-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ بهمن ۱۴, جمعه

Latest News from 30Mail for 02/03/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1390/11/13

هفت‌ها

بعضی‌ها آن‌قدر آدم‌های مهمی هستند که نیازی به هیاهو ندارند، توی خانه می‌نشینند و لقب می‌گیرند. یکی از این انسان‌های ارزشمند، ویسواوا شیمبورسکا، شاعر لهستانی بود که دیروز در سن ۸۸سالگی درگذشت.
بنیاد نوبل در سال ۱۹۹۶، زمانی که جایزه نوبل را به ویسواوا شیمبورسکا داد، او را «موتسارت شعر» نامید که «هیجان شدید بتهوون» را هم دارد.
اولین بار یک روزنامه ایتالیایی بود که او را «گرتا گاربوی جهان شعر» نامید. دیروز نیز برونیسلاو کوموروفسکی، رییس‌جمهور لهستان به شیمبورسکا لقب «روح نگهبان کشور لهستان» نامید.

گفتم بد نیست که بدانید:
۲۷دسامبر ۲۰۱۱، یعنی حدوداً یک ماه و نیم پیش با میخاییل روشینک، ایجنت ویسواوا شیمبورسکا تماس گرفتم که در صورت امکان گفت و گویی با این شاعر بزرگ، مصاحبه کنم. همان روز آقای روشینک گفت که متاسفانه حال خانم شیمبورسکا خیلی بد است و توان مصاحبه را ندارد.

گربه در آپارتمان خالی

ترجمه: مجتبا پورمحسن

مردن- نمی‌توانی این کار را با یک گربه بکنی
یک گربه چه می‌تواند بکند در یک آپارتمان خالی؟
از دیوارها بالا برود؟
به مبل‌ها بخورد؟
هیچ‌چیز در این‌جا تغییر نکرده است
اما یک چیزهایی تغییر کرده
هیچ چیز تکان داده نشده
اما فضای بیشتری هست
و شب‌هنگام، هیچ چراغی روشن نیست
صدای گام‌هایی را می‌توان از راه‌پله شنید
اما گام‌های آدم‌های جدیدی است.
دستی که ماه را در سینی می‌گذارد هم
عوض شده است.

بعضی‌ چیزها
طبق معمول آغاز نمی‌شوند.
بعضی چیزها آن‌طور که باید
اتفاق نمی‌افتد. یک نفر همیشه، همیشه این‌جا بود
بعد ناگهان ناپدید شد
و لجوجانه ناپدید باقی می‌ماند
هر پستویی امتحان شده.
هر قفسه‌ای جستجو شده.
حفره‌های زیر قالی شخم نخورده‌اند.
یک حکم هم شکسته شد:
کاغذها همه جا پخش بودند.
چه کار دیگری می‌شود کرد
جز خوابیدن و منتظر ماندن.

فقط منتظر باش تا پیدایش شود
فقط بگذار سروکله‌اش پیدا شود
بعد این درس را می‌آموزد
که نباید با یک گربه این‌گونه رفتار کرد
دوروبرش خواهد رفت
به بی‌میلی وانمود می‌کند
به آرامی
با پنجه‌های بسیار در حالت دفاعی
و بدون جست و خیز، جیغ و داد، حداقل از اول.

از گفته‌های ویسواوا شیمبورسکا:
-
هر کسی به تنهایی نیاز دارد، بخصوص کسی که عادت دارد درباره آن‌چه تجربه می‌کند، فکر کند. در کار من تنهایی، به عنوان یک شیوه الهام اهمیت زیادی دارد، اما انزوا از این جنبه خوب نیست. من درباره انزوا شعر نمی‌نویسم.
-
در چند سال گذشته عبارت مورد علاقه من «نمی‌دانم» بوده است. من به سنِ خودآگاهی رسیده‌ام، بنابراین چیزی نمی‌دانم. کسانی که ادامه می‌کنند چیزی می‌دانند، مسوول اکثر هیاهوهای جهان هستند.
-
در آغاز زندگی حرفه‌ای‌ام نوع بشر بودم. می‌خواستم کارهای خوبی برای انسان‌ها انجام دهم. خیلی زود فهمیدم که نجات بشریت، امکان‌پذیر نیست.


 
 

1390/11/13

خوابگرد

در باب برخی خرده‌خنده‌های ایرانی

گسترش موبایل، نقل دهان‌به‌دهان جوک و خنده‌های دسته‌جمعی را تبدیل کرد به دادوستدِ اس‌ام‌اس و با خود خندیدن. در سال ۱۳۸۷ راسته‌ی سیاسی بازار جوک بسیار پررونق بود تا اوائل سال ۸۸ که از جنب و جوش افتاد و به جای آن فضای گفت‌وگو و بیان نیمه‌آزادِ سیاسی در متن جامعه باز شد. انتخابات نزدیک بود و فضای ظاهراً باز سیاسی، مردم را از پناه بردن به جوک‌های سیاسی بی‌نیاز کرده بود. تاریخ اجتماعی‌مان نشان داده بارها که رونق این بازار نسبت کاملاً معکوس دارد با انسداد و انقباض فضای سیاسی. اس‌ام‌اس‌های طنز غیرسیاسی هم همواره پرمشتری بوده‌اند و هرچند با شدت و ضعف اما پیوسته جریان داشته‌اند. به‌خصوص جوک‌هایی که آغازشان اغلب به اقوامی خاص اشاره دارد.

زمان گذشت تا آن روز سیاه از خرداد ۱۳۸۸ رسید و حکومت از روز رأی‌گیری سرویس پیامک را از کار انداخت تا یکی دو ماه بعد. پس از آن هم دستِ‌کم تا حدود یک سال از اس‌ام‌اس‌های طنز (سیاسی یا غیرسیاسی) در میان مردم (دستِ‌کم تهران) خبری نبود. و باز به لطفِ از بین رفتن چشم‌انداز اصلاح و تغییر سیاسی، به‌تدریج مردم دوباره دست به پیامک شدند و اکنون رسیده به جایی که به‌رغم هزینه‌های زیاد زندگی، بازار جوک‌های سیاسی (احتمالاً در همه جای ایران) گرم است. مثلاً در یک سال اخیر بخش عمده‌ای از اس‌ام‌اس‌های سیاسی مربوط بوده به آیت‌الله جنتی که البته هنوز هم خط تولید آن از کار نیفتاده و محصولات جدید بیرون می‌دهد!

اما اتفاق عجیب و انگیزه‌ی اصلی برای نوشتن این چندخط، چرخش ملایم جوک‌های فراوانِ «یه ترکه» به انبوه جوک‌های «یه لره» است. از این دست جوک‌ها و اس‌ام‌اس‌ها پیش‌تر هم بود، اما بسیار کم‌شمار و بیش‌تر در میان خودِ لرها. اکنون اما چند ماهی ست که توجهم جلب شده به افزایش این جوک‌ها و در مقابل، حذف جوک‌های «یه ترکه». کار به جایی رسیده که برخی جوک‌های قدیمی معروف هم با تغییر مطلع از «یه ترکه» و حتا «یه رشتیه» و نظائر آن‌ها، برای خندیدن به «یه لره» دست‌به‌دست می‌‌شود. موضوع در ذهنم بود تا چندی پیش که آن را با رضا ساکی طنزنویس که خودش هم لر خرم‌آبادی ست در میان گذاشتم و چشمان حیرت‌ِزده‌اش را دیدم؛ او هم شوریِ ماجرا را چشیده بود. به نتیجه‌ای نرسیدیم جز همان معمای معروف قدیمی که: "جوک‌ها را کی‌ها یا در کجا می‌سازند؟" (متن کامل این یادداشت را در وبلاگ خوابگرد بخوانید)

در واکنش به این مطلب خوابگرد، رضا ساکی در وبلاگش، عبید شاکی مقاله‌ای نوشت و از زاویه‌ای دیگر به این موضوع پرداخت:

جک‌های لری، سرچشمه‌ها و کارکردهای ثانویه

نکته‌ای که «خوابگرد» در مورد جک‌های لری و زیاد شدن آنها مطرح کرده است مهم است اما به نظر من به سادگی نباید به این موضوع نگاه کرد. ماجرا خیلی گسترده‌تر و پیچیده‌تر از تمسخر قوم لر یا ترک است.

داستان دقیقا از همان جایی شروع شد که خوابگرد به درستی اشاره کرده است. جریان پیامک‌دهی بین مردم بعد از اتفاقات سال ۸۸ به کلی عوض شد و رویکرد آن به کلی تغییر کرد. می‌خواهم ادعا کنم از بعد سال ۸۸ تقریبا جریان جک‌هایی که بر مبنای بلاهت و سادگی و حماقت افراد بود و اغلب و «متاسفانه» با “یه ترکه” شروع می‌شد تقریبا به فراموشی سپرد شد. این فراموشی ناشی از همان تغییر رویکرد و کارکرد جک‌ها بود. قبلا در کنار جک‌های فراوانی که بر مبنای بلاهت و حماقت افراد بود جک‌های انتقادی سیاسی اجتماعی هم وجود داشت اما غلبه بر جک‌هایی بود که در فضایی فکاهی فقط حماقت را نکوهش می‌کردند. حالا هم این جک‌ها هست و تا وقتی احمق و اهل حماقت در جامعه باشد این جک‌ها هم کارکرد دارند.

برگردیم به آن ادعای نخست. به نظر من همان طور که «یه ترکه» در آغاز جک‌های بر مبنای بلاهت و حماقت آغازی سمبلیک است و به هیچ وجه منظور قوم ترک و یا شخص ترک‌زبان نیست در جک‌های رو به رشد لری هم «یه لره» مظهر قوم لر یا شخصی لرزبان نیست. البته قبول می‌کنم در دوره‌ای متاسفانه جک‌های ترکی نسبت به مردم بزرگ و شریف آذربایجان رویکردی توهین‌آمیز نیز داشته‌اند و هنوز هم کم‌و‌بیش دارند اما حالا دیگر آن شروع آغازینِ جک به عنوان مقدمه که برای رسیدن به لب مطلب است کارکردی فراتر از آن چه هست دارد که توضیح می‌دهم.

اتفاقی که در جک‌های بعد از حوادث سال ۸۸ افتاده این است که جک‌ها رویکرد انتقادی صرف پیدا کرده‌اند. من این جک‌ها را لری نمی‌دانم و اصلا «یه لره» یا «لرها» در این جک‌ها موضوع اصلی نیست. “یک لره” گفتن در آغاز جک در واقع پایندی به ساختار قدیمی جک‌های ایرانی است که در آنها به قومیت‌ها توهین می‌شد اما حالا دیگر مسئله لر و ترک نیست و این عبارات فقط برای این در مقدمه جک می‌آید تا مشخص کنند‌ه‌ی این باشد که قالب بیانی یا نوشتاری مورد نظر جک و لطیفه است. اگر واقعا این جک توهین به قوم لر است پس چرا وقتی به جای لر، ترک یا به جای ترک، لر می‌گذاریم باز هم خنده‌دار است؟ حتا وقتی به جای لر و ترک می‌گوییم یک نفر. موضوع این است که هنوز جک‌هایی که بر مبنای رفتار ناپسند اقوام ایرانی هستند وجود دارد و به گویش رایج در منطقه و بین ساکنان آن دیار رد و بدل می‌شود که آنها موضوع بحث ما نیستند و خیلی هم خوب است که آن جک‌ها هستند و مردم لر و ترک خودشان با گویش و زبان خودشان خودشان را نقد می‌کنند. این جک‌ها چون با گویش و زبان محلی است و بر اساس ویژگی‌های فرهنگی یک قوم است و در آنها بازی‌های زبانی وجود دارد تقریبا نه قابل ترجمه و نه از لحاظ مفهومی قابل انتقال هستند. خود من صدها جک لری خرم‌آبادی و بختیاری بلدم که حتا نمی‌توان مفهوم آن را به غیر لر انتقال داد و باید لرباشی تا بفهمی.

با نگاهی اجمالی به جک‌های لری که امروزه بین مردم به ویژه در تهران رد و بدل می‌شوند درمی‌یابیم که موضوع در این جک‌ها لرها نیستند. همین حالا نگاهی به صندوق پیامک موبایل‌تان بکنید و ببینید چند تا از جک‌های لری با موضوع لر دارید. یا چند جک ترکی با موضوع ترک. اشتباه نکنید، در این جک‌ها لر و ترک نمادهایی از اشخاص زیرک و بهلول‌وار و رند هستند که از من و شما عاقل‌تر و پخته‌ترند. یکی از تغییر رویکردها در این یکی دو ساله همین است. وارد شدن نگاه بهلول‌وار به جک‌ها و جایگرین شدن عقلای مجانین به جای اهل بلاهت در جک‌ها. مثال می‌زنم: لره به خدا گفت من که از تو راضی نیستم تو از من راضی باش تا رومون تو روی هم وا نشه. این جک چه ربطی به قوم لر دارد؟ هر کسی که کمی با تحلیل محتوا آشنا باشد درمی‌یابد که منظور از این جک اوضاع نامساعد اجتماعی و اقتصادی است که یک آدم را یعنی لر سمبلیک را وادار می‌کند بهلول‌وار و رندانه خطاب به خداوند بگوید: من که از تو راضی نیستم! یعنی از دنیای تو راضی نیستم. این فقط یک مثال نیست، از همین حالا جک‌های لری و ترکی را با این نگاه بخوانید. حتا آن جایی هم که می‌گویند: یه ترکه شهردار مکه شد کعبه رو انداخت تو طرح ترافیک، موضوع یک آدم ابله است نه ترک ابله! این نمادها البته چه درست و چه غلط حالا دیگر کم‌رنگ شده‌اند. بگذارید تا جایی که ذهنم یاری می‌کند چند مثال بزنم: از لرها درخواست می‌کنیم در عابربانک‌ها شمع روشن نکنند. این جک یعنی چه؟ یعنی لرها قومی احمق هستند که فرق عابربانک و سقاخانه را نمی‌دانند؟ یا معنی دیگری دارد؟ آیا معنی‌ای جز این دارد که عابربانک‌ها پول ندارند و کار نمی‌کنند و خراب می‌شوند و مردم برای دریافت پول، کارشان به نذر کردن کشیده است؟ وقتی می‌گوید: خدایا من دیگه بنده‌ی تو نیستم یه فکری برای خودت بکن، چه چیزی را می‌خواهد بگوید؟ این نگاه بهلول‌وار از کجا سرچشمه می‌گیرد و چرا این روزها این قدر زیاد شده است. این جک‌ها را نباید دست‌کم گرفت، برخی از آنها اشک آدم را درمی‌آورند و در نهایت قدرت و هنرمندی ساخته شده‌اند. در کنار اینها جک‌های سیاسی را ببینید و بخوانید: به لره گفتم مدرک داری می‌خوای تو انتخابات شرکت کنی؟ گفت خراب کردن مملکت مگه مدرک می‌خواد؟ از این دست جک‌ها بسیار است. آیا اینجا شما با یک لر احمق طرف هستید؟ اصلا آیا اینجا لر بودن مطرح است؟ یا نگاهی عمیق و بهلول‌وار و رندانه وجود دارد؟

سخن را کوتاه می‌کنم. امروزه جک‌ها بیش از هر زمان دیگری حاوی پیام هستند. جک‌ها رسانه‌اند. پیامی دارند که فارغ از بازبینی و مصلحت و پارازیت، آن پیام را به همه جا منتقل می‌کنند. از موبایل من و شما گرفته تا مویابل وزیر و وکیل مملکت همه جا هستند. در خصوصی‌ترین جاها زمزمه می‌شوند. در این بین نقش اپراتور ایرانسل را نباید نادیده گرفت. مردم حالا اغلب مویابل دارند و خدمات پیامک هم ارزان نباشد گران هم نیست. نباید غافل شد که تفریح غالب مردم در طول روز همین جک‌هاست. نباید غافل شد که وقتی پیام از رسانه‌ها به گوش مردم نرسد از پیامک راهش را پیدا می‌کند و وقتی پیامک بشود با شوخی همراه می‌شود و تبدیل به جک می‌شود.

اما چرا جک‌های لری؟ چرا لر؟ به چند دلیل:

۱-    نبرد مخفی اقوام ایرانی علیه یکدیگر با تبدیل جک‌ها از یک قومیت به قومیت دیگر.

۲-    طناز بودن قوم لر. به جرات می‌گویم قوم لر از لحاظ ژنتیکی طناز است و گویش لری به دلیل وجود کنایه های بی‌شمار مستعد ساختن جک است. در گویش لری خرم‌آبادی چند واژه‌ و ترکیب درباره‌ی شوخی و آدم‌های شوخ داریم. مثل: سی‌قاف، لابردنگ، تیتال، تیتال‌باز، تیتالی و… و وقتی لرها جک می‌سازند خب با خودشان شوخی می‌کنند!

۳-    حضور بی‌شمار لرها در پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ به علت کمبود امکانات و فقر در مناطق لرنشین که باعث می‌شود جک‌های لری از مناطق لرنشین به دیگر مناطق برود.

۴-    استفاده‌ی خود لرها از جک‌های لری.

۵-    عاقبت استفاده‌ کردن جک‌سازان از واژه‌ی لر و عمومی‌ شدن این کلمه در آغاز جک‌ها که البته همان طور که گفتیم اغلب ربطی به قوم لر ندارد.

 اینها برداشت من از ماجرا بود. حتما شما تحلیل بهتر و جامع‌تری دارید و حتما تحلیل‌های دیگر هم در این رابطه کم‌وبیش تاثیرگذار است. اما نکته‌ی که خواستم بگویم این است که نباید لری بودن جک‌ها باعث انحراف ما از محتوا و رویکرد آنها بشود. مهم زیاد شدن روند ساخته شدن جک در جامعه، دست به دست شدن آن و غالب شدن نگاه فسلفی‌مابانه و انتقادی در جک‌ها به جای جک‌های جنسی و قومی و یا فکاهی محض است. البته همیشه و همچنان انواع جک در جامعه هست و مخاطب خودش را دارد اما آنها نگاه غالب نیستند.

نکته‌ی بسیار بسیار مهم کارکرد ثانویه جک‌های لری است که اهل پژوهش لرزبان باید به آن توجه کنند. جک‌های لری باعث شده‌اند بسیاری از واژه‌های کهنه و قدیمی گویش لری دوباره‌ استفاده بشوند و نسلی که بسیاری از واژه‌های لری را نشنیده و معنی آنها را نمی‌دانسته آن را بفهمد. این کارکرد ثانویه درباره‌ی گویش‌های دیگر هم صادق است و سبب خیر شده است تا مردم از برخی واژه‌ها دوباره استفاده کنند. جالب است بدانید برخی از جک‌های لری گاهی آن قدر غلیظ هستند که دوستان از من به عنوان یک لر باسواد برای ترجمه کردن کمک می‌گیرند و بعد از فهم، اتفاقا این جک‌ها با سرعت بیشتری دست به دست می‌شوند.

جک‌ها سوپاپ اطمینان جامعه هستند. سوپاپی که باعث می‌شود مردم حرف بزنند و تخلیه بشوند. گاهی با خودم فکر می‌کنم اگر ایرانی‌ها خوشمزه و طناز نبودند این همه حرف و خواسته را چگونه مطرح می‌کردند و با چه روشی تخلیه می‌شدند. همه باید از وجود جک در جامعه خوشحال باشند،‌ هم مردم و هم مسئولین. جک‌ها هر ثانیه زندگی ما تلطیف می‌کنند. در همین گرانی سکه و دلار اگر جک‌ها نبودند معلوم نبود چه می‌شد. خدا عاقبت همه‌مان را خیر کند ان شا الله.


 
 

تحریم فعال انتخابات نمایشی مجلس نهم:
1390/11/13

بیش از ۲۸۶ نفر از فعالان سیاسی و مدنی با انتشار بیانیه‌ای ضمن تاکید بر «تحریم فعال» انتخابات مجلس نهم اعلام کردند که شرکت در این انتخابات، «همدستی برای تشکیل مجلسی دست نشانده است.»

در این بیانیه که نسخه‌ای از آن در اختیار سی‌میل قرار گرفته آمده است: «انتخابات در جمهوری اسلامی هیچگاه در معنای متداول آن آزاد نبوده و مخالفان نظام همواره از حقوق شهروندی و بخصوص حق انتخاب شدن محروم بوده اند اما هیچگاه چنین سرکوب همه جانبه ای برای جلوگیری از ورود هر گونه فکر متفاوت به مجلس وجود نداشته است.»

به گفته امضا کنندگان این بیانیه «انتخابات فرمایشی مجلس نهم در شرایطی برگزار می شود که حکومت بی پرواتر از گذشته حق نامزدی افراد، تشکل منتقدان و آزادی بیان را زیر پا گذاشته و بسیاری از نامزدهای بالقوه یک انتخابات رقابتی را محبوس و حذف کرده است.»

بر اساس این بیانیه «حکومت در انتخابات این دوره بر خلاف ادوار قبل با گسترش دامنه بازداشت ها، تهدیدها و ممانعت از گردش آزاد  اطلاعات، فضای پلیسی و بسته را تشدید کرده است. همچنین برای نخستین بار قوه قضائیه به صورت علنی دعوت به تحریم و عدم  شرکت در انتخابات را عملی مجرمانه و در خور مجازات به شمار آورده است.»

امضا کنندگان این بیانیه تاکید کرده‌اند: «سیاست‌های تعیین شده توسط  نهادهای انتصابی، مشکلات مردم را روزافزون ساخته و فشار بیکاری و تورم را به حد غیرقابل تحملی رسانده است. ترکیب ندانم‌کاری‌های دولت، فساد سازمان‌یافته، فشار تحریم های بین‌المللی و نبودن نظارت مردمی و پارلمانی موثر، اقتصاد ایران را به سوی پرتگاهِ بحرانی بزرگ سوق می دهد.»

آنها افزوده‌اند: «به باور ما، به موازات تحریم انتخابات، کوشش برای تغییر ساختار انتخابات موجود ضروری است تا زمینه برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه مطابق با کنوانسیون بین المللی حقوق سیاسی و مدنی منشور ملل متحد و موافقتنامه اتحادیه بین المجالس از طریق تامین مهمترین پیش شرط ها مانند آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی، آزادی اجتماعات، آزادی رسانه ها و گردش آزاد اطلاعات و آزادی احزاب مخالف و اعمال نظارت بی طرفانه بر روند اجرای انتخابات فراهم گردد.»

در پایان این بیانیه آمده است:‌ «جا دارد تا تمام نیروهایی که راه عبور کشور از گردنه دشوار کنونی را در انتقال قدرت به ملت، پایان بخشی به ستیزه جویی‌های خارجی، رفع همه تبعیض های سیاسی، قومیتی، مذهبی و جنسیتی و برقراری فرصت های برابر می ‌دانند، از فرصت هم‌گرایی برای تحقق این اهداف استفاده کنند.»

داریوش آشوری، علی افشاری، محمد جواد اکبرین، مهران براتی،‌ عبدالعلی بازرگان، احمد باطبی،‌ شهلا بهاردوست، جهانشاه جاوید، گیسو جهانگیری، بیژن حکمت، سهراب رزاقی، رضا علیجانی، مهدی فتاپور، آزاده کیان، شروین نکویی و علی‌اکبر موسوی خوئینی برخی از امضا کنندگان این بیانیه هستند.

متن کامل بیانیه و اسامی امضا کنندگان آن را از اینجا بخوانید.

 


 
 

1390/11/13

مصطفی علیزاده از کارگران گروه خودروسازی بهمن روز چهارشنبه، ‌۱۲ بهمن در محوطه این کارخانه خودکشی کرد.

یکی از همکاران آقای علیزاده به خبرگزاری ایلنا گفته که وی به دلیل قرار گرفتن نامش در فهرست اخراجی های کارخانه دست به چنین اقدامی زده است.

هنوز جزئیات بیشتری از این واقعه منتشر نشده است و مقام های گروه صنعتی بهمن هم در این باره اظهار نظر نکرده اند.

منبع:‌ ایلنا

 


 
 

1390/11/13

مرکز آمار ایران در گزارشی تازه، ۳۲ شهر مهم کشور را با معیار «قیمت‌مسکن» رد‌ه‌بندی کرده و ضمن تشریح آخرین وضعیت بازار مسکن سراسر کشور، میانگین ارزش آپارتمان‌ در هر شهر و استان‌ را اعلام کرده است.

در این گزارش، تهران گران‌ترین شهر و یاسوج ارزان‌ترین شهر ایران معرفی شده‌اند.به طوری که هر مترمربع آپارتمان طی نیمه‌دوم ۸۹ در تهران معادل یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان و در یاسوج حدود ۲۱۱ هزار تومان خرید‌وفروش شده است. طبق بررسی‌های مرکز آمار، متوسط قیمت مسکن در کل‌کشور نیز مترمربعی ۸۷۰ هزار تومان برآورد می‌شود که به این ترتیب متقاضیان مسکن در همه جای کشور، کمتر از نصف آنچه در تهران برای صاحب‌خانه شدن پرداخت می‌شود را هزینه می‌کنند.

در رتبه گران‌ترین‌ها، بعد از شهر تهران به ترتیب اصفهان، کرج، اراک و تبریز قرار دارند که متوسط قیمت املاک مسکونی در آنها بین ۷۰۰ هزار تا حداکثر ۸۹۶ هزار تومان در نوسان است. براساس محاسبات مرکز آمار، چنانچه رتبه‌بندی شهرها براساس اجاره‌بهای مسکن انجام گیرد، فاصله هزینه‌های زندگی در مناطق مختلف کشور بیشتر می‌شود. تهران گران‌ترین شهر برای اجاره‌نشین‌ها معرفی شده، به طوری که متوسط اجاره‌بها در آن متری ۱۰ هزار تومان –یک میلیون تومان اجاره واحد ۱۰۰ متری- و در سایر شهرها حدود ۳ هزار تومان است.

میانگین اجاره‌بهای مسکن در پایتخت: مترمربعی۱۰ هزار تومان

مرکز آمار ایران که پیش‌تر، میانگین قیمت املاک مسکونی تهران طی سال۸۹ را مترمربعی یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان اعلام کرده بود، روز گذشته لیست قیمت مسکن در ۳۲ شهر مهم کشور را منتشر کرد که نشان می‌دهد میانگین ارزش معاملاتی واحدهای مسکونی در کل‌کشور با ۲ درصد افزایش نسبت به سال قبل به سطح ۸۷۰ هزار تومان رسیده است.

گران‌ترین معامله ملکی در تهران

مرکز آمار همچنین یاسوج را به عنوان ارزان‌ترین شهر کشور در سال۸۹ معرفی کرده و متوسط قیمت واحدهای مسکونی در این شهر را مترمربعی ۲۱۱ هزار تومان برآورد کرده است.

این گزارش که آمارگیری‌ها در آن مربوط به نیمه‌دوم سال۸۹ است، حکایت می‌کند: در سال گذشته، قیمت مسکن در شهرهای مختلف با نوسان زیادی روبه‌رو بوده است، به این صورت که در تهران قیمت‌ها تا ۱۲درصد افزایش یافته اما در شهرهایی همچون اهواز، ساری میانگین قیمت ملک بیش‌از ۱۰ درصد افت کرده است.در تهران گران‌ترین معامله مسکونی انجام شده در سال۸۹ مترمربعی ۸میلیون تومان گزارش شده‌است.

اجاره‌بها در تهران

مرکز آمار ایران شهرهای کشور را براساس «رفاه اجاره‌نشین‌ها» نیز رده‌بندی کرده است که در این لیست، تهران دوباره مقام اول گران‌ترین آپارتمان‌های اجاره‌ای را به خود اختصاص داده است.

این مرکز متوسط اجاره‌بهای مسکن در پایتخت را متری ۱۰ هزار تومان اعلام کرده که برای یک واحد ۱۰۰متری یک میلیون تومان است. این در حالی است که این نرخ برای کل‌کشور متری ۳ هزار تومان -۳۰۰ هزار تومان برای یک واحد ۱۰۰متری- محاسبه شده است.

مقایسه ارقام فوق نشان می‌دهد اجاره‌نشین‌های پایتخت حداقل ۳ برابر بیشتر از اجاره‌نشین‌های سایر شهرها، ماهانه فقط بابت تامین مسکن پرداخت می‌کنند.

منبع: دنیای اقتصاد


 
 

1390/11/13

کلمات خالی

فوتبال علیه دشمن

۱

فوتبال علیه دشمن کتابی عالی درباره‌ی ارتباط فوتبال و سیاست در چهارگوشه‌ی جهان به قلم سایمون کوپر است که عادل فردوسی‌پور آن را به فارسی ترجمه کرده و نشر چشمه چاپش کرده. در این کتاب، فوتبال تا حدودی معنا می‌شود. هر چند بسیاری جنبه‌های آن، مثلاً جنبه‌ی زیبایی‌شناسانه‌ای که تنها با مشاهده ممکن است، در این کتاب نیست. با این حال با خواندن آن می‌شود فهمید چرا فوتبال این همه با زندگی مرتبط است. چرا ابزاری است برای سیاستمداران، پوپولیست‌ها و تبلیغات‌چی‌ها. می‌شود فهمید چرا گاتزا (پل گاسکویین) اصرار داشت با رسانه‌ها فقط انگلیسی صحبت کند. ماجرای آن گریه‌ی فراموش‌نشدنی‌اش چه بود. آلمان شرقی‌ها فوتبال را چطور بهانه‌ی مبارزه می‌کردند و مردم سرخورده و تحت ستم شوروی چطور در استادیوم‌ها فریاد آزادی سر می‌دادند. چطور اختلاف دینی باعث اختلاف هواداران سلتیک و رنجرز در اسکاتلند شده، فوتبال و رسانه‌های انگلیسی زبان آفریقا چگونه‌اند و دلالان و قاچاقچیان اوکراینی چطور باشگاه‌داری می‌کنند. فصل مربوط به ایرانش بنا به ملاحظاتی ترجمه نشده.

۲

اتفاقات فوتبال دلیل قطعی هیچ‌چیز نیست. با این حال وضعیت فوتبال هر ملت فارغ از نتیجه و افتخارات نشانه‌ای از درون آن ملت  است. از گریه‌ی آن بازیکن کره‌ی شمالی در جام جهانی آفریقای جنوبی تا تحقیر این تیم در برابر پرتقال و تنبیه مربی‌اش. از تعویض سریع مربیان در کشورهای عربی تا برنامه‌ریزی تحسین‌آمیز فوتبال آلمان و تا فوتبال فاسد ایران. هر چند که میزان افتخارات یک تیم نیز ارتباط کمی با ثبات آن ملت ندارد. بهترین فوتبال را در مجموع اروپاییان بازی می‌کنند، همان‌هایی که شاید بتوان گفت به نسبت محترم‌ترین زندگی را نیز دارند.

۳

این روزها جام ملت‌های آفریقا در جریان است. جایی که تونس‌اش بهار عربی راه انداخت. تونسی که اگر دیروز به گابن نباخته بود الان در صدر گروه C بود. تونسی که زودتر از همه انتخابات برگزار کرد و انگار آینده‌ی روشن‌تری دارد.

لیبی بالاخره سنگال ناتوان و نابود شده را برد تا در گروه A، پایین‌تر از زامبیا و گینه‌ی استوایی قرار گیرد. لیبی ِ جنگ. لیبی کشتار. لیبی قذافی.

قذافی خود به دست انقلابیون کشته شد، اما فرزند او، ساعدی قذافی که با زیرکی از چنگ انقلابیون گریخت و به نیجر پناهده شد، تیم ملی و هوادارنش را تهدید می‌کند، همان که سهام‌دار باشگاه یوونتوس ایتالیا هم هست. “هم تیمی‌های سابقش در کالچو می‌گویند ساعدی بازیکن خوبی نبوده اما بسیار دست‌ودل‌باز بوده است. زمانی که قرار شد ساعدی برای اولین‌بار در کالچو بازی کند به هر بازیکن یک ماشین مدل بالا هدیه داد تا هوایش را داشته باشند. جالب است بدانید ساعدی پسر مغرور و جانی قذافی بعدها رئیس فدراسیون فوتبال لیبی شد و چند بازیکن را به خاطر حسادت به خوب بازی کردنشان شکنجه و گفته می‌شود حتی اعدام هم کرده است.”[i]

ساعدی قذافی تداعی تلخی از “جانی ِ شرور فوتبالی در طول سال‌ها، لاورنتری پاولوویچ بریا است. از بنیان‌گذاران کا.گ.ب و از مخوف‌ترین شخصیت‌های قرن بیستم. او دست راست استالین بود و لقب پدر سیاسی بمب اتمی به او داده‌اند. جالب آنجاست که استالین درباره‌ی او به روزولت گفته بود: “او در تاریخ شوروی یکی از جنایتکارترین‌های این تاریخ باقی خواهد ماند!” بریا رئیس پلیس مخفی استالین و یکی از نانجیب‌ترین افراد تاریخ شوروی به حساب می‌آید. او هنگامی که در حال خیانت به میلیون‌ها نفر نبود، یا با لیموزینش در مسکو دنبال دخترها بود، یا فوتبال تماشا می‌کرد. مانند سایر رئیس پلیس‌های مخفی جهان، بریا هم رئیس افتخاری باشگاه دینامو مسکو، باشگاه پلیس مخفی بود، اما خلاف اسلافش به فوتبال اهمیت می‌داد.”[ii]

مصر که در این دوره در جام ملت‌ها حاضر نیست، اما امشب تلخ‌ترین شب فوتبال و “بزرگترین فاجعه‌ی تاریخ فوتبال” را درونش رقم زد. مصر هنوز آشوب‌زده. مصر میدان التحریر.

۷۳ نفر در بازی امشب تیم‌های الاهلی و المصری کشته شدند. هوادران الاهلی را اغلب افراطی می‌دادند[iii]، اما خیلی‌ها به همین زودی حدس می‌زنند که درگیری خونین امشب ناشی از تحولات و بی‌ثباتی اخیر کشور است.

فوتبال همیشه چیزی به ما می گوید.

 


[i]  اصل مطلب را با عنوان یک گزارش عجیب از فوتبال قاره‌ی سیاه اینجا بخوانید

[ii]  فوتبال علیه دشمن، نوشته‌ی سایمون کوپر، ترجمه‌ی عادل فردوسی‌پور، نشر چشمه. چاپ دوم

[iii]  گزارش بی‌بی‌سی را اینجا بخوانید


 


شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته