در آستانه مــــهر ماه و آغاز سال تحصیلی دانشگاههای کشور، دانشجوی زندانی مجید توکلی، با ارسال پیامی از داخل زندان، دانشگاه را “موتور محرکه حرکت های مردم و همیشه پویا و زنده” ذکر کرد و خاطرنشان ساخت “کاخ استبداد دیر زمانی است به لرزه در آمده و زوال قرائت فاشیستی و نابودی استبداد دینی فرا رسیده است.”
این دانشجوی زندانیِ دانشگاهِ صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران)، با ذکر اینکه “باید برای آزادی خطرها کرد”، خاطرنشان نمود: “در این سال ها خشونت آفرینی و سرکوب و تهدید ها، قدرت گام برداشتن را از ما سلب می کرد ولی ایمان به با هم بودن مان در جنبش دانشجویی کارهای بزرگی را رقم می زد.”
مجید توکلی در پیام خود به دانشجویان کشور تاکید کرد “نباید در شتاب مان در رسیدن به آزادی راه خطا برویم… اگر از اشتباهات و برخی ناصوابی های دوستان و همراهان امروز غفلت کنیم، اگر در قهرمان سازی ها افراط و بی توجهی کنیم؛ فردا دچار مشکل خواهیم شد.”
به گزارش دانشجو نیوز، متن کامل پیام مجید توکلی به شرح زیر است:
“مهری دیگر از راه رسید و خبری از مهربانی نیست. بهار دانشگاه در خزان طبیعت رسید و همچنان به امید شکوفایی و به بار نشستن آرمان ها و خواسته هایمان در این ایام زمستانی و در اوج داستان های تلخ و روزهای سخت به انتظار نشسته ایم. اگر آغاز سال تحصیلی نبود و تکرار هر ساله آن، عید و تحویل و تغییر نبود، شاید تکراری بودن مانع بود تا از ایام تلخ سرزمین مان و قصه ی مصیبت بار و سراسر خیانت و جنایت و رذالت قوم استبداد- به ویژه در دو سال گذشته- و ایستادگی و متانت و بزرگی مردم نوشت. اما در گریز از سخنان تکراری و ضرورت بیان برخی از آن ها و این بار برای دوستان دانشجویم و ورودی های جدید دانشگاه می توان نوشت. سال ها پیش بارها و بارها برای مهر و شروعی جدید و عید و تحویل سال جنبش دانشجویی نوشته ام و سلامی و خوش آمدی از حضور در میانه ی آشوب و تقابل استبداد و آزادی گفته ام.
دانشگاه موتور محرکه ی حرکت های مردم و همیشه پویا و زنده بوده است. اهمیت دانشگاه به دانشجویان و جنبش همیشه پرسش گر و روشن گر دانشجویی بوده است. جنبش دانشجویی زنده و زاینده است. زنده مانده است تا زاینده باشد و زاینده بودن آن ضامن زندگی و پویایی آن بوده است. خوشبختی است که در زمانه ای و در میان نسلی ممتاز قرار گرفته ایم. امروز نسلی جدید آمده است و اندوخته ای فراوان از تجربیات گذشتگان را پیش رو دارد. امروز می بینیم که نهال ارزش های جنبش دانشجویی درختی تناور شده است و میوه و ثمر داده است. می بینیم که پیران و بزرگان مان در سایه ی این- پرورده ی به خون جگر- آرام و قرار گرفته اند. می بینیم که مردم مان از حاصل آن بهره می برند و استفاده می کنند و حیات شان را در گروی آن یافته اند. امروز نشانده ی جنبش دانشجویی شانه ی راه مردم است و شاخه های آن شاخص های بیان و اعتقاد آن هاست.
بیش از صد سال مبارزه ی مردم علیه حکومت های خودکامه و حاکمان اقتدار گرا و انحصارطلب، سرانجام در خشکسالی معرفت و انسانیت جمهوری اسلامی نشان داد که باید به کمترین ها بسنده کرد و بیشترین زخم ها را خورد و در گذر زمان مقاومت و ایستادگی را آموخت و از این رهگذر یاد گرفت که هم زنده ماند و هم زاینده شد و قصه ی استبداد و بی حاصلی را به پایان برد. قصه ی بیش از صد ساله به ما آموخت که باید برای آزادی خطرها کرد. خوشحالیم که دانشگاه و دانشجویان را داریم و می دانیم جوانان دانشگاه اهل خطر کردن هستند. راستش دانشگاه خانه ی روشنی سازی و روشنگری است. بی پروایی و شجاعت را در کنار صداقت و صراحت می آموزد تا ” باید برای آزادی خطرها کرد” پایان نباشد. دموکراسی و حقوق بشر این روزها چراغ راه مان شده است تا در تشنگی و نیاز جهان به صلح و امنیت، شتاب مان را برای تحقق آرمان های دیرینه آزادی، دموکراسی و حقوق بشر و تحقق صلح و امنیت افزون نماییم. همه ی امیدمان به نسل جدید است که از دیروز اثر بخش بوده اند و امروز در بی شماریِ شان مژده پیروزی می دهند.
چنین است که امید مردم به دانشگاه است و گویا مردم از دانشجویان پیمانی گرفته اند. آن ها پیمان گرفته اند که آزادی باید زنده بماند، شادی میهمان هر خانه شود، خشونت چنان رسوا شود که اجازه ی حضور و بروز نیابد، زنجیر های عقاید و بیان و اندیشه ها پاره شود، دوستی و همدلی افزون گردد، به جای برتری جویی ها، روا داری و احترام به همدیگر نشانده شود و آزادی و عدالت، دموکراسی و رفاه و حقوق بشر و زیست اخلاقی و انسانی و همه با هم محقق گردد. مردم پیمانی سخت گرفته اند و کاری سخت پیش رو دارید. اما می دانم که با همت تان پیروز می شوید و احترام مردم را بر می انگیزید. آن گاه اگر استبداد همه ی توان اش را به خشونت و سرکوب تبدیل کند، باز شکست خواهد خورد.
هشتاد و نُه ای ها هم آمدند و سال تحصیلی جدید فرا رسید و نسل جدید وعده ی دیدار و میدان حضور اش دانشگاه خواهد بود؛ شما به دانشگاه آمده اید. روزگاری ما نیز دانشجوی این دانشگاه بوده ایم. البته سخت گیری های آموزشی چنین نبود. به ما می آموختند که بزرگ باشیم و سپس در پی دانش برویم. از شما می خواهند، کوچک و سرسپرده و مطیع باشید. دانشگاه خودی می خواهند و چنین است که نظام آموزشی سخت گیرانه و کودکانه ای را بر شما حاکم کرده اند و به نام اسلامی کردن، علم و تخصص را حقیر کرده اند و سرسپردگی و خودی بودن را بر جای آن نشانده اند. ولی می دانم که باز هم بزرگ خواهید ماند. باید هوشیار باشید. امروز نام دانشجو را پذیرفته اید تا در سخت ترین شرایط مدافع نام و اعتبار دانشجویان باشید. وارث ارزش ها و داشته های فراوانی شده اید که سال هاست زیر هجوم اقتدارگرایان و انحصارطلبان توانسته است خود را حفظ کند. خطاست که شما را توصیه پذیر نمی دانند. شما الگوی تغییرید و این نشان آن دارد که نقد پذیرید و شجاعت تغییر دارید و بر سنت پرسشگری و روشنگریِ تان خواهید ماند.
در پی آگاهی و دانش بودن و آگاهی بخشی پیشه کردن ممتاز تان کرده است تا مردم به گرد شما جمع شوند. حال با هم بودن تان امتیازی است که از آن باید بهره ببرید. در این سال ها خشونت آفرینی و سرکوب تهدید ها، قدرت گام برداشتن را از ما سلب می کرد ولی ایمان به با هم بودن مان در جنبش دانشجویی کارهای بزرگی را رقم میزد و ترس را از جنبش داشجویی گریزان می کرد. نقش ما انجام کارها به بهترین شکل ممکن بود. بزرگی ما آن بود که با کوچک ترین کار هایی که از دستمان بر می آمد به پیش می رفتیم- آن چه مهم است، مردم و خواسته های آن هاست- بزرگی به نقش های بزرگ نبود. بزرگی آن بود که در نقشی که برگزیده بودیم کارهای بزرگی انجام دهیم. شاید ساده ترین کار که فرصتش فراهم می شد، بهترین گام و پیشرفت بود. شتابی برای تغییر نقش تان نداشته باشید و با آرامش تجربیات لازم را بیاندوزید و به تجربیات گذشتگان احترام بگذارید و به پیش بروید. جنبش در نزد ما هیچ گاه نمرد که زنده باد مجددش را فریاد کنیم. ما از نقطه ی پایان گذشتگان مان و از بلندای تجربیات آن ها آغاز می کردیم. ما راه را درست آمده بودیم و درست عمل کرده بودیم. اگر انتظارات، کاستی هایی داشت و دشواری شرایط مانع بود، موجب نمی شد که از ابتدا اغاز کنیم. ما ادامه را پیشتر می بردیم ولی گذشته را پاک نمی کردیم. گذشته برای ما پشتوانه ای بود که داشته ها و حقیقت مان را فربه می کرد و هویت مان را جلا می داد.
می دانید که در این روزها بایدها و نبایدهایی دارید. نظام ارزشی و مرام خاص خود را دارید که می پذیرید و رفتار می کنید. باید دانست که خود تعیین کننده اید و این به آن معناست که مرام شما رفتار شماست و ارزش های شما اصول آینده و مبنای اخلاق و عمل جامعه خواهد بود. در دل حادثه اید و با آشوب ها رو به رویید که اگر نترسید پیروز خواهید شد. ایستادگی شما استبداد را فرسوده خواهد کرد. با آرامش و آگاهانه گام های استوار تان را بردارید و روند فرسایش و زوال آن ها را دوام بخشید. می دانم سرانجام از دل آشوب قرار و آرامش را به ارمغان می آورید تا با امید آفرینی و روحیه سازی، استبداد و بیداد را از پای در آورید. رهبران سبز تان را تنها نگذارید. زندانیان و خانواده هایِ شان را فراموش نکنید. بزرگان تان را بزرگ بدارید و همراه شان باشید. رهبران سبز نیک ایستاده اند و نشان داده اند که شایسته ی آنند که شما در کنارشان باشید. اگر همه با هم باشید پیروز خواهید شد.
مراقب باشید که همچنان منصف باشید. مبادا پلیدی و استبداد و ظلم ها و ستم ها و تلخی ها و سختی ها شما را در دست بگیرند. نباید در شتاب مان در رسیدن به آزادی راه خطا برویم. باید اجازه دهیم ارزش ها تثبیت شوند. اگر در دام دروغ گویی ها بیفتیم، اگر به هتک حرمت ها و بی احترامی ها بی توجه باشیم، اگر بر اندک خوبی های این کل ناهنجار چشم ببندیم؛ فردا دچار مشکل خواهیم شد. اگر از اشتباهات و برخی ناصوابی های دوستان و همراهان امروز غفلت کنیم، اگر در قهرمان سازی ها افراط و بی توجهی کنیم؛ فردا دچار مشکل خواهیم شد. برای رسوایی خشونت بر آن نیفزایید. بدی ها و پلیدی های استبداد چنان است که نیازی به افزودن نبوده ها نیست. اگر با بیانی صحیح، جنایت ها و رذالت ها گفته شود، مردم نیز به درستی خواهند فهمید. اشتباه است که فکر کنید؛ دیگر فرصتی ندارید. شما چون پیروز خواهید شد فرصت کافی را دارید و تنها کافی است که فرصت ها را غنیمت بدانید و راهبرد های درست را بیابید. فکر نکنید صرف طرح مطالبات جدید شما را به پیش می برد. با تثبیت همان پذیرفته شده های دیروز و همراهی با مردم و تلاش برای کسب خواسته های مطلوب امروز هم می توانید پیروزی را به دست آورید. لزومی به طرح هرروزه ی مطالبات جدید نیست. ابتدا به خواسته های دیروز در حد توان و با توجه به شرایط دست یابید و سپس با درنگ و دقت به مطالبات جدید بپردازید.
بزرگی و پیروزی از آن مردم است. شما بر سنت پرسش گری و روشنگریِ تان بمانید. شما آگاهی بخشی را فراموش نکنید. در کنار مردم باشید و بدانید هر کسی با مردم باشد پیروز است. مردم را ناآگاه نباید تلقی کرد. آن ها وابسته و سرسپرده نیستند. مردم آزاد و مستقل اند. حضورهای نمایشی به زودی به پایان خواهد رسید و آن گاه آنان که با مردم بوده اند پیروز خواهند شد و آنان که با هزار ترفند مردم را به دنبال خود شتابان راهی کرده اند یا هر روز به بهانه ای جمعی را برای اعلام صمیمیت و همراهی برپا کرده اند، خواهند دید چگونه بساط رسوایی گسترده اند و با چه شرمساری نام شان نیز باید برود.
پس از آن همه دروغ و تقلب و خیانت، پس از آن همه بازداشت و سلول انفرادی و شکنجه و تجاوز و جنایت، پس از آن همه سرکوب و لشگرکشی و حکومت پلیسی و قتل و رذالت و پس از آن همه دادگاه های نمایشی و خطبه های ننگین و مصاحبه های دروغین و اعترافات ساختگی و پرونده سازی و تهمت پراکنی و وقاحت؛ امید همچنان زنده مانده است و مردم آینده را متعلق به خودشان می دانند و برای رسوایی دشمنان شان که دشمنان آزادی و دمکراسی و حقوق انسان هایند لحظه شماری می کنند. دشمنان مردم عصبانی هستند که سیاست سرکوب و ارعاب به شکست رسیده است. شاید بخواهند حکومت ترور راه بیاندازند. مردم باید با وحشت واقعی رو به رو شوند. حکومت ترور هر روز باید به گوشه ای لشگر کشی کند. باید سلاح و توان اش را به رخ مخالفان بکشد. باید هر کسی را که می خواهد بازداشت کند. از شکنجه و جنایت و کشتار علیه آن ها ابا نداشته باشد. با نمایش سلاح و توان اش ترس آفرینی کند. در برابر جهانیان نیز باید عرض اندام کند. باید موشک و بمب و شتاب اش را به جهانیان بنماید. باید عزم آدم کشی را به گذشته ی آدمی کشی اش بیفزاید.
ضرباتِ سرکوب و تهدیداتِ ارعاب اگر به نتیجه نرسید، وحشت و خشونت ترور به نتیجه خواهد رسید؟ ترور می خواهد با جنگ افروزی در کنار نهایت خشونت علیه مردم سرزمین اش اتمام حجتی برای جهانیان کند. زهی خیال باطل که خشونت رسواتر از آن است که در عزم ما خللی وارد کند و مردم را در دام خشونت و ترس درافکند. یادمان از ١۶ آذرها و ١۸ تیرهاست که با دستانی خونین از نفی خشونت می گفتیم. از دوستان از بام پرت شده، از در و پنجره های شکسته، از اتاق های سوخته، از گلوله های قاتل دوستان مان، از باتوم و گاز و آتش و دود، از یاران به خون افتاده و مجروح شده، از دوستان دربند و شکنجه شده؛ خاطره ی روزهای دانشگاه ما چنین است. ١۸ تیر و ٢۵ خرداد و ١۶ آذرها. با این همه تلخی از نفی خشونت می گفتیم. دوستان مجروح مان در آغوش مان بودند. اگر خون بر دستان مان خشکیده بود ولی جوشش و خروش اش در سخنانمان دیده می شد. هنوز ١۶۶ آذر ۸۷ را به یاد دارم. کوفتگی ها و شکستگی ها و زخم های پس از روزهای بزرگ دانشگاه را به یاد دارم؛ شکنجه های اتاق های بازجویی را به یاد دارم و هنوز ١۶ آذر ۸۸ را به یاد دارم.
دوستان ام! عید دانشگاه است ولی یاران دبستانی تان را فراموش نکنید. بسیاری امروز در زندانند و جای بسیاری دیگر نیز خالی است. قصه ی تعلیق و تبعید و توبیخ را شنیده اید. جای ستاره دارها و محروم ها را خالی کنید. یاد اخراجی ها هم باشید. اساتید به زور بازنشسته و اخراجی را به خاطر آورید.
می گفتند دانشگاه کابوس حاکمان خیره سر است و انبار باروتی است که با جرقه ی ظلم و ستمی، همه ی هست بیدادگران و مستبدان را نیست خواهد کرد. می گفتند که جنبش دانشجویی نماینده ی خواسته های مردم است. قومیت های محروم، اقلیت های مظلوم، روزنامه نگاران دربند، روشنفکران سرکوب شده، اندیشه های تحریف شده، حقایق و اخبار سانسور شده، اندیشمندان در تبعید، آزادی خواهان زندانی، زنان و دختران مورد جفا، کارگران به ستم کشیده شده و معلمان و اصناف به ضعف کشانده شده را فراموش نکنید. چند سالی است عزمی در پی تعطیلی دانشگاه هاست. تمام تلاشش را برای خودی کردن آن صورت داده است و ناکام از همه نیرنگ ها و توطئه هایش، امروز در پی تعطیلی دانشگاه ها نیز حرکت می کند. این عده ی اندکِ خردگریز و آزادی ستیز هر روز فتنه ای به پا می کنند، شاید که بتوانند در آشوبِ آتشی که افروخته اند دانشگاه ها را به تعطیلی بکشانند که هوشیاری شما بی تردید مانع تکرار انقلاب فرهنگی جنایت آمیز و خیانت بار آن هاست. در این سال ها که موفق نشده اند تمام تلاش شان را کرده اند که دانشگاه هایی فقیر و بی اثر بسازند و با انواع محدودیت ها و محرومیت ها و محکومیت ها دانشگاه را ضعیف کنند و جنبش دانشجویی را خاموش سازند. تشکل های آزاد و نشریات مستقل را سرکوب و توقیف کرده اند و جریان های وابسته و موازی ساخته اند و با صرف هزینه های فراوان و اردوها و دوره ها و طرح ها در پی تحقق خیال خام شان بوده اند که با هوشیاری دانشجویان باز شکست خواهند خورد.
کاخ استبداد دیر زمانی است به لرزه در آمده است. زوال قرائت فاشیستی و نابودی استبداد دینی فرا رسیده است. آغاز این هزاره پایان دیکتاتوری هاست. دیکتاتوری های بزرگ با سر افکندگی در خاک افتاده اند. روند فرسایشیِ سرکوب آغاز شده است. سنگینی سلاح ها خسته شان کرده، بی آبرویی دروغ ها از پا در آورده شان، رسوایی خشونت توان شان را گرفته، نگاه های سنگین انسان های آزاده ی جهان و گام های استوار و پا بر جای آزادی خواهان کمرشان را شکسته است. امروز دیکتاتورها باید اعتراف کنند که تنهایند و باید بدانند که باید بروند.
دوستان ام! روزهای آخر را با گام های استوارتری بپیمایید. صدایتان از ورای دیوارهای زندان نیز به گوش می رسد. استواری گام ها تان تاریخ را معنا خواهد بخشید. با اراده و عزمتان سرنوشت تان را تعیین خواهید کرد و تاریخ را خواهید نوشت و آینده را خواهید ساخت و جاودانه خواهید شد. برای جاودانگی تان هشیار باشید. اگر با مردم نباشید روزگاری به سان همه ی مستبدین تنها خواهید ماند و مجبور می شوید عده ای را اجیر کنید تا جمع های دروغین به پا کنند و قدرت تان را از نظامیان و موشک ها و سلاح های کشتار جمعی به دست آورید. اگر صداقت نداشته باشید، اگر دروغ گویی پیشه کنید و داشته های تان را با دروغ به دست آورید جز اندوخته ای دروغین، چیزی برای شما نمی ماند که دروغ، گمراهی و دور افتادگی و درماندگی می آورد. اگر شجاعت نداشته باشید، سر سپرده خواهید ماند. اما بدانید که شجاعت در بیان باید از دیگر شجاعت ها پیشی بگیرد. اگر شجاعت در بیان نداشته باشید، دیگران در پی شما نمی آیند و همراهی تان نمی کنند و تنها خواهید ماند. جامعه ای که در آن صراحت و شجاعت در بیان نباشد، فقیر و نا آگاه است و جامعه ای نا آگاه، منحط و رو به زوال است. شما برای پیروزی نیاز به آگاهی و حکمت دارید. شا باید بدانید و به دیگران بگویید که سرانجام برای رهایی از تکرار قصه ی تلخ گذشته، نفی خشونت را چون صداقت و شجاعت و حکمت دوست دارید و از آن فاصله نخواهید گرفت.
مهر ماه فرارسید و سالی سخت پیش رو است. اگر با در کنار هم بودن و اتحاد بر محور مردم و با تکیه به داشته ها و توسل به تجربیات گذشته پیمانی بسته شود که همبستگی را معنا بخشید، ایستادگی را معنا بخشید و برای آزادی و علیه استبداد ایستاد؛ فردایی روشن خواهیم داشت. می دانم باز حماسه ای در راه است. می دانم که امید مردم به سرانجام خواهد رسید. می دانم در جشن آزادی و سرور پیروزی در کنار هم خواهیم بود و مهر را با مهربانی شروع خواهیم کرد.
عباس عبدی در واکنش به دروغ گویی طائب در مورد وی که گفته بود: «یکی از کسانی که اطلاعات موشک های دور برد را به بیگانه داده بود عبدی بود» در وبسایت خود نوشت: اگر دستگاه قضایی در شرایطی بود که به اینگونه اتهامات واهی و بیپایه، کاملا بیطرفانه رسیدگی میکرد، در این صورت شاهد چنین اظهاراتی نبودیم. متأسفانه بنده تبعه آمریکا و فرانسه نیستم تا مورد لطف مقامات قرار گیرم، و رییس دولت همچنان که از همسر آقای سارکوزی دفاع کرد و مدیر کیهان را مستحق مجازات دانست، از بنده نیز به عنوان یک شهروند دفاع کند.
به گزارش کلمه این فعال سیاسی در بخش دیگری از پاسخ خود به طائب با ابراز نگرانی از رواج علنی دروغ در نهاد های رسمی کشور تاکید کرد: قدرت انفجاری موشکهایی که مورد نظر شماست در برابر موشکهای اتمی و فوق پیشرفته اتحاد جماهیر شوروی چیزی شبیه اسباببازی است، اما روزی که حیات شوروی به علت اشباع دروغ و ظلم و ستم سر آمد، آن موشکها هم نتوانست آنها را از فروپاشی نجات دهد. نه تنها نتوانست، بلکه این موشکها پس از فروپاشی، وبال گردن رژیم روسیه شد. امروز هم موشکهای کرهشمالی از نوع اتمی است و فاصلهاش با ژاپن فقط یک دریای کوچک است، اما شاهد آنیم که سالانه باید هزاران نفر از مردم آن از گرسنگی بمیرند و تنها فرد چاق و چله آن حکومت، رییس جمهور مادامالعمر آن است و بقیه مردم گویی که رژیم سخت (البته از نوع غذایی) گرفتهاند.
متن جوابیه عباس عبدی درباره اظهارات طائب به شرح زیر است:
روز (دوشنبه ۲۹/۶/۱۳۸۹) نزدیکیهای ظهر یکی از دوستان تماس گرفت و خبر داد که در یکی از سایتها، متهم به تحویل اطلاعات موشکهای دوربرد شدهای. مثل همیشه خندیدم و گفتم اهمیت نده، گفت که آقای طائب این ادعا را کرده است. با شنیدن این اسم تا حدی ناراحت شدم و گفتم پیگیری میکنم، زیرا میدانستم که آقای طائب از جزییات پرونده من اطلاع دارد و بیان چنین دروغ آشکاری معنای دیگری خواهد داشت.
عین متن منتشره چنین است:
«در زمان آقای خاتمی سپاه متوجه شد که اطلاعات مربوط به موشکهای دوربرد لو رفته است. پیگیری کردند و دیدند یکی از کسانی که در این ماجرا دخالت داشته،آقای عباس عبدی بوده است. این موجب شد که بیشتر بررسی کنند. بعد متوجه شدند که دشمن به ما خیلی نزدیک شده است. تحقیقات نشان داد که آقای ابطحی با موضوعات سری سروکار دارند و این اطلاعات به ایشان میرسد. ایشان هم با همین جریانات ارتباط داشتند. اسناد و مدارک این ماجرا که منتشر شد. آقای عبدی هم که دستگیر شدند. این جریان هم در قالب اطلاعات سری مطرح شد و به ما رسید. آقای ابطحی و عباس عبدی با هم ارتباط داشتند. یعنی آقایی که اطلاعات هستهای ما را داشت با ایشان ارتباط داشتند. اما من نگفتم که آقای ابطحی این حرفها را به کسی زده است .»
در آن لحظه من امکان دیدن سایت مذکور را نداشتم، اما وقتی با یکی از دستاندرکاران پرونده تماس گرفتم و گلایه کردم، گفت احتمال نمیدهد که وی چنین چیزی را گفته باشد. قرار شد پیگیری کند، بعداً با برخی دیگر از افراد تماس گرفتم و سایت را هم دیدم معلوم شد که اتهامزننده برادر آقای حسین طائب به نام مهدی طائب از روحانیون قم است و چندان اطلاعی هم از امور اینچنینی ندارد. با آقای ابطحی تماس گرفتم که قضیه چیست، او هم گفت که چند ماه پیش این حرف را زده بود که من اعتراض کردم و جمله آخر نقل شده در متن را برای اصلاح صحبت قبلی اش گفته است. گفتم چرا شکایت نکردی که پاسخ او هم قابل انتظار بود. قبل از آن نیز پاسخی را در ۶ بند برای سایت تابناک فرستادم که تا لحظه کنونی منتشر نشده است. در تماس های بعدی قرار شد با آقای مهدی طائب تماس بگیرند و غلط بودن اتهامات را متذکر شوند تا به نحو مناسبی اصلاح کند از آنجا که این روش را بهتر می دانستم انتشار پاسخ زیر را سه روز به تاخیر انداختم و تاکنون که اقدامی انجام نشده است اجمالا اشارهای به نکات مطرح شده میکنم.
۱ـ در سراسر پرونده بنده که برای مهم جلوه دادن آن را به چند صد صفحه رساندند و حتی دو حکم صادره آن بیش از دویست صفحه است، فکر نمیکنم حتی یک بار هم کلمه موشک آمده باشد. اگر ایشان دسترسی به حکم دارند آن را منتشر کنند، در غیر این صورت اجازه انتشار آن را از مقامات قضایی بگیرند من خودم موارد را منتشر خواهم کرد.
۲ـ به یاد دارم که در پرونده کلمه پایلوت را (که نوعی روش تحقیق تجربی است) به خلبان ترجمه کرده بودند!! و در دادگاه مطرح با این ترجمه مطرح کردند که نشان از بیدقتی و عجله قاضی پرونده داشت و موجب سخره گردید. لذا فکر کردم که نکند کلمه انگلیسی دیگری بوده که ایشان به اشتباه به موشک دوربرد ترجمه کرده باشد، اما به این نتیجه رسیدم که چنین چیزی هم نبوده است و بعید است که اصولا اجازه داشته باشد که پرونده را ببیند.
۳ـ بنده در دوران مسئولیت آقای ابطحی هیچ ارتباطی با ایشان نداشتهام، ممکن است حداکثر ۳ یا ۴ بار در محیطهای عمومی یکدیگر را دیده باشیم. حال چگونه بنده را به آقای ابطحی وصل کردهاند خدا میداند.
۴ـ بازداشت من در رابطه با نظرسنجی بود و هیچ ربطی به این مسایل نداشت و در پرونده هم مطلقاً چنین چیزهایی نبوده، و اگر این ادعا درست است، چرا همان موقع بازداشت من آقای ابطحی را احضار یا بازداشت نکردند؟
۵ـ واقعیت این است که اگر دستگاه قضایی در شرایطی بود که به اینگونه اتهامات واهی و بیپایه، کاملا بیطرفانه رسیدگی میکرد، در این صورت شاهد چنین اظهاراتی نبودیم. متأسفانه بنده تبعه آمریکا و فرانسه نیستم تا مورد لطف مقامات قرار گیرم، و رییس دولت همچنان که از همسر آقای سارکوزی دفاع کرد و مدیر کیهان را مستحق مجازات دانست، از بنده نیز به عنوان یک شهروند دفاع کند، اما چندان هم نگران نباید بود، زیرا علیه شهروندان بیگناه آن قدر اتهامهای بیپایه زدهاند که اگر فردای روزگار کسی هم واقعاً مرتکب جرمی یا جاسوسی شود و صریحاً هم اعلام کند که چنین کرده است، کسی باور نخواهد کرد.
۶ـ به حجتالاسلام آقای مهدی طائب باید متذکر شوم که نگرانی اصلی بنده از بیان چنین اتهامات واهی علیه خودم در نشریات و سایتها نیست. ضمن اینکه داشتن و نداشتن موشک اعم از دوربرد و نزدیکبرد را هم برای حفظ ثبات و امنیت یک کشور لازم و کافی نمیدانم. قدرت انفجاری موشکهایی که مورد نظر شماست در برابر موشکهای اتمی و فوق پیشرفته اتحاد جماهیر شوروی چیزی شبیه اسباببازی است، اما روزی که حیات شوروی به علت اشباع دروغ و ظلم و ستم سر آمد، آن موشکها هم نتوانست آنها را از فروپاشی نجات دهد. نه تنها نتوانست، بلکه این موشکها پس از فروپاشی، وبال گردن رژیم روسیه شد. امروز هم موشکهای کرهشمالی از نوع اتمی است و فاصلهاش با ژاپن فقط یک دریای کوچک است، اما شاهد آنیم که سالانه باید هزاران نفر از مردم آن از گرسنگی بمیرند و تنها فرد چاق و چله آن حکومت، رییس جمهور مادامالعمر آن است و بقیه مردم گویی که رژیم سخت (البته از نوع غذایی) گرفتهاند. بنابراین هیچ فرد آگاهی به آنچه که در ذهن شما مهم تلقی می شود، اهمیت اصلی را نمیدهد. اما آمریکاییها اگر از موشکهای ایران اطلاعی نداشته باشند، حتماً از سخنان آشکار شما مطلع میشوند. فرض کنید که این اظهارات شما روی میز مسئول ایران در سازمان اطلاعاتی آمریکا یعنی سیا قرار گیرد، او که میداند چه کسانی برای آنان جاسوسی میکنند با دیدن گزارش اظهارات شما، در حاشیه آن چه خواهد نوشت؟ روشن است که مینویسد، کسانی که علیه شهروندان بیگناه خود آشکارا دروغ میگویند، قابل اعتماد نیستند و گزارشهای آنها در زمینه های مورد اختلاف یا هر مورد دیگر فاقد اعتبار خواهد بود.
نکته دیگری که آقای طائب باید بدانند این است که کار از جاسوسی موشکی و این حرفها گذشته است، آنچه که به حکومت لطمه میزند در درجه اول رسمی شدن و رواج دروغ است که چون خوره تمامی تاروپود اجتماع را خورده و از درون پوک کرده است و به علت شیوع و آشکار بودن نیازی هم به جاسوسی برای اطلاع از کم و کیف آن نیست. همچنین قضایای کهریزک و کوی دانشگاه است که حیثیت ها را برباد می دهد و نه اطلاع از موشک و هواپیما.
امیدوارم تاریخ برای ما تکرار نشود. موشکهای عراق نتوانست مانع بروز وضعیت فعلی آن شود و تمام موشکهای آن (بالاتر از برد ۱۵۰ کیلومتر) قبلا به دست خودشان اوراق شده بود و سوخت آن برای پختن دیزی و جوش آوردن کتری چای در دخمه ای استفاده شد که بهتر است نشانی اش را ندهم. در باره استفاده از مواد منفجره و آهن قراضه های موشک های اوراقی اجازه دهید فعلا حرفی نزنم.
اگر آقای طائب با علم به کذب بودن، این اتهامات را وارد کرده اند در این صورت حرفی نیست حتما دلائل لازم برای قانع کردن خود جهت ایراد چنین اتهاماتی دروغی را دارند، ولی اگر چنین نبوده و تصور می کرده اند که این اتهامات واقعی است در این صورت پیشتهاد می کنم با دست اندرکاران پرونده و اخوی خود که در دسترس هستند تماس بگیرند و سپس اگر شجاعت سیاسی یا ترس از آخرتی بود از همان طریق گفته های خود را اصلاح کنند.
نکته پایانی اینکه نشریات و سایتهایی که اینگونه اتهامات واهی را منتشر میکنند آیا شهامت آن را دارد که مواردی ده برابر رقیقتر از این اتهامات را علیه افراد صاحب قدرت منتشر کنند؟ اگر بلی، اشکالی ندارد بنابه اصل آزادی مطبوعات، آنها را چاپ کنید، اما اگر نمیتوانید که قطعاً نمیتوانید، حتی اتهامات واقعی علیه آنان را هم نمیتوانید، منتشر کنید، پس بهتر است اندکی به وجدان خود مراجعه کنید، شاید گوشهای از وجدانتان بیدار و تغییری در خطمشی شما ایجاد کند.
عباس عبدی ـ۳۰/۶/۱۳۸۹
کلمه :تعیین وثیقه سه میلیارد تومانی برای اعطای مرخصی کوتاه مدت به دو زندانی سیاسی خانواده این زندانیان و همچنین وکلای آنها را شوکه کرده است .
به گزارش کلمه ، عرب قبادی و آقایاری از زندانیان حوادث پس از انتخابات هستند که برای مرخصی کوتاه مدت به آنها وثیقه سه میلیارد تومانی صادر شده است.
همچنین امیر علی آقایاری مدتی است به زندان قزلحصار منتقل شده است. وی به هفت سال حبس محکوم شده است او مدیر عامل شرکت تبلیغاتی و پیمانکار شرکت بهینه سازی مصرف سوخت بوده و از همکاران مهدی هاشمی، فرزند هاشمی رفسنجانی محسوب می شده است .
وکلای این زندانیان و همچنین دیگر حقوقدانان صدور چنین وثیقه هایی را در تاریخ قوه قضاییه ایران بی سابقه می دانند . آنها همچنین معتقدند صدور چنین وثیقه هایی نشان دهنده این است که اصلا اراده ای برای آزادی یا اعطای مرخصی به این زندانیان وجود ندارد و تنها با این وثیقه ها مسولان می خواهند بگویند ما خواسته ایم قانون را راعایت کنیم اما خانواده ها توان پرداخت وثیقه ندارند .در حالیکه تاکنون و پیش از حوادث انتخابات دهم برای مرخصی چند روزه وثیقه های معمولی و در حد توان خانواده ها تعیین می شد .
صدور این وثیقه ها همچنین فشار روانی مضاعفی را به خانواده های زندانیان وارد می کند چرا که مسوولان دادستانی و قوه قضایییه به آنها می گویند که ما می خواستیم زندانی را آزاد کنیم اما شما توان پرداخت وثیقه را نداشتید .
تعیین وثیقه های میلیاردی بعد از حوادث انتخابات سال گذشته در دستگاه قضایی ایران رواج زیادی یافته است .حقوقدانان معتقدند مسوولان قضایی با این کار تنها قصد سنگ اندازی و آزاد نکردن زندانیان سیاسی را دارند. همچنین ممکن است هدف از این کار اعمال فشار روانی بیشتر به زندانی و خانواده اش باشد .
برای ناصر عبدالحسینی دیگر زندانی سیاسی که به شرکت در تجمع های اعتراضی بعد از انتخابات متهم شده است، نیز وثیقه یک میلیارد و دویست و پنجاه میلیون تومانی صادر شده است . وثیقه ای که او و خانواده اش از پرداخت آن عاجز هستند .
ناصر عبدالحسینی جوانی است ۲۲ ساله که به گفتهی خانوادهی خود هیچ سابقه و فعالیت سیاسی نداشته است. وی از یک خانوادهی جنوب شهری تهران با مشکلات فراوان اقتصادی است.برادرش در باره وی می گوید :”به برادر من گفته بودند که بیا و در اعترافهای تلویزیونی شرکت کن تا حکمات را کمتر کنیم. به او گفته بودند اگر قرار است حکم حبس داشته باشی، با این اعترافهای تلویزیونی خیلی زودتر از آن افرادی که اعتراف نمیکنند آزاد خواهی شد. ”
وی همچنین می گوید : “برادر م را وادار کردند که در دادگاه تلویزیونی اعتراف کند که از کوکتل مولوتوف استفاده کرده، این در حالی است که برادر من حتا نمیتواند کوکتل مولوتوف را تلفظ کند و در دادگاه هم اشتباه آنرا تلفظ کرد. ”
دیگر زندانیان سیاسی همچون روزنامه نگاران و فعالان سیاسی نیز برای گذراندن دوره کوتاه مرخصی یا آزادی موقت مجبور شده اند وثیقه های میلیونی را تودیع کنند که این موضوع همواره موجب فشار روانی شدید به آنهاو خانواده شان شده است
سید محمد خاتمی پس حمله نیروهای امنیتی دولت احمدی نژاد به خانواده شهید همت و باکری در تماسی تلفنی از آنها دلجویی کرد.
به گزارش خبرنگار کلمه، رییس جمهور سابق کشورمان با همسران شهید باکری و همت صحبت و جویای اتفاقات پیش آمد شد.
براساس این گزارش، همسر شهید باکری به تشریح نحوه و چگونگی بازداشت چند ساعته احسان باکری، پسر شهید باکری پرداخت.
همچنین امروز فخرالسادات محتشمی پور به منزل شهید باکری مراجعه و از همسر شهید باکری که به صورتش گاز فلفل پاشیده شده بود، عیادت کرد.
رئیسجمهور روسیه لیست گروهی از دانشمندان و مسئولان دست اندر کار هستهای ایران را که حق ورود به این کشور یا عبور از خاک آن را ندارند، اعلام کرد.
به گزارش خبرگزاری ریانووستی، طبق اعلام دفتر مطبوعاتی کرملین، دیمتری مدودف ، رئیسجمهور روسیه، ورود به روسیه و یا عبور از خاک این کشور را برای برخی ایرانیها که با فعالیتهای هستهای در ارتباط هستند، ممنوع اعلام کرد.
در لیست دانشمندان و مقامات هستهای ایران نام “عباس رضایی آشتیانی”، از مقامات ارشد اداره اکتشافات و استخراج معادن سازمان انرژی اتمی ایران، دکتر “محمد اسلامی”، رئیس موسسه آموزش و تحقیقات صنایع دفاعی و سردار “محمدرضا نقدی”، معاون سابق رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران در پشتیبانی و تحقیقات صنعتی، به چشم میخورد. نفر آخر به عقیده شورای امنیت سازمان ملل متحد، در تلاش برای دور زدن تحریمهای شورای امنیت علیه ایران (قطعنامه ۱۷۳۷ در ۲۳ دسامبر سال ۲۰۰۶ و قطعنامه ۱۷۴۷ در ۲۴ مارس سال ۲۰۰۷) شرکت داشته است.
لیست افرادی که رئیسجمهور روسیه ورود آنها به این کشور را ممنوع اعلام کرده است، با لیست شهروندان ایرانی در سومین قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل متحد در ۳ مارس سال ۲۰۰۸ مطابقت دارد. در رابطه با این افراد تدابیری که علیه برخی شهروندان ایران در قطعنامه ۱۷۳۷ اتخاذ شد، اعمال میشود: داراییهای مالی و منابع اقتصادی آنها در کشورهایی که از قطعنامه حمایت میکنند، مسدود خواهد شد.
همچنین علاوه بر اسامی ذکر شده، نام این افراد نیز در لیست افرادی است که حق ورود به روسیه و یا عبور از خاک این کشور را ندارند:
“محمد فدایی آشتیانی” (به خاطر شرکت در تولید اورانیوم و مدیریت مجموعه غنیسازی نطنز)
“امیر موید اعلایی” (شرکت در مدیریت مونتاژ و ساخت سانتریفیوژها در نطنز)
“مرتضی بهزاد” (شرکت در تهیه و ساخت اجزای سانتریفیوژها)
“سید حسین حسینی” (داشتن مسئولیت در سازمان انرژی اتمی ایران و شرکت در طرح تولید آب سنگین برای رآکتور تحقیقاتی در اراک)
“جواد کریمی ثابت” (رئیس شرکت “انرژی نوین ” که در قطعنامه ۱۷۴۷ نام برده شد)
“حمیدرضا مهاجرانی” (شرکت در مدیریت فرایند تولید در تاسیسات تبدیل اورانیوم یو.سی.اف اصفهان)
“هوشنگ نوبری” (شرکت در مدیریت مجموعه غنیسازی نطنز)
“عباس رشیدی” (شرکت در فعالیتهای مربوط به غنیسازی اورانیوم در نطنز)
“قاسم سلیمانی” (مدیر عملیات حفاری در معدن اورانیوم ساقند).
علی لاریجانی همزمان با ارسال نامهای به احمدینژاد در خصوص غیرقانونی بودن یکی از آییننامههای مصوب دولت، در مصاحبهای با خبرگزاری مجلس هشدار داد که قوانین باید به درستی و به موقع اجرا شوند و هیچ کس در کشور حق تخطی از قانون را ندارد.
رئیس مجلس در گفتگو با خانه ملت درخصوص عدم اجرای برخی از مصوبات مجلس هشتم از سوی دولت، با تاکید بر این که مجلس الزام دارد که قوانین در کشور اجرا شود، اظهار داشت: هیچ کس در کشور نمی تواند از قانون تخطی کند و در چند موردی که وجود دارد از طریق وزرا و کمیسیونهای مربوطه در حال پیگیری هستیم که سریعا اجرا شود.
علی لاریجانی اظهار داشت: در مجلس هشتم علی العموم مصوبات اجرا شده است، تنها چند مورد که در رسانه ها بارها مطرح شده است بین دولت و مجلس مناقشه وجود دارد که امیدواریم زودتر برطرف شود.
رئیس مجلس درخصوص آخرین وضعیت پیگیری طرح نظارت همزمان نیز گفت: طرح نظارت همزمان در دیوان محاسبات به سرعت در حال پیش رفتن است و سازوکار آن نیز در کمیسیون ها فراهم کرده ایم.
وی افزود: اگر مواردی پیش آید که قانون به درستی اجرا نشود یا نقصی در اجرای آن به وجود آید به مجلس سریعا گزارش خواهد شد.
لاریجانی همچنین با ارسال نامهای به احمدینژاد، از نظر هیأت بررسی و تطبیق مصوبات با قوانین و مقررات عمومی کشور مبنی بر مغایرت «آییـننامه سرمایهگذاری خارجی در بورسها و بازارهای خارج از بورس» با قوانین و مقررات عمومی خبر داد.
رئیس مجلس با اشاره به اینکه “مصوبات دولت نباید مخالفت قوانین و مقررات عمومی کشور باشد و به منظور بررسی و اعلام عدم مغایرت آنها با قوانین مزبور باید ضمن ابلاغ برای اجرا به اطلاع رییس مجلس شورای اسلامی برسد”، سه ایراد قانونی آییننامه مذکور را یادآور شد و یک هفته به احمدینژاد مهلت داد که ایرادات مذکور را برطرف کند، نوشت: “بدیهی است پس از انقضای یک هفته مهلت مقرر در قانون، آن بخش از مصوبه که مورد ایراد قرار گرفته است، ملغیالاثر خواهدبود.”
آیتالله جوادیآملی، ظهر امروز در درس اخلاق هفتگی خود که در مرکز علوم وحیانی معارج با حضور اقشار مختلف مردم برگزار شد، با اشاره به اهمیت پیاده کردن اخلاق در جامعه، اظهارداشت: اگر اصول اخلاقی در جامعه جاری شود، میزان پروندهها، اختلافات، مشکلات و درگیریها در دادگاهها و دادسراهای کشور کاهش چشمگیری خواهد یافت.
به گزارش مرکز خبر حوزه، آیتالله جوادیآملی با بیان این که نباید مسلمان شناسنامهای باشیم، گفتند: مشکل جامعه امروز ما بیقانونی و عدم آگاهی و کمبود علم نیست، بلکه مشکل اصلی بیاخلاقیهاست.
وی افزود: اخلاق نه تنها مشکل کشور و جهان، بلکه مشکلات آخرت را نیز حل میکند و یکی از اساسیترین مسائل برای ساختن آخرت سعادتمندانه رعایت اخلاق است.
آیتالله جوادی آملی گفت: اگر علم با جان گره بخورد، عالم به عمل و متخلق میشویم، ولی در غیر این صورت عالم بیعمل میشویم و در حوادث جهالت عمل را میکشد و باعث میشود، علم نفعی به او نرساند.
وی خاطرنشان کرد: باید برنامههای حوزه و دانشگاه را از قضایا به عقیده، از علم به عمل، از دین به تدین و از دین شناسی به دین باوری تبدیل کنیم و آنچه در حوزهها و دانشگاهها میخوانیم باید با جان جامعه گره بخورد تا جامعهای معتقد، متدین و محکم در برابر شبهات داشته باشیم.
وی بیان داشت: همه دوست دارند وقتی وارد برزخ میشوند زنده دل باشند، ولی کفار مرده وارد برزخ میشوند و بسیاری از معارف الهی را درک نمیکنند؛ چون کور، کر و لال هستند و فقط جهنم را میبینند و بویی از بهشت، ولایت، امامت و نبوت درک نمیکنند و فقط سوخت و سوز را درک میکنند.
وی گفت: به کفار ندا میرسد؛ در دنیا مسجد، روحانی و مراکز مذهبی بود، ولی آنها را ندیدید و به سراغ مراکز فساد و فحشا رفتید، پس در اینجا نیز بهشت و پیامبر(ص) را نخواهید دید و فقط جهنم و آتش را میچشید.
آیتالله جوادی آملی بیان داشت: همین حقایق دنیایی در آخرت به شکل دیگری به تصویر کشیده میشود؛ بنابراین اخلاق موجب میشود معارف الهی را در آخرت درک کنیم.
وی عنوان کرد: سلامت دل را طب اخلاقی تامین میکند و حیات دل را طبیب اخلاقی حفظ میکند.
وی گفت: در آخرت به بدنی نیاز داریم که در فشار قبر نپوسد، چون بسیاری از مردم در قبر دانستههای دینی خود را فراموش میکنند و در برابر سوالات ساده «من ربک و من امامک» سکوت میکنند و نمیتوانند پاسخ گو باشند، مرگ بسیار سخت است و غیر قابل تحمل و همه توان انسان را میگیرد؛ بنابراین کسانی که مسلمان شناسنامهای هستند نمیتوانند سوالات ابتدایی در قبر را پاسخ دهند، چون فشار قبر همه چیز را از یاد انسان میبرد.
وی گفت: برای این که بدن ما در فشار قبر تحمل داشته باشد و فشاری را احساس نکند باید اخلاق داشت و هیچ چیزی مثل اخلاق موثر و کار ساز نیست.
آیتالله جوادیآملی افزود: تنها کسانی در آخرت زیبا محشور میشوند که اخلاق داشته باشند و روسیاهی نشان از سابقه بد و گناهان است که شرمندگی را به همراه خواهد داشت، بنابراین نیازمند هنر زیبایی هستیم که زیر مجموعه اخلاق است.
وی در پایان با اشاره به کلام ۲۳۲ نهج البلاغه اظهارداشتند: باید معارف اهل بیت(ع) را فهمید و به جان گره زد تا عالم با عمل شویم، همچنین باید مراکز علمی و دینی موضوعات این معارف را کسب کرده و به هم گره بزنند تا نتیجههای پر ثمری برای ساختن جامعهای سعادتمند بهدست آید.
محمود احمدی نژاد در در شامگاه پنجمین روز سفر خود به نیویورک، در پاسخ به سوال خبرنگار نیوزویک مبنی بر اینکه “شما از آزادی سخن می گویید؛ اما چرا در ایران روزنامههایی به خاطر انتقاد از دولت تعطیل و بسته شدهاند؟”، مدعی شد “هیچ روزنامهای بهخاطر انتقاد از دولت بسته نشده است وهیچکس نیز به خاطر انتقاد از دولت، مجازات نمیشود.”
به گزارش ایسنا، احمدی نژاد همچنین در مورد “میزان تاثیر تحریمهایی که علیه جمهوری اسلامی اعمال شده” اظهار کرد: تحریمها اثری منفی بر روی ایران نداشته است. ایران ۳۰ سال است که تحریم است و در این ۳۰ سال با وجود تحریمها پیشرفتهای زیادی در عرصههای مختلف کرده است. ”
عدم نیاز به تغییر قانون اساسی
خبرنگار نیوزویک همچنین پرسید “آیا شما برای این که بتوانید در دورهی بعد انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شوید میخواهید قانون اساسی ایران را تغییر دهید؟”، که احمدینژاد در پاسخ گفت: قانون اساسی را بهخاطر یک فرد عوض نمیکنند.
ما دو ماه مذاکرات را عقب انداختیم
احمدی نژاد همچنین در پاسخ به سوال دیگر این خبرنگار مبنی بر این که ایران برای گفتوگو با گروه ۱ + ۵ چه شروطی دارد؟ گفت: ما همیشه آماده گفتوگو بودهایم و در فضایی قطعنامهای اخیر علیه ایران صادر شد که ما در حال گفتوگو بودیم و بیانیهی تهران نیز یک مرحله از گفتوگوها بود و متاسفانه در حالی که مذاکرات در حال انجام بود قطعنامه صادر کردند و به همین خاطر ما دو ماه مذاکرات را به عقب انداختیم.
حمله اسراییل امکان ندارد و ما روی چنین چیزی حساب نمیکنیم
خبرنگار سپس پرسید که احتمال دارد اسراییل به ایران حمله کند؟ که احمدی نژاد در پاسخ از آن خبرنگار پرسید: آیا تاکنون به ایران سفر کردهاید؟ و خبرنگار پاسخ منفی داد.
احمدینژاد گفت: حتما باید سفر کنید. ایران کشوری بزرگ است. خیلی بزرگتر از آن چیزی که صهیونیستها در ذهنشان میگنجد.
او افزود: چنین چیزی امکان ندارد و ما روی چنین چیزی حساب نمیکنیم.
کسی به خاطر انتقاد زندان نیست
خبرنگار نیوزویک گفت که شما از گذشتهی ایران صحبت میکنید. از وجود آزادی در ایران صحبت میکنید ولی چرا در ایران روزنامههایی مانند اعتماد ملی، اعتماد و کارگزاران به خاطر انتقاد از شما تعطیل و بسته شدهاند؟
احمدی نژاد در پاسخ گفت: هیچ روزنامهای بهخاطر انتقاد از دولت بسته نشده است. در ایران قانون وجود دارد و دستگاه قضایی در ایران مستقل است. همهی مردم در برابر قانون مساوی هستند. هیچکس به خاطر انتقاد از دولت مجازات نمیشود. در ضمن تعداد روزنامهها در ایران زیاد هستند. ”
بیشتر این مسائل و حرفها ژورنالیستی است تا حقیقی
خبرنگار نیوزویک سپس از احمدینژاد پرسید که موسوی و کروبی آزاد هستند. آیا امکان دارد که در مورد آنها پروندهای تشکیل شود و آنها به زندان بروند؟ که رییس دولت در پاسخ گفت: من اطلاعی ندارم. باید ببینیم قاضی در این مورد چه میگوید و اگر پروندهای در مورد آنان به دادگاه برود اطلاعرسانی میشود.
خبرنگار در ادامه از رییسجمهور پرسید که آیا ممکن است که آنها به جرمی متهم شوند؟ و احمدینژاد گفت: همه مردم در برابر قانون مساوی هستند و آنها نیز مثل همه مردم.
او ادامه داد: فکر میکنم بیشتر این مسائل و حرفها ژورنالیستی باشد تا حقیقی.
سنگسار در ایران اجرا نمی شود
این خبرنگار همچنین در مورد سکینه محمدی آشتیانی پرسید که احمدی نژاد گفت: خبری که در مورد سنگسار وی منتشر شده است دروغ است و قوهی قضاییه نیز این خبر را تکذیب کرده است. پرونده وی در دستگاه قضایی ایران در حال رسیدگی است.
خبرنگار پرسید که آیا در ایران سنگسار یک نوع مجازات نیست؟ که احمدینژاد گفت: اکنون اجرا نمیشود.
محمود احمدینژاد در پنجمین روز سفر خود به نیویورک، صبح روز چهارشنبه نیز، طی مصاحبه با شبکه تلویزیونی سیانان، در پاسخ به سوالی در مورد دستگیریهای بعد از انتخابات ادعا کرد که “در ایران هیچکس به خاطر شرکت در تظاهرات بازداشت نشده و زندان نرفته است.”
و ادعای رئیس دولت دهم در حالی بود که در یک سال اخیر، هزاران تظاهرکننده در ایران بازداشت شده وبرای بسیاری از آنها نیز احکام سنگین صادر شده است.
محمود احمدی نژاد همچنین در آن مصاحبه ضمن اشاره به سفر هرساله خود به نیویورک به منظور شرکت در اجلاس سازمان ملل متحد، خاطرنشان کرده بود “سازمان ملل محل مدیریت مشترک جهانی است و افرادی همچون من باید در این اجلاس ها حضور داشته باشند.”
کلمه: «مردم ایران ما» رسانه ندارند. مخالفان «مردم ایران ما» در این خیال خام اند که امروز همان روزگاری است که معاویه، علی (ع) را به بی نمازی و کفر متهم نمود و عوام الناس را برای چندی در خواب بی خبری نگه داشت.
آنها اگر آنگونه بی پروا شده اند که با خیال آسوده در هفته دفاع مقدس یاران شهید باکری و همت را هتک می کنند. همسر شهید باکری را کتک می زنند و پسرش را دستگیر می کنند. روحانی دلسوزی را که به قدرت شرک آلود تسلیم نمی شود، به چوب تکفیر می رانند. منتقد دلسوزی که استبداد را هشدار می دهد به داغ تهدید و ایرانی آزادی را که مقهور قدرت نامشروعشان نمی شود به عربده ی تهمت بدنام می کنند برای این است که با هزار هزار فریب روی ندانستن «مردم ایران ما» حساب باز کرده اند.
«مردم ایران ما» رسانه ندارند و سهمشان از صدها میلیارد بودجه ی رسانه ای تنها تهمت و دروغ و شرک است.
اما اگر راهی را ببندند «مردم ایران ما» چون جویباری روان راه خود را از میان سنگلاخ ها خواهند یافت.
«مردم ایران ما» حق دارند بدانند. و اگر همه بدانند «سیاه» تا «سبز» از آن بهره می برند.
شمارگان ما معلوم است. ما بی شماریم. برای انتشار و توزیع آن روی شما حساب باز کرده ایم. کارگران در کارخانه ها، دانش آموزان در مدرسه، دانشجویان در دانشگاه ، کارمندان در اداره ، معلمان در کلاس و همسایه ها در محله ما آن را چاپ کنند و روزنامه ی خود را توزیع کنند . کلمه روزنامه ی همه ی کسانی است که آن را دست به دست می رسانند و سینه به سینه می خوانند.
آنها باید بدانند که اگر با همه دنیایشان به خیال خود تلاش کنند جلوی اطلاع رسانی به مردم را بگیرند ما نیز مانند پدرانمان در دوران خفقان، سینه به سینه به هم خبر خواهیم داد تا مردم کوچه و بازار هم بدانند. و بدانند که دوران حصر و تبعید و محدودیت برای رسیدن قاصد خبری به مقصد گذشته است.
دریافت نسخه pdf -پی دی اف- (۳۹۷ کیلو بایت)
دریافت نسخه jpeg -عکس- (۹۷۹ کیلوبایت)
نسخه کم حجم jpeg -عکس- (۳۸۱ کیلوبایت)
رئیس هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی با تاکید بر انجام وقف این دانشگاه براساس فتوای مقام معظم رهبری و ۴ نفر از اعضای این هیأت، تاکید کرد: فکر نمیکنم کسی بتواند این وقف را به هم بزند.
اکبر هاشمی رفسنجانی در آیین افتتاح دانشگاه آزاد اسلامی واحد بابل با تشکر از حجتالاسلام قلیپور رئیس این واحد دانشگاهی اظهار داشت: بنده مدتی است که برای افتتاح واحدهای دانشگاه آزاد نمیروم، اما بنا به قولی که به حجتالاسلام قلیپور داده بودم به این جا آمدم.
وی با اشاره به نقش فعلی و آینده مازندران در انقلاب و کشور افزود: اگر از همه امکانات استان شمالی کشور استفاده شود میتوان تمام کشور را اداره کرد، چرا که وجب به وجب خاک این منطقه زرخیز است و تبعا مردم آن از استعداد و ذوقی برخوردارند که آن را در تاریخ هم ثبت کردهاند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه در دوران مسئولیتم خیلی تلاش داشتم که استعداد این استان شکوفا شود، گفت: من ۳ طرح را در این زمینه دنبال کردم که با عجله کار آن آغاز شد و به نخبگان این استان هم پیشنهاد میکنم تا این ۳طرح را دنبال کنند؛ یک طرح بزرگراه تهران شمال از راه چالوس است که هنوز تکمیل نشده است و من به محسن فرزندم هم گفتم اگر میتواند در این مسیر یک خط مترو نیز تاسیس کند تا از زیر کوهها به مازندران برسد. البته نگرانم که در عمر خودمان انجام این پروژه را نبینیم اما امیدواریم این کار انجام گیرد.
وی ادامه داد: طرح دوم کانال سراسری از اولین شهرستان استان مازندران تا گنبد است که خیلیها میگفتند خیالی است اما ما کار آن را شروع کردیم که در این طرح آب البرز به کانالها ریخته میشود و در نتیجه از خشکسالیها جلوگیری شده و تمام اراضی منطقه به زیر کشت برده میشود و همچنین ۳ میلیارد مترمکعب آب آن هم اضافه میآمد که در کویرهای خشک البرز هم میتوان از آن استفاده کرد و مطالعات ابتدایی در این مورد انجام شده است.
آیتالله هاشمی رفسنجانی طرح سوم پیشنهادی خود برای استانهای شمالی کشور را بزرگراه دریای خزر از آستارا تا گنبد ذکر کرد و اظهار داشت: در آن از مصالح خود دریا و شنهای کف آن استفاده میشود و عموم مردم هم از آن استفاده میکنند تا گفته نشود ساحل خصوصی شده است؛ همچنین مراکز تفریحی نیز در کنار آن تاسیس شود. این طرح در زمان وزارت ترکان در وزارت راه آماده شد که دولت فعلی حرفهایی از این مسأله میزند و معلوم نیست که اجرا شود.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد: در صورت اجرای این ۳ طرح استان مازندران جایگاه خود را در کشور پیدا میکند.
وقف دانشگاه آزاد، بر اساس فتوای رهبر و چهار مجتهد
رئیس هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به اقدامات انجام شده در جهت گسترش این دانشگاه در کشور گفت: ما با این امکانات و برای حفظ آن، براساس فتوای رهبر و ۴ مجتهد که در هیأت موسس حضور داریم تصمیم به وقف این دانشگاه گرفتهایم، صیغه آن نیز خوانده شد و قبض و اقباض نیز انجام شد که فکر نمیکنیم کسی بتواند آن را به هم بزند و اگر کسی توانست این کار را انجام دهد از خداوند قویتر است و از او پس میگیرد.
وی تاکید کرد: هیچ اموال دولتی در مجموع دانشگاه آزاد نیست و هرکس زمینی به این مجموعه اختصاص دهد براساس قیمت روز پول آن پرداخت میشود. اگر هم در نهایت از اموال دولتی باشد در هر صورت وقف کردهایم و فتوای رهبر انقلاب مبنیبر این مسأله در شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز خوانده شده است.
رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به فتاوای مختلف شیعی در مورد مسأله وقف تصریح کرد: امیدواریم کسی این جرات را به خود ندهد که این مجموعه که سالهاست آموزش و تحقیقات کشور را تامین میکند و حتی میتواند کشور را اداره کند را پس بگیرد.
بریدن از مردم، بریدن از خداست
وی در ادامه با اشاره به افتخارات مردم مازندران و نقش لشکر ۲۵ کربلای مازندران (در جنگ تحمیلی) به ذکر خاطرهای از حضور این لشکر در عملیات بدر پرداخت و اظهار داشت: در آن عملیات اعضای این لشکر تحت محاصره عراقیها قرار گرفتند که یا شهید میشدند و یا به اسارت گرفتار میشدند. بنده در آن هنگام در منطقه خطرناکی در جبهه بودم. هلیکوپتر را اعزام کردم و خوشبختانه توانستیم اعضای آن را لشکر را برگردانیم و همان نیروها که دانشگاه جبهه را دیدند اکنون در استان مازندران که هدف تخریبگران هم هست، حضور دارند.
رئیس تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه اگر همه مردم در جبهه حضور نمییافتند نمیتوانستیم در جنگ پیروز شویم، یادآور شد: ما در نهایت بر شرق و غرب، دولتهای ارتجاعی منطقه و همه دنیا به پیروزی در عرصههای نظامی و سیاسی رسیدهایم. البته در جبهه سیاسی پیروزی بزرگتری کسب کردیم زیرا در سازمان ملل که همه اعضای آن ضد ما بودند عراق متجاوز شناخته شد و مبلغی برای غرامت تعیین شد.
وی افزود: سرنوشت عراق، ارتش بعث و صدام حسین را در مقابل خودمان را ببینید که چگونه است و آنقدر این سرنوشت واضح است که میتوان از روی آن فیلم ساخت.
آیتالله هاشمی رفسنجانی گفت: اگر هم اکنون هم با عشق و صفای آن دوران باشد میتوانیم از توطئهها بیرون بیاییم. آن زمان همه دشمنان علیه ما متحد بودند و ما چیزی نداشتیم برای پیروزی بر این توطئهها. در زمان فعلی نیز نیازمند اخلاص و نیز خودداری از انجام کارها غیرصحیحی هستیم که در راستای تفرقهاندازی انجام میشود. کسانی که این کار را انجام میدهند اگر از انجام این کارها خودداری کنند و بگذارند همگی متحد بمانیم میتوانیم در توطئهها پیروز شویم.
آیتالله هاشمی گفت: قدر این مردم که جنگ سازندگی را پیروز کردند و توطئهها را خنثی کردند را باید بدانیم و لذا تسلیم حق و با مردم باشیم، زیرا بریدن از این مردم مثل بریدن از خداست که این امر مساوی با از دست دادن همه چیز است.
کلمه :مجید دری ،فعال دانشجویی که هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد به شش سال حبس قطعی محکوم شده است. حبسی که قرار است مجید پنج سال از آن ر ا در تبعد بگذراند . تبعید در زندان ایذه .
این دانشجوی دربند در سال ۸۶ و در اعتراض به سوء مدیریت و فضای امنیتی دانشگاه علامه ابتدا چندین ترم از تحصیل تعلیق و سپس نیز از ادامه تحصیل محروم شد.وی در سال ۸۷ و با همراهی سایر دانشجویان محروم ازتحصیل که به دانشجویان ستاره دار معروف شده اند ،شورای دفاع از حق تحصیل را تشکیل دادند .شورایی که با هدف بازپس گیری بدیهی ترین حق این دانشجویان یعنی حق تحصیل شکل گرفت .دانشجویانی که به خاطر عقیده شان از حق تحصیل محروم شده بودند. اعضای این شورا در دوران فعالیت شان مدام بر عدم وابستگی خود به گروه ها ، دسته ها و یا احزاب داخلی و خارجی تاکید می کردند.
در جریان مناظره کاندیداهای ریاست جمهوری و پس ازآنکه رئیس جمهوری وقت، محمود احمدی نژاد وجود دانشجویان ستاره دار را انکار کرد و گفت که چنین دانشجویانی وجود خارجی ندارند، مجید دری نیز به همراه سایر اعضای شورا در تجمع های اعتراض آمیزی که به منظور آگاهی افکار عمومی برگزار شد شرکت کرد تا نشان دهد که این دانشجویان وجود خارجی دارند . دانشجویانی که بیهوده از حق تحصیل محروم شده اند .این تجمع های اعتراضی در روزهای قبل از برگزاری انتخابات در مقابل وزارت علوم و صدا و سیما برگزار شد .
مجید دری اما پس از شرکت در این تجمع ها در روز ۲۲ خرداد ماه به محل کار خود درشهر بوشهر بازگشت. وی چند روزی بیشتر در بوشهر نماند تا اینکه سر انجام در روز ۱۸ تیر ماه ۸۸ در حالی که در منزل خواهر خود درشهر قزوین به سر می برد دستگیر شد .
مجید دری به مناسبت اول مهرماه ،روز بازگشایی دانشگاهها نامه ای را خطاب به محمود احمدی نژاد نوشته و به وی گفته است «خبر بدی برایت دارم ، مهر رسید!»
به گزارش کلمه، متن کامل نامه مجید دری که از زندان اوین به بیرون ارسال شده ، به این شرح است :
آقای احمدی نژاد!
سلام.
خبر بدی برایت دارم.خبری که هر سال تکرار می شود،اما کهنه نمی شود.خبری که سالیان سال تکرار شده و می شود و تن دیکتاتورها و مستبدین را لرزانده است.کوتاه است اما پر طمطراق: “مهر آمد”.باری مهر آمد و دانشگاهها باز شدند و دانشجویان بازگشتند.با هر زحمتی نفسی سه ماهه کشیدی.اما تمام شد!مهر آمد.
آقای احمدی نژاد!
سال ۸۶ به یادت می آید که به دانشگاه تهران رفتی؟ حتی پلاکارد خوشامدگویی هم نصب نکردند که خبر پنهان بماند. تنها یک شب قبلش خبر آمدنت را دادی. آنهم به حراست دانشگاه تهران. یادم هست که دم تمام درهای دانشگاه ماموران حراست موج می زدند و مانع ورود دانشجویان می شدند. اما آمدیم! به هر لطایف الحیلی بود وارد شدیم. آمدی و رفتی.دم در سالن اجتماعات ماموران حراست ودانشجونماها نگهبانی می دادند و مانع ورود ما به مراسم خوشامدگویی! شما می شدند راستی. دیدار نمایشی چه لذتی دارد با مشتی دانشجو نما؟
آنجا بود که طمع چوب و چماق را چشیدیم. سال ۸۷ را چطور؟به یاد داری؟به دانشگاه علم و صنعت رفتی. استاد دانشگاه! دانشگاهی! پنجشنبه رفتی! سر و ته خیابان را بسته بودند و مانع ورود دانشجویان می شدند. حتی علم و صنعتی ها!و بار دیگر برای همانان حرف زدی و برایت دست زدند و گمان بردی که بازی را برده ای.اما سال تحصیلی چیز دیگری گفت.۸۸ را نمی دانم چه کردی. چون به جرم محارب بودن، به جرم دفاع از حق تحصیل – که دولت مهرورز نصیبمان کرده بود – در زندان بودم و فرصت شرفیابی نداشتم. اما می دانم چه تلخ بود برایت چون سالهای گذشته…
آقای احمدی نژاد!
از بدو ورودت به سمت ریاست جمهوری به کیاست دریافتی که دانشگاه دردسر است برایت و دست به کار شدی. روسای دانشگاهها را در راستای اهدافت گماردی که همانا سرکوب دانشجویان منتقد و معترض بود و پروژه پاکسازی دانشگاهها…
انجمنها را بستی، نشریه ها را به تعطیلی کشاندی و منتقدین را ستاره دار کردی و محروم و اخراج. کاری بود که بشود برای ساکت کردن دانشگاهها انجام بدهی و نکنی؟! البته همکاری وزارت علوم برای وابسته نشان دادن جریانهای دانشجویی اعم از تحکیم، ادوار و شورای دفاع از حق تحصیل به این و آن را نباید نادیده گرفت و حال بدنبال تحقق اهداف پاکسازی ات ما دانشجویان در زندانیم. از عبدالله مومنی بگیر تا میلاد اسدی و …بالغ بریک صدسال حبس هم اکنون برای دانشجویان رقم خورده است. از ۷ نفر اعضای شورای مرکزی “شورای دفاع از حق تحصیل” ۶ نفر آنان دستگیر شدند و سنگینترین احکام همراه با تبعید به آنان داده شد.
آیا هیچ می دانی هنگامی که تصمیم به تشکیل این شورا گرفتیم می دانستیم هرگز به دانشگاه باز نخواهیم گشت؟! اما ایستادیم تا دیگری چون ما به راحتی از حق غیرقابل انکارش محروم نشود.ایستادیم و حاضر نشدیم تعهد بدهیم که در مقابل ظلم سکوت کنیم. می دانستیم باز نخواهیم گشت،می دانستیم انکار می شویم،اما فریاد بر آوردیم تا نتوانی به راحتی و با طیب خاطر هر بلایی که دلت خواست بر سر دیگر دانشجویان بیاوری.ایستادیم تا آنگاه که انکار می کردی سند زنده ای باشیم از یک دروغ شرم آور.
آقای احمدی نژاد
در دوره اول ریاست جمهوری ات دست کم ۷۰ نفر را شناسایی کردیم که ستاره دار شده اند و آمار تعلیق ها آنقدر زیاد بود که مجال برای جمع آوری اسامی پیدا نکردیم اما با یک حساب سرانگشتی تنها در ۲ سال پایان دوره اول،سالهای تعلیق از تحصیل از مرز ۱۲۰ ترم هم گذشت.حاصل این تلاشها و پرده افکنی ها ۱۰ سال حبس در زندان ایذه برای ضیا نبوی ،شش سال حبس در همان زندان برای من ،شش سال حبس برای شیوا نظرآهاری، دو سال و ۴ ماه حبس برای مهدیه گلرو بود که هم اکنون در بند زنان است و ما نیز در بند ۳۵۰ محبوس…چرا که دانشجویان چون همیشه در برابر ناکارآمدیها و تعدیها ایستاده اند.بیشترین هزینه ها همیشه بر شانه های اینان که پشتوانه ای ندارند سنگینی می کند.اما هیچ گاه نه خم به ابرو آورده اند و نه زیر بار این فشارها کمر خم کرده اند.
آقای احمدی نژاد!
پیشنهادی برایت دارم که به عینه ببینی در اجرای پروژه ات چقدر موفق بوده ای. ۵ سال با تمام ابزارهای قدرت کوشیده ای که دانشگاه را ساکت کنی. تعداد زیادی از دانشجویان فعال یا در زندانند یا ستاره دار یا تعلیقی و محروم از تحصیل و اخراج شده. حال که دیگر باید خیالت آسوده باشد، پس قدم رنجه فرما و تنها یک روز قبل اعلام کن که می آیی. فقط یک روز قبل و نه بیشتر!
آقای احمدی نژاد!
در مناظره ات به دروغ گفتی که کسی را به جرم انتقاد از تحصیل محروم نکرده ای، که هیچ دانشجویی را ستاره دار نکرده ای. در مقابل میلیونها بیننده گفتی. عجیب نبود که خورشید را هم انکار کنی چه رسد به ما که ستاره دار بودیم. چگونه توانستی با چنین اعتماد به نفسی وجود انسانهایی را انکار کنی که پشت در صداو سیما با پلاکارد فریاد میزدند:ما ستاره داریم!
گمان می کنی با اینگونه رفتارها دانشجویان ساکت خواهند شد؟ باورت نمی شد که با تمامی این تدبیرها و تنبیه ها و تهدیدها، دانشگاه همچنان مکان ناامنی برایت تلقی شود که نتوانی با خیال راحت به آن پا بگذاری و ژست استاد دانشگاه را بخود بگیری؟
کدامیک از دانشگاهها را می خواهی ساکت کنی؟! تهران ؟ امیرکبیر ؟علامه ؟علم و صنعت ؟ دانشگاه اصفهان ؟ مشهد یا مازندران و تبریز و…یا دانشگاه آزاد را؟!
جنبش دانشجویی لقمه ا ی نیست که از گلوی هیچ دیکتاتوری پایین رفته باشد. طلایه دار انتقاد هیچگاه سلاح بر زمین نمی گذارد و در کنار دریای خروشان مردم علیه زور و استبداد و دیکتاتوری می ستیزد.
آقای احمدی نژاد!
در آخر یک پیشنهاد دیگر می کنم:نپذیر! پیشنهاد اولم را نپذیر که تلخ ترین روز زندگی ات رقم خواهد خورد.
گمان مبر که به پایان رسید کار مغان هزار باده ناخورده در رگ تاک است هنوز
مجید دری
دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه و زندانی اوین
پیکر مطهر سردار مهدی نریمی بیسیمچی قرارگاه فوق سری نصرت بر دستان مردم شهیدپرور اهواز تشییع شد.
صبح امروز پیکر شهید مهدی نریمی از همرزمان شهید علی هاشمی که در قرارگاه مجنون شهید و اخیراً در منطقه عملیاتی هورالهویزه کشف شده است، با حضور طلاب، روحانیان و مردم غیور پرور خوزستان تشییع شد.
این شهید دوران دفاع مقدس که مسئول مخابرات سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) بود در تاریخ چهارم تیر ماه ۱۳۶۷ در تک دشمن بعثی عراق در منطقه هورالهویزه مفقود شد.
بر اساس این گزارش پیکر پاک این شهید والامقام همزمان با پیکر همرزمش علی هاشمی کشف شد و مورد بررسی و شناسایی قرار گرفت که پس از انجام آزمایشات DNA مشخص شد که پیکر یافته شده، متعلق به شهید مهدی نریمی است.
این شهید بزرگ که سمت مسئولیت مخابرات قرارگاه فوق سری نصرت را برعهده داشته است پس از بیش از ۲۲ سال پیکرش شناسایی شده و پس از شناسایی با اجرای آزمایشهای تخصصی این امر تایید و برای تشیع در اختیار خانواده وی قرار داده شد.
لازم به ذکر است در شرایط کنونی سه نفر دیگر از همرزمان شهید هاشمی در منطقه عملیاتی هورالعظیم شناسایی شدهاند ولی هنوز آزمایشهای تخصصی برای یقین درباره هویت آنها به انجام نرسیده است.
غلامرضا سرابی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، از سوی افراد ناشناس ترور شد.
به گزارش خبرگزاریها، غلامرضا سرابی که متخصص داخلی و فوق تخصص قلب و عروق است، چهارشنبه شب در بیرون از مطب خود با اسلحه مورد سوء قصد قرار گرفت.
غلامرضا سرابی پس از این سوء قصد به بیمارستان امام حسین (ع) تهران منتقل شد. او هم اکنون در ICU بستری است و تلاش پزشکان برای نجات وی ادامه دارد.
خبرگزاری مهر ساعتی پیش از قول شهابالدین صدر نایبرئیس مجلس و رئیس سازمان نظام پزشکی، از وضعیت نسبتاً مناسب دکتر غلامرضا سرابی که شب گذشته با اسلحه مورد سوء قصد قرار گرفته بود خبر داد و گفت: تحقیقات اولیه حاکی از آن است که این پزشک ظاهراً پیش از این چندین بار از سوی برخی بیماران تهدید به مرگ شده بود.
صدر همچنین با بیان اینکه گلوله به شکم و پهلوی سمت چپ وی اصابت کرده است، تصریح کرد: پزشک نامبرده که در بیمارستان خاتم الانبیا فعالیت می کند ظاهراً پیش از این نیز چندین بار نیز از سوی برخی بیماران تهدید به مرگ شده است.
وی در پاسخ به اینکه آیا ممکن است حادثه سوء قصد شب گذشته و همچنین کشته شدن دکتر عبدالرضا سودبخش عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران که سه شنبه در مقابل مطب شخصی خود از طرف افراد ناشناس کشته شد برنامه ریزی شده باشد، گفت: از وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی و وزارت کشور خواستهایم که این موضوع را به صورت جدی پیگیری کند. با این حال امکان اینکه این ترورها پروژهای برای سوء قصد به جان برخی پزشکان است وجود دارد اما تا اعلام و پیگیری مراجع قضائی و انتظامی هیچ چیز مشخص نیست.
لازم به ذکر است که سه شنبه شب هم دکتر عبدالرضا سودبخش عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در مقابل مطب شخصی خود از طرف افراد ناشناس مورد سوء قصد قرار گرفت، که به مرگ وی منجر شد.
پلیس آگاهی تهران بزرگ در مورد حادثه سوء قصد به دکتر عبدالرضا سودبخش عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران که در مقابل مطب شخصی خود از طرف افراد ناشناس کشته شد، ادعا کرد: تحقیقات اولیه حکایت از آن دارد که علت و انگیزه قتل شخصی بوده و وجود هرگونه انگیزه دیگر در این جنایت منتفی است.
خبرگزاری دولتی ایرنا، با انتشار یادداشتی خطاب به دستگاه قضائی تحت عنوان “تساهل و تسامح قوه قضائیه قابل اغماض نیست” خواستار جلوگیری از اقداماتی از قبیل انتشار نامه زندانیان سیاسی خطاب به مسئولان نظام یا مسئولان بینالمللی و خاطرات آنها شد.
در یادداشت این خبرگزاری آمده است: سیری در قوانین موجود کشور و دنیا نشان میدهد که در هیچجا امکان تداوم جرم زندانی در زندان و همچنین تبعیض میان زندانیان سیاسی و غیرسیاسی به رسمیت شناخته نشده است.
در یادداشت این خبرگزاری وابسته به دولت از تیترهایی همچون “درخواست از دبیرکل سازمان ملل برای بازدید از بازداشتگاههای ایران… نامه عیسی سحرخیز به دبیر کل سازمان ملل… نامه سرگشاده محمد نوری زاد به رهبری… نامه زندانیان رجایی شهر به زندانیان اوین… نامه منصور اسانلو، حشمت الله طبرزدی، بداغی، رفیعی و عیسی سحرخیز به رییس جمهور برزیل…” انتقاد شده و در ادامه، زندانیان سیاسی را “چند خلافکار حرفهای” نامیده که در زندان هم “به آشوب و ناامنی خود ادامه میدهند.”
ایرنا همچنین با عصبانیت از اینکه نامههای زندانیان به بیرون راه پیدا میکند و در سایتهای منتقد انتشار مییابد، با اشاره به اینکه “این نامهها توسط یاران گمنام جنبش سبز در زندان اوین به دست گردانندگان کلمه رسیده است” از قوه قضاییه خواسته است درباره هویت این یاران گمنام توضیح دهد.
خبرگزاری دولت همچنین در این راستا به “نامههای عیسی سحرخیز به دبیرکل سازمان ملل و شکایت وی از مقامات جمهوری اسلامی با وکالت شیرین عبادی، نامههای توهین آمیز محمد نوری زاد علیه مسئولان نظام از جمله هتاکی وی به رهبر معظم انقلاب، نامه منصور اسانلو، حشمت الله طبرزدی، بداغی، رفیعی و عیسی سحرخیز به لولا داسیلوا رییس جمهور برزیل و درخواست برای آزادی خود از طریق وی و…” اعتراض کرده است.
نویسنده ناشناس ایرنا، این یادداشت را با این سئوال به پایان برده است که “آیا بهتر نیست با اتخاذ تدابیری ضمن تلاش برای اصلاح مجرمان زندانی و بیماران سیاسی، از سوءاستفاده بیگانگان جلوگیری کنیم؟
روزنامه کیهان در شماره امروز خود با حمله به اصغر فرهادی وی را هتاک خواند و از لغو مجوز فیلم جدید وی یعنی “جدایی نادر از سیمین” خبر داد.
کیهان نوشت: یک فیلم در حال ساخت، توسط اداره کل نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی لغو مجوز شد.
روزنامه کیهان به نقل از یک منبع موثق نوشت که این فیلم متعلق به فیلمسازی است که در موضعگیریهای اخیر خود با محافل جریان برانداز همنوایی میکند.
این روزنامه در ادامه نوشته است؛ کارگردان مذکور که با امکانات صدا و سیما خودنمایی کرده و پیش از این از سوی دولت نیز مورد پشتیبانی و حمایت ویژه! قرار گرفته بود، به تازگی در تلاش است تا با ژست اپوزیسیون و بیان سخنان ساختارشکنانه، حمایت جشنوارههای غربی و رسانههای ضد ایرانی را نیز جلب نماید.
اصغر فرهادی کارگردان فیلم “درباره الی” هفته گذشته جایزه بهتری فیلم در جشن”خانه سینما” را دریافت کرد.
سید مصطفی تاجزاده که بیش از یک ماه است به دلیل شکایت از کودتاگران نظامی در زندان اوین همراه با آقای نوری زاد در قرنطینه به سر می برد، روز چهارشنبه ۳۱ شهریورماه در ملاقات کابینی با همسرش در رابطه با مواضع اخیر آقای احمدی نژاد و موارد کذب بیان شده توسط وی در نیویورک، نکاتی را مطرح نموده است. به گفته فخرالسادات محتشمی پور وی در این ملاقات در پیامی خطاب به عقلای قوم اظهار داشته است: "بگیر و ببند و سرکوب و انسداد در زمان محمدرضا شاه جواب نداد و به طریق اولی در دنیای به هم پیوسته کنونی و در جهان دموکراسی خواه امروز و در عصر رایانه و اینترنت و ماهواره و تلفن همراه، روش های استبدادی نمی تواند پاسخگوی اداره کشور باشد و قطعا این روش ها محکوم به شکست است. مگر حصر مرحوم آیة الله منتظری اندکی از محبوبیت او کاست یا به محبوبیت دیگران افزود که دوباره به این روش ها تمسک جسته اند؟ من به عقلای قوم هشدار داده یادآور می شوم که ایرانیان از مشروطه تاکنون نشان داده اند که استبداد را برنمی تابند و سرانجام حقوق خویش را استیفا خواهند کرد."
به گزارش نوروز متن کامل اظهارات سید مصطفی تاجزاده در ملاقات روز گذشته به شرح زیر می باشد:
این که آقای احمدی نژاد تصمیم گرفته مکنونات قلبی خود را علنی کند، یعنی نظام موردنظر خود را تک حزبی می خواند و وجود دسته بندی و در واقع گرایش های سیاسی متفاوت را مغایر ارزش های انقلاب معرفی می کند و از صدور منتقدان و مخالفان خود به خارج از کشور سخن می گوید و با تفکیک قوا مخالفت کرده و دیگر مجلس را در رأس امور نمی داند و دخالت احزاب را در مدیریت کشور محکوم می کند، به آن دلیل است که پس از سرکوب یک سال گذشته، میدان را برای یکه تازی و تحقق یکه سالاری مناسب می بیند. در حقیقت وقتی آزادی مطبوعات و احزاب و تجمعات و انتخابات به محاق می رود و شخصیت های وارسته فهیم و شجاع و مدیرانی هم چون آقایان بهزاد نبوی، میردامادی، آرمین، صفایی فراهانی، داود سلیمانی، کیانوش راد، تاجرنیا، مرعشی و … (نمایندگان مجلس ششم) به جای حضور در مجلس گرفتار محاکمه و بند و زندان می شوند، حزب پادگانی تصور می کند که فرصت طلایی استحاله جمهوری اسلامی ایران را به نظام تک حزبی استبدادی به دست آورده و به جای تحقق آرمان های امام و مردم و وعده های امام در پاریس و اصول مصرح قانون اساسی، می تواند دیدگاهی را که متعلق به مارکسیست های روسی است و استالین آن را در شوروی محقق کرد و سرانجام فروپاشید در ایران به مرحله اجرا درآورد و توجه ندارد که مدل حکومت تک حزبی استبدادی حداقل دو دهه است که با شکست مفتضحانه ای در جهان مواجه شده و برای ملت ایران هیچ جاذبه ای ندارد چرا که اساسا انقلاب اسلامی در اعتراض به چنین مدلی شکل گرفت.
جالب آن که امروز حتی مارکسیست های آمریکای لاتین نیز از مدل چند حزبی و مطبوعات و احزاب و انتخابات آزاد دفاع می کنند. به نظر من مدل مطلوب حکومت آقای احمدی نژاد و حزب پادگانی نه جمهوری است و نه اسلامی و نه ایرانی. بلکه نظامی فاشیستی است که در آن همه آزادی ها به رسمیت شناخته می شود به جز آزادی های مدنی و سیاسی. بنابراین وی چه زمانی که به نام اسلام و تشیع و ولایت و امام زمان و چه اکنون به نام مکتب ایرانی از حکومتی دفاع می کند که ماهیت آن انسدادی-استبدادی است و در آن منتقدان از داشتن روزنامه و حزب و تجمع آزاد محروم خواهند بود و نظام رقابت آزاد و انتخابات آزاد معنایی نخواهد داشت.
۱- البته یک نکته را نباید نادیده گرفت و آن این است که از زمانی که انتخابات مجلس هفتم به شکل نمایشی برگزار شد و صلاحیت نامزدهای مخالف تک صدایی با اتکاء به نظارت استصوابی رد شد و مجلس هفتم و سپس مجلس هشتم به شکل فرمایشی تشکیل شد، مجلس دیکر در رأس امور نبوده و چنان ضعیف شده است که قدرت دفاع از خود در برابر زیاده خواهی های آقای احمدی نژاد را ندارد چه رسد به این که بخواهد از حقوق و منافع ملت دفاع کند. تجربه ما از مشروطه تاکنون نشان می دهد که هر زمان انتخابات نمایشی و مجلس فرمایشی شد، قوه مقننه هرگز دررأس امور قرار نداشت. به هر حال امروز عملا کودتاچیان و حزب پادگانی در رأس امورند نه مجلس مستقل و مدرس پرور.
۲- آقای احمدی نژاد با وجود مواضع فوق و عملکرد سرکوب گرانه وزارت اطلاعات، ارشاد و کشورش در زمینه نقض حقوق شهروندان، ایران را آزادترین کشور جهان می خواند که چندصدایی در آن حاکم است و ادعا می کند رقبای انتخاباتی وی آزادانه به فعالیت مشغولند. در این زمینه باید گفت: اولا ایجاد محدودیت های روزافزون برای آقایان کروبی و موسوی خلاف ادعای وی را ثابت می کند. امروز صداو سیمای میلی و تک صدا نه تنها آن دو بزرگوار را بایکوت خبری کرده بلکه به مناسبت و بی مناسبت انواع اتهامات را متوجه آنان کرده و می کند. مطبوعات نیز از درج اخبار آنان جز فحاشی و نقد غیرمنصفانه منع شده اند و سایت های آنان نیز فیلتر و احزاب آنان و طرفداران اصلاح طلبشان یکی پس از دیگری توقیف شده اند.
با وجود این استبدادطلبان ایرانی، این میزان محدودیت را کافی ندانسته حصر خانگی را به آنان تحمیل کرده اند و توجه ندارند که در جهان جهانی شده امروز، حتی در «بورکینافاسو» نیز با نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری چنین رفتاری نمی کنند و با نقض حقوق آنان به حیثیت کشور آسیب وارد نمی کنند و تصویری زشت از آن به جهان ارائه نمی کنند به طوری که رئیس دولت مجبور شود در مقر سازمان ملل متحد به دروغ اعلام کند که «رقبا و مخالفان ما آزادانه به فعالیت مشغولند.» ثانیا اگر ادعای آقای احمدی نژاد درست است و در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد، چگونه می تواند محکومیت های سنگین هشت سال و نه سال و حبس در تبعید را به دانشجویان مظلوم و متعهد ایرانی مشاهده کند و دم برنیاورد؟ در کجای دنیا یک دانشجوی دختر را به جرم نگاه متفاوت و زبان نقاد به نه سال و نیم حبس محکوم می کنند؟ من این جا به احکام ظالمانه و سنگین علیه روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و مدنی و غیره اشاره نمی کنم که مثلا آقای نوری زاد تنها به دلیل نگارش نامه منتقدانه در زندان به سر می برد و با وجود این اعلام می کنند که زندانی سیاسی نداریم.البته اگر هر یک از زندانیان سیاسی ما پاسپورت آمریکایی داشتند، آقای احمدی نژاد شخصا پرونده آنان را پیگیری می کرد و برای آزادی آنان با مقامات قضائی به مکاتبه و مذاکره می پرداخت.
۳- در مورد این ادعای آقای احمدی نژاد که مخالفان و منتقدان وی نکات مثبت کارنامه دولت نهم و دهم را ندیده و به سیاه نمایی می پردازند، نیز باید بگویم در ۳۱ سال گذشته هیچ کس به اندازه ایشان به سیاه نمایی عملکرد دولت های پیشین نپرداخته و رقبای خود را به فساد متهم نکرده و خدماتشان را نادیده نگرفته است. سخنان و تعبیرات وی در مورد مدیران گذشته و یا رقبای کنونی اش از سیاه نمایی گذشته و دروغ گویی های او به شکل گسترده و آشکار تنها با قاضی مرتضوی- دادستان معزول- قابل مقایسه است. کینه وی و اقتدارگرایان همکارش به نحوی است که درست هم زمان با برنامه سفر به نیویورک، روز گفتگوی تمدن ها را که با اقبال جهانی روبرو شد، و هزاره سوم میلادی با آن نام آغاز شد، از تقویم رسمی کشور حذف کردند.
۴- من از آقای احمدی نژاد که تلاش برای بستن روزنامه سلام را از افتخارات زندگی خویش می داند، انتظار ندارم که از حقوق و آزادی های ایرانیان و به ویژه منتقدان خود دفاع کند. از دید او هر آن کس که مخالفش باشد، خس و خاشاکی بیش نیست و به اندازه بزغاله نمی فهمد اما خطاب من به عقلای قوم است: بگیر و ببند و سرکوب و انسداد در زمان محمدرضا شاه جواب نداد و به طریق اولی در دنیای به هم پیوسته کنونی و در جهان دموکراسی خواه امروز و در عصر رایانه و اینترنت و ماهواره و تلفن همراه، روش های استبدادی نمی تواند پاسخگوی اداره کشور باشد و قطعا این روش ها محکوم به شکست است.مگر حصر مرحوم آیة الله منتظری اندکی از محبوبیت او کاست یا به محبوبیت دیگران افزود که دوباره به این روش ها تمسک جسته اند؟ من به عقلای قوم هشدار داده یادآور می شوم که ایرانیان از مشروطه تاکنون نشان داده اند که استبداد را برنمی تابند و سرانجام حقوق خویش را استیفا خواهند کرد.
البته برای اکثریت مردم مسلمان ایران مقابله با استبداد سکولار خیلی سهل تر است اما یقین دارم که هم وطنانم هرگز زیر بار استبداد دینی نخواهند رفت. استبدادی که به تعبیر آیة الله نائینی بدترین نوع دیکتاتوری است و در واقع جسم و جان و زندگی عمومی و خصوصی مردم را در انقیاد خود در می آورد. به باور من اندکی زمان لازم است تا استبدادطلبان ایرانی و طرفداران اندیشه طالبانی-پادگانی همه آن چه در چنته دارند، بیرون بریزند و دستشان را کاملا رو کنند و پیروان خود را بیش از پیش شرمسار سازند و در نهایت مجبور شوند از برج غرور و تفرعن و استبداد پایین آمده دست از سرکوب بیشتر و بگیر و ببندهای بی منطق و کور برداشته حقوق ملت را به رسمیت بشناسند و به بازی برد برد تن دهند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر