كديور كه خود یک روحاني است، شنيدني است كه فقيهان شيعه را يكسره از نظام و آقاي خامنه اي جدا مي كند:"اگر حضرت خامنه اي نماينده فقيهان شيعه باشد ، بايد خود را براي برگزاري مجلس فاتحه فقاهت آماده ساخت."


 


چهار تن از مراجع ، در پاسخ به سوالی در مورد اجرای طرح "دروس استاد محور" در دروس سطح عالی حوزه های علمیه، بر لزوم استقلال حوزه های علمیه تاکید کردند.

مدیریت حوزه های علمیه کشور، از سال گذشته اقدام به اجرای طرحی در دروس سطح عالیۀ حوزه ها، تحت عنوان "دروس استاد محور" نموده که ظاهرا هدف آن "ساماندهی دروس" آن سطح و با راهکارهای زیر می باشد:
الف- کنترل حضور شاگردان ب- تقسیم محدودۀ امتحانی به استاد و مدیریت حوزه ج- واگذاری بخشی از نمره به اساتید در جهت کنترل فعالیت کلاسی.

در همین رابطه، آیات عظام ناصر مکارم شیرازی، عبدالکریم موسوی اردبیلی و لطف الله صافی، نظرات خود را در پاسخ به پرسش «جمعی از اساتید حوزه» کتبا ارائه کرده و آیت الله حسین وحید خراسانی نیز، نظر صافی را مورد تایید کامل قرار داده است.

آیت الله موسوی اردبیلی در پاسخ به اساتید پرسش کننده که پیرامون دروس "استاد محور" نظر وی را جویا شده بودند، خاطر نشان نمود "یکی از مشخصه های اصلی حوزه های علمیۀ شیعه از دیرباز، استقلال آنها و عدم وابستگی آنها به نهاد و تشکیلاتی خاص بوده است...از این رو حفظ این ویژگی دارای اهمیت بسیار است؛ لذا هر اقدامی که شائبه از بین رفتن استقلال حوزه و مرجعیت را ایجاد نماید یا زمینه ساز آن گردد، صلاح نمی باشد و باید از آن اجتناب کرد."

آیت الله عظمی صافی نیز، در پاسخ به پرسش فوق خاطرنشان کرده است "حوزه های علمیه از آغاز عصر غیبت، به طور آزاد و مستقل و بر اساس احساس مسئولیت الهی و خلوص نیت استاد و شاگرد و بدون قرار گرفتن تحت ریاست های تشکیلاتی حضور داشته و بطور خودجوش، علمای اعلام عهده دار رعایت امور دینی و هدایت جامعه بوده اند...این برنامه و طرح نیز، غیر قابل قبول و در جهت قیم مآبی بر حوزه ها بوده و در جهت انقراض و تغییر هویت حوزه ها می باشد و خطرات و عواقب سوء دارد.

همزمان، آیت الله وحید خراسانی نیز، بعد از رویت پاسخ صافی خاطرنشان کرد "اینجانب با آنچه آیت الله صافی مرقوم فرموده اند، موافقم."

آیت الله مکارم شیرازی، در پاسخ خود دو موضوع را مورد اشاره و تاکید قرار داده است "حفظ استقلال حوزه ها و آزادی دروس عالی حوزه، و دیگر مشورت با مراجع در برنامه ریزی های حوزه."

هنوز نظرات علما و مراجع دیگر در مورد این تصمیم مدیریت حوزه های علمیه، که شبهۀ کنترل حوزه ها و مخدوش نمودن استقلال آنها را ایجاد کرده، منتشر نشده است.
 


 


معاون حقوقی و پارلمانی وزارت کشور در دولت خاتمی با بیان این اعتقاد که طرح گفت وگو و تعامل اصولگرایان و اصلاح‌طلبان مسئله‌ای در حد حرف است، گفت: در فضایی که کار عقلانی و کارشناسی برای مذاکره وجود ندارد و هر‌کس به دنبال تریبون‌های بیشتراست، متاسفانه در این شرایط عقلای دو طرف مجال گفت‌وگو پیدا نمی‌کنند.
به گزارش ایلنا، محمود میرلوحی ، در خصوص تعامل اصولگرایان و اصلاح‌طلبان ضمن ابراز تاسف از آنچه نوع ادبیات‌های سیاسی رایج در‌کشور خواند، گفت: متاسفانه در فضای سیاسی کشور بداخلاقی، تندی و حذف یک‌دیگر رواج پیدا کرده است.
معاون حقوقی و پارلمانی وزارت‌کشور در دولت خاتمی با بیان اینکه طرح گفت‌وگو و تعامل اصولگرایان و اصلاح‌طلبان مسئله‌ای در حد حرف است، افزود: بنده با خبرم که عقلای دو طیف به شدت نگران وضعیت کشور هستند.
وی با بیان اینکه در کشور برای بهبود فضای گفت‌وگو و تعامل کم‌کاری شده است، تصریح کرد: تمرین فعالیت‌های سیاسی، یک فعالیت پایه در این راستاست.
میرلوحی ضمن اعلام اینکه قدرت جوامع در کشورها برعهده احزاب و چهره‌های سیاسی است، گفت: در فضایی که کار عقلانی و کارشناسی برای مذاکره وجود ندارد، منش‌ها و رفتارهای ارزشمند و پرمحتوا کم است، منطقی بودن و حرفه‌ای بودن محدود شده و هر کس به دنبال تریبون‌های بیشتراست، متاسفانه در این شرایط عقلای دو طرف مجال گفت وگو پیدا نمی‌کند.
وی ضمن انتقاد از رسانه ملی گفت : اکنون ببینید که رسانه ملی به چه سرنوشتی مبتلا شده هرکس می‌آید و ادعایی مطرح می‌کند و حرفی می‌زند.
معاون حقوقی و پارلمانی وزارت کشور در دولت خاتمی با اشاره به اینکه متاسفانه فضای کنونی به شکلی است که تریبون‌ها در دست افراد تند است، افزود: نمونه بارز این فضا در ۱۴ خرداد دیده شد و افرادی نگذاشتند که نوه امام راحل در حرم مطهر امام (ره) سخن بگوید.
وی با تاکید بر اینکه باید رسانه‌ها روی این قضایا بیشتر کار کنند بیان داشت: نمی‌شود که گروه یا حزبی از آسمان پیدا شود و جای اصولگرایان یا اصلاح‌طلبان را بگیرند این دو جریان سرمایه و داشته جریان سیاسی کشور هستند لذا اگر قرار بر گفت وگو باشد باید بین این دو طیف صورت گیرد.
میرلوحی درباره سخنان سید محمد خاتمی در خصوص لزوم آموزش فرهنگ مردم سالاری، خاطرنشان کرد: حرف ایشان این بود که در زمینه فرهنگ‌سازی برای مردم سالاری تمرین نشده است.
وی افزود: ما برخلاف کشورهای اروپایی که در این موارد تجربه و تمرین دارند به جز تجربه قهری چیزی نداریم ما هر دوره ۳ یا ۴ ساله تجربه تقسیم نیروها را در کشور داشته ایم وچون در فضای کارشناسی نبوده با قهر انجام شده است.
میر‌لوحی ضمن اعلام اینکه آقای خاتمی نظرشان این است که در فضای فکر و فرهنگ و کارشناسی کار حرفه‌ای بیشتر شود تا جامعه برای بحث‌های کلان و گفت وگو‌ها آمده شود، ‌اذعان داشت: در شرایط کنونی کشور کدام کارشناس در صحنه است. گروهی با در اختیار داشتن امکانات رسانه‌ای انحصار رسانه‌ای ایجاد کرده‌اند.
وی ضمن انتقاد از عملکرد رسانه ملی ادامه داد : اکنون در رسانه ملی یک سری شعار و نظرات انحصاری انجام می‌شود که معمولاً نیز مردم در قبال از آن تلویزیون های خود را خاموش می‌کنند؛ این هنر نیست.
میرلوحی ضمن تاکید بر اینکه باید کار حرفه‌ای و کارشناسی در کشور بیشتر شود اظهار داشت: اگر در این زمینه‌ها فرهنگ‌سازی می‌شد برای هر انتخابات در کشور موجی ایجاد نمی‌شد.
وی با اشاره به انتخابات در آمریکا تصریح کرد: شما به نظام انتخاباتی آمریکا توجه کنید در آنجا اوباما و کلینتون شهر به شهر می‌رفتند و صحبت می‌کردند و یک رای، یک رای برای خود جمع می‌کردند.
معاون حقوقی و پارلمانی وزارت کشور در دولت خاتمی با بیان اینکه جامعه ما در مسائل کارشناسی فعالیت های سیاسی مشکل دارد، خاطر نشان کرد: در کشورمان برای کارشناسی مسائل سیاسی پایان نامه مرتبط با آن یا نداریم و یا خیلی محدود است.


 


۱۸ نفر از نمایندگان مجلس به احمدی نژاد به دلیل عدم اجرای مصوبات سفر اول و دوم در استان خوزستان تذکر دادند.
به گزارش خبرآنلاین، طی دو سه هفته اخیر اکثر قریب به اتفاق نمایندگان مجلس در نطق‎هایشان نسبت به اجرایی نشدن مصوبات هبات دولت انتقاد می‎کردند.
این موضوع در سه نطق از پنج نطق میان دستور امروز هم مطرح شد. پس از این نطق‌ها بود که ۱۸ نفر از نمایندگان مجلس در تذکری کتبی به رئیس جمهور به دلیل عدم اجرای مصوبات سفر اول و دوم در استان خوزستان تذکر دادند.
اسامی نمایندگان تذکر دهنده به این شرح است: ناصری‌نژاد، حسینی، سودانی، جویجری، رضایی، حسنوند، دهقانی، دهدشتی، کعبی، موسوی جرف، سقایی، موسوی، آوایی، مطورزاده، موحد، حیات‌مقدم، ساعدی و سادات‌ ابراهیمی نمایندگان شادگان، اهواز، مسجد سلیمان، لالی، اندیمشک، ایذه و باغ ملک، آبادان، دشت آ‌زادگان، هویزه، رامهرمز، رامشیر، خرمشهر، دزفول، بهبهان،‌ بندر ماهشهر، ارومیه، شوش و شوشتر.


 


اعظم ویسمه دقایقی پیش از زندان اوین آزاد شد.
به گزارش«پارلمان‌نیوز»، اعظم ویسمه از یازدهم خرداد بازداشت شده بود دقایقی پیش با سپردن وثیقه ۷۰ میلیون تومانی آزاد شد.
وی از خبرنگاران اصلاح طلب پارلمانی بوده که سابقه فعالیت در بسیاری رسانه های اصلاح طلب از جمله پارلمان‌نیوز را در کارنامه کاری خود دارد.


 


آقای خامنه‌ای در پیامی بمناسبت هفتمین روز شهادت جمعی از مردم زاهدان در انفجار مسجد جامع این شهر، پشتیبانی اصلی این جنایت را دستگاه‌های جاسوسی آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس دانست و تأکید کرد:در منطقه‌ ما پيدايش و رشد تروريزم وحشي و كور، از اساس،زائيده‌ي سياست خباثت‌آلود آمريكا و انگليس و مزدوران دولتي و غير دولتي آنهاست و بر همه‌ مسلمانان واجب است كه با اين مولود شوم و نحس كه مصداق بارز افساد في‌الارض و محاربه با خداست،‌مقابله و مبارزه كنند.

در حالی که عدم ارسال پیام از سوی احمدی نژاد و هیات دولت خشم مردم منطقه را برانگیخته و منجر به استعفای نمایندگان این استان شده است، رهبر جمهوری اسلامی طی هفته گذشته دومین پیام خود را درمحکومیت عملیات تروریستی منتشر کرد.

در این عملیات دهها تن کشته و بیش از صد تن زخمی شدند. نمایندگان این استان دلیل اصلی این حادثه را بی کفایتی مسئولان امنیتی می دانند.

طی هفته گذشته فضای شهر زاهدان کاملا امنیتی است.

به گزارش ايلنا ، متن این پیام به شرح زیر است:

بسم‌الله الرحمن الرحيم

هفتمين روز شهادت مظلومانه‌ جمعي از هم ميهنان مؤمن و مخلص در زاهدان به دست جنايتكاران و تروريست‌هاي جرّار فرا رسيد. در اين حادثه‌ي خونين دست گنهكار و مُجرمِ منحرفان متعصّب وهابي با پشتيباني و فتنه‌انگيزيِ سازمان‌هاي جاسوسي بيگانه، دل‌هايي را داغدار و خانواده‌هايي را عزادار كرد كه فروغ محبت و ارادت به اهل بيت پيامبر عليه و عليهم‌السلام بر آن تابيده و پرتو معرفت و توحيد خالص بدان صفا بخشيده است.

متعصبان كور و جاهل و قاتل، دل گمراه و باطن ظلماني خود را به قدرت‌هاي فاسدي سپردند كه دشمني خود را با اسلام و مسلمين،بارها و بارها نشان داده و هر جا و هر گاه توانسته‌اند عناد و بُغض خود نسبت به مسلمانان را آشكار كرده و ضربه‌ي خود را وارد ساخته‌اند. دشمني آنان با جمهوري اسلامي هم بخاطر پرچم برافراشته‌ي اسلام در اين كشور و دعوت هميشگي آن به اتّحاد و اقتدار و عزّت اسلامي است. در اين حادثه‌ي خونين و مشابهات آن ، يكي از هدف‌هاي دشمنان، اختلاف‌افكني ميان مسلمانان است.جمهوري اسلامي كه ده‌ها سال بزرگترين و مطمئن‌ترين حامي مسلمانان مظلوم در غزّه و فلسطين و افغانستان و كشمير و ديگر مناطق اسلامي بوده و هست، اكنون آماج اين توطئه‌ي خبيث از سوي دستگاههاي جاسوسي آمريكا و رژيم صهيونيستي و انگليس قرار مي‌گيرد تا به خيال خام آنان ، درگير فتنه‌ي مذهبي و نزاع شيعه و سني شود. غافل از آن كه اهل تسنن در ايران اسلامي نيز مانند برادران شيعه‌ي خود بارها وفاداري خويش را به اين نظام مقدس اسلامي ثابت كرده و مردانه و مؤمنانه در برابر استكبار و عوامل مزدورش ، به دفاع از جمهوري اسلامي و كشور عزيز ايران برخاسته‌اند. در منطقه‌ي ما پيدايش و رشد تروريزم وحشي و كور، از اساس ،زائيده‌ي سياست خباثت‌آلود آمريكا و انگليس و مزدوران دولتي و غير دولتي آنها است و بر همه‌ي مسلمانان واجب است كه با اين مولود شوم و نحس كه مصداق بارز افساد في‌الارض و محاربه با خدا است،‌مقابله و مبارزه كنند.

همه‌ي فرقه‌هاي اهل سنّت در ايران و كشورهاي همسايه كه آبروي اسلاميِ آنان آماج اين سياست خبيث است، بخصوص علماء ديني و روشنفكران و دانشگاهيانِ آنان ، وظائف سنگين‌تري دارند. فرزانگان شيعه و سنّي در همه‌ي كشورهاي اسلامي و عربي بايد اغراض پليد دشمنان را در ايجاد و تقويت تروريسم فرقه‌ئي براي همگان تبيين كنند و آنان را از خطر بزرگ فتنه‌هاي مذهبي كه آرزوي بزرگ دشمنان اسلام است،بر حذر دارند.

جمهوري اسلامي باذن‌الله‌تعالي اجازه نخواهد داد كه اَيادي استكبار جهاني زير نام وهابيت و امثال آن، ‌ميان برادران مسلمان اختلاف افكني كنند.دستگاه‌هاي مسئول حكومتي موظفند در هريك از قواي سه‌گانه برابر مسئوليت‌هاي خود با اين دشمنان امنيّت و وحدت كشور با قاطعيت و جديّت، مقابله كنند و فتنه‌گران را به سزاي اَعمال خود برسانند. مردم مؤمن و پاك‌نهاد نيز بايد آرامش و بصيرت خود را حفظ كنند و با پرهيز از هر نوع حركت بي‌رويّه، مأموران و مسئولان كشور را در انجام وظائف خود ياري رسانند.

اينجانب بار ديگر به روح شهداي عزيز حادثه‌ي خونين زاهدان كه در سالروز ولادت حضرت سيدالشهداء عليه‌آلاف‌السلام و الثناء، به ديدار حق شتافتند درود مي‌فرستم و همدردي خود را با خانواده‌هاي عزيز و محترم آنان اعلام و صبر و آرامش و اَجر و پاداش الهي را براي آنان مسألت مي‌كنم و شفاي عاجل مجروحان و مصدومان مظلوم را متضرعانه از خداوند متعال استدعا دارم.

والسلام علي عبادالله‌الصالحين و رحمه‌الله و بركاته
پايان‌پيام
 


 


مهدی عربشاهی دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت ظهر امروز به دلیل عارضه قلبی به بیمارستان شهید لواسانی منتقل و بستری شد.

 

به گزارش دانشجونیوز، این فعال دانشجویی پیش از این در زمان بازداشت موقت در زندان اوین بر اثر فشارهای وارده در بازجویی و انفرادی دچار حمله شدید قلبی شده بود.

عربشاهی که در ۶ دی ماه سال گذشته ( روز عاشورا ) بازداشته شده بود، نزدیک به ۳ ماه را در سلول های انفرادی بند ۲۴۰ اوین گذراند. در طول این مدت وی به شدت زیر فشار بود تا اتهامات وارده از سوی بازجویان پرونده را پذیرد.

مهدی عربشاهی در آن زمان به دلیل حمله شدید قلبی از سوی مسوولین زندان به بیمارستان قمر بنی هاشم که گفته می شود زیر نظر وزارت اطلاعات است منتقل شد. این در حالی است که وی پیش از آن هیچگونه سابقه بیماری قلبی نداشته است.

مهدی عربشاهی پس از آزادی زیر نظر پزشکان متخصص به معالجه پرداخت و به توصیه آنها در بیمارستان بستری شد.

شایان ذکر است مساله سلامتی زندانیان از مهمترین نگرانی های خانواده زندانیان سیاسی و فعالان حقوق بشر است. بسیاری از بازداشت شدگان یک سال اخیر بر اثر شرایط نامناسب زندان و فشارهای وارده در بازجویی دچار مشکلات جسمی و روحی شده اند.
 


 


امام جمعه افراطی شهر مشهد در اظهاراتی تاسف برانگیز و با سو استفاده از جایگاه دین و روحانیت در رراستای منافع گروهی و در اقدامی که جز شستشوی مغزی جونان نام دیگری نمی توان بر آن نهاد از بسیجیان فعال در فضای سایبر خواست به هر اقدامی که لازم است بر علیه سبزها دست بزنند و هیچ محدودیت شرعی در این راه ندارند!!

به گزارش تحول سبز و به نقل از منبع خبری اصولگرا، علم الهدی در دیدار با اعضای شبکه خودجوش فعالان فرهنگی اجتماعی شهر مشهد اذعان کرده است که بیش از ۹۵% فضای وب فارسی بر علیه مجموعه حاکم است و همچنین در اظهاراتی غیر مسئولانه و خلاف شرع از این گروه خواست با هر وسیله ای که به دستتان می رسد با اینها برخورد کنید!

گوشه ای از اظهارات امام جمعه مشهد که پیش از این نیز در گستاخی کم سابقه ای سبزها را ” گوساله و بزغاله” نامیده بود، بدین شرح است :

جنگ سایبری را جدی بگیرید. با وبلاگ طنز، علمی یا ادبی و یا هک کردن، با هر وسیله ای که می توانید به جنگ بروید. هر چه هست الان جنگ است. مسئله جنگ ما در فضای مجازی به این حد رسیده است که هر کس دستش می رسد با هر وسیله ای که می تواند متوسل بشود. این را بدانید که مسلم است همانطور که در جنگ برخی اوقات خلاف شرع ها جایز می شود در جنگ سایبری هم خلاف شرع ها جایز می شود. یعنی الان شرایطی است که شما با هرچه که به دستتان می رسد بزنید. ملاحظه هیچ طرف را هم نکنید چون شما نزنید دشمن شما را می زند.


 


در شرایطی که صنایع و لوازم برقی خانگی ایرانیان از قطع برق خسارت فراوان می‌بینند، همشهری از صادرات برق ارزان ایران به افغانستان خبرداد.
به گزارش همشهری، مقادیر زیادی از برق داخلی به قیمت بسیار ارزان‌تر از هزینه تولید به مناطق غربی افغانستان صادر می‌شود.
آفتاب نیوز نوشت: همشهری به نقل از یک منبع آگاه تاکید می‌کند براساس قراردادی که تا سال ۱۳۸۵ اعتبار داشته، ایران هرکیلوات برق را به قیمت ۲۶ تومان به استان هرات افغانستان صادر می‌کند. ولی متاسفانه کماکان پس از تاریخ مذکور تا به امروزیعنی سال ۱۳۸۹ ، قیمت صادرات برق ایران به افغانستان به همان قیمت هرکیلوات ۲۶ تومان فروخته می‌شود.
این گزارش حاکی است که شرکت‌های خریدار، برق را هر کیلوات ۲۶ تومان از ایران خریداری کرده و به شهروندان افغانی هرکیلوات ۱۱۴ تومان به فروش می‌رسانند و از این طریق سالانه ۲ میلیون دلار سود می‌برند. این مقام آگاه به همشهری گفته که افغانستان هم‌اکنون از کشورهای ترکمنستان، و پاکستان برق را گران‌تر از قیمت واقعی خریداری می‌کند و تنها ایران است که برق را به بهای ارزان به افغانستان صادر می‌کند. صادرات برق به افغانستان درحالی ادامه دارد که وزیر نیرو چندی پیش گفته بود که اگر هرکیلووات در کشور ۴۶ تومان به فروش برسد وزارت نیرو در تامین برق هیچ مشکلی نخواهد داشت.
کارشناسان اقتصادی دخالت مسایل سیاسی در حوزه اقتصادی را باعث ایجاد خسارت در منافع ملی دانسته و معتقدند برای برون رفت از تحمیل خسارت به منافع مردم ضروری است به سرعت از حوزه اقتصادی سیاست زدایی به عمل بیاید. اما این نگاه سیاسی موجب شده تا غفلت‌های اساسی نسبت به خسارات ناشی از قطع برق در داخل صورت بگیرد.
در یک‌شنبه گذشته، اتاق ایران، یا به عبارتی پارلمان بخش خصوصی موضوع خسارت وارده به صنایع براثر قطع برق را مورد بررسی قرارداد. در این جلسه بهروز صادقی رییس کمیسیون صنعت اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران با اشاره به قطع برق واحدهای تولید گفته بود که ” درکجای دنیا هدف‌گذاری می‌کنند که باید قدرت اول منطقه شویم و دست وپای تولید را می‌بندند و چرا وزارت نیرو پاسخگوی قطع برق تولید نیست؟ وی با اشاره به تحریم‌ها گفت که ” اگر دشمن عنوان می‌کند که اقتصاد و تولید ایران را هدف گرفته است چرا در درون، خودمان را نیز تحریم می‌کنیم؟
قطع برق در ایران و صادرات برق ارزان به افغانستان در شرایطی انجام می‌شود که صنایع ایران با توجه به حاکمیت رکود تورمی، در رنج‌اند و قطع برق آنان را بیش از گذشته ازقافله رقابت درحوزه اقتصادی بارقبای خارجی، عقب می‌اندازد. بسیاری از صنایع بزرگ کشور که به قوس الکتریکی مجهز هستند به واسطه قطع برق روزانه، ساعت‌ها با وقفه تولید روبرو هستند که این موضوع خود منجر به بحران در تولید می‌شود.
واحدهای فولاد، ذوب فلزات و ریخته گری از این دست از واحدها هستند. درحالی که صاحبان صنایع در زمان خاموشی‌ها باید دستمزد کارگران را پرداخت کنند، اما دولت تاکنون ” براساس تبصره ج ماده ۱۲۱ قانون برنامه سوم توسعه، تنفیذ شده در ماده ۲۰ فصل اول بخش نخست قانون برنامه چهارم توسعه که دولت موظف به تامین خسارت ناشی از قطع برق واحدهای تولیدی است، به این ماده قانونی عمل نکرده و تاکنون خبری از پرداخت خسارات ناشی از واحدهای صنعتی در دست نیست .
علاوه نگرانی‌های مطرح شده در اتاق ایران، فعالان صنعتی در گیلان و تبریز از خاموشی‌های بدون برنامه ریزی قبلی به ستوه آمده‌اند.خبرگزاری مهر در گزارش تصویری خود بیکاری در حوزه صنعت با بروز قطع برق را به تصویر کشیده است.
البته شاید صادرات برق به افغانستان به دلیل اصراف ایرانیان در مصرف برق عنوان شود، همان چیزی که خوش خلق معاون وزیر نیرو به آن اشاره کرده است. او می‌گوید ایرانیان ۳ برابر استانداردهای جهانی برق مصرف می‌کنند. او از کولرهای گازی می‌گوید که نسبت به گذشته در مصارف خانگی وارد شده است. او هیچگاه به میزان مصرف ادارات دولتی با حجم عظیم خود در مصرف برق اقتصاد ایران اشاره‌ای نکرده است.
دکتر نهاوندیان رییس اتاق ایران در نشست ماهانه اتاق ایران تاکید کرده بود که “اگر در مسایل اقتصادی رویکرد غیراقتصادی داشته باشیم به نفع کشور نیست. بنابراین باید گفتمان عقلانیت اقتصادی در کشور حاکم شود تا از طریق گفت و گو کاستی‌ها را برطرف کنیم.”
این نگاه غیراقتصادی در حوزه صادرات گاز یا تاسیس صنایعی چون اتومبیل سازی در کشورهای دیگر منجر به ضررهای انباشته شده است.
علاوه براین نگاه مذکور منجر به آن شده تا تفکری که درحوزه اقتصادی یکی از عوامل اساسی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق باشد اکنون به عنوان عامل امنیت بخش پی‌گیری شود. شوروی در قالب پیمان اقتصادی کومکن سعی داشت با دادن سوبسید به همپیمانان خود از طریق درآمدهای نفت، گاز، برق و ….آنان را بر سر سفره سوسیالیسم روسی ثابت قدم نگاه دارد. این تفکر برای اداره یک قطب از جهان با شکست مواجه شد. اکنون بخشی از اصولگرایان افراطی که داعیه اداره و مدیریت جهان را دارند به نظر می‌رسد با صدور گاز، نفت و یا برق و صنایع ارزان به برخی کشورها همین سیاست را دنبال کرده‌اند.
این سیاست و به عبارتی نگاه سیاسی به حوزه اقتصاد درحالی در ستون سیاست خارجی قرار دارد که براساس اسناد بالادستی توسعه درکشور مانند سند توسعه چشم انداز ۲۰ کشور، ایران باید تا سال ۱۴۰۴ در حوزه‌های اقتصادی، علمی و تکنولوژیک برترین کشور منطقه باشد و برهمین اساس طرح هدفمندسازی یارانه‌ها و برداشتن سوبسید از حامل‌های انرژی و افزایش بهره وری در حوزه کسب و کار، ابزار دستیابی به چنین اهدافی تلقی ‌می‌شوند. اما سوال اساسی این است که با سیاست یک بام و دو هوای اقتصادی مبنی بر ارائه سوبسید به افغانستان و… و حذف سوبسید در داخل آیا دستیابی به چنین اهدافی امکانپذیر خواهد بود؟ و آیا نباید از شکست این دست از تجربه‌های در کشورهای بلوک شرق درس گرفت؟آیا نباید سیاست‌زدایی از اقتصاد نباید یکی از راه‌حل‌های اساسی برای برون رفت از بحران موجود باشد؟


 


یکی از طراحان اصلی استیضاح وزیر جهاد کشاورزی از فشارها و تماس های مکرر برای پس گرفتن این استیضاح از سوی نمایندگان خبر داد.
محمد کرمی راد نماینده کرمانشاه در مجلس با بیان اینکه استیضاح صادق خلیلیان وزیر جهاد کشاورزی به قوت خود باقیست ، گفت: نمایندگان تصمیم دارند تا این استیضاح را بعد از تعطیلات مجلس مطرح کنند.
وی افزود: این استیضاح ۲۳ امضا دارد که هیچیک از نمایندگان امضای خود را پس نگرفته و نمایندگان تسلیم هیچگونه فشارها و تماس هایی از سوی وزارت جهادکشاورزی نخواهد شد.
این طراح استیضاح وزیر جهاد کشاورزی گفت: برخی از مسئولین تماس های مکرری با نمایندگان امضاکننده استیضاح گرفته و خواستار پس گرفتن امضاهای نمایندگان شدند و عمدتا تاکید می کنند که شرایط فعلی زمان مناسبی برای استیضاح وزیر جهاد کشاورزی نیست.
کرمی راد گفت: حتی تماس گیرندگان می گویند که استیضاح را به بعد از هفته دولت موکول کنید اما نمایندگان به طور جد بر استیضاح وزیر کشاورزی در بعد از تعطیلات مجلس تاکید دارند.


 


شورای نگهبان لایحه تشکیل استان البرز را مغایر با شرع مقدس و قانون اساسی تشخیص نداد.
دکتر عباسعلی کدخدایی با بیان این مطلب اظهار کرد: در جلسه امروز شورای نگهبان لایحه تشکیل استان البرز مورد بحث و بررسی قرار گرفت و مغایر با شرع مقدس و قانون اساسی شناخته نشد و این عدم مغایرت به مجلس شورای اسلامی نیز اعلام شد.
به گزارش ایسنا، محمدرضا رحیمی بهمن سال گذشته با اشاره به تصویب لایحه‌ ایجاد یک استان جدید با مرکزیت شهر کرج در جلسه هیات دولت، گفت: این لایحه از تصویب دولت گذشت و به مجلس شورای اسلامی تقدیم خواهد شد. شهرستان‌هایی که در سمت غربی کرج قرار دارند، به این استان ملحق خواهند شد.
مجلس شورای اسلامی نیز در تاریخ دوم تیرماه سال جاری پس از تصویب کلیات لایحه‌ تاسیس استان البرز، با ۱۴۴ رای موافق، ۴۱ رای مخالف و ۱۹ رای ممتنع، به جزییات لایحه تاسیس این استان رای دادند.


 


مسیح علی نژاد

دخترم نزدیک به یک سال است که در سلول انفرادی به سر می برد، هیچ هم سخنی ندارد. دردناک است که به من به عنوان یک مادر اجازه دادند بعد از ده ماه فقط یک بار یک مکالمه کوتاه تلفنی با او داشته باشم و تنها دو بار هم موفق به دیدار فرزندم شده ام، چه می توانستم بکنم؟ در تمام این مدت تنها راهی که داشتم این بود تا هر روز یک نامه برایش بنوسیم که همه نامه های مرا هم به او نرسانده اند، باورم نمی شود به همین راحتی یک دختر جوان را در یک سلول یک نفره از داشتن یک هم صحبت محروم نگه داشته اند و یک مادر را نیز از شنیدن صدای دخترش محروم می کنند."

جرس در طول یک سال گذشته با مادران زیادی گفتگو کرده است که فرزندانشان به عنوان زندانیان بی ملاقاتی و دربندان بی مرخصی، از ابتدایی ترین حقوق قانونی خود در اوین محروم بوده اند اما این نخستین بار است که یک مادر از رنج دیگری سخن می گوید که تقریبا هیچ یک از زندانیان در ایران این امر را تجربه نکرده اند و حداقل از مکالمات تلفنی با دربندان خود بی بهره نمانده اند.

این گفته های مادر سارا شرود همان کوهنورد زندانی است که مقامات جمهوری اسلامی با تدارک یک ملاقات ویژه، در یکی از هتل های مجلل ایران و پخش آن از شبکه های سراسری و به خصوص شبکه انگلیسی زبان پرس تی وی بکرات سعی داشتند نشان دهند که رفتار ایران با خانواده های زندانیان کاملا مهروزانه و مثبت است.

شین باور، جاشوا فتال و سارا شرود مرداد سال گذشته به منطقه مرزی کردستان عراق رفته بودند که پس از ورود به خاک ایران بازداشت شدند و در طی این یک سال تنها تماس خانواده های این زندانیان، یک مکالمه تلفنی کوتاه و دیدار دو روزه آنها با فرزندان شان در تهران بوده است.

با نورا شرود، مادر سارا در یکی از کافه های لندن قرار مصاحبه گذاشته ام که در تمام طول مصاحبه هرگاه نام سارا را به زبان می آورد از او به عنوان یک « دختر کوچولو» یاد می کند که قربانی روابط تیره و تار ایران و آمریکا شده است و اینک هر دو کشور به او و دو دوست دیگرش که در ایران زندانی هستند به عنوان ابزارهای سیاسی برای پیشبرد اهداف خود نگاه می کنند.

او آمریکایی بودن را برای دختر دربند خود هیچ امتیازی نمی داند و می گوید ای کاش من هم مثل مادران ایرانی که حداقل صدای فرزندان در بند خودشان را در هفته چند بار از خطوط تلفنی می شنوند، می توانستم از همین حقوق ساده برخوردار می شدم. و این جمله ای است که وقتی نمایش ملاقات وی‍ژه مادران کوهنوردان آمریکایی با این سه آمریکایی دربند از تلوزیون ایران پخش شده بود برخی از مادران زندانیان ایرانی نیز آرزو کرده بودند که ای کاش آنها نیز همانند مادران آمریکایی می توانستند با فرزندان خود بعد از چندین ماه ملاقات داشته باشند.

گفتگوی کامل جرس با نورا شرود، پیرامون شرایط سفر دو روزه مادران آمریکایی به ایران و دشواری های یک سال انفرادی دختر ۳۱ ساله وی سارا شرود در پی می آید:

خانم شرود، اولین بار خبر بازداشت سارا و دوستانش را چه کسی به شما داد و چه حالی داشتید وقتی نام ایران را به عنوان کشور بازداشت کننده دخترتان شنیدید؟

برای پیاده روی رفته بودم کنار رودخانه اوکلند که از طریق تلفن وقتی خبر را شنیدم، چنان شوک آور بود که اصلا آن لحظه نمی دانستم باید چکار بکنم. وقتی شنیدم در ایران بازداشت شد، هی به خودم می گفتم باید بروم از نزدیک ترین آژانس هواپیمایی بلیط پرواز به ایران را تهیه کنم. باید بروم بچه ام را نجات دهم. هر مادری می داند که این خبر چقدر می تواند تکان دهنده باشد خصوصا وقتی یک کشور دیگری دخترت را دستگیر کرده باشد. آن روز خیلی شرایط سختی داشتم که هیچ وقت فراموش نمی کنم. تنها چیزی که به عنوان یک مادر فکر می کردم همین بود که به ایران بروم ولی خب، نمی شد، نگران بودم.

در ایران معمولا تا مدتی به خانواده ها خبر نمی دهند که زندانی کجا نگهداری می شود و جرمش چیست شما کی مطلع شدید جرم سارا و دوستانش چیست و در کجا نگهداری می شوند؟

ما هم بعد از چندین روز که به همه جا زنگ زدیم تازه مطلع شدیم که آنها را در تهران نگهداری می کنند اما هنوز هم مشخص نیست که واقعا جرم شان چیست، چون وقتی بچه ها را در تهران دیدیم، شان دوست پسر سارا که قرار است داماد آینده من هم باشد، می گفت: وقتی دستگیرشان کردند، آنها اصلا در خاک ایران نبودند.

پیش از آنکه در مورد سفرتان به ایران بپرسم ممکن است توضیح دهید پیش از سفر، بی خبری از دخترتان بر شما چگونه گذشت؟

فکر می کردم این خیلی طبیعی است که اجازه دهند حداقل من با دخترم حرف بزنم اما تا ده ماه این اجازه را ندادند و بعد از ده ماه من فقط یک مکالمه کوتاه تلفنی داشتم. خیلی سخت بود خیلی سخت. تصمیم گرفته بودم هر روز یک نامه برایش بنویسم. یعنی حتی یک روز هم نبود که من برایش ایمیل نفرستم.

ولی زندانیان در ایران امکان دسترسی به اینترنت را ندارند.

برای همین من ایمیل ها را به سفارت سوییس در ایران می فرستادم و از آنها می خواستم که نامه هایم را به دخترم برسانند.

می توانم بپرسم از چه چیزهایی برای دخترتان می نوشتید و آیا اساسا نامه ها و حرف های شما را به سارا می رساندند؟

از سیصد و پنجاه و یک نامه ای که هر روزه برایش نوشته بودم فقط شصت تا را به دستش رساندند. من به عنوان یک مادر از همه اتفاقاتی که بر من می گذشت برایش می نوشتم، بارها نوشتم که مردم و دوستانش فراموشش نکردند، نوشتم حتی ایرانیان زیادی را هم دیده ایم که با ما ابراز همدردی کردند و از زندانی بودن او ناراحت هستند. از بس برایش نوشتم به زودی آزاد خواهی شد، دیگر از این کلمه « به زودی» خسته شدم و کم کم سعی کردم از اتفاقات روزمره برای دخترم بنویسم. از اینکه وقتی هر روز کنار رودخانه راه می روم، به یاد او هستم. این حق دخترم بود که در تمام دوران انفرادی حداقل بداند که مادرش او را فراموش نکرده است.

آیا در طول همین مدت سارا هم توانست جوابی برای نامه های شما ارسال کند؟

سارا می گفت به نامه هایم جواب داده است اما کسی جواب های او را به من نرساند. بچه ها می گفتند در زندان زیاد برای خانواده ها نامه نوشتند ولی نامه هیچ کدام از آنها به دست ما نرسید.

حالا اگر مایل هستید در مورد سفرتان به ایران در اردیبهشت ماه سال جاری بپرسم که چگونه شکل گرفت و آیا با هیچ یک از مقامات ایرانی هم موفق به دیدار شده اید؟

همه دیدار های ما از طریق وزارت خارجه ایران هماهنگ شد و ما خیلی مایل بودیم که با آقای احمدی نژاد و آقای لاریجانی رییس قوه قضایی دیدار کنیم اما به ما این فرصت را ندادند و تنها کسانی که اجازه دادند تا با آنها دیدار داشته باشیم دو نفر تحت عنوان «کارشناس پرونده» (بازجو) بوده اند.

چرا می خواستید با احمدی نژاد دیدار کنید؟

فکر می کنم فعلا تنها کسی است که این قدرت را دارد که بچه های ما را آزاد کند. احمدی نژاد گفته بود بیشترین تخفیف را در مورد بچه های ما قائل خواهند شد. خود آقای احمدی نژاد بچه دارد و حتما می داند ما چه رنجی می کشیم. وعده داده بود بچه های ما از شفقت اسلامی در زندان های جمهوری اسلامی بهره مند خواهند شد ولی الان یک سال است که ما شفقت و رحمتی ندیده ایم .

اشاره کردید که هماهنگی های شما از طریق وزارت خارجه بود. آیا موفق شدید با خود آقای متکی که وضعیت سه کوهنورد آمریکایی را در زندان های ایران خیلی خوب توصیف کرده بود، از نزدیک دیداری داشته باشید؟

هم آقای متکی و هم آقای لاریجانی ، رییس قوه قضاییه گفته بودند وضعیت بچه های ما در زندان خیلی خوب است ولی واقعیت چیز دیگری است که ما موفق هم نشدیم تا با آنها دیدار کنیم تا از نزدیک به آنها بگوییم وضعیت بچه های ما چقدر سخت است. فکر می کنم دختر من تنها کسی است همه دوران بازداشت یک ساله اش را در یک سلول انفرادی به سر می برد و هنوز تکلیف پرونده او و دوستانش هم معلوم نیست. یعنی از شهریور تا کنون حتی یک بار هم بازجویی نشده اند و دادگاه شان را هم تشکیل نداده اند.

در تمام این یک سال که دختر شما در سلول انفرادی است آیا از طریق وکیل ایشان هم پیگیر این وضعیت بوده اید؟

بله. از طریق آقای شفیعی، وکیلی که خودشان برای بچه ها در نظر گرفته اند پیگیر بوده ایم ولی پاسخی نگرفته ایم. دخترم به آنها التماس کرده است که حداقل یک هم صحبت برای او در سلول در نظر گرفته شود تا از تنهایی در بیاید. یک سال تنها در یک سلول حبس کشیدن خیلی سخت است و بر اساس کنوانسیون حقوق بشر سازمان ملل سلول انفرادی به معنی شکنجه زندانی محسوب می شود. دلیلی که می آورند این است که کسی انگلیسی بلند نیست و نمی تواند هم صحبت سارا باشد ولی همه می دانند که الان در ایران دانشجویانی در زندان هستند که انگلیسی بلد هستند. با این همه دخترم به آنها گفت اگر رضایت دهند او را از انفرادی خارج کنند با زبان اشاره هم می شود با آدم های دیگر حرف زد.

شما وقتی وارد فرودگاه ایران شدید دو نکته جلب توجه کرد. اشکالی ندارد در مورد نحوه حجاب شما و چگونگی مصاحبه پرس تی وی از شما بپرسم که ظاهرا در تمام مدت حضورتان در ایران، خبرنگاران این شبکه شما را همراهی می کردند؟

نحوه حجاب ما ( استفاده از مقنعه و چادر) حتی خبرنگار پرس تی وی را هم خیلی عصبانی کرده بود و به ما گفتند چرا این شکلی آمدید. ما هم گفتیم می خواستیم به قوانین جمهوری اسلامی احترام بگذاریم. نگران بچه های مان بودیم و هیچ بهانه ای هم نمی خواستیم وجود داشته باشد.

پس از قبل در مورد نحوه پوشش زنان ایران مطلع بودید؟

بله ولی مغازه ایرانی در شهر ما نبود. برای همین از یک مغازه اسلامی آن چادر ها و مقنعه ها را تهیه کرده بودیم. نکته جالب این بود که خبرنگار پرس تی وی وقتی ما را دید گفت چرا این شکلی لباس پوشیدید. هرچند وقتی خودشان در یک جلسه دیگری که برای ما تدارک دیده بودند، حضور داشت و شاهد بودند که زنان ایرانی دیگری هم درست عین ما تمام بدن خود را به همان شکل پوشانده بودند.

این زنان چه کسانی بودند؟

مقامات ایرانی جلسه ای را تدارک دیدند تا ما زنان و خانواده پنج دیپلمات ایرانی که در اربیل دستگیر شده اند را ملاقات کنیم آنها وقتی وارد اتاق شدند، سر تا پای شان را درست مثل لباس های لحظه ورود ما به ایران، پوشانده بودند، اما خبرنگار پرس تی وی در مورد آنها چیزی نگفت و از ما سوال کرد شما با شنیدن دردهای این خانواده ها چه حسی دارید. ما با آنها احساس همدردی کردیم و آنها هم حتی نسبت به زندانی بودن بچه های ما ابراز همدردی کردند.

اما احیانا پیش نیامد که خانواده های ایرانیانی که در خود ایران زندانی هستند را در طول اقامت تان ببینید ، یا بعنوان مثال آیا زندان اوین، محل بازداشت دخترتان را از نزدیک دیده اید؟

نه . اصلا. فکر می کنم نمی خواستند ما خیلی چیزها را ببینیم و تصویر بدی داشته باشیم. ما دلمان می خواست جای نگهداری بچه هایمان را ببینیم اما دولت ایران نمی خواست تصویر بدی نشان دهد و برای همین در یک هتل قرار ملاقات تنظیم کرده بودند که میز های پر از میوه و گل به چشم می آمد و ما در حالی جدا شدیم که می دانستیم بچه های ما به زندان بر می گردند.

خبرنگاران دیگری را هم در مدت اقامت تان ملاقات نکردید؟

به ایران که رسیدیم به ما گفتند پیش از هر گونه کار خبری اول باید با پرس تی وی گفتگوی اختصاصی انجام دهید. ما هرجا می رفتیم خبرنگار پرس تی وی هم با ما می آمد. حتی در ملاقات چهار ساعته روز اول ما، باز هم همان خبرنگار همیشه در اتاق بود و بعد فردای آن روز که ملاقات آخری را به ما داده بودند باز هم خبرنگار پرس تی وی حضور داشت و ما هیچگاه نتوانستیم با بچه های مان ملاقات خصوصی داشته باشیم. برای ما همان ملاقات دو روزه هم سخت ترین روزها بود به این دلیل که ترک کردن بچه ها برای مان اصلا راحت نبود.

آیا سارا به شما نگفت که اوقات خود را در سلول انفرادی چگونه می گذراند؟

بیست و سه ساعت در شبانه روز تنها است و روزی یک ساعت به او اجازه می دهند «شان» دوست پسرش و «جاش» دوست دیگرش را ببیند. حتی کتاب هایی که برایش فرستادیم را به او نمی دهند و او نمی داند باید چگونه خودش را سرگرم کند. بچه های ما خوره کتاب بودند . می گفتند به آنها قرآن به زبان انگلیسی و ده تا کتاب در مورد اسلام هم به آنها داده اند. سارا می گفت یک گوشه کوچکی در سلول درست کرده است که عکس هایی که از اعضای خانواده با خود برده بود را روی آن گذاشته است و گاهی وقتی از پنجره برگی به سلول بیاید و یا در هواخوری برگی از روی زمین پیدا کند می برد همان گوشه می چیند.

وضعیت سلامتی سارا چگونه است؟

سارا چندین سال است تحت مداوای پزشکی قرار دارد به این دلیل که احتمال ابتلا به سرطان رحم در او بالا است برای همین هر سه ماه باید تست سرطان می داد اما در طول یک سال فقط یک بار این تست را انجام داد که جوابش را نه به خود او گفته بودند و نه به ما. یعنی ما حتی به عنوان خانواده اصلا نمی دانیم که الان وضعیت سلامتی بچه های ما چگونه است. شاید مادران ایرانی حداقل باخبر می شوند که مثلا فرزندان شان بیمار هستند یا نیاز به مراقبت های پزشکی در زندان دارند اما ما همین را هم نمی دانیم.

شاید به جز پرس تی وی تا کنون با هیچ رسانه ایرانی مصاحبه نکرده اید چه حرفی برای مردم ایران و مخاطبان فارسی زبانی که این مصاحبه را می خوانند دارید؟

دخترم دلش می خواست مردم ایران بدانند که او و دوستانش مخالف سیاست های جنگ طلبانه علیه ایران بودند و همیشه ایران و کشورهای دیگر خاورمیانه را عاشقانه دوست داشتند. سارا و دوستانش ده سال بود که از فعالان سرسخت مخالف سیاست جنگ طلبانه آمریکا در خاورمیانه بودند و همچنین سارا و شان جز مخالفین تبعیض نژادی در اسراییل نیز بوده و مدت های زیادی را در اردوگاه های فلسطینی در سوریه و لبنان به سر برده اند و سارا به بچه ها آموزش زبان می داد. از دوستان نزدیک راشل کوری بودند که چندین سال پیش توسط بولدوزرهای ارتش اسراییل کشته شده بود و پرونده های آنها کاملا برای دنیا شفاف است. بچه های ما هرگز فکر نمی کردند روزی در کشوری که این همه عاشق مردمش بودند، زندانی شوند تنها به این دلیل که دولتمردان ایران و آمریکا به بچه های ما فقط به عنوان سکه های با ارزشی نگاه می کنند تا معادلات سیاسی خودشان را با آنها رقم بزنند. من هم یک مادر هستم مثل همه مادران دیگر دلم برای به آغوش کشیدن دخترم تنگ می شود، دلم برای دیدن صورتش تنگ می شود، دلم برای شنیدن صدای دخترم تنگ می شود، من اصلا توقع ندارم قوانین آمریکا در مورد بچه های ما که در ایران زندانی هستند، رعایت شود اما توقع دارم همان قوانین جمهوری اسلامی در مورد یک دختر جوان بیگناه رعایت شود تا حداقل از حق تلفن و حق نامه دادن به خانواده اش محروم نماند.

به عنوان آخرین سوال اگر سارا آزاد شود آیا با این خاطره بدی که از جمهوری اسلامی در ذهن دارد ممکن است بخواهد روزی به ایران سفر کند؟

سارا می گفت اگر آزاد شود، دلش می خواهد در شرایط متفاوت دیگری، آزادانه به ایران سفر کند.

منبع: جرس


 


یکی از رسانه های جریان اصولگرا، از بازداشت و احضار به دادگاه یکی از نزدیکان سر حلقه فاطمی که از مدیران دولتی نیز می‌باشد، خبر داد.

خانه فاطمی یا همان حلقه فاطمی که الیاس نادران نماینده مجلس هشتم از آن به عنون محل یکی از شبکه‌های فساد اقتصادی به ریاست محمدرضا رحیمی معاون اول محمود احمدی‌نژاد نام‌برده بود، ستاد باند بزرگ فساد و زد و بند اقتصادی برخی مدیران دولتی طی چند سال اخیر بود.

به گزارش جهان نیوز، "فردی تحت عنوان (میم) که مدت‌ها یار غار دانه‌درشت اقتصادی بوده، تلاش می‌کرد با استفاده از موقعیت خود در دولت، از دستگیر شدن فرار کند."

این گزارش بدون اشاره به فشارهای وارده از سوی نهادهای فراقانونی که پیگری چنین پروندۀ بزرگی را مسکوت گذاشته، ادامه داد "پرونده جنجالی خانه فاطمی با قوت در دستگاه قضائی دنبال می‌شود و رئیس دستگاه قضا نیز بارها تاکید کرده است که به شایعات مربوط به به این پرونده بی‌توجه است و با جدیت اتهامات در این پرونده را بررسی می‌کند. "

جهان نیوز همچنین گزارش داد "دستگیری این فرد که گفته می شود اطلاعات قابل توجهی از وقایع مربوط به خانه فاطمی دارد، می‌تواند فرآیند رسیدگی به پرونده دانه‌درشت اقتصادی مقیم دولت را تسریع ببخشد."

گفتنی است بعد از فساد گسترده ای که در سطح مدیران دولتی رخ می دهد، رفت و آمد برخی شخصیت‌های سیاسی و قانون‌گذاری و وابستگان آنها به خانه ای در خیابان فاطمی تهران، باعث می‌شود توجه نهادهای قضایی و نظارتی به این محفل جلب شود. در خانه فاطمی چندین مورد سوء استفاده‌های مالی برنامه‌ریزی و اجرا شده بود و سامان دادن به همه ماموریت‌های خانه فاطمی بر عهده فردی به نام «جابر الف» (جابر ابدالی) بوده است.

زمستان گذشته رئیس قوه قضائیه از عزم خود برای پیگیری چنین پرونده ای و بازداشت فردی دانه درشت در هیئت دولت (محمدرضا رحیمی- معاون اول و سخنگو) خبر داده بود و چندی بعد نیز، تعدادی از نمایندگان مجلس (از جمله الیاس نادران و احمد توکلی و علی زاکانی)، از وجود فساد گسترده و سرحلقه بودن محمدرضا رحیمی سخن گفته بودند.

بعد از آغاز پیگیری ها و تلاش های دولت، مشخص شد که رهبر جمهوری اسلامی پیگیری چنین پرونده ای را با "حکم حکومتی" متوقف اعلام کرده است.


 


بعد از انتشار اخباری مبنی بر اینکه "سپاه پاسداران از اجرای فازهای ۱۵ و ۱۶ پارس جنوبی انصراف داده" و دلیل را "به خطر نیفتادن منابع ملی" عنوان کرده، مشاور شرکت اداره کننده معدن پارس جنوبی اعلام کرد قرارگاه خاتم الانبیا که تحت کنترل سپاه پاسداران قرار دارد، از پروژه توسعه معدن گاز پارس جنوبی خارج می شود.

قرارگاه خاتم‌الانبیا، اوایل هفته جاری طی بیانیه‌ای اعلام کرده‌ بود که ادامه فعالیت در طرح‌های توسعه دو فاز پارس جنوبی، ممکن است منابع ملی را به خطر اندازد و به همین دلیل، این قرارگاه و شرکت‌های تابع آن از کنسرسیوم فازهای ۱۵ و ۱۶ خارج می‌شوند. شرکت سپانیر از جمله شرکت‌های وابسته به سپاه (که در فهرست تحریم ها قرار دارد) نیز، از عملیات اجرایی این فازها کناره‌گیری کرده است.

به گزارش سایت شرکت نفت و گاز پارس، محمد موسوی زاده، مشاور شرکت اداره کننده معدن پارس جنوبی، روز گذشته در تهران به روزنامه نگاران اعلام کرد شرکت چند رشته ای خاتم الانبیا، از پروژه توسعه معدن گاز پارس جنوبی خارج می شود.

موسوی زاده بلافاصله تأکید کرد خروج شرکت ایرانی از پروژه، در رابطه با مسائل مالی نبوده و به هیچ وجه در پیشبرد آن تأثیر نمی گذارد.

گفتنی است قرارداد دو میلیارد دلاری فازهای یادشده در تیرماه سال ۱۳۸۵ و بدون مناقصه به کنسرسیومی متشکل از این قرارگاه و چند شرکت دیگر واگذار شد و در اردیبشهت ماه سال جاری، این شرکت قراردادهایی برای بهره برداری از سه بخش دیگر این معدن را بست که بزرگترین معدن گاز در جهان است.

هدف از طرح توسعه فازهای ۱۵ و ۱۶ پارس جنوبی، تولید روزانه ۵۰ میلیون مترمکعب گاز، ۷۵ هزار بشکه میعانات گازی، سالیانه یک میلیون و ۵۰ هزار تن گاز مایع، یک میلیون تن اتان برای تامین خوراک واحدهای پتروشیمی و روزانه ۴۰۰ تن گوگرد اعلام شده بود و قرار بود این هدف‌ها در صورت تامین کامل منابع، تا سال ۱۳۹۰ برآورده شوند، اما بنا به نظر کارشناسان، پروژه‌های توسعه از سال ۸۵ تاکنون، تنها ۵۰ درصد پیشرفت داشته‌اند.

در تحریم های فراگیر آمریکا که بعد از قطعنامه شورای امنیت به تصویب و مرحله اجرا درآمد، بانک پست ایران، سپاه پاسداران و اعضای آن، نیروی هوایی سپاه و فرماندهی برنامه موشکی، شرکت مهندسی نفت و گاز سپانیر، شرکت خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی و همچنین یک سلسله از افراد و بازرگانانی که بخاطر امکان نقض رژیم منع گسترش سلاح هسته ای مورد سوءظن آمریکا قرار دارند، در فهرست تحریم های جدید گنجانده شده اند.


 


رئيس سازمان مديريت بحران استان فارس گفت:با توجه به گرماي بيش از حد هوا، برق شهر از ديشب قطع شده است.

رئيس سازمان مديريت بحران استان فارس در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا گفت: با توجه به گرماي بيش از 45 درجه بخش اشكنان جنوبي‌ترين نقطه استان فارس تنها مشكل مردم در حال حاضر نبودن برق است.

تقي‌زاده با اشاره به زلزله 8/5 ريشتري اشكنان گفت: كليه اقدامات امداد، جستجو و درمان انجام شده و اقلام امدادي نيز در حال توزيع است و تنها مشكل باقي‌مانده اتصال قطعي برق است كه توسط اكيپ‌هاي امدادي در حال بررسي است.

وي با اشاره به اينكه اين زلزله تا ساعت 11 ظهر امروز 14 پس لرزه داشته است، گفت: 30 درصد از واحدهاي مسكوني در منطقه آسيب ديده‌اند.

وي گفت: از آنجايي كه در اين منطقه شب‌ها هوا خنك است و مردم مي‌توانند شب‌ را در بيرون از خانه سپري كنند اميدواريم با برطرف شدن مشكل برق مردم اين بخش بتوانند در طول روز از هواي خانه‌هايشان استفاده كنند.

بحران برق طی هفته های اخیر جدی تر شده است. هفته پیش دولت برای صرفه جویی دو روز تعطیل عمومی اعلام کرد.


 


بين تفتيش عقايد و ارتداد تفاوت وجود دارد؛ زيرا اصل اصالة الصحه در فقه اسلام، اصلي محکم و متقن است و بر همين اساس تفتيش عقايد در دين ممنوع است.

آيت الله سبحاني با بيان اين‌که نظام هاي موجود در عالم چه الحادي باشد و چه اعتقادي و مذهبي، توطئه عليه خود را نمي‌پذيرد، اظهار كرد: اگر فرد مرتد در کشورهاي اسلامي فعاليت تبليغي انجام دهد، اين ارتداد نوعي توطئه عليه آن نظام است و بايد با او مقابله کرد.

به گزارش ايسنا، اين مرجع تقليد در چهارمين نشست از سلسله جلسات کلام اسلامي در مشهد اظهار كرد: دشمن براي ايجاد هسته‌هاي مخالف در جامعه، از ابزارهاي مختلفي مثل ارتداد، استفاده مي‌کند کاري به اسلامي يا مسيحي شدن ندارد.

وي درباره حکم ارتداد در اسلام، تصريح کرد: امروزه برخي از ارتدادها و گرايش‌ها به مذاهب ديگر، ارتداد ريالي و دلاري است و ارتداد واقعي نيست.

اين مرجع تقليد با بيان اين‌که فقه اسلامي، آزادي‌هاي کامل و فراواني دارد، گفت: برخي محدوديت‌ها به خاطر لطمه زدن بعضي از کارها به زندگي و آزادي افراد ديگر است.

وي با اشاره به اين‌که امور اعتقادي تسليم پذير نيست، اظهار كرد: پذيرش دين، بر اساس عقيده و تصديق است که اين تصديق با مقدماتي همراه است.

سبحاني ادامه داد: با توجه به اين مطلب آيه « لَا إِکْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» ( البقرة : 256 ) حکم تشريعي نيست، بلکه خبر از تکوين و واقعيت دارد.
اين مرجع تقليد در سومين مقدمه مطلب خود با بيان اين که اساس و پايه پيشرفت اسلام، وضع تبليغي آن بوده است، خاطرنشان کرد: آياتي مثل« ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ » ( النحل : 125 ) و .... نشان دهنده تأکيد اسلام بر پذيرش منطقي و برهاني دين است.

وي اظهار كرد: بايد توجه داشت که بين تفتيش عقايد و ارتداد تفاوت وجود دارد؛ زيرا اصل اصالة الصحه در فقه اسلام، اصلي محکم و متقن است و بر همين اساس تفتيش عقايد در دين ممنوع است.
اين مرجع تقليد با بيان اين که نظام هاي موجود در عالم چه الحادي باشد و چه اعتقادي و مذهبي، توطئه عليه خود را نمي پذيرد، اظهار كرد: اگر فرد مرتد در کشورهاي اسلامي فعاليت تبليغي انجام دهد، اين ارتداد نوعي توطئه عليه آن نظام است و بايد با او مقابله کرد.

وي تصريح کرد: ارتداد به اين معني براي نظام اسلامي مشکل ساز است و الا با مرتدي که عليه نظام اسلامي تبليغ نکند،‌آن نظام هم به او کاري ندارد.
سبحاني با شاره به اين که ارتداد يک ترفند و حيله يهودي در زمان پيامبر اکرم (ص) بوده است، تأکيد کرد: امروز هم اين حيله توسط صهيونيزم دنبال مي شود.

وي با بيان اين که در ميان انسان‌ها «آزادي» واژه‌اي دلپذير و فرح بخش است، خاطرنشان کرد: بسياري از فعاليت‌ها با اين واژه انجام مي‌شود، اما عليه آزادي به کار برده مي‌شود.

به گزارش مرکز خبر حوزه، وي افزود: آنچه تمام دنيا پذيرفته است، آزادي به شرط عدم تجاوز به حقوق ديگران است.

سبحاني تفاوت بين آزادي در کشورهاي اسلامي را با نظام‌هاي ليبرال در اين دانست که در اين نظام‌ها آزادي معناي عدم تجاوز به حقوق ديگران است، ولي در نظام اسلامي علاوه بر اين سلب سعادت نيز مورد نظر است.


 


حجت الله نیکوئی نویسنده و مترجم ایرانی روز یک شنبه توسط افراد لباس شخصی در تهران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

به گزارش هرانا، حجت الله نیکویی نویسنده و مترجم که به دلیل مناظره با علما از کار خود اخراج شده بود روز یکشنبه توسط ماموران لباس شخصی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

یکی از دوستان وی اعلام کرد به نظر مي‌آيد كه دليل اين بازداشت غيرقانوني، انتشار مقالات اخير وي در سايت‌ها و به خصوص نگاه انتقادي او به برخي مفاهيم ديني باشد.

لازم به ذکر است، آقاي نيكوئي به خاطر عقايد مخالف شيعه، از كارش اخراج شد و بعداً هم به زندان رفت، و از زندان با تعهد كتبي آزاد شد


 


در پي محاكمه جمعي از فعالان انتخاباتي و سياسي گرگان در روز پانزدهم تير ماه، راي شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامي گرگان در باره هفت نفر از آنان صادر شد.

بنا به گزارش های رسیده به جرس، این افراد كه در دادگاه مذبور با اتهاماتي چون اقدام عليه امنيت داخلي با شركت در تجمعات غير قانوني پس از انتخابات، چهلم كشته شدگان، روز قدس، ايام محرم و در يك مورد فعاليت تبليغي از طريق سخنراني عليه نظام جمهوري اسلامي در حسينيه محمديه شريف موسوي و شبهاي محرم مورد محاكمه قرار گرفتند در مجموع به 9 سال حبس تعزيري محكوم شدند.

احكام صادره از سه تا پنج سال مشمول تعليق اعلام شده است. بر اين اساس حسين رفعتي، محمد حسن كيقبادي و ابراهيم بيگانه هر كدام به دو سال حبس محكوم شدند كه حكم صادره به مدت 5 سال مورد تعليق خواهد بود و همچنين محمد رفعتي و مهدي قلي تبار هر كدام به 6 ماه حبس محكوم شدند كه حكم آنان براي مدت سه سال مشمول تعليق است و نيزعلي قلي تبار و احسان اعلايي فر هر كدام به يك سال حبس محكوم شدند كه حكمشان به مدت 5 سال مورد تعليق قرار دارد.

گفتنی است حسين رفعتي فرماندارسابق گرگان و عضو شوراي مركزي حزب مشاركت شاخه گلستان، علي قلي تبار عضو مجاهدين انقلاب اسلامي شاخه گلستان و بقيه محكوم شدگان نيز از اعضاي فعال ستاد 88 هستند.
 


 


محسن عبدی دانشجوی باستان شناسی دانشگاه بوعلی سینای همدان، که در حوادث روز عاشورای سال گذشته بازداشت شده هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد.
بر پایه‌ی گزارش ارسالی به رهانا، وی در تاریخ ۸ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست مقیسه که فردی بدنام در سیستم قضایی می باشد به دو سال حبس تعزیری محکوم شد و در اواسط خرداد ماه به مرخصی چند روزه ای آمد که با عدم تمدید مرخصی نامبرده از سوی مقیسه به زندان اوین بازگشت.
محسن عبدی به دلیل بازداشت طولانی مدت موفق به شرکت در امتحانات پایان ترم و کنکور کارشناسی ارشد نشده است و با کارشکنی برخی از اساتید در چند روز مرخصی که در دوران امتحانات وی به ایشان داده شد نیز نتوانست در برخی از امتحانات شرکت کند. اخبار مختلف از بند ۳۵۰ اوین حاکیست بنا به اظهارات برخی از هم بندی های ایشان، وی از لحاظ جسمی بسیار ضعیف شده است ولی همچنان از روحیه بالایی برخوردار است.
همچنین به نظر می آید پرونده وی که در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر انقلاب در حال بررسی می باشد زیر فشار اطلاعات همدان قرار داشته و مورد رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر قرار نمی گیرد.

رهانا


 


اسفندیار رحیم مشایی با پیش بینی حوادث یک سال آینده ایران گفت " در یک سال آینده مردم متوجه می شوند که شریعتمداری با احمدی نژاد مشکل دارد و در این دوره، عده ای احمدی نژاد را کافر می خوانند."

به گزارش جهان نیوز، رحیم مشائی رئیس دفتر محمود احمدی نژاد، در دیداری طی روزهای اخیر، با بیان اینکه عده ای تلاش می کنند به هر تقدیر مرا تخریب کنند گفت: احمدی نژاد به من گفته است که تو چوب من را می خوری.من را نمی توانند بزنند به تو گیر می دهند. از نظر حسین شریعتمداری، من مسلمان هم نیستم و از نظر وی، من جاسوس و منافق و عضو کودتای مخملی هستم.

رحیم مشائی همچنین از حوادث جدید در یک سال آینده خبر داد و تأکید کرد در یک سال آینده مردم متوجه می شوند که شریعتمداری با احمدی نژاد مشکل دارد و در این دوره، عده ای احمدی نژاد را کافر می خوانند.

مشائی در این دیدار پیش بینی کرد که البته نوبت احمدی نژاد هم می رسد و زمان تحقق این پیش بینی را یک سال و نیم دیگر دانست.

وی با بیان اینکه البته احمدی نژاد هم می داند که نوبت خودش هم می رسد گفت: یک روز احمدی نژاد به من گفت که تا یک سال دیگر من کافر می شوم و این ها مرا کافر خواهند خواند.

وی سپس تأکید کرد از تمام کسانی که علیه من مطلب خلاف نوشتند، شکایت می کنم تا مسائل روشن شود.

مشایی تاکید کرد "برای خیلی از شما، شریعتمداری مظهر حمایت از دولت است. اما ایشان اصلاً احمدی نژاد را قبول ندارد. من این موضوع را اثبات می کنم. یک سال دیگر خواهید دید این که ایشان نماینده رهبری هستند دلیل نمی شود که ما ایشان را نقد نکنیم. شما در خیابان به خیلی از کسانی که نسبت شان به رهبر انقلاب بیشتر از ایشان بوده است فحش دادید. این دلیل نمی شود که بخاطر این نسبت وی را نقد نکنیم. من این حرفها را قبول ندارم."

رئیس دفتر احمدی نژاد سپس گفت: عزیزان من! یک کلمه اصولگرائی کافی نیست. در میان اصولگرائی آن آدم گنده ای که همه شما می شناسیدش هم وجود داشت که احمدی نژاد در پیش از انتخابات دوره نهم نسبت به حضور او هشدار داد.

بسیاری از شخصیت های جریان اصولگرا، نظرات و دیدگاههای احمدی نژاد را متاثر از رحیم مشایی می دانند.


 


درپی دفاع آقای مومن از عملکرد شورای نگهبان در مصاحبه اخیر با رسانه ها آقای کروبی درنامه ای خطاب به ایشان یادآوری کردند شورای نگهبان امروزه به کسب و حفظ قدرت یک جناح تبدیل شده است.

باسمه تعالی
حضرت آیت الله مومن
فقیه محترم شورای نگهبان
با سلام و احترام
این روزها و به مناسبت سالگرد تاسیس و تشکیل شورای نگهبان که اگر بر اساس فلسفه وجودی خود انجام وظیفه و اداء دین می کرد می توانست سنگر نفوذ ناپذیری برای احکام نورانی اسلام و قانون اساسی و حقوق شهروندی ملت بزرگ ایران محسوب شود، مصاحبه ها و مقالات فراوانی در ستایش و تعریف از عملکرد آن شورا در رسانه ها پخش و منتشر شد. مناسب بود که در قبال این ستایش ها فرصتی هم به صاحبان اندیشه و نظر داده می شد تا کارنامه آن شورا را در سه دهه گذشته مورد نقد و بررسی قرار دهند. اما وجود ملاحظات بسیار و ندادن فرصت در اظهار نظر به دیگران در کنار این باور جامعه که گوش شنوایی در قبال نقد وجود ندارد و آنچه به جایی نرسد فریاد است، موجب مرگ انگیزه ها در بررسی عملکرد شورای نگهبان و موضوعاتی مشابه از سوی صاحب نظران فرهیخته و پژوهشگران فهیم وبا بصیرت شده است که از این آفت بزرگ و فراگیر در حوزه اندیشه باید به خدا پناه برد. اما اینجانب به عنوان سربازی که از آغاز نهضت حضور داشتم و سختی ها و تلخی های مبارزه را به جان خریدیم و وفادار به ملت و نظام مورد درخواست آن ها بوده و هستم، تاکنون تزلزلی در خود راه ندادم و در دفاع از حقوق حقه اجتماعی مردم و آزادی های مشروع آنان دریغ نورزیدم. بواسطه عشق و انسی که با مردم و ایران عزیز و منافع ملی دارم نتوانستم نطاره گر آتش افتاده در خرمن هستی ملک و مملکت باشم و در برابر ترک و تعطیلی و تفسیر های من در آوردی از قانون اساسی و تضیع حقوق مردم و تیشه زدن به ریشه اسلام و روحانیت و به مسلخ کشاندن کشور، سکوت کنم. یا توجیه گر اظهارات سخیف و دور از منطق و احیانا خرافی و تصمیمات خلق الساعه و ویرانگر و رفتارهایی از سر افراط و تفریط در زندگی و باور های مردم و مسائل داخلی و روابط بین الملل و سیاست خارجی است، باشم. لذا هرازچندگاهی بنا به مناسبت ها و برای ثبت در تاریخ هم که شده با قبول پیامدها و تبعات آن شرط بلاغ بجا آورده و نظرات خود را بیان می کنم. باور دارم رنجی که امروز مردم ایران از ناآگاهان و تازه بدوران رسیده ها می کشد، از سکوت آگاهان و عالمان در شرائط گوناگون بویژه امروز است.
از این میان اظهار نظر های مختلف تنها با شما در ارتباط با بخش هایی از مصاحبه مورخ بیست پنجم تیرماه ۱۳۸۹ سخن می گویم، زیرا شما را فقیهی آگاه و با سابقه در انقلاب و نظام اسلامی میدانم. از باب “فذکر فان الذکر تنفع المومنین” مواردی را دوستانه با شما و مردم در پرتو عملکرد دو دهه آخر شورای نگهبان در تفسیر قانون اساسی در محورهای رابطه اعمال حقوق ملت، حکومت و مردم، برخود با مصوبات مجلس شورای اسلامی در ادوار مختلف و رعایت حقوق جناح های سیاسی و حق مردم در انتخابات های گوناگون در میان می گذارم. اگرچه گفته اید جز اظهار نظر امام و رهبری اظهار نظر دیگران برایتان مهم نیست ولی به یقین این بیان عام، شامل رضای خدا و عموم بندگان او نخواهد بود.
در بخشی از مصاحبه فوق الذکر گفته اید که مهمترین توقع از اعضای شورای نگهبان انجام وظائف قانونی است که اعضا باید در بررسی مصوبات نهایت دقت را داشته باشند تا سر سوزنی به اسلام و قانون اساسی لطمه وارد نشود. در این ارتباط از شما میخواهم نگاهی گذرا به تفسیرهای درخواستی دولت و یا مرتبط با دولت در دورهای ریاست جمهوری آقایان هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد داشته باشید و آن ها را بصورت اجمالی با یکدیگر مقایسه کنید. همچنین مناسب است بررسی کوتاهی نیز از مصوبات مجلس شورای اسلامی در دوره ششم و هفتم و و تصمیمات و احکام این شورا در قبال آن مصوبات داشته باشید. شاید مناسب باشد پا را کمی فراتر گذاشته و به بررسی ادوار سوم تا هشتم مجلس شورای اسلامی که ریاست آنها بر عهده بنده و آقایان ناطق نوری، حداد عادل و لاریجانی است، بپردازید. در این راستا رویه های مختلف آن شورا که متاثر از مسائل جناحی و سیاسی بوده را یکبار دیگر مرور کنید و سپس به داوری و قضاوت در باب عملکرد آن شورا اقدام کنید. در این نوشتار سعی می کنم مواردی به اجمال جهت یادآوری شما و مردم فهیم ایران بعنوان نمونه ای کوچک از عملکرد آن شورا بیان کنم.
اشاره کردید که برخی مدعی هستند که نطارت شورای نگهبان بر انتخابات از ابتدا استصوابی نبوده است. جنابعالی مستحضرید که مسئله استصوابی بودن نطارت بر اساس تفسیر شورای نگهبان بعد از ارتحال امام پیش از اعلام در جامعه، در جمع خصوصی بیان شد. این امر بطور رسمی در سال ۱۳۷۰ طی سوالی از سوی آیت اله رضوانی (مسئول انتخابات وقت از طرف آن شورا) که خواستار تفسیر شورای نگهبان از نحوه نظارت در انتخابات شده بود مطرح گردید و دبیر وقت شورای نگهبان آیت اله گیلانی در پاسخ، نظارت استصوابی را بصورت کتبی به آیت اله رضوانی اعلام وسپس برای مسئولین از جمله اینجانب ارسال شد. ما معتقدیم آنچه تحت عنوان نظارت استصوابی توسط شورای نگهبان اجرا می گردد به جای اصلاح و به صواب رساندن تصمیمات و رفتار های مجریان، یک خود مختاری بی حد و مرز است که اصل برائت را نفی و تفتیش خصوصی ترین عقاید داوطلبان و احاطه بر ضمیر اشخاص را بخشی از رسالت خود می داند. این در حالی است که شورا و اعضا آن خود علت تامه وتعیین کننده در عمل نیستند و افکار و اندیشه های پشت صحنه با برخی از افراد شورای نگهبان که فعال ما یشاء بوده، بنام شورا عمل می گردد. در باب اثبات این سخن و از باب نمونه به رد صلاحیت مهندس مرتضی الویری نماینده ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی و عضو هیات رئیسه مجلس در دوره ای که آقای یزدی هم از اعضای هیات رئیسه بودند، اشاره می کنم. هنگامیکه آقای الویری دلیل رد صلاحیت خود از آقای یزدی عضو شورای نگهبان و بعضی از حقوق دانان را جویا می شود، در پاسخ به وی می گویند مگر شما در انتخابات دوره هشتم کاندیدا بوده اید!!!.
جناب آقای مومن شما به خوبی میدانید که برخی از نمایندگان مجلس در دوره های مختلف بعلت وجود شبهه در عملکرد شان و یا دارایی و اموال شان با شیوه های غیر متعارف و ناسازگار با قانون رد صلاحیت شدند، اما پس از مدتی بدلیل تعلق خاطر جناحی به یکباره همین افراد نور چشمی شدند. من به دلیل حرمت اشخاص و موازین شرعی نام آنان را نمی برم اما اگر شما فراموش کرده اید بفرمائید تا جزئیات آن را بعنوان بخشی از عملکرد آن شورا برایتان ارسال کنم.
یکی از حقوق اساسی ملت حق انتخاب شدن و انتخاب کردن است که این حق متاسفانه در پرتو نگرش آن شورا نادیده گرفته شده است. رد صلاحیت فله ای افراد و محروم کردن مردم از حق انتخاب شدن و انتخاب کردن بر اساس کدام موازین حقوقی و شرعی تاکنون انجام شده است؟ براستی رد صلاحیت ۴۰ نماینده که در ادوار مختلف مجلس حضور داشتند و همگی متعلق به یک جریان سیاسی بودند به چه جرمی صورت گرفت؟ بطور نمونه مهندس نوروزاده نماینده ۵ دوره مجلس و از چهره های قابل و متخصص کشور در حوزه صنعت به چه گناهی رد صلاحیت شد؟ آقای دکتر عباسی فرد و مرحوم آقای زواره ای آیا جز اعتراض به عملکرد برخی از اعضای آن شورا و نداشتن روح اطاعت بعد از تائید های مکرر در انتخابات متفاوت از جمله مجلس، خبرگان و ریاست جمهوری، جرمی داشتند که رد صلاحیت شدند؟ جراحی شورای نگهبان در انتخابات ششم را به یاد می آورید که در آن نفر ۳۲ لیست جناب آقای حداد عادل به جای نفر ۲۸ آقای علیرضا رجایی قرار گرفت. در آن جراحی موفق سه تن از دایره ۳۰ نفر تهران بیرون رانده شدند و جالب آنکه آقای رجایی که در دور اول تائید صلاحیت شده بود و رای نیز آورده بود، بعد از جایگزینی آن شورا، در مرحله دوم رد صلاحیت و از شرکت در آن مرحله محروم شد !!! این رفتارهای متناقض وخلاف شان شورای نگهبان تنها بخش ناچیزی از عملکرد آن شورا در دو دهه گذشته بوده است. جای تاسف است که شورای نگهبان این حافظ شرع و قانون اساسی امروزه به شورای کسب و حفظ قدرت یک جناح سیاسی که اعضای آن متعلق به آن جریان هستند، تبدیل شده است و آن جایگاه رفیع در قانون اساسی را به این سطح تنزل داده است.
برادر گرامی آیت اله مومن
پرسش های بسیاری در ذهن تاریخی مردم ایران نسبت به عملکرد آن شورا وجود دارد که در مقطعی مناسب باید پاسخگوی آن باشید که از آنجمله می توان به برخود های دوگانه در تفسیر از شرع و قانون اساسی در قبال مصوبات مجلس در دورهای مختلف، رد صلاحیت گسترده داوطلبان به جرم اندیشه و تعلق به جریان های سیاسی دیگر، نحوه برگزاری انتخابات و نیز جابجا کردن منتخبان اشاره کرد. حتما بیاد دارید که در انتخابات دوره پنجم در شهرستان میبد و اردکان شخص پیروز در ایام تعطیلات نوروزی با ابطال تعدادی از صندوق ها رای در حوزه انتخاباتی مبیبد مغلوب اعلام گردید و رقیب ایشان به مجلس راه یافت. و یا در فریدون کنار در دوره ششم آن جابجایی منجر به آن حوادث تلخ شد. متاسفانه باید اذعان کرد که همه این موارد توسط شورای نگهبان انجام شد لذا با عذر خواهی از اعضای محترم آن شورا بیاد مردی می افتم که می گفت نمی دانم چرا هر چه از اهل محل گم می شود مرا متهم می کنند و عجیب آن است که تمام آن ها در خانه من پیدا می شود.
در پایان یکبار دیگر شما را به بررسی عملکرد آن شورا و حاکمیت در قبال انتخابات دوره نهم که نهال تخلف و تقلب را در کشور را به بهانه های واهی بوسیله نهادهای نظارتی و اجرایی نهادینه کرد، و در دوره دهم ریاست جمهوری بعد از آن تقلب آشکار که با خروش و اعتراض مردم در اعاده حق رای شان تبلور پیدا کرد، دعوت می کنم. آیا بعد از ورود این آثار مخرب و زیانبار به کشور و نظام وقت بازخوانی، بازنگری و اصلاح در رفتار آن شورا فرا نرسیده است؟ آیا با صرف تعریف و تمجید و گفتن اینکه سر سوزنی تخلف از اسلام و قانون اساسی نشده است می توان مردم هوشیار، فهیم و پرسشگر ایران را قانع کرد؟
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مهدی کروبی
۳۰ تیرماه ۱۳۸۹


 


میر حسین موسوی در دیدار با جمعی از استادان انجمن اسلامی مدرسین گسترش دروغ را یکی از علایم زوال در جامعه دانست و تاکید کرد:”دروغ سازمان یافته مشرعیت زداست و ما امروز با دروغ سازمان یافته روبرو هستیم و رسانه های مجازی سبز باید حداکثر تلاش خود را در زمینه بر ملا کردن ابعاد این پدیده شوم و رو به گسترش به کار گیرند.”
به گزارش خبرنگار کلمه، میر حسین موسوی در ابتدای این دیدار ضمن تبریک اعیاد شعبانیه گفت :”عده ای اعتقاد مسلمانان و بویژه شیعه را در باره انتظار ظهور با خرافات زیاد آمیخته اند و مساله تا آنجا پیش رفته که امام زمان (عج ) را وسیله توجیه همه مسائل و مشکلات خود قرار داده اند.در حالی که دامان معصومین مورد اعتقاد ما از هرگونه ظلم و خرافات پاک است ،امام جمعه ای امام زمان (عج ) را حامی تصفیه های شورای نگهبان قرار داده است . البته ما منتظر هستیم که ببینیم ایشان چگونه از رضایت امام زمان از تصفیه و ستم هایی که به کاندیداها در طول نظارت استصوابی وارد شده ، اطمینان حاصل کرده اند.”
حمله به علوم انسانی یادآور تجربه حکومت های توتالیتر
وی سپس به حمله سازمان یافته ای که نسبت به علوم انسانی در دانشگاههای کشور اشاره کرد و گفت :”من با دیدن این حملات یاد تجربه بسیار تلخ و هشداردهنده حکومت شوروی سابق و دیگر حکومت های توتالیتراروپای شرقی می افتم .آنها از زمان استالین به بعد علوم اجتماعی را علومی بر آمده از جوامع سرمایه داری و بورژوازی می دانستند و به همین دلیل تدریس آن را جز در مواردی اندک ممنوع کرده بودند.تحریم و محدودیت این رشته ها چشم آنها را روی روند تغییرات سریع جهان و جامعه خودشان بست و انعطاف پذیری نظامشان را در مقابل تحولات اجتماعی کشورهای خود و چهان از بین برد و باید یکی از دلایل سقوط این نظام ها را نبود دانشمندان و نظریه پردازان خبره در علوم انسانی دانست.”
میرحسین موسوی یادآور شد:”آنچه از سخنان شهیدان بهشتی و مطهری بر می آید اعتقاد به فضای باز علمی در این زمینه بود و حتی شهیدمطهری می گفت که مارکسیسم را باید استادان معتقد به مارکسیسم در دانشگاه تدریس کنند.”
میرحسین موسوی با ابراز تاسف از رواج دروغ و دشنام و اتهام های بی سابقه در جامعه گفت :”ویژه نامه مفصلی حاوی دروغ و دستکاری تاریخ در آستانه بیست و دوم خرداد توسط روزنامه های دولتی و با پول ملت چاپ شد و در کنار آن بخشی از برنامه های صدا و سیما هم به این دروغ پراکنی ها اختصاص یافت.به نظر می رسد سرنوشت اقتدار گرایان در سراسر جهان شبیه هم است و روشهای آنها مشابه یکدیگر است.”
روش هایی تکراری برای پوشاندن حقیقت
موسوی در بخش دیگری از سخنان خود یک مثال تاریخی عنوان کرد :”از زمان استالین کتابهایی برای تاریخ حکومت کمونیستی تدوین شد که مهم ترین و رسمی ترین آن تاریخ حزب کمونیست شوروی بود .در این کتابها با توجیه تصفیه های رژیم استالینیستی در هر دوره تغییراتی بوجود می آمد .مثلا اگر در چاپ اول این کتاب عکس تروتسکی در کنار سایر سران شوروی دیده می شد ،در چاپهای بعدی این عکس ها با شگردهای روتوش حذف می شد.در باره مطالب هم وضع همین جور بود.البته آن موقع هنوز امکاناتی که امروز برای این طور حذف و اضافه ها توسط برنامه های رایانه ای بوجود آمده ،نبود.”
وی تاکید کرد: “متاسفانه امروز در ایران نیز همان روشهای اقتدارگرایانه دیروز در جعل و دستکاری تاریخ و واقعیت ها دیده می شود .این مساله امروز فقط به تاریخ انقلاب اختصاص ندارد .شما امروز به سخنان دولتیان گوش کنید .به نظر می رسد که کشورما کمترین نرخ تورم را دارد و یا رشد بیکاری به حداقل خود رسیده و یا آنکه کشور ما بیشترین سرمایه های اقتصادی جهان را جذب می کند و گویی سرمایه گذاران پشت دروازه کشور صف کشیده اند تا اجازه شرکت در سرمایه گذاری ها را بگیرند.دروغ گویی تا آنجا پیش رفته که می گویند مردم ما آزادترین کشور دنیا هستند.به نظر من باید تامل کنیم .آنها می دانند دروغ می گویند و یا حافظه شان دچار اختلال شده است. همین عکسی را که اخیرا از سحرخیز چاپ شده ،ببینید و یا خبر محکومیت آن خانم محترمی که جرمش فقط این بوده که شاهد زیر گرفتن یک شهروند توسط اتومبیل بوده ،کافی است که بفهمیم حکومت به کجا رسیده است. جالب است که خواهر ایشان نیز فقط به خاطر تسلیت گفتن به خانواده یکی از شهدای عاشورا ،محکوم به شش سال زندان شده است. آنگاه با وجود این موارد و صدها مورد مشابه باز هم می گویند که ما ازادترین ملت جهان شمرده می شویم.”
ابعاد گسترده دروغ و افسانه سازی در دولتیان
میرحسین موسوی گفت :” ابعاد گسترده دروغ در میان دولتیان به افسانه سازی و خلق توطئه های من در آوردی و عجیب و غریب منتهی شده است .دشنام و تهمت های سیاسی ، اجتماعی و اخلاقی و امثال آن را نیز باید به شیوه های دولتیان اضافه کرد.دشنام ها و تهمت هایی که کیفرهای سنگینی از نظر قانونی و شرعی دارد.لابد مسوولان قضایی نیز خواهند گفت قوه قضاییه ما مستقل ترین و بی طرف ترین دستگاه قضایی جهان است.”
رسانه های سبز با دروغ سازمان یافته دولتی مقابله کنند
موسوی با بیان این اینکه همه باید بدانند گسترش دروغ با این ابعاد می تواند یکی از علایم زوال یک نظام محسوب شود ،افزود :”دروغ سازمان یافته مشرعیت زداست و ما امروز با دروغ سازمان یافته روبرو هستیم و رسانه های مجازی سبز باید حداکثر تلاش خود را در زمینه بر ملا کردن ابعاد این پدیده شوم و رو به گسترش به کار گیرند،هنرمندان نیز همانگونه که با خلق پوستر جاودانه “دروغ ممنوع” موجی از حساسیت نسبت به دروغ را ایجاد کردند،امروز نیز از طریق تولید کلیپ ها و کاریکاتورها و پوسترها و سایر روشها باید با این پدیده شوم مقابله کنند.ما باید در مقابل هر تحلیل آمیخته به دروغ تحلیلی مبتنی بر درستی و حقیقت در اختیار مردم مان بگذاریم.اگر چه در این راه توش و توان مان به اندازه اقتدارگرایان نباشد.”
برنامه های هویت و چراغ و قتل های زنجیره ای را فراموش نکنیم
موسوی تصریح کرد :”ما باید بدانیم رواج دروغ با پول ملت و دلارهای نفتی نمی تواند پایه های یک نظام را استحکام بخشد و درکنار این حرکت همه باید در مرور ادعاهای اقتدارگرایان در باره افراد و زندانیان و شخصیت ها سوظن داشته باشند.ما نباید برنامه های هویت و چراغ و قتل های زنجیره ای یادمان برود.مبدا این جریان سیاه همان حوادث و روش ها ست.”
توجه به فرهنگها ، قومیت ها و مناطق مرزی اولویت تام و تمام دارد
موسوی در بخش دیگری از سخنان خود به حمله تروریستی اخیر در زاهدان اشاره کرد و گفت :”این جنایت را همه محکوم می کنند.هدف از این عملیات ضربه زدن به اتحاد ملی و مذهبی ما در سراسر کشور است .تامل در اینگونه اقدامات و ریشه یابی آن نباید صرفا در زمینه های امنیتی خلاصه شود.ریشه کن کردن تروریسم در گرو توسعه همراه با عدالت است .ریشه اینگونه اعمال با مشارکت مردمی که احساس عدالت بکنند و در امور مربوط به سرنوشت خود مشارکت داشتند ،ریشه کن خواهد شد.امروز توجه به مشکلات و مسائل فرهنگها و قومیت ها و مناطق مرزی اولویت تام و تمام دارد .”
کشور را با دروغ و سرکوب و پرکردن زندانها نمی توان اداره کرد
میرحسین با طرح این سوال که “آیا بهتر نیست که اندکی از شعارهای کر کننده خودمان در باره اصلاح امور جهانی کم کنیم و کنار یک بلوچ و یک سیستانی ،یک کرد و فارس و ترک و عرب صمیمانه بنشینیم و سر از مشکلات آنها در بیاوریم و با کمکشان فضای انسانی تر و عادلانه تری را ایجاد کنیم؟”گفت:” یک کشور ۷۰ میلیونی صاحب تمدن و بزرگ را ۷۰ میلیون مردم آن کشور می توانند اداره کنند و نه چند نفر!آن هم در فضای آمیخته با دروغ ،سرکوب و بستن دهانها و تعطیلی روزنامه ها و پرکردن زندانها.”
دروغ و ظلم رفتنی است
موسوی در پایان گفت :ان شالله تحقق وعده های حضرت حق را خواهیم دید که آنچه به نفع مردم است سرانجام باقی خواهد ماند .باید بدانیم که دروغ و ظلم رفتنی است.”
گفتنی است ، در این دیدار جمعی از استادان انجمن اسلامی جامعه مدرسین با میرحسین موسوی در باره مسائل مختلف کشوربحث و گفت و گو کردند.

 


 


علی مزروعی: خداوند در سوره قریش می فرماید :" برای آنکه قریش با هم انس و الفت گیرند ، الفتی که در کوچ های زمستان و تابستان و پایدار بماند ، پس باید یگانه خدای کعبه را بپرستند که به هنگام گرسنگی به آنها طعام داد و از ترس و خطر ایشان را ایمن ساخت . " در این سوره و آیات مختصر براحتی می توان دریافت که تار و پود روابط انسانی و اجتماعی در یک جامعه توحیدی باید برپایه " انس و الفت " باشد اما این در سایه تامین دو نعمت "طعام " و "امنیت " بدست می آید، و جامعه ای که از تامین ایندونعمت محروم باشد قطعا روابط انسانی و اجتماعی اش برپایه " انس و الفت " نبوده و برپایه زور و ستم خواهد بود . البته در جوامعی که توانسته اند درسایه تدبیر و برنامه ریزی و کار و تلاش ایندو را تامین نمایند ،هرچند مومن به خدای یگانه و پرستش او نباشند ، برپایه این کلام الهی در عرصه روابط انسانی و اجتماعی شان" انس و الفت " میداندار خواهد بود و اینرا در تجربه های بشری می توان دید.
از روزگاران قدیم اینگونه بوده است ، و در دوران جدید بیش از گذشته در ادبیات علوم سیاسی و اجتماعی براین موضوع تصریح و تاکید شده است که تامین " طعام " و " امنیت " از وظائف اولیه وبدیهی هر حکومتی است ، و در واقع اگر افراد جامعه به میل و رضایت یا اکراه واجبار به حاکمیتی تن می دهند برای تامین ایندو است و دلیل دیگر ندارد . به عبارت روشن فارغ از اینکه حاکمان به چه شیوه ای بر سرکار آمده باشند ( مشروع یا نامشروع ) ، آنچه می تواند کارنامه عمل ایشان و توجیه بقا و حتی مشروعیتشان را بسازد و دامن زند تامین "طعام " و " امنیت " مردم تحت حکومتشان و کارآمدی در این باره است وگرنه زود یا دیر ساقط خواهند شد و اعمال سیاست مشت آهنین و زور و سرکوب نیز در مقابله با مردمی گرسنه و ناامن چاره ساز نخواهد بود.
باز روشن است که منظور ازتامین " طعام " و " امنیت " توسط دولت ( منظورکل قوا و نهادهای حاکم است ) تولید ایندو بدست دولت نیست ( اقتصاد و سیاست دولتی ) بلکه حاکمیت باید بتواند با طراحی نظامی جامع و فراگیر فضایی را فراهم آورد که همه اجزا و زیرمجموعه هایش مشوق و موید تولید " طعام " و " امنیت " توسط شهروندان باشد ،و هر شهروند در دل این فضا جایگاه و پایگاهی برای مشارکت خود بیابد ،و دراین فضاست که " انس و الفت " و روابط انسانی همچون ملاتی افراد جامعه را بهم پیوند داده و وحدت اندام وار آنها را فراهم می سازد . طبعا در دل چنین جامعه ای میل به خدا پرستی و توحید جوانه می زند و رشد می کند و رشته های انس و الفت عاطفی را به بندهای محکم ایمانی و برادری تبدیل می سازد و حکومت دینی اینگونه محقق می شود .
"جمهوری اسلامی ایران "به عنوان نظامی برآمده از "انقلابی بنام خدا " قرار بوده است حکومتی دینی واین چنین باشد ، یعنی شهروندان در این نظام دغدغه "طعام " و "امنیت " نداشته باشند . مرور اصولی چند از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، به ویژه اصول 3و 43 این قانون اثباتگر این مدعاست بگونه ای که در بند 3 اصل 43 آمده است :" تنظیم برنامه اقتصادی کشور به صورتی که شکل و محتوا و ساعت کار چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی‏، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و شرکت فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد. " حال سئوال این است که این نظام سیاسی چقدر در تحقق این امرموفق و کارآمد بوده است ؟
درپاسخ به این سئوال اخیرا برخی علمای دینی (امثال مصباح یزدی و برخی شاگردانش که نقشی سازنده هم در انقلاب نداشتند) متوجه ناکارآمدی نظام وجناح اقتدارگرای یکدست حاکم در تحقق این امر شده اند در صدد توجیه برآمده و درموضعی دفاعی می گویند که انقلاب اسلامی برای نان و شکم نبود بلکه برای تحقق ارزش های اسلامی و ایمانی بود و بدینگونه می خواهند براستبداد دینی حاکم با همه ناکارآمدی هایش سرپوش گذارند . اینان که همه آموزه های دینی مبنی براینکه " همانا فقر به کفر می انجامد " یا " از هردری فقر وارد شد از در دیگر ایمان خارج می شود " ویا این ضرب المثل عامیانه که " شکم گرسنه دین و ایمان ندارد " را به فراموشی سپرده و با ژستی عالمانه حتی میان فقر انتخابی و خودخواسته(زهدورزی) با فقراجباری و تحمیلی ناشی از عملکرد نظام وحاکمیت خلط می کنند ، و باز فراموش می کنند که هرمسلمانی از خداوند می خواهد:" خداوندا در دنیا به ما(منظورهمه مسلمانان و جامعه اسلامی است) زندگی نیکوعطا کن ، و در آخرت نیز زندگی نیکو ده ؛ وما را از آتش دوزخ محفوظ دار " ، و از آنجا که در آموزه های دینی "دنیا مزرعه آخرت است " پس بدون داشتن زندگی نیکو دردنیا نمی توان انتظار زندگی نیکو در آخرت و رهایی از آتش دوزخ را داشت ، براحتی چشم خود را بر فقر و عقب ماندگی و ناامنی موجود در جامعه ایران می بندند وتصورمی کنند که با نقد و نفی و تحقیر دستاوردهای علمی و فنی دیگران واینکه ما برای اینها انقلاب نکردیم و در پی تحقق ارزش های دینی و معنوی هستیم ، توانسته اند صورت مسئله را تغییر داده و همه ناکارآمدی ها و ناکامی های موجود را بپوشانند ، بماند که هم اینان برای دستیابی به فن آوری انرژی صلح آمیز هسته ای! همه نیروی خود را بکار بسته اند و از منابع کمیابی که باید صرف آبادانی و رفاه مردم بیچاره شود گشاده دستانه در این باره هزینه می کنند و کشوررا تا آستانه جنگ کشانده اند .
پیش تر در مقالی با عنوان " زندگی غریزی، زندگی حقوقی " تحلیل کردم که متاسفانه به رغم بیش از صد سال تلاش و راهپیمایی ما ایرانیان برای دستیابی به " زندگی حقوقی " ما همچنان گرفتار" زندگی غریزی " مانده ایم و بنابراین سخن از رعایت حقوق بنیادین و بشری در جامعه امروز ایران بیهوده می نماید و بیشتر به شوخی شبیه است . بهترین دلیل هم رفتارحکومت در انتخاباتهای چند سال اخیربه ویژه انتخابات دهم ریاست جمهوری و رخدادهای پس از است . اما آنچه ناگفته ماند و در اینجا می خواهم به آن بپردازم اینکه در " زندگی غریزی " مردم در پی تامین " طعام " و " امنیت " و به عبارتی « حق زندگی » خود هستند و امروز حاکمان ایران از تامین این حق برای اکثریت قاطع شهروندان ایرانی وامانده اند یا درمانده اند . اینها نه تنها بدلیل الگو و برنامه نداشتن در تامین " طعام " مردم وامانده اند و وضع موجود را فقط به مدد درآمد نفت به پیش می برند ، بلکه با سلب " امنیت " و ورود به خصوصی ترین زوایای زندگی شهروندان ( نمونه بارزش حمله و هجوم به خانه های مردم در نیمه های شب)، جامعه را نیز در تامین نیازهای خود درمانده کرده اند . حتی اگر بنا را براین بگذاریم که نظام سیاسی مستقر تعهد و مسئولیتی نسبت به تامین " طعام " و " امنیت " مخالفان و منتفدان و دگراندیشان خود ندارد اما به جرئت می توان گفت این نظام « حق زندگی » را از موافقان خود هم گرفته است و دلیلش فقر و فاقه ای که دامنگیر یک چهارم خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد است وسوگمندانه گفت باید حتی افراد و جمعیت هایی را که حاکمیت در یکسال گذشته برای اردوکشی های خیابانی به میدان آورده و از آنها استفاده ابزاری کرده است فقرو عقب ماندگی از سر و رویشان می بارد . بماند که با آوردن آنها در خیابانها " امنیت " را هم از آنها می گیرد!
اگر جنبش سبز در پی اصلاح امور و بازگرداندن اداره امور کشور بر مبنای قانون اساسی است به این دلیل ساده است که امروز « حق زندگی » ازغالب ایرانیان سلب شده است و ناکارآمدی جناح حاکم اقتدارگرا در تامین " طعام " و " امنیت " ، که در آموزه های دینی پایه و مایه خداپرستی است ، همچون خوره در حال فرو خوردن نظام جمهوری اسلامی و تبدیل تمارعیار آن به استبداد مطلقه دینی است . همین جا یادآور می شوم که جامعه ایرانی استبداد مطلقه سکولار را تجربه و پس زده است وقطعا زیر بار استبداد مطلقه دینی آنهم از نوع ناکارآمدش نخواهد رفت ، از اینرو جنبش سبز یک فرصت و نه تهدید برای جمهوری اسلامی به شمار می رود که عاقلان حکومت باید از آن استفاده و راه اصلاح امور را بگشایند در غیر اینصورت همانی بر سرحکومت خواهد آمد که بر سر پیشینیان رفت . خدا با هیچ فرد و نظامی خویشی ندارد و سنن و قواعد حاکم برهستی کار خود را می کند و در جهانی که رقابت برای رشد و پیشترفت و تامین " طعام " و " امنیت " شهروندان حرف اول و آخر می زند نظام سیاسی دینی بدون تامین اینها نمی تواند راه بجایی برد و قطعا در تامین مدعای خویش یعنی توحید و خداپرستی و معنویت و اخلاق هم درخواهد ماند ، و تجربه جمهوری اسلامی ایران متاسفانه تا اینجای کار ناکارآمد و ناموفق می نماید و البته فکر می کنم هنوز فرصت برای اصلاح این تجربه وجود دارد .


 


احمد سعیدی: رفتار دولت ایران، بخصوص در یک سال گذشته نمایشگر گسست عمیق دولت-مردم و بحران فزاینده و حل ناشدنی ناکارآمدی و عدم مشروعیت است. از این جهت معتقدم که این بحران حل ناشدنی است، مسیری که حکومت ایران در پیش گرفته است به هیچ عنوان در راستای پر کردن گسست ایجاد شده و ترمیم و برافراشتن دیوار فروریخته پایگاه مشروعیتش نیست، و برعکس با سو رفتارها و مدیریت ها به طور محسوسی بر ابعاد این بحران می افزاید و شرایط کشور را در حالت بحران زده نگه داشته است. بحرانی که هر لحظه می تواند به تحولی ساختاری بینجامد و همین موضوع خواب و خیال امن و راحت را از این حکومت ربوده است. سایه ترس از این وضعیت شکننده به گونه ای هویدا است که به وضوح می توان ترس و اضطراب را در کلیه تصمیم گیریهای حکومت مداران ایران و حفظ و گسترش وضع پادگانی کشور مشاهده کرد. ظواهر امر حکایت از آن دارد که حکومت ایران خود بر نحیف بودن پایگاه مشروعیتش و گستره نارضایتیها واقف است. هم از این روست که در حوادث یک سال گذشته، هر جا که یک پای قضایا مردم بوده اند، حکومت حاضر به کوچکترین مصالحه و مسامحه ای نشده است. اخباری هم که از درون حاکمیت به بیرون درز کرده است حکایت از این امر دارد که تحلیل غالب در میان تصمیم گیران این است که هر گونه مصالحه ای با مردم و برآورده کردن مطالباتشان منتج به زنده شدن اعتراضات و مطرح شدن مطالبات گسترده تر خواهد شد . به بیان واضح تر، حکومت داران نگرانی از آن دارند که در صورت تعامل با مردم، سدی که مطالبات انبوه مردم در پشت آن انباشته شده است بشکند و سیل متاثر از آن کل حاکمیت را با خود ببرد. در این که انبوهی از مطالبات انباشته وجود دارد شکی نیست، اما اولا رفتار نابخردانه حاکمیت در انباشت مطالبات نقش اساسی داشته است، دوما مسیر فعلی به انباشت بیشتر مطالبات می انجامد، و سوما هر چه این وضعیت بیشتر ادامه پیدا کند، آثار و تبعات ناشی از شکسته شدن سد مطالبات بیشتر خواهد بود و مدیریت فضای آشفته پس از این ویرانی دشوارتر. به گونه ای که مشخص نیست که از دل این آشفتگی، نتیجه ای الزاما منطبق بر منافع ملی ومردم منتج شود و این امری است که به نظر می آید از نظر حاکمیت فعلی کوچکترین اهمیتی ندارد و به همین دلیل همه تلاشهای اصلاح طلبانه را با شکست مواجهه کرده است، بطوریکه انسداد و بن بست بر فضای سیاسی ایران سایه افکنده و چشم انداز هر گونه عمل اصلاحی را نا امید کننده نموده است.
مقایسه ای که از رفتار حکومت ایران در مقابل مردم و دانشجویان، زنان و مردان معترض به نتایج انتخابات انجام داد با رفتاری که حکومت ایران در برابر یک شرور تروریست مانند عبدالمالک ریگی بروز داد، خود به تنهایی بیانگر عمق فاجعه ای دردآور است. نحوه دستگیری و دادگاه برگزار شده بخوبی نشان می دهد که این حکومت شان و احترامی که برای ریگی قایل شد، برای هیچ کدام از مردم، دانشجویان، اهالی فکر و هنر و سیاست که بعد از انتخابات دستگیر شدند قایل نشد و این خود به تنهایی نوع نگاه حکومت به مردم و اندیشمندان را نشان می دهد.
نمونه دیگری از رفتارهای مردم ستیز حکومت ایران، مصالحه و مسامحه با اهالی بازار بود. این دومین باری است که دولت قانونی را تصویب می کند و از اجرای آن در برابر بازاریان ناتوان است و نهایتا پس از مذاکرات، با یک وادادگی و عقب نشینی آشکار از اجرای قانون تصویب شده کوتاه می آید. اما همین حکومت در برابر مردمی که به صلح آمیزترین وجه ممکن برای اعتراض به خیابانها آمدند، بدون آنکه تلاشی برای اقناع مردم کند، از همان ابتدا زبان اسلحه و سرکوب استفاده می کند.
به نظر می آید، یکی از رئوسی که باید در دستور کار جنبش سبز قرار گیرد، همین رفتارها ومردم ستیزی های حکومت است. در چند روز گذشته که بازار در اعتصاب بود، جنبش سبز به دلیل مشخص نبودن ماهیت اعتراضات بازار و همچنین عدم همراهی بازار در روزهای خون و سرکوب در حمایت از بازار مردد بود، با همه این اوصاف تمامی تلاش خود را برای پوشش دادن وانعکاس منصفانه اخبار مربوط به این اعتراضات به کار برد. باری به هر جهت، به رغم ادامه اعتراضات پراکنده در بازار، خبرها حکایت از آن دارد که پس از کوتاه آمدن دولت از قانون مصوبش، دولت و بازار به نوعی تفاهم دست یافته اند. این دومین باری است که دولت عدالت پرور از احقاق مالیات قانونی از بازاریان کوتاه آمده است. حقیقتا می بایست بر وادادگی های این حکومت نامشروع تاکید کرد و رسم مردم ستیزی آن در کانون توجهات قرار گیرد.
باید به همه یادآور شد که این سرنوشت حکومتی نامشروع است که به دلیل ناامیدی از پشتوانه مردمی اش زشت ترین رفتارها را به نمایش گذاشته است. حکومتی که در اقناع مردمش، جز اسلحه و زور ابزاری نمی شناسد، و برای اهل فکر و اندیشه بیدادگاه نمایشی راه می اندازد، و از آن طرف شرور تروریست را با احترام به دادگاه می آورد، و به بیگانگان از شمال و جنوب بخشش می کند، و با اهالی بازار چنین تن به مذاکره و مصالحه و تعامل می دهد.


 


مسئول كانون فرهنگي رهپويان وصال ضمن انتقاد از عملكرد امام جمعه شیراز و همچنين استاندار فارس نسبت به اعتكاف گفت: سال هاي پيش ما با مساعدت آيت الله حائري اعتكاف برگزار مي كرديم، ايشان هر ساله دو سوم هزينه ها را تامين مي كردند و ما با هزينه ثبت نام شما معتكفين بقيه اعتكاف را اداره مي كرديم اما آقايان دو سال است كه ما را در بدهكاري قرار داده اند.

حجت الاسلام انجوي نژاد در تشريح ديدارهاي خود با مسئولين استان اضافه كرد :مگر ما در نشست مشترك با شما نگفتيم از عهده اعتكاف برنمي آييم و شما ها با تحسين از اعتكاف و بارك الله گفتن ، اعلام كرديد خدا مي رساند ، خدا كه نرساند ! البته خدا به مسئولين مي رساند و مسئولين به ما نمي رسانند.

وي افزود : يكي از همين آقايان در اعتكاف آمدند و به من قول دادند و گفتند حاج آقا مشكلتان حل است . الان سه هفته گذشته و ما در فشاريم ، آن عمده فروش چه گناهي كرده كه ما به هواي قول شما از او خريداري كرده ايم ؟

وي ادامه داد : ما به آقايان گفتيم اعتكاف سيصد ميليون خرج داره و ما با 170 ميليون بدهي اعتكاف پارسال وارد اعتكاف امسال مي شويم و ما توان آن را نداريم و آنها گفتند بسم الله مشكلي نيست ، حالا لطفا خودشان بروند چك هايمان را پاس كنند .

حجت الاسلام انجوي نژاد ضمن انتقاد از بروكراسي مسئولين استان گفت : ما سيصد ميليون ليست داديم قرار شده صد و بيست ميليون آن را بدهند تا الان كه سه هفته گذشته تازه 25 ميليون آن را داده اند حالا با دويست ميليون بقيه اش چكار كنيم !، مگر ما روي گنج قارون نشسته ايم كه فعلا خرج كنيم تا بعدا آقايان در سلسله مراتبشان و حساب و كتابشان اين صد ميليون را بدهند . مگر ما مانند اطرافيان متمول بي درد شما هستيم كه پول از يه جايي خرج كنيم تا بعدا شما ها صد ميليون را به ما بدهيد .

وي خطاب به آيت الله ايماني و استاندار فارس گفت : سال ديگه خودتان دست در دست هم برويد اعتكاف برگزار كنيد كه شك نكنيد ما غلط بكنيم ديگر در اين شهر اعتكاف برگزار بكنيم مگر اينكه از قبل تمام پول آن را نقد بگيريم .

حجت الاسلام انجوي نژاد در بيان نگاه متفاوت مسئولين فرهنگي استان فارس و ديگر استان ها ادامه داد: با شعار پايتخت فرهنگي بودن كه نمي شود ادعا داشت، ما به خيابان ها نگاه مي كنيم به شعور و درك مسئولين نگاه مي كنيم اگر شما عرضه اختصاص دادن صد ميليون از بودجه فرهنگي 1000 ميلياردي استان را براي اين جوانان نداريد خب بگيد كه ما عرضه آن را نداريم .

مسئول كانون فرهنگي رهپويان با تهديد به تعطيل كردن جلسات هفتگي رهپويان گفت: اگر تا اين هفته هزينه هاي اعتكاف را به ما ندهيد جلسات هفتگي را تعطيل مي كنيم و خودمان به تهران و يا جاهاي ديگه مي رويم تا اين بدهي ها را جور كنيم چرا كه مسئولين تهراني شعور فرهنگي شان نسبت به مسئولين استانمان بالاتر است و مي دانند كه كار فرهنگي خرج دارد . براي به دسته 2 رفتنه تيم فجر سپاسي آقايان عزا گرفتند ، كجا تيم فجر سپاسي به اندازه ما اين همه ، حداقل تماشاچي جمع مي كرد ، اينها براي كانون ارزش قائل نيستند . ما به خاطر شما جلوي هر كسي خم شده ايم . تا تنش روي بچه ها از بابت هزينه هاي مالي اعتكاف ايجاد نشه .

وي در پايان خطاب به جمعيت حاضر در جلسه گفت : ما تصميم نداشتيم كه تنش هاي بين خود و مسئولين را به شما انتقال دهيم اما الان بدهكار مردم هستيم و بدهكار ها دارند به ما فحش مي دهند و آقايان فكر مي كنند كه ما شوخي مي كنيم كه مي گوييم نداريم .


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته