عباس عبدی در واکنش به دروغ گویی طائب در مورد وی که گفته بود: «یکی از کسانی که اطلاعات موشک های دور برد را به بیگانه داده بود عبدی بود» در وبسایت خود نوشت: اگر دستگاه قضایی در شرایطی بود که به اینگونه اتهامات واهی و بیپایه، کاملا بیطرفانه رسیدگی میکرد، در این صورت شاهد چنین اظهاراتی نبودیم. متأسفانه بنده تبعه آمریکا و فرانسه نیستم تا مورد لطف مقامات قرار گیرم، و رییس دولت همچنان که از همسر آقای سارکوزی دفاع کرد و مدیر کیهان را مستحق مجازات دانست، از بنده نیز به عنوان یک شهروند دفاع کند.
به گزارش کلمه این فعال سیاسی در بخش دیگری از پاسخ خود به طائب با ابراز نگرانی از رواج علنی دروغ در نهاد های رسمی کشور تاکید کرد: قدرت انفجاری موشکهایی که مورد نظر شماست در برابر موشکهای اتمی و فوق پیشرفته اتحاد جماهیر شوروی چیزی شبیه اسباببازی است، اما روزی که حیات شوروی به علت اشباع دروغ و ظلم و ستم سر آمد، آن موشکها هم نتوانست آنها را از فروپاشی نجات دهد. نه تنها نتوانست، بلکه این موشکها پس از فروپاشی، وبال گردن رژیم روسیه شد. امروز هم موشکهای کرهشمالی از نوع اتمی است و فاصلهاش با ژاپن فقط یک دریای کوچک است، اما شاهد آنیم که سالانه باید هزاران نفر از مردم آن از گرسنگی بمیرند و تنها فرد چاق و چله آن حکومت، رییس جمهور مادامالعمر آن است و بقیه مردم گویی که رژیم سخت (البته از نوع غذایی) گرفتهاند.
متن جوابیه عباس عبدی درباره اظهارات طائب به شرح زیر است:
روز (دوشنبه ۲۹/۶/۱۳۸۹) نزدیکیهای ظهر یکی از دوستان تماس گرفت و خبر داد که در یکی از سایتها، متهم به تحویل اطلاعات موشکهای دوربرد شدهای. مثل همیشه خندیدم و گفتم اهمیت نده، گفت که آقای طائب این ادعا را کرده است. با شنیدن این اسم تا حدی ناراحت شدم و گفتم پیگیری میکنم، زیرا میدانستم که آقای طائب از جزییات پرونده من اطلاع دارد و بیان چنین دروغ آشکاری معنای دیگری خواهد داشت.
عین متن منتشره چنین است:
«در زمان آقای خاتمی سپاه متوجه شد که اطلاعات مربوط به موشکهای دوربرد لو رفته است. پیگیری کردند و دیدند یکی از کسانی که در این ماجرا دخالت داشته،آقای عباس عبدی بوده است. این موجب شد که بیشتر بررسی کنند. بعد متوجه شدند که دشمن به ما خیلی نزدیک شده است. تحقیقات نشان داد که آقای ابطحی با موضوعات سری سروکار دارند و این اطلاعات به ایشان میرسد. ایشان هم با همین جریانات ارتباط داشتند. اسناد و مدارک این ماجرا که منتشر شد. آقای عبدی هم که دستگیر شدند. این جریان هم در قالب اطلاعات سری مطرح شد و به ما رسید. آقای ابطحی و عباس عبدی با هم ارتباط داشتند. یعنی آقایی که اطلاعات هستهای ما را داشت با ایشان ارتباط داشتند. اما من نگفتم که آقای ابطحی این حرفها را به کسی زده است .»
در آن لحظه من امکان دیدن سایت مذکور را نداشتم، اما وقتی با یکی از دستاندرکاران پرونده تماس گرفتم و گلایه کردم، گفت احتمال نمیدهد که وی چنین چیزی را گفته باشد. قرار شد پیگیری کند، بعداً با برخی دیگر از افراد تماس گرفتم و سایت را هم دیدم معلوم شد که اتهامزننده برادر آقای حسین طائب به نام مهدی طائب از روحانیون قم است و چندان اطلاعی هم از امور اینچنینی ندارد. با آقای ابطحی تماس گرفتم که قضیه چیست، او هم گفت که چند ماه پیش این حرف را زده بود که من اعتراض کردم و جمله آخر نقل شده در متن را برای اصلاح صحبت قبلی اش گفته است. گفتم چرا شکایت نکردی که پاسخ او هم قابل انتظار بود. قبل از آن نیز پاسخی را در ۶ بند برای سایت تابناک فرستادم که تا لحظه کنونی منتشر نشده است. در تماس های بعدی قرار شد با آقای مهدی طائب تماس بگیرند و غلط بودن اتهامات را متذکر شوند تا به نحو مناسبی اصلاح کند از آنجا که این روش را بهتر می دانستم انتشار پاسخ زیر را سه روز به تاخیر انداختم و تاکنون که اقدامی انجام نشده است اجمالا اشارهای به نکات مطرح شده میکنم.
۱ـ در سراسر پرونده بنده که برای مهم جلوه دادن آن را به چند صد صفحه رساندند و حتی دو حکم صادره آن بیش از دویست صفحه است، فکر نمیکنم حتی یک بار هم کلمه موشک آمده باشد. اگر ایشان دسترسی به حکم دارند آن را منتشر کنند، در غیر این صورت اجازه انتشار آن را از مقامات قضایی بگیرند من خودم موارد را منتشر خواهم کرد.
۲ـ به یاد دارم که در پرونده کلمه پایلوت را (که نوعی روش تحقیق تجربی است) به خلبان ترجمه کرده بودند!! و در دادگاه مطرح با این ترجمه مطرح کردند که نشان از بیدقتی و عجله قاضی پرونده داشت و موجب سخره گردید. لذا فکر کردم که نکند کلمه انگلیسی دیگری بوده که ایشان به اشتباه به موشک دوربرد ترجمه کرده باشد، اما به این نتیجه رسیدم که چنین چیزی هم نبوده است و بعید است که اصولا اجازه داشته باشد که پرونده را ببیند.
۳ـ بنده در دوران مسئولیت آقای ابطحی هیچ ارتباطی با ایشان نداشتهام، ممکن است حداکثر ۳ یا ۴ بار در محیطهای عمومی یکدیگر را دیده باشیم. حال چگونه بنده را به آقای ابطحی وصل کردهاند خدا میداند.
۴ـ بازداشت من در رابطه با نظرسنجی بود و هیچ ربطی به این مسایل نداشت و در پرونده هم مطلقاً چنین چیزهایی نبوده، و اگر این ادعا درست است، چرا همان موقع بازداشت من آقای ابطحی را احضار یا بازداشت نکردند؟
۵ـ واقعیت این است که اگر دستگاه قضایی در شرایطی بود که به اینگونه اتهامات واهی و بیپایه، کاملا بیطرفانه رسیدگی میکرد، در این صورت شاهد چنین اظهاراتی نبودیم. متأسفانه بنده تبعه آمریکا و فرانسه نیستم تا مورد لطف مقامات قرار گیرم، و رییس دولت همچنان که از همسر آقای سارکوزی دفاع کرد و مدیر کیهان را مستحق مجازات دانست، از بنده نیز به عنوان یک شهروند دفاع کند، اما چندان هم نگران نباید بود، زیرا علیه شهروندان بیگناه آن قدر اتهامهای بیپایه زدهاند که اگر فردای روزگار کسی هم واقعاً مرتکب جرمی یا جاسوسی شود و صریحاً هم اعلام کند که چنین کرده است، کسی باور نخواهد کرد.
۶ـ به حجتالاسلام آقای مهدی طائب باید متذکر شوم که نگرانی اصلی بنده از بیان چنین اتهامات واهی علیه خودم در نشریات و سایتها نیست. ضمن اینکه داشتن و نداشتن موشک اعم از دوربرد و نزدیکبرد را هم برای حفظ ثبات و امنیت یک کشور لازم و کافی نمیدانم. قدرت انفجاری موشکهایی که مورد نظر شماست در برابر موشکهای اتمی و فوق پیشرفته اتحاد جماهیر شوروی چیزی شبیه اسباببازی است، اما روزی که حیات شوروی به علت اشباع دروغ و ظلم و ستم سر آمد، آن موشکها هم نتوانست آنها را از فروپاشی نجات دهد. نه تنها نتوانست، بلکه این موشکها پس از فروپاشی، وبال گردن رژیم روسیه شد. امروز هم موشکهای کرهشمالی از نوع اتمی است و فاصلهاش با ژاپن فقط یک دریای کوچک است، اما شاهد آنیم که سالانه باید هزاران نفر از مردم آن از گرسنگی بمیرند و تنها فرد چاق و چله آن حکومت، رییس جمهور مادامالعمر آن است و بقیه مردم گویی که رژیم سخت (البته از نوع غذایی) گرفتهاند. بنابراین هیچ فرد آگاهی به آنچه که در ذهن شما مهم تلقی می شود، اهمیت اصلی را نمیدهد. اما آمریکاییها اگر از موشکهای ایران اطلاعی نداشته باشند، حتماً از سخنان آشکار شما مطلع میشوند. فرض کنید که این اظهارات شما روی میز مسئول ایران در سازمان اطلاعاتی آمریکا یعنی سیا قرار گیرد، او که میداند چه کسانی برای آنان جاسوسی میکنند با دیدن گزارش اظهارات شما، در حاشیه آن چه خواهد نوشت؟ روشن است که مینویسد، کسانی که علیه شهروندان بیگناه خود آشکارا دروغ میگویند، قابل اعتماد نیستند و گزارشهای آنها در زمینه های مورد اختلاف یا هر مورد دیگر فاقد اعتبار خواهد بود.
نکته دیگری که آقای طائب باید بدانند این است که کار از جاسوسی موشکی و این حرفها گذشته است، آنچه که به حکومت لطمه میزند در درجه اول رسمی شدن و رواج دروغ است که چون خوره تمامی تاروپود اجتماع را خورده و از درون پوک کرده است و به علت شیوع و آشکار بودن نیازی هم به جاسوسی برای اطلاع از کم و کیف آن نیست. همچنین قضایای کهریزک و کوی دانشگاه است که حیثیت ها را برباد می دهد و نه اطلاع از موشک و هواپیما.
امیدوارم تاریخ برای ما تکرار نشود. موشکهای عراق نتوانست مانع بروز وضعیت فعلی آن شود و تمام موشکهای آن (بالاتر از برد ۱۵۰ کیلومتر) قبلا به دست خودشان اوراق شده بود و سوخت آن برای پختن دیزی و جوش آوردن کتری چای در دخمه ای استفاده شد که بهتر است نشانی اش را ندهم. در باره استفاده از مواد منفجره و آهن قراضه های موشک های اوراقی اجازه دهید فعلا حرفی نزنم.
اگر آقای طائب با علم به کذب بودن، این اتهامات را وارد کرده اند در این صورت حرفی نیست حتما دلائل لازم برای قانع کردن خود جهت ایراد چنین اتهاماتی دروغی را دارند، ولی اگر چنین نبوده و تصور می کرده اند که این اتهامات واقعی است در این صورت پیشتهاد می کنم با دست اندرکاران پرونده و اخوی خود که در دسترس هستند تماس بگیرند و سپس اگر شجاعت سیاسی یا ترس از آخرتی بود از همان طریق گفته های خود را اصلاح کنند.
نکته پایانی اینکه نشریات و سایتهایی که اینگونه اتهامات واهی را منتشر میکنند آیا شهامت آن را دارد که مواردی ده برابر رقیقتر از این اتهامات را علیه افراد صاحب قدرت منتشر کنند؟ اگر بلی، اشکالی ندارد بنابه اصل آزادی مطبوعات، آنها را چاپ کنید، اما اگر نمیتوانید که قطعاً نمیتوانید، حتی اتهامات واقعی علیه آنان را هم نمیتوانید، منتشر کنید، پس بهتر است اندکی به وجدان خود مراجعه کنید، شاید گوشهای از وجدانتان بیدار و تغییری در خطمشی شما ایجاد کند.
عباس عبدی ـ۳۰/۶/۱۳۸۹
سید محمد خاتمی پس حمله نیروهای امنیتی دولت احمدی نژاد به خانواده شهید همت و باکری در تماسی تلفنی از آنها دلجویی کرد.
به گزارش خبرنگار کلمه، رییس جمهور سابق کشورمان با همسران شهید باکری و همت صحبت و جویای اتفاقات پیش آمد شد.
براساس این گزارش، همسر شهید باکری به تشریح نحوه و چگونگی بازداشت چند ساعته احسان باکری، پسر شهید باکری پرداخت.
همچنین امروز فخرالسادات محتشمی پور به منزل شهید باکری مراجعه و از همسر شهید باکری که به صورتش گاز فلفل پاشیده شده بود، عیادت کرد.
رئیس هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی با تاکید بر انجام وقف این دانشگاه براساس فتوای مقام معظم رهبری و ۴ نفر از اعضای این هیأت، تاکید کرد: فکر نمیکنم کسی بتواند این وقف را به هم بزند.
اکبر هاشمی رفسنجانی در آیین افتتاح دانشگاه آزاد اسلامی واحد بابل با تشکر از حجتالاسلام قلیپور رئیس این واحد دانشگاهی اظهار داشت: بنده مدتی است که برای افتتاح واحدهای دانشگاه آزاد نمیروم، اما بنا به قولی که به حجتالاسلام قلیپور داده بودم به این جا آمدم.
وی با اشاره به نقش فعلی و آینده مازندران در انقلاب و کشور افزود: اگر از همه امکانات استان شمالی کشور استفاده شود میتوان تمام کشور را اداره کرد، چرا که وجب به وجب خاک این منطقه زرخیز است و تبعا مردم آن از استعداد و ذوقی برخوردارند که آن را در تاریخ هم ثبت کردهاند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه در دوران مسئولیتم خیلی تلاش داشتم که استعداد این استان شکوفا شود، گفت: من ۳ طرح را در این زمینه دنبال کردم که با عجله کار آن آغاز شد و به نخبگان این استان هم پیشنهاد میکنم تا این ۳طرح را دنبال کنند؛ یک طرح بزرگراه تهران شمال از راه چالوس است که هنوز تکمیل نشده است و من به محسن فرزندم هم گفتم اگر میتواند در این مسیر یک خط مترو نیز تاسیس کند تا از زیر کوهها به مازندران برسد. البته نگرانم که در عمر خودمان انجام این پروژه را نبینیم اما امیدواریم این کار انجام گیرد.
وی ادامه داد: طرح دوم کانال سراسری از اولین شهرستان استان مازندران تا گنبد است که خیلیها میگفتند خیالی است اما ما کار آن را شروع کردیم که در این طرح آب البرز به کانالها ریخته میشود و در نتیجه از خشکسالیها جلوگیری شده و تمام اراضی منطقه به زیر کشت برده میشود و همچنین ۳ میلیارد مترمکعب آب آن هم اضافه میآمد که در کویرهای خشک البرز هم میتوان از آن استفاده کرد و مطالعات ابتدایی در این مورد انجام شده است.
آیتالله هاشمی رفسنجانی طرح سوم پیشنهادی خود برای استانهای شمالی کشور را بزرگراه دریای خزر از آستارا تا گنبد ذکر کرد و اظهار داشت: در آن از مصالح خود دریا و شنهای کف آن استفاده میشود و عموم مردم هم از آن استفاده میکنند تا گفته نشود ساحل خصوصی شده است؛ همچنین مراکز تفریحی نیز در کنار آن تاسیس شود. این طرح در زمان وزارت ترکان در وزارت راه آماده شد که دولت فعلی حرفهایی از این مسأله میزند و معلوم نیست که اجرا شود.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد: در صورت اجرای این ۳ طرح استان مازندران جایگاه خود را در کشور پیدا میکند.
وقف دانشگاه آزاد، بر اساس فتوای رهبر و چهار مجتهد
رئیس هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به اقدامات انجام شده در جهت گسترش این دانشگاه در کشور گفت: ما با این امکانات و برای حفظ آن، براساس فتوای رهبر و ۴ مجتهد که در هیأت موسس حضور داریم تصمیم به وقف این دانشگاه گرفتهایم، صیغه آن نیز خوانده شد و قبض و اقباض نیز انجام شد که فکر نمیکنیم کسی بتواند آن را به هم بزند و اگر کسی توانست این کار را انجام دهد از خداوند قویتر است و از او پس میگیرد.
وی تاکید کرد: هیچ اموال دولتی در مجموع دانشگاه آزاد نیست و هرکس زمینی به این مجموعه اختصاص دهد براساس قیمت روز پول آن پرداخت میشود. اگر هم در نهایت از اموال دولتی باشد در هر صورت وقف کردهایم و فتوای رهبر انقلاب مبنیبر این مسأله در شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز خوانده شده است.
رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به فتاوای مختلف شیعی در مورد مسأله وقف تصریح کرد: امیدواریم کسی این جرات را به خود ندهد که این مجموعه که سالهاست آموزش و تحقیقات کشور را تامین میکند و حتی میتواند کشور را اداره کند را پس بگیرد.
بریدن از مردم، بریدن از خداست
وی در ادامه با اشاره به افتخارات مردم مازندران و نقش لشکر ۲۵ کربلای مازندران (در جنگ تحمیلی) به ذکر خاطرهای از حضور این لشکر در عملیات بدر پرداخت و اظهار داشت: در آن عملیات اعضای این لشکر تحت محاصره عراقیها قرار گرفتند که یا شهید میشدند و یا به اسارت گرفتار میشدند. بنده در آن هنگام در منطقه خطرناکی در جبهه بودم. هلیکوپتر را اعزام کردم و خوشبختانه توانستیم اعضای آن را لشکر را برگردانیم و همان نیروها که دانشگاه جبهه را دیدند اکنون در استان مازندران که هدف تخریبگران هم هست، حضور دارند.
رئیس تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه اگر همه مردم در جبهه حضور نمییافتند نمیتوانستیم در جنگ پیروز شویم، یادآور شد: ما در نهایت بر شرق و غرب، دولتهای ارتجاعی منطقه و همه دنیا به پیروزی در عرصههای نظامی و سیاسی رسیدهایم. البته در جبهه سیاسی پیروزی بزرگتری کسب کردیم زیرا در سازمان ملل که همه اعضای آن ضد ما بودند عراق متجاوز شناخته شد و مبلغی برای غرامت تعیین شد.
وی افزود: سرنوشت عراق، ارتش بعث و صدام حسین را در مقابل خودمان را ببینید که چگونه است و آنقدر این سرنوشت واضح است که میتوان از روی آن فیلم ساخت.
آیتالله هاشمی رفسنجانی گفت: اگر هم اکنون هم با عشق و صفای آن دوران باشد میتوانیم از توطئهها بیرون بیاییم. آن زمان همه دشمنان علیه ما متحد بودند و ما چیزی نداشتیم برای پیروزی بر این توطئهها. در زمان فعلی نیز نیازمند اخلاص و نیز خودداری از انجام کارها غیرصحیحی هستیم که در راستای تفرقهاندازی انجام میشود. کسانی که این کار را انجام میدهند اگر از انجام این کارها خودداری کنند و بگذارند همگی متحد بمانیم میتوانیم در توطئهها پیروز شویم.
آیتالله هاشمی گفت: قدر این مردم که جنگ سازندگی را پیروز کردند و توطئهها را خنثی کردند را باید بدانیم و لذا تسلیم حق و با مردم باشیم، زیرا بریدن از این مردم مثل بریدن از خداست که این امر مساوی با از دست دادن همه چیز است.
منبع: کلمه
امروز: علیرضا ایرانشاهی، دانشجوی معماری غیرانتفاعی قزوین و از بازداشت شدگان روز عاشورا امروز پس از 9 ماه آزاد شد.
بنا بر اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" وی به اتهام تجمع و تبانی و فعالیت تبلیغی علیه نظام از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب به ۳ سال حبس محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر این حکم به 9 ماه و یک روز تقلیل یافت.
وی در طی 9 ماه گذشته در بند 350 و 209 زندان اوین تحمل حبس نموده است.
امروز: سید مصطفی تاجزاده که بیش از یک ماه است به دلیل شکایت از کودتاگران نظامی در زندان اوین همراه با آقای نوری زاد در قرنطینه به سر می برد، روز چهارشنبه ۳۱ شهریورماه در ملاقات کابینی با همسرش در رابطه با مواضع اخیر آقای احمدی نژاد و موارد کذب بیان شده توسط وی در نیویورک، نکاتی را مطرح نموده است. به گفته فخرالسادات محتشمی پور وی در این ملاقات در پیامی خطاب به عقلای قوم اظهار داشته است: "بگیر و ببند و سرکوب و انسداد در زمان محمدرضا شاه جواب نداد و به طریق اولی در دنیای به هم پیوسته کنونی و در جهان دموکراسی خواه امروز و در عصر رایانه و اینترنت و ماهواره و تلفن همراه، روش های استبدادی نمی تواند پاسخگوی اداره کشور باشد و قطعا این روش ها محکوم به شکست است. مگر حصر مرحوم آیة الله منتظری اندکی از محبوبیت او کاست یا به محبوبیت دیگران افزود که دوباره به این روش ها تمسک جسته اند؟ من به عقلای قوم هشدار داده یادآور می شوم که ایرانیان از مشروطه تاکنون نشان داده اند که استبداد را برنمی تابند و سرانجام حقوق خویش را استیفا خواهند کرد."
به گزارش نوروز متن کامل اظهارات سید مصطفی تاجزاده در ملاقات روز گذشته به شرح زیر می باشد:
این که آقای احمدی نژاد تصمیم گرفته مکنونات قلبی خود را علنی کند، یعنی نظام موردنظر خود را تک حزبی می خواند و وجود دسته بندی و در واقع گرایش های سیاسی متفاوت را مغایر ارزش های انقلاب معرفی می کند و از صدور منتقدان و مخالفان خود به خارج از کشور سخن می گوید و با تفکیک قوا مخالفت کرده و دیگر مجلس را در رأس امور نمی داند و دخالت احزاب را در مدیریت کشور محکوم می کند، به آن دلیل است که پس از سرکوب یک سال گذشته، میدان را برای یکه تازی و تحقق یکه سالاری مناسب می بیند. در حقیقت وقتی آزادی مطبوعات و احزاب و تجمعات و انتخابات به محاق می رود و شخصیت های وارسته فهیم و شجاع و مدیرانی هم چون آقایان بهزاد نبوی، میردامادی، آرمین، صفایی فراهانی، داود سلیمانی، کیانوش راد، تاجرنیا، مرعشی و ... (نمایندگان مجلس ششم) به جای حضور در مجلس گرفتار محاکمه و بند و زندان می شوند، حزب پادگانی تصور می کند که فرصت طلایی استحاله جمهوری اسلامی ایران را به نظام تک حزبی استبدادی به دست آورده و به جای تحقق آرمان های امام و مردم و وعده های امام در پاریس و اصول مصرح قانون اساسی، می تواند دیدگاهی را که متعلق به مارکسیست های روسی است و استالین آن را در شوروی محقق کرد و سرانجام فروپاشید در ایران به مرحله اجرا درآورد و توجه ندارد که مدل حکومت تک حزبی استبدادی حداقل دو دهه است که با شکست مفتضحانه ای در جهان مواجه شده و برای ملت ایران هیچ جاذبه ای ندارد چرا که اساسا انقلاب اسلامی در اعتراض به چنین مدلی شکل گرفت.
جالب آن که امروز حتی مارکسیست های آمریکای لاتین نیز از مدل چند حزبی و مطبوعات و احزاب و انتخابات آزاد دفاع می کنند. به نظر من مدل مطلوب حکومت آقای احمدی نژاد و حزب پادگانی نه جمهوری است و نه اسلامی و نه ایرانی. بلکه نظامی فاشیستی است که در آن همه آزادی ها به رسمیت شناخته می شود به جز آزادی های مدنی و سیاسی. بنابراین وی چه زمانی که به نام اسلام و تشیع و ولایت و امام زمان و چه اکنون به نام مکتب ایرانی از حکومتی دفاع می کند که ماهیت آن انسدادی-استبدادی است و در آن منتقدان از داشتن روزنامه و حزب و تجمع آزاد محروم خواهند بود و نظام رقابت آزاد و انتخابات آزاد معنایی نخواهد داشت.
۱- البته یک نکته را نباید نادیده گرفت و آن این است که از زمانی که انتخابات مجلس هفتم به شکل نمایشی برگزار شد و صلاحیت نامزدهای مخالف تک صدایی با اتکاء به نظارت استصوابی رد شد و مجلس هفتم و سپس مجلس هشتم به شکل فرمایشی تشکیل شد، مجلس دیکر در رأس امور نبوده و چنان ضعیف شده است که قدرت دفاع از خود در برابر زیاده خواهی های آقای احمدی نژاد را ندارد چه رسد به این که بخواهد از حقوق و منافع ملت دفاع کند. تجربه ما از مشروطه تاکنون نشان می دهد که هر زمان انتخابات نمایشی و مجلس فرمایشی شد، قوه مقننه هرگز دررأس امور قرار نداشت. به هر حال امروز عملا کودتاچیان و حزب پادگانی در رأس امورند نه مجلس مستقل و مدرس پرور.
۲- آقای احمدی نژاد با وجود مواضع فوق و عملکرد سرکوب گرانه وزارت اطلاعات، ارشاد و کشورش در زمینه نقض حقوق شهروندان، ایران را آزادترین کشور جهان می خواند که چندصدایی در آن حاکم است و ادعا می کند رقبای انتخاباتی وی آزادانه به فعالیت مشغولند. در این زمینه باید گفت: اولا ایجاد محدودیت های روزافزون برای آقایان کروبی و موسوی خلاف ادعای وی را ثابت می کند. امروز صداو سیمای میلی و تک صدا نه تنها آن دو بزرگوار را بایکوت خبری کرده بلکه به مناسبت و بی مناسبت انواع اتهامات را متوجه آنان کرده و می کند. مطبوعات نیز از درج اخبار آنان جز فحاشی و نقد غیرمنصفانه منع شده اند و سایت های آنان نیز فیلتر و احزاب آنان و طرفداران اصلاح طلبشان یکی پس از دیگری توقیف شده اند.
با وجود این استبدادطلبان ایرانی، این میزان محدودیت را کافی ندانسته حصر خانگی را به آنان تحمیل کرده اند و توجه ندارند که در جهان جهانی شده امروز، حتی در «بورکینافاسو» نیز با نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری چنین رفتاری نمی کنند و با نقض حقوق آنان به حیثیت کشور آسیب وارد نمی کنند و تصویری زشت از آن به جهان ارائه نمی کنند به طوری که رئیس دولت مجبور شود در مقر سازمان ملل متحد به دروغ اعلام کند که «رقبا و مخالفان ما آزادانه به فعالیت مشغولند.» ثانیا اگر ادعای آقای احمدی نژاد درست است و در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد، چگونه می تواند محکومیت های سنگین هشت سال و نه سال و حبس در تبعید را به دانشجویان مظلوم و متعهد ایرانی مشاهده کند و دم برنیاورد؟ در کجای دنیا یک دانشجوی دختر را به جرم نگاه متفاوت و زبان نقاد به نه سال و نیم حبس محکوم می کنند؟ من این جا به احکام ظالمانه و سنگین علیه روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و مدنی و غیره اشاره نمی کنم که مثلا آقای نوری زاد تنها به دلیل نگارش نامه منتقدانه در زندان به سر می برد و با وجود این اعلام می کنند که زندانی سیاسی نداریم.البته اگر هر یک از زندانیان سیاسی ما پاسپورت آمریکایی داشتند، آقای احمدی نژاد شخصا پرونده آنان را پیگیری می کرد و برای آزادی آنان با مقامات قضائی به مکاتبه و مذاکره می پرداخت.
۳- در مورد این ادعای آقای احمدی نژاد که مخالفان و منتقدان وی نکات مثبت کارنامه دولت نهم و دهم را ندیده و به سیاه نمایی می پردازند، نیز باید بگویم در ۳۱ سال گذشته هیچ کس به اندازه ایشان به سیاه نمایی عملکرد دولت های پیشین نپرداخته و رقبای خود را به فساد متهم نکرده و خدماتشان را نادیده نگرفته است. سخنان و تعبیرات وی در مورد مدیران گذشته و یا رقبای کنونی اش از سیاه نمایی گذشته و دروغ گویی های او به شکل گسترده و آشکار تنها با قاضی مرتضوی- دادستان معزول- قابل مقایسه است. کینه وی و اقتدارگرایان همکارش به نحوی است که درست هم زمان با برنامه سفر به نیویورک، روز گفتگوی تمدن ها را که با اقبال جهانی روبرو شد، و هزاره سوم میلادی با آن نام آغاز شد، از تقویم رسمی کشور حذف کردند.
۴- من از آقای احمدی نژاد که تلاش برای بستن روزنامه سلام را از افتخارات زندگی خویش می داند، انتظار ندارم که از حقوق و آزادی های ایرانیان و به ویژه منتقدان خود دفاع کند. از دید او هر آن کس که مخالفش باشد، خس و خاشاکی بیش نیست و به اندازه بزغاله نمی فهمد اما خطاب من به عقلای قوم است: بگیر و ببند و سرکوب و انسداد در زمان محمدرضا شاه جواب نداد و به طریق اولی در دنیای به هم پیوسته کنونی و در جهان دموکراسی خواه امروز و در عصر رایانه و اینترنت و ماهواره و تلفن همراه، روش های استبدادی نمی تواند پاسخگوی اداره کشور باشد و قطعا این روش ها محکوم به شکست است.مگر حصر مرحوم آیة الله منتظری اندکی از محبوبیت او کاست یا به محبوبیت دیگران افزود که دوباره به این روش ها تمسک جسته اند؟ من به عقلای قوم هشدار داده یادآور می شوم که ایرانیان از مشروطه تاکنون نشان داده اند که استبداد را برنمی تابند و سرانجام حقوق خویش را استیفا خواهند کرد.
البته برای اکثریت مردم مسلمان ایران مقابله با استبداد سکولار خیلی سهل تر است اما یقین دارم که هم وطنانم هرگز زیر بار استبداد دینی نخواهند رفت. استبدادی که به تعبیر آیة الله نائینی بدترین نوع دیکتاتوری است و در واقع جسم و جان و زندگی عمومی و خصوصی مردم را در انقیاد خود در می آورد. به باور من اندکی زمان لازم است تا استبدادطلبان ایرانی و طرفداران اندیشه طالبانی-پادگانی همه آن چه در چنته دارند، بیرون بریزند و دستشان را کاملا رو کنند و پیروان خود را بیش از پیش شرمسار سازند و در نهایت مجبور شوند از برج غرور و تفرعن و استبداد پایین آمده دست از سرکوب بیشتر و بگیر و ببندهای بی منطق و کور برداشته حقوق ملت را به رسمیت بشناسند و به بازی برد برد تن دهند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر