بسیار گفته اند که انقلاب فرزندان خود را می خورد. آنچه در پی می آید گزارشی است از وضعیت "محمدرضا رجبی" از فرزندان گمنام اما موثر انقلاب اسلامی که 11 ماه است به دنبال حوادث پس از انتخابات در زندان اوین به سر می برد.
به گزارش ادوارنیوز، محمدرضا رجبی از ابتدای تشکیل سپاه پاسداران به عضویت در این نهاد انقلابی در آمد و با شروع جنگ تحمیلی در جبهه های جنگ حضور می یابد او به دنبال حضور در عملیات های بیت المقدس، رمضان و مسلم در عملیات اخیر به دلیل اصابت گلوله به بازوی راست اش مجروح شده و برای مداوا به تهران باز می گردد. رجبی در سال 1362 به عضویت شورای فرماندهی پایگاه شرق تهران سپاه در میآید و در 1363 از سوی سپاه به دفتر ریاست مجلس شورای اسلامی معرفی شده و به عنوان منشی ویژه آیت الله هاشمی رفسنجانی در طول سالهای 63 تا 68 در مجلس به انجام وظیفه می پردازد. در این دوره با توجه به ماموریت هاشمی در اداره امور جنگ دفتر هاشمی علاوه بر مدیریت تقنینی کشور، نقش حساسی در هماهنگی نهادهای انقلابی به جهت اداره جنگ داشته است. در همین دوره رجبی به همراه جانشین فرمانده کل قوا یعنی هاشمی بارها به مناطق عملیاتی جنوب و غرب کشور سفر کرده و در عملیات های مختلفی از جمله والفجر مقدماتی، بیت المقدس و تکمیلی کربلای 5 شرکت می کند که در عملیات بیت المقدس 2 مجروح شیمیایی می شود.
با پایان جنگ و انتخاب هاشمی به عنوان رییس جمهور، رجبی به نهاد ریاست جمهوری نقل مکان کرده و در هشت سال سازندگی نیز در مقام منشی ویژه دفتر رییس جمهوری اسلامی ایران انجام وظیفه می کند. او به دنبال پایان دوره ریاست جمهوری هاشمی از مشاغل دولتی دوری گزیده و به دنبال فعالیتهای مدیریتی و اجرایی روی می آورد. در جریان انتخابات نهم ریاست جمهوری و به دنبال ورود هاشمی به عرصه رقابت های انتخاباتی رجبی با توجه به تجربه سالها حضور در در کنار وی به عنوان یکی از عوامل اصلی ستاد هاشمی به عرصه انتخابات وارد می شود و پس از انتخابات نیز در مقام مشاور دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد و معاونت پژوهشگاه دانشگاه آزاد حضور داشته است.
به دنبال وقایع خرداد 88 و تلاش فراوان نهادهای امنیتی مبنی بر اثبات نقش اطرافیان هاشمی در اعتراضات مردمی به تقلب در انتخابات رجبی به همین دلیل و به بهانه حضور در راهپیمایی میلیونی 25 خرداد 88 بازداشت می شود. محمدرضا رجبی از جمله زندانیان سیاسی جنبش سبز است که علیرغم تحمل فشارهای فراوان از جمله 70 روز انفرادی و محکومیت وی به 6 سال حبس تعزیری به اتهام شرکت در راهپیمایی 25 خرداد و توهین به رییس جمهور از طریق ارسال ایمیل نام چندانی از او در رسانه های گروهی و گزارش های حقوق بشری به میان نیامده است.
این گمنامی در حالی است که رجبی طی سالهای طولانی در حساس ترین مقاطع و در حساس ترین نهادهای کشور از جمله مجلس شورای اسلامی، نهاد ریاست جمهوری و سپاه پاسداران حضور داشته است.
بی عدالتی در خصوص محمدرضا رجبی تا بدانجا پیش رفت که علیرغم فوت پدر او درآذرماه سال گذشته از اعطای مرخصی به وی جهت شرکت در مراسم ترحیم پدرش نیز خودداری شد و تاکنون نیز علیرغم گذشت 11 ماه از حبس وی از اعطای مرخصی به این عنصر انقلابی ممانعت به عمل می آید.
امروز: هواداران جنبش مسلمانان مبارز در اعتراض به وضعیت زندان ها و حکم های اخیر بیانیه را صادر کرد کرده اند که متن کامل آن در پی می آید.
به نام خدا
مردم آگاه ايران
همان گونه که آگاهيد وضعيت يکسال گذشته ميهن مان در دوره يکصد سال اخير بي سابقه بوده است, و اگر هم بوده مسبب آن کساني بوده اند که شعاري مبني بر اين که نماينده بلامنازع خدا هستند و يا اينکه همه اموراتشان بر مبناي تفکرات توحيدي است در اعمالشان مشاهده نشده است. اما درد ما از آن هست که شاهد وقايع در حاکميتي هستيم که همه اصول و قوانين اش را برگرفته از بينش توحيدي مي داند و تا جايي که حتي دخالت در نوع پوشش و رفتار مردم را نيز جايز دانسته و حق دخالت را براي خود محفوظ مي داند. فزون تر از آن وضعيتي است که براي فعالان جنبش هاي مختلف در زندان هاي کشور به وجود آمده است . زندان هاي کشور مملو از ميهن دوستاني است که تمام درد و غم شان فقط و فقط سربلندي و پيشرفت کشور است. عدم پاي بندي به قانون توسط مدعيان اجراي قانون در باره آنها و خانواده شان, شکنجه و بي احترامي و هتک حرمت به فعالان جنبش هاي اجتماعي در داخل زندان ها, همه و همه دردهاي امروز جامعه ما هستند. آري اين فجايع در کشوري رخ مي دهد که روي پرچم آن نام الله درج گرديده به خاطر آنکه ميخواست نمايانگر اسلام و انسانيت و مدارا و مردم دوستي و پاي بندي به اصول خداپرستي و تعهد به مباني اخلاقي در سرلوحه حکومت داري اش باشد.
مردم آگاه ايران
همان گونه که مطلعيد قوه قضاييه در هر کشوري به عنوان تنها مرجع شناخته شده براي احقاق حقوق تضيع شده مردم است, حاکميتي که مبناي قضاوتش را بينش توحيدي مي داند فرزندان ملت را به حبس هاي طولاني محکوم مي کند. آن هم به چه دليلي ! آري به دليل دفاع از حقوق همنوعان خويش و دفاع از حاکميت خود بر سرنوشت خويش. ولي مي بينيم که مسببان و عاملان جنايت هاي سال اخير, کساني که بايد در دادگاه ها محاکمه و به مردم معرفي شوند ترفيع درجه و مقام مي گيرند و شاهديم که قضاوت در دادگاه ها نه از روي استقلال قوه بلکه از روي وابستگي جناحي صورت مي گيرد. مطمئنا هيچ وجدان بيدار و آگاهي نمي تواند به سادگي چشم خود را بر روي اين فجايع ببندد و از ياد ببرد. به طور يقين بار اصلي بر دوش کساني است که نسبت به ارزش هاي توحيدي تعهد دارند و احساس مسئوليت مي کنند. آري مراجع تقليد, روحانيون و طلبه هاي جواني که به ارزش هاي والاي انساني واقف اند نبايد در مقابل بي قانوني ها سکوت کنند که اين سکوت نشانه تائيدي باشد بر ظلم هايي که بر مردم روا مي شود آيا نبايد به رسالت تاريخي خود همان دفاع از مظلوم در مقابل ظالم بپردازند که در طول تاريخ همواره نمود داشته است. مادران داغديده , پدران دل سوخته , همسران تنها مانده و فرزندان بي پناه اين ميهن مان منتظر شنيدن صداي حامياني هستند که در طول قرون متمادي همواره به عنوان نماد مبارزه بر عليه استبداد و ديکتاتوري بوده است.
ما هواداران جنبش مسلمانان مبارز ضمن محکوم نمودن تمام مسائل ضد انساني که در زندان ها و بازداشت گاه هاي سراسر کشور بر عليه مردم ايران وارد مي شود خطابه اي براي کسي که مدعي نماينده 24 ميليون نفر است و شعار عدالت خواهي اش گوش فلک را در نورديده اين است, آيا فجايع يک سال گذشته را نديده و نشنيده ايد؟ آقاي عدالت خواه و عدالت محور آيا اين دو کلمه را در جامعه مان عمل نموده ايد؟ اگر پاسخي داريد و اگر کاري انجام داد ه ايد بگوئيد تا ملت بدانند که راست مي گوئيد! ما هواداران در پايان خواستار مشخص شدن وضعيت برادر مبارزمان عبدالرضا تاجيک و هدي صابر هستيم و بار ديگر از محاکم قضايي مي خواهيم که به رسالت انساني خود که همان اجراي عدل و قسط است بپردازد و در مقابل انحصار طلبان ايستادگي نمايد باشد که با اعمال صحيح خود در آينده مورد عفو مردم ايران قرار بگيرند.
هواداران جنبش مسلمانان مبارز
چهارم امردادهزارو سيصد و هشتاد و نه
تصویر متفاوت و تکان دهنده عیسی سحرخیز در هنگام اعزام به دادگاه که احتمالا از بی مبالاتی مامورین زندان منتشر شده، به گمانم بیش از هر کنش سیاسی دیگری در فضای سیاسی و به خصوص رسانه ای تاثیرگذار بوده است. قدرت بی مانند این تصویر در نشان دادن استبداد خشن، کریه و شریر، بی مانند است و احتمالا باید این عکس را در زمره یادگارهای تاریخی و ماندگار این دوران محسوب کرد.
ظاهرا این تنها عکسی است که از زندانیان سیاسی در دوران زندان به دست آمده و سوگمندانه همه آنچه را که از فشار و سختی زندان در ذهنها متبادر می شود، تایید می کند. نگاه ویژه و معنادار سحرخیز به دوربین او را که قهرمانانه در مقابل فشارها مقاومت کرده متمایز می کند و تکیدگی قامت، وی را به مثابه نمادی برای دوران کنونی برجسته می سازد.
اگر آن برش کوچک از تصویر سرباز مراقب او که اونیفرم سازمان زندانهای ایران را بر تن دارد نبود، میتوانستیم سحرخیز را زندانی سیاسی مثلا دهه 30 شوروی استالین بدانیم و تصور کنیم که در چارچوب درب آهنی زندان مخوف لوبیانکا ایستاده و ماموران چکا(سازمان مخوف امنیتی بریا) او را تا حد مرگ کتک زده و به شنیع ترین شیوه های ممکن شکنجه کرده اند.
البته شوربختانه ساعاتی پس از انتشار همین عکس فاش شد که سحرخیز در دادگاه از شکنجه شدید خود سخن گفته و عالیترین مقامات مملکت را در مقابل آن مسئول دانسته است.
صاحب تصویر تکان دهنده این روزها البته در دستان خود مجموعه ای کاغذ به هم فشرده دارد که می توان حدس زد دفاعیات وی در برابر انواع اتهاماتی است که او را نشانه گرفته اند و طرفه آنکه خود در سالیانی پیش سمتی در دستگاه مطبوعاتی دولت داشته است و به جای لایحه دفاعیه، پوشه ای از مطبوعات را به همراه داشته است. در دوران پس از انتخابات پرماجرای گذشته، در اهمیت منحصر به فرد تصاویر در انتقال مفاهیم سخن بسیار گفته شده و امروز و پس از انتشار این عکس، بار دیگر معجزه تصویر را نمایان تر می توان احساس کرد.
تاریخ نظامهای استبدادی و توتالیتر در دوران معاصر از نزاع گسترده و معنادار آنان با انتقال تصویر غیر کنترل شده سرشار است. بیهوده نیست که کره شمالی را کشور بی تصویر می نامند و حتی استفاده از موبایل در این کشور ممنوع است و توریستها در بدو ورود علاوه بر پاسپورت، باید تلفنهای خود را نیز تحویل دهند تا مبادا عکسی بر خلاف نظر حاکمان پیونگ یانگ منتشر شود.
شوروی کمونیستی و چین مائویی هم نشانه های روشنی از مقابله با تصویر داشتند و تحلیلگران یکی از علل سرکوب گسترده دانشجویان چینی را در میدان تیان آنمن در سال 1989، پوشش گسترده تجمع آنان در رسانه های جهانی می دانند. در ایران هم که پیگرد عکاسان و خبرنگارانی که برنامه های جریانات منتقد را پوشش تصویری می دهند تقریبا عادی شده و حکم محکومیت بسیاری از آنان تنها به همین اتهام صادر شده است.
گویی نحوست نهفته در ذات استبداد به گونه ای است که تنها تصویر قدرت انتقال همه مفهوم آن را دارد و این البته از نگون بختی دیکتاتورهای معاصر است که لنز دوربین ها، شرارت های آنان را شکار و آشکار می کند؛ اتفاقی که همتایان گذشته آنان، آسوده از آن بودند. به گمانم دوربین های که به جنگ تمامیت خواهی رفته اند از این فرصت بهره مند شده اند که علاوه بر صورت، سیرت آن را به نمایش گذارند و این احتمالا ظرفیت جدیدی است که کشف شده است. می توان در رخسار رنگ پریده، تکیده و نحیف، اما مقاوم سحرخیز، سیرت بدسگال استبدادی را به تماشا نشست که او را اینچنین به بند کشیده است.
امروز: سخنگوي فراكسيون خط امام(ره) مجلس معتقد است وحدتي كه در ميان اصولگرايان به چشم مي خورد ساختگي است و فراكسيون آنها در مجلس هم به هيچ رو يك فراكسيون يكپارچه به نظر نميرسد.
داريوش قنبري نماينده مردم ايلام در گفتوگو با خبرنگار ايلنا، درباره دلايل سكوت اصلاح طلبان در شرايط فعلي گفت: اين سكوت چند دليل دارد يكي اين كه اصلاحطلبان مي خواهند نشان دهند حالا كه با مواضعشان برخورد مناسب نميشود ويا مرتبا مورد اتهام قرار ميگيرند جناح مقابل در غياب آنها كشور را چگونه اداره ميكند. دوم اينكه فضاي ايجاد شده فضاي سالمي براي فعاليت سياسي خصوصا براي اصلاحطلبان نيست. ضمن اينكه تشكلهاو روزنامههاي وابسته به اين جريان تعطيل شدهاند و فشارهاي وارده، چهرههاي شاخص اين جريان را به حاشيه رانده است.
قنبري با تاكيد بر شرايط سخت اصلاحطلبان در دوران معاصر ياد آور شد: درشرايط فعلي اين جريان به تجديد قوا نياز دارد تا در موقعيت مناسب دوباره وارد عرصه سياسي كشور شود.
سخنگوي فراكسيون خط امام(ره) مجلس درباره احتمال انشعاب در ميان اصلاحطلبان افزود: درميان اصلاحطلبان زمينه انشعاب وجود ندارد. ولي در ميان اصولگرايان چرا.
وي با خاطر نشان كردن اينكه يك وحدت ساختگي در ميان اصولگرايان به چشم ميخورد ادامه داد: فراكسيون آنها در مجلس هم چندپارچه است و وحدتي در آن به چشم نميخورد. اما در ميان اصلاحطلبان با توجه به فشارهاي وارده زمينه وحدت بيشتر وجود دارد تا انشعاب.
اين نماينده اصلاحطلب مجلس با اشاره به احتمال ائتلاف ميان گروههايي از اصلاحطلبان و طيفهاي ميانهروتر اصولگرايان تصريح كرد: ائتلاف ميتواند بوجود بيايد اما اينكه وحدتي بخواهد شكل بگيرد، نه ممكن است و نه مطلوب كه چنين اتفاقي بيفتد. در واقع وجود تشكلهاي مختلف به عنوان اصولگرا و اصلاحطلب موجب تقويت نظام است و البته با مباني فكري متفاوتي هم كه دارند نميتوانند با هم به وحدت برسند.
امروز: جمعی از فعالان اجتماعی و مدنی آذری زبان، با آیت الله بیات زنجانی دیدار و گفتگو کردند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله بیات، در ابتدای این دیدار که در شهر زنجان برگزار شد، سه تن از حضار به ایراد سخن پرداخته و نظرات خود را پیرامون مسائل مختلف ابراز داشتند.
پس از استماع سخنان حضار، آیت الله بیات زنجانی بیانات خود را با تبریک اعیاد شعبانیه آغاز نموده و گفت: جای خوشحالی و مسرت است که در این روزهای مبارک، میزبان عزیزانی هستم که در عین دفاع از حقوق ملی خود، جزو جانبازان، رزمندگان و خانواده معظم شهدا هستند و این موضوع، نشان دهنده این است که شما عزیزان، در همه عرصه ها حضور مفید و موثر داشته اید که این جای سپاس و قدردانی دارد.
وی با اشاره و تاکید بر ارائه شدن یک تعریف صحیح از مفاهیم اصلاح طلبانه در جامعه فرمودند: تا زمانی که یک تعریف جامع از اصلاح طلبی ارائه نشود و خواسته ها بصورت دقیق و کامل تبیین نگردد، مخالفین این نظریات با توجه به در اختیار داشتن همه تریبون ها، تعریف خود از این مفاهیم را که عمدتاً در تضاد با ذات آن است را به جامعه ارائه کرده و با همان تعریف، با اصلاح طلبان برخورد می کنند.
ایشان در فراز دیگری از سخنان خود، با بیان اینکه آذری ها و ترک زبانان، خود را ایرانی می دانند و به این موضوع می بالند تاکید کردند: گاهی مطلبی را نقل می کنند که مثلاً آذری ها یا دیگر اقوام بزرگ و ارزشمند ایرانی، بنای جدائی طلبی و امثال ذلک را دارند، بدون توجه به اینکه قومیت های ایران، هویت ایرانی خود را با هیچ چیزی معاوضه نمی کنند و اینکه می بینیم ارائه شدن هرگونه پرسش و نقدی از سوی آنان را، با تعاریف کذائی و من درآوردی برداشت می کنند، اشکال و ایراد به برداشت کنندگان وارد است نه به این اقوام بزرگ که یقیناً نقششان در بوجود آمدن انقلاب اسلامی هم بیش از دیگران است. برای مثال اگر حافظه های تاریخی را به گواه بگیریم، یقیناً همگان داستان مراسم چهلم مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی(ره) را در تبریز به خاطر دارند که از جرقه های اصلی جریانات انقلابی به حساب می آید.
وی تصریح کرد: زمانی که بحث قومیت ها طرح می شود، برخی بلافاصله با گرفتن موضع در برابر این موضوع، تلاش می کنند صورت مساله را حذف کنند بدون توجه به این که این موضوع، به قدری در نگاه پایه گذاران نظام جمهوری اسلامی مهم بوده که اصلی از قانون اساسی را بدان اختصاص داده اند؛ مگر می شود اصلی از قانون اساسی را به خاطر توهمات، تصورات غلط و ناصواب برخی، بطور کلی بدست فراموشی سپرد به این خاطر که برخی بنایشان این است هر سئوالی را در قالب دشمنی معنا کنند.
ایشان با تاکید بر اینکه برای ادامه حیات حاکمیت سیاسی، اعتماد مردم حیاتی است فرمودند: مهمترین عنصر برای ثبات حاکمیت، اعتماد مردم به آن است و زمانی که بواسطه عملکرد غلط، این اعتماد خدشه دار شد و یا از بین رفت، حاکمیت دچار بحران مشروعیت می شود. طبیعی است حاکمیتی که دچار این بحران شده، هرگونه حرکت اصلاحی و نقادانه را در قالب دشمنی و عناد برداشت می کند و به جای استقبال کردن از این نقدهائی که برای اداره و حیات یک جامعه ضروری است، آن را سرکوب می کند. می توان بر این موضوع تاکید کرد که مطابق فرمایش امام علی بن ابیطالب(ع)، جامعه ای را که در آن نقد و پرسش وجود نداشته باشد را باید جامعه مرده دانست.
وی تاکید کرد: امروز بواسطه عملکرد غلط بخشی از حاکمیت، غیر از اینکه اعتماد مردم تا حدود زیادی ضربه دیده، با کمال تاسف این موضوع توسط برخی در حال نهادینه شدن است که دین و حکومت دینی توان اداره کشور را ندارد و در حالت خوش بینانه می توان آن را به ضعف عملکرد بازگرداند اگرچه از قرائن اینگونه بدست می آید که بخشی از جریان حاکم، با برنامه ریزی دقیق، این هدف را پیگیری می کرده است.
ایشان افزودند: بارها تکرار کرده ایم که جریانی در کشور به دنبال ضعیف جلوه دادن حکومت دینی در اداره جامعه است. این جریان قرابتی با انقلاب اسلامی و امام(ره) نداشته و ندارد بلکه با هر دو آنها مخالف است و به همین علت است که امروز نه انقلابیون اصیل در امانند و نه یاران صدیق امام. من تاکید می کنم باید در برابر این جریان انحرافی تا آخرین نفس ایستاد و در این مسیر، مشکلات را به جان خرید.
آیت الله بیات زنجانی تاکید کرد: تلاش کنید با صلابت به حرکت اصلاحی - قانونی خود ادامه دهید و یقین داشته باشید که با توجه به نیت خیرتان، خداوند شما را یاری خواهد نمود.
ایشان در پایان و در واکنش به اظهارنظر یکی از حضار مبنی بر برخی بازداشت ها و برخوردها با نیروهای مومن و وفادار به اسلام و انقلاب، فرمودند: هرگونه حرکت اصلاحی، چنین واکنش هائی را در بر دارد و طبعاً برخی از جریانات انحرافی، برای برخورد با اینگونه آراء و افکاری که برای امر به معروف و نهی از منکر زبان به تذکر گشوده اند، از هیچ اقدامی مضایقه نمی کنند که این اتهامات نیز، یکی از همان اقدامات است.
بنابراین بنده تاکید می کنم از افرادی که بواسطه عمل به تکلیف و تذکر برای اجرا و عمل به اصول به جای مانده از قانون اساسی امروز در زندانند، یاد کرده و از خانواده آنان تفقد کنید که یقیناً رضای خدا در این کار است.
امروز: سوده سلیمانی، دختر داوود سلیمانی دلنوشته ای به مناسبت تولد این زندانی سیاسی نوشته است. داوود سلیمانی ، قائم مقام ستاد انتخاباتی استان تهران میرحسین موسوی از جمله زندانیان سیاسی است که در روزهای نخستین پس از انتخابات ریاست جمهوری دستگیر شده و تاکنون بدون مرخصی در زندان به سر می برد.
متن دلنوشته دخترداوود سلیمانی بدین شرح است:
به نام خدا
پدرم به چه جرمی؟ به چه اتهامی؟
واقعاً زندان جایگاه چه کسانی است؟...
من سوده هستم فرزنده اول خانواده ، دختر لوس بابا
طی این مدت با واژه ها و کلمات زیادی در ذهنم بازی کرده ام ، که چه بگویم و چه بنویسم اصلاً برای چه برای که ...
آیا درست است
پدر من ، پدر خداشناس و صبور و دلسوز من ، پدری که عمر با عزت خود را در راه دین و مملکت اسلامی جز خدمت و زحمت نگذاشته ، آیا واقعاً این حق و جایگاهشان است؟
آیا شخصی که برای دفاع از کشورش آماده رزم با دشمن می شود ، همسر و فرزند یک و نیم ساله اش را با تمام علایق و دلبستگی برای دفاع از میهنش تنها می گذارد متهم است آخر به کدامین گناه؟
باباداوود نه ، نه ، باور نمی کنم که در مملکت اسلامی همچنین برخوردی با خانواده شهید ، با برادری که پیکر پاک برادر شهیدش را بر روی شانه می گذارد و با خود می آورد ، اینگونه برخورد شود آیا اینگونه «خانواده معظم شهدا چشم و چراغ این مملکت هستند»؟
پدر قربون دستای نوازشگر و نگاه های پر مهر و محبتت که یک سال و چهل روز است از ما دریغ کردن
پدر قربون پهلوهاتون برم که هر روز و هر شب درد یادگار جبهه را برای شما زنده می کند آن زمان ها که من یک و نیم ساله بودم (جبهه و جنگ) همه ی هم و غم و درد شما و امثال شما (وظیفه ملی) دفاع از میهن اسلامی مان در برابر شرک و ظلم بود ، آیا الان که شما درد پهلو و نیاز به دوا و درمان دارید کسی به این مسئله همانند آن موقع توجهی دارد ، ناراحتی قندتون اون در چه وضعیتیه؟
آه ... «خدا قوت پدر گلم ، خداقوت»
پدرم بابایی داودم ، عشقم ، عمرم ، عزیزم ، دوست دارم . «گرچه از دوری این فاصله ها مأیوسم ، از همین فاصله دور تو را می بوسم»
با امروز دو سال می شود که گرمای حضور سبزتونو ، در تولد ۲۷ سالگیم حس نمی کنم
همیشه غافلگیرم می کردین کیک ، شمع و هدیه می خریدین ، تازه... کیکم می پختین ، وای خدا چقدر دلم برای کیکاتونو دست پختتون تنگ شده ، یک کیک شکلاتی خوشمزه ، خوشمزه تر از همه کیکای دنیا
بابا ولی امروزم مثل پارسال تنهائم ، هر ثانیه و دقیقه تنهاتر از همیشه بی هیچ دلیل منطقی و قانع کننده ای
«بهترین کادوی تولدم ، دیدن دو بارتونه ، اونم توی خونمون برای همیشه ، کنار تک تکمون ، کنار خانوادتون» ،
اینه آرزوی من ، کادوی من ، خوشی ما ، اون چیزی که توی این شب عزیز می تونم از امام عصرمون«حضرت مهدی (عج)» از اعماق وجودم بخوام
یا مهدی
بیا و با آمدنت دنیا را پر از عدل الهی کن،
بیا و دنیا را از غبار ظلم و استکبار پاک و مطهر گردان
بیا که دنیا محو تماشای توست
بیا... بیا...
یا مهدی
«آزادی همه ی زندانیان ، علی خصوص زندانیان سیاسی بی گناه»
شفای همه ی مردضا شفای پدر گلمون
حاجت همه ی حاجت مندان آزادی بابا
طلب آمورزش هم برای ما هم برای اسیرای خاک و گذشتگان
روزیکه تقویم رو نگاه کردم ، واقعا باور نمی کردم و نمی کنم که این چنین سعادتی نصیبم بشه که روز تولد من حقیر ۱۳۶۲/۵/۵ مصادف بشه با ولادت حضرت مهدی موعود(عج) ۱۳۸۹/۵/۵
نیمه شعبان ، تولد امام عصرمان حضرت مهدی موعود(عج) را بر خانواده معظم شهدا و جانبازان ، پدر گلم و دوستانشان ، خانواده زندانیان سیاسی بی گناه ، همه ی دوستاران ، محبان و منتظران عاشق و دلباخته آن حضرت والا مقام ، از صمیم قلب تبریک و تهنیت عرض می نمایم
شاید این جمعه بیاید
شاید ....
سوده سلیمانی
امروز: رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام رئیس مجلس خبرگان رهبری تاكید كرد : مهمترین هدف دلسوزان نظام در شرایط فعلی باید مراقبت از اصل نظام جمهوری اسلامی باشد و همه باید در این مسیر حركت كنیم.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، آیتالله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از اعضای جمعیت تولیدگران ایران اساس سند چشمانداز بیست ساله كشور را حركت در مسیر دانایی محوری عنوان كرد و گفت: بهرهوری و رشد همهجانبه كشور در گرو اهمیت به جایگاه علم و دانش است.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ با اشاره به ظرفیتهای موجود كشور در زمینههای علمی، نیروی كار جوان و تحصیلكرده و همچنین منابع عظیم در حوزههای انرژی و معدنی، تأكید كرد: نقد این سرمایهها و قرار دادن آن در مسیر توسعه نیازمند مدیریت صحیح و حركت در مسیر برنامههاست.
وی با بیان اینكه مردم ایران استحقاق داشتن كشوری پیشرفته با سطح رفاه بالا را دارا هستند، تأكید كرد: ساخت ایران تنها راه معرفی اسلام به عنوان یك الگوی حكومتی در جهان است و دنیا به ایران به عنوان محصول نظام اسلامی نگاه میكند.
رئیس مجلس خبرگان رهبری در پاسخ به حاضران در خصوص شرایط فعلی كشور در حوزه سیاست خارجی و مسائل داخلی تصریح كرد: مهمترین هدف دلسوزان نظام در شرایط فعلی باید مراقبت از اصل نظام جمهوری اسلامی باشد و همه باید در این مسیر حركت كنیم.
هاشمی رفسنجانی حوزه اجتماعی كشور را نیازمند مراقبت عنوان كرد و گفت: اهمیت به اخلاق، راستگویی، پایبندی به قانون و حرمت انسانها بهویژه در حوزه سیاسی و رسانهای میتواند جامعه و مردم كه به دنبال الگو هستند را در مقابل بسیاری از بدیها و كجرویها مصون نماید.
در ابتدای این دیدار آقای ظفرزاده دبیركل جمعیت تولیدگران ایران و همچنین بحرینیان، ابراهیمبای سلامی، رضوی، بهیار سلیمانی و باقری نژاد هر كدام مطالبی را در مورد مشكلات حوزه تولید، صنعت و همچنین مسائل روز كشور در حوزههای سیاسی و اجتماعی به اطلاع رساندند.
امروز: جمعی اعضای فراکسیون خط امام(ره)مجلس با اعظم ویسمه دیدار کردند.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، در این دیدار اعضای فراکسیون خط امام(ره)مجلس در جریان مسائل مربوط به بازداشت و اتهامات وارد شده به این خبرنگار پارلمانی قرار گرفتند.
اعظم ویسمه از جمله خبرنگاران باسابقه پارلمانی است که تاکنون چندین بار به عنوان خبرنگار نمونه مورد تقدیر قرار گرفته است.
وی که یازدهم خرداد بازداشت و سیام تیرماه با سپردن وثیقه آزاد شد، سابقه فعالیت در نشریات اصلاحطلبی چون هممیهن، کارگزاران، شهروند، ایراندخت و همچنین پایگاه خبری پارلماننیوز را در کارنامه کاری خود دارد.
امروز: در حالیکه هنوز واکنشها به توقیف پروانه دو حزب تاثیرگذار اصلاحطلب یعنی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران و جبهه مشارکت ایران اسلامی ادامه دارد، یک روزنامه اصولگرا خبر از درخواست مجوز انجمن حجتیه برای فعالیت قانونی داد.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، روزنامه رسالت در ستون شنیدهها و نکتههای روز دوشنبه خود نوشت:« پس از مدارای نهادهای امنیتی و اطلاعاتی در مورد سیاست های فعلی انجمن حجتیه ، این موضوع باعث شده تا برخی اعضای فعال این انجمن جهت تائید مجوز فعالیت خود به مراجع قانونی مراجعه نمایند. هر چند خوشبختانه این موضوع تاکنون محقق نگردیده و برخی از اعضای این انجمن مدعیاند ، مراجع قانونی میدانند که دیدگاه و عقایدشان بر حق بوده ولی اگر مجوز بدهند از هیاهو و اتهامات گروههای فشار در رسانه ها وحشت دارند!»
این روزنامه خاطر نشان کرده است:« چندی پیش تعدادی از عناصر انجمن با برقراری تماس با تعدادی از علما و مسئولین قصد داشتند از شرایط موجود به نفع خود بهره برداری و حمایت آنان را جلب کنند که موفق نشدند.»
در همین حال همشهری آیه در شماره مرداد خود در پروندهای به بررسی افکار و اندیشههای انجمن حجتیه پرداخته است.
به گزارش سایت مجلات همشهری، یکی از مطالب این شماره بازخوانی مواضع امام راحل درقبال این انجمن است که در ادامه میآید:
اولین مواجهه حضرت امام (ره) با انجمن حجتیه به سال 1349 برمیگردد که آنان طی نامهای به حضرت امام(ره) درخواست اجازه صرف وجوهات در فعالیتهای اعتقادی برای مبارزه با بهائیت را کرده بودند. در آن زمان که دوران رکود مذهب محسوب میشد و فعالیتهای دینی در انزوا قرار داشت، حضرت امام(ره) چنین پاسخ داده بودند: «در فرض مذکور، هم اقدامات آقایان مورد تقدیر و رضاى خداوند متعال است و هم همکارى و همراهى با آنها مرضى ولى عصر- عجلالله فرجه- است و هم مجازند.» اما حدود یک سال بعد یعنی در سال 1350 در پاسخ به نامه آقای محمد علی گرامی، چنین نوشتند: «راجع به شخصى که مرقوم شده بود جلساتش ضررهایى دارد؛ از وقتى مطلع شدهام تاییدى از او نکردهام و ان شاالله تعالى نمىکنم.» متاسفانه انجمنیها بدون اشاره به این نامه، مساله اجازه صرف وجوهات از امام(ره) را بزرگنمایی کرده و پشت آن مخفی میشوند!
صبح 14 فروردین 1367 مصادف با نیمه شعبان 1408، حضرت امام(ره) بحث مفصلی را درباره معنای انتظار فرج داشتند و به نقد نگاههای غلطی که به این مساله وجود دارد، پرداختند و بدون نام بردن از انجمنیها، مواضع غلط آنان را به نقد کشیدند: «بعضیها انتظار فرج را به این مىدانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امامزمان- سلام الله علیه- را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحى هستند که یک همچو اعتقادى دارند. بلکه بعضى از آنها را که من سابقا مىشناختم، بسیار مرد صالحى بود، یک اسبى هم خریده بود، یک شمشیرى هم داشت و منتظر حضرت صاحب- سلام الله علیه- بود. اینها به تکالیف شرعى خودشان هم عمل مىکردند و نهى از منکر هم مىکردند و امر به معروف هم مىکردند؛ لکن همین، دیگر غیر از این کارى ازشان نمىآمد و فکر این مهم که یک کارى بکنند، نبودند.
یک دسته دیگرى بودند که انتظار فرج را، مىگفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه مىگذرد، بر ملتها چه مىگذرد، بر ملت ما چه مىگذرد؛ به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیفهاى خودمان را عمل مىکنیم، براى جلوگیرى از این امور هم خود حضرت بیایند انشا الله، درست مىکنند؛ دیگر ما تکلیفى نداریم. تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کارى به کار آنچه در دنیا مىگذرد یا در مملکت خودمان مىگذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دستهاى، مردمى بودند که صالح بودند. یک دستهاى مىگفتند که خب، باید عالم پر [از] معصیت بشود تا حضرت بیاید؛ ما باید نهىازمنکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کارى مىخواهند بکنند؛ گناهها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود. یک دستهاى از این بالاتر بودند، مىگفتند؛ باید دامن زد به گناهها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت- سلامالله علیه- تشریف بیاورند. این هم یک دستهاى بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایى هم بودند. اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهایى هم بودند که براى مقاصدى به این دامن مىزدند.
یک دسته دیگرى بودند که مىگفتند؛ هر حکومتى اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایى که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعضی روایاتى که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمى بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتى باشد، در صورتى که آن روایات [اشاره دارد] که هرکس علم بلند کند با علم مهدى، به عنوان «مهدویت» بلند کند، [باطل است.]»(1)
حضرت امام (ره) دستههای موجود که طیفهای مختلفی از انجمنیها را شامل میشود نام برده و سپس به نقد مواضع ایشان میپردازند. اینکه ایشان در آخرین سالهای عمر مبارکشان چنین احساس تکلیف میکنند که این جریان را به نقد بکشند، نشانگر حقیقتی تلخ است و آن زنده بودن این جریان و فعالیت آن در میان مذهبیهاست!
ایشان در نقد این تفکر انحرافی میافزایند: «حالا ما فرض مىکنیم که یک همچو روایاتى باشد، آیا معنایش این نیست که تکلیفمان دیگر ساقط است؟ یعنى، خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست، این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید، تا حضرت صاحب بیاید! حضرت صاحب که تشریف مىآورند براى چى مىآیند؟ براى اینکه گسترش بدهند عدالت را، براى اینکه حکومت را تقویت کنند، براى اینکه فساد را از بین ببرند. ما برخلاف آیات شریفه قرآن دست از نهى از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را براى اینکه حضرت بیایند؟ حضرت بیایند چه مىکنند؟ حضرت مىآیند مىخواهند همین کارها را بکنند. الان دیگر ما هیچ تکلیفى نداریم؟ دیگر بشر تکلیفى ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟... نه شما دست بردارید از تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید.» (2)
نهایتا حضرت امام (ره) این تفکر را محصول دست پرنفوذ استعمار در جوامع اسلامی میدانند و با قبول اینکه شاید ما توان برقراری عدالت در سراسر جهان را نداشته باشیم اما تکلیف از ما ساقط نیست، بیان میدارند: «اما مساله این است که دست سیاست در کار بوده؛ همان طور که تزریق کرده بودند به ملتها، به مسلمین، به دیگر اقشار جمعیتهاى دنیا که سیاست کار شماها نیست؛ بروید سراغ کار خودتان و آن چیزى که مربوط به سیاست است، بدهید به دست امپراتورها. خب، آنها از خدا مىخواستند که مردم غافل بشوند و سیاست را بدهند دست حکومت و به دست ظلمه، دست آمریکا، دست شوروى، دست امثال اینها و آنهایى که اذناب اینها هستند و اینها همه چیز ما را ببرند، همه چیز مسلمانها را ببرند، همه چیز مستضعفان را ببرند و ما بنشینیم بگوییم که نباید حکومت باشد، این یک حرف ابلهانه است، منتها چون دست سیاست در کار بوده، این اشخاص غافل را، اینها را بازى دادند و گفتند شما کاری به سیاست نداشته باشید، حکومت مال ما، شما هم بروید توى مسجدهایتان بایستید نماز بخوانید! چه کار دارید به این کارها؟
اینهایى که مىگویند هر علمى بلند بشود و هر حکومتى، خیال کردند که هر حکومتى باشد این برخلاف انتظار فرج است. اینها نمىفهمند چى دارند مىگویند. اینها تزریق کردهاند بهشان که این حرفها را بزنند. نمىدانند دارند چى چى مىگویند. حکومت نبودن، یعنى اینکه همه مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، برخلاف نص آیات الهى رفتار بکنند. ما اگر فرض مىکردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار مىزدیم؛ براى اینکه خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتى بیاید که نهى از منکر را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد. اینگونه روایت قابلعمل نیست و این نفهمها نمىدانند چى مىگویند، هر حکومتى باشد حکومت [باطل] است! بلکه شنیدم بعضى از اشخاص گفتهاند که خب با این وضعى که هست، الان در ایران هست، دیگر ما نباید تهذیب اخلاق بکنیم؛ دیگر غلط است این حرفها! چیزى نیست دیگر حالا. حتما باید استاد اخلاق در یک محیطى باشد که همه مردم فاسدند، شرابخانهها همه بازند و- عرض مىکنم که- جاهاى فساد همه بازند! اگر یک جایى باشد که خوب باشد، آنجا دیگر تهذیب اخلاق لازم نیست، نمىشود، باطل است! اینها یک چیزهایى است که اگر دست سیاست در کار نبود، ابلهانه بود، لکن آنها مىفهمند دارند چى مىکنند. آنها مىخواهند ما را کنار بزنند.» (3)
آخرین تعریض حضرت امام خمینی (ره) به این جریان را هم باید در نامه تاریخی و ماندگار ایشان به روحانیون معروف به «منشور روحانیت» که در تاریخ سوم اسفند 1367 نگاشته شده است، جستوجو کرد. ایشان در آن نامه به واقعه تحریم چراغانی نیمهشعبان سال 1357 برای اعتراض به کشتارهای رژیم سفاک شاهنشاهی اشاره میکنند و مواجهه انجمن حجتیهایها با آن را توضیح میدهند:
«دستهاى دیگر از روحانىنماهایى که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا مىدانستند و سر به آستانه دربار مىساییدند، یکمرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفى که براى اسلام آن همه زجر و آوارگى و زندان و تبعید کشیدند، تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز، مقدسنماهاى بیشعور مىگفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز مىگویند مسؤولان نظام کمونیست شدهاند! تا دیروز مشروبفروشى و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان براى ظهور امام (ره) زمان- ارواحنا فداه- را مفید و راهگشا مىدانستند، امروز از اینکه در گوشهاى خلافشرعى که هرگز خواست مسؤولان نیست رخ مىدهد، فریاد «وا اسلاما» سر مىدهند!
دیروز «حجتیهاى»ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانى نیمهشعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابیتر از انقلابیون شدهاند! «ولایتى»هاى دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروى اسلام و مسلمین را ریختهاند و در عمل پشت پیامبر(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت را شکستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانى و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را مىخورند! راستى اتهام آمریکایى و روسى و التقاطى، اتهام حلال کردن حرامها و حرام کردن حلالها، اتهام کشتن زنان آبستن و حِلیت قمار و موسیقى از چه کسانى صادر مىشود؟ از آدمهاى لامذهب یا از مقدسنماهاى متحجر و بیشعور؟! فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعنها و کنایهها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست؟ کار عوام یا خواص؟ خواص از چه گروهى؟ از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم که حرف بسیار است. همه اینها نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزههاست و برخورد واقعى هم با این خطرات بسیار مشکل و پیچیده است.» (4)
لحن تند ایشان و روحانینما خواندن صاحبان این تفکر، نشان از خطر جدی آنان برای جریان اصیل مذهبی و انقلابی دارد و انحرافیبودن آن را به خوبی نمایان میسازد. امید که شاخص اصیل انقلاب یعنی اندیشه ناب اسلامی حضرت امام(ره) یاریگر ما در مواجهه با این جریان انحرافی باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر