-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ تیر ۳۱, پنجشنبه

Posts from Khodnevis for 07/22/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



موسوی بت نخواهد شد

 

 حتی اگر در ایران یک دموکراسی کامل و بی‌نقص اجرا شود، بافت فرهنگی ایران ایجاب می‌کند که مولفه‌های اسلامی در حکومت وجود داشته باشد چرا که اعتقاد اکثریت قاطع مردم ایران، درست یا غلط، هنوز اعتقادات اسلامی است.

ضمنا آقای موسوی مبلغ و مدافع مبناهای جامعه مدرن است. دفاع از کلماتی کلیدی مانند جامعه مدنی، انتخابات آزاد، دموکراسی، قانون گرایی و ... شاهدی یر این مدعاست. در یک جامعه‌ی مدرن، حقوق اقلیت‌ها خود به خود به رسمیت شناخته خواهد شد، اقوام و اقشار مختلف بدون نظارت استصوابی در انتخابات حضور خواهند داشت، روحانیون از کارهای سیاسی فاصله خواهند گرفت حتی اگر فاکتورهای دینی در قانون گذاری لحاظ شوند. این دیگر به تلقی و تفسیر حقوقی از دین بازمی‌گردد.

 میر حسین موسوی هیچگاه قدیس نمی‌شود زیرا مولفه‌های یک جامعه‌ی مدرن را نمایندگی می‌کند و در چنان جامعه‌ای، بت‌سازی بی‌معنی است.

 

 


 


اعلیحضرت ملتزم الاطاعت
 


حمله موسوی به روش‌های استالینی حاکمیت

به گزارش سایت کلمه، متعقل به میرحسین موسوی، این کاندیدای معترض به نتیجه انتخابات ۱۳۸۸ در دیدار با گروهی از اساتید انجمن اسلامہی مدرسین، حملات رهبری و مقام‌های نظام به تدریس علوم انسانی را به باد انتقاد گرفت. موسوی با نشان دادن مشابهت‌های میان حاکمیت فعلی و حکومت توتالیتر شوروی در زمان استالین، انتقاد از رهبری و مدیران نظام را وارد فازی جدید کرد.

موسوی به حمله سازمان یافته‌ به علوم انسانی در دانشگاه‌های کشور اشاره کرد و گفت :«من با دیدن این حملات یاد تجربه بسیار تلخ و هشداردهنده حکومت شوروی سابق و دیگر حکومت های توتالیتراروپای شرقی می‌افتم .آنها از زمان استالین به بعد علوم اجتماعی را علومی بر آمده از جوامع سرمایه داری و بورژوازی می‌دانستند و به همین دلیل تدریس آن را جز در مواردی اندک ممنوع کرده بودند. تحریم و محدودیت این رشته ها چشم آنها را روی روند تغییرات سریع جهان و جامعه خودشان بست و انعطاف پذیری نظامشان را در مقابل تحولات اجتماعی کشورهای خود و چهان از بین برد و باید یکی از دلایل سقوط این نظام‌ها را نبود دانشمندان و نظریه پردازان خبره در علوم انسانی دانست

میرحسین موسوی با ابراز تاسف از رواج دروغ و دشنام و اتهام‌های بی‌سابقه در جامعه گفت: «ویژه نامه مفصلی حاوی دروغ و دستکاری تاریخ در آستانه بیست و دوم خرداد توسط روزنامه‌های دولتی و با پول ملت چاپ شد  و در کنار آن بخشی از برنامه‌های صدا و سیما هم به این دروغ پراکنی‌ها اختصاص یافت.به نظر می‌رسد سرنوشت اقتدار‌گرایان در سراسر جهان شبیه هم است و روش‌های آنها مشابه یکدیگر است.»

موسوی روش‌های حذفی استالین و توجیه آنها را در سخنان خود آورد: «از زمان استالین کتاب‌هایی برای تاریخ حکومت کمونیستی تدوین شد که مهم‌ترین و رسمی‌ترین آن تاریخ حزب کمونیست شوروی بود. در این کتاب‌ها با توجیه تصفیه های رژیم استالینیستی در هر دوره تغییراتی بوجود می‌آمد .مثلا اگر در چاپ اول این کتاب عکس تروتسکی در کنار سایر سران شوروی دیده می‌شد، در چاپ‌های بعدی این عکس‌ها با شگردهای روتوش حذف می‌شد. در باره مطالب هم وضع همین جور بود. البته آن موقع هنوز امکاناتی که امروز برای این طور حذف و اضافه‌ها توسط برنامه‌های رایانه ای بوجود آمده ،نبود.»

این رهبر جنبش سبز سپس روش‌های استالینی با روش‌های حاکمیت مقایسه کرد: «متاسفانه امروز در ایران نیز همان روش‌های اقتدارگرایانه دیروز در جعل و دستکاری تاریخ و واقعیت‌ها دیده می‌شود .این مساله امروز فقط به تاریخ انقلاب اختصاص ندارد. شما امروز به سخنان دولتیان گوش کنید. به نظر می‌رسد که کشورما کمترین نرخ تورم را دارد و یا رشد بیکاری به حداقل خود رسیده  و یا آنکه کشور ما بیشترین سرمایه‌های اقتصادی جهان را جذب می‌کند و گویی سرمایه گذاران پشت دروازه کشور صف کشیده‌اند تا اجازه شرکت در سرمایه گذاری ها را بگیرند. دروغ‌گویی تا آنجا پیش رفته که می‌گویند مردم ما آزادترین کشور دنیا هستند. به نظر من باید تامل کنیم. آنها می‌دانند  دروغ می‌گویند و یا حافظه شان دچار اختلال شده است. همین عکسی را که اخیرا از سحرخیز چاپ شده، ببینید و یا خبر محکومیت  آن خانم محترمی که جرمش فقط این بوده که شاهد زیر گرفتن یک شهروند توسط اتومبیل بوده، کافی است که بفهمیم حکومت به کجا رسیده است. جالب است که خواهر ایشان نیز فقط به خاطر تسلیت گفتن به خانواده یکی از شهدای عاشورا، محکوم به شش سال زندان شده است. آنگاه با وجود این موارد و صدها مورد مشابه باز هم می‌گویند که ما ازادترین ملت جهان شمرده می‌شویم.»


 


ده نمکی فیلمی با موضوع شهرام امیری می‌سازد

ده نمکی با اشاره به قابلیت تبدیل ماجراهای شهرام امیری به فیلم گفت: 

 

تمام الگوهای ارزشی یک سناریو موفق در ماجرای شهرام امیری وجود دارد ما در شخصیت شهرام امیری فداکاری عشق به وطن و اسلام وبویژه ولایت فقیه را به وضوح می‌توانیم  ببینیم که در کنار تیپ قهرمانی‌اش  تلاش یک انسان ارزشی برای رسیدن به آزادی و فداکاری برای کشورش پر رنگ است.

 

ده نمکی در ادامه گفت:

 

همین که شهرام زیر بار زور نرفت  و فرار بزرگ از اریزونا به واشنگتن اوج این حماسه است. من تاکنون چند جلسه با شهرام دیدار داشتم و نکات بیشتری پیدا کردم که مصمم شدم فیلمی از دلاور مردی شهرام امیری بسازم. شهرام به من می‌‌گفت:

 

در ۲ ماه  اول سخت ترین شکنجه‌ها را تحمل کرده است و بدترین شکنجه را فحش‌هایی می‌دادند که باز جوها به رهبر انقلاب برای تحریک شهرام می‌دادند. شهرام همینطور از دستگاه‌های جدید شکنجه که موساد ساخته بود  و در اختیار سیا قرار داده بود گفت و حتی به من گفت: دراین یک سال اجازه نداشت غذا بخورد و با اشعه او را چاق کرده‌اند که خوشبختانه اشعه چاق کننده بی‌خطر بوده است.

 

 ده نمکی از مضمون فیلم گفت:

 

این فیلم در ژانر حادثه‌ای ساخته می‌شود و از تکنیک‌های روز سینمای جهان استفاده خواهیم کرد. اگر جیمز باند شخصیت خیالی هالیوود و امپریالسیم جهانی است وکارهای خارق العاده  در راستای نفوذ ملکه پیر و چروکیده انگلیس انجام می‌دهد  بجایش ما شخصیت واقعی بنام شهرام امیری داریم که توانست با کمترین امکانات با کمک امام زمان از دست نیروهای امنیتی سیا و موساد و اینتجلنس سرویس و بویژه الاستخبارات عربستان سعودی فرار کند و مسیر چند هزار کیلومتری را در امریکا طی کند و با هوش بالای خود آدرس سفارت پاکستان را در واشنگتن پیدا کند و به دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی در امریکا برساند.

 

ده نمکی ادامه داد: شهرام حتی از دختر خوشگلی به من گفت که برای تحریک  او برای  لو دادن برنامه‌های هسته‌ای  او را وسوسه کرده است. البته این صحنه را در امارات فیلم برداری خواهیم کرد که شهرام دست رد به سینه‌های این دختر می‌زند .

 

ده نمکی  از احتمال نامگذاری فیلم  در ادامه اخراجیها خبر داد و گفت: 

 

به احتمال زیاد فیلم با اسم اخراجیها ۴ اپیزود حماسه وعشق در پیش تولید خواهد بود.

 

همچنین گفته می‌شود ده نمکی از  ارژنگ امیرفضلی که لاغر اندام است برای نقش شهرام امیری قبل از دزدیده شدن و انتقال به آمریکا  و از اکبر عبدی که چاق است برای بازگشت از امریکا استفاده خواهد کرد.


 


یک سوال: چرا مطلب ما منتشر نشده...

 

اول از همه، باید اعتراف کنم که روز اولی که با دوستانم «خودنویس» را بنا می‌کردیم، منتظر این استقبال و لطف از سوی شهروند روزنامه‌نگاران و روزنامه‌نگاران و وبلاگ‌نویسان نبودیم. هر مطلبی که می‌رسد، نفسی تازه برای همه ماست. همینکه خودنویس را از خودتان دانسته‌اید، انگیزه ما را برای کار بیشتر، دوچندان می‌کند.

طبیعی است که کار ما همه دوستان را راضی نکند و ما هم آرام آرام بر اساس انتقادهای خوانندگان، خطاهای‌مان را اصلاح می‌کنیم تا بهتر شویم. بعضی از مشکلات البته سریع‌تر رفع می‌شوند و برخی دیرتر.


اما یکی از مشکلات که دست ما نیست، منتهی به عدم انتشار تعداد بسیار کمی از مطالب می‌شود؛ اینجا به دلایل تاخیر یا عدم انتشار همین تعداد محدود می‌پردازم:

- برخی از دوستان عزیز خودنویس، وبلاگ‌های خودشان را دارند و مطلبی را نخست در وبلاگ‌شان می‌نویسند و منتشر می‌کنند. تا اینجای کار همه چیز خوب است و بدون اشکال، اما وقتی مطلبی که قبلا منتشر شده را به «خودنویس» می‌سپارید، ما مجبوریم ببینیم که آیا دست اول است یا نیست. اگر دیدیم (من و دبیران سایت) که پیش از این در جایی منتشر شده، طبیعتا با کمال ناراحتی از سیستم خارجش می‌کنیم. چرا ناراحتی؟ چون تعداد زیادی مطلب خواندنی میان همین‌ها بوده که دلمان نمی‌آمده، اما چه کنیم که این یک قاعده کلی است. ساختار ما با سایت‌های اشتراکی تفاوت دارد. اگر لطف کنید و مطلب دست اول‌تان را برای انتشار به ما بسپارید، منت گذاشته‌اید و شادمان کرده‌اید.

- دلیل دیگر، گاه به خاطر خیلی طولانی بودن متن، بخش پایانی ثبت نمی‌شود. این البته مربوط به مطالبی است که احتمالا در «ورد» نوشته‌اید و بعد به سایت منتقل کرده‌اید. به این ترتیب گاهی مجبور می‌شویم مطلب را به چند بخش تقسیم کنیم. یعنی بخش اول که منتشر شد، نویسنده متوجه می‌شود که اشکالی وجود دارد! ما سعی می‌کنیم تا پیش از انتشار با دوستان تماس بگیریم که نسخه کامل را برای ما بفرستند، اما گاهی به خاطر محدودیت زمانی نمی‌توانیم. اگر دیدید مطلب بلندتان، چند قسمتی شده، علت همان است که عرض شد.

- اما مشکلی دیگر، تعداد لقب‌ها و برچسب‌های نامناسبی است که ممکن است در مطلب باشد. از بعضی از دوستان تقاضا می‌شود مشکلات‌شان با خانواده‌های رهبران نظام و الباقی را جای دیگر حل و فصل کنند!

- یک سوال دیگر اینکه چرا بعضی مطالب دیرتر منتشر می‌شوند؟ سعی ما این است که مطالب را به موقع منتشر کنیم. اما طولانی بودن مطالبی که نیاز به ویرایش چندباره دارند در روزهایی که حجم مطالب رسیده بیشتر بوده، باعث می‌شود آنها را موقتا آرشیو کنیم.

- اگر در مطلبی ادعایی مطرح شد و لینکی همراهش نبود، ماخذش را هم پیدا نکردیم، مجبوریم با نویسنده محترم تماس بگیریم و منتظر کامل شدن مطلب باشیم. به همین دلیل تعداد بسیار کمی از نوشته‌ها در مرحله اول امکان انتشار نمی‌یابند. در ضمن، برخی ادعاهای طرح شده برای گرفتن پاسخ از طرف مقابل است. متوجه این نوع انتقادهای پرسش‌گرانه هستیم، ولی گاهی یک «احتمالا» هم اضافه‌شان می‌کنیم.

اما چرا بعضی از مطالب به صفحه اول نمی‌آید؟ اگر خاطرتان باشد، این قسمت تنها ظرفیت ۵ عنوان را داشت که زیادش کردیم. اما طبیعتا باید هر روز از میان آثار رسیده  تعدادی را انتخاب کنیم.

من سعی می‌کنم دعواهای شخصی را خارج از اینجا بیاورم. خودم وبلاگی دارم که دیر به دیر به روزش می‌کنم، اما فعلا همین کارکرد «شخصی» را دارد. با این همه انتقادهای دوستان از خودم را با کمال میل اینجا منتشر می‌کنم، اما اگر به «خودنویس» ربطی داشت، میزان استقبال بیشتر خواهد بود! 

البته از اینکه کمی سخت‌گیر نیستیم هم نقدمان می‌کنند که ایرادی ندارد. اسقتبال هم می‌کنیم. اما یادمان باشد که «خودنویس» یک سایت شهوروندی است و تا زمانی که به قول برخی دوستان سخت‌گیر، «حرفه‌ای» به نظر آید، نیازمند زمان بیشتری هستیم.

خیر پیش


 



اعظم ویسمه آزاد شد

منبع: فیس‌بوک


 


مشاوره به احمدی‌نژاد (۳)

قسمتهای قبلی مشاوره رو در اینجا و اینجا ببینید. اما برای این نوبت:

 

۱. اولا به رئیس‌جمهور پیشنهاد می‌کنم که صحبت‌های اخیرش در مورد حجاب و عفاف را تکرار کند. ثانیا، همین اواخر من به قدرت خارق‌العاده انسان در توجیه کردن پی بردم. آیت الله حائری شیرازی، ضمن دفاع از اظهارات احمدی‌نژاد پیرامون مسئله‌ی حجاب و عفاف گفته «وقتی وی این‌گونه در خصوص حجاب صحبت می‌کند، می‌خواهد در خارج نگویند این‌ها حجابشان محصول سرنیزه است.» بر این اساس پیشنهادهائی به رئیس‌جمهور محترم ارائه می‌شود:

 

۱. ایشان در یک برنامه‌ی رسمی یک شوخی خرکی با رهبر انقلاب بکنه – مثلا جفت‌پا بره تو سینه‌ی آقا. بعد هم بگه «ما می‌خواستیم که دنیا، مخصوصا مدعیان دروغین نجات بشر، ببینن که در نظام ما، که مقدمه‌ی حکومت صالحان در جهانه، رهبر دینی و سیاسی چقدر آدم با جنبه‌ایه».

۲. وزارت کشور چند کامیون کود حیوانی جلوی ساختمان مجلس تخلیه کنه، بعد هم رئیس‌جمهور اعلام کنه که «ملت ما، همه‌ی آحاد، مخصوصا قشرهای زحمتکش کشاورز و دامدار ببینن که نمایندگان مجلس این نظام از خودشون هستن، و نه تنها از این فضا ناراحت نمی‌شن، بلکه احساس آرامش هم می‌کنن». البته این کار رو یک بار دیگه با چند کامیون روغن سوخته بکنه و همین حرفها رو در مورد نزدیکی نمایندگان به قشر کارگر بگه.

۳. وزارت ارشاد مجوز تمام روزنامه‌ها رو لغو کنه و بعد رئیس‌جمهور بگه «دنیا ببینه، این ملت به قدری قوی هست که حتا بدون وجود یک روزنامه هم می‌تونه مسیر رشد و تعالی خودش رو ادامه بده».

 

اگرچه این روش دفاع بسیار قویه، ولی خدائیش حتا با این روش هم به سادگی نمیشه از اعدام‌های خارج از رویه‌ی قضائی سال ۶۷ دفاع کرد. بهترین چیزی که به ذهنم می‌رسه رو می‌گم. رئیس‌جمهور به منتقدین بگه «به مدعیان دروغین حقوق بشر در سرتاسر عالم بگم، با احکام سال ۶۷ نظام ما نشان داد که ولایت‌فقیه، به عنوان شعبه‌ای از ولایت رسول‌الله، با کمترین زمان و بودجه می‌تونه نسبت تعداد زندانی به واحدسطح رو به استانداردهای قابل‌ قبول نزدیک کنه، و به این وسیله رفاه و آسایش رو به افراد باقیمانده در زندان هدیه کنه.»

 

۲. انفجارهای انتحاری زاهدان انتقادات زیادی رو متوجه دولت، به خصوص وزارت کشور کرده. این انفجارها بار دیگه نشان داد که حکم اعدام، حتا اگر برای آدمی مثل ریگی باشه، چاره‌‌ی درد نیست، و تنها به گسترش خشونت بیشتر منجر می‌شه. به قول مولوی «خون به خون شستن محال آمد محال». این مطلب رو حتا روزنامه‌ی «جمهوری اسلامی» که متعلق به نظام هست فهمیده، و عنوان کرده که «باید به توصیه‌ی کارشناسان که خواستار تعویق حکم اعدام ریگی بودند عمل می‌شد». در این میان آیت‌الله داداش صادق لاریجانی دوباره از به «تیغ عدالت» سپردن حرف می‌زنه – معلوم نیست افرادی رو که به خودشون مواد منفجره می‌بندن و این عملیات رو انجام می‌دن چطوری می‌شه از مرگ ترسوند.

 

رئیس‌جمهور می‌تونه مقدار زیادی از تقصیر رو بندازه گردن قوه‌ی قضائیه. مثلا بگه:

 

«بار دیگر دست انتقام و کشتار از آستین مستکبران و زورگویان دنیا بیرون اومد و تعدادی دیگری از هموطنان ما رو به کام مرگ کشوند. زورگویان بدونند که این فتنه‌ها نمی‌تونه ملت ایران رو از پیمودن مسیر رشد و تعالی منصرف کنه. ... خیانت خائنان به جای خود، اما من در اینجا می‌خوام چند کلامی هم در مورد وظایف داخلی‌ها و به خصوص برادران زحمتکش و خدوم در قوه‌ی محترم قضائیه صحبت کنم. البته استقلال قوا به جای خودش امر بسیار محترم و لازمیه، اما لزوم رعایت مصالح انقلاب به ما اجازه نمی‌ده که از تذکر نکاتی که لازم می‌دونیم صرفنظر کنیم. به هر صورت باید هوشیار باشیم و در برخورد با مسئله‌ی تروریسم ظرافتهای لازم رو به کار ببریم. رهبری هم همین رو از ما می‌خوان. آیا ترساندن افرادی که عملیات انتحاری انجام می‌دن فایده‌ای داره؟ آیا بهتر نمی‌بود در انتخاب زمان اجرای حکم سرکرده‌ی این اشرار دقت بیشتری انجام می‌شد، و حداقل به توصیه‌ی کارشناسان دلسوز در همین نظام عمل می‌شد؟ آیا نگهداری مقتدرانه از سرکرده‌ی این اشرار نمی‌تونست به عنوان عاملی بازدارنده برای تکرار این عملیات تبدیل بشه؟ ... این که تمام مسئولیت به عهده‌ی وزارت کشور گذاشته بشه منصفانه نیست ... »

 

بعد هم همین حرف‌ها رو ادامه بده دیگه.

 

 


 


هفته‌ای که گذشت...

قبل از هر چیزی بگویم همه چیز سر جایش هست هنوز هم سایت‌ها‌مان را فیلتر میک‌نند هنوز هم بسیجی‌های ساندیس خور ملت غیور می‌باشند و  ما اغتشاش‌گر هستیم...و  هنوز هم این کلمه مضاعف سوژه خنده مردم است و هنوز هم می‌گویند ما از آمریکا و اسرائیل پول می‌گریم و می‌نویسیم ولی نمی‌دانم این اسرائیل نامرد کی می‌خواهد این حقوق عقب مانده ما را بدهد!!و چیزی که خبر نداری این است که ما با حفظ تمامی سمت های فوق اخیراً جاسوس خود فروخته سپاهی کودتاچی تفرقه انداز ,مادر.........(خیل زشت بود این جاها دیگه )هم شدیم!

 

۱.همان مراسمی که یک سال پیش از ترس مردم از ونک تا شمشک! (تغییر اسم محل به علت رعایت صنعت قیف!)را رفقای چماق به دست*  از ترس مردمی که میخواستند فقط در این مراسم شرکت کنند پر کرده بودند!امسال سه تا سه تا برگزار کردند!و کک هیچ کسی هم نگزید!مراسم شهید روح الامینی در بهشت زهرا شهید امیر جوادی فر  در خانه و شهید محمد کامرانی فر در مسجد نور! به همین سادگی برگزار شد و ما که رفته بودیم تا انقلاب نرم کنیم به چند تا شیرینی و فاتحه بسنده کردیم و نامش را گذاشتیم فاز جدید جنبش سبز!اسنادش هم موجوده آقا اینا ها(مسجد نور ۳۱۴ صندلی در قسمت مردانه داره!خودم با همین چشمام شمردم!)

 

*در این متن چماق معنی گاز اشک آور باتوم برقی و هر گونه اسلحه گرم را  که انبار نیروی انتظامی موجودی نداشته باشد را هم میدهد

 

۲.هنوز کفن ریگی اصلی و ریگی فرعی(برادر)  خشک نشده بود که ریگی جدیدی باز هم ظهور کرد و بوووومب!البته با اینکه خود جندالله در سایت رسمی خود اعلام کرد که آقا ما بودیم زدیم مسجد  رو ترکوندیم اینم سندش!!!!این مموتی جای اینکه مثه بچه آدم یه تسلیت بگه گفت آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند اما همه این غلط ها رو هم آمریکا می‌کند! حالا هی جندالله بگه بابا من بودم !مموتی میگه نه تو هنوز داغی نمی‌فهمی آمریکا بود!

 

۳.و باز هم به گفته مموتی این آمریکایی های گاو چرون که هیچ غلطی نمیتوانند بکنند!(چون همه غلط ها را ما میکنیم!)شهرام امیری رو .....!هیچی بی خیال این دیگه خیلی لوووس شده!

 

۴.بازار هم یکی دو هفته ای در اعتصاب بود اما چون ما خیلی زرنگ هستیم گول این بازاری ها رو نخوردیم و حمایتشون نکردیم و از اونجا که جنبش تغییر فاز داده کلی هم مسخرشون کردیم و با هم خندیدیم!حیف که این جنبش بدون خشونت دست و پامون رو بسته بود وگرنه با چوب دنبالشون هم میکردیم!

 

۵.در همین روزها بود که ییهو در قزوین!(چیه چرا این جوری میخونی قزوین!ای منحرف!)مموتی ییهو شد سید مموتی! که همین جوری ییهو یاد مضاعف افتادیم که میگفت:!"من جان نا قابلي دارم… بدن ناقصي دارم… اندک آبروئي دارم که خود شما به ما داده ايد اَ اَ اَ اَ اُ اُ اُ اِ اِ اِ یییی"!!!!ببخشید اشتباه شد که میگفت:ملاک حال فعلی افراد است!خوب عزیز من گیرم که شجرنامه شما برسد به مردی که برای شیعه نماد مظلومیت و شجاعت است مردی که بر ذولجناح سوار میشد!مهم حال فعلی شما است که محبوبیت ذوالجناح بین مردم از شما بیشتر است!(خیلی جلو خودم رو گرفتم گفتم شجرنامت به ذ.... نمیرسه ها!!!برو حال کن!) و در همین احوال ییهو مضاعف گفت ااَ؟ زرنگی تو بشی سید من پس چی؟پس خودش از خودش یک سوال کرد و در جواب خودش گفت:خودم از خودم خوشم میایه!و نتیجه گرفت که خدا نماینده ولی وقیه در آسمانها است و هر کس که از خدا اطاعت نکند زیاد مهم نیست اصل قضیه این است که از ولی فقیه اطاعت کند!و در همین احوال بود که ییهو جنتی از خواب بیدار شد و گفت ها ها ها ها ها  من  اصحاب کهف هستم(من هم چون توهین نیاشه جلو خودم رو نگه داشتم وگرنه میگفتم به قول یارو گفتنی :یه روزی ما هم مثل اصحاب کهف می‌خوابیم، بعد وقتی بیدار می‌شیم تنها کسی که تو دنیا می‌شناسیم همین جنتی خودمونه!) الیته یکی هم پیدا شده میگه من همون خووووسه هستم که حضرت یونس رو خورده بود!ولی هنوز تایید نشده به همین دلیل چیزی نمیگم!

 

۶.و در همین احوال مرد مردها عیسی سحر خیز در سالنی که به بیدادگاه هم گفته زکی بدون هیچ ادعایی(قابل توجه آقای ع.م! از سایت ج.ر.س) با دمپایی و ... از جناب مضاعف شکایت کرد البته ما یاد شکایت قبلی ایشون افتادیم از محسن اژه ای به علت" پرتاب قندان به سوی او و سپس گاز گرفتن شانهٔ چپ" شکایت کرد و محسن اژه ای چه جوری مراحل ترقی رو طی کرد!

 

۷.خبر گزاری مهر گفت:"یود وارن مخترعی که در سال ۱۹۵۸ با اختراع جعبه سیاه توانست تحولی در امنیت هواپیماها ایجاد کند در سن ۸۵ سالگی در اثر یک ناخوشی ناگهانی درگذشت" اما ما توسط یک منبع نا آگاه به جعبه سیاه این مخترع بزگوار دست پیدا کردیم و آخرین جملات ایشون اینها بوده:ای تُف به هر چی کودتاچی که هر کی رو میخواد بکشه سوار هواپیما میکنه بعدشم میگه جعبه سیاه کار نکرد!مشکل از خلبان خدا بیامرز بود!آی خدا من رو بکش راحت کن! خدا:باشه ..... تق! -مرحوم یود:کاش یه چیز دیگه از خدا خواسته بودم!.....

 

۸.و هنوز هم مبارزات علیه سنگ‌سار ادامه دارد تا حدی که آیت‌الله بیات‌زنجانى لطف کردند و به گفته جرس گفتند: حکم سنگسار در قرآن نیامده است.

و همین جوری محض خنده و اطلاعات بیشتر ما پرسیدیم:شلاق چی اونم نیومده؟؟؟با اونم مشکل داریم آخه حاج آقا!(البته بین خودمون باشه این آخری مال این هفته بود نصفش مال این هفته نبود!)



 


محمد خاتمی و «سعی» بین دمکراسی و حکومت دینی

 

بارها دیده‌ایم که محمد خاتمی از مردم سالاری و عدالت و ... سخن گفته، که بسیار حرف خوب و قابل تقدیری است. مشکل زمانی آغاز می شود که او با «مشروط» کردن آن حرف خوب، خواننده را با این سؤال تنها می‌گذارد که آیا اساسا محمد خاتمی می‌داند مردم سالاری و عدالت و ... یعنی چه؟ بگذارید به جای داستان سرایی به دو مثال، که از سخنان اخیر او بر گرفته‌ام، بپردازم:

 

 

 

مثال اول: محمد خاتمی در دیدار با «جوانان احزاب و روزنامه نگاران اصلاح طلب» از طرف ملت بی زبان ایران گفت که مردم همیشه خواهان «عدالت سازگار با دین» بوده‌اند. من نمی‌فهمم «عدالت سازگار با دین» یعنی چه؟ تصور من این است که ادعای بیهوده‌ای نخواهد بود اگر نظام کشورهای صلح طلبی مانند کانادا و سوییس و سوئد و غیره را عادلانه بدانیم، که اگر چنین نبود این کشورها این گونه ثبات و اعتباری نمی‌داشتند. از طرف دیگر نظام این کشورها سکولار است. سؤال اینجاست که «عدالت سازگار با دین»، اگر چیزی از عدالت عرفی جاری در دنیای آزاد کم نکند، چه چیزی می‌تواند به آن بیافزاید که دنیای آزاد و «نادان» تا کنون از آن بی‌بهره بوده‌اند؟  

 

 

مثال دوم: محمد خاتمی در دیدار با جمعی از دانشجویان گفت که «ما از دمکراسی سازگار با دین حرف می‌زنیم». سؤال من این است که دمکراسی اصلا یعنی چه؟ دمکراسی یک سیستم حکومتی است که در آن مردم با رای خود حاکمان را نصب و عزل می‌کنند. بدیهی است که  اگر برخی از قوانین حاکم بر کشور مغایر با خواست اکثریت مردم باشد، آنگاه همین اکثریت با رای دادن به افرادی که نماینده خواست آنها هستند دست به تغییر این قوانین خواهد زد. اگر آقای خاتمی، همچنانکه در دیدار با «جوانان احزاب و روزنامه نگاران اصلاح طلب» ادعا کرد، باور دارد که «روح فرهنگ ما اسلامی و شیعی است»، پس دیگر نباید نگران تضعیف و یا از بین رفتن این فرهنگ در یک نظام مردم سالار باشد. نتیجه اینکه «دمکراسی سازگار با دین» اساسا یک حرف پوچ و بی معنایی است.

 

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته