-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ بهمن ۲۹, شنبه

Latest News from 30Mail for 02/18/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1390/11/29
  •  

    آقای اولدفشن

    می‌دانم؛ داستان «بادی‌گارد»‌های الويس پريسلی را پيش از اين، يك‌بار ديگر هم بازگو كرده‌ام. اما شايد بد نباشد كه پيش از من، از روزگار كج‌رفتار پرسيده شود كه چرا قصه‌های تكراری ساز می‌كند.
    *
    چند ماه پيش از مرگ الويس پريسلی، دو تا از «بادی‌گارد»‌های او خبرنگارها را جمع كردند تا به آن‌ها بگويند كه رئيس‌شان دارد خودش را با مواد مخدر نابود می‌كند. يكی از خبرنگارها پرسيد شما كه می‌گوييد او را دوست داريد و اين مصاحبه را هم به اين خاطر ترتيب داده‌ايد تا كسی به داد رئيس‌تان برسد، چرا خودتان از او مراقبت نكرديد. يكی از «بادی‌گارد»‌ها پاسخ داد كه ما كارمان محافظت از آدم‌ها در برابر صدماتی‌ست كه ديگران ممكن است به آن‌ها وارد كنند؛ چه كاری از ما ساخته است وقتی رئيس ما خودش دارد به خودش صدمه می‌زند.
    *
    درست بيست سال پيش، خانم ويتنی هيوستن و آقای كوين كاستنر در فيلم «بادی‌گارد» هم‌بازی بودند: خانم هيوستن، در نقش يك آوازخوان پرآوازه (راشل مارون)، و آقای كاستنر در نقش يك «بادی‌گارد» منضبط و سخت‌گير و "بی‌احساس" (فرانك فامر)، كه قرار است از او در برابر تهديدهای يك عاشق ديوانه محافظت كند. در جريان استخدام كاستنر، يكی از مباشران خانم هيوستن / مارون درباره سابقه كاری‌اش می‌پرسد. كاستنر / فارمر پاسخ می‌دهد «دو سال محافظ جيمی كارتر، چهار سال محافظ رونالد ريگان». مباشر، انگار كه مچش را گرفته باشد می‌گويد «اما ريگان كه مورد سوء‌قصد قرار گرفت!» و كاستنر به‌سرعت جواب می‌دهد «نه در نوبت كاری ِ من!».
    *
    لابد خانم هيوستن هم مثل الويس پريسلی، «بادی‌گارد»‌هايی داشت؛ اما انگار آن‌ها هم، درست مثل «بادی‌گارد»‌های آقای پريسلی، حتی در نوبت كاری‌شان كاری از دست‌شان بر نمی‌آمد، وقتی كه «رئيس»‌شان داشت خودش به خودش صدمه می‌زد.
    *
    ويتنی اليزابت هيوستن سه سال پس از «بادی‌گارد» در فيلم ديگری بازی كرد با نام «در انتظار بازدَم». او هفت روز پيش، در چهل‌وهشت ساله‌گی، دور از چشم «بادی‌گارد»‌ها، به‌آرامی در وان هتل بورلی هيلز فرو رفت و تا ابد در انتظار بازدم باقی ماند. بدرود خانم هيوستن.


     
     

    1390/11/28

    سازمان جهانی انتقالات بین بانکی (سوییفت) روز جمعه با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که آمادگی دارد همزمان با عملی شدن تحریم‌های جدید اتحادیه اروپا علیه ایران، بانک‌های این کشور را از خدمات خود محروم کند.

    اتحادیه اروپا حدود ۲۰ روز پیش اعلام کرده بود که تحریم‌ها علیه ایران را به دلیل پافشاری این کشور بر برنامه هسته‌ای خود افزایش می‌دهد.

    این تحریم‌ها البته اکنون در مرحله پیش نویس قرار دارد و به صورت نهایی تصویب نشده است.

    با نهایی شدن تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه ایران و نیز محروم شدن این کشور از خدمات سوییفت، یکی از آخرین راه‌های تبادلات مالی ایران با کشورهای خارجی قطع خواهد شد.

    مهرداد عمادی، مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا، به بی‌بی‌سی فارسی گفته است که با اعمال این محدودیت از سوی سوییفت، «دیگر هیچ بانک خارجی تمایل نخواهد داشت که پولی از ایران بگیرد و یا پولی در حساب این کشور بریزد.»

    آقای عمادی محروم شدن موسسه های مالی ایران از دریافت خدمات سویفت را «پایان راه» این کشور توصیف کرده و گفته است: در صورت اعمال چنین محدودیتی«تنها راه پیش‌روی ایران پرداخت نقدی خریدها در محل خرید و دریافت نقدی مبالغ، در محل فروش است که چنین کاری در معاملات بزرگ ممکن نیست و از سوی دیگر طرف معامله با ایران هم نگران شفافیت در تبادلات بانکی خود خواهد بود، چون دریافت نقدی مبالغ قراردادها در چارچوب نقل و انتقالات بین‌المللی پول، علامت سوالی بزرگ به شمار می‌رود.»

    سوییفت اعلام کرده که این تصمیم را «به دنبال مشورت گسترده با هیئت مدیره و نیز گفت‌وگو با مقامات نهادهای ناظر مربوطه» اتخاذ کرده است.

    بر اساس بیانیه منتشر شده سوییفت، این سازمان بانک‌های مرکزی عضو خود در سراسر جهان از جمله بانک مرکزی آمریکا، بانک ژاپن و بانک مرکزی اروپا را از این تصمیم خود مطلع کرده است.

    طرح تحریم خدمات سوییفت علیه ایران، نخستین بار توسط دو سناتور آمریکایی در کمیته امور بانکی مجلس سنای آمریکا مطرح شد که با مخالفت برخی از سناتورهای مجلس سنا مواحه شد.

    مخالفان این طرح می‌گفتند که در صورت همراهی کنگره آمریکا با این طرح، «اقتصاد ایران نابود خواهد شد» و این در حالی ست که باید به این کشور اجازه داد برای خرید مواد غذایی، دارو، تجهیزات پزشکی و فروش محدود نفت از سیستم سوییفت استفاده کند.

    منابع: بی‌بی‌سی و رادیو فردا


     
     

    1390/11/28

    تیم ملی کشتی فرنگی ایران با دفاع از عنوان قهرمانی‌اش در آسیا، برای هشتمین بار بر سکوی نخست آسیا ایستاد.

    تیم ایران، که با ترکیبی جوان در مسابقات قهرمانی آسیا حاضر شده بود، امروز توسط داوود گیل نیرنگ در ۹۶ کیلوگرم صاحب نشان طلا شد تا جمع نشان‌هایش طلایش را به عدد سه برساند.

    دیروز و در روز نخست مسابقات، حبیب الله اخلاقی در ۸۴ کیلوگرم و هادی علیزاده پورنیا در ۷۴ کیلوگرم صاحب نشان طلا شده بودند.

    در دیگر دیدارهای امروز، محمد قربانی نیز توانست در وزن ۱۲۰ کیلوگرم نشان برنز مسابقات را بدست آورد تا به همراه افشین بیابانگرد که دیروز در وزن ۶۶ کیلوگرم نشان نقره گرفته بود، دیگر مردان نشان آور ایران باشند.

    پس از تیم ملی ایران، که با ۵۴ امتیاز بر سکوی نخست ایستاد، کشورهای چین با ۵۱ امتیاز و کره جنوبی با ۴۷ امتیاز بر سکوهای دوم و سوم قرار گرفتند.

    این مسابقات در روزهای ۲۷ و ۲۸ بهمن ماه در شهر گومی کره جنوبی برگزار شد.

    منبع: مهر

    مرتبط:

    تیم ملی ایران برای نخستین بار قهرمان جام جهانی کشتی فرنگی شد
     


     
     

    علی مطهری:
    1390/11/28

    علی مطهری، نماینده تهران در مجلس، می‌گوید که برخی از نمایندگان مجلس ایران، وظایف رهبری، نمایندگی مجلس و ریاست جمهوری را با یکدیگر اشتباه گرفته‌اند.

    آقای مطهری، که روز جمعه در همایش «مجلس، مشارکت حداکثری، انتخاب بر‌تر» در دانشگاه علامه طباطبایی شرکت کرده بود، افرود: «متاسفانه در مجلس ایران برداشت غلطی از رابطه مجلس با ولایت فقیه وجود دارد، به گونه‌ای که برخی تصور می‌کنند اگر رهبری از دولتی تعریف کند مجلس مجاز به انتقاد از آن دولت نخواهد بود و نمایندگان حق سوال از رئیس جمهور را نخواهند داشت» که این کار سبب «راکد شدن مجلس» می‌شود.

    آقای مطهری به موضوع طرح سئوال از محمود احمدی‌نژاد در مجلس نیز اشاره کرد که «برای گرفتن امضا در مورد این طرح به نمایندگان مختلفی مراجعه شد که آن‌ها برای این امضا در مورد نظر رهبری در خصوص این طرح از ما سوال می‌پرسیدند، در حالی که نمایندگان مجلس وظیفه دارند با حفظ احترام به ولی فقیه آزادانه به کار خود بپردازند.»

    طرح سئوال از محمود احمدی‌نژاد در تیرماه سال جاری توسط آقای مطهری به هیئت رئیسه مجلس تقدیم شد که در دستور کار قرار نگرفت و این موضوع سبب استعفای آقای مطهری شد.

    این طرح سئوال البته پس از هشت ماه نهایی شد و قرار است محمود احمدی‌نژاد برای پاسخگویی به سئوال نمایندگان به مجلس برود.

    آقای مطهری همچنین افزود که «این حد از قانون گریزی را که در دولت احمدی‌نژاد شاهد هستیم در دولتهای پیشین سراغ نداشتیم و پدیده‌ای به نام احمدی‌نژاد محصول مجالس هفتم و هشتم است.»

    به گفته این نماینده مجلس، مجلس برای کنترل قدرت دولت ایجاد شده اما برخی از نمایندگان با صراحت خود را به جای وکیل مردم خواندن، با افتخار وکیل الدوله می‌نامند و برخی از شبکه‌های رسانه‌ای نیز نمایندگان را تهدید می‌کنند که وارد مقولات دولت نشوند.

    منبع: ایلنا


     
     

    احمد منتظری:
    1390/11/28

    احمد منتظری، فرزند آیت الله منتظری، می‌گوید که توهین به مقدسات اسلامی از سوی بازجویان در جلسه بازجویی موضوع تازه‌ای نیست و پیش از این نیز دیده شده است.

    آقای منتظری که با صدای آلمان گفت‌و‌گو می‌کرد، افزود که پیش از نامه مهدی خزعلی به او درباره توهین به مقدسات در جلسه بازجویی، «حتی در سال ۱۳۶۵، آقای عبدالله کاظمی که زندانی بود، همین اهانت را شنیده و ایشان هم می‌گفتند که صریحا به حضرت فاطمه‌ زهرا اهانت می‌شده و گفته‌اند «این حاج‌خانم کیست که داری اسم‌اش را می‌بری».

    آقای خزعلی، وبلاگ نویس منتقد دولت ایران، نیز ۴ روز پیش در نامه‌ای به آقای منتظری نوشته بود که «عزیزان دربند، شکنجه‌گران را به فاطمه زهرا سوگند می‌دهند و بازجو با تمسخر می‌گوید: این حاجیه خانم دیگه کیه؟»

    آقای منتظری تصریح کرده که «اگر مسئولین خود را به این دین معتقد می‌دانند، بیایند تحقیق کنند و ببینند چه کسی این تخلف را کرده و متخلفان را مجازات کنند.»

    آقای منتظری همچنین وجود زندانی سیاسی در ایران را «خلاف قانون اساسی و دین اسلام» و «به معنای نبودن آزادی عقیده و بیان» توصیف کرد.

    فرزند بزرگ آیت الله منتظری از نحوه برخورد مسئولان جمهوری اسلامی با خانواده زندانیان سیاسی نیز انتقاد کرد و گفت: «اگر بر فرض حتی زندانی مجرم باشد، خانواده هیچ گناهی ندارد، اما خانواده‌های زندانیان را دائم اذیت می‌کنند.»

    خانواده زندانیان سیاسی می‌گویند که طی ماه‌های اخیر، مسئولان زندان برای دادن اجازه ملاقات به آن‌ها بر کف دستشان مهر می‌زنند.

    این مهر که حاوی عبارت "ورود به سالن ملاقات بلامانع است" می باشد سبب واکنش منفی این خانواده‌ها شده است.

    منبع: صدای آلمان

    مرتبط:

    احمد منتظری: مگر در ایران چه خبر است که اجازه نمی‌دهند یک ناظر بین المللی از آن بازدید نماید؟

    "برخورد ماموران زندان، فشاری مضاعف بر خانواده زندانیان وارد می کند"

    ضرب و شتم پسر محمدرضا مقیسه در سالن ملاقات زندان اوین


     
     

    1390/11/28

     

    علیرضا مجیدی
    یک پزشک

    چرا بعضی از ترانه‌ها ماندگار می‌شوند و به راحتی تا اعماق ذهن ما نفوذ می‌کنند، احساساتمان را برمی‌انگیزند و در عین القای غم, شنیدنشان برایمان لذت‌بخش است؟

    یکشنبه هفته‌ای که گذشت روز بزرگی برای آدل بود، روزی که «آدل» -خواننده ۲۱ ساله بریتانیایی- شش جایزه گرمی برد. آدل در شش رشته نامزد جایزه گرمی بود که هر شش جایزه را برای آلبوم «۲۱» و دو آهنگ موفق آن یعنی «غلتیدن در اعماق» و «کسی مثل تو» گرفت. این خواننده در سه رشته اصلی (بهترین آلبوم، ترانه و آهنگ سال) برنده جایزه گرمی شد.

    اما آیا ترانه‌هایی مانند «کسی مثل تو» Someone Like You از جادوی خاصی استفاده می‌کنند که اینقدر موفق می‌شوند؟ بی‌شک صدای زیبا و مؤثر و متن ترانه خیلی مهم هستند چرا که شنونده را به یاد گذشته و تجارب خود می‌اندازند و در این راه، مراکز لذت مغز را تحریک می‌کنند.

    بیست سال پیش، یک روانشناس بریتانیایی به نام «جان اسلوبودا» یک آزمایش ساده انجام داد، او از تعدادی از دوست‌داران موسیقی خواست که قطعه‌هایی از ترانه‌ها را که در آنها احساسات فیزیکی مثل گریه یا مور مور شدن پوست را القا می‌کنند، مشخص کنند، از ۲۰ قطعه‌ای که به این روانشناس معرفی شد، ۱۸ تای آنها دارای ویژگی مشترکی بودند:

    قبل از اینکه ترانه با ریتم اصلی خود اجرا شود، آنها با ریتم متفاوت و آهسته‌ای شروع می‌شدند، در این قسمت، نوعی انتظار در ذهن شنونده القا می‌شود. با پایان یافتن انتظار، تنش القا شده در دوره انتظار، برطرف می‌شود.

    حالا تصور کنید که چند دوره انتظار و رفع تنش در یک ترانه به تناوب اتفاق بیفتند، این کار باعث یک واکنش شدیدتر می‌شود که می‌تواند احساسات شدید را برانگیزد.

    «کسی مثل تو» که آدل آن را با «دن ویلسون» نوشته است، هم دقیقا از چنین فرمولی استفاده می‌کند.


    آدل در پایان یک نوت طولانی، ناگهان صدا و ریتم ترانه را عوض می‌کند

    چند سال پیش یکی از روانشناسان دانشگاه کلمبیای بریتانیا به نام «مارتین گون» با همکاری مارسل زنتنر، تحقیق جالبی برای پیدا کردن راز موسیقی‌های احساس‌برانگیز انجام دادند.

    آنها پاسخ‌های فیزیولوژیک شنوندگان مثل تعداد ضربان قلب، عرق کردن یا مقاومت الکتریکی پوست را در حین شنیدن دو قطعه کلاسیک ار مندلسون و باربر، اندازه‌گیری کردند. آنها متوجه خصوصیات مشترک موسیقی‌های احساس‌برانگیز شدند:
    - آنها به آرامی شروع می‌شوند و ناگهان اوج می‌گیرند.
    - در آنها به صورت ناگهانی سرو کله صدا، هارمونی یا ابزار موسیقی خاصی پیدا می‌شود.
    - در آنها گسترش ناگهانی فرکانس‌های صدا را شاهد هستیم.

    به اعتقاد دکتر گون، «کسی مثل تو» از این لحاظ یک کتاب درسی محسوب می‌شود، این ترانه با طرح نرم و تکرارشونده شروع می‌شود، در این قسمت دامنه فرکانس‌های استفاده شده آدل بسیار باریک است، متن ترانه نوعی انتظار را در ما برای شنیدن ادامه ترانه ایجاد می‌کند، در عین حال از ترانه در این قسمت تا حدی مهار شده است، اما ناگهان صدای آدل بالا می‌رود، هارمونی عوض می‌شود و متن ترانه درماتیک می‌شود.

    وقتی الگوی ترانه عوض می‌شود، سیستم عصبی سمپاتیک ما تحریک می‌شود، ضربان قلبمان بیشتر می‌شود و عرق می‌کنیم.

    اما چرا  «کسی مثل تو» با اینکه ترانه غمگینی دارد، اینقدر محبوب شده است؟

    سال پیش، رابرت زاتور و گروهی از دانشمندان علوم اعصاب دانشگاه مک‌گیل دریافتند که چنین ترانه‌هایی باعث رها شدن دوپامین در مراکز لذت و پاداش مغز می‌شوند، آنها متوجه شدند که تعداد دفعات مور مور شدن بدن یا سیخ شدن موها بر پوست، با دفعات رها شدن دوپامین تناسب دارد و صرف‌نظر از غمناک یا شاد بودن ترانه، این میزان احساسات برانگیخته شده ناشی از شنیدن یک ترانه است که تمایل ما را به آن بیشتر می‌کند.

    با «کسی مثل تو» آدل و آقای ویلسون، نه‌تنها موفق‌ترین ترانه احساس‌برانگیز و گریه‌آور سال را ساختند، بلکه یک فرمول تجاری موفق را هم ابداع کردند: با شعری پر از احساس و صدایی گرفته، غم و گریه را برانگیز، آنگاه کنار بایست و بگذار دوپامین کار خودش را بکند!

    منبع


     
     

    1390/11/28

    وزارت خزانه داری آمریکا روز پنج شنبه با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که وزارت اطلاعات ایران را به دلایل نقض حقوق بشر در ایران، حمایت از تروریسم و کمک به دولت سوریه در سرکوب مخالفان این کشور تحریم کرده است.

    وزارت خزانه داری آمریکا در این بیانیه، وزارت اطلاعات ایران را همچنین به داشتن «نقش محوری» در سرکوب مخالفان دولت ایران و نیز حمایت از گروه‌های تروریستی، نظیر «القاعده، القاعده عراق، حزب‌الله و حماس» متهم شده است.

    بر اساس تحریم اعمال شده، هیچ یک از کارکنان وزارت اطلاعات ایران نمی‌توانند ویزای ورود به خاک ایالات متحده را دریافت کنند. همچنین اموال و دارایی های این وزارتخانه در آمریکا مسدود شده است و معامله شهروندان و شرکت های آمریکایی با آن ممنوع شده است.

    آمریکا در طول مدت دو ماه گذشته، بانک‌های مرکزی و تجارت ایران و نیز نفت این کشور را تحریم کرده بود.

    منبع: رادیو فردا


     
     

    1390/11/28
  •  

    ایمایان

    به عنوان یک الگوی خیلی کوچک برای بحث و نگاهی به منطقه، نگاهی به کشور بغلی خودمان یعنی افغانستان بی‌فایده نیست. امریکا این کشور را با مجوّز سازمان ملل اشغال کرد، این بهتر است یا حکومت طالبان؟ کافی است غربی‌ها پایشان را از افغانستان بیرون بگذارند تا امارت اسلامی گذشته در عرض چند روز احیا شود. ایران از طرفی بدش نمی‌آمد از شرّ تهدید این موجودات عصرحجری رهایی یابد و هم الآن با حضور امریکا پیرامونش راحت نیست و رفتاری کج‌دارومریز با هر دو دارد. البتّه مدارایش با طالبان کاملاً عاقلانه است سلفی‌ها فقط با اسلام شیعی در عراق دشمنی ندارند؛ راز این را که کربلا و نجف شاهد انفجارهای زیادی بوده امّا مشهد و قم نبوده، باید در همین مدارا دانست. مجاهدین افغانی هم –برخلاف تصوّر بسیاری از ایرانیان- در صورت به قدرت رسیدن و مجال یافتن، نمونه‌ی کمرنگی از حکومت طالبان را برپا می‌کردند و به قول دوستان اهل افغانستان:«تنبان به پای خر می‌کردند». می‌بینید که نمی‌توان به سادگی فقط با معیار «اسلام» یا «آزادی» یا هر معیار دیگری وضع افغانستان را بررسید بلکه معادله‌ای چند مؤلّفه‌ای است که یافتن جواب خیلی هم آسان نیست، حالا اگر همین معادله را در منطقه‌ای وسیع بگذاریم، وضع از این هم بغرنج‌تر خواهد شد. برای نمونه قطر که حاکمش با تأیید ایران به قدرت رسید و همسر قدرتمند شیرازی‌الأصلش باعث می‌شود که نزدیکی بیشتری به ایران داشته باشد، اوّلین کشوری بود که به بهانه‌های مختلف پای اسرائیل را به خلیج فارس باز کرد. همین شیخ برای سرنگونی آل سعود دورخیز می‌کند آن هم با استمداد از قذّافی که لو رفتن نوار گفتگویش آن همه جنجالی شد. پرتقال‌فروشی در کار هست که بگوییم پیدایش کنید؟
        
    علی اکبر صالحی در یکی از برنامه‌های سیما به معترضان سوری ایراد می‌گرفت که حتّی با وجود بازنویسی قانون اساسی و وعده‌ی اصلاحات، آرام نگرفته‌اند و این را نشانه‌ی بی‌صداقتی آنان می‌دانست. بیشتر فرمانروایان به محض اینکه تخت خود را در خطر می‌بینند، وعده‌ی اصلاحات می‌دهند؛ از شاه ایران گرفته تا حکّام منطقه. امّا معترضان آنرا تمهدیدی برای به تعویق انداختن تغییر و فرار از سرنگونی می‌دانند و باور نمی‌کنند. در یمن حتّی وعده‌ی کناره‌گیری از قدرت نیز انقلابیان را ساکت نکرد و حالا همین داستان را در سوریه داریم، آیا اسد حاضر است در یک بازی برابر، ماندن یا رفتنش را به رأی بگذارد؟ بیشتر فرمانروایان می‌گویند «من باشم ولی بهتر می‌شوم». اگر اعتراضات فروبخوابد بعد سر فرصت با انتخابات هر کاری می‌توان کرد. امّا از سوی دیگر حافظ اسد که از آسیب‌پذیر بودن حکومت علویان در سوریه بیش از هر کس آگاه بود، به بعضی شیعیان می‌گفت که تا من هستم به فکر عمران منطقه‌ی زینبیّه باشید که پس از من معلوم نیست چنین فرصتی بیابید. بشّار اسد نیز پس از به قدرت رسیدن به یکی از مقام‌های ایرانی گفت که اگر من نباشم، اوّلین کاری که می‌کنند حرمهای حضرت زینب و رقیّه را با خاک یکسان می‌کنند. (اینها را که می‌شنیدم بی‌اختیار یاد روایات آخرالزّمانی و ظهور سفیانی افتادم) سلفی‌گری در کشورهای عربی رشد زیادی کرده است و همه‌جا مانند مصر نیست که فعلاً در پارلمان فقط اذان بگویند، اگر زورشان برسد بیش از این خواهند کرد. ایران یا منتقدان حکومت ایران کدام را برگزینند؟
        
    قذّافی از لیبی رفت؛ یکی از مهمترین فرایض اسلامگرایان تندرو تخریب قبور است، آنجا بقیع و سامرّا نیست امّا بسیاری از خانقاه‌ها و آرامگاههای متصوّفه در لیبی تخریب شده است و- بنا به شنیده‌ها- استخوان برخی از مرشدان و پیران را از قبر درآورده و سوزانده‌اند. آنچه در اخبار بازتاب یافت، دورخیز برای اجرای حکم چهارهمسری برای مردان بود ولی این جماعت اگر قدرت بگیرند، دسته‌گلهای زیادی دارند که رو کنند یا به آب بدهند. حکومت ایران- دستکم بنا به گفته‌ی خود- کم به انقلابیان لیبی کمک نکرد ولی دیدیم که به محض اینکه زمزمه‌ی تحریم نفتی ایران بالا گرفت، لیبی هم گفت که حاضر است مقداری از کمبود بازار را جبران کند. مورد الجزایر را به یاد بیاوریم که بعضی نزدیک به همین جماعت در معرض به قدرت رسیدن بودند، کودتا آن موقع خوب بود یا نه؟ کشتارهای پس از آن را به یاد بیاوریم. واقعیّت این است که اگر سلفی‌ها، شیعیان را بیش از امریکا و اسرائیل دشمن ندانند، کمتر از آنها نمی‌دانند. به عربی ساکن حاشیه‌ی خلیج فارس گفتیم، شیعه‌ای؟ گفت: لا الحمدلله مسلم! (نه خدا را شکر، مسلمانم!) اینها وقتی می‌شنوند کسی در ایران شیعی خود را ولیّ امر مسلمین جهان می‌خواند چه احساسی بهشان دست می‌دهد؟
        
    وقتی قرضاوی اعتراض بحق بحرینیان را فرقه‌ای نامید، باید دست حکومت حاضر می‌آمد که آن خطبه‌ی عربی چقدر بی‌وقت بود ولی مثل اینکه خیلی فايده نداشت. وقتی لیبی هم قول داد کمبود ناشی از تحریم ایران را جبران می‌کند، باز باید دست از شعار بیداری اسلامی برمی‌داشتیم که برنداشتیم گرچه آرام آرام حضرات دارند متوجّه می‌شوند که ممکن است چه خطر عظیم و بالقوّه‌ای پشت این بیداری عربی باشد. جنگ بین اسلام تندرو به محوریّت عربستان محدود به جاهایی که نام بردم نیست؛ در انتخابات اخیر کویت شیعیان کمتری به مجلس راه یافتند، آنجا انتخابات منطقه‌ای است و هرکس فقط باید در منطقه‌ی خود رأی بدهد و با توجّه به کمی جمعیّت گاه حتّی چندصد رأی سرنوشت‌ساز است، اتوبوسهایی که افراد داری تابعیّت دوگانه را از عربستان می‌آورند، روز انتخابات تا جایی که توانستند از برنده‌شدن شیعیان جلوگیری کردند. فلسطینیانی که حمایت از آنها یکی از هزینه‌های همیشگی جمهوری اسلامی بوده، دیدیم که در عزای بن‌لادن و صدّام چه کردند. حالا هم با بالاگرفتن تشنّج در سوریه، این دودستگی بین دو رهبر حماس نیز دیده می‌شود و البتّه این دودستگی ایدئولوژیک نیست، اختلاف بر سر راه رسیدن به منفعت است؛ فلسطینیان مانند شیعیان لبنان نیستند و هرگاه منفعت آنان اقتضا کند، ایران را با تمام دردسرهایی که برای دفاع از حقوق آنها در طول این سی سال تحمّل کرده، رها خواهند کرد.
       
    ما انسانیم و نمی‌توانیم نسبت به ظلم در هرجای جهان بی‌تفاوت باشیم امّا رخدادهای چندوجهی منطقه، روز به روز کسانی را که با اتّکا به یک یا دو معیار محدود در پی تفسیر اوضاع هستند، ناکام و ناتوان می‌گذارد. حتّی امریکا نیز با آن همه متخٌّصّص و محاسبه نتوانست حکومتی دلخواه خود در عراق روی کار بیاورد؛ نه از آنها استقبالی شد و نه کسی به خاطر سرنگونی صدّام از آنها تشکّر کرد. بهار عربی اگر به واقع تجلّی اراده‌ی مردم باشد، مقدمش مبارک ولی جوجه را آخر پاییز می‌شمارند.


     
     

    1390/11/28

    بازرگانان اروپایی می‌گویند که ایران در نظر دارد از روسیه با پرداخت روبل، واحد پول این کشور، مقدار زیادی گندم خریداری کند.

    به گزارش مردمک و به نقل از خبرگزاری رویترز، ایران به این ترتیب به دنبال دور زدن تحریم‌های وضع شده علیه سیستم بانکی این کشور است.

    ایران و روسیه در ماه جاری توافق کرده بودند که به جای دلار را در مبادلات بازرگانی خود، از ارزهای دو کشور استفاده کنند.

    پیش از این، هند نیز با ایران توافق کرده بود که به صورت مبادله پایاپای، در ازای دریافت نفت به این کشور گندم بدهد.

    بازرگانان اروپایی همچنین افزوده‌اند که ایران در حال مذاکره با تجاری خارجی ست تا در برابر خرید گندم و غلات به آن‌ها تانکرهای نفت یا شمش طلا بدهد.

    به گفته این بازگانان، تحریم‌های جدید آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران مانع از فروش مواد غذایی به این کشور نمی‌شود اما انجام معاملات بانکی با ایران را دشوار کرده است.

    پس از گزارش سازمان بین المللی انرژی اتمی پیرامون وجود نشانه‌هایی از تلاش ایران برای دستیابی به سلاح اتمی، فشار‌ها بر این کشور افزایش یافته است.

    آمریکا و اتحادیه اروپا تلاش کرده‌اند با تحریم نفت و بانک مرکزی ایران مانع از پیشرفت سریع برنامه هسته‌ای ایران شوند.

    اما بازرگانان اروپایی می‌گویند که ایران راه دور زدن این تحریم‌ها را پیدا کرده است.

    به گفته این بازرگانان، ایران با استفاده از اسناد اعتباری، پول گندم و غلات را پرداخت می‌کند.

    رویترز گزارش داده که ایران در دو هفته گذشته یک میلیون و یک صدهزار تن گندم از کشورهای آلمان، کانادا، برزیل و استرالیا خریداری کرده است.

    بازرگانان اروپایی می‌گویند که دو شرکت بزرگ آمریکایی در این خرید نقش داشته‌اند.

    ایران سالانه ۴/۵ میلیون تن غله وارد می‌کند که ۳/۵ میلیون تن از این مقدار به صورت خوراک دام مصرف می‌شود.

    منبع: مردمک

    مرتبط:

    ویکی‌لیکس: ترکیه در دور زدن تحریم‌ها به ایران کمک می‌کند
     


     
     

    1390/11/28

    وبسایت جرس گزارش داد که عیسی سحرخیز، روزنامه نگار زندانی در زندان گوهردشت، به دلیل «وضعیت نامناسب قلبی» برای مداوا در بیمارستان قلب امیرآباد تهران بستری شده است.

    بر اساس این گزارش، کارمندان بیمارستان یادشده گفته‌اند که ماموران امنیتی دست و پای این روزنامه نگار را «به صورت ضربدری» به تخت بیمارستان بسته‌اند.

    آقای سحرخیز ماه گذشته نیز به دلیل وضعیت نامناسب جسمانی از زندان به بیمارستان امام تهران منتقل شده بود.

    وبسایت جرس افزوده که در طول مدت درمان آقای سحرخیز در بیمارستان امام، «محافلی خاص» برای ناتمام ماندن درمان او فشار اوردند و کادر پزشکی بیمارستان امام مجبور شد که کار درمانی آقای سحرخیز را متوقف کند.

    در هنگام بستری شدن آقای سحرخیز در ماه قبل نیز ماموران امنیتی دست و پای او را به صورت ضربدری به تخت بیمارستان بسته بودند.

    آقای سحرخیز از بیماری‌هایی چون کم خونی، بیماری قلبی و فشار خون مزمن و ناراحتی ستون فقرات رنج می‌برد و برهه‌ای از زمان بازداشت، دچار «فلج عضلانی» نیز شده بود.

    آقای سحرخیز، که در دستگیری‌های گسترده پس از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شده، تا کنون اجازه استفاده از حتی یک روز مرخصی را نیز نداشته است.

    منبع: جرس

    مرتبط:

    دو سال زندان دیگر برای عیسی سحرخیز

    ضرب و شتم عیسی سحرخیز در زندان

    مدرسین و طلاب قم و نجف: سحرخیز، خامنه‌ای را در بازی باخت-باخت قرار داد
     


     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته