-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مرداد ۲۸, جمعه

Latest New from Green Correspondents for 08/19/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

از آنجا که ممکن است اين روزها افرادی بخواهند نسبت به دولت خدمتگزار شبهات و القائاتی در اذهان عامه به وجود آورند و زحمات بيشائبه و طاقت فرسای شما را خصوصا در مساله جنگ خدشهدار نمايند، لازم است اين نکته را تذکر دهم که من همچون گذشته شما را فردی لايق و دلسوز برای انقلاب اسلامی ميدانم، و زحمات شما را در دوران جنگ و تجهيز سپاهيان اسلام فراموش نميکنم، و الآن نيز شما را تأييد و حمايت ميکنم.
خبرنگاران سبز/ سیاست:
چند صباحی است که رسانه های حامی جریان انحرافی برای موجه نشان دادن نیات شوم خود همسو با رسانه های فریبکار اقتدارطلب، در صدد تخریب خدمات مهندس میرحسین موسوی در زمان صدارت خود در مقام نخست وزیری برآمده است که هراز چند گاهی با پیش کشیدن مسائلی غیرواقعی سعی در تحریف تاریخ و واقعیات آن دوران کشور دارند. لذا برای روشن شدن افکار عمومی و یادآوری واقعیات خدمت برادران مغفول اقتدارگرا، لازم دانستیم تنها گوشه ای از حمایت کامل و بی شائبه امام خمینی از میرحسین موسوی و دولت و خدمات وی را که در برگ برگ تاریخ این کشور به ثبت رسیده است بازنگری کنیم.

حکم [انتصاب ميرحسين موسوی به سمت سرپرست امور جانبازان]
زمان: ۳ آذر ۱۳۶۷/۱۳ ربيع الثانی ۱۴۰۹
مکان: تهران، جماران
موضوع: انتصاب سرپرست امور جانبازان و فرمان ايجاد تشکيلات مناسب در اين بنياد
مخاطب: موسوی، ميرحسين (نخست وزير)

"بسم اللَّه الرحمن الرحيم

جناب آقای مهندس ميرحسين موسوی، نخست وزير محترم ایّده اللَّه تعالی

از آنجا که چندی قبل جناب حجت الاسلام آقای حاج شيخ مهدی کروبی طی نامهای درخواست نمودند که برای رسيدگی هرچه بيشتر و بهتر به امور جانبازان و خانوادههای شهدا اداره امور جانبازان انقلاب اسلامی و جنگ تحميلی به نهاد يا تشکيلات ديگری سپرده شود، اينجانب ضمن تقدير و تشکر از ايشان و از کليه مسوولين و دست اندرکاران «بنياد شهيد انقلاب اسلامی» و مرکز پزشکی بنياد، خصوصا سرکار خانم کروبی (۱) که در شرايط جنگ کمال ايثار و فداکاری را نسبت به اين عزيزان نمودهاند، جنابعالی را مسوول اداره کليه امور جانبازان عزيز نمودم که با استفاده از همکاری و تجربيات «بنياد شهيد انقلاب اسلامی» و جانبازان و نيز اختصاص بهترين امکانات «بنياد مستضعفان» به ايجاد تشکيلات جديدی در اين امر مقدس و بزرگ همت گماريد. و اميد است با درايت و تقوا و تعهدی که در شما سراغ دارم به تمامی امور اين حماسه سازان و شهيدان زنده انقلاب رسيدگی کامل گردد. و «بنياد شهيد انقلاب اسلامی» نيز همچون گذشته با فراغت و امکانات بيشتر امور خانوادههای معظم شهدا و مفقودين و اسرا را دنبال نمايد.

از آنجا که ممکن است اين روزها افرادی بخواهند نسبت به دولت خدمتگزار شبهات و القائاتی در اذهان عامه به وجود آورند و زحمات بيشائبه و طاقت فرسای شما را خصوصا در مساله جنگ خدشهدار نمايند، لازم است اين نکته را تذکر دهم که من همچون گذشته شما را فردی لايق و دلسوز برای انقلاب اسلامی ميدانم، و زحمات شما را در دوران جنگ و تجهيز سپاهيان اسلام فراموش نميکنم، و الآن نيز شما را تأييد و حمايت ميکنم.

از آنجا که سران کشور و هیأت مشورتی بازسازی کشور در چند روز آينده اصول و سياست بازسازی را به دولت ابلاغ مينمايند، جنابعالی و اعضای محترم هیأت دولت بايد با قدرت و قاطعيت و با استقلال کامل به امر بازسازی کشور و ترميم خرابی ها پرداخته و رسيدگی به محرومين را درصدر برنامههای خود قرار دهيد. و مردم عزيز و شريف ايران نيز، که همه چيز خود را در طبق اخلاص و بندگی خدا نهادهاند، توجه دارند که تا رسيدن به استقلال واقعی راه طولانی پيش رو دارند؛ و همه ميدانند که با توجه به حجم عظيم خرابی ها نبايد انتظار اصلاح و بازسازی سريع امور را داشت. ما هنوز در آغاز راه هستيم، و سال ها وقت لازم است که با همت و تلاش همه دست اندرکاران و مردم عزيز ميهن اسلاميمان بازسازی شود و مشکلات برطرف گردد. چه بسا افراد مغرض و مخالف با انقلاب، که از هيچ راهی نتوانستهاند به اسلام و انقلاب لطمهای وارد نمايند، امروز در قالب شعارها و بالا بردن سطح توقعات در مردم بخواهند به هدف های شوم خود نايل شوند، و با انگشت نهادن روی مشکلاتی که نتيجه تحميل چندين ساله جنگ بوده است مردم را نسبت به مسوولين بدبين کنند و اينطور تبليغ نمايند که بعد از قبول قطعنامه و نبودن جنگ چرا مشکلات حل نميشود؟ بايد به اين افراد گفت مگر اين کار به سادگی امکانپذير است؟ مگر کشور ما از محاصرهها بيرون آمده است؟ مگر همه مراکز آسيب ديده برق و سوخت و کارخانجات را يکروزه ميتوان راه اندازی نمود که ما بگوييم ديروز جنگ بود و عذرها موجّه، ولی امروز که جنگ نيست چرا کمبود است؟ البته اين سخن ها از باب تذکر به مؤمنين است؛ والّا مردم وفادار و انقلابی کشورمان برای به دست آوردن استقلال واقعی و رسيدن به خودکفايی خيلی بيشتر از اينها آماده صبر و فداکاری هستند. و من مطمئنم که ملت ايران يک لحظه استقلال و عزت خود را با هزار سال زندگی در ناز و نعمت ولی وابسته به اجانب و بيگانگان معاوضه نميکند.

در خاتمه بار ديگر از زحمات دلسوزانه و مخلصانه دوست خوبم، جناب حجت الاسلام آقای کروبی تشکر مينمايم و اميدوارم تمامی افرادی که در خدمت معلولين جنگ تحميلی بودهاند با صميميت با آقای نخست وزير همکاری نمايند.
خداوند بزرگ به همه مسوولين و دولت خدمتگزار و مردم شريف ايران توفيق صبر و ايثار در راه اسلام را عنايت فرمايد.

والسلام عليکم و رحمة اللَّه.
به تاريخ ۳/۹/۶۷
روح اللَّه الموسوی الخمينی

(۱)- خانم فاطمه کروبی، سرپرست مرکز پزشکی بنياد شهيد انقلاب اسلامی."

مهندس ميرحسين موسوی نيز در پاسخ به سوالاتی درباره استعفای خود در اواخر دوران نخست وزيری اش توضيحاتی ارائه کرد و گفت: استعفای آن زمان بر اساس يک اعتقاد صورت گرفت که حضرت امام (ره) هم برخورد کردند و من هم خدمت ايشان ارادت داشتم و به کار برگشتم و بعد از اين که برگشتم، ايشان تا آخر عمر مبارکشان از دولت حمايت کردند.
وی بيان کرد: حضرت امام (ره) همواره در صحبت های خود بر حرکت دولت در مسير قانون تاکيد داشتند. من در دوره‌ای احساس کردم نمی‌توانم به وظايف قانونی خود عمل کنم و نمی‌خواستم خارج از اعتقادات خودم هم عمل کنم و افتخار می‌کنم که حضرت امام (ره) من را به کار فرا خواندند و در بطن تلخی آن ماجرا، اين جزو شيرين‌ترين اتفاقات و خاطرات بود.
آخرين نخست وزير ايران ادامه داد: پس از استعفا خدمت امام (ره) رسيدم،‌ ايشان فکر کرده بودند چون تعزيرات حکومتی را از دست من گرفته‌اند، من ناراحت شدم، به همين دليل فرمودند که جنگ تمام شده است و گفتند اگر فکر می‌کرديد لازم است، به من می‌گفتيد تا من بگويم بررسی کنند و من در ادامه مساله را توضيح دادم.

موسوی بيان کرد: به نظرم علم هر کس، حجت ايجاد می‌کند و من به امام (ره) گفتم که برايم حجت شد که نمی‌توانم وظايف خود را انجام دهم.

وی افزود: امام (ره) مرا نصيحت کردند و من هم به ايشان گفتم که تسليم اراده شما هستم و هميشه هم به اين مساله افتخار می‌کنم.
موسوی با بيان اينکه «من دوباره برگشتم و کار خود را شروع کردم» بيان کرد: آن زمان ايشان مکثی، يکی دو ماهه در دفاع از دولت داشتند و من آن را به حساب اين مساله گذاشتم که ايشان منتظر بودند ببينند آيا من دوباره استعفا می‌دهم يا خير اما من ايستادم و کارها را پيش بردم و پشت سر آنها قوی‌ترين تاييدات حضرت امام (ره) درباره دولت تا آخرين لحظه ادامه داشت.
وی بر اهميت بدنه دولت در پيشبرد کارها در زمان نخست وزيری خود تاکيد کرد و گفت: هرگاه امام (ره) دولت بنده را تاييد می‌کردند، بلافاصله تاکيد می کردم که اگر افتخاری هم هست مربوط به دستگاه اجرايی و بدنه دولت است؛ حتی در تاييدات مستقيم امام (ره) که ايشان از من اسم می‌بردند، باز هم من اين را به بدنه دولت بر می‌گرداندم.

 صحيفه نور، ج۲۱، ص:۱۹۹


 

 
 

علايم حيات اين جنبش اين است که اولا آقايان کروبی و موسوی را بند و حصر نگه می دارند و اين معنايش اين است که اين دو بزرگوار و دوستان ديگر اگر آزاد باشند می توانند منشا حرکت بسيار باشند. اگر اين ها نمی توانستند نقشی داشته باشند آزاد بودنشان برای حکومت هيچ هزينه ای نداشت. ولی بديهی و پيداست که آزادی آنها می تواند مثل يک مغناطيس و جاذبه ای شود و گروه های بسياری را به خود جذب کند.
خبرنگاران سبز/سیاست:
 عبدالکريم سروش می گويد اگر قرار باشد مملکت روی صلاح و رستگاری ببيند بايد انتخابات آزاد برگزار شود.
به گزارش کلمه اين فيلسوف و نوانديش دينی در مصاحبه اخير خود با تلويزيون رسا عنوان کرد شورای هماهنگی راه سبز اميد می تواند با زنده نگه داشتن نام جنبش سبز راه های آينده حرکت را به خوبی نشان دهد.

شورای هماهنگی راه سبز اميد راه های آينده حرکت را نشان می دهد.

وی درباره ارزيابی خود نسبت به عملکرد  شورای هماهنگی راه سبز اميد گفت: شورا در اين مدت توانسته است نام جنبش سبز را زنده نگه دارد. اين شورا تکيه گاهی برای افرادی است که می خواهند تحليل از حرکت مردم داشته باشند ضمن اينکه راه های آينده حرکت را نيز نشان می دهد و از پراکندگی نيروها نيز جلوگيری می کند.

دکتر سروش در واکنش به گلايه هايی که از فاش نشدن اعضای اين شورای می شود نيز گفت: تعدادی از اين اعضا بنا به گفته آقای اميرارجمند سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز اميد در ايران هستند و اگر به هر حال حکومت بداند که نام اين افراد چيست قطعا ادامه راه ناممکن خواهد شد. بنابراين فاش کردن نام آنها برای مردم سودی نخواهد داشت و باعث می شود که مجال فعاليت از دست آنها ستانده شود. وی معتقد است که اگر اعتماد در ميان باشد خيلی کارها و مشکلات برطرف می شود.
تکثر بايد در جنبش سبز رعايت شود.

وی همچنين با تاکيد بر ضرورت احترام به تکثر در جنبش سبز به خواستهای برخی گروه های سکولار اشاره کرد و گفت: دو نوع سکولار وجود دارد. سکولارهای ستيزه گر و سکولارهای غير ستيزه گر که در اين بين سکولارهای ستيزه گر هيچ گاه از هيچ بيانيه جنبش سبز راضی نخواهند شد چون آنها از بيخ و بن با هر انديشه دينی مخالفت دارند و مايل نيستند دينداران در هيچ جا فعال باشند يا نامشان در ميان باشد اين افراد موقعيت جامعه ايران را هم آنچنان نمی شناسند.

جنبش سبز زنده است؛ بايد بلند مدت تر به مسئله نگاه کرد

وی درباره ادعاها مبنی بر خاموش شدن جنبش سبز نيز گفت: جنبش سبز زنده است. هر جنبشی فاز های مختلف دارد. يک فاز شايد قدری فروکش کند يک فاز ديگر پيش بيايد. بايد بلند مدت تر به مسئله نگاه کرد.

اين پژوهشگر به چگونگی شکل گرفتن جنبش سبز اشاره کرده و گفت: جنبش سبز خودجوش پديد آمد طراحی و برنامه ريزی نشده بود و مردم صرفا به شور و شوق اينکه حق خودشان را باز پس گيرند به خيابان ها آمدند و حرکت بسيار نيکويی بود. حکومت نيز با يک حرکت  ناگهانی و بسيار نيرومند مواجه شد که البته در آن زمان جنبش رهبری آزموده و حتی طرح روشنی هم برای ادامه حرکت نداشت به همين سبب هم سرکوب شد و فاز خيابان آن جمع شد.
سروش مواضع و بيانيه های آقايان کروبی و موسوی جدی توصيف کرد و گفت: انصافا آنها از پا ننشستند و با دادن بيانيه و تحليل و رهنمود کوشيدند کار را به جلو ببرند اما حکومت هم در مواضع خود جدی بود بنابراين فاز حضور در خيابان موقتا فروکش کرد و به تعبير حاکمان فتنه را فرونشاندند.

جنبش سبز با رفتار ظالمانه حکومت انديشه حق مدارانه خود را تعميق بخشيد

وی  جنبش سبز را جنبشی حق خواهانه عنوان کرد که به تعميق انديشه حق مداری در جامعه کمک بسياری داشت و اين انديشه حق مداری با آن رفتار ظالمانه حکومت حتی عميق تر هم شد .

اين متفکر دينی درباره علايم حيات اين جنبش گفت: علايم حيات اين جنبش اين است که اولا آقايان کروبی و موسوی را بند و حصر نگه می دارند و اين معنايش اين است که اين دو بزرگوار و دوستان ديگر اگر آزاد باشند می توانند منشا حرکت بسيار باشند. اگر اين ها نمی توانستند نقشی داشته باشند آزاد بودنشان برای حکومت هيچ هزينه ای نداشت. ولی بديهی و پيداست که آزادی آنها می تواند مثل يک مغناطيس و جاذبه ای شود و گروه های بسياری را به خود جذب کند.

وی همچنين تاکيد کرد که در بند و در زندان نگه داشتن کثيری از آزادی خواهان هم نشانه همين ماجراست و سپس گفت: حملات مداومی که روزنامه های رسمی و حکومتی به جنبش سبز می کنند نشان می دهد که با يک حريف بالفعل قوی روبرو هستند .
جنبش سبز دل ها را ربوده است.

اگر سايه شوم وحشت کنار زده شود جنبش سايه گستر می شود

عبدالکريم سروش در تشريح نظر خود درباره رسانه های حکومتی گفت: اين رسانه ها دروغ به نام جنبش می بافند. تهمت می زنند. حملات امنيتی و سياسی می کنند که همه اين ها نشان می دهد که اين جنبش يک دل هايی را ربوده است و اين شيفتگی ها همچنان موجود است و اگر اندکی سايه شوم وحشت و رعب کنار زده شود دوباره اين نهال جوانه خواهد زد و سبز خواهد شد و سايه گستر می شود.

اين استاد  دانشگاه به سخنرانی های مسئولان هم اشاره کرد و گفت: در اين سخنرانی ها دفعه ای نيست که صحبت از فرونشاندن فتنه نشود و جشن پيروزی برای آن گرفته نشود اما در سخنرانی بعدی دوباره سخن از فتنه گران و فتنه گری های جديد به ميان می آيند.

 حکومت در يک دور باطل قرار گرفته که راه رهايی ندارد

به اعتقاد سروش ،حکومت، خودش به دست خودش در دام افتاده است چرا که چيزی را فتنه نام کرده و بعد می خواهد با اين فتنه مقابله کند. در يک دور باطل خودش را انداخته است که راه رهايی ندارد.
وی در عين حال گفت: بهترين راه اين است که حکومت تفاهم کند، حرف طرف مقابل را بشنود، به خواسته های حق آنها گردن نهد و راه مفاهمه را باز کند تا هزينه های بزرگتر برای ملت تحميل نشود.عبدالکريم سروش در بخش ديگر گفت و گوی خود با تلوزيون رسا درباره انتخابات پيش روی مجلس و شروط خاتمی سخن گفت.

شروط خاتمی را بسيار پسنديدم

اين متفکر دينی گفت: زمانيکه شروط آقای خاتمی مطرح شد علی رغم اينکه واکنش های منفی در خارج از کشور ديده می شود اما من شروط ايشان را بسيار پسنديدم.

محمد خاتمی، رئيس جمهور سابق کشور بارها اعلام کرده است «آزادی زندانيان و ايجاد فضای آزاد برای همه و گروه‌ها، پايبندی مسئولان به قانون اساسی و فراهم آوردن سازوکاری برای برگزاری انتخابات سالم و آزاد» از جمله شرايط حداقلی برای شرکت در انتخابات است.

شروط خاتمی خواسته های مدنی اساسی است

«سروش» درباره اين شروط افزود: صرفنظر از اينکه اين شروط تحقق پذير باشد يا نباشد می توان از آنها به عنوان خواسته های مدنی اساسی، بسيار مثبت و منطقی نام برد که جای هيچ شبهه ای در آنها نيست. وی در عين حال گفت: البته بنده خوش خيال نسبت به تحقق اين شروط نيستم چرا که اگر هر يک از اين شروط در يک نظام استبدادی بخواهد عملی شود برابر با يک انقلاب است. اين استاد سابق در عين حال گفت:  انقلاب و اصلاح دو قطب متضاد هم نيستند و بستگی به زمينه وقوع  دارند به طوريکه در يک نظام آزاد اگر انقلابی ترين ايده ها داده شود اصلاح در آن نظام پديد می آيد اما در يک نظام بسته ساده ترين ايده های اصلاحی که داده شود موجب انفجار و انقلاب می شود.

سروش به يکی از اين شروط که آزادی رسانه ها است اشاره کرد و گفت: در کشور ما مدت هاست که به دستور رهبری و با فرمان فراقانونی و حکم حکومتی مطبوعات فضای بسته ای دارند. در واقع ريه های جامعه را بسته و خفه کرده اند و همين که صحبت از آزادی مطبوعات شود چنان تحول بزرگی است و چنان تغييری در شرايط پديد خواهد آورد که از يک طرف می توان آن را خواسته معقول و منطقی دانست و از طرف ديگر بعيد است که نظام با اين خواسته موافقت کند .

اگر قرار باشد مملکت روی صلاح و رستگاری ببيند بايد انتخابات آزاد برگزار شود

اين فيلسوف و متفکر افزود: اگر قرار باشد مملکت روی صلاح و رستگاری ببيند بايد انتخابات آزاد برگزار شود چراکه با انتخابات آزاد مردم می توانند معتمدين خود را به مجلس بفرستند و از آنجا کم کم يک رشته اصلاحات تدريجی پيدا شود
وی بار ديگر با تاييد شروط خاتمی گفت: ممکن است اين شروط کم و زياد شود اما به صورت حداقلی بسيار درست و منطقی است و از اين کمتر نمی توان خواست.
«سروش» معتقد است که بايد از فرصت انتخابات تا آخرين لحظه برای مباحثه استفاده کرد بعد تصميم گرفت که وارد انتخابات شد يا نه. وی همچنين افزود: حرکت کسی مثل آقای خاتمی يک حرکت معقولی است که بايد ادامه يابد. بايد درباره شروط بحث کرد. بايد اين شروط را جا انداخت. بايد حاکميت را در مقابل يک توقع و انتظار منطقی قرار داد تا بعد تصميم گرفت.

 
 


خبرنگاران سبز/جامعه/رهبران- سبز:
این روزها مردم ما در با شکوه ترين و زيباترين ميهمانی های هستی و نورانی ترين ماه سال حضور دارند. ماهی که نزول آيات و برکات آسمانی در آن صورت گرفته و می گيرد. شبهايی که انوار تجليات شب قدر آن بر جان و دل يکايک بندگان خالق بی همتا نور افشانی می کند. شبهائی که درآن به مرور کارنامه خود فراخوانده شده ايم. هنگامه ای برای پرسش از آنچه کرده ايم. رستاخيزی کوچک و معاصر در محشر بزرگ قلبهايمان و در پيشگاه عدالت وجدان‌هايمان. دامنه اين پرسشها نه تنهاگشوده به عرصه خصوصی و زندگی فردی است، که به عرصه حيات اجتماعی فرا می رود. مگر نه آنکه ما عضوی از جامعه و کنشگری در عرصه عمومی هستيم؟

امروز در جامعه ايرانی به تبع آنچه در بيش از يکسال گذشته اتفاق افتاده مردم بيشتر از هر زمانی با پرسشهای تعيين کننده و حساس درباره خود و جامعه ای که بدان تعلق دارند روبرو هستند.ا

در اين شبهای قدر:

مردم از خود می پرسند قيام آنان به عنوان شهروندان، برای برپايی جامعه ای که در آن کرامت انسانی پاس داشته شود و زمينه رشد و شکوفائی استعدادهای خدادادشان فراهم آيد و قدمهای روشن برای بهروزی آنان و جامعه برداشته شود، به کجا رسيد. به راستی آنها تاچه اندازه به خواستهای بر حقشان يعنی استقلال، آزادی، عدالت و پيشرفت نزديک گشته اند.ا

مردم ما از خود می پرسند که استقلال سياسی که ارمغان قيام و نثار خونهای بسيار بوده است تا چه اندازه به عزت و اقتدار و سرفرازی و استقلال اقتصادی کشورمان در جهان ومنطقه انجاميده است؟

می پرسند آيا ما اميد تحقق آنچه را که در بند يک سند چشم انداز بيست ساله آمده است به باد نداده ايم و آيا مديريت غلط و ماجراجوئی های نابخردانه و دشمن تراشی های بيهوده در عرصه روابط خارجی، ميراث گذشته پرافتخار ما را به باد نداده است؟ چه مانعی باعث شده که نظام نتواند از دستاوردهای سترگ مديران فداکار و دانشمندان و متخصصان و مدافعان منافع ملی استفاده کند. و آيا می توان از سياست خارجی که تنها در صدا و سيما و رسانه های مشخص دولتی پر هيبت و بااقتدار جلوه می کند و چهره ترحم انگيز آن را حتی درهای بسته گفتگوهای بی ثمر و ذلت بار نمی تواند پنهان کنند جز اين انتظاری داشت؟ مردم ما به حق نگران حرکات خام دولتمردانی فاقد حمايت مردمی هستند، يعنی بی بهره از گرانبهاترين سرمايه و پشتوانه ما در تعاملات خارجی در طول دو دهه گذشته. و نگران از آنکه بی بهرگان از اعتماد ملی در پشت سر ملت چوب حراج بر منافع ملی بزنند و سرزمينی سوخته در پشت سر خود بر جای گذارند.ا

مردم از خود می پرسند چه ميزان از آزادی هائی که در پس قرنها اختناق و استبداد با نثار فداکاری ها و تحمل مشقتهای بی شمار به دست آمد و پاسداشت آنها در جای جای قانون اساسی مورد تاکيد قرار گرفته باقی مانده است. و باز مردم می پرسند تا چه اندازه در جامعه ای که در آن قلم ها شکسته و دهانها بسته و روزنامه نگاران و فرهيختگان و استادان و معلمان و کارگران و زنان و مردان در پشت ميله های زندان هستند و هرگونه انتقاد و اعتراض توطئه همداستانی با دشمنهای خودساخته خوانده می‌شود و هر گامی برای احقاق حق فتنه ناميده می‌شود، بحث از حقوق ملت و کرامت انسانی و آزادی ها موضوعيت دارد. با چمن کاری ميدان آزادی و اينکه بگوئيم مردم ايران از بيشترين آزادی ها برخوردار هستند طعم تلخ ديکتاتوری در دهان شيرين نمی شود. مردم سوال می‌کنند که بدون ترس از زندانی شدن تا کجا می توانند از صاحبان قدرت سوال کنند.ا

مردم در شبهای شهادت حضرت علی عليه السلام از خود می پرسند تا چه اندازه در زندگی شان از عدالت اجتماعی و اقتصادی و عدالت قضائی و حقوقی و عدالت اداری و استخدامی برخوردار شده اند؟ آيا در محاکم و دعاوی در پناه قانون هستند، يا قربانی اعمال نفوذ مراکز قدرتی می‌شوند که پايبندی به هيچ قانونی را بر نمی تابند؟ آيا بسيج و نيروهای نظامی و امنيتی و انتظامی از مال و جان و آبرو و حقوق آنان دفاع می کنند يا از مکانت و مکنت و قدرت زور مداران؟

مردم می پرسند آيا سفره آنان امروز رنگين‌تر از ديروز است و يا حاصل وعده دروغين آوردن نفت بر سر سفره هاشان کوچکتر شدن اين سفره ها و تحليل رفتن لوازم رفاه در زندگی آنان بوده است؟

آنها سوگمندانه می پرسند و می پرسند کجا رفت آن حقوق شهروندی فارغ از هرگونه باور دينی و پيروی از هر مرام و مسلک، در حالی که چوب تکفير و تفسيق از سوی محافل قدرت به بهانه دگرانديشی عليه همه متفکران و فرهيختگان بلندشده است؛ تا آنجا که وزير دولت دانشگاه را به «باخاک يکسان کردن» تهديد می کند و نجوای عاشقانه ربنای يک هنرمند به علت کرنش نکردن در مقابل يال و کوپال داران از سر سفره افطار مومنان قطع می شود.ا

مردم ما از خود می پرسند تا چه اندازه به آرزوهای ديرينه شان برای نيل به به پيشرفت ايران نزديک شده اند. آيا سرمايه های تجديدناپذير در راه گسترش و تقويت زيرساختهای يک اقتصاد مولد و شکوفا هزينه شده است؟ و اين پرسش مدام تکرار می شود کجا رفت بيش از چهارصد ميليارد دلار نفتی در ساليان اخير…ا

آنها می پرسند حاصل نظامی گری در عرصه توليد، توزيع و خدمات کشور آيا جز پديد آمدن قطب های اقتصادی انحصارگر، ناکارآمد و زيان ده و نيز نحيف شدن روزافزون بخش خصوصی و تعاونی بوده؟ آيا خصوصی سازی های نمايشی جز به اختصاصی سازی بنگاه ها و فعاليت های اقتصادی انجاميده است؟ آيا سياست هايی که در دانشگاه‌ها، به ويژه در قبال علوم انسانی، اتخاذ شده است جز به پادگانی سازی مراکز علم آموزی منتهی شده است؟

و باز هم اين مردم هستند که می پرسند آيا آنچه با آموزگاران، دبيران و مديران باتجربه ای که تنها گناهشان مخالفت با سياست های نسنجيده دولت در حوزه تعليم و تربيت است می شود ما را به توسعه علمی پايدار خواهد رساند؟ آيا واردات بی رويه کالا، کمر صنعت ملی را نشکسته است؟ چه کسانی و چه باندهائی از اين سياستها آن هم زير لوای مبارزه با فساد دولتيان سود می برند؟ مگر سياستگذاری های بی برنامه دولت در حوزه کشاورزی، باغداری، دامداری و شيلات، روستائيان ما را در دل نگرانی مستمر نسبت به آينده خود قرار نداده است؟ آيا اگر اکثريت مردم ايران مواجب بگير کميته امداد يا مراکز مشابه شوند، به آرمان جامعه پيشرفته دست يافته ايم؟

اين پرسش ها و صدها پرسش مانند آن، دغدغه آحاد مردمان ايران عزيز شده است و تبليغات دروغين در پائين آمدن نرخ تورم، نمايش های پرهزينه برای نشان دادن حمايت مردم از دولت، سخنرانی های پرهياهو برای موفق نشان دادن سياست های دولتمردان، اصرار مکرر در نشان دادن خاموشی صدای اعتراض و انتقاد مردم، آنچنان نخ نما و بی فايده شده که گويی استفاده پرتکرار از اين ابزارها تنها برای تسلی دل حاکمان است که صورت می پذيرد. و بايد هم همين باشد چراکه چشمهای مست از قدرت و تفرعن نمی توانند پوستر "دروغ ممنوع" را ببينند چه رسد اثرات آن را در هدف گذاری ها و سياستها و اجرا.ا

در اين شبها ای کاش حاکمان بيش از هر چيز به شکاف عميق بی اعتمادی بين خود و مردم می انديشيدند و عمق فاجعه ای که اتفاق افتاده را درک می کردند. اگر چنين بود، فرصت باقی مانده را غنيمت می شمردند و در اين ماه توبه و مغفرت، از ظلمی که بر مردم روا داشته اند به درگاه پروردگار و مردم دست طلب آمرزش بلند می کردند.ا

کاش به جای درخواست های مکرر از بازيگران صحنه بين المللی، يکبار هم که شده از مردم خويش می خواستند که فرصت جبران تمامی ستم ها و جفاهايی را که بر مردم روا داشته اند به آنها بدهند.ا

کاش درهای زندان‌هايی که آزادزنان و آزادمردان دلسوز اين آب و خاک را در آن به بند کشيده باز می کردند و از آنان درخواست می کردند که آنها را در نجات يافتن از وضعيت مخاطره آميزی که در آن قرار دارند ياری دهند. مردم با زبان حال و قال می گويند اينقدر در هر مناسبتی که به بن بست بر می خوريد دشمن دشمن نکنيد و همه مصيبت ها را به دشمنان خود ساخته و موهوم نسبت ندهيد. دشمن واقعی در درون شماست وگرنه وقتی به فرياد آزادی خواهی و مطالبه حاکميت مردم بر سرنوشت خود در دانشگاهها بر می‌خورديد، نمی گفتيد که دانشگاهای مخالف تفرعن را با خاک يکسان می کنيد. گيرم دانشگاهها را ويران کرديد، با ملتی تشنه آزادی و فضيلت و عدالت چه می‌کنيد؟

مردم می گويند کاش به جای مهندسی فرهنگ و دانشگاهها بار ديگر پشتوانه عظيم مردمی را که روزگاری دولتمردان ما به هنگام نشستن پشت ميز مذاکره همراه خود داشتند به دست می آورديد، تا می توانستيد با عزت و اقتدار، از منافع ملی و بين المللی اين سرزمين جانانه دفاع کنيد.ا

ای کاش به جای دست و پا زدن برای توجيه مهاجرت بی سابقه سرمايه های انسانی، دست از مهندسی‌های بی فرجام نيروی علمی و کار کشور بر می داشتيد و از اين بزرگترين و ماندگارترين سرمايه کشور بهترين بهره ها را برای پيشرفت و توسعه اين سرزمين محنت زده می گرفتيد. شايد هنوز هم راه بازگشت باز باشد. انتخاباتی آزاد برگزار کنيد و حق مردم در تعيين سرنوشت خود را به راستی به رسميت بشناسيد. و بدانيد که حق تعيين سرنوشت تجلی کرامت انسانی است. شرکت در انتخابات يک حق است و بر گزاری انتخابات آزاد و غير گزينشی تکليف حکومت است.ا

از مردم بپرسيد آنها به شما خواهند گفت زندانيان حوادث پس از انتخابات را آزاد و به جای آن، عاملان و آمران فجايع شوم را مجازات کنيد و با باز کردن درهای زندان، خود را از چرخه پايان ناپذير و مضمحل کننده به کارگيری خشونت و ستم بيشتر آزاد نماييد. راه و رسم سخن گفتنتان را با مردم دگرگون و صداقت و شفافيت را جايگزين دروغ و تزوير کنيد. با مردم خود آشتی کنيد و از پشتوانه آنها عزت کسب کنيد، تا مجبور نشويد در مناسبات خارجی خود تن به ذلت دهيد.ا

اسلام رحمانی را بجای اسلام متحجرين تشنه قدرت بنشانيد، همکاری و همدلی و اتحاد مبتنی بر اجماع ملی را بر استفاده از زر و زور و تزوير ترجيح دهيد، آنگاه خواهی ديد که همين مردم ستم ديده از شما، آماده بخشش شما خواهد بود و با بزرگ‌منشی، که از ويژگی‌های تاريخی ايرانيان است، به شما فرصت جبران همه جفاهايی را که در حق آنها کرده ايد خواهند داد. در غير اين صورت، مردم شما را تنها خواهند گذاشت و سرانجام همه حکومت‌های خودکامه ای که ملتشان آنها را تنها گذاشت، در انتظارتان خواهد بود.ا

و سخن آخر اين همراه کوچک جنبش سبز، با ديگر همراهان پايدار و مقاوم در سراسر ايران عزيز است. دوستان همراه، نوجوانان، جوانان و سالمندان، زنان و مردان حق طلب، روستائيان و شهرنشينان غيور، در هر کجای اين سرزمين پرعظمت که زندگی می کنيم چاره ای جز صبر و استقامت در راه احقاق حق نداريم و بايد شعله های آگاهی را در ظلمت ناپايداری که اين روزها بر ميهنمان سايه افکنده است زنده نگه داريم و به ياد داشته باشيم که در شرايط کنونی، بسياری از هموطنان ما با چهره های زشت و توانفرسای فقر و تنگدستی در زندگی مواجه هستند. بسياری از همسايگان ما شب را با دل نگرانی نسبت به فردا سپری می کنند. چه بسيار که در پرداخت هزينه های درمانی فرزندانشان درمانده اند. چه بسيار که خود فروشی و اعتياد، خانمانشان را برباد داده است. و بی شک وظيفه همه ماست که دست درماندگان را بگيريم، در سفره هايمان با آنها شريک شويم، سنت ديرينه ايرانی در اطعام و نذورات و انفاق را زنده نگه داريم، جلوه های زيبای اسلام رحمانی را به نمايش بگذاريم و از حال و روز يکديگر با خبر شويم. مگر نه اين است که پيشوای پنجم ما به جابر فرمود که شيعيان ما شناخته نمی شوند مگر به تواضع، خشوع در برابر خداوند، امانت و درستکاری، به ياد خدا بودن، روزه و نماز، نيکوکاری نسبت به پدر و مادر، رسيدگی به همسايگان فقير و بيچاره و ورشکسته و يتيم، راستگويی، قرآن خواندن، بدگويی نکردن به مردم، و درباره مردم سخن نگفتن مگر به نيکی؟ و مگر نه اين است که اينها پايه ها و مغز دينداری در همه اديان الهی است؟ از بزرگداشت خانواده های شهدای انقلاب، جنگ و حوادث پس از انتخابات غفلت نورزيم، و به ياد داشته باشيم که تعيين کننده سرنوشت اين ملت، نه بازيگران منفعت جوی سياست ورزی رسمی، که ظهور ملتی است که مدنيت پاينده و عزم راسخ خود را برای حق خواهی و تحول برای آينده ای بهتر در راهپيمايی عظيم مردمی ۲۵ خرداد سال گذشته، به نمايش گذاشت. اعتماد به مدنيت، همچون لنگری است که اين ملت را در طول بحران ها و توفان های سهمگين، پابرجا نگه داشته است و به اتکای آن، پرچم هويت دينی – ملی خويش را از گزند تندبادهای حوادث، مصون و پراهتزاز نگاه خواهد داشت.ا

مير حسين موسوی /  شهريور ۱۳۸۹

منبع:  کلمه

 
 

شعرم درون فاصله ها حبس می شود

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته