حمید جعفری / رادیو کوچه
hamid@radiokoocheh.com
به تازگی رمان «استالین خوب» نوشتهی «ویکتور ارافیف» با ترجمهی «زینب یونسی» و به همت انتشارات «نیلوفر» منتشر شده است. ویکتور ارافیف از نویسندگان معاصر روسیه است که آثار او از پرفروشترین آثار ادبیات معاصر روسیه در اروپا به شمار میرود. سفر یک نویسنده خارجی به ایران و تشکیل نشست معرفی و بررسی کتاب وی با حضور مولف، جز اتفاقات نادر عرصهی فرهنگی کشورمان است. یکی دیگر از نشستهای هفتگی مرکز فرهنگی شهرکتاب تهران به نقد و بررسی کتاب استالین خوب اختصاص داشت که ویکتور ارافیف، مولف کتاب، به همراه زینب یونسی مترجم کتاب و دکتر «امیرعلی نجومیان» برای حضار به ایراد سخن پرداختند.
متن سخنان علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب و دبیر نشستهای نقد هفتگی:
امروز بحث ما دربارهی کتاب «استالین خوب» نوشته «ویکتور ارافیف» با ترجمه خانم «زینب یونسی» است. از آقای ارافیف، نویسندهی مطرح معاصر روسی که دعوت شهر کتاب را پذیرفتهاند و برای بحث دربارهی اثرشان به جمع ما آمدهاند سپاسگزاریم. ایشان در پیشگفتاری که برای ترجمهی فارسی کتاب استالین خوب نوشتهاند خطاب به خوانندگان ایرانی چنین گفتهاند: «خیلی وقت است آرزو دارم به ایران سفر کنم. از دوران بچگی این کشور در ذهن من سرزمین خیالانگیز مفاهیم ابدی بوده است. پس از سفرهای متعدد به کشورهای مختلف دنیا، در اعماق وجودم احساس میکردم ایران باز هم شبیه هیچ کدام از آنها نیست و چیزهایی را در درون خود نهفته است که میتواند مرا شگفتزده کند. اما ایران خودش به سوی من گام برداشت و چیزی که باعث شگفتی من شد، انتشار کتابم بود.» این کتاب اولین اثر آقای ارافیف است که در ایران منتشر شده و نخستین ترجمهی خانم یونسی است. ما ایرانیها با آثار ادبیات کلاسیک روسیه به خوبی آشناییم، اما از ادبیات معصر این کشور اطلاعات بسیار اندکی در اختیار داریم. متاسفانه آثار جدید روسی در زمینههای شعر و داستان، در سه یا چهار دههی اخیر بسیار کم به فارسی ترجمه شده است.
آقای ارافیف در سال ۱۹۴۷ در مسکو متولد شدهاند و پدرشان در دوران استالین جز دیپلماتهای شوروی سابق بودند. این کتاب تقریبن یک نوع خودزندگینامهنوشتی است که به صورت داستانی نوشته شده و نویسنده تحولاتی که در زندگیاش صورت گرفته، روزهای مربوط به دیپلمات بودن پدرش و بعد تحولات مربوط به چگونگی وضعیت شوروی در آن دوران و پس از آن را بیان کرده است. نکات بسیاری در این کتاب طرح شده که اگر بخواهم به سرعت به آنها اشاره کنم باید ابه این موارد اشاره کنم: یکی از مهمترین مسایل مطرح، طرح نوعی از مسئله پدران و فرزندان است و دنیاهای متفاوت پدران و فرزندان و درگیریهایی که همواره بین آنها وجود داشته است. نکتهی قابل تامل دیگر، روایت طنزگونه و کنایی نویسنده نسبت به رویدادها و اتفاقاتی است که از آنها سخن به میان میآورد. یکی دیگر از موارد مطرح در کتاب اظهارنظر نویسنده دربارهی سایر نویسندگان روسیه است. از داستایوسکی که تز دکتری نویسنده هم دربارهی او و اگزیستانسیالسم فرانسوی بوده بگیرید تا ناباکوف که نویسندهی مورد علاقه آقای ارافیف به حساب میآید و … . مورد بعدی که کتاب به آن توجه داشته، مسئلهی برخورد روسیه با فرهنگ غرب است؛ چه پیش از تشکیل شوروی، چه در زمان استالین و چه پس از فروپاشی. ارافیف با توجه به اینکه پدرش در غرب رایزن فرهنگی بوده و با دنیای غرب آشنایی داشته، توانسته تضادهای بین روسیه و غرب را شرح دهد. حتا در جایی میگوید که من در حیطهی فرهنگ دارای تابعیت دوگانه هستم. نکتهی بعدی در نقد حاکمیت استالین است. مورد دیگری هم که نویسنده مطرح میکند این است که چرا نویسندهها به نگارش خاطرات خودشان دست میزنند. علاقهی فراوان نویسنده به فلسفه و داستایوسکی در این خودزندگینامهنوشت به چشم میخورد و اینکه وی نگاه اندیشهای به رمان دارد و چهقدر از این جهت داستایوسکی برای او جالب است. نگرش نویسنده به تاریخ ادبیات در کتاب جلب توجه میکند و بهخصوص این عقیدهی او که تاریخ ادبیات هر کشور را به نوعی توهم در نظر میگیرد. سرانجام نویسنده توضیح میدهد در روسیه، استالین یک نوع ماسک است و همه، حتا روشنفکران، به نوعی استالین را در وجودشان پنهان دارند.
متن سخنان ویکتور ارافیف، نویسنده کتاب:
خیلی وقت بود دوست داشتم به ایران بیایم و همیشه دنبال امکانی میگشتم که به اینجا سفر کنم، اما اتفاقها طوری رقم خورد که سرانجام ایران دنبال من آمد. وقتی مترجم کتاب در مورد انتشار ترجمهی فارسی کتابم با من تماس گرفت، فهمیدم شانس به من روی آورده و این کار باعث خواهد شد به زودی به ایران بروم.
ما در جهانی زندگی میکنیم که باید با تحجر مبارزه کنیم. من به ایران آمدهام برای اینکه دریابم برد و توان و ظرفیت کلام در ایران در چه حدی است.
و نیز به ایران آمدهام تا حکمت شرقی را واقعا حس کنم و زیبایی این عرفان و حکمت را از نزدیک ببینم. به نظر من وظیفهی اصلی هر نویسندهای این است که برای امکان رشد و بقای ارزشهای بشری تلاش کند و یک نویسنده وقتی میتواند به این وظیفه عمل کند که از فرهنگهای مختلف وام بگیرد. شرایط در قرن ۲۱ طوری شکل گرفته که باعث شده حتا بیشتر از قرن گذشته، کشورهایی خود را حقیقت مطلق بدانند و بقیه کشورها را با دید تحقیر بنگرند. به نظر من مهمترین هدف یک نویسنده حفظ و پرورش ایده پلورالیسم و تنوع فکری و اندیشهای است. ایجاد هماهنگی و هارمونی بین تنوعهای فکری هم وظیفهی مهم نویسندگان محسوب میشود. اگر ما دنبال این هدف نباشیم قربانی تحجر خواهیم شد.
من از شنیدن زبان فارسی بسیار لذت بردم و به نظرم این زبان موسیقی زیبایی دارد و احساس میکنم از نظر غنای واژهها و مفهوم خیلی خوب میتواند احساسات را بیان کند. حدس میزنم این زبان قدرتی فراتر از واژهها و شکل ظاهری زبان داشته باشد. من احساس کردم با زبانی رویایی طرفم.
با وجود اینکه عشق زیادی به ادبیات روسیه دارم، چون همه چیز را مورد نقد و ارزیابی و شک قرار میدهم، بسیاری از نوشتههای نویسندههای بزرگ روسیه را هم مورد نقد قرار دادهام. اگر نویسندگان روسی از داستایوسکی و تولستوی و دیگران را روی یک خط فرض کنیم، میتوانیم کل این ادبیات را با یک اصطلاح تعریف کنیم: فلسفهی امید. فلسفهی امید تزی است که میشود برداشتهای متعددی از آن داشت و اگر ظرافت کافی نداشته باشیم، ما را دچار مشکل خواهد کرد. فلسفهی امید یعنی حرکت به سمت ایدهآل؛ یعنی فردا باید بهتر از امروز باشد و پسفردا بهتر از فردا. از طرف دیگر فلسفهی امید یعنی یک انسان کل انرژی خشمآلود و نارضایتیهای درونیاش را به عواملی نسبت بدهد که خارج از خودش قرار دارد. این باور باعث میشود فرد با عجله ساختار بیرونی یا حکومتیای را پیدا کرده و آن را عامل وضعیت نابهنجار خود برشمارد و خشمش را متوجه آنها کند. ادبیات روسیه در همهی دورهها، همیشه مهمترین مشکل خود را ساختار سیاسی روسیه میدانسته است. ادبیات روسیه همیشه به دنبال این بوده که انسان را از قیدهای اطرافش رهایی بخشد. این ادبیات برای ظرفیتبخشی به انسانها برای رسیدن به آزادی، همواره انسان را به موقعیتی ممتاز ارتقا داده، او را به صورت «بسیار خوب» تصویر کرده و بعد وی را از قید فشارهای پیرامونی رهایی بخشیده است. در ادبیات روسیه نویسنده تلاش میکند حتمن برای بدی انسان دلیلی بیابد.
اگر فردی در اثر ادبی، «بد» توصیف شده، نویسنده حتمن دلیلی اجتماعی را برای این وضعیت معرفی میکند و به دلایل شخصی و درونی کاری ندارد. ما شعار اصلی و چکیدهی تمام ادبیات روسیه را میتوانیم در یک جمله از تورگنیف، در کتاب «پدران و پسران» ببینیم. آنجا که شخصیت اصلی رمان، بازارف، میگوید: «انسانها خوب هستند؛ شرایط بد است.» این جمله قدرت و انرژی زیادی برای آزادسازی کشور تولید میکند، اما از طرف دیگر توانایی اندکی برای آزادسازی انسان از چنگ عوامل درونی را در خود نهفته دارد. این ادبیات روسیه بود که روسیه را به سمت انقلاب کمونیستی هل داد. لنین یک سیاستمدار موفق بود، اما از طرف دیگر باید او را شاگرد تنبل و ناموفق ادبیات روسیه به حساب آورد. هرچند ادبیات، روسیه را سمت انقلاب کشانده بود، با این حال بعد از پیروزی انقلاب و استقرار شرایط جدید، ادبیات به قدری شوکزده شد که بلافاصله مبارزه با نظام جدید را هم شروع کرد و کسانی مثل بولگاکف، پاسترناک و سولژنیتسین با همین هدف دست به خلاقیت ادبی زدند.
این سه نفر در بعد از انقلاب دقیقن همان کاری را کردند که قبل از انقلاب ادیبان روسیه مشغول انجام آن بودند. تنها فرق ماجرا این بود که پیشتر نویسندگان با حکومت تزار مبارزه میکردند و حالا با حکومت کمونیستی. شعار این نسل جدید از نویسندگان هم دقیقن همانی بود که نویسندگان قبل از انقلاب به آن معتقد بودند: «انسانها خوب هستند؛ شرایط بد است.» این وضعیت ادامه داشت تا ۱۹۵۳ و مرگ استالین. بعد از مرگ استالین نویسندگانی که به دنبال آزادی بودند، باز همین شعار را تکرار کردند. این شعار از کمونیسم تا کاپیتالیسم همراه ما روسها بوده است.
ادبیات مدرن روسیه سوالها و دغدغههای اساسی و سرنوشتسازی را مطرح میکند: اگر واقعن انسان همانقدر که ما سالها گفتهایم خوب است، پس چرا شرایط بد را میسازد؟ اگر انسانها واقعن خوب هستند، پس چرا نظامهای غیرقابل تحملی را برای خودشان میسازند؟ ادبیات امروز میگوید شاید ما اشتباه میکردهایم و شاید انسان آنقدرها هم خوب نیست. ادبیات امروز روسیه میپرسد که از کجا معلوم این نظامهای ارزشی و اخلاقیای که ما در روسیه و جاهای دیگر داریم، ما را به خیر خواهد رساند و اسیر شر نخواهد کرد؟ ادبیات امروز روسیه برای اولین بار در طول تاریخ خودش، کامل بودن و بینقص بودن انسان را زیر سوال برده است.
ادبیات مدرن روسیه از یک سو شاهد توتالیتاریسم کمونیستی روسی و انحصارگرایی در کلام بوده و از طرف دیگر مافیا و باندبازیهای کاپیتالیستی دههی نود را هم تجربه کرده است. برای اولین بار در ادبیات ما، دیگر نویسندهها نیامدهاند منشا مسئله را به عوامل خارجی مرتبط کنند؛ به همین خاطر در ادبیات مدرن روسی، دنیای درونی انسانها به تم اصلی این ادبیات بدل شده است. اگرچه ما در مورد نوشتههای داستایوسکی به این سادگی نمیتوانیم بگوییم که او هم همه مشکلات را به عوامل بیرونی نسبت میداده، چون او چند جا گفته که شر ریشههایی در وجود انسان دارد که از دید جامعهشناسان پنهان میماند؛ اما او هم در نهایت، جمعبندیای را داشته که سایر همدورهایهایش داشتهاند. این دامی است که ادبیات روسیه همیشه گرفتار آن بوده.
اگر ما به ادیان جهانی نگاه کنیم، و مثلن به بیان عیسا مسیح توجه کنیم، خواهیم دید وی مبارزهی اساسی را مبارزه با درون دانسته، نه مبارزه با بیرون. به عقیدهی عیسا مسیح، منبع شر و بدی در درون انسان است و نه در بیرون، ولی ما به دلیل ترسناکی این واقعیت، از روبهرو شدن با آن واهمه داریم. وضعیت کنونی ادبیات روسیه را میتوانیم در رویارویی دو نویسنده تعریف کنیم: یکی سولژنیتسین که انسان او حتا اگر به قعر جهنم هم رفته باشد، باز بلند میشود و دیگری نویسندهای که شما کمتر میشناسیدش و من دوست دارم نامش را به خاطر بسپارید، شالاموف، که ۱۷ سال تمام را در اردوگاههای تبعید استالین سپری کرد و وقتی بیرون آمد، انسان دیگری بود و نویسندهی دیگری.
او مثل یک الههی اسطورهای که از دل جهنم برخاسته باشد، از تبعید برگشت و به همه گفت که تفاوتی بین انسانهای خوب و بد وجود ندارد. او گفت که پوسته و قالب بسیار نازکی که به عنوان فرهنگ و تمدن داریم، درست است که ما را تحت حمایت خود گرفته، اما با هر فشار سادهی بیرونی ممکن است شکسته شده و خطر را متوجه ما بکند. همه چیز بستگی به شرایط دارد، و درست مثل بازی شطرنج، هر کسی که قربانی میگیرد، دقیقهای بعد میتواند قربانی باشد. این نتیجهگیری خوبی دربارهی انسان نیست، اما من فکر میکنم نوع نگاه شالاموف این امکان را میدهد که در مورد ریشههای بدی در درون خود کندوکاو کنیم. در واقع ادبیات جدید روسیه دنبال این میگردد که بگوید گناهکار و مقصر وضع موجود، نظام مستقر نیست، بلکه افرادی است که آن شرایط را ساختهاند.
در کتاب «استالین خوب» هم مستقیم یا غیرمستقیم به این موضوع زیاد پرداخته شده است. انسان میل به خشونت، تجاوز و حسادت دارد. انسان باید شرایطی فراهم کند که احساساتی که در وجود همه هست و برشمردیم، فرصت بروز نداشته باشد. همچنین باید نسبت به رفتارهای نظامی که ما را احاطه کرده حساسیت داشته باشیم. اگر جامعهی ادبی نسبت به وقایع پیرامونی حساسیتی نداشته باشد، شرایط روزبهروز بدتر خواهد شد و مسایل بدتری پیش خواهد آمد.
به نظر من دموکراسی دارویی تمامعیار و کامل برای مشکلات انسانها نیست، ولی تنها درمانی است که فعلا به آن رسیدهایم. معتقدم یک نویسنده معاصر و مدرن حتما باید از بیش از یک فرهنگ استفاده کرده و از آن وام بگیرد. اگر نویسندهای فقط به فرهنگ خودش اکتفا کند، قطعن به مرور هم ارزشهای فرهنگ خودش و هم ارزشهای بشری را از دست خواهد داد. من در برنامهای که در تلویزیون اجرا میکنم تلاش دارم تا خشونتها و شرهایی را که ریشه و رنگ روسی دارند شناسایی و واکاوی بکنم. نویسندههای مدرن روسی هم به خوبی توانستهاند رنگهای این بدیهای روسی را به تماشا بگذارند. این اتفاق نشان میدهد ادبیات در روسیه هنوز زنده است.
فکر میکنم نتیجهای که نویسندگان یک کشور با تلاش به آن میرسند، نتیجهای نیست که فقط برای نویسندگان آن کشور کارساز باشد. همه کشورها میتوانند با کمی تغییر و انطباق نتایج با شرایط خودشان از آنها استفاده بکنند. در روسیه این بحث داغ مطرح است که آیا روسیه شرقی است یا غربی یا شرقیغربی؟ به نظر من روسیه شرقی ـ غربی است و سعادت آن را در برقراری تعادل بین دو میراث شرقی و غربی باید جستوجو کرد.
متن سخنان امیرعلی نجومیان، منتقد و استاد دانشگاه:
آثاری هستند که دنیایی را خلق میکنند و خواننده را فروتنانه دعوت به ورود میکنند و دست او را باز میگذارند تا با آزادی تمام با شخصیتها و رویدادها ارتباطی شخصی برقرار کرده و آنها را از زوایای متعدد نگاه کند.
«استالین خوب» برای من در زمرهی این آثار جای دارد. خواندنش بسیار لذتبخش بود، به شعور من توهین نمیکرد و اجازه میداد در دنیای متن آزادانه قدم بزنم. برای این تجربه لذتبخش نخست از ویکتور ارافیف و بعد هم از خانم زینب یونسی برای ترجمه و در دسترس قرار دادن متن به زبان فارسی تشکر میکنم.
امروزه وقتی بحث تاریخنویسی به شکل سنتی مطرح میشود، بیشتر محققان و اندیشمندان از وارد شدن به این عرصه پرهیز میکنند؛ چون شاید تاریخ به شکل سنتی دیگر در زمینهی تحلیل گذشته کارآمد نیست. اکنون تاریخ به شدت با ایدئولوژیها پیوند خورده و ما نمیتوانیم از تاریخ محض حرف بزنیم. علاوه بر این امروز صحبت از «داستان» و «ناداستان» هم کار بسیار دشواری شده و به نظر میرسد مرز بین داستان و ناداستان محو شده باشد. در مورد این کتاب باید به این پرسش پاسخ داد که استالین خوب در چه طیفی قرار میگیرد: داستان یا غیرداستان؟ من از سه ژانر اسم میبرم و نسبت استالین خوب را با این سه مورد توجه قرار خواهم داد:
۱. تاریخ. در تاریخ به شکل سنتی ما ارجاع به اسناد تاریخی را داریم. سندیت داشتن و عینیت داشتن اصل است. اما به نظر میرسد در کتاب آقای ارافیف سندیت تاریخ با روایتهای ذهنی، پراکنده و شخصی مخلوط شده است. این کتاب نشان میدهد که نویسندهی آن با تاریخ به شکل سنتی، میانه خوبی ندارد.
۲. اتوبیوگرافی. قرار است اتوبیوگرافی از تاریخ مستند دور شده و به سمت داستانی بودن نزدیک شود و به تعبیر دیگر، بازنمایی خود یا روایتی از خود باشد. از ظاهر کتاب مورد بحث ما هم چنین برمیآید که اتوبیوگرافی است و خیلیها هم در نقدهایشان آن را اتوبیوگرافی نامیدهاند، اما من موافق این طبقهبندی نیستم؛ چون بسیاری از قسمتهای کتاب، اصلن روایت خود نیست و نویسنده در آنها دربارهی خودش حرف نمیزند. نویسنده نوشته که خیلی از بخشهای کتاب راجع به پدر اوست. شاید بتوانیم بگوییم کتاب بیشتر دربارهی پدر ارافیف است تا خود او و همین مساله اتوبیوگرافی نامیدن اثر را دچار مشکل میکند. مورد دیگر اینکه کتاب فقط به صورت اول شخص نوشته نشده و خیلی جاها ناگهان ما شخصیت اصلی را از نگاه سوم شخص میبینیم، ولی از همه اینها مهمتر بخشی است از کتاب که راوی اتوبیوگرافی بودن را رد کرده، میگوید: اتوبیوگرافی ژانری بیسروته است و من هرگز اتوبیوگرافی نخواهم نوشت.
۳. اتوفیکشن. به نظر من این ژانر نزدیکترین ژانر به کتاب «استالین خوب» است. اتوفیکشن ژانری است که در آن نویسنده اول آن را فیکشن یا داستان تعریف میکند، اما در اصل زندگی واقعی خودش را به همراه نام واقعیاش شرح میدهد. این اصطلاح را در سال ۱۹۷۷ سرژی دوبروسکی نویسنده و منتقد فرانسوی در مقدمهی یکی از رمانهایش به کار برد. دوبروسکی میگوید در این نوع متن رویدادها به گونه زمانپریش و بلاغی و با روش روانشناختی روایت میشوند. در این روایت، فراداستان هم وجود دارد، یعنی پروسهی شکلگیری اثر هم موضوع مورد مطالعه قرار میگیرد. اتوفیکشن از سویی قرارداد اتوبیوگرافی را بین نویسنده و مخاطب دارد؛ مبنی بر اینکه نویسنده هر چه میگوید حقیقت است و همچنین، قرارداد فیکشن یا داستان را شامل میشود که راه را بر خیالپردازی و ابداع باز میگذارد. این نقطهی پارادوکسی به ما اجازه میدهد خوانشهای متفاوت و متناقضی در آن واحد از متن داشته باشیم. «استالین خوب» هم در بین این دو راه قرار دارد. اتوفیکشن یکی از ژانرهای مهم در ادبیات پستمدرن به حساب میآید.
اما به نظر من «استالین خوب» یک روایت اتوفیکشن پسااستعماری است.
اصطلاح پسااستعماری وقتی برای اولین بار در حوزه نقد ادبی مطرح شد، معمولن به ادبیات کشورهایی اطلاق داشت که از دورهی استعمار خارج شدهاند و در حال حاضر در دورهی استقلال یا آزادی قرار گرفتهاند، ولی به مرور اصطلاح پسااستعماری یک مفهوم گستردهتری پیدا کرد. امروزه وقتی ما صحبت از پسااستعمار میکنیم، دیگر لزومن بحث ما به استعمار و پسااستعمار مربوط نیست و به این معنی میشود گفت که رویدادهای استالین خوب، پسااستعماری است. روسیه در دورهای که راوی به شرح آن میپردازد، دورهی استعمار را طی نمیکند، بلکه در عصر انقلاب قرار گرفته، ولی تعریف جدیدی که از پسااستعماری داریم میگوید: هر وقت کشوری و ملتی دچار مجموعهای از گسستها میشود، ما میتوانیم در آنجا بحث پسااستعماری را به میان آوریم. این اثر هم اثری است پسااستعماری، چون مسئلهی آن مسئلهی انسانها و مسئلهی هویت، وطن و معنای روسیه است.
ادبیات پسااستعماری محورهایی دارد که این محورها را در این کتاب هم میشود شناسایی کرد. محور اول بحث مرزهاست. ما در اثر حاضر هم مرزهای جغرافیایی را میبینیم و هم مرزهای بین ژانرهای ادبی را. محور دوم این است که اثر یک روایت موازی یا جایگزین محسوب میشود. در واقع این روایت پسااستعماری سعی میکند از آن روایت رسمیای که قدرتها یا حکومت از سیستم در حوزه تاریخ ارایه میدهند خارج شده، روایتی خاص خودش بنویسند. میشود گفت کتاب استالین خوب نوشتن یک تاریخ موازی برای روسیه است. نویسنده کوشیده تا از تاریخ رسمی خارج شده و تاریخی شخصی برای خودش بنویسد. برای نوشتن یک روایت موازی با تاریخ رسمی باید چه کرد؟ ادبیات تنها نوع نوشتار است که قدرت آفرینش تاریخ موازی را دارد. پس به تعبیری میشود گفت استالین خوب یک ایستادگی ادبی در برابر تاریخ است. این قد علم کردن ادبیات در برابر تاریخ، در این کتاب، قد علم کردن پسری است در برابر پدرش. ادبیات در قیام خود در برابر تاریخ از خاطره استفاده زیادی میبرد و خاطره در این کتاب هم نقش زیادی بازی کرده است.
یکی از ویژگیهای مهم ادبیات پسااستمعاری مقولهی هویت است. آیا هویت چیزی اصیل، یکدست، یگانه و ثابت است یا گسسته، چندپاره و موقتی است و نشانهای متکثر و متغیر.
روایتها در بحث نقد ادبی امروز با تنشها و تناقضهایی در بازنمایی من روبرو هستند. این من چیست؟ اتوبیوگرافی یا اتوفیکشن، ژانری است که به تعریف من میانجامد. کسی که اتوفیکشن و اتوبیوگرافی مینویسد، پیش از هر چیز میخواهد به این پرسش پاسخ بگوید که من کیستم؟ نکته قابل توجه در «استالین خوب» این است که «من» در هر موقعیت و وضعیتی دگرگون میشود و در برابر هر مخاطب جدیدی هویت جدیدی پیدا میکند و هر رسانهای از این من چیز تازهای میسازد. «من» راوی در داستان در چرخهای از «من»های متفاوت گرفتار است و مهمترین عاملی که باعث شکلگیری من راوی میشود، خانواده است و پدر. «ویکتور» برای تعریف کردن خودش اول از هر چیز باید پدرش را تعریف کند. بعد کشور، دیگری، غرب، اخلاق و از همه مهمتر استالین را. کتاب نشان میدهد تا وقتی که شما نتوانید استالین را تعریف کنید، به عنوان یک روس در پنهای اتحاد شوروی، نخواهید توانست خودتان را هم تعریف کنید. پس دغدغه اصلی این کتاب بیش از هر چیز ارایهی تعریفی است از استالین. گویی راوی برای تعریف خودش اول باید استالین را تعریف بکند. پدر و استالین هم در این کتاب به صورت مرتب جای یکدیگر را میگیرند. استالین به گمان من متکثرترین نشانه هویتی این اثر است.
در این اثر رابطهی راوی با گذشتهی خودش، کشورش و در واقع با هویت روسیاش هم اهمیت زیادی دارد. روسیه دو گسست مهم را در قرن بیستم تجربه کرده: یکی را دهههای نخست قرن بیستم و دیگری را دهههای پایانی قرن که هر دوی این گسستها به مثابهی زخمهایی بر روی هویت روسی است. نویسنده در مقدمهای که برای خوانندگان ایرانی نوشته جمله درخشانی دارد: «من تا حد جنون از کشورم برای اینکه مرا دوست نداشت سپاسگزارم.» این جمله مشکل راوی با کشور و هویتش را نمایان میکند. گسستهای تاریخی و فرهنگی باعث میشود زندگی انسانها به دورههای اول و دوم تقسیم شود. انگار آدمهایی که در دورههایی زندگی میکنند که گسستهای تاریخی در کشورشان اتفاق میافتد، یک من اول و یک من دوم دارند. کتاب وضعیتی متناقض درباره پدر دارد و کسانی آن را پدرکشی سیاسی نامیدهاند. یکی از تمهای کتاب، خیانت به پدر است و در عین حال ما شباهتهای زیادی بین پدر و پسر میبینیم.
در استالین خوب ما مرتب رابطهی «خود» و «دیگری» را شاهد هستیم. رابطهی اتحاد شوروی با مردمش، هویت راوی در تلاقی فرهنگ پاریس و مسکو، غرب و شرق، روسیه و فرانسه، روسها و خارجیها و… . اما جایگاه راوی و جایگاه روسیه در این رابطه خود و دیگر کجاست؟ من وقتی این کتاب را خواندم احساس کردم همانطور که راوی گفته دارای هویت دوگانه در عرصه فرهنگی است، این راوی روس در جایگاهی بینابین قرار گرفته و نه به روسیهی امروز کاملن تعلق دارد و نه به اتحاد شوروی.
موسیقیای که در این برنامه شنیدید انتخابی بود از مجموعه سرودها و همخوانیهای گروه موسیقی «ارتش سرخ روسیه».
Reza Pahlavi
Ladies and Gentlemen, good evening.
I am delighted to be here with you this evening, and to have this opportunity to address the World Affairs Council.
We are here tonight to discuss a fundamental aspiration of millions of Iranians: The quest for freedom, democracy and human rights. This is an issue of epic proportions, but given our short time together this evening, I wish to share with you my thoughts on the path, rather than the obvious merits of our collective desire to achieve this goal.
However, before we discuss the future of my nation, I would like to briefly review with you some its recent, tragic history.
The cataclysmic shift the clerical regime brought to my homeland and the region 30 years ago was immediate. The destabilization of the Middle East began as soon the revolutionary regime of Iran established itself and set out to implement its foremost mission: to export its brand of Islamic rule and Revolution beyond Iran's borders, targeting the Middle East first.
The clerical regime's vocal provocations enabled Iran's long-standing nemesis, Saddam Hussein, to take advantage of the early chaotic days of the revolution to attack and invade strategically valuable territories within Iran, in September of 1980. This led to a long, disastrous war, lasting eight long-years and resulting in heavy casualties on both sides, with millions of Iranians killed, wounded, maimed and displaced from their ruined cities, towns and villages.
To the east of Iran, the former Soviet Union found an opportunity to invade and occupy our neighbor Afghanistan. This also became a decade-long costly conflict, causing untold loss of life for our Afghan brethren, ruination of their cities and economy, while at the same time giving rise to the Taliban, ushering in Al Qaeda and ultimately, resulted in the disaster on 9/11 here in the United States.
From the early days, founder Ayatollah Ruhollah Khomeini and the clerical regime of Iran set out to defy and denigrate the West. Within Iran, Khomeini set out to neutralize what he called the "westoxification" of the modernizing Iranian society of the 1960s and 1970s. Beyond Iran, Khomeini promoted an "anti-imperialism" mantra within the region. This goal was simple: pressure the United States and force its exit from the region, specifically from the neighboring oil producing countries.
Khomeini and the clerical regime selfishly and sadistically committed to extend the Iran-Iraq War by including a vision of conquering Jerusalem via Karbala, Iraq, which Khomeini commemorated by establishing the "Qods Day." Central to this ideological front was Khomeini's desire to extend his reach and direct zone of influence within the Near East, targeting Lebanon and the immediate Palestinian population. The rise of Hezbollah or the "Party of God," the direct brainchild of the clerical regime, has been part of its grand strategy of imposing regional hegemony under its dictate and dominance. A cornerstone of this plan included a strategic alliance with Hafez Assad of Syria, with whom the clerical regime refined the art of recruiting, instigation and direct provocation of neighboring states, in an extension of its "External Line of Defense" vis-à-vis western forces.
In a continuous attempt to frustrate the United States as well as pressure its regional allies, Iran's clerical regime has in its 30 years of rule systematically armed, financed, trained and, in fact, inspired various radical militant and terrorist groups directly or indirectly, wherever, and whenever it has desired, to escalate tension or demonstrate its de facto command and control of conflict in the Middle East.
It is critical to understand that the clerical regime sought – and continues to seek – to challenge America and its regional allies as a convenient way for it to deflect attention from its abhorrent policies of ongoing repression and terror against my fellow Iranians. While our precious national resources are being utilized by the clerical regime to export revolution, the Iranian people are being left without access to basic necessities, rapidly losing a standard of living that was once the envy of many around the world, and they live in a state of perpetual tyranny.
It took little time for most Iranians, including those who believed in and contributed to "Khomeini's revolution", to become disillusioned. Resistance and the earliest forms of defiance of the regime soon began in war-torn Iran. It began first among the courageous women of Iran who have endured the harshest treatment since the arrival of the regime. Today, it is the very children of those brave parents whose blood is been spilled on the streets of Iran.
In our unwavering struggle to achieve freedom during these past three decades, we have had to unfortunately bear witness to countless tales of oppression, humiliation, discrimination, torture, public stoning, hanging and executions – a permanent part of the regime's bloody narrative. The world, however, has been mostly unaware or oblivious to our tragic story, often failing to see beyond the regime's double-talk and totalitarian façade.
Often, western governments were too busy seeking trade and business with the ruling mullahs, habitually looking away from the flagrant violations of human rights within Iran, and closing their eyes to violence such as the assassinations of dissidents and regime opponents in foreign lands.
Contrast the world's thirty-years of silence on the tyranny of this regime to the extremely loud and well-organized protests frequently directed at my father's government in the 1970s. The difference could not be more distinct or disturbing. Then, the world seemed quite attuned to and concerned with alleged human rights violations in my country. Today, with thirty-years worth of full graveyards and more on death row than ever before in Iran, the global silence on the stunning human rights atrocities committed by this supposedly religious regime has been astonishing and disappointing. It is quite frustrating for me and for all Iranians to conclude that the global standard on human rights seems to be capriciously administered and certainly has been discounted for Iranians since the establishment of the world's only modern day theocracy.
Over the years, I've held countless meetings with heads of states, prominent members of international legislative bodies, such as the British House of Lords, the US Congress, and the European Parliament during which I have alerted them all to the inevitable fact that – sooner or later – the tyranny, radicalism, militancy and terrorism of the clerical regime in Iran will end up reaching beyond the Middle East.
Unfortunately, history is witnessing the exact migration of such ideology not only to Europe but even here in America. The world can ill afford to view such problems as only regional or a disagreement among Muslims – these are now global problems. Calls for "Jihad" have not come only from mosques in Damascus or Beirut. They have also come from the suburbs of Paris, London and Madrid! We only recently witnessed a failed Jihad plot to detonate a bomb in Times Square in New York.
Now you can add to the clerical regime's blood-soaked record a new malevolence: Iran's nuclear program.
It appears that while the world would not concern itself with the human rights abuses in Iran or the exporting of militancy by the clerical regime in Iran, its nuclear efforts suddenly seem to have captured the world's attention. The world has been awakened to the lethal combination of having the world's number one sponsor of terror and chief financier of militancy the world over having its finger on a nuclear trigger.
The nuclear issue has become top priority for shuttling diplomats from western capitals and at the United Nations. However, I am here to tell you that it is not necessarily the critical or most potent issue when it comes to motivating the Iranian citizens, who see their economic misery and human rights conditions as a greater justification to defy the clerical regime.
Finally, some governments are now taking a tougher stance vis-à-vis the regime and echoing the protests of and lending their support to Iranians back home. This welcome change of events came as a result of last year's post-election fiasco in Iran, giving rise to what is today known as the "Green Movement."
For the first time in three decades, the world took a much closer and deeper look at Iran and Iranians. The world media, You Tube and Twitter played a great part in bringing never before seen images of our people's struggle against their oppressors while informing the world about their true aspirations. Quite dramatically and overnight, the world witnessed the coming off of two masks: that of a double-talking, reform-faking regime; and that of an Iranian nation reaching to the world and courageously showing its rejection of a failing, totalitarian regime.
Of course, none of the wall-to-wall coverage of last summer's news reports was a revelation to Iranians who had witnessed the very same treatment over the years. Many of you may not know that the exact same situation and violent response by the regime occurred – but outside of cameras – under former President Khatami, the so-called "reformist President" on the 18th of Tir, in 1999, after which Khatami declared his pledge to preserve the regime, at any cost. So, Iranians know full well that the regime will not hesitate to kill as many Neda's as necessary to hang on to power, and the world should also be clear on that.
Today, committed and courageous Iranians march together, waging an unprecedented campaign of civil disobedience and defiance against their rulers. Most importantly, they have maintained a remarkable discipline in refraining from violence. This is our path, and ultimately our way out of the economic, social and political dead end the clerical regime has brought to our homeland.
What is to be done?
Diplomacy, although exhaustively attempted, has failed to deter the clerical regime in any way.
Instead, it continues its prolongation tactics while proceeding with its nuclear program. The Western powers fail to truly understand that the regime views its guarantee of survival in having the ability to equalize its power under a nuclear umbrella, thereby neutralizing the superiority of conventional foreign military forces, and reaching its goal of regional dominance and hegemony under a modern day Shi'a caliphate. With nuclear capabilities, the clerical regime hopes to finally force the U.S. out of the region as a whole. This grand scheme and scenario is evidently unacceptable to the U.S. as well as its European and regional allies.
As another scenario, a military confrontation or strike at Iran would be disastrous. Having often stated my vehement opposition to it because of the unfathomable prospects of war and ruin against my homeland, it is my belief such an attack would not only be ineffective against the regime's well-entrenched and well-scattered nuclear program, but more importantly, it would eliminate the chance of a peaceful resolution of Iran's political situation. It would severely set back the cause of democracy in Iran and thereby bring a much heavier human and financial toll to Iranians and the region alike.
Sanctions alone, or the continuation and strengthening of those that have already been applied thus far, cannot be viewed as an end in itself. Although impactful to some extend in the short term, I do not believe that, in the long term, economic sanctions as a matter of unilateral economic policy will yield the ultimate desirable result, especially while the political status quo prevails.
Case in point, the last time sanctions were truly effective was in South Africa. Why? Because the world had finally determined that it was committed to bring an end to Apartheid. And so, unless the world comes to the realization that the ultimate solution for Iran is the end of the militant clerical regime, no level of sanction will yield results in the long-term; especially when they now know that the vast majority of Iranians want to move beyond this regime.
So if not diplomacy, military action or sanctions, what option remains?
We must increase the domestic lever of pressure on the regime. All arrows point to what I have been arguing for years: empowerment.
It is only by empowering the people of Iran that we can hope for a far less costly and far more legitimate process of political change in Iran. This is why I have such a strong commitment and dedication to a campaign non-violent civil disobedience: history shows there is no force more powerful than that of a willing and committed people. As demonstrated already, Iranians have the ability, desire and courage to wield that power – especially if they are backed by the international community, at every level, every turn and every chance.
Since June 2010, we have witnessed the effects of strikes shutting down the bazaar, Iran's "economic nerve center," and the coordination of similar pro-democracy movements across the country. All of this has occurred without leadership, structure, or assistance from the international community. Imagine how much more could be done if the world focused on lending a hand to the courageous women and men who have been demanding their rights in the streets of Iran. The time has come to engage – not the regime – but the people of Iran, and to strengthen their movement by giving them better means of communication and organization.
I wish to conclude by sharing with you some of the most critical points I have argued over the years:
I envision a future, unlike in the 20th century, where democratization – and not cutting deals with this or that dictator – is a better way to ensure mutual interests. Democracies have thus far not engaged in conflicts among themselves. The ultimate guaranty of peace and stability comes as a result of the kind of transparency and accountability that cannot be achieved under other kind of political systems.
I demand that countries like my homeland be afforded the opportunity to move beyond their status as simple consuming societies, and have a real chance to evolve their economies and industries and add value, thus providing a prospering future for their citizens.
I expect the world to appreciate that it is up to the people of Iran to move beyond their ruling regime and determine their own future through free and fair elections process.
I invite, yet again, my fellow Iranians to accept and defend our differences in the spirit of pluralism and tolerance, and champion the cause of human rights, secularism and democracy as a common denominating goal, above and beyond our personal, ethnic, religious and ideological variations.
I wish that, as a people, we commit to seek political change and freedom through non-violent methods and seek national reconciliation and amnesty to move beyond where we are today.
Ladies and gentlemen, and dear compatriots,
Time is of the essence, the clock is ticking and our window is closing. Diplomacy cannot be open-ended. War must be avoided as much as possible. Capitulation is unthinkable. There can only be one real solution: the moment has come for the world to invest in the people of Iran themselves. Change from within, and at the hand of the Iranian people, is the only legitimate, and the least costly solution. I know my compatriots are doing all they can, with great passion, sense of duty and sacrifice. Do heed their call, and let them know that they are not alone.
Thank you
21 July 2010
شهره / واحد ترجمه / رادیو کوچه
سئول[۲] را تصور کنید، اما با ساحلی بسیار بزرگتر و عالیتر
سئول، پایتخت کرهی جنوبی که آوازهی تکنولوژی بالای آن همه جا پیچیده است مکانی بیقرار و شلوغ با لامپهای نئون درخشان است، اما بازدیدکنندگانی که به دنبال تفاوت هستند باید به سفر به دومین شهر این کشور یعنی پوسان بیاندیشند. تفریحات شبانه و فرصتهای خرید کردن بسیار در بزرگترین فروشگاه زنجیرهای دنیا در شهر پوسان (که بوسان نیز گفته میشود) نشانگر سبک تجملاتی سئول است اما استراحت کردن در سواحل زیبا و دیدن مناظر باشکوه آن و پیادهروی در مکانهای دیدنی و فراموش نشدنی در سرتا سر کره، سفر شما را شیرینتر میسازد. شروع سفر با برنامه فستیوال بهاره است که شامل فستیوال فیلم بینالمللی پوسان است که هر ساله در ماه اکتبر برگزار می شود، همچنین موزیک بزرگ راک و اجرای فستیوالهای هنری در این شهر آن را تبدیل به یک مرکز فرهنگی کرده است. در اینجا پنج دلیل اصلی برای سفر به پوسان شرح داده شده است -
1-معبد بئو مئو سا[۳]
در زبان انگلیسی، نام این فرقهی بودایی کرهای ذن[۴] ( یا به عبارت درستتر سئون بودائی) به معنای «معبد ماهی آسمانی[۵]» است و اشاره دارد به ماهی سحرآمیزی که بر طبق افسانهها، از آسمان نازل شده و هنوز در چشمهای اسرارآمیز در ارتفاعات گیومجی سان[۶] زندگی میکند که معبد در سال ۶۷۸ در آنجا بنا شده بود. بئو مئو سا که در اوایل قرن هفدهم بازسازی شده بود امروزه به عنوان یکی از آرامشبخشترین مسیرهای پیاده روی در کرهی جنوبی شناخته است. قدم زدن آرام و طولانی در این مکان در شما این حس را ایجاد میکند که نیاز به کلاسهای مدیتیشن دارید در این صورت میتوانید در این کلاسها شرکت کنید که به سفارش راهبهای جوگی، فرقهای که وابسته به معبد است، به زبان انگلیسی تشکیل میشود.
۲- ساحل هائندائه[۷]
اگر از قدیمیها راجع به این ساحل بپرسید به شما خواهند گفت که ساحل نمونهی پوسان قبل از توسعهی رونق توریسم و جریان المپیک سئول سال ۱۹۸۸ و شروع ساخت و ساز سریع هتلها و آپارتمانها، بسیار زیباتر بود. با این حال این نوار ساحلی وسیع به محوطهی مطبوع شهر تبدیل شده است که مشروب فروشیهای بزرگ و رستورانهای غذاهای آماده از مشخصههای آن است. تماشای هائندائه در طول زمان فستیوال، زمانی که صفحه نمایشهای بزرگ روی شنها تنظیم میشوند، بهترین لذت را دارد. ازدحام جمعیت در ماههای تابستان بسیار زیاد است، بنابراین برای اینکه از بقیه سبقت بگیرید و در ساحل، جایی برای نشستن روی ماسهها پیدا کنید باید زودتر از همه آنجا باشید.
حلقههای انسانی در تابستان، هزاران نفر از سرتاسر کرهجنوبی به ساحل هائندائه هجوم میآورند.
3- بازار ماهی جاگالچی[۸]
آیا عاشق غذاهای دریایی هستید؟ پس در این بازار شلوغ در پوسان جنوبی از خود بیخود میشوید. این بازار بزرگترین مرکز حراج غذاهای دریایی کشور است و هزینهای که به خاطر محصولات و صیدهای تازه پرداخت میکنید باعث رضایت شما خواهد شد. در این بازار ماهی گولچه[۹] (ماهی نقره ای استخوانی) به فروش میرسد. بسیاری از فروشندگان در همان لحظه ماهی را که خریدهاید تمیز میکنند و میپزند یا اگر بخواهید مثل ساشیمی[۱۰] (غذای سنتی ژاپنیها) آن را به صورت خام برای شما آماده میکنند.
۴-آکواریوم بوسان
این آکواریوم عظیم که درست در زیر ساحل هائندائه واقع شده است، حدود ۲۵۰ گونه حیوان دریایی به تعداد ۳۵۰۰۰ عدد را به نمایش میگذارد که شامل پنگوئن، سمور دریایی و پیرانها[۱۱] (ماهی جنگنده) است. و به شما این امکان را میدهد که ساعتها شاد و سرگرم باشید. تونل ۸۰ متری زیر آب را از دست ندهید.
شهر دوم پیشنهاد درجهی یک فرهنگ و سرگرمی
5-فروشگاه زنجیرهای شینسگائه[۱۲]
کسانی که از خرید کردن لذت میبرند میتوانند به جنبش حمایت از حقوق مصرف کننده در پوسان بپیوندند که در کتاب گینس[۱۳] به عنوان بزرگترین فروشگاه زنجیرهای دنیا با ۰۰۰/۲۹۰ متر مربع به ثبت رسیده است. این رکورد، رکورد فروشگاه مکی[۱۴] را در میدان هرالد[۱۵] در نیویورک به مساحت ۰۰۰/۹۵۰ متر مربع شکست.
برگرفته از مجلهی تایم
نوشتهی جفری کین[۱۶]
[۱] Pusan
[2] Seoul
[3] Beomeosa Temple
[4] Korean zen
[5] Heavenly Fish
[6] Geumje San
[7] Haeundae Beach
[8] Jagalchi Fish Market
[9] Gulche
[10] Sashimi
[11] Piranha
[12] Shinsegae
[13] Guinness
[14] Macy
[15] Herald
[16] Geoffrey Cain
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته های این بخش دارید می توانید برای ما ارسال کنید
سئودا زنجانلی
نوشته زیر ترجمه فارسی مقالهای است که همزمان با اولین سالگرد اعتراضات مربوط به انتخابات ریاست جمهوری ایران در مطبوعات ترکیه از جمله روزنامه «بیرگون» و مجله اینترنتی «بیانت» درج شده بود.
در اولین سالگرد انتخابات ریاست جمهوری در ایران آنچه که ما شاهد بودیم تظاهرات و پیادهرویهای کوچکی بود که از طرف دانشجویان دانشگاه تهران برپا شد. این انتخابات، با انتخاب مجدد احمدینژاد به اختلاف و سو ظن به تقلب منجر شد و پس از به خیابان آمدن طرفداران میرحسین موسوى نامزد مخالفان، به ضد و خوردهای مختلفی منجر شد. در طی این درگیریهای خیابانی ندا آقاسلطان که به ضرب گلوله کشته شد و سهراب اعربی دانشجویی که بازداشت و در زندان زیر شکنجه جان سپرد به نماد جنبش تبدیل شدند.
جنبش با اینکه توانست دقت جهانیان را از موضوع مباحثه برانگیز هستهای ایران بیشتر به اطراف حرکت مدنی مردم ناراضی ایران بکشد اما با تکیه بر این مورد موفق قلمداد کردن این حرکت سخت است. زیرا با وجود تلفات زیاد همچون شرایط مشابه با قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷، در حکومت از هم گسستگیهایی آنچنانی بوجود نیامد و سیستم بدون اختلال به راه خود ادامه داد.
یکی از دلایل اصلی این ناکار آمدی عدم زیرساخت نظری حرکت است. آیا این یک جنبش اصلاحطلب، یا انقلابی است که در این مورد دیدگاههای ضد و نقیضی وجود دارد. در کنار این مباحثات گروههایی چون سوسیالیستها نیز هستند که رهبر جنبش را در واقع نه با نامزد مخالف میرحسین موسوى بلکه خلق دانسته و این جنبش را حرکتی خودجوش و برخواسته از درون مردم میدانند.
اما در نگاه کلی به پوسترهای در دست حمل شده میرحسین موسوی و شعارهای «یا حسین، میر حسین» که امام سوم شیعیان حضرت حسین را با موسوی مقایسه میکند
و یا فاکتور بارز در نام جنبش و استفاده از رنگ سبز در مبارزات انتخاباتی میباشد که این جنبش را جدای از موسوی غیر ممکن می سازد.در نخستوزیری میرحسین موسوى در دوران آیتاله خمینی هزاران (برخی منابع میگویند بیش از ۳۰۰۰۰) زندانی سیاسی اکثرن «چپ» اعدام شده و بدون تحویل جنازههایشان به خانوادهها در قطعه زمین بایری بنام «خاوران» دفن شدند. اگر اعدام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ همزمان با دوران نخست وزیری وی در نظر گرفته شود، البته که قبول وی بعنوان رهبر مخالفت از طرف سوسیالیستها و سایر گروههای انقلابی انتظار نمیرود.
در کنار داشتن چنین سابقه سیاسی، با نگاه به گفتمان او در دوران مبارزات انتخاباتیاش و پس از آن تا چه اندازه تعلق وی به سیستم حاکم ایران را میتوان به وضوح دید: موسوی که همواره با ستایش از «میراث امام خمینی» یاد میکند در هقتههای اول اعتراضات در اطلاعیهای علیه شعار داده شده «مرگ بر بسیجی» از لزوم «نگاه مردم به بسیجیها بهعنوان برادرانشان» سخن گفته بود. با این حال کسانی که این جنبش را برخواسته از درون مردم میدانند کسی دیگر را بعنوان رهبر جایگزین ندارند. از طرفی دیگر اگر حرکت به هدف خود میرسید در نتیجه با احتمال زیاد شاهد به قدرت آمدن موسوی بودیم و خواستههای این گروهها را برآورده نمیکرد.
از دلایل دیگر دست نیافتن حرکت به نتایج قابل توجه محدود ماندن تظاهرات بزرگ در تهران، اصفهان، شیراز و دیگر مناطق مرکزی میباشد. به خصوص آذربایجان که در تاریخ ایران هر زمان نقش موتور انقلابها را بازی کرده اینبار علیرغم داشتن منشا آذربایجانی موسوی سکوت بسیار معناداری داشت. در عین حال از مناطق بیشتر ناراضی کشور چون کردستان و بلوچستان که در سال ۱۳۵۸ شاهد بالاترین تحریم رفراندوم در آنها بودیم اینبار سکوت حاکم بود.
در رسانههای اپوزیسیون ایران برای این سکوت اقدامات سختگیرانه و نگاه همواره امنیتی به این مناطق را مسبب اصلی نشان داده میشود. اما در ماههای گذشته بهدنبال اعدام ۵ زندانی سیاسی اعتراضات و اعتصابات گسترده در کردستان و یا بدنبال چاپ کاریکاتور و متن نژادپرستانه در روزنامه دولتی علیه ترکها در سال ۱۳۸۵ و قیامهای وسیع در تمام شهرهای آذربایجان در واقع عدم توجه زیاد به این اقدامات امنیتی در این استانها را نشان میدهد.
در این زمینه، از عوامل اصلی مرزبندی ائتنیکهای غیرفارس در مشارکت در «جنبش سبز» خواستهایی چون حق آموزش به زبان مادری، فدرالیسم و غیره آنها می باشد.
نادیده گرفته شدن این مسایل از طرف جبهه میرحسین موسوی و قتلعام چپیها و تاسیس «نظام اسلامی» بدنبال انقلاب ۱۳۵۷ آذربایجانیها و کردها را که بزرگترین پشتیبانی را از خواستهای دموکراسیخواهانه داشته و همچنان دارای خواستهای در حوزه حقوق ائتنیکی داشتند بیشتر از هر گروهی سرخورده کرد.
به همین دلیل رویه سکوت این مردم به حرکتی که خواستههای آنها در آن قطعی نیست طبیعی است. چشمپوشی از انتظارات آذربایجانیها، کردها، بلوچها، عربها و دیگر اقلیتهای ائتنیکی که بیش از نیمی از جمعیت ایران را تشکیل میدهند از بزرگترین عوامل و موانع موفقیت جنبش سبز در سال گذشته بود.
در حال حاضر جنبش با سازههای پراکنده و بسیار ناهمگن خود تنها میتواند با ادغام خواستهای گروههای فمینیست، سوسیالیست، ائتنیکهای غیرفارس و اقلیتهای مذهبی قدرت قبلی خود را بازیافته و به نتیجه برسد. این ادغام در عین حال با کاهش نفوذ و تاثیر میرحسین موسوى در حرکت و بجای آن با نامی دیگر که تغییرات واقعی و خواستهای گروههای مختلف را تامین میکند معنا خواهد داشت.
زیرا ایرانی آزاد که در رویاهای ندا و سهرابها و دهها تن دیگر از جوانان کشته شده در خیابانها وجود داشت
نه با قرار گرفتن در زیر نام لکهدار موسوی بلکه با صاحب شدن به راه کسانیکه از طرف همین سیستم به خاطر مبارزه در راه عدالت و برابری اعدام شدند ممکن خواهد شد.
شکوفه/دفتر ترکیه/رادیو کوچه
shokufeh@radiokoocheh.com
آفتاب چه تابستان و چه زمستان، هر روز میآید و میرود و استفاده از عینکهای آفتابی برای جلوگیری از ورود اشعههای خطرناک به چشم را لازم میکند. با این حال استفاده از این وسیلهی مراقبت کنندهی چشم، به مراتب در تابستان بیشتر است. آفتاب شدید و گرمای زیاد باعث میشود که پوست اطراف ناحیهی چشم، آسیب ببیند و همچنین اشعههای بسیار شدید و مضر، به عدسی چشم راه پیدا کنند.
این روزها عینکهای دودی مختلف در طرحها و رنگهای گوناگون، وارد بازار شده است. فروش عینکهای ساخت چین؛ با کیفیت پایین و قیمت به مراتب ارزان، باعث شده است که مردم با هر سطح مالی بتوانند از این محصولات استفاده کنند. اما آیا هر شیشهی رنگی، به عنوان محافظ میتواند از چشمهایمان محافظت کند؟
در حالی که متخصصان چشم تاکید زیادی روی استفاده از عینکهای آفتابی استاندارد و خرید آن از عینکفروشیهای معتبر دارند، سال گذشته مطالعات مرکز تحقیقات چشم پزشکی دانشگاه تهران نشان داده بود که عینکهای آفتابی که از دستفروشها خریداری میشوند تفاوتی با عینکهای گرانقیمت نداشته و در نور شدید خورشید میتوان از هر دونوع این عینکها استفاده کرد.
دکتر «علیرضا کشتکار جعفری»، جراح و متخصص چشم و عضو هیات علمی مرکز تحقیقات چشم دانشگاه تهران که تحقیقات خود را بر مبنای همین اتفاق در بیمارستان فارابی انجام داده، در این مورد معتقد است: «طی یک بررسی مقایسهای بین عینکهای آفتابی موجود در دستفروشیها و عینکهای آفتابی موجود در عینکفروشیهای تهران در مجموع ۳۵۳ عینک مورد بررسی قرار گرفت که از این تعداد ۱۶۵ عینک از دستفروشیها و ۱۸۸ عینک از عینکفروشیها انتخاب شد و با دستگاه این عینکها بررسی شدند. نتیجه مطالعه نشان داد که میزان جذب اشعه در هر دوی این عینکها تقریبن یکسان بود.»
در برنامهی امروز میشنوید از ضرر و زیانهای مصرف عینک غیراستاندارد، ویژگیهای یک عینک دودی خوب، تاثیر رنگ شیشهی عینک در کاربرد آن، فصل و زمان استفاده از عینک آفتابی و در نهایت توصیههای لازم در زمان خرید.
خبر / رادیو کوچه
نیروهای بینالمللی تحت فرمان سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو، در افغانستان صبح امروز شنبه از کشته شدن چهار سرباز خود در جنوب این کشور خبر دادهاند.
ناتو در یک خبرنامه خود گفته است که این چهار سرباز در پی انفجار یک بمب دست ساز امروز، دوم مرداد، در جنوب افغانستان کشته شدهاند.
ناتو هویت این سربازان را مشخص نکرده است، اما برخی مقامهای نظامی تایید کردهاند که این سربازان آمریکایی بودهاند.
همچنین پیمان ناتو از مکان این انفجار اطلاعاتی ارایه نکرده است.
اخیرن شمار تلفات نیروهای بینالمللی در افغانستان در پی انفجار بمبهای کنار جادهای افزایش یافته است و اینگونه انفجارها در مناطق مختلف افغانستان، به ویژه ولایتهای جنوبی و شرقی این کشور تقریبن به طور روزمره اتفاق میافتد.
گفتنی است همچنین ناتو روز گذشته جمعه از کشتهشدن دو سرباز بریتانیایی توسط بمبهای کنارجادهای خبر داده بوده است.
خبر / رادیو کوچه
یک روز پس از آنکه یک نماینده مجلس دولت محمود احمدینژاد را به دروغگویی و عدم ارسال مصوبات خود به مجلس متهم کرده، صبح امروز شنبه رییس مجلس نیز با تاکید بر اینکه مصوبات دولت به مجلس نرسیده، این اقدام دولت را «تخلف از قانون اساسی» دانست.
علی لاریجانی، رییس مجلس، روز شنبه به دولت جمهوری اسلامی یادآوری کرد که مطابق قانون اساسی ایران هر چه در دولت به تصویب میرسد، باید برای رییس مجلس ارسال شود تا وی آنها را بررسی کند.
اشاره آقای لاریجانی به اصل ۱۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی است که بر اساس آن دولت موظف است کلیه تصویبنامهها و آییننامهها و مصوبات کمیسیونهای تشکیل شده در دولت را برای بررسی به مجلس شورای اسلامی بفرستد.
به گزارش دویچه وله محمدرضا خباز نماینده کاشمر و عضو هیت تطبیق مصوبات با قوانین و مقررات مجلس با ابراز تاسف از این که دروغگویی در دولت جمهوری اسلامی به امری رایج بدل شده گفت: «میگویند همه مصوبات را به مجلس فرستادهایم، در حالی که فقط همین دو مورد را به همه نشان میدهند.»
علی لاریجانی در گفتوگو با خبرگزاری خانه ملت در پاسخ به سوالی درباره ادامه این روند از سوی دولت ایران گفته است که برخورد با این روند «راههایی دارد، اما باید از طرق خاصش رفت که کمهزینهتر باشد».
این در حالی است که به گفته آقای خباز، در روز جمعه، دولت دهم در سه ماه گذشته تنها دو مصوبه خود را برای بررسی به مجلس شورای اسلامی فرستاده است.
خبر / رادیو کوچه
رییس دانشگاه الزهرای تهران از تصمیمگیری برای اخراج ۱۳ عضو هیت علمی این دانشگاه که دچار رکود علمی شدهاند خبر داد و گفت که آن دسته از اعضای هیت علمی نیز که در سنوات طولانی تدریس همچنان استادیار باقی مانده نیز اخراج میشوند.
محبوبه مباشری با بیان این خبر اعلام کرد که چهارشنبه ۳۰ تیر ماه در جلسه کمیته جذب اعضای هیت علمی دانشگاه الزهرا موضوع چند عضو هیت علمی این دانشگاه که نتوانستهاند ظرف پنج سال دوره پیمانی خود را به رسمی آزمایشی تبدیل کنند مطرح و مقرر شده قرارداد آنها با دانشگاه لغو شود. البته هر کدام از این افراد اعتراض داشته باشند میتوانند اعتراض خود را مطرح کنند. اعتراض آنها به کمیتهای ارجاع میشود و این کمیته رکود علمی آنها را بررسی و نتیجه را به هیت ممیزه دانشگاه اعلام و هیت ممیزه درباره صدور حکم اخراج تصمیمگیری میکند.
رییس دانشگاه الزهرا افزود: «آن دسته از اعضای هیت علمی نیز که ظرف سنوات طولانی تدریس همچنان استادیار باقی مانده و نتوانستهاند ترفیع پایه بگیرند نیز اخراج میشوند. البته تا مدت سه سال به آنها فرصت داده میشود اما پس از سه سال در صورتی که نتوانند رکود را جبران کنند حکم رکود علمی برای آنها صادر میشود و موضوعشان به کمیته بررسی رکود علمی ارجاع و بررسیهای کمیته به هیت ممیزه دانشگاه اعلام میشود.
مباشری از صدور احکام اخراج هفت عضو هیت علمی دانشگاه الزهرا به دلیل عدم موفقیت آنها جهت تبدیل وضعیت از حالت پیمانی به رسمی آزمایشی خبر داد و گفت: «رکود علمی ۶ عضو هیت علمی دیگر دانشگاه نیز شناسایی شده است که وضعیت آنها در کمیته مربوطه بررسی میشود و در صورتی که رکود علمی آنها به طور قطعی در هیت ممیزه تشخیص داده شد حکم اخراجشان صادر میشود.»
گفتنی است پیشتر نیز رییس دانشگاه خواجه نصیر نیز از اخراج چند استاد از این دانشگاه به علت رکود علمی خبر داده بوده است. این در حالی است که دانشگاه تهران از سوی دیگر حکم بازنشستگی حدود سی استاد را صادر کرده است.
گزارش اجمالی مرحله نهایی بررسی ادواری جهانی پرونده حقوق بشری جمهوری اسلامی ایران در شورای حقوق بشر و کنفرانسهای جانبی برگزار شده درمحل اجلاس چهاردهم شورای حقوق بشر
هممیهنان گرامی
چنانکه اطلاع دارید مرحله دوم و نهایی بررسی ادواری جهانی پرونده حقوق بشری جمهوری اسلامی به تاریخ ده ژوئن ۲۰۱۰ (بیست خرداد ۱۳۸۹) در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد صورت پذیرفت.
به این مناسبت تعدادی از مدافعان حقوق بشر ایرانی عضو سازمان های غیر دولتی دارای مقام مشورتی سازمان ملل متحد علاوه بر موضعگبری در صحن شورای حقوق بشر در ارتباط با مضامین مختلف شورای حقوق بشر و از جمله بررسی ادواری جهانی پرونده حقوق بشری جمهوری اسلامی، اقدام به برگزاری جلسات جنبی در شورای حقوق بشر نیز نمودند.
نخستین کنفرانس جنبی که در تاریخ هفتم ژوئن ۲۰۱۰، هفدهم خرداد ۱۳۸۹، همزمان با کنفرانس زنان سالانه شورای حقوق بشر، برگزار شد، به جنبش زنان کشورمان به خصوص در یکسال اخیر اختصاص داشت.
در این اجلاس ابتدا فیلمی در رابطه با کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز پخش شد سپس خانم شعله زمینی در رابطه با فعالیتهای جنبش زنان در چند سال اخیر صحبت کرد پس از آن فیلمی در رابطه با سنگسار پخش شد و متعاقبن خانم محبوبه عباسقلیزاده پیرامون وضعیت حقوق بشر زنان در ایران و همچنین شرایط فعالیت سازمانهای غیردولتی و فعالین جنبش زنان به سخنرانی پرداختند. این نشست به خاطر شرکت بعضی از «سازمانهای غیر دولتی» دولتی اعزامی از طرف جمهوری اسلامی به شورای حقوق بشر،
(GONGO Government-operated Non-governmental organization)
البته بدون حاشیه نبود که هم در ویدئو کلیپ زیر که بخشهایی از فیلم و سخنرانیهای صورت گرفته، را نشان میدهد:
http://www.youtube.com/watch?v=Ta2h9Klxmb8
و هم در این ویدئوکلیپ مشهود است:
http://www.youtube.com/watch?v=YlWPdoOezsk
اجلاس جنبی دوم در روز هشتم ژوئن (هجدهم خرداد ماه) همزمان با اجلاس شورای حقوق بشر که بررسی شرایطی را که توجه شورای حقوق بشر را میطلبد، در دستور داشت، برگزار شد. این اجلاس به موضوع ترور شکنجه و اعدام در جمهوری اسلامی اختصاص داشت. سخنرانان این نشست، خانم سوده راد و آقایان رضا صبوری و ابراهیم مهتری که پس از دستگیریاش در اعتراض به تقلبهای انتخابات خرداد ۱۳۸۸، مورد شکنجه شدید قرار گرفته است، بودند. خانم سوده راد در صحبتهای خود به وضعیت زنان زندانی در زندانهای ایران، آقای رضا صبوری به وضعیت پناهجویان در ترکیه که اکثرن شکنجههای وحشیانهای را در زندانهای ایران تحمل کردهاند و آقای ابراهیم مهتری به وضعیت دستگیری و شرایط در زندان خود پرداختند. ویدئو کلیپ زیر بخشی از سخنرانیها و فیلم به نمایش گذاشته در این روز را نشان میدهد:
http://www.youtube.com/watch?v=-qnI6VUgh4k
نشست جانبی سوم که در روز نهم ژوئن (نوزدهم خرداد ماه) برگزار شد به اجحافات، تبعیضها و ستمی که بر گروههای اتنیک و اقلیتهای مذهبی کشورمان، روا میشود، اختصاص داشت. سخنرانان این روز آقایان آسو حسنزاده که تصویری کلی از موقعیت گروههای اتنیک کشور به زبان فرانسوی ارایه داد،
http://www.youtube.com/watch?v=hzjr4RIwFMk
داود آزادفر، که به وضعیت هممیهنان کرد کشورمان پرداخت،
http://www.youtube.com/watch?v=B92p9nMnIio
قائد قبادی، کشیش مسیحی و فرید بهشتی از نوکیشان مسیحی به تشریح موقعیت دشوار این گروه از هموطنانمان پرداختند:
http://www.facebook.com/home.php?#!/video/video.php?v=1334028396900
http://www.facebook.com/home.php?#!/video/video.php?v=1334104958814
http://www.facebook.com/home.php?#!/video/video.php?v=1334418886662
و خانم دیانا علائی از جامعه جهانی بهایی، وضعیت جامعه بهاییان ایران را به زبان انگلیسی تشریح نمود:
http://www.youtube.com/watch?v=SgdSev_txK0
نشست جانبی چهارم، در روز دهم ژوئن (بیستم خرداد) ساعاتی پیش از بررسی نهایی پرونده حقوق بشری جمهوری اسلامی در شورای حقوق بشر برگزار شد و در آن به بررسی کلی وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی و نحوه برخورد این حکومت به پیشنهادهای ارایه شده از جانب کشورهای گوناگون پرداخته شد. سخنرانان این روز خانم رضوان مقدم که از جمله به عدم قبول تصویب کنوانسیون رفع تمام اشکال تبعیض علیه زنان و نمونههایی از قوانین بسیاری که به نقض آشکار حقوق بشر زنان منجر میشوند، اشاره نمود:
http://www.youtube.com/watch?v=Eg0OA06RWAM
و آقایان هادی قائمی که پس از نمایش یک ویدئو کلیپ در رابطه با اعدام نوجوانان در ایران، در مورد این پدیده توضیح داد:
http://www.youtube.com/watch?v=sGAk6BsgZOQ
و حسن نایبهاشم بودند که به موارد نقض حقوق بشر در ایران از جمله شدیدترین آنها، اعدام، سنگسار، ترور و قطع اعضا به عنوان مجازات پرداخت:
http://www.youtube.com/watch?v=uMMGgZqKaUE
در صحن شورای حقوق بشر نیز در ارتباط با مقوله بهداشت و آموزش زنان، خانم شعله زمینی موضعگیری نمود که نماینده جمهوری اسلامی کوشش نمود که آن را قطع کند.
http://www.youtube.com/watch?v=oAQYfl8UhbQ
در ارتباط با مسایل ویژهای که باید مورد توجه شورای حقوق بشر قرار گیرد، حسن نایبهاشم از جانب سودویند، سازمان غیردولتی بینالملی دارای مقام مشورتی سازمان ملل متحد، اعلام موضع نمود.
http://www.youtube.com/watch?v=BLDdVVs9PKU
طبعن به دنبال سخنان توجیهگر جنایات جمهوری اسلامی، توسط محمدجواد لاریجانی، رییس هیت نمایندگی جمهوری اسلامی در روند بررسی ادواری جهانی پرونده حقوق بشری این حکومت، موضع گیری افشاگرانهای صورت گرفت:
http://www.youtube.com/watch?v=MSO5oHjbjZM
به کوشش آقای هادی قائمی نیز یک نشست جنبی در روز جمعه یازدهم ژوئن (بیست و یکم خرداد) و هدایت خانم دخی فصیحیان برگزار شد که خانم محبوبه عباسقلیزاده و آقایان امید معماریان و ابراهیم مهتری سخنرانان آن بودند.
در جوار برنامه های انجام شده در داخل شورای حقوق بشر، در خارج از آن نیز ایرانیان معترض به نقض شدید، برنامهریزی شده و مستمر حقوق بشر در جمهوری اسلامی، چند حرکت اعتراضی را تدارک دیده بودند که شاخصترین آن انجام بک دو ماراتون از شهر برن تا ژنو به مسافت ۱۵۰ کیلومتر توسط آقای موسا مرزبان با عنوان «من برای ایرانی آزاد میدوم» بود که در اعتراض به نقض شدید حقوق بشر در جمهوری اسلامی صورت گرفت.
http://www.youtube.com/watch?v=jUOj0StUbE8
در روز ۲۲ خرداد نیز ایرانیان مقیم ژنو همچون بسیاری از شهرهای ایران، تظاهرات اعتراضی در سالروز کودتای انتخاباتی انجام دادند. آقایان جمشید انور، صادق ناهومی، حسن بیات و دیگر دوستان مقیم سویس در تاثیربخشی مجموعه حرکات اعتراضی صورت گرفته سهم ارزندهای داشتند.
تدارک دهندگان کارزار افشای نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی در چهاردهمین اجلاس شورای حقوق بشر
سی تیر ۱۳۸۹
گزارش مالی مخارج و درآمدهای آکسیونهای بهمنماه ۱۳۸۸ و خرداد ۱۳۸۹ در ژنو
هممیهنان گرامی،
با تلاش همگانی خوشبختانه تمامی مخارج آکسیون بهمنماه ۱۳۸۸ و خردادماه ۱۳۸۹در ژنو تامین گردیده و مقداری نیز برای حرکت بعدی که در شهریور و مهرماه ۱۳۸۹ که همزمان با پانزدهمین اجلاس شورای حقوق بشر انجام خواهد شد باقی مانده است. بدین وسیله از تمامی اشخاص حقیقی و حقوقی که برگزارکنندگان این برنامه را از نظر تامین مخارج نیز همراهی کردند تشکر میکنیم.
۱- گزارش آکسیون بهمن ماه ۱۳۸۸
لیست مخارج:
چادر، توالت، میز و صندلی، بخاری (پس از تخفیف ۳۲۸ فرانکی) ۶۲۳۵٫۰۰ فرانک
کرایه محل تجمع به شهرداری شهر ژنو به انضمام استفاده از برق ۴۲۵۰٫۰۰ فرانک
مخارج اتصال برق شهرداری ۵۹۱٫۸۰ فرانک
حق داشتن بوفه و مخارج کارهای ادمینستراتوری شهرداری ژنو: ۱۲۵٫۰۰ فرانک
سن ۳۰۰۰٫۰۰ فرانک
صدا: ۱۲۱۵٫۰۰ فرانک
۳ عدد تلویزیون و اتصالات مربوطه منجمله به اینترنت: ۲۶۹۰٫۰۰ فرانک
مقدار نهایی مخارج مواد اولیه قهوه و چای: ۲۰۵٫۶۵ فرانک
آب و آب گرم کن: ۴۳۳٫۰۰ فرانک
بیمه اجباری: ۴۷۶٫۹۰ فرانک
مخارج خوابگاه یک: ۹۳۰٫۰۰ فرانک
مخارج خوابگاه دو: ۸۰۰٫۰۰ فرانک
مخارج خوابگاه سه: ۴۰۵٫۰۰ فرانک
خرید وسایل ریز مورد نیاز برای نصب پلاکاردها ۲۰۵٫۰۰ فرانک
مخارج سوخت برای گرم کردن چادر و بخشی از حمل ونقل: ۲۴۵٫۳۷ فرانک
مخارج حساب بانکی: چاپ قبض های بانک ۵۳٫۰۰ فرانک
مخارج مربوط به گرداندن بوفه چای و قهوه ۴۵۰٫۰۰ فرانک
جمع خرج: ۲۲۳۰۹٫۹۲ فرانک سویس
*مخارج مواد اولیه قهوه و چای:(* ۷۶۴٫۵۵ فرانک)-(۵۵۸٫۹۰ فرانک برگشت مواد اولیه مصرف نشده)
کمکهای مالی
اتحاد دموکراتیک ایرانیان ترقیخواه سویس ۳۰۰٫۰۰ فرانک
جامعهی دفاع از حقوق بشر و دمکراسی در ایران – سوئد ۱۴۴٫۲۵ فرانک
همبستگی بینالمللی ۲۰۰۰٫۰۰ فرانک
بریگیته و ایرج اشراقی فرانکفورت ۱۴۴۳٫۰۰ فرانک
جمشید. انور. سویس ۱۰۰۰٫۰۰ فرانک
کورش سویس ۱۰۰۰٫۰۰ فرانک
تام سویس ۱۰۰٫۰۰ فرانک
خانم و آقای حبشی – ژنو ۲۰۰٫۰۰ فرانک
دیپلماسی ب سویس ۱۰۰٫۰۰ فرانک
صادق ن. سویس ۶۵٫۰۰ فرانک
هادی دانشجو سویس ۷٫۰۰ فرانک
سیامک ف. بلژیک ۳۰٫۰۰ فرانک
یک دانشجو سویس ۲۰٫۰۰ فرانک
آ.ب. لوزان (پرداخت ۱۹٫۲٫۲۰۱۰) ۱۰۰٫۰۰ فرانک
مجید رهنما ۱۰۰٫۰۰ فرانک
خوابگاه یک ۳۳۰٫۰۰ فرانک (سه شب)
فروش چای + کمک مالی ریخته شده به صندوق ۲۲۶٫۱۰ فرانک
هدیه اداره فرهنگ شهر ژنو از طریق تخفیف هزینه سن متحرک ۲۴۰۰٫۰۰ فرانک
هدیه شرکت آلپیک از طریق تخفیف هزینه اتصال برق شهرداری ۲۹۱٫۸۰
هدیه خانم آنالیز در ارتباط با کار سه روزه ایشان ۴۵۰ فرانک سویس
مبلغ صرف نظر شده توسط شهرداری ژنو ۴۲۵۰ فرانک سویس
آراز ف. گوتنبرگ ۲۰ دلار آمریکا= ۲۰٫۶۰ فرانک
عفت ماهباز، لندن ۸۰ فرانک سویس
ف.ک. سویس ۱۰۰ فرانک سویس
جمع کمک مالی فرانک ۱۴۷۵۷٫۷۵ فرانک
جمعیت دفاع از حقوق مردم ایران – اتریش ۱۱۶ یورو
گروه همبستگی با مادران عزادار کلن ۸۵ یورو*
گروه آزادی برای ایران- مالمو سوئد ۴۸۰ یورو
اتحاد برای ایران، کلن-بن آلمان ۲۰۰ یورو
فدراسیون اویروپرس بلژیک ۱۰۰ یورو
اتوبوس کلن و حومه ۳۰۰ یورو
خوابگاه دو و سه ۷۷۰ یورو (یک شب)
خوابگاه یک ۳۹۰ یورو (سه شب)
اتوبوس برلین بابت آب ۲۰ یورو
کمک مالی در محل تظاهرات و درآمد فروش چای و قهوه ۱۱۳۱٫۵۹ یورو
معصومه کلن ۱۰۰ یورو
روز. ف. ۱۰۰ یورو
حسن ن. وین ۵۰۰ یورو
آینده آ. وین ۵۰۰ یورو
آراز ف. گوتنبرگ ۲۰ یورو
نسترن. ن هلند ۴۰ یورو
ش. وین ۸۰ یورو
ث.م. وین ۱۰ یورو
ناهید ق. وین ۲۰۰ یورو
مهدی دانشجو وین ۲۰ یورو
افسانه پ. وین ۱۵۰ یورو
م. ن. وین ۲۵۰ یورو
بابک دانشجو وین ۵۰ یورو
یک دانشجو وین ۱۰ یورو
ف.ب. وین ۳۰ یورو
آزادی وین ۱۰ یورو
نسیم پ. وین ۱۰۰ یورو
و. ا. کلن ۵۰ یورو*
ب.ک. هلند ۱۰۰ یورو*
ب.خ. وین ۵۰ یورو
م.ف. کلن ۵۰ یورو*
اختر. ق کلن ۵۰ یورو*
کورش. کلن ۲۰ یورو*
سیامک سلطانی ساربروکن ۵۰ یورو*
امیر ط ساربروکن ۱۰۰ یورو*
احمد نجاتی بلژیک ۴۰ یورو
سهیلا شفقی بلژیک ۴۰ یورو
مهناز کلن ۵ یورو*
بهمن کلن ۱۰ یورو*
منیژه کلن ۳۰ یورو*
سعیده کلن ۴۰ یورو*
نسترن ا اسن ۵۰ یورو*
مهرداد کلن ۲۰ یورو*
پروین کلن ۲۰ یورو*
علی هلند ۵۰ یورو
آستروایرانین، وین ۲۰۰ یورو
شاهین. و. وین ۵۰ یورو
ناصر. ب. وین ۱۰۰ یورو
آروین وین ۱۵۰ یورو
ناهید باقری وین ۱۰۰ یورو
فواد صابران پاریس ۱۰۰ یورو
رضا. ص . وین ۳۰۰ یورو
ف. ه. وین ۱۰۰ یورو
ب. مونیخ ۲۰ یورو
پ. ا. فرانکفورت ۵۰ یورو
ر. ک. قشقایی ۲۰۰ کرون سوئد برابر ۷۲٫۰۱ یورو
ح.ه. وین ۱۵۰ یورو
ص. مشفق هلند ۱۰۰ یورو
الف. م. دانشجو وین ۵۰ یورو
حجت نارنجی سوئد ۱۸۰ یورو
مخارج انتقال مقادیری یورو به بانک سویس و تبدیل آن به فرانک سویس ۹ یورو
..جمع درآمد مالی به یورو ۸۲۵۰٫۶۰ یورو (با نرخ تبدیل شده در تاریخ ۱۰ مارس ۲۰۱۰ برابر با ۱٫۴۲۶۵ به ازای هر یورو برابر با ۱۱۷۶۹٫۴۸٫ فرانک سویس)
جمع کل کمک مالی افراد حقیقی و حقوقی: حدود ۲۶۵۲۷٫۲۳ فرانک سویس
باقی مانده: ۴۲۱۷٫۳۱ فرانک سویس
برابر با ۲۹۵۶٫۴۰ یورو
——————————————————————————-
۲- گزارش آکسیون خرداد ماه ۱۳۸۹
لیست مخارج:
کارمزد مترجم از زبان انگلیسی به فرانسوی و بالعکس ۴۰۰٫۰۰ فرانک
مخارج نوشیدنی و ساندویچ برای روز نخست کنفرانس جانبی ۲۰۰٫۵۰ فرانک
یک مورد خرج ضروری از قبل پیش بینی نشده ۱۶۰ یورو معادل ۲۲۸٫۲۴ فرانک
جمع خرج: ۸۲۸٫۷۴ فرانک سویس
درآمدها:
مبلغ باقیمانده از آکسیون بهمن ماه ۱۳۸۸: ۴۲۱۷٫۳۱ فرانک سویس
کمکهای مالی
۱)آقای دکتر م. خراسانی ۱۰۰ $
۲) خانم ا. خراسانی ۱۰۰$
۳)آقای مسعود گل ۱۰۰$
۴)خانم دکتر آتوسا مهدوی ۲۰۰$
۵)آقای م. ب. ۵۰$
۶)خانم م. ب. ۵۰$
۷) شهرام۱۹ ۵۰$
۸)خانم مریم مولوی ۵۰$
۹)آقای علی شاکری ۶۵$
۱۰) آقای احمد ۲۰$
۱۱)آقای بیژن ۲۰$
۱۲)آقای امیر ۴۰$
۱۳)آقای نصیر ۲۰$
۱۴)آقای داوود ۲۰ $
۱۵)انجمن مدافع دموکراسی در ایران (در جنوب کالیفرنیا) ۲۰۰$
مجموعا ۱۰۸۵ $ معادل ۱۱۴۳٫۴۴ فرانک سویس
مجموع پول باقیمانده در صندوق از آکسیون قبل و کمکهای مالی واریز شده جدید: ۵۳۶۰٫۷۵ فرانک سویس
مبلغ باقیمانده در صندوق پس از کسر هزینهها: ۴۵۳۲٫۰۱ فرانک سویس معادل ۳۱۷۷٫۰۱ یورو (با نرخ تبدیل شده در تاریخ ۱۰ مارس ۲۰۱۰ برابر با ۱٫۴۲۶۵ فرانک سویس به ازای هر یورو)
————————————————————————————
برای دیدن اصل قبضها لطفن به این آدرس مراجعه بفرمایید
http://iraniansolidarity.blogspot.com/
برای حمایت حرکت بعدی در ژنو لطفا کمک های مالی خود و یا دوستانتان را به حساب زیر واریز فرمایید:
BANK ACCOUNT:
"Defence des Droits de l'Homme pour l'Iran »
A/C No.K 5242.04.55
BCV 1296 Switzerland
IBAN e-banking: CH3400767000K52420455
IBAN pour transmission traditionelle: IBAN CH34 0076 7000 K524 2045 5
Code BIC de BCV : BCVLCH2LXXX
خبر / رادیو کوچه
محمدصادق حائری شیرازی، عضو مجلس خبرگان رهبری پنجشنبه شب در نشست ماهیانه بسیج جامعه پزشکی به داشجویان گفت که امروز شیطان و یهود از راه علوم انسانی وارد دانشگاه میشوند و مسایل را علمی میکنند و از این راه فساد خودشان را عملی میکنند.
حائری شیرازی در ادامه افزود که باید به گفته آیتاله خامنهای علوم انسانی باید از قرآن نشات بگیرد و همه باید کمک کنند تا این کار انجام شود.
وی در ادامه با اشاره به آنچه انسان را پیش میبرد بصیرت است و با تاکید بر روشنگری و صحبت رهبر جمهوری اسلامی که باعث خاموش شدن فتنهها شده، عنوان کرد اینها عنایات الهی است که برای حل اختلاف به آنها داده شده است.
این عضو مجلس خبرگان رهبری با محکوم کردن اقدام تروریستی اخیر در زاهدان، ادامه داد آن آدمی که درگوشهای از عربستان این جریان را تایید کرده است باید بداند که این کار ابتدا خلیفهها را هم کشته چون افراد خود را به آنها نسبت دادهاند. باید بدانند اگر آمریکا، اروپا و عربستان یا عالم مدینه از این حرکت دفاع میکند محکوم است چون این آدم همه چیز داشته اما تفکر و اندیشه نداشته، چراکه هیچ منطقی در عالم این کار را تایید نکرده است.
شنبه ۲ مردادماه ۱۳۸۹- ۲۴جولای ۲۰۱۰
شروع پخش زنده از ساعت ۴/۰۰ بعداز ظهر – به وقت تهران
اجرا: اعظم
استودیو: مارال
تقویم تاریخ – مریم
گزیده اخبار مطبوعات ایران
میکروفن – «پشت این شیشههای رنگی چه خبر است» – شکوفه
بخش اول اخبار
روزنگاشت – «از جنس جنوب» – زادروز«منیرو روانی پور» - مریم
سفر به پوسان - «پنج دلیل برای سفر به پوسان»
بخش دوم اخبار
فرهنگستان – «استالین خوب» - حمید جعفری
خبر ویژه کابل – «سازمان ملل خواهان انجام تعهدات دولت افغانستان شد» – نجیب امیری
بومرنگ – «۲۲ خرداد ۵۷ تا ۲۲ خرداد ۸۸ و اعادهی حق تعیین سرنوشت با دکتر جلیل بهار» – شیرین
بخش سوم اخبار
خبر / رادیو کوچه
امروز شنبه معاون ارزی بانک مرکزی با بیان اینکه ایران متناسب با تحلیل شرایط داراییهای خارجی را منتقل میکند، گفت که هر کشوری برای داراییهای ایران محدودیت ایجاد کند، ایران نیز داراییهای خود را از بازار آن کشور خارج خواهد کرد.
حمید برهانی درباره انتقال داراییهای ایران از بانکهای اروپایی به آسیایی گفت: «داراییهای کشور باید به شیوهای اداره و نگهداری شود که علاوه بر مصون بودن، قابلیت نقدینگی بالا نیز داشته باشد و ریسک و خطری متوجه این داراییها نشود.»
وی خاطرنشان کرد هر بازاری که برای داراییهای ایران محدودیت ایجاد کند، این داراییهای از آن بازار خارج خواهد شد.
گفتنی است این اظهارات در حالی بیان میشود که اتحادیه اروپا از تشدید تحریمها بر علیه ایران خبر داده، همچنین بستن ۴۱ حساب شرکتهای ایرانی در امارات و تحریم بانکهای ایرانی در اروپا باعث تغییر در سیاست رفتاری ایران ایجاد شود.
خبر / رادیو کوچه
دادگاه جرایم جنایی استانبول روز گذشته جمعه دستور بازداشت دهها نفر از ژنرالهای بازنشسته و شاغل ارتش ترکیه را صادر کرده است.
به گزارش پایگاه اینترنتی تلویزیون تیآرتی ترکیه، چتین دوغان فرمانده سابق سپاه یکم استانبول، ابراهیم فیرتینا فرمانده سابق نیروی هوایی و اوزدن اورنک فرمانده سابق نیروی دریایی ارتش ترکیه همچنین دهها نفر از ژنرالهای شاغل ارتش ترکیه در میان ۱۰۲ نفر از متهمانی پرونده طرح کودتای موسوم به پتک آهنین برای سرنگونی دولت اردوغان هستند که دادگاه استانبول دستور دستگیری آنان را صادر کرده است. رسیدگی به این پرونده که دارای ۱۹۶ متهم است از ۱۶ دسامبر در زندان سیلیوری در نزدیکی استانبول آغاز خواهد شد.
دادگاه جرایم جنایی استانبول با ارسال نامهای برای ستاد ارتش ترکیه تصمیم روز گذشته خود را به ستاد ارتش ترکیه اعلام کرده است.
مریم / رادیو کوچه
maryam@koochehmail.com
دوم مرداد برابر با بیست و چهارم جولای برابر است با سالروز تولد منیرو روانیپور نویسنده ایرانی است. او در سال ۱۳۳۳ خورشیدی در بوشهر به دنیا آمد. بیشتر داستانهای وی در جنوب ایران میگذرد و فضای آن برآمده از طبیعت و مردم جنوب ایران است.
منیرو روانیپور در دوم مردادماه سال ۱۳۳۳ خورشیدی در جفره بوشهر بهدنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در بوشهر گذراند و در دانشگاه شیراز روانشناسی خواند. برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در رشته علوم تربیتی از دانشگاه «ایندیانا» کارشناسی ارشد گرفت.
منیرو روانی پور از سال ۱۳۶۰ داستان نویسی را به طور جدی شروع کرده است، هرچند اولین کتابش به نام «کنیزو» در سال ۱۳۶۷ منتشر شد. در پایان دهه شصت با انتشار سه کتاب «اهل غرق»، «دل فولاد»، «سنگهای شیطان» خود را به عنوان نویسندهای پرکار مطرح کرد و مجموعه «سیریا، سیریا» (۱۳۷۲)، «کولی کنار آتش» (۱۳۷۸)، «زن فرودگاه فرانکفورت» (۱۳۸۰) و «نازلی» (۱۳۸۱) از آثار بعدی او هستند. داستان «رعنا» از مجموعه «نازلی» در دوره سوم ۱۳۸۲ جایزه گلشیری برگزیده شده است.
دغدغه ها و درونمایههای هم راستا، استفاده از عناصر ویژه داستانی، طبیعت حاکم بر فضای داستانها و نقش برجسته زنها، از همان کتاب اول به عنوان مهر خاص نویسنده، تا کتابهای سالهای اخیر، او را همراهی کردهاند. هرچند پابهپای تحولات نویسنده و تغییراتی که در زندگیاش ایجاد شده است، شخصیتها و درونمایههای داستانهایش تحول میپذیرد اما تحولشان بر اساس هسته ابتدایی وجودشان و سمت و سوی خاصی که دارد و بیشتر به روند رشد طبیعی موجودی زنده میماند، مثل بزرگ شدن مریم، راوی داستان دوم «کنیزو» (شب بلند) در داستانهای «کولی کنار آتش» و «دل فولاد».
روانیپور در کلاسهای داستاننویسی خود با بابک تختی، پسر پهلوان تختی آشنا شد و ازدواج کردند. بابک تختی ناشر «نشر قصه» است و فرزندشان غلامرضا حاصل این ازدواج است.
در سال ۱۳۷۹ روانیپور یکی از شرکتکنندگان کنفرانس برلین بود. قهرمان داستان «زن فرودگاه فرانکفورت» نیز زنی است که قرار بوده در کنفرانس برلین داستان بخواند، اما با مشکلاتی که در حاشیه کنفرانس بهوجود میآید فرصت داستانخوانی را از دست میدهد و علاوه بر آن در کشورش نیز او را برای حضور در این کنفرانس مورد شماتت قرار میدهند.
هرچند سبک و زبان نویسنده در طول سالها تغییر میکند، دغدغههای او ثابت هستند، عناصر ویژه داستانی، طبیعت حاکم بر فضاى داستانها و نقش برجسته زنها، از همان کتاب اول در داستانها حضور دارند. بعضی از شخصیتهای داستانی مانند مریم یا گلپر نیز در داستانهای مختلف روانیپور بارها ظاهر میشوند.
برای بررسی سیر داستاننویسی روانیپور، نه داستان مجموعه «کنیزو»، دستهبندی خوبی را به ما پیشنهاد میکنند و میتوانند ملاک این بررسی قرار گیرند تا کلیتی از این روند، به صورت شاخههای مختلف تنهای واحد، قابل دستیابی شود. سه داستان اول این مجموعه با نامهای «کنیزو»، «شب بلند»، «آبیها» با عناصر تکرار شونده مهمی مثل دریا، افسانههای مربوط به آن، طلسمها، پریان دریایی، ماهیگیران و زنان بومی، در رمان «اهل غرق» کامل میشوند و در بعضی داستانهای مجموعه «سیریا، سیریا» از زاویه دیگری و با نگاهی متفاوت، ادامه پیدا میکنند.
مثلن در داستان «دی یعقوب» نگاه نویسنده به اعتقادات عجیب بومیها انتقادی است در حالی که در رمان «اهل غرق» نگاه پذیرنده و طبیعیتری به ماجرا دارد. شاید روانیپور در فاصله سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۲ از فاصله دورتر و شهریتری به منظر قبلی چشم دوخته و جنبه جادویی جفره برایش کمی رنگ باخته است. سایر داستانهای دریایی «سیریا، سیریا» هم با وجود وهم انگیزی فضاهایشان، آدمهای متفاوتتری را نسبت به «کنیزو» و «اهل غرق» به خواننده معرفی میکنند. آدمهایی که برخلاف دو کتاب پیشین، دغدغههای مادی و روزمره برای ادامه زندگی ندارند و از روانشناسی پیچیدهتری برخوردارند.
داستان چهارم از مجموعه «کنیزو» با نام «طاووسهای زرد» با معرفی طبیعتی دور از دریا و بیابانی سخت و خشن در داستان «سنگهای شیطان» ادامه مییابد. در «طاووسهای زرد» فانوس به خاطر دل بستن به مردی غریبه، به دست مردان آبادی کشته میشود. در «سنگهای شیطان»، مریم بعد از برگشتن از شهر با نگاه بدبینانه مردم آبادی مواجه است. اما دید انتقادی داستان دوم با وجود کماهمیتتر بودن اتفاق، سرراستتر است. حضور مریم که بعدها نقش زن روشنفکر داستانهای روانیپور را به عهده دارد با این نگاه انتقادی به شدت مربوط است. این نگاهی است که نویسنده به مریم داده است و تا آخر داستان با اوست. اولین بار این نوع نگاه را در داستان «شب بلند» میبینیم که باز هم مریم، راوی آن است.
مکان داستانهای پنجم و ششم مجموعه «کنیزو» با نامهای «دریا در تاکستانها» و «مانا، مانای مهربان» شهر است، شهری دور از دریا. عناصر داستانهای اول، مثل خاطره دوری در این داستانها حضور دارند. حس نوستالژیک حاکم بر فضای این داستانها به خاطر دوری راوی از اصل خویش، تا داستانهای مجموعه «زن فرودگاه فرانکفورت» ادامه پیدا میکند.
اولین بار در داستان «پرشنگ» هفتمین داستان «کنیزو»، سر و کله زن نویسنده و راوی، پیدا میشود، زن نویسندهای با دغدغههای مربوط به نوشتن و محیط و آدمهای اطرافش. این زن در رمان «اهل غرق» همان مریم است که باید سرگذشت مه جمال را برای آینده نقل کند. در رمان «دل فولاد» با نام افسانه سربلند حضور قاطع و پررنگی دارد و در داستانهای «زن فرودگاه فرانکفورت» و «نازلی» به شکل متکامل و نهایی خود نزدیک شده است.
فضای متفاوت و فانتزی داستان «مشنگ» با زاویه دیدی معطوف به ذهن زنی مرده، هرچند یادآور زن روشنفکر داستان قبلی مجموعه است اما به خاطر فضاسازی متفاوت و اشاره به نقش مزاحمهایی که با عبارت «خواهران چندگانه» معرفی میشوند، با داستان «روایتی دیگر» از مجموعه «سنگهای شیطان» پیوند محکمتری برقرار میکند.
روانیپور در سال ۱۳۸۵ از اولین حامیان «کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز علیه زنان» در ایران بود. وی هماکنون از دسامبر ۲۰۰۷ با خانوادهاش در آمریکا بهسر میبرد.
منبع
گوگل
ویکیپدیا
خبر /رادیوکوچه
محمد مصطفایی وکیل پایه یک دادگستری و فعال حقوق کودکان صبح امروز شنبه پیرو احضاریهای که از سوی شعبه دوم بازپرسی دادسرای شهید مقدس زندان اوین صادر و ابلاغ شده بود به محل این دادسرا مراجعه کرده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، آقای مصطفایی در توضیح علت این احضار در وب سایت شخصی خود عنوان داشت که سوالات پیرامون نحوه کمک به نوجوانان بزهکار در انتظار اجرای حکم اعدام بوده است و ارایه شماره حسابی جهت دریافت کمکهای مالی برای پرداخت دیه به بازماندگان و شاکیان یکی از محورهای اصلی گفتوگو بوده است.
آقای مصطفایی در سالهای اخیر وکالت حدود چهل نفر از کسانی که در سن کمتر از هجده سال مرتکب جرم شده و در آستانه اعدام قرار داشتند را به عهده گرفته است از این تعداد موفق به نجات جان هجده نفر نیز شده است.
گفتنی است رضا علینژآد،مصطفی نقدی، مهدی پوران، امیر پهوانفر،محمد شنبهزاده، مهاباد فاتحی، احمد بهاری، ایمان هاشمی، امیر خالقی، حسین ترنج، محمد لطیف، سعید جزی، ایمان شیروانی، ابراهیم مصیبی، احمد مرتضویان، رضا پاداشی، حسین حقی و علی مهینترابی و اسامی ۱۸ نوجوانی است که وی وکالت آنها را بر عهده یا در پرونده آنها حضور داشته است.
خبر / رادیو کوچه
محمود احمدینژاد در شامگاه جمعه (۱ مرداد) در برنامه پایانی جشنواره ملی جوان ضمن انتقاد شدید از سیاستهای مسکو، دمیتری مدودف، رییسجمهوری روسیه را متهم کرد که سناریوی دشمنانه آمریکا علیه ایران را کلید زده است. وی نقشآفرینی مدودف را نشانه بیاطلاعی و تحلیل غلط رییسجمهوری روسیه دانست.
احمدینژاد با انتقاد از سیاستهای اخیر روسیه در قبال ایران اظهار داشت: «این سناریویی است که رییسجمهوری روسیه در جمع سفرای این کشور کلید زد که گفت ایران تا دو سال دیگر به بمب اتم دست پیدا میکند.»
دمیتری مدودف، رییسجمهوری روسیه پیشتر اعلام کرده بود که «ایران در راههایی گام برمیدارد که این کشور را به دستیابی تسلیحات اتمی نزدیکتر میکند.»
در پی مشارکت روسیه در تحریمهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی، اختلافات میان مسکو و تهران عمیقتر شد. مدودف در پی انتشار گزارش سازمانهای امنیتی آمریکا مبنی بر انباشت اورانیوم کافی در ایران برای تهیه بمب اتمی، «این خبر را نگران کننده» خواند و صراحتن اعلام کرد که در صورت درستی آن «روسیه در این زمینه بیعمل نخواهد نشست.»
این چندمین باری است که مقامات ارشد جمهوری اسلامی از سیاستهای روسیه شکایت داشته و آن را همسو با سیاستهای آمریکا و غرب ارزیابی میکنند
گفتنی است پیشتر نیز سرگئی لاوروف، وزیرامور خارجه روسیه در واکنش به حملات احمدینژاد به مسکو گفته بود که «سخنان رییسجمهوری ایران عوامپسندانه و احساساتی» است.
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
خبرنگاران سبز
بیش از ۴۰ عضو مجلس نمایندگان آمریکا پیشنویس قطعنامهای را امضا کردهاند که از حمله نظامی اسراییل به ایران، در صورت عدم تغییر موضع اتمی تهران، حمایت میکند.
این نمایندگان که بر اساس گزارشها همگی جمهوریخواه هستند از «حق اسراییل برای دفاع از حاکمیت خود و حفاظت از جان و امنیت شهروندان اسراییلی و استفاده از همه ابزارهای لازم برای مقابله و حذف تهدیدهای اتمی ایران» پشتیبانی کردهاند.»
لوئی گومرت، یکی از نمایندگان ایالت جنوبی تگزاس پیشنویس این قطعنامه را تهیه کرده است و تا روز جمعه (یکم مرداد) ۴۶ عضو مجلس نمایندگان آن را امضا کردهاند. حزب دموکرات در حال حاضر کنترل دو رکن کنگره – مجالس نمایندگان و سنا – را در دست دارد و مقامهای ارشد این حزب درباره پیشنویس یادشده واکنشی نشان ندادهاند.
بر اساس این پیش نویس، اگر هیچ راه صلح آمیزی «در طی مدت زمانی قابل قبول» برای مقابله خطر «فوری» ایران علیه موجودیت اسراییل پیدا نشود، اسراییل میتواند از هر وسیلهای حتا نیروی نظامی علیه ایران استفاده کند.
در این پیش نویس به موارد متعدد «تهدیدهای» لفظی ایران علیه اسراییل با ذکر نقل قول و زمان آن اشاره شده است.
برای نمونه در آن گفته شده، محمود احمدینژاد، رییسجمهوری ایران در ۲۶ اکتبر سال ۲۰۰۵ در کنفرانس «جهان بدون صهیونیسم» گفته است: «انشااله و کمک خدا بزودی شاهد جهانی بدون آمریکا و صهیونیسم خواهیم بود» و «رژیم اشغالگر از نقشه جهان محو میشود.»
در این پیشنویس همچنین به نقل از باراک اوباما، رییسجمهوری آمریکا نوشته شده است که روابط واشنگتن و تلآویو «بیش از یک اتحاد استراتژیک» است و میافزاید آمریکا بدنبال جنگ با ایران نیست اما همه گزینهها را برای خود برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی محفوظ میدارد.
دولت باراک اوباما هنوز درباره پیشنویس قطعنامه یادشده اظهار نظر نکرده است.
قطعنامههای مجلس نمایندگان و سنای آمریکا برای کاخ سفید لازمالاجرا نیست و صرفن نظر این دو رکن کنگره را بیان میکند.
این در حالیست که اکثریت قریب به اتفاق اعضای کنگره، از دو حزب دموکرات و جمهوریخواه، در ماه ژوئن به تشدید تحریمهای ایالات متحده علیه ایران رای مثبت دادند.
نجیب امیری / دفتر کابل / رادیو کوچه
شورای امنیت سازمان ملل متحد از دولت افغانستان خواست تا به تعهدات خود مبنی بر رشد اقتصادی، بهبود امنیت و مبارزه علیه فساد اداری به موقع عمل کند.
این مطلب امروز در یک اعلامیه که از سوی دفتر نمایندگی سیاسی سازمان ملل متحد (UNAMA) در کابل منتشر شده، آمده است.
بهبود وضعیت امنیتی، مبارزه با فساد اداری و رشد اقتصادی از موضوعات عمدهای بود که دولت افغانستان با ارایه برنامههای مشخص در کنفرانس کابل وعده عملی کردن آن را داده بود.
در کنفرانس بینالمللی کابل که هفته گذشته برگزار شد، بیش از ۶۰ کشور از پلان حامد کرزی رییسجمهوری افغانستان مبنی بر گرفتن مسوولیت امنیت توسط نیروهای پولیس و ارتش افغانستان، نیز حمایت کردند.
در اعلامیه سازمان ملل متحد آمده است که شورای امنیت این سازمان از انتقال رهبری به حکومت افغانستان حمایت میکند.
در کنفرانس بینالمللی کابل رییسجمهوری افغانستان گفت تا سال ۲۰۱۴ ارگانهای امنیتی افغانستان میتوانند مسوولیت تامین امنیت کشورشان را به عهده بگیرند.
این در حالی است که رییسجمهوری آمریکا بارک اوباما گفته است خروج تدریجی نیروهای آمریکایی از افغانستان سر از جولای ۲۰۱۱ آغاز میشود
مریم / رادیوکوچه
maryam.m@koochehmail.com
- 1783 میلادی – «سیمون بولیوار» در خانوادهای اشرافی در «کاراکاس» دیده به جهان گشود.
- ۱۸۰۳ میلادی – «الکساندر جکسون دیویس» معمار آمریکایی قرن نوزدهم متولد شد.
- ۱۳۳۳ خورشیدی – «منیرو روانیپور» نویسنده ایرانی در بوشهر بهدنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در بوشهر گذراند و در دانشگاه شیراز روانشناسی خواند.
- ۱۹۷۵ میلادی – با پایان پروژه مشترک و آزمایشی «آپولو سایوز» فضاپیمای «آپولو» با تاخیری چند روزه فرود آمد.
- ۲۰۰۰ میلادی – «احمد شاملو» شاعر، نویسنده، فرهنگنویس، ادیب و مترجم ایرانی درگذشت.
- ۱۸۰۲ میلادی – «الکساندر دوما» نویسنده شهیر فرانسوی بهدنیا آمد. وی از یک خانواده اشرافی و پدرش ژنرال ارتش ناپلئون بود. در جوانی مدتی منشی دوک دوارلیان بود. گفته میشود که دوما ۲۵۰ کتاب نوشته است. وی برای نوشتن نمایشنامه و داستان حتا برای خود دستیار گرفته بود که تا آن زمان سابقه نداشت. یکی از دستیارانش یک معلم تاریخ به نام «اوگوست ماکت» بود که برایش سوژه تاریخی هم پیدا میکرد.
- ۱۸۵۷میلادی – «هنریک پونتوپیدان» حقیقتنگار دانمارکی در این روز بهدنیا آمد و برنده جایزه نوبل سال ۱۹۱۷ در ادبیات شد. داستانهای او بر پایه واقعیاتی است که خود دیده و لمس کرده است.
- ۱۸۹۵ میلادی – «رابرت گریوز» داستان نگار انگلیسی و نویسنده داستان معروف «من، خدا کلاویوس» بهدنیا آمد. رابرت که شاعر هم بود همه قسم کتاب نوشته است از رساله تا داستان، اما داستانهای او که همه از ماجراهای تاریخی گرفته شدهاند معروفیت بیشتری دارند.
- ۱۳۶۰ خورشیدی – برگزاری دومین انتخابات ریاستجمهوری در ایران و انتخاب «محمد علی رجایی». در حالی که ایران درگیر جنگ بود و تمام توان و نیروی خود را درگیر مسئله جنگ کرده بود، اختلافات بین رییسجمهوری و مجلس، اوضاع داخلی را آشفته کرد. سرانجام کارشکنیهای بنیصدر و اختلاف آفرینی او کار را به جایی رسانید که بنا به توصیه آیتاله خمینی، مجلس شورای اسلامی مسئله عدم کفایت سیاسی او را به بحث گذاشت و آن را تصویب کرد. پس از عزل بنی صدر از مسند ریاستجمهوری که قبل از آن، آیتاله خمینی نیز منصب فرماندهی کل قوا را که به او تفویض کرده بودند از وی باز ستاندند.
- ۱۶۸۳ میلادی – در این روز نخستین مهاجران آلمانی با کشتی کنکورد عازم آمریکای شمالی شدند تا در آنجا ادامه زندگانی بدهند. طبق یک برآورد رسمی نزدیک به یک چهارم جمعیت کنونی ایالات متحده را ژرمن تبارها تشکیل میدهند.
- ۱۹۶۱ میلادی – اولین هواپیما ربایی انجام شد و یک هواپیمای مسافربری آمریکایی به کوبا ربوده شد.
رادیو کوچه
سایت رسمی آمار و ارقام تکواندو در تازهترین گزارش آماری خود، برترین تکواندوکاران تمامی ادوار را تا پایان ماه ژوئن اعلام کرد که بر این اساس، هادی ساعی در رده دومین تکواندوکار برتر جهان قرار گرفته است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)؛ در بررسی این سایت مجموعن ۱۰۵۴۹ تکواندوکار از نخستین دوره برگزاری مسابقات رسمی تکواندو در جهان مورد بررسی قرار گرفتهاند که مطابق با تعداد مدالها و عناوین کسب شده، هادی ساعی پرافتخارترین تکواندوکار المپیکی ایران با کسب ۹۲۹ امتیاز، پس از استیون لوپز در رده دوم برترین تکواندوکاران تمامی ادوار تکواندو در هر دو گروه مردان و زنان قرار گرفته است.
بر اساس این گزارش، استیون لوپزاز آمریکا نیز با کسب ١٠٧٨ امتیاز در صدر بهترینهای جهان جای دارد.
بحری تانریکلو (ترکیه) با ٨۵١، آنتونیو خوان راموس (اسپانیا) با ٧۵٨، ویکتور استرادا (مکزیک) با ۶٧٠، پاسکال ژنتیل(فرانسه) ۶۶۵، چو مو ین (تایوان) با ۶١١، گابریل اسپارزا (اسپانیا) با ۵٧٩ امتیاز عناوین سوم تا هشتم را در اختیار دارند.
گفتنی است کرهجنوبی بهعنوان مهد تکواندوی جهان، در بین ١٠ تکواندوکار برتر تمامی ادوار دو نماینده دارد که به ترتیب با۵۶٢ و۴٩٠ امتیاز در ردههای ٩ و ١٠ قرار گرفتهاند.
خبر / رادیو کوچه
صبح امروز شنبه کرهشمالی هشدار داده که به مانور دریایی روز یکشنبه آمریکا و کرهجنوبی، با «جنگی مقدس» مبتنی بر قدرت هستهای بازدارندهاش پاسخ خواهد داد.
کره شمالی پیشتر اعلام کرده بود که به این مانور بهطور «فیزیکی» پاسخ خواهد داد.
به نقل از بیبیسی، بر اساس برآوردهای آمریکا و آنطور که دولت کرهشمالی نیز اعلام کرده، این کشور از چند سال پیش به سلاح اتمی دست یافته است.
کاخ سفید پس از موضعگیری تازه کرهشمالی، گفت که به درگیر شدن در «جنگ لفظی» با کره شمالی تمایلی ندارد.
آمریکا و کرهجنوبی این مانور را حرکتی دفاعی با هدف آمادگی برای مقابله با اقدامهای احتمالی نظامی کره شمالی اعلام کردهاند.
این دو کشور، کرهشمالی را متهم کردهاند که در غرق یک کشتی جنگی کرهجنوبی در ماه مارس امسال دست داشته که باعث کشتهشدن ۴۶ ملوان کرهجنوبی شده است.
از سویی دیگر چین نگران است که مانور یاد شده به تشدید بحران در منطقه منجر شود.
این در حالی است که هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، که در نشست منطقهای در ویتنام شرکت کرده، کشورهای آسیایی را ترغیب کرده است که تحریمهای بینالمللی علیه کرهشمالی را اجرا کنند. این تحریمها شامل خرید و فروش تسلیحات و واردات کالاهای لوکس به کرهشمالی میشود.
گفتنی است مانور دریایی آمریکا و کرهجنوبی که از روز یکشنبه ۲۵ جولای، آغاز خواهد شد و ناو هواپیمابر «یواساس جورج واشنگتن» و ۲۰ نوع کشتی جنگی و زیردریایی، حداقل ۱۰۰ فروند هواپیما و هشت هزار پرسنل در آن شرکت خواهند داشت.
محمدرضا / رادیو کوچه
mohamadreza@koochehmail.com
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
ایران
http://www.iran-newspaper.com/
1) طرح فوق سری دشمن برای تحرکات نظامی در منطقه.
احمدینژاد: «رییسجمهوری روسیه با اظهارات اخیر خود در نمایشنامهای ایفای نقش کرد که آمریکا نویسنده آن است.» عواملی در داخل ایران با سناریوی پیچیده دشمن هماهنگ هستند، دشمنان در طراحی جنگ روانی قصد دارند به یکی دو کشور خاورمیانه که دوست ما هستند با کمک صهیونیستها حمله نظامی بکنند تا به خیال خودشان یک توقف و ضعفی را در اراده ملت ایران ایجاد کنند.
۲) واردات ۱۱ هزار تن گوشت برای ماه رمضان
رییس سازمان دامپزشکی از واردات ۳ هزار تن گوشت گرم قرمز از کشورهای پاکستان، بلاروس و قرقیزستان خبر داد. در آستانه ماه مبارک رمضان ۸ هزار تن گوشت، مرغ از ترکیه وارد کشور میشود گوشت و مرغ گرم و منجمد در ۳۰ نقطه تهران و سایر استانها عرضه میشود فروشگاههای عرضه گوشت گرم و منجمد گوسفندی از امروز کار خود را آغاز کردند اسامی مراکز عرضه گوشت و مرغ با قیمت مصوب در تهران اعلام شد مرغ وارداتی کیلویی ۲۹۳۰ تومان است.
جام جم
۱) ایمان و آگاهی لازمه انجام کارهای بزرگ است.
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100881166114
در آستانه ولادت حضرت امام حسین(ع) و روز پاسدار، کارکنان دفتر رهبری و اعضای سپاه حفاظت ولیامر بههمراه خانوادههای خود، با آیتاله خامنهای دیدار کردند. در این جلسه صمیمی که با اقامه نماز جماعت مغرب و عشا آغاز شد، رهبر معظم انقلاب، دو عنصر «ایمان و آگاهی» را از عوامل ایجادکننده انگیزه برای انجام کارهای بزرگ و ممتاز دانستند و تاکید کردند: «کارهای ممتاز و خوب، فقط با انگیزههاى ممتاز و از اعماق دل برآمده انجام میگیرد و نمیتوان این کارها را به صورت دستورى و تشریفاتى و ادارى انجام داد.»
۲) نگرانی مردم از آلوده بودن مواد غذایی.
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100881228305
مردم ایران که بالاترین میزان مصرف برنج، نمک و آب را در تهیه غذاهای روزانه خود دارند این روزها در مورد احتمال آلوده بودن این مواد خوراکی نگرانند و گقتههای متناقض مسوولین نیز نتوانسته این نگرانیها را از بین ببرد.
۳) برنامه هستهای ایران محور مذاکرات لاوروف-کلینتون.
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100881232866
وزیران خارجه روسیه و آمریکا در حاشیه مجمع «آسهآن» با یکدیگر دیدار و در خصوص برنامه هستهای ایران، کره شمالی و سرنوشت خلبان روسی دستگیر شده در آمریکا مذاکره کردند.
تهران امروز
۱) قطع رابطه ونزوئلا و کلمبیا با حضور مارادونا.
http://www.tehrooz.com/1389/5/2/TehranEmrooz/330/Page/5/?NewsID=38720
دیدار «دیهگو مارادونا» و «هوگو چاوز» را نه میتوان دیداری سیاسی دانست و نه میتوان آن را دیداری ورزشی قلمداد کرد. این دیدار هم ورزشی بود و هم سیاسی، جایی که مارادونا عشق خود را به هوگو چاوز ابراز کرد و نفرتش را از ایالاتمتحده یک بار دیگر با صراحت اعلام کرد «تا پای جان برای چاوز ایستاده ام و سیاستهای آمریکا به شدت شیطانی است.» جملاتی است که از اسطوره آرژانتینی جهان فوتبال در این دیدار بیان شدند که بیشک رییس جمهور ونزوئلا را بهوجد آورد.
۲) سناریوی جدید دشمنان مقاومت.
http://www.tehrooz.com/1389/5/2/TehranEmrooz/330/Page/2/?NewsID=38758
سخنان سید حسن نصراله در یک کنفرانس خبری، بهواسطه اهمیت فوقالعاده آن مورد توجه جدی رسانهها و محافل سیاسی در اقصا نقاط جهان قرار گرفته است. سخنان دبیرکل حزب اله در باره حکم احتمالی دادگاه رسیدگی به ترور رفیق حریری، نخست وزیر پیشین لبنان، در حالی عنوان میشود که لبنان چند سال پس از این ترور همواره درگیر فشارهای خارجی و چالشهای داخلی معضل آفرینی بوده است.
آفرینش
۱) متکی: «پاسخ گروه وین بزودی ارسال میشود.»
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=66955
وزیر امورخارجه ایران با اشاره به دیدار با «اشتون» نماینده گروه۱+۵ در کابل، گفت: «گفتگوهای مختلفی در زمینه چگونگی پاسخ گروه وین انجام شد و در حال حاضر پاسخ گروه وین آماده شده است که بهزودی منتقل خواهد شد. گروه وین شامل کشورهای آمریکا، روسیه و فرانسه میشود.
۲) پایان مهلت دولت برای ارایه اساسنامه شرکت نفت.
نمایندگان: «مجلس خود اساسنامه را تدوین میکند.»
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=66957
پساز پایان مهلت دولت برای ارایه اساسنامه شرکت ملی نفت به مجلس، نمایندگان از تلاش جدی قوه مقننه برای تدوین طرح این اساسنامه در خانه ملت خبر دادند. یک عضو هیت رییسه مجلس با اشاره به پایان تیرماه آخرین مهلت قانونی دولت برای ارایه اساسنامه و قانون برنامه چهارم توسعه و قوانین بودجه سال های ۸۸ و ۸۹، گفت: «در این قوانین تاکید شده که دولت موظف است اساسنامه شرکت ملی نفت را به مجلس تقدیم نماید که تاکنون این اساسنامه باوجود پایان مهلت قانونی نه به هیت رییسه ارایه شده و نه به کمیسیون انرژی.»
رسالت
۱) جریانی از اختلافات سطحی بین قوا بهرهبرداری میکند.
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=33489
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار داشت: «جریانی که با تفکر جناحی از اختلافات سطحی بین قوای سه گانه سو استفاده میکنند، منافع ملی را در نظر نمیگیرند. مرتضی نبوی درگفتوگو با باشگاه خبری فارس «توانا» با اشاره به ضرورت وحدت بین قوای سه گانه کشور گفت: «اختلاف نظر بین اشخاص مختلف و حتا در جریان اصولگرایی در سطح مدیریت قوا یک امر طبیعی است اما برای حل برخی از مشکلات جاری پیش رو قوای سهگانه کشور، باید از راههای قانونی برای حفظ وحدت استفاده کرد.»
۲) بیش از۵۰۰ سایت علیه تشیع در جهان فعالیت میکنند.
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=33482
رییس مرکز موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) گفت: «در حال حاضر بیش از۵۰۰ سایت علیه تشیع در جهان فعالیت میکنند. به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، آیتاله محمدتقی مصباحیزدی در مراسم افتتاح پنجمین دوره طرح معرفت اظهار داشت: «امروز دشمن مسایل فرهنگی و اعتقادی مردم را هدف قرار داده است و با برنامه ریزیهای گوناگون از جمله افزایش تعداد سایتهای تبلیغاتی سعی در خدشه وارد کردن به اسلام و تضعیف روحیه اعتقادی و اسلامی مردم دارند.»
۳) دکتر علی لاریجانی: «افغانستان ویتنام جدید آمریکاست.»
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=33527
دکتر علی لاریجانی، رییس مجلس جمهوری اسلامی ایران، بحران جنگ افغانستان را تکرار کابوس جنگ ویتنام برای ایالاتمتحده دانسته است. لاریجانی در گفتگو با شبکه فرانسوی زبان تلویزیون سوئیس، به ارتش آمریکا درباره آینده دهشتناک حضور نظامی آنان در افغانستان هشدار داد و گفت: «توفیق آمریکاییان در افغانستان مشابه دستاورد آنان از جنگ ویتنام خواهد بود.»
خراسان
۱) بودجه ۱۷۷ میلیارد تومانی در مسیر غیر اصلی نباید هزینه شود.
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=5&day=2&id=167353
امام جمعه مشهد درباره بودجه زیارت گفت: «دولت باید متولی و حوزههای هزینه کرد بودجه فرهنگی استان را مشخص کند. به گزارش خراسان حجت الاسلام و المسلمین سید احمد علم الهدی که در جمع مدیران کل ادارههای ارشاد کشور سخن میگفت، یادآور شد: «اگر بخواهند این بودجه ۱۷۷ میلیارد تومانی را در مسیری غیر از مسیر اصلی هزینه کنند، بهتر است هزینه نشود.»
۲) هشدار وزیر مسکن به انبوهسازان.
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=5&day=2&id=167304
وزیر مسکن میانگین ساخت هر مترمربع مسکن در سطح کشور را ۹/۲ میلیون ریال اعلام کرد و گفت: «اگر انبوهسازان داخلی نخواهند با این قیمت مسکن بسازند یک شرکت ترک حاضر به ساخت مسکن با قیمت پایین تر از این نرخ است.»
کیهان
۱) هشدارایران به اتحادیه اروپا: «تحریم کنید، مذاکره به تعویق میافتد.»
http://www.kayhannews.ir/890502/2.htm#other203
وزیر امور خارجه کشورمان با اشاره به تلاشهای اخیر اتحادیه اروپا در اعمال برخی تحریمهای غیرقانونی خارج از چارچوب شورای امنیت علیه ایران هشدار داد که این تحریمها بازهم مذاکرات تهران با غرب را به تعویق خواهد انداخت.
۲) اعتراف رییس رژیم صهیونیستی در جمهوری اسلوونی.
http://www.kayhannews.ir/890502/16.htm#other1602
شیمون پرز: «مخالفت جهانی با اسراییل هر روز بیشتر میشود.»
رییس رژیم صهیونیستی اعتراف کرد که جهان هر روز بیشتر از روز پیش از اسراییل بیزار میشود و با سیاستهای «تل آویو» مخالفت میکند. شیمون پرز در اظهاراتی نسبت به افزایش شعار اعضای مخالف اسراییل در سازمان ملل متحد ابراز نگرانی کرد و آن را نتیجه سیاستهای «تل آویو» در قبال ناوگان آزادی غزه دانست.
دنیای اقتصاد
۱) تازهترین آمار بینالمللی سرمایهگذاری مستقیم خارجی منتشر شد.
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=216264
براساس تازهترین آمار منتشر شده از سوی آنکتاد، میزان جذب سرمایههای مستقیم خارجی توسط ایران در سال ۲۰۰۹ با بهبود قابل توجهی نسبت به سال ۲۰۰۸ مواجه بوده و بر اساس گزارش آنکتاد حجم کل سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی انجام شده در ایران از سال ۱۹۹۰ تا پایان سال ۲۰۰۹ نیز به ۹۸/۲۳ میلیارد دلار رسیده و در میان ۱۴ کشور خاورمیانه ایران از نظر حجم جذب سرمایههای مستقیم خارجی در این مدت در جایگاه ششم قرار گرفته است.
۲) کرهشمالی در مجمع امنیت منطقهای آسیایی تهدید کرد.
«پاسخ فیزیکی به رزمایش کرهجنوبی و آمریکا»
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=216246
کرهشمالی دیروز ایالاتمتحده و کرهجنوبی را تهدید کرد که در واکنش به رزمایش نظامی این دو کشور که قرار است طی امروز و فردا برگزار شود، «پاسخی فیزیکی» از خود نشان خواهد داد. این تهدید در حالی انجام میشود که تنشها میان «سئول و پیونگیانگ» پس از غرق شدن ناو جنگی کرهجنوبی افزایش یافتهاست. مقامات سئول بر این باورند که پیونگیانگ عامل اصلی غرق شدن این کشتی جنگی است.
خبر / رادیو کوچه
گروههایی از فعالان حقوق بشر قرار است امروز، شنبه، دوم مرداد (۲۴ جولای) در سراسر جهان در اعتراض به قرار اعدام سکینه محمدی آشتیانی راهپیمایی کنند.
به گزارش بیبیسی سکینه محمدی آشتیانی پیشتر به سنگسار محکوم شده بود اما در پی اعتراضهای جهانی، دولت ایران اعلام کرد که او سنگسار نخواهد شد اما حکم اعدامش همچنان پابرجا است.
سکینه محمدی آشتیانی چهار سال قبل به اتهام رابطه «نامشروع» با دو مرد پس از فوت همسرش محکوم شده بود.
اما مدتی بعد، در جریان محاکمه مردی که به قتل همسر خانم محمدی آشتیانی متهم بود، دادگاه دیگری پرونده اولیه او را در رابطه با حوادث پیش از قتل شوهرش مورد بررسی قرار داد و این بار او را به اتهام داشتن رابطه با یک مرد دیگر در زمان حیات شوهرش، به «زنای محصنه» محکوم و علیه او حکم سنگسار صادر کرد.
سکینه محمدی آشتیانی همچنین به ۹۰ ضربه شلاق محکوم شده بود که این حکم به اجرا در آمده است.
مقامهای استان آذربایجان شرقی ایران گفتهاند حکم سنگسار او به طور موقت به حال تعلیق درآمده تا صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه ایران در مورد آن تصمیمگیری کند.
فعالان مدافع حقوق بشر هشدار دادهاند که سکینه محمدی آشتیانی همچنان ممکن است اعدام شود. آنها امیدوارند که گردهماییهای امروز، مقامهای ایرانی را برای آزاد کردن خانم محمدی تحت فشار قرار دهد.
محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه ایران، دو هفته قبل در مصاحبه با خبرگزاری جمهوری اسلامی سنگسار را مطابق قانون اساسی دانست اما گفت حکم سنگسار سکینه محمدی آشتیانی تحت بازنگری و تجدید نظر قرار دارد.
آقای لاریجانی تاکید کرد مجازات های سنگین از جمله سنگسار همچنان پیش از اجرا مورد بازنگری دقیق مقامهای قضایی ایران قرار میگیرد.
پیش از تعلیق حکم سنگسار سکینه محمدی آشتیانی، مقامهای چند کشور نسبت به این حکم اعتراض کرده بودند. از جمله، ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا، سنگسار را مجازاتی «قرون وسطایی» خوانده بود.
دولت نروژ نیز سفیر ایران در اسلو را احضار کرده بود.
حسن سربخشیان
هر زمان که برای پوشش برنامه مهمی همچون جامجهانی و یا المپیک رفتم خیلی با خود درگیر بودم بهخاطر آنچه مقابل چشمانم اتفاق میافتاد و آنچه باید به تصویر میکشیدم در کشورم ایران.
همین یکشنبه گذشته هم یکی از همان روزها بود که باز برای چندمین بار شادی و غم را با هم و در درون خود داشتم، غم داشتم برای جوانانی که در کشورم جوانی کردن را از آنان گرفتند همانطور که از ما گرفتند در ۳۱ سال گذشته و میدانم که باز حدیث تکرار است این بازگویی اما باید گفت و باید نوشت برای هزارمین بار حتا نمیشود در سال ۲۰۱۰ زندگی کرد با این همه پیشرفت تکنولوژی و همچنان دید که عدهای متحجر متعصب انتخاب کنند آنچه را من و شما و دیگران باید ببینیم و یا نبینیم.
عکاسی کردن اکنون در داخل کشور حرفه دشواری است چون نیاز به اندیشیدن را در مخاطب زنده میکند و این بلای جان رژیمهای مذهبی همچون کشور ماست. عکاسان ایرانی که برای پوشش مراسم جهانی عکاسی میکنند اما همچون راویانی هستند که میبینند و ثبت میکنند اما خود به سلاخی آثار خود میپردازند و آنها را سانسور میکنند چرا که عمدتن اندام زنی در میان است که نباید تحریک کننده و خلاف شرع و باور مسندنشینان باشد تصویری را که نشان میدهند.
همه خوب میدانیم که افرادی این ممیزی را داخل کشور و در سیستم رسمی صدا و سیما و البته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در شکلی وسیعتر برای تمام جامعه مد نظر دارند تا خدای نکرده جوانان گمراه نشوند. اما سوال اینجاست که افراد مسوول سانسور چگونه به این مرتبت رسیدهاند و از کجا معلوم خودشان این پاک بودن و مستثنی بودن – البته به زعم خودشان- را برای خود میتوانند در نظر بگیرند در شرایطی که باید ببینند و چشمشان را هم درویش کنند و به ورطه گناه نیافتند؟ باز همه خوب میدانیم قسمت عمدهای از جامعه اکنون با ماهواره در ارتباط با شبکههای تلویزیونی خارج از کنترل نظام حاکم بر ایران هستند که به زعم دستاندرکاران نظام حاکم بر ایران همگی توسط سازمانهای جاسوسی آمریکا، اسراییل و انگلیس اداره میشوند.
اما بهراستی این دایره معیوب کی و چگونه باید اصلاح شود؟
در این میان به یاد همسایهام در تهرانم افتادم که روزی با اشتیاق به من گفت: «امشب فیلم سینمایی شبکه چهار را تماشا کن و من از وی پرسیدم خودت دیدهای و چگونه فیلمی است؟ وی در پاسخ به من گفت: خودم سانسورش کردهام، من مبهوت مانده بودم که این جوان بیست و چهار- پنج ساله کیست که برای امثال من و دیگران تصمیم بگیرد تا چه چیزی را ببینیم یا نبینیم؟»
برگردیم به بحث فوتبال و مرور کنیم آنچه را در بعد از بازیهای تیم ملی فوتبال ایران رخ میدهد و یا بازیهای ورزشی دیگر در اقصا نقاط جهان که از تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی ایران پخش میشود.
Click here to view the embedded video.
روز یکشنبه گذشته شهر واشنگتن را اسپانیاییها تقریبن قرق کرده بودند و هر چه خواستند به رقص و پایکوبی پرداختند و کسی هم حتا پلیسی که خودش را فقط نشان داد که آنجاست کاری به کارشان نداشت. توجه داشته باشید اینجا مملکت آنها نبود ولی آنها تا دلشان خواست برای قهرمانی تیم ملی شان شادی کردند.
حال خودتان مقایسه کنید با ایران که همین دیروز یکی از دوستان نوشته بود ماندهام همهجا وقتی مردم پلیس را میبینند حس امنیت در آنها ایجاد میشود ولی در ایران مردم در برخورد با پلیس احساس عدم امنیت به وجودشان رخنه میکند؟ و من یاد حرفهای دخترم سحر افتادم که سال پیش این روزها به من میگفت: «بابا هر وقت از کنار پلیسهای ضد شورش عبور میکنم ترس سر تا پایم را فرا میگیرد.»
در خاطراتم که غرق میشوم پارسال در چنین روزهایی آخرین روزهای بودنم در ایران را گذراندم و آخرین شب را در نیز ندانستم چگونه به صبح رساندم، ترس سراپای وجودم را در بر گرفته بود، ترسی را که دخترم از آن سخن گفت با پوست و خونم میفهمیدم و نمیتوانستم به او بگویم دخترم من هم میترسم چه رسد به تو و این ترسی نهادینه شده و مدام زنده در تمام ما ایرانیان است که بعد از انقلاب پنجاه و هفت در ایران زندگی کردهایم.
از بحث خود دور نشوم اینکه شما را با نگرشی پاستوریزه در جامعهای که دور تا دورش را با دیوارهایی حصار کشیده شده کنترل کنند زمانش گذشته است اما حاکمیت تا زمانی که بتواند بر مسند قدرت خود بماند و امکانش را داشته باشد بدتر از این را نیز بر ملت ایران تحمیل خواهد کرد اما اگر زمانی برسد که بین این ارزشها و قدرت خود بخواهد یکی را انتخاب کند قطعن از مواضع خود کوتاه خواهد آمد و حتا حجاب را هم آزاد خواهد کرد و آنوقت دیگر اصلن مسئله آنها دیدن یا ندیدن نخواهد بود و جای آن را ماندن یا رفتن خواهد گرفت.
اکنون تمامی خانوادههای ایرانی دارای اندرونی و بیرونی هستند که کودکان آن خانوادهها بایست خود را مطابق آنچه مصلحت جامعه است با دروغ جلوه دهند، بزرگ شوند، داخل خانهشان ماهواره و لیدی گاگا ببینند که چطور با لباسهای نیمه برهنه آواز میخواند و محبوب جوانان غرب است و در بیرون خانهشان شاهد (پلیس نسبت) که جویای رابطه بین زن و مرد کنار هم در مجامع عمومی است باشند و این دایره معیوب است که مدام میچرخد و این کودکان را پدران و مادران جامعه معیوب دیگری در آینده میکند.
همچنان برای مقابله با امواج مسموم فرهنگی به نقل از محمد بنیادی، معاون پرورشی آموزش و پرورش ایران، تشکیل افسران جنگ نرم و اعزام آنها به مدارس، پایگاهها و دارالقرآنها» را با هدف پیشگیری از «آسیبهای اجتماعی، در همین راستا باید ارزیابی کرد
اما اینکه چرا این انقلاب هنوز بعد از ۳۱ سال نتوانسته است نسلی آنچنانکه باید مطابق با ارزشها و معیارهای اسلامی و انقلابی پرورش دهد؟ ممکن است پاسخ های بیشماری داشته باشد که بدون شک یکی از پاسخها عدم وجود نقطه اشتراک بین آنچه جوان امروزی در دنیای خارج از ایران میبیند با آنچه به عنوان الگو در جامعه داخل به آنان عرضه میگردد است.
سال ۱۹۹۸ که تیم ملی فوتبال ایران توانسته بود بعد از سالها به رقابتهای جام جهانی فرانسه راه یابد در تهران جشنی بر پا شد که شاید جز معدود دفعاتی بود که بهواسطه فضای نسبتن آزاد بعد از انتخاب آقای خاتمی مردم آزادانه توانستند در خیابانها شادی کنند و هنوز فراموشم نمیشود عکسی از همان روزها را بعدها در پایان دولت خاتمی و آغاز دولت احمدینژاد نتوانستم در کتابم به چاپ برسانم که خانمی پرچم ایران را در دست گرفته بود و ممیز وزارت ارشاد علت عدم مجوز چاپ به آن عکس را حالت رقص آن خانم اعلام کرد.
همین هفته پیش نادر طالبزاده فیلم ساز ارزشی ایران در مصاحبهای با خبرگزاری فارس اعلام کرد آنچه در شبکههای ماهوارهای فارسی زبان شاهد هستیم، موضوعاتی است که برای مخاطبان ایرانی جذابیت دارد، در ایران خط قرمزهایی داریم که نمیتوانیم به سراغ آنها برویم خطوط قرمز رژیمی که هفتاد میلیون جمعیت دارد، خطوط و انحناهای بدن زنان است که هر روز هم قرمزتر میشود.
نسل من و بعد از من حس مشترکی دارند که تا مدتها در میان فرزندانمان نیز تکثیر شده و میشود، زندگی با دروغ، سانسور و ترس. زندگی در اندرونی و بیرونی.
واشنگتن دی سی
جولای ۲۰۱۰
مهمترین عنوانهای رسانههای امروز مالزی:
خبرگزاری برناما
- جوانان حزب پیشرو یادداشتی در مورد مسایل آب و شن و ماسه به سلطان سلانگور فرستادند.
- آموزش در Semporna جان دوبارهای میگیرد.
- زمینلرزه Mindanao فیلیپین، هیچ خطر سونامی در صباح را تهدید نمیکند.
- سیستم ارتباطاتی موثر برای جذب سرمایهگذاران به شهر اسکندر مالزی، حیاتی است.
- دانشگاه UM قصد دارد تا سال ۲۰۱۵ در بین ۱۰۰ دانشگاه برتر جهان قرار گیرد.
- شرکت MISC قصد دارد تا پایان سه ماهه چهارم خرید گروه MSE را کامل کند.
- تنجونگ دو برابر قابلیت تولید برق را دارد.
- گروه نعیم سراواک را به سوی گسترش پیش میبرد.
- MAHB عملیات فرودگاهی و خدمات مدیریتی خود به چین را گسترش میدهد.
- روسیه و ایتالیا خواستار از سرگیری مذاکرات مستقیم خاورمیانه شد.
- هند در صدر استفادهکنندگان از نیروی کار کودکان قرار دارد.
- رقابت تلفنهای هوشمند در کرهجنوبی به اوج خود رسیده است.
- اوباما از سنا خواست تا طرح مشاغل کوچک را از تصویب بگذرانند.
- اندونزی پیشنهاد پروژههای ابر هتلسازی را تکرار کرد.
روزنامه استار
- خطر بیماری دیابت در میان کودکان در حال افزایش است.
- زلزله سوماترا باعث لرزشهایی در سواحل غربی شبه جزیره مالزی شد.
- نجیب دومین گردهمایی طرح یک مالزی واحد را اجرا میکند.
- یک ایرانی که قصد داشت ۱٫۲ میلیون رینگیت ماده مخدر را در لباس زیرش قاچاق کند، توسط پلیس فرودگاه بینالمللی کوالالامپور دستگیر شد.
- رابرت دی نیرو، هنرمند مشهور هالیوود، برای یک مسافرت شخصی در مالزی به سر میبرد.
- زلزلهای شدید جنوب فیلیپین را لرزاند.
- دانشجویان مهندسی میتوانند خلا فنآوری سبز را پر کنند.
- کارگران ساختمانی در پایتخت با قولهای واهی مواجه شدند.
- هیچ خطر و بیماری بهخاطر مصرف شیر بز کسی را تهدید نمیکند.
- پیش از هر گونه اقدامی در مورد سد کلوآ باید مطالعات کاملی صورت بگیرد.
- دولت در پایان امسال برای پروژههای بایان موتیارا تجاری باز بینالمللی به راه میاندازد.
- فروشندگان بنزین خواستار در یافت ۱۲٫۱۹ سن حق کمیسیون برای بنزین و ۷ سن برای گازوییل شدند.
- ۲۰۰،۰۰۰ نفر به انجمن هندیتباران میپیوندند.
- یک پیمانکار ۳۳ ساله ۱۰۰،۰۰۰ رینگیت را در کوالالامپور به سرقت برد.
- از طریق کشاورزی درآمدهای بیشتری نصیب افراد بومی میشود.
- ۱٫۲۵ میلیون رینگیت مواد مخدر در قمقمه مهندس هندی.
- سفرهای نخست وزیر سوالات انتخاباتی را بیشتر نموده است.
- یک مالایی به اتهام تجاوز جنسی به یک دختر بچه در سنگاپور دستگیر شد.
- کره شمالی به آمریکا و کره جنوبی اعلان خطر جنگ داد.
- طوفان استوایی بونی در خلیج قوت میگیرد.
- زلزلهای به قدرت ۶٫۵ ریشتر جنوب فیلیپین را لرزاند.
- در اثر خارج شدن ترن سوییسی از خط آهن، ۴۲ تن زخمی شدند.
آنچه در این بخش میآیدانتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
بنابه گزارشات رسیده به «فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» زندانیان سیاسی بند ۴ زندان گوهردشت کرج مورد یورش وحشیانه و ضرب و جرح قرار گرفتند.
روز پنجشنبه ۳۱ تیرماه زندانیان سیاسی مورد یورش و ضرب و شتم محمود مغنیان رییس بند ۴ زندان گوهردشت کرج و باندهای مافیایی او قرار گرفتند. حوالی ساعت ۱۰:۳۰ خالد حردانی که در سلول شماره ۱۵ خود بسر میبرد توسط یکی از زندانیان خطرناک مورد یورش قرار میگیرد. در پی این حمله محمود مغنیان رییس بند ۴ او را احضار میکند و مورد بازخواست و توهین قرار میدهد. وقتی با اعتراض آقای حردانی مواجه میشود. آقای حردانی را آماج ضربات باتون خود قرار میدهد.
پس از ضرب و شتم و اهانت به زندانی خالد حردانی او را به سلولهای انفرادی منتقل میکند.
محمود مغنیان پس از ضرب وشتم و انتقال زندانی خالد حردانی به سلول انفرادی به باند مافیایی که به دستور او عمل میکنند و در بند در توضیح مواد مخدر و سرکوب زندانیان مشغول هستند دستور یورش به زندانیان سیاسی را میدهد.
دانشجوی زندانی هود یازرلو مورد یورش و ضرب و جرح وحشیانه چند نفر از باند مافیایی قرار میگیرد. هود یازرلو در اثر ضرباتی که به سرش وارد شده است تا حدی بینایی خود را از دست داده است و قسمتهای مختلف بدنش دچار زخمهایی شده است.
محمود مغنیان پس از ضرب و شتم وحشیانه دانشجوی زندانی هود یازرلو توسط باند مافیایی بند به زندانی سیاسی هود یازرلو دستور داده است که از سلول زندانیان سیاسی به سلول باند مافیای حمله کننده به وی نقل مکان کند. مغنیان با این نقل مکان قصد دارد که جان این دانشجوی زندانی را در معرض خطر جدی قرار دهد. زندانیان سیاسی نسبت به این جابجایی اعتراض کردهاند و قصد دارند دست به اقدامات اعتراضآمیزی بزنند.
محمود مغنیان از جمله کسانی است که در کشتارهای دهه ۶۰ و بخصوص سال ۶۷ در زندان گوهردشت کرج نقش داشته است و تعداد زیادی از زندانیان سیاسی را خود اعدام کرده است. این فرد از مجریان حملات خونین علیه زندانیان سیاسی بوده است که در اثر این حملات زنده یاد امیرحسین حشمتساران و بهروز جاویدطهرانی و افشین بایمانی و سایر زندانیان آسیب جدی دیدند. این فرد از جنایتکاران علی بشریت است و بارها نام او در بیانیههای (فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ) و اعمال ضد بشری او ذکر شده است.
حمله به زندانیان سیاسی به دلیل حساسیت خاص بینالمللی در دفتر ولیفقیه علی خامنهای تصمیم گیری میشود و توسط بازجویان وزارت اطلاعات طراحی و در زندان توسط علی حاجکاظم و علی محمدی رییس و معاون زندان، کرمانی و فرجی رییس و معاون اطلاعات زندان و رییس بند به اجرا گذاشته میشود.
مسوولیت مستقیم جان زندانیان سیاسی به عهده ولی فقیه علی خامنهای است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، یورش وحشیانه به زندانیان سیاسی اسیر و بیدفاع را مورد ضرب و شتم قرار دادند و انتقال آنها به سلول انفرادی را به عنوان یک جنایت محکوم میکند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بینالمللی خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به جنایت علیه بشریت در زندانهای ولی فقیه علی خامنهای است.
زندانی سیاسی رضا جوشن در اعتراض به شرایط طاقت فرسا و قرون وسطایی وادار به اعتصاب غذا شد.
بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران زندانی سیاسی رضا جوشن طی بیانیهای که به ما ارسال کرده است در اعتراض به شرایط طاقت فرسا و قرون وسطایی از روز چهارشنبه ۳۰ تیرماه وادار به اعتصاب غذا شده است.
زندانی سیاسی رضا جوشن ۲۵ ساله ۱۰ آذرماه با یورش ماموران وزارت اطلاعات در منزل دستگیر و به سلولهای انفرادی بند سپاه منتقل شد و پس از ۲ ماه از بند سپاه به بند ۴ منتقل شد. ماموران وزارت اطلاعات همچنین در روز ۱۶ آذرماه به منزل خانواده جوشن یورش بردند و خانم زهرا اسدپورگرجی مادر این خانواده را دستگیر و به سلولهای انفرادی بند سپاه منتقل کردند و پس از چند هفته بازجویی و شکنجههای جسمی و روحی به بند زنان زندان گوهردشت کرج منتقل کردند. زندانی سیاسی زهرا اسد پورگرجی و فرزندش(فاطمه جوشن) پیش از این بدلیل دیدار خانوادگی با فرزندش در قرارگاه اشرف در عراق دستگیر و ۱۶ ماه در زندان گوهردشت کرج بسر بردند و پس از پایان محکومیت غیر انسانی خود آزاد شدند. آنها ۱۹ بهمنماه ۱۳۸۸ در شعبه ۱ دادگاه انقلاب توسط فردی بنام عاصف حسینی رییس این شعبه به حکم سنگین و غیر انسانی ۱ سال تبعید به زندان زنجان و ۴ سال تبعید به روستای قیلار زنجان محکوم شدند.
بیانیه زیر توسط زندانی رضا جوشن به مدیر داخلی زندان فردی بهنام گرامی و فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ارسال شده است.
متن اعلام اعتصاب غذای نامحدود
بدینوسیله به اطلاع میرسانم اینجانب رضا جوشن فرزند محمدسلام از تاریخ ۲۱ /۱ /۸۹ تا به حال در بند فرعی ۱۷ ممنوعالملاقات و تلفن تحمل حبس مینمایم.
به علل زیر اقدام به اعتصاب مینمایم:
۱- مشخص نشدن وضعیت آینده که به بند عمومی منتقل نشدم.
۲- نداشتن حق تماس و ملاقات با مادرم خانم زهرا اسدپورگرجی فرزند حبیباله که در حال حاضر در بند نسوان تحمل حبس مینماید.
۳- عدم امکان ملاقات و تماس تلفنی با خانوادهام که در خارج از زندان زندگی میکنند.
که هر سه مورد از حقوق ابتدایی شهروندی و انسانی زندانی میباشد و همچنین به علت مکاتبات مختلف که با شما داشتهام (گرامی مدیر داخلی زندان) و جوابی دریافت ننمودهام.
لذ از این تاریخ در کامل صحت و سلامت جسمی و روانی تا اطلاع ثانوی تا تاریخ نامحدود اقدام به اعتصاب غذا مینماییم.
بدیعی است تا مشخص نشدن موارد فوقالذکر و توجه لازم نسبت به درخواستم اعتصاب غذای خود را نخواهم شکست.
زندانی سیاسی رضا جوشن
۳۰ تیرماه ۱۳۸۹
عمل جنایتکارانه قطع دست ۵ نفر در همدان
درهمدان ۵ نفر به اتهام سرقت به قطع دست محکوم شدند و این عمل جنایتکارانه در مورد آنها اجرا شد. دادستان همدان دررابطه با این اقدام جنایتکارانه گفت : ۵ سارقی که حکم قطع ید آنها امروز در زندان مرکزی همدان اجراشد میانگین سنیشان بالای ۲۵ سال بوده است.
بیگلری جنایتکار در توجیه عمل ضد انسانی خود گفت: «خداوند بزرگ تمامی اعضا و جوارح انسان را دارای قداست میداند. زمانی که دستی به سرقت عادت کرد و باعث آزار مردم شد باید کوتاه شود.
همسر مهدیه گلرو فعال دانشجویی در زندان:«برای رساندن دارو به زندان مشکل داریم.»
وحید لعلیپور، همسر مهدیه گلرو به کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران گفت که در ملاقات اخیر با وی در زندان با مشکلات جدی جسمی (مشکل در ناحیه روده) مواجه است و این درحالی است که برای رساندن دارو به وی مشکلاتی وجود دارد. آقای لعلیپور به کمپین گفت: « از زمانی که مهدیه در بند ۲۰۹ انفردی بود و دست به اعتصاب غذا زده بود مشکلات جدی روده پیدا کرده که هنوز این مسئله وجود دارد. ما برای رساندن دارو به مهدیه مشکلات بسیاری داریم.»
وی درخصوص امکان ملاقات با همسرش اضافه کرد: «گذشته از اینکه طبق قانون هر زندانی میتواند ماهی یکبار ملاقات حضوری داشته باشد که ما از چنین ملاقات ماهانهای بیبهرهایم. به ما گفته شد که پرونده مهدیه برای رسیدگی به دادگاه تجدید نظر کل شعبه ۵۴ رفته است. به شعبه مذکور مراجعه کردیم برای تقلیل وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی که پرونده اظهار بیاطلاعی کردند. ما منتظر حکم قطعی ایشان هستیم. مهدیه فعالیت غیرقانونی نمیکرد، او در شورای دفاع از تحصیل فعال بوده، برای تحصیل تمامی شهروندان تلاش میکرده، اتهام وی و یکی دونفر از هم بندانش در این رابطه است.»
مهدیه گلرو از فعالان دانشجویی از تاریخ ۱۲ آبان ماه سال گذشته در زندان به سر میبرد. داگاه بدوی وی را به دو سال و چهار ماه حبس تعزیری محکوم کرده است. هم اکنون ،شیوا نظر آهاری، محبوبه کرمی و شبنم مددزاده و مهدیه گلرو در یک سالن (سلول) هستند.
کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران
طرح مقابله نظام با دیوار نویسی
جوانان پرشور درهر فرصتی به دور از چشم مزدوران حکومتی در شهرهای مختلف شعارهای ضدحکومتی مینویسند. طرح مقابله دولت کودتا با دیوارنویسی این شده که بر روی دیوارها آیههای قرآن مینویسند تا جای خالی بر روی دیوارها برای مردم نماند و نتوانند شعار بنویسند. به گزارش خبرنگار آژانس «ایران خبـر» اخیرن این طرح کمی فرق کرده و روایتهایی از ائمه نیز بر دیوارها دیده میشود.
تهدید و ارعاب فعالین سیاسی توسط عوامل وزارت اطلاعات
به گزارش خبرنگار آژانس ایران خبـر تعدادی از فعالین سیاسی قصد برگزاری مراسم سالگرد شهدای ۳۰ تیر را در محل مزار آنها داشتند و کلیه آماده سازیهای مربوط به آنرا هم انجام داده بودند. اما روز قبل از اجرای مراسم(سهشنبه ۲۹ تیر) عوامل وزارت اطلاعات با این فعالین تماس گرفته و برای آنها خط و نشان کشیدند و آنها را تهدید کردند و به آنها گفتند که: «اگر بخواهید مراسمی برگزار کنید هرچه دیدید از چشم خودتان دیدید. ما اصلن نمیگذاریم کسی پایش به محل برسد چه برسد به اینکه بخواهید مراسم برگزار کنید. و بدین ترتیب با تهدید و ارعاب مانع از برگزاری مراسمی برای گرامیداشت یاد شهدای ۳۰ تیر شدند.
مرکل: «پیشرفتی در روابط ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی وجود ندارد.»
صدراعظم آلمان آنگلا مرکل گفت: «ایران در مذاکرات حول برنامه اتمی خود، با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری جدی نمیکند.»
خبرگزاری رویتر گزارش کرد: مرکل در کنفرانس مطبوعاتی برلین گفت با در نظر گرفتن عدم وجود پیشرفتی تا کنون، او نسبت به نتایج مذاکرات با ایران، با شک و تردید نگاه میکند…
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر