-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ شهریور ۱۲, جمعه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 09/03/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



رئیس جمهور آمریکا باراک اوباما سه شنبه شب اعلام کرد: عملیات نظامی آمریکا در عراق پایان یافته است. اوباما از نظامیان آمریکا تمجید کرد: گفت نظامیان آمریکا تکلیفی را که برعهده داشتند انجام دادند. وی از «خاتمه»، «پایان» صحبت کرد. هرکسی که به دقت گوش کرد پی برد جای عبارتی خالی است: پایان مؤفقیت آمیز.

«مأموریت با مؤفقیت انجام شد» برروی پارچه ای بالای سر جورج بوش نوشته شده بود که در اول مه ۲۰۰۳ بر عرشۀ ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن پیروزی آمریکا را در جنگِ عراق اعلام می داشت. این یکی از دروغ های جنگِ عراق بود. زیرا مأموریت به هیچ وجه هنوز پایان یافته نبود. از پیِ پیروزی سریع آمریکا در چند هفتۀ اول، سالها نبرد خیابانی آمد – نیز بین عراقی ها.

حالا در سال ۲۰۱۰ عملیات را پایان یافته اعلام می کنند. زیرا معلوم شده است، با خونریزی معلوم شده است، «پایان مؤفقیت آمیز» هیچگاه وجود نخواهد داشت. از اینجا می توان فهمید که اوباما مبنا را بر این می گذارد، باید بر این بگذارد، حتی خود در سخنرانی می گوید که پایان عملیات نظامی آمریکا پایانِ درگیریهای نظامی در عراق نخواهد بود. عراقی ها باید – اکنون چنین گفته می شود - خود با مشکلاتشان دست و پنجه نرم کنند. اوباما توضیح می دهد: «فقط عراقی ها می توانند مشکلات خود را حل کنند و خیابان های خود را امن نگاه دارند. فقط عراقی ها می توانند در مرزهای خود دمکراسی برقرار کنند.» بنابراین ایالات متحده – هفت سال جنگ را که بخواهیم خلاصه کنیم – دست بالا می تواند دیکتاتوری را ساقط کند و به دوستان – دوستانی که جایشان را با هم عوض می کنند– سلاح و سرباز بدهند.

می توان گفت سخنرانی هوشمندانه ای بود. شاید تحسین اش را از سربازان و حتی از جورج بوش نیز– «هیچکس نمی تواند حمایت او را از نیروهای ما، علاقه اش را به کشور و تلاشش را برای برقراری امنیت مورد تردید قرار دهد» - بتوان هوشمندانه خواند. این در صورتی است که واژۀ زیرکانه یا فریبکارانه به یاد کسی نیفتد. در ۲۰ مارس ۲۰۰۳ آمریکا همراه با متحدانش نیرو وارد عراق کرد. بدون اعلام جنگ، برخلاف حقوق بین الملل عمومی. اوباما در این مورد چیزی نمی گوید، چه رسد به اینکه بگوید: دیگر چنین کاری را نمی کنیم.

صدام حسین سرنگون شد: یک دیکتاتور در جهان کمتر. سلاح های کشتارِ جمعیِ صدام – دلیل اعلام شده برای جنگ – هیچگاه پیدا نشد. اوباما در این باره هیچ حرفی نزد. حرفی هم در این باره نزد که هدف های جنگی آمریکا در عراق چه بودند. به این هدف ها رسیدند، به کدامشان نرسیدند؟ این جنگ مؤفقیت آمیز است که در پایانِ آن بتوان گفت، «کمترین میزانِ نا آرامی ها را از ابتدای جنگ داریم»؟ آزادی و دمکراسی است؟ حتی پیشرفت است؟ از آرزوی بوش چه مانده که سقوط صدام حسین نه فقط عراق که تمام منطقه را امن تر خواهد کرد؟

در این باره اوباما حرفی نمی زند. دقیقاٌ این نوع از هوشمندی است که صحبت از افغانستان را به جای عراق ممکن می سازد. خداحافظی اوباما از عملیات نظامی در عراق به هیچ رو کوششی در جهتِ پی بردن به آنچه اتفاق افتاده و چگونه اتفاق افتاده نیست. اوباما هیچ ارزیابی از جنگ عراق نمی دهد. از هدف های جنگی صحبت می کند تا سربازان را تحسین کند که برای هر عملیاتی آماده بودند. اوباما در این صحبت چشم های خود و چشم ها ما را به روی این واقعیت می بندد که در عراق چه رخ داده است. پرداختن به افغانستان به جای عراق به طریق دیگر ممکن نبود.

دیکتاتورِ دیگری در راه نیست

وقتی پرسش دربارۀ هدف های نظامی و دلیل های آغاز جنگ در مورد عراق نقشی بازی نمی کنند چرا باید در موردِ افغانستان مطرح شوند؟ کافی است گفته شود: «ما القاعده را مورد حمله قرار می دهیم و از ریشه در می آوریم و شکست می دهیم و مانع می شویم که افغانستان بار دیگر پایگاه تروریست ها شود... من دستور دادم نیروهای دیگری به افغانستان فرستاده شوند که می جنگند تا مقاومت طالبان را درهم بشکنند.» همین.

در افغانستان دیکتاتوری وجود ندارد که آمریکا بتواند سرنگونش کند. مرکزی وجود ندارد که نیروهای قدرتمند بتوانند آن را بمباران کنند. القاعده و نیز طالبان قدرت نظامی نیستند که یک ابرقدرت نظامی بتواند آنها را شکست دهد. در چنین جنگی ملاک مؤفقیت چیست؟ وقتی برای عراق «مأموریت با مؤفقیت به پایان رسید» وجود نداشته باشد چگونه چنین چیزی برای افغانستان ممکن است؟

* از: آرنو ویدمان / در: فرانکفورتر روندشاو

عکس از: AFP


 


سه شهروند آمریکایی هنگام راهپیمایی در منطقۀ مرزی بازداشت می شوند و بیش از یک سال است که در زندان اوین به سر می برند. به گفتۀ منابع رسمی قرار است بزودی حکم آنها صادر شود. یکی از دوستان این سه زندانی در حال حاضر با رفتن به کشورهای اروپایی در مورد این ماجرا روشنگری می کند.

تاگس تسایتونگ: آقای مِکفِسل، برای دوستانتان سارا شرود و شین بائر و جاش فاتال بدترین احتمال را می دهید. این سه بیش از یک سال است که در ایران زندانی هستند.

شون مکفسل: بعد از انقلاب در سال ۱۹۷۹ تاکنون هیچ آمریکایی در ایران تا این مدت زندان نبوده است. آنها در اوین هستند. خیلی نگرانشان هستم.

در مورد اتهامشان، هم صحبت از عبور غیر قانونی از مرز است و هم جاسوسی که می توان به معنای مجازات مرگ باشد. یک سال بعد از بازداشت، سخنگوی وزارت خارجۀ ایران اعلام می کند که اتهامِ «مشخصِ» دوستانتان تنها «عبور غیرقانونی از مرز» است. چنین می نماید که حکم صادر خواهد شد. نظرتان چیست؟

به این سه نفر هیچگاه اتهام جاسوسی زده نشد.این چنین گزارش هایی گمراه کننده بود، شایعه بود. دولت ایران می خواهد زمان بدست بیاورد. تا جایی که می دانم به این سه نفر از ابتدا اتهام ورود غیرقانونی به ایران زدند. در ایران برای چنین کاری باید ۵۰ دلار پرداخت. بگذارید من ۱۵۰ دلار را بدهم و آنها بروند!

آخرین بار کی خبری از دوستانتان شنیدید؟

آخرهای ژوئیۀ ۲۰۰۹ چهار نفری برای گذراندن تعطیلات کوتاه مدت از دمشق و از طریق ترکیه به کردستان عراق رفتیم. منطقه ای که مطمئن است و تبلیغات جهانگردی می کند. آمریکایی های زیادی به این منطقه مسافرت کرده اند.

به سلیمانیه رسیدیم. از هرکس که دربارۀ مناطق دیدنی اطراف پرسیدیم به ما آبشارهای بسیار زیبای نزدیکِ روستای کوچک احمد آوا را توصیه کردند. در شنبه شبِ ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۹ جاش و سارا و دوستش شین راه افتادند. من تب داشتم و می خواستم فردای آن روز حرکت کنم.

روز بعد حدود ساعت یازده و نیم حالم بهتر شده بود. به شین زنگ زدم. سرحال بود و گفت هر سه از روستای احمد آوا از راه باریکی در مسیر آبشارها را رفته اند و در آن نزدیکی چادر زده اند. بعد گفت می خواهند کمی در مسیر بروند و زود برگردند.

می خواستیم کنار آبشارها هم را ببینیم. مطمئنم که هیچ نمی دانستند چقدر به مرز نزدیکند. توی راه سعی کردم دو بار به شین زنگ بزنم. ساعت یک و نیم تلفن کرد. صدایش خیلی جدی بود، گفت نیروهای مرزی ایران آنها را گرفته اند. قرار شد من به سفارت خبر بدهم. از آن به بعد از طریق رسانه ها و پدر و مادرِ دوستانم از آنها خبر دارم.

تا ۱۴ سپتامبر در اروپا برای روشنگری در این مورد در سفرید. چرا؟

فکر می کنم از دولت آمریکا کار چندانی برنمی آید، گرچه از تلاش های سفارت سوئیس که حافظ منافع آمریکا در ایران است خیلی تقدیر می کنم.

به نظرم برای دولت ایران آسان تر است که آنها را آزاد کند، به شرطی که افکارعمومی بداند چه جور آدم هایی در ایران در بازداشتند. آزادی اینها برای ایران ضرری ندارد. همدردی نشانۀ قدرت است.

شما می گویید دوستانتان خاورمیانه را خوب می شناسند.

این سه نفر برعکس آنچه رسانه ها ادعا می کنند «کسانی نیستند که با کوله پشتی این طرف و آن طرف برودند». دونفرمان عربی صحبت می کنند، ما همه زیاد سفر رفته ایم، به خاورمیانه خیلی علاقه داریم و برای عدالت در این منطقه مدتهاست که مبارزه می کنیم. تناقض است: چرا ایران این آمریکایی ها را که مخالف جنگند در بازداشت نگه می دارد؟

سارا تا زمان دستگیری به عراقیان پناهنده به سوریه انگلیسی یاد می داد تا اینها بتوانند در دانشگاه های آمریکا تحصیل کنند. شین را نیز سالهاست که می شناسم. وی یک روزنامه نگار پژوهشگر است که برای نمونه به دارفور در سودان رفت تا گزارش های انسانی تری را دربارۀ منطقه ممکن کند. شین از جمله برای کریستین ساینس مانیتور والجزیره کارکرده است. گزارش افشارگرانۀ او دربارۀ آموزش غیرقانونی به نیروهای مرگ عراقی توسط آمریکا، در سراسر جهان پخش شد.

در حال حاضر وضعیت سارا و شین و جاش چگونه است؟

شین و جاش در یک سلولند. در روز دو ساعت به حیاط می روند. وضع سارا بدتر است. در زندانِ انفرادی است. جاش و شین روزی یک ساعت اجازه دارند او را ببینند. سارا نگران است که سرطان داشته باشد. در تنها ملاقات با مادرش در ماهِ مه غده ای را در سینه اش به او نشان داد.

* مصاحبه از: هانِس گراسِگِر / در: دی تاگس تسایتونگ


 


از اول سپتامبر عراق یکی از وعده های انتخاباتی باراک اوباماست که به آن وفا شده است: «جنگ» پایان یافته است، ۵۰ هزار نیروی باقیمانده «وظیفۀ دیگری» دارند و آنها هم تا چهارده ماه دیگر از عراق خارج می شوند. بعد از رفتن نیروی اشغالگر سابق تنها تعدادی باقی خواهند ماند که در سفارت عظیم آمریکا در بغداد جا می شوند.

البته به شرطی که همه چیز طبق برنامه پیش رود. زیرا از سال ۲۰۰۳ به بعد عراق سرزمین بی صاحبی بوده بین آرزو و واقعیت، سرزمینی که این بداقبالی را داشته که در آن انسان های واقعی زندگی می کنند. اما نه فقط آمریکایی ها که رهبران جدید عراق هم دستخوش رویا هستند.

حضور تلویزیونیِ نخست وزیرِ عراق نوری المالکی در روز سه شنبه از نظر تطبیق با واقعیت تقریباٌ چیزی بود بین مصاحبه های وزیر اطلاعاتِ سابق عراق – سعید صحاف، چه کسی هنوز به یاد می اورد؟ - که در روز سقوط صدام در آوریل ۲۰۰۳ خبر پیروزی می داد، و فریاد اخیرِ معاون سابق صدام طارق عزیز از زندان: ایالات متحده عراق را جلوی گرگ ها می اندازد.

گرگ ها، از نظر عزیز ایرانی ها هستند. وقتی مالکی (نه برای اولین بار) استقلال کامل و نیز تسلط کاملِ دولت را بر اوضاع اعلام می کند، برای نمونه مسکوت می گذارد که به تازگی تجاوزات مرزی بین ایران و عراق افزایش یافته اند. دولت – بدون مشروعیتِ دمکراتیک، زیرا شش ماه بعد از انتخابات مجلس هنوز در این سمت است - اینها را «چیزهای بی اهمیت» می خواند، آمریکایی ها سکوت آزار دهنده ای دارند. هرچه باشد آنها دوستان و همسایگانِ ایرانی هستند.

آن نیروهایی در عراق، سنی ها و (سکولارها) دین جدا خواهان، که ترس از ایران دارند این رخدادها را به گونه ای دیگر می بینند – و در معرضِ این خطرند که در آغوش هرکسی بیفتند که خود را دژی در مقابل خطر ایران نشان می دهد. قبلاٌ هم یک بار نظیر این ماجرا را داشته ایم، در سال ۱۹۷۹، وقتی طبقۀ متوسط غرب گرای عراق صدام حسین را در مقایسه با انقلاب شیعی ضررِ کم تر دانستند.

در ارزیایی اشغال عراق و هفت سال بعد از آن، بیشتر به تأثیر بر اوضاع داخلی این کشور و وعده ای است که آمریکا داده است پرداخته می شود. مهم ترین پیامدهای منطقه ای – با اهمیت فرامنطقه ای آن – اغلب فراموش می شود: قدرت یافتنِ ایران. و این فصل از تاریخ عراق را نمی توان بست زیرا «بعد از من هرچه پیش می آید به جهنم» به اوباما کمکی نمی کند. ایاد اعلاوی که با فاصلۀ کمی در انتخابات پیروز شد در مصاحبه با اشپیگل می گوید احتمال جنگ علیه ایران را می دهد. به سختی می توان مجسم کرد که در این صورت در عراق چه اتفاقی خواهد افتاد. خردمندانه است که اوباما هنوز «مأموریت به پایان رسید» را اعلام نکرده است.

* از: گودرون هارِر / در: دِر اشتاندارد


 


گرچه سازمان ملل و اتحادیۀ اروپا تازگی تحریم ها علیه ایران را تشدید کرده اند تجارت بین ایران و آلمان افزایش چشمگیری دارد. در نیمۀ اول سال شرکت های آلمانی به ارزش ۱/۹ میلیارد یورو کالا به ایران صادر کردند، این میزان نسبت به مدت مشابه سال قبل ۱۴ درصد افزایش نشان می دهد.

در این میان روند کاملاٌ آشکار است: صادرات پیوسته رو به افزایشند؛ از ژانویه تا آوریل میزان افزایش هنوز زیرِ ده درصد بود. صادرات ایران به آلمان در شش ماه اول سال حتی ۸۸ درصد افزابش یافته و به ۲۸۰ میلیون یورو رسیده است – بویژه بعلت افزایش دوبارۀ صادرات نفت.

میشائل توکوُس رئیس اتاق بازرگانی آلمان و ایران در هامبورگ به هَندِلس بلات گفت: «افزایش زیاد میزان معامله های تجاری بین آلمان و ایران تعجب آور است زیرا در این فاصله تأسیسات بزرگ ساخته نمی شود.» به گفتۀ توکوُس شرکت های آلمانی در حال حاضر در ایران تأسیسات بزرگ نمی سازند زیرا تحریم های قبلی امکان تأمین هزینه و بیمه را محدود کرده اند.

باز هم علاقۀ بیشتر ایران

توکوُس روند افزابش حجم معامله با ایران را که باز هم وضع مالی خوبی دارد تأیید می کند: «شرکت های ایرانی بعد از خرید های گذشته از چین دوباره توجه بیشتری به اروپا نشان می دهند.» به گفتۀ وی بعلاوه تحریم های اتحادیۀ اروپا هنوز تأثیر خود را نگذاشته اند «زیرا نهادهای اجرایی هنوز حتی دستورالعمل های لازم را دریافت نکرده اند.» از جمله با فشار صدراعظم آلمان آنگلا مرکل اتحادیۀ اروپا تحریم هایی را برقرار کرد که از تحریم های وضع شده در شورای امنیت فراتر می روند. به ایران اتهام زده می شود که مخفیانه در پی دسترسی به سلاح اتمی است.

اطلاعات منتشر شدۀ دیروز توسطِ ادارۀ آمار فدرال نشان می دهند که بویژه ماشین آلات و فرآورده های شیمیایی و فلز به ایران صادر شده است.

البته شرکت هایی مانند زیمنس و دایملر اعلام کرده بودند معامله با ایران را متوقف می کنند. اما بسیاری از شرکت های متوسط یا شرکت بایر به کار با ایران ادامه می دهند. یکی از سخنگویان بایر گفت: «با مجموعه محصولاتی که عرضه می کنیم قصد نداریم از بازار ایران خارج شویم.»

در این فاصله شرکت های آلمانی انتقاد می کنند که تحریم علیه کشتیرانی بازرگانی جمهوری اسلامی در بندر هامبورگِ آلمان به دقت رعایت می شود و نه در اَنتورپِ بلژیک یا لِه آورِ فرانسه.

* از: ماتیاس بروگمان / در: هَندِلس بلات

عکس از: dpa


 


آیا باید برای منصرف کردن ایران از اجرای حکم سنگسار سکینه محمدی آشتیانی، این کشور را تهدید به تحریم‌های بیشتر کرد؟ برنار کوشنر، وزیر امور خارجه فرانسه در نامه‌ای که به کاترین اشتون نوشت این روش را پیشنهاد می‌کند. اما مسئول سیاست خارجی و امنیت اتحادیه اروپا محتاط است.

در نامه وی که روز جمعه ۲۷ ماه اوت منتشر شد، وزیر امور خارجه فرانسه می‌خواهد که «اتحادیه اروپا به بررسی روش‌های جدیدی بپردازد تا به مقامات ایرانی یادآوری کند که مانند پرونده هسته‌ای، رفتارهای انزواجویانه و بستن خود به روی جهان هزینه‌ای دارد. و این تحریم‌ها، در صورتی که آنها تصمیم بگیرند رفتار مسئولانه‌تری پیش بگیرند، لغو خواهند شد.»

آقای کوشنر می‌گوید: «برای نجات این زن جوان، نامه‌ای مشترک از سوی تمامی اعضای اتحادیه اروپا به مقامات ایرانی لازم است»؛ این زن که در سال ۲۰۰۶ به اتهام زنا و مشارکت در قتل همسرش، به مرگ با سنگسار محکوم شد. وزیر امور خارجه فرانسه معتقد است که برای حمایت از حقوق بشر در ایران، باید «روش هایی جدید علیه تمام کسانی که در ایران سرکوب‌ها را برنامه‌ریزی می‌کنند» در پیش گرفت؛ سرکوب‌هایی که پس از انتخاب پرحاشیه محمود احمدی‌نژاد در ماه ژوئن سال ۲۰۰۹ شدت یافت.

اطرافیان خانم اشتون تصریح کردند که وی «با آغوش باز» از پیشنهادات آقای کوشنر استقبال کرده است. خانم اشتون در پاسخ به آقای کوشنر می‌نویسد: «زمان آن فرا رسیده است تا اتحادیه اروپا در اقدامی مشترک، با این عمل متعلق به اعصار گذشته مخالفت و آن را رد کند.» اما در حالی‌که خانم اشتون دیدار یک هفته‌ای خود را در چین آغاز می‌کند، این مسئول اروپایی عجله‌ای برای وارد عمل شدن ندارد.

وی می‌گوید که «با برگزاری یک مناظره درباره حقوق بشر در ایران بین اعضای اتحادیه اروپا برای یافتن استراتژی‌ای مفیدتر از آنچه امروز هست» موافق است. او اما معتقد است که این گفتگوها نمی‌توانند در جلسه غیر رسمی وزاری امور خارجه در روزهای ۱۰ و ۱۱ سپتامبر در بروکسل، برخلاق آنچه آقای کوشنر خواسته بود، برگزار شوند.

در بروکسل گفته می‌شود که با چین، پاکستان و هند صورت جلسه این دیدار برای رسیدگی به مساله ایران در عمق، بیش از حد پر هست. قصد وی آن است که این مساله در ماه اکتبر بررسی شود.

از همه مهمتر آن که، خانم اشتون اکنون حاضر نیست درباره احتمال تحریم‌های جدید علیه تهران اظهار نظر کند. اروپایی‌ها در پایان ماه ژوئیه از ابزارهایی با شدتی بی‌سابقه علیه ایران در بخش انرژی استفاده کردند تا حکومت ایران را مجبور به بازگشتن بر سر میز مذاکره درباره غنی‌سازی هسته‌ای بکنند. به نظر می‌رسد که این استراتژی دارد جواب می‌دهد و خانم اشتون مثل ایالات متحده و روسیه امیدوار است که گفتگوها بتوانند در هفته‌های آینده از سر گرفته شوند. در اطرافیان خانم اشتون این سخنان به گوش می‌رسد که «تحریم‌ها مشروع هستند، اما هدف نیستند.»

* از: فیلیپ ریکار / در: لوموند

عکس از: AP


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته