آیتالله صافی گلپایگانی، صبح پنجشنبه در دیدار جمعی از قضات، کارآموزان و پرسنل دادگستری، با اشاره به اهمیت امر قضاوت در دین مقدس اسلام، استقلال قاضی را یکی از مؤلفههای مهم و اساسی در امر قضا دانست و گفت: باید قاضی چنان استقلال و قدرتی داشته باشد که هر کس در هر مقامی که باشد را بتواند احضار کند، و احکام الهی را درباره او اجرا نماید.
یه گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیتالله صافی گلپایگانی،ایشان اظهار داشت:مسأله قضا از اهم مسائلی است که تمدن بشری بر آن تمرکز دارد، و معیار کمال تمدن ملل و امم مختلف، این است که ببینیم امر قضا در بین آنها تا چه حدی بر مبنای عدالت و حقجویی و حقخواهی است.شما اگر ملاحظه کنید، الحمدلله دین مقدس اسلام در مسأله قضا، حد اعلا و کمال آن را بیان کرده است، یعنی اصول و احکامی که قضات باید در مقام قضا اجرا کنند تا عدالت برقرار شود، همه، در آیات و معارف اهل بیت علیهم السلام بیان شده است. اگر همه احکام و دستورات الهی در زمینه قضا اجرا بشود، تمامی نقاط ضعف برطرف خواهد شد.
آیتالله صافی گلپایگانی افزود:یکی از نکات مهمی که اسلام در رابطه با امر قضاوت مطرح کرده است، استقلال قاضی است، یعنی باید قاضی مستقل باشد، و اگر استقلال نداشته باشد، و یا نتواند مدعی علیه را در محکمه احضار کند، اجرای عدالت ناقص خواهد بود. باید قاضی قدرت این را داشته باشد که هر کس در هر مقامی که باشد را بتواند احضار کند، و احکام الهی را درباره او اجرا نماید، و فرقی بین ضعیف و قوی نگذارد، که اگر سستی در اجرای احکام الهی نسبت به کسی پیش بیاید، نمیتوان به طور کامل آن قضایی که مورد نظر اسلام عزیز است را پیاده کرد.
این مرجع تقلی گفت:مسأله مهم دیگری که مورد توجه اسلام است، این است که افراد متصدی امر قضاوت، باید بدانند که این کار، شغلی نیست مثل مشاغل دیگر. کسانی که عهدهدار این مقام میشوند، اولاً باید خودشان را ساخته باشند و به طور کامل تسلیم عدالت باشند، و ثانیاً احکامی را که میدهند همه از روی عدالت باشد.همانطور که گفتم اگر همه دستورات شرع مقدس در زمینه قضا اجرا شود، بسیاری از نواقص برطرف میشود، به طور مثال اگر در همین مسأله زندان – که الان بسیار زیاد هم شده است- احکام اسلام اجرایی شود، وضع، اینطور که اکنون است نمیشود. اسلام میگوید که اگر کسی بدهکار است باید رسیدگی شود، که اگر واقعاً معسر بود و توانایی پرداخت دین را نداشت، او را آزاد کنند تا دنبال کسب درآمد جهت ادای دین برود.
یا همین اشخاصی که به عنوان بدهی مهریه زندان هستند و نمیتوانند آن را ادا کنند، اگر هزار سال هم در زندان نگهداشته شوند، نمیتوانند آن را پرداخت کنند که هیچ، بلکه مفاسد و معایب زیادی هم پیش میآید.
آیتالله صافی اضافه کرد: یکی دیگر از مسائل مهم، مسأله دادستانی و مدعی العموم است. وسعت مداخلات دادستان به نحوی است که در خیلی از مواقع، میتواند وارد شود و از منکرات جلوگیری کند. اگر برنامهای اجرا شود که خلاف شرع مقدس است، دادستان باید اعتراض کند و جلوی آن را بگیرد. این همه ملاهی و مناهی که با پول ملت و بیت المال اجرا میشود، دادستان باید جلوی آن را بگیرد، و بیت المال را از کسانی که این مجالس را برپا کردهاند پس بگیرد. غرض اینکه محدوده اختیارات و مداخلات دادستان بسیار گسترده است، و باید از آن در جهت حفظ حدود و ثغور شرع مقدس استفاده کرد.
مدیرکل دفتر کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی گفت: در لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان تمهیداتی اندیشیده شده است تا از این پس به خانوادههایی که دارای فرزند واجد شرایط هم فرزند اعطا شود.
حمیدرضا الوند در گفتوگو با ایسنا، با تاکید براینکه درلایحه حمایت از کودکان و نوجوانان، دایره شمول سرپرستی برای خانوادههای متقاضی گستردهتر شده است، اظهار کرد: بر اساس قوانین فعلی خانواده میتواند متقاضی سرپرستی دائم یا موقت شود که پنج سال اززندگی زناشویی آنها گذشته و در طی این پنج سال بچهدار نشده باشد.
وی با بیان این که مهمترین مطالبه در لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان اعطای وجهه قانونی به سرپرستی موقت است، گفت: تا پیش از این، ملاک صدور رای در خصوص سرپرستی موقت ماده ۱۱۸۷ قانون مدنی و خانواده بود اما چون از این قانون برداشت دوگانه صورت میگرفت در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان در زمینه صادر شدن حکم سرپرستی موقت از طریق مراجعه قضایی برای افرادی که واجد شرایط هستند مواردی به صراحت ذکر شده است.
وی در ادامه با اعلام اعطای جایگزینهای ارث برای کودکانی که به سرپرستی دایم سپرده میشوند عنوان کرد: بر اساس مبانی دینی فرزند خواندهها مشمول ارث نمیشوند اما برای تامین امنیت عاطفی، روانی، جسمانی این کودکان راهکارهایی از جمله برخورداری از تامین اجتماعی، خدمات بازنشستگی والدین و حق اولاد در این قانون ذکر شده است.
الوند افزود: در حال حاضر با از دست دادن پدرخوانده و مادرخوانده این کودکان یتیم مضاعف شده و دوباره به مراکز شبانهروزی بازگردانده میشوند اما با تصویب این قانون برای افراد کارمند حق اولاد درج شده و فرزندان این افراد از مزایای بازنشستگی والدین بهرهمند میشوند.
وی گفت: بر اساس قانون مدنی مصوب ۲۹ اسفند ۱۳۵۳ کودکان تا سن ۱۲ سالگی قابلیت واگذاری دارند اما در قانون جدید فرزندان تا سن ۱۶ سالگی هم با لحاظ نمودن ضوابط و شرایطی مشمول این قانون میشوند.
الوند افزود: بر اساس قانون فعلی فردی که مقیم ایران است مشمول واگذاری فرزند میشود وبه این ترتیب افرادی که تابعیت ایران ندارند و مقیم ایران هستند هم مشمول دریافت فرزند میشوند اما فرد ایرانی که تابع ارزشها و مبانی فرهنگ اصیل ایرانی است و به دلیل ضرورتهای شغلیاش خارج از کشور به سر میبرد مشمول این قانون نمیشود و به این ترتیب حقوق اجتماعی هموطنان ایرانی تضعیف شده و قانون حمایت از کودکان و نوجوانان در جهت احقاق حق این افراد است.
مدیر کل کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی تصریح کرد: بر اساس قانون فعلی اگر کودکی فاقد سرپرست موثر و قانونی بوده و سرپرستیاش بر اساس مفاد قانون حمایت از زنان، کودکان بیسرپرست و آییننامه اجرایی آن وظیفه بهزیستی باشد و پدر، مادر یا جد پدری او در قید حیات باشد لازم است سه سال در مراکز نگهداری باقی بماند و سپس سازمان بهزیستی بر اساس سیاست محوری خود زمینه ورود او به خانواده جایگزین را فراهم میکند.
الوند در پایان گفت: در قانون جدید این مدت سه به دو سال کاهش پیدا کرد چرا که خانوادهها اغلب متقاضی کودکان کمسن و سالتر هستند و فرصت ورود کودک به درون خانواده در سنین پایینتر بیشتر است و هنگامی که خانواده کودک مراجعه نکرده و پیدا نمیشود دلیلی برای نگهداشتن کودک در موسسات وجود ندارد.
مادر سهراب اعرابی می گوید: خواستار آزادی زندانیان سیاسی و شکستن حصر رهنورد، موسوی و کروبی هستم.
پروین فهیمی، مادر سهراب اعرابی جوان ۱۹ ساله ای که در راهپیمایی حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ به ضرب گلوله کشته شده بود می گوید: سهراب آگاهانه به خیابان رفت، خواسته های سهراب نه تنها خواسته های مردم ایرانی بلکه خواسته های همه مردم دنیا از جمله مردم سوریه هم است.
وی می گوید: خواسته هایی نظیر آزادیِ انتخابات، آزادیِ احزاب، آزادی اقلیت ها، مذاهب، آزادی اندیشه، چرا من نمی توانم بروم صدا و سیما حرفم را بزنم؟ چرا نماینده ی من نمی تواند کاندیدا شود. اینها خواسته هایی است که باید به آن توجه بکنند.
خانم فهیمی یکی از اعضای تشکل مادران صلح معتقد است که فرزندش را در راهپیمایی ۲۵ خرداد سال ۸۸ از دست داده است و اینک در گفتگویی با سرخسبز انجام داده است می گوید: بسیاری از جوانان آگاهانه و با خواسته های مشخص به خیابان رفته اند و اگر الان هم شاهد سکوت آنها هستیم این به معنای رضایت نیست. نمی شود این خواسته های مردم ایران را از روی اغفال یا احساسی دانست، من افتخار می کنم که سهراب عضو کوچکی از جنبش سبز بوده است و مطمئن هستم مردم تمام کسانی که سال های سال در راه کشته و شهید شده اند را فراموش نخواهند کرد.
وی همچنین با برشمردن خاطراتی از فرزند خود می گوید: مطمئن هستم سهراب ها هیچ گاه فراموش نمی شوند اگر دوری و نبودنِ سهراب مرا آزار می دهد در عضو کسانی که فرزندان ما را کشتند هر روز و هر روز دچار عذاب وجدان خواهند شد. کسانی که بچه های ما را کشتند حلقه شان روز به روز تنگ تر خواهد شد.
در همین حال برادر این شهید بمناسبت تولد سهراب در صفحه فیس بوک خود نوشته است: برادر عزیزم! مدتی است که فضای ترس و وحشت، به قدری در کشور بالا رفته که هر کسی سعی در شکست این فضا داشته باشد، در نطفه خفه شده و بعضاً هم خود مردم به بالا رفتن این فضا دامن میزنند. چگونه؟ با خود سانسوری، حذف بعضی از رفتارهای اعتراضی خود، حذف شخصیتی یکدیگر و… و …
در حالی که مقامات جمهوری اسلامی به حمایت از بشار اسد همچنان ادامه می دهند، رهبران جنبش اسلامی حماس روز جمعه از مردم معترض سوریه حمایت کردند.
اسماعیل هنیه، یکی از رهبران حماس ، روز جمعه در سخنرانیش در مسجد الازهر در قاهره، با قهرمان خواندن مردم سوریه تلاش آنان برای کسب آزادی و اصلاحات را ستود. اسماعیل هنیه گفت “ملت قهرمان سوریه به تمام اهداف خود جامه عمل خواهد پوشاند.
صلاح ال برداویل، از اعضای ارشد حماس ، در سخنرانی جداگانه ای در غزه ضمن اشاره به حمایت فلسطینیان از مردم سوریه، گفت که «هیچ عامل سیاسی موجب نادیده گرفتن اتفاقات سوریه نمیشود.»
ندای سبز آزادی به نقل از منابع عربی نوشت: هنیه که در دانشگاه اسلامی الازهر مصر سخنرانی می کرد گفت “به شما و به همه ملل بهار عربی درود می فرستم، درود بر ملت قهرمان سوریه که در راه آزادی، دمکراسی و اصلاحات تلاش می کند.”
هنیه که در سخنان خود با اشاره به اوضاع نا آرام سوریه گفت” حماس از خواسته ها و اهداف مردم سوریه حمایت می کند.”
پیشتر شبکه خبری الجزیره گزارش داده بود که خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس نیز از حضور در دیدار هماهنگ شده با بشار اسد امتناع کرده است. بنا بر این گزارش از دفتر رئیس جمهور سوریه به خالد مشعل در آخرین سفرش به سوریه اطلاع داده شد که دیداری برای او با بشار اسد ترتیب داده شده است. خالد مشعل اما ساعاتی پیش از دیدار به دفتر رئیس جمهور سوریه اطلاع داد که امکان حضور در این دیدار ندارد و سوریه را ترک کرد.
تهمینه منزوی عکاس حوزه مستند اجتماعی هفته گذشته در محل کار خود بازداشت شد و پس از گذشت حدود یک هفته از وضعیت او اطلاعی در دست نیست.
به گزارش خبرنگار کلمه، ماموران امنیتی شنبه ۳۰ بهمنماه با حضور در آتلیهای که خانم منزوی در آن مشغول به کار است او را به همراه کامپیوتر و سایر وسایل شخصی بازداشت کردند. ماموران امنیتی پس از تفتیش محل محل کار او به منزل این عکاس رفته و آنجا را نیز مور تفتیش و بازرسی قرار داده و سپس تهمینه منزوی را با خود می برند.
این عکاس ۲۲ ساله برنده جایزه عکس شید (که توسط عکس آنلاین برگزار میشد) است و همچنین جایزه استعداد جوان سال ۱۳۹۰ در زمینه عکاسی مستند اجتماعی را نیز از آن خود کرده است.
خانواده او پرای پیگیری وضعیت فرزندشان به اوین رفته اما پاسخی نگرفته اند و به آنها گفته شده که فعلا قرار نیست آزاد شود.
یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، گزارشی دیگری از برنامه هستهای ایران تسلیم شورای حکام آژانس و شورای امنیت سازمان ملل متحدکرد.
در این گزارش آمانو، به اشاره به فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد، که ناظر به تهدید صلح و امنیت بینالمللی است، تاکید کرده به موجب قطعنامههای شورای امنیت تصمیمهای شورای حکام آژانس و شورای امنیت برای ایران الزامآور است.
در مقدمه این گزارش با اشاره به سفر اخیر هیات بلندپایه آژانس به ایران آمده است که ایران به این هیات اجازه بازرسی از منطقه نظامی پارچین در تهران را نداده است.
آمانو مینویسد که هیات آژانش گفتوگوی فشردهای با ایران داشته اما نتوانسته درباره شفافسازی موضاعات حل نشده، با ایران به توافقی دست یابد.
آمانو میافزاید بنا به درخواست آژانس ایران ۱۵ سایت هستهای و ۹ منطقه در بیرون از این تاسیسات را که در آن فعالیتهای هستهای صورت میگیرد، برای آژانس مشخص کرد.
به گزارش رادیو فردا، آمانو میافزاید با این حال برخی از فعالیتهایی که در این تاسیسات صورت میگیرد مغایر با درخواست شورای حکام آژانس و شورای امنیت است.
در این گزارش بار دیگر تکرار شده که ایران به رغم خواست شورای حکام آژانس و شورای امنیت به غنیسازی اورانیوم ادامه میدهد و در عین حال ذکر کرده که همه تاسیسات اعلام شده ایران زیر نظر آژانس قرار دارد.
دو مرکز غنیسازی نطنز
کارخانه غنیسازی نطنز و مرکز غنیسازی تحقیقاتی نطنز و تاسیسات غنیسازی فردو، سه مرکزی است که آژانس میگوید ایران در آن به غنیسازی اورانیوم ادامه میدهد.
آژانس تایید میکند که ایران از فوریه ۲۰۰۷ تا ۱۶ اکتبر سال ۲۰۱۱ به میزان ۵۵۶۳۸ کیلوگرم هگزا فلوراید اورانیوم طبیعی به آبشارهای غنیسازی تاسیسات غنیسازی نطنز خورانده است که حاصل آن ۴۸۷۱ کیلوگرم هگزا فلوراید اورانیوم غنیشده تا سقف ۵ درصد (اورانیوم ۲۳۵) بوده است.
آژانس میافزاید که از ۱۷ اکتبر سال ۲۰۱۱ تا چهارم فوریه امسال به گفته ایران، حدود ۵۸۰ کیلوگرم دیگر هگزا فلوراید اورانیوم را تا سقف ۵ درصد به اورانیوم ۲۳۵ تبدیل کرده است.
به گفته آژانس در مجموع ایران ۵۴۵۱ کیلوگرم هگزا فلوراید اورانیوم را به تا سقف ۵ درصد در تاسیسات غنیسازی نطنز غنی کرده است که زیر نظر آژانس بوده است.
در مرکز غنیسازی تحقیقاتی نطنز نیز آژانس تایید کرده که ایران از سال فوریه ۲۰۱۰ تاکنون نزدیک به ۹۵.۴ کیلوگرم هگزا فلوراید اورانیوم را تا سقف ۲۰ درصد غنی کرده است.
تاسیسات غنیسازی فردو
در مورد تاسیسات غنیسازی فردو نیز آمانو گزارش داده است که ایران فعالیت غنیسازی خود را آغاز کرده و بنا به گفته ایران در حدود ۹۹.۳ کیلوگرم هگزا فلوراید اورانیوم تا سقف ۵ درصد به اورانیوم ۲۳۵ تبدیل شده و ۱۳.۸ کیلوگرم هگزافلوراید اوارنیوم تا سقف ۲۰ درصد به اورانیوم ۲۳۵ تبدیل شده است.
آمانو میگوید ایران هنوز باید اطلاعات مورد نیاز را برای اهداف تاسیسات فردو در اختیار آژانس قرار دهد.
آژانس میگوید ایران باید در مورد برنامه خود برای ساخت ۱۰ مرکز غنیسازی اورانیوم و همچنین درباره فناوری غنیسازی لیرزی که در سال ۲۰۱۰ از آن خبر داده بود، توضیح دهد.
تاسیسات اراک
آژانس همچنین بار دیگر از ایران خواسته طبق خواسته شورای حکام و شورای امنیت ساخت رآکتور آب سنگین و کارخانه تولید آب سنگین اراک را متوقف کند و اجازه دسترسی بیشتر به این تاسیسات را برای بازرسان فراهم کند.
تاسیسات اصفهان
آمانو میگوید، به رغم درخواست شورای حکام و شورای امنیت، ایران همچنان به فعایتهای هستهای خود در تاسیسات یو. سی. اف و تاسیسات تولید سوخت اصفهان ادامه میدهد.
تولید سوخت
آژانس تایید میکندکه ایران تا فوریه امسال ۱۴ صفحه سوخت ۲۰ درصدی و ۱۲ میله سوخت ۳.۳۴ درصدی تولید کرده است.
ابعاد نظامی احتمالی
مانند گزارشهای دیگر آژانس، یوکیا آمانو بخشی دیگر از گزارش خود را به ابعاد نظامی احتمالی برنامه هستهای ایران اختصاص داده است.
آمانو مینویسد، از سال ۲۰۰۲ آژانس به طور فزایندهای از وجود ابعاد نظامی فاش نشده در برنامه اتمی ایران ابراز نکرده که از جمله آنها فعالیتهای مربوط به ساخت خرج هستهای موشک است.
آمانو با ارجاع به گزارش پیشین خود میافزاید اطلاعاتی که آژانس در مورد فعایتهای نظامی هستهای به دست آورده در مجموع معتبر است و منابع آن آژانس، کشورهای عضو آژانس، منابع مستقل و خود ایران هستد.
آمانو مینویسد، این اطلاعات نشان میدهد که تا پیش از سال ۲۰۰۳ این فعالیتهای نظامی برنامهای مدون بوده و برخی از آنها پس از سال ۲۰۰۳ ادامه یافته و برخی ممکن است همچنان ادامه داشته باشد.
پروتکلهای الحاقی
آمانو بار دیگر با ارجاع به شورای احکام و قطعنامههای شورای امنیت خواستار اجرای پروتکلهای الحاقی از سوی ایران شده است، پروتکلهایی که به گفته مقامهای ایرانی اجرای ایران توسط کشوری عضو ان پی تی الزامآور نیست.
آمانو یادآور شده است که ایران هنوز برخی اسناد و مدارک را در اختیار آژانس قرار نداده و اجازه مصاحبه با دانشمندان هستهای نداده است.
بازرسی از نیروگاه اتمی بوشهر
آمانو مینویسد، بازرسان آژانس در ۱۰ ژانویه سال ۲۰۱۲ از نیروگاه بوشهر بازدید کردند و در آن هنگام رآکتور بوشهر خاموش شده بود.
نتیجهگیری
یوکیا آمانو در نتیجهگیری خود مینویسد، از آنجا که ایران همکاری لازم را با آژانس ندارد، و از جمله پروتکلهای الحاقی را به اجرا نگذاشته این آژانس نمیتواند «اطمینان واثق» بدهد که برنامه هستهای ایران هیچ فعالیت و مواد اتمی اعلام نشدهای در برندارد.
آمانو میافزاید که آژانس همچنان «نگرانیهای جدی» در مورد ابعاد نظامی احتمالی برنامه هستهای ایران دارد و یادآور میشود که ایران هنوز نگذاشته بازرسان از منطقه نظامی پارچین دیدن کنند.
در پایان یوکیا آمانو از ایران خواسته، غنیسازی را متوقف کرده، پروتکلهای الحاقی را به اجرا درآورد و درباره موضوعات حل نشده به ویژه درباره ابعاد احتمالا نظامی برنامه هستهای خود با آژانس همکاری کند.
برای درگیریهای احتمالی در حوزههای انتخاباتی در انتخابات اسفند امسال آمادگی کامل داریم.
هر چند برگزاری آرام و بدون مساله همیشه ادعای مسئولان طی سه دهه گذشته بوده است، اما این بار از ماهها قبل برگزار کنندگان انتخابات نسبت به درگیری های انتخاباتی هشدار داده اند.
به گزارش ایلنا، فرمانده نیروی انتظامی در حاشیه مراسم اختتامیه رزمایش عاشورای ۹۰ در کرمان در رابطه با آمادگی پلیس درانتخابات اسفند امسال گفت:«برای تأمین امنیت انتخابات علاوه بر مأموران انتظامی،۸۵ هزار نیروهای بسیج نیز مشارکت دارند.»
“اسماعیل احمدی مقدم” با بیان اینکه تمهیدات لازم برای برگزاری انتخابات اندیشیده شده است و برای درگیریهای احتمالی در حوزههای انتخاباتی آمادگی کامل داریم، افزود: «نامزدهای انتخاباتی باید سعهصدر داشته باشند و در تبلیغات به جای تخریب یکدیگر به تشریح برنامههای خود بپردازند.»
وی با یادآوری اینکه کاندیداها نباید در صورتی که نتیجه انتخابات به نفع آنها نشود، ایجاد بحران کنند، ابراز داشت:« نیروی انتظامی با افرادی که قصد ایجاد آشوب و بحران داشته باشند، قاطعانه برخورد میکند.»
فرمانده نیروی انتظامی ادعا کرد:« دشمن تلاش دارد با ایجاد حساسیت حضور مردم در انتخابات را کمرنگ کند، اما ملت ایران با حضور حماسی خود در این انتخابات تمام نقشههای آنها را نقش بر آب میکند.»
فخرالسادات محتشمی پور در نامه ای خطاب به فاطمه چهل امیرانی، همسر شهید باکری می نویسد: من و تو توطئه گریم فاطمه جان! هیچ می دانستی؟ تو و همه خانواده های شهدا که مراسم سالگرد عزیزشان ساده و صمیمی و خارج از های و هوی دولتی و حکومتی در کنجی، خلوتی، خانه ای، جایی برگزار می شود و من و همه کسانی که دعوت می شویم به این خلوت عارفانه و عاشقانه تا دو قطره اشکی بریزیم دز سوگ مروت مرده و شجاعت قربانی شده و وفای به گور سپرده شده و عزت فراموش شده. دو قطره اشک برای ارزش های دفن شده دو قطره اشک برای پیکره ای تهی از جان آدمیت برای خودمان خود بی خودمان!
متن کامل این نامه که در صفحه فیس بوک این فعال سیاسی منتشر شده به شرح زیر است:
سلام فاطمه جان!
خسته نباشی از میزبانی همه میهمانان خودت و حمیدت که امسال نیز چون هر شب سالگرد شهادتش مشتاقانه به هر کجا که تو بخوانی شان می آیند و همراه با شما همان روضه آذری را زیر لب زمزمه می کنند و اشک می ریزند. این روضه را آسیه دوست می دارد و احسان و چند سال بعد لابد حورا نوه خردسال تو و حمیدآقا.
-بازجو فریاد می کشد: پنج شنبه کجا بودی؟؟؟ و من که هنوز لرز ناشی از هجوم سبعانه آقای امنیتی، بهروز ملاح یا فلاح نام و دار و دسته اش به ماشین قرمز رنگ مهسا در پشت چراغ قرمز خیابان طالقانی در شامگاه سه شنبه از تنم بیرون نرفته، سعی می کنم به یاد بیاورم روز پنج شنبه شلوغی را که پشت سر گذاشته بودم و قبل از این که ذهن آشفته ام به یاری ام بشتابد مرد باز فریاد می کشد: خونه باکری چکار می کردی؟؟؟ منزل شهید باکری! عجب پس شرکت در مراسم سالگرد شهید جرم است و ما نمی دانستیم. مرد بی وقفه فریاد می زند و چیزهایی را بلغور می کند که من دیگر به آن توحهی ندارم چون قرار نیست پاسخی بدهم قبل از تفهیم اتهام! چه توطئه ای می کردی؟ برنامه ات چه بود؟ چه کسانی و چرا از قم آمده بودند؟ چه توطئه ای می کردید؟
توهم توطئه!
من و تو توطئه گریم فاطمه جان! هیچ می دانستی؟ تو و همه خانواده های شهدا که مراسم سالگرد عزیزشان ساده و صمیمی و خارج از های و هوی دولتی و حکومتی در کنجی، خلوتی، خانه ای، جایی برگزار می شود و من و همه کسانی که دعوت می شویم به این خلوت عارفانه و عاشقانه تا دوقطره اشکی بریزیم دز سوگ مروت مرده و شجاعت قربانی شده و وفای به گور سپرده شده و عزت فراموش شده. دو قطره اشک برای ارزش های دفن شده دو قطره اشک برای پیکره ای تهی از جان آدمیت برای خودمان خود بی خودمان!
چشم ها را بسته ام همان جا در اتاق بازجویی شب اول بازداشت غیرقانونی تا یادم بیاید همه چهره های آشنای آن شب غزا را و بازجو از این اتاق به آن اتاق می رود برای بازجویی تا قبل از تبانی متهمین رمز گشایی هایش را بکند. من حوصله ندارم به حرف هایش گوش کنم. حرف های صد من یک غاز که لابد کلی زحمت کشیده برای هجّی واژه واژه آن تا پرطنین تر بنشیند در جان خسته بی رمق نیمه شب از خانه و کاشانه بی شوی بازمانده من! «فائزه هم اون فیلم رو خودش درست کرده و شلوغش کرده و …» حوصله شنیدن و پاسخ گفتن ندارم اما باید تمام شود این منبر! می گویم: چیزی که به من مربوط نیست با من نگویید. همین دیروز بود انگار که در اخبار خواندم کسی که به فائزه هاشمی توهین کرده بود به هشت ماه حبس و ۵۰ ضربه شلاق محکوم شد. بازجو لابد زودتر از من از خبر مطلع شده است!
خانه باکری محل توطئه!
-باید صبر کنم تا لوح تقدیر برسد. تلفن زنگ می خورد. کسی می گوید: این جا پر مأمور است نمی گذارند وارد خانه شهید باکری شویم. باور نمی کنم. فوری راه می افتم و به سر کوچه که می رسم همان تابلوی تکراری روزهای پس از کودتا مقابل چشمانم نقش می بندد. ون هایی که خانم ها و آقابان امنیت برای حفظ امنیت در درون و بیرون آن انجام وظیفه می کنند. لوح تقدیر از همسر شهید می ماند در اتوموبیلم و حالا این پاها هستند که مرا محکم و استوار می کشانند به سوی منزل شهید! اما دست هایی جلو می آیند به نشانه ایست! ما قرار است بیاییم برای دلجویی برای ابراز شرمندگی از جانب خود برای اسائه ادبی که بی سرهای سردار به شماها کرده اند به زن و بچه باکری و همت عزیز که تا دیروز خانواده هایشان چشم و چراغ کشور بودند! دست هایی مانع می شوند. ما دست به دست می گردیم میان دست های خانواده شهید و دست هایی که صاحبانشان سوراخ دعا را گم کرده اند و آدرس را عوضی آمده اند برای حفظ امنیت!
حالا من بر روی تخت تو افتاده ام و تو لیوان عرق بیدمشک در یک دست، دست دیگر بر روی قلبم گذاشته حمد می خوانی.
-نیت روزه امروز من حمید باکری! هرچند نیازی ندارد به این روزه ها شهیدی که کلی طلبکار است از ربّ الشهدا. من برای دلخوشی خودم ثواب این روزه را به او هدیه می کنم و هنگام افطار شروع می کنم با او حرف زدن. حمید آقا سلام. می دانم که امروز اگر هم خودت نخواسته باشی مجبوری خواسته فاطمه ات را اجابت کنی. می دانم که اینجایی. من دامانت را رها نمی کنم تا حاجت نگیرم. امروز روز تو بود و روز نازنین! نازنین خسروانی که آن روز (مثل خود من) در دادگاه با چادر رنگی گلدار و دم پایی آورده بودندش لابد برای محاکمه و من مقابل آسانسور مادرانه در آغوشش گرفتم در برابر چشمان اشکبار مادرش و به او گفتم نازنین نماز می خوانی و او گفت: بله و من گفتم موقع نماز مغرب، اول وقت یاد هم باشیم. حالا اول وقت است مغرب است افطار است و من نازنین را به خدایش سپرده ام و از تو می خواهم که سفارشش را به خدایت بکنی. خدا می داند پدر نازنین بیمار است. می داند که مادرش چقدر بی تاب است و آن خواهر زاده کوچولویش قاب عکس او را بغل گرفته از این سو به آن سو می برد مانند گنجی گرانبها. فاطمه! تو می گویی امکان ندارد من چیزی را از حمید بخواهم و او نه بگوید! من به تو دسترسی ندارم فاطمه جان در این شکنجه گاه انفرادی اما به حمیدت چرا. حمیدت کوچکی و بی تابی مرا می بیند. لبخند می زند و دامن کشان راهش را می گیرد و می رود. من آرام می گیرم. لقمه نان و پنیری و اللهم لک صمت و علی رزقک افطرت و علیک توکلت…
ما چقدر به هم شبیهیم فاطمه!
نسل ما انقلابی های دیروز و اصلاحی های امروز چقدر به هم شبیهند. ما هنوز تمنای اجابت حاجت های خودمان را برای رقع حوابج دیگران به تأخیر می اندازیم. حمید تبعیدی دفاع مقدس رفت و دیگر نیامد. مصطفای من در قرنطینه از آمدن دم نمی زند می گوید: ما باید آخرین زندانی های سیاسی این حکومت باشیم. زندانی سیاسی در جمهوری اسلامی معنی ندارد. تو همه سرخوشی های جوانی ات را نثار دوست کردی و هنوز دلت خون است برای ذبح ارزش ها و من دلم برای این بچه خون است برای این حکم های ناعادلانه برای این بازجویی های طاقت فرسا برای این شکنجه های روحی زنان و مردان جوان برای همه مصائب بزرگی که هر کدامش برای به رسوایی کشیدن نظامی بس است و خم به ابروی مسئولین نمی آورد. من بی تاب شده ام فاطمه برای دخترم مهسا که دارد ساک زندان می بندد به جرم دفاع از حقوق همسر مظلومش مسعود بیمار دربندش. من دستم به دامان حمید تو و شهید همت و دیگر آبرومندان نمی رسد دیگر. انگار فقط شکنجه گاه انفرادی درش باز بود برای رفت و آمد خوبان به نزد ما. من بی تاب شده ام برای ریحانه که دم به ساعت باید بازجو را تحمل کند و بازجویی را و برای پرستو که طفلکی مجبور است به بازجو بیش از مادرش اعتماد کند و برای سهام و برای همه این دخترکانی جدای افتاده از شوی که تو یکی یکی شان را در هر فرصت اندکی مادرانه تسلا می دهی و اشک های گرمشان را از چهره می زدایی. من بی تاب شده ام فاطمه.
روضه آذری می خوانند من چیزی نمی فهمم اما بابا بابا گفتنش آتش به جانم می زند. احسان و آسیه را فراموش می کنم. حالا چهره مظلوم شهید سید علی موسوی می نشیند در چشمان اشکبارم و فاطمه و پسرک خردسال او و فریبا. چهره بقیه فرزندان شهدا و چهره نوه های مهندس و دکتر رهنورد که سال ۸۸ در مراسم سالگرد دز همین حسینیه همین چند قدمی من روی صندلی نشسته بود و ما هنوز نمی دانستیم همسر کاندیدای اصلاح طلبان کدام این دو زهره هستند؟ صادقی یا کاظمی؟؟؟!
-دعای کمیل می خوانند محزون محزون و روضه می خوانند و من خیلی از آدم هایی را که هی می آیند و سلام می گویند و سلام می رسانند، به جا نمی آورم. روضه می خوانند و چشمه اشک من انگار خشک شدن نمی شناسد. بانو بگذار از این مجلس به مجلس دیگری نقب بزنم که در آن میلاد سهراب ایران را به سروری محزون نشسته اند. خانه پروین خانم پر از گل است. ما هم سبد گل لیلیوم سپید را تقدیم می کنیم. مادر سهراب تشکر می کند. ما آرام می نشینیم کنار مادر شهیدی عاشورایی! مادر سهراب می گوید: من همه جا یاد زندانی هایمان هستم. خدا شاهد است. مادر سهراب راست می گوید. ما هم یاد شهیدان از خاطرمان نمی رود هرگز. مادر سهراب می گوید: بچه های ما که رفتند اما خدا کند مملکت کارش به سامان شود. آقای موسوی و کروبی و خانم رهنورد از حصر بیرون بیایند و همه زندانی های سیاسی آزاد شوند. ما که چیز زیادی نمی خواهیم.
کسی محزون می خواند روضه نیست اما روضه است. همه جا روضه است چه فرق می کند مناسبت چه باشد، ما به روضه خوانی عادت کرده ایم:
خورشیدی تابیدی ای شهید
در دل ها جاویدی ای شهید
می گرید در سوگت آسمان
می سوزد از داغت شمع جان
نامهٔ بیست و چهارم محمد نوری زاد به رهبر
به نام خدایی که آغوش آفرید
سلام به رهبر گرامی حضرت آیت الله خامنهای
من صمیمانه و صادقانه اعتراف میکنم که شما از توانمندیهای بسیاری برخوردارید که این توانمندی تنها و تنها مختص خود جناب شماست. مثلاً آقای رجب طیب اردوغان که در جهش همه جانبهٔ کشورش ترکیه به توفیقهای بزرگ ملی و جهانی دست یافته، بهرهای از این توانمندی ندارد. یا اوباما و صد پشتِ اروپاییاش حتی. «چرا» یش را خواهم گفت. اما چه خوب اگرکه سخن مرا همچنان سخن یک دوست بدانید و ازاحالهٔ پایان کارمن به حضرت طائب – رییس ادارهٔ اطلاعات سپاه، یا همکاران اطلاعاتیاش – پرهیزفرمایید.
آقای طائب گفته بود بعدِ انتخابات برای ما خوابهایی دیده است. اما صبوریاش به سررسید و نرسیده به انتخابات– همین هفتهٔ گذشته – جوانک دیپلمهای را که در کارهای ابتدایی سایت به من کمک میکرد، بازداشت کرد و به جای نامعلومی برد. تا شاید با تکاندن او، چیزکی عایدش بشود. به حضرت ایشان بفرمایید: هرچه باشد من رهبرم و دیگران؛ مردم. و یکی از اولین شرطهای رهبری صبوری است. و اینکه رهبر باید سخن تند مشفقان و منتقدان خویش را نوش جان کند و روی ترش نکند و دست به انتقام نبرد.
یک: ما و شما نخبگان را فرا خواندیم. نخبگانی با عمرهای کهن. با نعلینها و عباها و عمامههایی که به گمان خود از پیامبر بر پای و بر تن و بر سر داشتند. و بحثها و درسهای فراوان پشت سر. که بیایند و مجلس آرایی کنند. و طبق قانون، به کار رهبری نظارت کنند. و یا اگر رهبر به کسالتی و مرگی ناگهانی در افتاد، دیگری را بجویند و بر سریر رهبری بنشانند. و این البته عین قانون بود و هست. قانونی که گویا برای خاک خوردن نوشته شده بود و برای خود جایی درسخنان همارهٔ ما و شما میجست.
دو: هزینههای فراوانی برای انتخاب نخبگان صورت پذیرفت. هم به لحاظ مالی و هم هزینههایی که از گوشت تن ما و تن خدا واسلام و پیامبرکند و بجایش زخم تازه نهاد. این زخم هنوز هست. البته تا شما هستید. مگرکه در این چند نفس بجای مانده به ترمیم و مداوای این زخم مهلک همت کنید. آیا صدای سخن مرا و التماس مرا میشنوید؟
سه: توانمندی منحصربفرد شما از همینجا رخ نمود. طوری که نخبگان ازهمان ابتدا برای این گزینش میشدند تا به تأیید مکررشما اجتماع کنند. گویا سرلوحهٔ کارشان ازروزنخست همین بود. که تنها و تنها به بقای شما بیندیشند. و به خطاهای شما وآسیبهایی که از کانون رهبری شما به جان جامعه سرازیرمی شد کاری نداشته باشند. شما برای نخبگان دایرهای ترسیم کردید که جز بر آن قرار نگیرند. نخبهای اگر از دایرهٔ حتمیاش گریز میکرد، ناسزاهای کمین کرده بکار می افتاد، همو که تا دیروز آیت الله مجاهد و نستوه و اهل مراقبه و مراتبِ بلندِ معنوی تبلیغ میشد، یک شبه منافق و مزدور و سر سپرده میشد، شیشههای خانهاش میشکست، و دیلمهای مهیا به زیر مسجد ودفترش میرفت. اوباشان مذهبی را ما برای همین روزها و برای همین آدمها تربیت کرده بودیم.
چهار: قانون به انتخاب و حق نخبگان تأکید ورزیده بود. باید جای خالی بند بند آن پرمی شد. و شما با گزینش مکرر نخبگان خاموش، که هر از گاهی از هر کجا فرا بیایند و قیل و قال محتضرانهای سر بدهند و همچنان از شما سپاس بگویند و بنای موجودیت خویش را در همین تأیید و تکریم تمام نشدنی شما بدانند، اجرای قانون را به ما و به جهانیان نشان دادید. که بله، میببینید که ما انتخابات داریم و مردم نخبگان مورد اعتماد خویش را برمی گزینند تا مجلس خبرگان طبق قانون به وظایف محولهاش عمل کند! چه وظایفی؟ معلوم است. اینکه پرسیدن ندارد. پیش از داوطلب شدن این وظایف مو به مو به همهٔ نخبگان تفهیم شده است.
پنج: من بنای توهین به نخبگان این سالهای سپری شده ندارم. بل که میگویم بجای نخبگانی که در این سالها به مجلس خبرگان راه یافتهاند و صباحی بعد جای به دیگران سپردهاند، با اعتنا به عمرها و تخصصها وکتابهایی که شیرازهاش ازهم دریدهاند، اگر قصابان و جوشکاران و گله داران بر صندلیهای مجلس خبرگان مینشستند، نتیجه آیا همین نمیشد که شده است؟ تأیید مکرر یک رهبر که نیاز به خبرگی ندارد. و به این همه هیاهوی علم و معرفت و تخصص دینی و شیعی.
شش: نخبگان هر از چندی از کنار آشفتگیهای شهرها و استانهای خود و تماشای تأثیرخطاهای جناب شما میآمدند ومی نشستند و مثل یک موجود رام و یک ابزار بی ارادهٔ کوکی زبان به تقدیر و سپاس شما میگشودند و جای خالی همان بندهای فلک زده قانونی را پرمی کردند و به صندلی نخبگی شهرخویش باز می رفتند. ای دریغ و درد که این ستایش مکرری که نخبگان شما در این سالها به اسم نخبگی برآوردهاند، از باربران محترم صنف مسگران نیز بر می آمده است. ما و شما در این ملک نخبگی را فرو کشتیم آقا. و تعریف تازهای از نخبگی آراستیم.
هفت: اخیراً خبری از جناب شما منتشر شد که فرموده بودید به خبرگان اجازهٔ ورود به جزییات کارهای خویش نمیدهید. و راهنمایی فرموده بودید که خبرگان باید به کلیات وظایف رهبری بپردازند. من کاری به درستی یا نادرستی این خبر ندارم. بل میگویم نخبگانِ این سالها – بنا به همان تفهیم روز نخست – درهمان کلیات هم مجاز به دخالت نبودهاند.
هشت: بله، من نیز چون شما قبول دارم که نباید به جزییات کار رهبری ورود کرد. مثل دزدیدن وسایل کار نوری زاد که بیش از دو سال ونیم از زمان دزدیدنشان توسط مأموران وزارت اطلاعات و سپاه میگذرد و هیچ دستگاهی نیز پاسخگوی مراجعات مکرر او نیست. من خود میپذیرم که شأن رهبری نه در اندازهای است که به یک چنین قضایای پیش پا افتاده دخول کند.
نه: اما مثلاً قتلهای زنجیرهای آیا یک کار جزیی است یا کلی؟ که رهبری یک پوزش مختصر از مردم نخواست. که ای مردم، من رهبر بودم و در زمان رهبری من یک چنین فاجعههایی رخ داد. بیایید و مرا ببخشایید. یا برآوردن پدیدهٔ لرزانی چون احمدینژاد؟ و اصرار بر بقای او با وجود دزدیهای فراوان او و همراهانش؟ یا رعبی که بر چهارستون مجلس شورا و یا رعبی که بر همین مجلس خبرگان نشسته؟ این آیا یک امرجزیی است یا کلی؟ یا برآوردن دستگاه فشل قضایی که به یک تلفن بیت شریف، بشود جوان ماجراجو و فاجعه آفرینی چون مرتضوی را بر مسند دادستانی نشاند و با همان تلفن، مسیر قانون را در دستگاه قانونگذار برگرداند؟
رهبرگرامی،
ده: فشردن خبرگان در یک تُنگِ تَنگ، و تخلیهٔ ارادهٔ آنان، تنها و تنها در تخصص ما و شما بوده است. و بدیهی است که اگر نیک به این «آکواریم» منحصربفرد بنگریم، جز زخم بر تن قانون و خدا و پیغمبر و قرآن و البته: مردم، نمیبینیم. شما با تخلیهٔ اراده از نمایندگان مجلس خبرگان، ارثیهٔ ناجوری برای مردم و برای رهبری بعد از خویش بجای مینهید. مگر که به سخن خدا گوش دل بسپارید و بجای سخن نمامان و سخن چینان و هیولایان، سخن خوبان خدا را شنود کنید.
یازده: مجلس خبرگان اگر شأن بایستهٔ خویش را به کار میبست، شما خیلی زود کنار گذارده میشدید. با یک قلم، همان قتل های زنجیرهای. چرا که دستگاه مخوف اطلاعاتیِ قاتل و شکنجه گرِ ما، به هیچ دستگاه جز شخص جناب شما پاسخگو نبوده و نیست. و سالها این فاجعهها در بطن این دستگاه مخوف دست به دست میشده است. امروز نیز کار به همان منوال است. امروز نیز فرزندان پاک ما اسیر این دستگاه بیحساب و کتاباند و قانون خاک آلود ما شهامت پرسیدن یک «چرا» از او را ندارد.
دوازده: نمایندگان مجلس خبرگان میتوانستند به حساب های پولی پنهان شما و هدردادن سرمایههای همه جانبهٔ آحاد مردم در افغانستان وعراق و سوریه و لبنان و فلسطین اعتراض کنند که نکردند. ما خود مگر کم نیاز داشتیم که باید از جیبمان بدر برده میشد و به جیب دیگران ریخته میآمد؟ آن هم بدون رضایت ما! خبرگان میتوانستند به دخالتهای پرخسارت جزیی و کلی شما در کارها اعتراض کنند که نکردند. میتوانستند به حمایت شما از پدیدهٔ شرم آوری چون احمدینژاد اعتراض کنند که نکردند. میتوانستند به فاجعههای دوسال پیش و زندانی کردنهای بیدلیلی که به دستور مستقیم جناب شما صورت پذیرفته و می پذیرد اعتراض کنند که نکردند. اگر بنا بر دیدن این همه فاجعه است و بنا بر اعتراض نکردن، خوب مادربزرگهای روستایی ما نیز می توانستند برصندلیهای مجلس خبرگان بنشینند و از آوازهٔ خبرگی به همان تأیید مکررش بسنده کنند.
سیزده: نمایندگان مجلس خبرگان اگر نمایندگان واقعی ما بودند، میتوانستند به از ریخت افتادن شأن جهانی کشورمان ایران در حوزههای وسیع اقتصادی و سیاسی و نظامی و نقش شما در این به خاک افتادگی دخالت کنند. میتوانستند به ریخت و قیافهای که شما از سپاه پرداختهاید اعتراض کنند. دزدان فربه را مگر جز درسپاه میتوان یافت؟ کجایند نمایندگان و خبرگان واقعی؟ این کهنسالان خموش، فردا پاسخ خدا و این مردم را چه خواهند داد؟ نماینده شدند که سکوت کنند؟ و جز سپاس نگویند؟ پخمگان و هالوهای مدهوش مگر از این استعداد بیبهرهاند؟ ما را که فریاد رسی نیست. پس چرا فریاد نزنیم ای خدا و ای علی مرتضا شما شاهد باشید که ما بعنوان شهروندان این نظامی که مدعی مسلمانی است، از رهبر و خبرگانی که باید بر کارهای رهبری نظارت کنند و نمیکنند شکایت داریم. دستگاه های مخوف اطلاعاتی و امنیتی و قضایی راه بر ما بستهاند و ریسمان اوباشان مذهبی را برای آسیب ما و ساکت کردنِ ما واگشودهاند.
چهارده: من این نوشته را در چهارده بند به پایان میرسانم. به نیت چهارده معصومی که شما بدانها سخت مشتاق و پای بندید. تنها یک پرسش و: تمام. آیا اگر همین کارهای شما را شاه پهلوی میکرد، او را تأیید میکردید؟ یا نه، بر او بر می آشفتید و گریبان چاک میزدید و دنیا را خبرمی کردید؟ نمیدانم این روزها آیا دلتنگ آغوش خدا شدهاید یا نه؟ میخواهید نشانیاش را بدهم؟ آغوش مردم!
بدرود تا پنجشنبهٔ آینده پنجم اسفند ماه سال نود
با احترام و ادب محمد نوری زاد
منبع: وب سایت محمد نوریزاد
سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی گفت: دولت توجه داشته باشد هدفمندی یارانهها یک پروسه ۵ ساله است و برای اجرای آن، ۴ سال دیگر زمان داریم لذا نیازی نیست با اعمال فشار به مردم این قانون را طی ۲ سال، اجرایی کند.
حسینی در گفتوگو با ایلنا، با انتقاد از شیب تند هدفمندی یارانهها تاکید کرد: متاسفانه هدفمندی یارانهها بدون توجه به شرایط اقتصادی جامعه وبا شیب تند و غیر قابل کنترلی آغاز شد و دولت در همان سال اول گامهای بلندی برای آزادسازی قیمتها برداشت که باعث ضربه زدن به جامعه و آسیب رساندن به اقشار کم درآمد جامعه شد.
وی افزود: امید است دولت در فاز دوم هدفمندی یارانهها توجه لازم را داشته باشد و بیگدار به آب نزند و باعث افزایش غیر معمول قیمتها نشود چرا که جامعه کشش این همه فشاراقتصادی را ندارد.
حسینی با بیان اینکه شیب هدفمندی یارانهها در فازاول بسیار تند بود و باید با دقت بیشتری این قانون اعمال شود، تاکید کرد: دولت باید توجه داشته باشد که هدفمندی یارانهها یک پروسه ۵ ساله است که برای اجرای آن ۴ سال دیگر زمان باقی است و نیازی نیست با اعمال فشار به مردم این قانون را طی ۲ سال اجرایی کرد.
نماینده قروه و دهگلان در مجلس هشتم با ابراز امیدواری از اینکه دولت، فاز دوم هدفمندی یارانهها را با آرامش بیشتر و بدون عجله اجرا کند، اظهارداشت: دولت باید با شیب ملایم تری فازدوم هدفمندی یارانهها را آغازکند تا با اطمینان بیشتری به سمت اجرای این قانون پیش رویم و شرایط اقتصادی جامعه عادیتر شود.
مراسم سالگرد شهادت سردار حمید باکری، پنجشنبه شب در منزل این شهید در تهران برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبری «چمران نیوز»، در این مراسم که جمعی از همرزمان و دوستان او حضور داشتند یاد و خاطره جانشین لشگر ۳۱ عاشورا که سوم اسفند ماه ۶۲ در عملیات خیبر به شهادت رسید گرامی داشته شد.
قرائت دعای کمیل از جمله برنامههای گرامیداشت سالگرد شهید حمید باکری بود.
در این مراسم جمعی از همرزمان شهید باکری از جمله سردار مقدم، سردار حسین علایی، محمد نوری زاد ، دکتر رجایی، همسر هاله سحابی، خانواده شهید همت، همرزمانش در لشگر عاشورا و برخی اعضای کابینه دولت اصلاحات و جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی حضور داشتند.
گفتنی است، خانواده شهدا باکری ها، در خلال حوادث پس از انتخابات و به دلیل همراهی با مردم و حمایت از حقوق آنها فشارها و توهین های بسیار زیادی را متحمل شدند.
عضو هیئت مدیره کانونعالی شوراهای اسلامی کشور با اعلام اینکه کارخانجات تولیدی کبریت تبریز در شرف تعطیلی قرار دارند، اظهار کرد: استان آذربایجانشرقی دارای چندین واحد کبریتسازی از جمله ممتاز، تبریز، ۲۹ بهمن و… است که در حال حاضر به جهت افزایش قیمت حاملهای انرژی و قاچاق کبریتهای غیراستاندارد در شرف تعطیلی قرار دارند.
چنگیز قاسمی در گفتوگو با ایلنا با بیان اینکه ۱۳۰۰ کارگر در این کارخانجات فعالند، افزود: کارخانههای کبریت سازی هم اکنون با حداقل ظرفیت خود فعالیت میکند که اگر این وضعیت ادامه داشته باشد زمانی نخواهد گذشت که صنعت تولید کبریت در ایران کلاً از بین میرود.
به گفته این فعال کارگری متولیان و صاحبان صنعت کبریت سازی، این صنعت را در حال نابودی میدانند، اما آنچه در شرایط فعلی علت پرداختن به این موضوع را ضروری میکند، مشکلاتی است که این صنعت در حال دست و پنجه نرم کردن با آن است و بیتوجهی به آن ضمن تعطیلی یک صنعت دیگر، بیکاری تعداد زیادی کارگر در بخشهای مختلف آن را فراهم خواهد کرد و به مجموع بیکاران کشور رقمی قابل ملاحظه میافزاید.
وی همچنین تصریح کرد: به تازگی کبریتهای غیراستاندارد و قاچاق چینی با آرم کارخانجات ایرانی تولید و به بازار ایران وارد شدهاند.
او ادامه داد: در حال حاضر انبار کارخانههای کبریت سازی از کبریتهای تولید شده انباشته است و مسئولین این واحدهای تولیدی با مشکلات فروش کالاهای خود مواجه هستند.
رئیس کانون هماهنگی شوراهای کار استان آذربایجان شرقی در ادامه افزود: دولت تهسیلاتی برای افزایش قیمت حامل های انرژی در نظر گرفته بود ولی این عوامل از ریشه دارای مشکل هستند وکمبود نقدینیگی وعدم وجود مواد اولیه با کیفیت سبب شده مشکلات بسیاری از جمله وارد شدن بسیار مواد اولیه غیر استاندارد از کشورچین برای قشر تولید کننده کشور ایجاد شده است.
وی با اشاره به اینکه ارائه نکردن این تسهیلات بر مشکلات موجود تولیدکنندگان می افزاید، ادامه داد: کمبود نقدینگی در اختیار تولید کنندگان و به تبع عدم پرداخت به موقع اقساط وام ها توسط آنان موجب ایجاد مشکلات عدیده ای برای بسیاری از کارخانه ها شده است.
قاسمی تاکید کرد: با حذف یارانههای برق و گاز از واحدهای صنعتی، بهای این حاملهای انرژی ۱۰ برابر افزایش یافته است و این افزایش قیمتها به تولیدکنندگان فشار وارد میکند.
در ادامۀ دعوت و فراخوان عمومی جهت عدم شرکت در انتخابات مجلس، اعضاء و علاقمندان نهضت آزادی (در خارج از کشور) نیز، با صدور بیانیه ای خواستار عدم مشارکت همگانی در انتخابات ۱۲ اسفند ماه شدند.
به گزارش جرس، در بیانیۀ اعضاء و هواداران نهضت آزادی در خارج از کشور پیرامون انتخابات آتی آمده است: “حاکمان از درک این حقیقت ساده طفره می روند که مردم ناراضی، در مواجهه و اعتراض به سیاست گذاری های نادرست، ناچار به گزینش یکی از دو راه «اصلاحات» یا «براندازی» هستند و چنانچه در هر نظامی، ساز و کار انتخابات بلاموضوع و امکان مشارکت سیاسی از مردم سلب گردد، سیر اعتراضات به سوی روشهای ساختارشکنانه سوق خواهد یافت و بدیهی است که مردم در صورت ناامیدی از توسل به شیوههای مسالمتآمیز اصلاحی، روشهای دیگر را خواهند آزمود.”
گفتنی است، در شرایطی که رییس دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران – مهندس محمد توسلی- نزدیک به چهار ماه است به اتهام دست داشتن در تهیه نامه موسوم به ۱۴۳ امضایی، همچنان در بازداشتگاه ۲۰۹ محبوس است و در حالی که این حزب دیرپای ملی و اسلامی به دلیل فشارهای شدید و بی سابقه امنیتی از تشکیل جلسات و اعلام مواضع رسمی محروم و ممنوع شده، به نظر می رسد انتشار بیانیه ای از سوی اعضا و علاقمندان این حزب در خارج کشور را، بتوان به عنوان نظر رسمی نهضت آزادی ایران تلقی کرد.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
نهضت آزادی ایران و انتخابات نمایشی!
به نام خداوند جان و خرد
ملت شریف و ستمدیده ی ایران!
در شرایط کنونی و در فضای سرکوب شدید نیروهای مترقی و دمکراسیخواه و تشدید روحیهی یاس و ناامیدی ناشی از تقلب گسترده و نادیده گرفتن آرای اکثریت ملت در انتخابات ۸۸، همچنین افزایش محدودیتها و عدم بروز کوچک ترین نشانه مثبت در تغییر سیاستها و تصمیمسازیهای غیرمردمی نسبت به آزادی و سلامت انتخابات، امکان مشارکت نیروهای دمکراسیخواه به کلی منتفی شده است.
از طرفی، ابعاد بحرانهای داخلی و بینالمللی و قدرتگیری روزافزون جریان تمامیتخواه و واپسگرا در عرصهی سیاست و اقتصاد و فرهنگ، رشد نظامیگری در حوزههای قدرت سیاسی، امنیتی و اقتصادی، و تهدیدات مخاطره آمیز برای تمامیت ارضی ایران، آنچنان جدی و نگران کننده است که بیتفاوت نمیتوان از کنار آن گذشت. از این روی در شرایطی که بیش از شش نفر از اعضای دفتر سیاسی و شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در حبسی غیرقانونی به سر می برند و دبیرکل این حزب نیز با وجود هشتاد سال سن، به هشت سال حبس و پنج سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شده است، اعضاء و علاقمندان نهضت آزادی ایران در خارج کشور وظیفه خود می دانند مواردی را از باب همراهی با جنبش سبز آزادی خواهی ملت ایران و بیعت دوباره با آرمان های تاریخی و اصیل ملت با هموطنان در میان بگذارند:
انتخابات آزاد و تعیین نمایندگان مستقل مردم در قوای مجریه و مقننه، و حتی در مواردی، قوه قضایی، از جمله دستاوردهای جنبش جهانی دمکراسیخواهی در دو سدهی پیشین محسوب شده و امروزه به عنوان یگانه ساز و کار موثر و تنها شیوهی مسالمتآمیز در دستیابی به دمکراسی شناخته می گردد. بنابراین طرح عدم مشارکت در انتخابات نمی تواند از موضع انفعال، مسوولیتگریزی و تکیه بر عدم مشارکت صِرف مطرح شود، بلکه به روش ها و رفتارهایی باید تمسک جست که تجربه و تمرینی موثر در گذار به سوی دمکراسی، بسیج افکار عمومی، جلب حمایت فراگیر مردم و اعمال فشار بر حاکمیت گردد و در نهایت، به تقویت فرآیند مردمسالاری و برگزاری انتخابات آزاد در آینده ای نه چندان دور بیانجامد.
شرایط کنونی را شاید از جهاتی بتوان با اوضاع پس از کودتای ۱۳۳۲ مقایسه کرد و عملکرد نهضت مقاومت ملی را، بهویژه در برگزاری انتخابات مجالس ۱۹ و ۲۰ شورای ملی مورد بررسی قرار داد. نهضت مقاومت ملی با حضور در انـتـخـابات دوره ۱۸ و ۱۹ مجلس با شعار « یا پیروز می شویم یا رسوا می کنیم»، «تشکیل سازمان نظارت بر آزادی انتخابات»، شکایت به سازمان ملل متحد و همچنین برگزاری تظاهرات وسیع خیابانی، موفق شد مدارک و شواهد زیادی مبنی بر مخدوش بودن انتخابات دولت برآمده از کودتا به دست آورد و در نهایت به طرح فراگیر عدم مشروعیت حاکمیت یاری رساند.
در شرایط کنونی نیز، با بسنده کردن به راهکارهایی مانند تحریم، نمیتوان به مسوولیتی که امروزه بر عهدهی دمکراسیخواهان ایران قرار دارد پاسخ داد، از این رو شایسته است کنشگران سیاسی، تمسک به هر شیوه ی قانونی و مسالمت آمیز را، که هزینه های عدم پذیرش انتخابات آزاد را برای حاکمیت افزایش دهد، مورد توجه قرار دهند. عدم مشارکت در انتخابات پیش رو باید با افشای تمامیت خواهی و آگاه سازی افکار و وجدان عمومی ایران و جهان نسبت به پیامدهای تداوم وضعیت کنونی و نقض مستمر و فراگیر حقوق بشر در ایران همراه باشد.
حاکمان از درک این حقیقت ساده طفره می روند که مردم ناراضی، در مواجهه و اعتراض به سیاست گذاری های نادرست، ناچار به گزینش یکی از دو راه: ” اصلاحات ” یا ” براندازی ” هستند و چنانچه در هر نظامی، سازوکار انتخابات بلاموضوع و امکان مشارکت سیاسی از مردم سلب گردد، سیر اعتراضات به سوی روشهای ساختارشکنانه سوق خواهد یافت. به عبارت دیگر، اصلاحات در چارچوب قانون و نظام سیاسی موجود، شاید کمهزینهترین روش باشد، اما تنها روش طرح اعتراضات و تلاش برای تغییر محسوب نمیگردد. بدیهی است که مردم در صورت ناامیدی از توسل به شیوههای مسالمتآمیز اصلاحی، روشهای دیگر را خواهند آزمود.
بسیار روشن است که پیش و بیش از هر عامل بیرونی، این نیروها و جریانات درون حاکمیت اند که برانداز به شمار می روند و زمینه های سقوط نظام را فراهم می کنند. جریانی که به رعایت حقوق و حاکمیت ملت باوری نداشته و در سالیان اخیر به نقض فراگیر اصول قانون اساسی مبادرت ورزیده است.
از سوی دیگر باید توجه داشت که تحریم یا عدم مشارکت مردم در انتخابات، هرگز نباید به گونه ای طرح شود که زمینه های برگزاری نمایش انتخاباتی آرام و بی دردسر را برای حاکمیت فراهم کند. نهضت آزادی ایران به وضوح در بیانیهی رسمی شماره ۱۷۵۳ این موضوع را چنین تشریح کرده است:
« در طول تاریخ قدرتهای سرکوبگر همواره چنان با قهر و خشونت هزینه تغییرات سیاسی را بالا بردهاند که امکان شرکت در تعیین سرنوشت جز برای طرفداران و وابستگان به قدرت وجود نداشته است. حکومتهای استبدادی و خودکامه تاب تحمل حضور مردم در صحنهی سیاسی را ندارند. بنابراین برای جلوگیری از خطرات اجتنابنایذیر یک جامعه سیاسی شده و فعالیت سیاسی سازمانیافته، با سرکوب و فشار به بهانههای رنگارنگ، هزینهی این نوع فعالیتها را بالا میبرند تا آنجا که مردم، حتی اگر هم آگاهی سیاسی کافی داشته باشند، حاضر به مشارکت در عمل سیاسی و پرداخت هزینهی آن نیستند و با یأس و ناامیدی به بی تفاوتی و انفعال کشیده میشوند.»
نهضت آزادی ایران همواره تاکید داشته است که باید گسترهی حضور سیاسی را از مشارکت سیاسی متمایز ساخت و در هر شرایطی، حتی در خفقانآمیزترین و شدیدترین دوران سرکوب سیاسی، جامعه را به حضور و تاثیرگذاری بر فضای سیاسی ترغیب کرد و در این میان، فضای انتخابات را به عنوان فرصتی مهم در راستای آگاهیرسانی و بسط اندیشه دمکراسی مورد استفاده قرار داد. در دیدگاه نهضت آزادی، حتی از دورانی که برخی مبارزان آزادی را لوکس می دانستند، آزادی سیاسی و حقوق شهروندی، به مثابهی شاخص اساسی کرامت انسانی و هویت آدمی تلقی می شده است. مردم برای حضور سیاسی در عرصهی جامعه، نه تنها نیازمند کسب اجازه از حاکمیت نیستند، بلکه تبلور هویت انسانی آحاد ملت، در گرو حضور و اثرگذاری سیاسی ایشان است. حضور سیاسی، از نظر دینی، مصداق فریضهی امر به معروف و نهی از منکر بوده و تحت هیچ شرایطی قابل توقف نیست.
در شرایط کنونی با توجه به بحرانهای داخلی و خارجی نظام در حوزههای اقتصاد و سیاست، به ویژه آنچه در سوریه جریان دارد و پیامدهایی که میتواند متوجه ایران سازد، چه بسا زمان و فرصت زیادی برای پذیرش واقعیت ها پیش روی حاکمیت نباشد. باید ضمن تکیه بر نیروهای اصیل ملت در مبارزه با استبداد، دولتهای مصمم به مداخلهی نظامی و به ویژه طیف افراطی طرفداران سیاستهای اسراییل را به مسیری در چارچوب صلح پایدار و منافع ملی ایران سوق داد و مانع تکرار سناریوهای مشابه عراق و افغانستان شد.
جای تاسف بسیار است که پس از گذشت ۱۰۵ سال از جنبش مشروطیت ایران و ۳۳ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هنوز هم امکان برگزاری انتخاباتی آزاد، سالم و عادلانه در ایران وجود ندارد و اکثریت مردم ایران از انتخاب نمایندگان واقعی خود محروم هستند. در خاتمه، ما از مواضع شجاعانه ۳۹ زندانی سیاسی، که حتی دیوارهای ستبر اوین نیز مانع فریاد آزادی خواهی آنان نشده، حمایت می کنیم و آزادی رهبران سیاسی و فعالان سیاسی در بند و همچنین محاکمه ی عادلانه ی عاملان اصلی وقایع دو سال اخیر را خواهانیم.
اعضاء و علاقمندان نهضت آزادی در خارج کشور
دکتر صادق آخوندی دانشیار گروه ارتودنسی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران پس از احضار تلفنی به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات واقع در خیابان صبا توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و به اوین منتقل شد.
بنا به گزارش های رسیده به کلمه، ماموران وزارت اطلاعات که فاقد حکم بازداشت و بازرسی معتبر بوده اند وی را پس از بازداشت با خود به مطب و منزل وی برده و اماکن مزبور را نیز بازرسی کرده اند.
این حادثه روز دوشنبه ۲۴ بهمن ماه اتفاق افتاده است و دکتر آخوندی از آن زمان همچنان در بازداشت غیر قانونی وزارت اطلاعات است. خانواده و همکاران وی به امید اینکه وی بزودی آزاد خواهد شد تا کنون از انتشار خبر بازداشت وی ممانعت کرده بودند.
دکتر اخوندی که از اساتید برجستۀ دانشکده دندانپزشکی است در عین حال معاون پژوهشی مرکز تحقیقات دندانپزشکی، مدیر مسئول مجلۀ علمی دندانپزشکی و نیز معاون سردبیر مجلۀ انگلیسی مرکز تحقیقات دندانپزشکی نیز می باشد.
وی فرزند مرحوم حجه الاسلام و المسلمین آخوندی رئیس انتشارات دارالکتب اسلامیه است و خانوادۀ او سابقۀ دیرینه ای در فعالیت انقلابی و انتشار کتب اسلامی در پیش و پس از انقلاب داشته و دارند. انتشارات دارالکتب اسلامیه پیش از انقلاب پاتوق بسیاری از فعالان مذهبی بوده و اکثر رهبران روحانی انقلاب به دفتر آن رفت و آمد داشته و با پدر دکتر آخوندی مراوده داشته اند.
دکتر آخوندی که از پیشگامان عرصۀ انقلاب و جهاد است در انتخابات دهم ریاست جمهوری از مهندس موسوی حمایت و طرفداری می کرد و پس از حوادث سال ۸۸ در زمرۀ فعالین جامعۀ پزشکی در حمایت از رأی مردم و حقوق قانونی و شهروندی آنان بوده و به همراهی جنبش سبز افتخار می کرد. نام او را می توان در ذیل تمامی نامه هایی که اعضاء جامعۀ پزشکی در این مدت در دفاع از حقوق مردم و حمایت از رهبران جنبش نوشته اند، دید.
در این مدت اساتید دانشکدۀ دندانپزشکی برای پیگیری وضعیت وی و تلاش برای آزادی او دو دیدار جمعی با دکتر لاریجانی رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران و برادر رئیس قوۀ قضائیه و نیز حجه الاسلام ابوترابی نماینده اسبق رهبری در دانشگاه که از نزدیک دکتر آخوندی و جایگاه وی را در جامعه دانشگاهی و دندانپزشکان می شناسند، داشته اند اما تا کنون نتیجه ای نگرفته اند.
گفته می شود بازداشت دکتر آخوندی بدلیل آن بوده است که در برابر حکم مامورین وزارت اطلاعات مقاومت کرده و با آنان مشاجره کرده است. قرینۀ صحت این خبر آن است که وی ابتدا توسط حراست دانشگاه احضار شده بود و پس از آنکه نپذیرفت برنامۀ کاری خود را برای حضور در دفتر حراست تغییر دهد مستقیماً توسط مأمورین اطلاعات که به وی تحکم کرده بودند در ساعت بخصوصی در دفتر پیگیری حاضر شود احضار شد.
پس از سه سال وقفه، در آستانه انتخابات مجلس نهم اعلام شد که سود سهام شرکتهای واگذار شده به طرح سهام عدالت پرداخت می شود.
در حال حاضر سود فعالیت سه سال اخیر شرکتهای مورد واگذاری در قالب سهام عدالت به سهامداران پرداخت نشده و در این باره تعیین تکلیف شفافی هم صورت نگرفته است.
پیش از این مدیر عامل اتحادیه تعاونیهای سهام عدالت استان تهران گفت: در حال حاضر سود فعالیت سه سال اخیر شرکتهای واگذار شده در قالب سهام عدالت به سهامداران پرداخت نشده است.
در آستانهٔ انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری ۱۳۸۸، دولت احمدینژاد اقدام به توزیع ۴۰۰ میلیارد تومان میان ۵ میلیون روستایی کرد.
به گزارش مهر، جلسه شورای عالی اجرای سیاست های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی با حضور محمود احمدی نژاد و اعضای شورا تشکیل شد و دستورات جلسه مورد بررسی قرار گرفت و تصمیمات لازم اتخاذ شد.
در این جلسه گزارشی از میزان پیشرفت اجرای طرح سهام عدالت ارائه و مقرر شد سود سهام شرکتهای واگذار شده به طرح سهام عدالت که طی ۸ ماه مهلت قانونی برای توزیع آن منقضی شده است و به حساب خزانه دولت بابت اقساط سهامداران واریز نشده با الزام و پیگیری سازمان خصوصی سازی وصول شود و در غیر این صورت، نحوه محاسبه سود برای آن با احتساب انباشت نزد شرکتها در جلسه بعدی مطرح شود و فرآیند و نحوه آزادسازی سهام عدالت و مدیریت اقشار سهامداران هم بررسی و پیشنهادات لازم در جلسه بعدی در دستور کار قرار گیرد.
شورا همچنین با توجه به عدم دستیابی مناسب به شاخصهای کلان توسعه بخش تعاون برای دستیابی به سهم ۲۵ درصد از اقتصاد ملی ، مقرر کرد راهکارهای لازم برای شکوفایی بخش تعاون در جسه آتی مورد بررسی قرار گیرد.
مدیرعامل آسایشگاه کهریزک با تاکید بر اینکه این مجموعه بدهی حدود ۳۰۰ میلیون تومانی را در خصوص هزینههای آب، برق و گاز به سازمانهای مربوطه دارد، گفت: بعد از گذشت ۱۱ ماه از سال جاری ریالی بابت یارانه افراد سالمند و مددجو پرداخت نشده است.
محمدرضا صوفینژاد در گفتگو با فارس، با اشاره به اینکه امسال مجموعه آسایشگاه کهریزک با مشکلات متعددی روبرو بوده است، اظهار داشت: افزایش هزینهها و نگهداری سالمندان و معلولان نسبت به سالهای گذشته مشکلات را افزایش داده است.
وی تصریح کرد: در حال حاضر بیش از یک هزار و ۷۵۰ سالمند، معلول در این مرکز نگهداری میشوند که هزینه نگهداری هر یک از این افراد میانگین حدود یک میلیون تومان است.
صوفینژاد ادامه داد:یکی از مشکلاتی که مجموعه آسایشگاه کهریزک با آن روبرو است عدم پرداخت یارانه نقدی افراد حاضر در این مجموعه است به طوری که پس از گذشت ۱۱ ماه از سال جاری ریالی بابت یارانه نقدی افراد پرداخت نشده است.
مدیرعامل آسایشگاه کهریزک در پاسخ به این پرسش که آیا یارانه نقدی این افراد به خانوادههایشان پرداخت نمیشود گفت: با بررسیهای انجام شده هنوز خانوادههای این افراد نیز یارانه دریافت نکردند و این مشکل همچنان پابرجاست.
وی بیان داشت: سازمان بهزیستی در سال جاری همکاری مناسبی را با مجموعه آسایشگاه کهریزک در خصوص پرداخت یارانه نقدی افراد معرفی شده از سوی خود داشته است به طوری که میانگین به هر نفر مبلغ ۱۵۰ هزار تومان پرداخت میکند.
بر اساس جدیدترین نمودار منتشر شده توسط وب سایت “نتایندکس” در خصوص متوسط سرعت دانلود اینترنت خانگی در میان ۱۷۲ کشور جهان، ایران در جایگاه ۱۵۵ ام قرار گرفت.
به گزارش تابناک ، این رتبه بندی بر اساس میلیونها تستی که برای بررسی متوسط سرعت دانلود اینترنت در کشورهای مختلف جهان توسط وب سایت Speedtest.net انجام میشود در بازههای زمانی ۳۰ روزه مورد بازبینی قرار میگیرد.
بر اساس جدولی که از ۲۳ آگوست ۲۰۰۹ تا ۲۳ فوریه ۲۰۱۲ سرعت اینترنت در کشورهای مختلف مورد ارزیابی قرار گرفته است، ایران با سرعت اینترنت Mbps 1.37 نتوانستهاست رتبهای بالاتر از ۱۵۵ ام جهان کسب کند.
در این جدول کشورهای کره جنوبی با سرعت دانلود Mbps 33.04 در جایگاه نخست، لیتوانی با سرعت دانلود Mbps 31.91 در جایگاه دوم و لتونی با سرعت دانلود Mbps 26.74 در رتبه سوم دنیا قرار گرفتهاند.
در این رتبه بندی، سنگاپور در جایگاه ۷ ، آلمان ۲۳ ، ژاپن ۲۵ ، آمریکا ۳۱ ، قرقیزستان ۳۹ ، امارات ۴۲ ، ترکیه ۵۸ ، چین ۶۴ ، عربستان ۷۱ ، آنگولا ۸۳ ، عمان ۹۱ ، مالزی ۹۴ ، تاجیکستان ۱۳۰ ، هند ۱۳۷ ، پاکستان ۱۴۶ ، عراق ۱۵۳، تانزانیا ۱۵۶ ، ازبکستان ۱۵۴ و نهایتا ایران در جایگاه ۱۵۵ دنیا قرار دارند.در انتهای این لیست کشورهای بولیوی و ساحل عاج به چشم میخوردند.
در نموداری که پیش از این در تاریخ ۱۵سپتامبر ۲۰۱۱ توسط “نتایندکس” در خصوص متوسط سرعت دانلود اینترنت خانگی منتشر شده بود، ایران در میان ۱۷۰ کشور جهان در جایگاه آخر یعنی رتبه ۱۷۰ام جهان قرار گرفته بود.
نماینده کشورمان در سازمان ملل متحد در نامه ای به رئیس شورای امنیت تاکید کرد: جامعه جهانی و شورای امنیت، از رژیم صهیونیستی بخواهند بجای متهم کردن دیگران، اقدامات غیر قانونی خود را متوقف کند.
به گزارش واحد مرکزی خبر از نیویورک، در نامه محمد خزاعی به کودجو منان، رئیس دوره ای شورای امنیت که نسخه ای از آن برای بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل نیز ارسال شد، آمده است: انتساب حوادث تروریستی تایلند، هند، گرجستان و آذربایجان به جمهوری اسلامی ایران از سوی رژیم صهیونیستی، اقدامی بی اساس و با هدف ادامه مصونیت این رژیم در پیگیری جنایت هایش است.
در این نامه آمده است: رژیم صهیونیستی برای تحریف واقعیات، اتهامات بی اساسی را مطرح کرد در حالیکه جمهوری اسلامی ایران سابقه روشنی در محکوم کردن اقدامات تروریستی دارد.
این نامه می افزاید: ملت ایران همواره قربانی تروریسم و به ویژه ترور دانشمندان هسته ای خود بوده و براساس مدارک و شواهد قطعی موجود، از جمله اعتراف افرادی که در این ترورها دست داشته اند، رژیم صهیونیستی طراحی و هدایت این ترورها را بر عهده داشته و تروریست ها را نیز آموزش داده و پشتیبانی کرده است.
نماینده کشورمان با تاکید بر اینکه مقامات اسراییل نیز تاکنون این حقیقت یعنی ترور دانشمندان هسته ای به عنوان بخشی از تلاش آنها برای اختلال در برنامه هسته ای ایران را کتمان نکرده اند، این قبیل اقدامات رژیم صهیونیستی را بخشی از بازی جنگ طلبانه این رژیم برضد جمهوری اسلامی ایران دانسته است.
این نامه می افزاید: رژیم صهیونیستی تاکنون عملیات گسترده ای را مانند اقدامات مخفیانه، جنگ رایانه ای،عملیات روانی، ترور دانشمندان هسته ای و تهدید به اقدام نظامی برضد جمهوری اسلامی ایران را اجرا کرده است و برای طراحی ترورهای پنهانی خود، از شیوه عملیات پرچم دروغین استفاده و اقداماتش را به دیگران منتسب می کند.
خزاعی در این نامه به ترور رهبران جهادی فلسطین در ۲۹ دی ماه سال ۱۳۸۸ در دوبی اشاره کرده است که رژیم صهیونیستی با جعل اسناد مسافرتی اتباع کشورهای غربی و دوست خود، به این اقدام مبادرت کرد.
این نامه می افزاید: اگر رژیم صهیونیستی درباره جنایاتی که در تاریخ جعلی و کوتاه خود مرتکب شده، مجبور به پاسخگوئی بود، بی شک جهان امروز دیگر شاهد اقدامات بی رحمانه این رژیم نبود، جنایاتی که نه تنها ماهیت جنگ طلب این رژیم را نشان می دهد، بلکه قوانین بین المللی و اصول منشور ملل متحد را به صورت فاحش نقض می کند که نیازمند پاسخ شفاف و قاطع سازمان ملل و شورای امنیت است.
نماینده کشورمان با ابراز تاسف از سکوت شورای امنیت در محکوم کردن ترور دانشمندان هسته ای جمهوری ایران آنهم بدلیل مخالفت چهار کشور آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان، عدم بر خورد قاطع شورای امنیت با اینگونه اقدامات تروریستی را دلیل دیگری بر جسور شدن رژیم اسرائیل در طراحی اینگونه توطئه ها دانسته است.
در این نامه همچنین آمده است: جامعه جهانی و شورای امنیت باید از رژیم صهیونیستی بخواهند بجای انتشار بیانیه و متهم کردن دیگران، اقدامات غیر قانونی خود از جمله ترورهای مخفیانه و تهدید به استفاده از نیروی نظامی برضد سایر اعضای سازمان ملل متحد را فورا متوقف کند.
نماینده کشورمان نزد سازمان ملل متحد در پایان از رئیس شورای امنیت و دبیرکل سازمان ملل متحد خواسته است: سازمان ملل متحد با صدای رسا و قوی، رویه ها و سیاست های غیر قانونی و جنایتکارانه رژیم صهیونیستی و بویژه اعمال تروریستی آن را برضد دیگر کشورها محکوم کند.
این نامه جمهوری اسلامی ایران با درخواست نمایندگی کشورمان، به عنوان سند رسمی سازمان ملل متحد ثبت و منتشر شد.
علی مزروعی:
فاجعه ای که این دولت بر سر اقتصاد کشور آورده است آنچنان بر دامنه ” فقر ” و ” توزیع ناعادلانه درآمد ” در جامعه افزوده است که تا سالهای سال نمی توان پیامدهای زیانبارآنرا در کشور از بین برد، توپخانه تبلیغاتی اقتدارگرایان در همه دوران اصلاحات روی این موضوع قفل شده بود که دولت اصلاحات بر روی موضوع توسعه سیاسی و فرهنگی متمرکز شده و از توسعه اقتصادی باز مانده است. در چنین جو و فضایی بود که رهبری به طرح شعار ” مبارزه با فقر و فساد و تبعیض ” به عنوان شعار جایگزین ” اصلاحات ” پرداخت و انتظار داشت که اصلاح طلبان زیر چتر این شعار روند، اما اصلاح طلبان تحقق این شعار را جز در سایه پیشبرد اصلاحات و نهادینه شدن آزادیهای سیاسی و اجتماعی درجامعه و شکل گیری احزاب و تشکل های مدنی و صنفی و رسانه های آزاد و مستقل ممکن نمی دانستند. از اینرو این شعار دستمایه ای برای حمله و هجوم بیشتر اقتدارگرایان به اصلاح طلبان شد و پروژه هایی را هم برای اجرایی کردن آن طراحی کردند که ازجمله به میان آوردن پرونده فساد در شرکت پتروپارس و کشاندن پای افرادی چون بهزاد نبوی در آن بود که البته پس از کلی هیاهو و جوسازی سرشان در این باره که بتوانند یک چهره شاخص اصلاح طلب را به فساد متهم و محکوم کنند به سنگ خورد و آن پرونده رهاشد اما این شعار همچنان در کانون تبلیغات جناح مخالف اصلاحات باقی ماند.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ این احمدی نژاد بود که بر موج این شعار سوار شد و ادعا کرد که برای ” مبارزه با فقر و فساد و تبعیض ” به میدان آمده است و با تشکیل دولت می خواهد ” فقر و فساد و تبعیض ” را در کشور ریشه کن کند. بازخوانی شعارها و عده هایی که او دراین باره داد از حوصله این نوشتار خارج است و خوانندگان خود می توانند با رجوع به حافظه شان بیاد آورند، ولی آنچه مهم است اینکه پس از گذشت شش سال از دولت احمدی نژاد و درآمد افسانه ای حدود ۶۰۰ میلیارد دلاری نفت که طی این مدت در اختیار این دولت قرار گرفته است آیا دامنه “فقر و فساد و تبعیض” در کشور کمتر شده است یا افزایش یافته است؟
در این مقال فقط به پاسخگویی در باره دامنه “فقر” طی ایندوران بطور اختصار می پردازم و در باره “فساد و تبعیض” هرچند اخبار و واقعیت های جامعه ما بخوبی در این باره حکایت از افزایشی وحشتناک دارد، اما بررسی آنرا به فرصتی دیگر می سپارم.
عدم انتشار آمار مربوط به مسئله “فقر” در سه سال اخیر از سوی مراجع رسمی طبعا اظهار نطر در مورد اینکه چند درصد جمعیت کشور زیر خط “فقرمطلق” و “فقر نسبی” بسر می برند را دشوار می کند اما در خوشبینانه ترین برآورد نزدیک به ۲۰ درصد جمعیت کشور زیر خط ” فقر مطلق ” بسر می برند و نزدیک به ۴۰ درصد زیر خط “فقر نسبی”، واینرا از ارقام ضریب جینی و نسبت درآمدی دهک و دو دهک ثروتمند به فقیر، که توزیع درآمد را در ایران را نشان می دهد، نیز می توان دریافت، و همچنین از تعداد خانوارهای زیر پوشش کمیته امداد. جالب اینکه رقم این ضریب بیانگر آن است که وضع توزیع درآمد در ایران شباهت تامی به توزیع درآمد در آمریکا دارد و مسئولانی که درایران از جنبش اشغال وال استریت دفاع می کنند ظاهرا حواسشون به این ارقام نیست تا دریابند که اگر حقی برای برپایی این جنبش قائلند باید عین آنرا برای شهروندان ایرانی معترض به این وضعیت قائل باشند! البته از نظر این مسئولان معترضان آمریکایی حق راهپیمایی و تظاهرات برعلیه وضعیت موجود را دارند اما شهروندان ایرانی در هرحالت این حق را ندارند که علیه همین مسئولان و عملکردشان که منجر به توزیع ناعادلانه درآمد و گسترش دامنه ” فقر ” در جامعه شده است، دست به راهپیمایی و تظاهرات بزنند و اگر زدند بدلیل ” اقدام علیه امنیت ” سر و کارشان با زندان و شکنجه و دادگاه انقلاب و…خواهد بود!
فارغ از آنچه آمد بر پایه پژوهش های انجام شده بهترین و پرفائده ترین سیاست برای ” مبارزه با فقر ” در یک جامعه انجام سرمایه گذاری صنعتی و ایجاد اشتغال برای افراد جویای کار است، و نه توزیع پول و کمک نقدی به خانوارها. البته دولت احمدی نژاد در انجام این دومی یعنی سیاست پول پاشی بسیار دست و دلباز عمل کرده است، دردولت نهم آنرا درقالب توزیع سود سهام عدالت انجام داده و در دولت دهم در قالب پرداخت یارانه های نقدی، ولی آنچه جای تامل و اندیشه بسیار دارد اینکه این سیاست چقدر توانسته است زندگی فقراء را بهبود بخشد؟ حتی اگر از این موضوع که چقدر این پرداخت های نقدی توانسته در مقابله با نرخ های تورم سالانه قدرت خرید دریافت کنندگان را حفظ کند، بازهم جای این سئوال باقی می ماند که وضعیت سرمایه گذاری و اشتغال به عنوان اصلی ترین عامل ” مبارزه با فقر ” در این دوره چگونه بوده است؟
برپایه طرح نمونهگیری نیروی کار، اشتغال و بیکاری (مرکز آمار ایران) جمعیت شاغل در سال ۸۴ برابر ۲۰,۶۱۵ هزار نفر بوده است که در بهارسال ۸۹ به ۲۰,۶۷۷ هزار نفر افزایش یافته است یعنی طی این مدت فقط ۶۲ هزار شغل ایجاد شده است. و برپایه همین طرح جمعیت بیکار کشور از ۲,۶۷۵ هزار نفر در سال ۸۴ به ۳,۵۲۹ هزار نفر در بهار سال ۸۹ افزایش یافته و نرخ بیکاری ۱۴٫۵ درصد گزارش شده است. نمی دانم این ارقام که برآمده از یک گزارش رسمی منتشره در کشور است چقدر برای مقامات عالی کشور که یکدهه است شعار ” مبارزه با فقر و فساد و تبعیض ” می دهند، معنادار است؟ طی پنج سالی که کشور بیشترین درآمد نفتی را داشته( بالغ بر پانصد میلیارد دلار) فقط ۶۲ هزار شغل جدید ایجاد شده و به همین دلیل بر تعداد جمعیت بیکار کشور افزوده است. آمار این طرح نمونه گیری حاکی از افزایش متوسط سالانه ۱۸۳ هزار نفر به جمعیت فعال بوده و عملکرد اقتصاد کشور بگونه ای بوده است که تنها فرصت اشتغال برای یک سوم این افراد جویای کار را فراهم آورده است و دوسوم آنان به خیل جمعیت بیکار پیوسته اند. جدای از ادعاهای احمدی نژاد برای ایجاد اشتغال در سال های۸۴ تا ۸۹، ایشان ادعا و اصرار دارند که در سال ۸۹ توانسته اند ۱٫۶ میلیون شغل ایجاد کنند و در سال جاری هم ۲٫۵ میلیون شغل، سرجمع ایندو می شود ۴٫۱ میلیون شغل، یعنی در پایان امسال دیگر باید بیکاری در کشور نباشد چون این تعداد شغل از جمع ۳,۵۲۹ هزار بیکار در بهار سال ۸۹ بعلاوه ۳۶۶ هزار نفر اضافه شده به جمعیت فعال در دوسال ۸۹ و ۹۰ بیشتر است و در نتیجه نرخ بیکاری هم باید صفر شود. البته این ادعایی است که احمدی نژاد چندین بار مطرح کرده است که با اجرای قانون هدفمندکردن یارانه و در پایان دولتش دیگر هیچ بیکاری در کشور نخواهد بود، اما دولتی که در ۵ سال کارنامه اش ایجاد اشتغال متوسط سالانه ۶۲ هزار شغل ثبت شده است چگونه می تواند این ارقام را تحقق بخشد؟ قطعا تحقق چنین وعده و وعیدهایی ناشدنی است و اینرا باید همه آنانی که برای روی کار آوردن دولت احمدی نژاد مایه گذاشتند و حمایت کردند و برای دولت دهم دست به تقلب در آرای ملت برده و کودتا کردند، پاسخگو باشند. فاجعه ای که این دولت بر سر اقتصاد کشور آورده است آنچنان بر دامنه ” فقر ” و ” توزیع ناعادلانه درآمد ” در جامعه افزوده است که تا سالهای سال نمی توان پیامدهای زیانبارآنرا در کشور از بین برد، واین است کارنامه حاکمیت یکدست اصولگرایان، ودولتی که آمده بود تا به ” مبارزه با فقر و فساد و تبعیض “، یعنی شعار رهبری تحقق بخشد!
مرکز آمار ایران میزان بیکاری استان های کشور را به تفکیک اعلام کرد . مطابق آمار این مرکز کرمانشاه با ۲۰٫۱ درصد پس از استان البرز دومین رتبه نرخ بیکاری کشور را به خود اختصاص داده است . یزد کمترین بیکاری کشور را داراست .
به گزارش کرمانشاه پست، این رکورد تازه برای استان کرمانشاه در حالی است که بیکاری در ۱۲ استان کشور تک رقمی شده است . در سال های اخیر مجمع نمایندگان استان همیشه درباره میزان بالای بیکاری هشدار داده و درباره صحت برخی اطلاعات مبنی بر کاهش نرخ بیکاری استان تردیدهای خود را بیان کرده است .
مسئولان استانی در ماه های اخیر پرداخت وام برای مشاغل خانگی را راهی در جهت کاهش بیکاری کرمانشاه دنبال کرده اند . وام هایی که بانک ها از پرداخت تسهیلات در بخش اعظم آن خودداری می نمایند . این گزارش می افزاید برخی کارخانجات و کارگاههای سطح استان نیز در ماه های اخیر بدلایل گوناگون کارکنان خود را از کار بیکار و عملاً تعطیل شده اند .
سیدمحمدحسن مخبر
( من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسى و اسلامنمایى بعضى افراد ذکرى از آنان کرده و تمجیدى نمودهام، که بعد فهمیدم از دغلبازى آنان اغفال شدهام. آن تمجیدها در حالى بود که خود را به جمهورى اسلامى متعهد و وفادار مىنمایاندند، و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود. و میزان در هر کس حال فعلى او است. ) [۱]
(… چنانچه قبلًا تذکر دادهام میزان در گزینش، حال فعلى افراد است … ) [۲]
کلمات فوق از فرمایشات بنیان گذار بزرگ جمهوری اسلامی ایران ، امام خمینی قدس سره است . کلماتی که شاید پس از رحلت آن رهبر بی نظیر دستاویز بسیاری از اظهار نظرها ، کینه ورزی ها ، حذف و جذب ها و گاهی مهرورزی ها شد .
اما به راستی معنی این سخن چیست؟ آیا میزان حال فعلی افراد است به این معناست که در ارزیابی افراد ، به آنچه در زمان حال از آنها مشاهده می کنیم اکتفا کنیم ؟ آیا این سخن به معنی نفی جهت گیری کلّی حاکم بر روند زندگی انسانها در مقاطع مختلف حیات آنهاست ؟ آیا لازمه باور به چنین میزانی ، نا دیده گرفتن گذشته افراد و نفی مطلق اثر ادوار گذشته زندگی فرد در جهت گیری آینده اوست ؟ و آخر این که تفاوت " حال بینی" با " حال فعلی " چیست ؟
احتمالاً همه ما پاسخهای گوناگونی را برای این سؤالات شنیده و یا سراغ داریم . اما واقعیت این است که گذشته از افراطی یا تفریطی بودن بعضی جوابها ، برخی از آنها بسیار شعاری ، برخی بسیار سطحی و برخی بسیار ذهنی هستند . من فکر می کنم ما نیاز به پاسخی داریم که ضمن برخورداری از اعتدال فکری و عقل پذیر بودن ، بسیار عینی و واقعی باشد . پاسخی که بتوان کارکرد آن را نه در مباحثات نظری و جدالهای بی ثمر اجتماعی بلکه به عنوان یک فرمول در تمام ساحتهای زندگی به کار برد .
من نیز برای رسیدن به چنین پاسخی بسیار جستجو کردم و سر آخر چنین جوابی را از لا به لای اندیشه های تابناک سید الشهدای انقلاب ایران ، شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی (قدس سره) یافتم . اما قبل از آن که به اصل جواب بپردازم ناچار از بیان چند مقدمه هستم .
مقدمه اول : اصل این مسئله که میزان در ارزیابی هر کس ، حال فعلی اوست نه تنها به استناد این که سخن امام راحل است بلکه به استناد این که سخنی عاقلانه است هرگز محل تردید نیست . چرایی این نکته را باید در تعریفی که از انسان ارائه می کنیم جویا شویم . بی تردید انسان موجودی متحرک و متحول است که بر اساس انتخابهای گوناگونش ممکن است که همواره به یک حال نماند، گاه در سویی و گاه در دیگر سوی باشد .
این تحول و دگرگونی گاهی به سمت رشد فضیلتهای انسانی و الهی اتفاق می افتد و گاهی در جهت عکس . آنچه مهم است این است که انسانیت انسان با ثبات مطلق و ایستائی دائمی هیچگونه تناسبی ندارد و به تعبیر بسیار زیبای شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی (قدس سره) ( انسان موجودی در حال "شدن" است)[۳] و ( ای انسان ، تو سراپا "شدنی" )[۴] . بنا بر این انسان عبارت است از یک " شدن " مستمر .
شهید آیت الله دکتر بهشتی (قدس سره) می گوید : ( ما معمولاً اشخاص را با چه چیزی می شناسیم ؟ یا با نام یا با شکل و شمایل و قیافه . معمولاً اینطور است . با کسی که او را قبلا دیدهام و نامش در ذهن من هست مواجه می شوم ؛ با او سلام و علیک می کنم . نام او را بر این شکل و قیافه تطبیق می کنم . هویت این آقا ، این انسان ، این شخصیّت ، شخصیّت این فرد از نظر شناسایی شناسنامه ای در جامعه ثابت است ، اما آیا محتوایی که در این قالب شخصیّت شناسنامه ای وجود دارد ، در طول سالها و ماه ها و هفته ها و روزها ثابت است ؟ نه ! او خیلی تغییر می کند .)[۵]
بنا بر آنچه گذشت ، اکتفاء به گذشته افراد و ارزیابی انسانها بر اساس گذشته آنها نمی تواند ارزیابی درست و دقیقی باشد . چرا که موجودی که چنین وضعی دارد ، دائم در یک حال نیست تا بتوان ارزیابی دیروزش را به امروز یا فردایش تعمیم داد.شواهد تاریخی فراوانی این نکته علمی را پشتیبانی می کند که از شدت تکرار و وضوح نیازمند یاد آوری نیست .
مقدمه دوم : انسان اگر چه موجودی متحول و پویا است اما اغلب در مجموع زندگی انسان ها می توان شاهد یک روند کلی و جهت گیری غالبی نیز بود . با بررسی ویژگی های کلی زندگی انسان که زائیده انتخابهای مکرر اوست ، می توان جهت کلی رشد و تغییرات او را تا حدودی روشن ساخت . بررسی این ویژگی ها به ما کمک می کند که در ارزیابی تحولات فعلی افراد دچار ساده انگاری نشویم و در قضاوت عجله به خرج ندهیم .
بر اساس چنین بینشی ، تاریخ گذشته فرد و جهت گیری کلّی حرکتِ حاکم بر این تاریخ ، از مؤلفه های بسیار مهم ارزیابی امروز و " حال فعلی افراد " خواهد بود چرا که گذشته انتخابهای او و روح حاکم بر این جهت گیری کلّی هرگز نمی تواند با آنچه " حال فعلی " فرد را تشکیل می دهد به کلّی بیگانه باشد . اگر " حال فعلی " فرد مثبت ارزیابی شود یقیناً ردّ پای مقدمات این نتیجه را می توان در آن جهت گیری کلّی و ویژگهای گذشته زندگی فرد سراغ گرفت و البته عکس این قضیه هم صادق است . همانطور که نمی توان فردی را جهت کلّی زندگی اش مثبت بوده را به خاطر برخی مسائل که در " حال فعلی " او می بینیم یک سر منفی ارزیابی کنیم. این " حال بینی " که اغلب منجر به " دهن بینی " نیز می شود از آفتهای شناختهای فردی و اجتماعی است .
به تعبیر مرحوم شهید آیت الله دکتر بهشتی (قدس سره) دفتر زندگی انسانها مجموعه ای از صفحات سیاه و سفید است که هنگام ارزیابی و قضاوت درباره " حال فعلی " کسی نباید صفحات سیاه زندگی اشخاص به آسانی از دسترس محاسبه مردم جامعه های مذهبی دور شود و یا به فراموشی سپرده شود .
ایشان می فرماید : ( ببینیم این انسان و این گروه از انسانها در طول زندگی بیست ساله ، سی ساله ، چهل ساله اجتماعی خود چه راهی را رفته اند ؛ چه گذشته ای داشته اند . این قدر دهن بین نباشیم ! این قدر حالت بین نباشیم ! در شناخت شخصیتها و گروه ها باید عمیقتر باشیم . آیا آن آقایی که عمری را در خدمت به طاغوتها گذرانده ، می تواند با چهار شعار ملّت خواهی در میان ما به راحتی جا باز کند ؟ و آیا چهره ای که عمری را به ملّت خواهی واقعی و خدمت گذرانده ، می تواند با گفتن دو جمله لگد مال بشود ؟ حتی بالاتر از این ؛ چهره های اصیل را در جامعه ما به آسانی می توان با بهتان و دروغ به لجن کشید . چرا ؟ )[۶]
مقدمه سوم : انسانهای غیر معصوم مجموعه ای از باورها ، خصلتها و رفتارهای خوب یا نا مطلوب هستند . این انسانها ،در دنیای واقعی موجوداتی سراسر سفید یا سراپا سیاه نیستند. حتی گاه در بدترین انسانها ویژگی های مثبت و یا در بهترین انسانها نقاط منفی دیده می شود . در عین حال برخی از انسانها آنچنان صفحات سفید و نورانی زندگی شان پر حجم است که سیاهی های آن اصلاً به چشم نمی آید و برخی دیگر کاملاً برعکس هستند. اما درحدّ متوسطِ میان این دو سَمت ، انسانهای بسیاری با طیف خاکستری گسترده ای وجود دارند که نمی توان آنها را ندیده گرفت و یا به اتهام وجود برخی عناصر تیره در زندگی آنان یکسره از صفحات ارزشمند کتاب وجوشان چشم پوشید . روشی که ناچار به دفع حد اکثری و جذب حد اقلّی منجر خواهد شد .
این اختلاط عناصر مثبت و منفی موجب می شود تا ارائه ارزیابی نهایی ، قطعی و صحیح از افراد کار پیچیده ای باشد. از همین رو بهترین شکل ارزیابی که می تواند با واقعیت بسیار نزدیک باشد یک ارزیابی مجموعی از گذشته تا حال افراد و با توجه به صفحات روشن و تاریک زندگی آنهاست .
شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی (قدس سره) در مسئله شناخت معروف و منکر – در مواردی که معیارهای معروف و منکر با هم تزاحم می کنند – و نیز در مورد ارزیابی انسانها ، چاره صحیح کار را در موازنه و جمع بندی نتیجه آن موازنه می دانند . ایشان شکل درست این ارزیابی را همانند روش محاسبه در جملات جبری معرفی می کنند و می فرمایند : ( در جبر می گوییم نتیجه این جمله جبری یک عدد منفی است . همان کاری را که ما در ریاضیات پیشرفته به کمک قانونمندیهای جبر گاهی با یک جمله یک متری جبری انجام می دهیم و سرانجام می گوئیم حاصل این جمله که در آن ده ها عدد به علاوه و ده ها عدد منها دار وجود دارد ، یک عدد منهادار و یک عدد منفی است ، در اینجا هم همان کار را می کنیم ) .[۷]
بنا بر آنچه در مقدمات سه گانه پیشین گذشت ، برای تشخیص " حال فعلی افراد " نباید سطحی نگر و ساده اندیش بود و به محض دیدن یک امر نامطلوب شخصیتهای ارزنده را لگد مال کرد و یا به محض مواجه شدن با حرکتهایی ظاهر الصلاح از کسانی که سابقه آنان جهت گیری دیگری را نشان می دهد فریب خورد و به سلامت و صلاحیّت آنان فتوا داد .
مرحوم شهید آیت الله دکتر بهشتی در این زمینه می فرماید : ( ما از این عادت پسندیده کم بهره هستیم که هر کس را در سیمای مجموع اعمال و رفتار و بینش گذشته و حالش بشناسیم . من خطرهای ناشی از بی اعتنایی به این اصل را در مراحل گوناگون زندگی امت خودمان با چشم می بینم ). [۸]
ایشان در تبیین راه کار چنین تشخیصی می فرماید : ( می گوئیم این حسن آقای رفیق ما بر روی هم آدم خوبی است . وقتی به شکل و به صورت یک جمله جبری طولانی به او نگاه می کنیم و عددهای مثبت و منفی او را با هم کم و کسر می کنیم ، آخر چیزی ته آن می ماند و عدد مثبتی از آن در می آید ؛ لذا می گوئیم بر روی هم آدم رو به راهی است ). [۹]
اکنون با مفهومی روشن و عقل پذیر و فطرت ناگریز از این اصل عقلایی رو به رو هستیم که « میزان حال فعلی افراد است » . نوع نگاه و تلقیی که نه می گذارد دامن انصاف را از کف بنهیم و نه ریسمان عدل را .
به راستی چرا کسی در این بیست و خورده ای سال که از رحلت امام راحلمان و بیان این اصل عقلایی در وصیتنامه ایشان می گذرد موضوع را این چنین برایمان تبیین نکرده است ؟ چرا هر بار ، هر فرد یا گروهی را که با برخی سلایق یا حتی باورهای ما سازار نبودن با تمسک به یک نقطه ضعف عملی در زمان حال و با استمساک به این اصل دقیق انسانی مطرود و منکوب کردیم و دیگری را به همین دلیل بالا بردیم بی آنکه نگاه مجموعی و کلّی به او را مدّ نظر قرار داده باشیم ؟ چرا همیشهدر طول این مدت سعی شده است همان " حالت بینی " و دهان بینی " که شهید مظلوم انقلاب ما از آن می نالد به جای تلقی صحیح از " میزان در هر کس حال فعلی اوست " به ملّت القاء شود ؟
ثمرات پر برکت و نورانی چنین تلقی روشنی که در پرتو اندیشه های تابناک سید الشهدای انقلاب ایران ، شهید مظلوم آیت الله بهشتی (قدس سره ) از این اصل ، به دست می آید ، هم در تحلیل افراد روزگارهای گذشته و هم در ارزیابی افرادی که اکنون با آنها مواجه هستیم آنقدر فراوان است که نوشتن و حتی اشاره کردن به آنها خود به نوبه خود مقاله ای مجزا می طلبد.
—————————————————————
[۱] وصیتنامه امام راحل ، ص ۹۴ ، تذکرات ، شماره ۴
[۲] صحیفه امام ، ج ۱۷ ، ص۲۲۰
[۳] شریعتی جستجوگری در مسیر شدن ، ص ۲۸
[۴] همان
[۵] باید ها و نباید ها ، ص ۱۲۵
[۶] ولایت ، رهبری ، روحانیت ؛ ص ۱۲۷
[۷] باید ها و نباید ها ، ص ۱۲۵
[۸] ولایت ، رهبری ، روحانیت ؛ ص ۱۲۷
[۹] باید ها و نباید ها ، ص ۱۲۶
منبع: جماران
یک شهروند بریتانیایی که قرار است به اتهام تلاش برای فروش تجهیزات نظامی به ایران بنا به درخواست دولت آمریکا امروز به دولت آن کشور تحویل داده شود، از بی اعتمادی خود به نظام دادگستری بریتانیا سخن گفته است.
کریستوفر تپین، تاجر بازنشسته که ۶۵ سال سن دارد، به بی بی سی گفته است او در حالی تحویل دولت آمریکا داده خواهد شد که “از حقوقی کمتر از حقوق یک تروریست” برخوردار بوده است.
آقای تپین در آمریکا به تلاش برای فروش باتریهای مورد استفاده در موشکهای هاوک به ایران متهم شده است، اما می گوید ماموران امنیتی امریکا برای او دام گسترده بوده اند.
طبق قوانین آمریکا، او می تواند به ۳۵ سال حبس محکوم شود.
استرداد آقای تپین به آمریکا به موجب معاهده استرداد میان دو کشور انجام خواهد شد و قضات بریتانیایی گفته اند که استرداد به موجب این معاهده قانونی است.
دادگاه اروپایی حقوق بشر نیز حاضر نشد در این مسئله مداخله کند.
آقای تپین گفته است که مقررات معاهده استرداد میان دولتهای بریتانیا و ایالات متحده عملا اجازه دفاع او از خودش در برابر یک دادگاه بریتانیایی را از او سلب کرده است.
او گفت “من احساس می کنم که سیستم با من غیر عادلانه برخورد کرده است. من فکر می کردم که نظام دادگستری بریتانیا برای حمایت و حفاظت از من عمل خواهد کرد اما دیدم که تمامی حقوقم از من گرفته شده است. من ابدا هیچ حقی ندارم.”
آقای تپین اتهامات وارد شده از سوی دولت آمریکا را رد کرده است و می گوید ماموران آمریکایی در گستردن دام برای او غیر قانونی عمل کرده اند.
دادگاه تجدید نظر بریتانیا ماه گذشته با رد دعوی آقای تپین عملا برای استرداد او به آمریکا “چراغ سبز” را به دولت بریتانیا نشان داد و تریزا می، وزیر کشور، هم حکم استرداد را صادر کرد.
آقای تپین می گوید که در دادگاهی امریکایی با او به عدالت رفتار نخواهد شد و با توجه به سن بالای او (۶۵ سال) دریافت حکم ۳۵ سال حبس می تواند عملا بدان معنا باشد که او هرگز به خانه خود بر نخواهد گشت.
تجویز داروهای مسکن و آرام بخش در کنار شرایط نامناسب امکانات موجود در زندان، روز به روز بر جسم حمیدرضا خادم اثر نامطلوب گذاشته و تناسب ظاهری گردن را از حالت عادی و طبیعی خارج کرده است.
به گزارش خبرنگار کلمه، حمیدرضا خادم نویسنده، فعال سیاسی و عضو جبهه ملی ایران و از بازداشت شدگان اعتراضات پس از انتخابات که در بند ۳۵۰ زندان اوین جهت اجرای حکم بسر میبرد مدتهاست که از بیماری آرتروز گردن رنج می برد.
با توجه به سابقه بیماری این زندانی سیاسی و دردهای شبانه روزی و پیگیری جدی وی و همبندیانش از بهداری زندان اوین نه تنها اقدامی موثر در جهت درمان آن از سوی مسئولان امنیتی صورت نگرفته بلکه تجویز داروهای مسکن و آرام بخش در کنار شرایط نامناسب امکانات موجود در زندان، روز به روز بر جسم وی اثر نامطلوب گذاشته و تناسب ظاهری گردن را از حالت عادی و طبیعی خارج کرده است.
پیش از این نیز حمیدرضا خادم با بیماری ریه و سنگ مثانه دست به گریبان بود که به گفته پزشک زندان، سنگ در یک فرایند پردرد دفع شده است. عدم رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی با توجه به نگاه امنیتی در اعزام دیرهنگام به مراکز تخصصی درمانی و همچنین نبود امکانات اولیه مانند جای خواب نامناسب تغذیه بسیار ضعیف، محدودیت دارویی و درمانی و در نهایت رفتار غیر مسئولانه نهادهای قضایی و امنیتی هر روزه بر سطح نگرانی ها می افزاید و این نگرش را پدید می آورد که این روش بصورت عامدانه در جهت شکنجه غیر مستقیم زندانیان دگراندیش صورت میگیرد.
در ماه های اخیر نیز اغلب زندانیان سیاسی به دلیل توهین و رعایت نشدن شان آنان از سوی ماموران زندان که در موارد نادر اعزام آنان به بیمارستان های تخصصی، در پروسه ای دیر هنگام توام با اعتصاب غذا و اعتراض های دسته جمعی امکان پذیر شده از حق درمان خود در اعتراض به این بی حرمتیها گذشته اند.
محمد تقوی استاد دانشگاه علامه طباطبایی، از افزایش تورم افسار گسیخته در سه ماهه سال اول آینده خبرداد و گفت: تداوم رکود تورمی در ۶ ماهه آخر امسال به دلیل افزایش انتظارات مردم که از سوی دولت ایجاد شده بود از اصلیترین عوامل رشد تورم شده است.
محمد تقوی در گفتوگو با ایلنا اظهار داشت: شدت تورم کنونی که از حدود یک ماه گذشته آغاز شده است بخشی از ان ناشی از تاثیرات هدفمند سازی یارانهها و بخشی دیگر نیز حامل سیاستهای تکراری و ناکارآمد دولت بوده است.
بنابر اظهارات این کارشناس اقتصادی از ابتدای امسال تاکنون، رانت تسهیلات از بانکها همچنان ادامه دارد و این امر تنها به دلیل عدم سیاستهای مدون و کارآمد دولت در این راستا بوده است که به تبع ان باعث شدت یافتن تورم و افزایش بسیاری و رشد فقر شده است.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص کسری بودجه سال ۹۱ نیز گفت: دولت با وجود درآمد سرشار از نفت اما نتوانست که یک بودجه مدون و بدون کسری تهیه کند.
دبیرکل مجمع جهانی بیداری اسلامی گفت: غربیها به حساسترین نقطه محور مقاومت حمله کردند غافل از اینکه ایران، عراق و حزبالله محکم در کنار سوریه ایستادهاند.
به گزارش خبرگزاری فارس، علی اکبر ولایتی دبیرکل مجمع جهانی بیداری اسلامی و مشاور امور بینالملل رهبری در دومین همایش نخبگان فرهنگی سپاه با موضوع بیداری اسلامی که برگزار شد، گفت: برای بیداری اسلامی میتوان دو کلمه مترادف دانست. یکی بازگشت به اسلام و دیگری احیای ارزشهای اسلامی است.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اوضاع سوریه، گفت: آمریکاییها به دنبال این هستند با کمک اعراب مرتجع بیداری اسلامی را منحرف کنند و اقداماتشان در سوریه خلاف عقیده کسانی است که برای احیای اسلام قیام کردهاند و این امر که حکومت سوریه ساقط شود محقق نخواهد شد زیرا مسلمانان با دشمنان اسلام همراه نمیشوند تا خط مقدم مقابله با رژیم صهیونیستی از بین برود.
ولایتی ادامه داد: البته در سوریه اشکالاتی در دولت و نحوه حکومت است که هم دولتش قبول دارد و هم ما و خودشان هم به دنبال اصلاحات هستند. اما بُعد دیگر این است که این تنها دولتی است که از جنگ ۱۹۶۷ تاکنون به عنوان خط مقدم مقابله با اسرائیل ایستاده است و تنها کشوری است که زیر بار قرارداد کمپ دیوید نرفته است.
وی در خصوص علل اقدام غرب در اوضاع سوریه، اظهار داشت: انتقام گرفتن از بیداری اسلامی، حراست از اسرائیل، نجات مرتجعینی که قسمت اعظم نفت در اختیارشان است و تسلط بر اوضاع خاورمیانه با توجه به اینکه هر اتفاقی در خاورمیانه دنیا را تحت تاثیر قرار میدهد را میتوان از این علل دانست.
دبیرکل مجمع جهانی بیداری اسلامی افزود: به این دلایل است که آنها به حساسترین نقطه محور مقاومت حمله کردهاند غافل از اینکه ایران، عراق و حزبالله محکم در کنار سوریه ایستادهاند و شاهدیم که روسیه و چین هم به این سمت آمدهاند و علتش این است که آنها هم فهمیدهاند که اوضاع جهان در حال تغییر است.
ولایتی با بیان اینکه امروز ایران قدرت اول منطقه است، ادعا کرد: نقش جمهوری اسلامی ایران بسیار برجسته است و همه مسلمانانی که از منطقه به ایران میآیند امیدشان به این است که ایران به عنوان تیرک خیمه اسلامی پایدار بماند.
دبیرکل مجمع جهانی بیداری اسلامی مدعی شد: جمهوری اسلامی ایران در مقابل آنهایی که علیه سوریه تلاش میکنند، میایستد و از دولت سوریه حمایت میکند ضمن اینکه به دولت سوریه بارها توصیه کرده که اصلاحات موردنیاز را اعمال کند و آنها هم در حد معقولات عمل کردهاند.
سازمان ملل متحد کوفی عنان را نماینده ویژه رسیدگی به بحران سوریه کرد.
بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد و نبیل العربی، دبیرکل اتحادیه عرب در بیانیه ای مشترک اعلام کردند به طور مشترک کوفی عنان را به عنوان نماینده ویژه خود در بحران سوریه منصوب کرده اند.
قرار است آقای عنان که پیشتر خود دبیرکل سازمان ملل متحد بوده برای به پایان رساندن “تمامی خشونت ها و موارد نقض حقوق بشر” و نیز ترتیب دادن راه حلی مسالمت آمیز برای بحران سوریه فعالیت کند.
به گزارش بی بی سی، در این بیانیه از آقای عنان برای پذیرش این ماموریت در زمانی بسیار حساس تشکر شده و اعلام شده به زودی معاونی نیز برای او تعیین می شود.
آقای عنان دبیرکل اتحادیه عرب و دبیرکل سازمان ملل را در مسائل مربوط به سوریه نمایندگی می کند و در چهارچوب قطعنامه ۶۶ -۲۵۳ مجمع عمومی و قطعنامه های مرتبط اتحادیه عرب برای تماس به تمام بازیگران درون و بیرون از سوریه تلاش می کند تا به یافتن راه حلی سیاسی، مسالمت آمیز و دربرگیرنده که با “آرمان های دموکراسی خواهانه مردم سوریه” مطابقت دارد و برخاسته از بازیگران سوری است کمک کند.
بدنبال پلمب دفتر آیت الله منتظری، مجمع مدرسین و محققین در بیانیه ای با محکوم کردن این گونه اعمال بی منطق و ناصواب نسبت به تزلزل روز افزون ارکان ارزشهای اخلاقی ومعنوی در جامعه و از دست رفتن پیش از پیش اعتماد عمومی و خدشه در استقلال حوزه های علمیه و مجامع دانشگاهی هشدار می دهد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی این مجمع، در این بیانیه آمده است: بار دیگر با کمال تاسف اطلاع یافتیم که نیروهای امنیتی کتابخانه شخصی مرحوم آیت الله العظمی منتظری (قده)و منزل جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ احمد منتظری(زید عزه )را مورد تعرض قرار داده و با پلمپ کردن درب منزل آن مرجع فقید و اتاق بیرونی فرزند ارجمندشان رفتاری را تکرار کردند که در باور نمی گنجد. منزل مرجعی مورد جفای مکرر قرار گرفته است که علاوه بر مقام علمی و معنوی از ارکان و بنیانگذاران انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بوده است.
محققین و مدرسین افزوده اند: مگر جز مراجعه محدود و بی هیاهوی برخی محققین برای استفاده از خزانه کتابهای آن فقید چه اتفاق امنیتی و نگران کننده ای در آن بیت شریف می افتاده، مگر بعد از تخریب و تعطیل و پلمپ کردن دفتر آن مرجع فقید در یک اتاق کوچک در منزل فرزندشان جز پاسخ به مراجعات متداول مومنان و مقلدان آن مرحوم چه تهدیدی برای امنیت نظام قابل تصور است مگر سالها بی مهری و برخوردهای ناصواب همه جانبه در زمان حیات و پس از ارتحال آن فقیه آزاده با خود آیت الله العظمی منتظری طاب ثراه و خانواده و بستگان و شاگران و علاقه مندان آن مرحوم کافی نبوده است که اینک با خانه ایشان و اتاق بیرونی منزل فرزند شان چنین رفتاری می شود.
البته سوگمندانه باید گفت که چنین رفتارهایی محدود به بیت فقیه عالی قدر نیست این گونه رفتار را در حمله به بیوت و حسینیه ها و مساجدی که عالمان حق طلب و مستقل اداره می کنند، در بازنشستگی های اجباری و پیش از موعد اساتید آگاه و آزاده، در بستن و شکستن حریم انجمن های دانشگاهی و دانشجویی ومحافل فکری و علمی، در دستگیر ها و احضارها و تهدیدهای دانشگاهیان و حوزویان خوش فکر و خوش نام و مستقل و دیگر رفتارهایی می بینیم که نه تنها حرمت علم و عالم و ارزشهای معنوی را از میان برده است که استقلال نهادهای علمی و آزادگی عالمان را هم مخدوش کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر