-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ بهمن ۱۷, دوشنبه

Latest News from Emrooz for 02/06/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



نامه خواهر دکتر علی اکبر سروش به برادر در بند:

به نام یزدان پاک

سلام بر چراغدار کوچه های آسمانی ام برادر؛

«دل من گرفته زینجا، ز غبار این بیابان»

روزهای تلخ گذر از خانه به زندان، رشته ی افکارم بر سراچه ی دل در تنیدن بود و تار و پود وجودم به عشق و اندیشه در فوران که ای عزیز، عسرت اسارت و غصّه ندیدنت را به سودای رضای دوست خریداریم و پرنیانِ پرستشش می کنیم.

برادر؛ به اندوهِ دل گریستم وقتی تو را از پس دیوار بلند کوته نظران دیدم تا اندیشه ای را در شاکله ای آهنین مستور سازند، امّا نه! به نظاره نشستم استواری ایمانت را، دیدم استاده چو شمع! تا که ننشیند غبار تزویر و تملّق بر اندیشه ای.

یا رب! بپسند و بنوازش تا شمیم زیستن به سرّ مستوری ات ثنا خوان گل رویش باشد.

مهربانا! هر چند به جفای بیداد دادت نستاندیم، امّا دل بسته ایم به مهر دادار که به تقدیرش تدبیر شود و جانمان به دیدارت اَیاغ باغ برگیرد.

جانا! بر تارَک اندیشه مان نقش چکامه کرده ایم به سودای موسیقی نجوایت، رؤیای زندگی مان را جان بخشیدیم به ضرب آهنگ نی واژه های کلامت.

ای عزیز؛ ما طایفه ی عاطفه و اندیشه ایم؛

چمن سبز احساس را به شبنم عشق آذین می بندیم، در دشت عاطفه به فَرّ مهربانی دلدادگی درو می کنیم، از روزن راز چشمان پدر، اهتزاز حرّیت را به نظاره می نشینیم، از اشک چشمان مادر، رد پای عشق را نشان می گیریم، از فروغ نگاه فرزندانت که هلیای حلاوتند مُهر خلود بر تراوش امیدمان می زنیم و به هوای تو، کویر خزان زده جانمان را به شکوه صبوری زینت شقایق می دهیم.

باری، در گذرگاه احساس، ناقوس اندیشه ندا در می دهد که، بیداری زمان را با من بخوان به فریاد!

فریاد بر آنان که بهای بی خردی شان حبس اندیشه هاست.

فریاد بر آنان که به جور و ستم، ملتی را آزرده ی گزند نموده اند و سکوتی مرگبار بر جان مردمان سایه افکنده است.

فریاد بر آنان که خرقه ی می آلود پوشیدند و آرمان شهر سفیر رحمت را به ویرانه ی تبختر مبدّل نمودند و اندیشه نمی دارند آنچه بر جان مردم می کنند.

چه دشوار است! ترسیم شکوه پایداری مردان و زنان و جوانان صبور دیارم که عِقدی از رؤیای خاکستری بر محمل بلند آزادگی آویخته اند و خورشید را به شرم سر افرازی خویش از پای فتاده کردند.

باشد که بغض فروخفته مان از تازیانه ی زمان بسنده باشد سریر ستم را به ویرانی!

بار خدایا! آنان که رسالت امانت انسانی را به سُفت جان می کَشند و در صدف عاشقی تعبیه می کنند، به آفتاب نظر عزیزشان بدار.

افسانه سروش راد


 


اگر از سال 1386 ببعد بالاترین رده های مدیریت سیاسی  در احزاب پای بند  به دوم خرداد و جبهۀ مشارکت ، راهکار و دلائل لزوم   مشارکت مشروط و معترضانه در انتخابات را طی بیانیه های  رسمی، مقاله و سخنرانی مشخص نکرده بودند ، میتوانستیم اپیدمی تحریم ، قهر و خانه  نشینی در سال 90 را قابل قبول و  حتی نشانه رشد بدانیم ، ولی با وجود اظهارات صریح از سوی شخصیتهای شناخته شده فوق مبنی بر بیفایده بودن تحریم  در گذشته‌ای نه چندان دور بشرحی که   در این لینک  آمده ،  و در نقطه مقابل،  بیاناتی که امروزه از جانب افرادی که خود را از نظر سیاسی منتسب به آنان میدانند ، میتوان به جو گیر شدن طیف الیت و روشنفکران مدل 57  جامعه و میزان شیوع تقلید  از عوام  در بین آنان پی برد. در سایت امروز  بیانیه ای با عنوان سازمان  مجاهدین انقلاب اسلامی ( خارج از کشور) بدون ذکر نام  در وصف تحریم انتخابات  منتشر شده و علی رغم یاد آوری سابقه کار و زاویه دار بودن بیانیه با رویه سازمان به صادر کنندگان محترم  ،  توضیح نمی فرمایند  که تکلیف  گزارش تحلیلی این سازمان از انتخابات مجلس هشتم چیست و چطور ممکن است همان سازمانی که با اشتیاق فراوان مسئولیت تصمیم "مشارکت مشروط و معترضانه در انتخابات"  را بعنوان" راهبردی صحیح و اصولی" بعهده گرفته اینک  بیانیه ای  مغایر با آن  را  بدون ذکر دلیلی  برای عدول از موضع قبلی خود ، صادر کند! آیا خواننده بیانیه  اخیر حق ندارد سایه ای از حکومت سایه را در آن ببیند؟ البته ممکن است محظوراتی نظیر عقبه 88   یا  برهان قاطع برای فرمان پذیری ، در صدور این بیانیه دخیل بوده باشند،  ولی حد اقل  وعده پاسخ هم خود پاسخی است .

          در سال  86 هر دو  بخش  در گیر در گفتمان تحریم که از جبهۀ اصلاحات بودند، در تخلف حکومت از اصول قانون اساسی  و به  بن بست  رسیدن انتخابات نظام  برای اداره و سر نوشت سیاسی کشور متّفق القول بودند.  برای شکستن این سد ، عده ای مانند امروز در پی تحریم و خود داری از  رأی دادن بودند  ولی عقلای قوم و آنها که خود مسئولیت و تجربه برگزاری  انتخابات در زمان اصلاحات را داشتند  و با کم وکیف کار از نزدیک آشنا بودند قبول کردند که تحریم  انتخابات بمعنی واگذاری عرصه و اعیان مملکت به غیر خودیها است و هیئت حاکمه با سوء استفاده از این واگذاری وقهر کردن ،  هر طور که منافعش ایجاب کند  اوضاع را کارگردانی نموده و به کج راهه خود ادامه میدهد . شخصیتهای سیاسی و احزاب مذکور چاره کار را حضور در انتخابات  و اعتراض رسمی به نحوه کار شورای نگهبان و حاکمیت با  ریختن رأی باطل شده به صندوق در حوزه هایی که در احراز صلاحیت داوطلبان آنها غرض ورزی شده  بود میدانستند ، و نظرات و توصیه های خود را مبنی بر قبول مسئولیت و راهگشا بودن این روش برای همه زمانها و گروههای سیاسی  بشرحی که در لینک فوق گزارش شده منتشر کردند . راهکاری که راه حل  نا معادله حکومتی  انتخابات بود  و بازی های ابداعی و چند مرحله ای  تمامیت خواهان در  کلاهبرداری سیاسی و  به سخره گرفتن دموکراسی را برهم میزد .

صورت مسئله اصلاًً معضل و پیچیده نیست. اگر شما بعنوان عضوی از جامعه  با روندی سیاسی  یا اجتماعی مخالفید باید در محلی که برای اظهار نظرتان تعیین شده حاضر شوید تا بتوانید اعتراض و یا مخالفت خود رابیان  کنید . برای مثال  در مجالس قانونگزاری و مجامع بین المللی  رأی ممتنع و یا اعتراضی را اعضائی که حاضرند میتوانند  ابراز میکنند و آنها که نیستند، غائب‌ حساب میشوند و شاید جریمه ای هم به آنها تحمیل شود.  فقط یک نکته ابتدائی در این قیاس مع الفارق بین انتخابات عمومی و تشکیلات فوق  از سوی ساده اندیشان وعمداً از سوی  آنها که از تحریم سود میبرند ( حکومت و حکومت سایه) مغفول مانده است وآن اینستکه در یک پارلمان و جلسه تصمیم گیری صنفی و یا کانونها  حد نصاب وجود دارد و اگر تعداد حاضرین  در جلسه از حد معینی کمتر شود یا عده ای جلسه را ترک و بقول خودشان ابستراکسیون کنند رئیس  یا هیئت رئیسه  مجبورند   از رسمیت افتادن جلسه را اعلام و رأی گیری را تعطیل کنند،  آیا در انتخابات هم ابستراکسیون وجود دارد ؟ یا تحریمیان سوراخ دعا را گم کرده اند .

بجاست اگر ادعای انگیزه تحریم برای جلو گیری از تقلبها هم همین جا مطرح میشود. نظام حاکم  قواعد انجام انتخابات را بتدریج طوری به هم ریخته که احتیاج چندانی  به تقلب سازمان یافته ندارد چون با بازی تعیین صلاحیتها و انتخابات مهندسی شده که اغلب اقتدار گرایان در آنها از طریق مسابقه یکنفره و حوزه اختصاصی انتخاب میشده‌اند و وجود رأی دهندگانی گوش بفرمان در هر منطقه ، کمتر  نیازی  به تغییر نتایج صندوقها داشته است .اگر در  مواردی هم نظیر انتخابات مجلس ششم  در حوزه تهران که آقای تاجزاده صدمات بسیاری برای مقابله با آن متحمل شده،  و انتخابات رئیس جمهوری سال 88 ، حکومت  جام زهر تقلب را سر کشیده،بلافاصله    طشت رسوایی‌اش از بام  فرو افتاده است. تقلبهائی هم  که در تمام دوره ها  بطور موردی  در حوزه ها با پشتیبانی ارگانها  میشده اگرچه بعد از کشف، غالباً توسط دست اندرکاران،  بنفع ایادی استکبار داخلی رفع و رجوع میشده ، ولی فاقد برنامه ریزی حکومتی،  و تنها در حد اعمال نفوذ و تقلب های حوزوی بوده اند که بتدریج  به گسترش  بی اعتمادی مردم  و خلوت تر شدن حوزه ها  منجرشده بودند.

 اکنون در انتخاباتی که نامزدهای قبول شده آن همه  از جبهه های خودی نظام هستند و چهار چشمی اوضاع را رصد میکنند انجام تقلب مسخره ترین چیزی است که ممکن است به ذهن برسد از طرفی  هرچه حضور مردم بیشتر باشد دادن آمار کلی  قلابی  و عدد سازی ، در ستادهای انتخاباتی و وزارت کشور  مشکل تر میشود و بفرض انجام چنین کاری که ممکن است توسط اذهان متوهم  برای القای مشروعیت انجام شود،   نتیجه هیچ حوزه ای را نمیتوانند تغییر دهند چون مدعیان خود بر سر کار خویش حاضر و ناظر  بوده اند  .

در صورت عمومیت یافتن مشارکت اعتراضی ، وقتی که از حوزه ها گزارش متضمن  آمار رأی باطله برسند و از نظر آماری  ارقام باطله   معنی دار باشند، بازندگان انتخابات دلیل کافی برای  اعتراض به نتیجه کلی  و در خواست  ابطال کل آرای حوزه یا حوزه ها  و تجدید انتخابات داشته و آمار مستند  را برگ برنده خود میدانند ، در اینصورت  این داستان سر دراز خواهد یافت و جز با قانونگرایی ختم به خیر نمیشود و الا بقول خود رژیم فتنه ای بر پا میشود که حوادث سال 88 در مقابل آن تنها یک رزمایش بوده است. ولی اگر انتخابات تحریم  شود و آرای قابل استفاده به صندوقها ریخته شود نه کسی میتواند به نتایج شمارش آرا اعتراض کند  و نه  حاکمیت  نیاز به تقلب و عدد سازی دارد . منتهی انتخاباتش را با تعداد کمتر شرکت کننده به پایان میرساند و در عالم بی اعتباری  کسب مشروعیت هم میکند . معضلات انتخابات  عمومی  و این  راه حل برای همیشه و  برای همه موارد  وجود دارد.  حالا عده ای آنقدر  تحریم نامه صادر کنند  تا بقول احمدی نژاد  ، حالا  ... بِِگَم؟ بِگَم ؟

در  راستای مشارکت هوشمندانه در انتخابات،  اگر احزاب جبهۀ مشارکت تصمیم بگیرند این امکان روی کاغذ  برایشان وجود دارد که مجلس نهم را از نظر سیاسی تصرف کنند . مسلماً در بین چند هزار نفر داوطلبان تأیید شده از شورای نگهبان، این احزاب میتوانند علاوه بر نمایندگان  باقیمانده از جبهۀ اصلاحات در مجلس(نه آنها که میثاق جبهه را  فراموش کرده و از آن روی برگرداندند)  ازمنفردینی که از نظر علمی واجد شرائط بوده و ظرفیت  پیوستن به آنها را دارند به تعداد کافی شخصیتهای نزدیکتر به مواضع قانونگرایان  را تأیید و لیست اسامی آنها را با  توضیح ، آگاهی بخشی و تأکید بر رعایت چهارچوب مشارکت معترضانه ،  از طریق منابع خبری خود به اطلاع  جنبش سبز و عموم  مردم برسانند. ضمناً فراموش نکنیم که بسیاری از مردم به دلائل مختلف خود را مجبور و ملزم به شرکت در انتخابات میدانند. در صورت توفیق در اجرای این برنامه میتوان بر بازی تحریمیان داخل و خارج پیروز شده ، بر دوران سیاه تخریب مهر پایان زد و به باز سازی اعتماد مردم و استقرار حکومت قانون ، ادامه اصلاحات و سازندگی باز گشت. قرار بر این بود که اقتدار گرائی  و شاه بازی  را به هر قیمتی که شده به هم بریزیم .  بنظر میرسد چنین  رویکردی در این کار  خراب به  اکنون به مصلحت کشور  و مانع از خرابیهای  اولی تر و انقلابی شود. 


 


عماد افروغ جامعه‌شناس و استاد دانشگاه تربیت مدرس معتقد است از همان ابتدا باید انقلاب را به لحاظ ذهنی و معیاری از جمهوری اسلامی جدا می‌کردیم و از انقلاب به عنوان محک و معیار نقد جمهوری اسلامی استفاده می‌کردیم تا شاهد برخی رخدادهای تلخ نباشیم.

افروغ تقابل اسلامیت و ایرانیت و قدرت‌زدگی را دو مشکل امروز جامعه ایران می‌داند و می‌گوید: مشکلات به خاطر تقابل اسلامیت و ایرانیت است که کماکان مورد غفلت قرار می‌گیرد و البته این بحث هیچ ربطی به بحث پوچ و ناسیونالیستی مکتب ایرانی ندارد. نکته دیگر قدرت زدگی است که فکر کردیم با تشکیل جمهوری اسلامی دیگر نیازی به نقد و نظریه‌پردازی و نیازی به اعتبار قدرت و قدرت مدنی نداریم. قدرت مدنی تنها یک قدرت نظارتی نیست و باید در اداره کشور کمک کند. نمی‌توان در اداره کشور از نخبگان عرصه مدنی غافل شد و نخبه شامل تخصصهای مختلف می‌باشد.

متن کامل گفت‌وگوی ایلنا با عماد افروغ با موضوع آسیب‌شناسی انقلاب اسلامی ایران در پی می‌آید:


*دوست داریم در این مصاحبه به شعار اصلی انقلاب که «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود بپردازیم. مبانی شکل گیری این شعار چه بود؟ چرا شعار اولیه استقلال، آزادی، حکومت اسلامی به جمهوری اسلامی تبدیل شد؟


اینکه چرا این سه شعار مطرح شد به شرایط زمانی و مکانی و اتفاقاتی که در دوره پهلوی رخ داد باز می‌گردد.

بنا بر نظریه تلفیقی بنده درباره شرایط رخداد انقلاب اسلامی، که در رساله فوق لیسانس خود نیز به آن اشاره کرده‌ام، نظام سرمایه‌داری قصد داشت با توجه به ضرورت‌های تحقق سرمایه‌داری پیرامونی در کشورهای جهان سوم و ایران، سلطه تمام عیار و معطوف به فرماسیون اجتماعی را پیش ببرد و تحولی در سطح سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایجاد کند و یک نظام شبه سرمایه‌داری و وابسته در ایران را شکل بدهد.

در شروع کار نیاز بود یک نظام سیاسی وابسته ایجاد کند تا از قِبَل آن، سیاست‌های اقتصادی خود را دنبال کند.

اما فورماسیون اجتماعی دارای سه ضلع سیاست، اقتصاد و فرهنگ است، به همین خاطر مسائل فرهنگی نیز در دستور کار پهلوی قرار گرفت تا به گونه‌ای بتواند کل نظام اجتماعی را در راستای اهداف سرمایه‌داری پیرامونی دگرگون کند. به همین دلیل دست به یک سری اقدامات فرهنگی مانند کشف حجاب و تاسیس دانشگاه‌هایی با هدف تربیت انسان‌های نو و به تعبیر امام راحل (ره) شرق زده و غرب زده زد.

بزرگ‌ترین خطای پهلوی این بود که در راستای دستیابی به اهداف خود بیش از حد با فرهنگ مقابله کرد و این درسی برای همه کشور‌ها است که نمی‌شود با تاریخ، فرهنگ و هویت مردم بازی کرد.

به تعبیر خیلی از متفکران، ما با سیاست‌های فرهنگی پهلوی، دچار یک بحران هویت شدیم و در‌‌ همان زمان بود که مساله بازگشت به خود شرقی از سوی امام (ره)، بازگشت به خویشتن خویش از سوی مرحوم شریعتی و بازگشت به فطرت از سوی استاد مطهری مطرح شد.

با برانگیخته شدن حساسیت‌ها و واکنش‌های فرهنگی، یکی از عوامل و شرایط مهم شکل گیری انقلاب رخ داد.

کشوری که به لحاظ سیاسی وابسته است، آرزوی استقلال دارد. وابستگی سیاسی پهلوی در واقع یک وابستگی مستبدانه و یا به عبارتی یک استبداد وابسته بود و به این ترتیب آزادی نیز جزیی از آرزوهای دیرینه و مضاعف مردم به حساب می‌آمد.

بحث وابستگی سیاسی تمام عیار ایران، به نظام سرمایه داری به دلیل روی کار آمدن نظام پهلوی، برای کشوری که هیچ‌گاه مستعمره نبوده و به استقلال خود حساس بوده، بسیار دردآور است.

به همین دلیل در مورد مباحث استقلال و آزادی که بخش سلبی شعارهای انقلاب است خیلی بحث نداریم، زیرا در آن زمان ایران کشوری وابسته بود که به روش استبدادی اداره می‌شد، یعنی به تعبیری یک حکومت استبدادی وابسته بود.

اما وجه ایجابی که‌‌ همان جمهوری اسلامی است ضمن اینکه سوال بسیار خوبی است و در جایی نیز خوانده‌ام که رهبری معظم هم از امام (ره) این سوال را کرده‌اند که چه شد جمهوری اسلامی به ذهن شما خطور کرد؟ بنده نیز پاسخ این سؤال را نمی‌دانم، همگان می‌دانند که امام (ره) مبدع بلامنازعه این عبارت هستند، اما اینکه ایشان دقیقاً تحت تأثیر چه جریان و چه اندیشه و ایده و چه تجربه تاریخی این عبارت ایجابی یا فلسفه سیاسی نوظهور را مطرح کرده‌اند، نمی‌توانم به ضرس قاطع اتخاذ موضع کنم.

می‌توانم بگویم که جمهوری اسلامی تعریف جدیدی از مشروعیت است و فلسفه سیاسی نوظهور است، اما قرار دادن خود در جای امام (ره) برای فهم آنچه در ذهن امام گذشته است که به ابداع مفهوم جمهوری اسلامی در برابر جمهوری دمکراتیک اسلامی و حکومت اسلامی منجر شده است، برایم امکان پذیر نیست.

یقیناً ایشان با این مفهوم می‌خواهند اهمیت مردم و مردم سالاری را در حکومت و مشروعیت سیاسی مطرح کنند، اما اینکه جمهوری اسلامی از کجا در ذهن امام نقش بسته است، با اعتراف به عدم دست یابی به پاسخی قاطع احتمالاً می‌توان تا حدودی از طریق باز سازی و مرور بر اندیشه‌های امام (ره) به آن نزدیک شد.

* چه نوع اندیشه‌هایی؟

شاید تحت تأثیر فلسفه صدرایی که در آن جایگاه ویژه‌ای برای اختیار و حق انسان قائل هستند، احتمالا متاثر از آموزه‌های دینی و سیره نظری و عملی پیامبر اکرم(ص) و حضرت امیر(ع) و واکاوی عقلی آن‌ها، با مرور بر جنبش‌های اجتماعی و سیاسی مختلف در ایران و ریشه یابی علل موفقیت‌ها و ناکامی‌های آن‌ها به این مفهوم رسیده‌اند و یا شاید سؤالاتی که خبرنگاران خارجی در باب دموکراسی، جمهوریت و آزادی از امام می‌پرسیدند، ایشان را به این نتیجه رساندند که بهترین شکل حکومت در شرایط فعلی جمهوری اسلامی است.

سؤال، سوال ظریفی است و تاکنون با اینکه درباره انقلاب کتاب هم نوشته‌ام با این سؤال مواجه نشده‌ام.

بدون تردید این مفهوم وجه ایجابی انقلاب بود و هست و به همین دلیل در نقد جمله‌ای که منتسب به مرحوم بازرگان است که در انقلاب مردم می‌دانستند چه نمی‌خواهند، اما نمی‌دانستند چه می‌خواهند؛ باید بگویم که مردم می‌دانستند چه می‌خواهند، جمهوری اسلامی خواسته مردم بود.

یعنی فلسفه مردم سالاری دینی و تعریف جدیدی از مشروعیت به معنای قانونیّت یک نظام سیاسی.

* یک نظام سیاسی در چه حالتی مشروع است؟

یک نظام سیاسی در حالتی مشروع است که هم دینی، شرعی و حقانی باشد و هم مورد قبول و رضایت عامه مردم قرار بگیرد.

عطف به همین مفهوم، امام (ره) در ۱۲ فروردین رفراندوم را برگزار کرد، ایشان از طریق رفراندوم مقبولیت نظام که رکن اساسی مشروعیت است را تثبیت و به رخ کشیدند و این یک شاهکار بود و به این موضوع بر می‌گشت که امام، امام است و بی‌خود نیست که امام، امام است.

* چگونه شد که امام شناخته شدند و مورد قبول عامه مردم قرار گرفتند؟ در زمانی که امام (ره) وارد عرصه مبارزه و رهبری مردم شدند ما روشنفکران دیگری نیز داشتیم اما اینکه از این میان امام چه خصوصیاتی داشتند که مورد پذیرش قرار گرفت سوال است؟

امام در طول مبارزات سیاسی، خود را عرضه کردند و شناخته شدند. در واقع مردم امام را در حالی که خود را عرضه می‌کرد و در مقابل مکاتب دیگر می‌ایستاد کشف کردند.

در نهضت‌های دیگر ایران در یک صد سال اخیر، کمتر اتفاق افتاده که روحانیون ما به استثناء جنبش تنباکو و ۱۵ خرداد، که آن هم نقطه عطف انقلاب اسلامی بود، در نظریه‌پردازی و بسیج توده‌ها، هر دو فعال باشند و عمدتا نقش مهمی در بسیج توده‌ها داشتند.

تنها انقلاب اسلامی، به مثابه یک جنبش تمام عیار ملی، اسلامی و جهانی است که نظریه‌پردازی، رهبری و راهبری آن بر عهده یک روحانی و مرجع تقلید است.

اگر قرار به امام‌شناسی باشد، باید باز گردیم به سالهای ۱۳۲۳ که اولین بار امام نامه‌ای نوشتند و مردم را دعوت به قیام کردند و بعد بحث مخالفت ایشان با انجمن‌های ایالتی و ولایتی و مخالفت با کاپیتولاسیون شکل می‌گیرد که در نتیجه به تبعید ایشان می‌انجامد و به این ترتیب ایشان از خارج از کشور به هدایت مردم می‌پردازند تا انقلاب به پیروزی می‌رسد.

نکته دیگر در پذیرش امام، به نگاه تاریخی مردم به مرجعیت باز می‌گردد. مرجعیت جایگاه بسیار والایی دارد. البته اگر هویت دینی و تاریخی مردم نبود و اگر سابقه مبارزات روحانیت و جایگاه ویژه مرجعیت نبود، شاید امام بخشی از این اقبال را به دست نمی‌آورد.

*در حقیقت‌‌ همان مسائلی که ریشه در فرهنگ جامعه ایران دارد و پهلوی با آن مقابله کرد؟

بله، به همین خاطراست که در ابتدا به بعد فرهنگی اشاره کردم. البته پهلوی علاوه بر بلند پروازی‌ها و گرایشاتش به فرهنگ خیابانی غرب، ناگزیر بود که با فرهنگ و هویت اسلامی- ایرانی و شرقی در افتد، به دلیل اینکه باید فرماسیون اجتماعی در هر سه ضلع سیاست، اجتماع و فرهنگ وابسته می‌شد.

فرهنگ جامعه مهم است و به راحتی نمی‌توان با هویت تاریخی، فرهنگی و زیست جهان مردم بازی کرد و هر کسی هم نمی‌تواند خود را مدافع آن نشان بدهد. نمی‌توانی با فرهنگ جامعه و مردم بازی کنی، زیرا مردم می‌فهمند، بازی کردن شاید چند صباحی جواب بدهد اما یک روزی و یک جایی دست‌ها رو می‌شود.

و این مسئله ریشه در تاریخ و فرهنگ کهن ایران و عنصر ته نشین شده فرهنگ ایرانی، یعنی یکتاپرستی، نگاه سلسله مراتبی، تلفیق دین و سیاست و نگرش مبتنی بر آشتی ناپذیر بودن حق و باطل دارد که ریشه در قبل و بعد اسلام در ایران دارد. قوم ایران هیچ‌گاه بت پرست نبوده و تندیسه‌ای نداشته است و بعد از اسلام به یکتاپرستی کامل می‌رسد.

ایرانیان قومی هستند که در نبوت در جا نزدند، عطف به نگاه سلسله مراتبی خود به امامت و ولایت رسیدند.

در این بین باید به عوامل عِلّی (مکانیزم به وجود آورنده یک حادثه) و عوامل اعدادی (عوامل بیرونی که در کنار عامل عِلّی دست به دست هم می‌دهند تا حادثه‌ای خلق شود) توجه کرد.

عامل علّی را در نگرش وحدت گرا و نا‌ثنویت امام می‌بینم. بر اساس همین مسئله امام بین دین و سیاست، دنیا و آخرت، فرد و جامعه، حکمت نظری و عملی رابطه برقرار می‌کنند و بیان می‌دارند که در نظر هم عمل لازم است.

باز هم تاکید می‌کنم که باید برای بررسی دقیق ابعاد انقلاب و تحلیل خوب انقلاب، اندیشه امام را بررسی کرد. این انقلاب یک بعد اندیشه‌ای عمیق دارد و اتفاقاتی که در جامعه ما رخ می‌دهد به خاطر بی‌توجهی به اندیشه امام و صبغه فلسفی، عرفانی، کلامی و فقهی امام است، اگر ما این‌ها را خوب درک می‌کردیم بسیاری از مشکلات فعلی را نداشتیم.

*جمهوریتی که در ابتدای انقلاب مطرح می‌شد چه اصولی را در برمی گرفت؟

اصول جمهوریت در فلسفه سیاسی است. فلسفه سیاسی نو ظهور برخلاف فلسفه سیاسی فیلسوف- شاهی افلاطون، یا به تعبیری تئوکراسی که به فضیلت اشخاص تاکید دارد و بر خلاف دموکراسی که فقط به رضایت مردم توجه دارد، به هر دو بعد عنایت دارد.

یعنی نظامی مشروع و قانونی است که هم بعد شرعی، اخلاقی و ویژگی اشخاص و هم مقبولیت عامه را مورد توجه قرار دهد.

فلسفه سیاسی مردم سالاری دینی ترکیبی از پاسخ هنجاری و جامعه‌شناختی سیاسی به سؤال کهن مشروعیت است. جواب ابعاد حقانی در پاسخ به وجه هنجاری آن و جواب بعد مقبولیت در پاسخ به وجه اثباتی و عینی آن است و هر کدام از این دو برای دیگری، هم قابلیت است، هم محدودیت.

مثلا محدودیتی که وجه حقانی و دینی مردم سالاری دینی برای مقبولیت ایجاد می‌کند، این است که مردم حق ندارند دور هر کسی حلقه بزنند و از هر کسی اطاعت بکنند. به تبع، محدودیتی که مردم سالاری برای وجه دینی ایجاد می‌کند، این است که، کسانی که حقانیت دارند حق ترور و کودتا ندارند. حق ندارند با تمسک به هر وسیله‌ای به قدرت برسند یا به قدرت بیشتر دست پیدا کنند یا قدرت را حفظ کنند.

وجه دینی نیز فرصتی برای دموکراسی است که از محتوای خود منحرف نشود و دموکراسی نیز برای وجه حقانی یک فرصت است. شاهد این بوده‌ایم که خیلی از نظام‌های سیاسی به نام دفاع از فضایل انسانی و به دلیل بی‌اعتنایی به ملزومات مرتبط با دموکراسی سر از فاشیسم در آورده‌اند.

مردم سالاری دو ویژگی بارز دارد، اول حکومت منطبق بر قانون و دوم چرخش اصحاب قدرت. تبلور مردم سالاری دینی در فصل سوم قانون اساسی به خوبی بیان شده است و در بخشهای دیگر قانون نیز بر آن تاکید شده است.


-آیا فضا برای حضور و فعالیت بزرگان سیاسی کشور مناسب است؟

در سال ۸۵ به عنوان یکصدمین سالگرد مشروطه، همایشی در مجلس برقرار بود؛ در آن همایش، مقاله‌ای با عنوان ربط دو گفتمان مشروطه و انقلاب اسلامی ارائه کردم.

در آن مقاله سوالی مطرح کردم، با این عنوان که چه شد که از دل مشروطه کودتای رضاخانی‌زاده شد؟

مشروطه صرف نظر از ریشه‌های تاریخی‌اش صبغه نوگرایی فلسفی پررنگی داشت و همین مسئله باعث شد پس از غالب شدن نوگرایان اجتماعی، سنت گرایان اجتماعی حذف شوند و نماد طلیعه این حذف را ‌می‌توان در اعدام شیخ فضل الله نوری دید.

حذف و انزوای سنت گرایان اجتماعی سبب شد در برابر کودتا نیز مقاومتی وجود نداشته باشد و عنوان کردم که نشود‌‌ همان جریان و خطر در انقلاب اسلامی به صورت برعکس رخ بدهد.

انقلاب اسلامی گفتمان جامع‌تری دارد، نه صرفاً سنت گرای فلسفی است و نه صرفاً نوگرای فلسفی و ترکیبی از این دو با عنوان مردم سالاری دینی است. اما در مقایسه با انقلاب مشروطه صبغه سنت گرایی فلسفی پررنگ تری دارد که ‌می‌تواند به محو نوگرایان اجتماعی بیانجامد.

در سال ۸۵ در مجلس همین مبحث را بیان کردم و زنگ خطری را به صدا در آوردم که این اتفاقی که شما بیان کردید رخ ندهد، اما تا حدودی رخ داد. اگر این پیش بینی‌ها نبود و یک آمادگی شکل نمی‌گرفت، احتمالاً وضع بد‌تر ‌می‌شد.

هم اکنون که قدرت در دست اصول گرایان است، شاهد نقدهای جدی در اردوگاه آنان هستیم و این مبارک است. نباید با مفاهیم برخورد دو گانه داشت اگر بر این عقیده‌ایم که مثلا توطئه توهم است، به گونه‌ای نباشد زمانی که به نفع ما است بگویم توطئه توهم است و آنجا که به ضرر ماست بگوییم توطئه توهم نیست.

برخی عنوان ‌می‌کنند که دعوا‌ها ساختگی است تا تنور انتخابات گرم شود. این هم از آن حرف‌های دوگانه‌ای است که به آن اشاره شد. برای مثال دولت ما آن طور که باید و شاید دولت قانون گرایی نیست و جایگاه در خوری برای مجلس و رأی مردم و نظارت مردم قائل نیست، اما مجلس خودش متوجه این معنا است و طرح سوال از رئیس جمهور را به صورتی جدی و نه ساختگی و صوری مطرح ‌می‌کند. این گونه نباشد که برخلاف معمول این را صرفآ یک توطئه بدانیم.

به هرحال، به رغم همه این سختی‌ها، هستند کسانی که در مجلس متوجه ‌ملزومات جمهوری اسلامی، حق مردم و سابقه تاریخی و اندیشه امام بوده و مراقب هستند که نگاه ابزاری به مردم نشود.

هرچند وضع را وضع مطلوبی نمی‌دانم، اما معتقدم که ‌می‌توانست بد‌تر باشد. لکن باید این نوید را هم بدهم که روز به روز فضا به سمت مبانی و اصولی پیش ‌می‌رود که براساس آن‌ها هشدار‌ها داده شده است.

به رغم اینکه فضا نا‌مناسب است اما در باطن روندی وجود دارد که نویدبخش و امید وارکننده است. بتدریج توهم‌ها، جهالت‌ها و رندی‌ها و کلاه برداری‌ها کم رنگ و بر ملا می‌شود.

نمونه بارز همین کلاه برداری‌های سیاسی به برداشت‌های رندانه از صحبت‌های بنده در برنامه پارک ملت بر می‌گردد. این صحبت‌ها هیچ ربطی به جایگاه ولایت فقیه و شخص ولی فقیه نداشت، اما عده‌ای برای فرار کردن از مسئولیت‌های خود و اصطلاحاً با «شعار کی بود، کی بود، ما نبودیم»، این صحبت‌ها را متوجه ولایت فقیه کردند. مخاطب اصلی صحبت‌های من دولت، وکیل الدوله‌ها و برخی از نهاد‌های دولتی و حتی مردمی بود، اما برخی از صاحب منصبان برای فرار، پشت دفاع از ولایت فقیه سنگر گرفتند.


*فکر ‌می‌کنید مبانی و اصول جمهوریت از ابتدای انقلاب تا کنون رشد داشته‌است؟

اصول باید فهمیده و نظریه‌پردازی ‌می‌شد، باید مسئولیتهای خودمان را فهم ‌می‌کردیم، اما تا حدودی قدرت زدگی ما مانع شد که این مسأله صورت گیرد.

در اصل نهادهای مدنی و تاریخی ما تا حدودی وظایف نظارتی و نظریه‌پردازی خود را فراموش کردند. از سوی دیگر روشنفکران ما هم فراموش کردند که در چه بستری انقلاب شد.

اشتباه اینجا است که بر این باور باشیم که رشد یک نظام تنها به قدرت رسمی وابسته است، در حالی که قدرت رسمی و قدرت غیر رسمی باید در کنار هم حرکت کنند و اگر نقادی قدرت غیر رسمی نباشد، قدرت رسمی از درون می‌پوسد و اگر مراقب نباشیم بلای خانمان سوز می‌شود.


*ممکن است شرایط ایران بعد از انقلاب در این مساله تاثیر داشته باشد؟ بحث فرهنگی بعد از انقلاب مورد توجه قرار نگرفت.

بله، درست است. در اوایل انقلاب اسلامیت را در مقابل ایرانیت قرار داریم که اشتباه بود و بعد ایرانیت را در مقابل اسلامیت قرار داریم که آن هم اشتباه بود.

نمی‌شود این دو را در فضای جغرافیایی ایران و تاحدودی فضای جغرافیای فرهنگی از هم جدا کرد. کسانی که در مورد هویت ایرانی کار کرده‌اند، معتقدند عنصر مقوم ایرانیت ما دینداری ما است. درست است که دایره اسلامیت وسیع‌تر از دایره ایرانیت است، اما خود ایرانیت نیز مؤلفه‌هایی دارد که خارج از فضای جغرافیایی ما است.

یعنی ایرانیت عطف به پیوندهای فرهنگی صرفاَ در فضای جغرافیایی ما تعریف نمی‌شود و بدون تردید اسلامیت نیز به عنوان یک مکتب جامع در فضای جغرافیایی هیچ کشوری تعریف نمی‌شود و البته ویژگی‌های مشترکی بین اسلامیت فرا جغرافیایی و فرا ملی ما و پیوندهای فرهنگی فرا ایرانی و ملی ما وجود دارد. بهترین تبلور این حرف من یکی از آیات قرآن است که می‌فرماید اگر قرآن به عجم نازل می‌شد عرب ایمان نمی‌آورد و چه زیبا امام صادق در تکمیل این آیه می‌فرمایند اسلام به عرب نازل شد و عجم، به دلیل‌‌ همان ویژگی‌های فرا قومی و فرا ملی‌اش ایمان آورد. به همین خاطر است که ایرانیان از اسلام استقبال کردند و به بارور شدن آن کمک کردند.

همان طور که عنوان کردم بخشی از مشکلات به خاطر تقابل اسلامیت و ایرانیت است که کماکان مورد غفلت قرار می‌گیرد و البته این بحث هیچ ربطی به بحث پوچ و ناسیونالیستی مکتب ایرانی ندارد.

نکته دیگر قدرت زدگی است که فکر کردیم با تشکیل جمهوری اسلامی دیگر نیازی به نقد و نظریه‌پردازی و نیازی به اعتبار قدرت و قدرت مدنی نداریم. قدرت مدنی تنها یک قدرت نظارتی نیست و باید در اداره کشور کمک کند. نمی‌توان در اداره کشور از نخبگان عرصه مدنی غافل شد و نخبه شامل تخصصهای مختلف می‌باشد.

بدون کمک نخبگان و نقد نمی‌شود کشور را به سلامت اداره کرد. با چنگ و دندان به قدرت رسمی چسبیدن و انقلاب را با سیاست‌ها و رفتارهای رسمی مستتر در جمهوری اسلامی خلط کردن و اتخاذ سیاست‌های مذبذب در جمهوری اسلامی چاره کار نیست.

در‌‌ همان ابتدا باید انقلاب را به لحاظ ذهنی و معیاری از جمهوری اسلامی جدا می‌کردیم و از انقلاب به عنوان محک و معیار نقد جمهوری اسلامی استفاده می‌کردیم تا شاهد برخی رخدادهای تلخ نباشیم.

بخشی از این مشکلات نیز به شرایط زمانه باز می‌گردد، شرایط زمانه چیزهایی را به ما دیکته کرد که قرار نبود در شرایط عادی تن به این دیکته‌ها بدهیم. مثلاَ چیزهایی اقتضایی بودند و حسب ضرورت زمانی و مکانی پذیرفتم. این‌ها اقتضایی بودند و ضروری نبودند، اما یادمان رفت که باید بتدریج از این حالات اقتضایی خارج شویم. اوایل انقلاب، گروه‌های محارب اعلام نبرد مسلحانه کردند و مسئول آن را وادار به استفاده از ماشینهای بنز ضد گلوله کردند، اما قرار ما ماشینهای بنز نبود، مسئولین با دوچرخه سرکار خود می‌رفتند، بنز‌ها اقتضای زمان بود ولی بتدریج ضروری شد. باید توجه کنیم که مسائل اقتضایی ضروری نشود. هر انقلاب ذاتیاتی دارد و عرضیاتی و ممکن است عرضیات عندالاقتضایی، ذاتی بشوند، اما ذاتی نیستند و بحث حق و مصلحت در اینجا مطرح می‌شود. مصلحت دایره زمانی و مکانی خود را دارد. باید بازنگری شود که چه بخشی از اقتضائات ضروری شده و باید آن‌ها را حذف کرد و این مساله بسیار مهمی است.

نکته دیگر توجه به ظرف انقلاب است ما با یک قابلیت‌های خاص انقلاب کردیم، اگر ظرف قابلیت تمام عیاری داشت انقلاب نمی‌کردیم. ما در مقابل محدودیت‌های این ظرف کاری اساسی نکرده‌ایم و بجای اینکه این ضعف تاریخی خود را رفع کنیم، روز به روز مظروف خود را تنگ‌تر ‌می‌کنیم.

یکی از ظرف‌هایی ناموجهی که انقلاب اسلامی در آن شکل گرفت رابطه قدرت - ثروت، تمرکز گرایی در اداره کشور و اقتصاد نفتی بود. دولت رانتی یکی از عوامل اصلی انقلاب بود، در مقابله با دولت رانتی ما انقلاب کردیم، ولی دولت رانتی کماکان ادامه دارد.

هر چند این مظروف آن قدر قوی بوده که این محدودیت‌ها را تحمل کرده است، اما باید چاره اندیشی کرد و تحول ساختاری را در دستور قرار داد و نهادهای مستقل مدنی ما باید به استقلال خود و نظریه‌پردازی خود توجه زیادی بکنند.

آنهایی که در عرصه نخبگی ما تخصص‌هایی دارند و ‌می‌توانند به اعتلای کشور کمک کنند باید به کار گرفته شوند و زمینه به کار گیری آن‌ها فراهم شود.

**به مسایلی چون عدم تبدیل مصلحت به ضرورت و تغییر تفکر‌ها اشاره کردید در بطن جامعه و مردم چه تغییراتی باید شکل بگیرد.

انقلاب متعلق به مردم است.

-درست است انقلاب مال مردم بود و مردم این انقلاب را شکل دادند آیا حضور مردم در عرصه‌های مختلف کشور با گذشته قابل مقایسه است؟

مردم صاحب اصلی، مجرا و هدف انقلاب و بعد مشروعیت نظام هستند. آنچه به عنوان آسیب دیده ‌می‌شود این است که به تدریج آن چرخه دیالکتیک بین عرصه رسمی و عرصه مردمی در عرصه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی سست شده است و این نشان دهنده این است که مسأله‌ای رخ داده که باید جلوی آن را گرفت. به تدریج مردم به صورت خود آگاه و ناخودآگاه بیگانه ‌می‌شوند و به نظرم راهش‌‌ همان روشنفکری و آگاهی بخشی است.

یعنی مردم باید نسبت به جایگاه، به نقش و به حقوق خود آگاه شوند و اینجاست که روشنفکری معنا پیدا ‌می‌کند. روشنفکر به عنوان زبان بی‌زبان‌ها، آگاهی بخش تود‌ها و برملا کننده شبکه اغوایی و القایی معنا پیدا ‌می‌کند. مردم باید بدانند چه جایگاهی دارند تا بتوانند حقوق خود را مطالبه کنند و این چرخش دیالکتیک را فعال کند.

نباید روز به روز شاهد بیگانگی عرصه رسمی از غیر رسمی باشیم. بخشی از این تمدن سازی ما با روش خاص ایجاد کننده اختلال در چرخة دیالتیک است. مدتی است هر کسی که به قدرت رسمی ‌می‌رسد بلافاصله امتیازات انحصاری به خود اختصاص‌می‌دهد و فورمالیزمی را برای تحکیم پایه‌های قدرت خود ایجاد می‌کند.

مساله ظرف و مظروف است، وقتی ظرف را بزرگ نمی‌کنید، مظروف تاریخی این ظرف باز ‌می‌گردد. یکی از مظروفهای مربوط به ظرف تاریخی ما فرهّ ایزدی است که به شاه اعطا ‌می‌شد.

ما به ولی فقیه فرهّ ایزدی اعطا نمی‌کنیم، ولی فقیه شاه نیست و نباید نگاهی مانند شاه به ولی فقیه داشت. این توهین به ولایت فقیه و جایگاه قاعده‌مند و منضبط آن است. نه ایشان خود این تصویر را از خودشان دارند و نه ما باید به مثابه یک شاه به ایشان نگاه کنیم و با ترس و لرز و هراس با ایشان گفت‌و‌گو کنیم. امام علی (ع) ‌می‌فرمایند: بامن مانند جباران سخن مگویید.

یکی از معانی ولی، محبت و عشق است و می‌تواند نمودی از آن در ولی امر به عنوان وجه اجتماعی و سیاسی آن تجلی داشته باشد. یعنی ولایت فقیه مبتنی بر اقناع، محبت و عشق است و تصویر مبتنی بر زور، اجبار، ترس و اغوا نباید از ولی فقیه ساخته شود.

عظمت جمهوری اسلامی به برج و بارویش نیست، به حریت، عشق‌ و محبتش است اگر این‌ها نباشد چه فرقی بین آمریکا و ایران است. یادمان نرود که جمهوری اسلامی چه ویژگی‌هایی داشت و باید داشته باشد.

گفت‌و‌گو از منا شیشه‌گران
منبع: ایلنا


 


کلمه- گروه اجتماعی:

اعتقاد داشته و داریم که مسیر واقعی اصلاح کشور از طریق انتخابات است، صندوق های رای امن ترین و سالم ترین راه رسیدن به آزادی و دموکراسی هستند. اما تا زمانی این راه میسر است و مسیر هموار که انتخابات آزاد باشد، انتخابات آزاد مصونیت بخش است و انتخابات فرمایشی منشاء هزار فساد و مشکل. برای نخستین بار نیز نیست که قرار است در این سرزمین انتخابات نمایشی برگزار شود، در زمان هر دو پادشاه انتخابات فرمایشی بود و مردم انقلاب کردند تا نمایندگانی که ذات همایونی می پسندیدند راهی مجلس نشوند. ان روزها نگران مجلس بودند تا مبادا صدای مخالفی از درون مجلس بلند شود و با شاه مخالفتی بکند و نهایتا هم مجلس بله قربان گو به اشاره ی ملتی از هم پاشید و نمایندگان آن نتوانستند هیچ کمکی به شاه خود بکنند. حتی در برخی کشورهای عربی که حکومت هایشان ساقط شده مانند مصر، انتخابات برگزارمی شد اما به دلیل آن که نمایشی و فرمایشی بود و منتخبان عده ای بله قربان گو بودند، هیچ نقش مصونیت بخشی برای کشور نداشت. متأسفانه با شرایط موجود،در انتخابات ۱۲ اسفند نیز انتخابانی نمایشی خواهیم داشت و مجلس برآمده ازآن نیز فرمایشی و بله قربان گو خواهد بود و نه تنها بنا نیست تا هیچ باری از دوش ملت بردارد بلکه دستاوردهای انقلاب را هم نابود خواهد کرد. انتخاباتی که بیشتر فعالین آن در حبس هستند نمی تواند انتخابات آزاد باشد، پس نمی توان در انتخابات شرکت کرد زمانیکه آن انتخابات نمایشی بیش نیست خصوصا وقتی که:
18.jpg
بهنام ابراهیم‌زاده، دوست کودکان در بند

فعال حقوق کودکان، فعال کارگری و عضو کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل آزاد کارگری است. بهنام ابراهیم‌زاده، در تاریخ ۲۲ خرداد ماه ۸۹ در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است. او هنگام دستگیری و بازداشتش در بند ۲۰۹ زندان اوین مورد ضرب وشتم قرار گرفته، که در نتیجه به‌شدت زخمی شده و دو دنده‌اش شکست و در وضعیت وخیمی در زندان بسر می‌برد. او از تاریخ ۷ مهر در اعتراض به وضعیت خود دست به اعتصاب غذا زد که ۱۵ روز به درازا انجامید و پس از آن وی را به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل کردند. برای بهنام ابراهیم‌زاده ۱۶آبان ماه سال ۸۹ تعیین دادگاه شده به دلیل عدم حضور نماینده دادستان دادگاه برگزار نشد. نهایتا بهنام ابراهیم زاده از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۲۰ سال حبس تعزیری محکوم شد. پرونده او ابتدا به دادگاه تجدید نظر و سپس به دیوان عالی کشور ارجاع داده شد که هر دو ارگان حکم صادره را غیر عادلانه خواندند. ولی در مورد تبرئه او هیچ اقدامی نکردند و پرونده را مجددا به شعبۀ ۲۸ دادگاه انقلاب برای محاکمه ارجاع دادند که در این راستا قرار بر آن بود که ۲۹ فروردین ۱۳۹۰ دادگاه او برگزار شود که علی رغم حضور وکیل و خانواده‌ی ابراهیم‌زاده در جلسه به دلیل عدم حضور قاضی مقیسه‌ای این دادگاه برگزار نشد و به زمان نامعلومی موکول شد.

مسعود پدرام، اتهام: انتخابات آزاد

دانش آموخته ی ارشد علوم سیاسی و پژوهشگر اجتماعی نویسنده و فعال ملی - مذهبی است . در جریان بازداشت فله ای نیروهای ملی مذهبی در اسفندماه ۱۳۷۹، بیش از ۳ ماه در سلول های انفرادی بازداشتگاه عشرت آباد سپاه پاسداران بود. او بعد از ۵ ماه حبس، به قید وثیقه آزاد شد. پرونده بداغی همچون پرونده دیگر فعالان ملی مذهبی از آن هنگام تاکنون، در دادگاه تجدیدنظر مفتوح ماند. او در دادگاه انقلاب به ریاست قاضی حداد در سال ۱۳۸۱ به ۴ سال زندان و ۵ سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شده بود. این حکم در دادگاه تجدیدنظر متوقف ماند؛ و نتیجه ی این دادگاه هیچ گاه به پدرام و دیگر متهمان پرونده (ازجمله مرحوم مهندس عزت الله سحابی، زنده یاد هدی صابر، حبیب الله پیمان، محمد ملکی، محمد بسته نگار، رضا رییس طوسی و حسین رفیعی) اعلام نشد. این پرونده ۱۵ متهم داشت. دکتر علیرضا رجایی، یکی دیگر از متهمان این پرونده نیز شش ماه پیش بازداشت شد و هم اینک در بند ۳۵۰ اوین محبوس است. مسعود پدرام، نویسنده و پژوهشگر سیاسی حامی جنبش سبز، در ماه های اخیر، مورد احضار و تهدید مکرر نهادهای امنیتی قرار گرفته بود، تا این که بالاخره بازداشت شد. در لیست آثار این نویسنده کتاب هایی چون: «روشنفکران دینی و مدرنیته در ایران پس از انقلاب» و «سپهر عمومی روایتی دیگر از سیاست: نظریات آرنت و هابرماس» و مترجم کتاب «زندگی و زمانه دموکراسی لیبرال» به چشم میخورد. از وی مقالات متعددی در نشریات داخلی کشور در تبیین آراء یورگن هابرماس و هانا آرنت و مفهوم «سپهر عمومی» منتشر شده است.علت بازداشت مسعود پدرام را در ارتباط با نامه فعالان سیاسی به آقای خاتمی می دانند . ۱۴۳فعال مدنی و سیاسی در نامه ای به محمد خاتمی تاکید کرده بودند که حداقل شرایط برای برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه وجود ندارد. فعالان سیاسی و اجتماعی طی نامه‌ای به محمد خاتمی، رییس‌جمهور پیشین ایران اعلام کرده بودند که : چشم‌انداز روشنی برای صیانت از آرای مردم و برگزاری انتخابات آزاد، سالم و منصفانه (در ایران) وجود ندارد.

رسول بداغی کلاس بی معلم؛ آقا معلم در بند

فعال سیاسی و صنفی و عضو کانون صنفی معلمان است که در شهریور ماه سال ۸۸ به دلیل حوادث پس از انتخابات بازداشت شد و به زندان اوین منتقل گردید سپس یه زندان رجایی شهر منتقل شد و چندین بار مورد ضرب و شتم شدید مسئولان زندان قرار گرفت. دو تن از مسئولان زندان رجایی شهر به نام‌های مستعار شیخ و دایی قاسم ، رسول بداغی را به محلی از زندان برده، دستهای او را از پشت بسته و پس از بستن وی به میله اقدام به ضرب و شتم شدید وی نمودند. علت این اقدام ناجوانمردانه مسئولان زندان اعتراض بداغی به وضعیت نا مناسب زندان رجایی شهر و مشکلات ایجاد شده برای او بوده است. رفتار بی رحمانه مسئولان زندان در ضرب و شتم این معلم زندانی موجب اعتراض دیگر زندانیان شده و آنها با اعلام اینکه نامبرده زندانی سیاسی است و نباید اینگونه مورد هتک حرمت و آزار قرار گیرد به رفتار مسئولان زندان معترض شدند. متاسفانه عوامل این ضرب و شتم در پاسخ به اعتراض زندانیان با هل دادن و فحاشی اقدام به متفرق نمودن آنها کرده و در کمال ناباوری اعلام نمودند : از آنجا که این فرد سیاسی است باید مورد آزار و شکنجه بیشتری قرار گیرد.

بداغی به اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام متهم شده است و به شش سال زندان و پنج سال محرومیت از فعالیت های اجتماعی محکوم گردیده است.

بهمن احمدی امویی، روزنامه نگاری که قلم را به قدرت نفروخت

روزنامه‌نگار حوزه اقتصاد و فعال حقوق زنان است. او از دانشگاه مازندران در رشته اقتصاد فارغ التحصیل شده است. «جامعه، توس، صبح امروز، نوروز، شرق، وقایع اتفاقیه و سرمایه» از جمله روزنامه‌هایی بوده‌اند که بهمن با آن‌ها همکاری داشته است. احمدی امویی همچنین دو کتاب به نام‌های «اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی» و «مردان جمهوری اسلامی چگونه تکنوکرات شدند» منتشر کرده است. او در تاریخ ۲۲ خرداد ماه سال ۱۳۸۶ به خاطر حضور در تجمعی در میدان هفت تیر تهران برای دفاع از حقوق زنان بازداشت و مدت یک هفته را در زندان اوین سپری کرد. بهمن چند ماه پس از آن و در تاریخ پنجم مهر ماه ۱۳۸۶ بدین خاطر به ۶ ماه زندان تعلیقی به مدت دو سال محکوم شد. بعد از اتفاقات انتخابات ۸۸ او نیز چون دیگر روزنامه نگاران متعهد و مستقل بازداشت شد و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل گردید و در دادگاه به پنج سال حبس تعزیری محکوم گردید. بهمن هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین در حال گذران دوران محکومیت خویش است و در این دوران نامه هایی منتشر کرده است.

احمدی آمویی از جمله روزنامه نگاران حق طلبی است که هیچ گاه در مقابل ظلم و ستم سکوت نکرد و همیشه به دنبال برقراری عدالت و حق طلبی بود. زندان را به جان خرید اما آگاهی سازی را لحظه ایی متوقف نکرد، روزنامه نگاری که از درون زندان در خصوص وضعیت اقتصادی کشور خطاب به نمایندگان مجلس می نویسد: " آینده قابل پیش بینی امروز را من و برخی از همکارانم در مقالات متعدد به تصویر کشیدیم. که البته نتیجه این اطلاع رسانی برای من دستگیری، زندان، شکنجه و تحمل بیش از ۹۰ روز حبس در سلول انفرادی و توهین و افترا و حکم غیر قانونی ۵ سال و چهار ماه زندان بود. آنچه را که من در مقالات متعدد خود نوشته بودم، همان است که امروز شما گاه به گاه به آن اشاره می کنید و قوه قضاییه نیز پرونده های زیادی را برای عاملان این فسادهای اقتصادی گشوده است، آنچه را شما و قوه قضاییه گاهی البته گاهی این روزها در باره دولت احمدی نژاد می گویید من و البته تعدادی دیگر از روزنامه نگاران و اقتصاددانان منتقد در چهار سال اول دولت احمدی نژاد و البته بعد از آن، در باره اش گفتیم و نوشتیم."

روز هشتم؛ عاطفه نبوی، آرش صادقی، کوهیار گودرزی و عبدالفتاح سلطانی

روز هفتم؛ محمد سیف زاده، مهدی محمودیان، آرش سقر و سروش صفای وردی

روز ششم؛ امیر خسرو دلیر ثانی، مهدی خدایی، سید جلیل طاهری و حسین امینی

روز پنجم؛ داوود سلیمانی، ابراهیم مددی، حجت منتظری و مجتبی احمدی

روز چهارم؛ نسرین ستوده، قاسم شعله سعدی، علی جمالی و یعقوب ملکی

روزسوم؛ علیرضا بهشتی شیرازی، حسن اسدی زیدآبادی، احمد رضا احمد پور و محمد توسلی

روز دوم؛ بهاره هدایت، جواد امام، مصطفی نیلی و محمدجواد مظفر

روز اول؛ افشین اسانلو، حمیدرضا ایزدبار، علی پور سلیمان و محمدحسین خوربک



 


امروز: روزنامه روزگار بار دیگر با یک تماس تلفنی توقیف شد.

به گزارش کلمه، دادستانی تهران حکم توقیف یک ماهه روزنامه روزگار را برای دومین بار طی سال جاری به دفتر این روزنامه ابلاغ کرده است.

روزنامه روزگار در شماره ی امروز خود مصاحبه ای صریح با محمدرضا خاتمی، نایب رییس مجلس ششم و همچنین اعتراض اکبر هاشمی رفسنجانی از نمایش ماکت مقوایی امام خمینی در گرامی داشت سالروز ورود وی به کشور را منتشر کرده بود.

محمدرضا خاتمی در این مصاحبه تفضیلی گفته بود: آقایان در سال ۸۴ آمدند گفتند حاکمیت باید یکدست باشد، می‌بینیم که در طول تاریخ جمهوری اسلامی اختلاف بین ارکان قدرت به ‌این شدت نبوده است. آقای احمدی‌نژاد که سوگلی و بی‌نظیر در تاریخ و معجزه هزاره بود، بشارت امام زمان بود و طبق گفته مرحوم آقای مشکینی حکمش را امام زمان امضا کرده بود، حالا ببینید در چه وضعیتی است؟ کسانی که دوراندیش هستند، می‌دانند که درون جامعه ‌ایران آنقدر تکثر وجود دارد که امکان یکدست کردن حاکمیت وجود ندارد. این مهندسی شکست خورده است. برای انتخابات بعد هم برنامه دارند اما نمی‌توانند یک جامعه متکثر را یکدست کنند و هر کاری می‌خواهند انجام دهند، این امکان‌پذیر نیست؛ من الان این را قبول ندارم که اگر مجلس شکل گرفت حتماً انتخابات آینده هم بر همین بند خواهد بود. من تردیدی ندارم که در دوران ریاست جمهوری بعدی وضعیت مثل الان نخواهد بود.

محمدرضا خاتمی همچنین در خصوص کسانی که به نام اصلاح طلبی در انتخابات شرکت کرده اند گفته بود: جریان اصلاح‌طلبی در ایران یک جریان شناخته‌شده است، جریان‌های تاثیر‌گذار و شخصیت‌هایش هم مشخص هستند حالا چهار نفر می‌آیند می‌گویند ما اصلاح‌طلب هستیم و می‌خواهیم در انتخابات شرکت کنیم، این به معنی حضور جریان اصلاح‌طلبی در انتخابات نیست. این را همه می‌دانند، مردم، حاکمیت جریان اصلاحات، همه‌ این را می‌دانند، و نتیجه انتخابات هم این را مشخص خواهد کرد.
roozaegar.jpg


 


امروز: گزارش های رسيده حاکی است که نيروهای امنيتی و انتظامی ايران در دو هفته گذشته با يورش به مناطق عرب نشين در شوش، حميديه و اهواز ۴۹ نفر را بازداشت کرده اند.

به گزارش رادیو فردا بر پايه اين گزارش ها، سه نفر از بازداشت شدگان به نام های ناصر آلبوشوکه درفشان، محمد کعبی و رضا مغامسی به دليل «جراحات ناشی از شکنجه» در زندان کشته شده اند.

گفته می شود اين بازداشت‌ها در ارتباط با تبليغ برای ترغيب مردم به تحریم انتخابات اسفندماه مجلس شورای اسلامی صورت گرفته است.

حامد کنانی، عضو «سازمان حقوق بشر اهواز» که ساکن لندن است در گفت و گو با راديو فردا گفت که درگيری های خوزستان از شهر شوش آغاز شد.

وی اظهار داشت: «ماجرا از آن جا شروع شد که عده ای از جوانان عرب شهر شوش در رابطه با تحريم انتخابات به روی ديوارهای شهر شعار نويسی کرده بودند و اين مسئله بهانه ای شد تا نيروهای امنيتی بسياری از فعالان عرب آن منطقه را دستگير کنند.»

آقای کنانی افزود: «بعد از حوادث، دستگيری ها به شهر حميديه سرايت کرد. در شهر حميديه نيز بسياری از جوانان را دستگير کردند. خيلی از مديران مدارس را دستگير کردند.»

اين عضو «سازمان حقوق بشر اهواز» درباره هويت کشته شدگان در جريان ناآرامی های خوزستان گفت: «در اين ماجراها رضا مغامسی در زندان دزفول کشته شده است. او از جوانانی بود که دستگير شد و چندی پس از دستگيری، ماموران انتظامی به خانواده اش اطلاع دادند که در زندان کشته شده است. بعد، ناصر درفشان، ۲۰ ساله بود که در خيابان نادری اهواز دستگير شد و دو روز بعد از آن نيروهای امنيتی به خانواده اش اطلاع دادند که فرزندتان در زندان کشته شده است.

وی افزود: «سومين نفر هم محمد کعبی فرزند جاسم در شهر شوش است که البته جسدش را تحويل خانواده اش نداده اند و فقط يکی از کارمندان ستاد خبری شهر شوش با خانواده او تماس گرفته و گفته است که شما سر و صدا راه نياندازيد، بچه تان را ما برده ايم و دفن کرده ايم و مسئله تمام شده است. در پی اين مسئله الان شهر شوش وضعيت امنيتی به خود گرفته است.»

گزارش برخی منابع خبری در استان خوزستان حاکی است که در جريان ناآرامی های شوش، حميديه و اهواز ۴۹ نفر بازداشت شده اند که پاره ای از سايت های اين منطقه اسامی کامل آنها را منتشر کرده اند.

در همين زمينه، سايت «فرياد جنوب» نوشته است: «پس از ديوار نويسی توسط عده ای از جوانان در شوش و دعوت مردم به تحريم انتخابات پارلمانی آينده ايران، نيروهای امنيتی با يورش به اين مناطق تعدادی از جوانان را دستگير و روانه بازداشتگاه های اداره اطلاعات کردند.»

اين سایت افزوده است: «پس از اين موج امنيتی و بازداشت ها با حضور نيروهای امنيتی در محله های عرب نشين شوش همچون خضيره، دوار، احمد آباد و روستاهای مسير کعب، اين مناطق حالت نظامی به خود گرفتند و فرمانداری در اين مناطق منع آمد وشد شبانه صادر کرد.»

به نوشته اين سايت، «حکومت نظامی شبانه با بازداشت تعدادی از جوانان پس از سه شب پايان يافت و به دنبال آن موج دستگيری ها شهر حميديه در غرب اهواز را فرا گرفت. در اين شهر نيز يک افسر بازنشسته سپاه به نام سيد فرج موسوی و تعدادی از جوانان اين شهر دستگير شدند.»

حامد کنانی درباره آمار بازداشت شدگان به راديو فردا گفت: «آخرين آماری که به دست ما رسيده است تعداد ۴۹ نفر است. ما از دستگيری اين ۴۹ نفر از طريق کانال های ارتباطی خودمان مطمئن شده ايم. منتها افراد ديگری هم مطرح هستند که ما هنوز از دستگيری آنها مطمئن نشده ايم و فعلا نمی توانيم آن را بيان کنيم.»

وی در پاسخ به اين پرسش که در ديگر شهرهای خوزستان افراد ديگری دستگير شده اند یا نه، گفت: «فعلا اين اتفاقات در شهر شوش، حميديه و حاشيه شهر اهواز در منطقه کريشان و ملاشيه اتفاق افتاده است.»

آقای کنانی می گويد که «مطالبات مردم عرب يک مطالبه مسالمت آميز و در چارچوب قانون اساسی است. ولی رژيم جمهوری اسلامی هيچ احترامی حتی به قانون اساسی مدون شده توسط خودش هم نمی گذارد.»


 


امروز: ۵۰ نفر از مخالفان و اعضای گروه های اپوزيسيون جمهوری اسلامی ايران در نشستی دو روزه با عنوان «اتحاد برای دموکراسی» شرکت کردند و درباره راه های بهبود دموکراسی در ايران و انتخابات پيش روی مجلس نهم به رايزنی پرداختند.

به گزارش رادیوفردا به نقل از خبرگزاری آسوشيتدپرس از استکهلم، پايتخت سوئد، حاکی است که اين نشست با ميزبانی بنياد اولاف پالمه و تحت تدابير شديد امنيتی روز شنبه ، چهارم فوریه آغاز به کار کرد و روز یکشنبه، پنجم فوریه، نیز به کار خود پایان می دهد.

نويسندگان، افراد دانشگاهی و نمايندگانی از گروه ها و احزاب سياسی مخالف جمهوری اسلامی ايران از جمله شرکت کنندگان در نشست «اتحاد برای دموکراسی در ايران» بودند.

آسوشيتدپرس گزارش داده که اين نشست به دلايل امنيتی در محلی مخفی و در خارج از پايتخت سوئد برگزار شده است.

ليلا نراقی کوگيولا، از سخنگويان بنياد اولاف پالمه که اين کنفرانس را برنامه ريزی کرده است، هدف از برگزاری چنين نشستی را «ايجا فضای گفت و گو و همکاری ميان مخالفان پراکنده جمهوری اسلامی» عنوان کرده است که در خارج از ايران فعال هستند.

عبدالله مهتدی، دبيرکل حزب کومله کردستان اظهار اميداوری کرده که در اين نشست دستاوردهايی حول محورهای مشترک و مورد توافق طرفين حاصل شود. وی چگونگی دستيابی به دموکراسی در ايران و دفاع از حقوق بشر را از جمله نقاط مشترک ميان شرکت کنندگان در اين نشست عنوان کرد.

آقای مهتدی در حاشيه اين نشست گفت: «ما نيازمند ائتلافی مشترک در قبال ايران هستيم و از جامعه جهانی انتظار داريم تا از ما حمايت کند.»

انتخابات مجلس شورای اسلامی که قرار است در اسفندماه برگزار شود يکی از محورهای اصلی بحث در نشست استکهلم بوده است.

دبيرکل حزب کومله در اين زمينه گفت: «مردم ايران شايسته تغيير رژيم هستند. اين انتخابات غير دموکراتيک، تنها انتخاباتی است که تاکنون برگزار شده است.»

احمد باطبی که خبرگزاری آسوشيتدپرس وی را «فعال حقوق بشر» معرفی کرده است نيز می گويد: تا زمانی که روندهای انتخابات در ايران دموکراتيک تر نشوند، «من اطمينان دارم که در آينده شاهد اعتراض های بيشتری خواهيم بود.»

اشاره آقای باطبی به نا آرامی های سال ۱۳۸۸ در ايران است که در جريان اعتراض ها به نتيجه انتخابات دهم رياست جمهوری بيش از ۸۰ معترض کشته شده و هزاران نفر نيز بازداشت شدند.

گزارش ها حاکی است که برخی از دعوت شدگان به این نشست به دلیل آنچه که «شفاف نبودن» خوانده‌اند، حاضر به شرکت در آن نشده اند.

اینس اورباک، رییس بنیاد اولاف پالمه گفته است که این کنفرانس بر اساس درخواست گروه ها و شخصیت های مخالف جمهوری اسلامی برگزار شده است.

بنياد اولاف پالمه برای يادبود اولاف پالمه، نخست وزير پيشين سوئد، که در فوريه سال ۱۹۸۶ به ضرب گلوله کشته شد تاسيس شده و در زمينه های بهبود دموکراسی، حقوق بشر و صلح در جهان فعاليت می کند.


 


امروز: رئیس پلیس مهاجرت و گذرنامه ایران از ممنوعیت سفر اتباع این کشور از طریق مرز زمینی و قطار به سوریه خبر داده است.
به گزارش بی بی سی فارسی اخیرا و با توجه به گروگانگیری گروهی از اتباع ایرانی در سوریه، مقامات جمهوری اسلامی سفر زائران ایرانی از طریق مرز زمینی به سوریه را ممنوع اعلام کرده بودند.
محمود صادقی، رئیس پلیس گذرنامه گفته است به دلیل "اقدامات گروه های معاند و تروریست" علیه زائران ایرانی، تا اطلاع ثانوی از خروج زائران ایرانی از مرزهای زمینی و ریلی جلوگیری خواهد شد.
او از ایرانیانی که می خواهند به سوریه سفر کنند، خواسته است تا سفرهای هوایی را جایگزین سفرهای زمینی کنند.


 


امروز: قوه قضاییه ایران، مهدی خزعلی، وبلاگ‌نویس منتقد دولت را به ۱۴ سال حبس، ۱۰ سال تبعید و ۹۰ ضربه شلاق محکوم کرد.
به گزارش بی بی سی فارسی این حکم در دادگاهی به ریاست قاضی پیرعباسی صادر شده است.
محمد حسین آقاسی، وکیل آقای خزعلی نیز این حکم را تائید کرده است.
در حالی حکم دادگاه بدوی اعلام شده که وضعیت جسمی این زندانی سیاسی در بیست و هفتمین روز اعتصاب غذای خود وخیم گزارش شده است.
گزارش شده که آقای خزعلی دو روز پیش به دلیل خونریزی معده به بهداری زندان اوین منتقل شده بود.
آقای خزعلی پس از انتخابات دهمین دور ریاست جمهوری چندین بار بازداشت شد.
مهدی خزعلی فرزند ابوالقاسم خزعلی، از اعضای مجلس خبرگان است.


 


امروز: علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران گفته است که کشورش در برابر تحریم های فزاینده جهانی بر سر برنامه های اتمی ایران، "بدترین سناریوها" را بررسی کرده و برای "هرگونه رویارویی احتمالی" آماده می شود.
وزیر امور خارجه ایران در گفت و گو با شبکه تلویزیونی المنار لبنان همچنین از موضع چین و روسیه در وتوی قطعنامه علیه سوریه استقبال کرده است.
به گزارش بی بی سی فارسی آقای صالحی گفته است که روسیه و چین دو عضو دایم شورای امنیت از "طراحی غربی ها برای آینده منطقه" آگاه هستند و در این مساله "هوشیارانه" عمل می‌کنند.
روسیه و چین از حامیان ایران در جریان مناقشه اتمی این کشور هستند و در برابر کشورهای غربی به طور نسبی از ایران حمایت می کنند.
روسیه و چین روز گذشته (شنبه ۴ فوریه) قطعنامه شورای امنیت درباره سوریه را وتو کردند.
پیش نویس این قطعنامه، خشونت ها در سوریه را محکوم می کرد.
کشورهای غربی اقدام روسیه و چین در وتوی قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در محکومیت خشونت علیه تظاهرکنندگان ضددولتی را محکوم کرده اند و آمریکا آن را "فروختن مردم سوریه از سوی روسیه و چین و محافظت از یک جبار بزدل" یعنی حکومت بشار اسد توصیف کرده است.
ایران و سوریه دو شریک تحت فشار
آقای صالحی گفته است در زمانی که همچنان فعالیت ناظران در سوریه ادامه دارد، اقدام اتحادیه عرب در انتقال پرونده سوریه به شورای امنیت، جای شگفتی دارد.
او نسبت به دخالت نظامی در سوریه هشدار داده و گفته است که این موضوع "انفجار در کل منطقه" را به دنبال خواهد داشت.
فشار جهانی به سوریه که مهمترین شریک سیاسی ایران در منطقه خاورمیانه محسوب می شود، همزمان با تشدید تحریم های جهانی علیه ایران شدت گرفته است. به این ترتیب ایران و سوریه به طور همزمان تحت فشارهای بین المللی قرار گرفته اند.
اتحادیه اروپا به تازگی خرید نفت ایران را تحریم کرده است.
کشورهای عضو اتحادیه اروپا اعلام کرده اند ضمن تعلیق قراردادهای تازه نفتی، از اوایل تابستان سال آینده خورشیدی به واردات نفت از ایران پایان خواهد داد.
همزمان گزارش شده است که مجلس سنای ایالات متحده آمریکا در پی تصویب طرحی است تا ارتباط بانک های ایران با دنیای خارج را قطع کند.
بر اساس این طرح، شرکت بلژیکی سویفت، که ارتباطات بین بانکی در سراسر جهان را برقرار و کنترل می کند، ممکن است با فشار آمریکا از ارائه خدمات به بانک های ایرانی منع شود.
آمریکا پیشتر بانک مرکزی ایران را تحریم کرده بود.
موضع سرسختانه ایران و افزایش تحریم ها
مقام های ایرانی می گویند که برنامه غنی سازی اورانیوم در کشورشان را حتی با گسترده تر شدن تحریم های جهانی متوقف نخواهند کرد.
آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران دو روز پیش ضمن تاکید بر مواضع ایران، وضعیت این کشور را عادی توصیف کرده بود.
اینک علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران می گوید که کشورش بدترین گزینه ها را هم بررسی کرده و برای مقابله با آن خود را آماده می کند.
پیش از این و در جریان سقوط حکومت صدام حسین در عراق، بحث تحریم های سازمان ملل متحد و احتمال حمله به ایران بالا گرفته بود، که آن زمان هم مقام‌های ایرانی از آمادگی کشورشان برای مقابله با این فشارها خبر می دادند.
توقف مذاکرات از یک سال گذشته
از جمله شورای عالی امنیت ملی ایران و سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور (سازمان برنامه و بودجه سابق) از تدوین برنامه های مالی جایگزین بودجه جاری کشور، برای مقابله با تاثیر تحریم ها خبر داده بودند.
اما با پذیرش تعلیق غنی سازی اورانیوم از سوی دولت ایران، از ارجاع پرونده این کشور به شورای امنیت موقتا جلوگیری و خطر حمله نظامی به ایران در آن مقطع دور شد.
با پایان دادن به تعلیق فعالیت های غنی سازی در ایران، دولت محمود احمدی نژاد با سرعت بیشتری این برنامه را دنبال کرده و درجه خلوص اورانیوم غنی شده را که در زمان دولت پیشین این کشور ۴ درصد عنوان شده بود به ۲۰ درصد افزایش داده شده است.
اورانیوم غنی شده در مصارف صلح آمیز همچون پزشکی، کشاورزی و تولید انرژی و همچنین در صنایع نظامی کاربرد دارد.
آژانس بین المللی انرژی اتمی و به دنبال آن شورای امنیت سازمان ملل متحد می گویند که نمی توانند غیرنظامی بودن برنامه ایران از غنی سازی اورانیوم را تایید کنند اما ایران می گوید که از غنی سازی اورانیوم اهداف صلح آمیز دارد و مطابق حکم دینی آیت الله خمینی، ساخت بمب اتمی را هم حرام می داند.
آخرین دور گفت و گوهای اتمی ایران و جامعه جهانی بیش یک سال پیش در اوایل زمستان سال ۱۳۸۹ خورشیدی در استانبول ترکیه بدون دستاورد مشخصی پایان یافت.
ایران می گوید آماده از سرگیری مذاکرات است و اتحادیه اروپا هم ضمن ابراز آمادگی آن را مشروط بر "معنا دار بودن" مذاکرات و اجرای قطعنامه های شورای امنیت از سوی ایران کرده است.
شورای امنیت سازمان ملل خواستار توقف غنی سازی اورانیوم در ایران است و این کشور هم اعلام کرده که این درخواست را نمی پذیرد.


 


امروز: شرکت ترکمن گاز ترکمنستان بدون هیچ اطلاع قبلی صادرات گاز طبیعی به ایران از مسیر خط لوله دولت آباد- سرخس را به نصف کاهش داده است.
به گزارش مهر، همزمان با کاهش شدید دمای هوا در اکثر استانهای ایران، کشور ترکمنستان هم به بهانه برودت هوا میزان صادرات گاز طبیعی ایران به نصف کاهش داده است.

پیگیری‌های خبرنگار مهر حاکی از آن است که در شرایط عادی باید روزانه 20 میلیون متر مکعب گاز طبیعی از مسیر سرخس- دولت آباد گاز طبیعی توسط ترکمنستان به ایران صادر شود.

با این وجود، این کشور همسایه و همزمان با کاهش صادرات گاز روسیه به اروپا و ترکیه، صادرات گاز طبیعی به ایران را روزانه 10 میلیون متر مکعب کاهش داده است.

یک مقام مسئول در گفتگو با مهر از احتمال کاهش بیشتر واردات گاز از ترکمنستان تا چند ساعت آینده خبر داد و افزود: شرکت ترکمن گاز تاکنون هیچ گونه پاسخ قانع کننده‌ای به شرکت ملی گاز ایران برای کاهش صادرات گاز ارائه نکرده است.

با وجود کاهش واردات گاز از ترکمنستان، در شرایط فعلی گاز هیچ یک از شهرها و روستاهای ایران قطع نشده است، ضمن آنکه ایران به طور متوسط روزانه 28 میلیون متر مکعب گاز به ترکیه و سایر کشورهای همسایه صادر می کند.

به گزارش مهر، سال گذشته خط لوله گاز یکهزار و 24 کیلومتری شمال و شمالشرق ایران در دو فاز به طور کامل به بهره برداری رسید به طوریکه در فاز اول این خط لوله به طول تقریبی 524 کیلومتر و فاز دوم آن به طول 500 کیلومتر و سرمایه گذاری 550 میلیون دلار به طور رسمی راه اندازی شد.

انتقال مستقیم گازهای پارس جنوبی به شمالشرق ایران، خودکفایی از واردات برای تامین گاز 6 استان شمالی، ایجاد کریدوری جدید برای سوآپ و ترانزیت گاز به بازارهای شرق آسیا و اروپا، افزایش پایداری شبکه ملی گاز و امکان افزایش سهم ایران در تجارت جهانی گاز از مهمترین مزیتهای اقتصادی این پروژه 1.2 میلیارد دلاری به شمار می رود.

دوسال گذشته هم مقامات تهران- عشق آباد بر روی فرمول جدید فروش گاز و افزایش سقف تبادلات سالانه گازی از 8 به 14 میلیارد متر مکعب به توافق جدیدی دست یافته بودند.

در همین حال مذاکرات گازی دو طرف برای افزایش حجم واردات گاز تا سقف 20 میلیارد متر مکعب در حالی آغاز شده است که ایران با با بهره برداری از خط لوله شمال و شمالشرق به طور کامل از واردات گاز ترکمنستان بی نیاز شده است.


 


امروز: رئیس مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در خصوص لایجه بودجه سال 91 تصریح کرد: لایحه بودجه ای که دولت برای سال 91 به مجلس ارائه کرده مجموعه در هم و برهمی است که از جهت نقض قوانین بودجه ریزی و عدم رعایت قوانین حیرت آور است.
به گزارش مهر احمد توکلی در رابطه با لایحه بودجه ارایه شده از سوی دولت برای سال 91 تصریح کرد: لایحه بودجه ای که دولت برای سال 91 به مجلس ارائه کرده مجموعه درهم و برهمی است که از جهت نقض قوانین بودجه ریزی و عدم رعایت قوانین و فروش اموال دولت حیرت آور است.

وی اضافه کرد: متاسفانه در بودجه سال 91 شدید تر از سالهای پیش ، دولت قوانین مربوط به قانون برنامه بودجه و قانون محاسبات عمومی را در تدوین بودجه نقض کرده و اصول 52، 53 و 55 قانون اساسی را نادیده انگاشته است.

توکلی با بیان اینکه مجلس باید به چند نکته در بررسی بودجه توجه و برای اصلاح آن تلاش کند اظهار داشت: دولت طبق قانون برنامه پنجم و قانون اساسی باید درآمد ها و هزینه های خود را آشکار کرده و در سر جمع بودجه بیاورد اما دولت عددهایی که آورده در داخل احکام ذیل ماده واحده دهها حکم آورده که خرج می تراشد و درآمد معرفی می کند که در سرجمع بودجه نیامده که باعث شده ارقام بودجه به این شکل که ارائه شده غیر واقعی باشد.

رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: به عنوان مثال دولت باید برای زیادی هزینه های خود برداشت از صندوق توسعه ملی را مجاز بداند که این با سیاست های کلی ابلاغی رهبری مغایرت دارد چون صندوق توسعه ملی برای سرمایه گذاری بخش غیردولتی در نظر گرفته شده نه استفاده جهت هزینه های دولت.

وی به هدفمند کردن یارانه ها اشاره کرد و گفت: در این خصوص نیز قانون رعایت نشده چون دولت ملزم شده در چهار ردیف ارقام را بیاورد از جمله ارقام مربوط به درآمدهای حاصله از افزایش قیمت حامل های انرژی که دولت باید برنامه خود را در این رابطه آشکارا ارائه دهد تا گرفتاری امسال در سال آینده تکرار نشود و در سه ردیف نیز باید هزینه هایی را که در بحث هدفمند کردن یارانه ها داشته بیاورد. یکی مبلغی که به بین خانوارها توزیع کرده ، دیگری سهم تولید و سوم مبلغ جبران هزینه های دولت که اینها را نیز نیاورده و قانون را نادیده گرفته است.

توکلی یادآور شد: دولت تنها حدود 3 میلیارد تومان در این زمینه آورده که این خرج جاری سازمان هدفمندی یارانه ها است نه پولی که از بابت تولید و حاملهای انرژی می گیرد.

وی ادامه داد: نکته دیگر این است که دولت اجازه های متعددو کثیری در لایحه بودجه گنجانده که می تواند اوراق مشارکت منتشر کند که این به معنای تامین کسری بودجه است که سرجمع اش باید در بودجه بیاید و محل مصرفش نیز در بودجه آمده باشد.

این کارشناس اقتصاد خاطرنشان کرد: وجه دیگر این است که 47 هزار میلیارد تومان شرکت های دولتی می توانند اوراق مشارکت منتشر کنند که اگر این مبلغ جمع شود بخش خصوصی پولی برای سرمایه گذاری نخواهد داشت که در اقتصاد می گویند دولت آنقدر حضورش زیاد شده که به بخش خصوصی جایی اختصاص نمی یابد و تجربه نشان داده که این اتفاق رخ نمی دهد اما هرج و مرج و بی انضباطی مالی ایجاد می کند .

توکلی در رابطه با بررسی بودجه سال 91 در سال جاری گفت: حتی اگر بودجه خیلی شفاف و منضبط و طبق قانون به مجلس ارائه می شد فرصت کافی برای بررسی و تصویب آن وجود نداشت چه برسد به آن که بعد از دو ماه از زمان قانونی مجموعه ای درهم ریخته و ناقص تحویل داد که فهمش طول می کشد چه برسد به رسیدگی و تصویب آن. بنابراین بررسی بودجه به بعد از عید موکول خواهد شد.

نماینده مردم تهران در پاسخ به این سئوال که آیا نیاز است اشکالات بودجه را خود دولت رفع کند یا مجلس این کار را انجام خواهد داد بیان داشت: تجربه نشان داده دولت بنا ندارد کار صحیح انجام دهد و همراهی کند بنابراین مجلس باید با زحمت بسیار زیاد تا جایی که امکان دارد آن را اصلاح کند.

وی در پایان گفت: چیزی که ارائه شده اصلا بودجه نیست و نه با علم نه با واقعیت و نه با قانون همخوانی ندارد.


 


امروز: حجت الاسلام و المسلمین مرتضی اشراقی نوه حضرت امام در یادداشتی نسبت به مراسم نمادین ورود امام اعتراض کرد.

به گزارش ایلنا، متن این یادداشت بدین شرح است:

در ابتدا این نوشتار لازم می‌دانم دهه مبارک فجر را به تمامی ایرانیان و هموطنان عزیز تبریک و تهنیت عرض نمایم.

دهه فجر سر آغاز تحولی عظیم و شگرف در زندگی اجتماعی و سیاسی مردم ایران می‌باشد که این تحول به نوبه خود کم نظیر و یا بی‌نظیر در چند قرن اخیر، می‌توان از آن یاد کرد.

انقلاب اسلامی ایران با همت و حمایت مردم از رهبری شخصیتی بزرگ و تکرار نشدنی به سرانجام رسید که جا دارد برای بررسی ابعاد گوناگون شخصیتی بزرگ، همچون امام خمینی (ره) تمامی دست اندرکاران و بزرگان کشور همت گمارند و امام خوبی‌ها و مهربانی‌ها به نسل جدید و نسل‌های آینده به درستی و حقیقی نشان دهند؛ که این هم به نفع نظام است و هم منافع ملی.

مراسم‌هایی که در ایام مبارک دهه فجر انجام می‌شود باید بیشتر جنبه تبیین و آگاه سازی نسل جدید و اشاعه و نشر هدف والای امام خمینی (ره) در تاسیس حکومت جمهوری اسلامی را داشته باشد و بگونه‌ای انجام گردد که علاوه بر الگو سازی از منش و رفتار امام برای نسل امروز، بتوان این نوع و شیوه حکومتداری را برای کشورهای دیگر بعنوان الگو و نمونه معرفی کرد.

نکته قابل تذکر این است که تبلیغ و تبیین تفکر و شخصیت و منش امام در تمام ابعاد، همواره باید با دقت و حساسیت ویژه‌ای از سوی مسولیین امر، انجام شود؛ زیرا خدای نا‌خواسته سوء تبلیغ در این خصوص می‌تواند خسارات جبران ناپذیری را در پی داشته باشد و در برداشت نسل جدید نسبت به معمار کبیر انقلاب اسلامی که دوران ایشان را درک نکرده‌اند، آثار منفی بر جای بگذارد.

متاسفانه با کوتاه بینی و کم توجهی بعضی از مسولان برگزارکننده این دهه مبارک، فقط به کارهای پیش پا افتاده و نمادین تبدیل شده است که خود اشتباهی غیر قابل قبول است.

در مراسم نمادین ورود امام، ‌‌نهایت این کج سلیقگی به منصه ظهور رسید که توسط رسانه‌های معاند با نظام و انقلاب به تصویر کشیده شد و مورد سوء استفاده دشمنان امام و انقلاب قرار گرفت که جا دارد مسوولان برگزارکننده هر چه سریع‌تر نسبت به این اشتباه فاحش و غیر قابل قبول خود، از مردم مومن و انقلابی ایران عذر خواهی نمایند و تمام تلاش و سعی خود را برای جبران چنین سهل انگاری انجام دهند.


 


امروز: رئیس انجمن صنفی کانون عالی کارفرمایی ایران گفت: نتیجه پیش نویس اصلاح قانون کار سه شنبه هفته جاری اعلام می‌شود.

به گزارش ایلنا محمد عطاردیان ضمن بیان مطلب فوق یاد آور شد: از 74 ماده پیش نویس در مورد 5 ماده هنوز به تفاهم نرسیده‌ایم.

عطارديان با بيان اين‌كه مسئله اصلاح قانون كار مربوط به ما و كارگران است نه دولت خاطرنشان كرد: پیش نویس فعلی اصلاح قانون کار فقط باید با توافق کارگران و کارفرمایان نهایی شود.

رئیس انجمن صنفی کانون عالی کارفرمایی ایران، با بیان این که گروه کارفرمايان متعقدند که قانون فعلي کار نيازمند اصلاح است یاد آور شد: در اينکه چه موارد و يا موادي از قانون کار بايد اصلاح شود جاي بحث و اختلاف نظر است. البته گروه کارفرمايان قانون فعلي کار را مانع توليد مي‌دانند و آن را فاقد حمايت هاي اجتماعي براي گروه کار اعم از کارگرو کارفرما مي داند.

او با بیان این که قانون فعلي کار براساس شرايط و نيازهاي گذشته تدوين شده است یاد آور شد: با تغيير و تحولاتي که در عرصه کار و نيروي کار صورت گرفته است اين قانون ديگر جوابگوي نيازها نيست .

عطاردیان یاد آور شد: کارفرمايان معتقدند که اگر بناست قانون کار و يا قوانين و مقررات در عرصه نيروي کار اصلاح شود بايد براساس گفت و گوهاي دو و يا سه جانبه شرکاي اجتماعي اعم از کارگر ، کارفرما و دولت و با رضايت تشکل‌هاي کارگري و کارفرمايي صورت گيرد.


 


امروز: عضو جبهه ایستادگی از توزیع شب‌نامه و بیانیه‌های انتخاباتی علیه علی لاریجانی در قم خبر داد.

به گزارش ایلنا کنعانی مقدم گفت: اگرچه نام لاریجانی در لیست قم قرار دارد ولی متاسفانه از گوشه و کنار شنیده می‌شود که برخی بیانیه‌ها و شب نامه‌ها علیه وی در قم توزیع می‌شود كه اين مساله جاي نگراني و تامل دارد.

وی افزود: این قضیه تخلف انتخاباتی و هتک حرمت به مسئولان نظام محسوب می‌شود.


 


امروز: آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در دیدار اعضای هیأت مدیره انجمن صنایع غذایی ایران با تاکید بر ضرورت اهمیت صنایع غذایی در خوداتکایی کشور گفت: رفع مشکلات و دغدغه‌های بخش‌های تولیدی به‌ویژه تولیدات صنایع غذایی که با بهداشت جسمی و ارتزاق مردم سروکار دارد، باید در اولویت قرار گیرد.

به گزارش ایلنا، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در واکنش به طرح مشکلات کارخانه‌های تولید صنایع غذایی کشور گفت: نادیده گرفتن و بی‌توجهی به پرداخت یارانه‌های بخش تولید، ضربات جبران‌ناپذیری به این بخش وارد کرده و خواهد کرد که امیدواریم برای رفع این مشکل چاره‌اندیشی شود.

وی با اشاره به پرداخت یارانه نقدی به مردم پس از اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها گفت: سوق دادن یارانه‌ها به بخش تولید و امور زیربنایی می‌تواند ضمن ایجاد اشتغال‌زایی و توسعه اقتصادی کشور، تأثیرات بلندمدت و مؤثرتری از پرداخت یارانه نقدی داشته باشد.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به نگرانی‌های مطرح شده در مورد خطر تعطیلی برخی مراکز تولیدی گفت: تعطیلی هر کارخانه تولیدی، تبعات جانبی منفی وسیعی در کل جامعه و خانواده‌ها دارد و انتظار می‌رود با حمایت‌های یارانه‌ای از این بخش، نگرانی تولیدگران رفع شود.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با توجه به وجود قوانین متقن و کافی برای حمایت از تولید به ویژه در بخش خصوصی، به تدوین سند چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور، سیاست‌های کلی و اصلاح اصل ۴۴ قانون اساسی که در مجمع تشخیص مصلحت نظام تدوین و به تصویب رهبری معظم انقلاب رسید و ابلاغ شد، اشاره کرد و افزود: این قوانین در کنار برنامه پنج ساله چهارم کشور، راهکارهای مناسبی برای آینده کشور ترسیم کرده است که اگر درست اجرا شود، مشکلات کمتر خواهد شد.

در ابتدای این دیدار هاشمی‌طبا، محمد حسینی، ایرج پیرایش، لطیف صفری، مصطفی آزاد، احمد فتح‌اللهی و شهاب واعظ‌زاده که همگی از پیشکسوتان تولید به ویژه صنایع غذایی کشور هستند، هر یک به طور جداگانه دغدغه‌ها و مشکلات مراکز تولیدی و کارخانه‌های تولید صنایع غذایی را در مورد افزایش هزینه‌های تولید، عدم حمایت سیستم بانکی، تأمین قطعات و واردات بی‌رویه و سایر موارد را بیان کردند.


 


امروز: جانشین فرمانده کل سپاه با بیان اینکه رزمایش "حامیان ولایت" اولین واکنش لبیک‌گونه سپاه به فرمایشات و تدابیر اخیر مقام رهبری است، گفت: هر نقطه‌ای که مبدا عملیات تهاجمی دشمن بر علیه جمهوری اسلامی ایران باشد مورد تهاجم و تازش متقابل واحدهای رزمی سپاه قرار خواهد گرفت.
به گزارش خبرگزاری فارس، سردار حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه در رزمایش "حامیان ولایت" ضمن تشریح اهداف رزمایش، گفت: این رزمایش واکنش لبیک‌گونه سپاه به فرمایشات مقتدرانه مقام معظم رهبری در نمازجمعه و اعلام تدبیر ایشان در مواجهه با تهدیدات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بود.
وی افزود: در رزمایش "حامیان ولایت"، نیروی زمینی سپاه دکترین آفند و پدافندی جدید خود را با استفاده از یگانهای عملیات دوربرد و با محوریت تیپ 33 هوابرد المهدی به اجرا درآورد.
سلامی تصریح کرد: در این تمرین عملی تهاجم به عمق گسترش یافته دشمن و تطبیق بین آتش‌ها با استفاده از یگانهای هوابرد مورد آزمایش قرار گرفت.
وی با بیان اینکه در رزمایش "حامیان ولایت" علاوه بر تمرین تاکتیک‌های تهاجم به عمق مناطق گسترش یافته دشمن، عملیات عمیق بر ضد احاطه‌های قائم دشمن نیز به اجرا در آمد، اظهار داشت: عملیات ضد هلی برن، کمین به واحدهای در حال حرکت دشمن، دفاع ثابت و استاتیک منطقه‌ای نیز از جمله اقداماتی بود که در این رزمایش به اجرا گذاشته شد.
جانشین فرمانده کل سپاه در پایان تاکید کرد: هر نقطه‌ای که مبدا عملیات تهاجمی دشمن بر علیه جمهوری اسلامی ایران باشد مورد تهاجم و تازش متقابل واحدهای رزمی سپاه قرار خواهد گرفت.


 


امروز:لاریجانی گفت: غربی‌ها باید بدانند که اسرائیل کوچک‌تر از آن است که بتواند علیه ایران دست به کاری بزند و اگر خدایی ناکرده دست به کاری بزند همه این کشورها به این آلوده خواهند بود و پاسخ سنگین ایران را خواهند دید.

به گزارش خبرگزاری فارس محمد جواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه که در برنامه "دیروز، امروز، فردا "سخن می‌گفت در ابتدا اظهار داشت: من قبل از انقلاب در دانشگاه برکلی درس می‌خواندم و چند ماه قبل از انقلاب به نوفل لوشاتو خدمت امام راحل رفتم و در هنگام پیروزی انقلاب به ایران برگشتم.

وی گفت: امام خمینی (ره) از همان ابتدا پایه‌های انقلاب اسلامی را در یک زمینه برون مرزی می‌دیدند و تا آخر نیز بر این اصرار داشتند و شاید یکی از ابعاد نامه ایشان به گورباچف این بود که حادثه رخ داده در ایران یک واقعه محصور در مرزهای ایران نیست.

این کارشناس مسائل سیاسی یادآور شد: کسانی مثل مرحوم بازرگان بودند که گمان می‌کردند مردم به دلیل به ستوه آمدن از دست شاه دست به انقلاب زدند. اما انقلاب اسلامی یک تجربه عظیم بود که با انقلاب مردم ایران کلید خورد و آن این بود که ما یک نظام مدنی سیاسی بر اساس فکر اسلامی در جهان بنا کنیم.

لاریجانی ادامه داد: بهترین کسی که ابعاد انقلاب اسلامی ایران را می‌دانست خود حضرت امام (ره) بود. این تجربه بزرگی بود که باعث شد دنیای غرب دچار کابوس بزرگ شود و آن کابوس امروز در منطقه خاورمیانه محقق شده است.

وی در ادامه سخنان خود به وقایع بیداری اسلامی اشاره کرد و گفت: شتاب این تحولات بسیار بیشتر از انتظار است. هیچ کس نباید گمان کند که مثلا مسئله مصر باید یک شبه تمام شود. سقوط دیکتاتورهای منطقه و سقوط‌های دیگری که در انتظار دیکتاتورها در منطقه خلیج فارس است بسیار مهم است. اما سقوط نظام دیکتاتوری مصر از سایر مسائل مهم‌تر است. چرا که دولت مصر بزرگترین متحد آمریکا و رژیم صهیونیستی بود.

وی گفت: این پیروزی برای دنیای اسلام یک مسئله بسیار مهمی بود. یکی از واژگانی که رهبر معظم انقلاب اسلامی به آن تاکید می‌فرمایند واژه بصیرت است. یکی از ارکان بصیرت این است که انسان وضعیت خود را درست تشخیص دهد. مثلا برخی‌ها گفتند که ما در وضعیت شعب ابیطالب هستیم. اما رهبر معظم انقلاب فرمودند که ما در وضعیت بدر و خیبر هستیم. لذا همین موضوع در مسئله سیاست خارجی هم صدق می‌کند یعنی در حوادثی که در منطقه خاورمیانه رخ می‌دهد برخی می‌گویند که این حوادث به دست آمریکا بوده است. در حالی که این خیزش‌های منطقه دارای ابعاد بسیار عمیق که ریشه در اعتقادات اسلامی دارد. البته چالش‌های بسیار در برابر آن است.

دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ادامه داد: واقع بینی و تحلیل دقیق وضعیت نشان می‌دهد که پیام انقلاب اسلامی ایران از مرزهای جغرافیایی کشورمان به سرعت گذشته است و بیداری اسلامی امروز بزرگترین پدیده دنیا امروز است.

لاریجانی در پاسخ به این سؤال مجری برنامه که گفت برخی‌ها اصرار دارند که این بیداری‌ها انسانی است، گفت: بیداری اسلامی یعنی ملت مسلمانی قیام کند تا بخواهد اسلام را در جامعه خود پیاده کند.

وی گفت: بیداری انسانی در بهترین حالت یک موضوع مشکک است. این اصطلاح در ابتدای قرن 17 میلادی مطرح شد که سعادت را در منشاء انسانی می‌دانست. لذا واژه بیداری انسانی در بهترین حالت یک مسئله مشکک است. عباراتی مانند عشق، محبت، با هم خوب باشیم، همدیگر را اذیت نکنیم. اینها در مقابل عقلانیت وسیع اسلامی که دارای چفت و بست منطقی است ناکارآمد است. چرا که امروز شاهد هستیم که به اسم انسانیت دنیا را پاره پاره کرده‌اند. بنابراین معلوم می‌شود که کلمه انسان یک کلمه مشکک و از مد افتاده است. آنچه که امروز مدرن است این است که یک نظام سیاسی مدنی بر اساس اسلام داشته باشیم که یک نظام مدرن است.

دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه افزود: بحث‌های انسان محور از لحاظ مفهومی با بیداری اسلامی قابل مقایسه نیست و قابل تعابیر بسیار عجیب و غریب است.

لاریجانی با بیان اینکه باید روشن‌تر صحبت کنیم، گفت: برخی فکر می‌کنند که این وقایع اخیر که در منطقه رخ می‌دهد به دست آمریکا است و لذا معتقدند که خیلی نباید از آن ذوق زده شد. ولی معتقدم شرایط امروز بزرگترین فرصت برای صدور پیام انقلاب اسلامی به وجود آمده است که نباید حتی یک لحظه را نیز از دست بدهیم. چرا که مسئولیت داریم که جهان اسلام را کمک کنیم.

وی در ادامه به اظهار نظر صریح رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه مبنی بر دخالت در کمک به حزب الله لبنان و غزه اشاره کرد و گفت: پیام این اظهار نظر صریح رهبر معظم انقلاب روشن است دنیا باید از این مسئله تهدید بازی دست بردارد. امروز تهدید یک بازی بچگانه است چرا که اسرائیل بسیار کوچک‌تر از آن است که ایران را تهدید کند.

دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه افزود: غربی‌ها باید بدانند که اسرائیل کوچک‌تر از آن است که بتواند علیه ایران دست به کاری بزند و اگر خدایی ناکرده دست به کاری بزند همه این کشورها به این آلوده خواهند بود و پاسخ سنگین ایران را خواهند دید.

لاریجانی افزود: رهبر معظم انقلاب فرمودند که اگر ما بخواهیم در جایی دخالت کنیم پیروزمندانه دخالت می‌کنیم. دخالت‌های ما دخالت‌های بدون حساب نیست و اگر زمینه در جایی آماده باشد و اگر ما بخواهیم بر اساس اصول خود کاری کنیم به خوبی بلد هستیم نقش خود را ایفا کنیم.

وی افزود: رهبر انقلاب در مورد بحرین به روشنی فرمودند. به نظرم بزرگترین اشتباهات را کشورهای منطقه خلیج فارس مثل عربستان مرتکب شده‌اند. من متعجب هستم از اینکه می‌بینیم چرا این کشورها شوق تجاوز نظامی دارند. البته در زمان صدام خود جرات نداشتند علیه ایران مستقیم کاری کنند. ولی امروز می‌بینیم که این کشورها به خود اعراب تجاوز می‌کنند که ناشی از یک مرض در بین سیاستمداران این کشورها است و این به دلیل آن است که این سیاستمداران در اختیار خود نیست، بلکه در اختیار سیاستمداران غرب هستند که بر اساس خوبی تجاوز گری برنامه ریزی می‌کنند.

دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه گفت: ما با هر گونه تجاوز مخالف هستیم در بحرین نیز معتقدیم مردم بحرین باید آزادانه سرنوشت خود را مشخص کنند. من معتقدم انقلاب بحرین بالاخره پیروز خواهد


 


امروز: رئیس مجلس شورای اسلامی تأکید کرد که مجلس در آینده نظر قطعی خود را در رابطه با طرح قطع صادرات نفت اعلام می‌کند ولی عده‌ زیادی از نمایندگان نسبت به این طرح نظر مثبتی دارند.

به گزارش خبرگزاری فارس، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی پیش از ظهر امروز یکشنبه در حاشیه بازدید از نمایشگاه عکس خبرگزاری ایسنا، در جمع خبرنگاران در خصوص طرح برخی نمایندگان برای محدود کردن عکاسان گفت: مجلس طرحی برای این امر نداشت بلکه برخی از افراد علاقه داشتند که این کار را انجام دهند که بدنه مجلس مخالف آن بود.

وی افزود: نظر بدنه مجلس این بود که روح قانون اساسی این است که مذاکرات مجلس باید علنی باشد و هرچه این مذاکرات شفاف‌تر باشد، بهتر است.

رئیس مجلس تصریح کرد: آقایانی هم که این پیشنهاد را داشتند، اقلی بودند اما نظر مجلس این نبود؛ نمایشگاه فعلی هم نمایشگاهی خوب و باسلیقه است.

لاریجانی در پاسخ به سؤال خبرنگاری که از وی در رابطه با سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب درباره نحوه ورود مستقیم ایران به جنگ‌های ۳۳ روزه و ۲۲ روزه پرسیده و خواستار بیان جزییاتی از نحوه این ورود شده بود، گفت: نباید راجع به نحوه ورود صحبت کنیم، مهم این است که این موضوع پنهانی نیست.

"رهبری فرمودند آنجایی که حمایت کنیم، با صراحت هم آن را بیان می‌کنیم".

وی خاطرنشان کرد: اگر ایران در جنگ ۳۳ روزه و ۲۲ روزه به ملت‌های مظلوم لبنان و فلسطین به طرق مختلف حمایت کرد، این را هم اعلام می‌کند چراکه موافق این هستیم که ستمی از جانب صهیونیستها به این ملت‌ها نشود.

رئیس مجلس اضافه کرد: چون برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس در مورد دخالت ایران دعاوی داشتند، رهبر انقلاب نیز آن را پاسخ دادند که جایی که دخالت و حمایتی داشته باشیم، علنا اعلام می‌کنیم.

خبرنگار فارس از رئیس مجلس در رابطه با طرح قطع صادرات نفت به اتحادیه اروپا پرسید که لاریجانی هم در پاسخ تأکید کرد: اصل این فکر، فکری است که در مجلس هنوز در حال پخته شدن بوده و در حال بحث راجع به این موضوع هستیم البته از دیگر مبادی کار هم در حال مشورت کردن هستیم.

وی با تأکید بر اینکه در آینده نظر قطعی مجلس در رابطه با طرح قطع صادرات نفت به اتحادیه اروپا اعلام می‌شود، اظهار داشت: نظر عده‌ زیادی از نمایندگان مجلس نسبت به طرح قطع صادرات نفت به اتحادیه اروپا مثبت است.

خبرنگار دیگری از لاریجانی در رابطه با اشتراکات لیست‌های جبهه پایداری و جبهه متحد اصولگرایان پرسید که رئیس مجلس در پاسخ گفت: اطلاعات شما از بنده خیلی جلوتر است و بنده اطلاعی ندارم که لیست‌ها جدا هستند و یا با هم ممزوج می‌شوند، ولی علی‌القاعده لیست‌ها اگر مجزا باشد، مردم بهتر می‌شناسند ولی در کل این مباحث سلیقه‌ای است.

"این کار معقول است که هر سلیقه‌ای افراد متناسب خود را معرفی کند ولی بنده خیلی در این بحث‌ها ورود ندارم."

رئیس مجلس اشاره‌ای هم به لایحه بودجه سال آینده کل کشور در مجلس گفت: تعطیل بودن جلسه آینده مجلس هنوز قطعی نیست و باید در مورد آن بحث کنیم البته تا روز چهارشنبه این هفته قطعا جلسه داریم ولی از امروز کمیسیون‌ها بررسی‌های خود را راجع به بودجه آغاز می‌کنند و بررسی‌های کلان نیز از روزهای قبل در کمیسیون بودجه آغاز شده است.

لاریجانی ادامه داد: نمایندگان هم از امروز برای ارائه پیشنهاداتشان در مورد بودجه وقت دارند ولی مجلس از ۱۹ تا ۲۲ بهمن تعطیل رسمی است چون این روزها مصادف با روزهای پنجشنبه، جمعه و شنبه شده و مجلس در این روزها شرایط کار ندارد.

وی با بیان اینکه نمایندگان 10 روز زمان برای ارائه پیشنهادات بودجه‌ای خود دارند، تصریح کرد: اگر هفته آ‌ینده جلسه داشته باشیم که این 10 روز پر خواهد شد ولی در غیر این صورت باید پس از انتخابات 10 روز وقت به نمایندگان بدهیم تا نمایندگان حق خود را در دفاع از مسائل بودجه در اختیار داشته باشند.

خبرنگاری از لاریجانی در رابطه با حضور اعضای جامعه پزشکی به عنوان لیدرهای اصلی جریان‌های سیاسی پرسید و رئیس مجلس هم در پاسخ گفت: اطلاعات بنده به اندازه شما نیست که آیا لیدرهای جریانات سیاسی، پزشکان هستند یا نه؛ اگر آنها لیدر هم نباشند نگاه مجلس در کل نسبت به سلامت نگاه مثبتی است یعنی در مجلس هشتم توجه به سلامت شده است.


 


محمدرضا خاتمی در خصوص کسانی که به نام اصلاح طلبی در انتخابات شرکت کرده اند می گوید: جریان اصلاح‌طلبی در ایران یک جریان شناخته‌شده است، جریان‌های تاثیر‌گذار و شخصیت‌هایش هم مشخص هستند حالا چهار نفر می‌آیند می‌گویند ما اصلاح‌طلب هستیم و می‌خواهیم در انتخابات شرکت کنیم، این به معنی حضور جریان اصلاح‌طلبی در انتخابات نیست. این را همه می‌دانند، مردم، حاکمیت جریان اصلاحات، همه‌ این را می‌دانند، و نتیجه انتخابات هم این را مشخص خواهد کرد.

وی بر انتخابات واقعی تاکید دارد، انتخاباتی که حداقل‌ها را داشته باشد، یعنی یک انتخابات آزاد و بدون دخالت موثر قدرت.

به گزارش کلمه از گفت و گوی تفصیلی محمدرضا خاتمی با روزنامه روزگار، او با اشاره به انتخابات پیش رو می گوید: عدم شرکت یا سکوت در انتخابات به‌این معنی نیست که‌این شیوه را کنار گذاشته‌اند و می‌خواهند شیوه‌های دیگری را به کار بگیرند؛ برای انتخابات حداقل‌هایی لازم وجود دارد. هدف‌شان هم تاثیرگذاری بر انتخابات نیست، مثلاً از واژه تحریم استفاده نکرده‌اند. گفتند ما شرکت نمی‌کنیم.

خاتمی معتقد است:  نتیجه انتخابات آن چیزی نیست که از توی صندوق‌های رای درمی‌آید، علی‌الظاهر این‌طور است اما انتخابات مهندسی‌شده است و نتایج آن مشخص است. نبودن اصلاحات در انتخابات خود به خود بخش عمده‌ای از این انتخابات را خدشه‌دار می‌کند، این هم کاری نبود که اصلاح‌طلب‌ها بخواهند انجام دهند، اصلاح‌طلب‌ها هم از این جریان ناراضی هستند اما چاره‌ای هم ندارند، یعنی وقتی همه مجاری فعالیت‌های جریان اصلاح‌طلبی را می‌بندید، اجازه نمی‌دهید خودشان باشند، و می‌خواهید بگویید اصلاح‌طلبی باید چه باشد و چه نباشد، خب طبیعی است که اصلاحات زیر بار این وضعیت نخواهد رفت. جریان اصلاح‌طلبی یک جریان پویا و اثر‌گذار است؛اینها در داخل خوشان انسجام فکری و عملی دارند،رسیدن به‌این مقطع حاصل کارهای مداوم فکری است، یعنی ما هیچ وقت در این ۱۵ سالی که از جریان اصلاحات گذشته این وحدت فکری و انسجام را نداشته‌ایم. این دستاورد ناخواسته‌ای است که محافظه‌کاران به ما تحمیل کرده‌اند و در هر صورت عاقلانه‌ترین تصمیم را اصلاح‌طلب‌ها گرفته‌اند.

او تاکید دارد که اصلاح طلبان با انتخابات قهر نیستند و می افزاید:  در مورد این انتخابات، من معتقدم که جامعه ‌ایران آنقدر متکثر است که اگر مجلس کاملاً هم یکپارچه باشد باز طیف‌بندی دارد. این مجلس در درون خودش خصوصیات خودش را پرورش می‌دهد.

خاتمی در مورد یکدست بودن حاکمیت معتقد است:  آقایان در سال ۸۴ آمدند گفتند حاکمیت باید یکدست باشد، می‌بینیم که در طول تاریخ جمهوری اسلامی اختلاف بین ارکان قدرت به ‌این شدت نبوده است. آقای احمدی‌نژاد که سوگلی و بی‌نظیر در تاریخ و معجزه هزاره بود، بشارت امام زمان بود و طبق گفته مرحوم آقای مشکینی حکمش را امام زمان امضا کرده بود، حالا ببینید در چه وضعیتی است؟ کسانی که دوراندیش هستند، می‌دانند که درون جامعه ‌ایران آنقدر تکثر وجود دارد که امکان یکدست کردن حاکمیت وجود ندارد. این مهندسی شکست خورده است. برای انتخابات بعد هم برنامه دارند اما نمی‌توانند یک جامعه متکثر را یکدست کنند و هر کاری می‌خواهند انجام دهند، این امکان‌پذیر نیست؛ من الان این را قبول ندارم که اگر مجلس شکل گرفت حتماً انتخابات آینده هم بر همین بند خواهد بود. من تردیدی ندارم که در دوران ریاست جمهوری بعدی وضعیت مثل الان نخواهد بود.

یکدست کردن حاکمیت شکست خورده است

وی می افزاید: برای اینکه‌این تجربه شکست‌خورده است. آقایان یک تئوری داشته‌اند که بیش از ۲۰ سال رویش کار کردند تا حاکمیت را یکدست کنند و طبق سلیقه خاصی که دارند کشور را اداره کنند، خیلی هم خون دل خورده‌اند و صبر کرده‌اند تا آخرش فکر کردند که الان می‌توانند حکومت را یکدست کنند. کشور را آزاد کنند و توسعه دهند با ایده‌هایی که سال‌ها وجود داشت، اینکه اقتصاد باید چگونه باشد، سیاست خارجی باید چگونه باشد و مبارزه با فساد اقتصادی و اجتماعی و فرهنگ و غیره. اینها آرزو و امید داشتند که ‌این کارها عملی شود. آن روز رسید و آن روز ۳ تیر ۸۴ بود، یعنی وعده و خواست آنها تحقق پیدا کرد. این تجربه یک تجربه شکست‌خورده است، اصلاً مهم نیست که ما به روی خودمان بیاوریم یا نه، اما ادامه‌ این تجربه یک تجربه شکست‌خورده است.

او با تاکید بر اینکه آلترناتیو ملت است می افزاید: تنها راه نجات کشور آزادی نحله‌های سیاسی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و غیره است و انتخابات. باید به همه آن تصمیم‌ها احترام بگذارید. زیاده‌خواهی‌های دنیای غرب مشخص است، نتایج و راهکارهایش هم مشخص است؛ آیا نمی‌شود در برابر این زیاده‌خواهی‌ها ایستاد؟ می‌شود. چطور؟ با داشتن مردم، اگر مردم باشند خود به خود اوضاع تغییر می‌کند، یعنی اتفاقی که در دوم خرداد افتاد.

خاتمی در ادامه تصریح می کند که راه چاره جنگ نیست،جنگ عواقب سیاسی و اقصادی دارد اما ما در جنگ پیروز نخواهیم بود. اگر ملت را داشته باشیم طرف مقابل را خود به خود عقب می‌زنیم. هیچ حکومت خارجی در برابر یک حکومت دموکراتیک نمی‌تواند زورگویی کند، اما در یک حکومتی که روی شانه‌های اقلیت مردم است، آن هم اقلیت سیاسی نه اقلیت مردم، رضایتمندی مردم را باید سنجید. اینها هم که امروز کاملاً مشخص است.


مجلس و احمدی نژاد هر دو مقصرند

وی در تحلیل عوامل مشکلات فعلی می گوید: آقای احمدی‌نژاد می‌گوید مجلس مقصر است، مجلس می‌گوید احمدی‌نژاد مقصر است، هیچ کدام از این دو تا مقصر نیستند، هر دو مقصرند. اگر پرچم اصلاحات برافراشته است به معنی این است که امید اصلاحات وجود دارد، اگر روزی امید اصلاحات وجود نداشت یعنی این نظام دیگر اصلاح‌پذیر نیست و در آن صورت دیگر فعالیت سیاسی و اجتماعی ورود در قدرت معنی ندارد.

اصلاح طلبان امیدوارند

خاتمی می افزاید: اگر اصلاح‌طلب‌ها هنوز فعال هستند به خاطر این است که امیدشان را به اصلاح‌پذیری نظام از دست نداده‌اند و سعی می‌کنند هر چه بیشتر این روزنه‌هایی را که روز به روز بسته‌تر می‌شود باز کنند. برخی جاها موفق بوده‌اند برخی جا‌ها نبوده‌اند. یک زمانی تند شده، یک زمانی منعطف شده‌اند.

او در مورد وضعیت فعلی احمدی نژاد تصریح کرد:  با توجه به‌این وضعیت این سیاست‌ها شکست خورده است، اتفاقاً مشکل آنها هم آلترناتیو آقای احمدی‌نژاد است، چون آقای احمدی‌نژاد اگر این‌طور برود بیرون گفتمان سیاسی، گفتمان خارجی و اقتصادی‌اش باید عوض شود یعنی بد‌تر از چیزی که الان هست بشود؟ آقای احمدی‌نژاد می‌گوید قطعنامه‌های شورای امنیت ورق‌پاره است، اگر رئیس‌جمهور بعدی بخواهد همین روند را ادامه بدهد، می‌گوید نه‌تنها قطعنامه‌ها ورق‌پاره است بلکه ما از سازمان ملل هم می‌آییم بیرون، از مجامع بین‌المللی هم می‌آییم بیرون، خب نمی‌شود که. این نکته خیلی اهمیت دارد که ما امیدمان را از دست ندهیم. هر چند مخالفت‌شان با اصلاح‌طلب‌ها به شدتی است که می‌گویند اینها نفس هم نکشند.

یک آدم عاقل سر کار بیاید

این عضو حزب مشارکت در ادامه گفت: ما که نمی‌گوییم ما رئیس‌جمهور باشیم، ما رئیس مجلس باشیم، یک آدم عاقل برود بشود رئیس‌جمهور، یک آدم عاقل بنشیند در مجلس نه یک آدمی که فقط گوش به فرمان باشد، یک آدم که حاضر باشد از هزاران کارشناسی که در این مملکت است استفاده کند. اگر اینها بشود یعنی جریان اصلاحات تاثیر گذاشته، نه ‌اینکه حتماً اصلاحات در قدرت باشد. من فکر می‌کنم بزرگ‌ترین دستاورد اصلاحات در این دو سه سال شکست سناریویی بود که فکر می‌کرد تنها راه نجات مملکت آن سناریو است، در حالی که اصلاح‌طلب‌ها می‌گفتند تنها راه ویرانی مملکت آن سناریو است.

چه کسی بیشتر نفوذ دارد؟

او براین باور است که امروز روابط اجتماعی به گونه‌ای است که لزومی ندارد شما در قدرت باشید. انصافاً امروز که روز دهم بهمن است ضریب نفوذ حرف اصلاح‌طلبان در مردم بیشتر است یا حرف آقای احمدی‌نژاد. نفوذ آن است که حرف به دل بنشیند؛ آقای خاتمی که محصور است و همه روزنامه‌ها از زدن حرفش و بردن اسمش منع شده‌اند. اجازه حضور در مجامع به او داده نمی‌شود، اجازه صحبت به او داده نمی‌شود. هر کس برود با او ملاقات کند تحت فشار قرار می‌گیرد؛ اما همین جسته گریخته هر وقتی آقای خاتمی دو کلام حرف می‌زند، کدام نفوذش بیشتر است، تردید نکنید که حرف آقای خاتمی! در مورد جریان‌ها هم همین است، جریان‌های اصلاح‌طلبی نفوذ کلام بیشتر در مردم دارند یا جریان‌های اصولگرا؟

خاتمی می افزاید: اینها قابل محاسبه است، اگر این‌طور نبود که ‌اینقدر به اصلاح‌طلب‌ها التماس نمی‌کردند که بیایند در انتخابات شرکت کنند و هر کسی هم که آمده گفته من اصلاح‌طلب هستم به اسم جریان اصلی اصلاح‌طلبی تایید کنند و تبلیغ کنند، این نشان می‌دهد که نیاز به اصلاحات یک نیازی است که آنها هم نمی‌توانند از آن فرار کنند. اما به روش شکست‌خورده خیلی از حاکمانی که می‌خواستند فقط خودشان باشند، دوست دارند که جریان اصلاح‌طلبی آن طور که خودشان می‌خواهند باشد، نمی‌شود، جریان اصلاح‌طلبی یک جریان اسم و رسم‌دار است که صاحب دارد، اگر این را قبول نکنند مشکلات خودشان را افزایش داده‌اند.

احمدی نژاد کاره ای نیست

وی در تبیین سیاستهای احمدی نژاد می گوید:  پول پخش کردن بین مردم، بی‌اعتمادی به سرمایه‌گذاری خارجی، سهام عدالت، مسکن مهر همه‌ اینها دقیقاً ترجمه‌ این سیاست‌هاست. آقای احمدی‌نژاد کی بد شد؟ وقتی یک مقدار در مورد برخی وزرا ایستادگی کرد، هنوز به سیاست‌های دیگرش کسی ایراد نگرفته، شما ممکن است بگویید مجری اصلی را گذاشته‌اند احمدی‌نژاد که از داخل آن این همه گرفتاری برای مملکت به وجود بیاید، آن وقت چطور می‌خواهند این سیاست‌ها را ادامه بدهند. آن کسانی که آلترناتیو آقای احمدی‌نژاد هستند به مراتب در تمام سیاست‌هایشان متزلزل‌تر از آقای احمدی‌نژاد هستند.

وی  معتقد است که احمدی‌نژاد در طول این چند سال کاره‌ای نبوده، دولتش کاره‌ای نبوده، احمدی‌نژاد در طول این چند سال برنامه نداشته، یک حلقه خاص سیاسی نداشته، نیروی اجرایی و کارشناسی نداشته، حتی سازمان بیرونی و حزب نداشته، جمعیت و گروه نداشته، هیچ چیز نداشته، احمدی‌نژاد را احمدی‌نژاد کرده‌اند و اگر احمدی‌نژاد شکست بخورد آنهایی که او را احمدی‌نژاد کرده‌اند باید جوابگو باشند. این سوال، سوال جدی در جامعه‌ ایران است، به همین دلیل است که من معتقد هستم که ‌اینها این یکی دوسال را به هیچ وجه با احمدی‌نژاد کل کل نمی‌کنند، بلکه تحملش می‌کنند البته سعی می‌کنند در طول سال‌های آینده او را تخریب کنند و کاری کنند که آن حالت قهرمانی‌اش هم در طول این مدت که در بین برخی اقشار باقی مانده از بین برود. خیلی راحت بگویم جریان انحرافی وجود ندارد، جریان انحرافی را خود این دوستان ایجاد کرده‌اند. دو سال دیگر خواهند گفت از اول هم می‌دانستیم که احمدی‌نژاد این‌طور است، این سناریو سناریوی شکست خورده است. آیا سناریوی شکست‌خورده به معنی این خواهد بود که روند را اصلاح خواهند کرد؟ من شواهد و قرائن این را نمی‌بینم که بخواهند اصلاح کنند، مگر اینکه افکار عمومی کشور آنچنان عمل کنند و مسائل دیگری که وجود دارد آنچنان باشد که نتوانند، نه اینکه نخواهند. در آینده نزدیک خیلی امکان بازگشت اصلاح‌طلبان را میسر نمی‌بینم اما اصلاح بعضی روند‌های اداره کشور به دست دیگران محقق می‌شود.

خاتمی در مورد علی مطهری می گوید: شما به حرف‌های آقای مطهری نگاه کنید، این گفتمان، گفتمان اصولگرایی نیست، یا حتی چهره‌های مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، آن جریان یکدست بر اساس گفتمان... شکست خورده و در میان خود اصولگرایان هم شکست خورده است، گفتمان اگر آدم معتقد نداشته باشد فقط زور و پول داشته باشد به زودی تاریخ مصرفش تمام می‌شود.

وی در ادامه این گفت وگو می افزاید: تحلیلی که وجود دارد این است که می‌خواهند بگویند باعث و بانی همه مشکلات اصلاح‌طلب‌ها هستند. یک گفتمان جدید آورده‌اند مردم را آگاه کرده‌اند و به حقوق خودشان گسترش تفکر جمعی را داشتند که کار ما را مشکل کرد. سر سازگاری با اصلاحات ندارند، به خاطر آن سابقه‌ای که از اینها برای خودشان ترسیم کرده‌اند. تصور دوم هم این است که واقعاً اصلاح‌طلب‌ها به دنبال قدرت‌اند در صورتی که‌این طور نیست، همیشه اصلاح‌طلب‌ها چارچوب قانون اساسی را محترم دانسته‌اند با اینکه اشکال‌هایی هم داشته‌اند. بیشتر از این هم نمی‌شود، شاید الان کنار کشیدن این توهم را بر طرف کند.

اصلاح طلب ها ظرفیت بخشش دارند

خاتمی در ادامه گفت: اصلاح‌طلب‌ها نمی‌گویند یا ما یا هیچ کس، مثلاً در مورد مساله هسته‌ای بگوییم من هستم یا شما هستی، یا احمدی‌نژاد باشد یا افروغ هر کسی اگر بیاید کاری کند که خطر از سر ایران برداشته شود ما از او حمایت می‌کنیم، می‌خواهد آقای احمدی‌نژاد باشد یا هر کس دیگری چون موضوع این است که مساله هسته‌ای یک خطر جدی برای کشور شده و یک راه‌‌حل مشخصی هم دارد، ما صنعت هسته‌ای داشتیم و کشور هم از خطر جست، حالا هر کسی باشد مهم نیست، در مورد سیاست خارجی هرکسی یک کاری کند که عزت ما حفظ شود، خطر برطرف شود ما حمایت می‌کنیم، ما نمی‌گوییم همه امور باید یک‌شبه اصلاح شود هر قدمی که برداشته می‌شود اگر یک گوشه کار را اصلاح کند هم خوب است، اگر فردا قوه قضائیه بگوید اینها را آزاد کنید ما می‌گوییم کار خوبی کردید، نمی‌گوییم باید انتقام بگیریم باید معلوم شود و از این حرف‌ها. اصلاح‌طلب‌ها این ظرفیت را دارند که آنها را ببخشند به شرط آنکه آینده کشور اصلاح شود. ما از انتقام سودی نمی‌بریم، این مهم نیست، اینکه ما بیاییم بگوییم کاندیدای ما فلان کس است اصلاً لزومی ندارد آنها هم نیازی به حمایت ما احساس نمی‌کنند. اصلاً بحث اینها نیست هر کسی بیاید که مثلاً وضعیت ما را از منهای ۱۰۰ بکند منهای ۹۰ ما از او تشکر می‌کنیم ما از حاکمیت عقل و تدبیر و کارشناسان حمایت می‌کنیم، می‌خواهد در میان اصلاح‌طلب‌ها باشد یا در میان اصولگرایان، فرقی نمی‌کند و من فکر می‌کنم در درون حاکمیت آلترناتیو‌هایی غیر از اصلاح‌طلب‌ها وجود دارند که می‌توانند وضعیت را بهتر کنند اما متاسفانه آنها هم کنار زده شده‌اند.

وی افزود: آقای ناطق که مدعی اصلاح‌طلبی نیست، یا خود آقای ‌هاشمی، خیلی‌ها هستند من می‌توانم دیگران را هم مثال بزنم، اما این دو تا مثال بارز هستند. هیچ کس هم نمی‌تواند بگوید اینها مخالف نظام هستند یا مخالف ولایت فقیه هستند، اینها آلترناتیوهای قبل از اصلاح‌طلبی هستند.

عقلانیت حاکم شود

خاتمی با تاکید بر این این مساله که تابع اصلاح طلبی است می گوید: من این را می‌گویم که اگر عقلانیت در حاکمیت باشد این برای ما جریان اصلاح‌طلبی مهم‌تر از این است که چه کسی بیاید به عنوان رئیس‌جمهور آینده مطرح شود. اگر رئیس‌جمهوری که می‌آید برگردد به روند‌هایی که در سال‌های قبل بود، یک تعامل‌ها و قانون‌گرایی‌هایی بود، قواعد بازی نسبتاً تعریف‌شده بود، بعضی از این برگشت‌ها به لحاظ تاریخی عقبگرد است اما به لحاظ سیاسی یک گام به جلو است. این است که من می‌گویم در انتخابات آینده اگر مجلس را نداشته باشیم انتخابات آینده را هم نخواهیم داشت. انتخابات آینده بحث اجتماعی و سیاسی‌اش هنوز مشخص نیست. ما در زمان خودش تصمیم می‌گیریم که خودمان می‌توانیم شرکت کنیم یا اینکه از یکی از کسانی که در انتخابات هستند حمایت می‌کنیم. این را در زمان خودش تصمیم می‌گیریم، ما فکر خودمان را می‌دانیم. برنامه‌های خودمان را می‌دانیم. اگر در کانون دایره باشم خب برنامه‌های ما مشخص است، اگر در کانون نباشیم خب کانون بعد. کانون بعد. آن زمان هم ما راست را به دو قسمت تقسیم کردیم، راست عاقل و راست غیرعاقل. می‌گفتیم اگر مخیر باشیم بین این دو حتماً باید کاری کنیم که راست عاقل به میدان بیاید، این استراتژی به جای خودش باقی است، تکرار آن حرف من است که مهم نیست اصلاح‌طلب‌ها در راس باشند یا نه، مهم است که هر کس در مجلس هست عاقلانه رفتار کند.

اصلاح طلبان تحت فشار و تهدید

او در مورد وضعیت فعلی اصلاح طلبان می گوید: اصلاح‌طلب‌ها از طرف حاکمیت و قدرت به شدت تحت فشار هستند و خطرات این طوری تهدیدشان می‌کند. در جامعه‌ ایران اما محبوبیت و مقبولیت دارند. یک زمانی بحث بر این بود که اصلاح‌طلب‌ها سازمان‌های دوپا هستند، یک پا در قدرت و یک پا در جامعه دارند و آن پایی که در جامعه دارند بسیار ضعیف بود، الان اما آن پایی که در قدرت دارند بریده شده و در جامعه آن مقبولیت‌شان در بین نیروهای سیاسی داخلی و خارجی فوق‌العاده است، اما اگر بگوییم که ما کاری را می‌توانیم پیش ببریم لازمه آن ابزار قدرت است که ما نداریم. تحلیل من این است که سرمایه اجتماعی مهم‌ترین سرمایه یک جریان است و این هست. امروز را مقایسه می‌کنم با سال ۸۴؛ اصلاح‌طلب‌ها قدرتمند‌تر، منسجم‌تر و بابرنامه‌تر هستند.

خاتمی در مورد برنامه اصلاح طلبان ادامه داد: اصلاح‌طلب‌ها یک تجربه دودهه‌ای در اداره کشور داشته‌اند، شکست‌ها و پیروزی‌ها، فراز‌ها و نشیب‌ها همه اینها را داشته‌اند و بسیاری از اینها را در بوته آزمایش گذاشته‌اند؛ خیلی‌هایش موفق بوده و برخی موفق نبوده. در دوره آقای احمدی‌نژاد که همه اصلاح‌طلب‌ها خانه‌نشین شدند در جمع‌های کارشناسی که داشتند خیلی از امور پالایش شده است. امروز کافی است که فقط بگویید در امر کشاورزی چه برنامه‌ای دارید، کارشناس‌های کشاورزی که در جریان اصلاح‌طلبی هستند در عرض دو هفته یک برنامه کوتاه‌مدت، میان‌مدت و درازمدت برای توسعه کشاورزی در اختیار می‌گذارند. این ظرفیت و پتانسیل کاملاً آماده است اما این نیست که‌ اینها را نوشته باشند بلکه ظرفیتی است که در چند هفته می‌تواند بالفعل شود. این مساله طبیعی است، در این شرایط امکان اینکه دو نفر آدم کنار هم بنشینند وجود ندارد، کاری هم ندارند. الان همین آقایان که در قدرت هستند می‌توانند به اصلاح‌طلب‌ها بگویند با این کارشناس‌هایی که دارید برنامه‌هایتان را ارائه دهید.

اصلاح‌طلبی یک اندیشه و فکر است

او می گوید: اصلاح‌طلبی یک اندیشه و فکر است. ما در داخل کشورمان با ضعف سازمان و تشکیلات روبه‌رو هستیم، نکته دوم اینکه خیلی از اصلاح‌طلب‌ها معتقد به کار خیابانی و میتینگ و اینها نیستند، حالا به هر دلیل، اما جایی ندارند. سوال اساسی این است که چرا اصلاح‌طلب‌ها از قدرت اجتماعی خودشان استفاده نمی‌کنند؛ می‌شود این را در یک فضای بازتر مطرح کرد. خیلی‌ها این را به عنوان ایراد و ضعف می‌دانند.

خاتمی در ادامه گفت: جریانی از محافظه‌کاران که الان حرف‌های اصلاح‌طلبی می‌زنند این آمادگی را ندارند که با جریان اصلی اصلاحات تعامل کنند. گفتمان اصلاحات در بحث‌ها و مصاحبه‌هایی که می‌شود وجود دارد. اما اینکه بخواهیم بگوییم به عنوان یک تشکیلات بیایید این کار را بکنید آن کار را بکنید نمی‌شود، جریان‌های اجتماعی زمان لازم دارد؛ اصلاح‌طلب‌ها هم بیکار نیستند. همین جریان انتخابات بی‌عملی و انفعال نیست اینها یک عمل بسیار بزرگ است. عدم شرکت، ظاهرش یک کار سلبی است اما در منطق سیاسی یک کار سیاسی است و مساله اصلی در ایران این است که با اصول اصلاح‌طلبی مطابق باشد؛ یعنی آرامش در عمل، فعالیت در چارچوب قانون، شما می‌توانید بگویید که مردم در انتخابات شرکت کنید و به این آدم رای دهید آدمی که ممکن است اصلاً در انتخابات نباشد، اما اینها کاری را که کمی با اصول منافات دارد کنار می‌گذارند.

امکان کار را از ما گرفته اند

 او در مقایسه ایران و ترکیه می گوید: هیچ وقت در ترکیه وضعیت وضعیت فعلی نبود. حکومتی که افتخارش لائیسیته بود اسلامگرایان در آن آزاد بودند، شهردار می‌شوند، تحمل می‌کنند، انتخابات بر‌گزار می‌کنند اجازه می‌دهند بیایند رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر بشوند. اما فشار روی سازمان‌ها و تشکیلات ما آنچنان زیاد است که امکان کار را گرفته است.

خاتمی می افزاید در ترکیه وقتی حزب را منحل می کردند، بلافاصله یک حزب دیگر جایگزین شد. دو نفر را زندانی کردند، هم‌مسلک‌هایشان باز شروع کردند. من فکر می‌کنم وضعیت ما منحصر به‌فرد است. با یکی دو تا جا باید خودمان را مقایسه کنیم مثل برمه. اینها هم دارند اصلاح می‌کنند، من نمی‌خواهم چیزی را مقایسه کنم اما معتقدم با این امکانات و شرایط سیاسی که ما داریم اصلاح‌طلب‌ها خیلی خوب مانده‌اند و کار کرده‌اند و ادامه کارشان هم همین است.

مصاحبه رضا خاتمی با روزنامه روزگار که منجر به تعطیلی روزگار شد
 


حاج سید جوادی با پوزش از ملت ایران نوشته است: راه دشوار بود و گاهی نیز شاید به خطا و بیراهه رفتیم اما در این لحظات، با وجود کهولت و خستگی، بیش از هر زمان دیگر به پیروزی دمکراسی و آزادی ملت ایران باور و امید دارم. دمکراسی در ایران یک ضروت و سرنوشت محتوم است و امید دارم، ملت و به ویژه جوانان برومند ایران در مسیر سبزی که پیش رو دارند با عبرت گرفتن از تجربیات انقلابیون قدیمی‌تر، ضمن ایستادگی و پایداری روزافزون بر آرمان‌های خود و با تعمیق ظرفیت‌ها و صبر و توکل بر خداوند، بر مشکلات و بحران‌ها فائق آیند و آینده‌ای روشن را برای کشور و ملت ایران رقم زنند.

در نامه ای که این عضو شورای انقلاب به مردم نوشته آمده است: اگر ما پس از پیروزی انقلاب، همچنان شانه به شانه ایستاده و دست در دست هم، استبداد را نشانه گرفته بودیم و مشکلات را در سقوط شاه خلاصه نمی‌دیدیم، امکان بازتولید استبداد و فروافتادن از استبداد سیاسی به استبداد دینی به این سان راحت و کم‌هزینه صورت نمی‌پذیرفت.

در این نامه که نسخه ای از آن در اختیار کلمه قرار گرفت آمده است: تاسف اینجانب از این حقیقت مایه می‌گیرد که تمامی روشن‌فکران در برهه‌ی انقلاب ۱۳۵۷، از دستیابی به وحدت و بسط و گسترش نهادهای مدنی و سیاسی مدرن در مقابل شبکه‌های سنتی اجتماعی درک درستی نداشتند و آگاهانه و متناسب با مسوولیتی که بر عهده داشتند، عمل نکردند و بر اثر بی‌تجربگی و احیاناً اشتباهات عمدی و غیرعمدی، زمینه‌ی ظهور و قدرت‌گیری بلامنازع سنت‌گرایان بر تحول‌خواهان فراهم و حتی منجر به نفوذ مجدد قدرت‌های خارجی در مدیریت نوپای نظام جدید شد و موجبات انحراف گسترده از اصول و آرمان‌های انقلاب پدید آمد.

متن کامل این نامه به شرح زیر است:

به نام خداوند جان و خرد

گزارش یک عمر تلاش به ملت شریف ایران

در آستانه‌ی سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی

دانی که چنگ و عود چه تقریر می کنند پنهان خورید باده که تعزیر می کنند

گویند رمز عشق مگویید و مشنوید مشکل حکایتی است که تقریر می کنند

( حافظ )

ملت شریف و ستمدیده ایران

در شامگاه عمر و در آستانه‌ی سی و سومین سالگرد پیروی انقلاب اسلامی و در سالروز پذیرش مسوولیت از سوی دولت موقت زنده یاد مهندس مهدی بازرگان، به عنوان احدی از یاران و همراهان ایشان در دولت موقت و در نهضت آزادی ایران، بر خود واجب دانستم آن‌چه را که از خاطرات دردناک روزگار گذشته و پس از سال ها مبارزه برای آزادی ملت و رهایی از سیطره ی خودکامگان در ذخیره ی تجربه دارم، به عنوان ادای دین به حافظه‌ی تاریخی ملت شریف ایران و به ویژه جوانان پرشور و نیک‌اندیش سرزمینمان در میان گذارم و ضمن ایفای مسوولیت سنگین انتقال تجربیات بیش از شش دهه تلاش و حضور در عرصه‌ی سیاست و اجتماع این مملکت، با دفاع از اصالت انقلاب و آرمان‌های مردم ایران و تایید مدیریت و رهبری آن که لااقل تا برهه‌‌‌ی پیروزی، میتنی بر شعار " همه با هم " بود و موجبات پیروزی انقلاب را با کم‌ترین هزینه فراهم آورد و همچنین، ضمن تایید مبارزات آزادی‌خواهانه‌ی ملت ایران علیه نظام فاسد، خائن و خودکامه‌ی پهلوی و تاکید بر ضرورت و درستی گزینش راهبرد مبارزه‌ی قانونی و مسالمت‌آمیز در راستای استقرار و پیشبرد دمکراسی در ایران ِ پس از انقلاب، به مسوولیت دیگر خویش یعنی پذیرش قصور و نارسایی‌ها و خسارات مادی و معنوی که از رهگذار عملکرد و سیاست‌گزاری‌های مسوولان نظام جمهوری اسلامی ایران، طی بیش از سه دهه حکم‌رانی به مردم و کشور تحمیل شده است، به عنوان احدی از افرادی که در تاسیس این نظام و مدیریت انقلاب نقشی ایفا کرده‌ است، پوزش خواسته و اظهار تاسف می‌کنم.

اهم ایراداتی که بر نهضت آزادی ایران و در راس آن به مهندس بازرگان و یاران ایشان که حاضر به پذیرش مسوولیت‌های اجرایی و مدیریتی در شورای انقلاب و دولت موقت شدند، گرفته می‌شود، آن است که اولاً چرا حاضر به همکاری با روحانیت در آن برهه‌ی زمانی شدیم و دوم، آن که چرا به راحتی از صحنه‌ی قدرت سیاسی فاصله گرفتیم و اریکه‌ی حکومت را به روحانیون واگذار کردیم؟

به زعم نویسنده‌ی این سطور، صرف عذرخواهی و اعلام مطلق عبارت " ما اشتباه کردیم "، کافی نبوده و خود، برگرفته از مطلق‌نگری و تنها به منزله‌ی کوچک‌سازی صورت مساله بوده و ارایه‌ی پاسخی ساده به وضعیتی پیچیده و قابل تحلیل و بررسی است که ابداً متناسب با مسوولیت روشن‌فکران و لااقل کسانی که به ملت، تاریخ و تمدن ایرانی و اسلامی باور دارند، ارزیابی نمی‌شود. از این رو، با وجود آن که نهضت آزادی ایران، طی بیانیه‌های رسمی متعددی به تحلیل و واگویی دلایل پذیرش این نقش تاریخی اقدام کرده است، اینجانب بر آنم تا فراتر از پذیرش اخلاقی مسوولیت عملکرد سیاسی‌ام، با تحلیل وقایع تلخ گذشته، چراغی در روشن‌سازی آینده برافروزم و در این راستا، نخستین مساله آن است که به یاد آوریم، تاریخ معاصر این مملکت، با جمهوری اسلامی و یا ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آغاز نمی‌شود و دیگر آن که به جهت تحمیل سیاست‌های استبدادی و فضای انسداد سیاسی که شاه برای سازمان‌های سیاسی و اجتماعی مدرن مانند احزاب و سندیکاها فراهم آورده بود، روحانیت تنها جریانی بود که از طریق بسیج شبکه‌ی وسیع مساجد، امکان فعالیت عمومی داشت و طبیعی بود که در چنین شرایطی، نهاد روحانیت بیش از سایرین از امکان ترویج و رشد در میان مردم برخوردار بوده و پایگاه اجتماعی وسیع‌تری داشته باشد. به عبارت دیگر، اسلامی شدن انقلاب و انتخاب مرجعی دینی به عنوان رهبر انقلاب، نتیجه‌ی پایگاهی بود که روحانیت پیشرو، مانند آقایان طالقانی و زنجانی لااقل پس از جنبش تنباکو در میان مردم برای خود رقم زده بود. نکته‌ی دیگر آن است که روشن‌فکران دینی در دوران پیش از سال ۱۳۵۷، همواره با روحانیتی همکاری داشتند که علیه ستم و تبعیض نظام پهلوی موضع می‌گرفت و خواهان آزادی و استقلال مملکت بود، وگرنه در آن زمان هم کم نبودند روحانیونی که از سوی حکومت مورد تایید قرار گرفته و بودجه های کلان دریافت کرده و در مراسم‌ رسمی دربار حضور می یافتند و اعتقادی به مبارزه با حکومت شاه نداشتند و حتی در خصومت با انقلابیون، گوی سبقت را از عناصر ساواک و رژیم ربوده بودند. از داستان اختلافات افرادی نظیر آقای مصباح یزدی با زنده‌یاد دکتر علی شریعتی، هنوز آن قدر نگذشته که خاطرات آن به بوته‌ی فراموشی سپرده شود و البته روشن‌فکران دینی افتخار می‌کنند که نه تنها هرگز با چنین روحانیتی همکاری و تعامل نداشته‌اند که همواره در خط اول مقابله و نقد این جریان و اندیشه‌های واپس‌گرایانه‌شان قرار داشته‌اند.

در فضای پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و در نتیجه‌ی رشد تضادها و بحران‌های فاقد توجیه که در میان احزاب و روشن‌فکران روز به روز شدت می‌گرفت و حزب جمهوری اسلامی از یک سو و حزب توده‌ی ایران و سایر احزاب مارکسیستی و همچنین سازمان مجاهدین خلق از سوی دیگر یا از سر ِ ناآگاهی و بی‌تجربگی و یا از روی ارزیابی نادرست از شرایط و نیروهای اجتماعی و حاکمیت، بر تنور اختلافات می‌دمیدند، طبیعی بود که بخت روحانیت با عنایت به دلایل تاریخی و سیاسی و زمینه‌های فرهنگی و اعتقادی، از سایر رقیبان برای به دست گرفتن افکار عمومی و عنان قدرت بیشتر شود. در چنین شرایطی، اصرار اعضای نهضت آزادی ایران در ماندگاری بر سریر قدرت نه تنها نمی‌توانست به حل مشکل کمکی کند بلکه این جریان را در مظان حذف مطلق قرار می‌داد و منجر به گسترش و سرعت بیشتر چرخه‌ی خشونت می‌شد. تجربه‌ی افراد سلیم‌النفس دیگری مانند زنده‌یاد آیت الله العظمی منتظری که تا سال‌ها بعد نیز در صحنه‌ی قدرت سیاسی ایران حضور یافتند، حکایت از تایید صحت نظر و موضع مهندس بازرگان و دولت موقت، در خروج به‌هنگام از عرصه‌ی حاکمیت دارد. قدرت واقعی در ایران ِ پس از انقلاب، در دست‌های روحانیت بود و بنابراین، روشن‌فکران نبودند که قدرت را واگذار کردند و بلکه این روحانیت بود که از چرخش دمکراتیک قدرت و تن دادن به حاکمیت ملت سر باز زد.

نهضت آ‍زادی ایران در سال ۱۳۴۰ خورشیدی با حضور جمعی از روشن فکران دینی و بر پایه‌ی سه اصل مسلمان ِ ایرانی ِ مصدقی و به منظور برپایی حاکمیتی دمکراتیک در ایران بنیان نهاده شد. بنیان‌گزاران شریف نهضت آزادی ایران با توجه به قانون اساسی مشروطیت که قدرت سیاسی حاکمان را محدود و پاسخ‌گو به قانون می‌دانست و بر اساس درکی که از آرا و اندیشه‌های مطروجه از انقلاب‌های دمکراتیک جهان داشتند و بر پایه‌ی تحقق حقوق و حاکمیت ملت و همچنین در مقام اعتراض به فقدان مشروعیت و عملکرد نظام پهلوی در ساقط کردن دولت ملی و مردمی دکتر محمد مصدق و فضای سرکوب پدید آمده پس از کودتای ننگین آمریکایی / انگلیسی ۲۸ مرداد اعلام موجودیت کرد و از آن‌جا که استبداد و خودکامگی را عامل اصلی تمام مصیبت‌ها و عقب‌ماندگی ملت ایران می‌دید، به مبارزه‌ی علنی و قانونی با نظام مستبد شاه پرداخت و متحمل حبس‌های سنگین و شکنجه و دشواری‌های عظیم شد.

بنیان‌گزاران نهضت آزادی ایران با مطالعه‌ی جامعه و فرهنگ ایران و با تاسی به مشی و دیدگاه نهضت نواندیشان دینی از سید جمال الدین اسدآبادی گرفته تا علمای آزادی‌خواه مشروطیت هم‌چون آیت الله سید محمد حسین نایینی، از جمله کسانی بودند که با قرائتی نوین از اسلام، استبداد را علت اصلی عقب‌ماندگی مسلمانان دانستند و از آن به عنوان شرک سخن گفتند. در باور این جمع، استبداد نه تنها به عنوان ماحصل بینش غیرتوحیدی که خود از جمله موانع تحقق جامعه‌ی اخلاقی و نشر باورهای اصیل دینی محسوب می‌شود و بر همین مبنا، باور داشتند که استبداد در این مرز و بوم فراتر از روش‌های حکومتی و اراده‌ی شخص اول مملکت قرار داشته و در چارچوب نوعی بی‌نظمی و خصلت فردی و اجتماعی عمل می‌کند، از این رو، افزون بر مبارزه‌‌ی سیاسی مستمر با حکومت خودکامه و سلطنت مطلقه‌ی پهلوی، در مسیر خرافه‌زدایی و معرفی چهره‌ای عقلانی از اسلام و سازگار با دمکراسی و حقوق بشر، منشاء خدمات موثر و گسترده‌ای شدند. تولید ده‌ها مجلد کتاب و سخن‌رانی‌های متعدد که توسط افرادی مانند زنده‌یادان مهندس مهدی بازرگان، دکتر علی شریعتی و مجاهد نستوه آیت الله طالقانی انجام ‌پذیرفت، گنجینه‌ای از معارف سیاسی و اسلامی را پدید آورد که به ترویج اسلام سازگار با عقل، آزادی و حقوق بشر توجه داشت. بنیان‌گزاران نهضت آزادی ایران بر پایه‌ی چنین درکی از تاریخ و دین‌داری، ورود به عرصه‌ی سیاست را برگزیدند و باور داشتند که بدون آزادی، باور به توحید و خداپرستی نیز ناممکن می‌شود و آزادی‌ را گام نخست تعالی ایمان، اخلاق و همچنین پیشرفت کشور و سعادت ملت بر می‌شمردند. در اعلامیه‌ی تاسیس نهضت آزادی ایران، این عبارات دیده می‌شود: « اقتضای اطاعت از خدا مبارزه با بندگی غیر او و شرط سپاس ایزدی، تحصیل آزادی برای به کار بستن آن در طریق حق و عدالت و خدمت است. ما باید منزلت و مسوولیت خود را در جهان خلقت بشناسیم تا به رستگاری و پیروزی نائل شویم.»

در مرامنامه‌ی نهضت آزادی ایران نیز چنین آمده است:

« مسلمانیم نه به این معنی که یگانه وظیفه‌ی خود را روزه و نماز بدانیم. ورود ما به سیاست و فعالیت اجتماعی، من‌باب وظیفه‌ی ملی و فریضه‌ی دینی بوده. دین را از سیاست جدا نمی‌‌‌دانیم و خدمت به خلق و اداره‌ی امور ملت را عبادت می‌شماریم. آزادی را به عنوان موهبت اولیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی الهی و کسب و حفظ آن‌ را از سنن اسلامی و امتیازات تشیع می‌‌شناسیم. مسلمانیم به این معنی که به اصول عدالت و مساوات و صمیمیت و سایر وظایف اجتماعی و انسانی قبل از آن که انقلاب فرانسه و منشور ملل متحد اعلام نماید، معتقد بوده‌ایم.»

یادآوری می‌کند که به رغم عملکرد عبرت‌آموز و غیرقابل دفاع روحانیت حاکم پس از انقلاب اسلامی، جایگاه روحانیت شیعه در ایران طی صدها سال به گونه‌ای بود که در شکل‌گیری و تقویت جنبش‌های عدالت‌گرا و آزادی‌خواهانه به نحوی جدی و موثر عمل کرده بود و حذف یا نادیده‌گرفتن این نهاد دیرپای اجتماعی در راستای نیل به اهداف و آرمان‌های اصیل ملت ایران و بسیج توده‌های مردم و بسط هم‌گرایی و وحدت در سطحی ملی، نه مفید و نه ممکن ارزیابی می‌شد. تردیدی وجود ندارد که نقش روحانیت در بسیج و رهبری مردم در توفیق انقلاب مشروطه نقش اساسی داشت و پیروزی نهضت ملی ایران به رهبری زنده‌یاد دکتر محمد مصدق و رخداد حماسه‌ی سی تیر ۱۳۳۱ نیز در پرتو حمایت روحانیت و به ویژه آیت الله کاشانی پدید آمده بود. [ اگرچه بعدها آقای کاشانی راه را به خطا رفت و موجبات پیروزی کم‌هزینه‌ی کودتاگران را فراهم آورد. ] و هم از این رو، نهضت آزادی ایران از همان بدو تاسیس، به همکاری و هم‌گامی با روحانیت پیشرو و آزادی‌خواه، در راستای مبارزه با استبداد سلطنتی مطلقه‌ی پهلوی پرداخت و البته این همکاری به درک و شناخت تاریخی نهضت از سوابق مراجع عظام و روحانیتی فرهیخته و مترقی مربوط می‌شد که در ایران و عراق، علم مبارزه با استعمار و استبداد را برافراشته بودند و فقهای نامداری مانند سید جمال‌الدین اسد آبادی، آخوند محمد کاظم خراسانی، میرزای شیرازی و آیات بزرگواری همچو نایینی و بهبهانی و طباطبایی و مازندرانی و وعاظ آزادی‌خواهی مانند سید جمال اصفهانی پرچمدار آن بودند. فقهایی فرهیخته که فارغ از تعصب‌ها و منافع صنفی و گروهی در مقابل شیخ فضل الله نوری‌ها و ملا علی کنی‌ها که آزادی را کلمه‌ی قبیحه می‌دانستند، ایستادگی کرده و مانع فروکاستی و سقوط مشروطه به نظام موسوم به " استبداد مشروعه‌ی مطلقه " شدند.

انصاف را که بخش مهمی از روحانیت نظیر زنده‌یادان طالقانی، منتظری، مطهری و همچنین رهبر فقید انقلاب در مبارزه با استبداد و فساد پهلوی و تحمل عواقب دردناک و تحمل حبس و تبعید و شکنجه همگام با سایر مبارزان هرگز از پای ننشستند و در تخریب بنای پوسیده‌ی سلطنت و رفع استبداد گامی به عقب بر نداشتند. هم از این رو بود که هنگام بازگشت باشکوه رهبر انقلاب از تبعید به تهران، افزون بر ده‌ها هزار نفر از هم‌وطنان مسلمان در میدان آزادی، جمع کثیری از نمایندگان سازمان‌های اجتماعی و سیاسی حتی با گرایش‌های غیرمذهبی و نمایندگان اقلیت‌های دینی ارمنی و زرتشتی و کلدانی و یهودی نیز به صفوف استقبال‌کنندگان پیوستند. پیام این پیشواز تاریخی و خیر مقدم و خوش‌آمدگویی به رهبر انقلاب، آن بود که انقلاب ایران، فراتر از مرزهای قومی و نژادی و مذهبی و جنسیتی استوار است و از سوی کافه‌ی ملت ایران، به عنوان مبارزه‌ا‌ی مشترک برای از میان بردن هرگونه ستم و بی‌عدالتی تلقی می‌شود که باید نماد ترسیم خط مشی آینده‌ی مدیریت انقلاب در راه تحکیم هرچه عمیق‌تر همبستگی ملی و مدنی در ورای تمام تفاوت‌های فکری و اعتقادی قرار می‌گرفت و به تفرقه‌ها و خصومت‌های به جا مانده از فرهنگ استبدادی و استعماری " تفرقه بیانداز و حکومت کن " پایان می‌داد.

و دریغا که چنین نشد و از همان اوان پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، روحانیتی که تا آن برهه‌ بر اساس شعار " همه با هم " در کنار روشن‌فکران، علیه ستم و فساد نظام پهلوی مبارزه می‌کردند، به محض دستیابی به قدرت سیاسی، با تغییر موضع به " هر که با من نیست مخالف من است" نخست با یورش به روشن‌فکران دینی و سپس با حذف سایر جریانات موثر در انقلاب که حاضر به پذیرش وضع موحود نشدند، در سایه‌‌ی مفهومی ناشناخته موسوم به " اسلام فقاهتی و اجتهاد زنده و پویا " حصاری به دور ساختار سیاسی قدرت و حاکمیت کشیدند که به تحمیل فضای سرکوب و قرائتی خاص و کم‌سابقه از اسلام، سلب و محدودسازی آزادی‌های قانونی، نقض فراگیر حاکمیت و حقوق ملت منجر شد و در نهایت، به غلبه‌ی یک جریان صنفی بر گرایش‌های اجتماعی و سیاسی دگراندیش و بسط خصومت‌ها و حذف‌ها انجامید و امکان پیدایش وفاق ملی را برای مدت مدیدی به تعویق انداخت.

انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، به دنبال خواست تاریخی ملت ایران که از انقلاب مشروطه به این سو در آرمان‌های آزادی، استقلال، عدالت اجتماعی، تحقق حقوق و حاکمیت ملت و پیشزفت مملکت متجلی شده بود به پیروزی رسید و البته مردم ایران و فعالان سیاسی دمکراسی‌خواه، اعم از مذهبی و غیرمذهبی، آزادی را حاکمیت قانون و تحقق آزادی‌های قانونی می‌دیدند. با پیروزی انقلاب، طومار نظام سلطنتی یک سره در هم پیچید و وضعیتی فوق‌العاده پدید آمد که نه تنها برای انقلابیون قابل پیش‌بینی نبود بلکه اداره‌ی امور بسیار دشوار می‌نمود. در چنین وضعیت ناشی از خلاء قدرت، جامعه و حکومت، قواعد خود را می‌طلبیذ. پیشنهاد دولت موقت به زنده‌یاد مهندس بازرگان و یاران ایشان نیز به سبب همین وضعیت مطرح شد و همچنین پذیرش این مسوولیت خطیر و خطرناک نیز دقیقاً به منظور برون‌رفت از وضعیتی بحرانی صورت پذیرفت که برای هیچ کس تا آن روزگار شناخته نبود. مهندس بازرگان و یارانش در دولت موقت در آن شرایط، تنها کسانی بودند که از یک سو توان کارشناسی و اجرایی بازگشت به نظم را دارا بودند و از سوی دیگر نیز مورد اعتماد عموم ملت ایران و رهبران روحانی انقلاب قرار داشتند. عدم پذیرش این مسوولیت، کشور را در معرض فروپاشی و بی‌نظمی قرار می‌داد. از این رو، نخست وزیر انقلاب، به رغم توصیه‌ی برخی دوستان مانند آیت الله سید محمود طالقانی سکان هدایت دولت را در دست گرفت و در آن بلبشوی سیاسی و اجتماعی از آبروی خویش مایه گذاشت.

نظام سیاسی که در چشم‌انداز آرمان‌های ملت ایران و اعضای نهضت آزادی متبلور بود و سال‌ها به خاطر آن طعم حبس و شکنجه و مقابله با ساواک را تحمل کرده بودند، با توجه به نظام‌های متعارف حاکم بر کشورهای دمکراتیک، چیزی جز " جمهوری " نبود. رهبر انقلاب به صراحت در پاریس گفته بودند که جمهوری اسلامی مانند جمهوری فرانسه است با این تفاوت که مردم ایران مسلمان هستند و باید باورهای اسلامی مردم، مورد ملاحظه‌ی حکومت قرار گیرد. پیش‌نویس قانون اساسی که به تایید و امضای رهبر انقلاب و اعضای روحانی شورای انقلاب و مراجع عظام تقلید رسید نیز، نظام سیاسی ایران را بر اساس مردم‌سالاری و نهادهای انتخابی ترسیم می‌کرد و در آن از ولایت فقیه و یا به تعبیر برخی دوستان و همراهان قدیم، از " دیکتاتوری صلحا " و " اسلام فقاهتی " خبری نبود.

روش و منش اعضای نهضت آزادی ایران هرگر مبتنی بر حفظ قدرت به هر بهایی نبوده است و این حقیقتی است که امروزه حتی مخالفان سرسخت نهضت نیز بدان اذعان دارند. هدف اصلی پیشگامان نهضت آزادی ایران حتی در سقوط نظام پادشاهی نیز خلاصه نمی‌شد، بلکه این جمع به دنبال محدود و مشروط کردن قدرت و تحقق حاکمیت قانون بود. نهضت آزادی ایران نیک می‌دانست که دلایل بازتولید استبداد پس از پیروزی جنبش مشروطه و رخداد حوادثی مانند به توپ بستن مجلس شورای ملی و یا کودتای انگلیسی ۱۲۹۹ و روی کار آمدن سلسله‌ی پهلوی به جهت فقدان حاکمیت قانون بوده است و نه فقط فرصت‌طلبی و زدوبندهای اشخاصی مانند رضا خان با صاحبان قدرت ایران و قدرت‌های خارجی. از این رو به محض آن که دیدند وضعیت فوق‌العاده‌ی ناشی از پیروزی زودهنگام انقلاب، موجبات برقراری حاکمیت قانون را فراهم نمی‌سازد و زمانی که به تعمدی بودن کارشکنی‌های متعدد روحانیت و دستگاه‌های موازی با دولت که زیر نظر روحانیت تازه طعم قدرت را چشیده هدایت می‌شدند، پی برده و یقین حاصل کردند، کار به جایی رسید که دولت موقت، ادامه‌ی فعالیت را ممکن ندید و استعفا داد و پس از یک دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی، نهضت آزادی ایران، رسماً از حاکمیت کناره گرفت و به عنوان اپوزیسیونی قانونی، حضور خویش را در عرصه‌ی مناسبات و فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی معنا بخشید.

نهضت آزادی ایران طی حدود نیم قرن مبارزه برای تحقق آزادی و حاکمیت قانون، همواره بر این امر تاکید داشته است که دمکراسی یک رخداد صرفاً سیاسی نیست که در اثر رویدادی خاص و یا در لحظه‌ای معین روی دهد و بلکه، فرآیندی است اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که در مسیر پیگیری مستمر آن، به درجات گوناگون پدید آمده و تکامل و تعمیق خواهد یافت و چنین دستاوردی نه با زور و تحمیل که تنها با پذیرش و باور عام ملت و حتی هیات حاکمه به دست خواهد آمد. از همین رو، با تاکید بر شیوه‌های مدنی و مسالمت‌جویانه، تغییرات ندریجی در چارچوب قانون را در ارتقای فرآیند حاکمیت ملت و دمکراسی موثر‌تر ارزیابی کرده و برای آگاهی‌بخشی اهمیتی دوچندان قائل بوده‌اند. گزینش راهبرد " جنگ حجت و نه جنگ قدرت " و ترجیح نقش " ناصح مشفق " به جای " حاکم نالایق " نیز در دهه‌ی شصت خورشیدی بر همین اساس روی داد.

موجب خوش‌وقتی و امیدواری است که آرمان‌هایی را که تنها روزگاری نهضت آزادی ایران منادی آن بود، این روزها به خواست و باور عمومی ایرانیان، از هر طیف سیاسی بدل شده است. امروز دیگر کم‌تر کسی پیدا می‌شود که آزادی را لوکس بداند و اصلاحات تدریجی و گام به گام را نشان از سازشکاری و لیبرال‌منشی تلفی کند و حتی همراهان عدالت‌طلب ما در مسیر مبارزه نیز بدین ضرورت رهنمون شده‌اند که سلب آزادی، نخستین حقی است که از یک انسان، مورد ستم و تعدی قرار می‌گیرد و از این رو، تلاش برای دستیابی به آزادی و کرامت انسانی، عین عدالت‌جویی و پیش‌نیاز اساسی تغییرات پایدار و گذار به سوی حاکمیت ملت بوده و به عنوان خواستی فراتر از یک حزب و یا جریان سیاسی خاص قابل مشاهده است. بنابراین گزاف نیست اگر ادعا شود که امروز بیش از گذشته، نیاز به آزادی، حاکمیت قانون و عدالت اجتماعی راستین دیده می‌شود و از همین رو نهضت آزادی به رغم برخی دشورای‌ها و ناتوانی در برپایی حاکمیت دمکراتیک در ایران، در تاثیرگزاری بر افکار عمومی ایرانیان و ایجاد زمینه‌های ذهنی پذیرش و حاکمیت دمکراسی، کامیاب بوده است.

آن‌چه در این لحظات برای راقم این سطور تاسف‌انگیز بوده و جای عذرخواهی دارد، نه مبارزه با نظام خودکامه‌ی پهلوی یا همکاری با روحانیت یا پذیرش مسوولیت یا واگذاری قدرت به تشنگان آن است که اگر یک بار دیگر نیز خداوند حیات دوباره عطا فرماید، سرنوشتی را جز مبارزه با ظلم، تلاش برای آزادی و حاکمیت ملت ایران و رشد و تعالی اخلاق برنخواهم گزید. هرگز از بابت ناباوری و دست نیازیدن به سیاست ماکیاولیستی " هدف وسیله را توجیه می‌کند " و هزینه‌هایی که از این ناحیه به صورت فردی و جمعی متحمل شده‌ایم، متاسف نیستم، تاسف اینجانب از این حقیقت مایه می‌گیرد که تمامی روشن‌فکران در برهه‌ی انقلاب ۱۳۵۷، از دستیابی به وحدت و بسط و گسترش نهادهای مدنی و سیاسی مدرن در مقابل شبکه‌های سنتی اجتماعی درک درستی نداشتند و آگاهانه و متناسب با مسوولیتی که بر عهده داشتند، عمل نکردند و بر اثر بی‌تجربگی و احیاناً اشتباهات عمدی و غیرعمدی، زمینه‌ی ظهور و قدرت‌گیری بلامنازع سنت‌گرایان بر تحول‌خواهان فراهم و حتی منجر به نفوذ مجدد قدرت‌های خارجی در مدیریت نوپای نظام جدید شد و موجبات انحراف گسترده از اصول و آرمان‌های انقلاب پدید آمد.

اگر ما پس از پیروزی انقلاب، همچنان شانه به شانه ایستاده و دست در دست هم، استبداد را نشانه گرفته بودیم و مشکلات را در سقوط شاه خلاصه نمی‌دیدیم، امکان بازتولید استبداد و فروافتادن از استبداد سیاسی به استبداد دینی به این سان راحت و کم‌هزینه صورت نمی‌پذیرفت. از این رو اینجانب به عنوان فردی که بیش از شصت سال در عرصه‌ی سیاست و اجتماع ایران حضور داشته‌ام در شرایطی که درد و رنج جانکاه ناشی از کهولت و بیماری‌های جسمانی به شدت رنجورم می‌دارد و حتی گرفتن قلم بر دست را نیز دشوار می‌سازد و تنها لقای محبوب، مانع تداوم این رنج خواهد شد، در این نوشتار پایانی که گزارشی از یک عمر تلاش صادقانه بود به ملت شریف ایران، اعلام می‌دارد که ضمن اعتقاد کامل به اصالت انقلاب مردمی ۱۳۵۷ و آرمان‌های آن و دفاع از عملکرد خویش و یارانمان در نهضت آزادی ایران در خلال پیروزی انقلاب و پس از آن، از کوتاهی، قصور و یا ناتوانی خود به عنوان احدی از اعضای شورای انقلاب و دولت موقت در راستای ممانعت از عدول حاکمیت از آرمان‌های تاریخی ملت ایران و انحرافاتی که از همان هفته‌های آغازین ایجاد شد و آشکارا به چشم می‌خورد، عذر خواسته و از ملت ایران به جهت سختی‌ها و عسرت‌هایی که به نام حکومت جمهوری اسلامی ایران بر آنان روا شد، پوزش طلبیده و از خداوند منان طلب آمرزش دارم.

به قول استاد سخن سعدی:

تو را کی بود چون چراغ التهاب که از خود پری، همچو قندیل از آب

به عنوان عضوی از نهضت آزادی ایران، هرگز قندیلی پرآب نبوده‌ام و اگرچه نتوانستم به جمع روشنایی بخشم، اما در این نود و اندی سال که بر من گذشت، همیشه سوزی در سینه‌ام برای رهایی انسان از اسارت حقدها و تعصبات ناشی از استمرار استبداد دینی و سیاسی شعله‌ کشیده و روز و شبم را معنا بخشیده است.

باری! راه دشوار بود و گاهی نیز شاید به خطا و بیراهه رفتیم اما در این لحظات، با وجود کهولت و خستگی، بیش از هر زمان دیگر به پیروزی دمکراسی و آزادی ملت ایران باور و امید دارم. دمکراسی در ایران یک ضروت و سرنوشت محتوم است و امید دارم، ملت و به ویژه جوانان برومند ایران در مسیر سبزی که پیش رو دارند با عبرت گرفتن از تجربیات انقلابیون قدیمی‌تر، ضمن ایستادگی و پایداری روزافزون بر آرمان‌های خود و با تعمیق ظرفیت‌ها و صبر و توکل بر خداوند، بر مشکلات و بحران‌ها فائق آیند و آینده‌ای روشن را برای کشور و ملت ایران رقم زنند.

سخنم را با کلامی از خواجه ی شیراز آغاز کردم و با هم او به پایان می رسانم:

بود آیا که در میکده های بگشایند گره از کار فروبسته ما بگشایند

در میخانه ببستند، خدایا مپسند که در خانه تزویر و ریا بگشایند

هم اگر بهر دل زاهد خودبین بستند دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند

احمد صدر حاج سید جوادی

عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران

عضو شورای انقلاب و وزیر کشور و دادگستری دولت موقت

۱۵ بهمن ۱۳۹۰ خورشیدی


 


سید مصطفی تاج زاده در جدید ترین پیام خود از زندان اوین با انتقاد از سخنان رهبری در نماز جمعه این هفته تهران، خواهان عذرخواهی رهبر جمهوری اسلامی از مردم شده است.

این زندانی سیاسی که در قرنطینه اوین و به صورت انفرادی نگهداری می شود همچنین با فرمایشی خواندن انتخابات پیش رو مجلس برآمده از این انتخابات را مجلسی بله قربانگو و نمایشی خوانده است.

در این پیام آمده است: با کمال تأسف رهبری این فرصت را هم از دست داد و به این ترتیب نه تنها در این شرایط دشوار باری از دوش میهن و مردم برنداشت بلکه با تأکید بر راهبرد غلط و خطرناک تهدید در برابر تهدید راه را برای گسترش و تقویت اجماع قدرت های بزرگ علیه منافع و حتی امنیت ملی کشورمان هموار کرد و آنان را به ایجاد ومحدودیت و تحریم بیشتر علیه جمهوری اسلامی ایران و مردمش تحریک کرد.

متن کامل این پیام در صفحه فیس بوک وی آمده بشرح زیر است:

"انتظار این بود که اگر رهبری از خطاهای گذشته خود و قوای سه گانه که ایران و مردم را با مخاطرات و مشکلات فراوانی مواجه کرده است، عذرخواهی کنند و اگر به هر دلیلی برایشان سخت است که پوزش بطلبند، لااقل خطبه نمازجمعه بهمن ماه را به گونه ای ایراد کنند که همگان و به ویژه منتقدان اوضاع کنونی، نشانه های حاکمیت عقلانی و تمکین حکومت به اجرای کامل قانون اساسی و تأمین و رعایت حقوق و آزادی های اساسی شهروندان و اتخاذ سیاستهای عاقلانه و مصلحت جویانه را به وضوح مشاهده کنند. اما با کمال تأسف رهبری این فرصت را هم از دست داد و به این ترتیب نه تنها در این شرایط دشوار باری از دوش میهن و مردم برنداشت بلکه با تأکید بر راهبرد غلط و خطرناک تهدید در برابر تهدید راه را برای گسترش و تقویت اجماع قدرت های بزرگ علیه منافع و حتی امنیت ملی کشورمان هموار کرد و آنان را به ایجاد ومحدودیت و تحریم بیشتر علیه جمهوری اسلامی ایران و مردمش تحریک کرد.

این سخن کاملا درست است که انتخابات مصونیت بخش است، اما انتخابات ازاد این خاصیت را داراست نه انتخابات فرمایشی. چرا که در ایران زمان شاه و حتی دربرخی کشورهای عربی که حکومت هایشان ساقط شده مانند مصر، انتخابات برگزارمی شد اما به دلیل آن که نمایشی و فرمایشی بود و منتخبان عده ای بله قربان گو بودند، هیچ نقش مصونیت بخشی نداشت. متأسفانه با شرایط موجود،در انتخابات ۱۲ اسفند نیز انتخابانی نمایشی خواهیم داشت و مجلس برآمده ازآن نیز فرمایشی و بله قربان گو خواهد بود و نه تنها بنا نیست تا هیچ باری از دوش ملت بردارد بلکه دستاوردهای انقلاب را هم نابود خواهد کرد."


 


آقایان خامنه‌ای، منتظری، هاشمی، مشکینی، مصباح، محمد یزدی، جنتی و تعداد دیگری از فعالان سیاسی و روحانیون در نامه ای به امیرعباس هویدا از وی خواسته اند که به وضعیت زندان ها رسیدگی کند.

سایت تاریخ ایرانی در سالگرد انقلاب اسلامی اقدام به انتشار این نامه کرده است. در این نامه آمده است: خفقان، محدودیت، سانسور، تفتیش عقاید از یک طرف، شکست اقتصادیات و تصاعد هزینه کمرشکن زندگی از طرف دیگر، ملت را از پای درآورده و اگر کسی از وضع موجود اظهار نارضایتی کند، سیاهچال زندان و سپس حکم دادستانی ارتش زندگی تیرۀ او را تیره‌تر می‌نماید. آخر در کدام گوشه جهان تا این حد فشار، اختناق، حبس، زجر، شکنجه و ترور افکار بر مردم حکومت می‌کند؟! در کدام کشور مراجع و زعمای دینی، سخنگویان مذهبی، روشنفکران، اساتید دانشگاه، تجار و اصناف، بالاخره طبقات متفکر و فعال کشور حق اظهار نظر در شئون اجتماعی خود ندارند، در جهان امروز کجا معمول است عده‌ای مطلق‌العنان حاکم مطلق بر جان و مال و ناموس مردم باشند و کسی حق فریاد و تظلم نداشته باشد؟

متن کامل این نامه به شرح زیر است:

آقای هویدا سری به زندان‌ها بزنید

بسم‌الله الرحمن الرحیم

جناب آقای نخست‌وزیر، متاسفانه در سال‌های اخیر اقداماتی برخلاف قوانین اسلام و قانون اساسی در این کشور مذهبی انجام یافته که موجبات ناراحتی عموم طبقات را فراهم آورده و فاصلۀ عمیقی بین ملت و هیات حاکمه ایجاد کرده است، ملت و هیات حاکمه که باید متفقا در پیشرفت و عظمت دین و تعالی کشور بکوشند و با اعتماد و حسن اطمینان به یکدیگر در زمینۀ واحدی فعالیت کنند، با کمال تاسف هر دولتی که روی کار آمده، بجای اینکه به این اختلاف خاتمه دهد، آن را شدید‌تر و احساسات ملت را علیه هیات حاکمه برافروخته‌تر نموده است. ما نمی‌دانیم متصدیان امور چه می‌کنند و در نظر دارند این مملکت را به کجا بکشانند، آیا در این مملکت (باصطلاح دینی و مشروطه) مردم حق هیچگونه اظهارنظر در سرنوشت خود باید نداشته باشند؟ خفقان، محدودیت، سانسور، تفتیش عقاید از یک طرف، شکست اقتصادیات و تصاعد هزینه کمرشکن زندگی از طرف دیگر، ملت را از پای درآورده و اگر کسی از وضع موجود اظهار نارضایتی کند، سیاهچال زندان و سپس حکم دادستانی ارتش زندگی تیرۀ او را تیره‌تر می‌نماید. آخر در کدام گوشه جهان تا این حد فشار، اختناق، حبس، زجر، شکنجه و ترور افکار بر مردم حکومت می‌کند؟! در کدام کشور مراجع و زعمای دینی، سخنگویان مذهبی، روشنفکران، اساتید دانشگاه، تجار و اصناف، بالاخره طبقات متفکر و فعال کشور حق اظهار نظر در شئون اجتماعی خود ندارند، در جهان امروز کجا معمول است عده‌ای مطلق‌العنان حاکم مطلق بر جان و مال و ناموس مردم باشند و کسی حق فریاد و تظلم نداشته باشد؟ در کدام گوشه دنیا سابقه دارد که یک مرجع دینی و زعیم فداکار ملی با داشتن مصونیت و صلاحیت قانونی که از کشور خود دفاع می‌کند و می‌گوید نباید بیگانگان با اتکاء به مصونیت مطلق بر مال و جان و ناموس مردم تسلط داشته باشند، او را به اتهام ناجوانمردانه «قیام علیه مصالح کشور و تمامیت ارضی» تبعید و در مملکت دیگری زندانی و ممنوع‌الملاقات نمایند؟ آیا این قسم حکومت در بین ملل نیمه‌وحشی آن هم در دوران حکومت فردی از پست‌ترین حکومت‌ها شمرده نمی‌شده است؟

آقای هویدا شما سری به زندان‌ها بزنید و بپرسید این اصناف مختلف زندانی: علماء، وعاظ، اساتید دانشگاه و دانشجویان، تجار و اصناف به چه جرمی مدت‌ها در زندان بسر می‌برند؟ آیا جز دفاع از حریم قرآن و عظمت کشور و تظلم از خفقان و دیکتاتوری جرمی داشته‌اند؟ آیا اگر کسی گفت نباید اسلام و قرآن مورد تهاجم واقع شود، کشور در چنگ بیگانگان افتد، ثروت‌های سرشار مملکت به یغما رود، اختناق و فشار بر مردم حکومت کند، دولت‌ها در تامین خواسته‌های مردم باید کوشش نمایند و بالاخره اگر کسی خواست با استفاده از حق قانونی خود در شئون کشورش اظهار نظر نماید، باید در سیه‌چال زندان زندگی کند و با محرومیت‌های همه جانبه دست به گریبان باشد؟ ما برای حفظ مصالح عالیه اسلام و کشور عزیز جداً می‌خواهیم به منظور پایان دادن به وضع خطرناک موجود و رفع اختناق و رفاه حال عامۀ مردم فکری کنید و به خواسته‌های مردم ترتیب اثر دهید. طبقات مختلف کشور بالخصوص علماء اعلام و بالاخص حوزۀ علمیه قم که مرکز هدایت و پرورش کشور است منتظرند که هر چه زود‌تر به وضع موجود خاتمه داده شود و مخصوصا در اسرع اوقات رهبر شیعیان مرجع عالیقدر حضرت آیت‌الله العظمی آقای خمینی مدظله علی روس‌المسلمین را به قم عودت داده و سایر علما و دانشمندان، اساتید محترم دانشگاه و دانشجویان و اصناف، تجار و متدینین را از زندان آزاد نموده و پیش از این نسبت به احساسات پاک و گرم مردم بی‌اعتنایی نشود.

موسی زنجانی، ابوالفضل النجفی الخونساری، علی قدیری اصفهانی، سید علی خامنه‌ای، محمد محمدی، حسینعلی منتظری، علی قدوسی، اکبر هاشمی، ابراهیم امینی، احمد آذری قمی، محمدعلی گرامی، محمد علامی، یحیی انصاری شیرازی، ابوالقاسم خزعلی، مهدی فیض، عبدالعظیم محصلی، علی المشکینی، الاحقر عبدالرحیم الربانی الشیرازی، سید یوسف حسینی تبریزی، سید هادی خسروشاهی، سید ابوالفضل میرمحمدی، حسین حقانی، الاحقر سید مهدی حسینی ‌لاجوردی، صادق خلخالی، ابوالقاسم مسافری، عباس محفوظی، هاشم تقدیری، علی احمدی، محمدحسین مسجدجامعی، علی‌اکبر مسعودی، محمد موحدی لنکرانی، اسماعیل صدر، احمد جنتی، احمد امامی، میرآقا موسوی زنجانی، یدالله پورهاشمی، محمد یزدی، نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی، مصطفی اعتمادی، سید موسی شبیری‌ زنجانی، مهدی الحسینی الروحانی، محمدحسین الحسینی اللنگرودی، محمد حقی، محمدباقر حسنی، محمدباقر احمد پایانی، عبدالله جوادی، محمدرضا توسلی، محمدتقی صدیقین، شیخ محمد الهمدانی، محمدتقی مصباح ‌یزدی، حسین نوری، حسین شب‌زنده‌دار، علی دوانی، علی‌اکبر موسوی.

۴۳/۱۱/۲۹

- رونوشت دیوان عالی کشور


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته