-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۱۲, پنجشنبه

Latest New from Green Correspondents for 06/02/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا، با اشاره به گزارشهای رسانه ها مبنی بر دخيل بودن ماموران امنيتی جمهوری اسلامی ايران در مرگ هاله سحابی، خواستار روشن شدن ابعاد اين ماجرا شد.
خبرنگاران سبز/ایران در جهان: 
 آمريکا روز چهارشنبه خواستار تحقيق دولت ايران درباره جزئيات مرگ هاله سحابی شد.به گزارش راديو فردا، مارک تونر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا، با اشاره به گزارشهای رسانه ها مبنی بر دخيل بودن ماموران امنيتی جمهوری اسلامی ايران در مرگ هاله سحابی، خواستار روشن شدن ابعاد اين ماجرا شد.

همچنین روز چهارشنبه سازمان گزارشگران بدون مرز نیز با انتشار اطلاعيه ای مراتب تسليت خود را بابت دو مصيبت وارده به خانواده سحابی ابراز داشت. در اين بيانيه اين سازمان ضمن اشاره به درگيری نيروهای امنيتی با حاضرين، ضمن مسئول دانستن مقامات حکومت ايران خواهان روشن شدن جزئيات مرگ خانم سحابی و محاکمه مظنونان به قتل ايشان شد و از رفتار حکومت که نه تنها سعی در جلوگيری فعايت فعالين، بلکه سعی در زدودن آنها از ذهن جامعه دارد ابراز انزجار کرد

 
 

در اثر اين اقدام غيرقانونی رئيس زندان، بداقی بيهوش و به بهداری منتقل می­شود. بداقی پس از وصل کردن سرم به انفرادی بازگردانده می­شود. اين انتقال به انفرادی در حالی صورت می­گيرد که فضای سلول انفرادی به شدت گرم و شرايط تنفسی در آن به بسيار دشوار است.
خبرنگاران سبز/حقوق بشر:
رسول بداقی از زندانيان سياسی اعتصاب کننده غذا در زندان گوهردشت کرج، سه شنبه، ۱۰ خرداد ماه، در اثر قطعی آب و چای به دستور رئيس زندان گوهردشت، بيهوش و به بهداری منتقل شد.

به گزارش امروز، يکشنبه ۸ خرداد ماه، رئيس زندان گوهر دشت از رسول بداقی درخواست شکستن اعتصاب غذا می­کند و پس از رد اين درخواست از سوی بداقی، دستور به قطع کردن آب و چای او می­دهد .

در اثر اين اقدام غيرقانونی رئيس زندان، بداقی بيهوش و به بهداری منتقل می­شود. بداقی پس از وصل کردن سرم به انفرادی بازگردانده می­شود. اين انتقال به انفرادی در حالی صورت می­گيرد که فضای سلول انفرادی به شدت گرم و شرايط تنفسی در آن به بسيار دشوار است.

بداقی هم اکنون ۱۱ روز است که به همراه۳ زندانی ديگر عيسی سحرخيز، کيوان صميمی و مهدی محموديان در اعتصاب غذا به سر می­برند. و شرايط آنها وخيم گزارش می­شود.

زندانيان گوهردشت کرج به دليل محروميت زندانيان سياسی از حداقل حقوق و بدرفتاری ماموران زندان دست به اعتصاب غذا زده اند و پيش از اين نيز زندانيان اعتصابی زندان گوهردشت، در بيانيه‌ای که فروردين ماه امسال صادر کردند، از اعتصاب غذای دوره ای خود در يکشنبه های پيشِ رو خبر داده و همزمان از دبير کل سازمان ملل متحد،‌ بان کی مون، خواسته‌ بودند که نماينده ويژه خود را برای بازديد از ايران و تهيه گزارش کامل از وضعيت آزادی و حقوق بشر بويژه وضعيت زندان‌ها و زندانيان سياسی اعزام کند..

رسول بداقی، معلم و عضو هيات مديره‌ی کانون صنفی معلمان ايران، در تاريخ ۱۱ شهريورماه ۱۳۸۸ بازداشت شد. در تاريخ ۶ ارديبهشت ماه رسول بداقی به علت عدم حضور وکيلش در دادگاه شرکت نکرد.در تاريخ ۲۶ خرداد ماه وی به همراه عيسی سحرخيز و داوود سليمانی به زندان رجايی‌شهر منتقل شد.

او از سوی دادستانی تهران به اقدام عليه امنيت ملی متهم شده است. در تاريخ ۱۳ مرداد ماه ۱۳۸۹ گزارش شد که شعبه‌ی پانزدهم دادگاه انقلاب به رياست قاضی صلواتی، رسول بداقی، را به ۶ سال زندان و ۵ سال محروميت از فعاليت‌های اجتماعی محکوم کرده است..

 
 

جبهه مشارکت ايران اسلامی با محکوميت رفتار خشنونت بارماموران حکومت در مراسم تشييع و تدفين مرحوم مهندس سحابی ، شهادت هاله سحابی را به خانواده معزز سحابی و همه هموظنان آزاديخواه تسليت گفته و از همگان می خواهد برای پاسداشت مقام اين پدر و دختر مبارز و مجاهد راه استقلال و آزادی ايران در آيين های گراميداشت انها شرکت نموده وياد و نام آنها را زنده دارند .
خبرنگاران سبز/سیاست: 
 جبهه مشارکت ايران اسلامی در سوگ شهادت هاله سحابی بيانيه ای را صادر کرد. به گزارش سايت نوروز، در بخشی از اين بيانيه آمده است: خدايا از جانب خودت ياور و ياری ای برای ما بفرست که سخت گرفتار حاکميتی شده ايم که حتی به مراسم تشييع و تدفين رفتگان نيز رحم نمی کند.

متن کامل اين پيام به شرح زير است:

غم گرانبار از دست دادن مهندس سحابی ، اين اسوه مبارزه و جهاد در راه استقلال و آزادی ايران ، هنوز بر شانه هامان سنگينی می کرد که خبر شهادت دخترش بدست عمال ظلمه در مراسم تشييع پدر آه از نهادمان برآورد تا فرياد زنيم : خدايا از جانب خودت ياور و ياری ای برای ما بفرست که سخت گرفتار حاکميتی شده ايم که حتی به مراسم تشييع و تدفين رفتگان نيز رحم نمی کند و ماموران حکومت عزاداران را بجای دلداری لت و پار می کنند و جنازه را می دزدند و در غيبت خانواده و عزاداران به خاک می سپارند!خدايا اين درد را به کجا بايد ببريم که حاکميتی بنام خدا اينهمه بر بندگان تو ستم روا می دارد و استبداد می ورزد و از دين تو برای بقای خودش هزينه می کند ؟

جبهه مشارکت ايران اسلامی با محکوميت رفتار خشنونت بارماموران حکومت در مراسم تشييع و تدفين مرحوم مهندس سحابی ، شهادت هاله سحابی را به خانواده معزز سحابی و همه هموظنان آزاديخواه تسليت گفته و از همگان می خواهد برای پاسداشت مقام اين پدر و دختر مبارز و مجاهد راه استقلال و آزادی ايران در آيين های گراميداشت انها شرکت نموده وياد و نام آنها را زنده دارند .

جبهه مشارکت ايران اسلامی

۱۱/۰۳/۱۳۹۰

 
 

ما در پاسداشت اين بزرگمرد تاريخ معاصر ايران، روز پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ از ساعت ۱۴ تا ۱۵/۳۰ در مسجد حجت بن الحسن واقع در خيابان سهروردی شمالی به سوگ مينشينيم
خبرنگاران سبز/جامعه:
صفحه فيسبوک مرحوم عزت الله سحابی دقايقی پيش زمان و مکان مراسم ختم را بدين شرح اعلام کرده است:

انالله و انا اليه راجعون

مهندس عزت الله سحابی، شخصيت ملی و آزاديخواه و تلاشگر راه آزادی به لقای دوست رسيد و ملتی را سوگوار ساخت. ما در پاسداشت اين بزرگمرد تاريخ معاصر ايران، روز پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ از ساعت ۱۴ تا ۱۵/۳۰ در مسجد « حجت بن الحسن واقع در خيابان سهروردی شمالی » به سوگ مينشينيم

احمد صدر حاج سيد جوادی- ابراهيم يزدی -محمد توسلی- هاشم صباغيان- حبيب الله پيمان -نظام الدين قهاری- اعظم طالقانی- محمد بسته نگار -رضا رييسيطوسی- خسرو سيف- اديب برومند-داوود هرميداس باوند- حسين شاه حسينی-علی اکبر معين فر- مصطفی کتيرايی- يوسف طاهری -محمد ملکی- لطف الله ميثمی- پوران شريعت رضوی

 
 

مراسم با حضور نيروهای امنيتی برگزار شد و اين نيروها نورافکن هايی را در محل نصب کرده بودند تا از تاريکی شب کمی کاسته شود که در نهايت پيکر هاله سحابی شبانه و به طور مظلومانه در کنار پدر آرام گرفت.
خبرنگاران سبز/جامعه:
پيکر «هاله سحابی» فرزند مرحوم «عزت الله سحابی» که صبح امروز در برخورد ماموران امنيتی دچار ايست قلبی شد ساعت ده شب چهارشنبه در بهشت فاطميه روستای گلندوک لواسان مخفيانه توسط قاتلين اش بدون برگزاری مراسم تشييع به خاک سپرده شد.

به گزارش کلمه، وی ساعت ۲۱ امشب در بهشت فاطميه لواسان و در جايی که صبح امروز پدرش به خاک سپرده شده بود در کنار او آرام گرفت.مراسم با حضور نيروهای امنيتی برگزار شد و اين نيروها نورافکن هايی را در محل نصب کرده بودند تا از تاريکی شب کمی کاسته شود که در نهايت پيکر هاله سحابی شبانه و به طور مظلومانه در کنار پدر آرام گرفت.

 
 

به گزارش «هفت صبح»، [به دلیل] انتشار اخبار ضدونقيض در مورد بروز تنش و آشوب در روزهای آينده و احتمال بروز اتفاقات ناگوار، مومنين و مومنات شب جمعه ۱۲ خرداد دست به دعا بر می دارند.
خبرنگاران سبز/ فضای مجازی:
سايت‌های «تماشانيوز» و «هفت صبح» سايت‌های وابسته به رحيم مشايی هر دو با ارسال پست‌هايی سئوال برانگيز زمينه گمانه‌زنی‌های فراوانی را بين ناظران فراهم کرده‌اند. 

وبگاه «هفت صبح» ضمن تعطيل کردن فعاليت‌هايت خود تا روز ۱۶ خرداد ماه در آخرين پست خود از مومنين برای رفع بلا در شب جمعه ۱۲ خرداد درخواست دعا کرده است. اين سايت با پيش‌بينی «تنش و آشوب در روزهای آينده و احتمال بروز اتفاقات ناگوار» می‌نويسد: 

مومنين برای رفع بلا شب جمعه ۱۲ خرداد دست به دعا برمی دارند.
به گزارش «هفت صبح»، [به دلیل] انتشار اخبار ضدونقيض در مورد بروز تنش و آشوب در روزهای آينده و احتمال بروز اتفاقات ناگوار، مومنين و مومنات شب جمعه ۱۲ خرداد دست به دعا بر می دارند.
مومنين در اين شب از خداوند طلب سلامتی برای اولياء حق و آرامش برای کشور در طی روزهای آينده می کنند.
هفت صبح انتشار مجدد خود را از ۱۶ خرداد از سرخواهد گرفت. (+)

از سوی ديگر، سايت تماشانيوز نيز در آخرين پست خود از ناآماده بودن شهر تهران در برابر زلزله سخن گفته و با نقل قول از دبير کل جمعيت هلال احمر ياآوری می‌کند که: « با وجود تعداد گسل هايی که در تهران وجود دارد هنوز نمی دانيم که هر کدام از اين گسل ها چه ميزان آسيب پذيری ايجاد خواهند کرد. ...مطالعات انجام شده بسيار ضعيف و ناقص بوده و نيازمند بررسی و پيگيری مجدد سازمان های امدادرسان و مديريت بحران در شهر تهران می باشد.» (+)

همراه این پست البته عکسی است که نشان از شکافی عمیق در طول یک خیابان بر اثر زلزله است. آیا سایت‌های مشایی با این پست‌ها می‌خواهند به مخاطبان خود پیامی بفرستند؟ 

 
 

مسئولان حکومتی نه تنها هيچ اقدام موثری برای پايان دادن به اين گونه رفتار های سيستماتيک غير قانونی نمی کنند بلکه متاسفانه تلويحا و حتی گاهی صراحتا آن را تاييد هم می کنند.
خبرنگاران سبز/سیاست:
مشاور ارشد ميرحسين موسوی گفت: مقامات حکومتی نه تنها هيچ اقدام موثری برای پايان دادن به اين گونه رفتار های سيستماتيک غير قانونی نمی کنند بلکه متاسفانه تلويحا و حتی گاهی صراحتا آن را تاييد هم می کنند.

دکتر اردشير امير ارجمند در گفتگويی کوتاه با کلمه درگذشت شهادت گونه هاله سحابی را به مردم ايران و خاندان سحابی تسليت گفت و مسوليت اين حادثه تاسف بار را متوجه عالی ترين مقامامت حکومتی دانست.

وی اذعان داشت که عاقبت تفرعن و خود کامگی غير از اين نيست. ادعای خدايی کردن و ترس از همه چيز و همه کس داشتن باعث شده اينها بتدريج از سايه خود هم بترسند. از انسانها می ترسند. از ختم پدر مهندس موسوی می ترسند. از برگزاری مراسم يک قهرمان ملی می ترسند و می بينيم که در مراسم تشيع پيکر پاک جناب آقای مهندس سحابی که از افتخارات جامعه سياسی ايران بود چگونه رفتار می کنند.

سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز اميد بر اين موضوع تاکيد کرد که آنها حتی اجازه برگزاری آرام مراسم مذهبی را که حق اوليه هر فرد است را نمی دهند. خود را صاحب قدرت مطلق می دانند و هيچ حريمی برای افراد قائل نيستند حتی برای جنازه افراد.

وی افزود: آنها محدوديت ايجاد می کنند. جسارت و توهين می کنند و از برخورد فيزيکی هم ابائی ندارند و باعث اين حادثه تلخ و اسفبار می شوند.

وی مسئوليت درگذشت شهادت گونه خانم هاله سحابی اين بانوی قران پژوه و زينب گون را بر عهده عالی ترين مقامات حکومتی دانست و گفت: مسئولان حکومتی نه تنها هيچ اقدام موثری برای پايان دادن به اين گونه رفتار های سيستماتيک غير قانونی نمی کنند بلکه متاسفانه تلويحا و حتی گاهی صراحتا آن را تاييد هم می کنند.

وی از همگان خواست تا يکديگر را به شرکت با شکوه در آيين های بزرگداشت سحابی پدر و دختر فرا بخوانيم.



 
 

رئیس جمهور سابق کشورمان و خانواده مهدی کروبی در پیام های جداگانه ای شهادت ناجوانمردانه و فاطمی وار هاله سحابی را به خانواده داغدار سحابی و مردم کشورمان تسلیت گفتند.
خبرنگاران سبز/جامعه: 
 رئيس‌جمهور سابق کشورمان با صدور پيام تسليتی درگذشت دختر مرحوم سحابی را به خانواده آن مرحومه تسليت گفت. متن کامل اين پيام که نسخه ای از آن در اختيار «کانون زنان ايرانی» قرار گرفته، بدين شرح است:

بسم الله الرحمن الرحيم

جناب آقای دکتر شامخی!

درگذشت تاسف انگيز همسر وفادارو شکيبايتان سرکار خانم "هاله سحابی" مصيبت مضاعفی بود که تنها لطف حضرت حق می تواند تسلی بخش دل داغدارتان باشد.

ضمن عرض تسليت به جنابعالی؛فرزندان آن مرحومه و همه بستگان داغدار از خداوند منان برای ايشان و پدر بزرگوارشان طلب آمرزش و پاداش نيک و برای بازماندگان معزز شکيبايی و تندرستی و اجر جزيل مسالت می کنم.

 خانواده مهدی کروبی نیز طی پيامی درگذشت مهندس عزت الله سحابی و فرزند ايشان هاله سحابی را تسليت گفتند. به گزارش سحام نيوز،متن کامل اين پيام بدين شرح است:

عاش سعيدا و مات سعيدا

درگذشت مهندس عزت الله سحابی اسوه مبارزه و اخلاق خبری بسيار ناگوار بود که ما را در غمی سترگ فرو برد. مرگ آن مرحوم همچون زندگی او که سراسر مبارزه با استبداد و زور بود، به صحنه ای ديگر از خودنمايی "ظلم پيشگان" مبدل شد، آنچنانکه به سوگ نشستگان در سوگی مضاعف فرو رفتند و همزمان با تدفين آن مرحوم، با خبر درگذشت فرزندش خانم هاله سحابی مواجه شدند. تقدير خانم هاله سحابی که عمری برای ملاقات با پدر در زندان های مختلف رژيم سابق و فعلی، حاضر شده بود بر آن بود که بيش از اين فراق پدر را تاب نياورد و در روزهای مرخصی از زندان جمهوری اسلامی، به کين ظالمان از زندان تن نيز برهد. برای اين دو عزيز سفر کرده غفران الهی و برای خانواده آن عزيزان صبر و استقامت و برای مردم ايران آزادی از استبداد را آرزومنديم.ا

خانواده مهدی کروبی

۱۱خرداد ماه ۱۳۹۰ 









 
 

اينجا کجاست که ضجه و ناله دختر را در زير تابوت پدر با قهقهه مستانه پاسخ ميدهند و آنقدر آتش بر جگرش می زنند تا تن رها کند از اين همه ستم و جور و نامردمی ؟
خبرنگاران سبز/جامعه:
ای وای و دريغا که وطن جمع ندارد کس درد ندارد .......................... کارد به استخوان رسيد و بغض در گلو شکست خرداد دوباره حادثه آفرين شد ندا و سهراب و ... و امروز هاله. تا کجا سکوت تا کجا خار در چشم و استخوان در گلو؟ ننگ بر ما که تمام شعاريم و خالی از ع...مل! مدعيان اسلام مگر فراموش کردند کلام علی را,که اگر مسلمانی از قصه بميرد رواست؟ به هر حال فرزند ديگری از اين خاک جان سپرد و ما هم چون تاريخ نه چندان دورمان سکوت پيشه کرديم. وای بر ما................... و خوشا بر آنانی که ره توشه بر داشتند و قدم در راه بی برگشت نهادند.

اينجا ايران است ؟ مهد شيران است ؟

اينجا کجاست که جنازه ها را نيز کت بسته تشييع ميکنند ؟ اينجا کجاست که مردگان را نيز دستبند ميزنند ؟

اينجا کجاست که ضجه و ناله دختر را در زير تابوت پدر با قهقهه مستانه پاسخ ميدهند و آنقدر آتش بر جگرش می زنند تا تن رها کند از اين همه ستم و جور و نامردمی ؟

اينجا کجاست که شرف را ، انسانيت را ، جوانمردی را و  حتی عزت  خدا را به حبس می برند ؟

اينجا کجاست که در آن يزيد و حرمله ، خولی و ابن زياد  خود را روسپيد می انگارند ؟
به من بگوييد اينجا کجاست ؟ نگوييد ايران است . باورتان نخواهم کرد . بگوييد که خواب ميبينم . شما را به خدا بگوييد که خواب ميبينم . به من رحم کنيد و از خواب بيدارم نکنيد

شهادت پدر و دختر را به ملت تبريک و تسليت عرض می کنم، اين شهادت برايشان خيلی گران تمام خواهد شد، نيمه دوم خرداد در راه است و انتظار فرج از نيمه خرداد کشيم!

 
 

خبرنگاران سبز/ دانشگاه:
خبر درگذشت مهندس عزت‌الله سحابی و شهادت دختر استوارش هاله سحابی بر اثر ضرب و شتم ماموران امنیتی ج.ا. تمام گروه‌های جامعه را متاثر و منقلب کرده است. گروهی از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی نیز با انتشار سوگ‌نامه‌ای این دو اندوه بزرگ را سخت ولی «فروغ»شان را روشنگر راه آینده دانسته‌اند. 
متن این سوگ‌نامه به شرح زیر است. 

انا لله و انا الیه راجعون
رستگاری پدر پیر سیاست و فرزند غیور سرزمینمان عزت‌الله سحابی که راوی تاریخ پر رنج آزادیخواهی و میراث دار با عزت مبارزه در جبهه ی آزادی و آزادگی بود و شهادت هاله‌ی عزیز که بر میثاق پدر ماند و در نمودی از وحشیگری دستگاه سرکوب عاجلانه به دیدار پدر شتافت همه‌ی ما را در بهت و اندوهی جانگزا فرو برده است. 

آنگاه که آزادیخواهان اینگونه می‌زیند و اینگونه می‌میرند ما درسی بزرگ فرامی‌گیریم: این نه زندگی که جهاد، و نه مرگ که شهادت است.

در فروغ آن دو بزرگ مجاهد سبیل آزادی ما راه خویش را سرفرازانه تر و استوارتر پی می گیریم. و در این اندوه سترگ چون همه‌ی داغداران آزادی و انسانیت در غم خاندان معزز سحابی توفیق شرکت می طلبیم.

از خدا دولت این غم به دعا خواسته ایم
جنبش سبز دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی

 
 

سرلشگر جعفری فرمانده سپاه رفتند خدمت مقام معظم رهبری و گفتند اجازه بدهید ایشان {رحیم‌مشایی} را بگیریم، کل غائله حل می‌شود، حالا نهایتاً چند روزی بعضی‌ها اظهار نگرانی خواهند کرد و تمام خواهد شد٬ آقا ظاهراً هنوز به این نتیجه نرسیدند. ... آقا به فرمانده سپاه فرمودند همه عوامل را دستگیر کنید٬ کسانی که نیروهای عملیاتی این طرح هستند. آقا فرمودند با قوت بازجویی کنید و بررسی کنید اما حساب رئیس جمهور را جدا کنید.
خبرنگاران سبز/ سیاست:
دفتر علی خامنه‌ای و سپاه پاسداران روز چهارشنبه در اقدامی هماهنگ سخنان عبدالنبی نمازی، امام جمعه کاشان، که افشا کننده شکاف‌های جدی در حکومت و جنگ‌ قدرت ریشه‌دار میان باندهای رهبر و احمدی‌نژاد است را تکذیب کردند. در این سخنان نمازی گفته بود که فرمانده سپاه از علی خامنه‌ای خواسته بود تا برای پایان دادن به غائله‌ها رحیم مشایی را دستگیر کند که البته علی خامنه‌ای با این درخواست موافقت نکرده است. 

اما مگر نمازی چه گفته بود که دو اهرم قدرت ایران مجبور به صدور بیانیه و تکذیب این گفته‌ها شوند؟ 

نمازی در سخنانی که در حاشیه درس خارج فقه خود ابراز کرده بود نه تنها از خطرناک‌ بودن گروه احمدی‌نژاد که از دستور علی خامنه‌ای برای مقابله جدی و همه جانبه با گروه عملیاتی مشایی سخن گفته است. بخش‌هایی از این سخنان به نقل از دیگربان برگفته از وب‌گاه این امام جمعه و عضو مجلس خبرگان (سفیر ولایت) که البته اکنون (احتمالا به حکم حکومتی) از دسترس خارج شده است در زیر می‌آید. 

● سرلشگر جعفری فرمانده سپاه رفتند خدمت مقام معظم رهبری و گفتند اجازه بدهید ایشان {رحیم‌مشایی} را بگیریم، کل غائله حل می‌شود، حالا نهایتاً چند روزی بعضی‌ها اظهار نگرانی خواهند کرد و تمام خواهد شد٬ آقا ظاهراً هنوز به این نتیجه نرسیدند.

● آقا به فرمانده سپاه فرمودند همه عوامل را دستگیر کنید٬ کسانی که نیروهای عملیاتی این طرح هستند. آقا فرمودند با قوت بازجویی کنید و بررسی کنید اما حساب رئیس جمهور را جدا کنید.

● در یک ملاقاتی که سران سه قوه حضور داشته‌اند آقا می‌فرمایند که رئیس جمهور باید حفظ بشود به دلیل زحمات و خدمات مختلفی که انجام دادند مانند مسکن و هسته‌ای و... فلذا به شخص ایشان در خطبه‌ها و سخنرانی‌ها چیزی گفته نشود.

● {تیم احمدی‌نژاد} مراکز قدرت نظام همچون کمیسیون فرهنگی دولت٬ ایران خودرو و وزارت نفت را در اختیار دارد و قصد داشت کارخانه سایپا را هم تحت نفوذ خود درآورد که مقام معظم رهبری مانع این کار شد.

● این‌ها {تیم احمدی‌نژاد} می‌خواهند یک جریان ثالثی در خط سیاسی کشور ایجاد کنند یعنی اصلاح‌طلب‌ها و اصول‌گرا‌ها و یک خط میانه‌ای به عنوان خط رئیس جمهور.

● این‌ها {تیم احمدی‌نژاد} پول‌هایی با ارقام نجومی که برای ما قابل تصور نیست {هزینه} کرده‌اند و در هفته‌های اخیر چند نفر را دستگیر کردند که این‌ها جزء ارباب جمعی رئیس دفتر رئیس جمهور هستند.

● بعضی نمایندگان صحبت کردند که تمام هزینه‌هایشان را تأمین می‌کنند و همین شیخ امیری‌فر و در اعترافاتش گفته که به ما گفتند نگران پول نباشید.

● عباس غفاری و عباس امیری‌فر در اعترافات خودشان چیزهای تکان دهنده‌ای را بازگو کردند. مفاسد اقتصادی با ارقام بالا.

● این آقای غفاری کسی است که با رمل و جن و جن‌گیری و این حرفا سر و کار دارد و این قدرت تصرف را هم از راه اهانت به مقدسات به دست آورده است.

● الآن در آمریکا هم این مسائل را دارند و سازمان نظامی دارند که کار‌هایشان را با سحر و جن و... انجام می‌دهند. الآن کشورهای اروپایی هم رو به این مسئله آورده‌اند.

● آقای مصلحی یک جلسه داخل سازمانی تشکیل داده بود و برای کادر اطلاعات مطالبی را گفته بود و یک آقایی به نام عبداللهی که رئیس ستاد اطلاعات بوده در صحبت‌ها پارازیت ایجاد می‌کرده که نه آقا این‌ جوری نیست و وزیر اطلاعات بعد از جلسه حکم عزل ایشان را صادر می‌کند. این هم عنصر نفوذی دفتر رئیس جمهور بوده است که بعد از این آقای رئیس جمهور آقای مصلحی را احضار می‌کند که چرا ایشان را بدون هماهنگی من برداشتی؟ آقای مصلحی می‌گوید که من وزیرم و این شخص از کارمند من می‌باشد و رئیس جمهور هم می‌گوید که شما یا استعفا بدهید یا من عزلتان می‌کنم و آقای مصلحی هم استعفا می‌دهد.

● خبر که به آقا می‌رسد ایشان آن حکم را صادر می‌کند. البته قبل از حکم به خاطر اینکه مسئله رسانه‌ای نشود شخصاً در چند سطر خطاب به رئیس جمهور می‌نویسند که آقای مصلحی باید در جای خودش ابقا بشود و خود آقا هم این نوشته را که دست‌نویس بوده در پاکت گذاشته و در پاکت را می‌چسبانند و یکی از اعضای دفتر به دست رئیس جمهور می‌رساند. رئیس جمهور می‌پرسد که نامه چیست؟ اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند و وقتی نامه را باز می‌کنند می‌خوانند و می‌گویند: خب این مسئله که تمام شده است. گزارش را که به آقا می‌دهند، آقا مطلع می‌شوند و حکم را صادر می‌کنند.

● در اولین جلسه‌ای که هیات دولت در کردستان بودند آقای مصلحی شرکت نمی‌کنند. در اولین جلسه در تهران آقای مصلحی با مشورت دفتر به قم سفر می‌کنند ولی در جلسه دوم هیات دولت شرکت می‌کنند. رئیس جمهور که وارد جلسه می‌شود به احترام آقای حائری که درس اخلاق گفتندچند دقیقه‌ای می‌نشیند و بعد با اجازه آقای حائری جلسه را ترک می‌کند و از طریق یکی از اعضای دفتر آقای مصلحی را صدا می‌کنند و می‌پرسد که شما چرا شرکت کردید؟ آقای مصلحی می‌گوید دستور آقاست. رئیس جمهور می‌گوید شما به مسائل بین من و آقا کاری نداشته باشید و خودتان را درگیر این مقوله نکنید. آقای مصلحی از جلسه هیات دولت خارج می‌شود و در ‌‌نهایت خبر به آقا می‌رسد و آقا محکم می‌گویند که آقای مصلحی حتماً باید در جای خوشان باشند.

 
 

معاينه پزشکان بی طرف می‌تواند داور بين ما و سند حقانيت معترضان مظلوم باشد ويا حاکمان پر مدعا و رياکاران دغلکار. اگر راست ميگوييد و جسارت مواجهه با حقيقت را داريد، پيکر هاله را نيز مانند پيکر پدرش ندزديد.
اگر دين نداريد لااقل آزاده باشيد.
خبرنگاران سبز/ سیاست:
رضا علیجانی، از اعضای شورای فعالان ملی‌-مذهبی و سردبیر نشریه توقیف شده ایران فردا، در نوشته‌ای که در غم شهادت هاله سحابی نوشته است از حکومت ج.ا. خواسته است که اگر دروغ در کار ندارد پیکر هاله را نیز همچون پیکر پدرش نربایند و اجازه بدهد پزشکان بی‌طرف پیکر هاله سحابی را معاینه کنند تا حقیقت بر همگان روشن شود. متن این نوشته در زیر می‌آید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هنوز باور نمی‌کنم مرگ هاله را.
داغ است و درد اين روزها برای ما.
و نمک بر اين زخم ياوه گويی‌های حاکمان و دريوزگان قدرت در سايت‌های تابناک از رذالت شان.

کشوری ما کشور شگفت انگيزی است.

کشور ما کشوری است که متهم بايد بی گناهی‌اش را ثابت کند و نه مدعی گناه کاری او را.

کشور ما کشوری است که مقتول بايد قاتلش را بيابد و نه مامور قانون.

در کشور ما زندانی را می‌زنند که به کارهای نکرده اعتراف کند نه به کارهای کرده‌اش.

کشور ما کشوری است که ندا آقا سلطان يا با همکاری خودش در يک سناريو کشته شده و يا توسط افراد اجير شده‌ای که از آن سوی مرز آمده‌اند و نه کسی که همگان با چشمانشان شليک او را ديده‌اند و کارتش را گرفته‌اند.

در کشور ما عده‌ای نفوذی به لباس بسيجی در می‌آيند و آدم ميزنند و می‌کوبند و می‌کشند.

در کشور ما شاهدان شکنجه و تجاوز دروغگويند وبايد در اتاقهای بازجويی دنبال شاهد بگردند و دژخيمان روسياه و تيره قلب راستگويانند.

کشور ما کشوری است که حاکمانش برای   حفظ قدرت و ثروت «هست » را « نيست » و « نيست » را « هست» می‌کنند.

در کشور ما دور سر رئيس دولتش «هاله»‌ای که نيست را هست می‌کنند و ميبينند اما مرگ «هاله» به ستم کشته ما را انکار می‌کنند و مرگی ناگهانی می‌دانند و به گردن خودش می‌اندازند.

اما؛
پيکر در هم کوبيده هاله ما سند و بينه تاريخی ماست در پيشگاه خدا، مردم و حاکمان تيره دل.
اين دورويان اگر از سايه‌شان نميترسيدند، چنين نمی‌کردند که با هاله کرده‌اند. واگر ذره‌ای جرات در کنار لاف و گزاف‌گويی‌های  آسمان‌کوب شان برای راستی آزمايی دارند، پيکر هاله را ندزدند و به سرعت در خاک پنهان نکنند.

معاينه پزشکان بی طرف می‌تواند داور بين ما و سند حقانيت معترضان مظلوم باشد ويا حاکمان پر مدعا و رياکاران دغلکار.
اگر راست ميگوييد و جسارت مواجهه با حقيقت را داريد، پيکر هاله را نيز مانند پيکر پدرش ندزديد.
اگر دين نداريد لااقل آزاده باشيد.

 
 

خبرنگاران سبز/ گزارش تصویری:
گفتنی است که خبر می‌رسد نیروهای امنیتی پیکر پاک شهید هاله سحابی را ربوده‌اند. جزییات بیشتر را اینجا بخوانید. 





 
 

خبرنگاران سبز/ گزارش و خبر:
در کمال ناباوری خبر می‌رسد که نیروهای امنیتی با ربایش پیکر هاله سحابی، به خانواده وی اعلام نموده‌اند که جنازه وی را برای تدفین تا ساعتی دیگر به لواسان انتقال خواهند داد

به گزارش رسیده به میزان خبر پس از درگذشت هاله سحابی در جریان حمله نیروی انتظامی به تشییع کنندگان مهندس سحابی پزشک قانونی با حضوردر منزل و حبس افراد خانواده در اتاق‌ها به درخواست نیروی‌های امنیتی به سرعت مجوز دفن صادر نموده و اکنون نیز آمبولانس ویژه زیر نظر نیروهای امنیتی در حال انتقال پیکر هاله سحابی به لواسان برای تدفین شبانه است. 

 
 

وسط‌های کوچه پاک پيام بوديم که يک‌هو صدای افتادن يک چيز سنگين همه را ساکت کرد. بله، تابوت را انداختند. همان نيروها. و صدای هاله به آسمان رفت. زده بودندش؛‌ تو شکمش. .... ناگهان فرياد بر آمد که «هاله تمام کرد». بهت زده مانده بوديم. هر کسی‌ را که می‌ديدم می‌گريست. مرد، زن، پير و جوان. بعضی پايشان شل می‌شد و بر زمين می‌افتادند. تا برويم سوار اتوبوس شويم و به کوچهٔ پيام برسيم، خبر ضد و نقيض می‌رسيد: «احيا شده، ... تمام کرده، در گيشا تمام کرده ... ... و من فقط به اين جمله ميانديشيدم: هاله نمرد، هاله را کشتند.»
خبرنگاران سبز/ شهروند خبرنگار: 
ساعت ۶ صبح ۴ شنبه ۱۱/۳/۹۰، اتوبان همّت، مقصد لواسان

از دوستانی که زودتر رسيده بودند خبر رسيد که راه را بسته‌اند و اگر بگویی می‌خواهی بروی مراسم تشييع بايد ثابت کنی‌ که از بستگان هستی والا نمی‌شود رفت.

هنوز به ورودی لواسان زياد فاصله داشتيم که ديدم وسعت خيابان، نيروها به صورت زيگزاگی ايستاده‌اند و ماشين‌ها یکی‌یکی می‌توانند از گمرک رد بشوند! من و ۳ تا خانوم ديگر بودیم. چند ماشين را رد کرد و به ما که رسيد گفت: «بايست!» صدای زمزمهٔ «و جعلنا من بين ايديهم ....» مامانم به گوشم ميرسيد.

- خانوم مدارک؟ کجا ميری؟
- ميريم مراسم،
- چه نسبتی درين؟
- از دوستای‌ نزديک‌ و خانوادگی حال جون [هاله]‌ هستيم،

هنوز مدارکم دستش بود ‌و با آن بازی بازی می‌کرد، من هم در قلبم "يا علی" می‌گفتم. نميدانم چرا ‌ ولی‌ با ناباوری توانستيم رد بشويم! ماشين‌های شخصی‌ انگشت شمار، ولی‌ نيروهای ويژه انبوه شمار بودند. با همهٔ وجود احساس می‌کردم ۲۰ ماشين در حال اسکورت ماشین من است!!

پرسان پرسان به کوچه‌ی پيام رسيديم، با صفا بود و آرام. نهال زياد داشت اما چند درخت تنومند خودنمايی می‌کردند. جلوی درب منزل پر از نيروهای گارد بود، صدای شيون‌های خفه به گوش می‌رسيد، وارد حياط که شديم آدمای‌ بزرگی‌ نشسته بودند. همه غمگين و ماتم زده؛ تابوت رو که ديدم زدم زير گريه. حالم بد بود، حسّ غريبی بود.

پشت بلندگو تشکر کردند از همکاری وزارت اطلاعات، که اجازه دادند مراسم برگزار بشود. بغضم گلویم را پاره کرد. خواهش کردند از مردم که فقط شعار مذهبی‌ بدهند، نه سياسی. کنار تابوت بزرگ مرد راه می‌رفتم و "لا اله الا الله" می‌گفتم، وسط‌های کوچه پاک پيام بوديم که يک‌هو صدای افتادن يک چيز سنگين همه را ساکت کرد. بله، تابوت را انداختند. همان نيروها. و صدای هاله به آسمان رفت. زده بودندش؛‌ تو شکمش. از تشييع پدرش جا ماند. سوار آمبولانسش کردند اما بی‌ هم‌همه؛ چون يک نفر با بغض از پشت بلندگو می‌گفت: «بگو لا اله الا الله» و هيچ صدايی جز صدای بغض مردم به گوش نمی‌رسيد.

[کوچه] پيام بلند و طولانی نبود اما حتا همين را هم نگذاشتند با تابوت تا آخرش برويم. سريع [پیکر را] سوار آمبولانس کردند و از ما هم خواستند با اتوبوس‌ها بريم قبرستان. در اتوبوس دکتر ملکی‌ بود، پيمان بود، آيت‌الله احمد منتظری بود، … اتوبوس مزين به پوسترهايی که همگی‌ در دست داشتيم به گورستان رسيد.

در قبرستان را بسته بودند. بله، بسته بودند! نمی‌فهميديم يعنی‌ چی؟ نيروهای گارد ويژه تمام گورستان را احاطه کرده بودند. پشت ميله‌ها مردگان را هم زندانی کرده بودند. همه حاج واج به هم می‌نگريستند. بزرگان آمدند و با زندانبان قبرستان حرف زدند. باز هم به آرامی و مهربانی.

در زندادن باز شد اما نه به روی خانوادهٔ عزادار و مردم بلکه به روی لباس شخصی‌ها که در پشت نرده‌ی زندان مشغول پوشيدن کاور زردرنگ پليس شدند. به يکباره به پوسترهايی که ديگر همه را به يک شکل در آورده بود و هر جا چشمت می‌‌افتاد و متانت عزت الله سحابی ديده می‌شد حمله کردند.  و در زندان را باز کردند. صدای گريه زنان بلند و بلندتر می‌شد. آری فريادشان همه را شگفت‌زده کرده بود.

نمی‌گذشتند نماز بخوانيم. سران لباس شخصی‌ که من می‌دانم ولی‌ خودشان نمی‌دانند از چه می‌ترسند و ماسک به صورت زده بودند فرياد ميزدند و ميگفتند: «نماز خوانديم».

باز بغض بود که خفه شده بود‌ و خاموش. نيم ساعت گذشت جز پچ پچ تعجب ارواح گورستان چيزی به گوش نمی‌رسيد. به يکبار بلند خوانديم بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله رب العالمين... صدا از روزنه‌های گلو که بغض آن را چون تار موی کرده بود عبور می‌کرد و با ايمانی‌ راسخ به گوش می‌رسيد. به «احد» که می‌رسيديم دوباره به «بسم الله» وصلش می‌کرديم. اين نيز به تنگشان آورد. جملگی مزدوران شروع کردند به صلوات فرستادن تا اتصال روحمان را قطع کنند. اما کلمه خدا از دل پاک که بيرون بيايد به اسمان می‌رود.

در همين اثنا صدای فرياد زنان به گوش رسيد ولش کنيد. جمعيت پراکنده شد تا ببيند چه شده است. من فقط دستان کثيفی را می‌ديدم که بالا ميرفت و بر سر پاک‌زاده‌ای فرود می‌‌آمد. چندين نفر را زدند و گرفتند و بردند.

بعد از اين تقريبا مراسم تمام شده بود. به ورودی قبرستان که نزديک می‌شديم چشمان خون‌خوار گاردی‌ها بدرقه‌مان می‌کردند. بيرون از گورستان در حال وداع بودم، شايد خيلی‌ها مثل من، به افق می‌نگريستیم و در دل‌ می‌گفتیم: «پدر آسوده شدی.»

ناگهان فرياد بر آمد که «هاله تمام کرد». بهت زده مانده بوديم. هر کسی‌ را که می‌ديدم می‌گريست. مرد، زن، پير و جوان. بعضی پايشان شل می‌شد و بر زمين می‌افتادند. تا برويم سوار اتوبوس شويم و به کوچهٔ پيام برسيم، خبر ضد و نقيض می‌رسيد: «احيا شده، ... تمام کرده، در گيشا تمام کرده ...»

به کوچه رسيديم، ضجّه بود‌و ضجّه. بيدهای مجنون پخش زمين شده بودند. انگار اين پيام آن پيام نبود. بغض‌ها ترکيده بود. به هر کسی‌ می‌رسيدم می‌گفتم حقيقت دارد؟ آری وارد ساختمان خانه که شديم دم در ورودی من از هجوم حقيقت به خاک افتادم. پسر مهندس هم که بر سرش خاک ريخته بود می‌گريست و خاک‌ها بر زمين می‌افتادند. ديگر پچ پچ و زمزمه نبود، فرياد بود‌ و فرياد. و من فقط به اين جمله ميانديشيدم: هاله نمرد، هاله را کشتند.

 
 

خبرنگاران سبز/ فیلم: 
شهید هاله بر پیکر بی‌جان پدرش قران می‌خواند

 
 











 
 


 
 

خبرنگاران سبز/ گزارش و خبر:
بعد از آنکه رسانه‌های دولتی در تلاش‌هایی مذبوحانه کوشیدند به شهادت رساندن هاله سحابی را یک حادثه طبیعی جلوه دهند و آن را به بیماری قلبی و یا دیابت و نسبت دهند اکنون احمد منتظری فرزند آیت‌العظمی منتظری که خود در چند متری هاله سحابی ایستاده بوده است و شاهد ماجرا بوده است در گفت‌وگویی با جرس جزییات بیشتری در این باره را بیان می‌کند.

هم ضرب و شتم بود و هم هتاکی: یک مامور با آرنج خود محکم به پهلوی هاله زد و او را نقش بر زمین کرد 
احمد منتظری در این گفتگو با تایید مسئله ضرب و شتم هاله سحابی توسط ماموران، گفت: «دقیقا هم ضرب و شتم همراه با هتاکی بود و من که در چند متری ایشان بودم، از قول تمام حضار که در کنار وی بودند متوجه شدم که یکی از چند ماموری که قصد داشت تصویر بزرگ مهندس سحابی را که در دستان دخترش (هاله) بود بگیرد، با کشیدن آن تصویر از دست هاله، بر اثر مقاومت و اعتراضی که وی انجام داد، با آرنج خود محکم به پهلوی هاله زد و او را نقش بر زمین کرد. بلافاصله نیز وی را به همراهی یک پزشک به بیمارستان منتقل کردند، که متاسفانه ایشان درگذشتند."


برخورد ماموران بیش از پیش خشونت آمیز و هتاکانه بود
احمد منتظری همچنین پیرامون برخورد ماموران با شرکت کنندگان گفت: «از نکات واضح و چشمگیر مراسم امروز، حضور تیمی از ماموران امنیتی و لباس شخصی بود، که بسیار هتاک و بی ادب و خشن بودند و بیش از دفعات و مراسم مشابه گذشته، به دنبال خشونت ورزی و اِعمال ضرب و شتم و اهانت به مردم بودند و به هیچ عنوان رعایت حال خانواده های داغدار و حضار را نمی کردند.»

عربده کشی و شوخی و خنده و مضحکه توسط ماموران و فرمانده آن‌ها
وی افزود: «در حال خاکسپاری مرحوم عزت الله سحابی نیز، این ماموران به صورت هماهنگ به صورت عربده کشی و با صدای بلند، به شوخی و خنده و مضحکه پرداخته و جو مراسم را تحت الشعاع خود قرار داده بودند و همان طور که گفتم، به هیچ عنوان وضعیت حضار و عزاداران را درک نمی کردند و بویژه فرمانده آنان، مردم و خانواده ها را مورد اهانت و هتاکی قرار می داد.»


احمد منتظری تاکید کرد: «این فرمانده لباس شخصی ها، حتی ماموران نیروی انتظامی را نیز به اِعمال خشونت و ضرب و شتم مردم وادار می کرد و به آنان امر و نهی می کرد.»


هتاکی و عربده کشی لباس شخصی‌ها هنگام غسل پیکر مرحوم سحابی
احمد منتظری همچنین افزود: «از آغاز مراسم ماموران و لباس شخصی‌ها، فقط به دنبال ایجاد آشوب و خشونت بودند... حتی من زمانی که هنگام غسل دادن مرحوم سحابی حضور داشتم، لباس شخصی‌ها وارد شدند و شروع به هتاکی و عربده کشی و تحریک حضار بودند... و البته هیچ یک حضار و مردم نیز، قصد خشونت ورزی و پاسخ به هتاکی آنان را نداشت و همین آنها را خشمگین تر ساخته بود... "

مسئولیت این حوادث بر عهده نظام جمهوری اسلامی است
پسر مرحوم آیت الله العظمی منتظری همچنین خاطرنشان کرد: «مقامات جمهوری اسلامی باید این موضوع را مورد بررسی و تحقیق قرار دهند... تعداد زیادی دوربین دست ماموران لباس شخصی و نیروی انتظامی بود و از لحظه لحظه مراسم، تک تک افراد حاضر و صحنه به صحنه حوادث تصویر برداری می کردند و از لا به لای تصاویری که خودشان ضبط کرده‌اند، دقیقا مشخص می‌شود که چه کسی جنایت کرد و خانم هاله را به شهادت رساند و اگر این را سریعا مورد بررسی قرار ندهند، این اتهام متوجه کل نظام جمهوری اسلامی خواهد ماند و اگر مورد بررسی قرار گیرد، ضارب و عامل آن مورد شناسایی قرار خواهد گرفت."

حداقل دوازده نفر بازداشت شده اند 
احمد منتظری که فرزندش نیز در میان بازداشت شدگان وقایع امروز بود، پیرامون میزان بازداشت شدگان و وضعیت آنان خاطرنشان کرد "طبق آخرین اطلاعاتی که به ما رسیده، حداقل دوازده نفر مورد بازداشت قرار گرفته‌اند، که از وضعیت و سرنوشت و محل آنان خبری در دست نمی باشد... البته گروه زیادی مورد بازداشت قرار می‌گرفتند، اما بعد از انتقال به محلی دورتر و خودروهای امنیتی، آنها را آزاد می‌کردند."


مهندس سحابی ولی نعمت مقامات فعلی نظام بود
احمد منتظری در ادامه با اشاره به حوادث امروز و رویدادهای اخیر، خطاب به مقامات کشورخاطرنشان کرد: «مرحوم مهندس عزت الله سحابی، ولی نعمت بسیاری از مقامات و حاکمان فعلی نظام جمهوری اسلامی بود، که الان برسر کار هستند و سحابی از زمرۀ افرادی بود که زندگی و آسایش و همه چیز خود را وقف کرده بود تا این نظام شکل گرفت... با چنین فردی و با چنین افرادی که باعث به مسند قدرت رسیدن آقایان فعلی شده اند نباید اینگونه برخورد می شد... به هر حال باز هم تکرار می کنم اگر موضوع امروز – بویژه- مورد بررسی و تحقیق و رسیدگی قرار نگیرد، نقطه سیاه دیگری بر تارک نظام جمهوری اسلامی خواهد ماند.»

 
 



-- کاری از: مستر بکس --

 
 

خبرنگاران سبز/ گزارش وخبر: 
پس از رسیدن اخبار اولیه در باره جان باختن هاله سحابی در جریان خاکسپاری پیکر پدرش در لواسان, خبرهای تکمیلی حاکی از آن است که ضرب و شتم نیروهای امنیتی و آسیب به شکم و ریه‏های این بانوی ۵۶ ساله و سپس ایست قلبی او علت شهادت وی بوده است. این روایت را فریدون سحابی,  برادر مرحوم سحابی, در گفتگوی کوتاهی با جرس اعلام کرده است. 

پیش‏تر به نقل از یحیی شامخی (پسر هاله سحابی) گفته شده بود که درگذشت مادرش ایست قلبی ایشان بوده است. فریدون سحابی عموی هاله تاکید کرد که اینطور نیست و ضرب و شتم در منتهی درجه بوده است و نیروهای امنیتی در منتهی درجه سختی و بیرحمی و نامردی نسبت به هاله کردند.

اخبار تکمیلی:

زنان تنفس مصنوعی می‌دادند
به نقل از برخی شاهدان پس از آن‌که هاله سحابی مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد و به زمین می‌غلتد برخی از زنان شرکت کننده در مراسم، با مشاهدۀ بیهوشی وی می‌کوشند با دادن تنفس مصنوعی، وی را تا رسیدن آمبولانس، زنده نگه دارند. پس ازمدتی، آمبولانس می‌رسد و تن خسته و بیهوش هاله به بیمارستان محلی منتقل می‌شود؛ اما متاسفانه معالجات بخش اورژانس بیمارستان، نتیجه نمی‌دهد و در کمال ناباوری و بهت همگان، دختر ارشد مهندس سحابی به شهادت می‌رسد.

-----------------------------------------
پیشانی هاله خونی بوده است
فاطمه گوارایی در عضو شورای فعالان ملی-مذهبی، و از آشنایان خانم سحابی در پاسخ به پرسش خبرنگار رادیو فردا مبنی بر احتمال آسیب دیدن سر هاله سحابی با باتوم می‌گوید:
این درست است که سرشان با ضربه باتوم آسیب دیده؟

شاهدانی که در آنجا بودند دیدند که صورت ایشان توی ماشین قدری خونین است. یعنی از قسمت سر خونی بوده و البته خود ایشان هم درخواست کرده که سایرین مداخله نکنند مبادا باعث بازداشت سایرین شود. ولی پیشانی خونین ایشان دیده شده که حکایت از ضرب و جرح داشته و ضربات دست نمی‌تواند قطعاً موجب خونریزی شود. قاعدتاً باید با چیز سخت‌تر از آن اصابت کرده باشد، یا به سر ایشان ضربه خورده باشد.ژ
--------------------------------------------
احمد منتظری: هم ضرب و شتم بود و هم هتاکی: یک مامور با آرنج خود محکم به پهلوی هاله زد و او را نقش بر زمین کرد
احمد منتظری در این گفتگو با تایید مسئله ضرب و شتم هاله سحابی توسط ماموران، گفت: «دقیقا هم ضرب و شتم همراه با هتاکی بود و من که در چند متری ایشان بودم، از قول تمام حضار که در کنار وی بودند متوجه شدم که یکی از چند ماموری که قصد داشت تصویر بزرگ مهندس سحابی را که در دستان دخترش (هاله) بود بگیرد، با کشیدن آن تصویر از دست هاله، بر اثر مقاومت و اعتراضی که وی انجام داد، با آرنج خود محکم به پهلوی هاله زد و او را نقش بر زمین کرد. بلافاصله نیز وی را به همراهی یک پزشک به بیمارستان منتقل کردند، که متاسفانه ایشان درگذشتند."


برخورد ماموران بیش از پیش خشونت آمیز و هتاکانه بود
احمد منتظری همچنین پیرامون برخورد ماموران با شرکت کنندگان گفت: «از نکات واضح و چشمگیر مراسم امروز، حضور تیمی از ماموران امنیتی و لباس شخصی بود، که بسیار هتاک و بی ادب و خشن بودند و بیش از دفعات و مراسم مشابه گذشته، به دنبال خشونت ورزی و اِعمال ضرب و شتم و اهانت به مردم بودند و به هیچ عنوان رعایت حال خانواده های داغدار و حضار را نمی کردند.»
--------------------------------------------------
یک مادر صلح: ماموری با مشت محکم به سینه هاله کوبید و او را مورد ضرب و شتم قرارد داد. هاله پس از این ضربات روی زمین افتاد

یک مادر صلح در گفت‌وگو با کلمه در باره دیده خود از حادثه می‌گوید: 
این مادر صلح می گوید: «صبح امروز هاله عکسی از پدر را بر روی سینه ی خود چسباند و در صف اول تشییع کنندگان راه می رفت که نیروهای لباس شخصی به حاضرانی که عکس سحابی را در دست داشتند حمله ور شدند و از جمله به هاله حمله ور شدند. ماموری با مشتی محکم به سینه هاله کوبید و او را مورد ضرب و شتم قرار داد. هاله پس ار این ضربات روی زمین پخش شد و او را به بیمارستان منتقل کردند که هنوز چیزی نگذشته بود که خبر اوردند هاله نیز کشته شده است.»
--------------------------------------------------

حسین شاه‌ حسینی: ناگهان به دختر مهندس حمله کردند، دختر زمين خورد و پنج شش لگد به پهلويش زدند.
حسين شاه حسينی عضو شورای مرکزی جبهه ملی (يکی از ده‌ها نفری بود که صبح روز چهارشنبه ۱۱ خرداد برای تشييع جنازه پيکر مهندس عزت‌الله سحابی به لواسانات رفت) در گفت‌وگو با دویچه وله می‌گوید: از زمان روشن شدن هوا يعنی حدود ساعت ۶ صبح جمعيت آرام آرام به لواسان می‌آمدند. پليس راه تمامی راه‌های منتهی به لواسان را بسته بوده و مردم مجبور بودند از راه‌های فرعی خود را به منزل مهندس سحابی برسانند با اين وجود تعداد جمعيت حاضر تا ساعت ۸ صبح به دهها نفر می‌رسيد.  
به گفته شاه‌حسینی، «از حدود ساعت ۷ صبح که مراسم شستشوی جنازه در داخل خانه آغاز شد عواملی که وارد خانه شده بودند فشار می‌آوردند که زودتر مراسم را تمام کنيد و جنازه را ببريد و از خانه خارج شويد ولی خانواده و دوستان مقيد بودند که تمامی مسايل رعايت شود.» پس از اتمام مراسم نیز عده‌ ديگری لباس شخصی می‌خواستند جنازه را با خود ببرند که با مخالفت جمعيت حاضر روبرو شدند و در داخل خانه موفق نشدند جنازه را با خود ببرند.

خانواده سحابی قصد داشتند جنازه را تا سر کوچه تشييع کنند اما وقتی به نزديک خيابان می‌رسند همان عده به همراه تعداد ديگری لباس شخصی به سمت جنازه هجوم آورده و آن را از دست مشايعت‌کنندگان می‌گيرند.

آقای شاه‌حسينی آن لحظه را اينگونه توصيف می‌کند: «نزديک سر کوچه که شديم، يک آمبولانس بهداری شهر لواسان در آنجا گذاشته شده بود و تعدادی از همان عوامل داخل جمعيت ايستاده بودند و يکباره کسانی را که مشغول حمل جنازه بودند و با تنها شعار لااله الاالله، محمد رسول‌الله، علی ولی‌الله می‌گفتند، اين را صريح به شما عرض کنم هيچ شعار ديگری نمی‌دادند، همه را کنار زدند و مرحوم مهندس سحابی را گرفتند. عده‌ای که جلوی جنازه بودند ممانعت کردند، اعتراض کردند که ناگهان به دختر مهندس حمله کردند، دختر زمين خورد و پنج شش لگد به پهلويش زدند. مردم عقب‌نشينی کردند و آقايان جنازه را از دست مردم گرفتند و در حينی که می‌گرفتند، مختصر توهينی شد، جنازه به زمين افتاد که مجدداً جنازه را بلند کردند و در داخل آمبولانس گذاشتند و آمبولانس را به سرعت به طرف قبرستان لواسان حرکت دادند. البته به طبع مردمی که آنجا بودند، تا به دختر رسيدند و همچنين به برادر مهندس سحابی که اسم‌شان مهندس سعيد سحابی‌است و به دختر ايشان هم چندين لگد به پهلو‌هايش زدند و مردم سروصدا کردند و محمد رسول الله گفتند ولی آقايان جنازه را برداشتند و رفتند».

مردم مشايعت‌کننده با خودروهای خود به قبرستان لواسانات می‌روند و در آنجا با در بسته روبرو می‌شوند و به آنها گفته می‌شود که نماز خوانده شده و جنازه دفن شده است.

به گفته‌ی أقای شاه‌حسينی پسر آيت‌الله منتظری و تعدادی ديگر از قم آمده بودند تا مراسم نماز مهندس سحابی را به جا آورند ولی به کسی اجازه ورود به قبرستان داده نشده است.

شاه‌حسينی می‌گويد مردم پس از خواندن فاتحه در پشت درهای بسته قبرستان به سمت خودروها بازگشتند و در راه بازگشت عده‌ای را دستگير کردند: «در حينی که مشايعين داشتند از در خارج می‌شدند، بدون هيچ مقدمه‌ای بعضی از اشخاص را همين طوری نشان‌‌يابی می‌کردند و موهای سرشان را می‌گرفتند و با لگد به طرف ماشين می‌کشيدند و می‌بردند».

آقای شاه‌حسينی می‌گويد پس از رسيدن به خانه متوجه می‌شوند که هاله سحابی پس از رسيدن به درمانگاه لواسانات پس از مدتی در اثر ضربه‌های واردشده بر بدنش دچار ايست قلبی شده و درگذشته است.

شکايتی از سوی خانواده سحابی و شامخی، همسر هاله سحابی تهيه شده و تا زمان تهيه اين گزارش ماموران دادستانی در داخل منزل هاله سحابی مشغول پرس و جو درباره چگونگی اين رويداد بودند. 

--------------------------------------------

 
 

خبرنگاران سبز/ گزارش و خبر: 
خبرها حاکی است که در جریان درگیرهای مراسم تشییع پیکر مرحوم مهندس عزت‏الله سحابی, حامد منتظری فرزند احمد منتظری و نوه آیت‏الله العظمی منتظری نیز در جریان این درگیری را توسط نیروهای امنتی ج.ا. دستگیر شده است.

احمد منتظری, پدر وی|, نیز در این مراسم حضور داشت و برای مرحوم سحابی دعا  خواند. پیش از این خبر رسیده بود که هاله سحابی دختر مهندس سحابی در اثر درگیری و ضرب و شتم نیروهای امنیتی ج.ا. دچار ایست قلبی شده است. وی پس از انتقال به بیمارستان در اثر این ضایعه به شهادت می‏رسد.

همچنین به گزارش فارس نیوز, هاشم صباغیان (وزیر کشور دولت موقت و عضو ارشد شورای فعالان ملی  مذهبی نیز) در جریان این درگیری‏ها دچار ایست قلبی می‏شود. هنوز خبری از وضعیت تندرستی ایشان به دست ما نرسیده است.

 
 

خبرنگاران سبز/ گزارش و خبر:
بعد از خبر درگذشت هاله سحابی دختر مرحوم مهندس عزت‏الله سحابی اکنون خبر می‏رسد که هاشم صباغیان نیز در این مراسم دچار ایست قلبی شده است. این خبر تاکنون تنها در فارس نیوز ذکر شده است. 

پیش‏تر به نقل از یک شاهد عینی خبرنگاران سبز جزییات درگذشت هاله سحابی را گزارش کرده بود. بر اساس این گزارش هاله سحابی هنگامی که ماموران امنیتی ج.ا. سعی در ربودن پیکر مرحوم مهندس سحابی را داشته‏اند با عزادارن از جمله هاله سحابی درگیر می‏شوند که این درگیری منجر به درگذشت ایشان می‏شود.

فارس‏نیوز ضمن اعلام خبر درگذشت هاله سحابی به دلیل ایست قلبی در جریان تشییع پیکر پدر (که البته پیکر ایشان توسط نیروهای امنیتی دزدیده شده بود) همچنین خبر می‏دهد که هاشم صباغیان (وزیر کشور دولت موقت مهندس بازرگان و عضو ارشد فعالان ملی و مذهبی ایران نیز در این مراسم دچار ایست قلبی شده است. جزییات بیشتری از حال ایشان در دست نیست. 

 
 

یکی از ماموران با لگدی محکم بدن بی‌جانش را به انتهای «ون» پرت کرد
خبرنگاران سبز/ گزارش و خبر:
هاله سحابی, دختر مرحوم عزت‏الله سحابی, در اثر درگیری و ضرب و شتم نیروهای امنیتی ج.ا. شهید شد و خانواده سحابی و مردم عزادار ایران را به سوگی تازه نشاند. این خبر از سوی یحیی شامخی فرزند هاله سحابی تایید شده است. نوه عزت‏الله سحابی (یحیی شامخی) در مصاحبه با میزان خبر ضمن تایید خبر درگذشت مادرش گفت:

‫موقعی که پیکر مهندس را برای تشییع بیرون آوردیم ماموران جلوگیری کردند‬ ‫و اجازه تشییع ندادند‬، ‫جر و بحث شدید شد‬ ‫و فضا متشنج بود‬. ‫خیلی اذیت کردند و بالاخره جنازه را به زور کشیدند و بردند‬.

‫نوه مهندس سحابی افزود: جنازه را که به زور کشیدند مادرم افتاد‬. ‫بی هوش بود، تا دکتر به ما‬ ‫ گفت ایست قلبی کرده‬. ‫مادرم هم رفت.
وی همچنین گفت که‬ ‫برخی اخبار‬ ‫اغراق شده منتشر شده و نوشته‌اند که با پنجه بکس مادرم را کشته اند‬ ‫که این قضیه پنجه بکس واقعیت ندارد.
------------------
هاله هنگام ربودن پیکر مرحوم سحابی مضروب می‌شود و به زمین می‌غلتد
همچنین به گزارش خبرنگاران سبز از شاهدی دیگر عده‏ای برای گرفتن پیکر مهندس سحابی می آیند با درگیری پیکر ایشان را از دست عزاداران می‏دزدند و به آرامگاه می‏برند. این نیروها بعد از تدفین ضرب‏العجلی, در را به روی خانواده آن مرحوم و عزادارن باز می‏کنند. بر اساس این گزارش هاله سحابی هنگام دزیدن جنازه و درگیری با نیروها مورد ضرب و شتم قرار می‏گیرد و بعدا از دنیا می‏رود.

هاله سحابی  ۵۶ ساله، قرآن پژوه و از فعالان سیاسی و اجتماعی و حوزه زنان بود که به در حوادث بعد از انتخابات شعبهٔ ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی او را به دو سال حبس تعزیری و پرداخت جریمه نقدی محکوم کرد .

وی در حال گذراندن دوران محکومیتش در زندان بود که به دلیل وخیم بودن حال پدرش از زندان مرخصی گرفت.
--------------------------------
نیروی امنیتی ج.ا. هاله سحابی را مضروب می‌کند
پیشتر جرس این واقعه را به نقل از یک شاهد عینی این‏گونه گزارش کرده بود.

گزارش يکی از شاهدان عينی حاکی است که ماموران مانع طی مسير برای تشييع جنازه می شده‏اند. هاله سحابی که دسته گلی بدست داشته و جلوی همه حرکت می‏کرده با ممانعت ماموران مواجه می‏شود ولی او می‏گويد بايد از همين مسير تشييع جنازه صورت گيرد. با مقاومت او ماموران به شدت او را مضروب می‏کنند و با لگد به سينه‏اش می‏کوبند. او بيهوش می‏افتد. آخرين خبرها حاکی از پيوستن او به پدر است.

----------------------------
یحیی شامخی (پسر هاله سحابی):‌ مادرم با پنچه بکس مضروب نشده بود
در آخرین خبر تکمیلی به نقل از میزان خبر, خبر درگیری نیروهای امنیتی ج.ا. با هاله سحابی و ضرت و شتم وی و دیگر حاضران تایید می‏شود. بر طبق این گزارش دختر مهندس سحابی بر اثر حمله قلبی و پس از ضرب و شتم حاضرین و خود وی درگذشت.

به گزارش خبرنگار میزان یکی از ماموران به شدت عکسی از مهندس سحابی را که هاله سحابی به سینه خود می فشرد، کشید و بر اثر مقاومت هاله بر زمین افتاد و دیگر بلند نشد.

ماموران حاضر در اطراف خانه ی سحابی همه لباس فرم به تن داشتند.

یحیی شامخی، فرزند هاله سحابی در مصاحبه با میزان این خبر را تایید کرده و گفت: موقعی که پیکر مهندس را برای تشییع بیرون آوردیم ماموران جلوگیری کردند و اجازه تشییع ندادند،

جر و بحث شدید شد و فضا متشنج بود. خیلی اذیت کردند و بالاخره جنازه را به زور کشیدند و بردند. نوه مهندس سحابی افزود: جنازه را که به زور کشیدند مادرم افتاد. بی هوش بود، تا پزشکان علت فوت را ایست قلبی اعلام نمودند.
---------------------------
یکی از ماموران با لگدی محکم بدن بی‌جانش را به انتهای «ون» پرت کرد
گزارش دیگری به نقل از یکی از شاهدان این رویداد تلخ در زیر تقدیم خوانندگان می‏شود

همه چى آروم پيش مى رفت... با اينكه ماموران هم درون خانه و هم تمام كوچه هاى اطراف مستقر بودند، اما همه آرام بودند، تا مبادا پيكر مهندس سحابى بر دوش ديگران از خانه‏اش بيرون رود. نزديك ۶:۳۰ بود كه پيكرش را در حياط سبز خانه‏اش در لواسان شستند و بعد از آنكه فرزند آيت الله منتظرى بر پيكر دعايى خواند و دوستانش يك به يك بر بالينش از خوبى‏هايش گفتند، خانواده سحابى هم بعد از اينكه از همراهى ماموران «وزارت اطلاعات» تشكر كردند از ميهمانان خواستند تا در آرامش اين مراسم «مذهبى» را انجام دهند. پيكر بر دوش مردان به جلو برده مى‌شد، مردم هم با پوسترهاى خندان «سحابى» پشت سر پيكرى كه با پرچم ايران پوشيده شده بود، راه مى‏رفتند كه يك دفعه يكى از ماموران نيروى انتظامى به سمت خانم سحابى كه از صبح در سكوت و آرامش فقط اين اتفاقات را نگاه مى‏كرد، رفت و با خشونت عكس پدرش را از دستش كشيد و آن را پاره كرد، در اين لحظه خانم سحابى هم بدون يك كلمه حرف يقه مامور جوان را گرفت، اما در همان لحظه تشنج و بعد هم غش كرد، ماموران به سرعت خانم سحابى را از لابه لاى جمعيت بلند كردند و در «ون» گذاشتند، اما انگار قسمتى از بدن رنجورش ميان در مانده بوده كه يكى از ماموران با لگدى محكم بدن بى جانش را به انتهاى «ون» پرت كرد. 
-------------------------------
یک مادر صلح: ماموری با مشت محکم به سینه هاله کوبید و او را مورد ضرب و شتم قرارد داد. هاله پس از این ضربات روی زمین افتاد
یک مادر صلح در گفت‌وگو با کلمه در باره دیده خود از حادثه می‌گوید: 
این مادر صلح می گوید: «صبح امروز هاله عکسی از پدر را بر روی سینه ی خود چسباند و در صف اول تشییع کنندگان راه می رفت که نیروهای لباس شخصی به حاضرانی که عکس سحابی را در دست داشتند حمله ور شدند و از جمله به هاله حمله ور شدند. ماموری با مشتی محکم به سینه هاله کوبید و او را مورد ضرب و شتم قرار داد. هاله پس ار این ضربات روی زمین پخش شد و او را به بیمارستان منتقل کردند که هنوز چیزی نگذشته بود که خبر اوردند هاله نیز کشته شده است.»

------------------------------------------

حسین شاه‌ حسینی: ناگهان به دختر مهندس حمله کردند، دختر زمين خورد و پنج شش لگد به پهلويش زدند.
حسين شاه حسينی عضو شورای مرکزی جبهه ملی (يکی از ده‌ها نفری بود که صبح روز چهارشنبه ۱۱ خرداد برای تشييع جنازه پيکر مهندس عزت‌الله سحابی به لواسانات رفت) در گفت‌وگو با دویچه وله می‌گوید: از زمان روشن شدن هوا يعنی حدود ساعت ۶ صبح جمعيت آرام آرام به لواسان می‌آمدند. پليس راه تمامی راه‌های منتهی به لواسان را بسته بوده و مردم مجبور بودند از راه‌های فرعی خود را به منزل مهندس سحابی برسانند با اين وجود تعداد جمعيت حاضر تا ساعت ۸ صبح به دهها نفر می‌رسيد.

به گفته شاه‌حسینی، «از حدود ساعت ۷ صبح که مراسم شستشوی جنازه در داخل خانه آغاز شد عواملی که وارد خانه شده بودند فشار می‌آوردند که زودتر مراسم را تمام کنيد و جنازه را ببريد و از خانه خارج شويد ولی خانواده و دوستان مقيد بودند که تمامی مسايل رعايت شود.» پس از اتمام مراسم نیز عده‌ ديگری لباس شخصی می‌خواستند جنازه را با خود ببرند که با مخالفت جمعيت حاضر روبرو شدند و در داخل خانه موفق نشدند جنازه را با خود ببرند.

خانواده سحابی قصد داشتند جنازه را تا سر کوچه تشييع کنند اما وقتی به نزديک خيابان می‌رسند همان عده به همراه تعداد ديگری لباس شخصی به سمت جنازه هجوم آورده و آن را از دست مشايعت‌کنندگان می‌گيرند.

آقای شاه‌حسينی آن لحظه را اينگونه توصيف می‌کند: «نزديک سر کوچه که شديم، يک آمبولانس بهداری شهر لواسان در آنجا گذاشته شده بود و تعدادی از همان عوامل داخل جمعيت ايستاده بودند و يکباره کسانی را که مشغول حمل جنازه بودند و با تنها شعار لااله الاالله، محمد رسول‌الله، علی ولی‌الله می‌گفتند، اين را صريح به شما عرض کنم هيچ شعار ديگری نمی‌دادند، همه را کنار زدند و مرحوم مهندس سحابی را گرفتند. عده‌ای که جلوی جنازه بودند ممانعت کردند، اعتراض کردند که ناگهان به دختر مهندس حمله کردند، دختر زمين خورد و پنج شش لگد به پهلويش زدند. مردم عقب‌نشينی کردند و آقايان جنازه را از دست مردم گرفتند و در حينی که می‌گرفتند، مختصر توهينی شد، جنازه به زمين افتاد که مجدداً جنازه را بلند کردند و در داخل آمبولانس گذاشتند و آمبولانس را به سرعت به طرف قبرستان لواسان حرکت دادند. البته به طبع مردمی که آنجا بودند، تا به دختر رسيدند و همچنين به برادر مهندس سحابی که اسم‌شان مهندس سعيد سحابی‌است و به دختر ايشان هم چندين لگد به پهلو‌هايش زدند و مردم سروصدا کردند و محمد رسول الله گفتند ولی آقايان جنازه را برداشتند و رفتند».

مردم مشايعت‌کننده با خودروهای خود به قبرستان لواسانات می‌روند و در آنجا با در بسته روبرو می‌شوند و به آنها گفته می‌شود که نماز خوانده شده و جنازه دفن شده است.

به گفته‌ی أقای شاه‌حسينی پسر آيت‌الله منتظری و تعدادی ديگر از قم آمده بودند تا مراسم نماز مهندس سحابی را به جا آورند ولی به کسی اجازه ورود به قبرستان داده نشده است.

شاه‌حسينی می‌گويد مردم پس از خواندن فاتحه در پشت درهای بسته قبرستان به سمت خودروها بازگشتند و در راه بازگشت عده‌ای را دستگير کردند: «در حينی که مشايعين داشتند از در خارج می‌شدند، بدون هيچ مقدمه‌ای بعضی از اشخاص را همين طوری نشان‌‌يابی می‌کردند و موهای سرشان را می‌گرفتند و با لگد به طرف ماشين می‌کشيدند و می‌بردند».

آقای شاه‌حسينی می‌گويد پس از رسيدن به خانه متوجه می‌شوند که هاله سحابی پس از رسيدن به درمانگاه لواسانات پس از مدتی در اثر ضربه‌های واردشده بر بدنش دچار ايست قلبی شده و درگذشته است.

شکايتی از سوی خانواده سحابی و شامخی، همسر هاله سحابی تهيه شده و تا زمان تهيه اين گزارش ماموران دادستانی در داخل منزل هاله سحابی مشغول پرس و جو درباره چگونگی اين رويداد بودند. 


------------------------------------------------------
به محض رسیدن اخبار جدید خبرنگارن سبز شما را از آن آگاه خواهد کرد. 

 
 

پیکر مهندس عزت الله سحابی دقایقی پیش به خاک سپرده شد. گزارش های رسیده حاکی از درگیری نیروهای امنیتی با حاضرین در مراسم خاکسپاری است.
خبرنگاران سبز/ جامعه:
با فشار ماموران امنيتی مراسم تشيع جنازه مرحوم سحابی متوقف شد. پيکر ايشان هنوز به سر کوچه ای که منزل شان در آن قرار دارد نرسيده بود که عده ای لباس شخصی که با مينی بوس به آن مکان منتقل شده بودند، به زور متوسل شده و پیکر ایشان را از خانواده شان ربوده و به قبرستان منتقل کردند.
در این میان عده ای نیز دستگير شدند.

پیش از رسیدن افراد مشايعت کننده به قبرستان مراسم شروع شده بود. در آنجا از اينکه آقای منتظری -که برای تلاوت نماز ميت دعوت شده بود- مراسم را به جا آورند، جلوگيری شد و عليرغم نارضايتی خانواده از شيوه برگزاری مراسم، پيکر ايشان بدون تشريفات تدارک ديده شده به خاک سپرده شد.

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته