-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۱۴, شنبه

Latest News from AzadCyber for 06/04/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



ابراهیم نبوی

رودکی را بهانه می‌کنم و دیروز و امروزمان را نشانه که “مرگ چنین هاله نه کاری است خُرد.” مرگ تلخ عزت‌الله سحابی خود مصیبتی عظیم بود که با مرگ هاله از قضا سرکنگبین صفرا فزود. این یکی نه عزایی عظیم که ظلمی ‌و تلخ‌کامی‌ سیاهی بود که هر انسانی را می‌توانست عمری به رنج دچار کند. آن روز که خبر مرگ هاله را خواندم، هر چه کردم نتوانستم بر روان و روح خودم مسلط شوم و چیزی جز احساسات بنویسم. شب که به بهنود گفتم نمی‌توانم طنز بنویسم، گفت: “یعنی چه که همه‌تان می‌گوئید غمگینم، روزنامه‌نگاری که این‌طور نمی‌شود.” و راست می‌گفت. روزنامه‌نگاری این‌طور نمی‌شود که وقتی می‌روی گزارش عزاداری بدهی، خودت هم لخت بشوی و سینه بزنی. پس که قرار است عکس بگیرد و راوی بی‌طرف و خون‌سرد و موثر واقعیت باشد.

اما مساله اصلی که می‌خواهم بگویم این نیست که چرا در رنج و عزا، احساسات‌گرایی یا سانتی‌مانتالیزم بر ما غلبه می‌کند، طبیعی است که ما هم متاثر از وضع شویم، اما سوالم این است که چرا بخش اعظم دیروز و امروز ما فقط سانتی‌مانتالیزم است؟ چرا به جای اینکه در فضای پر از احساسات ایرانی نوری بیاندازیم و راهی را نشان بدهیم، خودمان سنگ به دست گرفته یک‌یک چراغ ها را می‌شکنیم. فهرست می‌توانم بکنم احساساتی‌های بی‌سواد روزنامه‌نگاری ایران را که اکثریت آن را تشکیل می‌دهند و بیشترین خواننده را دارند و معدودی عاقل و خردمند و واقع‌بین و باسواد را که تقریبا همه‌شان به شکلی در جمع روزنامه‌نگاری ایران یا بدنام‌اند یا بایکوت شده‌اند.

موضوع امروز نیست، تاریخ مطبوعات ایران همین است؛ از دکتر حسین فاطمی ‌در باختر امروز بگیر تا محمد مسعود در مرد امروز، از فرخی یزدی در طوفان بگیر تا کریم‌پور شیرازی در شورش، از میرزا جهانگیرخان شهید اول مطبوعات ایران در صوراسرافیل بگیر تا میرزاده عشقی در روزنامه قرن بیستم، از امیرانی خواندنیها بگیر تا عباس پهلوان و تقریبا همه روزنامه‌نگاران بزرگ ایران، همه گروهی احساساتی، بی‌منطق و عصبی بودند که با ایجاد فضای عاطفی در مردم با آنان حرف می‌زدند. یکی‌شان در دریای خون شنا می‌کرد، یکی با آخرین قطره خونش می‌نوشت، یکی جانش را بر سر قلمش می‌گذاشت، یکی قلمش را با خدا معامله می‌کرد، انگار نه انگار که روزنامه‌نگاری در اکثر موارد نیازمند ارائه درست فضا به مردم، در خبر و گزارش و تحلیل و مقاله است.

تقریبا استثنایی‌اند آدم‌هایی مانند داریوش همایون، احسان نراقی، محمد قائد، مسعود بهنود، عباس عبدی، حسین باستانی، محمد قوچانی، مرتضی مردیها و افرادی از این دست که وقتی مقاله می‌نویسند، یا پیش پای خواننده چراغی روشن می‌کنند، یا او را از واقعیت موجود و احتمالات منطقی آینده آگاه می‌کنند. نسل جدید روزنامه‌نگاری که خدایشان بیامرزد، نه کتاب می‌خوانند، نه تجربه زندگی و سیاست دارند، نه می‌توانند خودشان را کنترل کنند. فلان دوستم را که می‌خوانم، انگار بانویی هراسان، جیغ ممتد در گوشم می‌کشد. آن یکی مجموعه عقده های خودش را گلوله کرده و به عنوان مقاله‌نویس می‌کوبد به سر مردم. یکی دیگر همیشه مرعوب واقعه‌ای است که همان روز رخ داده و جالب اینکه هر وقت با آن یک دوست طنزنویسم حرف می‌زنم و می‌گویم چرا در فلان‌جا می‌نویسی؟ می‌گوید داور خان! مشکل مالی دارم، یا می‌گوید بخدا من مقصر نیستم، سردبیر نود درصد مطلب را عوض کرد.

“تنش زمانی آغاز شد که هاشمی ‌با خردمندی داوطلب ریاست خبرگان نشد، تا هم با جانشینی مهدوی کنی، نه کار را به دست خامنه‌ای بدهد، نه به دست احمدی‌نژاد، و از همان زمان درگیری از “سبزها- حکومت” به “دولت- رهبر” منتقل شد”

عصر رسانه الکترونیک و دیجیتال و مجازی، اگر چه برای خواننده‌ای که دنبال تحلیلی عاقلانه یا خبری موثق می‌گردد، بیشتر از کهکشان گوتنبرگ جا دارد، اما به دلایل مختلف احساسات‌گرایی در آن بیشتر فرصت رشد پیدا می‌کند. این امر به‌طور خاص در جامعه ایرانیان به‌طریق اولی و به‌طور عمومی‌ در همه جوامع با درجه کمتری وجود دارد. چرا که:

- فاصله تولید خبر و محتوای رسانه‌ای، تا انتشار کمتر و تقریبا همزمان است و همین باعث می‌شود زمان تعمق دوباره روی نوشته تولید شده، توسط خود فرد یا دیگران نباشد.

- افرادی که احساساتی هستند این قدرت را مانند همه دارند که تولیدات خود را بدون کنترل هر سردبیری منتشر کنند.

- دو سویه بودن، یا رابطه اینتراکتیو، باعث می‌شود که خواننده احساساتی که معمولا بیش از نویسنده متاثر می‌شود، به‌سرعت با گذاشتن کامنت به احساسات نویسنده احساساتی پاسخ بدهد و او را روز به روز بیشتر به این شیوه نزدیک کند. حاصل اینکه نویسنده احساس می‌کند برای داشتن مخاطب بیشتر، باید احساسات بیشتری از خود نشان بدهد.

- کامنت گذاران معمولا یک دهم خواننده‌ها هم نیستند، مثلا در صفحه فیس‌بوک من، پنج هزار مخاطب وجود دارد، ولی فقط ۳۰۰ تا ۵۰۰ نفر آنها نظر می‌دهند، در بالاترین یک مطلب توسط دو هزار نفر خوانده می‌شود، ولی فقط توسط ۵۰ نفر کامنت گذاشته می‌شود. این گروه کامنت‌گذاران نمونه واقعی مخاطب نیستند، بلکه معمولا احساساتی‌ترین و گاه بی‌ملاحظه‌ترین آنها هستند و اتفاقا همان‌ها هستند که به نویسنده جهت می‌دهند و او را دچار این توهم می‌کنند که با مخاطب واقعی خود مواجه است. در حالی که این گروه فقط ده درصد مخاطب هستند که از قضای روزگار همیشه همان ده درصد حضور دارند و هر کدام هم ده‌ها کامنت می‌گذارند.

“ارتش سایبری کاربران اینترنت را به شعارهای تند، سرنگونی، ایجاد فضای ترس و وحشت و گسترش فضای نومیدی از طریق انتشار دائمی‌ اطلاعات خشونت‌بار و نومیدکننده دامن می‌زند. آنها هم‌زمان با نزدیک شدن سالگرد جنبش سبز، سعی می‌کنند تا فضای ترس را دامن بزنند”

از همه اینها گذشته، برای من به عنوان نویسنده‌ای که حامی‌ جنبش مسالمت‌آمیز سبز هستم و گمان می‌کنم این راه نزدیک‌ترین و ممکن‌ترین راه ما برای رسیدن به آزادی است، این مهم است که گروهی که شنیده ام جمعی چهار پنج هزار نفره هستند و جریانی به نام ارتش سایبری را برای نهادهای امنیتی و اطلاعاتی کشور اداره می‌کنند، در تمام جهان مشغول‌اند تا با انحراف افکار عمومی، فضای مبارزه برای آزادی را مغشوش کنند. این افراد با اسم های مستعار بغل دست ما در دهکده جهانی اینترنت حضور دارند. درست در روزی که هاله سحابی مظلومانه کشته شده و عامل مرگ او پلیس، وزارت اطلاعات، لباس‌شخصی‌ها هستند که یا توسط رهبر اداره می‌شوند یا توسط دولت، موج گسترده ای علیه خاتمی‌و هاشمی‌رفسنجانی ایجاد می‌شود، انگار خاتمی‌ و هاشمی‌ هاله سحابی را کشته بودند.

مطمئنم اگر موسوی و کروبی بودند، این گروه آنها را عامل قتل می‌دانستند، منتهی آنها این شانس را دارند که در زندان باشند. می‌گویند و درست می‌گویند که هاشمی ۲۱ سال قبل سحابی را زندانی کرد، اما نمی‌گویند که سحابی چهار بار دیگر به دستور رهبر زندانی شد. هاشمی ‌امروز همراه سحابی است و خامنه‌ای همراه قاتل او.

برای من مهم نیست که ارتش سایبری چنین کاری می‌کند، این طبیعی است، اصولا آنها شغل‌شان و گاهی اعتقاد‌شان این است و موظف‌اند چنین کنند. این‌که من و شما به‌خاطر این‌که می‌خواهیم متفاوت باشیم، یا می‌ترسیم علیه رهبری حرفی بزنیم، یا این‌که کینه‌ای از اصلاحات داریم، تکرار کننده حرف همان آدم‌ها بشویم، جز تاثیرپذیری از احساسات هیچ اثری ندارد. ارتش سایبری هر جریانی را که حامی‌موسوی یا رابط موسوی در بیرون ایران است، ویران می‌کند، ارتش سایبری یک باره نوری زاد مظلوم زندان کشیده را به بهانه یک لحن نامه به لجن می‌کشد و احساساتی ها هم دنبالش می‌دوند و هیزم زیر این آتش می‌گذارند. ارتش سایبری کاربران اینترنت را به شعارهای تند، سرنگونی، ایجاد فضای ترس و وحشت و گسترش فضای نومیدی از طریق انتشار دائمی‌ اطلاعات خشونت‌بار و نومیدکننده دامن می‌زند. آنها هم‌زمان با نزدیک شدن سالگرد جنبش سبز، سعی می‌کنند تا فضای ترس را دامن بزنند. آنچه ناراحت کننده و رنج آور است، همراهی ما در غلیان و جوگرفتگی احساساتی با این جریان است.

“عصر رسانه الکترونیک و دیجیتال و مجازی، اگر چه برای خواننده‌ای که دنبال تحلیلی عاقلانه یا خبری موثق می‌گردد، بیشتر از کهکشان گوتنبرگ جا دارد، اما به دلایل مختلف احساسات‌گرایی در آن بیشتر فرصت رشد پیدا می‌کند”

کمی‌عمیق تر بشویم و ببینیم که بازی هایی که از هفته قبل آغاز شده رو به کدام سو دارد. در دعوای احمدی‌نژاد و رهبری هر کدام چیزی می‌خواستند. احمدی‌نژاد دیگر نه نیازی به رفتن نیویورک دارد، نه نیازی به رفتن به اجلاس اوپک، در حقیقت روغن ریخته را وقف مسجد کرده است. او با در پیش گرفتن بازی “پوتین- مدودف” قصد دارد تا از طریق مشائی دولت بعدی را در اختیار بگیرد. آنها برای این کار به مجلس نیاز دارند و برای رای مجلس به مقبولیت مردمی. پخش شایعاتی در مورد تقلب توسط رهبری، درگیری با رهبری و ادامه دادن آن برای کسب محبوبیت مردمی، در اختیار گرفتن منابع مالی به‌طور وسیع و بریدن دست رقیب از منابع مالی دولتی، و حتی جراحی صورت احمدی‌نژاد همه و همه کارهایی است که او می‌خواست انجام دهد. از سوی دیگر خامنه‌ای نیز بعد از شدت یافتن دعوا چنین مقاصدی داشت؛ فاصله گرفتن از دولت برای کنترل آن، در اختیار گرفتن وزارت کشور و اطلاعات، قراردادن لیست حامیان دولت در فهرست سیاه شورای نگهبان و ایجاد هراس دائمی‌در دولت برای کنترل آن.

من معتقدم تنش زمانی آغاز شد که هاشمی ‌با خردمندی داوطلب ریاست خبرگان نشد، تا هم با جانشینی مهدوی کنی، نه کار را به دست خامنه‌ای بدهد، نه به دست احمدی‌نژاد، و از همان زمان درگیری از “سبزها- حکومت” به “دولت- رهبر” منتقل شد. تقریبا به نفع هر دو جناح دولت و رهبر و در نتیجه ارتش سایبری و اطلاعات است که درگیری مجددا به سمت سبزها و حکومت جهت پیدا کند، تا آنها هم تا انتخابات مجلس با هم درگیری فرساینده نداشته باشند. به همین دلیل مطمئنا حکومت تلاش خواهد کرد تا خشونت علیه سبزها را گسترش دهد.

این خشونت اگر موجب رفتن به خیابان شود، تضاد اصلی دوباره به سبزها و حکومت تغییر جهت می‌دهد و این به زیان جنبش است. اگر هم رهبران جنبش بخواهند مانع تندروی رادیکال‌های جنبش شوند، اختلاف میان سبزها بروز می‌کند که بازهم به نفع حکومت است. خویشتن‌داری و دامن نزدن به اختلافات نه یک سفارش اخلاقی، بلکه یک هوشمندی سیاسی است. ما باید بگذاریم تا در درگیری میان دولت و رهبری آنها تا می‌توانند همدیگر را به چالش بکشند. ما نباید با نیروی بزرگ‌تر و قدرتمندتر روبرو شویم. زمان به زیان حکومت است نه به زیان ما. تمام بزرگان رسانه و سازندگان محتوای رسانه‌ای توجه کنند که گرفتار بازی حکومت و اقتدارگرایان نشویم.


 


هکرهای ناشناس، با نفوذ به ایمیل‌سرورهای وزارت خارجه جمهوری اسلامی، توانستند به بیش از ۱۰ هزار ایمیل رسمی این وزارتخانه دسترسی پیدا کنند. این ایمیل‌ها در قالب یک فایل ۶۳ مگابایتی در اینترنت منتشر شده و کاربران می‌توانند با کلیک بر روی این لینک، به همه ایمیل‌هایی که در این عملیات به دست آمده دسترسی پیدا کنند. (پسورد فایل: opiranopiran)

این ایمیل‌ها که عمدتا از طریق اشخاص و نهادهای گوناگون برای درخواست صدور ویزا به وزارت خارجه ارسال شده، شامل اطلاعات خصوصی درخواست‌دهندگان و پاسخ‌های وزارت خارجه ایران است. گروه ناشناس اعلام کرده که این اطلاعات را در آستانه سالگرد کودتای انتخاباتی ۸۸ منتشر کرده تا نشان دهد که «ناشناس‌ها همه‌جا هستند؛ نمی‌بخشند و فراموش هم نمی‌کنند.» (بخوانید: ۱۰ نکته‌ای که باید درباره گروه ناشناس بدانید)

عملیات نفوذ به ایمیل‌سرورها و استخراج اطلاعات، شیوه‌ای متفاوت با شیوه مرسوم گروه ناشناس برای مختل کردن فعالیت‌ وب‌سایت‌های حامی دیکتاتوری است. آنها در شیوه مرسوم از حملات گسترده تکذیب سرویس (DDoS) بهره می‌گیرند. به گفته عضو ایرانی گروه ناشناس، در روز ۲۲ خرداد نیز حملات گسترده‌ای بر ضد وب‌سایت‌های دولتی ایران صورت خواهد گرفت.

پیش از نیز در آستانه ۲۵ بهمن، هکرهای ناشناس در «عملیات ایران» (OpIran#) خود، علاوه بر ایجاد اختلال در فعالیت وب‌سایت‌های برجسته دولتی و ماشین تبلیغاتی نظام اسلامی، به ایمیل‌سرور مجلس شورای اسلامی نفوذ کرده بودند، اما اطلاعات به دست آمده از آن حملات سایبری تا کنون منتشر نشده است. (بخوانید: عملیات ناشناس بر ضد دیکتاتور ایرانی)

هنوز مقامات ایرانی به این حمله واکنش رسمی نشان نداده‌اند، اما عضو ایرانی«ناشناس» می‌گوید در روزهای اخیر آنها تلاش بسیاری کرده‌اند تا از نشت بیشتر این اطلاعات جلوگیری کنند و تدابیر امنیتی جدیدی را روی سرورهای خود اعمال کرده‌اند، که البته به نتیجه نرسیده و فرآیند استخراج اطلاعات از سرورهای یکی از مهم‌ترین وزارتخانه‌های کشور همچنان ادامه دارد. او در گفت‌وگو با آزادسایبر می‌گوید: «نمی‌توان فهمید که چرا وقتی مقامات ایرانی از ایمن کردن مهم‌ترین سرورهای خود عاجزند، از ارتش سایبری برای حمله به سرورهای کشورهای دیگر استفاده می‌کنند و به آن می‌بالند.»

ایمیل‌سرورهای وزارت خارجه هنوز در کنترل نفوذگران «ناشناس» است. عضو ایرانی این گروه که مسئولیت هدایت حملات را بر عهده داشت، می‌تواند از آدرس ایمیل (e_visa@mfa.gov.ir) که مخصوص صدور ویزا است، برای دیگران ایمیل ارسال کند و این نشان می‌دهد که تا لحظه انتشار این گزارش، همچنان سرورها در کنترل‌ «ناشناس» است.

«ناشناس» پیش از این نیز در عملیاتی مشابه، در اعتراض به اقدامات کمپانی HBGary در آمریکا، با نفوذ به ایمیل‌سرورهای این کمپانی، بیش از ۶۰ هزار ایمیل آن را در اینترنت منتشر کرد و اطلاعات محرمانه موجود در ایمیل‌ها، رسوایی مدیران این کمپانی را در پی داشت. HBGary با امضای قراردادی با پلیس فدرال آمریکا، قصد داشت هویت اعضای گروه ناشناس را شناسایی کند و آنها را در اختیار FBI قرار دهد. این کمپانی اواخر ژانویه ۲۰۱۱ زمینه دستگیری دست کم ۵ نفر از اعضای «ناشناس» را فراهم کرد.

گزارش‌های مرتبط با حملات اخیر ناشناس در وب‌سایت‌های انگلیسی را می‌توانید از اینجا و اینجا بخوانید.

از اینجا می‌توانید فایل ۶۳ مگابایتی حاوی بیش از ۱۰ هزار ایمیل وزارت خارجه ایران را دانلود کنید. (پسورد فایل: opiranopiran)


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به azadcyber-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به azadcyber@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته