-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبه

Latest News from Koocheh for 09/01/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



خبر / رادیو کوچه

در اثر انفجار سه بمب در مراسم عزاداری سال‌گرد کشته شدن امام اول شیعیان در شهر لاهور پاکستان، دست کم ۱۸ نفر کشته و بیش از ۱۰۰ نفر زخمی شده‌اند.

به گزارش بی‌بی‌سی، اسلام پارین، رییس پلیس لاهور، گفت دست کم دو انفجار انتحاری بوده است.

بر اساس تصاویری که تلویزیون‌های محلی از انفجار اول پخش کردند، بمب کوچکی در میان جمعیت منفجر می‌شود که در پی آن مردم وحشت‌زده فرار می‌کنند.

در ماه‌های گذشته درگیری‌های خشونت‌باری مذهبی میان شیعیان و سنی‌های لاهور اتفاق افتاده است.

البته با آغاز سیل گسترده پاکستان در ماه گذشته، این حمله‌ها متوقف شده بود.

به گفته رییس پلیس لاهور، حال دست‌کم ۳۵ نفر از مجروحان وخیم است.

یوسف رضا گیلانی، نخست وزیر پاکستان، در بیانیه‌ای این انفجارها را محکوم کرد، و گفت اجازه نخواهد داد کسانی که در این حمله دست داشته‌اند، از دست عدالت فرار کنند.

این در حالی است که صبح روز چهارشنبه ارتش پاکستان در مناطق شمالی این کشور دست به حمله‌ی هوایی بر گروه شبه‌نظامی به نام لشگر اسلام کرده که طبق آخرین گزارش‌ها ۴۵ تن از آن‌ها کشته شده‌اند. مقامات ارشد پاکستان علت این حمله را حرکت‌های انتحاری طراحی شده این گروه اعلام کرده است.

بیشتر بخوانید:

«چهل کشته از گروه شبه‌نظامی لشگر اسلام در پاکستان»


 


مه‌شب تاجیک /  رادیو کوچه

«ونسان ویلیام وان گوگ»  [۱] در سی‌ام مارچ ۱۸۵۳  در شهر «گروت زندرت» [۲] واقع در جنوب هلند به دنیا آمد. او بزرگ‌ترین پسر «تیودوراس وان گوگ» [۳] (کشیش) و «آناکرنلینا کاربنتس» [۴] بود و چند سال بعد از تولد او یعنی در سال ۱۸۵۷ برادر مورد علاقه‌ی ونسان تیو به دنیا آمد‌. ونسان در سن ۱۶ سالگی در سال ۱۸۶۹ شروع به کارآموزی در مرکز دلالان بین‌المللی هنر در شعبه اصلی پاریس کرد. در سال ۱۸۷۳ ونسان به لندن می‌رود. ارتباط روزانه او با آثار هنری قدرشناسی او را از نقاشی بیان می‌کند. ونسان نقاشی‌های واقع گرایانه حاکی از زندگی روستایی را تحسین می‌کند و بعد از کشیدن چند تابلو علاقه‌اش را نسبت به کارهای خود از دست می‌دهد. به پاریس باز می‌گردد، و تصمیم می‌گیرد که کشیش شود.

او در سال ۱۸۷۶ به عنوان معلم و معاون یک مبلغ مذهبی در یک مدرسه‌ی شبانه روزی کار می‌کند. او به مذهب پروتستان علاقه پیدا می‌کند و خدمت به فقیران دغدغه فکری او می‌شود و بعد از کار در یک مدرسه الهیات منع می‌شود، چرا که اولیای کلیسا بر این باور بودند که آقای ون گوگ با شیوه منحصر بفردش پایه خدمات کلیسایی را متزلزل می‌کند. اما ونسان کارش را رها نکرد و در روستایی به موعظه ادامه داد و در کنار آن نقاشی را با جدیت بیش‌تری پی‌ گرفت. سپس به یک منطقه حفاری معدن زغال سنگ به عنوان مبلغ غیر روحانی می‌رود و در این زمان است که از دین تنفر شدید پیدا می‌کند. او می‌نویسد باید سعی کنیم معنای واقعی کار هنرمندان بزرگ را بفهمیم استادان مسلم و چیره دست در شاهکارهایشان ما را به دو صورت به سوی خدا هدایت می‌کنند، یکی آن را در کتابی می‌نویسد و می‌گوید و دیگری در تابلو نقاشی.

او در سال ۱۸۸۰ برای فراگیری هنر نقاشی به بروکسل رفت و پس از چندی تصمیم‌می‌گیرد که یک نقاش شود، در حالی که هیچ کس نمی‌توانست استعداد بی‌نظیرش را در این کار حدس بزند. ونسان هویت هنری خود را با رنگ‌های تاثیرگذار و ساده‌اش اما با ترکیبات فراموش نشدنی خود شکل داد. او کارگاهی در «لاهه»[۵] اجاره کرد و اولین نقاشی آب‌رنگ خود را در سال ۱۸۸۲ خلق کرد. در سال ۱۸۸۴ بیش‌تر تابلوهایش تصویرگر زندگی روستایی بودند و در بیش‌تر نقاشی‌هایش رنگ‌های تیره به کار رفته بودند که در سبک پاریس رایج نبود، زیرا نقاشان احساس‌گرا در آن زمان بیش‌تر از رنگ روشن در تابلوهایشان استفاده می‌کردند. در سال ۱۸۸۵ تابلو رنگ روغن «سیب‌زمینی‌خواران» به عنوان اولین ترکیب هنری او در مقیاس بزرگ شکل گرفت که اولین شاهکارش محسوب می‌شود. در اوایل سال ۱۸۸۶ به پاریس بر می‌گردد که این سال دوره‌ی تعیین کننده شکل‌گیری سبک نقاشی اوست. ونسان سبک‌های مختلفی را تجربه می‌کرد، مانند نقاشی سنتی، امپرسیونیسم و نیوامپرسیونیسم، رنگ کردن به شیوه نقطه‌گذاری، کپی از آثار هنرمندان دیگر، عکس‌های چاپی ژاپنی، پرتره‌های پر احساس و چشم‌انداز مناظر طبیعی. اما به طور کلی سبک نقاشی وان‌گوگ را می‌توان پست امپرسیونیسم نامید، چون بیش‌تر آثارش دوره تناوبی زمان قدیم را برای رفتن به ماورای آن دنبال می‌کند. این سبک به غنیمت شمردن احساس‌های روزانه یا استفاده از کار با قلم‌موی رها شده روی صفحه و به کارگیری رنگ‌های روشن تاکید می‌کند و به همین خاطر به کار بردن رنگ‌های افراطی را نیز تجربه می‌کند.

او خودش می‌داند که نقاشان احساسی‌گرا چگونه نور و رنگ را با یکدیگر به کار می‌گیرند. آثار پاریسی ونسان متاثر از محیط اطراف اوست و بدین ترتیب رنگ‌های به کار رفته در نقاشی‌هایش روشن‌تر می‌شود. در این زمان موضوعات نقاشی خود را به بلوارها و فضاهای باز اطراف شهر و رودخانه‌ها برد و از روی آثار «جرج‌سوآرت» [۶] و «پل‌سیگناک» [۷] با سبک سایه‌گذاری در نقاشی آشنا می‌شود. او می‌نویسد «آن‌چه که بسیار روشن است در رنگ‌آموزی و تقویت مدل‌هایی برای کامل کردن مهارت‌هایم ناتوان هستم» او در پاریس پرتره‌های بسیاری را کشیده است و حداقل ۲۰ پرتره از خودش نقاشی کرده است. در اوایل کارش بیش‌تر از رنگ‌های خاکستری و قهوه‌ای استفاده می‌کرد و این رنگ‌های تیره به تدریج جای خود را به رنگ‌های زرد‍، قرمز، سبز و آبی دادند. او برای خواهرش می‌نویسد قصدم این است که پرتره‌های گوناگون متعلق به یک نفر را نشان دهم. یکی از آخرین پرتره‌های ونسان که در پاریس کشیده پرتره خودش بود که بیانگر تصویر دراماتیک شخصی و هویت هنری اوست.

تصویر انسان و زندگی وی در آثار نقاشی و سینمای مکتب اکسپرسیونیسم از تصویری‌ترین مولفه‌ها برخوردار است. زمانی که  ونسان ون گوگ تابلوی شب پر ستاره را عرضه می‌کند، اواخر قرن نوزدهم است. اگرچه او را تا حدودی در مکتب پیش از اکسپرسیونیسم یعنی امپرسیونیسم جای می‌دهند، اما آثارش گرایش‌های اکسپرسیونیستی را هم بازتاب می‌دهد. تابلوی «شب پر ستاره» آسمانی تهدید کننده دارد. گویی حادثه‌ای غیر عادی آسمان را به آتش کشیده است. ون گوگ آسمان بی‌کران شب را سرشار از ستاره‌های چشمک‌زن نورانی نمی‌بیند، که او آسمان بی‌کرانه‌ را سرشار از ستارگان پیچان و منفجر شونده و کهکشانی از ستارگان می‌بیند که در زیرشان کره‌ی زمین و سکونت گاه آدمیان به انتظار فاجعه‌ای کیهانی در هم می‌پیچند. کشتزار و کلاغ‌ها آخرین نقاشی ونسان ون گوگ است، پرندگان سیاه رو به آسمان در پروازند و منتقدان هنری این را به پیش‌گویی مرگ تعبیر کرده‌اند. ون گوگ شیفته‌ی نقاشی از کافه‌های شبانه، مردم طبقه‌ی کارگر، مناظر طبیعی فرانسه و گل‌های آفتاب‌گردان بود. و مجموعه‌ی «گل‌های‌آفتاب‌گردان» او با یازده تابلو از بهترین کارهای او به شمار می‌آید.

با نگاهی کوتاه به زندگی خانوادگی ونگوگ در می‌یابیم ونسان هرگز در زندگی خانوادگی و عشقی خود با توفیق روبه‌رو نبود. در سال ۱۸۸۱ با دختر خاله‌اش روبرو شد. زنی بیوه که تجربه ازدواج اول را از سر گذرانده و بیش از حد محتاط شده بود. ونسان به او دل بست اما دخترخاله به عشق او بی اعتنایی کرد و باز هم ونسان ماند و تنهایی‌اش. در ۱۸۸۲ به لاهه رفت و با زنی بدنام زندگی مشترکش را آغاز کرد. در همین سال علایم بیماری روانی در او ظاهر شد و به خانه پدری بازگشت. به اصرار برادرش نقاشی را از سر گرفت، ولی با بی‌علاقگی و بدون هیچ امیدی به آینده‌اش در این هنر. در سال ۱۸۸۴ دختری به نام «مارگو» دل‌باخته‌ی شور و حرارت ونسان شد. ولی اقبال بد باز هم بر سر ونسان سایه افکند و این بار خانواده دختر با ازدواجشان مخالفت کردند. ونسان تصمیم گرفت خودش را مسموم کند، ولی جان به در برد. سال ۱۸۸۵ سالی پرکار برای ونسان بود اما فوت پدر، او را در هم شکست. اگرچه پدرش شخصیت مورد علاقه‌اش نبود.

یکی از موضوعات حاشیه‌ای زندگی این نقاش که خیلی‌ها علاقه‌مندند تا در مورد آن گفت‌وگو کنند، جریان گوش بریده‌ی اوست. تابلوی پرتره ون‌گوگ را با گوش باندپیچی‌شده، خیلی‌ها دیده‌اند. در طول تاریخ، در مورد بریده شدن گوش ون‌گوگ فرضیه‌های گوناگونی مطرح شده است. تا امروز نظریه غالب این بود که نقاش هلندی، به نوعی بیماری روانی دچار بوده و در سال ۱۸۸۸ گوش خود را پس از یک جر و بحث در آرلس واقع در جنوب فرانسه با تیغ بریده است. ولی اکنون و ۱۱۹ سال پس از مرگ او نظریه‌ای که نزدیک به واقعیت است، نشان می‌دهد که ونسان ون‌گوگ، گوش خود را نبریده، بلکه آن را در دعوایی با پل گوگن، هنرمند نقاش فرانسوی از دست داده است اما پس از آن به سبب ارادتی که ون‌گوگ به گوگن و سبک او داشت، هر دو نقاش توافق می‌کنند که در این مورد چیزی به پلیس نگویند. بعد از آن هم ون‌گوگ گوش بریده شده را در پارچه‌ای پیچیده و آن را به زنی روسپی با نام راشل هدیه داده است.

به هر حال طبق روال معمول عموم هنرمندان بزرگ، ونسان ونگوگ بزرگ هم شناخته نمی‌شود تا زمانی که  در سال ۱۸۹۰ و در ۳۷ سالگی به‌وسیله خودش با شلیک تیری در سینه‌اش از بین می‌رود. سال‌ها بعد او به عنوان یکی از بزرگ‌ترین نقاشان امپرسیونیست شناخته می‌شود و نامش برای همیشه در تاریخ هنر جاودانه می‌ماند. ولی افسوس که همیشه زود دیر می‌شود.

۱٫ Van son Willem van Gogh

2.  gerot zendert

3.  theodorus van gogh

4.  Anna Cornelia Carbentus

5.  laheh

6.  George Seurat

7. Paul Signac


 


آرش و آوا / دفتر آمریکا / رادیو کوچه

arash.ava@koochehmail.com

«پسیان محمدتقی» معروف به «کلنل محمدتقی خان» در سال ۱۲۷۰ در تبریز زاده شد. رستم بیگ جد خاندان پسیان بعد از عهدنامه ترکمنچای و جدایی شهرهای قفقاز از ایران زندگی زیرسلطه بیگانگان روس را برنتابید و به تبریز مهاجرت کرد. رستم بیگ و پدر محمدتقی یاور محمد باقرخان روابط نزدیکی با مقامات با نفوذ تبریز از جمله میرزاتقی خان امیرکبیر داشتند. فرزندان رستم بیگ همگی از مقامات نظامی بودند و بعضی چون علی‌قلی و غلام‌رضا در جنگ با انگلیس در شیراز کشته شدند. محمدتقی در منزل و مدرسه لقمانیه تبریز به تحصیل علوم و زبان‌های خارجی پرداخت و در پانزده سالگی به مدرسه نظام تهران راه یافت.

خدمت نظام

پنج سال در این مدرسه آموزش دید و در سال آخر تحصیل از سوی وزارت جنگ با درجه ستوان دومی خدمت ژاندارمری درآمد. پس از دو سال خدمت به درجه سروانی ارتقا یافت‌. در ۱۲۹۱ با سمت معلم و مترجم در مدرسه ژاندارمری یوسف آباد به کار خود ادامه داد. سپس به عنوان فرمانده گروهان به ماموریت همدان اعزام شد. بعد از برقراری امنیت راه همدان به تهران بازگشت و با اتمام دوره به درجه سرگردی ارتقا یافت و به پاس موفقیت در ماموریت همدان از وزارت جنگ مدال طلا ی نظامی گرفت .

هم‌زمان با انتصاب او به فرماندهی گردان همدان جنگ جهانی اول آغاز شد. با تشکیل دولت مهاجرین در صف مقدم وطن‌خواهان حکومت مهاجرین قرار گرفت و در ۱۲۹۴ حمله معروف «مصلی» به روس‌ها حمله کرد و ضمن شکست دادن و خلع سلاح آن‌ها همدان را از منطقه نفوذ نیروهای روسیه خارج ساخت‌. پسیان و «یاور عزیزاله‌خان ضرغامی» دفاع از همدان را در مقابل هجوم قوای روسی سازماندهی کردند اما به سبب برتری کمی و کیفی ارتش روسیه ناگزیر از عقب‌نشینی به کرمانشاه شدند.

در آن‌جا به سبب عدم اتحاد و کمبود اسلحه پیروزی غیرممکن شد و نیروهای وطن خواه به سرزمین عثمانی پناه بردند. پس از این ناکامی پسیان از فرماندهی قوا کناره گیری کرد و برای درمان به آلمان رفت‌. در آلمان تحصیلات نظامی را ادامه داد نخست در نیروی هوایی آلمان و سپس در پیاده نظام به تحصیل و تمرین همت گمارد.

خدمت در خراسان

به دنبال تغییر اوضاع و پایان گرفتن جنگ جهانی اول در ۱۲۹۷ به ایران بازگشت‌. در همان سال و به دنبال سقوط دولت وثوق‌الدوله دوباره به خدمت ژاندارمری دعوت شد و به درجه کلنلی (سرهنگی) ارتقا یافت و در دولت مشیرالدوله به فرمان‌دهی ژاندارمری خراسان منصوب شد.

ماموریت او با والی گری قوام‌السلطنه در خراسان مصادف بود. کلنل با هدف ساماندهی ژاندارمری خراسان ماموریت خود را آغاز کرد اما پس از چهار ماه فعالیت برای اصلاح امورمالی و اداری ژاندارمری به سبب کمبود منابع مالی و کارشکنی قوام با ناکامی روبه‌رو شد. وی هم‌چنین به بهانه مقابله با هجوم احتمالی بولشویک‌ها به تشکیل نیرویی ملی در کنار نیروی ژاندارمری اقدام کرد.

کلنل روز سیزدهم فروردین ۱۳۰۰ والی را بازداشت کرد و تحت الحفظ به تهران اعزام داشت. روز بعد سیدضیا کلنل را به سمت والی نظامی خراسان منصوب کرد. پانزدهم فروردین در مشهد حکومت نظامی اعلان شد و به دنبال آن در مدتی اندک یاغیان و اشرار عشایر خراسان سرکوب شدند و امنیت برقرار شد محمدتقی خان بدهی مالیاتی قوام‌السلطنه را با ضبط اقلام هنگفتی از اموال و املاک او برای وصول کرد بهای نان و گوشت را کاهش داد و مواجب عقب افتاده افراد نظامی را پرداخت کرد. هم‌چنین رسیدگی به سواستفاده‌های متولیان آستان قدس و قوام‌السلطنه را آغاز کرد.

حکومت سیدضیاالدین بیش از سه ماه طول نکشید و در چهارم خرداد ۱۳۰۰ فرمان عزل او صادر و به همه ایالات مخابره شد. ده روز بعد قوام السلطنه که ظاهرن در زندان حکم صدارت خود را دریافت کرده بود کابینه خود را به حضور شاه معرفی کرد. امور استحفاظی و انتظامی مرکز و حومه به سردارسپه سپرده شد. پیش‌تر در هفتم خرداد ۱۳۰۰ فرمان تلگرافی شاه به خراسان رسیده بود که بنابر آن کلنل در فرماندهی قوای نظامی خراسان باقی می‌ماند ولی از دخالت در امور حکومتی منع می‌شد.

در اول مرداد ۱۳۰۰ نجدالسلطنه استعفا کرد و کلنل به استقلال به حکومت پرداخت دولت‌، «نجف‌قلی خان صمصام السلطنه بختیاری» را به ولایت خراسان منصوب کرد و او ضمن تلگرام مورخ نهم مرداد ۱۳۰۰ کلنل را تا ورود خود به سمت کفیل ایالت تعیین کرد. کلنل ضمن اظهار اطاعت تصریح کرد که اعتقاد و اطمینانی به رییس‌الوزرا ندارد و به همین دلیل حاضر به قبول هیچ خدمتی نیست و نمی‌تواند «با داشتن ا‌قتدار ظلم را دیده و چشم‌پوشی‌» کند. صمصام‌السلطنه با تضمین شرافت ایلاتی نسبت به کلنل ابراز اعتماد و از خدمات او قدردانی کرد و کلنل در پاسخ «تشریف فرمایی » صمصام‌السلطنه را موجب ا‌میدواری دانست.

در حالی که ابراز اعتماد کلنل نسبت به صمصام‌السلطنه آرا‌مشی در مشهد پدید آورده بود ناگهان صمصام کنار رفت و کلنل گلروپ رییس ژاندارمری به خراسان وارد شد. اما محمدتقی خان از آن‌جا که احساس خطر می‌کرد که کلنل گلروپ او را عزل کند گلروپ را به تهران بازگرداند. در اطراف خراسان نیز قبایل ازخود سرکشی نشان می‌دادند. پس از بازگرداندن گلروپ به تهران از اواخر مرداد ۱۳۰۰ روابط کلنل با حکومت مرکزی به بن بست رسید.

قتل

دولت، کلنل را یاغی و خودسر معرفی کرد و او نیز  به طور مستقل به حکومت پرداخت و حتا حزب ملی به کمک او در خراسان تشکیل شد. در این هنگام سردار معزز حاکم بجنورد که پیشتر قول هم‌کاری به کلنل داده بود خیانت کرد و کردهای قوچانی را به شورش واداشت‌. شورشیان با حمله به بجنورد و خلع سلاح ژاندارم ها شهر را به تصرف درآوردند. کلنل برای دفع کردان شمال شبانه با گروهی از افسران و ژاندارم‌ها به سوی قوچان شتافت و در تپه‌های داوودلی جعفرآباد با اکراد مواجه شد و جنگید.

کمی نفرات و کاهش مهمات و مکر دشمن تا عصر نهم مهر ۱۳۰۰ عرصه را بر کلنل و قوای ژاندارم تنگ کرد. فرستادگان او برای آوردن مهمات از جعفرآباد به جبهه بازنگشتند و فرمانده خود را تنها و بدون مهمات رها کردند. کلنل یکه و تنها در حالی که محاصره شده بود تا آخرین فشنگی که داشت جنگید و کشته شد. کردهای قوچانی پس از نبرد سرش را از تن جدا کردند و به قوچان بردند. به این ترتیب قیام محمدتقی خان پسیان که از دوازدهم فروردین ۱۳۰۰ شروع شده بود در نهم مهر همان سال پایان گرفت.

سنگ قبر

در تشییع جنازه کلنل محمدتقی خان پسیان در سال ۱۳۴۰ هجری قمری «عارف قزوینی» شعری برای سنگ قبر وی سرود و بر روی این سنگ قبر حک شد.

این سر که نشان سرپرستی‌ست             امروز رها ز قید هستی‌ست

با دیده‌ی عبرتش ببینید                           کاین عاقبت وطن‌پرستی‌ست


 


محمدرضا / رادیوکوچه

mohamadreza@koochehmail.com

به نقل از سایت جهان‌ورزش «عادل فردوسی‌پور» در ساعت یک‌و‌سی دقیقه بامداد جمله‌هایی اعتراض‌آمیز را نسبت به سانسور در صداوسیما عنوان کرد. او که تصمیم داشت مصاحبه «علی‌کریمی» را در مورد عذرخواهی نکردن از «آجورلو» روی آنتن بفرستد با ممیزی صداوسیما مواجه شد و البته بدون پرده‌پوشی آن‌را بیان کرد. او اول جزییات مصاحبه را بیان کرد و بعد هم وقتی که وقت اضافه به او داده نشد عنوان کرد: «وقتی که مصاحبه‌ای که در بخش‌های مختلف خبری پخش شده اجازه پخش در برنامه نود پیدا نمی‌کند وقت برنامه هم به‌‌جای زیاد شدن هفت دقیقه کم می‌شود به امید روزی که بتوانیم برنامه نود را کامل پخش کنیم.»  عادل با این افشاگری بار دیگر سانسورهای غیر منطقی صداوسیما را به نمایش درآورد.

برخلاف بیش‌تر برنامه‌های ورزشی شبکه‌های مختلف صداوسیما، برنامه تلویزیونی ۹۰ که دوشنبه شب‌ها از شبکه سه پخش می‌شود از پخش گفت‌وگوی انتقادی علی‌کریمی در پایان بازی استیل‌آذین مقابل تراکتورسازی، منع شد.

عادل فردوسی‌پور، تهیه‌کننده و مجری برنامه ۹۰ در هنگام پخش این برنامه توضیح داد که آیتم گفت‌وگوی کریمی آماده شده اما به‌دلایلی که او هم از آن‌ها بی‌خبر است نباید در شبکه  پخش شود.

فردوسی‌پور اشاره‌ای به‌دلایل نکرد با این حال او هوش‌مندانه تلاش کرد نشان دهد که مشکل به سیاست‌های کلی سازمان صداوسیما بر نمی‌گردد و تنها مختص شبکه است.

گفته می‌شود مصطفا آجورلو‏، مدیرعامل باشگاه استیل‌آذین که کریمی بعد از بازی با تراکتورسازی غیر مستقیم او را مسبب مشکلات تیم معرفی کرد، رابطه صمیمانه‌ای با «غلام‌حسین آقازمانی»، مدیر ورزش شبکه و «حسین زکایی»، دبیر شورای هماهنگی ورزش صداوسیما دارد. زکایی یکی از معدود نفرات بانفوذ در شبکه سه است که در کنار «مهدی هاشمی»‏، تهیه کنندگی بیش‌تر برنامه‌های ورزشی این شبکه را به عهده می‌گیرد. او و آقازمانی از دوستان نزدیک سعید آجورلو، برادرزاده و مشاور عالی مدیرعامل استیل‌آذین هستند.

در پایان برنامه ۹۰، فردوسی‌پور بار دیگر ناراحتی‌اش را از مدیران شبکه سه با مخاطبان برنامه ۹۰ درمیان گذاشت. او گفت نه تنها اجازه نداده‌اند گفت‌وگوی کریمی را پخش کند، که با اضافه کردن ۱۰ دقیقه به زمان برنامه‌اش هم مخالفت شده است. به‌همین دلیل و در حالی‌که هنوز دو بازی از بازی‌های هفته هفتم لیگ و نیز گفت‌وگو با «مهدی تاج» نایب رئیس‏، فدراسیون فوتبال پخش نشده بود، فردوسی‌پور هفت دقیقه پیش از پایان برنامه، خداحافظی کرد.

پیش از خداحافظی اما او کار خودش را کرد. تقریبن همه حرف‌های کریمی را که انتقاد غیرمستقیم از مدیریت استیل آذین بود، تکرار کرد .

حالا دیگر اختلاف فردوسی‌پور با برخی مدیران شبکه سه آشکار شده است اختلافی که البته همیشه با حمایت «علی‌اصغر پورمحمدی»، مدیرشبکه سه پایانی خوش برای تهیه کننده ۹۰ داشته است.

به دنبال انتشار اخباری مبنی بر احتمال وجود ارتباط بین پخش نشدن مصاحبه کریمی از ۹۰ با رابطه دوستانه مدیران شبکه سه و مصطفا آجورلو، مدیرعامل استیل‌آذین، مدیر روابط عمومی این باشگاه گفت: «باشگاه استیل‌آذین و آقای آجورلو هیچ نقشی در اتفاقات دوشنبه شب برنامه ۹۰ نداشته‌اند.»

«محمد‌جواد پاینده»، تاکید کرد که استیل آذین هیچ‌گاه با فعالیت آزاد رسانه‌ها در چارچوب‌های قانونی مشکلی نداشته و نخواهد داشت: «از نظر ما برنامه ۹۰ برنامه‌ای است که به فوتبال کمک کرده و در رشد و توسعه فوتبال نقش مثبت داشته. بین مردم هم طرف‌داران زیادی دارد. هیچ‌وقت اعمال فشاری از سوی ما بر این برنامه و هیچ برنامه دیگری انجام نشده. رسانه‌ها در انتشار اخبار فوتبال آزادند و از این گذشته مصاحبه علی کریمی در رسانه‌های دیگر هم منتشر شده و هیچ تلاشی برای جلوگیری از انتشار آن صورت نگرفته است. این مصاحبه انجام شده و طبیعی است که رسانه‌ها آن را بازتاب دهند.»

پاینده در عین حال گفت: «اتفاقاتی که ممکن است در فضای داخلی یک رسانه برای انتشار یا عدم انتشار اخبار بیافتد، ارتباطی به باشگاه یا مدیرعامل استیل آذین ندارد.»

در همین راستا سایت «رجا نیوز»، یکی از وب‌سایت‌های خبری نزدیک به دولت پس از برنامه دوشنبه شب نود و اتفاقاتی که در آن افتاد دست به انتقاد شدید از عادل فردوسی‌پور، مجری و تهیه کننده این برنامه زده است. رجا نیوز در گزارشی با عنوان «مدیریت جدید سیما انحصار شکنی می‌کند.» این خبر خوش را می‌دهد که با تغییرات در مدیریت شبکه سه سیما، با انحصارشکنی از یکه‌تازی فردوسی‌پور جلوگیری خواهد شد. در این گزارش که برنامه نود را «شو» خوانده آمده فردوسی‌پور با سیاه‌نمایی سعی می‌کند اذهان عمومی را علیه سیما قرار دهد تا با فشار مخاطبان برنامه و روزنامه‌های همسو، مسولان سیما عقب نشینی کنند. این گزارش حتا درخواست فردوسی‌پور از مسولان شبکه سه مبنی بر اضافه شدن زمان برنامه‌اش را غیر معقول خوانده است. حال آن که بارها و بارها فردوسی‌پور برای برنامه چالشی و انتقادی‌اش وقت اضافه خواسته بود تا به فوتبال خدمت کرده و حق مطلب را ادا کند. درخواستی که سیما همیشه هم پذیرفته و وقت لازم را به فردوسی‌پور داده است. حال چرا ناگهان این درخواست غیرمعقول می شود سوالی است که جوابش را در گزارش رجانیوز نمی‌توان یافت.

این گزارش حتا پا را فراتر گذاشته و به سیما پیشنهاد می‌دهد با تغییر مجری ۹۰ تنوع در مجری را دستور کار قرار دهد تا راه‌گشا باشد. این سایت هم‌چنین با جمله «این موقعیت می‌تواند همانند شمشیری دولبه برای مدیران سیما باشد که در صورت هر اتفاقی چه مثبت چه منفی با واکنش‌هایی روبه‌رو خواهد شد.» تلویحن از سیما می‌خواهد واکنشی نسبت به رفتار فردوسی‌پور نشان دهند. جالب‌تر از همه آن که فردوسی‌پور در این گزارش به فضاسازی کاذب متهم شده و این گزارش نتیجه می‌گیرد که فردوسی‌پور عمدن و برای این که سناریوی تبلیغاتی خود را اجرا کند برنامه‌اش را پیش از موعد و به قهر به پایان رسانده است.


 


خبر / رادیو کوچه

جلیل درودیان نوجوان محکوم به اعدام که چندی پیش درشعبه چهارم دادگاه کیفری استان کردستان با وکالت مسعود اولیایی‌فرد از قصاص رهایی یافت طی حکمی روز گذشته سه‌شنبه به ده سال حکم تعزیری محکوم شده است.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، در حکم صادره به اقای اولیایی‌فرد اعلام شده‌ است این حکم قطعی نبوده و در شعب تجدید نظر این استان قابل اعتراض و تجدید نظرخواهی خواهد بود‌.

جلیل درودیان در سن شانزده سالگی مرتکب قتل شده  بود که به دفاع مسعود اولیایی‌فرد وکیل مدافع خود در تاریخ ۲۳/۵/۸۹ ‌و رضایت اولیای‌دم از حکم قصاص رهایی یافت‌.

این نوجوان از سال ۸۶ تا‌کنون در زندان کردستان به سر می‌برده است.


 


خبر / رادیو کوچه

حمید حسن‌زاده، رییس شورای شهر اهواز، در ساعت ۲ بامداد روز سه‌شنبه ۹ شهریورماه، توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده است.

به گزارش هرانا، حمید حسن‌زاده رییس شورای شهر اهواز و رییس ستاد انتخاباتی محسن رضایی در استان خوزستان، در منزل شخصی خود در اهواز دستگیر شده است.

نیروهای امنیتی ضمن تفتیش منزل آقای حسن‌زاده وسایل شخصی و کامپیوتر وی را نیز به هم‌راه خود برده‌اند.

از علت بازداشت و اتهام احتمالی و محل نگهداری وی تا لحظه‌ی تنظیم خبر اطلاعی در دست نیست.


 


چهار‌شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۹- ۱ سپتامیر ۲۰۱۰

شروع پخش زنده از ساعت ۴/۰۰ بعداز ظهر – به وقت تهران

note3اجرا:  اعظم و زهره

note3استودیو: مارال

note3 تقویم تاریخ – مریم

note3گزیده اخبار مطبوعات چهار‌شنبه ایران

note3سوت – «اعتراض فردوسی‌پور در برنامه ۹۰» - محمدرضا

note3بخش اول اخبار

note3روزنگاشت – «معروف با صحرای عشق» - محبوبه

note3بزرگان ایران زمین – «قطرات خونم نام ایران را ترسیم می‌کند» - آرش و آوا

note3دایره‌ی شکسته – «شب ‌پر‌ستاره» - مه‌شب تاجیک

note3بخش دوم اخبار

note3آهسته با قصه – «گناه وقایع‌نگار» – پیام

note3پرسه – «زمانی برای استقلال» – سیمین

note3 بخش سوم اخبار


 


خبر / رادیو کوچه

یک شهروند اهل نقده به نام رشید (هیمن) پیشگیر و شهروند دیگری به نام شمس‌الدین شهسوار اهل یکی از روستاهای ارومیه روز گذشته سه‌شنبه از سوی دادگاه انقلاب اسلامی به زندان محکوم شده‌اند.

به گزارش آژانس خبری موکریان، رشید پیشگیر که هم اکنون در زندان ارومیه به‌سر می‌برد به اتهام «هم‌کاری با احزاب غیرقانونی» از طرف دادگاه انقلاب به یک سال زندان محکوم شده است.

هم چنین یکی از اهالی روستای «دزی مرگور» از توابع شهرستان ارومیه به نام شمس‌الدین شهسوار به اتهام «هم‌کاری با احزاب مخالف نظام» به سه ماه حبس محکوم شد.

گفتنی است شمس الدین شهسوار در پرونده‌ای دیگر نیز به اتهام عبور غیرقانونی از مرز به ده ماه حبس محکوم شده است.


 


مرتضا خسروی (هیچ) / رادیو کوچه


 


محبوبه / رادیوکوچه

mahboobeh@koochehmail.com

یکم سپتامبر برابر با سال‌‌روز درگذشت «فرانسوا موریاک» روزنامه‌نگار، نویسنده و شاعر فرانسوی و برنده جایزه ادبی نوبل در سال ۱۹۵۲ او که زاده سال ۱۸۸۵ میلادی است یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان قرن بیستم اروپا محسوب می‌شود. فرانسوا در روز یکم سپتامبر سال ۱۹۷۰ در ۸۵ سالگی درگذشت.

«فرانسوا موریاک» در یازدهم اکتبر سال ۱۸۸۵ میلادی در «فرانسه» به‌دنیا آمد. نویسندگی را از همان اوان جوانی آغاز کرد و ۲۷ ساله بود که به خود جرات داد برای داستان‌نویسی دست به قلم شود.

نخستین داستانش «دفترچه سیاه» نام داشت، او بعد از این داستان چند داستان دیگر نوشت که چندان شهرتی نیافت، اما در سال ۱۹۲۵ بود که به خاطر تحریر داستان معروف و بی‌نظیر «صحرای عشق» شهرت جهانی یافت.

فرانسوا در همین سال بود که جایزه بزرگ رمان را از آن خود کرد و پس از پایان تحصیلات دانشگاهی به پاریس رفت و به شعر و نقد ادبی پرداخت. موریاک هم مثل بسیاری از نویسندگان جنگ‌های جهانی، بخشی از زندگی خود را در ابهام به سر برد.

«دفترچه سیاهش» را در جریان جنگ جهانی دوم با نام مستعار منتشر کرد و بعد از جنگ هم در نشریه «فیگارو» به مقاله‌نویسی پرداخت و در نمایش‌نامه‌نویسی و سرگذشت‌نگاری و نقادی، آثار مهمی را از خود به‌جا گذاشته‌ است.

او در کتاب‌هایش به‌خوبی توانسته تضاد ایمان با زندگی خاص فرد و مشکلاتی را که در این زمینه به وجود می‌آید، توصیف کند و توانست به‌دلیل نفوذ روان‌شناسانه و توانایی هنری‌اش، دنیایی را که خود در آن زندگی می‌کرد به نقد بکشد.

او از طبقه خود یعنی اشراف تنفر داشت، وی ثروتمندی بود که ثروت را به نقد می‌کشید، به آکادمی فرانسوی‌ها می‌رفت تا حرف‌های طعنه‌آمیز و نیش‌داری در مورد هم‌ترازان متمول خود بزند.

فرانسوا موریاک، پدر نسل جدیدی از نویسندگان کاتولیک فرانسه بود که به‌شدت تحت تاثیر کتاب مقدس بودند، اما هرگز به‌طور مستقیم از آن در آثار خود استفاده نمی‌کردند. او از هواداران ناسیونالیسم «دوگلی» بود و بیوگرافی این سردار فرانسه را نوشت.

او سی داستان، یک مجموعه شعر، چند نمایش‌نامه و تعدادی کتاب غیرداستانی از خود به یادگار باقی گذارده‌ است. فرانسوا از مشوقان دادن استقلال به مستعمرات فرانسه و ایجاد جامعه فرانسه مرکب از آن‌ها بود.

هنگامی که جایزه نوبل ادبی سال ۱۹۵۲ به‌او به‌خاطر تمامی آثارش اهدا شد، وی به واقع تا آن زمان کتاب‌های بسیاری نوشته بود، کتاب‌هایی که در اغلب آن‌ها کوشیده بود تا از زندگی درونی و ایمان مذهبی و مبارزه عصبی و تب آلود میان جاذبه‌های زندگی مادی و عشق دنیوی با ایمان واقعی و روح مسیحیت، تجزیه و تحلیل روانی و مهیجی را نشان دهد.

وی مدام با مسئله خیر و شر درگیر و بین این دو احساس به‌طور کامل متضاد، سرگردان بود. گاه دغدغه خدا داشت و گاه در مقابل، گویی به عمد از او گریزان بود. فرانسوا معتقد بود که «تنها ایمان واقعی و دنیای معنوی است، که به طور معجزه‌آسا نجات‌بخش بشر است و سازش میان زهد و تقوا و دل‌بستگی به عالم مادی هرگز امکان‌پذیر نیست.»

هنگامی که جوان بود با سیاست میانه‌ای نداشت، اما از زمانی که پنجاه سالگی‌اش را پشت سر گذاشت، این اعتقاد راسخ را پیدا کرد که «نویسنده مومن نمی‌تواند در برابر حوادث جهان بی‌طرف بماند.»

بدین ترتیب، هم‌چنان که کار ادبی‌اش را دنبال می‌کرد به فعالیت‌های سیاسی نیز مشغول شد. او حتا زمانی که در گرماگرم جنگ جهانی دوم از طریق قلم در نهضت مقاومت فرانسه شرکت کرد، برخی از آثارش هم چون «دفترچه سیاه» و «خاطرات وطنم» را با نام مستعار انتشار داد.

او تا آخرین روز حیات برای مطبوعات فرانسه مقاله می‌نوشت و بارها به مخاطبان روزنامه‌ها می‌گفت که روزنامه را به خاطر مطالب و محتوایش بخرند نه پرستیژ آن.

سرانجام فرانسوا موریاک که یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان قرن بیستم اروپا محسوب می‌شد بعد از نزدیک به هفتاد سال نویسندگی، در اول سپتامبر سال ۱۹۷۰ در سن ۸۵ سالگی در شهر پاریس از دنیا رفت.

منبع‌ها:

ویکی پدیا


 


خبر / رادیو کوچه

صبح روز چهارشنبه به دلیل خروج هفت واگن باری در محور تهران – جنوب در محدود ایستگاه دورود به اندیمشک شش قطار مسافربری متوقف شده‌اند.

مسوول روابط عمومی راه‌آهن استان لرستان در این رابطه در سخنانی اظهار داشت: «حوالی ساعت ۱۰ صبح امروز هفت واگن باری از خط خارج شد که این امر موجب مسدود شدن محور تهران – جنوب شده است.»

حسین علی مریدی تصریح کرد با توجه به بررسی‌های انجام شده پیش‌بینی می‌شود محور یاد شده تا ساعت ۲۲ امشب مسدود باشد.

وی با تاکید بر این‌که این حادثه تلفاتی نداشته است، عنوان کرد واگن‌های باری خارج شده از خط حامل مواد اولیه فولاد و پودر سنگ بوده‌اند.

مسوول روابط عمومی راه‌آهن لرستان با بیان این‌که در حال حاضر قطارهای مسیر اهواز به تهران متوقف شده‌اند، افزود هم اکنون چهار قطار مسیر اهواز – تهران و یک قطار مسیر اندیمشک – تهران و یک قطار مسیر اهواز – مشهد در ایستگاه اندیمشک متوقف شده است.

مریدی از لغو حرکت قطار محلی اندیمشک – دورود خبر داد و بیان داشت هم اکنون بیش از سه هزار و ۵۰۰ مسافر در ایستگاه اندیمشک معطل هستند.

وی محل دقیق حادثه را ایستگاه تنگ پنج عنوان کرد و گفت: «امید می‌رود امشب مسیر برای تردد قطارهای مسافربری باز شود در غیر این صورت مسافران با اتوبوس جابه‌جا خواهند شد.»


 


خبر / رادیو کوچه

وزارت خارجه‌ی ایران از توهین دو رسانه‌‌ی دولتی آن کشور علیه همسر رییس جمهوری فرانسه فاصله گرفت و توهین به مقا‌م‌های سایر کشورها را نادرست خوانده است.

رامین مهمان‌پرست، سخن‌گوی وزارت امور خارجه‌ی ایران، در نشست هفتگی خود با خبرنگاران داخلی و خارجی  به اظهارات تند روزنامه‌ی کیهان، علیه کارلا برونی، همسر رییس‌جمهوری فرانسه واکنش نشان داد.

به‌گزارش مهر، مهمان‌پرست روز سه‌شنبه ۹ شهریور، در پاسخ به پرسش خبرنگار خبرگزاری فرانسه، درباره‌ی فحاشی کیهان علیه بانوی اول فرانسه گفت: «توهین به مقامات سایر کشورها و به‌کاربردن کلمات نادرست مورد تایید نظام نیست و ما اگر چه سیاست‌ها، رفتار و اظهارات را نقد می‌کنیم و نسبت به عمل‌کردها اعتراض نیز داریم، اما فکر نمی‌کنیم به‌کار بردن ادبیات نادرست و توهین‌آمیز درست باشد.»

سخنگوی وزارت خارجه  افزود: «مزیت و برتری رسانه‌های ما به نسبت رسانه‌های غربی رعایت اصول اخلاقی و کرامات انسانی است و امیدواریم همه رسانه‌ها توجه داشته باشند.»

این در حالی است که برنار والرو، سخن‌گوی وزارت خارجه‌ی فرانسه روز، سه‌شنبه، اظهارات روزنامه‌ی کیهان را «غیرقابل قبول» خواند و از عصبانیت پاریس از نوشته‌های کیهان خبر داد.

این واکنش سخن‌گوی وزارت خارجه‌ی فرانسه به این دلیل است که روزنامه کیهان برونی را به علت دفاع از سکینه ‌محمدی آشتیانی و مخالفت با حکم سنگسار وی فاحشه خوانده و به شدت مورد انتقاد رسانه‌های دیگر ایران قرار گرفته بود.

روز شنبه، ۶ شهریور، روزنامه‌ی کیهان در مطلبی با عنوان «فواحش فرانسه هم وارد داد وقال حقوق بشر شدند»، به همسر نیکلا سارکوزی رییس‌جمهوری فرانسه نسبت «فاحشه» داده بود. برنامه‌ی ۳۰ : ۲۰ صدا و سیما  نیز پیش‌تر کارلا برونی را به داشتن «روابط نامشروع» متهم کرده بود.

روزنامه‌ی کیهان در نوشته‌ی خود، همسر سارکوزی را «هنرپیشه‌ای منحرف» خوانده بود که توانسته خانواده‌ی سارکوزی را با «رابطه‌ی نامشروع»  از هم بپاشد. در مقابل برونی گفته است که از این اظهارات شوکه شده است.


 


Ardavan Taheri / Radio Koocheh

a.taheri@koochehmail.com

Translated from Persian by Avideh Motmaen-Far

”A few months ago when “Hassan Yousefi Eshkevari” came to Vienna, Austria to give a speech in a gathering of Iranians, the opportunity came up to have an interview with him about his conflict with “Akbar Ganji” and this contrasting ideas about “Constitutionalism” and “Republicanism”. Our discussion encircled conflicts between “Constitutionalism” and “Republicanism” in the context of the rule of the Islamic Republic, thus addressing the historical roots of the word “constitutional” or the difference between these two concepts in the Islamic Republic, brought up other questions and answers that follow.”

In the beginning of our dialogue, “Hassan Yousefi Eshkevari” refers to the historical roots of “constitutional” and explains:

“You know, if you go back to the time of the ”constitutional” literature and culture, for us this concept would be somewhat brighter. Hundred and four or hundred and five years ago, the word “constitutional” was introduced almost very abruptly; I mean it was not heard long before. Now , if it was introduced in the garden of the British Embassy, or shrine of Imam Abdolazim or in “Seyed Mohammad Tabatabaei”‘s speech, I would like to say that in terms of historical narrative, we can not find a specific day, a week, or even a month that we can say that was the first time this has been suggested. Narratives are different in Iranian history and in other places histories. Even for example “Seyed Mohammad Tabatabaei,” said after the constitutionalist movement, that he has been thinking about it since 1933, almost ten or twelve years before the constitutionalist movement, but he did not find the situation favourable.”

Mr. “Eshkevari” terminologically describes the word, “constitutional” as opposed to “absolute” and explains his point of view:

“Terminologically, the word “constitutional”, what it means and where it comes from is still not clear. Mr. ” Taghizadeh, and many others say that ”constitutional”, the concept as is known today is not Arabic but a French word; This is what they have said. But what today – almost every one-understand and agree with that it comes from an Arabic word, ”Constitutional” versus ”Absolute”. At that time there was a monarchy, the constitutionalists Iranians of that time are the democrats of today who wanted to condition the absolute power of the king and make him law-abiding. So they were saying that they wanted the law. The Constitutionalist Movement is a law-abiding movement!”

Eshkevari says about the constitutionalists reformists: ”So when we say Constitutional; it means yes to the Islamic Republic , yes to supreme leader, yes to the same constitution, but no to absolute supreme leader rule.”

Mr. “Yousefi Eshkevari” considers that the main purpose of the constitutionalist movement in the constitutional history was to condition the monarchy to abide the law, and says:

”Hundred and four years ago, they wanted to change the absolute monarchy to the constitutional monarchy; bound to the law, the law as a covenant between the government and people. What was called ”law”, the secular sense of the word, was a concept that was introduced in the West. Otherwise, we neither did have this meaning of law in Iran before the constitutionalist movement, nor in Islam and Shi’ism. The sentences were juridical and did not have the meaning of law as today; even if it was called law, it did not have the same meaning as today.”

“Hassan Yousefi Eshkevari” who is a religious man himself, after attending the Berlin conference in 2000 has been sentenced to be defrock and excommunication ,  by the Special Court for Clergy. He discussed the difference between “Constitutionalist” and “Republican”, considering the time and all aspects of social conditions during the presidency of “Mohammad Khatami” and said:

“Now let us return to these concepts that have been considered these past seven, eight years ago whether we are constitutional or republican. So it is natural that in the Islamic Republic – after the revolution – we have no monarchy. The absolute monarchy is over; we have a republic. Here is a speculation ”we only want an absolute Republic”. And there is also another conjecture ”we want Constitutional Republic”. This is perhaps a paradox, because a Republic means being a Constitutional Republic! Any additional adjective to the republic is an absurdity because a Republic is not a Republic without being constitutional. Let us consider the context and what was going on at the time when Mr.”Khatami” was President that these words became trendy – the verbal paradox apart- Mr. ”Ganji”, for the first time raised the issue of ”absolute republic” and Mr. ”Hajarian” who was the front wing’s spokesman said that they wanted a ”constitutional republic”. Republicans wanted to say that they want a Republic, the Republic needs no adjective, for example, not an Islamic Republic, just an absolute Republic. The absolute Republic means of course a secular Republic. Well, this was a view. And it meant the rejection of the Islamic Republic. The Islamic Republic had to go and they wanted to bring a new system, another system without any adjective, no Islam, no supreme leader. Not only without a supreme leader, but even without Islam. Not that Islam is denied, but in this sense that Islam has no legitimacy in the legislative power. A laic system, a secular system to quote today’s trend.”

Mr. “Eshkevari” describes the “constitutionalists” views in the context of Islamic Republic and the presidency mandate of “Mohammad Khatami” as such:

“Considering the facts and circumstances, they said they can not deny the supreme leader. Just like the time of constitutional monarchy they could not say slogans rejecting the monarchy. The only thing that they could do after the era of reform] is [to change the absolute supreme leader to a constitutional supreme leader. So when we say Constitutional; it means yes to the Islamic Republic, yes to supreme leader, yes to the same constitution, but no to  absolute supreme leader rule.”

Mr. “Eshkevari” considering the realities of Iranian society and political structure of the Islamic Republic, believes in the “constitutionalist” view as the only way to save the situation and explains for Radio Koocheh’s audience:

”I still believe that- strategically, not ideologically- the Constitution is our salvation. As Mr. Mousavi believes, respecting the constitution! If some say that there are some contradictions in the Constitution is true. Besides I have always said and I repeat again that I am a Republican. So to say my personal opinion for you, I say what is ultimately good for me, is a republic. This is an ideal, but in the reality of Iranian society – particularly the last seven, eight, ten months that we have seen the Green movement, given that the leadership of this movement is within the country; Considering that this movement has turned out of the elections and its early slogan was “where is my vote?” And today, Mr. “Mousavi” and “Karroubi” who want to run the constitution are consider themselves loyal to the Islamic Republic and believe that they are genuine followers of “Imam’s Line”, and others, are out of “Imam’s Line”; if you consider all these, and the reality of Iranian society, in my opinion, the slogan of abolition of the constitution, means to destroy everything.”

“Hassan Yousefi Eshkevari” finds it mandatory to accept the constitution as a common denominator of civil movement and the rulers for those who have emphasized the need to dialogue and explains:

“If the rejection of the constitution is considered, it means that in the framework on Islamic Republic you may not do any activity and this is the best excuse for repression. And there would be no way you can dialogue with the rulers. Because the civil rights movement finally – should be able to stand up and have a dialogue with the leadership and the current rulers. If you repeal the constitution, what excuse you might have, what common denominator between you and the government still there is to have a dialogue? As the opposition abroad has no way to dialogue with the Islamic Republic. If your strategy is ”revolution”, and the Islamic republic must be toppled, this is another story. The dialogue has no more meaning. You should stumble the Islamic Republic by all means. But if you want to talk, so does Mr. Mousavi and Mr. Karoubi for the moment. There should exist something between you and the government and there can not be anything else but the Constitution.”

Eshkevari: ” I still believe that- strategically, not ideologically- the Constitution is our salvation. As Mr. Mousavi believes, respecting the constitution!

Mr. “Eshkevari” talks about practical solutions – not ideal – for the civil movement and gives an example about the monitoring and approval process of Guardian Council:

“So we put our aspirations and ideals aside and look only at the available facts, and hope that the civil rights movement be able to put one step forward, that there would be no more excuse for repression and crack down and any leader in this country, can speak and breathe, and finally be able to talk from a position of power with the government and get advantages such as abolition of monitoring and approval process of the Guardian Council. Within the constitution this is defensible, because the approval and monitoring process of Guardian Council not only is against the Constitution but also does not exist in the Constitution; it has only been ratified by the forth Parliament!”


 


رادیو کوچه

دانشمندان در ویرجینیا در آخرین تحقیقات خود دریافتند که افرادی که رژیم دارند در صورت نوشیدن دو لیوان آب پیش از هر وعده غذایی پنج پوند (دو کیلو و ۲۷۰ گرم) وزن کم کنند.

آن‌ها این موضوع را بر ۴۸ بزرگ‌سال که طی ۱۲ هفته به دو گروه تقسیم شدند آزمایش کردند.

محققان می‌گویند درحالی که نوشیدن آب – با کالری صفر – می‌تواند باعث احساس سیری شود، آب زیاد هم می‌تواند خطرات جدی داشته باشد.

محققان یافته‌های خود را در نشست ملی انجمن شیمی آمریکا در بوستون ارایه کردند.

همه بزرگ‌سالانی که در این مطالعه شرکت کردند ۵۵ تا ۷۵ سال داشتند.

طی یک دوره ۱۲ هفته‌ای، آن‌هایی که آب نوشیدند بیش از هفت کیلوگرم وزن کم کردند درحالی که سایرین کم‌تر از پنج کیلوگرم وزن کم کردند.

مطالعه‌ای در گذشته نشان داده بود که افراد میان سال و سال‌خورده که پیش از وعده غذایی دو لیوان آب می‌نوشیدند، در جریان مصرف آن وعده ۷۵ تا ۹۰ کالری کم‌تر می‌خوردند.

محققان می گویند که نوشیدنی‌های رژیمی و سایر نوشیدنی‌هایی که در آن‌ها از شیرین‌کننده‌های مصنوعی (بدون کالری) استفاده می‌شود نیز ممکن است به کاهش مصرف کالری و وزن کمک کند.


 


خبر / رادیو کوچه

روز گذشته سه‌شنبه فاطمه کروبی، همسر مهدی کروبی، از رهبران مخالفان دولت، با ارسال نامه‌ای سرگشاده خطاب به آیت‌اله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، نسبت به اذیت و آزار خانواده‌اش توسط افراد موسوم به «لباس شخصی» اعتراض کرده است.

خانواده آقای کروبی می‌گویند که از شام‌گاه یک‌شنبه این هفته جمعی از افراد لباس شخصی که آن‌چه آن‌ها حامیان حکومت می‌خوانند، با تجمع مقابل منزل این نامزد پیشین انتخابات ریاست جمهوری، برای خانواده و همسایگانش مزاحمت ایجاد می‌کنند.

به گزارش بی‌بی‌سی، خانم کروبی پیش‌تر گفته بود که ماموران انتظامی تنها «تماشاچی خوبی» هستند و اجازه می‌دهند تجمع‌کنندگان علیه مهدی کروبی و خانواده‌اش شعار بدهند. به گفته خانم کروبی، این افراد هم‌چنین شعارهایی در حمایت از رهبر ایران سر می‌دهند که وابستگی سیاسی آن‌ها را آشکار می‌کند.

اکنون همسر رییس پیشین مجلس ایران با نوشتن نامه‌ای سرگشاده از آیت‌اله خامنه‌ای گلایه کرده است.

او در این نامه نوشته است: «این گروه سازماندهی شده که خود را سرباز ولایت نامیدند، در شب شهادت بزرگ مرد عالم بشریت و لیله‌القدر که اهمیت معنوی آن بر کسی پوشیده نیست، اوج وحشی‌گیری خود را با به‌کارگیری الفاظ سخیف علیه همسرم و خانواده، شعار‌نویسی بر دیوار مجتمع و همسایگان و تخریب اموال نشان دادند.»

خانم کروبی یادآور شده است که پیش از انقلاب، حرمت مناسبت‌های مذهبی رعایت می‌شد، اما حالا «نوکیسه‌های بی‌هویت» حرمت نگه نمی‌دارند.

همسر مهدی کروبی در نامه‌اش به‌طور تلویحی آیت‌اله خامنه‌ای را مقصر این‌گونه رفتارها دانسته و نوشته است: «اختلاف همسرم با جناب‌عالی در مسایلی که همگان بر آن واقفند چه ارتباطی با حق زیستن خانواده و آسایش و آرامش همسایگان ما دارد؟ آقای کروبی بارها گفته‌اند که آماده پرداخت هر هزینه‌ای بابت این اختلاف در نگرش هستند. در این مدت من و فرزندانم ظلم‌های فراوانی را تحمل کردیم اما محروم کردن ما از دعا و نیایش و تحمیل اضطراب به همسایگان در این ایام مبارک، امری غیر‌قابل قبول و تحمل است.»

این دومین بار از زمان آغاز اعتراض‌های پس از انتخابات در خرداد ماه ۱۳۸۸ است که فاطمه کروبی نامه‌ای سرگشاده خطاب به آیت‌اله خامنه‌ای می‌نویسد.

در بهمن ماه گذشته خانم کروبی نوشت که گروهی از «خشونت‌طلبان» پسرش علی را در جریان راه‌پیمایی ۲۲ بهمن بازداشت کرده و در مسجد او را «شکنجه» کردند.

خانم کروبی نوشته بود: «آنان در کنار ضرب و جرح شدید فیزیکی علی با به‌کارگیری سخیف‌ترین و زشت‌ترین الفاظ نسبت به فاطمه و مهدی کروبی او را تحت فشار روحی قرار دادند و در قبال اعتراض علی نسبت به آن اهانت‌ها و شکستن حرمت مسجد، نه تنها خشونت فیزیکی و زبانی را افزایش دادند بلکه این مرد ۳۷ ساله را در خانه خدا تهدید به تجاوز کردند – مجازات ارتکاب آن فعل در قانون مجازات اسلامی مرگ است.»

این در حالی است که مقام‌های قضایی ایران خبر دستگیری علی کروبی را تکذیب کرده‌اند.

بیشتر بخوانید:

«تجمع اعتراض‌آمیز در برابر خانه مهدی کروبی»

«تا دیر نشده به دادخواهی جوانان برسید»

«علی کروبی بازداشت نشده بود»

«خود و خانواده‌ام آماده پرداخت هرگونه هزینه‌ای هستیم»


 


مریم / رادیو کوچه

maryam.m@koochehmail.com

  • 1341 خورشیدی – زمین‌لرزه شدیدی در منطقه بویین‌زهرای قزوین روی داد که تهران را هم به لرزه درآورد. تلفات این زمین‌لرزه را ده تا بیست هزار کشته گزارش کرده‌اند. ۴۰ سال بعد بار دیگر زلزله سختی در همان محل روی داد که باز هم تلفات داشت، ولی به مراتب کم‌تر.
  • ۱۹۷۰ میلادی – «فرانسوا موریاک» روزنامه‌نگار، نویسنده و شاعر شهیر فرانسوی و برنده جایزه ادبی نوبل در ۸۵ سالگی درگذشت. وی یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان قرن بیستم اروپا به‌شمار آورده شده است.
  • سال ۷۰ میلادی – نیروهای امپراتوری روم به فرماندهی تیتوس پسر وسپاسیان امپراتور وقت، شهر اورشلیم را پس از یک محاصره طولانی، جز برج‌جنوبی آن که هزار یهودی از آن دفاع می‌کردند متصرف شدند، ویران کردند و کشتند. برج‌جنوبی هم هفتم سپتامبر سقوط کرد. در جریان تخریب اورشلیم، معابد یهود از بین رفت. مقاومت یهودیان در برابر سلطه رومیان چهار سال طول کشیده بود.
  • ۱۸۷۰ میلادی – ناپلئون سوم پادشاه وقت فرانسه پس از این‌که نیروهایش در جنگ «سدان» از آلمانی‌ها شکست خوردند، تسلیم ویلهلم اول شاه پروس شد. ویلهلم که ارتش او بعدها تا پاریس پیش رفتند در «ورسای» خود را امپراتور همه آلمانی‌ها اعلام کرد و به‌این ترتیب، نقشه بیسمارک برای تامین وحدت آلمان با سه جنگ محدود عملی شد و رایش دوم پا به‌عرصه وجود گذاشت.
  • ۲۰۰۴ میلادی – چند چچنی مسلح در شهر بسلان (Beslan) در اوستیای شمالی (جنوب روسیه) وارد ساختمان یک مجتمع آموزشی شدند و دانش‌آموزان، معلمان و پدران و مادران دانش‌آموزان را در تالار مجتمع به گروگان گرفتند. اول سپتامبر روز گشایش مدارس در روسیه است و روز «دانش» نام دارد. به همین جهت پدر و مادر دانش‌آموز نیز با او به مدرسه می‌رود تا در مراسم نخستین روز سال تحصیلی شرکت کند. این گروگان‌گیری به خشومت انجامید و با ورود پلیس روسیه به داخل تالار و انفجار و تیراندازی طرفین ۳۸۵ تن کشته و ۷۸۵ نفر دیگر مجروح شدند.
  • ۱۹۱۴ میلادی – شهر «سن پترزبورگ» روسیه به «پتروگراد» تغییر نام داد. نام این شهر بعدها لنینگراد شد که پس از فروپاشی شوروی به‌نام نخست خود سن‌پترزبورگ بازگشت داده شده است.
  • ۱۹۸۳ میلادی – نیروی هوایی شوروی یک هواپیمای مسافربر خطوط هوایی کره‌جنوبی را که در مسیر خود از آمریکا به کره وارد قلم‌رو شوروی شده بود سرنگون کرد. در این روی‌داد ۲۶۹ تن سرنشینان این هواپیما (پرواز ۰۰۷) کشته شدند.
  • ۱۹۸۵ میلادی – لاشه کشتی تایتانیک در عمق ۴۰۰۰ متری اقیانوس و در فاصله ۹۶۳ مایلی شمال‌شرق نیویورک آمریکا پیدا شد.

 


رادیو کوچه

روز گذشته سه‌شنبه فرانسیسکو بارایو، آخرین بازمانده نخستین جام جهانی فوتبال در سن صد سالگی در آرژانتین درگذشت.

بارایو در سال ۱۹۳۰ در فینال جام جهانی اوروگوئه که بین میزبان و آرژانتین برگزار شد، با پیراهن آرژانتین به میدان رفت. بارایو برای باشگاهش، بوکاجونیورز در طوی ۹ سال و ۲۲۲ بازی ۱۹۴ گل به ثمر رساند و تا همین اواخر عنوان بهترین گلزن این باشگاه محبوب آرژانتینی را در اختیار داشت.

بارایو برای شوت‌های سنگینش به کانونسیتو به معنی توپ کوچک معروف بود.

او سه بار با بوکا جونیورز قهرمان آرژانیتن و یک بار قهرمان باشگاه‌های آمریکای جنوبی شد و در سال ۱۹۳۳ با ۳۴ گل زده بهترین گل‌زن آرژانتین و آمریکای جنوبی شد.

او در گفت‌و‌گویی با فیفا به مناسبت صدمین سال‌گرد تولدش گفت که شکست آرژانتین در بازی فینال ۱۹۳۰ بزرگ‌ترین سرخوردگی زندگی‌اش بوده است.

او گفت: «در کمال احترام به همه هم تیمی‌هایم، [در آن بازی] ما به اندازه کافی حریص نبودیم. چقدر آن روز گریه کردم. هنوز هم که یاد آن می‌افتم عصبانی می‌شوم.»

بارایو در سن سی سالگی از بازی حرفه‌ای خداحافظی کرد و به عنوان مربی در تیم دوم بوکا جونیورز و جیمنازیا مشغول به کار شد.


 


خبر / رادیو کوچه

روز گذشته سه‌شنبه وزیر امور خارجه آمریکا با رییس جمهوری فلسطین در واشنگتن دیدار و گفت‌وگو کرده‌اند.

به گزارش الجزیره،  هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا روز گذشته با محمود عباس رییس جمهوری فلسطین در خصوص مذاکرات صلح با اسراییل در واشنگتن دیدار و گفت‌و‌گو کرده است. این اولین دیدار این دو مقام آمریکا و فلسطین از دور جدید مذاکرات صلح است که پس از گذشت هجده ماه در مذاکرات مستقیم و رودررو صورت می‌گیرد.

در این مذاکره طرف فلسطینی در خصوص حمله اسراییل در سال ۲۰۰۸ و نادیده گرفتن قطع‌نامه صلح و هم‌چنین محاصره غزه توسط این کشور به سخن‌رانی پرداخت.

مذاکره مستقیم اسراییل و فلسطین درباره صلح دو کشور با حضور نماینده آمریکا در روز پنج‌شنبه برگزار خواهد شد.

لازم به ذکر است پیش از این نیز هیلاری کلینتون با نخست وزیر اسراییل بنیامین ناتانیاهو دیدار کرده است و طبق برنامه هر دو مقام اسراییل و فلسطین روز چهارشنبه به دیدار باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا در کاخ سفید می‌روند.

بیشتر بخوانید:

«مذاکره اسراییل و فلسطین در دوم سپتامبر»


 


شامگاه چهارشنبه ۲۵ آگوست اردوان روز مهمان برنامه تفسیر خبر در صدای آمریکا بوده است که از طریق ویدئوهای زیر می‌توانید این برنامه را مشاهده ‌کنید.

قسمت اول

Click here to view the embedded video.

قسمت دوم

Click here to view the embedded video.

قسمت سوم

Click here to view the embedded video.

قسمت چهارم

Click here to view the embedded video.

قسمت پنجم

Click here to view the embedded video.

قسمت ششم

Click here to view the embedded video.

قسمت هفتم

Click here to view the embedded video.

قسمت هشتم

Click here to view the embedded video.


 


مهم‌ترین عنوان‌های رسانه‌های امروز مالزی:

خبرگزاری برناما

  • شرکت‌های مالزییایی در زمره خریداران شرکت‌های سهامی در آمریکا هستند.
  • ماه شوال در روز هشتم سپتامبر نمایان خواهد بود.
  • دفاتر اداره مهاجرت برای سه روز از ۱۰ سپتامبر بسته خواهند بود.
  • زلزله‌ای متوسط جزایر کرام و ماریانا را لرزاند.
  • دانشکده‌های محلی رشته‌های بیش‌تری را از سال آینده ارایه می‌دهند.
  • منازعات جناح راست در یکی از شهرهای کلانتان به اتحاد و هم‌بستگی ختم شد.
  • طیب: «انتخابات یک جشن سیاسی است و مسابقه‌ای برای جلب محبوبیت نیست.»
  • قراردادهای جدید KKB باعث رونق و سفارشات بیش‌تر در صنعت لوله‌سازی می‌شود.
  • ۱۳ شرکت و مشاور مالزیایی در کنفرانس آسه‌آن و هند حضور میابند.
  • درآمدهای شرکت مکسیس امسال شاهد افزایش ۵ تا ۶ درصدی خواهد بود.
  • احتمال دارد نیم میلیون زاد و ولد در میان زنان سیل زده پاکستانی انجام شود.
  • اوباما تاریخ خروج نیرو های آمریکایی از افغانستان را اعلام می‌کند.
  • هند در روز سه‌شنبه نگرانی خود را از سلطه‌یافتن چین بر منابع اقیانوس هند اعلام کرد.

روزنامه استار

  • پادشاه و سایر رهبران کشور در روزی به یادماندی در کنار مردم بودند.
  • پنجاه و سومین سال‌روز استقلال مالزی روز گذشته در ورزشگاه بوکیت‌جلیل با شور و نشاط یک‌پارچگی انجام شد.
  • کاخ سلانگور دستور جلوگیری استفاده از القاب سلطنتی برای دکتر لینگ و فان را صادر کرد.
  • دومین قربانی بمب‌گذاری چراس نیز درگذشت.
  • سایت موسسه ملی مدیریت خدمات اجتماعی مورد هجوم هکرهای اندونزیایی قرار گرفت.
  • انیفاه، وزیر خارجه مالزی: «نیازی به کشاندن بحث تشنجات میان مالزی و اندونزی به اجلاس آسه‌آن نیست.»
  • گردش‌گری طبیعی در میان گردش‌گران عرب از محبوبیت خاصی برخوردار شده است.
  • امکان پرداخت جریمه‌های رانندگی در محل وقوع جرم آزاد شد.
  • فعالان ضد تولید روغن نارگیل برای اعلام خطرات این‌کار بر روی گرمایش زمین به استرالیا می‌روند.
  • وزارت آموزش با گردآوری تمامی نژادها و مذاهب برای یک‌پارچگی مالزی و معرفی سیاست‌های جدید می‌کوشد.
  • پنجاه و سومین روز استقلال مالزی بسیار شاد و هم‌راه با رنگ‌های ویژه‌ای با انجام رسید.
  • افزایش بی‌شمار ستاره‌های دریایی در لنکاوی صنعت توریسم آن جزیره را به خطر انداخته است.
  • رییس‌جمهوری اندونزی توضیحات در مورد مسایل مرزی اخیر به مالزی می‌دهد.
  • اوباما: «زمان ورق‌خوردن صفحه عراق فرا رسیده است.»
  • کودکان پاکستانی بیش‌تر لطمه را از سیل آن کشور خورده‌اند.
  • یک طوفان استوایی قوی به تایوان رسید.
  • نخست‌وزیر استرالیا پشتیانی سبزهای آن کشور را به‌دست آورد.

روزنامه نیواستریت تایمز

  • سرمایه‌های امریکایی در دست شرکت‌های مالزی.
  • پس از تشنجات اخیر اندونزیایی‌های ساکن صباح ممکن است کار خود را از دست بدهند.

 


خبر / رادیو کوچه

شام‌گاه روز سه‌شنبه در یک حمله هوایی ارتش پاکستان در مناطق شمالی این کشور دست‌کم ۴۰ تن از افراد گروه‌های شورشی کشته شده‌اند.

به گزارش الجزیره، نیروی هوایی پاکستان روز گذشته در یک حمله هوایی در مناطق شمالی و غربی این کشور باعث کشته شدن ۴۰ نیروی شبه نظامی شده که به گفته مقامات پاکستانی این گروه در تدارک یک حمله‌ی انتحاری در آن منطقه بوده‌اند.

به گفته مقامات ارشد این کشور پس از تحقیقات سازمان اطلاعاتی پاکستان و اعلام وقوع یک حرکت انتحاری در شمال این کشور دستور حمله‌ی هوایی صادر شده است. این مقامات هم‌چنین از موفقیت‌آمیز بودن این حمله خبر داده‌اند.

لازم به ذکر است این گروه شبه نظامی که به لشگر اسلام معروف است سال گذشته باعث بروز انفجاری در منطقه نظامی سوات ولی واقع در شمال غرب پاکستان شده‌اند.


 



رادیو کوچه

در آخرین رتبه بندی اعلام شده از منابع معتبر در خصوص توسعه زیرساخت‌های سیستم آموزشی صبح روز چهارشنبه اعلام شده که مالزی با بیش‌ترین جهش توانسته است رتبه هشتم را در سطح بین‌المللی به‌دست آورد.

«پوئاد رزکاشی» معاون وزیر آموزش مالزی اعلام کرد کسب رتبه هشتم توسط مالزی در زمینه زیرساخت‌های آموزش که در مجله «نیوزویک» منتشر شده است نشان از توسعه زیرساخت‌های آموزش در این کشور دارد.

به گزارش خبرگزاری رسمی مالزی (برناما)، معاون وزیر آموزش مالزی گفت عوامل بسیاری باعث موفقیت مالزی در این زمینه شده است که از جمله می‌توان به سیاست و تمرکز دولت در مقوله  فراهم کردن زیر ساخت‌های علمی اشاره کرد.

وی هم‌چنین این موفقیت را به سهم ۹۰درصدی پروژه‌های وزارت توسعه آموزش کشور که توسط این وزارت انجام گرفته است نسبت داد و گفت که در این پروژه‌ها محیط آموزشی این کشور از امکاناتی از قبیل الکتریسته و آب سالم برخوردار شدند.

وی در ادامه افزود در حال حاضر می‌توانیم ادعا کنیم که بیش از ۹۵ درصد از مدارس کشور از آب سالم و هم‌چنین برق ۲۴ ساعته برخوردارند.


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته های این بخش دارید می توانید برای ما ارسال کنید.

منبع : سایت شادی صدر

شادی صدر

پیش نوشت: نوشتن این مطلب واقعن برایم دردآور بود. دستم نمی‌رفت که دو کلمه «شیوا» و «اعدام» را کنار هم بگذارم. همه‌اش فکر می‌کردم اگر من هم این دو را در یک جمله کنار هم بگذارم، یک قدم کمک کرده ام به چیزی که دارم از آن برحذر می‌دارم دیگران را. شاید ساعت‌ها طول کشید تا نوشتمش، و تصمیم به انتشارش گرفتم، فقط به خاطر این‌که فکر کردم جایی، باید خودم را از صف لاشخور مسلکان و آن‌هایی که فکر نکرده و هیجان زده و حتا با حسن نیت، آب به آسیاب لاشخورمسلکان می‌ریزند، جدا کنم.

چندین روز است نشسته‌ام و نظاره می‌کنم به رفتار و گفتار شخصیت‌ها و سازمان‌هایی که هنوز دادگاهی برپا نشده و حکمی صادر نشده، خود پیش از دادگاه انقلاب تهران، برای شیوا حکم اعدام صادر می‌کنند و بعد هم فریاد وااسفا سر می‌دهند و البته این موج خطرناک، همین‌طور ادامه می‌یابد تا جایی‌که لقلقله زبان و بدتر از آن ذهن همگان شود و هزینه صدور حکم اعدام را برای دستگاه قضایی-امنیتی ایران پایین بیاورد و جوهری باشد برای روان‌تر شدن قلم قاضی شعبه ۲۶٫

به مدد این عادی‌سازی مجدانه پاره‌ای حقوق بشری‌ای‌ها و رسانه‌ای‌ها، اگر تا پیش از این، مقامات امنیتی تامل می‌کردند برای این‌که به قاضی «به فرموده» شان بگویند چه حکمی برای شیوا صادر کند، حالا دیگر کلیه واکنش‌های داخلی و بین‌المللی‌اش را سنجیده‌اند و آخر آخر میزان هزینه سیاسی را که باید بدهند، دستشان آمده است.

به راستی چرا اینان به استقبال حکم اعدام شیوا نظرآهاری می‌روند در حالی‌که اولن، محاربه، «اتهام» شیواست و هنوز دادگاه مهر تایید به‌عنوان محکومیت و جرم برآن نزده است، ثانین، اعدام تنها یکی از مجازات‌های محاربه است(ماده ۱۸۳ قانون مجازات). فرق اتهام و محکومیت را می‌دانند اصلن؟ می‌خواهند بدانند اصلن؟

دستگاه قضایی- امنیتی، اتهام واهی و دروغین محاربه را به شیوا می‌زند و هنوز موعد محاکمه نرسیده، به‌جای اعتراض به روند غیرقانونی بازداشت او، بلاتکلیف نگه‌داشتن او برای ماه‌ها در زندان و صحبت از آزادی او، مدام و مدام از اعدام صحبت می‌کنند و به خیال خود، این‌گونه توجه افکار عمومی بین‌المللی را به پرونده شیوا جلب می‌کنند، غافل از آن‌که با این‌کار، اتفاقن صدور حکم اعدام را آسان و کم‌هزینه می‌کنند.

دوباره با درد بسیار، کلید جست‌وجو را برای کلمات «شیوا نظرآهاری» و «اعدام» می‌زنم. چندین نتیجه با تیتر «شیوا نظرآهاری در آستانه اعدام» می‌آید و بدتر از آن، کسی فاتحه شیوا را می‌خواند: «از فعالیت برای حقوق بشر تا اعدام» هرچه حافظه تاریخی‌ام را جست‌وجو می‌کنم، یادم می‌آید که این تیتر را برای محکومان به اعدامی که حکمشان قطعی شده بود و رفته بود به اجرای احکام استفاده می‌کردیم. حالا چه شده که این‌قدر زود و بی‌هیچ ملاحظه‌ای، رفته‌ایم تا ته ماجرا، انگار حکم قاضی را خوانده باشیم، انگار رای دادگاه تجدید نظر را ما داده باشیم، و … متاسفم بگویم، انگار که خودمان به دست خودمان شیوا را برده باشیم پای چوبه‌دار. تصویر کردنش دردناک است، نه؟ غیرقابل باور است، نه؟ اما شماها، همین شماها، دارید خیلی آرام و بی سروصدا، باور پذیرش می‌کنید، انگار که سرنوشت محتوم شیوا باشد. شهید می‌سازید از او که همه سلول‌های بدنش، زندگی است.

اگر تحلیل سیاسی ندارید، اگر شرمتان نمی‌آید، همین‌طور ادامه دهید. سیرداغ- پیازداغش را هم بزنید. داغش که قرار نیست به دل شما بماند.


 


روز شنبه ۲۸ آگوست – کمیته بین‌المللی حمایت از حقوق درویشان و دانشجویان ایران در کاری مشترک با سازمان حقوق بشری عفو بین‌الملل ضمن برپایی نمایش خیابانی در میدان معروف ترافالگار شهر لندن، نقش سپاه پاسداران در سرکوب بی‌رحمانه ملت ایران را به‌نمایش گذارد.

Click here to view the embedded video.

Click here to view the embedded video.


 


فرح / رادیو کوچه

فوتبال برتر انگلستان که صرفن پرطرف‌دارترین لیگ در دنیا است و بی‌شک برای بسیاری از مردم شروع لذت‌بخشی است شروع شد. برای بسیاری از طرف‌داران مسلمان این مسابقات در طول روزهای سخت روزه‌‌داری فرصتی است تا به استراحت بپردازند.

‌تیم منچستر یونایتد با امید یک فصلی بهتر بازمی‌گردد و غیر مسلمانان به انتظار دیدن شیاطین سرخ خواهند بود. جالب است بدانیم چلسی قدیمی به اندازه منچستر‌سیتی که هزینه‌های زیادی را متقبل شده و لیورپول پر‌تلاش، می‌تواند توان‌مند باشد.

ورزش سرگرمی دوست‌داشتنی است و به همین دلیل سیاست باید از آن دور نگه داشته شود. ماه گذشته موضوع سر‌خط خبرها در مورد دلایل، نادرست بود. مالای‌میل در بیست و دوم جولای،  داستانی را در خصوص انتقادهای دو دانشجو مذهبی نوشت؛ مبنی بر این‌که مسلمانان عاشق فوتبال، با پوشیدن لباس‌هایی با علامت‌های خاص و لباس‌هایی که تبلیغ آب‌جو بود خدشه به عقاید دینی خود زدند. خیلی‌ها اظهار تاسف کردند که تیم فوتبال منچستر‌یونا‌یتد به خاطر پوشیدن لباس‌هایی که پرستش شیطان را نشان می‌دا‌د توقیف شدند. دانشجویان هم‌چنین  اظهار داشتند که مسلمانان نباید لباس‌های تیم برزیل، پرتقال، بارسلونا، سربیا و نروژ با عکس‌های صلیبی به روی آن را بپوشند.

با این‌که سرو صدای این مسئله کم‌تر شد ولی مردم در گوشه و کنار خیابان‌ها هنوز در مورد آن بحث می‌کنند. هیچ‌کس در مورد این حکم مشاجره و بحث نمی‌کند. بیش‌ترین توجه، روی صدور رای این اعلامیه رسمی است که جمعیت آزادی‌خواه باید بر چسب ناچیز بودن بر خود بزنند؛ این بحث مورد مذاکره واقع شد. من باید این کلمه ناچیز بودن را توصیف کنم. منظورم این نیست که آن‌ها باید کنار گذاشته شوند چرا که وقتی مسئله دین و مذهب پیش می‌آید چنین چیزی وجود ندارد.

بسیار گیج کننده است با وجودی‌که مسایل بزرگ‌تری وجود داشت چرا دانشجویان مشغول یک چنین موضوع‌های ناچیزی شدند. آن‌ها باید به صحبت وزیر در وزارت نخست‌وزیری توجه کنند. «دتوک سری جمیل خیر بهارم»، به تازه‌گی اصرار داشت کشیش‌های مسلمان نقش مهم‌تری را در از بین بردن لکه ننگ بر بیماران ایدز ایفا می‌کنند. به عنوان یک گروه با نفوذ، او از کشیشان خواسته بود که دیگران را در ایفای کمک به کنترل جامعه و هم‌چنین جلوگیری از خطر «اچ ای وی» و ایدز  آگاه کند. مردم در مورد بیماران مبتلا به ایدز  بد فکر می‌کنند، اما از دیدگاه مذهبی این  تبعیض و لکه ننگ باید از بین برود.

به عنوان یک مسلمان این مسئله باعث رنجش خاطر من می‌شود. گاهی اوقات مسایل اسلامی هم بد فهمیده می‌شوند. بدیهی است در بعضی موارد شما هم به طور غیر‌منصفانه کلیشه‌ای می‌شوید یا حتا بدتر اسلام زده می‌شوید. من را ببخشید اما این همان انرژی است که روی مسایل نا‌چیز بیهوده تلف می‌شود و بدین ترتیب است که به چنین سناریویی می‌رسیم.

بعضی وقت‌ها سیاست هم هیچ کمکی نمی‌کند. به یاد بیاورید به قول معروف سوگندی را که برخی از اعضای حزب «پاس» می‌خورند مبنی بر این‌که اگر مردان دیگر جزو اعضای حزب نباشند باید  همسران‌شان را طلاق بدهند. من نمی‌توانم روش این احزاب به ظاهر دوستانه‌ی «پاس» را قبول کنم، حتا یک بار از این مسئله به عنوان حق اعضای حزب دفاع شد. مذهب حتا اسلام زیاد سخت نیست؛ آن چیزی که فراموش شده است توضیح درست و کامل از درک این مسایل خاص است.

به عنوان نمونه موضوع چند همسری(تعدد زوجات): اسلام این اجازه را به مردان می‌دهد تا از حقوق زنان حمایت کنند، اما بر‌عکس عموم جور دیگری بر داشت کردند. در قبال حقوق زنان همه مردم مغشوش و متغیر می‌شوند. هدف اصلی پشت این قضیه این بود که تا آن‌جا که ممکن است بیش‌تر زنان مطمن شوند که فرصت این را دارند تشکیل خانواده بدهند و از طرف یک همسر حمایت شوند و مثل بیش‌تر چیزها یک زن مسلمان به عنوان یک وارث مستحق آن است.

اسلام این موضوع را تایید می‌کند تا جلوی وسوسه‌های شیطانی و زنا‌کاری  و ازدواج‌های نا‌درست مثل بارداری‌های زیر سن قانونی و دیگر خلاف‌هایی از این قبیل  گرفته شود. اگر کسی معشوقه کس دیگری باشد چه اتفاقی برای او  و بچه‌هایش می‌افتد؟ آیا باید تا پس از مرگش کنار گذاشته شود؟

خیلی‌ها به من گفتند (ustaz ) اما قبل از این‌که این مسئله را بهانه کنید  باید این را در نظر بگیرید که اسلام می‌گوید: «تنها وقتی می‌توانید چند همسر بگیرید که مثل پیامبران منصف باشید»؛ و اسلام این مسوولیت سنگین را به عهده مردانی گذاشته که تصمیم به گرفتن چند همسر دارند. آیا به واقع شما می‌توانید مثل پیامبر منصف باشید؟ وظیفه سنگینی است و به همین ترتیب کسی نمی‌تواند تصور ازدواج با دیگری را بکند، همان طوری‌که زندگی پس از مرگ تمامی کردار و رفتار شما به اندازه هر یک پنی که جمع کرده‌اید مورد سوال قرار می‌گیرید.

به خاطر می‌آورم محمد و یوسف را که می‌گفت: «من چند همسری را ترویج نمی‌کنم». آن‌چه که در ذهن من است و پشت این قضیه قرار دارد را می‌دانم که هرگز در مورد این موضوع درست توضیح داده نشده است؛ آن چیزی که ما فهمیدیم اتهام هوس و شهوت است، بدون این‌که در نظر بگیریم طرف مقابل باید با گرفتن همسری دیگر موافقت کند.

آن چیزی که به درستی مهم است بهترین درک و تعریف درست از موضوع مربوطه است. انتقاد کردن در مورد مسئله‌ای که کاملن در مورد آن اطلاعی ندارید واقعن غیر‌منصفانه است. اول این‌که بفهمید هیچ مذهبی بد نیست؛ اگر انتخاب شخصی یک نفر، غیر از آن چیزی است که مذهب مقرر کرده، موضوعی است بین خود آن شخص و خدای خودش؛ پس درست نیست که دین و مذهب را عقب افتاده تلقی کرد، چرا که تاریخ ثابت کرده پس از پیشرفت پادشاهان قدیمی اصول و عقاید مذهبی به‌طور اساسی مشاهده شده است.

درست همان‌طوری‌که «جمیل» با ایجاد آگاهی در کسانی‌که از بیماری  «اچ ای وی»  رنج می‌برند باعث کاهش ظن و گمان شد، تواضع را ترویج داد و همه چیز را خوب جلوه کرد. اگر کسی بتواند اصول و عقاید مذهبی را عملی کند آن موقع درست است؛ اگر شخصی سست باشد مقصر اصلی خودش است نه مذهب. همیشه این یک مسئله شخصی خواهد بود.

هم‌چنین این مسئله برای من گیج کننده است وقتی می‌خوانم یک زن مسلمان در یک دادگاه استرالیایی مایل است که پوشیه بگذارد ولی مجبور است آن را درآورد. او می‌خواست وقتی که به عنوان یک شاهد برای پی گرد کلاه‌برداری ظاهر می‌شود، پوشیه بگذارد؛ اما گروه دفاع اعتراض کردند که هیت منصفه چطور می‌تواند بیانیه او را بخواند زمانی‌که نمی‌توانند صورت آن زن را ببینند؟ زمانی‌که قاضی تصمیم خود را در نوزدهم اگوست خواهد گرفت پرسشی که مطرح می‌شود این است که آیا اگر آن زن پوشیه‌اش را بردارد اظهار او به عنوان یک شاهد معتبرتر است یا نه؟

از نظر من این تبعیض و فرق گذاشتن است. آن چیزی که باید مورد توجه قرار گیرد انتخاب شخصی اوست. وقت زیادی می‌برد تا مردم به عقاید یکدیگر احترام بگذارند. اگر مسلمانان بخواهند عبا بپوشند کسی حق اعتراض ندارد. درست همان‌طوری‌که مسلمانان باید به عقاید دیگران احترام بگذارند و به گذاشتن عمامه بر سر شیخ‌ها اعتراضی نکنند.

برخی با گذاشتن روسری بر سر خانم‌ها مخالفت کرده و معتقدند روسری جلوی پیشرفت آن‌ها را در زندگی می‌گیرد. به‌خصوص وقتی که ورزش می‌کنند، روسری دست و پاگیر می‌شود. من به شما این عکس تیم «راگبی» ایرانی‌ها را در ورلد‌کاپ اخیر نشان می‌دهم؛ تصمیم با شماست، کدام‌یک حق دارند.

برگرفته از روزنامه‌ی مالای میل


 


فرورتیش / رادیو کوچه

lichar@koochehmail.com

بسیاری از اتفاقات سال ۸۸ فراموش شده، در حالی‌که مرور برخی از آن‌ها هنوز هم تازگی دارد. این مستند صوتی با استفاده از صدای واقعی شخصیت‌های سیاسی تهیه شده است.


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس برنامه اعلام شده روز سه‌شنبه، آیت‌اله احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران نماز آخرین جمعه ماه رمضان و روز قدس را در دانشگاه تهران اقامه خواهد کرد.

به گزارش ایرنا، ستاد نماز جمعه تهران اعلام کرد محمود احمدی‌نژاد رییس جمهوری نیز سخن‌ران پیش از خطبه‌های نماز جمعه روز قدس خواهد بود.

این مراسم از ساعت ۱۱٫۳۰ در دانشگاه تهران آغاز می‌شود و سپس قطع‌نامه راه‌پیمایی روز قدس قرایت خواهد شد.

این در حالی است که به‌طور معمول در سال‌های گذشته آیت‌اله هاشمی رفسنجانی در روز قدس خطیب نماز جمعه بوده اما پس از وقایع بحث برانگیز انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال گذشته حضور وی در نمازهای جمعه کم‌رنگ شده تا جایی که پس از نماز  این روز درسال گذشته در هیچ‌ یک از نمازهای جمعه به عنوان خطیب حضور نداشته است.


 


اردوان طاهری / رادیو کوچه

a.taheri@koochehmail.com

چند ماه پیش که «حسن‌ یوسفی ‌اشکوری» برای سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم اتریش به وین آمده بود، فرصتی پیش آمد تا با او در مورد اختلاف نظرش با «اکبر گنجی» و تقابل دو نظریه‌ی «مشروطه‌خواهی» و «جمهوری‌خواهی» گفت‌وگویی داشته باشم. البته محور گفت‌وگوی ما مبانی اختلاف «مشروطه‌خواهی» و «جمهوری‌خواهی» در بستر حاکمیت جمهوری اسلامی را شامل می‌شد، بنابراین پرداختن به ریشه‌های تاریخی واژه‌ی «مشروطه» و یا تفاوت این دو نظریه در نظام جمهوری اسلامی، پرسش و پاسخی دیگرگونه طلبید که در پی می‌آید.

«حسن ‌یوسفی ‌اشکوری» در آغاز گفت‌وگو به ریشه تاریخی «مشروطه» اشاره می‌کند و چنین توضیح می‌دهد:

«ببینید، اگر برگردیم به ادبیات و فرهنگ زمان مشروطه، برای ما این مفهموم تا حدودی روشن‌تر خواهد شد. در «مشروطه‌خواهی» ایران در ۱۰۴ یا ۱۰۵ سال پیش، این واژه‌ی «مشروطه» تقریبن می‌شود گفت که خیلی ناگهانی مطرح شد، یعنی خیلی سابقه نداشت. که حالا در باغ سفارت انگلیس مطرح شد یا در مدفن عبدالعظیم مطرح شد یا در حرف‌های «سیدمحمد ‌طباطبایی» مطرح شد. این‌ها مختلف نقل شده، یعنی می‌خواهم [بگویم] از نظر روایت تاریخی ما نمی‌توانیم یک روز معین، یک هفته‌ی معین، حتا یک ماه معین را مشخص کنیم و بگوییم اولین‌بار این مطرح شده است. روایت در «تاریخ بیداری ایرانیان» و جاهای دیگر متفاوت است. حتا مثلن «سید محمد طباطبایی» بعد از مشروطه می‌گوید، من از سال ۱۳۱۲، تقریبن ۱۰ سال، ۱۲ سال پیش از مشروطه، از آن زمان من دنبال مشروطه بوده، اما شرایط را من مساعد نمی‌دیدم.»

اشکوری: بنده هم‌چنان معتقدم که – استراتژیک‌مان، نه ایدئولوژیک‌مان – راه نجات ما همان مشروطه‌خواهی است؛ یعنی همان احیای قانون اساسی، همان اجرای بی‌تنازل قانون اساسی به قول آقای موسوی

آقای «اشکوری» از نظر واژه‌شناسی، «مشروطه» را در مقابل «مطلقه» مطرح می‌کند و نظر خود را چنین شرح می‌دهد:

«ولی از نظر واژه‌شناسی، این که واژه «مشروطه» چه معنایی دارد و از کجا آمده، هنوز هم مورد اتفاق نیست، «تقی‌زاده» و امثال این‌ها می‌گویند که این «مشروطه»، به مفهومی که امروز گفته می‌شود که از شرط عربی آمده نیست، بلکه این یک واژه فرانسوی است که از فرانسه آمده است؛ حالا یک چیزی است که آن‌ها گفته‌اند. ولی آن‌چه که امروز – تقریبن – عمومن از این واژه می‌فهمند، همین مفهمومی است که از «شرط» عربی می‌آید: «مشروطه» در برابر «مطلقه» است. در آن زمان سلطنت وجود دارد؛ مشروطه‌خواهان که به تعبیر امروز دمکراسی‌خواهان هستند، می‌خواهند قدرت مطلقه‌ی پادشاه را مشروط و مقید بکنند به قانون. لذا می‌گفتند که ما قانون می‌خواهیم. نهضت مشروطه نهضت قانون‌خواهی است.»

آقای «یوسفی ‌اشکوری» مشروط کردن سلطنت به قانون را هدف اصلی مشروطه‌خواهی در آغاز جنبش تاریخی مشروطه می‌داند و برای شنوندگان رادیو کوچه چنین می‌گوید:

«در مشروطه‌ی ۱۰۴ سال پیش، سلطنت مطلقه را خواستند مشروط کنند؛ یعنی مقید کنند به قانون، که قانون به عنوان میثاق ملی بین دولت و ملت وجود داشته باشد. قانون هم که گفته می‌شد، به مفهوم عرفی کلمه، به مفهومی که در غرب مطرح بود (اطلاق می‌شد). وگرنه قانون به این معنا ما نه در ایران پیش از مشروطه داشتیم، نه در اسلام داشتیم، نه در تشیع داشتیم. اگر احکام فقهی بود، معنای قانون به مفهوم امروز را نداشت؛ نوعی از قانون می‌شود گفت، ولی قانون به معنای امروز آن نبود.»

«حسن ‌یوسفی ‌اشکوری» که خود روحانی است، اما پس از شرکت در کنفرانس برلین در سال ۱۳۷۹ توسط دادگاه ویژه روحانیت به خلع لباس روحانیت محکوم شده است، در بحث تفاوت دو نظریه‌ی «مشروطه‌خواهی» و «جمهوری‌خواهی»، با یادآوری این که این دو نظریه با احتساب شرایط زمانی و همه‌ی جنبه‌های اجتماعی – سیاسی در زمان ریاست جمهوری «سیدمحمدخاتمی» تعریف می‌شود، برای شنودگان رادیو کوچه چنین توضیح می‌دهد:

«حالا برگردیم به این اصطلاحی که در این هفت، هشت سال اخیر مطرح شده که ما مشروطه‌خواه هستیم یا جمهوری‌خواه. خب طبیعی است که دیگر در جمهوری اسلامی – بعد از انقلاب – دیگر ما مفهموم سلطنت نداریم. پس سلطنت مطلقه رفته، الان ما جمهوری داریم. این‌جا یک نظریه هست که ما فقط جمهوری مطلق می‌خواهیم. یک نظریه هم هست که ما  جمهوری مشروطه می‌خواهیم. البته این‌جا شاید پارادوکسیکال باشد، به خاطر این‌که معنای جمهوری مشروطه بودن است. قید یا صفت اضافی است که ما بگوییم جمهوری مشروطه، چون جمهوری که بدون مشروطه اصلن جمهوری نیست. اما خب این را بیاییم در «کنتکس» و شرایط زمانی هفت، هشت سال اخیر، در زمان آقای خاتمی که این اصطلاح باب شد – جدای از این پارادوکس لفظی – به لحاظ محتوا و معنا در نظر بگیریم. دو نظریه وجود داشت که اولین‌بار آقای «گنجی» مسئله‌ی جمهوری‌خواهی مطلق را مطرح کرد و آقای «حجاریان» که سخنگوی جناح مقابل بود، می‌گفت ما مشروطه‌خواهیم. جمهوری‌خواه در واقع می‌خواست بگوید که ما جمهوری مطلق می‌خواهیم، جمهوری پسوند ندارد، یعنی جمهوری اسلامی نه، جمهوری مطلق. جمهوری مطلق هم یعنی جمهوری لاییک. خب این یک دیدگاه بود. این دیدگاه به معنای نفی نظام جمهوری اسلامی بود. یعنی جمهوری اسلامی باید برود و یک نظام دیگری باید بیاوریم بدون پسوند، بدون اسلام، بدون ولایت فقیه. نه تنها بدون ولایت فقیه، حتا بدون اسلام. نه این که اسلام نفی شود، بلکه به این معنا که اسلام در قانون‌گذاری و در مشروعیت قدرت هیچ نقشی ندارد. یک نظام عرفی، یک نظام سکولار به قول امروزی‌ها.»

آقای «اشکوری» نظریه «مشروطه‌خواهی» را نیز در بستر حکومت جمهوری اسلامی و در دوران ریاست جمهوری «سیدمحمدخاتمی» چنین شرح می‌دهد:

«در مقابل نظریه‌ مشروطه بود. با توجه به واقعیت‌ها و شرایط زمان، می‌گفتند الان ما نمی‌توانیم شعار نفی ولایت فقیه بدهیم. درست مثل زمان مشروطه که نمی‌توانستند شعار نفی سلطنت بدهند، قانون اساسی را هم نمی‌توانیم الان ملقا کنیم. الان ما تنها کاری را که می‌توانیم بعد از دوران اصلاحات انجام دهیم (این است) که ولایت مطلقه‌ی فقیه را به ولایت مشروطه‌ی فقیه تبدیل کنیم. پس وقتی می‌گوییم مشروطه؛ یعنی جمهوری اسلامی آری، ولایت فقیه آری، همین قانون اساسی آری، اما ولایت مطلقه‌ی فقیه نه.»

آقای «اشکوری» با توجه به واقعیت‌های جامعه‌ی ایران و ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی، نظریه‌ی «مشروطه‌خواهی» را تنها راه نجات می‌داند و در تبیین نظر خود برای شنوندگان رادیو کوچه چنین می‌گوید:

«بنده هم‌چنان معتقدم که – استراتژیک‌مان، نه ایدئولوژیک‌مان – راه نجات ما همان مشروطه‌خواهی است؛ یعنی همان احیای قانون اساسی، همان اجرای بی‌تنازل قانون اساسی به قول آقای موسوی. حالا این که ایراد می‌گیرند قانون اساسی تناقض دارد، درست است. ضمن این‌که بنده شخصن بارها در طول این سال‌ها گفته‌ام، الان هم این‌جا تکرار می‌کنم که شخصن جمهوری‌خواهم. بنابراین اگر نظر شخصی خودم را برای شما بگویم، من می‌گویم آن‌چه که در نهایت برای من مطلوب است، یک جمهوری است. این یک حرف آرمانی است، اما در واقعیت جامعه‌ی ایران – به خصوص این هفت، هشت، ده ماه اخیر که تحولات جنبش سبز را دیده‌ایم، با توجه به این‌که رهبری این جنبش از داخل کشور است؛ با توجه به این‌که این جنبش از انتخابات درآمده و شعار اولیه آن «رای من کو؟» بوده و بعد امروز، سخن‌گویان آن آقایان «موسوی» و «کروبی» هستند که خواهان اجرای قانون اساسی هستند و خودشان را وفاداران به جمهوری اسلامی می‌دانند و معتقدند که «خط امامی» اصیل این‌ها هستند، دیگران از «خط امام» خارج شده‌اند، شما مجموعه‌ی این‌ها را در نظر بگیرید و واقعیت جامعه‌ی ایرانی، به نظر من، شعار القای قانون اساسی، به معنای نابود کردن همه چیز است.»

اشکوری در طرح نظریه مشروطه‌خواهی اصلاح‌طلبان: وقتی می‌گوییم مشروطه، یعنی جمهوری اسلامی آری، ولایت فقیه آری، همین قانون اساسی آری، اما ولایت مطلقه‌ی فقیه نه

«حسن ‌یوسفی‌ اشکوری» پذیرش قانون اساسی به عنوان فصل مشترک جنبش مدنی با حاکمیت را برای کسانی که بر گفت‌وگو تاکید دارند لازم می‌داند و در این خصوص برای ما توضیح می‌دهد:

«نفی قانون اساسی و القای قانون اساسی اگر مطرح بشود، معنی‌اش این است که دیگر در چهارچوب جمهوری اسلامی علنن و رسمن نمی‌توانید هیچ فعالیتی بکنید و این بهترین بهانه است برای سرکوب و بعد یک راه گفت‌وگویی هم وجود ندارد تا شما با حاکمیت گفت‌وگو کنید. چون جنبش مدنی در نهایت – در جایی که احساس قدرت می‌کند – باید بتواند از موضع قدرت با رهبری و حاکمیت فعلی گفت‌وگو کند. شما وقتی قانون اساسی را ملغا می‌کنید چه بهانه‌ای دارید، چه فصل مشترکی بین شما و حکومت وجود دارد که گفت‌وگو کنید. همان‌جور که اپوزیسیون خارج از کشور یا اپوزیسیون برانداز هیچ راه گفت‌وگوی با جمهوری اسلامی ندارد. اگر شعار استراتژی انقلابی می‌دهیم، استراتژی ما انقلاب است، جمهوری اسلامی باید ساقط بشود، خب آن یک داستان دیگری است. گفت‌وگو دیگر معنا ندارد. به هر شکلی باید ساقطش کنید. اما اگر می‌خواهید گفت‌وگو کنید، که آقای «موسوی» و «کروبی» فعلن این شعارشان است، باید یک چیزی بین شما و حکومت وجود داشته باشد و آن هم جز قانون اساسی چیز دیگری نمی‌تواند باشد.»

آقای «اشکوری» از راه‌کارهای عملی – و نه آرمانی – در راه جنبش مدنی ایران می‌گوید و نظر خود را با مثالی در مورد نظارت استصوابی چنین مطرح می‌کند:

«بنابراین اگر از آرمان‌های خود بگذریم، واقعیت‌های موجود را در نظر بگیریم، که این جنبش مدنی قدمی به جلو برداشته باشد، بهانه برای سرکوب وجود نداشته باشد و به هر حال این رهبران هم در داخل کشور بتوانند حرف بزنند، صحبت کنند، نفس بکشند، در نهایت بتوانند روزی از موضع قدرت با حاکمیت گفت‌وگو کنند، امتیاز بگیرند. مثلن نظارت استصوابی را برداند. و این در چهارچوب قانون اساسی قابل دفاع است، به خاطر این که نظارت استصوابی، علاوه بر این که خلاف قانون اساسی است، در قانون اساسی هم نیست؛ در مجلس چهارم تصویب شده است. »


 


سیمین / رادیو کوچه

………………………………………

«آداب خوراکی‌ها در ماه رمضان»

……………………………………….

«حرف زدن با خود»

……………………………………….

«مردان، بی قید و شرط»

………………………………………..

«بهترین شوهر دنیا»

……………………………………….

«الان کار دارم …»

……………………………………….

«می‌نویسم پس هستم»

……………………………………….

«رمز و راز تودل برو شدن»

………………………………………

«بخشش لطفی است به خود‌، نه به دیگران»

……………………………………….

«انعکاس زندگی»

……………………………………….

«خوشبختی چیست»

………………………………………

«تفاهم»

………………………………………

«بدی و بیماری»

……………………………………..

«فولاد و سختی‌های زندگی»

……………………………………..

«شگردهایی برای بالابردن اعتماد به نفس»

……………………………………..

«چقدر زندگی کرده‌ایم؟»

……………………………………..

«کلمات معجزه می‌کنند»

……………………………………..

«جرات ورزی»

…………………………………….

«آرامش در بخشش دیگران»

……………………………………

«فنون مذاکره»

…………………………………….

«تصمیم‌گیری»

…………………………………….

«عبور از پل‌های زندگی»

……………………………………..

«چرا چاپلوسی؟»

…………………………………….

«آزار و محبت در دوستی»

…………………………………….

«سکوت»

…………………………………..

«درسی برای زندگی»

…………………………………..

«عشق ورزیدن»

……………………………………

«دعا»

…………………………………….

«پرهیز از دروغ»

…………………………………….

«تعادل»

……………………………………

«یک ‌رنگی»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته