خبر / رادیو کوچه
رییس دیوان عدالت اداری جمهوری اسلامی روز دوشنبه، 4 ژوئیه، در واکنش به اظهارات محمود احمدینژاد، رییس جمهوری اسلامی در خصوص اتهامات وارده به اعضای کابینه عنوان کرد: «تعیین خط قرمز برای قوه قضاییه بیمعناست.»
به گزارش ایلنا، محمدجعفر منتظری عنوان کرد: «در نظام جمهوری اسلامی که به موجب قانون اساسی، همگان در برابر قانون مساوی هستند، نمیتوان برای افراد صرفن به دلیل وابستگیشان به فلان و بهمان خط قرمز تعیین کنیم بلکه برای ما ملاک قانون است و این همان چیزی است که همه باید به آن ملتزم باشیم.»
آقای منتظری تاکید کرد: «در برخورد با تخلف و نادیده گرفتن قوانین و مقررات قانون مبنای عمل خواهد بود و تعیین خط قرمز برای قوه قضاییه را بیمعنا میدانیم.»
محمود احمدینژاد، رییس جمهوری اسلامی، چندی پیش در واکنش به موج دستگیری چند مقام دولتی و روسای دو منطقه آزاد تجاری گفته بود «کابینه خط قرمز ماست، اگر بخواهند به دولت دستاندازی کنند مطالبی را با مردم ایران در میان خواهد گذاشت.»
رییس دیوان عدالت اداری با این توضیح که این مطلب به منظور روشن شدن اذهان و پاسخ به برخی گفتارها از مقاماتی که انتظار چنین سخنانی از آنان نیست، بیان میشود، افزوده است: «این مسئله در رسانهها مطرح شده و چون مخاطب آن قوه قضاییه و به نحوی دیوان عدالت اداری است، مجبور به توضیح شدیم.»
بیشتر بخوانید:
«کابینه خط قرمز است، به دستاندازیها پاسخ میدهم»
32 تن از عکاسهای مطبوعاتی ایرانی برای آزادی مریم مجد عکاس ورزشی و محبوس در زندان اوین که قرار بود جهت عکاسی از رقابتهای جام جهانی فوتبال زنان در آلمان به این کشور سفر کند، اقدام به انتشار بیانیهای کرده و خواستار آزادی وی شده است.
با خبر شدیم که همکارمان خانم مریم مجد،عکاس مطبوعاتی، در آستانه برگزاری جام جهانی فوتبال زنان و در شرایطی که در تدارک عکاسی از مراسم این جام و شروع پروژهای از فوتبال زنان در جهان بود، بناگاه، ناپدید شده و پس از چندی گفته شد که ایشان در زندان اوین و در بند 209 در بازداشت به سر میبرد.
اگر چه خبر بازداشت مریم مجد، تا لحظه نوشتن این نامه، از سوی مراجع رسمی به صراحت تایید نشده، اما برخوردهای غیرقانونی با برخی فعالان رسانهای که رویهای با سابقه در کشور ما است، نگرانی جدی از برخورد با این عکاس جوان مطبوعاتی را باعث شده است.
مریم مجد سالها در مطبوعات مختلف ایران به انعکاس اخبار و اتفاقات خبری از دریچه دوربینش پرداخته است. او یکی از معدود عکاسانی است که همواره تلاش کرده تا ورزش زنان را به عنوان یک موضوع جدی، دنبال و تصویر کند.
ما عکاسان امضاکننده این بیانیه خواستار آزادی بیقید و شرط مریم مجد و امکان ادامه فعالیت مطبوعاتی او هستیم.
همچنین از انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی کشور میخواهیم که به وظیفه صنفی خود عمل کرده و پیگیر بازداشت این عکاس-خبرنگار بوده و جامعه عکاسان مطبوعاتی را از این اتفاق آگاه کند.
مریم آموزگار – مریم اشرافی – کیان امانی – علی اوغازیان – پیام براز جانی – بابک برزویه – مهگامه پروانه – محمد تاجیک – ابراهیم حیدری – علی خلیق – هاله حیدری – رضا دقتی – جهانگیر رزمی – فرهاد رنجبران – آکو سالمی – حسن سربخشیان – حسین سلمانزاده – حنیف شعاعی – امیر صادقی – امید صالحی – بهنام صدیقی – آرش عاشورینیا – رها عسگریزاده – فرشاد فرحسا – مصطفی مجیدینصب – مریم محمدی – نفیسع مطلق- جواد مقیمیپارسا- جواد منتظری- بهنام موذن- زوبین ناوی- پیمان هوشمندزاده
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
شهر بسیار شلوغ است.
احمدینژاد دونکیشوتوار به قلب دشمن یورش برده و نیزهزنگزدهای بر بالای سرچرخانده و حریف میطلبد.
اصلاحطلبان آشنا نیز رخت نو پوشیده منتظر پایان این نمایش و جایگیری دوباره در صحنهاند، خلاصه تنها به شرط آنکه ایرانی نباشی، بساط خنده در این جابهجایی مهیاست.
سایت خبرآنلاین وابسته به لاریجانی نظرسنجی با این مضمون انجام میدهد: «طرح سوال از رییس جمهوری برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران با امضای 100 نماینده اعلام وصول شد. آیا موافق سوال مجلس از رییس جمهوری هستید؟» و 89.3 درصد موافق آن را تایید میکنند، بقایی و مشایی زیر توپخانه اصولگرایان قرار دارند و احمدینژاد ناتوان از مهار سیاست خارجی و داخلی کشور و مداخلات آشکار و نهان سپاه راهی جدید در راستای وعدهای قدیمی برمیگزیند و ضدحملهای هشدارگونه را آغاز میکند او شریانهای اقتصادی باند رهبری سپاه را هدف گرفته و روز شنبه در همایش «راهبردهای نوین در پیشگیری و مبارزه با قاچاق کالا و ارز» بیان میکند: «شماری از نهادها و سازمانها از طریق اسکلهها و مرزهای غیرقانونی کالا وارد میکنند و باید جلوی آنها گرفته شود.» این در حالیست که فرهاد رهبر، رییس دانشگاه تهران نیز، در این مراسم گفت: «در خوشبینانهترین حالت میزان قاچاق کالا و ارز در کشور به 10 میلیارد دلار در سال میرسد که طبق برخی پیشبینیها این میزان تا 40 میلیارد دلار نیز قابل افزایش است.» محمود احمدینژاد با استفاده از این فرصت فراهم شده به نهادهای امنیتی نیز اشاره داشته و گفت: «تمام مرزهای غیرقانونی باید بسته بشود، فلان سازمان، فلان نهاد، فلان دستگاه، هر کس یکجا را سوراخ کرده و برای خودش میبرد، میآورد، این غلط است، هیچکس نباید مصونیت داشته باشد.» این در حالی است که سعید مرتضوی، رییس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز که در این همایش حضور داشت و سال گذشته گفته بود: «هیچگونه اسکله غیرمجاز وجود ندارد و پروندههای آنها مختومه شده است.» امسال در تشریح ابعاد مختلف لایحه مبارزه با قاچاق کالا و ارز گفت: «علت اصلی به ثمر نرسیدن بسیاری از پروندههای کلان و سازمانیافته قاچاق و برائت مجرمین و فرار آنان از اعمال مجازاتهای بازدارنده، وجود قوانین ناقص و ناکار آمد است.»
شماری از نهادها و سازمانها از طریق اسکلهها و مرزهای غیرقانونی کالا وارد میکنند و باید جلوی آنها گرفته شود
سرتیپ محمدعلی جعفری میگوید: «سپاه پاسداران، اسکلههایی را در اختیار دارد اما در آنها مبادلات تجاری انجام نمیشود. وی یکشنبه به خبرگزاری مهر گفته است: «نیروهای مسلح بهطور طبیعی به دلیل وضعیت نظامی که دارند، اسکلههایی نظامی در اختیارشان است که در آنها هیچوقت بحث تبادل کالا صورت نمیگیرد و این مسایل صحبتهای انحرافی است که مطرح میکنند.» البته آقای جعفری با اذعان به بحث تجارت غیرقانونی در اسکلهها، این اتهام را مستقیمن متوجه شخص احمدینژاد کرده و گفت: «این بحثی انحرافی است که توسط افرادی که به نظر ما، ذینفع هستند، مطرح میشود.»
فرمانده سپاه همچنین اضافه میکند: «این افراد با مطرح کردن چنین بحثهایی، قصد دارند توجه دولت و دستگاههای دیگر را از جایی که قاچاق اصلی کالا اتفاق میافتد، منحرف کنند.»
فرمانده سپاه در حالی از اسکلههای نظامی دفاع کرده که احمدینژاد گفته: «اگر کالای دفاعی، امنیتی و اطلاعاتی نیز قرار است وارد کشور شود، میتواند از مرز قانونی وارد شود…اگر عدهای پایشان را از قانون کنار گذاشتند و برای خود اختیارات فراقانونی و استثنا قایل شدند، آنجا فساد درست میشود.»
«کیهان» نیز به عنوان سخنگوی غیررسمی آقای خامنهای به موضعگیری پرداخته و احمدینژاد را به سکوت فراخوانده و مینویسد: «هر دولتمرد و نماینده مجلس یا هر گوینده و نویسندهای که اسباب غبارآلودگی فضا، مشتبه شدن باطل به عنوان حق برای مردم و دراز شدن زبان معاندان علیه جبهه حق را فراهم میکند، قطعهای از قطعات جورچین دشمن را سرجای خود میچیند…شبکه رسانهای و تحلیلی وابسته به ناتوی فرهنگی، زرادخانه شلیک خود را اغلب از میان رفتارها و گفتارها و نوشتارهای فاقد مسوولیتشناسی و دوراندیشی و موقعیتشناسی تامین میکند…برخی رفتارها در حوزه دولت و مجلس و نیز در حوزه نقد و رسانه و تریبون، دلالت بر این معنا میکند که فاعل فعل یا گوینده سخن اصلن به اثری که فعل یا قول و مصاحبه او در عرصه عمومی و رسانهای برمیانگیزد و تحلیلی که بر آن بار میشود، توجهی ندارد یا اساسن در این باغ نیست که چه نتیجه و تحلیلی از کرده یا گفته او به افکار عمومی پمپاژ میشود.»
به هر روی جنگ نهان دارندگان اساسی قدرت در حال ورود به روی صحنه است، اتفاقی که مسلمن به سود احمدینژاد نیست، کمتر کسی از حجم گسترده مبادلات قاچاق سپاه در استان هرمزگان بیاطلاع است، اما سخن رییس دولت و پردهدری از این رسوایی نمیتواند اقدامی موثر و ناچارکننده برای باند اصلی محسوب شود زیرا او که اکنون در این کشور تنهاست نتوانسته نکتهای تازه به دانستههای عمومی بیافزاید و شوکی به ذهنیت توده وارد کند.
با تمامی رخدادهای میان دولت، مجلس و نیروهای غیررسمی رهبری آنچه که اکنون بیش از همه غیرقابل چشمپوشیست، حرکت آهسته اصلاحطلبان دولتی برای جایگیری در پازل حکومت و رایگیری از مردم زیر پوست این جنجالهاییست که به عمد بزرگنمایی نیز میشوند.
چه دولت احمدینژاد با کودتای سپاه به طرق گوناگون ساقط شود و چه با حوصله رهبری تا پایان دوره بر مسند بماند، مسلمن اصلاحطلبان برخواهند گشت.
چموشی احمدینژاد پس از الطاف بینهایت رهبر و خموشی اصلاحطلبان پس از بدترین نوع ناسپاسی از سوی راس هرم قدرت، بزرگترین رهآوردش برای رهبری و سپاه آن بود که باید قدر اصلاحطلبان دانسته و زودتر آنها را بازگردانند، این گروه برای حفظ نظام و اطاعت از فرامین رهبری از بسیاری مهرههای خود گذشته و حتا بدنامی و بریدن اعضا را متحمل شدهاند، پس مسلمن در انتخابات بعدی این جاننثاری از دید رهبری پنهان نخواهد ماند.
مجید بهشتی/ رادیو کوچه
majid.b@koochehmail.com
«سیامک صفری» به گروه اجرایی نمایش «آقای اشمیت کیه؟» به کارگردانی «داوود رشیدی» پیوست
به گزارش بخش تاتر خبرگزاری دانشجویان ایران، سیامک صفری پس از کنارهگیری «رضا بابک» به دلیل عارضه قلبی از تمرینهای جدیدترین اجرای داوود رشیدی که قرار است در هفته پایانی تیرماه در تماشاخانه «ایرانشهر» روی صحنه برود، از چند روز گذشته به تمرینهای فشردهی این اجرا پیوست. سابقهی همکاری پیشین صفری با داوود رشیدی به اجرای «منهای دو» در سال 1389 بازمیگردد.
از سوی دیگر، رضا بابک با توجه به دستورات اکید پزشکی برای دوری از هیجان و حفظ سلامتی، برخلاف میل خود و گروه اجرایی، از ادامه تمرینهای جدیدترین اجرای داوود رشیدی بازماند. رضا بابک سال 88 نمایش «هملت؛ شازده کوچولوی دانمارکی» را در مقام کارگردان در سالن شماره یک تماشاخانه ایرانشهر به صحنه برد و در سال 89 در نمایش «رویای هالیوود» به کارگردانی «نادر برهانی مرند» به ایفای نقش پرداخت.
—————————————————
دو نمایشنامه از خروجیهای پروژه چهار فصل تاتر ایران منتشر میشوند.
«ایوب آقاخانی»گفت: «دو نمایشنامه از خروجیهای نمایشنامههای تذکرهای- زندگینامهای در پروژه چهار فصل تاتر ایران، مورد تایید شورای پژوهشی انتشارات نمایش قرار گرفت و به زودی چاپ خواهد شد.»
مدیر پروژه چهار فصل تاتر ایران در گفتوگو با سایت ایران تاتر افزود: «مجلس قتل او که نام پدر نمیدانست» نوشته «امیرحسین طاهری» از استان گیلان و «نغمههای یک فسونگر چالاک» نوشته «فریدون ولایی» از استان آذربایجان شرقی از جمله خروجیهای نمایشنامههای تذکرهای-زندگینامهای در پروژه چهار فصل تاتر ایران هستند که مورد تایید شورای پژوهشی انتشارات نمایش قرار گرفتند و به زودی منتشر میشوند.»
—————————————————
11 گروه نمایشی به منظور تمرین و اجرا در پانزدهمین جشنواره بینالمللی نمایشهای آیینی سنتی و اجرای عمومی، آغاز به کار کرد.
خانه نمایش، پس از وقفه چند ماهه در فعالیت اداره برنامههای تاتر، 11 گروه نمایشی برای تمرین آثارشان در پلاتوهای این اداره حضور پیدا کردند.
بر پایه این گزارش، آثار نمایشی که برای شرکت در پانزدهمین جشنواره تاتر آیینی سنتی در این اداره مشغول تمریناند عبارتند از نمایشهای: «شاهزاده و ملکه» نوشته «مریم نعمت طاووسی» و «کار مجید علمبیگی»، «بوی خون معطر» نوشته «محمد چرمشیر» و کار «حسن رونده»، «پری» نوشته «خیراله تقیانیپور» و کار مشترک این نویسنده و «جواد نوری»، «افسون پریزاد» نوشته و کار «سیدجلالالدین دری»، «دیوان تاترال» نوشته «محمود استادمحمد» و کار «احسان حاجیپور»، «ترنج» نوشته «عباس عبدالهزاده» و کار «تینو صالحی»، «تربت» نوشته و کار «زهره غلامی»، «مرد اجارهای» نوشته و کار «پرویز سنگسهیل»، «مرغ دریایی دایی وانیا» نوشته «آرمان طیران» و کار «برکه فروتن».
همچنین نمایش «آی کچلا» نوشته و کار «صادق عاشورپور» و «حکم» نوشته «نیکلای اردهانی» با کارگردانی «مصطفی عبدالهی» برای اجرای عمومی در پلاتوهای اداره برنامههای تاتر و خانه نمایش در حال تمریناند.
—————————————————
نمایش «سیزویه بانسی مرده است» از یک زاویه تصویری است هولناک و خشمانگیز و در عین حال طنزآمیز از زندگی انسان سیاهپوست در نظام ددمنشانهی آپارتاید یا جدایینژادی در آفریقای جنوبی پیش از «نلسون ماندلا» و از زاویه دیگر تراژدی انسان در میدان ستمگری و ستمکشی است .
این نمایشنامه در مرکز فرهنگی «امید» در 24/25/26 ژوئیه 2011 ساعت 7 بعدازظهر اجرا میشود.
نوشته: آثول فوگارد
مترجم: محمود کیانوش
بازیگران :سامان خلاوه، جواد شمس، ناهید
—————————————————
«سعدی افشار» با نمایش «نامادری» در پانزدهمین جشنواره بینالمللی نمایشهای آیینی سنتی به صحنه باز میگردد.
به گزارش دریافتی سایت ایران تاتر، «رضا هنرمندی» کارگردان نمایش «نامادری» با اعلام این مطلب افزود: «قصه این نمایش یک بار در دهه 40 توسط گروه افشار روی تخت حوض اجرا شده است. سعدی افشار بعد از دوران نقاهت و بیماری این پیشنهاد را به من داد که نمایش را دوباره روی صحنه ببریم.»
وی ادامه داد: «طرح و روایت این نمایش نوشته استاد افشار است که توسط من بازسازی شده و قرار است در بخش پیشکسوتان روی صحنه برود.»
هنرمندی در خصوص بازیگران نمایش گفت: «استاد افشار از بین هر یک از گروههایی که پس از انقلاب فعال هستند یک بازیگر را برای حضور در این نمایش انتخاب کرده و با وجود ضعف و ناتوانی که در اثر بیماری دارند، گروه را برای اجرای این نمایش که جزیی از میراث هنر ایرانی (تخت حوضی) است، یاری میدهند.»
گفتنی است، پانزدهمین جشنواره بینالمللی نمایشهای آیینی سنتی، در پنج بخش «صحنهای»، «مجالس و شبیهخوانی»، «آیینها و بازیهای نمایشی»، «بینالملل» و «سیمنارها» با دبیری «محمود عزیزی» و از 23 تیر تا 1مردادماه در تهران برگزار خواهد شد.
—————————————————
گزارشی از وضعیت تولید سینمای ایران تا اول تیر ماه سال 90
روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، اعلام کرد تا اول تیر ماه جاری، 16 فیلم آماده نمایش (اکران نشده)، 8 فیلم در مرحله صداگذاری، 15 فیلم در مرحله تدوین، 7 فیلم در مرحله فیلمبرداری و 53 فیلم در مرحله پیش تولید قرار دارند.
—————————————————
از تندیس استاد «محمود فرشچیان»، هنرمند نگارگر، سهشنبه 8 تیر ماه در مجموعه سعادتآباد با حضور جمعی از چهرههای ماندگار رونمایی شد.
«عباس جمالپور»، هنرمند نقاش حاضر در این مراسم با بیان اینکه استاد فرشچیان با تمام خطوط، صحبتی و حرفی دارند و تمام حرکات قلمشان منتخب از عشق است، البته تعریف هنر هم همین است، مهمترین ویژگی نقاشی فرشچیان را خیالسازی دانست و توضیح داد: «خیال یک مسافرت است به دور یا آینده. استاد فرشچیان این مسافرت را کردهاند و سپس آثارش را روی کاغذ تصویر کشیدند.»
سپس «علی نصیریان»، هنرمند تاتر، سینما و تلویزیون بیان کرد: «من در این رشته تخصصی ندارم، اما به عنوان علاقه به هنر ایرانی کارهای این استاد بزرگ ایرانی را دیدهام. ایشان به من میگفتند: کارهایم را نقد کن. اما من جسارت آن را ندارم، ولی آنچه در کارهایشان قابل تاکید است این است که ایشان سنت را به شیوهای مبتکرانه با استفاده از اسطورههای ایرانی و مذهبی نقش میزنند. رنگها و فضاسازی کاملن مبتکرانه و سادهاند. وقتی بیننده به اثر استاد فرشچیان نگاه میکند دریچهای به دنیای زیباییها مقابل دیدگانش باز میشود.»
عزتاله انتظامی نیز با بیان خاطرهای گفت: «در مقابل چنین استادی کوچکم و نمیتوانم اظهار نظر کنم، اما به یاد میآورم زمانی برای یکی از همین جشنوارهها به نیویورک رفته آنجا به منزل استاد فرشچیان رفتیم و محو آثارشان شده بودم. یکدفعه ایشان با کتاب بزرگی پیش من آمدند و پشت کتاب را به نام من نوشتند. باورم نمیشد، بغض گلویم را گرفت و اشک شوق ریختم. اکنون کتاب آثار استاد فرشچیان به عنوان کتابی مقدس در منزل من جای گرفته و برایم بسیار ارزش مند است.»
در بخش دیگری از این مراسم «ژاله علو» پشت تریبون قرار گرفت و خطاب به فرشچیان گفت: «جناب استاد فرشچیان با افتخار تمام دو سه باری را در خدمتتان بودم و از مصاحبت با شما بهره بردم. امروز میخواهم بگویم هر قملی که میزنید نقش بهشت به جان میکشد.»
در بخش پایانی این مراسم فرشچیان لوح تقدیر خود را دریافت کرد و در سخنانی کوتاه بیان کرد: «سخن را با خاطرهای از چارلی چاپلین آغاز میکنم: «اگر 10 بهانه برای گریستن داشته باشی، صد بهانه برای خندیدن داری» از همه شما سپاسگزارم .»
سپس عزتاله انتظامی، علی نصیریان و محمود فرشچیان تندیس ساختهی «حمید کنگرانی» را رونمایی کردند.
در این هنگام «جلیل رسولی»، هنرمند خوشنویس گفت: «استاد فرشچیان مرد عشق است، عشق است و عشق.»
اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
وقتی میگویم «مردم ما» منظورم همان عوام و تودهها هستند. مردم ما عاشق «تیپ» قهرمان هستند. ریشهی استقبال از فیلمفارسی نیز همین روحیهی مردم ما بوده است. همین حالا هم اگر کارگردانی مولفههای عامهپسند تیپ قهرمان را خوب بشناسد، میتواند فیلمهای بسازد که میلیونها نفر از مردم را به سینماها بکشاند.
در این فیلمها تیپهای شناخته شدهای وجود دارند که بهطور دایم و با تغییری جزیی تکرار میشوند، مثل تیپ «بدکاره» که بهوسیلهی مرد بامرام اصلاح شده و آب توبه بر سرش ریخته میشود، «لات جوانمرد» که همهگونه خلافی میکند اما به کسی خیانت نمیکند، «آدم بده» یا «بدمن» ماجرا که در فیلم رفیق «آدم خوبه» را میکشد و «آدم خوبه» از او انتقام میگیرد و بسیاری از نمونههای دیگر. اما یک تیپ شناختهشدهی دیگر در فیلمها هست که خیلی طرفدار دارد و آن آدم به ظاهر خلافکار و بدی است که با همکاری رییس خود دست به کارهای ناشایستی میزند اما در انتهای داستان متنبه شده و با شوریدن بر علیه رییس خود و یک تنه و با گذشتن از آبرو و جانش رییس خلافکاران و باندش را به سزای اعمال کثیفشان میرساند. «محمود احمدینژاد» علیرغم ظاهر و رفتارش که خنگ و ابله مینمایاند، به گمانم انسان بسیار زرنگی است که این عشق و علاقهی مردم به قهرمانان فیلمفارسی را خوب میشناسد و در پی تبدیل خود به همان «خلافکار متنبه» است.
«احمدینژاد» به خوبی و بهتر از هرکس دیگری نقش خودش را در فیلمی که در دوسال گذشته روی پرده سینمای سیاست امروز ایران است میداند، «معاون رییس خلافکارها». او اکنون آگاه است که با وجود بلندپروازیهایش رییس مافیایی فیلم یعنی «علی خامنهای» دستور حذف او را داده است پس باید با تغییر نقش خود به «خلافکار متنبه» ضمن عوض کردن پایان سناریو از خود یک قهرمانملی ساخته و تماشاگران خاموش را به هیجان آورده و با خود همراه کند.
«احمدینژاد» رگ خواب این بینندهها را خوب بلد است. همانطور که در فیلمهای فارسی دستیار متنبه، خلافکاریهای رییس سابقش را برای پلیس رو میکرد، او نیز با حمله به شرکای سابق و دشمنان امروزش همچون «فرماندهان سپاه»، دست آنها را در روابط کثیف اقتصادی برای مردم رو میکند تا بلکه بتواند این تماشاگران خاموش یعنی تودهها را از روی صندلیهایشان بلند کرده و به کفزدن وادار کند. هرچه دامنهی حملات «احمدینژاد» گستردهتر شود محبوبیت ویترینیاش افزایش یافته و از آن سو دشمنانش را هم جریتر خواهد کرد. باید دید که کارگردان برای آخر بازی چه سرنوشتی را رقم زده است. آیا «محمود پاشنه طلا» بهوسیلهی یاران «رییس مافیا» کشته خواهد شد و از فیلمنامه به بیرون پرتاب میشود و یا با گسترش دامنهی افشاگریهایش، دست «رییس مافیا» رو شده و درگیری تودهها که یاران جدید اویند با نوچههای رییس شدت مییابد و خون و خونریزی به راه میافتد. تماشاگران فهیم هم که یا به دیدن این فیلم نرفتهاند و یا اگر به نظاره نشستهاند میدانند که این یک فیلم است و در پایان با بستهشدن پرده هیچ چیزی به آنها نخواهد رسید، پس یا سکوت میکنند و یا به خندهای اکتفا. فعلن که تا نیمههای فیلم بیشتر جلو نرفتهایم و «محمود» تازه پاشنههایش را ورکشیده است.
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
طبیب بینوا
منبع: طبیبستان
شنبه صفحه فیسبوک خود را باز میکنید. گزارش شده است که آقای ایکس با خانم ایگرگ اکنون دوست هستند. دو احتمال به ذهنتان خطور میکند. احتمال قویتر اینکه این دو آخر هفته را با هم گذراندهاند که میتواند از شب جمعه در یک پارتی شروع شده باشد و یا از روز جمعه در یک برنامه کوه نوردی سبک و گلگشتی. احتمال ضعیفتر اینکه آنها به دلیلی کاملن معمولی و افلاطونی در دنیای مجازی با هم دوست شدهاند.
یکشنبه در گزارش صفحه فیسبوک آقای ایکس آمده است که ایشان پای یکایک عکسها و استاتوسهای پروفایل خانم ایگرگ کامنت گذاشته و آنها را لایک زدهاند. در اینجا نیز دو احتمال وجود دارد. احتمال قوی این است که هدف آقای ایکس این بوده که بدون خواندن مطالب و دقت کردن در عکسها فقط میخواسته تا به خانم ایگرگ بفهماند که برای شناختن ایشان و درک روحیات از روی نوشتههایش وقت گذاشته و با همه آنها احساس قرابت و همذات پنداری کرده است. احنمال ضعیف اینکه مطالب و عکسهای خانم ایگرگ جذاب بوده و آقای ایکس جذب نوشتههای خوب و عکسهای زیبای پروفایل ایشان شدهاند.
دوشنبه در صفحه فیس بوک خانم ایگرگ میبینید که آقای ایکس ایشان را در چند آلبوم عکس و چند نوشته تگ کردهاند. باز در اینجا دو احتمال پیش میآید. احتمال قوی این است که اقای ایکس 24 ساعت دنبال عکسهای کمجواد خود که در یک طبیعت زیبا و با فیگورهای کمتر دستمالی شده که بدون حضور هرگونه جنس مخالف گرفته شده میگشته است و آنها را اسکن کرده و خواسته است بدین وسیله خانم ایگرگ را به سمت خود جلب کند. نوشتههای تگ شده هم عمدتن کپی پیست شده از صفحات وبلاگ دوستان عاشق یا عارف بوده که آقای ایکس دستی به سر و گوش کلمات کشیده و گاهی نقطه یا ویرگولی اضافه کم نموده تا مشخص شود که نویسنده متن خودش میباشد. احتمال ضعیف این است که آقای ایکس همیشه برای دوستهای تازه خود در فیسبوک عکسها و نوشتههایش را تگ میکند.
سهشنبه خانم ایکس در فیسبوک آفتابی نشدهاند. آقای ایکس هر دو ساعت یکی از استاتوسهای زیر را مینویسد و منتشر میکند: «باز هم میان مستی و سیاهی و تنهایی جای تو خالی» «سهم دل من از این دنیای بزرگ، همین دستهای کوچک توست، نگذار روزگار همین میراث را هم پایمال کند» «در هر لحظه شعریست، شعر فراق تو» «میغلتم، تنت را در تاریکی تختم جستوجو میکنم، نیستی، به رویایم باز میگردم» در اینجا هم دو احتمال مطرح میشود. احتمال قویتر اینکه آقای ایکس همانند سایر آقایان سریعن عاشق شده و قصد دارد به هر نحوی از انحا دل خانم ایگرگ را بهدست آورد و تا آخر هفته نشده است به وصال یار نایل آید. احتمال ضعیفتر اینکه آقای ایکس اخیرن در یک صفحهای مثل «هیچ و پوچ» عضو شده و علاقه دارد که استاتوسهای آن صفحه را با بقیه به اشتراک بگذارد. آقای ایکس تا 5 صبح در فیس بوک حضور دارد.
چهارشنبه اول صبح خانم ایگرگ وارد فیسبوک میشود. در اینجا پنج احتمال همسنگ و هماندازه مطرح میشود: «خانم ایگرگ از استاتوسهای آقای ایکس قند در دلش آب شده ولی به روی خودش نمیآورد. خانم ایگرگ پای همه استاتوسهای دیروز آقای ایکس لایک میزند. خانم ایگرگ بلافاصله از فیسبوک خارج میشود. خانم ایگرگ استاتوسهای با مضمونهای ضد مرد، محافظهکاری خانمها، خاطراتی از بیصفتی آقایان منتشر میکند. خانم ایگرگ بلافاصله آقای ایکس را از لیست دوستان خود خارج میکند. آقای ایکس به علت بیخوابی و افسردگیهای دیروز روز چهارشنبه را کلن میخوابد»
پنجشنبه آقای ایکس و خانم ایگرگ هردو در فیس بوک حضور دارند و چراغهای هردو روشن است. در اینجا دو احتمال مطرح میشود. احتمال اول اینکه قراری برای مهمانی یا کافهنشینی شب با هم بگذارند و برنامه کوهنوردی فردا را با هم تنظیم کنند . احتمال دوم اینکه آقای ایکس دارد روی پروژه بعدی برای آخر هفته کار میکند و دو طرف توجهای به چراغهای روشنشان نمیکنند.
جمعه هیچکدام وارد فیسبوک نمیشوند. در اینجا هم دو احتمال مطرح است. احتمال قوی این است که آقای ایکس و خانم ایگرگ مشترکن یا منفردن در برنامه کوه یا پارک گردی هستند و احتمال ضعیف اینکه اینترنت قطع است.
خبر / رادیو کوچه
دولت ترکیه روز دوشنبه، 4 ژوئیه، اعلام کرد که شورای ملی انتقالی متشکل از مخالفان حکومت لیبی را به رسمیت شناخته و خواستار کنارهگیری معمر قذافی، رهبر لیبی شده است.
احمد داود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه، پس از ملاقات با مصطفی عبدالجلیل، رییس شورای ملی انتقالی در بنغازی، در شرق لیبی، اعلام کرد که کشور او این شورا را به عنوان «تنها نماینده مشروع مردم لیبی» به رسمیت میشناسد و از آن حمایت میکند.
وزیر خارجه ترکیه همچنین گفت که «باید به مطالبات مردم لیبی برای اصلاحات پاسخ مثبت داده شود، قذافی باید از لیبی برود و باید یکپارچگی ارضی لیبی حفظ شود.»
آقای داود اوغلو با اعلام حمایت از قیام مردم لیبی علیه حکومت این کشور گفت که هدف او از سفر به بنغازی، دومین شهر بزرگ لیبی که مقر شورای ملی انتقالی است، ابراز همبستگی مردم ترکیه با لیبیاییهاست و افزود: «حقوق مشروع مردم لیبی باید تامین شود و راه حلی پایدار برای بحران کنونی یافت شود و یافتن چنین راهحلی تنها از طریق اقدامات سیاسی و برمبنای تحقق کامل خواست مردم لیبی میسر است.»
وزیر خارجه ترکیه با تایید موقعیت شورای ملی انتقالی گفت: «تا زمان دستیابی مردم لیبی به اهدافشان، دولت ترکیه شورای ملی انتقالی را نماینده مشروع آنان میداند.»
به گفته سخنگوی شورای ملی انتقالی، وزیر امور خارجه ترکیه در ملاقات با مصطفی عبدالجلیل گفت که کشور او مبلغ دویست میلیون دلار دیگر را به منظور کمک به این شورا در اختیار آن قرار میدهد.
ماه گذشته، ترکیه به همین منظور، اعطای یکصد میلیون دلار کمک را به شورا پیشنهاد کرده بود.
بیشتر بخوانید:
«رهبران سوریه، لیبی، یمن و بحرین به ملتشان توجه کنند»
«مخالفت اتحادیه آفریقا با حکم بازداشت قذافی»
امیر و کاملیا / رادیو کوچه
کاخ «کوروش بزرگ» (دشتستان)، واقع در شهر «برازجان» از توابع بخش مرکزی شهرستان «دشتستان» یکی از آثارهای تاریخی و از نقاط دیدنی استان بوشهر در جنوب ایران است. این کاخ در سال ۱۳۵۰ به وسیلهی هیت باستانشناسی ایران حفاری شدهاست. با توجه به شیوههای معماری و استفاده از سنگ سیاه و سفید زمان احداث آن را به دورهی کوروش بنیانگذار زنجیره هخامنشی منسوب کردهاند.
این کاخ که در جنوب شرقی برازجان و در کنار رودخانه «خشک آردی» قرار دارد یکی از پایگاههای مهم ایران دردورهی هخامنشی در ساحل خلیج فارس بوده است. کاخ برازجان بر طبق تحقیقاتی که انجام شده در اواخر سلطنت کوروش ساخته و پرداخته شدهاست و از نظر حجاری و هنر معماری آن چنان که از پایه ستونها و اشیای کشف شده بر میآید جدیدتر و ظریفتر از پاسارگاد است. بنابراین میتوان گفت که این بنا هنگامی ساخته شده که هنر اصیل حجاری و معماری عصر کوروش به تکامل رسیده است. متاسفانه به علت ناتمام ماندن بنا چنین به نظر میرسد که علل عقیم ماندن این کاخ مصادف با مرگ او به سال ۵۲۹ پیش از میلاد است. بنابراین میتوان تاریخ بنای کاخ برازجان را در همین حدود یعنی ۵۲۹ قبل از میلاد دانست.
این کاخ یکی از آثار ارزشمند و بینظیر، کاخ زمستانی کورش هخامنشی است و این اثر بزرگ فاصلهای حدود 500 متر تا جادهی بوشهر، برازجان دارد. ته ستونهای کاخ که از سنگهای سیاه و زرد رنگ ساخته شده به جا مانده است. در سال 1351 که کارگران در حال حفر کانال جهت رساندن آب به شهر بوشهر بودند، در این مکان به سنگی سیاه دست یافتند که با انعکاس خبر به فرمانداری و اعزام تیمی از باستانشناسان به منطقه پس از حفاری متوجه شدند که کاخ زمستانی کورش در این منطقه واقع شده است.
این بنا از سال 1351 تا سال 1382 در زیرزمینی مدفون بود که در سال 1382 به همت استاد بزرگ «علیاکبر سرافراز» حفاری لازم صورت پذیرفت و ته ستونها آشکار شدند و این بنا مورد توجه جهانگردان و علاقهمندان به فرهنگ ایران زمین قرار گرفت. از آن سال تا کنون در چند مرحله، حفاری صورت گرفته که هنوز هم به حفاری و کاوش نیاز است. به عقیدهی باستانشناسان، این بنا در کنار شهر تاریخی«تا او که» (taoke) ، واقع بوده و این شهر مسیر شمالی، جنوبی داشته و تا نزدیکی روستای بنداروز ادامه داشته است. ته ستونهای این کاخ از نظر معماری بسیار زیبا و در نوع خود بینظیر هستند.
حجاری که بر روی این سنگها صورت گرفته به شکل دایره است و طرز قرار گرفتن سنگها بر روی هم، دیدهی هر رهگذری را به طرف خود جلب میکند و هنر و معماری گذشتهی ایران زمین را به یاد میآورد که چه زیبا این معماران پر تلاش در کنار رشته کوه «گیسکان» این سنگها را حجاری کرده و پس از آن با طی مسیری طولانی این سنگها را به منطقه حمل نموده و در این مکان قرار دادهاند.
بخشی از دروازه شاهی این کاخ که ناتمام مانده، برخلاف تالار اصلی، با لعابی از جنس سیلس، کفسازی شده است که این سبک کار را نیز پروفسور ایتالیایی، یک اثر هنری منحصر به فرد دانست. اما ظرافت هنرمندانه آثار در این کاخ نیز باستانشناسان را با این پرسش مهم مواجه کرده است که چه هنرمندانی و با چه ابزاری در این کاخ کار کردهاند که نظیر آن حتا در تخت جمشید نیز که مقر اصلی پادشاهی هخامنشی بوده، به دست نیامده است. محدوده کاخ وسعتی نزدیک به 50 در 50 متر دارد و بررسیهای باستانشناسی نشان میدهد سنگهای بزرگی که در ساخت این بنا مورد استفاده بوده از معدنی در «تنگ جیر» آورده شده است.
باستانشناسان هدف از ساخت این بنای بسیار بزرگ در این منطقه را تسلط داشتن برآبهای خلیج فارس و نظارت بر ساحل خلیجفارس دانستهاند که میتواند سند محکم و قاطعی از تسلط ایرانیان بر خلیجفارس باشد. البته در گذشته راههای قدیمی استان یعنی راه توز، تا اوکه، لیان از کنار این شهر میگذشته و شهرهای باستانی استان یعنی سیراف در جنوب و مهرویان و سینیز در شمال و نجیرم و لیان و توز را به هم وصل میکرده است.
منابع
حاتم، محمد، بن غریب، «تاریخ عربالهوله»، چاپ سوم، قاهره (مصر)
صدیق، محمد، عبدالرزاق، «صهوهالفارس فی تاریخ عرب فارس»
رازی، عبداله، (از سلسلهی ماد تا انقراض سلسلهی قاجاریه)
ویکیپدیا
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، 4 ژوئیه، رضا اکرمی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، در واکنش به خبر مخالفت رهبر جمهوری اسلامی با طرح سوال از محمود احمدینژاد عنوان کرد: «چیزی که طبق قانون باشد، نه رهبری مانع آن میشوند و نه صحیح است که کس دیگری هم در مقابل قانون بایستد.»
به گزارش خبرآنلاین، اظهارات آقای اکرمی یک روز بعد از اظهارات مشابه مصطفی رضاحسینی نماینده شهر بابک انتشار یافته که طی آن، مخالفان سوال از محمود احمدینژاد را به «برخورد گزینشی» با اظهارات آیتاله خامنهای متهم کرده است.
آقای رضاحسینی با ذکر اینکه «ایشان هیچگاه نفرمودند که از رییس جمهوری سوال نشود و بر عکس گفتهاند که هر کسی و هر قوهای سرجای خودش باشد»، به انتقاد از کسانی پرداخته که به گفته وی، «هر جا که کم میآوردند و میخواهند از زیر بار قانون فرار کنند، از تاکید رهبری به تعامل با دولت خرج میکنند.»
روز شنبه، 2 ژوئیه، روحاله حسینیان رییس فراکسیون انقلاب اسلامی، فراکسیون اصلی حامیان دولت در مجلس، گفته بود که «با توجه به ملاقات اخیر نمایندگان با رهبر معظم انقلاب، قطعن طرح سوال از رییس جمهوری مورد رضایت مقام معظم رهبری نیست.» در این ملاقات آیتاله خامنهای برخی از نمایندگان مجلس را به دلیل ایجاد اختلال در سخنرانی محمود احمدینژاد مورد انتقاد قرار داده بود.
در واکنش به اظهارات وی، علی مطهری اظهار داشت که آیتاله خامنهای، در آن ملاقات تنها به نمایندگان به خاطر قطع کردن سخنان محمود احمدینژاد در هنگام سخنرانی تذکر داده و این تذکر «ربطی به سوال از رییس جمهوری ندارد.»
بیشتر بخوانید:
«عدم موافقت رهبر با سوال از احمدینژاد در مجلس»
مهرآفرین بهرامی/ رادیو کوچه
علیرغم ادعای مسوولان ایرانی برای تبدیل شدن به قدرت اقتصادی اول منطقه در سال 1404، گزارشها نشان میدهد ترکیه با 11 درصد، بالاترین ضریب رشد اقتصادی جهان را داشته است و قطریها نیز با دارا بودن بالاترین سرانه درآمد، ثروتمندترین کشور دنیا شناخته شدهاند.
تبدیل شدن به قدرت اول اقتصادی، سیاسی، علمی در سال 1404 شمسی از تریبونهای مختلف و از سوی مسوولان رده بالای نظام جمهوری اسلامی در حالی شنیده میشود که گزارشهای اقتصادی مراجع معتبر حاکی از سبقت گرفتن کشورهای همسایه از ایران در تولید نفت، گاز، ثروت ملی و حتا رشد اقتصادی است.
بنا بر آمارهای رسمی دولت ترکیه، رشد اقتصادی این کشور در سه ماه اول سال 2011 به بیش از 11 درصد رسیده است که بالاترین میزان رشد در جهان طی مدت زمان مذکور بوده است و بخش خرده فروشی نیز اقتصاد این کشور بیش از 17 درصد رشد داشته است و بخشهای ساختمانسازی و صنعت نیز بیشترین نرخ رشد را در بین سایر بخشهای اقتصادی ترکیه داشتهاند.
از طرف دیگر بنا بر گزارش نشریه «گلوبال فاینانس» قطر در راس ثروتمندترین کشورهای جهان قرار دارد و شهروندان قطری با درآمد سالانه بیش از 90 هزار دلار به عنوان پردرآمدترین شهروندان جهان از لحاظ درآمد سالیانه شناخته شدهاند. قطر تنها در یک میدان گازی مشترک خود با ایران یعنی پارس جنوبی 2 برابر بیشتر از ایران گاز برداشت میکند که درآمد سالانه حداقل 21 میلیارد دلار بیشتر از ایران برای آنها تولید میکند.
و در منابع نفتی نیز، عربستان به عنوان دارنده جایگاه نخست در تولید نفت اوپک تا 9 سال آینده، با تولید روزانه 28 میلیون بشکه سهم تولید نفتی خود در اوپک را تا چهار برابر بیشتر از ایران میکند و عراق نیز با انجام طرحهای توسعهای، جایگاه دوم در اوپک را از ایران خواهد گرفت؛ حال با توجه به این شرایط ایران چگونه میخواهد آرزوی اولین بودن خود در منطقه را محقق کند؟
توسعه ایران تنها در یک دهه امکانپذیر است
یک کارشناس اقتصاد سیاسی در این باره به رادیو کوچه گفت: «دستیابی به قدرت اقتصادی، سیاسی و علمی منطقه که از سوی مسوولان نظام مطرح میشود تنها یک شعار است که مانند برخی دیگر از ادعاهای آنان هیچگونه پشتوانه منطقی و علمی ندارد و با توجه به دور بودن زمان تحقق آن یعنی 14 سال آینده، زمان کافی برای ترسیم و تخیل یک دستآورد کاذب در ذهن مردم وجود دارد و در سال 1404 نیز فهرستی از دلایل عدم دستیابی به این هدف به مردم ارایه خواهد شد.»
این کارشناس تصریح کرد: «طی سی سال بعد از انقلاب، همواره بازسازی واقعی کشور و ایجاد زیر ساختهای توسعه کشور به آینده حواله داده میشده است و همانطور که بر همه مسلم است، طی سه دهه بعد از انقلاب فقط با تعدادی برنامه و شعار بازی شده است تا زمان بقا حکومت تمدید شود وگرنه برای کشور با زیر ساختهای ایران در صورت اجرای سیاستهای درست، تنها در یک دهه میتوان زیرساختهای توسعهای را به وجود آورد.»
وی ادامه داد: «در حال حاضر موانع سیاسی عمدهترین مشکل برای توسعه ایران محسوب میشود. زیرا از یک طرف تحریمها شرکتهای بزرگ اقتصادی را از همکاری با ایران محروم میکند و از طرف دیگر سیاست تقابل ایران و آمریکا در منطقه خاورمیانه و نقش مهم آمریکا در معادلات سیاسی و اقتصادی منطقه و همچنین به وجود آوردن فضای ترس اعراب از ایران و دشمنی پنهان آنان و در نهایت همکاری ایران با سوریه و لبنان، مجموعه عوامل سیاسی است که بیشترین صدمه را به روند توسعه اقتصادی کشور وارد میکند.»
این کارشناس متذکر شد: «با توجه به مجموع ذخایر نفتی، گازی، معدنی و پتانسیلهای جغرافیایی مانند استفاده از حریم هوایی (با توجه به قرارگیری ایران در یکی از نقاط پرتردد هوایی درخاورمیانه)، دریایی (استفاده از تنگه هرمز) و صنعت کشاورزی و بازرگانی و صنعت توریسم (هفتمین کشور جاذب توریستی جهان)، ایران تنها با اتخاذ سیاست صلحجویانه در دنیا و دست برداشتن از برخی دوستی و دشمنیهای بیدلیل مانند دشمنی با آمریکا و دوستی با نیروهای حماس در لبنان میتوانست در یک دهه فقر را به معنی واقعی از کشور ریشه کن کند و ایران را از وضعیت کنونی برهاند.»
حداقل 40 درصد عقب ماندگی از اهداف برنامه چهارم وجود دارد
یک اقتصاددان و عضو هیت علمی دانشگاه «علامه طباطبایی» نیز در این باره به رادیو کوچه گفت: «برنامهریزان کشور یک برنامه 20 ساله از 1384 تا 1404 طراحی کردهاند که شامل 4 برنامه 5 سال است و سال 89 پایان دوره 5 ساله اول این طرح و در واقع برنامه چهارم توسعه بود اما هیچ یک از اهداف آن بهطور کامل محقق نشد و در مجموع شاخصها در خوشبینانهترین حالت حداقل 40 درصد عقب ماندگی از برنامه توسعه چهارم وجود دارد.»
وی ادامه داد: «به عنوان مثال تا پایان برنامه چهارم توسعه میبایست نرخ بیکاری، نرخ تورم و سود بانکی تک رقمی میشد که در پایان سال89 نرخ بیکاری حدود 25 درصد، شاخص نرخ سود بانکی حدود 11 درصد و تورم بالای 20 درصد بوده است و نرخ رشد اقتصادی نیز باید به 8 درصد میرسید که بنا بر آمار اولیه صندوق بینالمللی پول صفر درصد و بنا بر اظهارات مسوولان دولتی 6 درصد اعلام شده است. دولت همچنین در برداشت از ذخایر ارزی کشور نیز کاملن در روندی معکوس به جای کاهش برداشت، تا سه برابر بیشتر از قبل از ذخایر ارزی کشور مصرف کرده است.»
این اقتصاددان خاطر نشان کرد: «برخی از نمایندگان مجلس خواستار جبران 40 درصدی عقب ماندگی از اهداف برنامه چهارم در قالب برنامه پنجم توسعه شده بودند و این در حالی است که شروع اجرای برنامه پنجم با طرح هدفمندکردن یارانهها و حذف سوبسیدها همراه بوده است که خود اقتصاد کشور را دچار شوکهای تورمی جدی میکند و حل پیامدهای آن کاری کارستان است و در مقابل همسایگان ایران بدون داشتن هیچگونه محدودیت سیاسی برای توسعه خود، با استفاده از فرصت گران شدن قیمت نفت، طرحهای توسعهای خود را شتاب سریعتری دادهاند و حال با این شرایط چگونه ایران میخواهد قدرت اول منطقه شود، جای تردید جدی دارد.»
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
نیروهای امنیتی در شرق افغانستان میگویند در یک درگیری در ولایت ننگرهار شانزده طالب پاکستانی را کشتهاند. محمدحسن یک مقام محلی گفت تمام کشتهشدگان شهروندان وزیرستان پاکستان میباشند.
وی افزود در این عملیات به افراد ملکی، نیروهای امنیتی افغان و بینالمللی آسیبی نرسیده است.
ذبیحاله مجاهد از سخنگویان طالبان پذیرفت که در این درگیری 13 تن از افراد این گروه کشته شده و ادعا کرد که 27 سرباز خارجی نیز کشته شده است.
سخنگوی طالبان گفت 7 فرد ملکی نیز درحمله هوایی قوای خارجی کشته شدهاند، ا ما مقامات محلی آن را بیبنیاد میخوانند.
همچنان بر بنیاد یک خبر دیگر پولیس سرحدی افغانستان صبح امروز در یک کمین هفت شورشی را که با واسکتهای انتحار مجهز بوده و لباس زنانه پوشیده بودند بازداشت کرد.
وزارت داخله افغانستان میگوید این افراد با استفاده از بورقه میخواستند از کندهار به ولایت ننگرهار بروند که توسط پولیس شناسایی شدند.
طالبان در این مورد ابراز نظر نکردهاند.
این در حالیست که در روزها اخیر ریاست امنیت ملی افغانستان نیز از بازداشت یک انتحارکننده با لباس زنانه خبر داده بود.
دوشنبه 13 تیر 90/ 4 ژوئیه 2011
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویمتاریخ
گزیده اخبار مطبوعات دوشنبه ایران
پسنشینی تند- «محمود» پاشنهطلا»- اکبر ترشیزاد
بخش اول خبرها
اقتصاد کوچه- «توهم جایگاه نخست اقتصادی ایران در منطقه»- مهرآفرین بهرامی
پس کوچه تماشا- «باورم نمیشد، بغض گلویم را گرفت و اشک شوق ریختم»- مجید بهشتی
مجله خبری کابل- آرین
پارسنامه- «کاخ کوروش بزرگ در استان بوشهر»- امیر و کاملیا
بخش دوم خبرها
مجلهی جاماندگان- «بساط خنده مهیاست»- شراره سعیدی
صدای شعر ایران و جهان- «شعروفون» (پنجمین پادکست)- مانا آقایی و لیلا فرجامی
بخش سوم خبرها
محمد مصطفایی / وکیل دادگستری
جناب استاد محمدعلی دادخواه، شنیدن خبر محکومیت شما که الگو و اسوه بسیاری از وکلای دادگستری به خصوص وکلای جوان و کارآموزان وکالت بوده و هستید، بسیار دهشتناک و تاسف برانگیز بود.
آقای دادخواه، حقیر از جمله وکلایی هستم که از نزدیک با فعالیتهای شما آشنا بودهام. شما را استاد خود دانسته و به وجودتان همیشه و در همه حال افتخار مینمودهام و تا زندهام افتخار خواهم کرد. شما چنان با لسان ادبی و حقوقی در محاکم دادگستری دفاع مینمودید که هر زمان در محاکماتتان شرکت میکردم و دفاعیات شما را میشنیدم، مو بر اندامم سیخ میگشت. سخنرانیهای شما پربار و پر معنا بودهاند. شما صرفن، وکیل دادگستری نبودهاید، شما یکی از بهترینها در زمینه ادبیات و میراث فرهنگی بودهاید.
جناب آقای دادخواه، هرگز فراموش نمیکنم، که در دادگاهی که با هم در پروندهای داشتیم، قاضی صلواتی، همانی که شما را ناجوانمردانه محکوم کرد. چندین بار سخنانتان را در دفاع از موکلتان قطع کرد تا شما ابیات ادبی را بر زبان جاری نکنید از حافظ و سعدی و فردوسی نگویید سخنان عدالتمنشانه شعرای پارسی را به زبان جاری نکنید. قاضی صلواتی به ادبیات شما و به هنرتان و به انسانیتتان غبطه میخورد و اشعارتان را تیری بر قلب سنگی و دور از انسانیت خود میدانست. اما شما گوش به فرمان این قاضی گستاخ نداده و همچنان با ادبیات شیوایی که داشتید آرامش را بر او تنگ میکردید.
شما وکیلی ممتار، مبرز و دانشمند هستید و هیچ وکیلی بر هنر دفاع شما تردیدی نمیکند و شما محکوم شدهاید به این خاطر که انسانید، دانشمندید، مدافع حقوق مظلومین هستید، مدافع دانشجویانید، مدافع حق و عدالتید و مدافع بسیاری از بازداشتشدگان پس از انتخابات هستید. شما محکوم به اقدام علیه امنیت و تبلیغ علیه این نظام پست نشدهاید، چرا که این نظام نیازی به تبلیغ علیه خود ندارد. حاکمان این نظام چنان پست و فرمایه هستند که نیازی به تبلیغ علیه آنها نیست و همه این را به خوبی میدانند. از کودک و بزرگ و از زن و مرد همه میدانند که بسیاری از حاکمان این حکومت، حیوان صفت هستند.
آقای دادخواه عزیز من از شما آموختم که عدالت بالاترین ارزشهاست و این جمله را ملکه ذهنم نمودهام و هرگز از یاد نخواهم برد. این جمله را همه شاگردان شما به خوبی میدانند.
آقای دادخواه، قاضی صلواتی هیچبویی از انسانیت شما، هنرتان، دفاعیاتتان، و هزاران خصلت و خویی که داشتهاید نبرده بودند والا نه تنها شما را محکوم نمیکردند بلکه تمام بازجویان و یا مامورانی که شما را به ناحق شکنجه کردهاند و بر آزای شما در دفاع تعرض کردهاند، به پای میز محاکمه میکشاندند.
هرگز فراموش نمیکنم که شما قسمتی از دارایی تان را وقف شادی کردید، وقت پیوند جوانانی کردید که برای ازدواج و برگزاری جشن شادیشان، هیچ مالی نداشته و امکانات ازدواج را برای آنها مهیا میکردید.
آقای دادخواه عزیز، باورم نمیشود که اینگونه محکوم شدهاید، نمیتوانم حتا تصورش را کنم که انسانهای حیوان صفتی چون صلواتی شما را صرفن به خاطر دفاع از حقوق نیازمندان، محکوم کردهاند و امیدوام، همکارانم در داخل ایران و به خصوص در هیت مدیره کانون وکلای دادگستری، به خود آیند، دست از قدرت طلبی بر دارند و نگذارند این حکم به منظه ظهور در آید.
در این زمان که این نوشته را مرقوم میکنم، شدیدا متاثرم و به این فکر میکنم که آیا انسانی یافت میشود که شلاق به دست گیرد و بر اندام پاک شما بزند، به خدا قسم قاضی صلواتی حیوانی بیش نیست و کسانی که این پرونده را برای شما ساختهاند نیز حیوانانی هستند که هیچ اصل و نسبی ندارند. باز هزار رحمت به حیوان که لااقل به هم نوعش آسیبی نمیرساند و برایش ارزش قائل است.
چه بگویم که حال قدرت در دست عدهای خون آشام قرار دارد، عدهای که نه از انسانیت بویی میبرند و نه قائل به انسانیت هستند، این عده باید بدانند که خود روزی نه چندان دور میبایست پاسخگوی ظلم و ستمی باشند که نسبت به شهروندان ایرانی به خصوص روشنفکران و خادمین حقیقی این مرز نمودهاند. قاضی صلواتیها باید بدانند که جانی علیه بشریت هستند و به زودی به جرم خیانت و جنایت به بشریت محاکمه خواهند شد.
آقای دادخواه، میدانم که شما همچون ستوده و سیفزاده و دهها وکیل دیگر که آزادیشان را برای دفاع از عدالت به خطر انداختهاند، استوار خواهید ماند و همکارانی در ایران دارم که راه شما را ادامه خواهند داد.
آقای دادخواه، من به خوبی از شکنجههایی که بر شما در دوران بازداشتتان رفت، آگاهم میدانم که بازجویان چه بلاهایی برستان آوردند و شما خم به ابرو نیاوردید. میدانم که آنها از چه شیوههای ناجوانمردانهای برای اخذ اقرار از شما استفاده میکردند و شما لب به سخن نیاوردید و سکوت اختیار کردید و میدانم که چطور روز و شب در سلول انفرادی، بدترین سختیها را تحمل کردید و به خوبی میدان چه بر شما گذشت.
آقای دادخواه، نامتان برازندیتان است. شما به جرم دادخواهی محکوم شدهاید، به جرم عدالتطلبی به جرم وکالت، به جرم دفاع از بیگناهان محکوم شدهاید و من از محکومیت شما متاسفم
شرم بر این حکومت باد که جای انسانهایی بزرگوار همچون شما را زندان میداند.
شرم بر همه آنان باد.
12 تیرماه سال 1390
خبر / رادیو کوچه
روز یکشنبه، 3 ژوئیه، محمدعلی دادخواه وکیل دادگستری و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر با صدور حکمی از سوی دادگاه انقلاب به ده سال زندان، ده سال محرومیت از تدریس در دانشگاه و همچنین شلاق و جزای نقدی محکوم شده است.
به گزارش بیبیسی، آقای دادخواه ضمن تایید این خبر اظهار داشت: «بر اساس این حکم من به ده سال ممنوعیت از وکالت در دادگستری، هشت سال زندان به علت براندازی نرم و سخنگویی کانون مدافعان حقوق بشر، یک سال زندان به علت تبلیغ علیه نظام و جمهوری اسلامی و همچنین به شلاق و چند فقره جزای نقدی محکوم شدهام.»
لازم به اشاره است محمدعلی دادخواه، وکیل دادگستری پیش از این به اتهام داشتن اسلحه و مواد مخدر در دفتر وکالتش پس از انتخابات بازداشت و با قرار وثیقه آزاد شده بود.
بیشتر بخوانید:
«اتهام جدیدم، عضویت درکانون مدافعان حقوق بشر»
خبر / رادیو کوچه
یک منبع امنیتی در مصر اعلام کرد خرابکاران روز دوشنبه، 4 ژوئیه، خط لوله انتقال گاز از مصر به اردن و اسراییل را منفجر کردهاند.
بر اساس این گزارش پس از انفجار، شعلههای آتش محل وقوع حادثه را فرا گرفت اما تلفات جانی نداشت.
به گزارش الجزیره، این انفجار در یک ایستگاه پمپاژ گاز در منطقه دیرعبده در شمال جزیره سینا در شرق مصر به وقوع پیوسته است.
این سومین انفجاری است که پس از سقوط رژیم حسنی مبارک در پی قیام مردم مصر به وقوع میپیوندد.
مصر 43 درصد از گاز مورد نیاز اسراییل به ویژه برای نیروگاههای تولید برق را تامین میکند.
مصر همچنین 80 درصد گاز مورد نیاز اردن را تامین میکند و این کشور روزانه 6.8 ملیون مترمکعب گاز از مصر وارد میکند.
شورای عالی نیروهای مسلح مصر که پس از سرنگونی نظام سابق اداره امور کشور را برعهده گرفته است پیش از این اعلام کرده بود همه توافقات نظام سابق را بازنگری میکند.
بیشتر بخوانید:
«انفجار در خط لوله گاز مصر به اسراییل و اردن»
خبر / رادیو کوچه
نشست یکصد نفر از سیاستمداران، روشنفکران و برخی مخالفان که با حمایت حکومت سوریه برگزار شد، بدون نتیجه به پایان رسیده است.
این کنفرانس روز یکشنبه، 3 ژوئیه، تحت عنوان «ابتکار ملی برای سوریه» و به امید یافتن راه حلی برای خاتمه بحران خونین چند ماه گذشته در دمشق برگزار شد.
اما چهرههای شناخته شده مخالف در این نشست حضور نداشتند.
همچنین یکی از مخالفان که خواستار کنارهگیری بشار اسد، رییس جمهوری سوریه شد، مورد حمله قرار گرفت و از جلسه بیرون برده شد.
تاکنون اطلاعی از سرنوشت این فرد نیست.
از سویی دیگر همزمان با این نشست، تانکها و سربازان ارتش سوریه یک روز پس از برکناری استاندار شهر حما، برای برقراری نظم و آرامش به این شهر اعزام شدهاند.
گزارشها حاکی از آن است که سربازان ارتش در مبادی ورودی و مرکز شهر مستقر شده اند.
گروههای حقوق بشری و مخالفان مستقر در بیروت پایتخت لبنان از شنیده شدن صدای تیراندازی در شهر خبر میدهند و میگویند نیروهای دولتی دست به بازداشتهای گستردهای زدهاند.
روز جمعه این شهر شاهد بزرگترین تظاهرات ضد دولتی علیه بشار اسد بود و دهها هزار نفر خواهان کنارهگیری رییس جمهوری سوریه شدند.
بیشتر بخوایند:
«رهبران سوریه، لیبی، یمن و بحرین به ملتشان توجه کنند»
«برکناری فرماندار شهر حما به دستور بشار اسد»
بیژن جانفشان
دیرزمان است، در دور دست موجی از خون ساخته میشد. موج سرخی سر به فلک کشیده که بر قله آن زبانههای آتش میغریدند. اینجا دره پادشاهان است، اینجا خود تاریخ است، واپسین آوردگاه.
روبهروی دره پادشاهان، دشتی پهناور که بیش از سیصدهزار سپاه اسکندر مقدونی برای درهم کوبیدن واپسین شهر ایران نعره مستانه سر میدهند و به سرعت هجوم میآورند اما اینجا خاک تسخیرناپذیر است. خاک دشمنکش و بدون ترحم و بر این خاک همه مردان و زنان دنیای آزاد استوار ایستادهاند. انبوه آریاییان ایستادهاند انبوهی که بیش از سیصدتن نیستند. همه سیصد تن ملت آرمانی از پنج میلیون جمعیت ایران رودرروی آن موج مهاجم ایستادهاند. پشت سر همه، سردار آریوبرزن تنها ایستاده است، چون کوهی سترگ و مغرور و با شکوه که افرادش، آن ملت آرمانی به پشت گرمی او رو به دشمن ستیز میکنند.
موج نزدیک و نزدیکتر میشود. دلاوران ایرانی بیش از پیش به یکدیگر نزدیک شدند آنها زیبا با غرور مخصوص آریاییان تزلزل ناپذیر و با شکوه به استقبال مرگ میرفتند. سلحشوران ایرانی چنان شمشیر و نیزه خود را در دست میفشردند که انگار قبضه شمشیرشان جز جداییناپذیر از دستانشان است. حالا موج دشمن نزدیکتر است، سپاه خصم در خطی ممتد به طول چند کیلومتر از وسط افق به پایین کشیده شدهاند. موجی از خون جوشان اینک خورشید پشت پردهای به سیاهی و پلیدی قلب چرکین دشمن پنهان شده و تاریکی خون رنگ و عجیبی همه جا را فرا گرفته بود. موج هراسان زین پایمردی جانانه آریایی به پشتوانه نفرات بیپایان خود و تجهیزات زیاد پیش آمد در برابر آرتش آریایی و ملت آرمانی فنا شدن چند ده هزار نفر سپاه پلیدی چیزی نبود. پس از روزها نابودی و مرگی که بر سپاه یونان گذشته بود، اینک متجاوزین بهترین زمان را یافته بودند موج سیاه مردان پیشقراول را بلعید. مردان تسلیمناپذیر سردار آریوبرزن عصاره مردم آنها ملت آرمانی بودند، وقتی بدنشان خرد میشد، در خون غرق میشدند یا درون شعلهها میسوختند تا جان دهند فریاد میکشیدند پاینده ایران و پس از آن پیکر پاکشان در قلب آن موج سیاه به این سو و آن سو پرتاب میشد. خواهران و براران هم خون و هم قبیله پس از روزها نبرد جانانه در کارزار یک به یک نفر به نفر میجنگیدند و میمردند و روان مقدسشان چون گلی سرخ در آن هوای مسموم رو به آسمان به پرواز در میآمد.
اسکندر که به واسطه ارسطو از شاگردان افلاطون به اصطلاح فیلسوف بود بر اثر تلقینات مسموم افلاطون و سایرین که سخت کینهتوز و بدخواه ایرانیان بودند قرار داشت تا آنجا که مردم ما را بربر لقب دادند در حالیکه یونانیان نمونه تمام عیار عقبافتادگی اجتماعی بودهاند و هستند
آریاییهای بیشتری، بیتوجه به آن سیاهی وحشتناک زیر موج درهم کوبیده خون و آتش ناپدید شدند. صد نفر نابود شدند …. صدوپنجاه جنگجو از میان رفتند… دویست روح به بهشت روانه شدند… فریاد مرگ دویست و پنجاه نفر شنیده شد… سیصد جسد در میان شعلهها جان باختند و سوختند.
و بعد تنها سردار آریوبرزن ماند. تنهای تنها چون تاریخ کشورش که همیشه تنها بود، تنها ماند و با نفرت به آن موج خیره شد. چهره زیبا و بیجان همپیمانانش را دوستانش را، خواهران و برادران هم قسمش را که سوگند خورده بودند تا پای جان برای ایران بجنگند و به سردار و ایران وفادار باشند یکایک دید. آنگاه رو به سپاه دشمن فریادی بلند کشید که لرزه بر اندام سپاه خصم افتاد و فرمود: «من و یارانم چنان کردیم که باید میکردیم. در زمانیکه همه به کشور پشت کردند ما تنها علیه سیاهی شمشیر کشیدیم و در این راه مردانه جان سپردیم باشد که از خون ما سیصد تن رستاخیز ملتی آرمانی دگرباره شود و قلب خصم را از جا به در آورد که آریاییان هرگز شکست نخواهند خورد آنگاه چون شیری شرزه بیباک و پاک باخته به قلب سپاه دشمن تاخت…….. پس از شکست خوردن یونانیان آتنی در جنگ خِرَد میان دانشمندان خود و دانشمندان ایرانی و عاجز شدن در برابر نظام حکومتی فوقالعاده منضبط و پیرو و فراگیر پس از آنکه در طی صدها سال به یونانیان ثابت شد تا زمانیکه پادشاهی هخامنشی پابرجا باشد برتری بیبدیل در جهان از آن ایرانیان است نقشه شبیخون به ایران را طرحریزی کردند و برای این کار پستترین، حیوان صفتترین رهبر اسپارتی به نام اسکندر را انتخاب کردند.
اسکندر که به واسطه ارسطو از شاگردان افلاطون به اصطلاح فیلسوف بود بر اثر تلقینات مسموم افلاطون و سایرین که سخت کینهتوز و بدخواه ایرانیان بودند قرار داشت تا آنجا که مردم ما را بربر لقب دادند در حالیکه یونانیان نمونه تمام عیار عقبافتادگی اجتماعی بودهاند و هستند.
شخص داریوش سوم همانند نیاکان پرافتخار خود فردی آزادمنش، گشادهدست و بندهنواز و مردمدوست بوده و این خصلتها در تمامی افراد خاندان هخامنش بود همانطور که نام «هخا» به معنی دوست و یار است. همه بزرگان قوم دوست یار و یاور منش مردم بودند به واسطه چنین مرام و مسلکی بود که ملل تابعه ایران نهایت سواستفاده را بردند و در تمام طول دویست و سی سال حکومت مقتدر هخامنشیان خود را جدا نگه داشته و عادات و فرهنگ بیمقدار خود را حفظ نمودند.
نابودی شاهنشاهی در برابر هجوم مقدونی به دو دلیل بود. الف) تحمیل نکردن فرهنگ برتر آریایی بر کشورهای مغلوب. ب) وجود خائنین خودفروش و خونفروش. پارسیان هرگز آسیبی بر سنتها و رسوم و عادات رعایای خود وارد نکردند پادشاهی با چند ملت و چند فرهنگ روزگار میگذرانید، چند فرهنگی این واقعیت را همانند تنوع حیرتانگیز زبانهای اقوام ملل میسازد. در پادشاهی هخامنشی یک فرد یونانی همچنان یک یونانی میماند و به زبان یونانی گفتار میکرد. یک مصری خود را مصری احساس میکرد و به زبان خودش سخن میگفت. مردم مطیع شده بودند، اما همچنان به عادات و رسوم خویش وابسته مانده بودند، زعمای این اقوام از این ضعف نهادین نهایت استفاده را بردند. در تمام این مدت سرآمدان و معاریف محلی بر حفظ این رفتار و روش اصرار میکردند. در زمان کوروش بزرگ برخورده گشاده با اقوام مغلوب موجب تقویت پادشاهی و شورش نکردن این اقوام شده بود اما زمانه تغییر کرده بود داریوش بزرگ به نیکی با این موضوع اگاهی یافت و درصدد اصلاح امور و ایرانیزه کردن بقای پادشاهی برآمد اما پس از فوت آن بزرگوار این حقیقت محض و یقینی به فراموشی سپرده شد و دیگر وارثان به تایید ظاهری و پرداخت خراج راضی بودند. تغییر ساختار اجتماعی و تغییر درصد نژادی پادشاهی بر مبنای کنترل جمعیت اَنیرانیان و کوچ و پراکندگی آنها همچنین جایگزینی آنها با درباریان ایران به طور قطع و یقین سرنوشت پادشاهی را درگون میکرد.
اعتقاد بر برتر بودن ایرانیان به طور محسوس در سرتاسر شاهنشاهی پخش نمیشد. ضرورتن نمیتوان سرنوشت کشور را به سرنوشت قوامی نظامی سپرد بلکه در کنار قداست اسلحه باید متروپل پارس از طرف سایرین پرستش میشد. در نبود چنین سیاستی بود که به محض اولین ورود مقدونیان به ایران بزرگ اقوام تابعه و سرآمدانشان مصمم شدن تا در راستای خیال پوچ تجزیه از ایران سریعن به صف سردار نیمه پیروز خصم بپیوندند و اخلاص نوکری خود را به سوی او ببرند بنابراین بود که صفوف ارتش پادشاهی در میدانهای جنگ خالی نابود میشد، اسکندر با دادن وعدههای پوچ و توخالی عوام فریبانه این استراتژی را دامن میزد و برای استیلا و برتری خود از اقوام اقماری نهایت استفاده را برد براثر تبلیغات ناهمگنی و چند دستگی موجود را تشدید کرد و به نیات پلید خود نزدیک شد.
خائنین. در طول تاریخ ایران خائنین دو دسته بودهاند. یکی خائنین خودفروش که اساسن ایرانی نبودهاند این افراد به واسطه نقل مکان از مرزهای کشورهای دیگر به ایران آمدهاند. اگر تابعیت را بر اساس خون تعریف کنیم نه کاغذ پارهای به نام شناسنامه خواهیم دید که بسیار زیادند این اَنیرانیانی که خود را درون ملت ایران جا میکنند و به دروغ خود را ایرانی معرفی میکنند. چه تازی چه تورانی چه یونانی، هرگز و تحت هیچ شرایط ایرانی نخواهند شد بلکه حیاتی انگلی را در کنار این ملت ادامه میدهد و در کنار تمام مزایا و امتیازاتی که از ایران میبرد همچنان خود را بیگانه میدانند و تنها ظاهرسازیشان به دلیل تصاحب مناسب ثروت و مصادر قدرت است.
نوع دیگر و بسیار خطرناک پیمانشکنان، خائنین خونفروش هستند. شناسایی این افراد بسیار دشوار است. چراکه اینان ایرانی هستند اما به واسطه طبع طماع و فرصتطلبی و بیایمانی به کشور خود خون فروشی میکنند، یعنی خون با مقدار ارزشمندی که باید حافظ شرافت و شرف ایرانی باشد در برابر وسوسه پول و وعده قدرت میفروشند به مردم خود خیانت میکنند این افراد کسانی هستند که زمانی در برابر یک مرام و مکتب و یا ایدئولوژی بیگانه خود کمبین شده و دربست خود را در اختیار اجانب میگذارند تا اَنیرانیان در راستای اهداف شوم و استعماری خود از آنان استفاده سواستفاده کنند اینان در واقع یک آلت دست و یک مزدور بیشان و شخصیت هستند. هرچه که باشد هربار که نابودی ما رقم خورده به وسیله خائنین داخلی تسریع و تشدید شده است.
حیثیت و اعتبار داریوش سوم باید همچنان و همیشه استوار میبود، نام یک رهبر کافی است تا تمام ایرانیان را گرد او بیاورد، بزرگی و عظمت گذشته در زمان جنگ و نابودی نیز به دنبال رهبر است. اما به دلایلی که در بالا آوردم برای همگان اینگونه نبود خائنینی چون، مَزه، ابولی تس، تیری و تس که از بزرگان کشوری و لشکری بودند پس از نابودی جنگی و سیاسی به پادشاه خیانت کردند و به یونانیان پیوستند. شاخص خائنین پست که در توطئه علیه جان داریوش سوم متفق شدند «بسوس» ساتراپ باختری و «نَ برزَنس» و «بَرزانس» که فرماندهی بخشی از آرتش ایران را به عهده داشت، بودند، زمانیکه داریوش سوم با اندک مردان وفادار باقی ماندهاش برای گردآوردن دوباره آرتش و بیرون راندن دشمن وارد این ساتراپ شد. این سه ملعون توطئه کردند که برای حفظ زمینها و ثروت و مقام خود، داریوش را بکشند و با این کار به اسکندر آن دشمن قسم خورده ایرانیان خوش خدمتی کند تا از این راه در حکومت آینده هم نقش داشته باشند. این توطئه در یک شب به اجرا درآمد و خائنین به نیات کثیف خود رسیدند اما از آنجا که عاقب خائن روشن است. نَ برزنَس که با بزرگان دیگر به اسکندر تسلیم شده بود. به وسیله اسکندر به بهانهای واهی گردن زده شد. برزانس به وسیله مردم میهن پرست کشته شد و «بسوس» رییس خائنین که اینک خود را شاه میخواند به وسیله فداییان داریوش که در تاریخ «ملوفور» شهرت دارند به طرز فجیع و عبرت انگیزی به هلاکت رسید.
اما به طور قطع و ملت ایران ملتی نجیب و اصیل است یک آریای در زمان پیروزی به رهبرش وفادار است و در زمان نابودی وفاداتر. «باتیس» دژبان غزه که به مدت بیست سال ریاست دژ و آبادیهای مجاورش را داشت تا به آخرین نفس به ایران وفادار ماند در برابر سپاه اسکندر پایداری نمود و در راه میهن و ملت جان باخت.
«رادمهر» سردار داریوش سوم در جنگ «اسیوس» رشادتها و فداکاریهای بینظیری از خود نشان داد و با تار و مار کردن عده کثیری از سپاهیان خصم آنان را به ستوه آورد و کار را بر ایشان تنگ کرد. رادمهر بیمحابا به قلب دشمن میزد و همچنین مسیر آذوقه و ادوات جنگی سپاهیان دشمن را شناسایی و نابود میکرد و با شبیخون زدنهای بیوقفه خواب و آسایش را از چشم دشمن گرفته بود تا به آنجا که در جنگ اسیوس اسکندر عدهای از زبدهترین افراد خود را مامورکرده بود که فقط رادمهر را بکشند هرچند که تمام این گروه به دست رادمهر در جبهه جنگ به هلاکت رسیدند اما تیرهای زهرآگینی که بر پیکر رادمهر اصابت کرده بود باعث شد سردار در راه میهن و ملت جان ببازد.
«مهربُد» سرباز پیادهنظام ساده اینکه تا به مرگ به داریوش و ایران وفادار ماند زمانیکه زوبیناندازان یونانی داریوش را در تنگنا گذاشته بودند و هر آن احتمال تیرباران داریوش میرفت. مهربُد خود را به روی داریوش انداخت و بدن خود را آماج تیرهای بیشمار دشمن کرد تا سرورش آسیب نبیند و اما سردار سرداران آریوبرزن شجاع، آریوبرزن که در تمام نبردهای علیه دشمنان ایران شمشیر زده بود همراه عدهای اندک اما با ایمان و وفادار برای دفاع از مردم بیپناه تخت جمشید خود را آماده نبرد کرد سهمگینترین نبردها، در کنار سردار شجاعان، بانو رخشان و فرمانده مانوش شمشیر در دست انتظار دشمنان ایران رای کشیدند.
«تیری دتس» نگهبان داراییها و خزائن و صاحب اختیار تخت جمشید که خود را به اسکندر فروخته بود از ورود سردار آریوبرزن به تخت جمشید جلوگیری کرد و دروازههای شهر را بست. همچنین به اسکندر پیغام فرستاد که تا مردان و زنان وفادار به آریوبرزن و ایران کنترل تخت جمشید را در دست نگمی روند خودش را زودتر به پایتخت برساند تا تیری دتس کلید شهر را به او بدهد و آریوبرزن از سر راه برداشته شود.
اما سردار سرداران آریوبرزن کسی نبود که مردم خود را رها کند، عقبنشینی در قاموس او جای نداشت او تسلیم ناپذیر بود. آریوبرزن بلند قامت با چهرهای زیبا و خشن و مردانه همراه سیصدتن از بهترین مردان و زنان آریایی که لباس مقدس رزم و سربازی پوشیده بود رودررو و جانانه به جنگ با سپاه دشمن پرداخته و پایمردی و ایستادگی و از جان گذشتگی این ملت آرمانی کار را به جایی رسانید که اسکندر مجبور به فرار و عقبنشینی شده، اما دوباره به وسیله خائنین مسیری جایگزین پیدا کردند و در دره پادشاهان رودرروی همه سیصد نفر ملت آرمانی تحت فرماندهی سردار سرداران آریوبرزن شجاع قرار گرفته در این گاه بود که ملت تجلی یافت و این اندک عهد بودند که واژه ملت را ارتقا بخشیدند و به مقام ملت آرمانی رساندند. سردار سرداران آریوبرزن در این دره در کنار همه مردان و زنان هم رزم و هم خونش در راه ملت و میهن دلاورانه و شجاعانه قهرمانانه جان باخت.
ملت آرمانی افکار بلند، ارادهای محکم دارد. نگاهش افقهای دور را مینگرد. ملت آرمانی چشمانداز گستره اندیشهشان وسیع و بال ارادهشان برای پرواز تا اوج و قله مقصود گسترده است. ملت آرمانی پیروزی بر خویشتن خویش است، تجلی خون و آتش است. سرنوشت محتوم ملت آرمانی پیروزی و مرگ توامن است. مرگی که به جای شکست به آنان پیروزی گرانسنگی خواهد بخشید. مرگی که رهایی از خواری و ذلت زندگی است به یقین خود پیروزی است.
ملت آرمانی نه خلق است نه امت و نه توده، ملت آرمانی جزء کوچک ولی با ایمان از مردم است. حد اعلا وفاداری و فداکاری است. زمانیکه همه به فکر منافع شخصی هستند. زمانیکه خودخواهی جز به خانه وطنمان ختم نمیشود. این ملت آرمانی است که با پشت پازدن به تمام انگیزههای مالی و مادی در راه میهن و ملت جانبازی و جانفشانی میکند. در شب سیاه یاس این ملت آرمانی است که چون اخگری فروزان رهنمای رهگمکردگان است. ملت آرمانی اعادهکننده مردمی خفته در وادی خرافه و ترس است. ملت آرمانی حماسه ورجاوند ایثار، از خود گذشتگی تردیدناپذیر است. سلحشوران جوان دست از جان و مال و لذت شسته به پیشواز مرگ میروند و چه جانانه میروند، در پیشگاه ملت آرمانی مرگ خواهد مرد، این ملت شایسته سروری جهان را دارد. چنین است انجام فرجام ما.
رادیو کوچه
1187 میلادی- لشکر صلیبی از «صلاحالدین ایوبی» در «جنگ حطین» شکست خورد. قصرها و پایگاههای صلیبیها یکی پس از دیگری به دست صلاحالدین افتاد. او بیتالمقدس را دوباره تسخیر کرد. سلطان صلاحالدین پس از پیروزی در این جنگ موفق شد شهر بیتالمقدس که نزدیک به یک قرن قبل از این تاریخ توسط صلیبیون در جریان نخستین جنگهای صلیبی اشغال شده بود را آزاد کند.
درسال ۱۰۹۵ میلادی جنگهای صلیبی میان مسلمانان و مسیحیان آغاز شد. جنگهای صلیبی به جنگهایی گفته میشود که در آن مسیحیان با مسلمانان طی چندین دوره برای به دست آوردن بیتالمقدس مبارزه کردند.
در سال ۱۰۹۵ میلادی پاپ «اوربانوس دوم» همه مسیحیان اروپایی را مجبور کرد تا علیه ترکان مسلمان قیام کنند و شهر «اورشلیم» (بیتالمقدس) واقع در فلسطین را اشغال کنند. در همان سال، سپاه بزرگی مهیا و رهسپار نخستین جنگ صلیبی شد. بین سالهای ۱۰۹۹ میلادی تا ۱۲۵۰ میلادی شش جنگ صلیبی دیگر رخ داد ولی در هیچ یک از آنها صلیبیون موفقیتی به دست نیاورند.
1776 میلادی- روز استقلال ایالات متحده آمریکا از بریتانیا است. اعلامیهی استقلال ایالات متحدهی آمریکا در چنین روزی به تصویب کنگرهی قارهای رسید. این اعلامیه استقلال سیزده مستمرهنشین را که در حال جنگ با بریتانیای کبیر بودند بیان میدارد و به صراحت از تصمیم این مستعمرهنشینها به جدایی از امپراطوری بریتانیا سخن میگوید. روز استقلال، هر سال در ۴ ژوئیه، سالروز تایید متن و عبارتبندی اعلامیه توسط کنگره، جشن گرفته میشود.
1804 میلادی- در چنین روزی «ناتانیل هاثورن» (Nathaniel Hawthorne) نویسنده برجسته آمریکایی متولد شد. «نامه اسکارلت» عنوان مهمترین اثر اوست. وی پس از طی تحصیلات مقدماتی وارد دانشگاه «بودین» شد اما تحصیل را در این دانشگاه رها کرد. هاثرون از این پس به مدت دوازده سال در انزوا به سر برد و همین مایههای خلاقیت را در او پراکند. وی در دورهای کنسول آمریکا در انگلستان نیز شد. اولین داستان او به نام «درهای میان سه تپه» منتشر شد. هاثورن در سال 1837، پس از انتشار «داستانهای بازگفته» به شهرت دست یافت.
«اکسیر حیات»، «خانه هفت شیروانی»، از رمانهای او و همچنین «راهآهن آسمانی»، «صورت سنگی بزرگ» از داستانهای کوتاه این نویسنده هستند.
1831 میلادی- «جیمز مونرو» (James Monroe) پنجمین رییس جمهوری ایالات متحده آمریکا درگذشت. وی بین سالهای ۱۸۱۷ تا ۱۸۲۵ رییس جمهوری آمریکا بود و چهارمین نفر از ویرجینیا است که به این سمت رسیده است.
مونرو از یاران نزدیک «توماس جفرسون» و از جمله دیپلماتهایی بود که از انقلاب فرانسه حمایت کرده بودند. او در جنگ ۱۸۱۲ تحت فرمان «جیمز مادیسون» سمتهای دبیر جنگ و دبیر دولت (وزارت امور خارجه) را به عهده داشت. در طول دوران او در سال ۱۸۱۹ فلوریدا به خاک آمریکا اضافه شد، واقعهی «سازش میسوری» در سال ۱۸۲۰ پیش آمد که در آن میسوری ایالتی بردهدار و دکترین مونرو، یعنی اعلام مخالفت ایالات متحده با دخالت اروپا، نیز در سال ۱۸۲۳ اعلام شد. دورهی او را «دورهی احساسات نیک» مینامند. شهر «مونروویا» (Monrovia) پایتخت کشور آفریقایی «لیبریا» (Liberia) به نام جیمز مونرو نامگذاری شده است.
1987 میلادی- «کلاوس باربی» (Klaus Barbie) رییس گشتاپو شهر لیون در زمان اشغال فرانسه توسط آلمان نازی، به اتهام جنایت علیه بشریت به حبس ابد محکوم شد.
او از اعضای گشتاپو در هلند، روسیه و سرانجام لیون در فرانسه بود که ریاست گشتاپو را در آنجا برعهده داشت. او را «قصاب لیون» نام نهادند زیرا عامل مرگ هزاران نفر از مردم آن منطقه شد.
با پایان یافتن جنگ، باربی به همراه خانوادهاش و با نامی جعلی به آمریکای جنوبی گریخت اما در ۱۹۸۳ در بولیوی شناسایی، دستگیر و به فرانسه بازگردانده شد. باربی در فرانسه به عنوان جنایتکار جنگی محاکمه و در ۱۷۷ مورد جنایت علیه بشریت متهم شناخته شد. او چهار سال بعد در ۱۹۹۱ و در سن ۷۷ سالگی در زندانی در لیون بر اثر ابتلا به سرطان خون درگذشت.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1350 خورشیدی- دکتر «محمد معین» استاد زبان و ادبیات فارسی پس از سالها تلاش در امر فرهنگ و ادب پارسی درگذشت.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
نیویورک تایمز
ریسمون
راسخون
خبر / رادیو کوچه
صبح روز دوشنبه، با اعلام نتایج مقدماتی انتخابات سراسری پارلمانی در تایلند، حزب تاکسین شیناوات، نخست وزیر سابق و تبعیدی این کشور، موفق به کسب پیروزی در این انتخابات شده است.
به گزارش خبرگزارش شینهوا، آپیسیت وایچاچیوا، نخست وزیر کنونی، شکست خود در برابر یینگلاک شیناوات، خواهر آقای تاکسین و رهبر مخالفان را پذیرفته است.
در این انتخابات بیش از ۴۰ حزب با حدود چهار هزار نامزد برای ۵۰۰ کرسی پارلمانی رقابت میکردند.
شمارش ۹۲ درصد آرا نشان میدهد که حزب خانم یینگلاک با کسب ۲۶۰ کرسی به اکثریت دست یافته است.
خانم یینگلاک که اولین نخست وزیر زن تایلند خواهد شد خواهر کوچکتر تاکسین شیناوات است که در سال ۲۰۰۶ طی یک کودتا از قدرت برکنار شد.
یینگلاک شیناوات به تازگی وارد عرصه سیاست شده و به گفته تحلیلگران محبوبیت او از ادامه سیاستهای برادرش تاکسین است.
آپیسیت وایچاچیوا، نخست وزیر کنونی، پس از پذیرش شکست گفت که خواهان اتحاد و آشتی ملی در کشور است. وی همچنین با ارایه استعفای خود، از ریاست حزب کنارهگیری کرد.
ناظران می گویند که این نتایج به معنی مخالفت صریح با دخالت نظامیان در امور سیاسی است.
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، 4 ژوئیه، ابراهیم سیدی یکی از سه زندانی سیاسی کرد در زندان رجاییشهر کرج به اعتصاب غذای خود پایان داده است.
به گزارش بیبیسی، خسرو کردپور فعال حقوق بشر با تایید این خبر اظهار داشت: «بر اساس تماسی که امروز با من گرفته شد آقای انور خضری و کامران شیخه که دو تن از زندانیان اهل مهاباد هستند همچنان در اعتصاب غذا به سر میبرند. از اعتصاب آنها حدود یک ماه است که میگذرد.»
انور خضری، کامران شیخه و سیدابراهیم سیدی، سه زندان سیاسی کرد هستند که در اعتراض «به شرایط زندان و نگهداری آنان میان مجرمان عادی و قاچاقچیان و قاتلان دست به اعتصاب غذا زدهاند».
بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای منسوب به اصلاحطلبان، این افراد ابتدا در زندان اوین نگهداری و سپس به زندان رجایی شهر منتقل شدند.
بیشتر بخوانید:
«بیستوشش روز اعتصابغذای سه زندانی سیاسی کرد»
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
خراسان
1) طرح مجلس برای محاکمه غیابی فرمانده ناو وینسنس و ۲۵ مقام آمریکایی
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=4&day=13&id=826954
روز گذشته، اسماعیل کوثری، نایب رییس اول کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خراسان اعلام کرد که براساس طرح تحریم ۲۶ مقام آمریکایی که در این کمیسیون تصویب شده است، فرمانده ناو وینسنس و ۲۵مقام آمریکایی دیگر در دادگاههای داخل کشور به صورت غیابی محاکمه میشوند. کوثری افزود: «پس از تعیین تکلیف این مقامهای آمریکایی در دادگاههای داخلی، از دادگاههای بینالمللی نیز خواسته میشود که به جنایتهای آنها رسیدگی کنند.»
2) اعلام آمادگی آمریکا برای از سرگیری مذاکرات هستهای با ایران
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=4&day=13&id=826867
با آنکه آمریکا و اتحادیه اروپا به نامه اردیبهشت ماه دکتر سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی مبنی بر آمادگی ایران برای از سرگیری مذاکرات با گروه 5+1 روی خوش نشان ندادند، خبرگزاری رویترز از اعلام آمادگی آمریکا برای از سرگیری گفتوگوهای هستهای با ایران خبر داد و البته جزییاتی بیش از این را منتشر نکرد.
جام جم
1) جعفری: مبادلات تجاری در اسکلههای سپاه انجام نمیشود
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100847842825
فرمانده کل سپاهپاسداران انقلاب اسلامی گفت: «این ارگان همچون سایر نهادهای نظامی، اسکلههایی نظامی در اختیار دارد، اما هیچگونه مبادله تجاری در آنها انجام نمیدهد.»
سردار سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری دیروز در گفتوگو با مهر در پاسخ به این پرسش که برخیها میگویند سپاه دارای اسکلههایی است که فعالیت تجاری انجام میدهد، گفت: «این بحثی انحرافی است که توسط افرادی که به نظر ما ذینفع هستند، مطرح میشود.»
2) مشمولان غایب به دانشگاه نمیروند
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100847837639
معاون مشمولان و امور معافیتهای سازمان وظیفهعمومی ناجا، با اشاره به اینکه غیبت، مانع ثبتنام قبولشدگان در دانشگاهها میشود، گفت: «مشمولان دیپلم و پیشدانشگاهی، باید قبل از ورود به غیبت، وضعیت خدمتی خود را مشخص کنند.»
به گزارش ایسنا، سرهنگ محمدرضا اکبرحلوایی، معاون مشمولان و امور معافیتهای سازمان وظیفه عمومی ناجا، افزود: «عدهای از مشمولان که در کنکور سراسری دانشگاهها شرکت کردهاند توجهی به وضعیت خدمتی خود نداشته که این مسئله ممکن است ثبتنام آنان را در دانشگاهها با مشکل روبهرو کند.»
کیهان
1) وزیر نیرو: قیمت آب و برق هیچگونه افزایشی نخواهد داشت
http://www.kayhannews.ir/900413/4.htm#other405
وزیر نیرو با بیان اینکه مردم هیچ افزایش قیمتی برای آب و برق را در حال حاضر شاهد نخواهند بود گفت: «ضرورت صدور ماهانه قبوض آب و برق دیگر از بین رفته است.»
مجید نامجو با بیان این مطلب در جمع خبرنگاران افزود: «فعلن هیچ افزایش قیمتی برای آب و برق نخواهیم داشت هرچند هر تغییری در قیمتها منوط به مصوبه ستاد هدفمندی یارانههاست و اگر قیمتها از سوی این ستاد افزایش یابد و به ما ابلاغ شود ما آن را اجرا خواهیم کرد.»
وی خاطرنشان کرد: «بحثی در ابتدای هدفمندی یارانهها مطرح شد قرار بود که قبوض آب و برق ماهانه صادر شود. به نظر میرسد دیگر ضرورتی برای این کار نباشد و قبوض آب و برق همان 45 روز یکبار به دست مشترکان خواهد رسید.»
2) سیدحسن نصراله با ارایه دهها سند: حکم دادگاه حریری انتقام جنگ 33 روزه از حزباله است
http://www.kayhannews.ir/900413/16.htm#other1603
سیدحسن نصراله در واکنش رسمی به صدور کیفرخواست دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری اظهار داشت، حکم صادره از سوی این دادگاه به منزله دشمنی با مقاومت است و کیفرخواست صادر شده آمریکایی- اسراییلی است و هیچکس نمیتواند کسانی را که علیه آنها حکم جلب صادر شده دستگیر کند.
همشهری
1) هیت رییسه مانع طرح سوال از رییس جمهوری نمیشود
http://hamshahrionline.ir/news-139369.aspx
درحالیکه گفته میشود هیت رییسه مجلس شورای اسلامی طرح سوال از رییس جمهوری را در شرایط فعلی به مصلحت نمیداند، رییس مجلس شورای اسلامی سوال را حق نمایندگان میداند و معتقد است که هیت رییسه نمیتواند حق سوال را از نمایندگان سلب کند.
2) شورای نگهبان ادغام 5 وزارتخانه را تایید کرد
http://hamshahrionline.ir/news-139309.aspx
سخنگوی شورای نگهبان از تایید لایحه ادغام 5 وزارتخانه مصوب مجلس شورای اسلامی و ایجاد 2 وزارتخانه در این شورا خبر داد.
عباسعلی کدخدایی در گفتوگو با خبرنگار مهر ضمن اعلام این خبر تصریح کرد: «اعضای شورای نگهبان در جلسهای که برای بررسی لایحه دولت در خصوص ادغام وزارتخانههای تعاون، رفاه و کار و همچنین وزارتخانههای بازرگانی و صنایع و معادن داشتند این مصوبه مجلس را خلاف شرع و قانون اساسی ندانستند.»
دنیای اقتصاد
1) وعده جدید احمدینژاد رونمایی شد، زمین 1000 متری به هر خانواده؟
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=260014
رییس جمهوری دیروز اعلام کرد براساس طرح جدیدی که احتمالن تا پایان امسال اجرایی میشود به هر خانوار ایرانی یک قطعه زمین 1000 متری بهصورت رایگان تعلق بگیرد تا خانوادهها در داخل آن باغ میوه و بنای مسکونی برای خودشان احداث کنند. به گفته وی، طرح مسکن مهر در واقع تمرینی برای اجرای این طرح که طرح اصلی دولت برای مسکن محسوب میشود، بوده است. طرح مدنظر احمدینژاد اولینبار بیستوپنجم اردیبهشتماه بهصورت سربسته در قالب «تحول شهرسازی» مطرح شد و اکنون در شرایطی از آن رونمایی میشود که طرح دولتی بزرگتری در بازار مسکن تحت عنوان «مسکن مهر» سالها است در جریان است و هنوز به بار ننشسته است. آیا «واگذاری زمین» که در اوایل طرح مسکنمهر (سال87) به اجرا درآمد و به دلیل عدم موفقیت، کنار گذاشته شد، قرار است یک بار دیگر به شکلی متفاوت تکرار شود؟
2) از بانک مرکزی سلب اختیار شد، تغییر مرجع اعلام آمارها
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=260032
با تصمیم شورای عالی آمار، تا تعیین تکلیف مرجع آمارهای اقتصادی، بانک مرکزی نرخ تورم و دیگر شاخصهای اقتصادی را اعلام عمومی نمیکند. در حال حاضر بانک مرکزی و مرکز آمار به صورت مستقل به استخراج دادههای اقتصادی از جمله نرخ تورم میپردازند. وجود دو مرجع محاسبه نرخ تورم از منظر برخی مدیران دولتی قابل قبول نبود. بهطوری که در سالهای قبل قرار شد نرخ تورم محاسبه شده در بانک مرکزی از سوی مرکز آمار اعلام شود، اتفاقی که در عمل انجام نشد. اما در آخرین تصمیم با سلب اختیار از بانک مرکزی تصمیم گرفته شده تا زمان تعیین تکلیف، شورای عالی آمار مرجع اعلام نرخ تورم باشد.
تذکار از رادیو کوچه: یکی از سیاستهای کاری در رادیو کوچه انتشار نظرها و نامه و ایدههای خوانندگان است. بیشک رادیو کوچه تایید و یا تکذیبی بر این مطالب ندارد. اما با توجه به روش این رسانه، اگر منطبق با اصول کاری رادیو باشد -که در بخشهایی به این نکات اشاره شده است- آن را منتشر خواهد کرد. مخاطب اینمطالبدر هر شرایطی حق دارند که نوشتهای در پاسخ به این نامهها به رادیو ارسال کنند. بیشک این نوشته بیکم و کاست در پایگاه اینترنتی رادیو کوچه منتشر خواهد شد. برای هر نوع پاسخ به این نوشته شما میتوانید با آدرس پست اکترونیکی: contact(at)koochehmail.com در تماس باشید.
عرفان قانعیفرد / محقق تاریخ معاصر
هراس من از افتادن در ورطه تناقض نیست؛ بلکه
آنچه مرا نگران میکند آن است که برداشت نادرستی
از منظور من شود . «کانت»
سعودیها در روابط خارجی خود همواره دنبال حفظ امنیت داخلی و بعد موقعیت منطقهای و سپس حضور قدرتمند در خاورمیانه، بدون وانمود کردن به حمایت رسمی آمریکا، هستند. گرچه برخی معتقدند که عربستان سعودی (المملکة العربیة السعودیة) بعد از جنگ جهانی دوم، به نوعی امپراتوری آمریکایی در آن شکل گرفته است. خاندان آل سعود – منسوب به سعود بن محمد بن مقرن – که از ۱۷۳۵ بر بخشی از شبه جزیره عربستان حکومت کرده، اکنون نیز بر کشور عربستان سعودی که نامش برگرفته از این سلسله است، حکومت میکند. گسترش نفوذ سیاسی این خاندان از قرن 18 تاکنون در سه دوره(تاسیس دولت آل سعود در درعیه تا چیرگی مصریان؛ بازگشت به قدرت تا استیلای ابن رشید برنجد؛ چیرگی ابن سعود بر ریاض و آغاز دوران جدید فرمانروایی آل سعود عبدالعزیز بن عبدالرحمن) تقسیم میشود و در دوران سوم هم سعود بنعبدالعزیز( 1964 – 1953)، فیصل بنعبدالعزیز (1975 – 1964)، خالد بن عبدالعزیز( 1982 – 1975)، فهد بن عبدالعزیز، عبداله بن عبدالعزیزتا این لحظه حکمرانی کردهاند . ملک عبداله بن عبدالعزیز ۸۶ ساله هم پادشاه ششم و دهمین فرزند «عبدالعزیز آل سعود» که پس از مرگ برادرش –از اول اوت ۲۰۰۵، پادشاه عربستان بوده است. و درون خاندان سعودی سر تاج و تخت پادشاه، اختلافات زیادی است وجود دارد. چه برادر ناتنی و ولیعهد ملک عبداله ، شاهزاده سلطان بن عبدالعزیز باشد که ۸۰ سال دارد و چه شاهزاده نایف بن عبدالعزیز که 78 سال دارد و از سیاستمداران بنیادگراست. اما بروز جنگ قدرت پس از مرگ ملک عبداله دور از ذهن نیست.
همواره در منطقه خاورمیانه، ایران، نوعی رقیب عربستان محسوب شده است، به طوریکه گاه تاثیرات امنیتی هم بر همدیگر داشتهاند. اما در ایران معاصر هم ملک فیصل شاهد سقوط شاه بود، و نصیحت پادشاه عربستان به شاه که زیاد به امریکاییها دلخوش نباشد، مشهور است. گرچه امین فروغی، دیپلمات و مامور امنیتی شاه، با استراتژی حرفهاش، سعی در آرام نگه داشتن رابطه ایران و اعراب داشت و ساواک ایران و اداره امنیت عربستان – دوران کمال ادهم – هم با همدیگر پروژه مشترک داشتند، اما بعدها در ایام جنگ تحمیلی با عراق و موضعگیری عربستان و بعدها در سال 1990 در جنگ خلیج فارس، روابط سیاسی ایران و عربستان، دستخوش تاثیرات سیاسی منطقهای شد. ساختار سیاسی سنتی عربستان سعودی بعد از سقوط محمدرضا پهلوی، گزینه مطرح مورد توجه آمریکا برای جایگزینی موثر شاه ایران بود که از مؤلفههای مهم و متغییر میتوان به منابع غنی نفت و گاز و وجود حرمین مذهبی – مکه و مدینه – برای انجام مناسک حج و نقش عربستان در میان سایر کشورهای عربی است.
اما همواره در تاریخ معاصر به «کمونیسم شوروی و صهیونیسم اسراییل و پانعربیسم ناسیونالیستی و سوسیالیسم» به عنوان دشمنهای خود نگریستهاند و بعد هم به تشیع در جمعهوری اسلامی ایران. از هراس کمونیسم به امریکا نزدیک شدند در حالی که امریکا حامی اصلی صهیونیسم بوده است. اما همواره مصالح فعلی موجب گسست رابطه این دو کشور شده است. رسانهها اعلام کردند که عربستان، مدعی شد که حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر توسط یهودیها انجام شد. و بعدها روزنامه نیویورک تایمز از وجود مدارکی خبر داده بود که نشان میدهد خاندان سعودی به حملات 11سپتامبر کمک کردهاند و مدارک نشان میدهد که شاهزاده محمد الفیصل در سال 1998 از طریق یک نماینده چکی به مبلغ یک میلیارد ریال سعودی (267 میلیون دلار) به یکی از رهبران ارشد طالبان داده است. دادگاه عالی آمریکا از بازبینی مجدد تصمیم دادگاه و اقامه دعوا در ارتباط با اعضای خانواده سلطنتی عربستان سعودی به اتهام شرکت در سازماندهی حادثه 11 سپتامبر 2001، امتناع کرد.
در جریان عراق پس از 2003 هم عربستان ، با وجود داشتن مرز مشترک با عراق، سعی در نفوذ سیاسی و امنیتی و به چالش کشیدن نفوذ امنیتی ایران و آمریکا داشت
در جریان عراق پس از 2003 هم عربستان ، با وجود داشتن مرز مشترک با عراق، سعی در نفوذ سیاسی و امنیتی و به چالش کشیدن نفوذ امنیتی ایران و آمریکا داشت. بارها جلال طالبانی و دیگر افراد سیاست امروز عراق به این کشور سفر کردند، و حتا برخی از رسانهها نوشتند که «ترافیک بازدید مقامات بلند پایه عراقی، از عربستان سعودی، باعث نگرانی برخی از چهرهای سیاسی درباره دخالت مقامات ریاض در امور داخلی عراق شده است» و حتا برخی از افراد در پارلمان عراق، بر مواضع محرز و رویکرد منفی عربستان در برابر عراق و روند سیاسی این کشور، پس از سرنگونی رژیم بعثی صدام، تاکید و تصریح کردند که بیشتر تروریستهای فعال در عراق، سعودی هستند. و عربستان هم بدهیهای عراق را نبخشیده و حتا تاکنون سفیران و نمایندگان دیپلماتیک خود را به عراق اعزام نگرده است و از نقش فعال و تلاشهای عربستان برای سرنگونی دولت منتخب مالکی با چراغ سبز کاخ سفید هم نمیتوان غافل ماند که به نحوی با تحریک عوامل طایفهای و قومیتی، از انتقال تجربه دموکراتیک عراق، جلوگیری شود. اما گاه در تناقص با آن، پادشاه عربستان به دعوت گروههای عراقی به گردهمایی ریاض دست میزد که پس از برگزاری مراسم حج بهمنظور بررسی بحران تشکیل دولت عراق، بپردازند. و ایاد علاوی هم هر از گاهی سخنان عربستان را در میان گفتههایش تایید میکند. و عربستان هم از وی و جریانهایی دیگر حمایتها کرده است. و هنوز هم دنبال ساقط شدن دولت مالکی است.
پس از این مقدمه کوتاه، در باره ایران هم هر از گاهی، نفوذ اداره امنیت عربستان در قضایا به چشم میخورد که دو نمونه بارز آن کردستان و خوزستان است و متاسفانه به مسایل قومگرایی افراطی دامن زده شده است. در کردستان جریان مذهبی رادیکال سلفیگری – که در زیر لوای سواستفاده از دین و پتک دانستن مذهب – به جنایت روی آوردند گرچه در خود العربیه، مصطفی هجری سخن ایران را مبنی بر دخالت کانون توحید سلفیها در کردستان را به کلی منکر شد و در قضایای خوزستان هم مدارکی دال بر دخالت عربستان به چشم خورد. گرچه رسانههای العربیه و شرق الوسط هم در دامن زدن به این قضیه، فعال بودند.
در چند روز اخیر، العربیه خبری منتشر کرد که کنفرانس «مرکز مطالعات ایران وعرب» برگزار شد. «مرکز پژوهشهای ایران و عرب یا CIAS» با حمایت مالی عربستان، توسط جعفر رائد بنیادگذاری شد و بالطبع این جلسه قومیتها هم برگزار میشود. [درباره جعفر رائد هم در اینترنت چنین آمده است که پس از تحصیلات دانشگاهی و عضویت در فراماسونری به استخدام وزارت امور خارجه ایران درآمد و به عنوان یک دیپلمات، فعالیت دولتی خود را آغاز کرد. در طول دوران خدمت خود به کشورهای عراق، سوریه، اردن، لبنان، یمن و عربستان رفت. آخرین ماموریت رائد در عربستان بود، وی در 6 دی 1350 به عنوان سفیر شاه در دربار عربستان رفت و در هنگام اقامتش، موفق به ایجاد رابطهای صمیمانه با ملک فیصل، پادشاه وقت عربستان، شد تا جایی که ملک فیصل از شاه خواست تا ماموریت وی را تمدید کند. شاه این درخواست را پذیرفت و رائد تا بهمن 1357 سفیرکبیر ایران در عربستان بود. پس از پیروزی انقلاب، رائد به انگلستان رفت و با عربستان هم مراوده داشت. ابتدا با پول عربستان «مرکز الدراسات العربیه- ایرانیه یا مرکز پژوهشهای ایران و عرب یا CIAS» برای تبلیغات عربستان در لندن ایجاد کرد و چندین نشریه عرب زبان در کشورهای اروپایی سازماندهی کرد. یعنی با بودجه عربستان مجلاتی با نام «الموجز» و «المجله» را که موضع ضدانقلاب ایران و ضدشیعه داشتند در تیراژ وسیع منتشر میساخت. براساس نوشته هفتهنامه کیهان، چاپ لندن- شماره ۵۳۸، مورخه ۱۵/۱۰/۱۳۷۳- وی با هدف بهرهبرداری از مسایل نژادی و دامن زدن به اندیشه قومگرایی مانند پانعربیسم به تکاپو برخاست و افرادی را در جهت اهداف عربستان بسیج کرد و بدین جهت در نخستین گام «موسسه مطالعات ایران و اعراب» را در لندن پایهگذاری نمود. و رائد در فعالیتهای پس از 1357، نگاه ویژهای به روزنامهنگاران ایرانی اپوزیسیون داشت و به جذب و جلب عدهای از آنان – نوریزاده، اسماعیل پوروالی و نصیر امینی مهرداد خوانساری و… – همت گماشت. نشریه عرب زبان الموجز عن ایران را راهاندازی کرد و به نوریزاده سپرد و پس از آن ماهنامه فارسیزبان روزگار نو را به مدیریت اسماعیل پوروالی تاسیس نمود و بخشی از سرمایه لازم برای انتشارهفتهنامه نیمروز – مخارج انتشار ۱۵۰ شماره اولیه – را هم از عربستان تامین کرد و در اختیار پرویز اصفهانی گذاشت. این دیپلمات مسلط به زبان و ادبیات عرب و دارای پاسپورت دیپلماتیک عربستان، بعدها در لندن در دی ماه سال 1373 / 1994 درگذشت.
در کنفرانس فعلی – موسسه فوقالذکر – نمایندگان گروههای سلطنتطلب، چپگرا، راستگرا، اصلاحطلب، فعالان جنبش زنان و همچنین احزاب وابسته به قومیتهای ایرانی سخنرانی کردند و حضور داشتند، و اکنون میتوان این پرسش را مطرح کرد که انگشت گذاشتن روی قومیت و ملیت و … داستان اداره امنیت عربستان «رئاسة الاستخبارات العامة» است؟ عربستان چه سودی از بازی کارت قومیتها دارد؟
گفتهاند که در آخرین روز از کنفرانس در لندن ، روز 26 / 6 / 2011 اختلاف بر سر فدرالیسم و تشکیل نظام غیرمتمرکز شروع شد. در این جلسه که افرادی خود را نمایندگان احزاب، گروهها و شخصیتهای مخالف جمهوری اسلامی نامیدهاند، به طور فرضی، شکل و شمایل نظام آینده و تشکیل نظام فدرال پس از جمهوری اسلامی را بررسی کردند. نمایندگان قومیتها و ملیتهای ایرانی – عبداله مهتدی و همسرش ناهید بهمنی، خالد عزیزی، شاهوحسینی، کریم بنیسعید عبدیان، ضیاالدین صدراشرافی، حسن شریعتمداری، شهریار آهی، شهران طبری، مراد ویسی، محسن سازگارا و …- در لندن سخنرانی کردند. گروهی خواهان فدرالیسم بودند، عدهای تکلیف جمهوری اسلامی را تعیین کردند و کودتا کردند و رژیم ساختند، گروهی هم شاهنشاهی را به زبالهدان حواله کردند که گروهی هم معترض بودند، گروهی از عدم دعوت تجزیهطلبان گله داشتند، و گروهی هم برای اهواز و بوشهر و مناطق عرب نشین ایران، نام عربستان را انتخاب فرمودند، گروهی هم معترض بودند که چرا دعوت نشدهاند و فلانی و بهمانی، نماینده ایشان نبوده و نیست و… ، اما جملگی از تلویزیون العربیه به دلیل پوشش بیطرفانه رویدادهای ایران اظهارقدردانی کردند.
این که منبع بودجه این مراسم توسط عربستان تهیه شده است و هدف اول آن، حفظ منافع خود از تجزیه ایران است اما ظاهرن توافقات حاصل در این نشست مطبوعاتی نمیشود. و به طور کاملن رفاقتی صرفن صدای آمریکا، موضوع را پوشش میدهد و میهمانها هم در برنامه، از موسسه و نان و نمکاش، تعریف و تمجیدها کردند، اما ظاهرن رسانهای نمیشود تا به مسایلی که درباره تمامیت ارضی ایران مطرح شده و دیگر مطالب مورد مناقشه برای افکار عمومی شفافسازی ننمایند. اما برای تحقق حقوق بشر و دموکراسی و حقوق اقلیتها و نشیب و فراز دوران گذار به دموکراسی، میتوان از آب گلآلود ماهی بگیرند و برای انحراف اذهان مردم، آدرس غلط بدهند؟ صلاحیت و مشروعیت افراد شرکت کننده در چنین اجلاس مبهمی را چه کسی تایید میکند؟ آیا کشوری که خود شاهد حوادث سریعی است و ضد دمکراسی و آزادی و انسانیت است و تظاهر به اسلام و دیانت و خدا و … میکند، میشود توقع صدور دمکراسی و آزادی و نهادینه آن در ایران را داشت؟ کشوری که در آستانه انفجار است و در خاورمیانه با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند، چگونه میتواند حامی ایرانیان مدعی آزادی باشد؟ و در جلسهای که هدف نیروهای اطلاعاتی کشوری همسایه است، کدام نوع از «وطن پرستی و ایرانیت» را میتوان جستوجو کرد؟ آیا میتوان به افراد سازنده و یا شرکت کننده در چنین مراسمی، باور قلبی کرد؟ ادعای خط استقلال و آزادی، و کرامت و شرافت انسان ایرانی و میهنپرستی، سوای نشستن در جلسه ضد ایرانی نیست؟. و اگر سخن برگزارکنندگان غیر از این است، چرا شفافیتی صورت نمیگیرد؟ (آن هم افراد نام آشنایی که شب و روز در رسانهها، چانهشان به گرمی میچرخد و راقم این سطور هم افتخار آشناییشان را داشته و دارم و خود همیشه معترف است خاک پای نسل جوان ایرانم.)
آینده ایران و ایرانی و همان نسل جوان باشعور و هوشمند، هرچه که هست، خود و مردمانش رقم خواهند زد. آیا نباید پرسش کرد که میشود گروهی بنشینند و خود را نماینده جامعه پویا و جوان امروزه ایران بدانند و برای عقل و درایت مردمان این سرزمین، خط و نشان بکشند و تعیین تکلیف کنند؟ آیا دستاوردشان را به اداره امنیت عربستان «رئاسة الاستخبارات العامة» میفروشند، بعد با تظاهر به ملیگرایی و ایراندوستی، سینه بر سپر کنند و حنجرهشان را صاف میکنند؟!
امیدوارم این نقد مشفقانه و دوستانه، تلنگری به فکر حضرات باشد که ما مردمان نیز حق انتقاد داریم. مبارزه برای دفاع از آزادی هم، آدابی دارد و ترتیبی. نه ادعای خالی و توهم و نزدیک شدن به عربستان. آن هم کشوری که قرنهاست فکر و اندیشه نیکی و آزادگی ایران زمین را به زیر یوغ موهوماتش کشانیده و روز ۹ مرداد ۱۳۶۶ و کشتار ۲۷۵ تن از حاجیان عمدتن ایرانی در طول مناسک حج– از خاطره ایرانیان زدوده نشده، حال اگر باور کنیم قصه آن حکایتپرداز را که به جای دفاع از خون هموطنانش – عاصی یا عامی- ، گفت: «از سوی سازمان حج و زیارت، در چمدان شماری از حجاج اصفهانی ۱۵۰ کیلوگرم ماده منفجره بسیار قوی کار گذاشته شده بودند و کشف شد» حال جمهوری اسلامی و نظامش، هرچه که هست و هر آینده و سرنوشتی که دارد، اما دلیلی نمیشود که به اسم آزادی، ملعبه دست عربها شد و جامعه را هم محکوم کرد، که نه حق دانستن دارید و نه حق نقد کردن را. (حتا اگر تصور کنیم که همه رسانههای داخلی ایران، ضد این کنفرانس و اعضایش باشند و پروندهساز و دروغگو.)
سیمین/ رادیو کوچه
simin@koochehmail.com
گروهی از دانشجویان معماری دانشگاه بینالمللی اسلامی مالزی (IIUM)در ادامه انجام یک پروژه تحقیقاتی سفری به ایران داشتند و در بازگشت نمایشگاهی از آثار هنری خود از این سفر را به معرض نمایش گذاشتهاند.
در این نمایشگاه که با عنوان «مطالعات میراث فرهنگی» در دانشگاه بین المللی اسلامی مالزی برگزار شد، 130 تن از دانشجویان این دانشگاه که در قالب چهار تیم به مطالعه آثار معماری اسلامی درشهرهای اصفهان (ایران)، سورابایا (اندونزی)، داکا (بنگلادش) وپهنگ (مالزی) پرداختهاند، نتیجه تحقیقات خود را درقالب عکس، پوستر، پلانهای طراحی شده، ماکت، فیلم، محصولات چند رسانهای و کاتالوگ در معرض دید علاقمندان قرار دادند.
Click here to view the embedded video.
دکتر ماندانا برکشلی، استاد ایرانی و رییس دپارتمان هنر دانشکده معماری این دانشگاه که از اساتید همراه این گروه چهل نفری از دانشجویان بوده است پیرامون این سفر میگوید:«
این نمایشگاه بخشیی از کاردانشجویی و یکی از واحدهای سال سوم دانشجویان معماری دانشگاه هنر بین الملی مالزی است. در سال سوم دانشجویان برای رفتن به مدت 2 هفته به کشورهای مختلف اسلامی تقسیم بندی میشوند به 4گروه که امسال برای اولین بار یک گروه به ایران امدند با همکاری دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه هنر اصفهان و این دانشجویان 3 هفته در ایران بودند. خانهای که انتخاب شد برای کار تحقیقی خانهی «حقیقی» است که متعلق به اواخر دورهی صفوی و اوایل دورهی قاجار است که در حال حاضر یکی از ساختمانهای دانشگاه هنر اصفهان است.
این دانشجویان دورهی 10 روز در اصفهان بودند و 3 روز اول در دانشگاه شهید بهشتی نگاهی به تمام رشته و واحدهای که دانشکده معماری این دانشگاه دارد، انداختند. یک شب در کاشان بودند و روی خانههای تاریخی کاشان کار تحقیقی انجام دادند اما کار اصلیشان در اصفهان بود که 10 روز به طول انجامید.»
دکتر برکشلی با اشاره به این که کارهای انجام شده بر روی خانه حقیقی اصفهان توسط 4 گروه مولتی مدیا، آرشیو، گزارش و فنی انجام شده می افزاید: تمام نقشههای این خانه به طور کامل برای اولین بارترسیم شده توسط گروه آرشیو که قرار است یک کپی از آن نیز در اختیار دانشگاه اصفهان قرار گیرد هم چنین گروه گزارش مصاحبه هایی با متخصصین امر مرمت و متخصین و اساتیدی هم چون آقای مهندس منتظر، آقای دکتر تهرانی انجام دادند و یک گروه دیگر فنی بودند که تمام کارهای طراحی این خونه را انجام دادند و موقع برگشت ماکتی را تهیه کردند که این ماکت در نهایت در گالری میراث خود دانشکدهی معماری قرار خواهد گرفت و تمام اسناد و آرشیوهایی که از این نقشهها تولید شده در دانشگاه حفظ خواهد شد.»
او با بیان این که دو استاد مالزیایی اورا در این سفر همراهی کردهاند، از حسها و تجارب آنان از این سفر چنین میگوید: «خیلی جالب بود برای اینکه ما وقتی میخواستیم این پروژه را معرفی کنیم به دانشکدهی معماری، اینها ابتدا خیلی با نگرانی برخورد کردند به خاطر اینکه خوب تبلیغات خیلی زیادی بر علیه ایران است از جهت امنیت و پدر و مادرها خیلی نگران بودند از نظر امنیت ولی خوشبختانه بعد از این سفر که اساتید و دانشجویان نظرشان مخصوصن در مورد مردم ایران عوض شده از مهمان نوازی ایرانیان به خصوص اصفهانیها و همینطور تهران و کاشان خیلی تعجب کردند. و این دانشجوها به قدری به مرم ایران علاقه پیدا کردند که موقع برگشتن تقریبن اغلب آنها با بغض و اشک از ایران خارج شدند.»
وی با تاکید بر همکاری خوب دانشگاه اصفهان و دانشگاه شهید بهشتی که تاثیر خیلی مثبتی داشت میافزاید که این سفر بر روی برخورد دانشجوها و اساتید نسبت به ایران و کلن هنر معماری ایران تاثیر فراوانی داشته و اکنون آنها با نگاهی متفاوت به ایران و معماری آن نگاه میکنند. نگاهی بسیار تخصصی و حاوی ارزشهای فرهنگی. »
برای ما ایرانیها اغلب لحظههایی که یک خارجی از کشورمان تعریف میکند بسیار شنیدنی و هیجان انگیز است. زمانی که از مهمان دوستی ایرانیان میگویند یا از طبیعت و چهار فصلی آن. از قدمت و ارزش معماری و میراث فرهنگی و حتا از طعم دل پذیر غذاهای ایرانی و این که غذاهایی هستند که برای سلامت مفیدند حتا اگر خودمان تا به حال فکر نکرده باشیم که این غذاهای چرب و پرنمک ما میتوانند در گروه خوراکیهای سالم قرار بگیرند.
شاید وقتی میشنویم که یک جوان مالزیایی شهر کاشان را برای ماه عسل انتخاب کرده یا جوان دیگر علاقهمند است که بارها و بارها به ایران سفر کند اشکی از شوق بریزیم و افسوس بخوریم که چرا اغلب مردم جهان تصور کشوری نا امن و نا آرام از کشورمان دارند.
یکی از دانشجویان این تیم از سفرش به ایران چنین میگوید: «…تجربهی خیلی خوبی بود . بهترین چیز در ایران مردمش بودند .مردم ایران خیلی مهربان و مهمان نواز هستند و نکته بعدی که مرا تحت تاثیر قرار داد، ساختمانهای ایران است و سومین نکته غذاهای ایران است که نه خیلی شیرین هست و نه خیلی ترش و اینها برای سلامت خیلی خوب است و چهارمین نکته نیز 4 فصله بودن ایران است.»
این دانشجوی مالزیایی در ادامه می افزاید: «من قبل از رفتنم به ایران فکر میکردم در ایران همیشه جنگ است اما وقتی رفتم دیدم که جنگی در کار نیست. مردم ایران خیلی خوب هستند.آنها میتوانند با هم پیک نیک بروند و خیلی خانوادههای شادی هستند.»
او درباره ی سفر دوباره اش به ایران می گوید که شاید برای ماه عسل به ایران به ویژه کاشان برود.
دانشجوی دیگری می گوید: «ایران در حقیقت آن چیزی نبود که ما قبلن شنیده بودیم و بعد از رفتن به ایران چشمانمان باز شد. ایران خیلی زیباست به ویژه مردمش و من دوست دارم باز به ایران و اصفهان سفر کنم.»
ساکا دانشجوی 22ساله نیز از تجربه نخستین سفر خود به خارج از کشورش چنین میگوید: «سفر من به ایران خیلی خوب بود چون ایران کشور زیبایی است. مردم ایران خیلی مهماننواز هستند. من قبلن میترسیدم که مردم ایران مهمان نواز نباشند ولی دیدم نه خیلی مهربان و مهمان نواز هستند و دیدم که اینجوری نیست که در خبرها گفته می شود. امیدوارم ایرانیهای بیشتری به مالزی بیایند و مالزیهای بیشتری به ایران بروند.»
خیلی جالب است که سبزی خیابانهای شهرها در ایران برای مردمانی از کشوری همیشه سبز با جنگلهای استوایی زیباترین تصویر از ایران است.
دو استاد مالزیایی همراه دانشجویان در این پروژه نیز بر روی مهمان نوازی مردم ایران تاکید داشتند. پروفسور دکتر عبدالرحیم معاون دیپارتمان این دانشگاه میگوید: « دیدار ما از ایران خیلی جالب بود به خاطر فرهنگ و خیلی چیزهای دیگه. ایران مردم بسیار مهربان و مهمان نوازی داره از به ابران سفر کنم.»
او در مورد بهترین جایی که در اصفهان دیده، میگوید:« اصفهان. من عاشق سرسبزی اصفهان هستم.»
استاد دیگر نیز میگوید:«من فکر میکنم این سفر برای من یک تجربه خوب بود و یک تجربه شخصی برای دانشجویان.ما نمیدانستیم ایران چگونه است ومردمش چگونه هستند ولی وقتی ما رفتیم ودیدیم برایمان بسیار شگفت آور بود. مردم همیشه لبخند به لب داشتند و میخندیدند.
من عاشق کشور شما هستم و خیلی زیبا است من قبلن در کتاب دیده بودم و اصلن فکر نمیکردم اینگونه باشد و متاسفم که رودخانهی شما خشک شده و خیلی زیباتر بود اگر در آن آب داشت»
او در مورد بهترین خاطرهاش از ایران میگوید:« بهترین خاطرهی من خیابانهای سبز شما هست؛ خیابانهای پر از درخت . اینجا در کوالامپور نیز درختزیادی هست اما جالب است در ایران با وجود بارندگی نه چندان زیاد،همهی خیابان پر از درخت است و آب و من بسیار به آن علاقه مند شدم.»
این استاد مالزیایی علاوه بر سنگ های تزئینی و زیورآلات به خوراکی های ایرانی نیز علاقه مند است و میگوید:«هر زمان که بتوانم باز به ایران سفر خواهم کرد. من عاشق غذاهای ایران هستم و چراکه چربی ندارند و برای سلامتی مفیدند.
و اما در این میان به راستی بخش فرهنگی سفارتخانه های ایران در قبال تغییر دیدگاه مردم جهان نسبت به ایران چه نقشی را ایفا میکنند؟
دکتر علی اکبر ضیایی رایزن فرهنگی ایران در مالزی که از حاضرین در این نمایشگاه بود در پاسخ به این سوال که با وجود اینکه هر سال تعداد زیادی ایرانی به این کشور میآیند و تعداد کمتری مالزیایی به ایران میروند با وجود اینکه این دو کشور هردو یک کشور مسلمان هستند و جاذبههای زیادی برای هم دارند ، رایزنی فرهنگی واقعن چه برنامه دارد که بتوان ایران را به واقع معرفی کرد به مالزیایها که این روند آمد و رفت گردش ر ایرانی به مالزی و مالزی به ایران، 2 طرفه بشود؟ با تاکید بر نقش مثبت این گونه نمایشگاه ها، میگوید: «…چیزی که من میتونم بگویم این است که ما حمایت میکنیم از فعالیت دانشجویان ایرانی در برگزاری نمایشگاهها به ویژه این که بتوانند هدایت کنند گروههای موثر فرهنگی مالزی را که که اینها تورهای رو بتوانند داشته باشند به سمت ایران و محصولاتشان به صورت نمایشگاهی نمایش بدهند و ما هم حمایت کنیم از اینا چه در اعزامشون و چه در برگزاری مراسم و چه حمایتهای مادی و معنوی.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر