-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اسفند ۹, سه‌شنبه

Latest News from 30Mail for 02/28/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1390/12/9
  •  

    یکبارگی

    یک) اگر کسی یادش نیافتد که نماد اسکار، آن تن ِ برهنه‌ی طلایی، مشکل اسلامی‌ای چیزی دارد؛ یا نماد فراماسون و این‌هاست، احتمالن بالاخره یک جوری سعی می‌کنند مصادره‌ش کنند. این را دیشب داشتم به‌اش می‌گفتم. هشت صبح اس.ام.اس زده که «بازی شروع شد! اخبار داره می‌گه فیلم ایرانی با پشت سر گذاشتن رقیب رژیم صهیونیستی...». خوبی‌ش این است که این را از آدمی شنیده‌ام که تا همین چند وقت پیش باهام بحث می‌کرد که این‌ها خوب‌اند و فلان. دوقبضه خوشحالم خب. اسکاری که شدیم، با هر خبر موفقیت و با هر اعلام موضع رسمی، دست این‌ها هم بیشتر برای مردم روو می‌شود. همه‌چیز را که سیاسی کنی، کم‌کم مثل جزامی‌ها می‌شوی. باید بروی تووی جزیره‌ای چیزی. همه ازت فرار می‌کنند. به قول یکی از دوست‌ها، برای مبارزه با دیکتاتوری، شاید بهترین کار این است که هرکس تووی حیطه‌ی خودش بهترین‌اش را انجام دهد. بعد تو یک انرژی می‌شوی که ضعیف نیست، و موضع دارد. من هم از خودمانی ِ معادی استفاده می‌کنم که «اصغر! خیلی چاکریم». به‌خصوص برای روسری‌ای که روی سر سارینا نبود. گاهی این ریزه‌کاری‌ها بیشتر از اصل ماجرا به من حال می‌دهند!
    دو) از دو که بخواهم حرف بزنم، باید هم کمی ذوق شخصی کنم هم کمی ذوق کللی. ذوق شخصی از آن جهت که «پیام یزدانی»، یکی از دو فیلم‌نامه‌نویس «چیزهایی هست که نمی‌دانی»، آمده برایم کامنت گذاشته و کللی انرژی گرفته‌ام. ذوق کللی‌ش اما مهم‌تر است. دارم یک باریکه‌ی نور می‌بینم به مدرنیته. باریکه‌ای که خیلی قبل از من به‌وجود آمده و حالا خوشحالم که می‌توانم مسیرش را بگیرم بروم ببینم به کجا می‌رسد. فیلم‌سازها یا فیلم‌نامه‌نویس‌ها معمولن آن‌قدر مغرور اند که حرف هیچ‌کس تووی گوش‌شان نمی‌رود. حق هم دارند. هر اثر هنری مثل بچه‌ی آدم است. فرهادی یک زمان حرف خیلی خوبی زده‌بود. می‌گفت نقدهایی که به فیلم‌هام وارد می‌شود را یک سال بعد می‌خوانم که پشت اثرم قایم نشوم یا متعصب نباشم به‌اش. این ماجرای تعصب، خیلی طبیعی‌ست. اگر نباشد اصلن اثر هنری ایجاد نمی‌شود. تو اگر فکر کنی بهتر از تو بسیار هست، اصلن دست به قلم نمی‌شوی یا پشت دوربین نمی‌روی. اما تا این‌که واقعن بپذیری بهتر از تو بسیار هست، شاید همان یک سال طول بکشد. تازه اگر خودساخته باشی و آن تعصب را کنترل کرده‌باشی. اما حالا پیام یزدانی راه افتاده مطالب وبلاگستان را بخواند که ببیند مردم به فیلم‌اش چه بازخوردی داشته‌اند. یک سال هم گذشته از زمان تولید (و کمی هم بیشتر). خوب نیست؟ شما را به وجد نمی‌آورد که نویسنده‌ای این‌طور مشتاق خواندن بازخوردها باشد؟ من که خیلی کیف کردم. همین که هنرمند، پیله‌ای دور خودش نکشد و راه ِ شنیدن را هم باز بگذارد خودش خیلی‌خیلی نشانه‌ی خوبی‌ست. کجا که راه بیافتی خودت بگردی و دانه‌دانه نظرهای پراکنده‌ای که مخاطب‌شان نبوده‌ای را جمع کنی، و ابایی نداشته‌باشی از این‌که لذت ببری وقتی می‌بینی کسی از اثرت لذت برده. آقای یزدانی! مرسی...

     
     

    1390/12/8
  •  

    بامدادی

    نه این‌که به کل مخالف تبلیغات باشم، اما چندان دل خوشی از تکنیک‌های تبلیغاتی ندارم و کلا ترجیح می‌دهم تحت تاثیر تبلیغات قرار نگیرم (تا حد خودآگاهی‌ام). در نتیجه بیشتر اوقات با نوعی بی‌تفاوتی از کنار تبلیغات و آگهی‌های تجاری عبور می‌کنم و آن‌ها را بیشتر به عنوان بخشی از زمینه شهر می‌بینم تا موجودیت‌های مستقلی که بشود نگاهشان کرد، خواندشان یا تحت تاثیرشان قرار گرفت. اما هر از چندی تبلیغ‌هایی به چشم‌ام می‌خورد که نمی‌توانم نسبت به آن‌ها بی‌تفاوت بمانم و ناخودآگاه وادار به واکنش ادراکی یا عاطفی می‌شوم که معمولا هم از نوع منفی است. تبلیغ زیر که هم اکنون در برخی نقاط تهران قرار گرفته از این دست است. یک آگهی مشمئز کننده!

     


     
     

    1390/12/8

    منابع خبری گزارش دادند جمشید وزیری، رئیس پیشین فدراسیون اسکیت که ۴ ماه پیش به دلیل اتهام رسوایی اخلاقی از این فدراسیون اخراج شده بود، توسط شورای نگهبان برای حضور در انتخابات مجلس نهم تایید صلاحیت شده است.

    به گزارش رادیو فردا، آقای وزیری متهم به آزار جنسی دختران اسکیت باز تیم ملی بود و به همین دلیل از سوی محمد عباسی، وزیر ورزش و امور جوانان، از ریاست فدراسیون اسکیت برکنار شد.

    در یک نمونه از رسوایی‌های اخلاقی آقای وزیری، وبسایت خبری تابناک نوشته بود که یکی از ملی پوشان خانم رشته اسکیت به همراه مادرش در ساحتمان وزارت ورزش حضور یافت و از پیشنهاد رابطه جنسی آقای وزیری به خودش خبر داد.

    آقای وزیری در حالی با شعار انتخاباتی «انتخاب آگاهانه، انعکاس هویت» در حوزه کامیاران استان کردستان نامزد شده است که شورای نگهبان، صلاحیت سه نماینده کنونی این استان در مجلس ایران را تایید نکرده و آن‌ها نمی‌توانند در این انتخابات حضور داشته باشند.

    انتخابات مجلس نهم قرار است روز دوازدهم اسفندماه برگزار شود.

    منبع: رادیو فردا


     
     

    1390/12/8

    در ادامه پیام‌های تبریک به مناسبت موفقیت فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین در کسب جایزه اسکار، سیدمحمد خاتمی، جعفر پناهی، عزت الله انتظامی و ۵۴ نفر از زندانیان سیاسی این موفقیت را به اصغر فرهادی تبریک گفتند.

    به گزارش دفتر سیدمحمد خاتمی، آقای خاتمی این «موفقیت چشمگیر» را که به گفته او نشانگر «شایستگی» آقای فرهادی و هنرمندان دیگر این فیلم است را به آقای فرهادی «صمیمانه» تبریک گفت.

    در قسمتی پیام سیدمحمد خاتمی آمده است که «این حادثه (موفقیت در کسب جایزه اسکار) را باید نشانه‌ای روشن بر آن دانست که هنر به طور عام و سینما به طور خاص از مهم‌ترین ابزارهایی است که می‌تواند در جهان نا‌امن، جنگ زده و پر از تبعیض و ناروایی و خودکامگی، موجب نزدیکی دل‌ها و چیرگی انسانیت و محبت بر خشونت شود و گفت‌و‌گوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها را به جای تنش و درگیری بنشاند.»

    وبسایت کلمه نیز گزارش داد که جعفر پناهی، کارگردان شناخته شده سینمای ایران، نیز در پیامی کوتاه از آقای فرهادی به دلیل "به ارمغان آوردن بهانه‌ای برای احساس شادی و امید به ایرانیان" تشکر کرد.

    در پیام دیگری که خطاب به اقای فرهادی، اهالی سینما و مردم ایران منتشر شده، ۵۴ زندانی سیاسی این موفقیت را تبریک گفته‌اند.

    به گزارش وبسایت جرس، در این پیام تبریک آمده است که سینمای ایران «اگرچه در سال‌های اخیر مانند هر نهاد مستقل دیگری در جامعه ما آماج سرکوب و سانسور بوده است اما به پشتوانه حمایت مردم هنردوست و آگاه در بزنگاه‌های تاریخی این ملت ایفای نقش کرده و عاملی در جهت پیوند ایرانیان و گزارشگری از روزگار و خواست‌های ملی بوده است. موضوعی که به خوبی در جریان تولید تا اکران جدایی نادر از سیمین» نمایان شد.»

    در میان تبریک گویندگان نامهایی چون محسن امین‌زاده، عیسی سحرخیز، فیض الله عرب سرخی، قاسم شعله سعدی، مهدی محمودیان، محسین میردامادی، بهزاد نبوی، محسن تاج‌زاده، مسعود باستانی و حسین اسدی زیدآبادی به چشم می‌خورد.

    در پیامهای تبریک دیگری نیز که به مناسبت موفقیت این فیلم سینمایی منتشر شده است، عزت الله انتظامی، بازیگر شناخته شده سینمای ایران، این موفقیت را «با دل و جان» به «ملت ایران، بزرگان، هنرمندان، سیاستمداران و هر کسی که در ایران زندگی می‌کند» تبریک گفت.

    آقای انتظامی افزود: «ما در حدود بیش از سه هزار جایزه بین‌المللی در موزه سینما داریم که آرزو داشتم با اسکار این جوایز کامل شود و حتما اصغر فرهادی جایزه‌اش را در کنار دیگر افتخارات سینمای ایران در موزه سینمای ایران در معرض دید عموم قرار خواهد داد.»

    منابع: جرس (+ و +کلمه و ایسنا


     
     

    1390/12/8

    خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران گزارش داد که وزارت آموزش و پرورش ایران با ابلاغ بخشنامه‌ای به ادارات کل آموزش و پرورش این کشور خواستار شناسایی و معرفی دانش آموزان بهایی به حراست این وزارتخانه شده است.

    در یکی از این ابلاغیه‌ها که از سوی مدیریت آموزش و پرورش شهرستان شهریار به مدیران مدارس این شهر ارسال شده، آمده است که «اطلاعات دانش آموزان باید محرمانه و غیرمحسوس جمع آوری شود» و «نوآموزان پیش دبستانی نیز مشمول این بخشنامه می‌شوند.»

    مشخص نیست که وزارت آموزش و پرورش ایران چه مقصودی از جمع آوری این اطلاعات دارد.

    در ایران افراد بهایی با مشکل در زمینه تحصیلات دانشگاهی مواجه هستند و بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی جمهوری اسلامی، آن‌ها نمی‌توانند در دانشگاه‌های این کشور تحصیل کنند.

    بهاییان می‌گویند که در صورت پذیرفته شدن در دانشگاه‌ها، پس از گذشت چند ترم از دانشگاه اخراج خواهند شد.

    منبع: هرانا


     
     

    1390/12/8

    مدیر انتشارات شباویز، که چندی پیش انتشارات او برنده جایزه افق‌های تازه نمایشگاه بولونیا شد، می‌گوید که برای حضور در این نمایشگاه و شرکت در مراسم دریافت جایزه با مشکل مالی مواجه است.

    به گزارش خبرگزاری کار ایران، فریده خلعتبری دریاره این مشکل می‌گوید که باید مبلغ ۱۰ هزار یورو برای حضور در نمایشگاه و در اختیار گرفتن یک غرفه با خود به ایتالیا ببرد اما در شرایط کنونی و قوانین وضع شده جدید این کار بدون کمک مسئولان وزارت ارشاد ممکن نیست.

    به گفته خانم خلعتبری، در شرایطی که صرافی‌ها ارز نمی‌فروشند و تهیه ارز غیردولتی نیز قاچاق است، او نمی‌تواند این مبلغ را تهیه کند و در صورت تهیه نیز قانون سقف مبلغ خروج ارز به او اجازه خارج کردن این مبلغ از کشور را نخواهد داد.

    بر اساس قانون جدید وضع شده در ایران، مسافرانی که قصد خروج از این کشور را دارند تنها می‌توانند تا سقف پنج هزار دلار را از این کشور خارج کنند.

    خانم خلعتبری افزوده که با وجود قول مساعد معاون وزیر ارشاد در رابطه با این موضوع اما «چندی پیش یکی از مسوولان معاونت فرهنگی، به من اعلام کرد که گویا امکان رسیدگی به این مساله تا پایان سال جاری مقدور نیست. این درحالی‌ست که من می‌بایست روز ۲۵ اسفندماه، تهران را به مقصد ایتالیا ترک کنم.»

    خانم خلعتبری قرار است در روز ۲۹ اسفندماه در بولونیا این جایزه را دریافت کند.

    جایزه افق‌های تازه نمایشگاه کتاب کودک بولونیا، که یکی از ۴ بخش اصلی این جشنواره است، در دو بخش کتاب و ناشر برگزیده اهدا می‌شود.

    این جایزه به ناشری که فعالیت‌های نویسنده و تصویرگر کتاب را به درستی مدیریت کرده و نیز کتابی که در تصویرگری کتاب کودک دارای خلاقیت باشد، تعلق می‌گیرد.

    خانم خلعتبری تصریح کرده که برای دریافت این جایزه حتمآ باید در نمایشگاه شرکت کند و غرفه داشته باشد در غیر این صورت جایزه به ناشری دیگر تعلق خواهد گرفت.

    انتشارات شباویز پیش از این نیز در سالهای ۲۰۰۴، ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰ برنده این جایزه شده بود.

    انتشارات شباویز در سال ۲۰۰۴ توانسته بود این جایزه را برای تمامی کتابهای منتشر شده خود دریافت کند که در تاریخ برگزاری این نمایشگاه بی‌سابقه است.

    منبع: ایلنا


     
     

    1390/12/8

    ابوالفضل قدیانی، از اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب، توسط دادگاه انقلاب تهران به دلیل «توهین» به رهبر ایران به تحمل سه سال زندان محکوم شد.

    در حکم صادره دادگاه انقلاب علیه آقای قدیانی آمده است که او علاوه بر توهین به رهبری، نظام جمهوری اسلامی را نیز به تقلب و کودتای انتخاباتی متهم کرده، احکام صادره از دادگاه را غیرقانونی خوانده و فضای کشور را امنیتی توصیف کرده است.

    آقای قدیانی، که سابقه مبارزه با حکومت سابق ایران را نیز در کارنامه دارد، حدود دو ماه پیش در نامه‌ای به رهبر ایران وضعیت کشور را «حاکمیت استبداد» دانسته و گفته بود که «علاج کار نظام» این است که آقای خامنه‌ای «از قدرت دست بکشد».

    آقای قدیانی گفته بود که «بی‌کاری، تورم، تحریم‌های گسترده، سایه شوم جنگ و تحریم کشتیرانی دستاورد حکمرانی مستبدانه در ایران است».

    این زندانی سیاسی پس از تظاهرات عاشورای تهران در دی ماه سال ۱۳۸۸ به دلیل توهین به محمود احمدی‌نژاد به یکسال زندان محکوم شده بود که با اتمام این محکومیت در سال جاری از زندان آزاد نشد.

    وضعیت جسمانی این زندانی سیاسی نیز چندان مساعد نیست و او در طول مدت زندان مورد عمل جراحی قلب قرار گرفته است.

    آقای قدیانی ۲۰ روز فرصت دارد که نسبت به این حکم فرجام خواهی کند.

    منبع: کلمه

    مرتبط:

    ابوالفضل قدیانی در دادگاه: احمدی‌نژاد دروغگو و ریاکار است

    "در انتخابات سال گذشته تقلب شده و بعد کودتا شده است"


     
     

    1390/12/8

    وبسایت جرس گزارش داد که مجتبی خامنه‌ای، فرزند رهبر جمهوری اسلامی، حدود یک ماه پیش به زندان خانگی میرحسین موسوی رفته و از او خواسته است که به دلیل «وضعیت بحرانی کشور» از مواضع خود عدول کند.

    بر اساس این گزارش، میرحسین موسوی اما در جواب گفته که «اولا پاسخ آنچه را شنیدم به مقام رهبری خواهم داد به شرطی که دوربین و شنودی در کار نباشد و در این دیدار هیچکس غیر از من و ایشان حضور نداشته باشد. ثانیا فرصتی به من داده شود تا در تلویزیون بطور زنده با مردم سخن بگویم.»

    این گزارش می‌افزاید که از محتوای سخنان فرزند رهبر ایران اطلاعی در دست نیست و  دیدار او با میرحسین موسوی بدون نتیجه به پایان رسیده است.

    میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد به همراه دیگر رهبر جنبش سبز، مهدی کروبی، حدود یکسال است که در بازداشت خانگی حکومت ایران به سر می‌برند و فشار‌ها برای آزادی این رهبران تاکنون بی‌نتیجه مانده است.

    وبسایت جرس افزوده که این دیدار پیش از آخرین تماس تلفنی میرحسین موسوی و فرزندانش بوده است.

    در آخرین تماس تلفنی آقای موسوی با فرزاندانش او برخلاف رویه احوالپرسی همیشگی، در شروع مکالمه تاکید کرد که هیچ چیز تغییر نکرده و او همچنان بر سر مواضع خود ایستاده است.

    منبع: جرس


     
     

    1390/12/8
  •  

    سیدرضا شکراللهی
    خوابگرد

    می‌پنداشتم از وقوع پیاپی و زنجیره‌ای این همه تلخی در دو سه سال اخیر و شنیدن ناباورانه‌ی هر روز یک خبر عجیب و دایم لعنت فرستادن و هی دست بالا بردن و خسته شدن و آه کشیدن، دیگر کرخ شده‌ایم و بی‌حس و از همین کرخی ست که انگار بی‌رگ هم شده‌ایم حتا اگر امروز خبر از دست رفتن کسی را بدهند که روزها و شب‌هایی در خیابان حنجره‌مان را پاره می‌کردیم برای فریاد کردن نامش. اما انگار فقط این نیست؛ کرخ که بشویم، می‌شود همین که، رویدادی را که می‌توانست همه‌ی ما را در ساعت شش صبح به خیابان‌ها بکشاند برای هلهله و فریاد شادی، نهایت با تلفنی یا نتی یا پیامکی یا پستی در وبلاگی از سر می‌گذرانیم.
     

    اصغر فرهادی و بازیگرانش روی فرش قرمز


    حکایت بی‌حسی موضعی ست: دستی را اگر بی‌حس کنند تا به آن چاقو بزنند، فقط درد بریدن نیست که حس نمی‌شود؛ اگر دست نوازش هم بر آن بنشنید، حسی در آن برنمی‌انگیزد. نهایت اگر نگاه کند، ادای اثرپذیری درآورد، هم‌چون ما مردم در این روزگار که دل‌مرده‌مان کرده‌اند. بار سنگین تورم که هیچ، شور و شوق زندگی و نفس کشیدن به نشاط را نیز آن‌قدر در ما کشته‌اند و چنان فرسوده گشته‌ایم در این چند سال که کل ساختار حسی وجودمان از کار افتاده انگار. تا حدی که این‌جور وقت‌ها گویی از خود خجالت می‌کشیم و ادای شاد بودن درمی‌آوریم.

    نمی‌دانم؛ نگاهم شاید زیاده تلخی داشته باشد. شاید هم حکایتِ فیلم اصغر فرهادی و تاج افتخاری که امروز بر پیشانی مردم ایران و دوستاران فیلمش گذاشت، حکایت معکوس بیماری باشد که مرضی لاعلاج دارد و د محضر عزیزانش آرام آرام به سوی مرگ می‌رود تا از پله‌ی آخر هم می‌گذرد. این مرگ‌های تدریجی اما، بزرگ‌ترین موهبت برای بازماندگان است که فرصتِ دل کندن از از محتضر می‌یابند و گاه حتا مرگش را آرزو کنند تا خلاص شود مگر! «جدایی نادر از سیمین» تا خودِ امروز که اسکار گرفت، ۵۷ جایزه از جشنواره‌های خارجی گرفته و آخریش همین دیروز بود. کمباین جایزه‌بگیری‌ این فیلم جوری حرکت می‌کرد و جوایز را یکی یکی می‌بلعید که اسکار گرفتنش بیش از آن که غافلگیرکننده و شادی‌بخش باشد، حق مسلم آن فرض می‌شد تا حدی که اگر نمی‌گرفت توقع غمبادِ عمومی می‌رفت!

    البته در هر دو این نگاه‌ها نمی‌توانم چشم پوشید از تأثیر شدید و گسترده‌ی رسانه‌ی ملی بر عامه‌ی مردم و سانسور بفرموده‌ی شدید که جدایی نادر از سیمین در این رسانه از آن بهره‌مند بوده و هست! اما با مردمی و خودی که من می‌بینم، فردا هم اگر تیم ملی فوتبال ایران با تیم ملی فوتبال برزیل بازی کند و پنج‌ ـ هیچ لهش کند، بیش‌تر این مردم آن‌قدر فرسوده و آسیب‌دیده و کرخ شده‌اند که جز رد و بدل کردن نگاه‌ها از پشت شیشه‌های بالاکشیده‌ی ماشین‌هاشان و بازفرستِ چند پیامک در سکوت خلوت‌شان کاری دیگر نخواهند کرد.

    کاش مخاطبان اصلی سخنان اصغر فرهادی در امریکا و هم ایران گوش‌شان را باز می‌کردند و می‌شنیدند که بر صحنه‌ی اسکار گفت: «ایرانیان بسیارى در سرتاسر جهان در حال تماشاى این لحظه‌ اند و گمان می‌کنم خوشحال ‌اند. نه فقط به خاطر یک جایزه‌ى مهم یا یک فیلم یا یک فیلم‌ساز. آن‌ها خوشحال ‌اند چون در روزهایى که میان سیاستمداران حرف از جنگ، تهدید، و خشونت تبادل می‌شود، نام کشورشان ایران از دریچه‌ی باشکوه فرهنگ به زبان مى‌آید. فرهنگى غنى و کهن که زیر غبار سیاست پنهان مانده است. من با افتخار این جایزه را به مردم سرزمینم تقدیم مى‌کنم. مردمى که به همه‌ی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها احترام مى‌گذارند و از دشمنى و کینه بیزار اند.»

    پ.ن:
    :: گویا قرار است برنامه‌ی زنده‌ی هفت‌اقلیم امروز رادیو فرهنگ، ویژه‌ی این رویداد باشد. این برنامه از ساعت ۱۷:۱۵ تا ساعت ۱۹ روی موج اف‌ام فرکانس ۱۰۶ و نیز به صورت اینترنتی پخش می‌شود.


     
     

    1390/12/8
  • آرمان امیری
    مجمع دیوانگان

    «ایرانیان بسیارى در سرتاسر جهان در حال تماشاى این لحظه‌اند و گمان دارم خوشحال‌اند. نه فقط به خاطر یک جایزه‌ى مهم یا یک فیلم یا یک فیلمساز. آن‌ها خوشحال‌اند چون در روزهایى که سخن از جنگ، تهدید و خشونت میان سیاستمداران در تبادل است نام کشورشان ایران از دریچه‌ى باشکوه فرهنگ به زبان مى‌آید. فرهنگى غنى و کهن که زیرگرد و غبار سیاست پنهان مانده. من با افتخار این جایزه را به مردم سرزمینم تقدیم مى‌کنم. مردمى که به همه‌ى فرهنگ‌ها و تمدن‌ها احترام مى‌گذارند و از دشمنى کردن و کینه ورزیدن بیزارند».

    برای من دردناک بود. نه آن تندیس زرین که حالا نام ایران را به جای اخبار جنگ، صدرنشین صفحات «فرهنگ و هنر» کرده است. دردناک پیامی بود که گویا ناامیدانه و حتی ملتمسانه از زبان آقای هنرمند منتشر شد: «ما اهل جنگ نیستیم، ما سرزمین فرهنگ شعر و ادب و هنریم».

    دردناک بود. یک احساس گنگی بود. انگار اصغر فرهادی آن وسط تنها مانده است. انگار آن وسط بار سنگین نگاه میلیون‌ها ایرانی را بر دوش می‌کشد که دست‌هایشان بسته و صداهایشان خفه شده است. حالا او تنها کسی است که می‌تواند بگوید: «آقایان، ما را نکشید. با ما نجنگید. آنان که سودای جنگ دارند سیاست‌مدارانی هستند که فرهنگ ما را نیز زیر غبار خود پنهان ساخته‌اند. با ما به زبان هنر سخن بگویید».

    دردناک است. دست کم برای من دردناک است. درست همان زمان که باید سرم از شادی به آسمان بلند شود، بغضی گلویم را می‌فشارد. از خودم می‌پرسم اگر این مرد نماینده هنر یک سرزمین است، آیا برازنده نیست که سیاست‌مدار آن سرزمین نیز از «گفت و گوی تمدن‌ها» سخن بگوید؟ پس این همه کینه‌ورزی و پرخاش‌جویی و دشمن‌تراشی و چنگ و دندان و تهدید از کجا آمده است؟ این همه بند و زنجیر و چماق و گلوله چه تناسبی با این فرهنگ و ملت دارد؟

    دردناک است، اما نباید ناامید بود. نیمه‌های خالی لیوان را اگر بخواهیم ببینیم تا بوده همین بوده. بگذارید در این صبح دل‌انگیز به چیز دیگری بیندیشیم. آقای کارگردان دیشب آخرین پله‌ها را هم بالا رفت و حالا همه ما سوار بر دوش او به عرش آسمان سینما رسیده‌ایم. پس وقت اندوه نیست. اشک‌ها را باید کناری گذاشت. بگذارید فقط و به سراغ لبخندها برویم. پس: مبارک باشد و ممنونیم آقای فرهادی.


     
     

    1390/12/8

     

    خبرگزاری فارس که متعلق به سپاه پاسداران است سخنان اصغر فرهادی در هنگام دریافت جایزه اسکار را تحریف کرد. این خبرگزاری از قول فرهادی نوشت که کشورهای غربی با مردم ایران درباره برنامه هسته‌ای دشمنی دارند.
     
    روز گذشته فیلم جدایی نادر از سیمین جایزه اسکار را از آن خود کرد و اصغر فرهادی کارگردان این فیلم در سخنان خود گفت که سرزمین ایران فرهنگ کهن و غنی دارد که زیر غبار سنگین سیاست مخفی شده و مردمی دارد که مخالف خشونت هستند و با تمدن ها و فرهنگ های دیگر سر سازگاری دارند.
     
    اما خبرگزاری فارس که از دید منتقدان به پایگاه «خبرسازی» نیز شهره شده از قول اصغر فرهادی نوشت: «من با افتخار و غرور این جایزه را به مردم سرزمینم تقدیم می‌کنم، مردمی که علی‌رغم تمام دشمنی‌ها و تنش‌هایی که طی ماه‌های اخیر بر سر برنامه هسته‌ای ایران میان غرب و ایران به وجود آمده برای تمامی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها ارزش قائلند.»
     
    مشخص نیست این خبرگزاری با چه هدفی سخنان فرهادی را که در مقابل میلیون‌ها بیننده بیان کرد تحریف می‌کند. 
     
    این خبرگزاری همچنین مجددا در بخش دیگری از خبر خود آورده است: «اصغر فرهادی»، کارگردان و نویسنده این فیلم به همراه دخترش «سارینا» و دیگر عوامل فیلم برای گرفتن جایزه بروی سن رفت.
     
    این در حالیست که فرهادی شخصا برای دریافت جایزه روی سن حاضر شد.
     
    اسکرین شات خبر فارس و لینک خبر در این خبرگزاری

     
     

    اسکار برای جدایی:
    1390/12/8

    ایرانیان بسیاری که در دیر وقت شب در اروپا یا سحرگاهان ایران بیدار بودند یا در لوس آنجلس و واشنگتن پای تماشای مراسم اسکار نشسته بودند یا در هر جای جهان که پراکنده اند امشب در مراسم اسکار بیش از همه چیز شنیدن نام ایران را انتظار می کشیدند. انتظاری که خیلی زود سر آمد.

    اصغر فرهادی برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران جایزه جهانی اسکار را به خانه آورد.

    فیلم جدایی به کارگردانی فرهادی و با بازی لیلا حاتمی و پیمان معادی نامزد بهترین فیلم خارجی بود و آن را به دست آورد.

    اصغر فرهادی در خطابه ساده و کوتاه خود به فارسی به مردم ایران سلام کرد و به انگلیسی گفت سرزمین من فرهنگ کهن و غنی دارد که زیر غبار سنگین سیاست مخفی شده است. جایزه ام را به مردم ام تقدیم می کنم. مردمی که مخالف خشونت هستند و با تمدن ها و فرهنگ های دیگر سر سازگاری دارند.

    او گفت می داند که مردم او بسیار خوشحال اند اما نه صرفا به خاطر فیلم بلکه به خاطر اینکه نام سرزمین شان در اینجا با فرهنگ شکوهمندش مطرح می شود. آنهم در زمانی که نام ایران بیشتر در سیاست و به خاطر جنگ بر سر زبانها ست.

    فرهادی جایزه خود را از ساندرا بولاک دریافت کرد. فیلم او با فیلمهایی از اسرائیل، کانادا، بلژیک و لهستان رقابت می کرد.

    جدایی پیش از اسکار جوایز متعددی به دست آورده است که مهمترین آن جایزه گلدن گلوب بود.

    عکس از: رویترز

    پیشینه:
    جدایی نادر از سیمین برنده جایزه گلدن گلوب شد


     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته