رادیو کوچه
یکشنبه- 16 بهمنماه 1390 – 5 فوریه 2012
خبر / رادیو کوچه
قوه قضاییه جمهوری اسلامی، مهدی خزعلی، وبلاگنویس منتقد دولت جمهوری اسلامی، فرزند آیتاله خزعلی، عضو مجلس خبرگان رهبری و مدیر انتشارات حیان، را به ۱۴ سال حبس، ۱۰ سال تبعید و ۹۰ ضربه شلاق محکوم کرده است.
این حکم در دادگاهی به ریاست قاضی پیرعباسی صادر شده است. وی پس از گذراندن دوران حبس بنا به حکم دادگاه باید ده سال اقامت اجباری در شهر برازجان داشته باشد.
محمد حسین آقاسی، وکیل آقای خزعلی نیز این حکم را تایید کرده است.
در حالی حکم دادگاه بدوی اعلام شده که وضعیت جسمی این زندانی سیاسی در بیست و هفتمین روز اعتصاب غذای خود وخیم گزارش شده است.
گزارش شده که آقای خزعلی دو روز پیش به دلیل خونریزی معده به بهداری زندان اوین منتقل شده بود.
لازم به اشاره است آقای خزعلی پس از انتخابات دهمین دور ریاست جمهوری چندین بار بازداشت شد.
بیشتر بخوانید:
«اعتصاب غذای خزعلی و هنرور شجاعی، منتقدان دولت»
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
یکی از علل عزل اولین رییسجمهوری ایران را مرتبط با فعالیتهای مسلحانه گروه مجاهدین خلق برشمردهاند. چرایی ائتلاف مجاهدین واخورده از ابراز وجود در سلسله مراتب قدرت و رییسجمهوری بر مسند قدرت نشسته خود حکایتیست، از عدم تناسب میان نام رسمی یک پست حکومتی و حوزه اختیاراتی که در ساختار قدرت سهم آن شغل قرار دادهاند. گفتیم نظام با ارایه یک اطلاعیه 10 مادهای سعی نمود تا از اقدامات مسلحانه گروههای بیرون از ساختار قدرت جلوگیری نموده و برای پیشگیری از اقداماتی که دیگر در راستای براندازی قرار گرفته بودند آنها را مجاب به فعالیتهای منقبضشده نماید. پس از انتشار این اطلاعیه، مسعود رجوی در مصاحبه با روزنامه مجاهد «شنبه 26 اسفند ماه 1359» میگوید: «مساله اصلی این است که وقتی کسی مثل پیکار هیچ ابایی از هرگونه تعجیل درجنگ داخلی در همین لحظه حاضر نیز ندارد٬ با کدام «حسابگری» و «تناسب قوا»٬ «پیروزی انقلابیون» را تضمین میکند؟» و یا جای دیگر در همان مصاحبه: «مساله در یک کلام اینست…ما از جنگ داخلی زودرس مورد نظر پیکار که طبعن اگر اوضاع به همین ترتیب ادامه یابد و سرکوب همچنان ادامه یابد٬ چیز اجتنابناپذیری است استقبال نمیکنیم… وقتی بالاجبار بـه جـنگ داخـلی تـن میدهیم که… برای انقلابیون٬ کمترین ریسک را داشته باشد.»
آنچه دراین جا و نیز سراسر این مصاحبه به چشم میخورد٬ پذیرش «جنگ داخلی به عنوان یک اصل» از طرف مجاهدین خلق میباشد، منتهی نه به شکل «زودرس و موردنظر پیکار».
همچنین محمدعلی رجایی٬ درباره اطلاعیه دادستانی چنین اظهارنظر کرد:
«با توجه به شرایط موجود و وضع مملکت٬ دادستان کل انقلاب در نوزدهم فروردین ماه یک اطلاعیه 10 مادهای در مورد فعالیت احزاب و گروهها صادر کرد که تا تصویب قانون احزاب در مجلس٬ احزاب و گروهها درفعالیت خود آن را رعایت کنند… در این اطلاعیه٬ فعالیت سالم و صحیح گروهها و احزاب نه تنها منع نشده بلکه موردحمایت هم واقع شده است… دولت فعالیتهای سالم و موافق قانون را نه تنها جایز میشمارد بلکه آن را لازم هم میداند.»
دکتر پیمان در مصاحبهای تاکـید مـیکند کـه اعـلامیه 10 مـادهای «مـوجودیت گـروههایی را کـه میخواستند فعالیت سیاسی بکنند تضمین میکرد» و در مـورد سـازمان مـجاهدین خـلق «بـه نـحوی موجودیت و هویت سازمان را به رسمیت» شناخته و تضمین مینمود٬ «به شـرطی کـه سـلاح را کـنار بگذارند».
وی عدم پذیرش شرط کنار گذاردن سلاح توسط سازمان را اینگونه تحلیل کرده است: «عدم پذیرش این شرط٬ یعنی اینکه آماده هـرگونه بـرخـوردی بـا حکـومت هستند. در آن مقطع٬ وفاق عمومی در مورد مشروعیت حکومت که با یک رفراندوم گسترده تایید شده بود٬ وجود داشت. چنین برخوردی٬ دست کم اعتماد را نیز در طرفین از بین برد و جناح حاکمیت٬ هر رفتاری را از جانب مجاهدین خلق با بدبینی و نگاه اقدام مسلحانه و قهرآمیز مینگریست… وجدان و خرد جمعی جامعه هم حضور گروههای مسلح و خودمختار و خودسر را در کنار یک حکومت مرکزی که با انقلاب به قدرت رسیده بود٬ نمیپذیرفت».
متن کامل اطلاعیه مزبور که به روشنی مواضع رسمی نظام جمهوری اسلامی در قـبال گـروهها و احزاب را در آن مقطع زمانی نشان میدهد و در تبیین و بازشناسی زمینهها و علل رویدادهای بعدی از اهمیت خاصی برخوردار است٬ ذیل درج میگردد:
بسمه تعالی
بدین وسیله به اطلاع میرساند که از تاریخ صدور این اطلاعیه مورخ 1360/1/19 کلیه احزاب و گروهها موظفاند این نکات را رعایت کنند:
1ـ نشر مطبوعات (روزنامه٬ هفتهنامه٬ماهنامه٬ سالنامه) منوط به کسب اجازه از وزارت ارشاد اسلامی است.
2ـ برگزاری میتینگ و تظاهرات٬ با توجه به شرایط جنگی٬ منوط به اجازه وزارت کشور است.
3ـ ایجاد دفاتر حزبی و گروهی٬ منوط به اطلاع وزارت کشور است تا امکـان نـظارت قانونی ازجهات مذکور در اصل 24 قانون اساسی فراهم باشد.
4ـ هیچ حزب و گروهی حق مسلح کردن اعضا و استفاده از سلاح را ندارد و متخلفین تحت تعقیب قانونی قرارمیگیرند.
5ـ ازتاریخ صدور این اطلاعیه٬ کلیه احزاب و گروههای مسلح موظفاند سلاحهای خود را به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یا مقامات انتظامی «با اخذ رسید» تحویل دهند.
6ـ کلیه احزاب و گروههایی که بر ضد جمهوری اسلامی ایران اعـلام مـبارزه مسـلحانه کردهاند٬ چنانچه موضع قبل خود را رها کنند و سلاحهای خود را تحویل سپاه پـاسداران یـا مقامات انتظامی دهند و موضع خود را رسمن اعلام نمایند٬ میتوانند در چـهارچـوب قـانون فعالیت سیاسی داشته باشند، در غیر اینصورت٬ طبق قانون٬ در دادگاههای انقلاب محاکمه میشوند و بر اساس قوانین اسلامی مربوط به «محارب» با آنها رفتار خواهد شد.
7ـ کلیه احزاب و گروهها در بیان آرا و افکار سیاسی آزادند، به شرط این که مشـتمل بـر دروغ٬ تهمت و تحریک نباشد.
8ــ احزاب و گروهها مجاز به تشویق و تحریک به اعتصاب٬ کمکاری٬ تحصن یا هر نوع اخلال در موسسات مختلف کشور نیستند و چنانچه مواردی مشاهده شـود٬ مـتخلفین تـحت پیگرد قانونی قرار میگیرند.
9ـ کلیه احزاب و گروهها اجازه مناظره و بحثهای عقیدتی و سیاسی از طریق وسـایل ارتباط جمعی را ـ درحدود امکانات ـ دارا میباشند، مگر آنها که اعلام مبارزه مسلحانه برضد نظام جمهوری اسلامی کرده و موضع خود را تغییر ندادهاند.
10ـ کلیه آحاد ملت٬ و دستگاههای انتظامی موظف به تضمین و رعایت آزادی فـعالیت قانونی احزاب و گروههایی که فعالیتشان از طریق مقامات مسوول مملکتی غیرقانونی اعلام نشده٬ میباشند.
مقامات قضایی و انتظامی موظف به اجرای این تصمیمات هستند و احزاب و گروههای متخلف٬ طبق موازین٬ محاکمه و مجازات میشوند.
این اطلاعیه برای دادسراها و دادگاههای انقلاب سراسر کشور حکم دستورالعمل کتبی را دارد.
دادستان کل انقلاب جمهوری اسلامی ایران
«علی قدوسی»
در روز دهم اردیبهشت ٬1360 «خمینی» طی سخنانی مجددن به گروههای مسلح و از جمله سازمان مجاهدین خلق هشدار داد تا اسلحه را کنار بگذارند:
«اینها اشتباه میکنند. اگر اینها به ملت برگردند که برای خودشان صلح است و اگر به این امر ادامه بدهند یک روز است که پشیمانی دیگر سودی ندارد و آن روزی است که به ملت تکلیف شود٬ تکلیف شرعی الهی به مقابله با اینها و تکلیف آخری نسبت به اینها تعیین شود… شما چیزی نیستید که بتوانید در مقابل این موج خروشان انسانهای بهپاخاسته مقاومت کنید. پس صلح شما و صلح ملت و صلح همه این است کـه اسـلحهها را زمـین بگذارید و از این شیطنتها دست بردارید و به آغوش ملت برگردید.»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای داخلی ایران، روز یکشنبه، 5 فوریه، بر اساس دستور صادره از شعبه نهم بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه جمهوری اسلامی، روزنامه روزگار به مدت یک ماه توقیف شده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دادسرای تهران، این روزنامه بر اساس اعلام جرم دادستان عمومی و انقلاب تهران به اتهام تبلیغ علیه نظام توقیف شد.
اما دلیل توقیف این روزنامه به گفته برخی از کارکنان آن مطالب منتشر در صفحه یک امروز یکشنبه بوده است.
روزنامه روزگار در صفحه یک خود مطلبی را درباره ناخرسندی آیتاله هاشمی رفسنجانی از ماکت مقوایی آیتاله خمینی منتشر کرد. همچنین محمدرضا خاتمی هم در گفتوگویی بر تحریم فعال انتخابات از سوی اصلاحطلبان تاکید کرده بود.
اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
پیرمرد از وقتی بازنشست شده بود که البته نمیشود اسمش را بازنشستگی گذاشت چون یک کشاورز هیچوقت بازنشست نمیشود، بهتر است که بگوییم از زمانی که از کارافتاده شده و دیگر بچههایش نگذاشتند که دنبال کار مزرعه و مزرعهداری برود، تکه باغ کوچک را فروخته بود و پولش را گذاشته بود توی بانک و خودش را باز نشسته کرده بود اما هنوز هم دست از باغ و درخت و مزرعه برنداشته بود و هر روز بلند میشد میرفت توی گلخانهی سر محل کنار هاشمآقا مینشست و با او گپ میزد و از تجربیاتش در این امر تعریف میکرد. الحق هم که در کارش استاد بود و هر وقت تک و توکی مشتری پیدا میشد که هنوز حیاط خانهاش آنقدر قد میداد که تک درخت میوهای در آن داشته باشد میآمد و از او مشورت میگرفت که چکار کند تا درختش میوههای بهتری بدهد، یا رشدش بیشتر شود و یا چهطور مرضها و آفتهایش را از بین ببرد.
روبروی گلخانهی هاشمآقا، مشحسین بساطش را پشت موتورش پهن میکرد. این بساط برای خودش مغازهی کوچکی بود که توی آن از کیسه و لیف حمام گرفته تا پونز، مقوای رنگی، آلوچهخشکه و لواشک هلو پیدا میشد. هاشمآقا هر یکی دو ساعت یکبار مشحسین را دعوت میکرد تا بیاید توی گلخانه و کنار دست او و پیرمرد سه نفری با هم چای داغی نوش جان کنند و گپی بزنند. زمستان که میشد هاشمآقا فاصلهی این دعوتهایش را کوتاهتر میکرد تا سرما مشحسین را اذیت نکند. هوا که رو به سردی میگذاشت پیرمرد هر چیزی که میپوشید یک بخش ثابتش بارانی سرمهای زیبایی بود که برای خودش داستانی داشت و یکی از شیرینترین چیزها برای هاشمآقا و مشحسین نشستن پای خاطرات پیرمرد از چند و چون این لباس و علت علاقهی وافر پیرمرد به آن و حکایت خریدن همین بارانی بود، داستان دوستی پیرمرد با یک خلبان آمریکایی هواپیمای سمپاش.
پیرمرد دور و بر ایران را برای کار کشاورزی گشته و چند سالی هم در شمال کشور و در منطقهی «مینودشت» به کار کشت گلآفتابگردان و هندوانه و پنبه مشغول بود. در آنجا به علت گستردگی زمینهای کشاورزی برای سمپاشی مزارع از هواپیما استفاده میکردند. پیرمرد تعریف میکرد که از میان تمام خلبانهایی که این کار را انجام میدادند، یک افسر بازنشستهی آمریکایی بیش از همه به کار خود مسلط بود. او خیلی سریع زمین و محدودهاش را تشخیص میداد و با وجود خطرناک بودن هواپیما را تا حد ممکن به زمین نزدیک میکرد تا سم بهتر روی مزارع بنشیند و تاثیر بهتری بگذارد. این خلبان آمریکایی قد بلندی داشت و با وجود آنکه شصت سالگی را پشت سر گذاشته بود از هیکل خوبی برخوردار بود. همهی اینها به کنار او آدم بسیار مهربانی هم بود و با کشاورزان و دهقانان و کارگران به مهربانی رفتار میکرد و اگر وقت داشت بعضی مواقع مینشست و با فارسی دست و پا شکستهاش با آنها گپ میزد و چای مینوشید. پیرمرد تعریف میکرد که افسر آمریکایی همیشه یک بارانی بلند سرمهای بر تن داشت که نمونهاش را در هیچ کجای دنیا نمیشود پیدا کرد. به این جای ماجرا که میرسید چنان با هیجان و جزییات از ویژگیهای بارانی صحبت میکرد که میشد به راحتی آن را در ذهن مجسم کرد. از توصیف یقهی شق و رقاش شروع میکرد و تا شرح لبههای دوختدار و رنگ سورمهایاش که به نیل میمانست چیزی را از قلم نمیانداخت.
داستان پیرمرد که به اینجایش میرسید، نگاه تحسینآمیز هاشمآقا و مشحسین روی بارانی پیرمرد خیره میشد و پیرمرد توضیح میداد که گرچه که بارانی او خیلی به بارانی افسر آمریکایی شبیه است اما آنها حتا نباید یک لحظه هم شک کنند که بارانی سورمهای افسر آمریکایی چیز دیگری بود. بعد با چشمهایی که هر بار پر از اشک میشدند توضیح میداد که چهگونه یک روز صبح مهآلود که افسر آمریکایی خواسته بود تا زمین یکی از کشاورزان را که چسبیده به دامنهی یک کوه بوده سمپاشی کند پیرمرد چقدر تلاش کرده تا او را از اینکار منصرف کند اما افسر آمریکایی زیر بار نرفته و گفته است که مزرعهی مورد نظر آفت زیادی دارد و ممکن است محصولاتش از بین برود. بعد او سوار هواپیمایش میشود و برای آخرین بار با پیرمرد دست میدهد و به او لبخند میزند. آن روز صبح موتور هواپیمای سمپاش افسر آمریکایی در انتهای مزرعه و هنگامی که میرفته تا اوج بگیرد کم میآورد و هواپیمایش به کوه برخورد میکند. پیرمرد همانطور که قطرات اشک از گوشهی چشمش جاری میشد برای هاشمآقا و مشحسین توضیح میداد که تنها چیزی که از پیکر خلبان آمریکایی سالم مانده بوده گوشهای از یقهی همان بارانی سرمهای بود که او همیشه بر تن میکرده است. او تعریف میکرد که چگونه یک سال تمام همهی مغازههای تهران را از «مولوی» گرفته تا «نادری» و «چرچیل» زیر پاگذاشته و کلی هزینه کرده است تا این بارانی را پیدا کند که کمی، آنهم فقط کمی به بارانی افسر آمریکایی شبیه باشد.
مراسم هفتم و چهلم که تمام شد و پارچههای سیاه را از دم در خانهی پیرمرد جمع کردند، یک روز پسرش سر زده به گلخانهی هاشمآقا آمد. بعد از اینکه چند ثانیهای به صندلی خالی که همیشه پدرش روی آن مینشست نگاه کرد، کاور تر و تمیزی که دستش بود به سمت مشحسین دراز کرد و گفت که پیرمرد چندی پیش وصیت کرده بود که اگر روزی درگذشت این بارانی سرمهای را به او بدهند. مشحسین همانطور که بارانی را با احترام از پسر پیرمرد میگرفت برگشت و دید که چشمان هاشمآقا نیز مثل خودش پر از اشک شده است.
رضا حاجیحسینی/ رادیو کوچه
خاطرات سالهای کودکی و نوجوانی را که مرور میکنی، پر هستند از تلخی و شیرینیهای بازی. بازیهایی که با بچهمحلها شکل میگرفت و کم هم پیش نمیآمد که آخرش به بحث و جدل، دعوا و بزنبزن ختم نشود. در خاطرههای مانده از سالهای دور، زیادند دوستانی که در همین دعواها پیدا میشدند یا رابطههایی که پس از یک درگیری، به دوستیای عمیق میرسیدند. جالب اینکه این ماجرا حتا در اساطیر هم دیده میشود:
«گیلگمش»(Gilgamesh)، آفریدهای خدا-انسان، بر سرزمین «اوروک»(Uruk) فرمانروایی میکند و چون چیزی بهجز خوردن و نوشیدن و هوسرانی و ستمکاری نمیداند، همهی چیزهای خوب را برای خود میخواهد. از این رو دختران و زنان را از پدران و همسرانشان میرباید و میان خانوادهها آشوب و اندوه بهوجود میآورد، بهطوری که مردم اوروک از ستم او به جان میرسند، پس نزد خداوندشان میروند و از او میخواهند تا موجود دیگری بیافریند که در مقابل گیلگمش از آنها دفاع کند. خداوندشان میپذیرد و انسانی به نام «انکیدو»(Enkidu) میآفریند و به زمین میفرستد.
گیلگمش و انکیدو پس از دیدار، ابتدا با هم میجنگند اما بعد از آن با هم دست دوستی و مهر میدهند و بر آن میشوند که تا پایان از یکدیگر جدا نشوند. از آن پس با هم یگانه میگردند، مانند یک روح در دو جسم. کمکم گیلگمش در کنار انکیدو که روانی آرام و شکیبا دارد، خوی ستمکارانهی خود را ترک میگوید و تصمیم میگیرد با یاری وی به جنگ غول شروری به نام «خوم بابا» یا «هوم بابا»(Humbaba) برود که از مدتها پیش باعث وحشت و نگرانی مردم سرزمینش شده است. اما پس از پیروزی، در راه بازگشت، انکیدو بر اثر نفرین «ایشتار» (Ishtar)که از حوادث جنبی داستان است، بیمار میشود و پس از چند روز در منتهای رنج میمیرد. بعد از مرگ انکیدو نخستین رنج بر گیلگمش که اکنون دیگر خوی انسانی یافته، آشکار میشود. او به حقیقت مرگ پی میبرد و به دردمندیهای انسان هوشیار میشود. پس در حالی که لحظهای از اندوه مرگ همزادش انکیدو غافل نمیماند و همواره برایش مرثیههای غمانگیز میخواند، در جستوجوی راز جاودانگی و بیمرگی بر میآید. سفرهای بسیار میکند و با آفریدههای گوناگون روبهرو میشود و از آنها راز جاودانگی را میپرسد. همه به او میگویند که مرگ سرنوشت بشر است و به جای اینکه به مرگ بیندیشد، بهتر است این چند روزهی زندگی را به شادی بگذراند. اما گیلگمش نمیپذیرد. سرانجام با رهنمود پیری که راز جاودانگی را میداند و پس از گذر از آبهای مرگزا، گیاه جاودانگی را از ژرفای اقیانوسی به دست میآورد. اما آن را نمیخورد بلکه بر آن میشود گیاه را به اوروک برده و با مردم سرزمینش در آن شریک شود. ولی ماری در یک لحظه از غفلت او استفاده میکند. گیاه را میرباید و میخورد و پوست میاندازد و جوان میشود (از این رو در فرهنگ نمادها، مار نماد جوانی و جاودانگی است).
آنگاه گیلگمش خسته، سرشار از بیهودگی و اندوهناک از سفر ناکام خود به اوروک باز میگردد. به نزد دروازهبان مرگ میرود و از او میخواهد که انکیدو را به وی نشان دهد تا راز مرگ را از او جویا شود. دروازهبان سایهای از انکیدو را به وی مینمایاند. سایه با زبانی نامفهوم، میرایی انسان و غبار شدنش را برای او باز میگوید. آنگاه قهرمان به پوچی رسیده به سرنوشت خویش تسلیم میشود. بر زمین تالار میخوابد و به جهان مرگ میشتابد…
داستان گیلگمش آنقدر شیرین است که حیفم آمد چند خطی از منظور مورد نظرم فراتر نروم و داستان را تا اینجا برایتان نقل نکنم. توصیه میکنم این اسطوره را به ترجمه و قلم «احمد شاملو» حتمن بخوانید.
اما برگردیم به دعوا و اینکه دعوا در بازی و حتا در زندگی گاهی باعث نزدیکی و دوستی بیشتر میشود. دوستی در توضیح این پدیده میگفت: «آدمها در دعوا انرژی منفیشان را نسبت به هم تخلیه میکنند و به همین دلیل ممکن است بعد از دعوا بتوانند انرژیهای مثبت را جایگزین و رابطهی عمیقتری با هم برقرار کنند.»
من که از این نوع دوستان و دوستیها زیاد داشتهام، شما را نمیدانم. پس نتیجهی اخلاقی میگیریم که گرچه باید تلاش کرد تا کارمان با دیگران به دعوا نکشد، اما اگر هم کشید میشود از نتایج دعوا نترسید و به جای قهر، دوستی و مهر را جایگزین کرد. امتحان این ماجرا هم مجانیست، فقط به شرط اینکه قول بدهید یواش دعوا کنید!
اصل حرف من اما از همهی این روایت چیز دیگری بود. این که بازی، عین زندگی است و به همین دلیل خیلیها برعکس آن را هم میگویند، یعنی میگویند که زندگی، بازی است. بازیها میتوانند به ما زیستن با تعامل را یاد بدهند و بیشتر از آن به ما بیاموزند که از باخت نترسیم و بیشتر از حد یک بازی از آن ناراحت نشویم. کاش یاد بگیریم که باخت در هیچ بازیای ارزش غصه و ناراحتی را ندارد و اگر به جای بازی، زندگی را هم بگذاریم، باز همینطور باش.
از بازیها خیلی چیزهای دیگر هم میشود یاد گرفت. مثلن این که بازی را باید تا آخر ادامه داد و همیشه امیدوار بود. نمونهاش هم همین آخرین بازی «استقلال» و «پرسپولیس» که جای تیم برنده و بازنده در ده دقیقه عوض شد. دربارهی این امید و اراده خیلی حرفها خواهیم داشت.
پیمان عابدی/ رادیو کوچه
همانگونه که در قسمت قبل اشاره شد، در دوران قاجار واحدهای تازهی اجتماعی پدید آمد و روابط نوین اجتماعی اقتصادی شکل گرفت. «جیمز فریزر» فرستادهی انگلیس به ایران مینویسد:
«چهار گروه اساسی مردم ایران را که از نظر حال و روز اقتصادی و حقوقی، با یکدیگر به شدت تفاوت داشتند میتوان بازشناخت: طبقهی بالا شامل مردم وابسته به دربار، دستگاه اداری (کشوری و لشکری) دولت و ولایتها که مالکیت موروثی بر زمین داشتند و یا قاجارها به آنان زمین اعطا کرده بودند، مردم شهرها شامل بازرگانان، کسبه، پیشهوران و نیز روحانیان، دهقانان مورد استثمار، و کوچ کنندگان.
ساخت طبقهی حاکمه، بهویژه در دوران اولیهی قاجارها، به ساختار بوروکراسی آن دوره، شکل منحصر به فردی میداد که بیشتر بازتابی بود از نوع زمینداری رشد یافتهی شرقی با ویژگی استبدادی حاکمیت دولتی آنکه تا اواسط قرن سیزدهم هجری قمری نیز همچنان جان داشت که البته انحطاط آن از آغاز قرن بیستم میلادی شروع شد.»
شایان ذکر است که رسیدن قاجارها به حکومت برای روحانیت شیعه سود چندانی نداشت. قاجارها نیز تلاش نکردند تا روحانیت را به ادارهی دولت بکشانند و حتا با ستاندنِ برخی از اوقاف از آنان، به آنها زیانِ مالی زدند. اما در زمان «فتحعلیشاه» و «محمدشاه» مواضع روحانیت محکمتر شد. تلاش امیرکبیر برای کاهش نفوذ روحانیت، مایهی مخالفت با صدراعظم نوین و عزل او شد. امام جمعه تهران که «امیر کبیر» او را برکنار کرده بود از انگلیس تقاضای استمداد کرد.
گذشته از وضع روحانیت که نفوذ روزافزونی مییافتند، باید به این مسئله اشاره کرد که پایهی اقتصادی شهرهای ایران، تولیدات پیشرفتهی پیشهوری، بازرگانی و کشاورزی بود. نقش شهرها در ایران اندک اندک افزایش یافت و پدیدآیی روش سرمایهداری به سرعت آغاز شد. شهر، جوانهی فرهنگ نوین شد، ایدیولوگهای مبارز ضدزمینداری و ضدسرمایه داری را پروراند و هستهی اساسی نیروی محرکی را ساخت که سازمانها و شکلهای تازهی حکومت از آن پدید آمد. شهر در مقابل تاخت و تاز کوچنشینان بهتر محافظت میشد. بودن مقامات اداری، شهر را بیشتر سروسامان میبخشید و اشراف زمیندار هم در شهرها میزیستند. مقر خانهای بزرگ و درگاه حکمرانان نیز در همینجا بود.
شهر امکانات بیشتری برای دفاع داشت و جامعهی دینی و اتحادهای درون محلهای را میسر میکرد. نمیتوان نقش شهر را از نقش مراکز دینی واقع در آن جدا کرد. بازار، مرکز اقتصادی و ادارهی آن با داروغه بود که مهمترین عنصر دیوانسالاری قدیم قاجار محسوب میشد. مقام داروغه بالا و زیردستان او گزمهها بودند. گرچه همهی شهرها یکسره در اختیار زمینداران کلان بود، بازرگانان از نظر شمار و نفوذ، بزرگترین گروه اجتماعی در شهرها بودند و بخش ممتاز جامعه به شمار میرفتند. از دیگر مسایل قابل توجه که به آنها اشاره می شود، پیشه وران و به دنبال آن، مقررات بازرگانی و محاسبات بینالمللی است که تازه در ایران رایج شده و مانع از بازرگانی بود.
از مصادیق قدرت بالای اقتصادی تجار در دوران قبل از آغاز عصر امتیازات، توان آنان در خرید مقامات دیوانی است. به این نحو که گاهی برخی از حکام برای خرید مقام، از تجار قرض میگرفتند و بدین وسیله، ضمن مدیون شدن به یک تاجر، مقام اداری و دولتی را تصاحب میکردند. این گروه از دیوانسالاران قاجاری خواسته یا نخواسته، دانسته یا ندانسته در گرو قدرت مالی تجار قرار میگرفتند و در مواقعی بهعنوان وسیلهای، اهداف آنان را پیش میبردند. قدرت و نفوذ و جایگاه اقتصادی تجار در این دوره از اشارهای که خانم «لمبتون» به آن کرده کاملن مشهود است:
«به تجار و بازرگانان جایگاه والایی داده میشد و افراد طبقات بالا آنها را جزو اعضای پارسای جامعه تلقی میکردند و زندگی آنان از امنیت کامل برخوردار بود.»
با وجود این، تجار با داشتن این همه قدرت و منزلت اقتصادی، میان همکاران خود از انسجام سازمانی و آگاهی جمعی نسبت به منافع مشترک برخوردار نبودند. آنان اگرچه در دهههای آغازین قاجاریه، استقلال عمل به نسبت زیادی در مقابل دولت داشتند، اما عوامل جغرافیایی، رقابتهای قومیتی، تعلقات حرفهای و مذهبی، آنها را از داشتن خودآگاهی جمعی نسبت به منافع مشترک دور ساخته، موجب شده بود که میان تجار شهرها، همبستگی وجود نداشته باشد. آنها نسبت به منافع مشترک طبقه خود علاقهمندی لازم نشان نداده، به نوعی دچار تضاد و تباین در بین خود بودند. در مقابل دولت، منسجم و سازمان یافته عمل نمیکردند که همین امر از یکسو موجبات پراکندگی در جلب و جذب سودشان را فراهم میآورد و از سوی دیگر زمینه را برای حکام مهیا میکرد که از توان اقتصادی تجار در مقاطع و مواقع مختلف سو استفاده کرده، از انگیزههای مالی ایشان در جهت منافع و مقاصد سیاسی خود بهره ببرند.
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشها از جنوب افغانستان، روز یکشنبه، 5 فوریه، دستکم هفت تن در یک انفجار کشته شدهاند.
به گزارش الجزیره، در این انفجار 19 نفر دیگر هم زخمی شدهاند.
انفجار در یک توقفگاه خودرو در نزدیکی مراکز فرماندهی نیروی پلیس در شهر قندهار رخ داده است. این توقفگاه توسط نیروی پلیس مورد استفاده قرار میگرفت.
هنوز دلیل انفجار مشخص نشده و هیچ گروهی مسوولیت آن را بر عهده نگرفته است.
بیشتر بخوانید:
«بیش از چهل کشته و زخمی در انفجارهای افغانستان»
یکشنبه 16 بهمن 90 / پنجم ژانویه 2012
اجرا: علی
استودیو: اعظم
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات یکشنبه ایران
پانوراما- بخش دوم – « طبقه بندی جامعه ی ایران در عصر قاجار »- پیمان عابدی
بخش اول خبرها
هفتسنگ- «بازی، اسطوره، زندگی»- رضا حاجیحسینی
دایرهی شکسته- « نیمکتهای خالی پارک»- مهشب تاجیک
بخش دوم خبرها
پسنشینی تند- «آن بارانی سرمهای»- اکبر ترشیزاد
مجله جاماندگان- «جنگ داخلی به عنوان یک اصل»- شراره سعیدی
بخش سوم خبرها
مهشب تاجیک/ رادیو کوچه
امروز روز آخری بود که بعد از سی سال پا به اداره میگذاشت. تمام سی سال به سرعت برق و باد گذشت. گاهی خوب، گاهی بد. اما برای او این دوران شروع یک دوران جدید با آسایش و آرامش نبود، بلکه نگران بود، نگران اینکه حالا چه کاری پیدا کند تا بتواند خرج خانوادهاش را بدهد. بازنشستگی که همه برای او دوران خوشش را تصور کرده بودند، حالا رسیده بود و او تنها حسی که داشت، نگرانیهای مضاعف بود. سالمندی سرنوشتی است که تمام افراد بشر، به آن گرفتار میشوند. دورانی که اگر از کیفیت مناسب برخوردار باشد، میتواند بسیار مطلوب و لذتبخش باشد. انطباق موفقیتآمیز با سالمندی منوط به توانایی شخص برای ادامه و استمرار روشهای مناسب زندگی در طول حیات، حفظ یک شیوه زندگی و فعالیتهای مثمر ثمر برای روحیه اوست.
آماری دهشتناک از مبتلایان به سکتههای قلبی و عروقی بازنشستگان به علت فشارهای روحی و روانی گواهی این مطلب است هرچند تعدادی از این افراد توان بالای جسمی داشتند، اما فشارهای ناشی از از دست دادن یک موقعیت ثابت و ورود به عرصهی کار به صورت مجدد بدون در نظر گرفتن سوابق شغلی، باعث شده است که این افراد از فشارهای روحی و روانی زیادی برخوردار باشند. بازنشستگان قشر شریف و سالمندی که جوانی خود را در راه خدمات دولتی سپری کردهاند و اینک تنها راه ارج نهادن به آنان دانستن قدر و منزلت یک کارمند بازنشسته است و فراهم آوردن حداقل امکانات یک زندگی تا او در شروع پا نهادن به کهولت تازه مانند یک جوان به دنبال شغل برای ادامهی معیشت خویش نباشد.
در اصل تلقی یک فرد بازنشسته بهعنوان شخصی که کارآمد نیست و به فرسودگی دچار شده است، تلقی نابهجا و بیراه است. در واقع یک فرد بازنشسته کولهباری از تجربیات ارزنده و سازنده و افرادی هستند که میتوانند آموختههای ارزشمند خود را در یک برنامهریزی اصولی به نسلهای بعد از خویش انتقال دهند و استفاده از تجربیات این افراد بهطور حتم هزینههای کمتری را بر سازمانها نیز تحمیل مینماید. استفاده از بازنشستگان در سطوح مختلف بایستی مطرح و مورد حمایت واقع شود و راهکارهای آن تدوین و از ضمانت اجرایی برخوردار گردد. همچنین رفع نیازهای مادی و پذیرفتن افراد بازنشسته در جامعه به عنوان عناصر با تجربه و کارآمد میتواند به ایجاد زمینههای آرامش روحی و روانی این افراد کمک نماید. در کشور ما خانوادهها واحدهای تولیدی اقتصادی به حساب نمیآیند، هر عضو خانواده شغلی جداگانه دارد و پس از طی دورهای مشخص ناچار است آن را رها کند، این جدایی، مثل هر جدایی دیگری سخت و دردناک است چرا که بخش عمدهای از زندگی افراد شاغل در محیط کارشان میگذرد و بنابراین جدایی از آن به واسطه بازنشستگی برای برخی آدمها، به معنی انواع محرومیتها و لحظهشماری تا زمان مرگ است.
بازنشستگی باید امکانهای متفاوتی را برای شخص بازنشسته فراهم آورد. چه از نظر زندگی خانوادگی و چه از نظر زندگی اجتماعی. بازنشستگی باید در شرایطی صورت پذیرد که برای افراد این امکان را فراهم آورد تا نحوهی زندگی با همسر و سایر افراد خانواده را پس از بازنشستگی به تدریج دوباره تجربه نمایند و خود را آرام آرام با زندگی در خانه تطبیق دهند. بازنشستگی گامبهگام فرد را با روندی نو در زندگی آشنا میکند. در این راستا خط مشی و چگونگی اوضاع و امکانات سازمانی میباشد که با برنامهریزی میتواند تعادلی برای یک فرد که تا دیروز شاغل بوده و امروز شغلی ندارد فراهم کند. انتخاب حد سنی برای شروع مراحل بازنشستگی، بستگی به نحوهی ترکیب نیروی انسانی و امکانات سازمان دارد. بازنشستگی به کارکنان امکان میدهد تا در صورت تمایل به کارهای پاره وقت بپردازند و آمادگی قبول مشاغلی را که نیاز به کار تمام وقت ندارد پیدا کنند. بهاین ترتیب ضمن آنکه از تجربیات اینگونه افراد استفاده میشود کاری مناسب تواناییهای سنی آنان بهطور غیر تمام وقت به آنها واگذار میشود.
این نوع از برخورد با نیروهای بازنشسته در سیستمها نیز اثرات مثبتی دارد و نیروهای آنان به طور کامل جایگزین نمیشوند بلکه رفتهرفته تجربیات از یک امکان به امکان دیگری منتقل میشود. دوران بازنشستگی همچنین بهترین اوقات را برای ارضا کنجکاویهایی که سالهای دراز بهخاطر کمبود وقت، فراموش شده بودهاند، فراهم میسازد. دوران بازنشستگی همچنین بهترین موقعیت برای ارایه تخصصهای شغلی به صورت داوطلبانه و در قالب نیکوکاری به جامعه است، فرصتی که شاید در دوران اشتغال به دلایل گوناگون فراهم نیامده است.
هر تغییر و تحولی در زندگی آدمها، چه مثبت و چه منفی ممکن است منجر به بروز احساساتی چون اضطراب و بهخصوص افسردگی شود. یکی از آن رویدادهای مهم زندگی که امکان دارد هر انسانی را اسیر اندوه کند بازنشستگی است و در بسیاری از کسانی که بازنشسته میشوند و خودشان را برای بازنشسته شدن آماده نکردهاند، بهعنوان نخستین تفکر فرد به محروم شدنش از بخشی از حقوق اجتماعیاش، محسوب فکر میکند. بنابراین جامعه در قبال سالهای خدمت شخص موظف است تا نهایت امکانهای آرامش و آسایش را برای آنها فراهم آورد. نه اینکه شرایط چنان باشد که فرد بعد از سی سال خدمت و زحمت دوباره تلاش کند تا برای امرار معاش خود را به بازار کارهای پررقابت عرضه نماید.
خبر / رادیو کوچه
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به جلسه هیت 5 نفره با آیتاله هاشمیرفسنجانی برای برطرف شدن مشکل امضای حکم رییس جدید دانشگاه آزاد، گفت: «این هیت امیدوار است که بتواند از طریق مذاکره مشکل را برطرف کند وگرنه راه برای شورا باز است.»
به گزارش فارس، منصور کبگانیان، اظهار داشت: «هیت که قرار است با آیتاله هاشمیرفسنجانی رییس هیت امنای دانشگاه آزاد مذاکره کنند و تا جلسه روز سهشنبه شورای عالی انقلاب فرهنگی گزارش آن را آماده کنند، امیدوار است دیگر شورای عالی انقلاب فرهنگی مجبور نباشد از حقوق قانونی خود استفاده کند.»
کبگانیان خاطرنشان کرد: «میخواهیم دانشگاه آزاد با همدلی و هماهنگی بیشتر حرکت کند و احیانن اگر بحث اقناعی وجود دارد و رییس هیت امنا ابهاماتی دارد، پاسخ داده شود.»
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: «برخی سوتفاهمها وجود داشته، از جمله اینکه گویا دوباره قرار است تصمیمات جدیدی گرفته شود که تاکید میکنم تصمیمات جدیدی درباره تغییر ریاست دانشگاه آزاد گرفته نخواهد شد چون این تصمیم توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی گرفته شده است.»
وی در ادامه گفت: «این هیت 5 نفره از روی حسن نیت اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی مامور شدهاند تا درخصوص ابهامات و گلایههایی که احیانن وجود دارد، پاسخگو باشند و تمامی بحثهایی را که طی 5 سال گذشته وجود داشته است به رییس هیت امنا اعلام کنند تا ابهامات وی برطرف شود و از این به بعد رییس جدید دانشگاه آزاد با حمایت همه اعضای هیت امنای دانشگاه آزاد فعالیت خود را آغاز کند.»
کبگانیان تاکید کرد: «شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه روز سهشنبه این هفته خود نتیجه این مذاکره را دریافت میکند البته اعلام میکنم که دست شورای عالی انقلاب فرهنگی برای هر تصمیمی باز است اما اعضای این شورا ترجیح دادند که با مذاکره و مصالحه رفع ابهامها صورت گیرد.»
وی در ادامه گفت: «هنگامی که مصوبهای توسط رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی ابلاغ شود، لازمالاجراست و این امر فرمایش مقام معظم رهبری و تاکید امامخمینی(ره) است و این مطلب را آیتاله هاشمی میداند کما اینکه موارد را خودشان در شورا ابلاغ کردند و سالهاست که تمام دستگاههای اجرایی این مصوبات را اجرا میکند.»
این اظهارات در حالی صورت گرفته است که پس از حدود دو هفته از انتخاب فرهاد دانشجو به عنوان رییس جدید دانشگاه آزاد و ابلاغ آن از سوی رییس جمهوری اسلامی، محمود احمدینژاد، آیتاله هاشمی رفسنجانی از امضای حکم وی سرباز زده و انتخاب دانشجو را در هیت امنا غیرقانونی میداند.
بیشتر بخوانید:
«تلاش برای رضایت آیتاله هاشمی در تنفیذ رییس جدید دانشگاه آزاد»
آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
منبع: پارس توریسم
کتاب خاطرات سید تقی موسوی درچهای، «سفیر 7هزار روزه» اثر حسین روحانی صدر، یکشنبه 9 بهمن ماه در نخستین نشست ماهانه نقد کتابهای دفتر مطالعات و ادبیات پایداری مراکز استانی حوزههنری و با مشارکت واحد تاریخ شفاهی حوزه هنری نقد و بررسی شد.
به گزارش پارس توریسم، حجتالاسلام فخرزاده که مدیریت این نشست را بر عهده داشت با اشاره به این که در حال حاضر فرهنگ و مفهوم نقد در جامعه ما به معنای تخریب دیگران شده است، اظهار کرد: «نقد علمی با تخریب متفاوت است و در این جلسه نیز سعی بر این است که به کتاب از منظر علمی نگاه شود و وجوه مثبت و منفی کتاب دیده شود.»
فخرزاده با بیان این که در حوزه نگارش تاریخ شفاهی چند نکته اهمیت بالایی دارد، عنوان کرد: «در نگارش تاریخ شفاهی زمان وقوع اتفاقات باید مشخص باشد و اگر زمان وقوع حادثهای مشخص نباشد مفهوم آن نیز مشخص نمیشود.»
وی ادامه داد: «رابطه صاحب خاطره با موضوع بیان شده نیز مهم است و باید مشخص شود که صاحب خاطره چه نقشی در خاطره داشته و اطلاعات را چگونه بدست آورده است و همچنین نکته دیگری که اهمیت دارد این است که کتاب برای چه مخاطبی منتشر میشود و اگر این نکته مشخص نشود ممکن است کتاب خاصیت و تاثیرگزاری خود را از دست بدهد.»
در ادامه این نشست جواد کامور بخشایش نیز با اشاره به این که قبل از خواندن کتاب انتظار نداشتم با چنین افت و خیز خاطرات و وقایع مواجه شوم، اظهار کرد: «فضای مبارزاتی درچهای فضای متفاوتی بود و جا دارد از دوران مبارزه او به عنوان 7 هزار روز اضطراب یاد کرد، چرا که تمام روزها را در اضطراب و شکنجه به سر برد.»
بخشایش صبر و تحمل درچهای در برابر مشقتها و سختیها را قابل تقدیر دانست و گفت: «خاطرات درچهای یکی از آثار جدی در عرصه خاطرات انقلاب است و در اتفاقات تاریخی اشتباهات کمتری در کتاب وجود دارد. در عین حال که در این کتاب به مباحثی مانند موضوعات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی پرداخته میشود و هم به مبارزات خود با رژیم شاه میپردازد.»
وی با اشاره به این که درچهای تمام وقایع را باجزییات رویت کرده است، افزود: «خواننده زمانی که از جزییات با خبر میشود انتظار دارد که راوی تا پایان خاطرات خود را با هیمن جزییات بیان کند اما این گونه نمیشود و از بخشی از کتاب به بعد از جزییات خاطرات کاسته میشود.»
این نویسنده با تاکید بر این که در هنگام خواندن کتاب احساس کرده است یک دوره کامل تاریخ انقلاب را با زوایایی جدید مرور میکند، گفت: «این کتاب به دلیل پر افت و خیز بودن وقایعی که درچهای روایت میکند، خواننده را خسته نمیکند و البته انتظار داشتم با توجه به این که 60 جلسه مصاحبه با درچهای گرفته شده است و روحانی نیز 30ساعت مصاحبه با حجتالاسلام درچهای گرقته است کتاب حدود 2000 صفحه باشد اما در بخشهایی جزییات روایات کتاب به ناگاه از بین رفته است.»
او همچنین با اشاره به تیترهای کتاب گفت: «نویسنده میتوانست برخی تیترهای کتابها را تغییر دهد و تیترهای بهتر برای آن بخشها انتخاب کند.»
وی با اشاره به این که نویسنده سعی کرده است زبان و گفتار درچهای را در کتاب رعایت کند، گفت: «اما متاسفانه در خیلی از بخشهای کتاب به خصوص در 300 صفحه اول شاهد این موضوع هستیم که حذف فعل به قرینه لفظی و معنوی اتفاق افتاده است.»
جواد کامور بخشایش ادامه داد: «در بخشی از کتاب به جمعیت سری اشاره شده است که عدهای از روحانیون این جمعیت را بنیان گذاشتند و به طور مثال آیتاله مصباح یزدی نیز عضو این جمعیت بودند که در کتاب اشارهای به ایشان نشده است.»
حسین روحانی صدر –نویسنده کتاب- نیز در ادامه در پاسخ به انتقادات وارد شده بر کتابش با بیان این که حیات مبارزاتی مرحوم درچهای تا سال 48 است، گفت: «پس از سال 48 درچهای به شدت تحت نظر است و به گفته حجتالاسلام دعایی پس از سال 48 مرحوم درچهای مهره سوخته در مبارزات میشود و به همین دلیل خاطرات او تا سال 48 به صورت یک متن نظم یافته است.»
وی ادامه داد: «آقای درچهای در خاطراتی که روایت میکرد به صراحت میگفت که آیتاله مصباح یزدی جز جمعیت سری نبوده است و به همین دلیل نیز من نام مصباح یزدی را در کتاب نیاوردم.»
او همچنین با اشاره به این که در حال حاضر خاطرات حجتالاسلام تهرانی را برای چاپ آماده کرده است، گفت: «تهرانی گوینده خوبی نبود و خیلی از من انرژی گرفت تا خاطرات را از او بگیرم در صورتی که درچهای خاطراتش را خیلی راحتتر بیان کرد.»
همچنین محمد قبادی متن کتاب «سفیر 7هزار روزه» را روان، جذاب و گیرا دانست و گفت: «می شود از لا به لای این کتاب صداقت مرحوم درچهای را دید و من نیز احساس میکنم آقای روحانی خیلی تلاش کردهاند ادبیات درچهای حفظ شود.»
قبادی در حوزه ادبیات دفاع مقدس و انقلاب اسلامی ممکن است کتاب پرفروش باشد و طرح جلد آن را سعی کردهایم در کارهای دیگر نیز استفاده کنیم و متاسفانه این طرح جلد در کتاب دا، بابانظر، مرحوم درچهای را نیز داریم و شایسته بود که این کتاب طرح جلدی در خور خود این کتاب داشت و شاید بهتر بود که این کتاب به طور مستقل معرفی میشد.»
در این نشست همچنین حسین نصراله زنجانی -مدیر دفتر مطالعات و ادبیات پایداری مراکز استانی حوزههنری- و برخی دیگر از مسوولان حوزه هنری حضور داشتند.
خبر / رادیو کوچه
رسانههای داخلی ایران روز یکشنبه، 5 فوریه، از بازداشت مدیر یک سایتی که آنها، «متعلق به بهاییت که نقش موثری در افزایش قیمتهای کاذب سکه و ارز داشت» خواندند، توسط دستگاههای امنیتی خبر دادند.
به گزارش مشرق، در گزارش این رسانهها آمده است: «شهرام- گ با راهاندازی این سایت و هماهنگی با برخی صرافان سودجو توانست در مدت کوتاهی این سایت را به مرجع قیمتگذاری ارز و طلا تبدیل نماید. در بحران اخیر مدیر این سایت با هماهنگی برخی صرافان سودجو توانست ضمن ایجاد التهاب در بازار سودهای هنگفتی را به جیب بزنند.»
لازم به توضیح است که طی روزها گذشته، مقامهای ارشد دولتی و قضایی جمهوری اسلامی در پی بروز نوسان در قیمت ارز و سکه در ایران، افزایش بهای آن را منسب به اخلالگران بازار دانسته و صارق لاریجانی تاکید کرده است که حتا در صورت اثبات جرم برای این افراد صدور حکم اعدام نیز محتمل است.
این در حالی است که پس از اعلام ارز تکنرخی، همچنان قیمت ارز، با تفاوت بیشتری نسبت به ارز تکنرخی در بازار آزاد عرضه میشود.
همچنین روز گذشته بانک مرکزی جمهوری اسلامی از متوقف شدن طرح پیشفروش چهارماهه سکه دولتی در بانکهای ایران خبر داد.
بیشتر بخوانید:
«پیش فروش سکه در ایران متوقف شد»
رادیو کوچه
1372خورشیدی- «علیاکبر کسمایی» مترجم و نویسنده شهیر ایرانی در چنین روزی درگذشت. کسمایی در دی ماه 1299 شمسی در تهران متولد شد و پس از اخذ لیسانس، برای ادامه تحصیل در رشتهی روزنامهنگاری به مصر رفت. این سفر فرصتی بود تا هم با استادان نامدار مصری مثل «طه حسین»، «توفیق الحکیم» و «عباس عقاد» آشنا شود و همچنین در زبان و ادبیات عربی، مهارت یابد. کسمایی پس از بازگشت به ایران در زمینههای روزنامهنگاری و روابط عمومی به کار پرداخت و مدتی سردبیر برخی مجلات شد. او به همکاری با روزنامه اطلاعات پرداخت و پنجاه سال با این روزنامه همکاری کرد. کسمایی به زبانهای فرانسوی، انگلیسی و عربی تسلط داشت و علاوه بر کتابهایی که تالیف کرده، چند کتاب از این زبانها به فارسی ترجمه کرده است که تالیف «عشق بزرگان»، «علل شکست آلمان» و «جاسوس انگلیسی»، ترجمه «گلهای وحشی» و «احوال و آثار فرانکلین» از آن جملهاند.
1900میلادی- ایالات متحده و بریتانیا، در چنین روزی، معاهدهی «کانال پاناما» را امضا کردند. کانال پاناما یک آبراه غیرطبیعی است که توسط انسان در کشور پاناما به وجود آمده و اقیانوس آرام را به اقیانوس اطلس ارتباط میدهد. این آبراه که در جریان یکی از بزرگترین و دشوارترین پروژههای مهندسی در جهان ایجاد گشته است، یکی از سرشناسترین و مهمترین آبراههای جهان است. در شرایطی که راه معمولی کشتیرانی میان شهرهای «نیویورک» و «سانفرانسیسکو» ۲۲۵۰۰کیلومتر مسافت دارد، عبور از آبراه پاناما، این مسافت را به ۹۵۰۰کیلومتر کاهش میدهد.
ایده اولیه ایجاد یک آبراه در کشور پاناما، به قرن شانزدهم باز میگردد و اولین تلاش برای ایجاد این آبراه به سال ۱۸۸۰ و به رهبری فرانسویها مربوط میشود. پس از شکست این پروژه که به کشته شدن ۲۱۹۰۰ کارگر انجامید، پروژه نهایی توسط آمریکاییها ادامه یافت و در حدود سال ۱۹۰۰ به انجام رسید تا سرانجام آبراه در سال ۱۹۱۴ برای استفاده باز گردید.
1958میلادی- «جمال عبدالناصر» (Jamal Abdul Nasser)، در این روز، کاندیدای نخستوزیری «جمهوری متحد عربی» شد. وی نخستین رهبر یک کشور عربی بود که «خلیج فارس» را «خلیج العربی» خواند و دستور داد تا در تمام مدارس و ادارات مصر و در نقشههای چاپ آن کشور از نام «خلیج العربی» استفاده شود.
1985میلادی- «کریستیانو رونالدو» (Cristiano Ronaldo) فوتبالیست سرشناس پرتقالی، در چنین روزی زاده شده است. رونالدو در شانزده سالگی به عضویت تیم «اسپورتینگ لیسبون» درآمد. او آنقدر خوب بازی میکرد که در سال ۲۰۰۱ و با ۱۶ سال سن به تیم بزرگسال «اسپورتینگ» راه یافت. تابستان سال ۲۰۰۳، وقتی او تنها هجده سال داشت برای اردوی تابستانی با تیمش به آمریکا رفته بود و آنجا با بازی بسیار خوبش در دیدار دوستانه با «منچستر»، «فرگوسن» را وادار کرد تا بگوید: «من این پسر را می خواهم.» همان سال با حدود دوازده میلیون پوند به باشگاه «منچستر یونایتد» پیوست. وی هنوز هم از بزرگان فوتبال محسوب میشود و البته حاشیههای غیر ورزشی نیز گاهی گریبانگیر او شده است.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1357خورشیدی- انتخاب مهندس «مهدی بازرگان» سیاستمدار، استاد دانشگاه و پژوهشگر قرآن بهعنوان اولین نخست وزیر ایران بعد از پیروزی انقلاب و نخستین دانشیار دانشگاه تهران.
1385خورشیدی- «اصغر پارسا» سخنگوی فراکسیون جبههیملی در مجلس هفدهم در این روز درگذشت.
1505میلادی- زادروز «اجیدیوس تشودی» (Aegidus Tschudi)تاریخنگار و فیلسوف سوییسی است.
1783میلادی- در چنین روزی بر اثر یک زلزله مهیب در «کالابرا» در جنوب ایتالیا بیش از سیهزار نفر جان خود را از دست دادند. همچنین در همین روز زلزله دیگری در سال 1663 میلادی در کانادا روی داد.
1881میلادی- «توماس کارلایل» (Thomas Carlyle) نویسنده انگلیسی در این روز درگذشت. کارلایل بر این عقیده بود که کارگران نباید به عنوان ابزار کار به شمار آیند بلکه آنها چون توانایىهای خود را در راه تولید بهکار میگیرند باید از بهره کار و صنعت خود سود ببرند. کارلایل در سرگذشت و نقد ادبی نیز آثار گرانبهایى انتشار داد.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
راسخون
نیویورک تایمز
بیبیسی
Roya Boroumand / Executive director, Abdorrahman Boroumand Foundation
One year ago in one of the last days of January 2011, the Islamic Republic of Iran announced the execution of Zahra Bahrami, an Iranian-Dutch citizen visiting Iran. Bahrami is one of many Iranian expatriates punished following an unfair judicial process. Over the years, several Iranians with dual citizenship who worked with the Iranian civil society, facilitated exchanges of ideas, or relayed news coming from Iran, have been arrested. Some have been released thanks to sustained international pressure. Others however, are still serving prison sentences, or are on death row, such as Saeed Malekpour, an Iranian-Canadian computer programmer. The government message is clear: communicating independently with Iranians or echoing their voices is not allowed. And it works.
Expatriates arrested in Iran have little in common as to their background or activity. But, whether they are academics (Ramin Jahanbegloo [May-August 2006]), women’s rights activists (Esha Momeni [October-November 2008]), journalists (Roxana Saberi [January-May 2009]), scientists (Omid Kokabi [since January 2011]), or in programming or web-related activities, (Hossein Derakhshan [November 2008- May 2010] and Saeed Malekpour [since October 2008]), they are invariably subjected to the same treatment. Arrested expatriates were isolated from the outside world, subjected to psychological and, for some, physical torture, and forced to confess on television to crimes that they later denied. Their arrests effectively ended their activities and severed their relationships with their colleagues and contacts inside Iran.
Bahrami was arrested shortly after the Ashura street protests in December 2009. She was first charged with “waging war against God” and being linked to a monarchist group. Her angry voice, reporting on the violence that she had witnessed on the streets to a foreign-based television network, can still be heard on YouTube. Later however, perhaps because of her past drug-related conviction in the Netherlands, she was charged with drug dealing and tried based on this charge only. She was denied the right to appeal her death sentence, and was hanged to the astonishment of her lawyer, her family, and it seems, the Dutch authorities who had been given reassurances by the prosecutor’s office. A hasty burial without the presence of her family in a town chosen by the authorities was the last chapter of a life filled with tragedy.
"I could hear her make prisoners laugh. Sometimes, she even made the guards laugh." This is what a former prisoner remembers of Zahra Bahrami, who, she says, was lively, kind to her fellow prisoners, and defiant towards the guards. (Boroumand Foundation interview with a former political prisoner, January 2012)
, but her past conviction made her vulnerable and an easy target for a government eager to isolate Iranians from the rest of the world. Saeed Malekpour, who, according to his family, was tortured and left with a broken skull and jaw, was coerced into confession and sentenced to death in a flawed judicial process. The active involvement of the Revolutionary Guards in his case and the judge’s refusal to heed the Supreme Court’s request to look into the investigation’s flaws suggest that his arrest is politically motivated and linked, perhaps, to his success in giving Iranians technical means to share information. But he is made vulnerable by the fact that the software he wrote was used to create a pornographic site — one of the most visited websites in Iran. His conviction as a “corruptor on earth” has been confirmed by the Supreme Court and he may be executed at any time.
Terrorizing Iranian expatriates has become a feature of Iran’s policy under President Ahmadinejad. The regime has no tolerance for a discourse challenging its version of what the Iranian people want. It silences individuals or groups whose activities or discourse it does not direct or control. To stop any alternative perspective from leaking out, it also targets Iranian expatriates who travel to Iran and communicate with their peers. The international community has successfully campaigned for the release of prisoners in the past. But the well-connected and highly visible individuals are exceptions. Saeed Malekpour, like Zahra Bahrami, is neither of these. The international community can make a difference by showing that it is not fooled by televised confessions. To do so, it has to consistently challenge the regime’s version of facts and call for the release of the victims of a judiciary that makes a mockery of due process of law.
خبر / رادیو کوچه
صبح روز یکشنبه، 5 فوریه، زلزلهای به بزرگی 4.8 مقیاس در ریشتر شهر خورموج مرکز شهرستان دشتی از توابع استان بوشهر را لرزانده است.
به گزارش فارس، براساس اعلام پژوهشگاه بینالمللی زلزله ایران، کانون این زلزله 14 کیلومتری شرق شهر خورموج بوده است.
تاکنون از خسارتهای جانی و مالی این زلزله گزارشی منتشر نشده است.
همچنین زمین لرزهای نیز شامگاه شنبه، به قدرت 4.5 ریشتر بندرانزلی در استان گیلان را لرزانده که از خسارات احتمالی آن نیز گزارش منتشر نشده است.
خبر / رادیو کوچه
وزارت خارجه تونس روز شنبه، 4 ژانویه، از اخراج سفیر سوریه از این کشور خبر داده است. این اقدام همزمان با کشتار صدها تن از مردم شهر حمص، و وتو شدن قطعنامهای علیه سوریه در شورای امنیت صورت گرفته است.
به گزارش الجزیره، در همین حال منصف المرزوقی رییس جمهوری تونس اعلام کرد تنها راه حل بحران سوریه کنارهگیری بشار اسد از حکومت است.
سالم الدقباسی رییس اتحادیه پارلمانهای عربی نیز در بیانیهای از کشورهای عربی خواست سفیران سوریه را از کشورهای خود خارج سازند.
روز شنبه هزاران تن از مردم حمص در مراسم تشییع جنازه 300 تن از کشتهشدگان شرکت کردند وتجمعهای مشابهی نیز در شهرهای مختلف سوریه برای اعلام همبستگی با قربانیان این شهر برگزار شد.
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، نیز با صدور بیانیهای، ضمن محکوم کردن این عملیات از بشار اسد خواست فورن از قدرت کنارهگیری کند.
لازم به اشاره است کشورهای غربی اقدام روسیه و چین در وتوی قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در محکومیت خشونت علیه تظاهرکنندگان ضددولتی را نیز محکوم کردهاند.
آمریکا این وتو را «شرم آور» خواند و بریتانیا گفت که این اقدام «مردم سوریه را مایوس میکند» و فرانسه نیز آن را محکوم کرد.
این در حالی است که روسیه و چین تاکید کرده که پیشنویس مطرح شده «نامتوازن» بوده است.
این پیشنویس درست ساعاتی پس از آنکه فعالان سوریه نیروهای امنیتی این کشور را متهم به کشتار دستکم ۵۵ نفر در شهر حمص کرده، رد شد.
بیشتر بخوانید:
«وتوشدن پیشنویس قطعنامه علیه سوریه توسط روسیه و چین»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای مخالف دولت جمهوری اسلامی، در دو هفته اخیر نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی، ۴۹ نفر را در شهرهای مختلف استان خوزستان بازداشت کرده و یکی از دستگیرشدگان در بازداشتگاه جانباخته است. همچنین برخی دیگر از رسانهها از جانباختن سه نفر خبر دادهاند.
همچنین به گزارش بیبیسی، یوسف عزیزی بنیطرف روزنامهنگار و کارشناس جهان عرب روز شنبه، 4فوریه، در این خصوص اظهار داشت که این برخوردها، از شهر عربنشین شوش شروع شده و سپس به سایر مناطق استان خوزستان از جمله شهرهای اهواز و حمیدیه گسترش یافته است.
بر اساس این گزارشها، پس از دیوارنویسی عدهای از جوانان در شوش و دعوت مردم به تحریم انتخابات مجلس نهم، نیروهای امنیتی با ورود به این مناطق تعدادی از جوانان را دستگیر کردهاند.
همچنین در ادامه گزارش، از جانباختن یکی از دستگیرشدگان به نام ناصر آلبوشوکهدرفشان به دلیل بدرفتاری با وی در بازداشتگاه خبر دادهاند. این در حالی است که در برخی رسانههای دیگر از جانباختن محمد کعبی فرزند جاسم، جوان عرب اهل شوش در اداره اطلاعات این شهر، و رضا مغامسی در بازداشتگاه اداره اطلاعات دزفول خبر دادهاند.
به گفته برخی مدافعان حقوق بشر، در پی ناآرامیهای دو هفته گذشته در شوش، فرمانداری در برخی مناطق شهر از مردم خواسته تا در هنگام شب از رفت و آمد خودداری کنند.
به گفته آقای بنیطرف، هماکنون ۸ نفر در اهواز، ۲۶ نفر در شوش و ۲۴ نفر در حمیدیه زندانی هستند.
وی در انتها تصریح کرده است که به علت فقدان وجود رسانههای مستقل و نهادهای مدنی قدرتمند در مناطق عرب زبان، اخبار این مناطق به اندازه کافی مورد توجه افکار عمومی قرار نمیگیرد.
بیشتر بخوانید:
«درگیریهای شدید در اهواز با ماموران امنیتی»
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
کیهان
1) وزیر نفت: «فروش نفت به اروپا را قطعن قطع میکنیم»
http://www.kayhannews.ir/901116/4.htm#other402
مهندس «رستم قاسمی» دیروز در نشست خبری با خبرنگاران درباره تحریمهای وضع شده علیه صنعت نفت ایران تاکید کرد: «غربیها به ویژه آمریکا بعد از 33 سال هنوز نتوانستهاند رفتارهای خود را با ایران تنظیم کنند و همچنان فکر میکنند که اگر بر ایران فشار بیاورند ما تسلیم میشویم، در حالی که ما سالهای زیادی تحریمها را تحمل کردهایم و از مواضع خود عقب ننشستهایم.»
وی با بیان این که خواستههای ایران خواستههای روشنی است که همه مردم آزاده دنیا آن را قبول دارند، گفت: «در وضع تحریمهای اخیر، متاسفانه اروپاییها تسلیم خواسته آمریکا شدند ولی امیدواریم در تصمیمات خود تجدیدنظر کنند، در غیر اینصورت این مردم اروپا هستند که دچار مشکل میشوند.» قاسمی افزود: «در گذشته نیز اعلام کردهایم که فروش نفت به برخی کشورهای اروپایی را قطع میکنیم ولی برخی دیگر را به دلیل این که در ایران پروژههایی در دست اجرا دارند، ملزم به فروش نفت به آنها هستیم ولی اگر هم نخواهند نفتمان را بخرند، مشکلی از این بابت نداریم.»
2) واریز یارانه بهمن ماه سه شنبه این هفته
http://www.kayhannews.ir/901116/4.htm#other406
مدیر روابط عمومی سازمان هدفمندی یارانهها از واریز یارانه نقدی بهمن ماه در روز سهشنبه این هفته خبر داد.
دنیای اقتصاد
1) تحویل اولین سری موشک کروز دریایی «ظفر» به سپاه
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=288702
همزمان با افتتاح خط تولید انبوه سامانه موشک کروز دریایی «ظفر» اولین سری آن به نیروی دریایی سپاه تحویل شد. به گزارش ایسنا، سردار سرتیپ پاسدار «احمد وحیدی» وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در مراسم افتتاح خط تولید این موشک، در جمع خبرنگاران گفت: «موشک ظفر یک موشک ضدکشتی، کوتاهبرد و راداری است که قادر است اهداف کوچک و متوسط را با دقت بسیار بالا هدف قرار دهد و منهدم کند.»
2) انتقاد هاشمی از مراسم نمادین ورود امام
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=288709
آیتاله «هاشمی رفسنجانی» در جلسه دیروز مجمع تشخیص مصلحت نظام که با حضور اکثریت اعضا تشکیل شد، با تاکید بر عظمت انقلاب اسلامی ایران، ابراز امیدواری کرد: «برنامههای فرهنگی و تبلیغی این ایام توسط دستگاههای تبلیغی در خور شان و بزرگی آن باشد.» وی ادامه داد: «در این ایام از انجام برنامههای کممحتوا و سخیف مانند بیسلیقگی در استفاده از ماکتهای مقوایی که بعضن میتواند مورد اعتراض مردم فهیم و سو استفاده دشمنان انقلاب نیز قرار گیرد، خودداری شود.»
آفرینش
1)واکنش وزارت خارجه به اظهارات آمریکا
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16683#95799
«رامین مهمانپرست» در واکنش به اظهارات «جیمز کلاپر»، مدیر اطلاعات ملی آمریکا در جلسه کمیته اطلاعاتی سنای آمریکا اظهار داشت: «جمهوری اسلامی ایران ادعاهای بیپایه و اساس آقای جمیز کلاپر در خصوص کشورمان را قوین رد میکند.» به گزارش مهر سخنگوی وزارت امور خارجه با اشاره به اینکه جمهوری اسلامی ایران کشوری مسوول و متعهد به مبانی حقوق بینالملل و منشور ملل متحد میباشد و عملکرد سه دهه گذشته انقلاب اسلامی نیز موید این واقعیت است، افزود: «کسانیکه خود متهم به حمایت از ترور دانشمندان ایرانی در تهران میباشند نمیتوانند چنین اتهامات نادرست و کذبی را متوجه جمهوری اسلامی ایران بنمایند.» وی گفت: «توهم تهدید، ریشه در تفکرات منسوخ جنگ سرد دارد.»
2) واکنش روسیه به پیشنویس قطعنامه
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16683#95799
وزیر امور خارجه روسیه طی سخنانی تاکید کرد: «ارایه پیشنویس قطعنامه شورای امنیت در خصوص سوریه رسوایی به بار خواهد آورد.» به گزارش ایسنا، به نقل از روزنامه مصری «الیوم السابع»، «سرگئی لاوروف»، وزیر امور خارجه روسیه اعلام کرد که پیشنویس قطعنامه شورای امنیت در خصوص سوریه که غربیها از آن حمایت میکنند به هیچ وجه در خور شان ما نیست و در صورتی که به شورای امنیت ارایه شود، موجب رسوایی خواهد شد. وی افزود: «اگر آمریکا خواهان به بار آوردن رسوایی در شورای امنیت است، ما نمیتوانیم مانع آن شویم.»
عصر اقتصاد
1)احتمال تغییر مبلغ و نحوه پرداخت ارز مسافری
http://www.asre-eqtesad.com/Government.html?M=NEWS&MC=SHOWNEWS&m_id=3492&cntid=2502
«سید شمسالدین حسینی» با حضور در فرودگاه امام خمینی از نحوه ارایه ارز به مسافران در این فرودگاه بازدید و توصیههای لازم را به مسوولان ذیربط یادآور شد. وی گفت: «از این پس، ارز مسافرتی به صورت الکترونیکی به مسافران ارایه خواهد شد.» وزیر اقتصاد در خصوص نحوه پرداخت ارز مسافرتی، اظهار داشت: «مسافرانی که عازم کشورهای خارجی هستند به هنگام خروج از کشور با ارایه فیش پرداختی ریالی خود در فرودگاه، ارز دریافت خواهند کرد.» حسینی تصریح کرد: «مقدار ارز مسافرتی هم اکنون هزار دلار در سال میباشد که پس از بررسیهای کارشناسی، احتمال افزایش یا پرداخت به طور مکرر در طول سال نیز وجود دارد.» وزیر اقتصاد افزود: «افرادی که از کشور خارج میشوند از طریق سیستم شتاب داخل شهر یا در فرودگاه، هزینه را پرداخت و به هنگام خروج، ارز خود را دریافت و از کشور خارج خواهند شد.»
2) امکان اجرای فاز دوم هدفمندی از سال آینده
http://www.asre-eqtesad.com/Government.html?M=NEWS&MC=SHOWNEWS&m_id=3472&cntid=2502
«همایش روز جهانی گمرک»
3) همایش روز جهانی گمرک با شعار «مرزها جداکننده و گمرکات پیوند دهنده» روز گذشته با حضور مقامات دولتی برگزار شد. وزیر امور اقتصادی و دارایی در این همایش از واریز شدن یارانه نقدی در هفته آینده به حساب مردم و امکان آغاز فاز دوم هدفمندی یارانهها در سال آینده خبرداد.
خبر / رادیو کوچه
دهها هزار نفر از مخالفان در شهر مسکو، پایتخت روسیه، روز شنبه، 4 فوریه، برای اعتراض به نتیجه انتخاباتی که به پیروزی ولادمیر پوتین، نخست وزیر این کشور انجامید، دست به تظاهرات زده و با نامزد شدن وی برای انتخابات ریاست جمهوری مخالفت کردند.
انتخابات ریاست جمهوری قرار است تا یک ماه دیگر در روسیه برگزار شود و ولادیمیر پوتین از اعلام آمادگی برای کاندیداتوری انتخابات خبر داده است.
معترضان که در هوای به شدت سرد مسکو به خیابانها آمده و راهپیمایی میکردند خواستار برگزاری یک انتخابات آزاد و سالم بودند. آنها معتقدند که در انتخابات پارلمانی که در این کشور چندی پیش برگزار شده بود از سوی حزب روسیه متحد، تقلب صورت گرفته است.
این راهپیمایی که حدود 120 هزار نفر در آن شرکت داشتند سومین راهپیمای بزرگ روسیه علیه ولادیمیر پوتین است که در اعتراض به آنچه تقلب انتخاباتی خواندهاند، از 4 دسامبر تاکنون برگزار شده است.
حامیان دولت، در عین حال، در غرب این شهر برای حمایت از پوتین دست به تجمع زده این در حالی است که معلمان و پرستاران و همچنین برخی از کارمندان دولتی نیز از حضور در این تجمع سرباز زدند.
بیشتر بخوانید:
«تظاهرات مخالفان ولادیمیر پوتین در مرکز مسکو»
خبر / رادیو کوچه
روز شنبه، 4 فوریه، به وقت آمریکا، میت رامنی یکی از دو نامزد اصلی کاندیداتوری حزب جمهوریخواه آمریکا برای شرکت در انتخابات رییس جمهوری این کشور، توانست در ایالت نوادا پس از شمارش آرا رتبه نخست را کسب کند.
فرماندار سابق ایالت ماساچوست آمریکا در رای گیریهای پیشین در ایالتهای نیو همپشایر و فلوریدا نیز نفر اول شده بود.
در ایالت آیووا که نخستین ایالت رایدهنده دوره مقدماتی بود، ابتدا او برنده معرفی شد، اما چندی بعد مشخص شد او با اختلاف خیلی کم نفر دوم شده و ریک سنتروم این ایالت را برده است.
نیوت گینگریچ، رقیب سر سخت آقای رامنی روز شنبه جایگاه دوم را به خود اختصاص داد. او همچنین توانسته بود پیشتر، در ایالت کارولینای جنوبی نفر اول شود.
روز شنبه در نوادا ران پال نفر سوم، و ریک سنتروم نفر آخر شدند.
بیشتر بخوانید:
«میت رامنی برنده انتخابات جمهوریخواهان در فلوریدا»
خبر / رادیو کوچه
یکی از معاونان معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رییس جمهوری اسلامی، روز یکشنبه، 5 فوریه، اعلام کرد که کمیسیون اقتصادی دولت، لایحه حذف ۴ صفر از پول ملی ایران را نهایی کرده است.
به گزارش فارس، داوود منظور گفته است که دولت قبلن با کلیات این لایحه موافقت کرده بود و کمیسیون اقتصادی دولت، جزییات آن را بررسی کرده است.
به گفته آقای منظور، در صورت تصویب این لایحه توسط رییس جمهوری اسلامی، این لایحه به مجلس ارایه میشود و «بر اساس آن از سال ۱۳۹۳ حذف ۴ صفر از پول ملی ایران انجام خواهد شد.»
لازم به اشاره است به گفته آقای بهمنی، رییسکل بانک مرکزی جمهوری اسلامی بنابر پیشبینیها دستکم سه سال لازم است تا تمهیدات لازم برای جایگزینی پول ملی جدید تکمیل و به انجام برسد.
بیشتر بخوانید:
«ارسال پیشنهاد حذف صفر از ریال به دولت»
خبر / رادیو کوچه
بارش سنگین برف و کاهش شدید دمای هوا درکشورهای اروپا به مرگ بیش از ۲۰۰ تن منجر شده است.
براساس گزارشها سرما، شرق اروپا را بیش از سایر نقاط تحت تاثیر قرارداده است. گفته شده دمای هوا در اوکراین و جمهوری چک به منهای سی و هشت درجه سانتیگراد رسیده است.
بارش سنگین برف در منطقه بالکان بسیاری از مردم را در خانههایشان گرفتار کرده است.
گزارشها همچنین از یخ زدن کانالهای آب شهر ونیز حکایت دارد و بارش سنگین برف در شهر رم طی بیش از بیست سال گذشته بیسابقه بوده است.
از سویی دیگر بارش برف سنگین بسیاری از بخشهای بریتانیا را تحت تاثیر قرار داده است.
همچنین تا یک سوم پروازها در فرودگاه هیترو در لندن لغو شده است. دیگر فرودگاههای این کشور هم در روز شنبه، چهارم فوریه با لغو برخی پروازها روبهرو بودند.
در عین حال، در طول دیشب تعدادی از جادههای بریتانیا بر اثر بارش برف بسته شدهاند و خودروها در طول مسیر متوقف ماندهاند.
در چند ساعت گذشته در برخی بخش های این کشور تا ۱۵ سانتیمتر برف باریده است.
بیشتر بخوانید:
«بارش برف و اختلال در شمال اروپا»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر