محمد علی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، روز شنبه برای نخستین بار به حمایت برخی از «پاسداران» از جنبش سبز اذعان کرد و اظهار داشت اقناع این دسته از پاسداران بهتر از «حذف» آنان است.
اين خبر را خبرگزاری فارس وابسته به سپاه منتشر کرده و نوشته است: محمد علی جعفری، در اولین دوره آموزش مربیان درس آمادگی دفاعی که روز شنبه برگزار شد، در پاسخ به پرسشی که چرا با پاسداران «حامی فتنه» برخورد نشد، گفت: «خیلی از ابهامات رفع شده و آنها قانع شدند حرکت اشتباه بوده و این بهتر از برخورد فیزیکی و حذف است.»
شورای تهران دفتر تحکیم وحدت با انتشار بیانیه ای، به تحلیل عملکرد دولت در پهنه ی سیاست داخلی و خارجی و همچنین محکومیت احکام سنگین چند روز اخیر فعالین دانشجویی پرداخته است.
به گزارش دانشجونیوز، در بخشی از این بیانیه در زمینه سیاست های کنونی دولت آماده است "عدم وجود سیاستی صحیح و کار آمد برای حل مشکلات فراوان، امروزه فضای تصمیم گیری در کشور را به آشفته بازاری بدل کرده است. به گونه ای که گویی رشته امور از هم گسسته است. دولت حتی در تصمیم گیری های جزئی و حل مشکلات روزمره درمانده شده است."
همچنین شورای تهران دفتر تحکیم وحدت، در بیانیه خود پیرامون احکام صادره برای فعالین دانشجویی آورده است " تائید احکام سنگین حبس تعزیری بهاره هدایت، میلاد اسدی و مهدیه گلرو و صدور حکم سنگین دیگری برای علی ملیحی در عرض چند روز و به فاصله اندک از هم نقشه ای از پیش برنامه ریزی شده به نظر می رسد و کیست که نداند که در پس این برخوردها هدفی جزء سرکوب بیشتر و حاکم کردن جو رعب و وحشت نیست. حال حاکمیت بر این خیال باطل نشسته که با بالا بردن روزهای زندانیان و درد دانشجو و مردم از در بند بودن یاران دبستانی و فرزندانشان می تواند گره از کار فروبسته خود بگشاید."
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بیش از یک سال از انتخابات ریاست جمهوری دهم که رنگ تقلب و خون به خود گرفت گذشت و اکنون بیش از هر زمان دیگری ماهیت و منویات اقتدارگرایان از برپایی نمایشی که بر آن نام انتخابات نهادند روشن شده است. نوع عملکرد و شدت برخورد حاکمیت با معترضین مسالمت جو و بی شمار مردم و در رأس آن فعالین سیاسی و مدنی نشان از اوج تمامیت خواهی و استبداد مطلقه دولتمردان فعلی است. این در حالی است که کنشگران و منتقدان، فعالیت های مدنی خود را، که بی شک در جهت صلاح و فلاح جامعه و ایران بود، همواره در چارچوب تنگ قوانینی که هر روز با اعمال سلیقه حاکمان مجال کمتری جهت ابراز می یافت تعریف می کردند.
دولت اعمال حاکمیت خود را در نشان دادن مشت آهنین می داند و قاصر از تصمیم گیری های عقلانی و سازنده برای ایران است. برخوردهای حذفی و مقابله با هر نوع حرکتی که از آن بوی مخالفت به مشام برسد راهی است که تمامیت خواهان در پیش گرفته اند. در حالی که جامعه ایرانی در انبوهی از مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارد، سر منشأ بسیاری از این مشکلات در مواضع و تصمیم گیری های حاکمان در زمینه مسایل داخلی و سیاست خارجی نهفته است. موج تحریم ها به سوی ایران روانه است و رئیس دولت آن آرزو می کند که این تحریم ها و محدودیت ها گسترده تر شود. اقتدارگرایان با خیالی وهم آلود به جای حل کردن مسائل و رسیدگی به مطالبات به حق مردم، با سوء عملکرد خود بیشتر به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند. از این رو هر روز مشکلی بر مشکلات پیشین می افزایند و گرهی بر گره می زنند. هر روز بیش از گذشته سرنیزه های سرکوب را تیز می کنند و به جان منتقدان و مخالفان خویش می افتند غافل از آن که به سرنیزه می توان تکیه کرد ولی بر آن نمی توان نشست. آری، حکایت امروز تمامیت خواهان نشستن بر سرنیزه است، حکایت بر سر شاخ نشستن و بن بریدن.
عدم وجود سیاستی صحیح و کار آمد برای حل مشکلات فراوان، امروزه فضای تصمیم گیری در کشور را به آشفته بازاری بدل کرده است. به گونه ای که گویی رشته امور از هم گسسته است. دولت حتی در تصمیم گیری های جزئی و حل مشکلات روزمره درمانده شده است. زمانی که کوچکترین و پیش پا افتاده ترین مسائل از جمله میزان مالیات اصناف، سلامت آب شرب تهران، وضعیت برنج های وارداتی، جمعیت شهر تهران، اساتید و حتی ائمه جمعه منتقد دولت به سرعت بدل به مسئله ای امنیتی می شود و برخود و حذف و سانسور در دستور کار قرار می گیرد، نشانه ضعف مفرط حاکمیت است، نه اقتدار و انسجام آن. و این همانا نتیجه ندانم کاری ها و سیاست های اشتباهی است که فعالین مدنی و دلسوزان و دغدغه مندان، سالیان پیش خون جگر خوردند و به صد زبان به گوش اقتدارگرایان می خواندند. اما گوش آن ها بدهکار نبود و امروز نتیجه آن را می بینند. با این وجود همچنان بر سبیل ماضی می روند و بدین ترتیب خود و کشور را گام به گام به ورطه ناکامی و نابودی می کشانند.
حضور فعالین سرشناس و افراد گمنام از تمامی گروه ها و نحله های فکری و سیاسی و طبقات اجتماعی در زندان ها و بازداشتگاه ها آنچنان گسترده و فراگیر است که نام بردن از یکایک آنها حکایت مثنوی هفتاد من کاغذ است. و این را اگر در کنار اعدام ها، شکنجه ها، اذیت و آزار ها در بازداشتگاه ها و زندان ها و ... قرار دهیم به سهولت میزان بیگانگی حاکمیت با مردم در حال حاضر نمایان می شود. تمام دشواری ها و ناتوانی های دولت در حل مشکلات جاری و درازمدت همه ناشی از عدم اتکا دولت به مردم و عدم اطمینان و اعتماد به خیرخواهان و منتقدان است. پر کردن زندان ها از مردم بیگناه تنها نشانه میان تهی بودن پشتوانه مردمی دولت است و تاریخ نشان داده است که این بار کج به سرمنزل مقصود نمی رسد. تمامیت خواهان سکوت قبرستانی و برخوردهای تند و تیز امنیتی را همه نشانه آرامش و اقتدار می بینند. اما هر عقل سلیمی درک می کند که شرایط هر روز برای حاکمیت دشوارتر می شود و دشواری ها آن را هر روز شکننده تر می کند و شکست های پی در پی آن را به انتخاب اندک گزینه های سخت در آینده ای نزدیک ناگزیر می سازد.
در کنار دیگر اقشار و گروه ها، دانشجویان در طول سالیان گذشته، خصوصا یک سال اخیر، متحمل هزینه های سنگین، برخورد و حذف گسترده قرار گرفتند. در همین راستا از روز گذشته موج تأیید احکام سنگین حبس برای فعالین دانشجویی که به علت فعالیت های قانونی و متعهدانه خود ماه هاست در زندان می برند آغاز شده و ادامه دارد. تائید احکام سنگین حبس تعزیری بهاره هدایت، میلاد اسدی و مهدیه گلرو و صدور حکم سنگین دیگری برای علی ملیحی در عرض چند روز و به فاصله اندک از هم نقشه ای از پیش برنامه ریزی شده به نظر می رسد و کیست که نداند که در پس این برخوردها هدفی جزء سرکوب بیشتر و حاکم کردن جو رعب و وحشت نیست. دو عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت که به گروگان هایی برای به خاموشی کشانیدن مجموعه دفتر تحکیم وحدت و سایر فعالین دانشجویی مبدل شده اند در حالی با احکامی سنگین در محبس ظالمان در بندند که روند بازداشت، بازجویی و دادگاه و صدور احکام آنان غیرقانونی بوده و جرمی جزء تن ندادن به خواسته های زورگویان ندارند. در عین حال دانشجویانی چون ضیاء الدین نبوی، مجید توکلی، مجید دری و... نیز با همین هدف شوم در زندان ها به سر می برند.
مصداق این سخن که غاصبان از بقای خود احساس امنیت نمی کنند همین بس که برای بهاره هدایت فعال جوان و برجسته دانشجویی که طی چهار سال گذشته پنج بار بازداشت شده است و میلاد اسدی دانشجو و فعال شجاع دانشجویی، احکام ۱۶ سال حبس تعزیری صادر می کنند و بر این خیال اند که دانشگاه و دانشگاهیان از ترس مشت آهنین سر در گریبان فرو خواهند برد. افسوس که آنان نمی دانند احکامی این چنینی گرچه بهاره هدایت و میلاد اسدی را چند صباحی بیش در زندان نگه می دارد اما بهاره ها و میلادهای بسیاری هستند که در بهار جنبش دانشجویی متولد شده اند و سخت تر از گذشته برای دستیابی به آرمان های جنبش دانشجویی می کوشند. دفتر تحکیم وحدت بارها اعلام کرده است که در بند کشانیدن فرزندان آگاه و بیدار بیراهه ایست که گر تا به آخر طی شود، راه نجاتی برای حاکمان باقی نخواهد ماند. جالب آن که حاکمیتی که خود را مقتدرتر از همیشه می داند سنگین ترین احکام حبس را برای فعالین دانشجویی که به فعالیت مدنی و مسالمت آمیز و شناسنامه دار مشغول بوده اند، بهاره هدایت، میلاد اسدی و ضیاء نبوی، صادر می کند.
حاکمان بایستی بدانند در همین فصل سخت و سرد سرزمینمان که لحظه ها را به شمارش تعداد سال های زندان های دانشجویان در بند می گذرانیم نسلی بالنده و متفکر در زندان های مستبدان در حال شکل گرفتن است که آینده را خواهد ساخت. نسلی که مقاومت و ایستادگی را برای دست یابی به حق نه در حرف که در عمل ثابت نموده است. دانشجویانی که در سالهای طی شده همواره ثابت کردند پیکان حرکت و جنبش دموکراسی خواهی در ایران هستند. آرمان هایشان پر رنگ تر از همیشه در فکر و عملشان زنده است. حال حاکمیت بر این خیال باطل نشسته که با بالا بردن روزهای زندانیان و درد دانشجو و مردم از در بند بودن یاران دبستانی و فرزندانشان می تواند گره از کار فروبسته خود بگشاید. دیگر نه مجالی برای پند و اندرز در گوش حاکمان مانده نه جایی برای لابه و ناله از سوی ما. سال هاست که دانشجویان حق را دلسوزانه با وجود حملات و هجوم ها فریاد می زنند اما گوش شنوایی که اگر بود دستان خویش را آلوده به خون بیگناه جوانان پاک سرزمین مان نمی کرد. دفتر تحکیم وحدت ضمن محکومیت احکام صادره برای بهاره هدایت و میلاد اسدی و دیگر دانشجویان در بند و همچنین روند پرشتاب سرکوب فعالین مدنی، نوید صبح آزادی را در افقی نه چندان دور به حق طلبان می دهد.
شورای تهران
دفتر تحکیم وحدت
۳ مردادماه ۱۳۸۹
در اردیبهشتماه سال جاری حدود چهلتن از فعالان مدنی و افراد عادی، در چند گردهمایی غیر سیاسی در شهرهای تبریز و ارومیه، از جمله در مسابقهی تیم فوتبال تراکتورسازی و یا تجمعی در کنار دریاچهی ارومیه، بازداشت شدند.
از این تعداد، تا به امروز، بهتدریج بیستنفر با قرارهای مختلف آزاد شدهاند، اما حدود ۲۰ نفر دیگر، بدون این که اتهامات و پروندهی روشنی داشته باشند و وکلای مدافع آنها نیز بتوانند به پروندههایشان دسترسی بیابند، همچنان در بازداشت بهسر میبرند.
نام یکی از این بازداشتشدگان آیت مهرعلی بیگلو است که در زندان تبریز و متهم به جرایم امنیتی است.
همسر او، زهرا فرجزاده نیز اواخر خردادماه، در حالی که برای پیگیری وضعیت آیت مهرعلی بیگلو، به مراجع قضایی شهر مراجعه میکند، همانجا بازداشت میشود.
این دو نفر یک فرزند سهساله دارند که در غیاب پدر و مادر خود در وضعیت روحی نامناسبی بهسر میبرد.
در گفتوگویی با روحالله مهرعلی بیگلو، برادر آیت، ابتدا در مورد زمان و علت بازداشت برادرش پرسیدم:
تا به حال دربارهی اتهام برادرم چیزی به ما نگفتهاند. وی را در تاریخ بیستم اردیبهشتماه در منزلش دستگیر کردهاند.
آیا میدانید برادرتان در کجا بازداشت است؟
بله در تبریز و فکر میکنم در زندان اطلاعات باشد. زمان دستگیری، مامورین گفتهاند که از اطلاعات تبریز هستند.
آیا برادرتان وکیل مدافع دارد؟
آقای جمالی از کانون وکلا، وکالت ایشان را برعهده گرفته است، اما فعلاً اجازهی مطالعهی پرونده را به او ندادهاند.
گویا زهرا فرجزاده، همسر آیت نیز هنگامی که برای پیگیری کارهای شوهرش به مراجع قضایی شهر مراجعه میکند بازداشت میشود. همینطور است؟
بله. با هم رفته بودیم. در آنجا بازپرس برای ایشان حکمی درست کرد و به اتهام تبلیغ علیه نظام همانجا بازداشتش کردند. ایشان را هم اطلاعات از آنجا برد. او را در تاریخ بیستونهم خرداد، در شعبهی چهار بازپرسی تبریز دستگیر کردند.
آن دو گویا فرزندی هم دارند. وضعیت فرزند برادرتان در غیاب پدر و مادر، چگونه است؟
پیش خانوادهی مادر و پدرش است، اما بههرحال وضعیتش خوب نیست. او سهساله است و در شرایط روحی بدی قرار دارد.
آیا از خانوادهی فرجزاده، فرد دیگری هم بازداشت شده است؟
خانم کبری فرجزاده (حمیده) هم بازداشت شدهاند.
اتهام او چیست؟
این را هم نگفتهاند. فقط گفتهاند به مسائل امنیتی برمیگردد.
آقای آیت مهرعلی بیگلو و خانم فرجزاده چه فعالیتی داشتند؟
فعالیتهای آنها در زمینهی خاصی نبوده است. مثلاً خانم حمیده فرجزاده در زمینهی مسائل حقوق بشری فعالیت میکرد. آیت مهرعلی بیگلو پیش از این هم به اتهام تبلیغ علیه نظام و پانترکیسم دستگیر شده بود.
مقامات قضایی محل نگفتهاند که چه زمانی به پروندهی آنها رسیدگی خواهد شد؟
خیر. هربار دستبهسرمان میکنند. یعنی به سئوالهایمان جواب نمیدهند، یا تقاضاهایی را که برایشان مینویسیم، بیپاسخ میگذارند. همین امروز هم که به بازپرسی شعبهی چهار رفته بودیم، به ما گفتند که به چند نفر از بچههایی که با برادر من دستگیر شدهاند، اجازهی ملاقات دادهاند، ولی پروندهی برادر من و همسرشان فرق میکند و به آنها وقت ملاقات نمیدهند. حتی ملاقات تلفنی هم فعلاً مقدور نیست.
همزمان با دستگیری آیت مهرعلی بیگلو چند نفر دیگر دستگیر شدهاند؟
تقریباً ۴۰ نفر بودهاند که حدود ۱۵ تا ۲۰ تن از آنها هنوز در بازداشت هستند. بچههایی که امروز ملاقات داشتهاند، به خانوادههایشان گفتهاند که آیت مهرعلی بیگلو زیر شکنجه بوده است. گویا بچهها در بازداشتگاه صدایش را شنیدهاند. گفته بودند که صدای شکنجهی او را شنیدهاند.
مسئولین هنوز به ما جواب درست و حسابی ندادهاند و از وضعیتشان خبر نداریم. ملاقاتی به ما نمیدهند. خواهش ما از مقامات قضایی این است که به این پروندهها رسیدگی کنند. آنها جرمی مرتکب نشدهاند. تروریست نیستند. جایی بمبی کار نگذاشتهاند. فقط یک نظر و عقیدهای برایشان جرم شده است و بیدلیل بازداشت شدهاند.
خواهش ما از مقامات قضایی این است که نسبت به پروندهی آنها رسیدگی تعجیلی بشود. ما نگران وضعیت روحی و جسمی بچههایی هستیم که الان در بازداشت بهسر میبرند. حتی تا بهحال به ما نگفتهاند که قرار بازداشتشان چه مدت است.
ضمن این که از مقامات قضایی خواهش میکنیم با تعجیل به این پروندهها رسیدگی کنند، از سازمانهای حقوق بشری هم خواهش میکنیم که به این موضوع توجه کنند. بچههای ما بیدلیل، بیاتهام و بدون جرم در بازداشت و زیر شکنجه بهسر میبرند.
گفتید در اردیبهشتماه حدود ۴۰ نفر بازداشت شدهاند، اما الان تعداد آنها به ۱۵ تا ۲۰ نفر رسیده است. آیا بقیه آزاد شدهاند؟
بله. تقریباً ۲۵ نفر از آنها آزاد شدهاند. پیش از دستگیری این عده نیز چندنفری در تجمع کنار دریاچهی ارومیه دستگیر شده بودند. تعدادی هم حین بازی تیم فوتبال تراکتورسازی، دستگیر شدهاند. مجموعهی دستگیریها تقریباً ۴۰ نفر بود که الان حدود ۲۰ نفر از آنها در زندان ماندهاند. بقیه آزاد شدهاند.
تمام این ۴۰ نفر در ارومیه و تبریز بازداشت شدهاند؟
بله. البته اکثر آنها در تبریز بوده است.
آیا خانوادههای آنها اجازهی ملاقات دارند؟
تابهحال که نمیگذاشتند. فقط به بعضی از آنها اجازهی ملاقات تلفنی دادهاند، اما به خانوادهی ما تاکنون اجازهی ملاقات حضوری و یا تلفنی هم ندادهاند.
و خداوند چه زیبا امید را در وجود انسان می پروراند و از ناامیدی نهی می فرماید:
«قل یا عبادی الذین أسرفوا علی أنفسهم لاتقنطوا من رحمة الله، إنّ الله یغفر الذنوب جمیعاً، إنّه هو الغفور الرحیم» : «بگو: ای بندگانم که بر خویش زیاده روی داشته اید، از رحمت خدا ناامید نشوید؛ همانا خداوند تمام گناهان را می بخشد؛ اوست آن آمرزگار مهربان بدون تردید.» (آیه 53 از سوره زمر)
و حقیقتاً از پروردگار غفور رحیم جز این چه سزد؟!
این آیه یکی از امیدبخش ترین آیات قرآن کریم است. از آن می آموزیم که امید بایستی در تمامی مراحل زندگی همراهمان باشد و یاریگرمان.
در آستانه نیمه شعبان هستیم. سالروز تولد منجی بشریت. سالروز تولد امید به آینده ای روشن. و با توجه به امید است که انتظار معنا می یابد. انتظار، دیدن روزنه امید برای رهایی است. انتظار، تلاش و فعالیت و مبارزه برای رهایی است. و انتظار این است که مبارزات اهل حق و باطل ادامه داشته باشد تا قیام مهدی موعود، و قیام حضرتش آخرین حلقه از مجموع مبارزات حق و باطل است.
پروردگارا! شعله امید را در سینه های ما برافروز و ما را از منتظران واقعی حضرت حجت قرار ده. از کسانی که چشم به راه یک تحول هستند، چشم به راه یک گشایش، و چشم به راه یک آینده مطلوب؛ و برای دستیابی به آن در تلاشی بی وقفه. و بدانیم وقتی امید به آینده از دست رود هر تلاشی برای امروز بی معنا خواهد بود.
و اما ای ساحل سبز امید! ما را دریاب؛ در میان این همه امواج سهمگین، در میان این همه تاریکی.
و امید این که باورمان شود که دفتر هستی فردا ورق خواهد خورد، صبح خواهد آمد و آفتاب جهانگیر خواهد شد.
و امید این که پوینده راه حق و حقیقت باشیم.
دبیر انجمن اسلامی دانشگاه کاشان از تائید حکم لغو مجوز انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کاشان که اول اسفندماه سال گذشته از سوی هیات نظارت بر تشکلهای اسلامی دانشگاه صادر شده بود از سوی وزارت علوم خبر داد.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، سعید رجبی در مورد دلیل صدور چنین حکمی گفت:« این تصمیم به دلیل آنچه که تخلف از اصل 3 اساسنامه ( اصل 3: انجمن اسلامی یك تشكل غیرانتفاعی است كه به قانون اساسی، ولایت مطلقه فقیه، قوانین موضوعه كشور و آییننامههای مصوب التزام دارد و به عدم سوء استفاده از امكانات مالی دانشگاه و نام تشكل متعهد میباشد) اعلام شده، اتخاذ شده است.»
وی سیاست شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه کاشان را همواره حفظ اعتدال در منش و رفتار خود بیان کرد و حضور و فعالیت سیاسی این انجمن تا زمان حاضر را موید این نکته دانست.
دبیر انجمن اسلامی دانشگاه کاشان در مورد اتفاقاتی که منجر به صدور این حکم شد، افزود: در سال گذشته 2 تن از اعضای سابق انجمن به همراه دبیر سابق به اتهام شعار نویسی در دانشگاه، دستگیر شدند. با توجه به اعلام موضع رسمی انجمن اسلامی در این خصوص و به دلایلی کاملا ناموجه، از این اتفاق بهره برداری لازم صورت گرفت و محدودیتهای ما به چندین برابر افزایش یافت. در بهمن ماه هم با تشکیل جلسه به اصطلاح هیئت منصفه و بررسی بیانیهها و مواضع انجمن که بخش های بسیاری از آن مربوط به سال های گذشته بود، حکم لغو مجوز این انجمن از سوی هیئت نظارت دانشگاه صادر شد. ما با پیگیریهای لازم و تدوین دفاعیه و ارسال مدارک به هیئت مرکزی نظارت، نسبت به صدور این حکم اعتراض کردیم. نکته مهم این که در ماه گذشته حدود 50 عضو هیئت علمی این دانشگاه با اعلام حمایت از انجمن، از وزیر علوم خواستند که نسبت به این حکم تجدید نظر کند و با یادآوری فضای دانشگاه کاشان از وی خواسته بودند که تعادل این دانشگاه را به آن بازگرداند. اما صدور این حکم نشان داد که در وزارت علوم چه می گذرد.
ندای سبز آزادی: مرتضی گلیزاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت استان مرکزی که پیش از این یکبار پس از وقایع روز عاشورا و یکبار در آستانه 22 بهمن ماه سال گذشته در اراک بازداشت گردیده بود ، با حکم دادگاه انقلاب این شهرستان به تحمل یکسال حبس تعزیری محکوم گردید مرتضی گلیزاده همچنین از اعضای ستاد مهندس موسوی در شهر اراک بوده است . در همین رابطه پرونده چندین تن از فعالین سیاسی شهر اراک همچنان مفتوح می باشد و ایشان در انتظار صدور احکام خود به سر می برند.
لازم به ذکر است که این حکم توسط دادگاه بدوی صادر گردیده است و تا این لحظه توسط دادگاه تجدید نظر تایید نشده است
جمعی از مالباختگان پروژه انبوه سازی موسوم به شفق امروز در مقابل دادگستری کل استان تهران در میدان ارگ دست به تجمع اعتراضی زدند.
به گفته شاهدان عینی این تجمع چند صد نفره به علت قانع نشدن مالباختگان از توضیحات مسئولان دادگستری به تنش کشیده شد.
بر اساس این گزارش ، در پی پاسخ مبهم به ودیعه گذاران پروژه انبوه سازی شفق جمعی از معترضان به نشانه اعتراض شیشه های دادگستری استان تهران را شکستند.
گزارشی در باره دستگیری یا مداخله پلیس در این خصوص مخابره نشده است.
ندای سبز آزادی : نامه امیر خسرو دلیرثانی برای پسر خردسالش :
پسر عزیزم ، عرفان جان:
روز 23 تیر ماه که مصادف با سی و هفتمین سالروز تولدم بود ، برای نخستین بار در زندگی کوتاه 4 ساله ات ، جمله " تولدت مبارک " را از دهان تو شنیدم و شنیدن این جمله از تو در فرصت تلفنی کوتاه زندان ، شادی و لذتی عمیق را برایم به ارمغان آورد به طوری که شب ، سرمست از شراب عشقی بودم که دهان کوچک تو و قلب بزرگت در جان من ریخته بود اما گذشته از شادی موقتی که از شنیدن آن تا ساعاتی مرا سرخوش داشت ، هر چه می گذشت احساس می کردم که باید قدری عمیق تر راجع به این مسأله فکر کنم و لحظه لحظه اهمیت تحولاتی که در پس آن پنهان بود ، برایم فزونی می یافت ؛ اولین چیزی که اهمیت داشت این بود که در این 7 ماهی که من در زندان بوده ام ، تو رشد کرده ای و دور از چشمان پدرت و به دور از محبت و زحماتی که می بایست من به تو ارزانی می داشتم و نتوانستم ، همچون جوانه کوچکی که با امید و صبر و بردباری ، سر از خاک برمی آورد و با وجود تمام ناملایمات به تدریج رشد می کند و با بهره گیری از امکاناتی که طبیعت برای او فراهم آورده ، بر مشکلات و دردسرهایی که محیط برایش ایجاد کرده ، غلبه می کند ، بالنده و بالنده تر می شود و به امید روزی که بتواند سایه گستر شود و به بار نشیند ، ذره ذره به سمت خورشید می رود ، تو نیز با وجود مشکلاتی که شرایط اجتماعی ، برایت فراهم ساخته و در نخستین سالهای کودکی ، تو را از نعمت پدر محروم کرده ، صبورانه با بهره مندی از محبت های مادرت که اکنون جای من را هم پر کرده ، رشد کرده ای و بزرگتر شده ای و این بیش از هر چیز جوانه های سبز امید را در قلب پدرت ، تقویت کرد و بیش از پیش ، اطمینان یافتم که اگر چه امروز دنیای من به اندازه چهاردیواریِ بلندی که دورم را گرفته ، محدود شده است اما با وجود تمام ناملایمات ، زندگی همچنان در جریان است و هر چند ناآگاهانی در تلاشند که جامعه را به سمت و سویی بکشانند که به خیال خامشان ، به سرسپردگی منتهی شود اما از آنجا که این مسأله ، خلاف قوانین طبیعت و سنت های الهی است ، قطعاً ناکام خواهند بود چرا که هر چه بکشند و ببرند ، با رویش سبز جوانه ها کاری نمی توانند بکنند " گیرم که می زنید ، گیرم که می کشید با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید" و تو و فرزندان نونهال این مرز و بوم به یاری خداوند متعال ، نهال نوپای آزادی و عدالت را که پدران گذشته تان با تمام وجود در خاک استبداد زده این سرزمین کاشته اند ، با دستان توانمندتان آبیاری خواهید کرد تا ثمر بدهد و آن روزی که شاید دیگر اثری از ما بر روی زمین باقی نباشد ، شما فرزندان رشید ایران ، دست در دست یکدیگر ، از این درخت پرثمر ، پاسداری خواهید نمود و آن را از گزند دنیاخواهان مستبد و تمامیت خواه ، مصون خواهید داشت و در سایه پربرکت آن ، طعم خوش آزادی و عدالت را که ما ، پدران و مادرانتان از آن محروم مانده ایم ، با لذت تمام خواهید چشید و با این رویای خوش ، برایتان از صمیم قلب، آرزوی موفقیت کردم و بیش از پیش مصمم شدم که تا جان در بدن دارم به سهم خویش از این نهال نورسته ، مراقبت کنم تا شما بزرگ و بزرگ تر شوید و آن را به دستان توانمند شما بسپارم و اما برای من ، سخن زیبای تو که تولدم را تبریک گفتی ، سبب شد که مرا به سالهای قبل بازگرداند و به یاد آوردم که در تمام این سالهای متوالی ، این روز را پدر و مادر و خانواده ام و سایر دوستان و عزیزان به من تبریک گفته اند اما چیزی که امسال با آن سالها متفاوت است این است که تمام آن سالها که می گذشت و ما سپری شدنشان را به خیال خود جشن می گرفتیم، همه و همه گذر زمانی از دوره عمر بوده که شاید روزهای آن به روزمرگی و یا به انتظار ، پایان می یافته است و هر چند سالهاست که من با قدم نهادن در راه مبارزه اجتماعی در حد توانم ، تلاشم را برای رسیدن به آرمان هایم انجام داده ام ، اما هیچ زمانی از پرثمری آن تلاش ها و اهمیت این مبارزات که نسل من انجام می دادند تا امسال و اکنون که در زندان هستم، اطمینان نیافته بودم چرا که آنچه که در درون من نسبت به سالهای قبل تغییر کرده ، تحولی است که ثمردهی این مبارزات و تجربه آمدن به زندان برایم به همراه داشته و مرا نسبت به سالهای گذشته که یکی پس از دیگری می آمدند و می رفتند ، به معنای واقعی "متحول" ساخته است و با تمام وجود حس کردم که هیچ چیز در این جهان ، راحت و بدون زحمت بدست نمی آید و آنچه به عنوان " دستاورد " می نامیم ، ثمره تلاش ها و رنج هایی است که انسان با ذره ذره وجودش ، باید بهای آن را بپردازد و این پرداختن ها و هزینه دادن ها ، جزء جدایی ناپذیر بالندگی و تکامل است .
آری! هیچ چیز مثل یک تجربه وجودی نمی تواند اثر یک باور و اعتقاد را تعمیق بخشد و پس از تجربه است که باورها به ایمان تبدیل می شود و من پرداخت هزینه را با تمام وجود در زندان تجربه کرده ام و به باورهایم ایمان یافته ام و بدین لحاظ به تحول رسیدم و این شاید متبرک ترین سالروز تولدم باشد چرا که در سالهای قبل فقط پدیده تولد را که یک جزء پایدار و همیشگی هستی است و خارج از اراده و خواست انسان رخ می دهد ، تبریک می گفتیم و امسال باید پدیده تحول را که یک اثر وجودی و حاصل خواست و اراده ، همراه با تلاش و هزینه است ، تبریک بگوییم و بدین لحاظ جمله " تولدت مبارک " را که تو برای اولین بار برای پدرت بر زبان آوردی ، برای من جاودان شد زیرا همزمان با اولین سالی رخ داد که این تحول را در زندان تجربه می کردم و من آن را به فال نیک گرفته و به " تحولت مبارک " ، ترجمه کردم و چشم انتظار آن روزی می مانم که من نیز سالروز تولدت را با " تحولت مبارک " ، به تو تبریک بگویم!
به امید آن روز
امیرخسرو دلیرثانی _ بند 350
ندای سبز آزادی: حکم چهار سال حبس تعزیری امیر خسرو دلیرثانی توسط شعبه ۵۴ دادگاه انقلاب تایید شد و روز شنبه دوم مرداد ماه به رویت وکیل او، محسن احمدی رسید، عضو کمیته پیگیری بازداشت های خودسرانه که از فعالان ملی- مذهبی و عضو شورای مرکزی جنبش مسلمانان مبارز نیز هست، دیماه 88 در جریان حوادث پس از عاشورا بازداشت شده بود. به دلیرثانی اتهام “اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور” نسبت دادند و در دادگاه بدوی به چهار سال زندان محکوم اش کردند، حکمی که در دادگاه تجدید نظر عینا و بدون هیچ تغییری تایید شد.
عمادالدین باقی، در پرونده مربوط به انجمن دفاع از حقوق زندانیان پس از گذشت دوسال از محاکمه اش به یک سال حبس تعزیری و 5سال ممنوعیت از فعالیت در امور احزاب و رسانه ها و انجمن ها محکوم شد. این در حالی که باقی در انتظار دادگاه دیگری برای رسیدگی به پرونده شکایت وزارت اطلاعات از او بخاطر مصاحبه منتشر شده با آیت الله منتظری در بی بی سی است.
باقی در پی فوت آیت الله منتظری و پخش مصاحبه اش با آن مرحوم از7 دی 1388 به مدت 6 ماه در بازداشت بود که 5 ماه از این مدت را در سلول های انفرادی یا بسته بازداشتگاه 240 بسر برد. طرح مسایلی درباره زندانیان و اعدام ازجمله موارد مشکل ساز در این مصاحبه بوده است.
این نویسنده، پژوهشگر و فعال حقوق بشر، پس از اولین جلسه دادگاه او با تودیع دویست میلیون تومان وثیقه در تاریخ دوم تیر89 از زندان آزاد شد و در انتظار جلسه بعدی دادگاه در 26 مرداد1389 است.
به گزارش رسیده به جرس،حکمی که اکنون برای وی صادر گردیده توسط شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی است که دوسال پیش باقی را در پرونده مربوط به فعالیت های انجمن دفاع از حقوق زندانیان محاکمه کرده بود. این در حالی است که دفتر این انجمن در سال88 و پس از وقایع انتخابات سال گذشته پلمپ شد. گفتنی است که باقی در سال های اخیر تاکنون سه بار و مجموعا چهار سال و نیم از عمر خود را بخاطر اتهامات وارده نسبت به مقالات و کتاب هایش در زندان بسر برده است.
در رای صادره جدید اتهامات وی عبارتند از :
1-اقدام علیه امنیت کشور از طریق فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران
2- -افشاء اسناد طبقه بندی شده {درباره زندانیان} (که در این مورد قاضی قرار عدم صلاحیت به شایستگی رسیدگی دادگاه عمومی تهران صادر کرده و نسبت به اتهام اول، وی را به اشد مجازات آن اتهام، که یک سال حبس تعزیری است محکوم و به عنوان مجازات تکمیلی حکم محرومیت از فعالیت نیز صادر کرده است.)
در قسمتی از دادنامه با اشاره به اینکه عمادالدین باقی پس از آزادی از زندان در سال 1382 اقدام به تاسیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان نموده و با توجه به اینکه انجمن همواره اعلام کرده که یک نهاد حقوق بشری بوده نه یک نهاد سیاسی در دادنامه آمده است که «انجمن مذکور فعالیت سیاسی داشته از جمله انتشار اسامی زندانیان ضد انقلاب و جواسیس - پیگیری امور مربوط به رضا عاملی (عامل ترور رازینی)،حشمت ساران (دبیرکل جبهه اتحاد ملی)، امیر عباس فخرآور،هواپیماربایان،عوامل بمب گذاری اهواز، فعالان براندازی نرم، ملاقات با خانواده زندانیان سیاسی ملی- مذهبی و ارائه کمک نقدی و حقوقی به آنها ،ارتباط با انجمن های حقوق بشری در خارج».
بر اساس این گزارش، در بخش دیگری از دادنامه گفته شده است که «در سال 83 بهنگام عزیمت باقی به آمریکا در فرودگاه جلو خروجش را گرفته و بسیاری از اسناد از وی به دست آمده است از جمله:
1- اسناد و مدارک مربوط به انجمن
2- آمارقتل های سال 83 به همراه مشخصات کامل و مقاله جهت ارائه همراه اعدام های 3-1381
3- دعوت نامه برای سمینارهایی در آمریکا و دریافت مدال شجاعت مدنی
4- یک پژوهش آماری درباره زندانیان و جرم سیاسی انتشار اسامی زندانیان
اقدامات دیگر موجب محکومیت وی شده بر اساس آنچه در دادنامه صادره آمده عبارتند از:
1- ارتباط با خانواده زندانیان مروج مسیحیت برای پیگیری وضعیت آنان
2- پیگیری امور مربوط به کاظمینی بروجردی ، دانشجویان بازداشتی دانشگاه امیر کبیر، معلمان بازداشت شده درتجمع در برابر مجلس برای اعتراض به اجرا نشدن قانون مصوب نظام پرداخت هماهنگ حقوق کارمندان و وقت ملاقات گرفتن از حسینی نماینده مجلس
3- حضور بعضی از اعضای انجمن (خانم ها مرتاضی و گوارائی) در تجمع 85 مقابل دادگاه انقلاب
4-حمایت معنوی از عوامل بمب گذاری اهواز با نامه نگاری به رئیس قوه قضائیه و وزیر اطلاعات
5- تهیه کارنامه انجمن در مورد زندانیان.»
دادنامه در نهایت پس از ذکر موارد مجرمانه می افزاید: « با عنایت به گزارشات وزارت اطلاعات و اسناد و مدارک موجود و اظهارات بلاوجه متهم و ارسال نامه های متعدد به مجامع بین المللی و انجام مصاحبه با رسانه های داخلی و خارجی و همچنین انتشار بیانیه و اعتراضیه و ترغیب و هدایت خانواده زندانیان که در نتیجه اقدامات فوق، تبلیغ علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران گردید و دیگر شواهد و قرائن موجود بزهکاریش در مورد فعالیت تبلیغی علیه نظام محرز است که مستندا به ماده 500قانون مجازات اسلامی به تحمل یکسال حبس و با استناد ماده 19قانون فوق به عنوان تتمیم حکم تعزیری به مدت 5سال از فعالیت در امور احزاب و رسانه ها و انجمن ها ممنوع می گردد اما در مورد اتهام دیگرش دائر بر افشاء اسناد طبقه بندی شده با توجه به اعلام جرم مدیر کل حفاظت و اطلاعات سازمان قضائی نیروهای مسلح و با عنایت به ماده 5 قانون ت.د.ع.1 قرار عدم صلاحیت به شایستگی رسیدگی دادگاه عمومی تهران صادر می گردد».
به گفته عمادالدین باقی منظور از بند2(آمارقتل های سال 83 به همراه مشخصات کامل و مقاله جهت ارائه همراه اعدام های 3-1381) مقاله تحقیقی است که تحت عنوان :" گزارش و تحليل جامعه شناختی مجازات اعدام در ايران(از آغاز1380-نيمه 1383)" به کنگره بین المللی علیه مجازات اعدام در مهرماه 1383 در مونترال کانادا ارائه شده و متن فارسی و انگلیسی آن انتشار عمومی یافته است و منظور از بند5(یک پژوهش آماری درباره زندانیان و جرم سیاسی انتشار اسامی زندانیان) نیز مقاله ای است که علاوه بر انتشاردر مطبوعات رسمی داخل کشور در سایت ها نیز انتشار یافته و با وجود اینکه مطبوعات منتشر کننده چند بار با شکایات مختلف به دادگاه کشیده شدند هیچ شکایتی در خصوص این مقاله وجود نداشت.
وی می افزاید آقای حسینی نیز مسئول امور دفتری فراکسیون خط امام مجلس شورای اسلامی است و منظور از وقت ملاقات گرفتن نیز دیدار با تعدادی از نمایندگان برای پیگیری کار زندانیان از جمله معلمان بازداشتی بوده است.
باقی می گوید مهم ترین اتهام انتسابی وی پیگیری امور زندانیان و کمک های نقدی وحقوقی انجمن دفاع از حقوق زندانیان برای خانواده زندانیان است که طبق اساسنامه انجمن که به تایید وزارت کشور رسیده و بر همان اساس پروانه رسمی صادر شده است جزو وظایف ذاتی انجمن بوده و اگر هم چنین انجمنی وجود نداشت یک تکلیف شخصی انسانی بر تک تک اعضای انجمن و شهروندان به شمار می آید.
باقی در ادامه افزود: من انتظاری جز برائت نداشتم و انجمن دفاع از حقوق زندانیان و کلیه همکاران فرهیخته انجمن بخاطر خدماتی که در چارچوب قانون انجام داده اند باید مورد تقدیر قرار گیرند نه مجازات. به نظر من هیچ سندی برای بیگناهی من و انجمن محکم تر از همین رای دادگاه نیست.
سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی با انتقاد از مدیریت مجید نامجو در وزارت نیرو گفت: وزارت نیرو بحرانی ترین شرایط خود بعد از انقلاب سپری می کند.
سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی با اشاره به اظهارات مجید نامجو وزیر نیرو که برخی از مصوبات مجلس را باعث خاموشیها دانسته بود، گفت: این گونه اظهار نظرها نشان می دهد که وزیر تسلطی به قوانین ندارد؛ چرا که اگر ایشان دقت می کرد متوجه می شد که بدهی پیمانکاران صنعت برق مربوط به قبل از سال 87 است وهیچ ارتباطی با قانون بودجه سال 89 ندارد.
به گزارش فردا، سید عماد حسینی با انتقاد از مدیریت مجید نامجو در وزارت نیرو گفت: وزارت نیرو بحرانی ترین شرایط خود بعد از انقلاب سپری می کند.
نماینده قروه و سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس با اشاره به بحران قطعی برق و مشکلات کمبود آب آشامیدنی در کشور گفت: شرایطی که در حال حاضر در وزارت نیرو وجود دارد بعد از انقلاب بی سابقه است.
وی افزود: وزیر نیرو به دلیل عدم تسلط بر وزارت خانه تحت مسولیت خود در مهار بحران های پیش آمده در این وزارت خانه و همچنین اداره این وزارت خانه کاملا ناتوان بوده است و این وزارت خانه را در شرایط بسیار سختی قرار داده است.
حسینی با اشاره به مصاحبه مجید نامجو وزیر نیرو که برخی از مصوبات مجلس را باعث خاموشیها دانسته بود گفت: این گونه اظهار نظرها نشان می دهد که وزیر تسلطی به قوانین ندارد چرا که اگر ایشان دقت می کرد متوجه می شد که بدهی پیمانکاران صنعت برق مربوط به قبل از سال ۸۷ است وهیچ ارتباطی با قانون بودجه سال ۸۹ ندارد.
وی خاطرنشان کرد: متاسفانه ایشان برای حل مشکلات این وزارت خانه هیچ تعامل مثبتی را با کمیسیون انرژی مجلس ندارد واگر این وضعیت ادامه پیدا کند نمایندگان مجلس برای خروج این وزارت خانه از بحران هیچ چارهای به جز استفاده از ابزارهای نظارتی خود ندارند.
گفتنی است در چند ماه اخیر، قطعی های مداوم برق بسیاری از شهرها با وجود گرمای بسیار هوا و همچین بحث آلودگی آب تهران، باعث افزایش فشار بر مردم شده است.
به گزارشه کمیته گزارشگران حقوق بشر - فرشته حلیمی، همسر محمد مصطفایی و برادرش فرهاد حلیمی، شب گذشته در حدود ساعت ۱۱ شب، بازداشت شدهاند و از محمد مصطفایی نیز هیچ اطلاع دقیقی در دست نیست.
به گزارش منابع آگاه، روز گذشته، شنبه دوم مردادماه، محمد مصطفایی برای اخذ پارهای توضیحات به دادسرای مستقر در زندان اوین مراجعه کرد و مدت چهار ساعت مورد بازجویی قرار گرفت.
پس از آن، عصر دیروز، نهادهای امنیتی با مراجعه به دفتر مصطفایی، درحالی که حکم جلب وی را بههمراه داشتند، برای بازداشتش اقدام کردند اما به دلیل عدم حضور این وکیل دادگستری در محل، موفق به بازداشتش نشدند.
در نهایت، شب گذشته در حدود ساعت ۱۱، فرشته حلیمی و برادرش فرهاد حلیمی، در حوالی دفتر کار محمد مصطفایی بازداشت شدهاند و تا این لحظه هیچ اطلاعی از محل نگهداری آنان در دست نیست.
در چند روز گذشته، محمد مصطفایی، دوبار به صورت تلفنی به دادسرای مستقر در زندان اوین احضار شده بود.
هجدهمین مجمع عمومی انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران در محل دفتر این انجمن در تهران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، در ابتدای نشست اعضای مجمع انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران، دکتر ظفرقندی دبیر کل انجمن، گزارشی از عملکرد انجمن در دوسال گذشته را ارائه کرد و روند حضور انجمن در فرایند انتخابات دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و حمایت از نامزدی مهندس میرحسین موسوی و فعالیتهای انجمن و اعضاء آن در این راستا را در قبل و بعد از انتخابات تشریح کرد.
سپس دکتر ظفرمندی از آزاده دربند دکتر علی تاجرنیا، عضو شورای مرکزی انجمن که به سبب فعالیت در کمیته صیانت از آراء در حال گذراندن محکومیت یک ساله خود در زندان است یاد کرد و ایستادگی و مقاومت او و خانواده اش را ستود.
وی همچنین از دکتر قربان بهزادیان نژاد، عضو پیشین شورای مرکزی انجمن و رئیس ستاد انتخاباتی مهندس موسوی که بیش از ۸ ماه است بصورت بلاتکلیف و در شرایط سخت در زندان نگاه داشته شده ولی مقاومت سر افرازانه ای داشته است، تجلیل کرد. وی این افراد و دیگر اسرای زندانی را عصاره فضائل ملت نامید که به نمایندگی از سوی ملت این رنجها را تحمل می کنند.
وی حمایت انجمن از مهندس موسوی را در انتخابات سال گذشته موجب افتخار دانست و با تاکید بر مفاد منشور جنبش سبز، حضور وهمراهی اعضاء انجمن با این جنبش تا رسیدن به صبح پیروزی را اعلام کرد.
دکتر ظفرقندی در ادامه سخنان خود بر اهمیت حضور جامعه پزشکی و دانشگاهی در صحنه تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه تاکید کرد و اظهار داشت: همانطور که سلامت تک تک آحاد ملت برای ما پزشکان اهمیت دارد سلامت جامعه نیز باید اهمیت داشته باشد و ما نباید و نمی توانیم نسبت به سرنوشت مردم و کشور خود بی تفاوت باشیم و هرگز شایسته نیست انسان در قبال آنچه بر سر مردم می آید بی تفاوت باشد.
وی جامعه پزشکی را یک گروه مرجع اثرگذار در جامعه دانست و تاثیر برخی از موضع گیریها و فعالیتهای یک سال گذشته اعضای انجمن را در مسیر پیشبرد اهداف جنبش سبز تشریح کرد.
دبیر کل انجمن در ادامه سخنان خود به فاجعه کوی دانشگاه در سال ۷۸ اشاره کرد و گفت:” اگر مسببان آن فاجعه به درستی محاکمه و مجازات شده بودند ما مجدداً شاهد فجایع سال گذشته در کوی دانشگاه و کهریزک نمی بودیم و عده ای به خود اجازه نمی دادند در سالگرد رحلت امام و در جوار مرقد او با نواده فاضل و دانشمندش آن رفتار صورت داده و در قم به بیوت مراجع تقلید حمله و فحاشی و تخریب کنند. تکرار این حوادث حکایت از برنامه دار بودن آنها می کند و حقانیت جنبش اصلاحات و جنبش سبز را اثبات و ضورت پیگیری اهداف آنها را تا حصول نتیجه مسجل می سازد. ”
وی تاکید کرد:” اگر امروز ما نتوانیم جلوی رفتارهای غیرقانونی را بگیریم در آینده دیگر هیچ کس نخواهد توانست حرفی بزند ویا قدمی بردارد و اتفاقاتی بدتر اتفاقات صدر اسلام تکرار خواهد شد.”
شکوری راد: منشور سبز چارچوبی منطبق بر آرمانهای امام دارد
پس از سخنان دبیر کل دکتر شکوری راد، رئیس کمیته سیاسی انجمن، تحلیلی از رخدادهای انتخابات و پس از آن ارائه کرد.
وی در تشریح انتخابات سال گذشته به آنچه در دفتر انجمن تجربه شده بود اشاره کرد و گفت: “سال گذشته همین دفتر به عنوان یکی از ستادهای انتخاباتی فرعی مهندس موسوی فعال شده بود و یک بنر از تصویر مهندس موسوی از ساختمان آویخته شده بود. برادران و خواهران پایگاه بسیج که در طبقه بالای واحد ما مستقر هستند بنر تصویر مهنس موسوی را به زمین انداخته و بنر تصویر احمدی نژاد را درست بر روی تابلوی بسیج نصب کردند. وقتی به آنها اعتراض کردیم که چگونه است که بسیج که یک نهاد عمومی است اینگونه رسماً از یک کاندیدا حمایت می کند فرمانده پایگاه به من پاسخ داد که ما استعلام کرده ایم و گفته اند پایگاههای بسیج مجاز هستند از کاندیدا ها حمایت کنند و ما هم در پایگاه رأی گیری کردیم و احمدی نژاد رأی آورد.
وی منشور جنبش سبز را که اخیرا از سوی مهندس موسوی پیشنهاد شده است دارای چارچوبی منطبق بر راه و آموزه های امام خمینی دانست و آن را محور وحدت و اعتلای جنبش نامید و تاکید کرد:” جنبش سبز یک جنبش متکثر است و رمز پایایی و پویایی آن به رسمیت شناختن همین تکثر و اجتناب از نفی یکدیگر در مسیر حرکت است.”
دکتر شکوری با تحلیل شرایط سیاسی کشور و بحرانهایی که دولت بر کشور و مردم در ابعاد داخلی و خارجی تحمیل کرده است. سیاست دولت را نه رفع بحران بلکه تحت الشعاع قرار دادن هر بحران با بحرانی جدید و بزرگتر برشمرد و از تاثیر خرافات بر روند اداره کشور ابراز نگرانی کرد.
مسئول کمیته سیاسی انجمن با اشاره به اجماع نسبی جامعه جهانی و صدور قطعنامه چهارم علیه ایران در شورای امنیت و نیز تجمع ناوگان های نظامی آمریکا در منطقه گفت: ما در گذشته نیز این تحرکات را شاهد بوده ایم اما هیچگاه اتفاق خاصی نیفتاد اما این بار نگران این هستیم که کسانی در داخل با استقبال از بحران نظامی و جنگ بخواهند بحرانهای دیگر خود را بپوشانند و از زیر بار مسئولیت خود در قبال آشفتگی های اقتصادی و مدیریتی در کشور شانه خالی کرده و عدم موفقیت خود را به وقوع جنگ نسبت دهند چیزی که با زمزمه عدم اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها که بزرگترین طرح اقتصادی دولت حاضر است از ابتدای مهر ماه شاهد آن هستیم.
دراین جلسه همچنین دکتر مهدوی، دکتر حریرچی، دکتر نوربخش، دکتر محسنی، دکتر آشفته، دکتر کبریائی زاده، دکتر فخار و تنی چند از دیگر اعضاء انجمن به تشریح نقطه نظرات خود در زمینه مسائل جامعه پزشکی، و وضعیت نظام پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی ونیز مسائل سیاسی پرداختند.
در این مجمع پس از بحث و گفتگو در باره علت تعویق انتخابات و پیشنهادات رسیده، با رای اعضا مجمع، شورای مرکزی انجمن برای مدت یک سال دیگر و تا پایان دوره جاری در سمت خود ابقا شدند. این مجمع که می بایست سال گذشته برگزار می شد بدلیل شرایط امنیتی پس از انتخابات و ممانعت از تشکیل جلسات مشابه توسط نهادهای امنیتی و وزارت کشور به تعویق افتاده بود.
هیأت منصفه مطبوعات نظر خود را درباره پرونده مدیر مسئول نشریه اندیشه فردا اعلام کرد.
به گزارش ایسنا، جلسه رسیدگی به کیفرخواستهای مطروحه علیه مدیر مسئول نشریه اندیشه فردا روز یکشنبه مورخ ٣/۵/٨٩ در شعبه ٧۶ دادگاه کیفری استان به ریاست قاضی مدیر خراسانی و با حضور اعضاء هیأت منصفه مطبوعات برگزار شد.
هیأت منصفه مطبوعات مدیر مسئول این نشریه را در مورد اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و افترا با اتفاق آراء مجرم شناخت و با اکثریت آراء مستحق تخفیف در مجازات ندانست.
محمدرضا جلاییپور، سخنگوی پویش موج سوم، پس از گذراندن چهل روز در سلول انفرادی زندان اوین به مشهد منتقل شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، محمدرضا جلاییپور امروز در تماس تلفنی کوتاهی با پدر خود خبر داد که به زندانی در مشهد منتقل شده است.
او در این تماس گفته است که همچنان در انفرادی به سر میبرد و از دلایل اتهامی خود بیخبر است.
گفتنی است که جلاییپور با حکم بازپرسی مشهد، که به امضای بازپرس حیدری رسیده بود چهل روز پیش در تهران بازداشت شد. بنا بر اظهارات بازپرس حیدری این بازداشت برای ارائه پارهای توضیحات صورت گرفته بود.
در موارد مشابه، سفارش والد بزرگوار این بود
در پی انتشار خبر اعتصاب غذای 12 روزه احمدرضا احمدپور در بند دادگاه ویژه روحانیت قم، فرزند آیت الله منتظری با ارسال نامه ای از وی خواست تا با توجه به سفارش پدرش، از ادامه اعتصاب غذا خودداری کند؛ احمدپور نیز با دریافت خبر این نامه، به اعتصاب غذای خود پایان داد. متن نامه احمد منتظری به این شرح است:
بسمه تعالی
حضور محترم حجت الاسلام آقای سید احمدرضا احمدپور دامت توفیقاته
پس از عرض سلام و آرزوی سلامتی و موفقیت جنابعالی. اینجانب در جریان اعتصاب غذای 12 روزه شما که جهت اعتراض به نادیده گرفتن حقوق زندانیان و بی توجهی به اصل کرامت انسانی آنان صورت گرفته است هستم و خودم و بسیاری از دوستان و خانواده محترمتان نگران سلامتی جنابعالی هستیم.
در موارد مشابه که پیش می آمد سفارش والد بزرگوار مرحوم آیت الله العظمی منتظری این بود که اضرار به نفس بیش از حد جایز نیست، بنابراین از شما مصرانه خواهش می کنم از ادامه این اعتصاب غذا خودداری نمایید.
امیدوارم تنبّه و بیداری در مسئولین امر پیدا شود و دنیا و آخرت خود را بیش از این خراب نکنند. آزادی همه زندانیان بی گناه و از جمله جنابعالی را از خدای بزرگ خواهانم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
2/5/89 احمد منتظری
علی ملیحی عضو شورای سیاستگذاری و مسئول روابط عمومی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم) به چهار سال حبس تعزیری و جزای نقدی معادل یک میلیون ریال محکوم شد.
به گزارش ادوارنیوز، شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه امروز با ابلاغ رای به علی ملیحی بر اساس ماده 610و 609 قانون مجازات اسلامی رای به محکومیت این عضو سازمان ادوار تحکیم وحدت داد.
بر اساس این حکم چهار سال حبس تعزیری به دلیل آنچه ارتکاب جرایمی علیه امنیت ملی عنوان شده صادر و یکصدرهزارتومان جزای نقدی نیز به دلیل توهین به رییس جمهور (احمدی نژاد) تعیین شده است.
دادگاه همچنین اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و اخلال در نظم عمومی را نیز با اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام تجمیع کرده است.
علی ملیحی عضو سازمان ادوار تحکیم و روزنامه نگار نشریاتی همچون شهروندامروز، اعتمادملی و ایراندخت بوده و از 20 بهمن ماه سال گذشته در بازداشت به سر می برد.
رئیسمجمع تشخیص مصلحت نظام تاكید كرد : مردم ایران در طول تاریخ ثابت كردهاند كه نمیگذارند گروهی با ایجاد جزر و مدهای سیاسی در اقیانوس اندیشههای آنان موجسواری كنند.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، آیتالله هاشمی رفسنجانی در آستانه سالروز 5 مرداد سالروز عملیات مرصاد به بیان دیدگاهای خود در این ارتباط پرداخت.
متن این نوشتار در ادامه میآید :
روزگاری كه همه گروههای مبارز برای مقابله با رژیم پهلوی پرچم مبارزه برافراشته و عدهای گرفتار حبس شده بودند، در زندان با جوانان متصلّبی آشنا شده بودیم كه در بسیاری از موارد طریق افراط و تفریط میپیمودند.
به یاد دارم در مقطعی، در كنار سلول انفرادی من، جوانی محبوس بود كه وقتی پیشنهاد روزنامهای را به او دادم تا مطالعه كند، گفت، قرآن دارم و نمیخواهم خود را با مجموعهای دیگر مشغول كنم. آن جوانان به تدریج از مسیر درستی كه میپیمودند، منحرف شدند و علناً خود را التقاطی، یعنی تركیبی از اسلام و ماركسیسم معرفی كردند.
انحرافات فكری، افكار التقاطی و زیادهخواهی سیاسی رهبران این گروه در نخستین سالهای پس از پیروزی انقلاب، آنان را در مقابل مردم قرار داد و برای انتقام، تمام تلاشهای خویش را معطوف به حذف شخصیتی و فیزیكی بسیج كنندگان مردم كردند و كارشان به آنجا رسید كه میهن پهناوری به نام ایران را برای اقدامات تروریستی خویش محدود دیدند و سر از عراقی درآوردند كه آن روزها در حال تجاوز به جمهوری اسلامی ایران و كشتار مردم بیگناه در شهرها و روستاها بود.
منافقین كه در زمان مبارزه با عنوان مجاهدین، مشغول مقابله با رژیم پهلوی بودند، ابتدا وجدان نیمه بیدار آنان كم كم در بستر القائات بعثیها به خواب رفت و چنان از عواطف و احساسات ملی و دینی تهی شدند كه كشتن هموطنان و جاسوسی برای دشمنان در طول دفاع مقدس را افتخار خویش میدانستند. دین خویش را به كمونیست و سپس میهن خویش را نیز به حزب بعث فروختند و هر بار كه عملیاتی در جبههها از سوی رزمندگان صورت میگرفت، اینان با اقدامات تروریستی، شیرینی پیروزی را در كام مردم تلخ میكردند.
پس از قبول آتش بس توسط ایران، ارتش عراق با برداشت نادرست سردمداران خویش، پذیرش قطعنامه را حاكی از ضعف ایران دانست و دوباره از همان قسمتهایی كه در آغاز جنگ وارد شده بود، شروع به پیشروی و اشغال سرزمینهای ایران كرد، با این تفاوت كه این بار جلودار این تجاوز، وطنفروشان منافقی بودند كه جبهه میانی را برای اشغال میهن خویش و تقدیم آن به دشمن برعهده گرفتند.
در آن شرایط حساس به همراه حضرت آیتالله خامنهای در یكی از قرارگاههای جنوب بودیم و قرار بر این شد كه ایشان برای تمشیت امور در خوزستان بمانند و من برای سركشی از وضعیت نیروها به جبهه غرب بروم. در مسیر خبر هجوم منافقین را در عملیاتی به نام فروغ جاویدان، كه عملاً ظلمت جاویدان شد، دریافت كردم.
از سفر به قلاّجه منصرف شدم و به كرمانشاه رفتم. در گوشهای از شهر مستقر شدم و در این استقرار، صحنههایی دیدم كه از یك سوی نشان از عشق مردم به دفاع از وطن و از سوی دیگر نشان از خیانت گروهی خودفروخته به میهن خویش داشت كه از سر پل ذهاب، كرند و اسلامآباد با پشتیبانی ارتش عراق گذشته و در مسیر اسلامآباد به كرمانشاه با نیروهای ما درگیر شدند.
به قول جهانگشای جوینی كه حمله مغولان را توصیف میكرد، «آمدند، سوختند و كشتند»، اما حضور برقآسای مردم رزمنده و نیروهای نظامی، به خصوص قبایل ساكن و نظامیان مستقر در منطقه نگذاشتند دو فعل آخر تاریخ جهانگشا، یعنی «بردند و رفتند» به فعلیت برسد و اینجانب به خاطر مسئولیت فرماندهی جنگ تا پایان رفع آن فتنه در كرمانشاه ماندم تا شاهد آخرین برخورد زمینی جنگهای هشت سال دفاع مقدس به اسم «مرصاد» باشم كه مصداقی از «ختامه المسك» است.
مسیر بین تنگه چهار زبر و گردنه حسنآباد، به همت و دلاوریهای مردم منطقه، سیل عظیم و خروشان نیروهای مردمی و به ویژه سلحشورهای مثال زدنی هوانیروز گورستانشان شد و آرزوی حاكمیت بر مردم را با خویش به گور بردند و بقایای آنان كه روی برگشت به دامان وطن و خانوادههای خویش را نداشتند، آرزوهای بر باد رفته خویش را در قتل و غارت مردم عراق دیدند تا خوش خدمتی خویش به یك دیكتاتور سفاك را به كمال برسانند. جنایاتی كه پس از سقوط صدام، پروندههای هولناك آن افشا شد و مردم عراق با دلایل منطقی خواستار محاكمه آنان و اخراج از سرزمین خویش میباشند.
جنایات ضدبشری منافقین در 30 سال مقابله با مردم و جمهوری اسلامی آن قدر مشهود بود كه غرب با همه ملاحظات سیاسی خویش، آنان را جزو گروههای تروریستی قرار داد و عجب این است كه اتحادیه اروپا در زمانی كه شعار حقوق بشری آنان گوش فلك را كر كرده است، برای انتقام از مردم ایران كه قلههای توسعه و پیشرفت را در افق چشمانداز 20 ساله خویش ترسیم و بدان سوی حركت كردهاند، منافقین را كه دستشان به خون زن و مرد و پیر و جوان ایرانی آلوده است، از لیست گروهها تروریستی حذف كردهاند. اما نمیدانند در هر شرایط سیاسی، این گروه كمترین جایگاهی نزد ایرانیان ندارد.
پرونده آنان نزد مردم ایران سرشار از خیانتهای پیدا و پنهان است و گروهها و جناحهای سیاسی موجود در كشور با همه اختلاف سلیقههایی كه با هم دارند، مبارزه با این خودفروشان و طرد آنان، یكی از وجوه مشترك آنان برای حاكمیت است.
هم آنان و هم اربابانشان مطمئن باشند كه نتیجه فشارهای سیاسی آمریكا بر مسئولان عراق برای تداوم حضورشان در آن كشور، استمرار همین حیات دریوزگی در جاهایی چون پادگان اشرف است و حتی اگر رأفت اسلامی، مردم ایران را به پذیرش آنان وادارد، خودشان به واسطه خیانات و جنایاتی كه در طول این 30 سال علیه ایران و ایرانی روا داشتهاند، روی برگشت به میهن را نخواهند داشت.
چگونه ممكن است به ایرانی برگردند كه فقط به خاطر همت ایرانیان در قطع وابستگیها و رهایی كشور از اختاپوس رژیم ظالم پهلوی و هزار فامیل، بزرگ مردانش را مظلومانه در محرابهای نماز جمعه به شهادت رساندند، مسئولانش را در 7 تیر و 8 شهریور و دیگر برنامههای تروریستی به جرم خدمات صادقانه به خاك و خون كشیدند و عده ای از فرزندان و دانشجویان این مرز و بوم را با تبلیغات مسموم خویش گمراه كردهاند.
اگرچه در همان سالها در یك سفر تاریخی به نجف اشرف و دیدار با امام(ره) انحراف آنان را به استحضار رساندم، اما بر درایت و دوراندیشی آن پیر فرزانه درود میفرستم كه چگونه ذات آنان را از پس پردههای گمراهكننده چهرههای ظاهرالصلاح شناختند.
به هر حال سالگرد عملیات پیروزمندانه مرصاد در سال 1367 فرصت مناسبی است تا به واكاوی تاریخ تأسیس، مبارزه، انحراف و مقابله آنان با مردم ایران بپردازیم و بر مدافعان جان بر كف آن عملیات سلام و درود بفرستم كه با اهدای خون خویش نگذاشتند لكه ننگ اشغال خاك وطن توسط وطنفروشان در تاریخ این میهن ثبت و ضبط شود.
به جوانان عزیز هم توصیه میكنم در بازار پر رنگ و لعاب سیاست كه این روزها با ورود و خروجهای مشكوك عده ای آلوده شده است، مواظب باشند كه مبادا بازیچه نیات پلیدی شوند كه پشت سخنان گمراه كننده پنهان شدهاند. گروهی روحانیت اصیل، مبارزین استخوان خرد كرده، یادگاران جبهه و جنگ، مدیران ارزشمند سابق، مردم هوشمند و مهمتر از همه اندیشههای تابناك و یادگاران امام را مانع زیادهخواهی سیاسی خویش میدانند و برای انزوا و طرد آنان از هیچ كوششی دریغ نمیكنند.
البته مردم ایران در طول تاریخ ثابت كردهاند كه نمیگذارند گروهی با ایجاد جزر و مدهای سیاسی در اقیانوس اندیشههای آنان موجسواری كنند و انقلاب اسلامی را كه حاصل خون صدها هزار شهید در سالهای مبارزه و دفاع مقدس است، از مسیر درست خویش منحرف نمایند.
والسلام
چهار نفر در اثر انفجار در مجتمع پتروشیمی خارک کشته شدند.
به گزارش ایرنا، یکی از مقام های استانداری بوشهر اعلام کرد بوشهر آتش سوزی در مجتمع پتروشیمی خارک مهار شده و نیروهای امدادی در حال کمک رسانی به مجروحان هستند.
این انفجار شنبه شب رخ داد.
به گفته غلامرضا کشتکار، مدیرکل بحران استان جنازه سه نفر از کشته شدگان این حادثه شناسایی شده است و جسد نفر چهارم هنوز پیدا نشده است.
آقای کشتکار گفت علت انفجار افزایش فشار در بویلر مرکزی مجتمع بوده است.
به گفته آقای کشتکار مجتمع پتروشیمی خارک تامین کننده بخشی از برق مصرفی در استان بوشهر است و احتمال بروز مشکل در برق رسانی وجود دارد.
بیشتر از چهارصد نفر در مجتمع پتروشیمی خارک کار می کنند.
دستگاههای اجرایی موظف شدند حداکثر تا پایان مرداد ماه سال 1389 تا 40 درصد پستها و کارکنان خود را به خارج از تهران منتقل کنند.
به گزارش مهر، وزیران عضو کمیسیون کارگروه انتقال کارکنان دولت از تهران، معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور را موظف کردند با هماهنگی وزارت امور اقتصادی و دارایی و معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور متناسب با انتقال کارکنان، اعتبارات مربوط به حقوق و دستمزد کارکنان رسمی و پیمانی را از اعتبارات دستگاه اجرایی استان تهران کسر و به اعتبارات دستگاههای اجرای استانهایی که افراد منتقل می شوند، اضافه کند.
انتقال نیروهای قراردادی و منع جذب نیروی جدید
همچنین، دستگاههای اجرایی موظف شدند تا پایان مرداد ماه سال 1389 حتی الامکان نسبت به انتقال نیروهای قراردادی با مأموریتها و وظایف مربوط با هماهنگی معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور اقدام کرده و از جذب نیروی جدید خودداری نمایند.
انتقال کارکنان ساکن شهرهای اطراف تهران
بر اساس مصوبه دولت، نیروهای شاغل در دستگاههای اجرایی مستقر در تهران که در کرج و سایر شهرستانهای استان تهران ساکن هستند، توسط دستگاه اجرایی با هماهنگی معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور به محل سکونت خود منتقل شوند.
خروج شرکتهای دولتی تا پایان مرداد
طبق تصمیم دولت، دستگاههای اجرایی موظفند شرکتهای دولتی را برابر فهرست پیوست تصمیم نامه مورخ 22/2/1389(مصوبه مربوط به انتقال 163 شرکت و دستگاه از تهران) تا پایان مرداد ماه سال 1389 از تهران منتقل کنند.
بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران نیز نسبت به انتقال حساب اینگونه شرکتها اقدام کرده و دستگاههای اجرایی مسئول مجامع عمومی و وزارت امور اقتصادی و دارایی نیز نسبت به اصلاح اساسنامههای آنها برای تغییر مرکز شرکت اقدام کنند.
دستگاههای اجرایی مسئول هدایت و نظارت بر نهادهای عمومی غیر دولتی نیز موظف شدند نسبت به انتقال سازمانها و شرکتهای وابسته نظیر شرکتهای وابسته به صندوقهای بازنشستگی و تامین اجتماعی تا پایان مرداد ماه سال 1389 اقدام کنند.
منع استخدام جدید
بر اساس بخش دیگری از مصوبه دولت، هر گونه استخدام و ایجاد سازمان و پستهای جدید در تهران ممنوع است.
دستگاههای اجرایی همچنین موظفند نسبت به انتقال موسسات پژوهشی و آموزشی از تهران اقدام کنند و بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و وزارت امور اقتصادی و دارایی نیز نسبت به انتقال حساب این موسسات به خارج از تهران اقدام کنند.
جواز انتقال بخشی از وزارتخانهها به استانهای همجوار
طبق مصوبه دولت، دستگاههای اجرایی مجازند نسبت به انتقال بخشی از وزارتخانه و ستاد مرکزی به اطراف تهران و استانهای همجوار تهران مانند قزوین و سمنان اقدام کنند.
دستگاههای اجرایی موظفند نسبت به انتقال نیروهای داوطلب حداکثر تا پایان مرداد ماه سال 1389 اقدام کنند.
وزارتخانهها و موسسات مستقل موظفند براساس احکام فوق، برنامه انتقال را به تفصیل شامل تعداد پستهای منتقل شده، نیروی انسانی منتقل شده و ساختمانهای تخلیه شده تهیه و به معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور ظرف بیست روز اعلام کنند.
همچنین دستگاههای اجرایی مستقر در تهران موظفند نسبت به اجرای آیین نامه دور کاری با اولویت اقدام و نتیجه را به معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور گزارش کنند.
کار گروه انتقال مسئولیت نظارت و تسهیل اجرای این تصمیم نامه را بر عهده دارد .
این مصوبه امروز ( 3 مرداد 1389) توسط محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور ابلاغ شده است.
مدیرمسئول روزنامه توقیف شده اعتماد ملی گفت: دلیل توقیف روزنامه اعتماد ملی پیشگیری از تخلف بود.
به گزارش مهر، محمد جواد حق شناس، مدیرمسئول روزنامه توقیف شده اعتماد ملی ضمن بیان اینکه ۲۶ مردادماه امسال توقیف موقت این روزنامه یکساله می شود، افزود: با توجه به شرایط و پیش بینی ما از اینکه پیگیری های احتمالی هم به نتیجه نمی رسد، پرونده توقیف موقت روزنامه را پیگیری نکردیم.
وی ادامه داد: دلایل توقیف از سوی قاضی شعبه ۱۳، پیشگیری از جرائم احتمالی عنوان شد که در جلسه بازرسی و حکم دادگاه نیز این دلایل تایید شد.
حق شناس گفت: بدین ترتیب ظاهرا روزنامه اعتماد ملی به دلیل جرم هایی که هنوز مرتکب نشده بود، توقیف موقت شد.
مدیرمسئول روزنامه توقیف شده اعتماد ملی در بیان اینکه آیا احتمال رفع توقیف و یا پیگیری مجوز برای نشریه دیگری را پیش بینی می کنید، افزود: بعید است اتفاق خاصی در این زمینه بیفتد .
مدیرمسئول روزنامه توقیف شده اعتماد ملی گفت: دلیل توقیف روزنامه اعتماد ملی پیشگیری از تخلف بود.
به گزارش مهر، محمد جواد حق شناس، مدیرمسئول روزنامه توقیف شده اعتماد ملی ضمن بیان اینکه ۲۶ مردادماه امسال توقیف موقت این روزنامه یکساله می شود، افزود: با توجه به شرایط و پیش بینی ما از اینکه پیگیری های احتمالی هم به نتیجه نمی رسد، پرونده توقیف موقت روزنامه را پیگیری نکردیم.
وی ادامه داد: دلایل توقیف از سوی قاضی شعبه ۱۳، پیشگیری از جرائم احتمالی عنوان شد که در جلسه بازرسی و حکم دادگاه نیز این دلایل تایید شد.
حق شناس گفت: بدین ترتیب ظاهرا روزنامه اعتماد ملی به دلیل جرم هایی که هنوز مرتکب نشده بود، توقیف موقت شد.
مدیرمسئول روزنامه توقیف شده اعتماد ملی در بیان اینکه آیا احتمال رفع توقیف و یا پیگیری مجوز برای نشریه دیگری را پیش بینی می کنید، افزود: بعید است اتفاق خاصی در این زمینه بیفتد .
کارگران کارخانه لوله سازی خوزستان ۱۵ ماه حقوق دریافت نکرده اند .
به گزارش ایلنا، کارگران لوله سازی خوزستان که سالهاست با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می کنند اکنون حقوق معوق انان به ۱۵ ماه رسیده است این کارگران که تعداد انان به ۶۰۰ نفر میرسد میگویند که از نظر تولید و فروش محصولات مشکلی ندارند لیکن عدم ثبات مدیریت و مالکیت کارخانه باعث گردیده که این کارخانجات دچار مشکل شوند و در بلاتکلیفی قرار بگیرند.
سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس با انتقاد از مدیریت مجید نامجو در وزارت نیرو گفت: وزارت نیروبحرانی ترین شرایط خود بعد از انقلاب سپری می کند.
به گزارش فردا، سید عماد حسینی نماینده قروه و سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس با اشاره به بحران قطعی برق و مشکلات کمبود آب آشامیدنی در کشور گفت: شرایطی که در حال حاضر در وزارت نیرو وجود دارد بعد از انقلاب بی سابقه است.
وی افزود: وزیر نیرو به دلیل عدم تسلط بر وزارت خانه تحت مسولیت خود درمهار بحران های پیش آمده در این وزارت خانه و همچنین اداره این وزارت خانه کاملا ناتوان بوده است واین وزارت خانه را در شرایط بسیار سختی قرار داده است.
حسینی با اشاره به مصاحبه مجید نامجو وزیر نیرو که برخی از مصوبات مجلس را باعث خاموشیها دانسته بود گفت: این گونه اظهار نظرها نشان می دهد که وزیر تسلطی به قوانین ندارد چرا که اگر ایشان دقت میکرد متوجه میشد که بدهی پیمانکاران صنعت برق مربوط به قبل از سال ۸۷ است وهیچ ارتباطی با قانون بودجه سال ۸۹ ندارد.
وی خاطرنشان کرد: متاسفانه ایشان برای حل مشکلات این وزارت خانه هیچ تعامل مثبتی را با کمیسیون انرژی مجلس ندارد واگر این وضعیت ادامه پیدا کند نمایندگان مجلس برای خروج این وزارت خانه از بحران هیچ چارهای به جز استفاده از ابزارهای نظارتی خود ندارند.
عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی از اولتیماتوم جدی نمایندگان مجلس شورای اسلامی به وزارت بازرگانی برای افزایش حداقل ۳۰۰ تومانی قیمت برنج داخلی خبر داد.
به گزارش مهر، عزت الله یوسفیان ملا در آمل اظهار داشت: این خواست جدی و هرساله شالیکاران برنج از نمایندگان مجلس است و به هیچ عنوان نخواهیم پذیرفت که برنج کشاورزان امسال به نرخ سال گذشته خریداری شود.
وی با اشاره به سه اقدام کلیدی نمایندگان مجلس به خصوص نمایندگان شمال در تغییرات اساسی در قیمت خرید، واردات در جلسات متعدد با وزیر بازرگانی داشتند، تصریح کرد: بر اساس پیشنهاد نمایندگان مجلس شورای اسلامی به دولت که آن را در برنامه پنجم توسعه لحاظ کند، واردات برنج مورد نیاز به کشور حداقل سه ماه پس از برداشت برنج داخلی باشد.
نماینده شهرستان آمل در مجلس شورای اسلامی ادامه داد:همچنین در اقدام دیگری نمایندگان مجلس در قانون بودجه امسال، تعرفه واردات برنج را به صد درصدی افزایش دادند.
وی اضافه کرد: هم اکنون تعرفه ای به اندازه برنج در کشور وجود ندارد.
نماینده آمل در مجلس اضافه کرد: نمایندگان مجلس در جلسه هفته گذشته مجلس از جواب وزیر بازرگانی در مورد برنامه های امسال این وزارتخانه در بحث خرید و زمان و دیگر موضوعات وابسته به برنج قانع نشده بودند.
وی اضافه کرد: موضوعی که اکنون بسیار مهم و جدی تر از گذشته شده مصمم بودن نمایندگان شمال کشور در مجلس شورای اسلامی در خصوص تحول در بخش خرید برنج است و اگر این تحول به خصوص در افزایش قیمت برنج تا دو هفته آینده اتفاق نیافتد به طور حتم وزیر بازرگانی را در صحن علنی مجلس استیضاح خواهیم کرد.
یوسفیان ملا با بیان اینکه خوشبختانه براساس گزارشهای دریافتی تاکنون هیچ برنج خارجی وارد کشور نشده است، خاطرنشان کرد: وزارت بازرگانی تنها نهاد دولتی در واردات برنج مسئولیت پیدا کرده و باید در این بخش به صورت دقیق مدیریت کند.
رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت با اشاره به تاکید مجلس بر روی بنزین تک نرخی، از پیشنهاد عرضه بنزین ۴۰۰ تومانی پس از هدفمندی یارانهها خبر داد و گفت: ذخیره بنزین کارتهای سوخت پس از هدفمندی یارانه کماکان با نرخ یارانه ای عرضه می شود.
به گزارش مهر، محمد رویانیان در جمع خبرنگاران درباره آخرین وضعیت قیمت بنزین پس از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها با بیان اینکه تصمیم نهایی برای تعیین قیمت بنزین در کارگروه طرح تحول اقتصادی گرفته خواهد شد، گفت: تاکنون نمایندگان مجلس بر تک نرخی بودن بنزین تاکید کرده اند اما تصمیم گیری بر روی قیمت این فرآورده نفتی باقی مانده است.
وی با بیان اینکه تاکنون گزینههای مختلفی برای تعیین قیمت بنزین ارائه شده است، تصریح کرد: مناسب ترین قیمت برای عرضه بنزین در نیمه دوم سالجاری انتخاب و اجرایی خواهد شد.
رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت با تاکید بر اینکه تلاش دولت آن است که قیمت بنزین در سال اول اجرای قانون هدفمندی یارانه ها خیلی افزایش نیابد، اظهار داشت: از بین گزینهها مطرح شده گزینه قیمت نیمه یارانهای به واقعیت نزدیکتر به نظر می رسد و از این رو یکی از قیمتهای پیشنهادی برای بنزین نیمه یارانهای ۴۰۰ تومان است.
رویانیان با اشاره به اینکه قیمت بنزین در سال اول اجرای قانون هدفمندی یارانه بیش از ۴۰۰ تومان هم می تواند باشد، در خصوص موجودی بنزین کارتهای هوشمند سوخت پس از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها، توضیح داد: بنزین موجود در کارتهای سوخت پس از هدفمندی یارانهها حفظ می شود.
وی با تاکید بر اینکه بنزین ذخیره شده در کارتهای سوخت پس از اجرای قانون هدفمندی هم کماکان با قیمت یارانه ای عرضه خواهد شد، بیان کرد: در حال حاضر یکی از مهمترین راهکارهای کنترل مصرف انرژی در کشور استفاده از مدیریت قیمتی است.
نایب رئیس دوم کمیسیون بهداشت مجلس گفت: موضوع نیترات بالای آب شرب جنوب تهران از چند سال پیش مطرح بود علت آن هم تداخل فاضلاب در چاههای جنوب تهران است که استفاده مستقیم این آب برای نوزادان با احتمال خفگی همراه است.
به گزارش فارس، انوشیروان محسنی بندپی افزود: درباره نیترات آب تهران دو گزارش از دو دستگاه دولتی ارائه شده، وزارت نیرو که مسئول تأمین آب است این مسئله را رد کرده اما وزارت بهداشت که مسئول سلامت مردم و آنالیز کیفیت آب است بر بالا بودن نیترات آب در بخشهایی از جنوب تهران تأکید کرده است به همین علت کمیسیون بهداشت و درمان مجلس بررسی این موضوع را در دستور کار قرار داده است.
عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس ادامه داد: با این وجود میدانیم که مسئله نیترات بالای آب بخشهایی از جنوب تهران مسئله جدیدی نیست و از چند سال قبل مطرح بوده است. هر لیتر فاضلاب انسانی بین ۴۰ تا ۶۰ میلی لیتر ازت دارد که در یک پروسه به نیترات تبدیل میشود و در سفرهای آب زیرزمینی و آب چاههای جنوب تهران باقی میماند.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس اضافه کرد: نیترات موجود در آب با تصفیه آب و کلرزنی تغییر ماهیت نمیدهد بلکه با روشهای پیشرفته تغییر یون امکان جداسازی آن وجود دارد که فعلاً چنین کاری انجام نمیشود و چون از حدود ۱۵۰ لیتر آب مصرفی مردم تهران حدود ۸۰درصد دوباره به صورت فاضلاب به سفرهای زیرزمینی برمیگردد احتمال وجود نیترات بیش از حد مجاز در آبهای زیرزمینی جنوب تهران وجود دارد که باید به طور دقیق بررسی شود.
وی گفت: به هر حال بخشی از آب شربی که در تهران مورد استفاده قرار میگیرد از سفرهای زیرزمینی و چاهها استفاده میشود و چون فاضلابهای شهری نیز در سفرهای زیرزمینی جنوب تهران رها میشوند احتمال تداخل این آبهای با ازت و نیترات بالاتر از حد مجاز با آب شرب هست.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس گفت: با توجه به اینکه تجمع فاضلاب شهری در جنوب تهران است، اگر در شمال یا مرکز تهران از آب چاه و سفرهای زیرزمینی استفاده شود خطر بالابودن نیترات در آب وجود ندارد و این مسئله برای مناطقی از جنوب تهران مانند یافت آباد و مسگر آباد مطرح است.
وی افزود: البته تداخل فاضلاب با آب چاهها با توجه به تصفیه آب و کلرزنی آن در تصفیه خانه امکان آلودگی میکروبی ندارد اما به هر حال ممکن است به علت ترکیدگی لوله و فرسوده و قدیمی بودن شبکه آبرسانی تهرانی در جاهایی نیز تداخل فاضلاب با آب شرب وجود داشته باشد که باید به دقت بررسی شود و نمیتوان با قاطعیت این مسئله را رد کرد.
محسنی بندپی گفت: قدیمی بودن شبکه آب رسانی تهران موجب شده که حدود ۳۰ درصد آب تصفیه شده به همین علت هدر برود البته چون علاوه بر کلرزنی و گندزدایی در تصفیه خانه مقدار کلر باقیمانده در آب شرب تهران ( ۳ دهم میلی گرم در لیتر) وجود دارد احتمالاً آلودگیهای میکروبی که بر اثر تشت احتمالی فاضلاب با آب شرب در جاهایی ممکن است رخ دهد دوباره گندزدایی میشود و از بین میرود و از نظر آلودگی میکروبی آب تهران نگرانی چندانی نداریم.
این نماینده مجلس افزود: نگرانی اصلی از وجود نیترات در آب شرب جنوب تهران است. سازمان بهداشت جهانی حد مجاز نیترات در آب را برای نوزادان شیرخوار ۵۰ میلی گرم در لیتر اعلام کرده که در صورت وجود بیش از این مقدار باعث بروز بیماری مت هموگلوبینا در نوزادان میشود که نوعی انسداد در انتقال اکسیژن به بافتهای بدن است که حالت خفگی ایجاد میکند.
محسنی بندپی گفت: نیترات بیش از حد مجاز ۵۰ میلی گرم در لیتر در حد اعلام شده برای آب تهران برای بزرگسالان مشکلی ایجاد نمیکند حتی اگر مادران شیرده از این آب بخورند و نوزاد از شیر مادر تغذیه کند مشکلی به وجود نمیآید اما اگر از این آب برای شیرخشک یا هر نوع غذای نوزاد استفاده شود خطر خفگی نوزادان زیر ۶ ماه وجود دارد.
احمدی نژاد تاکید کرد: ایران هرکس در سناریوی آمریکاییها علیه ایران شرکت کند، عمل او را دشمنی تلقی کرده و پاسخ او را میدهد.
به گزارش ایسنا، محمود احمدینژاد پیش از ظهر امروز در پنجمین جشنواره ملی کارآفرینان برتر خطاب به کشورهای اروپایی با تاکید بر اینکه ما اهل دعوا نیستیم و از بگو مگو و تحریم استقبال نمیکنیم، خاطرنشان کرد: ما اهل دوستی و منطقیم و هرکس با ما دوستی کرده سودش را برده است و باید بدانید که این بداخلاقیها جز اینکه آبروی شما را ببرد اثری ندارد.
احمدینژاد با هشدار نسبت به بازرسی کشتیهای ایرانی، خاطرنشان کرد: هرکس تصمیم بگیرد علیه ملت ایران اقدامی کند و کشتیهای ایرانی را بازرسی کند بلافاصله عکسالعمل ملت ایران را دریافت خواهد کرد که تجربه نشان داده این عکسالعمل پشیمان کننده است.
به گفته احمدینژاد با توجه به چند سال همکاری با سازمانهای بینالمللی در مورد بحث هستهیی، هماکنون ایران مطمئن شده است که این قبیل اقدامات آنها در جهت دشمنی است و هرکس در سناریوی آمریکا علیه ایران شرکت کند دشمنی تلقی شده و پاسخ آن داده میشود.
وی بار دیگر خطاب به این قدرتها گفت: ملت ایران صدها مورد نظیر شماها را دفن کرده و چیزی باقی نمانده است که این مساله با تدبیر و منطق و مدیریت بوده است.
وی همچنین با اشاره به احتمال حمله به چند کشور خاورمیانه تصریح کرد: زورتان به ایران نمیرسد و میخواهید چند فقیر بیچاره را در منطقه مورد هدف قرار دهید که به نتیجهای نمیرسید. بدانید که هر تهدید دشمن مانند گذشته در کارخانه فرهنگسازی ملت ایران تبدیل به فرصت میشود.
وی در ادامه برخی ادعاهای این کشورها در مورد تحریم بنزین را مورد اشاره قرار داد و گفت: میگویند که بنزین را تحریم میکنیم. این از آرزوهای من است که بنزین تحریم شود. ظرف دو روز ۱۷ میلیون لیتر جایگزین میکنیم. همه کارها را انجام دادهایم و کلیدش آماده و در دست ماست. هر چیزی را که میخواهند تحریم کنند ببینند ظرف چند ماه کارآفرینان ما بهترینش را جای آن میگذارند. میخواهید ایمان، اراده، همت، عشق و یک ملت بزرگ را تحریم کنید؟
احمدینژاد افزود: همه قدرتشان همین است. افرادی بدوی و ابتدایی که تنها دندان نشان میدهند. نمیدانند که با چه کسی حرف میزنند و دقیقا همان کاری را میکنند که ما میخواهیم.
وی گفت: نه اینکه ما بخواهیم و یا اینکه دوست داشته باشیم بلکه برنامههایی برای مدیریت جهانی داریم که آنها دقیقا همان کار را انجام میدهند.
احمدی نژاد مثال این مساله را معرفی رژیم صهیونیستی به عنوان رژیمی برای فریب ملتها توسط ایران عنوان کرد که عملکرد این قدرتها دقیقا این حرف را ثابت میکند. ما بدون هزینه به جلو میرویم و بزرگترین دشمنان تاریخی ملت ایران را با کمترین هزینهها به زیر میکشیم.
احمدینژاد همچنین با ابراز تاسف برای این قدرتها که تا این حد سقوط کردهاند، خاطرنشان کرد: امیدواریم این حرفها را بشنوند و خودشان را اصلاح کنند. ما خواهان عدالت و احترام در روابط هستیم که هرکس رعایت نکند خودش را به دره سقوط و نیستی رهنمون شده است.
وی همچنین این قدرتها را نصیحت کرد تا دست از این کارهای خود بردارند و به حقوق ملتها احترام بگذارند و اگر میخواهند در آینده جهان حضور داشته باشند باید خود را اصلاح کنند.
وی با بیان اینکه آنها میدانند ما اهل جنگ و تجاوز نبوده و نیستیم اما اگر کسی دستدرازی کند ملت ایران دستش را از بازو قطع میکند، افزود: ملت ایران در گذشته سرزمینها و ملتها را با لشکرکشی فتح نکرد بلکه با تدبیر و سیاستورزی آنها را به زیر کشید. ما امروز نیز برای مقابله با آمریکا نیاز به جنگ نداریم. تدبیر، فرهنگ و وحدت ایرانی آنها را به زیر میکشد و آنها این مساله را میدانند اما جرأت گفتن ندارند.
وی در ادامه با اشاره به کسری بودجه ۱۴۸۰ میلیارد دلاری آمریکا خاطرنشان کرد: کسری بودجه آمریکا به خاطر تسلط دلار به بازارهای جهانی به معنای برداشتن این رقم از جیب ملتهای دنیاست. آنها میدانند که اگر فرهنگ و تمدن ایران شکوفا شود جایی برای غارتهای گسترده آنها باقی نمیماند. لذا برای مقابله با ما بازی تبلیغاتی درست کردهاند که در این راستا بخشی از روسیه و کشورهای اروپایی و رسانهها را با خود همراه کردهاند که البته کار آنها را خداوند برای ما افشا کرد.
احمدینژاد این سناریو را ایجاد جنگ روانی با این مضمون که ایران قصد ساخت بمب هستهیی دارد مطرح کرد و خطاب به این قدرتها گفت: بیچارهها شما از یک بمب اتمی ایران میترسید؟ شما که چند هزار بمب دارید. این نشان میدهد شما دروغگو، ترسو و فریبکارید.
به گفته وی، این قدرتها از اینکه روح ملت ایران بزرگ شده و بیدار میشود ناراحت و نگرانند و با این قبیل داستانپردازیها و سناریوی حمله به برخی کشورهای خاورمیانه و شلوغ کردن این منطقه میخواهند فلش را به سمت ایران نشانه بگیرند که ایران قصد ساخت بمب دارد.
احمدینژاد با بیان اینکه برخی قدرتهای غربی در ۲۰۰ سال گذشته ایرانیها را از تمدن جهان کنار زدند و گفتند که ما میخواهیم دنیا را درست کنیم چه اقدامی انجام دادند؟ گفت: امروز کدام زن و مرد اروپایی آرامش دارد؟ احترام و عزت کجاست؟ و اصلا کدام زن و مرد در دنیا آرامش دارند؟ آنها همه موجودیت بشر را خرج خودخواهیها، زیادهطلبیها و توسعهطلبیهایشان کردند. کشوری که حدود ۵ میلیون جمعیت دارد با لشکرکشی به کشور ۲۰۰ میلیونی آن را به استثمار کشید و غارت کرد. این روند امروز شکست خورده و امید تمام ملتها به حرکت ملت ایران است که در این راستا باید ایران ساخته و به قلهها رسانده شود.
وی این مساله را نیازمند فداکاری دانست و با اشاره به اینکه کسانی که در اوج هستند حتما از خود گذشتهاند، گفت: امروز کار اصلی ما ساختن ایران و الگوسازی برای همه بشریت است. باید از تمام گردنههای سخت ساختن ایران عبور کنیم و پرافتخارترین اقدام در این راستا ایجاد کار مثبت و سازنده است که عبادت و مجاهدت بزرگی است.
وی خواستار پاسخگویی به نیازهای ملت ایران و الگودهی به جهان توسط کارآفرینان ایرانی شد و گفت: تقاضا برای کالا و ابتکار ایرانی در دنیا روزافزون شده و ما باید سریعتر خودمان را جمع و جور کنیم و با همکاری از این گردنه که به معنای عبور از سرازیری و پیروزیهای پرافتخار برای همه بشریت است تلاش نماییم.
احمدینژاد در پایان گفت: باید ایران را با ایمان و عشق و کار بسازیم که فردای درخشان ایران زمین در اختیار ماست.
زهرا رهنورد در دیداری صمیمانه با جمعی از فعالان سیاسی و حزبی کرج گفت:” زنان با سرکوب، شکنجه و ترور شخصیت در معرض فشار بی سابقه ای قرار دارند و این گونه رفتار مردان شرافتمند ایرانی را متاثر کرده و قطعا بر پافشاری مردان بر دموکراسی و آزادی خواهی خواهد افزود. خانم رهنورد تاکید کرد که جنبش سبز نیز می داند که تحقق آرمانهای بلند آن بدون حضور زنان و توجه به مطالبات آنان میسر نخواهد بود.”
به گزارش خبرنگار کلمه، زهرا رهنورد در ابتدای سخنان خود ضمن تبریک به مناسبت اعیاد شعبانیه خصوصا میلاد امام زمان(عج) گفت: این ایام شعبانیه به همه کسانی که به آینده سعادت باری برای بشریت امیدوارند و قلبشان دغدغه عدالت و آزادی را دارد و به آنهایی که از بی عدالتی ها،استبداد و عقب ماندگی های فکری و رفتاری رنج می برند و با آن مبارزه می کنند تبریک می گویم .به کسانی که سنگ مهدویت را به سینه می زنند باید گفت مطمئن باشید وقتی امام مهدی (عج) ظهور کنند بر بسیاری از سیاست ها،افکار و رفتارهای شما خط بطلان خواهند کشید.
در این دیدار که مهندس میر حسین موسوی نیز حضور داشت، زهرا رهنورد ادامه داد: “جامعه مهدی(عج) یک جامعه مدنی است که اوتوپیا و آرمان جامعه اسلامی است و آن جامعه مدنی است که پیامبرصدر اسلام در مدینه نوید آن را داده است که همه در آن آزاد خواهند بود و مزه عدالت و آزادی را خواهند چشید. جامعه ایست که انسان ها همچون دندانه های شانه با هم مساوی خواهند بود. زنان و مردان در تساوی و آزادی به سر می برند.”
سپس رهنورد به روایاتی درباره چگونگی زنان در زمانه ظهور حضرت مهدی (عج) اشاره کرد و گفت:” طبق روایات در زمان حضرت مهدی(عج) زنان به چنان رشد و تفاهمی رسیده اند که حتی در خانه هم به اجتهاد خواهند پرداخت و این نهایت دسترسی زنان به علم،دانش،آزادی و برابری است.”
خانم رهنورد با ابراز تاسف از نگاه فعلی به زنان در جامعه گفت:” بخشی ازحاکمیت فعلی زنان را برای خود تهدیدی جدی تلقی می کند آنها را در خیابان ها،زندان ها، رسانه های خود به انواع مختلف مورد تعرض قرار می دهد و با سرکوب،شکنجه و ترور شخصیت آنها را در معرض فشار بی سابقه ای قرار داده است و از قبل این رفتار مردان شرافتمند ایرانی را متاثر نموده و قطعا بر پافشاری مردان بر دموکراسی و آزادی خواهی خواهد افزود.البته جنبش سبز نیز می داند که تحقق آرمانهای بلند آن بدون حضور زنان و توجه به مطالبات آنان میسر نخواهد بود.”
میرحسین موسوی نیز در این دیدار به ایراد سخن پرداخت که مشروح آن به زودی منتشر می شود.
حکم دو سال زندان مهدیه گلرو فعال دانشجویی در حالی تأیید میشود که وی در دادگاه بدوی که در شعبه ۲۶ به ریاست قاضی پورعباس برگزار شده بود به دو سال و چهار ماه زندان محکوم شده بود.
به گزارش خبرنگار رهانا، تنها چهار ماه از حکم دادگاه مهدیه گلرو کاسته شده است. همچنین سرنوشت حکم یک سال تعلیقی این فعال دانشجویی که یک روز قبل از بازداشت به وی ابلاغ شده بوده مشخص نشده است.
مهدیه گلرو در تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۸۸ همراه همسرش وحید لعلیپور در منزل بازداشت شد. همسر وی در حالی بازداشت شد که هیچگونه فعالیت سیاسی نداشت.
گلرو هم اکنون در بند عمومی زنان زندان اوین به سر میبرد. در صورت اجرای حکم تعلیقی وی، مدت زمان زندان این فعال دانشجویی سه سال خواهد بود.
نامه سرگشاده به رئیس قوه قضاییه
عیسی سحرخیز در نامه سرگشاده ای به رئیس قوه قضاییه با بیان مظالمی که بر وی رفته است ، بر حق خود در پیگیری شکایت علیه محسنی اژه ای، احمدی نژاد و رهبری جمهوری اسلامی از طریق مراجع قضایی جهان و مجامع بینالمللی تاکید کرده است.
در این نامه در خصوص شکایت علیه رهبری جمهوری اسلامی آمده است: عالیترین مقام رسمی جمهوری اسلامی كه به خود حق دخالت ر تمام امور مقننه، مجریه و قضائیه كشور را داده و میدهد و روسای قوا رخلاف روح و مفاد قانون اساسی سخنان و اوامر او را «فصلالخطاب امور»میدانند، در این جریان نقش غیرقابل انکار و تعیینكنندهای دارد، و به تبع این مقام ومسئولیت باید پاسخگوی اعمال افراد تحت امر و تخلفات گسترده باشد.
متن کامل این نامه که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفت به شرح زیر است:
بهنام خدا
گفت آن یار كزو گشت سردار بلند جرمش این بود كه اسرار هویدا میكرد
فیض روحالقدس ار باز مدد فرماید دیگران هم بكنند آنچه مسیحا میكرد
ریاست محترم قوه قضائیه، آیتالله صادق آملی لاریجانی
با اهداء سلام
احتمال میدهم از طریق مسئولان زیردست، از جمله ریاست شعبه 15 دادگاه انقلاب یا رسانههای خبری تاكنون آگاه شده باشید كه اینجانب روز یكشنبه
27/4/89در جریان محاكمهام در شعبهی فوقالذكر، از آمران و عاملان ضرب و جرح و شكنجه منتهی به شكستگی استخوان سینه، پارگی تاندون شانه چپ و كبودیها و جراحات دیگر اعضای بدنم، شكایت كتبی كردم. این افراد عبارتند:
از: آقای محسنی اژهای، وزیر اطلاعات؛ محمود احمدینژاد، رئیس جمهور وقت؛ و ...، رهبری جمهوری اسلامی. افرادی که بهعنوان آمران و عاملان، یا كسانی كه طی یكسال گذشته در برابر این تخلفات علنی و مظالمی كه علیه من و خانوادهام انجام شده، سكوت توأم با رضا كردهاند، ازجمله «متشاكیان عنهم» بودهاند.
لازم است بدانید نقش حجتالاسلام اژهای، دادستان كل كشور كنونی، «ویژه» بوده است . ایشان فردی است كه در زمانهای گوناگون و در پستهای مختلف شخصا" به ضرب و شتم دستگیرشدگان میپرداخت؛ ایشان همان كسی است كه در جایگاه ریاست دادگاه ویژه روحانیت، ظلم عظیمی را به دستور ...، رهبری نظام جمهوری اسلامی، علیه مرحوم آیتالله العظمی منتظری، بیت ایشان و شاگردانش روا داشت؛ آقای محسنی اژهای همان كسی است كه در جایگاه معاون قوه قضائیه، در جلسه رسمی هیأت نظارت برمطبوعات، اقدام به پرتاب قندان بهسوی نماینده مدیران مطبوعات كشور كرد كه منجر به كبودی شدید كمر بنده شد، و بعد با گاز گرفتن شانهام، مرا زخمی كرد؛ که براساس مندرجات گزارش پزشكی، باید حد قانونی «قذف» در چند مورد علیه وی (تا 74 ضربه شلاق در ملاعام) اعمال شود.
آقای محسنی اژهای در رأس افرادی قرار دارد كه اینجانب علیه آنان شكایت كردهام، چون مأموران تحت امر ایشان، مرا در زمان دستگیری زیر ضربات مشت و لگد گرفته و شكنجه كردهاند. بهگونهای كه در جریان این برخورد خشن، اصل 38 قانون اساسی، ماده 578 قانون مجازات اسلامی، و ماده 5 اعلامیه قوق بشر نقض شده است (به شرح صفحات 2و3 دفاعیهام.)
در این میان، محمود احمدینژاد كه مسئول مستقیم محسنی اژهای در زمان قوع جرم آنان (12/4/89) بوده، به تبع مقامش و مطابق نص صریح قانون ساسی، از جمله اصول 133، 134، 136 و 137 باید پاسخگوی این اقدامهای جرمانه باشد.
و بالاخره ...، عالیترین مقام رسمی جمهوری اسلامی كه به خود حق دخالت ر تمام امور مقننه، مجریه و قضائیه كشور را داده و میدهد و روسای قوا رخلاف روح و مفاد قانون اساسی سخنان و اوامر او را «فصلالخطاب امور»میدانند، در این جریان نقش غیرقابل انکار و تعیینكنندهای دارد، و به تبع این مقام ومسئولیت باید پاسخگوی اعمال افراد تحت امر و تخلفات گسترده باشد.
پرسش این است كه چرا ایشان در قبال جنایات كهریزك دخالت مستقیم میكند – هرچند تاكنون به زیان تعدادی از خانوادههای تحت جنایت و افراد تحت ستم – اما در قبال جنایات و شكنجههای صورت گرفته در بازداشتگاههای مختلف زندان اوین (ازجمله بندهای 209 ، 240 و 2 الف) سكوت مینماید، و حتی موجبات ارتقای مقام وزیر اطلاعات وقت را كه نقش مستقیمی در این فشارهای روحی و جسمی داشته، فراهم می كند؟ طرفه اینكه ایشان، آقای محسنی اژهای را به كرات عضو تیمهای رسیدگی به جرم و جنایتها و قانونشكنیها میكند.
اینجانب تا روز 27/4/89 ، یعنی روز برگزاری دادگاهم ، امكان طرح شكایت نداشتهام، درحالیكه به شرح مندرجات پروندهام از همان روز اول انتقال به اوین خواستار دسترسی به پزشكی قانونی و اقامه دعوا علیه آمران و عاملان شكنجه بودهام؛ درخواست به حقی كه هیچگاه از جانب مأموران وزارت اطلاعات تحت ریاست محسنی اژهای و مسئولان زندان اجابت نشد. این درخواست حتی در زمان ملاقات نمایندگان سه قوه و دادستان جدید تهران، آقای جعفری دولتآبادی مطرح گردید اما كوچكترین قدم مثبتی در این راه برداشته نشد.
دادستان تهران در تاریخ 13/4/89 ، برای دیدار با زندانیان سیاسی به زندان رجاییشهر آمد؛ ایشان در این دیدار قول رسیدگی به شکایت اینجانب و دسترسیام به پزشکی قانونی را عنوان کرد، اما با وجود گذشت سه هفته، هنوز هیچ كاری صورت نگرفته است .
اینجانب در این نامهی سرگشاده اعلام میدارم كه اگر طی یك ماه از تاریخ انتشار نامه، مقدمات تشكیل دادگاه علیه افراد فوق بهعمل نیاید، این حق را برای خود محفوظ میدانم كه از طریق خانم شیرین عبادی، وكیل خود، در مراجع قضایی جهان و مجامع بینالمللی پروندهای علیه نامبردگان گشوده، و مسئله را بهگونهای دیگر پیگیری نمایم.
با احترام
عیسی سحرخیز
زندان رجاییشهر کرج
شنبه 2مردادماه 1389
به تو که جامعه اجازه انتشار نامه های عاشقانه به یار دربندت را نمی دهد.
این تصویر یکی از دختران از آن بیشمار دختران است که دردها و واگویه هایشان را نه با جامعه که با خانواده و یار جان باخته شان قسمت می کنند. مثل او بسیارند کسانی که یا در خلوت انتظار می کشند و یا بر مزار عشق رفته می نشینند. این روزها با خانواده های زندانیان زیادی صحبت کرده ام و از هر کدام از آنان هم جویای عشق و زندگی شخصی دربندان هم شده ام. شاید برای خیلی ها این یک موضوع نا مهم تلقی شود اما فکر کنم به همان اندازه که صدا و نامه های همسران دربندان و جان باختگان بخش مهمی از مبارزه سبز را شکل داد صداهای دیگری در لایه های پنهان جنبش وجود دارد که به دلیل رسمی و شناسنامه ای نبودن، نه دیده می شوند و نه شنیده شده اند در حالی که آنها هم بخش مهمی از جنبش مسالمت آمیز و سبز آزدای خواهی ایران هستند. بارها با خودم فکر کرده ام، ممکن است در کنار خانواده ها چه کسان دیگری در انتظار و یاد محمد رضا تاجیک، علی ملیحی، شیوا نظر آهاری، پروین جواد زاده، امیر جوادی فر، محسن، سهراب، حمید عراقی و جوانان و دانشجویان در بند یا جان باخته باشند که در رسانه سهمی برای واگویه ها و نامه های آنها قائل نبوده ایم…..
این یادداشتم در روز آن لاین تنها اشاره به بخشی از این پدیده است و و ظیفه رسانه است که این بخش در سایه مانده را که در بسیاری موارد مورد احترام خود خانواده ها قرار می گیرد اما جامعه آن را پنهان می کند، مورد بررسی قرار دهد…
به تو که جامعه اجازه انتشار نامه های عاشقانه به یار شهید یا اسیرت را نمی دهد
خطاب این ستون همیشه به یک کس است و این بار خطاب، کسی نیست جز تو که نامه هایت خطاب به اوست که در اوین محبوس و چشم به راه نشسته. به تو که حسرت می خوردی به نامه های همه زنان و مردانی که عشق های مشروع شان را در روزهای حبس و انتظار برای مخاطبان بی شمارفریاد می زدند، اما عرف و بافت یک جامعه سنتی به تو فرصت فریاد زدن عاشقانه هایت برای مسافر اوین را نداد. به تو که به جرم نبودن نامت در شناسنامه او که در زندان چشم انتظار دیدار یار ماند، مغموم از لمس شیشه های اتاق ملاقات شدی. به تو که همپای عزیزت، در خیابان های شهر، حماسه ساختی و وقتی یکی از شما دو نفر را بردند، دیگری سهمی برای ابراز دلتنگی هم نیافت و چنان ساکت ماندی که انگار وجود نداری. برای تو که آن نماز جمعه سبز را برای نخستین بار در تاریخ اسلام سیاسی ایران شاید، نه به شکل مرد در پیش و زن در پس، که شانه به شانه و کنار هم اقامه کردی و همه آن حضور برابر را دیدند اما وقتی همراهت به بند شد، دیگر کسی قیام و قنوت های بی قرار و آن همه انتظار تو را ندید. برای تو که که عشق ممنوع تو خود دلیل کافی برای ممنوع بودن انتشار نامه های عاشقانه و ممنوع الملاقات یار دربندت است. اینجا ایران است و تو هنوز همسر و همراه قانونی و شرعی همراه دربندت نیستی، پس هم عاشقانه هایت را برای خودت نگهدار و هم آرزوی دیدار یار اوین را تا روزی که درهای زندان برای همیشه به روی زندانیان سبز گشوده شود، فراموش کن.
همراه سبز!
پیش از این در همین ستون برای نخستین بار نامه های همسران سیاستمردان دربند را با این عبارت که “ادبیات عاشقانه وارد ادبیات سیاسی این روزهای ایران شده است”، نوشته بودم. صحبت از حماسه های آفریده شده در خیابان نبود، صحبت از هروله های عاشقانه بود، صحبت از عاشقانه های سانسور شده در سیاست محافظه کارانه ایران بود. صحبت از صدای متفاوت زنان ایرانی بود که برخلاف تمامی این سالهایی که بر فضای سیاسی و اجتماعی ایران گذشت، مردان دربندشان را بی هیچ ابایی با واژه گان عاشقانه در صفحات محدود رسانه های عمومی مورد خطاب قرار می دادند. یعنی زنانی که ابراز رای و نظر سیاسی را حق خود دانستند و برایش بی پروا فریاد زدند، خواستن و عشق ورزیدن و به هم آغوشی طلبیدن همسران در حبس خویش را هم به همان سربلندی فریاد زدند. صحبت از زنانی بود که پرده نشینی تمام کردند. دانستند که اگر برای مرد دربند شان، دلتنگ و بی قرار اند، هیچ دلیلی ندارد که صورت پشت چادر سیاه پنهان کنند و سپیدی عشق را سانسور. در وهله نخست و در روزهایی که خیابان بوی خون می داد ابتدا آن مطلب در قاموس برخی از منتقدان، سرخوشی های نا مهم تعبیر شد اما رفته رفته برای همان “عاشقانه های سانسور شده زنان” فیلم ها و قصه ها ساختند و این یعنی جنبش سبز، مبارزه و زندگی را به یک اندازه مهم می شمارد.
همراه جوان!
خطاب آن یکی ستون که از “عاشقانه های سانسور شده” می گفت، همسر احمدی نژاد بود که در مقایسه با زنانی که هر روز با نامه های عاشقانه ابراز وجود می کردند، او به جای قرار گرفتن در کسوت بانوی اول ایران چنان می نمود که انگار وجود خارجی ندارد و حالا خطابم به تو و و همه کسانی است که هم مبارزه و هم زندگی برایتان به یک اندازه مهم است و برایش هزینه می دهید اما حالا رفتار رسانه و جامعه چنان است که گویی شما وجود خارجی ندارید. خطابش به ماست که مبادا طرح این موضوع به کنایه و طعنه، برای مان نا مهم تلقی شود وقتی اصحاب رسانه پای صحبت هر خانواده زندانی یا هر خانوانده جان باخته که می نشینند، پای عشقی هم درمیان است. عشق های رسمی مجال بروز و ظهور می یابند و دردها و دلتنگی هایشان را با جامعه قسمت می کنند و می شوند بخشی از تاریخ جنبش سبز اما آنچه هنوز محافظه کارانه و محتاطانه به آن نگریسته می شود، ماجرای همین عشق های ممنوع است.
آنگاه که برادر امیر جوادی فر، به زیبایی از عشق امیر به دختری سخن می گوید که بعد از روزهای جان باختن امیر در اثر شکنجه های کهریزک، او نیز همپا و همراه پدر و برادر امیر، گریسته و ایستاده است. آنگاه که خانواده دختر دستگیر شده در روز عاشورا از چشم انتظاری، پسر جوان برای مهمان این روزهای اوین می گویند و لابد او هم عاشقانه هایی برای این زندانی سبز نوشته است که هرگز مجال و مخاطبی برای دیده شدن نیافت. آنگاه که همکلاسی های ارسلان و همکاران ساسان از دختران چشم به راه مانده ای سخن می گویند که در کنار خانواده تا پای کابین ملاقات شاید بروند اما باز هم حکایت همان شناسنامه هاست که به این عشق ها رسمیت می دهد و حکایت رسانه هاست که تنها نامه های مجاز عاشقان را منتشر می کنند، غافل از اینکه چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، بخش عظیمی از نسل جوان ایران، همین کسانی هستند که به عشق های ممنوع خود مومنانه وفادار مانده اند و باور دارند که آنها هم بخشی از جنبش سبز ایران هستند و باید که در فردایی آزاد و آباد دیده و شنیده شوند.
همراه و هم نسل سبز من!
این بار صحبت از توست که پرده نشین شده ای. یا ما در مقام رسانه و جامعه سانسورت کرده ایم یا تو هنوز در جامعه ای که آدم ها را به خاطر شخصی ترین انتخابش محاکمه و محکوم می کنند، جرات و جسارت گریستن با صدای بلند را هم نمی یابی. شاید هم خوب می دانی ممکن است کسانی هنوز در حوالی خودت باشند که هر صدایی از تو را می گذارند به حساب پر رویی های جوانانه و خط می کشند بر روی خرمن خاطرات نابی که سیاست خشک ایران را آراست در این روزها سبز. ما عادت نداشتیم که سیاستمداران مان دست همسران خویش را به همان گرمی و شیرینی بفشارند که ما اگر چنین می کردیم متهم به شکستن حریم اجتماعی بودیم. میرحسین دست زهرا رهنور را به همان سادگی فشرد و با او در همایش ها راه رفت و شاید همین شیوه او در قاموس خیلی از زنان و مردان محافظه کار ایران، زیاده روی های سرخوشانه تعبیر شود. اما فراموش نکنیم به رسمیت شناختن عشق های پاک و ناب و هیمن دلگرمی های کوچک خانوادگی است که خانه بزرگترمان ایران را سرپا و سرخوش نگاه می دارد.
منبع: روز آنلاین
معاون علمی پژوهشی سازمان بسیج دانشجویی با بیان اینکه رویکرد علمی پژوهش های دانشجویی بسیج در سال جاری به سمت علوم انسانی تغییر می کند، گفت: پژوهشکده های بسیج دانشجویی می توانند از مغفول ماندن حوزه های علوم انسانی جلوگیری کنند.
به گزارش مهر، نبی الله احمدیان در خصوص رویکرد علمی سازمان بسیج دانشجویی در کشور گفت: سعی می شود با بکارگیری اساتید توانمند در عرصه علوم انسانی اقدامات مطلوبی در سال جاری شکل بگیرد.
وی افزود: راه اندازی پژوهشکده های مجازی بسیج در همین راستا است که در این حوزه اقدامات جدی انجام شده و سعی می شود در تعاملاتی که سازمان بسیج دانشجویی در حوزه علمی پژوهشی با مراکز علمی تحقیقاتی دارد از ظرفیت اساتید استفاده شود.
معاون علمی پژوهشی سازمان بسیج دانشجویی با بیان اینکه جهت دهی به فعالیتهای پژوهشی از اولویت ما است، اظهار داشت: در حال حاضر ۳ مرکز پژوهشی مجازی در سازمان بسیج وجود دارد که در آینده نیز افزوده خواهد شد.
وی در ادامه با بیان اینکه هدف اصلی در فعالیت های پژوهشی بسیج دانشجویی، شناسایی نخبگان علمی و توانمند سازی این افراد است، گفت: این محققان به سطحی از توانمندی می رسند که به عنوان محقق به مراکز تحقیقاتی کشور معرفی می شوند.
احمدیان با اشاره به اینکه بسیج دانشجویی ۲۴ پژوهشکده فعال دارد، گفت: البته کانون های پژوهشی نیز وجود دارند که در صورت موفقیت به پژوهشکده تبدیل می شوند در حال حاضر سیاست ما ارتقای کیفیت مراکز پژوهشی است و بیشتر به دنبال آن هستیم که این پژوهشکده ها تخصصی شوند و به قطب های مختلف کشور تبدیل شوند.
شهردار تهران با بیان اینکه دو اصل اساسی اخلاق و اخلاص که در دوران دفاع مقدس موج می زد در جامعه امروز کمتر دیده می شود گفت: امروز کشور را تنها می توانیم از طریق فرهنگ جهاد، شهادت و بسیج همراه با داشتن روحیه خالصانه و دوری از تظاهر بسازیم.
به گزارش مهر، دکتر محمد باقر قالیباف شنبه شب در مراسم یادواره سردار شهید محمد حسن نظر نژاد (بابا نظر) که در تالار ایوان شمس برگزار شد ادامه داد: داشتن اخلاص به این معناست که هیچ کاری را مگر برای رضای خدا به انجام نرسانیم که این نوع اخلاص در دوران دفاع مقدس به طور واضح مشهود بود در حالی که در جامعه امروز کمتر دیده می شود.
شهردار تهران اضافه کرد: دومین ویژگی دوران دفاع مقدس اخلاق بود که در جامعه امروز به کمک ذره بین هم کمتر دیده می شود. تمام فضای میدان جنگ به نظر من بر همین دو اصل استوار بود.
دکتر قالیباف با اشاره به وجوه شخصیتی شهید نظرنژاد افزود: همه وجود شهید نظر نژاد در دو اصل اخلاق و اخلاص خلاصه می شد.
شهردار تهران با بیان اینکه در میدان جنگ، اخلاق، اخلاص و روح معنویت وجود داشت و همه از بد اخلاقیها دور بودند یادآور شد: برای رزمندگان اصلا زنده بودن و سلامتی جان اهمیت نداشت و در این فضا همه با هر گرایش سیاسی، وضعیت مالی و سطح سواد، برادر و یار و یاور یکدیگر محسوب می شدند.
وی اظهارداشت: به هر حال شهید نظر نژاد یکی از مصادیق فرهنگ اصیل جهاد و شهادت بود. یک چهره ماندگار، دوست داشتنی، ملی و اسلامی که در همه ابعاد شجاعت، مدیریت، اجرای کار و اخلاق زبانزد خاص و عام بود و نام او تا همیشه بر تارک ایران اسلامی می درخشد.
وی بیان کرد: امیدواریم بتوانیم از طریق لباس فاخر هنر زندگی شهید بابا نظر را به تصویر بکشیم تا هموطنان بیشتر با این قهرمان جبهه های نبرد آشنا شوند.
صنعت تولید کاغذ و مقوا در کشور به دلیل عدم حمایت مناسب از سوی دولت نتوانسته است نقش قابل توجهی را در اقتصاد کشور بهعنوان یک صنعت سودده داشته باشد.
به گزارش موج، سیدامیر حسینی، مدیر سایت اطلاعرسانی صنایع سلولزی ایران با بیان مطلب فوق درخصوص وضع تولیدکنندگان کاغذ و مقوا در ایران گفت: حمایت اساسی از این تولیدکنندگان به عمل نمیآید و واردات کاغذ کماکان در حال ضربه زدن به این صنعت است. تولیدکنندگان کاغذ و مقوا حدود ۴۱ درصد بازار داخل را تامین میکنند.
وی افزود: مصرف سالانه کاغذ در ایران حدود یک میلیون و ۷۰۰ هزار تن است که از این مقدار طی سال گذشته یک میلیون و ۲۰۰ هزار تن وارد شده و حدود ۷۰۰ هزار تن انواع کاغذ و مقوا در کشور تولید شده است، یعنی در سال گذشته ۲۰۰ هزار تن بیشتر از نیاز کشور کاغذ و مقوا وارد کردهایم که مابقی آن در انبارهاست.
مدیر سایت اطلاعرسانی صنایع سلولزی ایران در ادامه با بیان اینکه تعرفه واردات کاغذ بین صفر تا ۲۰ درصد متغیر است، تصریح کرد: برای کاغذهایی که تولیدات داخلی نداریم یا خیلی استراتژیک است، تعرفه صفر و برای کاغذهایی که تولید داریم حداکثر تعرفه ۲۰ درصد است.
وی در ادامه با نامناسب خواندن میزان تعرفه کاغذ تاکید کرد: این تعرفهها جوابگوی صنعت کشور نیست و امیدواریم که مسوولان وزارت بازرگانی و صنایع و معادن نسبت به بازنگری و افزایش تعرفهها اقدام لازم را انجام دهند.
حسینی در پایان خاطرنشان کرد: متاسفانه در شرایط فعلی کارخانجات کاغذ و مقوای کشور توان رقابت با غولهای کاغذ دنیا مثل چین و اندونزی را ندارند و روزبهروز ضعیفتر و کمتوانتر میشوند و راهی جز تعطیلی واحدها نیست.
یادآور میشود که دومین نمایشگاه بینالمللی صنایع چوب و کاغذ و تجهیزات وابسته از ۲۰ تا ۲۳ شهریورماه امسال در محل دایمی نمایشگاههای بینالمللی تهران برگزار میشود.
محمدمهدی مجاهدی: تحلیلهای بسیاری در ماههای اخیر در مقام فهم و نقد سیاست خارجی جنبش سبز و جمهوری اسلامی خصوصاً در مورد برنامهی هستهای عرضهشدهاست.
لابد شما هم خواندهاید و شنیدهاید که برخی از یک سو در مقام تحلیل، رفتارهای سالهای اخیر دولتی را به نوعی ایدهئولوژی آخرالزمانی ارجاعمیدهند، و از سوی دیگر، در مقام توصیه و تجویز، حملهی نظامی به جمهوری اسلامی را گریز-نا-پذیر میشمارند. یا از سویی، رفتار رهبران جنبش سبز را با ارجاع آنها به تعهدات ایدهئولوژیک و تقیدات دینی آنها تحلیلمیکنند و آنها را نقد میکنند که به اندازهی کافی واقعبین نیستند، واز سوی دیگر، آنها را به همراهی دستکم کلامی با کمپین جنگطلبان علیه ایران فرامیخوانند؛ و جالب این که این دعوت را هم به منافع عینی جنبش سبز و شرط بقای آن ارجاع میدهند.
این یادداشت تلاشی است برای آشکارساختن یکی از مغالطههایی که سنگ بنای بسیاری از این تحلیلها، و در عین حال ریشهی بیکفایتی و نارسایی آنها و در عین حال پیآمدهای خطرناک آنها ست. این مغالطهْ مغالطهای روششناختی است و از جمله ناشی از کاربستِ همزمان و برآمیختنِ نا-روشمند و آشفتهی دو رویکرد کلان در حوزهی سیاست و روابط بینالملل است، یعنی واقعگرایی (realism) و ساختگرایی (constructivism). این دو رویکرد در درجهی اول، در واقع دو رویکرد تحلیلی اند. یعنی نام دو سبک مختلف از کنشها و رفتارهای سیاسی نیستند، بلکه هریک ابزارهایی تحلیلی فراهم میآورند برای فهم، تبیین و توجیه این کنشها و رفتارها. البته هر دو سطحی تجویزی هم دارند که در مقام توصیه به سیاستگذاری و تصمیمسازی منتهیمیشوند.
در تحلیل و نظرورزی در عرصهی روابط و سیاست بینالملل میتوان از مواقف نظری گوناگونی، از جمله از این دو موقف نظری، به مسائل نگریست و اندیشید. این دو نظریه الگوهای مقام کنش، نام دو گونه سیاست هم نیستند، بلکه تئوریهای مقام تحلیل و نقد و نظر اند. واقعگرایی به مثابهی یک نظریه در روابط بینالملل علیرغم تشابه لفظی، مترادف با واقعبینی نیست. واقعبینی یک وصف عمومی است که اجمالاً به افراد و مجموعههایی اطلاق میشود که تخیلاتشان ارتباطشان را با واقعیت قطعنکردهباشد و آرزواندیشی راه خردورزی را بر ایشان نبستهباشد. اما واقعگرایی و ساختگرایی، تا آنجا که به محدودهی بررسی این مقاله برمیگردد، نام دو مکتب و دو خانواده از نظریات در روابط بینالملل است. در دو بخش زیر میکوشم توصیفی اجمالی از این دو بهدستدهم. سپس در بخش سوم در نشاندادن و گشودن مغالطهای میکوشم که بهنظرمیرسد این روزها در پارهای تحلیلها دربارهی جنبش سبز، مصداقهای برجسته و پرشماری یافتهاست.
واقعگرایی در عرصهی روابط بینالملل: رئالیسم یا واقعگرایی مکتبی بزرگ با تنوعات درونی بسیار است. از این رو به جای تعریف آن میتوان ویژگیهایی را به عنوان مشترکات خانوادهگی اعضای مجموعهی گرایشهای رئالیستی بر شمرد. از منظر رئالیستی، سیاستمداران، چه در شرق و چه در غرب، «متخصصانِ حرفهای قدرت» اند، یعنی برای ایشان کسب، حفظ، بسط، و اِعمال (مؤثرِ) قدرت یک خواست نهایی است و هم به-خودی-خود یک مطلوب بالذات. مطابق نگاه رئالیستی، پرسشی نا-به-جا ست اگر از یک سیاستمدار، یک دستگاه یا یک رژیم سیاسی پرسیده شود که قدرت را برای چه میخواهد. سیاست اساساً یعنی عرصهای که تشنهگی قدرت در قالب اشکال مختلفی از کنشها، رفتارهای سیاسی تحقق عینی مییابد.
در بنیان همهی ساختها و ساحتهای کنش سیاسی، از این منظر، هیچ نیست مگر رقابتی پایان-نا-پذیر بر سر قدرت. چرخهی حیات سیاسی بر خاک قدرت میروید، برگ و باری جز قدرت نمیدهد، و هم به خاک قدرت بازمیگردد. این چرخه خودکفا ست و برای بقا و پویایی خود، و نیز برای توضیح خویشتن، هیچ نیازی به مؤلفهای بیگانه با تنافس و تنازع عریان بر سر قدرت ندارد. هیچ چیزِ پیچیده و پوشیدهای فارغ از معادلات بازی قدرت در حوزهی روابط و سیاست بینالملل چندان مؤثر نیست که به زحمت مطالعهاش بیرزد، مثلاً از جنس ارزشهای اخلاقی، هنجارهای فرهنگی و اجتماعی، ایدهها و اندیشههای استعلائی، و ایدهئولوژیهای پیشبرندهی بازیگران سیاسی.
از منظر واقعگرایی، هر قدر هم نمای بیرونی و اعلامی یک دستگاه سیاستخارجی نشانههای ایدهئولوژیک با خود داشتهباشد، تحلیلگر نباید به خطا بیفتد و گمانکند که آن آموزههای ایدهئولوژیک هستند که دارند سیاست خارجی آن واحد ملی را پیش میبرند و سامانمیدهند. اینها فقط تظاهرات بیاهمیت یک سیاست است. سیاست در واقع تابع معادلات صلب و عینی قدرت است. بازیگران سیاسی، چه آنها که نقابی ایدهئولوژیک برمیگیرند، چه آنها که تظاهرات ایدهئولوژیکشان چندان برجسته نیست، همگی هر جا که باشند رفتار شان تابعی است از معادلات قدرت و چیزی جز افزایش وسعت و عمق قدرت خویش نمیجویند. ایدهئولوژی را هم اگر بعضی میخواهند فقط به این خاطر است که آن را در مسیر افزایش قدرت خویش مؤثر دیدهاند و هر جا مزاحم بازی قدرتطلبانهی آنها شود، یا با هزار تعبیر و تفسیر دوراش میزنند، یا به آسانی و ارزانی کناراش میگذارند. ایدهئولوژیها خادم برنامههای سیاسی اند نه مخدوم و پیشران آنها.
بنابراین، از منظر رئالیسم، عاملیت سیاسی (political agency) را دستکم در سطح روابط بینالملل میتوان / باید یکسره به خواست قدرت بهمثابهی مطلوب بالذات فروکاست. ایدهها و هنجارها و ارزشها یا اساساً خارج از دایرهی مفاهیم و واژههای سیاست و روابط بینالملل اند، یا صرفاً جنبهی تزئینی دارند، و یا ارزشی ابزارگونه برای توجیه و مشروعیتبخشی به اقدامات از-پیش-برنامه-ریزی-شده بر محور واقعگرایی سیاسی. بر این اساس مفهوم «قدرت» و همه ی مظاهر عینی کاربست و اعمال آن مثلاً جنگ یا شکنجه درونمایهای طبیعتگرایانه دارد.
بر همین مبنا، این پرسش که آیا مقاصدْ وسائط را توجیهمیکنند، که پرسشی با سرشتی اخلاقی است، پرسشی است که در تحلیل نهایی از نظر رئالیستها بد طراحی شدهاست. به همین خاطر حساسیتورزیدن به کشتاری که جنگ با خود میآورد یا قساوتی که در شکنجه به اوج میرسد یا بیحرمتیای که در نفوذ به حریم خصوصی شهروندان نهفتهاست، از منظر رئالیستی حساسیتهایی «رمانتیک و اخلاقی» است که کمتر میتوان جای مناسبی برای آن در عالم عقلانیت سیاسی ایشان یافت.
مرور کتابی از آلن درشویتز (Alan Dershowitz)، حقوقدان و استاد حقوق جزا در دانشگاه هاروارد، که در سال ۲۰۰۲ به نام چرا تروریسم کارآ ست؟ (Why Terrorism Works?) که فصل مستقلی از آن در توجیه و تجویز مشروط شکنجهی نامحدود برخی مظنونان به همدستی با تروریستها (که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد) پرداختهشدهاست، و دفاع اخیر او از حملهی اسرائیل به کاروان دریایی ترکِ راهی غزه در آبهای آزاد در ماه می ۲۰۱۰ در این زمینه بسیار عبرت آموز است. طرفه این که تنها دلیل نقضی که او خود را موظف به پاسخگویی به آن می بیند در هر دو مورد کارآمدی و سودمندی این اقدامات است. جالبتر این که در مورد شکنجه، او استدلال میکند که دلیل مخالفان درست نیست چون به لحاظ تجربی اثباتشده که شکنجه «واقعاً مؤثر» است، و برای نمونه هم به اعضای «مقاومت فرانسه» در خلال جنگ جهانگیر دوم اشارهمیکند که زیر شکنجهی نازیها محل اختفای همقطارانشان را لو میدادند. اما در مورد حمله به کاروان ترک با وجود آن که آن را «هوشمندانه» نمییابد، باز هم آن را از نظر حقوقی توجیهمیکند!
بر اساس این رویکرد، رفتارهای سیاسی بر اساس نوعی تعینیافتهگی طبیعی و تابع اقتضائات فهمی «طبیعی» از قدرت سامانمیگیرند، و لذا به نحو پیشبینیپذیری کمابیش همیشه از الگوهای واحدی در سراسر دنیا و در همهی جوامع پیرویمیکنند. به این ترتیب، همیشه سویهای پوزیتیویستی، به درجات و با پیچیدهگیهای مختلف، در تحلیلهای مبتنی بر واقعگرایی خودنمایی میکند.
ساختگرایی در روابط بینالملل: ساختگرایی اما در مقام تحلیل و تجویز به نقش تعیینکنندهی ایدهها، هنجارها وارزشها و نیز ایدهئولوژی در شکلگیری روابط و سیاست بین الملل اولویت میدهد. کتاب نظریهی اجتماعی وسیاست بینالملل (Social Theory of International Politics) نوشتهی الکساندر ونت (Alexander Wendt) یکی از مهمترین و معتبرترین منابع برای معرفی این رویکرد است.
بر اساس صورت بندی او از ساختگرایی، روابط و مناسبات سیاسی در منظر ساختگرایان بیش از آن که اقتضای طبیعی موقعیتهای واقعی باشد و تابع الگوهای تکرارشونده و تعمیمپذیر، نتیجهی برگرفتن نگرشهایی است که عمیقاً با فرهنگ پایه و ایدهئولوژی مرجع یک واحد سیاسی تناسب دارد. بر اساس همین نگرشها ست که هر واحد سیاسی نسبتی خاص میان ابزارهای سیاسیای که در اختیار دارد با غایات و اهدافی که برگرفتهاست برقرارمی کند. در واقع از این منظر، ساخت واقعیت سیاسی یک ساخت عینی و پوزیتیو نیست، بلکه ساختهی نحوهی تعبیر و عاملیت کنشگران سیاسی است. تعبیر و عاملیت هر دو بر اساس اولویتبندی خواستها و نیازها هدایتمیشود. این اولویتبندی ریشه در ارزشها، هنجارها، ایدهها و ایدهئولوژی دارند.
بر همین قیاس، سیاست در هر واحد سیاسی محدودیتهایی را تجربهمی کند که همگی صرفاً با حدود «طبیعی» قدرت آن واحد سیاسی تعییننمی شود، بلکه بعضاً ریشه در محظورات و الزامات ایدئولوژیک و دستگاههای ارزشی مرجع کسانی دارد که آن واحد سیاسی را میزیند و میگردانند. کافی بود آن را ایدئولوژی دیگری پیشمیراند تا دامنهی محظورات و مقدورات سیاست در آن واحد سیاسی تغییرکند. چنین نیست که در یک منطق موقعیت فرضی تنها عامل تفاوت رفتارهای سیاسی کنشگران همان تفاوت درجهی برخورداری آنها از منابع عینی قدرت باشد. بازیگران سیاسیِ همتوان هم در یک موقعیت فرضی معین بسته به نظام ارزشی پایهای که دارند رفتارهایی متفاوت بروز میدهند.
نزد ساختگرایان، جنگ قدرت با ارجاع به لایهی زیرین آن که نزاع بر سر غایات و اهداف است، معنادار میشود. بازی سیاسی را نمیتوان مستقل از ارزشهایی که آن را معنادار میکند توضیحداد. کنشها و رفتارهای سیاسی چه در مقام تحقق، چه در مقام تحلیل و چه در مقام توجیه، تابعی هستند از سائقههای ایدهئولوژیکی که آنها پیشمیرانند. بنابراین، سیاست در سطح نزاع بر سر قدرت تابعی از یک منطق چرخهای و خودبسنده نیست.
ساختگرایان باوردارند که تناسب غایات با وسایط صرفاً با ملاک سودمندی آن وسایط برای رسیدن به آن غایات تعیین نمیشود. رفتارهای واحدهای سیاسی گوناگون در عرصهی بینالمللی از جمله تابعی است از ایدهئولوژی سامانبخش و مشروعیتبخش آنها.
بر همین قیاس، سیاق استدلالهای جنگطلبانهی بسیاری نو-محافظهکاران آمریکایی و نیز استدلالهای فلسفی-اخلاقی راجر اسکروتن (Roger Scruton)، فیلسوف محافظهکار انگلیسی، را در دفاع از حملهی دوم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ بهخاطر بیاورید. این ارجاع به یک نظام ارزشی پایه به جای درمیانآوردن استدلالهای رئالیستی صرف له یا علیه دشمنان آمریکا نمونهی مهمی است که صرفاً با ارجاع به ابزارهای تحلیلی رئالیسم قابل توضیح نیست.
مغالطهی آمیختن نا-روشمند واقعگرایی و ساختگرایی و پیآمدهای عملی آن: حال بر اساس این مقدمات، خوب است نظریبیفکنیم بر پارهای تحلیلها و تجویزهایی که در خلال چند ماه اخیر در زمینهی مواضع جنبش سبز دربارهی تحریمهای اخیر مصوب شورای امنیت علیه ایران و امکان تهدید نظامی کشور از سوی آمریکا و/یا اسرائیل مطرحشده است. پارهای از این تحلیلها از یک سو گرایش شدیدی دارند بهسوی ترسیم چهرهای آخرالزمانی از سیاست و حکومت جاری در سالهای اخیر در ایران. با این مبنا، این تحلیلها خطر نظامیبودن برنامهی هستهای ایران را برجستهمیکنند و نشان می دهند چهگونه یک ایدهئولوژی آخرالزمانی که پیشبرندهی سیاستهای جمهوری اسلامی در سالهای اخیر است باید در پی تسلیح هستهای بهمنظور برپایی جنگ فیصلهبخش میان حق و باطل بودهباشد. تا اینجا به نظر میرسد از نظر روششناختی و سازگاری درونی، این تحلیل مشکلی ندارد (این که آیا واقعاً این تحلیلْ تحلیلی استوار و مستدل است پرسش دیگری است و بررسی آن خارج از چارچوب این مقاله است.). این تحلیل آشکارا بر اساس رویکردی ساختگرایانه استوار است. مشکل روششناختی اما از اینجا شروعمیشود که برخی از طرفداران چنین تحلیلی نتیجهمیگیرند که جنگ با ایران در مقیاس محدود یا نامحدود «ناگزیر» است و برای این گریز- نا-پزیری مزعوم از موضع واقعگرایی احتجاجمیکنند. جنگ را بخشی از طبیعت سیاست بینالملل میشمارند که با آن نه میشود و نه شایسته است که برخورد اخلاقی و رمانتیک کرد. تعابیری «واقعگرایانه» از امنیت ملی و جهانی، و منافع ملی را مبناقرار میدهند و به رهبران جنبش سبز «واقعگرایانه» توصیهمیکنند که علیه سیاستهای هستهای موضعگیریکنند تا باز بر اساس موضع «واقعگرایی» اثبات کردهباشند که جنبش سبز هنوز زندهاست، تا شاید از این راه حضور جنبش را در معادلات سیاسیِ تعینکنندهی آیندهی ایران تضمینکنند.
حال پرسش این است که آیا میشود مقدمات یک تجویز را با رویکرد «ساختگرایی» سامانداد ولی با منطق «واقعگرایی» آنها را با هم تلفیقکرد و از آنها نتیجهگیریکرد؟ این منطق دوگانه یک مغالطه است مگر اینکه با دقت معلومشود که کدام سطوح از این دو رویکرد در چه بستر تئوریکی با هم قابل جمع اند. مثلاً اگر سیاست دولت به خاطر درونمایهی غلیظ آخرالزمانیاش سیاستی خطرناک علیه امنیت ملی و بین المللی است، در این صورت این منافع واقعگرایانهی نخبهگان حاکم، مانند بقا و استمرار برخورداری از منافع قدرت نیست که کنشها و واکنشهای ایشان را تعیینمیکند، بلکه علیالإدعا همان ایدهئولوژی آخرالزمانی آنهاست که رفتار آنها را سامانمیدهد. خوب، در این صورت، آیا میتوان با این منطق حمله ی نظامی علیه آنها را از موضع ساختگرایی توجیه و تجویزکرد؟ آیا بر اساس این موضع تحلیلی میتوان گمانبرد که حملهی نظامی آنها را واخواهدداشت که دست از پروژهی نظامیسازی برنامهی هستهایشان بردارند؟ استفاده از اهرم تهدید و فشار نظامی بی امان صرفاً وقتی تجویز مناسبی در این زمینه میتوانست باشد که اولاً، بازیگران اصلی در ایران بر اساس تحلیلی «واقعگرایانه،» بازیگرانی دانستهمیشدند که بازی بسته و خودکفای قدرت را ولو با بهانههای ارزشی پیشمیبرند و صرفاً در پی بیشینهکردن منافع خود از راه کسب و اعمال قدرت بیشتر بودند. اما اگر بر اساس یک رویکرد «ساختگرایانه» عاملیت آنها بر محور یک ایدهئولوژی آخرالزمانی تبیینشدهباشد، بهسادهگی می شود انتظارداشت که بر اساس این تحلیل، از دید چنان بازیگرانی شکست، نابودی، ویرانی، پرداخت بهای غیرعقلانی و انتخابهای شاذ و خلاف عرف در بازی سیاسی مطابق قاعدهاست نه خلاف قاعده و یا استثنائی و میتوان از یک جنگ تمامعیار هم استقبالکرد و به یک ویرانی بزرگ هم تندرداد ولی دست از آن ایدهئولوژی برنداشت.
نمونهی دیگر این که در ماههای اخیر برخی از همان تحلیلگران دائماً رفتارهای رهبران جنبش سبز را بهخاطر ایدهئولوژیهایی که این رهبران به آنها معتقد اند مورد نقدهای عتابآلود قراردادهاند که چرا ایشان دلبستهگیهای ایدهئولوژیکشان را – خصوصاً آنها که به دههی اول جمهوری اسلامی مربوط است – کنار نمیگذارند تا به زعم ایشان در رهبری جنبش ناتوان نمانند. فارغ از این که آیا این نقد معتبر و مستدل است یا نه، نفس برگرفتن این شیوهی تحلیل نشان می دهد که این منتقدان از پایگاه «ساختگرایی» به سیاستهای جنبش سبز نظر میکنند. این به-خودی-خود مشکلی ندارد. مشکل این است که همین منتقدان «ساختگرا» با یک سوگردانی ناگهانی و نا-روشمند و نامنقح سر از اردوگاه واقعگرایی درمیآورند و با ادبیات واقعگرایی توصیهمیکنند که برای تغییر رژیم سیاسی ایران و رسیدن به قدرت، برنامهای «واقعگرایانه» – یعنی با مفروضات واقعگرایی سیاسی، و نه صرفاً واقعبینانه – بریزند. خوب، اگر این منتقدان واقعاً معتقد اند که بازیگران سیاسی محکوم ایدهئولوژی ها شان هستند و دقیقاً به همین خاطر رهبران جنبش را به خاطر وابستهگیهای ایدهئولوژیکشان محکوم به ناتوانی و شکست میبینند، چهگونه ناگهان میتوانند تغییر موضع روشیبدهند و با زبان و استدلالهای تراز «واقعگرایی سیاسی» تجویزات ضد-ساختگرایانه پیش نهند؟
در همین رهگذر، خوب است همینجا اشارهای کنیم به پیشینهی ارتکاب این مغالطهی سهمگین در دستگاه سیاست خارجی آمریکا، خصوصاً در دورهی جمهوریخواهان. این یادآوری صرفاً ارزش افزایش اطلاعات عمومی ندارد. اهمیت و ضرورت یادآوری این پیشینه در این است که بنگریم و باز بیندیشیم چهگونه ارتکاب مغالطاتی از این دست به آسانی میتواند مسیر سیاست خارجی یک دولت را عمیقاً متأثرکند و دقیقاً بهخاطر مغالطی بودن مبانی چهگونه یک سیاست خارجی در میان-مدت و دراز-مدت بر علیه اهداف خود عملمیکند.
در این زمینه مناسب است اشاره ای کنیم به مقاله و کتاب مهمی که مبنای فکری و تحلیلی سیاستی شد که بهعنوان «دکترین ریگان» شناختهمیشود. اهمیت این توجه در اینجا ست که این دکترین به نظر برخی تحلیلگران سنگ بنای سیاستی شد که بعداً سر از جنگ علیه ترور در خاورمیانه درآورد و اوضاع کنونی منطقه و سیاست تهاجمی نسبت به خاورمیانه را از پیآورد. خانم جین کیرکپاتریک (Jeane Kirkpatrick) – که بعداً به سفارت آمریکا در سازمان ملل در دورهی ریگان رسید – در سال ۱۹۷۹ – مقارن انقلاب ایران و نیکاراگوا – مقالهای به نام دیکتاتوری و معیارهای دوگانه نوشت که در سال ۱۹۸۲ در قالب کتابی به همین نام بسط یافت و منتشر شد.
او دو نوع دیکتاتوری را از هم تفکیکمیکند: اقتدارگرایی راستگرا و توتالیتاریسم چپگرا. به نظر نویسنده، حکومتهای اقتدارگرای راستگرا (بخوانید همسو با آمریکا) در منطقه حاصل فرایندهای درونی و تاریخی اند و لذا از نظر تاریخی مشروع اند، اما حکومتهای توتالیتر چپگرا (بخوانید نا-همسو با آمریکا) تحمیلی و نامشروع اند. جالب این که نویسنده این تحلیل و داوری «واقعگرایانه» را به مدد استدلالهایی اخلاقی و ایدهئولوژیک به تجویزی سیاستگذارانه و تصمیمسازانه از جنس «ساختگرایی سیاسی» میرساند: دیکتاتوریهای همسو با آمریکا را باید از درون اصلاحکرد، اما دیکتاتوریهای ناهمسو با آمریکا را باید با مداخله از بیرون سر نگون ساخت. این وظیفهی اخلاقی و تاریخی آمریکا ست.
دکترین ریگان مبتنی بر همین روی کرد دوگانه حاوی دو اصل بود: اصل اول که مبتنی بر «واقعگرایی» بود این که آمریکا در همهی دوران جنگ سرد خود را به خطا برای جنگی با بلوک شرق در اروپا آمادهمیساختهاست، جنگی که رخنداده و نمیدهد؛ در عوض جنگ اصلی را باختهاست، جنگی که در جهان سوم در جریان بودهاست و به سربرآوردن حکومتهای ضد-غربی یکی پس از دیگری در جهان سوم انجامیدهاست. اصل دوم دکترین اما اصلی تجویزی بود و مبتنی بر رویکردی «ساختگرایانه»: تومار این «امپراتوری شرارت» را باید درهمپیچید! مبانی و مدلولات این رویکرد روشن است. با شر نمیتوان همزیستی کرد، و در جنگ ابدی با شر، ایجاد هر ائتلافی و بهره گیری از هر وسیلهای مجاز است چون هیچ چیز از خود شر بدتر و از نابودی آن مهمتر نیست. دستگاه سیاست خارجی آمریکا در دورهی ریگان علاوه بر برگرفتن این ایده و مبانی تحلیلی آن زبانی دینی-اخلاقی را وارد عرصهی سیاست خارجی و روابط بینالملل کرد که بعدها نومحافظهکاران آمریکایی در دوران بوش پسر آن را وسیعاً بسط دادند. ریگان در ۱۹۸۳ اتحاد جماهیر شوروی سابق را «امپراتوری شرارت» نامنهاد.
بر همین مبنا بود که دولت آمریکا، در ائتلاف با رژیم سابق آپارتاید در آفریقای جنوبی، «رنامو» را در موزامبیک تأسیسکرد. این اولین گروه تروریستی در تاریخ مدرن آفریقا بود که عمداً و به شکل نظاممند اهداف غیر نظامی مانند مدارس و بیمارستانها را هدفقرارمیداد. تروریستهای «کنترا» در نیکاراگوا نمونهی دیگری از کاربست همین سیاست بود. سیاستی که از نگاهی اخلاقی و با استعارهای دینی در برابرنهادن شر و خیر در روابط بین الملل فروغمیگرفت. رنامو و کنتراها هیچیک دینی نبودند، اما پی گیری همین سیاست به شکلدادن به «مدرسه»های دینی-نظامی برای تربیت نیروهای جهادی افغان و تأسیس القاعده و بعدها جنگ با آن و نیز ابداع «محور شرارت» با همه ی مدلولات آن در زبان سیاسی بوش پسر انجامید (برای شرحی موجز از این مسیر تطور سیاست خارجی آمریکا به این مقاله مراجعهکنید: Mahmood Mamdani, „The Secular Roots of Radical Political Islam“ in Religion, International Relations and Development Cooperation, B.K.Goldewijk (ed.), NL: Wageningen Academic Publishers, 2007, pp. 153-160.).
در عداد همین نمونههاست سیاستهای نو-استعماری و دموکراسیسازی خاورمیانه و صدور دموکراسی که همهگی باردار نوعی ایدهئولوژی غربمحورانه و منجیانه و در برخی موارد آخرالزمانی هستند. به عنوان نمونه باز با استدلالهای سمیول هانتینگتن (Samuel Huntington) و پیروان او در گفتار دموکراسیسازی متأخر دقتکنید که مملو است از احتجاجات ایدهئولوژیک و مبتنی بر تمییز حق و باطل و باور به مأموریت جهان متمدن برای مدنیسازی و نجاتبخشی جهان نامتمدن، همانها که قبلاً اسلاف همین نگاه غرب-محورانه «بربر»شان میخواندند.
منبع: کلمه
دبیر انجمن صنفی کارگران میادین میوه و تره بار میگوید: دستور العمل مربوط به بیمه کارگران باربر میادین میوه و ترهبار باعث شده است تا تمامی باربران بیمه شده از مزایای بیمه اجباری سازمان تامین اجتماعی محروم شوند.
به گزارش ایلنا، غلامرضا توکلی گفت: بر اساس دستورالعملی که از دو سال پیش مبنای بیمه کارگران باربر میادین میوه و ترهبار قرار گرفته است؛ تمامی باربران با کمک مالی دولت به عنوان بیمه شده خویش فرما شناخته شدهاند و در نتیجه از حقوق کارگری محروم شده اند.
وی یادآور شد: کارگران باربر در میادین میوه وترهبار برخلاف باربران بازار در استخدام میداندارها و صاحبان غرفههای میوه فروشی هستند چنانچه اسختدام، کار، اخراج و دستمزد این کارگران به اراده کارفرمایان میادین تره بار بستگی دارد.
به گفته توکلی گرچه آیین نامه سازمان تامین اجتماعی با واگذار کردن وظیفه پرداخت سهم کارفرما از حق بیمه به دولت باعث برداشته شدن بار مالی از دوش مالکان میادین میوه و تره بار شده است اما نباید منکر ماهیت کارگری افرادی شد که به عنوان باربر در این میادین مشغول به کار هستند.
این فعال کارگری افزود: در نتیجه وضع به وجود آمده کارگران باربر در میادین میوه و تره بار از تمام حقوق کارگری چون بیمه بیکاری، طبقه بندی مشاغل و … محروم شده اند.
مسعود پزشکیان گفت: اگر قانون فصلالخطاب بحثها باشد، مشکلی بهوجود نمیآید، در واقع مشکل زمانی بهوجود میآید که یک طرف بخواهد فراتر از قانون تصمیم بگیرد و عمل کند.
به گزارش ایسنا، این عضو فراکسیون خط امام(ره) مجلس، معتقد است: در فضایی که شاهد اعمال فراتر از قانون باشیم، مشکلات بروز پیدا میکند.
به گفته وی، بهترین کار برای اینکه اختلافی بهوجود نیاید یا سلایق حاکم نشود این است که همگان در چارچوب قانون عمل کنند.
پزشکیان افزود: هر طرفی که از قانون عدول کرده است، باید به قانون برگردد تا مشکل حل شود.
وی خاطرنشان کرد: اینکه موضوع عمل نکردن مسئولان به وظیفه خود را رسانهای کنیم، صحیح نیست. البته اگر رسانه اطلاعرسانی درستی بدون تشدید کردن هیجانات جو، داشته باشد، روشنگری و اطلاعرسانی منطقی انجام داده است، اما گاه رسانهها به بعضی از مسائل دامن میزنند و فیالواقع تحریک میکنند.
یک عضو هیات رییسه مجلس خبرگان خبر داد: در اسفندماه انتخابات هیأت رییسه و کل کمیسیونهای مجلس خبرگان رهبری برگزار میشود.
به گزارش ایسنا، آیتالله سیداحمد خاتمی با اشاره به اینکه «خبرگان در سال دو بار اجلاسیه دارند»، گفت: بعد از ماه مبارک رمضان اجلاسیه خبرگان رهبری برگزار میشود، البته با توجه به اینکه هیأت رییسه خبرگان تشکیل جلسه نداده است، دستور کار آن مشخص نیست.
وی افزود: در اجلاسیه اسفندماه خبرگان رهبری انتخابات اعضای هیأت رییسه و کل کمیسیونهای خبرگان را خواهیم داشت.
وی درباره احتمال تغییر رییس مجلس خبرگان نیز گفت: این بستگی به آرای اعضای مجلس خبرگان رهبری دارد.
نایب رییس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس با اشاره به تخلفات اخیر دستگاههای اجرایی، تاکید کرد: با ادامه این رویه و تخلف دولت از اجرای قوانین مصوب مجلس، آینده قوه مقننه در خطر است.
به گزارش آفتاب، عباسعلی نورا با بیان اینکه اخیرا با یکسری تخلفات رو بهرو هستیم ادامه، داد: برای رفع اینگونه تخلفات که متاسفانه از سوی قوه مجریه رخ داده است، باید راهکارهای ریشهای و تخصصی طراحی شود.
وی ادامه داد: اگر تخلف از سوی اشخاص عادی صورت میگرفت قابل چشمپوشی بود، اما متاسفانه قوه مجریه و دولت متخلف است که اصلا قابل پذیرش نیست.
عباسعلی نورا، نماینده مردم زابل و زهک در مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه مجلس ابزار کلیدی و موثری برای نظارت از اجرای قوانین ندارد، افزود: مجلس تنها از طریق دیوان محاسبات نظارت خود را اعمال میکند؛ متاسفانه مجلس ابزار کلیدی برای نظارت ندارد.
وی ادامه داد: مجلس همیشه فرض را بر اجرای صحیح قوانین میگذارد اما متاسفانه از طریق رسانهها خبردار میشویم که برخی قوانین از سوی دولت یا اجرا نمیشود یا به دقت پیاده نمیشود.
عضو کمیسیون برنامه و بودجه که با خانه ملت گفتو گو می کرد، تاکید کرد: قاعدتا طبیعی است که قوانین از سوی دولت اجرا شود و دیگر لازم نیست مجلس بر روی اجرای قوانین نظارتی داشته باشد؛ تخلف از قانون از سوی هر کسی جرم محسوب میشود؛ این را همه میدانند، تعجببرانگیز است که دولت تخلف کند.
نورا ادامه افزود: واگذاریهای اخیر به بخشهای دولتی و شبهدولتی از جمله تخلفات تازه دولت است.
نماینده مردم زابل و زهک با بیان اینکه واگذاریهای انجام شده بر خلاف اصل ۴۴قانون اساسی است، تصریح کرد: هدف از اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی واگذاری بخشهای مدیریت، صنعت، خدمات و کشاورزی به بخش خصوصی است اما واگذاری شرکت مخابرات خلاف خصوصیسازی و اصل ۴۴ قانون اساسی بود.
وی با عنوان اینکه واگذاری بنگاهها به تعاونی کارکنان با شرایطی قابل قبول است، تصریح کرد: در صورتی واگذاری به تعاونیها قابل قبول است که در فضای رقابتی صورت بگیرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر