امروز: شادی صدر، وکیل دادگستری و فعال حقوق زنان، نامه ای را خطاب به کانون وکلا منتشر کرده است و طی آن از این کانون خواسته ایت تا در برابر تهدید وکلا از سوی حاکمیت سکوت نکنند. متن کامل این نامه در پی می آید.
ریاست محترم کانون وکلای ایران، اعضای محترم هیات مدیره
مطمئنا با خبر شده اید که در روز شنبه 2 مرداد 1389، ماموران امنیتی چند ساعت پس از اینکه با مراجعه به دفتر محمد مصطفایی، یکی از فعال ترین وکلای حقوق بشری ایران، نتوانستند او را بیابند، همسر و برادر همسر وی را در مقابل دفتر او دستگیر کردند و به زندان اوین بردند. بازپرس دادسرای انقلاب در زندان اوین به آنها گفته است تا زمانی که محمد مصطفایی خود را معرفی نکند، آنها در زندان خواهند ماند.
در عین حال، همان شب از تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی گزارشی پخش شد که در آن اعلام شد کسانی که باعث شدند پرونده سنگسار سکینه محمدی سر و صدای بین المللی ایجاد کنند، منافق و تروریست هستند. سکینه محمدی، مادر دو فرزند، زن 43 ساله ارومیه ای است که اجرای حکم سنگسار درمورد او به دلیل فشارهای بین المللی وسیع، متوقف شد. محمد مصطفایی، وکیل سکینه، در انجام وظایف خود، وقتی کلیه راههای قضایی را پیمود و نتیجه ای نگرفت، اولین کسی بود که اعلام کرد جان سکینه محمدی در خطر است.
به این ترتیب به نظر می رسد دستگاه قضایی-امنیتی ایران، در حالی که ناگزیر به توقف اجرای حکم سنگسار سکینه محمدی شده است، با پرونده سازی رسانه ای و قضایی علیه محمد مصطفایی، قصد دارد انتقام این تصمیم ناگزیر را از او بگیرد و حالا که موفق به دستگیری او نشده، همسر و برادر او را موضوع این انتقام گیری قرار داده است. علاوه بر زیر سئوال بودن ادله منجر به صدور حکم بازداشت برای محمد مصطفایی، هیچ ادله ای موجود نیست که همسر و برادر همسر وی در مخفی کردن او کمکی کرده اند؛ برعکس، جزییات وقایع اتفاقیه روز شنبه کاملا موید خلاف این موضوع است.
این نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی نیست که خانواده یک فعال مدنی، به دلیل فعالیتهای او گروگان گرفته می شوند. سیاست سرکوب فعالان مدنی از طریق فشار بر خانواده ها، با روشهای مختلفی از احضار و تهدید اعضای خانواده تا بازداشت و اعتراف گیری به زور از آنها، در تمام این سالها، با شدت و ضعف، اعمال می شده است. در یکی از تازه ترین موارد، همسر شیرین عبادی، عضو دیگر کانون وکلای، فعال حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل را پس از چند روز بازداشت، با تهدید و فشار در مقابل دوربین نشاندند تا علیه او صحبت کند.
اکنون 5 روز است که فرشته حلیمی و فرهاد حلیمی، همسر و برادر همسر محمد مصطفایی، وکیلی که جز انجام وظایف وکالتی خود در دفاع از نوجوانان محکوم به اعدام، محکومان به سنگسار و همینطور زندانیان سیاسی، کاری نکرده است، در زندان به سر می برند. دختر 7 ساله آنها هم اکنون هم از دیدن مادر خود محروم است و هم از دیدار پدر. من، محمد مصطفایی را از زمانی می شناسم که در برخی از پرونده های زنان محکوم به اعدام یا سنگسار، مثل پرونده نازنین فاتحی با یکدیگر همکاری می کردیم. او یکی از وکلای فعال در شبکه وکلای داوطلب بود که با "کمپین قانون بی سنگسار" مشارکت می کرد؛ این کمپین در مدت کمتر از دو سال توانست حداقل 9 زن و 2 مرد را از سنگسار نجات دهد و در حذف مجازات سنگسار از لایحه مجازات اسلامی تاثیرگذار باشد. در اسفند 1385، وقتی من به همراه 32 نفر دیگر از فعالان حقوق زنان دستگیر شدم، محمد مصطفایی وکالت مرا برعهده گرفت. هیات مدیره کانون وکلا در آن زمان، نامه بسیار موثری در اعتراض به بازداشت من در حال انجام وظیفه وکالت به قوه قضاییه نوشت.
دفاع از حقوق وکلا، از ابتدایی ترین وظایف کانون وکلا و یکی از مهمترین دلایل ایجاد این قدیمی ترین نهاد مدنی حقوقی است. بنابراین به عنوان یک وکیل، یکی از اعضای کانون وکلای دادگستری مرکز، و همچنین به عنوان یک موکل، از شما که در راس یکی از قدیمی ترین نهادهای مدنی ایران نشسته اید درخواست دارم در مقابل این گروگانگیری و انتقام کشی، سکوت نکنید. هم اکنون، یکی از اعضای این نهاد، به دلیل پذیرش وکالت و دفاع از حقوق آسیب دیدگان، به همراه اعضای خانواده اش، تحت شدیدترین فشارها قرار دارند و سکوت شما، نه تنها به معنای عدم انجام وظیفه دفاع از وکلای مدافع است بلکه استقلال شما از دستگاه قضایی-امنیتی را نیز مورد تردید قرار خواهد داد. امروز زمان این است که هر یک از ما، تا جایی که در توان داریم، علیه سیاست گروگانگیری و انتقام جویی اقدام کنیم؛ سیاستی که اگر دیروز شیرین عبادی و امروز، محمد مصطفایی قربانیان آن بوده اند، فردای روز، گریبان تک تک ما را خواهد گرفت.
به امید تحقق حقوق بشر
شادی صدر
وکیل پایه یک دادگستری
رونوشت به:
اتحادیه جهانی وکلا (IBA)
شورای کانونهای وکلا و مجامع حقوقی اروپا (CCBE)
سازمان وکلا برای وکلا (Advocaten voor Advocaten)
دانشکده حقوق دانشگاه گوته
دانشکده حقوق دانشگاه سانتا کلارا
وکلای بدون مرز
موسسه ماکس پلانک
و سازمانهای بین المللی مدافع حقوق بشر
براي خريداران و مصرف كنندگان برنج هاي خارجي كه سال گذشته وارد بازار ايران شد، قيمت نسبتا پايين اين نوع برنج ها به رغم مطلوب بودن طعم و كيفيت پخت آن ، عجيب به نظر مي رسيد، ولی باز شدن گره این تعجب چندان هم زمان نبرد.
مدتی پس از آشنا شدن ذایقه ایرانیان کم درآمد با نوع خوش پخت و طعم برنج خارجی و درست در نيمه سال 88 مدير كل استاندارد و تحقيقات صنعتي استان تهران طي مصاحبهای اعلام كرد: 16 نوع از برنجهای دانه بلند وارداتی که بخش عمده آن به عنوان برنج هندی در بازار عرضه میشود، آلوده به " آرسنیک" و دیگر فلزات سنگین اعم از "سرب، جیوه و کادمیوم" است.
آمارهاي غير رسمي، سرانه مصرف برنج در كشور را بين 36 تا 42 كيلوگرم در سال عنوان مي كنند.به گفته کارشناسان واردات برنج در سال بايد حداکثر بین 500 تا 600 هزار تن باشد اما واردات برنج در ايران طي سال 88 به حدود یک میلیون و300 هزار تن رسيده بود.
گفته می شود در سال 88 طي مدت دو ماه، معادل پنج سال نياز كشور برنج وارد کشور شد ، اين در حالي است كه طي ماههاي فروردين و ارديبهشت امسال به میزان 21 هزار تن برنج به ارزش 19 میلیون دلار از هند وارد کشور شد.
اين حجم واردات برنج در يك سال گذشته تاكنون ، جدای از تبعات و بيماريهاي كه از بابت آلودگي اين برنجها بر جاي مي گذارد، تولید کنندگان برنج ایرانی را به دليل عدم فروش و در انبار ماندن برنجهای تولید داخلی، تا مرز ورشکستگی كشانده است.
داستان آلودگي برنج هاي وارداتي و تائيد آلودگي آنها قريب به يك سال طول كشيد. در اين مدت برنج هاي وارداتي به طور كامل در بازار عرضه شد و با اطمينان دادن مراجع ذيربط از سالم بودن آنها در سفره هاي مردم ايران به مصرف رسيد.
از آن زمان تاكنون بازار داغ اظهار نظرهاي مختلف و كشمكش ها در خصوص رد و يا تائيد آلودگي برنجهاي وارداتي در بين وزارتخانه هاي بهداشت، جهاد کشاورزی، بازرگاني ، كميسيون بهداشت و درمان مجلس، ادارات استاندارد ايران، انجمن حمایت از برنج کشور، شرکت بین المللی بازرسی کالای تجاری و پژوهشکده علوم هسته ای سازمان انرژی هسته ای مطرح شد و همچنان اين بحث ها ادامه دارد.
آنچه مسلم است ، در این درگیری دنباله دار مراجع ذیربط که هر يك ادعای ديگري را نقص و يا تائيد می کرد ، آنچه به نظر از كمترين اهميتي برخوردار بوده و است، سلامت مردم و تبعاتي است كه برنج هاي مصرفي برجاي گذاشته و مي گذارد.
بيشترین اصرار بر سالم بودن برنج های وارداتی از سوی مقامات وزارت بهداشت صورت گرفته است. مسوولان اين وزارتخانه در اظهار نظرهاي مختلف بر سالم بودن این برنج ها و آزمایشات صورت گرفته تاکید داشتند، به طوري كه دكتر مرضيه وحيد دستجردي وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي در مهر ماه سال 88 به مردم اطمينان داد و اعلام كرد: " وزارت بهداشت تمامی برنجهای غیر استاندارد اعلام شده را مورد آزمایش و بررسی قرار داده است و در هیچیک از برنجها هیچگونه آلودگی مبنی بر آرسنیک، فلزات سنگین و غیره دیده نشده است.»
اين در حالي است كه در همين زمان ، رييس مرکز تحقیقات کشاورزی " پنجاب " هند نسبت به مصرف اين برنج ها هشدار داد و گفت: مناطق زیادی در پنجاب وجود دارد که مرکز اصلی آرسنیک ، کادمیوم و سایر فلزات است و اگر در این مناطق کشت و زرع صورت گیرد، بی شک محصولات تولیدی شامل این ترکیبات سمی خواهد بود. او از کشاورزان خواسته بود تا در این مناطق کشت نکنند.
در همان زمان روزنامه " اکونومیک تایمز " چاپ هند هم در گزارشي نوشته بود: "ایرانی ها با واردات 3/1 میلیون تنی برنج پوسا 1121 (تحت عنوان پاسماتی)، برنج هندی را گرانتر از همه جای دنیا خرید می کنند و اصلا قدرت چانه زنی در برابر بازرگانان هندی را ندارند....و بازار برنج هند از "تارائوری" به تهران نقل مکان کرده است."
در همين راستا روسیه و انگلیس نيز بر آلوده بودن برنج های هندی تاکید كرده بودند. آژانس استانداردهای غذایی انگلیس، واردات برنج پوسا 1121 را به دلیل آلودگی ممنوع و روسیه هم به آلوده بودن برنج های هندی اعتراض كرده بود.
با کمال شگفتی ، به دنبال اين واكنش ها، مدیرکل روابط عمومی وزارت بهداشت اعلام كرد:"هندی ها دروغ می گویند،برنج هندی آلودگی ندارد" و از سوي ديگر همچنان برخی از مقامات مسوول با واردات این نوع برنج به کشور و فروش آن در بازار پرداختند.
تائيد آلودگي برنج هاي هندي
ظاهرا ماهها نیاز بود تا وارد کنندگان برنج های آلوده به منافع سرشار ناشی از خوراندن آنها به قشر متوسط به پایین ایران برسند و سپس دستگاه سنجش مراجع " پر احساس مسوولیت " در دولت " عدالت محور و مهروز " دهم که خود را عمدتا خدمتگزار همین قشر متوسط به پایین جامعه می دانند به همان نتایجی برسند که مسوولان مرکز تحقیقات پنجاب هند و سایر مراجع صاحب صلاحیت در کشورهای دیگر رسیدند.
درست حدود یک سال پس از واردات انبوه برنج های آلوده به کشور ، تير ماه امسال با گزارش كميسيون بهداشت و درمان مجلس ، مسوولان وزارت بهداشت بالاخره آلودگي اين برنجها را تائيد كردند.
در اين گزارش با اشاره به گزارشات علمي سازمان بهداشت جهانی WHO و خوارو بار و کشاورزی ملل متحد FAO آمده است: آلودگي هشت مورد برنج به فلزهاي سنگين محرز شده و كميسيون بهداشت معتقد است كه بايد از توزيع آن جلوگيري و مرجوع به كشورهاي صادر كننده شود.
حسين حسني باقراني ، عضو كميسيون بهداشت و درمان مجلس در این مورد به رسانه ها گفت: مسئولان وزارت بهداشت بالاخره آلودگي هشت نوع برنج وارداتي از جمله برنج آريا و چند برنج ديگر را كه بيشتر هندي هستند به سرب تأييد كردند اما اعلام داشته اند كه در مورد آلايندگي به آرسنيك هنوز استانداردي كه مورد تأييد همه باشد، وجود ندارد.
وي افزود: ميزان سرب موجود در اين برنجها بيش از پنج برابر حد مجاز است.
چرا از واردات برنج هاي آلوده جلوگيري نشد و نمي شود؟
قائم مقام سازمان توسعه تجارت در پاسخ به این پرسش به رسانه ها گفت: بر اساس قانون مسئولیت نهایی تصمیمگیری در مورد آلودگی مواد خوراکی واردتی به کشور از جمله برنج، وزارت بهداشت و درمان است که اين وزارتخانه نیز صراحتا اعلام کرده است كه برنجهای وارداتی آلوده نبوده و خطری برای مصرف کنندگان ایجاد نمیکند .
حميد صافدل افزود: بنا بر همین قانون ، وزارت بازرگانی نمیتواند راسا اقدام به جلوگیری از واردات برنج کند و پیشنهاد میکند در صورتی که سازمان استاندارد و وزارت بهداشت بتوانند توافقی در این زمینه انجام دهند، وزارت بازرگانی میتواند به عنوان مجری وارد عمل شده و توافق فوق را اجرایی کند.
رییس کل گمرک ایران نيز گفت: در اين راستا گمرك هيچ گونه دخل و تصرفی در مشخصات کالاهای وارداتی نداشته و فقط بررسی اسناد را انجام می دهد تا کالاها مطابق اسناد ثبت سفارش باشد، در خصوص اقلام خوراکی غذایی با دریافت سه فقره گواهی سلامت مواد غذايي از جمله بحث فلزات سنگين از وزارت جهاد کشاورزی ، ادارات کل استاندارد و تحقیقات صنعتی و دانشگاه های علوم پزشکی محل، اقدام به ترخیص کالا و دریافت حقوق دولتي مي نمايد.
اردشیر محمدی افزود: از ابتدای سال 1388 تا 31 مهرماه همين سال به میزان بيش از 803 هزار تن برنج خارجی ترخیص شد و گواهی های مربوطه را نیز اخذ كرد، حتی پس از اعلام موضوع آلودگی فلزات سنگین، هیچ یک از مراجع سه گانه نامبرده، اقدامی در زمینه ممنوعیت ورود برنج نكردند.
معاون وزیر بازرگانی نيز به پرسش فوق اینگونه پاسخ داد: در شش ماه اول سال 1388 اقدام به ثبت سفارش واردات برنج خارجی به میزان یک میلیون و یک صد هزار تن نمودیم که در فرآیند اجرایی این اقدام، هیچ گونه شرطی در خصوص کیفیت سلامت برنجهای وارداتی از جهت عاری بودن از آلودگی به فلزات سنگین در اسناد منضم به ثبت سفارش ننموده و علت این امر نبود استاندارد اجباری و یا عدم اعلام آن از ناحیه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است.
دکتر شجاع الدین بازرگانی افزود: در ترخیص اقلام برنج ورودی به گمرکهای کشور، نمیتوان هیچ گونه شرط اضافی مجدد را اعمال و از ترخیض کالا جلوگیری كرد و اين امر مستند به بند "ز" ماده (33) قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است، چراكه حتی اگر به دلیلی همچون موضوع آلودگی بخواهیم جلوی واردات را بگیریم، از این نگران هستیم که وارد کننده به دادگاه شکایت و حقوق قانونی خود را مطالبه کند و لذا ما فقط با تعرفه و مشخصات ظاهری ثبت شده در اسناد با موضوع واردات كار مي كنيم .
دکتر هدایت حسینی ، مدیر کل نظارت بر مواد غذایی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نيز به نوشته رسانه ها ، مساله را این گونه توجیه کرد: در بحث واردات کالاها و مواد غذایی، تعیین میزان آرسنيک در برنامه آزمایشات دانشگاههای علوم پزشکی ما نبوده و هیچ گونه استاندارد اجباری در این خصوص را نیز نداشته و عملا تاکنون گواهیهای اعلامی به گمرک بدون این ملاحظه صورت گرفته است.
به گفته وي، تاكنون فقط در دانشگاههای علوم پزشکی هرمزگان، اهواز، بوشهر، مشهد و زاهدان موارد استاندارد(127) مربوط به شکستگی دانه، آفت زدگی، سموم قارچی، آفلاتوکسین و سایر توکسینها، سرب و کادمیوم آزمايش مي شد .
استانداری که وجود ندارد
نکته حائر اهمیتی که با مرور اظهارات مسوولان می توان پی برد این است که ممنوعیت واردات از طریق عدم تطبیق با استانداردها ممکن نیست ، زیرا هنوز اصلا استانداردی در زمینه واردات برنجهای آلوده به فلزات سنگین وجود ندارد.
مدیرکل استاندارد و تحقیقات صنعتی استان تهران در این مورد به صراحت به رسانه ها گفت : آخرین استانداردهای تدوین شده در این زمینه مربوط به حدود 9 سال پیش است که بر اساس آن برنجهای وارداتی به کشور از نظر میزان آلودگی به آفات قارچی خطرناک مورد بررسی قرار میگرفتند و هنوز استانداردهای مربوط به آلودگی به فلزات سنگین نهایی نشده است.
مهدی پور هاشم در زمینه تدوین این استانداردها افزود: در حال حاضر مذاکراتی در دست انجام است تا استانداردی برای میزان این نوع فلزات در برنجهای وارداتی تعیین شود و البته چون این استاندارد در کشورهای مختلف بسیار متفاوت است از تجربه دیگر کشورها نمیتوان کپی برداری کرد و باید منتظر بود که به زودی مذاکرات کارشناسی در این مورد نهایی شود تا استانداردهای جدید برای نظارت بر واردات برنج اعلام شود.
این نوع خلاء قانونی در مورد وزارت کشاورزی نیز وجود دارد و وزارت کشاورزی تنها میتواند در مورد آلودگیهای مزبور به آفات نباتی اعمال نظر کند و آلودگیهای مربوط به فلزات سنگین در حیطه وظایف این وزارتخانه نیست.
اگر چه اكنون موضوع آلودگي برنج هاي وارداتی محرز شده است ، اما سوالات مختلفي همچنان باقي است :
1- چرا با گذشت یک سال از واردات این برنج های آلوده به کشور و تائيد آلودگي آنها، هنوز برای جلوگیری از واردات اين برنجها اقدامی جدی صورت نگرفته است؟
2- اصرار مسوولان وزارت بهداشت و اطمينان دادن به مردم از بابت مصرف و سالم بودن اين برنج ها به رغم هشدار مقامات هندي، چه دليلي داشته است ؟
3- خطاها و سهل انگاري گروهي كه سلامت مردم را در مخاطره دادند، در كجا بايد دادرسي شود؟ 4- چه كساني از واردات بي رويه برنج هاي خارجي كه زيان هاي مختلفي را در توليدات داخلي برجاي مي گذارد، منتفع مي شوند؟
5 - و در نهایت این که آیا قرار است در مورد آلودگی بخشی از آب تهران هم یک سال بعد مسوولان به اجماع رسیده و صادقانه حقیقت را به مردم بگویند؟
رئيس مجلس شورای اسلامی با هشدار نسبت به اينکه مبادا مسائل مهمی که در هشت سال دفاع مقدس در کشور جاری بود، دستخوش سياستورزی شود و سياستورزان بخواهند از آن سوءاستفاده کنند، تاکيد کرد: آن فرهنگ متعالی دستاورد بزرگی بود؛ ولی برخی میخواهند آن را وارد مناقشاتی کنند که صحنه جنگ مطرح نبود.
به گزارش خبرنگار اعزامی ايلنا به کرمانشاه، علی لاريجانی در مراسم گراميداشت سالروز عمليات مرصاد در جمع بسيجيان استان کرمانشاه با تبريک اين روز و نيز ميلاد حضرت ولیاللهالاعظم اظهار داشت: مبنای انتظار، توحيد و حرکت در مسير آن است و انسان منتظر کسی است که مکتب امام زمان را به درستی بشناسد و اهل جهاد و مبارزه با استکبار باشد.
وی افزود: در دوران حکومت امام زمان امنيت و فضای کار و نشاط برای همه وجود دارد و امور به سمت آبادانی حرکت میکنند و عدالت چنان به مساوات میرسد که نيازی به پرداخت زکات نيست.
رئيس مجلس با بيان اينکه انسان منتظر هميشه آماده برای سازندگی کشور و مجاهدت در راه اهداف خود و مبارزه با استعمار، استثمار و استبداد است، اظهار داشت: دليل دسيسههای مختلف دشمن در ۳۰سال گذشته به خاطر مکتب انتظار و آموزههای روحانيت به سربازان امام زمان بوده است. انتظار به معنای خمودی نيست، بلکه به معنای زندگی و در ميدان بودن است.
وی با اشاره به اشتباهات منافقين و آمريکايیها از ابتدای پيروزی انقلاب، دليل اين شکست را ناديده گرفتن روحيه جهادی، خصوصيت ايمان و اهل جهادی بودن مردم دانست و همين عامل را باعث شکست آنان در مقابل حزبالله لبنان ذکر کرد.
*صدام اهل مصالحه نبود
لاريجانی با اشاره به اينکه صدام اهل مصالحه نبود و قصد چنگ انداختن در منطقه را داشت، تصريح کرد: اين روزها در کشور بحثهايی مطرح میشود و برخی فکر میکنند قطعنامه ۵۹۸ پايان جنگ بود. در حالی که حملات بعدی عراق و عمليات مرصاد نشان داد اينگونه نبود و پايان جنگ وقتی بود که سلحشوران و بسيجيان در جبهههای جنوب و کرمانشاه دوباره به جبهه آمده و نيروهای صدام سرکوب شدند. عمليات مرصاد به خوبی نشان داد که صدام پايبند به چيزی نبود و کسانی که فکر میکنند میشد جنگ را خونسرد تمام کرد، اين مسائل را در نظر نمیگيرند.
رئيس مجلس يادآور شد: برخی تصور میکردند اگر منافقين در اول انقلاب میتوانستند در اداره کشور مشارکت کردند، به اين سرنوشت دچار نمیشدند. در حالی که واقعيت اين گروه را در عمليات مرصاد ديديم و آنها دستشان به هر کس که برسد از مغازهدار گرفته تا رئيسجمهور، او را شهيد میکنند و اگر نتوانستند با کشور دشمن ايران همکاری میکنند.
وی با بيان اينکه منافقين با انجام عمليات مرصاد که از نظر فنون نظامی کار ناشيانهای بود، خيال میکردند ايران برچيده شده است، تاکيد کرد: آنها محاسبه نکرده بودند که اگر امام فرمانده است و همه از خانهها بيرون میريزند. ديديم که افراد داوطلب به جبههها آمدهاند و آنها را شکست دادند.
رئيس قوه مقننه در ادامه با تاکيد بر اينکه بايد ميثاق ببنديم که مقاوم و با اراده ايستادهايم، به موضوع هستهای اشاره کرد و گفت: هر چه آنها قطعنامه صادر کنند، اراده ملت ايران قویتر خواهد شد و خواهند ديد که مردم پاسخ آنها را میدهند.
لاريجانی تصريح کرد: دشمنان برخی کارهای کودکانه در منطقه انجام میدهند و در لبنان نيز سر و صدا میکنند تا سازش خود را در فلسطين سامان دهند. در حالی که چشمان بيدار مشاهده میکند که آنها از يکسو در کنگره ايران را تحريم میکنند و از سويی ديگر حرفهايی را میزنند. اما اوباما بداند که ملت ايران دست آنها را خوانده است و اهل جهاد است.
*نبايد دستاوردها و فرهنگ مهم جهادی را تحت تاثير مسائل سياسی برد
وی با اشاره به فرهنگ جهادی در ميان رزمندگان اظهار داشت: دنياطلبی در جبهه و بين رزمندگان وجود نداشت و بايد اين ميراث را محترم شمرد. مبادا مسائل مهمی که در هشت سال دفاع مقدس در کشور جاری بود، دستخوش سياستورزی شود و سياستورزان بخواهند از آن سوءاستفاده کنند. زيرا آن فرهنگ متعالی دستاورد بزرگی بود؛ ولی برخی میخواهند آن را وارد مناقشاتی کنند که صحنه جنگ مطرح نبود.
وی با بيان اينکه امام(ره)، مهر تائيد بر اخلاص بسيجيان زد، گفت: امروز بعد از سالها نبايد آن دستاوردها و فرهنگ مهم جهادی را تحت تاثير مسائل سياسی برد، زيرا در جنگ همه مردم مشارکت داشتند.
*ايجاد اختلاف بين نهادها و دستهبندی ملت به نفع نظام نيست
وی با بيان اينکه چيزی که امروز میتواند موتور محرک ملت ايران باشد، وحدت کلمه است، افزود: برخی مناقشات خرد در کشور وجود دارد که ممکن است جنبه تخصصی داشته باشد. اما نبايد باعث تبديل به کدورت و ايجاد دودستگی شوند. برخی حرفهای سياسی به نظر من نبايد بيان شود و تعجب میکنم که چرا زده میشوند. زيرا در نتيجه آنها فقط دشمن خرسند میشود که در کشور درگيری بين نهادها و دودستگی ايجادشده است. در حالی که رزمندگان اختلاف و دودستگی را نمیخواستند.گاهی لزومی به زدن حرفهای سياسی نيست. ايجاد درگيری بين نهادها و زدن حرفهايی که ملت را دستهبندی کند به نفع نظام نيست و رزمندگان و مجاهدان مرصاد ايجاد اختلاف را نمیخواستند.
*کسی فکر نکند اگر دشمن برايش هورا میکشد، به او کمک خواهد کرد
رئيس قوه مقننه همچنين تصريح کرد: آن کسانی هم که در داخل خيال میکنند خارجیها میتوانند به آنها کمک کنند، اشتباه میکنند. همانگونه که آمريکا و ديگر کشورها نتوانستند به منافقين کمک کنند، به آنها نيز نمیتوانند کمک کنند. لذا از تاريخ پند بگيرند و فکر نکنند اگر دشمنان برای آنها هورا میکشند، به آنها کمک خواهند کرد بلکه از رفتار آنها سوءاستفاده میکنند.
لاريجانی اظهار داشت: برخی افراد در داخل دنبال آن هستند تا مشاجرات را عميق کنند و همه را دلسرد کنند. در حالی که دستهبندی کردن مردم و زدن تهمت بلاوجه به افراد کار درستی نيست و امروز نيازمند وحدت بر اساس اصول انقلاب هستيم.
*کسانیکه به دنبال تفرقه هستند، مطرود خواهند شد
وی تاکيد کرد: اگر وحدت بر اساس رهنمودهای امام راحل، وصايای شهدا و مکاتب رهايیبخش انقلاب باشد، هيچ هراسی از فريادهای دشمنان نبايد داشته باشيم و اگر نگرانی داريم بايد نگرانی از تفرقه داخلی باشد. البته ولايت فقيه سکاندار وحدت هستند و کسانی که به دنبال اختلافافکنی هستند بدانند راه رهبری اختلافافکنی نيست و کسانی که به دنبال تفرقه هستند بدانند مطرود خواهند شد.
رئيس مجلس در پايان سخنان خود با اشاره به استعدادهای استان کرمانشاه و مشکلات آن گفت: تلاش میکنيم در برنامه پنجم اين استان از پشتوانه توسعهای خوبی برخوردار باشد. در موضوع گرد و غبار نيز قضيه به دقت دنبال میشود و در سفر عراق نيز صحبت کرديم که لجنهای از کشورهای منطقه برای حل اين معضل تشکيل شود.
به گزارش خبرنگار ايلنا در اواسط سخنان رئيس مجلس و هنگام سخنان وی در مورد لزوم وحدت در کشور، وی به شوخی گفت: مثل اينکه بعضیها میخواستند با قطع برق مانع شوند تا درباره وحدت حرف بزنيم.
سخنگوی پیشگامان كویر یزد با اشاره به شكایت این تعاونی ازسازمان خصوصی سازی به دلیل حذف از معامله شركت مخابرات اعلام كرد: با گذشت یك سال همچنان تعاونی كویر یزد پاسخی دریافت نكرده و به حقوق خود دست نیافته است.
سید مصطفی سجادی اظهار داشت: این تعاونی سال گذشته به دلیل حذف ناگهانی از مزایده بلوك 50درصدی مخابرات به دادگاه شكایت كرده وخواهان دریافت خسارت 15میلیارد تومانی از سازمان خصوصیسازی شدهاست.
وی با بیان اینكه پیگیری های حقوقی این فرآیند همچنان ادامه دارد: گفت: بررسی این موضوع توسط سازمان بازرسی، سازمان خصوصی سازی و شورای رقابت صورت گرفته است.
به گفته وی با تشكیل چند جلسه در شورای رقابت ،این شورا كویر یزد را محق دانسته است.
وی تصریح كرد: سازمان بورس وعده هایی را مبنی برجبران بخشی از خسارت به تعاونی كویر یزد داده است.
سجادی ادامه داد:آخرین نشست بررسی این موضوع هفته گذشته برگزار شده و كویر یزد همچنان پیگیری های حقوقی خود را ادامه می دهد.
مبلغ خسارت درخواستی كویر یزد 15 میلیارد تومان است كه شامل 820 میلیون تومان هزینههای سفته، 400 میلیون تومان هزینههای بانكی و بخش اعظمی از آن مربوط به سهامداران است كه در قبال حضور این شركت تعاونی در مزایده مربوطه قبول ریسك كرده بودند.
حدود 30سهامدار این شركت تعاونی كه اقدام به وثیقهگذاشتن داراییهای خود نزد بانكها بودندمعتقدند كه درصورتی كه آنها بازنده مزایده مخابرات میشدند این ریسك مربوط به آنها میشد، اما چون بهطور ناگهانی و غیرمنتظره از این مزایده كنار گذاشته شدند، خواهان دریافت خسارات وارده به سهامداران این شركت هستند.
، حجت الاسلام و المسلمین قدرت الله علیخانی: در خبرها شنیدم و خواندیم که آقای احمدینژاد رئیسجمهور محترم گفته است که آرزوی من این است که بنزین تحریم شود؛ باور کردنی نیست کسی در این مسئولیت که سوگند یاد کرده است از منافع ملت ایران پاسداری و حفاظت کند چرا به جای آروزی تحریم بنزین برای رفاه بیشتر مردم و رفع گرفتاریهای ایران آرزویی ندارد، چرا برای توسعه ایران آرزو نمیکند؟
به دنبال هر آرزویی که انسان دارد طبعا برای تحقق آن تلاش میکند؛ چرا طوری سخت میگوئید که عدهای تصور کنند که بعضی از مسئولین به جای دیپلماسی فعال در جهت جلوگیری از تصویب قطعنامهها، خدایی ناکرده خود تمایل به تحریمها داشته باشند؟ پس چرا گاهی دیگران را متهم میکنید که چراغ سبز میدهند تا تحریم بکنند؟
من به عنوان یک شهروند دلسوز ایران و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، آرزو میکنم که آقای احمدینژاد یک وقت آرزوی بزرگتری مثل جنگ را نداشته باشد.
* عضو هیات رئیسه فراکسیون خط امام(ره)مجلس و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس
عبدالله مومنی ،بهمن احمدی امویی ، احمد کریمی و تعدادی دیگر از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ در روز میلاد حضرت مهدی( عج) به سلول انفرادی منتقل شدند.
به گزارش کلمه براساس گزارش های دریافتی از داخل اوین ، اسامی سایر زندانیان منتقل شده به سلول انفرادی هنوزمشخص نیست اما تعداد زندانی های منتقل شده به سلول انفرادی بیش از ده نفر گزارش شده است.
این زندانیان در پی اعتراض به برخوردهای نامناسب و زننده ماموران و مسوولان بند ۳۵۰ اوین از جمله مصطفی بزرگ نیا رییس این بند به انفرادی منتقل شده اند.
روز دوشنبه گذشته هم زمان با روز ملاقات زندانیان بند ۳۵۰ ،هم خانواده های زندانیان و هم زندانیان سیاسی این بند با برخوردهای توهین آمیز ماموران و مسوولان بند زندان مواجه شدند و به همین دلیل زندانیان در همان روز دست به اعتراض زدند و حتی در سالن ملاقات کابین زندان اوین شعارهایی سر دادند که مسوولان زندان با اعزام نیرو به سالن ملاقات کابینی تلاش کردند آنها را آرام کنند و به سلول هایشان بازگردانند
مسوولان بند ۳۵۰ در واکنش به اعتراض زندانیان به جای بررسی و رسیدگی به اعتراض زندانیان ،علاوه بر قطع تمامی تلفن های بند ۳۵۰ ،تعدادی از زندانیان از جمله عبدالله مومنی ،بهمن احمدی امویی و احمد کریمی را به سلول انفرادی منتق کردند.
سه مشاور میر حسین موسوی علیرضا بهشتی شیرازی ،قربان بهزادیان نژاد و علی عرب مازار، عبدالله مومنی فعال دانشجویی ، بهمن احمدی امویی روزنامه نگار ،علی ملیحی ، میلاد اسدی ، علی تاجرنیا ، کیوان صمیمی ،حسین نورانی نژاد ، مجید دری ، ضیا نبوی ، احمد کریمی ،علی زاهد و .... از دیگر زندانیان سیاسی این بند محسوب می شوند
شعبه 76 دادگاه كیفری استان تهران نشریه «صدای عدالت» را به حبس تعزیری محكوم كرد.
به گزارش ایسنا، جلسه رسیدگی به پرونده روزنامه «صدای عدالت»، شانزدهم اسفندماه سال گذشته در شعبه 76 دادگاه كیفری استان تهران و با حضور هیات منصفه مطبوعات برگزار شد.
پس از اتمام جلسه رسیدگی و اعلام نظر هیات منصفه مطبوعات، شعبه 76 دادگاه كیفری استان تهران، روزنامه مذكور را به اتهام تبلیغ علیه نظام به 5 ماه حبس تعزیری و در مورد اتهام تحریص و تشویق افراد و گروهها به ارتكاب اعمالی علیه امنیت و حیثیت جمهوری اسلامی ایران و افتراء به نظام جمهوری اسلامی ایران به 6 ماه حبس تعزیری محكوم كرد. همچنین در خصوص اتهام توهین به حضرت امام خمینی(ره) قرار عدم صلاحیت به محاكم انقلاب صادر كرد و در مورد اتهام افتراء نسبت به شهرداری تبریز رای برائت برای مدیر مسوول صدای عدالت صادر شد.
بر اساس این گزارش، رای صادره غیابی صادر شده است.
: رئیس دفتر رئیس دولت دهم معتقد است "تحریمها تاثیری ندارد و قطعنامه پنجم نیز تنها یك جوك است و كسی برای آن تره خرد نمیكند. در چهار قطعنامه دیگر، مردم ما و کشورهای جهان، بعد از صدور آنها، به تعطیلات خودشان رفتند. "
وی همچنین گفت "برای ایرانیان ممنوعیت ورود وجود ندارد، اما ممکن است ممنوعیت خروج وجود داشته باشد."
و همزمان اخبار رسانه ها در مورد پرداخت ارقامی تا سقف صد میلیون تومان برای مدعوین "همایش ایرانیان مقیم خارج از كشور" را تایید کرد و آنرا رقمی ناچیز در برابر دلار خواند .
بعد از قطعنامه ها، همه به تعطیلات می رفتند
به گزارش ایلنا، اسفندیار رحیممشایی در حاشیه نشست خبری همایش ایرانیان خارج از كشور، پیرامون تحریمهایی كه تاكنون علیه پرونده هستهای جمهوری اسلامی در شورای امنیت سازمان ملل صادر شده، گفت: با بررسی چهار قطعنامه گذشته متوجه میشویم كه قیمت تحریمها در كشور ما بسیار پایین است و مردم ما اهمیت چندانی به این تحریمها نمیدهند؛ قطعنامههای گذشته در فضایی صادر شد كه مردم كشور ما و حتی مردم دیگر كشورهای جهان پس از آن به تعطیلات رفتند و قطعنامه چهارم نیز زمانی صادر شد كه دیپلماسی آمریكایی در برابر دیپلماسی ایرانی زانو زده بود.
می خواستند ما را ضعیف و عقبمانده و در آستانه اضمحلال معرفی كنند
مشایی در رابطه با سیاستهای دولت برای بازگشت ایرانیان خارج از كشور به ایران گفت: اولین سیاست ما رفع ذهنیت منفی بود كه نسبت به بازگشت ایرانیها به كشورشان وجود داشت. دیدگاهی در كشور نیز مطرح بود مبنی بر اینكه ایرانیان خارج از كشور تعلق خاطری به كشورشان ندارند كه البته ممكن است این موضوع در رابطه با برخی افراد قابل طرح باشد اما نمیتوان آن را به جمعیت چند میلیونی ایرانیان خارج از كشور تعمیم داد.
وی افزود: تبلیغات منفی از سوی برخی كشورها كه عمدتا استكباری هستند نسبت به بازگشت ایرانیها به كشورشان در ذهن آنها مطرح شده تا كشور ما را ضعیف و عقبمانده و در آستانه اضمحلال معرفی كنند.
ممنوع الورود نداریم
جانشین رئیس دولت در شورای عالی امور ایرانیان خارج از كشور متذكر شد: بحث ما بازگشت ایرانیان خارج از كشور به ایران نیست؛ سیاست ما ارتباط با این افراد است؛ ایرانیان در هركجای دنیا مشكلی برای ورود به ایران ندارند ممكن است در خروج با مشكلاتی مواجه شوند اما قاعدتا اتباع ایرانی در بدو ورود با مشكلی مواجه نخواهند شد.
مشایی متذكر شد: سیاست دولت آن است كه با تشویق ایرانیان خارج از كشور به ارتباط با داخل بتوانند از قابلیتهای تخصصی این افراد استفاده كنند.
اسفندیار رحیم مشایی، به نرخ بالای فرار مغزها از کشور، اشاره ای نکرد.
پنجاه تا صد میلیون رقمی نیست
وی با تایید با اخبار رسانههای خارجی كه در آستانه برگزاری همایش بزرگ ایرانیان مقیم خارج از كشور اعلام کردند "به چهرههای سرشناس مدعو پنجاه تا صد میلیون تومان پرداخت شده"، گفت: این اخبار و تبلیغات منفی به هیچوجه درست نیست. پنجاه میلیون تومان برای چهرههای شناخته شدهای به این همایش دعوت شدهاند معادل پنجاه هزار دلار است كه رقم ناچیزی محسوب میشود؛ طرح این موضوعات تنها برای خراب كردن چهره و وجهه مدعوین همایش بزرگ ایرانیان خارج از كشور است.
خوانندگان لس آنجلسی نیز می توانند بازگردند
رئیس دفتر احمدی نژاد، با بیان اینكه همایش بزرگ ایرانیان خارج از كشور "خاری است به چشم" كسانی كه به ملت ایران تعلق خاطر ندارند"، در رابطه با "امكان بازگشت خوانندگان لسآنجلسی به ایران" نیز گفت: ما فضایی را فراهم كردهایم تا ایرانیان در هر كجای دنیا و در هر زمان منعی برای بازگشت به ایران نداشته باشند فردی كه تبعه ایران است برای بازگشت به كشور ویزا نمیخواهد تا به امروز نیز هیچ ایرانی از جمله فرد خاصی كه به آن اشاره شد اجازهای برای بازگشت به ایران از ما نگرفته است.
وی تاكید كرد: این موضوع به ما ارتباطی ندارد؛ یك فرد ایرانی برای بازگشت به ایران از كسی اجازه نمیگیرد و ما نیز قرار نیست به كسی پاسخگو باشیم البته ممكن است كسانی از چهرههای ورزشی و هنرمندان به ایران آمده باشند كه از آن مطلع نشده باشیم اما این افراد در صورتی كه مصاحبهای را با یكی از رسانهها انجام دهند از ورود این افراد مطلع میشویم.
مذاکره از نوع آنان را نمی پذیریم
رئیسدفتر احمدی نژاد همچنین گفت: قطعنامه جهانی صادر شد تا پس از آن بخواهند از موضع بالا با ما گفتوگو كنند؛ ما اصل مذاكره را میپذیریم اما آنها میخواهند بگویند كه ما از موضع ضعف با آنها گفتوگو كنیم كه ما آن را نمیپذیریم.
وی در رابطه با روابط ایران با كشورهایی نظیر روسیه و چین گفت: مواضع ما در رابطه با همه كشورها مشخص است اگر مناسبات عادلانهای باشد حتی با دولت آمریكا اگر حقوق ملت ما را به رسمیت بشناسد به گفتوگو میپردازیم تنها كشوری كه ما با آن هیچ ارتباطی نداریم اسراییل است. موضع ما با چین، روسیه و اروپا دوستانه است اما اگر اینطور وانمود شود كه ایستادگی ما بر مواضعمان را بخواهند با خط و نشان پاسخ دهند هر كشوری كه باشد رفتاری متقابل به مثل را خواهیم داشت.
گفتنی است دومین گردهمایی موسوم به "همایش بزرگ ایرانیان مقیم خارج از کشور"، یازدهم و دوازدهم امرداد ماه سال جاری، در سالن اجلاس سران تهران برگزار خواهد شد.
دولت محمود احمدی نژاد، با بهره برداری از اینگونه کنفرانس ها و تطمیع و ارتباط گیری با ایرانیان خارج از کشور، درصدد کسب مشروعیت برای دولت خود، بدلیل عملکرد شعاری و سوء مدیریت سالهای اخیر می باشد.
یک عضو کمیسیون انرژی مجلس گفت : ۱۰۰ سال نفت تولید می کنیم اما هنوز واردکننده بنزین هستیم .
به گزارش روزنامه مردم سالاری ، سیروس سازدار گفت: ما در اکثر میادین نفتی مشترک هستیم و اگر نتوانیم از مخازن مشترک برداشت کنیم این مخازن برای نسل آینده باقی نمی ماند زیرا از طرف همسایگان برداشت می شود و متاسفانه ما اهمیت این را متوجه نشده ایم یا شاید هم علت های پشت پرده دیگری وجود دارد که از وجود آنها بی خبریم.
نماینده مرند و جلفا گفت: همسایگان ما هر سال بالای ۵ هزار میلیارد دلار از مخازن ما را می برند.
وی افزود:اگر امروز ۴۰ میلیارد دلار در نفت وگاز سرمایه گذاری کنیم، می توانیم ۶۰ میلیارد دلار در سال برداشت کنیم ولی متاسفانه می بینیم که ۱۰۰ سال تولید نفت داریم اما از نظر تجهیزاتی هنوز به خارج وابسته ایم که امروزه نیز به این صورت است.
این نماینده مجلس افزود:در حوزه نفت وگاز دو چیز ما را تهدید می کند. اول غافل کردن برنامه ریزان که ما را در مسیری بیندازند که نتوانیم در صنعت وتکنولوژی قدم بگذاریم و دوم از بابت فرار مغزها و تخلیه کارشناسان ما در حوزه نفت است که همیشه باید به این دو مورد توجه کرد.
وی ادامه داد: در خصوص سرمایه گذاری که آقایان موفق نشدند و روابط ما با دنیا طوری شده که نمی توانیم از سرمایه گذار خارجی استفاده کنیم و نیروی انسانی متخصص نیز که به شدت در حال ترک کشور هستند.
در مورد سرمایه گذاران احتمالا ایرادهایی به سیاست ما وجود دارد که برای ما ثابت نیست اما فراموش نکنیم که سرمایه گذار آینده نگر است و از سوی دیگر رقبای ما نیز برای سرمایه گذاران انگیزه ایجاد می کنند. در نتیجه نه تنها سرمایه گذاری خارجی جذب نمی شود بلکه سرمایه گذاران ما را نیز خارجی ها جذب می کنند و می برند که در حال حاضر قابل مشاهده است .
سازدار ادامه داد: ببینید که در سه سال پیش در منطقه پارس جنوبی چه سرمایه گذاری داشتیم اما اکنون از آنها هیچ خبری نیست . در مخازن دریا اکثرا با کشورها مشترک هستیم که یکی از آنها مرز عراق است که به اعتقاد بنده از نان شب واجب تراست که برویم در مخازن مشترک سرمایه گذاری کنیم زیرا امروزه آن فرمول های بین المللی برای تحریم ما آمده است.
وی معتقد است که تحریم این است که هیچگاه در قالب تحریم محرومیت ایجاد نمی کنند بلکه تحریم یک نوع سیاست کشورهای سرمایه داری است که با آن وضعیت اقتصادی دنیا را کنترل می کنند تا برای خودشان در آمدی ایجاد کنند در صورتی که مرزها را نمی شود بست و دنیا را نمی شود کنترل کرد. اما وقتی شما در تحریم قرار می گیرید مجبورید قیمتی که فروشنده تعیین می کند پرداخت کنید و به این صورت است که هزینه ها یک مقدار بالا می رود.
وی ادامه داد:در این شرایط اگر وزارت نفت سیاست جدیدی را شروع کرده باشد، موفق می شود و گر نه، وزارت نفت با این تحولات جدید یک مقدار درگیر است و این در اثرعدم ثبات مدیریتی است که خواسته یا ناخواسته برای ما ایجاد شده است.
سازدار تاکید کرد: البته وزارت نفت از آن وزارتخانه هایی نیست که به هر صورت که دلمان خواست، نظر بدهیم و سیاست گذاری کنیم بلکه دارای وضعیت خاصی برای خودش است.
• امروز ما سومین تولید کننده نفت هستیم اما فردا کشورهایی مثل عراق و امثال آن از ما جلو می افتند که در آن صورت دچار مشکل خواهیم شد زیرا به جای آنکه بیشتر به منافع ملی فکر کنیم خودمان را درگیر مسایل داخلی کشور کرده ایم. امروزه وضعیت نفت در جهان طوری است که هیچ انسجام مدیریتی در آن وجود ندارد، به همین دلیل باید مدیران کارآمدی داشته باشیم.اما با کمال تاسف مشاهده می شود بعضی از افراد فعال در وزارت نفت که در مشاغل حساس به کار گرفته شده اند، صلاحیت فنی کار را در این وزارتخانه ندارند.
• امروز نیروگاه های کشور به۲۰۰میلیون مترمکعب گاز در روز نیاز دارد، در این شرایط چرا می خواهیم گاز را صادر کنیم و به نیروگاههایمان گازوییل تحویل دهیم ؟در حالی که می خواهیم روزانه ۴۰ هزار کیلووات برق تولید کنیم.
• از سوی دیگر امروز ما وارد کننده گاز هستیم چرا ترکمنستان باید صادر کننده گاز باشد و ایران گاز وارد کند؟ با این قراردادهایی که در حوزه گاز بسته شده، همان بلا یی سر ما میآید که در حوزه نفت بر سرما آمد و امروز می بینید که نتیجه ۱۰۰ سال تولید نفت، ناتوانی در تامین مصرف بنزین و نفت کشور است.
بیش از نود روزنامهنگار طی نامهای خطاب به دادستان تهران نسبت به وضعیت عبدالرضا تاجیک ، روزنامهنگار دربند؛ اظهار نگرانی کرده و خواستار آزادی فوری او شدند.
به گزارش کلمه،این روزنامهنگاران با اشاره به اخباری مبنی بر «هتک حرمت»همکار زندانیشان تاکید کردند که « تردیدی نداریم که این عبدالرضا تاجیک نیست که «هتک حرمت» شد، بلکه عدالت، قانون و حق انسان است که «هتکحرمت»میشود و ساختار سیاسی و حقوقی ما است که بیحرمت میگردد.»
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
به نام خدا
جناب آقای عباس جعفری دولتآبادیْ
دادستان محترم تهران
چنانچه مستحضرید اکنون نزدیک به پنجاه روز است که از بازداشت دوست وهمکار ما عبدالرضا تاجیک میگذرد. او پیش از این نیز دوبار بدون ارائه هیچ دلیل قانعکنندهای و بدون مشخص بودن اتهاماتش بازداشت شده بود.
این بار نیز بدون طی مراحل قانونی و بدون احضاریه کتبی دستگیر شده و بر خلاف قانون، خانوادهاش هفتهها از وی بیخبر بودند ودر همه این مراحل،وکیل ایشان آقای دکتر محمد شریف موفق به ملاقات با موکلش نشد.
سرانجام پس از گذشت یکماه از بازداشت او، خانواده موفق به ملاقات شدند،اما در آن دیدار اخبار باورنکردنی و نگرانکنندهای شنیدند که گزارش آن چند روز پیش در نامهای خطاب به رئیس قوهی قضائیه آمده است. بر اساس نامهای که خانوادهی ایشان منتشر کردهاند و مطابق گفته عبدالرضاتاجیک، او در یکی از مراحل بازجویی و در حضور معاون جنابعالی و بازپرس ویژهی پرونده مورد «هتک حرمت» قرار گرفته است.
جناب آقای دادستان
باور نمیکردیم که روزی برای اعتراض به «هتک حرمت» به دوستان روزنامهنگارمان در زندانها به مقامات مسئول نامه بنویسیم. با اینهمه تردیدی نداریم که این عبدالرضا تاجیک نیست که «هتک حرمت» شد، بلکه عدالت،قانون و حق انسان است که هتکحرمت میشود و ساختار سیاسی و حقوقی ما است که بیحرمت میگردد. چه شده است که امروز امکان عبور از شرافت و آدمیت چنین آسان شده است؟ و آیا نباید سوگوار فاجعهای باشیم که در زندانهاتوسط برخی از ماموران اتفاق میافتد؟
جناب آقای جعفری دولتآبادی
ما نگران وضعیت عبدالرضا تاجیک در زندان هستیم بدیهیترین حق او در چنین شرایطی آزادی است و ما درخواست آزادی بیقید و شرط همکارمان را وفق مقررات قانونی داریم، همچنین از شما میخواهیم که شجاعانه و بدون توجه به ملاحظات و فشارهای احتمالی چرایی و چگونگی این حادثه را پیگیری کرده ومتخلفان را محاکمه کنید.
ابراهیمزاده حمیدرضا
احمدیان امین
ارکانزاده یزدی سعید
افتخاری آزاده
اللهبداشتی ساناز
امامی پروین
امیرآبادیان نزهت
انصاریراد رضا
بابایی سما
بختیارنژاد پروین
برازجانی پیام
بزرگیان علی
بستهنگار محمد
بنییعقوب ژیلا
بهداد علیرضا
پاکنهاد ایمان
تاجیک مهدی
تهرانی رضا
جعفرزاده زهرا
جعفری محمد
حسنعلیزاده فرناز
حسنی مهدی
حقیقی محبوبه
حکمت علی
حیدری محمد
حیدری محمد
حکمت مهسا
حیدری هادی
خجستهرحیمی رضا
خسروی مازیار
خامسیان علیرضا
درودی سعید
دهقان علی
دوکوهکی پرستو
ذاکری بابک
رئیسطوسی رضا
رجایی علیرضا
رحمانی تقی
رحمتی شبنم
رستگاری ثمینا
رسولی نرگس
رسولی مرضیه
رضویفقیه سعید
زعیمزاده مهدی
سحابی عزتالله
شاملو علی
شبانی مریم
شجاعیان رضا
شفیعی حامد
شمسالواعظین ماشالله
شهبازی آرزو
طالقانی اعظم
طباطبایی ریحانه
طباطبایی مرجان
طلوعی سحر
عبداللهی عشرت
عرب رضا
علیپور محمدحسن
علیجانی رضا
عمرانی محمود
غفوری آرش
غنی مهدی
فخریان مانلی
فرجی مهران
فرهادیان سروش
فرهادیان سلیمان
فغفوری گیسو
قلیزاده علی
کاظمیان مرتضی
کمیزی زهره
گوارایی فاطمه
لقایی مرجان
محمدی سلیمان
محمدی حسن
مدنی سعید
معیریان فرناز
مفید نگار
مقدم پیمان
مهرجو بهراد
مهرگان کیوان
مومیوند بیژن
میرزایی مریم
میثمی لطفالله
میرزاده وحید
متیننیا نازنین
نبوینژاد ماهور
نجاتی احمد
نراقی مریم
نوروزیان مهدی
نوری مرضیه
همتی زینب
دفتر مطالعات فرهنگی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی « وضعیت رسانهها در قالب برنامه پنجم توسعه» را بررسی و پیشنهاداتی از جمله «مشخص شدن چگونگی تأمین منابع مالی رسانهها در راستای رسیدن به نقطه مطلوب» و « اختصاص یافتن مبحثی جداگانه به رسانههای جمعی در این قانون» در این زمینه ارائه کرد.
به گزارش ایلنا، در گزارشی تحت عنوان «بایستههای قانون اساسی و الزامات و اقتضائات سند چشمانداز بیست ساله برای رسانهها با رویکرد برای برنامه پنجم توسعه» با توجه به خلأهای موجود، بایستههای قانون اساسی، الزامات سند و ضروریات و مقولههای مرتبط با وسایل رسانهای در برنامه پنجم توسعه پیشنهاداتی به این شرح ارائه داد:
۱ - اختصاص یافتن مبحثی جداگانه به رسانههای جمعی در این قانون که در آن تمام مقولههای مربوط به نهادها و وسایل رسانهای لحاظ شده باشد.
۲ - موظف شدن دولت به ارزیابی وضعیت تمام کشورهای آسیای جنوب غربی در این خصوص در سال ۱۴۰۴ و تصویب قوانینی در خصوص الزام به افزایش تعداد این نهادهای رسانهای، بالا بردن کیفیت و تکنولوژی این رسانهها در حد مورد انتظار.
۳ - موظف ساختن دولت به آموزش نیروهای انسانی مورد نیاز و فراهم آوردن امکانات و شرایط لازم برای آموزش این نیروها و جذب و اشتغال به کار آنها.
۴ - موظف کردن دولت به تولید و تهیه تکنولوژی و ابزارهای رسانهای پیشرفته به طوری که این وسایل از تمام کشورهای آسیای جنوب غربی پیشرفتهتر باشد.
۵ - تصویب قوانینی برای توسعه و بسط شبکههای فناوری اطلاعات و زیرساختهای لازم به طوری که این زیرساختها و شبکهها برتر از تمام کشورهای آسیای جنوبی غربی باشد.
۶ - قانونگذاری در خصوص نظارت بر نهادهای رسانهای جهت رسیدن به هدف مطلوب و مورد نظر.
۷ - مشخص ساختن راهکارهای قانونی برای برخورد با متخلفین و مانعتراشان در راه رسیدن به اهداف در نظر گرفته شده.
۸ - مشخص کردن نحوه تعامل نهادهای رسانهای با همدیگر و نهادهای رسانهای بینالمللی و سایر نهادها مرتبط.
۹ - مشخص شدن چگونگی تأمین منابع مالی رسانهها در راستای رسیدن به نقطه مطلوب.
۱۰ - قانونگذاری در خصوص نحوه مالکیت نهادهای رسانهای و رقابتی کردن رسانهها از جمله صدا و سیما به عنوان قدرتمندترین رسانه جهان امروز و خارج کردن رادیو و تلویزیون از انحصار دولت.
۱۱ - سامان دادن به «سیاست رسانهها» و نظاممند کردن رابطه دولت و نهادهای عمومی با رسانهها.
۱۲- مشخص کردن ویژگیها، خصایص و حقوق تولیدکنندگان عرصه رسانهها.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:روزنامههای چاپ باکو، مدتی است به گزارشهائی اشاره میکنند که منابع خارجی درباره احتمال استفاده آمریکا و رژیم صهیونیستی از اراضی جمهوری آذربایجان برای عملیات نظامی علیه ایران میدهند.
این روزنامهها به نقل از بعضی نشریات کانادایی از فرود کاروانهای هوائی مرکب از هواپیماهای باری نظامی آمریکائی و اسرائیلی در فرودگاه باکو خبر میدهند که تجهیزات و ماشین آلاتی را تخلیه میکنند. روزنامههای جمهوری آذربایجان این اخبار را تکذیب میکنند و هدف آنها گنجاندن آذربایجان در فهرست دشمنان ایران میدانند. منابع آمریکائی نیز این خبرها را تکذیب کردهاند.
مسأله هستهای ایران، محور مذاکرات وزیر خارجه آلمان در سفرش به ترکیه است.
وزیر خارجه آلمان "گیدو وستروله" روز سهشنبه برای دیدار و گفتو گو با "احمد داوداوغلو" همتای ترک خود، وارد استانبول شد.
وی در این سفر با "رجب طیب اردوغان" نخستوزیر ترکیه نیز به رایزنی مینشیند.
بر پایه گزارشها محور گفتو گوهای دوطرف، مسأله هستهای ایران و بهویژه اعلام آمادگی ایران برای آغاز مذاکرات تازه با غرب است.
مشکل خاورمیانه و موضوع پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا نیز از مسایلی است که وزیر خارجه آلمان در دیدارش با مقامهای ترکیه به آنها میپردازد.
پدر شهید احمد نعیم آبادی یکی از شهدای ۲۵ خرداد سال ۸۸ به مناسبت نیمه شعبان با میرحسین موسوی دیدار کرد.
به گزارش کلمه، میرحسین موسوی در این دیدار از خانواده احمد نعیم آبادی دلجویی و تفقد به عمل آورد.
پدر شهید نعیم آبادی در این دیدار ضمن ارائه گزارشی از چگونگی شهادت فرزندش به موسوی گفت :"من به فرزند شهیدم افتخار می کنم و به درستی راه او ایمان دارم."
وی برای میرحسین شرح داد که علاوه بر فرزند شهیدش همه اعضای خانواده ،به نتیجه انتخابات معترض بودند و برای گرفتن حق و رای خود در اعتراض های خیابانی شرکت داشتند و هرگز تصور نمی کردند که برخورد حکومت با معترضانی که رای خود را می خواستند ،چنین خشونت بار باشد.
پدر شهید احمد نعیم آبادی ادامه داد:" فرزندم احمد خونش را برای اعتلای وطنش تقدیم کرد و ما اطمینان داریم که خون او و همه شهیدان جنبش به ثمر خواهد نشست."
موسوی ضمن دلجویی از پدر این شهید جنبش سبز ،برای وی و مادر داغدارش صبر و بردباری بیشتر آرزو کرد.
گفتنی است ،شهید احمد نعیم آبادی نخستین شهید تظاهرات میلیونی مردم در روز ۲۵ خرداد ۸۸ است که بعد از انتقال به بیمارستان حضرت رسول اکرم به شهادت رسید.پیکر این شهید با تاخیری یک هفته ای به خانواده اش تحویل و در قطعه ۵۶ بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد .مسوولان بیمارستان به خانواده شهید نعیم ابادی گفته بودند که وزارت اطلاعات پیکر این شهید و هشت شهید دیگر را از بیمارستان برده است.خانواده نعیم ابادی پس از پیگیری های طاقت فرسا موفق شدند پیکر فرزندشان را در پزشکی قانونی کهریزک تحویل بگیرند.
خانواده نعیم آبادی خواهان معرفی و محاکمه قاتلان فرزندشان هستند و بارها به مراجع قضایی شکایت کرده انداما پس از یکسال هنوز پاسخی دریافت نکرده اند.به گفته خانواده این شهید مراجع قضایی به تازگی به آنها پیشنهاد دریافت دیه را داده اند.خانواده نعیم ابادی از پذیرفتن دیه سر باز زده اند و مصرانه خواستار شناسایی و محاکمه عاملان و آمران شهادت فرزندشان و دیگر شهدای جنبش سبز شده اند.
امروز: یاور سبز در چهارمین مصاحبه خود که آن را در اختیار کلمه قرار داده است به سراغ محمد سلامتی دبیر کل سازمانمجاهدین انقلاب اسلامی رفته است. درحال حاضر سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به همراه جبهه مشارکت اسلامی تحت فشار شدید قرار دارند و جناح اقتدار گرا تصمیم گرفته است که پروانه فعالیت این دو حزب تاثیر گذار را برای رسیدن به نظام تک حزبی لغو کند. البته دبیر کل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بر این عقیده است که ممکن است که آنان بتوانند مجوز حزب اصلاح طلب را لغو کنند اما نمی توانند تفکر اصلاح طلبی را از جامعه بگیرند. محمد سلامتی در نبود یاران همیشگی اش چون بهزاد نبوی، مصطفی تاج زاده، محسن آرمین و ...روزهای سختی را گذرانده است اما در تمامی این مدت تلاش کرده تا با حضور در حزب و جامعه اهداف اصلاح طلبانه خود و دوستانش را دنبال و پیگیری کند. او سال هاس نخست انقلاب در دولتهای رجایی، باهنر، مهدوی کنی و دولت اول میرحسین موسوی وزیر کشاورزی بود و در پیروزی انقلاب اسلامی نیز نقش به سزایی داشته و از یاران امام و انقلاب بوده است. به گزارش کلمه متن مصاحبه با محمد سلامتی به شرح زیر است.
تعریف شما از جنبش سبز چیست و چه هویتی برای آن قائل هستید؟
جنبش سبــــز ادامه حرکت اصلاحات است اما با این تفاوت که اصلاحات مردمی شده و در بدنه جامعه جا افتاده است. اصلاحات و جنبش سبز هردو یک هدف را دنبال می کنند و آن هدف نیز اجرای بی کم و کاست قانون اساسی و قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی است. در واقع حرکت اصلاح طلبانه جنـبش سبـز مسالمت آمیز و در چارچوب قانون است و برای بازگرداندن مسئولان و دست اندرکاران کشور به اجرای بدون تنازل قانون اساسی تلاش می کنند .
انقلاب اسلامی با شعار استقلال و آزادی به پیروزی رسید، استقلال کشور تامین شده است اما آزادی هنوز معضل جامعه است و همانطور که مشاهده می کنید حتی آزادی های اجتماعی دوران شاه نیز وجود ندارد ، انتخابات مجددا چون رژیم گذشته فرمایشی شده است، مطبوعات آزاد وجود ندارد و ... . چرا در دهه سوم انقلابی که به نام آزادی به پیروزی رسید باید مجددا انتخاباتی فرمایشی صورت گیرد و آزادی ها محدود شود؟ ( پس چرا مردم انقلاب کردند؟)
عده ای در دستگاه های حکومتی و عده ای دیگر در کنار آنان طرز تفکر خاصی را دنبال می کنند که منجر به عدول از قانون شده است. محور اصلی مطالبات مردم در شعار "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" انعکاس پیدا می کند که این شعار خیلی گویا است. یعنی می خواستیم در مقابل شیوه حکومتی رژیم شاهنشاهی، شیوه ای مبتنی بر آزادی قلم، آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی احزاب و آزادی انتخابات داشتبه باشیم. تمامی این ها از مطالبات اصلی مردم بود و در همین راستا در قانون اساسی اصول زیادی تنظیم و تصویب شد . فصل کاملی به حقوق شهروندان اختصاص داده شد و اصل دوم ، اصل سوم ، اصل نهم و همچنین اصول دیگری نیز در قانون اساسی کشورمان بر آزادی های مردم تاکید کرد و ساختاری تعیین شد برای تضمین این آزادی ها مانند مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا که البته به دلیل مکانیزم ناکامل خود مسیر دیگری را طی کردند و بر خلاف تمامی این اصول ، تعدادی از مسئولان و دست اندرکاران راه دیگری در پیش گرفته و بر خلاف نص صریح قانون اساسی ، آزادی ها خصوصا آزادی قلم و بیان را محدود کرده و جلو فعالیت احزاب را گرفته اند. بدیهی است تمامی این اعمال، ضد نظام ، ضد مطالبات مردم و بر خلاف نظر امام و خواست جامعه است. این افراد با اعمال این محدویت ها ، از منافع و قدرت خود حراست می کنند و به همین دلیل است که فلسفه وجودی حرکت اصلاحات و در نهایت جنبش سبز معنی پیدا می کند .
جنبش سبز پس از انتخابات ۲۲ خرداد بوجود آمد، آیا این جنبش نتیجه اعتراضات فروخفته و مطالبات بی پاسخ و سرکوب شده مردم بود یا فقط مردم به نتیجه انتخابات اعتراض داشت ؟
در ۲۲ خرداد یک واقعه مهم رخ داد ، یعنی ۸۵ درصد از واجدین شرایط رأی دادن با امیـــد و آرزوی اینکه انتخابات به شکل آراد و کاملاً سالم برگزار می شود در پای صندوق های رای حضور پیدا کردند و به کاندیدای خود رای دادند ، اما در روز بعد از برگزاری انتخابات ، ناباورانه با صحنه عجیب و حیرت آوری مواجه شدند. من اشخاصی را می شناسم که سال ها در انتخابات شرکت نکرده بودند ولی در انتخابات مزبور انگیزه پیدا کرده بودند و راًی دادند. خیلی ها به سیستم نظارت و اجرا صد در صد بی اعتماد نبودند و تصور می کردند که رایشان باطل نمی شود، اما با صحنه ای دیگر مواجه شدند که قابل قبول نبود و از این رو حداقل کاری که برای احقاق حقوق از دست رفته شان به ذهن آنان رسیده بود انجام دادند، یعنی اظهار اینکه رأی ما چه شد؟ و این خواسته ای است مشروع که معمولا همه دولت ها تقریباً درهمه کشورها به آن توجه می کنند ، اما در کشورما نسبت به این امر برخورد غیرقانونی و خلاف صورت گرفت. دولت باید در روز ۲۵ خرداد بر اساس حقوق مسلم مردم اجازه راه پیمایی می داد، اما بدون عذر موجه این اجازه را ندادند و خلاف کردند. در واقع به درخواست حدود ۳ میلیون نفر شهروند تهرانی برای راهپیمایی مسالمت آمیز با شعار" رای من چه شد؟" وقعی گذارده نشد که هیچ بلکه با آنها برخورد خشنوت آمیز انجام دادند. مردم متعجب شدندکه علی رغم اینکه باید برخورد دولت متین، قانونی و احترام آمیز باشد ولی برعکس رفتاری خشن، ضد مردمی و ضد قانونی از خود نشان می دهد. این شیوه برخورد با مطالبات قانونی مردم ، آنان را برای احقاق حقوق خود مصمم تر کرد و در واقع ضرورت پیگیری مستمر و مسالمت آمیز مطالبات قانونی، جنبش سبز را پدید آورد. در واقع می توان گفت که از یک سو پاسخ ندادن و یا پاسخ بد دادن به حداقل خواست های مردم از طرف حکومت و از سوی دیگر ضرورت طرح مطالبات بر حق مردم بمثابه صاحبان انقلاب و کشور و ناگزیری حکومت از انجام آنها موجب شکل گیری جنبش سبز شده است.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران معتقد است که در انتخابات تقلب صورت گرفته است. آیا این یک برنامه از پیش تعیین شده بود یا خیر و چگونه این تقلب صورت گرفته است؟
ابتدا باید تعریفی از تقلب در انتخابات داشته باشیم. به نظر ما تقلب یعنی هر اقدام موثر بر رقابت عادلانه و قانونی که به نفع یک طرف و به ضرر طرف دیگر تمام شود. در دهمین انتخابات ریاست جمهوری این اتفاق افتاد و آقای محتشمی پور که از سوی جبهه اصلاحات ریاست کمیته صیانت از آرا را بر عهده داشت موارد زیادی را ارائه کرد که به روشنی نشان داد جناح رقیب اصلاح طلبان کارهایی را انجام داده که انتخابات را از مسیر درست منحرف کرده است. از جمله مواردی که می توان در این خصوص نام برد توزیع پول در بین برخی آحاد مردم، توزیع کالا بین روستائیان در آستانه انتخابات با جهت گیری روشن ، استفاده از تریبون های عمومی به نفع یک طرف، نقض بی طرفی شورای نگهبان با حمایت هایی که چند تن از آنان از یک کاندیدای خاص داشتند، انتخاب اعضای هیأت های نظارت از افراد وابسته به یک جناح، عدم صدور کارت نمایندگان کاندیدای اصلاح طلبان برای همه صندوق ها، نادرستی صدور کارت های مزبور و ارسال نادرست تر آن برای بقیه که موجب عدم امکان انجام وظایف ناظران شد و همچنین ایجاد محدودیت برای ناظران اصلاح طلب به منظور کنترل دقیق صندوق ها و نیز در هنگام اخذ و شمارش آرا و ... . مجموع مواردی که عرض شد، به اضافه قطع شدن سیستم ارتباطی نمایندگان کاندیدای اصلاح طلبان در شعب اخذ راًی و سایر موارد ، به روشنی از سالم نبودن انتخابات و اعمال نظر و النهایه تقلب در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم حکایت دارد .
اما بازهم به نظر می رسد با توجه به سابقه ای که از قبل وجود داشت باید تمهیدات بیشتری اندیشه می شد و یک کمیته صیانت از آراء نمی توانست به تنهایی جلو تقلب را بگیرد و بسیاری از مردم انتقاد کردند که اصلاح طلبان چرا علی رغم علم موضوع تقلب در انتخابات شرکت کردند و دیگران را هم تشویق کردند؟
ما با همان ایده قبلی مبنی بر اینکه چنانچه مشارکت در حد گسترده و بالا باشد تقلب راکم اثرتر خواهد کرد در انتخابات حضور پیدا کردیم ،اما با تدارکات بسیار گسترده جناح رقیب مواجه شدیم که برای ما قابل پیش بینی نبود. تمام ابزارها در کنترل جناح مقابل بود و از همه آنها به نفع خود و به زیان جریان اصلاح طلب استفاده کرد. به هرحال این تجربه جدیدی بود که مشکل جدیدی بوجود آورد که تا کنون حل نشده است. از طرف دیگر ما به عنوان یک تشکل سیاسی و با مشی اصلاح طلبانه وظیفه خود می دانستیم که مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کنیم و آنان را حتی الامکان از مسایل پیش آمده با خبر سازیم. روش، روش اپوزیسیون نبود که انتخابات را تحریم کنیم. ما همیشه همین روش را داشتیم چون خودمان را از انقلاب و انقلاب را از خود می دانیم .به همین دلیل در مجلس چهارم نیز که نیروهای خط امام (اصلاح طلبان فعلی ) تحت فشار شدید تبلیغات جناح مقابل بودند و رسانه ملی بی رحمانه آنها را مورد حمله قرار می داد و مهندسی انتخابات با رد صلاحیت تعداد زیادی از نیروهای خط امامی کلید خورد و لذا از قبل نتیجه انتخابات روشن بود ، ولی ما خود را از انتخابات کنار نکشیدیم و در ان شرکت کردیم . در مجلس پنجم هم علی رغم تمام رفتارها ی غیر قانونی که علیه خط امامی ها شد حضور پیدا کردیم و موفقیتی نسبی نیز کسب کردیم تا اینکه در انتخابات ریاست جمهوری هفتم به نتیجه کامل رسیدیم. بی تردید حضور گسترده مردم در انتخابات هفتم ریاست جمهوری تقلب را بی تأثیر کرد . ما با این تجربیات وارد انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم شدیم. اما طرف مقابل نیز روند تسلط بر انتخابات را تکامل بخشید و شیوه های دیگری را نیز برای تغییر سرنوشت آرا به کار گرفت.
می گویند هر انقلابی فرزندان خودش را می خورد آیا اصولا فکر می کردید روزی ببینیند که دوستان و یارانتان مانند آقای تاج زاده، نبوی، آرمین، میردامادی، عرب سرخی و .....که هرکدام سهمی بزرگ در پیروزی انقلاب دارند راهی زندان شوند و چنین برخوردهایی با آنان صورت بگیرد؟
این برخوردها برای ما غیر منتظره است، خصوصا کسانی زندان رفتند که خود صاحب انقلاب هستند و آنها چه قبل و چه پس از انقلاب منشاً خدمات بسیاری برای انقلاب و نظام بوده اند . این افراد بیشتر از بسیاری از کسانی که امروز در قدرت هستند برای انقلاب زحمت کشیدند و فداکاری کردند و به همین علت هم برای ما غیر منتظره بود. اما اینکه انقلاب فرزندان خود را می خورد چندان زمان نمی شناسد . در انقلاب کبیر فرانسه بعد از گذشت ۱۵-۱۰ سال بسیاری از انقلابیون از بین رفتند . در انقلاب شوروی و و انقلاب چین نیز همین اتفاق رخ داد، اما نباید این انقلاب ها را ملاک قرار داده و نتیجه بگیریم که انقلاب اسلامی هم فرزندان خود را می خورد و این امری طبیعی است چراکه اولا آن انقلاب ها برای ما درس عبرت بوده اند لذا نباید آن تجربه ها را تکرار کرد ثانیا ما ادعا داریم که بر اساس ارزش های اسلامی عمل می کنیم و انگیزه های قدرت طلبانه نباید نقشی در انقلاب بازی کنند. اما واقیت این است که متاسفانه امروزه کسانی از اسلام مایه می گذارند و بر خلاف آن عمل می کنند و در مسیری گام بر می دارند که خلاف شعارهای انقلاب و اسلام است. و نتیجه آن حذف نیروهایی است که به عنوان صاحبان اصلی انقلاب مطرح اند.
و در مورد خون های ریخته شده؛ جوانانی که یا در زندانی به نام کهریزک و یا در خیابان ها کشته شدند، ایا هیچ فکر می کردید یک روز در جمهوری اسلامی شاهد چنین خشونتی از سوی حاکمیت باشید؟
این مساله بسیار تاسف بر انگیز است و تا آنجاکه من اطلاع دارم این شیوه عمل را انقلاب های دیگر نداشته اند. حتی از حکومت معمولی انتظار این است که جوانمردانه عمل کند و حقوق شهروندان خود را رعایت کند. اگر در جایی دیگر یک نفر از شهروندان اینگونه کشته می شد مسوولان ذیربط یا استعفا می دادند و یا از کار برکنار می شدند. این کار باید در کشور ما هم رخ می داد تا در ذهن جامعه تصویر درستی از اسلام و جامعه اسلامی بر جای بماند که متاسفانه اینچنین نشد و این تاثیربسیار سویی از حکومت در اذهان عمومی جامعه بر جای گذاشت.
در مواردی انتقاد شده است که آمدن مردم به خیابان ها اشتباه بود و نباید خون نداها و سهراب ها ریخته می شد، البته هیچ فراخوانی از سوی رهبران جنبش و اصلاح طلبان وجود نداشت، آیا فکر می کنید این انتقاد درست است؟
رهبران ، شخصیت ها و احزاب هیچ کدام مردم را به خیابان نکشاندند. آنها طبق قانون درخواست مجوز راهپیمایی به وزارت کشور دادند. گر چه وزارت کشور بر اساس حقوق شهروندان می بایست اجازه راهپیمایی را صادر کند و لی این کار را نکرد و به دنبال آن احزاب و شخصیت ها اعلام کردند که راهپیمایی منتفی است ، اما مردم معترض به سرنوشت رای خود به شکل خودجوش به خیابان ها آمدند و با حرکتی مسالمت آمیز و آرام اعتراض خود را نشان دادند . شخصیت های معترض نیز به این منظور در جمع مردم حضور پیدا کردند که از وقایع احتمالی ناخوشایند جلوگیری کنند . کسی تصور نمی کرد که با رفتار مسالمت آمیز ، قانونی و منطقی مردم برخورد آنهم به اسم اسلام و دفاع از ارزش ها رفتار خشونت آمیزی صورت گیرد. بنا بر این می توان گفت کسانی که خشونت به خرج دادند برای توجیه عمل غیر انسانی خود سعی می کنند موضوع را وارونه جلوه داده و مقصر را کس دیگرمعرفی کنند.
دهه سوم انقلاب باید دهه ثبات و امنیت باشد و نباید اتفاقات دهه اول در آن تکرار شود اما بازهم می بینیم که در زندان اوین تلفن ها دو روز قطع می شود یا در تظاهرات ها، اعتراض ها و هر حرکتی که بر خلاف خواسته اش است پای کشورهای خارجی به میان می آید چرا نظام نمی خواهد ایرادات خود را قبول کند و به جای تعامل با مردم همه چیز را برگردن کشورهای خارجی می اندازد و آیا این نشانه عدم امنیت در کشور نیست؟
اکنون نزدیک به یک سال از انتخابات گذشته و نتوانسته اند که آن را حل کنند و این خود ضعف دولت را نشان می دهد. آنها خواسته یا ناخواسته راهی را می روند که بحران می آفریند و هر روز یک بحرانی درست می کنند و کسانی را که در ایجاد بحران موثرند مورد تشویق قرار می گیرند. به عنوان نمونه از روزنامه ها و رسانه هایی تقدیرکردند که بیشترین مطلب را علیه جنبش سبز نوشته اند و به بسیاری از افراد توهین کرده و مردم را تحقیر کرده اند، این چه معنی می دهد؟ روشن است که معنی آن حمایت از ایجاد بحران و تأیید دروغ پردازی است. این ها همه انحراف مسیر حکومت را نشان می دهد و این حرکت ها یعنی استمرار و تاکید بر تشنج، اگر رفتار دولت عاقلانه بود می توانست همان روزهای اول بحران را آرام کند و به کارهای اساسی کشور بپردازد، اما نتوانستند یا نخواستند چنین کنند. تمامی این ها نشان می دهد که جریان مقابل دنبال اصلاح امور نیست و برای آنکه دستش رو نشود ناگزیر بحران آفرینی می کند و از طرف دیگر به دنبال گسترش دشمنان خارجی است تا بتوانند رقبا را در داخل سرکوب کند. همانطور که ملاحظه می کنیم متاسفانه حکومت نه فقط دنبال حل مشکلات و رفع بحران نیست، بلکه هر روز مشکل جدیدی را درست می کند و کشور را از مسیر سازندگی منحرف می سازد. به نظر من علت این مساله یا بی کفایتی است یا کسانی منافع خود را ازین طریق دنبال می کنند.
به نظر میرسد که دولت و جناح افراطی مقابل با تضعیف و به بند کشیدن نیروهای باسابقه انقلاب به دنبال ضربه زدن و درنهایت از بین بردن جمهوری اسلامی هستند و در مقابل نیز اصلاح طلبان و بیشتر مردم با حفظ پایبندی به قانون اساسی و دنبال کردن اصلاحات می خواهند که نظام را حفقط کنند؛ آیا با این نظر موافقید؟
من بارها این را مطرح کرده ام که نسبت به حرکت بعضی از کسانیکه در بخش هایی از ارکان نظام حضور دارند مشکوک هستم قرائن بسیاری نیز این نظر را تقویت می کند. ما بارها شاهد بودیم که هر موقع چه در زمان اقای هاشمی و چه در زمان دولت های دیگر خواستیم با برخی کشورهای اروپایی رابطه حود را تقویت کنیم عده ای در داخل کارشکنی کردند و شرایطی ایجاد کردند که این سیاست با بن بست روبرو شد. سقوط طالبان در افغانستان ، علیرغم شرایط بسیار مناسب برای ایجاد و روابط بسیار نزدیک با دولت کرزای و گسترش مناسبات سیاسی و اقتصادی، اما عده ای با اقدامات مشکوک خود این زمینه مناسب را از بین بردند. در امور داخلی بارها مشاهده شده است به محض اینکه امور به سمتی پیش می رفته که امید به آرامش بیشتر شده است دفعتاً اتفاقی می افتد که همه چیز به هم می خورد. این کارها توسط کسانی انجام می شود که امکانات وسیعی از لحاظ مادی و تبلیغاتی نیز دارا هستند.
نظرتان درباره پروژه های تواب سازی و اعتراف گیری در زندان ها چیست؟
به نظر من، اینگونه رفتارها نمی تواند مردم را تحت تاثیر خود قرار دهد و مردم از این شیوه ها و رفتارها منزجر می شوند تغییر نظر اشخاص برای مردم مهم نیست بلکه تغییر رفتار حکومت مهم است. مردم اگر به جای آزادی - محدودیت، به جای عدالت - ظلم و به جای مهربانی - خشونت و به جای دوستی - دروغ را ببینند و اشخاص و افراد هر چقدر هم از رفتار حکومت تعریف کنند، تاثیری در دیدگاه انها ندارد. تنها اثری که چنین رفتارهایی در جامعه به جا می گذارد بدبینی بیشتر به نظام و اصولی که حکومت کنندگان به ان متمسک می شوند می باشد.
سیاست هایی که امروز اعمال می شود از سوی مسوولین و دست اندکاران چقدر نزدیک به سیاست ها و آرمان های امام است؟
آرمان های امام همان آرمان های مردم بود که شامل آزادی بیان، قلم، احزاب، اجتماعات می شود. امام چه قبل و چه بعد از انقلاب، در مصاحبه با خبرنگاران و در سخنرانی هایی که داشتند بر حفظ و حراست از این اصول تاکید می کردندو به عنوان نمونه در دی ماه سال۵۷ خبرنگاری از ایشان پرسید که شما در صورت رسیدن به قدرت به مردم کشورتان آزادی می دهید که امام بدین مضمون جواب دادند: در اسلام دمکراسی و آزادی ای هست که در جاهای دیگر وجود ندارد. در حکومت اسلامی همه ازاد هستند که حرفهایشان را بزنند حتی مارکسیست ها. امام این مشی را پس از انقلاب رعایت کرد. فقط با کسانی که دست به اسلحه بردند و می خواستند که نظام را سرنگون سازند مخالف می کرد. در همان زمان همه شاهد مناظره های شهید بهشتی با کیانوری از کادر رهبری حزب توده در تلویزیون بودند. مردم نیز از چنین وضعیتی راضی بودند چراکه نشان دهنده آزادی بود و اتفاقا قدرت اسلام را نیز نشان می داد. امام به این ها اعتقاد داشت اما اکنون شرایط عوض شده مطبوعات و سایت ها به راحتی نمی توانند فعالیت کنند. سخنرانی و میزگرد آزادانه برگزار نمی شود. خوب تمامی این ها مغایر خط امام، قانون اساسی و آن چیزی است که به خاطرش انقلاب شد.
شاید گفته شود که اصلاح طلبان نیز در بوجود آمد وضعیتی که امروز گرفتار آن هستیم مقصر باشند وعملکر نادرست آنان در دوره اصلاحات اتفاقات امروز را رقم زده است، نظر شما در این مورد چیست؟
من شخصا قبول دارم که ندانم کاری هایی توسط اصلاح طلبان شده است و من نیز در بعضی از موارد انتقادهایی داشتم اما این به معنی آن نیست که طرف مقابل از آن مستمسکی برای توجیه کارهای خود داشته باشد و هر خرابکاری که می کند علت اصلی آن را روش اصلاح طلبان قلمداد کند. اگر اصلاح طلبان احیانا کاری را نادرست وناقص انجام داده اند آنها باید درست و کامل انجام دهند. نه اینکه درهمه عرصه ها کاررا به انحراف و خرابی بکشانند.
دلیل کینه و دشمنی ها نسبت به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی چیست و چرا به دنبال متوقف کردن فعالیت ها و نهایتا انحلال حزب هستند؟
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران متشکل است از اعضایی که بیشترین خدمات را به ایران و انقلاب کرده است و لذا از پشتوانه کارنامه درخشانی برخوردارند. درکارهایی مثل حل مساله کردستان و حل مشکل سیستان و بلوچستان که دچار حوادث اسفناکی شده بودند و سازمان در حل آنها تلاش بسیاری کرد یا تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، راه انداختن و حضور در فعالیت های کمیته های انقلاب اسلامی، در ارتباط با حل مشکل گروهک فرقان و بسیاری مسایل دیگر اجرایی کشور. پایبندی و علاقه خود را به نظام، انقلاب و مردم نشان داده اند. با این وصف می توان گفت این ها جزو صاحبان انقلاب هستند و همیشه هم تلاش کرده اند که در چارچوب قانون حرکت کنند. و هرموقع استنباط کرده اند که دولت مردان خارج از چارچوب قانون عمل کردند تذکر داده و برخورد مناسب به عمل آورده اند. همیشه در عرصه های مختلف حضور داشته و به تعبیر بسیاری موثر بوده اند، در هر انتخاباتی که انجام شده طبق وظیفه حضور به هم رسانده و شرکت کرده ، اما هیچ گاه دنبال کسب قدرت نبوده اند به همین علت توان تأثیرگذاری بیشتری داشته است. مشکل سازمان مجاهدین انقلاب نیز همین تاثیر گذاری اش بوده چون سوء استفاده کنندگان از قدرت را ناراحت و عصبانی کرده و به همین علت نیز بارها خیز برداشته اند که سازمان را از بین ببرند. گناه سازمان چه بوده جز نقد منصفانه قدرت، تذکرهای به جا، نشان دادن راهکار برای حل مشکلات کشور و جز اینکه دنبال کسب قدرت نبوده؟ و ....کمتر حزبی در کشور بوده انقدر منصفانه و خالصانه فعالیت کرده باشد و اگر هم نقدی بوده به مراتب این نقدها در زمان امام از سوی گروه های ضد خط امام بیشتر بوده و به خصوص خارج از چارچوب بوده است در عین حال کسی مانع فعالیت انها نمی شد در حالیکه ما آرام و در چارچوب قانون عمل کرده ایم. سازمان چون حرف حق می زند با منافع عده ای در تضاد است و به همین دلیل به دنبال محدود کردن و منحل کردن سازمان هستند.
آیا گمان می برید که توانایی منحل کردن سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را دارند؟
مهم از بین رفتن سازمان نیست، مهم فکر سازمان است که توانایی نابودی آن را ندارند چرا که تفکر سازمان یک تفکر اصلاح طلبانه است و در میان مردم جای دارد. از بین بردن یک تشکیلات برای آنان دشواری ندارد زیرا از همه قدرتشان سوء استفاده می کنند و تمام قدرتشان را معطوف به این امر می کنند تا بتوانند رقیب یا رقبایشان را حذف کنند. برایشان مهم نیست که با جوانمردی و قانون و ارزش ها بخواند یا نخواند. مهم ان است که آنها به اهدافشان برسند. البته در کمتر جایی از دنیا چنین شیو ه های عقب افتاده ای وجود دارد. که یک حزب قدرت را در دست بگیرد و از آن برای حذف رقبا سوء استفاده کند. البته این ها چند صباحی می توانند اینگونه فعالیت کنند و چند حزب را محدود کنند اما نتیجه آن این است که بعضی افراد به جای آنکه در چارچوب احزاب فعالیت کنند به صورت های غیرقانونی و خطرناک فعالیت خواهند کرد. گرچه استنباط می شود برخی از چنین و ضعی استقبال می کنند زیرا دنبال هر چه بیشتر امنیتی کردن جامعه می باشند.
سپاه اول انقلاب برای دفاع از انقلاب و مرزهای کشور تاسیس شد و امام نیز توصیه اکید کردند که هیچ گاه وارد مسایل سیاسی نشود اما اکنون می بینیم که این نهاد نظامی در تمامی عرصه ها از اقتصاد تا سیاست حضور دارد و حتی در این یک سال نه تنها در خیابان ها به عنوان یک نیروی سرکوب گر حضور داشت که حتی اقدام به دستگیری فعالین سیاسی نیز کرد به طوریکه بند ۲ الف سپاه امروز معروف ترین بخش زندان اوین را تشکیل می دهد چرا چنین اتفاقی برای مردمی ترین نهاد نظامی کشور رخ داد؟
سپاه یک ارگان و تشکیات مقدس است و برای انقلاب بوجود آمد و خدمات بسیاری را نیز انجام داد منتها یک عده باید توجه داشته باشند که اگر سپاه از چارچوب وظایف تعیین شده خارج شود بسیار خطرناک و نگران کننده است و همانطور که اشاره کردید به همین دلیل امام بارها از سیاسی شدن سپاه و سپاهیان ابراز نگرانی و هشدارهایی دادند. اما متاسفانه سپاه از این چارچوب خارج شد حضو ردر عرصه انتخابات و رقابت های جناحی یکی از اشتباهات مهمی بودکه برخی از سپاهیان در سپاه آن را باب کردند و علاوه بر این سپاه وظایفی را بر عهده گرفت که عده ی زیادی را نگران کرد فعالیت های اقتصادی است یکی از آنها است. این فعالیت های اقتصادی سبب شد تا تعداد زیادی از تولید کنندگان و فعالان اقتصادی و کسانیکه کار عمرانی می کنند از رده خارج و یا تضعیف شوند و این یعنی ضربه زدن به اقتصاد کشور، هرچند که ممکن است کارهای عمرانی خوبی از سوی سپاه خصوصا در زمان جنگ صورت گرفته باشد اما برای یک کشور درست نیست که نیروهای نظامی دست به اینگونه فعالیت ها آن هم به شکل گسترده و همه جانبه بزنند و باید اینگونه فعالیت ها را مردم به عهده داشته باشند و تخصص ها باید در درون جامعه گسترش پیدا کند. اگر تخصص های گوناگون در جامعه و در سطح کشور تضعیف شود هم ضربه به اقتصاد کشور است و هم به فعالیت های مردم و ارگانی که مورد احترام جامعه باشد اما مسبب این امر باشد احترام خود را از دست می دهد. وقتیکه نهادهایی چون سپاه، نیروی انتظامی و بسیج خود را به صورت رقیب احزاب و بخش های اجتماعی در می آورند ضربه می خورند. متاسفانه از زمانی که سپاه و بسیج مواضع سیاسی و جناحی گرفته و وارد رقابت های اقتصادی شده اند این تأثیر سوء افزایش پیدا کرده است.
رفتارهای خشن صورت گرفته چه تاثیری بر آینده جنبش می گذارد؟
در طول تاریخ و در بسیاری از کشورها تجربه نشان داده است پیگیری مردم برای مطالبات بر حق خود گر چه با مشکلاتی کم و زیاد مواجه شده، اما متوف نشده است. تاریخ نشان داده که ابتدا توسط حکومت ها برای برخورد با خواسته مردم بگیر و ببند و رعب و وحشت صورت گرفته و در نتیجه آن بخش از جامعه موقتاً نسبت به مطالبات خواسته هایشان عقب نشینی کرده است اما وقتی که این شیوه ادامه پیدا می کند جریان برعکس می شود و همان اقشار مجدد بر مطالبات خود مصر می شوند و اگر نتوانند به شکل مسالمت آمیز خواست های خود را پیگیری کنند به مواضع خشن و رادیکال کشیده می شوند. لذا هیچ گاه رفتارهای خشن نتوانسته است مردم را از مطالبات قانونی حود برای همیشه منصرف کند . از آنجا که جنبش سبز و جبهه اصلاحات صرفا مطالبات را در حدود قانون و به شکل مسالمت آمیز تعریف می کند، لذا برخورد های خشن نمی تواند برای همیشه مانع پیگیری آنها شود . ولی امیدواریم خشونت ها باعث نشود که عده ای از مسیر قانون و رفتار مسالمت آمیز منحرف شوند.
آینده جنبش سبز را به چه صورت می بینید؟
به نظر من از آنجا که فلسفه وجودی جنبش سبز پیگیری خواست های مردم درخصوص انتخابات آزاد، آزادی بیان، آزادی قلم، آزادی احزاب و عدالت یعنی همان ها که درقانون اساسی است ، می باشد و ضمنا این پیگیری مسالمت آمیز و درچارچوب همین قانون اساسی است ، لذا تا وقتی که آنها تحقق پیدا نکنند ، جنبش سبز فلسفه وجودی خود را خواهد داشت و ادامه پیدا می کند. اما زمانی که این خواست ها برآورده شود دیگر علتی برای وجود آن نخواهد بود. متاسفانه قرائن نشان می دهد عده ای که در قدرت حضور دارند منافع باندی و شخصی خود را برمنافع ملی ترجیح می دهند و حاضر نیستند معیارهای انقلاب و قانون اساسی را پیاده کنند، لذا تا وقتی چنین انگیزه ها یی وجود داشته باشد، جنبش سبز نیز خواهد بود.
درخصوص رهبری جنبش، آیا شما فکر میکنید که اقایان موسوی، خاتمی و کروبی رهبری جنبش را برعهده دارند و یا جنبش به صورت خود جوش و به صورت تصمیم گیری در لایه های اجتماعی راه خود را ادامه می دهد؟
هیچ کدام از این آقایان نگفته اند که ما رهبری جنبش را برعهده داریم، البته هرکدام از آقایان پتانسیل و ظرفیتی دارند که در جهت اهداف جنبش استفاده می شود. احزاب و گروه های سیاسی نیز هستند که فعالیت می کنند بنابراین جنبش سبز و اصلاحات به گونه ای نیست که که یک فرد در راس آن باشد و بقیه از او اطاعت کنند. منتهی وقتیکه یک نفر و حزب ظرفیت بالایی دارد مردم به آن بیشتر توجه دارند. از سوی دیگر مطالبات مردم آنقدر عادی و بدیهی است که انگیزه درونی برای جامعه در جهت پیگیری آنها بسیار بالا است و این خودجوشی جنبش را تقویت کرده و آن را بخوبی نمایان ساخته است.
احمدی نژاد و رحیم مشاعی چند بار در مصاحبه ها و سخنرانی هایشان گفته اند که کسی به دلیل مخالفت با دولت در زندان نیست و این افراد اغتشاش گر هستند نظر شما چیست؟
بسیاری از کسانیکه بازداشت شدند جرمشان صرفاً حضور در جمع راهپیمایان معترض به جریان انتخاباتی بود که درکنترل بود و حتی احکام دستگیری بعضاً قبل از انتخابات صادر شده بود. بعضی از کسانی که محاکمه شده اند یکی از جرائمی که برای آنها مطرح شده، تبلیغ علیه دولت بوده است. آیا این واقعیت را باید قبول کنیم یا حرف دولتمردان که به دروغگویی معروف شده اند؟
امام وصیت کردند نگذارید انقلابمان به دست نا اهلان بیفتد آیا امروز چنین اتفاقی رخ داده است؟
به نظر من هم اکنون عده ای در بخش های مختلف حکومت حضور دارند که بسیار هم تاثیر گذارند اما اینها به هیچ وجه به خط امام و آرمان های انقلاب مردم عقیده ای ندارند. این خود نشانه ای است از اینکه انقلاب به دست نااهلان افتاده است.
رفتارهای صورت گرفته در ۱۴ خرداد و اهانت به یادگار امام را چگونه ارزیابی می کنید؟
گستاخی عده ای در روز ۱۴ خرداد نسبت به حاج سید حسن آقا خمینی ( نوه گرانقدر حضرت امام) نمونه بارز سازماندهی عناصر ناباب توسط نااهلان است. این کار حتی طرفداران خود آنها را نیز به موضع گیری کشاند. باید از دولت و دیگردست اندرکاران پرسید آیا این کار با ارزش های اسلامی، رأفت اسلامی، معیارهای انقلاب ، خط امام، اخلاق و قانون و عرف سازگار است؟ اگر نیست، چرا عکس العمل نشان ندادیدکه هیچ، به این کار کمک کردید؟
چرا برای راهپیمایی ۲۲ خرداد مجوزی صادر نشد و تبعات آن چیست؟
به نظر من ندادن مجوز به جنبش سبز و اصلاح طلبان نشانه وحشت دولت از جمعیت زیاد معترض به سرنوشت آرا خود است. آنها نگران فاش شدن واقعیت اکثریت و اقلیت اند. ولی به هر حال ندادن مجوز موجب شد که مردم به بی توجهی دولت به قانون بیشتر یقین پیدا کنند.
مسئول پیگیری سفر نمایندگان به غزه گفت: متاسفانه به رغم تمام پیگیری ها دولت مصر تا این لحظه با سفر چهار نفر از نمایندگان به غزه موافقت نکرده است.
به گزارش خانه ملت، محمود احمدی بیغش نماینده شازند در مجلس با بیان اینکه چهار نماینده مجلس آماده سفر به غزه هستند گفت: ما نمایندگان تمام هماهنگی های لازم را انجام دادیم و حتی بلیط هواپیما جهت پرواز به مصر آماده است اما متاسفانه دولت مصر اعلام کرد که تا این لحظه برای سفر نمایندگان ویزا صادر نشده است.
وی افزود: اینجانب در جلسات متعددی که با رئیس مجلس شورای اسلامی داشتم پیگیر این سفر بودم و حتی در جلسه روز گذشته اینجانب با لاریجانی هماهنگی های لازم برای انجام سفر را به عمل آوردیم و لاریجانی نیز به شیخ الاسلام معاون امور بین المللی مجلس تاکید کردند تا با هماهنگی های لازم این سفر انجام شود.
مسئول پیگیری سفر نمایندگاه به غزه با انتقاد از دولت مصر گفت: دولت مصر متاسفانه تاکنون کارشکنی های زیادی انجام داده و حتی از چهار نماینده ای که قصد سفر به غزه را داشتند سوابق کاری درخواست کرد که ما نیز سوابق کاری خود را برای دولت مصر ارسال کردیم اما متاسفانه هنوز ویزایی برای انجام این سفر صادر نشده است.
بیغش با تاکید بر اینکه نمایندگان مجلس همچنان آماده سفر به غزه هستند گفت: ما در حال حاضر هم پیگیر انجام این سفر هستیم اما متاسفانه دولت مصر اعلام کرد که تا این لحظه با انجام سفر موافقت نشده است.
وی تصریح کرد: ملت ایران حامی ملت مظلوم فلسطین به خصوص غزه است و ما چهار نماینده ای که قصد داریم به غزه برویم می خواهیم پیام ملت ایران و همچنین نمایندگان مجلس برای اعلام همدردی با ملت مظلوم فلسطین را به آنان ابلاغ کنیم.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با بیان اینکه ما همچنان پیگیر هماهنگی های لازم برای انجام این سفر هستیم گفت: مسئولان وزارت خارجه نیز این موضوع را دنبال می کنند و هر وقت ویزا از طرف دولت مصر صادر شود ما آماده سفر هستیم.
علاوه بر احمدی بیغش، شبیب جویجری نماینده اهواز، پرویز سروری نماینده تهران و عوض حیدرپور نماینده شهرضا چهار نماینده ای هستند که تصمیم دارند از طریق خاک مصر به غزه سفر کنند.
برای انجام این سفر هماهنگی های لازم از طریق وزارت خارج کشورمان انجام شده است و قرار بود این سفر صبح امروز صورت پذیرد.
یکی از اعضای کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی با اشاره به درخواست جمعی از اعضای کمیسیون تلفیق برای عدم تعطیلی سه هفته ای این کمیسیون ، از وقفه در بررسی برنامه پنجم توسعه انتقاد کرد.
به گزارش مهر، محمد کریم شهرزاد درخصوص ادامه روند بررسی لایحه برنامه پنجم توسعه در کمیسیون تلفیق اظهار داشت: قرار بود موضوع بررسی لایحه برنامه پنجم توسعه در کمیسیون تلفیق را در ایام تعطیلات مجلس ادامه دهیم اما با آن موافقت نشد.
وی که خود یکی از امضاء کنندگان پیشنهاد تشکیل کمیسیون تلفیق در ایام تعطیلات مجلس بوده است، گفت: حتی قرار شد در مشهد مقدس کمیسیون تلفیق را برای بررسی لایحه برنامه پنجم توسعه تشکیل دهیم که این مهم هم بنا به دلائلی محقق نشد.
نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی با اعلام اینکه اراده اکثریت اعضای کمیسیون تلفیق بر این بود که تا قبل از فرا رسیدن ماه مبارک رمضان بررسی لایحه برنامه پنجم توسعه کشور در این کمیسیون به اتمام برسد، گفت: اگر همین الان هم ما را احضار کنند حاضریم که از شهرستان به تهران بیائیم تا کار بررسی لایحه برنامه پنجم توسعه را به اتمام برسانیم.
گفتنی است، مجلس شورای اسلامی در حال حاضر به مدت سه هفته تا ۲۲ مردادماه تعطیل است و کمیسیون تلفیق بررسی برنامه پنجم با ۵۱ عضو نیز بر این اساس تا این تاریخ تعطیل است.
پیش از این محمد رضا باهنر رئیس کمیسیون تلفیق لایحه برنامه پنجم توسعه عنوان کرده بود که این کمیسیون از روز ۲۲ مرداد بررسیهای خود را در مورد برنامه پنجم از سر میگیرد و تا پنجم یا ششم شهریور کار بررسی این لایحه را به اتمام خواهد رساند. تاکنون حدود دو سوم برنامه پنجم در کمیسیون تلفیق بررسی شده است.
کمیسیون تلفیق ۳ هفته کاری برای بررسی برنامه پنجم مهلت دارد که این مدت سه هفته دیگر نیز قابل تمدید است. کمیسیون تلفیق برنامه پنجم تاکنون ۴ هفته کاری تشکیل جلسه داده است.
برنامه پنجم توسعه باید سال گذشته تصویب و از آغاز امسال اجرا می شد اما به دلیل تاخیر دولت در ارائه لایحه آن، مدت اجرای برنامه چهارم تمدید و بررسی برنامه پنجم به سال جاری موکول شد.
نایب رییس کمیسیون امنیت ملی،آن چه را که وی "دروغ پردازیهای" سفیر انگلیس در مورد فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران خواند را ناشی از "خباثت انگلیسیها" دانست و گفت: وزارت خارجه باید در جهت اخراج این سفیر اقدام کند.
به گزارش ایسنا، اسماعیل کوثری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با یادآوری خواسته نمایندگان برای تعطیلی سفارت انگلستان در تهران مدعی شد: هر کاری که انگلیس انجام میدهد جز ضرر برای کشور، چیز دیگری ندارد، و طرح دروغی نظیر حرکت ایران به سمت تولید سلاح هستهای، علیرغم تاکیدات رهبر انقلاب به عنوان ولی فقیه و یک عالم دینی مبنی بر حرام بودن این مساله، نشان دهنده خباثت انگلیسیهاست.
وی اظهار عقیده کرد: بازرسان آژانس نیز بارها کارهای ما را رصد کردند و بر حقانیت فعالیتهای هستهیی صلحآمیز ما تاکید داشتند، لذا این اظهارنظر نشان میدهد یکسری تحرکات دیگری توسط این کشور دنبال میگردد که وزارت خارجه باید در جهت اخراج این سفیر اقدام کند.
کوثری ادامه داد: دروغپردازی این کشورها از خباثت آنها ست. این در حالی است که هیچ امر خلافی از ما سر نزده و ما تنها به دنبال اورانیوم غنیشده مورد نیاز کشور هستیم.
همچنین در خبری دیگر، امروز نایب رییس کمیته دفاعی مجلس گفت: اگر سفیر انگلیس به خاطر دروغهایش عذرخواهی نکند باید اخراج شود.
محمدکریم عابدی نماینده عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس در گفتوگو با ایسنا، در واکنش به "اظهارات و دروغ پردازیهای سفیر انگلیس در خصوص فعالیتهای هستهای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران"، با این ادعا که این "دروغ پردازیها" در عراق نیز انجام شد که نهایتا با تحریک آمریکا توسط انگلیس حمله به این کشور صورت گرفت، ادامه داد: همان جریان دروغ پردازی دوباره تکرار میشود، که این بار سفیر انگلیس این کار را انجام میدهد؛ لذا وی به عنوان یک دروغگو، عنصر نامطلوبی است و اگر عذرخواهی نکند باید اخراجش در دستور کار وزارت خارجه قرار گیرد.
گفتنی است چندی پیش وزارت امور خارجه ایران در اعتراض به اظهارات سایمون گس، سفیر انگلیس در تهران در مورد برنامه هسته ای ایران، کاردار این کشور را به این وزارتخانه احضار کرد.
دلیل این احضار، مصاحبه اخیر سایمون گس با تلویزیون فارسی بی بی سی بود که در آن در باره مناقشه هسته ای ایران و اثر تحریم ها بر اقتصاد ایران سخن گفته بود.
آقای گس در این مصاحبه گفته بود همه گرفتاری های اقتصادی ایران، ناشی از تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد نیست.
وی افزوده بود که آینده ایران در گرو توانمندی اقتصادی، ارتباط با دنیای خارج و همچنین، حل و فصل برنامه بحث انگیز هسته ای اش است.
عضو هیاتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان با اشاره به لزوم آسیبشناسی دقیق مسائل و مشکلات کودکان خیابانی گفت: اقداماتی که تحت عنوان فرایند خدمترسانی به کودکان خیابانی از سوی نهادی مانند بهزیستی، شهرداری تهران و سایر نهاد ها مطرح بوده از ابتدا روند معیوبی داشته و ریشه مشکلات آنها بررسی و حل نمیشود.
به گزارش ایلنا، جاوید سبحانی با اشاره به موضعگیری بهزیستی در مورد کودکان کار و اظهاراتی از قبیل اینکه بهزیستی با حمایت از کودکان خیابانی وظایفی در قبال کودکان کار ندارد تاکید کرد: اکثر کودکانی که تحت عنوان کودکان خیابانی ساماندهی میشوند "کودکان کار خیابانی" هستند که برای تامین معاش و زنده ماندن تن به هر کاری از جمله دستفروشی و کار در کارگاههای تولیدی میدهند؛ بنابراین بهزیستی نباید صرفا با این دید که این کودکان بی سرپرست هستند یا بد سرپرست هستند در این موضوع وارد شود.
او ادامه داد: وقتی یکی از جمعیت هدف و تحت پوشش بهزیستی، کودکان خیابانی بوده، به طور طبیعی، با پدیده کار این کودکان نیز مواجه میشود و تفکیک کودک کار با خیابانی نیز به سختی امکان پذیر است.
به گفته عضو هیاتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان گاهی آسیب و خطرات پیش روی کودکان کار شدیدتر بوده و احتمال سوءاستفاده از کودکان کار در کارگاههای غیرقانونی نیز بیشتر وجود دارد در عین حال بخش گستردهای از کودکان کار در معرض خیابانی شدن هستند.
سبحانی با اشاره به اجرای مقطعی طرح هایی از سوی برخی سازمانها برای ساماندهی کودکان خیابانی تصریح کرد: سازمانهایی که مسوول انجام اقدامات مربوط به کودکان خیابانی بودند مشکلات را به چه نحو و تا چه حد آسیبشناسی کردند؟ غیر از آن است که با به کار بردن عناوینی مانند "جمعآوری" و القاء نگاه جرمشناسانه و زیبایی شهری به این معضل تنها صورت مساله را پاک کردهاند؟
عضو هیاتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان به لزوم آسیبشناسی دقیق مسائل و مشکلات کودکان خیابانی پرداخت و گفت: نوع اقداماتی که تحت عنوان فرایند خدمترسانی به کودکان خیابانی مطرح بوده از ابتدا روند معیوبی داشته و ریشه مشکلات آنها بررسی و حل نمیشود.
او افزود: به جای اعمال برنامههایی با دیدگاه جرمشناسانه باید به مقوله کودکان کار و خیابان با دیدگاه اجتماع و خانواده محور نگاه کرد و علت اصلی حضور آنها در خیابانها بررسی شود.
سبحانی با اشاره به اینکه معضلات و مسائل کودکان کار و خیابان با ساماندهی حل نمیشود یادآور شد: بهزیستی طی سالهای اخیر بارها طرحهای مربوط به کودکان خیابانی را اجرا کرد و آمارهای ناقصی ارائه داده و شهرداری یا نیروی انتظامی و حتی سایر نهادها نیز در این زمینه با یکدیگر تعاملاتی داشتند اما با بررسی آمارهای این دستگاهها مشخص میشود که نظام ارزیابی درستی در طرحهای آنها وجود ندارد.
به گفته عضو هیاتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان یک نظارت جامع بر اجرای اقدامات متولیان مربوط به کودکان خیابانی وجود ندارد و وزارت رفاه نیز به عنوان سیاستگذار برنامهی نهادهای زیرمجموعه خود اقدامی برای نظارت بر روند اجرای مسائل کودکان انجام نمیدهند؛ در حال حاضر نیز با تغییر و تحولات رخ داده در مدیریت سازمان بهزیستی برنامهها در مورد سیاستهای گذشته عوض شده و متولیان جدید سیاستهای دیگری را در پیش میگیرند.
سبحانی ادامه داد: با موازیکاری و ناهماهنگی شهرداری، بهزیستی و نیروی انتظامی در زمینه کودکان آسبیبدیده، معضلات بیشتر شده و تنها کودکان در معرض آسیب و آسیب دیده ضرر میکنند.
بر اساس یکی از مصوبات اخیر کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی، دولت ملزم شده است برنامه ای بیست ساله برای انرژی هستهای کشور تدوین نماید و در جریان آن نیز، باید برای بکارگیری دانش فنی در ساخت نیروگاههای هستهای برنامهریزی کند.
به گزارش مهر، علی عباسپور رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، درباره الزامات تحقق بکارگیری دانش فنی در ساخت نیروگاههای هستهای خاطرنشان کرد "در حال حاضر نیروهای قابل توجهی در دانشگاههای کشور در زمینه هستهای تربیت شده و فارغ التحصیل شدهاند."
عباسپور همچنین افزود "با توجه به حساسیت نیروگاههای هستهای و با توجه به اینکه استفاده از تکنولوژی های پیشرفته تر ضامن ایمنی بیشتر نیروگاهها خواهد بود، لذا جلب همکاری دیگر کشورها در ساخت این نیروگاهها می تواند نقش موثر داشته باشد."
وی تصریح کرد: "دولت موظف به جایابی نیروگاههای هستهای شده و کمیسیون تلفیق نیز تصویب کرده است که دولت اقدامات لازم برای شناسایی معادن اورانیوم، استخراج و بهره برداری از این معادن را بعمل آورد."
عباسپور در این زمینه افزود "دولت بر اساس مصوبه مجلس هفتم، موظف به ایجاد بیست هزار مگاوات نیروگاه هسته ای در داخل کشور شده بود، که اگر فرض کنیم این نیروگاهها در حد نیروگاه اتمی بوشهر باشند، حداقل باید در بیش از بیست نقطه مکان یابی برای ایجاد نیروگاه صورت گیرد."
گفتنی است نیروگاههای هسته ای، چرخه سوخت اتمی و همچنین اهداف ذکر شدۀ مقامات جمهوری اسلامی پیرامون این موارد، طی سالهای اخیر مورد مناقشه و کشمکش جهانی زیادی شده است.
امام دوازدهم خاتم الا ئمه و خاتم الا وصیا» است و شجره امامت با وی به پایان می رسد و بدین جهت ولادت ایشان ویژه می باشد. جشن میلاد آن امام همام باید به صورت مخصوصی برگزار شود زیرا ایشان زنده هستند.پیروان راستین آن حضرت در انتظار ظهور حضرت مهدی (عج) می باشند.
مسلمانان ظهور آن را حضرت را نه تنها انتظار می کشند بلکه آرزو دارند.من در جایی گفتم که یکی از ویژگی های انسان"آرزو،امید و انتظار است."این امید و آرزو باید باعث حرکت انسان شود.
امید، آرزو و انتظار عواملی هستند که درون انسان را وادار به جنبش و خروش میکنند،. اصل امید و انتظار امری فطری هستند و باید در نهاد هر انسانی باشد که در غیر این صورت، کوشش، جوشش و حرکتی در فرد به وجود نخواهد آمد. تمام مسلمان باید تمام مباحث مهدویت را بدانند و آگاه کنند دیگران را.
البته همگان باید در مورد انتظار امام عصر(عج) مواردی را در نظر داشته باشند. یکی از این موارد اینست که مساله وجود امام مهدی همه معصومین (ع) در رابطه با آن بحث کردند و شکی در ظهور مهدی موعود نیست. نکته دیگر اینست که قطعیت ظهور و حضور آقا زمان(عج) باعث شده است که بعضیها به صورت تحریفی، خود را « مهدی» معرفی کنند و از این مقوله سوء استفاده کنند که باید به این مهم توجه شود تا از موضوع سوء استفاده نشود.
بحث دیگر درباره امام دوازدم در فلسفه غیبت امام زمان (عج) است که در این باره باید توجه شود که مساله نبود زمینه پذیرش امام برای جهان و ترس از کشتن ایشان مطرح است، جامعه منتظر نیز باید آماده باشد و هم جهت پذیرش امام عصر(عج) به آگاهیسازی و اشاعه دانایی اقدام کند و در این زمینه شرایط فکری و فرهنگی را به وجود آورد.
بسم الله الرحمن الرحیم
غم مخور ایام هجران رو به پایان می رسد این خماری از سر ما میگساران می رود ابرها از نور خورشید رخش پنهان شوند پرده از رخسار آن سرو خرامان می رود
کلمه- گروه معارف: گرعذر تقصیر به پیشگاه قطب عالم امکان!که امروزه روز بعضی مدعیان انتظار به سهو یا به عمد مروج انتظار منفی شده اند!و دین یسرت را به دین عسر تبدیل کرد ه اند و فراموش کردند که انتظار یعنی چشیدن طعم رویش یعنی یاد خوبیها یعنی بهانه عاشقی؛ انتظار یعنی بوی حضور در همه جا جاری یعنی فاصله گرفتن از غفلتها جرعه نوش شدن از اقیانوس مستی یعنی صبر و استقامت در حیرتکده ى دنیا؛ انتظار یعنی سبز بودن و سبز ماندن وانتظار یعنی هموار کردن راه برای ظهور حضرت حجت و به قول استاد بزرگوار دکتر علی شریعتی: انتظار» ایمان به آینده است و لازمه اش انکار حال. کسی که از «حال» خشنود است ، منتطر نیست ، برعکس محافظه کار است ، از آینده می هراسد، از هر حادثه ای که پیش می آید بیمناک است و دوست دارد و تلاش می کند که « هیچ چیز دست نخورد.» [۱] لذا «مذهب انتظار» یک «فلسفه مثبت تاریخ» ، یک «جبر تاریخ» ، یک «خوش بینی فلسفی»، در طول قرون است. اصل انتظار به معنای کلی ، نه انتظار خاص شیعی ، دو نوع است : « انتظار منفی » و « انتظار مثبت » .این دو انتظار درست ضد یکدیگرند: یکی بزرگترین عامل انحطاط است و دیگری بزرگترین عامل حرکت و ارتقاء . یکی تن دادن به ذلت و توجیه وضع موجود ، دیگری پیش برنده و آینده گرا. مشکل این مسئله و این بحث نیز از اینجا ناشی می شود که هر دو « انتظار » است. [۲]
پس امروز منتظران حقیقی به ساحل خوش بختی وسعادت امید بسته اند واز شمیم دل انگیز نیمه شعبان مستانه منتظرند!
اللهم عجل لولیک الفرج
--------------------------------------------------------------------------------
. انتظار مذهب اعتراض ، ص۳۹ [۱]
. انتظار مذهب اعتراض، ص ۲۵ [۲]
تحركات آيت الله مهدوي كني دبير كل جامعه روحانيت مبارز تهران و پدر معنوي اصولگرايان در اقدام به تشكيل كميته مشترك جامعه روحانيت مبارزتهران و جامعه مدرسين حوزه علميه قم بعلاوه ابراز نظرها و گفتگوهاي افرادي نظير مرتضي نبوي، محسن رضايي، محمد رضا باهنر، علي لاريجاني و علي مطهري و برخي از نمايندگان فراكسيون اصولگرايان مجلس ،حكايت از پريشان حالي و آشفتگي جدي درون جناح راست دارد. واقعيتي كه تا كنون سعي بر كتمان آن شده بود.
آقاي مرتضي نبوي در مصاحبه اخير با مجله پنجره با تائيد انشقاق در درون جريان اصولگرا، آرايش سياسي آن را در سه ضلع رايحه خوش خدمت (طرفداران احمدي نژاد) ، پيروان خط امام و رهبري (راست سنتي ) و تحول خواهان ترسيم مي كند .
وي نگراني اصلي خود و دوستانش را چنين بيان مي كند: " من مي خواهم از دل اين قضايا يك نگراني ايدئولوژيك را هم مطرح كنم .احساس مي كنم در بين اين جريان اصولگرايي (طرفداران احمدي نژاد) يك جريان اصولگرايي منهاي روحانيت شكل مي گيرد ..... اين آدمها مي گويند كه مستقيم با آقا امام زمان (عج) ارتباط مي گيريم و به شما راه نشان مي دهيم ." مدير مسئول روزنامه رسالت كه همواره جناح اصلاح طلب را رمي به انحراف مي كرده و به آنها نسبت فتنه مي داده است اين بار انحراف و فتنه را در درون سنگر خودي يا فته و جوانان اصولگرا را نسبت به فرو غلتيدن در فتنه اي كه يكي از اضلاع اصولگرايي (حاميان احمدي نژاد ) حامل آن بوده و با شعارهاي انقلابي و ارزشهاي اسلامي به ميدان آمده اند زنها ر مي دهد.
از سوي ديگر آقاي محسن رضايي ضمن پذيرش پديده انحرافي در جريان اصولگرايي حامي دولت و اينكه اينها اب به آسياب دشمن مي ريزند معتقد است سه مساله عمده جريان اصولگرايي را تهديد مي كند. يكم، تكروي ؛ دوم، سليقه محوري و بي برنامگي ؛ و سوم اينكه خودمان را بي عيب و نقص دانستن و عدم تجديد نظر در رفتارهامان .
البته اغلب اين سياسيون هشدار دهنده به انحرافات درون گروهي جناح راست سهم حمله به اصلاح طلبان را فراموش نمي كنند و پيامها و بيانات خود را همراه با حجم وسيعي از هجمات شداد و غلاظ و انگها و بر چسبها به رقيب اصلي صادر كرده و در جوف مجموعه اي از شعارهاي به زعم خود دشمن شكن مي پيچند و به مخاطبان خود مي رسانند تا با عمده كردن خطر جناح مقابل و استفاده بيش از پيش از شيوه هميشگي دشمن تراشي و رقيب هراسي شايد مانع از بهم ريختگي و بي نظمي بيشتر جناح خود شوند .البته در پشت اين هجوم ها نقشه و تصور ديگري نيز وجود دارد و آن اينكه مي پندارند مي توانند جريان فهيم و تحصيلكرده جامعه راحذف وبه زاویه بفرستند به همين جهت منتقدين را به براندازي نرم و از اين رهگذر اقدام عليه نظام و امنيت ملي، و معترضين و سوال كنندگان ميليوني "راي من كجاست" را به شركت در انقلاب مخملي و همكاري با بيگانگان متهم كنند .غافل از اينكه فراهم آوردن شرايط تضاد و بحران و امنيتي كردن فضا از تهديد ها نمي كاهد بلكه بر عمق آنها مي افزايد واز آن مهمتر اينكه بايد بفهمند كه جريان اصلاح طلب در جامعه ريشه دارد و حذف شدني نيست.
جريان اصولگرا تا اين مقطع زماني ،تلاش زيادي كرده تا در سايه انواع روشها ي ممكن منجمله بزرگنمايي و تخطئه رقيب، تمسك به دين و هزينه كردن از مقدسات و تك صدايي بر ساخته از قدرت و ثروت، انسجام صوري خود را حفظ نمايد اما واقعيات و شرايط موجود جامعه حكم مي كند كه ادامه اين وضع ديگر امكان پذير نيست. لذا بايد دلسوزان و عقلاي اين جريان چاره هايي بينديشند تا از اين گذار بحراني عبور كنند زيرا ديگر نمي توانند به شعار اكتفا كنند و ظاهر و رويه را مرمت كنند بلكه هنگام آن است كه محتوا و رويه را تغيير دهند .
اساس مشكل جريان موسوم به اصولگرا آن چيزي است كه اقاي محسن رضايي به آن اشاره اي گذرا نموده است: " خودمان را بي عيب و نقص دانستن و عدم تجديد نظر در رفتارهامان". بهتر است اين معني را به عبارت دقيق تري بيان كنيم تا با باورها و عملكرد هاي بخشي از سران اين جناح تطابق بيشتري داشته باشد . زبان حال اين جماعت آن است كه: "ما حق هستيم و همه حق پيش ماست و جز آن باطل است و بايد دفع شود." يا اينكه "ما اصولي داريم كه حق است و هرچه غير از آن باشد باطل است و لذا بايد باطل را به هر شيوه اي از ميدان بدر كرد."
اگر به رفتارها و عملكرد اين بخش از جريان راست در مقاطع و جايگاههاي مختلف بنگريم ،انگ زدن ،آبرو ريختن ،نان بريدن و حذف به امري مباح و بلكه ممدوح در نزد آنان بدل شده است.
خود را عين حق انگاشتن و جز خود خود را باطل پنداشتن كاراین جماعت را به آنجا رسانده كه حادثه تلخ و ننگين كهريزك را جرم صغير در مقابل اعتراضات انتخاباتي تعريف مي كنند!
بديهي است بخش معتنابهي از افراد منصف و فهميده اصولگرا، بويژه با مشاهده رخدادهاي پس از 22 خرداد 88 رويه وعملكرد رهبران جناح خود را بر نتابيده و بطور جد آن را به چالش كشيده اند اما آنها هم تحمل نشده و به حاشيه رانده شده و به بي بصيرتي متهم شده اند .
اگر دلسوزان جريان اصولگرا واقعا به دنبال اصلاح دروني و نگران آينده اين جريان مي با شند كافي است اين مفروض را بپذيرند كه لزوما همه حقيقت و هدايت در جانب خود و در اردوگاه آنان نيست و ديگراني نيز سهمي از حقيقت دارند و چه بسا در معرض هدايت هستند و حكم "يا با ما يا بر ما " صادر نكنند و بي محابا به ضلالت رقبا و منتقدين قضاوت نكنند.
چنانچه اصولگرايان بر اين تعريف توافق و بر عمل به آن اراده نمايند مقدمه اصلاح درون گروهي و اصلاح فيما بين آنان و مردم و حتي رقبا فراهم مي آيد و در اين مرحله تجديد نظر در رفتارها آغاز مي شود .اگر بپذيريم و بپذيرند كه سياست روش درست اداره كشور و حكمراني خوب بر جامعه مي باشد و اين مهم جز با عقل و تدبير و بويژه پذيرفتن مشاركت و حق حاكميت مردم میسور نيست . آيا وقت آن نرسيده است كه جريان اصولگرا دريابد كه به تنهايي نمي تواند و نتوانسته جامعه پيچيده و متكثر ايران را اداره كند ؟ البته اين ادعا را هيچ حزب و گروه ديگري نيز نمي تواند و نبايد مطرح نمايد يا باور داشته باشد . جامعه امروز ايران متشكل از نحله هاي گوناگون فكري و فرهنگي، و گرايش ها و نگرش هاي متفاوت و گروهها ي متنوع و متكثر قومي و مذهبي است . ضمن اينكه جامعه مدني قدرتمند شده است و ديگر يكسان سازي جامعه و با تكصدايي اداره كردن كشور مقدور نمي باشد و بايد وحدت در عين كثرت و حقوق برابر همه آحاد ملت را الگوي وحدت ملي و مديريت كشور قرار داد. سنت هاي الهي هم بر اين اساس نهاده شده است .
در پايان يادآور مي شود راه برون رفت از اين وضعيت و راه رشد همه افراد و گروهها بويژه تنها راه نجات براي اصولگرايان پذيرش اشتباهات و سعي در تصحيح آنها مي باشد. اينكه سعي كنند به هر نحو رقبا را از سر راه بردارند و خود در يك انتخابات غير رقابتي بر كرسي هاي نمايندگي مردم جلوس كنند و از آنجا اراده از ميدان بدر كردن دو حزب اصلي رقيب اصلاح طلب را بروز بدهند پيروزي نيست و نتيجه آن همين شرايطي است كه امروز بر كشور حاكم شده است.
تاريخ و سنت هاي تاريخي گواه بر بي اصالتي و بي دوامي اينگونه شيوه هاست و قوانين اجتماعي بر همه انسانها به يك نسبت ساري و جاريست و هيچكس نمي تواند بعنوان قوم برگزيده خود را از آن مستثني سازد كما اينكه تاريخ و جوامع بشري گواه صادق آن مي باشد.
پيشنهاد ما به موثرين و متنفذين جريان اصولگرا آن است كه حال كه نقد درون گروهي را پذيرفته ايد تا دير نشده تحول را با باز كردن فضاي نقد و گفتگو و بخصوص از صدا و سيما شروع كنند و مطمئن باشند كه اگر هجمات و تاختن ها را فرو نهند و مضايق را بكاهند و بلكه برچينند و گفتگوها به صورت واقعي و نه ساختگي سامان گيرد همه اعم از مردم، نظام و بويژه خود جريان اصولگرايي منتفع خواهند شد. اصلاح طلبان نيز آماده همكاري براي اعتلاء وغناي فضاي گفتگو، البته به نحو همه جانبه و با رعايت بي طرفي از سوي مجريان مي باشند.
منبع: نوروز
آیتالله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان قانون اساسی، مدعی شد: من سندهایی بدست آورده ام که آمریکاییها یک میلیارد دلار از طریق افراد سعودی که هم اکنون عامل آمریکا در کشورهای منطقه هستند، به سران فتنه دادند و همین سعودیها که به نمایندگی آمریکا صحبت میکردند،گفتند، اگر توانستید نظام را منقرض کنید، تا ۵۰ میلیارد دلار دیگر را هم میدهیم، اما خداوند این فتنه را به دست بندگان صالحش خاموش کرد.
به گزارش ایلنا، آیتالله احمد جنتی ظهر امروز در مراسم جشن میلاد حضرت ولی عصر(عج) در مسجد مقام جمکران، اظهار داشت: بعد از آن که امام نهم، دهم و یازدهم در سنین جوانین به شهادت رسیدند، معلوم شد، که انسانها لیاقت حضور داشتن امام معصوم(ع) را در جمع خود ندارند، و به همین دلیل امام زمان(عج) باید غیبت میکرد، تا همان ظالمانی که امامان دیگر را به جرم آن که در راستای عدالت گام برمی داشتند، کشتند، نتوانند با ایجاد فتنه، به او آسیبی برسانند.
وی گفت: دشمنی ظالمان مخالف عدالت تنها مختص به امام زمان(عج) نیست، بلکه در طول تاریخ، هرکسی که در راستای عدالت گام برداشت، همه ظالمان به جنگ او آمدند، تا این که خداوند امام خمینی(ره) را به ما داد و همان اندیشهای که فرعون برای حضرت موسی(ع) داشت، ظالمان و مستکبران برای امام راحل داشتند، اما خدا همانگونه که محافظ موسی(ع) از خطرات بود، محافظ امام و انقلاب او بود.
دبیر شورای نگهبان قانون اساسی با تأکید مجدد بر این که خداوند محافظ انقلاب اسلامی است، گفت: واقعه صحرای طبس که یک مدد الهی بزرگ بود، نشان داد که خداوند خودش محافظ انقلاب است و این امدادهای غیبی همواره در طول تاریخ انقلاب سابقه داشته است.
به گفته وی ، تمام دکترها ازآیت الله خامنه ای قطع امید کرده بودند و حتی خود وی ، باورشان نمیشد زنده بمانند، اما خداوند با مددهای خاص و همیشگیاش، ایشان را ذخیرهای برای روز مبادا قرار داد.
جنتی معتقد است : به همین دلیل در زمانی که امام خمینی(ره) رحلت کرد، خداوند متعال، سمت رهبری انقلاب را بر ایشان محول کرد و آیت الله خامنه ای مأمور شد از طرف خداوند، که این انقلاب را و این نظام را و این راه علی(ع) را حفظ کند و ادامه دهد.
آیت الله جنتی مدعی شد:در مورد رهبر انقلاب هم، از آغاز ۲۱سال رهبری ایشان، فتنههای داخلی و خارجی فراوانی شروع شد که رذیلانه ترین و خبیصانهترین آنها فتنه۸۸ بود.
امام جمعه موقت تهران مدعی شد: من میگویم، خدایا به حق صاحبالزمان(عج)، انتقام بچههای مسلمانی که اینها(سران معترض)، یا کشتند و یا بلا به سرشان آوردند، یا فریب دادند، خدایا انتقام اینها را از سران فتنه بگیر.
وی معتقد است: علاوه بر فتنه عظیم۸۸، در طول رهبری آیتالله العظمی خامنهای، فتنههای دیگری هم ایجاد شد که حتی چندین بار تا حد سقوط نظام رفتیم، اما همان خدایی که نگاهبان انقلاب در واقعه صحرای طبس بود، باز هم انقلاب را حفظ کرد.
آیتالله جنتی گفت: در فتنه اخیر، سران فتنه با کمک آمریکاییها فتنهای را برپا کردند و مطمئن بودن که با کمک آمریکا دیگر کار انقلاب تمام میشود و چیزی برای نظام باقی نمیماند، چرا که جنگ نرم است و اینگونه مردم از نظام میبرند و نظام وقتی مردم را نداشت، خود بهخود سقوط میکند.
وی با بیان این که در سوی دیگر جریان فتنه، خدا چیز دیگری میخواست، گفت: خدا میخواست، تا کار به دست بندگان صالح خدا بیافتد و این انقلابی که مقدمه ظهور است باقی بماند و به همین دلیل خداوند این سران فتنه را رسوا کرد.
دبیر شورای نگهبان قانون اساسی با بیان این که من سندی را به دست آوردم، گفت: آمریکاییها یک میلیارد دلار از طریق افراد سعودی که هماکنون عامل آمریکا در کشورهای منطقه هستند، به سران فتنه دادند و همین سعودیها که به نمایندگی آمریکا صحبت میکردند، گفتند، اگر توانستید نظام را منقرض کنید، تا ۵۰ میلیارد دلار دیگر را هم میدهیم، اما خداوند این فتنه را به دست بندگان صالحش خاموش کرد.
وی در مورد وظیفه شیعیان در زمان غیبت امام زمان (عج) هم گفت: وظیفه فعلی ما در زمان غیبت امام زمان(عج) این است که بدانیم، همانگونه که ولایت امیرالمؤمنین، علی(ع)، پشتیبان اسلام قرآنی و محمدی بود، امروز هم ولایت فقیه پشتیبان همان اسلام است و اگر این اسلام از بین برود، دیگر اسلامی نیست.
جنتی ابراز داشت: امروزه در کشوهای اسلامی، تنها نام اسلام است، اما خبری از اسلام واقعی نیست، چرا که نه احکام فقهی و نه احکام سیاسی اسلام در آن ها اجراء میشود.
به گفته وی، عربستان سعودی نوکر سرسپرده آمریکاست و ذلیلانه از آن اطاعت میکند اما آن حکومتی که در دنیا روی پای خودش ایستاده و با قدرت و عزت، شعار مرگ بر آمریکا را سر میدهد، آن حکومت اسلامی ایران است.
دبیر شورای نگهبان قانون اساسی در بخش دیگری از سخنان خود با انتقاد از کسانی که به دروغ ادعای ملاقات امام زمان(عج) را میکنند، گفت: ادعاها در این باره به قدری زیاد شده است که حتی عدهای دیدار امام زمان(عج) را به کل منکر میشوند، اما در کنار تمام این دروغها عدهای به خدمت امام زمان(عج) مشرف شدند، که یکی از آنها شخصی به نام میرجهانی بود که من هم او را دیدهام.
وی در بیان خصوصیات شخص منتظر امام زمان(عج) هم، گفت: یکی از خصوصیات منتظر واقعی این است که در هر حال امام زمان(عج) را ناظر اعمال خود ببیند، و کسی که امام زمان(عج) را ناظر خود دید، جرأت گناه کردن را پیدا نمیکند.
جنتی با بیان این که سرنوشت امام زمان(عج) از جهات مختلف از جمله نحوه ولادت، شبیه حضرت موسی(ع) است، گفت: اگر همانند فیلمی که برای حضرت یوسف(ع) ساخته شد، برای حضرت موسی(ع) ساخته شود، برای مردم صد برابر جالبتر خواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر