کلمه :هفده زندانی سیاسی در زندان اوین اعتصاب غذا کرده اند و در سلول های انفرادی به سر می برند . اما این شانزده نفر چه کسانی هستند؟ آیا همه آنها نام هایی آشنا برای ما هستند یا تعدادی از آنها در گمنامی در سلول هایشان رها شده اند؟ زندانیانی که اکنون جان شان در خطر است . تعدادی از این زندانیان نام شان کمتر ازبقیه بر زبانها آورده شده است . خانواده این زندانیان سیاسی اما از وضعیت فرزندان شان به شدت نگرانند و از همه می خواهند که به آنها نیز همچون دیگر زندانیان سیاسی در بند توجه کنند . کلمه با تهیه این گزارش تلاش می کند که حساسیت افکار عمومی و همه مدافعان حقوق بشر را نسبت به زندانیان کمتر شناخته شده و کمک به بهبود وضعیت آنها جلب کند.
روز دوشنبه زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین به برخورد نامناسب ماموران زندان و لغو ملاقات هایشان اعتراض کردند . در پی این اعتراض ها بهمن احمدی امویی ،روزنامه نگار عبدالله مومنی ،فعال دانشجویی و کیوان صمیمی به سلول انفرادی منتقل شدند . در پی این برخوردها دیگر زندانیان این بند هم دست به اعتراض زدند . این زندانیان هم خیلی زود به سلول های انفرادی منتقل شدند و سپس اعتصاب غذای خود را آغاز کردند .
حمیدرضا محمدی ، غلامحسین عرشی زندانیانی بدون مرخصی
حمید رضا محمدی یکی از زندانیان سیاسی است که اکنون درسلول انفرادی و اعتصاب غذا به سر می برد او طی مدت پنج سال بازداشتش حتی یک روز هم به مرخصی نیامده است و تمام مدت حبسش را در این پنج سال در سلولهای مختلف زندان اوین گذرانده است .
وی ۱۷ اسفندماه سال ۱۳۸۳ در منزل شخصی اش در شهر تهران بازداشت شد . شش ماه اول بازداشت او در بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین در حالی گذشت که از حق هرگونه ملاقات و حتی تماس تلفنی با خانواده محروم بود.
حمید رضا محمدی در یادداشت های شخصی اش درباره محاکمه خود این چنین نوشته است : “به این ترتیب من در نهایت گمنامی در تاریخ ۲۰/۳/۸۵ پس از دوبار احضار به شعبه چهاردهم بازپرسی امنیت بدون داشتن وکیل حتی از نوع تسخیری به استناد مواد ۴۹۹ و ۵۰۰ به شش سال حبس تعزیری محکوم شدم و برای بار دوم در تاریخ ۲۸/۱/۸۷ مجددا در شعبه ۱۰۵۹ جزایی ویژه به استناد ماده ۵۱۳، به پنج سال و شش ماه حبس تعزیری و پرداخت یک میلیون ریال جریمه دیگر محکوم شدم که حکم صادره درتاریخ ۲۹/۲/۸۷ در زندان اوین به من ابلاغ شد.”
وی اکنون به دلیل اعتراض به برخورد نامناسب مسولان بند ۳۵۰ زندان اوین در اعتصاب غذا و در سلول انفرادی به سر می برد
غلامحسین عرشی هم که همرا ه با ۱۵ زندانی سیاسی ۳۵۰ در سلولهای انفرادی بند ۲۴۰ و در اعتصاب غذا به سر می برد از زندانیانی است که طی مدت حبس اش از حق مرخصی استفاده نکرده است . اطلاعات زیادی از این زندانی گمنام در دست نیست ولی وی از جمله زندانیان پس از انتخابات محسوب می شود که از همه حقوق انسانی اش محروم است .
بازداشت شدگان عاشورا در اعتصاب غذا
بابک بردبار،نادربابایی و پیمان کریمی ازاد از دیگر زندانیانی هستند که این روزها در اعتصاب غذا هستند این سه نفر در روز عاشورای حسینی تهران بازداشت شده و تاکنون زندانی اند .
بابک بردبار ،عکاس جوان آژانس عکس خبری ایران است که در روز عاشورا درحالیکه مجوز رسمی عکاسی داشت بازداشت و ماه هاست در بند ۳۵۰ نگهداری می شود. وی در دادگاه بدوی به یکسال حبس تعزیری محکوم شده است.
همچنین نادر( ابراهیم ) بابایی،فعال مدنی و فارغ التحصیل رشته دامپزشکی از دانشگاه تهران و از جانبازان جنگ ایران و عراق و مصدوم شیمیایی هم از جمله کسانی است که جانش در خطر قرار دارد . او هم در روز عاشورا بازداشت شد . وی به دلیل صدماتی که در طول جنگ دیده است وضعیت جسمانی مناسبی ندارد .در روزهای اخیر خانواده او از وضعیت وخیم جسمانی او در بند ۳۵۰ خبر داده اند و اکنون نسبت به سلامتی این زندانی که در اعتصاب غذا به سر می برد ابراز نگرانی می کنند .
او جانباز ۴۷ درصد جنگ ایران وعراق است به گفته خانواده این زندانی سیاسی وی مبتلا به بیماری قلبی و سیاتیک است
پیمان کریمی آزاد،از دیگر زندانیان محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین است که اکنون به سلول انفرادی منتقل شده است . همه کسانی که وی را می شناسند نسبت به سلامتی اش نگرانند. وی مبتلا به بیماری دیابت است وباید روزانه دوبار انسولین تزریق کند . او چندین بار به دلیل نداشتن انسولین و عدم رسیدگی به موقع پژشکی در زندان به حالت اغما رفته است.خانواده او که چندین روز است از وی بی اطلاع اند با نگرانی شدید از همه مسولان قضایی می خواهند که به وضعیت این زندانی بیمار رسیدگی کنند وی نیز از بازداشت شدگان روز عاشوراست .
محمد حسین سهرابی راد،از خانواده شهدا درسلول انفرادی
محمد حسین سهرابی راد یکی دیگر از زندانیانی است که در اعتراض به برخورد توهین آمیز مقامات زندان و همچنین شرایط رفاهی و بهداشتی نامناسب بند ۳۵۰ دست به اعتصاب غذا زده است .
بند ۳۵۰ زندان اوین زیرزمینی بدون کوچکترین امکانات رفاهی است که در آن حدود ۳۰۰ زندانی سیاسی نگه داری می شوند که تعداد زیادی از آنها از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات هستند . سهرابی نیز یکی از همین زندانیان است وی در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته از اعضای ستاد مهدی کروبی بود که به اتهام تشویش اذهان عمومی، فعالیت تبلیغی علیه نظام، نشراکاذیب و توهین به مقامات در شعبه ی ۲۸ دادگاه انقلاب به ۴ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است .او از شهریور ماه سال گذشته در زندان است و از خانواده شهدا محسوب می شود.
جعفر اقدامی زندانی سیاسی با ده سال حبس
جعفر اقدامی،فعال حقوق بشر دیگر زندانی سیاسی است که به شرایط بند ۳۵۰ به ویژه برخورد نامناسب ماموران این بند اعتراض کرده او به ده سال زندان محکوم است.
وی توسط قاضی مقیسه به ۵ سال زندان محکوم شد. او وقتی به حکمش اعتراض کرد این حکم به ده سال افزایش یافت . او مدتی است در بند ۳۵۰ به سر می برد و اکنون در شرایطی کاملا نامعلوم در بند ۲۴۰ در اعتصاب غذا به سر می برد .
سایر زندانی های این بند که به خاطر اعتراض به رفتار نامناسب ماموران و مسوولان زندان و همچنین شرایط نامناسب بند ۳۵۰ از جمله مانع تراشی در ملاقات زندانیان ، به سلول انفرادی منتقل شده اند ،عبارتند از:علی ملیحی فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت ، بهمن احمدی امویی روزنامه نگار ،حسین نورانی نژاد روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت , عبدالله مومنی فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تجکیم ،علی پرویز فعال دانشجویی ، ،ضیا نبوی دانشجوی محروم از تحصیل ،کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و وب نگار ،مجید دری فعال دانشجویی ، مجید توکلی فعال دانشجویی ، کیوان صمیمی روزنامه نگار
درخواست زندانیان پوزش ماموران و مسوولان زندان از زندانیان به خاطر رفتار نامناسب و همچنین بازگرداندن تمامی این هفده زندانی به بند عمومی است.
فرشته و فرهاد حلیمی ، همسرو برادر همسر محمد مصطفایی پس از گذشت شش روز همچنان در سلول انفرادی زندان اوین نگهداری می شوند.
به گزارش سایت استقلال وکلا ،محمد مصطفایی، وکیل پایه یک دادگستری و فعال حقوق بشر، پس از دریافت احضاریه در ۲۹ تیرماه سال جاری جهت “اخذ پاره ای از توضیحات” ، روز دوم مرداد ماه به به دادسرای شهید مقدس واقع در زندان اوین مراجعه می کند . بر اساس اطلاعات مندرج در وبسایت وی ، ” بازپرس شعبه دوم ، درباره نحوه کمک و نجات موکلین که در سن کمتر از ۱۸ سال مرتکب جرم شده بودند سئوالاتی را مطرح کرد”.
مصطفایی پس از پایان تحقیقات از سوی بازپرس شعبه دوم دادسرای اوین ، بدون صدور قرار از زندان خارج می شود اما بعد از ظهر همان روز برگه جلب وی صادر می شود ولی ماموران به دلیل عدم حضور این وکیل دادگستری در دفتر خویش ، نمی توانند وی را جلب کنند و شب هنگام ، زمانی که همسر و برادر همسر ایشان در حال سوار شدن بر خودروی شخصی خود بودند توسط مامورین امنیتی بازداشت می شوند .
پس از گذشت مدت ۶ روز از بازداشت غیرقانونی خانواده مصطفایی ، هیچ خبری از وی در دست نیست . بازداشت همسر و برادر همسر این وکیل دادگستری که بر اساس اخبار واصله، به علت بازداشت غیرقانونی از حضور در کنکور امسال باز مانده است بر خلاف اصل شخصی بودن جرم و مجازات بوده و مصداق بارز فشار بر وکلای فعال در زمینه حقوق بشر است .
مهدی کروبی با انتشار نامه ای خطاب به احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان به تهمت ها و اظهارات وی در سخنرانی چند روز گذشته اش، اعتراض کرد.
به گزارش سحام نیوز، در بخشی از این نامه آمده است: عده ای به ریاکاری، دغل بازی، عوام فریبی، آدم کشی، دین فروشی و زاهد نمایی شهره آفاق گشته اند که بدون شک جنابعالی اگر از مصادیق بارز آنها نباشید جاده صاف کن آنان برای دستیابی به اهدافشان بوده اید.
کروبی در بخشی دیگر از این نامه افزوده است: اگر من فتنه گرم چون معترضم؛ شما نیز شریک دزدان رأی مردم و نارفیق این قافله اید. چون ردپای اعمال نابخردانه شما در پس همه حوادث قبل و بعد از انتخابات مشهود است و متأسفانه همه جا علیه مردم و به نفع جریان خشونت گرای سرکوب گر.
گفتنی است جنتی در سخنرانی خود در روز پنجم مرداد ماه گفته بود: آمریکاییها یک میلیارد دلار از طریق افراد سعودی که هم اکنون عامل آمریکا در کشورهای منطقه هستند، به سران فتنه دادند و همین سعودیها که به نمایندگی آمریکا صحبت میکردند، گفتند، اگر توانستید نظام را منقرض کنید، تا ۵۰ میلیارد دلار دیگر را هم میدهیم، اما خداوند این فتنه را به دست بندگان صالحش خاموش کرد.
مشروح کامل این نامه بدین شرح است:
بسمه تعالی
آیت الله آقای حاج شیخ احمد جنتی
دبیر شورای نگهبان و امام جمعه موقت تهران
باسلام
طبق اخبار و گزارشات منتشره از سوی برخی خبرگزاری ها و سایت های خبری، جنابعالی اخیراً به مناسبت تولد حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در مسجد جمکران قم سخنرانی سیاسی مبسوطی داشته اید و از اجتماع خالصانه و بی ریای مذهبی مردم مسلمانی که صرفاً با انگیزه های عقیدتی و جهت توسل و اظهار ارادت به حضرت حجت علیه السلام در آن مکان گرد آمده بودند، بدترین نوع سوء استفاده را کرده و با تکیه بر قدرت و مصونیت خیالی از پاسخگویی به آنچه می بافید مطالبی واهی، بی سند و تفرقه افکنانه را مطرح کرده و به آتش اختلافی که خود افروخته اید نفت نفرت و نفاق پاشیده اید.
در این میان آنچه علاوه بر تهمت ها و افتراهای نخ نما و تکراری شما به یاران امام خمینی و مدافعان حقوق اساسی ملت و قاطبه ی آزادگان و آزادی خواهان تازگی داشت آن بود که گفته بودید: من سندی را بدست آوردم که آمریکائی ها یک میلیارد دلار از طریق افراد سعودی که هم اکنون عامل آمریکا در کشورهای منطقه هستند به سران فتنه دادند و همین سعودی ها که به نمایندگی آمریکا صحبت می کردند، گفتند اگر توانستید نظام را منقرض کنید تا پنجاه میلیارد دلار دیگر هم می دهیم، اما خداوند این فتنه را به دست بندگان صالحش خاموش کرد.
آقای جنتی آنچه را شما فتنه می نامید و برایش سر و دست و پا می تراشید، انتخاباتی بود که طبق معمول توسط شما و اتاق های فکر هدایت کننده ی امثال جنابعالی در شورای نگهبان و وزارت کشور و … مهندسی شد تا در شکلی ظاهرالصلاح مطلوب مهندسان انتخابات را فراهم آورد. اما برخلاف انتظار و بر سیاق قاعده ی (( … والله خیرالماکرین)) تدبیر شما بند نمایان و دیگر اربابان قدرت کارساز نیفتاد و آش شوری که با تعجیل به کام ملّت فرو ریختید آنان را برآشفت و کاسه و کوزه بساط انتخابات فرمایشی شما را برهم ریخت. شما و دیگر طراحان ومهندسان سناریوی انتخاباتی نیز با کمال ناباوری و علیرغم ادعاهای پوشالی تمکین به رأی مردم اعتراض آنان را با شدیدترین وجه و بی رحمانه ترین شکل ممکن سرکوب کردید. بعد هم در اوج وحشت از خشم مردم ژست پیروزی گرفتید و برای تکمیل پروژه های خویش دادگاههای نمایشی برگزار کردید تا بقایای هر صدای اعتراضی را به سکوت کشانده و مهر خاموشی بر گورستانی که خیالش را در سر پرورانده اید بنشانید. این روش استناد و صدور حکم متأسفانه همان روشی بوده است که بر اساس آن سال هاست بسیاری از فرزندان صالح این ملت را از دستیابی به حقوق خویش مثل انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم کرده است چون آنان نیز طبق همین نوع گزارشات همواره ردّ صلاحیت شده اند.
با این همه و پس از گذشته یکسال و اندی از آن ماجرا هنوز هم از آنچه کرده و پاسخی که دریافت کرده اید خواب خوش ندارید و هر آن در پی یافتن مستمسکی هستید تا نتایج خیالی که بافته و خلاف واقعی که ساخته اید را بر خود هموار سازید.
آقای جنتی در فرهنگی که شما پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم خلق کردید اگرچه گروهی را فتنه گر خواندید که اکثریت ملت ایران بودند و برای آنها سرانی را قلمداد کردید که حتماً مهدی کروبی هم از جمله ی آنهاست ولی در همان قاموس که خوشبختانه در میان ملّت به درستی شناخته شده است عده ای نیز به ریاکاری، دغل بازی، عوام فریبی، آدم کشی، دین فروشی و زاهد نمایی شهره آفاق گشته اند که بدون شک جنابعالی اگر از مصادیق بارز آنها نباشید جاده صاف کن آنان برای دستیابی به اهدافشان بوده اید.
اگر من فتنه گرم، چون معترضم؛ شما نیز شریک دزدان رأی مردم و نارفیق این قافله اید. چون ردپای اعمال نابخردانه شما در پس همه ی حوادث قبل و بعد از انتخابات مشهود است. و متأسفانه همه جا علیه مردم و به نفع جریان خشونت گرای سرکوب گر. امّا این بار به اتهام بهتانی که به سران به قول خودتان فتنه !! زده اید که از سعودی ها پول گرفته اند تا نظام را منقرض نمایند از شما اولاً شکایت می کنم آن هم در محاکم جمهوری اسلامی، اگرچه امیدی به رسیدگی ندارم. و ثانیاً این نامه را می نویسم که بدانید به آنچه گفته اید اعتراض دارم و همین جا از شما می خواهم که در این مورد هر دلیل و مدرک و سندی دارید افشا کنید وگرنه دروغگویی و رسوایی بیش از پیش شما را آشکارا و در هر کوی و برزنی و با هر روشی که ممکن باشد جار خواهم زد.
در پایان یادآور می شوم شما در پایان راهی هستید که زندگی نام دارد و هرچه کرده اید اگر با میل دست یابی به دنیا و متعلقات آنهم بوده باشد حتماً به مقصود رسیده اید. ریاست دنیا اگر بقا و وفایی داشت به امثال ما و شما نمی رسید.
آقای جنتی تاریخ تکرار می شود و بر سیاست ورزان است که عبرت بگیرند حتماً به خاطر دارید که پس از قیام ۱۵ خرداد و دستگیری امام و جمعی از علمای بزرگ و توده های مردم و کشتار ملت توسط سربازان و دژخیمان حکومتی در شهرهای مختلف، رژیم شاه اعلام کرد که فردی به نام “جوجو” را در فرودگاه مهرآباد دستگیر کرده است که از سوی جمال عبدالناصر مبلغ دو میلیون تومان پول برای خمینی آورده است تا در جریان اغتشاش علیه رژیم مورد استفاده قرار گیرد. طراحان و سناریو سازان وابسته به شاه معدوم آنقدر پخته به نظر می رسیدند که اگر دروغی هم می بافتند به گونه ای باشد که مورد پذیرش احتمالی عده ای از مردم واقع شود ولی شما و دوستانتان یا بهتر بگویم منابعتان وقتی متأسفانه دروغی هم می سازید نچسب و باور نکردنی است به خدا پناه می برم از جفایی که توسط مربیان دیانت و مروجان شریعت حکومتی بر روحانیت اصیل و مظلوم و مبلغان حقیقی اسلام و تشیع رفته است و می رود.
شما نیز به خدا پناه ببرید و از عقوبت آخرت بیمناک باشید توبه کنید و از محضر ملت رشید ایران طلب بخشش نمایید. امید است مردم و خدای بزرگ از گناهان شما در گذرند.
فاعتبروا یا اولی الابصار
مهدی کروبی
۷/۵/۱۳۸۹
شرکت دخانیات ایران اعلام کرد که به منظور کنترل کیفیت سیگارهای قاچاق در کشور، نمونههایی از این سیگارها برای آزمایش به سازمان انرژی اتمی کشور ارسال میشود.
به گزارش ایسنا، شرکت دخانیات ایران این اقدام را به دلیل احتمال وجود اورانیوم در سیگارهای وارداتی به کشور انجام میدهد.
این اقدام شرکت دخانیات در حالی صورت میگیرد که یک کارشناس شرکت دخانیات ایران در گفت و گو با ایسنا از طرح شکایت اسرائیل علیه شرکت تولید سیگار فلیپ موریس خبر داده است.
این کارشناس شرکت دخانیات با تاکید بر آزمایش نمونههایی از سیگار قاچاق در سازمان انرژی اتمی، یادآور شد که تاکنون گزارشی مبنی بر وجود اورانیوم ضعیف شده در سیگارهای قاچاق شده به کشورمان ارایه نشده است.
گزارش ایسنا یکی دیگر از دلایل بررسی احتمال وجود اورانیوم در سیگارهای قاچاق را اظهارات دو سال پیش جان مککین، سناتور جمهوریخواه آمریکایی دانسته است.
به گزارش رویترز، این سناتور آمریکایی در سال ۲۰۰۸ با تشریح افزایش میزان صادرات آمریکا به ایران و با توجه به موضوع روابط ایران و آمریکا در زمان ریاست جمهوری بوش، در اظهارات شوخطبعانه خود تاکید کرده بود که شاید راه از پای درآوردن دشمن ایرانی صادرات سیگار آمریکایی به این کشور باشد.
آقای مککین در این گزارش تاکید کرده بود که با وجود سیاستهای خصمانه دولت جرج بوش پسر، میزان صادرات آمریکا به افزایش یافت.
طرح شکایت علیه فیلیپ موریس
براساس گزارش میدل ایست تایمز، دادگاهی در اسرائیل علیه شرکت آمریکایی فیلیپ موریس، تولیدکننده سیگار و تنباکو، به دلیل آغشته بودن تولیدات این شرکت به مواد رادیو اکتیو اقامه دعوا کرد.
دادستان آموس هاسنر در صدد است که با طرح این دعوا شرکت آمریکایی فیلیپ موریس و شش شرکت اسرائیلی شریک آن را به دلیل صادرات سیار آلوده به مواد رادیواکتیو به اسرائیل، به پرداخت هشت میلیارد دلار غرامت محکوم کند.
شرکت فیلیپ موریس یک شرکت آمریکایی تولید سیگار و تنباکو متعلق به گروه آلتریا است که سیگارهایی چون مارلبورو، مریت، کمبریج و آلپاین را تولید میکند.
دادگاه اسرائیلی در طرح این شکایت عنوان کرده است که شرکت فلیپ موریس تنباکوی سیگارهای خود را در زمینهایی کشت میکند که با کودهای فسفاتی تغذیه شده است.
دادستان طرحکننده این شکایت اعتقاد دارد که هنوز این ادعا که کود فسفات موجب بروز سرطان است یا نه، مشخص نیست، اما در طرح این شکایت به این موضوع استناد شده است.
دادستان دادگاه اسرائیل با طرح این شکایت مبلغ هشت میلیارد دلار غرامت از شرکت آمریکایی فلیپ موریس و شش شریک اسرائیلی آن طلب کرده است.
از این میزان غرامت، دو میلیارد دلار مربوط به سیگارهای آلوده تولید شده و صادره شده به اسرائیل است و شش میلیارد دلار غرامت نیز به افرادی سیگاری تعلق دارد که در اثر استعمال این سیگارها، مبتلا به بیماری شدهاند.
تست رادیواکتیو در سیگارهای ایرانی
به گزارش خبرگزاری مهر، در سالهای اخیر شرکت دخانیات با همکاری سازمان انرژی اتمی اقدام به نمونهگیری و انجام تستهای مختلف برای عاری بودن توتون سیگارها از مواد رادیو اکتیو و اورانیوم کرده است.
وجود رادیو اکتیو ضعیف در حالی مورد تاکید قرار گرفته است که تحقیقات علمی نشان میدهد که دود سیگار خود در بر دارنده چهار هزار نوع ماده سمی از جمله پلونیوم ۲۱۰ (ماده ای رادیواکتیو) است.
سیگار مارلبورو از جمله تولیدات شرکت فیلیپ موریس است که در ایران عرضه و مصرف میشود.
اگرچه شرکت دخانیات قصد دارد تا احتمال وجود اورانیوم در سیگاهای قاچاق را مورد بررسی قرار دهد، که تیم کنترل بازار سیگار از ابتدای تیرماه در کشور تشکیل شده و الویت آن مقابله با عرضه سیگار مارلبورو در کشور است.
براساس گزارش واحد مرکزی خبر، مدیر عامل شرکت دخانیات اعلام کرده است که سال گذشته ۶۳ میلیارد نخ سیگار در ایران مصرف شد که از این میزان ۴۱ میلیارد نخ تولید کارخانجات داخلی بود و بقیه از طریق قاچاق وارد کشور شد .
همچنین بر اساس گزارش مرکز تحقیقات کنترل دخانیات دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ۱۵ تا ۲۰ درصد از ایرانیان سیگار میکشند و در هر سال هزار و ۸۲۵ میلیارد تومان برای سیگار هزینه میکنند.
عضو کمیسیون کشاورزی مجلس با انتقاد از واردات بیرویه محصولات دامی و کشاورزی گفت: در حال حاضر به واسطه واردات بی رویه، کشاورزان ورشکسته شده اند و با فرار سرمایه از بخش کشاورزی روبرو هستیم.
به گزارش مهر ، علی عزتی اظهار داشت: ناهماهنگی بین وزارت جهاد کشاورزی و وزارت بازرگانی باعث واردات بیرویه شده است که بیشتر این مسائل به وزارت بازرگانی بازمی گردد.
این نماینده ضمن اشاره به این مطلب که اعضای کمیسیون کشاورزی مشکلی با واردات ندارند، گفت: مخالف واردات نیستیم بلکه معتقدیم بر اساس نیاز کشور باید واردات صورت گیرد و برای این واردات ابتدا باید میزان مصرف سرانه مردم کشور را استخراج کنیم و اگر نیازی احساس شد کالای دامی و کشاورزی وارد کنیم نه اینکه بدون حساب و کتاب مجوز واردات بدهیم و تولید داخلی را از بین ببریم.
نماینده مردم دهلران، آبدانان و دره شهر گفت: چه معنایی دارد که وقتی یک سال وزارت جهاد کشاورزی برای خودکفایی در مورد تولید یک میوه یا یک قلم کالای کشاورزی سرمایه گذاری می کند همان سال وزارت بازرگانی دست به واردات همان میوه یا کالای کشاورزی بزند و اقتصاد کشاورزان را با مشکل مواجه کند.
عضو کمیسیون کشاورزی مجلس از برگزاری جلسات متعدد اعضای کمیسیون کشاورزی با وزرای بازرگانی و جهاد کشاورزی برای جلوگیری از واردات بی رویه خبر داد و گفت: تابه حال در چندین جلسه در خصوص این موضوع صحبت کرده ایم و متاسفانه مشکل ناهماهنگی بین این دو وزارتخانه همچنان باقیست و هر یک از این دو توپ را به زمین دیگری می اندازند.
عزتی راه حل مشکل واردات بی رویه محصولات دامی و کشاورزی را در واگذاری اختیار واردات اقلام دامی و کشاورزی به جهاد کشاورزی عنوان کرد و گفت: از آنجا که وزارت جهاد کشاورزی بیشتر در جریان مشکلات بخش کشاورزی قرار دارد بهتر می توان این موضوع را کنترل کند.
وی هچنین افزود: البته وزارت بازرگانی باید در مورد واردات بی رویه و زیانهایی که از این بابت متوجه بخش کشاورزی و تولیدات داخلی شده است، پاسخگو باشد.
کلمه :پیمان کریمی آزاد ،یکی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ که دست به اعتصاب غذا زده بود ، به خاطر وخیم شدن وضعیت جسمانی اش ، عصر امروز به بیمارستان منتقل شد.
براساس گزارش های رسیده به کلمه ،پیمان کریمی آزاد که به بیماری دیابت مبتلا ست و باید روزانه دوبار انسولین تزریق کند ، پس از تحمل دو روز اعتصاب غذا ،بی هوش شد.
کریمی یکی از هفده زندانی بند ۳۵۰ است که روز دوشنبه گذشته در پی اعتراض به رفتار توهین آمیز ماموران و مقامات زندان و لغو ملاقات برخی از زندانیان ،به سلول انفرادی منتقل شده بود .
تعدادی از این زندانیان از جمله پیمان کریمی آزاد ،کوهیار گودرزی ، بهمن احمدی امویی ،مجبد توکلی ،مجید دری ،حسین نورانی نژاد ،ابراهیم (نادر) بابایی ،حمید رضا محمدی در اعتراض به انتقال خود به انفرادی ، دست به اعتصاب غذا زده اند.
کریمی آزاد از بازداشت شدگان حوادث ششم دی ماه(عاشورا) است که پس از گذشت بیش از هفت ماه به صورت بلاتکلیف در زندان نگهداری می شود.
زندانی هایی که به خاطر اعتراض یه رفتار نامناسب ماموران و مسوولان زندان و همچنین شرایط نامناسب بند ۳۵۰ از جمله مانع تراشی در ملاقات زندانیان ، از روز دوشنبه گذشته به سلول انفرادی منتقل شده اند ،عبارتند از:علی ملیحی فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت ، بهمن احمدی امویی روزنامه نگار ،حسین نورانی نژاد روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت , عبدالله مومنی فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تجکیم ،علی پرویز فعال دانشجویی ،حمیدرضا محمدی فعال سیاسی ،جعفراقدامی فعال مدنی ،بابک بردبار عکاس خبری ،ضیا نبوی دانشجوی محروم از تحصیل ،ابراهیم(نادر)بابایی فعال مدنی و از جانبازان جنگ ایران و عراق ،کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و وب نگار ،مجید دری فعال دانشجویی ، مجید توکلی فعال دانشجویی ، کیوان صمیمی روزنامه نگار ،غلامحسین عرشی از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات ،پیمان کریمی آزاد از بازداشت شدگان حوادث عاشورا و محمد حسین سهرابی راد از خانواده شهدای جنگ تحمیلی و عضو ستاد مهدی کروبی .
از میان این زندانیان بهمن احمدی امویی ازچهار روز پیش اعتصاب غذای خود را آغاز کرده است و روز بعد از آن تعدادی دیگر از جمله عبدالله مومنی ، مجید توکلی ،مجید دری ،حمیدرضا محمدی ،نورانی نژاد ،نادر بابایی ،پیمان کریمی آزاد و کوهیار گودرزی به این اعتصاب غذا پیوستند.
مسوولان زندان اوین از جمله صداقت نژاد رییس زندان ،بزرگ نیا رییس بند ۳۵۰ و دادستان تهران تاکنون نسبت به اعتصاب غذای زندانیان سیاسی واکنشی نشان نداده اند.
صبح روز پنج شنبه ۷مرداد ماه برخی از اعضای مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم با مهندس میرحسین موسوی در یک نشست صمیمانه به بررسی و تحلیل مهمترین مسائل روز کشور پرداختند.
به گزارش کلمه، در این دیدار تعدادی از اعضای مجمع محققین و مدرسین به بیان دیدگاه های خود پیرامون مهمترین مسائل روز و چالش های پیش آمده پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸پرداختند نخست وزیر محبوب امام نیز دیدگاه های خود را پیرامون مسائل مطروحه بیان داشتند.
در سال هایی که از ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد می گذرد، به طور روزافزون، شاهد انتشار اخبار و گزارش هایی در مورد وضعیت نابسامان اقتصادی ایران هستیم،وضعیتی که به گفته شمار زیادی از کارشناسان اقتصادی، ناشی از سیاست های غلط و نیز واردات بعضا کالاهای بنجل خارجی، به ویژه چینی، بوده که کمر تولیدکنندگان را شکسته است و روز به روز بر شمار کارخانه ها و کارگاه های ورشکسته اضافه می شود.
پیامد این موضوع، افزایش شمار ارتش بیکاران است، ارتشی که می خواهد به همراه خانواده اش از زندگی شرافتمندانه و انسانی ای برخوردار باشد، اما نصیب و سهم او چیز دیگری است!!
در کنار این ارتش بیکار، هزاران هزار کارگری هم هستند که در لفظ، دارای شغل هستند، اما درآمدی ندارند و ماه ها دستمزد و مزایا از کارفرمایان خود طلبکاراند.
این پدیده بیشتر در کارخانه ها وشرکت هایی دیده می شود که دولت آنها را واگذار کرده است، کارخانه هایی مانند لاستیک سازی البرز و لوله سازی خوزستان.
کارگران این کارخانه ها که در سراسر ایران پراکنده هستند، هر روز به امید دریافت دستمزد و مزایای معوقه خود و یا بخشی از آن به محل کار می روند و در پایان وقت اداری نیز دست خالی و با چهره هایی شرمنده به کاشانه خود بر می گردند.
این تنها بخشی از مشکلات این گروه از کارگران است؛ مشکلاتی که مربوط به زندگی خانوادگی شان می شود و بسیار هم اسف بار است.
موضع دیگر، بی توجهی قوه مجریه و مسئولان به این مشکلات اقتصادی از یکسو و برخوردهای امنیتی با کارگران و نمایندگانشان از سوی دیگر است.
بارها، گزارش هایی در مورد اعتراض کارگران به بدقولی پیاپی مقام های دولتی، به ویژه شخص احمدی نژاد، در سفرهای استانی اش منتشر شده است، اما به همین اعتراض ها که به ندرت جایی نیز در خبرگزاری ها و روزنامه ها می یابد هم وقعی گذاشته نمی شود.
از طرف دیگر، برخوردهای امنیتی با کارگران و نمایندگانشان به مرور جایگاه ویژه ای در سیاست کارگری حکومت یافته است.
اگر تا دیروز با وعده و وعید، کارگران و نمایندگانشان سر دوانده می شدند، امروز، در هراس از اینکه اعتراض های کارگری و یا فعالیت تشکل های صنفی کارگری در شرایط ملتهب سیاسی کنونی گسترش یابد، ، فعالان کارگری تحت فشار قرار می گیرند تا دست از حق خواهی بردارند، به وضعیت موجود تن دهند و نپرسند که چرا پول نفت بر سر سفره هایشان آورده نشده است.
در این راستا، در مواردی هم نمایندگان معترض، شورشی و بر هم زننده نظم و نامیده شده اند و به آنان گفته شده است که ساکت شوند یا اینکه بازداشت خواهند شد.
این قبیل برخوردها بیشتر در واحدهایی دیده شده است که کارگران بدون برنامه و سازماندهی قبلی اقدام به اعتراض کرده اند ویا تعدادشان اندک بوده است.
در دیگر سو، در مورد کارخانه هایی نیز که دارای تشکل صنفی و سازماندهی بهتری هستند، شکل برخوردها شدیدتر است. برای مثال، می توان به سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه اشاره کرد که چند سال پیش دوباره کار خود را از سر گرفت و اعتصابات و اعتراض هایی هم سازماندهی کرد که تا اندازه ای موفقیت آمیز بود.
این مسئله به خصوص که می توانست در سایر کارخانه های استان خوزستان بازتاب پیدا کند، با واکنش دستگاه های امنیتی مواجه شد و چند تن از رهبران این سندیکا به اتهام های ساختگی، بازداشت و زندانی و همینطور از این شرکت اخراج شدند.
متاسفانه در روزهای گذشته نیز فریدون نیکوفر، یکی از اعضای سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه، پس از اخراج از این شرکت تهدید شده است که باید خانه سازمانی اش را ترک کند و یا اینکه توبه نامه امضا کند تا ضمن حفظ خانه به سر کار خود بازگردد.
فریدون نیکوفر، تنها مورد در این عرصه به شمار نمی رود.
ادامه فشارها بر اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و بازداشت سعید ترابیان، که اخیرا آزاد شد، و رضا شهابی، از اعضای این تشکل صنفی، را می توان به عنوان یک مثال دیگر برشمرد.
از طرف دیگر، فشارهای روزمره بر منصور اسانلو، رهبر این سندیکا، و خانواده اش، مانند ربودن و ضرب و شتم عروس او، را نیز می توان در این مقوله جای داد.
همزمان، گزارش هایی نیز در مورد احضار فعالان کارگری در نقاط مختلف ایران منتشر شده است.
اینگونه برخوردها که منحصر به روزها و هفته های اخیر نبوده، در سخنان میر حسین موسوی نیز بازتاب یافته است.
وی در پیام خود به مناسبت روز جهانی کارگر، اول ماه مه، در مورد مشکلات کارگران برای تشکیل شوراهای مستقل صنفی، اعمال محدودیت ها و دستگیری ها علیه انان اشاره کرد وگفت که این مساله مساله ملی است.
آقای موسوی افزود: کارگران و معلمان آزادی میخواهند، چرا که آزادی باعث میشود تشکل های صنفی و سیاسی خود را تشکیل دهند و فعالیت سیاسی کنند. راهی برای گشایش امور خود و ملت پیدا کنند. آنها دنبال عدالت هستند. چه عدالت در سطح معیشتی و اقتصادی و چه در سطح توزیع منزلت های اجتماعی. باعث می شود آنها بهتر بتوانند خدمت کنند و یهتر می توانند ثروت ایجاد کنند و بهتر می توانند از اقتصاد کشور دفاع کنند و با فعالیت خود در صنعت و بازار و از استقلال کشور دفاع کنند و همچنین در توزیع منزلت آنها موقعیتی پیدا می کنند که از ایده های مترقی و پیشروانه در سطح کشور حمایت کنند.
در این میان و تحت تاثیر مشکلات روزافزون اقتصادی، اعتراض های کارگران و نیز جنبش سبز و به رغم برخوردهای امنیتی دولت احمدی نژاد، گرایش کارگران به تشکل یابی و دفاع از حق خود تقویت شده است. برای مثال، خبرگزاری کار ایران – ایلنا – روز اول خرداد گزارش داد: یک هیات موسس متشکل از صنف رانندگان اتوبوس های برون شهری، کارگران خباز و کارگران شاغل در صنعت ذوب آهن سرگرم فراهم کردن مقدمات برگزاری مجمع عمومی هیات موسس کانون عالی انجمن های صنفی کارگری ایران هستند.
در ادامه گزارش این خبرگزاری گفته شد که به تازگی، کانون عالی انجمن های صنفی کارگری ایران با هدف کارآمدی بیشتر تشکل های صنفی کارگری در حال شکل گیری است.
همچنین در ماه های گذشته چند تشکل صنفی مستقل در برخی واحدهای بزرگ و کلیدی تشکیل شد. تشکیل شورای موقت کارگران کارخانه ذوب آهن اصفهان و شورای موقت کارگری مجتمع های پتروشیمی بندر ماهشهر در استان خوزستان از جمله این تشکل ها به شمار می آیند.
همین موضوع و رویکرد کارگران به تشکل های صنفی خود در درجه اول، نشان می دهد که کارگران پس از مدت ها از مرحله تشکل های خود بخودی وکوتاه مدت ( چند روزه) با هدف بازتاب نارضایتی خود در حال عبورند و بنابراین می توان در انتظار استقبال بیشتر کارگران از این تشکل ها، برخلاف فشارهای حکومتی بود.
و در درجه بعدی، همزمان با این رویکرد، شاهد گسترش اعتراض های صنفی در میان هفت میلیون کارگر هستیم؛ موضوعی که گونه دیگری از اعتراض به وضعیت موجود را به نمایش می گذارد و به نوبه خود، متحد طبیعی جنبش سبز به شمار می رود که در جهت تحقق خواسته های مردم ایران در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی،فرهنگی و .. است.
سایت عصر ایران در یادداشتی به تحلیل مواضع احمد جنتی پرداخته است . نویسنده این مطلب پس از اظهارات آقای جنتی خواسته است که اگر اسنادی در زمینه یک میلیارد دلاری که به رهبران مخالف دولت که سران فتنه خوانده است دارد، ارایه کند.
متن این یادداشت را می خوانید:
اظهارات اخیر آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان درباره پرداخت پول آمریکا به افرادی که این روزها ” سران فتنه ” خوانده می شوند ، بسیار قابل تامل به نظر می رسد .
پرواضح است که اختلافات داخلی و سیاسی در هر کجای جهان و در هر کشوری از کشورهای روی کره زمین وجود دارد ، اما نکته در اینجاست که نخبگان سیاسی حاکم و اپوزیسیون در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و حتی در حال توسعه دنیا خود را ملتزم به رعایت اصول رقابت سیاسی می دانند .
از جمله اینکه همه نخبگان سیاسی راهکار ” صندوق رای ” را یگانه مرجع تعیین فرد یا حزب حاکم می دانند و در عوض گروه پیروز در انتخابات یا همان حزب یا ائتلاف حاکم نیز خود را مقید به حفظ شان ، جایگاه و حقوق ذاتی و قانونی مخالفان می داند ، چه آنکه ماهیت ادواری بودن گردش قدرت سبب می شود همان گروه حاکم چند سال و یا حتی چند ماه بعد خود تبدیل به گروه اقلیت شود . همان گونه که شکست خوردگان انتخابات نیز باید به نتایج تمکین کنند.
این سخنان را از آن رو مثال آوردیم که بر این نکته اذعان کنیم که متاسفانه عرصه سیاست ورزی در کشور ما از همان ابتدای راه یافتن تفکر دولت مدرن در کشورمان ، فاقد قاعده مندی است .
در کشور ما نه اقلیت مراعات حال اکثریت را می کند و نه اکثریت خود را مقید و ملتزم به رعایت حق قانونی اقلیت می داند و این چنین است که فضای رقابت های سیاسی در چارچوب قانون نمانده و عموما با تنش و درگیری همراه است و در بسیاری از مواقع حتی مکانیزم و راهکار حل و فصل اختلافات سیاسی نیز به خارج از چارچوب قانون کشیده می شود و گاه مثل استخوانی لای زخم می ماند تا در برهه هایی به صورت انفجار و تنش خود را بروز می دهد .
از همین زاویه اگر به تحلیل آنچه که در کشور ما پس از انتخابات جنجالی دور دهم ریاست جمهوری گذشت ، بنشینیم می توانیم واقعیت پیش گفته را به عینه مشاهده کنیم .
اما اظهارات اخیر آیت الله جنتی درباره پرداخت ۱ میلیارد دلار از سوی عربستان به رهبران مخالف دولت که “سران فتنه ” خوانده می شوند ، نیز می تواند مصداق بی قاعده مند بودن فضای رقابت سیاسی در ایران باشد.
اگر اظهارات این مقام صحیح باشد که طبیعتا این امر خیانتی بزرگ به کشور و ملت می باشد و می بایست مورد رسیدگی قضایی و قانونی قرار بگیرد ، خاصه آن که ایشان می گوید مدرک این ادعا را هم دارد ؛ اما اگر این اظهارات نادرست بوده باشد ، فارغ از معصیتی که متوجه قائل آن است ، نشان از این امر می دهد که فضای رقابت سیاسی از وادی قانونی خود خارج شده و همچنان در وادی تهمت افکنی آن هم در سطوح بالا سیر می کند.
به هر روی کشور ما از بی قاعده مندی فضای رقابت سیاسی تا کنون متحمل خسارات جبران ناپذیر زیادی شده و درست تر آن است که همه به قانون اساسی و دیگر قوانین عادی کشور مراجعه کنیم و دولتمردان خود را ملتزم به رعایت قانون بدانند و مخالفان نیز اگر مخالفتی دارند ، در چارچوب قانون و از مجاری قانونی مطالبات خود را پیگیری کنند .
در این صورت است که کشور می تواند روی آرامش ببیند و دولتمردان به رفع و رجوع مشکلات و نابسامانی های موجود در کشور بپردازند و مخالفان نیز با حرکت های منطقی و در چارچوب قانون تلاش کنند از طریق مجاری قانونی به فعالیت سیاسی و مدنی بپردازند .
حسن بهشتی پور:در حوزه نظامی، ایران به روسیه نیاز ندارد، بنابراین لغو اس ۳۰۰ هیچ مسئله ای را در ارتباط با قدرت دفاعی کشور به وجود نمیآورد. روسها به غیر از ایران بازاری را برای اس ۳۰۰ ندارند، چون سایر کشورها به دنبال این سامانه دفاعی نیستند.باید این موضوع را پذیرفت که روسیه بر اساس منافع ملی خودش عمل میکند، روسیه برنامه ای را برای چند سال آینده خودش ترسیم کرده
که این برنامه افزایش جایگاه بین المللی مسکو و همچنین حل مسائل اقتصادی در حوزه سرمایه گذاری و فناوری است.بنابراین روسیه در این حوزهها رفتار خود را به ایران ترجیح میدهد و اگر تهران به این واقعیت نگاه کند، مسکو را در حد خود میبیند، زیرا روسیه در حال حاضر ابرقدرت نیست، این کشور همسایه ایران است و تهران نیاز دارد تا روابط متوازنی را با مسکو در مسائل خود در حوزه دریای خزر، مسائل مربوط به انرژی و در حوزه رفتارهای بین المللی در رقابت با آمریکا ایجاد کند.ایران باید یک رابطه منطقی با روسیه به عنوان یک کشور همسایه داشته باشد.
باید دیپلماسی را فعال کنیم، در نوع نگرش خود با روسها تغییری ایجاد کنیم و نباید مسکو را به سوی همسویی و نزدیک شدن به غرب سوق دهیم.دوم اینکه ایران باید وزن سیاسی خود را با روسیه در دو جهت افزایش دهد.
یکی اینکه باید به روسها نشان داد که نمیتواند ایران را به دلیل منافع خود نادیده بگیرد و دیگر اینکه تهران باید نشان دهد در عین حال که میخواهد با روسیه رابطه داشته باشد باید یک بازنگری را در روابط خود با اتحادیه اروپا، آمریکا، چین، هند، ژاپن و تمام دنیا انجام دهد.
همچنین ایران میتواند به روسیه نشان دهد در مواردی که در سیاستهای روسیه تاثیر گذار است، میتواند از اهرم فشار استفاده کند، چنانچه در حال حاضر مناسبات جمهوری اسلامی ایران با گرجستان میتواند بر مناسبات تهران با مسکو تاثیرگذار باشد.یکی از شرایط رقابت، همکاری است؛ اما زمانی همکاری صورت میگیرد که ایران بتواند در فضای همکاری قرار بگیرد و این فضای همکاری در صورت تمایل مسکو به گسترش مناسبات با تهران ایجاد میشود اما در شرایط فعلی روسیه در پی تعامل با ایران نیست.اگر روابط کشورهای اروپایی و ایران بهبود یابد، بلافاصله فناوری تولید گاز وارد این کشور میشود و برای ارتقای ظرفیت خود باید با اروپایی ها، آمریکاییها و غربیها رابطه متوازن برقرار کنیم.روسیه همیشه مایل به نقش آفرینی در خاورمیانه بوده ، اما تاکتیکهای این کشور در مناطق مختلف متفاوت بوده است.
در چهار یا پنج سال گذشته روسها مرتب با مسئولان ایرانی در ارتباط بودند تا از طریق این کشور همکاریهای مشترکی را در مسائل لبنان، عراق و افغانستان انجام دهند.اگر سیاست روسیه را در ارتباط با خاورمیانه یک کلیت در نظر بگیریم، نگاه روابط تهران با مسکو زیرمجموعه ای از سیاست روسیه در ارتباط با خاورمیانه است که در آن هم همکاری تعریف شده است و هم تعارضاتی وجود دارد، یعنی اینکه تهران یکسری منافع و مسکو منافع دیگری را دنبال میکند. اما نقاط اشتراک آنها بسیار نزدیک به هم است.بحثها و تعارضاتی که میان واشنگتن و تل آویو وجود دارد، بحثهای واقعی است نه صوری.روسیه اخیرا نگاه بین المللی و منطقه ای خود را به خصوص در ارتباط با ایران تغییر داده است. در عین حال روسیه به دنبال برقراری روابط نزدیک با سوریه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر است.
منبع: روزنامه آرمان
کلمه-گروه سیاسی: بیانیه شماره ۱۸ مهندس میرحسین موسوی و اعلان منشور جنبش سبز واکنشهای متفاوتی را در میان فعالان سیاسی به همراه داشت. برخی از آنها با مطرحنمودن انتقاداتی جدی، نظر منفی درباره آن ابراز داشتند، اما اکثر افراد در کلیت رضایت خود را از منشور اعلانشده بیان میکردند و تاکید داشتند که با اتکا به این منشور میتوان چشمانداز روشنی را برای جنبش رهاییبخش سبز متصور بود. علاوه بر اینها، انتشار منشور در زمانی که رهبران جنبش زیر حملات و اتهاماتی چون عقبنشینی و امثال آن بودند، روحی تازه را در جنبش سبز دمید و امید را دوباره در میان سبزها زنده ساخت. با این حال، نباید فراموش کرد که چنین متنی نیازمند خوانشی انتقادی، نظریات تکمیلی و شرحی تبیینی است که در نهایت ثمره این تبادل نظرها و اندیشهها را ملت ایران برداشت خواهد نمود. پس ضروری است بدون هیچ تعارف و یا احتیاطی درباره بخشهای مختلف آن گفتگو شود و مفاهیم اصلی آن در جامعه به روشنی تبیین گردد.
از جمله مفاهیم مهمی که در منشور جنبش سبز بدان اشاره شده بود و البته در واکنشها نیز مورد توجه قرار گرفت، مفهوم «عقلانیت جمعی توحیدی» است. این مفهوم اگرچه برای اولین بار نیست که در فضای فکری و سیاسی ایران مطرح میشود، اما نخستینبار است که در فضایی چنین گسترده و تا این حد جدی مورد توجه قرار میگیرد و لاجرم ضروری مینماید که اولا عناصر مختلف آن تبیین شود و ثانیا زمینه مناسب برای مباحثه انتقادی درباره آن در عرصه عمومی فراهم آید.
«عقلانیت جمعی توحیدی» چیست؟ این اصطلاح برای نخستین بار از سوی گروهی از فعالان فکری و سیاسی ایرانی در جزوهای راهبردی با نام «الگوی زیست مسلمانی» مطرح شد. این جزوه حاصل فعالیت چندساله فکری و مباحث فراوانی بود که این جمع در سالهای اخیر و با تامل و بازخوانی انتقادی تجربه انقلاب اسلامی، به عنوان راهبردی کلان برای رهایی از معضلات و نابسامانیهای اجتماعی کنونی مطرح نموده بود. این گروه فکری از همان آغاز و آگاهانه خود را از تبدیل شدن به حزبی سیاسی برکنار داشتند و با تاکید بر ضرورت فعالیت در فضای جامعه مدنی و تقویت آن به عنوان راهکار بنیادین اصلاح انحرافها و تقویت امتیازها، حتی حاضر به فعالیت سیاسی برای دستیابی به قدرت نیز نشدند. این جمع فکری که مجموعهای از یاران و همراهان قدیمی و صمیمی میرحسین موسوی را تشکیل میدادند، در اواخر سال ۱۳۸۷ و با اعلام کاندیداتوری او برای ریاستجمهوری به عنوان مشاوران امین در کنار او قرار گرفتند و اگرچه در همان آغاز همپیمان شدند که در صورت پیروزی مهندس موسوی در انتخابات هرگز وارد فضای اجرایی و دولتی نشوند و رسالت اصلی خویش در حوزه عمومی را ادامه دهند، در ادامه و متاثر از فشارها و برخوردهایی که با هرگونه فعالیت فکری و اجتماعی صورت گرفت، ناگزیر برنامههای خود را تا حدود زیادی به تعلیق درآوردند. چنانکه همگان میدانند برخی از اعضای برجسته این جریان فکری به زندان افتادند، برخی دیگر از حقوق اجتماعی خویش محروم شدند و حتی برخی تحت فشارها مجبور به جلای وطن شدند. اما دغدغه برای «زیست نیک» انسانی همچنان پابرجا ماند و هریک از آنها بهگونهای کارهای خود را در مسیر اعلانشده ادامه داد.
به نظر میرسد اینک که فضای فکری جامعه ایرانی با خصیصههای عملی این جریان فکری در حوادث پس از انتخابات آشناتر شده است و پایمردی و همراهی اعضا و علاقهمندان آن برای احیای کرامت و حقوق انسانی و دفاع از راستی و امانتداری را به روشنی مشاهده کرده است؛ فرصت مناسبی فراهم آمده که با انتشار مجدد «الگوی زیست مسلمانی» به عنوان یکی از متنهای فکری پشتیبان «منشور جنبش سبز» زمینه برای آشنایی بیشتر مردم با گستره فکری همراهان اندیشهای مهندس موسوی و همچنین نقد و گفتگو درباره آن فراهم آورد. اما در این میان دو نکته را باید حتما در خاطر داشت.
نخست آنکه اگرچه تهیهکنندگان این متن از مشاوران و همراهان مهندس موسوی هستند، اما این هرگز بدان معنا نیست که پیوندی سازمانی میان او و این گروه وجود داشته باشد و در نتیجه هرگز نمیتوان مدعی شد که این متن دربردارنده تعقلات فکری و اندیشهای مهندس موسوی است. نکته مهم دیگری که باید در نظر داشت آن است که –همانگونه که در بالا اشاره شد- این متن در بازخوانی انتقادی تجربه انقلاب اسلامی و جستجوی راهی برای برونرفت از انحرافات و مشکلات گریبانگیر جامعه ایرانی معاصر نگاشته شده است.
تجربیاتی که کشورمان از خرداد ۱۳۸۸ تا کنون شاهد بوده است یقینا در تحلیلها و ادراکهای همه ما از سیر تحول جامعه ایرانی بسیار تاثیرگذار بوده و به جرات میتوان مدعی شد اندیشههای همه ما درباره آن در طول این مدت دگرگونیهای فراوانی را مشاهده کرده است. متن «الگوی زیست مسلمانی» نیز از این قاعده مستثنا نیست. در نظر آوردن تحولات اخیر میتواند دگرگونیهایی را در بخشهای مختلف این متن ایجاد نماید که این البته امری مستحسن است و شاید باید گفت این آرزوی تدوینکنندگان این متن بوده است که در فضایی انتقادی، مورد بررسی و تحلیل و اصلاح قرار گیرد. بنابراین، متن «الگوی زیست مسلمانی» و مولفههای اساسی آن در صورت انتشار در فضای اجتماعی معاصر میتواند به عنوان یکی از پایههای گفتگویی درون جنبش سبز مورد توجه قرار گیرد و با اصلاح و تکمیل در نهایت پلی به متن مورد اجماع همه علاقهمندان و دلسوزان این سرزمین باشد برای رسیدن به فردایی بهتر برای ایران.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر